تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.


Image result for ‫ماه رمضان‬‎

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ترجمه ی آیات روزه به نظم (اشعار امید مجد)

معنا مفهوم روزه رمضان. فلسفه و آثار . خطبه شعبانیه و علی ع

پنهان بودن شب قدر 

روزه‌داری در شرایط توان فرسا، رمضان کارگاه مدیریت نفس. فیض سحر

حضرت زهرا(س)حقیقت شب قدر . پنهان بودن. لیله القبر

وداع با شهر ضیافت. عید فطر؛ روز پاداش و باز گشت به فطرت خویش. فلسفه اعیاد

اعتکاف فرصت برای پالایش درون 

چهل حدیث از ائمه معصومین علیهم السلام درباره روزه رمضان

 

 

روزه راهی به‌سوی فرشته خوی شدن انسان آیت الله جوادی آملی

روزه در دین اسلام دارای تحولاتی شد، در ابتدا به چه شکلی بوده است؟ در قرآن آیه‌ای که دستور به روزه داده وجود دارد، ولی صراحتا نیامده که باید چند روز روزه بگیریم البته ماه رمضان در قرآن آمده و عظمت آن ذکر شده است. اوایل وقتی پیامبر(ص) مبعوث شد 3 شبانه‌روز روزه می‌گرفتند این امر ظاهرا برای امت پیامبر(ص)سخت آمد و به همین دلیل پیامبر با اذن الهی این سه روز را به نصف تقلیل و به 30روز گسترش دادند. به غیر از روزه واجب که در ماه رمضان می‌گیریم روزه‌هایی است که در عرفان اسلامی توصیه شده و افرادی که سالک هستند انجام می‌دهند،

بی شک حقیقت جاودان انسان در حیات دنیائی او خلاصه نشده و از رهگذار عمر کوتاه وی در این نشئه، حیاتی ابدی و جهانی دور از تصوّر اندیشه بشری در انتظار اوست. مکتب سعادت بخش انبیاء و آموزه های متعالی نبی خاتم (ص) انسان را متوجه حقیقت آفرینش نموده و تصویری روشن برای حیات دنیا و پس از آن فرا روی وی ترسیم کرده . ماه مبارک رمضان، موسم ضیافت الهی و بهار قرآن گنجینه ای بی بدیل و مائده ای آسمانی است تا قرین با مهمانی خدای رحیم، چگونگی فرشته خو شدن را به انسان آموخته و تسکینی بر آلام گنهکارانه او گردد.
ضرورت توجه به اعمال در طول عمر انسان
چرا ما را به هر لحظه لحظه مهمان می کنند؛ که اَنفاسُکُمْ فِیهِ تَسبیحْ (1). دمی که بر می‌دارید تسبیح حق است؛ این یعنی چه. مگر چه خبر است ؟ مگر کجا می‌خواهیم برویم ؟ مگر چه شده که این جور مهمانی منظّم مرتّب لحظه ای ما را به حال خودمان رها نمی کنند، سعی می کنند که از ما پذیرائی بکنند. بالأخره آدم می خوابد. در خواب هم آدم مهمان باشد، آن هم مهماندارش خدا؛ این یعنی چه ؟! فرشتگان باید مواظب ما باشند که ما خوب بخوابیم. این یعنی چه ؟ صحبت آن است که مائیم و این اندیشه های هفتاد،‌ هشتاد ساله مان. مائیم و اعمال و گفتار و رفتار هفتاد، هشتاد ساله ما.
کیفیت سوخت و سوز جهنّمیان در دوزخ
سوخت و سوز جهنّم دو قسم است؛ یک قسم آن را ما نمی فهمیم با چه گرم می کنند. امّا یک قسمش را قرآن به خوبی روشن کرده. معلوم می شود که ما یک جهنّم منقولی هم داریم که فرمود: ما جهنّم را می آوریم: وَ جِیءَ یُومَئِذٍ بِجَهَنَّمْ‌(2).
افراد ظالم، هیزم جهنّم   این جهنّم هیزم می خواهد! هیزم جهنّم کیست ؟ فرمود: آدم های فاسد: وَ أمَّا القاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (3). پس معلوم شد که مواد اوّلیه اش همین افراد ظالمند.
رهبران کفر، آتش زنه جهنّم
حالا این مواد اوّلیه را جمع کردند، آن کبریت، آن بنزینش کیست ؟ فرمود: اینها ائمه کفرند. مثل فرعون، مثل هیتلر، مثل صدام؛ اینها که وسیله آتش را در دنیا فراهم می کردند‌، به اینها می گویند: « وَقود ».وَقود یعنی ما تُوقَدُ بِهِ النّار.به کبریت می گویند: وَقود. فرمود: اِتَّقُوا النّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجارِه (4). آن سنگ هائی که با آن بت درست کردند، آنها را می پرستیدند، آنها می شوند وَقُودُ النّار؛ و یک عدّه آدم هائی هستند که اینها هم آتش گیره های جهنّمند.
مواد اوّلیه اش، یعنی ذغال سنگ و چوب هایش افراد ظالمند. آن وقود و آتش زنه و آتش گیره ها هم رهبران ظلمند، کَدَأبِ آلِ فِرعُونْ(5). بعد بقیّه تبهکارها را می اندازند، اینها یُلقَونَ فِی النّارْ فَهُمْ یُسجَرُونْ (6). این در بخش سوّم از آیات است؛‌ اینها مسجور می شوند، مشتعل می شوند.

خبر مهم برای انسان پس از مرگ
در قرآن کریم فرمود: عَمَّ یَتَساءَ لُونْ، عَنِ النَّبَإ العَظیمْ (7). یعنی خبر مهم؛ وقتی چیزی را خدا به عنوان خبر مهم بداند،‌ معلوم می شود خیلی مهم است! قُلْ هُوَ نَبَؤٌاْ عَظیمٌ اَنتُمْ عَنهُ مُعرِضُونْ (8). شما ازآن اِعراض می کنید. نمی دانید اینجا چه خبر است! پس معلوم می شود به جای خیلی مهمی می خواهیم برویم.
درک عوالم پس از مرگ، دور از گنجایش فهم بشری
از آن طرف إن شآءَ الله اگر اهل روح و ریحان بودیم که به ما گفتند: سابِقُوا إلی مَغفِرَهٍ (9)، فَاسْتَبِقُوا الخِیراتْ (10)؛ جائی به آدم می دهند که در روایات ما آمده است که اگر همه اهل دنیا مهمان یک انسان بهشتی بشوند، جا دارد.  معلوم می شود ما به جائی می رویم که فرمود به ذهنتان نمی آید. فرمود:‌ فَلا تَعلَمُ نَفسٌ مَا اُخفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ اَعیُنْ (11). همان طوری که در بخش های کیفر کار خیلی سخت است، در بخش پاداش هم مهم است. این بیان نورانی که وجود مبارک امیر المؤمنین (ع) در نهج البلاغه دارد، از وجود مبارک رسول گرامی (ص) است که اَلیُومْ عَمَلٌ وَ لا حِسابْ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَلْ (12). فرمود: امروز‌، روز کار است؛ پاداش را امروز نمی دهند. بعد از مرگ پاداش است، امّا دیگر کار نیست.
حیات گیاهی منکرانِ مکتب حیات بخش انبیاء
انبیاء وقتی این مطالب را می گفتند، آنها انکارشان بیشتر می شد. می‌گفتند: کسی که مُرد، از بین رفت. مثل مادّیون فعلی. اینها واقعاً گیاهی فکر می‌کنند، درختی زندگی می کنند؛ یعنی چه ؟ اینها که فکر می کنند بعد از مرگ خبری نیست، خیال می کنند انسان خشک می شود، بعد تمام؛ خبری نیست! بشر اوّلی هم همین جور فکر می کرد. می گفت: انسان که مرد‌؛ تمام می شود، می رود.
عالم رؤیا، دلیل صدق گفتار انبیاء درباره زندگی پس از مرگ
مرحوم کلینی نقل می کند که امام (ع) فرمود: خدا رؤیا را بهره اینها کرده که اینها در حال خواب چیزهائی را در عالم رؤیا می دیدند. بعد می آمدند، به انبیاء شان می گفتند:‌ اینها چیست که ما می بینیم ؟ می فرمودند: اینها نمونه آن حرف هائی است که ما می زنیم. شما خیال کردید در همین قبر یک و نیم در نیم متر؛ اینجا خبری است! قبر جانت را ببین، قبر اندیشه ات را ببین؛ مگر اندیشه می میرد، مگر فکر می میرد ؟ اگر فکر زنده است، یک حساب و کتابی دارد! مگر اخلاق و عقیده و اوصاف می میرد ؟ اگر اینها زنده اند، صاحب اینها که جان آدم است، زنده است. اگر زنده است، یک حساب و کتابی دارد. بنابراین کار، اینقدر آسان نیست که انسان با گورستان مسأله را حل کند! چون ما به جای خیلی مهمی می رویم؛ به ما گفتند: مواظب کارتان باشید.
مرگ؛ عاملی حیات بخش در ساحت دین
مردن را، مرگ را همه مکتب های غیر الهی افیون می دانند. مرگ، دیگر افسردگی است و مردن یعنی تمام شدن. امّا تنها دین است که می گوید: مرگ عامل پویائی است. هیچ چیزی بعد از ذکر توحید، بعد از لا إله إلا الله، بعد از یاد و نام ذات أقدس إله به اندازة یاد مرگ سازنده نیست. چرا ؟ برای اینکه این قدر در روایات ما دستور دادند به اینکه اوّلین چیزی که از انسان مرده سؤال می کنند، می گویند‌: عمر را در چه راه صرف کردی. این دینی که مرگ را که در همه مکاتب افیون است، این را عامل پویائی قرار داده؛ فرمود: بعد از یاد خدا و نام خدا هیچ چیز به اندازه یاد مرگ سازنده نیست، آن وقت یاد و نام خدا و نام پیغمبر و عترت و قرآن دیگر افیون نخواهد بود! این است که به ما فرمودند: به یاد مرگ باشید. هیچ چیزی در عالم نیست که انسان را به یاد خدا و نام خدا متذکّر نکند، حتّی جریان مرگ.
راه فرشته خوئی انسان؛ تعلیم در مکتب حیات بخش انبیاء

حالا که این قدر ما می توانیم با فرشتگان همراه باشیم، همسفر باشیم، چرا خودمان را ارزان بفروشیم ؟! اینجا، جای تربیت است. گفتند: تو فرشته شوی اَر جهد کنی از پَی آنک برگ توت است،‌ به تدریج کنندش اطلس
فرمودند:‌ در این عالم چهار تا برگ را وقتی بدهی به یک معلّمی به نام کرم ابریشم، برای شما پرنیان درست می کند؛ این برگ توت است که می‌شود پرنیان، تو چرا فرشته نشوی ؟! تو فرشته شوی اَر جهد کنی؛ چون اینجا جای خوبی است برای تربیت. منتها کرم ابریشم را فرستادند که برگ توت را حریر و ابریشم کند؛ انبیاء را فرستادند که ماها را فرشته کنند.

نمونه هائی از مفاخر خانوادگی اهل بیت عصمت و طهارت (ع)
این نامه رسمی امیر المؤمنین (ع) را که در نهج البلاغه برای دربار اَموی مرقوم فرمود، افرادی می روند در جبهه ها؛ یا شهید می شوند‌ یا جانباز می شوند. ولی خاندان ما با دیگران فرق دارد.اگر از خاندان ما کسی رفت و شهید شد، می شود سیّدالشهداء‌‌! حمزه سیّدالشهداء از خاندان ماست. همچنین از خاندان ما اگر کسی رفت، دستش را در راه خدا ایثار کرد، می شود:‌ طیّارُ ذوالجناحین. یعنی برادر من طیّار است. در ذیل این آیه جاعِلِ المَلائِکَهِ رُسُلاً اُولی اَجنِحَهٍ مَثنی وَ ثُلاثْ وَ رُباعْ‌‌ (13)، این روایت هست که وجود مبارک جعفر طیّار دارای دو تا بالی است که یَطیرُوا بِهِمَا مَعَ المَلائِکَهِ فِی الجَنَّه (14). چه جوری، نظیر ( خواب های خوب ).
اگر خواب خوب دیدید که کم و بیش بالأخره انسان یا خودش دید، یا از دوستانش دید که پرواز می کند، می رود، می آید؛ در حالی که این بدن طبیعی فیزیکی اش در بستر هست؛ معلوم می شود یک عالم دیگری هم هست، یک جای دیگری هم هست که این لاشه را آدم اینجا می گذارد و با آن است؛ آن را ما باید اینجا بسازیم.
پس ساختن یک هواپیما کار آسانی نیست که خیلی سخت است. اگر کسی بخواهد بال فرشتگی بسازد چقدر سخت است ؟ ما باید با آن بال به سر ببریم؛ وگرنه اگر خدای ناکرده آن نبود، مشمول بحث دیگر نهج البلاغه می شویم که فرمود: فَصارَ جِیفَهً بِینَ اَهلِهِ وَ اَسلَمُوهُ إلی عَمَلِه (15). فرمود: یک عدّه مردار می شوند که بستگانش فوراً بینی را می گیرند، این را دفنش می کنند؛‌ یک عدّه این جوری اند که می شوند مردار و گرفتار همان سه ضلع خواهند بود.
ولی اگر کسی خواست با ملائکه محشور بشود، این خیلی کار می خواهد. شبش کار می خواهد‌، روزش کار می خواهد؛ چه جوری بخورد، چه جوری بخوابد. سرفراز هم هست، سر خمیده نیست.
همیشه سر حال است. یک هدف خوبی در پیش دارد و می داند اینها سازنده است. تا زنده هم هست، نفس می کشد؛ کار می کند. اینها را می فهمد. خوابیدنش حساب دارد؛ رو به قبله می خوابد،‌ با وضو می خوابد، این قدر نمی خورد که خُرناس بکشد! طبیب که می گوید بد است، دین که می گوید بد است. آدم به همان اندازه غذا می خورد که تأمین بشود. بقیّه خود انسان باید باربری کند!!
روزه، وسیله فرشته خوی شدن انسان
ولی ماه مبارک رمضان برای این است که شما را می خواهد بسازد، شما مهمان خدا بشوید. عروهُ‌‌ الوثقی یک رساله عملی است،‌ در فضیلت روزه همین بس که انسان شبیه فرشته می شود. وقتی چهار تا برگ در تحت تعلیم و تربیت یک کرم ابریشم می شود پرنیان، من چرا در تحت تعلیم و تربیت پیغمبر و آل پیغمبر (علیهم السَّلام)‌ فرشته نشوم‌؟! نشانه فرشتگی هم همین خواب های خوبی است که می بینند. آن وقت تا زنده است نه از زبان او نیشی به کسی زده می شود، نه خیال خیانت دارد. هر کسی، در هر رشته ای دیگر هست؛ وَ جَعَلنَا لَهُ نُوراً یَمشِی بِهِ فِی النّاسْ‌(16)، نورانی زندگی می کند.
(1) وسائل الشیعه/ 10/ 313 (2) فجر/ 23 (3) جن/ 15 (4) بقره/ 24 (5) آل عمران/ 11 (6) برداشت از: غافر/ 72 (7) نبإ/ 1 و 2 (8) ص/ 67 و 68 (9) حدید/ 21 (10) بقره/ 148 و مائده/ 48 (11) سجده/ 17 (12) بحار الأنوار/ 70/ 91 (13) فاطر/ 1 (14) برداشت از: نهج البلاغه/ نامه 28 (15) نهج البلاغه/ خ 109 (16) انعام/ 122

ویژگی‌های روزه حقیقی

روزه یکی از فروعات مهم اسلامی است که هر مسلمانی هر سال در ماه مبارک رمضان موظف است تا آن را انجام دهد.
شناخت فلسفه روزه، اهتمام تعقلی به تعبد
اگر کسی اصول دین را براساس استدلال و برهان و از طریق حجت‌های عقلانی بپذیرد، بی‌گمان با توجه به محدودیت علم و دانش بشری (اسراء85) و ربوبیت و حکمت الهی در هدایت بشر به سوی اهداف عالی خلقت (بقره38) نسبت به احکام قطعی صادر شده از سوی خداوند، تعبد عقلانی خواهد داشت. پس این شخص مؤمن می‌پذیرد که خداوند دانا و فرزانه براساس اصل هدایتگری و پروردگاری، اموری را خواسته است که مصلحت انسان‌ها در انجام یا ترک آن است. از این رو بایدها و نبایدهای شرعی در قالب بایدها و نبایدهای عقلانی قرار می‌گیرد و انسان به حکم عقل، متعبد به انجام آن می‌شود

