تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

کتاب های منتشر شده

zarepoorketab.blog.ir 

بسم الله الرحمن الرحیم

ترجمه آیات اعجاز قرآنی به نظم (اشعار امید مجد)

بسم الله الرحمن الرحیم

اعجاز ،     پیشگوئی     و    شگفتی هایِ    قرآن

پدید آورنده :  محمود زارع‌پور

  فهرست مطالب

مقدمه نویسنده       قرآن معجزه ای ماندگار

در قرآن 20 نوع اعجاز وجود دارد            تأثیر «بسم‌الله‌الرحمن الرحیم» بر آب زمزم

معجزه های قرآن (کلمات )                   اعجاز عددی قرآن (ریاضی)

تولید مثل در گیاهان و گرده افشانی         زوجیت در گیاهان    در میوه    در همه چیز

سبزینه     وجود کلروفیل                         سخن گفتن با حیوانات      غریزه یا اختیار

 شعور و اختیار حشرات و پرندگان              تسبیح پرندگان

 غشای خارجی بدن مورچه را شیشه تشکیل داده           خلقت شتر

 شگفتی در زنبور عسل                                     نام پشه در قرآن

 سست ترین خانه و مهندسی ترین خانه (عنکبوت)             حرام بودن گوشت خوک و ...

 اعضای بدن در قرآن            اندیشه در خود انسان     راز اثر انگشت                                

تفکر در مراحل زندگی انسان           مفاهیم طبی در قرآن      

مراحل جنین (سونوگرافی قرآن)       اعضای گوش و چشم 

 آیات و علم روز «صلب» و «ترائب»     رابطه غم و کوری

نظم در منظومه شمسی       سیاره ی زمین و نیروی جاذبه       جاذبه زمین

شکاف‌های زمین          جو زمین      آفرینش کرات            نور زمین               

گسترش آسمان   زمین ، مادر انسان           فاصله ستارگان

ستارگان دنیائی شگرف     حرکات خورشید     سیر در زمین                   

جمع کردن آفرینش    حد فاصل دو دریا          هفت دریا

رتق  و  فتق (انفجار بزرگ)         انفجار بزرگ دخان    پیچیده شدن آسمان             

آسمان دارای بازگشت    آسمان مکانی محفوظ         آسمانی آراسته

حرکت در مسیر خمیده و تاریک    هفت آسمان

سختی تنفس در طبقات بالای جو     نیاز انسان به اکسیژن

مشرقین و مغربین          کرویت زمین حرکت کوه ها  کوه‌ها، میخ‌های زمین   

حرکت خورشید    اتم و ذره     خاموشی خورشید    نور خورشید و ماه             

نفوذ در آسمان ها در سوره رحمن    کارآیی آهن از سایر فلزات     شق القمر

تسخیر موجودات جهان براى انسان       خشکی ها از هم دور شده

یاران آتش       رنگ‌ها در قرآن       مراحل خلقت 

سختی تنفس در طبقات بالای جو    پوست جدید بر بدن       پوست و احساس درد

تنفس پوستی     پوسیدن استخوان ها    توجه به خوردنی ها     

ممنوعیت غذاهای غیربهداشتی (خبیث)      دوره زندگی انسان                                    

آفرینش به حق      قرآن و آفرینش     اعجاز سماوی و نجومی قرآن

امدادهای غیبی از نگاه قرآن       محفوظ ماندن قرآن از گزند آسیب و تحریف‌

وجود حضرت فاطمه (س)و ادامه نسل پیامبر (ص)        آینده از آنِ جانشینانِ خداست    

پیروزی امام زمان‌ عج و یاران آن حضرت       عدم ایمان ابولهب و مرگ او درحال کفر

حج پیامبر که به عمرة‌ القضا معروف شد      شکست مشرکان قریش که در مکّه پیش‌بینی شد  

پیروزی رومیان بر ایرانیان در کمتر از ۱۰ سال‌     وجود موجودهای زنده در خارج از زمین

طی الارض      نکات روانشناسی در قرآن

پیشگویی های قرآن از آینده         معراج از دیدگاه قرآن     امدادهای غیبی از نگاه قرآن

شگفتی های قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

اعجاز علمی قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

اعجاز علمی قرآن

 مقدمه نویسنده

قرآن کتاب آسمانی مسلمین و معجزه پیامبر خاتم میباشد. نزول قرآن به عنوان معجزه رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) علاوه بر هدایت انسانها نشانگر تمدن دین اسلام و توجه آن به مدنیّت می باشد که نشان پیامبری را به صورت کتابی مجلد و همیشگی برای تمامی بشر به ارمغان آورده است.

معجزه ای که گذر زمان از تازگی آن نکاسته و به دلیل ماندگاری این امتیاز را دارد که انسان ها در هر زمان و مکانی به این کتاب مقدس رجوع نموده و با بکارگیری اندکی تعقّل به انتخاب مسیر زندگانی خویش مبادرت ورزند. قرآن علی رغم معجزات و زیبایی های شکلی و محتوایی به صورت یک کتاب نازل یافت که بیش از همه با ختم رسالت و نیز تکامل بشریت همسو میباشد.                             .
از طرف دیگر در آن زمان هنر و مهارت اصلی و عمده اعراب سخنوری و شعر بوده، و زمانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) همه انسانها را به تحدی و آوردن سوره ای نظیر یک سوره از قرآن دعوت کرد.

امروزه با وجود گذشت 14 قرن، هنوز دشمنان اسلام و مستکبران نتوانسته اند سوره ای نظیر سوره های قرآن بیاورند و از راه های دیگر و خرج هزینه های فراوان برای تبلیغات ضد مسلمانان، چهره اسلام را در نزد جهانیان زشت جلوه دهند.‏
قرآن با اینکه در طول 23 سال و در موقعیت های مختلفی چون جنگ و صلح، ضعف و قدرت، آرامش و آشوب بر پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) نازل گشته ولی از هر گونه تحریف و تغییر به دور مانده و همچنین با توجه به اینکه نزول قرآن تدریجی بوده اما از انسجام درونی و لفظی برخوردار است. 

قرآن مجید به شهادت آیه( 42 فصلت) و( آیه 9 حجر) (اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذّکرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظونَ ) یعنی ما قرآن را نازل کردیم و ما آن را حافظیم.

با توجه به ویژگی های این کتاب آسمانی اهمیت توجه هر چه تمام تر به قرآن به چشم میخورد. قرآن مجموعه‌اى کامل از معارف، فضایل اخلاقى، قوانین اجتماعى، اقتصادی، سیاسی، قصص، تاریخ، اخبار غیبى، علمی و پیشگویی ... است که طىّ 23 سال در‌ حالات و شرایط و مکان هاى مختلف (مکه، مدینه، حضر، سفر، جنگ، صلح و‌. . .) نازل شده است‌.

ولیکن کوچکترین اختلاف و تناقض و فساد مضمون و سخافت بیان در آن یافت نمی شود و حسن اسلوب و سلاست و حلاوتى که در اول آن مشاهده می گردد؛ تا پایان آن حفظ گشته است. قرآن از مخاطب خویش می خواهد که در آیات الهی تدبر کند؛ تدبر بر حالات روحی ما اثر می گذارد و ناظر بر قلوب مخاطبین خویش است. آن هم نه بر روی هر قلبی، بلکه قلب اولی الالباب، (کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُواْ ءَایَاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب )(ص، 29)

اگر از یکنفر یهودی یا مسیحی بخواهیم که معجزه حضرت موسی (علیه السلام) یا حضرت عیسی(علیه السلام) را به ما نشان دهد، خواهد گفت: من چیزی ندارم که به شما نشان دهم و نمی‌توانم عصای موسی(علیه السلام) را برای شما حاضر کنم و نمی‌توانم حضرت عیسی(علیه السلام) را دعوت کنم تا جلوی چشمان شما مردگان را زنده و بیماران را شفا دهد، تنها می‌توانم گزارشی تاریخی از معجزات آنان را ارایه دهم. (زیرا تورات و انجیل تحریف شده هستند و سخن واحد ندارند و از معجزات دیگر چیزی قابل ارائه نیست.)

ولی اگر از یک مسلمان راجع به بزرگترین معجزه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) بپرسند، خواهد گفت: مهمترین معجزه او قرآن کریم است که در میان ما همچنان باقی است و مردم می‌توانند در آیات و معجزاتش تحقیق و جستجو کنند. و یا شق القمر که غیر از یاران پیامبر که ملاحظه کرده اند امروزه هم دانشمندان آثار آن را در شکل ماه کشف کرده اند. و ....  

کتاب حاضر تلاش دارد که کلیه معجزات علمی (نباتات، سماوات، زمین، سیارات و کُرات، اعضای شگفت انگیز بدن انسان، عجایب حیوانات و حشرات) و (خبر از گذشتگان برای عبرت آموزی، و خبر از عاقبت جهان هستی و آینده ی بشر و .....) با استفاده از تفاسیر و روایات و سخنان دانشمندان در رشته های مختلف و مرتبط، را اشاره نماید. البته این اعجاز تا اکنون برای بشر معلوم گشته و مطمئنا بیش از این نوشتار در قرآن معجزه می باشد زیراکه با پیشرفت علم آیات قرآن ظاهرا معنا پیدا می کنند و مشخص می شوند                                مؤلف : محمود زارع پور

قرآن معجزه ای ماندگار

در قرآن تمامی علوم بشر نهفته و فقط انسان قدرت و توانایی درک و تفسیر آنرا ندارد که گذشت زمان و پیشرفت علم پرده از اسرار این آیات بر می دارد.

نظیر این آیات قرآن 

 الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ

 وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّی عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ

 ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً....        

  أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

در واقع این آیات بخشی از علم نجوم را بیان می کند و حقیقت حرکت خورشید و ماه، کسوف و خسوف و شب و روز را کسی می تواند درک کند که هیئت ترکیب آسمان ها و زمین را بداند و این به نوبه خود دانشی است که در قرن های بعدی کشف گردید. و یا در مورد خلقت انسان و یا تسبیح کلیه موجودات بیان می کند. ضرورتی ندارد که قرآن همه مسائل علوم تجربی، عقلی و نقلی را به تفضیلات و فرمول های آن ها، بیان کرده باشد، بلکه سیر در ملکوت و تفکر در صنع الهی دارد، تا به هدف تربیت و تزکیه انسانها، نایل شد و بعید نیست منظور از بیان همه چیز در قرآن، مسائل دینی و هدایتی مردم باشد.‏ 

هدف قرآن، تربیت معنوی انسان است و در این راه لازم نیست همه معارف تجربی و غیر تجربی را برای بشر بیان کند، چون انسان عقل و احساس دارد و خود می تواند مسائل تجربی و طبیعی را به دست آورد. هدف نزول قرآن هدایت و رهبری بشر به سوی خدا و رستاخیز و فضایل اخلاقی است، ولی گاهی قرآن ضمن رهبری بشر به مبدأ و معاد، پرده از اسراری برداشته که قبل از تحول اخیر علمی، هیچ کس از آن آگاه نبوده  است.

«معجزه » در اصطلاح: این است که مدعى منصبى از مناصب الهى، براى اثبات صحت ادعا و گفتارش، کارى را انجام دهد که خارق قوانین طبیعى است و دیگران از انجام دادن آن عاجزند.

