تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

عبادت در قرآن: ماهیت. انواع. عبودیت راهی برای متأله شدن. کار و عبادت. احتیاج خدا به عبادات؟

صبر . انواع صبر. استمداد از صبر. صبر جمیل. مقام صبر. صبر امام حسین

صلوات در قرآن اهمیت صلوات

نشانه های مومن چیست؟ قلب مومن و قلب کافر . عباد الرحمن

منافق در قرآن . تفسیر سوره منافقون

جهاد ایثار شهادت در قرآن . انواع جهاد. تجارت سودمند

امر به معروف و نهی از منکر

   

 

 

اخلاص در قرآن

اخلاص یکی از مهم ترین عوامل تقرب الی الله است؛ بیزاری از غیرالله . زیرا مخلص با خلوص نیت خویش، همه چیز را به کناری می نهد و تنها خداوند را مقصد و مقصود خویش قرار می دهد

لذا غیر خداوند در زندگی اش به عنوان هدف و مقصد و مقصود به کناری می رود و شخص جز خداوند به چیزی نمی اندیشد و قصد چیزی جز او نمی کند

اخلاص به معنای هدف قرار دادن خداوند در همه زندگی است، به گونه ای که در هیچ دمی غیر او در نظر نیاید، حتی اگر آن غیر، بهشت و برکات بهشتی باشد

مشتقات اخلاص 31 بار در قرآن آمده که با صراحت موضوع اخلاص را مطرح می کند*

 

 

مخلِصین به کسانی می گویند که درحال خودسازی و خالص نمودن دین از ناخالصی هستند

ولی مخلَصین به کسانی می گویند که از ابتدای آفرینش به دلیل صفای باطن، ادراکات درست، سلامت روان و قلبهای سلیم دارای ویژگی اخلاصند و آنچه دیگران با جهاد و مبارزه با نفس به دست می آورند آنان همان را بلکه بالاتر از آن را از ابتدا با عنایت حق تعالی دارا بوده اند

و برخی آیات به صورت ضمنی به بحث اخلاص پرداخته اند

در این نوع آیات با تأکید بر انحصار عبادت در خداوند، روی نهادن به سوی حق و دل بریدن از غیر او و انجام اعمال برای طلب رضایت الهی، منتهی به اخلاص میگردد

و در برخی از آیات با نفی شرک و ریا به موضوع اخلاص اشاره شده است*

 

 

از آنجایی که شرک و ریا، انجام عمل برای غیر خداست و اخلاص انجام عمل فقط برای خداست، این دو با یکدیگر جمع نمیشوند. ریا ضد اخلاص است و از هر دری که ریا و شرک وارد شود، اخلاص از در دیگر خارج میشود. از آنجا که منشأ اخلاص و ریا، نیت است، در مقایسه با عمل از اهمیت خاصی برخوردار است؛ امام صادق(ع) : نیت افضل از عمل است، اصلاً نیت همان عمل است

نیت انسان از اعتقادات او برمی خیزد و به عمل او شکل میدهد. اینکه ریا در انفاق و در هرکار دیگری مقابل اخلاص قرار می گیرد، از آن روست که انجام آن به معنای شرک به خدا است؛ به بیان دیگر ریاکار به رضای خدا و پاداش اخروی نمی اندیشد؛ بلکه نتایج دنیوی عمل یا انفاق خویش را میخواهد. ریاکار، قرین شیطان است و چه همراه و قرین بدی است شیطان والذین ینفقون اموالهم رئاء الناس و لا یؤمنون بالله و لا بالیوم الاخر و من یکن الشیطن له قریناً فساء قریناً .

 

 

مراتب اخلاص از آیات قرآن اخلاص دارای درجات مختلفی است، و فضل و بخشش حق تعالی به هر شخصی به اندازه اخلاص اوست، سنگینی و سبکی ترازوی اعمال در آخرت به درجه اخلاص بستگی دارد. در سوره بقره وضعیت کسانی که اموالشان را در راه رضای خدا انفاق می کنند، به باغی تشبیه نموده که در زمین نیکو باشد و بارانی بسیار بر آن ببارد و ثمرش را دو برابر ثمر دهد و یا دست کم بارانی اندک بر آن ببارد

بنابراین، همچنان که زمین نیکو همیشه ثمری نیکو میدهد، عمل صالح خالص پیوسته نتیجه ای نیکو دارد و عنایت الهی شامل آن میشود؛ چراکه خداوند بر اعمال انسان بیناست و از میزان اخلاص اعمال او آگاه است و الله بما تعملون بصیر عارفان برای اخلاص، درجات گوناگونی بیان کرده اند،

 

 

1- اخلاص مطلق اخلاص مطلق اخلاص صدیقان است که از هرگونه آمیختگی پیراسته است؛ با رسیدن به درجه بالای اخلاص، حقیقت آیه الا لله الدین الخالص در وجود شخص تجلی مییابد و در این حالت، سالک نه خود را میبیند و نه مخلوقات را؛ بلکه فقط در طریق دین و عبودیت گام مینهد. چنین شخصی، حتی به اخلاص خود نیز نظر ندارد و تعلق به غیر خدا از او زدوده میشود و انقطاع کامل برای او رخ میدهد. شاید به جهت همین ارتباط بین دو مقوله توحید و اخلاص است که لا اله الا الله کلمه اخلاص نامیده شده است چنان که به سوره توحید، اخلاص گفته میشود.

 

 

2- اخلاص اضافی اخلاصی که با نیت دستیابی به پاداش و رهایی از عذاب همراه است، اخلاص اضافی نام دارد؛ از دیدگاه مخلصان واقعی، عبادت برای پاداش و یا ترس از عذاب، اخلاص کامل نیست و در آن شائبه ای از شرک و خود پرستی به چشم می خورد، زیرا اینان برای رهایی از عقوبت و یا رسیدن به نعمت، خدا را عبادت میکنند، و چنانچه برای رسیدن به این هدف، راهی جز عبادت حق تعالی پیش روی خود میدیدند، آن را بر میگزیدند.

 

 

                                                                 آثار اخلاص

 

 

1- احساس امنیت :

قرآن بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لاخوف علیهم ولاهم یحزنون؛ کسی که خود را تسلیم محض خدا میکند، از هیچ چیزی نمیترسد

در قرآن کریم همین اثر برای انفاق کننده در راه خدا دانسته شده الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله... لاخوف علیهم و لاهم یحزنون ترس و اندوهی برای انفاق کننده در راه خدا نیست

در آیه ای دیگر می خوانیم: ایمان خالص، امنیت می آورد و ایمان ناخالص، دلهره و اضطراب در پی دارد

امام صادق(ع) در مورد نقش امنیتی اخلاص بر روان آدمی می فرماید: اگر مؤمن خود را برای خدا خالص گرداند، خداوند هر چیزی را از او خواهد ترساند

حتی حشرات زمین، درندگان ]صحرا[ و پرندگان هوا را از او میترساند. هر چیزی در برابر مؤمن مخلص رام است و هیبتش بر همه آشکار است.

 

 

2- پاداش مضاعف :

اعمال خالص، بسان مزرعه ای در منطقه مرتفع است که از خطر سیل محفوظ است، و مثل انفاق خالص نیز همانند مزرعه ای در دامنه های کوه و زمین های مرتفع که همیشه سرسبز و شاداب است و چند برابر محصول میدهد

قرآن کریم: کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد. اما این پیامد و پاداش مضاعف شامل همه انفاقهایی که در راه خدا انجام میشود خواهد بود.

 

 

3- نجات از دشواری

امیر مؤمنان(ع) یکی از نتایج را نجات انسان از پرتگاه ها ذکر نموده است

حضرت یوسف(ع) از جمله کسانی است که اخلاصش مایه نجات او گردید

قرآن کریم نجات یوسف(ع) را از گرداب خطرناکی که همسر عزیز مصر بر سر راهش ایجاد کرده، به خداوند نسبت میدهد: ما بدی و فحشاء را از یوسف دور ساختیم و باتوجه به این حقیقت که حضرت یوسف(ع) از بندگان مخلص الهی بود

پروردگار متعال هرگز بندگان مخلصش را در لحظات بحرانی تنها نمی گذارد و کمک های معنوی خود را از آنان دریغ نمی ورزد

بلکه با الطاف باطنی و مددهای غیبی خود بندگان را از گزند حوادث و ظلمت معاصی حفظ می نماید و این در واقع، پاداش خدا به بندگان مخلصش به شمار میرود.

 

 

4 - تقرب به خدا؛ علی(ع): تقرّب العبد إلی الله سبحانه بإخلاص نیَّته؛ نزدیک شدن بنده به خدای سبحان به سبب خالص کردن نیت اوست؛

 

 

 5 - بصیرت و حکمت؛ رسول خدا (ص): ما أخلص عبدالله عزَّوجلّ أربعین صباحاً إلاّ جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه هیچ بنده‌ای برای خدا چهل روز اخلاص نورزید، مگر اینکه چشمه‌های حکمت از قلب او، بر زبانش جاری گردید

اگر کسی تنها چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند و در هر کاری که انجام میدهد تنها خداوند را هدف کارش قرار دهد، خداوند به او عنایتی خاص میکند و حقایق هستی را بر جانش روشن کرده و اهل شهود و مشاهده شده و حقایق هستی را به عیان مینگرد

و از واقعیت میگذرد و در پی حقایق میرود و حقایق یافته را به سخنی شیرین و شیوا بیان میکند و چون سخن وی از جان برآمده لاجرم بر جان دیگران می نشیند و دیگران به سخنانش گوش دل میدهند.

 

 

 6 - موفقیت در امور؛ علی (ع): فی إخلاص النّیّات نجاح الأمور موفقیت در کارها، به خالص کردن نیتهاست.

 

 

مراحل اخلاص ‏

 

 

1 - اخلاص در نیت:

اخلاص در این مرحله، به معنی خالص نمودن نیت از هرگونه شائبه شرک و ریا و اهداف غیر الهی است

انسان در زندگی خود سر دو راهی انتخاب به سر می‌برد، راهی به سوی معنویت، باطن هستی و خدای متعال و راهی به سوی دنیا، ظاهر هستی و جهت مادی حیات. پیراستن نفس آن است که از همه تعلقات و انگیزه‏های غیر الهی جدا شود و همه اعمال را برای خدا انجام دهد

پیامبر(ص) خطاب به ابوذر ...و ما بلغ عبد حقیقة الاخلاص حتی لایحب ان یحمد علی شی‏ء من عمل لله بنده هرگز به حقیقت اخلاص نمی‏رسد، جز آنکه دوست نداشته باشد او را بر عمل خدایی، بستایند

اولیاء الهی نه تنها نیت خویش را از انگیزه‌ های دنیوی و مادی تخلیه می ‌نمودند، بلکه حتی انگیزه عبادت خود را از ترس از جهنم و طمع بهشت نیز خالص می‌ساختند

آنها تنها و تنها خدا را از روی محبت و به این دلیل که شایسته عبادت است، عبادت می‌نمودند و این در حقیقت اوج اخلاص است.

 

 

2 - اخلاص در عمل: اخلاص در عمل به معنی خالص شدن اعمال از گناهان و رسیدن انسان به ملکه تقوا و ورع است و مراتبی دارد:

 

 

 مرتبه اول؛ ترک محرمات و انجام واجبات است. 

 

 

مرتبه دوم؛ ترک مکروهات و انجام مستحبات بویژه اهتمام به نماز شب است.

 

 

 مرتبه سوم؛ ترک آنچه موجب اشتغال قلب به غیر خدا می‏شود مانند بسیاری از مباحات و همواره در جستجوی خدا بودن و التزام به آنچه که باعث تقرب درگاه الهی است.

 

 

3 -تصفیه دل: یکی از مراحل مهم اخلاص بیرون راندن تمام رذایل نفسانی، حب دنیا، لذتها و آرزوهای دنیوی، از نهان‌خانه دل است

آنکس که بتواند شیطان و نفس اماره را از خانه دل بیرون افکند، آن گاه خواهد دید که خدای سبحان که صاحبخانه است فضای دل او را چگونه پر خواهد نمود

اخلاص، پاکیزه کردن عمل از هرگونه آلودگی به غیر خداست و انسان مخلص، در انجام عمل محرکی غیر از خداوند ندارد، فقط قصد تقرب به خداست که او را به کار وا می‌دارد و بس

این حالت، مقام بسیار بزرگی است و کسی می‌تواند به آن برسد که غرق در محبت خدا باشد، به حدی که در دلش برای محبتهای دنیایی، جایی نبوده و اگر از خوراک، پوشاک، مسکن و امور مادی استفاده می‌کند، به خاطر لذت بردن از آنها نباشد، بلکه بخاطر آن باشد که نیروی بیشتری برای عبادت خدا، بدست آورد.

