تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

 

غدیر خم و اهمیت حجه الوداع . یاس ابلیس در غدیر . شعر غدیر قیام فاطمی 1 کتاب 29

خطبه غدیر، پیام غدیر. انکار غدیر. غدیر سر آغاز بیداری اسلامی . 2 کتاب 29

غدیر در مسلخ سقیفه. ظهور فتنه در ماجرای سقیفه . جفای معاویه و اعراب 3 کتاب 29

 

تحریف اسلام. اتهام معاویه و فریب مردم به خونخواهی عثمان. تفاوت جنگها با زمان پیامبر 3 کتاب 

مباهله، قدرت نمایی در جنگ نرم. آیات قرآن

دشمن‌شناسی از منظر علی(ع). اخلاق‏مداری در جنگ. دشمن شناسی از زبان رهبری انقلاب

احادیث گوناگون و اثبات ولایت و خلافت مولانا امیرالمومنین علی(ع)

خطبه سلونی قبل ان تفقدونی . دعاهای و امام . خطبه ی بدون نقطه

 رفتار سیاسی علی. سیاست معاویه ای. اپیدایش دشمنی و فتنه. انحراف خواص تا انقلاب 

امام علی علیه السلام خدمات نظامی. شجاعت و هیبت على. علی را «چه» کشت؟! قبر مخفی 

مقامات امیرمؤمنان علی(ع) در قرآن . اسم علی(ع) و ائمه در قرآن؟ اسوه حسنه" شرح حکمت های نهج البلاغه " حکمت ۱ تا ۷۷

بصیرت و هشیاری. فتنه های ناجوانمردانه. ثروت اندوزی خواص. بخششهای عثمان معاویه و

مولود کعبه. علی را چه کشت؟ حافظ وحدت. سکوت امام و حرکت انتقادی. 1 کتاب 23

 

حکومت اسلامی در نهج البلاغه حکومت به مثابه وسیله احقاق حق

اسلام و نظامات اجتماعی از جمله مسائلی است که بدلیل اهمیت آن مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته ؛ در همین حوزه نیز مسئله تشکیل حکومت برای اجرای اهداف اجتماعی اسلام از مهمترین موضوعات این حیطه به شمار می رود. در این میان نگاه به نصوص دینی که شامل قرآن و روایات و سنت معصومین می شود از اهمیت کلیدی برخوردار است به طوری که تنها این منابع، معیار صحیح و دقیقی از مفاهیم اساسی و ارزشی حاکم بر جامعه اسلامی ارائه می دهند و همواره به عنوان میزان قرار می گیرند.
هدف یا وسیله
حکومت برای برخی معبودی است که همه چیز را در پای آن قربانی می کنند: حریت، انسانیت، عدالت و...
و ممکن است حکومت وسیله و آلت و طریق خدمتگزاری و دادگری باشد و اعتبارش فقط در این جهت باشد. اکنون باید دید که امیرمؤمنان علی(ع) حکومت را چگونه دیده و برای آن چه نقشی قائل شده است.
عبدالله بن عباس گوید در «ذی قار» [پیش از جنگ جمل] نزد امیرمؤمنان(ع) رفتم. آن حضرت مشغول پینه زدن کفش خود بود. چون مرا دید، گفت:
ما قیمه هذه النعل»؟ بهای این کفش چقدر است گفتم: «لا قیمه لها.» (بهایی ندارد)

فرمود: والله لهی احب الی من امرتکم الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا1 به خدا سوگند این کفش بی ارزش نزد من محبوبتر است از حکومت برشما، مگر آنکه حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم. دلالت سخن امام(ع) براینکه حکومت فی نفسه هیچ ارزشی ندارد و امری آلی است، نه عالی؛ و وسیله ای در جهت اقامه حق و دفع باطل بیش نیست کاملا روشن است

امام خمینی(ره) دراین باره چنین فرموده است: «عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته شأن و مقامی نیست، بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است. لذا در خطبه نهج البلاغه می فرماید: «اگر حجت بر من تمام نشده و ملزم به این کار نشده بودم، آن را (یعنی فرماندهی و حکومت را) رها می کردم

هرگاه حکومت و فرماندهی وسیله اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام شود، قدر و ارزش پیدا می کند و متصدی آن صاحب ارجمندی و معنویت بیشتر می شود.
در اندیشه و سیره پیشوای آزادیخواهان، امیرمومنان علی(ع) حکومت جز وسیله خدمت و عدالت نیست و هرگز آلت کسب قدرت و مکنت تلقی نشده است. آن حضرت در ضمن خطبه ای چنین فرموده:
اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان، و لا التماس شیء من فضول الحطام...»3 خدایا! تو می دانی آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود، و نه به خاطر رسیدن به چیزی از بهره های ناچیز دنیا.
امام(ع) حکومت را فی نفسه چنین بی ارزش معرفی کرده و در واقع دعوای بر سر حکومت و قدرت را دعوا بر سر آب بینی بز اعلام نموده است. همچنین پیشوای آزادگان، امیرمومنان علی(ع) فرموده: «
و ان دنیاکم عندی لاهون من ورقه فی فم جراده تقضمها.

