تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

۱۲۸ مطلب با موضوع «معصومین» ثبت شده است

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگذاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و   از   سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و   به حول قوه الهی در  سال   1401    به    50   جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

کتاب هایی که از مؤلّف به چاپ رسیده است :

1. آشنایی و شناخت قرآن

 2. انس با قرآن، تدبر در قرآن، مهجوریت از قرآن

 3و4 مثل ها، مثال ها و تمثیل، ضرب المثل های قرآن

5. سلام های قرآن

 6 . اعجاز در قرآن : حشرات ، بدن انسان ، آسمان ها ، شگفتی ها و پیشگویی ها در  قرآن

 7. فلسفه سوگندها 

 8. انواع و اوصاف قلب در قرآن

9. اصول و فروع و آیات

 10. اعتدال در قرآن

 11. فلسفه قصه در قرآن 

12. استدراج مهلت دادن

 13. ابتهالات و ربّنا های قرآن

 14. اسلام ایرانیان ، آیات قرآن

15. سبک زندگی مؤمنانه 

 16اخلاق قرآنی (عباد الرحمن)

 17. حجاب و عفاف

 18. چهل حدیث از معصومین

 19 آیاتِ  سیاسی اجتماعی حقوقی اقتصادی قرآن

 20. رهبری و ولایت پذیری

 21.تولی و تبری و آیات

 22. استکبار ستیزی و قرآن

 23. رسانه ها و ماهواره ها، گوساله های زرین سامری

 24. مناظرات در قرآن انسان، فرشته، ابلیس، دوزخیان

 25.مرگ در دنیا، برزخ و قیامت

  26. بهشت و جهنم ، بهشتیان و جهنمیان

 27. بهار نماد رستاخیز، بهارطبیعت

 28. خلافت قبیله ای، بنی امیه آل مروان و بنی عباس

29. فاطمه زهراء راز قبر مخفی

 30. سکوت مولود کعبه، ثروت اندوزی خواص

31. غدیر در مسلخ کودتای سقیفه

 32. امام حسن  مجتبی معزّ المومنین، صلح حسنی 

 33.34.امام علی و امام حسین و آیات

  35. امام حسین عاشورا پیامدهای نهضت

 36. حضرت ابـوالفـضـل العباس  

37. حضرت علی اکبر علیه السلام

 38. امام سجاد علیه السلام

 39. حضرت زینب سلام الله  (پیام رسانان حماسه عاشورا)     

 40. امام باقر انقلاب فرهنگی

 41. امام صادق جهش فرهنگی

 42. امام کاظم (زین المجتهدین) 

43. امام رضا مدیریت فرهنگی در مسیر خراسان ، ولایتعهدی ، سلسله الذهب ، آموزه های

44. امام جواد علیه السلام

45. امام هادی علیه السلام 

46. امام عسکری (علیه السلام) 

47. وجود منجی و ظهور امام زمان

 49.  آیا ظهور اتفاق افتاده، دجال زمانه

  50. مجموعه اشعار  آیت الله سید نورالدین  طاهری ( استاد حقیر ) 

 51. تفسیر و ترجمه به نظم جزء 30 قرآن

 52. شرح آیات نماز زکوه انفاق – روزه و انواع

http://m5736z.blog.ir/post/Hasan2

 http://m5736z.blog.ir/post/Hasan3

  http://m5736z.blog.ir/post/HASAN

http://m5736z.blog.ir/post/Hasan1

 

 

 http://m5736z.blog.ir/post/40Hadis1

 

 

 

علی 1

 

 

 

 

 

چهل حدیث از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله و سلم)

1- ِ ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِق‏ .. ْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا اؤْتُمِنَ خَان‏ نشان منافق سه چیز است .. 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در امانت خیانت نماید . تحف العقول ص 316 

2-  لَا یَنَالُ شَفَاعَتِی مَنْ أَخَّرَ الصَّلَاةَ بَعْدَ وَقْتِهَاکسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید  محاسن ص 80 

3- أبغض الحلال الی الله الطلاق .منفورترین چیزهای حلال در پیش خدا طلاق است

4- ِ خَیْرُ الْأَصْحَابِ مَنْ قَلَّ شِقَاقُهُ وَ کَثُرَ وِفَاقُه‏ .بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار. تنبیه الخواطر معروف به مجموعه ورام ج 2 ، ص 123

5- ابن آدم إذا أصبحت معافى فی جسدک آمنا فی سربک عندک قوت یومک فعلى الدّنیا العفاء فرزند آدم وقتی تن تو سالم است و خاطرت آسوده است و قوت یک روز خویش راداری ، جهانگر مباش . نهج الفصاحه ص 159 ، ح 23

6- ابن آدم عندک ما یکفیک و تطلب ما یطغیک ابن آدم لا بقلیل تقنع و لا بکثیر تشبع‏ فرزند آدم، آنچه حاجت تو را رفع کند در دسترس خود داری و در پی آنچه تو را به طغیان وا می دارد روز میگذاری، به اندک قناعت نمیکنی و از بسیار سیر نمی شوی.

7- مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّة هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 145

8- اتّق دعوة المظلوم فإنّما یسأل اللَّه تعالى حقّه و إنّ اللَّه تعالى لا یمنع ذا حق حقّه‏ از نفرین مظلوم بپرهیز زیرا وی به دعا حق خویش را از خدا میخواهد و خدا حق را از حق دار دریغ نمی دارد . نهج الفصاحه ص 161 ، ح 35                           

9- اتقوا الحجر الحرام فی البنیان فانه اساس الخراباز استعمال سنگ حرام در ساختمان بپرهیزید که مایه ویرانی است . نهج الفصاحه ص 162 ، ح 38

10- الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءً أَفْضَلُهَا جُزْءً طَلَبُ الْحَلَال‏عبادت هفتاد جزء است و بالاترین و بزرگترین جزء آن کسب حلال است.مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 13ص12

11- اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّه‏ از فراست مؤمن بترسید که چیزها را با نور خدا می نگرد . کافی  ج 1 ، ص 218 ، ح 3

12- اتّقوا الدّنیا فو الّذی نفسی بیده إنّها لأسحر من هاروت و ماروت. از دنیا بپرهیزید، قسم به آن کس که جان من در کف اوست که دنیا از هاروت و ماروت ساحرتر است 

 13- اتقوا دعوة المظلوم فإنها تصعد الی السماء کأنها شرارةاز نفرین مظلوم بترسید که چون شعله آتش بر آسمان میرود . نهج الفصاحه ص 163 ، ح 47

14- لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیَام‏ براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.کافى  ج 4، ص 62

15- اثنان یعجلهما الله فی الدنیا البغی و عقوق الوالدین .دو چیز را خداوند در این جهان کیفر میدهد .. تعدی ، و ناسپاسی پدر و مادر . نهج الفصاحه ص 165 ، ح 58

16-أجرؤکم على قسم الجدّ أجرؤکم على النّارهر کس از شما در خوردن قسم جدیتر است به جهنم نزدیکتر است .نهج الفصاحه ص 166 ، ح 64 

17- أجملوا فی طلب الدنیا فإن کلا میسر لما خلق له .در طلب دنیا معتدل باشید و حرص نزنید ، زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست می رسد . شرح فارسی شهاب الاخبار

18- هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ أَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ الْإِجَابَةُ وَ الْعِتْقُ مِنَ النَّاررمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانه‏اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.کافى

19- احب الاعمال الی الله الصلاة لوقتها ثم بر الوالدین ثم الجهاد فی سبیل الله بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقت است ، آنگاه نیکی به پدر و مادر ، آنگاه جنگ در راه خدا. نهج

20- أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْأَتْقِیَاءُ الْأَخْفِیَاء محبوبترین بندگان در پیش خدا پرهیزگاران گمنامند . مجموعه ورام ج 1 ، ص 5

21- انَّ الدینارَ وَ الدُّرهَمَ اَهْلَکا مَنْ کانَ قَبلکُمْ و هُما مُهْلِکاکُمْ.همانا دینار و درهم پیشینیان شما را به هلاکت رساند و همین دو نیز هلاک کننده شماست.کافی ج2 ، ص316ح 6

22- احب الاعمال الی الله أدومها و ان قل .محبوبترین کارها در پیش خدا کاریست که دوام آن بیشتر است ، اگر چه اندک باشد . نهج الفصاحه ص 167 ، ح 73

23- أحبّ الأعمال إلى اللَّه من أطعم من جوع أو دفع عنه مغرما أو کشف عنه کربابهترین کارها در پیش خدا آن است که (بینوایی را)سیر کنند ، یا قرض او رابپردازند یا زحمتی را از او دفع نمایند . نهج الفصاحه ص 168 ، ح 76

24- لَا فَقْرَ أَشَدُّ مِنَ الْجَهْلِ وَ لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْل‏ هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست .کافی ج1  ص25، ح 25 - محاسن ص17

25- احب الاعمال الی الله حفظ اللسانبهترین کارها در پیش خدا نگهداری زبان است

26-  أحبّ الجهاد إلى اللَّه کلمة حقّ تقال لإمام جائربهترین جهادها در پیش خدا سخن حقی است که به پیشوای ستمکار گویند .نهج الفصاحه ص 168 ، ح 80

27- أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَى اللَّهِ مَا کَثُرَتْ عَلَیْهِ الْأَیْدِی‏بهترین غذاها در پیش خدا آن است که گروهی بسیار بر آن بنشیند .نهج الفصاحه ص 169 ، ح 82

28- احب اللهو الی الله تعالی إجراء الخیل و الرمی .بهترین بازیها در پیش خدا اسب دوانی و تیراندازی است . نهج الفصاحه ص 169 ، ح 83 

29- طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم‏ طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، همانا خدا جویندگان علم را دوست دارد. کافی ج 1 ، ص 30 ، ح 1

30- احب الله تعالی عبدا سمحا اذا باع وسمحا اذا اشتری و سمحا اذا قضی و سمحا اذا اقتضی  خداوند بندهای را که به هنگام خرید و هنگام فروش و هنگام دریافت سهلانگار است دوست دارد. نهج الفصاحه ص 169 ، ح 85

31- أَحَبُّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَى اللَّهِ أَنْفَعُهُمْ لِعِبَادِه‏ .از جمله بندگان آن کس پیش خدا محبوبتر است که برای بندگان سودمندتر است تحف العقول ص49 - نهج الفصاحه ص169 ، ح86

32- أحثوا التراب فی وجوه المداحین  بر چهره ستایشگران، خاک بیفشانید نهج الفصاحه

33- أَحْزَمُ النَّاسِ أَکْظَمُهُمْ لِلْغَیْظآنکه در فرو بردن خشم از دیگران بیشتر است ، از همه کس دور اندیشتر است . من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 396 - امالی(صدوق) ص 21

34- اختبروا الناس بأخدانهم ، فإن الرجل یخادن من یعجبهمردم را از معاشرانشان بشناسید ، زیرا کند هم جنس با هم جنس پرواز . نهج الفصاحه ص 173 ، ح 106

35- اخوف ما أخاف علی امتی الهوی و طول الامل .بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم . خصال ص 51

36-  ادْعُوا اللَّهَ وَ أَنْتُمْ مُوقِنُونَ بِالْإِجَابَةِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً مِنْ قَلْبِ غَافِلٍ لَاهٍ.خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعارا از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد . بحارالانوار(ط-بیروت) ج 90 ، ص 321

37- ادنی أهل النار عذابا ینتعل بنعلین من نار یغلی دماغه من حرارة نعلیه .از مردم جهنم آنکه عذابش از همه آسانتر است دو کفش آتشین بپا دارد که مغزوی از حرارت کفشهایش به جوش میآید . نهج الفصاحه ص 176 ، ح 121

38- ادنی جبذات الموت بمنزلة مائة ضربة بالسیف .آسانترین کشش های مرگ مانند صد ضربت شمشیر است . نهج الفصاحه ص 176 ، ح 122

39- إذا ابتلی أحدکم بالقضاء بین المسلمین فلا یقض و هو غضبان و لیسوّ بینهم فی النّظر و المجلس و الإشارة.اگر یکی از شما به کار قضاوت میان مسلمانان دچار شود باید به هنگام غضب ازقضاوت خودداری کند و میان ارباب دعوا در نگاه و نشیمنگاه و اشاره تفاوتی نگذارد . نهج الفصاحه ص 176 ، ح 125

40- اذا أحب الله عبدا حماه الدنیا کما یظل أحدکم یحمی سقیمه الماء . وقتی خداوند بندهای را دوست دارد ، دنیا را از او منع میکند چنانکه شما مریض خویش را از نوشیدن آب منع میکنید . نهج الفصاحه ص 179 ، ح 137

حدیث از امام علی(علیه السلام)

 قالَ اَمیرُالمُوْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ اَبیطالب (علیه السلام)..

1- خیر پنهانی و کتمان گرفتاری

مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّهِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الرَّزایا وَ کِتْمانُ الْمَصائِبِ. از گنجهای بهشت; نیکی کردن و پنهان نمودن کار[نیک] و صبر بر مصیبتها و نهان کردن گرفتاریها (یعنی عدم شکایت از آنها) است.

 2- ویژگی های زاهد

اَلزّاهِدُ فِی الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُکْرَهُ. زاهد در دنیا کسی است که حرام بر صبرش غلبه نکند، و حلال از شکرش باز ندارد.

 3- تعادل در جذب و طرد افراد

اَحْبِبْ حَبیبَکَ هَوْنًا ما عَسی اَنْ یَعْصِیَکَ یَوْمًا ما. وَ اَبْغِضْ بَغیضَکَ هَوْنًا ما عَسی اَنْ یَکُونَ حَبیبَکَ یَوْمًا ما. با دوستت آرام بیا، بسا که روزی دشمنت شود، و با دشمنت آرام بیا، بسا که روزی دوستت شود.

 4- بهای هر کس

قیمَهُ کُلِّ امْرِء ما یُحْسِنُ. ارزش هر کسی آن چیزی است که نیکو انجام دهد.

 5- فقیه کامل

اَلا اُخْبِرُکُمْ بِالْفَقیهِ حَقَّ الْفَقیهِ؟ مَنْ لَمْ یُرَخِّصِ النّاسَ فی مَعاصِی اللّهِ وَ لَمْ یُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ وَ لَمْ یُوْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللّهِ وَ لَمْ یَدَعِ القُرآنَ رَغْبَهً عَنْهُ إِلی ما سِواهُ، وَ لا خَیْرَ فی عِبادَه لَیْسَ فیها تَفَقُّهٌ. وَ لاخَیْرَ فی عِلْم لَیْسَ فیهِ تَفَکُّرٌ. وَ لا خَیْرَ فی قِراءَه لَیْسَ فیها تَدَبُّرٌ.

آیا شما را از فقیه کامل، خبر ندهم؟ آن که به مردم اجازه نـافرمانی خـدا را ندهـد، و آنهـا را از رحمت خدا نومید نسازد، و از مکر خدایشان آسوده نکند، و از قرآن رو به چیز دیگر نکنـد، و خیـری در عبـادت بدون تفقّه نیست، و خیـری در علم بدون تفکّر نیست، و خیری در قرآن خواندن بدون تدبّر نیست.

 6- خطرات آرزوی طولانی و هوای نفس

إِنَّما اَخْشی عَلَیْکُمْ إِثْنَیْنِ.. طُولَ الاْمَلِ وَ اتِّباعَ الْهَوی، اَمّا طُولُ الاْمَلِ فَیُنْسِی الاْخِرَهَ وَ اَمّا إِتِّباعُ الْهَوی فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ. همانا بر شما از دو چیز میترسم.. درازی آرزو و پیروی هوای نفس. امّا درازی آرزو سبب فراموشی آخرت شود، و امّا پیروی از هوای نفس، آدمی را از حقّ باز دارد.

 7- مرز دوستی

لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدیقِکَ صَدیقًا فَتَعْدی صَدیقَکَ. با دشمنِ دوستت دوست مشو که [با این کار] با دوستت دشمنی میکنی.

 8- اقسام صبر

اَلصَّبْرُ ثَلاثَهٌ.. اَلصَّبْرُ عَلَی الْمُصیبَهِ، وَ الصَّبْرُ عَلَیالطّاعَهِ، وَ الصَّبْرُ عَلَی الْمَعْصِیَهِ. صبر بر سه گونه است.. صبر بر مصیبت، و صبر بر اطاعت، و صبر بر [ترک] معصیت.

 9- تنگدستی مقدَّر

مَنْ ضُیِّقَ عَلَیْهِ فی ذاتِ یَدِهِ، فَلَمْ یَظُنَّ اَنَّ ذلِکَ حُسْنُ نَظَر مِنَ اللّهِ لَهُ فَقَدْ ضَیَّعَ مَاْمُولاً.

وَ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فی ذاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَظُنَّ اَنَّ ذلِکَ اسْتِدْراجٌ مِنَ اللّهِ فَقَدْ اَمِنَ مَخُوفًا. هر که تنگدست شد و نپنداشت که این از لطف خدا به اوست، یک آرزو را ضایع کرده و هر که وسعت در مال یافت و نپنداشت که این یک غافلگیری از سوی خداست، در جای ترسناکی آسوده مانده است.

 10- عزّت، نه ذلّت

اَلْمَنِیَّهُ وَ لاَ الدَّنِیَّهُ وَ التَّجَلُّدُ وَ لاَ التَّبَلُّدُ وَ الدَّهْرُ یَوْمانِ.. فَیَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذا کانَ لَکَ فَلا تَبْطَرْ،وَ إِذا کانَ عَلَیْکَ فَلا تَحْزَنْ فَبِکِلَیْهِما سَتُخْتَبَرُ. مردن نه خوار شدن! و بی باکی نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزی به نفع تو، و روزی به ضرر تو! چون به سودت شد شادی مکن، و چون به زیانت گردید غم مخور، که به هر دوی آن آزمایش شوی.

 11- طلب خیر

ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ. هر که خیر جوید سرگردان نشود، و کسی که مشورت نماید پشیمان نگردد.

 12- وطن دوستی

عُمِّرَتِ الْبِلادُ بِحُبِّ الاَوْطانِ. شهرها به حبّ و دوستی وطن آباداند.

 13- سه شعبه علوم لازم

اَلْعِلْمُ ثَلاثَهٌ.. اَلْفِقْهُ لِلاَدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ. دانش سه قسم است.. فقه برای دین، و پزشکی برای تن، و نحو برای زبان.

 14- سخن عالمانه

تَکَلَّمُوا فِی الْعِلْمِ تَبَیَّنَ اَقْدارُکُمْ. عالمانه سخن گویید تا قدر شما روشن گردد.

 15- منع تلقین منفی

لا تُحَدِّثْ نَفْسَکَ بِفَقْر وَ لا طُولِ عُمْر. فقر و تنگدستی و طول عمر را به خود تلقین نکن.

 16- حرمت مومن

سِبابُ الْمُوْمِنِ فِسْقٌ وَ قِتالُهُ کُفْرٌ وَ حُرْمَهُ مالِهِ کَحُرْمَهِ دَمِهِ. دشنام دادن به مومن فسق است، و جنگیدن با او کفر، و احترام مالش چون احترام خونش است.

 17- فقر جانکاه

اَلْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَکْبَرُ، وَ قِلَّهُ الْعِیالِ اَحَدُ الْیَسارَیْنِ وَ هُوَ نِصْفُ الْعَیْشِ. فقر و نداری بزرگترین مرگ است! و عائله کم یکی از دو توانگری است، که آن نیمی از خوشی است.

 18- دو پدیده خطرناک

اَهْلَکَ النّاسَ إِثْنانِ.. خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ. دو چیز مردم را هلاک کرده.. ترس از نداری و فخرطلبی.

