تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

کتاب های منتشر شده

zarepoorketab.blog.ir 

                 بسم الله الرحمن الرحیم 

برخی‌ها قیام عاشورا را نتیجه خشونت‌طلبی پیامبر می دانند

و به دنبال منکوب کردن برنامه‌های عزاداری در ماه محرم به عنوان عامل ایجاد خشونت بودند. این در حالی است که ایام محرم و عزاداری برای امام حسین علیه السلام فرصت مناسبی برای بیان رد کامل نظریه جدایی دین از سیاست است گویا امام در حادثه زلزله و حادثه طبیعی جان را فدا کرده و مبارزه با ظلم و فسادی نبوده و احساس تکلیفی برای امر به معروف و نهی از منکری نکرده. 

همچنین مراجعه به سیره نظری و عملی امام حسین علیه السلام و درسی که با پیام عاشورا به مسلمانان دادند و تعمق در سخنان گوهربار ایشان پیرامون اهداف قیام عاشورا و شرایط حاکم اسلامی و کارکردهای یک دولت اسلامی، به خوبی اثبات کننده عدم جدایی دین از سیاست.

اسلام فقط احکام عبادی نیست قیام امام حسین علیه السلام نشان‌دهنده این بود که اسلام تنها احکام عبادی، اخلاقی و فردی نیست و برای اصلاح نظام و جامعه برنامه دارد.

حضرت امام حسین علیه السلام در فلسفه قیامشان وقتی حرکت می‌کنند می‌فرمایند: انی ارید الاصلاح، من به دنبال اصلاح هستم یعنی احساس خطر می‌کنم نظام و جامعه اسلامی به خاطر حکومت افراد فاسد در مسیر هلاکت و فساد قرار گیرد و حضرت برای تحول و دگرگونی قیام می‌کنند.

امام در مقابل بیعت گرفتن یزد می فرمایند خلیفه ای مثل تو بیعت شود فاتحه اسلام را بایستی خواند حالا بنگرید به کشورهای باصطلاح مسلمان چه فاجعه ای حاکم است گاهی هم دیده می‌شود افرادی مطالبی می‌گویند که به مضمون سکولاریسم نزدیک است که با روشنگری‌ها باید این سخنان را رفع کرد.

بخش 5  :                 فرهنگ و مکتب سیاسی عاشورا

عاشورا؛ روز معاشرت با امام علیه السلام عِشر و عِشرت، به معنای معاشرت و مصاحبت است. معاشر به ضم میم یعنی مصاحب و عاشر اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. خداوند می‌فرماید: وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (نساء ۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید. عشیر یعنی همدم و رفیق؛ وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کرده‌اند و چه بد معاشر و رفیقی است.

العاشور از ریشه عشر به کسی گفته می‌شود که معاشرت خصلت او باشد. العاشوراء جایی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان می‌شود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه می‌کنند؛ و عاشورا مبالغه است از میل به معاشرت؛ یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام(علیه السلام) به شدت بالا می‌رود.

تاسوعا؛ روزی برای وسعت ظرفیت با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار می‌گیرد و معنی نهم را از دست می‌دهد. اتسع به فتح الف یعنی گروه‌های ۹ نفره شدند. اما اتسع به کسر الف یعنی وسعت پیدا کرد - گشاد شد - فراخ گردید.  اتساع یعنی گسترده شدن و گشاد شدن. بالا رفتن ظرفیت.

اتساع شرائین؛ یعنی رگ‌ها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد. التاسوع چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد؛ و بالاخره التاسوعا یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و تاسوعا این معنی را پیدا می‌کند: روزی که ظرفیت بالا می‌رود و در سینه‌ها فراخی ایجاد می‌شود و به جای تنگی، وسعت می‌یابد.

این دو نام از ابداعات امام سجاد (علیه‌السلام) است و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از عاشورا گفته شده است، اکثرا جعلیات بنی‌امیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است، اما در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (علیه السلام) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از عاشورا و تاسوعا خیلی عاشقانه است.

عاشورا از ریشه عشر، به معنای ده و دهم و تاسوعا از ریشه تسع به معنای نه و نهم است از آنجا که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد، این دو روز را برجسته کرده و این معنی مناسب نمی باشد

عاشورا فراتر از کلمات و واژه هاست عاشورا یک کلمه نیست، یک فرهنگ و یک فرهنگ نامه است که بسیاری از کلمات و معانی را در دل خود جای داده، بسیاری از مفاهیم در درون آن متولد شده، گروهی معنای جدیدی یافته، کثیری از واژگان در آن رنگ باخته اند و برخی از کلمات و معانی با انتساب به عاشورا حیات ابدی یافتند و جاودانه شدند :

 عاشورا یعنی؛ شور، شعور، شعر، رجز، ایمان، ابهت، فخر، جلال، جمال، اخلاص، وفا، عهد، پیمان، ایثار، توبه، گذشت، ادب، آداب نبرد، شجاعت، شهامت، شهادت، مظلومیت، معصومیت، حنجره، عطش، خون، عشق، غربت، خیمه، خلخال، گوشواره، طفل، زن، حماسه، نوح، نوحه، گریه، شیون، نماز، دعا، عبادت، ذکر، قرآن، تهجد، حجاب، حیا، امر به معروف، نهی از منکر، سیره، سنت، شیعه، محبت، غیرت، صلابت و... کربلاء و عزت

کما اینکه سلسله ای از کلمات و مفاهیم در صحنه عاشورا رنگ باختند طبل رسوایی شان به صدا درآمد و ابد الآباد ننگ به پیشانی ماندند نظیر؛ قدرت، بیعت، ظلم، خدعه، فریب، ترس، سپاه، سیاهی لشگر، شمشیر، خنجر، نیزه، تیر سه شعبه، سنگ، نعل، نی، قتل صبر، کف، سوت، هلهله، تهمت، غارت، اسارت، خوارج، فتح، تشت، تنور...کوفه و ذلت

عاشورا تجلی و ظهور آرمان همه انبیاء الهی و حرکتی انقلابی و ستم ستیز و ظالم سوز و ایثارگرانه و از سر عشق و شور و فناء و فدای خود و همه تعلقات دنیایی برای خدا و حرکتی اصلاحی برای تحقق حکومت عدل و عده الهی است. شرط ورود به گودال قتلگاه، سر بریدن نفس دنیا خواه بر سر دو راهی بیعت و ذلت بود.

همان که امام فرمود مثلی لایبایع مثله همچو منی با همچو یزید بیعت نمی کند و فرمود هیهات منا الذله امام در مدینه خطاب به مروان در پاسخ برای بیعت با یزید فرموده بود: وَ علی الاِسلامِ السَّلامُ اِذ قَد بُلِیتِ الاُمهُ براعٍ مثلِ یَزید زمانی که امت اسلامی به حاکمی چون یزید تن دهد باید فاتحه اسلام را خواند و با اسلام خداحافظی کرد

عاشورا یک واقعه نیست بلکه یک فرهنگ است با یک نگاه عمیق و نافذ می بایست به قیام امام حسین (علیه السلام) توجه کرد. واقعه عاشورا بعنوان یک فرهنگ، استراتژی و نقشه راه برای تفکر شیعی عمل میکند. مادامی که شعار کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا (همه روزها عاشورا و همه زمین‌ها کربلاست) فارغ از قید زمان و مکان، مفهوم ثارالله بودن امام حسین علیه السلام را تداعی کند به عنوان راهبرد کلان تشیع جاری و ساری است

جهان بینی مکتب تشیع بر محور فرهنگی عاشورا تعریف و تفسیر میشود. هر کس می خواهد ما را بشناسد تاریخ عاشورا را بخواند. فلذا بر این اساس می توان ظلم ستیزی، عزت، آزادگی، ایثار و شهادت را به عنوان اصلی ترین مؤلفه های فرهنگ عاشورا برشمرد.

عاشورا، تقابل اندیشه و کردار بی تردید ریشه عاشورا در تقابل اندیشه و کردار و تلاقی دو نگاه به رهبری است که یک نگاه اسلام ناب که رهبری را الهی و مطلقه و نگاه اسلام اموی که رهبری را انتخابی و در حیطه قانون تعریف می کند.

ریشه عاشورا در نتیجه تعلل کناره جویی و ترس خواص بی بصیرت، ثمره به بار نشستن شبهه هایی که دین داران دین شناس (وهابیون اموی) کاشتند، محصول جدید دین از سیاست، بی خردی مجذوبان دنیا و آزمونی برای خواص و عوام می باشد. بنابراین درس هایی که از این حادثه عظیم میتوان گرفت به بخش های اعتقادی، اخلاقی در زندگی حقیقی عرفانی، تاریخی و سیاسی و احیاگری و خطاب به بانوان می توان تقسیم کرد و از همه مهم تر بحث دشمن شناسی است.

یکی از گزینه هایی که میتواند ما را در برابر دشمن مصون نگه دارد چنانکه در حادثه عاشورا می بینیم، ولایتمداری حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در روز تاسوعا و عاشوراست و همین مسئله باعث ماندگاری نام ایشان در عاشورا شد.

عاشورا نه یک حادثه که یک فرهنگ است،

فرهنگی برخاسته از متن اسلام ناب که نقشی حیاتی را در استحکام ریشه ها، رویش شاخه ها و رشد بار و برهای آن ایفا کرده است. عاشورا هیچ گاه در محدوده زمان و جغرافیای خاصی محصور نمانده است. بلکه همواره الهام بخش تشیع در راستای حرکت ها، جنبش ها و قیامهای راستین شیعه پل بسیاری از نهضتهای دیگر در برابر کانون های ظلم و کفر و نفاق بوده است

امام حسین چراغ تابان هدایت و کشتی نجات امت است، «قیام امام حسین«ع» گرچه در سال61 هجری واقع شد، لاکن نسخه شفابخشی برای همه دردها، معضلات و نابسامانی ها در تمام عصرها و نسل ها می باشد. روش، هدف و جریانی که اباعبدالله الحسین«ع» در کربلا به وجود آورد، جریان حق و باطل، مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم است که در تمام عصرها و نسل ها سیلان دارد و برای نجات بشریت قابل بهره برداری است.

قیام حسینی تنها در یک پیکار و ستیز میان اقلیت حق و اکثریت باطل، خلاصه نمی شود بله خود چشمه جوشان معرفتی و شناختی است و دارای یک پیام جاودانه الهی و انسانی و به وجود آورنده یک معیار ابدی است که در تمامی اعصار، عمل نمودن به آن، سبب کوتاه شدن دست مستکبران و ظالمان از دامان اسلام و انسانیت می گردد.

عاشورا افسانه اساطیری نیست/ از تحریف در واقعه عاشورا جلوگیری شود

به قول استاد شهید مطهری ما وظیفه داریم عاشورا را از چنگ افسانه سازها بیرون بیاوریم، نه اینکه به تحریف آن دامن بزنیم. این قبیل کارها، آموزه‌های دینی ما را در برابر چشمان دوست و دشمن موهون جلوه می‌دهد و موجب می‌شود که کسانی مثل «ابن تیمیه»، پیشوای منحرف وهابی‌ها با کمال بی‌حیایی اصل حادثه عاشورا را انکار کنند و یزید را جزو عشره مبشره به حساب آورند.

با توجه به اینکه امروز در جهان علم و فن‌آوری اطلاعات، به صورتی شگرف و سریع، مراسم و پیام‌ها به دورترین نقاط جهان می‌رسد. دشمنان با مخابره مراسم وهن‌آمیز در عزاداری‌ها تلاش می‌کنند که اعتبار مکتب شیعه را در اذهان جهان مخدوش کنند و خسارات جبران ناپذیری را با ندانم کاری معدودی ناآگاه و بی‌بصیرت بر عاشورا، درس‌ها و پیام‌های سازنده و عزت‌آفرین و رهایی‌بخش آن وارد کنند.

                            فرهنگ عاشورا و نقشه های استعمار

 امروز عاشورا از فرهنگ مردم حذف شدنی نیست و استکبار هم این حقیقت را میداند تجربه مکرر بیدادگران خارجی و مزدوران داخلی، به آن ها آموخت که نمی توان عاشورا را از اندیشه و عواطف و آداب و رسوم مسلمانان محو کرد از این رو آن چه امروز به آن می اندیشند، دو مساله دیگر است:

1. کالبد عاشورا را نگه دارند و روح حسینی را از آن بگیرند و مراسم روضه خوانی را در حد عادت و رسمی که تنها به قصد ثواب اخروی برگزار میشود و گناهان انسان را میشوید، تبدیل میکنند و اهداف قیام و درس های امام و عبرت آموزی های آن را به فراموشی بسپارند.

