کتابهای منتشر شده ی اینجانب
zarepoorketab.blog.ir
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
کتابهای منتشر شده ی اینجانب
zarepoorketab.blog.ir
سلام های قرآنی
مولّف : محمود زارعپور
فهرست
مقدمه مولّف سلام هفت سین
1. سَلَامٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ 2. سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمین
3. سلام بر آل یاسین (الیاس) 4. سلام بر پیامبران علیهم السلام
5. سلام بر ابراهیم علیه السلام 6. سلام بر موسی و هارون علیهما السلام
7. سلام طولانی تا فجر 8. سلام همراه خوش آمدی
9. سلام خالص و تنها 10. سلام اصحاب یمین
11. سلام همراه تحیّتِ بهشتیان 12. سلام به خاطر صبر داشتن
12. سلام به خاطر استقامت 13. سلام هنگام ورود به بهشت
14. بهشتیان اهل صفا و صمیمیّت و سلام اند 15. سلامِ پاداش
16. سلام هنگام ملاقات خدا 17. سلام بر بهشتیان
18. سلام خداحافظی با مشرکان 19. سلام اعراف بر بهشتیان
20. سلام خدا و فرشتگان بر پیامبر رحمت 21. سلام همراه نزول گوساله بریان
22. سلام به جای برخورد 23. سلام (وداع) با جاهلان
24. سلام خدا بر نوح علیه السلام 25. سلام و اجازه ی ورود
26. سلام به هنگام ورود به خانه (2) 27. سلام به مومنان
28. سلام ابراهیم به آزر 29. راه های امن سلام و سلامت
30. سلام بر سه روز مهم 31. سلام بر هدایت شدگان
32. سلام بر بندگان برگزیده 34 و 33. دارُ السّلام
سلام هایی که در قرآن اشاره شده است
مقدمه مولّف
سلام به معنای سلامتی است و همچنین پیراستگی از آفات ظاهری و باطنی .
(سلام) به معنای سلامت است و اینکه مردم می گویند: (السّلامُ عَلَیکُم) معنایش این است: از جانب خداوند متعال، سلامت بر شما ارزانی باد. به عبارت دیگر ما با سلام از خدا درخواست می کنیم تا فرد سلام شونده را از هر گونه عیب و نقص حفظ کرده و به سلامت بدارد.
کلمه (سلام) تحیّتى است که گسترش صلح و سلامت و امنیت در بین دو نفر که به هم برمى خورند را اعلام مى دارد، البته صلح و امنیتى که نسبت به دو طرف مساوى و برابر است و چون تحیت هاى جاهلیت قدیم و جدید علامت تذلل و خوارى زیر دست نسبت به ما فوق نیست
و اگر در روایات فرمودند که کوچکترها به بزرگترها سلام کنند، یا عده کم به عده زیاد یا یک نفر به چند نفر، منافاتى با این مساوات ندارد، بلکه خواسته اند با این دستور خود حقوق رعایت شده باشد و بفهمانند که حتى در سلام کردن نیز حقوق را رعایت کنید.
آرى اسلام هرگز حاضر نیست به امت خود دستورى دهد که لازمه اش لغو شدن حقوق و بى اعتبار شدن فضایل و مزایا باشد، بلکه به کسانى که فضیلتى را ندارند، دستور مى دهد فضیلت صاحبان فضل را رعایت نموده، حق هر صاحب حقى را بدهند، بله به صاحب فضل اجازه نمى دهد که به فضل خود عجب بورزد.
و به خاطر اینکه ( مثلا پدر و یا مادر است و یا عالم و معلم است و یا سن و سال بیشترى دارد نسبت به فرزندان و مریدان و شاگردان و کوچکتران تکبر ورزیده، خود را طلبکار احترام آنان بداند و بدون جهت به مردم ستم کند و با این رفتار خود توازن بین اطراف مجتمع را بر هم زند.
آیاتی که در آنها واژه سلام به کار برده شده را با توجه به کاربرد و محل استفاده آن ها می توان به قسمت های زیر تقسیم کرد :
الف : در دنیا 1. در هنگام مواجهه افراد با یکدیگر
2. در هنگام ورود به خانه و محفل دیگران
3. در برخورد پیامبر با مسلمانان خطاکار
4. در برخورد با جاهلین و لغو گویان
5. هنگام فرود کشتی نوح پس از نزول عذاب
ب : در آخرت
1. تحیّت و درود خدا به اهل ایمان و عمل صالح در روز قیامت
2. در هنگام ورود بهشتیان از جانب فرشتگان و مقرّبین
3. در بهشت جز سلام چیزی نیست. بهشت دارالسّلام است
الف : در هنگام قبض روح از جانب فرشتگان و اصحاب یمین
ب : راه های سالم و سلامت بخش
ج : سلام مستمر خدا بر بندگان برگزیده و مرسلین و پیروان هدایت الهی
د : سلام عمومی خدا در شب مبارک قدر
در این کتاب سعی شده آیاتی که سلام در آن بیان شده، نکات و پیام های آیه را نیز با تفاسیر قرآن مورد توجه قرار دهد. محمود زارع پور
سلام هایی که در قرآن آمده است "هفت سین قرآنی"
۱- سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ )یس۵۸( از جانب پروردگاری مهربان سلام است.
بر آنان رسانند پیک و سلام ز رحمان خداوند والامقام
۲- سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ )صافات۷۹( درود بر نوح در میان جهانیان
تحیت بر نوح بین اهل جهان چنین است پاداش بر محسنان
۳- سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ )صافات۱۰۹( درود بر ابراهیم
سلام و تحیت ز رب جلیل بسى باد بر ابراهیم خلیل
۴- سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَ هَارُونَ )صافات۱2۰( درود بر موسی و هارون
سلام و تحیت ز رب جهان به موسى و هارون بود هر زمان
۵- سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ )صافات۱۳۰( درود بر الیاس نبیّ
بسى باد بر آل یاسین سلام سلام خداوند والامقام
۶- سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ )زمر۷۳( سلام بر شما، خوش آمدید، در آن درآیید و جاودانه بمانید
گشادست درهاى جنت تمام بگویند بادا شما را سلام
که عیش ابد شد نصیب شما بیابید جاوید در آن بقا
۷- سَلَامٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجر )قدر۵( آن شب تا دم صبح، صلح و سلام است
بود تا سحر ذکر حق و سجود که این شب، شب رحمت است و درود
علامه مجلسی : (آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکّل بر آنند و اگر موقع تحویل سال، هفت آیه از قرآن مجید را که با حرف سین شروع میشود بخوانند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ میدارند.)
خداوند به انبیا سلام مىکند : البتّه دربارهى پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) هم خدا و هم فرشتگان صلوات مىفرستند و هم به مؤمنان دستور صلوات و سلام مىدهد: « إنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما». (سوره ی احزاب)
خداوند مهربان سلام میرساند
۱- سَلَامٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ )یس ۵۸( بر آنها سلام و درود الهی است؛ این سخنی است از سوی پروردگاری مهربان! سلام یکی از نام های خداست. یعنی از جانب او به اهل مملکتش آسیبی نمیرسد. هرچه میرسد رحمت است. این که از جانب سلطان به تو آسیبی نمیرسد؛ این که اصلاً خود ِاو، سلام است، دلت آرام میشود. میخندی. حال خدا را میپرسی. با او رفیق میشوی. یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لَهُ
سلام یعنی از من به تو، به سلامتت، آسیبی نمیرسد. ( اصلا یکی از نام های خدا سلام است) ( القُدّوسُ السَّلامُ المُومِن ) (سوره حشر) . وقتی میبینی کسی از دور دارد میآید ، وقتی سایه کسی را از پشت دیوار میبینی، وقتی صدای پای ناشناسی را از پشت سرت میشنوی، دلت شور میزند. هی آشوب میشود. اما وقتی نزدیک آمد و گفت "سلام" دلت آرام میشود. تو هم میگویی سلام. میخندی. حالش را میپرسی. رفیقش میشوی. در بهشت از هر سو سلام است؛ خداوند به آنان سلام مىکند: «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ» فرشتگان سلام مىکنند: «وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَیْکُمْ» اهل بهشت نیز به یکدیگر سلام مىکنند. «تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ» . در بهشت رضا و سلامى با عظمت از خدا دریافت مىشود دریافت سلام الهى، آرزو و خواسته بهشتیان است .
سلام بر نوح علیه السلام
۲- سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمین )صافات ۷۹( سلام و درود ( خدا ) بر نوح در میان جهانیان ( جهان فرشتگان و انسان ها و اجنّه ) و باید درود گفته شود بر او در میان اهل جهان.
حضرت نوح (علیه السلام) اولین پیغمبر اولواالعزم است. مطابق با آنچه در قرآن آمده نوح اولین پیامبری است که خداوند او را با کتاب و شریعت فرستاده است. بنابراین، کتاب او اولین کتاب آسمانى است.
آن حضرت 950 سال مشغول دعوت قوم خود بود اما قومش به او ایمان نیاورده و او را مورد استهزاء قرار داده به او نسبت جنون مىدادند تا آن که در آخر از پروردگار خود یارى طلبید و خدا به او فرمان داد که به ساختن یکی کشتی مشغول شود و پس از اتمام، امر خداى تعالى مبنى بر نزول عذاب و طوفان سهمگین صادر شد حضرت نوح با عبارت «بسم الله» کشتی را به حرکت در آورد و به جز افرادى که همراه او سوار بر کشتی شدند، همگی هلاک شدند.
اگر (سَلامٌ) مبتدا بشمار آید، جمله انشائی و برای دعا است و معنی چنین است: درود خدا تا قیامت بر نوح باد. «فِی الْعَالَمِینَ»: در میان همه جهانیان. مراد تا پایان عمر انسان ها و نهایت دنیا است. در قرآن، بارها دربارهى حضرت نوح که الگو و اسوهى مقاومت است و تاریخ آن حضرت براى پیامبر (صلی الله علیه و آله) سبب دلگرمى و آرامش بوده، سخن به میان آمده است .
این پیامبر الهى ویژگىهایى داشت از جمله:
الف) اولین پیامبر اولوا العزم است که به عنوان شیخ الانبیا نامیده شده است.
ب) تنها پیامبرى است که مدّت رسالتش در قرآن مطرح شده است.
