تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

کتاب های منتشر شده

zarepoorketab.blog.ir 
 

                بسم الله الرحمن الرحیم

70 .  امام و زندگی قرآن محض

وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ (دخان۲۰) وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِی فَاعْتَزِلُونِ (21)

 همانا برم بر یگانه اله                           از آزار و از سنگسارم پناه

اگر خود نگردید مؤمن به من                مرا واگذارید بر خویشتن

و از اینکه مرا متهم (یا سنگسار) کنید، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم. و اگر به من ایمان نمى‌آورید پس (لااقل) از من کناره بگیرید. ای بندگان خدا من بپروردگار خود و پرودگار شما پناه میبرم از این که آزاری به من برسانید

 فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجرِمون (22)

پس آنگاه برداشت دست دعا              که این قوم، مجرم بود اى خدا

عُذْتُ : پناه برده‌ام. تَرْجُمُونِ : این که مرا سنگسار کنید. تکیه روی مسأله رجم، یعنی سنگسار کردن بدین خاطر است که اغلب پیغمبران و مردان خدا را بدین نحو تهدید به قتل نموده‌اند

1- تهمت و شکنجه نباید مانع کار شود. إِنِّی عُذْتُ‌ ... أَنْ تَرْجُمُونِ‌ (مراد از رجم، یا تهمت زدن است و یا پرتاب سنگ)

2- در شیوه‌ى تبلیغ مقابله به مثل مفید است. (در برابر فرعون که مى‌گوید: من ربّ شما هستم موسى مکرر فرمود:) «بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ»

3- تا انسان به خدا تکیه نکند و او را پناه خود نداند، نمى‌تواند در برابر ستمگران مقاومت کند.

سبک زندگی که ماندگار ماند

عناصر و شاخص هایی که سبک زندگی حسینی و عاشورایی به جامعه انسانی معرفی می کند دارای مؤلفه هایی است که رعایت و به کار بستن آنها در زندگی ضامن سعادت و خوشبختی تمام جوامع است.

جناب شیخ مفید در ارشاد خود، پلان هایی از روحیه عزتمندانه امام حسین (علیه السلام) را در واقعه عاشورا این چنین به تصویر کشیده است:

وَ اللَّهِ لَا أُعْطِیکُمْ بِیَدِی إِعْطَاءَ الذَّلِیلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِید؛  نه بخدا، نه دست خوارى بشما خواهم داد، و نه مانند بندگان فرار خواهم نمود.

و من شما را به کتاب خداو سنّت پیامبرش فرا مى خوانم،

چرا که (این گروه) سنّت پیامبر (صلى الله علیه و آله) را از بین برده و بدعت (در دین) را احیا کردند،

اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت مى کنم.

 

71 .  حسین علیه السلام ذبح عظیم

وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ [صافات107] و او را در ازای قربانی بزرگی باز رهانیدیم

فدا ساخت ذبحى بزرگ و عظیم            بر آن مرد نیکو، خداى کریم

ذبح عظیم امام حسین علیه السلام است (عیون اخبار الرضا ع ج 1 ص209)

حضرت زینب سلام الله علیها در خطبه هایش در اسارت می فرماید  اِلهی تَقَبّل مِنّا هذَا القُربان  خدایا این قربانی را از ما بپذیر و در مقابل یاوه گویی ها و اظهار پیروزی یزیدیان که گفتند خدا با شما چه کرد و .... می فرمایند ما رَایتُ اِلّا جَمیلا یک جرقه‌ى خالص، به یک جریان بزرگ تاریخى تبدیل مى‌شود.

کلمات فداء و فدیه : پیش مرگ شدن و بلا گردان شدن و باز خرید است. خداوند وعده داد که نام نیک ابراهیم در تاریخ بماند وَ تَرَکْنا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ. صافات108

بر آیندگان نیز یادش نگاشت               از او نام جاوید باقى گذاشت

بِذِبْحٍ عَظِیمٍ همه ساله صدها هزار گوسفند و گاو و شتر در قربانگاه اسماعیل به یاد او ذبح و قربانى مى‌شود و معامله با خدا سود ابدى دارد. تمام مناسک حج، از طواف کعبه تا نمازى که پشت مقام ابراهیم خوانده مى‌شود و پیدا شدن انبیایى از نسل او همه و همه نمونه‌هایى از یاد خیر او در تاریخ است.

1- در فرهنگ دینى، ذبح حیوان براى دفع خطر مؤثّر است وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ

2- قربانى کردن، از سنّت‌هاى ابراهیمى است. بِذِبْحٍ عَظِیمٍ

3- یک جرقه‌ى خالص، به یک جریان بزرگ تاریخى تبدیل مى‌شود.

72 .  فرزند پیامبر بودن

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ‌ پس ازاین هرآن کس که ورزد جدال    آل عمران61  که در باب عیسى بود آن مقال

کنون چون به وحى یگانه خدا             شدى آگه از حالش اى مصطفى

بگو پس بیایید تا این زمان                   همه گرد آئیم در یک مکان

به همراه انفاس و اطفال و زن             تباهل نماییم اى انجمن

نماییم نفرین بر یکدگر                     به درگاه پروردگار بشر     

که ناراست گو را به خشم خدا         نماییم با این عمل مبتلا 

امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) بعنوان ابناءنا . أنفُس علی(علیه السلام) . نساء حضرت فاطمه سلام الله علیها  (5تن) و با این کار، امر الهی به انجام رسیده است.  در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران شدند. مسیحیانِ نجران نیز نمایندگانى را براى گفتگو با پیامبر به مدینه گسیل داشتند. با وجود گفتگوهایى که میان آنان شد، باز هم آنان بهانه‌جویى کرده و در حقّانیّت اسلام تردید ‌کردند. آیه نازل شد: بیایید با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین کنیم. هنگامى که نمایندگان مسیحیان، پیشنهاد مباهله شنیدند، به‌ یکدیگر نگاه کرده و متحیّر مانده و مهلت خواستند تا در این باره فکر و اندیشه و مشورت کنند. بالاخره پذیرفتند و زمانی که متوجه شدند پیامبر با نزدیکان و عزیزان و جگرگوشه های خودش آمده پشیمان شدند و با دادن جزیه در پناه اسلام در کنار مسلمانان ماندند.

73 .  مقام اولی الامر

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ  نساء 59

پس اى مؤمنان با رضا و قبول                  اطاعت کنید از خدا و رسول

همین گونه با رغبت و با رضا                   اطاعت نمایید اولى الامر را

روایات تفسیری بسیاری که مصادیق اولوا الامر (علیهم السلام) که اطاعت ایشان همانند اطاعت خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) واجب شده، پرداخته است. آیه‌ى قبل، وظایف حاکمان که باید دادگر و امانتدار باشند، و سفارش شده که امانات به اهلش سپرده شود، این آیه سپردن به اهلش، در سایه اطاعت از خدا و رسول و اولى‌الامر است. این آیه به وظیفه‌ى مردم در برابر خدا و پیامبر اشاره مى‌کند. با وجود سه مرجع خدا، پیامبر و اولى الامر هرگز مردم در بن‌بست قرار نمى‌گیرند. اطاعت از پیامبر و اولى الامر نیز، شعاعى از اطاعت خدا و در طول آن است، نه در عرض آن و به فرمان خداوند اطاعت از این دو لازم است.

متاسفانه آیه در دوران خلفا و امویان دستخوش تعبیر غلط قرار گرفت و اطاعت از خلفا و حاکمان ظالم و بی لیاقتی چون معاویه و یزید و .... لازم شمرده و امام حسین علیه السلام را که طبق آیه ولی امر مسلمین است به عنوان خارجی نام بردند. امام صادق علیه‌السلام: آیه درباره على و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل شده، وقتى آیات نماز بر پیامبر نازل شد تعداد رکعات نمازهاى پنج‌گانه تعیین نشده بود، لذا رسول خدا خود، تعداد رکعات را بیان فرمود و نیز موقعى که آیه زکات نازل گردید تعیین مقدار زکات در اشیاء هم گفته نشده بود. پیامبر مثلاً خود درباره زکات درهم از قرار هر چهل درهم یک درهم بیان فرمود و ....

74 .  عصمت و طهارت

إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا (33 احزاب) خدا چنین می‌خواهد که هر رجس و آلایشی را از شما خانواده (نبوت) ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند. ذیل آیه موافق اخبار شیعه و اهل سنت راجع به شخص پیغمبر و علی و فاطمه و حسنین علیهم السّلام است و اگر راجع به زنان پیغمبر بود بایستی ضمیر مؤنث عَنکُنَّ ذکر شود و به سیاق جمل صدر آیه باشد. بصراحت از عصمت امام حسین (علیه السلام) به همراه دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) از اهل بیت بیان شده است. گناه، پلیدى روح است و خاندان نبوّت باید از این پلیدى دور باشند. لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ

ام‌سلمه گوید: پیامبر در خانه من بود. على و فاطمه و حسن و حسین را نزد خود خواند و آن‌ها را به عباء خیبریه مجلل داشت و سپس فرمود: اللّهمّ انّ هولاء اهل بیتى فاذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا و خداوند آیه تطهیر را نازل فرمود سپس گوید: من گفتم یا رسول اللّه آیا من داخل در اهل البیت شما خواهم بود یا نه. فرمود: نه، ولى تو در خیر و خوبى هستى.

کلمه‌ى‌ إِنَّما نشانه‌ى این است که آیه‌ى شریفه درباره‌ى یک موهبت استثنایى در مورد اهل‌بیت علیهم السلام سخن مى‌گوید. یُرِیدُ، اراده‌ى تکوینى است، زیرا اراده‌ى تشریعى خداوند، پاکى همه‌ى مردم است نه تنها اهل بیت پیامبر اکرم علیهم السلام. رجس هر گونه ناپاکى ظاهرى و باطنى است. أَهْلَ الْبَیْتِ همه‌ى خاندان پیامبر نیست، بلکه برخى افراد آن است که نام آنان در روایات شیعه و سنّى آمده است. علىّ و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام.

75 .  اهل بهشت

سوره هل اتی (انسان) در بیان حسب و مقامات اخروی معصومین نزول یافته و خدا به صراحت از بهشتی بودن و مقامات اخروی آن حضرت سخن گفته است وَ جَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیرًا   انسان ۱۲

. به پاداشِ آن صبر، یزدان نوشت             بر ایشان حریر و صفاى بهشت         . خداوند، مخلصان را به مراد خود مى‌رساند. و کیفر و پاداش باید متناسب با عمل باشد. (حفظ و نجات محرومان، سبب حفظ و نجات انسان در قیامت است.) ترس امروز، امنیّت فردا و مسرور کردن امروز، مسرور شدن فردا را به دنبال دارد و پاداش‌هاى الهى به خاطر صبر است. جَزاءُهُمْ بِما صَبَرُوا                           . امام باقر علیه السلام: پاداش ابرار به خاطر صبرى چنانکه حضرت على علیه السلام فرمود: صبرت و فى العین قذى و فى الحلق شجى صبر کردم در حالى که در چشم، خار و در گلو تیغ داشتم. و درباره امام حسین علیه السلام مى‌خوانیم: لقد عجبت من صبرک ملائکة السماوات همانا از صبر تو فرشتگان آسمان به تعجّب افتادند. اطعام ابرار براى دو هدف صورت گرفت: لِوَجْهِ اللَّهِ و نَخافُ مِنْ رَبِّنا و به آن دو هدف هم رسیدند. فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً 

خداوند از شر آن روز سخت    نگه داشت آن مردم نیکبخت                       . خدا روى خندان و دلهاى شاد       بر ایشان عطا کرد روز معاد                         . صابران نه تنها در قیامت پاداش مى‌بینند، بلکه در دنیا، سلام و صلوات الهى را دریافت مى‌کنند. بهشتیان در آسایش و آرامش به سر مى‌برند مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَى الْأَرائِکِ هواى بهشت بسیار مطبوع و در بهشت، نعمت‌ها تسلیم ابرار هستند.