 19- سه ظالم

اَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَ المُعینُ عَلَیْهِ وَ الرّاضِیُ بِهِ شُرَکاءُ ثَلاثَهٌ. شخص ستمکار و کمک کننده بر ظلم و آن که راضی به ظلم است، هر سه با هم شریکاند.

 20- صبر جمیل

اَلصَّبْرُ صَبْرانِ.. صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَهِ حَسَنٌ جَمیلٌ، وَ اَحْسَنُ مِنْ ذلِکَ الصَّبْرُ عِنْدَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْکَ. صبر بر دو قسم است.. صبر بر مصیبت که نیکو و زیباست، و بهتر از آن صبر بر چیزی است که خداوند آن را حرام گردانیده است.

 21- ادای امانت اَدُّوا الاَمانَهَ وَ لَوْ إِلی قاتِلِ وُلْدِ الاَنْبیاءِ. امانت را بپردازید گرچه به کشنده فرزندان پیغمبران باشد.

 22- پرهیز از شهرت طلبی

لِکُمَیْلِ بْنِ زِیاد..رُوَیْدَکَ لاتَشْهَرْ، وَ اَخْفِ شَخْصَکَ لا تُذْکَرْ، تَعَلَّمْ تَعْلَمْ وَ اصْمُتْ تَسْلَمْ، لا عَلَیْکَ إِذا عَرَّفَکَ دینَهُ، لا تَعْرِفُ النّاسَ وَ لا یَعْرِفُونَکَ. آرام باش، خود را شهره مساز، خود را نهان دار که شناخته نشوی، یاد گیر تا بدانی، خموش باش تا سالم بمانی.
بر تو هیچ باکی نیست، آن گاه که خدا دینش را به تو فهمانید، که نه تو مردم را بشناسی و نه مردم تو را بشناسند (یعنی، گمنام زندگی کنی).

 23- عذاب شش گروه

إِنَّ اللّهَ یُعَذِّبُ سِتَّهً بِسِتَّه .. اَلْعَرَبَ بِالْعَصَبیَّهِ وَ الدَّهاقینَ بِالْکِبْرِ وَ الاُمَراءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجّارَ بِالْخِیانَهِ وَ اَهْلَ الرُّسْتاقِ بِالْجَهْلِ. خداوند شش کس را به شش خصلت عذاب کند..عرب را به تعصّب، و خان های ده را به تکبّر، و فرمانروایان را به جور، و فقیهان را به حسد، و تجّار را به خیانت، و روستایی را به جهالت.

 24- ارکان ایمان                                                                                        .    اَلاِیمانُ عَلی اَرْبَعَهِ اَرْکان.. اَلتَّوَکُّلِ عَلَی اللّهِ، وَ التَّفْویضِ إِلَی اللّهِ وَ التَّسْلیمِ لاَمْرِللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ. ایمان چهارپایه دارد.. توکّل بر خدا، واگذاردن کار به خدا، تسلیم به امر خدا و رضا به قضای الهی.

 25- تربیت اخلاقی ذَلِّلُوا اَخْلاقَکُمْ بِالَمحاسِنِ، وَ قَوِّدُوها إِلَی الْمَکارِمِ. وَ عَوِّدُوا اَنْفُسَکُمُ الْحِلْمَ. اخلاق خود را رامِ خوبی ها کنید و به بزرگواری هایشان بکشانید و خود را به بردباری عادت دهید.

 26- آسانگیری بر مردم و دوری از کارهای پست لاتُداقُّوا النّاسَ وَزْنًا بِوَزْن، وَ عَظِّمُوا اَقْدارَکُمْ بِالتَّغافُلِ عَنِ الدَّنِیِّ مِنَ الاْمُورِ نسبت به مردم، زیاد خرده گیری نکنید، و قدر خود را با کناره گیری از کارهای پست بالا برید.

 27- نگهبانان انسان )کَفی بِالْمَرْءِ حِرْزًا، إِنَّهُ لَیْسَ اَحَدٌ مِنَ النّاسِ إِلاّ وَ مَعَهُ حَفَظَهٌ مِنَ اللّهِ یَحْفَظُونَهُ اَنْ لا یَتَرَدّی فی بِئْر وَ لا یَقَعَ عَلَیْهِ حائِطٌ وَ لا یُصیبَهُ سَبُعٌ، فَإِذا جاءَ اَجَلُهُ خَلُّوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَجَلِهِ. آدمی را همین دژ بس که کسی از مردم نیست، مگر آن که با او از طرف خدا نگهبان هاست که او را نگه میدارند که به چاه نیفتد، و دیوار بر سرش نریزد، و درنده ای آسیبش نرساند، و چون مرگ او رسد او را در برابر اجلش رها سازند.

 28- روزگار تباهیها یَاْتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ لا یُعْرَفُ فیهِ إلاَّ الْماحِلُ وَ لا یُظَرَّفُ فیهِ إِلاَّ الْفاجِرُ وَ لا یُوْتَمَنُ فیهِ إِلاَّ الْخائِنُ وَ لا یُخَوَّنُ إِلاَّ المُوتَمَنُ، یَتَّخِذُونَ اْلَفْئَ مَغْنًما وَ الصَّدَقَهَ مَغْرَمًا وَصِلَهَ الرَّحِمِ مَنًّا، وَ الْعِبادَهَ استِطالَهً عَلَی النّاسِ وَ تَعَدِّیًا و ذلِکَ یَکُونُ عِنْدَ سُلطانِ النِّساءِ، وَ مُشاوَرَهِ الاِماءِ، وَ إِمارَهِ الصِّبیانِ. زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن ارج نیابد، مگر فرد بیعرضه و بیحاصل، و خوش طبع و زیرک دانسته نشود، مگر فاجر، و امین و مورد اعتماد قرار نگیرد، مگر خائن و به خیانت نسبت داده نشود، مگر فرد درستکار و امین! در چنین روزگاری، بیتالمال را بهره شخصی خود گیرند، و صدقه را زیان به حساب آورند، وصله رحم را با منّت به جای آرند، و عبادت را وسیله بزرگی فروختن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهند و این وقتی است که زنان، حاکم و کنیزان، مشاور و کودکان، فرمانروا باشند!

 29- زیرکی به هنگام فتنه کُنْ فِی الْفِتْنَهِ کَابْنِ اللَّبُونِ; لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ. هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش که نه پشتی دارد تا سوارش شوند و نه پستانی تا شیرش دوشند.

 30- اقبال و ادبار دنیا إذا اَقْبَلَتِ الدُّنیا عَلی اَحَد اَعارَتْهُ مَحاسِنَ غَیْرِهِ، وَ إِذا اَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحاسِنَ نَفْسِهِ. چون دنیا به کسی روی آرد، نیکویی های دیگران را بدو به عاریت سپارد، و چون بدو پشت نماید، خوبی هایش را برباید.

 31- ناتوان ترین مردم اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسابِ الاِخْوانِ، وَ اَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ. ناتوانترین مردم کسی است که توانِ به دست آوردن دوستان را ندارد، و ناتوانتر از او کسی است که دوستی به دست آرد و او را از دست بدهد.

 32- فریاد رسی و فرح بخشیِ گرفتار مِنْ کَفّاراتِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ إِغاثَهُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ. از کفّاره گناهان بزرگ، فریاد خواه را به فریاد رسیدن، و غمگین را آسایش بخشیدن است.

 33- نشانه کمال عقل إِذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلامُ. چون خرد کمال گیرد، گفتار نقصان پذیرد.

 34- رابطه با خدا مَنْ اَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ اَصْلَحَ اللّهُ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّاسِ وَ مَنْ اَصْلَحَ اَمْرَ آخِرَتِهِ اَصْلَحَ اللّهُ لَهُ اَمْرَ دُنْیاهُ. وَ مَنْ کانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ کانَ عَلَیْهِ مِنَ اللّهِ حافِظٌ. آن که میان خود و خدا را اصلاح کند، خدا میان او و مردم را اصلاح میکند و آن که کار آخرتِ خود را درست کند، خدا کار دنیای او را سامان دهد. و آن که او را از خود بر خویشتن واعظی است، خدا را بر او حافظی است.

 35- افراط و تفریط هَلَکَ فِیَّ رَجُلانِ مُحِبٌّ غال وَ مُبْغِضٌ قال. دو تن به خاطر من هلاک شدند.. دوستی که اندازه نگاه نداشت و دشمنی که بغض ـ مرا ـ در دل کاشت.

 36- روایت و درایت إِعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعایَه لاعَقْلَ رِوایَه، فَإِنَّ رُواهَ الْعِلْمِ کَثیرٌ، وَ رُعاتُهُ قَلیلٌ. هر گاه حدیثی را شنیدید آن را با دقّت عقلی فهم و رعایت کنید، نه بشنوید و روایت کنید! که راویان علم بسیارند و رعایت کنندگانِ آن اندک در شمار.

 37- پاداش تارک گناه مَا الْمجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَعْظَمَ اَجْرًا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَکادَ الْعَفیفُ اَنْ یَکُونَ مَلَکًا مِنَ الْمَلائِکَهِ. مُزد جهادگرِ کشته در راه خدا بیشتر نیست از مرد پارسا که ـ معصیت کردن ـ تواند ـ لیکن ـ پارسا ماند و چنان است که گویی پارسا فرشته ای است از فرشته ها.

 38- پایان ناگوار گناه اُذْکُرُوا انقِطاعَ اللَّذّاتِ وَ بَقاءَ التَّبِعاتِ. به یاد آرید که لذّتها تمام شدنی است و پایان ناگوار آن بر جای ماندنی.

 39- صفت دنیا فی صِفَهِ الدُّنْیا.. تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ. در صفت دنیا فرموده است..میفریبد و زیان میرساند و میگذرد.

 40- دینداران آخر الزّمان یَاْتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ لا یَبْقی فیهِ مِنَ الْقُرْآنِ إِلاّ رَسْمُهُ وَ مِنَ الاْسْلامِ إِلاَّ اسْمُهُ. مَساجِدُهُمْ یَوْمَئِذ عامِرَهٌ مِنَ الْبِناءِ خَرابٌ مِنَ الْهُدی. سُکّانُها وَ عُمّارُها شَرُّ اَهْلِ الاَرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَهُ وَ إِلَیْهِمْ تَاْوِی الْخَطیئَهُ یَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْها فیها.

وَ یَسُوقُونَ مَنْ تَاَخَّرَ إِلَیْها. یَقُولُ اللّهُ تَعالی )فَبی حَلَفْتُ لاَبْعَثَنَّ عَلی اُولئِکَ فِتْنَهً اَتْرُکَ الْحَلیمَ فیها حَیْرانَ» وَ قَدْ فَعَلَ. وَ نَحْنُ نَسْتَقیلُ اللّهَ عَثْرَهَ الْغَفْلَهِ. مردم را روزگاری رسد که در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن، در آن روزگار ساختمان مسجدهای آنان نو و تازه ساز است و از رستگاری ویران. ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین اند، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد.

آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند.

خدای تعالی فرماید.. به خودم سوگند، بر آنان فتنه ای بگمارم که بردبار در آن سرگردان مانَد و چنین کرده است، و ما از خدا می خواهیم از لغزش غفلت درگذرد.

چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به نظم

1- و من، آن کلمه‌ی نیکوی خداوندم. (الفضائل/80)
من فاطمه‌ام، واژه‌ی حسنای خداوند   /    از ماه نشان دارم و با آینه پیوند
من فاطمه‌ام، سرخ تر از خاطره ی سیب /  من فاطمه ام، سبزتر از واژه‌ی لبخند

2- .. و ما وسیله‌‌ی ارتباط خدا با مخلوقاتیم. (دلائل‌الامامه/32)
سرشار نگاه آسمان کن ما را   /     از خود برهان و بی‌نشان کن ما را
ای واسطه‌ی فیض خداوند کریم    /    بر سفره‌ی دوست، میهمان کن ما را

3- .. و ماییم برگزیدگان خدا و جایگاه پاکی‌ها. (ارشاد شیخ مفید/1/270)
ای محرم راز جمع افلاکی‌ها  /  چون سرو، رها ز مجمع خاکی‌ها
یک جرعه زلال آفتابم بچشان  /  ای روح بلند قله‌ی پاکی‌ها

4- ... و ما دلیل‌های روشن خداییم. (ارشاد شیخ‌ مفید/1/270)
در ظلمت شب، دلیل راهم هستید  /  چون کوه، همیشه تکیه‌گاهم هستید
ای حجّت‌های روشن خالق مهر  /  در تیرگی زمانه ما‌هم هستید

5- ... و ما وارثان پیامبران الهی هستیم. (ارشاد شیخ مفید/1/270)
دریا صفتید و روح باران دارید  /  چون سبزه طراوت بهاران دارید
هستید شما وارث پیغامبران  /  در سینه همیشه نور قرآن دارید                            6- خداوند، حج را برای استواری و تحکیم دین قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
تا چشمه‌ی عشق، جاری دین گردد  /  دل‌های همه، بهاری دین گردد
واجب شده حج به امر یکتای بزرگ  /  تا مایه‌ی استواری دین گردد

7- خداوند، رسیدگی به خویشان را برای طول عمر و باعث فزونی در خویشان قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
چونان که ادب به آبرو افزاید  /  اخلاص، به قدر هر نکو افزاید
اهل صله‌ی رحم اگر بود کسی  /  فرمود.. خدا بر اهل او افزاید

8- خداوند، اطاعت از ما- اهل‌بیت علیهم‌السلام- را برای ایجاد نظم و همبستگی در مردم قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
خواهی ز گسستگی رهایی یابی  /  یا جلوه‌ای از نور خدایی یابی
فرمان ببر از اوامر حضرت دوست  /  تا راه به اوج کبریایی یابی

9- خداوند، صبر را وسیله‌ی استحقاق و شایستگی پاداش قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
گر پنجره‌ی نگاه تو غم دارد  /  صدها گره بزرگ و مبهم دارد
با صبر بر آن، رسی به پاداشی نیک.  /  کاین راه، هزار پیچ و صد خم دارد

10- خداوند، شرک را به منظور اخلاص بندگی، حرام نمود. (بحارالانوار/29/223)
تا دور شود هر عمل از شیوه‌ی بد  /   اعمال همه، خالص و زیبا گردد
دانای توانای عزیز یکتا  /  .بر دفتر شرک، مهر)باطل شد» زد
11- خداوند، وفای به نذر را برای رسیدن به مغفرت و آمرزش خویش قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
ای آن‌که به دل امید رحمت داری  /  از حق طلب رحم و عنایت داری
در راه وفا به نذر خود سخت بکوش  /  گر میل رسیدن به سعادت داری

12- خداوند، نیکی به پدر و مادر را سبب امان از خشم خود قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
خواهی برهی ز خشم ایزد، ای دوست  /  چون برگ، گناه تو بریزد، ای دوست
نیکی به پدر- مادرخود کن بسیار  /  از کار بدت لطف نخیزد، ای دوست
13- خداوند، جهاد را مایه‌ی عزّت و شکوه اسلام قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
چون سرو، همیشه آسمان همّت باش  /   هم‌قامت آسمان پر شوکت باش
وقتی که جهاد، عزت اسلام است  /   جهدی کن و هم‌رکاب این عزت باش

14- خداوند، امر به معروف را برای حفظ مصالح عمومی جامعه قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
هر جامعه‌ای که اهل تقوی گردد  /  سرشار شکوفه و شکوفا گردد
یک قطره نکویی اگر آنجا افتد  /  با امر به معروف، چو دریا گردد

15- از مؤمنین نیست کسی که همسایه‌اش از شر و آزار او در امان نباشد. (دلائل‌الامامه/1)
حیف است طریق عشق را سد باشی  /  در روشنی آب، مردّد باشی
در سایه‌ی سبز زندگانی، ای دوست!  /  همسایه چو با کسی شدی، بد باشی

16- از بخل دوری کن، زیرا بخل درختی است در جهنم که شاخه‌هایش در دنیا می‌باشد و هر‌کس به آن شاخه‌ها بیاویزد، داخل در جهنم می‌شود. (دلائل‌الامامه/4)
آن شاخه که بی میوه قدی خم دارد  /  بخل است، که ریشه در جهنم دارد
هر‌کس که از آن شاخه بیاویزد سخت  /  شک نیست- زمین خوردن محکم دارد

17- سخاوت، درختی است در بهشت که شاخه‌هایش در دنیا گسترده است و هر‌کس شاخه‌ای از آن را بگیرد داخل بهشت می‌شود. (دلائل‌الامامه/4)
ای دوست! سخاوت، آسمان پیوند است  /  این شاخه‌ی سبز باغ بی‌مانند است
چید آن‌که از این شاخه گلی- بی تردید-  /  در هر دو سرا، عزیز و عزّتمند است

18- همانا از بندگان خدا، تنها دانشمندان از خدا می‌هراسند. (بحارالانوار/2/45)
زنهار! به جمع جهل، ملحق نشوی  /  گستاخ، در امر حضرت حق نشوی
با روشنی علم، ره صبح بجوی  /  تا همدم تاریکی مطلق نشوی

19- دو لشکر ظلم، با هم برخورد نمی‌کنند جز این‌که خداوند، آن‌ها را به خودشان وا‌می‌گذارد. (کشف‌الغمه/2/581)
در لشکر ظلم، مرد حق‌باور نیست  /  چون جامعه‌ای که )نهی از منکر» نیست
وقتی که به هم دو لشکر ظلم رسند  /  دستی به عنایت از سوی داور نیست

20- بهترین شما کسانی هستند که با تواضع، دیگران را یاری می‌کنند. (دلائل‌الامامه/7)
پرهیز کن از غرور، از من بودن  /  از سنگ‌شدن، شبیه آهن بودن
خواهی که به بام رستگاری برسی  /  باید که چو خورشید، فروتن بودن

21- اگر به آنچه شما را امر نمودیم عمل می‌کنی و از آنچه شما را بر حذر داشته‌ایم دوری می‌کنی از شیعیان ما هستی و گرنه هرگز. (بحار‌الانوار/65/156)                  با هر‌چه نکویی‌ست، نکو باید شد  /  سرشار زلال آبرو باید شد
می‌خواهی اگر شیعه‌ی مولا باشی  /  فرمانبر امر و نهی او باید شد

22- از بخل دور باش، زیرا بخل مرضی است که در شخص کریم وجود ندارد. (دلائل‌الامامه/4)
بخل از قطرات سبز باران دور است  / فریاد کویری از بهاران دور است
بخشنده‌تر از بهار باید بودن  /  بیماری بخل، از کریمان دور است

23- همانا خداوند، نیکوکار بردبار با‌ عفت را دوست می‌دارد. (دلائل‌الامامه/1)
در جاده‌ی‌ رنج، نا‌شکیبی نکنی  /  با خواب سراب، خود‌فریبی نکنی
از دامن پاکدامنی خوشه بچین  /  تا خویش، دچار بی‌نصیبی نکنی

24- همانا حیا از ایمان است و نتیجه‌ی ایمان، بهشت می‌باشد. (کافی/2/106)
در دست سپیده، برکاتی دگر است  /  پیغام سحر را، کلماتی دگر است
ای آن‌که امید زندگانی داری  /   در روشنی حیا، حیاتی دگر است

25- شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند. (بحارالانوار/65/156)
در دامن روشنی، کبوتر باشد  /  در ظلمت روزگار، اختر باشد
در باغ بهشت، شیعه‌ی آل علی  /  چون سرو سهی از همگان سر باشد

26- همانا خوشبخت واقعی کسی است که علی را چه در زمان حیاتش و چه پس از وفاتش دوست بدارد. (بحارالانوار/27/74)
در دفتر روشنایی و برگ سحر  /  نقل است چنین ز دختر پیغمبر..
آنان که حقیقتا سعادتمندند  /  دارند به دل مدام، حبّ حیدر