چون خداوند، بعد از خاتم انبیا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) امامان معصوم(علیهم السلام) را مجریان شریعت و جانشینان طریقت آن حضرت و حجّت خویش در روى زمین قرار داده تا راه هدایت را بر مردم هموار کنند. و از آن جا که همواره در طول تاریخ، مدعیان دروغین نبوّت و امامت، واقعیّت را بر مردم مشتبه میکردند و مردم را به گمراهى و ضلالت می کشاندند.

لازم است که راهى براى شناخت امام و حجّت، قرار داده شود. این راه و علامت، همان است که در اصطلاح متکلمان، «معجزه» خوانده مى شود و در اصطلاح قرآن، «بیّنه» و «آیه» نامیده مى شود. البته آن کاری را که ائمه معصومین (علیهم السلام) انجام می دادند معجزه نیست بلکه «کرامات» می باشد.

قرآن کریم از ابعاد و زوایای مختلف مانند وضع قوانین‌، طرح مسائل تاریخی‌، پیشگویی‌ها و اخبار غیبی‌، علوم روز و مسائل ناشناختة علمی در عصر قرآن‌، معارف و طرح مسائل عقیدتی و... معجزه است. 

الف: قرآن کریم مشحون از زیباترین تشبیهات‌، استعارات و تمثیل‌هاست‌.

بنیاد فنون بلاغت و صنایع ادبی‌، یعنی دانش معانی‌، بیان‌، بدیع‌، رهین کاربردهای قرآنی است‌; امّا در عین حال معیارهای اساسی حقیقت‌گویی‌، خردمحوری‌، ارزش‌های انسانی و اخلاقی‌، همواره مورد توجه و مراعات است‌.

مثال حقّ، به آب و باطل به کفِ روى آب - شجره‌ى طیّبه و باطل به شجره‌ى خبیثه - تشبیه اعمال کفّار به خاکسترى در برابر تندباد

– و یا تشبیه کارهاى آنان، به سراب - تشبیه بت‌ها و طاغوت‌ها به خانه عنکبوت

 - مثال پشه و مگس و عجایب خلقت – مراحل آفرینش انسان -  مثال از منظومه شمسی

-  مثال دانشمند بى‌عمل به الاغى که کتاب حمل مى‌کند.                  

 ب‌: اعجاز از جهت بیان مسائل ناشناخته علمی

در عصر قرآن مانند: خبر از حرکت زمین (نمل88);

 توازن قوه جاذبه و دافعه در کرات آسمانی (رعد2);

حرکت منظومه شمسی (یس‌38 و40); گسترش جهان (ذاریات47);

زندگی در کرات دیگر (شوری29); زوجیت گیاهان (طه53);

علل نزول باران و تگرگ (نور43); و...

ج‌: اعجاز از جهت پیش‌گویی‌ها و اخبار غیبی‌ :

 پیروزی رومیان بر ایرانیان در کمتر از 10سال‌;

- شکست مشرکان قریش که در مکّه پیش‌بینی شد; (قمر44 و 45)

 - وجود حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  و ادامه نسل پیامبر(صلی الله علیه و آله) (سوره کوثر)

- عدم ایمان ابولهب و مرگ او در حال کفر، (سوره تبت‌)

- امدادهای غیبی که خدا در جنگ ها وعده داده و....درانتهای کتاب مشروح می آید.

عناوینی که در قرآن به عنوان اعجاز وجود دارد

1 - اعجاز از نظر «بلاغت و امی» (معانی و حسن عبارت که مجموعاً به فصاحت بیان تعبیر می شود) و از جانب فردی که اُمّی می باشد و معلمی نداشته اند آمده است.

2- اعجاز قرآن از نظر «معانی»، قرآن معانی بلند و مطالب پیچیده را در یک عبارت کوتاه بیان فرموده که هیچکس قادر به بیان آن نیست .

3- اعجاز از نظر «محفوظ ماندن» قرآن از گزند آسیب و تحریف‌ (حجر9)

4- اعجاز قرآن از نظر «کثرت معانی» که بشر قادر به ایراد آن نیست. که با پیشرفت علم معنا پیدا می کند.

5- اعجاز قرآن از نظر« جمع علوم» که بشر به آن احاطه ندارد.

6- اعجاز قرآن از نظر «برهان و دلایل بر توحید». تمام آیات دال بر توحید و یگانه پرستی است.

7- اعجاز قرآن از نظر «امدادهای غیبی» . و احاطه بر اخبار و منویات و اندیشه و افکار انسان ها.

8- اعجاز قرآن از نظر خبر دادن از «ضمائر قلوب مردم» که جز خدا کسی را بر آن وقوف نیست.

9- اعجاز قرآن از نظر «نکات روانشناسی» .

10- اعجاز قرآن از نظر «چگونگی و پیدایش جهان هستی» .

11- اعجاز قرآن در «امکان» طی الارض در گذشته و حال . حضرت سلیمان (علیه السلام)

12- اعجاز قرآن از نظر «کثرت تلاوت »، که هر اندازه قرآن بیشتر تلاوت گردد نه از فصاحت آن در ذوق سلیم کسر می شود و نه ملالت می آورد و طبع بشر مایل تر به تلاوت و فهم آن است.

13- اعجاز قرآن از نظر «ترتیب کلام» ، در سخن گفتن نثر،

14- اعجاز قرآن از نظر عجز معارضه «ناتوانی مقابله کردن» ملل گوناگون با آن که هر چند کوشش و پشتیبانی از یکدیگر کردند نتوانستند حتی یک آیه نظیر آن بیاورند.

15- اعجاز قرآن از نظر معراج پیامبر. پیشگوئی از آینده و تاریخ گذشتگان و پیامبران.

16- اعجاز سماوی و در ارتباط با اجزای منظومه شمسی. شگفتی های اعضای بدن و طبی و سونوگرافی قرآن.

اعجاز جانوران و حیوانات و حشرات و عجایب خلقت و زندگی. اعجاز نباتی و گیاهان متنوع و زوجیت و .....

تأثیر «بسم‌الله‌الرحمن الرحیم» بر آب زمزم

ماسارو ایموتو، رئیس مرکز پژوهشی «هادو» توکیو در تحقیقی جامع با استفاده از فن‌آوری نانو، تأثیر تلاوت آیه «بسم ‌الله ‌الرحمن الرحیم» بر آب زمزم را مورد بررسی‌ قرار داد. در این تحقیق به نتایج ارزنده و عجیبی دست‌ یافت، تلاوت آن تأثیر عجیبی بر روی بلورهای آب زمزم دارد به طوری که هنگام تلاوت این آیه حباب‌های زیبایی بر روی آب تشکیل ‌می‌شود .

 «آب زمزم» ویژگی‌های خاصی دارد که تغییر در آن امکان ‌پذیر نیست این آب ویژگی‌های منحصر به فردی دارد. که در سایر آب‌ها یافت ‌نمی‌شود. با توجه به آزمایش‌ها و مطالعات زیادی که بر روی آب زمزم انجام‌‌ شد، این نتیجه به دست ‌آمد که اگر یک قطره از آب زمزم با هزار قطره آب معمولی مخلوط ‌شود، بلورهای تشکیل ‌دهنده آن تغییر شکل‌ داده و خاصیت آب زمزم را پیدا می‌کنند.

زمینه اندیشه (أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا ) (حج46) آیا در زمین به سیر و سفر نمی پردازید تا دل های شما در اندیشه فرو رود... از موضوعات مهمی که اندیشه ما را شکوفا می کند، دقت در فراز و نشیب اقوام گذشته که با چراغ نورانی، می توانیم برای آینده ی خودمان بهترین تصمیم ها را بگیریم. بین افرادی که از فرصت خود بهره گرفته و به مراحل علم و معرفت رسیدند.

درک حقایق چگونه مى‏توانیم حقایق را آنگونه که هست، ببینیم؟ (اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ) (بقره282) از خداوند پروا کنید تا خدا، حقیقت را به شما بیاموزد. تقوى به معناى دورى از انواع بدى‌‏ها و زشتى‏‌هاست. آرى، افراد آلوده از درک بسیارى حقایق محرومند. کسى که تعصّب قومى، حزبى، نژادى و... دارد، حق را آن‌گونه که هست نمى‏‌فهمد. آئینه دل نیز باید صیقلى باشد تا معارف را درک کند. دل‌‏هاى کینه‌دار مثل ظرف‌‏هاى آلوده است که اگر آب تمیز هم در آن ریخته شود، آلوده مى‌‏شود. گناه غبارى است که نمى‌‏گذارد انسان واقع بین باشد.

معجزه های قرآن (کلمات)

الف) کلمه (امام) به معنای رهبر و زمامدار الهی به صورت مفرد و جمع ۱۲ بار در قرآن کریم تکرار شده که مطابق است با روایات نقل شده از پیامبر (صلی الله علیه و آله) از طریق شیعه و سنی مبنی بر اینکه تعداد امامان بعد از ایشان ۱۲ نفر میباشند.

یکی از آیات قرآن که کلمه امام در ‌آن آمده است، یس آ‌یه ۱۲ میباشد (وَ کُلَّ شَیْیءٍ اَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ) و ما هر چیزی را در امام روشنگری جمع نموده ایم. 
ب) کلمه (شهر) یعنی ماه، 
۱۲ بار در قرآن تکرار شده که مساوی تعداد ماههای یکسال است. 

پ) کلمه (یوم) روز، ۳۶۵ بار در قرآن تکرار شده که مساوی تعداد روزهای یکسال شمسی. 
ت) کلمه (ساعه) 
۴۸ بار در قرآن کریم تکرار شده که در ۲۴ مورد قبل از آن یکی از حروف ذکر شده و در 24 مورد دیگر قبل از آن حرفی وجود ندارد. مطابق است با تعداد ساعات یک شبانه روز
ث) کلمه (سجد) و مشتقات آن 
۳۴ بار تکرار شده که این عدد برابر با تعداد سجده های واجب روزانه . 

و) عبارت  (حزب الله (و عبارت) حزب الشیطان) ( هر کدام ۳ بار تکرار شده )

 ز)  کلمه  (سرور (به معنای شادی و کلمه (حزن (به معنای غم و اندوه هر کدام ۴ بار تکرار شده
ح) کلمه  (الحَر (به معنای گرما و کلمه) البر (به معنای سرما هر کدام ۴ بار تکرار شده
ط)  کلمه  (رجل (به معنای مرد مساوی کلمه) امراه (به معنای زن هر کدام ۲۴ بار آمده .
ک) کلمه  (ملائکه (و کلمه) شیطان (به معنای اهریمن و یا جن هر کدام ۸۸ بار تکرار شده.
ل) کلمه (استعاذه (یعنی پناه بردن و کلمه (ابلیس (به معنای شیطان هر کدام ۱۱ بار بکار رفته.
م) کلمه  (آخرت (و کلمه) دنیا) هر کدام ۱۱۵ بار تکرار شده
ن) کلمه (الحسنات ( خوبی ها و کلمه (سیئات ( گناهان هر کدام ۱۸۰ بار تکرار شده...  و .........

اعجاز عددی قرآن (ریاضی)

 1- اولین آیه قرآن (بسم الله الرحمن الرحیم) دارای 19 حرف است

2- قرآن مجید از 114 سوره تشکیل شده و این عدد به 19 قابل تقسیم. (6× 19). 3

3- اولین سوره ای که نازل شد 5 آیه اولی (سوره علق) که شامل 19 کلمه 19مین سوره از آخر قرآن. (96 مین سوره)

 4- دومین بار 9 آیه. قلم (68 مین سوره) نازل شده که شامل 38 کلمه (2 × 19)

 5 - سوره علق 19 آیه دارد.  سوره علق 285 حرف (15× 19) دارد.

