تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

کتاب های منتشر شده

zarepoorketab.blog.ir

سبک زندگی ؛ حیات طیبه

 

      

 

  مسئولیت انسان در قبال اعضا و جوارح

انسان در میان آفریده‌های الهی به سبب ویژگی‌هایی چون علم، اراده، اختیار، قدرت و مقام خلافت، دارای مسئولیت‌ های گوناگونی در قبال خود و دیگران است. یکی از مسئولیت‌های انسان در قبال خود و جوارح و اعضایش است. این بدان معنا خواهد بود که هر شخصی می‌بایست رفتاری ویژه را در پیش گیرد که به عهده او گذاشته شده و این گونه نیست که آزادی اثبات شده در چارچوب قدرت و اراده و اختیارش، مطلق باشد، بلکه در چارچوب محدودیت‌های عقلانی و وحیانی است.

از احکام عقلانی و وحیانی از جمله مسئولیت‌ها و تکالیف بشر در برابر اعضا و جوارح خود، محافظت و مدیریت نگاه و نظر است چرا که عقل برای زندگی بشر هدف والا و برتری را شناسایی می‌کند که نمی‌تواند جز از طریق حرکت در مسیر معینی به دست آید. این هدف متعالی که از آن به خلافت، خوشبختی، زندگی ابدی و مانند آن تعبیر می‌شود، تنها در سایه حرکت در راه راست عقل و دین و اخلاق است.

لذا اجازه نمی‌دهد تا اعضا و جوارح بیرون از این هدف، عمل و رفتار کند. از نظر عقل و در میان فضایل اخلاقی، حیا و عفت در درجه اول اهمیت است؛ زیرا حیا به معنای پذیرش همه فضایل اخلاقی و بی‌حیایی و بی‌عفتی به معنای پذیرش همه رذایل اخلاقی است.

چشم، دریچه ای به سوی کمال یا سقوط چشم یکی از نعمت های بزرگ خداوند است که در کنار ابزارهایی چون گوش، شرایط شناخت انسان را فراهم می آورد و اگر این ابزارها نباشد، انسان نسبت به پیرامون خود، شناختی به دست نمی آورد و در جهالت محض فرو می رفت. اما این ابزار با همه فواید و آثاری که برای رشد و کمال بشر دارد، یکی از مهم ترین ابزارهای شیطان برای ساقط کردن انسان از مقام خلافت الهی است. در آیات و روایات بسیاری به مسئله چشم و کارکردهای متضاد و دوگانه آن توجه داده شده. از نظر قرآن همه اعضا و جوارح آدمی چیزهایی است که در نزد وی به امانت گذاشته شده و شخص به عنوان مسئول حفظ و نگهداری و بهره برداری درست آن است وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا  و از آنچه به آن علم ندارى پیروى مکن، چون گوش و چشم و دل، همه‌ى اینها مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. (اسراء36)

هریک از اعضا و جوارح آدمی امانتی در دست انسان است که در قیامت باید پاسخگوی رفتارها و تصرفات خود درباره آنها باشد. هرگونه رفتار و تصرفی که بیرون از دایره حق و چارچوب های الهی که برای نعمت و عضوی قرار داده شده باشد، به عنوان رفتاری خیانت آمیز تلقی میشود. یکی از اعضاء و نعمت هایی که خداوند برای انسان قرار داده و به عنوان امانت در اختیار اوست، نعمت چشم که باید درچارچوب حق انجام گیرد وگرنه باید در قیامت به عنوان خیانت در امانت پاسخگو باشد.

مسئولیت چشم و تکالیف آن خداوند چشم را از ابزارهای شناختی معرفی کرده وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ و چشمانى دارند که با آنها نمى‏بینند (اعراف و195179) وَ إِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ یَسْمَعُواْ وَ تَرَاهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لاَ یُبْصِرُونَ (اعراف198) وَ جَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد باشد که سپاسگزارى کنید (نحل78) و (مومنون78) و آن را به عنوان نعمتی بزرگ دانسته أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَیْنَیْنِ آیا دو چشمش نداده‏ایم (بلد8) اگر چشم نبود ما بسیاری از حقایق هستی را درک نمیکردیم و از بسیاری از علوم محروم بودیم.

البته براساس قاعده معروف مَن فَقَد َحِسًّا، فَقَد فَقَدَ عِلمًا هر کسی حسی را از دست داد به راستی که علم و دانشی را در آن حوزه از دست داده است همه حواس انسانی نقش کلیدی در شناخت و معرفت انسان نسبت به محیط بیرون و پیرامونی خود دارد، اما برخی از حواس مانند شنوایی و بینایی نقش کلیدی دارند؛ از این رو خداوند در کنار قلب به عنوان منبع تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های قلب، تنها به دو حس از حواس پنج گانه یعنی چشم و گوش اشاره میکند (نحل78 مومنون78)

خداوند در آیات 20 و 22 فصلت از شهادت اعضای بدن از جمله چشمان علیه خود انسان سخن به میان می آورد و شکی نیست که گواهی چشمان، فرع بر علم و آگاهی اوست حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ تا چون بدان رسند گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه مى‏ کرده ‏اند بر ضدشان گواهى دهند

چرا که زمانی می توان از گواهی و شهادت سخن به میان آورد که تحمل شهادت صورت گرفته و علم دانش تحقق یافته باشد تا بتواند در دادگاه صالح براساس علم و آگاهی، گواهی دهد وَ مَا کُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لَا أَبْصَارُکُمْ وَ لَا جُلُودُکُمْ وَلَکِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا یَعْلَمُ کَثِیرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ شما گواهى دهند [گناهانتان را] پوشیده نمى‏داشتید لیکن گمان داشتید که خدا بسیارى از آنچه را که مى‏کنید نمى‏داند

البته این ابزار شناختی همانند دیگر ابزارها دچار خطا می شود و مثلا سراب را آب دیده و یا آبگینه و نمای بلورین را آب می بیند و حتی خواسته ها و رفتارهایش متاثر از این خطا تغییر می کند قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ به او گفته شد وارد ساحت کاخ [پادشاهى] شو و چون آن را دید برکه‏اى پنداشت و ساقهایش را نمایان کرد [سلیمان] گفت این کاخى مفروش از آبگینه است [ملکه] گفت پروردگارا من به خود ستم کردم و [اینک] با سلیمان در برابر خدا پروردگار جهانیان تسلیم شدم (نمل44)

 ولی این امر، دائمی نیست، از اینرو اینگونه اختلال ها تاثیری در شناخت عمومی و صحت آن ندارد؛ چرا که حالت های فردی و مقطعی است. از دیگر مسئولیت های انسان در برابر چشم آن است که اجازه ندهد تا چشم خیانت ورزد و رفتاری نادرست را درپیش گیرد که برخلاف امانت و مسئولیتی است که برعهده آن گذاشته شده

از آیه 19 غافر به دست می آید که چشمان آدمی به خود انسان نیز خیانت می کند یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ [خدا] نگاه هاى دزدانه و آنچه را که دلها نهان مى‏دارند مى‏داند

از این رو خداوند حتی به خیانت چشمان آدمی آگاهی دارد و از آن بازخواست می کند؛ چرا که حرکات خیانت آمیز چشمان انسانها، از خداوند پنهان نیست و خداوند به حکم خالقیت و مالکیت، چشم و هر چیز دیگر مرتبط به آن را در قبضه قدرت خود دارد.

نگاه و چشم چرانی و حرکات خیانت بار چشم یکی از مسئولیت های انسان و چشم مسئولیت در برابر نگاه و حرکات از جمله حرکات خیانت بار است. از جمله این حرکات خیانت بار می توان به چشم چرانی اشاره کرد. بر انسان است که مواظب چشمان خویش باشد، چرا که نگاه یکی از دریچه های هفتگانه آدمی به سوی گناه و دوزخ است لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ [دوزخى] که براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معین از آنان [وارد مى‏شوند] (حجر44) چشم چرانی از جمله رفتارهای خیانت آمیز چشمان است. چشم چرانی یعنی خیره چشمی و هرزه نگاهی یا همان هیز بودن، نگاه از روی لذت به خوبرویان و نظر بازی است. (لغت نامه ج5 ص7147)

در اصطلاح و کاربردهای عرف فارسی مقصود از آن، نگاه شهوت آمیز به نامحرم و نیز نگاهی است که انسان را در معرض خطر وقوع در حرام نسبت به نامحرم قرار می دهد. در آیات قرآنی با واژگانی چون غض و مشتقات آن و نیز تعبیرهایی مانند خائنه الاعین، در آیه 19 غافر را به چشم چرانی و نگاه دزدانه به نامحرم تفسیر کرده اند. یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ [خدا] نگاههاى دزدانه و آنچه را که دلها نهان مى‏دارند مى‏داند (التفسیر المنیر ج24 ص99)

زیرا حرکات مخفی و دزدانه چشم برای بهره گیری و التذاذ موجب میشود تا انسان از مسیر امانت الهی دور شود و ابزارهای رشدی را در مسیر نادرست به کار گیرد. از آن جایی که خداوند مالک اعضا و جوارح است و این ابزارهای شناختی در اختیار بشر قرار گرفت تا خداشناسی و هستی شناسی داشته باشد و در مسیر رشدی قرار گیرد، ولی شخص با بهره گیری نادرست از این ابزارها در حقیقت در امانت خیانت کرده است.

از این رو چشم چرانی از مصادیق خیانت چشمان شمرده می شود. یکی دیگر از فرمان های الهی غض بصر به معنای چشم فرو هشتن است که خداوند درباره نگاه بیان کرده و از مومنان خواسته تا در برابر نامحرمان از مرد و زن چشم فرو گیرند و در دیگران به صورت خیره و تیز و مستقیم نگاه نکنند قُل لِلمومِنینَ یَغُضّوا مِن اَبصارِهِم (نور30 و31) یکی از ماموریت های پیامبر(صلی الله علیه و آله) این بود که به مومنان فرمان دهد تا مراقب چشمان خویش باشند و از نگاه هرزه و هیز اجتناب کنند. نگاه خیانت بار و چشم چرانی حرام است و بر زنان و مردان است که از چشم چرانی پرهیز کنند. یعنی امر کن به اجتناب از چشم چرانی که اگر امر کردی آنان نیز اجتناب خواهند کرد. (المیزان ج15، ص110-111)

خداوند در همین آیات و آیات 17تا19 غافر چشم چران را تهدید به مجازات میکند. بنابراین پرهیز از چشم چرانی وظیفه و تکلیف هر زن و مرد مسلمان و مؤمنی است. با توجه به اینکه هر حکم که دارای مقدمات و پیش نیاز است می بایست به آن توجه شود، بنابراین هر مقدمه ای که موجب می شود تا انسان به گناه چشم چرانی گرفتار شود، باید از آن پرهیزکرد

از این رو خداوند مثلا از رو در رو شدن با زنان پرهیز میدهد، چرا که زمینه ساز پیدایش چشم چرانی در جامعه است وَ الْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِیمًا مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانى که خدا را فراوان یاد مى‏کنند خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است (احزاب35)