27- جانم فدای تو و جان و روح من سپر بلاهای جان تو یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود- اگر تو در خیر و نیکی به سر ببری با تو خواهم زیست و اگر در سختی‌ها و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود. (کوکب الدری/1/196)
گردم به فدای حضرتت یا مولا  /  ای روشن از انوار تو تاریکی‌ها
در نیک و بد زمانه همراه توام  /  هرگز نشوم از تو و عشق تو جدا

28- آن لحظه‌ای که زن در خانه‌ی خود می‌ماند- و به امور تربیت فرزند می‌پردازد- به خدا نزدیک‌تر است. (بحارالانوار/43/92)
آن‌گاه که زن جامه‌ی تقوی پوشد  /  در تربیت صحیح طفلش کوشد
در سایه‌ی قرب خالق بی‌همتاست  /  از خانه‌ی او چشمه‌ی هستی جوشد
29- بعد از غدیر خم، خداوند برای هیچ‌کس عذر و بهانه‌ای باقی نگذاشته است. (دلائل‌الامامه/37)
بعد از غدیر، آینه معنا گرفته است  /  آری؛ دوباره فصل نوی پا گرفته است
دیگر نمانده جای دلیل و بهانه‌ای  /  عشق علی‌ست؛ در دل ما جا گرفته است

30- کسی که عبادت‌های خالصانه‌ی خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ، برترین مصلحت او را به سویش فرو خواهد فرستاد. (بحارالانوار/67/249)
در خانه‌ی دل یاد خدا جاری ساز  /  جان و دل خود، به سوی حق ده پرواز
خواهی برسد عاقبت نیک ای دوست  /  خالص شو و عاشقانه کن راز و نیاز

31- اول همسایه بعد اهل خانه. (وسائل‌الشیعه/7/112)
ای شمع وجود عشق را پروانه  /  با بخشش و ایثار مشو بیگانه
همسایه به اهل خانه اولی بشمار  /  تا نور شود تیرگی کاشانه

32- لذتی که از خدمت حضرت حق می‌برم، مرا از هر خواهشی باز‌داشته است. (ریاحین‌الشریعه/1/105)
شادم به لقای روی او هر نفسی  /  جز او نبود برای من دادرسی
شوقی که برای خدمت حق دارم  /  بسته است به روی من در هر هوسی

33- بهشت، زیر پای مادران است. (مستدرک/15/180)
آیینه‌ای از صفات داور باشد  /  سرچشمه‌ای از حیات کوثر باشد
در خدمت او باش که فرمود.. بهشت  /  در زیر قدوم پاک مادر باشد
34- خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند. (مناقب ابن‌شهرآشوب/3/351)
از دست مده آ‌نچه خدایت داده است  /  یا معرفتی که مصطفایت داده است
مردان خدا همیشه راضی هستند  /  .بر آنچه خدا بدان رضایت داده است

35- مثَلَ امام، مانند کعبه است. مردم باید در اطراف آن طواف کنند نه آن‌ که دور مردم طواف نماید. (بحارالانوار/36/353)
نور است امام، کعبه‌ی امید است  /  تابان و فروزنده‌تر از خورشید است
اندر دل شیعه مهر او کم نشود  /  چون گرد مدار لطف او چرخیده‌ست

36- آنچه برای زنان نیکوست این است که- بدون ضرورت- مردان نا‌محرم را نبینند، و نامحرمان نیز آن‌ها را ننگرند. (بحارالانوار/43/54)
گر زن به حجاب خویش مستور شود  /   از دیده‌ی آلوده و بد دور شود
نیکوست برای زن که الگو گیرد    /    از فاطمه، تا شاخه‌ای از نور شود

37- پاداش خوشرویی در برابر مؤمن، بهشت است. (بحارالانوار/72/401)
آن‌کس که گشاده‌رو و خوش‌رفتار است   /  دل‌خوش نه به این جهان بی‌مقدار است
در باغ بهشت می‌دهندش مأوا   /   سر‌خوش به لقای حضرت دادار است

38- تا زنده‌ام، همواره به ارزش‌های امام علی علیه السلاممعترف خواهم بود. (بحارالانوار/43/38)
فرموده چنین گوهر هستی زهرا..  /  سوگند به آن ‌که داده هستی ما را
بر ارزش والای علی معترفم   /   هرگز نکشم دست ز راه مولا

39- خداوند متعال، امامت ما را برای ایمنی از تفرقه قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
آرام شود تا دل خلق نگران  /  تا گم نکنیم راه؛ حیّ سبحان
در جامعه ایجاد امامت فرمود  /  تا تفرقه آتش نزند هستی‌مان

40- خداوند، روزه را برای پابرجایی اخلاص واجب نمود. (بحارالانوار/29/223)
تا پاک‌تر از نگاه مهتاب شویم  /   چون آینه بی‌ریاتر از آب شویم
روزی‌ده خلق،‌روزه واجب فرمود  /   تا ناب‌تر از گوهر نایاب شویم

احادیثی درباره حضرت فاطمه زهرا .. سلام الله علیها

قال رسول اللّه (صلى الله علیه وآله)..

1- إذا کانَ یَوْمُ القیامَةِ نادى مُنادٍ.. یا أَهْلَ الجَمْعِ غُضُّوا أَبْصارَکُمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَة زمانی که روز قیامت برپا شود، منادی صدا می زند.. ای اهل محشر! چشمان خود را ببندید تا فاطمه عبور کند. کنز العمّال ج13 ص91 و 93

2- ما رَضِیْتُ حَتّى رَضِیَتْ فاطِمَة من جز با خشنودی فاطمه خشنود نخواهم شد. مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص342.

3- یا عَلِیّ إِنَّ اللّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکَ فاطِمَة ای علی! خداوند مرا امر کرده که ترا به همسری فاطمه درآورم. الصواعق المحرقة باب11 ص142

4- کُلِّ بَنِی أُنثى عصْبَتُهم لأَبیهِمْ ماخَلا وُلْد فاطِمَة تمام فرزندان یک مادر، به فامیل پدری منتسب هستند، مگر فرزندان فاطمه (که به من منتسب هستند) کنز العمّال ج13 ص101 الصواعق المحرقة ص187 و 188

5- أَحَبُّ أَهْلِی إِلیَّ فاطِمَة فاطمه، محبوبترین فرد خانواده من است. الجامع الصغیر ج1

6- خَیْرُ نِساءِ العالَمین أَرْبَع.. مَرْیَم وَ آسیة وَ خَدِیجَة وَ فاطِمَة برترین زنان عالم چهار نفرند.. مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه. الجامع الصغیر ج1 ح4112 ص469 الإصابة فی تمییز الصحابة ج4 ص378

7- سیّدَةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنَّةِ فاطِمَة فاطمه سرور زنان بهشت است. کنز العمّال ج13

8- إذا إشْتَقْتُ إلى ثِمارِ الجنَّةِ قَبَّلتُ فاطِمَة . [ هرگاه مشتاق میوه های بهشت می شوم فاطمه را می بوسم.] نور الأبصار ص 51.

9- أُنْزِلَتْ آیَةُ التطْهِیرِ فِیْ خَمْسَةٍ فِیَّ، وَفِیْ عَلیٍّ وَحَسَنٍ وَحُسَیْنٍ وَفاطِمَة آیه تطهیر در مورد پنج نفر نازل شد.. من و فاطمه و علی و حسن و حسین. إسعاف الراغبین ص116

10- أَوَّلُ مَنْ دَخَلَ الجَنَّةَ فاطِمَة اول کسی که داخل بهشت می شود فاطمه است. ینابیع

11- إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطـــَمَ ابْنَتِی فاطِمَـــة وَوُلدَهـــا وَ مَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِکَ سُمّیَتْ فاطِمَة خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هرکس که آنان را دوست داشته باشد را از آتش جهنم جدا ساخته است و برای همین نام او فاطمه (جدا شده) است. کنز العمال ج6

12- فاطِمَة سِیِّدةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنِّة فاطمه بانوی زنان اهل بهشت است. صحیح البخاری

13- فاطِمَة خُلِقَتْ حورِیَّةٌ فِیْ صورة إنسیّة فاطمه حوریه ای است در صورت انسان.

14- فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی یُؤْذیِنی ما آذاها وَ یَنَصُبَنی ما أنَصَبَها فاطمه پاره تن من است، آنچه او را اذیت کند مرا اذیت کرده و آنچه او را به سختی بیندازد مرا به سختی انداخته است. مستدرک الصحیحین ج3 ص173

15- فاطِمَة أَحَبُّ إِلیَّ مِنْکَ یا عَلِیّ وَأَنْتَ أَعَزُّ عَلَیَّ مِنْها ای علی! ‌فاطمه در نزد من محبوبتر است و تو عزیز تر!. مجمع الزوائد ج9 ص202 الجامع الصغیر ج2 ص654

16- فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی وَهِیَ قَلْبِیْ وَهِیَ روُحِی التی بَیْنَ جَنْبَیّ فاطمه پاره ای از وجود من، قلب و جان من در کالبد من است. نور الأبصار ص52.

17- فاطِمَة سیِّدَةُ نِساءِ أُمَّتِی سرور زنان امت من فاطمه است. صحیح مسلم،

18- فاطِمَة لَیْسَتْ کَنِساءِ الآدَمیّین همانا فاطمه مانند زنان دیگر نیست. مجمع الزوائد ج9

19- یا فاطِمَة إِنّ اللّهَ یَغْضِبُ لِغَضَبَکِ ای فاطمه! همانا خداوند به خاطر خشم تو خشمگین می شود. مستدرک الحاکم باب مناقب فاطمة

20- یا فاطِمَة إِنّ اللّهَ غَیْرُ مُعَذِّبِکِ وَلا أَحَدٍ مِنْ وُلْدِکِ ‌ای فاطمه! خداوند تو و هیچیک از فرزندان تو را عذاب نمی کند. کنز العمّال ج13 ص96

ارزش شناخت فاطمه. امام صادق : فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر هر کس به شناخت حقیقی فاطمه س دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده

آثار محبت به فاطمه. پیامبر اکرم می فرمایند.. من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .

اطاعت از فاطمه امام باقر  می فرمایند.. .. و لقد کانت س مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن و الانس و الطیر والوحش و الانبیاء و الملائکة اطاعت از فاطمه بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است.

دستورهای فاطمه پیامبر اکرم : یا علی انفذ لما امرتک به فاطمة فقد امرتها باشیاء امر بها جبرئیل ای علی! آنچه را فاطمه ع بدان امر می کند، انجام ده; زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل به آنها امر کرده است .

خلقت فاطمه علیها السلام . پیامبر اکرم : ان فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة ... بی شک فاطمه س حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است .

چرا نام فاطمه علیها السلام . پیامبر اکرم : انی سمیت ابنتی فاطمة لان الله عزوجل فطمها و فطم من احبها من النار; من نام دخترم را فاطمه گذاشتم; زیرا خدای عزوجل فاطمه ع و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است .

آثار نام فاطمه علیها السلام. امام کاظم : .. لایدخل الفقر بیتا فیه اسم محمد او احمد او علی او الحسن او الحسین او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمة من النساء; در خانه ای که نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و یا از میان زنان، فاطمه باشد، فقر [و تنگدستی] وارد نمی شود .

احترام به نام فاطمه علیها السلام. امام صادق : به شخصی که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمود.. ... اذا سمیتها فاطمة فلا تسبها و لاتلعنها ولاتضربها; حالا که نام او را فاطمه گذاشته ای، پس دشنامش مده، نفرینش مکن و کتکش مزن .

الگوی نمونه امام زمان ارواحنا فداه در یکی از نامه هایشان می فرمایند.. و فی ابنة رسول ص لی اسوة حسنة ... در دختر پیامبر خدا ص برای من الگوی نیکویی است .

یاور خوب پیامبر اکرم : از حضرت امیرالمؤمنین، علی درباره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پرسیدند، حضرت پاسخ دادند.. نعم العون علی طاعة الله; [فاطمه س] خوب یاوری در راه اطاعت و بندگی خداست

عزیزترین مردم پیامبر اکرم : .. فاطمة اعز البریة علی فاطمه عزیزترین مردم در نزد من است

نور چشم و میوه دل من. پیامبر اکرم : ... ان فاطمة بضعة منی و هی نور عینی وثمرة فؤادی ... فاطمه علیها السلام پاره تن و نور چشم و میوه دل من است .

خشم و خشنودی فاطمه پیامبر اکرم : ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها; بی شک خداوند با خشم فاطمه علیها السلام به خشم می آید و با خشنودی او خشنود می شود.

دشمن فاطمه در دوزخ است پیامبر اکرم : ... یا فاطمة! لو ان کل نبی بعثه الله وکل ملک قربه شفعوا فی کل مبغض لک غاصب لک ما اخرجه الله من النار ابدا; ای فاطمه! اگر تمام پیامبرانی که خدا برانگیخته و تمام فرشتگانی که مقرب درگاه خود گردانده است، برای هر کینه توزی که حق تو را غصب نموده است، شفاعت کنند، هرگز خدا او را از آتش [دوزخ] خارج نمی سازد

اختر تابناک. امام صادق : ...فاطمة کوکب دری بین نساء اهل الدنیا ... فاطمه س اختری تابناک در میان زنان دنیاست .

سرور زنان امام صادق : ... فاطمة سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین فاطمه س سرور زنان جهانیان از اولین تا آخرین است .

تسبیحات حضرت زهرا امام باقر : .. ما عبد الله بشی ء من التحمید افضل من تسبیح فاطمة خداوند در حمد و ستایش به چیزی برتر از تسبیح فاطمه س عبادت نشده است

درود بر فاطمه امام رضا : .. اول من جعل له النعش فاطمة ابنة رسول الله، صلوات الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها; نخستین کسی که پس از مرگش برای او تابوت ساخته شد، فاطمه ع دختر رسول خدا ص بود; درود و صلوات خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد

نفرین الهی برای دشمنان فاطمه پیامبر اکرم : .. ملعون ملعون من یظلم بعدی فاطمة ابنتی ویغصبها حقها ویقتلها ... مورد نفرین است، مورد نفرین است هر کس پس از من به فاطمه س دخترم ستم کند و حقش را غصب نماید و او را بکشد .

زیارت فاطمه پیامبر اکرم : ..... من زار فاطمة فکانما زارنی ... هر کس فاطمه علیها السلام را زیارت کند، مانند این است که مرا زیارت کرده است .

نماز مخصوص فاطمه. امام صادق : .. من صلی اربع رکعات فقرا فی کل رکعة بخمسین مرة )قل هو الله احد» کانت صلوة فاطمة ... هر کس چهار رکعت نماز بخواند [هر دو رکعت به یک سلام] و در هر رکعت [پس از سوره حمد] پنجاه مرتبه سوره قل هو الله احد را بخواند، این نماز، نماز فاطمه است

من از تو هستم پیامبر اکرم : .. یا فاطمة ... انت منی و انا منک ... تو از من هستی و من از تو هستم

پدرت به قربانت پیامبر اکرم : .... فداک ابوک یا فاطمة پدرت به قربان تو باد

بوی بهشت پیامبر اکرم : .. ففاطمة حوراء انسیة وکلما اشتقت الی رائحة الجنة شممت رائحة ابنتی فاطمة  فاطمه حوریه ای است به صورت انسان که من هر گاه مشتاق بوی بهشت می شوم، دخترم فاطمه را می بویم

فاطمه قلب محمد. حضرت امیرالمؤمنین : .... ان الحسن والحسین سبطا هذه الامة وهما من محمد کمکان العینین من الراس واما انا فکمکان الید من البدن واما فاطمة فکمکان القلب من الجسد ... حسن و حسین دو سبط این امت هستند، و آن دو برای محمد همانند دو چشم برای سرند، و من [برای محمد همانند دست برای بدن هستم، و فاطمه برای محمد همانند قلب برای بدن است

افتخار علی علیه السلام به فاطمه حضرت امیرالمؤمنین علی : ..... انا زوج البتول سیدة نساء العالمین .. من همسر بتول هستم; همان کسی که سرور زنان جهانیان است

فاطمه زهره است پیامبر اکرم : .. انا الشمس و علی القمر و فاطمة الزهرة و الفرقدان الحسن و الحسین من خورشیدم و علی ماه و فاطمه ، زهره (ناهید) است و حسن و حسین دو ستاره نور افشان فرقدان هستند .

ایمان فاطمه پیامبر اکرم : .. یا سلمان! ان ابنتی فاطمة ملا الله قلبها وجوارحها ایمانا ویقینا الی مشاشها تفرغت لطاعة الله ... ای سلمان! به راستی که خداوند قلب و اعضای فاطمه تا استخوانهایش را از ایمان و یقین آکنده ساخته است; به گونه ای که در طاعت خدا جدیت دارد .

بوی خوش فاطمه علیها السلام. پیامبر اکرم : .. رائحة الانبیاء رائحة السفرجل ورائحة الحور العین رائحة الآس ورائحة الملائکة رائحة الورد ورائحة ابنتی فاطمة الزهراء رائحة السفرجل والآس والورد ... بوی پیامبران بوی به و بوی حورالعین بوی یاس و بوی فرشتگان بوی گل سرخ است، ولی بوی دخترم فاطمه علیها السلام بوی به و یاس و گل سرخ روی هم است

علی شایسته ترین انسان برای فاطمه امام صادق : .. لولا ان امیرالمؤمنین ع تزوجها لما کان لها کفو الی یوم القیامة علی وجه الارض آدم فمن دونه براستی اگر امیرالمؤمنین فاطمه را به ازدواج خود در نیاورده بود، تا روز قیامت بر روی زمین از آدم تا پس از آدم برای فاطمه همتایی نبود

انجام کارهای سخت خانه حضرت امیرالمؤمنین انها استقت بالقربة حتی اثرفی صدرها وطحنت بالرحی حتی مجلت یدها وکسحت البیت حتی اغبرت ثیابها واوقدت النار تحت القدر حتی دکنت ثیابها فاصابها من ذلک ضرر شدید حضرت فاطمه زهرا آن قدر با مشک، آب کشید که اثر آن در سینه اش آشکار شد و چندان با دست خود آسیاب کرد که دستهایش پینه زد و آن قدر خانه را جاروب کرد که لباسهایش خاک آلود گردید و چندان آتش در زیر دیگ روشن کرد که لباسهایش سیاه و دود آلود شد و از این کارها رنج و سختی زیادی به او رسید

نور فاطمه از نور خداست پیامبر اکرم : نور ابنتی فاطمة من نور الله وابنتی فاطمة افضل من السماوات والارض ... نور دخترم فاطمه از نور خداست، و دخترم فاطمه برتر از آسمانها و زمین است

فاطمه شهیده است. امام کاظم : .. ان فاطمة صدیقة شهیدة فاطمه بانوی بسیار راست گویی است که او را به شهادت رسانده اند

اشتیاق بهشت به فاطمه پیامبر اکرم : .. اشتاقت الجنة الی اربع من النساء.. مریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد بهشت مشتاق چهار زن است.. مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و زن فرعون، خدیجه دختر خویلد و فاطمه س دختر محمد

شفاعت فاطمه پیامبر اکرم : ... یا فاطمة ابشری فلک عندالله مقام محمود تشفعین فیه لمحبیک وشیعتک ای فاطمه مژده باد! که در پیشگاه خدا مقامی شایسته داری که در آن مقام برای دوستان و شیعیانت شفاعت می کنی

چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

1قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها.. نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اءنْبیائِهِ ما اهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم ، ما برگزیدگان پاک و مقدّس پروردگار مى باشیم ، ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهى هستیم . نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج16 ص211

 2  وَ هُوَ الا مامُ الرَبّانى ، وَ الْهَیْکَلُ النُّورانى ، قُطْبُ الا قْطابِ، وَسُلالَةُ الاْ طْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَةُ دائِرَةِ الا مامَةِ در تعریف امام : او پیشوائى الهى و ربّانى است ، تجسّم نور و روشنائى است ، مرکز توجّه تمامى موجودات و عارفان است ، فرزندى پاک از خانواده پاکان مى باشد، گوینده‌اى حقّگو و هدایتگر است ، او مرکز و محور امامت و رهبریّت است. .(ریاحین الشّریعة .. ج 1، ص 93.)