5 و دنیای شما نزد من خوارتر است از برگی در دهان ملخ که آن را می خاید و طعمه خود می نماید. و این دنیا در نظر من از دانه حنظل تلخ هم حقیرتر و بی ارزش تر است. در دیدگاه پیشوای عدالتخواهان، حکومت تنها زمانی اعتبار می یابد که وسیله ای در جهت تحقق اهداف انسانی و الهی و ابزار برپایی عدالت و رفاهت همگانی و حفظ حرمت و حقوق انسانی و بستر تعالی آدمی باشد.

حکومت اسلامی در نهج البلاغه 1             تحقق عدالت
اساساً امیرمؤمنان علی(ع) حکومت را برای تحقق عدالت پذیرفت و آن را جز در این مسیر نمی خواست و مقصد آن حضرت از پذیرش حکومت برپایی عدالت بود، نشانه های دین جز در بستر عدالت ظهور نمی نماید و حدود الهی در سایه عدالتی فراگیر بدرستی به اجرا درمی آید؛ بلکه بر قرار کردن عدالت، برپا ساختن بالاترین حدود الهی است که در سایه آن همه چیز جان می گیرد و راست می گردد

امیرمؤمنان علی(ع) نقش عدالت را چنین بیان کرده : جعل الله سبحانه العدل قوام الانام، و تنزیها من المظالم و الاثام، و تسنیه للاسلام خدای سبحان عدالت را مایه برپایی انسانها، و ستون زندگانی آنها، و سبب پاکی از ستمکاریها و گناهان، و روشنی چراغ اسلام قرار داده بالعدل تصلح الرعیه با عدالت مردمان اصلاح می شوند

در واقع جامعه ای که عدالت در آن برپا نیست، فاقد حیات انسانی و زندگی معنوی است؛ و دیانتی که در آن اهتمام به برقراری عدالت نیست، مایه گمراهی است؛ و حکومتی که عدالت هدف آن نیست و در راه برقراری عدالتی همه جانبه و فراگیر گام نمی زند، در مسیر هلاکت است که اصلاح دین و دنیای مردمان به عدالت است

در سخنان پیشوای عدالتخواهان، علی(ع) چنین وارد شده: العدل حیاه 14عدالت زندگی است العدل حیاه الاحکام 15 عدالت حیات احکام [دین است] عدل السلطان حیاه الرعیه و صلاح البریه  16 عدالت زمامدار، حیات مردمان و مایه اصلاح امور و صلاح احوال خلق است. العدل نظام الامره 17 عدالت نظام بخش حکومت است العدل ملاک، و الجور هلاک 18 عدالت بنیاد دستیابی به هر سعادت است، و ستم مایه هلاکت است.
امام(ع) عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی را برتر از هر خدمت اجتماعی و دستگیری اقتصادی می دانست و معتقد بود که خدمات اجتماعی و دستگیریهای اقتصادی ناشی از وجود ستم اجتماعی و ظلم اقتصادی است و اگر عدالت همه جانبه برپا شود، نیازی بدین امور نیست و چنین خدماتی باید در جهت تحقق عدالت فراگیر صورت یابد و هدف بودن عدالت در حکومت به فراموشی سپرده نگردد و به خدمات اجتماعی و دستگیریهای اقتصادی بسنده نشود.

براساس هدف قرار دادن عدالت در حکومت بود که امام(ع) بلافاصله پس از به دست گرفتن امور به تحقق عدالت همه جانبه قیام کرد و بر سر پیمان عدالتخواهی استوار ایستاد. در روز دوم حکومت خود، درباره آنچه عثمان تیول بعضی کرده بود و امام(ع) آن را به مسلمانان بازگرداند، فرمود: و الله لو وجدته قد تزوج به النساء، و ملک به الاماء، لرددته؛ فان فی العدل سعه ، و من ضاق علیه العدل، فالجور علیه أضیق! 21