76 .  مقام راسخون در علم

هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ‌  (آل عمران7)

بلى او خدائیست کو بر صواب         به سویت فرستاده است این کتاب

که محکم بود برخى آیات آن که        اصل کتابست اندر بیان 

گروهى از آیات را در سخن             تفاوت بود بهر معنا شدن

کسانى که دارند اندر ضمیر              تمایل به باطل طریق و مسیر 

از این آیه ها خود اطاعت کنند             به تأویل آنان عنایت کنند

که تأویل سازند بر میل خویش       که هم شبهه هم فتنه آرند پیش 

اگرچه که تأویل آن را، سزا                 ندانند جز عالمان و خدا 

بگویند بر این مبارک کتاب              بگشتیم مؤمن به راهى صواب

که آیات آن جمله از کبریاست          فرستاده از سوى ایزد به ماست 

چنین نکته را کس نکردست ذکر      جز آنها که دارند عقلى و فکر 

امام باقرعلیه السّلام: رسول خدا افضل راسخان در علم بود پس از او اوصیای گرامیش. امامان معصوم علیهم‌السّلام از مصادیق بارز راسخان در علم و عالمان به تاویل می باشند. تأویل قرآن اهداف و معارف و اسرار پشت پرده‌اى باشد که بعد روشن مى‌شود. نظیر تعبیر خوابى که حضرت یوسف دید و بعد روشن شد و یا اسرارى که در شکستن کشتى توسط خضر و موسى بود که بعد روشن شد.

77. صادق

دیگر مقام معنوی امام همانند دیگر اهل عصمت در قرآن اشاره شده در روایات ماثور از امام حسین علیه السلام بعنوان شهید صدیق یاد میشود یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ  توبه 119

الا مؤمنان به پروردگار                          که دارید ایمان به روزِ شمار

بترسید از کردگار مهین                          بگردید با صادقان همنشین

 آیه صادقِین به مؤمنان دستور می‌دهد همراه صادقین باشند و از آنان پیروی کنند. بنابر باور شیعه مقصود از صادقین، ائمه اهل بیت‌ هستند. این آیه از دلیل‌های قرآنی بر امامت امامان معصوم است          ..

صادقین : آیه۱۷۷ اهل ایمان، انفاق، نماز، وفاى به عهد و صبر در برابر مشکلات را صادق مى‌شمارد لیس البرّ .... و آتی المال علی حبه...اولئک الذین صدقوا ... آیه ۲۳  احزاب از آنان یاد شده من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله و رسوله یا مهاجران‌اند که در آیه هشتم سوره حشر للفقراء المهاجرین الذین اخرجوا من دیارهم ... اولئک هم الصادقون

در میان احادیث شیعه و سنی نیز آمده صادقین، علی (علیه السلام) یا وی و اصحاب او یا علی و اهل بیتش یا محمد (صلی الله علیه و آله) و اهل بیتش هستند.  در عین حال بسیاری از روایات شیعه، صادقین را به اهل بیت (علیهم السلام) تفسیر کرده‌اند.

دوستى، همنشینى و همراهى با راستگویان، یکى از عوامل تربیت و جلوگیرىِ انسان از انحراف است.

78 .  شهید

جهاد در راه خدا و شهادت نقش جهاد و شهادت حضرت چنان در تاریخ اسلام و تغییر جهت امت محمدصلی الله علیه و آله مهم و اساسی بوده که ایشان را بعنوان سیدالشهداء و سرور شهیدان معرفی میکند.

 إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‌ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (توبه111)  اشعار قبلا آورده شده

دنیا، بازار است و مردم در آن معامله‌گر. فروشنده، مردم‌اند و خریدار خداوند. متاعِ معامله، مال و جان است و بهاى معامله بهشت. اگر به خدا بفروشند، سراسر سود و اگر به دیگرى بفروشند، یکسره خسارت است.

1. در پذیرش الهى، جهاد با جان بر جهاد مالى مقدّم است. أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ

2. بهشت، در سایه‌ى جهاد و شمشیر و تقدیم جان و مال به خداست. لَهُمُ الْجَنَّةَ

3. اگر هدف از جهاد، خدا باشد، کشته شدن یا کشتن، تفاوتى نمى‌کند. فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ

4. هدف مؤمن از جنگ، ابتدا نابود کردن باطل و اهل آن و سرانجام شهادت.

5. ارزش جهاد، مجاهدان و شهیدان، مخصوص اسلام نیست، در تورات و انجیل هم مطرح است.

و اگر امروزه در آن کتاب‌ها نیست، نشان تحریف آنهاست. فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ

79 .  حدیقه ملائکه

وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ‌ بقره 30

چو پروردگارت خداى مهین                به جمع ملائک بگفت این چنین

همانا نمایم من کردگار                      به روى زمین جانشین برقرار

بگفتند آیا به روى زمین                   کسانى بخواهى کنى جانشین

که بسیار ورزند کار فساد                    بریزند همواره خون در بلاد

اگرچه که ما خویشتن روز و شب        نماییم تسبیح و تقدیس رب

خدا گفت از رمز خلقت همى           ندانید چیزى که من دانمى

مسأله‌ى خلافت انسان در زمین مطرح و نگرانى فرشتگان از فسادهاى بشر و توضیح خدا و سجده آنان در برابر نخستین انسان را بدنبال دارد. امام حسین علیه السلام برترین خلیفه بر روی زمین است در مقابل فردی قمار باز و .... به همین علت فرشتگان اعلام یاری را در کربلا با امام داشتند. و امام نپذیرفتند. فرشتگان،  یا از طریق اخبار الهى و یا مشاهده‌ى انسان‌هاى قبل از حضرت آدم علیه السلام در عوالم دیگر یا در همین عالم و یا به خاطر پیش‌بینى صحیحى که از انسان خاکى و مادّى و تزاحم‌هاى طبیعى آنها داشتند، خونریزى و فساد انسان را پیش‌بینى مى‌کردند.  گرچه همه‌ى انسان‌ها، بالقوّه استعداد خلیفه خدا شدن را دارند، برخى از آنها با رفتار خود به اندازه‌اى سقوط مى‌کنند که از حیوان هم پست‌تر مى‌شوند.

80 .  امین الله

وَ أَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِیارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها وَ کانَ اللَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیراً 27  برآن ثروت و سرزمین و دیار         شما را خدا داد وارث قرار

نصیب شما گشت آن آشیان               که ننهاده بودید گامى در آن

توانا به هر چیز یکتا خداست           روانست حکمش به هر چیز خواست

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا  احزاب ۷۲

چو بر آسمانها و ارض و جبال        امانت بداد عرضه آن ذوالجلال

بکردند از حمل آن امتناع             نمودند اندیشه از این متاع

جز انسان که آن را پذیرفت زود       که در ظلمت و جهل وامانده بود

 امین الله امام حسین علیه السلام است که امانت بزرگ الهی از مسئولیت خلافت و رسالت الهی را بر عهده گرفته و به درستی از عهده آن برآمد. پذیرش این امانت، بزرگترین افتخار و امتیاز انسان است، و با رعایت آن خوشبخت و با ترک آن بدبخت خواهد بود.

همه موجودات عالم در برابر فرمان خدا خاضع و ساجدند و به صورت اجبار، نه اختیار به انجام وظیفه مشغولند و مسیر واحدی را برابر قوانین طبیعی و تکوینی می‌پیمایند، بجز انسان که با اراده و اختیار به انجام وظیفه می‌پردازد و اگر تکالیف شرعیّه را به جای آورد، سیر صعودی و سرانجام سعادت سرمدی دارد، و اگر غفلت نمود و طاعات و عبادات را رها کرد، سیر نزولی و سرانجام شقاوت ابدی دارد

81 .  رضی مرضی

امام حسین علیه السلام بی گمان از برجسته ترین مصادیق انسان هایی است که در این مقام قرار گرفته است. امام صادق علیه السلام  یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ منظور از این آیه، امام حسین (علیه السلام) است ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکَ راضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَ ادْخُلِى جَنَّتِى

82 .  امام

رسیدن به مقام امامت بسیار دشوارست و تنها کسانی به این مقام رسیده اند که از آزمونهای سخت الهی گذشتند و در مقام عصمت و طهارتی قرار گرفتند که ویژه مخلصان (خالص شدگان) است. مفهوم جامعی که پیشوایان هدایت و ضلالت را هر دو شامل میشود  یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ اسراء 71

به یاد آر روزى که آید فرا                      که هر امتى را بیاید ندا

پیشوایان الهی و صالح  قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً  بقره 124

به تو مى نمایم عطا آن مقام                 کز امروز بر خلق گردى امام

امام حسین که آیه تطهیر و .... درباره ایشان نازل شده به عنوان پیشوای الهی است و جواب هل من ناصر وی اطاعت از خداست که خیر و صلاح مردم در آن می باشد. امام در اصطلاح اسلامی (از دیدگاه قرآن) دو کاربرد دارد: کتابی مُنْزَل از جانب خدا بر رسول الهی برای هدایت مردم؛ آن انسان تعیین شده از جانب خدا برای هدایت مردم که دارای مقام عصمت باشد

83 .  خلیفه الله

امام خلیفه الرسول (صلی الله علیه و آله) خلیفه الله در آسمان و زمین بودند چنانکه خدا خواسته بود مسئولیت بزرگ خلافت را با عبودیت خود به عهده گرفت و در مقام مظهر ربوبیت الهی گام برمیداشتند وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً (بقره 30)  چون برخى از آنها با رفتار خود به اندازه‌اى سقوط مى‌کنند که از حیوان هم پست‌تر مى‌شوند. دقیقا کسانی که در مقابل امام حسین قرار گرفتند خوئی بدتر از حیوان را به خاطر موقعیتی که در دنیا آرزو می کردند دارا شدند مانند شمر عمرسعد و ابن مرجانه و .... قرارگاه خلیفه الله، لیاقت افراد الهی تا قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‌ مى‌باشد

84 .  عدالت خواهی

عدالت هدف اصلی پیامبران و فلسفه بعثت در طول تاریخ بشریت بوده است. امام حسین علیه السلام نیز در پی این اندیشه و هدف وارد شد و ملاحظه می کرد که سنت پیامبر فراموش شده و برای اسلام پوستینی وارونه خلفا دوخته اند و احساس خطر برای اسلام می کرد، لذا بنا بر وظیفه ی خود قیام نمود، ولی مظلوم واقع گردید، هر چند نتوانست به هدف ظاهری و تسلط بر ظالم دست یابد، ولی برای آیندگان و آزادیخواهان و عدالت خواهان مسلمان و غیر مسلمان الگوی جهانی شد. و باعث قیام هایی شد که خواب راحت را از بنی امیه و بنی عباس گرفت. به همین دلیل است که غیر مسلمان هم او را الگوی آزادیخواهی و آزادگی می شناسند. و به او تاسّ می نمایند در مدیریّت صحیح، راهنمایى از مدیر، و عمل از مردم است. عدالت واقعى در سایه قانون و رهبر الهى است. حدید آیه 25

بخش چهارم        آیات اخلاق در سیمای امام حسین علیه السلام

85 .  همنشینی با تهی‏دستان  :زیبایی های صفات امام حسینعلیه السلام دلربا و روح ‏نواز است و نگاه و رفتارش ظهور آیات حقّ، و مکارم اخلاقش تجلّی‏ بخش فلسفه بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله است که فرمود: بُعِثتُ لاِ ُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخْلاقِ.

