تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

نماز. چرا عربی؟ وضو. قبله. تسبیحات : پیامکی

نماز در قرآن . انواع نماز . نماز اول وقت

چرا باید نماز بخوانیم؟ محافظت از نماز. حضور قلب

ذکر خدا . غفلت از یاد خدا

سپاس و ناسپاسی نشانه ایمان و کفر

آشتی دادن، صدقه‌ای برتر از نماز و روزه

نماز نور چشم من است . نکته های نماز پیامکی

تسبیحات حضرت زهرا (س). قبله (مرکز توحید) فلسفه وضو، تیمم و غسل . آثار پزشکی نماز

نماز و اهمیت آن . سجده؛ کوتاه ترین راه تقرب به خدا . نماز جماعت . فلسفه وضو، تیمم و غسل

عبادت در قرآن : ماهیت . انواع . عبودیت راهی برای متأله شدن 

  کار و عبادت. خدا به عبادات ما احتیاج دارد؟

  سجده؛ کوتاه ترین راه تقرب به خدا    نماز جماعت

 

ghuraan@

estekfarsetiz@

mzarepoor@

zendegiSabk@

munasbat@

ضخیم
 مقدمات نماز
 
شناخت قبله‏
 نماز، باید به سوى قبله باشد، قبله ما کعبه مقدّس است. گرچه خدا در طرفِ خاصى نیست که به او رو کنیم، هر طرف رو کنیم، خدا آنجاست «اَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ» ولى هم براى گرامیداشت خاطره ابراهیم، بنیانگذار خانه توحید، هم براى متوجّه ساختن دل به نقطه ‏اى مقدس، هم براى هماهنگى و نظم عبادت کنندگان و نمازگزاران در جهت‏ گیرى عبادى و هم براى اسرار دیگر، مأموریم که قبله نمازمان را «کعبه» قرار دهیم.

مسلمانان، اوایل به سوى «بیت المقدس» نماز مى‏ خواندند. یهودیان زخم زبان مى‏ زدند که مسلمانان قبله ندارند و به سوى قبله ما عبادت مى ‏کنند. پیامبر منتظر تکلیف الهى بود، فرمان رسید هر کجا هستید، روى را به سوى مسجدالحرام کنید. (موضوع تغییر قبله، در آیات 142 تا 149 سوره بقره آمده است)
این فرمان، این درس را مى‏ دهد که مسلمانان، باید متکّى به خود و مستقل باشند، حتّى در مسئله قبله و جهتِ نماز. از این رو، امّت اسلام، نماز و دعا و ذبح حیوان و حتّى خواب و خوراک را به سوى قبله انجام مى ‏دهند، تا به موازات توجّه ظاهرى به کعبه، دل و جان انسان نیز جهت‏ گیرى خدایى داشته باشند و همه جا و در همه حال، به یاد خدا و توحید باشند.
کعبه، هم یادگار ابراهیم و اسماعیل و محمّد (صلى الله علیه و آله) است، هم نقطه شروع حرکت عاشورایى امام حسین (علیه السلام) و هم تکیه‏گاه امام زمان (علیه السلام) در قیام جهانى خویش خواهد بود.

اذان
 اذان، شعار توحیدى مسلمانان است.
اذان، اعلام یکتایى خدا، رسالت حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) ولایت على(علیه السلام)، رستگارى در سایه نماز، و «تکبیر» خداوند است. اذان، فریاد بر ضدّ معبودهاى خیالى، معرفى عقیده اسلامى، و شعار اسلام است.
نحستین مؤذّن اسلام، «بلال حبشى» بود که با اذان او، مردم به نماز حاضر مى‏شدند (سفینة البحار، ج 1، واژه «بلل») و مؤذن شدن او، دلیل اعتبار «تقوا» و «ایمان» در دیدگاه اسلام است، نه رنگ و قیافه و نژاد و ثروت!
اذان، هم فراخواندن ‏امّت اسلام به شرکت در نماز جماعت است، هم آماده سازى جان و دل براى ورود به «نماز».
وقتى طنین ملکوتى اذان در فضا مى ‏پیچد، دل مؤمنان را به سوى خدا مى ‏کشد و بر وحشت و خشم کافران مى‏ افزاید.

مرحوم شهید نواب صفوى به یاران خود دستور داده بود هنگام ظهر و مغرب، هر کجا بودید، با فریاد بلند اذان بگویید. همین اذان ‏ها وحشتى در دل مأموران نظام طاغوت به وجود آورده بود. این گوشه‏ اى از معناى حدیثى است که مى‏ فرماید: با صداى بلندِ اذان، شیطان عصبانى مى‏ شود و فرار مى ‏کند. (کنز العمال، ج7، ص692)
بى جهت نیست که «گلادستون» سیاستمدار انگلیسى در پارلمان گفته بود: تا نام محمد صلى الله علیه و آله بر فراز مناره ‏ها بلند است و تا کعبه پابرجاست و قرآن کتاب راهنماى مسلمین است، امکان ندارد سیاست ما در سرزمین‏ هاى اسلامى استوار شود. (تفسیر نمونه،ج4، ص438)
 آرى ... اذان، شعار باطل کوب و دشمن‏شکنِ توحید است.
ما نیز از عمق جان، على ‏رغم خواسته مشرکان و کافران امروزى در سراسر جهان، اعلام مى‏ کنیم:
«اللّه اکبر ... اللّه اکبر ... لا اله الاّ اللّه... محمّد رسول اللّه ...»
 
 نیّت
سرفصل این عبادت و نخستین امر واجب در نماز، «نیّت» است. و ...
 نیّت، تعیین کننده ارزش هر عمل است.
 اگر عبادتى، از جهت نیّت، خلل یابد و نمازگزار، دچار ریب و ریا گردد، کاراش بى نتیجه و عبادتش فاسد و رنجش بى اجر خواهد بود. بنا به اهمیّت نیّت و خلوص و جایگاه رفیع آن در هر عبادت و عمل، به ویژه در نماز، به بحثى نسبتاً مبسوط درباره آن مى ‏پردازیم.

 نیّت چیست؟
 انگیزه آگاهانه نسبت به هر عمل «نیّت» آن است و در عبادت، این انگیزه باید خدایى باشد و نماز به خاطر رضاى الهى و در جهت تأمین خواسته او و اجراى فرمانش و به قصد نزدیک‏ تر شدن به خدا (قصد قربت) انجام گیرد.
اگر در عبادت و نماز، چنین نیّت خالصى وجود داشت، عامل قرب مى‏ شود وگرنه جز دورى از خدا بازدهى ندارد.

نیّت
نیّت، آگاهى و توجّه به عمل و هدف آن است. هدف نماز که «یاد خدا» ست باید همواره در دل و ذهن نمازگزار، زنده باشد و انگیزه‏ هاى مادّى و غیر خدایى از جمله جلب رضایتِ مردم، ریا، خودنمایى و شهرت در دل و فکر، راه پیدا نکند.
در جادّه‏ ها، راه پر خطر را علایم بیشترى مى‏ گذارند. راه بندگى خدا هم، پر از انواع خطرهایى است که عمل و فکر و نیّت را تباه و منحرف مى ‏سازد. و از اینجاست که در متون دینى و رهنمودهاى پیشوایان اسلام، تعابیرِ «فىِ اللّه»، «لِلّه»، «فى ‏سبیل اللّه» و ... فراوان به کار رفته است.
در آیات قرآن، هفتاد بار کلمه «فى سبیل اللّه» (در راه خدا) درباره کارهایى همچون نماز، زکات، جهاد، هجر، شهادت، انفاق، به کار رفته است رنگِ «الهى» به هر کارى بخورد، آن را ارزشمند و جاودان مى‏ سازد. «صبغةاللّه و من احسنُ من اللّه صبغة» (بقره،138)
 نیّت
در سایه نیّت خالص، کار کم، زیاد مى ‏شود. عمل کوچک، عظمت مى‏ یابد، انفاقى اندک، پاداشى عظیم مى‏ یابد، کار دنیایى و مادّى، به عملى اخروى و معنوى تبدیل مى ‏شود.
اگر کسى عمرى در عبادت و روزه و جهاد و انفاق بگذراند، ولى نه بخاطر خدا، همه ‏اش تباه است، و اگر دِرهمى انفاق، مرتبه ‏اى جهاد، گامى کوچک، سجده‏ اى کوتاه، براى خدا باشد، نزد خدا محفوظ است و از پاداش خدایى برخوردار.
امام صادق علیه السلام فرموده است: «مَنْ اَرادَ اللّهَ بِالْقَلیِلِ مِنْ عَمَلِهِ، اَظْهَرَهُ اللّهُ اَکْثَرَ مِمّا اَرادَ، وَ مَنْ اَرادَ النّاسَ بِالْکَثیرِ مِنْ عَمَلِهِ اَبَى اللّهُ اِلاً اَنْ یُقَلَّلَهُ فِى عَیْنِ مَنْ سَمِعَهُ» هر که در کار اندک خود، هدف خدایى داشته باشد، بیش از آنکه خودش بخواهد، خداوند کار او  را بیشتر جلوه مى ‏دهد و هر که از کار زیاد، جلب نظر مردم را بخواهد خداوند، کارهایش را در دید شنونده، اندک جلوه مى ‏دهد.
 نیّت
دل‏ ها به دست خداست و محبّت مردم نیز با اراده پروردگار است. اگر انسان، محبوبیّت و مودّت دیگران را هم بخواهد، باید از خداوند که «مقلّب القلوب» است بطلبد.
به تعبیر امام صادق(علیه السلام):
«القلب حرم اللّه و لا تُسکِنوا حرم اللّه غیر اللّه»
دل حرم خداست، و در این حرم و حریم، نباید غیر خدا راه یابد.
(بحار، ج‏70، ص‏25)
چون دل، سراى توست نه بیگانه‏
در راه دل نشسته و دربانم‏
حاشا که جز تو، ره به دلم یابد
جانم فداى تو، اى همه جانانم
نماز و نیّت
علاوه بر حضور قلب و خشوع در نماز که سفارش اسلام و از علامات مؤمن است و اهمیّت آن تا آنجاست که اگر نمازى با توجّه خوانده نشود قبول نمى‏ شود و از نماز همان مقدارى مورد قبول است که با حضور قلب باشد، ولى با این همه اسلام سفارش کرده که نماز با بهترین لباس از نظر پاکى و نو بودن، همراه با عطر و وقار و آرامش انجام گیرد، تا جائى که بعضى به امام سجاد علیه السلام که به سوى مسجد مى‏ رفت، گفتند: گویا منزل عروس مى ‏روى! امام فرمود: ملاقات با خالق زیبائى ‏ها دارم.
 به خصوص زنان خوب است به هر نحو خود را براى نماز بیارایند، به این معنا که زیورهایى گرچه ساده و اندک هنگام نماز با خود داشته باشند

اخلاص
کمیاب ‏ترین گوهرها «اخلاص» در عمل است. یعنى کارى را فقط براى خدا خالص ساختن و چیزى را شریک او نساختن.
بسیارى اوقات رعایت مصالح شخصى یا جلب منافع یا جلب توجّه دیگران یا انگیزه ‏هاى دنیایى، خط دهنده اعمالِ ماست. اگر بتوانیم نیّت خود را خالص کنیم، رستگاریم و همین عمل براى ما مى ‏ماند.
حضرت على (علیه السلام) فرموده است: «اَخْلِصْ لِلّهِ عَمَلَکَ وَ عِلْمَکَ و بُغْضَکَ وَ اَخْذَکَ وَ تَرْکَکَ وَ کَلامَکَ وَ صُمْتَکَ» (فهرست غررالحکم، واژه اخلاص) عمل و علم و دشمنى و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت خویش را تنها «براى خدا» خالص گردان.
در عبادت و نماز، باید قصد قربت کرد. حتّى اگر گوشه ‏اى از آن براى غیر خدا باشد عمل باطل است و نزد خداوند، نامقبول.

 

 

 تکبیر 

 

 

 «اللّهُ اکبر» 
 خدا بزرگ‏تر است. بزرگ‏تر از هر چه به وصف آید و در ذهن و زبان بگنجد. بزرگ‏تر از آنچه مى ‏گویند و مى ‏خوانند و مى ‏شناسند.
بزرگ‏تر از فکر و خیال و اندیشه ما و در واقع بزرگ‏تر از آنکه با دیگران مقایسه شود.
با این کلام نماز شروع مى ‏شود. این شعار، تکبیرة الاحرام است، یعنى اللّه اکبرى که با آن به حریم نماز وارد مى‏ شویم و غیر خدا را از یاد مى ‏بریم و براى جز او عظمتى نمى ‏شناسیم و کارهاى خلاف را بر خود حرام مى ‏کنیم.
توجّه قلبى به عظمت خدا را با تکبیر بر زبان مى ‏آوریم تا زبانمان با دل‏مان همصدا شود. اللّه اکبر یعنى خدا از همه بزرگ‏ها بزرگ‏تر است و از همه عظمت‏ها برتر است. اصلاً اوست که سرچشمه بزرگى و عظمت و قدرت است، با تکیه بر او از هیچ قدرتى هراسى نیست، با اتّکاى به او، از هیچ منبع و تکیه گاهى چشمداشتى نداریم.
 

 کافران با نام بُت شروع مى‏ کردند، و طاغوتیان همواره نام طاغوت بر زبان دارند.

 اللّه اکبر، خط بطلانى است بر همه قدرت‏ هاى طاغوتى، وسوسه‏ هاى ابلیسى و جاذبه ‏هاى مادّى.

چنانکه هواپیما هر چه بیشتر اوج بگیرد، خانه‏ ها کوچک‏تر دیده مى ‏شود، انسان هر چه خداشناس‏تر شود و عظمت ‏ها و نعمت ‏ها و قدرت ‏هاى الهى را بیشتر بشناسد، جز خدا هر چه هست در نظرش کوچک مى‏ شود و خدا بزرگ‏تر از هر چیز، آرى ... «اللّه اکبر»

 مرحوم فیض کاشانى مى‏ گوید:

 «هرگاه در نماز، حلاوت و شیرینى مناجات را یافتید، بدانید که تکبیر شما مورد قبول و تصدیق خداوند قرار گرفته، و اگر چنین نبود، بدانید که خداوند، شما را نپذیرفته و سخن‏تان را تصدیق نکرده است». (محجة البیضاء، ج1، ص385)

سروه حمد

 

«بِسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِیمِ»

 

 با یارى خداوند، با نام و یاد او، با نیّتى الهى شروع مى ‏کنیم. خدایى که به همه لطف دارد، و همیشه لطیف و مهربان است.

 بسم اللّه، در آغاز همه کتاب‏ هاى آسمانى بوده است. هر کارى که با نام خدا شروع نشود، به انجام مطلوب نمى‏ رسد. (تفسیر صافى، ج1، ص51)

بسم اللّه، خدایى کردن کارهاست، و رنگ و نشان خدا زدن بر اعمال و عبادات. پیامبران نیز شروع کارشان با بسم اللّه بوده است، همچون نوح، که کشتى خود را به نام اللّه به آب انداخت و با نام او آن را متوقف کرد.

 

 شروع هر کار به نام خدا رمز عشق به خداست و توکّل بر او و نشانه بندگى انسان در پیشگاه خداست، یعنى اینکه: خدایا، همواره به یاد توام، با یاد تو شیطان را فرارى مى‏ دهم و به کمک نام تو یادت را در دل زنده نگاه

قرائت
سروه حمد


«الْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ»
حمد و ستایش، مخصوص خداوندى است که پرورش دهنده جهانیان و سرپرست نظام هستى و صاحب همه نمعت‏هاى مادى و معنوى است.
 ربّ آسمان‏ها و زمین و پروردگار همه موجودات است.
کوه‏هاى سنگین را لنگر زمین ساخته، فاصله خورشید تا زمین را در حدّ متعادلى قرارداده، به انسان‏ها از دوران طفولیت، راه زندگى و تأمین نیازها را الهام کرده، چشم و گوش وفکر وقدرت وغرائز عطا کرده، ولطف پیدا و پنهانش را شامل حال انسان نموده است
چه ناسپاس‏ اند آنان که‏ زبان به ستایش خدا نمى‏ گشایند. از نعمت‏ ها بهره ‏مند مى ‏شوند و نافرمانى مى‏ کنند، غرق در مواهب الهى ‏اند و بخشنده آنها را نمى ‏شناسند.
انسان و این همه ناسپاسى و بى معرفتى؟ به راستى که انسان موجودى ظَلوم و جَهول است! ....
 «الحمد للّه رب العالمین»، یعنى همه ستایش‏ ها از آن اوست، که امکان رشد و تربیت را در انسان و همه موجودات فراهم کرده است.
هم آفرینش از اوست و هم پرورش آن‏ها.
مگر مى‏توان سپاسى در خور و تشکرى شایسته ربوبیّت و پروردگاریش نمود؟ زبان‏ها ناتوان از شمارش نعمت‏ هاى اوست، تا چه رسد به اداى حقّ او و سپاس نعمت‏هایش...

«الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
سایه رحم همیشگى و رحمت همگانى ‏اش بر سر خاص و عام، افکنده است. کیست بگوید من از رحمت خدا بى‏ بهره ‏ام؟ حتّى براى گناهکاران هم، درى همچون «توبه» گشوده است که از رحمت او محروم نشوند، و آنان را دوست مى‏ دارد. «انّ اللّه یحبّ التوابین» (بقره،222)
رحمتش چنان عام و فراگیر است که مأیوس شدن از رحمت او از گناهان کبیره است. و خود فرمان داده است که از رحمتش مأیوس نشوند. او همه گناهان را مى‏ بخشد. (زمر،53)
خداوند، با رحمت خود، نه تنها لغزش‏ ها را مى‏ پوشاند و مى‏ بخشاید، بلکه حتّى لغزش‏ ها را به حسنات تبدیل مى ‏کند. نه تنها نعمت ‏هاى مادى ‏اش ما را احاطه کرده، که نعمت ‏هاى معنوى ‏اش فراگیر ماست. نه تنها شیرینى ‏هاى زندگى از رحمت اوست، بلکه حوادث ناگوار، که گاهى تازیانه عبرت و هشدار بیدار باش و غفلت زدایى است، از رحمت او به بنده‏اش سرچشمه مى‏ گیرد تا بیشتر در کام هوس فرو نرود و در دام گناه نیفتد.
او رحمان است، رحیم است، بنده ‏نواز و مهربان است، ذرّه‏ پرور و خطاپوش و عذرپذیر و بزرگوار است.

«مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»
صاحب روز جزا و مالک قیامت است.
لطف خدا، از آغاز آفرینش ما، همراهمان بوده است و زندگى ما را همچنان به طور گسترده فراگرفته است.
حساب آینده ما و سرنوشت قیامت ما هم به لطف او بسته است. گرچه او مالک دنیا و آخرت است، امّا چون مالکیّت کامل و مطلق و بى رقیب او در قیامت براى همه، واضح‏ تر و آشکارتر مى ‏شود، همه حیله ‏ها، وساطت‏ ها، تکیه ‏گا‏هها، امیدها، از اثر مى ‏افتد و تنها فرمان خدا آن روز حاکم و نافذ است، از این رو مالک آن روز به حساب آمده است:
«وَالاَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلّهِ» تمام کارها آن روز به دست خداست.
آن روز از مردم سئوال مى‏ شود: «لِمَنْ الْمُلْکُ الْیَوْمَ؟» امروز، حکومت از آن کیست؟ جواب مى ‏دهند: «لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّار» از آنِ خداى یگانه و قدرتمند.
در نماز، با این صفت، یاد روزِ سختِ دادرسى در دلها زنده مى ‏شود و خوف و خشیت الهى، بر دل‏ها سایه مى ‏افکند و نماز، دریچه ‏اى مى‏ شود به «یاد قیامت». در حدیث آمده است که امام سجاد علیه السلام در نماز، هنگامى که به جمله «مالک یوم الدین» مى ‏رسید، آن را آن قدر تکرار مى‏ کرد که نزدیک بود روح از بدنش پرواز کند. (تفسیرنورالثقلین، ج1، ص16)
قیامت، روز دین، روز جزا، روز حسابرسى و کیفر کردار است. یاد آن، دل‏ ها را نرم مى ‏کند، تکبّر و غفلت را مى‏ زداید و عظمت الهى را در دل، مجسم مى‏ سازد.

«إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»
 تا اینجا، مقدمه چینى و زمینه ‏سازى براى اظهار بندگى و ابراز نیاز و مددخواهى است. نمازگزار، خدا را به رحمت و کرم، ستوده است، او را سر رشته‏دار تربیت و هدایت همه جهان و جهانیان دانسته، همه ستایش‏ ها را مخصوص او ساخته، سرانجام خود را در دست او دیده است.
با درک عظمت خداوند و نیاز خویش مى‏ گوید:
«ایّاک نعبد ...» تنها تو را مى ‏پرستیم، تنها بنده توییم، نه برده دیگران. تنها مطیع امر توییم، نه غلام حلقه بگوش جباران و کافران. و .... «ایّاک نستعین»، تنها از تو یارى مى ‏طلبیم و استعانت مى ‏جوییم. حتّى عبادتمان، توفیقى از تو لازم دارد وگرنه شیطان، ما را به سوى طغیان و گردن‏کشى سوق مى ‏دهد.
توان جسمى و سلامت بدن را از او مى‏ طلبیم، تا قدرت عبادت داشته باشیم. شناخت وظیفه و عمل به تکلیف را با استعانت از او انجام مى‏ دهیم. او باید کمکمان کند تا خداشناس شویم، به یاد نعمت ‏هایش باشیم و به شکرانه آن، در محراب عبادت بایستیم و «بندگى» خود را ابراز کنیم...

 

 «إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»

قبول نمازمان از سوى اوست. نجات از غرور و عجب به توفیق اوست. علاقه به عبادت و پرستش، از بنده نوازى او سرچشمه مى‏ گیرد. غلبه بر موانع اطاعت و بندگى و رها کردن علایق و جاذبه ‏هاى گذرا و فانى، و روى آوردن به کانون زیبایى ‏ها و منشأ کمال‏ ها به توفیق اوست.ایّاک نعبد... یعنى تنها بنده تو هستم، نه برده شرق و غرب، نه اسیر زر و زور، نه دلبسته مقام و مال و شکم و شهوت...!ایّاک نستعین ... بر هر گونه حقارت پذیرى و استمداد از قدرت ‏هاى مادّى و پوشالى خط بطلان مى‏ کشد و کار واسطه ‏ها را بى ‏اثر مى‏ داند.

 
«اِهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُستَقِیمَ» 
پس راه مستقیم کدام است؟
گاهى تشخیص راه مستقیم دشوار است و حرکت در آن دشوارتر. راهى است باریک و لغزنده و پر خطر، که یک لحظه غفلت، انسان را به جهنم گناه و فساد و سقوط مى ‏افکند. از این رو، باید از خدا راهنمایى خواست، که هم راهشناس است و هم راهنما. و هم رهنمایانى فرستاده که از راه به بیراهه نیفتیم و در فکر، عمل، اخلاق، وظایف اجتماعى - سیاسى، روش رفتار در خانواده و جامعه، راه دخل وخرج، حشر ونشر، رفت و آمد، معاشرت و داد و ستد، از صراط مستقیمى که خدا مى‏ خواهد و مى‏ پسندد، دور نشویم.
 راه مستقیم، راه اعتدال و میانه روى و دورى از افراط و تفریط است. حتّى در عبادت، اعتدال امر مطلوبى است. (در اصول کافى بابى تحت عنوان «الاقتصاد فى العباده» گشوده است)
امام عسگرى(علیه السلام) در تفسیر «اهدنا الصّراط المستقیم» مى‏ فرماید: نمازگزار با بیان این جمله مى‏ گوید: راه مستقیم، راهى است که از کوته فکرى بالاتر و از بلندپروازى و غلوّ، پایین‏ تر باشد.
 
اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُستَقِیمَ» 
 پس راه مستقیم کدام است؟
امام صادق علیه السلام مى ‏فرماید:
 راه مستقیم، راهى است که انسان را به محبّت خدا و دین او سوق مى‏ دهد و از هواپرستى و پیروى از سلیقه‏ ها و آراىِ شخصى در دین، باز مى ‏دارد. (بحارالانوار،ج 24، ص9)
راه مستقیم، دورى از کوتاهى و زیاده روى است. رهرو این راه نه از فرط آرزو به طمع مى‏ افتد، نه از شدّت طمع به حرص گرفتار مى ‏شود. نه هنگام یأس از تأسف مى‏ میرد، نه وقت ناراحتى اسیر طوفان خشم مى ‏شود. نه هنگام شادى بدمستى مى‏ کند، نه تموّل او را یاغى مى ‏سازد و نه ناگوارى‏ ها او را به شِکوِه وا مى دارد ... (نهج البلاغه، حکمت108)
پس این که راه مستقیم و روش عادلانه چیست، این را هم باید از دین آموخت و توفیق آن را از خدا طلبید.
 
سوره توحید یا اخلاص
 
توحید از وحدت و توحید خدا
اخلاص وحدت در عمل را بیان می کند
 
خصوصیات و آثار سوره توحید
1ِ. شناسنامه خداست نسب خدا این سوره هست
یهودیان سوال کردند و وحی آمد و سوره توحید نازل شد
 
2. تنها سوره ای که بعداز حمد باید در یکی از نمازهای یومیه بخواند
حضرت علی سوره توحید را دوست داشت و در 
3. تنها سوره ای که با عدد گفته شده که 11 بار بعداز نماز فجر بخواند تا گناه سراغش نیاید 
 
4. تنها سوره ای که ثواب ثلث قرآن را دارد 3بار خواندن ختم قرآن است
 
5. تنها سوره ای که به گفته امام رضا شناخت به توحید پیدا کرده
 
6. تنها سوره ای که پیامبر (ص) علی (علیه السلام) را به آن تشبیه کرده است
کسی که دوستت دارد قلبی و زبانی و عملی ......
 
معنای سوره توحید
 
بگو به سوال کنندگان که خدا یکتاست شبیه و مثل ندارد
خدا مقصود همه موجودات عالم است و همه قصد و نیاز به او دارند
 
صمد یعنی از فرزند و .... بی نیاز است انتم الفقزاء الی الله و هو الغنی.....
نه زاده شده و نه میزاید و رابطه اش رابطه خالق و مخلوق استنه زاد و ولد
 
خدا بخواهد شرافت و عظمت به چیزی دهد می فرماید
بیت الله ثارالله ناقه الله
و الا خدا نه خانه ای و نه .... نیاز ندارد
 
خداوند یکتا و بی نظیر و همتایی ندارد
و مراتب شرک را در این سوره از بین برده است
شرک ذاتی و صفاتی و عبادی را
 
رکوع
رکوع، از رکن‏ هاى نماز است. اگر به عمد یا اشتباه فراموش شود، نماز باطل است. در هر رکعت یک رکوع واجب است، مگر در نماز آیات که در هر رکعت پنج رکوع دارد. و نماز میّت که بى ‏رکوع است.
رکوع، ترکیبى است از فعل و ذکر. حرکت و عملش، نشان فروتنى و تواضع و خضوع است و ذکرش، تسبیح خداى متعال. «سُبْحانَ رَبَّىَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ»
گروهى از فرشتگان همواره در رکوع‏ اند. (نهج البلاغه، خطبه اوّل) انسان راکع، هماهنگ و همراه با فرشتگان مى‏ شود، همسویى و همسانى بنده‏ اى زمینى با فرشتگان آسمانى. و چه افتخارى بالاتر از این؟!
عظمت پروردگار انسان را به رکوع و کرنش وامى‏ دارد و خدایى او، بنده را به تواضع. رکوع، خم شدن در برابر عظمت او و اظهار بندگى و طاعت اوست.
تا حدّى خم مى‏ شویم تا دست ‏ها به زانو برسد. گردن را مى‏ کشیم، یعنى آماده‏ ایم که سر در راهت بدهیم.
خم مى ‏شویم، یعنى کبریایى تو ما را به تعظیم وامى ‏دارد و در برابر عظمت و یگانگى تو، الفِ قامتمان دال مى‏ شود و سرو قامتمان مى‏ شکند.
رکوع، ادبِ عابد است و سجود قرب او. کسانى به خدا نزدیک ‏تر مى‏ شوند که در اظهار ادب کوتاهى نکرده باشند. (بحارالانوار، ج82، ص108)
على علیه السلام، آن قدر رکوع طولانى داشت که عرق از ساق پایش جارى و زیر قدم مبارکش تر مى ‏شد. (بحارالانوار، ج82، ص110)
امام صادق علیه السلام بیش از سى مرتبه، در رکوع و سجود، ذکر خدا را تکرار مى ‏کرد

سجده
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
 سجده بسیار، گناهان را مى ‏ریزد، آنگونه که باد برگ درختان را.(بحارالانوار، ج82، ص162)
 سجده انسان، سخت‏ ترین و کمرشکن‏ ترین حالت براى ابلیس است. مگر نه اینکه ابلیس، به خاطر تکبّر و غرور، از سجده بر آدم امتناع کرد و رانده درگاه الهى و مطرود و ملعون ابدى شد؟
سجده بر خاک کربلا، ثواب نماز را بیشتر مى‏ کند. تربت پاک سیدالشهدا، مکتب آزادى و الهام‏ بخش جهاد و شهادت است. سجده بر این تربت مقدّس، انسان را با فرهنگ عاشورایى کربلا آشنا و مأنوس مى‏ کند.
امام کاظم علیه السلام پس از نماز صبح سر بر خاک مى ‏نهاد و تا روز بلند شود و آفتاب برآید، در حال سجده بود. (بحارالانوار، ج‏83، ص230)
ابراهیم خلیل، در اثر سجده‏ هاى طولانى به مقام «خلیل اللّهى» رسید. (مستدرک‏ الوسائل، ج1، ص329)
خداوند، یاران رسول خدا صلى الله علیه و آله را چنین معرفى مى‏کند: «تَرَیهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَناً» (فتح،29)
 آنان را مى‏ بینى که در حال رکوع اند یا سجود، و امید به فضل خدا و خشنودى او دارند.

