تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

فلسفه و اهداف بعثت . بشارت عیسوی . مجموعه شعر بعثت

 

اخلاق نبوی (ص). اسوه کامل بشریت. سیره سیاسی . انسان سازی

 

تبعات رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله 

 

بیعت با پیامبر . فضائل اخلاقی و حکومتی . خاتمیت . پیامبر از زبان قرآن کریم . قرآن و عصمت . توبه پیامبران ! خطابهای خداوند به پیامبر . مقامات . علت برتری پیامبر

 

فلسفه ازدواج های پیامبر (ص) شیطنت های استکبار جهانی

 

معراج سفری اعجاز آمیز


محورهای اساسی سبک زندگی پیامبر(ص)

124- بیان 100 خصلت از خصوصیات رفتاری پیامبر اکرم(ص) است که بازگوکننده بخشی از سلوک فردی و اجتماعی و سبک زندگی آن حضرت می‌باشد
بی‌شک تأسی به سیره و سنت آن حضرت براساس آیه‌‌ و لکم فی رسول‌الله اسوه حسنه و از جمله آنچه در این مطلب به آن اشاره شده، راهگشای مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود

1-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت
2-در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.
3-
نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
4-
هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
5-
وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
6-
با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
7-
هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد

 

125-  8- هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.
9-
چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.
10-
سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.
11-
هرگاه با کسی، هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.
12-
چون با کسی سخن می گفت کاملا برمی گشت و رو به او می نشست

13- با هرکه می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.
14-
در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
15- 
هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.
16-
در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.
17-
هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.
18-
اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود
http://m5736z.blog.ir/post/AKHLAQ%201

 

126-  19-اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.
20-
اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.
21-
کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.
22-
هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.
23-
هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
24-
پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود

25-چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»
26-
با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.
27-
دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.
28-
هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.
29-
بیش از همه صله رحم به جا می آورد.
30-
به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد

 

127-  31-کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.
32-
آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.
33-
هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.
34-
هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.
35-
هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.
36-
هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
37-
هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.
38-
از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.
39-
هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.
40-
بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد


محورهای اساسی سبک زندگی پیامبر(ص)

128-  41-از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود.
42-
سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.
43-
اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد.
44-
با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود.
45-
در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است

46-میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.
47-
وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
48-
هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد.
49-
اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد نمازش را کوتاه می کرد.
50-
اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد

 

129-  51- عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.
52-
احدی از محضر او نا امید نبود و فرمود:برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند
53-
کسی از او حاجتی میخواست اگر مقدور بود روا میفرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی میکرد.
54-
هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد

55-پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
56-
غریبان را خیلی مراعات می کرد.
57-
با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
58-
همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت .
59-
چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
60-
اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد
 

130-  61-مزاح می کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی زد.
62-
نام بد را تغییر می داد و به جای آن نام نیک می گذاشت.
63-
بردباری اش همواره بر خشم او سبقت می گرفت.
64-
از برای فوت دنیا ناراحت نمی شد و یا به خشم نمی آمد.
65-
از برای خدا آنچنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شناخت

66-هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود.
67-
هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.
68-
در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
69-
هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد .
70-
در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت

 

131-  71-روی خاک می نشست و روی خاک غذا می خورد.
72-
روی زمین می خوابید.
73-
کفش و لباس را خودش وصله می کرد.
74-
با دست خودش شیر می دوشید و پای شتر ش را خودش می بست.
75-
هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می شد و برایش فرقی نمی کرد

76-هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می کرد.
77-
اکثر جامه های آن حضرت سفید بود.
78-
چون جامه نو می پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می بخشید.
79-
جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود.
80-
در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می کرد

 

132-  81-ژولیده مو بودن را کراهت می دانست.
82-
همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
83-
همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد.
84-
نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت.
85-
ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می داشت

86-هرگز نعمتی را مذمت نکرد.
87-
اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد.
88-
هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.
89-
موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود.
90-
در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می فرمود


محورهای اساسی سبک زندگی پیامبر(ص)

133-  91- بر سر غذا از همه زودتر حاضر می شد و از همه دیرتر دست می کشید.
92-
تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد.
93-
معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
94-
در غذا هرگز آروغ نزد.
95-
تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد.
96-
بعد از غذا دستها را می شست و روی خود می کشید.
97-
وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله

98-از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود.
99-
چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست.
100-
اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد
منابع: کتاب «منتهی الآمال» محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسی

 

اخلاق نبوی صلی الله علیه و آله و سلم "سبک زندگی 

134-
خصال اخلاقی والا، شخصیت انسانی عزیز، صبر و تحمل فراوان و آشنا با دردها و رنج هایی که ممکن است برای یک انسان در کودکی پیش بیاید، شخصیت در هم تنیده عظیم و عمیقی را در این کودک زمینه سازی کرد