همچنین حجاب و مراعات حیا و عفت لازم و بایسته است؛ چرا که بی حجابی و یا بدحجابی، خود زمینه ساز ارتکاب این گناه است و مؤمن می بایست از آن اجتناب ورزد. اى پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است (احزاب59)                                .
آزاد کردن دل به فروهشتن چشم نگاه، دریچه ای به سوی گناه و سقوط است؛ چرا که دل با دیدن، گرفتار می شود و در زنجیری از گناهان می افتد که او را به ورطه نابودی و سقوط از مقام انسانیت می کشاند. امام علی(علیه السلام) راحتی دل ها را در رهایی از نگاه های هیز و چشم چرانی و از طریق چشم فروهشتن می داند مَن غَضَّ طَرفَه ُاَراحَ قَلبَهُ؛ هرکس چشم خود را (از نامحرم) فرو بندد، قلبش راحت می شود. (غررالحکم، ح 2219)

راهکار رهایی از خیانت چشم از امیرمومنان علی(علیه السلام) نیز روایت شده که فرمود: نَعَم صارَفَ الشَّهَوات غضَّ الاَبصار چشم پوشی از نگاه، بهترین عامل بازداری از شهوت است. برای کنترل نگاه حتی خوب است از نگاه به لباس زیر زنان پرهیز شود فان قدرت أن لاتنظر الی ثوب المرأه التی لاتحل لک فافعل؛ اگر توان داری به جامه زنی که برای تو حلال نیست نگاه نکنی، نگاه نکن (منتخب میزان الحکمه ص230 ح2749)

توجه به زیان های دنیوی و اخروی خیانت چشم می تواند خود عامل بازدارنده باشد. از رسول خدا روایت شده که فرمود: هر کس چشم را از نگاه حرام و هوس آلود پر کند خداوند در روز قیامت آن را از آتش پر مینماید، مگر توبه کند و از آن راه (نادرست) بازگردد (میزان الحکمه ج10 ص77)

همچنین توجه به فوائد ترک گناه و رسیدن به کمالات، خود عامل دیگری برای ترک گناه است. علی علیه السلام فرمود: غُضوا اَبصارِکُم تَرَونَ العَجائِب چشمهای خود را (از حرام) فرو بندید تا عجائب (عالم معنی) را مشاهده کنید (منتخب میزان الحکمه ج1 ص504 ح6137)

و حضرت امام صادق علیه السلام نیز فرمود مَن تَرَکَهَا للهُ لا لِغَیرِه ِاَعقَبَهُ الله ایمانًا یَجِد طَعمُهُ کسیکه نگاه (به نامحرم) را برای خدا نه غیر خدا، ترک گوید، بدنبالش خدا شیرینی ایمان را به او می چشاند (همان ص504، ح6141) و قرآن هم میفرماید ذلِکَ اَزکی لَهُم؛ این (نگاه نکردن) پاکیزه تر است برای آنان (نور30)

اگر شخص خود را در محضر خدا بداند و بر این باور باشد که عالم محضر خداوند است و او حتی خفی و سر و اخفی را می داند: یَعلَمُ خائِنَهُ الاَعیُن وَ ما تُخفِی الصّدور؛ و از نگاهی دزدکی آدمی نیز آگاهی دارد، در آن صورت رفتار خویش را تغییر می دهد و از خدا شرم و حیا کرده و از گناه در برابر دیدگان حضرت حق پرهیز می کند.
از علی
علیه السلام سؤال شد که چگونه می توان از حرام چشم فروبست؟ در پاسخ فرمود: بِالخَمود تَحتَ سُلطانِ المُطلِع عَلی سِترُکَ؛ با اطاعت و فرمان برداری از سلطانی که مطلع بر اعمال مخفی توست (میزان الحکمه همان ج10، ص18 ح20300 و ترجمه المیزان ج31، ص6326)

 از بهترین راه های چشم بستن از حرام، حاضر و ناظر دانستن ناظر آگاهی است که بر همه اعمال آشکار و نهان ما احاطه دارد و از باطن ضمیر، مطلع است و هم اوست که فردای قیامت حسابرس و حاکم است

خداوند در قرآن می فرماید: یَعلَمُ خائِنَهُ الاَعیُن خدا از خیانت چشم ها آگاه است. و در حدیثی در تفسیر آیه می خوانیم: منظور نگاهی است که شخص، در حال نگاه وانمود کند که نگاه نمی کند، خدا از این نگاه «آلوده» نیز با خبر است. (میزان الحکمه ج10، ص67).

چرائی و ضرورت کنترل چشم و گوش اکنون پرسش این است: ما چشم و گوشمان را در چه راه هایی به کار می بریم؟ معمولا چشم ما خیلی آزاد است و هر طرف که بخواهیم نگاه می کنیم. هر چه در خیابان جلوی چشممان آمد می بینیم. شیعیان کسانی هستند که به این دو کار همت دارند: 

فرق دیدن و نگاه کردن دیدن، امری اختیاری است، ولی نظر و نگاه این طور نیست و در بسیاری از موارد بی اختیار اتفاق می افتد، زیرا گردش چشمان و نظر و نگاه کردن اختیاری چشم است همانند نفس کشیدن، ولی انسان باید توجه داشته باشد که این نگاه می تواند به دیدن تبدیل شود و از حالت غیرطبیعی به اختیاری تغییر ماهیت دهد. از این رو امام صادق(علیه السلام)  نگاه دوم را خطرساز و نگاه سوم را هلاکت بار می داند اَوّل النّظرَه لَکَ و الثّانیهُ عَلَیکَ ولا لَک َو الثّالثهُ فیهَا الهَلاک نگاه اول (ناخودآگاه به نامحرم) برای تو (جایز و حلال) است و نگاه دوم ممنوع است و حرام، و نگاه سوم، هلاکت بار است (من لایحضره الفقیه ج3 ص447 ح8564)                         .                                                                                        پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز از استمرار و تداوم نگاه کردن برحذر می دارد اِیّاکُم وَ فَضول النَّظَر فَانَّهُ یبدر الهَوی و یولَدُ الغِفلَه از نگاه های اضافی بپرهیزید چرا که تخم هوس می پراکند و غفلت می آورد (بحارالانوار ج69 ص91) آیات 30 و 31 نور، چشم چرانی را زمینه ساز آلودگی به فحشا و فساد جنسی دانسته و به مؤمنان هشدار می دهد .

امام صادق علیه السلام در سخنی دیگر نگاه را بذر شهوت و فتنه می داند و نسبت به کنترل و مدیریت نگاه و چشم هشدار داده اِیّاکُم وَ النّظرَه فَانّها تَزرَعّ فِی القَلبُ الشّهوَه وَ کَفی بِهَا لصّاحِبها فِتنَه  از نگاه (ناپاک) بپرهیزید که چنین نگاهی تخم شهوت را در دل می کارد و همین برای فتنه صاحب آن دل بس است. (تحف العقول ص503)                   .                                              این فتنه ای که امام صادق علیه السلام از آن باز می دارد، همان گرفتار شدن به فتنه زناست که آدمی را ساقط می کند و اجازه نمی دهد تا در مسیر بالندگی و رشدی گام بردارد

رسول خدا : لِکُلّ عَضو مِن اِبن آدَم حَظ مِن َالزّنا، العَینَ زِناهَا النَّظَر؛ هر عضوی از بنی آدم بهره ای از زنا دارد و زنای چشم نگاه کردن (به بدن نامحرم) است (جامع الاخبار ح9211 میزان الحکمه ج1) امام صادق علیه السلام : نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای مسموم شیطان است و چه بسا یک نگاهی که حسرتی طولانی برجای گذارد (بحارالانوار ج101)

 نگاه به نامحرم از لباس و مو و حتی جاهایی که از نظر شرعی جایز است مانند دست و چهره، زمانی که آدمی را به گمراهی می کشاند حرام است ولی حتی اگر چنین تاثیری نداشته باشد باز می بایست از آن پرهیز کرد؛ زیرا تاثیرات بد خود را بجا خواهد گذاشت. از این رو از حضرت مسیح علیه السلام نقل شده: هرگز تیز نظر به سوی چیزی که برایت (حلال) نیست نباش؛ زیرا تا زمانی که چشمت را حفظ کنی دامنت آلوده به زنا نمی شود و اگر بتوانی به لباس زنی که برایت حلال نیست نگاه نکنی، این کار را انجام بده. (منتخب میزان الحکمه ص230، ح2740)

نگاه به محارم براساس احکام شرعی نگاه کردن به همسر مانعی ندارد امّا نگاه کردن به غیر همسر شرعی ممکن است به دو صورت باشد: با قصد لذت. و بدون قصد لذت. اگر با قصد لذت باشد حرام الهی است. امّا اگر بدون قصد لذت باشد به جز عورتین مانعی ندارد. بنابراین آقایون مجاز نیستند حتی به محارم خود نیز با قصد لذّت نگاه کنند چه برسد به غیر محارم و نامحرمان!

نگاه به نامحرمان در مورد نگاه به غیر محارم، اگر با قصد لذت باشد به طور کلی حرام است ولی اگر بدون قصد لذت باشد تنها به دست ها و صورت اشکالی ندارد و به غیر از دست ها و صورت نیز حرام است. براین اساس نگاه کردن آقایون حتی به دست ها و صورت نامحرمان اگر با قصد لذت باشد نیز حرام است.                 .
در مورد حجاب آقایون در باب نگاه کردن باید توجه شود که نگاه شهوت آمیز و با قصد لذت چه به هم جنس و چه غیر هم جنس و چه محرم و چه نامحرم از نظر شرعی حرام است و تنها در مورد همسران شرعی نگاه با قصد لذت مانعی ندارد. بر این اساس نگاه شهوت آمیز مردان به یکدیگر نیز همانند نگاه شهوت آمیز به زنان چه محارم و چه نامحرمان حرام می باشد! اگر اسلام دینی آسمانی است،                                                                           اگر احکام الهی اسلام برای سعادت بشری آورده شده است، اگر رعایت احکام شرعی- فرجام نیک آدمی را تضمین می کند، پس دیگر تابستان و زمستان ندارد! همیشه و در همه حال این احکام و دستورات مفید و ضامن سعادت آدمی آند!

مصادیق نگاه حرام درشأن نزول آیه 30 نور از امام باقر(علیه السلام): روزی در هوای گرم مدینه زن جوان زیبایی در حالی که طبق معمول روسری خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن و بناگوشش پیدا بود، از کوچه عبور می کرد، مردی از اصحاب رسول خدا از طرف مقابل می آمد، آن منظره، سخت نظر او را جلب کرد و چنان غرق تماشای آن زن زیبا شد که از خودش و اطرافش غافل گشت و جلوی خودش را نگاه نمی کرد، آن زن وارد کوچه ای شد و جوان با چشم خود او را دنبال می کرد، همان طور که می رفت ناگهان استخوان یا شیشه ای که از دیوار بیرون آمده بود به صورتش اصابت کرد و صورتش را مجروح ساخت، وقتی به خود آمد که خون از سر و صورتش جاری شده بود، به همین حال به حضور پیامبر رفت و ماجرا را به عرض رساند

در این هنگام جبرئیل نازل شد و این آیه را نازل کرد: به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند. و فروج خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است، و به زنان با ایمان بگو، چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند (تفسیر الصافی ج5).

