تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

امام مهدی (ارواحنا فداه) شباهت ها ی مهدی. دجال زمان. ایران داعیه دار مهدویت ۱ کتاب 9

امام مهدی . آیا ظهور اتفاق افتاده؟ استعمار و نگاه عامیانه به ظهور و آخرالزمان ۲ کتاب 9

امام زمان ارواحنا فداه منتقم چرا؟ ضرورت حکومت و تشکیل دولت . سرّ یار 3 کتاب 9

مسئولیت‌های انسان (دعای توفیق الطاعه). دعای عهد؛ انتقال محبت مهدی، امام زمان وجه الله

غیبت امام زمان چرا غیبت؟ علل سیاسی و اجتماعی. راز طول عمر

 امام زمان و انتظار فرج داشتن . جامعه منتظر وظایف منتظران .

امام زمان "عج" در قرآن کریم . منجی و ظهور (قسمت دوم) کتاب 8

امام زمان (عج) در قرآن کریم . منجی و ظهور (قسمت اول) ۱ کتاب 8

 

قسمت سوم

وعده یاری خدا به معصومان

إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فی الحیوةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الأَشْهاد  (غافر 51)

همانا خداوند صاحب معاد                  رُسل را بود یار و مؤمن عباد

چه در روى خاک و چه روز نشور       که دارند آنجا گواهان حضور

در آیات قبل خواندیم که: مؤمن آل فرعون ابتدا ایمان خود را کتمان مى‌کرد و سپس در رژیم طاغوتى فرعون یک تنه مردم را ارشاد کرد و آل فرعون براى بازگرداندن او از عقیده‌اش تلاش‌ها کردند، امّا خداوند دین او را حفظ کرد. این آیه که آخرین قسمت آن ماجراست مى‌فرماید: فکر نکنید حمایت ما تنها مخصوص او بود بلکه سنّت ما حمایت از انبیا و همه‌ى مؤمنان است، گرچه در سختى باشند.

پیامبران و نصرت الهى‌ در قرآن سخن از نصرت الهى درباره‌ى انبیا و مؤمنان بسیار است :

  • نصرت نوح فَنَجَّیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ ما او و کسانى را که با او در کشتى بودند نجات دادیم
  • نصرت ابراهیم علیه السلام یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً اى آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش
  • نصرت لوط إِذْ نَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ما او و بستگانش (جز همسرش) را نجات دادیم
  • نصرت یوسف وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْها حَیْثُ یَشاءُ و ما این گونه براى یوسف در زمین مکنت قرار دادیم که هر جاى آن را که مى‌خواهد برگزیند
  • نصرت شعیب نَجَّیْنا شُعَیْباً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ ما شعیب و مؤمنان همراه او را نجات دادیم.
  • نصرت صالح نَجَّیْنا صالِحاً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ ما صالح و مؤمنان همراه او را نجات دادیم
  • نصرت هود نَجَّیْنا هُوداً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ ما هود و مؤمنان همراه او را نجات دادیم
  • نصرت یونس وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ ما یونس را از غم نجات دادیم
  • نصرت موسى وَ أَنْجَیْنا مُوسى‌ وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ موسی و کسانى را که با او بودند نجات دادیم
  • نصرت عیسى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ من تو را مى‌گیرم و به سوى خود بالا مى‌برم
  • نصرت رسول اکرم إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً همانا ما براى تو پیروزى آشکارى گشودیم
  • نصرت مؤمنان وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالى که ذلیل بودید یارى کرد ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ خداوند آرامش خود را بر پیامبرش و مؤمنین نازل کرد هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً اوست که آرامش را در دل‌هاى مؤمنان نازل کرد تا ایمانشان زیاد شود

در سوره‌ى انبیا درباره‌ى دعاى حضرت نوح و یونس و زکریّا و ایّوب علیهم السلام مى‌خوانیم: همین که خدارا ندا کردند، دعایشان مستجاب شد فَاسْتَجَبْنا و در سوره‌ى شورى آیه26 مى‌خوانیم: وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ خداوند دعاى کسانى را که اهل ایمان و عمل صالحند مستجاب مى‌فرماید نصرت الهى در مورد پیامبران و مؤمنان به صورت‌هاى مختلف جلوه مى‌کند گاهى با ایجاد الفت و گرایش دل‌ها  وَ لِیَرْبِطَ عَلى‌ قُلُوبِکُمْ، یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ

گاهى با استجابت دعا، فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ   رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً

گاهى با معجزه و استدلال، أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ

گاهى با عطاى حکومت، آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً

گاهى با غلبه در جنگ، و لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَةٍ

گاهى با سکینه و آرامش قلب، فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها

گاهى با هلاکت دشمن یا انتقام از او، فَأَغْرَقْناهُمْ

گاهى با امدادهاى غیبى و نزول فرشتگان، أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُنْزَلِینَ

گاهى با ایجاد رعب در دل دشمن، وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ

گاهى با گسترش فکر و فرهنگ و پیروان، لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ

گاهى با نجات از خطرها، فَأَنْجَیْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِینَةِ

و گاهى با خنثى کردن حیله‌ها و خدعه‌ها، وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکافِرِینَ

-1  نصرت انبیا و مؤمنان از سنّت‌هاى الهى است. (پیروزى حقّ بر باطل از وعده‌هاى الهى است) لَنَنْصُرُ

-2  در نصرت الهى شک نکنیم. «إِنَّا لَنَنْصُرُ» («إِنَّا» و حرف لام نشانه تأکید است)

-3  با وعده‌هاى قطعى الهى، به مؤمنان انگیزه و امید و تسلّى دهیم

-4  نصرت الهى در همه‌ى جوانب، در خنثى شدن توطئه‌هاى دشمنان، در زیاد شدن طرفداران مطلق

-5  بشارت و هشدار در کنار هم سازنده است. لَنَنْصُرُ رُسُلَنا ... لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ‌

-6  ایمان، به انسان ارزش داده و او را در کنار انبیا قرار مى‌دهد و مشمول نصرت الهى مى‌کند. رُسُلَنا وَ

-7  سختى‌ها و شکنجه‌هاى دنیا بیش از چند ساعت و چند روز نیست. در همین دنیا نیز طرفداران حقّ پیروزند

-8  انسان همواره محتاج نصرت الهى است و هرگز از لطف او بى نیاز نیست. نصرت الهى دائمى است. فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ

  وقوع قیام و قیامت نزد خداست

وَ یَقُولُونَ مَتى هذا الفَتْحُ إنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ * قُلْ یَوْمَ الفَتحِ لایَنْفَعُ الّذینَ کَفَروا اِیمانُهُمْ وَ لاهُمْ یُنْظَرُون  (ملک 25و26) در مورد روز قیام منجى بشریّت، و سرنوشت کافران، چنین آمده و ناباوران مى گویند :

بگویند کفار اندر خطاب                       چه وقت است آیا زمان عذاب

چو هستید اى مؤمنان راستگو               چه موقع رسد وعدۀ خشم او؟

بگو علم آن نزد یکتا خداست                 از این ماجرا با خبر کبریاست

وظیفه مرا هست تنها همین که              بر خلق باشم نذیرى مبین

در قرآن، شش مرتبه جمله، مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ از زبان مخالفان آمده و پیامبر در پاسخ آنان مى‌فرمودند: علم به قیامت و غیب و قیامی که وعده داده شده فقط نزد خدا. علم غیب دو نوع : نوعى که خداوند به برگزیدگان خود عنایت مى‌کند: تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ یعنى آنچه گفتیم از خبرهاى غیبى است که به تو وحى کردیم. و نوعى که فقط مخصوص خداست و حتّى انبیاى الهى به آن آگاهى ندارند، نظیر علم به زمان برپایى قیامت و قیام. ندانستن جزئیات و زمان وقوع دلیل بر انکار کلیّات آن نیست. اگر صداى زنگ در خانه بلند شد و شما کسى را که زنگ مى‌زند نمى‌بینید، دلیل آن نیست که بگویید کسى پشت در نیست

سؤال کردن از زمان وقوع قیام و یا قیامت، طفره رفتن از اصل است - دشمن از طریق طرح سؤال و تحقیر و استهزا در صدد تضعیف مکتب و رهبر آسمانى است،

   وعده نصرت و غلبه همه جانبه

أَنَّهُم مُّلَٰقُواْ ٱللَّهِ کَم مِّن فِئَةٖ قَلِیلَةٍ غَلَبَتۡ فِئَةٗ کَثِیرَةَۢ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَ ٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّـٰبِرِینَ  بماندند ثابت قدم در جهاد    بقره249   بگفتند بر دیگران آن عباد

چه بسیار بوده که اندک قشون            به یارى حق بر سپاهى فزون

بگشتند پیروز در کارزار             خداوند با صابران است یار

چگونگى تسخیر جهان با یاران معدود با جمعیت روز افزون بشر که اکنون دقیق از سه میلیارد بیشتر است، چگونه ممکن است مثلا 3میلیارد نفر تسلیم یک جمعیت اندک شوند و از عادات و اخلاق و برنامه‏ ها و سنن خود دست ‏بردارند؟

غلبه آن حضرت و حکومت جهانى اسلام، ممکن است ‏بطور اعجاز انجام یابد و ممکن است ‏با فراهم شدن اسباب و علل ظاهرى باشد و ممکن است ‏به هر دو نوع واقع شود، چنانکه پیشرفت و غلبه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و قواى اسلام به هر دو نوع بود. اما بطور اعجاز، حصول چنین غلبه مطلق براى آن حضرت، به خواست ‏خدا، امرى است ممکن و معقول و با وعده‏هاى صریح و بشارتهاى حتمى که در قرآن و احادیث متواتر داده شده، بدون شبهه حاصل خواهد شد.