 6- این 19 کلمه، 76 حرف (4× 19) دارد که ضریب تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است.

 7- حروف مقطعه یا به تنهائی یا جمع آن در سوره مربوط به خود، ضریب 19 میباشند.  مثال: در سوره  یس تعداد حروف «ی» و «س» 285 میباشد= ( 15×19)، الم؛ الر؛ حم و....

8- کلمه هائی که از نظر معنی با همدیگر تناسب دارند یکسان به کار رفته اند: کلمه “دنیا “ 115 بار و کلمه “آخرت“ هم 115 بار . کلماتی نظیر، حیوه و موت – و ..... همه ضریب 19 میباشند.

9- چهارمین بار که جبرئیل فرود آمد 30 آیه اولی سوره مدثر (شماره 74) را آورد که آخرین آیه آن «بر آن دوزخ 19 فرشته موکلند» می باشد. (آیه 30)

10- سوره قاف که با حرف ق شروع می شود (شماره 50 ) شامل 57 (3×19) حروف ق است                                                     .
11- کلمه الله 2698 مرتبه در قرآن تکرار شده که مضربی از عدد 19 است (142 × 19 )

  نتیجه اینکه :  

در تاریخ ، کتابی سراغ نداریم که مانند قرآن طبق یک سیستم عددی تنظیم شده باشد برای اینکه قرآن محفوط بماند و ادعای خود قرآن از تحریف؛ نظم حروف با سیتم اعداد ارتباطی دارد تا برای بشر تا مادامی که با قرآن سر و کار دارد مطمئن از کم یا اضافه شدن حرف یا کلمه ای باشد ...... با این حساب آیا میتوان قرآن را تحریف دانست یا تغییر داد. در تاریخ، کتابی سراغ نداریم که مانند قرآن طبق یک سیستم عددی تنظیم شده باشد. برای اینکه قرآن محفوط بماند.

تولید مثل در گیاهان :

1. بادهای بارور :

وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَیْناکُمُوهُ و َما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ حجر 22

و ما بادهای باردار کننده (رحم طبیعت) را فرستادیم، آن‌گاه باران را از آسمان فرود آوردیم تا به آن آب، شما را سیراب گردانیدیم و گر نه شما نمی‌توانستید آبهایی (برای وقت حاجت خود در هر جای زمین از کوه و دره و بیابان و صحرا) منبع ساخته و جاری سازید.

خدا بادهایی فرستد دگر          که با آن شوند ابرها بارور

خود از آسمان آب آورده ایم     از آن چشمه سیرابتان کرده ایم

شما بیش و کم کن بر آن نیستید      ز ما هست مخزن شما کیستید؟22

ممکن است اشاره آیه به تأثیر باد در لقاح ابرها و بارور شدن آنها باشد که نزول باران و برف، بدون عمل لقاح، انجام نمی گیرد این پدیده ی شگفت اخیرا کشف شده است.

 اوایل قرن 19 با پیدایش میکروسکوپ دانشمندان کشف کردند که تولید مثل گیاهان بر اساس تلقیح ذرات ذره بینی به نام گرده است که عامل انتقال آن، حشرات یا جریان هوا (باد) و یا خود انسان می باشد.

ریاح: ریح: باد. ریاح: بادها.

لَواقِحَ از «لقاح» به معناى بارور کردن ابرها، از طریق پیوند ابرهاى مثبت و منفى است و یا به معناى بارور کردن گیاهان، از طریق انتقال گرده‌هاى گیاهان است.

  در (آیه 41 سوره ذاریات) مى‌خوانیم که گاهى باد عقیم و بى‌فایده است و گاهى سرچشمه برکات مى‌شود. همان گونه که در آیه 43 سوره نور مى‌خوانیم:

(أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ) آیا نمى‌بینى که خداوند ابرهاى ‌پراکنده را سوق مى‌دهد، سپس به یکدیگر متّصل مى‌کند، سپس آنها را متراکم مى‌کند، پس مى‌بینى که باران از میان آنها بیرون مى‌آید.

انسان براى مدّت طولانى نه مى‌تواند آب را در ابرها نگاه دارد و نه روى زمین، چون فرو مى‌رود و نه در درّه‌هاى سنگى، چون بخار مى‌شود.

زوجیت در گیاهان

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَ سَلَکَ لَکُمْ فِیها سُبُلًا وَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجًا مِّن نَّباتٍ شَتّى (طه 53) همان خدایی که زمین را آسایشگاه شما قرار داد و در آن راه ها برای شما پدید آورد؛ و هم از آسمان آب نازل کرد تا به آن آب آسمانی انواع نباتات مختلف از زمین برویانیدیم.

وَ أَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ لقمان10 (انبتنا) رویاندیم (در زمین از هر چیزی زوج) 

    زمین را بگسترد و دادی قرار          محل رفاه شما ، کردگار

بسی راهها در زمین آفرید         که بهر گذار و سفر شد پدید

فرستاد آب خوش از آسمان              برویند اینک نباتات از آن طه53

وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ لقمان10

فرستاد باران ز نیلی سپهر        نباتات(نر و ماده) رویاند از آب مهر9

حضرت موسى (علیه السلام) در معرفى خداوند به فرعون فرمود: پروردگار ما کسى است که همه چیز را آفرید و هدایت کرد، و در این آیات به نمونه‌هایى از هدایت الهى در طبیعت اشاره مى‌فرماید: زمینى که مهد آسایش انسان‌هاست، راه هاى زمینى که وسیله ارتباط و اتصال مناطق به یکدیگرند، باران و گیاهان گوناگون که قانون زوجیّت را به همراه دارند.

 زمانى نعمت‌هاى خداوند متعال را بهتر مى‌شناسیم که خلاف آن را فرض نماییم، مثلًا اگر این زمین، آرام نبود و حرکتش کُند یا تند بود، باران نمى‌بارید یا زمین آن را جذب نمى‌کرد، روئیدنى‌ها و چشمه‌ها در آن نبود، و یا ... آیا باز هم «مَهد» به شمار مى‌رفت؟!

در سال 1731 میلادی، دانشمند سوئدی «کارل لینه» نظریه خود را مبنی بر وجود زوجیت در بین گیاهان اعلام کرد که تعجب بسیاری را برانگیخت. بعد از مدتی، کتاب وی از طرف کلیسا ممنوع شد. به هرحال دیری ‌نپایید که این نظریه، مورد قبول و تایید مجامع علمی قرار گرفت و هم اکنون همه آن را پذیرفته‌اند. با آنکه همه می‌دانیم، قرآن یک کتاب علمی نیست که هدف از آن تبیین علوم مختلف باشد، ولی در راستای تأمین اصلی‌ترین هدف خود، یعنی هدایت انسان ها، در مواردی نکاتی را یاد‌آور شده است که حکایت از عظمت منبع وحی و اعجاز قرآن کریم دارد

زوجیت میوه

   وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ وَ أَنْهارًا وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ رعد 3  و اوست خدایی که بساط زمین را بگسترد و در آن کوه ها برافراشت و نهرها جاری ساخت و از هرگونه میوه یک جفت پدید آورد، شب تار را به روز روشن بپوشاند، همانا در این امور متفکران را دلایلی روشن (بر قدرت آفریدگار) است.

زمین را بگسترد یزدان چو خواست    در آن کوه ها را برافراشت راست

در آن ساخت جاری بسی جوی آب      بسی میوه ها شد برون از تراب

همه چیز را خلق فرمود جفت          چه باشد عیان و چه باشد نهفت

چنین روز روشن بدان شام تار               بپوشاند با حکمتش کردگار

همانا بر آن کس که باشد فکور              بسی آیه ها هست در امور 3

آیه قبل درباره‌ى آسمان‌ها بود و این آیه در مورد زمین و نعمت‌هاى زمینى است.

گرچه «لینه» دانشمند گیاه‌شناس، در قرن 18 موفق به کشف قانون زوجیّت گیاهان شد، امّا اسلام در هزار و چند صد سال قبل به این نکته اشاره کرده است.

جمله‌ «مَدَّ الْأَرْضَ» شاید به بیرون کشیده شدن زمین از زیر آب اشاره دارد که در روایات به نام «دَحْو الارض» آمده است.

این احتمال با نظریه زمین‌شناسان امروزى که مى‌گویند: زمین ابتدا در زیر آب قرار داشته، مطابقت دارد. (و اللَّه العالم‌) .                                             

نظام آفرینش بر اساس زوجیّت است:

الف: زوجیّت در نباتات «وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ»

ب: زوجیّت در حیوانات «وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً»

ج: زوجیّت در انسان «خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً»

د: زوجیّت در همه چیز «وَ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ»

زوجیت همه چیز

وَ السَّماءَ بَنَیْناها بِأَیْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ 47  

و آسمان را با قدرتى وصف‌ناپذیر بنا کردیم، و ما گسترش دهنده‌ایم.  

وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ48 

و زمین را گسترانیدیم، پس چه نیکو گسترش دهنده‌ایم.

وَ مِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ذاریات 49

و از هر چیزی دو زوج (نر و ماده) آفریدیم باشد که یاد کنید و پند گیرید.                                        

به قدرت برافراشتیم آسمان               ز ما هست گسترش بی گمان 47

زمین را چو فرشی بگسترده ایم           چه نیکو چنین کار را کرده ایم 48

بلی هر چه را کردگار آفرید              نر و ماده ز آغاز کردی پدید

امیدست حق را به یاد آورید           بدین حکمت کار او پی برید 49

«زَوْجَیْنِ»: یک جفت نر و ماده در جهان جانداران و گیاهان و جمادات و غیره . قانون زوجیّت در همه چیز حاکم است.

مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ ... زَوْجَیْنِ‌ (زایندگى و استمرار حیات و زندگى، به خاطر زوجیّت است.)

طرح پدیده‌هاى طبیعى در قرآن، به خاطر پندآموزى و غفلت‌زدائى است. «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»

گاهی قرآن سخن از زوجیت میوه‌ها می‌گوید. در مرتبه بعدی از زوجیت گیاهان می‌گوید.

 در مرتبه بعدی از زوجیت چیزهایی می‌گوید که انسان‌ها نمی‌دانند. در مرتبه بعدی از زوجیت همه اشیای جهان می‌گوید.                                   .
هدف نهایی بیان زوجیت تذکر نشانه‌های الهی و به کار انداختن اندیشه ی انسان است « ان فی ذلک لآیة ان فی لآیات لقوم یتفکرون»

تاریخچه :‌ دانشمندان کشف کردند که ماده از تراکم انرژی به صورت ذرات بی‌نهایت ریزی که اتم نامیده می‌شود، تشکیل یافته است و پس از گذشت مدتی مسأله ی زوجیت به همه اشیاء سرایت داده شد؛

چرا که دانشمندان کشف کردند که واحد ساختمانی موجودات یعنی اتم از الکترونها (با بار منفی) و پروتون‌ها (با بار مثبت) تشکیل شده است.

سبزینه

 الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (یس 80) آن خدایی که از درخت سبز و تر برای انتفاع شما آتش قرار داده که (برای حاجتی که خواهید) بر می‌افروزید.