سجده، عالى‏ ترین درجه عبودیّت است
سجده بر زمین و آنچه از زمین است صحیح است و بر خوراکى ‏ها و پوشاکى‏ ها و جواهرات حرام و نماز باطل است.
سجده، رمز بندگى است. پس باید همراه با تذلّل و خشوع و فروتنى و شکسته دلى و شکسته نفسى باشد. اگر با اشک چشم همراه بود، چه بهتر! و اگر طولانى بود، فضیلتش بیشتر!
امام سجاد علیه السلام، زینت ساجدان و فخر عابدان بود. در سجده، چندان با توجّه نام خدا را تکرار مى‏ کرد که وقتى سر بر مى‏ داشت بدن مبارکش غرق عرق بود. (بحارالانوار، ج82، ص137)
چرا ما، همسوى با همه کاینات، سجده بر خدا نکنیم.
 در سجده نیز تسبیح خدا مى ‏گوییم و او را از هر عیب و نقص، و هر صفتِ بشرى، و هر عجز و ناتوانى، و از هر آنچه به ذهنمان خطور کند و تصوّر شود، منزّه و مبرّا مى ‏دانیم.
تسبیح گوى او نه بنى آدمند و بس‏
هر بلبلى که زمزمه بر شاخسار کرد
چرا ما در رکوع و سجودمان، تسبیح ‏گوى آن ذات بى‏ همتا باشیم؟
در ثنایش، ذکر مرغان چمن‏
«سَبِّح اسْمَ رَبِّکَ الاَعْلى‏» بود
و مگر ما کمتر از گیاهان و مرغانیم؟
سجود نیز همچون رکوع، از ارکان نماز است.
 سجده، جز براى خداوند جایز نیست. اگر بنده‏ اى به امر خدا سجده بر کسى یا چیزى کرده، (همچون برادران یوسف در مقابل وى. یوسف، آیه 100) و اگر فرشتگان، سجده بر آدم کردند، (بقره،34) در واقع در برابر خداوند سجده کرده‏ اند و اطاعت امر او به جا آوردند.
 سجده، تذلل و اظهار کوچکى و خاکسارى در برابر خداست. مگر نه اینکه همه آفریدگان در پیشگاه امر او و عظمت او ساجدند؟ مگر نه اینکه آفریدگان زمین و آسمان مانند خورشید و ماه و اختران و کوه‏ ها و درختان و حیوانات، و توده عظیم مردمان از براى خداوند سجده مى ‏کنند؟ (حج،18)

ذکر سُبْحانَ اللّه
عشق به خدا نیز با پایه تسبیح است. تا او را از هر عیب و نقصى دور و پاک ندانیم، چگونه مى‏ توانیم دل را خانه محبّت او سازیم؟ رضاى انسان هم بر اساس تسبیح است. کسى مى ‏تواند از خدا راضى باشد که کارهاى او را حکیمانه بداند و بر امر و دین او خورده نگیرد و آن را عیبناک نداند.
طاعت و بندگى نیز بر این پایه استوار است. خضوع و خشوع، در برابر معبودى رواست که کمال و علم و قدرت و جاودانگى داشته باشد و این همه در مفهوم تسبیح نهفته است.
توکّل و تقوا هم بر تسبیح خدا مبتنى است. تا خدا را تکیه گاهى مطمئن و مدبّرى حکیم و آفریدگارى توانا که قدرت مطلقه هستى به دست اوست ندانیم، چگونه مى ‏توانیم بر او توکّل کنیم و از او و حساب و عِقابش پروا داشته باشیم؟! تقوا هم وقتى است که انسان، خدا را منزّه از غفلت و جهل و بى خبرى و خواب بداند

سجده خیلی قشنگ است...
اگر بخواهیم نماز در وجود ما تأثیرگذارتر باشد، غیر از رعایت احکام و آداب در کل نماز، قسمتی از نماز که باید آن را با طول دادن و توجه بیشتر اجرا کنیم «سجده» است.
سجدۀ طولانی و با توجه، در از بین بردن کبریایی ما و جا انداختن عظمت و کبریایی خدا در دل ما خیلی اثر دارد.
از آنجایی که خدا می‌دانست چه آثار و برکات فوق‌العاده‌ای در سجدۀ نماز وجود دارد و بندگانش در حالت سجده چقدر به او نزدیک هستند، در هر رکعتی دو تا سجده گذاشته است.
شما هم از آن ابتدای نماز که «الله اکبر» گفتی، عشقت به آن لحظات سجده باشد. بگو: «جانم! الان یک رکوع می‌روم، بعد می‌روم به سجده.» تا از سجدۀ اول بلند شدی، انگار قلبت دارد از قفسۀ سینه بیرون می‌آید، دلت دارد از جا کنده می‌شود که خدا صدا می‌زند:
«صبر کن عزیزم، دوباره برو به سجده» از سجده که می‌خواهی بلند شوی مثل این است که می‌خواهند نفست را بگیرند. این‌قدر سجده را دوست داری!
بعد از سجدۀ دوم، دیگر نمی‌توانی بلند شوی.
می‌گویی: «خدایا من نمی‌خواهم از سجود در خانه تو سر بردارم» خدا می‌فرماید «دستت را بده به من عزیزم، می‌دانم تو دیگر نمی‌توانی، می‌دانم دیگر دوست نداری سر از خاک در خانه‌ام برداری، می‌دانم چقدر سجده را دوست داری.
بیا خودم کمکت می‌کنم» لذا می‌گویی: «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ؛ به یاری و قوت خداوند بلند می‌شوم و می‌نشینم.»
برای همین اثر فوق‌العادۀ سجده است که می‌توانیم ذکر سجده را سه مرتبه و بیشتر بگوییم.
سعی کن سجده‌هایت را طولانی‌تر کنی.  نگو: «زودتر نماز را تمام کنم تا به فلان کارم برسم!» نگو: «بروم مغازه، دیر شده است؛ الان مشتری‌ها را از دست می‌دهم!» نگران نباش، سجده را کمی طولانی کن، آن مشتری‌ای که باید حسابی تو را به نوا برساند می‌آید، دو دقیقه دیرتر می‌آید؛ همۀ کارها دست خداست.
امام صادق(ع) می‌فرماید: «اگر بنده‏ اى عجله کند و (از درِ خانۀ خدا زود بلند شود) تا به دنبال حاجتش برود، خداوند مى‏گوید:
 آیا بنده‏ام نمى‏داند که من باید حوایج را بر آورده کنم؟!»
استاد _ پناهیان
@mzarepoor

سجده خیلی قشنگ است 2
 انسان در سجده، نهایت کوچک شدن پیش خدا را تمرین می‌کند.
البته این تمرین از اول در دل غوغا نمی‌کند،
اما وقتی مدتی این کار را قشنگ انجام می‌دهم، خدا می‌داند که از عشق و عرفان و این مسائل، در دل من خبری نیست،
ولی می‌بیند که من خودم را نگه داشته‌ام و می‌گویم «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» و دوباره می‌گویم: «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» دلم می‌گوید بلند شو دیگر بس است.
اما وقتی من یک‌بار بیشتر بگویم، از یک طرف حال خودم را گرفته‌ام، از طرف دیگر هم خدا دارد نگاهم می‌کند.
آن‌وقت خدا به ملائکه‌اش می‌فرماید: این بندۀ مرا نگاه کنید.
تازه‌کار است، اما ببینید چگونه از خودش برای من مایه می‌گذارد.
هر کسی یک‌‌مقدار وقت بگذارد و کمی به خودش زحمت بدهد، خداوند آن‌قدر تحویلش می‌گیرد که تصورش را هم نکرده باشد.
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: اگر نمازگزار بفهمد هنگام سجده چه رحمتی از جانب خداوند او را در برگرفته، دیگر سر از سجده برنمی‌دارد.
نقل شده است که گاهی یک سجدۀ امام کاظم(ع) تا به صبح طول می‌کشید.
خدا می‌داند که اگر اهل تقوا فرصت داشته باشند، درِ خانه خدا چه می‌کنند.
استاد _ پناهیان

سبحان اللّه
این ذکر مقدّس و پرمعنى که در تمام عبادت ‏ها، نیایش‏ ها، سجده‏ ها و رکوع‏ ها به چشم مى‏ خورد و به کار مى‏ رود، حقیقتى را در بردارد که ریشه در همه عقاید و تفکرات صحیح اسلامى دوانده است و زیر بناى ارتباط انسان با خدا و صفات کمال اوست.
توحید، بر اساس تسبیح خدا و منزّه دانستن او از شریک و شبیه است.  عدل بر مبناى تسبیح و منزّه دانستن خدا از ستم و تبعیض و حق ‏کشى است. نبوّت و امامت نیز بر تسبیح استوار است. منزّه دانستن خداوند از اینکه بندگانش را بى حجت و راهنما رها کند و پیک‏ هایى براى ابلاغ راه هدایت نفرستد
معاد نیز بر این پایه است. منزّه دانستن خداوند از اینکه پاداش نیکى‏ ها و کیفر بدى‏ ها را به نحو کامل ندهد و زندگى بشر و آن همه مجاهدات رسولان الهى به بیهودگى و بى ثمرى بیانجامد، چرا که زندگى بى معاد پوچ است و بى هدف.
سبحان اللّه، که خدا کار بى هدف کند و فلسفه وجودى انسان را به محدوده موقّت دنیا محدود سازد!

قنوت
دست حاجت چو برى، نزد خداوندى بر
که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود
قنوت، دست نیاز بر آستان الهى بلند کردن است و خواسته‏ ها را بر شمردن، و این از مستحبات اکید در نماز است.
معناى قنوت، اطاعت و دعا و توجّه و خشوع در نماز است. در قنوت مى‏ توان هر دعایى را خواند. قنوت طولانى، نزد خداوند مطلوب است.
 از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت شده که: هر که در دنیا، صاحب قنوت‏ هاى طولانى باشد، در روز دشوار قیامت و در پیشگاه عدل الهى، آسوده‏ تر خواهد بود. (بحارالانوار، ج82، ص199)
بهترین نماز آنست که قنوت طولانى داشته باشد. آنان که به مقام خدا عارف‏ ترند و در نمازشان، گفت و گویى عاشقانه با پروردگار دارند، دعاهاى طولانى در قنوت نمازشان مى‏ خوانند، آن گونه ‏اند که درباره برخى علما نقل شده است

تشهّد
«اشهد ان لا اله ‏الاّ اللّه وحدَه لا شریک له و اَشهدُ انّ محمّداً عبدُه و رسولُه الّلهمّ صَلِّ عَلى‏ محمّدٍ و آلِ محمّد»
 در پایان هر دو رکعت، و در رکعت پایانى هر نماز، باید دو زانو نشست و یکتایى خدا و رسالت پیامبر را گواهى کرد و به این دو اصل اعتقادى شهادت داد. آنگاه بر رسول خدا صلوات و درود فرستاد. این تکرار شعارها و محتواهاى اعتقادى، براى تداوم بخشیدن به این بینش و استوار ماندن در این راه است. تجدید بیعت با خدا و رسول است، اقرار و اعتراف به نبوّت نبى اکرم صلى الله علیه وآله است، شهادت دادن است، به این که آن حضرت، «عبد» و «رسول» خداست. بنده است و پیامبر.
عبودیّت قبل از رسالت بیان شده، و این مى ‏رساند که بندگى برتر از رسالت است. و اساساً رسول خدا، چون بنده است، رسول شده و رسالتش ریشه در عبودیت او دارد
پس از ذکر یکتایى خدا و رسالت رسول، صلوات بر پیامبر و آل او از واجبات است و آنکه این تحیّت و درود را نفرستد، نمازش باطل است.
خداوند در قرآن کریم به مؤمنان فرمان مى‏ دهد که بر پیامبر صلوات و سلام بفرستید. از آن حضرت پرسیدند، چگونه صلوات بفرستیم؟ فرمود بگویید: «اللّهُمَّ صَلّ على‏ محمّدٍ وَ على آل محمّد ...» این کیفیتِ صلوات در کتب مهم اهل ‏سنّت نیز آمده است. (صحیح بخارى، ج 8، باب «الصلاة على محمّد»)
ذکر صلوات بر پیامبر و خاندانش، پس از ذکر شهادتین که رمز اسلام است: بیانگر نبودن جدایى میان پیامبر صلى الله علیه وآله و اهل ‏بیت ‏علیهم السلام است.
طبق احادیثى که از پیامبر نقل شده، صلوات ‏هاى ما به آن حضرت مى ‏رسد و این صلوات ‏ها در قیامت، نورى مى ‏شود که راه انسان را روشن مى ‏کند. (کنزالعمال، ج1، ص488)
 پیامبر صلى الله علیه و آله فرموده است: هر که هنگام شنیدن نام من بر من صلوات نفرستد، بخیل است. (وسائل‏ الشیعه،ج‏4، ص1220)
صلوات، سبب استجابت دعا و رضاى الهى  مى‏ شود و کارهاى مؤمن را پاک مى ‏سازد. (بحارالانوار، ج‏91، ص64)

سلام
سلام بر ما و بر بندگان شایسته خدا. سلام بر همه شما خوبان عالم، فرشتگان جهان بالا و مؤمنان راستین.
سلام، تحیّت بهشتیان است. (ابراهیم،23)
خدا نیز به آنان سلام مى‏دهد: «سَلَمٌ قَوْلاً مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ» (یس،58)
و فرشتگان نیز به رستگاران در قیامت سلام مى ‏دهند: «سَلَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ» (رعد،24)
با این سلام که نمازگزار به مؤمنان و بندگان صالح مى‏ دهد، خود را در جمع شایستگان مى‏ بیند و احساس تنهایى نمى ‏کند و به دریاى پاکى و لیاقت وارستگان متصّل مى‏ شود.
با سلام، نماز پایان مى ‏پذیرد. و وقت رسمى این دیدار معنوى تمام مى‏ شود.
ولى ... آیا باید با فراغت از نماز، فوراًبرخاست و رفت؟
تعقیبات نماز
نماز که پایان یافت، باید نشست و دعا خواند و ذکر گفت و خدا را ستایش کرد و از او حاجت خواست و حالت معنوى نماز و صورت زیباى عبادت و بندگى را، تا مدتى پس از اتمام نماز، نگه داشت. استمرار بخشیدن به حالت نماز و خواندن دعاهاى مستحب، «تعقیب» نماز است.
تعقیبات، نوعى بدرقه نماز است. همانگونه که اذان و اقامه نوعى استقبال از نماز است.
مهمانى حق میزبان را ادا مى ‏کند که قبل از طعام وپس از آن نیز با صاحبخانه، گفت و گو و احوالپرسى و حضور در محضر داشته باشد. و گرنه آنکه خود را به سر سفره برساند و همین که خورد، فوراًو بى خداحافظى و بى تشکّر، برخاسته و میزبان را ترک کند، بى ادبى کرده است.
نماز، فریضه ‏اى الهى است. ولى پیش از نماز، در مسجد و مصلاّ به انتظار آن نشستن، اذان و اقامه گفتن، ذکرها و دعاهاى مستحب پیش از نماز را خواندن، به استقبال نماز رفتن است. و تعقیبات هم، بدرقه آن محسوب مى‏ شود. بى اعتنایى به تعقیبات، بى علاقگى به نماز را مى ‏رساند

سجده شکر
سجده شکر نیز یکى از تعقیبات نماز است.
 به شکرانه نعمت ‏هاى بى پایان و بى شمار خداوند، پس از نماز، سر بر خاک نهادن و نعمت‏ هاى او را به یاد آوردن، و شکر گفتن و حمد کردن، اعمالى است که هم محبّت خدا را در دل انسان مى‏ افزاید و هم انسان را نزد خدا محبوب و مقرّب مى ‏سازد و هم سبب افزایش نعمت‏ ها مى‏ شود.
در روایات بسیارى روى این سجده، سفارش شده است. (در جلد 83 بحارالانوار، 63 حدیث از پیشوایان معصوم درباره سجده شکر، نقل شده است) حتّى اگر چیزى هم نگوییم، به شکرانه نعمت ‏ها و سپاس از توفیق طاعت و بندگى، پیشانى و صورت بر زمین نهادن و حالت سپاس گرفتن، شکر است. ولى بهتر است ذکرهایى چون شُکْراًلِلّه، یا حَمْداًلِلّه و ... گفته شود.
در حدیث آمده است اگر انسان به طول یک نفس کشیدن مرتب بگوید: یا ربّ، یا ربّ ... خداوند خطاب مى‏ کند: لَبَّیْکَ، ماحاجَتُکَ؟ حاجتت چیست تا برآورم؟ (بحارالانوار،ج83، ص205)
به تعبیر امام صادق(ع) سجده شکر بعد از نماز، دلیل کامل شدن نماز و خشنودى خدا و خوشامدن و اعجاب فرشتگان است
خداوند از آنان مى ‏پرسد: پاداش این بنده شاکر چیست؟ مى‏ گویند: رحمت تو، بهشت تو، حلّ مشکل او، ... خداوند مى‏ فرماید: همانگونه که او از من تشکّر کرد، من هم از او سپاسگزارم. این جمله مى‏ فهماند که رضایت و سپاس الهى از همه نعمت‏ ها برتر است. (وسائل ‏الشیعه، ج 4، ص1071)


نماز جماعت
از نکات اساسى مربوط به نماز، برپایى آن به صورت جماعت است. نماز جماعت پاداش بسیار، برکات فراوان و فواید فردى آثار اجتماعى بسیار دارد. شکوه مسلمانان و موحّدان را مى ‏رساند. ذوب شدن «فرد» در «جمع» در یک عبادت توحیدى است. مقدمه وحدت و عامل تقویت روح برادرى است.
نماز جماعت، زمینه شناخت افراد و مشکلات و نیازهاى آنان است. نماز جماعت، بهترین و بیشترین و پاکترین و کم خرج‏ ترین اجتماعات دنیاست. خار چشم دشمنان اسلام است. عامل نظم، وحدت صفوف، وقت ‏شناسى و مبارزه با فردگرایى و خودخواهى است. موجب شسته شدن کینه ‏ها و کدورت‏ ها و پیدایش روحیه اخوّت دینى است. مستحب است انسان صبر کند تا نماز را به جماعت بخواند. نماز به جماعت، از نماز اوّل وقتِ فُرادى‏ با فضلیت‏ تر است و پاداش جماعت، هر چند مختصر و کوتاه برگزار شود، از نماز فُرادى‏ که طولانى بخوانند بیشتر است.(رساله امام ‏خمینى، مسئله‏ 1402)
در حدیث آمده است: هرگاه عدد نمازگزاران در جماعت، از ده نفر بیشتر شود، پاداشى نصیب نمازگزاران مى‏ شود که قابل بیان و شماره نیست.

نماز جماعت
در نماز جماعت، باید فردى عادل و متّقى و شایسته، امام جماعت شود و دیگران به او اقتدا کنند. این شرط، هم ملاک بودن تقوا و عدالت را بیان مى ‏کند و هم تبعیت از پیشگامان در صلاح و پاکى را مى ‏آموزد. تحقیر نماز جماعت، تحقیر خداست و تعظیم آن، بزرگداشت فرمان پروردگار است.
آنکه براى شرکت در نماز جماعت، از خانه بیرون مى ‏رود، یا در مسجد به انتظار برپایى نماز جماعت به سر مى ‏برد، در طول این مدّت پاداش پرداختن به نماز را مى ‏گیرد. (کنزالعمال، ج8، حدیث22818)
در نماز جماعت، جمعیّت هر چه بیشتر باشد، ثوابش افزون ‏تر است.
در حدیث آمده است: هر که نماز جماعت را دوست بدارد، خدا هم او را دوست مى‏ دارد. (مستدرک الوسائل، ج1، ص488)
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: صف ‏هاى جماعت، همچون صفوف فرشتگان در آسمان چهارم است. (مستدرک، ج‏1، ص‏488)

عدالت پیشنماز

چون نماز، نشانه ‏اى از یک تجمع دینى و اقتدا به یک «پیشوا» است، پس باید خوبترین انسان ‏ها و پاکترین افراد، به امامت جماعت بپردازند. امام جماعت باید کسى باشد که به دیانت و تعهدش ایمان داشته باشیم.
افراد گنهکار و سفیه، نمى‏توانند پیشنماز شوند. در حدیث آمده است: فَقَدِّمُوا اَفْضَلَکُم»(من‏ لایحضره ‏الفقیه، ج1، ص377) برترین‏ هاىتان را پیشنماز کنید
امام باقر علیه السلام فرمود: امام جماعت باید از افراد اندیشمند و صاحب فکر باشد.(مستدرک الوسائل، ج1، ص492)
وقتى صفت عدالت و پاکى تعهّد، از شرایط امام جماعت باشد، روشن است که جامعه و جمع اقتدا کننده را نیز در این مسیر حرکت مى‏ دهد و ملاک‏ هاى تقدّم در کارها و مسئولیت ‏ها، همین ‏ها مى ‏شود

نماز باران
 یکى از نمازهاى مستحب، «نماز باران» است. این نماز با شرایطى که گفته مى ‏شود برگزار مى‏ گردد و در آن مردم از خداوند باران مى ‏طلبند تا خشکسالى و قحطى برطرف شود و براى زراعت‏ها باران ببارد. به این نماز، نماز «استسقا» هم گفته مى‏ شود.
در این باره، به کلام امام خمینى‏ قدس سره در «تحریر الوسیله» استناد مى‏ کنیم:
 «نماز باران مستحب است، آنگاه که آب نهرها کاهش یابد و باران نیاید. سبب نیامدن باران به خاطر گسترش گناهان، ناسپاسى نعمت‏ ها، نپرداختن حق مردم، کم فروشى، ظلم، نیرنگ، ترک امر به معروف و نهى از منکر، نپرداختن زکات و حکومت و قضاوت بر خلاف حکم خدا و ... است که موجب خشم پروردگار و نیامدن باران مى ‏شود». (احادیث مربوط به بعضى از نکات فوق، در «مَن لایحضره الفقیه، ج 1، ص 524» آمده است)
نماز باران، مثل نماز عید فطر و قربان، دو رکعت است که گروهى خوانده مى‏ شود. در هر رکعت یک حمد و یک سوره، و در رکعت اوّل پنج تکبیر دارد و در رکعت دوّم چهار تکبیر. پس از هر تکبیر در هر رکعت، یک قنوت است. بهتر است در قنوت دعایى خوانده شود که طلب باران در آن است

****
از میان نمازهاى معروفِ باران، نمازى است که مرحوم آیت اللّه سید محمد تقى خوانسارى در دوره حضور انگلیسى‏ ها در قم برگزار کرد و سبب نزول باران شد و خارجى ‏ها به شدت تحت تأثیر قرار گرفتند.
آنچه رحمت الهى را جلب مى‏ کند، شکسته دلى و خضوع و خلوص و توبه مردم و توجّه آنان به سوى پروردگار است. گاهى ممکن است خداوند از روى ترحّم به حیوانات نیز باران رحمتش را بر همه، از جمله آدمیان نازل کند.
در حدیث آمده است:
حضرت سلیمان علیه السلام با اصحاب خویش براى نماز باران مى ‏رفتند. حضرت مورچه ‏اى را دید که سر به سوى آسمان بلند کرده و عرض مى‏ کند:
خدایا! ما آفریده ‏اى از آفریدگاران توئیم که از روزى تو بى‌نیاز نیستم. ما را به خاطر گناهان بنى آدم، نابود مکن. حضرت سلیمان به همراهانش فرمود: برگردید! با دعاى دیگرى غیر از شما، سیراب شدید! (من‏ لایحضره ‏الفقیه، ج1، ص524)
امام صادق(علیه السلام) مى ‏فرماید: پیروان فرعون روزى پیش او آمدند و گفتند: آب نیل خشک شده و هلاک خواهیم شد. گفت: امروز برگردید. شب، خودش به میان رود نیل رفت و دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! مى‏ دانم که جز تو کسى قدرت ندارد براى ما آب بیاورد، پس ما را آب برسان. صبح، آب دوباره جارى شد. (من‏ لایحضره ‏الفقیه، ج1، ص526)

نماز عید
از نمازهاى مستحب دیگر، نماز عید فطر و عید قربان است که دو رکعت است با 9 تکبیر و قنوت (پنج تکبیر در رکعت اول و چهار تکبیر در رکعت دوّم پیش از رکوع، و خواندن دعا پس از هر تکبیر در قنوت).
نماز عید فطر که در روز اول ماه شوال پس از یک ماه روزه رمضان برگزار مى ‏شود شکرانه توفیق الهى است براى اداى آن فریضه و پاداشى براى مؤمنان روزه دار.
امام باقر علیه السلام به جابر فرمود:
در روز اوّل شوال، منادى آسمانى ندا مى ‏دهد: اى مؤمنان، بشتابید به سوى جایزه‏ هاىتان. اى جابر! جایزه‏ هاى الهى مثل جوایز این سلاطین نیست. (وسائل الشیعه، ج5، ص140)
عید فطر، از اعیاد بزرگ اسلامى است و خواندن نماز در آن روز، تقویت پیوند انسان با خداى خویش است و به عید هم رنگ و جلاى الهى مى ‏دهد
امام رضا علیه السلام فرمود:
 روز عید فطر براى آن جهت قرار داده شده که مسلمانان گرد هم آیند و به بزرگداشت خداوند و نعمت ‏هایش بپردازند. روز عید است و اجتماع، روز زکات است. روز توجّه به آفریدگار و نالیدن به درگاه او. (وسائل ‏الشیعه، ج5، ص141)

حضرت على علیه السلام فرمود:
 اى مردم! عید فطر، روزى است که نیکوکاران پاداش مى ‏گیرند و بدکاران زیان مى ‏کنند، شبیه ‏ترین روزها به قیامت است. با بیرون آمدنتان از خانه ‏ها به مصلّى، برانگیخته شدن از قبر به صحراى محشر را به یاد آورید.
و با ایستادن در مصلا، به یاد وقوف در عرصه قیامت در پیشگاه خدا بیفتید و با بازگشت به خانه‏ هاىتان، بازگشت به منازل خود در بهشت و جهنم را به یاد آورید. (وسائل ‏الشیعه، ج5، ص141)

حضور در جمع انبوه نمازگزاران عید فطر و قربان، پیوستن به دریاى بیکران ملّت است و نیایش جمعى به درگاه خداوند که بیشتر و سریع ‏تر، لطف خود را شامل حال نمازگزاران روزه دار مى ‏کند که یک ماه رمضان، در اطاعتِ امر او بوده ‏اند.
 حالت خاصى که در روز عید و هنگام نماز به مسلمانان دست مى‏ دهد، غیر از روحیه تعبّد و خشوع و شکسته دلى و گرایش به توجّه و معنویات، روح اخوّت و صمیمیت را میان آنان زنده ‏تر مى ‏سازد و پیوندها را تقویت مى‏ کند.
در قنوت نماز عید، دعاى «اللّهم اَهْلَ الْکِبْریاءِ وَالْعَظَمَةِ ...» خوانده مى‏ شود، که ضمن ستایش خدا به صفاتى همچون عظمت و جلالت، آمرزندگى و بخشش و رحمت، خداوند را به مقام پیامبر و دودمان پاکش سوگند مى‏ دهیم و بهترین خواسته‏ هاى صالحان را از خدا مى‏ خواهیم و از همه بدى‏ ها و شرور به او پناه مى‏ بریم. سجده‏ هاى شکر و سجده‏ هاى همراه با «اَلْعَفو، اَلْعَفو» اوج این عبودیت و خشوع و بندگى است

نمازهاى نافله
نافله از کلمه «نَفْل» است، یعنى زیادى و اضافه بر مقدار واجب است.
 بر پیامبر اسلام، نافله شب واجب بود و خدا دستور داده بود که شب برخیزد و به تهجّد و عبادت نیمه شب بپردازد تا به مقام والا برسد. (و من اللیل فتهجد به نافلةً لک...» اسراء، آیه 79)
در حدیث آمده است:
نمازهاى مستحب، همچون هدیه‏ اى به درگاه خداوند است که به هر حال قبول مى ‏شود. (قصارالجمل، واژه نافله)
درباره نوافل، حدیث ‏هاى بسیارى در کتب روایت آمده که اینجا مجال پرداختن به آنها نیست. (در بحارالانوار علامه مجلسى، تمام مجلد 84 را به روایت‏هاى مربوط به نمازهاى نافله اختصاص داده و صدها حدیث بیان کرده است.)
نمازهاى مستحب، جبران کننده نواقص نمازهاى واجب است و همچون صدقه ‏اى است که انسان، آن را مى‏ پردازد. به خصوص نماز شب، راز ارتباط عاشقانه میان بنده و خداى اوست که هر سحر از بستر خواب برخیزد و خواب و کسالت را کنار بگذارد و به مناجات در دل شب بپردازد و دور از چشم ‏هاى خواب رفته، با خداى خود به راز و نیاز و اشک و عبادت و شکر و سجود و قنوت بپردازد.
*****
عشق به پرستش و بندگى، انسان را وا مى ‏دارد که بیش از حدِّ مقرر نیز به اطاعت و نیایش بپردازد. این با نمازهاى مستحب جلوه‏گر مى‏شود.
 چگونه انسان مى‏تواند عاشق خدا باشد و تنها به همان واجبات اکتفا کند و بیش از آن، نمازى نخواند؟ این نمازها که به «نافله» معروف‏ اند، فراوان است.
از جمله نافله‏هاى روزانه است به این صورت:
نافله، نماز صبح، دو رکعت، پیش از نماز صبح.
نافله، نماز ظهر، هشت رکعت، پیش از نماز ظهر.
نافله، نماز عصر، هشت رکعت، پیش از نماز عصر.
نافله، نماز مغرب، چهار رکعت، بعد از نماز مغرب.
نافله، نماز عشا، دو رکعت نشسته، پس از نماز عشا.
نافله شب (نماز شب) یازده رکعت، پیش از اذان صبح که هشت رکعت آن، نافله شب نام دارد و دو رکعتش به نام نماز شَفع و یک رکعت هم به نام نماز وَتر مشهور است

علماى بزرگ، عارفان وارسته و دوستان خدا، از «نماز شب» غفلت نکرده و نمى‏کنند. (کیفیت آن را به طور مشروح، در مفاتیح الجنان بخوانید)
در روایتى آمده که خداوند مى‏ فرماید: «کَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ یُحِبُّنى، فَاِذا جَنَّهُ اللّیلُ نامَ عَنّى‏. اَلَیْسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبِیبِهِ؟» (مصباح الشریعه)
دروغ مى ‏گوید آنکه مى‏ پندارد مرا دوست دارد، امّا چون شب فرا مى ‏رسد، به خواب مى‏ رود و به یاد من نیست. مگر نه این است که هر دوستدارى، خلوت و نجواى با دوستش را دوست مى‏ دارد؟...
انسان با نافله مى‏ تواند چنان به خدا نزدیک شود و الهى گردد که جز حق نبیند و جز حق نشنود و به آنجا برسد که هر دعایى بکند مستجاب شود. (ثواب الاعمال، ص 88)
خدایا! ما را در «بندگى» خودت ثابت و استوار بدار.
خداوندا! ما را از «بر پادارندگان نماز» قرار بده.

آیه بسم الله الرحمن الرحیم

در میان اقوام و ملل مختلف، رسم است که کارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خویش که مورد احترام و علاقه ى آنهاست، شروع مى کنند تا آن کار میمون و مبارک گردد و به انجام رسد

البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل مى کنند. گاهى به نام بت ها و طاغوت ها و گاهى با نام خدا و به دست اولیاى خدا

 «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» سر آغاز کتاب الهى است. «بسم اللَّه» نه تنها در ابتداى قرآن، بلکه در آغاز تمام کتاب هاى آسمانى بوده است

در سر لوحه ى کار و عمل همه ى انبیا «بسم اللَّه» قرار داشت. وقتى کشتى حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح ع به یاران خود گفت: سوار شوید که «بسم اللَّه مجریها و مرسیها (هود41)  یعنى حرکت و توقّف این کشتى با نام خداست

حضرت سلیمان ع نیز وقتى ملکه سبا را به ایمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله ى «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم (نمل30) آغاز نمود.