ج) سلام خدا به نوح ویژگى خاصى دارد و عبارت (فِی العالَمِین) به آن اضافه شده.
د) پیامبرى است که حتّى فرزند و همسرش با او مخالف بودند و به او ایمان نیاوردند
شاید مراد از نداى حضرت نوح در این آیه، همان آیه 26 سورهى مؤمنون باشد که گفت : (رَبِّ انصُرنی بِما کَذَّبُون) خدایا در برابر تکذیب آنان مرا یارى کن.
خدا، (فَلَنِعمَ المُجِیبُون) است، یعنى آنچه را به صلاح بنده باشد اجابت مىکند، نه آنچه را بنده معیّن کرده است
1- خداوند نوح را در آب حفظ کرد و ابراهیم را در آتش (نَجَّیْناهُ) (آب و آتش در برابر ارادهى خدا چیزى نیستند).
2- نسبت و قومیّت همه جا سبب اهل بودن نیست. این آیه مىفرماید: ما اهل نوح را نجات دادیم . در حالى که مىدانیم خداوند فرزندش را غرق کرد.
بنابراین مراد از اهل، هم فکران و پیروان او هستند نه تنها بستگانش (أَهْلَه)
3- انقراض یا بقاى هر نسلى به دست خداست. (جَعَلْنا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْباقِینَ)
4- اولیاى خدا زندهاند و سلامها را دریافت مىکنند. (سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ)
5- عامل بقاى نام نیک در میان مردم و سلام از سوى خداوند، نیکوکارى است. (َنجْزِی الْمُحْسِنِینَ)
6- سلام به انبیا و اولیاى در گذشته، کار خدایى است. (سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ)
7- نیکوکارانى به درجات الهى مىرسند که کارشان برخاسته از ایمان باشد نه براى نام و شهرت. (نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ )
8- هنگام نزول عذاب در دنیا، تنها مؤمنان نجات مىیابند و دیگران کیفر مىشوند، چه کافر باشد و چه بىتفاوت. آیه مىفرماید: (أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ) و نمىفرماید: (اغرقنا الکافرین).
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : مَثَل اهل بیت من، مثل کشتی نوح است که هر کس سوارش شد نجات یافت و هر کس که از آن بازماند غرق گشت.
و به سند معتبر از حضرت امام باقر (علیه السلام) منقول است که : در مسجد کوفه هزار و هفتاد پیغمبر نماز کرده اند و در آن هست عصاى موسى و انگشتر سلیمان و از آن جوشید تنور نوح و کشتى نوح در آنجا تراشیده شد و آن بهترین جاهاى بابل است.
سلام بر اِل یاسین (الیاس)
3- سَلامٌ عَلى إِلْیاسینَ )صافات۱۳۰( کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (131) إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ (132) سلام و درود بر الیاس. ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم. همانا او از بندگان مؤمن ماست.
مراد از (إِلْیاسِینَ) همان (الیاس) است که در چند آیه قبل همین سوره سخن درباره او بود و این دو کلمه نام یک فرد است، مانند (سینا) و (سینین) که نامِ یک سرزمین است. بهترین دلیل بر این مطلب آن است که
اولًا: در آیات بعد، ضمیر مفرد درباره او به کار مىرود : (إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا)
و ثانیاً: تشابه و تکرار این آیات در مورد پیامبران قبلى یعنى حضرت نوح، ابراهیم، موسى و هارون، نشان مىدهد که (الیاس) در (إِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ) مىباشد .
روایاتى که (إِلْیاسِینَ) را (آل یاسین) قرائت کرده و مراد از آن را خاندان پیامبر اسلام دانسته، اکثراً از اهل بیت علیهم السلام نیست و مورد اعتماد نمىباشد. یعنی با (آلِ یاسین )متفاوت می باشد.
پیام ها
1- سلام کردن به پیامبران و اولیا و بزرگان را از خدا بیاموزیم (سَلامٌ عَلى إِلْیاسِینَ)
2- لطف و عنایت نسبت به نیکوکاران، سنّت خداست و همواره جریان دارد (کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ)
3- ملاک دریافت سلام از طرف خداوند، احسان همراه با ایمان و بندگى است. (سَلامٌ عَلى ... الْمُحْسِنِینَ ... عِبادِنَا )
4- هر کس مانند الیاس از مبلّغان دینى باشد، از محسنان و دریافت کنندگان پاداشهاى الهى مىباشد.( إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ... سَلامٌ عَلى إِلْیاسِینَ ... الْمُحْسِنِینَ)
حضرت الیاس علیه السلام
از انبیای بنی اسرائیل است. وی از صالحین و از جمله پیامبران برترى یافته از سوى خدا بر تمام مردم عصر خویش می باشد. لغت الیاس یک لغت عبری است و بیشتر لغویان آن را همان «ایلیا»ى عبرى به معناى «یَهُوه خداى من است» به معنی «بزرگوار من خداست» دانسته اند.
الیاس علیه السلام از نوادگان هارون و از پیامبران بنی اسرائیل است. در کتاب مقدس درباره نبوت «ایلیا» و دعوت وى از پادشاهان و مردم به پرستش خداوند و ارتباطش با «الیسع» و حوادث دیگر، بسیار سخن گفته شده است. نام الیاس دوبار، و بنابر نظر کسانى که «الیاسین» را تعبیر دیگرى از الیاس می دانند، سه بار در قرآن آمده است. (انعام/ 6، 85؛ صافّات/ 37، 123، 130)
سلام بر پیامبران علیهم السلام
۴. سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عمّا یَصِفون...
وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ العالَمین... (صافات181)
بود بر رسولان ز پروردگار سلامى الهى و بس ماندگار
پاک و منزّه است پروردگار تو، پروردگار عزیز، از آن چه دربارهى او (مىپندارند و) توصیف مىکنند. و سلام بر همهى پیامبران و سپاس و ستایش براى خداوندى است که پروردگار جهانیان است.
1- تمام عزّتها از آنِ خداست. (رَبِّ الْعِزَّةِ)
2- نسبتهاى مشرکان به خدا و توصیفهاى آنان از او با مقام عزّت و ربوبیّت خداوند سازگار نیست. (رَبِّ الْعِزَّةِ)
3- خدا در اینجا به گونه جمعبندی بر همه پیغمبران درود فرستاده و جملگی ایشان را مورد لطف و مرحمت قرار داده است. (و َسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ)
4- خداوند، سرچشمه تمام کمالات و زیبایىهاست. (الْحَمْدُ لِلَّهِ)
5- تنها خداوند شایسته ستایش است. (الْحَمْدُ لِلَّهِ)
6- خداوند مالک و مدبّر تمام هستى است. (رَبِّ الْعالَمِین)
7- تمام هستى به سوى کمال و رشد است. (رَبِّ الْعالَمِینَ)
8- جهان آفرینش، جلوه و مظهر ربوبیّت خداوند و ربوبیّت خداوند مقتضى حمد و ستایش است. (الْحَمْدُ لِلَّهِ....)
سلام بر پیامبر خوبیها
سلام بر پیامبر عشق و ایمان و احساس.
سلام بر محبوب قلب های خسته.
سلام بر مکمل پیامبران نسل بشر.
سلام بر گل سرسبد گلستان خلقت.
سلام بر پدر زهرای مرضیه (سلام الله علیها).
سلام بر پسر عمّ علی ِ عالی ِ اعلی، امیرالمومنین (علیه السلام).
سلام بر آخرین نور خدا، تابیده بر ظلمت انسان.
سلام بر خلق و خوی زیبایت
و سلام بر او که رﺣﻤﺔ للعالمین بود، هست و خواهد بود.
سلام بر ابراهیم علیه السلام
5 - سَلامٌ عَلى إِبْراهِیمَ )صافات۱۰۹( کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (110) إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ (111)
درود و سلام بر ابراهیم. ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم (که براى آنان مدح و ثنا به جا مىگذاریم). همانا او از بندگان مؤمن ماست.
تمام مناسک حج، از طواف کعبه تا نمازى که پشت مقام ابراهیم خوانده مىشود و پیدا شدن انبیایى از نسل او همه و همه نمونههایى از یاد خیر او در تاریخ است.
1- خداوند به انبیا سلام مىکند. (سَلامٌ عَلى إِبْراهِیمَ)، (سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ)، (سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ)
2- البتّه دربارهى پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلّم) هم خدا و هم فرشتگان صلوات مىفرستند و هم به مؤمنان دستور صلوات و سلام مىدهد: (إنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِ... )
3- ابراهیم، الگو و نمونه نیکوکاران است. (نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ)
4- ابراهیم داراى ذرّیهاى مبارک است. در دعا مىخوانیم: خداوندا! همان گونه که به او برکت دادى بر محمّد وآل محمّد نیز برکت بده.
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿ابراهیم ۴۰﴾ پروردگارا مرا برپا دارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز پروردگارا و دعاى مرا بپذیر .
«حضرت ابراهیم» مشهور به «ابراهیم خلیل» ، دومین پیامبر اولوالعزم است.
ابراهیم در بین النهرین به پیامبری مبعوث شد و نمرود حاکم زمان خود و مردم آن ناحیه را به آیین توحید دعوت کرد. عده کمی دعوت او را پذیرفتند و چون او از ایمان آوردن آن ها مأیوس شد، به فلسطین مهاجرت کرد. بر پایه آیات قرآن، قوم بتپرست ابراهیم، او را بهجهت آنکه بتهایشان را شکسته بود، در آتش انداختند، اما آتش به فرمان خدا سرد شد و ابراهیم از آن سالم بیرون آمد.
از جمله آثارى که ابراهیم (علیهالسلام) از خود به یادگار گذاشت، یکى دین توحید است زیرا از آن روز تا کنون هر فرد و جامعه اى که از این نعمت برخوردار شده، از برکت وجود آن جناب بوده است. امروز هم ادیانى که به ظاهر دین توحید خوانده مى شوند از یادگارها و آثار وجودى او مى باشند، یکى از آن ادیان دین یهود است که منتهى و منتسب به موسى بن عمران (علیهالسلام) است و موسى بن عمران یکى از فرزندان ابراهیم (علیهالسلام) شمرده مى شود، براى این که نسب او به اسرائیل یعنى یعقوب بن اسحاق (علیهالسلام) منتهى مى گردد و اسحاق علیهالسلام فرزند ابراهیم (علیهالسلام) است.
