تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

 

یاحسین مظلوم

روز شمار محرم . حوادث بعد عاشورا . خیمه اول تا دهم . امام حسین

 

علل قیام امام حسین(ع) . ماهیت قیام . یاری امام . ۳3 کتاب 24

 

عزاداری در قرآن و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) . تعظیم شعائر

 

سرنوشت اسفناک قاتلان کربلا . عاقبت غارتگران اموال امام . اسیران و بازماندگان واقعه کربلا

 

امام حسین (ع) آگاهی دادن قبل از قیام آثار قیام و ... ۱ کتاب 24

 

 امام حسین(ع) . پیام جهانی امام حسین. علل قیام عاشورا 2 کتاب 24

 

عاشورا یک فرهنگ است. فرهنگ عاشورا و نقشه های استعمار . امام حسین ۵ کتاب24

 

آیاتی که امام حسین در مسیر حرکت به کربلا تا بالای نیزی تلاوت و استناد نمودند 3 کتاب 7

 

 آیاتى که امام حسین در مسیر حرکت خود به آنها استناد فرمودند. ۱ کتاب 7

 

زیارت‌ عاشورا تبیین‌ آیات‌ عاشورا از قرآن‌ . فلسفه لعن و برائت . چرائی دشمنی با دشمنان خدا

 

امام حسین علیه السلام

 

اربعین چه گذشت؟ . اهمیت اربعین چله نشین عاشورا... زیارت اربعین . امام حسین

 

با امام حسین ع در آفریقا . گفتگوی راهب با سر امام . شاعران مسیحی . کربلا و میراث ملل

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

جایگاه مراسم عزاداری از دیدگاه قرآن

 

در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که مشروعیت، بلکه رجحان عزاداری و اقسام آن را به اثبات می‌رساند؛:
الف- عزاداری: فریاد ستمدیدگان بر علیه ستمگران لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ؛ خداوند متعال، فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته‌اند (نساء148)

بدگویی و افشای دیگران را دوست ندارد؛ جز کسانی که به حقوقشان تجاوز شده که این گونه افراد استثنا شده‌اند الاّ مَن ظلم؛ این فراز، هشداری است به همة ‌ستمگران که خداوند متعال نه تنها به مظلومان اجازه فریاد و افشاگری داده بلکه چنین فریادی، محبوب ذات اقدس الهی قرار گرفته

هر چند ظلم دارای اقسام و مراتبی است، مانند ظلم به نفس، ظلم به یتیمان و... امّا بزرگترین ظلم، آن است که به حقوقی که خداوند برای برخی از افراد قرار داده تجاوز شود *

خداوند برای برخی از افراد حقی قرار داده و آن حق ولایت و امامت است

در مائده55 إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ به تحقیق سرپرست شما خدا و رسول و کسانی هستند که به خدا گرویده و نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌دهند.
روشن است که تعدی به حق خدادادی، بزرگترین ظلم است، زیرا سایر ظلم‌های فردی و تجاوزات اجتماعی از آن سرچشمه می‌گیرد

بنابراین ستیز با حاکمیت ولی خدا و سایر ارزش‌ها، ظلم و ستمی بزرگ و نارواست. بی‌تردید امام حسین(ع) یکی از کسانی است که خداوند متعال حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده و یزید و یزیدیان جزء طاغوت‌اند و غاصب حاکمیت الهی و لذا نباید مسلمانان اطاعت آنها را قبول کنند *

مردم کوفه در نامه‌ به امام: ولایت یزید را نمی‌پذیریم و به سوی کوفه بشتابید

آن حضرت به سوی کوفه حرکت کردند امّا دشمنان اهل‌بیت(ع) با تمام امکانات خویش در برابر نهضت کربلا ایستادند و با شهادت آن حضرت خسارت و ظلم بزرگی بر پیکر امت اسلامی وارد ساختند به گونه‌ای که آثار شوم آن حادثه هنوز به چشم می‌خورد
آیا جامعة اسلامی در برابر چنین حادثه‌ای اندوهبار و غمناک که در آن فرزند نازنین پیامبر اکرم (ص) را به شهادت رساندند، باید دست روی دست گذاشته و سکوت نماید، یا وظیفة بسیار سنگینی بر دوش دارد؟
بر طبق آیه(نساء148) باید فریاد برآورد و به افشاگری و بدگویی آشکار و رسوایی ستمگران پرداخت و چهرة پلید و زشت آنان را روشن نمود
فریادها و عزاداری‌هایی که در این راستا باشد از مصادیق جهر من القول است که خداوند متعال آن را دوست دارد

ب- برپایی عزاداری، مصداق مودّت اهل‌بیت

قرآن کریم دوستی خاندان پیامبر(ص) را بر امت اسلامی فرض دانسته و محبت آنان را پاداش زحمات طاقت ‌فرسای پیامبر اسلام (ص) در راه ابلاغ رسالت قرار داده و این خود حکایت از عظمت رسالت آن حضرت و بزرگی پاداش مقرر برای آن می‌کند
قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى (شوری23)
بدیهی است که کار بزرگ، پاداش بزرگی لازم دارد و خداوند متعال پاداش چنین رسالتی را مودّت نزدیکان و اهل‌بیت آن حضرت قرار داده
در روایات فراوانی بر این نکته تأکید شده که در جشن و سرور اهل‌بیت (ع)، شاد و در اندوه و ماتم آنان، اندوهناک باشید و به راستی ابراز محبت در شادی‌ها و عزاهای اهل‌بیت (ع) از امتیازات پیروان مکتب آنان است.

عزاداری و بزرگداشت شعایر الهی:

بزرگداشت شعایر الهی، از دستورهای اساسی دین است‎.‎ خداوند نسبت به تعظیم و تکریم شعایرالله و یا یادکرد ایام الله بیان داشته از این آیات می توان به فلسفه و علت و حکمت این گونه اعمال پی برد

ذلِک وَ مَن یُعَظِّم شَعائِر الله فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب؛
اینکه هرکسی شعائر الهی را بزرگ دارد به درستی که چنین اعمالی از تقوای قلوب است (حج 32)

در آیه 5 ابراهیم نیز یادکرد پیروزی بر فرعون و رهایی از ظلم و ستم او و لشکریانش را، به عنوان ایام الله معرفی کرده
وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ
زیرا بزرگداشت چنین روزهای موفقیت و پیروزی در حقیقت، پاسخی است به محبت و فضل الهی که ایشان را از بلا رهانیده و از بند بردگی و عبودیت بشر نجات داده و به آنان استقلال و آزادی را هدیه نموده است

از این رو یادکرد آن روز به معنای شکر و سپاس از عنایت خاص الهی است و انسان می بایست در برابر نعمت های الهی به ویژه نعمت های خاص چون پیروزی و رهایی، شکر الهی را به جا آورد

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ کسانی که ایام الهی و روزهای بزرگ را پاس می دارند در حقیقت دین خویش را نسبت به کسانی ادا می کنند که دراین راه زحمت کشیده اند و راه رهایی را برای ایشان فراهم نموده اند *

بزرگداشت ایام الله بستری است تا دیگران در حال و آینده در همین مسیر حرکت کنند و ارج و ارزش کار را درک نموده بدان اهتمام ورزند
در داستان حضرت عیسی(ع) و حواریون وی مسئله عید و جشن خاص مطرح می شود که بیانگر علل تکریم و بزرگداشت برخی از ایام الهی است.
در آیه 114مائده:
قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَیْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَةً مِّنکَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ
عیسی بن مریم گفت: پروردگارا! بر ما غذایی از آسمان فرو فرست تا برای اولین و آخرین ما عید و آیه و نشانه ای از تو باشد و آن را روزی ما گردان که تو بهترین روزی دهندگانی
در اینجا حضرت(ع) از خداوند روزی و غذایی آسمانی و بهشتی را برای خود و حواریون می خواهد تا نشانه ای از خود او و همچنین دلیلی باشد تا مردم به سبب آن جشن بگیرند و آن روز را عید خویش قرار دهند

سوگواری یعقوب (ع) در فراق یوسف (ع):

یا أَسَفی عَلى یوسَف وَ ابیَضَّتْ عَیناهُ مِنَ الحُزنِِ فَهُوَ‏‎ ‎کَظیم؛ (84یوسف )
وا اسفا بر فراق یوسف! در حالی که یعقوب خشم خود را فرو‌ می‌خورد، چشمانش از‎ ‎اندوه سفید شد
گریه حضرت یعقوب‎ ‎بر حضرت یوسف، تنها به جهت پدر و فرزندی نبود، بلکه گریه یک پیامبر در غم فراقِ‎ ‎پیامبر دیگر بود. فقط جنبه عاطفی در آن نیست و جهات مهم دیگری مطرح است
شاید مهم‌ترین و بارزترین پیام آیه، پسندیده بودن گریه بر محبوب از دست‎ ‎رفته باشد،‎

هنگامیکه از امام‎ ‎سجاد(ع) سبب گریه بیش از حدّ را مى‏پرسیدند، ‏فرمود: مرا ملامت نکنید یعقوب، پس از آنکه یک فرزند خود را از دست‎ ‎داد آن قدر گریست تا از غصه چشم هایش سفید شد، در حالى که یقین به مرگ فرزندش نداشت.‎ ‎در حالى که من به چشم خود دیدم که در نیم روز، چهارده نفر از اهل بیت مرا سر بریدند‎.  انتظار دارید داغ آنها از دلم بیرون برود؟‎!‎‏

اصول الاربعه فی تردید الوهابیه، صاحب جان هندی، ص30

شش نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند:
۱-حضرت ادم برای قبولی توبه اش انقدرگریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد.
۲–حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.
۳- حضرت یوسف در فراق پدر انقدر گریه کرد که زندانیان گفتند یاشب گریه کن یا روز.
۴-فاطمه زهرا در فراق پدر انقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتندما را به تنگ اوردی با گریه هایت…
یا شب گریه کن یا روز…
۵_ امام سجاد چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد.
هر گاه اب و خوراکی برایش میاوردند گریه میکردند ومی گفتند هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به یاد میاورم گریه گلویم را میفشارد.
۶- اما یه نفر خیلی گریه کرده و هنوز هم گریه می کند…
.....اقا من اصلا انتظار تو را برده ام ز یاد، با انتظارهای فراوانم از شما.....
برشوره زار معصیتم گریه می کنی؛جانم فدای دیده بارانی شما
اللهم عجل لولیک الفرج

 

عزاداری و بیان فضائل اهل بیت
نمونه ای از یاد نیکی است که خدا به پیغمبرش می فرماید: وَ رَفَعنا لَکَ ذِکرَک. توجه دلها به اهل بیت نمونه ای از دعای ابراهیم است که از خدا خواست خدایا، دلهای مردم را به سوی خاندانش سوق دهد (فَاجعَل اَفئِدَهََ مِنَ النّاسِ تَهوی اِلَیهِِم) مصداق روشن وعده ای است که خداوند به مؤمنین داده که: سَیَجعَلَ لَهُمُ الرَّحمن وُدََّا)

در مراسم عزاداری و نقل فضائل مطالبی را به خوبی درک می کنیم (وَ العاقِبَه لِاَهلِ التَّقوی) و چگونه نقش بنی امیه نقش بر آب شد (اِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفا) چگونه خداوند حق را بر سر باطل کوبید و آن را دمغ کرد (بَل نَقذِف بِالحقِِّ عَلَی الباطِل فَیَدمَغُهُ) به خوبی می فهمیم (یُریدونَ اَن یُطفَئوا نورَ اللهِ بِاَفواهِهِم وَ اللهُ مُتِمُّ نورِهِ)

به گفته روایات در طول تاریخ، انبیاء و پیامبر اسلام و اهل بیت همه آنان برای امام حسین اقامه عزاداری می کردند
امروز دشمنان ما اقرار می کنند که ما حریف شیعیان نمی شویم. زیرا آنان دو بال قوی دارند. بال سرخ که عاشوراست و بال سبز که انتظار حضرت مهدی است
و اینان همچنان در انتظار آن رهبر غائب هستند و ارادتی که به علما و مراجع دارند، به خاطر آن است که این افراد را نایب آن سرور می دانند.

عزاداری بر سالار شهیدان نه تنها جایز بلکه یک ارزش بزرگ:
الف: تعظیم شعائر

عزاداری بر امام حسین(ع) مصداق بارز تعظیم شعائر است. این نهضت بود که دین را پر آوازه کرد و تا قیامت دین وامدار سالار شهیدان است. عزاداری بر سیدالشهداء بزرگداشت شعائر دین است.
قرآن تعظیم شعائر الهی را از نشانه های تقوای دل می داند نتیجه آنکه برگزاری عزای سالار شهیدان نشانه تقوای الهی بوده و استحباب ویژه دارد

ب- موده فی القربی
پیامبر فرمود: حسین از من است و من از حسینم. می باشد. پیام این اشک این است که حسین جان آنقدر ترا دوست دارم که هیچ چیز جز این قطره زلال اشک نمی تواند آن را به تصویر بکشد، قلم نمی تواند، بیان نمی تواند! هنر نمی تواند! فقط اشک می تواند این اشک، پیوند هدفی هم دارد *

ج- فریاد علیه ستم

اصولا گریه و جریان قطره های اشک از چشم که دریچه قلب آدمی است چهارگونه است:
1-گریه های شوق    2-گریه های عاطفی    3- گریه ذلت و شکست    4- گریه پیوند هدف

گاهی قطره های اشک پیام آور هدف هاست آنها که می خواهند بگویند: با مرام امام حسین(ع) همراه و با هدف او هماهنگ و پیرو مکتب او هستیم. ممکن است این کار را با دادن شعار آتشین، یا سرودن اشعار و حماسه ها ابراز دارند

اما گاهی ممکن است آنها ساختگی باشد ولی آن کس که احیانا با شنیدن این حادثه جانسوز قطره اشکی از درون دل بیرون می فرستد صادقانه ترین حقیقت را بیان می کند

این قطره اشک اعلان وفاداری به اهداف مقدس یاران امام حسین و پیوند دل و جان با آنهاست، اعلان جنگ با بت پرستی و ظلم و ستم، اعلان بیزاری از آلودگی هاست.