 

 

راه‌هایی برای رسیدن به اخلاص

 

 

الف: قطع طمع از غیر خدا: امام باقر(ع): بنده، پرستشگر واقعی خدا نمی‌شود، مگر آنکه از همه مخلوقات بریده و به او بپیوندد

آن گاه خداوند می‌فرماید: این عمل خالص برای من است و به کرمش آن را می‌پذیرد.

 

 

 ب: کم کردن آرزوها: امیرمؤمنان علی(ع): قلِّل الامال تخلص لک الأعمال؛ آرزوها را کم کن، تا اعمالت خالص گردد.

 

 

 ج: پرهیز از گناه و هوای نفس: پیامبر اکرم(ص): تمام الاخلاص اجتناب المحارم دوری کردن از کارهای حرام کمال اخلاص.

 

 

ویژگی های مخلِصین مخلصین یعنی کسانیکه خداوند آنان را برای خود خالص کرده. و در سوره  ص به صراحت آمده که خالص کننده این افراد خداوند است انا اخلصنهم بخالصه ذکری الدار

خدا همواره در میان انسانها، افرادی را بر میگزیند که اخلاص کامل داشته و دارای نفوس پاک، قلوب طاهر و فطرت مستقیم توحیدی باشند تا توحید در جامعه بشری را حفظ کنند.

 

 

1- نجات از نابودی دنیوی و عذاب اخروی خداوند در بعضی آیات خبر از نابودی مشرکان و گمراهان امت های پیشین و نجات مخلصین داده و تأکید میکند که در آخرت نیز آن گاه که تکذیب کنندگان برای عذاب برانگیخته میشوند، مخلصین استثنا شده و احضار نمیشوند. فکذبوه فانهم لمحضرون الا عباد الله المخلصین

 

 

2- عصمت از جمله ویژگی های مخلصین، نیل به نوعی علم و یقین است که غیر از علوم متعارف در نزد انسانهای معمولی است

خداوند به وسیله نورانیت چنین علمی، هرگونه بدی و زشتی را از آنان دور میکند؛ به گونه ای که حتی ایشان قصد گناه نیز نمیکنند و این همان عصمت الهی که مخلصین بدان متصف اند؛ چنانکه خداوند حضرت یوسف(ع) را از آلودگی به گناه و قصد آن حفظ نمود.

 

 

3- ایمنی از فریب ابلیس ابلیس گناه یا باطل را برای انسان ها زینت میدهد تا همگان را گمراه سازد؛ اما ابلیس بر مخلصین سلطه ای ندارد و نمیتواند آنان را گمراه سازد قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین

 

 

4- شایستگی توصیف خدا خداوند در بیان این ویژگی مخلصین میفرماید که تنها مخلصین این شایستگی را دارند که مرا صحیح توصیف نمایند و غیر از آنان شایستگی توصیف راستین و به حق خدا را ندارند و خداوند از هرچه که غیرمخلصین توصیف نمایند، پاک و منزه است

آشکار است، کسانیکه در مسیر بندگی به کمال نرسیده باشند به شناخت واقعی خداوند دست نیابند و توصیف بایسته خدا نیز متوقف بر شناخت است در حقیقت این شناخت را مخلصین بدست آورده اند؛ لذا خداوند شایستگی توصیف راستین خود را به آنان عطا فرموده است.

 

 

5- بهره مند از پاداش خاص آخرتی انسان ها در آخرت به میزان اعمالشان پاداش می بینند؛ ولی مخلصین از این قاعده مستثنا هستند و برای آنان بالاتر از جزای عملی، از رزقی معلوم برخوردارند و مراد از رزق معلوم، رزقی خاص و جدا از رزق دیگران و بالاتر از آن ها است: و ما تجزون الا ما کنتم تعملون ¤ الا عباد الله المخلصین ¤ اولئک لهم رزق معلوم*

 

 

نخستین گام برای رسیدن به این کمال و یا تمامیت در کمال، آن است که انسان خداوند را چنان که هست بشناسد و بدان باور کند. مشکل عمده ما انسانها عدم درک درست از خداوند و ایمان واقعی و حقیقی به اوست

از این رو خداوند از مومنان می خواهد تا ایمان بیاورند: آمِنوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، ایمان بیاورید (نساء136)

این فرمان مجدد به ایمان به مومنان از سوی خداوند، به معنای آن است که ایمان ایشان بسیار ناقص و ناتمام است؛ بنابراین می بایست با شناخت کامل تری ایمان کامل تری تحقق یابد

انسانها درگام نخست مسلمان می شوند و خود را در برابر حقیقت بزرگی چون خداوند تسلیم می بینند، اما در گام های بعدی است که ایمان در دلها جوانه میزند و براساس کارهای نیک و صالح چون انفاق، زکات و نماز و دیگر احکام عقلانی و وحیانی، ایمان به کمال و تمامیت میرسد (توبه99 انسان8تا10)*

 

 

اهل اخلاص از ابرار، افزون بر درک درست جمال الهی به درک درست جلال الهی میرسند چنانکه خداوند در همین آیات به آن اشاره کرده.

برای رسیدن به ایمان و اخلاص کامل نیاز است تا خداوند در مالکیت و ربوبیت به درستی شناخته شود غیر خداوند از دایره به طور کلی بیرون میرود و تنها خداوند است که اول و آخر هر کار و هدف و مقصد و مقصود هر عملی میشود. پس هر آن چیزی که انسان را به خود مشغول میدارد و یا به عنوان هدف میانی و یا ابتدایی یا حتی غایی قرار میگیرد، به کناری گذاشته می شود.

اخلاص اضطراری

خداوند برای هر کسی شرایطی را ایجاد میکند که از همه چیز و همه کس نومید میشود و تنها خداوند را مییابد. بیماری سخت درمان یا بی درمان، گم شدن در بیابان، غرق شدن در دریا و ده ها نمونه و مصداق از بلا و ابتلایی که خداوند، انسان را بدان گرفتار میکند تا با گوشت و پوست و خون خود، معنای اخلاص را دریابد و آن را تجربه کند.

ولی مشکل اساسی بیشتر مردم این است که پس از رهایی از حالت اضطراری که درآن حالت خداوند به دعای ایشان پاسخ میدهد و ایشان را از گرفتاری و بلا میرهاند (نمل26)

دوباره همان راه شرک آمیز و کفر آمیز خود را میروند و درکارهایشان دیگران را شریک میگیرند و یا اهداف غیرخدایی را برای کارهایشان در نظر می آورند. (یونس22و 23؛ عنکبوت65و66)

بسیاری از مردم به سبب قرارگرفتن در آسایش و رفاه، از خداوند غافل میشوند و آرامش و آسایش را در اسباب زندگی میجویند و لذا اخلاص را از دست میدهند. از این رو خداوند در همین آیات تمتع یابی و رفاه را به عنوان یک مانع جدی برای اخلاص معرفی میکند.

 

 

نشانه های اخلاص     کف اخلاص و سقف آن

 

 

برای اخلاص و ایمان و تقوا و مانند آن می توان حداقل و کفی را بیان کرد، ولی نمی توان سخن از سقفی برای این امور داشت؛ چرا که از آن جهت بی نهایت است. در امور معنوی و حالات انسانی مانند فضایل و رذایل اخلاقی نمی توان برای آن سقفی مشخص کرد، هر چند که میتوان برای آن کفی تصور نمود؛ چرا که حالات انسانی در هر مسئله و موضوعی بی نهایت است و انسان همانند آفریدگارش، بی نهایت بوده و نمیتوان برای او حدیقفی تعیین نمود.
اخلاص در توحید و بندگی
یکی از اصطلاحات قرآنی، اخلاص بشر در بندگی است. سوره اخلاص در حقیقت وصف خداوند است و خداوند، خود را در قرآن این گونه به طور کاملا گویا و کوتاه توصیف کرده است. از آن جهت به این سوره، اخلاص میگویند که بیانگر بینش و نگرش درست انسان به خداست و اگر کسی بخواهد خداوند را بندگی کند، باید چنین خدایی را با چنین صورتی بندگی و عبودیت نماید. از نظر اسلام و قرآن، مسلمان و مومن باید نسبت به خداوند شناخت درست و صحیح داشته و خدایی را بپرستد که این ویژگی ها را داشته باشد.
اعمال خالص پذیرفتنی
از نظر آموزه های قرآنی تنها نیت خالص و اعمال خالص است که پذیرفته می شود وگرنه هر عملی که دارای شرک در مقام نیت و عمل باشد، پذیرفتنی نیست و مردود خواهد بود. خداوند خود را در آیاتی چند بهترین شریک میداند. و جعلوا لله مما ذرأمن الحرث و الانعام نصیبا فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشرکائنا فما کان لشرکائهم فلا یصل الی الله و ما کان لله فهو یصل الی شرکائهم ساء ما یحکمون؛ و برای خدا از روییدنیها و چهارپایانی که آفریده نصیبی معین کردند و به گمان خودشان گفتند: این سهم برای خدا و این سهم برای دیگر شریکان و بتان ما

پس آن سهمی که شریکانشان را بود به خدا نمی رسید و آن که برای خدا بود به شریکان می رسید! حکمی سخت (جاهلانه و) ناشایسته می کنند.
بنابراین، کف اخلاص آن است که انسان کاری را برای غیرخدا انجام ندهد. نمی تواند مدعی اخلاص باشد و آن را به عنوان فی سبیل الله
 در تجارت با خدا عرضه کند و گمان نماید که خداوند این معامله و داد و ستد را می پذیرد؛ چرا که خداوند معامله ای که در آن غش شرک و شریک باشد، نمی پذیرد و همه اش را باطل می داند و باید توجه داشت که اخلاص در عمل با شهرت طلبی و وجهه جو یی و منفعت خواهی و گرایش های نفسانی از این قبیل سازگاری ندارد.

 

 

اخلاص، نیت خدایی شدن 
انسانها می بایست همواره شدن های کمالی به شکل تمامیت آن را در نظر داشته باشند

انسان می بایست تنها قرب الهی یعنی خدایی (متاله) شدن را در نظر گیرد و فواید و آثار جنبی، شخص را وسوسه نکند و یا متوجه خود نسازد

هرچه انسان هدف اصلی را در نظر گیرد، از اخلاص کامل تر و بهتری برخوردار خواهد بود و به همان اندازه اگر غیرخدا و متاله شدن را در نظر گیرد، از اخلاص دور شده و به ریا، شرک و کفر و مانند آن دچار می شود. نیت کامل و تمام، نیت خالص است. 

 

 

اخلاص در دین به معنای حرکت در مسیر خدایی شدن با انجام این کارهایی است که خداوند آن را اعمال صالح معرفی کرده است. الا لله الدین الخالص؛ آگاه باشید که دین خالص برای خداست (زمر3)

بنابراین در تعریف اخلاص گفته اند که اخلاص سری الهی است که تنها در قلب بندگان محبوب الهی قرار میگیرد. (مجمع البیان ج1-2، ص904) چرا که تنها بندگان محبوب الهی فقط خداوند را مقصد و مقصود قرار داده اند. این گونه است که در آخرت ظهور این معنا به شکل نظر به خداوند تجلی می یابد: وجوه یومئذ ناضره. الی ربها ناظره (قیامت21و22) این خصلت خلوص آن چنان اهمیت دارد که خداوند پیامبران بزرگ خویش را با این صفت ستوده است (ص15) و آن را سبب عدم سلطه شیطان بر ایشان معرفی میکند (ص38)

 

 

بهشت آفرین و نه بهشت

 

 

اهل اخلاص تنها خداوند را منظور حرکت و سیر و کار خویش قرار می دهند حتی بهشت با همه زیبایی هایش برای آنان مقصد نهایی و واقعی نیست، زیرا وقتی به بهشت آفرین مینگرند دیگر بهشت برای آنان ارزشی ندارد. آنان با اینکه در بهشت هستند ولی ناظر به بهشت آفرین میباشند و سرور و نضرت و شادمانی ایشان به سبب این نظر به خداوند بهشت آفرین است

امیر مؤمنان(ع): گروهی خدا را به امید بخشش پرستش کردند که عبادت بازرگانان است؛ گروهی او را از روی ترس عبادت کردند که این عبادت بردگان است و گروهی خدا را از روی سپاس گزاری پرستیدند که این عبادت آزادگان است. این مقام اخیر، مقام محبوبان و مخلصان است که تنها مقصد هر عملی را خداوند و خدایی شدن خود قرار داده اند. از این رو خداوند تنها عملی را ارزشمند می شمارد که با خلوص و اخلاص همراه باشد.