در صدر اسلام و ... چه بسیارند گروه اندکى که به اذن خداوند، بر گروه بسیارى چیرگى مى‏یابند. یقینا در موقع ظهور اوضاع و احوال اجتماعى و اخلاقى و سیاسى کاملا مساعد باشد. آن حضرت، اصحابش و عموم بندگان شایسته خدا را بر تمام علل غالب و حاکم، و وارث و مالک ارض قرار مى‏دهد. حصول چنین فتح و غلبه و تشکیل آن حکومت الهى ممکن و عملى ‏خواهد بود،

 انتظار فرج داشتن

فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ (مائده 24)

پس آن قوم گمراه گشته ز آز                        به موسى دگرباره گفتند باز

که هرگز نیاییم در آن دیار                            که دارند آنها در آنجا قرار

پس اکنون تو همراه با کردگار                       بجنگید با مردم آن دیار

که ما نیز خواهیم اینجا نشست                   ببینیم یا فتحتان یا شکست

 انتظار فرج داشتن یعنی انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن، یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همه ی کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت من می آیم! مانند قوم موسی که این جملات را گفتند.  

اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج می شود و آن اصل حرمت یأس از روح الله است.  مردم مؤمن به عنایات الهی، هرگز و در هیچ شرائطی امید خویش را از دست نمی دهند چیزی که هست این انتظار فرج و این عدم یأس از روح الله در مورد یک عنایت عمومی و بشری است، نه شخصی یا گروهی، و به علاوه، توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است.     وجود دو نوع انتظار یکی سازنده و دیگری ویران کننده را ناشی از دو نوع بینش درباره تحولات و انقلابات تاریخی است. برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها و تبعیض ها و اختناق ها و حق کشی ها و تباهی ها ناشی می شود، نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است.

   دوستان خدا

أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (یونس62)

بدانید یارانِ پروردگار                       نباشند بر ترس و اَندُه دچار

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ای ابابصیر، خوشا به حال شیعان بقیه اللهعجل الله تعالی فرجه که در غیبت منتظر ظهورش هستند و در ظهورش پیرو او باشند آنها کسانی هستند که خداوند فرمود الا ان اولیاء همانا دوستان خدا. اولیاء خدا کسانى هستند، که میان آنان و خدا حائل و فاصله ‏اى نیست، حجابها از قلبشان کنار رفته، و در پرتو نور معرفت و ایمان و عمل پاک، خدا را با چشم دل چنان مى‏بینند که هیچ گونه شک و تردیدى به دلهایشان راه نمى‏یابد، و به خاطر همین آشنایى با خدا ماسواى خدا در نظرشان کوچک و کم ارزش و ناپایدار و بى‏ مقدار است. 

این آیات ویژگى‌هاى اولیاى خدا را بازگو مى‌کند. شعار آنان این است: إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا ... و نتیجه‌ى این خوف، تقواست و ثمره‌ى تقوا: لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ  این عدم خوفِ اولیاى خدا، هم در دنیاست و هم در آخرت. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود : اولیاى خدا سکوتشان ذکر است، نگاهشان عبرت، سخنشان حکمت و حرکتشان در جامعه، مایه‌ى برکت است.

على علیه السلام فرمود: خداوند ولىّ خود را میان مردم پنهان کرده است، پس هرگز مسلمانى را تحقیر نکنید، شاید او از اولیاى خدا باشد، کسى که ولىّ خدا باشد، خدا هم ولىّ اوست إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ کسى که خوف الهى داشته باشد، خوف دیگرى نخواهد داشت لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ  

   گرایش گروه گروه مردم به معصومین

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ  إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿۳

چو با یارى کردگار بشر                     عیان گشت رایات فتح و ظفر

ببینى همه دسته دسته ز راه             بیایند در دین یکتا اله

ستایش کن آنگاه پروردگار                  تو آمرزشى خواه از کردگار

که توبه پذیرست یکتا خدا                ببخشاید از بندگانش خطا

در حدیث مى‌خوانیم : هنگامى که حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کنند، مردم دنیا فوج فوج به او ایمان مى‌آورند . نصرت خداوند، منوط به یارى مردم از دین اوست «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ»

1- پیروزى در سایه نصرت الهى است «نَصرُاللَّهِ وَ الفَتح»

2- نابودى سران کفر و شرک، زمینه براى ورود مردم به توحید و یکتاپرستى است . 3- مسلمانان وظیفه دارند در حدّ توان و امکان خود تلاش کنند تا زمینه ورود دیگران به اسلام فراهم شود

4-اگر موانع برطرف شود، مردم گروه گروه ایمان مى‌آورند «یَدخُلونَ... أَفواجاً»

5- تا قبل از فتح مکه مردم یکى یکى مسلمان مى‌شدند، ولى بعد از فتح ، گروه گروه

6- فتح و پیروزى شما را مغرور نسازد که هرچه هست از خداست فَسَبِّح بِحَمدِ

 7- تنزیه خدا از عیب و نقص و ظلم، باید همراه با سپاس از نعمت‌ها و ستایش باشد

8- سپاس و ستایش و تسبیح خدا، مقدمه استغفار و آمرزش‌طلبى است بِحَمدِ... وَ

9- صالحان که به قدرت مى‌رسند به جاى غرور و غفلت، جان و روح خود را با یاد خدا معطر مى‌کنند. خداوند منزّه است از اینکه یاران دینش را تنها بگذارد ... فَسَبِّحْ‌

 فتح و نصرت واقعى از جانب خداست، پس به ابزار و تجهیزات و نیروى انسانى تکیه نکنید که ممکن است همه امکانات باشد ولى باز هم شکست بخورید وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ انقلاب با تکیه به وحدت و رهبری امام پیروز شد نه با سلاح 

       ظهور امام زمان هم به همین ترتیب است، امکانات بشری و تجهیزات شاید طور دیگری عمل کند و به نفع و تسهیل در ظهور شود.

در فتح مکه، امید بت‌پرستان به یأس و مرکز شرک به پایگاه توحید تبدیل شد. موانعى که بر سر راه مؤمنان بود، برچیده شد، اسلام تثبیت گشت و براى صدور به کشورهاى دیگر آماده شد.   

 فرمان استغفار یا براى نورانیّت بیشتر قلب است یا براى زدودن غرور پیروزى یا براى گناهان امّت و یا به خاطر معرفت بالاى حضرت نسبت به خداست.

عموم مفسرین، این سوره را مربوط به زمان فتح مکه در سال۸ هجرى مى‌دانند که گروهى از مردم به خاطر حقانیّت اسلام، ایمان آوردند و بعضى از ترس به اسلام تظاهر کردند،

   تشبیه آبادانی در عصر ظهور

إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ  کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿یونس 24﴾ 

بود زندگانى دنیا چو آن که                         آبى فرستیم از آسمان

گیاهان برویند روى زمین                           نباتات رویند ز آن همچنین

تناول نمایند آن را تمام                             ز انسان و حیوان و هرگونه دام

ببندد زمین زیور از خرمى                             که مغرور گردد از آن آدمى

به ناگاه روزى رسد یا که شب                   که فرمانى آید ز درگاه رب

که ناگاه آن خرمى سربه سر                       درو گردد از آن نماند اثر

تو گویى که دیروز خاک بلاد                        نبودست آباد و سرسبز و شاد

خداوند آیات خود کرده ذکر                   براى کسانى که دارند فکر

در برخى روایات، این آیه رمز ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف به شمار آمده است که هرگاه زمین غرق در زرق، برق و مادیّات شد، با امر الهى و انقلاب مکتبى همه چیز عوض شده و زمان حکومت عدل الهی و مساوات بین عالم گسترش یافته و ظلم و ستم مستکبرین با تمام تجهیزات و زرق و برق به پایان می رسد. همچنین روایات بسیاری در زمان ظهور و حضور آقا در ارتباط با بارش باران و آبادانی و عمران داریم. مثالهاى قرآن، زمینه‌ى تفکّر است، پس آنها را ساده نگیریم. لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

   قیام حضرت امام عصرارواحنافداه از مصادیق غیب

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (بقره 3)

کسانى که دارند ایمان به غیب            نمازى بخوانند «عارى ز عیب

ز رزقى که ایزد بر ایشان نهاد              نمایند انفاق و بخشش زیاد

قرآن، هستى را به دو بخش تقسیم مى‌کند: عالم غیب‌ و عالم شهود. متّقین به کلّ هستى ایمان دارند، ولى دیگران تنها آنچه را قبول مى‌کنند که برایشان محسوس باشد

امام صادق علیه السلام درباره‌ى جمله‌ «عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ» فرمود: غیب آن است که واقع نشده و شهادت چیزى است که محقّق گشته باشد و قیام حضرت امام عصر (ارواحنا فداه) از مصادیق غیب شناسانده شده است. توجه به عالم غیب، توجه به امام زمان(ارواحنا فداه) امام در حدیثی وجود پر خیر و برکت صاحب الامر(ارواحنا فداه)  را غیب می داند. وقتی از آن حضرت راجع به آیات مبارکه 2 و 3 بقره سوال شد، حضرت فرمود: منظور از متقین در آیه هُدىً لِلْمُتَّقِینَ شیعیان علی (علیه السلام) است و منظور از غیب در آیه بعدش یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ اشاره به حجت غائب حضرت صاحب الزمانعجل الله تعالی فرجه الشریف است.

 سپس امام صادق (علیه السلام) با تمسک به آیه 20 یونس فرمود: وَ شَاهِدُ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: "یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ؛ و شاهد آن، این کلام از خداوند است که می فرماید:

و مى گویند: چرا جانب از پروردگارش معجزه اى (که به ناچار مردم را به ایمان وا دارد) نازل نگردیده؟ بگو: جز این نیست که (امور پشت پرده) غیب در اختیار خداوند است، پس منتظر باشید که من نیز حتما با شما از منتظرانم

اتفاقا در همین دو مورد یعنی توجه به نماز و انفاق اموال (زکات و خمس و ...) به مستحقان، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) احادیثی فرموده اند که باید برای همه ی ما راهبرد باشد.

