تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

پیام های کوتاه قرآنی (اعجاز، سیاست، مَثَل ها و ....)


ghuraan@

پیام رسان تلگرام . سروش و بله

 

اخلاق در قرآن. سلام . ریا

نیکی کردن به دیگران و بدی هم

حیا و شرم در قرآن. انواع حیا. حیا لباس دین

اخلاق اداری انضباط اسلامی و اجتماعی . آداب معاشرت اجتماعی

وفای به عهد . تعهد . امانت داری . بدقولی . تعهد مسئولین

شادی و لذت و شوخی در اسلام . سعادت و نیکبختی

تزکیه نفس . آثار و بسترها . تهذیب و خودسازی

اخلاق نبوی (ص) . اسوه کامل بشریت . سیره سیاسی . انسان سازی

تربیت دینی سبک زندگی. رانندگی ورزش در اسلام . حیات طیبه. اصلاح و اصلاحگری

شیوه آموزش مفاهیم دینی به کودکان. ضرورت های تربیتی. بایدها و نبایدها قرآن و عترت

دید و بازدید و آثار صله ارحام. معانی زیارت و آداب میهمانی. حقوق همسایه. بی احترامی

خانواده و ازدواج در اسلام . مهریه در قرآن . 100 خصلت سبک زندگی پیامبر (ص)

نشانه های مومن چیست؟ قلب مومن و قلب کافر. عباد الرحمن صفات بندگان خوب خدا

تقوی و صفات متقین . تقوای اجتماعی و سیاسی . نشانه های بی تقوائی

انتقاد و انتقاد پذیری . عذر خواهی. عفو گذشت . لهو لعب لغو لهو الحدیث

نفس انسانى و انواع نفس . خود سازی . محاسبه نفس ؛ تربیت نفس

صبر . آثار صبر . انواع صبر . استمداد از صبر . صبر جمیل . مقام صبر

گناه چشمی . چشم زخم . نگاه سحری. چشم و هم چشمی

مقام مادر . شیر مادر . پدر و عالمان در نگاه اسلام

اخلاص در قرآن مخلص . صفات مخلصین

نکات اخلاقی سوره لقمان و حجرات

سبک زندگی ؛ حیات طیبه

   

دید و بازدید و صله ارحام

صله رحم و برقراری پیوند و ارتباط عاطفی و مستمر با بستگان، از جمله اعمالی است که در نظام ارزشی و هنجاری اسلام از جایگاه والایی برخوردار است قرآن کریم در آیات متعدد و تحت عناوین مختلفی همچون توصیه به رعایت حقوق ارحام، احسان به والدین و دوری گزیدن از آزار آنها، انفاق به خویشاوندان، اجتناب از قطع رحم و بی توجهی به حقوق بستگان و ... به تشریح مسئله صله رحم و تبیین برخی احکام و آثار آن پرداخته است

که مجموعا معرف گویایی از اهمیت این عمل عبادی- اجتماعی در نظام ارزشی اسلام و تاثیر بی بدیل آن در ایجاد و تحکیم همبستگی و پیوند مشترک میان اعضای یک جامعه عموما و شبکه خویشاوندان خصوصا، به حساب می آید.

... و اتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا (نساء1) و هرگاه می خواهید از یکدیگر چیزی بپرسید و بگیرید، نام مقدس او را مطرح می کنید و می گویید تو را به خدا... و در مورد خویشاوندان از خدا پروا کنید که مبادا قطع رابطه کنید همانا خداوند رقیب (و مراقب) شماست*

والذین یصلون ما امرالله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون الحساب.. اولئک لهم عقبی الدار (رعد21 و22) عاقلان کسانی هستند که آنچه خداوند متعال امر به پیوند آن کرده (مانند صله رحم و دوستی پدر و مادر و محبت اهل ایمان) اطاعت میکنند و از خدا میترسند و به سختی هنگام حساب می اندیشند... اینها در عاقبت جایگاهی نیکو دارند

فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله فاصمهم و اعمی ابصارهم (محمد22-23) آیا شما (منافقان) اگر از فرمان خدا و اطاعت قرآن روی بگردانید، یا در زمین فساد و قطع رحم کنید، باز هم امید (نجات) دارید. همین منافقان هستند که خدا آنها را لعن کرده، گوش و چشمشان را کر و کور گردانیده است.

 

تأکید قرآن بر حقوق خویشاوندی

 

توصیه اکید به صله رحم و دوری گزیدن از قطع رحم، یکی از مهمترین راهبردهای اخلاقی حقوقی اسلام در ایجاد همبستگی و تحکیم پیوندهای اجتماعی، میان اعضای شبکه خویشاوندی است خدای متعال نیکی حقیقی و نیکوکار واقعی میفرماید: لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و الیوم الآخر و الملائکه و الکتاب و النبیین و آتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب... ؛ نیکی (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده، و مال خود را با همه علاقه ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق میکند (بقره177)

از دیدگاه قرآن صله رحم آنقدر اهمیت دارد که خدای متعال آن را در ردیف پرستش خود قرار داده و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الا الله و بالوالدین احسانا و ذی القربی و الیتامی و المساکین؛ (و به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و نسبت به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید... (بقره83).

 

 در آیه دیگری می فرماید: آنان که پس از پیمان بستن، عهد خدا شکستند و هم آنچه را که خدا امر به پیوند آن کرده (مانند رحم) بگسستند و در روی زمین فساد و فتنه برانگیختند، لعن خدا بر ایشان باد و بد جایگاهی برای آنان مقرر شده (رعد25) در آیه27 بقره نیز، کسانی که عهد خداوند را زیر پا گذارده و قطع رحم می کنند، در زمره زیانکاران شمرده شده اند: الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون.

 

خداوند قانونگذاری در حوزه مسایل خویشاوندی را در آیه 61 نور به عنوان یکی از آیات الهی و زمینه ای بر اندیشیدن و دست یابی به هدفمندی عالم و گرایش به دین مطرح میکند لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبَائِکُمْ.... بر نابینا و لنگ و بیمار و بر شما ایرادى نیست که از خانه‏هاى خودتان بخورید یا از خانه‏هاى پدرانتان یا خانه‏هاى مادرانتان یا خانه‏هاى برادرانتان یا خانه‏هاى خواهرانتان یا خانه‏هاى عموهایتان یا خانه‏هاى عمه‏هایتان یا خانه‏هاى داییهایتان یا خانه‏هاى خاله‏هایتان یا آن [خانه‏هایى] که کلیدهایش را در اختیار دارید یا [خانه] دوستتان [هم چنین] بر شما باکى نیست که با هم بخورید یا پراکنده پس چون به خانه‏هایى [که گفته شد] درآمدید به یکدیگر سلام کنید درودى که نزد خدا مبارک و خوش است‏خداوند آیات [خود] را این گونه براى شما بیان مى‏کند امید که بیندیشید

همچنین رعایت حقوق خویشاوندی را از مواعظ الهی إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ در حقیقت‏خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‏دهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز مى‏دارد به شما اندرز مى‏دهد باشد که پند گیرید (نحل90)

و فرمان الهی وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه‏مانده را [دستگیرى کن] و ولخرجى و اسراف مکن (نحل90 و اسراء26) فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ ذَلِکَ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ پس حق خویشاوند و تنگدست و در راه‏مانده را بده این [انفاق] براى کسانى که خواهان خشنودى خدایند بهتر است و اینان همان رستگارانند (روم38) و به عنوان خیر دانسته و اخلاص در رعایت حقوق خویشاوندی را امری شایسته قلمداد کرده و رعایت آن را موجب قرار گرفتن شخص در زمره رستگاران شمرده است

 

از جمله حقوقی که خداوند در قرآن برای خویشاوندان بیان می کند می توان به احسان و نیکی وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلًا مِّنکُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید آنگاه جز اندکى از شما [همگى] به حالت اعراض روى برتافتید (بقره83) و (بقره177 نساء36 نحل90)

ارث بردن لِّلرِّجَالِ نَصیِبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا براى مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان] بر جاى گذاشته‏اند سهمى است و براى زنان [نیز] از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان] بر جاى گذاشته‏اند سهمى [خواهد بود] خواه آن [مال] کم باشد یا زیاد نصیب هر کس مفروض شده است وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا (نساء7 و8 و33) و(انفال57 احزاب6)

اطعام و مقدم داشتن ایشان در این امر (بلد14 و16)

 

 

 

یا در روز گرسنگى طعام‏دادن

 

أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ﴿14

 

به یتیمى خویشاوند

 

یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15

 

یا بینوایى خاک‏نشین

 

أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16

انفاق (اسراء26 روم38)، جواز خوردن از خوراکی ها و مواد غذایی خانه های خویشان بی حضور و اذن آنان (نور61)، لزوم صله رحم و ارتباط با ایشان (رعد91 و12)، عفو و گذشت از لغزش ها و اشتباهات آنان وَ لَا یَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنکُمْ وَالسَّعَةِ أَن یُؤْتُوا أُوْلِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ و سرمایه‏ داران و فراخ‏ دولتان شما نباید از دادن [مال] به خویشاوندان و تهیدستان و مهاجران راه خدا دریغ ورزند و باید عفو کنند و گذشت نمایند مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است (نور22)

برآوردن نیازهای آنان (همان) و ملاطفت و مهربانی و داشتن گفتار پسندیده با ایشان وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلًا مَّیْسُورًا و اگر به امید رحمتى که از پروردگارت جویاى آنى از ایشان روى مى‏گردانى پس با آنان سخنى نرم بگوى ( اسراء26و28) و (نساء8)

و وصیت به پرداخت اموالی در حد متعارف به خویشاوندان در هنگام مرگ و احتضار (بقره 108) اشاره کرد أَمْ تُرِیدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَکُمْ کَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ آیا مى‏خواهید از پیامبر خود همان را بخواهید که قبلا از موسى خواسته شد و هر کس کفر را با ایمان عوض کند مسلما از راه درست گمراه شده است

 

از پیامبر گرامی (ص) روایت شده که فرمود: نیکی به والدین و صله رحم، حساب را آسان میکند (مجمع البیان ج5و6 ص444) احسان به پدر و مادر به معنای صله رحم واقعی و نیز بستگان نزدیک مانند برادر و خواهر و عمه و خاله و دایی و عمو و مانند آن از اوامر خداوندی (بقره83 نساء63) و لزوم تقدم آنان بر دیگران در احسان و نیکی از پیمان های الهی است که ترک آن جایز نیست.

 

صله ارحام در روایات

 

از آیات و روایات در می یابیم که صله ارحام واجب است و قطع آن از گناهان بزرگ شمرده می شودامام سجاد(ع) فرمود: ... از همنشینی با کسی که از خویشانش بریده است بپرهیز.

 

 امام صادق (ع) فرمود: از خالقه (کندن) بپرهیزید؛ زیرا انسان را نابود می سازد. راوی پرسید: «خالقه» چیست؟ امام فرمود: قطع رحم (ترجمه اصول کافی ج4 ص64) امام باقر(ع) می فرماید: رسول خدا(ص) فرمود: به حاضران و غایبان امتم و کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند تا روز قیامت، سفارش می کنم با خویشان خود بپیوندند، هر چند میان ایشان به اندازه یک سال راه رفتن فاصله باشد. همانا صله ارحام از اموری است که خدای متعال آن را بخشی از دین قرار داده است.(گناهان کبیره ج1  164)

 

 امام صادق(ع): مردی از قبیله «خثعم» خدمت رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: برترین چیز در اسلام چیست؟ فرمود: ایمان به خداوند. پرسید: بعد از آن چیست؟ پاسخ داد: صله رحم. عرض کرد: بعد از آن چیست؟ فرمود: امر به معروف و نهی از منکر. پرسید: مبغوض ترین اعمال نزد خداوند کدام است؟ پاسخ داد: برای خدا شریک قرار دادن. عرض کرد: پس از آن کدام است؟ فرمود: قطع رابطه با خویشاوندان پرسید پس از آن چیست؟ پاسخ داد به بدیها دستور دادن و از خوبیها نهی کردن(وسایل الشیعه ج11 ص396، )

 

پیامبر اکرم(ص): کسی که با جان و مال در راه صله رحم اقدام می کند، خداوند متعال اجر صد شهید در نامه اعمالش می نویسد. و در برابر هر قدمی که در این راه بر می دارد، چهل هزار حسنه برایش ثبت می کند و چهل هزار گناه از او محو می گرداند و او را چهل هزار درجه بالا می برد؛ و مانند این است که صد سال با صبر و استقامت خدای را بندگی کرده است.(وسائل الشیعه ج6 ص286،)

 

پیامبر اکرم(ص) فرمود: ثواب صدقه ده برابر است و قرض هجده برابر و ارتباط با برادران دینی بیست برابر و پیوند با خویشان بیست و چهار برابر (وسائل الشیعه ج11 ص645)

 

علی بن ابی حمزه که از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام است می گوید: از امام(ع) پرسیدم: مردی از سوی پدر و مادر و اقوام، حج عمره و نماز و روزه بجای می آورد و صدقه میدهد. حکم آن چیست؟ امام (ع) فرمود: اشکالی ندارد. بلکه در قبال این اعمالی که برای آنها انجام میدهد، دو پاداش دریافت میکند.