بنابراین حتی اگر ما احکامی قطعی را در اختیار داشته باشیم که فلسفه و هدف و حکمت آنها از سوی خداوند و شارع اسلام بیان نشده باشد، انسان به حکم عقل بر خود واجب می‌داند تا از آن حکم بی‌چون و چرا اطاعت کند. لذا تعبد مسلمان نسبت به احکام قطعی اسلامی، تعبدی عقلانی و با خاستگاه عقلی است و از مصادیق تقلید کورکورانه و غیرمنطقی و غیرعقلانی به شمار نمی‌رود.
علت، چیزی است که قانون‌گذار آن را نشانه حکم و علامت حکم قرار داده است، مانند: سکر که علت حرام بودن خمر است، یا عقد که علت نقل و انتقال ملک و تحقق بیع است و عقد ازدواج که علت حلال بودن تمتع زوجین نسبت به همدیگر است. اما مقصود از(حکمت)، مصلحتی است که حکم شرعی به خاطر آن تشریع گردیده است، یعنی شارع حکمی را تشریع کرده که جلب سود بشود یا دفع ضرر.
به عنوان مثال، مست‌کننده بودن، علت حرمت مایعات مست‌کننده است. از این‌رو، مایعی که مست‌کننده نیست، از این جهت حرام نخواهد بود؛ لیکن حکمت آن مایعات مست‌کننده مفسده‌ای است که بر آن مترتب می‌گردد. از جمله این مفاسد، غافل شدن آدم مست از خدا و شریعت او است که منجر به ارتکاب محرمات می‌شود؛ چنان‌که در بعضی روایات بدان اشاره شده است.
فلسفه روزه و حکمت آن
  آنچه در آیات و روایات به عنوان آثار روزه بیان شده در حقیقت اشاره‌ای به حکمت و فلسفه حکم روزه دارد. آثاری که برای روزه در قرآن بیان شده می‌توان به جلب امداد الهی (بقره45 و 153؛)
بشارت به سعادت و خوشبختی ابدی (توبه 112)
بهره‌مندی از خیر الهی (بقره184)، پذیرش توبه در قتل خطایی (نساء 92)، بخشش و مغفرت (احزاب35)، پاداش عظیم (همان)
عامل برتری و ملاک ارزش‌گذاری (تحریم، 5؛

 بهره‌مندی از هدایت خاص الهی (بقره185) تعظیم الهی (بقره185)، زمینه‌سازی برای دست‌یابی به تقوای الهی (بقره183)
دست‌یابی به موفقیت و رهایی از مشکلات و گرفتاری‌های زندگی (بقره45 و 153)
رسیدن به مقام شاکرین و سپاسگزاران (بقره 185)،
مقام صابرین و خاشعین (بقره45 و 153) و مانند آن اشاره کرد.
بنابراین، روزه ‌دارای منافع و مصالح بسیاری است که روزه‌دار با انجام آن می‌تواند از آن منافع بهره‌مند شود

از این رو خداوند روزه‌گرفتن را از مصادیق خیر دانسته و بدان تشویق (بقره184) و روزه ماه رمضان را واجب نموده است (بقره185)

تا انسان‌ها به این مصالح و منافع روزه دست یابند و از آن بهره‌مند شوند

از نظر اسلام ارزش روزه بسیار والاست و در میان احکام اسلامی از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است و می‌توان آن را در کنار چهارگانه دیگر به عنوان نشانه‌ای از اسلام انسان دانست

چنان که امام باقر علیه‌السلام فرمودند: بنی‌الاسلام علی خمسه اشیاء، علی الصلوه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه؛ اسلام بر پنج چیز استوار است، بر نماز و زکات و حج و روزه و ولایت و رهبری اسلامی. (فروع کافی، ج 4 ص 62، حدیث 1)
در روایات اسلامی اموری چون صحت و سلامت تن (نهج الفصاحه، حدیث 1845) به عنوان یکی از حکمت‌ها و فلسفه و اهداف روزه بیان شده است

یا در برخی دیگر از روایات آمده است که روزه، زکات بدن است (الکافی، ج 4، ص 62، ح 3) که موجب رشد و نمو تن خواهد شد. امام باقر(ع) روزه‌داری را عامل آرامش دل‌ها می‌داند و می‌فرماید: الصیام و الحج تسکین القلوب؛ روزه و حج آرام‌بخش ‌دل‌هاست. (امالی طوسی، ص 296، ح 582) پس اگر آرامش را می‌خواهیم و دچار اضطراب و تشویش هستیم به روزه به عنوان یکی از عوامل سکونت قلب و آرامش توجه و اهتمام داشته باشیم.
همچنین از امام رضا(ع) روایت شده است که ایشان در بیان یکی از اهداف روزه فرموده است: مردم به انجام روزه امر شده‌اند تا درد گرسنگی و تشنگی را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگی آخرت را بیابند (وسائل‌الشیعه ج4 ص4 ح5 علل‌الشرایع، ص10)
همچنین از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار و غنی و فقیر مساوی گردند. (من لایحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح1)

البته در روایات اسلامی در بیان فلسفه و حکمت روزه گرفتن موارد دیگری بیان شده که می‌توان از مهم‌ترین آن به مسئله اخلاص اشاره کرد. هر مسلمانی می‌داند که تنها اخلاص است که آدمی را نجات می‌دهد؛ چرا که عمل صالح زمانی ارزشمند است که با خلوص نیت همراه باشد. در حقیقت حسن فعلی که در کارهای خیر و نیک است می‌بایست با حسن فاعلی در نیت همراه شود تا تاثیر خود را به جا گذارد. بسیاری از مردم برای دست‌یابی به مقام اخلاص دچار مشکل هستند؛ زیرا شرک همانند خوره در باطن نیت‌ها و انگیزه‌های اعمال ما نفوذ می‌کند و چون موری سیاه درتاریکی شبی بی‌ماه بر روی سنگ سیاه در حرکت است بگونه‌ای که هیچ‌کس از این حرکت و نفوذ شرک آگاه نمی‌شود. دست‌یابی به اخلاص با این مشکل، بی‌گمان سخت و دشوار است. بسیاری از مردمان، مدعی اخلاص هستند و بر این باورند که در کارهای نیک و عمل صالح خویش جز خداوند کسی را در نظر نداشته و اهل ریا و نفاق و شرک و مانند آن نیستند

ادعای توحید بویژه توحید در مقام عبادت و فعل، بسیار دشواریاب است و کسانی که مدعی این معنا هستند به آزمونی سخت مبتلا می‌شوند که روزه گرفتن از جمله این آزمون‌های سخت الهی است تا سیه‌روی شود هر که دراو غش باشد. امام علی(ع) در بیان حکمت و فلسفه روزه گرفتن فرموده است: فرض‌الله... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید. (نهج‌البلاغه، حکمت 252)
شرایط سخت روزه‌داری
اینکه در این روایت امیرمؤمنان امام علی(ع) روزه‌داری را آزمون الهی برای اخلاص می‌داند، از آن روست که عمل به همه شرایط روزه‌داری واقعا سخت و دشوار است و تنها شماری می‌توانند از این آزمون سخت به سلامت بیرون آیند

چرا که روزه‌داری تنها به امساک از خوردن و آشامیدن و ترک برخی از محرمات نیست؛ بلکه روزه حقیقی به سختی تحقق می‌یابد

امیرمؤمنان علی(ع) مثلا در بیان روزه واقعی می‌فرماید: الصیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب؛ روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنی و نوشیدنی پرهیز می‌کند. (بحارالانوار، ج93، ص249)
امام صادق(ع) در این‌باره می‌فرماید: روزه‌دار باید روزه گوش و چشم هم بگیرد: اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک؛ آنگاه که روزه می‌گیری باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه‌دار باشند. «یعنی از گناهان پرهیز کند.» (الکافی ج4 ص87، ح1)

حضرت زهرا(س) نیز درباره روزه ناقص فرموده است: ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه؛ روزه‌داری که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه‌اش به چه کارش خواهد آمد. (بحارالانوار، ج93 ص295)

امام علی(ع) روزه ناقص را این‌گونه تعریف می‌کند و می‌فرماید: کم من صائم لیس له من صیامه الا‌الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا‌السهر و العناء؛ چه بسا روزه‌داری که از روزه‌اش جز گرسنگی و تشنگی بهره‌ای ندارد و چه‌بسا شب زنده‌داری که از نمازش جز بیخوابی و سختی سودی نمی‌برد. (نهج‌البلاغه، حکمت145)

امام باقر(ع) نیز درباره روزه ناقصی که تنها به گرسنگی و تشنگی محدود شده فرموده است: لا صیام لمن عصی الامام و لاصیام لعبد ابق حتی یرجع و لا صیام لامراه ناشزه حتی تتوب و لا صیام لولد عاق حتی یبر؛ روزه این افراد کامل نیست:
1‌- کسی که امام (رهبر) را نافرمانی کند. 2‌- بنده فراری تا زمانی که برگردد. 3‌-زنی که اطاعت شوهر نکرده تا اینکه توبه کند. 4‌- فرزندی که نافرمان پدر و مادر شده تا اینکه فرمانبردار شود. (بحارالانوار ج93، ص295)
حضرت امیرمؤمنان(ع) همچنین روزه حقیقی را روزه نفس می‌داند و می‌فرماید: صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام؛ روزه نفس از لذتهای دنیوی سودمندترین روزه‌هاست. (غررالحکم، ج1، ص416، ح64)
روزه قلب مهم تر از روزه تن و نفس است. امام‌علی(ع) فرموده‌اند: صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن؛ روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است. (غرر الحکم، ج1، ص417، ح80)
چنین روزه‌ای است که خواب روزه‌دار را نیز عبادت می‌کند. امام‌علی(ع) می‌فرماید:
خواب روزه‌دار عبادت، سکوت او تسبیح، دعایش پذیرفته و عملش دوچندان است. دعای روزه‌دار به هنگام افطار از درگاه خدا رد نمی‌شود. (الدعوات للراوندی، ص27) روزه در ماه رمضان واجبی است که ترک آن نشانه‌ای از خروج شخص از ایمان است. کسی که بی‌عذر و بهانه شرعی ترک روزه‌ ماه رمضان کند از دایره ایمان خارج شده است

امام صادق(ع) فرمودند: من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح‌الایمان منه؛ هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد- روح ایمان از او جدا می‌شود. (وسائل الشیعه، ج7ص181، ح4و5- من لایحضره الفقیه ج2 ص73، ح9) پاداش روزه‌دار واقعی افزون بر آنچه بیان شد اموری است که در روایات بیان شده است که مهمترین آن تعهد خداوند نسبت به روزه‌دار و مسئولیت پاداش دادن به اوست. رسول خدا فرمود خدای تعالی فرموده است: الصوم لی و انا اجزی به؛ روزه برای من است و من پاداش آن را می‌دهم. (وسائل الشیعه، ج7، ص294، ح15و16؛ 27و 30)

رسول خدا(ص) همچنین درباره چنین روزه‌داری فرموده است: من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا علی‌الله ان یطعمه من طعام الجنه و یسقیه من شرابها؛ کسی که روزه، او را از غذاهای مورد علاقه‌اش باز دارد بر خداست که به او از غذاهای بهشتی بخوراند و از شرابهای بهشتی به او بنوشاند. (بحار الانوار، ج93، ص331) آنچه بیان شد تنها گوشه‌ای از آثار و برکات روزه است که در آیات و روایات بیان شده است. بی‌گمان روزه‌داری با انجام شرایط سخت آن گامی است که انسان مؤمن می‌تواند با آن خود را بیازماید و نشان دهد تا چه اندازه از خلوص در ایمان و اخلاص در عمل برخوردار است

روزه‌داری در شرایط توان فرسا از نظر قرآن

اسلام دین فطرت آسان
هر چند که در ذات واژه تکلیف، سختی و دشواری نهفته؛ زیرا تکلیف از کلفت به معنای رنج و سختی است و اصولا ذات انسان به طور طبیعی گرایش دارد که از تکلیف بگریزد و مسئولیتی را به عهده نگیرد و آزاد و رها باشد

اما به هر دلیلی به ویژه حکمت‌‌های بسیاری که در پذیرش مسئولیت است، انسان با عقل خویش می‌پذیرد که پا بر هواهای نفسانی بگذارد و خود را محدود نماید و به میل و هواهای نفس گوش ندهد؛ زیرا مصلحت و حکمتی در پذیرش مسئولیت است که درنهایت حتی برای راحتی و آسایش و لذت نفس نیز مفید است هر چند که به ظاهر موجب محدودیت و رنج نفس باشد.
اما نکته‌ای که نباید فراموش کرد این است که اسلام به عنوان دین فطرت (روم30) بر آن است تا مجموعه‌ای از قوانین را ارائه دهد که مطابق عقل و فطرت سالم است و تکالیف آن به گونه‌ای سامان یافته که مخالف عقل و فطرت نباشد

لذا قوانین آن کمترین سختی و دشواری را دارد و همواره نه تنها تکالیف را بر مدار عدالت، اعتدال، آسانی و نرمی قرار داده بلکه شرایط فردی و شخصی را نیز در نظر گرفته و فرموده است که اگر این احکام برای عموم مردم آسان و سهل است ولی به هر دلیلی برای شخص دشوار باشد آن شخص مجاز است تا آن را در آن شرایط سخت و دشوار ترک نماید

چرا که احکام اسلام با توجه به توان و طاقت و استطاعت افراد نیز دستخوش تغییرات می‌شود. از این رو خداوند با صراحت می فرماید: لا یکلف الله نفسا الا وسعها؛  خداوند جز به میزان وسع و توان شخص تکلیف نمی‌کند. (بقره 286 بقره 233 انعام 152؛ اعراف 42؛ مومنون 62)
پس اگر حکم عامی چون روزه صادر شده و ملاحظه عموم مردم در آن شده است؛
 چرا که براساس عقل و فطرت و طبیعت انسان است؛ اما یک حکم کلی حاکم دیگری نیز صادر شده که ناظر به تک‌تک افراد است و از آنان خواسته شده تا به نفس خود مراجعه نمایند و در حد توان و استطاعت خود تکالیف را به جا آورند

چرا که دین اسلام همان گونه که بر مدار عقل و فطرت انسانی است، به اشخاص و افراد نیز توجه دارد و از آنجایی که توان و استطاعت افراد تفاوت دارد، در صورتی که برای شخص توانفرسا باشد، آن حکم در آن شرایط ملغی است.
به سخن دیگر از آنجایی که احکام اسلام عموم مردم را در نظر می‌گیرد و شرایط عمومی و کلی را مدنظر قرار می‌دهد، ولی هرگز این بدان معنا نیست که عذر واقعی را نادیده بگیرد و بخواهد همگان بی‌استثنا در هر شرایط احکام و تکالیف را به جا آورند. از همین‌رو در آیات قرآنی واژه و اصطلاح دیگری به عنوان «حرج» مطرح می‌شود که اگر شخص در شرایطی گرفتار حرج شود، آن تکلیف در آن شرایط از او ساقط می‌شود. (مائده6؛ نور 61؛ احزاب 38 و 50؛ فتح، 17) خداوند به صراحت در توصیف دین اسلام در آیه 78 حج می‌فرماید: ما جعل علیکم فی‌الدین من حرج؛ در دین اسلام علیه شما حکم حرجی وضع نشده است.
در آیات قرآنی می‌توان موارد بسیاری را یافت که به اصل سهله و سمحه بودن قوانین، احکام و تکالیف اسلام در شکل عام و کلی آن اشاره دارد و بر این نکته تأکید می‌کند که احکام اسلامی برای نوع انسان‌ها آسان است و اگر هم به هر دلیلی در شرایط خاص برای شخصی توانفرسا و خارج از وسع و استطاعت و توان او باشد، از آن شخص برداشته شده و تکلیفی بر او نخواهد بود.
بر همین اساس در روایات بسیاری بر آسان‌گیری در احکام و شریعت اسلام تأکید شده است