3  ابَوا هِذِهِ الاْ مَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلىُّ، یُقْیمانِ اءَودَّهُمْ، وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إ نْ اطاعُوهُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و علىّ علیه السلام ، والِدَین این امّت هستند، چنانچه از آن دو پیروى کنند آن ها را از انحرافات دنیوى و عذاب همیشگى آخرت نجات مى دهند؛ و از نعمت هاى متنوّع و وافر بهشتى بهره مندشان مى سازند. .(بحارالا نوار.. ج 23، ص 259، ح 8.)

4   مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ هر کس عبادات و کارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را براى او تقدیر مى نماید. .(بحار.. ج 67، ص 249، ح 25)

 5.   إنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فى حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.

همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید.. ج 2، ص 449

 6   إلهى وَ سَیِّدى ، اءسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فى مُفارِقَتى اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتى ، وَشیعَةِ ذُرّیتَى  خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى که آنها را برگزیده‌اى ، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان ، از تو مى خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشى . .(کوکب الدّرىّ.. ج 1، ص 254.)

 7   شیعَتُنا مِنْ خِیارِ اءهْلِ الْجَنَّةِ وَکُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالى اَوْلیائِنا وَ مُعادى اعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا. شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان که دشمن دشمنان ما باشند، نیز آنهایى که با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود. (بحارالا نوار.. ج 68، ص 155، س 20، ضمن ح 11.)

 8   وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا إ نّى اکْرَهُ انْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لاذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ انّى سَاءُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ اجِدُهُ سَریعَ الاْ جابَةِ. 1

حضرت به عمر بن خطّاب فرمود.. سوگند به خداوند، اگر نمى ترسیدم که عذاب الهى بر بى گناهى، نازل گردد؛ متوجّه مى شدى که خدا را قسم مى دادم و نفرین مى کردم. و مى دیدى چگونه دعایم سریع مستجاب مى گردید.

 9.  وَاللّهِ، لاکَلَّمْتُکَ ابَدا، وَاللّهِ لاَ دْعُوَنَّ اللّهَ عَلَیْکَ فى کُلِّ صَلوةٍ. پس از ماجراى هجوم به خانه حضرت ، خطاب به ابوبکر کرد و فرمود.. به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت ، سوگند به خدا، در هر نمازى تو را نفرین خواهم کرد.

 10 إنّى اُشْهِدُاللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ، انَّکُما اَسْخَطْتُمانى ، وَ ما رَضیتُمانى ، وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لا شْکُوَنَّکُما إلَیْهِ. هنگامى که ابوبکر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود.. خدا و ملائکه را گواه مى گیرم که شما مرا خشمناک کرده و آزرده‌اید، و مرا راضى نکردید، و چنانچه رسول خدا را ملاقات کنم شکایت شما دو نفر را خواهم کرد.

11 لاتُصَلّى عَلَیَّ اُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَاللّهِ وَ عَهْدَ ابى رَسُولِ اللّهِ فى امیرالْمُؤ منینَ عَلیّ، وَ ظَلَمُوا لى حَقىّ، وَاءخَذُوا إ رْثى ، وَخَرقُوا صَحیفَتى اللّتى کَتَبها لى ابى بِمُلْکِ فَدَک .4

افرادى که عهد خدا و پیامبر خدا را درباره امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام شکستند، و در حقّ من ظلم کرده و ارثیّه‌ام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت به فدک پاره کردند، نباید بر جنازه من نماز بگذارند.

 12   إلَیْکُمْ عَنّى ، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِکُمْ، وَالاَْمْرُ بعد تقْصیرکُمْ، هَلْ تَرَکَ ابى یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ. خطاب به مهاجرین و انصار کرد و فرمود.. از من دور شوید و مرا به حال خود رها کنید، با آن همه بى تفاوتى و سهل انگارى هایتان ، عذرى براى شما باقى نمانده است . آیا پدرم در روز غدیر خم براى کسى جاى عذرى باقى گذاشت ؟

 13   جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیرا لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیها لَکُمْ مِنَ الْکِبْرِ، وَالزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَالصِّیامَ تَثْبیتا لِلاْ خْلاصِ، وَالْحَّجَ تَشْییدا لِلدّینِ  خداوند سبحان، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرک و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاکى از هر نوع تکّبر، مقرّر نمود. و زکات (و خمس ) را براى تزکیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده ، لازم دانست . و حجّ را براى استحکام اءساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.

 14   یا ابَاالْحَسَنِ، إنَّ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَهِدَ إلَىَّ وَ حَدَّثَنى أنّى اَوَّلُ اهْلِهِ لُحُوقا بِهِ وَلا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِ مْرِاللّهِ تَعالى وَارْضَ بِقَض ائِهِ. اى ابا الحسن! همسرم ، همانا رسول خدا با من عهد بست واظهار نمود.. من اوّل کسى هستم از اهل بیتش که به او ملحق مى شوم و چاره‌اى از آن نیست ، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهى خوشنود باش .

15   مَنْ سَلَّمَ عَلَیْهِ اَوْ عَلَیَّ ثَلاثَةَ اءیّامٍ اءوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ، قُلْتُ لَها.. فى حَیاتِهِ وَ حَیاتِکِ؟

قالَتْ.. نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا. هر که بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند، چه در زمان حیات و یا پس از مرگ ما باشد.

 16   ما صَنَعَ ابُوالْحَسَنِ إلاّ ما کانَ یَنْبَغى لَهُ، وَلَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسیبُهُمْ وَ طالِبُهُمْ. آنچه را امام علىّ علیه السلام نسبت به دفن رسول خدا و جریان بیعت انجام داد، وظیفه الهى او بوده است ، و آنچه را دیگران انجام دادند خداوند آنها را محاسبه و مجازات مى نماید.

 17 خَیْرٌ لِلِنّساءِ انْ لایَرَیْنَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ. بهترین چیز براى حفظ شخصیت زن آن است که مردى را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.

 18   اوُصیکَ یا ابَاالْحَسنِ انْ لاتَنْسانى ، وَ تَزُورَنى بَعْدَ مَماتى .ض من وصیّتى به همسرش اظهار داشت .. مرا پس از مرگم فراموش نکنى . و به زیارت و دیدار من بر سر قبرم بیایى .

 19   إنّى قَدِ اسْتَقْبَحْتُ ما یُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ یُطْرَحُ عَلىَ الْمَرْئَةِ الثَّوبَ فَیَصِفُها لِمَنْ رَاءى ، فَلا تَحْمِلینى عَلى سَریرٍ ظاهِرٍ، اُسْتُرینى، سَتَرَکِ اللّهُ مِنَ النّارِ. در آخرین روزهاى عمر پر برکتش ضمن وصیّتى به اسماء فرمود.. من بسیار زشت و زننده مى‌دانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه‌اى روى بدنش تشییع مى‌کنند. و افرادى اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و براى دیگران تعریف مى نمایند. مرا بر تخت که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده بلکه مرا با پوشش کامل تشییع کن ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.

 20   إنْ لَمْ یَکُنْ یَرانى فَإنّى اراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الریح . مرد نابینائى وارد منزل شد و حضرت زهراء علیها السلام پنهان گشت ، وقتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله علّت آن را جویا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت .. اگر آن نابینا مرا نمى بیند، من او را مى بینم ، دیگر آن که مرد، حسّاس است و بوى زن را استشمام مى کند.

21   أصْبَحْتُ وَ اللّهِ! عاتِقَةً لِدُنْیاکُمْ، قالِیَةً لِرِجالِکُمْ. بعد از جریان غصب فدک و احتجاج حضرت ، بعضى از زنان مهاجر و انصار به منزل حضرت آمدند و احوال وى را جویا شدند، حضرت در پاسخ فرمود.. به خداوند سوگند، دنیا را آزاد کردم و هیچ علاقه اى به آن ندارم ، همچنین دشمن و مخالف مردان شما خواهم بود.

 22   إنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما اءمَرْناکَ وَ تَنْتَهى عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ، قَانْتَ مِنْ شیعَتِنا، وَ إلاّ فَلا. اگر آنچه را که ما اهل بیت دستور داده ایم عمل کنى و از آنچه نهى کرده ایم خوددارى نمائى ، تو از شیعیان ما هستى وگرنه ، خیر.

 23   حُبِّبَ إ لَیَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ.. تِلاوَةُ کِتابِ اللّهِ، وَالنَّظَرُ فى وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْنْفاقُ فى سَبیلِ اللّهِ. سه چیز از دنیا براى من دوست داشتنى است .. تلاوت قرآن ، نگاه به صورت رسول خدا، انفاق و کمک به نیازمندان در راه خدا.

 24   اُوصیکَ اَوّلاً انْ تَتَزَوَّجَ بَعْدى بِإبْنَةِ اُخْتى اءمامَةَ، فَإ نَّها تَکُونُ لِوُلْدى مِثْلى ، فَإنَّ الرِّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ. در آخرین لحظات عمرش به همسر خود چنین سفارش نمود.. پس از من با دختر خواهرم اءمامه ازدواج نما، چون که او نسبت به فرزندانم مانند خودم دلسوز و متدیّن است . همانا مردان در هر حال ، نیازمند به زن مى باشند.

 25   الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ.  همیشه در خدمت مادر و پاى بند او باش ، چون بهشت زیر پاى مادران است ؛ و نتیجه آن نعمت هاى بهشتى خواهد بود.

 26   ما یَصَنَعُ الصّائِمُ بِصِیامِهِ إذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ. روزه دارى که زبان و گوش و چشم و دیگر اعضاء و جوارح خود را کنترل ننماید هیچ سودى از روزه خود نمى برد.

 27   اَلْبُشْرى فى وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبهِ الْجَنَّةَ، وَ بُشْرى فى وَجْهِ الْمُعانِدِ یَقى صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ. تبسّم و شادمانى در برابر مؤ من موجب دخول در بهشت خواهد گشت، و نتیجه تبسّم در مقابل دشمنان و مخالفان سبب ایمنى ازعذاب خواهد بود.

 28   لایَلُومَنَّ امْرُءٌ إلاّ نَفْسَهُ، یَبیتُ وَ فى یَدِهِ ریحُ غَمَرٍ. کسى که بعد از خوردن غذا، دست هاى خود را نشوید دستهایش آلوده باشد، چنانچه ناراحتى برایش بوجود آید کسى جز خودش را سرزنش نکند.

 29   اصْعَدْ عَلَى السَّطْحِ، فَإ نْ رَأیْتَ نِصْفَ عَیْنِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّى لِلْغُرُوبِ فَأ عْلِمْنى حَتّى أدْعُو. روز جمعه نزدیک غروب آفتاب به غلام خود مى فرمود.. بالاى پشت بام برو، هر موقع نصف خورشید غروب کرد مرا خبر کن تا براى خود و دیگران دعا کنم .

 30 قالَتْ علیها السلام .. إنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا وَلایُبالى . همانا خداوند متعال تمامى گناهان بندگانش را مى آمرزد و از کسى باکى نخواهد داشت .

31 قالَتْ علیها السلام .. الْجارُ ثُمَّ الدّارُ. اوّل باید در فکر مشکلات و آسایش همسایه و نزدیکان و سپس در فکر خویشتن بود.

 32   الرَّجُلُ اُحَقُّ بِصَدْرِ دابَّتِهِ، وَ صَدْرِ فِراشِهِ، وَالصَّلاةِ فى مَنْزِلِهِ إلا الاْمامَ یَجْتَمِعُ النّاسُ عَلَیْهِ. هر شخصى نسبت به مرکب سوارى ، و فرش منزل خود و برگزارى نماز در آن از دیگرى در اولویّت است مگر آن که دیگرى امام جماعت باشد و بخواهد نماز جماعت را اقامه نماید، نباشد.

 33   یا ابَة ، ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النّاسِ عُراةً یَوْمَ الْقیامَةِ، واسَوْاء تاهُ یَوْمَئِذٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. اى پدر، من به یاد روز قیامت افتادم که مردم چگونه در پیشگاه خدا با حالت برهنه خواهند ایستاد و فریاد رسى ندارد، جز اعمال و علاقه نسبت به اهل بیت علیهم السلام

 34   إذا حُشِرْتُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، اشْفَعُ عُصاةَ اءُمَّةِ النَّبىَّ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ. هنگامى که در روز قیامت برانگیخته و محشور شوم ، خطاکاران امّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ، را شفاعت مى نمایم .

 35   فَاکْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَةٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها إلى اُنْسِ الاْحْیاءِ. ضمن وصیّتى به امام علىّ علیه السلام اظهار نمود.. پس از آن که مرا دفن کردى ، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا کن ، چون که میّت در چنان موقعیّتى بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان مى باشد.

 36   یا ابَا الحَسَن ، إنّى لا سْتَحى مِنْ إلهى انْ اکَلِّفَ نَفْسَکَ مالاتَقْدِرُ عَلَیْهِ. خطاب به همسرش امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام کرد.. من از خداى خود شرم دارم که از تو چیزى را در خواست نمایم و تو توان تهیه آن را نداشته باشى .

 37   خابَتْ اُمَّةٌ قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّها. رستگار و سعادتمند نخواهند شد آن گروهى که فرزند پیامبر خود را به قتل رسانند. (مدینة المعاجز.. ج 3، ص 430.)

 38   ... وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیها عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجابا عَنِ اللَّعْنَةِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَةِ ایجابا لِلْعِّفَةِ. خداوند متعال منع و نهى از شرابخوارى را جهت پاکى جامعه از زشتى‌ها و جنایت ها؛ و دورى از تهمت ها و نسبت هاى ناروا را مانع از غضب و نفرین قرار داد؛ و دزدى نکردن ، موجب پاکى جامعه و پاکدامنى افراد مى گردد.

 39   حرم [الله] الشِّرْکَ إخْلاصا لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، فَاتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُّنَ إ لاّ وَ اءنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ اءطیعُوا اللّه فیما اءمَرَکُمْ بِهِ، وَ نَهاکُمْ عَنْهُ، فَاِنّهُ، إ نَّما یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءِ و خداوند سبحان شرک را (در امور مختلف ) حرام گرداند تا آن که همگان تن به ربوبیّت او در دهند و به سعادت نائل آیند؛ پس آن طورى که شایسته است باید تقواى الهى داشته باشید و کارى کنید تا با اعتقاد به دین اسلام از دنیا بروید. بنابراین باید اطاعت و پیروى کنید از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده یا از آن نهى کرده است ، زیرا که تنها علماء و دانشمندان (اهل معرفت ) از خداى سبحان خوف و وحشت خواهند داشت.(ریاحین الشّریعة  ج1

 40 قالَتْ علیها السلام .. امّا وَاللّهِ، لَوْتَرَکُوا الْحَقَّ عَلى اهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبیّه ، لَمّا اخْتَلَفَ فِى اللّهِ اثْنانِ، وَلَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ، وَخَلْفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتّى یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِالسَّلام  به خدا سوگند، اگر حقّ یعنى خلافت و امامت را به اهلش سپرده بودند؛ و از عترت و اهل بیت پیامبر صلوات اللّه علیهم پیروى ومتابعت کرده بودند حتّى دو نفر هم با یکدیگر درباره خدا و دین اختلاف نمى کردند. و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یکى پس از دیگرى منتقل مى گردید و در نهایت تحویل قائم آل محمّد مى گردید که او نهمین فرزند از حسین علیه السلام مى باشد. بحارالا نوار ج36، ح 224)

حدیث از امام علی(علیه السلام)

 قالَ اَمیرُالمُوْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ اَبیطالب (علیه السلام)..

1- خیر پنهانی و کتمان گرفتاری مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّهِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الرَّزایا وَ کِتْمانُ الْمَصائِبِ. از گنجهای بهشت; نیکی کردن و پنهان نمودن کار[نیک] و صبر بر مصیبتها و نهان کردن گرفتاریها (یعنی عدم شکایت از آنها) است.

 2- ویژگی های زاهد اَلزّاهِدُ فِی الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُکْرَهُ. زاهد در دنیا کسی است که حرام بر صبرش غلبه نکند، و حلال از شکرش باز ندارد.

 3- تعادل در جذب و طرد افراد اَحْبِبْ حَبیبَکَ هَوْنًا ما عَسی اَنْ یَعْصِیَکَ یَوْمًا ما. وَ اَبْغِضْ بَغیضَکَ هَوْنًا ما عَسی اَنْ یَکُونَ حَبیبَکَ یَوْمًا ما. با دوستت آرام بیا، بسا که روزی دشمنت شود، و با دشمنت آرام بیا، بسا که روزی دوستت شود.

 4- بهای هر کس قیمَهُ کُلِّ امْرِء ما یُحْسِنُ. ارزش هر کسی آن چیزی است که نیکو انجام دهد.

 5- فقیه کامل اَلا اُخْبِرُکُمْ بِالْفَقیهِ حَقَّ الْفَقیهِ؟ مَنْ لَمْ یُرَخِّصِ النّاسَ فی مَعاصِی اللّهِ وَ لَمْ یُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ وَ لَمْ یُوْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللّهِ وَ لَمْ یَدَعِ القُرآنَ رَغْبَهً عَنْهُ إِلی ما سِواهُ، وَ لا خَیْرَ فی عِبادَه لَیْسَ فیها تَفَقُّهٌ. وَ لاخَیْرَ فی عِلْم لَیْسَ فیهِ تَفَکُّرٌ. وَ لا خَیْرَ فی قِراءَه لَیْسَ فیها تَدَبُّرٌ. آیا شما را از فقیه کامل، خبر ندهم؟ آن که به مردم اجازه نـافرمانی خـدا را ندهـد، و آنهـا را از رحمت خدا نومید نسازد، و از مکر خدایشان آسوده نکند، و از قرآن رو به چیز دیگر نکنـد، و خیـری در عبـادت بدون تفقّه نیست، و خیـری در علم بدون تفکّر نیست، و خیری در قرآن خواندن بدون تدبّر نیست.

 6- خطرات آرزوی طولانی و هوای نفس إِنَّما اَخْشی عَلَیْکُمْ إِثْنَیْنِ.. طُولَ الاْمَلِ وَ اتِّباعَ الْهَوی، اَمّا طُولُ الاْمَلِ فَیُنْسِی الاْخِرَهَ وَ اَمّا إِتِّباعُ الْهَوی فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ. همانا بر شما از دو چیز میترسم.. درازی آرزو و پیروی هوای نفس. امّا درازی آرزو سبب فراموشی آخرت شود، و امّا پیروی از هوای نفس، آدمی را از حقّ باز دارد.

 7- مرز دوستی لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدیقِکَ صَدیقًا فَتَعْدی صَدیقَکَ. با دشمنِ دوستت دوست مشو که [با این کار] با دوستت دشمنی میکنی.

 8- اقسام صبر اَلصَّبْرُ ثَلاثَهٌ.. اَلصَّبْرُ عَلَی الْمُصیبَهِ، وَ الصَّبْرُ عَلَیالطّاعَهِ، وَ الصَّبْرُ عَلَی الْمَعْصِیَهِ. صبر بر سه گونه است.. صبر بر مصیبت، و صبر بر اطاعت، و صبر بر [ترک] معصیت.