 

دلایل و شواهد از کتابهای اهل سنت:

پیامبر اکرم(ص) خود در عزای عزیزان می گریسته و هم دستور به گریستن می داده

1- پس از درگذشت عبدالمطلب پیامبر بر جد عزیزش گریست، ام ایمن می گوید: انا رایت رسول الله یمشی تحت سریره و هو یبکی من پیامبر را دیدم که در پی جنازه عبدالمطلب راه می رفت در حالی که می گریست.
2- امیر مومنان علی(ع) می فرماید: وقتی خبر رحلت پدرم ابوطالب را به پیامبر دادم ایشان گریست، آن گاه فرمود: اذهب فاغسله و واره غفرالله له و رحمه

او را غسل ده کفن کن و به خاک بسپار خداوند او را بیامرزد و مورد رحمت خویش قرار دهد.
3- روزی پیامبر قبر مادر عزیز خود آمنه را در ابواء زیارت کرد و به گفته مورخان، آن حضرت در کنار قبر مادر گریست و همراهان خود را به گریستن انداخت.
4- پیامبر اکرم ص به هنگام مرگ فرزند دلبندش ابراهیم می گریست العین تدمع و القلب یحزن ولانقول الا ما یرضی ربنا و انا بک یا ابراهیم لمحزونون؛ چشم می گرید و قلب می سوزد و جز آنچه مورد رضایت خداست نگوییم، ای ابراهیم ما در فراق تو در اندوهیم

عبدالرحمن بن عوف به آن حضرت گفت مگر شما خودتان از گریه بر اموات نهی نکردید حضرت فرمود: لا ولکن نهیت عن صوتین احمقین و آخرین صوت عند مصیبه و خمش وجوه و شق جیوب ورنه شیطان و صوت عنه نغمه لهو هذه رحمه و من لایرحم لایرحم

نه اما از دو صدای جاهلانه و دو کار نهی کرده ام. داد و فریاد به هنگام وارد آمدن مصیبت و خراش دادن صورت و پاره کردن گریبان و صدای گریه ای که در حلق پیچانده شود که شیطانی است و صدای نغمه لهوآمیز اما این گریه من ناشی از عطوفت و رحمت است و البته کسی که رحم نکند بر او رحم نمی شود.
5- پیامبر(ص) در مرگ فرزندش طاهر نیز گریست و فرمود: ان العین تذرف و ان الدمع یغلب و القلب یحزن و لانعصی الله عز و جل چشم گریان است و اشک ریزان و قلب سوزان و البته خداوند را عصیان نخواهیم کرد.
6- فاطمه بنت اسد همسر حضرت ابوطالب و مادر حضرت امیرالمومنین علی(ع) که نزد پیامبر بسیار محبوب بود در سال سوم هجری درگذشت

پیامبر که او را همچون مادر خویش می دانست از رحلتش بسیار اندوهگین شد و گریست، مورخان می گویند: صلی علیها و تمرغ فی قبرها و بکی؛ پیامبر بر او نماز خواند و در قبرش خوابید و بر او گریست.
7- وقتی در جنگ احد حمزه به شهادت رسید پیامبر بسیار غمگین شد: لما رای النبی حمزه قتیلا بکی فلما رای ما مثل به شهق؛ پیامبر چون پیکر خونین حمزه را یافت گریست و چون او را مثله شده دید با صدای بلند گریه سرداد.
8- در رحلت عثمان بن مظعون صحابی وفادارش اندوهگین شد، آورده اند: ان النبی ص قبل عثمان بن مظعون وهو میت و هو یبکی؛ پیامبر بر جنازه او بوسه زد و گریست.
9- پیامبر پس از برگشتن از غزوه حمراء الاسد به دیدار خانواده سعد بن ربیع یکی از شهدای جنگ احد رفت و از حماسه و جانبازی سعد یاد کرد، خانواده سعد نیز با شنیدن سخنان پیامبر گریستند و اشک از چشمان حضرت سرازیر شد و آنان را از گریستن نهی نکرد

نه تنها شخص پیامبر در داغ عزیزان عزادار می شد و می گریست بلکه توصیه بر گریه می کرد.
10- پس از پایان نبرد احد رسول اکرم(ص) راهی شهر مدینه شد، در آن هنگام زنان انصار در سوگ شهیدان خود می گریستند، پیامبر با شنیدن مویه عزاداران از شهادت و غربت عمویش حمزه یاد کرد و فرمود: لکن حمزه لابواکی له؛ اما عمویم حمزه گریه کننده ندارد.

اصحاب از این جمله فهمیدند که پیامبر دوست دارد که حمزه هم گریه کننده داشته باشد تا خواهرش صفیه احساس غربت نکند. لذا بعد اندکی صدای ناله و گریه زنان انصار بلند شد که برای حمزه می گریستند.
11- پس از شهادت جعفربن ابی طالب در جنگ موته پیامبر به خانه او رفت و با حضور خویش تسلی دل خاندان او گردید، به هنگام خروج چنین فرمود: علی مثل جعفر فلیبک البواکی؛ باید گریه کنندگان بر همچون جعفر بگریند.
12- روزی رسول خدا در تشییع جنازه یکی از مسلمان حضور یافتند و عمر نیز به همراه ایشان حرکت کرد. عمر تا صدای گریه زنان را شنید برآشفت و آنان را از گریستن نهی کرد، رسول خدا رو به عمر کرد و فرمود: یا عمر دعهن فان العین دلمقه و النفس مصابه و العهد قریب

ای عمر کاری به آنان نداشته باش بگذار بگریند همانا که چشم گریان است و نفس مصیبت زده است و پیوند با تازه درگذشته بسیار نزدیک. با این دلایل تردیدی در جواز مشروعیت عزاداری باقی نمی ماند.

صاحب جان هندی حنفی از عالمان اهل سنت در ذیل آیه مذکور ‌شعائر جمع شعیر به معنای علامت است، و هر چه‏ که از دیدن آن، خدا به یاد آید، شعائر خداست و شعائر الله اختصاص به صفا و مروه ندارد..(165بقره)‏

شعایر منسوب به خداوند بزرگ است.(عوائد الایام ص31)‏ علامه طباطبایی (ره) شعایر را به معنای نشانه‌های عظمت و تقوای الهی دانسته، و آن را منحصر به موارد خاصی نمی‌داند.(تفسیر المیزان ج1 ص414)

 از این رو به طور عموم ‏‌می‌توان استفاده کرد که در هر زمان یا مکان، عملی که یاد خدا و زمینه تقوا و رشد‏ معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چارچوب قوانین و دستورهای اسلام قرار داشته باشد، جزء شعایر الهی است

بنابراین با توجه به دلایلی که عزاداری‌ها را مشروع دانسته، به طور مسلم عزاداری برای اولیای الهی (که برای حفظ دین، جان خود را قربانی کرده‌اند) از بارزترین نشانه‌ها و شعایر دینی است،

حماسه و نهضت خونین و تاریخ ساز حضرت اباعبدالله الحسین (ع دارای اهداف عالیه اسلام در تمامی ابعاد حرکت تکاملی انسان، جامعه و تاریخ بوده که حق و باطل، معروف و منکر از شاخصه‌های اصلی آن محسوب می‌شود

سابقه عزادارى و سوگوارى بر مظلومیت خاندان پیامبر علیهم السّلام بسیار دیرینه است و خود پیامبر و على و فاطمه و... و فرشتگان و کرّوبیان و جنّ و انس بر مظلومیّت آل اللّه گریسته و مجالس عزا و گریه برپا کرده اند حتى انبیاى گذشته هم اشکى ریزان و دلى سوزان و توسّل و توجّهى به خاندان عصمت و اسوه‌هاى شهادت داشته‌اند.
نفس عزاداری در روایات شیعه
.1
امام موسی بن جعفر (ع): اذا مات المؤمن، بکت علیه الملائکه و بقاع الارض التی کان یعبد علیها و ابواب السماء التی کان یصعد اعمالها فیها و ثلم ثلمة فی الاسلام لایسدها شییء، لان المؤمنین حصون الاسلام کحصون سور المدینه لها

هرگاه مؤمنی از دنیا برود، فرشتگان و جایگاهی که در آنجا خدا را عبادت کرده و درهای آسمان که اعمال وی از آن بالا رفته است بر او می‌گریند و شکافی در اسلام پدیدار می‌گردد که چیزی نمی‌تواند آن را پر کند چرا که مؤمنان همانند دیوار اطراف شهر و نگهبان اسلام هستند

.2 امام صادق ع : هنگام ماتم و عزا بانوان برای اشک ریختن ـ به جهت کاستن بار مصیبت ـ نیاز به شیون و زاری دارند امّا شایسته نیست سخنان بیهوده و باطل بگویند و باید با فرا رسیدن شب نوحه، گریه و فریاد را رها سازند تا فرشتگان آزار نبینند.
.3 امام باقر (ع) : ولید بن مغیره پسر عموی‌ام سلمه از دنیا رفت.‌ام سلمه از پیامبر اجازه خواست تا در مراسم نوحه و ماتم او شرکت نماید آن حضرت اجازه دادند؛ آن گاه در برابر رسول خدا با ذکر اشعاری برای مغیره گریه کرد. آن حضرت هم جلوگیری نکرده و چیزی نفرمودند".
.4 امام صادق (ع : گریه‌کنندگان معروف پنج نفرند؛ آدم، یعقوب، یوسف، ‌فاطمه دختر پیامبر(ص) و سجاد (ع). گریه آدم به خاطر اخراج از بهشت، گریه یعقوب به جهت دوری از یوسف، گریه یوسف به خاطر فراق و جدایی از یعقوب، گریه حضرت زهرا (س) بر پدرش رسول خدا(ص) و گریه امام سجاد(ع) به خاطر شهادت مظلومانه پدر بزرگوارش حسین بن علی (ع) بود.
.5 امام صادق (ع): مدت ده سال در ایام حج در سرزمین منا با وقف اموال و داراییم، مجالس و سوگواری برگزار کن تا گریه‌کنندگان گریه نمایند در روایت دیگر فرمودند: "کسی که یک بیت شعر دربارة امام حسین (ع) بسراید و گریه کند و ده‌تن یا نه تن را بگریاند جایگاه آنان بهشت است".
.6 امام صادق (ع : هر حزن و عزا و گریه‌ای در مصایب مکروه است، مگر حزن و گریه بر امام حسین ع
در توضیح این روایت اشاره به این نکته لازم است که ترک صبر و جزع نمودن در مصایب، اجر و پاداش انسان را از بین می‌برد

از این رو در روایات دیگر به این مطلب اشار شده امّا در اینجا امام صادق(ع) عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) را استثناء نموده‌اند، زیرا گریه و جزع بر مصیبت امام حسین(ع) و انسان‌های مظلوم از مصادیق جزع مکروه نبوده بلکه مصداق فریاد و اعتراض در برابر ظالم و ستمگر است که ممدوح و پسندیده می‌باشد،
.7 پیامبر(ص) به دخترشان فاطمه(س) فرمودند: " هر چشمی ـ در قیامت ـ گریان است جز چشمی که بر حسین (ع) گریه کند، آن چشم همیشه خندان و به نعمت‌های بهشتی بشارت داده می‌شود".
.8 امام صادق (ع) فرمودندٍ: "به من گزارش رسیده که گروه‌هایی از اطراف کوفه و نقاط دیگر و نیز گروهی از خانم‌ها در نیمه شعبان در کنار تربت پاک حسین بن علی(ع) اجتماع نموده و بر امام حسین نوحه‌سرایی کرده و قرآن تلاوت می‌کنند و گروهی به نقل داستان و تاریخ و برخی دیگر به مرثیه‌خوانی مشغول هستند. حماد عرض کرد: من خود شاهد چنین مراسمی بوده‌ام

امام فرمود: خدا را سپاس که برخی از مردم را علاقه مند قرار داده تا به مدح و ستایش ما پرداخته و برای ما سوگواری کنند، دشمنان را لعن و مورد اعتراض قرار داده، کارهای زشت و ناپسند آنان را آشکار نمایند".( کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 539، باب 108
.9 امام صادق (ع فرمود: "ای مسمع! تو که از اهالی عراق هستی، آیا قبر جدم حسین (ع) را زیارت می‌کنی؟ عرض کردم خیر؛ زیرا من در بصره مشهور هستم و در همسایگی ما یکی از طرفداران خلیفه است که تابع هوی و هوس‌های نفسانی اوست

گذشته از این دشمنان ما خواه ناصبی و غیر آن زیاد می‌باشند؛ ترس دارم که به خلیفه فرزند سلیمان اطلاع دهند و جان من در خطر قرار گیرد. آن گاه امام فرمود: آیا مصایب شهدای کربلا را به یاد نمی‌آوری؟ عرض کردم: آری. فرمود:‌ آیا جزع و اظهار ناراحتی نمی‌کنی؟

گفتم: بلی، سوگند به خدا که گریه می‌کنم، فرمودند: خدا گریه‌ات را بپذیرد، آگاه باش که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی و جزع می‌کنند. تو از کسانی هستی که در خوشحالی ما خوشحال و در اندوه و حزن ما اندوهناک‌ و محزون هستند

سپس فرمود: سپاس خدایی را که ما ـ اهل‌بیت ـ را به رحمت خاصه‌اش ویژه ساخت و بر سایر خلق برتری بخشید.‌ای مسمع! ‌از زمان کشته شدن امیرمؤمنان زمین و آسمان می‌گریند و گریة فرشتگان خشک نشده است".( بحارالانوار، مجلسی، ج 44،‌ ص 289، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین
.10 امام رضا (ع) به پسر شبیب که از یاران آن حضرت است می‌فرماید: "ای فرزند شبیب! مُحرّم، ماهی است که در دوران جاهلیت، مردم ظلم و قتل را در آن حرام می‌دانستند امّا گروهی از مسلمانان حرمت این ماه را و حرمت پیامبر(ص) را نشناختند، فرزند او را به قتل رسانده، زنان همراه او را به اسارت بردند

آن گاه فرمود: ان کنت باک فابک للحسین بن علی علیه السّلام) فانّه ذبح کما یذبح الکبش، اگر خواستی بر کسی گریه کنی، برای حسین بن علی (ع) گریه کن چرا که او را ذبح کردند؛ هجده تن از اهل‌بیت او را نیز که در روی زمین شبیه آنان نبود همراهش به شهادت رساندند. این مصیبت آن چنان بزرگ است که آسمان و زمین در شهادتش گریستند

روز عاشورا، چشم‌های ما را زخمی کرد، دل‌های ما را سوخت اشک چشمان ما را روان ساخت و عزیزان ما را خوار کرد و سرزمین کربلا تا روز قیامت برای ما سختی و بلا به جای گذاشت؛ پس بایستی گریه‌ کنندگان بر مثل حسین گریه کنند و بدانید که گریستن گناهان بزرگ را از بین می‌برد و انسان را پاک می‌کند.

امام رضا(ع) می‌فرماید: "کسی که مصیبت‌هایی را که بر ما وارد شده به یاد آورد و بر آن گریه کند، در قیامت همراه ما خواهد بود. کسی که به یاد مصایب ما گریه کند و دیگران را بگریاند چشمان او روزی که همة چشم‌ها گریانند، گریان نخواهد بود و کسی که در جلسه‌ای بنشیند که در آن جلسه امر ما احیا و بر پا داشته می‌شود ٍدل او در روزی که دل‌ها می‌میرد، زنده می‌شود و نمی‌میرد".
نکته: تمامی روایات و احادیث فوق به صورت مستفیض و بلکه متواتر از طریق اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ روایت شده به گونه‌ای که در صحت عمل بر طبق این روایات، جای هیچ‌گونه تردیدی باقی نمی‌ماند.