 

 

 راه مطمئن به حقیقت و خدایی شدن، اخلاص است. به این معنا که از همه چیز بگریزد و به سوی خداوند فرار کند، هر چند که آن چیز بهشت باشد؛ زیرا نضرت و سرور واقعی، خدایی شدن و نگاه به خداوند و نظارت اوست. پس با اخلاص از هر آنچه غیر خداست باید گریخت (ذاریات50) (بقره112؛ نساء125؛ آل عمران126 و 136؛ اسراء82؛ لقمان 22) در آیات قرآنی به مساله اخلاص به عنوان یک سر بزرگ اشاره شده . اگر کسی بخواهد مفهوم واقعی اخلاص را درک کند، می بایست حقیقت فلسفه آفرینش یعنی خدایی شدن را درک کند و خدا را مقصد هر عمل نیک و خیر خویش قرار دهد و هر چیز دیگر حتی بهشت را به عنوان مقصد در نظر نگیرد.

 

 

عمل صالح و خلوص نیّت

 

 

من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس عمل صالح انجام دهد چه مرد باشد چه زن، در حالی‌که ایمان دارد ما او را زنده می‌کنیم به زندگی پاکیزه و پاداش می‌دهیم آنان را به بهتر از آنچه عمل می‌کنند (فاطر29)

از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که بعد از ایمان به خدا و ایمان به پیامبران و کتب آسمانی و فرشتگان و جهان آخرت، عمل صالح، وسیله تکامل نفس و مایه تقرب انسان به خدا و رسیدن به درجات عالی انسانیت و زندگی پاک و پاکیزه اخروی است

نکته دیگر که در انجام اعمال صالح بسیار مهم است، توجه به خلوص نیت است. این معنا در حدیث امام صادق‌(ع) با جمله‌ای کوتاه بیان شده  العمل الخالص الذی لا ترید ان یحمدک علیه احد الا الله تعالی؛ عمل خالص آن است که در انجام آن توقع نداشته باشی که احدی غیر خدا تو را سپاس گوید و تحسین و تمجید نماید (اصول کافی ج2 ص16).

 

 

بجا آوردن عمل خالصانه مشکل است، اما اصل عمل یا خلوص نیت در عمل را در طول ایام زندگانی و تا پایان عمر محافظت نمودن بسیار مشکل‌تر است. امام صادق (ع): باقی نگاهداشتن عمل و ابقای خلوص نیت از خود عمل مشکل‌تر است (اصول کافی ج2 ص16). من جاء بالحسنه.... این تعبیر در سه آیه به‌کار رفته است و نشان می‌دهد که آنچه در عمل صالح و حسنات مهم است، بردن این عمل تا آستان حضرت دوست است نه نفس انجام دادن آن. چه بسا انسان بهترین هدیه را برای محبوب خود تهیه کند، اما در بین راه از گزند حوادث محفوظ نماند و به آن آسیب رسد آسیبی که به حسنات وارد می‌شود ریا، منت، اذیت و امثال آن است.

 

 

اخلاص عامل افزایش حجم معنوی عمل آن چیزی که حجم عمل را زیاد می کند، ولو حجم مادیش کم است، آن لله بودن و اخلاص است، یک عمل ممکن است به حسب حجم مادیش بسیار کم باشد، لکن به حسب معنا از همه اعمال، یا از اکثر اعمال حجم معنویش زیادتر باشد

لا اله الا الله یک عبارت چند کلمه ای است، لکن عظمتش از تمام اذکار، یا اکثر اذکار، زیادتر و حجم معنویش از همه بیشتر است. افعال وقتی که اخلاص همراهش باشد (حجم معنوی پیدا میکند). اخلاص به منزله روح عمل است. همان طوری که انسان به این حجم مادی انسان نیست، این حجم مادی را سایر حیوانات و بسیاری از حیوانات، هم این حجم را بیشتر از انسان دارند. آن که اسباب امتیاز انسان است از سایر حیوانات آن جهت معنویت انسان است.

آن جهت روح انسان است، روح مهذب، روحی که تربیت شده باشد به تربیت های الهی، آن ارزش انسان را زیاد میکند، و حجم معنوی را بالا میبرد. کوشش کنید که آن حجم زیاد شود. صحیفه امام ج10 ص245

 

 

 پرونده سفید و بدون عمل مخلصین!

 

 

وقتی سرّ عظمایش یعنی اخلاص را به بندگان خاص میدهد، این سرّ بین خودش و آن بندگان خاصش از همه جهات باقی میماند ذوالجلال والاکرام از حال اخلاص آنها به وجد می آید، آن گونه که آنها را برای خود بر میگزیند و حتی پرونده اعمالشان را هم خود میداند و خود. هیچ ملکی از پرونده خاصان حضرت حق، یعنی مخلَصین عالم باخبر نمیشود. طوری که حسب روایت، پرونده آنها فردای قیامت، صورت سفیدی دارد. 
آنقدر در اخلاص پیش می روند که نه تنها دوست ندارند هیچ بنده ای از بندگان خدا از اعمال آنها باخبر باشد، حتی دوست ندارند ملکان مقرب حضرت حق از اعمال آنها باخبر باشند. به جایی می رسند که پروردگار عالم هم اجر و مزد خالص میدهد؛ یعنی مقابله به مثل میشود، اینها خالص عمل میکنند،

خدا هم خالصانه مرحمت میکند فعاملهم یخالص من بره خدا هم آنچنان نیکو و زیبا خالصانه با آنها برخورد میکند که فردای قیامت که نامه های اعمال و پرونده ها را به دست افراد میدهند و معمولاً پرونده ها پر از خوبی ها و بدیهاست فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره (زلزال8)، پرونده این ها سفید سفید است، خالی است یوم القیامه فرغا چیزی در آن نیست، گویا فارغ شده از هیچ است، خبری در آن نیست. منتها موقعی که در محضر ذوالجلال و الاکرام می ایستند، و اذا وقفوا بین یدیه تعالی ملأها من سر ما أسروا الیه آنها را از رازی که با وی در میان گذاشته اند، پر میکند

 

 

سرّ مخلصین چیست؟ سرّ چیست؟ یعنی وقتی آنها در مقابل خدا می ایستند، دیگران خبر ندارند پروردگار عالم چه غوغایی در پرونده آنها انجام میدهد. آنقدر که خود حضرت حق از خوبی ها، نه از بهشت، نه از جنات و نه از رضوان، به آنها مرحمت میکند. همان که شمه ای از آن را در قرآن کریم و مجید الهی اش فرمود: یا أیتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ای نفس مطمئنه که یقیناً مخلصین عالم جزء آنها هستند «ارجعی»؛ تو فقط مال من هستی، به من رجوع کن، به آن پروردگار و پرورش دهنده، تو که از تو راضی است و تو هم از او راضی هستی، پس در بندگان خاص خودم یعنی همین مخلصین عالم داخل شو. نمی فرمایند: «وادخل الی الجنات»، جنات و رضوان در قرآن تکرار شده است، اما جنتی یک بار است.

 

 

تو گویی فردای قیامت بندگان خالص متعلق به خدایند و خدا هم متعلق آنهاست. لذا عنوان می کند پرونده آنها در روز قیامت فرغاً! خالی است، اما همین که در محضر ذوالجلال والاکرام قرار می گیرند- نمی فرماید و اذا وقفوا بین یدی الملائکه بلکه می فرماید: و اذا وقفوا بین یدیه تعالی یعنی بازخلوت بین خودشان و خدای خودشان است- آنجاست که پروردگار عالم آن را از سر پر می کنم من سر ما اسروا الیه این سر چیست؟ همین قدر که آنها برای خدا هستند و خدا برای آنها. پروردگار عالم آن رازی را که با وی در میان گذاشتند، برای آنها پر می کند.

 

 

شأن و منزلت مخلصین  چرا نامه های اعمالشان سفید و خالی است و بعد ذوالجلال و الاکرام این سر را به آنها مرحمت می کند؟ حضرت فرمودند: «أجلهم أن تطلع الحفظه علی من بینه و بینهم» خدا شأن اینها را اجل و برتر از این می داند که آن ملائکه ای که مقرب خدا هستند، فرشتگان نگهبان حضرت حق از جریان آنها و از رابطه مابین خودش و بندگان خالص خودش مطلع شوند. این یعنی همان عشق بازی! حضرت حق، ذوالجلال والاکرام دوست ندارد حتی آنها از رابطه بین خودش و بندگان خالص خودش «علی ما بینه و بینهم» آگاه شوند. 
چقدر اخلاص، عجیب است! اگر انسان بفهمد که به واسطه مقام اخلاص تا جایی می رود که حتی ملک نباید از عشق بازی بین او و پروردگار عالم مطلع باشد، دیگر کجا دوست دارد دیگران عملش را بفهمند؟! دیگر کجا دوست دارد- نعوذبالله، نستجیربالله- و لو به لحظه ای ریا کند؛ چون او که فهمید اخلاص یعنی چه، مگر می تواند این دُرّ گرانبها و این سر عظمی، یعنی اخلاص را از دست بدهد؟! این سری که معلوم نیست پرونده را چه می کند. کاری می کند که از همه اعمال خوب و بدخالی، اما از سر بین خود و خدایش پرمی شود. این سری که پروردگار عالم راجع به اخلاص قرارداده یعنی این. پروردگار عالم، پرونده آنها را فردای قیامت خالی می کند «تمر صحفهم یوم القیامه فرغا» می بینند، هیچ چیز در پرونده نیست، سفید است! فقط ما بین دستان پروردگار عالم قرار می گیرند، دیگر ملکی نیست، سؤالی نیست، خبری نیست.

 

 

 آیت الله قاضی آن موحد عظیم الشأن و عارف بزرگوار در نماز، دست را دائم تکان می دهند و اشاره می کنند. بعد از نافله ها عرضه داشتم: آقا! این دست تکان دادن و این حالت در نماز چه بود؟ فرمودند: هیچ. اصرار کردم گفتم: آقا سری هم دارم اگر نفرمایید، آن وقت مجبورم آن سر را افشاء کنم

گفتند: می گویم اما تا زنده ام راضی نیستم افشا شود. در حالی که الله اکبر می گفتم می دیدم ملائکه هم الله اکبر می گویند، منتها آنها رو به قبله نبودند، رو به سمت من ایستاده بودند، به رکوع و سجده می رفتم، آنها هم رو به من به رکوع و سجده می رفتند؛ چون دوست نداشتم آن حالت عبادت بین من و خدا خراب شود، به اشاره دست گفتم: بروید. واذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا بقره 34)
حال مخلصین عالم این گونه است. حتی دوست ندارند ملک باخبر باشد. آیا اینها از اینکه ملائکه بفهمند خوششان می آید؟! ابداً. اینها بخواهند معامله کنند و طی الارض بگیرند! ابداً. آنها این مسائل را آب نبات و شکلات می دانند، می گویند: خدایا یک موقعی با این چیزها سرما گرم نشود، ما خودت را می خواهیم. دیگر کدام مقام بالاتر از این که انسان با حضرت حق مأنوس شود، جز او نبیند و پروردگار عالم هم جز او نبیند؟ آن قدر این مقام برتر و عالی است که می فرمایند: ملائکه هم وقتی آنها را می بینند، اینها ناراحت هستند، دوست ندارند ملائکه از سر بین آنها و پرودگار عالم باخبر شود

فقط یک لقمه دنیا؟!
امام حسن عسکری(ع): «لو جعلت الدنیا کلها لقمه واحده »( بحارالأنوار ج76، ص245 باب45) این قدر عشق به خدا دارند. لذا حضرت امام عسکری می فرمایند: اگر دنیا را یک لقمه کنم و دهان بنده خالص پروردگار عالم قرار بدهم دارم به تحقیق می بینم که در حق بنده مخلص پروردگار عالم قصور شده است!

این، فرمایش یک امام معصوم است. مخلصین نه دنیا و نه اخری می بینند. پس اگر اخری نمی بینند، چه می بینند؟ آنها فقط خدا می بینند و خدا می بینند و خدا

فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» اینها دنبال جنات و رضوان نیستند، «جنتی» یک بار بیشتر در قرآن نیامده، آنها دنبال آن هستند. «جنتی» آن جایگاه خلوت بین خودشان و حضرت حق است و آنها آن جایگاه خلوت را می خواهند

طالب آن هستند، نه طالب بهشت، نه طالب حوری، نه طالب انهار و...! آنها طالب خودش هستند. معلوم است کسی که طالب اوست، خدا هم همان طور که در روایت خواندیم دوست ندارد حتی ملک بفهمد که اینها چه خبر است.