 

1- پاداش اعمالی که برای آنها انجام داده.
2-
پاداش صله رحمی که به این وسیله تحقق بخشیده است ( صله الرحم و قطیعتها، ص4.4)

 

پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس از تأخیر اجل و گسترش روزی خود خوشحال می‌شود پس از خدا پروا کند و صله رحم کند؛ همچنین فرمود: کسی که از عمرش جز سه سال نمانده باشد با صله رحم، خدا عمرش را به سی و سه سال امتداد می‌بخشد. در روایتی دیگر فرمود: هر کس برای من یک عمل را ضمانت کند من برایش چهار چیز را ضمانت می‌کنم . هر کس صله رحم کند خدا او را دوست بدارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است.

 

 امام باقر(ع) ‌فرمود:‌ صله رحم موجب پاکی اعمال و رشد دارایی و دفع بلا و آسانی حساب و تأخیر أجل می‌شود. حضرت موسی(ع) از خدا پرسید: پاداش کسی که صله رحم کند چیست؟ فرمود: اجلش را به تأخیر اندازم و سکرات مرگ را بر او آسان کنم و فرشتگان بهشت به وی ندا می‌دهند: به سوی ما بیا و از هر دری که می‌خواهی وارد شو.
امام صادق (ع) فرمود: صله رحم و حسن همجواری، شهرها را آباد و عمرها را طولانی می‌کنند

در روایتی دیگر درباره اهمیت آن از امام رضا (ع) نقل شده که خدا سه چیز را قرین سه چیز ساخت: به نماز و زکات فرمان داد، پس هر کس زکات نپردازد نمازش پذیرفته نیست به شکر خدا و والدین امر کرد، پس هر کس شکر والدین را به جا نیاورد شکر خدا نکرده است و به تقوای الهی و صله رحم فرمان داد، پس هر کس صله رحم نکند تقوای الهی را رعایت نکرده است
رسول خدا (ص) در رعایت حقوق خویشاوندی می‌فرماید: نخست از خانواده خود آغاز کن. آن حضرت خطاب به امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: ای علی! برای نیکی با والدین خود دو سال و برای پیوند خویشاوندی یک سال سفر کن.

 

شناختن ارحام
ارحام و اقوام چه کسانی هستند؛ خویشاوندان پدری و مادری را هر چند با چند واسطه باشد، شامل می شود و فرزندان و خویشان آنها را نیز در برمی گیرد (شیخ طوسی(ره) در کتاب خلاف و مبسوط) خویشاوندی و قرابت فواید خویشاوندی که از آن در اصطلاح اسلامی به رحم تعبیر می شود، از آیات خداوندی است

خداوند در قرآن از دو نوع خویشاوندی نسبی و سببی سخن می گوید که یکی از راه خون و ژن تحقق می یابد و دیگری از راه دامادی و به تعبیر قرآنی صهر پدید می آید وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا و اوست کسى که از آب بشرى آفرید و او را [داراى خویشاوندى] نسبى و دامادى قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست (فرقان54)

خویشاوند نسبی و خونی به کسی گفته می شود که به واسطه نسبت از طرف پدر و مادر و جز آن به شخص نزدیک می باشد و از مصادیق آن می توان به عمو، عمه، خاله و دایی و مانند آن اشاره کرد. در قرآن برای خویشاوندی آثار مختلف حقوقی و غیرحقوقی بیان شده است که از جمله آن ها می توان به ارث بردن اشخاص از طریق خویشاوندی نسبی اشاره کرد. (نساء7) زیرا قرابت در آیه برای بیان ملاک ارث مطرح شده و علت ارث بردن شخص از میت به سبب آن است که میان شخص ومرده نوعی قرابت نسبی و خویشاوندی خونی وجود دارد.

 

برقراری پیوند
در اسلام برای چیزهایی که سبب پیوند با خویشان می گردد، حد خاصی تعیین نشده؛ بلکه به فهم عمومی بستگی دارد. در عادات و سنتهای مردم، نزدیک یا دور بودن بستگان تفاوت دارد. ممکن است عملی نسبت به یکی از نزدیکان پیوند به شمار آید، اما نسبت به دیگری که نزدیکتر است، قطع رابطه باشد. در موارد تردید، باید جانب احتیاط را مراعات کرد تا مبادا مرتکب گناه کبیره قطع رحم شویم

پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: پیوند با خویشان را حفظ کنید، هر چند با سلام کردن باشد (بحارالانوار ج47 ص1.11) کمترین چیزی که به وسیله آن این پیوند برقرار می شود، رفت و آمد و سلام کردن است اما در بعضی از موارد اکتفا به این مقدار کافی نیست؛ برای مثال اگر یکی از اقوام فقیر باشد و دیگری ثروتمند، صله رحم به وسیله کمک های مالی و دفع ضرر از آنها تحقق می یابد؛ و اگر هیچ توجهی به مشکلات اقوام نداشته باشد؛ قطع رحم کرده است. در نتیجه تحقق صله رحم به اوضاع و احوال و موقعیت و زمان بستگی دارد.
هدیه دادن، دلجویی کردن، دید و بازدید، خودداری از آزار، تمسخر و تحقیر نکردن، عیادت هنگام بیماری، شرکت در مجالس شادی و غم، پذیرفتن دعوت در اعیاد و میهمانیها و هر کاری که سبب می شود مردم بگویند اینان ارتباط خانوادگی شایسته ای دارند، سبب تحقق صله رحم است قهر کردن، جواب سلام ندادن، ترش رویی، شرکت نکردن در محافل، کمک نکردن در گرفتاریها، گله های نابه جا و امثال آن به قطع رحم و گسستن پیوند می انجامد

امام صادق(ع) می فرماید: پیوند با خویشان را هر چند با دادن ظرفی آب، حفظ کن. برترین چیزی که این پیوند را نگه می دارد، خودداری از آزار بستگان است. صله رحم مرگ را به تأخیر می اندازد. محبوبیت به وجود می آورد (صله الرحم و قطیعتها ص48 )

 

نیکی به خویشان در مقابل بدی آنها
اگر چنانچه بعضی از اقوام قطع رابطه کنند، باز هم جدا شدن و قطع ارتباط با آنها جایز نیست. امیرمؤمنان(ع) میفرماید صلوا ارحامکم و ان قطعوکم (وسائل الشیعه ج11 ص75) با ارحام ارتباط داشته باشید، هر چند آنها از شما بریده باشند

مردی در محضر امام صادق(ع) از بستگانش شکوه کرد. حضرت فرمود: خشم خود را فرو ببر و به آنها نیکی کن عرض کرد: آنها با من چنین و چنان می کنند (و رعایت حالم را نمی کنند) حضرت فرمود: آیا تو هم می خواهی مثل آنها قطع رحم کنی و به آنها احسان نکنی؟! اگر چنین کنی، خداوند متعال (در دنیا و آخرت) نظر لطفش را از شما برمی دارد (اصول کافی ج4 ص48)

داود رقیمی گوید: خدمت امام صادق(ع) نشسته بودم. ناگاه فرمود: ای داود، روز پنج شنبه که اعمال شما (شیعیان) بر من عرضه شد، در میان کارهای تو عملی مرا خوشحال کرد و آن این بود که تو نسبت به پسر عمویت صله رحم انجام دادی. همانا این پیوند تو، در برابر قطع ارتباط او، سبب نزدیک شدن مرگ اوست. داود رقی می گوید: پسر عمویی داشتم که معاند و خبیث بود. متوجه شدم در گرفتاری و پریشانی است. پیش از آن که به سوی مکه حرکت کنم، مقداری پول برایش فرستادم تا زندگی اش تامین شود. چون به مدینه آمدم، امام صادق(ع) این چنین مرا با خبر ساخت (بحارالانوار ج 74 ص93)

 

  8- عرفی، یعنی فهم عموم مردم

 

در روایات آثار مثبت فراوانی برای صله رحم ذکر شده است؛ از جمله:
1- .
فزونی عمر و تاخیر اجل امام صادق (ع) فرمودند: “من چیزی موثرتر از صله رحم برای زیادت عمر نمی شناسم، گاه کسی که تنها سه سال به پایان عمرش باقی است، صله رحم می کند و خداوند به برکت آن، سی سال به عمر او می افزاید و عمر او را تا سی و سه سال دراز می گرداند و گاه کسی سی و سه سال به پایان عمرش باقی است، اما قطع رحم می کند و خداوند سی سال از عمر او تقلیل داده و سه سال بعد از آن، اجل او فرا می رسد” امام حسین (ع) فرمودند: “هر که دوست دارد مرگش به تاخیر بیفتد و ... صله رحم نماید” . 
2-
زیاد شدن روزی و نعمت امام سجاد (ع) در حدیثی از رسول گرامی (ص) نقل می کند که فرمود: “هر کس که خوش دارد خدا عمر او را دراز کند و روزی اش را توسعه دهد باید صله رحم کند” نیز فرمودند: “هر که برای من یک چیز را ضمانت کند، من چهار چیز را برای او ضمانت می کنم. صله رحم کند تا خداوند او را دوست بدارد، روزی اش را توسعه دهد، عمرش را زیاد کند و او را در بهشت داخل کند” از امیرالمومنین (ع) نیز روایت شده است: “صله رحم نعمتها را فراوان می کند و گرفتاری ها را دور می گرداند” 
3-
افزایش محبت میان خویشان پیامبر اکرم (ص) فرمودند: صله رحم باعث ایجاد محبت میان خویشان و ... می گردد.
4-
مصونیت از گناه و تسهیل حسابرسی در قیامت امام صادق (ع) فرمودند: صله رحم و نیکی، حسابرسی را آسان می کنند و انسان را از گناه مصون می سازند. پس با ارحام خود صله رحم کنید و به برادرانتان نیکی نمایید، گرچه به سلام و جواب سلام باشد
5-
بخشش گناهان امام سجاد (ع) به ابوحمزه فرمودند: اگر دوست داری که خداوند در روز قیامت از گناهانت درگذرد، پس نیکی کن، در خفا صدقه بده و صله رحم به جای آر

شاید این گونه تصور شود که این همه تاکید و اصرار درباره صله رحم مخصوص کسانی است که تمکن مالی دارند و از ثروت زیادی برخوردارند و می توانند به نزدیکان خود کمک کنند، اما آنهایی که از نظر مالی در مضیقه اندو توان رسیدگی و مساعدت به دیگران را ندارند، صله رحم برایشان لازم نیست. اما این تصور و برداشت نادرست است زیرا اگر کسی بخواهد صله رحم کند لزومی ندارد که پول و ثروت زیادی داشته باشد تا بتواند وظیفه اش را انجام دهدو حتما مهمانی پر خرج و همراه با اسراف تدارک ببیند

بلکه چون هدف از صله رحم برقرار کردن ارتباط و پیوند خویشاوندی است، دین اسلام می فرماید این وظیفه را حتی با دادن یک جرعه آب و آزار نرساندن به آنان و نیز سلام کردن به یکدیگر می توانید انجام دهید و از پاداش و آثار مثبت صله رحم بهره مند شوید

پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم علیهم السلام برای صله رحم آثار و فواید بسیار ذکر کرده اند.  1- محبوبیت نزد خداوند.  2- بهره مند شدن از پشتیبانی خداوند.    3- ورود به بهشت.  4- برطرف شدن فقر و بیچارگی.  5- آباد شدن شهرها.

 

سریع‌ترین پاداش برای «صله رحم» است

خدای سبحان برای «صله رحم» افزون بر پاداش اخروی، پاداش دنیوی نیز مقرر کرده است؛ به گونه‌ای که دارایی خاندان گناهکار هم با رعایت صله رحم فزونی می‌یابد و با نیکی به یکدیگر بر عمرشان افزوده می‌شود. دید و بازدید و صله رحم، یکی از سنت‌های پسندیده و ارزشمند در دین اسلام است. ماه رمضان این سنت حسنه در قالب سفره‌های افطاری رونق دیگری می‌گیرد و خویشاوندان دور هم جمع شده و از احوال هم جویا می‌شوند.
پیوند با خویشاوندان
این پیوند چنان مهم است که به اجماع عالمان شیعه بر پایه ادله سه‌گانه کتاب، سنت و عقل از واجبات مهم دینی شمرده شده و برای دستیابی به آن، سفر یک ساله نیز توصیه شده است. قطع ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمان‌ شکنی با خدای سبحان به شمار می‌آید و آن چنان نزد خدا منفور است که از مصاحبت و همراهی با قاطع رحم (کسی که ارتباط با خویشاوندان را قطع کند) نهی شده و خدای سبحان در سه جای قرآن او را لعن و نفرین کرده است.