سلام بر موسی و هارون علیهما السلام
6- سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ (صافات۱۲۰) إِنَّا کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین (121) إِنَّهُما مِن عِبادِنَا المُؤْمِنین(122)
سلام بر موسى و هارون، ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم همانا آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.
در این سوره هر کجا فرمود : براى انبیا نام نیک باقى گذاشتیم، به سه عنصر اشاره کرده
1. احسان ۲. ایمان ۳. عبادت (إِنَّا کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنِینَ إِنَّهُما مِن عِبادِنَا المُؤْمِنِین)
پیام ها
۱) مردان خدا زندهاند و سلامها را دریافت مىکنند. (سَلامٌ)
۲) در احترام به دیگران، سلسله مراتب حفظ شود (اول سلام بر موسى بعد هارون)
۳) سلامِ بزرگتر به کوچکتر مطلوب است (خدا به مخلوق خود سلام مىکند)
۴) تبلیغ دین و تبیین معارف الهى، نوعى احسان است (... نَجزِی المُحسِنین)
۵) موسى و هارون، از الگوها و نمونههاى نیکوکاران هستند.
۶) الطاف الهى به نیکوکاران، یک سنّت و جریان است.
۷) تشویق افراد نیکوکار لازمه مدیریّت و سنّت الهى است.
۸) ایمان و احسان از یکدیگر جدا نیستند. (المُحسِنین- المُومِنین)
۹) راه دریافت الطاف الهى، ایمان به او و بندگى اوست
حضرت موسی در قرآن حضرت موسى (علیه السلام) سومین پیامبر اولوالعزم است که داراى شریعت مستقل و کتاب بود. او از نسل یعقوب و تبار بنى اسرائیل بود. نام او در قرآن، 136 مرتبه آمده و فرازهاى برجسته زندگانى و دعوت حضرت موسی در 36 سوره قرآن و در قالب حدود 420 آیه بیان شده است.
داستان و زندگی حضرت موسی (علیه السلام) تولد در آن شرایط و بزرگ شدن حضرت و مبارزات ایشان و جالب اینکه آیات منجی در قرآن در مورد قصه و واقعیت های این پیامبر در قرآن اشاره شده و بیان گردیده. منجی در دوران و تاریخ گذشته پیامبرانی بودند که به ترتیب از طرف خداوند متعال برگزیده می شدند و وعده منجی بعدی را پیامبر قبلی در دستور کار خود داشت. تا به پیامبر خاتم (صلوات الله علیه و آله) رسیده و بعد از اکمال و اتمام دین به ائمه اطهار (علیهم السلام ) واگذار گردید.
سلام طولانی، تا فجر
۷- سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطلَعِ الفَجرِ (قدر۵) (آن شب) تا طلوع فجر، (سراسر) سلام و درود است.
(سَلام) یکى از نامهاى خداست (هُوَ المَلِکُ القُدُّوسُ السَّلام) (سوره ی حشر) مراد از (سَلامٌ) در این آیه، لطف و عنایت ویژه الهى نسبت به بندگان در شب قدر است که سلامت و رحمت و برکت را بدنبال دارد و باب نقمت و عذاب را مىبندد، زیرا کید و وسوسه شیطان در آن شب مؤثر واقع نشود. در شب قدر، فرشتگان به زمین نازل مىشوند و بر هر مرد و زنى که در حال عبادت باشند، سلام مىکنند چنان که در قیامت نیز با گفتن سلام به استقبال بهشتیان مىروند.
۱) شب قدر، شب سلامت فکر و روح آدمى و تعالى به سوى خدا، سلام است
۲) شب قدر، شب رحمت ست و مىتوان با توبه، الطاف خدا را به خود جلب میکند
۳) تقدیر امور از سوى خدا بر اساس سعادت بشر است .
«سلام» مراد درود فرشتگان بر مؤمنان است که طلب آمرزش و رحمت برای ایشان است. سلامت یعنی طاعت و عبادت در آن، موجب سلامت و در امن و امان ماندن مؤمنان از هر چیز است . شب قدر در مناطق مختلف، یکی است این مدّت که تاریکی تمام نقاط زمین را به تدریج فرا میگیرد، شب کامل کره زمین و شب قدر آنست که با اختلاف چند ساعت زودتر و دیرتر، مهمان مردمان گوشه و کنار سراسر زمین میشود.
درباره چرایی سلام بودن این شب تا صبح، مفسران این نظرات را گفتهاند:
مردم از شرور و بلایا و آفات شیطان این شب تا صبح در اماناند. این شب تا صبح سالم است از اینکه شیطان بتواند در آن حادثه سوئی ایجاد کند. ملائکه که این شب تا صبح نزول میکنند به اولیاء الله و کسانی که اهل طاعت خدا هستند سلام می دهند. چون خدا در امشب همه خیرات و برکات را مقدر میکند، پس هر امری [که مقدر میشود] در امشب تا صبح سلام است. سلامتی و برکت امشب در کل شب است و فقط در یک لحظه خاصی از آن نیست.
در برخی احادیث تعبیر شده که «حتی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» اشاره به «مَطْلَعِ فَجْرِ الْقَائِمِ ارواحنا فداه» یا «حَتَّى یَخْرُجَ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف» است. کلمه «سلام» را میتوان با آیه قبل معنی کرد، و این که «شب، تا طلوع فجر خواهد بود»؛ چون خبر میدهد که شب بودن دنیا [که همه حقایق و خوبیها مخفی است و فساد و بدی و ظلمت است که میداندار است] تا طلوع فجر قائم ادامه دارد. اگر کسی حقیقت شب قدر را درک کرد، دین و حقیقت فطرتش تا ظهور قائم از فتنههای آخرالزمان در سلامت خواهد ماند. اگر مقدرات سال ما در این شب رقم میخورد، چرا چنین چیزی ممکن نباشد؟
سلام همراه خوش آمدی
۸- وَ سیقَ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّی إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلَامٌ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلوها خَالِدِینَ (زمر۷۳)
و آنان که از پروردگارشان پروا داشته اند، گروه گروه به سوى بهشت برده مى شوند، تا چون بدان جا رسند و پیش از آمدنشان، درهاى بهشت به رویشان گشوده شده است. سرایى زیبا و نعمت هایى وصف ناپذیر مى بینند، و نگهبانانش که به استقبال آنان آمده اند مى گویند: سلام بر شما; جز آنچه مى پسندید چیزى به شما روى نمى کند، چرا که از آلودگى ها پاک بودید، پس به بهشت درآیید که در آن جاودانه مى مانید.
در تفاسیر روایی داریم که زمانی که بهشتیان را به طرف بهشت می برند در بین راه صحنه هایی را می بینند که محو آن شده و قدم بر نمی دارند از جمله دیدار اولیاء خدا و پیامبران و معصومین (علیهم السلام) که در حال سخنرانی هستند و همچنان چشم دوخته و دوست دارند به مستمعین این سخنرانی ها بپیوندند . درآیهى۷۱ همین که دوزخیان به دوزخ مىرسند درها باز مىشود (جاؤُها فُتِحَت) ولى در این آیه مىفرماید: (وَ فُتِحَت) یعنى بهشتیان به بهشت مىرسند در حالى که قبلًا درها برایشان باز شده است.
بهشت ۸ درب دارد و هر درى مخصوص گروهى است.
براى انبیا و صدّیقان، براى شهدا و صالحان، ۵ درب براى شیعیان و یکی براى مسلمانان که کینه ندارند.
«وَ فُتِحَتْ أَبْوابُهَا»: در حالی که درهای آن به رویشان باز است. حرف واو، حالیّه است.
همین عبارت در آیه بدون واو است، چرا که جهنّم به منزله زندان است و درِ زندان هنگامی گشوده میشود که زندانی یا زندانیانی را بدانجا برسانند.
ولی در این آیه حرف واو بیانگر جای خوب و باصفائی است که چون بزرگانی را بدان جا میبرند که در پیش خدا ارجمندند، به احترام ایشان درها قبلاً باز شده و آماده تشریف فرمائی و ورود ایشان است.
«سَلامٌ عَلَیْکُمْ» : درودتان باد! در امن و امان هستید. «طِبْتُمْ» : در دنیا خوب بودهاید و به نیکی زیستهاید. خوش باشید و به خوشی زندگی کنید! تلاشتان نیکو بوده است و پاداشتان نیکو خواهد بود جاه و مکان خوب و خوشی دارید.
سؤال : با آنکه عمر و اعمال نیک و بد انسان در دنیا محدود است، چرا کیفر و پاداش قیامت نامحدود است که قرآن مىفرماید : دوزخیان و بهشتیان جاودانه در آتش یا بهشت خواهند بود.
پاسخ : اولًا : جاودانگى در بهشت، از باب لطف خداوند است و منافاتى با عدل ندارد.
ثانیاً : جاودانگى در دوزخ براى همه دوزخیان نیست بلکه بسیارى از مجرمان پس از دیدن کیفر اعمالشان و پاک شدن از گناه، وارد بهشت مىشوند.
ثالثاً : مدّت کیفر بستگى به میزان سبکى یا سنگینى جرم دارد، نه زمان انجام جرم.
چه بسا کسى که در یک لحظه اقدام به قتل کسى کرده و حتّى موفّق نشده، امّا دادگاه براى او حبس ابد مقرّر مىکند. آیا مجازات کبریت زدن به یک بشکه بنزین یا یک کشتى بنزین، یکسان است؟ آرى، آن که تمام عمر نافرمانى خالق هستى و خداى بزرگ را کرده است، براى همیشه در عذاب خواهد بود. در هر دو پایه یعنی هم در مورد بهشتیان و جهنمیان آمده (سِیقَ الَّذِینَ) برده و کشیده می شوند.
ولی این کشیدن کجا و آن کشیدن کجا . بهشتیان محو «لقاء الله» اند و اولیاء الله هستند ولی دوزخیان از ترس و حیرت قدمی بر نمی دارند و بُرده می شوند.
۱) راه ورود به بهشت، پاکى و پارسایى است. (سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ)
۲) بهشت نیز درهاى متعدّدى دارد. (أَبْوابُها)
۳) (سَلامٌ عَلَیْکُمْ) درود فرشتگان به بهشتیان است که در دنیا نیز این گونه سلام سفارش شده است.