به خدا سوگند، اگر [آنچه را که عثمان بخشیده است] نزد کسی بیابم، آن را به بیت المال مسلمانان باز می گردانم، هر چند آن را کابین زنان کرده باشند یا بهای کنیزکان؛ زیرا در عدالت گشایش است و آن که عدالت را برنتابد، ستم را سخت تر یابد. امیر مؤمنان علی(ع) در راه تحقق این هدف والا همه سختیها و مخالفتها را به جان خرید و در همین راه به شهادت رسید که درباره اش گفته اند: «قتل فی محرابه لشده عدله»22 او در محراب عبادت خویش به سبب شدت عدالتش کشته شد

ام هیثم نخعی از اصحاب علی(ع) و از مفاخر زنان شاعر شیعه، در بیتی از مرثیه سوزناک خود درباره شهادت مجسمه عدالت، در توصیف حق خواهی و عدالت مداری امیرمؤمنان علی(ع) چنین سرود: یقیم الحق لا یرتاب فیه و یعدل فی العدی و الاقربینا حق را بی هیچ تردیدی برپا می دارد، و در میان دشمنان و نزدیکان به عدالت رفتار می نماید.
پی نوشت ها: 3-نهج البلاغه خطبه .131 5-همان 422.  14-شرح غررالحکم ج 1 ص .64 15-همان ص 401. 16-همان ج 4 ص 363. 17-همان ج 1 ص 891. 19-نهج البلاغه حکمت 734. 20-همان خطبه 78. 21-همان خطبه 51 22-مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص 3.

حکومت اسلامی در نهج البلاغه2                  تامین امنیت فراگیر در حوزه های سیاست و اجتماع

امنیت فراهم کردن امنیت در همه وجود آن از اهداف مهم حکومت است، از جمله: امنیت فردی، امنیت اجتماعی، امنیت سیاسی، امنیت فکری، امنیت معنوی، امنیت فرهنگی، امنیت اقتصادی، امنیت شغلی، امنیت قضایی و امنیت مرزی

امیرمؤمنان علی(ع) از همان ابتدای به دست گرفتن حکومت به این امر مهم اهتمام کرد و مواضع روشن خود را در لزوم فراهم کردن امنیت در وجوه مختلف آن بیان نمود و در خطبه ها و سخنان خود و مکتوبات سیاسی و عهدنامه ها و فرامین حکومتی این هدف را مورد توجه جدی قرار داد و از بیعت تا شهادت در راه این مقصد استوار ایستاد

آن حضرت از همان ابتدای شکل گیری حکومت خود، اجازه نداد که بیعت با وی به کسی تحمیل شود و امنیت فردی و امنیت سیاسی مورد تجاوز قرار گیرد و حریم آزادی اندیشه شکسته شود و تحمیل سیاسی پا بگیرد و حکومت به تغلب و تسلط آلوده گردد. بیعت با امام(ع) آگاهانه و آزادانه صورت گرفت، چنانکه فرمود: لم تکن بیعتکم ایای فلته 1 بیعت شما با من بی اندیشه و ناگهانی و بی تدبیر نبود.
امنیت سیاسی و اجتماعی
پس از بیعت همگانی با امیرمؤمنان علی(ع) چند نفر مخالفت کردند و بیعت ننمودند، و امام(ع) اجازه نداد یارانش متعرض آنان شوند یا آنان را تحت فشار قرار دهند و با زور از آنان بیعت بگیرند. حتی آزادی و امنیت آنان را تضمین نمود، چنانکه پس از ابا کردن سعدبن ابی وقاص از بیعت، حضرت فرمود که او را آزاد بگذارند؛ و نیز چون برخی خواستند عبدالله بن عمر را به خاطر سر باز زدنش از بیعت تحت فشار قرار دهند، امام(ع) اجازه نداد و فرمود من او را کفایت می کنم2.
خوارزمی حنفی آورده که همه مردم و تمام انصار با علی(ع) بیعت کردند مگر چند نفر انگشت شمار، از جمله: اما حسان بن ثابت شاعری بود عشرت طلب و حیله گر که برایش مهم نبود که چه می کند، اما زیدبن ثابت کسی بود که از سوی عثمان مسئول بیت المال شده بود و هنگام محاصره عثمان هر چه خواست از بیت المال برد و او بهره شیطان بود و حرامخواری و چپاولگری را غنیمت شمرد