آثار نگاه حرام از آثاری که برای نگاه حرام برشمرده اند می توان غیر از آثار جسمی به آثار روانی نیز اشاره کرد. از جمله حسرت و افسوسی که بر دل ها می رود. علی علیه السلام نسبت به نگاه کردن هشدار می دهد من اطلق طرفه کثر اسفه؛ هر کس چشم خویش را آزاد گذارد، همیشه اعصابش ناراحت بوده و به آه حسرت دائمی گرفتار میشود (میزان الحکمه ج10 ص47 غرر الحکم ج2ح403)

و من اطلق ناظره اتعب حاضره؛ هر کسی چشم را رها کند زندگی فعلی خود را به رنج و ناراحتی گرفتار نموده است (منتخب میزان الحکمه ج10 ص504 ح3316)                                                         و حضرت امام صادق علیه السلام: کم من نظره اورثت حسره طویله چه بسیار نگاه ها که حسرت طولانی و همیشگی را در پی دارد (همان ج10 ص405 ح3316)                                                 این حسرت به دلایل مختلف ممکن است پدید آید که یکی از آنها عدم دسترسی به آنچه دیده. وقتی انسان در حقیقت انسانی که نگاهی شهوت انگیز دارد، عقل خویش را به تباهی می دهد و نگاه، زمینه ساز شهوت و شهوت موجب زوال عقل می شود

نگاه، مساله ای شرعی و اخلاقی در آموزه های دینی، شخص می بایست در نگاه کردن و نگریستن متوجه این معنا باشد که برخی از نگاهها حرام و برخی دیگر مکروه است. البته این مساله اختصاص به دیدن ندارد و انسان می بایست از صدای نامحرم نیز خود را بپوشاند و به گونه ای دقت و استماع نکند که تحریک شود؛ چرا که استماع و دقت در برخی از صداها، خود عامل تحریک جنسی است و قلب را گمراه می سازد و به تشویش می افکند. نگاه های خیانت آمیز و زیرچشمی، بر خلاف اصول اخلاقی است و خردمندان این گونه رفتارها را در ردیف رفتارهای ناهنجار قرار می دهند.

نگاه حرام، ورود به حریم حرمت زن است نگاه نامحرم به او بی‌حرمتی به اوست برای همین می‌بینیم که در مورد زنان کافر این احترام وجود ندارد و در صورت بی ریبه بودن نگاه، معصیتی صورت نگرفته است.

نگاه به نامحرم و آسیب‌های آن

1- به خطر افتادن امنیت اجتماعی و اخلاقی: موضوع ضرورت امنیت برای زنان، از اجزای تفکیک ناپذیر یک جامعه سالم است و بدون شک، پوشش و نگاه، حریم اطمینان بخشی برای تأمین این نیاز اساسی تلقی می‌شود، متأسفانه در دنیای کنونی که به این کمربند حفاظتی و امنیتی بهای لازم داده نمی‌شود، امنیت زنان، بیش از گذشته در معرض خطر قرار گرفته . به طور کلی می‌توان گفت که امنیت زنان به دو چیز بستگی دارد :                                  .
الف - پوشش: امام صادق علیه السلام: لا ینبغی لِلمرأهِ أن تُجمِ ثوبَها اذا خرجَت مِن بَیتها؛ برای زن هنگامی که از خانه‌اش خارج می‌شود، سزاوار نیست که لباسش را خوشبو کند. و به نقل از رسول خداصلی الله علیه و آله: زنان از وسط مسیر عبور نکنند، بلکه از کنار دیوار راه حرکت کنند. و به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام ،آمده: ای اهل عراق، با خبر شدم که زنان در راه با مردان برخورد می‌کنند، آیا حیا و شرم نمی‌کنید؟ توجه حضرات معصومین علیهم السلام برای رعایت آن، و برای عدم غوطه ور شدن در گناه لازم است. 

ب - نگاه: وقتی که در بین جامعه‌ای، نگاه حرام به صورت یک عادت غلط در می‌آید، همه گرفتار آن می‌شوند در چنین جامعه‌ای، دیگر از امنیت خبری نیست و دلیل آن این است که نگاه حرام اول راه است و بعد فساد و هتک حرمت به وجود می‌آید.

2- توسعه‌ فساد و فحشا: کسانیکه چشم چرانی می‌کنند، انسان‌هایی هستند که به شهوترانی متمایل هستند و از اینکه فساد و فحشا در جامعه گسترش پیدا کند، خوشحال می‌شوند زیرا راه برای شهوترانی و هوسرانی آنها، در جامعه باز می‌شود. به همین علت، چشم چرانی رابطه مستقیم با فساد و فحشا دارد، یعنی در صورت افزایش یا کاهش نگاه آلوده در جامعه، فساد نیز کم، یا زیاد می‌شود

نظر، اولین قدم برای وارد شدن به شهوات است و چون شهوات نامشروع عامل توسعه‌ فساد و فحشا در جامعه است و نیز از جمله این شهوات، غریزه جنسی است لذا باید برای محدود کردن فساد و فحشا اول غریزه جنسی را کنترل نمود، که یکی از عوامل کنترل این غریزه، نگاه داشتن چشم است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر که از شر شکم و زبان و فرج خود محفوظ بماند، از همه‌ بدی‌ها محفوظ است. ‏

3- فرار از خانه : وقتی که دختران و پسران، با نگاه حرام به استقبال روابط نامشروع می‌روند، کم کم در ورطه‌ گناه و فساد جنسی قرار می‌گیرند و به همین علت، بیرون از خانه را امن‌تر از خانه می‌دانند و در چنین شرایطی، تصمیم به فرار از خانه می‌گیرند. لذا آنها کاملاً در معرض اشتباه هستند و فرار از خانه مشکلات آنها را دوچندان می‌کند.

4- بالا رفتن آمار طلاق و تضعیف روابط خانوادگی: در پی رها شدن نگاه و به تبع آن قوه‌ شهویه‌ لجام گسیخته روابط خانوادگی به شدت تضعیف شده و در پی آن طلاق و خطرات بعد از آن شروع می‌شود. لازم به ذکر است که بالا رفتن آمار طلاق، در همه جای جهان نشان از بی‌توجهی به ریشه‌های این معضل جهانی دارد، که نگاه حرام یکی از آن ریشه‌هاست. ولی جوامع جهانی، بدون توجه به ریشه‌های این معضل اساسی، به گونه‌ای با این مشکل برخورد می‌کنند که نشانگر این است که آنها نمی‌خواهند، کاملاً طلاق را ریشه کن کنند، لذا همیشه با این معضل، برخوردهای سطحی کرده‌اند، مانند عملکرد بعضی از کشورها که طلاق را غیر قانونی دانسته و کسی حق ندارد همسرش را در این کشورها طلاق دهد.

5- پیدایش بیماری‌های جنسی و روانی: یکی دیگر از اثرات مخرب نگاه حرام، ابتلا به بیماری‌های روانی است به گونه‌ای که نگاه کننده به این عمل شنیع معتاد می‌شود. در چنین شرایطی، حتماً نگاه‌ کننده، اراده‌ خدادادی خود را ضعیف می‌بیند و از اینکه نمی‌تواند بر چشم خویش مسلط شود، بیماری‌هایی مانند افسردگی و... به سراغ او می‌آید. پر واضح است، بیماری‌های روانی اشخاص، به شدت می‌تواند بیماری‌های جسمی را شدت بخشیده و یا اینکه باعث بیماری‌های جسمی شود

به عنوان مثال: کسی که به چشم چرانی معتاد شده، به واسطه نگاه، شهوت او دائماً در حال جوشش است و لازم است این شهوت لجام گسیخته را مهار کند، در این حالت انسان چشم چران یا به فکر خود ارضایی می‌افتد، که در لسان شرع به استمناء معروف است و یک بیماری بسیار خطرناک است و یا درصدد مهار شهوت به وسیله اعمال منافی عفت می‌افتد

یکی از موارد نگاه حرام، نگاه به فیلم های مستهجن و غیر اخلاقی است، ولی برخی بدون توجه به حرمت شرعی، به آنها نگاه می‌کنند و در اثر نگاه به آن فیلمها، اعمالی به آنها تلقین می‌شود که روح آنان را مشوش می‌نماید و با وجود تأثیر‌گذاری این گونه فیلمها، انسان ترغیب به اعمال نامشروع و دور از اخلاق می‌شود. ‏

‏6- بی‌اهمیتی به جامعه و آینده خود و دیگران: کسی که به واسطه‌ نگاه حرام، به ورطه‌ شهوات می‌رود به جایی می‌رسد که هیچ چیز، جز شهوت برایش معنا و مفهومی ندارد؛ دیگر برایش مهم نیست که چه می‌شود، نه جامعه برایش مهم و نه خانواده‌اش؛ شهوات را می‌شناسد و آن چیزهایی را که او را به شهوت می‌رسانند.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله): لکل عضوٍ من ابنِ آدمَ حَظاً من الزنا فالعینُ زناه النظرُ برای هر عضوی از آدمی، سهمی از زناست، زنای چشم نگاه کردن است (نگاه ناروا) لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ از گامهای شیطان پیروی نکنید، چه اینکه او دشمن آشکار شماست. با کمی تأمل و تفکر می توان دریافت، کسی که می‌خواهد از شیطان و گامهای او پیروی نکند، لازم است نگاهش را از حرام بپوشاند و  یکی از آنها سخن گفتن با نامحرم است. اگر چه سخن گفتن مرد نامحرم با زن نامحرم (بدون نازک کردن صدا و عشوه گری در سخن گفتن) و بر عکس حرام نیست، ولی سخن گفتن (غیر ضروری) و شوخی کردن از نظر روایات اسلامی کار پسندیده‌ای نیست،

 ابوبصیر از اصحاب امام باقرعلیه السلام : زمانی که در کوفه بودم، به یکی از بانوان درس قرآن می‌دادم. روزی به مناسبتی با وی شوخی نمودم.                              .                                                        مدتی گذشت تا در مدینه به حضور امام باقرعلیه السلام رسیدم. حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود: کسی که در جای خلوت گناه کند، خدا نظر لطف خود را از او بر می‌دارد. این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟! از شدت شرم، صورتم را پوشاندم. حضرت فرمود: مراقب باش که تکرار نکنی و با زن نامحرم شوخی ننمایی. کسی که با نامحرمی شوخی کند، به خاطر هر کلمه ای که در دنیا به او گفته، هزار سال در آتش دوزخ حبس خواهد شد‏