۴) شرط ورود به بهشت پاکى است که یا از اول بوده و یا در اثر توبه پیدا شده است. (طِبْتُمْ فَادْخُلُوها)
سلام خالص، و چه سلامی
۹- لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً . إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً (واقعه۲۶)
به غیر از محبت به غیر از سلام در آنجا نباشد سخن یا کلام
در آنجا سخن بیهوده و نسبت گناه به دیگرى را نمىشنوند. سخنى جز سلام و درود نیست.
«لغو» : سخن بىفایده و بیهوده . «تأثیم» : نسبت دادن گناه به دیگران. اگر انسان کمى فکر کند که چند روز بندگى خدا در دنیا، این همه رفاه و آسایش و کامیابى در قیامت را به دنبال دارد و با این حال حاضر شود همه این لذّتهاى ابدى را به خاطر دنیاى فانى از دست بدهد، کمال بى عقلى است.
تنها چیزی که بین آنان رد و بدل میشود سلام و تحیت نسبت به همدیگرست یعنی فقط ابراز سلم و صفا نسبت به همدیگر. تنها چیزی که در آنجا گفته میشود سلام بعد سلام است . تنها چیزی که در آنجا گفته میشود سخنانی است که سالم باشد
بهشتیان از چند سوى، درود و سلام دریافت مىکنند :
الف) از جانب اصحاب یمین (دوستان بهشتى) (وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ. فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ) اگر از اصحاب یمین باشد (به او مىگویند) از طرف دوستان، بر تو سلام
ب) از جانب اعرافیان (وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ) بر اعراف مردانى که همه را به چهره مىشناسند و بهشتیان را ندا مىدهند که سلام بر شما .
ج) از جانب فرشتگان وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فرشتگان از هر سو بر آنان وارد شده و به خاطر مقاوتشان بر سلام مىکنند.
د) از طرف خدا سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ از جانب خداوند رحیم، سلام بر آنان مراد از (سَلاماً سَلاماً)؛ سخنان پیراسته از ناروا و گفتگوهاى همراه با صلح و صفا.
۱) در بهشت، اسباب آزار روحى و روانى نیست. (لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً)
۲) معمولًا کامیابىهاى دنیوى آمیخته با لغو و گناه است، ولى در قیامت، نیست.
۳) بهشت، سراى سلام و سلامت است (إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً) (جامعهاى که در آن سلام و سلامتى رواج دارد و لغو و بیهودگى در آن وجود ندارد، جامعهاى بهشتى است) از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است : اطعام کنید و سلام را آشکارا بگویید و در حالی که مردم در خواباند نماز بپا دارید؛ و با سلام (به سلامتی) وارد بهشت شوید!
سلام اصحاب یمین
۱۰ - سَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ (واقعه۹۱) و امّا اگر از اصحاب یمین باشد، (به او گفته مىشود:) از طرف اصحاب یمین (که هم فکران تو هستند) به تو سلام باد. فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ (۹۶) پس به نام پروردگار بزرگوارت تسبیح کن.
بشارت دهیدش به سِلْمُ و سلام که باشد تو را عز و نعمت تمام
پس اکنون ستایش بکن کبریا همانا بزرگست یکتا خدا
«روح» : راحت و آسایش و رحمت. «رَیْحانٌ» :گیاهان خوشبو و معطّر و به معناى رزق و روزى نیز آمده است .
«تَصْلِیَةُ» : از (صلى) چشیدن، بریان شدن و افتادن.
آغاز سوره واقعه، مردم را به سه دسته تقسیم کرد: (کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً) : مقرّبان درگاه الهى، اصحاب یمین و اصحاب شمال، پایان سوره نیز سرنوشت این سه گروه را تکرار مىکند هرکس به میزان قرب خود، پاداش دریافت مىدارد.
امام صادق (علیه السلام) : اگر محتضر از مقرّبان باشد، روح و ریحان در قبر و بهشت پر نعمت براى آخرت او مقرر مىشود. البتّه (مقربون) با توجّه به آیات ۱۰و۱۱، همان پیشتازان در ایمان و عمل صالح مىباشند (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ) از اصحاب یمین در لحظه مرگ تنها رفع نگرانى مىشود تا قیامت پاداش دریافت کنند. اصحاب یمین کسانى اند که نامه عملشان به دست راستشان داده مىشود که در آیات۷۱ اسراء و ۱۹حاقّه و ۷ انشقاق از آنان با جمله (فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ) نام برده اصحاب شمال نیز کسانى ند که نامه عملشان به دست چپشان داده مىشود. امام باقر (علیه السلام) : منظور از (الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ) مشرکان مىباشند براى جمله (فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ) چند معنا بیان شده الف) به اهل بهشت (بدون آنکه شخص معیّنى باشد) گفته شود: سلام بر تو.
ب) بهشتیان به پیامبر درود فرستند، بخاطر زحماتش که آنان را به این مقام رسانده.
ج) پیامبر به خاطر رستگارى این گروه در خیر و سلامتى است.
در آیه۵۱ : (ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ، لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ) ولى در آیه۹۲ مىفرماید: (وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ) چرا در آیه اول، ضالّین بر مکذّبین مقدّم شده و در پایان برعکس شده است؟ پاسخ: به نظر مىرسد که خطاب آیه اول در دنیا است که انسان از انحراف و گمراهى به تکذیب کشیده مىشود، ولى در آخر سوره مسئله جان دادن مطرح است که آغاز کیفر است و کیفر، از خلاف سنگین آغاز مىشود، تکذیب مهمتر از انحراف است. در این آیات، لحظات جان دادن سه گروه در کنار هم مطرح شده تا انسان در این نمایشگاه معنوى، کدام یک را انتخاب کند :
(فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ ... فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ). براى پاداش مقرّبان و اصحاب یمین دلیلى نیامده، ولى براى کیفر کافران دلیل آمده که چون مکذّب و ضالّ هستند پس تنبیه، دلیل مىخواهد ولى در لطف و محبت، کسى سراغ علّت نمىرود.
۱) مقرّبان، پس از جان دادن، بلافاصله به راحت و رفاه مىرسند (فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ) (حرف (ف) دلالت بر گذشت زمانى اندک مىکند.
۲) مرگ براى مقرّبان، زمینهساز سه رحمت است: رهایى از غصّهها و سختىهاى دنیا (فَرَوْحٌ)، رسیدن به الطاف الهى (رَیْحانٌ) و رسیدن به کامیابى ابدی (وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ)
۳) لحظات احتضار و مرگ و اخبار چگونگى جان دادن مقرّبان، اصحاب یمین و اصحاب شمال را باور کرده و جدّى بگیریم (إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ)
۴) سختى جان دادن کفار و کیفر آنان با حمیم و جحیم، حق و عادلانه است (فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ ... إِنَّ..)
۵) کیفر یک عمر انحراف و تکذیب، (الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ) پذیرایى با نوشیدنى سوزان در جایگاهى آتشین است، (فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ) و خداوند از کیفر نابجا منزّه است (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ)
۶) وجود قیامت و نظام کیفر و پاداش، نشانه ربوبیّت خداوند در جهت تربیت انسان است که ستایش پروردگار را مىطلبد (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ)
سلام همراه تحیّتِ بهشتیان
11- دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (یونس10)
دعا و نیایش آنان در بهشت، (سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ)
(خدایا تو پاک و منزّهى) است و درودشان در آن جا سلام است و پایان نیایش آنان،
(الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ) (سپاس و ستایش مخصوص خداست) مىباشد.
چو در جنت آیند با لطف و ذوق نمایند تسبیح یزدان به شوق
به شکرانه تسبیح گویان مدام خدا را بخوانند هر صبح و شام
بر آنها سلامت بود تا ابد که پیوسته جارى به جانها بود
بود آخرین صحبت آن گروه سپاس خداى جهان با شکوه
نکته ها:
«دَعواهُم»: دعوى به معنى دعا و خواندن است.
«تَحیّتَهم» : تحیت از ماده حیات. هر دعا و ثنا و تعارفى است که شخص در روبرو شدن با شخص دیگرى به زبان مى آورد. على هذا، آن از سلام اعم است.
«سَلامٌ» : کلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام فضاى همه جا را پر مىکند :
سلام از سوى خداوند، (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ)، سلام از سوى فرشتگان (سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ)، و سلام از سوى بهشتیان نسبت به هم. (إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً)
الْحَمْدُ لِلَّهِ ، کلام انبیا و اولیاست.
حضرت نوح (علیه السلام) پس از نجات از قوم ظالم، (الْحَمْدُ لِلَّهِ) گفت، و ابراهیم (علیه السلام) نیز خدا را حمد کرد که در سنّ پیرى اسماعیل و اسحاق را به او بخشیده است.
(الْحَمْدُ لِلَّهِ) سخن مؤمنان و کلام بهشتیان است.
در حدیث : اهل بهشت با کلمهى (سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ) مسئولان پذیرایى را صدا مىزنند، آنان نیز فورى حاضر شده، خواستهى اهل بهشت را تأمین مىکنند. هرگاه بندهاى مشغول تمجید خدا باشد و از درخواست حوائج خود از او غافل شود، خدا بیش از آنچه با دعا کردن کردن به او مىداد، عطا مىکند.
پیام ها
۱) یاد خدا تنها در دنیا نیست، آخرت هم جاى ذکر الهى است. (سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ)
۲) انسان به جایى مىرسد که دعا و خواستهاش هم تمجید پروردگار مىشود. (دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ) و این تسبیح و تمجید آنان را کامیاب مىسازد.
۳) مؤمنان، در برابر صفات الهى مىگویند: (سُبْحانَکَ)، در برابر سایر مؤمنان مىگویند: (سَلامٌ) و در مقابل کامیابى از نعمتهاى الهى مىگویند : (الْحَمْدُ لِلَّهِ)
۴) مؤمن، عاشق خداست. بهشت و لذّتهاى بهشتى هم او را از یاد محبوب باز نمىدارد، بلکه در همه چیز، لطف و قدرت خدا را مىبیند. (سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ، الْحَمْدُ لِلَّهِ)
۵) آغاز سخن مؤمنان با (سُبْحانَ اللَّهِ) و پایان آن با (الْحَمْدُ لِلَّهِ) مىباشد. (از عبارت آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ) استفاده مىشود که اوّل سخن آنان (سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ)
آنها در محیطى مملو از صلح و صفا و عشق به پروردگار و انواع نعمتها به سر مىبرند.