 

 

مخلَصین، چراغ های هدایت
مخلَصین بندگان خالص خدا هستند و آن قدر اوج می گیرند که اصلاً در دنیا هم به واسطه اینهاست که حتی فتنه های آخر الزمان شناخته می شود. به واسطه آنها فتنه های بسیار تاریک روشن می شود. آنها می فهمند و درک می کنند. بندگان خالص خداوند تا کسی را ببینند، می فهمند که او چه کاره است. آنها سیاس کیاس هستند. بندگان خالص خداوند عالمان حقیقی هستند و همه چیز باذن الله تبارک و تعالی در ید قدرت آنهاست

البته آنها برای این مسائل کار نمی کنند. اگر برای این مسائل کار می کردند که مخلص نبودند. اما گویی قاعده این است که هر کس فقط برای خدا کار کند، پروردگار عالم هم همه چیز را در ید قدرت او قرار می دهد. او را به عنوان تجلی اسماء و صفات خودش قرار می دهد. به واسطه مخلصین عالم که چراغ های هدایت هستند، فتنه ها شناخته می شود. چون آنها مخلص هستند، معلوم است که شیطان نمی تواند این افراد را به اغوا بکشاند.
اضطراب دائمی مخلصین
فقط مخلصین عالم هستند که از یک لحظه غفلت می ترسند و لذا دائم مراقب هستند. اما مابقی احتمال دارد یک لحظه غفلت کنند. هر کس ولو به لحظه ای احساس کند کسی شده است، همان لحظه، لحظه سقوط اوست. و هر چقدر بالاتر برود، اگر آن لحظه احساس منیت کند، بدتر است! اگر کسی از یک پله بیفتد، مرگی در آن نیست. از یک طبقه بیفتد، احتمال شکستگی است. اگر کسی از یک برج بزرگ بیفتد، طبیعی است که تکه تکه می شود

لذا بی دلیل نیست بزرگان، اعاظم و عرفای ما، خصیصین حضرت حق دائم در اضطراب، ناله و فغان هستند. برای اینکه مواظب هستند ولو به لحظه ای غافل نشوند که در غیر این صورت دیگر سقوط کرده اند. آنها وحشت دارند، ناراحت هستند و در اضطراب هستند که نکند این شیطان رجیم، دینمان را بگیرد! نکند ولو به لحظه ای نفس اماره حرکت کند! عمری تلاش کردند نفس اماره را مغلوب کنند- چون نفس اماره معدوم نمی شود، مغلوب می شود- با یک عمر تلاش، لحظه ای غفلت امکان دارد انسان را بیچاره کند! لذا شیطان در کمین است و آنها دائم در اضطراب هستند.

 

 

برای همین هیچ گاه معامله به صورت جنسی نمی خواهند که خدایا! این کار را می کنم تا طی الارض را بگیرم. این کار می کنم تا... ابدا! خدایا! می خواهم بنده و عبد تو باشم! می خواهم تو همیشه خدای من، اله من و من هم همیشه بنده تو باشم. بندگان خالص خداوند این حال را دارند. حضرت سیدالساجدین(ع) در ناله ها، گریه ها و مناجات هایشان می فرمایند: «وأجعل جهادنا فیک و همنا فی طاعتک و أخلص نیاتنا فی معاملتک» خدایا! کاری کن که جهاد ما در راه تو باشد و کوشش ما فقط و فقط در راه و طاعت خودت باشد و در معامله با تو، نیت های ما خالص باشد؛ یعنی فقط برای خودت کار کنم، نه اینکه نیت کنم برای اینکه به فلان مقام برسم ولو مقام معنوی! من فقط می خواهم نیتم این باشد که برای توی خدا بنده باشم و تو هم خدای من بنده، باشی.

 

 

در بیان اخلاص بعد از عمل حضرت باقر(ع) در اصول کافی ج 2 صفحه 297: مراعات عمل سخت تر است از عمل «مرد صله می کند یا انفاقی می نماید برای خدای واحد بی شریک (یعنی در عمل ریا نمی کند). پس نوشته شود آن عمل برای او پنهانی و ثواب پنهانی به او دهند، پس از آن ذکر می کند آن عمل را، پس محو شود آن و نوشته شود برای او آشکارا. اگر مواظبت و مراقبت از آن ننماید، ممکن است نفس او را وادار کند به اظهار آن. و گاه شود که اظهار آن را به کنایه و اشاره نماید، باید دانست که تخلیص نیت از تمام مراتب شرک و ریا و غیر آن و مراقبت و ابقای بر آن، از امور بسیار مشکل و مهم است، بلکه بعض مراتب آن جز برای خلص اولیاء الله میسر نیست.

 

 

راه سنجش خلوص نیت یکی از نشانه های عبادت حقیقی که اولیاء خدا به واسطه فرمایشات حضرات معصومین(ع) روی آن بسیار تکیه دارند، این است که اگر عبادت، عبادت حقیقی شد و عبد در عبادتش فقط خدای متعال را مد نظر گرفت، ذوالجلال و الاکرام او را به صفت سر خودش، یعنی اخلاص، مهمان می کند. اخلاص که سر خداست؛ به دست نمی آید، الا به این که عبد در عبادت، جدی باشد و هرگز عبادت را گذرا نبیند؛ یعنی به عبادت عشق بورزد، 
چه کنیم حال عبادت خالصانه داشته باشیم؟  آیت الله خوانساری(ره)، آن آقایی که نماز بارانش معروف شد:

در مرحله نخست خود را موظف به نماز کنید و عبادت کنید

در مرحله دوم نسبت به عبادت معرفت پیدا کنید، این که چرا نماز می خوانم؟ در مقابل چه کسی رکوع و سجود انجام می دهم؟ کیست که به من اجازه داده است در محضر مبارکش سخن بگویم؟

اذان، اذن پروردگار عالم برای بندگی است، برای اعلام این که خدایا من بنده ام

گرچه بندگان خدا همیشه بنده اند، خوابشان، بیداریشان، نشستنشان، ایستادنشان، خوردنشان، نوشیدنشان، صومشان، همه و همه عبادت است اما تجلی بندگی در همین تکالیف است

وقتی معرفت پیدا کردی، آن وقت عشق می ورزی و وقتی عشق ورزیدی پروردگار عالم تو را به سرش مزین می کند و در عبادت، اخلاص را برای تو قرار می دهد.

 

 

راه تشخیص میان سواد و علم

 

 

اما آنها که اهل عمل اند، آن هم عمل برای خدا، یعنی خالصین برای خدا، به حقیقت اهل علم می شوند نه اهل سواد. لذا اگر خواستید بین سواد و علم تشخیص بدهید، تشخیصش این است: هرکس عملش فقط و فقط برای خدا خالص بود، بدانید اهل علم است؛ چون میوه علم، عمل خالص است. مولی الموالی(ع) فرمودند: ثمره العلم اخلاص العمل (غررالحکم/ص:64، حدیث: 997) ثمره و میوه علم این است که من و تو را در عمل خالص کند. همان اخلاصی که پیامبرخدا(ص) فرمودند: سر خداست و آن را به همه کس نمی دهند. آن را به کسانی می دهند که اهل علم باشند. اهل علم به حقیقت همه کسانی هستند که در عمل به حقیقت خالص اند. 
ثمره علم حقیقی پس اگر کسی بخواهد به علم برسد، طبعا باید اولین مراحل اخلاص را در خود به وجود بیاورد، و وقتی که به علم رسید، خود کمال، علم، ثمره و میوه علم، اخلاص می شود. عملی که با اخلاص توأم است؛ یعنی عمل برای خدا. وقتی این علم حقیقی، این علمی که میوه آن اخلاص است، به وجود آمد، نتیجه آن این است که عالمان حقیقی آرزوهایشان کم است. اگر کسی علم را به عنوان منبع درآمد دید، بیچاره می شود. قلل الامال تخلص لک الاعمال(غررالحکم، ص155، حدیث 6092) اگر می خواهی به اخلاص برسی، آرزوهایت را کم کن. اگر کسی فقط و فقط ملاکش تکلیف الهی بود، دیگر معلوم است،آرزویی ندارد.

 

 

حضرت ابی عبدالله (ع)، بیان می فرماید:«یا من بدنیا اشتغل قد غره طول الامل» ای کسی که به دنیا مشغولی و آرزوهای بلند و زیاد تو را مغرور کرده که بعداً این طور می شوم و...«الموت یأتی بغته القبر صندوق العمل» مرگ ناگهانی می آید «بغته » همان بختکی است که ما می گوییم

وقتی ناگهانی آن حالت پیش می آید ، کسی هم باور نمی کند، می گوید: تا همین دیروز با ما بود، یک دفعه رفت. «القبر صندوق العمل» و قبر صندوق اعمال انسان است. آن وقت چه دارد؟ هیچ، تمامش آرزو است. کسی که با آرزوها سیر می کند، دیگر نمی رسد عمل انجام بدهد، چه برسد به اخلاص در عمل. 
بستر آرزوها  اصلا بستر آرزوها، هوی و هوس و نفس اماره است. معلوم است کسی که در هوی و هوس باشد، در عمل درجا می زند. دیگر کجا می تواند رشد کند، اصلا رشدی نخواهد داشت و صددرصد برای او اثر منفی خواهد داشت

لذا آن قدر مهم است که محمد مصطفی(ص) فرمودند: «ایها الناس انه من لقی الله عز و جل یشهد ان لااله الاالله مخلصا لم یخلط معها غیرها دخل الجنه (بحارالانوار، ج37، ص360، باب 76 )» ای مردم! هر کس خالصانه شهادت بدهد که خدایی جز خدای یگانه نیست، وارد بهشت می شود. نفی همه اله ها چیست؟ گاه نفس اماره و هوی و هوس، اله انسان است

اگر کسی جدی و خالص گفت: «لااله الاالله» و کسی را هم ولو به لحظه ای درونش داخل نکرد، یعنی نفس اماره اش، شیطان لعین و هیچ کس در آن داخل نبود، اگر به این حال خدا را دیدار کند، معلوم است وارد بهشت می شود. مگر پیامبر(ص) نفرمودند: قولوا لا اله الاالله تفلحوا(الحدیث- روایات تربیتی، ج3، ص74  ) با گفتن هر «لااله الاالله» یک درخت برای شما در بهشت غرس می شود. اما یک شرط دارد و آن این که با آتش گناه، درختان خرما را نسوزانید، چون گناه، آتش است

اگر این را رعایت کردی، رستگار می شود «تفلحوا». چطور خالصانه بگوید: «لا اله الا الله» و آن وقت با آن کسی نباشد؟ پیامبر عظیم الشأن(ص) فرمودند: فقال نعم حرصا علی الدنیا و جمعا لها من غیر حلها و رضی بها» آن چیزی که باعث می شود انسان از اخلاص، عمل خالص و این که به حقیقت، «لا اله الا الله» گفته باشد، دور شود، این است که به دنیا حریص باشد و دنیا را از راه غیرحلال جمع کند. اصلاً اخلاص با آزمندی و حرص به دنیا به وجود نمی آید. 

 

 

عبادت به اخلاص نیت نکوست

 

 

اخلاص به معنی "خالص کردن، ویژه کردن و ارادت صادق داشتن ..." است بنابراین مخلص کسی است که طاعات، عبادات و تمامی اعمال صالح خود را از هرگونه آلودگی و آمیختگی به غیر خدا خالص کرده، انگیزه‌ای جز تقرب به درگاه خدا ندارد. از این رو، فقط به او دل می‌بندد و تعریف و تکذیب دیگران، در نظرش یکسان است و هدف از عبادت، جلب رضایت خالق است نه کس دیگر

در سخنان پیشوایان معصوم، تعابیر گوناگونی، از قبیل بهترین عبادت، ثمره عبادت، غایت دین، عبادت مقربان الهی و مانند آن درباره فضیلت اخلاص آمده است که این تعابیر خود حاکی از اهمیت اخلاص است. با توجه به ضرورت تحصیل اخلاص و بی‌مقدار بودن عمل غیرخالص، بزرگان دین پیوسته سفارش کرده‌اند که انسان باید کوشش نماید تا کارهایش با اخلاص و انگیزه الهی باشد

البته رسیدن به این مرتبه بسیار دشوار است و با توجه به اینکه تصحیح نیت و خالص ساختن آن برای خدا و قصد قربت طاقت فرساست، اغلب مردم تحت تأثیر وسوسه‌های شیطانی، توجهی به نیت ندارند و کار خوب در نظر آنان کاری است که صرف نظر از نیت، مفید و نافع باشد؛ غافل از آنکه ممکن است کاری از نظر دیگران سودمند و برای جامعه مفید باشد، اما برای کننده کار نه فقط سودی ندارد، زیان آور نیز هست؛ زیرا وی نیت الهی و اخلاص نداشته است.