 2. عاشورا را به خدمت اهداف سیاسی و اجتماعی خویش بگیرند و فرهنگ تسامح و تساهل و همزیستی با کفر و شرک و بیداد را از طریق وابستگان فکری، فرهنگی خویش در مراسم عاشورا تزریق کنند و عاشورایی هماهنگ با استانداردهای بین المللی ترویج کنند    فرهنگ عاشورا علاوه بر خود واقعه عاشورا، که مستقلا در دینداری جامعه اثرگذارست و بابهای غیب را میگشاید (یومنون بالغیب) ابزارها و مولفه‌های گسترده‌ای برای عمق بخشی دین و ترویج اهداف والای امام حسین(ع) در دل نسل‌ها دارد.

فرهنگ عاشورا از این رویکرد از آموزه های گوناگونی مثل معرفت و بصیرت، عشق، حماسه حسینی، غیرت و عزت حسینی، جوانمردی حسینی، انتخاب و آزادی شهادت طلبی، شجاعت، وفای به عهد و شیفتگی عبادت برخوردار است که تجلی ابعاد گوناگون حیات و ممات امام حسین(ع) و اصحاب بزرگوارشان است که در لوای فرهنگ عاشورا در گستره زمان می درخشد و مصباح هدایت نسل‌ها و ملت ها است .

مولفه های فرهنگ عاشورا  هر انسان آزاده‌ای که فطرت حقیقت جوی قوی‌تری دارند با کمی تعمق در فرهنگ عاشورا به این مفاهیم پی می‌برند این مفاهیم و ارزشها در عمق جان نفوذ و بر عقل تجلی پیدا می کنند و سبب تعمق دینداری و پیوند بیشتر با این مکتب و فرهنگ می شوند

 1. معرفت و بصیرت وقتی معرفت نباشد، انحراف و تباهی زاده میشود، کج روی و انحطاط چهره می نماید و خود فریبی و دیگر فریبی گستره زندگی را پرمی کند در قلمرو دین، عبادت بی معرفت خطر آفرین است. فقدان تفقه در دین عناصری میسازد که همچون خوارج شب زنده دار، قاری قرآن، زاهدنما اما بازیچه شیطان و ابزار دست ستمگران هستند فقر معرفت سی وسه هزار سپاه را به میدان آورده است که هر روز در فرات غسل می‌کنند تا با تقرب و پاکی حسین(علیه السلام) و یارانش را ذبح کنند و بهشت و رضوان الهی را به دست آورند

وقتی عمر سعد در صبحگاه عاشورا تیر در کمان ‌می‌نهد و نخستین ‌تیر را به‌ سمت ‌اردوی‌ حسینی ‌پرتاپ ‌می‌کند،‌ فریاد میزند: یا خیل الله ارکبی و بالجنه البشری. اصحاب امام به معرفت عمیق و تزلزل ناپذیر رسیده‌اند خوب می‌دانند کجا آمده‌اند، چرا آمده‌اند و چه باید بکنند. هم دشمن شناسند، هم خودشناس و هم راه‌ شناس و هم بیراهه شناس، لذا می فرمایند وَ اِنّا علی نیّاتِنا وَ بَصائِرنا ؛ ما با انگیزه‌ای مصفا و بصیرت جان به رزمگاه آورده ایم .

2. غیرت و صلابت دینی  فرهنگ عاشورا ، نمودگاه غیرت و صلابت دینی است. تاریخ، مردان و زنانی چنین غیور به خویش ندیده است انسانهایی که در هنگام افول غیرت دینی، در دوران بی حسی، سستی، تساهل و تسامح و بی توجهی و توجیه گری، نمایشی عظیم از تعهد و تقید و تعبد را به دیروز و امروز و همیشه انسان بخشیدند

زمانی که امام در عاشورا فریاد سعادت و غیرتمندی سر میدهد، قلوب بسیاری را می لرزاند و معیار دینداری برای همیشه تاریخ نشان میدهد مگر نمی بینید که به حق عمل نمیشود و از باطل پرهیز نمیکنند مومن باید حق طلب و مایل به لقای پروردگار باشد مرگ را من جز شهادت نمی یابم و زندگانی با ستمگران را غیر از ننگ و خفت نمیدانم.

و وقتی که دشمن در روز عاشورا برای ضربه روحی با حسین (ع) میان او و خیمه ها حایل گردید و حمله به خیمه ها را آغاز کرد اینجا بود که امام فریاد برآورد یا شیعه آل ابی سفیان ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونو احرارا فی دنیاکم ای پیروان خاندان ابی سفیان، اگر دین ندارید و از روز جزا نمی هراسید، لااقل در زندگی آزاد مرد باشید.

3. شیفتگی عبادت کربلا ، قصه عبادت و زهد تهی از معرفت نیست. کربلا مجاهدت عابدانه و عبادت مجاهدانه است. عاشقان عرصه عاشورا، دل شب همراه با اشک، تهجد و استغاثه دارند. وقتی غروب تاسوعا دشمن به انگیزه حمله و شروع نبرد به خیمه ها نزدیک شد. امام به برادرش ابو الفضل فرمود: امشب را امان بگیر: أنّی کُنتُ قَدْ اُحِبُّ الصَّلوة و تلاوة کتابِهِ و کثرة الدَّعاء و الاستغفار من به نماز و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار عشق می ورزم.

اصحاب امام، قرآن شناس و مفسر قرآن، قاری قرآن، بودند. امام بر بالین حبیب آمده و او را ختم کننده قرآن در هر شب می خواند

4. آمیزه از عشق و نفرت، تولی و تبری زیارت نامه اولیاء آمیزه اسلام و لعنت است، عشق و نفرت، خواندن و راندن و این فرهنگ رویکرد تعادل رفتاری و نگرشی را تضمین میکند در قرآن باورمندان پیامبر و همراهان او اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم (فتح 27) معرفی شده اند یعنی در رویاروی ستم همه خشم، نفرت بغض و شدت اند و با دوستان و همراهان همه عشق، رحمت و لطافت هستند.

امام صادق تبری را نشانه صداقت در صحت دانسته، فرمود: دروغ می گوید آن که ادعای دوستی ما دارد و از دشمنان ما دوری نمی گزیند در رجزهای یاران، نفرت از آل زیاد و آل مروان فراوان است و در همان رجزها تموج ارادت و ولایت اهل بیت و عشق ورزی به ابا عبدالله علیه‌السلام . شکوهمندترین نمونه های آن رجز عباس علیه‌السلام است که حسین را مولا و سید می خواند و در شهادت عطش، همه هستی خود را به پای امام صادق الیقین می ریزد   وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی وَ أن إمام الصّادِقِ الیَقینی نَجعِل نَبّیٍ طاهِرِ الأمینی  ملتها برای پی بردن به عینیت مفهوم تولی و تبری در دین، به فرهنگ عاشورا که از هر چیز دیگری بهتر این مفاهیم را تداعی می کند توجه و تفقه داشته باشند

5 . انتخاب، آزادی، آزادگی ابراز انتخاب و آزادی در فرهنگ عاشورا موج می زندوقتی امام به بُشر حضرمی، خبر اسارت فرزندش را در کربلا به او دادند، اجازه ترک کربلا داد بُشر اشک ریزان و استغاثه کنان گفت: الکتنی اسباع حیا ان فارقتک اسال عنک الرکیان و اخذ لک مع قله الاعوان لایکون هذا ابدا

درندگان زنده زنده، قطعه قطعه ام کنند و بخورند اگر تو را رها سازم و بروم از تو (برای رفتن) مرکبی بخواهم، با کمی یاران، تنهایت گذارم و خود آسوده خاطر بازگردم! نه نه! هرگز چنین نخواهم کرد. نجات جان فرزند می توانست، بهانه رفتن باشد. امام نیز اجازه داده بودند؛ اما جان بشر، رها و آزاد، کربلا و عاشورا می خواست و حادثه را بر عافیت برگزید و انتخاب نمود

اگر در کربلا نیروها در شرایط جنگی حق انتخاب، آزادی و گزینش داشتند، پرواضح است که در فرهنگ حسینی، افراد در شرایط عادی مختار بودند که برگزینند. یاران حسین، درنگ و رنگ نشناختند و به دلیل رهایی و آزادگی، سخت ترین و دشوارترین حادثه ها را صبورانه پشت سر نهادند، تا برای آزاد اندیشان و آزادگان ، اسوه ای جاودانه باشند

۶- وفای به عهد و پیمان وفای به عهد و پیمان، یک ارزش بشری و فرا دینی است. بعضی جدای از بسترها و گفتمان های دینی از نگاه انسانی، وافیان به عهود محترم و معززند و خائنان به عهد و پیمان ها منفور و مطرودند در کربلا اگرچه افراد محدودی حاضر شدند که همراه حسین علیه‌السلام تا عاشورا بمانند اما همانان از مظاهر وافیان به عهودند و امام در شب عاشورا ، فداکاری و وفاداری یارانش را تائید نمود و فرمود فَاِنِّی لا اَعْلَمُ اَصْحاباً اَوْلی وَلا خَیْراً مِنْ اَصْحابِی وَلا اهل‌بیت اَبَرَّ وَ لا اَوْصَلَ مِنْ اهل‌بیتی فَجَزاکُمُاللّهُ عَنِّی جَمیعاً خَیْراً

من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود ندیده ام و اهل بیت و خاندانی باوفاتر و صدیق تر از اهل بیت خود سراغ ندارم، خداوند به همه شما جزای خیر دهد این وفاداری آنجا بیشتر خود را نشان می دهد که امام در شب عاشورا اصحاب خودش را جمع نمود و پیشنهاد نمود که اکنون که شب چونان پرده سیاه همه چیز را در برگرفته است، شما هم شبانه حرکت کنید. و هر یک از شما یکی از افراد خاندان مرا گرفته و دور شوید و مرا با این قوم تنها گذارید، زیرا آنها غیر از من با کس دیگر کاری ندارند هولاء القوم فانهم لایریدون غیری اینجا بود که بنی هاشم و سایر یاران تک تک به پا خاستند و دم از وفاداری زدند

از جمله آنها سعید بن عبدالله پاسخ داد: به خدا سوگند، ای پسر رسول خدا ! ما هرگز تو را تنها و بی یاور نخواهیم گذاشت، تا اینکه نزد خداوند ثابت شود که ما به سفارش پیامبر درباره شما عمل نمودیم و اگر من بدانم که در راه تو به شهادت می رسم، سپس دوباره زنده می گردم و سپس ذرات وجودم را بر باد فنا می دهند و هفتاد بار این عمل را با من انجام دهن، من تو را تنها نخواهم گذاشت، تا آنکه در رکاب تو به شهادت برسم و چرا این گونه نباشم، در حالی که مرگ فقط یک بار بیش نیست ولی در پی آن عزتی بدون ذلت خواهد بود : و انما هی قتله واحده ثم انان الکرامه التی لا نقضاء لها ابدا.

7- جهاد و شهادت طلبی در کربلا و فرهنگ عاشورایی مرگ را به سخره گرفته بودند مرگ چون موم در ید قدرت عاشوراییان سبب تجلی و اعتلای بزرگترین و برترین فرهنگ ها بوده است یعنی فرهنگ جهاد و شهادت. ملتی که این مفاهیم را از عمق دین خود با کمک فرهنگ عاشورایی استخراج کند و کاربردی سازد، به هیچ گونه ای ذلت و خاری ندارد و هماره با غیرت و سربلندی زندگی خواهد کرد

امام حسین علیه‌السلام اولا به مرگ جهت داد ثانیا اصل مقاومت در برابر دشمنان را تداعی بخشید و در صورتی که راهی جز شهادت نمی ماند، آن گاه این مرگ پلی برای بهشت است. امام در روز عاشورا از مرگ به عنوان یک پل تعبیر نمودند که عاشوراییان را از فضای محدودی به فضای وسیع منتقل می کند

ماالموت الا فنطره امام در وصف اصحاب خود می گوید: اما والله لقد نهرتهم و بلوتهم و لیس فیهم الا الاشوس الا قفس یستانسون بالمنیه دونی استیناس الطفل بلبن امه به خدا سوگند ایشان را از خود راندم و آزمودم، در آنان جز دلاوران و والا گهران پایدار که به کشته شدن در رکاب من همانند کودک به شیر مادر مانوسند، حضور ندارند. این جملات به وضوح می رساند که در فرهنگ عاشورایی مسئله مرگ با تفسیری عمیق و با برداشتی درست حل شده و آسان گردیده بود

فرهنگ عاشورایی به ملتها یاد می دهد که صرف مردن و یا هر گونه مردن ارزش نیست بلکه در شرایطی که بین ننگ ذلت و کشته شدن، یکی را باید برگزیند و یا باید در بدترین شرایط، زیر سلطه ظالمان بود و یا دست به شمشیر برد.