هر زمان که جذبه ذات و صفات خدا وجودشان را روشن مىسازد «گفتار و دعاى آنها در بهشت این است که :
پروردگارا! منزه و پاک از هر گونه عیب و نقصى» (دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ). و هر زمان به یکدیگر مىرسند سخن از صلح و صفا مىگویند : و تحیّت آنها در آنجا سلام است (وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ).
و سر انجام هرگاه از نعمت هاى گوناگون خداوند در آنجا بهره مىگیرند به شکر پرداخته و آخرین سخنشان این است که: حمد مخصوص پروردگار عالمیان است (وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ)
انسان ها در دیدار با یک دیگر، با اهداف ارتباط اجتماعی و مانند آن ها، از سخنان و رفتارهایی بهره می برند که نشان دهنده نه تنها تکریم و احترام طرف مقابل است، بلکه بیانگر نوعی کنش و واکنش احساسی و عاطفی و رفتاری با دیگری نیز است. ارتباط اجتماعی با دیگری با مقاصد گوناگونی چون تعامل دو سویه، جنگ و ستیز، دفاع و مانند آن ها انجام می شود.
بی گمان برخورد ابتدایی، بسیار تعیین کننده است؛ زیرا مشخص می کند چه مقاصدی مد نظر است؛ خدا بارها به این نکته توجه می دهد که اهل بهشت با سلام به استقبال می آیند و تحیت ایشان همان سلام است.
خدا می فرماید: (دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ)
از نظر قرآن، اگر انسان در محیط غریب وارد شد و نمی داند که مخاطبان ایشان مسلمان هستند یا نه؟ وقتی با «سلام» استقبال کردند، اصل بر این بگذارید که ایشان مسلمان هستند و به عنوان یک مسلمانان با آنان تعامل کنید، نه این که جنگ کنید تا متاعی از این طریق به دست آورید. (نساء، آیه 94)
سلام به خاطر صبر داشتن
12- أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً (فرقان ۷۵) آنان (بندگان رحمن) به خاطر آن که صبر کردند، غرفههاى بهشتى داده مىشوند و در آن جا با تحیّت و سلام گرم روبرو خواهند شد.
چنین بندگانى که بردیم نام بگفتیم اوصافشان را تمام
به پاداش آن صبر اندر بهشت بر ایشان خداوند قصرى نوشت
ملاقات سازند هم را به کام به ذکر تحیت به قول سلام
این آیه درباره امام على مرتضى (علیهالسلام) نازل گردیده است. «خالِدِینَ فِیها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» (۷۶) در آن جا، جاودانه هستند. چه نیکو جایگاه و منزلگاهى است. سفارش به داشتن صبر در سوره ی عصر اشاره شده و در گرو عمل صالح و شایسته و با حقیقت و واقعیت بودن یا بالاخره نبودن انسان در خسارت و زیان است (اِنّ الانسانَ لَفی خُسر .... وَ عَمِلوا الصّالِحات وَ تَواصَوا بِالحقّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر)
نکته ها: (غرفة) به اتاقى گویند که از کف زمین بالاتر باشد و چشمانداز داشته باشد.
۱- بهشت را به بها دهند ، نه بهانه. (یُجْزَوْنَ ... بِما صَبَرُوا)
۲- بندهى خدا شدن ، به صبر و پشتکار نیاز دارد. (بِما صَبَرُوا) همچنین تفاسیر، استفاده مىشود که اظهار محبتهاى عملى نیز در مفهوم تحیت داخل است،
در تفسیر از امام باقر و امام صادق(ع) : «المُراد بِالتَّحیه فِى الایَه السَّلام وَ غَیرِهِ مِنَ البِرّ» : منظور از تحیّت در آیه، سلام و هر گونه نیکى کردن است.
کنیزى یک شاخه گل خدمت امام حسن (علیه السلام) هدیه کرد، امام در مقابل آن، او را آزاد ساخت، و فرمود : خداوند این ادب را به ما آموخته آنجا که مىفرماید: «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها» (هنگامی که تحیت و نیکی شدید به بهترین نحو پاسخ دهید) تحیت بهتر، همان آزاد کردن او است! و به این ترتیب آیه یک حکم کلى درباره پاسخ گویى به هر نوع اظهار محبتى اعم از لفظى و عملى مىباشد. سلام تحیتِ بزرگ اسلامى است. تمام اقوام جهان هنگامى که به هم مىرسند براى اظهار محبت به یکدیگر نوعى تحیت می گویند، در اسلام نیز سلام یکى از روشنترین تحیت ها است، و آیه فوق همانطور که اشاره شد گرچه معنى وسیعى دارد اما یک مصداق روشن آن سلام کردن است. پیامبر (صلی الله علیه و اله) می فرمایند نشانه های انسان صبور سه چیز است:
1- کسل و خسته نمی شود. 2- بی قراری نمی کند.
3- از پروردگارش شکایت نمی کند، چون وقتی کسل شود، حقوق را ضایع و تباه خواهد کرد و هنگامی که بی قراری کند، سپاسگزاری نمی کند
سلام به خاطر استقامت
13 - سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقْبَى الدّار ِ(رعد۲۴) (فرشتگان هنگام دیدارِ بهشتیان به آنان مىگویند:) بخاطر استقامتى که کردید، بر شما درود باد. پس چه نیکوست سراى آخرت
بگویند بادا شما را سلام که بودید صابر به دنیا تمام
که تا یافتید این چنین پایدار نکومنزلى را به دار القرار
«بِمَا صَبَرْتُمْ» : به سبب صبری که کردید. و آن شکیبائی بر ناگواری ها، تحمّل اذیّت و آزارها، مبارزه با هواها و هوس ها، استقامت بر عقیده و ایمان، و غیره است. این آیه درباره ائمه اطهار (علیهمالسلام) و پیروان آنها نازل گردیده است . یکى از امتیازات بىنظیر قرآن، بیان پر محتواترین مطالب، در قالب سادهترین و مختصرترین کلمات است .
از (سَلامٌ عَلَیْکُمْ) که جملهاى بسیار کوتاه و آسان، امّا پرمحتوا و رساست و سابقهى آن به انبیاى گذشته همچون ابراهیم، نوح و آدم مىرسد.
سلام، یکى از نامهاى خدا، تهنیت خدا بر پیامبران، تبریک الهى بر بهشتیان، زمزمه فرشتگان، کلام بینالمللى تمام مسلمانان، شعار بهشتیان در این جهان و آن جهان، ذکرخالق و مخلوق، نداى وقت ورود و خروج، آغاز هر کلام در نامه و بیان است که هم بر مرده و زنده و هم بر بزرگ و کوچک گفته مىشود و پاسخ آن در هرحال واجب است. وقتى ما در پایان هر نماز مىگوییم:
(السّلامُ عَلیکَ اَیُّهَا النّبیّ وَ رَحمتُ اللهِ وَ بَرکاتُه)، با این سلام بر بهترین مخلوق و کسی که رحمت بر هر دو جهان دارد تهیّت و درود می فرستیم .
(السّلامُ عَلَینا وَ عَلى عِبادِ اللهِ الصّالِحین)، با این سلام تمام مرزهاى نژادى و امتیازات پوچ سنّ، جنسیّت، مال، مقام، زبان و زمان را در طول تاریخ در هم مىشکنیم و با همه بندگان صالح خدا ارتباط برقرار مىکنیم .
(السّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَت اللهِ وَ بَرَکاتُه) ، بر تمامی خلق مقابل خود هم درود و سلام می فرستیم. در روایات آمده است: گروهی از مردم پیش از رسیدگی به حساب، به بهشت می روند؛ وقتی فرشتگان علت را سؤال می کنند، پاسخ می شنوند که ما در دنیا بر اطاعت خداوند و بر مشکلات و مصایب صبر می کردیم و اهل شکیبایی بودیم. فرشتگان با «سَلامٌ عَلَیکُم» از آنان استقبال می کنند.
نکات درباره صبر
1. صبر را از خدا بخواهیم و آن را از خداوند بدانیم: «وَ ما صَبْرُکَ إِلّا بِاللّهِ» ؛
2. هدف از صبر را رضایت الهی قرار دهیم، نه خوشنامی و ..: «و لِرَبِّکَ فَاصْبِر» ؛
3. صبر از صفات انبیاست: «کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِین» ؛
4. صبر کلید بهشت است: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمّا یَأْتِکُمْ. . . » ؛
5. صبر در بلاها، راه شناخت مجاهدان و صابران است: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتّی نَعْلَمَ الُمجاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصّابِرِینَ» ؛
6. صبر، راه دریافت صلوات خداوند است: «وَ بَشِّرِ الصّابِرِینَ. . . أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» . شاید یکی از علل صلوات بر پیامبر و اهل بیت او این است که آنها صابرترین مردم بودند؛
7. جایگاه صبر نسبت به ایمان، به منزله ی سر برای بدن است. پیامبر : «الصَّبرُ مِن الایمان کَالرَّأس مِن البَدَن»
8. صبر، میزان درجات بهشتیان است: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» «أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا »
9. در سراسر قرآن، فقط در باره ی صابران، اجر بی حساب مطرح شده است: «إِنَّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»
10. قرآن مجید در کنار صبر، شکر را نیز مطرح و این اشاره به این است که در مشکلات هم باید شاکر بود: «لِکُلِّ صَبّارٍ شَکُورٍ»
الف. سرچشمه ی همه ی کمالات، صبر است: «بما صبرتم» ؛ در پایانِ هشت ویژگی اولوا الالباب، صبر بیان شده و فرشتگان نیز به دلیل صبر، بر صابران درود می فرستند.
ب. سلام کردن به هنگام ورود، شیوه ی فرشتگان: یدخلون علیهم، سلام علیکم
ج. به کسانی که پایداری و پشتکار دارند، احترام بگذاریم و با درود و سلام، آنان را تشویق و تقویت کنیم: سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ » ؛ در نظام الهی، درود و تهنیت بر اساس تلاش و تحمّل است، نه تملّق و گزافه: ؛ به فکر آسایش در سرای باقی باشیم که سرای دنیا فانی است: «فنعم عقبی الدار» .
سلام و امنیت، ورود به بهشت
14) إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ . ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ (حجر46) همانا پرهیزکاران در باغها و (کنار) چشمه سارانند. (به آنان خطاب مىشود:) با سلامت و امنیّت به باغ ها وارد شوید.