 

 

بنابراین، کسی که به قصد خودنمایی و ریا و برای اینکه مردم او را بستایند ثروت کلانی را در زمینه تأمین نیازهای جامعه صرف می‌کند، کارش برای جامعه مفید است، اما هیچ نفعی برای خودش ندارد؛ زیرا آن عمل فاقد اخلاص و انگیزه الهی بر کمالات او نیفزوده و موجب قرب او به خداوند نمی‌شود. وی در قبال تلاشها و سرمایه‌ای که خرج کرده حاصلی درو نکرده است

خداوند درباره فرجام کار این افراد می‌فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بخشش‌های خود را با منت نهادن و رنجانیدن تباه مکنید، مانند آن کس که مال خویش را برای نمایاندن به مردم انفاق می‌کند و به خدا و روز واپسین ایمان ندارد (و نتیجه‌ای از انفاق خود نمی‌یابد). داستان او چون داستان سنگ سخت صافی است که بر آن خاکی (غباری) باشد و بارانی تند به آن برسد (آن خاک را ببرد) و سنگ را همچنان سخت و صاف (و بدون خاک) بگذارد. (ریاکاران) برهیچ چیز از آنچه کرده‌اند دست نمی‌یابند و خداوند گروه کافران را راه نمی‌نماید (بقره264)

 

 

بنابراین، هرگاه تقدیر و تشکر دیگران در رفتار آنان اثر گذاشت و اگر از ایشان قدردانی نشد، نشاطی برای انجام عمل نداشتند، بدانند که نیت و انگیزه آنان مخدوش و آلوده به ریا است. خالص کردن و پاکیزه نمودن عمل از غیر خدا مراتبی دارد

هر چه درجه اخلاص بیشتر باشد، عمل ارزش بیشتری نزد خدا پیدا می‌کند، به هدف و مقصد نزدیک‌تر شده و شخص را زودتر به کمال مطلوب خود می‌رساند و هر چه درجه اخلاص کمتر باشد، به همان اندازه از ارزش عمل کاسته شده و شخص از کمال مطلوب باز می‌ماند و از این رهگذر درجات مؤمنان در نزد خدا متفاوت خواهد بود، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: بالإخلاص تتفاضل مراتب المؤمنین؛ درجات مؤمنان به وسیله اخلاص برتری می‌یابد

 

 

راه شناخت اخلاص اهل بیت (ع) هستند

 

 

نمونه های برتر اخلاص درهستی یعنی اهل بیت (ع) در هنگام انجام کارهای نیک تنها خداوند را درنظر داشتند و به نان و نام بی توجه بودند. انما نطعمکم لوجه الله؛ ما تنها برای وجه الله به شما غذا دادیم

و در ادامه بر این نکته تاکید کردند: لا نرید منکم جزاء و لا شکورا؛ ما از شما نه پاداشی می خواهیم و نه حتی تشکری. (دهر8و9)

کسانی که اهل اخلاص کامل و توحید محض هستند و کارهایشان نیک و با نیت خدایی است، مبنای زندگی شان حب و دوستی خداوند است. به این معنا که همه چیز را حب و رضایت خداوند می دانند و برای آن تلاش می کنند

و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما واسیرا؛ خوراکی را به خاطر حب و دوستی خداوند به مسکین و یتیم و اسیر کافر می دهند

آنان با آنکه خودشان به آن غذا برای افطار روزه نیاز داشتند و آن غذا محبوب آنان بود ولی چون اصل اطعام را نیکو می دانستند و اطعام را مرضی و محبوب خداوند می شمردند، از خود گذشتند و به خدا پیوستند و از روی عشق و محبت به خداوند خوراکی های خودشان را به فقیر و اسیر کافر و یتیم دادند

نتیجه ای که از محتوای سوره دهر درحق اهل بیت(ع) گرفته می شود این است که

برای شناختن اینکه کارهای ما خالص است یا خیر راهکارهایی وجود دارد:

الف) دوری از نام و نان و نشان

ب) توقع پاداش و تشکر

 

 

اگر ما دیگر کارهایمان را نیز مانند این نماز خواندن، فقط برای رضای خدا انجام دهیم و در دل و زبان هیچ توقع پاداشی و تشکر و شهرت طلبی و رسیدن به نان و نوا نداشته باشیم قطعاً به مرتبه بالای اخلاص رسیده ایم

و باید مطمئن باشیم که آن کارها و اعمالمان مقبول درگاه الهی قرار گرفته و خداوند پاداش خوبی به ازای آنها به ما خواهد داد و عملمان ذخیره ای برای روز بازپسین خواهد بود

پس به جرأت می توان گفت کسی که طبق فرمول: دوری از نام و نان و تشکر و پاداش کاری را انجام دهد، باید بداند که کارش با اخلاص، قرین است و عملش مرضی رضای رب خواهد بود و خداوند او را در جرگه مخلصین (به کسر لام) وارد خواهد ساخت.

 

 

اهمیت اخلاص در انجام امور 
شما حرکت را علی باب الله و متوکلاً علی الله و قاصداً لوجهه الکریم ادامه دهید، تا ان شاءالله خدای متعال از شما قبول کند؛ که اگر قبول کرد، از همه اینها عظمتش بیشتر است. غصه و درد آنجاست که تلاشی بکنیم، اما خدا آن را قبول نکند؛ به خاطر اینکه اخلاص ما در آن کم است. مخلصاً، موقناً و متوکلاً علی الله راه بیفتید، خدای متعال ان شاءالله کمک خواهد کرد؛ هم کمک مادی، و هم کمک غیرمادی

البته گاهی هم خدا کمک مادی نمی کند. این طور هم نیست که ما فرض کنیم در همه حالات خدای متعال موظف است کمک مادی کند؛ نه، طبیعت عالم هرچه هست، نقشه الهی کار خودش را می کند. با معیار الهی که نگاه کنید، لم یمسسهم سوء»، اما با معیارهای مادی بشری که نگاه کنید، همه اش سوء است. خدای متعال با معیارهای خودش حرف می زند؛ با معیار محدود ما مادی دل ها و مادی ذهن ها که حرف نمی زند. 
در مناجات شعبانیه می خوانیم؛ «الهی ما اظنّک تردّنی فی حاجه قد افنیت عمری فی طلب ها منک». آن چیزی که ما عمر خود را برای آن فنا کردیم، چیست؟ آن ان شاءالله کسب رضا و مغفرت الهی است؛ اصل کار این است؛ این باید به دست بیاید. همه ما باید لاریب فیه باشیم؛ عقاید ما باید لاریب فیه و قرص و محکم و استوار باشد و آن را با زبان مناسب بیان کنیم؛ آن وقت خواهیم دید که سحر با معجزه پهلو نزند، دل خوش دار.

آن جایی که نوشته های شما حاکی از اخلاص است، آن نقطه انسان را تکان می دهد. هر چیزی شما ارائه کنید که نشان گر اخلاص باشد، خیلی اهمیت دارد؛ والّا همه فداکاری می کنند؛ برای تعصب و خودنمایی هم فداکاری می کنند؛ خطر مرگ هم دارد. آنجایی که کار با اخلاص همراه است، یعنی انسان فقط برای خاطر خدا و برای انجام وظیفه الهی کاری را انجام می دهد، آن صفا و درخشندگی این را دارد.

 

 

اثرات همنشینی با مخلصین

 

چون آنها قلبشان، مرکز تجلی اسماء و صفات الهی شده، یک خصوصیت خیلی عالی هم دارند. چون مخلصین عالم قلبشان تجلی اسماء و صفات خداست، اگر در شما عیوب و گناهانی هم باشد، آنها ساترالعیوب هستند و آن عیوب را می پوشانند، لذا به رخ شما نمی آورند. پس یکی از خصوصیات مخلصین این است که ستارالعیوب هستند و آن وقت شما در امنیت هستید. مسئله دوم این است که انسان وقتی با مخلصین عالم نشست، خودش هم آرام آرام آن خصایص را پیدا می کند. کمال همنشین در من اثر کرد.

علم؛ ثمره اخلاص
حضرت می فرمایند: علم حقیقی در دست مخلصین عالم است و یکی از ثمرات اخلاص این است. اگر مخلص شدید، به معنای حقیقی عالم هم می شوید. اصلا حضرت حق می خواهد بندگانش عالم شوند، چون ما خلیفه الله و به عنوان اشرف مخلوقات هستیم. انی جاعل فی الارض خلیفه (بقره 30) لذا در مورد همه بشر فرمود: لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم (تین4) یک معنای فی احسن تقویم این است: نازله آنچه که از صفات و اسماء حضرت حق است (نه حقیقت الاسماء و الصفات) در بشر قرار داده شده است، منتها بشر با توجه به وسع وجودی خود و اینکه تا چه حدی بر روی خود کار کرده است: و یزکیهم و یعلمهم الکتاب می تواند از این اسماء و صفات بهره ببرد. یکی از اسماء و صفات حضرت حق هم همین علیم و حکیم بودن است: الله علیم حکیم.

منتها به نظر می رسد هنوز که هنوز است جز عده معدودی از مخصلین عالم؛ عالم به معنای حقیقی آن گونه که حضرات معصومین(ع) بیان می فرمایند، نداریم. سایر موارد شبه علم و سواد است که خواندن همان سیاهی هاست و علمی نیست که ضرر نداشته باشد؛ چون اصلا خاصیت علم باید همین باشد که دفع کننده شر است: پس دفع کننده شر بودن، خاصیت علم بما هو علم است و علم این گونه نیست که یک شر دیگری را به همراه خود بیاورد. پس نمی توان گفت: اگر مطلبی شر یا شرهایی را دفع کرد، ولی با خودش یک شر جدیدی آورد که ناشناخته است و بشر بعدها متوجه آن می شود، علم است. مثلا مگر بشر از اول می دانست که صنعت، آلودگی به همراه دارد؟! پس علم حقیقی همان است که حضرت می فرمایند.
عالم حقیقی و منیت!!!
آن کسی که جدی خالص خالص باشد، عالم می شود و این عالم چون خالص است، منیتی ندارد. لذا معلوم است که در علم حقیقی منیتی نیست و علمای حقیقی هیچ گاه انانیت ندارند، چون عالم حقیقی خالص و مخلص است و طبیعی است می داند هرچه که هست از ناحیه الله تبارک و تعالی است. پس عالم حقیقی ولو به لحظه ای خود را نمی گیرد؛ چون اگر آن گونه شود، معلوم است که اصلا عالم نیست، چون خالص نیست. وقتی خالص نبود، به او علم نمی دهند و این قاعده ای است که حضرت باقرالعلوم(ع) می فرمایند.
اتصال علم مخلصین عالم
اصلا اینها به علم الهی متصل هستند و به همین دلیل هیچ گاه ولو به لحظه ای خود را به عنوان عالم نمی بینند و دیگر انقطاع علمی هم ندارند. بعضی از چیزهاست که انسان نمی تواند بیان کند، اما والله قسم کسانی را که همین گونه بودند؛ همین که لب می گشودند و «بسم الله الرحمن الرحیم» می گفتند، می دیدی غوغایی می شود و کان اینها سالهای سال در این باب از علم، استخوان شکستند و بالجد من الفحول بودند. چرا این گونه بودند؟ دلیل این است: اخلاص. اگر مخلص شدید، عالم می شوید.

مخلصین؛ بیداران عالم
حضرت در ادامه روایت می فرمایند: و تحرز فی خالص العمل من عظیم الغفله بشده التیقظ. دوری کن از غفلت به واسطه خلوص عمل. چرا؟ برای اینکه بیدار و هشیار باشی. مخلصین غافل نیستند. مدام می ترسند و دایم در اضطراب هستند. اتفاقا آن که عملش خالص تر است، هم وحشت و اضطرابش و هم بیداری و هشیاری اش بیشتر است وجله قلوبهم - اصلا این شرط اخلاص است، این شروط را به ذهن خود بسپارید- اما آن که خلوص عمل ندارد، با یک عمل پیش پا افتاده فکر می کند چه خبر است؟! خیلی هم به خودش غره می رود که ما دیگر چنین و چنان شدیم اما مخلصین، دائم هشیار و بیدار هستند که نکند یک لحظه این ابلیس ملعون، شیاطین جن و انس و مهمتر از همه اعدی عدو، آن نفس اماره، بیچاره شان کند. لذا اینها با این خلوص عمل در یک مطلب بسیار دقیق هستند و آن این است که شدیدا هشیار هستند بشده التیقظ

در دعای مشهوری که از معصوم(ع)  الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک، حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک؛ خدایا بریدن کاملی از خلق به سوی خود به من عنایت کن و دیده های دلمان را به نور توجهشان به سوی خود روشن گردان تا دیده های دل، پرده های نور را پاره کند و به مخزن اصلی بزرگی و عظمت برسد و ارواح ما آویخته به عزت مقدست گردد. (مناجات شعبانیه، مفاتیح الجنان) در این نیایش خاص، سخن از کمال انقطاع و بریدن از غیر خداوند مطرح شده

این همان چیزی است که ما از آن به اخلاص یاد می کنیم. اگر این اخلاص و انقطاع از غیر صورت گیرد و انسان از غیر به سوی خداوند فرار کند (ذاریات 50) دیده دل به نور الهی روشن می شود و همه هستی به چشم الهی دیده می شود و حقیقت چنان که هست بر او آشکار می گردد. در این حالت هر حجابی از ظلمت و نور برطرف می شود و حقیقت عریان و آشکار بر او عرضه می شود و انسان به سرچشمه هستی و حقایق متصل می گردد. بنابراین، همه رفتار و کردار و گفتارش، حکیمانه و هدفمند خواهد بود.