1. آگاهى به غیب مهم‌تر و مسائل غیبى بیشتر است

2. ایمان، از عمل جدا نیست. در کنار ایمان به غیب، وظایف و تکالیف عملى مؤمن بازگو شده است. یؤمنون ... یقیمون ... ینفقون

 3. اساسى‌ترین اصل در جهان‌بینى الهى آن است که هستى، منحصر به محسوسات نیست. یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ

معصومین(علیهم السلام) گرچه هر کدام از آنان وسیله ای برای بندگان خدا در جمیع حوائج می باشند، ولی هر یک از آنها را خصوصیتی برای بعضی از حوائج می باشد، چنانکه دعای توسل گواه این مدعاست(بحارالانوار،ج91،ص34) و برای امام عسکری (علیه السلام) در اعانت برای آخرت و برای امام عصر ما و پناه ما و دادرس ما و امید ما و عصمت ما و نور ما و زندگی ما، امام مهدی(ارواحنا فداه) در تمامی این حاجات و نیازمندی ها و غیر آنها، هر آنچه که نام حاجت بر آن اطلاق شود.  اختصاص و خصوصیتی می باشد. (المراقبات، میرزا جواد ملکی تبریزی، ج 1، ص 86)

امام بر حق

فَوَ رَبِّ السَّمَاء وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ  (ذاریات23)

قسم باد بر کردگار مهین             که او آفرید آسمان و زمین

که این وعده حقست چون آن بیان        که هر لحظه رانید روى زبان

امام سجاد فرمودند: منظور از حق در این آیه قیام حضرت حجه ابن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

قیام حجت برحق جزء روزیِ انسان هاست که خدا طبق وعده اش عنایت می کند. زیرا روزی فقط خوراک و غذا نیست. سلامتی، پدر، مادر، خانواده ی خوب، هوای پاک، داشتن رهبری الهی، و ..... همه جزو روزی هستند.

-1  هرگونه خیر و برکت یا قهر و عذاب الهى، به عنوان پاداش یا کیفر از آسمان نازل مى‌گردد. فِی السَّماءِ ... ما تُوعَدُونَ‌ 

 - 2 آسمان و زمین، تحت ربوبیّت و تدبیر الهى در مسیر کمال است. فَوَ رَبِّ السَّماءِ

-3  تأمین و تقدیر روزى زمینیان در آسمان‌ها، نمودى از ربوبیّت گسترده خداوند در آسمان و زمین است.  

 -4  قدرت نطق و سخن گفتن، از مواهب ویژه پروردگار به انسان است که خداوند براى حقیقى بودن سخن و وعده‌ى خود، به سخن گفتن بشر مثل مى‌زند.

جهان روزى را در پیش دارد که حکومت مطلق دنیا به دست پاکان و صالحان و افراد با ایمان خواهد افتاد، و طبق روایات و نویدهاى تمام انبیاى الهى، آن عصر درخشان و روزگار طلایى که مورد انتظار بشر و همه مسلمانان و شیعیان جهان است.

وعده قطعی پیروزی

 کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ «مجادله 21»

در آن لوح محفوظ یکتا خدا                     چنین برنوشته است حکم قضا

همانا من و جمله پیغمبران                         بگردیم پیروز بر کافران

خداى جهانست با اقتدار                       بود بیکران قدرت کردگار

. سنّت خداوند پیروزى حق بر باطل است. با آن همه تهمت‌هایى که به پیامبر زدند و با آن همه کارشکنى‌ها و مانع‌تراشى‌ها و ایجاد فتنه‌ها و جنگ‌ها، آیا تا کنون نام پیامبر و سایر انبیا بیشتر مطرح است یا مخالفان‌شان؟ نام حضرت ابراهیم باقى است یا نمرود؟ امام حسین علیه السلام عزیز است یا یزید؟ امام به هدفش که رسوا کردن بنى امیه و دادن درس آزادگى به بشریّت بود رسید، امّا یزید چطور؟

پیروزى حق بر باطل نیز در سایه ایمان، استقامت و اتحاد است، چنانکه قرآن مى‌فرماید: الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ . لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ امّا اگر سستى و تفرقه و نافرمانى پدیدار شد، شکست حتمى خواهد بود، حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ  بر اساس روایات، وعده خدا در مورد غلبه کامل حق بر باطل، در زمان ظهور امام زمان علیه السلام محقق خواهد شد. در مـجـمـع البـیان در تفسیر آیه کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی مى گوید: روایت شده کـه مـسلمانان وقتى دیدند که خداى تعالى فتوحاتى نصیبشان کرد، به یکدیگر گفتند: بـه زودى خـدا روم و فـارس را هـم بـرایـمـان فـتـح خـواهـد نـمـود. مـنـافـقـیـن گفتند: شما خیال کرده اید که روم و فارس مانند دیگر شهرهایى است که بر آنها غلبه یافته اید؟ آیه نازل کرد.

  قساوت قلب مانع بینش

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک فَهِی کالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یتَفَجَّرُ مِنْهُ الاْءَنْهَارُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ‌ (بقره 74)

چنین نیک اعجاز آمد پدید                           و لیکن از آن سخت دل تر شدید

که سخت است دلهایتان همچو سنگ        وز آن نیز بدتر به زشتى و ننگ

چه از پاره اى سنگها دست کم                  بود آنکه جوشد یکى چشمه هم

شکافند برخى دگر طى سال                        که جوشد از آن پاک آبى زلال

گروهى از آن سنگ ها جابجا                    بگردند از ترس یکتا خدا

پس اى سنگدلها ز کار شما                      نبودست غافل یگانه خدا

  آیات قبل، بسیارى از الطاف الهى درباره بنى‌اسرائیل، از قبیل: رهایى از شرّ فرعون، شکافته شدن دریا، قبول توبه آنان از گوساله‌پرستى، نزول بهترین غذاها، سایه‌بان قرار دادن ابرها و رهبرى معصوم را یادآور شد و در نهایت، ماجراى قتل نفس و چگونگى کشف‌ قاتل با یک روش اعجازآمیز را بازگو کرد.

در این آیه به جهت بى‌توجّهى شما به این همه نشانه و آیه که از روى لجاجت و کینه بود، دلهاى شما را قساوت فراگرفت و سنگدل شدید و اى‌بسا که دلهایتان از سنگ نیز سخت‌تر شد.

 1- قساوت و سنگدلى، مرض روحى سختى که به جهت لجاجت‌هاى پى‌درپى، براى انسان پیدا مى‌شود.

2- مشاهده‌ى آیات و الطاف الهى، در افراد لجوج به جاى تقویت ایمان، موجب قساوت قلب مى‌گردد.

3- کارى نکنیم که نسل ما، شرمنده رفتار ما شود. نیاکان سنگدل شدند،

4- علم، به تنهایى نورانیّت نمى‌آورد. بعد از دیدن آن همه معجزه، باز سنگدل شدند.

5- قساوت، مراحلى دارد. «کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً»

 6- با ساده‌ترین تشبیه، عمیق‌ترین معارف را مى‌توان بیان کرد. «کَالْحِجارَةِ»

7- انتقادات باید مستند باشد.

قرآن که مى‌فرماید: دلهاى بعضى از سنگ سفت‌تر است، دلیل آن را که جارى شدن آب از کنار سنگ است، بیان مى‌دارد. «و انّ‌ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ ...»

همچنان که قرآن، براى مؤمنان مایه‌ى شفا و رحمت و براى ظالمان، موجب زیان و خسارت است. (اسراء 82)

باران که در لطافت طبعش، خلاف نیست‌/در باغ، لاله روید و در شوره‌زار، خَس‌

 

 شروع آسانی و آسودگی

بسم الله الرحمن الرحیم أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ . وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ . الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ . وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ . فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً . إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً . فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ . وَ إِلى‌ رَبِّکَ فَارْغَبْ . (سوره انشراح)

نه آیا تو را سینه بگشوده ایم            ز زنگارها جمله پالوده ایم

بکردیم دور از تو بارى گران               تو گوئى که بشکست پشتت از آن

نمودیم نامت بلند و نکو                  به رغم سخنهاى خام عدو

همانا پس از سختى آسایشى است    پس از محنت و رنج آرامشى است

چو فارغ شدى اى خداوند هوش      کنون در مناجات و طاعات کوش

تو مى باش مشتاق پروردگار              میندیش از مردم نابکار

در اوائل اسلام مسلمین در کمال فقر و سختى بسر مى بردند و نیز گویند: از اثر فقر مزبور مشرکین آن‌ها را مورد سرزنش و ملامت قرار می‌دادند سپس این آیات نازل گردید. وقتى که این آیات نازل شد، پیامبر خوشحال گردید و می‌فرمود: ابشروا، اتاکم الیسر، لن یغلب عسرٌ یسرین، یعنى بشارت دهید که خوشبختى به شما روى آورده و هرگز یک سختى بر دو خوشى و یسر غلبه نخواهد کرد.                    .                                                                            

از پَسِ هرگریه آخر خنده ای است  /  بعد از هر سربالایی، سراشیبی است.

در سوره (ضُحى) مراد از بار سنگین که بر دوش پیامبر سنگینى مى‌کرد و خداوند با دادن شرح صدر، آن را از دوش پیامبر برداشت، مسئولیّت رسالت و دعوت مردم به توحید و مبارزه با فساد و شرک و خرافات است. باید به سهولت‌هاى پس از آن که مورد وعده و سنت الهى است نیز توجه نمود. عُسرها سبب یُسر است.            یعنى هر سختى در درون خود تجربه‌ها و سازندگى‌هایى دارد. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً

  رهبران حق که در برابر طوفان مخالفت‌ها و مشکلات و شکنجه‌ها و تهدیدها و توطئه‌ها و تهمت‌ها و لجاجت‌ها و جنگ‌ها و ... قرار مى‌گیرند بیش از هر چیز به سعه صدر نیاز دارند.