از جمله پیامبر(ص) می‌فرماید: «بعثت بالحنیفیه السمحه السهله؛ بر دین حنیف مستقیم و راست و آسان و سهل برانگیخته شده‌ام. (بحارالانوار، ج72، ص234 و فروع کافی، ج5، ص494) معنای حدیث این است که اسلام دینی است که انجام فرمان‌ها و احکام آن آسان است و خداوند، در مرحله تشریع احکام و قانون‌گذاری، به مردم آسان گرفته است و احکام اسلامی را بگونه‌ای وضع نکرده که بندگان دچار مشکلات غیرقابل تحمل شوند؛ به عنوان نمونه خداوند، تیمم را تشریع کرده تا اگر وضو گرفتن و استفاده از آب به هر دلیلی برای انسان ضرر دارد، از بروز آن جلوگیری شود. همچنین براساس همین اصل حاکم، هر حکمی که موجب عسر و حرج شود برداشته می‌شود.
محدودیت در مجوز اضطراری
یکی دیگر از اصول حاکم در اسلام، اصل ضرورت و اضطرار است. این اصل نیز مانند اصولی چون توانفرسایی، عسر و حرج، اصل حاکم بر تکالیف و احکام است. به این معنا که احکام تا جایی برد دارند که موجبات اضطرار نشوند

از این رو در اسلام این معنا بارها مورد تأکید است که شخص گرفتار اضطرار و ضرورت می‌تواند برخلاف حکم اصلی رفتار کند به عنوان نمونه خوردن گوشت مردار حرام است؛ اما اگر در جایی گیر کند و در مخمصه‌ای گرفتار شود که برای بقای جان خود و به دست آوردن توان می‌بایست از گوشت حرام بخورد می‌تواند از آن در حد ضرورت و زنده ماندن استفاده کند.
خداوند در چند آیه از جمله 173 بقره 145 انعام و 115 نحل این مجوز را صادر کرده که اگر در حالت اضطرار قرار گرفتید می‌توانید از گوشت‌های حرام استفاده کنید. از همین آیات و مانند آن یک اصل و قاعده فقهی عام استخراج شده که می‌گوید: الضروره تبیح المحظورات؛ ضرورت و اضطرار ممنوع را مباح می‌کند.
اما باید توجه داشت که این اباحه و مجوز استفاده در حالت ضرورت و اضطرار به این معنا نیست که پا از گلیم درازتر کرده و در خوردن آن زیاده‌روی کنید. از این رو گفته شده است: الضروره تقدر بقدرها، ضرورت به میزان آن است، یا الضرورات تبیح المحظورات بقدرها، ضرورت، محظور و ممنوع را به میزان محذور مباح می‌کند

پس قاعده اضطرار مجوز آن نیست که از حد بگذریم، بلکه باید همواره مراعات احتیاط را بکنیم و بیش از مقدار رفع ضرورت نیز در حریم ممنوع و محظور وارد نشویم بلکه فقط به همان میزان برطرف کردن ضرورت، از خطوط قرمز خداوند بگذریم.
شیرینی تکالیف سخت و ارزش والای آن
از آنجایی که اصولا تکالیف به سبب ذات سختی آن، آموزه‌های انسان‌ساز هستند و بستر مناسبی را برای رشد عقل فراهم می‌آورند و قواهای سرکش شهوانی و غضبانی را مدیریت می‌کنند، گردن خم کردن در زیر این تکالیف سخت و دشوار، بسترساز تقوایی است که انسان را به مقام گرامی‌ترین موجودات و انسان‌ها می‌رساند (حجرات13)

از همین رو گفته‌اند بهترین شیوه انجام تکالیف، پذیرش سختی‌های آن است به گونه‌ای که انسان بخواهد بدترین شرایط را برای انجام آن به جان بخرد

در یک اصل کلی از پیامبر(ص) نقل شده که ایشان فرموده است: افضل الاعمال احمزها، برترین اعمال، شاق‌ترین و سخت‌ترین آنها است (بحارالانوار ج70، ص191) در برخی از نسخه‌ها نیز آمده که فرمودند: افضل العبادات احمزها، ای اشقها. (دهخدا)
پس هر عمل که در شرایط شاق‌تر و سخت‌تری انجام گیرد ارزش و اعتبار بیشتری را نیز کسب می‌کند. سخت‌ترین عبادات به عنوان برترین آنها معرفی می‌شود، زیرا این شرایط سخت که بر نفس تحمیل می‌شود او را به گونه‌ای تربیت می‌کند که به سادگی گرفتار بی‌تقوایی نشود و گرایش به غضب و شهوت پیدا نکند و مرتکب گناه و جرم نشود.
در این راستا در روایتی دیگر آمده است که: افضل الاعمال ما اکرهت علیه نفسک، بهترین اعمال چیزی است که انجام آن برایت ناگوار است (همان، ج78، ص69) زیرا چنین اعمالی زمینه‌ساز تقوای الهی می‌شود و شخص را از ارتکاب اعمال گناه و گرفتار شدن در بی‌تقوایی حفظ می‌کند، چرا که این شخص به نفس خود آموخته که شرایط سخت را بپذیرد و به خود اجازه نمی‌دهد تا مطابق هواهای نفس، کاری را انجام دهد.
پیامبران و اولیای الهی دشوارترین‌ها را در کارهای نیک و عبادیات به جان می‌خریدند در حالی که خداوند آنان را به عصمت حفظ می‌کرد، ولی برای آنان به رنج افکندن نفس برای رضایت محبوب یک اصل بود. می‌گویند پس از آن که حضرت مریم(س) از دنیا رفت، حضرت عیسی(ع) جنازه او را پس از تجهیز به خاک سپرد، سپس روح مادرش را دید و گفت:«مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟»
حضرت مریم(س) پاسخ داد: «آری، آرزویم این است که در دنیا بودم و شب‌های طولانی زمستانی را با مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می‌رساندم و روزهای گرم تابستان را روزه می‌گرفتم.» (داستان‌هایی از یاد خدا، ص 29-28)
آسانی‌گیری در احکام روزه
از آنجایی که ماه‌های قمری در گردش است، ماه رمضان و ماه روزه به طور طبیعی در گردش چهارفصل سال است از این رو گاه به ماه‌های تابستان می‌افتد که در مناطق استوایی زمین به شدت گرم و توانفرساست

با این همه اسلام از آنجایی که دین سهل و سمحه و برمدار فطرت است، مطابق با طبیعت و فطرت و عقل انسانی روزه را به گونه‌ای قرار داده که انسان‌ها به طور عموم توان انجام تکلیف روزه را دارند حتی اگر به فصل گرمای تابستان برسد.
شرایط طبیعت بدن آن است که با متغیرات بسازد و خود را وفق دهد و همین عامل است که انسان‌ها را نسبت به دیگر موجودات برتر کرده است. به ویژه آن که بااستفاده از عقل و ایجاد و ساختن سازه‌هایی می‌توانند خود را از هر مشکلی برهانند، اما با این همه برای عده‌ای انجام برخی از تکالیف از جمله روزه سخت و دشوار است. اسلام و قرآن به این نکته هم توجه دارد و در آیات قرآنی از جمله در آیات 184 و 185 بقره وقتی احکام روزه را بیان می‌کند کسانی را برای انجام آن مستثنی می‌کند. از جمله این افراد می‌توان به کسانی که در سفر یا مریض هستند اشاره کرد.
البته غیر از این دو دسته گروه سومی را نیز استثنا می‌کند که در همان چارچوب اصل کلی تکلیف به میزان استطاعت است. چنانکه می‌فرماید: فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعده من ایام اخر و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین؛ هر کس که از شما بیمار یا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهای دیگر را روزه بدارد و آنان که توانایی آن را ندارند و روزه برای آنان توانفرساست، هر روز را به اطعام مسکینی باز بخرند

و من کان مریضا او علی سفر فعده من ایام آخر یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر؛ هر کس که بیمار یا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهای دیگر را روزه بگیرد. خدا برای شما خواستار آسایش است نه سختی. در آیه به صراحت از همان اصل اساسی آسان‌گیری و سهل بودن احکام و تکالیف سخن به میان آمده و می‌فرماید که در احکام مراعات آسانی شده و خداوند نمی‌خواهد تا کسی در عسر قرار گیرد. پس اینکه سه گروه از انجام تکالیف استثنا شده‌اند به سبب همان اصل سهل و سمحه بودن احکام اسلامی است.
توانفرسایی روزه، جواز روزه‌خواری
از آیات 183 تا 185 سوره بقره چنین برمی‌آید که روزه از سه گروه برداشته شده است. از جمله این گروه‌ها، کسی است که روزه برای او طاقت‌فرسا و توانفرساست. از همین رو فتاوای مراجع به ویژه دو گروه کودکان و پیران استثنا می‌شوند. بلکه به جای آن کفاره یک مد طعام را می‌دهند.
البته غیر از این افراد کسانی نیز به‌طور طبیعی توان روزه گرفتن را دارند ولی در شرایطی قرار می‌گیرند که توان ایشان از میان می‌رود و به حالت ضعف شبیه به اغما می‌افتند که در آن صورت روزه دیگر بر آنان واجب نیست. به عنوان نمونه عواملی نظیر گرمای شدید، طولانی بودن روز، ناچار بودن از کار و فعالیت روزانه آن هم در معرض آفتاب و حرارت کارگاه و کنار تنور و اجاق، نه یک روز و دو روز بلکه به مدت یک ماه، وضعیت را برای بعضی افراد و اقشار بگونه‌ای سخت و طاقت فرسا می‌کند که بسیاری خود را بین ناچاری‌ها و ضرورت‌های زندگی و فرمان خداوندی وجوب روزه‌داری متحیر و سرگردان می‌بینند

در این شرایط گاه روزه گرفتن نوعی احساس شکنجه شدن را در ذهن تداعی می‌نماید! اشخاصی که در ماه رمضان در چنین شرایطی قرار دارند، نسبت به روزه چه تکلیفی دارند؟ منطق فقهی و منش فقها در این‌باره چیست؟ اینان آیا از ابتدای صبح حق دارند روزه را افطار کنند و مثلا اول صبح از خواب بیدار شوند و صبحانه را تناول کرده و به سر کار روند؟! یا اینکه راه دیگری را باید در پیش گیرند که جانب جمیع جهات از جمله احتیاط را درنظر دارد و رعایت می‌کند؟ روشی که هم به الزامات زندگی و واقعیت‌های عینی توجه دارد و هم به حرمت ماه رمضان و جایگاه روزه بها می‌دهد؟
با نگاهی به فتاوای فقهای اسلام به خوبی روشن می‌شود که اسلام اصل سهل و سمح را در همه جا مراعات کرده است و در شرایطی که عسر، حرج، توانفرسایی و مانند آن باشد، روزه از شخص برداشته می‌شود و لازم نیست در آن شرایط روزه بگیرد.البته فتاوی به گونه‌ای است که از هر گونه فرار از روزه جلوگیری به عمل می‌آورد و حرمت ماه رمضان و حکم الهی در آن مراعات شده و از سویی اصل حاکم نیز بگونه‌ای در آن ترتیب اثر داده شده است. امام‌خمینی(ره) در پاسخ به استفتائات متعددی با مراعات هر دو اصل بر آن است تا حکم اسلامی را در این مسأله تبیین کند. در استفتاء 47 آمده است:
س47- در بعضی از روزهای گرم ماه مبارک رمضان، یک کشاورز نوبت آبیاری دارد در هوای گرم تابستان، آبیاری با حالت روزه تقریبا غیرممکن است یعنی طوری است که اگر شخص روزه باشد لطمه به زراعت و یا لطمه به سلامتی می‌زند آیا این شخص می‌تواند روزه آن روزرا افطار کند و قضای آن را بعدا بگیرد؟
ج- اگر می‌تواند کار را ترک کند باید روزه بگیرد و اگر نمی‌تواند، هر وقت به حرج افتاد می‌تواند افطار نماید ولی تا در حرج واقع نشده نباید روزه را باطل کند. (کتاب استفتائات امام خمینی؛ ج1، ص319)
از این فتوای امام‌خمینی(ره) به خوبی دانسته می‌شود که شخص فقط در حالت حرج می‌تواند روزه‌خواری کند. پس تا زمانی که در حالت حرج نیفتاده می‌بایست روزه را ادامه دهد و وقتی ادامه روزه‌داری توان‌فرسا و حرج‌آمیز شد، در آن زمان روزه خوردن جایز است

البته انسان نباید کاری کند که خود را در حرج و اضطرار اندازد، ولی اگر به هر دلیلی چنین چیزی واقع شد، همان حرج مجوزی برای روزه‌خواری می‌شود. به عنوان نمونه اگر می‌توان کاری کرد که هم نان پخت و هم روزه نگه داشت باید آن کار را انجام داد.مثلا اگر بشود در شب نان روزانه را پخت یا از دستگاهی استفاده کرد که نیاز به حضور مستقیم در برابر تنور نباشد، باید آن کار را کرد. اگر دولت قوانین را بگونه‌ای قرار دهد که مثلا نان در شب‌ها پخته شود و روزانه عرضه شود دیگر نیازی به روزه‌خواری نانواها نیست. همچنین در کارهای کشاورزی و بنایی و مانند آن اگر بشود روش‌هایی چون کار شبانه و استفاده از ابزارهای مکانیکی با کمترین حضور فیزیکی انسان و افراد بکار گرفت می‌بایست همان را مراعات کرد. از همین‌رو امام خمینی(ره) در پاسخ استفتاء دیگر می‌فرماید:

س 48- ماه مبارک رمضان که مصادف است با فصل درو و درو کردن با دهان روزه خیلی مشکل است و معمولا نمی‌توانند روزه بگیرند؛ زیرا درو گندم یا جو عقب می‌ماند و در نتیجه محصول از بین می‌رود. امام در این مورد چه دستور می‌فرمایند؟
ج- در صورتی که بتوانند روزه بگیرند ولو اینکه برای درو کمک بگیرند یا در شب کار کنند باید روزه بگیرند و اگر ممکن نباشد باید روزه بگیرند و اگر در بین روز، روزه برای آنها حرجی شد بعد از آن می‌توانند افطار کنند.
امام خمینی(ره) نمی‌پذیرد که شخص، خود را به کارهایی مشغول کند که نتیجه آن اضطرار و حرج و طاقت‌فرسا شدن روزه‌داری است. لذا در فتوایی دیگر در پاسخ استفتا می‌فرماید:
س49- شاطر نانوائی به خاطر گرمای بیش از حد تنور روزه‌اش را می‌خورد و می‌گوید با این گرمای هوا و گرمای تنور نمی‌توانم روزه بگیرم و شاید در زمستان قضای روزه را بگیرد، آیا او مجاز است این کار را بکند؟ و هر فردی که این قبیل شغلها را دارد می‌تواند در این فصل روزه نگیرد؟
ج- عذر مزبور مجوز افطار نیست.
بنابراین، چنین کسانی، در صورتی که بتوانند، باید کار کردن را رها کنند و از فعالیت روزانه صرف نظر نموده و روزه بگیرند؛ شاید به این جهت که کار در این صورت برای آنان واجب نیست و شخص می‌تواند روش دیگری را اتخاذ کند که هم کارش را داشته باشد و هم روزه را نگه دارد و نمی‌توان به خاطر امر غیرواجب از روزه که واجب است با سوءاختیار صرف‌نظر کرد.
اما اگر شرایط بگونه‌ای است که حتما باید کار کرد و صرف‌نظر کردن از آن ممکن نیست و یا بدون کار کردن نیز در مرحله‌ای از روزه‌داری، مشقت زیاد پیش می‌آید، چنین کسانی باید روزه بگیرند و اگر روزه در بین روز برای آنان حرجی شد افطار کنند. اما به هیچ وجه نمی‌توانند صرفا به این احتمال و دلیل که بعدا روزه حرجی می‌شود روزه را از ابتدای روز افطار کنند. به بیان دیگر حرج بالفعل مجوز افطار می‌باشد و تا زمانی که هنوز مشقت غیرقابل تحمل پیش نیامده و محقق نشده است نمی‌توان افطار کرد.
خداوند برای گروه‌هایی به سبب همین مسئله عسر و حرج و طاقت‌فرسایی روزه، مجوز افطار و روزه‌خواری داده است. براساس فتاوای امام خمینی(ره) برای چند نفر روزه خوردن در ماه رمضان جایز است: پیرمرد و پیرزن اگر روزه برای آنان ممکن نباشد و یا مشقت داشته باشد و کسی که مرض عطاش داشته باشد که زیاد تشنه می‌شود، چه اصلا نتواند خودداری کند و یا برای او دشوار باشد، و زنی که نزدیک زاییدن اوست و روزه برای خود او و یا برای فرزندش ضرر دارد، و زنی که بچه شیر می‌دهد و شیر او کم است و اگر روزه به او یا بچه‌اش که شیر می‌دهد ضرر برساند. پس تمامی این افراد روزه نمی‌گیرند و بر هر یک از آنان واجب است به جای هر روز یک مد طعام کفاره بدهند. (امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ج 1، 536)