 

 

                                                       آثار قطع رحم

 

 

البته قرآن به آثاری مانند بهره مندی اشخاص از خویشاوندی در راستای امنیت (هود19) و ترجیح محبت خویشاوندان بر دیگران (توبه42) و جواز بهره مندی از خوردن خوراکی ها ازخانه ایشان بی اجازه آنان (نور16) و وجود محرومیت برخی خویشاوندان و جواز نگاه به آنان (نور13 احزاب55) و حرمت ازدواج با برخی از ایشان (نساء32) و استفاده از حمایت های مادی و معنوی آنان (نمل94 فاطر81) نیز اشاره میکند؛ چنانکه در کنار این فواید و آثار، به برخی از بهره گیری های زشت از سوی عده ای از خویشان نیز توجه میدهد که میتواند آدمی را به گمراهی و نابهنجاری و تباهی در دنیا و آخرت سوق دهد

زیرا برخی از خویشاوندان با سوء استفاده از روابط خانوادگی و خویشاوندی میکوشند تا بستگان خود را به گمراهی سوق دهند و آنان را به دشمنی با خدا (ممتحنه1و2) و خلق خدا و ظلم و ستم در حق دیگران (نساء531 انعام251) بکشانند و عواطف و احساسات آنان را زمینه ای برای رفتارهای ظالمانه خویش قرار دهند. (توبه42) برخی دیگر نیز خویشاوندی را عاملی برای تفاخر می شمارند (کهف43) و با تفاخر و بی عدالتی، حق دیگران را ضایع میسازند. از اینرو کارکردهای خویشاوندی همانند شمشیر دو دمی است که میتواند هم آسیب زا و هم مفید و سازنده باشد.

 

 

علل قطع رحم

 

 

با این همه برخی از مردم نسبت به خویشاوندان کوتاهی کرده و نه تنها صله ارحام نمی کنند بلکه در قطع آن می کوشند. خداوند در آیات قرآنی برای قطع احسان و نیکی به خویشاوند دو عامل مهم را به عنوان موانع احسان به خویشان معرفی می کند و آن عبارت است از تکبر و فخر فروشی (نساء63) زیرا شخص گمان میکند که از نظر اجتماع در جایگاهی برتر قرار دارد و ارتباط با خویشانی که نیازمند کمک و احسان او هستند در حقیقت موجبات کاهش اعتبار و جایگاه اجتماعی شخص می شود

لذا می کوشد تا رابطه خود را با خویشان قطع کند تا در اجتماع، ارتباط خویشاوندی آنان با او معلوم نشود و ارزش و اعتبار اجتماعی وی خدشه دار نگردد.

 

 

از نظر قرآن، عواملی چون تقوای الهی (نساء1) و توجه به مراقبت دایمی خداوند نسبت به رفتار بندگان و رفتارهای نیک به ویژه در حق خویشان، از مهمترین عوامل بقای ارتباط با خویشاوندان است؛ بنابراین اگر کسی در قطع خویشاوندی می کوشد بهره ای از تقوا نبرده و نسبت به توجه خداوند به اعمال و رفتار بندگان غافل است. البته خداوند در آیات 7تا10 توبه روحیه تجاوزگری را از علل زیر پا گذاشتن حقوق خویشاوندی و روابط خویشی می شمارد و بیان میدارد که همین روحیه که ریشه در عدم وجود تقوای الهی دارد موجب میشود که حقوق خویشی ادا نگردد و قطع رحم شود

فسق نیز از دیگر عوامل قطع رابطه خویشاوندی و عدم به جا آوردن صله ارحام است. این مطلب به وضوح در آیه 8 توبه بیان شده. اگر به عوامل فوق توجه شود، میتوان گفت که ریشه همه رفتارهای نادرست و ضد اجتماعی شخص در بینش غیر توحیدی و نگرش نادرست وی خلاصه میشود (نساء1) شخصی که توجه و مراقبت خداوندی را نمی پذیرد و یا نسبت به خداوند تقوا ندارد و به آموزه های عقلانی و سیره عقلایی و احکام شرعی توجهی نمی کند، به امری عاطفی و احساسی که در همه انسان ها وجود دارد بی توجهی کرده و اقدام به قطع رابطه خویشاوندی نموده است.

چنانکه بی عدالتی و ترجیح دادن علایق خویشی بر محبت خدا و رسول (ص) و عدم اطاعت از فرمان های او (توبه23 و24) از جمله واکنش های غیر طبیعی بر خاسته از عواطف و احساسات خویشاوندی است که پیش از این درباره آن سخن گفته شد. در حقیقت عواطف و احساسات خویشاوندی موجب میشود که برخی از انسان ها راه بی تقوایی را در پیش گرفته و حدود الهی را زیر پا گذارند (نساء1) آیه 22 سوره محمد (ص) به مساله نفاق به عنوان یکی دیگر از علل و عوامل قطع رحم اشاره میکند و توضیح میدهد که اهل نفاق به سبب دورویی های خویش، رفتارهایی دارند که بیرون از دایره رعایت حقوق دیگران حتی خویشان است.

 

 

پیامدهای قطع خویشاوندی

 

 

اصولا روابط خویشاوندی همانند زوجیت آثاری چون آرامش را به دنبال دارد قطع آن نیز موجب می شود که آدمی در دام افسردگی و فقدان آرامش روحی و روانی بیافتد از آثاری که خداوند در آیه 72 بقره برای قطع خویشاوندی بیان میکند، خسران و زیانی است که انسان ها از راه آن متحمل می شوند (مجمع البیان ج1و2 ص170) و فقدان آرامش و دچار شدن به افسردگی روحی و روانی بخشی از این خسران بزرگ است

فرجام بد و ناگوار در قیامت برای قطع کنندگان رابطه خویشاوندی مطلبی است که در آیه 52 رعد بعنوان یکی از پیامدهای گسست خویشاوندی بیان شده (منیر ج31 ص951)

پیامد دیگر، لعنت و نفرین الهی است که در آیه 52 رعد و آیات 22 و 32 محمد بدان توجه شده البته خداوند در همین آیات بیان میدارد که قطع رابطه خویشاوندی زمینه های دوری انسان از قدرت درک حقایق را فراهم می آورد و شخص را از درک حقایق هستی چنان که باید و شاید باز می دارد و نوعی کوری و فقدان بصیرت به او می دهد.

 

 

برحذر داشتن از قطع رحم

 

 

آیات متعددی از قرآن کریم، بر ضرورت پرهیز از قطع رحم دلالت دارند، از جمله: ...... یقطعون ما امر الله به ان یوصل و ...؛ و آنان که پیمان خدا را پس از استوار کردنش می شکنند و آنچه را که خدا به پیوستنش فرمان داده، می گسلند و در زمین فساد می کنند، لعنت بر آنهاست و سرای بد نصیبشان(رعد25). در وصف فاسقان نیز می فرماید: الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله .....؛ آنها (فاسقان) کسانی هستند که پیمان خدا را پس از محکم ساختن آن، می شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد می کنند؛ اینها زیانکارانند (بقره26).
در روایات آثار و پیامدهای سنگینی برای قطع رحم بیان شده است که توجه عمیق به آن، توجیه کننده موضع گیری صریح نظام حقوقی و اخلاقی اسلام در این خصوص است. بارزترین اثر اجتماعی این انحراف، تضعیف پیوندها یا از هم گسیختگی روابط و تعلقات اجتماعی است. پیامبر خدا (ص) می فرماید: رحمت (خداوند) بر مردمی که در میان آنها قطع کننده رحم باشد، فرود نمی آید، نیز می فرماید: هیچ گناهی به اندازه قطع رحم و خیانت و دروغ، سزامند آن نیست که خداوند علاوه بر کیفر اخروی، مرتکب آن را در همین جهان نیز بزودی کیفر دهد

امام علی (ع) در خطبه ای فرمود: پناه می برم به خدا، از گناهانی که مرگ را شتاب می بخشند. عبد الله بن کواء برخاست و عرض کرد: یا امیرالمومنین! آیا گناهانی هم هست که مرگ را تسریع کند؟ حضرت فرمود: آری، بریدن پیوند از خویشان. نیز می فرمایند: قطع رحم با خویشاوندان تنگدستی می آورد؛ در بیان دیگری فرمودند: پیش آمدن عقوبت ها در بریدن از خویشان است.

 

 

                                                       ادب میزبانی و مهمانی در آموزه های قرآن

 

 

مهمانی همانند هر کار دیگر، آدابی دارد که اگر بدان عمل شود، کمک بسیاری به انسان ها در رسیدن به مقصد و قرار گرفتن در مسیر درست خدایی شدن می کند زیرا انسان در روابط اجتماعی است که خود را به طور کامل تعریف می کند و اصولا هویت، تنها در سایه شناسایی دیگری معنا می یابد و هویت یابی در سایه آن محقق می شود، شخصیت هر کسی در جامعه شکل کامل پیدا میکند. از این رو حوزه مسایل و مباحث اجتماعی و تعاملات انسانی بیش تر مورد توجه و اهتمام قرآن و اسلام است. برخی از آداب مهمانی و میزبانی به قرار زیر است: 
1-دعوت: انسان اگر بخواهد ادب مهمانی را رعایت کند، از همان آغاز نباید بی دعوت جایی برود.(احزاب53)
2- استقبال از مهمان: میزبان به استقبال و پیشوازی تا سر در خانه بیاید و به گرمی مهمان را به درون خانه دعوت کند.
3- بی تعارف و صریح: میزبان اگر آمادگی از مهمانی ندارد، باید تعارف را کنار بگذارد و شفاف از عدم امکان و یا عدم آمادگی خود برای پذیرائی به مهمان بگوید. (نور28)
4- عدم ناراحتی: وقتی بی دعوت قبلی به مهمانی رفتید، اگر میزبانی آمادگی مهمانی نداشت و شما را برگردانید، ناراحت نشوید و پوزشش را بپذیرید و برگردید. (همان)
5- انتظار: وقتی بی دعوت قبلی رفتید، در منزل منتظر بمانید تا میزبان برسد و در را بر روی شما بگشاید (حجرات5) پس زیاد در نزنید و این پا و آن پا نکنید که چرا دیر کرده و در را باز نکرده است، شاید میزبان آماده نیست و می خواهد خانه یا خود را برای ورود شما آماده کند و یا با خانواده اش مشورت کند و نظرشان را در ارتباط با مهمانی ناخوانده شما جویا شود.
6- بدون اجازه وارد نشدن: تا زمانی که میزبان به استقبال شما به در منزل نیامده، شما وارد خانه نشوید حتی اگر از قبل دعوت داشته باشید. (احزاب53 و حجرات5)
7- پیشتازی در سلام و تحیت: هرگاه شما را به درون خانه فراخواند هنگام ورود سلام کنید (نور61)
8- پاسخ گویی به تحیت و سلام: اگر وارد خانه شدید و هر که در خانه بر شما سلام کرد، شما به سلام ایشان به گرمی و به سلامی بهتر پاسخ گوئید و خوشرویی خود را با سلام بهتر نشان دهید. (النساء86)
9- نشستن: میزبان هر جا گفت بنشینید همان جا بنشینید (مجادله11) و تعارف را کنار بگذارید، زیرا شاید میزبان معذوراتی دارد که می خواهد شما آن جایی که مشخص کرده بنشینید و بی اذن و اجازه جا به جا نشوید مگر این که بسیار خودمانی باشید و با خصوصیات و اخلاق شخص و نیز وضعیت خانه و خانواده آشنایی داشته باشید که در این موارد هم بهتر است ادب مهمانی را بجا آورده و خود سرانه جابجا نشوید.
10- جا دادن به دیگری: در مهمانی عمومی تر، هر تازه واردی با چشم، دنبال جایی می گردد. در این حالت بهتر است که به این اشخاص تعارف کنید و جا بدهید و نگوئید که میزبان با آوردن این مهمان جا را تنگ کرده. اگر کسی درخواست جایی کرد به او جا بدهید. (مجادله11)
11- احترام: به هر کسی که وارد شد احترام بگذاریم و با سلام و تحیت به استقبال کلامی از او برویم.(همان)
12- بلند شدن به پای مهمان: به احترام و تکریم تازه واردان بلند شویم. (همان) اگر مهمان تازه وارد مومنی است بیشتر تکریم و احترام بگذاریم و در بلند شدن و اعمال دیگر پیشتاز باشیم.
13- شتاب در پذیرایی: اگر مهمان وارد شد، در پذیرایی شتاب کنید حتی با یک لیوان آب و شربت. اگر مهمان به دعوت شما وارد شده در تهیه غذا شتاب کنید و به یاری همسرتان بشتابید و به او در تهیه غذا کمک کنید. (ذاریات26)
14- چشم انتظار غذا نبودن: مهمان وقتی وارد شد، چشم انتظار فوری غذا نباشد و چشم به این ظرف و آن ظرف ندوزد که غذا آماده است یا نه و یا این که غذا چیست. (احزاب53)
15- یاری به همسر: در تهیه غذا برای مهمان به ویژه مهمانی های ناگهانی به همسرتان کمک کند(همان)
16-غذای حلال: غذایی که میزبان تهیه می کند باید حلال، پاک و طیب باشد. (بقره172 و مومنون51 و آیات دیگر)
17-بهترین غذا: در پذیرایی از مهمان کوشا باشید و بهترین غذا را تهیه کنید، چنان که حضرت ابراهیم(ع) حتی برای مهمانان سرزده اش گوساله ای چاق و چله را می کشد و به کمک همسرش کباب می کند. (ذاریات26)
18- سفره انداختن: سفره را پیش مهمان ببرید و بیندازید، نه این که مهمان را از جایی بلند کنید و به جایی دیگر ببرید و بگویید: بفرمایید این جا.(همان)
19- تعارف کردن: میزبان وقتی سفره پهن شد، تعارف کند و بفرما بزند تا مهمان دست به غذا برد. ذاریات27