عصمت و قداست او در آیه تطهیر لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ (احزاب33) با جلوه‏ای پرفروغ انعکاس یافته و بر عشق الهی و ایثار او کریمه وَ یُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡکِینٗا وَ یَتِیمٗا وَ أَسِیرًا انسان 8 شاهد و گواه است زیبایی و جمال روح و اعتدال جسمانی ‏اش با نام حسین علیه السلام شکوهی افزون یافته؛ زیرا که حسین یعنی زیبایی و براساس روایت، نامی است که خداوند آن را برایش برگزیده است.

که از اهل بیت نبوت، اله           33       بخواهد کند دور رجس و گناه

شما را ز هر عیب سازد برى                  کند پاک و تطهیر از هر بدى

به حب خدا مى نمایند سیر        8        یتیم و مساکین و شخص اسیر

او چنان است که خود فرمود  بحُسنِ خلیقةٍ و علوّ همّة لیالٍ فی الضلالة مُدْلَهِمَّة و یأبی اللّه الاّ ان یُتمَّه از یُرید الجاهدون لیُطْفئوه سَبَقْتُ العالمین الی المعالی؛ و لاح بحکمتی نورالهدی فی یُرید الجاهدون لیُطْفئوه یُرید الجاهدون لیُطْفئوه (بحارالانوار ج44)

با اخلاق نیک و همت بلند، از همه جهانیان به قلّه‏ های فضیلت پیشی گرفتم و با حکمت من، نور هدایت در شب‏های تاریک گمراهی درخشید .

منکران می‏خواهند این نور را خاموش کنند؛ ولی خداوند نخواسته که این نور خاموش شود .  بایستی جلوه ‏های آیات الهی را در چهره پرفروغش توجه داشته و نظاره ‏گر پرتوی از شکوهمندی زیبایی‏های اخلاقی‏ اش باشیم .

و اللهُ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ همه ساله استکبار با اقدام ضد انسانی دشمنان کینه توز اسلام عزیز که به سرکردگی سردمداران جنایت پیشه و پلید استکبار جهانی، با اهانت وقیحانه به نگین آفرینش رحمت للعالمین و مقدس ترین شخصیت عالم هستی حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبد الله (صلی الله علیه و آله)  قلوب بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان و قاطبه مستضعفین جهان را جریحه دار کرد.

و اکنون با ترور ناجوانمردانه سردار دلها سپهبد قاسم سلیمانی که نابود کننده ی داعش در سرزمینهای عتبات بودند شهید کردند و فرزندان شهدا را دوباره یتیم شدند. دشمن با وقاحت تمام اعتراف می کند و او را تروریست می نامند.

 بر جهانیان پوشیده نیست که این سردار پیرو امام حسین علیه السلام در صف اول مبارزه با تروریست می باشد.

و کشورهای ایران عراق سوریه افغانستان یمن و ..... مدیون او هستند.

86 .  اوج تقوی و مقابل هوای نفس

قرآن، تقوا را معیار ارزشمندی و کرامت انسان‏ها را در برخورداری هرچه بیشتر از آن می‏داند و با اندیشه اصالت قدرت و ثروت، مبارزه کرده و آن را در نظام ارزشی خویش مُلغی ساخته است

وَ اصْبِرْ نفسَکَ مَعَ الّذین یَدعُون ربَّهُم باِلْغَداوة وَ الْعشِیِّ یُریدون وَجْهَهُ و لاتَعْدُ عیناک عَنْهُمْ تُریدُ زینةَ الحیوةِ الدُّنْیا وَ لاتُطِعْ مَنْ اَغْفَلنا قَلْبَهُ عَن ذِکرنا وَاتَّبَعَ هَویهُ وَ کانَ اَمرُهُ فُرُطاً   کهف28

شکیبا همى باش و بس مهربان           به قومى که خوانند رب جهان

خدا را بخوانند هر صبح و شب          نمایند قرب خدا را طلب

یکى لحظه چشم از فقیران مپوش       تو بر دستگیرى آنان بکوش

مبادا که بر زینت دنیوى                    تمایل نمایى و مایل شوى

از آن قوم هرگز اطاعت مکن              که غافل بگشتند از بیخ و بُن

بکردیمشان غافل از یاد خویش            ره نفس خود را گرفتند پیش

بگشتند مشغول کار تباه                    فتادند در ظلمت و در گناه

مفسّران در شأن نزول آیه، نوشته ‏اند که: عدّه ‏ای از ثروتمندان مغرور به حضور پیامبر صلی الله رسیدند و در حالی که به اصحاب صفّه و تهی‏دستان پاک‏ سیرت همانند سلمان، ابوذر، عمّار و صهیب اشاره می‏کردند، گفتند: اگر تو در بالای مجلس بنشینی و این‏گونه افراد را که بدنی بدبو و جامه‏ هایی پشمینه برتن دارند، از خود دور کنی با تو همراه خواهیم شد و به سخنانت گوش خواهیم داد. تنها وجود این افراد است که مانعی عمده برای حضور ما در مجلس شما شده است.

در این زمان آیه فوق نازل شد و جایگاه متعالی صفّه ‏نشینان تهی‏دست را که قلبی مالامال از عشق و اخلاص داشتند، بیان داشت.

 پس از آن پیامبر صلی الله علیه و آله به جست‏وجوی آنان برخاست و در حالی‏که آنان را در آخر مسجد یافت، فرمود الحمدللّه الّذی لَم یَمُتْنی حَتّی اَمَرَنی اَنْ اَصْبِرَ نَفسی مَعَ رِجالٍ مِن اُمّتی مَعَکمُ المَحیا و مَعکُم المَمات حمد خدا را که مرا نمیراند تا این که به من دستور داد با شما باشم. زندگی ‏ام با شما و مردنم نیز با شما خواهد بود (مجمع البیان ج3)

امام حسین علیه السلام قبل از حرکت به کربلا وقتی با محمد حنیفه مشورت می کند و می بیند از روی دلسوزی به امام می گوید به یمن یا ... برو و .... امام نمی پذیرد و به وظیفه الهی خود عمل می کند که اگر نمی کرد معلوم نبود یزید و یزیدیان چه بر اسلام می آوردند اوج تقوی و پا گذاشتن روی هوای نفس در حرکت و قیام امام حسین علیه السلام کاملا مشهود است.

87 .  حسین انسان و بشری برگزیده

فَقالَ الْمَلَأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراکَ إِلاَّ بَشَراً مِثْلَنا وَ ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذینَ هُمْ أَراذِلُنا بادِیَ الرَّأْیِ وَ ما نَری‏ لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کاذِبینَ  

بگفتند بر او، بزرگان کیش         هود27       نباشى تو چون ما یکى شخص بیش

به چشمان ما هرکه یار تو هست              نباشد مگر شخص ناچیز و پست

ندارید هرگز مزیت به ما                          که گوییم پیکى ز یکتا خدا

گمان مى نماییم اندر عمل                         شمایید ناراست گو و دغل

گذشتگانِ این مستکبران نیز همین ایراد را با نوح پیامبر علیه السلام در میان گذاشتند که قرآن می‏فرماید. سپس قرآن پاسخ نوح علیه السلام را بیان می‏کند 

وَ ما انَا بِطارِد الّذین آمنوا اِنّهم مُلاقوا ربّهم (هود 29)

نرانم ز خود هیچ گه مؤمنان                  اگرچند باشند محتاج نان

بر آنهاست دیدار یزدان هدف               بیابند این رتبت و این شرف

(اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت خصم من خواهند بود.)

در راستای همین تفکّر مادّی جمعی از بنی ‏اسرائیل پس از برگزیده شدن طالوت به فرماندهی، گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند با این‏که ما از او شایسته‏ تریم و او ثروت زیادی ندارد؟!

قرآن کریم پاسخ اشموئیل پیامبر علیه السلام بیان می‏دارد 

قالَ اِنَّ اللّهَ اصْطَفیهُ عَلَیْکُمْ و زادَهُ بِسْطَةً فیِ ‏الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ  (بقره 247)

به پاسخ بگفتا رسول خدا                      که اویست بر پادشاهى سزا

که او برگزیده ز سوى خداست            به نیرو و دانش فزون از شماست

از آنجا که پیامبر و امام برگزیده ی خداوند می باشد در مورد امام وقتی ایراد گرفته می شود مطمئنا همین افراد لجوج و بهانه خیز نسبت به پیامبران هم مشکل داشتند.

امام حسین علیه السلام بارها سپاهیان مقابل را یادآور می شدند سخنان جد بزرگوارشان پیامبر صلی الله را در مورد انتخاب ولی امر و سفارش هایی که در مورد پدر و امام حسن علیه السلام و در مورد خودشان در شرائط و مناسبت هایی که پیش می آمد را یادآور می شدند و از این طریق بنا داشتند تبلیغات چندین ساله ی معاویه پدر یزید را خنثی نموده و مردمی که از اهل بیت آگاهی نداشتند را روشن سازند

از جمله این حدیث که به اتفاق مورد قبول همه بوده را متذکر می شدند : الحَسن وَ الحُسین سَیّدا شَبابِ أَهلِ الجَنَّة

88 .  جلوه‏ های متعالی و مفاهیم بلند

با دقت در سیره اخلاقی ابی ‏عبداللّه علیه السلام نیز همین جلوه‏ های متعالی و مفاهیم بلند را مشاهده می‏کنیم  :

الف انسان‏های وارسته از هر طبقه و نژاد، گرد هم آمده ‏اند تا عاشقانه ‏ترین نظام عزّت و کرامت انسانی را در کربلا تجسّم بخشند. مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا.

یکی از آنها جون است که قبلاً غلام ابوذر غفاری بوده. با گوهر محبت و ولایت در کربلا حضور یافته است و بی ‏اعتنا به تحقیر دنیاگرایان، عزّت خویش را در همراهی سیدالشهدا علیه السلام دیده است.

هریک از یاران ابی‏ عبداللّه علیه السلام به سوی نبرد حرکت می‏کند و مدتی نمی‏گذرد که بدنش نقش زمین می‏شود و به ملکوت اعلی پر می‏کشد. او نیز خود را آماده می‏کند تا در صف بلاجویان دشت کربلا قرار بگیرد؛ پس به حضور امام حسین علیه السلام می‏رسد و می‏گوید: بدنم بدبو و رنگم سیاه و بی ‏بهره از نسب و قبیله هستم؛ امّا شوق بهشت، بی‏تابم کرده است پس بهشت را ارزانی من‏دار تا بوی بدنم خوش و حسب و نسب من شرافت یابد و صورت من سفید گردد. به خدا سوگند! از شما جدا نخواهم شد تا خون من با خون پاک شما مخلوط گردد.

سپس از امام حسین علیه السلام رخصت طلبید و به میدان شتافت؛ مبارزه ‏ای شگفت نمود تا این‏که بر زمین افتاد.

اگرچه سراسر وجودش عشق و محبّت به امام بود و تنها آرزوی او از این دنیا، این بود که یک‏بار دیگر نگاهش بر چهره پرمهر ابی‏ عبداللّه علیه السلام نقش بندد، اما تصوّرات پیشین او، که در پیشگاه حضرت آن را اظهار کرد، به او اجازه نمی‏دهد که از ابی‏ عبداللّه علیه السلام بخواهد تا بر بالینش حاضر گردد. ولی بر خلاف این تصوّرات، مشاهده می‏کند که امام بر بالین او حاضر گشته و دعای خویش را بدرقه راه آخرتش می‏نماید اللّهُمَّ بِیِّضْ وَجْهَهُ، و طَیِّبْ ریحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الاَبْرارِ و عَرِّفْ بَیْنَه و بَیْنَ محمّد و آل محمّد بارالها! روی او را سفید گردان و بوی او را خوش کن و بین او و محمد و آل محمد آشنایی و شناسایی ده.