 9- تنگدستی مقدَّر مَنْ ضُیِّقَ عَلَیْهِ فی ذاتِ یَدِهِ، فَلَمْ یَظُنَّ اَنَّ ذلِکَ حُسْنُ نَظَر مِنَ اللّهِ لَهُ فَقَدْ ضَیَّعَ مَاْمُولاً. وَ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فی ذاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَظُنَّ اَنَّ ذلِکَ اسْتِدْراجٌ مِنَ اللّهِ فَقَدْ اَمِنَ مَخُوفًا. هر که تنگدست شد و نپنداشت که این از لطف خدا به اوست، یک آرزو را ضایع کرده و هر که وسعت در مال یافت و نپنداشت که این یک غافلگیری از سوی خداست، در جای ترسناکی آسوده مانده است.

 10- عزّت، نه ذلّت اَلْمَنِیَّهُ وَ لاَ الدَّنِیَّهُ وَ التَّجَلُّدُ وَ لاَ التَّبَلُّدُ وَ الدَّهْرُ یَوْمانِ.. فَیَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذا کانَ لَکَ فَلا تَبْطَرْ،وَ إِذا کانَ عَلَیْکَ فَلا تَحْزَنْ فَبِکِلَیْهِما سَتُخْتَبَرُ. مردن نه خوار شدن! و بی باکی نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزی به نفع تو، و روزی به ضرر تو! چون به سودت شد شادی مکن، و چون به زیانت گردید غم مخور، که به هر دوی آن آزمایش شوی.

 11- طلب خیر ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ. هر که خیر جوید سرگردان نشود، و کسی که مشورت نماید پشیمان نگردد.

 12- وطن دوستی عُمِّرَتِ الْبِلادُ بِحُبِّ الاَوْطانِ. شهرها به حبّ و دوستی وطن آباداند.

 13- سه شعبه علوم لازم اَلْعِلْمُ ثَلاثَهٌ.. اَلْفِقْهُ لِلاَدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ. دانش سه قسم است.. فقه برای دین، و پزشکی برای تن، و نحو برای زبان.

 14- سخن عالمانه تَکَلَّمُوا فِی الْعِلْمِ تَبَیَّنَ اَقْدارُکُمْ. عالمانه سخن گویید تا قدر شما روشن گردد.

 15- منع تلقین منفی لا تُحَدِّثْ نَفْسَکَ بِفَقْر وَ لا طُولِ عُمْر. فقر و تنگدستی و طول عمر را به خود تلقین نکن.

 16- حرمت مومن سِبابُ الْمُوْمِنِ فِسْقٌ وَ قِتالُهُ کُفْرٌ وَ حُرْمَهُ مالِهِ کَحُرْمَهِ دَمِهِ. دشنام دادن به مومن فسق است، و جنگیدن با او کفر، و احترام مالش چون احترام خونش است.

 17- فقر جانکاه اَلْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَکْبَرُ، وَ قِلَّهُ الْعِیالِ اَحَدُ الْیَسارَیْنِ وَ هُوَ نِصْفُ الْعَیْشِ. فقر و نداری بزرگترین مرگ است! و عائله کم یکی از دو توانگری است، که آن نیمی از خوشی است.

 18- دو پدیده خطرناک اَهْلَکَ النّاسَ إِثْنانِ.. خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ. دو چیز مردم را هلاک کرده.. ترس از نداری و فخرطلبی.

 19- سه ظالم اَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَ المُعینُ عَلَیْهِ وَ الرّاضِیُ بِهِ شُرَکاءُ ثَلاثَهٌ. شخص ستمکار و کمک کننده بر ظلم و آن که راضی به ظلم است، هر سه با هم شریکاند.

 20- صبر جمیل اَلصَّبْرُ صَبْرانِ.. صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَهِ حَسَنٌ جَمیلٌ، وَ اَحْسَنُ مِنْ ذلِکَ الصَّبْرُ عِنْدَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْکَ. صبر بر دو قسم است.. صبر بر مصیبت که نیکو و زیباست، و بهتر از آن صبر بر چیزی است که خداوند آن را حرام گردانیده است.

 21- ادای امانت اَدُّوا الاَمانَهَ وَ لَوْ إِلی قاتِلِ وُلْدِ الاَنْبیاءِ. امانت را بپردازید گرچه به کشنده فرزندان پیغمبران باشد.

 22- پرهیز از شهرت طلبی لِکُمَیْلِ بْنِ زِیاد..رُوَیْدَکَ لاتَشْهَرْ، وَ اَخْفِ شَخْصَکَ لا تُذْکَرْ، تَعَلَّمْ تَعْلَمْ وَ اصْمُتْ تَسْلَمْ، لا عَلَیْکَ إِذا عَرَّفَکَ دینَهُ، لا تَعْرِفُ النّاسَ وَ لا یَعْرِفُونَکَ. آرام باش، خود را شهره مساز، خود را نهان دار که شناخته نشوی، یاد گیر تا بدانی، خموش باش تا سالم بمانی. بر تو هیچ باکی نیست، آن گاه که خدا دینش را به تو فهمانید، که نه تو مردم را بشناسی و نه مردم تو را بشناسند (یعنی، گمنام زندگی کنی).

 23- عذاب شش گروه إِنَّ اللّهَ یُعَذِّبُ سِتَّهً بِسِتَّه .. اَلْعَرَبَ بِالْعَصَبیَّهِ وَ الدَّهاقینَ بِالْکِبْرِ وَ الاُمَراءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجّارَ بِالْخِیانَهِ وَ اَهْلَ الرُّسْتاقِ بِالْجَهْلِ. خداوند شش کس را به شش خصلت عذاب کند..عرب را به تعصّب، و خان های ده را به تکبّر، و فرمانروایان را به جور، و فقیهان را به حسد، و تجّار را به خیانت، و روستایی را به جهالت.

 24- ارکان ایمان. اَلاِیمانُ عَلی اَرْبَعَهِ اَرْکان.. اَلتَّوَکُّلِ عَلَی اللّهِ، وَ التَّفْویضِ إِلَی اللّهِ وَ التَّسْلیمِ لاَمْرِللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ. ایمان چهارپایه دارد.. توکّل بر خدا، واگذاردن کار به خدا، تسلیم به امر خدا و رضا به قضای الهی.

 25- تربیت اخلاقی ذَلِّلُوا اَخْلاقَکُمْ بِالَمحاسِنِ، وَ قَوِّدُوها إِلَی الْمَکارِمِ. وَ عَوِّدُوا اَنْفُسَکُمُ الْحِلْمَ. اخلاق خود را رامِ خوبی ها کنید و به بزرگواری هایشان بکشانید و خود را به بردباری عادت دهید.

 26- آسانگیری بر مردم و دوری از کارهای پست لاتُداقُّوا النّاسَ وَزْنًا بِوَزْن، وَ عَظِّمُوا اَقْدارَکُمْ بِالتَّغافُلِ عَنِ الدَّنِیِّ مِنَ الاْمُورِ نسبت به مردم، زیاد خرده گیری نکنید، و قدر خود را با کناره گیری از کارهای پست بالا برید.

 27- نگهبانان انسان )کَفی بِالْمَرْءِ حِرْزًا، إِنَّهُ لَیْسَ اَحَدٌ مِنَ النّاسِ إِلاّ وَ مَعَهُ حَفَظَهٌ مِنَ اللّهِ یَحْفَظُونَهُ اَنْ لا یَتَرَدّی فی بِئْر وَ لا یَقَعَ عَلَیْهِ حائِطٌ وَ لا یُصیبَهُ سَبُعٌ، فَإِذا جاءَ اَجَلُهُ خَلُّوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَجَلِهِ. آدمی را همین دژ بس که کسی از مردم نیست، مگر آن که با او از طرف خدا نگهبان هاست که او را نگه میدارند که به چاه نیفتد، و دیوار بر سرش نریزد، و درنده ای آسیبش نرساند، و چون مرگ او رسد او را در برابر اجلش رها سازند.

 28- روزگار تباهیها یَاْتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ لا یُعْرَفُ فیهِ إلاَّ الْماحِلُ وَ لا یُظَرَّفُ فیهِ إِلاَّ الْفاجِرُ وَ لا یُوْتَمَنُ فیهِ إِلاَّ الْخائِنُ وَ لا یُخَوَّنُ إِلاَّ المُوتَمَنُ، یَتَّخِذُونَ اْلَفْئَ مَغْنًما وَ الصَّدَقَهَ مَغْرَمًا وَصِلَهَ الرَّحِمِ مَنًّا، وَ الْعِبادَهَ استِطالَهً عَلَی النّاسِ وَ تَعَدِّیًا و ذلِکَ یَکُونُ عِنْدَ سُلطانِ النِّساءِ، وَ مُشاوَرَهِ الاِماءِ، وَ إِمارَهِ الصِّبیانِ. زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن ارج نیابد، مگر فرد بیعرضه و بیحاصل، و خوش طبع و زیرک دانسته نشود، مگر فاجر، و امین و مورد اعتماد قرار نگیرد، مگر خائن و به خیانت نسبت داده نشود، مگر فرد درستکار و امین! در چنین روزگاری، بیتالمال را بهره شخصی خود گیرند، و صدقه را زیان به حساب آورند، وصله رحم را با منّت به جای آرند، و عبادت را وسیله بزرگی فروختن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهند و این وقتی است که زنان، حاکم و کنیزان، مشاور و کودکان، فرمانروا باشند!

 29- زیرکی به هنگام فتنه کُنْ فِی الْفِتْنَهِ کَابْنِ اللَّبُونِ; لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ. هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش که نه پشتی دارد تا سوارش شوند و نه پستانی تا شیرش دوشند.

 30- اقبال و ادبار دنیا إذا اَقْبَلَتِ الدُّنیا عَلی اَحَد اَعارَتْهُ مَحاسِنَ غَیْرِهِ، وَ إِذا اَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحاسِنَ نَفْسِهِ. چون دنیا به کسی روی آرد، نیکویی های دیگران را بدو به عاریت سپارد، و چون بدو پشت نماید، خوبی هایش را برباید.

 31- ناتوان ترین مردم اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسابِ الاِخْوانِ، وَ اَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ. ناتوانترین مردم کسی است که توانِ به دست آوردن دوستان را ندارد، و ناتوانتر از او کسی است که دوستی به دست آرد و او را از دست بدهد.

 32- فریاد رسی و فرح بخشیِ گرفتار مِنْ کَفّاراتِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ إِغاثَهُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ. از کفّاره گناهان بزرگ، فریاد خواه را به فریاد رسیدن، و غمگین را آسایش بخشیدن است.

 33- نشانه کمال عقل إِذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلامُ. چون خرد کمال گیرد، گفتار نقصان پذیرد.

 34- رابطه با خدا مَنْ اَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ اَصْلَحَ اللّهُ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّاسِ وَ مَنْ اَصْلَحَ اَمْرَ آخِرَتِهِ اَصْلَحَ اللّهُ لَهُ اَمْرَ دُنْیاهُ. وَ مَنْ کانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ کانَ عَلَیْهِ مِنَ اللّهِ حافِظٌ. آن که میان خود و خدا را اصلاح کند، خدا میان او و مردم را اصلاح میکند و آن که کار آخرتِ خود را درست کند، خدا کار دنیای او را سامان دهد. و آن که او را از خود بر خویشتن واعظی است، خدا را بر او حافظی است.

 35- افراط و تفریط هَلَکَ فِیَّ رَجُلانِ مُحِبٌّ غال وَ مُبْغِضٌ قال. دو تن به خاطر من هلاک شدند.. دوستی که اندازه نگاه نداشت و دشمنی که بغض ـ مرا ـ در دل کاشت.

 36- روایت و درایت إِعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعایَه لاعَقْلَ رِوایَه، فَإِنَّ رُواهَ الْعِلْمِ کَثیرٌ، وَ رُعاتُهُ قَلیلٌ. هر گاه حدیثی را شنیدید آن را با دقّت عقلی فهم و رعایت کنید، نه بشنوید و روایت کنید! که راویان علم بسیارند و رعایت کنندگانِ آن اندک در شمار.

 37- پاداش تارک گناه مَا الْمجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَعْظَمَ اَجْرًا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَکادَ الْعَفیفُ اَنْ یَکُونَ مَلَکًا مِنَ الْمَلائِکَهِ. مُزد جهادگرِ کشته در راه خدا بیشتر نیست از مرد پارسا که ـ معصیت کردن ـ تواند ـ لیکن ـ پارسا ماند و چنان است که گویی پارسا فرشته ای است از فرشته ها.

 38- پایان ناگوار گناه اُذْکُرُوا انقِطاعَ اللَّذّاتِ وَ بَقاءَ التَّبِعاتِ. به یاد آرید که لذّتها تمام شدنی است و پایان ناگوار آن بر جای ماندنی.

 39- صفت دنیا فی صِفَهِ الدُّنْیا.. تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ. در صفت دنیا : زیان میرساند و میگذرد.

 40- دینداران آخر الزّمان یَاْتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ لا یَبْقی فیهِ مِنَ الْقُرْآنِ إِلاّ رَسْمُهُ وَ مِنَ الاْسْلامِ إِلاَّ اسْمُهُ. مَساجِدُهُمْ یَوْمَئِذ عامِرَهٌ مِنَ الْبِناءِ خَرابٌ مِنَ الْهُدی. سُکّانُها وَ عُمّارُها شَرُّ اَهْلِ الاَرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَهُ وَ إِلَیْهِمْ تَاْوِی الْخَطیئَهُ یَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْها فیها.

وَ یَسُوقُونَ مَنْ تَاَخَّرَ إِلَیْها. یَقُولُ اللّهُ تَعالی فَبی حَلَفْتُ لاَبْعَثَنَّ عَلی اُولئِکَ فِتْنَهً اَتْرُکَ الْحَلیمَ فیها حَیْرانَ وَ قَدْ فَعَلَ. وَ نَحْنُ نَسْتَقیلُ اللّهَ عَثْرَهَ الْغَفْلَهِ. مردم را روزگاری رسد که در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن، در آن روزگار ساختمان مسجدهای آنان نو و تازه ساز است و از رستگاری ویران. ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین اند، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد.

آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند. خدای تعالی فرماید.. به خودم سوگند، بر آنان فتنه ای بگمارم که بردبار در آن سرگردان مانَد و چنین کرده است، و ما از خدا می خواهیم از لغزش غفلت درگذرد.

ادامه 

http://m5736z.blog.ir/post/40Hadis1

http://m5736z.blog.ir/post/40Hadis2

http://m5736z.blog.ir/post/40Hadis3

http://m5736z.blog.ir/post/40Hadis4

http://m5736z.blog.ir/post/40Hadis5

 

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)

http://m5736z.blog.ir/post/Abbas1

http://m5736z.blog.ir/post/Abbas2

کتاب های منتشر شده

zarepoorketab.blog.ir 

مولّف : محمود زارع پور

مسئولیت‌های انسان (دعای توفیق الطاعه). دعای عهد؛ انتقال محبت مهدی، امام زمان وجه الله

کتاب های منتشر شده

zarepoorketab.blog.ir 

مولّف : محمود زارع پور

 

 

زیارت امیرالمومنین غدیریه از زبان امام هادی علیه السلام . مستندات قرآنی 

غدیر . اسناد از اهل تسنن غدیر . اثبات خطبه غدیر  

غدیر استمرار رسالت محمدی . عید ولایت و سیاست و دخالت مردم در حکومت. آداب غدیر  

غدیر خم و اهمیت حجه الوداع . یاس ابلیس در غدیر . شعر غدیر قیام فاطمی 

خطبه غدیر، پیام غدیر. انکار غدیر. غدیر سر آغاز بیداری اسلامی  

غدیر در مسلخ سقیفه. ظهور فتنه در ماجرای سقیفه .  

غدیر در کلام حضرت زهرا(س). فاطمه در مقام دفاع از ولایت و شهید راه ولایت خطبه فاطمیه . فلسفه آفرینش... 
 

مطالب غدیر
http://m5736z.blog.ir/post/Qadir1

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir2

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir3

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir4

زیارت امیرالمومنین غدیریه از زبان امام هادی علیه السلام . مستندات قرآنی 

غدیر . اسناد از اهل تسنن غدیر . اثبات خطبه غدیر  

غدیر استمرار رسالت محمدی . عید ولایت و سیاست و دخالت مردم در حکومت. آداب غدیر  

غدیر خم و اهمیت حجه الوداع . یاس ابلیس در غدیر . شعر غدیر قیام فاطمی 

خطبه غدیر، پیام غدیر. انکار غدیر. غدیر سر آغاز بیداری اسلامی  

غدیر در مسلخ سقیفه. ظهور فتنه در ماجرای سقیفه .  

غدیر در کلام حضرت زهرا(س). فاطمه در مقام دفاع از ولایت و شهید راه ولایت خطبه فاطمیه . فلسفه آفرینش... 
 

مطالب غدیر
http://m5736z.blog.ir/post/Qadir1

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir2

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir3

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir4

Image result for ‫غدیر‬‎

زیارت امیرالمومنین غدیریه از زبان امام هادی علیه السلام . مستندات قرآنی 

غدیر . اسناد از اهل تسنن غدیر . اثبات خطبه غدیر  

غدیر استمرار رسالت محمدی . عید ولایت و سیاست و دخالت مردم در حکومت. آداب غدیر  

غدیر خم و اهمیت حجه الوداع . یاس ابلیس در غدیر . شعر غدیر قیام فاطمی 

خطبه غدیر، پیام غدیر. انکار غدیر. غدیر سر آغاز بیداری اسلامی  

غدیر در مسلخ سقیفه. ظهور فتنه در ماجرای سقیفه .  

غدیر در کلام حضرت زهرا(س). فاطمه در مقام دفاع از ولایت و شهید راه ولایت خطبه فاطمیه . فلسفه آفرینش... 
 

مطالب غدیر
http://m5736z.blog.ir/post/Qadir1

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir2

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir3

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir4

 

Image result for ‫غدیر‬‎

زیارت امیرالمومنین غدیریه از زبان امام هادی علیه السلام . مستندات قرآنی 

غدیر . اسناد از اهل تسنن غدیر . اثبات خطبه غدیر  

غدیر استمرار رسالت محمدی . عید ولایت و سیاست و دخالت مردم در حکومت. آداب غدیر  

غدیر خم و اهمیت حجه الوداع . یاس ابلیس در غدیر . شعر غدیر قیام فاطمی 

خطبه غدیر، پیام غدیر. انکار غدیر. غدیر سر آغاز بیداری اسلامی  

غدیر در مسلخ سقیفه. ظهور فتنه در ماجرای سقیفه .  

غدیر در کلام حضرت زهرا(س). فاطمه در مقام دفاع از ولایت و شهید راه ولایت خطبه فاطمیه . فلسفه آفرینش... 
 

مطالب غدیر
http://m5736z.blog.ir/post/Qadir1

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir2

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir3

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir4

دعا. تقرب به خدا . دلایل عدم استجابت . دعا و عمل. تعلیم دعا

دعای امام سجاد (ع) دعای ابو حمزه ثمالی

هنگام سختی و گرفتاری و در دور کردن شیطان

      توبه و قرآن. استغفار

      ربناهای و دعاهای قرآنی

 

چهل حدیث از امام سجاد

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای ندبه نجوایی است با خداوند در فراق حضرت ولی عصر(عج) و دولت کریمه‌اش، و به نوعی تاریخنامه رنج شیعه است که جهت مضامین بلند آن، روح‌نواز و جلادهنده روح است.