 حضرت على علیه السلام فرمود: «بسم اللَّه»، مایه برکت کارها و ترک آن موجب نافرجامى است. همچنین آن حضرت به شخصى که جمله ى «بسم اللَّه» را مى نوشت، فرمود: «جَوِّدها» آنرا نیکو بنویس (کنزالعمّال ح 29558)

در خوردن و خوابیدن و نوشتن، سوارشدن بر مرکب و مسافرت و بسیارى کارهاى دیگر. حتّى اگر حیوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و این رمز آن است که خوراک انسان هاى هدف دار و موحّد نیز باید جهت الهى داشته باشد.
 در حدیث مى خوانیم: «بسم اللَّه» را فراموش نکن، حتّى در نوشتن یک بیت شعر. و روایاتى در پاداش کسى که اوّلین بار «بسم اللَّه» را به کودک یاد بدهد، وارد شده (تفسیربرهان ج1 ص43) 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

آغاز کتاب خدا بر نام الله و رحمن و رحیم، از آن جهت است که همه معانی در آن سه نام جمع است و آن معانی سه قسم است:
قسمتی جلال و هیبت و آن در نام الله است،،
قسمتی نعمت و تربیت و، آن در نام رحمن است
قسمتی رحمت و مغفرت و، آن در نام رحیم است.
اینکه آغاز به نام الله و رحمن و رحیم است، جهت آن است که سراغاز همه، آفرینش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت و امرزش.
یعنی که به قدرت بیافریدم
و به نعمت بپروردم و به رحمت بیامرزیدم
ِ
درسى که مى ‏توان آموخت:
آنچه که از خدا به عالم مى ‏رسد دو گونه نیست: خیر و شر، بلکه آنچه از او مى‏ رسد جمله نیکو و رحمت است و این رحمت شامل جماد و نبات و حیوان و انسان به تمام اقسامش مى ‏گردد چون اصولًا فاتحه و گشایش هستى با رحمت حق است.
«رحیم» دلالت بر رحمت لاینقطع و دائم حق مى ‏کند
«رحمن» که دلالت بر رحمت واسعه پروردگار مى ‏کرد و شامل همه موجودات مى ‏گشت ولى بالاخره در این عالم یک سلسله از موجودات پس از هستى معدوم مى‏ شوند و فانى مى‏ گردند.
اما «رحیم» نوعى از رحمت است که جاودانگى دارد و تنها شامل آن بندگانى است که از طریق ایمان و عمل صالح، خود را در مسیر نسیم رحمت خاصه حق قرار داده‏ اند.
«رحمن» اشاره به آن رحمت بى ‏حسابى است که همه جا کشیده و مؤمن و کافر و حتى انسان و جماد و نبات و حیوان ندارد ولى «رحیم» اشاره به رحمت خاصى است که به انسانهاى مطیع و فرمانبردار اختصاص دارد

الْحَمْدُ لِلَّهِ
 لغتى در فارسى نداریم که ترجمان کلمه حمد باشد.
البته دو کلمه است که نزدیک به معناى حمد است و آنها در فارسى معادل دارند.
 یکى «مدح» که معادل آن ستایش است
و دیگرى «شکر» که به سپاس ترجمه مى ‏شود.
ولى هیچ کدام به تنهایى رساننده معناى حمد نیستند.
البته مدح خیلی به معنای حمد نزدیکتر است
مجموعه ‏آثار، ج‏26

نکات تربیتی سوره ی حمد

1- انسان در تلاوت سوره ى حمد با «بسم اللَّه» از غیر خدا قطع امید مى کند.

2- با «ربّ العالمین» و «مالک یوم الدین» احساس مى کند که مربوب و مملوک است و خودخواهى و غرور را کنار مى گذارد.

 3- با کلمه «عالمین» میان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مى کند.

4- با «الرّحمن الرّحیم» خود را در سایه لطف او مى داند.

5 - با «مالک یوم الدین» غفلتش از آینده زدوده مى شود.

6- با گفتن «ایّاک نعبد» ریا و شهرت طلبى را زایل مى کند.

7- با «ایّاک نستعین» از ابرقدرت ها نمى هراسد.

8 - از «انعمت» مى فهمد که نعمت ها به دست اوست.

9- با «اهدنا» رهسپارى در راه حقّ و طریق مستقیم را درخواست مى کند.

 10- در «صراط الّذین انعمت علیهم» همبستگى خود را با پیروان حقّ اعلام مى کند.

11- با «غیر المغضوب علیهم» و «لا الضّالّین» بیزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مى دارد

صراط مستقیم
 وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَ لَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ۚ ذَلِکُمْ وَ صَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (أنعام153)
 
این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راه‌های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور می‌سازد!
این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!

صراط مستقیم

از  آیه  اهْدِنَا الصِّرَ‌اطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿فاتحه6﴾ مى‌آموزیم:

۱. راه سعادت، صراط مستقیم است؛ زیرا برخلاف راه‌هاى بشرى که هر روز تغییر مى‌کند، ثابت و پایدار است؛ کوتاه‌ترین فاصله میان دو نقطه است؛ هیچ‌گونه انحراف و انحنایى ندارد؛ در کوتاه‌ترین زمان، انسان را از مسیرى مطمئن به مقصد مى‌‌رساند.
۲. هم در انتخاب راه، و هم براى ماندن در راه مستقیم، باید از خدا کمک بخواهیم؛ زیرا همواره در معرض اشتباه و گمراهى هستیم.
گمان نکنیم که اگر تابه‌حال در جادۀ زندگى، دچار سقوط یا انحراف نشده‌ایم، بقیۀ مسیر را نیز سالم طى خواهیم کرد
چه بسیار کسانی که عمرى را با ایمان گذراندند؛ امّا وقتى به پول یا مقام رسیدند، خدا را فراموش کردند.

 ازآنجاکه شناخت راه مستقیم، کار دشواری است، آیۀ بعد، کسانی را معرفی می‌کند که این راه را رفته‌اند و بهترین سرمشق برای ما هستند
همچنین کسانى را مى‌شناساند که از این راه منحرف شده‌‌اند

 

اهْدِنَا الصِّرَ‌اطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿فاتحه6﴾  قسمت دوم

انسان مؤمن، راه خداوند واولیای او را انتخاب می‌کند که بر دیگر راهها امتیازاتی دارد:
الف: راه الهی ثابت است، بر خلاف راه های طاغوت‌ها و هوس های مردم و هوس های شخصی که هر روز تغییر می‌کنند.
ب: یک راه بیشتر نیست، در حالی که راه های دیگر متعدّد و پراکنده اند.
ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.
د: در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.

  راه مستقیم، راه خداست. «انّ ربّی علی صراطٍ مستقیم» (هود،56)
 راه مستقیم، راه انبیاست. «انّک لَمِن المرسلین علی صراطٍ مستقیم» (یس،3 – 4)
 راه مستقیم، راه بندگی خداست. «و أنِ اعبدونی هذا صراط مستقیم» (یس،61)
 راه مستقیم، توکّل وتکیه بر خداست. «مَن یعتصم باللّه فقدهُدی الی صراطمستقیم» (آل‌عمران،101)
 راه مستقیم، یکتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست. (بنا بر اینکه الف و لام در «الصراط» اشاره به همان راه یکتاپرستی در آیه قبل باشد.)
 راه مستقیم، کتاب خداوند است. (بنابر روایتی در تفسیر مجمع البیان،ج1،ص58)
 راه مستقیم، راه فطرت سالم است (امام صادق ع در تفسیر صافی، ج1، ص86)

فرزندم، کوشش کن که در صراط مستقیم، که صراط اللَّه است، و لو لنگان لنگان حرکت کنى و حرکات و سکنات قلبى و قالبى را رنگ معنویت و الوهیت دهى و خدمت به خلق را براى آنکه خلق خدا هستند بنمایى

پیام‌های آیه صِرَ‌اطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ‌ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ (فاتحه٧﴾

1- انسان در تربیت، نیازمند الگو مى باشد. انبیا، شهدا، صدّیقین وصالحان ، نمونه هاى زیباى انسانیّت اند. «صراط الّذین انعمت علیهم»

 2- آنچه از خداوند به انسان مى رسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود مى آوریم. درباره نعمت «أنعَمتَ» بکار رفته، ولى در مورد عذاب، نفرمود: «غَضبتَ» تو غضب کردى.  «انعمت، المغضوب علیهم»

 3- ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامى را در برابر پذیرش حکومت آنان، مقاوم و پایدار مى کند. «غیر المغضوب علیهم و لا الضّالّین

قرآن سفارش کرده است: «لا تَتولّوا قوماً غَضِب اللّه علیهم» هرگز سرپرستى گروه غضب شدگان الهى را نپذیرید. ممتحنه13

نماز معراج عشق
سوره فاتحه

1ـ مصلّى وقتى گفت: الحمدللّه عزت بندگى خویش را مشاهده مىکند، چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «العُبُودیةُ جُوهَرةٌ کُنْهُها الرُّبُوبیّةُ»(27). این جا است که شهوت از این وجود عزیز زایل مىشود وچون شهوت، بندگى شیطان است وعبد تحت عزت ولایت اللّه است پس شیطان را به او دستى نیست.
2 ـ وهنگامى که عبد دانست که اَللّه رَبُّ العالمین است وهمه را اودر آن چه ندارد مىپرورد، حرصش زایل مىشود وبه آن چه دارد بخل نمىورزد، چون بنده به هیچ چیز ربوبیت ندارد، پس مالک نیست وهمه چیز را امانت خدا مىداند که سهم روزى خواران است.
3 ـ و وقتى دانست خدا مالک یوم الدین است، بَعد از عرفان به رحمن ورحیم، غضبش زایل مىشود که همه فیوضات را از خدا مىداند ولذّتش در فقر بندگى است. و او تحت ولایةُ الرحمن الرحیم است وبنده، مالک هیچ چیز نیست.
4 ـ وهر وقت گفت: «إیّاکَ نَعْبُدُ وإیّاکَ نَسْتَعین»، کبرش به اول وعجبش به ثانى زایل مىشود، چون بنده خاضع است نه متکبّر.
5 ـ و وقتى گفت: «إهْدِنا الصِّراطَ المُسْتَقیم»، شیطان هوى برطرف مىشود، چون هدایت را از خدا مىداند نه هواى نفس.
6 ـ و وقتى گفت: «صِراطَ الَّذینَ اَنعَمْتَ عَلَیْهِم»، کفرش زایل مىشود، چون مُقِرِّ به اِنعام حق است که انبیا را فرستاده است.
7 ـ وقتى گفت: «غَیْرِ المَغْضُوبِ عَلَیهِم وَلا الضّالّین»، بدعتش زایل مىشود، چون گمراهى بدعت است وبا زوال رذایل شش گانه اخلاقى که مجامع شرور است، حجاب وبُعدش زایل مىشود.
منبع اسرار الصلاة یا معراج عشق

به نماز که می ایستی توجه داشته باش
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
خدایا با نام تو هر کاری را آغاز میکنم که میدانم آنچه برای رضای تو و به خاطر تو و به احترام تو انجام نشود باطل و بی اثر است

خداوند هر سوره را با یک بسم الله آغاز میکند که مخصوص فهم همان سوره است
یعنی آغاز میکنم فهم این سوره را به نام خدا
و این چنین ادب آغاز را به ما می آموزد
خداوند با آوردن یک بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای هر سوره   به ما آموخت
برای شروع هر کاری نام خدایت را مخصوص به ثمر رسیدن همان کار، بخوان.        
ای عزیز هر کاری را که آغاز میکنی نام خداوند را با نیت استمداد و طلب یاری برای همان کار بر قلب و زبانت جاری کن و این چنین در تمام روز با خدایت مأنوس  خواهی بود

حمد و سپاس خداوندی را که پناه من است در امواج بلاها و سختی کارها و طغیان ظلها
و شهادت میدهم به وحدانیت او
و شهادت میدهم که مالک همه چیز اوست
بنده، لایق آن نبود که خدا را حمد گوید
خداوند در این حمد ادب حمد و عبودیت را به او آموخت
و به او اجازه داد تا بر طبق دستور پروردگارش او را ستایش کند

بنده، لایق آن نبود که خدا را حمد گوید.
خداوند در این سوره، به او ادب حمد و عبودیت را آموخت.
و به او اجازه داد تا بر طبق دستور پروردگارش او را ستایش کند.
پس واجب است فهم این الفاظ نورانی.

سپاس خداوندی را که شب تیره را از وجودم دور و نور روز را بر من آشکار نمود
خداوندی که اجازه داد در روشنی روز نام زیبایش را بر زبان جاری کنم
در حالیکه می توانست در تاریکی نگاه دارد

الْحَمْدُ للّهِ یعنی:
خدایا ستایش می کنم تو را که به اختیار خود خلق کردی و به اختیار خود رحمت و زیبایی عطا نمودی.
در حالیکه هیچ اجباری به این کار نداشتی.
خدایا ستایش میکنم تو را که صاحب تمامی نامهای نیکویی.
خدایا ستایش می کنم تو را آن زمان که، زیبایی
 و جمال و کمال مخلوقت را مدح میکنم.
خداوندا تو منزهی از اینکه گمان کنم، آنچنان که شایسته ای، ستایشت کرده ام.

 الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ یعنی:

ستایش میکنم تو را که مالک حقیقی من هستی
که مالک حقیقی همه کره زمین هستی
که مالک حقیقی همه موجودات زنده و غیر زنده جهان هستی
که تو مالک حقیقی دو عالم انسانها و جنیان هستی
ستایش می کنم تو را که چون همه جهان و هستی
 ملک توست، پس وجود همه چیز قائم و بسته به وجود توست
و این تو هستی که تدبیر کننده اداره کننده پرورش دهنده افاضه کننده و نگهدارنده ی همه عالم هستی
ستایش میکنم تو را که مالک مدبر و رب عالم انس و جن هستی

الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یعنی:
خدایا ستایش می کنم تو را
 که رحمتت همه مخلوقات را در بر گرفته است
عطا می کنی ، فیض می بخشی، و مطلق حاجت موجودات را برآورده می کنی
و ستایش می کنم تو را که
رحمتی مضاعف و و یژه برای مؤمنان اختصاص داده ای
خدایا ستایش می کنم تو را
 که میدانم  چون بر اساس رحمت
 و مهر و بخشش و رفع حاجت مخلوقات
جهان را اداره میکنی در ربوبیت تو  هیچ ستم راه ندارد

 مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ یعنی:
و ستایش می کنم تو را که میدانم  تنها مالک و مالک مطلق جهانیانی
و این فرمانروایی و مالکیتت
 در قیامت که همه خاضع و تسلیم تواند، آشکار خواهد شد
 و هر کس را به پاداش عملش می رساند
و ستایش می کنم تو را که برای رهایی انسان از تباهی و انحراف و فراموشی
 اعتقاد به قیامت را قرار دادی.

 إِیَّاکَ نَعْبُدُ  یعنی:
خدایا تو صاحب همه چیز منی. و من هرچه دارم از توست که مهربانی و رحمتت در دنیا
بر من آشکار است
و در قیامت نیز تو صاحب و فرمانروای منی
پس خدایا اکنون که به نماز ایستاده ام خود را در محضر تو می بینم و فقط تو را و نه غیر تو را می بینم
تا شیطان بداند که تو معبود منی، و برایم معبودی و شریکی با تو معبود نسازد و مرا به غیر تو مشغول نسازد.

وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ:
خدایا من در این عبادت هم استقلالی ندارم، بلکه از تو نیرو و استعانت می گیرم
و در همه کارها تکیه و استمدادم به توست.
خدایا در عبادت و توکل تنها به تو پناه میبرم

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ یعنی:

 

خدایا من تو را میشناسم و به تو ایمان دارم
و برای رسیدن به تو نیازمند راهی هستم که از دستبرد شیطان مصون باشد
و محتاج نوری هستم که در پرتو آن  راه را از پرتگاه، بازشناسم.
پس خدایا از تو درخواست دارم آن صراط مستقیم را
و آن نور هدایت را
خدایا من هر روز و هر ساعت نیازمند این نور و این راه هستم تا گمراه نشوم
خدایا در قلب من نرمی و لینتی ایجاد کن تا دائم یاد تو را بپذیرم و با آن آرامش یابم
 

صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ یعنی:
خدایا ما را به راه کسانی هدایت کن که چون بر آنها نعمت دادی توفیق پیمودن راه مستقیم را یافتند.
همان نعمت "خاص" نه نعمتهای ظاهری دنیا چون مال و فرزند
همان نعمت خاصی که به پیامبران، شهدا، صدیقین و صالحین عطا کردی.
آنان که رهروانی آگاه و موفق در پیمودن صراط مستقیم هستند.
خدایا از تو درخواست می کنیم هدایت به نعمت ایمان و همراهی با پیامبرانت را.
هدایتی که به واسطه آن هرگز آنان را در هیچ حالی تنها نگذاریم
در دین، مسائل اجتماعی، دفاع  در برابر تهاجم دشمن
خدایا هدایت به این راه برای ما گوارا و دوست داشتنی است.

غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ  یعنی:
خدایا میدانم فقط،یک راه آفریدی و آن صراط مستقیم و راه رسیدن به توست که راه انبیا است
من از تو هدایت به همان راه رامی خواهم
نه راه کسانیکه حق را می شناسند ولی به واسطه مخالفت با دین و لجاجت و عناد با پیامبران راه راست را کج میروند و مورد خشم تو قرار گرفته اند
و نه راه کسانیکه سرگردانند و حق و باطل را نمی شناسند
خدایا از تو میخواهم که به واسطه اغوای شیطان نقمت کفر را با نعمت هدایت اشتباه نگیرم
خدایا به آنان که نعمت هدایت دادی نه مغضوبند و نه گمراه
خدایا تحمید و خضوع ابتدای سوره را از من بپذیر تا درخواست هدایتم را در پایان سوره اجابت کنی

نماز و راه‏ یابى
ما در هر نماز با گفتن «اهدنا الصرط المستقیم» از خداوند راه مستقیم را مى‏ خواهیم.
انسان هر لحظه فکر تازه ‏اى دارد، دوستان و دشمنان، نزدیکان و بیگانگان، طاغوت ‏ها و وسوسه ‏گران و شیاطین نیز با تلقین و تشویق و تهدید و تبلیغ، براى انسان طرح ‏هائى را دارند و برنامه ‏ریزى‏ هائى مى ‏کنند که انسان جز با امداد الهى هرگز نمى ‏تواند در میان این همه راه که از هوس ها مایه مى ‏گیرد، نجات یابد و راه مستقیم را بپیماید.

 «اهدنا الصراط المستقیم»، را مستقیم:
1. راه خدا و اولیاى خداست.
2. راهى است که از هرگونه خطا و انحراف دور است.
3. راهى است که ترسیم کننده آن مرا دوست دارد و نیازم را مى‏ داند.
4. راهى است که به بهشت منتهى مى‏ شود.
5. راهى است که با فطرت سالم هماهنگ است.
6. راهى است که اگر در آن راه بمیرم شهید محسوب مى ‏شوم.
7. راهى است که از عالم بالا و بالاتر از علم ماست.
8. راهى است که انسان در آن دچار شک و پشیمانى نمى ‏شود.
9. راهى است از همه راه‏ ها صاف‏ تر، نزدیک‏ تر و روشن‏ تر.
10. و بالاخره راه مستقیم، راه انبیا، شهدا، صالحان و صدیّقین است.
اینها نشانه ‏هاى راه حقّ و مستقیم است که شناخت آن مشکل و دقیق است وحرکت و پایدارى در آن نیاز به امداد الهى دارد.

سوره توحید پاسخی به سئوالات مکرر یهودیان
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. بگو او الله یگانه است
اللَّهُ الصَّمَدُ. که همه نیازمندان قصد او می‏کنند
لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ. نزاده و زاییده نشده
وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ. و هیچ کس همتای او نیست
امام صادق(ع): یهود از رسول اکرم(ص) تقاضا کردند خداوند را توصیف کند، پیغمبر(ص) سه روز سکوت کردند تا این سوره نازل شد
 احد به معنای یکتا و بی همتا که  استعمال وصفی دارد فقط به ذات باری تعالی اطلاق می شود و حتی در ذهن هم دومی برای آن قابل فرض نیست
الها واحد و نحن له مسلمون.... بقره133
و الهکم اله واحد .....  بقره163
...انما الله اله واحد.... نساء171
... ما من اله الا اله واحد....  مائده73
صمد مفهوم جامعی دارد که هرگونه صفات مخلوقات را از ساحت مقدس الهی، نفی می کند.
عقایدانحرافی یهود و نصارا و مشرکان عرب مبنی بر داشتن فرزند برای خداوند، رد شده است
مسیحیت به تثلیث (خدایان سه گانه "خدای پدر؛خدای پسر و روح القدس") معتقد است.
یهود،"عُزیر" را پسر خدا می گفتند.
مشرکان عرب ملائکه را "دختران خدا"، می دانستند
تلاوت سوره توحید، برابر تلاوت "یک سوم" قرآن کریم، بیان شده

چرا سوره توحید را اخلاص میگویند؟ نکته ای عجیب

سْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
    قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾
   اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾
   لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿3﴾
   وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿4﴾
 چون این سوره تنها و خالص ، سخن از الله میگوید. نه حرفی از بهشت دارد و نه جهنم ، نه پیامبران و نه ائمه و نه هیچ جیز دیگر ، خالص خالص معرفی الله است.
چه جالب اینکه این سوره را شناسنامه الله میگویند ، و جالب تر اینکه الله به عدد ابجد ۶۶ است و تعداد حروف این سوره هم شصت و شش حرف میباشد.
وجالبتر اینکه 66 بار یا الله گفتن بعد از هرفریضه واجب جهت برآورده شدن حاجات بسیار مجرب است

 

 

 

بهترین نام ها برای خداست
قُلِ ادْعُواْ اللَّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَیّاً مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الْأَسْمَآءُ الْحُسْنَى‏  اسراء 110

 

 

بگو: نام اللّه را بخوانید یا نام رحمان را، هر کدام را بخوانید، پس بهترین نامها از آن اوست

در دعا خواندن، انسان آزاد است که خدا را به هر یک از نام‏ هایش که مى ‏خواهد، بخواند

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ

هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

 

حمد
ام الکتاب
فاتحه الکتاب

طبق روایات :
1. جامعترین سوره از حکمت های قرآنی (بحارالانوار)
2. شریف ترین ذخیره و گنجینه الهی (نورالثقلین)
3. شفاست برای مریض و حتی مرده را زنده می کند (مجمع البیان)
4. خدا بر پیامبر منت گذارده (نورالثقلین)
5. افضل السور من القرآن. ام الکتاب (تفسیر البرهان)
6. از کل کتب آسمانی حمد برترست
7. نماز بدون حمد باطل است
8. اولین سوره ای که کامل نازل شد
9. خدا سوره حمد را 2 قسمت کرده برای خدا و بنده اش(از اهدنا)
10. مشتمل بر اسم اعظم الهی است هم لفظی و هم معنایی
11. نقش سوره حمد در هدایت و درست زندگی کردن انسان
ناله ی شیطان بلند شد وقتی سوره ی حمد نازل شد (امام صادق علیه السلام)

سوره حمد
نکات مهم بسم الله الرحمن الرحیم

اختصاص به قرآن ندارد
 حضرت سلیمان در ابتدای نامه
حضرت نوح بسم الله و مجریها و مرسیها

بحث فقهی 4 حکم :
1. بعضی جاها واجب است در نماز قبل از حمد و سوره
طبق آیه سوره حجر سبع ثمانی حمد با بسم الله 7 آیه است
2. بسم الله واجب : زمان ذبح حلال گوشت
بسم الله ... حرام : زمان جنب یا حائض سوره های سجده ی واجب
مکروه : ابتدای سوره ی توبه
مستحب : برای شروع کلیه کارها
مزایای بسم الله :
یاد خدا . ذکر . برکت میدهد . تاثیر بر مولکولهای آب (گیاه . انسان و ...) دارد از لحاظ علمی ثابت شده . کار ناتمام و ابتر نمی ماند . کار با بسم الله ابدی و معنوی است . تاییدِ کار جهت و هدفی مثبت دارد . نگفتن بسم الله خدا تنبیه می کند



خداشناسی در سوره حمد
رب العالمین
الرحمن الرحیم
مالک یوم الدین است

الرحمن :

رحمت خدا (کثیر) بر عموم مردم و جانداران و کائنات
رحمانیت برای دنیاست
وجود پیامبر رحمت است
رحمت خدا نبود انسان در زحمت و بدبختی و زیان بود
رحمت خدا نبود همه دنبال شیطان بودند
رحمتی نبود تطیر و پاکسازی و سازندگی در کار نبود
رحمت نبود همه گرفتار عذاب بودند
تغییرات شب (آرامش) و روز (کسب و کار) و فصول رحمت الهی است
نزول قرآن رحمت شفاست برای مومنین
ازدواج رحمت از آن خداست مودت و رحمتی که خدا بتدریج ایجاد می کند (کادوی الهی)
دعای ملائکه رحمت از جانب خداست (سوره غافر)
در سوره الرحمن بعد از آیه اول نعمات الهی را تا آخر سوره بیان می کند

الرحیم :
رحمت خاص و ویژه مومنین رحیمیت است
ترجمه درست و مناسبی برای اسماء و صفات خدا نداریم فقط تعبیراتی از معنای آن نوشته شده

مالک یوم الدین

مومن باید رجاء و خوف داشته باشد هم امیدوار و هم ترس از خدا
(الرحمن و الرحیم) رجاء ایجاد می کند
خداوند غفور و رحیم است و انسان باید به بخشش خدا امیدوار باشد
و (یوم الدین) ترس از عذاب بوجود می آورد که لازمه ی انسان است برای حساب پس دادن و مراقبت از اعمال
یوم الدین : روز عرفی نیست که از طلوع تا غروب باشد بلکه قطعه زمانی است زمان ظهور حقیقت قیامت
دین یکی آیین و روش بود ولی اینجا جزا و پاداش است
70 اسم برای قیامت است و این کثرت معنای حقیقت و واقعیت دارد با اسمای مختلف

1. مفرد : یوم الخروج یوم الدین یوم الحساب یوم القیامه یوم الفصل یوم الحسره و یوم التغابن یوم التناد یوم الخلود و....
2. جمع : یوم یقوم الروح . یوم یقوم الناس

اعتقاد نداشتن به قیامت در سوره ماعون اشاراتی دارد :
یتیم را می راند مردم را ترغیب به کمک نمی کند نماز از روی سهل و ریا (منافقانه) میخواند و مانع زکوه و بخشش می شود
در سوره مدثر هم اشاراتی شده:
1 - « لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ » ٬ پای بند به #نماز نبودیم .
2 - « لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ » به #گرسنگان اعتنا نمی کردیم.
۳ - « کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ » ٬ ما در جامعه #فاسد هضم شدیم .
۴ - « کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین » ٬ #قیامت را هم نمی پذیرفتیم.
وجود قیامت. هدف دار بودن در خلقت را بیان می کند
اگر باور به آخرت داشته باشیم اصلاح می شویم


تنها خدا لایق پرستش است
ایاک نعبد
فقط(حصر) ترا می پرستیم


چیزی نباید انسان را اسیر خودش کند پول شهوت رفیق مقام و ....

پرستش عقلی و فطری است و خدا در بطن خلقت انسان قرار داده است
لذا گرایش انسان به پرستیدن است و اگر جهت دار باشد خدا(خالق) را فقط پرستید همان که انبیاء مامور به راهنمایی شدند

تمام کمالات و بندگی انسان در پرستش خداست لذا در دعای کمیل داریم (قو علی خدمتک جوارحی)

عبادت باید عاشقانه با علاقه و عارفانه و مشفقانه باشد تا شیرینی آن چشیده شود
انی احب الصلوه (امام حسین علیه السلام)

عبادت تذلل و خضوع برای خداست
اگر انسان برای ائمه خضوع می کند به عنوان رب و خالق نیست و مشرک خواندن شیعه از طرف وهابیون از روی بی عقلی است

و ایاک نستعین
خداست که باید از او کمک بخواهیم
بحول الله قوته و اقوم الیه
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

 

 

ما همه از آن خداییم

 

 

 

[همانا] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى‏گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى‏گردیم 

 

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ ﴿بقره 156﴾

این سخن ما که می گوییم «ما همه از آن خداییم» اقراری است به بندگی، و اینکه می گوییم «بازگشت ما به سوی او است» اعترافی است به نابودی خویش در دنیا و بازگشت جاودانه به سوی خدا

و مَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَ لَا نَصِیر (شُّوریٰ۳۱)
و شما هرگز نمی‌توانید در زمین از قدرت خداوند فرار کنید ؛ و غیر از خدا هیچ ولیّ و یاوری برای شما نیست

 

و مٰا بِکمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اَللّٰهِ ثُمَّ إِذٰا مَسَّکمُ اَلضُّرُّ فَإِلَیهِ تَجْئَرُونَ * ثُمَّ إِذٰا کشَفَ اَلضُّرَّ عَنْکمْ إِذٰا فَرِیقٌ مِنْکمْ بِرَبِّهِمْ یشْرِکونَ (نحل53-54)
آنچه از نعمتها دارید، همه از سوی خداست! و هنگامی که ناراحتی به شما رسد، فقط او را می خوانید
امّا هنگامی که ناراحتی و رنج را از شما برطرف می سازد، ناگاه گروهی از شما برای پروردگارشان شریک قائل می شوند. .
پیام های آیه
1- نعمت های الهی را، نتیجۀ تلاش و تحصیل و مدیریت خود، یا شانس و تصادف نپندارید. «ما بِکمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»
2- همۀنعمت ها، حتّی آنچه که در نظر شما ناچیز است، به ارادۀالهی به شما داده شده است. «مِنْ نِعْمَةٍ»
3- هم نعمت ها از اوست، هم در خطرها، تنها پناهگاه اوست. «فَمِنَ اللَّهِ، فَإِلَیهِ تَجْئَرُونَ»
4- بلا و سختی، خداپرستی فطری را زنده می کند. «إِذا مَسَّکمُ الضُّرُّ فَإِلَیهِ تَجْئَرُونَ»
5- انسان ضعیف است وبا کوچکترین تماس سختی ومصیبت، درمانده می شود.
إِذا مَسَّکمُ . . .
6- نعمت ها از اوست، امّا سختی ها و ضررها از ماست. «نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ، مَسَّکمُ الضُّرُّ»
7- ایمان واستغاثه به خداوند، نباید موسمی ومقطعی باشد. إِذا کشَفَ الضُّرَّ. . . فَرِیقٌ مِنْکمْ . . . یشْرِکونَ
8- رفاه وآسایش، زمینۀغفلت از یاد خدا وشرک گرایی است. کشَفَ الضُّرَّ. . . یشْرِکونَ
9- توجّه به خدا، چون فطری است عمومی است. «فَإِلَیهِ تَجْئَرُونَ»، امّا شرک تنها در مورد بعضی است. فَرِیقٌ . . . یشْرِکونَ
10- «کشف ضرّ» و برطرف شدن مشکلات را از هر قدرتی جز خدا بدانیم شرک است. کشَفَ الضُّرَّ. . . بِرَبِّهِمْ یشْرِکون 
تفسیر نور ج4 ص533

هواپرستى، سرچشمه غفلت است

وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ» « کهف، 28»

هواپرستى، سرچشمه‏ ى کفر است. «مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ» طه16

هواپرستى، بدترین انحراف است وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ «قصص50» هواپرستى، مانع قضاوت عادلانه است فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى «ص26

هواپرستى، سرچشمه‏ ى فساد است لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ «مؤمنون71

هواپرستى، سرچشمه‏ ى غصّه‏ هاست.
هواپرست، ایمان ندارد. هواپرست، بى عقل است. آغاز فتنه‏ ها پیروى از هوسها و ایجاد بدعت‏ها مى‏باشد. هوا و هوسها انسان را کر و کور کرده و قدرت تشخیص حقّ از باطل را مى‏گیرد.
شجاع‏ترین مردم کسانى هستند که بر هوس‏هاى خود غلبه کنند.
پیامبر (ص) : هوى را بدان سبب هوى‏ نامیده ‏اند که صاحب خود را فرو مى‏افکند مجموعه احادیث از میزان الحکمة مى‏باشد

پیام‏ها
1 ریشه‏ ى بت‏ پرستى، هواپرستى است صَبَرْنا عَلَیْها اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ

2 خداجویى در فطرت هر انسانى وجود دارد، لکن او در مصداق و یافتن حقّ گرفتار اشتباه مى‏شود اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ

3 انبیا مسئولیّتى در هدایت اجبارى هواپرستان ندارند أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا

4 انسان داراى اختیار است أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا

5 تربیت و ایمان باید بدون اجبار و اکراه باشد أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا ( تفسیر نور ج‏8 ص258)
منابع: تفاسیر نور؛ نمونه و هدایت.