شریعت اسلام در عین اینکه به زنان، اجازه شرکت در فعالیت‌های اجتماعی را می‌دهد، از اختلاط میان زن و مرد نهی فرموده است. در سنن ابو داوود آمده است که: رسول اکرمصلی الله علیه و آلهدر زمان حیاتش دستور داد که برای زنان، در جداگانه‌ای به مسجد النبی بسازند که هنوز هم به نام باب النساء وجود دارد. پیامبرصلی الله علیه و آلهدستور داد که: شب هنگام بعد از اتمام نماز، ابتدا زنان و سپس مردان از مسجد خارج شوند و در مسیر کوچه و خیابان، زنان از کنار و مردان از وسط حرکت کنند

بدون شک یکی از عوامل شیوع فساد که دامنگیر جهان امروز، برداشتن حایل و حریم میان زن و مرد در ادارات، کارخانه‌ها و دیگر اماکن و محافل عمومی است. در این برخوردها معمولاً بذر فساد و گناه افشانده می‌شود و روز به روز ریشه می‌دواند. رسول خداصلی الله علیه و آلهفرمود: میان مردان و زنان نامحرم فاصله اندازید، زیرا، بر اثر ملاقات و اخلاط، گرفتار درد و بلایی می‌شوید که دوا ندارد. بر شما باد که از اختلاط با زنان اجتناب نمایید.‏

خلوت با نامحرم شیطان و عوامل وی می کوشند تا اموری را مباح سازند که از جمله آن ها خلوت با نامحرمان است؛ زیرا خلوت با نامحرمان، زمینه ساز تحریک جنسی و بی عفتی جامعه و در نهایت فساد اخلاقی و فروپاشی جامعه است. (یوسف آیات 23 تا 25)

صدای تحریک آمیز شیطان و یارانش نه تنها می کوشند تا ارتباط میان دو جنس مخالف را گسترش دهند و مردان و زنان نامحرم را در یک جا گرد آورند و زمینه های خلوت و فساد را فراهم آورند بلکه به سبب تأثیر پذیری مردان از صداهای زنان، می کوشند زنان به سوی خوانندگی و دیگر رفتارهای تحریک آمیز بکشانند.                                                              این گونه است که زنان به جای تقواپیشگی و حفظ کرامت انسانی خویش، به ابزارهای بهره برداری و استثمار جنسی گروهی از مردان بیمار دل تبدیل می شوند.                                   خداوند با توجه به واقعیت انسان و علل وسوسه انگیز در وجود وی، از زنان می خواهد تا از صدای همراه با ناز و کرشمه پرهیز کنند تا موجبات تحریک جنسی بیمار دلان فراهم نیاید که به دنبال آن اذیت و آزار زنان به آنان صورت تحقق به خود گرفت.                                     تعامل میان زن و مرد از جمله علل و عواملی که جامعه را به سمت و سوی فساد و تباهی سوق می دهد، شیوه نادرست تعامل میان زن و مرد است. از این رو بخش عمده ای از آموزه های اخلاقی و حقوقی قرآن به مناسبات زن و مرد اختصاص یافته است. یکی از این مسایل در حوزه روابط میان زن و مرد دوری از نامحرم و نگاه نکردن به آنان است. از این رو، چشم بستن از نامحرمان به عنوان یک وظیفه حقوقی و اخلاقی در آیات مطرح شده است

هر چند که مردان بیش از زنان تحت تاثیر نگاه، قرارمی گیرند، ولی این گونه نیست که زنان از دیدن لذت نبرند. در روایات اسلامی وارد شده که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) حتی خود را از کور می پوشانید و خود نیز از پس پرده با وی سخن می گفت تا بدین وسیله حکم عدم نگاه به نامحرم را مراعات کند. از بسیاری از بزرگان نقل شده که به سبب حفظ چشم و فروهشتن آن از نامحرمان، به مقامات عالی عرفانی و انسانی رسیده اند.                                                                   

از علامه شهید مرتضی مطهری حکایت شده که فرمود: پدرم در اواخر عمر خویش به مادرم می گفت: آخر نفهمیدم که تو زیبایی و یا زشت؛ زیرا پدرم غیر از مادرم، زنی دیگر را هرگز ندیده بود تا درباره زشتی و یا زیبایی وی نسبت به زنان دیگر قضاوت کند.

درباره سید هاشم حداد شاگرد بنام سیدعلی قاضی عارف مشهور شرق نقل شده که فرمود: من در تمام مدتی که درخدمت آقا (سید علی قاضی) به سلوک مشغول بودم، نامحرم نمی دیدم و چشمم به نامحرم نمی افتاد. روزی مادرم به من گفت که عیال تو، از خواهرش زیباتر است. اما من تا آن روز خواهرزنم را ندیده بودم و این برای مادرم مایه تعجب بود که چگونه در طول دو سالی که ما با هم زندگی می کنیم و بر یک سفره غذا می خوریم، چشمم به وی نیفتاده است. (عارف شرق، کریم فیضی ص99)

عادت به گناه

عادت به گناه و آلودگی ها از دیگر علل و عواملی است که خداوند در آیات 78 و 79 سوره هود به عنوان علت تداوم وافزایش نابهنجاری یاد می کند. در حقیقت کسی که به گناهی عادت کند نمی تواند از آن رهایی یابد و این خود عاملی می شود تا بطور عادت که طبیعت ثانوی وی شده آن را تکرار کند و خود و جامعه را آلوده نماید.

دست دادن با زن ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﻋﺎﻟمی ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺍﻟﯿﺰﺍﺑﯿﺖ ﺩﺳﺖﺑﺪﻫﯽ؟
 ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ، ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩاند ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻫﻨﺪ.
 ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ.
ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ : ﭼﺮﺍ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﻮ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ، ﯾﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟
 ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻗﯽﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺑﻌﺪﺍ ﻫﺮﺩﻭﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﺎﻥ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﺩ. ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ می کنند. تقدیم به محضر همان عالم باصفا و منطقی امام موسی صدر صلوات

مردان مذهبی گاه یادشان میرود که از همسرانشان بابت حجاب تشکر کنند!
یادشان میرود که پذیرایی از مهمان با حجاب سخت تر است !یادشان میرود که مسافرت با حجاب سخت تر است !یادشان میرود که بچه داری با حجاب سخت تر است! یادشان میرود که خرید با حجاب سخت تر است !یادشان میرود که در گرمای تابستان چه جهادی است چادری بودن !

یادشان میرود اگر خیالشان از همسرشان راحت است ؛ بخاطر سختی حجابی است که آنها تحمل میکنند !گاهی با شاخه ای گل از همسرانتان بابت حجابشان تشکر کنید، تا بدانند که جهادی که امروز با حجابشان میکنند ، برایتان ارزشمند است .

دختران مومن سه ویژگی دارند:  متکبر، بخیل و ترسو هستند!

 ﺍمیرالمؤمنین ﻋﻠﯽ (علیه السلام) ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ، ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﻢ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ.

ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻣﺎل ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ. ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼ‌ﻏﻪ ﻓﯿﺾ ﺍﻻ‌ﺳﻼ‌ﻡ-ﺣﮑﻤﺖ266،ﺹ1191

آیت الله بهاءالدینی :

اگر زنان چادری میخواستند نشان شان میدادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب می ریزند , دانه دانه اش خورشید است . شما خورشید خدا هستید. و ایشان این روایت را از ثواب الاعمال نقل می کردند عرقی که زن زیر چادر میریزد سه جا برای او نور می شود : در درون قبر . در برزخ . در قیامت.                          .
 و اگر زنان بی حجاب از من میخواستند همین الان نشانشان میدادم که این موی سر که به نامحرم نشان می دهند آتش است. آنها در آرایش زیبایی نیستند بلکه در آرایش آتش هستند.

 از دختــــر جوانى پرسیدند: از چه نوع آرایشى استفاده مى کنى؟

گفت اینها رو به کار مى برم:
ﺑراى لبانم.........رﺍﺳﺘــــــگویى
براى صدایم..........ذکــــــر الله
براى چشمانم.........ﭼـــــــشم پوشـــــى از حرامـــات
ﺑراى ﺩﺳﺘانم.......کـــــمک و یارى به مستمندان
براى پاهایم............ایــــــــستادن براى نماز
براى قامتم...........ســــجده بردن براى الله
براى قلبم............حــــب الله
به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت!
با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت!
از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت!
قرآن رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت!
 خدایا من عاشق توام و به تو نیاز دارم. به قلب من بیا

عقل زنها ناقصه؟

مرد بودن حتی در زمان های گذشته (مانند زمان صدور همین روایات) تنها شرط کافی برای طرف مشورت قرار گرفتن نبوده است لذا در روایات بسیاری از ناحیه معصومین (علیهم السلام) پرهیز از شخص بخیل، ترسو، حریص و... در مشوت ها مورد تاکید قرار گرفته است، ناآگاهی و برخوردهای احساسی و عاطفی در مشورت نیز یکی از موارد نقص در مشاوره است که در گذشته در زنان بیشتر نمود داشته و لذا در موارد خاصی آن هم در شرایطی خاص که همان شان صدور روایت است مورد نهی واقع شده است .

با توجه به فرمایش قرآن کریم مبنی بر امر مشورت و امرهم شوری بینهم شوری 38 (و کارشان را به مشورت یکدیگر انجام می دهند) و همچنین سیره نبی اکرم تردیدی در اهمیت مشورت و هم رایی وجود ندارد لذا در مورد این فرمایش حضرت امیر (علیه السلام) (ایاک و مشاوره النساء فان رایهن الی افن و عزمهن الی وهن ) (از مشورت با زنان بپرهیزید که رای آنان زود سست می شود و تصمیم آنان ناپایدار است)

مشورت در هر امری شرایط خاص خود را دارد که اگر این شرایط در فردی جمع نبود شایسته مشاوره در آن زمینه خاص نیست. نکته دیگری که نه تنها در خصوص این روایت بلکه درباره تمامی روایات باید مد نظر داشت، شان صدور آنان است به گونه ای که روایتی ممکن است در شرایط خاص و یا در خصوص اشخاص خاصی صادر شده باشد و عمومیت نداشته باشد، همچنان که در خصوص همین روایت باید گفت که عمومیت ندارد و با موارد متعددی از مشورت شخص امیر المومنین (علیه السلام) با حضرت زهرا (سلام الله علیها) تخصیص خورده است. و نکته آخر اینکه آنچه عمومیت این روایت را مخدوش می نماید روایات و دستوراتی است که در موارد خاصی زنان را در مشورت بر مردان مقدم می دارد.