که بر متقین نیز در سرنوشت بود آب جارى و باغ بهشت
بگویند بادا شما را درود کنون ایمن آیید اینجا فرود
آنچه مهم است جمع شدن همهى نعمتها در یکجاست، زیرا در دنیا یکجا باغ هست، چشمه نیست و گاهى چشمه هست، باغ نیست و گاهى هر دو هست، سلامتى نیست و گاهى هر سه هست، امنیّت نیست و گاهى همه هست، ولى صفا و صمیمیّت نیست و گاهى همراه با انواع سختىها و رنجهاست و گاهى که انواع نعمتها یکجا جمع مىشود باید همه را رها کرد و رفت. لیکن در قیامت انواع نعمتهاى مادى و معنوى و اجتماعى و روانى همراه با ابدیّت است.
1) بشارت، در کنار آیات تهدید کنندهى قبل، یک ضرورت تربیتى است. (لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ ... إِنَّ الْمُتَّقِینَ ...)
2) دورى از گناه در این چند روزهى دنیا، کامیابى ابدى را به همراه دارد. (إِنَّ الْمُتَّقِینَ ... وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ)
3) نعمتهاى بهشتى، متنوع و متعدّد است. (جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ)
4) نعمتهاى بهشتى، بىنقص است. باغ با چشمه، سلامتى با امنیّت، برادرى با صمیمیّت، راحتى با دوام است. (لا یَمَسُّهُمْ فِیها نَصَبٌ)
5) نعمتهاى بهشت جامعیّت دارد. هم مادّى است مثل باغ و چشمه، هم روحى است مثل امنیّت و صفا، هم اجتماعى است مثل اخوت و برادرى و از همه بالاتر همراه با رضاى الهى و تبریک و تهنیت است. (اُدْخُلوها بِسَلامٍ)
6) کینه توزى با برادرى سازگار نیست. اول باید کینهها برطرف شود بعد برادرى محقق مىشود. (وَ نَزَعْنا ... إِخْواناً)
7) قهر و نارضایتى و عدم تحمّل یکدیگر، همه جا نشانه حقّ بودن یکى و باطل بودن دیگرى نیست. (إِنَّ الْمُتَّقِینَ ... نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍ )
(زیرا گاهى دو نفر با اینکه اهل بهشت هستند و هدفى مقدّس دارند، لیکن هر کدام از یک زاویه به مسئله مىنگرند و کار دیگرى را باطل مىپندارند و نسبت به او عصبانى مىشوند که در قیامت همه کدورتها با اراده خداوند زدوده مىشود)
در روایات آمده: گروهى از مردم قبل از رسیدگى به حساب، به بهشت مىروند، وقتى فرشتگان علت را سؤال مىکنند، جواب مىشنوند که ما در دنیا بر اطاعت خداوند و بر مشکلات و مصایب صبر مىکردیم و اهل شکیبایى بودیم. فرشتگان با شنیدن جواب، از آنان با (سَلامٌ عَلَیْکُمْ ... )استقبال مىکنند. امام صادق (علیه السلام) : ما اهل صبر هستیم، امّا شیعیان ما از ما صبورتر مىباشند. زیرا صبر ما بر چیزى است که مىدانیم، ولى آنان بر چیزى صبر مىکنند که مثل ما نمىدانند.
حدیث : ...... لَمَّا بُویِعَ بَعْدَ مَقْتَلِ عُثْمَانَ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَقَال… أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَایَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ وَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُهَا وَ وَجَدُوا رِیحَهَا وَ طِیبَهَا وَ قِیلَ لَهُمْ «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِین»
امیرالمومنین (علیه السلام) بعد از کشته شدن عثمان و بیعت مردم با وی، بر منبر رفته، خطبهای خواندند: بدانید که همانا تقوی مرکبی رام است که اهلش بر آن سوار میشوند و زمامش را به دست میدهد و آن ها را به بهشت وارد میکند، پس درهای بهشت را برایشان میگشایند و راحتی و پاکی آن را مییابند و بدان ها گفته میشود: «با سلامت داخل شوید در حالی که ایمناید» (حجر/۴۶). (الکافی، ج۸، ص۶۸ و نیز نهجالبلاغه، خطبه۱۶)
تفسیر المیزان : سلام در معنا نزدیک با امن است. با این فرق که امن عبارت است از خالی بودن مکان از هرچه مایه ترس است اما سلام یعنی محل طوری باشد که هر چه آدم در آن میبیند موافق طبعش باشد. در اسلام سلام دادن که در حقیقت اعلام امنیت از تعدى و ظلم از ناحیه سلام دهنده به شخصى است که به وى سلام مى دهد، شخص سلام دهنده به سلام گیرنده اعلام مى کند تو از ناحیه من در امانى و هیچگونه ظلمى و تجاوزى از من نسبت به خودت نخواهى دید
بهشتیان اهل صفا و صمیمیّت و سلام اند
15- وَ أُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ ( ابراهیم آیه 23 )
ولى مؤمنان به پروردگار نکوکار مردان پرهیزکار
بیایند یکسر به باغ جنان که جویست زیر درختان آن که
با عزت و احترامى تمام بمانند جاوید در آن مقام
و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، به باغهایى که از زیر درختانش نهرها جارى است داخل شوند آنان با اذن پرودگارشان براى همیشه در آن خواهند بود و تحیّت آنان به یکدیگر سلام است.
بهشتیان اهل صفا و صمیمیّت و سلاماند، نه نزاع و قهر.
در بهشت به هر سو بنگرى، سلام است. گاهى انسان، خود به جایى مىرود و گاهى دیگران مىآیند و او را با تشریفاتى مخصوص به آن جا مىبرند.
خداوند در این آیه مىفرماید: (وَ أُدْخِلَ) یعنى اهل بهشت به صورت ساده و معمولى داخل نمىشوند، بلکه آنان را با احترام و تشریفات به بهشت مىبرند. و نیز می فرماید: «تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا کَرِیمًا» ؛ درودشان روزى که دیدارش کنند سلام خواهد بود و براى آنان پاداشى نیکو آماده کرده است. (احزاب، آیه 44) این تحیت با خود لفظ زنده باد و تحیت بیان می شود و شخص مثلا می گوید: «حیاک الله » ؛ اما بهتر است که تحیت و زنده باد، با لفظی دیگر انجام شود که در قرآن از آن به «سلام» یاد شده است.
در آیهى( 72 سورهى زمر) نیز مىفرماید: متقینِ بهشتی گروه گروه به بهشت برده می شوند یا کشیده می شوند (وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً)
اما دربارهى دوزخیان مىخوانیم که آنان را با شکنجه به سوى عذاب مىبرند: (خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ) او را بگیرید و ببندید و سپس به دوزخ پرتاب کنید. اهل دوزخ، از یکدیگر متنفّر و بیزارند و همدیگر را نفرین مىکنند، ولى بهشتیان به یکدیگر سلام مىکنند. مؤمنان، همواره در بهشت خواهند بود. در بهشت، نهرهاى مختلفى وجود دارد:
الف: نهر آب: (أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ) ب: نهر شیر: (أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ)
ج: نهر شراب بهشتى: (أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ) د: نهر عسل: (وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى)
سلام پاداش
16- تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (نحل 32) آنان که (از آلودگىهاى شرک و گناه) پاکند، فرشتگانى که جانشان را مىستانند، مىگویند: سلام علیکم، درود بر شما باد. به پاداشِ آنچه انجام دادهاید، به بهشت داخل شوید.
ملائک از آنها چو گیرند جان بر آنها گشایند این سان زبان
چو پاکیزه ماندید ز اعمال زشت کنون پس درآیید اندر بهشت
مراد از (طَیِّبینَ) با توجّه به آیات قبل که در مورد اهل کفر و شرک بود کسانى هستند که اهل شرک و گناه نبودهاند و اینها همان متقین هستند. (طیب) پاک از هرگونه کدورت و ناخالصى و آراسته به کمالات و محاسن.
یعنی متقین کسانی هستند که ملائکه آن ها را قبض روح می نمایند، در حالیکه آنان از پلیدی ظلم، شرک و معاصی، عاری هستند (به خلاف مستکبران و ستمکاران ) و به آنان می گویند: درود بر شما (و این کلام امان دادن قولی آنان نسبت به متقین است) وارد بهشت شوید، به پاداش آن اعمال شایسته ای که در زندگی دنیا بر آن مداومت داشتید و این سخن ملائکه راهنمایی آن هاست به سوی بهشت .
۱) کیفر و پاداش بعضى، از همان لحظه مرگ آغاز مىشود (تَتَوَفَّاهُمُ...ادخُلُوا الْجَنَّةَ)
2) مرگ، نیستى نیست، گرفتن روح است. (تَتَوَفَّاهُمُ)
3) فرشتگان، مأموران الهىاند و خداوند براى هر کار مأمورانى دارد تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ
4) مرگ پاکان همراه با درود فرشتگان است. (تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ)
5) سلام کردن، شعار فرشتگان و ادبى آسمانى است. (یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ) در سلام، دعا، سلامتى و امنیّت وجود دارد)
6) بهشت را به بها دهند نه بهانه. (ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)
حدیث : از زید بن علی [فرزند امام سجاد (علیه السلام)]: در روز قیامت، منادی ندا میدهد: کجایند کسانی که فرشتگان آن ها را، در حالی که پاک و طیّب هستند، قبض روح میکنند، میگویند سلام بر شما؟ پس عدهای بلند میشوند در حالی که صورتهایشان نورانی است. به آن ها گفته میشوند: شما کیانید؟ میگویند: ما دوستداران امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) هستیم. خطاب میشود : به چه جهت او را دوست داشتید؟ میگویند : پروردگارا ! به خاطر اطاعتش نسبت به تو و به پیامبرت. به آن ها خطاب میشود : راست گفتید! «داخل بهشت شوید به خاطر آنچه که همواره انجام میدادید». (تفسیر فرات الکوفی، ص234)
سلام هنگام ملاقات خدا
17- تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً (احزاب ۴۴) تحیّت آنان در روزى که خدا را ملاقات کنند سلام است؛ و خداوند براى آنان پاداشى نیکو فراهم کرده است.