وقتی آدم‌های علم‌ زده به جان فرهنگ بیافتند، دسته‌های عزاداری حسین علیه‌السلام را بی‌ارزش می‌کنند

  در دسته‌های عزاداری، «احساسات حسینی» که از فطرت نشأت گرفته است را می‌توان به خوبی مشاهده کرد وقتی عده‌ای انسان‌های روشن‌ ضمیر و دیندار که معرفتشان از شعور فطری نشأت گرفته است در مدیریت فرهنگی جامعه در ابعاد مختلف قرار بگیرند، زیباترین صحنه‌های رونق‌یافته در جامعه، دسته‌های عزاداری خواهد بود. اینها هستند که سخن حضرت امام(ره) را می‌فهمند که فرمود: هر مکتبى هیاهو مى‏خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبى تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توى سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمى‏شود.

تماشا کردن برای شکوفایی فطرت یعنی دیدنِ خوبان عالم، خوبی‌ها و آثار خدا

 یک راه برای اینکه فطرت شکوفا شود این است که انسان به تماشا برود. تماشا کردن برای شکوفایی فطرت یعنی خوبی‌ها را ببینیم، خوبان عالم را ببینم و آثار خدا را ببینیم. به خاطر اهمیت تماشا کردنِ خوبان بود که آقای بهجت(ره) می‌فرمودند: برای خودسازی مهمتر از کلاس اخلاق، مطالعه زندگی خوبان است. بعضی‌ها سطح لایه‌های حجابی که روی فطرتشان را گرفته نازک است، لذا وقتی خوبان را تماشا می‌کند، می‌گوید من هم دلم می‌خواهد!

به همین راحتی حجاب‌های قلبشان کنار می‌رود و فطرتشان شکوفا می‌شود. یکی از جاهایی که خداوند ما را به تماشا دعوت کرده در این آیه شریفه است: انْظُرُوا إِلى‏ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فی‏ ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ؛ شما در آن باغها هنگامى که میوه آن پدید آید و برسد بنگرید، که در آن آیات و نشانه‏ هایى براى اهل ایمان هویداست در واقع خداوند می‌گوید نگاه کن شاید فطرتت بیدار شود.

 غیر سیاسی دانستن عاشورا خیانت معرفتی به سیدالشهدا علیه السلام است

کمترین ثمره گریه بر حسین علیه السلام، آن است که هر بار اعلام می‌ کنیم ما در جبهه حسینی و یزیدی تاریخ، بی ‌طرف و خنثی نیستیم و حتی گریه مصنوعی، تباکی و تظاهر به گریه نیز اعلام موضع است که ما در صف حسین علیه السلام و با حسینی ‌های تاریخ‌ هستیم و خواهیم ماند و نه بی ‌طرف و نه با یزیدی ‌ها، نیستیم. گریه بر حسین علیه السلام هم عبادت است و هم سیاست.

تلاش برای غیر سیاسی کردن عاشورا و توجیه عافیت ‌طلبی ‌ها و بی ‌طرفی‌ های ما، یک خیانت معرفتی به امام حسین علیه السلام است و اتفاقاً مورد تأیید اموی ‌ها و شخص یزید هم بود. جریان تفکیک‌ ایمان از عقیده، جدایی عشق از عقل و تقابل جهاد و شهادت با معرفت را که تداوم ایمان غیر عقلانی، تعصب و زایده ‌ای روشنفکری غربی است، مجدداً در دهه‌ های اخیر می ‌کوشند وارد گفتگوهای اسلامی کنند و صرفاً اهداف فرهنگی ندارند، بلکه انگیزه ‌های صریح سیاسی نیز در کار است.

مبنای این ایده، ایمان بدون موضوع، معنویت کور و دینداری بدون معرفت است که ایمان را امری صرفاً که به واقعیت عینی، کاری ندارد و از تجربه دینی بی ‌ربط با امر آفاقی می ‌گوید که حتی امر انفسی را نیز به معنایی که عرفا و حکمای مسلمان می ‌گویند، پس می‌ زند و تنها یک امر ذوقی، ساختگی و شخصی است که تأثیری در مقولات اجتماعی و عدالتخواهانه و انقلابی ندارد و فاقد توضیح استدلالی است.

بزرگداشت عاشورا و محرم به هیچ وجه محدود به شیعیان جعفری نیست 

 علاوه بر طوایف مختلف شیعیان، طوایف مختلف مسلمانان و غیرمسلمانان در گرامیداشت آن بعنوان یک میراث بزرگ معنوی بشر همداستانی دارند. به عنوان مثال در پاکستان، «بریلوی‌ها» که 70 درصد جمعیت سنی (یعنی حدود 105 میلیون نفر) را به خود اختصاص داده‌اند.

در دهه اول محرم و به خصوص شب و روز عاشورا به برپایی مجالس میلیونی باشکوه پرداخته و مقتل‌خوانی می‌کنند و برای مصائب اهل بیت علیهم السلام گریه کرده و بر سر و سینه خود می‌زنند. در شمال آفریقا دست کم 100 میلیون نفر از مالکی‌ها و شافعی‌ها در روز و شب عاشورا برای بزرگداشت امام حسین علیه السلام مجالس عزا اقامه کرده و با ذکر مناقب و نیز مصائب آن حضرت، ارادت و اعتقاد خود را ابراز می‌نمایند.

کما اینکه صاحبان ادیان و مذاهب در همه کشورهای شبه قاره هند اعم از اینکه هندو باشند یا مسلمان، شیعه باشند یا سنی روز عاشورا را به عزاداری و برپایی مجالس سپری می‌نمایند و در کل شبه قاره روز عاشورا تعطیل است. در سطح جهان اسلام علاوه بر رژیم‌های وابسته، یک جریان کم جمعیت و حقیر تکفیری وجود دارد که بزرگداشت عاشورا را حرام دانسته و خون عزاداران را مباح می‌شمرد.

این جریان از نظر عدد بسیار کوچک است و در نقطه مقابل افکار بقیه مسلمانان قرار دارد اما با این وجود دست به یک سلسله اقدامات جنایتکارانه می‌زند و از آنجا که تحت حمایت آشکار صهیونیست‌ها و سعودی‌ها قرار دارند و از سوی قدرت‌های غربی پشتیبانی می‌شوند، معمولاً به مجازات هم نمی‌رسند!

به عنوان مثال در پاکستان تکفیری‌ها در میان شیعیان و بریلوی‌ها یعنی حدود 76 درصد جمعیت منفورند و در میان 24 درصد بقیه پاکستانی‌ها که اکثر آنان را «دیوبندی‌ها» تشکیل می‌دهند هم جایگاهی ندارند . و برآوردهای مطرح در کشور پاکستان بیانگر آن است که میزان نفوذ تکفیری‌ها در جامعه پاکستان، حداکثر به یک درصد از جمعیت پاکستان می‌رسد اما با این وجود می‌بینیم که حدود 40 سال است که این فرقه جنایتکار به فعالیت خود ادامه می‌دهند و هر ساله تعداد زیادی از مردم را به شهادت می‌رسانند.

و در این میان هدف قرار دادن صفوف شیعیان در روزهای عاشورا و غدیر از برجسته‌ترین فعالیت‌های آنان به حساب می‌آید اما با این وجود گویا هیچ مانعی بر سر راه فعالیت آنان وجود ندارد. این در حالی است که پاکستان هم از یک ارتش قوی برخوردار است هم، سازمان اطلاعاتی قوی- از جمله i.s.i دارد. همین موضوع به تنهایی ماهیت وابسته آنان به مراکز اطلاعاتی و جاسوسی را برملا می‌کند و از این رو می‌توان گفت آنچه گروهکهای شبه نظامی نظیر لشکر جهنگوی و سپاه صحابه و سپاه طیبه در پاکستان انجام می‌دهند، اجرای نسخه‌ای اطلاعاتی است که دشمنان شناخته شده اسلام به آنها دیکته کرده‌اند.

عین همین مسئله را در عراق هم می‌بینیم در حالی که تکفیری‌ها به طور قطع در میان حدود 83 درصد (شیعه و کرد) هیچ جایگاهی ندارند و از سوی حدود 17 درصد سنی عراقی هم حمایت نمی‌شوند. اما از یک سو اقدامات خونبار آنان در عراق و نیز ادعاهای بسیار بزرگ آنان را شاهد هستیم.

آنچه تکفیری‌های عراق ذیل اوامر ظاهری «ابوبکر البغدادی» انجام می‌دهند نیز اجرای همان نسخه سرویس‌های اطلاعاتی ضد اسلامی است  چرا که در عراق تقریبا همه جریانات و شخصیت‌های شناخته شده اهل سنت از اقدامات این جریان ابراز برائت کرده‌اند.             

 البغدادی از سال 2007 زمان آغاز زمزمه خروج نظامیان آمریکایی از عراق مطرح شده و هم‌زمان با بحران سوریه به شدت فعال‌تر شده‌اند.

آنان بدون شک یک جریان با جمعیت کمتر از 000/30 نفر هستند اما چرا با این وجود و با اینکه ظاهرا غربی‌ها با آنان موافق نیستند به حیات و جنایات خود ادامه می‌دهند؟

آیا اگر دست‌های اطلاعاتی در پشت سر آنان وجود نداشت این گروه کم در برابر توان بالای ارتش و دستگاه امنیتی عراق امکان ادامه حیات پیدا می‌کرد؟.

جریان تکفیری در نقطه مقابل جریان عاشوراست

جریان عاشورا بر مبنای نفی زور و گسترش معروف و نهی از منکر بنا شد و امام حسین علیه‌السلام و اصحاب گرانقدرش خود را فدای این راه کردند و دقیقا به همین دلیل است که سنی‌ها هم خود را شریک راه امام حسین علیه‌السلام به حساب می‌آورند.

در حالی که تکفیر بر مبنای تخریب جامعه اسلامی و رو در رو قرار دادن اجزای آن بنا گردیده است. از این روست که هیچ قدرت زورگویی نیست که به عاشورا به مثابه ابزاری برای حفظ قدرت خویش نگاه کند

کما اینکه بنی عباس هم اگرچه شعار «رضا من آل محمد صلی الله علیه و آله » سر داده و خود را وارثان حقیقی پیامبر و اسلام می‌خواندند. ولی همه آنها در مقابل طرح عاشورا می‌ایستادند و بارها به حرم امام حسین علیه السلام در کربلا حمله کردند و درصدد بودند تا حتی قبری برای امام در این سرزمین نباشد. اما آل سعود، آمریکا و صهیونیست‌ها، جریان تکفیری را بخشی از قدرت و برنامه خود می‌دانند. و با گستردن چتر حمایتی اطلاعاتی و مالی درصدد برآمده‌اند تا از طریق آنان بر سرزمین‌های اسلامی سیطره پیدا کنند

الگوی امام حسین علیه السلام و عاشورا چیست؟

گسترده شدن مجالس و مراسم بزرگداشت عاشورا بطور قطع بیان‌کننده احساس نیاز بیشتر به امام حسین علیه السلام است بشر برای شکستن حصارهای سخت مستکبرین به یک الگوی بزرگ و موفق احتیاج دارد. و از این رو به طور گسترده به سوی واقعه عاشورا و میراث اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله در کربلا گرایش پیدا کرده است.
واقعیت این است که اگر امام حسین علیه السلام و یارانش در روز عاشورای سال 61 هجری قمری بر یزید غلبه می‌کردند و در کوفه و بصره و... حکومت عدل اسلامی برپا می‌کردند و از این مناطق بقیه مناطق اسلامی را از زیر بیرق بنی‌امیه خارج می‌کردند و برای صدها سال حکومت می‌کردند، این مقدار از تاثیر برای زمانه ما نداشتند
امروز وقتی از امام حسین علیه السلام و عاشورا سخن به میان می‌آید، احساسات و عواطف میلیون‌ها نفر به جوش می‌آید و جمعیت‌ها به راه می‌افتند و خود را در برابر یک حقیقت تخلف‌ناپذیر، خاضع می‌دانند. این تنها عاشوراست که خون انسانها را در این حد به جوش می‌آورد و دائما بر جوشش آن اضافه می‌گردد

  آنچه امام حسین علیه السلام در جریان سفر (از مدینه به مکه و از مکه تا کربلا و به خصوص آنچه امام حسین علیه السلام در نیم‌روز عاشورا) ارائه کرد همه آن کاری بود که پیش از این پیامبر بزرگوار اسلام در طول 23 سال و علی‌مرتضی علیه السلام در طول 53 سال و سایر ائمه معصومین علیه السلام در طول 250‌سال و همه پیامبران بزرگ الهی در طول هزاران سال حیات بشر انجام داده بودند. در واقع در عاشورا می‌توان همه این مواریث بزرگ را مشاهده کرد

میراث آدم ابوالبشر و فرزندان خلف او تا میراث نوح نبی تا میراث ابراهیم خلیل و بالاخره میراث پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) را مشاهده کرد و از این رو عاشورا هم قصه گذشتگان بود و هم حکایت آیندگان. و هیچ بنی‌بشری نیست که عاشورا را از آن خود نداند  مگر آنکه به دلایل خاص خود را در نقطه مقابل آن یافته باشد. یک قطره از خون شهدای عاشورا برای تضمین حیات هر ملت کفایت می‌کند.