در دعای ندبه چه می گوئیم و می خوانیم ؟؟؟

خدایا به امت خودت به واسطه اولیایت از آدم و نوح و تا خاتم را نعمت دادی و ناجی شأن بودی، ناجی ما را هم برسان

خدایا بعد از پیامبر خیلی ها قدرشناسی نکردند و ولی و جانشین به حقت را یاری نکردند و آن شد که نباید می شد، به مقامات عالی که در این دعا به امیرالمومنین اشاره شده، فرزندش مهدی را برسان

خدایا عهد کردی که شیعیانت را در بهشت بر منابری از نور نشانده ای ، ما را هم به پیروی از جانشین به حقت حضرت حجت همسایه و همراه آنان قرار بده

خدایا تمام وعده هایت به حق و واقع شدنی است عاقبت صالحان و متقیان وارث زمین خواهد بود، توفیق در رکاب را همراه ظهور ولی ت نصیب ما بگردان

 

**************************

خدایا مهدی موعود عجل الله را برسان
الهی آن خورشید تابان را برسان
بارالها فرزند ماه های فروزان را برسان
خدایا فرزند ستارگان درخشنده را برسان
خدایا آن پرچم دین و استوانه ی دانش را برسان.
خدایا آن قطع کننده ی ظلم و ستم را برسان
الهی آن احیا کننده ی دین و آیین و کتاب و حدود الهی را برسان
خدایا آن زنده کننده ی آگاهی ها و دانش را برسان
الهی آن درهم شکننده ی تجاوز گران را برسان
بارالها ویران کننده ی بنای شرک و نفاق و معصیت و تبهکاری و طغیان و دروغ و گمراهی و اختلاف را برسان
الهی عزت بخش اولیای خودت و خوارکننده ی دشمنانت را برسان
خدایا خواهان خون پیامبران و پیامبرزادگان و خون شهید و شهیدان کربلا را برسان

 

**************************

خدایا صفات عارفانه و زیبای امام زمان را در فرازی از دعا خواندیم، اما دوری ما از حجت ت برای ما سخت شده و به نجوی و درد دل اکتفا کردیم، و به گریه و ناله و ندبه پرداختیم، مزد ما رویت و دیدن و شنیدن صدای امام زمان را عنایت فرما

خدایا این بنده ی دلسوخته و مبتلا و بیمار و تشنه را به واسطه شناخت امامت، درمان فرما و امام ما را برسان

خدایا مائیم بندگان شیفته به ولیت که یادآور پیامبرت و امامان علیهم السلام که آفریدی و پناه و مایه ی زندگی ما بودند تحیت و سلام ما را بر آنها برسان

خدایا کرامت و بزرگی و پناهگاه محکم را به ما عطا کن و ببخش و بر ما نعمتت را با پیشوایی امامت، تمام کن

درود خداوند بر محمد و آل محمد و رحمت بی شمار بر آنان که پایانی ندارد، از طرف ما برسان

خدایا حق را پایدار و باطل را نابود و محو، یاران و دوستانت را یاری و دشمنان را خوار و ذلیل، فرما

خدایا پیوند ما را با رفیقانت و حتی پیشینیان برقرار و دست به دامان آنها قرار ده، اجتناب از گناه و معصیت، و باعث رضایتمندی و نزول رحمت و دعای خیر شود، نصیب فرما

خدایا در فراز آخر دعا امام زمان و نورچشمان مان را واسطه قرار داده و به وجود پربرکت ایشان قسمت می دهیم، عبادات ناقص ما را به واسطه ایشان قبول، گناهان را بخشیده، دعاهایمان را به عظمت امام زمان مستجاب، روزی حلال و واسع، هموم ما را به او کافی و حوایج شرعی همه ی ما را برآورده ساز،

خدایا به کراماتت بپذیر تقرب و نزدیک شدن ما به خودت را، و به ما با نظر لطف و مهربانیت بنگر و نگاه کن،

خدایا کامل کن بر ما و از حوض جد امام زمان، گوارامان و سیرابمان کن

ای مهربانترین رحمت کنندگان

التماس دعا و حقیر محمود زارع پور
نوشتار روز اول شعبان 1400

 

این دعا با حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر(ص) و آل او آغاز می‌گردد، سپس حکمت برگزیده شدن انبیاء و اولیاء و اینکه آنها مورد قبول خداوند بوده‌اند بیان شده است و مهمترین فراز زندگی هر یک از پیامبران اولوالعزم و پیش از آنان حضرت آدم اشاره شده و تاکید گردیده که برای اینکه حق پایدار بماند برای هر یک از آنان وصی و جانشین از سوی خدواند تعیین گردید به خاطر اینکه باطل بر اهل حق چیره نشود و احدی بر خدواند عذری نیاورد که چرا پیامبر و فرستاده‌ای از سوی تو نیامد و راهنمای هشدار دهنده‌ای نرسید تا آیات تو را پیروی کنیم.

آنگاه به جانشینی حضرت علی(ع) می‌پردازد و با آوردن قسمتی از فضایل آن حضرت سخن را به بی‌وفایی و شقاوتمندی دشمنان دین می‌کشاند که بر خلاف دستور صریحِ پیامبر اکرم(ص) امام علی(ع) و هدایتگران از فرزندانش را یکی پس از دیگری به شهادت رساندند. آنگاه به استغاثه و اظهار شوق نسبت به آخرین بازمانده معصوم خاندان رسالت می‌پردازد و با درود مخصوص بر پیامبر(ص) و آل او با چند درخواست مهم برای تعجیل فرج و روی کار آمدن دولت حق و از بین رفتن باطل و محکم شدن پیوند با امام زمان(عج)، دعا خاتمه می‌یابد.

مرحوم مجلسی در کتاب «زاد المعاد» این دعا را به امام جعفر صادق(ع) نسبت داده و بدون آن‌که متن سند خویش را اعلام کند، اما اعلام کرده که سند معتبری در این زمینه وجود دارد.
تأیید مجلسی نیز می‌تواند یکی از دلایل مستند بودن دعای ندبه به امام معصوم باشد.
به هر حال؛ مضامین مناجاتی این دعا قابل پذیرش بوده و مضامین تاریخی آن نیز در منابع دیگر وجود دارد و بر این اساس، می‌توان با استفاده از این دعا با امام زمان(عج) ارتباط برقرار کرد.

عای نُدبه از دعاهای بسیار مشهور که از امام صادق(ع) نقل شده و مستحب است در چهار عید (فطر، قربان، غدیر و جمعه) خوانده شود. این دعا را علی بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال ذکر کرده است. شیعیان این دعا را بیشتر در صبح‌های جمعه قبل از طلوع آفتاب، در فراق امام زمان(عج) می‌خوانند.

این دعا مشتمل بر اِستِغاثه (زاری و کمک‌خواستن) از امام زمان(عج) و تأسف‌خوردن بر غیبت آن حضرت و گریه از فراق ایشان است و ندبه نیز به همین معناست.

 

اَلْحَمْدُلله رَبِّ الْعالَمینَ،وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً،

ستایش و سپاس مخصوص خداست که آفریننده جهانست و درود و تحیّت کامل بر سیّد ما و پیغمبر خدا، حضرت محمد مصطفى و آل اطهارش باد

اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلی ماجَرا بِهِ قَضاؤُ کَ فى أَوْلِیائِکَ الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دینِکَ، إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزیلَ ماعِنْدَکَ ،مِنَ النَّعیمِ الْمُقیمِ

پروردگارا ترا ستایش مىکنم براى هر چه (از بلا و نعمت و رنج و راحت) که در قضا و قدر تقدیر کردى بر خاصّان و محبانت، یعنى بر آنان که وجودشان را براى (شهود) حضرتت خالص و براى (تبلیغ) دینت مخصوص گردانیدى.

الَّذى لازَوال له وَ لَا اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْشَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فی دَرَجاتِه الدُّنْیا الدَّنِیَّةِ، وَ زُخْرُفِها وَ زِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَکَ ذلِکَ، وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ، فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ، وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِىَّ، وَ الثَّناءَالْجَلِىَّ

 چون بزرگ نعیم باقى بى زوال ابدى را که نزد تست بر آنان اختیار کردى، بعد از آنکه زهد در مقامات و لذات و زیب و زیور دنیاى دون را بر آنها شرط فرمودى. آنها هم بر این شرط متعهد شدند و تو هم مى دانستى که به عهد خود وفا خواهند کرد. پس آنان را مقبول و مقرّب درگاه خود فرمودى و علوّ ذکر، یعنى قرآن با بلندى نام و ثناى خاص و عام بر آنها از پیش عطا کردى

وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِکَتَکَ، وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّریعَةَ إِلَیْکَ، وَالْوَسیلَةَ إِلى رِضْوانِکَ،

 و فرشتگانت را بر آنها فرو فرستاده و با وحی خودت آنها را کرامت بخشیدی. و آنها را واسطه و وسیله دخول به رضوان و بهشت و رحمت خود گردانیدى

فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ، إِلى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها، وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فى فُلْکِکَ، وَ نَجَّیْتَهُ وَ مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ، وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلیلاً، وَ سَأَلَکَ لِسانَ صِدْقٍ فِى الْآخِرینَ، فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذلِکَ عَلِیّاً

پس بعضى از آنها را در بهشت منزل دادى تا هنگامى که او را از بهشت بیرون کردى. برخى را در کشتى نشانده، با هر کس ایمان آورده و در کشتى با او در آمده بود همه را از هلاکت، به رحمت خود نجات دادى. بعضى را به مقام خلّت خود برگزیده، درخواستش را که وى لسان صدق در اممّ آخر باشد (یا نبى و ولىّ حق در فرزندانش تا قیامت باقى ماند) اجابت کرده و به مقام بلند رسانیدى.

وَ بَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَکْلیماً، وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخیهِ رِدْءاً وَ وَزیراً

 بعضى را از شجره طور با وى تکلّم کرده و برادرش را وزیر و معاون وى گردانیدى.

وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَـهُ مِنْ غَـیْـرِ أَبٍ، وَ آتَـیْـتَـهُ الْبـَیِّـنـاتِ، وَ أَیَّـدْتَـهُ بِـرُوحِ الْـقُـدُسِ وَ کُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَریعَةً، وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَ تَخَیَّرْتَ لَهُ أَوْصِیاءَ، مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إِلى مُدَّةٍ، إِقامَةً لِدینِکَ، وَ حُجَّةً عَلى عِبادِکَ

بعضى را بدون پدر و تنها از مادر ایجاد کردى و به او معجزات عطا فرموده، او را به روح قدس الهى مـؤیّـد داشتى. و همه آن پیمبران را شریعت و طریقه و آیینى عطا کردى. و براى آنان وصى و جانشینى، براى آنکه یکى بعد از دیگرى مستحفظ دین و نگهبان آیین و شریعت و حجّت بر بندگان تو باشد از مدّتى تا مدّت معین، قرار دادى.

وَ لِئَلّا یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِوَ یَغْلِبَ الْباطِلُ عَلى أَهْلِهِ، وَلا یَقُولَ أَحَدٌ لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً مُنْذِراً، وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِیاً، فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى، إِلى أَنِ انْتَهَیْتَ بِالْأَمْرِ إِلى حَبیبِکَ وَ نَجیبِکَ، مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

تا آنکه دین حق از قرارگاه خود خارج نشود و اهل باطل غلبه نکنند. و تا کسى نتواند گفت که: اى خدا چرا رسول به سوى ما نفرستادى که ما را از جانب تو به اندرز و نصیحت ارشاد کند؟ و چرا پیشوا و رهبرى نگماشتى که ما از آیات و رسولانت پیروى کنیم پیش از آنکه به گمراهى و ذلّت و خذلان در افتیم؟ لذا در هر دوره­اى رسول فرستادى، تا آنکه امر رسالت به حبیب گرامیت محمّد صلى اللَّه علیه و آله منتهى گردید.

فَکانَ کَمَا انْتَجَبْتَهُ، سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ، وَ صَفْـوَةَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ، وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیْتَهُ، وَ أَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ ، قَدَّمْتَهُ عَلى أَنْبِیائِکَ، وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبادِکَ، وَ أَوْطَأْتَهُ مَشارِقَکَ وَ مَغارِبَکَ، وَ سَخَّرْتَ لَـهُ الْـبُـراقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ إِلى سَمائِکَ، وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ ما کـانَ وَ مـا یَکُـونُ إِلَى انْقِضاءِ خَلْقِکَ، 
  او چنانکه تو او را به رسالت برگزیدى سید و بزرگ خلایق بود و خاصه و خلاصه پیمبرانى که به رسالت انتخاب فرمودى و افضل از هر کس که برگزیده تست و گرامى تر از تمام رُسُلى که معتمد تو بودند. بدین جهت او را بر همه رسولانت مقدّم داشتى و بر تمام بندگانت از جن و انس مبعوث گردانیدى و شرق و غرب عالمت را زیر قدم فرمان رسالتش گستردى و براق را مسخّر او فرمودى و روح پاک وى را به سوى آسمان خود به معراج بردى و علم گذشته و آینده، تا انقضاء خلقت را به او به ودیعت سپردى.

ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ، وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئیلَ وَ میکائیلَ، وَالْمُسَوِّمینَ مِنْ مَلائِکَتِکَ، وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دینَهُ عَلَى الدّینِ کُلِّهِ، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ وَ ذلِکَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ، وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ، لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ، فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً

آنگاه او را به واسطه رعب و ترس دشمن از او، بر دشمنان مظفّر و منصور گردانیدى و جبرئیل و میکائیل و دیگر فرشتگان با اسم و رسم و مقام را گرداگردش فرستادى. و به او پیروزى دینش را بر تمام ادیان عالم به رغم مشرکان وعده فرمودى و این ظفر پس از آن بود که رسول اکرم را (بعد از هجرت) باز، تو او را با فتح و ظفر به خانه کعبه مکان صدق اهل بیت باز گردانیدى و براى او و اهل بیتش، آن خانه مکه را اول بیت و نخستین خانه براى عبادت بندگان مقرر فرمودى. و (خاندانش را) وسیله هدایت عالمیان گردانیدى. این خانه آیات و نشانه ­هاى آشکار ایمان و مقام ابراهیم خلیل بود و محل امن و امان بر هر کس که در آن داخل مى شد.

وَ قُلْتَ: إِنَّما یُـریـدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الـرِّجْسَ أَهْـلَ الْبَیْتِ، وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً، ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، مَوَدَّتَهُمْ فى­ کِتابِکَ

  و درباره خاندان رسول فرمودى: البته خدا از شما اهل بیت رسول هر رجس و ناپاکى را دور مى سازد و کاملاً پاک و مبرّا مى گرداند. سپس مُزد محمد که درود تو بر او خاندانش باد؛ را دوستی آنان مقرّر کردی

فَقُلْتَ: قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً، إِلَّا­الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى وَ قَلْتَ:­ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ
و در کتاب خود فرمودی: بگو من از شما مُزدی نمی خواهم، الا مودّت خویشانم. باز فرمودى: بگو همان اجر رسالتى را که خواستم؛ باز به نفع شما خواستم.

وَ قُلْتَ: ما أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ­، إلّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبیلاً، فَکانُوا هُمُ السَّبیلَ إِلَیْکَ، وَالْمَسْلَکَ إِلى رِضْوانِکَ، فَلَمَّا­انْقَضَتْ أَیّامُهُ، أَقامَ وَلِیَّهُ عَلِىَّ بْنَ أَبى طالِبٍ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِما وَ آلِهِما، هادِیاً إِذْ کانَ هُوَ الْمُنْذِرَ، وِ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ، فَقالَ وَالْمَلَأُ أَمامَهُ

و باز فرمودى: بگو من از شما امّت اجر رسالتى نمى خواهم، جز آنکه شما راه خدا را پیش گیرید. پس (می­توان فهمید) اهل بیت رسول، طریق و رهبر به سوى تواند در راه بهشت رضوان تواند. و هنگامى که دوران عمر پیغمبرت سپرى گشت، وصى و جانشین خود على بن ابى طالب (صلوات اللَّه علیهما وآلهما) را به هدایت امت برگماشت. چون او منذر و براى هر قوم هادى امّت بود. پس رسول اکرم در حالى که امّت همه در پیش بودند؛ فرمود:

مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَ قالَ: مَنْ کُنْتُ أَنَا نَبِیَّهُ فَعَلِىٌّ أَمیرُهُ

هر کس که من پیشوا و دوست و ولىّ او بودم؛ پس از من، على مولا و امام و پیشواى او خواهد بود. بارالها دوست بدار هر که على را دوست بدارد و دشمن بدار هر که على را دشمن بدارد و یارى کن هر که على را یارى کند و خوار ساز هر که على را خوار سازد. باز فرمود: هر کس من پیغمبر او هستم؛ على امیر و فرماندار اوست.

وَ قالَ: أَنَا وَ عَلِىٌّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ، وَ سائِرُ ­النّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتّى، وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هرُوْنَ مِنْ مُوسى، فَقالَ لَهُ: أَنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هرُوْنَ مِنْ مُوسى، إِلّا أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى،
باز فرمود: من و على هر دو شاخه­هاى یک درخـتـیـم و سـایـریـن از درختهـاى مختلفند. و پیغمبر على را نسبت به خود، به مقام هارون نسبت به موسى نشاند؛ جز آنکه فرمود: پس از من پیغمبرى نیست.

وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ، وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّ لَهُ، وَ سَدَّ الْأَبْوابَ إِلّا بابَهُ، ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِکْمَتَهُ، فَقالَ: أَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بابُها، فَمَنْ أَرادَ الْمَدینَةَ وَالْحِکْمَةَ فَلْیَأْتِها مِنْ بابِها

باز رسول اکرم دختر گرامیش که سیّده زنان عالم است، را به على تزویج فرمود. باز حلال کرد بر على آنچه بر خود پیغمبر حلال بود (از آنکه با حال جنابت تنها بر رسول و على به مسجد پیغمبر درآمدن حلال بود و بر غیرشان حرام). و باز تمام درهاى منازل اصحاب را که به مسجد رسول باز بود، به حکم خدا بست غیر در خانه على. آنگاه رسول اسرار علم و حکمتش را نزد على به ودیعه گذاشت و فرمود: من شهر علم هستم و على دَرِ آن شهر. پس هر که بخواهد در این مدینه علم و حکمت وارد شود، از درگاهش باید وارد گردد.

ثُمَّ قالَ: أَنْتَ أَخى وَ وَصِیّى وَ وارِثى، لَحْمُکَ مِنْ لَحْمى، وَ دَمُکَ مِنْ دَمى، وَ سِلْمُکَ سِلْمى، وَ حَرْبُکَ حَرْبى، وَالْإیمانُ مُخالِطٌ لَحْمَکَ وَ دَمَکَ کَما خالَطَ لَحْمى وَ دَمى، وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلیفَتى، وَ أَنْتَ تَقْضى دَیْنى، وَ تُنْجِزُ عِداتى، وَ شیعَتُکَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ، مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلى فِى الْجَنَّةِ، وَ هُمْ جیرانى، وَ لَوْلا أَنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى،
آنگاه فرمود: تو برادر من، وصىّ من و وارث من هستى. گوشت و خون تو، گوشت و خون من است. صلح و جنگ با تو، صلح و جنگ با من است و ایمان چنان با گوشت و خون تو آمیخته شده که با گوشت و خون من آمیخته­اند. تو فردا جانشین من بر حوض کوثر خواهى بود و پس از من، تو اداء قرض من مى کنى و وعده­هایم را انجام خواهى داد. شیعیان تو در قیامت بر کرسیهاى نور با روى سفید در بهشت ابد، اطراف من قرار گرفته­اند و آنها همسایه من هستند. اگر تو یا على بعد از من میان امتم نبودى، اهل ایمان به مقام معرفت نمى رسیدند.