1- کار پیامبر در حدّ کمرشکن بود. «أَنْقَضَ ظَهْرَکَ»

  2- نام نیک و آبرو لازمه توفیق در رهبرى جامعه است. «رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ»

3- سنّت و برنامه الهى آن است که بدنبال هر سختى، آسانى است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (در جاى دیگر قرآن مى‌خوانیم: «سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً» سختى‌ها و مشکلات زوال‌ پذیرند و به آسانى تبدیل مى‌شوند)  

.  صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند  /       بر اثر صبر نوبت ظفر آید

4- انسان باید بعد از فارغ شدن از هر کار و مسئولیّتى، آماده پذیرش مسئولیّت دیگر و تلاش و کوشش دیگر باشد. تلاش‌ها باید جهت الهى همراه با اخلاص داشته باشد.

آیات نشان از آن دارد که ظلم و سختی ها و ناراحتی ها دوام ندارند و روز گشایش در کار است

 قهر الهی بر مستکبران

جَعَلْنَا عَالِیهَا سَافِلَهَا وَ أ َمْطَرْنَا عَلَیهَا حِجَارَةً مِن سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ 82 مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ وَ ما هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ هود 83

چو شد صبح فرمان پروردگار               بیامد که ویرانه شد آن دیار

بکردیم آن شهر زیر و زبر                      که از آن نماندست هرگز اثر

هم از آسمان سنگهاى هلاک              بر آنها بیامد به بالین خاک

همان سنگهایى که بر ظالمان              فرود آمدى در زمین ز آسمان

نشان دار بودى به امر خدا                 که از ظالمان دور نبود سزا

در آیه‌ى 73 سوره‌ى حجر آمده است که قوم لوط را صیحه فرا گرفت. شاید به واسطه‌ى‌ همین صداى مهیب که منطقه را زیر و رو کرده، سنگ‌هایى از درون زمین به طرف آسمان پرتاب شده و سپس بر سر آنها فرود آمده است، نظیر آتشفشان و انفجارهایى که به دنبال آن واقع مى‌شود. و شاید هم در حین باریدن سنگ، صیحه‌ى آسمانى نیز منطقه را فرا گرفته باشد. چرا صرفاً به اینکه بفرماید «زیر و رویش کردیم» بسنده نکرد و از سنگباران آنجا نیز خبر داد؟

- قدرت الهى مى‌تواند به جاى باران، سنگباران کند - انحرافات اخلاقى و جنسى، ظلم است. «مِنَ الظَّالِمِینَ» - هر کس همچون دنیاى غرب، همجنس‌بازى را جایز و آزاد بداند، باید منتظر قهر خدا و زیر و رو شدن منطقه‌ى فساد باشد. «وَ ما هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ» آری برای خداوند بسیار سهل است از کار انداختن تکنولوژی....

  یاری مهدی هنگام قیام

وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَسَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً  (نساء100)

هرآن کس که هجرت کند از دیار               به امید بخشایش کردگار

بیابد بسى جایگه در زمین                         که با خاطر خوش بگردد قرین

هرآن کس که در راه یزدان خویش             ره هجرت از شهر بگرفت پیش

چو در آن سفر مرگ آید ز پى                    خدا رحمتى خاص بخشد به وى

که پیوسته پروردگار جهان                    غفور است و بخشنده و مهربان

یکى از مسلمانان مکّه بیمار شد گفت مرا از مکّه بیرون ببرید تا جزء مهاجران باشم. همین که او را بردند، در راه درگذشت. سپس این آیه نازل شد. همه‌ى هجرت‌هاى مقدّس، مثل هجرت براى جهاد، تحصیل علم، تبلیغ و ... مصداق این آیه است. امام صادق علیه السلام: کسى که براى معرفت امام زمان خود از خانه و شهر خود خارج شود، ولى اجل به او مهلت ندهد، از مصادیق این آیه است.

- هجرت، زمینه‌ساز گشایش و توسعه است. مَنْ یُهاجِرْ ... یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً نابرده رنج، گنج میسّر نمى‌شود. - ما مکلّف به وظیفه‌ایم، نه نتیجه. مهم خروج از منزل است، نه وصول به مقصد.

 منکران و تکذیب کنندگان حق

بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِینَ  یونس39

نمایند انکار چیزى کز آن                      ندارند علمى به دور زمان

که خود باطنش را نفهمیده اند              نه چیزى بجز ظاهرش دیده اند

پس آن مردمانى کزین پیشتر                  نمودند تکذیب رب بشر

ببین اى پیمبر چگونه هلاک                 بگشتند آن ظالمان روى خاک

این آیات درباره رجعت نازل گردیده است. و آنگاه می فرماید: امتهای سابق نیز به همین صورت پیامبران و کتب آسمانی را تکذیب نمودند، در دار دنیا نتیجه تکذیبشان گمراهی و هلاکت بود، پس بنگر که عاقبت آنها چگونه شد تا بتوانی حدس بزنی که سرانجام این ستمگران چگونه خواهد بود.

مخالفت با انبیاء و اولیای الهی در گذشته و آینده بر اساس جهل است.                        

آگاهى بر تاریخ و سرنوشت مخافان انبیا، لازم است  إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ خداوند طالوت را به خاطر توانایى‌هایش برگزید.

القتل یقلّ القتل کشتن ستمگر، جلو زیاد شدن قتل را مى‌گیرد، آیه نازل شد: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ

  برگزیدن جنگجویان، هنگام وعده انجام شدنی

فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولی‏ بَأْسٍ شَدیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً (آیه ۵ اسراء)

چو آن قتل اول بگردد تمام                      شود وقت خونخواهى و انتقام

یکى بندۀ جنگجو و استوار                       علیه شما برکند کردگار

شما را بجویند در خانه ها                        بیابند در بیت و کاشانه ها

که این وعده حتمى است از کردگار          ببینند آن را سرانجام کار

فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما: پس زمانى که آید وقت موعود اولین فساد که ظلم و تعدى به غایت رسد و خون ناحق ریزند.

حضرت باقر علیه السّلام : مراد از عِباداً لَنا أُولی‏ بَأْسٍ شَدیدٍ حضرت قائم ارواحنا فداه و اصحاب آن بزرگوارند. و بنا به روایت برهان جماعتى هستند که مبعوث فرماید خداى تعالى ایشان را پیش از خروج قائم عجل اللّه فرجه، پس طلب نکنند خون بهاى آل محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را مگر آن که بکشند او را. بنابراین روایات، مراد از آیه، بندگان مؤمنین‏اند که خداى تعالى به جهت انتقام از دشمنان آل محمد علیهم السّلام برانگیزاند. این تفسیر، باطن آیه شریفه است. (تفسیر اثنا عشری، ج‏۷، ص: ۳۳۱) قرآن، براى آن گروهى که فسادگران بنى‌اسرائیل را سرکوب مى‌کنند، مصداقى بیان نکرده است. امّا در تفاسیر، آن را به بخت‌النصّر، طالوت، پادشاه ‌روم، هیتلر و ... تطبیق داده‌اند،

1- از سنّت‌هاى الهى، نابودى مستکبران طغیان‌گر است. بَعَثْنا عَلَیْکُمْ

2- تحقّق وعده‌هاى الهى، به معناى کنار بودن انسان از وظیفه‌ى جهاد نیست. بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً

3- جهاد و مبارزه با مستکبران، مخصوص اسلام نیست. بَعَثْنا ... أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ

4- دست بالاى دست بسیار. بنى‌اسرائیل طغیان کردند، خدا هم برتر از آنان را برایشان مسلطّ مى‌سازد.

5- فراهم آوردن قدرت براى سرکوبى فتنه‌گران و سلب امنیّت از آنان، حتّى از طریق گشت خانه به خانه، کارى نیکو است. «فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ»

6- پیشگویى‌هاى آسمانى، حتماً به وقوع مى‌پیوندد. «وَعْداً مَفْعُولًا»

تفسیر شریف لاهیجی : مراد از فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ اینست که هر گاه قائم(ارواحنا فداه) بیاید وقت ایفاء وعده اول از برانگیختن دو طایفه بر قاتلان امام حسین علیه السّلام که عند اللَّه مقرر گردیده برانگیزانیم . پیش از خروج قائم آل محمد عباد ما را که صاحب شوکت و قوت سخت باشند و نگذارند کسانى را که صاحب جنایت و ظلم باشند در حق آل محمد مگر آن که آن را بکشند و بساط زمین را از لوث ایشان مطهر گردانند مانند مختار بن ابى عبیده ثقفى و اشباه آن و مراد از وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا اینست که وعده بعثت طایفه ثانیه که آن خروج قائم آل محمد است وعده‏ایست ثابت و محقق. (تفسیر شریف لاهیجی، ج‏۲، ص: ۷۷۸)   آیه شریفه دیگری که به حضرت مهدی(ارواحنا فداه) اشاره دارد این است که: "در موقع طغیان یهود، ما یک عده را براى سرکوبى آنها مى‏فرستیم .

 لغزش سست ایمانان

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ  فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ  وَ إِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ  ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ (حج11)  گروهى ز مردم به گفت و زبان                      به ظاهر پرستند رب جهان

از این روى چون بار نعمت کشند       شده معتقد بر خدا، دل خوشند

ولى چون ببینند رنج و بلا           به کلى بتابند روى از خدا

زیانکار هستند ازهرجهت        چه در دار دنیا چه در آخرت

نفاق و دورویى در انجام کار          زیانش بود بر همه آشکار

1- ایمان بعضى‌ها سطحى است و حوادث تلخ و شیرین آن را تغییر مى‌دهد .

 2- انسان در معرض هجوم حوادث تلخ و شیرین است. أَصابَهُ‌ ... أَصابَتْهُ‌

 3- فقر و ناملایمات وسائل آزمایشند.  أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ  

4- ارتداد و بازگشت از راه خداوند، قهر شدید الهى و عذاب دوزخ را به دنبال دارد. از آنجا مانده و از این جا رانده. در این شرائط حساس انقلاب، به گفته ی دوست و دشمن داخلی و خارجی، رهبری با درایتی خاصّ و سخنان سنجیده، امنیتی را موجب شده ند که آرزوی همسایگان می باشد. ولی بعضی سست ایمانانی که طبق آیه در لب پرتگاه قرار دارند با دشمن نه تنها همساز شده بلکه گاهی دشمن خارجی را تحریک می کنند برای تحریم ها و فشارهای بیشتر.