عبادت چیست؟
 بعضى عبادت را تنها در نماز و ذکر و دعا مى‏ دانند و بعضى در شعر خود مى‏ گویند: «عبادت به جر خدمت خلق نیست» در این دو تفکر افراط و تفریط است.
نمونه افراط و تفریط در همه جا و همیشه بوده است. یکى از بیستون نام مى ‏برد و یکى از چهل ستون یکى در شناخت امام غلو مى ‏کند و یکى امام را یک فرد عادى مى ‏داند.
یکى از وظایف انبیا جلوگیرى از انواع افراط و تفریط است. در اسلام عبادت به هر کارى که رنگ الهى داشته و براى خدا باشد، گفته مى ‏شود، گرچه بنّایى و کارگرى باشد. چنانکه حضرت ابراهیم و اسماعیل پس از آنکه بنّایى کردند و پایه ‏هاى کعبه را بالا بردند، از خدا خواستند که کارگرى آنها را قبول کند. «و اذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل ربّنا تقبّل منّا» (بقره، 127)
آرى، در دید ما نماز و روزه عبادت است، امّا از دیدگاه قرآن، کارگرى ساختمانى هم که براى خدا باشد، عبادت است...
 

حق و هوی و هوس

و َلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ و َالْأَرْضُ وَ مَن فِیهِنَّ مؤمنون71

 اگر حق از هوس های آنها پیروی می‏ کرد، قطعاً آسمان ها و زمین و هر که در آنهاست تباه می ‏شد.

[ حقّ، هرگز نباید تابع تمایلات و خواسته ‏هاى مردم باشد. لذا طرفداران حق چه بسا در اقلیت و پیروان هوی و هوس در اکثریت باشند . اکثرهم لا یعقلون و یا لا یفقهون ]

شرک . نیکی به پدر و مادر

وَ قَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَ لَا تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا 23اسراء

در این آیه حق شناسى در همه سطوح، مخصوصا در باره خویشاوندان، و بخصوص پدر و مادر تأکید شده است.
بعد از اصل توحید به یکى از اساسى‏ترین تعلیمات انسانى انبیا اشاره می فرماید:
و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکى کنید!
قرار دادن توحید یعنى اساسى‏ ترین اصل اسلامى در کنار نیکى به پدر و مادر تأکید دیگرى است بر اهمیت این دستور اسلامى.
سپس به بیان یکى از مصداقهاى روشن نیکى به پدر و مادر پرداخته، مى فرماید:
هرگاه یکى از آن دو، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیرى و شکستگى برسند (آن چنان که نیازمند به مراقبت دائمى تو باشند از هرگونه محبت در مورد آنها دریغ مدار، و کمترین اهانتى به آنان مکن، حتى) سبکترین تعبیر نامؤدبانه یعنى: اف به آنها مگو و بر سر آنها فریاد مزن بلکه با گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو

 ﷽
خدا در قلب کسانی است که بی هیچ توقعی مهربانند...
لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لا شُکُورًا ( ٩انسان)

برای کسانی که اسلام را قبول ندارند و برای خدا نیز شریک قائل هستند، با کدام دلیل عقلی می شود یکتایی خدا را اثبات کرد⁉️
لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّـهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّـهِ رَ‌بِّ الْعَرْ‌شِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿انبیاء٢٢﴾
اگر در آنها (زمین و آسمان‌)جز خدا، خدایانى (دیگر) وجود داشت، قطعاً (زمین و آسمان‌) تباه مى‌شد. پس منزّه است خدا، پروردگار عرش، از آنچه وصف مى‌کنند.

طبیعت کلاس توحید است

وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (آل عمران191)
و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند؛ (و می‌گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده‌ای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!
به عایشه گفتند یک خاطره شیرین از پیامبر(ص) بگو!!!
گفت: همه خاطراتش شیرین است و یکی از آنها این که سحرها می‌آمد به اطراف آسمان‌ها نگاه می‌کرد و می‌فرمود: رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً
کلاس توحید همین شعر است:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
 هرورقش دفتری است معرفت کردگار

الله خدای من است
 ‌لا اله الا الله به ما می آموزد که
 از همه چیز و همه کس بگذریم
از همه چیز عبور کنیم
به ما می آموزد که مسافریم و مقصدی داریم.
آنقدر بگذریم تا به خدای زنده و حقیقی برسیم
به الله که عبور از آن ممکن نیست
آن زمان است که خداوند می فرماید:
"بایست و بدان که من خدای تو هستم"

باز داشتن از راه خدا

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَ الْبَادِ و َمَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ (حج25)

ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﺆ ﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪﺍﻟﺤﺮﺍم ، ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩم ﻣﺴﺎﻭﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﻁ ﺩﻭﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ، ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ (ﻣﺴﺘﺤﻖ ﻋﺬﺍﺑﻰ ﺩﺭﺩﻧﺎﻛﻨﺪ)

ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﻖ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﺘﻢ ﺯﻧﺪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻰ ﭼﺸﺎﻧﻴﻢ

دشمنان بایستی ورود به سرزمین وحی را صد نمایند و در شرائطی بسیار سخت است که باز داشتن از سفر حج می توان تصمیم گرفت

 اهمیت خانه خدا

"و َإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَن لَّا تُشْرِکْ بِی شَیْئًا و َطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ و َالْقَائِمِینَ و َالرُّکَّعِ السُّجُودِ" حج/26  

ﻭ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻧﻪ [ ﻛﻌﺒﻪ ] ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻳﻢ [ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ] ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺪﻩ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍم ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻃﻮﺍﻑ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻗﻴﺎم ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺭﻛﻮﻉ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺳﺠﺪﻩ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ( ﺍﺯ ﭘﻠﻴﺪﻯ ﻫﺎﻯ ﻇﺎﻫﺮﻯ ﻭ و باطنی ) پاکیزه گردان

آدم از خدا کلماتی دریافت کرد

خدا تو آیه 37 بقره میگه آدم از خدا کلماتی دریافت کرد که وقتی گفت خدا توبه ش رو پذیرفت اون کلمات چی بود؟
شیعه و سنی روایت کرده اند که مراد از کلماتی که آدم آموخت و با آن توبه اش پذیرفته شد توسل به پنج تن آل عبا بوده است.
❗️سیوطی از بزرگان اهل سنت روایت می کند که ابن عباس می گوید از پیامبر درباره کلماتی که آدم فرا گرفت و با آن توبه کرد چه بود؟
فرمود: خدا را بحق و جایگاه محمد و علی و فاطمه و حسن وحسین خواند که توبه اش را بپذیرد و خداوند توبه اش را قبول کرد" یا حمید و بحق محمد یا عالی و بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا قدیم الاحسان بحق الحسین
در المنثور،ج1 ص60 و61   ینابیع الموده،ص67
❗️همچین این روایات در کتب شیعه نیز آمده است
 الکافی،ج8 ص305   تفسیر البرهان،ج1 ص191

 

 دعوت خدا و رسول

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ (انفال24)

ای کسانی که ایمان آورده اید، دعوت خدا و پیامبرش را بپذیرید، آنان شما را دعوت به زندگی واقعی می کنند............

 پیام آیه:

پیامبر (ص) : ایمان یعنی آرامش و اطمینان

شرط ایمان واقعی، پذیرفتن دعوت خدا و پیامبر اوست خدا و پیامبرش ما را به حیات انسانی دعوت می کن

   در محضر خدا

  أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى (علق 14)

آیا نمی دانید که خدا شما را می بیند.

  پیام آیه:

امام خمینی فرموند : عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ وَ یَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا  وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (نور64
آگاه باشید که برای خدا است آنچه در آسمانها و زمین است، او می‏داند آنچه را که شما بر آن هستید، و روزی که به سوی او باز می‏گردند آنها را از اعمالی که انجام دادند آگاه می‏سازد، و خدا به هر چیزی آگاه است

دفتر زندگی خود را نیز پاک نگاه دار، چون معلمی هست هر لحظه آن رامی نگرد و به تو نمره می دهد
وضعیت دفتر شما چطور است؟؟؟

 

پدری فرزند خود را فراخواند ...
دفتر مشق او را که بسیار تمیز و مرتب بود نگاه کرد و گفت:
فرزندم چرا در این دفتر کلمات زشت و ناپسند ننوشتی و کثیفش نکردی؟
پسر با تعجب پاسخ داد: خب معلوم است! چون معلم‌مان هر روز آن را نگاه می‌کند و نمره می‌دهد.
پدر گفت: دفتر زندگی خود را نیز پاک نگاه دار، چون معلمی هست که هر لحظه آن را می‌نگرد و به تو نمره می‌دهد ...
ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری؟
«آیا انسان نمیداند که خدا او را می‌بیند؟»
وضعیت دفتر زندگی شما چگونه است؟؟
سجده کن
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُن مِّنَ السَّاجِدِینَ "سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن (حجر۹۸)
بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی، خمش می‌کنی.
هر چه خم شود خالی تر می‌شود.
اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود.
دل آدم هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم ، از غصه ،از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران.
 قرآن می‌گوید: "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت."
این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است:
"ما قطعا می‌دانیم و اطلاع داریم، دلت می‌گیرد، به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند."

 

 با آگاهی

قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَ مَنِ اتَّبَعَنِی (یوسف108)

پیامبر به مردم بگو: شیوه ی من و پیروانم این است که همه را با آگاهی، به سوی خداوند دعوت کنیم

پیام آیه:

خیمه ی دعوت پیامبران و پیروان آنان، بر اندیشه، آگاهی و تفکر استوار است

هدایتی که پیامبران ما را به آن دعوت می کنند، راهی است که ما با آزادی و آگاهی انتخاب می کنیم، برخلاف شیوه ی مستکبران، که مردم را با زور و تزویر، یه یک سو می کشانند

تنزیه خدا

قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۖ هُوَ الْغَنِیُّ ۖ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ ۚ إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا ۚ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (یونس68)

گفتند: خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده است!

(از هر عیب و نقص و احتیاجی) منزه است!

او بی‌نیاز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است!

شما هیچ‌گونه دلیلی بر این ادعا ندارید!

آیا به خدا نسبتی می‌دهید که نمی‌دانید؟!

 آیا خداوند برای بندگانش کافی نیست؟

أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَ مَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (زمر36)

آیا خدا کفایت‏ کننده بنده‏اش نیست و [کافران] تو را از آنها که غیر اویند مى‏ ترسانند و هر که را خدا گمراه گرداند برایش راهبرى نیست

برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیندازند یوسف لبخندی زد❗️
یهودا پرسید چرا میخندی❓اینجا که جای خنده نیست❗️

یوسف گفت
روزی در فکر بودم چه کسی می تواند به من اظهار دشمنی کند با این که برادران نیرومندی دارم
 اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد.

خدا بس است

فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ و َبِالْمُؤْمِنِینَ (انفال62)

خدا براى تو بس است همو بود که تو را با یارى خود و مؤمنان نیرومند گردانید

اگر کسی در پی موفقیت و پیروزی در امتحانات و سایر گرفتاری ها باشد آیه زیر را برای فتح  و پیروزی و همچنین قبل از آن بخواند

امید به فرد ناامید چگونه می توان یک فرد ناامید را که هیچ علاقه ای به ادامه زندگی ندارد و گاهی از خودکشی حرف می زند به زندگی امیدوار کرد❓
قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَ‌فُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّ‌حْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ‌ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ‌ الرَّ‌حِیمُ ﴿زمر۵۳﴾
بگو: اى بندگان من -که بر خویشتن زیاده‌روى روا داشته‌اید از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را مى‌آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است

 

 مناظره عبدالوهاب با خداوند
 
وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ  (بقره34)
هنگامی که به ملائکه گفتیم برای آدم سجده کنید, همه سجده کردند جز ابلیس که امتناع کرد و تکبر ورزید و از کافرین بود.
وهابیت :
 خدایا این شرک است که تو به ملائکه فرمان داده ای آدم را سجده کنند
چرا مردم را به سجده بر آدم وادار می کنی؟
 راه راست

 وَ اللّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ یونس 25

خداوند شما را به مرکز سلامتی، دعوت می کند و افراد شایسته را به راه مستقیم هدایت کند

پیام آیه: ابن عباس در تفسیر این آیه گوید :

خداوند شما را به دارالسلام دعوت می کند یعنی که به هرکس را بخواهد به صراط مستقیم هدایت، کند و صراط مستقیم یعنی ولایت علی بن ابیطالب

 فرمانبردارى آگاهانه و خالصانه

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَهٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّهٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ سبا ۴۶

هان اى پیامبر! به بندگانم بگو: من شما را به یک ویژگى اساسى و یک اصل دگرگون‏ساز و بسیار مهم فرمان مى‏ دهم

در این آیات خداى فرزانه روى سخن را به پیامبر گرامى نموده و نکات ارزشمند و دگرگون‏سازى را در ابعاد گوناگون زندگى بشر به تابلو مى‏ برد، که هرکدام سخت تفکرانگیز و در خور تعمق بسیار است.

۱-  منظور اصل دگرگون‏ ساز توحیدگرایى و یکتاپرستى است

۲- منظور فرمانبردارى آگاهانه و خالصانه از خداست.

و آن این است که دو نفر، دو نفر، یا یک یک براى خدا و انجام فرمان او به پا خیزید

سپس بیندیشید تا باور دارید که در یار و خیرخواه شما «محمد» هیچ گونه نشان انحراف از حق و عدالت و جن‏ زدگى نیست

یکى از شما یا دیگرى به پا خیزد و از مردم بپرسد که آیا تاکنون سخن دروغ و یا گفتار ناروایى از محمد(ص) شنیده، و یا هیچ نشان جنون و دیوانگى از رفتار و گفتار او دیده ‏اند؟

 با آگاهی و اندیشه، در مسیر خدایی شدن، حرکت کنیم، گرچه تنها باشیم
 

آمادگی در هدایت

وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرَُواْ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ ءَایَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَ یَهْدِى إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ‏ رعد27

کفار مى‏ گویند: چرا از طرف پروردگارش معجزه ‏اى (به دلخواه ما) بر او نازل نشده است؟ بگو: همانا خداوند هر که را بخواهد (به حال خود رها و) گمراه مى ‏کند و هر کس را که به سوى او رو کرده و توبه نماید به سوى خویش هدایت مى‏ نماید.

[اگر چه هدایت مردم به دست خداست، ولى هدایت خداوند شامل کسانى مى‏ شود که در خود، آمادگى به وجود آورده باشند

دوری از خداوند

و إِذٰا سَأَلَکَ عِبٰادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ اَلدّٰاعِ إِذٰا دَعٰانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (بقره186)

و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند

 (بگو): همانا من نزدیکم؛ دعاى نیایشگر را آنگاه که مرا مى ‏خواند پاسخ مى ‏گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.

[خداوند به ما نزدیک است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما را مى ‏گیرد، به خاطر دورى ما از خداوند است که در اثر گناهان مى‏ باشد]

کتاب 114 نکته درباره‌ی نماز
نماز و توحید
«انّنى انا اللَّه لااله الاّ انا فاعبدنى و اقم الصلوة لذکرى» (طه،14)
 رابطه نماز و توحید بسیار نزدیک است، توحید ما را به سوى نماز مى ‏کشاند و نماز روح توحید ما را زنده مى ‏کند
نماز با تکبیر آغاز مى‏ شود و در هر رکعت بعد از پایان سوره، قبل و بعد از رکوع و هر سجده و در پایان هر نماز، مستحب است اللّه اکبر بگوئیم
در ذکر رکوع و سجود، سبحان اللّه مى‏ گوئیم و در رکعت سوم و چهارم «لااله الا اللَّه» مى‏ گوئیم که همه مایه صیقل‏ دادن روح توحید و جلوه دادن روح ایمان است

نماز قبل از هر چیز اطاعت فرمان خداوند است
 قدم اول برای اینکه از خداوند اطاعت و فرمان‌بری داشته باشیم این است که عظمت خداوند در دل ما جای بگیرد.
راهش «رعایت ادب در مقابل خداوند» است و اولین جایی که باید ادب را در مقابل خداوند رعایت کنیم سر نماز است.
امام زین‌العابدین(ع) : حقّ نماز این است که بدانی، نماز وارد شدن بر خداوند متعال است و تو در نماز، در پیشگاه خداوند ایستاده‌ای، پس وقتی این را دانستی، باید همچون بنده‌ای ذلیل و حقیر، راغب و راهب، امیدوار و بیمناک، بینوا و باتضرع باشی، و به احترام کسی که در مقابلش ایستاده‌ای با آرامش و وقار بایستی.

نماز خوب خواندن، خیلی ساده است
 مدتی سعی کن سر نماز رعایت ادب کنی، به تدریج خواهی دید که خدا چه عشقی از خودش به دل تو خواهد انداخت.
مدتی در بارگاه ربوبی ادب را رعایت کن، خدا کم‌کم معرفتی به تو عنایت خواهد کرد که قابل وصف نیست.
فعلاً مؤدبانه نماز خواندن را یاد بگیر، تا انشاءالله توفیق نماز خواندن عارفانه و عاشقانه را هم پیدا کنی.
اینکه انسان از خشیت الهی رنگ چهره‌اش درِ خانه خدا بپرد، کار ساده‌ای نیست.
از بس با خدا فاصله داریم، خیلی که هنر کنیم، فقط گاهی دلمان برای او تنگ می‌شود.
خشیت داشتن، کار عارفان نسبت به حضرت حق است و انسان وقتی نماز امیرالمؤمنین(ع) را در نظر می‌گیرد، دیگر از خودش ناامید می‌شود که نماز عاشقانه بخواند.
ما اگر بخواهیم در نمازمان یک قدم به جلو برداریم، قدم اول نماز مؤدبانه است.
mzarepoor@
ghuraan@

توصیه‌های برای رعایت ادب نماز
 به عنوان نمونه، امام رضا(ع) در این‌باره می‌فرماید: «اگر خواستی نماز بخوانی، با کسالت برای نماز بلند نشو؛ با چُرت نماز نخوان، با عجله نماز نخوان بلکه با سکون و وقار نماز بخوان... وقتی خواستی سرِ نماز در مقابل پروردگارت بایستی، مثل بندۀ گنهکاری که مولایش می‌خواهد او را تنبیه کند، در مقابل خداوند بایست (این ادب نماز است؛ حتی اگر گناهی نکرده باشی). قدم‌هایت را صاف و محکم قرار بده، نفس خودت را اذیت کن، به این‌طرف و آن‌طرف نگاه نکن، با ریش و سایر جوارح خودت بازی نکن، انگشت‌هایت را نشکن، و بدنت را نخاران، به دماغ و لباست دست نزن و بازی نکن، همیشه در طول نماز مادامی‌که در حالت ایستاده هستی نگاهت به محل سجده باشد. با طمع، و خوف و رغبت نماز بخوان.» (فقه الرضا(ع)/101)

امام محمد باقر(ع) هم در روایت مشابهی می‌فرماید: «وقتی برای نماز ایستادی... با دست و سر و ریش خودت بازی نکن... و خمیازه نکش و با کشیدن دست‌ها رفع خستگی نکن... یک‌بار روی این‌پا و یک‌بار روی پای دیگر تکیه نکن و روی هر دو پا تکیه کن، دو پا را به هم نچسبان و زیاد هم از همدیگر باز نکن و در سجده دو ساعد(ساق دست) خود را روی زمین پَهن نکن (به زمین نچسبان) و انگشتان خود را تا نکن تا صدای شکستن آنها بلند شود چون همۀ این کارها موجب نقصان نماز می‌شوند و با کسالت برای نماز بلند نشو و با چُرت و حالتِ سنگینی، نماز نخوان!» (کافی/ج3/ص299)

نماز در درجۀ اول عشق‌بازی نیست، بلکه رعایت کردن ادب است
اولین قدم در رعایت ادب هم رعایت احکام نماز است؛ به این چند مسأله که مربوط به احکام نماز است، خوب توجه کنید:
برخی از احکام نماز :
- خندیدن موقع نماز، نماز را باطل می‌کند.
- حرکت‌های اضافی موقع ذکر گفتن، نماز را باطل می‌کند.
- مکروه است سر نماز بدنتان را بخارانید،  و کلاً حرکت اضافی سر نماز مکروه است.
موقع نماز خواندن، از هر کاری که نشانۀ ذره‌ای بی‌ادبی نسبت پروردگار عالم است، باید اجتناب کنیم. از شیخ رجبعلی خیاط  نقل شده که: «دیدم که شیطان بر جایی که انسان در نماز می‌خاراند، بوسه می‌زند.»
درست است که محبت زوری نمی‌شود، امّا ادب که زوری می‌شود!
ادب در نماز، زوری است و احکام دارد. رعایت کردن ادب این‌قدر مهم است که یک بُعد مهم بسیاری از احکام نماز، رعایت ادب است. حتی اگر آدم یک کسی را دوست هم نداشته باشد، امّا در مقابل او ادب را رعایت می‌کند. مراعات ادب که کاری ندارد. نماز مؤدبانه بخوان. آیا نماز مؤدبانه خواندن حال می‌خواهد؟ نه؛ هر کسی می‌تواند مؤدبانه نماز بخواند. آیا عشق به خداوند متعال می‌خواهد؟ نه؛ فقط یک‌ذره معرفت می‌خواهد که الحمدلله همه بیشتر از آن را دارند.
چرا تا این حدّ در احکام نماز سخت‌گیری کرده‌اند؟ مثلاً چرا فرموده‌اند: «وقتی سر نماز ایستاده‌ای، چشم‌هایت را به این طرف و آن طرف ندوز.»  این‌همه احکام سخت‌گیر انه برای چیست؟ آیا جز برای این است که خدا در نماز، در درجۀ اول از ما ادب خواسته است؟!
مثلاً فرموده‌اند: موقعی که ایستاده‌اید، چشم‌ها باید به محل سجده باشد. امّا موقعی که رکوع می‌روید اگر چشمت به مُهر(محل سجده) باشد، پلک تو بالا می‌آید و بی‌ادبی می‌شود. آدم پیش خدا این‌قدر چشمش را بالا نمی‌آورد، بی‌ادبی می‌شود. آن موقع باید نگاهت را به کجا بیاندازی؟ به بین پاها.
وقتی تشهد می‌خوانید، نگاهتان باید به کجا باشد؟ اگر به مهر باشد، زاویۀ چشمت دوباره باز می‌شود(پلک تو بالا می‌آید) و بی‌ادبی می‌شود. لذا وقتی تشهد می‌گویی باید به زانوهایت نگاه کنی،  پس موقع تشهد، دیگر نباید چشمت را به مهر بدوزی. اینها جزء احکام و مستحبات و مکروهات نماز است. نماز طراحی شده برای این که عظمت خدا به مرور در قلب ما بنشیند. مهمترین اثر نماز خوب، القای کبریایی خدا در دل است که مهمترین عامل برقراری یک رابطۀ شیرین با خداست
نماز و انتخاب همسر
در اسلام سفارش شده که اگر کسى اهل مسجد و جماعت نیست و عملاً به عبادت و وحدت و امّت، بدون عذر پشت پا مى ‏زند، او را بایکوت کنید، او را به عنوان همسر خود انتخاب نکنید.
عمل به همین دستور مى ‏تواند مساجد را پر کند، زیرا جوانان که فهمیدند رها کردن مسجد و مسلمین به قیمت طرد عملى آنان تمام مى‏ شود هرگز مساجد را رها نخواهند کرد.

حمایت الهى از نمازگزاران
 اشراف قریش به رسول اکرم صلى الله علیه و آله پیشنهاد کردند که مسلمانان پابرهنه را از دور خود بران تا ما دور تو جمع شویم. آیه نازل شد:
 «وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ» (کهف/28)
 اى پیامبر! با کسانى باش که صبح و عصر خدا را مى‏ خوانند.
 امام صادق علیه السلام فرمود: یعنى کسانى که اهل نمازنند.
نماز و قرآن
 زنده شدن نماز، سبب زنده شدن قرآن است، زیرا هر نمازگزار مجبور است که در نمازهاى هفده رکعتى خود روزى ده بار سوره حمد را بخواند و بدنبال آن یکى دیگر از سوره‏هاى قرآن را. طبیعى است تلاوت دو سوره از قرآن در هر رکعت، مانع به فراموشى سپرده شدن قرآن در جامعه مى ‏گردد.
به علاوه قرآن و نماز بارها در کنار هم آمده ‏اند:
 «یتلون کتاب اللَّه و اقاموا الصلوة» (فاطر، 29)
کسانى که قرآن تلاوت مى‏کنند و نماز به پا مى‏ دارند.
 «یمسّکون بالکتاب واقاموا الصلوة» (اعراف، 170)
 کسانى که به قرآن تمسّک کرده و نماز به پا مى‏ دارند.
 قرآن ما را به نمازدعوت مى ‏کند و نماز ما رابا قرآن آشنا مى ‏سازد.

زناکار بدتر است یا کسی که نماز نمی‌خواند؟
از امام صادق(ع) پرسیدند: چرا زناکار را کافر نمی‌دانید، امّا کسی که نماز را ترک کند، کافر می‌دانید؟
حضرت فرمودند: «زیرا زناکار و شبیه او، این کار را به دلیل شهوتش انجام داده که بر او غلبه کرده است ولی تارک الصلاه نماز را ترک نکرده مگر به خاطر خوار شمردن آن، زیرا شما زناکاری را نمی‌یابی که سراغ این کار رفته باشد مگر اینکه به خاطر لذتی که در آن وجود داشته سراغ آن رفته است ولی کسی که نماز را ترک می کند هیچ لذتی در ترک نماز نمی‌یابد و زمانی که لذتی در کار نباشد، خوار شمردن واقع می‌شود و زمانی که خوار شمردن باشد، کفر هم هست
مگر نماز نخواندن چقدر لذت دارد؟ مگر چقدر از ترک نماز کیف کرده است؟ آیا جز این است که خواسته نماز را سبک بشمارد؟ جز این است که خواسته به خدا بی‌احترامی کند؟!
البته باید توجه کنیم؛ همان‌طور که نماز نخواندن بی‌احترامی به خدا است، دیرخواندن نماز هم کمی بی‌احترامی به خدا است

خاطره‌ای از آیت الله بهجت(ره) : بابا جان، جواب همان است!

کلید رسیدن به مقامات معنوی
مرحوم آیت‌الله قاضی(ره) استاد آیت‌الله #بهجت(ره) بودند و حضرت امام(ره) از ایشان به «کوه عرفان» تعبیر می‌فرمودند. آقای بهجت(ره) مکرر در نصایح‌شان این عبارت را از مرحوم قاضی(ره) نقل می‌فرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.»  یا در جای دیگری فرمودند: «به صورت من آب دهان بیاندازد»

یکی از علما می‌فرمود: «سال‌ها پیش، یک روز خدمت آیت‌الله العظمی #بهجت(ره) رفته بودیم. به ایشان گفتم: «راهی به ما نشان دهید تا آدم شویم.» آقای #بهجت(ره) فرمودند: «نمازتان را اول وقت بخوانید!» این عالم بزرگوار می‌گوید: «در دلم گفتم حاج آقا ما را تحویل نگرفت. ما که خودمان نماز اول وقت می‌خوانیم!»
یک‌سال از آن ماجرا گذشت. قرار بود به یک جلسه مهمانی بروم و در آن مهمانی دوباره خدمت آقای بهجت(ره) برسم. در راه به خودم گفتم: «این دفعه از آقا سوال کنم، ببینم اگر بخواهد راهی معرفی کند تا من به همه‌جا برسم، چه راهی را معرفی می‌کند؟»

وقتی خدمتشان رفتم، همراه جمعی بودیم و ایشان داشتند صحبت می‌کردند. هنوز هیچ سخنی نگفته بودم که ایشان وسط صحبتشان فرمودند: «بعضی‌ها پیش ما می‌گویند چکار کنیم تا آدم شویم و رشد پیدا کنیم؟ به ایشان می‌گوییم نماز اول وقت بخوانید. می‌روند سال بعد می‌آیند، پیش خودشان می‌گویند حاج آقا ما را تحویل نگرفت! دوباره از حاج آقا بپرسیم که چه باید بکنیم؟ همان حرف بنده را دقیق گوش نکردند و رعایت نکردند، حالا دوباره می‌خواهند سؤال کنند! بابا جان، جواب همان است، همیشه جواب همان است.»
این عالم بزرگوار می‌فرماید: «من دیگر هیچ حرفی نزدم. آقای بهجت(ره) راست می‌گفتند. من برخی از نمازهایم را به وقتش نمی‌خواندم. شروع کردم و آن را هم درست کردم.» آن عالم بزرگوار کم‌کم به جاهایی که دلش می‌خواست و حتی فوق تصورش بود، رسید.

اگر بخاطر اینکه شاد زندگی کنیم نماز بخوانیم، انگیزۀ ما غیرمخلصانه است؟

حالا باید دید چه نمازی ما را به این آثار و برکات ارزشمند می‌رساند؟(آثاری که قبلا گفته شد) چه نمازی ما را به چنین درگاه پر انرژی و با نشاطی می‌رساند؟ معلوم است که هر نمازی، چنین آثاری ندارد؛ مثلاً نمازی که از سر رفع تکلیف باشد یا نمازی که توأم با کسالت  باشد، چنین آثاری ندارد. با نماز توأم با کسالت، نمی‌شود کسالت روح را برطرف کرد. پس نیاز به یک نماز خوب داریم. برای شروع بحث، از هر طریق یا از هر دریچه‌ای، باید به این پرسش رسیده باشیم، که «چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟» تا این نماز سرچشمۀ حیات ما باشد و زنده‌دلی و سرزندگی به ما بدهد؟

نفرمایید که: اگر انگیزۀ نماز خوب خواندن، رسیدن به یک منفعت خود‌خواهانه یعنی شاد زیستن است، این یک انگیزۀ مخلصانه و عارفانه نیست. چون شما می‌توانید به این انرژی‌بخش بودن نماز و شادی‌آفرین بودن آن، نگاه غیر خود‌خواهانه داشته باشید، و آن را به عنوان شاخص خلوص در عبادت دنبال بفرمایید. اگر خیلی حال و هوای عرفان و اخلاص به دل باصفای شما خطور کرده، لابد مستحضر هستید که عبادت خالصانه و عارفانه، بیشترین انرژی را به انسان هدیه می‌کند؛ و بالاترین نشاط را به همراه می‌آورد. شما نماز خود را زیبا کنید نه به خاطر شاد زندگی کردن، بلکه به این خاطر که تنها در صورتی عبادت ارزشمند است و تقرب حاصل می‌شود که به خوبی اجرا شود و البته چنین آثاری-زندگی شاد و با نشاط و ..- را هم به دنبال خواهد داشت.