آثار اجتماعی عزاداری و آثار روانی و تربیتی:

1- زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت ‏حسینی

 2- الهام روح انقلاب، آزادگی، شهادت‏طلبی، ایثار و حقیقت ‏جویی

 3 - اقامه مجالس دینی در سطح وسیع و آشنا شدن توده‏ ها با معارف دینی

4 - پالایش روح و تزکیه نفس

5- اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم مجالس روضه خوانی نقش تذکار و یادآوری دارند نه تلقین و این با خواندن روضه ‏های صحیح و واقعی به دست می‏آید، نه پیرایه ‏ها و خرافات

در ضمن خلاقیت هنری مانند بیان کردن حقایق با اشعار زیبا یا صدای خوب نیز مسأله مهمی است و نقش بسیار ارزنده‏ ای در جذب توده‏ ها و سیراب کردن عواطف دارد

اصولا یکی از روش‏های بلند دین به ویژه اسلام آن است که همه چیزش با هنر آمیخته شده و همراه با زیباترین آفرینش‏های هنری توانسته است‏حقایق بلند را شیره جان مردم سازد و در اعماق وجود آنان جایگزین کند

عزاداری امام حسین (ع) از نگاه رهبر

امام خمینی قدس سره نیز می‏فرماید: روضه سیّد الشهداء ع برای حفظ مکتب سیّد الشهداء ع است، حرف سیّد الشهداء ع حرف روز است، همیشه حرف روز است، اصلاً حرف روز را سیّد الشهداء ع آورده است و سیّد الشهداء ع را این گریه حفظ کرده است، مکتبش را این مصیبت‏ها و داد و قال‏ها حفظ کرده است. (صحیفه نور ج 8 ص 69.)

و در جای دیگر می‏فرماید: شاید غرب زده‏ها به ما می‏گویند که ملت گریه! و شایدخودی‏ها نمی‏توانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است، این گریه است که یک ملت را بسیج می‏کند برای یک مقصد اسلامی، مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیّد الشهداء ع و اَجر ببرند - البته که هست - و دیگران را ازاجر فردی نصیب کند؛ بلکه مهم آن قضیه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‏اش راکشیده‏اند که تا آخر باشد

امام خمینی قدس سره همچنین می‏فرماید: ما ملّتِ گریه سیاسی هستیم که با همین اشک، سیل جریان می‏دهیم و خرد می‏کنیم سدهایی که در مقابلاسلام ایستاده است . (صحیفه نور ج 13 ص 156 ) همین گریه است که کارها را پیشبرده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار می‏کنند

(صحیفه نور ج 13 ص157.)همه روضه بخوانند، همه گریه بکنند، از این هماهنگ‏تر چه؟ شما در کجا سراغ دارید که یک ملّتی این طور هماهنگ بشود؟ کِی اینها را هماهنگ کرده؟ اینها را سیّد‌‌الشهداء ع هماهنگ کرده است...

در کجای عالم سراغ دارید مردم این طور هماهنگ باشند... این هماهنگی را از دست ندهید (صحیفه نور ج10 ص217.) در مجالس عزاداری ماه محرّم، این سه ویژگی باید وجودداشته باشد:

1. عاطفه را نسبت به حسین‌بن‌علی و خاندان پیغمبر ،بیشتر کند. (علقه و رابطه و پیوند عاطفی را باید مستحکم‌تر سازد.)

2 . نسبت به حادثه عاشورا، باید دیدِ روشن و واضحی به مستمع بدهد.

3. نسبت به معارف دین، هم ایجادمعرفت و هم ایجاد ایمان - ولو به نحو کمی - کند. نمی‌گوییم همه منبرها باید برخوردار از همه این خصوصیات باشند و به همه موضوعات بپردازند؛ نه. شما اگر یک حدیثِ صحیح از کتابی معتبر را نقل و همان را معنا کنید، کفایت می‌کند

برخی منبریها، بعضی اوقات یک حدیث را آن‌قدر شاخ و برگ می‌دهند که معنای اصلی‌اش از بینمی‌رود. اگر شما یک حدیثِ صحیح را برای مستمع خود درست معنا کنید، ممکن است بخشِ مهمّی از آنچه را که ما می‌خواهیم داشته باشد

گویندگان، وعاظ، مداحان، سرایندگان، همه باید توجه داشته باشند که این یک حقیقت عزیز است؛ با آن نبایست بازیکرد؛ حقایق ماجرای عاشورا را بازیچه نباید قرار داد.

فلسفه گریه : گریه تجسم عینی تأثرات درونی و عاطفی است و دارای اقسام گوناگونی می‏باشد که هر یک آثار و نتایج ویژه‏ای دارند. از نظر روان‏شناسی گریه دارای اهمیت بسیاری است و فشار ناشی از عقده ‏های انباشته در درون انسان را می‏کاهد و درمان بسیاری از آلام و رنج‏های درونی انسان می‏باشد

از نظر عرفا نیز، گریه زیباترین و پرشکوه‏ترین جلوه تذلل بنده و اظهار عجز و تسلیم و عبودیت در پیشگاه معبود قادر متعال است. گریه و عزاداری بر حضرت ، افضل است و فلسفه‏های ارزنده تربیتی متعددی دارد.
نقش مجالس عزاداری
مجالس عزاداری ابی عبدالله الحسین(ع) در طول تاریخ تریبونی گسترده برای معرفی اسلام ناب محمدی در پرتو نهضت آن حضرت بوده است

این مجالس نقشی اساسی در احیاء نهضت ابی عبدالله(ع) و تبیین آرمانهای بلند آن شهید سرفراز داشته است، می توان این مجالس را از مصادیق شجره طیبه قرآنی نامید که قرآن ذکر می کند

آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن در زمین ثابت و شاخه آن در آسمان است، هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می دهد و خداوند برای مردم مثلها می زند شاید متذکر شوید و پند گیرید.»)
بقاء تشیع بویژه در ایران اسلامی مدیون این مجالس است. رضاخان را برای براندازی اسلام آوردند اما این مجالس حسینی بود که نگذاشت

فرزند خبیث او هم همین هدف را دنبال می کرد اما به برکت این مجالس نتوانست و به فضل خداوند نخواهند توانست، و راز آن همه تأکید اهل بیت علیهم السلام و اصرار آنها بر برپایی مجالس ابی عبدالله همین است که این مجالس است که از آرمانهای بلند سالار شهیدان پاسداری کرده و می کند و راز تأکید خلف صالح امامان، احیاگر آرمان بلند عاشورا در عصر و زمان ما امام خمینی(قدس سره) بر عزاداری سنتی و برپایی مجالس حسینی همین است:
«الان هزار و چهارصدسال است که با این منبرها، با این روضه ها، با این مصیبت ها، و با این سینه زنی ها حفظ کرده اند اسلام را... هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش سر و سینه زن نباشد حفظ نمی شود...

مجالس حسینی به حق مصداق «بوستان های بهشتی» است که در روایات آمده است: «عن رسول الله صلی الله علیه و آله ارتعوا فی ریاض الجنه قالوا یا رسول الله و ماریاض الجنه قال مجالس الذکر

در باغ های بهشت گردش کنید (از آنها بهره مند گردید) عرض کردند ای رسول خدا باغ های بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر و یاد خداوند»
تاریخ مخالفت با مجالس حسینی
اولین گروه مخالف با عزاداری و مجالس حسینی، بنی امیه که خود بانی جنایات و حادثه عاشورا بودند، می باشند. هشام بن عبدالملک بیش از سایر سلاطین اموی در این راه تلاش کرد، آنان تلاش کردند که روز عاشورا را روز جشن و شادی بسازند

«و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین؛ این روز (عاشورا) روزی است که آل زیاد و آل مروان به خاطر کشتن امام حسین(ع) شاد بودند

ابن حجر» می گوید نخستین کسی که روز عاشورا در حضور عبدالملک بن مروان و گروهی از صحابه و تابعین جشن گرفت «حجاج » بود آنگاه اعلام شد که یادآوری قتل و شهادت حسین و مصائب آن بر گویندگان و خطباء حرام است
بعد از آنان «بنی العباس» این راه را دنبال کردند و نمک خورها و نمکدان شکن ها به نام محبت اهل بیت مردم را به سوی خود فراخواندند و همانند بنی امیه با اهل بیت علیهم السلام برخورد کردند

اولین اهانت به مرقد مطهر حضرت از سوی منصور عباسی و سپس فرزندش هارون صورت گرفت که دستور تخریب حرم امام حسین(ع) را صادر کردند و سپس در عصر متوکل که بیشترین جسارت ها به دستور او صورت گرفت

مورخان نوشته اند: متوکل در سال های 332 ، 632 ، 732 ، 742، 71 بار دستور تخریب حرم حضرت، شخم زدن، آب رها کردن بر مرقد نورانی ابی عبدالله(ع) را صادر کرد.
رضاخان پهلوی : من نمی فهمم چرا مردم برای عربها عزاداری می کنند. او درپی این اعتقاد دستور أکید برای مبارزه با مجالس عزاداری که آن را موهومات می خواند صادر کرد

در پرونده ننگین صدام این جلاد کم نظیر تاریخ برخورد با حرم سالار شهیدان نیز هست، در قصه انتفاضه شیعیان عراق صدام به بهانه مقابله با شیعیان توسط دامادش گنبد و حرم نورانی امام حسین(ع) را به توپ بست.

رشد، در پرتو عزاداری
وظیفه پیروان امام حسین (ع) و شیعیان آن حضرت، عمل به سیره و رفتار ایشان است. چراغ فروزانی که اباعبدالله الحسین(ع) روشن کرد، روشنایی بخش راه پیروان او شد

بنابر این، دوستداران و شیفتگان آن حضرت وظیفه دارند با عزاداری و سوگواری برای آن حضرت و یاران باوفایش، این مشعل هدایت را همواره روشن نگه دارند. افزون بر این، عزاداری برای سالار شهیدان از جنبه های دیگر نیز در خور توجه است که عبارتند از:
1. تولی و تبری: تولی، دوست داشتن دوستان خدا؛ یعنی پیامبر اکرم (ص) و خاندان اوست. تبری نیز به معنای بیزاری جستن از دشمنان خدا؛ یعنی دشمنان پیامبر و خاندان اوست

عزاداری نیز ادای تکلیف تولی و تبری است که از فروع دین و تکالیف شیعه است. اشک ریختن بر حسین(ع)، نوعی بیعت و امضای پیمان دوستی با سیدالشهدا و ابراز تنفر و انزجار از دشمنان و قاتلان آن حضرت است
2. رشد فردی، اجتماعی و فرهنگی: یکی از آثار و پیامدهای عزاداری برای سید شهیدان، ساختن فرد و جامعه بر اساس الگوی عرضه شده امامان معصوم است؛ عزاداری از روی شناخت و معرفت و رعایت چارچوب های شرعی و عرفی

انجام دادن این عزاداری، افزون بر اینکه در بعد عاطفی و معرفتی، فرد را به اهل بیت پیامبر(ص) وابسته می کند، فرهنگ زلال اهل بیت و مذهب شیعه را نیز با معرفت وعاطفه به نسل های بعدی منتقل می کند و این بهترین راه برای حیات فرهنگی مکتب اهل بیت به شمار می آید
3. حفظ و ترویج اسلام ناب: عزاداری و گریه موجب زنده نگه داشتن راه و هدف نهضت حسینی است. مجالس عزا، ادامه رسالت پیام رسانان عاشورا یعنی امام سجاد(ع) و حضرت زینب (س) است. سوگواری در محرم و گریه بر مظلومیت شهدای کربلا، سلاح همیشه برّانی است با فریاد و اعتراض به ستمگران

القای یک باور سکولار در بین عزاداران حسینی

محرم و صفر ماه بالیدن هم هست نه فقط نالیدن! تمرین خوب نگریستن هم هست نه فقط خوب گریستن!

تاکید بر عقلانیت و نگرشهای صواب در سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) حرف درستی است که ناشی از فلسفه بلند عاشوراست و از زبان آن بزرگ بیان شده است

گاهی پیامی گفتمانی با کلمات برای القای یک باور سکولار در بین عزاداران حسینی(ع) است که بدون "بکاء" و "ابکاء" نیز می توان به ولایت تولی و از دشمنان ولایت تبری داشت این حرکت تلاشی معنادار برای تهی کردن هویت اصیل عزاداری ها در ایام ماه محرم است

چراکه میخواهد به مخاطب خود بباوراند چشمی که بر حسین نگریسته باشد نیز میتواند خوب بنگرد و یا کسیکه بر مصائب عاشورا ننالیده باشد میتواند به این حماسه عظیم و تاریخ ساز ببالد! *

این حرکت مشکوک زمانی معنادارتر می شود که در فضای مجازی و همچنین برخی شبکه های ماهواره ای انگلیسی و ضد انقلاب در آستانه محرم یک مستند موهن و حقیر تحت عنوان "مغزشویی مقدس" منتشر می شود که به دنبال اباحی گری و بازی با مقدسات مردم در مجالس روضه و مداحی است

البته از انگلیسی ها و ضد انقلاب که بیشترین لطمه را از مراسمات عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) خورده اند بعید نیست که بخواهند با این هویت اصیل که به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) "اسلام را زنده نگه داشته است" بازی کنند اما جای تاسف اینجاست که برخی در داخل نیز ندانسته در بازی مشکوکی وارد می شوند که منشا آن جایی نیست جز توطئه های خناسانه استعمار پیر و جریان انحراف.
اشک و گریه بر مصیبت امام حسین(ع) سکه ای طلایی است که یک روی آن عشق به امام حسین(ع) و روی دیگر آن تبری از دشمنان ولایت است *

گریه به حال مردمی است که عزیزترین انسان زمان را پای منافع زودگذر دنیا قربانی کردند و ندای "هل من ناصر" او را بی پاسخ گذاشتند

ائمه اطهار (ع) در سفارشات فراوانی از عزاداران حسینی(ع) خواسته اند که اگر حال گریه ندارند تباکی کنند و خود را به حالت گریه بزنند

حضرت صادق (ع) فرمودند که امام حسین ع میفرمود من کشته گریه و زاری (اشک) هستم نام من در نزد هیچ مؤمنی برده نمیشود مگر آنکه محزون و گریان میشود

گریه بر مصائب عاشورا یک پیوند عاطفی و احساسی عمیق با ولی زمان است. گریه بر امام حسین(ع) نه از سر عجز است و نه از سر ترس از آینده. این اشک و گریه نمایانگر پیوند عاطفی با اهداف ابا عبدالله(ع) است

این گریه نوعی اعلام وفاداری از سر بصیرت و اخلاص است. و مگر کسی هست که به فلسفه عاشورا پی ببرد اما بر اباعبدالله (ع) نگرید. مگر می شود حماسه بی بدیل عاشورا را در ذهن تصویر کرد اما اشک نریخت.