درون درختی که بُد سبز فام           یگانه خداوند والامقام

بدادست خود آتشی را قرار         فروزید آن را به هنگام کار 80

«نَاراً» : مراد انرژی ذخیره شده آفتاب بر اثر فتوسنتز در چوب های درختان است که بر اثر اصطکاک و مالش، به صورت جرقّه الکتریسیته ظاهر می‌شود و باعث روشن شدن آتش می‌گردد، یا با سوزاندن چوب ها، انرژی نهان در آنها آزاد می‌شود، و نور و حرارت اندوخته و پنهان در ذرّات پیکره درختان، دیگر بار به صورت روشنائی و گرما جلوه‌گر می‌آید.

«مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»  ممکن است تصور کنیم که آتش از درخت خشک شده برمی خیزد . خداوند جمع میان اضداد مى‌کند، آب و آتش که با یکدیگر سازگارى ندارند. رستاخیز انرژی ها ! در ادامه بحث پیرامون مسأله امکان معاد مى‏فرماید:

«همان کسى که براى شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله آن آتش مى‏افروزید» قادر است که بر این استخوان هاى پوسیده بار دیگر لباس حیات بپوشاند.

یکى از کارهاى مهم گیاهان مسأله «کربن گیرى» از هوا، و ساختن «سلولز نباتى» است. این سلولز یاخته‏هاى درختان و گیاهان (گاز کربن) را از هوا گرفته و آن را تجزیه مى‏کنند، اکسیژن آن را آزاد ساخته، و کربن را در وجود خود نگاه مى‏دارد، و سپس آن را با آب ترکیب کرده و چوب درختان را از آن مى‏سازد.

نور و حرارتى که در این فضا پراکنده مى‏شود و برگ درختان و چوب هاى آنها را نوازش و پرورش مى‏دهد هرگز نابود نشده است، بلکه تغییر چهره داده، و دور از چشم ما انسان ها در درون ذرات چوب و شاخه و برگ درختان پنهان شده است، و هنگامى که یک شعله آتش به چوب خشکیده مى‏رسد، رستاخیز آنها شروع مى‏شود، و تمام آنچه از انرژى آفتاب در درخت پنهان بود در آن لحظه «حشر و نشورش» ظاهر مى‏گردد، بى‏آنکه حتى به اندازه روشنایى یک شمع در یک زمان کوتاه از آن کم شده باشد!

زیرا بار دیگر کربن با اکسیژن هوا ترکیب شده و گاز کربن را تشکیل مى‏دهد، و اکسیژن و ئیدروژن (مقدارى آب) آزاد مى‏گردد.

وجود کلروفیل

هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ وَ جَنّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍنِ انْظُرُوا إِلى‌ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فِی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ انعام 99 

و او کسى است که از آسمان، آبى نازل کرد، پس به وسیله‌ى آن، هر گونه گیاه برآوردیم و از آن سبزه‌ها خارج ساختیم. از آن (سبزه‌ها) دانه‌هاى برهم نشسته و چیده شده بیرون آوریم. و از شکوفه‌ى خرما خوشه‌هایى نزدیک بهم (پدید آوریم) و نیز باغ‌هایى از (انواع) انگورها و زیتون و انار (پرورش دهیم) که برخى شبیه به هم و برخى غیر متشابهند. به میوه‌ى آن، آنگاه که بار دهد و آنگاه که میوه مى‌رسد بنگرید. همانا در آن، نشانه‌هایى براى گروه با ایمان است.

خدا آن خدایی است کز لطف و مهر            فرستاد باران ز نیلی سپهر

که با آن ببخشیم جان و حیات                  که از خاک رویت گیاه و نبات

بیارند بس سبزه ها سر برون                      ز خاکی که رنگش تیره گون

در آن سبزه هایی که روییده است             بسی دانه ها روی هم چیده است

بسی خوشه ها رفته در همدگر                 که از نخل انگیخت ربِّ بشر

چه باغات انگور و زیتون و نار                   که خود آفریده ست پروردگار

کز آنهاست برخی همانند هم                     گروهی دگر مختلف زد رقم

بر آن میوه ها چون برآرد ثمر                    نمایید با چشم فکرت نظر

که بر اهل ایمان کند آشکار                       بس آیات قدرت ز پروردگار ۹۹

همه‌ى گیاهان و درختان و میوه‌ها نیز از یک سرچشمه‌اند و آن آب باران است. در این آیه و دو آیه‌ى قبل سه تعبیر پى‌درپى آمده:

«لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»، «لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ» و «لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» یکی از جنبه های اعجازگر کتاب آسمانی قرآن، تبیین حقایقی است که در زمان نزول آن برای اهل علم مکشوف نبوده و پیشرفت های علمی در قرون و اعصار، بر درستی آن صحه گذارده است.

یکی از این نمونه های اعجاز علمی قرآن، وجود ماده سبز گیاهی است. در سلول گیاهی کیسه های غشائی هست که در آن موادی درست می شود که کلروفـیل نامـیـده می شود.

کلروفـیل به معنی ماده سبز گیاهی و سبزینه است که معادل آن در عربی خـَضِـر است (یعنی همان چیزیکه در آیه مطرح شده).

این ماده سبز (خضر) انرژی نوری خورشید را جذب می کند و به انرژی شیمائی تـبـدیـل می کند. خداوند می فرماید: ما به وسیله آبی که از آسمان می فرستیم گیاهان را می رویانیم و آن قوه رویش و نموی که در نباتات هست به ظهور در آورده و گیاهان و درختان و آدمیان و سایر حیوانات را رشد می دهیم .

(خضر) به معنای سبز است ، (تراکب حب) انعقاد بعضی بر بالای بعضی دیگر می باشد، نظیر خوشه گندم ، (طلع) اولین مرحله ظهور خرما بر شاخه های نخل است و (قنوان) خوشه های خرما را گویند ، (دانیه) به معنای نزدیک ، (مشتبه و غیرمشابه ) به معنای هم شکل و مخالف در شکل نوعی است و (ینع) میوه و رسیدن آن را گویند.

خدای متعال در این چند آیه چند مورد از مواردی را که بدست قدرت خود آفریده، خاطر نشان می سازد تا آنها که دارای عقل و بصیرت می باشند در خلقت آنها نظر کرده و بدین وسیله به یگانگی خدای متعال راه یابند و بعضی از آن موارد اموری مربوط به زمین هستند، مثل شکافتن دانه گیاهان و هسته های درختان و بعضی دیگر اموری هستند.

سخن گفتن با حیوانات

حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى‌ وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ «نمل 18» (سلیمان با لشکر خود حرکت مى‌کرد) تا به وادى مورچگان رسیدند، مورچه‌اى گفت: اى مورچگان! به خانه‌هاى خود بروید تا سلیمان (علیه السلام) و لشکریانش شما را ناآگاهانه پایمال نکنند. 

برفتند و ناگاه دیدند چه؟                      یکی سرزمینی پر از مورچه

چو موری سلیمان بدید و سپاه             بر آن فرّ و شوکت فتادش نگاه

به موران بگفتا به خانه روید                 مبادا که پامال انسان شوید18               

کلمه‌ى‌ «نَمْلَةٌ» را مى‌توان به خاطر تنوین آن، مورچه‌اى بزرگ و فرمانده معنا کرد که در این صورت در زندگى مورچگان مدیریّت و فرماندهى وجود دارد.  

اولیاى خدا با آگاهى و عمد، حتّى به مورچه‌اى ضرر نمى‌رسانند (وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ) مورچگان از عدالت و تقواى حضرت سلیمان آگاهند و مى‌دانند آن‌ بزرگوار آگاهانه به مورچه‌اى نیز ظلم نمى‌کند. 

 پیامبر و شنیدن حرف مورچه

فَتَبَسَّمَ ضاحِکًا مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلىٰ والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحًا تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبادِکَ الصّالِحِینَ نمل19 

سلیمان از گفتار مور بخندید و گفت : پروردگارا، مرا توفیق شکر نعمت خود که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی عنایت فرما و مرا به عمل صالح خالصی که تو بپسندی موفق بدار و مرا به لطف و رحمت خود در صف بندگان خاص شایسته‌ات داخل گردان.  

قرآن چند نمونه از گفتگوی حیوانات را بیان می کند، هدهد با حضرت سلیمان (علیه السلام) سخن می گوید و مورچگان با یکدیگر . با همه ی پژوهشی که بشر امروز در رابطه با زندگی حیوانات داشته است، هنوز نتوانسته است از این راز و رمز اطلاعات وسیعی داشته باشد .

پیامبر و سخن حیوانات : فَتَبَسَّمَ ضاحِکًا مِنْ قَوْلِها ..... 

سلیمان بخندید بر حرف مور         پس آنگاه گفتا به ربّ غفور

من و والدین مرا از کرم              بسی لطف ها کرده ای دم به دم

کنون پس تو توفیق میده مرا            که شکرت بجا آوردم ای خدا

مرا ساز عامل بر آن راست کار           که آن را پسندی تو ای کردگار

هم از رحمت خود چو صالح عباد           مرا نیز می ساز نیکو و راد ۱۹

وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقالَ مَا لِیَ لا اَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبِینَ 20 و سلیمان جویای حال مرغان شد(به رئیس مرغان) گفت: هدهد کجا شد؟ نمی‌بینمش

سلیمان ز مرغان بپرسید حال          به فرمود از احوال آنان سوال

بگفتا که رفته است هدهد کجا          مگر غائب است به درگاه ما ۲۰

1. حیوانات، با شعور خود منطقه‌اى را براى زندگى انتخاب مى‌کنند. «وادِ النَّمْلِ»

 2. گفتگو و امر و نهى در میان حیوانات نیز وجود دارد. «قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ »

 3. در میان مورچگان، هم فرماندهى و هم اطلاع‌رسانى و هم فرمان‌برى وجود دارد. «قالَتْ نَمْلَةٌ ...»

4. حیوانات شعور دارند و مفاسد و ضررها را مى‌شناسند و به یکدیگر هشدار مى‌دهند. «ادْخُلُوا»

5. غریزه دفع ضرر احتمالى، در حیوانات نیز وجود دارد. «ادْخُلُوا ... لا یَحْطِمَنَّکُمْ‌ » 

6. کسى که با احساس خطر، همنوع خود را هشدار ندهد از مورچه هم کمتر است.

 7 - فساد رهبر، مقدّمه‌ى فساد مردم است. «لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ»

8- مورچه، افراد انسان‌ها، بلکه شغل آنها را هم مى‌شناسد. «سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ»

(سلیمان و لشگریانش به معنی این است که فرمانده و سربازان در سخن مورچه واضح است.)

غشای خارجی بدن مورچه را شیشه تشکیل داده

قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَ جُنُودُهُ  (نمل18) داستان حضرت سلیمان است که وقتی مورچه ای لشکر حضرت سلیمان را می بیند به سایر مورچه ها می گوید پناه بگیرید تا لشکر سلیمان شما را خرد نکند

 «لا یَحْطِمَنَّکُمْ » در حالی که: این کلمه مصدر (تحطیم=خرد شدن شیشه) در زبان عربی فقط در مورد شیشه بکار می رود اما مورچه ها آن را در مورد خود بکار برده اند.