پذیرائى از مؤمنان در لقا سلامى است از سوى یکتا خدا
بر ایشان مهیاست اجرى کریم نکومزدى از کردگار حکیم
کلمهى (تحیت) از (حیات)، به معناى دعا کردن براى سلامتى و حیات دیگران است. مراد از (یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ)، (روز ملاقات)، روز رستاخیز است که با کنار رفتن پردهها، انسان به مقام شهود باطنى و دید قلبى مىرسد، گویا خدا را ملاقات مىکند.
۱- سلام، درودِ بهشتى و بهشتیان است. (تَحِیَّتُهُمْ ... سَلامٌ)
۲- پاداشهاى الهى، هم بزرگوارانه است، هم بزرگ و گرانقدر. (أَجْراً کَرِیماً)، (أَجْراً عَظِیماً)
3 – ملاقات با خدا بهترین پاداش است و عبادتِ مخلصین برای رفتن به بهشت نیست و برای نرفتن به جهنم گناه نمی کنند بلکه فقط آرزویشان دیدار و لقاء الله است. یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ
«حَیَّاکَ اللّه» (خدا برای تو زندگی قرار دهد) [در فارسی میگوییم: انشاءالله زنده باشی؛ خدا عمرت را زیاد کند] در قرآن کریم، کلمه «تحیّة» 6 بار و به صورت فعل 4 بار (حَیَّوْکَ بِما لَمْ یُحَیِّکَ، مجادله/8؛ حُیِّیتُمْ ... فَحَیُّوا، نساء/86) آمده است.
«تَحیّت» : یک نوع تهنیت گفتن است؛ تا حدّی که برخی گفتهاند حَیَّاکَ اللّه به معنای «سلام علیک» هم به کار میرود . وقتی به مسلمانان گفته میشود که بگویید «التَّحیاتُ لِله» یعنی توجه کنید که سلام و بقا و مُلک [حکومت و سلطنت] از آنِ خداست.
کلمه «تحیّة» بر وزن «تفعله» (تحیِیَة) بوده که دو حرف یآء در هم ادغام شده است. (النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج1، ص183)
پس ما را با تحیت و سلام خود نزدیک فرما و با پاداش بزرگ منشانهای از رحمتت بر ما منت گذار و ما را از جانب [حضرت] محمد با برترین صلوات بهرهمند ساز و «بر آن ها صلوات بفرست که همانا صلوات تو مایه آرامش آنان است» (توبه/103) و با صلوات او و صلوات اهل بیتش ما را پاک و تزکیه فرما و آنچه از علم و معرفت آنها به ما دادی نزد خودت مستقر و مقبول، و نه موقت و گذرا، قرار بده، ای رحمکنندهترین رحمکنندگان.
سلام اعرافیان بر بهشتیان
18- وَ بَینَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ وَ نادَوْا أَصحابَ الجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَیکُم لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُم یَطمَعُونَ (اعراف۴۶)
و میان آن دو (بهشتیان و دوزخیان) حجابى است و بر اعراف، (بلندى میان دوزخ و بهشت) مردانى هستند (از اولیاى خدا) که همه (اهل بهشت و جهنّم) را از سیمایشان مىشناسند و بهشتیان را که هنوز به بهشت وارد نشدهاند، ولى امیدوارند، ندا مىدهند که سلام بر شما باد.
بود پرده اى بین آن دو گروه که یک سوى آن زجر و یکسو شکوه
یکى پرده حائل بود آن میان جدا کرده کفار از مؤمنان
در اعراف هستند مردان پاک که سیماى آنهاست بس تابناک
برآرند بر اهل جنت ندا که بادا سلامى به روى شما
پس آن اهل اعراف یک همچو روز نگشتند داخل به جنت هنوز
ولى در دل خویش این انتظار کشند و ز شوقند بس بى قرار
نکته ها :
مراد از (حجاب) در این آیه، شاید همان دیوارى باشد که در آیهى( 13 سورهى حدید) مىخوانیم که میان بهشتیان و دوزخیان دیوارى زده مىشود که سمت بیرونى آن، عذاب و قسمت درونىاش رحمت است. (فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ)
(اعراف) جمع (عرف)، به معناى مکان بلند است.
در قرآن تنها در همین مورد از اعراف و اهل آن سخن به میان آمده و این سوره نیز به خاطر همین آیه اعراف نام گرفته است.
در روایات و تفاسیر، نظرات مختلفى دربارهى اهل اعراف به چشم مىخورد. برخى آنان را اولیاى خدا دانستهاند که بر بلندیى میان بهشت و جهنّم قرار مىگیرند و از سیماى مردم، همهى آن ها را مىشناسند، بهشتیان را سلام و تبریک مىگویند و از سرنوشت دوزخیان نگرانند؛
امّا برخى آنان را افراد ضعیفى معرّفى مىکنند که گناهان و عبادات مساوی دارند و منتظر لطف خدایند (آنگونه که از آیهى 106 سورهى توبه استفاده مىشود)،
یا افراد نابالغ، یا کافرانی که ندای ایمان و دین به آنها نرسیده و انسان های خوبی بوده اند، یا افراد مجنون و دیوانه که تکلیفی بر آنان نیست.
شاید بتوان گفت که صاحب و محور اصلى اعراف، اولیاى خدایند و افراد ضعیف، در حاشیه قرار دارند.
برخی معتقدند که نیکوکاران به بهشت مىروند و مجرمان به دوزخ، افراد متوسّط و ضعیف در اعراف گرفتار و منتظر سرنوشت مىمانند، ولى اولیاى خدا که بر اعراف قرار دارند، به کمک آنان برخاسته و شفاعت مىکنند.
این بیان از جمع نظریات مفسّران و روایات استفاده مىشود.
در روایات مىخوانیم که اصحاب اعراف شهدایى هستند که نواقصى در پرونده آنان است، یا افرادى هستند که خوبىها و بدىهاى آنان یکسان است، اگر خداوند آنان را به دوزخ ببرد به خاطر گناهانشان است و اگر به بهشت ببرد از رحمت اوست .
پیام ها
1) رفتار و خصلتهاى دنیوى، سیماى انسان را به گونهاى مىکند که در قیامت دیگران با نگاه او را مىشناسند. (یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ)
البتّه شناسایى به این شکل، در دنیا نیز ممکن است، چنان که خداوند در بارهى منافقان به پیامبر (صلى الله علیه و آله) مىفرماید: (وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ)
2) براى ورود به بهشت، لطف و عنایت الهى لازم است أَصْحابَ الْجَنَّةِ ... هُمْ یَطْمَعُونَ
اصحاب اعراف انسان هاى بزرگ و با شخصیتی هستند که بر همه آفریدگان اشراف دارند و اوّلین و آخرین را مىشناسند؛ چنان که در دنیا، اهل خیر و ایمان و اهل شرّ و طغیان را مى شناختند.
آنان بر بهشتیان درود مى فرستند و در قیامت که بسیارى در وحشت و اضطراب به سر مى برند، تسلّى دهنده دیگران هستند و روزى که فرمان و قدرت خدا نافذ است، آن ها هم به اذن خداوند داراى نفوذ و قدرت هستند،
از این رو براى ورود به بهشت فرمان مى دهند. همچنین گفته اند فرزندان کافران که در طفولیت مرده باشند، مردم زمان فترت، جنّیان با ایمان، کسانىکه در عبادت دچار خود بزرگ بینى مى شوند،
کسانىکه ارتکاب صغایر، آنان را در آخرین رتبه انسان ها قرار مى دهد و کفاره آن، مشکلات و نابسامانی هایى است که در دنیا مى بینند،
کسانى که تنها پدر یا مادر آنها از آنان خشنود باشد
و کسانى که بدون اجازه پدر به جهاد رفته اند، و کافر زاده هایی که دعوت حق را نشنیده اند و انسان های خوبی هستند، شامل اصحاب اعراف می شوند.
سلام خداحافظی با مشرکان
19- فَاصفَح عَنهُم وَ قُل سَلامٌ فَسَوفَ یَعلَمُون (زخرف 89) (اکنون که از هدایتشان نا امید شدهاى) پس از آنان روى گردان و بگو : بدرود. در آینده خواهند فهمید (که کیفرشان چیست؟)
نکردند چون دین حق را قبول تو صورت از آنان بتاب اى رسول
بگو بر سلامت، به هر ره روید بزودى بخواهید آگه شوید
در فرهنگ عرب، دو موقع سلام مىکنند؛ یکى هنگام ورود و ملاقات و دیگرى هنگام خروج و خداحافظى. چنانکه در پایانِ هر نماز مىگوییم: (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته). مراد از سلام در این آیه نیز سلامِ خداحافظى و متارکه است. در فارسى نیز یک درود داریم و یک بدرود.
1) مشرکان لجوج را به حال خویش رها کنید و با آنان منازعه نکنید. (فَاصْفَحْ عَنْهُمْ)
2) حتّى با مشرکان، زندگى همراه مسالمت لازم است. فَاصْفَحْ ... وَ قُلْ سَلامٌ
(کمترین انتظار دین از بشر همزیستى مسالمتآمیز اجتماعى است)
3) پیامبر اسلام تمام کارهاى خویش را به فرمان خداوند انجام مىداد.
4) خداوند مخالفان پیامبران را به کیفر سختى هشدار داده است.
(تفسیر المیزان – خلاصه)
(فَاصفَح عَنهُم وَ قُل سَلامٌ فَسَوفَ یَعلَمُون): (پس از ایشان در گذر و با آن ها وداع کن که بزودی خواهند دانست ) این آیه تهدید و وعیدی است نسبت به کفار و تسلی برای رسول خداست و در آن به پیامبر دستور می دهد که از آنان اعراض کند و با این کلام آن حضرت را از ایمان آنها مأیوس می کند و می فرماید:
با آن ها وداع کن، یعنی ترک مخاصمه و جدال نما چون آنها هرگز ایمان آور نیستند اما به زودی در قیامت حقیقت امر را خواهند فهمید.
در سوره ی احزاب هم خداوند به پیامبر می فرمایند : اطاعت کافران و منافقان را نکن و از آزار و اذیتشان درگذر و توکل کن به خدا و ....