  تنها خواندن خدا، حقّ است

لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْ‌ءٍ إِلَّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ رعد 14

خدا و رسولش چو دعوت کنند                به سوى حقیقت صلا مى زنند

هرآن کس که خوانند غیر از خدا               دروغین بود دعوتش بر خطا

ندارند نه قدرت و حجتى                            برآرند از مردمان حاجتى

همانند آن کس که با شور و تاب               فروبرد دستش به چاهى از آب

مگر جرعه اى نوشد از آب آن                  ز نوشیدن آید ولى ناتوان

اگر کافران دعوتى مى کنند                         فقط بر ضلالت صدا مى زنند

انسانِ محدود در زندگى پرحادثه دنیا نیازمند پناهگاهى مطمئن است، انبیا پناهگاه واقعى را به او معرّفى مى‌کنند، لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ امّا کمک‌هاى دیگران (طاغوت‌ها) یا براى استحمار یا استثمار یا تبلیغات و حفظ موقعیّت خود و یا ... مى‌باشد. و در واقع آنچه براى آنها مطرح نیست، انسان است. انسان، فطرتاً تشنه حقّ و خواستار حقیقت است‌ لِیَبْلُغَ فاهُ ولى راه وصول به آن را گم مى‌کند. امّا جز ایمان به خدا و عشق و انس به او و دعا و درخواست از او، هیچ چیز دیگرى انسانِ بى‌نهایت طلب را سیراب نمى‌کند. چرا که غیر از اللَّه هر چه باشد سراب است و دعا از غیر او بیهوده. (وجود فرقه های کاذب و باصطلاح عرفانی و ..... در تمام دوره ها و جذب عده ای به خاطر همین نیاز بشر می باشد)

 حضرت مهدی صاحب شب قدر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم  إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾

سر آغاز گفتار نام خداست                  که رحمتگر و مهربان خلق راست

همانا که نازل نمودیم ما                      کتابی شب قدر بر مصطفی

چه آگاه سازد ترا زان مقام                   که اندر شب قدر باشد تمام

شب قدر در پیش پروردگار                  مقامش فراتر ز ماهی هزار

ملائک و جبریل بر امر رب                   به پیغمبر و بر امامان به شب

نمایند از هر اموری بیان                      که تقدیر خلق است در آن نهان

بود تا سحر ذکر حق و سجود             که این شب رحمت است و درود

چنانکه از آیه های سوره قدر بروشنی فهمیده می شود، در هر سال شبی هست که از هزار ماه به ارزش و فضیلت برتر است. آنچه از احادیثی که در تفسیر این سوره، و تفسیر آیات آغاز سوره دخان فهمیده می شود، این است که فرشتگان، در شب قدر، مقدرات یکساله را به نزد ولیّ مطلق زمان حضرت مهدی(ارواحنا فداه) می آورند و به او تسلیم می دارند. در روزگار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) محل فرشتگان در شب قدر، آستان مصطفی نبیّ خاتم بوده است. هنگامی که در شناخت قرآنی، به این نتیجه می رسیم که شب قدر در هر سال هست، باید توجه کنیم پس صاحب شب قدر نیز باید همیشه وجود داشته باشد و گرنه فرشتگان بر چه کسی فرود آیند؟ پس چنانکه قرآن کریم  تا قیامت هست و حجت  است، صاحب شب قدر هست و همو  حجت است. حجت خدا در این زمان جز حضرت ولی عصر (عج) کسی نیست. چندانکه حضرت رضا علیه السلام می فرماید : امام، امانتدار خداست در زمین، و حجت خداست در میان مردمان، و خلیفه خداست در آبادیها و سرزمینها ...خواجه نصیرالدین طوسی: در نزد خردمندان روشن است که لطف الهی منحصرست در تعیین امام علیه السلام و وجود امام به خودی خود لطف است از سوی خداوند، و تصرف او در امور لطفی است دیگر. و غیبت او ، مربوط به خود ماست.

سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ مى‏فرماید که: فرشتگان من و روح من به سلام من بر تو سلام مى‏کنند ای محمد، از اوّلی که فرود می‌آیند تا طلوع فجر. اگر قرار است این شب را خدا به پیامبرش داده باشد که اثرات انحراف هزار ماه حکومت بنی‌امیه را خنثی کند، اگر قرار است این شب باطن حضرت زهرا باشد. اگر قرار است همه ملائکه و روح در این شب در نزد ولی‌الله الاعظم در زمین گردآیند، و اگر قرار است در این شب، در کنف حمایت ویژه امام زمان‌مان باشیم و به او متصل شویم و مقدرات‌مان در محضر او امضاء شود واضح است که باید سرتاسرش سلام و سلامتی و ایمنی باشد.

در برخی احادیث تعبیر شده که حتی مَطْلَعِ الْفَجْرِ اشاره به مَطْلَعِ فَجْرِ الْقَائِمِ عجل الله یا حَتَّى یَخْرُجَ الْقَائِمُ عجل الله است. چرا؟ زیراکه:

الف. قیامت همواره با روز تعبیر شده، اما حقایق عمیق دنیا همواره با تعبیر شب مورد توجه قرار گرفته. می‌خواهد بفرماید که واقعا کلمه سلام را می‌توان با آیه قبل معنی کرد، و این که «شب، تا طلوع فجر خواهد بود» نیز سخن لغوی نیست؛ چون خبر می‌دهد که شب بودن دنیا [که همه حقایق و خوبی‌ها مخفی است و فساد و بدی و ظلمت است که میدان‌دار است] تا طلوع فجر قائم ادامه دارد.

ب. شاید اشاره به این باشد که اگر کسی حقیقت شب قدر را درک کرد، دین و حقیقت فطرتش تا ظهور قائم از فتنه‌های آخرالزمان در سلامت خواهد ماند.

اگر مقدرات سال ما در این شب رقم می‌خورد، چرا چنین چیزی ممکن نباشد؟
ج. دارد انگیزه ما را بالا می‌برد تا در این شب، محضر امام عجل الله را درک کنیم: آیا ممکن است کسی به حقیقت شب قدر برسد، اما محضر امام را درک نکند؟ و اگر کسی محضر امام را درک کرد، به مطلع فجر قائم نرسیده؟ آیا کسانی که یک سال خود را آماده می‌کردند تا شب قدر را درک کنند، چنین تصوری داشته‌اند؟
د. درباره چرایی سلام بودن این شب تا صبح، مفسران این نظرات را گفته‌اند: - مردم از شرور و بلایا و آفات شیطان این شب تا صبح در امان‌اند - این شب تا صبح سالم است از اینکه شیطان بتواند در آن حادثه سوئی ایجاد کند – ملائکه که این شب تا صبح نزول می‌کنند به اولیاء الله و کسانی که اهل طاعت خداوند هستند سلام می دهند.  – چون خدا در امشب همه خیرات و برکات را مقدر می‌کند، پس «هر امری [که مقدر می‌شود] در امشب تا صبح سلام است» سلامتی و برکت امشب در کل شب است و فقط در یک لحظه خاصی از آن نیست
. (مجمع البیان‏۱۰/ ۷۹۱)

مهدی(عجل الله تعالی فرجه)، شاهد و گواه                                                 در آیات بسیارى اشاره شده که خداوند در میان هر امّتى کسى را به عنوان شاهد قرار داده تا در روز قیامت بر آنها احتجاج کند.
الف) فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى هؤُلآءِ شَهِیداً نساء41

چگونه است احوال این قوم خوار         در آن روز کاید زمانِ شمار

که هر ملتى را بگردد گواه           یکى شخص از سوى یکتا اله

تو هم نیز شاهد شوى در جزا           بر این امت خویش اى مصطفى

ب) وَ یَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً ثُمَّ لایُؤْذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ؛

به مردم بگو روزى آید فرا          نحل 84   که آن روز از سوى یکتا خدا

برانگیخته مى شود شاهدى                     ز هر امتى شاهد واحدى

در آنجا از ایشان پذیرفته نیست            هرآنچه نمایند سعیى تهیست

ج) یَوْمَ نَبْعَثُ فِى کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلى هؤُلآءِ

زمانى ز هر امت واحدى    نحل 89         برانگیزد ایزد یکى شاهدى

در آن روز شاهد به امت تویى               گواه همین قوم و ملت تویى

ترا داد یزدان کتابى مبین                         که روشن کند شیوۀ حق و دین

بود هادى و رحمت مؤمنان                  دهد مژده بر مسلمان جهان

از این آیات به خوبى استفاده مى‏شود که در هر زمان و براى هر امّتى خداوند افرادى معصوم از خطا و اشتباه قرار داده است تا در روز قیامت به اعمال آنان گواهى دهند. کسى که قرار است شاهد بر اعمال امّت باشد نباید در شهادتش اشتباه کند، و نیز باید احاطه علمى بر همه اعمال امت داشته باشد. اینان کسانى‏اند که در امر هدایت بشر حجت خدا در روى زمینند.

فخر رازى در ذیل آیه وَ نَزَعْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً؛ و [در آن روز] از هر امتى (قصص، 75) گواهى برمى‏گزینیم. مى‏گوید: آنان شاهدانى هستند که در هر زمان بر مردم شهادت مى‏دهند که از جمله آنها انبیاء هستند (تفسیر فخررازى، ج 25، ص 132)
و نیز در ذیل آیه یَوْمَ نَبْعَثُ فِى کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً؛ «روزى را که از هر امّتى گواهى بر آنان برمى‏انگیزیم. مى‏گوید: هر جمعى که در دنیا به وجود مى‏آید لازم است که کسى به عنوان شاهد در میان آنها وجود داشته باشد.
شاهد در زمان رسول خدا
(صلی الله علیه و آله) خود حضرت بود به دلیل آیه: وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدآءَ عَلَى النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً (بقره، 143)، و نیز لازم است که در هر زمان بعد از رسول، شاهدى، «همان گونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانه‏اى قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط) تا بر مردم گواه باشید، و پیامبر هم بر شما گواه است در میان امت باشد. از اینجا به خوبى روشن مى‏شود که هر عصرى خالى از شاهد بر امت نیست، و آن شهید باید از خطا مصون باشد، وگرنه احتیاج به شاهد دیگرى است و در نتیجه به بى‏نهایت منتهى خواهد شد که این باطل است.