یک دانشمند استرالیایی در تحقیقات علمی خود کشف کرد که بیش از ۷۵ درصد از غشای خارجی بدن مورچه را شیشه تشکیل می دهد و با کشف این معجزه ی قرآن به اسلام ایمان آورد و مسلمان شدنش را اعلام نمود.

«وَادِ النَّمْلِ»: درّه مورچگان. سرزمین مورچگان. مراد مکانی است که مورچه‌ها در آنجا فراوان بودند. در رسم‌الخطّ قرآنی یاء آخر (وادی) حذف شده است.

«قالَتْ نَمْلَةٌ»: قرآن بیانگر این واقعیّت است که حیوانات و پرندگان هر گروهی برای خود ملّت و گروهی همچون انسان ها بوده و با یکدیگر سخن می‌گویند .

«لا یَحْطِمَنَّکُمْ»: شما را پایمال نکنند. شما را درهم نشکنند و نکشند. «وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ»: در حالی که متوجّه نباشند.

کلمه‌ى‌ «نَمْلَةٌ» را مى‌توان به خاطر تنوین آن، مورچه‌اى بزرگ و فرمانده معنا کرد که در این صورت در زندگى مورچگان مدیریّت و فرماندهى وجود دارد و مى‌توان تنوین را نشانه‌ى ناشناسى مورچه معنا کرد که در این صورت پیام آیه این مى‌شود که حتّى اگر ناشناسى اخطار دلسوزانه مى‌دهد، به هشدارش توجّه کنیم.

- حیوانات، با شعور خود منطقه‌اى را براى زندگى انتخاب مى‌کنند

- در میان مورچگان، هم فرماندهى و هم اطلاع‌رسانى و هم فرمان‌برى وجود دارد .

- حیوانات شعور دارند و مفاسد و ضررها را مى‌شناسند و به یکدیگر هشدار مى‌دهند

- غریزه دفع ضرر احتمالى، در حیوانات نیز وجود دارد

- فساد رهبر، مقدّمه‌ى فساد مردم است. «لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ»

غریزه یا اختیار

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ 1 أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ2 وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ3 تَرْمِیهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ4 فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ5آیا ندیدى که پرودگارت با یاران فیل (کسانى که سوار فیل شده و براى انهدام مکه آمده بودند) چه کرد؟ آیا نیرنگشان را بى‌اثر نساخت؟ خداوند بر سر آنان پرندگانى را فوج فوج فرستاد. که بر آنان سنگریزه‌هایى از گل سفت پرتاب کردند. پس آنان را مثل کاه خورد شده قرار داد. (( آیا آن پرندگان به طور غریزى آن کار را مى کردند و سنگ ریزه بر سر سپاهان ابره می ریختند یا در کار خود شعور داشتند، همچنین دقت در حالات و اعمال زنبور عسل و ....))

..... تَرْمِیهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ ...... سوره فیل4

سر آغاز گفتار نام خداست          که رحمتگر و مهربان خلق راست

ندیدی تو آیا که رب جلیل            چه آورد بر روز اصحاب فیل

نه تدبیر ایشان بدادی بر آب         که کعبه ز کینه نگردد خراب؟

4 (ابابیل مرغان فرستادشان                بدان سنگ سجیل آزردشان

بدن‏هایشان خُرد آنسان نمود     که حیوان علف زیر دندان نمود

درباره حضرت داوود و هم آواز شدن کوه ها و پرندگان با او، سه مورد در قرآن مجید آمده: (إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِشْراقِ . وَ الطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ) «ص19» ما کوه ها را مسخر کردیم که صبح و عصر با او خدا را تسبیح مى کردند. پرندگان را دسته جمعى، مسخر کردیم که همه با او هم صدا بوده و جواب مى داند. و پرندگان را (نیز) گرد آورده (و تسخیر او کردیم) تا همگى به داود رجوع کنند (و در ذکر خدا با او هماهنگ گردند). (وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ وَ قَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ.)  و سلیمان وارث (ملک) داود شد (و مقام سلطنت و خلافت یافت) و گفت: ای مردم، ما را زبان مرغان آموختند و از هرگونه نعمت عطا کردند، این همان فضل و بخشش آشکار است.

امام صادق (علیه السلام) :  وقتى که داوود زبور را مى خواند کوهى و سنگى و پرنده اى نمى ماند مگر آنکه با او هم صدا مى شدند. (فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَ کُلًّا آتَیْنَا حُکْمًا وَ عِلْمًا و َسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَ الطَّیْرَ وَ کُنَّا فَاعِلِینَ)  (نمل 15) و همانا ما به داود و سلیمان مقام دانشی بزرگ عطا کردیم و گفتند: ستایش و سپاس خدای را که ما را بر بسیاری از بندگان با ایمانش فضیلت و برتری عطا فرمود.

علت اصرار قرآن بر رام شدن کوه ها و حیوانات به دست حضرت داوود (علیه السّلام) چه در سوره «سبأ» و چه در این سوره اصرار قرآن این است که حیوانات با او بودند، این چه اثری دارد که حیوان با وجود مبارک حضرت داوود بود؟

یعنی او توانست حیوان را رام کند; یعنی رهبران الهی حرفشان در حیوانات اثر کرد، چون با هم زندگی می‌کردند، مگر گرگ و میش آن‌جا با هم زندگی نمی‌کردند؟

مگر آن ظالم و مظلومی که در جنگل حمله می‌کردند، آن‌جا کنار هم به سر نمی‌بردند؟

  فرمودند این ها حیوانات را نرم کردند، شما لااقل با خود انسان‌ها بسازید ﴿وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ﴾ که او دارای «أید»؛ یعنی قوّه بود این «أید» مفرد است. چرا به یاد او باش؟چون داوود همیشه «یا الله» می‌گفت،

شعور و اختیار حشرات و پرندگان

وَ ما مِن دآبَّةٍ فِی الأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلّا أُمَمٌ أَمْثالُکُم مّا فَرَّطْنا فِی الکِتابِ مِن شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ انعام38  

هیچ جنبنده اى در زمین نیست و هیچ پرنده اى که با دو بالش ‍ پرواز مى کند، نیست مگر آنکه امت هایى هستند مانند شما انسان ها. در کتاب آفرینش هیچ قصور و کوتاهى نکرده ایم، سپس آن ها بسوى پروردگارشان محشور میشوند.

بدانید جنبندگان زمین            که با خاک ارضند خود همنشین

هر آنچه پرنده ست در آسمان         که با بال خود طی کنند این مکان

همه جانورها همه سر به سر              یکی امت هستند همچون بشر

که ما در کتاب ازل هیچ چیز                 فرامُش نکردیم هر چند ریز

پس از مرگ بر سوی یزدان خویش        دگر باره آنان بیایند پیش

«امّت» به معناى گروه تشکیل یافته است که در میان خود نظم نظام و قوانین، انسجام و نیکوکار و بدکار، قاضى و محکوم و اداره و، تدبیر و سیاست و... دارند. و تا این ارتباط نباشد، لفظ امّت به کار نمى رود.

این مطلب در میان مورچگان و زنبورهای عسل، کاملا مشهود و محسوس است. ولى آیه مى گوید: همه پرندگان و همه جنبندگان چنین هستند. و اگر این طور نبود، در خلقت کوتاهى شده بود همه انواع جنبندگان و پرندگان؛ مانند انسانها و مورچگان و... تمدن، حساب، کتاب و حکومت دارند

در شهر ارومیه در خانه اى دو لک لک نر و ماده لانه داشتند. صاحب خانه دو تا از تخم هاى لک لک را برداشت و در جایش تخم غاز گذاشت. بعد از مدتى که بچه ها از تخم بیرون آمدند دو تا از آنها شبیه پدر و مادرشان نبودند. ما بین دو لک لک اختلاف به وجود آمد. مدت تقریبا چهار روز، هر روز تعدادی لک لک مى آمدند و در پشت بام مى نشستند و مرتب به آن دو بچه نگاه مى کردند و منقارها را پشت انداخته و صدا مى کردند. سرانجام روزی دو تا از آن لک لک آمدند و آنقدر با منقارها خود لک لک ماده را زدند تا مرد، پس از آن همه متفرق شده و رفتند. فقط بچه ها ماندند و آن لک لک نر. قرآن توجّه خاصّى به زندگى حیوانات دارد و از یادآورى خلقت، شعور و صفات آنها در راه هدایت مردم استفاده مى‌کند. (وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ) در روایات و تجارب انسانى هم نمونه‌هاى فراوانى درباره‌ى شعور و درک حیوانات به چشم مى‌خورد و براى یافتن شباهت‌ها و آشنایى با زندگى حیوانات، باید اندیشه و دقّت داشت. (أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ)

تسبیح پرندگان

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ نور۴۱  آیا ندیدی تمام آنان که در آسمان ها و زمینند برای خدا تسبیح می کنند؟ و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گسترده اند؟  هر یک از آنان نماز و تسبیح خود را می دانند و خداوند بر آنچه انجام می دهند داناست.

وجه تشبیه : همه ی جنبندگان بالاخص پرندگان آن غریزه و توانائی که خداوند به آنها داده و استفاده می کنند به تسبیح خدا تشبیه شده است

نبینی مگر آسمان و زمین         هرآن مرغ کاو پر گشاید چنین

بدانند تسبیح و ذکر و صلات        نمایند تقدیس آن با صفات

از آنچه نمایند در عمل              خدا آگه آمد به علم ازل 

 قرآن، بارها مسأله‌ى تسبیح موجودات و سجده و نماز آنها را با صراحت بیان کرده و فرموده: شما تسبیح آنها را نمى‌فهمید. خدا، در این آیه چند مرتبه به صورت غیر مستقیم، به انسان هشدار داده:

الف: موجودات آسمان و زمین و پرندگان در حال تسبیح هستند. چرا انسان غافل است؟!

ب: تسبیح موجودات، آگاهانه است. چرا انسان در نماز حضور قلب ندارد؟!   

ج: پرندگان، هنگام پرواز در هوا در حال تسبیح و نمازند، امّا برخى انسان‌ها هنگام پرواز در آسمان، در حال غفلت و مستى به سر مى‌برند!

امام صادق (علیه السلام) هنگامى که صداى گنجشکى را شنید فرمود: این پرنده مشغول دعا و تسبیح است. 

- همه‌ى موجودات، شعور دارند و نماز و تسبیح آنها، آگاهانه است. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ» - نماز و تسبیح هر موجودى به صورت خاصّى است. «صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» تنها به خود نیندیشید، به اطراف خود هم بنگرید و در هستى نیز مطالعه و اندیشه کنید. «أَ لَمْ تَرَ.» در میان موجودات هستى، پرندگان، آن هم در حال پرواز، توجّه خاصّى به خدا دارند وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ - نماز، در صورتى ارزش دارد که نمازگزار بداند چه مى‌گوید و چه مى‌کند. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ» -  خداوند، بر جزئیات تمام اعمال آگاه است. «عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ » – نظام هستى، هم فرمانروا دارد؛ «وَ لِلَّهِ مُلْکُ‌ ...» و هم هدفدار است.« وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ.»

تفسیر المیزان:  خدا در تسبیح موجودات عقلای آسمان ها و زمین و مرغان بال گشوده را که همگی دارای روحند، اختصاصا نام می برد، تسبیح موجودات همه از روی شعورند. و بکار بردن (الم تر) دلالت بر وضوح و ظهور تسبیح موجودات می نماید ظهوری که هیچ خردمندی تردید نمی کند.