و از این رو هیچ کس تردیدی ندارد که انقلاب اسلامی ایران که 1337 سال قمری پس از واقعه عاشورا به وجود آمد تاثیر یک قطره خون کربلا بود کما اینکه یک قطره از همین خون، حزب‌الله لبنان را پدید آورده و قطراتی دیگر در یمن و... چکیده و ملت‌ها را عاشورایی کرده است .

نگاهی به قیام ها

به گواهی تاریخ، قیام امام حسین علیه السلام سرمنشا بسیاری از نهضت‌ها و قیامهای برحق در اسلام بوده است. این قیام باعث تحکیم و بقای اسلام بود. امام حسین علیه السلام با قیام خود در ابتدا حاکم زمان را رسوا ساخت. یزید که قبل از حادثه عاشورا شخصی منفور در بین مردم بود بعد از حادثه عاشورا مردم او را بسیار لعن و نفرین می‌کردند

از دیگر نتایج قیام عاشورا این بود که بار دیگر مسلمین روحیه سلحشوری را به دست آورند

از جمله قیام‌هایی که بعد ازعاشورا رخ داد و می‌توان آن را از نتایج قیام عاشورا دانست،: .

قیام مدینه . واقعه حره سه روز مانده به پایان ذی الحجه سال 63 ق اتفاق افتاد. آگاهی مردم از فساد و فحشای دستگاه حاکمه و نیز اعلام و اعلان بی‌کفایتی یزید برای منصب خلافت ، مهمترین زمینه‌های قیام اهل مدینه بر ضد امویان درسال 63 ق بود .

عبد الله بن حنظله و عبدالله بن مطیع رهبران مهاجران و انصار، و معقل نیز فرماندهی تیره‌های مختلف مهاجران غیر قرشی را برعهده گرفته و فرماندهی نیروی‌های مدینه را درمقابل سپاه شام برعهده داشتند

طولی نکشید که سپاه اموی به فرماندهی مسلم بن عقبه، قیام را سرکوب کردند و پس از پیروزی، جان و مال اهل مدینه را برای سه روز بر سربازان شامی مباح گردانیدند.

امام سجاد علیه السلام دراین واقعه تقیه را پیشه خویش ساخته و به ظاهر نقشی در مبارزه مردم مدینه نداشتند.

(انقلابی علیه حکومت ستمگر) عبدالله بن حنظله با گروهی به شام رفته تا از نزدیک وضعیت یزید را ببینند، با خوشگذرانی و زندگی حیوانی روبرو میشوند باز میگردند و به مردم مدینه اطلاع می دهند و حرکت معترضین آغاز میشود و بلافاصله خبر به یزید رسیده و تصمیم به سرکوب شورشیان میگیرد سپاهی را مامور میسازد و به طرف مدینه حرکت و با مردم مدینه به جنگ پرداخته و عده زیادی را در سرزمین حره میکشند و باقیمانده ها که به قبر پیامبر پناه برده اند هم رحم نمیکنند و حرم پیامبر را آلوده میسازند.

و امام هر چند با این حرکت موافق نبود برای جلوگیری از قتل عام مردم مداخله و در این جریان جان سالم میبرد و زمانی که با فرمانده سپاه یزید روبرو میشود به واسطه دعای مخصوصی که میخواند ترس بر فرمانده آشکار شده و تقاضای امام را مبنی بر آزاد گذاشتن حدود چهار صد نفر پناهنده را که به او متوسل شده اند میپذیرد .

هدف این انقلاب خونخواهی نبود بلکه انقلابی بود علیه حکوت ستمکار بنی امیه. شرکت کنندگان در این قیام یک هزار تن بودند که به دست سپاهیان شام و با نهایت وحشیگری سرکوب گردید.
 انقلاب مطرف بن مغیره: عبدالله بن حنظله در سال 77 هجری علیه حجاج بن یوسف شورید و عبد الملک بن مروان را از خلافت خلع کرد.

انقلاب ابن اشعث وی نیز بر علیه حجاج در سال 81 هجری شورید و عبد الملک مروان را از خلافت خلع کرد. این شورش تا سال 83 به طول انجامید. در آغاز، پیروزی‌های نظامی به دست آورد اما بعدها شکست خورد.

قیام حسین بن علی، شهید فخ  فخ نام وادی و محلی است در قسمت غربی و یک فرسخی شهر مکه و آنجایی است که حسین بن علی( صاحب فخ) علیه حکومت عباسی در سال 169 هجری قیام کرد و با یاران خویش به شهادت رسید. وی یکی از سادات و علمای اسلام بود که برای عظمت تشیع با خون خویش پس از حدود یک قرن از ماجرای کربلا اثری عمیق در عالم تشیع به جای گذاشت.

انقلاب زید بن علی بن حسین در سال 122 هجری، زید بن علی در کوفه به شورش برخاست، اما آن شورش بی درنگ به وسیله سپاهیان شام که در آن هنگام در عراق بودند سرکوب گردید. ولی زیدیه در طول مبارزه تا ۸۰ سال ادامه دادند و پیروزی هایی را بدست آوردند . و این نکته را باید اضافه کرد انقلاب‏ها در سطح جهان در ورای زمان‏ها تا به امروز به ویژه جنبش‏ها و نهضت‏های آزادی بخش اسلامی و شیعی بوده‏اند

انقلاب‏ها و جنبش‏هایی که همواره در وجود مردم ستم دیده نورانیتی خاص ایجاد می‏کردند . پیام قیام با شکوه سید الشهدا علیه السلام منحصر به آن زمان نیست ، بلکه این پیام پیامی جاوید و ابدی است و فراتر از محدوده زمان و مکان است، هرجا و در هر جامعه‌ای که به حق عمل نشود و از باطل خودداری نشود، بدعتها زنده و سنتها نابود شود، هرجاکه احکام خدا تغییر و تحریف یابد و حاکمان و زمامداران با زور و ستمگری با مردم رفتار کنند، درهر جامعه‌ای که ویژگی‌های جاهلیت را داشته باشد آن جامعه، جامعه‌ای یزیدی بوده و مبارزه و مخالفت با مفاسد و آلودگی‌ها و آمران و عاملان آنها ، کاری حسینی خواهد بود.

حرکت دفاعی سیدالشهدا(ع) ضرورت ها و شبهات آیت الله مصباح یزدی

دفاع در اسلام یکی از مهم ترین وظایف دولت اسلامی دفاع از اسلام می باشد. اصل مسئله دفاع یک امر فطری است و همه عقلای عالم آن را قبول دارند؛ ولی در اسلام مسئله دفاع از جهاتی با نظام های دیگر تفاوت دارد. به طورکلی دفاع در مقابل متجاوز انجام می گیرد و متجاوز کسی است که حق دیگری را رعایت نکند؛ اما این که حقوق دیگران چه چیزهایی است، براثر نظام های ارزشی تفاوت می کند.
وجه مشترک دفاع بین نظام های ارزشی در میان نظام های ارزشی وجوه مشترکی وجود دارد مثلاً یک جهت مشترک دفاع در همه نظام های ارزشی وجود دارد، دفاع از جان و مال جامعه است. اگر دشمنی برای تعرض به مال یا جان ملتی لشکرکشی کرد باید دفاع کرد و چون این یک امر اجتماعی است و از عهده افراد برنمی آید و نیاز به سازماندهی و مدیریت دارد، لذا دولت باید این کار را برعهده بگیرد.
اختلاف اسلام با سایر نظام های ارزشی برخی حقوق وجود دارد که دفاع از آن از دیدگاه اسلام با سایر نظام های ارزشی تفاوت دارد مثلاً در بعضی از نظام ها مسائل فرهنگی، عقیدتی، دینی و مذهبی جزء امور فردی و شخصی است. و اصولاً تجاوز در مورد آنها معنا و مفهوم روشنی ندارد و اگر می گویند تجاوز به دین شد، حداکثر چیزی که می توان تصور کرد خراب کردن کلیسا است و دیگر بیش از این را تجاوز به دین تلقی نمی کنند

در نظام های ارزشی لیبرال دموکراسی امروز و حتی کلیه نظام هایی که به نوعی گرایش های اومانیستی دارند، دفاع از دین و قیام در مقابل متجاوز به دین، معنای روشنی ندارد

اما در اسلام، دفاع از مقدسات دینی حتی از دفاع از جان واجب تر است و اگر دین مردم مورد حمله و تجاوز دشمن قرار گیرد، باید جان ها فدا شود تا مقدسات و ارزش های دینی محفوظ بماند.
بررسی مفهوم تجاوز در اسلام مفهوم تجاوز وسیع تر است و هر نوع نقشه و توطئه ای که از طرف دشمنان اسلام برای تضعیف دین مردم و از بین بردن ارزش های یک جامعه و مقدسات اسلام انجام بگیرد که منجر به از دست رفتن اعتقادات و رواج بدعت ها شود، تجاوز است و دفاع در مقابل آن واجب خواهد بود. 
وظیفه ما در قبال قیام سیدالشهدا علیه السلام  قیام سیدالشهدا علیه السلام هم نوعی دفاع بود؛ اما این چگونه دفاعی است؛ ما نمی توانیم توقع داشته باشیم روزی بیاید که شیاطین از جامعه ما محو شوند و دیگر این انحرافات فکری وجود نداشته باشند ولی این انتظار را داریم که متدین ها و عاشقان سیدالشهدا علیه السلام اهتمام ورزیده و این حقایق را بیشتر روشن نمایند بیشتر در این باره نوشته و گفته شود تا جوانان ما از تأثیرات سوءشیاطین محفوظ بمانند.
لزوم دفاع در برابر تهاجمات فرهنگی گاهی خطر تهاجم فرهنگی از تجاوز نظامی بیشتر است. این که می گوییم دفاع بر مردم واجب است و دولت اسلامی باید مدیریت کند و این مسئولیت را بپذیرد و هزینه اش را تامین کرده و برنامه ریزی کند. تنها دفاع در مقابل حملات نظامی دشمنان نیست؛ بلکه در مقابل حملات فرهنگی دشمنان به طریق اولی باید دفاع کرد؛ چون دین، عزیزتر از جان و مال و آب و خاک است.

وقتی ارزش های اسلامی در معرض خطر باشد و بدعت ها بخواهد جای احکام را بگیرد باید دفاع کرد. مگر کار معاویه و یزید جز این بود که احکام اسلام تعطیل بشود و چیزهایی را به نام اسلام مطرح کنند؟ و مگر دفاع و قیام سیدالشهداء علیه السلام جز برای دفاع از این تهاجم بود؟ خود امام فرمود:  انی اخاف ان یذهب هذه الطریقه؛ من می ترسم که دین تدریجاً از میان مردم رخت بربندد و می خواهم قیام کنم. 
لزوم تقویت روحیه شهادت طلبی در مقابل تهاجم فرهنگی ما باید بهتر اسلام و دفاع از اسلام را بشناسیم. اگر راه و خون سیدالشهداء علیه السلام برای ما عزیز است باید از عمق جان بگوییم:  یا لَیتَنی کُنتُ مَعکم فَأَفوزَ فَوزاً عَظیماً یعنی خودمان را حداقل برای روزی که وجود مقدس امام زمان ظهور می کند و به یاران فداکاری احتیاج دارد که مثل یاران جدش جان خودشان را کف دست بگیرند و برای اسلام هدیه کنند

آماده کنیم این زیارتهایی که ما می خوانیم برای همین است این زیارت وارثی که در آخرش می خوانیم یا لَیتَنی کُنتُ مَعکم فَأَفوزَ فَوزاً عَظیماً یعنی من ایمان دارم به آن راهی که شما رفتید و حسرت می خورم که چرا در کربلا نبودم که راه شما را تأیید کنم و منتظرم اگر شرایطی پیش بیاید، همان راه را انتخاب کنم . این همان فرهنگ شهادت طلبی است که امام حسین علیه السلام به جامعه اسلامی و بشری اهداء فرمود امام حسین علیه السلام نشان داد که شرایطی برای جامعه اسلامی پیش می آید که مسلمان باید خود و فرزندانش تا طفل شیرخوارش به شهادت برسند تا اسلام بماند و احکام آن تغییر نکند. 
دفاع انسانی و حیوانی آب و خاک کم قیمت ترین چیزی است که مسلمان باید از آن دفاع کند؛ دفاع از آب و خاک مثل دفاع یک حیوان است از لانه خود؛ البته باید دفاع کرد، اما این از دیدگاه اسلامی چندان ارزشی ندارد، آنچه مقدس است دفاع از ارزش هاست

آب و خاک امروز دست این است و فردا دست دیگری؛ آنچه ارزش دارد نور ایمان، صفای قلب، اعتقاد به عقاید حق و پایبندی به ارزش های اسلامی است .اگر یک روز چنین جامعه ای به وجود آمد، دفاع از ارزش ها، مخصوص سیدالشهداء علیه السلام نیست. یزید می خواست جامعه ای به وجود بیاید که آزادی به معنای بی بند و باری. بر دین مقدم باشد

یعنی حاکمیت حیوانیت بر مقدسات عالم؛ یعنی پایمال کردن خون جمیع انبیاء و شهداء و مقدسین عالم و در چنین شرایطی نباید ساکت نشست

مکتب حسین این است؛ هیهات منا الذله ذلت، پذیرش آیین غیر اسلامی و ارزش های غیر خدایی، حسین فدا شد تا این ارزش ها زنده بماند. حسینی ها این فکر را باید داشته و بچه هایشان را هم این چنین باید تربیت کنند و انتظار ظهور مهدی هم یعنی همین. 
نتیجه باید به هوش باشیم که شیاطین ما را با یک الفاظ پوچ با محتوای الحادی به نام اسلام و ارزش های انسانی و ارزش های لیبرال دموکراسی فریب ندهند؛ روح اینها چیزی جز کفر و انکار ارزش های الهی نیست.