باید نگاه خود را به نماز اصلاح کنیم!
اول باید انتظارمان از نماز خوب را به یک انتظار معقول و دست‌یافتنی تبدیل کنیم!
برخی تبلیغات در مورد نماز، ما را پاک ناامید می‌کند!
ما فعلاً نه می‌توانیم نماز خائفانه بخوانیم، نه می‌توانیم نماز عاشقانه بخوانیم. ما فعلا باید «نماز خوب» بخوانیم!
چگونه می‌توان نماز را خوب خواند؟ اگر بخواهیم به نماز خود بها دهیم، بیشتر توجه کنیم و آن را بهتر بخوانیم، باید چه کنیم؟ ابتدا «باید نگاه خودمان را به نماز اصلاح کنیم» بعد به اقامه کردن یک نماز خوب بپردازیم.
تصور رایج از نماز خوب این است که نماز خوب، همان نماز عاشقانه‌ای است که وصفش را در مورد  اولیاء خدا شنیده‌ایم. خیلی‌ها تصور می‌کنند نماز خوب یعنی نمازی که از اول تا آخر آن اشک بریزی، از اول تا آخر در نماز از خوف خدا بترسی و بلرزی. تا گفته می‌شود نماز خوب، خیلی‌ها فکر می‌کنند یعنی نمازی که انسان در آن مستقیماً با خدا صحبت می‌کند؛ خدا را می‌بیند، به خدا و اولیاء خدا سلام می‌دهد و جوابشان را می‌شنود؛ در صورتی‌که منظور نماز خوب این نیست و معیار نماز خوب هم چنین چیزهایی نیست.

معمولاً وقتی می‌خواهند ما را نصحیت کنند، به ما می‌گویند: «این چه نمازی است که می‌خوانی؟! می‌دانی امیرالمؤمنین(ع) موقع نماز چطور رنگ چهره‌اش از خوف خدا می‌پرید و چه حالی به ایشان دست می‌داد؟»  گاهی اوقات این‌جور تبلیغات در مورد نماز، ما را پاک ناامید می‌کند. پیش خودمان می‌گوییم: «ما که هیچ وقت این‌جوری نخواهیم شد.» تا می‌گویند «نماز خوب»، ذهن‌مان سراغ نماز اولیاء خدا می‌رود. در حالی که نماز اولیاء خدا قله است. ما برای قدم برداشتن به سمت آن قله ابتدا باید به مقام نماز خوب برسیم.

درست است که اهل‌بیت(ع) وقتی به نماز می‌ایستادند، تمام ارکان بدنشان از خوف حضرت حق می‌لرزید و از اشتیاق حضرت رب، رنگ چهره‌شان متغیر می‌شد،  ولی فعلاً ما نمی‌توانیم چنین نمازهایی بخوانیم، شاید تا آخر عمرمان هم توفیق پیدا نکنیم این‌گونه نماز بخوانیم. پس قاعدتاً نماز خوب برای ما، نماز دیگری است.

ما که هنوز در مراحل ابتدایی راه هستیم، نماز عاشقانه و نماز خائفانه خواندن هنوز در دسترس ما نیست. انسان که به این سهولت روزی پنج مرتبه از خدا نمی‌ترسد، ما شاید در عمرمان حتی یک بار هم از خدا نترسیده‌ باشیم. چشیدنِ «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّه؛ و اما کسى که از موقعیت پروردگارش ترسید‏»  مربوط به اولیاء خداست. خوف از مقام خدا، فرق می‌کند با اینکه به خاطر گناهانمان از خدا بترسیم.

ما فعلاً نه می‌توانیم نماز خائفانه بخوانیم، نه می‌توانیم نماز عاشقانه بخوانیم. ما فعلا  باید شروع کنیم به نماز خوب خواندن و برای اینکار باید از همین ابتدا نگاهمان را نسبت به نماز تغییر دهیم. و تصور و انتظار خودمان از نماز خوب را به یک انتظار معقول و دست‌یافتنی تبدیل کنیم؛ نماز خوب لزوماً همراه با اشک و ناله یا شور و شوق نیست. پس نماز خوب چه نمازی است؟

نماز و شهرسازى
«اجعلوا بیوتکم قبلة واقیموا الصلوة» (یونس87)
 به موسى و هارون گفتیم مشکل مسکن بنى ‏اسرائیل را حل کنید و براى قوم خود خانه قرار دهید. آنها را از پراکندگى و زندگى طفیلى نجات دهید تا با خانه‏ دار شدن احساس دفاع از وطن هم در آنها زنده شود، لکن در نقشه شهرسازى، خانه‏ هایتان را به سوى قبله قرار دهید تا بتوانید بدون مشکل اقامه نماز کنید.
در ایران بعضى از شهرهایى که مهندس آن شیخ‏ بهایى بوده کوچه‏ ها و خیابان ‏ها طورى است که قبله‏ ها مستقیم و بدون انحراف قرار گرفته است.
(البتّه معناى دیگرى هم براى قبله در این آیه شده، ولى با توجّه به جمله «اقیموا الصلوة» همین معنا بهتر است).

نماز و انتخاب دوست
در حدیث است:
یکى از برکات مسجد و نماز، پیدا کردن دوست خوب است. (بحار،ج83،ص351)
انسان در زندگى اجتماعى خود نیاز به دوست دارد و نقش مثبت یا منفى دوست در زندگى انسان بر کسى پوشیده نیست. مسجد بهترین مرکز دوست ‏یابى است.
کسانى که به مسجد مى‏ روند براى بندگى خدا مى ‏روند. حیله ‏ها و خودنمایى‏ ها را کنار مى‏ گذارند و انسان مى‏ تواند در میان مردم مسجد، دوست خود را انتخاب کند.
اگر شخصى اهل نماز نبود، چرا با او دوست شویم؟ او که با خدا قهر است، با من نیز دوست نخواهد بود. او که الطاف خدا را فراموش مى ‏کند، خدمات مرا هم فراموش خواهد کرد. او که با مؤمنین وفادار نیست، چگونه اطمینان دارى با تو وفادار بماند؟

نماز و توکّل
در نماز بارها آیه مبارکه «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» را بر زبان جارى و به خود تلقین مى ‏کنیم.
 حرف «باء» در بسم اللَّه رمز استمداد و توکّل است،
 با یاد او شروع کردن نشانه آن است که تنها از قدرت او کمک بگیریم و به او توکّل کنیم.
 یاد او نشانه مهر او و عشق به اوست.
 نماز و روح بزرگ
انسان در نماز خداوندى را حمد و سپاس مى‏ کند که خالق تمام هستى است. سرچشمه تمام رحمت‏ ها و برکات است. مالک روز قیامت است.
 کسى که حمد و ثناى خود را نثار این وجود مقدّس با این خصوصیات مى‏ کند هرگز حاضر نیست براى هر چیز پست و جزئى و در برابر هر قدرت ناچیزى ستایش کند.
 زبانى که ثناگوى خالق هستى شد، دیگر تن به ثناگویى هر نالایقى نمى ‏دهد. فراموش نکنیم که امام حسین علیه السلام فرمود: کسى که وصل به پیامبر صلى الله علیه وآله باشد و از دامن زهراعلیها السلام برخاسته باشد، بیعت یزید را نخواهد پذیرفت.
آرى ... ستایش او نه دیگران،
ثناى او نه طاغوت‏ ها،
ثناى او براى ربّ‏ العالمین بودنش،
الرّحمن الرّحیم بودنش،
مالک یوم الّدین بودنش،
 دیگران چه و که هستند و چه قدرتى دارند که من ثناگوى آنها باشم؟ به خصوص که مسلمان مى ‏داند اگر ظالمى ستایش شود عرش خداوند به لرزه در مى ‏آید.
 بنابراین ثناى او، آنچنان روح بزرگى به ما مى‏ دهد که دیگر حاضر به ثناى دیگران نمى ‏شویم و این روح بزرگ را از نماز و حمد مى‏توان تحصیل کرد.
 حیف که ما با توجّه نماز نخواندیم و مزه نماز را نچشیدیم.
نماز و زنده کردن ارزشها
 از مهم ‏ترین ارزش هاى اسلامى، عدالت ‏ورزى و عدالت گسترى است. در نماز نیز عدالت و محبوبیّت اجتماعى دو شرط مهم براى امام جماعت است.
 اگر مردم امامت شخصى را قلباً قبول نداشته باشند، ولى او خودش را همچنان امام جماعت قرار بدهد نمازش قبول نیست.
همچنین براى کسانى که در صف اوّل نماز قرار مى ‏گیرند، صفات و کمالاتى مطرح شده که این صفات خود یک نوع زنده‏ کردن ارزش‏ هاى معنوى است.
یعنى در جامعه هر گروه که به عدالت و تقوى نزدیک‏ ترند باید جلوتر و محترم‏ تر باشند.
زینت مسجد
قرآن مى ‏فرماید:
«المال والبنون زینة الحیاة الدنیا» (کهف،46) مال و فرزند زینت دنیاست. در جاى دیگر مى‏ فرماید: «خذوا زینتکم عندکلّ مسجد» (اعراف،31) هرگاه به مسجد مى ‏روید با خودتان زینت هم ببرید.
از جمع این دو آیه مى ‏فهمیم که هم فرزندان خود را با مسجد آشنا کنیم و هم مقدارى پول همراه خود ببریم تا اگر فقیرى تقاضا کرد، کمکش کنیم
البتّه پوشیدن لباس تمیز، استعمال بوى خوش و داشتن وقار و آرامش و انتخاب امام جماعت لایق نیز مى‏ توانند مصداق زینت باشند.

نمازجماعت در جبهه
در آیه 102 سوره نساء مى ‏خوانیم:
اى پیامبر! هرگاه در میان رزمندگان بودى نماز به پا دار، ولى چون دشمن مسلّح در برابر شماست، اوّلاً همه به تو اقتدا نکنند. ثانیاً کسانى که اقتدا مى‏ کنند مسلّح باشند و رکعت دوّم را براى خودشان سریع تمام کرده و بروند جاى دسته دیگر و آن دسته دیگر در رکعت دوّم به تو اقتدا کنند که هم جماعت تعطیل نشود و هم از دشمن غفلت نشود و هم میان سربازان اسلام تبعیض صورت نگیرد
مسلمانان باید در تعویض شیفت و جا به ‏جا شدن نیروها چنان سریع عمل کنند که به رکعت دوّم برسند ضمناً باید سربازان قبل از نماز با وضو باشند و احکام نماز در حال جنگ را بدانند و اینکه در صحنه جنگ، دو رکعتى است.
این آیه قابل تبدیل به یک فیلم‏نامه بسیار زیباست، که در آن اهمیّت نماز جماعت و سرعت کار و عدالت و رفع تبعیض و توجّه به خدا همراه با غفلت نکردن از دشمن مطرح است.
نماز و مشورت
 در سوره شورى که صفات مؤمنین را مى ‏شمرد مى‏ فرماید:
«واقاموا الصلوة و امرهم شُورى‏ بینهم»
کار آنان بر اساس مشورت است و اقامه نماز مى کنند.
از این آیه معلوم مى ‏شود در مجلس مشورتى در هر رده ‏اى که هستند باید نسبت به اقامه نماز حساس باشند
اگر مشورت مهم است نماز مهم‏ تر است. اگر براى شرکت در مجلس شورا و انتخابات، این همه بودجه و سرمایه گذارى صرف پر کردن صندوق‏ هاى رأى مى‏ شود باید براى پر کردن مسجد هم کمى سوز و تلاش باشد.
نماز و سیاست
در روایات مى‏ خوانیم:
اگر انسان تمام عمرش را به نماز مشغول باشد، آن هم در کنار کعبه در شهر مقدّس مکّه، ولى رهبرى الهى را نپذیرد نمازش قبول نیست.
مشکل امروز مسلمانان آن است که نماز مى‏ خوانند ولى رهبرانشان افراد ترسو و وابسته و دست نشانده و بدون ملاک‏ هاى الهى‏ اند. با زبان از خداوند راه مستقیم مى‏ خواهند، ولى در عمل بیراهه مى‏ روند.
نماز، شباهتى است با فرشتگان
نام یکى از سوره ‏هاى قرآن، «صافّات» است. خداوند در اوّلین آیه آن به فرشتگانى که در صفّ هستند سوگند یاد مى ‏کند. در چند جاى دیگر نیز، قرآن از صفوف فرشتگان و آماده اطاعت بودن آنها سخن به میان آورده است.
 
نام یکى دیگر از سوره‏ هاى قرآن، «صَف» مى‏ باشد که در آن هم از رزمندگانى که با صفوف فشرده در راه خداوند جهاد مى‏ کنند ستایش شده است. این دو واژه «صَف» و «صافّات» که نام دو سوره است نشانه توجّهى است که قرآن به نظم و انضباط دارد.
نمازگزار نیز در صفوف جماعت شباهتى با فرشتگانى پیدا مى‏ کند که در صفوف بسیار بزرگ قرار دارند.
نماز، اصلاح فرد و جامعه
قرآن کریم در کنار اقامه نماز مى ‏فرماید: «انا لا نضیع اجر المصلحین» (اعراف،170) ما پاداش اصلاح طلبان را ضایع نمى ‏کنیم.
 معلوم مى‏ شود نماز اگر درست برگزار شود و احکام و شرایط ظاهرى و باطنى آن مراعات شود، جامعه به طرف صلاح مى ‏رود. نمازگزار در واقع یک نفر مصلح است.
عبادت با گوشه‏ گیرى نیست، بلکه با اصلاح جامعه است و نمازگزاران باید مفاسد را از جامعه بردارند.

نماز، شرط برادرى و اخوّت اسلامى
در سوره توبه بعد از معرّفى کفّار و مشرکین و نقشه‏ هاى آنها مى ‏فرماید: «فان تابوا واقاموا الصلوة و اتوا الزکاة فاخوانکم فى الدین» (توبه،11) لکن اگر توبه کردند و نماز به پا داشتند و زکات مال خود را پرداختند برادران دینى شما هستند.
در این آیه یکى از شرط هاى برادر ایمانى شدن، اقامه نماز معرّفى شده است.

 سبک شمردن نماز
فاطمه زهرا علیها السلام از پدرش رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى ‏کند که هر کس نماز را سبک شمارد، در دنیا و در قبر و برزخ و در قیامت، به پانزده بلا گرفتار مى‏ شود از قبیل:
1- برکت از عمر و مال او برداشته مى‏ شود.
2- نورانیت صالحان را از دست مى ‏دهد و کارهایش بى ‏پاداش مى ‏ماند.
3- نه دعایش مستجاب مى ‏شود و نه مشمول دعاى خوبان مى ‏شود.
4- لحظه مرگ با عطش و گرسنگى و ذلیلانه مى ‏میرد.
5 - انواع فشارها و بلاها در قبر و برزخ نصیبش مى ‏شود.
6- در قیامت حساب و عذاب سخت داشته و از لطف خداوند محروم است. (بحار، ج83، ص21)

نماز و مراعات ضعفا
 رسول خداصلى الله علیه و آله حضرت على‏ علیه السلام را به عنوان نماینده خود به سوى یمن فرستاد. هنگام عزیمت، حضرت پرسید: نحوه نماز من با مردم چگونه باشد؟
 پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: با مردم به گونه ‏اى نماز بخوان که ضعیف ‏ترین آنها بتواند با تو همراه باشد و بر آنان رحمت ‏آر.(نهج‏ البلاغه، نامه 53.) (قنوت ورکوع و سجده‏هاى طولانى برمردم فشار است)

آیا خدا به عبادات ما نیاز دارد که فرمان داده نماز بخوانیم و رو به کعبه بایستیم؟
اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند چیزى به خورشید اضافه نمى‏شود و اگر همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند، چیزى از خورشید کم نمی ‏شود. خورشید نیازى به مردم ندارد که رو به او کنند، این مردم هستند که براى دریافت نور و گرما باید خانه ‏هاى خود را رو به خورشید بسازند.
خداوند به عباداتِ مردم نیازى ندارد که فرمان داده نماز بخوانند. این مردم هستند که با رو کردن به او از الطاف خاص الهى برخوردار مى ‏شوند و رشد مى‏کنند.
قرآن مى ‏فرماید: اگر همه مردم کافر شوند، ذرّه‏اى در خداوند اثر ندارد، زیرا او از همه انسان‏ها بى ‏نیاز است.
«اِن تکفروا انتم و مَن فى الارض جیمعاً فانّ اللّه لغنىٌّ حمید» (ابراهیم8)



نماز و رحمت
در نماز کمتر کلمه‏ اى به اندازه واژه «رحمت» بکار رفته است. در آغاز سوره حمد و سوره پس از آن مى ‏گوئیم: «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم»، بعد از «الحمدللَّه رب العالمین» مى‏ گوئیم: «الرّحمن الرّحیم»، پس در هر رکعت سه بار عبارت «الرّحمن الرّحیم» را بکار مى‏ بریم که در واقع شش بار کلمه رحمت را تکرار کرده‏ ایم و در هفده رکعت نماز، ده رکعت آن را با حمد و سوره مى ‏خوانیم که مجموعاً شصت مرتبه مى ‏شود.
 تکرار لغت «رحمت» هر روز شصت مرتبه اگر با توجّه و حضور قلب باشد، در فرد و جامعه، رحمت انسان ‏ها را به جوش مى‏ آورد و اگر رحمت به جوش آمد کمک‏ ها، محبّت‏ ها، تعاون‏ ها، خیرخواهى‏ ها و عفو و گذشت ‏ها ثمره آن خواهد بود و مردمى که تعاون و رحمت در میانشان زنده باشد قابلیّت دریافت رحمت ‏هاى ویژه ‏اى را خواهند داشت.

نماز همتاى رهبرى است
در قرآن دوبار کلمه «و من ذرّیتى» به کار رفته است که هر دوبار از زبان مبارک حضرت ابراهیم است.
یک بار زمانى که بعد از آزمایشات بسیار سنگین از طرف خداوند به مقام رهبرى رسید، فوراً از خدا خواست که ذریّه من هم رهبر شوند. ولى در جواب شنید ظالم رهبر نمى‏ شود (اگر از ذریه تو ظلمى سر زند رهبر نخواهد شد)
بار دیگر در دعائى که براى اقامه نماز داشت فرمود: «و من ذریّتى» یعنى خداوندا ذریّه و نسل مرا نیز از بر پا کننده ‏گان نماز قرار بده. بنابراین مقام نماز در نزد ابراهیم مثل مقام رهبرى و همتاى آن است.

نماز در تمام ادیان بوده است
 قبل از حضرت محمد صلى الله علیہ و آلہ در آئین حضرت عیسى‏ هم نمـاز بوده کہ قـرآن از زبان او نقل مےکند ڪه خداوند مـرا به نمـاز سفارش کرده است: «واوصانى بالصلوة» (مریم،۳۱)
و قبل از او موسےٰ‏ بوده کہ خداوند بہ او خطاب مے‏کند: «اقم الصلوة لذکرى» (طه، ۲۴)
 و قبل از موسى پدر زن او حضرت شعیب بوده ڪه نماز داشتہ است: «یا شعیب اصلاتک تأمرک» (هود،۸۷)
و قبل از همہ آنها ابراهیم بوده کہ از خـداوند براۍ خود و ذریّه‌‏اش توفیق اقامه نمـاز را مى‏‌خواهد: «ربّ اجعلنى مقیم الصلوة و من ذریّتى» (ابراهیم،۴۱)
و این لقمان است ڪه بہ فرزندش مےگوید: «یا بنىّ اقم الصلوة و أمربالمعروف و انه عن المنکر» (لقمان،۱۷) پسر من نمـاز را بپا دار و امر بہ معروف و نهى از منکر ڪن. جالب آن است ڪه معمولاً در کنار نماز سفارش به زکات مے‌‏شود ولى از آنجا که نوجوان معمولاً پول ندارد، در این آیه در کنار نماز به جاى زکات به امر به معروف و نهى ازمنڪر سفارش شده است.
نماز و برائت
در نماز از غضب شدگان و گمراهان برائت مى ‏جوئیم و مى‏ گوئیم:
«غیرالمغضوب علیهم و لاالضالّین»
در قرآن افراد و اقوامى مورد غضب قرار گرفته ‏اند: فرعون ‏ها، قارون ‏ها، ابولهب ‏ها، منافقان، علماى بى‏ عمل، یهودیان رباخوار و تن ‏پرور که دنباله ‏رو دانشمندان دنیاپرست و قانون‏ تراش رفته‏ اند
درباره این گروه‏ ها، کلمه غضب و لعنت بکار رفته است و گروه‏ ها و افرادى گمراه شناخته شده ‏اند، گرچه خداوند در دنیا آنان را گرفتار قهر خودش نکرده باشد.

یکى از نام‏ هاى نماز، قرآن است
در آیه 78 سوره اسراء که به زمان نماز اشاره کرده، مى ‏فرماید: «اقم الصلوة لدلوک الشمس الى غسق اللّیل و قرآن الفجر انّ قرآن الفجر کان مشهودا»
از اوّل ظهر تا نیمه شب (دلوک خورشید، یعنى اوّل ظهر که خورشید به سمت غرب مایل مى ‏شود و «غسق اللیل» یعنى نیمه شب.)
چهار نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا باید خوانده شود و مراد از «قرآن الفجر» همان نماز فجر است که به گفته روایات، فرشتگان شب و روز بر انجام آن شهادت مى‏ دهند. در این آیه به جاى «صلوة الفجر» عبارت «قرآن الفجر» آمده است.

نماز و پاکى
«یا ایّها الّذین آمنوا اذا قُمتم الى الصلوة فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الى المَرافق وامسحوا برؤسکم و ارجلکم الى الکعبین... ما یرید اللّه لیجعل علیکم من حَرج ولکن یرید لیُطهّرکم و لیتمّ نعمته علیکم لعلّکم تشکرون» (مائده، 6)
قرآن براى وضو وغسل وتیممّ آثارى را بیان کرده است:
 1- «لیطهّرکم» تا شما را پاک کند.
 2- «لیتمّ نعمته علیکم» تا خداوند نعمتش را بر شما تمام کند.
 3- لعلّکم تشکرون تا شما شکرگزار شوید.
 4- «واللَّه یحب المطهّرین» (توبه، 108) خداوند پاکان را دوست دارد.
اگر پاکى ظاهرى این همه آثار دارد، پاکى دل از نفاق، ریا، شرک، شک، بخل، حرص وسایر آفات چه آثارى خواهد داشت.
 پاکى معنوى به قدرى ارزش دارد که خداوند از کسانى که دوست دارند پاک باشند ستایش کرده و مى‏فرماید در مسجدى نماز بخوانید که در آن مردانى هستند که دوست دارند پاک باشند. «فیه رجال یحبّون ان یتطهروا» (توبه،108)

توجه ویژه‏ى امام رضا (علیه‏السلام) به نماز و قرآن‏
دعبل یک کسى بود که شعرهایش، شعرهاى حماسى و مذهبى بود. مکتبى بود. حکومت بنى عباس مى‏خواست او را بگیرد و اعدامش کند.
20 سال چوب دارش روى دوشش و فرارى بود. بیست سال، چه شعرایى داشتیم؟ بیست سال آوارگى!
یک روز امام رضا فرمود: من مى‏خواهم یک جایزه به تو بدهم. پیراهنش را کند و داد. گفت: «احْتَفِظْ بِهَذَا الْقَمِیصِ» این پیراهن را خوب نگهدار. «فَقَدْ صَلَّیْتُ فِیهِ أَلْفَ لَیْلَهٍ» (وسایل‏الشیعه/ ج 4/ ص 99)
و در هر شبى، «أَلْفَ رَکْعَهٍ» هزار شب با این پیراهن نماز خواندم و هر شبى هزار رکعت نماز خواندم. هزار هزار، یک میلیون رکعت نماز در این پیراهن خواندم. یک میلیون رکعتى که در کل هشتاد سال ما یکى از آن رکعت‏ها پیدا نمى‏شود.
شما جرأت دارید دستت را بلند کنى و بگویى: من در عمرم یک رکعت نماز با توجه خواندم؟ یک میلیون رکعت نماز با توجه که هشتاد سال ما یکى از آن رکعت‏ها را ندارد.
بخشش یک چنین پیراهنى به یک چنین شاعرى! و فرمود: «وَ خَتَمْتُ فِیهِ الْقُرْآنَ أَلْفَ خَتْمَهٍ الْحَدِیث» (وسایل‏الشیعه/ ج 4/ ص 99) هزار بار هم قرآن ختم کردم.
امام رضا در بخشى از عمرشان حداقل، شاید هم در همه‏ى عمرشان حالا من همه‏ى عمر را نمى‏گویم. هر سه روز یک ختم قرآن مى‏کردند. مى‏گفت: من مى‏توانم زودتر ختم قرآن کنم. منتهى در هر آیه‏اى فکر مى‏کنم که این آیه در کجا نازل شد؟ در چه زمانى؟ در چه مکانى؟ به چه مخاطبى و در چه موضوعى؟ چون با این توجهات قرآن مى‏خوانم، خسته نمى‏شد؟ نه! ماهى از شنا خسته نمى‏شود. ما هستیم که یک صفحه قرآن مى‏خوانیم خسته مى‏شویم. ماهى از شنا خسته نمى‏شود. از امام رضا بشنوید. ایامى که بحث را مى‏شنوید شهادت امام رضا (ع) است.

نماز تمام دین است
تمام دین در نماز است و نماز در تمام دین جریان دارد:
اصول دین (توحید، نبوّت و معاد) در نماز است.
روزه در نماز است. (ترک خوردن و آشامیدن برخى‏ امور دیگر)
نماز در حج است، (نماز طواف و نماز نساء) و کعبه، قبله نماز.
نماز در جهاد است. (نماز خوف)
خمس و زکات مقدّمه نماز است.
نماز، بهترین امر به معروف و نهى از منکر است.
نماز، ملاک قبولى تمام اعمال و ولایت شرط قبولى نماز است، پس تولّى و تبرّى شرط قبولى تمام اعمال است.
قرآن، در نماز و نماز، در قرآن است.

نماز همراه با آگاهى
قرآن درباره تسبیح و نماز ساکنان آسمان ‏ها و پرندگان مى ‏فرماید:
«کل قد علم صلواته و تسبیحه» (55) نماز آنها آگاهانه است.
ولى در جاى دیگر خطاب به انسان‏ها مى‏فرماید:
«لاتقربوا الصلوة و انتم سُکارى حتّى تعلموا ما تقولون» (نساء،43) در حال مستى نماز نخوانید تا بدانید چه مى‏ گوئید.
به همین دلیل در روایات آمده است: عبادت عالم از عابد بهتر است.
در اسلام به تجّار سفارش شده: «الفقه ثم المَتجَر» (بحار،ج103،ص117) اوّل مسائل حلال و حرام را فرا گیرید بعد به سراغ تجارت بروید. در آموزش نماز هم باید سعى کنیم اسرار نماز را به نسل نو تعلیم دهیم تا آگاهانه براى نماز قیام کنند.
کانال درسهایی از قرآن - #نماز

نماز و نیاز
 آنجا که کار و تلاش بیشتر است نیاز به نماز بیشتر است. انسان معمولاً در شب ‏ها خواب است و فعّالیتى ندارد، از این رو از عشاء تا صبح نمازى واجب نیست ولى نیاز معنوى انسان در روز بیشتر است.
 هوس‏ ها، طاغوت ‏ها، جلوه‏ ها، حیله‏ ها و تمام پرتگاه‏ ها در روز جلوه دیگرى دارند و لذا اوّل روز و آخر روز باید نماز خوانده شود وبراى وسط روز سفارش ویژه آمده است:
 «اقم الصلوة طرفى النهار» (هود،114)
 دو طرف روز (صبح و شب) نماز به پا دار.
 «حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى» (بقره،238)
 نسبت به تمام نمازها به خصوص نماز ظهر حفاظت کنید. و مثل منافقین گرمى هوا را بهانه ترک جماعت قرار ندهید.
 و از آنجا که روزهاى جمعه و عید ایّام فراغت است و معمولاً فساد در ایّام فراغت بیشتر به سراغ انسان مى ‏آید، سفارش به نماز جمعه و نماز عید شده است.
 شاید بخاطر لطافت و ظرافت بیشترى که روح دختر دارد و غبار و فساد در روح‏ هاى لطیف زودتر منعکس مى‏ شود، نماز دختران از 9 سالگى شروع مى‏ شود.
 و هرگاه مشکل اضافه‏ اى براى انسان پیش آمد سفارش به نماز بیشترى شده است. «واستعینوا بالصبر والصلوة»
 به هرحال شاید بتوان گفت برنامه ‏ریزى نماز مناسبت کامل با نیازها وزمان‏ ها و ظرافت‏ هاى روحى و روانى دارد. (واللَّه‏ العالم)

نماز و الگوپذیرى
در نماز با گفتن «صراط الذین انعمت علیهم» از خداوند مى‏ خواهیم که الگوى ما را کسانى قرار بده که مورد لطف تو هستند، تو را شناختند و به تو عشق ورزیدند، در راه تو گام برداشته و استقامت کردند و از تو جدا نشدند.
 بر اساس آیه 69 سوره نساء کسانى که خداوند به آنها نعمت داده، عبارتند از: انبیا و شهدا و صدیّقین و صالحان.
 آرى نعمت واقعى همان ایمان و ارتباط با خداوند و گام در راه رضاى او برداشتن و در راه او فدا شدن است. نعمت‏ هاى مادّى نصیب حیوانات هم مى ‏شود «متاعاً لکم ولانعامکم»(نازعات،33) مقام معنوى است که به انسان ارزش مى ‏دهد

اقامه قرآن در کنار اهل بیت علیهم السلام
درباره نماز نمی‌گویند: نماز بخوان! می‌گوید: «أَقِیمُوا الصَّلاة»، نماز را به پا دارید، اقامه، قیام
همه‌‌ی واژه‌های دین، کلمه‌ی قیام در آن نهفته شده است. مثلاً به پغمبر می‌گوید: «قُم» باید قیام کنی. به حج می‌گوید: «قیاماً» به نماز می‌گوید: «أَقِیمُوا» به قیامت «قیامة» می‌گویند. به امام زمان قائم می‌گویند. به کتاب گفتند: «کُتُبٌ قَیِّمَةٌ» (بینه/3) این خودش یک نکته است. که تمام دین ما از رهبر ما که حضرت مهدی(علیه‌السلام) که لقبش قیام هست، تا حرکت پیغمبر را که می‌گوید: «قُمْ فَأَنْذِر» (مدثر/2)
پیغمبر باید قیام کنی. تا روز قیامت که قیامة است. قیاماً، اقیموا، قیما، قائم، همه‌ی این‌ها یعنی دین ما یک دین حرکت است. بنشین و چرت بزن و بی‌خبر باش نیست. بلند شو و بجوش و بپا و بدو!!! حرکتش را هم می‌گوید: حرکت هیجانی! نه شل شلی! «فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِکْرِ اللَّهِ» (جمعه/9) بدو! «سارِعُوا» سرغت بگیر، چرا شل راه می‌روی؟ «سابِقُوا» سبقت بگیر! «سارِعُوا»، «سابِقُوا» و «فَاسْتَبِقُوا»...
 نماز و تشکیلات
چنانچه براى امام جماعت حالتى پیش آید که نتواند به نماز ادامه دهد، یکى از کسانى که پشت سر او در نزدیکى او هستند در همان حال امامت را به عهده مى‏ گیرد و این نشانگر آن است که برنامه ‏هاى اسلامى با رفتن یک فرد نباید بهم ریزد،
بلکه باید تشکیلات و نظام چنان پایه‏ گذارى و برنامه ‏ریزى شود که هرگاه فردى رفت نظام از هم نپاشد و تشکیلات همچنان پا بر جا باشد. مهمّ، تداوم راه است، هر چند پیشوا عذرى پیدا کند.
کانال درسهایی از قرآن - #نماز

نماز و محبّت
تعاون و محبّتى که میان مسجدى ‏هاست میان دیگران نیست.
 در نظام زندگى مسجدى‏ ها همین که یک نفر دو سه روز نیامد احوالش را مى ‏پرسند. اگر مریض است عیادتش مى‏ روند، اگر مشکلى دارد حل مى ‏کنند، مسجدى ‏ها احساس غربت نمى‏ کنند. کسى که هیچ فرزند و برادرى نداشته باشد ولى سر و کارش با مسجد باشد احساس مى ‏کند همه مردم برادر و فرزندش هستند
بارها دیده شده یک مسجدىِ ساده که از دنیا مى ‏رود مجالس او پر رونق، مغازه‏ ها براى او بسته و تشییع جنازه او شلوغ و با شکوه است.
 اینها نشانه پیوند قلبى و محبّتى است که در خانه خداوند با مؤمنین ایجاد مى ‏شود.
یک مسجدى در خود یک دلگرمى احساس مى ‏کند، مردم را در غم و شادى خود شریک مى‏ داند و هرگز این عواطف گرم از دوستان مسجدى را نمى‏ توان با چیزى مقایسه کرد.
نماز و لباس
در روایات اسلامى مى‏ خوانیم که امامان ما براى نماز لباس مخصوص داشتند، لباس شرفیابى به حضور خداوند، به خصوص نماز عید و جمعه را با لباس مخصوص برگزار مى‏ کردند. در نماز باران سفارش شده که امام جماعت لباس خود را وارونه بپوشد تا نشانه تذلّل و خشوع بیشترى باشد.
این دستورها نشان مى ‏دهد که نماز یک سرى آداب و تشریفات مخصوص به خود دارد
نماز یک پرواز معنوى است که بدون آمادگى‏ هاى همه جانبه امکان ندارد، تمام آداب و شرایط و احکام نماز را مى‏ توان نشانه اهمیّت آن دانست و آن را به یک آداب رسمى همراه با تشریفات ویژه تشبیه کرد.
امام رضا (علیه السلام) لباسى را که در آن یک میلیون رکعت نماز خوانده بودند به «دعبل» شاعر انقلابى که بیست سال فرارى دستگاه بنى ‏عباس بود و در سن حدود 90 سالگى بعد از نماز صبح شهید شد، جایزه دادند و مردم شهرستان قم براى خرید آن لباس پول ‏ها دادند، ولى دعبل آن را نفروخت

نماز و نشاط
قرآن از منافقین چنین یاد مى‏ کند که آنها با کسالت نماز مى ‏خوانند، نه عاشقانه:
 «و اذا قاموا الى الصلوة قاموا کُسالى» (نساء، 142)
 همچنین در آیه 54 سوره توبه از انفاق بدون عشق به شدّت انتقاد شده است:
 «لایأتون الصلوة الاّ و هم کُسالى و لاینفقون الاّ و هم کارهون» دلیل آن هم روشن است:
هدف از عبادت و انفاق رشد معنوى است و شرط تحصیل آن علاقه است

 نماز و جایگاه خاص آن در عبادات
در آیه 162 سوره نساء، خداوند براى دانشمندان واقعى، سه ویژگىِ نماز، زکات و ایمان به خدا را مطرح مى‏ کند، امّا هنگام نام بردن از این عناوین، عنوانِ نمازگزار را در قالب مخصوص بیان مى‏ کند و مى‏ فرماید:
«الراسخون فى العلم...»
«المقیمین الصلوة»
«المؤتون الزکاة»
«المؤمنون باللَّه»
 اگر به این چهار کلمه نگاه کنید، مى ‏بینید بیان نماز تفاوت دارد، باید بگوید: «والمقیمون» تا با «راسخون» و «مؤمنون» همسان باشد، ولى «مقیمین» گفته یعنى قصد مخصوص براى نماز دارم.