خلقت شتر

أَ فَلا ینْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کیفَ خُلِقَتْ  (غاشیه) 

آیا آنها به شتر نمی نگرند چگونه آفریده شده؟ 

این حیوان ویژگی های عجیبی دارد که او را از حیوانات دیگر ممتاز می کند، و به حق آیتی است از آیات خدا .

شتر حیوانی است که تمام منافع در آن جمع است، هم گوشتش قابل استفاده است، و هم شیرش، هم از آن برای سواری و هم باربری و ....... استفاده می شود.

  شتر نیرومندترین و با مقاومت ترین حیوانات اهلی است، بار زیادی با خود می برد، شتر می تواند روزهای متوالی (حدود یک هفته الی ده روز) تشنه بماند، و در مقابل گرسنگی نیز تحمل بسیار دارد.

شتر می تواند هر روز مسافتی طولانی راه را طی کند، و از زمینهای صعب العبور، و شنزارهایی که هیچ حیوانی قادر بر عبور از آن نیست بگذرد، و به همین دلیل عرب ها آن را کشتی بیابان ها ! می نامند.

 از نظر تغذیه بسیار کم خرج و هر گونه خار و خاشاکی را می خورد. در کوهان خود چربی ذخیره دارد. شتر در شرائط نامناسب جوی در میان طوفان های بیابان که چشم و گوش را کور و کر می کند با وسائل خاصی که خداوند در پلک ها و گوش ها و بینی او آفریده مقاومت می کند، و به راه خود ادامه می دهد!

شتر با تمام قدرتی که دارد از رام ترین حیوانات است به طوری که یک کودک خردسال می تواند مهار یک قطار شتر را در دست گرفته و هر جا بخواهد ببرد.

خلاصه اینکه ویژگی های این حیوان چنان است که دقت در آفرینش او انسان را متوجه خالق بزرگی می کند که آفریننده چنین موجودی است،

آری قرآن می گوید آیا این گمشدگان وادی غفلت، به اسرار شگفت انگیز این موجود اندیشه نمی کنند، تا راهی به حق یافته و از بیراهه بازگردند.

ناگفته پیدا است منظور از نظر در جمله «أَ فَلا ینْظُرُونَ » نگاه کردن عادی نیست، بلکه نگاهی است توأم با تفکر و اندیشه و دقت.

کف پاى او براى ریگزار آفریده شده، گردن او پله سوار شدن و اهرم بار برداشتن، و شنوا و فرمانبردار است به هنگام حالت و شکلی که برای سوار شدنش به خود می گیرد.

شگفتی در زنبور عسل

وَ أَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ . ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ  (سوره نحل)

و پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد که: از کوه‌ها و درختان و در بناهایی که (مردم) می‌سازند خانه‌هایی برگزین آنگاه از هر ثمره‌ای بخور و از روی خشوع به راه پروردگارت برو از شکم او شرابی رنگارنگ بیرون می‌آید که شفای مردم در آن است و صاحبان اندیشه را در این عبرتی است.

به زنبور وحی آمده از خدا                         خداوند اینسان بر او زد ندا

 که در کوه و اشجار و جای بلند   نحل68    بیابند جائی نکو بی گزند

بنوشید شیره ز شیرین ثمر                         بپوئید راه خدای بشر

که از آن یکی شربت آید برون                    بود رنگ و اقسام آن گونه گون

که بر مدمان ست همچون شفا                بسی دردها را نماید دوا

بر آنان که هستند اهل خرد                       بس آید در این امر پیدا بود

«وحى» به معناى اشاره و انتقال سریع و مخفى است که علاوه بر وحى الهى به انبیا، هم شامل غریزه مى‌شود، نظیر این آیه شاملِ الهام الهى، آیه 7 سوره‌ى قصص‌                     «وَ أَوْحَیْنا إِلى‌ أُمِّ مُوسى‌» که خداوند به مادر موسى الهام کرد، و هم شامل وسوسه‌هاى شیطانى مانند آیه 121 انعام.

«إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلى‌ أَوْلِیائِهِمْ »و اهریمنان سخت به دوستان و پیروان خود وسوسه کنند. تلاش و حرکت حیوانات و انتخاب مسکن آنها بر اساس غریزه‌اى است که خداوند در نهاد آنها قرار داده است.

«أَوْحى‌ رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ‌ ... » بهترین نوع عسل، عسلِ زنبورهاى کوهستان است که از گل و گیاه کوهى استفاده مى‌کنند. (نه مواد قندى مصنوعى که در نزدیکى کند و قرار دهند!) «اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ‌ ... وَ مِنَ الشَّجَرِ .... »  یکی از شگفتی‌های علمی قرآن در این زمینه آن است که از نظر صرفی، فعل مفرد مونث مخاطب «اتَّخِذِی» را برای نَحل بکار برده. و این موضوع حقیقتا اعجاز علمی قرآن در این زمینه به‌شمار می‌رود چرا که جنسیت زنبوران کارگر ماده می‌باشد. گرچه ممکن است مردم قرون گذشته از ماده بودن ملکه بدلیل تخم‌گذاری آن آگاه بوده‌اند.

 اما بعید به‌نظر می‌رسد که ماده بودن زنبوران کارگر روشن بوده باشد و شفا بودن عسل برای بیماری و دیگر فوائد آن خود از اعجاز است.

خلقت پشه در قرآن

 انَّ اللَّهَ لا یسْتَحْیی انْ یضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوقَهَا فَامّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ انَّهُ الحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ امَّا الَّذِینَ کفَرُوا فَیقُولُونَ مَاذَا ارادَ اللّهُ بِهَذَا مَثَلًا یضِلُّ بِهِ کثیراً وَ یهْدِی بِهِ کثیراً وَ مَا یضِلُّ بِهِ إلَّا الْفاسِقِینَ. (بقره 25)

خداوند ابایی ندارد که (به موجودات ظاهراً کوچکی مانند) پشه، و حتّی کمتر از آن مثال بزند. (در این میان) آنان که ایمان آورده اند، می دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و امّا کافران (این موضوع را بهانه قرار داده) می گویند : منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟! خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت می کند؛ ولی تنها فاسقان را گمراه می سازد!

نباشد خداوند را باک از آن     بقره 26    که آرد مثل در کلام و بیان

اگر پشه ای را بیارد مثال                       چه چیزی فراتر به قدر و کمال

پس افراد مومن به آن کبریا                   بگویند باشد مثل از خدا

ولی جمله ناباوران اله                           که سرگشته مانند در تیره راه

بگویند خود ایزد از این مثل                 چه مقصود جسته ست اندر عمل

بدینسان مثل ها که یکتا خدا                بیان می نماید برای شما

گروهی کند از راه راست            گروهی هدایت نماید به خواست

بجز فاسقان را یگانه اله            نکرده ست گمراه از راست راه

نام بردن در قرآن از چیزی حتما دارای حکمتی است و پشه خلقت عجیبی دارد. علّت این که خداوند به پشه مثال زده است، این است که پشه علی رغم جسم کوچکش تمام اعضا و جوارح حیوان بزرگی چون فیل را داراست و علاوه بر آن، دو عضو دیگر دارد که فیل فاقد آن است.

خرطوم آن ریزترین و ظریف ترین سرنگ می باشد. بر پشت پشه حشرات ریزی هستند که از خون مکیده شده ی پشه استفاده می کنند« بَعُوضَةً فَمَا فَوقَهَا » الله اکبر.

پشه دارای 100چشم شبکه ای است.

 پشه دو شاخک شبیه آنتن های امروزی برای برقراری تماس با اطراف دارد و نیز بال های ظریف که فیل فاقد آنهاست. هر مخلوقی و لو پشه، نشانگر عظمت خالق است.

مواد بی حس کننده دارد که قبل از نیش زدن استفاده می کند.

مثال‌هاى قرآن، براى همه‌ى مردم است و از هر نوع مثلى نیز در آن آمده است: «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» البتّه این مثل‌ها را نباید ساده انگاشت، زیرا دانشمندان، حقیقت و باطن آن را درک مى‌کنند: «وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ»

در مثال زدن، تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده‌بردارى از حقایق نهفته است و در کتاب‌هاى آسمانىِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و اهل‌بیت (علیهم السلام) فراوان دیده مى‌شود. در تورات بخشى به نام «أمثال سلیمان» وجود دارد.

بعضى از مخالفان اسلام که از برخورد منطقى و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند، مثال‌هاى قرآن را بهانه قرار داده و مى‌گفتند: شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتى چون مگس یا عنکبوت مثال بزند. و در قرآن تشکیک مى‌کردند. خداوند با نزول این آیه به بهانه‌گیرى‌هاى آنان پاسخ مى‌دهد.

تفسیر مجمع‌البیان: اصولًا چرا خداوند از مثال زدن به پشه، شرم کند ؟ کوچکى پشه نباید مورد بهانه باشد، زیرا همین پشه مى‌تواند این پشه‌ى کوچک، بزرگترین حیوان را عاجز کند. از امام صادق (علیهم السلام) نقل شده است که به کوچکى پشه ننگرید که هرچه فیل دارد او هم دارد، به علاوه دو بال که فیل ندارد.                               

سؤال: آیا خداوند گروهى را با قرآن و مثال‌هاى آن گمراه مى‌کند؟                                    پاسخ: خداوند کسى را گمراه نمى‌کند، بلکه هرکس در برابر حقایق قرآن بایستد، خود گمراه مى‌شود و بدین معنى مى‌توان گفت: قرآن، سبب گمراهى او گردید. چنانکه در پایان همین آیه مى‌فرماید: «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» یعنى فسق مردم سبب گمراهى آنان مى‌شود.

مگر مى‌شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند، ولى خودش آنان را گمراه کند!؟ و مگر مى‌شود این همه پیامبر و کتب آسمانى نازل کند، ولى خودش مردم را گمراه کند!؟ مگر مى‌شود از ابلیس به خاطر گمراه کردن انتقاد کند، ولى خودش دیگران را گمراه کند!؟

 گرچه در این آیه، هدایت و گمراهى بطور کلّى به خداوند نسبت داده شده است، ولى آیات دیگر، مسئله را باز نموده و مى‌فرماید: «یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ» خداوند کسانى را هدایت مى‌کند که به سوى او برود.

و «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ» کسى‌که به دنبال کسب رضاى او باشد. و «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» آنان که در راه او جهاد کنند.

و کسانى که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند، خداوند آنان را به حال خود رها مى‌کند.  مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست. چنانکه درباره کافران، ظالمان، فاسقان و مسرفان‌ جمله «لا یهدى» بکار رفته است. 

راه است و چاه و دیده بینا و آفتاب‌    /    تا آدمى نگاه کند، پیش پاى خویش‌ 

  چندین چراغ دارد و بى‌راهه مى‌رود   /    بگذار تا بیفتد و بیند، سزاى خویش‌ (سعدی)

سست ترین خانه و مهندسی ترین خانه (عنکبوت)

 مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (عنکبوت 41) مثل کسانی که جز خداوند یار و یاوری برای خود برگزیده اند، مانند عنکبوت است که برای خود خانه ای ساخته است و اگر بدانند سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است.