خطری به نام سکولاریسم در محرم

امام خمینی می فرمایند : باید آن بعد سیاسی کربلا را به مردم بیان کرد چه بسا جوان در مجالس عادی سیاسی و اخلاقی دچار انقلاب درونی نشده لکن در مجالس حسین (ع) به سبب فضایی معنوی تر و روحانی تر به ضمیمه خون و شهادت و حب حسین (ع) دچار انقلاب و تحول درونی شده

و این چنین اگر بد حجاب بوده مبدل به عفیف ترین و محجبه ترین دختر شود یا اگر فریب خورده سیاسی بوده مبدل به یکی از پیش قراولان حمایت از حریم ولایت فقیه باشد

فلذا شهادت امام حسین (ع) عظیم ترین موهبت و نعمت از جانب خداوند رحمان و رحیم به بشریت بود تا نور هدایت تا بر پایی قیامت ، فروزان باقی بماند

هیئت‌های مذهبی مراقب خطر سکولاریزه شدن عاشورا باشند جریانی می‌خواهد عاشورا را غیرسیاسی کرده و جبهه سیاسی دین را حذف کند غیرسیاسی کردن عاشورا برای فرار از مسئولیت‌ها است، ایمان به خداوند بعد از کفر به طاغوت آمده است *

عده‌ای تلاش می‌کنند جوانان ما را از سیاست دور کنند و بویژه بعد سیاسی کربلا را نادیده بگیرند

وقتی می‌گوییم امیرمؤمنان(ع) مظلوم واقع شد، منظور گرفتن معنویت و یا علم علی(ع) نیست، بلکه به خاطر جنبه سیاسی آن است،

قیام امام حسین(ع) را باید یکی از سیاسی ترین اقدامات معصومین(ع) در تاریخ دانست که پس از 14 قرن نیز همچنان آثار و پیامد این فعل سیاسی در جوامع اسلامی پدیدار است

قیام امام حسین(ع) قیام علیه یک حکومت ظالم و جائر بود که در عین مظلومیت صورت گرفت اما مانع از انحراف خط حقیقی اسلام شد و باطل بودن یزید و یزیدیان را به تاریخ نشان داد و هنوز از همین اقدامات امام حسین(ع) می توان مرز میان حق و باطل را تمییز داد

با این حال به نظر می رسد که در سالهای اخیر برخی از جریان های انحرافی به دنبال آن هستند که مسئله عزاداری ها برای امام حسین(ع) را به سمت و سوی شائبه های سکولاریستی سوق دهند تا این واقعه بزرگ از منظر سیاسی آن مورد تحلیل و بررسی قرار نگیرد*

البته این سیاست برخاسته از دیانت بود

یکی از شئونات اسلام و جامعه اسلامی تشکیل حکومت اسلامی است و حکومت طبق نص صریح قرآن و سنت پیامبر(ص) یک امانت الهی است که حق خدا و رسول خدا و ائمه معصومین (ع) است و در زمان غیبت نیز باید به فقیه عادل سپرده شود

50 سال بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) در راس حکومت اسلامی شخصی به نام یزید بن معاویه قرار می گیرد که نه تنها معتقد به اسلام نبود بلکه حفظ ظواهر را هم نمی‌کرد و یا یزید در ملا عام شراب می نوشید و میمون باز بود و فساد اخلاقی داشت و اشعار کفر آمیز می سرود

در چنین شرایطی وظیفه امام حسین(ع) به عنوان فرزند رسول الله (ص) و یک امام معصوم قیام و یک اقدام سیاسی منطبق بر مبانی اسلامی و بر اساس اصل امر به معروف و نهی از منکر بود

در واقع حرکت امام حسین (ع) یک حرکت کاملا سیاسی و برای تشکیل جامعه اسلامی و مبارزه با بدعت های پدید آمده در دین بود که ضامن سلامتی جامعه اسلامی قرار می گرفت

از همین رو می بینیم حکومت بنی امیه و یزید نیز شدیدترین برخورد را با امام حسین(ع) دارند چون این حرکت امام حسین(ع) ضد بنی امیه و یک حرکت سیاسی بود و امام حسین(ع) نیز در خطبه های خود از مدینه تا کربلا این وجه سیاسی قیام خود را به صراحت بیان می دارند*

یکی از خصوصیات قیام حسینی، استکبار ستیزی و مبارزه با ظلم و ستم است

این دو اصل قیام حسینی، برای جامعه اسلامی و حتی دیگر آزادی خواهان جهان نیز الهام بخش بوده است امام حسین (ع) و نهضت ایشان را الگو و سرمشق خود می داند

تقریبا همه این خلفای ظالم درصدد بودند که با فلسفه قیام امام حسین(ع) مبارزه کنند و مانع از الگو گیری مسلمانان از این نهضت شوند و حتی فردی مانند رضاخان در ایران نیز در تلاش بود تا مانع از برگزاری مراسم های عزاداری امام حسین(ع) در کشور شود

عزاداری برای امام حسین(ع) اسلام را زنده نگاه می دارد و خط مبارزه با جریان باطل را تشدید می کند البته راز ماندگاری حماسه حسینی پیوند خوردن با عواطف و احساسات انسانی است و ما می بینیم که مصیبت وارده بر ایشان با گذشت سالها همچنان برای شیعیان ایشان تازه و جگر سوز است

انقلاب اسلامی ایران و ایستادگی های ملت ایران طی سه دهه گذشته در مقابل جریان استکبار و ظلم جهانی یکی از نمونه های بارز تاثیر قیام حسینی بر جوامع مسلمین است و ما باید رمز موفقیت و پویایی کشور خود را نیز در تمام زمینه ها تمسک به الگو و روش نهضت حسینی بدانیم

جریان مقابله با باطل که امروز در منطقه با پشتیبانی ایران به اوج خود رسیده است نشان می دهد که قیام حسینی تا چه حد می تواند در جوامع اسلامی تاثیر گذار باشد*

در طول زمان تلاش های بسیاری شده است تا نهضت عاشورا از یاد و خاطره مسلمین برود

حتی برخی از خلفا قبر مطهر امام حسین (ع) را آب بستند و شخم زده اند اما هیچگاه نتوانسته اند این قیام را از ذهن شیعیان پاک کنند

البته آنها یک روش دیگری را در این خصوص برگزیده اند و درصدد هستند تا با نفوذ به مراسم عزاداری امام حسین(ع) این مراسم ها را دچار انحراف کنند و آنها را از بعد اصلی خود که سیاسی بود و الهام بخشی برای‌مبارزه با ظلم و استکبار است دور کنند

این جریان ها به دنبال آن هستند که عزاداری ها را صرفا یک فعل مذهبی و نه سیاسی مطرح کنند و بیشتر بر بعد جنایی عاشورا و نه بعد حماسی آن تاکید ورزند نباید اجازه داد که فلسفه نهضت عاشورا با برخی غلو ها و یا کذب ها و بدعت ها آمیخته شود و از راه اصلی خود دور گردد

البته تلاش برای انحراف واقعه عاشورا در طول تاریخ وجود داشته است و ما می بینیم که شهید مطهری پیش از انقلاب اسلامی در کتاب تحریفات عاشورا به این مسائل می پردازد.

                        شیوه عزاداری اهل بیت (ع) برای امام حسین (ع)

شیوه عزاداری در اقوام بشری گوناگون است. بهتر آن است که سبک عزاداری را از اهل بیت(ع) بیاموزیم که ایشان اسوه حسنه الهی در میان امت و بشر هستند (احزاب21)
1. گریستن: با نگاهی به شیوه عزاداری امام حسین(ع) در اهل بیت(ع) میتوان دریافت که مهمترین آیین در عزاداری آن حضرت(ع) گریستن است که از آدم(ع) تا خاتم(ص) گزارش شده است

گریه با اشک، نشان از سوز دل است. ریختن قطرات اشک برای امام حسین(ع)، برات بهشت و رهایی از دوزخ است. از آیین های مهم، اشک ریختن و پاس داشتن این اشک است

خود امام حسین(ع) می فرماید: من دمعت عیناه فینا قطره بواءه الله عزوجل الجنه ؛ چشمان هر کس که در مصیبت های ما قطره ای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای می دهد. (احقاق الحق، ج5، ص325) امام سجاد نیز همین را تایید می کند. (ینابیع الموده، ص 924)

2. تباکی: حالت گریه به خود گرفتن. در راه احیای عاشورا و سوگواری بر عزای حسین«ع»، هم گریستن، هم گریاندن و هم حالت گریه داشتن ثواب دارد. حتی اگر کسی نگرید یا گریه اش نیاید، گرفتن این حالت، هم در خود شخص حالت اندوه و تحسر ایجاد کند،

البته غیر از تباکی در مصیبت اباعبدالله حسین(ع)، حالت گریه به خود گرفتن در مناجات و دعا و از خوف خدا نیز مطلوب است و این از نمونه های روانی تأثیر ظاهر در باطن است

رسول خدا«ص» در این زمینه به ابوذر غفاری فرمود: هر که می تواند گریه کند، پس بگرید و هر که نتواند، پس در دل خویش حزن قرار دهد و تباکی کند، همانا قلب قساوت گرفته، از خداوند دور است. (مکارم الاخلاق طبرسی ص264، بحارالانوار، ج74، ص97.)

3-برگزاری مجالس نوحه: نوحه کردن از دیگر آیین های عزاداری است که خود امامان(ع) برای امام حسین(ع) انجام می دادند

حضرت صادق(ع) درباره سیره جدش فرمودند یک سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن علی(ع) نوحه خوانی شد و سه سال، در روز شهادتش سوگواری برپا گشت. بحارالانوار، ج97، ص 201)

جاره کردن نوحه خوان نیز عملی است که در سنت و سیره امامان(ع) برای امام حسین(ع) گزارش شده

امام صادق(ع) : پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: یا جعفر! اوقف لی من مالی کذا و کذا النوادب تندبنی عشر سنین بمنی ایام منی؛ ای جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در (منا) در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند. (بحارالانوار، ج64، ص ۲۲۰)

4-ضجه و ناله زدن: جزع و ضجه و ناله برای اهل بیت(ع) جایز دانسته شده

امام صادق(ع) بر سجاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت، چنین دعا می کرد و می فرمود: اللهم... و ارحم تلک الاعین التی جرت دموعها رحمه لنا و ارحم تلک القلوب التی جزعت و اخترقت لنا و ارحم الصرخه التی کانت لنا،

خدایا... آن دیدگان را که اشک هایش از روی رحمت و عاطفه بر ما جاری شده و دلهایی را که به خاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایی را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده. (بحارالانوار ج89 ص8)

امام صادق(ع) : کل الجزع و البکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین(ع)؛ هر نالیدن و گریه ای مکروه است، مگر ناله و گریه بر حسین(ع). (بحارالانوار ج45 ص313) حضرت زینب(س) نیز به قتلگاه آمده و پس از آنکه بدن پاره پاره برادر را یافت به مرثیه سرایی پرداخت که تمام اهل بیت و حتی لشکریان کفر نیز گریستند. (بحار ج45 ص85)

هنگامی که قافله اسراء وارد کوفه شد حضرت زینب(س) و ام کلثوم و فاطمه صغری و حضرت سجاد(ع) به ذکر مصائب امام حسین(ع) پرداختند و آن قدر جانسوز اقامه عزا کردند که اهل کوفه از زن و مرد صدای شیونشان بلند شد و خاک بر سر خود ریختند. (لهوف ص96 36)

5- مرثیه خوانی:

امام صادق(ع) : الحمدلله الذی جعل فی الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثی لنا؛ خدا را سپاس که در میان مردم، کسانی را قرار داد که به سوی ما می آیند و بر ما وارد می شوند و ما را مدح و مرثیه می گویند. (وسائل الشیعه ج10 ص964)

امام رضا(ع) به دعبل شاعر فرمود: ای دعبل! برای حسین بن علی(ع) مرثیه بگو، تو تا زنده ای، یاور و ستایشگرمایی، پس تا می توانی، از یاری ما کوتاهی مکن. (جامع احادیث الشیعه، ج12، ص765)

6- مدیحه سرایی شاعران: سرودن اشعار از دیگر آیین هایی است که امامان(ع) از جمله امام صادق(ع) بدان ترغیب و تشویق می کردند و خود مجالسی را برگزار و شاعران را گرد می آوردند تا با سرودن و خواندن اشعار، عزای امام حسین را برگزار کنند (بحار الانوار ج44 ص282)

 امام صادق حتی برای شاعر، پاداشی برای شعر گفتن برای حسین(ع) پرداخت می کردند (رجال شیخ طوسی ص982)

7- اندوه: خاصیت امام حسین(ع) این است که غم و اندوه در قلوب مومنان جاودانه است و هرگز به خاموشی و سردی نگراید

چنانکه پیامبر(ص) می فرماید: ان لقتل الحسین(ع) حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا؛ برای شهادت حسین ع حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود. (جامع احادیث الشیعه، ج12، ص655)

 امام صادق(ع) فرمود: نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عباده و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله. ثم قال یحب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب؛ نفس کسی که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش برای ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت! (امالی شیخ مفید، ص833)

8- اختصاص ایامی برای عزاداری:

حضرت فاطمه(س) ایامی را برای عزاداری پیامبر(ص) اختصاص داد؛ همچنین اهل بیت(ع) دستور داده اند که ایامی برای عزای اهل بیت(ع) به ویژه امام حسین(ع) اختصاص یابد و آن ایام را ایام حزن و اندوه بدانند و شادی نکنند

برگزاری مراسم عزاداری در حقیت احیاء خط اهل بیت ع است تا جامعه از فلسفه و حقیقت مقامات و مقاصد اهل بیت(ع) دور نشوند و در همان مسیر آنان سبک زندگی خود را انتخاب کرده و عمل نمایند

امام صادق(ع) فرمود: تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا و احیوا امرنا؛ به دیدار یکدیگر بروید، با هم به سخن و مذاکره بنشینید و امر ما را (کنایه از حکومت و رهبری) را زنده کنید. (بحارالانوار، ج 71، ص 253)

مجالس حسینی یکی از مهمترین شیوه های احیای امر اهل بیت(ع) و مقاصد و مطالب ایشان است

9-مراسم عزای خانگی: برگزاری مراسم سوگواری در خانه ها نیز از سنت و سیره اهل بیت(ع) است؟

امام باقر(ع) نسبت به کسانی که در روز عاشورا نمی توانند به زیارت آن حضرت بروند

اینگونه دستور عزاداری دادند و فرمودند: بر امام حسین(ع) ندبه و عزاداری و گریه کنند و به اهل خانه خود دستور دهند که بر او بگریند و در خانه خود با اظهار گریه و ناله بر حسین(ع)، مراسم عزاداری بر پا کنند و یکدیگر را به گریه و تعزیت و تسلیت گویی در سوگ حسین(ع) در خانه هایشان ملاقات کنند. (کامل الزیارات، ص 517)
10- ادب سوگواری:

در سوگواری می بایست رعایت آداب را کرد و از حدود الهی خارج نشد و کاری نکرد که خشم الهی را برانگیزد و اکرام، به اهانت و تکریم به توهین تبدیل نشود

امام صادق(ع) فرمود: چون ابراهیم- پسر رسول خدا- از دنیا رفت، چشم پیامبر پر از اشک شد. سپس پیامبر فرمود: چشم، اشکبار می شود و دل غمگین می گردد، ولی چیزی نمی گوییم که خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو ای ابراهیم اندوهناکیم (بحارالانوار ج22 ص751).

مجالس سوگواری امام حسین (ع) اگر مطابق با نظر اهل بیت(ع) برگزار شود از بهترین روشهای پرورش و رسیدن به کمال برای افراد و اصلاح جامعه محسوب می شود

با اقامه عزاداری، همواره هدف و مرام و منش حسینی زنده خواهد ماند و با زنده ماندن یاد و نام سالار شهیدان ، اسلام ناب محمدی (ص) نیز زنده و پاینده است

امام حسین (ع) اسوه کامل و الگوی همه جانبه برای زندگی فردی و اجتماعی و روش های اخلاقی، عبادی و سیاسی است.