روزه در گرما

مریم عذرا (س) که عمر خود را در عبادت و تهجد و تزهد سپری کرد و به بالاترین مدارج معنوی رسید
بعد از آنکه توسط پسرش حضرت عیسی(ع) دفن شد در پاسخ به این سئوال فرزندش که مادر آیا دوست داری به دنیا برگردی؟
جواب می‌دهد آری دوست دارم برگردم و در شبهای بسیار سرد نماز بگزارم و در روزهای بسیار گرم روزه بگیرم که پسرم راه خیلی مخوف و ترسناک است

 این سخن از کسی همچون مریم عذرا هم هشداری برای مومنان است و هم دستورالعملی که بدانند در این دنیا چگونه باید برای آخرت خود توشه بردارند و حال که در این دنیا هستند از فرصتهای اهدایی خداوند بهره کامل ببرند

رسول خدا(ص) روزه در گرما را جهاد می داند الصوم فی الحر جهاد

امام صادق(ع) آن را برترین جهاد معرفی می‌کندأَفْضَلُ الْجِهَادِ الصوْمُ فِی الْحَر برای مومنان چه حلاوتی بالاتر از اینکه علاوه بر تمام ثمرات نیکویی که در ماه رمضان نصیبشان می‌گردد، اجر جهاد نیز به پای آنان نوشته شود

مومنانی که از عظمت و جایگاه والای جهاد نیز باخبرند می‌کوشند نام خود را به عنوان صائم مجاهد در پرونده کرام الکاتبین ثبت کنند

چه آنکه یکی از ابواب بهشت باب صائمین است و جهاد نیز بابی از ابواب جنت است

امیرالمومنین علی(ع)در فرمایشی هفت مورد را از علامات ایمان بر می‌شمرد که یکی از آنها الصیَامُ فِی الْهَوَاجِر یعنی روزه در گرما است کسانی که در روزهای گرم زیاد روزه می‌گیرند عنوان می‌کند که از جمله مواردی است که مومنان به آن شناخته می‌شوند.

امام صادق(ع): صُمْ یَوْماً شَدِیدَ الْحَرلِلنشُورِ وَ صَل رَکعَتَیْنِ فِی سَوَادِ اللیْلِ لِوَحْشَةِ الْقُبُورِ تقریباً به این معنا که در روزهای بسیار گرم روزه بگیر تا تشنگی روز نشور و قیامت را به یاد آوری و در سیاهی شب نماز بگزار تا وحشت تنهایی قبر در خاطرت مجسم شود

اگر کسی تشنگی ناچیز این دنیا را در مدت اندکی تحمل کند درک مختصری از عطش روز محشر خواهد یافت و این سبب می گردد تا راهکاری بیابد از آن تشنگی در امان باشد و با جستجو در کلمات دانایان به آن روز یعنی اهل بیت عصمت راهکارهای مناسبی می‌یابد و علم پیدا می کند چه گناهانی سبب تشنگی در محشر و چه اعمال حسنه ای سبب رفع آن خواهد شد

رسول خدا (ص) فرمود: خوشا به حال کسانی که برای خدا گرسنه و تشنه شده اند

اینان در روز قیامت سیر می‌شوند و تشنگی و گرسنگی را درک نخواهند کرد

شاید به همین دلایل است که امیرالمومنین(ع) که در عبادت و بندگی همتایی ندارد می‌فرماید من روزه در تابستان را دوست دارم و آن را در کنار پذیرایی از مهمان و صله رحم و جهاد در راه خدا قرار می‌دهد: حُببَ إِلَی الصوْمُ بِالصیِْف وَ قِرَی الضیِْف وَ الضرْبُ فِی سَبِیلِ الله بِالسیِْف

چرا که روزه در تابستان بخصوص در ماه رمضان، راه را برای سلوک هموارتر می‌کند

از آنجایی که برای شیعیان و بلکه همه مسلمین کلام علی(ع)معیار و میزان است آنان نیز با عشق و علاقه بیشتری رمضان امسال را به آغوش می‌کشند، چرا که این رمضان محبوب حضرت مولاست و اگر هیچ پاداش و ثواب و امر دیگری هم نبود همین مطلب کافی است تا مناسک رمضان امسال را عاشقانه‌تر انجام دهند، چرا که بی‌شک امام زمانشان نیز همچون اجداد بزرگوارش روزه‌های امسال را بیشتر دوست دارد.

از عطش رمضان تا عطش کربلا

در آن زمانهای روزه داری در تابستان که روبه رو بودیم، آنچه عطش ما را کاهش می داد، ذکر کربلا بود

گویی عادت کرده بودیم که همواره گریزی به کربلا بزنیم، زیرا این حادثه بزرگ و جانسوز درس های بسیاری برای همگان داشت و دارد

کربلا دانشگاهی بزرگ است که هر کسی می تواند در هر واحد درسی و هر رشته ای، مطلبی بیاموزد و راهی به سوی حق و حقیقت بیابد.

فریاد العطش در بیابان کربلا
اگر بخواهیم فشار روزه گیری در آفتاب تابستانی و سوزان را بر خود آسان کنیم و آستانه تحمل خود را بالا بریم، می توانیم به عطش کربلاییان و عاشوراییان توجه کنیم. عطش در کربلا چنان عظیم بود که محتشم کاشانی می سراید:
زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد
      /          فریاد العطش ز بیابان کربلا
یکی از دشمنان اهل بیت(ع) در آن روز به نام تمیم بن حصین خزاری در سخنی در تعریض به امام حسین(ع) می گوید: ای حسین و ای یاران حسین! آیا به آب فرات نمی نگرید که چگونه همانند شکم مار می درخشد. به خداوند سوگند! از آن قطره ای نخواهید آشامید تا آنکه مرگ را دریابید. (بحارالانوار، ج 44، ص 317)

این گونه بود که آب را بر امام حسین(ع) و یارانش بستند به گونه ای که در روایت است: و لما اشتد علی الحسین و اصحابه العطش؛ زمانی که عطش و تشنگی بر امام حسین(ع) و یارانش فشار آورد. روزه گرفتن در روزهای بلند و گرم تابستان، محبوب اولیای الهی بوده است.
اگر برای ما روزه داری در ماه تابستان سخت و دشوار است، باید برای افزایش آستانه تحمل و قرار گرفتن در مقام صابران، این سختی را با شرایط سخت تر و دشوارتر مقایسه کنیم و راه روزه داری را بر خود آسان کنیم.
دوستی می گفت من نوزده ساعت در میان قله ها در تابستان به دور از هر آبادی و آبی حرکت کردم و نمی دانستم که به آبادی می رسم و آب و نانی خواهم داشت یا نه؟ اما هنگامی که روزه می گیرم به یاد آن ساعات بسیار سخت و طاقت فرسا، این امید را دارم که چند ساعت دیگر بر سر سفره افطاری می نشینم و آب و نانی می خورم. این گونه است که روزه بر من آسان می گردد. من صبر را در سختی تجربه کرده ام و قدر این عافیت را می دانم، چرا که به مصیبتی گرفتار آمدم که بسیار جانکاه و سخت تر از این بوده است

قدر عافیت روزه را کسی داند که مصیبت بدتر را در چشم آورد
کسانی که از تشنگی ناشی از روزه در گرمای سوزان تابستان گله و شکوه می کنند

اگر روز عطش امام حسین(ع) و خانواده و اصحابش و خصوصاً طفل شیرخوار حضرت علی اصغر(ع)را به یاد آورند که: لایوم کیومک یا اباعبدالله

تحمل این تشنگی برای آنها بسیار آسان جلوه خواهد کرد

همچنان که اگر کسی به مصیبت از دست دادن عزیزی دچار می شود، اگر مصائب فوق طاقت زینب کبری(س) را در کربلا که یک ساعت چند فرزند خود را یکجا از دست داد به یاد آورد، مصیبت وارده برای او آسان خواهد شد.

                                    «رمضان»، ضیافت نور و مائده «تقوا» است.

روزه، آزمون سراسری «اخلاص» بندگان است. آنان که در طول سال، در اسارت «شکم» و «شهوت» بوده‌اند، آنان که همواره اسیر «نفس» و گرفتار «مادیات» اند، در این فصل خدایی از دام «نفسانیات» رها می‌شوند و از کمند «تعلقات» آزاد می‌گردند و خود را در چارچوب بندگی «مقید» می‌کنند تا «مطلق» شوند و رهایی را حس کنند. می‌گویید: نه؟ سری به منزلگاه دلتان در صبح و شام رمضان بزنید، می‌بینید که پاکیزه تر از روزهای دیگر و منزه تر از حالات دیگر است. روزه، رها سازنده انسان از «خود» و رساننده او به «خدا» است. این را دعای «افتتاح» و «ابوحمزه» اش می‌گوید،

و سحرهای پربرکت و سرشار از نورش، و افطارهای آمیخته به معنویتش، و جلسات دعا و قرائت قرآن و زمزمه و نیایشش،  «لیلة القدر» و «شب‌های احیا»ئش. کیست که بر سفره مولا بنشیند و گرسنه برخیزد؟ مگر نه اینکه این ماه «ضیافة الله»، با مغفرت‌های الهی و نفحات رحمانی گره خورده است؟!  آنان که«اطعام» می‌کنند و اهل «احسان»اند، به نوا می‌رسند و نوایشان همان دست یافتن به رتبه والای «قبول» است. آنان که در این ماه، دست نیکی به سوی دیگران دراز می‌کنند و گام یاری به سوی منزل محرومان برمی‌دارند و زبان خیرخواهی به نفع مستمندان می‌گشایند، در همین دنیا، بار سفر آخرت خویش را می‌بندند و برای آن «روز نیاز»، ذخیره‌سازی می‌کنند. باری!...رمضان با عبادت و اعمال ما، مبارک می‌شود و اگر به غفلت و سستی بگذرد، «بی ‌برکت»خواهد شد.

شب زنده‌داری‌های عابدان، اشک‌های شب بیداران، استغفارهای متهجدان، «یارب یارب» سحرخیزان، نجوای خالصانه دعاخوانان، همه و همه، جلوه‌ هایی از «برکت» است که در ساعات و لحظات این ماه «مبارک» نهفته است. کاش چراغ«ذکر» و شمع «یاد»، در شبستان همه دل‌ها روشن شود و ظلمت گناه و غفلت، از زاویه همه قلوب، زدوده گردد. کاش کاهش چشمگیر خطاها و تخلفات و شکایت‌ها و نزاع‌ها که در این ماه جلوه‌گر است، دامن تا ماه‌های دیگر بگسترد و همه ایام، در «طهارت» و «آرامش»، مانند رمضان گردد

«زیانکار»کیست؟ آن که رمضان بر او بگذرد و او در کوره «روزه» نگدازد و پاک نشود، آن که یک ماه روزه بگیرد، اما فرهنگ «نوع‌دوستی» و «یاری‌رسانی» در زندگی‌ اش احیا نگردد. «خسران زده» کیست؟... آن که ماه مغفرت بر او بگذرد و «غفران الهی» شامل حالش نشود و حالش «تحول» نیابد. مگر ما چه قدر فرصت «تجدید دیدار» با «فطرت» داریم؟ مگر در طول سال، چند «شب قدر» داریم؟

روزه ماه رمضان، عبادت و عنایتی خاص

خیربودن روزه برای انسان
خداوند در آیه 184 بقره روزه را به عنوان خیر معرفی می‌کند و می‌فرماید اگر روزه بگیرید آن برای شما خیر است؛ زیرا روزه حتی در شرایط سخت و دشوار جز نفع کامل چیزی برای انسان ندارد. روزه با همه ظاهر سخت آن به عنوان خیر، معرفی می‌شود که به نظر می رسد در اینجا همان خیر مطلق مراد است نه خیر مقید. به این معنا که جز خیر هیچ چیزی در روزه نیست؛ هرچند که انسان باید از بسیاری از چیزها و لذات مباح محروم شود تا روزه تحقق یابد؛ زیرا در هنگام روزه انسان می‌بایست از ده‌چیز که از آن به عنوان مفطرات روزه یاد می‌شود، خودداری ورزد که هر یک از آنها به نظر برای انسان نافع است. به عنوان نمونه خوردن و نوشیدن به ویژه از غذای حلال و پاک و طیب برای انسان هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی و روحی مفید است، ولی خداوند با گفتن این که خیر برای انسان در روزه گرفتن است می خواهد بگوید که روزه نه‌تنها هیچ ضرری ندارد بلکه خیر مطلق برای انسان است؛.
روزه یک برنامه کامل انسان‌سازی است
ماه رمضان ماه خاص و مبارکی است. روزه یک برنامه کامل انسان‌سازی است و این امکان را به انسان می‌دهد تا خودسازی کرده و به دایره متقین نزدیک شود و خود را به مسایلی نیز آشنا کند که شاید در طول زندگی آن را تجربه نکرده باشد. روزه، موثرترین برنامه‌ای است که انسان را از گناه و زشتی بازمی‌دارد، همانگونه که از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند که: امت من با روزه گرفتن، بر هوا و هوس خویش چیره می‌شوند و به سراغ کارهای ناروا نمی‌روند

از امام صادق(ع) روایت کرده‌اند که در مورد فلسفه روزه فرمود: روزه به این دلیل واجب شد که میان ثروتمند و نیازمند برابری برقرار شود؛ و این بخاطر آن است که ثروتمند و بی‌نیاز طعم گرسنگی را بچشد و حقوق محرومان را رعایت کند؛ چرا که ثروتمندان هرآنچه را بخواهند، برایشان فراهم است. (مجمع‌البیان) خداوند می‌خواهد بین بندگانش مساوات برقرار شود و طعم گرسنگی و تشنگی و بی‌همسری را به ثروتمندان و همسرداران بچشاند تا آنان به محرومان و گرسنگان و بی‌همسران بیندیشند و به هر طریقی که امکان است با احسان خویش شرایط را برای دیگران نیز بهبود بخشند و عدالت واقعی را گسترش دهند.
از نظر قرآن اگر کسی به هر علتی روزه نگرفت حتی اگر بخواهد با کارهای خیر دیگری چون فدیه و اطعام دیگران و مانند آن که در آیه 185 بقره آمده، خود را تطهیر کند، بهتر آن است که به جای این کارهای خیر، روزه بگیرد که آن خیر مطلق است. این بدان معناست که روزه واقعا برای آدمی در هر حال و شرایطی بهتر است و حتی اگر خودش را به رنج افکند و روزه بگیرد بهتر است مگر آنکه روزه گرفتن موجب هلاکت و زیان جبران‌ناپذیر باشد که در آن صورت خیر نیست. اما اگر شرایط سختی باشد که او ناتوان از انجام فریضه شود، در آن حالت اگر ترس از جان نباشد بهتر است که روزه بگیرد. از نظر خداوند روزه گرفتن در هر حالی برای توانا و قادر آن بهتر از این است که به کار دیگری بپردازد؛ زیرا هیچ خیری همچون خیر روزه نیست و انسان تا می‌تواند با تطوع و رغبت به این کار اقدام کند و شرایط سخت و دشوار آن را بپذیرد و به اندک بهانه‌ای خود را از این فیض بزرگ و خیر الهی محروم نکند؛ زیرا در روزه تقوایی به دست می‌آید که او را برای مقابله با شرایط دشوارتر آماده می‌سازد. (المیزان، 184 بقره)

صوموا تصحوا   روزه فواید جسمی و روحی فراوانی دارد، شفابخش جسم و توانبخش جان است، پاک کننده آدمی از گناهان است در ساختن فرد صالح و اجتماع سالم بسیار مؤثر بوده و در تذهیب و تزکیه نفس و رهاندن انسان از نیازهای تن تأثیر بسزایی دارد. روزه یکی از احکام انسان ساز اسلام است، که آگاهی از همه فواید و پی بردن به فلسفه کامل آن همچون سایراحکام الهی برای انسان عادی ممکن نیست. دانش محدود بشر نمی تواند راهگشای همه اسرار نهفته باشد. فواید طبی و بهداشتی روزه که از سودمندیهای کوچک این فریضه انسان ساز است

پیامبر(ص): صوموا تصحوا روزه بگیرید تا سالم بمانید. «معده آدمی خانه بیماریهای اوست و پرهیز از غذا، درمان آناست. بدیهی است زمانی فواید بهداشتی روزه بهتر به دست می آید که روزه دار، دوری از خوردن و آشامیدن در روز را با زیاده روی در شب تلافی نکند، که پر خوری، خود موجب زیانهای چشمگیری برای دستگاه گوارش است.