اکنون او ظهور قرآن ناطق را با دیدگان خویش مشاهده نموده و عزّت و افتخار انسانی خویش را در پناه او، متحقّق دیده و خویش را در کاروانی از نور می‏بیند که دور از امتیازات مادّی و فخر فروشی ‏های ناپسند، به سوی کمال انسانی گام می‏نهد و در استمرار حرکت بلال، جُوَیبر، سلمان و صُهیب، خود را با جامعه برین که اینک رهبرش سیدالشهدا است، رو به رو می‏بیند (بحارالانور ج45، ص22)

ب . اِنَّما الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِى الرِّقابِ وَ الْغارِمینَ وَ فى سَبیلِ اللّهِ وَ ابْنِ السَّبیلِ فَریضَةً مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَلیمُ حَکیمٌ

بر این هشت دسته به دور حیات  توبه 60  بباید تعلق بگیرد زکات

یک و دو به مسکین و شخص فقیر          که هستند در چنگ محنت اسیر

سوم بر کسانى که با شوق و شور             بگشتند همکار در این امور

چهارم به بیگانگان به دین                    مگر مؤمن آیند خود این چنین

بر آزادى بندگان بلاد                           بر آن کس که او قرض دارد زیاد

به تبلیغ در راه پروردگار                    به ره ماندگان به عسرت دچار

که حکمى است واجب ز یکتا خدا    علیم و حکیم است آن رهنما

روزی امام حسین علیه السلام از کنار جمعی از فقرا گذشت، عبای خود را پهن و نان خشکی را بر آن نهاده و می‏خوردند. چون آن حضرت را دیدند، او را دعوت کردند، فرمود: اگر این مال صدقه نبود، آن را می‏خوردم . و فرمود: برخیزید به سوی خانه من آیید. آنان را با خود به خانه برد و میهمان کرد و لباس به آنها هدیه کرد و دستور داد تا پول نیز به آنان بدهند (بحار ج44، 191)

آیات قبل، منافقان از نحوه‌ى تقسیم اموال به پیامبر صلى الله علیه و آله عیب مى‌گرفتند؛ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ و در این آیه، صدقات تنها براى گروه‌هاى خاصّى اجازه داده شده، مى‌فهمیم که منافقان، به زکات چشم داشته‌اند.

الْغارِمِینَ که یکى از مصارف زکات است، بدهکارانى هستند که بى‌تقصیر زیربار قرض رفته‌اند، مثل آنان که در آتش‌سوزى، سیل، غرق کشتى و حوادث طبیعى دیگر، هستى و دارایى خود را از دست داده‌اند. ابْنِ السَّبِیلِ، کسى است که در وطن خویش توانگر است، ولى در سفر، گرفتار و بى‌پول شده است.

امام صادق علیه السلام فرمود: ایّما مؤمن او مسلمِ ماتَ و ترک دیناً و لم یکن فى فسادٍ ولا اسرافِ فعلى الأمام ان یقضیه هر مؤمن یا مسلمانى که بمیرد و بدهى بر جاى گذارد، که بر اساس فساد و اسراف نباشد، پرداخت بدهى او بر امام است. فِی سَبِیلِ اللَّهِ، همه‌ى کارهاى خداپسندانه است و شامل مواردى چون تبلیغات دینى، خدماتِ رفاهى و گره‌گشایى از مشکلات مسلمانان مى‌شود. گرچه مصداق بارز آن در غالب تفاسیر، جنگ و جهاد معرّفى شده است .

بخش پنجم            آیات در شان امام حسین علیه السلام

89.  آیه مباهله فَمَن حَاجَّکَ .... فَقُل تَعالَوا نَدعُ أَبناءَنا وَ أَبناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم وَ أَنفُسَنا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبتَهِلْ فَنَجعَل لَعنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینآل عمران61 هرکس که درباره او با تو مجادله کند بگو : بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خودرا و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را آنگاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم. (اشعار در صفحات قبل)  پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عبا بر دوش گرفته و 4 نفر را زیر آن عبا گرد آورده و در همان حال این جملات از سوی خدا نازل گشته.

شکی نیست که مصداق مباهله کنندگان مسلمان، 5 تن بودند و اسقف نجران با دیدن آنها گفت : ای گروه نصاری، من افرادی را می بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را از جا بکند، خدا آنرا می‌کند.

روزی که بنا شده بود، پس از مذاکرات بسیار پیامبر با مسیحیان نجران، در مکانی با آنان گرد آید و مباهله کند. شاید سران هیئت نمایندگی نجران گمان می‌کردند که محمد (صلی الله علیه و آله) با افسران و سربازان خود به میدان مباهله بیاید و شکوه مادی و قدرت ظاهری خود را نشان ما دهد. اما پیامبر وارد شد در حالی که جز جگر گوشه‌هایش کسی همراهش نبود. مسیحیان از اینکه پیامبر فرزندان معصوم و بی‌گناه و یگانه دختر و یادگار خود و داماد و پسرعمویش را به صحنه مباهله آورده، انگشت تعجب به دندان گرفتند. و منصرف شده و به دادن مالیات و جزیه تن دادند. و این خود یک حقانیتی بر رسالت پیامبر و معصومین (علیهم السلام) می باشد

90 .  الگوی ایثار

إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَ لَا شُکُورًا (انسان9)

 ما تنها برای خدا، به شما غذا می دهیم و انتظار هیچ پاداش و تشکری نداریم
علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) برای شفای حسن و حسین (علیهما السلام) که بیمار شده بود نذر کردند که سه روز روزه بگیرند. پس از شفای آنان روزه گرفتند، روز اول غذای خود را به فقیر. روز دوم به یتیم و روز سوم یه یک اسیر دادند و تنها با آب افطار کردند

خداوند سوره ی انسان را نازل کرد در 17 آیه، مقامات مادی و معنوی آنان را ستود.

و اما زمانی که امام حسین علیه السلام حرکت خود را آغاز می کند و زیر بیعت ظالم نمی رود با بذل جان خود و خانواده برای نهضتی که برای آیندگان درس و الگو باید باشد از همه چیز خود می گذرد

لِوَجْهِ اللهِ : به خاطر ذات پاک یزدان. برای رضای خدا. مراد از وجه، ذات است
منظور از عَلى‌ حُبِّهِ، علاوه بر اخلاص، ایثار آنان نیز ثابت مى‌شود. اگر به فکر نام و شهرت نباشید، خداوند نامتان را جاودانه مى‌کند. کارى که اهل بیت کردند، ارزش مادى فراوانى نداشت ولى چون خالصانه بود، خداوند آن را ماندگار ساخت. این آیه از زبان حال نیکان و نیکوکاران است؛ نه این که محسنان چنین سخنی را هربار به مستمندان گفته باشند.

91. امام حسین علیه السلام و نماز

اگر قرآن اَلَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوةَ و همچنین در (کوثر) از نماز سخن به میان مى‏آورد، امام حسین علیه السلام آن را اقامه مى‏نماید أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ اگر قرآن مى‏فرماید وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ‌ امام نماز ظهر عاشورا را با جماعت آن هم در برابر صفوف دشمن برگزار مى‏کند. اگر قرآن نحوه‏ ى اقامه نماز در میدان جنگ را به پیامبرصلی الله علیه و آله آموزش مى‏دهد وَ إِذا کُنْتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا امام در میدان جنگ نماز را اقامه مى‏فرماید.

اگر قرآن نماز را به عنوان یک منبع انرژى ‏زاى غیبى معرّفى و مؤمنان را امر به استعانت از آن مى‏فرماید: اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ امام نیز در بحبوحه ‏ى جنگ و مشکلات آن، از نماز استعانت مى‏جوید. اگر قرآن اقامه‏ ى نماز را در اوّل وقت سفارش مى‏فرماید اقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ امام حسین نماز ظهر عاشورا را در اوّل وقت اقامه فرمودند. اگر عیساى مسیح‏ علیه السلام تا زمانى که نفس دارند، مأمور به اقامه نماز شده‏ اند؛ وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا امام نیز تا آخرین لحظه همراه نماز است. اگر قرآن از کسانى که تجارت، آنها را از نماز غافل نمى سازد، ستایش مى‏کند؛ رِجالٌ لا تُلهیهِم تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَن ذِکرِ اللّه ِ وَ إِقامِ الصَّلوةِ  راجع به امام چه باید گفت که حتّى حفظ جان هم او را از نماز غافل نساخت. امام نمازهاى نمازگزاران را در آن شرائط خاص جنگی، نماز واقعی کرد.

92.  امام و عبادت عاشقانه

در حدیث مى‏خوانیم: سه چیز موجب قبولى نماز است: حضور قلب، نماز نافله و تربت سیدالشهدا . امام حسین علیه السلام به خواهرش زینب س مى‏فرماید: در نمازت به من دعا کن. نماز باید در جامعه و علنى اقامه شود؛ اقیموا الصلوة و امام حسین علیه السلام با آنکه مى‏توانست در خیمه نماز بخواند و با اینکه نمازش شکسته بود، در مقابل جمعیت نماز بپا داشت. هنگام اقامه‏ ى نماز در ظهر عاشورا، 30  تیر به سوى حضرت رها شد، یعنى در برابر هر کلمه از حمد و رکوع و سجده تقریبا یک تیر به امام پرتاپ شد. 

به راستى نماز چیست که در عصر تاسوعا هنگامى که به سید الشهدا پیشنهاد حمله مى‏شود، حضرت طى چند نوبت گفتگو جنگ را یک روز به تأخیر مى‏اندازند و مى‏فرمایند إنّی أُحِبُّ الصّلوة و نفرمود: مى‏خواهم نماز بخوانم، بلکه من نماز را دوست دارم. بسیارى از ما نماز مى‏خوانیم، ولى چقدر نماز را دوست داریم؟

 امام حسین علیه السلام حاضر مى‏شود تا بدن مبارکشان سوراخ سوراخ شود، ولى ارزش نماز شکسته نشود.

سر مقدّس سید الشهدا علیه السلام بر روى نى قرآن مى‏خواند، یعنى سر از بدن جدا مى‏شود ولى سر و دل از قرآن جدا نمى‏شود. إنّی أُحِبُّ الصّلوة   

امام حسین آن چنان با قرآن انس داشت که عصر روز تاسوعا در کربلا که تصمیم حمله به سوی خیام آن حضرت و یارانش را داشت به حضرت عباس فرمودند : نزد دشمنان برو و به آنها بگو امشب را به ما مهلت بدهند چرا که :و هو یعلم انی احب الصلاة له و تلاوة کتابه

93. یاری حسین(علیه السلام) در طول تاریخ

امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا از همگان خواسته تا در مسیری که او در پیش گرفته به یاری و نصرت او بروند زیرا کاری که او با قیام عاشورایی خویش آغاز کرده اصلاح امت بود که نیازمند تداوم و استمرار از سوی امت مؤمن و شیعه وفادار است. هنگامی که آن حضرت(علیه السلام) پس از شهادت همه یاران خویش فریاد می زند و می فرماید: هل من ناصر ینصرنی؛ آیا یاوری هست که مرا یاری رساند؟! خطاب به تاریخ است؛ زیرا کسانی که در مقابل ایشان صف بسته بودند، شقاوت را به اوج خود رسانیده بودند و خطاب به ایشان که اشقی الاشقیاء در امت اسلام بودند، بی معنا بود

امام طبق آیه إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ (محمد 7) ای اهل ایمان، شما اگر خدا را یاری کنید (یعنی دین و پیغمبر خدا را) خدا هم شما را یاری کند و ثابت قدم گرداند. خطاب می کند امّا مَن مُغیثَ یغیثنا لوجه الله؟....؟ آیا کسی نیست که به خاطر خدا ما را یاری بدهد؟!