 

 

 20- اندازه نگه داشتن در خوردن و نوشیدن و دوری از اسراف: در خوردن و نوشیدن اندازه نگه دارید و به مقداری بخورید که مصداق اسراف و زیاده روی نباشد. (اعراف31) بسیاری از مردم چون به مهمانی می روند خودکشی می کنند و این دور از ادب مهمانی است.
21- پرهیز از ریخت و پاش و تبذیر: میزبان در تهیه غذا باید اندازه نگه دارد و آن قدر غذا و خوراکی تهیه نکند که خورده نشود و دور ریخته شود. تفاوت اسراف و تبذیر این است که اسراف هرگونه زیاده روی در هر کار و فکری حتی امور اعتقادی است، ولی تبذیر این است که شخص نعمتی را استفاده نکند و تباه و ضایع سازد. بذر به معنای پاشیدن است. غذاهایی که زیاد از حد و اندازه تهیه و سپس در سطل زباله ریخته می شود نمونه بارز و آشکار تبذیر است. کسانی که تبذیر می کنند دوستان و یاران شیطان هستند و در مسیر شیطانی گام بر می دارند؛ از این رو خداوند کسانی را که تبذیر می کنند و ریخت و پاش در زندگی دارند دوست نمی دارد (اسراء27)
22- خوردن غذای پاک و پاکیزه: در هنگام خوردن دقت کنید که هر چیزی را نخورید (عبس24) بلکه طعامی پاک و پاکیزه بخورید. (مومنون51 و بقره172)
23- شکر و سپاس: پس از خوردن غذا شکر خدا گویید و سپاسگزار میزبان باشید (بقره172) و غر نزنید که این چه غذایی بوده است.
24- تکریم مهمان: میزبان و نیز همسرش برای تکریم و احترام به مهمانان بر سر سفره و یا سر درب اتاق حاضر شود. (ذاریات26،27 و29)
25-خوشگویی: میزبان و مهمان همان گونه که خوشرویی می کنند خوشگو باشند و پسندیده و زیبا سخن بگویند که شادی آفرین باشد و دلگیر، سخن نگویند و دلگیری نکنند.(همان)
26-بخورید و بروید: وقتی غذا خوردید بروید (احزاب53) و برای سخن گفتن نمانید و جلسه بگو و بخند راه نیندازید و قعده های قهوه خانه ای بر پا نکنید که این کار چه بسا موجب اذیت صاحبخانه و میزبان شود و او در رودربایستی قرار گیرد و دچار محذوریت شود.
27- اجازه گرفتن: پس از غذا خوردن و هنگام رفتن از میزبان اجازه خروج بگیرید. (نور62) پس اگر میزبان اجازه رفتن داد بروید وگرنه منتظر باشید تا میزبان اذن خروج بدهد. (همان)
28- مراعات میزبان: مهمان همواره باید مراعات حال میزبان را بکند. (همان)

 

 

آداب مهمان‌نوازی

 

 

استقبال و بدرقه: امام باقر (ع) فرمود: به کارگیری مهمان جفاست، هر گاه مهمان بر شما وارد شد او را یاری کنید (تا ره توشعه خود را جابجا کند) و هر گاه کوچ می‌کند وی را یاری نکنید، زیرا از فرومایگی (چون نشان نشاط شما از رفتن اوست) و او را از راه توشه بهره‌مند سازید و ره توشه‌اش را نیکو کنید، زیرا از بخشندگی است. رسول خدا (ص) فرمود: از جمله حقوق مهمان این است که وی را موقع خارج شدن از حریم و اندرونی خانه همراهی کنی.

 

 

پرهیز از روزه: رسول خدا (ص) فرمود: ... سزوار نیست میزبانان روزه بگیرند، مگر با اجازه مهمان، مبادا مهمان شرم کند و با آنکه به غذا میل دارد برای رعایت ایشان آن را ترک کند.

 

 

اطعام مهمان سرزده و دعوت شده: امام صادق (ع) فرمود: هرگاه برادرت نزد تو آمد آنچه در خانه‌داری برایش بیاور و هر گاه وی را دعوت کردی برای پذیرایی از او بکوش. هر گاه برادرت بر تو وارد شد نگو آیا امروز چیزی خورده‌ای؟ بلکه از آنچه در خانه داری برایش بیاور، چون بخشنده به تمام معنا کسی است که آنچه نزدش باشد ببخشد.

 

 

هم غذا شدن با مهمان: امام کاظم (ع) فرمود: هر گاه برای رسول خدا (ص) مهمانی می‌آمد با وی غذا می‌خورد و از غذا دست نمی‌کشید تا اینکه مهمان دست بکشد.

 

 

                                                       سنت ضیافت و مهمانی در اسلام بر اساس آموزه های قرآنی

 

 

مهمان نوازی، پاسخ به عواطف انسانی

 

 

انسان موجودی اجتماعی است. ریشه این گرایش آدمی هرچه باشد، او را به سوی همنوع میکشاند چرا که دست کم نیاز عاطفی و احساسی او مقتضی ارتباط و هم کلامی و همنشینی با همنوع است. این ارتباط در مواردی به شکل زیبایی درمی آید و نوعی انس و الفت میان افراد ایجاد می کند، به گونه ای روح و روان آدمی به آرامشی خاص دست می یابد. از جمله ارتباطاتی است که در سفر میان افراد پدید می آید و همگی همانند یک واحد عمل می کنند و تشتت و اختلافها یا به طور کامل برداشته یا کاسته می شود؛ چرا که سرنوشت مشترک همراه بودن در سفر و خطر، پیوندی استوار در میان ایشان پدید می آورد

هم سفره شدن و در یک ضیافت برگرد هم جمع آمدن نیز این گونه است که تشتت را به وحدت و واگرایی را به همگرایی تبدیل میکند. از این رو ارتباط میان دوستان هنگامی که با مهمانی تقویت شود، ارتباطی استوارتر و پایدارتر است. از سویی انسان می خواهد عواطف و احساسات خویش را به برخی از افراد که آنان را دوست خود می گیرد یا سرمشق خود قرار می دهد، بروز دهد. یکی از روشهای ابراز احساسات، ضیافت و مهمانی دادن است. لذا از ضیافت به عنوان مصداقی از تکریم یاد شده است.
مهمانی، ابزار ارتباطی
مهمانی دادن یکی از ابزارهای مهم و اساسی ارتباطی است. هر انسانی نیازمند ارتباط با دیگری برای پاسخ گویی به نیازهای عاطفی و غیرعاطفی خود است. حتی کسانی که می خواهند در تجارت و بازرگانی موفق باشند، نیازمند ارتباطات استوار و مستحکمی هستند که مهمانی و اطعام کردن از مهمترین ابزارهای آن است. ضیافت های رسمی سیاسی یکی از جلوه های ارتباطات کاری است. کسانی که در سر یک سفره غذا گرد هم می آیند، آسان تر می توانند ارتباط عاطفی برقرار کنند و از آن جایی که سیاست، تدبیر در امور منزل و جامعه است، نمی تواند جز به واسطه ارتباطات و تاثیر بر عواطف و احساسات دیگران کارآمد باشد

از این رو در سیاست های رسمی و بویژه سیاست عمومی، تقویت ارتباطات عاطفی از طریق مهمانی دادن از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از گزارش های قرآنی برمی آید که پیامبر(ص) برای ابلاغ دعوت و رسالت خویش، ضیافتی تشکیل می دهد و خویشاوندان خود را به مهمانی فرا میخواند و در آن ضیافت شام به ابلاغ رسالت و دعوت خود اقدام می کند؛ چرا که میداند تاثیرگذاری بر عواطف و احساسات مهمان بر سر سفره غذا و طعام، آسانتر است.
زلیخا به هدف معرفی یوسف (ع) و اثبات زیبایی آن حضرت و پاسخ گویی به نجواها و شایعات در جامعه، اقدام به برگزاری ضیافت نیم روزی می کند و آن حضرت(ع) را در جلسه زنانه خود می آورد تا دیگران از زیبایی او متحیر شوند و علت گرایش و خیانت خود را بدین وسیله توجیه کند. (یوسف31) فرشتگان نیز برای دادن بشارت به حضرت ابراهیم(ع) به عنوان مهمان برآن حضرت وارد می شوند تا در شرایط مناسبی بشارت خاص فرزنددار شدن را به آن حضرت بدهند

(ذاریات24 تا 29) همین فرشتگان به عنوان انذار به قوم لوط(ع) و بشارت به آن حضرت جهت خلاصی از امت فاسق و فاجر و کافر، به عنوان مهمان بر آن حضرت وارد می شوند. (هود81 و حجر58 تا 68) پیامبر(ص) بارها و یا برطبق گزارشی تاریخی، همانند حضرت ابراهیم(ع) هر روزه مهمانی برگزار می کرد. این مهمانی ها به قصد ایجاد ارتباط عاطفی بود تا آموزه های وحیانی را به گوش مردم برساند و آنان را احکام و آموزه های اسلامی آشنا سازد. (احزاب53) به هر حال، یکی از مهمترین ابزارهای ارتباطی تاثیرگذار، برگزاری مهمانی است. این روشی است که خردمندان و پیامبران در طول تاریخ از آن برای ایجاد ارتباط و تاثیر عاطفی و احساسی بر روی مهمان استفاده کرده اند.

 

 

                                               ضرورت احترام و محبت به مهمان
بی گمان مهمترین گام در مهمان نوازی احترام مهمان است؛ زیرا ضیافت غذا و خوراک، اگرچه متوجه جسم است، ولی پیش از آن که جسم مهمان از غذای مادی و سفره رنگین بهره برد، روان و روح مهمان است که از برخورد و تکریم میزبان بهره مند می شود. از این رو بر حفظ حرمت مهمان باتوجه به جایگاه وشخصیت اجتماعی او تاکید شده و از میزبان خواسته شده تا از هرگونه بی حرمتی نسبت به مهمان پرهیز کند (هود 78حجر 68 و 69، ذاریات24 تا 26)
مهمان نوازی و تکریم و احترام به مهمان از اصول عقلانی و عقلایی بشر است. با نگاهی به سیره رفتاری حتی کافران نیز می توان دریافت که آنان به نوعی قایل به تکریم مهمان بودند، هر چند که گاه طغیان اموری چون شهوت و خشم، ایشان را به مخالفت با احکام عقلانی و سیره عقلانی و معروف وادار می سازد. با نگاهی به آیات 77 و 78 هود می توان دریافت که رشد اجتماعی انسان، مقتضی مراعات حال مهمان و احترام و تکریم اوست. اصولا تقوای عقلانی می طلبد که انسان نسبت به مهمان تکریم نماید. از این رو، حضرت لوط(ع) به مهاجمین شهوت ران و هم جنس باز، این مطلب را گوشزد می کند که رشد اجتماعی و عرف آن، مقتضی تکریم مهمان و عدم تعرض به وی به هر شکلی چون تجاوز جنسی است.
 