روزه عامل باز دارنده از گناه روزه، عامل مؤثری است در ایجاد و تقویت روحیه تقوا و پرهیزکاری. قرآن مجید این فایده بزرگ را با جمله لعلکم تتقون  یاد آور می شود و این عبادت را عامل مهم تقوامی شمارد. پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در خطبه ای فضیلتهای ماه رمضان را برای مسلمانان بیان فرمود. حضرت علی(ع) پرسید: بهترین اعمال در این ماه چیست؟ پاسخ داد: الورع عن محارم الله اجتناب و پرهیز از گناهان.
نقش روزه در تقویت اراده
انسان با روزه داری که دوری از خوردن و آشامیدن و خود داری از برخی چیزهای دیگر است در واقع با خواهشهای خویش می جنگد و در برابر غرایز خود مقاومت میکند. تمرین این عمل، اراده و تصمیم را در انسان نیرومند می سازد و جان را از قیدحکومت و سلطه هوسها و خواهشها می رهاند. افضلالناس من جاهد هواه و اقوی الناس من غلب هواه بهترین مردم کسی است که با هوای نفس مبارزه کند و نیرومند ترین آنان کسی است که بر آن پیروز شود. پس روزه داران بهترین مردمند، چرا که با خواسته های نفسانی مبارزه می کنند و اگر با مراقبت و کوشش ازروزه خویش این بهره را بگیرند که بر نفس خود مسلط شوند، از نیرومند ترین مردم نیزخواهند بود.
صفای دل و پاکی روزه و بویژه روزه یک ماهه رمضان موجب می شود که حکومت شهوات و امیال شیطانی جای خود را به حکومت تقوا و پیروی از دستورات الهی بدهد و تیرگی هوسها و شهوات در جان آدمی به نورانیت و روشنی باطن تبدیل شود. در سایه همین صفا و پاکی حاصل از روزه است که روزه دار با خودآگاهی، نه تنها دهان و شکم را از خوردن و آشامیدن که دست و پا و چشم و گوش و زبان و همه اعضای خویش را از آنچه خدا حرام فرموده نگاه می دارد و می تواند به آن درجه از تقوا نایل آید که حتی از اندیشه و فکر گناه نیز دوری گزیند. .
روزه و صبر صبر از خصایلی است که در اخلاق اسلامی بر آن بسیار تأکید شده . صبر و مقاومت بر نیروی پایداری انسان می افزاید و اراده او راتوانا می سازد. قرآن با توجه به همین اثر، از روزه به صبر تعبیر کرده  واستعینوا بالصبر و الصلوه... از صبر (روزه) و نماز کمک بگیرید... امامان معصوم ما علیهم السلام «صبر» را در این آیه به روزه تفسیر کرده اند و پیامبر گرامی (ص نیز ماه رمضان را ماه صبر نامیده اند؛ شهر الصبر و ان الصبر ثوابه الجنه (رمضان ماه صبر است و پاداش صبر، بهشت است.) امام صادق ع نیز به همین ویژگی روزه اشاره فرموده : هرگاه برای کسی حادثه ای جانکاه پیش آمد روزه بگیرد که خدا فرموده و استعینوا بالصبر و الصلوه
روزه و قناعت روزه فریضه ای است که مسلمانان را از حرص و آز برای لذتهای مادی و مسابقه برای مصرف و تن پروری می رهاند و به او می آموزد که به فکر دیگران باشد و بر خواهشهای جسمانی خویش مسلط شود و به مصرف به مقدار نیاز قناعت ورزد و از اسراف و تبذیر بپرهیزد. روزه به مسلمانان می آموزد که با کم هم می توان زیست و حرص و طمع فقط غرق شدن در مادیات و انحراف ازمعنویات است و برای زیستن لازم نیست که با همه وجود به تن و لذتهای آن پرداخت.
همدردی با فقیران در روایات، ماه رمضان را ماه مواسات نامیده اند. از نتایج بارز روزه برانگیختن حس همدردی نسبت به مستمندان و همنوعان تنگدست است

آنان که زندگی آسوده ای دارند و رنج فقر و طعم گرسنگی را نچشیده اند، ممکن است از حال مستمندان غافل بمانند و روزه وسیله ای است که آنان را از غفلت می رهاند و رنج مستمندان را به یاد آنان می آورد تا به دستگیری فقیران همت گمارند و به درد دل آنان برسند از سویی به احسان و اطعام و انفاق به مستمندان در ماه رمضان بسیار سفارش شده و از سویی دیگر گرسنگی و تشنگی روزه موجب درک رنج مستمند می گردد و بدین ترتیب ثروتمند به فقیر نزدیک می شود و احساسها رقت می یابد و احسان و انفاق فزونی می گیرد و کمک به همنوع را می آموزد. از حضرت امام حسن عسکری (ع) پرسیدند: چرا روزه واجب شده ؟ فرمودند: تا ثروتمند دردگرسنگی را دریابد و به فقیر توجه کن

                                            گرسنگی و نقش آن در سلامت روح و جسم

رغبت به غذا، واکنش به گرسنگی گرسنگی که در عربی جوع گفته می شود، حالتی در انسان است که شخص احساس می کند نیازمند غذا و خوراک است. این حالت، واکنش طبیعی بدن به فقدان مواد تأمین کننده سوخت و انرژی و کاهش عناصر مغذی در خون است. البته گاهی به خالی بودن معده از غذا نیز گرسنگی گفته می شود که یک معنای ساده از گرسنگی است. وقتی انسان گرسنه می شود، نوعی واکنش طبیعی در بدن بویژه معده رخ می دهد و انسان رغبت پیدا می کند تا غذا بخورد. این حالت تا زمان سیری که حالت دیگری از حالات است، ادامه می یابد. هر چند در ظاهر به نظر می رسد که گرسنگی حالت منفی برای بدن است؛
اعتدال در پاسخ گویی به نیازهای طبیعی
اگر انسان به نیازهای غذایی یا جنسی خود پاسخ ندهد، نه تنها سلامت بدن خود را از دست می دهد و از رشد و نمو باز می ایستد، بلکه گرسنگی و تشنگی می تواند انسان را بکشد و به هلاکت افکند. فقدان آب یا خوراکی در بدن در مدت سه یا یک هفته بسته به شرایط شخص و محیط موجب مرگ انسان می شود

اما انسانها گاه در پاسخ گویی به این نیازهای طبیعی راه افراط را در پیش می گیرند. از این حالت در آیات و روایات به عنوان هواهای نفسانی یاد میشود که البته اختصاص به تغذیه ندارد و شامل امور دیگری چون مقام، ثروت، شهوت جنسی و امور دیگری نیز می شود. (آل عمران، 14؛ اعراف، 176؛ جاثیه،23)

شکی نیست که گرسنگی به معنای فقدان مواد سوختی مورد نیاز بدن، یک بلا و آفت است که افزون بر کاهش رشد و بالندگی جسمی و نمو آن یا حتی هلاکت و مرگ در صورت تداوم، آثار و تبعات زیانبار اجتماعی و سیاسی چون سلطه پذیری و پذیرش حکومت مستکبران و ظالمان را به دنبال خواهد داشت. (یوسف، 58 تا 61) از این رو خداوند در آیه 112 نحل از گرسنگی به عنوان یک بلای اجتماعی سخن به میان آورده و رفع آن را نشانه عنایت الهی و موجب شکرگزاری دانسته است. (شعراء، 79؛ قریش، 3 و 4)

خداوند همچنین وجود گرسنگی در جامعه ای را از نشانه های خشم الهی نسبت به جوامع ناسپاس و کافر دانسته و می فرماید که خداوند با فقر و گرسنگی جوامع انسانی را تنبیه و مجازات می کند. (نحل، 112 و 113) خداوند یکی از عذاب های دوزخیان را گرسنگی می داند (غاشیه، 6 و7) که این خود بهترین گواه بر این است که گرسنگی جوامع یک عذاب الهی است. یکی از واجبات دولت اسلامی ریشه کنی فقر و گرسنگی در جامعه اسلامی است و این مهم نیز تنها با تقوا (نحل، 112) و همکاری مردمی و تلاش همگانی مردم امکان پذیر است. (فجر، 18)
گرسنگی اختیاری به عنوان یک فضیلت
اما باید به این نکته توجه داشت که امساک از خوردن و آشامیدن و گرسنگی دادن به خود به صورت اختیاری، یکی از راه های مبارزه با هواهای نفسانی است، زیرا ریشه و خاستگاه طغیان هواهای نفسانی در سیری نهفته است از این رو قرآن، حرکت در راه خدا و طریق ایمان را همراه با سختی و گرسنگی می داند (بقره، 153 و 155، توبه، 119 و120)، چرا که سیری، شهوات را برمی انگیزد

خداوند در آیات چندی تحمل گرسنگی را در پی دارنده رحمت و هدایت (بقره، 155 تا 157) و بهترین و نیکوترین پاداش از سوی خداوند (توبه، 119 و 120) می داند و از آن به عمل صالح و دارای ارزش و پاداش(توبه، 120) و نشانه ای از صداقت مومنان (توبه، 119 و 120) یاد می کند

اعتدال در تغذیه بهترین شیوه برای دست یابی به حالتی است که از آن به مدیریت نفس و تقوا یاد می شود. اعتدال در تغذیه به این است که به شکل پرخوری نباشد و شخص معده خود را اشباع نکند. پیامبر(ص) فرمود: نحن قوم لاناکل حتی نجوع و اذا اکلنا لا نشبع، ما قومی هستیم که تا گرسنه نشویم غذا نمی خوریم و پیش از سیری، دست از غذا می کشیم. (سنن النبی، ص226)
اما اگر انسان به شهوت غذایی دچار شود و بخواهد همواره معده خود را پر نگه دارد، باید بداند که این شهوت او را به دردها و رنج های بسیار بدنی و روحی و نیز دنیوی و اخروی دچار خواهد کرد، چرا که اصولا شهوت جز این اقتضایی ندارد. امام علی(ع) در این باره فرمودند: کم من شهوه ساعه اورثت حزنا طویلا، چه بسیار خواهش های نفسانی لحظه ای، که اندوه طولانی در پی دارد. (جهاد النفس، ح39)

از نظر اسلام یکی از مصادیق گناه این است که انسان بدون احساس گرسنگی، غذا بخورد. چنین روشی از نظر اسلام زشت و ناپسند است و می بایست ترک شود. پیامبر خدا در این باره می فرماید: کبر مقتا عندالله الاکل من غیرجوع، والنوم من غیر سهر، خوردن بدون گرسنگی و خوابیدن بدون بیداری کشیدن (و احساس نیاز به خواب)، نزد خداوند، گناهی بزرگ است. (کنزالعمال، ج61، ص 08، ح 44011)

آن حضرت (ص) همچنین در جایی دیگر به علم آموزان سفارش می کند که دانش را در دل گرسنگی جست وجو کنند.
پنج شاخصه کمال عارفان خوش ذوق گرسنگی اختیاری و مدیریت نفس را یکی از عوامل رساندن انسان به کمال دانسته اند:صمت و رجوع و سهر و خلوت و ذکر به مدام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام.
بنابراین می بایست به گرسنگی اختیاری به عنوان یک روش خودسازی توجه داشت که با آن می توان به کمالات انسانی دست یافت و مسیر ترقی و رشد مادی و معنوی و سلامت تن و روان را پیمود و به کمال رسید.
نقش گرسنگی در سلامت گرسنگی به معنای مدیریت شهوت غذایی، نقش بسیار مهمی در سلامت تن و روان دارد. پیامبر(ص) درباره نتیجه اخروی گرسنگی نیز می فرماید: طوبی لمن طوی وجاع، اولئک الذین یشبعون یوم القیامه ؛ خوشا به حال آنکه که شکم، تهی می دارند و گرسنگی می کشند. آنان کسانی اند که در روز قیامت، سیر می شوند. (الجعفریات، ص 561)

نقش گرسنگی در کسب تقوا و مدیریت نفس
کسی که می خواهد به تقوا و پاکدامنی و زهد و ورع برسد و مسیر الهی را به درستی بپیماید و سالک میدان معرفت شود می بایست از گرسنگی به عنوان بهترین یاور و کمک کننده بهره گیرد. امام علی(ع): نعم عون الورع التجوع؛ گرسنگی کشیدن، چه نیکو یاوری برای ورع و پاک دامنی است! (غرر الحکم،ح 3299)

بنابراین برای دفع شهوات و شرور و بدی های نفس و هواهای آن به گرسنگی به عنوان شکننده قدرت شهوت توجه داشت. انسان با گرسنگی اختیاری می تواند بر هواهای نفسانی خود چیره شود و تقوا را درخود تقویت کند و شیطان را در تنگنا قرار دهد؛ زیرا شیطان از هواهای نفسانی خوشش می آید و هرگونه مبارزه با آن را ناخوش می دارد.
گرسنگی زمانی تاثیرمعنوی و روحی بر انسان بجا می گذارد که اختیاری و از روی اراده و خواست قلبی و به هدف تقرب به خدا باشد راهکاری مهم برای مبارزه با نفس به شمار می رود اما اگر این گرسنگی به اجبار و از سوی ناچاری و عدم تمایل باطنی باشد تاثیر روحی ندارد و در پیشگاه خداوند اجر و مزدی نخواهد داشت. گرسنگی اختیاری درکنار دیگر اعمال واجب آن به انسان کمک می کند تا به تقوا دست یابد و بتواند نفس خویش را مدیریت کند و اجازه ندهد تا در مسیر دیگری که از آن به پیروی هوای نفس یاد می شود قرارگیرد و خود را به هلاکت افکند.