والله خطر اینها از خطر یزید و شمر برای عالم اسلامی بیشتر است؛ مگر یزید و شمر توانستند ایمان را از مردم بگیرند؟ بدانید که امام حسین علیه السلام آدمی نبود که یک عده گرگ دورش را بگیرند و بخواهند او را بکشند.

امام حسین علیه السلام هدف داشت و برای احیاء دین و ارزش های دینی قیام کرد و در این راه موفق شد و اگر راه دیگری در زمان دیگری برای احیاء ارزش های دینی جز شهادت نباشد، شهادت برای دیگران هم واجب خواهد بود.

قیام بر ضد طاغوت در جامعه توحیدی و اسلامی بر همه مسلمانان واجب است تا آنجا که می توانند زمینه‌های رشد و هدایت دیگران را در جهت بندگی بهتر خداوند و هدایت و حرکت در مسیر فطرت فراهم سازند و با هر گونه موقعیت و شرایطی که زمینه ساز ناهنجاری های توحیدی و انسانی است مبارزه کنند.

بنابراین هر گونه مبارزه علیه قوانین و حاکمیت‌های ضد دینی یا حاکمان طاغوتی، هم مبارزه با زمینه‌های فساد و انحراف اجتماع است و هم خود زمینه ساز بروز فضایل و کرامتهای انسانی و هدایت و حرکت در مسیر فطرت. نهی از منکر از جمله آموزه‌های دینی و قرآنی است که مبنای حرکت و نهضت مصلحانه مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره)

و با اقتداء به قیام و نهضت سیدالشهداء (علیه السلام) بود. امام راحل در این خصوص چنین بیان فرمودند: خدای تبارک و تعالی می‌فرماید فقط یک موعظه من دارم. قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ، اینکه برای خدا قیام کنید وقتی که دیدید که دین خدا در معرض خطر است برای خدا قیام کنید، سید الشهداء  (علیه السلام) هم همین طور برای خدا قیام کرد این یک مطلبی است که برای یک وقت نیست، موعظه خدا همیشگی است هر وقت دیدید که بر ضد اسلام، بر ضد رژیم انسانی اسلامی الهی خواستند که قیام کنند، خواستند وارونه کنند مسائل اسلام را، به اسم اسلام، اسلام را بکوبند باید قیام کرد.

همین است سیره انبیاء همین بوده است که اگر چنانچه یک سلطان جائر بر مردم حکومت میخواهد بکند بایستید در مقابلش و او به هر جا می خواهد منتهی بشود باید برویم سراغش و نهی از منکرش و امر به معروفش کنیم و بکشیم او را پایین از آن تخت باطل (صحیفه نور، ج7، ص37 و ج20، ج2، ص208)

تسلیم در مقابل ولی خدا

آن سوی میدان، هر چه رذالت است و پلیدی و دنیاطلبی و سرسپردگی به طاغوت این سوی میدان، همه چیز همان ما رأیت الا جمیلا ای هست که زینب س ، روزها بعد در کاخ یزید، به صورت دشمنانش می‌کوبد. زیباترین جلوه‌اش هم، ولایتمداری است که به گونه‌ای خاص و ویژه در کردار عباس بن علی علیه‌السلام نمودار می‌شود می فرماید علمدار باش، می‌گوید چشم؛ می‌فرماید سقای لشگرم باش؛ می‌گوید چشم.

وقتی تکلیف در اطاعت صاحب الامر است، فرقی نمی‌کند چه بخواهد، مهم آن است که هر امری جز فرمانبری جوابی نگیر عباس نه یک قدم بیش است که زودتر به میدان رود، نه یک قدم عقب است که از مولایش جا بماند

همپای مولایی که همیشه هم مولایش بوده، بی آنکه برادر خطابش کند، پیش می‌رود تا جایی که وقتی دستانش را از آب پر می‌کند یاد ش می‌آید که امامش به او گفته آب بیاور، نه اینکه آب بنوش؛ آب را به فرات می‌ریزدسعادتی که نصیب عباس بن علی می‌شود، از همین ولایتمداری اوست هر چه قرار است انجام دهد و ندهد، از مجرای امر ولی‌اش می‌گذرد و در کردار او جریان می‌یاب

 و جالب آنکه شقاوت ابدی آن سوی میدان نیز، از همین تن دادن به حکومت طاغوت و بی‌تفاوتی نسبت به لغزش‌ها و بیشتر از همه، از همین تسلیم نبودن در برابر ولی خداست

عاشورا یک سبک زندگی است؛ سبکی که می‌آموزد در راه خدا باید از جان و مال و آبرو گذشت که آبرویی اگر باشد، جز در راه او نیست

سبکی که می‌آموزد در راه خدا، از جان و مال و آبرو که هیچ، از خانه و خانواده هم باید گذشت که خانه و خانواده‌ای اگر قرار است برای انسان بماند، در این دنیا گذراست و در آن دنیا، ابدی و جاودانه

سبکی که می‌آموزد زندگی در سایه ولایت طاغوت، ننگی است که باید پاک شود؛ حتی شده به خون خود و عزیزترین کسان خود

سبکی که می‌آموزد زندگی در دنیا، مبارزه‌ای است در راه اعتقاد و آرمان‌های الهی و جان، امانتی است که باید در راه او، به او بازگرداند.

گریستن ها و گریاندن ها در عزای حسین علیه‌السلام خود هدف نهضت عاشورا قلمداد شده و هدف اصلی فراموش شود

و مردم برای آنکه بهتر و بیشتر گریه کنند و دامن خود را از هرگونه گناه و پلیدی شستشو دهند، به این ترتیب شور و حرکتی که در این حادثه وجود دارد، به خمودی و سکوت می گراید و نهضتی که می خواهد برای جباران تاریخ خطرساز باشد

عاملی برای تخدیر جوامع شده و ستمگران یزیدی در طول تاریخ از خطر عاشورا وخاطره جان فشانی امام حسین علیه‌السلام مصون می مانند

این دیدگاه یکی از بدترین نوع تحریف ها در زمینه هدف نهضت عاشوراست.

اینکه بدون تهذیب نفس می‌توانیم این‌قدر عاشقانه به سوی حسین(علیه السلام) برویم، معجزه فطرت است

  وقتی انسان به خیمه اباعبدالله(علیه السلام) وارد می‌شود سوختن خود و سوختن دیگران را در ذکر حسین(علیه السلام) می‌بیند و از خودش می‌پرسد که این از کجا آمده است؟

بعد می‌فهمد که این یک اتفاق فطری است و یک تجربه شکفتن فطرت در وجود انسان است. خداوند یک چشمه از آن را به مدد حسین علیه‌السلام به ما نشان داده است. اگر می‌گوییم امروز نوبت بازگشت به فطرت است و راهش حسین علیه‌السلام است، به این دلیل است که حسین علیه‌السلام شکفته‌ترین بخش فطریِ ماست. و اگر کسی می‌خواهد رشد کند، باید پای این شکوفه را آبیاری کند

علامه طباطبایی: هیچ کس به هیچ مرحله‌ای از معنویت نرسید مگر در حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام و یا در توسل به آن حضرت. حسین علیه‌السلام فطرت ما را شکوفا می‌کند. این اولین تجربه فطری ماست و ما این را تجربه کرده‌ایم و در دیگران دیده‌ایم، حتی در غیرمسلمانان. در کتاب‌های اصول عقاید راه‌ها و مثال‌هایی برای خداشناسیِ فطری وجود ذکر کرده‌اند که انسان فطرت خودش را درک کند. اما شرایط بسیاری از اینها به سهولت فراهم نمی‌شود

اما دسترسی به محبت اباعبدالله علیه‌السلام در فطرت خیلی آسان است. انسان خیلی راحت می‌تواند به جلسه روضه اباعبدالله علیه‌السلام برود و کمی با حسین علیه‌السلام آشنا شود تا ببیند حسین علیه‌السلام چطور دلِ آدم را آتش می‌زند، بعد فکر کند که اگر دستِ دلِ انسان به خدایِ حسین علیه‌السلام برسد، این محبت (حب الله) با دل انسان چه خواهد کرد.

 پیروی از امام حسین علیه‌السلام و کسب نفس مطمئنه
مربی خوب کسی است که بخواهد شاگردش در زمان حیات خودش مانند او بشود. اگر مربی‌ای دارای چنین خصوصیتی بود معلوم می‌شود که واجد نفس شریف مربی‌گری است

بعضا در رشته‌های مختلفی افرادی دارای تخصص و تجربه بوده‌اند، اما در مقام القای علوم و تجارب به شاگردان خود، همه آنچه را که دارا بوده‌اند به آنان القا نکرده‌اند.
پیامبر گرامی اهم چیزهایی را که دارا بوده‌اند، قرآن است:
الْقُرْآنُ أَفْضَلُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ دُونَ اللَّه (بحار ج92 ص19)؛ قرآن، به‌جز خداوند، از همه چیز بالاتر است

مربی بزرگ انسان‌ها و انسانیت‌ها، پیامبر اعظم اسلام می‌فرماید لَوَدِدْتُ أَنَّها فی قلبِ کلِّ إنسانٍ مِنْ أُمَّتی بحار ج92، ص291 ؛ به خدا دوست داشتم که «سوره یس»، در قلب هر یک از افراد امت من جای گیرد این روایت یعنی: من (پیامبر) دوست دارم هر مسلمانی، محمدبن عبداله بشود! یعنی به مرتبه‌ای که من هستم برسد

امام حسین علیه‌السلام در عالم هستی به صورتی خاص واجد «نفس المطمئنه» بوده‌اند.
در قرآن‌کریم در «سوره فجر» این تعبیر آمده است: یَا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّة . إِرجعی إِلی ربِّکَ راضیةً مَرضیة از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که سوره فجر، سوره حسین علیه‌السلام است، و این سوره را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید (سفینه البحار ج2، ص346) در این آیه چند نکته وجود دارد که عبارتند از:
اول: إِرجعی إِلی ربِّکَ. نه الی آلاء الله  یا  نعمت ربک  یا  جنه ربک. نفس مطمئنه در خود این آیه تفسیر شده است. کسی است که دنبال غیر از خدا نیست. غیر از خدا نمی‌خواهد. «دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را»
دوم: چرا «رب»؟ در آیه آمده، و الی‌الله نیامده است و «الی‌رب» است. رب یعنی کسی که لحظه به لحظه وجود تو را پرورده است تا به اینجا رسانده است.

شب عاشورا حضرت امام حسین علیه‌السلام اصحاب را جمع کردند و بعد از اینکه آنهایی که ماندنی شدند مشخص شد و عده‌ای رفتند حضرت فرمودند: من بهتر و باوفاتر از اصحاب خودم سراغ ندارم. سپس در این‌جا حضرت خواستند آن کمال عالی امامت و مربی‌گری را تمام کنند، به اصحاب فرمودند: از بین انگشتان ایشان جایگاه ابدی خود را ببینند. یعنی خواستند اصحابشان از علم‌الیقین به عین‌الیقین برسند و دارای مرتبه‌ای از نفس مطمئنه شوند. لهذا در این شب بعضی اصحاب با یکدیگر شوخی و مطایبه می‌کردند. چرا که به اقصی نقطه‌ای که وجود آنان در این عالم می‌توانسته برسد رسیدند این کار امام حسین«ع» از همه روز عاشورا مهم تر است یعنی اینکه حضرت بتواند انسان را به مرتبه نفس مطمئنه برساند.