 اطاعت از رسول و ولى‌الامر که امرى سیاسى است

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا نساء 59

پس اى مؤمنان با رضا و قبول                 اطاعت کنید از خدا و رسول

همین گونه با رغبت و با رضا                   اطاعت نمایید اولى الامر را

چو دارید ایمان به پروردگار                      بیاورده ایمان به روزِ شمار

اگر بینتان شد جدالى دراز                         به حکم الهى، بگردید باز

که این کار بهتر بود در صفت                 سرانجام آن هست خوش عاقبت

از آیه فوق به خوبى استفاده مى‏شود که در هر عصر و زمانى باید امام معصومى در قید حیات باشد تا او را اطاعت نماییم، اطاعتى که همانند اطاعت خداوند است. شأن نزول: امام صادق علیه‌السلام: درباره على بن ابى‌طالب و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل شده، ابو بصیر گوید: من گفتم یابن رسول اللّه، مردم مى گویند: در این آیه اسمى از اینان برده نشده. امام فرمود: به مردم بگو وقتى که آیات نماز بر پیامبر نازل شد. در قرآن تعداد رکعات نمازهاى پنج‌گانه تعیین نشده بود، لذا رسول خدا صلى الله علیه و آله خود، تعداد رکعات را بیان فرمود و نیز موقعى که آیه زکات نازل گردید تعیین مقدار زکات در اشیاء هم گفته نشده بود. بلکه پیامبر مثلاً خود درباره زکات درهم از قرار هر چهل درهم یک درهم بیان فرمود و نیز هنگامى که آیه حج نازل شد مقدار تعیین طواف به هفت مرتبه از تفسیر و تبیین رسول خدا بوده است. هکذا درباره این آیه هم پیامبر درباره امام على علیه‌السلام فرمود: من کنت مولاه فعلیّ مولاه؛ هر کسى که من مولاى او هستم بعد از من على مولاى اوست و نیز فرمود: اوصیکم بکتاب اللّه و اهل بیتى؛ اى مردم شما را به کتاب خدا و اهل بیت خود سفارش می‌نمایم. و نیز در روایت دیگرى ابوبصیر شبیه این حدیث را از امام باقر علیه‌السلام هم روایت نموده است یا رسول الله آنان چه کسانى اند؟ فرمود: امامان بعد از تو که اوصیاء من هستند و در حوض کوثر به من وارد می‌شوند سپس این آیه را قرائت فرمود. و نیز در تفاسیر خاصه، چنین آمده که این آیه درباره امیرالمومنین على علیه‌السلام نازل شد. هنگامى که پیامبر او را در مدینه به جاى خود گمارده بود. على گفت: یا رسول الله مرا در مدینه به جهت زنان و کودکان گذاشتى؟ فرمود: یا على آیا خشنود نمى شوى که براى من به منزلة هارون نسبت به موسى باشى؟ موقعى که موسى به هارون گفته بود، (اخلفنى فی قومى و اصلح؛ جانشین من باش در میان قوم من و کارها را اصلاح کن) و خداوند درباره تو فرماید: وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ. و نیز موضوع نزول آیه از ابن عباس به طریق دیگرى درباره عبدالله بن حذافة هم نقل شده است، شیخ بزرگوار از امامین باقر و صادق علیهماالسلام روایت کند که مراد از اولى الامر در آیه شریفه ائمه از آل محمد علیهم‌السلام مى باشند که خداوند اطاعت از آنان را واجب شمرده، همچنانى که اطاعت از خدا و رسول او را واجب گردانیده است.

آیه‌ى قبل، بیان وظایف حاکمان بود که باید دادگر و امانتدار باشند، این آیه به وظیفه‌ى مردم در برابر خدا و پیامبر اشاره مى‌کند. با وجود سه مرجع خدا، پیامبر و اولى الامر هرگز مردم در بن‌بست قرار نمى‌گیرند. آمدن این سه مرجع براى اطاعت، با توحید قرآنى منافات ندارد، چون اطاعت از پیامبر و اولى الامر نیز، شعاعى از اطاعت خدا و در طول آن است، نه در عرض آن و اطاعت از این دو لازم است.

در تفسیر نمونه به نقل از ابن عباس آمده است که وقتى پیامبر اسلام، هنگام عزیمت به تبوک، على علیه السلام را در مدینه به جاى خود منصوب کرد و فرمود: انت منّى بمنزلة هارون من موسى این آیه نازل شد. در آیه قبل سفارش شد که امانات به اهلش سپرده شود، این آیه گویا مى‌فرماید: سپردن به اهلش، در سایه اطاعت از خدا و رسول و اولى‌الامر است.

تکرار فرمانِ‌ أَطِیعُوا رمز تنوّع دستورهاست. پیامبر گاهى بیان احکام الهى مى‌کرد، گاهى دستور حکومتى مى‌داد و دو منصب رسالت و حکومت داشت. قرآن گاهى خطاب به پیامبر مى‌فرماید: أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ آنچه را نازل کرده‌ایم براى مردم بیان کن. و گاهى ‌فرماید: لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ میان مردم بر اساس قوانین الهى، حکومت و قضاوت کن. قرآن درباره مفسدان، مسرفان، گمراهان، جاهلان، جبّاران و ... دستور لا تُطِعْ و لا تَتَّبِعْ مى‌دهد. بنابراین موارد أَطِیعُوا باید کسانى باشند که از اطاعتشان نهى نشده باشد و اطاعتشان در تضادّ با اوامر خدا و رسول نباشد.

  پیامبر انذار کننده و امام هادی

یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ رعد7

به طعنه بگویند یزدان چرا           نداده ترا آیت اى مصطفى (ص)

تو تنها، نذیرى محمد بدان            فقط پند ما را بر ایشان رسان

که هر امتى را ز سوى خدا         بود رهبرى و بود رهنما

خداوند برای هر امتی فردی را انتخاب کرده تا آنها را هدایت کند: وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ؛ امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه فرمود: در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد که مردم را به آنچه رسول خدا آورده هدایت می‌کند. به حکم عقل پس از پیامبر حضور امام لازم. شیعه معتقد که امام مایه آرامش و امنیت هستی و واسطه فیض الهی است و نعمات و برکات خداوند متعال به واسطه آنها به انسان داده می‌شود. و اگر لحظه‌ای زمین خالی از حضور امام شود اهلش را فرو می‌برد.

ابن بابویه بعد از 8 واسطه از امام مرتضى علیه‌السلام: اگر از من سؤال نمى کردید هر آینه به شما خبر نمی‌دادم، این آیه درباره من نازل گردیده زیرا رسول خدا صلى الله علیه و آله منذر و من هادى و راهنماى دستورات او به خلق مى باشم .

طبرى در تفسیر خود وقتى که این آیه نازل گردید، پیامبر دست خود را بر روى سینه خویش نهاد و فرمود من منذرم سپس با دست اشاره به شانه على علیه‌السلام نمود و فرمود یا على تو هادى مى باشى که به وسیله تو این امت راهنمائى مى یابند. ( جامع البیان، ج 13، ص 142)

 با صادقین (ائمّه) باشیم

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ توبه 119

الا مؤمنان به پروردگار                 که دارید ایمان به روزِ شمار

بترسید از کردگار مهین                بگردید با صادقان همنشین

در روایات شیعه و سنى آمده که مقصود از صَّادِقِینَ، محمّد صلى الله علیه و آله و آل‌ محمّد علیهم السلام مى‌باشند. آیه 177 سوره‌ى بقره، اهل ایمان، انفاق، نماز، وفاى به عهد و صبر در برابر مشکلات را صادق مى‌شمارد و آیه 15 سوره حجر و 8 سوره حشر، مهاجرانِ رنج کشیده و جان برکف را صادق شمرده است.

1- دوستى، با راستگویان، یکى از عوامل تربیت و جلوگیرىِ انسان از انحراف است.

2- رهبران الهى معصوم ند، از رهبران الهى جدا نشویم. وگرنه خدا فرمان نمى‌داد.

3- تکامل جامعه در سایه‌ى ایمان، تقوا و اطاعت از رهبر معصوم است.

 4- در هر زمان باید معصومى باشد که مسلمانان با او همراه باشند.

صادقین در آیه همان حاملان وحى و جانشینان رسول و امینان شرع و حامیان دین و ائمه هدایت و چراغ‏هاى هدایتند، کسانى که خدا رجس و پلیدى را از آنان دور کرده و از هر عیب و نقصى پاکشان کرده. و اینان کسانى غیر از اهل بیت عصمت و طهارت پیامبر، نیستند.
فخر رازى (مفّسر اهل تسنّن) از آیه فوق استفاده عصمت کرده: در هر زمان باید صادقین معصوم موجود باشند
(تفسیر فخررازى، ج 16) (شواهد التنزیل، ج 1، ص 345) (تذکرة الخواص، ص 16)

 داورى به حق

 وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ اعراف181

از این مردمانى که حق آفرید               همى گونه گون مردم آمد پدید

یکى طایفه هست بى کم وکاست          که یابد هدایت بر آیین راست

همیشه ز باطل بتابند رو                  نپویند جز راه و رسم نکو

یعدلون: داورى به حق است‏ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ‏ و با حق حکومت و داورى مى‏کنند.

در روایات : مراد از این آیه اهل‌بیت پیامبر علیهم السلام و شیعیان آنان مى‌باشند. و وجود منجی عالم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد

حضرت علىعلیه السلام ضمن اشاره به گروه‌هاى مختلفى که در امّت پیدا خواهندشد، فرمودند: تنها گروهى که اهل نجاتند، شیعیان اهل‌بیتعلیهم السلام مى‌باشند.