همچنین حضرت ابراهیم مى‏ گوید:
 «انّ صلاتى و نسکى» (انعام، 162) با اینکه کلمه «نُسُک» به معناى عبادت است و شامل نماز هم مى‏ شود، ولى نام نماز را مخصوصاً جداگانه مى‏ برد تا اهمیّتش را برساند.

در آیه 73 سوره انعام مى‏ خوانیم:
 «اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوة» ما به انبیا کارهاى خوب و بر پا داشتن نماز را وحى کردیم و با اینکه نماز نیز جزء کارهاى خوب است، امّا نام آن جداگانه در کنار خیرات برده شده و این توجّه قرآن بخاطر اهمیّت نماز است.


 نماز خاشعانه اوّلین شرط ایمان

 «قد افلح المومنون الذینهم فى صلاتهم خاشعون» (مؤمنون،1- 2)
 قطعاً مؤمنین رستگارند آنها کسانى هستند که در نمازشان خشوع دارند.
 ناگفته نماند که در مکتب انبیا، رستگارى حتمى از معنویّت است، ولى در مکتب طاغوت ‏ها رستگارى حتمى از زور و قدرت است. فرعون فریاد مى ‏زد که «قد افلح الیوم من استعلى» (طه،64)
امروز هر که پیروز شود او رستگار خواهد بود.
به هر حال هر کسى هر نوع کار خیر و خدمت به مردم انجام دهد، ولى نسبت به نماز کوتاهى کند رستگار نخواهد بود.

نماز و دعا
 علاوه بر دعاهایى که در قنوت مى ‏خوانیم، هر نمازگزار با گفتن جمله «اهدنا الصراط المستقیم» از خداوند بهترین نعمت ‏ها را که نعمت هدایت است مى‏ خواهد. هم قبل از شروع به نماز یک‏ سرى دعا وارد شده و هم در تعقیب نماز
به هر حال هر کس نماز بخواند، اهل دعا و نیایش هم مى ‏شود.
البتّه دعا کردن هم آدابى دارد، اوّل باید از خداوند متعال تمجید کرد، بعد گوشه ‏اى از نعمت‏ هاى او بخصوص نعمت معرفت و اسلام و عقل و علم و ولایت و قرآن را نام برد و از او تشکّر کرد، بر پیامبرش صلوات فرستاد و بعد بدون آن که کسى بفهمد، یادى از خطاهاى خود کرد و از او عذر خواست، بعد صلوات فرستاد و دعا کرد آن هم دعا به همه مردم و والدین و کسانى که بر ما حقّ دارند.
نماز نیز آمیخته ‏اى از توصیف و حمد خدا و بیان نعمت‏ هاى او و طلب هدایت و رحمت اوست و با «دعا» پیوندى عمیق دارد
بریدن از نماز، زمینه گرایش به مفاسد
«فخلف من ‏بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتّبعوا الشهوات» (مریم،59)
 پس از انبیا گروهى جانشین آنها شدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروى نمودند.
 این آیه، ابتدا ضایع شدن نماز را مطرح کرده و سپس در دام شهوات قرار گرفتن را.
چون نماز ریسمان ارتباط با خداست، همین که پاره شد، افتادن در وادى تباهى حتمى است، همچون گسستن بند تسبیح، که همه دانه ‏ها در اثر آن پخش و گم مى ‏شوند.
طهارت و سلامت قلب
همان گونه که براى انجام نماز، طهارت ظاهرى، در قالب وضو و غسل و تیمم، شرط است، قبول و پذیرفته شدن نماز نیز، به طهارت باطنى نیاز دارد.
 بارها قرآن به پاکى دل اشاره کرده است. گاهى مى ‏فرماید: تنها قلب سلیم به درگاه خداوند راه دارد. قلبى است که در آن شک و شرک وجود نداشته باشد.
 به هر حال، نماز نیز همانند قرآن کریم ظاهرى دارد و باطنى و آنچه ما انجام مى دهیم اگر درست باشد ظاهر نماز است که باید سکّوى پرواز به باطن آن باشد.
نمازى بر اساس معرفت و عشق.
نمازى برخاسته از اخلاص و محبّت.
نمازى با حال خشوع.
نمازى دور از غرور و عُجب و ریا.
نمازى سازنده و محرّک.
نمازى از قلبى بى ‏هوى و بى‏ مرض.
 نماز و امداد به مردم
یکى از برکات نماز به خصوص در مساجد، امدادگرى است، همیشه محرومان به مساجد روانه مى ‏شدند و مشکلات خود را با مردم در میان مى‏گ ذاشتند و در آن مکان مقدّس آن را حل مى‏ کردند. سابقه این کار از زمان رسول اکرم صلى الله علیه وآله بوده است و قرآن صحنه‏ اى را نقل مى‏ کند که فقیرى وارد مسجد شد و از مردم استمداد کرد. کسى به او توجّهى نکرد و فقیر با ناله به خداوند حال خود را گفت. حضرت على علیه السلام مشغول نماز بود به‏
 فقیر اشاره کرد و او جلو آمد و حضرت در حال رکوع انگشتر خود را به او داد، آیه نازل شد که: رهبر شما فقط خداوند و پیامبرش و کسانى‏ اند که در حال رکوع انفاق و به فقرا رسیدگى مى‏ کنند.
همین که مردم آیه را شنیدند به مسجد آمدند تا ببینند این آیه درباره چه کسى نازل شده است. فهمیدند که مورد آیه شخص على‏ بن ابیطالب‏ علیهما السلام است.

به هر حال، امدادرسانى به جبهه ‏هاى جنگ و کمک به فقراء از مسجد و در سایه برکات نماز بوده و خواهد بود.
مسلمین از پایگاه مساجد به جبهه مى ‏رفتند، انقلاب اسلامى ایران هم از مساجد شروع شد.
اجتماع مردم در مسجد برکاتى دارد که با نوشتن چند سطر حقّ آن ادا نمى ‏شود.
در قرآن بارها نماز و انفاق، نماز و زکات، نماز و قربانى، در  کنار هم آمده و در حدیث هم مى‏ خوانیم نماز کسى که زکات ندهد قبول نیست.

جهاد تا شهادت براى حفظ نمازخانه
در آیه 40 سوره حج مى ‏خوانیم:
 «ولولا دفع اللَّه الناس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللَّه»
اگر مؤمنان دست به اسلحه نبرند و جلو مفسدین را با قدرت و جنگ نگیرند، تمام نمازخانه‏ ها و عبادتگاه ‏هاى یهودیان و مسیحیان و مسلمانان خراب مى‏ شود.
 صَوامع، جمع صُومعه، به مکان عبادت در بیرون شهر (دِیر) گفته مى‏ شود که براى زُهّاد ساخته مى ‏شد. بِیَع جمع بیعة، محل عبادت نصارى‏ است که همان کلیسا و کِنیسه است.
 صلوات، جمع صلوة، محل عبادت یهودیان است که بعضى آن را معرّب ثلوثا در زبان عبرى دانسته‏ اند و مسجد محل عبادت مسلمین است.
 به هر حال باید به قیمت خون دادن، از مکان نماز و عبادات حفاظت کرد.

نماز و بزرگى خداوند
اوّلین کلمه واجب در نماز «الله اکبر» است و کسى که خداوند نزدش بزرگ شد، همه چیز را کوچک خواهد دید.
 کسانى که سوار هواپیما مى ‏شوند، همین طور که بالا مى ‏روند خانه‏ هاى بزرگ ومحلّه‏ ها و شهرها نزد آنان کوچک مى ‏شود و هر چه پرواز بالاتر باشد، زمین کوچک ‏تر جلوه خواهد کرد.
 کسى هم که خداوند نزد او بزرگ شود، دیگر طاغوت ‏ها و قدرت ‏ها و مال و مقام‏ ها نزد او ارزش نخواهد داشت.
 حضرت امیرعلیه السلام در بیان صفات متّقین مى ‏فرماید:
 «عظم الخالق فى‏اعینهم فصغر مادون  ذلک فى انفسهم» (نهج‏ البلاغه، خ193)
 چون خداوند در چشم مؤمنین بزرگ شد، غیر او هر چه و هرکس باشد کوچک جلوه خواهد کرد. اگر دنیا نزد ما کم ارزش شد وابستگى ما به آن کم مى‏ شود و قهراً براى مال و مقام آن این همه جنایت و خلاف مرتکب نمى‏ شویم.
 از سخنان امام خمینى‏ قدس سره این بود که «آمریکا هیچ غلطى نمى‏ تواند بکند.» این یک تهدید تو خالى و شعار نیست، کسى که یک عمر باور داشته که خدا بزرگ است، آمریکا نزدش کوچک جلوه مى‏ کند و هر حادثه‏ اى پیش او ساده است.
 حضرت زینب کبرى‏ علیها السلام عصر عاشورا گفت: «ربّنا تقبّل منّا هذا القلیل» خداوندا! این اندک را از ما بپذیر.
 حادثه کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام بسیار بزرگ بود، ولى کسى که خدا را بزرگ ببیند آن حادثه را هم کوچک مى ‏بیند.
 و در پاسخ حاکم ستمگر بنى ‏امیّه که پرسید در کربلا چه دیدید؟ فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلا» من جز زیبائى چیزى ندیدم.
 آرى در دید عارفان، تمام کارهاى خداوند حکیمانه و زیباست.
 

 

برخورد مردم و نمازبا همه اهمیّتى که نماز در نزد خداوند و اولیا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است:
الف: عدّه ‏اى ایمان ندارند و نماز نمى ‏خوانند: «فلا صدّق و لاصلّى» (قیامت، 31)
ب: عدّه‏ اى مانع نماز دیگران مى ‏شوند: «ارایت الذى ینهى عبداً اذا صلّى» (علق،40)
 در شأن نزول آیه آمده است که ابوجهل تصمیم گرفت هنگامى که پیامبر براى نماز به سجده مى ‏رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشکند. مردم او را دیدند که رفت ولى منصرف شد. گفتند: چرا چنین نکردى؟!
 گفت: چون خواستم چنین کنم، خندقى از آتش دیدم که در پیش روى من شعله ‏ور شد.(تفسیر نمونه، ذیل آیه)
ج: عدّه ‏اى نماز را مسخره مى‏ کنند: «و اذا نادیتم الى الصلوة اتخذوها هزواً»(مائده،58)
د: عدّه ‏اى بى ‏نشاط نماز مى‏ خوانند: «واذا قاموا الى الصلوة قاموا کُسالى»(نساء،142)
ه : عدّه‏ اى گاهى مى‏ خوانند و گاهى نمى ‏خوانند: «فویل للمصلّین الّذینهم عن صلوتهم ساهون» (ماعون،4 - 5)
و: عدّه ‏اى به خاطر رسیدن به دنیا، از نماز کم مى ‏گذارند: «و اذا رأوا تجارة او لهواً انفضّوا الیها و ترکوک قائما» (جمعه،10) هرگاه لهو و تجارتى دیدند به سوى آن روانه شده و تو را در حالى که به خواندن خطبه نماز ایستاده‏ اى وامى‏ گذارند.
این آیه اشاره به ماجرائى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مشغول خواندن خطبه‏ هاى نماز جمعه بود که کاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن کردند. مردم از پاى سخن پیامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند
 نماز، یعنى ایمان
بعد از حدود 15 سال که مسلمانان به سوى بیت ‏المقدّس نماز مى ‏خواندند، وقتى به دلائلى قبله به سوى کعبه تغییر کرد، سؤالى براى مسلمانان پیش آمد که نمازهاى قبلى ما چه حکمى دارد؟
این مسئله را از پیامبر پرسیدند.  آیه نازل شد که نمازهاى قبلى شما صحیح است و خداوند پاداش نمازهاى شما را ضایع نمى‏ کند.
 لکن آیه ‏اى که نازل شد این بود: «وماکان اللّه لیضیع ایمانکم» (بقره،143) خداوند ایمان شما را ضایع نمى‏ کند.
یعنى به جاى اینکه بگوید: نمازهایتان از بین نرفته و صحیح است، مى ‏فرماید: ایمانتان ضایع نشده، که این تعبیر نشان دهنده آن است که نماز یعنى ایمان و ترک نماز یعنى ترک ایمان.
نماز، یک معامله پُر سود
خداوند مى ‏فرماید: «فاذکرونى اَذکرکم» (بقره،152) شما مرا یاد کنید من هم شما را یاد مى‏ کنم.
 یاد ما براى خدا سودى ندارد، ولى یاد او از ما، لطفش را نصیب ما مى‏ فرماید، لغزش ما را مى‏ بخشد، دعاى ما را مى‏ پذیرد، مشکل ما را حل مى‏ کند، لطف او براى ما بى ‏نهایت ارزش دارد. پس در نماز که یاد خدا مى‏ کنیم، کالاى پرارزشى را گرفته ‏ایم.

نماز و آرامش
تنها مشکلى که دنیاى علم وصنعت امروز آن را حل نکرده، مشکل آرامش روحى است. هر روز آمار بیمارى ‏هاى روانى، و مصرف قرص اعصاب زیاد مى‏ شود. هیچ چیز به انسان آرامش نمى ‏دهد جز یاد خدا و ایمان و اُنس و عشق و توکّل به او.
 آرى نماز یاد خداست و فقط با یاد خدا دل ‏ها آرامش مى‏ یابد.
 افرادى را مى‏ شناسیم که داراى قدرت، مال و علم هستند، امّا آرامش لازم را ندارند. در مقابل، افرادى تهیدست هستند که به خاطر ایمان به سرچشمه هستى داراى قلبى آرامند، دید و بینش و اعتقاد خاصّى دارند که حوادث تلخ و شیرین را مى‏ پذیرند و براى آنها تحلیل منطقى دارند.
 آرى با یاد خداوند دل ‏ها آرام مى‏ گیرد و بهترین یاد خدا همان نماز است، کمبود امروز بشر علم و تخصصّ نیست، بلکه دل آرام است. نه فرعون‏ ها و ابرقدرت ‏ها دل آرام دارند، نه قارون ‏ها، و نه ابولهب‏ ها، و نه منافقان چند چهره.
 تنها رهبرى را که ما در زمان خودمان داراى دل ‏آرام دیدیم، حضرت امام خمینى‏ قدس سره بود که روز 12 بهمن 57 وقتى در هواپیما نشست تا به ایران بیاید، خبرنگار از او پرسید چه احساسى دارید؟ فرمود: هیچ.
 با اینکه هنوز نظام شاهنشاهى سرِ پا بود و احتمال سرنگونى هواپیما داده مى ‏شد.
 در وصیّت نامه خود نیز نوشت من با قلبى آرام به سوى خدا مى‏ روم. این دل آرام از زور و پول و مقام نیست، از پیوند با خداست که بهترین نوع آن نماز است.

نماز تعطیلى ندارد
و اوصانى بالصلوة و الزکاة ما دمت حیّا (مریم31)
 هر یک از دستورات اسلامى ممکن است به دلیلى تعطیل شود.
مثلاً جهاد براى بیمار و نابینا واجب نیست، روزه بر مریض واجب نیست، خمس و زکات و حج، بر طبقه محروم واجب نیست، امّا تنها عبادتى که بر همه افراد و اقشار جامعه از مرد و زن، فقیر و غنى، سالم و بیمار واجب است، نماز است که تا لحظه مرگ حتّى یک روز قابل تعطیل شدن نیست.
(گرچه براى زن‏ها در هر ماه برنامه خاصّى وجود دارد)
نماز و صداقت
کسى که دیگرى را دوست دارد سخن گفتن با او را هم دوست دارد.
آنها که با زبان، مدّعى خداخواهى و خدادوستى ‏اند، ولى علاقه ‏اى به نماز ندارند در ادّعاى خود صداقت ندارند.
نماز ملاک و میزان مقدار تعهّدى است که انسان در اظهارات خود دارد.
به همین دلیل نماز منافق همچون سایر اعمالش همراه با صداقت نیست.
 نماز و ادب
در اسلام به ما سفارش شده که در نماز با ادب بایستیم، دست‏ها روى ران‏ها، بدن آرام، نگاه‏ها به محل سجده، لباس‏ها نو و تمیز، همراه با بوى خوش و معطّر
اگر با جماعت هستیم از سایرین جلو و عقب نیفتیم و خود را هماهنگ دیگران و مردم کنیم، مقام امام را نگهداریم، قبل از او کارى انجام ندهیم، به رکوع یا سجود نرویم و بهتر است حتّى قبل از کلام امام، ذکر نماز را به زبان جارى نکنیم
مجموعه این دستورالعمل‏ها روحیه ادب و اطاعت را در انسان تقویت مى‏کند، آن هم ادبى بر اساس ارزش‏هایى چون: شناخت، محبّت، تواضع و ادب در برابر کسى که اهلیّت دارد، نه تملّق و نه خودباختگى.
 در حدیث است: کسى که سجده نماز را با سرعت انجام مى‏داد حضرت رسول‏ ص فرمود: گویا کلاغى نوک به زمین مى‏زند. (وسائل،ج‏3،ص 25)
نماز و طبیعت
نماز تنها یک توجّه قلبى نیست، بلکه عملى است همراه با مردم و با بهره ‏گیرى از طبیعت
باید به آسمان نگاه کرد تا وقت نماز را شناخت، به ستارگان نگریست تا قبله را شناخت، به آب توجّه کرد تا پاک و مطلق و حلال و تمیز باشد، به خاک دقّت کرد تا براى سجده و تیمم شرائط لازم را داشته باشد.
رسول اکرم ص سحرها به آسمان و ستارگان نگاه مى ‏کرد و فکر مى‏ کرد و مى‏ گفت: «ربّنا ما خلقت هذا باطلا» پروردگارا! اینها را بیهوده خلق نکردى. آنگاه به نمازشب مى ‏ایستاد. فکر در طبیعت یکى از راه‏ هاى خداشناسى است
البتّه توجّه به طبیعت صحیح است نه غرق شدن در طبیعت. طبیعت، آیه و علامت و فلش براى عبور است نه توقفگاه و غرقاب، آب دریا براى آن است که کشتى روى آن برود، نه آنکه آب توى کشتى وارد شود و همه را غرق کند. خورشید براى آن است که انسان از نورش بهره گیرد نه آنکه به نورش خیره گردد و کور شود
نماز، مقدّم بر کسب و کار
رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر اللّه» (نور، 37)
 قرآن از کسانى که هنگام اذان، کار و کسب را رها مى‏ کنند ستایش کرده است.
 به خصوص در روز جمعه سفارش شده که معامله را رها کنید: «و ذرواالبیع» وپس از پایان نماز جمعه، به سراغ کار و درآمد بروید: «فانتشروا فى الارض وابتغوا من فضل اللَّه» (جمعه،9 - 10)
 رئیس جمهور شهید ایران مرحوم رجائى مى ‏فرمود: به نماز نگوئید کار دارم، به کار بگوئید نماز دارم
نماز همراه با مردم ‏دارى
قولوا للناس حسنا و اقیموا الصلوة (بقره83)
با مردم خوب سخن بگویید و نماز را به پا دارید.
با سخن و برخورد خوب مى‏ توانیم عملاً نماز را تبلیغ کنیم و بدانیم کسانى که با اخلاق و سیره پیامبر صلى الله علیه وآله مسلمان شده‏ اند بیش از کسانى هستند که با استدلال عقلى مسلمان شده‏ اند.
 حتّى با کفّارى که انسان جدال و بحث مى‏ کند، باید به طور نیکو جدال کند، یعنى اوّل خوبى ‏هاى آنان را بپذیرد و بعد نقطه نظرات خود را بیان کند
عبادتى به اندازه نماز تبلیغات ندارد
در هر شبانه ‏روز پنج نماز واجب داریم و در هر نمازى سفارش به اذان و اقامه شده است. در این دو نداى آسمانى جمعاً:
 بیست مرتبه «حىّ على الصلوة»
 بیست مرتبه «حىّ على الفلاح»
 بیست مرتبه «حىّ على خیر العمل»
 و ده مرتبه «قد قامت الصّلوة» مى ‏گوئیم.
 با توجّه به اینکه مراد از «فلاح» و «خیر العمل» در اذان همان نماز است، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با کلمه «حىّ» به خود و دیگران، تلقین شتاب به سوى نماز مى ‏کند و براى انجام هیچ عبادتى این همه هیاهو و تشویق وارد نشده است. به خصوص که سفارش شده اذان را بلند بگوئید و با صداى زیبا بگوئید.
اذان، شکستن سکوت است، اذان، یک دوره ایدئولوژى و تفکّرات ناب اسلامى است،
اذان، سرود مذهبى است با عباراتى کوتاه و پرمحتوا،
اذان، هشدار به غافلان است، اذان، نشانه باز بودن جوّ مذهبى است و اذان، نشانه حیات معنوى است.
نماز در حکومت علوى
حضرت على علیه السلام به مالک اشتر مى ‏فرماید:
«واجعل افضل اوقاتک للصلوة» (نهج‏ البلاغه، نامه 53)
بهترین وقت خودت را براى نماز قرار بده.
 و بدان ارزش تمام کارهاى تو تابع نماز تو است:
 «واعلم انّ جمیع اعمالک تبع لصلوتک

 

 

 نماز در تمام ادیان بوده است

قبل از حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) در آئین حضرت عیسى‏ هم نماز بوده که قرآن از زبان او نقل مى‏‌کند که خداوند مرا به نماز سفارش کرده است: «واوصانى بالصلوة» (مریم،31)
و قبل از او موسى‏ بوده که خداوند به او خطاب مى‏کند: «اقم الصلوة لذکرى» (طه، 24)
و قبل از موسى پدر زن او حضرت شعیب بوده که نماز داشته است: «یا شعیب اصلاتک تأمرک» (هود،87)
و قبل از همه آنها ابراهیم بوده که از خداوند براى خود و ذریّه‌‏اش توفیق اقامه نماز را مى‏‌خواند: «ربّ اجعلنى مقیم الصلوة و من ذریّتى» (ابراهیم،40)
و این لقمان است که به فرزندش مى‏گوید: «یا بنىّ اقم الصلوة و أمربالمعروف و انه عن المنکر» (لقمان،17) پسر من نماز را بپا دار و امر به معروف و نهى از منکر کن.
جالب آن است که معمولاً در کنار نماز سفارش به زکات مى‌‏شود ولى از آنجا که نوجوان معمولاً پول ندارد، در این آیه در کنار نماز به جاى زکات به امر به معروف ونهى ازمنکر سفارش شده است.
کتاب 114 نکته درباره‌ی نماز

اوّلین وظیفه حکومت اسلامى
الّذین ان مکنّاهم فى الارض اقاموا الصلوة (حجر41)
 مسلمانان، آنانند که چون قدرت را بدست گیرند اوّلین کارشان اقامه نماز است.
 خدا نکند فکر مدیر عامل ما فقط به سوددهى کارخانه و فکر دانشگاه ما پرورش متخصصّ و فکر دولت ما فقط تولید و توزیع باشد، که اوّلین وظیفه مسئولان حکومت اسلامى اقامه نماز است، هم با شرکت خودشان و هم با تشویق همه جانبه مردم

توجّه به نماز فرزندان و ذرّیه
قرآن، دعاهاى بسیارى را از حضرت ابراهیم نقل نموده
امّا تنها در دو مورد، آن حضرت براى نسل و ذرّیه ‏اش دعا نموده :
1. یکى رهبرى امّت 
2. و دیگرى اقامه نماز
ربّ اجعلنى مقیم الصلوة و من ذریّتى (ابراهیم،40)
پروردگارا! من و ذریّه‏ ام را از به پا دارندگان نماز قرار ده.
جالب این است که حضرت تنها به دعا قناعت نکرد و براى رسیدن به این آرزو قیام و هجرت کرد، آوارگى‏ هائى را به جان خرید تا نماز را به پا داشت

نذر براى نماز
 بعضى فرزند خود را نذر خدمت در مسجد مى‏ کنند. مادر مریم گفت: «نَذرتُ لک ما فى بَطنى مُحرّراً» (آل‏ عمران، 35)
خدایا! من نذر کردم که فرزندم را براى خدمت در بیت ‏المقدّس از هر کار معاف و آزادش کنم تا با فراغت کامل در بیت‏ المقدّس خادم باشد. لکن همین که فرزند متولّد شد و دید دختر است، گفت: خدایا! من دختر آوردم و دختر نمى ‏تواند مثل پسر به راحتى خادم باشد.
ولى به هر حال به نذرش عمل کرد، و مریم خادم مسجد شد.

نماز، وسیله آزمایش خود
 در حدیث مى‏ خوانیم که هر کس مى‏ خواهد بداند مقام و ارزش او نزد خداوند چگونه است، ببیند که خداوند نزد او چه مقامى دارد. (بحار،ج 75،ص 199)

اگر اذان نماز نزد تو بزرگ و محترم بود، تو نیز نزد خداوند احترام دارى و اگر نسبت به انجام فرمان او بى‏ تفاوت بودى، مقام و ارزشى نزد او ندارى و هم چنین اگر نماز ترا از فساد و فحشا بازداشت نشانه تأثیر و قبولى نماز است.
کانال درسهایی از قرآن - #نماز

نماز، اوّلین کلام و آخرین وصیّت

در بعضى روایات مى ‏خوانیم که نماز، هم اوّلین سفارش انبیا بوده(وسائل،ج 3،ص26) و هم آخرین وصیّت اولیا. (مستدرک،ج‏1،ص173)
 در تاریخ زندگى امام صادق آمده است که حضرت در آخرین لحظه ‏هاى عمر مبارک خود چشم باز کرده و فرمود: تمام بستگانم را جمع کنید و سپس فرمود:
 شفاعت ما شامل کسانى که نسبت به نماز سهل ‏انگارى کنند نخواهد شد. (بحار،ج47،ص2)

 نماز اوّلین سؤال در قیامت
 در حدیث مى‏ خوانیم اوّلین چیزى که در قیامت مورد سؤال و حساب قرار مى ‏گیرد نماز است. (بحار،ج 7،ص267)
 آرى، اوّلین واجب بر هر مکلّفى قبل از روزه و خمس و زکات و حج و... نماز است و طبیعى است که در قیامت نیز در اوّلین فرصت، از اوّلین تکلیف سؤال شود.
نماز بخوانند نه با زور

در حال کسالت، از نماز انتقاد می‌کنند. چرا؟ برای اینکه روی عشق نمی‌خوانند

وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى‏ (نساء142)

یعنی بلند می‌شود نماز می‌خواند، ولی در حال کسالت است. پول می‌دهد اما به زور پول می‌دهد وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُونَ (توبه54)

پول می‌دهد، اما زورکی است. نه با عشق!
قرآن به موسی خطاب کرد که به بنی اسرائیل بگوید:

یک گوساله‌ای بکشند. یک خرده بهانه گرفتند

گوساله شکلش چی، سنش چی، رنگش چی، بهانه‌های بنی اسرائیلی آوردند

آخرش کشتند فَذَبَحُوها ذبح کردند، اما وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ (بقره71)

ذبح کردند، اما ذبح نکردند چرا؟ چون روی عشق نبود...

نماز عشق (1)

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ . الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ: سپاس خداوندی را که پروردگار جهانیان است .
سپاس بنده ای را که دعوتم را لبیک گفت .

الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ : بخشنده و مهربان است .
 احسنت بر بنده ای که می بخشد و مهر می ورزد.

مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ: صاحب روز جزاست.
 جزای تو را میزان اشتیاقت قرار خواهم داد.