هر آن کس که او برد یزدان ز یاد            به غیر خداوند دل بر نهاد

مثل میزند حالشان را خدا                     بر آن عنکبوتی که سازد سرا

هرآنچه کند عنکبوتی درست                از آن سست تر خانه ای نیست سست

نشاید ز خاطر برید این مثل                  ببینید این خانه را در عمل43  

نمائیم ما این مثلها بیان                         مگر مردمان پند گیرند از آن

ولیکن جز افراد صاحب خرد                  به کار خدا کس نکو ننگرد43   

بناى شرک، مانند خانه‌ى عنکبوت سست و بى‌اساس است. عنکبوت، در اماکن متروکه خانه مى‌سازد؛ شرک نیز در روح‌هاى دور از خدا جا گرفته و تأثیر مى‌گذارد. خانه ی عنکبوت بسیار منظم و از جهت هندسی بسیار عجیب است و از همین خانه ی سست برای شکار حشرات استفاده می کند و بسیار بندباز ماهری است.

 عنکبوت از نظر علمی :. در این شاخه غیر از عنکبوتیان جنس های دیگری نظیر عقرب ها و کنه ها نیز وجود دارند. بدن عنکبوت به دو قسمت جلویی و عقبی تقسیم می شود؛  در قسمت جلو چهار جفت پا و دو جفت شاخک حسی و یک جفت شاخک قلاب مانند به شکل گاز انبر یا چنگال هایی که حاوی غدد سمی است وجود دارد. عنکبوت چشم های ساده ای دارد که تعداد آنها به هشت عدد می رسد؛ البته گاهی تعداد چشم ها از هشت کمتر است این حیوان با شکار کردن حشرات، روزگار می گذراند و پوستی ضخیم و پوشیده از مو دارد این پوست هفت تا هشت بار می افتد تا به مرحله کمال خود برسد. جانور شناسان امروز، بیش از سی هزار نوع عنکبوت را مورد شناسایی قرار داده اند. بی دلیل نیست،

از افلاطون نقل شده که مگس حریص‌ترین حشره است که براى معاش خود روى ترشى، شیرینى، آلودگى و زخم مى‌نشیند؛ ولى عنکبوت در گوشه‌اى مى‌تند و قناعت دارد، جالب این است که خداوند فعّال‌ترین و حریص‌ترین حیوان را طعمه گوشه‌گیرترین حیوان قرار مى‌دهد، خداوند برای عنکبوت از فعل مونث «اِتّخَذَت» استفاده کرده، زیرا این عنکبوت ماده است که حرف اول را میزند زیرا بعد از جفتگیری عنکبوت ماده، نرِ خود را می بلعد و .....

حرام بودن گوشت خوک و ...

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِیرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنْ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لا عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (بقره173)

به تحقیق، خدا حرام گردانید بر شما مردار و خون و گوشت خوک را و آنچه را که به اسم غیر خدا کشته باشند، پس هر کس که به خوردن آنها محتاج و مضطر شود در صورتی که به آن تمایل نداشته و (از اندازه رمق) تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود (که به قدر احتیاج صرف کند که) محققا خدا آمرزنده و مهربان است.

حرام یعنی چیزی که استفاده نمودن از آن به هر نوعی ممنوع باشد:

(الْمَیْتَةَ) اولین: حیوان حلال گوشتی است که خود بخود و بدون ذبح شرعی مرده باشد، و خون روان از بدن آنها بیرون نشده.

(وَ الدَّمَ) دومین: خون است و مراد از خون در این آیه خون روان و جاری است.

(وَ لَحْمَ الْخِنزِیرِ) سومین: گوشت خوک، خدا بنا به لطف و کرم خویش این گوشت پر میکروب و مضر را بر ما مسلمانان حرام قرار داده است. (وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ)

چهارمین:  حیوان حلال گوشتی است که زمان ذبح او نام غیر الله بر او صدا زده و گرفته شود، احکام اسلام، براساس مصالح است. در آیه قبل، خوردن بخاطر طیّب بودن آنها مباح بود و در این آیه چیزهایى که از طیّبات نیستند، حرام مى‌شود

 نکته علمی و اعجازی : تحریم‌هاى الهى، تنها به جهت مسائل طبى و بهداشتى نیست، مثل تحریم گوشت مردار و خون، بلکه گاهى دلیل حرمت، مسائل اعتقادى، فکرى و تربیتى است.  نظیر تحریم گوشت حیوانى که نام غیر خدا بر آن برده شده که به خاطر شرک‌زدایى است. گوشت خوک در ایجاد بیماریها موثر است.

 1.اسهال خونی

2. یرقان عفونی

3. بیماری شبه باد سرخ که در انسان به صورت لکه‌های سرخ و دردناک توأم با سوزش شدید روی دست‌ها ظاهر می‌شود؛ تصلب مشرایین

ـ دردهای مفصلی و مسمومیت‌ها و علت آن میزان زیاد چربی و اسیداوریک موجود در گوشت خوک می‌باشد. خوک حتی نزد اروپائیان سمبل بی‌غیرتی است و حیوانی کثیف است. خوک در امور جنسی فوق العاده بی‌تفاوت و لا أبالی است.

اعضای بدن در قرآن

بدن انسان اندام‌های گوناگونی دارد که خداوند در آفرینش تن آدمی آنها را تدبیر کرده و برای هر یک فواید و کارکردهایی ویژه نهاده است. مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

مغز (آل‌عمران 191؛ سبأ 46؛) انگشتان (بقره19)؛ سرانگشتان (آل‌عمران119)؛ پوست (نساء56)؛  گردن (نساء92)؛ آرنج (مائده6)؛ خون (بقره30)؛ دست و پا (مائده22)؛ بینی، چشم، گوش، دندان (مائده45)؛ پیشانی‌ (توبه35)؛ سر (یوسف36)؛ دهان (رعد/ 14)؛ ریش (طه/94)؛ اندام تناسلی (انبیاء/91)؛ گوشت، استخوان (حج5)؛ قلب (قصص10؛ احزاب10)؛ حنجره (احزاب10)؛  دو طرف پیشانی(صافّات103) روده (محمد15) رگ  گردن (ق16) شکم (نجم32) ترقوه (قیامت26)؛ ساق (قیامت 29)؛ صورت (مطففین 24)؛ زبان (بلد 6)؛  لب‌ها (بلد9)  و... علاوه بر آن‌ها به برخی از دستگاه‌های بدن اشاره دارد مانند:    رحم و جنین‌ (مومنون 12ـ14)؛ و غافر (۶۷) و (حج 5) و ...

طریقه به دست آمدن شیر  و ... .

وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُمْ مِمّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَنًا خالِصًا سائِغًا لِلشارِبِینَ نحل66 و بى‌گمان براى شما در(آفرینش) چارپایان عبرتى ست، ما شما را از آنچه در درون آنهاست، از میان غذاهاى هضم شده و خون، شیر خالصى که براى نوشندگان گواراست، سیراب مى‌کنیم قرآن به آناتومی و فیزیولوژی بدن اشاره کرده اما نه به عنوان هدف اصلی

چو بر چارپایانخود بنگرید                     به یک عبرت خاص پی می برید

 که از بین سرگین و خون ، کردگار           بنوشاند شیری چنین خوشگوار

که باشد گوارای طبع شما                      که هر کس بنوشد نماید صفا  

 قرآن به مسئله آناتومی و فیزیولوژی بدن اشاره کرده اما نه به عنوان هدف اصلی. اشارات قرآن به مسائل طبی نشان از آن دارد که مخاطبان عصر نزول اطلاع چندانی از آن نداشتند، تا جایی که سال‌ها و حتی قرن‌ها بعد اسرار آن آشکار شده است و اعجاز بودن آن را اثبات می‌کند 

خداوند، نه تنها از لابلاى ابر، آبى که مایه حیات است نازل مى‌کند، بلکه از لابلاى درون حیوانات، شیرى که مایه حیات است، خارج مى‌کند. شیر، یک غذاى کامل است که هم به جاى آب است و هم به جاى غذا و تمام نیازهاى بدن را تأمین مى‌کند. در روایات مى‌خوانیم:  شیر، عقل را زیاد، ذهن را صفا، چشم را روشنى، قلب را تقویت، پشت را محکم، و فراموشى را کم مى‌کند. چارپایان، تنها وسیله‌ى تأمین نیازهاى مادّى ما نیستند، بلکه مى‌توانند وسیله‌ى تکامل معنوى و رشد ایمانى ما باشند. راستى خدایى که شیر را از دل علف بیرون مى‌کشد، نمى‌تواند در قیامت، انسان را از دل خاک بیرون کشد؟! خدایى که شیر خالص را از لابلاى خون و غذاى هضم شده، استخراج مى‌کند، نمى‌تواند اعمال صالح را از سایر کارها جدا کند؟  تبدیل علف به شیر، نیاز به دستگاه پالایش، میکروب زدایى، حذف مواد مضرّ، امکانات شیرین کننده، گرم کننده، چرب کننده و رنگ کننده و لوله‌کشى در بدن چارپایان دارد. چگونه است که یک پالایشگاه نفت، مهندس لازم دارد، امّا پالایشگاه شیر، خالق نمى‌خواهد؟  

« إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً»  انسان‌هاى خالص، کسانى هستند که از لابلاى فراز و نشیب‌ها و خطوط سیاسى و مسائل اجتماعى و دوستان گوناگون، عبور کنند، امّا نه رنگ آنان را بپذیرند و نه بوى آنها را. چگونه اند افرادی که براحتی تحت تاثیر قرار گرفته و از راه بی راه می شوند. «مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً».

اندیشه در خود انسان

أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَکافِرُونَ  (روم 8)

آیا آنان در وجود خودشان فکر نکردند؟ خدا آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، جز بر اساس حقّ و زمان‌بندى معیّن نیافریده، و بى‌شک بسیارى از مردم به لقاى پروردگارشان (در قیامت) کفر مى‌ورزند.

تفکر نسازند در پیش خود                که نیلی سپهر و زمین و آنچه بُد

همه خلق گردیده بر راستی                     به معلوم وقتش بیاراستی

چه بسیاری از مردمان کافرند                به دیدار یزدان خود منکرند

  (آری) اما بسیاری از مردم لقای پروردگارشان را منکرند. قرآن از یک سو ما را به اندیشیدن دعوت می کند و از سوی دیگر به خاطر نیندیشیدن ما را سرزنش می کند. تفکر در آفرینش انسان و نیازهای او، تفکر در هماهنگی آسمان ها و زمین و توجه به این که همه چیز براساس نظم و قانون خاص خود حرکت می کند، راهی است به سوی کمال و معرفت.

1. تفکّر، داروى بیمارى غفلت است. «هُمْ غافِلُونَ أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا»

2. تفکّر، زمانى مفید و سازنده ست که دور از هیاهو و تأثیرات منفى و بر اساس عقل و فطرت باشد

3. آفرینش، هم هدفدار است و هم زمان‌بندى دارد. «خَلَقَ‌ ... بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى‌ » دنیا، مدّت زمانى بیش نیست.