سخنان امام حسین علیه‌السلام روز عاشورا و مسلمانان امروز

 حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در روز عاشورا هنگامی که لشکر ابن زیاد ایشان و یاران و اهل حرم او را محاصره کرده و آهنگ حمله نهایی بر این ستارگان هدایت کردند، خطاب به همراهان پابرجای خود فرمودند وَ إِنَّ الدُّنْیا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُها، وَ اسْتَمَرَّتْ جِدّاً وَ لَمْ یَبْقَ مِنْها إِلاّ صُبابَةً کَصُبابَةِ الاِناءِ، وَ خَسیسِ عَیْش کَالْمَرْعَى الْوَبیلِ، اَلا تَرَوْنَ إِلَى الْحَقِّ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ إِلَى الْباطِلِ لا یُتَناهى عَنْهُ، لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً، فَإِنّی لا أَرىَ الْمَوْتَ إِلاّ سَعادَةً، وَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إِلاّ بَرَماً بحارالانوار ج 44 ص188

 بیان سیدالشهداء عجیب و در حد معجزه است وَ إِنَّ الدُّنْیا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ دنیا دستخوش تغییرات فراوان شده و متأسفانه این تحولات، غالباً به سوی تباهی است . چرا؟ دلیل این تحلیل از اوضاع جهانی با شاخصه مهمی ارائه شد: وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُها، وَ اسْتَمَرَّتْ! کار درست (معروف) رها شده و این پشت کردن به نیکی، اتفاقی و موردی نیست بلکه به شکل رویه ای و مستمر در حال نهادینه شدن است

کار به جایی رسیده است که: وَ لَمْ یَبْقَ مِنْها إِلاّ صُبابَةً کَصُبابَةِ الاِناءِ، وَ خَسیسِ عَیْش کَالْمَرْعَى الْوَبیلِ! دیگر خبری از عمل نیک جز در حد ته مانده ای در ظرف نمانده! گویی از مرغزار خرم انسانیت که همان دنیا است و می بایست مزرعه آخرت باشد جز مقدار کمی علف خشکیده بر جای نیست؛ و این چراگاه مهم گویی از بیخ ویران شده است!

به عبارت دیگر آنچه معیار آبادی و یا ویرانی محیط انسانی است، اعمال انسانهاست نه ویرانی محیط ظاهری! این خود ارائه یک معیار و یک مبنا برای به دست آوردن تصویر واقعی از وضعیت هر دوره است: مقهور اکولوژی نشوید، خیابان های زیبا، ساختمان های بلند، ماشین های تندرو، تلفن های کارآمد، لباس ها و قیافه های رنگارنگ، اینها و امثال اینها شاخص آبادانی و یا ویرانی نیست!

مهم آنچه ما انسانها انجام می دهیم است: اعمال ما، زیبایی ها و زشتی ها را می سازند: اگر اعمال منکر باشند و کارها زشت، محیط یک ویرانه است اگرچه ظاهر آراسته و رنگارنگ داشته باشند. عبور از پرده اغوای ظاهری جز با تمرکز بر نحوه اعمال انسان ها امکان پذیر نیست

تصویر امام(ع) از شرایط و وضعیت حقیقی، تصویری تاریک و بسیار نگران کننده است. چرا؟ آن ستاره فروزان بصیرت، دلیل را با مفهوم جادویی «حق» و در مقابل آن «باطل» بیان می کنند: اَلا تَرَوْنَ إِلَى الْحَقِّ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ إِلَى الْباطِلِ لا یُتَناهى عَنْهُ؟ آیا نمی بینید که حق فروگذار شده و از باطل جلوگیری نمی شود؟ نکته مهم اینست که ما مصادیق حق و باطل را چگونه لیست می کنیم: مسلم در زمان ایشان امراء فاسد شده بودند، شارب خمر بودند، زناکار بودند و...

اما این مفاسد رواج عمومی نداشت! مساجد در هنگام نماز پر بود، حدود و ظواهر شرعی به نحو قابل توجهی رعایت می شد و... . اما «حقی» رها شده بود که مادر همه حق ها بود و آنقدر رها کردن آن سنگین بود که امام علیه‌السلام آرزوی مرگ را برای دانایان طبیعی می دانست: لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقاءِ رَبِّهِ! و آن «حق» رها شده چیزی نبود جز «اقامه دین»، یعنی بنای یک نظام مدنی- سیاسی

براساس اسلام که محور اصلی «ولایت» است. مردم نماز می خواندند، روزه می گرفتند و از بسیاری از مناهی اجتناب می کردند اما وظیفه «ولایت» را رها کرده بودند. برایشان مهم نبود که چه کسی و یا کسانی حکومت را بدست آورده اند!

 اینجا «ولایت» به عنوان یک وظیفه و تکلیف محوری مطرح است. در حدیث معروف، معصوم علیه‌السلام می فرماید: بُنِیَ الْاِسْلامُ عَلَی خَمْس دَعائِمَ: اَلْوِلایَةُ وَ الصَّلاةُ وَ الزَّکاةُ وَ صَومُ اسلام، در عمل، برپایه پنج محور استوار شده است: نماز، روزه، زکات، حج و ولایت. در اینجا ولایت از جنس تکلیف است؛ بحث کلامی نیست، فلسفی نیست

و سپس معصوم فرمود: که هیچ یک از وظایف بدون ولایت مقبول نیست! ولایت به عنوان وظیفه، یعنی دغدغه مشروعیت داشتن، یعنی ملاک مشروعیت را دانستن، یعنی مصداق مشروعیت را شناختن و بالاخره یعنی تولی و تبری. امام علیه‌السلام شاهد بودند که برخی دغدغه مشروعیت را رها کرده بودند و به بقیه فرائض پرداخته بودند. یعنی اقامه دین را در همان حد می دانستند. یعنی دین را امری خصوصی و حکومت را سکولار می پنداشتند. دین را اقامه کردنی در جمع و زندگی جمعی نمی دانستند.

 امام علیه‌السلام می دیدند برخی ملاک مشروعیت ولایت را نمی دانند و یا رها کرده اند. کلام حق تعالی را که فرمود: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ را تنازل دادند به قبول حاکمیت معاویه و یزید! در حالی که خط از خدا تا رسول نمی تواند به هرکس که به قدرت دست یابد منتهی شود! نسبت رسول به خدا باید در نسبت ولی به رسول محفوظ باشد

این اساس مکتب اهل بیت علیهم ‌السلام است. گروهی ولی مشروع را نمی شناختند و این چه جهل مهلکی است که انسان نمازخوان و روزه بگیر را با مرگ جاهلی از این دنیا میبرد! بالاخره بالاترین منکر که همانا رها کردن تولی از ولی مشروع است با هر انگیزه رواج داشت. «اهل کوفه» مصداق این انحراف است.

  تأسیس نظام اسلامی، همان خط اقامه دین است
و آنچه ایران را در میان منطقه و جهان قدرتمند کرده عمل به راه حسین علیه‌السلام است و دقیقاً آنچه دنیای غرب را که مصداق کامل بهشت خشک شده انسانیت است علیه این ملت حسینی به خصومت شنیع و کور و سبعانه واداشته، از این «حق» مداری سرچشمه می گیرد
درس بزرگ عاشورایی، احیای «حق» در فکر و عمل است «حق» مفهومی خطرناک و هراس انگیز برای دنیای سکولار است و لذا گاه فیلسوفانه مدعی می شوند که «حق» مفهومی روشن نیست و اصالت ندارد و گاه مصلحت اندیشانه، نسخه مینویسند که بیایید، جدا از حق و باطل، بنای زندگی حقوق بشرمآبانه بگذاریم!
و وقتی هیچکدام مؤثر نشد، با شمشیر زهرآگین و خشونت غیرمنتظره به جان حق مداران حمله ور می شوند بدانیم که نهضت ما حسینی است و با اتکاء به مرام حسینی زنده است و با پیروی از مکتب حسینی پیشرفت میکند. مبادا برای سختی ها و آلام وارد شده بر سیدالشهداء
علیه‌السلام و اصحاب و خانواده اش اشک بریزیم ولی به پیام قیام عاشورا بی توجه باشیم!!

عاشورا یک نبرد نظامی نیست؛ یک قیام اصلاح طلبانه و ستم ستیز

وقتی دنیا عاشورا (مظهر عشق و دلبستگی شیعه) را آنچنان که بوده بفهمد؛ که اصلاً عاشورا یک نبرد نظامی نیست. بلکه یک قیام اصلاح طلبانه و ستم ستیز برای ساختن انسان و جوامع انسانی است و بیش از هرچیز ماهیت دینی و فرهنگی دارد که طی یک محاصره و کشتار از سوی خلافت غاصب زمان خویش، به خون کشیده شده. و در یک روز، فهرستی از تمام فضائل اخلاقی در برابر همه رذائل و ناپاکی ها ظاهر گردیده است. دراین صورت وقتی که ما می گوییم عاشورایی و حسینی هستیم؛ عاشورا، شناسنامه ماست. دنیا اگر بتواند خود را از چنبره تبلیغات امپریالیستی نجات دهد و واقعاً دنبال کشف حقیقت باشد دیگر نمی تواند از ما بیمناک باشد.

دیگر نمی شود ملتی را که برای عاشورا آنچنان اشک می ریزد و پاک ترین عواطف و احساسات خود را نثار آن می کند، به تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی برضد بشریت متهم کرد* بله، امام حسین علیه‌السلام آنگاه که خود را دریک نبرد نابرابر بین «تسلیم با ذلت» و یا «شهادت با عزت» دید؛ راه دوم را برگزید و برای همیشه تاریخ، به همه آزادگان جهان فهماند که در نبرد حق و باطل و درشرایط عدم معادله قوا، وقتی مورد تجاوز قرار می گیری، راهبرد الهی چیست. آن راهبرد عبارت است از: با همه هستی خویش به میدان آمدن و تا آخرین قطره خون مقاومت کردن، این استراتژی حسینی است تبیین و تبلیغ همین راهبرد، در شرایط عدم معادله قوا، در نبرد با استکبار جهانی، آن را به زانو درمی آورد.

پس عاشورا اگر یک جنگ ابتدائی نیست، یک دفاع عزتمندانه شرافتمندانه تا پای جان است عاشورا، یک «نه» بزرگ به استبداد و استثمار و ذلت و حقارت است و لذا در مقام دفاع از ارزشها، یک نسل عاشورایی، با تاسی به الگوی خویش حسین بن علی علیه‌السلام مقاوم ترین است

  دارالشفای سجادیه عاشورای حسینی علیه‌السلام کتاب سرخی بود که «تفسیر ناب» آن از زبان امام سجاد علیه‌السلام تراوید.در کوچه پس کوچه‌های زندگانیم، نجوای دعای توست که می‌جوشد و میل رویش را در تمام وجودم ایجاد می‌کند.

برای جوانه زدن و روئیدن لابه‌لای صحیفه‌ات آشیانه می‌کنم. ای امام عابدان شب زنده‌دار، غم و علقمه و عاشورا چگونه بر پیکر تب‌دارت نهیب می‌زد، آن هنگام که در ابتدای اسارتت، زخم‌های گلگون قدم‌هایت را به شماره می‌نشستی؟ کبوتر پر و بال شکسته عدالت با داروی عرفان ناب امام زین‌العابدین علیه‌السلام و در دارالشفای صحیفه و دعاهایش التیام یافت

اصلاحات اجتماعی در گرو فریضه امر به معروف و نهی از منکر

امام حسین علیه‌السلام به عنوان برترین الگوی سبک زندگی اسلامی معرفی شده است. همین مسئله موجب می شود تا حساسیت بیشتری نسبت به ایشان در جامعه اسلامی ایجاد شود و هر کسی بکوشد تا نسبت به آن حضرت علیه‌السلام مقامات و سنت و سیره اش مطالبی را به دست آورد و خود و افکار و رفتارهایش را با افکار و رفتار آن حضرت منطبق سازد.                          شاید مهم ترین ویژگی امام حسین علیه‌السلام چنان که در بیان علل و فلسفه قیام و نهضت خویش بیان می کند، اصلاحات اجتماعی از طریق اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر و ظلم ستیزی باشد

آن حضرت باتوجه به فضای سیاسی و اجتماعی که در آن قرار داشت به این نتیجه رسید که اگر بخواهد امت را در مسیر تکاملی قرار دهد تا بتوانند جامعه عادلانه ای ایجاد نمایند و اهداف رسالت و بعثت پیامبران تحقق بخشد، لازم است تا اصلاحات کامل و جامعی را در افکار و رفتار امت پدید آورد

امام حسین علیه‌السلام بر آن شد تا تغییرات و اصلاحات را از رأس هرم شروع کند و با قیام علیه نظام فاسد یزیدی، اصلاحات در جامعه را آغاز نماید، چرا که مردمان بر دین ملوک و رهبران خود هستند و آیین و سبک زندگی خود را براساس حاکمان سامان می دهند

در زمانه ای که ظلم جهانی علیه مظلومان از سوی مستکبران اعمال می شود، لازم است تا با شناخت از رأس هرم ظالمان و مستکبران و بنیادهای آنها، نهادهای مستکبران را شناسایی و علیه آن ها قیام کنیم.