اما کعب بن مالک همان کسی بود که عثمان او را مأمور جمع آوری صدقات مدینه کرد و او تا توانست از آن دزدید و مالی فراوان اندوخت.در حکومت امام(ع) هیچ یک از این مخالفان به صرف مخالفتشان تحت فشار قرار نگرفتند و امنیتشان تهدید نشد و از آزادی محروم نشدند، که بنیان حکومت امیرمؤمنان علی(ع) بر آزادی و دادگری بود.
امیرمؤمنان علی(ع) فراهم کردن امنیت همه جانبه را مقصدی اساسی می دانست که در سایه آن رشد و تعالی مردمان سامان می یابد، چنانکه فرموده است: خدایا! تو می دانی آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود، و نه به خاطر رسیدن به چیزی از بهره های ناچیز دنیا، بلکه مقصد ما آن است که نشانه های دین تو را به جامعه بازگردانیم و اصلاح را در شهرهای تو آشکار نماییم، تا بندگان ستمدیده ات را امنیت فراهم آید و حدود اجرا نشده ات به اجرا درآید. 4

نفی خودکامگی و خود ویژه بینی حکام امام علی(ع) در راه فراهم کردن امنیت اجتماعی و سیاسی هر نوع خودکامگی در عرصه حکومت را به زیر پاگذاشت و فضایی آکنده از امنیت را در مناسبات حکومتی عرضه داشت، چنانکه در ضمن خطبه ای فرمود: با من چنان که با جباران سخن می گویند، سخن مرانید، و چنان که با مستبدان، محافظه کاری می کنند از من کناره مجویید، و با ظاهرآرایی و به طور تصنعی برخورد نکنید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید، و نمی خواهم مرا بزرگ انگارید، چه آن کس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن عدالت بر وی دشوار بود، کار به حق و عدالت بر او دشوارتر است. 7
امنیت روانی و رعایت حال مردم جامعه
امیرمومنان(ع) در پی آن بود که امنیتی فراگیر در جهت رشد و تعالی مردمان فراهم نماید و فرمان های حکومتی آن حضرت در این باره مایه شگفتی است. امام (ع) در دستورالعملی به ماموران گرفتن زکات، نکاتی بیان فرموده که نشان دهنده دیدگاه امام(ع) درباره امنیت اقتصادی و مناسبات مربوط بدان است: برو با ترس از خدا، که یگانه است و بی همتا

مسلمانی را مترسان! و اگر او را خوش نیاید، بر سر وی مران! و بیش از حق خدا از مال او مستان! چون به قبیله رسی، بر سر آب آنان فرود آی و به خانه هایشان در میای! پس آهسته و آرام به سوی ایشان رو تا به میان آنان رسی و سلامشان کن و در درود گفتن کوتاهی مکن! سپس بگو: بندگان خدا، آیا خدا را در مال های شما حقی است تا آن را به ولی او بپردازید؟

اگر کسی گفت: نه! متعرض او مشو، و اگر کسی گفت: آری! با او برو، بی آنکه او را بترسانی یا بیمش دهی، یا بر او سخت گیری یا کار را بر او سخت گردانی! آنچه از زر یا سیم به تو دهد، بگیر؛ و اگر او را گاو و گوسفند و شترهاست، و با خداوند آن در گرفتن حق خدا بدرفتاری مکن! پس مال را دو بخش کن و خداوند مال را مخیر گردان و هر بخش را برگزید، بپذیر و بر او خرده مگیر.

پس، مانده را دو بخش کن و او را مخیر گردان و هر بخش را که برداشت متعرض او مشو.پس پیوسته چنین کن تا آنچه از مال او باقی می آید، حق خدا را ادا کردن شاید. پس حق خدا را از او بگیر [ و اگر گمان زیان کند] و خواهد آنچه را قسمت شده به هم زند، بپذیر. 8
امنیت اقتصادی
این همه سفارش برای آن است که ایجاد امنیت هدفی اساسی در حکومت است و جز در سایه امنیتی همه جانبه و فراگیر نمی توان رشد و توسعه و تعالی فراهم نمود. امنیت اقتصادی نیز باید همه جانبه و فراگیر باشد، برای تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، عرضه کنندگان، بازرگانان، خدمتگزاران، مصرف کنندگان و جز آنان، امیرمؤمنان علی(ع)دراین باره درعهد نامه مالک اشتر چنین فرموده است: این بازرگانان مردمی آرامند و نمی ستیزند و آشتی جویند و فتنه ای نمی انگیزند

به کار آنان بنگر، چه در آنجا باشند که خود به سر می بری و یا در شهرهای دیگر. پس بایدت از احتکار منع نمود که رسول خدا(ص) از آن منع فرمود و باید خرید و فروش آسان صورت پذیرد و با میزان عدل انجام گیرد. با نرخ های رایج بازار- نه به زیان فروشنده و نه خریدار، و آن که پس از منع تو دست به احتکار زند، او را کیفر ده و عبرت دیگران گردان، و در کیفر او اسراف روا مدان. 9
تامین جوانب امنیت در امر قضاوت
وجوه یاد شده از امنیت در سایه امنیت قضایی بدرستی تامین می شود. امام(ع) درباره فراهم کردن امنیت قضایی در عهدنامه مالک اشتر چنین رهنمود داده است: و برای داوری میان مردم خود آن را گزین که نزد تو برترین است. آن که کارها بر او دشوار نگردد و ستیز خصمان وی را به لجاجت نکشاند، و در خطا پایدار نبود و چون حق را شناخت در بازگشت بدان در نماند