4. نتیجه‌ى فکر سالم، ایمان به حقّانیّت و هدفدارى هستى و آخرت است و نتیجه‌ى بى‌فکرى، کفر و انکار معاد است. «یَتَفَکَّرُوا- لَکافِرُونَ»

آیا این مردم کافر آنقدر به زندگی دنیا مشغول شده اند که خود را هم از یاد برده اند؟   و اگر قدری با تمرکز در نفس خود بیاندیشند به حقیقت خواهند رسید و در می یابند که خداوند این آسمان ها و زمین و آنچه میان آندوست را عبث و بدون نتیجه نیافریده. بلکه خداوند آنها را به حق ایجاد کرده و غرضی از خلقت داشته و آن این بوده که بعد از رسیدن اجل و مدتی معین آنها را بسوی خود باز گرداند،  پس هیچ یک از اجزاء عالم تا بی نهایت باقی نمی ماند و بعد از فنای ظاهری در نهایت بسوی خالق خود باز می گردند و نشأه آخرت آغاز می شود و این امری است که با اندکی تفکر به آن خواهند رسید. اما عجیب این است که بیشتر مردم به مسأله معاد و رجوع به سوی پروردگارشان اقرار ندارند .

راز اثر انگشت

أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ.بَلى‌ قادِرِینَ عَلى‌ أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ  آیا آدمی می‌پندارد که ما استخوان هایش را گرد نخواهیم آورد؟  آری، ما قادر هستیم که حتی سر انگشت هایش را درست گردانیم. 3 و4 قیامت  این آیه اشاره به توانایی و قدرت خداوند در روز قیامت دارد و در پی اثبات امکان معاد است 

دگر باره آیا خدای جهان                    نخواهد کند جمع آن استخوان3

خداراست قدرت که همچون نخست   سر انگشت او نیز سازد درست4

این آیه اشاره به توانایی و قدرت خداوند در روز قیامت دارد و در پی اثبات امکان معاد است. در این آیه بر اثبات امکان معاد با توجه به قدرت الهی می‌گوید که خداوند حتی سرانگشتان انسان ها را نیز به حالت اول برمی‌گرداند. 

دلیل انتخاب لفظ «سرانگشتان» در این آیه، خود، جالب توجه است، چراکه امروزه معلوم گردیده است که خطوط موجود در این عضو بدن یکی از پیچیده‌ترین و ظریف‌ترین عجایب خلقت است. این خطوط در افراد مختلف، متفاوت است و همین امر سبب ایجاد فن انگشت نگاری شده است.

اثر انگشت می تواند به عنوان پیشگویی کننده خطر بیماری ها به کار رود

« نُسَوِّیَ »: سر و سامان و نظم و نظام دهیم. همسان وضع نخست و حال اوّل گردانیم. «بَنَانَ»: سر انگشتان یا بند انگشت. 

  فراتر از تصور شخص منکر قیامت، خداوند قادر است حتی نقوشی را که بر روی انگشتان دست آدمی وجود دارد نیز بازسازی نموده و دو باره به صورت اول در آورد؛

چرا که «تسویة البنان»، صورتگری سرانگشتان به همین صورت اولیه است و شامل اثر انگشت نیز می شود.

با توجه به اینکه امروزه اثبات شده است اثر انگشت هر فرد منحصر به فرد است و امکان مشاهده دو اثر انگشت یکسان، یک در شصت و چهار میلیارد است،

 دقت قرآن کریم در بیان جزئیات آفرینش مجدد انسانها در روز قیامت، حتی ویژگیهای منحصر به فرد هر شخص، جالب توجه و تأمل برانگیز است.

آفریده خداوند، داراى نظم و نظام است، چه در دنیا: «الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى» و چه در آخرت: «نُسَوِّیَ بَنانَهُ». انسان قیامت، همان انسان دنیایى است. بَلى‌ قادِرِینَ عَلى‌ أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ

مفاهیم طبی در قرآن

الف) شفاءواژه «شِفاء» بمعنى صحّت و سلامت است. (لسان‌العرب، قاموس ‏4/59)

در مفردات نیز آمده «الشفاء من المرض» شفاء، یعنی رسیدن به کنار سلامتى. واژه شفاء شش مرتبه در قرآن مطرح شده که در برخی از آیات به بُعد روحی اشاره دارد «وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ» یونس57 «ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ» (اسراء82) 

«هُدىً وَ شِفاءٌ» (فصلت44) «وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ »(توبه14)  و در برخی دیگر از آیات به شفاء جسمی نظر دارد « فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ »(نحل69) «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ» (شعراء80).

ب) مرضواژه «مَرَض یا بیمارى» ، یعنی خارج شدن حالت مزاج انسان از اعتدال که ویژه انسان است. (راغب اصفهانی، مفردات، لسان العرب) و بیش از 23 مرتبه در قرآن تکرار شده . بیمارى یا مرض دو گونه است:

یکی بیمارى جسمى می باشد، چنان که در 10 آیه به بیماری جسمی اشاره دارد (بقره184،185،196؛ نساء43،102؛ مائده6؛ نور61؛ مزمل20).

این واژه در آیات زیر برای بیماری جسمی به کار رفته «وَ لا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ‏» (فتح17) « وَ لا عَلَى الْمَرْضى »(توبه91).

استعمال دیگر این کلمه در بیماری‌هایى مانند: رذیلت و هرزگى، نادانى، ترس، بخل و حسد، نفاق و دورویى و... است که از صفات اخلاقى مذموم می‌باشند، «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً »(بقره10)« أَفِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا» (نور50 توبه125).

واژه «سقیم» نیز به معنای بیماری‌ای که در بدن مستقر شده استعمال می‌شود و اکثراً درباره بیماری جسمی و حاد به کار می‌رود که در قرآن 2 مرتبه ذکر است «فَقالَ إِنِّی سَقیمٌ» (صافات89) «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقیمٌ »(صافات145)

ج) درددر قرآن واژه «الیم» که به معنای درد شدّید است به مفهوم درد در قیامت اشاره شده است. (راغب، مفردات، ذیل واژه الم) 

«لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ» (بقره104) صفت مشبهه است مثل شریف که دلالت بر دوام و ثبوت دارد، چرا که عذاب اخروى با این واژه توصیف شده است، پس جالب توجه نیست که در قرآن با این ظرافت به انسان و درونش با دقت نگریسته است؟.

مراحل آفرینش انسان

آفرینش انسان

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (حجر26)

ما انسان را از گِل خشکیده‌ای (همچون سفال) که از گِل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم! وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ (حجر27) و قبل از انسان، جنّ را از آتشى سوزان و نافذ آفریدیم.

این آیه، یا اشاره به آفرینش اوّلین انسان یعنى حضرت آدم است،

همانا از آن گل که خشکیده بود          به انسان بدادیم جان و وجود

ز نارى فروزان که بگداختیم               از این پیشتر جنیان ساختیم

«خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ» و یا مراد سیر آفرینش همه انسان‌هاست که مواد زمین از طریق غذا و نطفه به صورت انسان درمى‌آید، همان گونه که در سوره کهف آیه 37 مى‌خوانیم که انسان در آغاز خاک، سپس نطفه و سپس به صورت انسان در مى‌آید.

«أَ کَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا»

در فرهنگ قرآن، جنّ موجودى مکلّف است که مورد خطاب خداوند قرار گرفته است، «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» و قرآن را مى‌فهمد.

در آغاز خداوند نوع انسان اولیه را خاک و گل خلق کرد و سپس نسل وی را از نطفه همان انسان قرار داد. تا بدین‌سان، مراحل حیات آدمی پس از خلق ادامه یابد.

این بیان، جوابی است دینی در رد عقاید داروین و کسانی که اجداد انسان اولیه را موجودات تک سلولی و یا از نسل میمون می پندارند.

و طبق این آیه آفرینش جن از آتش و قبل از انسان بوده است.

چنانکه ابلیس از جنّ است، «کانَ مِنَ الْجِنِّ» و همانند دیگر کافران از جنّ به دوزخ مى‌رود. «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ»

تفسیر المیزان - خلاصه

آفرینش انسان به مناسبت آیات گذشته که قسمت هائى از آفرینش خداوند و نظام هستى را بیان مى کرد،

در این آیات به شاهکار بزرگ خلقت یعنى آفرینش انسان پرداخته و طى آیات متعدد و پرمحتوائى بسیارى از جزئیات این آفرینش را بازگو مى کند.

پس ابتدای خلقت انسان از خاک بوده که خداوند آن خاک را گل نموده و آن گل را نهاده تا متعفن گردد و آنگاه آن گل متعفن، خشک شده

و سپس خداوند اصل آدم را از آن گل خشکیده متعفن ایجاد نمود، و پس از آن نوع بشر از نسل آدم بوجود آمدند.

تفکر در مراحل خلقت انسان

هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا وَ مِنکُم مَّن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُّسَمًّى وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ غافر (۶۷) او همان کسى است که شما را از خاکى آفرید سپس از نطفه‏اى آنگاه از علقه‏اى و بعد شما را [به صورت] کودکى برمى‏آورد تا به کمال قوت خود برسید و تا سالمند شوید و از میان شما کسى است که مرگ پیش‏رس مى‏یابد و تا [بالاخره] به مدتى که مقرر است برسید و امید که در اندیشه فرو روید .

سپس آن را آفرینش تازه‏ اى دادیم، پس شایسته ‏ى تکریم و تعظیم است خداوندى که بهترین آفرینندگان است. [خودشناسى، مقدّمه‏ خداشناسى است] خداوند در این آیه، آفرینش، زندگى و مرگ انسان را در هفت مرحله بیان کرده است.  آفرینش انسان از خاک، به دو صورت معنا شده است:

الف) انسانِ اولى از خاک آفریده شده است.

ب) انسان‌هاى موجود از نطفه و نطفه از غذا و غذا از مواد غذایى خاک ریشه مى‌گیرند.

در آیات قبل به دعا و معرفت و اخلاص و شکر و تسلیم اشاره شده است. این آیه به منزله‌ى زمینه سازى براى رسیدن به آن مراحل است. آغاز خلقت بشر از خاک نه حیوانات تکامل یافته (میمون) «خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ »

-  قدرت الهى از خاک بى جان، انسان جاندار مى‌سازد «خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ  »

-  قدرت الهى، از خاک، انسان متفکر مى‌سازد «مِنْ تُرابٍ‌ تَعْقِلُونَ »

مراحل خلقت به صورت تدریجى صورت مى‌گیرد. ثُمَ‌ ... ثُمَ‌ ... ثُمَ‌ - آفرینش انسان از خاک و نطفه به دست خداست، امّا این ما هستیم که باید با تلاش، خود را به جایى برسانیم. «ثُمَّ لِتَبْلُغُوا »

- زندگى انسان مراحل تکامل را طى مى‌کند. «تُرابٍ‌- طِفْلًا- شُیُوخاً- یُتَوَفَّى»

- گرفتن جان به دست خداست. «یُتَوَفَّى» - مرگ نابودى نیست؛ گرفتن روح از جسم است. «یُتَوَفَّى»

- تکامل انسان، محدودیّت ندارد. (با توجّه به این که مقدار رشد در آیه معیّن نشده، هرکس مى‌تواند به مراحلى از قدرت و شدّت برسد.) «لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ                         -  میزان عمر هر کس از قبل تعیین شده است. «أَجَلًا مُسَمًّى» 

- بهترین بستر تعقّل، آفرینش خود انسان است. «مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ... لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ‌»

 

ادامه مطالب

http://m5736z.blog.ir/post/EajazQ1

http://m5736z.blog.ir/post/eajaz4

http://m5736z.blog.ir/post/EAJAZ3

http://m5736z.blog.ir/post/EAJAZ5

http://m5736z.blog.ir/post/Eajazi.Q

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۱)

  • علی کریمی
  • عالی دمت گرم

     

     

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">