بهره گیری از غریزه جنسی

غریزه جنسی، مانند سایر غرایز بوده که در برخورد با آن، سه نگاه وجود دارد؛ که با فطرت و طبیعت انسان موافق است :                                    .
1.  سرکوب نمودن غریزه جنسی (نگاه تفریطی) در مسیحیت، «تأهل» پلیدی و‏ مجرد بودن، قداست داشته و یک ارزش است؛ لذا پاپ و روحانیون مسیحى، نباید ازدواج کنند و جواز ازدواج براى مسیحیان به خاطر جلوگیرى از فساد بیشتر و به اصطلاح دفع افسد به فاسد است. نمونه هایی از افراد در صدر اسلام بوده اند که با منفی نگاه کردن به لذت های حلال و روش رهبانیت، نگاه تفریطی داشته اند و توسط معصومین (علیهم السلام) نهی شده اند.                                    .
عثمان‏ بن مظعون، خدمت پیامبر اکرم
صلى الله علیه و آله آمد و از تصمیم خود نسبت به اخته و مقطوع النّسل کردن خود و عزلت و فاصله گرفتن از همسر و خانواده و اجتماع خبر داد. آن حضرت به شدّت او را از این کار منع کرد و فرمود: براى کنترل شهوت، روزه بگیر و به جاى ریاضت و رهبانیّتِ‏ مردود به مسجد برو و در انتظار نماز بنشین و به جاى بیابان ‏گردى، در جبهه ‏هاى جنگ و حج و عمره شرکت کن، از همسر و عطریّات استفاده کن و از اموال خود به محرومان بده و از حرام ‏ها دورى و هجرت کن، این راه و روش من است و هر که از این روش اعراض کند و توبه نکند، فرشتگان از ورود او به حوض کوثر منع خواهند کرد. البته، امروزه دنیا، بیشتر دچار افراط است.

رهایی غریزه جنسی و آزادی مطلق (نگاه افراطی) نگاه افراطی که امروزه در برخی کشورها حاکم بوده، از خطرناکترین نگاه هاست که عوارض و آثار زیانباری دارد. در این نگاه، ارتباط های نامشروع و غیر طبیعی با همجنس و غیر همجنس به صورت زنا و لواط (همجنس بازی)، مجاز شمرده شد؛ در حالی که تاریخ‏ بشر و سنت و سیرۀ همۀ انسان‏ ها شاهد است که راه طبیعی در ارضاء غریزۀ شهوت، همان ازدواج‏ است

میدان دادن به غریزۀ جنسی به گونۀ آزاد و منحرف نمودن آن از خط صحیح، خطای بزرگی است که متاسفانه امروزه جامعه بشری را تهدید می کند؛ آنچه امروز گریبان بشریت، به ویژه کشورهای غربی را گرفته است و تهدید بزرگی برای نظام خانواده شده است، میل به آزادی جنسی و انحراف از مسیر صحیح ارضای غریزۀ شهوت است. این راه، با همۀ مضرات و عواقب، تیر خلاصی بر پیکر خانواده است. اسلام، به شدت از عواقب شوم این راه نهی نموده است.

منابع :

استفاده از مجموعه سخنرانی ها و مقالات مرتبط با موضوع

کتاب حجاب علامه شهید مطهری

مقام زن و امام خمینی

جایگاه اعضای بشر در فرآیند تکاملی

 

برای دستیابی به شناخت و دانش و کمال مطلق، سیر در آفاق و انفس یعنی معرفت نفس و معرفت هستی مطرح می شود، هر یک از ابزارهای شناختی بشر، به معنای نوعی از اسمای الهی است که در انسان به ودیعت گذاشته شده. آدمی از راه چشم به چیزی چون بینائی دست می یابد که خود زمینه ساز دست یابی به بصیرت و رویت الهی است

خداوند در هریک از اعضا و جوارح آدمی به شکل اسمایی تجلی کرده است و هریک از اعضا و جوارح آدمی مظهر اسمی از اسمای کمالی است که هر سالک راه حقیقت می بایست با بهره گیری و فعلیت بخشی به آن، خود را به کمال اسمایی آن اسم خاص برساند و اینگونه لقاء الهی را با تلاش و بهره بری از استعدادها و ظرفیت های سرشته در نهاد خویش تحقق بخشد یاایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه ای انسان تو به سوی پروردگارت در تلاش و سعی ویژه ای هستی تا به دیدار او برسی (انشقاق6)

این تلاش و کدح جانکاه و ویژه که آدمی باید بوسیله آن خود را به ملاقات پروردگار خویش برساند، استفاده و بهره گیری از همه صفات و اسمای کمالی است که به حکم جعل نخست در ذات انسانی سرشته شده است و به آدمی این فرصت و استعداد را بخشیده تا با آن ها خود را به ملاقات پروردگار کامل مطلق برساند

از این رو خداوند در آیات متعدد از جعل کامل اسمایی به شکل تعلیم خاص و علم آدم الاسماء کلها و ربوبیت و پروردگاری خویش و نیز ارایه آیات در آفاق و انفس و مانند آن توجه می دهد تا بنمایاند که هرکسی تحت ربوبیت و پروردگاری یک اسم و یا اسماء و یا همه اسمای الهی قرار گرفته و خود را به ملاقات و دیدار کمالی همان اسم و یا اسماء و یا همه اسماء می رساند.

به سخن دیگر، هرکسی در تحت تصرف و پروردگاری اسم یا اسمایی و یا همه اسمای الهی قرار می گیرد و هرچه انسان با کدح و تلاش خویش اسمی را به کمال برساند فرصت به اسم دیگری داده می شود تا خود را نشان داده و زمینه بروز و ظهور را برای آن اسم به شکل کمالی فراهم آورد. بنابراین ارتباط تنگاتنگی میان معرفت و عمل صالح وجود دارد

اگر شخص در مسیر کمالی خود به بهترین شکل از چشم خود استفاده کند، به دانش های خاص به شکل یافته های علمی و داده های وحیانی و شهودی دست می یابد و پس از کمال یابی چشم از بینائی تا بصیرت شهودی و حضوری، فرصت به گوش داده می شود تا اموری را بشنود که پیش از آن توانایی شنیدن آن را نداشته است و در مسیر کمالی، گوش نیز به جایی می رسد که اموری غیبی را می شنود و در نهایت به کمال اذن اللهی می رسد که گوش خدا می شود.

 مسئولیت انسان در قبال اعضا و جوارح

انسان در میان آفریده‌های الهی به سبب ویژگی‌هایی چون علم، اراده، اختیار، قدرت و مقام خلافت، دارای مسئولیت‌ های گوناگونی در قبال خود و دیگران است. یکی از مسئولیت‌های انسان در قبال خود و جوارح و اعضایش است. این بدان معنا خواهد بود که هر شخصی می‌بایست رفتاری ویژه را در پیش گیرد که به عهده او گذاشته شده و این گونه نیست که آزادی اثبات شده در چارچوب قدرت و اراده و اختیارش، مطلق باشد، بلکه در چارچوب محدودیت‌های عقلانی و وحیانی است

با احکامی چون نیکی، عدالت، صداقت، وفای به عهد و عقود و زشتی ظلم، دروغ وپیمان شکنی، اجازه نمی‌دهد تا انسان هر کاری را انجام دهد. از همین رو می‌توان گفت که نخستین عامل ایجاد حس مسئولیت و محدودیت سازی همان احکام عقلانی و فطری بشر است؛ چرا که به زبان اجازه نمی‌دهد تا دروغ بگوید و به قلب می‌گوید که نسبت به دروغگو همراهی و همدلی نداشته باشد، بلکه از آن بیزاری بجوید. البته همین نوع واکنش‌های مثبت و منفی را نیز درباره دیگر امور دارد و نسبت به عدالت و صداقت و نقیض‌ها و اضداد آنها نیز خود را با محدودیت‌های جدی مواجه می‌کند.

از احکام عقلانی و وحیانی
از جمله مسئولیت‌ها و تکالیف بشر در برابر اعضا و جوارح خود، محافظت و مدیریت نگاه و نظر است چرا که عقل برای زندگی بشر هدف والا و برتری را شناسایی می‌کند که نمی‌تواند جز از طریق حرکت در مسیر معینی به دست آید. این هدف متعالی که از آن به خلافت، خوشبختی، زندگی ابدی و مانند آن تعبیر می‌شود، تنها در سایه حرکت در راه راست عقل و دین و اخلاق است. از این رو برای انسان سبک خاصی از زندگی را تعریف می‌کند که می‌بایست درآن چارچوب زندگی خود را سامان دهد. مسئولیت انسان در برابر اعضا و کارکردهای آن نیز ریشه در همین امر دارد

لذا اجازه نمی‌دهد تا اعضا و جوارح بیرون از این هدف، عمل و رفتار کند. از نظر عقل و در میان فضایل اخلاقی، حیا و عفت در درجه اول اهمیت است؛ زیرا حیا به معنای پذیرش همه فضایل اخلاقی و بی‌حیایی و بی‌عفتی به معنای پذیرش همه رذایل اخلاقی است. بر همین اساس، در روایات معتبر وقتی از لوازم ذاتی عقل سخن به میان می‌آید، پس از ذکر دین، از حیا به عنوان مهمترین نماد اخلاق عقلانی سخن به میان آمده است. (اصول کافی ج1 باب‌العقل و الجهل)
دامنه
حیا و عفت بسیار وسیع است و محدود به مسائل جنسی نمی‌شود؛ اما یکی از مهم ترین مسایل این حوزه همان مسائل جنسی است. از این رو آموزه‌های عقلانی و وحیانی بر آن است تا در این حوزه بگونه‌ای عمل شود که اهدف متعالی تحقق یابد و هیچ‌گونه خللی در اهداف ایجاد نشود. اینجاست که به مسئله نظر و نگاه نیز بسیار توجه می‌شود؛ زیرا یکی از مهم ترین ابزارها که می‌تواند تاثیر مثبت و منفی به جا گذارد همین نظر و نگاه است

این گونه است که احکام بسیاری درباره آن در آموزه‌های عقلانی و وحیانی بیان شده است. البته از آنجایی که عقل به مسائل کلی می‌پردازد و جامع نگر و کلی‌نگر است، تبیین این امور را به عهده وحی و شریعت گذاشته است تا به عنوان اکمال و اتمام کننده احکام عقلانی وارد شده و مکارم و فضایل اخلاقی را در چارچوب شریعت تبیین و تکمیل نموده و به اتمام رساند، پیامبر(ص) ماموریت خود را این‌گونه تعریف کرده انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق جز برای اتمام مکارم اخلاقی برانگیخته نشده‌ام. با نگاهی به واکنش حضرت آدم(ع) پس از خوردن میوه درخت ممنوع و آشکار شدن بدن به ویژه عورت‌ها، می‌توان دریافت که واکنش پوشاندن بدن و عورت‌ها با برگ‌های درختان، یک واکنش عقلانی برخاسته از حیاست فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهاى بهشت بر خود و [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت(طه121) و (اعراف22)

                   چشم، دریچه ای به سوی کمال یا سقوط

چشم یکی از نعمت های بزرگ خداوند است که در کنار ابزارهایی چون گوش، شرایط شناخت انسان را فراهم می آورد و اگر این ابزارها نباشد، انسان نسبت به پیرامون خود، شناختی به دست نمی آورد و در جهالت محض فرو می رفت. اما این ابزار با همه فواید و آثاری که برای رشد و کمال بشر دارد، یکی از مهم ترین ابزارهای شیطان برای ساقط کردن انسان از مقام خلافت الهی است

در آیات و روایات بسیاری به مسئله چشم و کارکردهای متضاد و دوگانه آن توجه داده شده. از نظر قرآن همه اعضا و جوارح آدمی چیزهایی است که در نزد وی به امانت گذاشته شده و شخص به عنوان مسئول حفظ و نگهداری و بهره برداری درست آن است ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا بدرستی که گوش و چشم و دل، هریک از آنها در برابر خداوند مسئول و پاسخگو هستند (اسراء36)

هریک از اعضا و جوارح آدمی امانتی در دست انسان است که در قیامت باید پاسخگوی رفتارها و تصرفات خود درباره آنها باشد. هرگونه رفتار و تصرفی که بیرون از دایره حق و چارچوب های الهی که برای نعمت و عضوی قرار داده شده باشد، به عنوان رفتاری خیانت آمیز تلقی میشود. یکی از اعضاء و نعمت هایی که خداوند برای انسان قرار داده و به عنوان امانت در اختیار اوست، نعمت چشم که باید درچارچوب حق انجام گیرد وگرنه باید در قیامت به عنوان خیانت در امانت پاسخگو باشد.