لزوم حفظ حرمت عزاداری اهل بیت(ع)

عزاداری در سوگ اهل بیت(ع) مهمترین وسیله برای صیانت از کیان دین و جامعه اسلامی و نیز بسط روح دین و دینداری است

قدرت سازندگی و آثار یک عزاداری صحیح و منطبق با هدف اصلی قیام سیدالشهدا به قدری زیاد است که اگر عزاداران حسینی از این وسیله بسیار قدرتمند استفاده لازم و صحیح می کردند و مانع نفوذ این همه آفات در آن می شدند

جامعه اسلامی و جهان اسلامی وضعیتی کاملا متفاوت با آنچه امروز دچار آن است می شد. مداحان و مرثیه خوانان در حفظ فرهنگ عزاداری و هم در تحریف آن نقش کلیدی دارند و این قشر باید مواظب رسوخ بدعت ها و ناخالصی ها به سنت عزاداری باشند.

«مُحرِم شدن» مقدمه ورود به ماه محرم‌الحرام

مُحرِم شدن» مقدمه ورود به ماه محرم‌الحرام است کسی که می‌خواهد در محرّم خدایی شود، باید موظب حلال‌های خدا باشد

برای اینکه انسان مُحَرمی شود، باید مُحْرِم شود، یعنی دروغ نگوید، تهمت نزند، غیبت نکند و به طور کلی کار حرامی را مرتکب نشود. هنگامی که حاجی در مکه مُحْرِم می‌شود، انجام 24 کار بر او حرام می‌شود که 18 مورد آن مربوط به امور حلال زندگی است

در واقع کسی که می‌خواهد در محرّم خدایی شود، باید موظب حلال‌های خدا هم باشد.
برای مُحْرِم شدن، نیاز به قلب سلیم داریم
پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: اَلْقَلبُ ثَلاثَةُ اَنْوَاعٍ: قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالدُّنْیا وَقَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْعُقْبَی وَقَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْمَوْلَی وَاَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالدُّنْیا لَهُ الشِّدَّةُ وَالْبَلاءُ وَاَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْعُقْبَی فَلَهُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَی وَاَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْمَوْلَی فَلَهُ الدُّنْیا وَالْعُقْبَی وَالْمَوْلَی

قلب‌ها سه نوع هستند، دسته اول قلبی که مشغول و وابسته به دنیا است، دوم، قلبی که مشغول به تنعّمات اخروی است و در نهایت قلبی که وابسته به مولا است

قلبی که سرگرم و وابسته به دنیا است،‌ همیشه دچار سختی و گرفتاری است، آن قلبی که وابسته به تنعّمات اخروی است ‌به درجات و مراتب بالایی می‌رسد و قلبی که دل‏بسته به مولا (خدا) است، هم دنیا دارد، ‌هم آخرت را دارد و هم خدا را دارد

اما دلی که به لذت‌های دنیوی دل‏بسته شده و سرگرم آن است، این را بداند که همیشه در ناراحتی و گرفتاری است؛ یعنی حتی لذّت دنیایی را هم نمی‏برد، مسایل دنیایی این‏گونه است! ‌به هرچه از دنیا برسد، باز می‌بیند کمبود دارد و پیوسته در سختی و گرفتاری است.
به این معنا که در دنیا هیچ ناراحتی ندارد، در آخرت هم تنعّمات اخروی‏اش را دارد و بالاتر از همه این است که قرب به خداوند هم پیدا می‌کند، چرا که دل‏بسته به خدا همیشه به یاد خدا است.

اعمال ویژه ی استقبال از محرم
1- خواندن زیارت عاشورا به طور مستمر ترجیحأ هر روز و دو رکعت نماز زیارت بعد از آن
2- قرائت 2 صفحه از آیات قرآن کریم و تأمل در آن و هدیه کردن ثواب آن به اصحاب امام حسین علیه السلام
3- گفتن اذکار الهی بالأخص "صلوات بر محمد و آل محمد" روزی 100 مرتبه این اعمال سه گانه پایه و اساس استقبال از محرم است و این اعمال نیز ما را در این راه بیشتر یاری می کند ...

آن دلی که همیشه دل‏بسته به خدا است، در نتیجه سه چیز دارد:

دنیا دارد، به این معنا که در دنیا هیچ ناراحتی ندارد

در آخرت هم تنعّمات اخروی‏اش را دارد

و بالاتر از همه این است که قرب به خداوند هم پیدا می‌کند

چرا که دل‏بسته به خدا همیشه به یاد خدا است
سعی در ترک معصیت
کمتر سخن گفتن (دقت در ترک گناهان زبانی غیبت و تهمت و...)
دقت در گوش دادن (ترک گناهان شنیداری ... موسیقی شنیدن .. غیبت و افترا و...)
دقت در دیدن (نگاه به نامحرم و تصاویر گناه آلود -نگاه غضب آلود و...)
دقت در خوردن (استفاده از مال حلال و کم خوری و پرهیز از اسراف ... )
دقت در رفتار (خوش اخلاق و مهربان بودن با بزرگان و کودکان- فروبردن خشم - پرهیز از ناسزاگویی - احترام به پدر و مادر - توجه به دوستان و همسایگان - توجه به محرومین و نیازمندان و...)
اعمال دیگر برای مراقبه ...

سعی در دائم الوضو بودن در همه ی شرایط
خواندن نمازهای واجب در اول وقت و خواندن نمازهای قضا
گرفتن روزه های قضا و یا مستحبی حداقل دو روز در هفته مانند دوشنبه و پنج شنبه
مطالعه ی کتب مفید و زیبا بلأخص کتبی در ارتباط با زندگانی امام حسین ع و واقعه ی عاشورا
کمک به آماده شدن و برگزاری هیأت های مذهبی در ایام محرم و صفر

رعایت حق الناس در عزاداری ها

تشریح ضرورت عدم تداخل و جایگزینی اعمال مستحبی با اعمال واجب، به برخی مصادیق تضییع حق مردم و آزار دیگران در اعمال مستحبی از جمله عزاداری ها

عزاداری به ویژه عزاداری ایام محرم و صفر برای تعظیم شعار بزرگ اسلام امری بسیار پسندیده و از اعمال صالح و باقیات صالحات است

زیرا با این کار، هم تکریم و تعظیم مقام و منزلت امام حسین(ع) است و هم تذکر و عبرتی است تا با پیروی از آن حضرت(ع) و تفکر در فلسفه قیام عاشورایی و عصری کردن قیام، امکان بهره مندی دنیوی و اخروی از بهترین سیره برای آدمی فراهم آید

اما باید توجه داشت که انسان نمی تواند برای انجام حتی واجبی موجبات اذیت و آزار دیگران را فراهم آورد حال چه رسد که بخواهد با انجام مستحبی، گناه و حرامی را مرتکب شود که همان اذیت و آزار مردم و تضییع حقوق آنان است.

انجام شعائر الهی به دور از اذیت و آزار
بی گمان اذیت و آزار دیگران از گناهان بزرگ است

اگر مومنان، مورد اذیت و آزار قرار گیرند این عمل، زشت تر و بدتر خواهد بود

با نگاهی به آموزه های اسلامی و روح احکام و قوانین اسلامی این معنا دانسته می شود که نه تنها اعمال خیر و صالح اعمالی است که انسان ها در آن مورد اذیت و آزار قرار نمی گیرند بلکه حتی موجودات دیگر نیز از شر اعمال ما در امان هستند

جالب اینکه خداوند بر تعظیم شعائر الهی فرمان می دهد و می فرماید:

و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب

هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست (حج23)

پس کسی که می خواهد دارای تقوای قلبی شود می بایست شعائر الهی را بزرگ دارد

بی گمان بزرگداشت شعائر الهی به رعایت و مواظبت همه اصول و اساس اسلام و آیینی است که بدان فرمان داده شده است*

یک‌بار در صفین قرآن را بر سرِ نیزه قرار دادند و یک‌بار در کربلا

اما این‌بار نه «قرآن صامت» که «قرآنِ ناطق» را بر سرِ نیزه بلند کردند و حسین(ع) زیباترین تلاوت قرآن ناطق است و حسین(ع) ما را به تماشا دعوت کرده است

کربلای اباعبدالله(ع) و مصائب حسین(ع) و مرور روضه‌ها (حتی بدون بحث و گفتگو و بدون مطالعه)، تلاوت آیه‌های شرحه شرحه شده عترت برای قلب توست

تکرار روضه یعنی تلاوت و تماشای حسین(ع) اگر می‌گوییم بروید و این دسته‌های عزای حسین(ع) را که پُرشور سینه می‌زنند، تماشا کنید به خاطر تأثیر همین تماشا کردن بر فطرت است. تماشاکردنِ لحظه شکفته شدنِ فطرت انسان‌ها در شور و حالِ زیبای دسته‌های عزا، موجب شکوفای فطرتِ انسان تماشاگر می‌شود و قفل دلش را باز می‌کند

وقتی سینه‌زن حسین(ع) قفل دلت را باز می‌کند خودِ حسین(ع) اگر به دلت جلوه کند با تو چه خواهد کرد؟!

تلاش بیهوده دشمنان امام حسین علیه السلام

دشمنان عزاداری و دستگاه سیدالشهداء علیه السلام در طول تاریخ تلاشهای فراوانی کرده اند تا این دستگاه را از بین ببرند. و از هر کار قبیح و زشتی در راه رسیدن به اهدافشان دریغ نکرده اند. در تاریخ میخوانیم که آنان حرم حضرت اباعبدالله را به کلی خراب کردند. زوار حرم حضرت را کشتند و قتل عام کردند

و از برگزاری هرگونه عزاداری برای حضرت جلوگیری کردند. ولی این تلاشها نه تنها ثمره ای نداشته است بلکه موجب رشد و استحکام هر چه بیشتر این دستگاه شده است. و این حقیقت را ما در عصر خودمان نیز دیدیم

چند سال پیش وهابیان در روز عاشورا جمعیت زیادی را در کربلا کشتند. آنها به خیال خود میخواستند شیعیان را از حرم آن حضرت دور کنند و با انداختن رعب و وحشت در دل شیعیان- آنها را در انجام مراسم عزاداری سست کنند

اما دیدیم که نه تنها عزاداریها کمتر نشد بلکه سال بعد جمعیت بیشتری به زیارت حضرت رفتند و با شور و حال هر چه بیشتر عزاداری کردند. یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ آنها مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولى خدا جز این نمى‏خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند!
حضرت رسول ص فرمودند:
ولیجتهدنّ ائمةُ الکفر واشیاعُ الضلالة فی محوه وتطمیسه، فلا یزداد أثره إلا ظهوراً وأمره إلا علواً پیشوایان کفر و پیروان گمراهی در محو و نابودی نشانه های امام حسین ع تلاش بسیار خواهند کرد ولی این تلاش ها نتیجه ای جز بالا گرفتن و ظاهر شدن هرچه بیشتر آثار و امر او در بر نخواهد داشت

حضرت رسول ص در حدیثی به ما این وعده را داده است که تلاش دشمنان دقیقا نتیجه عکس خواهد داشت.
نکته اول: پیامبر اکرم دشمنان سیدالشهداء را ائمه الکفر و اشیاع الضلاله بیان میکنند. تعبیر امام و پیشوا هم به معنای منفی و هم به معنای مثبت آن در قران به کار رفته است

معنای منفی امام در قران: فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ و همچنین: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ

معنای مثبت امام در قران: وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا. درباره پیشوایان غیرمسلمانان از دیگر ملل و نحل تعبیر امام به کار نمی رود. عالمان هر یک از فرق و نحل نام های مستقل و گوناگونی چون راهب -جاثلیق-پاپ- موبد-کشیش -خاخام و حبر دارند تعبیر امام فقط به روسا و پیشوایان امتهای اسلامی اختصاص دارد.
امامان کفر به ظاهر مسلمان و از امت اسلامی اند و از مسلمانی و سنت و شریعت دم می زنند. ولی در واقع و حقیقت کافرند. خدای متعال بسیاری از کسانی را که ظاهرا در شمار مسلمانانند کافر خوانده است. چنین افرادی بت پرست و یهودی و مسیحی یا مجوسی نیستند و ظاهرا نمازگزارند. ولی قران آشکارا آنان را کافر خوانده است

و احتمالا مبنای کافر خواندن این افراد خدمت عملی آنان به کفر می باشد. یعنی اینها با جلوگیری از عزاداری بساط کفر را تقویت میکنند.
نکته دوم: اشیاع الضلاله نیز پیروان گمراه این پیشوایانند که برای به دست آوردن مال دنیا یا از سر نادانی و خیره سری در خدمت آنان قرار می گیرند.
نکته سوم: واژه لیجتهدن که با لام قسم و نون تاکید آمده شدت کوشش و تلاش مذبوحانه آنان را در زدودن نام و یاد سیدالشهداء نشان می دهد

پیامکی

عزاداری نوعی بیعت با امام از راه دور و از طریق احساسات است.

عزاداری ارعاب ستمگران و اعلام حمایت از مظلومان است.

عزاداری نشان دادن الگو به همه اقشار است

عزاداری یعنی مخالفت و حذف همه سیاستهای انحرافی

عزاداری یعنی اجتماع، تعهد، غیرت و حرکت هدفمند.

عزاداری یعنی وحدت ملی (ترک وفارس، عرب و عجم، زن و مرد با هر نوع لهجه و آداب و رسوم)

عزاداری یعنی یک بسیج دهها میلیونی همراه با سوز بدون اجبار و بدون چشمداشت، عاشقانه وهرسال.

عزاداری یعنی صبر و مقاومت را ببین و یادگیر.

عزاداری یعنی بلند نگاهداشتن پرچم مقاومت، مبارزه، مکتب، انقلاب،ایثار، اخلاص، شجاعت.

عزاداری یعنی یک کلاس عمومی تعلیم و تهذیب.

عزاداری یعنی نگه داشتن قانون پیروزی خون بر شمشیر

عزاداری یعنی عالی ترین نوع تنفر از ظلم و ظالم.

عزاداری یعنی قساوت زدایی و تحریک عواطف و مظلوم یابی و ظالم کوبی.

عزاداری یعنی تعظیم شعائر.

 

در عزاداری می آموزیم که

عزاداری یعنی بیدار کردن خفتگان، تعلیم جاهلان به غیرت آوردن بی تفاوتان

گرچه به قیمت زیر سم اسب رفتن باشد. (امام زیر سم اسب رفت، ولی زیر بار زور نرفت) از کربلا می آموزیم که حق الناس برهر چیزی مقدم است

امام حسین (ع) زمین کربلا را خرید، تا خونش در زمین مردم ریخته نشود و زائرانش در ملک مردم پا ننهند

در کربلا می آموزیم توجه به برده و آزاد یکسان است (امام حسین هم سرعلی اکبر را در بغل گرفت هم سر غلام را)
از کربلا می آموزیم سر از بدن جدا می شود، ولی از قرآن جدا نمی شود (سر امام بالای نی قرآن خواند)
از کربلا می آموزیم که چگونه افرادی به خاطر جایزه و حکومت ری، گول خوردند و ما باید به خدا پناه ببریم.
در عزاداری می آموزیم که باید کارهای خیر، عمومی باشد. امام صادق فرمودند زنها هم در عزاداری شرکت کنند.
در عزاداری می آموزیم که احکام الهی باید همه جا پیاده شود. امام صادق فرمود زنان پشت پرده بنشینند.
عزاداری نماد بزرگی از تولی و تبری است.
در عزاداری می آموزیم که یک تیم هفتاد و دو نفری در نیم روز می توانند برای ابد الگو باشند. امام خمینی فرمود ما هر چه داریم از محرم و صفر است.