این که حضرت لوط(ع) در این آیات و 68 حجر، از عنوان ضیف استفاده می کند و می فرماید: اینان مهمانان من هستند، گویای این معناست که حفظ حرمت مهمان از آداب و قوانین عرفی و سنت های پذیرفته شده در میان قوم لوط بوده است. به هر حال، احترام و تکریم مهمان از سوی میزبان و حتی دیگران، از احکام عقلانی و سیره عقلایی و تکلیف شرعی است

بنابراین، هرگونه تعرض و بی احترامی از سوی میزبان و دیگران به مهمان به معنای خروج از عرف و تقوای عقلایی و عقلانی و شرعی است. تحیت و سلام مهمانان به میزبان از آداب مهمانی است؛ زیرا نخستین ابزار ارتباطی میان دو شخص به ویژه ناشناس، سلام و تحیت است. از این رو فرشتگان به عنوان مهمانان ناشناس حضرت ابراهیم(ع) پیش از هر کلامی، سلام و تحیت می فرستند و بر ایشان وارد می شوند. (هود69؛ حجر51 و 52 ذاریات24 و 25)

 

 

تفاوت مهمان ناخوانده و مدعو
پذیرایی از مهمان مدعو باید شکل آبرومندانه تری باشد. به این معنا که اگر برای مهمانان ناخوانده، ممکن نباشد تا از پیش تدارکی دیده شود و با این حال از بهترین غذای موجود برای پذیرایی استفاده شود (همان) امام صادق(ع) در ذیل آیه 148 نساء، می فرماید: کسی که قومی را به مهمانی دعوت کد و در ضیافت بدی کند، او از ستمگران است و بر قوم باکی نیست که بر او چه بگویند. (تفسیر عیاشی ج1 ص283 حدیث 296) همراهی همسر و خویشان میزبان برای تهیه غذا و یا دست کم ابراز محبت از حضور مهمانان و آگاهی از وضعیت پذیرایی و ضیافت و نیز مهمانان ، امری پسندیده است

از این رو حضرت ساره(س) به عنوان همسر حضرت ابراهیم(ع) بر درگاه اتاق پذیرایی از مهمانان، حاضر می شود. (ذاریات2 تا29 هود69و 71) فراهم آوردن امکانات رفاهی برای مهمان و نشاندن وی در بهترین جایگاه ممکن و در نظر گرفتن شان و جایگاه مهمان در تکریم و پذیرایی، از دیگر آداب مهمان نوازی است که می توان از آیات 99 و 100 یوسف این معنا را استنباط کرد

شایسته است که اطرافیان میزبان به هر شکلی شده در تکریم مهمان بکوشند و شرایطی را فراهم نیاورند که مهمان آزرده خاطر شود. به این معنا که در مهمان نوازی میزبان، نباید خللی وارد کرد و شرایط بی حرمتی مهمان را فراهم آورد. (هود78 حجر68 و 69 و قمر37) از نظر قرآن هر گونه تعرض به مهمانان میزبان به معنای عملی ناپسند و به دور از رشد و تقواست و تعرض و اهانت به مهمان در حکم تعرض و اهانت به میزبان می باشد. (هود77 و 78 حجر 68و 69)
وظایف مهمان
از آداب مهمانی این است که مهمان، از غذا و طعام فراهم آمده بخورد (همان) و به گونه ای رفتار نمایند که ترس و هراسی بر دل میزبان نیفکند و کاری نکند که موجب ناراحتی میزبان شود. (حجر 51و 52) در صورتیکه میزبان به هر دلیلی از مهمانان ناخوانده خود نگرانی دارد، بر مهمان است که نگرانی میزبان را برطرف کند. (هود69 و 70 حجر51 تا 57) همچنین بر مهمان مدعو است تا در زمان دعوت شده در خانه میزبان حاضر شود و پیش از موعد نرود تا در انتظار غذا بماند و میزبان را به حرج افکند و موجب اذیت و آزار او شود. (احزاب53) بر مهمان است که پس از غذا خوردن، و پایان پذیرایی و مهمان نوازی از خانه خارج شود و میزبان را با بقای بیهوده خود نیازارد. (احزاب53)

مهمان ناخوانده می بایست قبول کند که میزبان او را نپذیرد. بنابراین، میزبان می تواند مهمان ناخوانده را نپذیرد و اجازه ورود به خانه و محل سکونت خود را ندهد و مهمان ناخوانده نیز نمی تواند و نباید از این کار میزبان آزرده خاطر شود. (نور 27و 28 احزاب53) خداوند گزارش می کند که مردم شهر ناصره از مهمان نوازی و پذیرایی حضرت موسی(ع) و خضر(ع) خودداری کردند و آنان نیز بی آن که گلایه ای داشته باشند، از آن جا بیرون رفتند. (کهف77) بنابراین، از اختیارات مشروع و قانونی و عرفی میزبان آن است که مهمان ناخوانده را نپذیرد. (نور28) بر مهمانان مدعو لازم است تا در مهمانی شرکت کنند و خلف وعده ننمایند. (احزاب53) در صورتی که میزبان انسانی بزرگوار چون پیامبر(ص) است بر مدعو است تا بی هیچ بهانه ای دعوت را بپذیرد و در مهمانی شرکت کند. (همان).

 

 

آداب مهمانی از منظر قرآن

 

 

خداوند متعال در سوره ذاریات به برخی از آداب مهمانی مانند محترم شمردن مهمان، تهیه غذا در خانه، پذیرایی سریع، فراهم کردن بهترین غذاها برای مهمان اشاره می‌کند. هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ، إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ، فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِینٍ، فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ آیا داستان میهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ آن‌گاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند، ابراهیم در پاسخ گفت: سلام، شما را نمی‌شناسم، پس پنهانی به سراغ خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بریان شده‌ای) را آورد، پس غذا را نزدیک مهمانان گذارد (ولی با تعجب دید دست به سوی غذا نمی‌برند)، گفت: چرا نمی‌خورید؟ (ذاریات24-27) از این آیات و آیات پس از آن، برخی آداب مهمانی به دست می‌آید:
1. مهمان، محترم است.
  ضَیْفِ... الْمُکْرَمِینَ
2. مهمان، وقتی وارد شد، سلام کند. قَالُوا سَلَامًا
3. جواب سلام او لازم است. قَالَ سَلَامٌ
4. صاحب خانه دور از چشم مهمان به سراغ تهیه غذا برود. فَرَاغَ
5. غذا را در خانه تهیه کنیم. إِلَى أَهْلِهِ
6. پذیرایی سریع باشد. فَجَاء (حرف «فاء» نشانه سرعت و زمانی کوتاه است)
7. بهترین غذاها فراهم شود. عِجْلٍ سَمِینٍ
8. مهمان را نزد سفره نبریم، بلکه سفره را نزد مهمان بیاندازیم.
فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ
9. از مهمان نپرسیم که غذا خورده‌ای یا نه. فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء (حضرت ابراهیم بدون پرسش از مهمان، به سراغ خانواده و تهیه غذا رفت)
آرزوها باید در چارچوب امکانات، استعدادها، شرایط و ظرفیت باشد وگرنه سر از موهومات در می‌آورد، امام علی(ع) فرمودند: بیشترین ترس من بر شما، از هواپرستی و آرزوهای طولانی است
11. غذا در دسترس مهمان باشد.
فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ
12. مهمان غذا را بپذیرد و میل کند که صاحب خانه دغدغه نداشته باشد. لَا تَأْکُلُونَ
13. اول پذیرایی، بعد گفتگو. « فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِینٍ...» بعد پرسیدند: فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ
14. اگر مهمان خبر تلخ و شیرینی دارد، اول خبر شیرین و سپس تلخ را عنوان کند. بَشَّرُوهُ... أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ (ابتدا بشارت فرزند سپس نزول عذاب بر مجرمان)

 

 

                                                          آداب زیارت و دید و بازدید

 

 

یکی از عوامل همبستگی اجتماعی و همدلی، ارتباط همیشگی و تبادل افکار و آراء است. در اسلام دیدار وابستگان و خویشان به عنوان صله رحم واجب شده و برای آن آثار و کارکردهای بسیاری در حوزه زندگی اجتماعی و افزایش و یا کاهش عمر در صورت عدم رعایت آن بیان شده است. دیدار از برادران مومن به ویژه بیماران و یا کسانی که از مسافرت یا از زیارت اماکن مقدس بازگشته اند امری است که روایات انبوهی در بیان فواید و آثار مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی آن وارد شده است.
                                                  شرایط تحقق دیدار و زیارت
زیارت شونده ها
زیارت بیانگر نوعی ارتباط روحی و معنوی با زیارت شونده است، از این رو زیارت می تواند حتی نسبت به کسانی باشد که زنده نیستند ولی در جایگاهی هستند که نسبت به زیارت شونده آگاهی و شعوری خاص دارند و زیارت کننده را می بینند و از حضور او مطلع و آگاه هستند از این رو ممکن است زیارت شونده اهل قبور باشند و یا خداوندی که بیرون از دایره کون و مکان است و برای دیدار او نمادهای خاصی معرفی شده است. در این راستا دیدار از کعبه و زیارت خانه خدا در حکم زیارت خدا و زیارت قبر اولیای الهی چون قبور پیامبران و امام معصوم(ع) در حکم زیارت آنان معرفی شده است

براین اساس خداوند فرمان می دهد که مومنان عاشق که باید از ماسوی الله روی برگردانند و به او روی آورند به حکم ففروا الی الله؛ به سوی خدا بگریزید باید برای دیدار خداوند رخت سفر ببندند و قصد حج و زیارت بیت الله الحرام نمایند. (آل عمران 97 حج 27) تا خود را از ماسوی الله دور ساخته و همه هم و غم آنها خداوند شود. زیارت خانه خدا و حج بیت الله الحرام به معنای زیارت الهی با مفهوم پیش گفته و اصطلاح بیان شده است. بنابراین فواید بسیار و آثار گران بهایی برای دیدارکننده خواهد داشت

 مردگان، هوشیارتر از زندگان از آن جایی که مردگان از زندگان هوشیارترند و به حکم بصرک الیوم الحدید؛ بصیرت تیز و تندتری پس از مرگ نصیب هر مرده ای چه مومن و چه کافر می شود، زیارت مردگان در قبرستان ها نوعی علم نوری و بصیرت الهی به انسان ها می بخشد که موجبات تحول آنها را فراهم می آورد. در روایات بسیاری از هوشیاری و آگاهی مردگان و حتی آگاهی بیش تر آنان سخن گفته شده است.

 

 

در جنگ بدر آن گاه که پیامبر کشته شدگان بدر را در چاه افکند با ایشان به سخن نشست و گفت که من آن چه را خدایم وعده کرده بود یافتم، آیا شما آن چه خدایم وعده کردید یافتید؟ در این هنگام برخی ها معترض آن حضرت(ص) شدند و گفتند که چگونه با مردگانی که نمی شنوند و آگاه نیستند سخن می گویی؟ آن حضرت(ص) پاسخ داد: آنان از شما آگاه تر و شنواترند. در همین راستا در روایات آمده است که زیارت اهل قبور مستحب و سخن گفتن و نشستن و دعا و قرآن خواندن مفید به حالشان است؛ زیرا آنان در عالم برزخ در مسیر تحول و تکامل تا روز قیامت هستند و از باقیات صالحات و اموری که در این دنیا از خوبی ها و سنت های پسندیده گذاشته اند بهره می برند

از این رو انسان ها درعالم برزخ نیز در حال تکامل هستند و شدن در آن جا نیز ادامه می یابد. این شدن ها نسبت به همگان تحقق می یابد. آنانی که کافرند و سنت های زشت و ناروا به جا گذاشته اند از آثار آن بهره می گیرند و در ورطه سقوط راه خویش را ادامه می دهند و کسانی که نیکوکار بوده و سنت های نیک به جا گذاشته اند از سنت های نیک بهره مند می شوند و در شدن تعالی پیش می روند.

 

 

دیدار از اهل قبور و مردگان به حال زندگان بسیار سودمند است و این فواید به اشکال مختلف خود را نشان می دهد. کمترین تأثیر آن یاد کردن مرگ و رفتن و عدم بقای آدمی است ولی اگر شخص دارای چشم برزخی باشد و روح و جانش با عوالم دیگر ارتباط داشته و به حکم «بسلطان مبین» توانسته باشد از اقطار آسمان ها و راه های آن گذر کند، می تواند با مردگان و یا دیگر موجودات ارتباط برقرار کرده از آگاهی و دانش های آنان که دانش های رشدی و بصیرتی است بهره مند شود

ممنوع شدگان از زیارت با این همه از دیدار با منافقان و حتی قبور ایشان برحذر داشته شده. در آیه 84 سوره توبه از مؤمنان خواسته شده که به زیارت قبور منافقان و فاسقان نروند؛ فسق عملی آنها موجب شده تا از مقام انسانیت بیرون روند و دیدار ایشان دیدار بوزینگان و خوکان و کسانی است که مسخ شده و از حال انسانی به انعام  و یا بل هم اضل (پست تر از جانوران) تبدیل شده اند. همین حکم حرمت در آیه نسبت به کافران نیز آمده و از زیارت قبور کافران بازداشته شده است

دسته ای دیگر که زیارت قبور آنها حرام دانسته شده کسانی هستند که در زندگی دنیوی خویش اهل تکاثر و ثروت اندوزی و جمع و شمارش آن بوده اند؛ زیرا آنان کسانی هستند که پس از مرگ در قبور خویش دوزخ را می نگرند. این امکان به طور یقینی از باب تاثیر متقابل وجود دارد که آثار خشم و غضب الهی که آنان را دربرگرفته به زیارت کننده نیز برسد؛ تاکید بر حرمت دیدار این قبیل گورستان ها نشان می دهد که آنان راهی را رفته اند که دیگر بازگشتی نیست ولی انسان های زنده از منافقان و فاسقان و کافران را نه به قصد زیارت و تکریم بلکه آگاهی بخشی می توان دیدار کرد.