آیا کسی نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟! می کوشد تا حقیقت بزرگی را آشکار کند که امروز قیام پایان نمی یابد، زیرا حرم و حریم رسول الله (صلی الله) قرآن و عترت است که در میان مردمان گذاشته شده و می بایست تا قیامت از سوی امت حفظ و عمل شود.  از این رو در تبیین استمرار و تداوم عاشورا گفته شده که کل یوم عاشوراء و کل ارض کربلاء هر چند که لا یوم کیومک؛ روزی چون روز تو نیست. انسان، موجودى محدود است و نصرت و یارى او از راه خدا نیز محدود؛ ولى خداوند بى نهایت است و نصرت او برخاسته از قدرت نامحدود.

94 .  احکام و دستورات الهی، تنها تکالیف شرعی نیست

در روایتی از معصوم: که شیعیان ما را به بسیاری نماز و روزه و انفاق نشناسید، به طول رکوع و سجده نشناسید، بلکه به تسلیم بودن به «امر» ما بشناسید. اگر این تسلیم در ما وجود داشت، می توانیم امیدوار باشیم که از یاران قرار بگیریم، افراد تسلیم، بر سر عهد و پیمانی که می بندند باقی هستند، مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ (احزاب 23) از میان مؤمنان مردانى‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنها به شهادت رسیدند و برخى در [همین] انتظارند.  صادق بودن و باقی بودن بر سر عهد و پیمان، خصوصیت برجسته افراد «تسلیم» است.

ویژگی دیگر یاران واقعی پیامبر و ائمه (علیهم السلام)؛ این است که هرگز در مقابل امام نمی ایستند و این شاید همان برگرفته شده از تسلیم امر مولا بودن است. غلبه بر هوای نفس و پیروی نکردن از وسوسه های شیطانی و هواهای نفسانی، خصویت دیگر یاران ولایت است حب دنیا و قدرت طلبی و جاه طلبی و گرایش به سمت غرایز نفسانی، با اطاعت از امام جمع نمی شود. 

شهید شدن یا منتظر شهادت بودن علامت صداقت مؤمن در پیمان با خداست. رمز پیروزی و قدرت مقاومت لبنان و یمن در ایمان به وعدۀ الهی و ایمان به ولایت است. رهبر انقلاب به حزب‌الله لبنان وعدۀ پیروزی داد و محقق شد، ایشان به مسئولین سیاسی ما هم بارها وعدۀ نصرت الهی داده اما باور نمی‌کنند! اِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ وعده‌ی تخلّف‌ناپذیر خدا. این هم یکی از نقاط امیدبخش است.

95. تجدید پیمان یاران امام حسین(علیه السلام) 

امام حسینعلیه السلام در اوایل شب یاران خود را جمع کرد و پس از حمد و ثنای خداوند خطاب به آنان گفت: أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْرا

«همانا من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود، و خاندانی نیکوکارتر و مهربان‌تر از خاندان خود سراغ ندارم؛ خدایتان از جانب من پاداش نیکو دهد.»

سپس چنین ادامه داد: به گمانم این، آخرین روزی است که از سوی این قوم مهلت داریم. آگاه باشید که من به شما اجازه (رفتن) دادم.

پس همه با خیالی آسوده بروید که بیعتی از من بر گردن شما نیست.

اینک که سیاهی شب شما را پوشانده، آن را مَرکبی برگیرید و بروید. در این هنگام ابتدا اهل بیت امام و سپس یاران امام هر یک در سخنانی حماسی، اعلام وفاداری کردند و بر فدا کردن جان خویش در دفاع از امام تاکید کردند.

منابع تاریخی و مقاتل برخی از این سخنان را ضبط کرده‌اند.

ایجاد حکومت مبتنی بر امامت 

یکی از پیشنهادهای که به آن حضرت حسینعلیه السلام داده شده نه تنها رد بیعت یزید بلکه قیام برای حکومت است.  یکی از فعالیت‌های پیامبر(صلی الله علیه و آله) ایجاد حکومت و سپس گفتمان حکومت ولایی است که براساس آیاتی از جمله 59 نساء یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا و آیه 3 مائده الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ              . و آیه7 مائده یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ  وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ  إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ و مائده 55 إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ می‌بایست در شکل امامت ادامه یابد . اما در سقیفه یک گفتمان منافقانه شکل گرفت و به عنوان خلافت جایگزین حکومت ولایی و الهی شد. امیرمومنان علی(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) در طول 60سال کوشیدند تا این گفتمان را زنده نگه دارند و در نهایت در میان گروهی از شیعیان این گفتمان جا افتاد و چنانکه از نامه‌های اهل کوفه به دست می‌آید، این گفتمان خودنمایی کرد و کوفیان به جای خلافت سخن از امامت و پیشوایی دین و دنیای امام حسین‌(علیه السلام) به میان آورده و خواهان حکومتی همانند حکومت پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌شوند که انسانی الهی مرجع دین و دنیای مردم باشد.                           

97. دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید 

هر زمینی که در آن معروفی چون عدالت ترک و منکری چون ظلم وجود دارد، لازم است که مردم در آنجا عاشورایی و کربلایی و حسینی شوند. و در هر روزی که ظلم و ستمی در آن روا می شود مردم می بایست آن روز را چون عاشوراییان قیام کنند و سکوت نکنند. زیرا بازتاب سکوت ایشان به معنای پذیرش ظلم و خودگناهی بزرگ است؛ انسان اگر مظلوم شود و حق او ضایع و تباه شود، صاحب عذر است ولی اگر منظلم (پذیرنده ظلم) شود، هیچ عذر ندارد.          . در آموزه های قرآنی آمده که انسان می بایست در برابر ظلم به خود، بایستد و قیام به عدالت کند و حتی اگر کسانی از مردم ناتوان و مستضعف مورد ظلم قرار گرفتند برای نجات آنان سلاح برگیرد و به جنگ برخیزد وَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنتَصِرُونَ و کسانى که چون ستم بر ایشان رسد یارى مى‏جویند [و به انتقام بر مى‏خیزند (شوری 39)  یا وَ ما لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ ... نساء 75 چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید و در راه (آزادی) جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک که (در مکه اسیر ظلم کفارند و) دائم می‌گویند: بار خدایا، ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما (بیچارگان) نگهدار و یاوری فرست. از این رو یاری مظلوم بر هر دین و مذهب و آیینی باشد فرض و واجب است. علی(علیه السلام) می فرماید: کونوا لِلظّالمِ خَصماً و لِلمظلومِ عَونا؛ دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید (نهج البلاغه نامه74) اگر میتوانی به مظلوم کمک کنی، کمکش کن. ما ایستاده‌ایم؛ در قضیّه‌ی مقاومت، آمریکایی‌ها تصمیم گرفتند ریشه‌ی مقاومت را در غرب آسیا بکَنند، امروز برای همه‌ی دنیا ثابت شده است که او میخواست و نتوانست، و ما خواستیم و توانستیم.

98. جامعه برتر (امر به معروف، نهی از منکر و ایمان به خدا) 

تنها امتی که در چارچوب معیارهای عقلانی و وحیانی توانست به این مهم عمل کند و جامعه برتری را ارائه دهد، امت پیامبردر دوره و عصر حضور ایشان بوده کُنتُم خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ

شمایید نیکوترین امم      آل عمران١١٠      که کندید بنیان ظلم و ستم

به پاخاسته تا که از ظلم و شرّ                 نمایید اصلاح، نسل بشر

نمایید دعوت به خوبى و نور                   بدارید از زشتکارى بدور

بیاورده ایمان به پروردگار                         زده چنگ بر رشته کردگار

گر این گونه هم نیز اهل کتاب                 بکردند آیین حق انتخاب

بر آنها از این کار نیکوى تر                      نبودى دگر هیچ چیز دگر

گروهى همه مؤمنان حقند                    ولى اکثر آن کسان فاسقند

خداوند در این آیه در بیان علت نامگذاری امت پیامبر(صلی الله) در عصر آن حضرت به عنوان جامعه برتر و نمونه، مولفه هایی را بیان می کند که می تواند بیانگر عناصر جامعه برتر هر جامعه دیگر باشد. بهترین امّت بودن با شعار نیست، با ایمان و امر به معروف و نهى از منکر است و در امّتِ ساکت و ترسو خیرى نیست و امر به معروف و نهى از منکر به قدرى مهم است که انجام آن معیار امتیاز امّت‌هاست. امر به معروف و نهى از منکر، در صورتى محقّق مى‌شود که مسلمانان به شکل یک امّت باشند، یعنى حاکمیّت داشته باشند. کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ مسلمانان مسئول اصلاح تمام جوامع بشرى هستند.

99. مجازات ساکتین 

از نظر اسلام همه انسانها در خسران و زیان هستند مگر آن که خود عامل به خوبی و تارک بدی بوده و دیگران را نیز بدان دعوت و توصیه کرده و اجازه ندهند که معروفی ترک یا منکر عمل شود و الْعَصْرِ. إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ. (سوره عصر)

قسم باد بر عصر کاین آدمى                زیانها رساند به خود هر دمى

  بجز مؤمنان به پروردگار                    که پیوسته نیکند و پرهیزکار

سفارش نمایند هم را مدام                 به حق و شکیبائى و اهتمام                 

از این رو در آیات قرآنی گزارش شده کسانی که نسبت به ترک معروف یا عمل به منکر واکنشی نشان نمی دهند و مسئولیت اجتماعی خود را در قبال دیگران نمی پذیرند، همانند تارک معروف (سفارش به حق و صبر) و عامل منکر قلمداد می شوند و خشم و عذاب الهی دامنگیر آنان می شود. براساس همین ماموریت اصلی و وظیفه الهی است که امام حسین(علیه السلام) در نقش وارث پیامبران وارد میدان عمل می شود و قیام و نهضت حسینی را شکل می بخشد. به گونه ای که همه خوبی ها در برابر همه بدی ها می ایستد و در نهایت با شهادت صادقان، صالحان، متالهان و ربانیون در کربلا و اسارت خوبی ها، توده های مردم به یکباره از خواب غفلت بیدار می شوند و گمراهی خود و غضب الهی را می یابند.        . سفار به حق داشته باشم در مورد حقیقت امام سلام‌الله‌علیه و امامت ایشان

سفارش به صبر داشته باشم در غیبت امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف  

100. مبارزه با جهل و سنت های جاهلی

قرآن کریم همواره بر جهل حاکم بر جامعه و نیز رسوم جاهلی به مبارزه برخاسته است مبارزه با رسومی چون زنده به گور کردن دختران و تقلید از آباء و اجداد در مسیر باطل از این قبیل است. یکی از رسوم جاهلی که قرآن با آن به مبارزه برخاسته فخر فروختن به دیگران است تا جایی که برای فخرفروشی به قبرستان متوسل شده، مردگان خویش را نیز به آمار خود می افزودند. 

أَلْهَیکُمُ التَّکَاثُرُ. حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ تفاخر به بیشتر داشتن، شما را غافل داشت تا کارتان [و پایتان] به گورستان رسید (سوره تکاثر) .

تفاخر به فرزند و مال زیاد            شما را نمودست غافل ز یاد

برفتید بر سوى اهل قبور             نه پندى گرفتید از اهل گور

میان دو قبیله بر سر تعداد نفرات گفتگو شد، تصمیم گرفتند سرشمارى کنند بعد از زنده‌ها به قبرستان رفتند تا آمار مردگان را نیز به حساب آورند.