 

درسهای عزاداری
در عزاداری می آموزیم که بالاترین هدف، رضای ولی خدا و امام معصوم است. (کسی که سیزده تیر به خاطر نماز عاشورا و حفاظت از امام بربدنش خورد، لحظه آخر به امام گفت آیا از من راضی هستی؟ (ارضیت علی؟)
در عزاداری می آموزیم اقامه نماز حتی به قیمت هر کلمه یک تیر. (سی تیر برای دو رکعت نماز)
در عزاداری می آموزیم آنچه مهم است، اراده است. سن مهم نیست. نوجوان باشد یا سالمند. (قاسم یا حبیب) درعزاداری می آموزیم بالاترین سختیها افرادی را حتی از مستحبات دور نمی کند.
(زینب کبری شب یازدهم حتی نماز شب را خواند.)
در عزاداری می آموزیم که چگونه مسلمان به خاطر پیروی از طاغوت و علاقه به دنیا از کفار بدتر می شود.
در عزاداری می آموزیم که چگونه انسان از گرگ درنده تر می شود و غرور و تکبر و ریاست، نااهلان را تا آنجا پیش می برد که چوب بر لب و دندانی می زند.
در عزاداری می آموزیم که انسان وجود خطرناکی است که اگر خدا او را حفظ نکند، به جای معرفت و مودت و اطاعت اهل بیت که مزد رسالت است، اهل بیت را به نحو بی نظیری شهید وحتی از کشتن کودک و آتش زدن خیمه و... نمی گذرد.

 

ر : آسیب های عزاداری سالار شهیدان:

فرهنگ عاشورا و عزاداری امام حسین (ع) نیز مانند هر پدیده با ارزش دیگر، دچار آفت ها و آسیب هایی است که در صورت مقابله نکردن عاقلانه با آن ممکن است به فرهنگ پربار عاشورایی آسیب هایی وارد شود. درگذشته اشعار مراثی و سینه زنی ها عموماً دارای مضامینی بسیار غنی و کاملاً برگرفته از تعالیم اسلامی بوده است

اما امروزه شاهد به کارگیری اشعار با محتوایی عامیانه و کاملاً سطحی هستیم که معرفت عمیقی را به مخاطبان منتقل نمی کند حتی گاهی اوقات مطالب کاملاً انحرافی بوده و با هیچ قاعده و قانون عقلی و شرعی سازگار نیستند.برخی از این آسیب ها عبارت است از:

الف) برخورد عاطفی صرف با مقوله عزاداری

ب) تبدیل شدن عزاداری به عادت

ج) آمیخته شدن عزاداری با فرهنگ های قومی و ملی

د) ضعف دانش و بینش عمومی.

محرم و صفر ماه بالیدن هم هست نه فقط نالیدن! تمرین خوب نگریستن هم هست نه فقط خوب گریستن! " تاکید بر عقلانیت و نگرشهای صواب در سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) حرف درستی است که ناشی از فلسفه بلند عاشوراست و از زبان آن بزرگ بیان شده است

 

س: اگر قیام خونین عاشورا و شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام و یاران باوفا و بی نظیر آن حضرت برای مقابله با حاکمیت ظالمان و برپایی حکومت اسلام بوده است و اگر ندای «هل من ناصر» آن روز اباعبدالله ع فقط برای همان روز نبوده است

بدون کمترین تردید می توان نتیجه گرفت؛ کسانی که به بهانه دوری از سیاست! در مراسم عزای حسین(ع) «نقشه راه» را نمی گشایند و دشمنان تابلودار و بی تابلوی اسلام را که در مقابل حاکمیت اسلام ایستاده اند، آدرس نمی دهند، از اهمیت و ارزش والا و بالای اشک و اندوه مردمان بر مظلومیت مولای شهید(ع) غفلت کرده و حرمت عزای حسین(ع) را پاس نداشته اند

نمی گوئیم شور و حال و گریه و اندوه عزاداران را هدر داده اند! چرا که در عزای حسین علیه السلام، هر قطره اشکی که از چشمی فرو ریخته و بر گونه ای می غلتد، هر دستی که فرا می رود و به عزا بر سینه ای فرود می آید،

هر زنجیری که به ماتم بالا می رود و به همدلی با عاشورائیان بر گرده ای کوبیده می شود و... راه خود را می پوید و لبیکی از سویدای دل به ندای هل من ناصر مولای شهیدمان است

 

ص : آسمان و زمین در عزای امام حسین (ع)

خداوند در آیاتی از قرآن از ادراک و فهم موجودات سخن به میان می آورد و میفرماید که آنان به تسبیح آگاهانه خداوند مشغول هستند (رعد13 اسراء44 انبیاء33 نور41) و مطیع فرمان خداوند بوده و آنرا عمل میکنند (فصلت11)

همچنین با توجه به آگاهی و فهم واکنش این موجودات نسبت به مسائل هستی، در آیه29 دخان درباره ستمگران و کافران که به عذاب الهی و مصیبتی بزرگ دچار شدند میفرماید: فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین؛ و آسمان و زمین برآنان زاری نکرد و آنان مهلت نیافتند.

امام صادق(ع): یا زراره! ان السماء بکت علی الحسین اربعین صباحا؛ ای زراره! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن علی (ع) گریه کرد (جامع احادیث الشیعه ج12 ص552)

در روایت است که چون سر از بدن آن بزرگوار جدا ساختند مجلس عزا در تمام ما سوی الله بر پا شد، آسمان به اندازه ای تیره و سیاه شد که در روز ستاره ها دیده شدند و هر سنگی که بر می داشتند خون تازه در زیرش بود، آفتاب سیاه و تیره گون گشت و احوال به صورتی در آمد که مردم گمان کردند رستاخیز است (صواعق ابن حجر) از آسمان خون بارید

برای پاسخ به مغرضان دین صلح امام حسن؟ جنگ امام حسین چرا؟

نه امام حسن علیه السلام صلح کرد و نه امام حسین جنگ کردند چرا که صلح و جنگ بر هر دو امام تحمیل شد

با صلح امام حسن ع معاویه رسوا شد و پیروزی باطنا از آن امام بود و ظاهرا معاویه خود را با پیمان شکنی و خرید خواص و شایعه پراکنی پیروز دانست.

امام حسین ع وقتی خبر شهادت نماینده اش مسلم را شنید قصد تغییر مسیر داشت که سپاه یزید راه را بر او بستند و آغازگر جنگ شدند و واقعه عاشورا اتفاق افتاد

لذا نه امام حسن صلح کرد و نه امام حسین جنگ را آغاز کردند بلکه صلح و جنگ تحمیل شد

 

این را چند بار بگوییم؟

این فراز یکی از جدی ترین خطاب ها و تذکرات رهبر معظم انقلاب در ایام اخیر بود

لحن انتقادی و تذکر آمیز رهبر انقلاب حاکی از انتقاد و عدم رضایت ایشان از برخی سخنان و یا افعال در بعضی محافل مذهبی و مداحان بود. رهبر معظم انقلاب در همین فراز از سخنان مهمشان خطاب به خطیبان، مداحان و فعالان هیاتهای مذهبی فرمودند: "بارها تکرار کرده ایم

که در جلسات دینی نباید به کینه ورزیهای مذهبی دامن زد، زیرا مثل روز روشن است که اختلاف افکنی بین مسلمانان، همچون شمشیری در دست دشمنان اسلام، مقصود آنان را برآورده می کند

در واقع حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خود با جامعه مداحان از گسترش و ایجاد فضاهای عوامانه ای در برخی محافل مذهبی انتقاد کردند که موجبات بدبینی و تفرقه افکنی میان ما و برادران اهل تسنن و زمینه ساز سو استفاده وهابیت و صهیونیسم می شود

 

1- اهانت به بزرگان اهل سنت و سخنان کینه توزانه ممنوع

یکی از آسیبهای جدی در روابط شیعه و سنی که استعمار و استکبار از آن سود می برد، تحریک علما و عوام اهل سنت به وسیله برخی سخنان مجالس و اقدامات نسنجیده و غیر مرتبط با سیره اهل بیت توسط برخی افراد نادان است که علیرغم نهی و هشدار علما و بزرگان به مسیر نادرست خود ادامه می دهند

اهانت های علنی و زشت و تاسف بار به برخی صحابه و خلفا و لعن برخی همسران پیامبر نه تنها با سیره ائمه هدی و علمای بزرگ تناسبی ندارد، بلکه زمینه را برای سو استفاده وهابیت و تندروهای القاعده برای آتش افروزی و خشونت فراهم می سازد

اگرچه بانیان جدید جریانات برائتی که با پرچم تبری به میدان آمده اند، دارای ارتباطات واضح و عمیق با قدرتهای استعماری بویژه استعمار پیر هستند، اما متاسفانه به علت عدم آگاهی برخی جوانان و مداحان، آنها عملا در میدان دشمن بازی کرده و هیزم آتش جنگ مذهبی را فراهم می آورند که فاتح نهایی آن اسراییل در منطقه است

به منظور یارگیری و تحریک احساسات مردم ، از نوارها، فیلمها و سخنان مطرح شده در این مجالس استفاده می کنند و جواز قتل شیعیان را صادر می کنند

 

امام خمینی: این انقلاب، اسلامی است؛ شیعه و سنی در کنار همند؛ پهلوی همند

اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مأمور سیای آمریکا، آن مأمور استخبارات کشورهای مزدور آمریکا، وسیله‌ای پیدا کند، دلیل پیدا کند. نواری پیدا کند، ببرد این‌جا و آن‌جا بگذارد، بگوید کشوری که شما می‌خواهید انقلابش را قبول کنید، این است، می‌دانید چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد؟

بعضی‌ها دارند به نام فاطمه زهرا، علیها‌السلام، این کار را می‌کنند. در حالیکه فاطمه‌زهرا، علیها‌السلام، راضی نیست

این همه زحمت برای این انقلاب کشیده شد. آن مرد الهی، آن وارث واقعی فاطمه‌زهرا، علیها‌السلام، در زمان ما، آن همه زحمت کشید. این جوان‌های پاک ما این‌جور رفتند خون‌هایشان را ریختند تا انقلاب را بتوانند عالم‌گیر کنند.

آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده، به نام شادکردن دل فاطمه‌ زهرا، کاری بکند که دشمنان حضرت فاطمه‌زهرا را شاد کند

حضرت آیت الله خامنه ای: علنی کردن اختلافاتی که کینه ها را بیشتر می کند، کفران نعمت است، در جلسه ها نباید کینه ها و اختلافات را طرح کرد.

 

2- مجالس دینی طبق حدود و ضوابط شرعی.

"این محیط باید همچنان طاهر و عفیفانه باشد و نباید برخی بی قیدی ها و بی مبالاتی ها به دنیای هنر اسلامی و مذهبی نیز نفوذ و رسوخ کند."

متاسفانه دوگونه آسیب از لحاظ شرعی مجالس مداحی ما را مورد تهدید قرار می دهد. آسیب اول رواج برخی روشهای عزاداری است که با قواعد شرعی و احکام در تضاد است

اگرچه فتوای رهبر انقلاب اسلامی، امام راحل و بسیاری از علمای بزرگ بر حرمت اعمالی مانند قمه زنی و آسیب رسانی به خود به نام عزاداری تاکید دارد، اما متاسفانه این کارهای نهی شده که علاوه بر آسیب رساندن به خود که شرعا جایز نیست، باعث وهن شیعه و ایجاد تصویری خشن و بی منطق و بیمارگونه از جامعه شیعی در اذهان جهانیان و سایر مسلمین می شود، در برخی نقاط ادامه دارد.

آسیب دوم که در این ایام نمونه هایی از آن دیده شده است، استفاده از اشعار نامناسب، سبکهای موسیقی موهن و غیر مرتبط و آسیبهای اخلاقی گریبانگیر برخی مداحان می باشد

در واقع رهبر معظم انقلاب با هشدار نسبت رسوخ آسیبها به فضای هنر اسلامی ، خواستار دقت و توجه بانیان هیاتهای مذهبی و مداحان به این مسائل شدند

 

حرف آخر:

دمیدن بر آتش نزاع و تفرقه در شرایط حساس کنونی در منطقه بویژه در لبنان و عراق و سوریه که همراه با رشد جریانات مشکوک تکفیری و سلفی است جز بدبینی به تشیع و ضربه به جایگاه ایران در منطقه نتیجه ای نخواهد داشت

از این رو شایسته است مداحان ،خطبا و گردانندگان هیاتها و محافل مذهبی با هوشیاری و پیروی از رهبر معظم انقلاب ضمن تاکید بر اصول تقریب مذاهب و وحدت اسلامی اجازه ندهند از جهان تشیع ندایی تفرقه‌افکنانه و خلاف مصالح مسلمین منتشر شود و زمینه را برای آتش افروزی بیشتر تکفیریها و وهابیون فراهم آورد

ش: هیئت‌های مذهبی مراقب خطر سکولاریزه شدن عاشورا باشند

غیرسیاسی کردن عاشورا برای فرار از مسئولیت‌ها است، ایمان به خداوند بعد از کفر به طاغوت آمده است، عده‌ای تلاش می‌کنند جوانان ما را از سیاست دور کنند و بویژه بعد سیاسی کربلا را نادیده بگیرند

وقتی می‌گوییم امیرمؤمنان(ع) مظلوم واقع شد، منظور گرفتن معنویت و یا علم علی(ع) نیست، بلکه به خاطر جنبه سیاسی آن است، قیام امام حسین (ع) را باید یکی از سیاسی ترین اقدامات معصومین (ع) در تاریخ دانست که پس از 14 قرن نیز همچنان آثار و پیامد این فعل سیاسی در جوامع اسلامی پدیدار است

قیام امام حسین(ع) قیام علیه یک حکومت ظالم و جائر بود که در عین مظلومیت صورت گرفت اما مانع از انحراف خط حقیقی اسلام شد و باطل بودن یزید و یزیدیان را به تاریخ نشان داد

سالهای اخیر برخی از جریان های انحرافی به دنبال آن هستند که مسئله عزاداری ها برای امام حسین(ع) را به سمت و سوی شائبه های سکولاریستی سوق دهند تا این واقعه بزرگ از منظر سیاسی آن مورد تحلیل و بررسی قرار نگیرد.

 

سیاست در عزادارای ها.....

مراسم عزاداری امام حسین(ع) نباید به مسائل سیاسی آمیخته شود! پرسیدم؛ سیاست بازی یا سیاسی؟ گفت؛ اساسا این مراسم باید از مسائل سیاسی دور باشد!