عزادار امام حسین علیه‌السلام ، عزادار خون به ناحق ریخته ای است که هم چنان بر زمین ریخته می شود و صدای مظلومیت آن حضرت علیه‌السلام و هل من ناصر ینصرنی در گوش تاریخ شنیده و پژواک آن در عمل عزاداران عارف و عادل و مصلح دیده می شود

بنابراین بر ماست که به عنوان عزادار امام حسین علیه‌السلام جامه سیاه بر تن کنیم و پرچم سبز عدالت برپا داریم و علیه ظلم و ستم جهانی و رأس استکباری آن قیام کنیم و با هرچه در اختیار داریم در جنگ نرم و سخت به کار گیریم و اجازه ندهیم تا همچنان ستمگران و مستکبران بر مظلومان و مستضعفان جهان ظلم و ستم روا دارند.

امروز ما حسینیان می بایست حسینی وار وارد صحنه مبارزه و عمل شویم و عدالت را به عنوان برجسته ترین حکم عقل عملی و ارزش انسانی و فضیلت و کرامت بشری تحقق بخشیم و جامعه عادلانه جهانی را به وجود آوریم.

عاشورا از نگاه امام رضا علیه‌السلام
حضرت امام رضا علیه‌السلام از عاشورا به عظمت و شکوهی بی‌مانند یاد می‌فرمودند و اجر همدلی و همراهی در این طریق را بی‌همانند می‌دانستند

گر چه از زمان وقوع واقعه عاشورا تا روزگار آن حضرت زمان بسیار زیادی سپری شده بود، اما آن حضرت هرگاه در خصوص مصائب و شدائد این روز سرشار از بلا سخن می‌گفتند از کلمه “ما” استفاده می‌کردند آن گونه که گویی زمانی از این واقعه سپری نشده و آن حضرت نیز در آن واقعه حضور داشته و در آن مصائب شریک و سهیم بوده است.
امام رضا علیه‌السلام همانند دیگر پیشوایان عالیقدر مکتب تشیع زنده نگاهداشتن نهضت عاشورا و سوگواری بر حضرت امام حسین علیه‌السلام را موثرترین و عالی‌ترین روش برای مبارزه با دشمنان اسلام و اهل بیت علیه‌السلام می‌دانستند و محبان و شیعیان را به بر پایی مجالس ذکر و گریستن بر مصائب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام ترغیب می‌فرمودند. ‏
در روایتی از آن حضرت آمده : روز شهادت امام حسین علیه‌السلام چشم‌های ما را مجروح و اشک‌های ما را روان و عزیز ما را ذلیل گردانیدند پس بر حسین(ع) باید بگریند که اشک ریختن برای او سبب محو گناهان بزرگ است. (امالی صدوق مجلس 27-ص130)
همچنین شیخ صدوق از آن حضرت نقل کرده‌ : هر کس متذکر مصیبت‌های ما اهل بیت شود و گریه کند یا بگریاند، چشم او نگرید در روزی که تمامی چشم‌ها گریان است، و کسی که در مجلسی که امر ما زنده شود بنشیند و علوم ما را فراگیرد و تعلیم دهد، دلش در روزی که تمامی دل‌ها می‌میرند، نمی‌میرد

هر کس که روز عاشورا، روز مصیبت و غم و اندوه او باشد، خداوند روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار دهد و چشمش را در باغ‌های بهشت به وجود ما روشن سازد و هرکس در روز عاشورا کارهای خود را ترک گوید و شغل خود را واگذارد، خداوند نیازهای دنیوی و اخروی او را بر آورده سازد.

‏آن کس که روز عاشورا را روز برکت بنامد و در آن روز در خانه خود، چیزی را ذخیره کند، آن چیز بر او مبارک نباشد. اگر می‌خواهید اشک بریزید بر حسین بن علی علیه‌السلام اشک بریزید که او را همچون قربانی سر بریدند و هیجده مرد از خاندان او را که همانندی نداشتند با او به شهادت رساندند و آسمان‌های هفت‌گانه و تمام زمین بر شهادت آن حضرت گریستند و چهار هزار ملائکه از آسمان برای یاری رساندن به ایشان به زمین نزول کردند که آن حضرت به آنان اذن نداد

پس آن ملائک در جوار مزار آن امام مظلوم همواره زلف آشفته و غبار آلودند تا هنگامی که قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه) ظهور کند و از یاران او باشند و شعار و نشانه آنان در آن روز این است: یالثارات الحسین اگر آن قدر بر حسین گریه کردید که اشک دیدگانتان بر چهره شما روانه شد، پروردگار، گناهانی را که از شما سر زده مورد عفو و بخشش قرار خواهد داد.‏
اگر قصد ملاقات خداوند را دارید، در حالی که هرگز گناهی نداشته‌اید، به زیارت حسین علیه‌السلام بشتابید. اگر آرزوی محشور شدن با پیامبر(صلی الله علیه و آله)‌ در بهشت را دارید به قاتلان حسین علیه‌السلام لعنت بفرستید

اگر در پی ثواب کسانی هستید که با حسین علیه‌السلام به شهادت رسیدند، وقتی به یاد او می‌افتید بگویید: یا لیتنی کنت معکم (ای کاش با شما بودم) اگر دوست دارید که در مراتب والای بهشت با ما باشید پس به خاطر غم و اندوه ما اندوهناک و محزون، و به علت شادی ما، مسرور باشید که اگر هر کس سنگی را دوست داشته باشد، خداوند در روز رستاخیر او را با همان سنگ محشور خواهد ساخت (عیون اخبار الرضا(ع)- ج 1- ص 11)
حضرت امام رضا علیه‌السلام در دوران حیات پربار خویش شاعران را به سرودن شعر در رثای جد بزرگوار خویش حضرت امام حسین علیه‌السلام و مصائب آن حضرت در واقعه عاشورا ترغیب می‌فرمودند که این نکته پس از شهادت آن حضرت نیز ادامه یافت و لذا در بسیاری از مدایح و مراثی رضوی شاهد آن هستیم که شاعر گاه در کنار مدح و منقبت، و یا مرثیه سرایی برای حضرت ثامن الائمه علیهم ‌السلام ، عرض ارادتی نیز به پیشگاه حضرت خامس آل عبا علیه‌السلام داشته است که این نکته به تحقیق، امری بسیار جذاب و شایان توجه است.

ادبی که کارساز شد (ادب حرّ)

یکی از صحنه های زیبا و در عین حال الهی کربلا را باید در بازگشت حر به سپاه امام حسین علیه‌السلام جستجو کنیم. در طول مدت زمانی که سپاه امام حسین علیه‌السلام در کربلا حضور داشت ایشان بارها و بارها سعی کردند تا با موعظه و نصیحت سپاه دشمن را به راه حقیقت و راستی هدایت نمایند. یکی از جلوه های رد و بدل این صحبت ها به گفتگوهای رد و بدل شده میان امام حسین علیه‌السلام و حر مربوط می شود.
"
حر بن یزید بن ناجیه ریاحی" در میان قوم خود از عزت و احترام زیادی برخوردار بود ابن زیاد، حر را که از سران کوفه به شمار می‌رفت، برای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد.

حرّ، اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به مدینه جلوگیری کرد. حرّ، علی‌رغم اینکه برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود. امام حسین علیه السلام و لشکر حرّ، در راه کربلا در برابر هم قرار گرفته بودند امام به منادی خود فرمود برای نماز عصر اذان بگوید پس از نماز، امام حسین علیه السلام رو به لشکریان حرّ کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: ... اگر فرمانروایی ما را خوش ندارید و می‌خواهید درباره حق ما نادان بمانید و نظرتان چیزی غیر از آن است که در نامه‌های‌تان به من نوشتید و فرستادگان شما به من گفتند، اکنون باز می‌گردم.

حرّ گفت: به خدا سوگند، من نمی‌دانم این فرستادگان و این نامه‌ها که می‌گویی چیست؟   امام به یکی از یارانش فرمود: ای عقبة بن سمعان! آن دو خورجین را که نامه‌های ایشان در آن است بیرون بیاور. عقبه نامه‌ها را آورد و جلوی امام خالی کرد. حرّ گفت: ما از آن کسان نیستیم که این نامه‌ها را به تو نوشته‌اند. ما فقط دستور داریم که از وقتی تو را دیدیم، از تو جدا نشویم تا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم.  امام حسین فرمود: این آرزویی بیش نیست و محال است من با تو نزد عبیدالله بروم.
امام حسین علیه السلام پس از آنکه نماز عصر را در ذوحسَمَ به جا آورد و با لشکریان حرّ احتجاج کرد، به اصحاب خود دستور داد: به سوی مدینه باز گردید. اما لشکر حرّ از بازگشت آنان جلوگیری کرد. امام حسین علیه السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می‌خواهی؟ حرّ گفت: غیر از شما، هر کس از تبار عرب بود و چنین می‌گفت، من نیز می‌گفتم مادرش به عزایش بنشیند، ولی به خدا نمی‌توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم.

همین ادب حر در مقابل امام حسین علیه السلام نیز باعث شد تا وی در نهایت به جمع صفوف یاران امام حسین علیه السلام بپیوندد اما در صحرای کربلا هنگامی که حر فریاد غریبانه امام حسین علیه السلام را که طلب یاری میکرد شنید، نزد عمرسعد رفت و پرسید: آیا تو با این مرد خواهی جنگید؟ عمر گفت: آری به خدا قسم، با او جنگی خواهیم داشت که دستکم، سرها قطع گردد و دستها جدا گردد.

حر گفت: شما چه خواهید کرد؟ آیا پیشنهاد او مورد پسند شما نیست؟ ابن سعد گفت: اگر کار دست من بود (هر آینه از جنگ با او) دست میکشیدم اما امیر تو (ابن زیاد) از این کار سر باز میزند. حر او را ترک کرد و با دیگران در انتظار ایستاد، در حالی که در کنار او قره پسر قیس قرار داشت.
حر به قره گفت: آیا اسب خود را امروز آب دادهای؟ قره گفت: نه. حر گفت: آیا میخواهی آن را سیراب کنی؟ قره گمان کرد که حر قصد کنارهگیری از سپاه ابن سعد را دارد، در حالی که حر چندان تمایلی نداشت که قره جدا شدن او را مشاهده کند پس او را ترک کرد و رفت. اینجا بود که حر به امام حسین علیه‌السلام قدری نزدیک شد

مهاجر پسر اوس به حر گفت: آیا تو میخواهی که حمله کنی؟ در پاسخ این سئوال حر ساکت شد و بر خود میلرزید، پس در حالی که مهاجر از این حال حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: اگر از من درباره شجاعترین مرد کوفه سئوال میشد، تو را معرفی میکردم، این چه حالتی است که در تو میبینم؟ حر گفت: همانا خود را بین بهشت و دوزخ متحیر میبینم، به خدا سوگند اگر مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.

پپش از آن با شلاق به اسب خود نواخت و به سوی امام حسین ع رهسپار شد. او به سبب آنچه پیش از آن به آل رسول روا داشته بود و آنها را در مکانی بی آب و گیاه وانهاده بود، سر از خجالت به پایین انداخته بود و به سوی آنها پیش میرفت و گفت: «پروردگارا! من به سوی تو باز میگردم، پس توبهام را پذیرا باش. من دل اولیا و فرزندان پیامبرت را به وحشت انداختهام. ای اباعبدالله! من بازگشتهام و تائب هستم، آیا برای من راهی به توبه هست؟ امام در پاسخ حر فرمود: آری، خداوند به تو روی خواهد کرد.
این گفتار امام حسین علیه‌السلام حر را شادمان کرده بود او به یقین دریافت که به زندگانی بی پایان و نعمتهای همیشگی راه یافته است حر داستان ندای هاتفی را هنگامی که او از کوفه خارج میشد به امام حسین ع این‌گونه بازگو میکرد: من با گوش جان شنیدم، کسی این‌گونه هشدارم میداد که ای حر! تو را بشارت به بهشت.

گفتم وای بر حر ، آیا تو او را به بهشت مژده میدهی، در حالی که او برای جنگ با پسر دخت پیامبر به حرکت در آمده است؟ امام فرمود: تو به خیر و پاداش (نیکو) دست یافتهای این بازگشت حر به صفوف سپاه حق نشان داد که خداوند و اولیای الهی از توبه حقیقی و واقعی افرادی که حتی آب را بر سپاه امام معصوم می بندند نیز می پذیرد. این واقعه نشان داد که ادب می تواند انسان را از حضیض دوزخ به بلندای بهشت رهسپار کند حر با احترامی که برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) قائل شد مورد لطف و رحمت خداوندی قرار گرفت و در نهایت توانست با افتخار راه صحیح را انتخاب کند ونام وی برای همیشه تاریخ به عنوان حر در تاریخ ثبت شد.