وَ کانَ بَعْدَهُ هُدىً مِنَ الضَّلالِ، وَ نُوراً مِنَ الْعَمى، وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتینَ، وَ صِراطَهُ الْمُسْتَقیمَ، لا یُسْبَقُ بِقَرابَةٍ فى رَحِمٍ، وَ لا بِسابِقَةٍ فى دینٍ، وَلا یُلْحَقُ فى مَنْقَبَةٍ مِنْ مَناقِبِهِ، یَحْذُو حَذْوَ­الرَّسُولِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِما وَآلِهِما، وَ یُقاتِلُ عَلَى التَّأْویلِ، وَلا تَأْخُذُهُ فِى اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ

همانا على بود که بعد از رسول اکرم؛ امت را از ضلالت و گمراهى و کفر و نابینایى، به مقام هدایت و بصیرت مى رسانید. او حبل­اللَّه متین در راه مستقیم حق براى امت است. هیچ کس به قرابت با رسول، بر او سبقت نیافته و در اسلام و ایمان بر او سبقت نگرفته. و نه کسى به او در مناقب و اوصافِ کمال خواهد رسید. تنها قدم به قدم از پى رسول اکرم، على راه پیمود که درود خدا بر هر دو و بر آل اطهارشان باد. و على است که بر تأویل (و حقایق و مقاصد اصلى قرآن) جنگ مى کند و در راه رضاى خدا از ملامت و سرزنش بدگویان باک ندارد.

قَـدْ وَتَـرَ فیهِ صَنادیدَ الْعَرَبِ، وَ قَتَلَ أَبْطالَهُمْ، وَ ناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ، فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقاداً، بَدْرِیَّةً وَ خَیْبَرِیَّةً وَ حُنَیْنِیَّةً وَ غَیْرَهُنَّ، فَأَضَبَّتْ عَلى عَداوَتِهِ، وَ أَکَبَّتْ عَلى مُنابَذَتِهِ، حَتّى قَتَلَ النّاکِثینَ وَ الْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ وَ لَمّا قَضى نَحْبَهُ، وَ قَتَلَهُ أَشْقَى الْآخِرینَ، یَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلینَ،
و در راه خدا، خونهاى صنادید و گردنکشان عرب را به خاک ریخت و شجاعان و پهلوانانشان را به قتل رساند و سرکشان را مطیع و منقاد کرد. در نتیجه دلهایشان پر از حقد و کینه، از واقعه جنگ بدر و حنین و خیبر و غیره گردید و بازماندگانشان کینه على را در دل گرفتند. و در اثر آن کینه پنهانى، بر دشمنى او قیام کردند و به مبارزه و جنگ با او هجوم آوردند. تا آنکه ناگزیر او هم با عهد شکنان امّت (طلحه و زبیر) و با ظالمان و ستمکاران (معاویه و یاران او) و با خوارج مرتد از دین در نهروان به قتال برخاست. و چون نوبت اجلش فرا رسید و شقى­ترین خلق (اول و) آخر عالم؛ پیروى از شقى­ترین خلق اول نمود.

لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،فِى الْهادینَ بَعْدَ الْهادینَ، وَالْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلى مَقْتِهِ، مُجْتَمِعَةٌ عَلى قَطیعَةِ رَحِمِهِ، وَ إِقْصاءِ وُلْدِهِ، إِلَّا الْقَلیلَ مِمَّنْ وَفی لِرِعایَةِ الْحَقِّ فیهِمْ

در نتیجه فرمان رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله را درباره هادیان خلق، یکى بعد از دیگرى امتثال نکردند و امت همه کمر بر دشمنى آنها بسته و بر قطع رحم پیغمبر و دور کردن اولاد طاهرینش متفق شدند. جز قلیلى از مؤمنان حقیقى که حقّ اولاد و رسول را رعایت کردند.

فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَ سُبِىَ مَنْ سُبِىَ، وَ أُقْصِىَ مَنْ أُقْصِىَ، وَ جَرَى الْقَضاءُ لَهُمْ بِما یُرْجى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ، إِذْ کانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِِ، یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ، وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ، وَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً، وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ

 فَعَلَى الْأَطائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِما وَ آلِهِما،
تا آنکه به ظلم ستمکاران امت، گروهى را کشته و جمعى اسیر و فرقه­اى هم دور از وطن خود شدند. و قلم قضا بر آنها جارى شد به چیزى که امید از آن، حسن ثواب و پاداش نیکو است. چون زمین ملک خداست و هر که از بندگان را بخواهد، وارث ملک زمین خواهد کرد و عاقبت نیک عالم با اهل تقوى است. و پروردگار ما از هر نقص و آلایش پاک و منزه است و وعدة او قطعى و محقق­الوقوع است و ابداً در وعده پروردگار خلاف نیست و در هر کار در کمال اقتدار و علم و حکمت است.

فَلْیَبْکِ الْباکُونَ، وَ إِیّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النّادِبُونَ، وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرِفِ الدُّمُوعُ ، وَلْیَصْرُخِ الصّارِخُونَ، وَیَضِجَّ الضّاجُّونَ، وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ

پس باید گریه کنندگان، بر پاکان اهل بیت پیغمبر و على صلى اللَّه علیهما وآلهما گریه کنند و بر آن مظلومان عالم، ندبه و فغان نمایند.
أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ؟ أَیْنَ أَبْناءُ الْحُسَیْنِ؟ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ، وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ أَیْنَ السَّبیلُ بَعْدَ السَّبیلِ؟أَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ؟ أَیْنَ الشُّمُوسُ الطّالِعَةُ؟ أَیْنَ الْأَقْمارُ الْمُنیرَةُ؟ أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ؟ أَیْنَ أَعْلامُ الدّینِ، وَ قَواعِدُ الْعِلْمِ؟ أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتى لا تَخْلُوا مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ؟
و براى مثل آن بزرگواران؛ اشک از دیدگان بارند و ناله و زارى و ضجّه و شیون از دل برکشند که [ اى پروردگار ] کجاست حسن بن على؟ کجاست حسین بن على؟آن پاکان و راستگویان عالم کجایند آنها که یکی بعد از دیگرى، رهبر راه خدا و برگزیده از خلق خدا بودند؟ کجا رفتند تابان خورشیدها؟ کجایند آن فروزان ماهها؟ کجا رفتند ستارگان درخشان ؟کجا رفتند آن رهنمایان دین و ارکان علم و دانش؟ کجاست حضرت بقیة اللَّه که عالم خالى از عترت هادى امت نخواهد بود؟

أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ؟أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ؟أَیْنَ الْمُرْتَجى لِإِزالَةِ الْجَورِ وَالْعُدْوانِ؟أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ الْفَرائِضِ وَالسُّنَنِ؟أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعادَةِ الْمِلَّةِ وَالشَّریعَةِ؟أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیاءِ الْکِتابِ وَ حُدُودِهِ؟ 

کجاست آنکه براى برکندن ریشه ظالمان و ستمگران عالم مهیا گردیده؟ کجاست آنکه منتظریم اختلاف و کج رفتاریهاى اهل عالم را به راستى و اصلاح کند؟ کجاست آنکه امیدواریم اساس ظلم و عدوان را از عالم براندازد؟ کجاست آنکه براى تجدید فرائض و سنن اسلام که محو و فراموش گردیده؛ ذخیره است؟ کجاست آنکه براى برگردانیدن ملّت و شریعت مقدّس اسلام اختیار گردیده؟ کجاست آنکه آرزومندیم کتاب و حدود آن را احیا سازد؟

 أَیْنَ مُحْیى مَعالِمِ الدّینِ وَ أَهْلِهِ؟أَیْنَ قاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدینَ؟ أَیْنَ هادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَالنِّفاقِ؟أَیْنَ مُبیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَالْعِصْیانِ وَالطُّغْیانِ؟أَیْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَىِّ وَالشِّقاقِ؟

 کجاست آنکه دین، ایمان و اهل ایمان را زنده گرداند؟ کجاست آنکه شوکت ستمکاران و متعدیان را در هم مى شکند؟ کجاست آنکه بنا و سازمانهاى شرک و نفاق را ویران مى کند؟ کجاست آنکه فسق و عصیان و طغیان را هلاک و نابود مى گرداند؟ کجاست آنکه برای کندن ریشة گمراهى و دشمنى مهیاست؟

أَیْنَ طامِسُ آثارِ الزَّیْغِ وَالْأَهْواءِ؟ أَیْنَ قاطِعُ حَبائِلِ الْکِذْبِ وَالْاِفْتِراءِ؟ أَیْنَ مُبیدُ الْعُتاةِ وَالْمَرَدَةِ؟ أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنادِ وَالتَّضْلیلِ وَالْإِلْحادِ؟ أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاءِ، وَ مُذِلُّ الْأَعْداءِ؟

کجاست آنکه اندیشه باطل و هواهاى نفسانى را نابود مى سازد؟کجاست آنکه ریسمان دروغ و افتراء را قطع خواهدکرد؟ کجاست آنکه متکبرانِ سرکش را هلاک و نابود مى گرداند؟ کجاست آنکه مردم ملحد، معاند و گمراه کننده را بیچاره کند؟ کجاست آنکه دوستان را عزیز و دشمنان را ذلیل خواهد کرد؟

أَیْنَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَى التَّقْوى؟ أَیْنَ بابُ اللَّهِ الَّذى مِنْهُ یُؤْتى؟ أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ؟ أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ؟ 
کجاست آنکه مردم را بر وحدت کلمه و تقوى مجتمع مى سازد؟ کجاست باب الهى که از آن وارد مى شوند؟ کجاست آن وجه الهى که دوستان به سوى او روى آوردند؟ کجاست آن وسیله که بین آسمان و زمین پیوسته است؟

أَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رایَةِ الْهُدى؟ أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا؟ أَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْناءِ الأَنْبِیاءِ؟

کجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدایت در عالم؟ کجاست آنکه پریشانیهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد؟ کجاست آنکسی که از ظلم امتّ بر انبیاء و اولاد انبیاء دادخواهى مى کند؟

أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؟ أَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَیْهِ وَافْتَرى؟ أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذى یُجابُ إِذا دَعی؟ أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى؟

کجاست آنکه انتقام خون شهید کربلا را خواهد گرفت؟ کجاست آنکه خدا بر ستمکاران و تهمت زنندگان، او را پیروز مى گرداند؟ کجاست آنکه دعاى خلق پریشان را اجابت مى کند؟ کجاست آن بالاترین خلایق و صاحب نیکوکارى و تقوى؟

 أَیْنَ ابْنُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى؟ وَابْنُ عَلِىٍّ الْمُرْتَضى؟ وَابْنُ خَدیجَةَ الْغَرّاءِ؟ وَابْنُ فاطِمَةَ الْکُبْرى؟ بِأَبى أَنْتَ وَ أُمّى وَ نَفْسى لَکَ الْوِقاءُ وَالْحِمى، یَابْنَ السّادَةِ الْمُقَرَّبینَ، یَابْنَ النُّجَباءِ الْأَکْرَمینَ، یَابْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِیّینَ، یَابْنَ الْخِیَرَةِ الْمُهَذَّبینَ
 کجاست فرزند پیغمبر محمد مصطفى؟ و فرزند على مرتضى ؟ و فرزند خدیجه بلند مقام ؟ و فرزند فاطمه زهرا بزرگترین زنان عالم؟ پدر و مادرم فداى تو؛ جانم نگهدار و حامى ذات پاک تو باد اى فرزند بزرگان مقربان خدا. اى فرزند اصیل و شریف بزرگوارترین اهل عالم؛ اى فرزند هادیان هدایت یافته؛ ای فرزند بهترین مردان مهذّب؛

یَابْنَ الْغَطارِفَةِ الْأَنْجَبینَ، یَابْنَ الْأَطائِبِ الْمُطَهَّرینَ، یَابْنَ الْخَضارِمَةِ الْمُنْتَجَبینَ، یَابْنَ الْقَماقِمَةِ الْأَکْرَمینَ، یَابْنَ الْبُدُورِ الْمُنیرَةِ، یَابْنَ السُّرُجِ الْمُضیئَةِ، یَابْنَ الشُّهُبِ الثّاقِبَةِ، یَابْنَ الْأَنْجُمِ الزّاهِرَةِ، یَابْنَ السُّبُلِ الْواضِحَةِ، یَابْنَ الْأَعْلامِ اللّائِحَةِ، یَابْنَ الْعُلُومِ الْکامِلَةِ، یَابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ، یَابْنَ الْمَعالِمِ الْمَأْثُورَةِ

اى فرزند مهتران شرافتمندان خلق؛ اى فرزند نیکوترین پاکان عالم؛ اى فرزند جوانمردان و برگزیدگان؛ اى فرزند گرامی­ترِ مهتران؛ اى فرزند تابان ماه­ها و فروزان چراغها و درخشان ستارگان؛ اى فرزند راههاى روشن خدا؛ اى فرزند نشانهاى آشکار حق؛ اى فرزند علوم (و معارف) کامل الهى؛ اى فرزند سنن و قوانین معروف آسمانى؛ اى فرزند معالم و آثار ایمان که مذکور است (در تمام کتب انبیاء و غیره)؛

 یَابْنَ الْمُعْجِزاتِ الْمَوْجُودَةِ، یَابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ، یَابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقیمِ، یَابْنَ النَّبَأِ الْعَظیمِ، یَابْنَ مَنْ هُوَ فى أُمِّ الْکِتابِ لَدَى اللَّهِ عَلِىٌّ حَکیمٌ، یَابْنَ الْآیاتِ وَالْبَیِّناتِ، یَابْنَ الدَّلائِلِ الظّاهِراتِ، یَابْنَ الْبَراهینِ الْواضِحاتِ الْباهِراتِ، یَابْنَ الْحُجَجِ الْبالِغاتِ، یَابْنَ النِّعَمِ السّابِغاتِ، یَابْنَ طه وَالْمُحْکَماتِ،
 اى فرزند معجزات محقق و موجود؛ اى فرزند راهنمایان آشکار و مشهود خلق؛ اى فرزند صراط مستقیم خدا؛ اى فرزند خبر عظیم؛ اى فرزند کسى که در امّ الکتاب (علم حق) نزد خدا على و حکیم است؛ اى فرزند حجّتهاى واضح الهى؛ اى فرزند ادلّه روشن حق؛ اى فرزند برهانهاى واضح و آشکار خدا؛ اى فرزند حجّتهاى بالغه الهى؛ اى فرزند نعمتهاى عام الهى؛ اى فرزند طه و محکمات قرآن

یَابْنَ یس وَالذّارِیاتِ، یَابْنَ الطُّورِ وَالْعادِیاتِ، یَابْنَ مَنْ دَنی فَتَدَلّى فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى، دُنُوّاً وَاقْتِراباً مِنَ الْعَلِىِّ الْأَعْلى، لَیْتَ شِعْرى أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى، بَلْ أَىُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرى، أَبِرَضْوى أَوْ غَیْرِها أَمْ ذى طُوى

و ای فرزند یاسین و ذاریات؛ اى فرزند سوره طور و عادیات؛ اى فرزند آنکه خداوند در حقّش فرمود: دنى فتدلى فکان قاب قوسین او ادنى که نسبت به حضرت على اعلاى الهى مقرت ترین مقام است. کاش مى دانستم کجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد یافت؟ آیا به کدام سرزمین اقامت دارى؟ آیا به زمین رضوان یا غیر آن؛ یا به دیار ذوطوى متمکن گردیده­اى؟بسیار

عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَلا تُرى، وَلا أَسْمَعُ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوى، عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ تُحیطَ بِکَ دُونَىِ الْبَلْوى، وَلا یَنالُکَ مِنّى ضَجیجٌ وَلا شَکْوى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنّا، بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنّا،
سخت است بر من که خلق را همه ببینم و ترا نبینم و هیچ از تو صدایى حتى آهسته هم بگوش من نرسد.بسیار سخت است بر من بواسطه فراق تو؛ و اینکه تو به تنهایی گرفتار باشی و نالة من نیز به حضرتت نرسد و شکوه به تو نتوانم. به جانم قسم که تو آن حقیقت پنهانى که دور از ما نیستى. به جانم قسم تو آن شخص جدا از مایى، که ابداً جدا نیستى.

بِنَفْسى أَنْتَ أُمْنِیَّةُ شائِقٍ یَتَمَنّى، مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکَراً فَحَنّا بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ عَقیدِ عِزٍّ لا یُسامى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ أَثیلِ مَجْدٍ لا یُجارى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ نَصیفِ شَرَفٍ لا یُساوى

به جانم قسم که تو، همان آرزوى قلبى و مشتاق الیه مرد و زنِ اهل ایمانى که هر دلى از زیادت شوق او نالة مى زند.به جانم قسم تو آن عزّتی هستی که هم طرازی ندارد.به جانم قسم تو آن عظمتی هستی که هم قطاری ندارد. از آن نعمتهاى خاص عالى خداوندی، که مثل و مانند نخواهد داشت. به جانم قسم که تو از آن خاندان عدالت و شرفى که احدى برابرى با شما نتواند کرد.

إِلى مَتى أَحارُ فیکَ یا مَوْلاىَ وَ إِلى مَتى، وَ أَىَّ خِطابٍ أَصِفُ فیکَ وَ أَىَّ نَجْوى عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ أُجابَ دُونَکَ وَ أُناغى عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ یَخْذُلَکَ الْوَرى عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ یَجْرِىَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ ما جَرى
 اى مولاى من؛ تا کى در (انتظار) شما حیران و سرگردان باشیم؟ تا به کى و به چگونه خطابى درباره تو توصیف کنم و چگونه راز دل گویم؟ اى مولاى من بر من بسى سخت است که پاسخ، از غیر تو یابم. سخت است بر من از تو بگویم و خلق تو را واگذارند. سخت و مشکل است بر من که بر تو ماجرای دیگرى (غیبت ممتد) پیش آمد.

هَلْ مِنْ مُعینٍ فَأُطیلَ مَعَهُ الْعَویلَ وَالْبُکاءَ؟ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إِذا خَلا؟ هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَساعَدَتْها عَیْنى عَلَى الْقَذى؟ هَلْ إِلَیْکَ یَابْنَ أَحْمَدَ سَبیلٌ فَتُلْقى؟ هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِعِدَهٍ فَنَحْظى؟

آیا کسى هست که مرا یارى کند تا بسى نالة فراق و فریاد و فغان طولانى از دل برکشم؟ کسى هست که جزع و زارى کند؟ آیا چشمى مى گرید تا چشم من هم با او مساعدت کند و زار زار بگرید؟ اى پسر پیغمبر آیا به سوى تو راه ملاقاتى هست؟ آیا امروز به فردایى مى رسد که به دیدار جمالت بهره مند شویم؟

مَتى نَرِدُ مَناهِلَکَ الرَّوِیَّةَ فَنَرْوى؟ مَتى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مائِکَ فَقَدْ طالَ الصَّدى؟ مَتى نُغادیکَ وَ نُراوِحُکَ فَنُقِرُّ عَیْناً؟ مَتى تَرانا وَ نَراکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِواءَ النَّصْرِ تُرى؟ أَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَأُمُّ الْمَلَأَ، وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً؟

آیا کى شود که بر جویبارهاى رحمت درآییم و سیراب شویم؟ کى شود در چشمه آب زلال (ظهور) تو، ما غرقه شویم؛ که عطش ما طولانى گشت؟ کى شود که ما با تو صبح و شام کنیم تا چشم ما به جمالت روشن شود؟ کى شود که تو ما را و ما تو را ببینیم، هنگامى که پرچم نصرت و پیروزى در عالم برافراشته­اى؟ آیا خواهیم دید که ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه تمام روى زمین را پر از عدل و داد کرده باشى؟

وَ أَذَقْتَ أَعْداءَکَ هَواناً وَ عِقاباً، وَ أَبَرْتَ الْعُتاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ، وَ قَطَعْتَ دابِرَ الْمُتَکَبِّرینَ، وَاجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظّالِمینَ، وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ أَنْتَ کَشّافُ الْکُرَبِ وَالْبَلْوى، وَ إِلَیْکَ أَسْتَعْدى فَعِنْدَکَ الْعَدْوى، وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَالدُّنْیا، فَأَغِثْ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ

و دشمنانت را کیفر خوارى و عقاب بچشانى و سرکشان و کافران و منکران خدا را نابود گردانى و ریشه متکبّران عالم و ستمکاران جهان را از بیخ برکنى، تا با خاطر شاد ما به الحمد لله رب العالمین لب برگشاییم. اى خدا تو برطرف کننده غم و اندوه دلهایى، من از تو داد دل مى خواهم که تویى دادخواه و تو خداى دنیا و آخرتى. بارى به داد ما برس اى فریادرس فریاد خواهان.

عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلى، وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یا شَدیدَ الْقُوى، وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسى وَالْجَوى، وَ بَرِّدْ غَلیلَهُ یا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى، وَ مَنْ إِلَیْهِ الرُّجْعى وَالْمُنْتَهى

بندة ضعیف بلا و ستم رسیده را دریاب و سیّد او را براى او ظاهر گردان. اى خداى بسیار مقتدر و توانا؛ لطف کن و ما را به ظهورش از غم و اندوه و سوز دل بِرَهان و حرارت قلب ما را فرو نشان. اى خدایى که بر عرش، استقرار ازلى دارى و رجوع همه عالم به سوى تست و منتهى به حضرت تست.

اَللّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبیدُکَ التّائِقُونَ إِلى وَلِیِّکَ، الْمُذَکِّرِ بِکَ وَ بِنَبِیِّکَ، خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَ مَلاذاً، وَ أَقَمْتَهُ لَنا قِواماً وَ مَعاذاً، وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنینَ مِنّا إِماماً، فَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِیَّةً وَ سَلاماً،
 اى خدا ما بندگان حقیرت، مشتاق ظهور ولىّ توییم که او یاد آور تو و رسول تست. او را براى عصمت و نگهدارى و پناه دین و ایمان ما آفریده­اى و او را برانگیخته­اى تا قوام و حافظ و پناه خلق باشد و او را براى اهل ایمان از ما بندگانت، امام و پیشوا قرار دادى. پس تو از ما به آن حضرت سلام و تحیت برسان . 

وَ زِدْنا بِذلِکَ یا رَبِّ إِکْراماً، وَاجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنا مُسْتَقَرّاً وَ مُقاماً، وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدیمِکَ إِیّاهُ أَمامَنا، حَتّى تُورِدَنا جِنانَکَ، وَ مُرافَقَةَ الشُّهَداءِ مِنْ خُلَصائِکَ

و بدین واسطه مزید کرامت ما گردان و قرارگاه آن حضرت (آنچه باعث قرار و آرامش او می­شود) را قرارگاه و آرام بخش شیعیان قرار ده و به واسطه پیشوایى او بر ما نعمت را تمام گردان. تا آن بزرگوار به هدایتش، ما را در بهشتهاى تو داخل سازد و با شهیدان راه تو و دوستانِ خاص تو رفیق گرداند.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَ رَسُولِکَ السَّیِّدِ الْأَکْبَرِ، وَ صَلِّ عَلى أَبیهِ السَّیِّدِ الْأَصْغَرِ، وَ جَدَّتِهِ الصِّدّیقَةِ الْکُبْرى، فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلى مَنِ­اصْطَفَیْتَ مِنْ آبائِهِ الْبَرَرَةِ، وَ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَکْثَرَ وَ أَوْفَرَ ما صَلَّیْتَ عَلى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیائِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً لا غایَةَ لِعَدَدِها، وَ لا نِهایَةَ لِمَدَدِها، وَ لا نَفادَ لِأَمَدِها 
اى خدا درود فرست بر محمد و آل محمد و باز هم درود فرست بر محمد، جدّ امام زمان که رسول تو، سیّد و بزرگترین پیغمبران است و بر على جدّ دیگرش که سیّد سلحشور حمله­ کننده در راه جهاد توست. و بر جدّه او صدیقه کبرى فاطمه دختر حضرت محمد و بر آنان که تو برگزیدى از پدران نیکوکار او بر همه آنان و بر او فرست بهتر و کاملتر و پیوسته و دائمى و بیشتر و وافرترین درود و رحمتى که بر احدى از برگزیدگان و نیکان خلقت چنین رحمتى کامل عطا کردى. و باز رحمت و درود فرست بر او رحمتى که شمارش بى حدّ و انبساطش بی­انتها و جاودانی و همچنین زمانش بى پایان باشد و تمام نگردد.

اَللّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ، وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِیاءَکَ، وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْداءَکَ، وَ صِلِ اللّهُمَّ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُ، وُصْلَةً تُؤَدّى إِلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ، وَ یَمْکُثُ فى ظِلِّهِمْ، وَ أَعِنّا عَلى تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ، وَالْاِجْتِهادِ فى طاعَتِهِ، وَاجْتِنابِ مَعْصِیَتِهِ، وَامْنُنْ عَلَیْنا بِرِضاهُ، وَ هَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ، وَ دُعاءَهُ وَ خَیْرَهُ، ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِکَ، وَ فَوْزاً عِنْدَکَ

اى خدا به آن حضرت، دین حق را پاینده دار.و (بوسیله او) اهل باطل را محو و نابود ساز و دوستانت را با آن حضرت (به راه معرفت و سعادت) هدایت فرما و دشمنانت را به واسطه او ذلیل و خوار گردان. اى خداى منان ما او را پیوند و اتصالى کامل ده که منتهى شود به رفاقت ما با پدرانش (در دنیا و آخرت) و ما را از آن کسان قرار ده که چنگ به دامان آن بزرگواران زده است و در سایه آنان زیست مى کنند. و ما را در اداء حقوق آن حضرت و جهد و کوشش در طاعتش و دورى از عصیانش یارى فرما. و بر ما به رضا و خشنودى آن حضرت منّت گذار و رأفت و مهربانى و دعاى خیر و برکت وجود مقدس را به ما موهبت فرما. تا بدین واسطه ما به رحمت واسعه و فوز سعادت نزد تو نائل شویم

 وَ اجْعَلْ صَلاتَنا بِهِ مَقْبُولَةً، وَ ذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَةً، وَ دُعاءَنا بِهِ مُسْتَجاباً؛ وَ اجْعَلْ أَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَةً، وَ هُمُومَنا بِهِ مَکْفِیَّةً،وَ حَوائِجَنا بِهِ مَقْضِیَّةً،
 و به واسطه (توسل) به آن حضرت، نماز (و طاعات) ما را مقبول و گناهان ما را آمرزیده و دعاى ما را مستجاب ساز؛ و همّ و غمّ ما را بواسطه او برطرف و کفایت فرما.و روزی هاى ما را به واسطه او وسیع و حاجتهاى ما را برآورده گردان.

وَ أَقْبِلْ إِلَیْنا بِوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا إِلَیْکَ، وَانْظُرْ إِلَیْنا نَظْرَةً رَحیمَةً، نَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرامَةَ عِنْدَکَ، ثُمَّ لا تَصْرِفْها عَنّا بِجُودِکَ، وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، بِکَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً، هَنیئاً سائِغاً، لا ظَمَاَ بَعْدَهُ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
و بر ما به وجه کریم (و رحمت با کرامت) اقبال و توجه فرما و تقرّب و توسل ما را به سوى خود بپذیر و بر ما به رحمت و لطف نظر فرما تا ما بدان نظر لطف کرامت نزد تو را به حدّ کمال رسانیم. آنگاه دیگر هرگز نظر لطف را از ما به کرامت باز مگیر و ما را از حوض کوثر جدّ پیغمبر ص به کاسه او و به دست او سیراب کن. سیرابى کامل گوارایى که بعد از آن سیراب شدن، دیگر تشنه نشویم اى مهربان ترین مهربانان

                                                     شرح دعای ندبه

در این دعا خاطرات و فرازهایی است.

اول دعا ستایش خداست. فبعض اسکنته جنتک الی ان اخرجته منها حضرت آدم وارد بهشت شد و بیرون آمد. خط نبوت از اینجا شروع می‌شود. و بعض حملته فی فلکک و نجیته و من آمن معه من الهلکت برحمة بعد از آدم نوح بود که نهصد و پنجاه سال تبلیغ کرد. بیش از ده دوازده هزار نفر بیشتر ایمان نیاوردند و این هم ناراحت شد. خدا به زمین دستور داد، هرچه آب در دل خودش دارد را بیرون بریزد.

همه کفار غرق شدند. منتهی قبل از غرق شدن مومنین سوار شدند و نجات پیدا کردند وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً (نساء125) بعد از نوح هم ابراهیم آمد که حضرت ابراهیم هم درجاتی گرفت.اول عبد صالح خدا بود. مقامش بالاتر رفت. نبی الله شد. رسول الله شد. بعد هم خلیل الله شد. هر امتحانی که قبول می‌شد یک درجه می‌گرفت. یعنی پست‌ها را الکی به کسی نمی‌دهند. بعد حضرت موسی و عیسی آمدند و بالاخره می‌گوید: خدایا تو در طول تاریخ هیچ وقت انسان را بدون رهبر نگذاشتی. لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولا(طه134) فلسفه نبوت این است. خداوند برای تمام هستی یک خط قرار داده است و همه هم در داخل آن دچار شک و اشتباه نمی‌شوند.

فقط انسان این وسط گیج است. می‌گوید:انبیاء را فرستادی که از گیجی بیرون بیایند. رسول فرستاد تا کسی نگوید: چرا برای ما راهنما نفرستادی؟ انبیاء آمدند تا چراغ بزنند و بگویند: از آنطرف برو. الی عن التهیت بالامر الی حبیبک و نجیبک محمد خط انبیاء آمد تا اینکه به پیغمبر رسید. ایشان هم بیست و سه سال زجرها کشید. جنگ‌ها کرد. به جان او سوء قصدها کردند که نتیجه نگرفتند. بودجه‌ها خرج کردند، نشد. همه رقم زجر دادند. از سنگباران تا شکستن دندان همه رقم بسیج شدند تا پیغمبر را محو کنند.

ولی خدایا تو خواستی که او بماند. اشرف مخلوقات در غار رفت. تار عنکبوت او را حفظ کرد. خدا اگر بخواهد همه توطئه گرها بسیج می‌شوند ولی خدا اشرف مخلوقات را با تار عنکبوت حفظ می‌کند. نزدیک آخر عمر که شد دست امام علی(ع) را گرفت. فقال والملاء امامه من کنت مولا فعلی مولا فرمود:هرکس من مولای او هستم چند روز دیگر که من می‌روم علی مولای اوست. «من کنت ان نبیه فعلی امیر» هرکس که من پیغمبر او هستم، علی باید امام او باشد و این نصب هم بخاطر خداوند است. «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»(بقرة/124) نصب امامت برای خداست. «و قال انا و علی من شجرة واحده» من و علی از یک درخت هستیم.

یعنی فکر او فکر من، قلب او قلب من، روح او روح من است. وقتی می‌خواستند به کفار نفرین کنند. پیغمبر فرمود: «وانفسنا و انفسکم» یعنی نفس من است. جان من است. واحله محل هارون من موسی همینطور که موسی به کوه طور رفت و هارون را جای خودش گذاشت. بنده هم که در جنگ تبوک می‌روم تو را جای خودم می‌گذارم. و زوجه ابنته سیدة النساء العالمین دخترش را به امام علی داد. روی کره زمین تنها زن و شوهری که معصوم هستند این دو بزرگوار هستند. روی کره زمین یا مرد معصوم است یا زن معصوم است. مثل خود پیغمبر که خدیجه معصوم نیست. بعضی جاها زن معصوم است. مثل حضرت مریم که معصوم است.

مردم دور مسجد آمده بودند. درهایی رو به مسجد از خانه آنها باز می‌شد. به فرمان خدا که فرمود: همه درها را ببندید فقط در خانه علی باز باشد و اینها همه به فرمان خدا بود. فقال انا مدینة العلم و علی بابها من شهر علم هستم و علی دروازه علم است. بعد گفتند: زشت است که علی در خانه علم باشد. آمدند به چند تا آخوند درباری پول دادند. دو سه تا حدیث دروغکی بافتند.گفتند: حالا که علی در آن است فلانی هم سقف آن است. «و فلان سقفها» بعد گفتند:«علی بابها» یعنی درش بزرگ است. علی را به بزرگ معنا کردند. ابی ابن الحدید می‌گوید:از عظمت علی همین بس که هرچه خواستند نتوانستند خوبی هایش را بگویند و هرچه هم بدی‌اش را گفتند باز نتوانستند چهره درخشان او را خدشه دار کنند. بعد فرمود: علی جان تو باید گناهکاران را نجات بدهی.

بعد فرمود: طرفداران خالص تو هستند که رو سفید هستند. چه جنگهایی کرد و دماغ چه قهرمانانی را به خاک مالید. چرا با امام علی(ع) دعوا کردند و زیر بار او نرفتند؟ احقاقاً بدریه و خیبریه و حنینیه به خاطر اینکه از حضرت علی کینه داشتند. از جنگ خیبر کینه او را در دل داشتند. پدر خیلی‌ها را در جنگ خیبر کشته بود. در جنگ حنین خیلی از کفار را کشته بود. بچه هایشان که مسلمان شدند علی را که می‌دیدند می‌گفتند: این قاتل پدر ما است. و لذا روز عاشورا به امام حسین(ع) که فرموده بود: گناه من چیست؟ گفتند: «بغضاً لابیک» با تو رفیق هستیم.

بغض پدرت علی را در دل داریم. «حتی قتل ناکثین و القاسطین و المارقین» با سه فرقه جنگید. «ناکثین» طلحه و زبیر هستند که بیعت کردند ولی زیر قولشان زدند. «قاسطین» جنگ صفین است. «مارقین»جنگ نهروان است. در جنگ خوارج امام حال همه را گرفت. در جنگ خوارج در یک روز هشت هزار نفر را به درک فرستاد. یتیم می‌دید زار زار گریه می‌کرد. بزرگ می‌دید دماغش را به خاک می‌مالید. هرکسی می‌خواهد بداند علی کیست؟ جاذبه و دافعه شهید مطهری را بخواند.

ماجرا به اینجا کشید که چهار سال بیشتر نتوانست حکومت کند تا اینکه به دست ابن ملجم شهید شد. آنوقت کوبیدن‌ها شروع شد. تا اینکه «فقل من قتل» هر کسی را توانستند بکشند، کشتند. «و صبی من صبی» هرکسی را توانستند فحش دادند، تهمت زدند. «واقصی من اقصی» هرکس هم از دودمان پیغمبر هم توانست فرار کند، فرار کرد. اینکه در روستاهای ما امامزاده‌ها هستند. همه اینها دودمان پیغمبر بودند که از شر بنی امیه و بنی عباس به روستاهای ایران پناه آوردند.خلاصه یک کودتایی علیه اسلام شد که برای قیچی کردن اهل بیت بود.

«فیبک الباکون و ایاهم فلیندق نادقه»مردم بیایید جمع شوید و با هم گریه کنید. گریه یک فرهنگ است. گریه چیزی است که شیعه دارد. گریه رابطه عاطفی است. گریه یعنی ما فراموش نمی‌کنیم. گریه یعنی مظلوم‌ها خون شما هدر نرفته است. این الحسن این الحسین این ابناء الحسین صالح بعد صالح بیایید گریه کنیم که چطور خط کور شد؟ ما باید رهبرمان علی باشد. چطور شد که امام حسن و امام حسین(ع) تار و مار شدند؟ چطور بچه‌های امام حسین(ع) را شهید کردند؟ حتی نوه امام سجاد(ع) را هم شهید کردند. مردم ایران آنوقت از بس خوب بودند زنهایشان گفتند: هرکس بچه‌ای زایید به کوری چشم دشمنان اسمش را یحیی می‌گذاریم. تا نام یحیی محو نشود.

«أین بقیة الله التی لا تخلوا من العترة الهادی» بقیة الله یعنی ذخیره خدا! اسم امام زمان(ع) است.کسی که منتظر مصلح است. خودش باید صالح باشد. کسی که منتظر مهمان است باید خانه را جارو کرده باشد. معنای انتظار معنای احتزار نیست. انتظار این است که می‌گوییم:بنشینم که امام زمان(ع) بیاید و آنرا درست می‌کند. ما زمستان منتظر گرما هستیم. اما نمی‌نشینیم یخ کنیم. منتظر هستیم ولی آتش روشن می‌کنیم.پس انتظار گرما این نیست که یخ کنیم.

تمام کسانی که می‌گویند: ‌ای امام زمان(ع) تشریف بیاور ولی بچه هایشان را به جبهه نفرستادند و ترسیدند، اینها با احتیاط بگویند: امام زمان(ع) بیا. ترسوها یار امام زمان(ع) نیستند. چیزی را که می‌خواهید بدوزید نخ سفت می‌خواهید. با این نخ‌های وا رفته نمی‌شود. کسانی که دو لیتر برای امام زمان(ع) گریه می‌کنند ولی حاضر نیستند که یک سیلی برای امام زمان(ع) بخورند، اینها یار امام زمان(ع) نیستند. چه جانورهایی در ایران است! او رفته جانش را فدای راحتی تو کرده است. آنوقت تو اهمیت نمی‌دهی؟

«این المعد لقطع دابر الظلمة» امام زمان(ع) کجایی؟ تو آماده شده‌ای که ریشه ظلم را قطع کنی؟ «این المنتظر لاقامة. . . » امام زمان(ع) می‌آید کجی‌ها را صاف می‌کند. «این المفتخر لتجدید السرائر و السنن» مهدی می‌آید و واجبات و مستحبات فراموش شده را احیاء می‌کند.«این المتخیر لاعاده الملة والشریعه» عزت از دست رفته امت را بر می‌گرداند.«تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ»(انفال/60) شما باید دشمن خدا را بترسانید. الآن مسلمانها به جای اینکه دشمن خدا را بترسانند از دشمن خدا می‌ترسند.می‌گویند: امام زمان(ع) می‌آید و آن عزتی که از دست ما رفته است را به ما برمی گرداند. «إین الهادم ابنیت الشرک و النفاق» امام زمان(ع) بیا و تمام ساختمانهای شرک و نفاق را نابود کن.

بنیان آنها را می‌کند. از این معلوم می‌شود که خراب کردن هم گاهی اشکال ندارد. چون گاهی وقتها می‌گویند: این آثار باستانی است. سامری یک مجسمه ساز هنرمند شد. با طلا مجسمه ساخت و آن را طوری درست کرد که وقتی باد به آن می‌خورد صدایی از آن در می‌آمد و مردم دور گوساله می‌ ریختند. حضرت موسی(ع) فرمود: لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفًا»(طه/97) طلاها را می‌سوزانم و خاکسترش را هم به دریا می‌ریزم. این اسراف نیست. طلایی که گوساله بشود و مانع راه خدا بشود، باید خاکسترش را در دریا بریزند.

حدیث داریم امام زمان(ع) که بیاید یکسری از مسجدها را هم خراب می‌کند. مسجدهایی که برای خدا ساخته نشده است، خراب می‌شوند.ولذا عده‌ای از مسجدی‌ها می‌گویند: این دیگر چیست و با امام درگیر می‌شوند. «این المعز الاولیاء و مذل الاعداء» امام زمان(ع) تو به اولیاء عزت می‌دهی. ما صاحب داریم برای ما دعا می‌کند

هفته‌ای یکبار کارهای ما را می‌بیند. گاهی غصه می‌خورد. گاهی به او لذت می‌دهیم. بیایید ما یارانی باشم که وقتی امام زمان(ع) به ما نگاه می‌کند لذت ببرد. روزی یک سلام به امام زمان(ع) بدهید. امام زمان(ع) نمازش را اول وقت می‌خواند و کسانی که نمازشان را اول وقت بخوانند به برکت آن نماز، نماز اینها هم قبول می‌شود.