 

 

به هرحال هرگونه دیدار زیارتی به مفهوم پیش گفته از مردگان و زندگان چنین گروه هایی جایز نیست و در مورد مردگان، حرمت آن در آیه 84 توبه و 1 تا 6 تکاثر بیان شده است. در هنگام زیارت اهل قبور مستحب است که به عنوان آداب زیارت برای آنان دعا شود چنان که پیامبر بر سر گور مومنان می ایستاد و برای آنان دعا و استغفار می کرد. (مجمع البیان ج 5 و 6 المیزان ج 9 ص 360).
زیارت نباید برای تفاخر و فخر فروشی باشد. (تکاثر1 و2) البته این معنایی است که برخی بیان کرده اند که اهل تکاثر و تفاخر نه تنها به مال و اعتبار اجتماعی خود می بالند بلکه پا از این فراتر گذاشته با معرفی مردگان خویش که اهل ثروت و مکنت بودند و دیدار و زیارت قبور آنان و ارج گذاری به ایشان می کوشند آنان را نیز به تعداد خود پیوست کرده و فخرفروشی کنند. در حقیقت با دیدار از گورستان ها و زیارت خاندان اهل ثروت و مکنت خویش می کوشند تا بر افتخارات خانوادگی خویش بیفزایند و در میان مردم پز دهند. در واقع جمله
حتی زرتم المقابر کنایه از مرگ و رفتن به قبور است که در آن حالت چشم های برزخی ایشان باز می شود و به حکم بصرک الیوم الحدید حقیقت مال و ثروت خویش را که آتش دوزخ است می بینند. از این رو در آیه آمده است لترون الجحیم)

 

 

زیارت کعبه به عنوان زیارت خدا نه تنها موجبات دست یابی به فضل و پاداش های الهی را فراهم می آورد (مائده 2) و به حکم شکر نعمت افزون کند (لازیدنکم) بر ثروت مادی و معنوی شخص می افزاید (همان) بلکه موجبات جلب رضایت پروردگار را فراهم می آورد (همان) و او را در زمره دوستان و محبوبان الهی قرار می دهد. یعنی رضی الله عنهم و رضوا عنه و یحبهم و یحبونه که در حقیقت زیارت کننده هر چند که خود قصد خدا کرده ولی پیش از او خداوند قصد او کرده و پیش از آن که دوستی خویش را ابراز کند و یا رضایت خویش رابنماید این خداست که نخست گام اول را برداشته و دوستش داشته و راضی شده است؛ به این معنا که آن الله تو، لبیک ماست.
زیارت کعبه دارای ارزش های اخروی است (مائده2 و حج27 و 28) و رضایت خداوندی را جلب و جذب می کند. (همان) و آدمی را از عذاب های دردناک الهی رهایی می بخشد. (حج25 و فتح25) این ها نمونه های کوچکی از آثار و فواید زیارت کعبه است و آن چه ناگفته مائده بیش از آن است هر چند که خود رضایت خداوندی، مقام عظما و بلند و رفیعی است که نمی توان آن را کوچک شمرد. آثار و برکات زیادی که برای دیدار و زیارت کعبه نصیب آدمی می شود عاملی مهم در تشویق بشر به آن در طول تاریخ بوده است. (بقره125 حج25 و27 و آیات دیگر)

 

 

آثار زیارت پیامبر (ص) نیز غفران و آمرزش الهی (حجرات3 و5) و بهره مندی از پاداش بزرگ و بی مانندی است که نصیب زایر می شود. (حجرات2 و3) در دیدار از مردگان و زندگان از مومنان می توان آثار بزرگی را بیان کرد که آنچه گفته شد بخشی از آن آثار می باشد.

 

 

آداب زیارت
برای دیدار از مردگان و زندگان اذن و پیش اجازه امری لازم و ضروری است. از این رو در آداب، زیارت پیش اجازه، مستحب دانسته شده و از مردم خواسته شده که زیارت شونده را پیش از حضور آگاه سازند و این با تلفن و یا روش های ارتباطی دیگر میسر است. در دیدار و زیارت مردگان نیز همین مساله مطرح است که اذن دخول مستحب دانسته شده است. انسان نباید در هیچ جایی بی اذن و پیش اجازه وارد شود. (احزاب53) پایین آوردن صدا نیز از آداب زیارت است زیرا شخص در هنگام دیدار می کوشد تا انس و الفت و تکریم نماید و بزرگ کردن صدا مخالف این هدف است به ویژه که قرآن صدای بلند را در حکم صدای خران، زشت و ناهنجار دانسته است. (حجرات2 و3 لقمان19)

 

 

 از دیگر آداب زیارت آن است که اگر شخص در خانه خود در حال استراحت است به زیارت او نروید و او را در تنگنای اخلاقی قرار ندهید. از این رو گفته اند که شکیبایی و صبر در هنگام دیدار مستحب و از آداب دیدار است. بنابر این اگر صبر شود و شرایط دیدار شونده رعایت گردد تکریم اوست. (حجرات3 و5) زیارت شونده نیز مستحب است که برای زیارت کنندگان غذایی فراهم آورد تا از آن میل کنند و یا بخششی نماید و چیزی را به حکم هدیه بیان دارد تا تکریم متقابل انجام شود

از این حضرت ابراهیم (ع) برای مهمانان خویش غذایی فراهم آورد. (ذاریات) البته این غذا می تواند با توجه به دیدار شونده متفاوت باشد. اهل کرم همواره از خود چیزی از علم و دانش و دعا هدیه می کنند. در دیدار از قبور اولیا از آنان تقاضاهای داشته باشید که آنان به حکم مهمان نوازی و تکریم زیارت شونده پاسخ خواسته ها را می دهند. بنابر این در تشرف خود به عتبات عالیات و اهل علم و کرم و دانش از مردگان و زندگان تقاضای معنوی داشته باشید که شفاعت، یکی از آن هاست.

 

 

آثار و برکات دید و بازدید از خویشاوندان
خانواده و خویشاوندی، بنیاد اجتماعی انسانی اجتماع انسان بر بنیاد دو عنصر زن و شوهر شکل می گیرد. از این رو خداوند پس از آفرینش آدم، برای او همسری آفرید تا در کنار هم به آرامش و آسایش برسند. (بقره آیه 35، نساء، آیه1، اعراف، آیه 189؛ زمر، آیه6) پس آدمی سعادت واقعی را در کنار یکدیگر تجربه می کند و هرگز فرد به تنهایی نمی تواند سعادت واقعی را داشته باشد و از دو عنصر اصلی سعادت یعنی آرامش و آسایش بی بهره خواهدبود

قرآن هدف از ازدواج را دستیابی مرد و زن به آرامش و آسایش دانسته و جالب این که خداوند برخلاف تصور توده های مردم که ازدواج را عاملی برای از دست رفتن سکونت و آرامش و آسایش می دانند. بر این نکته تأکید می کند که اگر کسی آرامش و آسایش می خواهد باید ازدواج کند؛ چرا که خداوند ثروت و غنا را در ازدواج قرار داده و از فضل خویش بینوایان را با ازدواج غنا می بخشد: وانکحوا الایامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم ان یکونوا فقراء و یغنهم الله من فضله والله واسع علیم؛ بی همسران خود و غلامان و کنیزان درستکاران را همسر دهید. اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بی نیاز خواهدکرد و خدا گشایشگر داناست. (نور 32)
خانواده که بنیاد اجتماع انسانی است با فرزندان تکمیل می شود تا با تداوم تناسل بشری، نسل بشر گسترش یابد و زمین را برای خود قرارگاه پرواز به ابدیت قرار دهد، در کنار یکدیگر به سعادت فزون تری دست یابند و هریک از اعضای خانواده یار و یاور دیگری در تحقق سعادت باشند. این گونه است که خانواده ای بزرگتر به عنوان خویشان در قالب عشیره و قبیله شکل می گیرد و جوامع بزرگ ابتدایی قومی و نژادی را ایجاد می کند. پس بنیاد جوامع ابتدایی را می بایست در خویشان نزدیک و سپس کمی دور در عشیره و قبیله و قوم جست وجو کرد.
هرچند که بعدها برخی از قبایل و اقوام براساس همسویی در هدف، روش، فکر، عقیده و مانند آن، جوامع غیرخویشاوندی و قومی را شکل دادند تا در تعبیر قرآنی از آن، به ملت و امت یاد می شود (حج، آیه 78؛ رعد، آیه30 و آیات دیگر) ولی باید پذیرفت که بنیاد نخستین اجتماعات در خون و خویشاوندی بوده است. پیامبران(ع) درگذشته به سبب وجود اجتماعات قومی مبتنی بر عنصر خون و نسبت های خونی، مأموریت داشتند درمیان قوم خود تبلیغ کنند. از این رو در هر قوم و قبیله ای پیامبری از سوی خداوند فرستاده شد که از گوشت و خون ایشان و همزبان و هم فرهنگ آنان بود. (ابراهیم4؛ اعراف59 و آیات دیگر)
البته با توجه به تغییراتی که در جوامع بشری رخ داد و ملت ها و امت ها از اقوام گوناگون و نژادهای متفاوت براساس عناصر دیگری غیر از خون و نژاد شکل گرفت و امت های عقیدتی پدیدآمد، پیامبران نیز مأموریت یافتند تا در طیف گسترده تری به تبلیغ بپردازند تا جایی که پیامبراکرم(ص) مأموریت یافت که نه تنها برای اقوام هم عصر بلکه تا قیامت برای هرکسی که اخبار پیامبری او به ایشان می رسد، پیامبری کند. (انعام، آیه19)
به هرحال، نمی توان نقش خویشاوندی را در ایجاد سعادت دنیوی و اخروی انسان نادیده گرفت؛ زیرا بنیاد هر اجتماعی به شمار می رود، هرچند که این اجتماع در اثر تحولاتی به تکامل رسیده باشد و به شکل امت خودنمایی نماید؛ چرا که امت ها نیز بر مدار خانواده و خویشان شکل می گیرد که دارای هدف های فکری و عقیدتی نیز می باشند. به این معنا که از درون قومیت هاست که امت ها زاده می شود. از این رو پیامبر(ص) مأموریت می یابد تا نخست در خانواده و عشیره و قبیله و قوم خویش تبلیغ کند و سپس به همه بشریت آن را تعمیم و گسترش دهد. (شعراء214؛ انعام19)
خویشاوندی، در کاربردهای اسلامی و فرهنگ قرآنی به معنای کسی است که به واسطه نسبت یا ازطرف پدر یا مادر و جز آن به شخص نزدیک باشد (لغت نامه دهخدا، ج6، ص8923- 8924، «خویشاوند» و «خویشاوندی») مصادیق خویشاوند کسانی مانند: برادر و خواهر، عمو، عمه، خاله، دایی، داماد و فرزندان هر یک از آنان است. در کاربردهای قرآن و واژگانی از مشتقات «قرب»، «رحم» و واژه «نسب»، «صهر»، «ال»، «اهل»، «رهط»، «عشیره» برای بیان خویشاوندی استفاده شده است.
البته باید دانست که خویشاوندی اعم از رابطه خونی است که در ادبیات اسلامی و فرهنگ قرآنی از آن به رحم یاد می شود؛ چرا که خویشاوند شامل بستگان غیرخونی نیز می شود که از طریق دامادی به شخص منسوب می شوند. بنابراین دایره خویشاوند و بستگان، فراتر از رابطه خونی است.