و نفس او به طمع ننگرد، و تا رسیدن به حق، به اندک شناخت بسنده نکند، و در شبهتها درنگش از همه بیش باشد و حجت را بیش از همه به کار برد و از آمد و شد صاحبان دعوی کمتر به ستوه آید و در آشکار گشتن کارها شکیباتر باشد و چون حکم روشن باشد در داوری قاطع تر. آن کس که ستایش فراوان وی را به خودبینی نکشاند و خوشامدگویی او را برنیانگیزاند، و اینان اندک اند

پس داوری چنین کس را فراوان تیماردار و در بخشش بدو گشاده دستی به کار آر، چندان که نیاز وی به مردمان کم افتد؛ و رتبت او را نزد خود چندان بالابر که از نزدیکانت کسی درباره وی طمع نکند، و از گزند مردمان نزد تو ایمن ماند

دراین باره نیک بنگر که این دین در دست بدکاران گرفتار بود، که در آن از روی هوس می راندند و به نام دین دنیا را می خوردند.10 فراهم بودن امنیت در حکومت علی(ع) از چنان جایگاهی برخوردار بود که با دریده شدن مرزهای آن و سستی کوفیان در دفاع از حرمت مردمان، امام (ع) تا مرز مرگ پیش رفت، و اندوه شکسته شدن حریم امنیت مردمان، امام(ع) را شکسته نمود.
واکنش در برابر ظلم
پس از جنگ نهروان و فرونشستن فتنه مقدس مأبان خوارج، امیرمؤمنان علی(ع) مردم را به نبرد با معاویه و قاسطین فراخواند، اما آنان سستی نمودند و کوتاهی ورزیدند. معاویه اوضاع را مغتنم شمرد و گروه ههایی غارتگر را به سوی مناطق مختلف تحت حکومت امام(ع)گسیل کرد تا به قتل و غارت بپردازند و با سرعت بگریزند و بدین ترتیب امنیت مناطق تحت حکومت امام(ع) را سلب نمایند و فرصت اقدامات اصلاحی را از امام بگیرند و مردم را در هراس قرار دهند و حکومت و جامعه را به انفعال بکشانند. دراین میان گروهی از قاسطین به سرکردگی سفیان بن عوف غامدی، به شهر «انبار» حمله کردند

فرمانده پادگان آنجا یعنی ابوحسان اشرس بن حسان بکری با عده ای اندک به مقابله برخاست، زیرا جمعی از ایستادگی و دفاع شانه خالی کردند. آن عده اندک مردانه پیکار کردند و همگی به شهادت رسیدند. نیروهای قاسطین وارد شهر شدند و غارت کردند و بسرعت گریختند. وقتی خبر این تجاوز به گوش امام(ع) رسید به منبر رفت و مردم را به حرکت فراخواند، اما جوابی نشنید.

حضرت از منبر به زیر آمد و به طرف نخیله (میدان بسیج و سان لشکر کوفه) پیاده و غضبناک روان شد. سران و بزرگان کوفه آن حضرت را با اصرار برگرداندند.آنگاه امام(ع) هشت هزار نفر را به فرماندهی سعیدبن قیس همدانی به تعقیب غارتگران فرستاد، اما آنها به شام گریخته بودند و سعید بی نتیجه به کوفه بازگشت

دراین مدت امیرمؤمنان(ع) سخت اندوهگین بود و از شدت رنج شکسته شدن حرمت مردمان و امنیت ایشان و نیز از ناراحتی سستی کوفیان افسرده و رنجور بود، تا جایی که نتوانست ایستاده خطبه بخواند و خطبه مشهور «جهادیه» را نوشت و به دست سعد داد و فرمود برای مردم بخواند. در بخشی از این خطبه حساسیت امام(ع) درباره حرمت مردمان و مرتبت امنیت ایشان نزد آن حضرت چنین آمده است: اکنون سربازان این مرد غامدی به انبار درآمده و حسان پسر حسان بکری را کشته و مرزبانان را از جایگاه های خویش رانده اند

شنیده ام مهاجم به خانه های مسلمانان، و کسانی که در پناه اسلامند درآمده، گردنبند و دستنبد و گوشواره و خلخال از گردن و دست و پای زنان به در می کرده است، درحالی که ستمدیدگان در برابر آن متجاوزان، جز زاری و رحمت خواستن سلاحی نداشته اند