جلوه‌هاى تکاثر و جاهلیت

تکاثر در شرک و چند خدایى یَٰاصَٰاحِبَیِ ٱلسِّجۡنِ ءَأَرۡبَابٞ مُّتَفَرِّقُونَ خَیۡرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ 39 (حضرت یوسف به هم زندانى‌هاى خود که مشرک بودند، گفت: آیا ارباب متفرق بهتر است یا خداوند یکتاى قهار؟)

کنون اى رفیقان نمایم سؤال                       بُتانند بِهْ ، یا حق ذوالجلال

در این نظم و خلقت چه کس برترست      خدا یا بتانى که هستند پست

تکاثر در غذا. بنى اسرائیل مى‌گفتند: ما بر یک نوع غذا صبر نداریم‌ لَنْ نَصْبِرَ عَلى‌ طَعامٍ واحِدٍ ما خوردنى‌هاى دیگر همچون پیاز و سیر و عدس و خیار مى‌خواهیم. قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها بقره 61

  هم از سبزى و هم خیار و پیاز           ز سیر و عدس [آنچه باشد نیاز]

بگفتا: شما [این چنین مى کنید؟]      کهین را بَدَل با مهِین مى کنید؟!   

 تکاثر در عمر چنانکه بعضى دوست دارند هزار سال عمر کنند یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ بقره 96

به این آرزویند ایشان دچار                کنند عمر اى کاش سالى هزار

تکاثر در مال برخى افراد به دنبال جمع مال و شمارش آن هستندالَّذِی جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ

همان که فراهم نمودست مال           بدان گشته سرگرم در طى سال

تکاثر در مسکن قرآن در مقام سرزنش بعضى مى‌فرماید: در دامنه هر کوهى ساختمان‌هاى بلند بنا مى‌کنید. أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ شعراء 128

بنا مى نمایید کاخى بلند                       که مشغول گردید خود تا به چند؟

تکاثر در شهوت اسلام براى مسئله جنسى، راه ازدواج را تجویز کرده و بهره‌گیرى از همسر را بدون ملامت شمرده: إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ و ارضاى شهوت از غیر راه ازدواج را تجاوز دانسته است. فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ مومنون 7

هرآن کس که جز با زنان حلال               ز دیگر زنى بازجوید وصال

همانا شقى و ستم پیشه است              که بر این چنین کار آورده دست

حضرت على علیه السلام در خطبه 221 نهج البلاغه، بعد از تلاوت این سوره مطالبى دارند که ابن ابى الحدید در شرح: در طول پنجاه سال، بیش از هزار بار این خطبه را خوانده‌ام و عظمت این خطبه به قدرى است که سزاوار است بهترین گویندگان عرب جمع شوند و این خطبه برایشان تلاوت شود و همه به سجده افتند، همانگونه که هنگام تلاوت بعضى از آیات قرآن، همه به سجده مى‌افتند.

 دو جمله از آن خطبه : آبائهم یفخرون آیا به مقبره پدرانشان افتخار مى‌کنند؟ ام بعدید الهلکى یتکاثروا یا به تعداد معدومین فزون‌طلبى مى‌کنند؟         

«اجساد خرت و حرکات سکنت» آنان جسدهایى بودند که متلاشى شدند و متحرک‌هایى بودند که ساکن شدند. و لئن یکونوا عبرا احق من ان یکونا مفتخرا  آن جسدها سزاوارترند که سبب عبرت شوند تا مایه افتخار. تکاثر تنها در آمار و نفرات جمعیّت نیست، بلکه گاهى در ثروت و فرزند است. وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ و لذا در قرآن سفارش شده که مال و فرزند شما را سرگرم نکند. لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ پیامبر اکرمصلى الله علیه و آله به دنبال تلاوت این سوره فرمودند: تکاثر الاموال جمعها من غیر حقها و منعها من حقها و سدها فى الاوعیة گردآورى اموال از راه نامشروع و نپرداختن حقوق واجب آنها و نگهدارى آنها در صندوق‌ها تکاثر است. در شعرى منسوب به حضرت على علیه السلام آمده است:

یا من بدنیاه اشتغل دنیا گرایی                قد غرّه طول الامل آرزوهای طولانی

الموت یأتى بغتة سکرات و عذاب قبر    و القبر صندوق العمل قبر صندوق عمل

 اهل ‏بیت و یاران؛ تمثّل دل‏ انگیز صفت شجاعت

شجاعت حدّ اعتدال روحیه تهوّر و ترس، موجب صیانت از اعتقادات، جان و مال است، و مانع تسلّط ستمگران می‏شود. آرامش نفس، عزّت، منزلت و نام نیک، از دیگر آثار شجاعت است و قرآن کریم انسان‏های برخوردار از این صفت را می‏ستاید الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ

خدا مهر دستور زد این چنین   احزاب39   بر آن کس که تبلیغ کردست دین

بترسند آنان ز پروردگار                         ز چیزى نترسند جز کردگار

خدا در باره جنگجویان اُحُد که هنوز زخم‏های آنان التیام نیافته بود می‏فرماید:  آنان کسانی بودند که (بعضی از مردم) به آنها گفتند: مردم (لشکر دشمن) برای حمله به شما اجتماع کرده ‏اند، از آنها بترسید؛ اما این سخن بر ایمانشان افزود. اهل ‏بیتعلیهم السلام تمثّل دل‏ انگیز صفت شجاعت بوده و در زندگی و سیره عملی خویش ثابت کرده ‏اند که از هیچ قدرتی غیر خداوند، هراسی ندارند.

امام علیعلیه السلام : به خدا سوگند! اگر تمام عرب‏ها برای جنگ با من همداستان شوند، من پشت نخواهم کرد. شجاعت ابی عبداللّهعلیه السلام به گونه ای است که حتّی مورّخان غیر مسلمان را تحت تأثیر قرار داده و در باره آن سخن گفته اند یکی از آنها «جیمز کارگرن» هندو مسلک : جوانمردی خصلتی ارزشمند است که زیربنای بسیاری از ملکات اخلاقی همانند بخشش، گذشت و دوری از تهمت و خیانت، بوده و موجب می‏شود که فرد حتی در سخت‏ترین شرایط بر ارزش‏های انسانی و اصول اخلاقی تأکید ورزد.  قرآن کریم در باره اصحاب کهف نَحنُ نَقُصُّ عَلیکَ نَبَأهُم بِالحَقّ انّهُم فِتْیَهٌ آمَنُوا بِربّهِم و زِدناهُم هُدی آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم.

102. درخشش چهره ی امام و یارانش در مبارزه

امام جوادعلیه السلام از پدران خویش حالت امام حسینعلیه السلام و یاران خاصّ وی را پس از سخت شدن کارزار، این‏چنین نقل می‏کند و کانَ الحُسین علیه السلام و بعضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصائصه تَشْرقُ الوانُهُم .... یاران مخصوص وی چهره‏ هایشان می‏درخشید و اعضا و جوارح آنها ساکن و آرام و روحشان استوار و با آرامش بود. و می‏گفت: نگاه کنید که چگونه از مرگ باکی نداشته و بدان اعتنا نمی‏کند سلام و صلوات خدا بر سیدالشهداء در آن هنگام که متولّد شد و جبرئیل و ملائک تبریک گویان به استقبالش شتافتند و آن هنگام که مقام وصایت را عهده ‏دار گشت و آن زمان که با چهره برافروخته به سوی لقای حقّ شتافت و جهان را شیفته صفات زیبای خویش نمود.

از امام سجاد علیه السلام روایت شده که فرمود: در روز عاشورا چون جنگ شدت گرفت و کار بر حسین بن علیعلیه السلام سخت شد، بعضی از یاران آن حضرت متوجه گردیدند که تعدادی از اصحاب و یاران امام در اثر شدت جنگ و با مشاهده ابدان قطعه قطعه شده دوستانشان و رسیدن نوبت شهادت شان، رنگشان متغیر و لرزه بر اندامشان مستولی گردیده است، ولی خود امام و تعدادی از خواص یارانش برخلاف گروه اول، هرچه فشار بیشتر و فاصله آنان به شهادت نزدیکتر می شد، رنگ آن حضرت سرخ می گردید و از آرامش و سکون خاطر بیشتری برخوردار می گردند. یکی از اصحاب که از این منظره جالب و شهامت فوق العاده متعجب شده بود به دیگری گفت: به او بنگرید که از مرگ هراسی ندارد، امامعلیه السلام به آنان فرمود: ای بزرگ زادگان صبر و شکیبائی به خرج دهید، که مرگ جز یک پل نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده به بهشت.....

103. مکارم اخلاق، حقیقت آموزه های تزکیه ای

اخلاق به معنای تخلق به خلق و خوی الهی است که معنایی جز تحقق اسما و صفات الهی نخواهد داشت پس مکارم اخلاقی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) خود را برای اتمام آن مأمور می داند: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق، همان تخلق به خلق و صفات الهی است

در فضایی که امام حسین علیه السلام می زیست فعالیت های منافقان اموی موجب شده بود که هیچ آثاری از مکارم اخلاقی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) تعلیم داده بود باقی نماند، فضای عمومی جامعه به رذایل اخلاقی متمایل بود و بداخلاقی در جامعه موج می زد و شرابخواری و زن بارگی و سگ بازی و میمون بازی و ظلم و ستم در دربار شاهان اموی به نام خلفای پیامبر(صلی الله) علنی شده بود.

امام حسین (علیه السلام) ناچار بود تا اقدام نخست را برای کندن موانع انجام دهد. از این رو قیام خود را با عنوان امر به معروف و نهی از منکر آغاز کرد.

ایشان بر آن بود تا جامعه را به سوی مکارم اخلاقی بازگرداند و در مقام خلیفه الهی به تعلیم و تزکیه و تربیت خلق بپردازد.

بنابراین، حرکت قیامی امام حسین(علیه السلام) را می بایست در چارچوب مأموریت خلفای الهی یعنی تعلیم و تزکیه و تربیت مکارم اخلاق و صفات الهی تبیین و تحلیل کرد  و یُزَکِّیهِم و یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ و الحِکمَهَ

104 . امام حسین (علیه السلام) در مقام تعلیم و تزکیه

مقام تعلیم و تربیت یا تعلیم و تزکیه، همان مقام خلافت الهی انسان از خداست؛ زیرا آن چیزی که انسان را شایسته خلافت ساخته است، همان تعلیم همه اسماء از سوی خداوند به انسان و ناتوانی دیگر موجودات از جمله فرشتگان مقرب الهی از دریافت این معارف و علوم الهی است (بقره30تا33)

 انسان های کامل همان پیامبران(علیهم السلام) و معصومان(علیهم السلام) هستند. امام حسین(علیه السلام) یکی از این خلفای الهی است که در مقام تعلیم و تربیت به خلافت از خداوند نه تنها در کائنات بلکه در همنوعان انسانی به تعلیم و تربیت می پردازد

تزکیه؛ خداست که انسان ها را به رشد کمالی رسانیده و پاک و پاکیزه می دارد و اگر فضل الهی شامل بنده ای نمی شد هرگز کسی تزکیه نمی شد ... ما زَکَى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ .... احدی از شما (از گناه و زشتی) پاک و پاکیزه نشدی، لیکن خدا هر کس را می‌خواهد منزه و پاک می‌گرداند، و خدا شنوا و داناست (نور21)

امام حسین(علیه السلام) به عنوان مظهر اتم و اکمل در مقام تعلیم و تزکیه الهی برآمده است و انسانیت را به کمال بایسته و شایسته اش رهنمون کرده و می کند. اما کسانی خود خواسته از این کلاس بیرون می روند و نمی خواهند شاگرد مکتب امام حسین(علیه السلام) باشند؛ وگرنه رحمانیت ایشان دربرگیرنده است و کسی را از دایره تعلیم و تزکیه و تربیت بیرون نمی کند مگر آنکه خود بگریزد.

105. آموزه های حسینی/ تواضع

امام حسین(علیه السلام) در مقابل فقرا که تعارف کردند و پذیرفت اِنَّ اللهَ لایُحِبُّ المُتَکّبرین (نحل23)

نباشد خداوند همراه و دوست            هرآن ملتى را که کبرى در اوست

سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا بپذیرید .

در راهپیمایی اربعین مردم فقیر از تمام ادیان برای پذیرایی از عزاداران سبقت می گیرند و با اشتیاق و التماس از سرور شهیدان آموخته اند که با امکانات کمی که دارند در این زمینه تلاش کنند.