رمضان کارگاه مدیریت نفس

انسان موجودی کمال خواه است. فطرت آدمی از نقص بیزار و به کمال گرایش دارد. کمال، مصادیق بسیاری دارد، ولی در یک کلمه متاله (خدایی) شدن، کمال طبیعی هر انسانی است. هر چند که بسیاری از انسانها در قالب فهم مادی یا فلسفی، نام دیگی بر این حقیقت می گذارند. خواسته های کمالی انسان، موتور محرک گرایش ها و حرکت های انسانی است

انسان از نواقصی چون مرگ، گرسنگی، تشنگی و مانند آن بیزار است و در تلاش است تا حیات جاودانه یابد و به آسایشی بی پایان و پایدار دست پیدا کند. همین گرایش به کمال زمینه ساز بسیاری از مسایل در زندگی بشر است. روشی که آموزه های قرآنی برای کمال یابی بلکه تمامیت در کمال بیان می کند، شامل اموری از جمله تقواست.
نیازهای مادی و معنوی
انسان به سبب ترکیب خاص خود، موجودی شگفت انگیز است. روح الهی دمیده در کالبد جسمانی و خاکی، معنای تازه و جدیدی از روح یعنی نفس انسانی را سبب می شود. این نفس همان روح دمیده در کالبد جسمانی است. از این رو دو نوع گرایش طبیعی و نیاز و خواسته در نفس انسانی وجود دارد که ما از آن به گرایش های فطری معنوی و غریزی مادی و طبیعی یاد می کنیم. وقتی کودکی متولد می شود، اولین نیاز طبیعی و غریزی او تغذیه است که شامل نوشیدن و خوردن است. لذا به پستان مادر گرایش دارد تا به این نیاز غریزی خود پاسخ گوید. پاسخ گویی به غریزه، نیازمند شناخت است.
گریز از نقص، عامل طغیان و ظلم
بسیاری از مردم، درک کامل و درستی از هستی و فلسفه آفرینش ندارند. اینان تنها این نکته را دریافته اند که موجودی ناقص و فقیر هستند و نیاز دایمی به خوردن و نوشیدن دارند. از این رو تلاش می کنند تا به اشکالی این نقیصه را از میان برداشته یا شرایط را به نفع خویش تغییر دهند. ترس و هراس از گرسنگی و تشنگی، موجب می شود تا دست به تجاوز نسبت به حقوق دیگران دراز کنند و اموال دیگران را نیز تصرف و تصاحب نمایند. نخستین عامل طغیان و ظلم به حقوق دیگران را می توان پاسخ گویی به غریزه های مادی و نقص موجود در انسان دانست.
ابلیس، عامل دوم ظلم و تجاوزگری
در تحلیل و تبیین قرآنی از گرایش انسان به ظلم و ستم، غیراز عامل نفسانی، به یک عامل مهم و اصلی بیرونی نیز اشاره شده است. این عامل چیزی جز ابلیس این دشمن سوگند خورده نیست. ابلیس از آن جایی که خواهان خلافت الهی بود و خود را شایسته این جایگاه می دانست؛ به این دلیل که او از عنصر آتش و پاک است؛ درحالی که انسان از عنصر خاک و گل متعفن و بدبو است، پس از اعلام خلافت انسان، حاضر به پذیرش خلافت انسان نمی شود و طغیان و سرکشی پیشه کرده و سوگند می خورد تا انسان را گمراه سازد و اجازه ندهد تا متاله شده و خلافت انسانی را به نمایش گذارد. (حجر، 39 و آیات دیگر)

ابلیس با یاری شیاطین می کوشد تا انسان را بفریبد و اجازه ندهد تا در مسیر کمالی خدایی شدن و خلافت یابی گام بردارد. این گونه است که مهم ترین ابزار گمراهی یعنی وسوسه و فریب را به کار می گیرد تا انسان دراین ماموریت و مسئولیت شکست بخورد و ظن خویش را اثبات نماید.
فریب و وسوسه، ارایه مسیر نادرست کمالی
انسان به طور طبیعی گرایش به کمال دارد و فطرت او کمالاتی چون علم، آزادی، قدرت، حیات جاودانه، رهایی از گرسنگی و تشنگی و مانند آن را می جوید. انسان می خواهد تا اگر نتوانست از غرایز طبیعی چون تغذیه و لذت های جنسی و مانند آن به طور مطلق رهایی یابد، ولی به گونه ای شود تا این نقص، عامل ذلت او نشود و این نقص برطرف گردد

ابلیس به سبب آگاهی از نقاط ضعف انسان و کمال جویی فطری اش، در مسیر کمالی انسان می نشیند و ابلیس به دروغ به حضرت آدم(ع) می گوید که اگر خواهان زندگی جاودانه، قدرت مطلق و پادشاهی و خلافت بی پایان و دایمی است، می بایست از میوه درخت ممنوع بخورد؛ پس آن دو از میوه آن خوردند و زشتی های آن دو آشکار شد. (طه119 تا 121)

در حقیقت این دشمن قسم خورده با اشکال گوناگونی چون سوگند دروغین، تزیین و تسویل، وسوسه و فریب می کوشد تا انسان، مسیر کمالی اش را به درستی نپیماید و از کمال واقعی دور افتد و خلافت الهی را با متاله شدن تحقق نبخشد
پاسخ افراطی به غرایز
هر انسانی لازم است به طور طبیعی به این غرایز در حد مناسب و نیاز واقعی پاسخ دهد. بنابراین پاسخ گویی به نیاز تغذیه و شهوت جنسی در حد مناسب نه تنها درست بلکه لازم و ضروری است. اما مشکل اصلی بشر این است که در پاسخ گویی، دو راه افراط و تفریط را در پیش می گیرد. گاه چون مرتاضان هندی و رهبان مسیحی به شکل نادرستی آن را سرکوب می کند که خود عامل عدم دست یابی انسان به کمال بایسته و شایسته می شود. وگاه دیگر درپاسخ گویی به این نیازها راه افراط را درپیش می گیرد و حتی به سبب تفاوت ذائقه ها و سلایق، برخی از غرایز پاسخ هایی را دریافت می کنند که عامل سرکوب برخی دیگر از غرایز می شود

این گونه است که انسانها شخصیت متعادل و کاملی به دست نمی آورند؛ زیرا پاسخگویی به همه غرایز نیازمند مدیریت نفس ا ست. این مدیریت اجازه می دهد تا انسانها بتوانند تعادل شخصیت خویش را نیز به دست آورند و دریک مسیر کمالی گام بردارند. اما تضاد میان غرایز و گاه در مقام عمل، تزاحم میان آنها موجب می شود که به یک غریزه بیش از پیش بها داده شود و یا غریزه ای دیگر سرکوب شود.
روزه، آموزش مدیریت غرایز
از آنجایی که مهم ترین و نخستین غرایز انسانی، تغذیه و تمایلات جنسی است، خداوند روشی را برای مدیریت و مهار نفس و غرایز ارائه می دهد تا نفس بتواند در مسیر کمالی به درستی گام بردارد. روزه، بر عناصر سه گانه (خوردن، آشامیدن و امور جنسی)، تاکید خاصی دارد؛ زیرا این سه عنصر اصلی است که بسیاری از ظلم و ستم ها و تجاوز به حقوق دیگر غرایز و یا دیگر انسانها و موجودات را سبب می شود. از این رو خداوند در آموزش مدیریت نفس بر این سه عامل توجه و تاکید خاصی دارد.
تقوا، اجتناب و لاتفعل
چنان که گفته شد، انسان به طور فطری کمال خواه و نقض گریز است. همین عامل درونی، خود مقتضی حرکت های کمالی یعنی متاله (خدایی) شدن است. آنچه در اسلام به عنوان گناه از آن یاد شده درحقیقت همان موانعی است که در سر راه کمال خواهی انسان پدیده می آید و اجازه نمی دهد تا انسان مسیر کمالی را به آسانی و درستی بپیماید. با نگاهی به مصادیق تقوای عقلانی و وحیانی از قباحت ظلم گرفته تا قباحت و زشتی عهدشکنی و غیبت و تهمت و مانند آن، می توان دریافت که چرا خداوند در آیات قرآنی این اندازه بر اجتناب، از گناهان تاکید می کند و پرهیز از آنها را مصادیقی از تقوای الهی بر می شمارد. (بقره41 و 278 جاثیه، 19؛حجرات، 11 و 12؛ هود 78)

خداوند در بهشت آدم (ع) به ایشان می فرماید که تنها راه کمالی دوری از میوه درخت ممنوع است. تاکید بر لاتقربا (نزدیک نشدن به معنای لاتفعل) همان اجتناب و پرهیز است. به سخن دیگر، انسان به طور طبیعی به سوی کمال در حرکت است و به یک معنا مقتضی در او موجود است و تنها می بایست انسان با لاتفعل و پرهیز و اجتناب از برخی از امور اجازه دهد تا نفس، سیرکمالی خویش را بپیماید.
رمضان، دوره رمضانی کارگاه
مهمترین عامل در طغیان درونی انسان، نیازهای غریزی سه گانه خوردن، نوشیدن و شهوت جنسی است، خداوند از انسان می خواهد تا این غرایز را مدیریت کنند و در ماه رمضان با مدیریت این سه گانه اجازه دهند تا دیگر غرایز را نیز تربیت کنند. همچنین از آنجایی که دشمن بیرونی یعنی ابلیس و شیاطین از طریق وسوسه اجازه نمی دهند تا انسان مسیر تقوایی را طی کند، خداوند در ماه رمضان با بستن و محدودکردن آنان، این اجازه را داده تا انسان به دور از وسوسه های دشمنان بیرونی، در شرایط مناسب خود را بیازماید و تربیت نماید و مدیریت نفس خویش را بر عهده گیرد. در شرایط مناسب ماه رمضان، اگر انسان بتواند این ماه را تمام و کمال روزه بگیرد، در یک دوره کامل شرکت کرده و این امکان را می یابد چنان که بر سه گانه مباح تسلط یافته به سادگی بر دیگر غرایز نیز تسلط یابد و اجازه ندهد که غرایز به مانعی در سر راه کمال جویی او تبدیل شود

در ماه رمضان برای هر انسانی این شرایط مهیا و آماده است که بتواند لاتفعل ها یعنی اجتناب و تقوا را تمرین کند و زمانی که این دوره را به تمام و کمال در طول یک ماه بگذراند، شاید بتواند پس از آزادشدن شیاطین از وسوسه های آنان در امنیت قرارگیرد، زیرا توانسته است حتی بر مباحات از غرایز خویش مسلط شود و اجازه ندهد تا این غرایز راه افراط و تفریط را بر او تحمیل کنند و مدیریت نفس او را برعهده گیرند. کسی که توانسته مدیریت نفس را تا حد محدود سازی نوشیدن و خوردن و شهوت جنسی انجام دهد، به سادگی می تواند دیگر غرایز و شهوات را نیز مهار و مدیریت کند. از این رو خداوند با کلمه شاید (لعلکم) اعلام می کند که اگر این دوره رمضانی به طور کامل طی شود و روزه دار در این ماه موفق شود، احتمال سربلندی در ماه های دیگر را نیز به دست می آورد و تقوا را در ماههای دیگر پیشه خود می کند. (بقره 183)
تقوا، مدیریت موانع
تقوا یعنی پرهیز از گناهانی چون افراط گری و تفریط گرایی و تجاوز و ظلم، مدیریت موانع کمالی است. به این معنا که انسان به طور طبیعی به سوی کمالات می رود و تنها برخی از موانع درونی و تحریکات بیرونی است که اجازه نمی دهد تا این مهم در انسانها تحقق یابد. اگر انسان بتواند با مدیریت نفس خویش موانع درونی را بردارد، ابلیس نمی تواند به عنوان یک مانع بیرونی در سر راه کمال جویی انسان عمل کند. ماه رمضان با شرایط و ویژگی های خاص خود این امکان را برای همگان از مسلمان و غیرمسلمان اگر بخواهد، فراهم می کند تا موانع در سر راه عمل مقتضی را بردارد و مدیریت نفس خویش یعنی مدیریت موانع را به عهده گیرد. یک مؤمن زیرک می کوشد با بهره مندی از فرصت استثنایی رمضان در این کارگاه و دوره مدیریت موانع، شرکت کرده و با مدرک فلاح و رستگاری از این کارگاه فارغ التحصیل شود.

روزه، تمرین سلطه بر نفس روزه، نماد قدرت انسان و سلطه بر نفس

هنگامی که روح الهی در آدمی دمیده شد، روان آدمی و نفس وی شکل گرفت. روان به سبب حضور در کالبد مادی و به سبب تکیه بر آن، می بایست به نیازهای مادی نیز توجه کند. از این رو گرایشی در روان به سوی مادیات جهت پاسخ گویی به نیازهای مادی بشر به عنوان طبیعت و غریزه پدیدار شد. همان گونه که گرایش به معنویت به عنوان فطرت در او سرشته و نهادینه شده است.
انسان به جای اینکه اعتدال را میان خواسته های نفسانی و معنوی ایجاد کند، در حق یک ظلم روا می دارد که در اینجا ظلم به معنویت و خواسته های تجردی روان آدمی است درحالی که انسان تنها به خواسته مادی جسم، توجه کرده و از دیگر سو غافل شده است.
روزه به سبب آنکه به نخستین خواسته های مادی و مباح نفس و جسم پاسخ منفی و محدود می دهد، شرایط را به سمت اعتدال می برد و بستر را برای تحقق تعادل فراهم می آورد. هنگامی که انسان در روزه مثلا از مباحاتی چون خوردن و آشامیدن خودداری می کند، بستری برای سلطه بر هواهای نفسانی فراهم می آید

از آنجایی که مفطرات روزه بیش از این موارد است، فرصتی استثنایی برای ایجاد شرایط مناسب اعتدال در جهان مادی برای انسان فراهم می آید تا از دایره افراط به سوی خواسته های نفسانی بیرون آید.به هر حال، روزه به انسان ها کمک می کند تا شرایط زندگی را در دنیا به شکل اعتدال درآورده و در مسیر تعادل حرکت کنند و اجازه ندهند تا ظلمی به تن و یا روان آدمی شود و انسان در دایره افراط و تفریط بیفتد.
البته ایجاد تعادل در شرایطی که طبیعت زندگی در دنیا و مادیات، آدمی را به سوی افراط در مادیات و بهره مندی از آن می کشاند، سخت و دشوار است. از این رو در برخی از روایات روزه به صبر تعبیر شده است؛ (بقره، 45 و 153 و روایات تفسیری ذیل آن) زیرا آدمی را به شکیبایی و پایداری می خواند تا از مباحاتی که نیاز ابتدایی و طبیعی بشر است چشم بپوشد و ساعاتی در گرما و سرما، از خوردن و آشامیدن دست بشوید و بر شکم خویش سخت گیرد

بر این اساس پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: الصوم جنه من النار؛ روزه سپری از آتش جهنم است؛ زیرا کسی که بتواند خود را از مباحات نگه دارد، در مسیر تقوایی حرکت می کند که او را از آتش باز می دارد؛ چرا که همه مشکلات بشر و بی تقواهایی او به سبب خوردن و آشامیدن و مسائل جنسی است. امیرمؤمنان علی(ع) نیز می فرمایند: فرض الله الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص مردم را بیازماید. (نهج البلاغه، حکمت 252)
در حقیقت انسان در این آزمون سخت گذشت از مباحات و خودداری از آن است که نشان می دهد تا چه اندازه خواهان تعالی و بهره مندی از معنویت و رسیدن به مقامات الهی و خلاقت خداوندی است؛ زیرا کسی که روزه می گیرد، خواهان نوعی تجرد از ماده و تقویت وجه فطری نفس است تا او را به سوی خداوند بالا برد و خدایی و ربانی سازد. این گونه است که درجه خلوص هرکسی در آزمون روزه شناخته می شود که تا چه اندازه اهل تجرد و خدایی شدن است و در این راه استقامت می ورزد، چرا که بسیاری از مردم در مقام حرف مدعیان بزرگ فضیلت ها هستند؛ ولی در مقام عمل گامی در راه رسیدن به آن برنمی دارند. خوبی ها را می شناسند و می گویند و حتی دیگران را به آن می خوانند ولی خود در مقام عمل کاری نمی کنند (صف 2 و 3)

روزه به سبب آنکه در شرایط آرمانی در ماه رمضان گرفته می شود، فرصت استثنایی است؛ زیرا در این ماه فشار بیرونی و وسوسه های شیطانی وجود ندارد و انسان تنها می بایست بر هواهای نفسانی خویش و این دشمن درونی غلبه کند. در روایات آمده که امام رضا(ع) از پیامبر(ص) نقل کرده : فی اول یوم من شهر رمضان تغل المرده من الشیاطین؛ در روز اول ماه رمضان شیاطین در غل و زنجیر کشیده می شوند. (تهذیب الاحکام، ج 4، ص 152)
خداوند کلاس ماه رمضان را کارگاهی عملی برای رسیدن به سلطه بر نفس تعبیر می کند که فرصت شدن های کمالی را به او می بخشد تا در ماه های دیگر در یک فضای تقوایی حرکت کرده و از هر گونه فشار و سلطه ابلیس و شیاطین در امان ماند. (بقره183) از پیامبر(ص) روایت است که وقتی روزه دار روزه می گیرد چهره ابلیس و شیطان سیاه می شود؛ زیرا بر خلاف ادعائی که داشته و سوگندی که خورده بود نتوانسته است همه را بنده و برده خود ساخته و از راه خدا دور سازد و خلافت الهی را از ایشان سلب نماید.از این رو تقوای بندگان در شکل روزه داری، خشم ابلیس را برمی انگیزد و چهره او را سیاه می سازد. پیامبر(ص) می فرماید: الصوم یسود وجه الشیطان؛ روزه روی شیطان را سیاه می کند.