سپس غارتگران، پشتواره ها از مال مسلمانان بسته، نه کشته ای برجای نهاده و نه خسته، به شهر خود بازگشته اند. اگر از این پس مرد مسلمانی از غم چنین حادثه بمیرد، چه جای ملامت است، که در دیده من شایسته چنین کرامت است.11
امنیت نظامی و انتظامی امام(ع) حرمت و امنیت مردمان را چنین پاس می داشت که آن را از جان خود بالاتر می دانست. امیرمؤمنان(ع) امنیت مرزها را نیز از امور اساسی معرفی کرده و درباره سپاهیان چنین فرموده فالجنود باذن الله، حصون الرعیه، و زین الولاه و عزالدین، و سبل الامن، و لیس تقوم الرعیه الا بهم  پس سپاهیان به فرمان خدا، مردمان را دژهای استوارند، و والیان را زینت و وقار. دین به آنان ارجمند است، و راهها بدانان امن؛ و کار مردمان جز به سپاهیان قرار نگیرد. 12
امیرمؤمنان علی(ع) امنیت را فقط برای مناطق تحت حکومت خود نمی خواست، بلکه به صلح جهانی می اندیشید و امنیت را برای همگان می خواست، چنانکه در عهدنامه مالک اشتر، به وی چنین نوشته است: و از صلحی که دشمن تو را بدان خواند، و رضای خدا در آن بود، روی متاب که صلح سربازان تو را آسایش رساند، و از اندوه هایت برهاند، و شهرهایت ایمن ماند

لیکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از صلح بپرهیز که بسا دشمن به نزدیکی گراید تا غفلتی یابد- و کمین خود بگشاید. پس دوراندیش شو، و به راه خوش گمانی مرو. و اگر با دشمنت پیمانی نهادی و در ذمه خود او را امان دادی به عهد خویش وفا کن و آنچه را بر ذمه داری ادا، و خود را چون سپری برابر پیمانت برپا، چه مردم بر هیچ چیز از واجب های خدا چون بزرگ شمردن وفای به عهد سخت همداستان نباشد با همه هواهای گونه گون که دارند، و رأی های مخالف یکدیگر که در میان آرند. و مشرکان نیز جدا از مسلمانان وفای به عهد را میان خود لازم می شمرند، چه زیان پایان ناگوار پیمان شکنی را بردند.

پس در آنچه به عهده گرفته ای خیانت مکن و پیمانی را که بسته ای مشکن و دشمنت را که- در پیمان توست- مفریب که جز نادان بدبخت بر خدا دلیلی نکند. و خدا پیمان و زینهار خود را امانی قرار داده، و از در رحمت به بندگان رعایت آن را برعهده همگان نهاده، و چون حریمی استوارش ساخته تا در استواری آن بیارمند و رخت به پناه آن کشند

پس در پیمان نه خیانتی توان کرد، و نه فریبی داد، و نه مکری پیش آورد؛ و پیمانی مبند که آن را تأویلی توان کرد- یا رخنه ای در آن پدید آورد. و چون پیمانت استوار شد و عهدت برقرار- راه خیانت مپوی- و برای برهم زدنش خلاف معنی لفظ را مجوی، و مبادا سختی پیمانی که بر عهده ات فتاده و عهد خدا آن را برگردنت نهاده، سر بردارد و تو را- به ناحق- بر به هم زدن آن پیمان وا دارد، که شکیبایی کردنت در کار دشواری که گشایش آن را امیدواری، و پایان نیکویی اش را انتظار، بهتر از مکری است که از کیفر آن ترسانی، و این که خدا تو را چنان بازخواست کند که درخواست بخشش او را در دنیا و آخرت نتوانی

و پرهیز از خونها، و ریختن آن به ناروا، که چیزی چون ریختن خون به ناحق- آدمی را به کیفر نرساند، و گناه را بزرگ نگرداند، و نعمت را نبرد، و رشته عمر را نبرد؛ و خداوند سبحان روز رستاخیز نخستین داوری که میان بندگان کند، در خونهایی باشد که از یکدیگر ریخته اند. پس حکومت خود را با ریختن خونی به حرام نیرومند مکن که خون به حرام ریختن قدرت را به ناتوانی و سستی کشاند، بلکه دولت را از صاحب آن به دیگری بگرداند. 13
پی نوشت ها: 1- نهج البلاغه، خطبه631 2- انساب الاشراف ج3 صص8-9 4- نهج البلاغه خطبه131 5- همان خطبه601 6- همان نامه35 7- همان خطبه612 8- همان نامه52 9- همان نامه35 10- همان نامه35 11- همان خطبه72 12- همان نامه35 13- همان نامه35