آثار اخلاص
حضرت زهرا(س) درباره نقش شگرف اخلاص در زندگی انسان می فرماید: من اصعد الی الله خالص عبادته اهبط الله عز و جل الیه افضل مصلحته؛ کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد. (بحار الانوار ج70 ص249) در حقیقت با اخلاص همه چیز به انسان داده می شود؛ چرا که برترین مصلحت انسان همان خدایی و ربانی شدن و رسیدن به مقام خلافت مطلق الهی است. پس با اخلاص است که انسان به همه خواسته های خرد و کلان و دنیوی و اخروی و مادی و معنوی اش می رسد

اصولا ارزش انسان در اخلاص است؛ چرا که تجلی اخلاص در اموری چون تقوای الهی است که خداوند آن را مایه کرامت انسانی دانسته و ارزش انسان را به میزان تقوا محاسبه و ارزیابی می کند. (حجرات13) بر همین اساس خداوند در آیات بسیاری ارزش انسان را در اخلاص کامل او دانسته است و هرچه انسان در نیت و عمل، خلوص بیشتری داشته باشد، ارزشمندتر خواهد بود. (بقره112 آل عمران162 و163؛ نساء125)

پیامبر(ص) در بیان ارزشگذاری و اهمیت اخلاص در زندگی می فرماید که از نخستین سفارش های الهی به آن حضرت (ص) اخلاص در نهان و آشکار است. ایشان می فرماید: اوصانی ربی بسبع: اوصانی بالاخلاص فی السر و العلانیه و ان اعفو عمن ظلمنی و اعطی من حرمنی و اصل من قطعنی و ان یکون صمتی فکرا و نظری عبرا؛ پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشکار، گذشت از کسی که به من ظلم نموده، بخشش به کسی که مرا محروم کرده، رابطه با کسی که با من قطع رابطه کرده و سکوتم همراه با تفکر و نگاهم برای عبرت باشد. (کنزالفوائد، ص184)
امام علی(ع) اصولا رسیدن به مقام سعادت مطلق را در اخلاص می داند و در این باره می فرماید:
فاز بالسعاده من اخلص العباده هر که در عبادت، پاکی و خلوص داشته باشد، به سعادت و نیک بختی نایل آید (منتخب الغرر، ص15). آن حضرت(ع) باتوجه به ارزش و اهمیت اخلاص در سعادت نوع بشر سفارش می کند که به اخلاص در همه امور به عنوان تنها راه رستگاری بنگرند. ایشان می فرماید: طوبی لمن اخلص لله عمله و علمه و حبه و بغضه و اخذه و ترکه و کلامه و صمته و فعله و قوله؛ خوشا به سعادت کسی که عمل، علم، دوستی، دشمنی، گرفتن، رها کردن، سخن، سکوت، کردار و گفتارش را برای خدا خالص گرداند. (تحف العقول ص100)
حضرت رسول اکرم(ص) در بیان یکی از آثار اخلاص در زندگی می فرمایند:
من اخلص لله اربعین صباحا جری الله ینابیع الحکمه من قلبه الا لسانه؛ هرکس چهل روز خود را برای خدا خالص کند چشمه های حکمت از قلب وی بر زبانش جاری می شود. (نهج الفصاحه ح2836) حال اگر با چله اخلاص میتوان به این مقامات رسید که چشمه جوشان حکمت از قلب بر زبان جاری شود، اگر آدمی همه عمر خویش به اخلاص در همه چیز بپردازد، چه مقاماتی را کسب خواهد کرد

از این رو خداوند بارها به مومنان سفارش می کند که راه اخلاص را در پیش گیرند و آن را تنها و مطئمن ترین راه برای رسیدن به رستگاری و فلاح بدانند و بشناسند. البته برای تحقق اخلاص نکته ای باید مورد توجه قرار گیرد و آن داشتن اخلاص از آغاز تا انجام است. مثلا در کارهای خیر می بایست از آغاز تا انجام آن عمل، اخلاص را مراعات کرد و تنها وجه الله مراد و مقصود عمل باشد نه چیز دیگر (اسراء80).

 اعمال خالص پذیرفتنی       داستان نماز برای سگ.
مردی بود که هر کاری می کرد نمی توانست اخلاص خود را حفظ کند و ریا کاری ننماید. روزی چاره ای اندیشید و با خود گفت: در گوشه شهر، مسجدی متروک وجود دارد که کسی به آن رفت و آمد نمی کند. خوب است شبانه به آن مسجد بروم تا کسی مرا ندیده و خالصانه خدا را عبادت کنم. وقتی شب چادرش را روی شهر گستراند. در نیمه های آن، مرد با سکوت و آرامش خاص، مخفیانه نام خدا را بر زبان آورد و نماز را آغاز کرد. هنوز رکعتی نماز نخوانده بود که ناگهان صدایی شنید؛ با خود گفت: حتماً کسی وارد مسجد شده بر کیفیت و کمیت عبادتش افزود

خوشحال از اینکه آن شخص فردا می رود و به مردم میگوید: این آدم چقدر خداشناس و وارسته است که در نیمه های شب به مسجد متروک آمده و مشغول نماز و عبادت است. وقتی هوا روشن شد، به آن کسی که وارد مسجد شده بود، زیر چشمی نگاه کرد. از تعجب دهانش باز ماند. سگ سیاهی که بر اثر رعد و برق و بارندگی شدید، نتوانسته بود در بیرون بماند به مسجد پناه آورده بود. مرد بر سر و روی خود زد و اظهار تأسف کرد و با خود گفت: ای نفس! من از ریا گریختم و به مسجد دور افتاده آمدم تا در عبادت خویش احدی را شریک نکنم، اما... وای بر من، چقدر مایه تأسف است که این حالت را پیدا کرده ام.
شهید راه خر
برخی از اعمال عبادی ما به سبب اینکه رنگ و بوی ناخالصی دارد و برای رضایت و خشنودی خدا نیست، بلکه در میان نان و نشانی، ما را گرفتار میکند، نه تنها دنیای ما را آباد نمیسازد، بلکه آخرت ما را نیز تباه میکند. در روایات است که فردی زمان پیامبر (ص) در جهادی کشته شد. اصحاب می گفتند: شهادتت مبارک! یا فلانی به فیض عظمای شهادت نایل شد. پیامبر (ص) فرمود: دست نگه دارید. این مرد شهید راه خراست. در لشگر دشمن خری دیده بود که به طمع آن در جنگ شرکت کرد و در نهایت هم در راه همان خر کشته شد. حضرت پیامبر (ص) درباره اش فرمود: قتیل الحمار شهید راه خر.
اول خدا، دوم شما
یکی از نشانه های شرک و ناخالصی در اعتقاد و اعمال ما این است که در مقام تشکر میگوییم، اول خدا، دوم شما. این گونه تصور و ترسیم از حقیقت رفتاری دیگران نوعی شرک است؛ زیرا توحید را اگر در عبادت یا ذات یا صفات پذیرفته باشیم، با این جمله ها نشان میدهیم که توحید فعلی را نمی شناسیم یا نپذیرفته ایم؛ زیرا همه هستی واسطه فیض الهی هستند و کسی بیرون از ربوبیت خداوندی و پروردگاری اش کاری نمیکند و نمیتواند هم انجام دهد

اگر کسی باور داشته باشد که همه هستی جنود خداوند و لشکریان و ابزارهای کار اویند، دیگر چنین تصوری از حقیقت کارها نخواهد داشت و برای دیگری هر کس و هرچیزی باشد، چنان جایگاهی قرار نمیدهد که در کنار خداوند باشد. این ناخالصی ها در فکر و عقیده و عمل گفتار است که ما را از حقیقت توحید دور می سازد و به اخلاص نمی رساند.
ضرورت تشکر از مخلوق   اما این بدان معنا نیست که انسان، متوسل به مخلوق به عنوان واسطه فیض نشود یا اینکه از مخلوق تشکر نکند. تشکر از مخلوق می بایست به این اعتبار باشد که در واسطه بودن فیض الهی، واسطه مناسب و خوبی بوده است؛ چرا که میتوانست مجرای فیض الهی به گونه ای شود که فیض از مسیر درست خود خارج شود. درحقیقت کسی که کارهای خوب و نیکی درحق دیگری انجام میدهد، در امانت الهی خیانت نکرده است. بنابراین شایسته تشکر و تقدیر و حتی پاداش است

 لزوم تصفیه عمل
علی (ع) : تصفیه العمل خیر من العمل بحارالانوار ج57 ص361 باب22 اینکه انسان عمل زیاد انجام دهد، زیاد کار خیر و عبادت کند، زیاد دست فقرا را بگیرد، زیاد نماز و روزه انجام دهد، خوب است اما بهتر از اینها تصفیه عمل است. تصفیه عمل یعنی اینکه انسان بتواند عملش را خالص کند؛ یعنی کاری کند که به هیچ عنوان ولو به لحظه ای نفس اماره و حتی ملک نبیند. لذا خالص کردن عمل خیلی سخت است، شیرینی دارد اما صددرصد مجاهده، رنج و زحمت میخواهد. مثلا باید به جایی برسی که وقتی از تو تجلیل میکنند، به گوشت امر کنی از اینجا به بعد نشنو!
تسلط بر اعضاء و جوارح
سر اینکه انسان میتواند غیب را ببیند و آینده را بگوید چیست؟ اگر انسان توانست خود را نبیند و خدا را ببیند، تمام است؛ چون همه چیز عندالله تبارک و تعالی است، صددرصد غیب و آینده را هم میبیند چون آینده هم عندالله تبارک و تعالی است. رمز این است که انسان از ابتدا بتواند مسلط به نفس و اعضاء و جوارح خودش شود. دیگر به دستش میگوید: غیر از خدا چیزی را نبین و غیر از خدا کاری را برای کسی انجام نده! مثلا معنای اینکه می گوید: اگر دستی انفاق کرد، دست دیگر نفهمد، یعنی همین که حتی به خود آن دست میگوید: فراموش کن که انفاق کردی! تسلط بر نفس و اعضاء و جوارح این گونه است. 

آیا می شود به اخلاص رسید؟
اول راهی که امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند، طهارت قلب است؛ یعنی از هر نوع گناه طاهر شود. اگر قلب طاهر شد، اخلاص می آید؛ چون مرکز فرماندهی روح، این قلب است. بدانید بعد از قلب طاهر، روح مسلط بر اعضاء و جوارح میشود، وقتی روح طاهر شد، بدن طاهر میشود. دیگر ید میشود یدالله، عین میشود عین الله. علی(ع): أین الذین أخلصوا أعمالهم لله و طهروا قلوبهم بمواضع ذکرالله! (امالی الصدوق ص29) آن چیزی که انسان را مخلص میکند، یاد خداست

اگر یاد خدا حاکم شد اخلاص می آید. یاد خدا هم در قلب طاهر حاکم میشود. فقط و فقط در قلب طاهر می توانید یاد خدا را ببینید. اینکه می گویند: وقتی انسان به چهره علمای ربانی، مثل حضرت امام، و بزرگان و اعاظم دیگر نگاه کند، یاد پروردگار عالم می افتد، برای این است که قلب طاهر است و این قلب طاهر، جایگاه یاد خدا شده. وقتی قلب، جایگاه یاد خدا شد، اعضاء و جوارح هم به واسطه این که یاد خدا در روح، تجلی پیدا کرده، یاد خدا می افتند. لذا صورت آنها در حقیقت وجه الله می شود و انسان را یاد خدا می اندازد.
مهم ترین عامل مؤثر در طهارت قلب
اولین و مهمترین مسئله در طهارت قلب، لقمه است. لذا اگر انسان لقمه را مراقبت و مواظبت کرد و این مسئله را جدی گرفت و باورش شد که هر چه هست در این لقمه است، آن وقت وجودش نور الهی می شود و معلوم است نور الهی، چهره آقا را می بیند و می شناسد. پیامبر(ص) از جبرئیل سؤال کرد. مخلص کیست؟ قلت یا جبرئیل فما تفسیر الاخلاص (5) جبرئیل این گونه به پیامبر عرضه داشت: قال المخلص الذی لایسال الناس شیئا حتی یجد کسی است که از مردم در خواست نمیکند تا خودش به آن دست مییابد. مخلص، لقمه شبهه ناک را رها میکند و طبیعی است حرام را هم دیگر رها میکند و اگرچیزی به او رسید به آن راضی است و وقتی چیزی هم ماند عطا میکند و اذا وجد رضی و اذا بقی عنده شیء اعطاه. بعضی از اعمال به واسطه هوی و هوس است، اما اگر برای خدا شد، خیلی عجیب است که طهارت روح می آورد، طهارت قلب می آورد و یاد خدا در قلب زنده میشود