إِیَّاکَ نَعْبُدُ و إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ: فقط تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.
من نیز خواستار شمایم و منتظرم همدیگر را در رسیدن یاری نمایید.

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ : ما را به راه راست هدایت کن.
هدایت نمودم و هدایت از آن توست.

صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ
راه کسانی را که آنها را مشمول نعمت خود ساختی ، نه راه کسانیکه بر آنان غضب نمودی و نه گمراهان .

 همانا تو خود در مسیری و شایسته ی نعمت و گمراهان تنها و بی یاورند
من هستم ولی مرا نمی یابند ، آنها خود چشم خویش را بسته اند
من در همه حال در کنار بنده ام هستم
نماز عشق 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ  : بگو خدا یکتا و یگانه است .
 تو نیز یکتایی در آفرینشت بنگر، تو نیز بی نظیری .

اللَّهُ الصَّمَدُ : خداوندی که همه ی نیازمندان قصد او را می کنند.
بنده ام تو باور نداری که قسمتی از خدایی و بی نیاز خواهی گشت روزی که من تو و تو ، من باشیم.
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من تو ام یا تو منی

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ : هرگز نزاد و نه زاده شده .
 آری من ازلی و ابدیم و تو در سفری از ازل به ابد در راه یافتنی که تو نیز همان اول و همان آخری.

وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ برای او شبیه و مانندی نبوده است .
آیا تو پنداری برای تو شبیه و مانندی آفریدم

نماز عشق 3 (رکوع و سجود)

در این گفت و شنود عاشقانه از خود خجل گشتم . آرام الله اکبری گفتم و به رکوع رفتم که نگاهم از شدت حیرت دوید و گویی از وجودم جدا گشت . تعظیم زیبای هستی را در برابر وجود خویش می دیدم
سبحان ربی العظیم و بحمده :...
من در اشتیاق دیدار زیباترین مخلوقم عظمت هستی را در برابرش به تعظیم نشاندم .

زانوانم طاقت نیاورد و به سجده رفتم
سبحان ربی الاعلی و بحمده :...
آری بنده ی من تو بزرگ و والایی. بر ساختار وجودیت پیشانیت را می سایی و من می بالم بر خشوع تو ، تقدیم تو باد جلال و بزرگی .

بار دگر سجده می روم .اینبار عظمت هستی به گرداگرد وجودم در حال چرخش است
حال می فهمم چرا سجده بزرگان طولانی است و بر خاستن از آن دل کندنی نیست
با اشک شوقی که نمی دانم منشاء آن چشمانم هستند یا کل وجودم ، بر می خیزم به شوق حمد و وتوحیدی دوباره .
پروردگارا بگذار هر آنچه می گویم خود نیز پاسخ دهم .

آری سپاس جلال و عظمتت را ، بخشندگی و کرامتت را ، صاحب همه چیز و هیچ چیز تو را می پرستم و یاریت را می طلبم . هدایتم بنما از کور دلی و نگذارم در راه بی کسی . تو بی نیازی و یکتایی و من نیازمند ذات اقدست

نماز عشق 4 (قنوت تشهد و سلام)

قنوت را در این رکعت می خوانم که بگویم دل پر دعایم امروز فقط یک چیز را می خواهد
ربنا آتنا فی الدنیاحسنه و قی الاخره حسنه و قنا عذاب النار
خدایا در دنیا و آخرت تنها تو را می خواهم

در رکوعم بگذار بر تو تعظیم نمایم و در سجده ام بگذار غرق اطاعت گردم .

شهادتی می دهم با تمام وجود که اشهد ان لا اله الا الله ...
و اگر سلام می گویم حکایت آن است که با خداحافظی ترکت نکنم و سلام نیت همیشه با تو بودن باشد و تا زمان وصال دیگری از راه برسد از نظرت پنهان نگردم

إِنَّ اَللّٰهَ وَ مَلاٰئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى اَلنَّبِیِّ یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً
 
خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى فرستند. اى کسانى که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید (احزاب56)

 

نماز و هجرت

 حضرت ابراهیم مى‏ گوید:
 خداوندا! ذریّه خودم را در منطقه خشک و بى‏ آب و گیاه قرار دادم، پروردگارا! براى اقامه نماز.
«ربّنا انّى اسکنت من ذریّتى بواد غیر ذى زرع ربّنا لیقیمواالصلوة» (ابراهیم،37)
 آرى، ابراهیم براى اقامه نماز به مکه آمد، تا کعبه را به عنوان قبله نمازگزاران تجدید بنا کند، و سپس مردم را به حج دعوت نمود، گویا نماز به سوى کعبه، بیش از طواف به دور کعبه، در نظر ابراهیم جلوه کرده است!
توجّه به نماز در خانواده
«وامر اهلک بالصلوة واصطبر علیها» (طه، 132)
 اوّلین مسئولیّت انسان بعد از خودش، خانواده اوست، ولى از آنجا که همسر و فرزند انسان گاهى سرسختى نشان مى ‏دهند، انسان باید استقامت کند و به شیوه‏ هاى مختلف آنان را به سوى دین و نماز دعوت کند، نه آنکه اگر چند بار گفت و اثر نکرد آنان را رها کند.
صبر و نماز

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (بقره153)

ای کسانی که ایمان آورده اید : (در برابر حوادث) از صبر و نماز کمک بگیرید، بدون شک خدا با صابران است

پیام آیه:

نماز نردبان آسمان است و صبر کلید حل مشکلات، صبر در گناه تقوی، صبر در شهوت عفاف صبر در عبادت طاعت و صبر در مصبیت آرامش است

خدا با صابران است، خدا با نیکوکاران است، خدا با متقیان است

یعنی به اینان محبت ویژه دارد

تخمه پوک 
یکی از راه های کنترل  هوای نفس در ارتکاب گناهان و انجام مفاسد پناه بردن به نماز است اما اگر واقعا نماز، انسان را از فحشا و منکر باز مى‌‏دارد، چرا بعضى نمازگزاران باز هم مرتکب خلاف مى‌‏شوند؟

إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ» (عنکبوت/45) نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمی‌‌دارد

 اما باید بدانیم که تخمه پوک، هیچ‌گاه سبز نمى‌‏شود و نماز بدون حضور قلب، نماز بدون شرایط صحت و قبولی تخمه پوک است

نمازى سبب دورى انسان از مفاسد مى‌‏شود که با حضور قلب و حفظ شرایط باشد و گرنه حرکت لب و کمر چنین خاصیّتى را ندارد

 نماز و قیامت
 مردم نسبت به رستاخیز و معاد، چند دسته هستند:
1. گروهى به قیامت شک دارند: «ان‏کنتم فى‏ریب من البعث» (حج،5)
2. گروهى به قیامت گمان دارند: «یظنّون انّهم ملاقوا اللَّه» (بقره،46)
3. گروهى به قیامت یقین دارند: «و بالاخرة هم یوقنون» (نمل،31)
4. گروهى منکر قیامت هستند: «و کنا نکذب بیوم الدّین» (مدّثر،46)
5. گروهى ایمان دارند ولى فراموش مى ‏کنند: «نسوا یوم‏الحساب» (ص،26)
قرآن براى رفع شک استدلال کرده و از مؤمنین وگمان دارندگان ستایش کرده است و از منکران، برهان خواسته که دلیل انکار شما چیست؟
و براى گروه پنجم دائماً تذکّراتى داده که انسان فراموش نکند.
نماز، هم شک ‏زدایى مى ‏کند و هم غفلت‏ ها را به «یاد» تبدیل مى‏ سازد. در نماز با گفتن «مالک یوم الدّین» در هر شبانه روز حداقل ده بار، انسان مسئله قیامت را به خود تلقین مى‏ کند و تذکّر مى‏ دهد.

 نماز و نظم
در زمان ‏بندى اوقات نماز، در منظم بودن صف‏ هاى نماز جماعت، در با هم سجده رفتن، با هم نشستن، با هم قیام کردن، با هم سکوت کردن، با هم دعا کردن، جلو عقب نیفتادن، قبل از وقت نماز نخواندن و نماز را به خارج از وقت نسپردن، در همه اینها سیماى نظم را مشاهده مى ‏کنیم.
نماز و تحرّک
اسلام از مردم تحرک و هیجان معنوى مى‏ خواهد، شعار «عجّلوا بالصلوة» و «فاسعوا الى ذکر الّله» (جمعه،9) یعنى باید هنگام نماز با صداى مقدّس اذان در جامعه مسلمین، تحرّک و تصمیم خاصى را به وجود آورد، باید کارها تعطیل، تفرق‏ ها تبدیل به وحدت، غفلت‏ ها تبدیل به ذکر و یاد خدا شود.
 مؤمن واقعى کسى است که هرگاه یاد خدا شد دل او تکان بخورد. مثال کسى که صداى اذان را بشنود و بى ‏توجّه باشد، مثال کودکى است که صداى پدر را بشنود و اعتنا نکند.

نماز و جهت ‏گیرى
نمازگزار باید رو به قبله بایستد و جهت و خطّ خود را روشن کند، البتّه قبله و جهت او را باید خداوند تعیین کند، نه خودش و نه طاغوت ها.
 قبله، رمز شناسائى مسلمین از دیگران است از این جهت به مسلمین «اهل قبله» مى ‏گویند، مسلمانان با هر سلیقه و تفکّر و از هر نسل و نژادى، باید جهت واحدى داشته باشند.
 اگر مال و مقام هر لحظه دل ما را به سوئى مى ‏کشد، هنگام نماز باید دل از همه بکنیم، کسى که جسم خود را رو به خانه خدا کرد آمادگى آن را پیدا مى ‏کند که قلب و روح خود را متوجّه صاحب خانه کند.
 قبله ما کعبه است، اوّلین خانه‏ اى که براى مردم و عبادت بنا شد. خانه ‏اى که همه انبیا دورش طواف کرده‏ اند،
 خانه‏ اى که ابراهیم پایه ‏هایش را بالا برده و اسماعیل در کنارش به کارگرى پرداخته است،
 خانه‏ اى که براى همه مردم و براى همیشه درهایش باز است و هیچ کسى در آنجا حقّ تعرّض ندارد. براى همه مردم مقدّس و از ملک هر کس آزاد است.

نماز با خشوع

الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ (مومنون2)
همانان که در نمازشان فروتنند
اولین عامل بهم ریختگی حضور قلب چشم ماست.
 چشمی که همه چیز را می بیند، هر شخص، زن و مرد، هر عکس، هر فیلم،
نمی تواند نماز خوبی بخواند.
اگر بتوانید چشم خودتان را کنترل کنید، اگر بتوانید چیزهایی که خدای متعال راضی نیست نگاه نکنید، انشاءالله نمازتان بهتر می شود.
نماز عصاره و خلاصه شدۀ رفتار و اعمال روز ماست.
 اگر تمام رفتار و اعمال آدمی با حساب و کتاب باشد ، نمازش درست خواهد شد...

نماز یاد خداست
خداوند به حضرت موسى‏ مى‏ فرماید: «اقم الصلوة لذکرى» (طه،14) براى یاد من نماز به پا دار.
 نماز، ذکرى است زبانى و قلبى، با روشى مخصوص و شیوه‏ اى ابتکارى که اعضاى بدن از موى سر تا نوک پا در آن نقش دارند
هنگام وضو، هم روى سر را مسح مى‏ کنیم و هم روى پا را، هنگام سجده هم پیشانى بر زمین نهاده مى ‏شود هم انگشت پا، در طول نماز هم زبان ذکر او مى ‏گوید هم دل به یاد اوست
چشم‏ ها باید خاشع باشد، کمر در رکوع خم شود، دست‏ ها هنگام گفتن «اللَّه ‏اکبر» بالا بیاید، گردن، صاف و در رکوع کشیده شود، به هر حال در نماز همه اعضا به نحوى در خدمت یاد خدا هستند.
 نماز، درگاه لطف خدا
افراد دیگر غیر از خداوند، یا لطفى ندارند یا لطفشان ناچیز و محدود است،  یا لطف خود را به دیگران نمى‏ رسانند و یا با هزار منّت ذرّه‏ اى محبّت دارند و اگر لطفى کنند از بهره خودشان کم مى ‏شود. امّا خداوند:

1⃣لطفش بى نهایت است.
2⃣باب لطف او همیشه به روى همه باز است.
3⃣دعوت به ورود هم کرده است.
4⃣از ورود دیگران در مدار لطفش شاد مى‏ شود.
5⃣مردم را بدون هدیه و رشوه و با دست خالى مى ‏پذیرد.
6⃣ رابطه با او و بهره ‏گیرى از الطاف او نه زمان مى‏ خواهد نه زمین، نه واسطه مى ‏خواهد، نه رابطه و نه هیچ شرطى دیگر، فقط صداقت قلبى کافى است. صادقانه به لغزش خود اقرار کنیم و به درگاه او رو آوریم.

انواع نماز در قرآن
 خیلی سؤال می‌کنند فلانی راجع به نماز سرسنگین است. چه کنیم؟ یکبار خداوند به حضرت موسی گفت: مردم را عاشق من کن. حضرت موسی گفت: چطور؟ گفت: نعمت‌های مرا برایشان بشمار. اگر نعمت‌های خدا را برای افراد بشماری، این نسبت به خدا شرمنده می‌شود
قرآن : علت اینکه نماز نمی‌خواند، خشوع ندارد وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِین‏ (بقره45) مگر کسانی که خشوع دارند. آدم‌هایی که خشوع دارند، روان نماز می‌خوانند. خشوع یعنی چه؟ خشوع یعنی نرم.

1⃣ یاد نعمت های الهی، عامل خشوع در برابر خدا
چطوری این را نرم کنیم؟ در قرآن خیلی آیه داریم. دائم نعمت درونش است. «أَ لَمْ نَجْعَلْ‏ لَهُ‏ عَیْنَیْن‏» (بلد8) یک جفت چشم به تو ندادم. کسی یک دوربین به شما بدهد، تا آخر عمر از او تشکر می‌کنی، من دو تا دوربین به تو دادم. نود سال فیلم‌برداری می‌کنی. هم عکس ساده، هم عکس رنگی، هم از دور، هم از نزدیک، «أَ لَمْ نَجْعَلْ‏ لَهُ‏ عَیْنَیْن‏»، «وَ لِساناً» (بلد9) زبان به تو ندادم؟...
آرامش واقعی و ماندگار...
علامه طباطبایی : جهت ارامش پیدا کردن دست روی سینه بگذارید ودر حالت نشسته و ایستاده چند مرتبه ایه 28 سوره رعد را بخوانید:
الذّینَ امَنوا و تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِ الله تَطمَئِنُ القلوب زیرا در ایجاد ارامش بسیار مؤثر است گاهی قلبمان زنگار  می گیرد و دلمان آشوب می شود  و آرامش خود را از دست می دهیم

و آنوقت است که یاد خدا این غبار را از قلب ما پاک می کند و ما را آرام می سازد؛
به همین دلیل است که می گویند:خداوند را بسیار و در همه جا و در هر حالت یاد کنید تا به آرامش واقعی و ماندگار برسید اذکرو الله ذکرا کثیرا (احزاب۴۱)

ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﻭﺍﻧﻲ
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻢ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﻭ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻠﺨﻲ ﻭ ﺷﺮّ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﻨﺪ، ﺟﻴﻎ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ: «ﺇِﻥﱠﱠ ﺍﻟْﺎﻧﺴَﺎﻥَ ﺧُﻠِﻖَ ﻫَﻠُﻮﻋًﺎ ﺇِﺫَﺍ ﻣَﺴﱠﱠﻪُ ﺍﻟﺸﱠﱠﺮﱡﱡ ﺟَﺰُﻭﻋًﺎ ﻭَ ﺇِﺫَﺍ ﻣَﺴﱠﱠﻪُ ﺍﻟﺨَْﻴﺮُْ ﻣَﻨُﻮﻋًﺎ
ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﺇِﻟﱠﱠﺎ ﺍﻟْﻤُﺼَﻠﱢﱢﻴﻦَ» ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻫﻞ ﻧﻤﺎﺯﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ، ﺗﻮﻛﻞ ﺑﺮ ﺍﻭ، ﺍﺳﺘﻤﺪﺍﺩ ﺍﺯ ﺍﻭ، ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ، ﺻﺒﺮ ﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﻳﺴﻤﺎﻥ ﻣﺤﻜﻤﻲ ﭼﻨﮓ ﻣﻲ‌ﺯﻧﻨﺪ ﻭ ﺟﻠﻮﻱ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﻧﺪ.
ﻫﻤﻪ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ‌ﻫﺎ ﻭ ﻧﺎﻫﻨﺠﺎﺭﻯ ﻫﺎﻯ  ﺭﻭﺣﻰ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﻰ ﻭ ﻛﻤﺒﻮﺩﻫﺎﻯ ﻣﻌﻨﻮﻯ، ﺑﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻰ ﻳﺎﺑﺪ
ﻗﺮﺁﻥ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ، ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:
ﺇِﻥﱠﱠ ﺍﻟﱠﱠﺬﻳﻦ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼﱠﱠﺎﻟِﺤﺎﺕِ ﻭَ ﺃَﻗﺎﻣُﻮﺍ ﺍﻟﺼﱠﱠﻠﺎﺓَ ﻭَ ﺁﺗَﻮُﺍ ﺍﻟﺰﱠﱠﻛﺎﺓَ.. . ﻟﺎ ﺧَﻮْﻑٌ ﻋَﻠَﻴﻬِﻢْ ﻭَ ﻟﺎ ﻫُﻢْ ﻳﺤْﺰَﻧُﻮﻥَ

  نماز، جهاد، شهادت
بعضى براى اقامه نماز کتک‏ ها خوردند، مثل انقلابیون در زندان شاه و اسرا.
بعضى تیر خوردند مثل زُهیر که روزعاشورا جلو امام‏ حسین ایستاد تا امام نمازش را بخواند.
بعضى در راه نماز شهید شدند، مثل شهداى محراب: آیة اللَّه اشرفى اصفهانى، دستغیب، صدوقى، مدنى و قاضى طباطبائى.
و بعضى در حال نماز شهید شدند مثل على‏ بن ابیطالب ‏علیهما السلام

نماز اوّلین سؤال در قیامت
 در حدیث مى‏ خوانیم اوّلین چیزى که در قیامت مورد سؤال و حساب قرار مى ‏گیرد نماز است. (بحار،ج 7،ص267)
 آرى، اوّلین واجب بر هر مکلّفى قبل از روزه و خمس و زکات و حج و... نماز است و طبیعى است که در قیامت نیز در اوّلین فرصت، از اوّلین تکلیف سؤال شود
ترک نماز و دوزخ
 در قیامت بارها میان اهل بهشت و اهل دوزخ گفتگو رخ مى‏ دهد که قرآن برخى از آنها را بیان فرموده است.
در یکى از آن صحنه ‏ها، اهل بهشت از مجرمان مى‏ پرسند: چه عاملى شما را به دوزخ روانه کرد؟
آنها چهار عامل را مى ‏شمرند، که اوّلین آنها پایبند نبودن به نماز است:
 «لم نک من المصلّین» (مدثر43)

نماز، کلید قبولى تمام عبادات
در اهمیّت نماز، همین بس‏ که در روایات مى‏ خوانیم: اگر نماز، قبول شود، عبادات دیگر هم قبول مى‏ شود، ولى اگر نماز مردود شود، کارهاى دیگر هم ردّ خواهد شد. (بحار،ج 82، ص 236)
 پیوند پذیرش عبادات دیگر به قبولى نماز، نقش کلیدى آن را نشان مى ‏دهد.
 مثل آنکه اگر پلیس، از شما گواهینامه رانندگى بخواهد، شما هر مدرک و کارت شناسایى معتبر دیگرى هم ارائه دهید، پذیرفته نیست. مجوّز رانندگى، داشتن گواهینامه است، و بدون آن، تمام مدارک، بى اثر خواهد بود.
 در قیامت نیز مجوّز عبور از صراط، اقامه نماز است و بدون آن هیچ عبادتى قبول نمى ‏شود.
کانال درسهایی از قرآن - #نماز

 نماز و شیوه آموزش گام به گام
شیوه تدریجى در آموزش و تربیت، شیوه‏ اى است که در اسلام به ویژه در عبادات، مورد توجّه بوده است.
 روایات تربیتى اسلام دستور مى‏ دهد: کودک را سه سال آزاد بگذار، پس از سه سال، جمله «لا اله الاّ اللَّه» را به او تعلیم بده.
 وقتى که سه سال و هفت ماه و بیست روز شد، دوّمین جمله‏ اى که مى‏ آموزى «محمد رسول اللَّه» باشد.
 وقتى چهار سال تمام شد، صلوات بر پیامبر آموزش داده شود.
 در پنج سالگى، که کودک قدرت تشخیص دست راست و چپ را یافت، او را رو به قبله قرار ده و به او سجده بیاموز.
 در سال ششم، نماز و رکوع و سجود را آموزش بده.
 در سال هفتم، شستن دست و صورت را به او بیاموز.
 و در سال نهم، مسأله نماز را جدّى گرفته و اگر سرکشى کرد، با او برخورد تنبیه‏ آمیز داشته باش. (وسائل،ج 15،ص193)

نماز و یاد پیامبر (صلى الله علیه وآله)
در هر دو رکعت نماز، یک تشهد مى‏ خوانیم که در آن به یگانگى خداوند و رسالت حضرت محمّد صلى الله علیه وآله اقرار مى ‏کنیم.
 هر روز در پنج وقت این اقرار و اعتراف به توحید و نبوّت لازم است تا انسان راه را گم نکند، مکتب و صاحب آن را فراموش نکند، بر او صلوات بفرستد و در این اقرار و صلوات در ردیف خداوند و فرشتگان قرار بگیرد. زیرا قرآن مى‏ فرماید: انّ اللَّه و ملائکته یصلّون على النبى (احزاب52)
خدا و ملائکه بر پیامبرش صلوات مى‏ فرستند، پس چرا ما نفرستیم؟ مگر او ما را نجات نداد؟ سلام بر پیامبر اسلام که ما را نجات داد.

نماز و یاد امام حسین(علیه‌السلام)
بهترین چیزى که سجده بر آن سفارش شده، خاک کربلا و تربت امام حسین علیه السلام است. امام صادق ‏علیه السلام هنگام سجده پیشانى مقدّسش را بر خاک کربلا مى‏ گذاشت. براى همراه داشتن تسبیح تربت امام حسین نیز روایاتى وارد شده تا آنجا که همراه داشتن آن مثل گفتن سبحان اللَّه است و سجده بر مهر آن سبب کنار رفتن پرده‏ ها و قرب بیشتر به ذات مقدّس خداوند است. (وسائل ج3 ص608)

نماز و تشکر

یکى از اسرار نماز، تشکّر از ولى نعمت است، قرآن مى ‏فرماید: «واعبدوا ربّکم الّذى خلقکم والّذین من قبلکم» (بقره،21)
 عبادت کنید پروردگارى را که شما و نیاکان شما را آفرید، هستى شما و همه از اوست.
 در سوره کوثر مى‏ خوانیم: «انّا اعطیناک الکوثر فصلّ» ما به تو «کوثر» دادیم، خیر زیاد عطا کردیم پس نماز بخوان. یعنى به شکرانه عطایاى ما نماز به پا دار.
 نماز بهترین نوع شکرگزارى است که شیوه آن را خداوند بیان فرموده و تمام انبیا و اولیا هم آن شیوه را به کار بسته‏ اند. نماز تشکّرى است عملى، زبانى، دائمى و سازنده.

چگونه می‌توانیم توجه خدا را به خودمان جلب کنیم؟ فاذْکُرُ‌ونِی أَذْکُرْ‌کُمْ وَ اشْکُرُ‌وا لِی وَ لَا تَکْفُرُ‌ونِ ﴿بقره١٥٢﴾
پس مرا یاد کنید، [تا] شما را یاد کنم؛ و شکرانه‌ام را به جاى آرید؛ و با من ناسپاسى نکنید

نماز، میزان سنجش ایمان
و انّها لکبیرة الاّ على الخاشعین» (بقره،45) نماز بار سنگینى است مگر براى افراد خاشع.
 بنابراین هرگاه احساس کردیم نماز براى ما سنگین است باید بفهمیم روح خشوع نسبت به پروردگارمان نداریم و رفتن خشوع زمینه بى تفاوتى و کبر است.
 امام سجّاد علیه السلام در دعاى سحر ماه رمضان که نامش دعاى ابوحمزه ثمالى است، در ضمن مناجات ‏هاى خود فلسفه سنگینى نماز را تحلیل مى‏ کند و مى‏ گوید:
 خدایا! چرا هنگام نماز نشاط ندارم؟
 شاید مرا از درگاه خود رانده‏ اى!
 شاید بخاطر یاوه گوئى ‏ها توفیقم کم شده!
 شاید مرا صادق نمى ‏دانى!
 شاید رفیق بد در من اثر گذاشته و ...
 به هر حال سنگینى نماز علامت خطر است.

نماز، سپاس نعمت‌ها
انسان، اسیر محبّت دیگران است و نعمت و نیکى، انسان را به مقام سپاس و تشکّر مى ‏کشید.
 اگر کسى نعمتى به ما بخشید و احسانى در حق ما کرد، با زبان و عمل، سپاسگزار او مى‏ شویم.
 ما بنده خداییم و غرق در نعمت‏ هاى او، پس در هر نفسى، نه یک نعمت بلکه صدها نعمت موجود است و بر این نعمت‏ ها نه یک شکر، بلکه هزاران شکر لازم است. کافى است که اندکى چشم بصیرت بگشائیم و ببینیم لطف و فضل خدا را درباره خودمان، آنگاه خواهى ‏نخواهى سپاس او خواهیم گفت.
نماز، نوعى سپاس از نعمت ‏هاى فراوان و بى ‏شمار اوست. خداوند، به ما هستى بخشید. آنچه براى زندگى مادى و معنوى لازم داشتیم، عطا کرد. هوش و عقل و استعدادمان داد. قطرات باران، برگ درختان، ماهیان دریا، پرندگان آسمان، نور خورشید و هدایت عقل و ولایت پاکان و راهنمایى وجدان را جهت سعادت ما ارزانى داشت...

 سیمای نماز

مرز میان اسلام و کفر، ترک عمدى نماز است. چگونه مسلمانى است آنکه رابطه خود با خدا را بریده و از نماز روى برتافته است.
رسول خدا فرمود: «مَنْ تَرَکَ الصَّلوةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَرَ» (محجّة البیضاء، ج1، ص301) هر که عمداً نماز را ترک کند، کفر ورزیده است.
و در کلام علوى مى ‏خوانیم که فرمود:
 «مَنْ ضَیَّعَ الصَّلوةَ فَهُوَ لِغَیْرِها اَضْیَعُ» (وسائل‏ الشیعه، ج3، ص19) کسانى که نماز را سبک شمارند و آن را تباه و ضایع سازند، غیر نماز را بیشتر ضایع خواهند ساخت.
نماز، موقعیّتى است که باید در آن به خدا توجّه داشت نه دیگرى، و هر چه را از نظر دور داشت مگر خدا را. باید خداى را زنده و حاضر و ناظر بدانیم و احساس حضور در برابر آن خالق عظیم را در خویش، زنده نگاه داریم.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرموده است:
 همین که انسان در نماز به غیر خدا توجّه مى‏ کند، خداوند به او خطاب مى‏ کند: به چه کسى توجه مى‏ کنى؟ آیا پروردگارى جز من سراغ دارى؟ آیا جز من، مراقب و ناظرى در کار است؟  آیا به بخشنده‏ اى جز من دل بسته ‏اى ...؟
اگر توجه به من داشته باشى، من و فرشتگانم به تو توجّه خواهیم کرد و ... (مستدرک ‏الوسائل،ج1، ص173)

اهمیت نماز
على علیه السلام  در میدان نبرد صفّین، و امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا دست از جنگ کشیدند و به عشق الهى، به نماز ایستادند.
شخصى به حضرت على علیه السلام ایراد گرفت، امام فرمود: ما براى همین مى ‏جنگیم تا مردم، اهل نماز باشند. به سید الشهدا، در زیارتنامه‏ اش خطاب مى‏ کنیم:
گواهى مى ‏دهم که تو نماز را بر پا داشتى.
«اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ ...»
در مشکلات و اضطراب ‏ها، یاد خداى بزرگ و استمداد از او، آرام بخش دل ‏ها و راهگشاى انسان در سختى ‏هاست و تکیه ‏گاهى است که مؤمنان به خدا دارند. از این رو قرآن دستور مى‏ دهد که به وسیله «صبر» و «نماز» از خداوند یارى بطلبید.
«وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلَو ةِ» (بقره/45)
امام صادق علیه السلام در واپسین دم زندگى خویش، همه بستگان را جمع کرد و در وصیت خویش به آنان، اهمیت نماز را یاد آور شد و فرمود:
هر که نماز را سبک بشمارد، از شفاعتِ ما محروم است.

راز نماز
روزى پنج نوبت، با حفظ شرایط کامل نماز، در پیشگاه خدا ایستادن و نعمت‏ هاى او را یاد کردن و از او حاجت و نیاز خواستن، همچون شست و شو در نهر آبى است که آلودگى ‏ها را مى‏ زداید. (وسائل‏ الشیعه، ج3، ص7)
نماز، اوّلین سؤال در قیامت است، که اگر پذیرفته نشود، کارهاى دیگر هم مقبول نیست.
نماز، تنها عبادتى است که در هیچ حال از انسان ساقط نمى ‏شود حتّى در میدان جنگ و در شرایط اضطرار، بیمارى ‏و...
نماز، اعلام بندگى در برابر خدا و زیر بار نرفتن در مقابل طاغوت ‏ها و ستمگران است.
نماز، زنده نگه داشتن آیین توحیدى حضرت ابراهیم، و سنّت رسول‏ اللّه و مکتب حسین‏ بن ‏على‏ علیهما السلام است.
نماز، براى عاشقان خدا، شیرین ولى براى منافقان، تلخ و سنگین است: «وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى‏ الْخَشِعِینَ» (بقره/45)
نماز، کوبنده شیطان و مأیوس کننده اوست. حضور در برابر آفریدگار است.
نماز هماهنگى با همه ذرّات عالم است. جهان، محراب وسیعى است که همه کائنات، در آن به تسبیح و سجود در برابر خدا مشغول‏ اند. به نماز ایستادن، همراهى با همه آفریده ‏ها و فرشتگان در پرستش و ذکر پروردگار است.

نماز وسیله ای است
لقمان، پسرش را به نماز توصیه مى ‏کند. (لقمان/17)
حضرت عیسى در گهواره مى ‏گوید: خدایم مرا به نماز و زکات توصیه کرده است. (مریم/31)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نماز را نور چشم خود مى‏ داند. «قُرَّةُ عَیْنى‏ فِى الصَّلاةِ» (بحارالانوار،ج77،ص77)
نماز، فریضه ‏اى است که خدا را به یاد انسان مى ‏آورد. (طه/14) و پیمان خدا با مردم است. (کنزالعمال،ج7،ص279)
نماز، سیماى مکتب است. «اَلصَّلوةُ وَجْهُ دینکُمْ» (فروع‌کافى،ج1،ص270)
نماز، دواى تکبّر است. «وَ الصَّلاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ» (نهج‌البلاغه، حکمت 252)
نماز، وسیله تشکّر و سپاس از نعمت ‏هاى الهى است، عمود و پایه دین، کلید بهشت، وسیله آزمایش و شناخت مردم و محو کننده گناهان، و پاک کننده دل و جان آدمى است.