حکومت اسلامی در نهج البلاغه3                        تامین رفاه و تربیت جامعه

فراهم آوردن رفاه و آسایش و تحقق کفاف در زندگی برای همگان از اهداف اساسی در حکومت است که بدان مسیر تعالی آدمیان هموار می گردد. امیرمومنان علی(ع) در حکمتی نورانی فرموده: من اقتصر علی بلغه الکفاف فقد انتظم الراحه، و تبوا خفض الدعه(1) هر که به مقدار نیاز اکتفا کند، آسایش و راحتی خود را فراهم آورد و گشایش و آرامش را به دست آورد

امام علی(ع) در حیطه حکومت خود حداقل نیاز معیشتی همگان را تامین کرد و در راه فقرزدایی و تامین معیشتی گامهایی جدی برداشت، چنان که خود فرمود: ما اصبح بالکوفه احد الا ناعما، ان ادناهم منزله لیاکل البر، و یجلس فی الظل، و یشرب من ماء الفرات (2) کسی در کوفه نیست که در رفاه به سر نبرد، حتی پایین ترین افراد نان گندم می خورند و سرپناه دارند و از آب فرات می آشامند

امام علی(ع) به رفاه عمومی توجهی تام داشت و عمران و آبادی سرزمینها و تامین شرافتمندانه و کرامت مدارانه مردمان را از اهداف حکومت خود می دانست، چنان که درباره مقاصد حکومتی خویش فرمود: ... و نظهر الاصلاح فی بلادک(3) مقصد ما آن است که اصلاح را در شهرهای تو (ای خدا) آشکار نماییم

با ساماندهی درست شهر و سرزمینها، و آباد کردن آنها و افزایش درآمدها و دادن سهم ها و بهره ها به حق و توزیع عادلانه درآمدهاست که زمینه لازم برای رفاه همگانی فراهم می شود. امیرمومنان علی(ع) در اهداف و برنامه های حکومتی خود بدین امور توجهی جدی داشت و دیدگاه های خود را به روشنی بیان کرده است

در عهدنامه مالک اشتر، به وی چنین نوشته است: و در کار خراج چنان بنگر که اصلاح خراج دهندگان در آن است، چه صلاح خراج و خراج دهندگان به صلاح دیگران است، و کار دیگران سامان نگیرد تا کار خراج دهندگان سامان پذیرد، که مردمان همگان، هزینه خوار خراجند و باید نگریستنت به آبادانی زمین بیشتر از ستاندن خراج باشد که ستاندن خراج جز به آبادانی میسر نشود، و آن که خراج خواهد و به آبادانی نپردازد، شهرها را ویران کند و بندگان را هلاک سازد، و کارش جز اندکی درست نمی شود و اگر از سنگینی -مالیات -شکایت کردند،

یا از آفتی که - به کشت- رسیده، یا آبی که از کشتهایشان بریده، یا باران بدانها نباریده یا بذر زمین بر اثر غرق شدن یا بی آبی تباه گردیده، بار آنان را سبک گردان چندان که می دانی به آن کارشان سامان پذیرد و آنچه بدان بار آنان را سبک گردانی بر تو گران نیاید، چه آن اندوخته ای است که به تو بازش دهند، با آبادانی که در شهرهایت کنند و آرایشی که به ولایتها دهند؛ و نیز خوبگویی آنان را به خود کشانده ای و شادمانی که عدالت را میانشان گسترانده ای، درحالی که تکیه بر فزونی قوت آنان خواهی داشت بدانچه نزدشان اندوخته ای.
... و رساندن سهم های بیت المال به در خور آن. و نیز درباره حق مردمان برحکومت درجهت تحقق رفاه همگان فرموده است:
فاما حقکم علی... و توفیر فیئکم علیکم(8) و شما را بر من حقی است؛ از جمله؛ حقی را که از بیت المال دارید به شما دهم. رساندن حقوق مالی مردمان بدیشان، آن هم بتمامه، و تأمین کامل زندگی آنان از امور اساسی درحکومت حکمت است.