مسئولیت چشم و تکالیف آن
خداوند چشم را از ابزارهای شناختی معرفی کرده وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ و چشمانى دارند که با آنها نمى‏بینند (اعراف و195179) وَ إِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ یَسْمَعُواْ وَ تَرَاهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لاَ یُبْصِرُونَ (اعراف198) وَ جَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد باشد که سپاسگزارى کنید (نحل78) و (مومنون78) و آن را به عنوان نعمتی بزرگ دانسته أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَیْنَیْنِ آیا دو چشمش نداده‏ایم (بلد8)

و برای آن مسئولیت و تکالیفی مشخص کرده وَ لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن زیرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد (اسراء36) اگر چشم نبود ما بسیاری از حقایق هستی را درک نمیکردیم و از بسیاری از علوم محروم بودیم

البته براساس قاعده معروف من فقد حسا فقد فقد علما هر کسی حسی را از دست داد به راستی که علم و دانشی را در آن حوزه از دست داده است همه حواس انسانی نقش کلیدی در شناخت و معرفت انسان نسبت به محیط بیرون و پیرامونی خود دارد، اما برخی از حواس مانند شنوایی و بینایی نقش کلیدی دارند؛ از این رو خداوند در کنار قلب به عنوان منبع تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های قلب، تنها به دو حس از حواس پنج گانه یعنی چشم و گوش اشاره میکند (نحل78 مومنون78)

البته براساس آموزه های قرآنی، قدرت بینایی چشم انسان، متکی به روح اوست و چشم و گوش در نقش ابزار برای روح عمل میکنند ثم سواه و نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع و الابصار سپس خداوند کالبد انسان را به اعتدال درآورد و در کالبد از روحش دمید و برای شما شنوایی و بینایی قرار داد

در این آیه التفات از غیبت به خطاب، بیانگر درک و فهم روح و توانایی او به وسیله اعضای ادراکی مثل چشم و گوش و مانند است. پس اینها به صورت ابزار درک او به حساب می آیند، لذا باید گفت که در حقیقت قوای ادراکی انسان متکی به روح است ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ آنگاه او را درست‏اندام کرد و از روح خویش در او دمید و براى شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد چه اندک سپاس مى‏گزارید (سجده9) همه اعضای اصلی بدن انسان در برابر کارها و فعالیت هایی که انجام می دهند مسئول هستند. (اسراء36) این بدان معنا خواهد بود که اعضای انسانی از جمله چشم از اعمال و رفتار خویش آگاهی و علم دارد

از این رو خداوند در آیات 20 و 22 فصلت از شهادت اعضای بدن از جمله چشمان علیه خود انسان سخن به میان می آورد و شکی نیست که گواهی چشمان، فرع بر علم و آگاهی اوست حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ تا چون بدان رسند گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه مى‏ کرده ‏اند بر ضدشان گواهى دهند

چرا که زمانی می توان از گواهی و شهادت سخن به میان آورد که تحمل شهادت صورت گرفته و علم دانش تحقق یافته باشد تا بتواند در دادگاه صالح براساس علم و آگاهی، گواهی دهد وَ مَا کُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لَا أَبْصَارُکُمْ وَ لَا جُلُودُکُمْ وَلَکِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا یَعْلَمُ کَثِیرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ شما گواهى دهند [گناهانتان را] پوشیده نمى‏داشتید لیکن گمان داشتید که خدا بسیارى از آنچه را که مى‏کنید نمى‏داند

انسان می بایست به چشم به عنوان یک نعمت شناختی توجه کند و با بهره گیری از آن و نگاه همراه با تأمل به آفرینش جهان، موجبات شناخت بیشتر خود را نسبت به خالقیت خداوند افزایش دهد و مسیر درست زندگی را بیابد و درمسیر آن حرکت کرده و زندگی اش را سامان دهد. (ملک3 و4)

   

همان که هفت آسمان را طبقه طبقه بیافرید در آفرینش آن [خداى] بخشایشگر هیچ گونه اختلاف [و تفاوتى] نمى‏بینى بازبنگر آیا خلل [و نقصانى] مى‏بینى

 

الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ ﴿3

باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد

 

ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِیرٌ ﴿4

البته این ابزار شناختی همانند دیگر ابزارها دچار خطا می شود و مثلا سراب را آب دیده و یا آبگینه و نمای بلورین را آب می بیند و حتی خواسته ها و رفتارهایش متاثر از این خطا تغییر می کند قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ به او گفته شد وارد ساحت کاخ [پادشاهى] شو و چون آن را دید برکه‏اى پنداشت و ساقهایش را نمایان کرد [سلیمان] گفت این کاخى مفروش از آبگینه است [ملکه] گفت پروردگارا من به خود ستم کردم و [اینک] با سلیمان در برابر خدا پروردگار جهانیان تسلیم شدم (نمل44)

 ولی این امر، دائمی نیست، از اینرو اینگونه اختلال ها تاثیری در شناخت عمومی و صحت آن ندارد؛ چرا که حالت های فردی و مقطعی است. از دیگر مسئولیت های انسان در برابر چشم آن است که اجازه ندهد تا چشم خیانت ورزد و رفتاری نادرست را درپیش گیرد که برخلاف امانت و مسئولیتی است که برعهده آن گذاشته شده

از آیه 19 غافر به دست می آید که چشمان آدمی به خود انسان نیز خیانت می کند یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ [خدا] نگاه هاى دزدانه و آنچه را که دلها نهان مى‏دارند مى‏داند

از این رو خداوند حتی به خیانت چشمان آدمی آگاهی دارد و از آن بازخواست می کند؛ چرا که حرکات خیانت آمیز چشمان انسانها، از خداوند پنهان نیست و خداوند به حکم خالقیت و مالکیت، چشم و هر چیز دیگر مرتبط به آن را در قبضه قدرت خود دارد. یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ نزدیک است که برق چشمانشان را برباید هر گاه که بر آنان روشنى بخشد در آن گام زنند و چون راهشان را تاریک کند [بر جاى خود] بایستند و اگر خدا مى‏خواست‏شنوایى و بینایى‏شان را برمى‏گرفت که خدا بر همه چیز تواناست (بقره20)

قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللّهُ سَمْعَکُمْ وَأَبْصَارَکُمْ وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِکُم مَّنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللّهِ یَأْتِیکُم بِهِ انظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ ثُمَّ هُمْ یَصْدِفُونَ بگو به نظر شما اگر خدا شنوایى شما و دیدگانتان را بگیرد و بر دلهایتان مهر نهد آیا غیر از خدا کدام معبودى است که آن را به شما بازپس دهد بنگر چگونه آیات [خود] را [گوناگون] بیان مى‏کنیم سپس آنان روى برمى‏تابند (انعام46) وَ لَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ و اگر بخواهیم هر آینه فروغ از دیدگانشان مى‏گیریم تا در راه [کج] بر هم پیشى جویند ولى [راه راست را] از کجا مى‏توانند ببینند (یس66)

جایگاه چشم در زندگی بشر
چشم انسان در جایگاه بلندی است. این بلندی هم مکانی است و هم مکانتی و منزلتی، حضرت علی(ع) می فرماید العین جاسوس القلب و برید العقل؛ چشم جاسوس و مأمور دل و نامه رسان عقل است (بحارالانوار ج104 ص14 ح25 میزان الحکمه 1382 ج1 ص504)

کلمه جاسوس در روایت اول نشان از آن دارد که چشم بر دل موثر است، چون جاسوس هرچه گزارش دهد دل و فرمانده می پذیرد، چنان که سخنان پیغام رسان برای پیغام دهنده حجت و اعتبار دارد. از اینجا می توان حدس زد که نگاه، تاثیرات عمیقی بر روح و روان انسان می گذارد.

 

                           آفت چشم زخم

براساس آموزه های اسلامی آیا چشم زخم در روابط و تعاملات میان انسان ها وجود دارد، راهکار های مقابله و دفع این آفت ؟ اصل وجود چشم زخم براساس آموزه های وحیانی قطعی است، چنانکه در روایات متعددی آمده العین حق وجود چشم زخم حق است و واقعیت دارد. (مستدرک الوسایل ج1 ص422) در تاریخ صدر اسلام نقل شده که گروهی از طایفه بنی اسد به چشم زخم معروف بودند، و در شأن نزول آیه 51 قلم که به آیه و ان یکاد معروف است، بسیاری از مفسران این مطلب را نقل کرده اند (بحارالانوار ج6 ص39)

همچنین حضرت یعقوب(ع) به فرزندان خود سفارش میکند که از درهای مختلف و به صورت پراکنده وارد شهر شوند (تا از چشم زخم در امان باشند) (یوسف67) از طرفی تجربه انسانی نیز وجود چنین امری را تأیید میکند، اما آنچه باید بدان توجه داشت جلوگیری از افراط جامعه در این مقوله است که بسیاری از وقایعی که مستند به چشم زخم نیستند به آن نسبت داده می شود. بنابراین نباید هر اتفاقی که رخ میدهد را بدون علت یابی و ریشه یابی علل آن به چشم زخم نسبت داد، آن هم با اشاره به شخص خاصی که چشم زخم دارد. چنین برخوردی زمینه ساز ایجاد فتنه، قطع ارتباط با رحم و سلب اعتماد نسبت به دیگران می شود.