1- هدایت‌گرى با روشها و وسائل باطل و یا به سوى باطل، ممنوع است . بِالْحَقِّ

 2- هدایت، حکومت و قضاوت، باید در مسیر حقّ باشد یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ

3- کسانى ارزش بیشترى دارند که علاوه بر هدایت‌پذیرى، در فکر ایجاد نظام حقّ نیز باشند. آرى، تنها شناخت و عمل شخصى کافى نیست، نشر حقّ نیز مهم است.

4- جامعه به گروهى هدایتگر و داورِ به حقّ، نیازمند است. آیه دلالت دارد بر اینکه هیچ زمانى خالى از کسى که قیام و عمل به حق کرده و مردم را به آن هدایت کند نیست (تفسیر فخر رازى، ج 15، ص 72) در هر قرنى یک نفر معصوم وجود دارد؛ زیرا مفاد آن این است که هادین و عادلین بعضى از خلقند نه تمام آنها، و هر کسى که معصوم نیست هادى و عادل کلّى نیست. (تفسیر کنز الدقائق، ج 3، ص 657)

 زمین از حجّت الهى خالى نبوده

إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ فاطر24

تو مبعوث گشتى بحق از خدا                     که باشى بشیر و نذیرى ز ما

نبودست هرگز یکى امتى                             نبودست اندر جهان ملتى

مگر آنکه از سوى آن کان جود                   بر آنان نذیرى بیامد فرود

یا پیغمبری در میان هر ملّتی برانگیخته شده، و یا دعوت پیغمبران و سخنان ایشان به گوش آنان رسیده.                                                                                    . 1- بیم و امید در کنار هم کارساز است. بَشِیراً وَ نَذِیراً                                      » 2- خداوند حقّ است و نظام تربیتى از طریق انبیا را هم بر اساس حقّ قرار داده است 3- با اینکه وظیفه‌ى انبیا بشارت و انذارست، امّا به دلیل غفلت مردم، هشدار انبیا بیش‌تر بوده إِنْ مِنْ أُمَّةٍ هرگز زمین از حجّت الهى خالى نبوده إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ        نبى اکرم صلی الله علیه و آله: هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است مَنْ مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً؛ این حدیث با الفاظ مختلف در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده. لزوم شناخت و اطاعت از امام را از آن استنباط کرد. اهل سنت این روایت را مربوط به بحث ارتباط مردم با حاکم اسلامی و لزوم بیعت با او دانسته‌اند. مراد از امام در این روایت، اهل بیت و امامان معصوم است و در دوران حاضر، باید به امام مهدی عجل الله، ایمان داشت. مرحوم صدوق: انّ الأرض لا تخلو من حجّة لله على خلقه ... میتة جاهلیة ......

  انسان رها نشده، حضور امام حاضر

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ذاریات 56

خدا انس و جن را نبخشید جان                 جز آنکه پرستند رب جهان
إِلَّا لِیَعْبُدُونَ دلالت دارد که آفرینش بی غرض نیست و هدف از آن فقط عبادت است؛ هدف اصلى، بندگى خداوند است، لیکن عبادت نیازمند معرفت است که در در عبادت که همان پذیرفتن راه الهى و رها کردن راه‌هاى غیر الهى است، انسان آزمایش مى‌شود که در جمله‌ لِیَبْلُوَکُمْ آمده است.

امام حسین علیه السلام: خدا مردم را نیافرید مگر براى معرفت و شناختن و چون او را شناختند، عبادت ‌کنند و هر که او را عبادت کند، از بندگى غیر او بى‌نیاز مى‌شود.  

جنّ، قبل از انسان آفریده شده و داراى تکلیف است. در این آیه نیز نامش قبل از انسان آمده، تمام آفرینش بر اساس حق است و هیچ آفریده‌اى باطل نیست، وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ و همه‌ى آفریده‌ها در مسیر بهره‌مندى انسان است. خَلَقَ لَکُمْ، سَخَّرَ لَکُمُ، مَتاعاً لَکُمْ و انسان نیز براى هدفى متعالى آفریده شده که راه رسیدن به آن، عبادت خدا است. البتّه عبادت معناى عام دارد و به هر کار نیکى که با هدف‌ الهى انجام شود، عبادت گفته مى‌شود.

سؤال: آیا خداوند به عبادت ما نیازمند است؟ قرآن بارها مى‌فرماید: خداوند از هر جهت غنى است، نه تنها از انسان، بلکه از همه هستى بى نیاز است. اگر به ما دستور دادند که منزل خود را رو به آفتاب بسازیم، نباید کسى گمان کند که خورشید به خانه ما نیاز دارد، این ما هستیم که به نور و انرژى آن محتاجیم.

 یاور مظلومان، خداست

ذلِکَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ لَیَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ

سخنهاى حق خود همین است و بس  حج60 که اینک شما راست در دسترس

هرآن کس بر او ظلم رفته تمام                      همان قدر باید کشد انتقام

دگربار چون ظلم بر وى رود                          خداوند پشت و پناهش شود

غفورست یزدان و بخشد گناه                     که بر ملک بخشش خدا هست شاه

مشرکان در ماه محرم گفتند: چون مسلمانان جنگ در این ماه را حرام مى‌دانند، ما به آنان هجوم ببریم زیرا آنان از خود دفاعى نمى‌کنند. لکن این آیه مى‌فرماید: دفاع از خود واجب است، در هر ماهى که باشد.

1- دفاع، حقّ طبیعى هر انسانى است. وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ 

2- عدالت، در همه جا یک ارزش است.

3- یاور مظلومان خداست. لَیَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ  

4- یارى مظلوم، همیشه با نابودى ظالم همراه نیست. خدا مظلوم را یارى مى‌کند، ولى ممکن است ظالم نیز به دلیلى مورد عفو الهى قرار گیرد. لَیَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ‌

در تفسیر البرهان : این آیه درباره امام مرتضى علیه‌السلام نازل گردیده. و من عاقب؛ و هر کس مجازات کند، مقصود رسول الله است بمثل ما عوقب به، مانند آنچه مجازات شده است. یعنی هنگامی که خواستند آن حضرت را بکشند، خداوند او را یاری خواهد کرد. یعنی به وسیله قائم علیه السلام از فرزندانش. علامه طباطبایی آیه را در ارتباط با آیه مهدویت دانسته اند. (منبع اصلی: بحارالانوار،ج ۵۱ حدیث ۴۷)

 اجازه دفاع و جهاد به مظلومان

أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ حج 39

بلى مُسْلِمان را ز یکتا خدا                      رسیدست رخصت براى غزا

که دیدند از دست دشمن ستم           فتادند در بحر اندوه و غم

خداوند پیروز اندر جهاد                   تواند که یارىّ اسلام داد

 گفته‌اند: این آیه اوّلین آیه‌اى است که به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله اجازه جهاد و جنگ مسلحانه داده است، زیرا کار آن حضرت چند مرحله داشت :             

الف- دعوت و اصلاح قلبى و خودسازى نیروها.       ب- تشکّل و بسیج نیروها. 

 ج- دفاع یا حمله.   زیرا جهاد، بدون اذن خدا و رسول جایز نیست. أُذِنَ

 2- مظلومان، مجازند با دشمنان خود جهاد کنند.  أُذِنَ‌- بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا

3- نصرت خدا، بعد از بپاخاستن و حرکت ماست  أُذِنَ...إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ 

4- به رزمندگان روحیه دهید.  وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ 

5- حقّ بر باطل پیروز است.  وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ  

 6- امداد الهى، تنها جنبه‌ى نظامى ندارد و انواع نصرت‌ها و امدادها را شامل مى‌شود. نَصْرِهِمْ به طور مطلق مطرح شده است.

 7- نصرت الهى حتمى است. (کلمه‌ إِنَّ، لَقَدِیر، حرف لام و جمله‌ى اسمیّه)

 8- امداد و یارى خداوند نسبت به مؤمنان گسترده است. قدیر، نفرمود: قادر این آیه در حدیثی از امام باقر علیه السلام بر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و یاران او تطبیق شده است.

  احاطه مطلق خدا بر گذشته و آینده

یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً . وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً طه 110 .111

محیط است علمش به کل وجود         به هر چیز هست و به هر چیز بود

ندانند مردم که در مرتبت              که علم خدا راست چه منزلت

بزرگان عالم در آن بارگاه                همه روى ذلت نهاده به راه

بترسد هرآن کس که او ظالمست            که بار گناهان کشد روى دست

خدا می‌داند که مردمان چه کرده‌اند و چه می‌کنند و عاقبتشان چه خواهد بود، ولی مردمان کارهای خود را فراموش می‌کنند و نمی‌دانند در دنیا و آخرت چه بر سرشان می‌آید. و خدا (به علم ازلی) بر همه آینده و گذشته خلایق آگاه است و خلق را ابدا به او احاطه و آگاهی نیست. یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ خدا همه‌ى واقعیّات را مى‌داند و شفاعت نزد پروردگار، تلاش براى اثبات بى‌گناهى شخصى نیست، بلکه شفاعت، تلاش براى نجات و عفو است. آگاهى خدا باید موجب شود که اندکى انسان حیا کند، او از درون سینه‌ها خبر دارد و از رازهاى پنهانى و آشکار با خبر است، از درون رحم مادران خبر دارد که نوزاد پسر است یا دختر. علم روز قیامت و اندازه هر چیزى را مى‌داند. در حالى که علم ما انسان‌ها محدود است. ما صدا را تا حدّى مى‌شنویم، دیدنى‌ها را تا حدودى مى‌بینیم، اسرار را نمى‌دانیم، مگر آن قسمتى را که خداوند اراده کند و اجازه دهد.