کسب آسایش و آرامش در سایه صله رحم خداوند برای روابط خویشاوندی آثار چندی را بیان می کند که همین آثار به معنای همه دارایی های بشر است؛ زیرا روابط خویشاوندی را عامل آرامش و آسایش می داند که خود همه زندگی انسانی را معنا می کند؛ چرا که خوشبختی در این دو کلمه آسایش و آرامش خلاصه می شود. خداوند در آیه 19 سوره هود، خویشاوندان را مهمترین عامل امنیت بشر معرفی می کند؛ چرا که خویشاوندان حضرت شعیب(ع) بودند که ترس را در دل دشمنان آن حضرت می افکندند و دشمنان از ترس خویشان آن حضرت متعرض وی نمی شدند. (مجمع البیان، ج5-6، ص 284)

بنابراین، خویشاوندی، عامل امنیت آن حضرت بود و آرامش و امنیت را برای وی به ارمغان می آورد.
خداوند در آیات دیگر از جمله 94 نمل و 81 فاطر تبیین می کند که چگونه روابط خویشاوندی عاملی مهم در حمایت افراد از یکدیگر در زندگی دنیوی می باشد؛ هر چند که این روابط نمی تواند در آخرت چنین فایده و اثری برای شخص داشته باشد؛ ولی در زندگی دنیوی، خویشاوندی دارای چنین کارکرد حمایتی از خویشان است و می تواند بسیاری از آسیب های احتمالی را از شخص دور سازد.
بی گمان انسان در گرو مهر و محبت است؛ هر چند که عقل انسانی رفتار خشکی را تعریف می کند و آدمی را در مسیر قانون و حقوق اجتماعی می برد، ولی قلب آدمی به تعدیل و تعادل سازی مشغول می شود و اجازه می دهد تا در رفتارهای انسانی انصاف و نوعی عدالت همدلانه تحقق یابد. از این رو خویشاوندی به سبب اینکه ارتباط قلبی میان آدمی است، به تعدیل و تعادل در روابط کمک می کند و اجازه نمی دهد تا عقل با قوانین خشک و عادلانه ای که مو لای درز آن نمی رود، زندگی را خشک و بی روح کند

از این رو خداوند در آیه 42 سوره توبه به نقش خویشاوندی در ایجاد محبت میان افراد جامعه اشاره می کند، ولی در همان حال به آدمی هشدار می دهد که در رفتار خویش همواره اعتدال را نگه دارند و از حد تعادل خارج نشوند به گونه ای که محبت قلبی ایشان به خویشان زمینه انحراف و ظلم به دیگران را موجب شود.
به سخن دیگر، خداوند در این آیه به نکته مهمی اشاره می کند که عدم رعایت آن می تواند سبب انحراف و گمراهی بشر شود و او را از دایره اعتدال و حد وسط عقلانیت و عاطفه دور سازد؛ چون اگر عقل، قضاوت های قانونی و سخت گیرانه عدالت محور می کند، ولی قلب نیز می تواند عواطف و احساسات انسانی را چنان برانگیزد که حقوق دیگری را نادیده گرفته و به افراد به سبب گرایش قلبی خویشاوندی ظلم کند. به این معنا که محبت به خویشان نمی بایست موجب ظلم به دیگران شود. (نساء 135؛ انعام 152)
بنابراین، از مهم ترین آثار و کارکردهای خویشاوندی، تحقق آرامش و سکونت و حمایت و امنیت برای انسان است که در این آیات بدان توجه داده شده است. این نخستین مولفه سعادت به کمک ارتباط خویشاوندی پدید می آید.
اگر بال نخست سعادت یعنی آرامش و امنیت با خویشاوندی در دنیا تحقق می یابد، بال دیگر آن یعنی آسایش نیز در دنیا با خویشاوندی تحقق پیدا می کند. خداوند در آیاتی به این نکته توجه می دهد که ارث میان خویشان یکی از عوامل آسایش انسان است. (نساء 7 و 33؛ انفال 57)
هر چند که این عامل آسایشی، تنها در میان خویشان نسبی براساس طبقات سه گانه ارث می باشد، ولی باید توجه داشت که عامل مهم و بزرگی در تحقق آسایش افراد انسانی بشمار می رود. اگر حتی این عامل ارث نبود، باز حمایت خویشاوندی به سبب گسترده بودن آن، زمینه مناسب آسایش فرد می شد، زیرا ایجاد بستر امنیت برای شخص و دستگیری و کمک به خویشان، خود فراهم کننده جلب ثروت و سرمایه خواهید بود و شخص را به آسایش دنیوی می رساند؛ چرا که خداوند یکی از حقوق خویشاوندی را حمایت های مالی و غیر مالی در شکل احساس به خویشان بیان کرده و به طور طبیعی هر کسی در انفاق و احساس و کمک های دیگر، پیش از آن که به غیر خویشان توجه کند، به خویشان توجه می کند و خداوند این عرف عقلایی را پسندیده و بر آن تأکید کرده است. (نساء8 و 63؛ انفال 57؛ نحل90؛ نور22 و 16 و آیات دیگر)

 

 

اولویت نخست با خویشان

 

 

بی گمان این آثار و غیر آن زمانی میان خویشان پدیدار خواهد شد که ارتباط میان خویشاوندان برقرار باشد. به این معنا که رفت و آمدها و دید و بازدید موجب می شود تا آثار خویشاوندی در میان افراد بروز و ظهور کند و زمینه بهره مندی مادی و معنوی از خویشاوندی بویژه در دنیا فراهم آید. اگر روابط میان خویشان کم یا گسسته باشد هیچ یک از طرفین از این همه آثار و برکات خویشاوندی سود نخواهند برد. بنابراین انسان باید همواره به مسئله برقراری ارتباط و تحکیم و افزایش و بهبودی بیندیشد، زیرا خویشان در رفتارهای خود تنها به عنصر عدالت و قوانین بسنده نمی کنند بلکه آنچه حاکم میان روابط خویشاوندان است، قلب است و همین حکومت قلب است که گاه زمینه بی عدالتی و انحراف و ظلم و ستم به دیگران نیز می شود.
پس لازم است از همه ابزارهایی که موجب افزایش روابط خویشاوندی و بهره مندی از برکات و آثار آن می شود، سود جست. دید و بازدید میان خویشان سببی و نسبی (فرقان45) از جمله این ابزارهای مهم در ایجاد و تحکیم خویشاوندی و بهره مندی از آثار آن است. خداوند در بیان این دید و بازدیدها بر نکاتی از جمله احسان و نیکی به خویشان (بقره38 و 177؛ نساء63)، انفاق و کمک های مالی و غیرمالی و نیز مادی و معنوی (اسراء63؛ روم63)، اطعام و پذیرایی با خوراکی ها و خوردنی ها (بلد14تا 16)، صله رحم و رفت و آمد (رعد19 تا 12)، ملاطفت و محبت و گفتارهای پسندیده (نساء8؛ اسراء62تا 82)، عفو و گذشت از لغزش ها و برخورد کریمانه با آنان (نور22)، وصیت و کمک های مالی به خویشان نیازمند هر چند که ارث نمی برند ولی نیازمند هستند (بقره180) و مانند آن تأکید می کند.
به سخن دیگر، هر کاری که انسان برای دیگری می خواهد انجام بدهد اولویت نخست آن با خویشان است. (بقره، آیه38 و آیات دیگر) این اولویت زمانی در دل آدمی جا می گیرد که رفت و آمد در میان باشد. وقتی روابط خویشی تنگاتنگ نباشد، انسان از خویشان غافل می شود و فراموش می کند که نیازی دارند و می تواند به آنها کمک کند. ارتباطات موجب می شود تا قلب ها به هم نزدیک شده و کمک ها بیشتر شود.

صله رحم:
پیامبر مى فرماید: برو فامیل هایت را ببین گرچه یکسال در راه باشى. نگو حالا راهش دور بود نرفتم.
علامه مجلسى میفرماید: دعا به آنها کن. خود دعا کردن به فامیل، صله رحم است.
اگر دارى، هدیه برایشان ببر.
اگر یک چیزى خریدى که خوب است، تلفن کن و بگو: «آقا! من رفتم فلان جا سیب زمینى ارزان بود، تو هم برو بخر.»
اگر خیرى دیدى بگو به او و اگر شرى دیدی زود به او بگو که دچارش نشود.
این‏ ها نمونه صله رحم است.

اما صله رحم با کدام فامیل باید داشته باشیم؟
آیا هرکس مرا دوست دارد به دیدنش بروم؟ هرکس دوستت دارد و به دیدنش رفتى، کارى نکرده ‏اى. مثل گوسفندهاى که قربانى مى ‏کشند. گاهى افراد گوسفندى را براى قربانى مى ‏کشند. مى‏ گوید: آقا آبگوشت کله‏ اش را براى فردا صبح بگذار. جگرش‏ را هم دم غروب به سیخ مى‏ کشیم. آن ران و راسته اش را هم براى کبابى بگذار. خوب پس این کجایش قربانى شد؟ کجاى این قربه الى الله است. این که همه‏ اش «قربه الى شکم» شد.
یا مثلا گوسفند مى‏ کشد، مى ‏گوید: «یک رانش را بده خانه پدر خانم، یکى را براى برادر خانم، یکى را براى دایى خانم، یکى براى عمو، براى خاله، عمه و... خوب اگر قرار است قربانى را به کسانى بدهى که دوستشان دارى، کجایش «قربه الى الله» شد.

یک شخصى آمد پهلوى پیامبر گفت: من یک فامیل‏ هایى دارم، زمانى که به خانه‏ شان مى ‏روم این ‏ها اذیتم مى‏ کنند. اجازه مى ‏دهید که دیگر نروم.
فرمود: نه با اینکه اذیتت مى‏ کنند باز هم برو.

یک روز امام صادق با یکى از بستگانش بلند بلند حرف مى ‏زد تا مرز داد و بیداد. مردم هم جمع شده بودند و تماشا مى ‏کردند و این‏ ها هم با همین حالت داد و بیداد به خانه رفتند.
صفوان مى‏ گفت: صبح در تاریکى امام صادق را دیدم که در خانه آن آقایى که دیروز داد و بیداد مى‏ کردند، رفته و در خانه‏ شان را مى ‏زند. گفتم: آقا در این تاریکى آمده ‏اى چه کنى؟ گفت:قرآن مى ‏فرماید: خویش و قوم هایتان را حفظ کنید. من دیروز با او در خیابان داد و بیداد کردم. امروز آمده‏ ام در این صبح سحر حالشان را بپرسم.
یک دختر بچه آمد در خانه گفت: بله!
امام صادق گفت: به پدرت بگو بیاید. پدرش آمد و گفت: آقا آمده ‏اى چه کنى؟ سحر است! گفت: چون دیروز بلند با شما حرف زدم خواستم این ناراحتى برطرف شود. امام صادق او را بغل گرفت و هر دو مدتى همدیگر را بغل کردند و گریه کردند. اگر شما شیعه امام صادق هستى این امام صادق شماست.

 

 

 

 

                                                         همسایه و حقوق همسایگی در اسلام

 

 

روابط اجتماعی انسان مقتضی رعایت اموری است که در قالب اخلاق و حقوق، ساماندهی شده است. اخلاق و حقوق در حقیقت شیوه درست و مناسب رفتاری با دیگران را مشخص می کند. هر چه روابط نزدیک تر باشد، ساماندهی آن سخت تر خواهد بود. از این رو قوانین و بایدها و نبایدهای حقوقی و اخلاقی نسبت به دوری و نزدیکی روابط انسانی متغیر است. بر همین اساس روابط میان زن و شوهر دارای قوانین و اصول و قواعد اخلاقی بیشتر و سخت گیرانه تری است. حقوق همسایه و همسایگی نیز اینگونه است. شناخت این حقوق و قواعد به ما کمک می کند تا زندگی بهتری را برای خود و دیگران رقم بزنیم. بر همین اساس آموزه های وحیانی اسلام از آیات و روایات، بر آن است تا سبک زندگی اسلام را در این حوزه در حد امکان تبیین کند.
همسایگی، همدلی و همکاری
دو جنسیتی بودن انسان برخلاف دیگر موجودات، تنها برای تناسل و بقای نسل آدمی نیست؛ بلکه چنان که قرآن در آیاتی از جمله 21 روم بیان داشته است، رسیدن به سکونت و آرامش است. نیازهای احساسی و عواطف انسانی که بخش مهمی از حقیقت و ماهیت انسانی را در کنار عقل شکل می دهد، از طریق اموری چون ازدواج و جفت یابی پاسخ داده می شود. پس انسان نیاز دارد برای پاسخ گویی به نیازهای مودت و محبت و عشق و رحمت خویش، همسری را برگزیند و جفتی را اختیار کند.
بایدها و نبایدهای اخلاقی و حقوقی
از نظر اسلام، مراعات احسان همان گونه که در خانواده کوچک لازم است و مودت و احسان باید پایه روابط خانوادگی را شکل بخشد و به والدین احسان شود (بقره 83؛ نساء 36)، همچنین لازم است تا به خانواده بزرگ اسلامی بویژه خانواده نزدیک و همسایه نزدیک، اینگونه توجه ویژه ای مبذول شود و همواره از در احسان با آنان روبه رو شد. از این رو رسول اکرم(ص) حقوق همسایگی را مانند حقوق مادر دانسته: حرمه الجار علی الجار کحرمه امه؛ رعایت حرمت همسایه همانند احترام مادر لازم است. (کافی، ج2، ص666)
به سخن دیگر، امت اسلام یک خانواده بزرگ است که اصل حاکم بر آن اصول اخلاقی و بایدها و نبایدهای آن است؛ در حالی که در جوامع مادیگرا، اصل حاکم بر آن همکاری و اصول حقوقی است تا جلوی تجاوزات به حقوق دیگران گرفته شود؛ زیرا هر کسی بر آن است که سعادت خویش یعنی آسایش و رفاه مادی را تامین کرده و در سایه سار آن به آرامش دنیوی برسد. همسایگی در این دو نوع جامعه معنای متفاوتی با همدیگر دارد

در محیط اسلامی، همسایگان بر مدار همدلی و احسان گرد آمده و زندگی و روابط میان خود را سامان می دهند؛ ولی در جوامع مادیگرا، کسانی در کنار هم زندگی می کنند که تنها از یک نظر یعنی تامین آسایش و رفاه مادی با هم همکاری می کنند اینان همانند کارگران یک کارخانه هستند که وجه شباهت آنان کارگری است. پس قانون و حقوق است که می بایست این روابط را ساماندهی کند.