نگاه های اسرارآمیز  چشم زخم و سحر

از انواع دیگر نگاهها می توان به نگاه های اسرارآمیز و فسونگری چون چشم زخم و سحر اشاره کرد که شخص را مسحور می کند و رفتارهایش را تحت تصرف در می آورد و یا نگرش و رفتارش را تغییر می دهد. سحر که همان نشان دادن باطل به صورت حق است (معجم مقاییس اللغه ج3 ص138) به اشکال گوناگونی انجام میگیرد که یکی از طرق معروف آن سحر از طریق چشم است، چرا که سحر، در اصل، برگرداندن و نشان دادن واقع و حق به صورت خلاف است و این کار از طریق تصرف در دید ظاهری اشخاص یا تأثیر بر فکر و قلب انسانها و یا تصرف در ادراکات صحیح آنان انجام می شود

لذا شخص جادو شده و مسحور، همان چیزی را می بیند یا می اندیشد که ساحر و جادوگر در او تلقین و القاء نموده است. سحر، با توسل جستن به اسباب و وسایل خاصی که در کتابهای مربوط آمده و یا با تردستی و حیله های پنهان از چشمها انجام می گیرد. (التحقیق ج5 التفسیر الکبیر ج3)
گزارش های قرآنی نشان میدهد که سحر به میان گذشتگان بویژه در میان بابلیان (بقره102)، قبطیان (یونس77 و81؛ قصص36 و 37)، یهودیان (بقره102) و اعراب جاهلی (یونس2 هود7) وجود داشته . خداوند در آیات 116تا118 اعراف به سحر چشمان و تصرف در افراد از این راه پرداخته
 قال القوا فلما القوا سحروا اعین الناس و استرهبوهم و جاءوا بسحر عظیم و اوحینا الی موسی آن الق عصاک فاذا هی تلقف ما یافکون فوقع الحق و بطل ماکانوا یعملون  موسی گفت که بیندازید پس زمانی که آن را افکندند، چشمان مردم را جادو کردند و در دل هایشان هراس افکندند و سحری بزرگ آوردند و ما به موسی وحی کردیم که عصایت را بیفکن پس چون افکند، عصا آن چه را بافته بودند بلعید و حق، آشکار و پیروز شد و آن چه کرده بودند باطل شد.
این آیات نشان می دهد که این تصرف در چشمان موجب شد تا مردم هراسان شوند و رفتار و واکنش طبیعی نداشته باشند و آن چه راحق بوده باطل و باطل را حق ببینند

تصرف از طریق چشم چنان است که قوه خیال نیز از کنترل شخص خارج می شود و چیزی را می بیند که ساحر می خواهد: فاذا حبالهم و عصیهم یخیل الیه من سحرهم انها تعسی ناگهان از جادویی که کردند، چنان در نظرش آمد که آن ریسمانها و عصاها به هر سو میدوند (طه66) این تخیل در چشمان و مسحور شدن به گونه ای بود که حضرت موسی(ع) ترسان شد فی نفسه خیفه موسی موسی خویشتن را ترسان یافت (طه67) در آیات 44 شعراء نیز این معنا مورد توجه و تاکید قرار گرفته است که سحر، در چشم و تخیل و قلب مردم تصرف میکند و آنان را به سمت و سویی میبرد که ساحران می خواهند.

براساس آیه 102 بقره نیز این معنا به دست می آید که سحر در میان بابلیان به عنوان یک قدرت شناخته و مورد استفاده بوده . از آن جایی که این مسئله بلای جان جامعه شده بود، خداوند دو فرشته را ماموریت می دهد تا به میان ایشان بروند و روش مبارزه و ابطال سحر را بیاموزانند؛ اما مردم پس از یادگیری، تنها به جنبه منفی سحر رو آوردند که از آن جمله جدایی میان زن و شوهرها بوده است. از این رو خداوند آموزش و یادگیری و یاد دادن سحر و جادو را حرام کرده است؛ زیرا مردم از آن برای تصرفات نادرست بهره می گیرند

برای ابطال سحر می بایست به خداوند پناه برد و از خداوند استمداد گرفت (یونس81 فلق1 و4) چرا که انسان با استعاذه به خداوند می تواند هم از شر سحر در امان ماند و هم با مددگیری از خداوند آن را ابطال نماید؛ با استفاده از واژه اعوذ که به معنای دوری کردن از شرور از جمله سحر ساحران است انسان قادر به دفع آن است؛ چرا پناه بردن به سوی خدا به معنای توانایی خداوند به دفع این شرور می باشد. (المیزان ج20 ص392)

چشم زخم، چشم زخم، به معنای آسیبی است که از چشم بد به کسی برسد (فرهنگ فارسی ج1 ص1290) آیات 51 قلم و 67 یوسف بر امکان چنین سحری از طریق نگاه دلالت یا اشاره دارد.  آیات 51 سوره قلم و سوره فلق نیز بیان می کند که کافران در تلاش بودند تا از طریق چشم زخم، آسیبی بر پیامبر(ص) وارد سازند؛ چرا که زلق در آیه 51 قلم به معنای لغزیدن و لیزلقونک بأبصارهم یعنی تا تو را با چشمانشان آزار برسانند، پس آنان می خواهند با چشم زخم تو را از مقامی که خدا برایت قرار داده بلغزانند. (لسان العرب ج6 ص70)

برخی گفته اند: آیه و من شر حاسد... شامل عائن هم میشود. عائن کسی است که با چشم به دیگری آسیب می رساند؛ زیرا چشم زخم، نوعی از حسد نفسانی است که هنگام مشاهده چیزی که در نظر شور چشم، زیاد و تعجب برانگیز است، محقق می شود. (المیزان ج20 ص393) هر چند که حقیقت مسئله از دیدگاه دانش بشری کاملا مشخص نمی باشد، ولی در توجیه این قدرت روان و روح انسانی نظریه هایی ابراز شده است. از جمله آن نظریه ها این است که بسیاری از دانشمندان معتقدند در برخی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته است که کارآیی زیادی دارد و حتی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد. 
یکی از این نیروها خواب مغناطیسی است که از طریق نیروی مغناطیسی چشم ها انجام میگیرد. نیرو و انرژی ای که از چشم خارج می شود همانند انرژی «اشعه لیزر» است که شعاعی نامریی داشته ولی از نظر تاثیرگذاری نمی توان هیچ سلاح مخرب تری از آن سراغ گرفت. حال پذیرش وجود نیرویی در برخی چشم ها که از طریق امواج به خصوصی در دیگران اثر بگذارد، امر عجیبی نخواهد بود. (تفسیر نمونه ج24 ص426) روح انسان بر اثر ریاضت ها به درجه ای میرسد که آثاری در جسم بر جای می گذارد، حال این جسم، گاهی اعضای بدن است که شمشیر و سوزن و میخ و آتش در آن اثر نمیکند و گاهی چشم است که می تواند آثاری را بر جای گذارد که چشم زخم از آن جمله باشد.

پس اگرچه مسئله از جهت علمی کاملا روشن نمی باشد، اما جایی برای انکار وجود ندارد و نظریه های علمی نمی تواند خلاف آن را ثابت کند. آیه 51 قلم مراد از آیه، چشم زدن است که نوعی از تاثیرات نفسانی است و دلیل عقلی بر نفی آن نداریم، بلکه حوادثی دیده شده که با چشم زدن منطبق است و روایاتی طبق آن وارد شده، دلیلی ندارد که آن را انکار نموده و بگوییم عقیده خرافی است (تفسیر المیزان ج19) از آیات پیش گفته هم چنین به دست می آید که انسان می تواند با دوری از شور چشمان از زخم چشمی ایشان در امان ماند (یوسف67)، چنانکه راه دیگر مصونیت از چشم زخم و شور چشمان این است که بر خدا توکل نماید (همان) و به ربوبیت خدا پناه برد

این پناه بردن حتی از طریق جاری ساختن استعاذه بر زبان نیز امکان پذیر است. از شان نزول و سوره فلق نیز به دست می آید که می توان با خواندن این سوره از شور چشمان و زخم چشم در امان ماند. این سه راهکار قرآنی می تواند ابطال گر این نوع از سحر یعنی زخم چشم و نگاه شور چشمان باشد. بنابراین، کارهایی مثل شکستن تخم مرغ، عملی خرافی است و نمی توان به عنوان راهکار مشروع و قرآنی و اسلامی پذیرفت. البته در برخی از افراد این توانایی وجود دارد که با ساخت عروسک هایی کنترل دیگری را به دست می گیرند. این افراد با قرار دادن تخم مرغ به عنوان چشم می کوشند تا در چشم حسود و شور چشمان تصرف نمایند و ابطال سحر نمایند.

راهکارهای مصونیت از چشم زخم در روایات 
روزی حضرت رسول(ص) همراه با چند تن از صحابه از گورستانی عبور می کردند، حضرت رسول(ص) فرمودند دو سوم مردگان و مدفونین این گورستان به عمر طبیعی که خداوند برای آنها مقدر کرده بود از دنیا نرفته اند و با چشم زخم از دنیا رفته اند

از امام صادق(ع) : اگر این قبرها شکافته شود، هر آینه می بینید که بیشتر مردگان به سبب چشم زخم مرده اند، زیرا چشم زخم حق است. آگاه باشید که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: چشم زخم حق است پس هر کس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد، خدا را یاد کند، زیرا وقتی خداوند را به یاد آورد، ضرری به برادر مؤمنش نمی رسد

طبق روایات بسیاری که در کتاب های شیعه و اهل سنت آمده، رسول خدا(ص) دو فرزند خود حسن و حسین(ع) را به این دعا تعویذ فرمود: أعیذ کما بکلمات الله التامه و أسماء الله الحسنی کلها عامه ، من شر السامه و الهامه و من شر کل عین لامه ، و من شر حاسد اذا حسد شما را به کلمات تامه و اسمای حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هر چشم بد و حسود آن گاه که حسد ورزد می سپارم (تفسیر نورالثقلین ج5 ص400) و در روایت دیگری اعیذ کما من عین العاین و نفس النافس شما را پناه می دهم از چشم چشم زن، و نفس نفس زن.

محفوظ ماندن از چشم زخم

 1-گفتن سه مرتبه ما شاءالله لا قوه الا بالله العلی العظیم حین ترس از چشم زخم
2-خواندن
معوذتین سوره های قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس حضرت امام صادق(ع) : هرگاه بخواهید با دوستی آراسته و چشمگیر از خانه بیرون روید، معوذتین را بخوانید تا چشمی در شما اثر نکند. (بحارالانوار ج95 ص331)
3-خواندن آیه
و ان یکاد الذین کفروا...؛
4-خواندن سوره ناس هنگام بیرون رفتن از منزل
5-در مورد
اسپند از حضرت رسول(ص) نقل شده که بر هر یک از برگ و دانه درخت اسفند ملکی موکل است که با آنها هست تا آن که بپوسد و ریشه و شاخه اش غم و سحر را برطرف می کند و در دانه اش شفای هفتاد درد است. (مفاتیح الجنان ص335) در روایت این معناست که اسپند دود کردن برای دفع چشم و نظر، و نیز راندن شیاطین سودمند است. سفینه البحار، ماده حرمل

5- راهکار دیگر صدقه دادن است که براساس روایات درمان و مانع همه خطرات از جمله چشم زخم است چنان که در روایاتی آمده ان الصدقه لتدفع سبعین بلیه من بلایا الدنیا همانا صدقه70 بلا از بلایای دنیا را دور می کند (کافی ج4 ص6) اینکه چشم زخم در برخی افراد یک امر طبیعی است یا اینکه اختیاری است و می توان از آن جلوگیری کرد ذکر این نکته لازم است که بعضی گفته اند چشم کسی که از روی حسادت یا از روی شگفتی به موردی حساس می شود، تشعشعی از خود ساطع می کند، که شاید بتوان گفت این حالت قدرت نفس آن شخص است

بی شک چشم زخم به عنوان علت ناقصه و در طول علت فاعلی حقیقی یعنی خداوند متعال قرار دارد و به اذن او تأثیر می گذارد. نکته بعدی آن که این قدرت تحت اختیار و اراده آن شخص نیست که زخم خود را تنها نثار دشمنان کند، با این همه کسی که چشم او دچار این قدرت شده است، شایسته است به نکات زیر برای جلوگیری از آسیب رسانی کمتر به مؤمنین توجه کند.
الف) اگر انسانی می داند این قدرت در چشم های اوست تا آنجا که ممکن است به اموری که مورد شگفتی یا حسادت او است، نگاه نکند، یا اگر نگاه کرد فورا روی خود را برگرداند و با دعا و توسل اثر آن نگاه را از بین ببرد.
ب) اگر چیزی به ذهن چنین شخصی خطور کرد با ذکر لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم به قدرت خدا اقرار کند و به او پناه ببرد.
ج) هر چه ایمان به خدا، معاد و عقاید مذهبی محکم تر باشد، اموری مثل چشم زخم در آنجا زمینه بروز و ظهور کمتری پیدا می کند و در صورت رعایت این موارد و اصول مربوطه اگر احیانا چشم زخمی اتفاق افتاد، دیگر آن شخص مقصر نیست.