  آیه رفع فتنه از جهان

وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ انفال 39

نمایید با کافران بس جهاد                   که دیگر نماند زمین را فساد

که دین گردد آیین پروردگار                بماند فقط دین حق برقرار

گر از لوث تکفیر شستند دست           بگشتند با دین تو هم نشست

بر اعمال آنها و راز ضمیر                   خدا هست آگاه و باشد بصیر

امام صادق علیه السلام فرمود : در حقیقت تأویل این آیه هنوز نیامده است و اگر قائم ما قیام کند، بعد از آن است که هر کس او را درک کند، تأویل این آیه را می بیند و دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم به نهایت می رسد تا اینکه شرک بر روی زمین نخواهد بود؛ همان گونه که خدا فرموده است (طبرسی3/543)     .
روشن است که از صدر اسلام تا کنون فتنه ها کم و بیش وجود داشته و دین اسلام بر جهان مسلط نشده و در زمان امام عصر علیه السلام تحقق می یابد.                . آلوسی از مفسران بزرگ اهل سنت :  بعلاوه بر روی زمین هیچ مشرکی نخواهد ماند. جنگ و جهاد در اسلام، براى کشور گشایى نیست، بلکه براى گسترش مکتب اسلام و مقابله با فتنه است. در قرآن، فتنه بالاتر از قتل، الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ بلکه شدیدتر الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ «فتنه»، معناى وسیعى دارد و شامل هر گونه اعمال فشار مى‌شود. آنگاه که زمان تأویل آیه برسد، فتنه‌گران کشته و شرکى نخواهد بود.  

 هیچ کس، از ناظر و مراقب بى‌نیاز نیست

عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‌ غَیْبِهِ أَحَداً . إِلَّا مَنِ ارْتَضى‌ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً . لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصى‌ کُلَّ شَیْ‌ءٍ عَدَداً جنّ 26تا28

ز غیب جهانست آگه خدا                  به هر چیز دانا بود کبریا

به دنیاى غیب خدا هیچ کس            ندارد به فکر و عمل دسترس

بجز آن رسولى که یزدان پاک             خودش برگزیدست در روى خاک

براى حفاظت از او هر نفس             ملائک فرستد ز پیش و ز پس

بدانند آرى رسولان تمام                   هرآنچه بدادست یزدان پیام

رساندند بر مردمان موبه مو              رسالت به پایان رسانده نکو

هرآنچه بود نزد پیغمبران                    خداوند آگاه باشد برآن

به تعداد هر چیز بى کم وکاست         همانا که آگاه یکتا خداست

در مدیریّت، هم باید اطلاعات لازم را در اختیار مسئولان گذاشت. هم از او حفاظت کرد. و هم بر عملکرد او نظارت دقیق داشت. لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ      علم غیب‌ احدى جز خداوند، به طور مستقل غیب را نمى‌داند، زیرا کلید و خزانه و سرچشمه علم غیب تنها نزد اوست: وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ و اگر دیگران بهره‌اى دارند از طرف خداوند است.  

بنابراین آیاتى که مى‌گویند: ما کسى را بر غیب آگاه کردیم، یعنى بخشى از غیب را به او هبه کردیم. تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ آرى آگاهى دیگران از غیب، تنها با خواست و اراده الهى .

خداوند جز افرادى نظیر پیامبر را که از آنها راضى است، دیگرى را بر علم‌ غیب خود آگاه نمى‌سازد

و در آیه 174 سوره آل عمران نیز مى‌خوانیم: خداوند شما را بر غیب آگاه نمى‌سازد ولى از پیامبرانش هر که را بخواهد بر مى‌گزیند (و علوم غیبى را به او مى‌دهد.)

یکى از رموز موفقیّت پیشوایان دینى، صبر آنان بر مشکلات شخصى، جنگ ها، فقرها، بیمارى‌ها، داغ دیدن‌ها و امثال آن بوده است.

و صبر و پایدارى، قناعت و بردبارى و زهد و تقواى آنان در این صحنه‌ها جلوه مى‌کرد. گاهى کمال در دانستن غیب است و گاهى در ندانستن آن. و یا استفاده نکردن از علم غیب در زندگی.

مثلًا اینکه امام حسین علیه السلام عاقبت قیام را می دانست.

ولی به جهاد ادامه داد. و طبق دانسته ها عمل نکرد.  

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، صفوه الله

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفى‌ آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ نمل59

بگو اى پیمبر که تنها خداست  که بهر پرستش شما را سزاست

همانا که بر، برگزیده عباد          تحیت ز یزدان بخشنده باد

ستایش یگانه خدا را سزاست   و یا بت که بى روح و بى دست وپاست ؟

1- مجازات مجرمان و نجات مؤمنان، از الطاف الهى و باید شکر آن را جاى آورد.

2- شیوه‌ى شکر را باید از خدا بیاموزیم. قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ

3- ستایش بندگان خدا و سلام بر آنان، در کنار ستایش خداست سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ

4- به یاد خدا باشیم، تا خدا هم یاد ما را زنده بدارد. یاد اولیاى خدا فراموش نکنید.

 6- اولیاى خدا زنده‌اند و سلام ما را دریافت مى‌کنند.

7- دل به خدا بسپاریم و بنده‌ى او شویم تا سلام خدا و رسول را دریافت کنیم.

8- بندگى انسان، معیار گزینش الهى است.  عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفى‌   

9- با سؤال، وجدان‌ها را بیدار کنید.  آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ  

ابن عباس : اهل بیت علیهم السلام صفوه الله هستند (حاصل تصفیه، خلاصه‌ی‌ هر چیز، برگزیده و خالص) عصاره ی امامت و هدایت مردم در وجود نازنین حضرت مهدی تنها منجی عالم و بشریت می باشد و لقب صفوه الله هم به همین معنی است و در آیه مورد بحث هم خدا به انسان برگزیده سلام و درود می فرستد. وَ سَلامٌ عَلى‌ عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفى‌ آللَّهُ

 معراج مسیح و برتری بر یهود

إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسى‌ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ جاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلى‌ یَوْمِ الْقِیامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ‌ آل عمران55

به یاد آر وقتى که یکتا اله         به عیسى چنین گفت کاى مرد راه

کنم قبض روح تو را این زمان       تو را برکشم جانب آسمان

ترا پاک گردانم از کافران           ز هم صحبتى با همه منکران 

دهم پیروان ترا برترى       که سازند تا آخرت سرورى

چو دوران گیتى شما را گذشت     بسوى من است آن زمان بازگشت

که حکمى برانم به انصاف و داد            در آن اختلافات اندر معاد 

نمونه عینى و عملى تدبیر الهى در برابر مکر دشمنان، در این آیه بیان شده است. امام باقر علیه السلام: معراج حضرت عیسى علیه السلام، در شب 21 ماه مبارک رمضان بوده. براى سایر انبیا نیز معراج بوده. پیشگویى غیبى غلبه‌ى مسیحیّت بر یهود، از معجزات قرآن ست. جهانى بودن اسلام، منافاتى با وجود اقلیّت‌هاى مذهبى در پناه اسلام ندارد. دین یهود و مسیحیت تا قیامت پیروانى خواهد داشت. حضرت عیسی مسیح، پیامبر اولوالعزم، همراه با امام زمان(ارواحنا فداه)، ظهور می‌کنند، که فرود حضرت مسیح(علیه السلام) از آسمان، علاوه بر اینکه موجب گرایش غربی‌ها و مسیحیان جهان به اسلام و انعقاد پیمان صلح می‌گردد، به برخی از شبهات پیرامون امام عصر نیز پاسخ داده می‌شود.

  خداوند خلف وعده ندارد

وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ حج 47

نمایند تعجیل اندر عذاب          کجا وعدۀ حق بُود ناصواب

همانا که یک روز نزد خدا         هزارست بر سال نزد شما

در برابر هشدار انبیا، کفّار بارها از آنان مى‌پرسیدند: آن قهر الهى که از آن سخن مى‌گویید، چه زمانى مارا فرا خواهد گرفت؟ وَ یَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ این آیه به آنان پاسخ مى‌دهد که عجله نکنید، وعده‌ى الهى حتمى است.

1- مهلت‌دادن خدا را نشانه‌ى غفلت او و رها شدن خود ندانیم.

2- درخواست‌هاى بیجا و جوسازى‌ها و سؤال‌هاى بى‌ربط، ما را تحت تأثیر قرار ندهد

3- زمان در نزد ما با نزد خداوند متفاوت است.  آینده عِنْدَ رَبِّکَ                    

وعده های خداوند متعال تحقق یافتنی است چه در مورد عذاب و چه در باره ی پیروزی و آینده مستضعفان و مستکبران  که بارها در آیات روشن و واضح به آن اشاره کرده و هرگز چیزی را بیان نمی کند که به آن عمل نشود و این عمل از خداوند قادر بدیهی است.

 

  قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از نشانه های رستاخیز

فَهَلْ ینظرونَ إلا السّاعه أن تأتیهُم بغتَهً فَقَدْ جاءَ اشراطُها فأنّی لهُم إذا جاءتهُم ذِکراهُم محمد18
پس این کافران به پروردگار                چه دارند آیا جز این انتظار

جز آنکه بیاید قیامت فرا               که آنگاه کیفر شوند و جزا

شروط قیامت بیامد پدید                  ولى چشمشان کور بود و ندید

قیامت اگر ناگهان رخ نمود              در آن حال از پند دیگر چه سود

غیب چیزی است که از حس پوشیده و پنهان است؛ ولی در این روایت به مصادیق آن اشاره شده که روز رجعت، قیامت و ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ البته غیب در تفاسیر قرآن بر مصادیق دیگر مثل خدا، وحی و بهشت و جهنم نیز تطبیق شده است. (طبرسی، 1/ 121؛ حویزی،  1/ 31؛ مکارم شیرازی، 7/ 72؛ طبری، 1/ 163)

از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حکایت شده است: اگر از دنیا یک روز باقی نمانده باشد، خدا آن روز را طولانی می کند تا مردی از اهل بیت مرا برانگیزد تا زمین را از عدل و داد پر کند؛ همان گونه که از ظلم و جور پر شده بود. (حویزی، 3/ 466). 


ادامه مطالب

   قسمت چهارم      http://m5736z.blog.ir/post/MONJI4

  قسمت اول   http://m5736z.blog.ir/post/zamanQ2

قسمت دوم         http://m5736z.blog.ir/post/Q.zaman

قسمت سوم       http://m5736z.blog.ir/post/MONJI3

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">