 

 

همسایگی بر مدار احسان در اسلام
اسلام گروه انسانی از نژادها هستند که براساس همدلی گردهم آمده اند و اعتقاد و باوری یکسان دارند. آنان بر این باورند که سبک زندگی اسلامی می تواند فضایل اخلاقی را در انسان به شکل کاملی بروز و ظهور دهد و او را برای سعادت ابدی آماده سازد. زندگی اسلامی مبتنی بر اصول اخلاقی به ویژه احسان است. در حقیقت اصول اخلاقی و فضایل آن است که زندگی اسلامی را ساماندهی می کند و قوانین و حقوق تنها برای حل بحران در شرایطی است که به هردلیلی یکی از دو طرف یا طرفین نمی خواهند با هم مدارا کرده و از روی احسان، مسایل اخلاقی را حل و فصل نمایند. در این صورت است که بایدها و نبایدهای حقوقی در شکل قانون خودنمایی می کند.
امیر مومنان علی (ع) می فرماید:
سل عن الرفیق قبل الطریق، وعن الجار قبل الدار؛ قبل از مسافرت ببین همسفرت کیست و پیش از خرید خانه ببین همسایه ات کیست. (نهج البلاغه،نامه 13) امام صادق (ع) می فرماید: من له جار و یعمل بالمعاصی فلم ینهه فهو شریکه؛ هر کس همسایه ای داشته باشد که گناه می کند ولی او را نهی نکند، شریک در گناه اوست. (ارشاد القلوب، ج1، ص 183) محیط زندگی اجتماعی آدمی بیانگر میزان شرافت شخص است. هرچه محیط زیست آدمی پاک تر و هنجاری تر باشد، بیانگر شرافت آن مردم و محله است. امام علی (ع) می فرماید: خانه را شرافتی است. شرافت خانه به وسعت حیاط (قسمت) جلوی خانه) و هم نشینان خوب است. و خانه را برکتی است، برکت خانه موقعیت خوب آن، وسعت محوطه آن و همسایگان خوب آن است. (مکارم الاخلاق، ص125)
اگر همسایگان تنها همکار در امر مادی و جلب آسایش باشند، به فضایل انسانی توجهی نخواهند داشت و برای بروز و ظهور آن بستری را فراهم نمی سازند؛ اما اگر همسایگان براساس اشتراک در باورها و اعتقادات اسلامی گرد هم آمده باشند بر آن هستند تا همکاری آنان همدلانه و در راستای فضایل اخلاقی و سعادت دنیا و آخرت باشد. محیط زیست اجتماعی اگر سالم باشد و آدمی به سبب آن در آسایش و آرامش باشد باید خدا را بر آن شاکر بود و به حکم شکرگزاری به همسایگان نیکی بیشتر کرد و از مقام ابرار با آنان رفتار کرد. امیرمومنان علی(ع) در این باره فرموده است:
زکاه الیسار بر الجیران و صله الرحام؛ زکات رفاه، نیکی با همسایگان و صله رحم است. (غررالحکم، حدیث 5453)
خوش همسایگی از اصول اخلاق اسلامی است. از این رو آن را از ویژگی های مومنان و شیعیان گفته اند و امام علی(ع) در این باره می فرماید:
شیعتنا المتباذلون فی ولایتنا، المتحابون فی مودتنا المتزاورون فی احیاء امرنا الذین ان غضبوا لم یظلموا و ان رضوا لم یسرفوا، برکه علی من جاوروا سلم لمن خالطوا؛ شیعیان ما کسانی اند که در ولایت ما بذل و بخشش می کنند، در راه دوستی ما به یکدیگر محبت می نمایند، در راه زنده نگه داشتن امر و مکتب ما به دیدار هم می روند. چون خشمگین شوند، ظلم نمی کنند و چون راضی شوند، زیاده روی نمی کنند، برای همسایگانشان مایه برکتند و نسبت به هم نشینان خود در صلح و آرامش. (کافی، ج2، ص632، ح42)
معیاری برای تعیین همسایگی
احکام و قوانین و سفارش هایی که برای همسایه می شود در چارچوب همان معنای عرفی است. افراد مسلمان باید نسبت به همگان رفتار پسندیده را رعایت کنند ولی در این میان به حکم برادر ایمانی بودن (بقره 220؛ آل عمران130؛ توبه،11) می بایست نیکوکاری و احسان در میان خودشان افزایش یابد و هرچه از نظر قرب مکانی به هم نزدیکتر باشند، قرب منزلت نیز افزایش یابد و نیکوکاری در حق آنان نیز زیاد شود. از این رو در اسلام در پرداخت حقوق مالی از زکات و مانند آن همسایه و همشهری و هم ولایتی و مانند آن مقدم بر دیگر افراد امت می شوند. در برخی روایات براساس عرف آن زمان، دایره همسایگی به چهل دیوار محدود شده است. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: والجوار اربعون دارا من اربعه جوانبها؛ تا چهل خانه از چهار طرف همسایه به شمار می آیند. (خصال، ص 445) 
حقوق همسایگی
امام سجاد(ع) در بیان برخی از حقوق همسایگی می فرماید: حق همسایه ات این است که در غیاب او آبرویش را حفظ کنی و در حضورش او را احترام نهی. اگر به او ظلمی شد یاری اش رسانی، دنبال عیبهایش نباشی، اگر بدی از او دیدی بپوشانی، اگر بدانی نصیحت تو را می پذیرد او را در خفا نصیحت کنی، در سختی ها رهایش نکنی، از لغزشش درگذری، گناهش را ببخشی و با او به خوبی و بزرگواری معاشرت کنی. (خصال، ص 965)
رسول اکرم(ص) نیز در بیان حقوق همسایگی می فرماید: اگر از تو کمک خواست کمکش کنی، اگر از تو قرض خواست به او قرض دهی، اگر نیازمند شد نیازش را برطرف سازی، اگر مصیبتی دید او را دلداری دهی، اگر خیری به او رسید به وی تبریک گویی، اگر بیمار شد به عیادتش روی، وقتی از دنیا رفت در تشییع جنازه اش شرکت کنی، خانه ات را بلندتر از خانه او نسازی تا جلوی جریان هوا را بر او بگیری مگر آنکه خودش اجازه دهد. (مسکن الفؤاد، ص 501)
آن حضرت در بیان کمک های مالی به همسایه فرموده است: به من ایمان نیاورده است آن کس که شب سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد. به من ایمان نیاورده است آن کس که شب پوشیده بخوابد و همسایه اش برهنه باشد. (مستدرک الوسائل، ج 8، ص 924، ح 7989) امام کاظم(ع) در تفسیر مفهوم خوش همسایگی می فرماید:
لیس حسن الجوار کف الاذی ولکن حسن الجوار الصبر علی الاذی؛ خوش همسایگی این نیست که آزار نرسانی، بلکه خوش همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه صبر داشته باشی. (تحف العقول، ص 904) امام علی(ع) پس از ضربت خوردن در وصیتی به حسن و حسین(ع) درباره سفارش به همسایگان فرمود: درباره همسایگان، حقوقشان را رعایت کنید که وصیت پیامبر شماست. او همواره به خوشرفتاری با همسایگان سفارش می کرد تا آنجا که گمان بردیم آن حضرت برای آنان ارثی معین خواهد کرد.(نهج البلاغه، نامه 74) 
آثار و برکات همسایگی خوب
همسایگی می تواند بر مدار همکاری مادی یا همدلی اعتقادی شکل گیرد. همسایگی از نظر اسلام زمانی تأثیرات خوب و مناسبی خواهد داشت که در چارچوب اصول اسلام شکل گرفته باشد. در این صورت است که آثار مادی و معنوی و دنیوی و اخروی بسیاری بر آن مترتب خواهد شد.
1- آبادانی زمین و افزایش عمر: از آثار و برکات همسایه خوب می توان به آبادانی شهرها و شکوفایی اقتصادی و افزایش عمر شخص اشاره کرد؛ چرا که همسایگان خوب با همکاری مناسب به افزایش تولید و ثروت جامعه کمک کرده و شرایط را برای بهبود وضعیت اقتصادی و آسایشی بهتر فراهم می آورند

از سویی آسایش خود عاملی در ایجاد آرامش روانی است که موجب افزایش عمر آدمی نیز می شود. فشارها و تنش هایی که میان همسایگان بداتفاق می افتد روح و روان هر دو را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و موجبات بیماری جسمی و روحی را فراهم می آورد. از زخم معده گرفته تا افسردگی از پیامدهای همسایگی بد است که موجب کاهش عمر آدمی است. از این رو امام صادق(ع) در بیان آثار و برکات همسایه خوب می فرماید: حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فی العمار؛ خوش همسایگی شهرها را آباد و عمرها را زیاد می کند. (کافی، ج2، ص 766، ج8) رسول اکرم(ص) نیز می فرماید: صله الرحم و حسن الخلق و حسن الجوار یعمران الدیار و یزیدان فی العمار؛ صله رحم، خوش اخلاقی و خوش همسایگی، شهرها را آباد و عمرها را زیاد می کند. (نهج الفصاحه، حدیث 9381)
2- محبت خدا و رسول: از دیگر آثار نیک رفتاری نسبت به همسایه می توان به محبوب شدن در نزد خداوند اشاره کرد. کسی که به همسایه خویش احسان روا می دارد، محبت خدا و پیامبرش(ص) را جلب می کند؛ چرا که نیکوکاری و احسان از صفات الهی است و خداوند کسانی که متخلق به صفات خدایی می شوند را دوست داشته و قرب ایشان را می پسندد. از این رو رسول اکرم پیشنهاد می کند برای اینکه محبوب خدا و خودش شوید، به همسایگان خویش محبت کرده و نیک رفتار باشید

آن حضرت(ص) می فرماید: اگر می خواهید که خدا و پیغمبر شما را دوست بدارند وقتی امانتی به شما سپردند رد کنید و چون سخن گویید راست گویید و با همسایگان خود به نیکی رفتار نمایید.(نهج الفصاحه، حدیث 455)
3- بهشتی شدن: چنان که گفته شد اخلاق نیک عامل ورود انسان به بهشت است؛ چرا که بهشت جای انسان های متخلق به اخلاق الهی است. خوش خویی مهمترین جلوه از جلوه های صفات حسنای الهی است. بنابراین، خوش خویی به ویژه با نزدیکان و خویشان و همسایگان بهترین ابزار برای ورود به بهشت جاویدان و بهره مندی از سعادت ابدی است. رسول اکرم(ص) درباره تأثیر خوش خویی به ویژه با برخی از افراد از جمله همسایگان می فرماید: حسنوا أخلاقکم والطفوا بجیرانکم و أکرموا نساء کم تدخلوا الجنه بغیر حساب؛ اخلاق خود را نیکو کنید و با همسایگان خود مهربان باشید و زنان خود را گرامی بدارید تا بی حساب وارد بهشت شوید.(التوحید، ص 721)

 

 

آراستن مسلمانان برای دیدار یکدیگر

 

 

 

امام صادق(ع) از پدرش نقل کرده است که مردی به در خانه رسول گرامی اسلام(ص) آمد و درخواست ملاقات نمود، حضرت وقتی که خواست از حجره خارج شود و به ملاقات او برود، به جای آینه، جلوی ظرف آبی که در داخل اتاق بود ایستاد و سر و صورت خود را مرتب کرد، در مراجعت عایشه گفت: یا رسول‌الله(ص) چرا در موقع رفتن در برابر ظرف آب ایستادید و موی و روی خود را منظم کردید؟ حضرت فرمود:‌ ای عایشه: خداوند دوست دارد وقتی مسلمانی برای دیدار برادرش می‌رود خود را بیاراید.(مکارم‌الاخلاق، ص110)

همچنین روایت شده است که رسول خدا(ص) خود را برای صحابه خویش می‌آراست چه رسد برای اهل خود و می‌فرمود: به‌راستی که خدا دوست می‌دارد وقتی که شخصی به سوی برادران خود می‌رود مهیا شود و خود را بیاراید.(هدیه‌الاحباب، ص287)
 

 

 

نظرات  (۲)

با سلام و ادب استفاده کریم خدا شما را جزای خیر دهد واقعا زیبا و دسته بندی خوب و همچنین اینکه از آیات استفاده شده کار شما را عالی کرده است تشکر فراوان
  • مهدی بهشتی
  • سلام ،خیلی عالی بود و استفاده کردم خدا آبادت کنه دنیا وآخرت

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">