عاشورا و محرم راهی برای گفت وگو و سازش با استکبار؛ هرگز

کارنامه مطبوعات جبهه نفاق در چند سال اخیر همزمان با ایام محرم و صفر، به خوبی نشان می دهد که برخی فریب خوردگان و قلمزنان وابسته، می کوشند از عاشورا و محرم هم راهی برای گفت وگو و سازش با استکبار جهانی پیدا کنند. گرچه پیام ظلم ستیزی، عرفان گرایی، عدالت خواهی، عزت گرایی و استقلال خواهی سیدالشهداء آنچنان درخشان و فراگیر و عمیق عرضه شد که با گرد و غبار برخی روزنامه نگاران، تیره نمی شود اما جهت گیری سیاستگذاران استکبار و رسانه های هماهنگ با آنان، رسالت روحانیت و مبلغان دین را چند برابر میسازد. همه عالمان و مرثیه سرایان و مداحان اهل بیت علیهم السلام وظیفه دارند، در برابر سیاست تسامح و لبخند به استکبار، سیاست سوگواری بر مظلوم و نهیب و خروش در برابر شیطان بزرگ و نرمش و عطوفت با خودی ها را ترویج کنند.

خطبه امام حسین در منی قبل از قیام در جمع 700 تن از بزرگان

حضرت امر به معروف و نهی از منکر جزو فلسفه قیام عاشورا  را بیان می کنند

قسمه الفیء و الغنائم که همان توزیع عادلانه ثروت های عمومی و بیت المال و نیز گرفتن مال از اغنیا و ثروتمندان و هزینه کردن آن به نفع فقرا و محرومین و کاهش فاصله های طبقاتی است.
سیدالشهداء
علیه‌السلام می گویند: این تکلیف شرعی شما بود و کوتاهی کردید و من برای همین حقوق و حدود ضایع شده، قیام می کنم شماها در جامعه احترام دارید و این احترام شما هم ناشی از عملکرد خودتان نیست؛ بلکه به خاطر پیامبر(صلی الله علیه و آله) و به احترام دین و انتساب شما به دین و به خداست

مردم جلوی پایتان بلند می شوند و شما را بر خود ترجیح می دهند. یوثرکم من لا فضل لکم علیه و لا یدلکم عنده کسانی که هیچ خدمتی به ایشان نکرده اید و هیچ فضیلتی هم برایشان ندارید، باز شما را برخود مقدم می دانند و می گویند: شما جلوتر بفرمایید.

 آیا می دانید که همه این اعتبار و احترامی که در جامعه دارید، بدان خاطر بوده است که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید؟! عن اکثر حقه تقصرون مثل حاکمان و شاهدان، با دبدبه و کبکبه رفت و آمد می کنید و به تکلیف شرعی خود عمل نمی کنید *

تضییع حق محرومین 

سپس فرمود: اما حق الضعفا فضیعتم و اما حقکم بزعمکم فطلبتم حق ضعفا را ضایع کردید و پیش چشم شما، مستضعفین و فقرا و محرومین پامال شدند و شما را برنیاشفتید. اما درباره حقوق و منافع خودتان مجامله نکردید و همه آن را مطالبه کردید.    

هرجا سخن از منافع خودتان است، محکم می ایستید و هرجا سخن از حقوق محرومین و ضعفاست، کوتاه می آیید.

امام حسین علیه‌السلام به اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: فلا مالا بذلتموه نه مالی در راه دین، بذل کردید و نه در راه خدا و انقلاب و جهاد و عدالت، انفاق کردید ولا نفسا خاطرتم للذی خلقها ولاعشیره عادیتموها فی ذات الله؛ نه حتی جانتان را یک بار هم در راه خالق این جان، به خطر انداختید؛ یک سیلی برای دین نخوردید و نه به خاطر خدا با قوم و خویش هایتان که فاسد بودند، در افتادید

انتم تتمنون علی الله جنته و مجاوره رسوله در حالیکه من منتظر انتقام الهی برای شما هستم حال که نه شما خود، اهل اقدام هستید و نه وقتی ما اقدام می کنیم، حاضرید از ما طرفداری و حتی یک دفاع خشک و خالی کنید، چگونه امید بهشت دارید؟!»

فراموشی میثاق رسول الله

فرمود: شما، مردان الهی و مجاهد را اکرام نمی کنید. شما که به نام خدا و به خاطر خدا در میان مردم محترمید و مردم به احترام پیامبر صلی الله علیه و آله به شما احترام می گذارند، چرا در راه پیامبر صلی الله علیه و آله فداکاری نمی کنید؟ قد ترون عهود الله منقوضه فلا تفزعون می بینید که پیمان های الهی همه نقض شده و زیرپا انداخته شده و فریاد نمی زنید اما انتم لبعض ذمم ابائکم تفزعون اما همین که به یکی از پیمان های پدران خودتان ذره ای جسارت می شود،

فریاد می زنید. میثاق رسول الله(صلی الله علیه و آله) در این جامعه، تحقیر شده و کورها، لال ها، زمین گیرها، بیچاره ها و محرومین در شهرها رها شده اند و کسی به فکر محرومین و بیچاره ها نیست. کسی به اینان رحم نمی کند. امام بلافاصله بعد از این که از تحقیر شدن میثاق رسول الله صلی الله علیه و آله سخن می گویند، بحث محرومین را پیش می کشند که چگونه در شهرها رها شده اند

این مفاد اصلی پیمان رسول الله صلی الله علیه و آله است انزوای علمای دین

 فرمود:  لا فی منزلتکم تعملون ولا من عمل فیها تعتبون  نه در آن منزلت الهی که دارید، به تکلیف خود عمل کنید، یعنی نه خودتان اهل عمل اید و نه از کسی که عمل می کند و اهل عمل است، حمایت می کنید. این همه احترام و حرمت را برای چه می خواهید؟

برای چه وقت می خواهید؟! کجا می خواهید خرجش کنید؟ بالادهان و المصانعه عند الظلمه تعملون ادهان، روغن مالی. شما همه چیز را ماست مالی می کنید. مصانعه همان سازشکاری است

می فرماید که شما با ستمگران سازش کردید برای آن که خودتان امنیت داشته باشید. به خاطر امنیت خود، همه ارزش ها را فدا کردید. جانتان و منافعتان، از دین خدا نزد شما عزیزتر است. اینها همه محرمات الهی بود که می بایست ترک می شد و شما می بایست نهی می کردید و نکردید. شما از بقیه مردم وضعتان در آخرت، بدتر است

مصیبت شما بیشتر است؛ زیرا مجرای حکومت باید در دست علمای الهی باشد

مجاری الامور و الاحکام بایدی العلماء بالله یعنی مجرای حکومت و مدیریت و رهبری جامعه باید به دست علمای الهی باشد که امین برحلال و حرام خداوند هستند،

اما این مقام را از شما گرفتند و امروز حکومت در اختیار علمای الهی نیست (همین عبارت سیدالشهداء(علیه السلام) یکی از اسناد ولایت فقیه است که امام (رض) به آن استناد کرده اند)

«انتم المسلوبون تلک المنزله» می دانید چرا از شما گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف کنند و شما علمای صالح را از قدرت بیرون کنند.؟! زیرا شما زیر پرچم حق، متحد نشدید، پراکنده و متفرق شدید و در سنت الهی اختلاف کردید با این که همه چیز روشن بود. ما سلبتم ذلک الا بتفرقکم عن الحق بعد البینه الواضحه. لو صبرتم علی الاذی و تحملتم فی ذات الله ... اگر حاضر بودید که زیر بار شکنجه و توهین و اذیت مقاومت کنید و در راه خدا رنج ببرید، حکومت در دست شما می بود،  اما شما حاضر نیستید رنج ببرید ولکنکم مکنتم شما در برابر بی عدالتی و ستمگران، تمکین و امور الهی و حکومت را به اینان تسلیم کردید، حال آن که آنان به شبهات، عمل می کنند و طبق شهوات خود حکومت می کنند و دین را از حکومت تفکیک کرده اند

چه چیزی اینان را بر جامعه اسلامی مسلط کرده است؟!

سلطهم علی ذلک فرارکم من الموت» شما از مرگ می ترسید، از شهادت می گریزید و همین فرار شما از کشته شدن باعث شد که آنها بر جامعه مسلط بشوند. شما به زندگی دنیایی چسبیده اید حال آن که این زندگی از شما جدا می شود؛ ولی شما نمی خواهید از آن جدا شوید؛ اما بدانید که هرکس در راه خدا کشته نشود، عاقبت می میرد

آیا گمان می کنید که اگر شهید نشوید، تا ابد می مانید؟ اگر شهید نشوید، مدتی بعد باید با ذلت بمیرید. شما دست از دنیا برنمی دارید؛ اما دنیا دست از شما برخواهد داشت. پس تا دیر نشده، شما علمای الهی، جانتان را در خطر بیندازید، از حیثیت تان در راه دین و ارزش ها مایه بگذارید و فداکاری کنید.

مذمت بزرگان اسلام 

سیدالشهدا رو به بزرگان اسلام می گویند: «اسلمتم الضعفاء فی ایدیهم»؛ شما این ضعفا، مستضعفین، فقرا و محرومین را دست بسته و کت بسته تحویل دستگاه ظلم داده اید و تسلیم اینان گرده اید. «فمن بین مستعبد مقهور»؛ گروه هایی از مردم، برده اینان شده اند و مثل برده های مقهور و شکست خورده، در زیر دست و پای آنان له می شوند

«و بین مستضعف علی معیشته مغلوب»؛ عده ای هم مستضعف و فقیر و بیچاره اند و نان شبشان را هم نمی توانند تهیه کنند. یتقلبون فی الملک بآرائهم؛ آنها هم هرگونه می خواهند، حکومت میکنند و این محرومین بیچاره در این جامعه، بی پناهند. فی کل بلد منهم علی منبره خطیب یصقع؛ در هر شهری عده ای را گماشته اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند. فایدیهم فیها مبسوطه والناس لهم خول؛ دستشان کاملا باز است و مردم هم زیردست و پای این ها دست بسته افتاده اند و نمی توانند از خود دفاع کنند.

 لایدفعون یدلامس؛ مردم نمی توانند دستی را که به سمتشان می آید تا به آن ها زور بگوید، عقب بزنند و قدرت دفاع از خود ندارند شما همه این صحنه ها را می نگرید و برنمی آشوبید که چرا فقرا و محرومین در شهرها بی پناه و گرسنه افتاده اند؟

 امویان خائن، حکومت می کنند، عده ای باج بگیر ستمگر حکم می رانند

جبار عنید علی الضعفه شدید؛ اینان عده ای آدم های ستمگر و معاندند صاحبان قدرتی هستند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل می کنند و به روش غیراسلامی حکومت می کنند و متأسفانه بی چون و چرا هم اطاعت می شوند؛ در حالی که نه خدا را می شناسند و نه آخرت را قبول دارند: مطاع لایعرف المبدی و المعید فیها عجبا؛ واقعاً عجیب است.

چرا من تعجب نکنم؟ تعجب می کنم از شما که این زمین زیر پای ظالمان، صاف و پهن و رام است و حتی یک پستی و بلندی پیش پایشان نمی بینند که لااقل یک بار زمین بخورند و جامعه اسلامی، بی دفاع زیر گام آنان افتاده است و عامل علی المؤمنین بهم غیررحیم و کارگزاران حکومت هم بویی از عاطفه و مهربانی و انسانیت نبرده اند و شما باز هم ساکتید

امام در پایان همین منبر می گویند: «خدایا، تو می دانی که این قیام ما، له له زدن برای سلطنت، تنافس در قدرت و گدایی دنیا و شهرت نیست؛ بلکه تنها برای سر پا کردن نشانه های دین تو قیام کرده ایم این علامت های راهنمایی و تابلوهای راه را انداخته اند و من می خوام دوباره این تابلوها را که راه دین را نشان می دهد بر پا کنم *

خدایا، من برای سر پا کردن نشانه های دین تو و اصلاح علنی در سرزمین تو قیام کرده ام مردم باید آگاه شوند و باید خون مان را به صورت این خواب زده ها بپاشیم تا بیدار شوند.

مولّف : محمود زارع پور

منابع (تاریخ الاسلام ج4 تاریخ خلفاء)  (تاریخ طبرى ج5)   (شرح الأخبار فى فضایل الائمة الاطهار ج2)  (بحارالأنوار ج44)  (اسدالغابه ج2)  (ارشاد شیخ مفید220)  (کافی ج1)  (مناقب ابن شهر آشوب ج4)

 

ادامه مطالب

http://m5736z.blog.ir/post/Hosein3

http://m5736z.blog.ir/post/Hosein5

http://m5736z.blog.ir/post/Fetneh4

http://m5736z.blog.ir/post/Hosein1

http://m5736z.blog.ir/post/Hosein2

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">