پیغمبر (صلی الله علیه و آله) : اگر من فضیلت اهل بیتم را به آنها بگویم، ایمان نمیآورند. خداوند فرمود: از [تکذیب و انکار] آنان غمگین مباش. (نمل/۷۰) و بگو: «سلام بر شما»، امّا بهزودی خواهند دانست! پیغمبر (صلی الله علیه و آله) اندکی از فضیلت وصیّش تذکّر داد، و در دلها نفاق افتاد. در حالیکه رسول خداصلی الله علیه و آله آن نفاق و گفتار ایشان را میدانست. آیه (بلّغ) معرفی وصی و جانشین بعد از خود، مضمون همین سخنان می باشد. ( وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ).
سلام خدا و فرشتگان بر پیامبر رحمت
20- اِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسلِیمًا ﴿احزاب۵۶﴾
خدا و ملکهاى او بس سلام بر احمد (ص) فرستند هر صبح و شام
شما نیز اى مؤمنان به رب درودش فرستید هر صبح و شب
به تعظیم گوئید بر او سلام سلامش نمایید با احترام
خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستند اى اهل ایمان بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید. درود خداوند بر پیامبر عظیم الشان به معنای فرستادن رحمت ویژه از جانب حضرت حق است و حضرت پیوسته مورد عنایت و لطف بیکران الهی قرار گرفته و میگیرد. صلوات فرشتگان نیز به پاکی یادکردن آن حضرت و دعا و طلب رحمت برای او می باشد
«یُصَلُّونَ» : درود خدا بر محمّد عبارت است از نزول رحمت.
درود فرشتگان دعا و طلب آمرزش برای او است. «صَلُّوا عَلَیْهِ»: درود مؤمنان بر او، صلوات فرستادن است.
«سَلِّمُوا تَسْلِیماً» : سلام بگوئید سلام کردن، علّت تأکید (سَلِّمُوا) با (تَسْلِیماً) این است که در بخش صلوات، خدا و فرشتگان شرکت دارند و به منزله تأکید است و لذا تنها این قسمت به تأکید نیاز داشت.
معنی دیگر (سَلِّمُوا تَسْلِیماً) تسلیم فرمان و منقاد اوامر پیغمبر گشتن است.
فرق صَلّوا و سَلِّموا : «صَلّوا» امر به طلب رحمت و فرستادن درود بر پیامبرست. اما «سَلِّموا» احتمال ست:
الف: تسلیم برابر فرمان های پیامبرست؛ چنانچه درآیه ۶۵نساء در وصف مومنان آمده « ثُمَّ لایَجِدُوافی أَنفُسِهِم حَرَجًا مِّمَّا قَضَیتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسلِیمًا» مومنان کسانی ند که به داوری تو تن دهند و حتی در دل، از قضاوتت ناراحتی نداشته باشند و تسلیم مطلق گردند.
ب، سلام فرستادن بر پیامبر با عبارت السلام علیک یا رسول الله و مانند آن می باشد که محتوایش، تقاضای سلامت پیامبر از پیشگاه خداست. این دو معنا، تسلیم قولی و عملی برابر پیامبر(صلی الله علیه و آله) است
سلام همراه نزول گوساله بریان
21- وَ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُـشْرَى قَالُواْ سَلاَمًا قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاء بِعِجْلٍ حَنِیذٍ (هود 69) و همانا فرستادگان ما (که فرشتگانى به صورت انسان بودند)، ابراهیم را مژده آورده گفتند: سلام، (ابراهیم نیز) گفت: سلام. پس زمانى نگذشت که گوسالهى بریانى را (براى پذیرایى) نزد آنان آورد.
یکى روز یزدان به دور زمان ملکهاى خود را ز هفت آسمان
درآورد شکل بشر بس جمیل فرستاد سوى نبى خلیل
پس آنگه، فرستادگان خدا بدادند سوى خلیل این ندا
بگفتند بر او که بادت سلام نبى نیز دادى جواب کلام
ز گوساله بریان کبابى بکرد بیاورد در پیش آن چند مرد
بشرى و بشارت: مژده و خبر مسرت بخش که اثر آن در پوست و بشره چهره آشکار مى شود. «سلام» : سلام به معنى سلامت و کنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. سلام قولى در اسلام ، سلامت خواستن از خدا براى شخص است.
پیام ها
1) فرشتگان، به اذن الهى به صورت و شکل انسان در مىآیند. (جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ)
2) سخن را باید با سلام آغاز کرد. (قالُوا سَلاماً)
3) سلام را به نحو بهتر باید جواب داد.
(جملهى (سلام) جملهى اسمیّه است که دوام و ثبوت آن از جملهى فعلیّهى (قالُوا سَلاماً) بیشتر است)
4) در پذیرایى باید تسریع نمود. (فَما لَبِثَ)
5) پذیرایى از میهمان یک ارزش است، اگر چه ناشناس باشد. (جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ)
6) ابراهیم علیه السلام، میهمان دوست و سخاوتمند بود. (جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ)
7) از میهمان در مورد غذا سؤال نکنیم. (آیا غذا میل دارید؟ چه غذایى ... ؟) جاءَ بِعِجْلٍ)
8) در پذیرایى، خودمان مباشر باشیم. (جاءَ بِعِجْلٍ)
9) غذا را نزد میهمان ببریم، نه میهمان را به طرف غذا. (جاءَ بِعِجْلٍ)
10) پذیرایى از میهمان، مطلوب و ویژه باشد. (بِعِجْلٍ حَنِیذٍ)
سلام میهمانان به ابراهیم علیه السلام
هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ الْمُکْرَمِینَ . إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ (ذاریات25)
آیا داستان میهمانان گرامى ابراهیم به تو رسیده است؟
آنگاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند.
(ابراهیم در پاسخ) گفت: سلام، شما را نمىشناسم.
چو داخل بگشتند در بیت او سلامش بگفتند آنان نکو
بداد او جواب سلام از سپاس سپس گفت هستید خود ناشناس
گروهى از فرشتگان براى بشارت تولّد فرزند، به خانه حضرت ابراهیم وارد شدند.
امّا آن حضرت آنان را نشناخت ولى با این حال به خانه دعوت کرد و اسباب پذیرایى را فراهم نمود.
امّا چون دید که غذا نمىخورند، نگران شد و دلیل آن را پرسید و آنان خود را معرّفى کردند. در مواردى، فرشتگان به شکل انسان ظاهر شدهاند همچون:
نزول جبرئیل بر حضرت مریم، حضور هاروت و ماروت در حکومت سلیمان و نزول فرشتگان بر حضرت ابراهیم (علیه السلام) .
آداب مهمانى
1) مهمان، محترم است (ضَیْفِ ... الْمُکْرَمِینَ) مهمان، وقتى وارد شد، سلام کند (فَقالُوا سَلاماً) جواب سلام او لازم است (قالَ سَلامٌ)
2) صاحب خانه دور از چشم مهمان به سراغ تهیه غذا برود (فَراغَ) بهترین غذاها فراهم شود. (بِعِجْلٍ سَمِینٍ) غذا را در خانه و به کمک خانواده تهیه کنیم. (إِلى أَهْلِهِ)
3) پذیرایى سریع باشد. (فَجاءَ) حرف (فاء) نشانه سرعت و زمانى کوتاه است.
4) مهمان را نزد سفره نبریم، بلکه سفره را نزد مهمان بیاندازیم. (فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ)
5) از مهمان نپرسیم که غذا خوردهاى یا نه. (فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ) حضرت ابراهیم بدون پرسش به سراغ خانواده و تهیه غذا رفت .
6) شخصاً از مهمان پذیرایى کنیم. (فَجاءَ) (خود حضرت غذا آورد) غذا در دسترس مهمان باشد. (فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ)
7) مهمان غذا را بپذیرد و میل کند، که صاحب خانه دغدغه نداشته باشد. (أَ لا تَأْکُلُونَ)
8) اول پذیرایى، بعد گفتگو. فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ ... بعد پرسیدند: (فَما خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ)
9) اگر مهمان خبر تلخ و شیرینى دارد، اول خبر شیرین و سپس تلخ را عنوان کند. (بَشَّرُوهُ ...أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِینَ) (ابتدا بشارت فرزند سپس نزول عذاب بر مجرمان
پیام ها :
1) سرگذشت ابراهیم و مهمانان او شایان شنیدن و آموختن است. (هَلْ أَتاکَ)
2) در ارشاد و هدایت، هم از شیوه تمثیل استفاده کنیم و هم از شیوه داستان. (مثل أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ ...)
3) مهمانى، یک ارزش و گرامى داشتن مهمان، سیرهى ابراهیمى است ضَیْفِ إِبْراهِیمَ الْمُکْرَمِینَ
4) در سلام کردن، همهى واردان سلام کنند نه بعضى. (فَقالُوا سَلاماً)
5) سلام کردن، باید سریع و بلافاصله پس از ملاقات باشد. (فَقالُوا) حرف (فاء) نشانه سرعت و زمانى کوتاه است
6) آغاز سخن با سلام، یکادب آسمانى حتّى میان فرشتگان است. (فَقالُوا سَلاماً)
7) سلام دیگران را پاسخ دهیم گرچه ناشناس باشند. (قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ)
8) مهمان گرامى است، گرچه ناشناس باشد. (ضَیْفِ ... الْمُکْرَمِینَ ... قَوْمٌ مُنْکَرُونَ)
9) علم حضرت ابراهیم پیامبر، محدود بود. (قَوْمٌ مُنْکَرُونَ) (مهمانان را نشناخت)
10) از مهمانان ناشناس نیز پذیرایى کنیم. (قَوْمٌ مُنْکَرُونَ فَراغَ إِلى أَهْلِهِ ...)
11) آشپزخانه نباید در معرض دید مهمان باشد. (فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ( ...
12) زن و مرد در تهیه غذا و پذیرایى از مهمان، مشارکت کنند. (فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ)
13) میزبان باید نسبت به پذیرایى از میهمان و حالات او حسّاس باشد فَقَرَّبَهُ..قالَ أَلاتَأْکُلُونَ 14) فرشته حتّى اگر به صورت انسان در آید، غذا نمىخورد. (قالَ أَ لا تَأْکُلُونَ)
دنباله مطالب
به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی
از سال 1354 و بارگزاری آن در سال 1380 در سایت
تاریخی فرهنگی قرآنی
و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده
و به حول قوه الهی در مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.
نام : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336
کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر و 25 سال مدیریت مدرسه