خود را از دیگران پایین تر دیدن : از امام حسین(علیه السلام) درباره ادب پرسش کردند که ایشان در پاسخ فرمودند: ادب آن است که از خانه خود بیرون آیی و با هیچ کس برخورد نکنی مگر آن که او را برتر از خود ببینی چنانچه همین فرمایش کوتاه امام(علیه السلام) را خوب مورد توجه قرار دهیم، نتایج و آثار درخشانی را در روابط فردی و اجتماعی و اصلاح رفتارها در پی خواهد داشت.

به عنوان مثال: وقتی دیگران را بهتر و بالاتر از خود دانستیم قطعا به او بی احترامی نمی کنیم. از مردم غیبت نکرده و دنبال عیوب آنان نخواهیم بود. هنگامی که مردم بهتر از ما دیده شوند، برای آنها ناز و افاده و تکبر نمی فروشیم بلکه برعکس بالهای تواضع و فروتنی را برای آنها خواهیم گشود.

در برخورد با یکدیگر تلاش می کنیم جلوتر سلام کرده و ادب را رعایت نماییم. کوشش می کنیم که به سخنانش توجه نموده و حتی الامکان آنها را بکار بندیم.

106. عفو و گذشت (عذرپذیری)

امام سجاد(علیه السلام) از پدر بزرگوارش امام حسین(علیه السلام) نقل می فرمایند که چنین شنیدم : اگر مردی در یک گوشم مرا دشنام دهد و در گوش چپم از من پوزش بخواهد، عذر او را می پذیرم فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ (شوری40)    ولى گر کسى عفو سازد عدو          به صلح اندر آید به راه نکو

از جدم رسول الله شنیدم که می فرماید: بر حوض کوثر وارد نمی شود کسی که پوزش و عذر مردم را قبول نکند، اعم از اینکه عذرش موجه و قابل قبول باشد و یا موجه نباشد (میزان الحکمه ج1 ص81) یکی از اساسی ترین ارزش ها و مکارم اخلاقی در زندگی اجتماعی و روابط انسانها گذشت از خطاهای دیگران و پذیرش عذر آنهاست این ویژگی می تواند دشمنی ها را ریشه کن کند و محبت و وحدت در پی داشته باشد. زیرا آدمیان در روابط اجتماعی خود قطعا دچار اشتباه و خطا می شوند. و روزی نیز اکثرا پشیمان شده و در پی عذرخواهی بر می آیند

الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ‌ آل عمران134

کسانى که در وسعت و فقر مال            نمایند انفاق مال و منال

نشانند هم خشم خود را فروببینند      گر بد، کنند عفو از او

چنین اند مردان شایسته کار               که باشد خداوندشان دوستدار

روزى یکى از خدمتکاران امام سجاد علیه السلام در موقع شستشوى سر و صورت آن حضرت، ظرف آب از دستش افتاد و سر امام علیه السلام را زخمى کرد. او دریافت که امام ناراحت شده است. امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستى.

107. شیعه واقعی

مردی به امام حسین (علیه السلام) عرض کرد : من شیعه شما هستم. حضرت فرمود: چیزی را ادعا نکن که خداوند تکذیبت کند. شیعیان واقعی ما کسانی هستند که قلبشان از غل و غش و خیانت پاک باشد فقط بگو که از دوستان و علاقمندان ما هستی و از خدا بترس و ادعای چیزی نکن که خداوند به تو بگوید دروغ می گویی و با ادعای خود به راه کج می روی. شیعیان ما آنهایی اند که دلشان از هر نیرنگ و دسیسه پاک است طبق این ادعا مانند حضرت ابراهیم (علیه السلام) هستی که خداوند درباره او چنین می فرماید: وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ. إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْب سَلِیم   (صافات84-83)

خود از پیروانش یکى بُد خلیل              که کردى اطاعت ز نوح جلیل

بر او قلب پاکى خداوند، داد                 رسالت بدو داد اندر بلاد

به خودت نگاه کن، اگر قلب تو مانند قلب ابراهیم(علیه السلام) باشد، تو از شیعیان ما هستی ولی اگر دل تو به آن درجه نمی رسد که از هر نوع غل و غشی پاک و پاکیزه باشد، تو از دوستداران ما خواهی بود.

کلمه‌ «شِیعَةٍ» به معناى گروهى است که تابع رئیس خود باشند.

امام صادق علیه السلام فرمود: قلب سلیم قلبى است که جز به خداى تعالى به چیزى وابسته نباشد. آرى، شرک یکى از بیمارى‌هاى قلبى است.

حضرت ابراهیم در میان انبیا ویژگى‌هایى داشت از جمله: در قرآن القاب ویژه‌اى براى او ذکر شده است،  مانند: صدّیق، اوّاه، حلیم، خلیل، حنیف، قانت و داراى قلب سلیم.

108. حفظ کرامت انسان

 وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‌ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا (اسراء 70)

بنى آدمى را خود اندر زمین                 بسى منزلت داد جان آفرین

به مرکب بگشتند ایشان سوار         به خشکى و دریا شده رهسپار

به آنها بدادیم روزى پاک                   از آنچه برویید از بطن خاک

که نسبت به مخلوقهاى دگر          فضیلت بدادیم ما بر بشر

کرامت، گاهى کرامت معنوى و اکتسابى و نزد خداست، مثل کرامتى که خاصّ اهل تقواست. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ

همانا گرامى ترین شما                       فقط متقین اند نزد خدا

  و گاهى کرامت در آفرینش است، لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِیٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِیمٖ تین4

که بر بهترین وجه اندر جهان               نمودیم خلق آدمى و سپس

مردی انصاری از امام حسین(علیه السلام) تقاضای مقداری پول کرد. امام فرمود: ای برادر! آبروی خود را از درخواست حضوری نگهدار و حاجت خود را به وسیله نامه ای برایم بنویس. او نوشت: ای اباعبدالله! فلانی از من پانصد اشرفی می خواهد و اصرار دارد که زود بگیرد. به او بگویید به من فرصت بدهد. حضرت همین که نامه را خواند به منزل او رفت و کیسه ای به او هدیه کرد و فرمود: با پانصد اشرفی قرض خود را بده و با پانصد تای دیگری زندگی خود را اداره کن

امام(علیه السلام) فرمودند: همیشه از سه گروه تقاضا و درخواست کن: مردم دین دار و با ایمان - مردم جوانمرد و با مروت- مردم خانواده دار و دارای اصل و نسب .

109. صبر و استقامت

در شب عاشورا، زینب(سلام الله علیها) یکی دو نوبت حتی نمی تواند جلوی گریه اش را بگیرد. یکبار آنقدر گریه می کند که بر روی دامن حسین(علیه السلام) بیهوش می شود. امام (علیه السلام) با صحبتهای خودش زینب (سلام الله علیها) را آرام می کند و می فرماید: لایذهبن حلمک الشیطان خواهر عزیزم، مبادا وسوسه های شیطان بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید و صبر و تحمل را از تو بگیرد

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ (بقره 153)

پس اى اهل ایمان به صبر و نماز            از اللّٰه یارى بجوئید باز

خداوند با صابرانست یار                     بود یاور صابران کردگار

امام حسین(علیه السلام) خطاب به ابوذر غفاری می فرمایند: عمو جان، نصیحت من به تو این است که: از خدا مقاومت و یاری بخواه و از اینکه حرص بر تو غالب بشود (که بدبخت می شوی) بر خدا پناه ببر. از جزع و بی تابی بترس، عموجان توصیه من به تو این است که مبادا در مقابل فشارها و سختی ها اظهار جزع و ناتوانی بکنی. و حالا با صبر و استقامت و استعانت از خداوند در اربعین، با حرکتی تاریخی، حیات بشر به سوی ولی خداست.

مظلومیت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و عزاداری بهانه است؛ جهان در حال ولایی شدن است و اربعین طلیعه آن است‌.

مشابه این کلام الهى را در همین سوره‌ خواندیم که خداوند به بنى‌اسرائیل مى‌فرمود: در برابر ناملایمات و سختى‌ها، از صبر و نماز کمک بگیرید.

 آرى، دردهاى یکسان، داروى یکسان لازم دارد.

110. تسلیم در برابر قضا و قدر الهی

امام حسین(علیه السلام) هنگامی که داشت به طرف کربلا می آمد، جمله ای در جواب فرزدق شاعر معروف دارد که جالب است بعد از آن که فرزدق وضع عراق را وخیم تعریف می کند امام می فرمایند: اگر جریان قضا و قدر موافق آرزوی ما درآمد خدا را سپاس می گوییم و از او برای ادای شکر کمک می خواهیم. و اگر برعکس، قضای الهی برخلاف آنچه ما آرزو می کنیم جریان یافت، باز هم (کسی که قصد و هدفی جز حق و حقیقت ندارد و سرشتش سرشت تقوا است و از هر غرض و مرضی پاک است) زیان نکرده است إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ این دعا را آن حضرت اوّل صبح عاشورا هنگام تسویه صفوف و تعیین میمنه و میسره و قلب انشاء کردند.

و امّا آخرین دعاى آن حضرت نیز معلوم است که در آخرین لحظات حیات در حال آرامش و سکون صورت بر روى خاک نهاده مى‏‌گفت:. [اى خداى من، من راضى به قضاء و حکم تو هستم و تسلیم امر و اراده تو مى‏باشم. هیچ معبودى جز تو نمى‏باشد اى پناه هر پناه جوئى.]

إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ‌ (قمر ۴۹)  پس به هر حال هرچه پیش آید خیر است.

هرآنچه که پروردگار آفرید                   به اندازۀ خاص کرده پدید

من خدا را سپاس می گویم، هم برای روزهای راحتی و آسانی و خوشی و هم برای روزهای سختی و ناخوشی. در طریقت پیش سالک هرچه آید خیر اوست در صراط المستقیم ای دل کسی گمراه نیست.

111. ارزش روشنگری

درست است که پوشاندن برهنه یا سیر کردن گرسنه ای از شیعیان، ثواب بزرگی دارد، اما از دیدگاه امام حسین(علیه السلام) کار فکری و عقیدتی و روشنگری برای شیعیان از همه کارها بیشتر پاداش دارد. امام(علیه السلام) می فرمایند: کدام یک بر تو خوشایند و دوست داشتنی است؟

نجات آن مسکین و ناتوانی که فردی قصد کشتن او را کرده و یا نجات مؤمنی که شخصی دشنام دهنده و بی دین، قصد دارد او را از نظر فکری منحرف کند؟

آری، اگر این فرد را از دست آن دشمن دشنام دهنده نجات دهی ارزشمندتر است که خدای بزرگ می فرماید: و کسی که آن شخص را زنده کند گویا همه انسانها را زنده کرده وَ مَنْ اَحْیاها فَکَاَنَّما اَحْیَا النّاسَ جَمیعا (مائده32)

هرآن کس به شخصى ببخشد حیات         ز چنگال مرگش ببخشد نجات

بنابراین اگر فکر کسی را زنده و روشن سازی و او را از انحراف و کفر به سوی ایمان سوق دهی گویا همه انسانها را زنده کرده ای، پیش از آنکه با شمشیرهای آهنی کشته شوند. و در ادامه فرمودند:

 ارزش کسی که یتیمان آل محمدصلی الله علیه و آله را از نظر فکری اداره می کند که از رهبران خود جدا شده و در جهل و نادانی سقوط کرده اند.