آثار روزه داری در انسان
بی گمان نخستین اثری که برای روزه می توان به دست آورد، رسیدن به تقوا و قدرت سلطه بر نفس و خواسته های نفسانی است. این نکته ای است که در آیات و روایات از جمله آیه 183 بقره بیان شده . یکی از آثار روزه داری، رشد متناسب برای بدن است.برخلاف تصوری که برای اکثریت مردم است، روزه نه تنها به تن آسیبی نمی رساند بلکه موجب بهبود وضعیت بدن می شود. انسان به سبب شناخت ناقص و علم و دانش محدود (اسراء58) گاه اموری را خیر می بیند، درحالی که برای او جز شر و بدی نیست یا برعکس امری را شر و بد می داند، درحالی که خیر او در آن است (بقره، 216)

مثلا انسان ها مثلا دادن زکات را هدر رفت سرمایه خود می دانند و می گویند که اگر از سود کار خود چیزی را به دیگران بدهیم در حقیقت مالی از دست رفته درحالی که از نظر خداوند که عالم به همه چیز است، آنچه انسان ضرر و زیان می داند، عین منفعت و سود برای اوست

از این رو انفاق مالی خاص را زکات به معنای رشد و نمو دانسته . به این معنا که این گونه انفاقات مالی در راه خداوند به بندگان نیازمند، به معنای افزایش سود و برکت است.شگفت اینکه انسان ها براساس همین علم ناقص و فقدان بصیرت و تشخیص کامل حق از باطل، بهره های ربوی و نزول خواری را عین سود و منفعت می دانند درحالی که از نظر خداوند عالم به حقایق، چنین بهره هایی عین ضرر و زیان و بی حرکتی در مال و ثروت است و آنها جز آتش نمی خورند

از این رو در همین دنیا خود و فرزندان ایشان هیچ بهره ای از زندگی سالم و شاد نخواهند برد؛ زیرا این مال های آتشین دریک فرآیندی سلول های سالمشان را از میان می برد و دچار نوعی سرطان می کند که روح و روان و بلکه جسمشان را می سوزاند و خاندان آنها را بر باد می دهد. (بقره، 275 تا 278)

از جمله اموری که موجب رشد انسان حتی رشد بدن اوست، روزه است، درحالی که انسان گمان می کند که روزه مثلا به سلامت او ضربه می زند و یا او را لاغر کرده و زمینه را برای ظهور بیماری و یا تسلط آن فراهم می آورد، در حالی که روزه گرفتن همان طور که به روح و روان آدمی کمک می کند تا به اعتدال و سلامت برسد، به تن آدمی هم کمک می کند تا به سلامت دست یابد. از این رو امام صادق(ع) روزه را همانند زکات دانسته است. به این معنا که اگر زکات مال موجب رشد و سلامت مال آدمی می شود، روزه نیز همچون زکات به تن آدمی بهبودی و سلامتی می بخشد. آن حضرت(ع) می فرماید: لکل شیء زکوه و زکوه الابدان الصیام، برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن ها روزه است. آن حضرت(ع) همچنین برای روزه دو اثر دنیوی و اخروی قایل می شود و می فرماید که روزه عامل شادی انسان در زندگی دنیوی و اخروی خواهد بود.

 امام صادق(ع) : للصائم فرحتان: فرحه عند افطاره و فرحه عند لقاء ربه،  برای شخص روزه دار دو شادی هست: شادی هنگام افطار و شادی هنگام ملاقات با پروردگار. این شادی در هنگام افطار غیر از انجام اطاعت، اجابت و تعظیم الهی و عمل به فرمان خداوندی و رسیدن به اخلاص و تقوا، به سبب سلامتی است که تن به دست می آورد، زیرا سلامت تن موجب شادی و بشاش شدن جسم و روان آدمی است. از سوی دیگر برای او در قیامت شادی را هم به دنبال دارد، زیرا وقتی با روزه، خود را از خشم و غضب الهی و دوزخ دور ساخته و سپری در برابر آن برای خود ساخته است و خود را در برابر جمال الهی می یابد، خشنود و شاد می شود.
بهره مندی از رحمت الهی
از دیگر آثار روزه داری می توان به بهره مندی از عنایت خاص خداوند و رحمت او اشاره کرد. کسی که روزه می گیرد خداوند گناهان پیشین او را می بخشد و او را دوباره پاک و پاکیزه می گرداند. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: من صام شهر رمضان ایمانا و احتسابا، غفرالله له ما تقدم من ذنبه، کسی که از روی ایمان و در نظر داشتن خدا روزه بگیرد، خداوند گناهان گذشته اش را هرقدر که باشد می آمرزد. روزه دار، مستجاب الدعوه است. هنگامی که روزه دار بر سر سفره افطار می نشیند هر دعائی می کند اجابت می شود و از زمان هایی که دعا به اجابت می رسد همین زمان افطار است

هنگامی که بر سر سفره افطاری نشسته اید فورا به خوردن شروع نکنید و از این امتیاز افطاری و پاداش خاص بهره برید و برای خود و دیگران دعا کنید که مستجاب است. امام کاظم(ع) در این باره می فرمایند: ان لکل صائم عند فطوره دعوه مستجابه ، همانا هر روزه داری هنگام افطار دعایش مستجاب می شود. اگر همه دعاهای شخص اجابت نشود شک نکند که یک دعایش به طور قطع مورد اجابت خداوندی است، زیرا وقتی بنده ای دعوت الهی را اجابت کرد و روزه نگه داشت، خداوند نیز دعوت او را اجابت کند و دعایش را پاسخ می دهد. از دیگر آثار روزه آن است که خواب و بیداری اش عبادت است.

میهمانی الهی ؛ فرصت و غفلت

رسول مکرم(ص) در خطبه پایانی شعبان فرمودند که شهر دعیتم فیه الی ضیافه اللّه؛ این یک ماهی است که شما در این ماه دعوت شده اید به میهمانی الهی. خود این جمله در خور تدبر و تأمل است؛ دعوت به میهمانی الهی. اجبار نکردند که همه افراد از این میهمانی استفاده کنند؛ نه، فریضه قرار داده اند؛ اما تحت اختیار خود ماست که از این میهمانی استفاده بکنیم یا نکنیم. بعضی هستند که در این میهمانی عظیم اصلاً فرصت این را پیدا نمی کنند که به این دعوتنامه توجه کنند. غفلت آنها، فرورفتگی آنها در کار مادیت و دنیای مادی به قدری است که آمدن و رفتن ماه رمضان را نمی فهمند

مثل همین که کسی را برای یک میهمانی بسیار با شکوه و پرخیر و برکتی دعوت کنند و او فرصت نکند؛ غفلت کند از اینکه کارت دعوت را حتّی نگاه کند. اینها که دستشان به کلی خالی می ماند. بعضی می فهمند این میهمانی هست، اما به این میهمانی نمی روند. کسانی که خدای متعال به آنها لطف نکرده است و توفیق نداده که با اینکه عذری ندارند، روزه را نمی گیرند یا از تلاوت قرآن یا از دعاهای ماه رمضان محروم می مانند، آنها همین افراد هستند. کسانی هستند که وارد این میهمانی نمی شوند، نمی آیند به این میهمانی؛ حساب اینها روشن است.
ریاضتی که در میهمانی این ماه وجود دارد - که ریاضت روزه و گرسنگی کشیدن است -شاید بزرگترین دستاورد این ضیافت الهی است. برکاتی که روزه برای انسان دارد، به قدری این برکات از لحاظ معنوی و ایجاد نورانیت در دل انسان زیاد است که شاید بشود گفت بزرگترین برکات این ماه همین روزه است. روزه را بعضی می گیرند؛ پس اینها وارد ضیافت شده اند و بهره ی از این ضیافت را هم گرفته اند. لیکن علاوه بر روزه گرفتن -که ریاضت معنوی این ماه مبارک است - اینها آموزش خود را هم از قرآن در حد اعلی تأمین می کنند؛ تلاوت قرآن با تدبر

با حالت روزه داری یا حالت نورانیت ناشی از روزه داری، در شب ها و نیمه شبها تلاوت قرآن، انس با قرآن، مخاطب خدا قرار گرفتن، لذت دیگری و معنای دیگری دارد. چیزی که انسان در چنین تلاوتی از قرآن فرا می گیرد، در حال متعارف و معمول نمی تواند به چنین تلاوتی دسترسی پیدا کند؛ آنها از این هم بهره می برند. علاوه بر اینها، از مکالمه با خدای متعال و مخاطبه با خدا، راز و نیاز کردن، دل خود را و اسرار درون خود را برای خدا به زبان آوردن هم بهره برداری می کنند؛ یعنی همین دعاها

این دعای ابی حمزه ثمالی، این دعاهای روزها، این دعاهای شب ها و سحرها، اینها حرف زدن با خداست، خواستن از خداست، نزدیک کردن دل به ساحت حریم عزت الهی است...
در همان روایت خطبه پیامبر اعظم، امیرالمؤمنین (ع) سؤال می کند از پیغمبر که در این ماه کدام عمل بافضیلت تر است. در جواب می فرمایند: الورع عن محارم اللّه
اجتناب از گناهان و از محارم الهی، بر کارهای اثباتی و ایجابی مقدم است؛ جلوگیری از آلودگی و زنگار روح و دل است. این افراد از گناه هم اجتناب می کنند. پس هم روزه داری است، هم تلاوت است، هم دعا و ذکر است، هم دوری از گناهان است. این مجموعه، انسان را از لحاظ اخلاق و رفتار هم به آن چیزی که مورد نظر اسلام است، نزدیک می کند
استغفار از گناهان، استغفار از خطاها، استغفار از لغزش ها؛ چه گناهان کوچک، چه گناهان بزرگ. این خیلی مهم است که در این ماه، ما خودمان را، دلمان را از زنگارها پاک کنیم؛ خودمان را از آلودگی ها مصفا کنیم، شستشو بدهیم؛ و این با استغفار امکان پذیر است. لذا در روایات متعددی دارد که بهترین دعاها یا در رأس دعاها، استغفار است؛ طلب مغفرت از پروردگار. برای همه هم استغفار هست. پیغمبر اکرم هم - آن انسان والا - استغفار می کرد.

فیض سحر

در آموزه های اسلامی برای برخی از زمان ها و مکان ها، اقتدار و ظرفیتی قایل شده که می تواند بیانگر تفاوت های مهم در تاثیر و تاثر انسان از آن باشد .
اقتدار اسحار
زمان و مکان از آفریده های الهی هستند. از دیرباز مردم میان زمان های مختلف و نیز اماکن گوناگون، تفاوتهای معناداری را یافته اند. آنان براین باور بودند که دربرخی از لحظات شبانه روز، نوعی قدرت وجود دارد که می توانند از آن بهره گیرند. درهمه تمدن ها و فرهنگ های غنی و کهن، سخن از اقتدار و ارزش برخی از زمان ها نسبت به زمان های دیگر به میان آمده . از جمله آن که هنگام طلوع و غروب خورشید برای بسیاری از اقوام زمانی مهم بوده است. لذا مناسک و آیین های دینی خویش را در آن زمان به جا می آورند.در فرهنگ اسلامی و شرایع مختلف آن، سحرگاهان دارای ارزش و اعتبار خاصی است. بر این اساس آیین ها و مناسک خاصی برای آن در نظر گرفته شده . سحر، زمان قبل از بامدادان و صبح را گویند. این زمانی است که هنوز آغازین پرتوهای خورشید بر زمین نتابیده است

زمانی که پرتوهای نخست خورشید بر زمین می تابد از آن زمان به فجر تعبیر می شود. فاصله میان طلوع فجر و طلوع خورشید و برآمدن آن از زمین، که از آن به بین الطلوعین یاد می شود، دارای ارزش و اعتبار خاص دیگری است. با این همه لحظات سحرگاهان از ارزش و اعتبار بسیاری برخوردار می باشد.
سوگند و قسم خداوند به سحر در آیاتی چند، خود بیانگر ارزش و اهمیتی است که خداوند برای سحرگاهان و اقتدار زمانی آن قایل شده است. خداوند در آیاتی چون 33 مدثر و 17 تکویر و 4 فجر به سحرگاهان سوگند یاد می کند تا به این شیوه ارزش و اهمیت سحرگاهان و اقتدار آن را برای مومنان و مخاطبان خویش آشکار کند.از ویژگی های اقتدار زمانی آن است که بهره مندی از آن عمومی تر است و انسان ها بی هیچ مشکل و سختی می توانند از اقتدار آن سود برند؛ زیرا برخلاف اقتدار مکانی که لازم است تا شخص خود را در جایی قرار دهد که گاه دور از دسترس می باشد چنان که حضور در مسجدالحرام و یا بیت المقدس این گونه می باشد؛ ولی بهره گیری از اقتدار زمانی به سادگی امکان پذیر است و تنها شخص می بایست باحضور زمان از آن بهره مند شود. شاید بتوان گفت که یکی از مصادیق دم غنیمت شمردن همین باشد که انسان از اقتدارهای زمانی چون ماه رمضان و سحرگاهان و بیداری بین الطلوعین بهره مند شود.
ماه رمضان به سبب ویژگی خاصی که دارد، خود یکی از زمان هایی است که به عنوان ماه خدا و یا ماه ضیافت الله از آن یاد می شود و اقتدار آن موجب می شود تا ماه روزه شود و مردم در آن زمان، مامور به انجام اعمال و آیین هایی شوند که تقوای الهی را در ایشان سبب می شود

هرگاه انسان بتواند میان اقتدار سحرگاهان و ماه رمضان جمع نماید، بهتر می تواند از فرصت به دست آمده بهره برد. اگر به این اقتدارهای زمانی، اقتدار مکانی مانند حضور در مسجدالحرام و یا دیگر اماکن و عتبات عالیات افزوده شود، بهره مندی انسان بیش از پیش خواهد بود. هرچند برای همگان این امکان وجود ندارد که در اماکن اقتداری چون مسجدالحرام و یا عتبات عالیات حضور یابند ولی می توانند باحضور در مساجد و دیگر مکان های مقدس، از فضای معنوی و اقتداری بیش تری سود برند.
استغفار در سحر
خداوند در آیاتی چند به ارزش و اهمیت زمانی چون سحرگاهان توجه می دهد و از مؤمنان می خواهد تا از این زمان خاص و تأثیرگذار بهره برند. کسانی که می خواهند مسیر الی الله را بپیمایند و از فرصت ها و تمامی ظرفیت انسانی خویش برای دست یابی به مقام عبودیت ربوبی سود برند، می بایست از این اقتدار سحرگاهی استفاده کنند. آیات 15 تا 17 آل عمران به نقش تأثیرگذار و قابل توجه، سحرگاهان برای دست یابی انسان به مقامات والا و عالی تأکید دارد و به صراحت بیان می کند که اهل تقوا برای دست یابی به تمام ظرفیت انسانی خویش از این موقعیت ویژه سود می برند. از این رو استغفار در سحرگاهان را، از صفات متقین برمی شمارد که در مسیر تعالی به مقامات خاص دست یافته اند

در حقیقت متقین کسانی هستند که ظرفیت های هرچیزی را می شناسند و به درستی از آن بهره می گیرند تا این گونه گام های بلندتری به سوی کمال مطلق و لقای الهی بردارند و در مقام عبودیت ربوبی بنشینند.خداوند در آیات 15 و 18 ذاریات بهره مندی از سحرگاهان و به جا آوردن استغفار را به عنوان ویژگی دایمی متقین و اهل آن می شمارد و با آوردن فعل مضارع بر استمرار و دوام این رفتار و اعمال از سوی آنان تأکید می کند.
خداوند با تأکید بر این که بهترین اعمال و نیک ترین آن ها، استغفار در سحرگاهان و بهره گیری از اقتدار زمانی آن می باشد، مردم را به سوی آن ترغیب می کند تا این گونه ارزش زمانی سحرگاهان را بشناسند و از آن سود برند.
هر کسی در سحرگاهان است که می تواند زمینه هایی برای کمال یابی خود فراهم آورد؛ زیرا بهشت نتیجه طبیعی عمل انسانی در دنیاست و کسی که وعده بهشت در دنیا به وی داده می شود در حقیقت مژده کمال یافتن در دنیا را دریافت کرده است