گفته شد؛ مگر امام حسین ع و یارانش در تصادف اتومبیل و یا در سانحه سیل و زلزله کشته شده اند؟

سیاست به مفهوم واقعی آن اداره امور جامعه است و بنی امیه برای پیشگیری از حاکمیت حضرت که عدالت پرور و در تضاد با حاکمیت ظالمانه و اشرافی آنان بود، آن حضرت را به شهادت رساندند

بنابراین، اگر در عزای آن بزرگوار بر ضرورت مبارزه با سلطه گران تاکید نشود و از نیاز به حاکمیت اسلام که خواسته حضرت بود سخنی به میان نیاید، مراسم و مجالس سوگواری و عزاداری آن امام مظلوم و شهید آنگونه که باید، برپا نشده است.

 

مداحان و سخنرانانی که عزاداری سیدالشهداء را غیرسیاسی می پسندند

 

برخلاف آنچه تصور می کنند نه فقط از ورود به مسائل سیاسی روز پرهیز نکرده اند، بلکه با سکوت خود نسبت به چالش سرنوشت ساز کنونی میان نظام اسلامی و نظام سلطه جهانی، چه بخواهند و بدانند و چه نخواهند و ندانند، به نفع دشمنان اسلام وارد سیاست شده اند

چرا که امروزه دشمن با تمام توان به مقابله با اسلام آمده و نظام اسلامی را به عنوان پرچمدار اسلام در جهان امروز مورد هجوم قرار داده بنابراین، راه میانه ای وجود ندارد

«فماذا بعد الحق الا الضلال»؟! مگر عبدالله بن عمر که ماندن در مدینه و تفسیر آیاتی از قرآن کریم را برگزید و بدون آن که با یزید بیعت کند، قرآن ناطق را در کربلا تنها گذاشته بود، در سیاست دخالت نکرده بود؟!

عبدالله بن زبیر نیز در مکه چنین بود. نبود؟! مگر تفسیر آیات قرآن و مسئله گویی که عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر به آن بسنده کرده بودند ظاهر اسلامی نداشت؟!


تحریم عزاداری چرا؟

برخی از عالمان اهل سنت سوگواری و گریه بر اموات را تحریم کرده، مستند آنها سخنی است که عمر از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده که: ان المیت لیعذب ببکاء اهله علیه؛

عایشه به هنگام فوت پدرش ابوبکر مجلس سوگواری برپا نمود، چون خبر آن به عمر رسید وی دستور داد تا از آن جلوگیری کنند. اما عایشه از دستور او سرپیچی کرد:

1- ابن عباس می گوید: این روایات سخن خلیفه است نه سخن پیامبر.

2- این روایت با قرآن در تعارض است، چون ولا تزر وازره وزر اخری؛ هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد. در عذاب افتادن میت به وسیله گریه شخص دیگر چه معنایی جز کشیدن بار گناه دیگری دارد؟

3- وقتی پیامبر از کنار قبر فرد یهودی می گذشتند فرمودند صاحب این قبر معذب است در حالی که بستگانش برای او می گریند.

4-چرا خود عمر به آن عمل نکرده: هنگامی که خبر مرگ نعمان بر بالای منبر دست خود را به روی سرگذاشت و گریست

 

چند نکته فقهی مربوط به عزاداری

1- لب زدن به هر خاک حرام است جز خاک کربلا.

2- در حرم کربلا مثل خانه خود نماز را چهار رکعتی می توان خواند.
3- به گفته روایات خاک کربلا رمز قبولی نماز است.
4- خاک کربلا انیس مرده در قبر است.
5- خاک کربلا رمز امان و بیمه کالاهای تجاری است.
6- تسبیح خاک کربلا نشان وفاداری به شهدای کربلاست.
7- جالب آن است که دعایی که برای آب فرات آمده، همان دعایی است که برای آب زمزم است: اللهم اجعله علما نافعا و رزقا واسعا و شفاء من کل داء.
8- با اینکه آب فرات قبل از شهادت بوده و الآن این آب، آب زمان امام حسین نیست، اما به خاطر کوچکترین مناسبت باید در بستر زنده نگهداشتن کربلا مورد توجه قرار گیرد.
9- با اینکه قبر مرده عادی را بعد از متلاشی شدن بدن و یا سی سال بعد می توان نبش کرد، ولی قبر شهید را حتی اگر یک سرباز ساده باشد، برای هیچ وقت نمی توان نبش کرد.
10- وظیفه ما زنده نگهداشتن آثار و یادگارهای شهداست. امام سجاد فرمود پیراهن پدرم را که در آن شهید شده و مادرم آن را بافته، به ما برگردانید..

 

 

عزاداری در فرهنگ عاشورا

عزاداری یکی از عناصر اصلی و کلیدی در بررسی فرهنگ عاشورایی است

 

چنان که نمی‌توان نقش مثبت آن را در تحولات فرهنگی شیعه نادیده گرفت

عزاداری برای امام حسین(ع) اظهار همدردی در بزرگ ترین مصائبی است که برای اهل بیت(ع) و در واقع برای اسلام پیش آمده است

مسئولان هیئات مذهبی باید این امر مهم را در دستجات عزاداری نهادینه کنند

تاکید بر اهمیت عزاداری در دهه اول محرم به ویژه در روز عاشورا این حقیقت را نمایان می‌کند که عزاداری برای امام حسین(ع) هدف بزرگی را دنبال می‌کند که تا آن هدف تحقق نیابد سنت عزاداری در میان پیروان اهل بیت(ع) باید تداوم پیدا کند

می‌گویند عاشق امام حسین(ع) نباید بدهکار مالی و زبانی باشد

منادی امام حسین(ع) ندا می‌داد که به کمک پسر پیامبر (ص) بیایید، اما هر کسی که می‌آید بدهکار نباشد؟

روایت هست که یکی آمد و گفت من بدهکارم ولی زنم عهده‌دار بدهی من شده است

گفتند خب! زن بنده خدای تو از کجا بیاورد و قرض‌های تو را پس بدهد، و او را بازگرداندند

رضا طالبانی یکی از شعرای اهل سنت :.
مرز بین اهل سنت و وهابیت
لافت از عشق حسین است و سرت بر گردن است           عشق بازی، سر به میدان وفا افکندن است
گر هوا خواه حسینی، ترک سر کن چون حسین              شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است
از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا                            صد شرف دارد بر آن وادی، که گویند ایمن است
«تاریخ اهل سنت غالبا تاریخ محبت به امام حسین(ع) بوده است

مرزکشی میان سنی و وهابی در مورد عاشورا و امام حسین امروزه ضروری است

وهابیت و اهل سنت یکی نیستند و از جنبه‌های گوناگون از جمله مباحث کلامی تفاوت دارند

برخلاف تصور برخی افکار عمومی در جهان اسلام، اکثر منابع اهل سنت حکومت یزید را مشروع نمی‌دانند و یا غالبا در قضیه کربلا حق را به جبهه امام حسین(ع) داده‌اند

اما در 20، 30 سال اخیر با همراهی صهیونیستها و دلارهای نفتی آل‌سعود، تریبونهای قوی، تفکرات وهابی را در قالب تفکرات اهل سنت جا انداخته‌اند

پاسخ به چند شبهه و سوال درباره قمه زنی

 

 سوال: قمه زنی، سنت است یا بدعت؟!

پاسخ:
 قمه زنی هیچ سابقه ای در عصر ائمه(ع) و حتی قرون نزدیک به آن ندارد. هیچ روایتی وجود ندارد که یکی از اهلبیت(ع) قمه در دست گرفته و خود را با آن خونین کرده باشند تا مثلا! برای شهدای کربلا، عزاداری کنند.

 قمه زنی همچون برخی دیگر از بدعتهای عزاداری، از اختراعات عوام در قرن های اخیر (از دوره صفویه و خصوصا قاجاریه) است. شهید مطهری در این رابطه می نویسد:
قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکس های مسیحی قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید.

سوال: چرا اغلب علما و مراجع، قمه زنی را حرام دانسته اند؟

پاسخ:
بدلیل وهن مذهب شیعه و وانمایی مذهب عقلانی و انسانی تشیع به عنوان مذهبی وحشی، خرافاتی و خشن. به گونه ای که شیعیان کسانی معرفی شوند که به چیزی جز قتل و خون ریزی فکر نمی کنند و هنگامی که به دشمنی دست نمی یابند، با شمشیر به خود حمله می کنند.
 همچنین به دلیل اضرار به نفس.

 دیدگاه رهبر انقلاب و مراجع و علما در نهی صریح قمه زنی:

 آیت الله خامنه ای(دام ظلّه):
قمه زن اینکه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‏شود و سابقه‏اى در عصر ائمه «علیهم السلام» و زمانهاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شکل خاص یا عام از معصوم «علیه السلام» در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مى‏شود بنابراین در هیچ حالتى جایز نیست. (رساله اجوبه، سوال 1461)
 
 آیت الله سیستانی(دام ظلّه):
باید از کارهایی که عزاداری را خدشه دار می کند اجتناب شود .

 آیة الله جوادی آملی(دام ظلّه):
 چیزی که مایه وهن اسلام و پایه هتک حرمت عزاداری است جایز نیست، انتظار می رود از قمه زنی و مانند آن پرهیز شود.
 
آیت الله بهجت(ره):
 ازهرعملی که باعث وهن به تشیع می شود باید پرهیز نمود.

سوال: آیا علامه امینی، قمه زنی و جاری شدن خون را واجب دانسته اند؟!

پاسخ: خیر. این شایعه، کذب و دروغ بستن به این عالم بزرگ است. موضع علامه تنها دفاع از کلیت سنت عزاداری امام حسین (ع) برای حفظ و تداوم آن است و مطلبی در تأیید قمه زنی موجود نیست.

سوال: پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره شایعاتی به نقل از ایشان درباره قمه زنی: برای حفظ شعایر حسینی، باید از ورود بدعت‌ها و کارهای خلاف به نام عزاداری، جلوگیری کرد.

 آنچه درباره حفظ شعایر حسینی گفته‌ام راجع به قمه‌زنی نبوده است.

راجع به قمه‌زنی من اصلاً حرفی نزدم، مطالب من ناظر به قمه زدن نیست، در برخی مجامع فقهی، کلام من مطرح و تحریف شده است؛ هیچ کس هم دفاع نکرده است، من این را نگفتم و تحریف شده است. موضوع، حکم وجوب حفظ شعایر حسینی(ع) است. این کارهای خلاف، بدعت است.

 چه کسانی، قمه می زنند؟!
پاسخ: تنها شیعه نماهایی که وابسته به بیت شیخ انگلیسی (صادق شیرازی) (#شیعه_اسرائیلی ) هستند، از سینه چاکان قمه زنی هستند. (قابل ذکر است، این فرد نه مرجع تقلید است و نه یک عالم.

هیچ مرجع تقلیدی، جز برادرش مرجعیت وی را تائید نکرده است، که البته مرجعیت خود او را هم مراجع عظام وقت چون آیت الله خوئی انکار کرده اند).

 این فرقه، به اسم شیعه، کاری درست برخلاف سنت اهلبیت و علمای شیعه انجام میدهند تا تشیع را در بین جهانیان، تخریب و بی اعتبار سازند. محور دیگر اقدامات این فرقه، اختلاف افکنی بین #شیعه و #سنی است که بارها رهبر انقلاب و دیگر علمای شیعه و سنی، در برابر آن روشنگری کرده اند. هشیار باشیم و دیگرانی که ممکن است در دام این شیعه نمایان گرفتار شوند را روشن نماییم.

 

روایت امسلمه از پیامبر(ص) درباره شهادت امام حسین(ع)

 

روایاتی درباره گریه پیامبراکرم ص برای امام حسین ع و شهادت ایشان نقل شده:

1. قال رسول الله ص: یَا فَاطِمَةُ کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّة. (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏44، ص: 293)

اى فاطمه! هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین گریه کند؛ صاحب آن چشم خندان است و مژده نعمت‌‏هاى بهشت به وى داده خواهد شد.

2. ... فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ حَوْلٍ وُلِدَ الْحُسَیْنُ (ع) وَ جَاءَ النَّبِیُّ (ص)فَقَالَ یَا أَسْمَاءُ هَلُمِّی ابْنِی فَدَفَعْتُهُ إِلَیْهِ فِی خِرْقَةٍ بَیْضَاءَ فَأَذَّنَ فِی أُذُنِهِ الْیُمْنَى وَ أَقَامَ فِی الْیُسْرَى وَ وَضَعَهُ فِی حَجْرِهِ فَبَکَى فَقَالَتْ أَسْمَاءُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مِمَّ بُکَاؤُکَ قَالَ عَلَى ابْنِی هَذَا قُلْتُ إِنَّهُ وُلِدَ السَّاعَةَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ مِنْ بَعْدِی لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی ثُمَّ قَالَ یَا أَسْمَاءُ لَا تُخْبِرِی فَاطِمَةَ بِهَذَا فَإِنَّهَا قَرِیبَةُ عَهْدٍ بِوِلَادَتِه‏ ... (عیون أخبار الرضا ع، ج‏2 ، ص26)

اسماء گوید: حسین (ع) متولّد شد، رسول خدا (ص) به سراغ او آمد و فرمود: اى اسماء فرزندم را بیاور، اسماء، حسین را در حالى که در پارچه‏ سفیدى پیچیده شده بود به دست آن حضرت داد، و ایشان(ص) در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند، آنگاه او را در آغوش گرفت و گریست

اسماء گفت: پدر و مادرم فداى تو باد، گریه براى چیست و از چه رو می‌گریى؟

حضرت فرمود: بر حال این فرزندم مى‏‌گریم. عرض کردم یا رسول اللَّه! او هم اکنون به دنیا آمده است!

حضرت فرمود: ستمکاران او را پس از من شهید مى‌‏کنند، خدا شفاعت مرا نصیب آنان نگرداند

آنگاه فرمود: اى اسماء این خبر را (که او را مى‌‏کشند) به فاطمه نرسانید، زیرا او تازه فارغ گشته است‏.