و آنها را از نادانی می رهاند و به تردید و اشکالات آنها پاسخ می دهد، در مقایسه با کسی که به آنها غذا و آشامیدنی می خوراند همانند خورشید است نسبت به ستاره کم رنگ سهاء. وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ  مِن قَبلِک

112. حسین علیه السلام جهانی است

هیچ شهیدی در سراسر زمین مانند حسین(علیه السلام) نیست که احساسات و قلب ها را قبضه کند و نسل ها را به غیرت و فداکاری بکشاند. چه بسیار کسانی که اگر هزار سال هم می زیستند، امکان نداشت بتوانند عقیده و پیامشان را گسترش دهند ولی حسین عقیده و پیامش را با شهادتش به کرسی نشاند. هیچ خطابه ای نتوانست قلب ها را به سوی خود سوق دهد و میلیون ها نفر را به سوی اعمال بزرگ بکشاند مگر خطبه آخر حسین(علیه السلام) که با خون خود آن را امضا کرد و برای همیشه موجب حرکت و تحول مردم در خط طولانی تاریخ گردید (سیدقطب از اهل تسنن)

ابی عبدالله همان تأثیری را بر اهل سنت گذاشته که بر شیعه گذاشته و به همان میزان که در ادبیات مذهبی شیعه می توان تأثیر کربلا و عاشورا را مشاهده نمود.

در ادبیات مذهبی اهل سنت هم قابل مشاهده است حرمت امام حسین و دفاع جانانه از حریم او به همان میزان که شیعیان را برانگیخته، سُنّیان را نیز برانگیخته است.

حسینه ای در میان معابد هند بنارس یکی از شگفتی های عاشورا را می توان در سرزمین هند یافت بی گمان حسین(علیه السلام) نه تنها اصلاح گر بزرگ امت اسلام و احیاگر اسلام است، بلکه احیاگر انسانیت و فضائل انسانی است. از این رو محبوب همه انسان های جهان است. در کشور هند همانند کشورهای ایران، عراق، افغانستان و پاکستان، روز عاشورا در تقویم کشور، این روز تعطیل رسمی و عمومی است و همه هندی ها از شیعه، سنی، سیک، هندو، بودایی و جین این روز را تکریم و تعظیم می کنند . و بسیاری از مردم بی توجه به مذهب خود، دراین مراسم مشارکت فعال دارند. در هند، امام را نشانه آزادگی انسان می دانند و بر حرمت و فضیلت آزادی و عدالت خواهی، او را ارج می نهند. در همه جا می توان از حسین(علیه السلام) گفت و سخنانش را بر زبان جاری کرد بی آن که مخالفتی انجام شود. شگفت این که هندی ها اصولا اهل جشن و سرور هستند و برای هر روزی جشنی دارند و تنها روز سوگواری آنان همین روز عاشوراست می توان در هند شگفتی ها و داستان های بسیاری درباره امام حسین علیه السلام و کرامات او شنید.

شاعر مسیحی به ساحت مقدس سید الشهدا عشق شیعیان به ساحت مقدس سید الشهدا علیه السلام شعله‌ای است که از درون جان می‌افروزد و نه تنها در تربیت بلکه در پاکی ولادت و نان ریشه دارد.

شور، محبتی پنهان است که خدا در نهاد مومنان به ودیعت نهاده و این شور و شعله را براساس همان سنت الهی، خاموشی و خمود نیست در چنین حالی اوضاع و موضع صاحب‌نظران و اهل فکر غیر مسلمان روشن است

به طور طبیعی کسی انتظار ندارد یک شاعر یا نویسنده مسیحی در مدح و منقبت سید الشهدا علیه السلام سخن‌سرایی کند یا اگر هم چیزی می‌نویسد و می‌گوید از تحلیلی تاریخی فراتر رود و با احساس و عاطفه و جان و دل خود به اظهار ارادت و ابراز عشق و محبت به شهدای کربلا بپردازد. بولس سلامه از مشهورترین شاعران و ادبای کلاسیک لبنان بود. آنچنان گریستم که چشمم از اشک خیس شد و در قلمم پژواک ناله‌ها مویه کرد، من مسیحی را حسین به گریه انداخت و قطرات اشک از افق چشمانم تابید و درخشید.

113. الحُسَین یَجمَعُنا

حسین، مرزها را شکسته و دارد یک «قدرتِ مرکزی» برای اسلام ایجاد می‌کند مشکل اصلیِ کافران با پیامبر(صلی الله علیه و آله) سرِ نماز خواندن، عبادت‌کردن یا عدم پرستش بت‌ها نبود، اتفاقاً آنها خودشان اهل عبادت بودند. دعوا سرِ شخصِ پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود؛ سرِ اینکه مردم به این شخص، ایمان نیاورند و بر حولِ ولی‌الله‌الاعظم متحد نشوند. حرف کافران این بود: به خدا بگو برای هر قومی      (یا هر شهر و روستایی) یک پیغمبر بفرستد! وَ لَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فىِ کلِّ قَرْیَةٍ نَّذِیرًا . فَلَا تُطِعِ الْکَفِرِینَ وَ جاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا 

اگر میل یزدان بر این کار بود             به هر قریه پیغمبرى مى نمود

مبادا که از کافران دیار                       اطاعت نمائى در این روزگار

تو با کافران سخت مى کن قتال          همان سان که کردند آنان جدال

این آیه به نوعى بیانگر خاتمیّت پیامبر اسلام و جامعیّت مکتب اوست، چرا که مى‌فرماید: در کنار تو هیچ پیامبرى در هیچ کجا مبعوث نشده، زیرا در مکتب و شخصیّت تو توان اداره‌ى کلّ جامعه هست و نیازى به دیگرى نیست. تو داراى چنان مقامى هستى که با وجود تو پرونده‌ى نبوّت خاتمه مى‌یابد. پس هرگز تابع کافران مباش و با آنها چنان که مخالفت قرآن و دین حق کنند سخت جهاد و کارزار کن. خداوند از همان اول، دنبال ایجاد قدرت مرکزیِ ولایت، و قدرت متمرکز در یک نقطه بود؛ برای فتحِ عالم و برای تحققِ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه‏ (توبه33) الان هم خیلی‌ها دارند از دست ایرانی‌ها، پاکستانی‌ها، افغانستانی‌ها و عراقی‌ها و... دق می‌کنند که چرا همۀ ملت‌ها دورِ حسین(علیه السلام) جمع شده‌اند؟

بخش ششم             مبانی قرآنی زیارت عاشورا

حماسه سازان عاشورا در برابر هجمه ناجوانمردانه غاصبان اسلام نما، مردانه ایستادگی کردند و موجبات احیای ارزش های اسلامی در جامعه و رسوایی حزب اموی را فراهم آوردند. احیای عاشورا و پاسداشت آن، یادآور نقش ائمه اطهار (علیهم السلام) در بیداری جامعه اسلامی و ارائه الگوهای قرآنی به جامعه است.       زیارت عاشورا خود نمودی از این پاسداشت و زیارتی که تکریم چهره مجاهدان فی سبیل الله و انزجار از ظالمان و همراهی با احیاگران سنت نبوی است .

 احیای شخصیت و مرام پاکان: قرآن کریم در آیات نورانی خویش بر احیای نام و چهره های پاک و مجاهد در طول تاریخ تصریح دارد تکریم پیامبرانی چون حضرت نوح، ابراهیم، هود، موسی و یحیی و ذکر مبارزات و فداکاری آنها در برخورد با طاغوتهای زمان خود، نمودی از این سنت احیاگری است. بر همین اساس نیز سوره هایی از قرآن به نام پیامبران و پاکان نامگذاری شده زیارت عاشورا احیاکننده شخصیت و مرام پاک اباعبدالله و یاران وفادارش است.

نزول قرآن و انبیا و اولیا و رابطه آن با زیارت عاشورا                                          .   خداوند قرآن را نازل کرد چون سنگین بود و تحمل آن ناممکن و این بار سنگین معنوی توسط حضرت جبرائیل، آسمان به آسمان پایین آمد تا به زمین رسید که زمین و زمینیان تاب تحمل آن را بیاورند. إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا (72 احزاب) ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم و آنها از تحمل آن سر باز زدند و از آن هراسیدند ولی انسان آن را بر دوش گرفت به راستی او ستمگری نادان بود. حضرت جبرائیل توانست این بار عظیم را تحمل کرده و نازل کند و از طرفی با اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله عقل کل بود بر عقل او نازل نشد بلکه بر قلب او نازل شد

یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ اَهْل ِالاِسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ ای ابا عبدالله مصیبت تو آن‌قدر بزرگ است که بر ما و تمام مسلمین جهان بزرگ و عظیم است و مصیبت تو بر تمام آ‌سمان‌ها و تمام اهل آسمان‌ها بزرگ است

نتیجه می‌گیریم که حضرت جبرائیل که توانست قرآن را فرود آورد و پیامبری که‌توانست قرآن را با قلب خود دریافت کند که هر دو و انبیای دیگر از حضرت آدم تا حضرت نوح و ابراهیم و موسی   و عیسی  و مولای متقیان علی  و خانم حضرت فاطمه زهرا و آقا امام حسن مجتبی و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام) و ... که همه مسلمان و اهل زمین و آ‌سمانند و برایشان این مصیبت سنگینی بود و عاشورا بیان کننده چنین عظمتی است و لذا نبایستی آن را سرسری خواند و رفت باید در آن تعمق کرد و اندیشید و معرفت پیدا کرد و بالا رفت. 

عاشورا بار تکلیفی است بر دوش ما و همان امانتی است که خداوند فرو فرستاد و هیچ یک از مخلوقات توان پذیرش آن را نداشتند جز انسان که خدا می‌فرماید او هم ظلوم است و جهول؛ پس همین‌قدر بدانیم که اینها امانت الهی است و بار تکلیف بر ما که اگر عمل کنیم امین الله می‌شویم، اگر از روی نادانی عمل نکنیم جهول می‌شویم و اگر طغیان کنیم و عناد، ظلوم می‌شویم

بدانیم که قرآن و اولیا برای هدایت ما نازل شده‌اند انسان اشرف مخلوقات که کمال او نهایت ندارد، نباید زمینی بماند باید بخواند، با صوت هم بخواند و دست در دست زیارت شونده بگذارد و بالا برود و اگر ما با قرآن،‌ صاعد نشویم زندگی را باخته‌ایم. پس این انسان است که می‌تواند به درک برسد چنانچه کوه با آن عظمت نمی‌تواند و این انسان است که با معرفت پیدا کردن از عاشورا می‌تواند بالا برود و به طور کلی در عاشورا همه چیز به نحو احسن تجلی پیدا کرده، عاشورا تجلی صبر است، ‌آخر صبر است، تجلی شهادت و شجاعت است.

عاشورا تجلی عشق و عاشقی است، تجلی ایثار و فداکاری است، عاشورا تجلی گاه تمام پیامبران است چرا که همه پیامبران خلاصه می‌شوند در وجود پیامبر اسلام و علی اکبر تجلی پیامبر است عاشورا تمام اسلام است که به نمایش گذاشته می‌شود در مقابل تمام کفر. امام وقتی چنین فرزندی را به میدان می‌فرستد می‌فرماید پسرم آهسته، آهسته برو می‌خواهم با خدا معامله کنم،‌ چطور جگرم دارد پاره پاره می‌شود، می‌دانم چگونه به شهادت می‌رسی و ... این نهایت ایثار است

در عاشورا تک تک آیات قرآن متجلی می‌شود و قرآن می‌شود یک موجود زنده و در حسین تجلی می‌کند. و این قرآن را که جبرائیل پایین آ‌ورده وقتی در حسین متجلی می‌شود برایش عظیم است و برای همه اهل سماوات و ملکوت و همه اهل زمین و همه مسلمین، عظیم و بزرگ است واین دورنمای کوچکی بود از زیارت عاشورا تا بتوانیم وارد اولین کلمه زیارت که سلام است بشویم .

ادامه مطالب

http://m5736z.blog.ir/post/HoseinQ2

http://m5736z.blog.ir/post/hosein.Q

http://m5736z.blog.ir/post/hosein.Q3

 

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگذاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">