«نماز» برجستگى و درخشندگى خاصى دارد
البتّه عبادت، عنوان عامى است که نمونه‏ ها و مصداق ‏هاى فراوانى را در بر مى‏ گیرد و تنها در «نماز» خلاصه نمى ‏شود. حج، روزه، امر به معروف و نهى از منکر، جهاد، طلب روزى حلال، خدمت به همنوعان، درس خواندن و درس گفتن، عزادارى بر شهیدان کربلا، نیکى به پدر و مادر، یتیم نوازى، پرداخت خمس و زکات و ... همه و همه عبادت است. (البتّه به شرط خدایى بودن نیّت)
ولى در میان اعمال عبادى، «نماز» برجستگى و درخشندگى خاصى دارد و جلوه درخشان عبادت و پرستش خدا به حساب مى‏ آید. اوصاف نماز، فلسفه و حکمتش، فایده و آثارش، شرایط و آدابش، مکان و زمانش در آیات و روایات بسیارى آمده که پرداختن به آن‏ ها طولانى خواهد شد. امّا سعى مى ‏کنیم بر اساس قرآن و حدیث، قطره ‏اى از دریاى معارف اسلامى درباره نماز را بازگوییم

راه تبلیغ دین
اگر نمازخوان‌ها قشنگ نماز بخوانند، اگر نمازخوان‌ها از نمازشان لذت کافی و بهرۀ وافی ببرند، طبیعتاً اکثر بی‌نمازها هم به سمت نماز گرایش پیدا خواهند کرد.
راه اینکه بی‌نمازها، نمازخوان شوند این است که عده‌ای در نماز، تا آخرِ راه را بروند.
لذا اگر ما بخواهیم برای نمازخوان کردن بی‌نمازها تلاشی کنیم، راهش این است که ابتدا به نماز خودمان مقداری بیشتر عنایت و توجه داشته باشیم، و نماز خودمان را رشد دهیم.
می‌توان با نماز به مراتب بلند معنوی رسید، ولی متأسفانه ما خودمان را از بهره‌برداری از چنین عبادت پُراثری محروم کرده‌ایم

ادب و آداب نماز
حضور شاکرانه و عابدانه در برابر پروردگار، دلى پاک مى‏ خواهد و نیّتى خالص، زندگى و رفتارى خداپسندانه مى‏ طلبد و معرفتى عمیق و بصیرتى مکتبى. زبانى دور از گناه مى‏ خواهد و چهره‏ اى نیالوده به نافرمانى معبود. توجّه و حضور قلب در نماز، ادب لازم در این عبادت والاست.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هنگام نماز، از دنیا و آنچه در آن است مأیوس شو، تمام هدف و توجّت به خدا باشد و یاد روزى باش که در برابر دادگاه عدل الهى قرار مى‏گیرى. (محجة البیضاء، ج1، ص382)
رعایت آداب ظاهرى و باطنى و شرایط صحّت و قبول و کمال، عمل را مطلوب خدا مى‏ سازد و نماز را شایسته صعود به درگاه خدا مى‏ سازد.
آداب نماز، که در قالب احکام نماز باید مراعات شود، در هر سه بخش نماز جارى است:
1⃣ مقدّمات نماز، یعنى امورى که باید قبل از شروع به نماز به آن‏ها پرداخت.
2⃣ مقارنات نماز، یعنى اعمال و آداب متن نماز.
3⃣تعقیبات نماز، یعنى امور پس از نماز.

نماز، سدّى محکم در برابر گناه

هرجا نماز پایگاه داشت شیطان بساط خود را جمع مى‏ کند و هر کجا رشته نماز پاره شد همه کمالات متفرق مى‏ شود.
 قرآن مى ‏فرماید: «انّ الصلوة تنهى عن‏الفحشاء والمنکر» (عنکبوت،45) قطعاً نماز از فحشا و منکر جلوگیرى مى‏ کند.
نمازگزار نمى‏ تواند سست باشد،
لباس و مکانش حرام باشد،
بدنش ناپاک و لقمه‏ اش آلوده باشد،
او بخاطر صحیح بودن نمازش مجبور است یک سرى مراقبت ‏هائى از خود داشته باشد،
ارتباط با خداوند روح قدسى به انسان مى ‏دهد که از ارتکاب آلودگى ‏ها شرم دارد.
کجا دیده‏ اید کسى از مسجد به قمارخانه یا مراکز فساد برود؟
کجا دیده‏ اید کسى از خانه خدا بیرون آید و براى دزدى پا به خانه مردم گذارد؟
و بر عکس اگر نماز ضایع شود هر گونه فساد و پیروى از انواع شهوات پیدا مى ‏شود.
قرآن مى‏ فرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة و اتّبعوا الشّهوات» (مریم،59)

 

 

 نماز، پرواز روح 

 

 

در احادیث، از نماز به عنوان «معراج مؤمن» یاد شده است. لیکن این عروج و پرواز، نه در فضاى باز آسمان، بلکه در فضاى معنویت بندگى است و براى رسیدن به «قرب پروردگار» است، نه اوج گرفتن تا چند هزار پا در ارتفاع.
در یک مقایسه، مى‏ توان طیران معنوى و عروج عرفانى یک نمازگزار را با یک خلبان و پرواز او با هواپیما در آسمان، مقایسه کرد، با تفاوت هایى که در این دو پرواز وجود دارد:
 
1.  بیشترین نیرو و فشار، هنگام کنده شدن هواپیما از زمین است، در عبادت و نماز هم، بیشترین سختى و فشار، غلبه بر هواى نفس و شروع به عبادت است.
 
2.  اهمیّت هر پرواز، به فرود سالم و بدون خطر، هواپیماست. شروع عبادت هم، وقتى ارزش دارد که پایان آن سالم و بدون آفتِ عُجب و غرور، و بدون ضایعه «حبط اعمال» باشد.
 
3.  هواپیما، براى سوخت خود، نیاز به بنزین خالص ویژه دارد. معراج روحى نمازگزار هم، محتاج توجّه خالص و نفى همه عبودیّت‏ هاست. که با بالا بردن دست تا بیخ گوش، و نفى و «لا لبیک» گفتن به غیر خدا، خلوص نیّت بدست مى‏ آید.
 
4. براى پرواز، خلبان باید از سلامت کامل برخوردار باشد، در نماز و بار یافتن به محضر خداوند نیز، «قلب سلیم» لازم است «اِلاَّ مَنْ اَتَى اللّه بِقَلْبٍ سَلیمٍ»
 
5. پرواز هواپیما، با دو بال است، و با یک بال طیرانى صورت نمى‏ گیرد. در نماز هم، همراه با ارتباط با خدا، ارتباط سالم با مردم لازم است و در کنار اداى «حق الله» باید «حق الناس» را هم ادا کرد. قرآن همراه با «یُقیمونَ الصَّلوةَ»، معمولاً «یُؤتُونَ الزکوةَ» را هم دارد.
 
6. هواپیما براى پرواز، مقدارى روى زمین حرکت مى‏ کند و دور برمى ‏دارد، تا امکان برخاستن از زمین داشته باشد. مقدمات نماز و اذان و اقامه و ذکرهاى مستحب نیز، مقدمه آن پرواز ملکوتى است. دعاهاى پس از نماز و ذکر تعقیبات هم، حرکتِ روى زمین، پس از نشستن در «باند» است.
 
7. در پرواز، اولین خطا، آخرین خطا هم هست و سقوط، همراه با نابودى است. در عبادت نیز، شرک و عُجب و ریا، انسان را به دره سقوط مى ‏افکند، و ابلیس با سابقه شش هزار سال عبادت، با یک خطا و عصیان، مطرود و ملعون ابدى مى ‏شود! (ادامه دارد...)
 
8.  یک خلبان، به فرمان برج و اتاق فرمان حرکت مى کند و تابع دستور است. نماز و عبادت هم طبق دستور است، و حتى یک دقیقه دیر و زود یا خلاف قانون، آنرا باطل مى ‏کند.
 
9. خلبان، گاهى پرواز کرده و گاهى استراحت مى‏ کند و هواپیما نیز سرویس مى‏ شود. انسان هم در کنار نیایش و عبادت، گاهى هم به استراحت و لذّت‏ هاى مباح و پرداختن به معاش نیاز دارد و کسى همچون پیامبر خدا صلى الله علیه و آله گاهى «کلّمینى یا حُمیرا» مى‏ گفت.
 
10.  براى ارتباط خلبان با برج مراقبت و کنترل، فقط یک زبان بین ‏المللى رسمیّت دارد. ارتباط نمازگزار هم با خدا، فقط با زبان عربى است و در عبادت حج نیز، شروع احرام، با «لبیک‏ اللهم‏ لبیک» است.
 
 11.  قبل از پرواز، نیاز به اطلاّعات است (نسبت به هواشناسى نقشه خوانى، جهت یابى و...) در عبادت نیز آگاهى ‏هاى مقدّماتى لازم است و عبادت بدون علم و فقه، بى ارزش است. حتى در تجارت نیز آشنائى به احکام خدا لازم است. «اَلفِقه ثم الْمَتْجَر» تا چه رسد به نماز و عبادات.
 
12.  خلبان، هر چه بالاتر مى ‏رود و اوج مى‏ گیرد، زمین در نظرش کوچکتر جلوه مى ‏کند. انسان الهى هم هر چه بیشتر با عظمت خداوند آشنا مى‏ شود، غیر خدا در نظرش کوچکتر مى‏ شود. به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام:
 «عَظُمَ الْخالِقُ فى انْفُسِهِم فَصَغْرَ مادُونَهُ فى اَعْیُنِهم» (نهج البلاغه، خطبه متقین،‌ خطبه همّام)
 
13.  هواپیما، هر چه بزرگتر باشد، تکانش کمتر و آرامش مسافرین بیشتر است. در نماز و عبادات هم آنچه به صورت جمعى است (مانند نمازجماعت وحج) ثواب بیشتر وامکان قبولى افزون ‏تر است.
 
14. معمولاً همراه خلبان، کمک خلبان است، براى مواقع اضطرارى. در نماز جماعت هم، خوب است افراد عادل و متقى در صف اوّل بایستند که اگر براى پیشنماز مسئله‏ اى پیش آمد، یکى از آنان، نماز جماعت را به آخر برسانند.
 
15. در پرواز مادّى، وقتى خلبان و سرنشینان در اوج هستند، از مسائل و مشکلات خانه و زندگى فاصله گرفته، بى خبر مى ‏شوند. در طیران معنوى هم، وقتى روح، اوج گرفت، توجّه به مادّیات کمتر مى ‏شود، تا آنجا که در نماز، تیر از پاى حضرت امیر علیه السلام مى‏ کشند و متّوجه نمى‏ شود.
 
16.  در یک پرواز، همین که از آن اوج، مقدارى پائین ‏تر مى ‏آید، نامش را «کم کردن ارتفاع» مى ‏گویند، هر چند نسبت به زمینیان، هنوز در اوج است. عبادت اولیاء الله نیز گرچه نسبت به نماز و بندگى افراد معمولى، همواره در اوج است، ولى خودشان کاهش ارتفاع را از آن اوج نهایى، نوعى قصور و تنزل مى‏ دانند و استغفار مى‏ کنند. و اینست مفهوم «حَسَناتُ الاْبرارِ سَیّئاتُ الْمُقَرّبین».
به هر حال، نماز که توجّه به خالق هستى و دل کندن از علایق دنیوى است، براى اهل معرفت یک پرواز به حساب مى‏ آید، پروزاى فراتر از طیران پرندگان در فضا، یا پرواز هواپیما در جو و بالاتر از آن.
آنچه انسان را زمین گیر مى‏ کند، وابستگى‏ هاى او به مادّیات و شهوات است: به قول سعدى:
طیران مرغ دیدى؟ تو ز پاى بند شهوت‏
بدر آى تا ببینى طیران آدمیّت‏

 

 

 

 امام رضا علیه السلام بیان جالبى درباره وضو دارد و مى‏ فرماید:
 
1️⃣«لاِنْ یَکُونَ الْعَبْدُ طاهِراً اِذا قامَ بَیْنَ یَدَىِ الْجَبّارِ عِنْدَ مُناجاتِهِ» وضو، یک ادب در برابر خداست تا بنده، هنگام نماز، وقتى در برابر خداوند مى‏ ایستد پاک باشد.
 
2️⃣ «نَقّیِاً مِنْ الادْناسِ وَالنّجاسَةِ» از آلودگى‏ ها وپلیدى، پاکیزه باشد.
 
3️⃣ «مَعَ ما فیهِ مِنْ ذِهابِ الکَسَلِ وَ طَرْدِ الْنُّعاسِ» به علاوه، در وضو، از بین رفتن کسالت و طرد خواب آلودگى (و ایجاد نشاط) است.
 
4️⃣ «وَ تَزْکِیَةِ الْفُؤادِ لِلْقیِامِ بِیْنَ یَدَىِ الجَبّار» (وسائل ‏الشیعه، ج1، ص257) و دل و روح را آماده ایستادن در برابر پروردگار مى ‏سازد.
 
 امام در این حدیث شریف، به همه ابعاد جسمى و روحى وضو، یعنى نظافت و پاکى و آمادگى روح و کسب نشاط عبادت و پدید آوردن زمینه معنوى عبادت اشاره فرموده است.
 
🌷  مرحوم فیض کاشانى مى ‏گوید:
 یکباره برخاستن از مادیّت و کوچ به معنویت مشکل است، ولى وضو گرفتن، انسان را کم‏کم آماده مى ‏سازد. (محجة البیضاء، ج 1، ص 281)
 
 🍁 وضو در هر حال‏ 🍁
نورانیّت و صفاى باطنى که در سایه وضو پدید مى ‏آید، بسیار ارزشمند است. از این رو، در روایات، تأکید شده که انسان همواره با وضو باشد، وضو به نور تشبیه شده (قصارالجمل، ج1، ص311) و خوابیدن با وضو همچون احیاء و شب زنده‏ دارى به حساب آمده است. (وسائل ‏الشیعه، ج1، ص266)
براى دعا، تلاوت قرآن، زیارت و بسیارى از کارهاى نیک و عبادى، سفارش به داشتن وضو شده است. (توضیح المسائل، بخش وضو) بدون وضو، دست زدن به آیات قرآن و نام‏ هاى خدا و پیامبر و ائمه ‏علیهم السلام ممنوع است.(توضیح المسائل، بخش وضو) حتى اگر نام خدا به صورت‏هاى مختلف و آرم نهادها و مؤسسات درآید، (مثل آرم جمهورى اسلامى) همین حکم را دارد.
 
🌼 وضو، بمنزله اجازه ورود به حضور پروردگار است و براى قسمت‏ هاى مختلف آن هم دعاهاى خاصّى در کتب بیان شده است. مسائل وضو بسیار است که در این مجموعه نمى‏ گنجد. ولى ناگفته نماند که مصرف آب در وضو، اگر به حدّ اسراف برسد حرام است. رسول خدا صلى الله علیه وآله فرموده است: «اَلْوُضوءُ مُدٌّ وَالْغُسْلُ صاعٌ وَ سَیَأتى اَقْوامٌ یَستقِلّونَ ذلِک فَاُولِئکَ على‏ خِلافِ سُنَّتى» (محجة البیضاء، ج1، ص301)
براى وضو ده سیر آب و براى غسل، سه کیلو آب کافى است. ولى افرادى در آینده مى ‏آیند که این مقدار را کم مى ‏شمارند و آب زیاد مصرف خواهند کرد که آنها بر خلاف راه من مى‏ روند.
 
 🍁 طهارت براى نماز، مراحلى دارد:
 1- طهارت ظاهر از نجاسات و آلودگى ‏ها.
 2- طهارت اعضا از گناهان و جرائم.
 3- طهارت روح از مفاسد اخلاقى. (محجة البیضاء، ج1، ص281) 
 
آنگونه که در دعاها مى ‏خوانیم: «الهى طَهّر قلبى من الشرک» خدایا دلم را از شرک، پاک ساز. وقتى در نماز، لازم باشد که لباس و بدن از آلودگى ‏ها پاک باشد، آیا لازم‏ تر آن نیست که دل و جان، از کبر و ریا و حسد و کینه هم پاک باشد؟ و آیا دوگانگى ظاهر از باطن، نوعى نفاق نیست؟
 
 🍁  غسل‏  🍁
گاهى براى کسب طهارت، باید غسل کرد. از جمله موارد آن جنابت است و باید طبق دستورى که مراجع تقلید در کتاب‏ هاى توضیح‏المسائل خود بیان کرده ‏اند، تمام بدن شستشو داده شود. بعضى احادیث مى‏ رساند در جنابت، همه اندام انسان تحریک مى‏ شود، «منْ تَحْتِ کُلِّ شَعْرٍ...»(محجة البیضاء، ج1، ص308 و عیون اخبارالرضا، ج2، ص105) و شاید بهمین خاطر باشد که در غسل باید همه بدن شسته شود. شاید این احادیث، اشاره به فعالیّت اعصاب سمپاتیک در هنگام جنابت باشد که این اعصاب در تمام بدن وجود دارد و فعالیّت مى ‏کند.
 
 🍁  تیمّم‏  🍁
وقتى آب براى وضو یا غسل نبود، یا وقت براى وضو و غسل کم بود، یا مصرف آب براى سلامتى انسان ضرر داشت، یا قیمت آب، در حدّ غیر قابل تحملّى گران بود، یا آب را براى آشامیدن و حفظ جان لازم داشتیم، در اینگونه موارد باید تیمّم کرد. یعنى طبق دستورى که در رساله‏ ها آمده، دست‏ ها را بر خاک پاک زد و بر پیشانى و پشت دست‏ ها کشید. آن هم خاکى که پاک و بهداشتى باشد، نه از هر خاک آلوده‏ اى! در حدیثى مى‏ خوانیم که حضرت على‏ علیه السلام از تیمّم کردن بر خاک ‏هاى کنار کوچه‏ ها (که معمولاً آلوده است) نهى فرمود.
«نهى‏ امیرالمؤمنین اَنْ یتیمّم الرّجُل بترابٍ من اثر الطریق» (وسائل‏الشیعه، ج‏3، ص‏349.)
 
 🍁  لباس و مکان نمازگزار   🍁
مرد نمازگزار، باید عورت خود را بپوشاند و بهتر است از ناف تا زانو پوشیده باشد. امّا زن نمازگزار باید تمام بدن را (جز صورت و دست ‏ها و پاها تا مچ) بپوشاند.
این پوشش هم باید با لباس پاک و حلال باشد. بهتر است که لباس نمازگزار، سفید و پاکیزه باشد و بوى خوش استعمال کند و با انگشتر عقیق به نماز بایستد و از لباس ‏هاى سیاه و چرک و تنگ یا لباس افراد لاابالى نسبت به امر پاکى و نجسى، استفاده نکند.
همچنین مکان و فرش و تختى که روى آن نمازخوانده مى‏ شود باید حلال باشد. تصرّف در ملکِ مرده ‏اى که خمس یا زکات بدهکار است، حرام و نماز آن باطل است و اگر با پولى که خمس و زکات آنرا نداده ‏اند ملکى بخرند، تصرّف در آن حرام و نماز در آنجا باطل است.(توضیح المسائل امام خمینى (ره))
 
 🍁  لباس و مکان نمازگزار   🍁
مسائل مربوط به مکان و لباس، فراوان است. این نکات، علاوه بر جهت تعبّد و روحیه تسلیم در برابر فرمان خدا، جهات دیگرى هم دارد که به آنها اشاره مى ‏شود:
 
1️⃣مراعات ادب‏
 مقتضاى ادب در برابر خدا و ایستادن در آستان جلال و عظمت او، آنست که نماز، با بهترین و پاک‏ ترین لباس باشد و نمازگزار، از توجّه و حضور قلب برخوردار بوده و از آراستگى ظاهر و باطن بهره‏ مند باشد. حتّى نماز خواندن در جلوى قبر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام گاهى بى ادبى و موجب بطلان نماز است.
 
2️⃣ مراعات حقوق دیگران‏
برخى از این شرایط، به رعایت حقوق دیگران مربوط مى‏ شود. اینکه لباس و مکان نمازگزار، حلال و مباح باشد، براى رعایت حق حکومت اسلامى (در خمس) و حق محرومان جامعه (در زکات) و سایر مردم است. حتّى نماز در کنار جاده ‏ها و در خیابان ‏ها اگر سبب مزاحمت براى عابران باشد، حرام است.
آنچه معتبر است، رضایت قلبى صاحبان حق است، اگر در ظاهر بگویند راضى هستیم ولى بدانیم که رضایت ندارند، نماز و تصرف، باطل و حرام است. بر عکس اگر در ظاهر اظهار عدم رضایت کند ولى بدانیم که قلباً راضى است، نماز صحیح است. توضیح المسائل امام خمینى (ره)
 
 🍁  قبله 🍁
نماز، رو به کعبه مقدس برگزار مى ‏شود. جهتى که به آن رو مى ‏کنیم و به نیایش خداوند مى ‏پردازیم، «قبله» نام دارد. گرچه به هر سو که بایستیم، رو به خداست. ولى توجه به یک کانون مقدس مانند کعبه، الهام بخش توحید و یادآور خط توحیدى ابراهیم علیه السلام است.
به علاوه، وقتى دستور این است که نماز به طرف کعبه باشد، انجام آن لازم است، وگرنه عبادت ما، فاقد روح تعبّد و تسلیم است.
در آغاز اسلام، سال ها قبله مسلمانان، «بیت‏ المقدس» بود. رسول خداصلى الله علیه وآله نمى‏ خواست کعبه را که به صورت بت خانه درآمده بود، قبله عبادت قرار دهد. ولى پس از هجرت، شرایطى پیش آمد که قبله مسلمانان از بیت ‏المقدس به مسجدالحرام تغییر یافت. یکى از علل آن، زخم زبان هایى بود که یهودیان به مسلمین مى‏ زدند و مى‏ گفتند: شما خودتان قبله ندارید و بسوى قبله ما نماز مى ‏خوانید. رسول خداصلى الله علیه وآله از این وضع، آشفته بود و انتظار گشایشى را از سوى خدا مى‏ کشید، که آیات قرآن نازل شد و دستور آمد که هر کجا هستید، رو به مسجدالحرام بایستید و نماز بخوانید. (آیات تحویل قبله در سوره بقره از آیه 142 تا 149 مفصل آمده است. به تفسیر این آیات رجوع کنی) آیات تغییر قبله، در طول تاریخ به مسلمانان این درس را مى ‏دهد که مستقل و آزاد باشند و زیر بار منّت دیگران، حتّى در مسائل عبادى هم نروند و شرافتمندانه زندگى کنند.
 
 🍁  قبله 🍁
... دلیل دیگرش آن بود که یهودیان به مسلمانان نگویند که شما خود قبله ندارید و بسوى قبله ما نماز مى‏ خوانید. این نکته، استقلال فرهنگى و شخصیت مستقل مسلمین را الهام مى‏بخشد.
 مسلمانان، باید در عبادت، رو به کعبه کنند، حتى در کارهایى همچون خواب و خوراک خوبست به سمت قبله باشند. ذبح حیوانات باید رو به قبله باشد، وگرنه گوشت آنها حرام مى‏ شود. این جهت ‏گیرى در همه امور به سوى کعبه توحید، درس ایمان و یاد خدا به مسلمانان مى ‏دهد تا همواره توجّه به خانه محبوب و معبود داشته باشند و از غفلت به درآیند.
 بعلاوه، این سمت‏ گیرى به سوى کعبه، نظم و وحدتى شگفت وزیبا مى‏ آفریند و همه مسلمانان، در هرجاى دنیا که باشند، وقت نماز به سوى آن کانون خدایى رومى‏کنند. اگر کسى از فراز آسمانها به صفوف نمازگزاران کره زمین بنگرد، دایره‏هاى متعددى را مى‏بیند که مرکزیت همه آنها کعبه است و توحید، نقطه تمرکز فکر و دل و جان و صفوف مسلمین است.
 از رهگذر توجّه به قبله، علم هیئت و جغرافیا و جهت‏شناسى نیز در میان مسلمانان رشد کرد.
 آرى... کعبه، یادگار مبارزات توحیدى ابراهیم و اسماعیل و محمدعلیهم السلام است. حضرت مهدى علیه السلام نیز در قیام جهانى خویش، به کعبه تکیه مى‏کند و به اصلاح جهان مى‏پردازد. این کعبه است که در نماز و نیایش، قبله یک مسلمان قرار مى‏گیرد...
 
 🍁  اذان 🍁
گفتن اذان و اقامه نیز از کارهاى پیش از نماز و زمینه ساز توجّه بیشتر به خداوند در نماز است.
اذان، شعارى است سکوت شکن، موزون، کوتاه، پر محتوا و سازنده، که در بر دارنده اساسى ‏ترین پایه ‏هاى اعتقادى و جهت‏ گیرى عملى مسلمان است.
اذان، اعلام موجودیت اسلام، معرفى عقاید و اعمال مسلمانان و فریاد علیه معبودهاى خیالى است.
اذان، نشانه باز بودن فضاى تبلیغات، و اعلام مواضع فکرى مسلمین به صورت روشن و صریح است.
این شعار توحیدى، اولین جملاتى است که در گوش نوزاد خوانده مى ‏شود و نخستین درس هاى خدایى را به او منتقل مى‏ سازد و براى بزرگان نیز، همواره عامل هشیارى و بیدارى از غفلت است.
اذان، تنها صدایى است که به آسمانیان مى‏ رسد. (کنزالعمال، ج7، ص689)
اذان، صدایى است که شیطان‏ ها را به فرار و دلهره وامى ‏دارد. (کنزالعمال، ج7، ص692) سفارش شده که در خانه ‏ها، بخصوص هنگام بیمارى، اذان بگوئید و بکوشید که با صداى زیبا باشد.
 
 🍁  اذان 🍁
 در حدیثى رسول خدا صلى الله علیه وآله فرموده است:
 «سَیَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ یَتْرکُونَ الاذانَ عَلى‏ ضُعَفائِهمْ» (کنزالعمال، ج7، ص690) زمانى خواهد آمد که اذان را تحقیر کرده و آنرا به افراد ناتوان مى ‏سپرند.
در حدیث است: روز قیامت، که بیشتر مردم از خجالت سرافکنده‏ اند، اذان گویان با سرافرازى تمام، با قامتى برافراشته محشور مى‏ شوند. (وسائل‏ الشیعه، ج4، ص615) قامت بلند آنان نشانه مقام رفیع است. مؤذّن، در اجر و پاداش، با کسانى که بخاطر اذان او به نماز آیند، شریک است.
 بلال حبشى، مسلمان سیاهپوستى بود که رسول خدا صلى الله علیه وآله او را به مؤذّنى برگزید. وقتى اذان از طریق وحى نازل شد، پیامبر، آنرا به بلال آموخت که صداى رسایى داشت. (وسائل‏ الشیعه، ج4، ص612) 
 
 🍁  اذان 🍁
 
اینکه حضرت محمد(ص)، بلال را به اذان گویى انتخاب کرد، براى ما درسهایى دارد، از جمله:
1- شخصیت و عظمت دادن به برده ‏ها. چرا که بلال برده ‏اى بود که سخنگوى اسلام و منادى امت شد.
2- شخصیّت‏ دادن به سیاهپوست و اینکه رنگ چهره ملاک نیست.
3- تحقیر متکبرانى که روزى بر بلال، آقایى مى‏ کردند و فخر مى ‏فروختند و حتى او را مسخره مى‏ کردند.(بحارالانوار، ج21، ص133)
4- ایمان و تقوا و لیاقت، کمبودهاى ظاهرى را جبران مى‏ کند. بلال با آنکه بجاى «شین»، «سین» تلفظ مى ‏کرد، و این نقص زبانى را داشت، ولى اسلام، به کمال معنوى و زیبایى باطنى او بیشتر بها داد.
 
بلال، اولین کسى است که در اسلام اذان گفت.(سفینةالبحار، ج1، کلمه بلل) او در آغاز بعثت پیامبر به وى ایمان آورد و در راه ایمانش، متحمّل شدیدترین شکنجه‏ ها بر ریگزارهاى تفتیده حجاز شد و همچنان نداى «اَحَد، اَحد» را بر زبان داشت.
روز فتح مکّه نیز، هنگام ظهر، به فرمان پیامبر بالاى کعبه رفت و اذان گفت و بت‏ ها را فرو ریخت.(وسائل‏ الشیعه، ج4، ص614)
بلال، در جنگ‏هاى بدر، اُحد و خندق شرکت داشت....
 
 شصت ویژگی‌ و امتیاز نماز در آیات و روایات : 
 
1.  ستون دین 
2.  بهترین برنامه دین 
3.  کلید خوشبختی 
4.  کلید احسان و هر نیکی 
5.  کلید هدایت 
6.  کلید تواضع 
7.  موجب نورانیت دل 
8.  نور مؤمن
9.  سبب نورانیت خانه 
10.  باران رحمت الهی 
11.  وسیله نزدیکی به خدا 
12.  زنده کننده یاد خدا 
13.  سبب آرمش روح و جسم 
14.  سبب افزایش محبوبیت 
15.  دور کننده عذاب الهی 
16.  شوینده گناهان 
17.  زداینده غفلت 
18.  موجب نجات از خودپسندی و کبر 
19.  یاور انسان‌ها در سختی‌های زندگی و دشواری‌های معنوی  
20.  گشاینده درهای آسمان 
21.  موجب استجابت دعا 
22.  معراج مؤمن 
23.  سبب افتخار خداوند به بنده‌اش
24.  مقدم بر همه کارها 
25.  درمان بیماری‌های روحی و اخلاقی، مانند بخل و حسد 
26.  قلعه‌ای که نمازگزار را از هر آسیبی حفظ می‌کند  
27.  سلاح مؤمن در نبرد با شرک و کفر و زشتی‌های دیگر 
28.  وسیله‌ای برای سپاسگزاری از خداوند  
29.  برترین عبادت
30.  برترین عملی که انسان به جای می‌آورد 
31.  برتر از هزار حج مقبول 
32.  درهم کوبنده شیطان 
33.  موجب شکست و روسیاهی شیطان 
34.  سبب دفع شیطان که مانع گفتن شهادتین در هنگام مرگ، می شود 
35.  موجب وحشت و دفع شیطان در همة لحظات زندگی 
36.  برانگیزندة کینه و حسد در شیاطین 
37.  سیره پیامبران 
38.  آخرین سفارش پیامبران 
39.  روشنی چشم پیامبر 
40.  محبوب‌ترین عمل نزد خداوند 
41.  مایه خشنودی خداوند 
42.  معیار قبولی اعمال 
43.  موجب دعای فرشتگان برای نمازگزار 
44.  هدیه خداوند 
45.  بهترین و مؤثرترین توسل به خداوند 
46.  کلید رفع حاجات و دفع بلایا 
47.  رفع بلا 
48.  نخستین وظیفه مسلمانان 
49.  بالاترین جهاد 
50.  هدف جهاد و مجاهدان  
51.  نمونه باقیات و صالحات 
52.  نجات دهنده مؤمن از سختی‌ها و رنج‌های مرگ 
53.  مونس انسان در وحشت قبر و روز قیامت 
54.  نخستین سؤال در روز قیامت 
55.  مایه افتخار انسان در روز قیامت 
56.  موجب شفاعت 
57.  اجازه عبور از پل صراط 
58.  کلید بهشت 
59.  بهای بهشت 
60.  مهریه همسران بهشتی
 
 
 
 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">