از رسول خدا(ص) روایت شده: چشم زخم حق است، وقتی یکی از شماها به انسان یا حیوانی یا اشیاء دیگری که زیبا است بنگرد و تعجب نماید، بگوید آمنت بالله و صلی الله علی محمد و آله پس از آن، اثر چشمش خنثی می شود. از امام صادق(ع) : کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت، بگوید تبارک الله احسن الخالقین زیرا چشم زخم حق است.

اسپندهای «ماشاءالله و انشاء الله» برای رهایی از چشمزخم

اگر بخواهیم به اصول و مبانی اسلام ناب مراجعه کنیم باید همه فکر و عمل خود را مطابق قرآن قرار دهیم و فکر را از آنجا بگیریم و عمل کنیم. درخصوص چشمزخم خداوند در آیه51 قلم میفرماید که چشمزخم حق است و باید از آن به خدا پناه برد. امام صادق(ع) میفرماید: اگر قبور را بشکافید، خواهید دید که بیشتر مردگان بر اثر چشمزخم از دنیا رفتهاند؛ زیرا چشمزخم حق است. (بحارالانوار ج60 ص25)

راوی از امام صادق(ع) نیز نقل کرده که فرمود: هر که هفتاد بار بگوید: «ماشاءالله و لاحول و لاقوه الا بالله» هفتاد نوع بلا از او دور گردد که آسان ترین آنها خناق (خفه شدن) است، عرض کردم: فدایت شوم خناق چیست؟ فرمود: به دیوانگی دچار نشود (یا کشته نشود) که خفه گردد (اصول کافی ج4 ص289 روایت:2)
پیامبراکرم(ص) فرمود: چشم
زخم حق است پس هرکس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد، خدا را یاد کند، زیرا وقتی خداوند را به یاد آورد، ضرری به برادر مؤمنش نمیرسد. از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت، بگوید تبارکالله احسنالخالقین زیرا چشمزخم حق است.
از رسول خدا(ص) روایت شده است: چشم
زخم حق است، وقتی یکی از شماها به انسان یا حیوانی یا اشیاء دیگری که زیبا است بنگرد و تعجب نماید، بگوید آمنت بالله و صلیالله علی محمد و آله پس از آن، اثر چشمش خنثی میشود (تفاسیر نمونه مجمعالبیان، المیزان و روایات تفسیری)
قرآن در آیات23 و 24 سوره کهف از پیامبر می
خواهد که هر گاه خواستی کاری را انجام دهی بگو: ان شاءالله این کار را انجام میدهم لاتقولن لشی انی فاعل ذلک غدا الا ان یشاءالله هر گاه خواستی کاری را در فردایی انجام دهی نگو که این کار را انجام میدهم مگر آنکه بگویی اگر خدا خواست.»
اسپندهای «ماشاء الله» و «انشاءالله»
ما ایرانیها عادت داریم که در برخی مواقع مهم زندگی چون عروسی، سفر، خرید خانه و ماشین، اسپند دود کنیم تا از شرور حسادت و چشمزخم و سحر و جادو و مانند آنها در امان باشیم. البته این سنتی است که شاید علت آن بر ما پوشیده باشد . شاید تأثیر ترکیدن اسپند در روی آتش همانند ترکیدن چشم حسود از یک سو و بوی خوش اسپند و میکروبزدایی آن از سویی دیگر، علت اسپند دود دادن محسوب شده باشد

اما در آموزههای قرآنی از دو نوع اسپند معنوی یاد شده که با علت و حکمت مشخص استفاده میشود و حتی براساس آیات قرآنی لازم و واجب است که اینها مورد استفاده قرار گیرد.
1- هرگاه نعمتی در اختیار شما یا دیگری باشد برای اینکه از شرور در امان باشد و آتش حسادتی دامن آن را نگیرد لازم است که اسپند
ماشاءالله لا قوه الا بالله دود بدهیم و با این ذکر، آن نعمت را حفاظت کنیم و از آثار و برکات آن برخوردار گردیم.
خداوند در آیه39 کهف با ذکر مثالی بیان می
کند که اگر باغ و بوستانی پر از میوه در اختیار دارید و بخواهید از آن حفاظت نمایید تا از هرگونهبلای زمینی و آسمانی در امان بماند، این ذکر را بر زبان جاری کنید: ماشاء الله لاقوه الا بالله هرچه را خدا خواهد همان شود و قوتی جز به خدا نیست

در واقع اسپند معنوی دفع چشمزخم و آسیب نرسیدن به جان و مال و ثروت گفتن ذکر فوق است به عبارت دیگر اگر با منظره و صحنه و تصویر و صورت و عمل زیبائی مواجه شدیم برای جلوگیری از هرگونه تأثیر منفی چشمزخم و حسادت و موارد مشابه بلافاصله باید به یاد خدا بیفتیم و با ذکر ماشاء الله لاقوه الابالله به خداوند پناه ببریم.
2- اما اگر در آینده می
خواهید کار کنید و یا درحال سفر هستید و میخواهید پشت سر خودتان اسپندی دود داده شود و برای دیگری اسپندی دود بدهید میتوانید از اسپند معنوی الهی برای سلامت و حفاظت از شرور و بدیها سود بجوئید و بگویید: ان شاءالله. (کهف23و 24)

 

 

راههای پیشگیری از آسیب ها
به طور کلی برای هر چیزی آفتی وجود دارد که حیات و موجودیت آن را در معرض خطر نابودی قرار می دهد: لکل شئ آفه و این آفت متناسب با هر موجودی متفاوت است و راهکار مقابله و پیشگیری از آن نیز به طور طبیعی از یکدیگر متمایز است. در اینجا به راهکارهای کلی و مشترک که در همه زمینه ها و حوزه های عمل فردی و اجتماعی کاربرد دارد به نحو اجمال اشاره می کنیم. با تأمل در آموزه های اسلامی، می توان گفت که با بهره گیری از چهار عامل از وقوع بسیاری از آسیب ها می توان پیشگیری کرد:
1-شناخت ماهیت آسیب شناخت ماهیت آسیب و یا به تعبیر دیگر آسیب شناسی، نخستین گام در جهت پیشگیری از آفت و آسیب هر چیزی است. چنان که در رهنمود علی(ع) آمده است! العلم حجاب من الافات دانش و آگاهی بازدارنده از آفات و آسیب ها است.(غرر الحکم، ج720)

در این رابطه هرچه سطح علم و آگاهی مردم نسبت به آسیب هایی که زندگی آنها را تهدید می کند، بالاتر باشد، مصونیت آنها افزایش می یابد. بنابراین برای سالم سازی جامعه، برنامه ریزی جهت تقویت فرهنگ و آگاهی مردم، ضروری است.
2- تقویت اراده و کنترل هوای نفس شماری از آسیب های زندگی، معلول ضعف اراده در برابر جاذبه ها و تمایلات نفسانی اند، چرا که ضعف اراده، مانع پیروی از عقل و علم و آگاهی می شود. از این رو در این گونه موارد تنها شناخت آسیب، برای پیشگیری از آن کافی نیست، بلکه تقویت اراده از طریق خودسازی، تهذیب نفس و کنترل هوای نفس ضروری است

حادیثی که برای مصونیت از آسیب ها به روزه داری، قناعت، خودداری از هوسرانی و زهد توصیه می کنند، اشاره به همین نکته دارند. از امام علی(ع) نقل شده است: لو زهدتم فی الشهوات، لسلمتم من الافات. اگر درخواسته های نفس، زهد بورزید، حتما از آسیب ها در امان خواهید ماند. (غررالحکم، ح 7587)
3- خدمت به خلق یکی از آموزه های مهم اسلام برای پیشگیری از آسیب های غیرقابل پیش بینی، کمک به نیازمندان، شاد کردن دیگران و به طور کلی، نیکی کردن به مردم و خدمت به خلق است. از پیامبر گرامی(ص) روایت شده است! المعروف الی الناس، یقی صاحبها مصارع السوء و الافات و الهلکات

 

نیکی کردن به مردم، نیکوکار را از دام بدی ها و آسیب ها و مهلکه ها نجات می دهد. (کنزالعمال، ج6، ص 343) این سخن، بدان معناست که برای مصون ماندن از آسیب ها، علاوه بر راههای متعارف، عوامل و راههای غیرمتعارف نیز وجود دارند که شماری از آسیب های زندگی را از طریق آنها می توان پیشگیری کرد.

4- استمداد از خداوند متعال در کنار تلاش های علمی و عملی برای پیشگیری از آسیب ها، ذکر و دعا و یاری خواستن از حضرت احدیت و خداوند متعال نیز نقش موثری در این زمینه دارند. براساس آیات و بسیاری از احادیث، پیشوایان اسلام مکرر از خداوند متعال می خواستند که آنان را از شر آسیب ها مصون بدارد و در برابر آسیب ها، مصونیت بخشد

 

ادامه مطالب

 

http://m5736z.blog.ir/post/khanevade

 

http://m5736z.blog.ir/post/Hejab5

 

http://m5736z.blog.ir/post/HejabQ1

 

http://m5736z.blog.ir/post/HejabQ2

 

http://m5736z.blog.ir/post/Hejab3

 

http://m5736z.blog.ir/post/HejabQ4

 

نظرات  (۴)

باسلام مطالب بسیارزیبا وعالی وجامع وکامل بود باتوجه به اینکه امروزموضوع حلقه صالحین,پیرامون چشم وفوایدومضرات ان است ,خواستم برای تسلط برمطلب مطالعه بیشتری داشته باشم#باتشکرفراوان
بسیار عالی
خدا قوت
  • رضا نورمحمدی
  • ممنون مطالب کاملی ارائه کردین
    یک مقداری از ابتاش رو کپی کردم با تشکر

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">