3. مرحوم شیخ مفید رحمت الله علیه در کتاب الإرشاد می‌نویسد:

عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا ذَاتَ لَیْلَةٍ فَغَابَ عَنَّا طَوِیلًا ثُمَّ جَاءَنَا وَ هُوَ أَشْعَثُ أَغْبَرُ وَیَدُهُ مَضْمُومَةٌ فَقُلْتُ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِی أَرَاکَ أَشْعَثَ مُغْبَرّاً فَقَالَ أُسْرِیَ بِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ إِلَى مَوْضِعٍ مِنَ الْعِرَاقِ یُقَالُ لَهُ کَرْبَلَاءُ فَرَأَیْتُ فِیهِ مَصْرَعَ الْحُسَیْنِ وَ جَمَاعَةٍ مِنْ وُلْدِی وَ أَهْلِ بَیْتِی فَلَمْ أَزَلْ أَلْتَقِطُ دِمَاءَهُمْ فِیهَا هِیَ فِی یَدِی وَ بَسَطَهَا فَقَالَ خُذِیهِ وَ احْتَفِظِی بِهِ فَأَخَذْتُهُ فَإِذَا هِیَ شِبْهُ تُرَابٍ أَحْمَرَ فَوَضَعْتُهُ فِی قَارُورَةٍ وَ شَدَدْتُ رَأْسَهَا وَ احْتَفَظْتُ بِهَا فَلَمَّا خَرَجَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) مُتَوَجِّهاً نَحْوَ أَهْلِ الْعِرَاقِ کُنْتُ أُخْرِجُ تِلْکَ الْقَارُورَةَ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ فَأَشَمُّهَا وَ أَنْظُرُ إِلَیْهَا ثُمَّ أَبْکِی لِمُصَابِهَا فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْعَاشِرِ مِنَ الْمُحَرَّمِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ أَخْرَجْتُهَا فِی أَوَّلِ النَّهَارِ وَ هِیَ بِحَالِهَا ثُمَّ عُدْتُ إِلَیْهَا آخِرَ النَّهَارِ فَإِذَا هِیَ دَمٌ عَبِیطٌ فَضَجِجْتُ فِی بَیْتِی وَ کَظَمْتُ غَیْظِی مَخَافَةَ أَنْ یَسْمَعَ أَعْدَاؤُهُمْ بِالْمَدِینَةِ فَیُسْرِعُوا بِالشَّمَاتَةِ فَلَمْ أَزَلْ حَافِظَةً لِلْوَقْتِ وَ الْیَوْمِ حَتَّى جَاءَ النَّاعِی یَنْعَاهُ فَحُقِّقَ مَا رَأَیْتُ‏. (الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ، ج‏2 ، ص130 ، فصل فی فضائل الإمام الحسین و مناقبه . و إعلام الورى بأعلام الهدى ، ص 219 ، الفصل الثالث فی ذکر بعض خصائصه و مناقبه و فضائله)

از ام سلمه روایت شده که وى گوید‌: در یکى از شب‏‌ها حضرت رسول از ما دور شدند و این غیبت مقدارى به طول انجامید پس از مدتى‏ آمدند در حالى که غبار آلود و گرفته به نظر می‌رسیدند، و دست خود را هم بهم گذاشته بودند

عرض کردم: یا رسول اللَّه ترا غبار آلود مى‌‏بینم

فرمودند: مرا در این شب به عراق بردند و در محلى به نام کربلا فرود آوردند، و من در آن جا محل شهادت حسین را دیدم که با گروهى از فرزندان و اهل بیتم در آن جا شهید خواهند شد، و من همواره خون آن‌ها را جمع می‌کردم و اینک مقدارى از آن خون‌ها در دست من موجود است

در این هنگام پیغمبر خون‌‏ها را به من دادند و فرمودند: این خون را نگهدارید من خون را از آن جناب گرفتم؛ در حالى که مانند خاک سرخى بودند، خون را در میان شیشه‌‏اى نگهداشتم

هنگامى که حسین علیه‌السّلام به طرف عراق حرکت کردند من هر روز آن شیشه را نگاه می‌کردم و او را مى ‏بوئیدم، و به مصیبت او می‌گریستم

روز دهم محرم که فرا رسید اول روز به شیشه نگاه کردم او را به حال اول دیدم و در آخر روز بار دیگر در وى نگاه کردم مشاهده کردم تبدیل به خون غلیظى شده ناگهان فریادى کشیدم، و لیکن از ترس دشمنان او مطلب را مخفى داشتم

من همواره در انتظار بودم که ناگهان خبر قتل حسین بن علی علیهما‌السّلام را در مدینه اعلام کردند.

4. وَ رَوَى السَّمَّاکُ عَنِ ابْنِ الْمُخَارِقِ عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) ذَاتَ یَوْمٍ جَالِسٌ وَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) فِی حَجْرِهِ إِذْ هَمَلَتْ عَیْنَاهُ بِالدُّمُوعِ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَاکَ تَبْکِی جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام)فَعَزَّانِی بِابْنِیَ الْحُسَیْنِ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّ طَائِفَةً مِنْ أُمَّتِی سَتَقْتُلُهُ لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی‏. (الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ، ج‏2 ، ص130 ، فصل فی فضائل الإمام الحسین و مناقبه . و إعلام الورى بأعلام الهدى ، ص 219)

ام سلمه گوید: یکى از روزها حضرت رسول نشسته بودند و حسین ع نیز در دامن او بودند در این هنگام ناگهان چشمانش پر اشگ شد

عرض کردم: یا رسول اللَّه تو را گریان مشاهده می‌کنم

فرمود: جبرئیل نزد من آمد و مرا نسبت به حسین تسلیت گفت و به من اطلاع داد که گروهى از امت من او را خواهند کشت

خداوند آنان را از شفاعت من محروم می‌گرداند (الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص129، فصل فی فضائل الإمام الحسین و مناقبه)

 

مطالبات امام حسین(ع)

با معرفتی که نسبت به حسب و نسبت آن حضرت در دنیا و آخرت و نیز در مقامات مادی و معنوی از طریق آیات و روایات به ویژه ادعیه و زیارت نامه های ماثور به دست آمده است، می توان گفت که مطالبات ایشان که در شکل نهضت عاشورایی خودنمایی کرده است، چیزی جز مطالبات همه پیامبران، اوصیاء و اولیای الهی نبوده است.
امام حسین(ع) چنانکه در زیارت نامه های معرفتی و شناختی، معرفی شده همه تلاش خود را صرف این معنا کرد که اهداف پیامبران و سبک زندگی ایشان را احیا کند و همان راهی را برود که پیامبر(ص) به پیروی از پیامبران اولوالعزم در طول تاریخ پیموده و به عنوان مکتب اسلام در آیات قرآنی معرفی شده است. (آل عمران19 و 58)

آن حضرت(ع) به عنوان احیاگر مهم اسلام و اصلاح امت محمد(ص) گام نهاد، چنانکه خود به صراحت در این باره می فرماید: انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی؛ همانا من برای اصلاحگری در امت جدم قیام کردم. (مقتل مقرم، ص 931)

در اینجا به برخی از مهم ترین مطالبات ایشان که در زیارت نامه های ماثور از امامان معصوم(ع) آمده اشاره می شود.
1- اقامه نماز: در روایات و زیارت نامه بارها و بارها بر اقامه نماز به عنوان مهم ترین ویژگی آن حضرت(ع) تاکید شده است؛ چرا که نماز، ستون دین و جداکننده مومن از کافر است. نماد اسلام و عبودیت، برپایی نماز در هر حال و در همه جاست. همه پیامبران، مهم ترین دعوت خویش را عبادت خداوندگار دانسته و به نماز تاکید داشته اند. (بقره3 و 34و 38و 110؛ نساء77 و 301؛ انعام27؛ یونس، 78 و ایات دیگر)

2- ایتاء زکات: پرداخت و ادای زکات نیز به عنوان دومین عمل صالح امام حسین(ع) در زیارت نامه های معرفتی بیان شده است؛ چرا که اصولا غیر از ایمان که اساس دین اسلام است؛ نماز و زکات مهم ترین بنیادهای اسلام است که در آیات و روایات بسیار بر آن تاکید شده است (کافی، ج2، ص 81) و خداوند در همین آیات آغازین سوره بقره به آنها توجه می دهد.

3- امر به معروف و نهی از منکر: برخی ها از جمله معتزله به سبب اهمیت این فریضه آن را جزو اصول دین دانسته اند. این بدان معناست که فریضه ای مهم تر از امر به معروف و نهی از منکر به ویژه در عمل اجتماعی وجود ندارد. در آیات قرآنی نیز بسیاربر این اصل تاکید شده است؛ چرا که استواری دین و جامعه به اجرای این اصل و فریضه بستگی دارد

جامعه به اجرای معروف و ترک منکر قوام می یابد و دعوت دیگران به کارهای پسندیده عقلانی و عقلایی و وحیانی و نیز ترک کارهای زشت و ناپسند در حقیقت رهایی ا ز خسران بزرگی است که هر انسان در دنیا بدان مبتلاست. (سوره عصر) در بیان ارزش این فریضه و جایگاه آن بسیار گفته و نوشته شده است که دیگر لزومی به یادآوری آن در این مجال کوتاه نیست.

4- بندگی خالصانه: از دیگر ویژگی هایی که در زیارت نامه ها برای امام حسین(ع) تاکید شده، عنوان عبادت مخلصانه تا هنگام شهادت است: عبدت الله مخلصا حتی اتاک الیقین. شکی نیست که عبودیت تنها سرمایه واقعی انسان متاله و ربانی است؛ چنانکه تنها مسئولیت و وظیفه انسان در زندگی دنیوی نیز عبودیت است و خداوند به همین هدف انسان ها را آفریده است. (ذاریات65)

این عبادت می بایست خالصانه باشد وگرنه هیج ارزشی ندارد حتی اگر چیزی دیگر مانند بهشت در آن شریک قرار داده شود. یکی از خصوصیات امام حسین(ع) چنانکه در آیه 9 سوره انسان به آن اشاره شده، همین اخلاص در عبادت و عمل صالح است: انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا؛ جز برای وجه الهی اطعام نکردیم و از شما جبران و تشکری نمی خواهیم.

5- ثارالله: این امر هرچند که به ظاهر بیانگر مقامی از مقامات آن حضرت(ع) است، امام گویای مطالبه ای است که ایشان داشته است. حضرت به حکم وظیفه الهی، خود را موظف می دانست که در راه خدا قیام کند و خون خویش را در راه اهداف الهی بریزد و به قرب قربانی از راه تقوا برسد که با جانفشانی به دست می آید. (مائده72؛ حج73)

بنابراین، مطالبه ایشان همان اجرای حدود الهی و عدالتی است که در راه آن قیام می کند و قربانی می شود. پس ما نیز می بایست اینگونه عمل کنیم و ثارالله باشیم و برای عدالت و اجرای حدود الهی قیام و انقلاب نماییم.

6- اقامه حدود الهی با مجاهدت: از مهمترین عناوین اسلامی، جهاد در راه خداست. همین عنوان بارها برای امام حسین(ع) در زیارت نامه ها تکرار شده است. آن حضرت(ع) تا زمان شهادت برای اهداف الهی تلاش و مجاهدت کرد و در نهایت جان در این راه نهاد. یکی از مهمترین و اساسی ترین مطالبه آن حضرت(ع) اقامه حدود الهی در جامعه بوده است

7- دعوت: از عناوین دیگری که به عنوان مطالبه آن حضرت(ع) در زیارت نامه ها مطرح شده، الداعی الی الله، دعوت کننده به راه اسلام و سبیل الله است که این عمل را با حکمت و موعظه حسنه انجام می داده است: دعوت الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه. البته این عمل ایشان به حکم وراثت و وصایت و خلافت الهی است که ایشان داشته اند. و بر همه ماست که این گونه باشیم و دیگران را به راه خدا و اسلام دعوت کنیم.

                                     تکالیف و وظایف حسینی ها

امام حسین(ع) به حکم امامت و ولایتی ها که از سوی خداوند دارد، واجب الاطاعه است و بر ما حتم و واجب است که از ایشان به عنوان اسوه و سرمشق زندگی بهره گیریم و او و سایر ائمه را در سبک زندگی خود الگو قرار دهیم.

تکالیفی که بر عهده ماست افزون بر شناخت و معرفت و ایمان به شکل محبت ومودت، اطاعت از ایشان است. بنابراین لازم است تا بدانیم چه مسئولیت خطیر و بزرگی به عهده ما گذاشته شده است و به درستی از انجام آن برآییم

برخی از این مسئولیت ها به قرار زیر است:
1- اطاعت و مودت: باید کاری کنیم که رضایت و خشنودی آنان تامین گردد؛ زیرا از این طریق است که می توانیم امیدوار باشیم مودت و محبت را به درستی داریم؛ چرا که بی اطاعت نمی توان مدعی دوستی و محبت شد.

از این رو خداوند پیروی و اطاعت را لازم و ملطزوم محبت دانسته است. (آل عمران13و 23) در مفاتیح الجنان از جمله وظایفی که برای زایر مطرح شده، اموری است که در قالب جملات دعایی و نیایش بیان شده است

حقیقت این است که انسان باید اینگونه باشد که از خدا می خواهد. باید متوجه وجه الله باشد که همان اهل بیت عصمت و طهارت هستند. همه چیز را از ایشان و در اطاعت و پیروی ایشان بداند و امر دین و دنیای خود را با ایشان هماهنگ کند و دعوت آنان را اجابت گوید و اینگونه خود را از همه فتنه ها و بلایا و امراض مادی و معنوی و جسمی و روحی در امان نگه دارد و در عافیتی در دین زندگی کند و بمیرد.

2- تولی و تبری: تولی نسبت به ایشان و دوستداران آن حضرت(ع) و همچنین تبری از دشمنان و دوستان دشمنان آن حضرت(ع) وظیفه ای است که ما به عنوان شیعه باید انجام دهیم. براساس آیات و روایات هرکسی با چیزی که دوست دارد محشور خواهد شد. شباهت های انسان، در فکر و عمل بروز می کند. بسیاری از اعمالی که دیگران انجام داده اند به نام ما ثبت شده و پاداش بر آن مترتب می شود؛ چرا که در دل، آن را دوست می داریم

از این رو همه قوم صالح به سبب پی کردن ناقه عذاب می شوند درحالی که پی کننده تنها یک نفر بود. (سوره شمس) در زیارت نامه ها بارها بر این نکته تاکید شده که تولی نسبت به دوستان امام حسین(ع) را ابراز کرده و از دشمنان ایشان و فکر و عمل آنان تبری جویم؛ چرا که اینگونه می توانیم به ایشان نزدیک شده و پاداش عمل ایشان را داشته باشیم و با آن حضرت(ع) در بهشت محشور شویم.

3- تعظیم شعار حسینی: تعظیم شعار حسینی و بزرگداشت آن روز برای یادآوری و عبرت گیری، از دیگر وظایف حسینی هاست. می بایست حق ایشان را با تعظیم ادا کنیم و با یادآوری و درس و پندگیری، راه ایشان را ادامه دهیم و حضرت را اسوه و سرمشق زندگی خود قرار دهیم. کاری نکنیم که از ایشان دور شده و از همراهی باز مانیم.

4- شاگردی در مکتب: یک شیعه باید خود را شاگرد مکتب امام حسین(ع) دانسته و برای یادآوری و درس به نزد ایشان برود و شاگردی کند. این باور که ایشان شهید است و حاضر و ناظر ماست و مقام ما را می داند و کلام ما را می شنود و به آن پاسخ می دهد باوری است که می تواند شاگردی ما را تثبیت کند و بتوانیم از ایشان درس بگیریم و نیازهای علمی و مادی و معنوی خود را برآورده سازیم

پس می بایست به گونه ای باشیم که «قلبی لقلبکم سلم و امری لامرکم متبع» باشد. اینها تنها گوشه ای از مقامات و مطالبات امام حسین(ع) و وظایف ما به عنوان شیعه است

بیان همه آنچه در آیات و روایات ماثور آمده زمان و حوصله بیشتری می طلبد. البته همین چیزهایی که بیان شده خود حامل مهمترین عناوینی است که باید به آن توجه داشت و براساس آن به زیارت مقبولی رفت که بر اصول اطاعت و اتباع و مودت و محبت استوار است.

باشد تا حسین شناس و حسینی شویم و وظایف خود را نسبت به آن حضرت(ع) به درستی انجام دهیم

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">