امام علی(ع) دراین باره به مالک اشتر چنین فرموده است: پس روزی کارکنانت را فراخ دار! که فراخی روزی نیرویشان دهد تا درپی اصلاح خود برآیند، و بی نیازشان سازد، تا به مالی که در اختیار دارند دست نگشایند، و حجتی بود بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند، یا در امانتت خیانت ورزیدند. (9)
تامین معیشتی کامل و همه جانبه
(اسباغ رزق) فرمان داده است که در این صورت مردمان به اصلاح می آیند و امور بدرستی سامان می پذیرد. امام(ع) در عهدنامه مالک اشتر او را به تامین کافی سپاهیان متوجه می گردند و اینکه سامان انسانها و امور در گرو فراهم نمودن رفاه معقول آنان است؛ و این بیانی فراگیر است و همه مردمان را شامل می گردد و از هدف های اساسی حکومت شمرده می شود، آن حضرت فرموده است: و کار سپاهیان جز با خراجی که خدا برای آنان معین فرموده درست نمی شود تا بدان در جهاد با دشمن خود نیرومند شوند و کار خود را بدان سامان دهند و آنان را از خراج آن اندازه باید که نیازمندی شان را کفایت نماید. (10)
تربیت
مهمترین هدف حکومت حکمت این است که زمینه رشد و تعالی فرد و جامعه را فراهم نماید تا استعدادها در جهت کمال مطلق شکوفا شود. امیرمؤمنان علی(ع) فرموده و علی الامام ان یعلم اهل ولایته حدود الاسلام و الایمان (11) برامام است که بر اهل ولایت خویش حدود اسلام و ایمان را تعلیم دهد. امام علی(ع) آموزش همگان و رشد اخلاق و فضایل اخلاقی و شکوفا کردن کمالات انسانی در مردمان را از امور اساسی حکومت معرفی کرده و فرموده فاما حقکم علی... و تعلیمکم کیلا تجهلوا، و تأدیبکم کیما تعلموا (12) شما را بر من حقی است؛ از جمله: شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید، و آدابتان بیاموزم تا بدانید.
تربیت صحیح بنیان همه چیز است و هیچ امری به سامانی درست نمی رسد جز در سایه تربیتی درست؛ و این هدف در حکومت علوی بالاتری هدف است که عافیت و عزت و سعادت این جهانی و آن جهانی در گرو تربیت صحیح است. امیر بیان، علی(ع) فرموده
من کمال السعاده السعی فی صلاح الجمهور (13) کمال سعادت تلاش کردن در صلاح امور همگان و تربیت جمهور مردمان است. البته در راه این مقصد باید موانع رفع گردد و مقتضیات فراهم شود،

چنان که علی(ع)احیای سنتهای درست و درهم شکستن سنتهای غلط و گسستن کند و زنجیرهای دست و پاگیر جامعه از رسوم و قیود و عادتها و تقلیدهای باطل و بی اساس را از اهداف حکومت حکمت برشمرده و فرموده فاعلم ان افضل عبادالله عندالله امام عادل هدی و هدی؛ فاقام سنه معلومه ، و امات بدعه مجهوله (14) بدان که بهترین بندگان خدا نزد او پیشوایی است دادگر، هدایت شده و راهبر؛ پس سنتهای معلوم را برپا دارد، و بدعتهای مجهول را بمیراند.
امام علی(ع) فراهم کردن زمینه تربیت و رشد و تعالی مردمان را وجهه همت زمامداران دانسته و فرموده است:
«انه لیس علی الامام الا ما حمل من امر ربه: الابلاغ فی الموعظه ، و الاجتهاد فی النصیحه (15) همانا بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده است: کوتاهی نکردن در موعظت، و کوشیدن در نصیحت.همه تباهیها از فقدان تربیت صحیح برمی خیزد. از این رو لازم است بیشترین توجه به امر تعلیم و تربیت معطوف شود و این امر در رأس امور قرار گیرد. امام علی(ع) فرموده است: «عدم الادب سبب کل شر 16) فقدان ادب و تربیت، علت هر شر و بدی است.
پی نوشت ها: 1- نهج البلاغه حکمت318 2- بحار ج40 ص723 3- نهج البلاغه خطبه131 4- همان نامه53 5-هود، 16 8- همان خطبه43 9- همان نامه 53 10- همان 11-شرح غررالحکم ج4 ص318 12-نهج البلاغه خطبه43 13-شرح غررالحکم ج6 ص30 14-نهج البلاغه خطبه 164 15- همان خطبه 105 16- شرح ابن ابی الحدید ج20 ص258

ادامه مطالب

 

m5736z.blog.ir/post/SOKOOTALI

 

m5736z.blog.ir/post/HOKOOMATALI

 

m5736z.blog.ir/post/basirat

 

m5736z.blog.ir/post/fetneh2

 

m5736z.blog.ir/post/fetneh1

 

m5736z.blog.ir/post/FETNEH6

نظرات  (۲)

با سلام.بعضی مطالب کپی شد.
 سلام و عرض ادب

از مطالب شما بهره برداری گردید

با تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">