ویژگی های رستگاران حقیقی
بیان خصوصیات مردان مخلص الهی که رستگاران حقیقی و برخی ویژگی های قلب سلیم. آنچه که عقلای عالم، برای درک حقایق بیان می فرمایند این است که فقط انسان موقعی می تواند حقایق را درک کند که در بستر تربیت الهی به فکر فلاح و رستگاری بوده باشد. پروردگار عالم وقتی می خواهد تمثیل هایی در قرآن کریم بزند، عنوان ظلمت و نور، حق و باطل و حزب شیطان و حزب خدا را بیان می فرماید. رستگاران حقیقی کسانی هستند که در حزب پروردگار عالم هستند. آنها در نورند و هر که را متعلق به غیرخدا است، رها کردند؛ آنوقت اینها به عنوان حزب پروردگار عالم محسوب میشوند. لذا فرمود: الا ان حزب الله هم المفلحون (مجادله/22)
کسانی که در بستر تزکیه قرار بگیرند که در واقع اینها ورود به حزب خدا پیدا کرده اند:
قد افلح من زکاها (شمس9) یا قد افلح من تزکی (اعلی14) به حقیقت آن کسانی رستگار شدند که تزکیه کردند. تزکیه حقیقی در عالم متعلق به یک گروه است و آن مخلصین عالم هستند. چرا که آن کسی که فقط و فقط برای خدا کار کرد و اعمالش را فقط و فقط برای ذوالجلال و الاکرام قرار داد، یقینا تزکیه حقیقی میشود و اوست که رستگار میشود. راه این تزکیه هم قلب است؛ قلبی که به وجه الله خالص شد، طبعا عامل فلاح و رستگاری میشود

در عالم همه به دنبال این هستند که به فلاح و رستگاری برسند و وقتی می روند، عاقبت به خیر بروند و یقین داشته باشند که فردای قیامت، حداقل جای آنها در جهنم نیست و در عذاب قرار نمی گیرند. لذا راه این فلاح و رستگاری، اخلاص است. پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: قد افلح من اخلص قلبه للایمان (بحارالانوار ج1 ص717 باب1) به تحقیق آن کسی رستگار گشت که قلبش را برای ایمان خالص کرد، یعنی مؤمن شد و دلش برای ایمان به حضرت حق، خالص خالص شد. اگر قلب که مرکز تجلی اسماء و صفات ذوالجلال است، خالص شد، راه رستگاری بشر مهیا شده و دیگر نباید ناامید باشد که آیا من رستگار میشوم یا خیر؟
خصوصیت قلب سلیم
خلوص قلب هم یعنی همه چیز را برای خدا انجام دهد و مؤمن باشد به اینکه هر چه هست، متعلق به حضرت حق است. وقتی این گونه شد معلوم است قلبش، قلب سلیم میشود. لذا پیامبر می فرمایند: و جعل قلبه سلیما قلبش پاک و سالم میشود. حال این قلب سالم که مختص به مخلصین عالم است، کدام قلب است؟ وجود مقدس حضرت امام جعفر صادق(ع) قلب سالم را قلبی میدانند که در آن ولو نقطه سیاهی از گناه نباشد چون اگر «نقطه سوداء» به وجود آمد، یقیناً دیگر فلاح و رستگاری وجود نخواهد داشت

لذا حضرت می فرمایند: اذا اذنب الرجل (نهج الفصاحه ص723) آن موقعی که فردی گناه میکند، خرج فی قلبه نقطه سوداء نقطه سیاهی در قلب او به وجود می آید. این «خرج» است، «دخل» نیست. معلوم میشود که این نقطه سیاه به واسطه گناه از درون رشد میکند. دیدید گاه تاول هایی از درون زده میشود؟ گاهی کسی از بیرون بیماری میگیرد و پوستش به واسطه موادی که حساس است مبتلا میشود اما گاهی هم بیماری در درون است اما مهم این است که آنچه درونی است، درمانش سخت تر است.
همان طور که اگر ایمان هم از قلب بیرون آمد و رشد کرد نه این که ایمان از خارج وارد شود بقا و حیات آن ایمان همیشگی است.
 لذا می فرمایند: اگر یک گناه کرد، یک نقطه سیاهی از قلب خارج می شود. فان تاب انمحت اگر همان لحظه توبه کرد، پاک می شود. البته توبه به این معناست که اشتباه کردم و دیگر هم برنمی گردم، توبوا الی الله توبه نصوحا (تحریم8)، اصلا توبه یعنی اینکه انسان باورش شود که به بیراهه رفته و حالا باید به راه مستقیم برگردد؛ و ان زاد زادت حتی تغلب علی قلبه اما اگر توبه نکرد و مدام بر گناهانش افزود، اصلا این سیاهی تمام قلبش را فرا میگیرد و بر قلبش غالب میشود. فلا یفلح بعدها ابداً معلوم است دیگر بعد از این، هیچ موقع رستگار نمیشود.

کاربرای خدا و علم
لذا اگر خواستی مخلصین عالم را بشناسی، بدان که خصوصیت مخلصین عالم این است که آنها عالم حقیقی هستند. بروید در احوالات شیخ بزرگوار، شیخ العجائب، حضرت شیخ بهاء (ره) مطالعه کنید، ببینید ایشان چگونه علوم را به دست آوردند و حالات معنوی شان را هم ببینید. ایشان درآن زمان علم هندسه را به خوبی می دانستند و مسجد شیخ لطف الله و... را ساختند. البته آنها با این هدف که این علوم را به دست بیاورند،کاری نکردند، بلکه فقط برای خدا کار کردند و این علوم اصلا خود به خود برای آنها آمد. او هم که کریم و اکرم الاکرمین است، به آنها عنایت میکند

وقتی ما به حضرات معصومین (ع) می گوییم: و سجییکم الکرم (جامعه کبیره) مسلماً او که خالق اینها است خودش اکرم الاکرمین است. لذا خودش بلد است و به هرکسی به هر مناسبتی میدهد. پس مقدمه اخلاص، همان تزکیه است که گفتیم مخلصین عالم در مقام تزکیه، برترین هستند

این نسخه ای را که خصیصین حضرت حق، مردان الهی دادند، یادتان نرود. هر شب با آقاجان حرف بزنید. حتی اگر یک دقیقه شده، منتها به مرور زیادتر کنید. ببین چه برکاتی دارد. مگر می شود انسان خودش را به سمت حصن حصین، به سمت مولا، به دست آقاجان ببرد و آقاجان عنایت نکند؟!! آنها کریمند، کریم تر از آن چیزهایی هستند که من و تو تصور میکنیم. لذا تمسک و توسل به آن حضرت راه نجات است

برای دست‌یابی به اخلاص راه‌های گوناگونی بیان شده

 از نظر قرآن، هر انسانی که به درجه اخلاص برسد، مستجاب‌ الدعوه است. لازم است راه‌های دست‌یابی به آن را بشناسیم و بدانیم. از آیات قرآنی این معنا به دست می‌آید که بسیاری از انسان‌ها دست کم یک بار به حکم اتمام حجت بر آنها، در مقام اخلاص وارد شده و آن را تجربه می‌کنند؛ زیرا خداوند هیچ انسانی را بدون اتمام حجت مجازات و عقوبت نمی‌کند. (اسراء15) خداوند برای اتمام حجت، هر انسانی را به شکل اضطراری هم که شده وارد مقام اخلاص می‌کند و تجربه اجابت دعا و تاثیرات آن را نشان می‌دهد

22 و 23 یونس، اسراء67، عنکبوت65 و 32 لقمان به ایجاد اضطرار برای تحقق اخلاص اشاره می‌کند. خداوند انسان‌ها را در شرایط سختی چون دردهای بی‌درمان، گم شدن در بیابان، غرق شدن در دریا، مرگ و مانند آن قرار می‌دهد تا از همه اسباب ظاهری، شرک و توجه به غیر خداوند بریده و تنها ملجا و ماوای خویش را خداوند بیابند و به او تمسک و توسل جویند و او را وسیله رهایی از مرگ، سختی و رنج قرار دهند.

 براساس آیه 62نمل از مهم‌ترین بسترهای اخلاق مقام اضطرار است. از این رو خداوند مقام مضطر را مقام اخلاص اضطراری می‌شمارد و آن را مهم‌ترین عامل اجابت دعا از سوی خویش می‌داند.  امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء؛ آیا کسی که دعای مضطر و درمانده را اجابت می‌کند بهتر است یا بتهای شما؟ بنابراین، انسان درمانده و مضطری که از همه بریده و کسی را ندارد، در مقام اخلاص اضطراری قرار می‌گیرد و دعایش را در آن مقام اخلاص اضطراری مستجاب می‌یابد

از نظر قرآن، رسیدن به مقام اخلاص و بریدن از دیگران و پیوستن به خداوند برای اجابت دعا کفایت می‌کند، حال این اخلاص به سبب اضطراری تحقق یابد یا این که به اخلاص اختیاری پدید آید. به سخن دیگر، اجابت دعا از سوی خداوند و تاثیر علت دعا در ایجاد معلول، اخلاص است و تفاوتی میان اخلاص اضطراری و اختیاری نیست.
البته بسیاری از مردم پس از رهایی از اضطرار و درماندگی، اخلاص خویش را از دست می‌دهند و دوباره به غیر خدا می‌چسبند و آن را اصیل یا دست‌کم تاثیرگذار می‌دانند و اینگونه است که دعایشان بی‌تاثیر می‌شود. (لقمان32 یونس22 و23)
برای این که انسان به اخلاص اختیاری که از ارزش افزونتری برخوردار است برسد، می‌بایست از زمینه اخلاص اضطراری بهره برد و بکوشد تا همان‌گونه که در مقام اضطرار به اخلاص رسیده و از همه بریده، در همه حالات از غیر خداوند ببرد. اگر کسی به اخلاص اختیاری برسد و خود را مضطر به سوی خداوند بداند و تنها راه رهایی از درماندگی ذاتی و عرضی را خداوند بداند، آن‌گاه مستجاب‌ الدعوه خواهد بود

به سخن دیگر، تنها راه رسیدن به مقام مستجاب‌ الدعوه این است که انسان از غیرخداوند بریده واخلاص کامل را در جان و دل خویش تحقق بخشد و جز خداوند را موثر در هستی نیابد و او را سبب ‌الاسباب و علت العلل بشمارد و این‌گونه است که مستجاب‌ الدعوه خواهد شد. در حقیقت انسان باید واقعا خود را در همه حالات زندگی‌اش، مضطر اختیاری بشناسد و بداند. به این معنا که درماندگی ذاتی و عرضی خویش را بداند و بشناسد و خود را فقیر ذاتی به سوی او بداند (فاطر15) و بدین ترتیب در مقام مضطر اختیاری حقیقت خویش را می‌داند و با اخلاص اختیاری خود را متصل به علت‌العلل می‌کند و مستجاب‌ الدعوه می‌شود. باشد ما نیز از حالت یا حالات اخلاص اضطراری درس و عبرت گیریم و آن را وسیله و جایگاهی برای پرش به سوی اخلاص اختیاری قرار دهیم و همواره خود را مضطر بیابیم

 

 

فساد در نیت

 

 

حضرت علی(ع) می فرمایند: و تخلیص النیه من الفساد این فراز از روایت، عجیب است مخلصین عالم به جایی میرسند که دیگر در نیتشان فسادی نیست. فساد در نیت چیست؟ اولیاء الهی مثل شیخنا الاعظم، شیخ مفید فساد را این گونه معنی کردند: فساد این است که در فکر و نیتت ولو به لحظه ای بگویی: فلان مقام را میخواهم.

آنها میگویند: مقام، اعطای ذوالجلال است، مرحمت کرده، کرده، نکرده، نکرده. مخلصین عالم به مقامات معنوی حتی نگاه نمیکنند چه برسد که مقام های دنیوی بخواهند، آنها این را فساد میدانند، میگویند: نیت فقط باید این باشد که خدایا! تو باید راضی باشی. من بندگی خودم را میخواهم اعلام کنم، من بنده ام. آنها ابداً نمیگویند: فلان عمل را انجام میدهم که به فلان مقام برسم! این فساد است.

 

 

بعد حضرت، تمثیل بسیار عجیبی میزنند که قابل تأمل و دقت است، میفرمایند اشد علی العاملین من طول الجهاد این بر عمل کنندگان، از جهاد طولانی کردن در راه خدا سخت تر است. شاید یکی از معناهایی که راجع به جهاد اکبر آمده که پیامبر بعد از آن جنگ که آمد، فرمود: شما باید به جهاد اکبر مشغول شوید همین است. جهاد اصغر، مبارزه با دشمنان است، اما جهاد اکبر، مبارزه با نیت فاسد است.