سحرگاهان فرصتی است که انسان می تواند دوباره در آن متولد شود و روزش را با طهارت و پاکی دوران کودکی آغاز کند، گویی که هرگز گناهی مرتکب نشده است

دست کم سحرگاهان و استغفار در آن این فرصت را به شخص می بخشد تا از آثار و پیامدهای طبیعی گناه در دنیا در امان باشد و مورد خشم و غضب الهی قرار نگیرد. اینکه حضرت یعقوب (ع) به فرزندانش وعده می دهد تا در سحرگاهان روز جمعه در مکان عبادت برای ایشان استغفار کند و برای آن است تا از بهترین زمان و مکان بهره گیرد و گناهانشان را بپوشاند و از آثار آن در امانشان نگه دارد. (یوسف 98) به هر حال، استغفار در سحرگاهان چنان که آیات 16 و 17 آل عمران بیان می کند یکی از موجبات اصلی مصونیت یابی انسان از عذاب الهی می باشد که مومنان می بایست از این ظرفیت به خوبی بهره گیرند.
این که خداوند دستور می دهد تا خاندان لوط در سحرگاهان از منزل خویش خارج شوند، خود بیان گر این معناست که این، زمانی برای رهایی و نجات می باشد؛ زیرا عذاب الهی پس از طلوع آفتاب و در هنگام صبح بر سر قوم لوط آمد و آنان را نیست و نابود کرد. (هود، 81 و حجر 65 و قمر 34)

بنابراین، سحرگاهان را می بایست زمان رهایی و نجات انسان از عذاب های الهی دانست و امید داشت که در این زمان عذابی نازل نخواهد شد. لذا خداوند در این آیات، دوام سحرخیزی را، از شیوه های تقواپیشگان بر می شمارد که مسیرشان را تا تعالی و کمال مطلق باز نگه می دارد.
سحرخیزی در روایات
نکته جالب در آیات 15 و 18 ذاریات آن است که متقین را کسانی معرفی می کند که از همه ظرفیت های مادی و دنیوی برای کمال یابی سود می برند. خداوند به حضرت داود خطاب کرد: یا داود علیک بالاستغفار فی دلج اللیل بالاسحار ای داود بر تو باد به استغفار در تاریکی شب هنگام سحر. و در کافی شریف روایت شده که حضرت رسول(ص) فرمود: خیر وقت دعوتم الله فیه الاسحارو تلا الایه فی قول یعقوب سوف استغفر لکم و قال اخرهم الی السحر بهترین وقت استغفار سحرگاهان است، در آن وقت خدا را بخوانید. سپس حضرت آیه ای را تلاوت فرمود که مربوط به حضرت یعقوب است آنگاه که به فرزندانش وعده داد که برای آنان استغفار کند، پیامبر فرمود که حضرت یعقوب این استغفار را تاخیر انداخت تا وقت سحر

از امام باقر(ع) روایت شده که رسول خدا فرمود: منادی ندا کند در وقت سحر: آیا در این هنگام کسی هست که خدا را بخواند تا او را اجابت کنم. آیا استغفارکننده ای هست که او را بیامرزم آیا خواهان حاجتی هست که حاجتش را برآورم.
در روایت آمده که از رسول خدا(ص) پرسیدند: کیف الاستغفار؟ فرمود: بگوئید: اللهم اغفر لنا و ارحمنا و تب علینا انک انت التواب الرحیم
 خدایا ما را بیامرز و در پناه رحمت گسترده ات قرار ده، زیرا تو بسیار مهربان و ثواب و بخشاینده ای. به هر حال از این روایات چنین بر می آید که بهترین وقت برای استغفار و طلب آمرزش از خدا، سحر است زیرا در آن هنگام مردم در خواب راحت به سر می برند و در آسایش تمام در بستر خواب آرمیده اند و چه خوش باشد که بنده صالحی از خواب راحت برخیزد و با استغفار، دست دعا و نیایش را به سوی حضرت ذوالجلال بلند کند و خدا را با تمام وجود بخواند تا خدایش او را بیامرزد و دعایش را اجابت کند و چه لذتی بالاتر از نیایش در سحرگاهان.
در روایات، اعمال خاصی برای سحرگاهان وارد شده که می تواند برای بهره مندی بیش تر از این ظرفیت و اقتدار زمانی مفید باشد.
از جمله این اعمال آن است که از امام صادق(ع) وارد شده است. آن حضرت فرمود: وقتی کسی از شما از خواب برمی خیزد، بگوید: سبحان رب النبیین، و اله المرسلین، و رب المستضعفین و الحمدلله الذی یحیی الموتی، و هو علی کل شیء قدیر؛ منزه است پروردگار پیمبران و معبود رسولان و پروردگار ناتوان شمردگان. ستایش خدایی راست که زنده کند مردگان را و او بر هر چیز تواناست. هنگامی که این جمله ها را بگوید، خداوند می فرماید: بنده من راست گفت و شکر مرا به جای آورده است. (کافی، ج2، ص538، ح11)
یکی از یاران خاص امام صادق(ع) می گوید: هنگامی که امام در پایان شب برمی خاست (به یاد قیامت و رستاخیز می افتاد) و صدایش را بلند می کرد و می گفت: اللهم اعنی علی هول المطلع، و وسع علی ضیق المضجع، وارزقنی خیر ما قبل الموت، و ارزقنی خیر ما بعد الموت؛ خدایا کمکم کن بر هراس روز قیامت و فراخ گردان بر من تنگی آرامگاهم را و روزیم کن خوبی پیش از مرگ و خوبی پس از مرگ را(فقیه، ج1، ص480، ح1389)

برکات نماز شب روایاتی که از معصومان(ع) در فضیلت نماز شب آمده بسیار زیاد و پراهمیت است؛ نماز شب مایه شرافت مؤمن است، و سلامتی جسم را درپی دارد، کفاره گناهان روز است، وحشت قبر را از بین می برد، چهره را نورانی می کند، و سبب فراوانی روزی می گردد، (مستدرک الوسائل، جلد6، صفحه327-335، باب.33) مال و پسران زینت زندگی دنیایند؛

پاداش روزه امیرالمؤمنین (ع) می‌ فرمایند: «به خدا قسم، اگر نه تنها کره زمین، بلکه عالم وجود را به من بدهند و بگویند با امر خداوند مخالفت کن، چنین نخواهم کرد.» خداوند متعال وعده فرموده است که اگر کسی ماه مبارک رمضان، ادب حضور را مراعات کند، در آخر ماه، او را به مقام تبتل برساند. یعنی او را به جایگاهی می‌رساند که خود خداوند، پاداش اوست. بهشت و نعمت‌های آن در نظر کسی که حقیقتاً روزه‌دار بوده و از گناه اجتناب کرده و حتی توجه خود را به غیر خداوند معطوف نکرده است، جلوه و ارزشی ندارد و چنین کسانی به کمتر از خود خداوند و توجه دائمی او قانع نیستند.

روزه ماه مبارک رمضان با ما چه می‌ کند؟ حاج آقا پناهیان

اثر حداقلی و حداکثری روزه: یکی از راه های بسیار مهم برای اینکه از رمضان و فرصت های قشنگ آن بیشتر استفاده کنیم این است که: غرض هایی که خدا از صیام دارد، از روزه دارد، این غرض ها را در آن غور کنیم و غواصی کنیم.‏ دل بدهیم. نه اینکه خودمان را در اختیار عمل زیبا و شریف و نیک مثل روزه قرار بدهیم و بگوییم خوب حالا ما را ببرد دیگه، که حالا یک کاری با ما بکند، آن کاری که با ما خواهد کرد اثر حد اقلی روزه است.‏ اثر حد اکثری روزه این است که به روزه بگوییم که تو می خواهی با ما چکار کنی؟ تا تو را کمک کنیم

این را می گویند آگاهانه و عارفانه با احکام دینی برخورد کردن.‏ این برخورد را شما با نماز هم می‌توانید داشته باشید. به نماز بگویید که تو با من چکار می خواهی بکنی؟ این شبیه همان همکاری بیمار و پزشک است که می گویند خیلی وقتها پیش شرط مهم در درمان است.‏

کمک های روحی ما به روزه برای تأثیر گذاری بیشتر:

برای اینکه از روزه رمضان که بزرگترین و حجیم‌ترین تکلیف این ماه است، کامل استفاده کنیم باید برویم از روزه بپرسیم که تو با ما چکار داری بعد خود ما کمک کنیم روزه را، در اینکه این تاثیر را بگذارد.‏ کمک اول ما با معرفت خود ماست.‏ کمک دوم ما تصدیق ما و کمک سوم ما تلقین ماست.‏ اینها کمک‌های روحی است. ما باید در مورد شرح مشاغلی که دین برای انسان تولید می کند صحبت کنیم. دین برای آدم یک شرح شغلی ایجاد می‌‌کند که غفلت نکردن از آن شغلی که دین برای انسان ایجاد می کند بسیار مهم است. یکی از شغل‌هایی که دین برای انسان ایجاد می کند این است که ما از فکرمان در تلقین استفاده کنیم. باید از اراده بی عمل استفاده کنیم همانند فوتبال که می گویند فوتبالیست باید بدون توپ بدود چرا که دویدن بدون توپ در زمین به قصد فریب حریف و فضاسازی انجام می شود. اراده بدون عمل یعنی چه؟ کاری نمی خواهد انجام بدهی. اراده می کنی که هیچ کاری نکنی همین، اراده می کنی.‏

یکی دیگر از مشاغلی که دین برای انسان تولید می‌کند نیت است، تمنا است، دعا است، درخواست است، بیرون کشیدن حقایقی از عالم هستی، برای خود از عالم نیستی که هستی تولید می کنند، کمی شبیه خلقت می ماند، کسی که خلق می کند جنسی را صنع نمی کند و نمی سازد آن که می سازد آهن، پلاستیک و...را می آورد، سرهم می کند، مونتاژ می‌کند و ماشین می سازد. اما کسی که خلق می کند از نیست هست در می آورد

انسان با اراده باطنی خودش، با تمنای باطنی خودش خلق می کند، چیزی را، لیاقتی را که در خودش نیست در عالم تولید می کند. همه شما خالق هستید و نور خلق می کنید، خبر داشتید؟ شما با تمنا نور تولید می‌کنید، چون میخواهید، به واسطه خواستن شما، این نور در عالم خلق می شود، این یکی از شرح مشاغلی است که دینداران دارند. با این دو تا عملیات باید از روزه بهره کشی کنیم و به آن در اینکه به ما کمک برساند، کمک کنیم فرمود: استعینوا بالصبر و الصلاه و فانها لکبیره الا علی الخاشعین". از صبر و صلاه کمک بگیرید. از اهل بیت (ع)پرسیدند نماز را می فهمیم، صبر یعنی چه؟ مصداق صبر را بعضی وقت ها اهل بیت (ع)، روزه بیان کردند. کمک بگیرید از نماز و روزه یعنی: نماز و روزه خودشان یک کمکی به شما می کنند شما هم از آنها یک کمکی بکشید، این بهره اش خیلی بیشتر است.‏

چطور می توانیم از نماز بهره بیشتری بگیریم؟

چرا بعضی ها روزه می گیرند؟

می گویند بگذار کمی خوب بشوم، بلکه خدا با من مهربان بشود و این مریضی لاعلاج ما را درست بکند. خدا لبخند می زند، می گوید حالا باشد من مریضی تو را درست کنم، ولی بهره روزه این چیزها نیست، بهره مستقیم را رها کردی رفتی بهره های فرعی را چسبیدی؟! حتی اگر بخواهید با روزه از عذاب دوزخ نجات پیدا کنید، این هم قشنگ نیست. بهشت خدا را هم اگر بخواهید، این هم آن قدر قشنگ نیست. ‏می گویند حتی گل و گیاه را، می خواهی آب بدهی دل هم بهش بده، گل فقط آب نمی خواهد حس شما را هم می گیرد

به خدا نماز هم اینجوری است، باید با نماز و روزه یک بده‌ بستان روحی داشته باشید. آن وقت خیلی بیشتر از آن بهره خواهید برد. می خواهید دعای کمیل بخوانید، این توجه و تمنا را ببینید و با دعای کمیل، با مناجات کردن شروع کنید. عین این کلمات را کمیل روزی از لبان امیرالمؤمنین (ع) شنیده است که این به دعا زیبایی می دهد، این زیبایی را از خود دعا تمنا کنید. اینجوری از دعاخوانان معمولی به امیرالمؤمنین (ع) یک قدم نزدیک تر خواهید شد و یا توجه کنید این دعا را امیرالمؤمنین (ع) و حضرت خضر نبی (ع) طراحی کرده اند. این معنای عمیقی دارد که به محض آنکه توجه می کنید اوضاع خیلی بهتر می شود، به همین سادگی.‏

ماه رمضان، ماه نیایش

بی گمان یکی از مهمترین ماهها برای دعا، ماه مبارک رمضان است که ماه ضیافت الهی است و خداوند به مهمانان خویش که با روزه به استقبال تقوا رفته و کوشیده اند تا خود را در مسیر سازندگی قرار دهند، کمک و یاری می رساند تا به شکل بهتری زندگی کنند و از مواهب و نعمت های خداوندی بهره مند گشته و از بلا و خطر و عذاب برهند. از این رو ماه مبارک رمضان را ماه دعا و نیایش دانسته اند تا اسباب تقرب و نزدیکی به خداوند فراهم آید. یکی از بهترین اوقات دعا دراین ماه مبارک هنگام شام است؛ زیرا شامگاهان و هنگام خواندن نماز عشا، زمانی مناسب برای دعاکردن است که خداوند در آیه 25 سوره انعام و نیز82سوره کهف به آن اشاره کرده و می فرماید: ولاتطرد الذین یدعون ربهم بالغدوه والعشی یریدون وجهه (انعام 25)

چنان که همین مطلب را در آیه 82 کهف این گونه بیان می کند: واصیر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغدوه والعشی یریدون وجهه. از دیگر اوقات می توان به صبحگاهان و سپیده دمان اشاره کرد که زمان مناسب برای دعاست. آیات پیشین به صراحت این معنا را بیان کرده است؛ زیرا دعاکنندگان به هنگام صبحگاهان، مورد حمایت و ستایش خداوند هستند، به ویژه که دعای صبح و شب، موجب زدودن غفلت از یاد خدا و حضور قلب می شود. (کهف82)

از دیگر اوقات موثر و مفید برای نیایش، دعای نیمه شب است که خداوند در آیات 51 و 61 سوره سجده به آن اشاره کرده است به ویژه اگر این نیایش ها با بیم و امید و خوف و رجا باشد.خداوند در این باره می فرماید: انما یومن یایلتناالذین اذا ذکروا بها خروا سجدا و سبحوا بحمد ربهم و هم لایستکبرون تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون. به این معنا که این افراد در هنگام نیمه شب در رختخواب و هنگامی که این پهلو و آن پهلو می شوند از روی بیم و امید خداوند را می خوانند و او را نیایش می کنند

البته این آیه به نقش مهم انفاق برای جلب رضایت خداوند توجه داده است و این نشان می دهد که برای اجابت دعا، دادن انفاقات مالی می تواند بسیار مفید و سازنده باشد. حافظ دراین باره خوش سروده است که:
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
                 دعای نیمه شبی دفع صد بلا بکند
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
    خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب، کلید گنج مقصود است
      بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی
می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند
          به عذر نیمه شبی کوش و گریه سحری
سوز دل، اشک روان، آه سحر، ناله شب
           این همه از نظر لطف شما می بینم
ای نسیم سحری بندگی ما برسان
             که فراموش مکن وقت دعای سحرم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">