نباید اجازه بدهی نیتت هم به فساد بکشد. لذا فساد نیت عند الاولیاء، این است که غیرحضرت حق در نیت، شریک باشد، ولو گرفتن مقام معنوی باشد. میگویند: اگر گرفتن مقام معنوی هم باشد، در حقیقت خودش فساد نیت است. البته این کار بسیار عظیمی است و کار اولیاء و خصیصین حضرت حق است که تا آنجا پیش میروند و مراقبه شان در این حد است

 

 

برتری یک عمل خالص

 

 

(بدان ای سالک راه خدا!) بر بنده است که همت و جدیت خود را در صحیح کردن عمل و خالص ساختن و پاک نمودن آن از آفات و شوائب هوا و هوس قرار دهد، پس اگر قادر باشد که یک بار با قلب و عمل خود، بلکه با روح و سر خود و جمیع جوارح خویش «لاالهالاالله» بگوید، برای او سودمندتر است، از اینکه تمام عمرش شبها را بر پا برای عبادت باشد و روزها را روزه بگیرد و همیشه در حال ذکر باشد

ولی (عمل او از آفات مذکور) خالص نباشد. و اگر تصدیق آن را بخواهی به ابلیس نظر کن که هزاران سال با ملائکه، خدا را پرستش کرد و برای او سودی نبخشید و او را از عذاب و لعن مانع نگشت، و به حضرت آدم (ع) بنگر که کلماتی از او در توبه، سبب قبول توبه او شد و به مقام اجتباء و برگزیدگی رسید.  المراقبات میرزا جواد ملکی تبریزی ج2 ص453

 

 

حکایت اخلاص علامه جعفری
مرتضی نجفی قدسی می نویسد: در یکی از روزهایی که خدمت استاد جعفری بودم؛ ایشان فرمودند: هرکاری که می کنید برای خدا بکنید نه برای خودتان و نه حتی برای آیندگان. کار باید برای خدا باشد و نیت باید خالصا لوجه الله باشد، آنگاه افزودند: نظام سرمایه داری می گوید برای خودت کار کن و نظام کمونیستی می گوید برای آیندگان کار کنید، ولی اسلام این را نمی گوید. اسلام می گوید برای خدا کار کنید. سپس مثالی از زندگی خود ذکر کردند که واقعا شنیدن دارد.

 

 

ایشان فرمودند آن زمانی که من در نجف شروع کردم به شرح مثنوی، یکی از بزرگان اهل معرفت در نجف به بنده گفت: فلانی اگر این چیزهایی که می نویسی، روزی به نام کسی دیگر منتشر شد و یا اینکه گفتند مثلا از پشت کوه پیدا کرده ایم و نمی دانیم نویسنده اش کیست، شما در درون خودت ببین نارضایتی و یا چیزی احساس می کنی یا نه

اگر دیدی ناراضی بودی و علاقه مند بودی که به نام تو این کارها انجام شود پس بشوی این اوراق را و بریز دور آنها را که زحمت بیهوده است و فایده ای ندارد، ولی اگر دیدی برایت هیچ مسئله ای نیست که اینها به نام کس دیگری منتشر شود و یا بدون ذکر نام شما منتشر گردد، خب پس ادامه بده که برای خداست و ایشان فرمود:من هم از همان ابتدا حقیقتا نیتی اینچنین کردم که اگر این کتابها (شرح مثنوی) روزی به نام کس دیگری چاپ شد و یا اصلا نام مرا ذکر نکردند برایم هیچ فرقی نکند

 

 

نشانه های اخلاص

 

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرموده اند:
کسی که نهان و آشکار و کردار و گفتارش یکسان باشد، به راستی امانتش را ادا و عبادتش را خالص کرده است".
ایشان در روایت دیگری فرموده اند:‌
"
عبادت خالص آن است که انسان به کسی جز خدا امیدی نداشته باشد و جز گناهش از چیزی بیمناک نباشد".
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
عمل خالص آن است که نخواهی کسی جز خدا تو را برای انجام آن ستایش کند".
همچنین ایشان می فرمایند:
هیچ بنده ای به حقیقت اخلاص نمی رسد مگر آن که دوست نداشته باشد مردم او را برای کارهایی که برای خدا انجام دهده،‌ ستایش کنند".

اخلاص
کمیاب ‏ترین گوهرها «اخلاص» در عمل است. یعنى کارى را فقط براى خدا خالص ساختن و چیزى را شریک او نساختن.
بسیارى اوقات رعایت مصالح شخصى یا جلب منافع یا جلب توجّه دیگران یا انگیزه ‏هاى دنیایى، خط دهنده اعمالِ ماست. اگر بتوانیم نیّت خود را خالص کنیم، رستگاریم و همین عمل براى ما مى ‏ماند.
حضرت على (علیه السلام) فرموده است: «اَخْلِصْ لِلّهِ عَمَلَکَ وَ عِلْمَکَ و بُغْضَکَ وَ اَخْذَکَ وَ تَرْکَکَ وَ کَلامَکَ وَ صُمْتَکَ» (فهرست غررالحکم، واژه اخلاص) عمل و علم و دشمنى و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت خویش را تنها «براى خدا» خالص گردان.
در عبادت و نماز، باید قصد قربت کرد. حتّى اگر گوشه ‏اى از آن براى غیر خدا باشد عمل باطل است و نزد خداوند، نامقبول.


حتى اگر نماز را براى خدا بخوانیم ولى انتخاب مکان و زمان و نحوه خواندن و ... براى غیر خدا باشد، باطل است. در عبادت خدا نباید دیگرى را شریک ساخت. قرآن مى‏ فرماید:
«
وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا» (کهف،آیه 110) احدى را شریک عبادت خدا قرار ندهید.
حتى اگر رزمنده‏اى در جبهه، براى غنایم، یا خودنمایى و اظهار شهامت و ... بجنگد، ارزش ندارد. (محجة البیضاء، ج6، ص171)
ورود شرک و ریا به عمل انسان، طبق حدیث، از حرکت مورچه در شبى تاریک، روى سنگ سیاه و سفت، بى نمودتر و مخفى ‏تر است! ... (تحف‏ العقول، ص487)
به فرموده امام على علیه السلام : «الاِخْلاصُ اَعلَى الایمانِ» (فهرست غررالحکم، واژه اخلاص) اخلاص، بلندترین قلّه ایمان است.
عمل بدون اخلاص، آفت‏ خیز است و نابود شدنى. نیّت استوار و خالص، باعث مى‏ شود انسان هرگز سست و خسته نشود و به عجز و به بن بست نرسد.

راه رسیدن به اخلاص

آنکه جنس خود را ارزان مى ‏فروشد؛ یا به ارزش آن ناآگاه است، یا مشترى را نمى ‏شناسد، یا نرخ و قیمت را نمى ‏داند. قرآن براى آنکه ما کالاى وجود، دل و جان و عمل و عبادت خود را ارزان نفروشیم، در هر سه زمینه ما را راهنمایى مى‏ کند:
انسان را جانشین خدا در زمین و امانت دار الهى و اشرف مخلوقات مى‏شمارد.
مشترىِ عمل ‏هاى نیک انسان را هم، خدا مى‏ داند که هم اعمال اندک را مى‏ خرد، هم گران ‏تر مى‏ خرد و هم بدى ‏ها را مى‏ پوشاند و رسوا نمى‏ کند.
قیمت انسان را هم، بهشت مى‏ داند و لذّت ‏هاى ابدى و همجوارى اولیاى خدا.
بیراهه رفتن و دل به غیر خدا سپردن را زیان مى ‏شمارد و مى ‏گوید: اگر خود را به کمتر از بهشت بفروشى، ضرر کرده‏ اى!
آنکه به این نکات توجّه کند، دیگر عبادتش براى جلب توجّه مردم نیست.

خداوند، «ولىّ نعمت» ماست. یاد کردن از نعمت ‏هاى پروردگار، خلوص مى ‏آورد.
امام سجاد(علیه السلام) در دعاى «ابوحمزه‏ ثمالى» به خداوند چنین مى‏ گوید:
خدایا! من کوچک بودم، بزرگم کردى.
ذلیل بودم، عزّتم بخشیدى.
جاهل بودم، عالمم ساختى.
گرسنه بودم، سیرم کردى.
برهنه بودم، لباسم پوشاندى.
گمراه بودم، هدایتم کردى.
فقیر بودم، بى نیازم نمودى.
مریض بودم، شفایم بخشیدى‏
گنهکار بودم، خطایم را پوشاندى....

 

راه دیگر اخلاص یابى، توجّه به کوچکى و بى ارزشى و گذرا بودن دنیا و جلوه‏ هاى مادّى آن است.
طبق آیات قرآن، دنیا سرمایه‏ اى اندک است، غنچه‏ اى است ناشکفته، کالایى است غرورآفرین و غفلت آور. دل را باید خانه عشق به بزرگترین محبوب و با ارزش‏ترین هستى ساخت

آنان که براى غیر خدا کار مى ‏کنند، در فرداى قیامت، خواهند دید که از آنها کارى ساخته نیست. چرا براى «اللّه» کار نکنیم، که هم مهربان و بنده نواز است، هم دادگر و رئوف است، و هم نیکى‏ ها از یادش نمى‏ رود و هم به کسى ستم نمى‏ کند.

مشتِ ریاکار روزى باز مى‏ شود، البتّه نزد خداوند از اوّل باز است. ترس از رسوایى ریاکارى، عامل دیگرى در جهت کسب اخلاص است.
 
آنکه چهل روز، براى خدا خالص شود، فارغ التحصیل مکتب خودسازى است.
چنانکه پیامبر فرموده است:
«
مَنْ اَخلص للّه اربعین صباحاً ظهرتْ ینابیعُ الحکمة مِنْ قلبه على‏ لسانه» آنکه چهل روز، خالصانه عمل کند، چشمه‏هاى حکمت از قلبش بر زبانش جارى مى‏شود.(جامع‏ السعادات، ج2، ص404)
اخلاص، ثمره یقین است. اگر کسى ایمانى از روى یقین به خدا و قیامت و بهشت و جهنم و حساب و کتاب داشته باشد، جز براى رضاى حق تعالى عبادت و عمر نمى ‏کند.


نشانه‏ هاى اخلاص چند چیز است:

1
عدم توقّع از دیگران‏
اگر کار براى خداست، انسان مخلص، چشمداشت تشکّر و قدردانى از غیر خدا ندارد. اگر قدر نشناسى و ناسپاسى هم دید، باز در عمل خویش ثابت قدم و استوار است. این نشانه آن است که براى خدا کار مى‏کند.
سوره «هل اتى» در شأن حضرت على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین‏ (علیهم السلام) نازل شد، که سه روز روزه نذرى گرفته بودند، و در هر سه روز، افطار خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند و با آب، افطار کردند. سخن این خانواده با اخلاصِ، چنین بود: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَآءً وَلَا شُکُوراً» (دهر،9) ما شما را بخاطر خدا طعام دادیم، و از شما پاداش و تشکّرى نمى ‏خواهیم.
گاه کسى بدون چشم داشتِ مالى، خدمتى انجام مى‏ دهد ولى در باطن دوست دارد این را همه مردم بدانند و اذعان کنند که بى مزد و رایگان کار مى ‏کند و این با اخلاص سازگار نیست. اگر کسى از این ناراحت شود که ذکر خیرى از دیگران به میان مى‏ آید و از او نه، در واقع در اخلاصِ نیت او خلل وارد مى ‏شود.

 

نظرات  (۹)

سلام و احترام و خداقوت.
با تشکر فراوان از فعالیت ارزشی شما خوبان. بخشی از مطالب ارزشی با ذکر منبع , برای پایان نامه حوزه ان شاالله استفاده میشود. باز هم تشکر فراوان
متن عالی بوذ.
بسیار جلمع.
تشمز از ربط عالی مطالب
  • امیر کمیلی
  • سلام 
    با تشکر:
    از مطالب با ذکر منبع  جهت ارائه در کلاس تفسیر قرآن  دانشگاه استفاده میشود. باز هم تشکر فراوان

    با سلام  با اجازه حضرت عالی  می خواهم از مطالبتون برای پایان نامه استفاده نمایم
    با سلام به اطلاع شما می رسانم بخشی از مقاله شما را برای تحقیقم برداشتم.
    ممنون ازمقاله خوبتون
     با سلام
    از متن خوبتان جهت تهیه فرمت پروپوزال استفاده میکنم
    با سلام و تشکر از زحمات جنابعالی
    جهت مطالعه و استفاده و نشر کپی نمودم
    و من الله توفیق

    با سلام و تشکر از زحمات جنابعالی
    جهت مطالعه و استفاده و نشر کپی نمودم
    و من الله توفیق

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">