در همان دوران کودکی به اختیار و انتخاب خود، شبانی گوسفندان ابوطالب را به عهده گرفت و مشغول شبانی شد، این ها عوامل مکمل شخصیت است
با جناب ابی طالب به سفر تجارت رفت. به تدریج این سفرهای تجارت تکرار شد، تا به دوره جوانی و دوره ی ازدواج با جناب خدیجه و به دوران چهل سالگی که دوران پیامبری است، رسید

تمام خصوصیات مثبت یک انسان والا در او جمع بود، اخلاق پیامبر را به «اخلاق شخصی» و «اخلاق حکومتی» تقسیم می کنیم; به عنوان یک انسان، خلقیات او، و به عنوان یک حاکم، خصوصیات و خلقیات و رفتار او
http://m5736z.blog.ir/post/nabi

135-
اخلاق فردی

جوانمرد بود; از ستمدیدگان در همه ی شرایط دفاع می کرد جوانمردی او طوری بود که دشمنان شخصی خود را مورد عفو و اغماض قرار می داد. اگر در جایی ستمدیده ای بود، تا وقتی به کمک او نمی شتافت، دست بر نمی داشت

خوش سخن بود، تله زبان و گزنده گو نبود. سخن خود را به صراحت و صدق بیان می کرد. پاکدامن بود; در آن محیط فاسد اخلاقی عربستان قبل از اسلام، در دوره جوانی، آن بزرگوار، معروف به عفت و حیا بود و پاکدامنی او را همه قبول داشتند، آلوده نشد

اهل نظافت و تمیزی ظاهر بود، لباس، نظیف، سر و صورت، نظیف; رفتار، رفتار با نظافت . شجاع بود و هیچ جبهه ی عظیمی از دشمن، او را متزلزل و ترسان نمی کرد
در زندگی، زهد و پارسایی پیشه او بود. بخشنده بود; هم بخشنده مال، هم بخشنده انتقام، یعنی انتقام نمی گرفت، گذشت و اغماض می کرد

بسیار با ادب بود; هرگز پای خود را پیش کسی دراز نکرد، هرگز به کسی اهانت نکرد . بسیار با حیا بود. وقتی کسی او را بر چیزی که او بجا می دانست، ملامت می کرد از شرم و حیا سرش را به زیر می انداخت. بسیار مهربان و پر گذشت و فروتن و اهل عبادت بود


136- امین بودن و امانتداری

آن چنان بود که در دوران جاهلیت او را به «امین» نامگذاری کرده بودند و مردم هر امانتی که برایش خیلی اهمیت قایل بودند، دست او می سپردند و خاطرجمع بودند که این امانت به آن ها سالم بر خواهد گشت

حتی بعد از آن که دعوت اسلام شروع شد و آتش دشمنی و نقار با قریش بالا گرفت، در همان احوال هم باز همان دشمن ها اگر می خواستند چیزی را در جایی امانت بگذارند، می آمدند و به پیامبر می دادند!

وقتی پیامبر اکرم به مدینه هجرت کردند، امیرالمؤمنین را در مکه گذاشتند تا امانتهای مردم را به آن ها برگرداند. نه امانت مسلمانان بلکه امانت کفار و همان کسانی که با او دشمنی می کردند! آن بزرگوار، امین، راستگو، صبور و بردبار بود


137- بردباری

صبر او به این اندازه بود که چیزهایی که دیگران از شنیدنش بی تاب می شدند، در آن بزرگوار بی تابی به وجود نمی آورد
گاهی دشمنان آن بزرگوار در مکه رفتارهایی با او می کردند که وقتی جناب ابی طالب در یک مورد شنید، به قدری خشمگین شد که شمشیرش را کشید و با خدمتکار خود به آن جا رفت و آن جسارتی که آن ها با پیامبر کرده بودند، همان را با یکایک آن ها انجام داد;
گفت: هر کدام اعتراض کنید، گردنتان را می زنم، اما پیامبر همین منظره را با بردباری تحمل کرده بود

ابی جهل اهانت سختی به پیامبر کرد، اما آن حضرت سکوت کرد و بردباری نشان داد. یک نفر رفت به حمزه خبر داد که ابی جهل این طور با برادرزاده ی تو رفتار کرد، حمزه بی تاب شد و رفت با کمان بر سر ابی جهل زد و سر او را خونین کرد، بعد هم آمد تحت تاثیر این حادثه، اسلام آورد

استقامت آن چنان استقامتی به خرج داد که توانست این بنای مستحکم خدایی را که ابدی است، پایه گذاری کند. مگر بدون استقامت، ممکن بود؟
با استقامت او، در آن جایی که هیچ ذهنی گمان نمیبرد، خیمه ی مدنیت ماندگار بشری در وسط صحراهای عربستان برافراشته شد فلذلک فادع و استقم کما امرت. این ها اخلاق شخصی پیامبر است


138- حلف الفضول

 در جاهلیت، یک نفر غریب وارد مکه شد و جنسش را فروخت. کسی که جنس را خریده بود
«عاص بن وائل» بود، او مرد گردن کلفت قلدری از اشراف مکه بود. جنس را که خرید، پولش را نداد
آن مرد غریب به هر کس هم که مراجعه کرد، نتوانست کمکی دریافت کند

لذا بالای کوه ابوقبیس رفت و فریاد زد:
ای اولاد فهر! به من ظلم شده است. پیامبر و عمویش زبیر آن فریاد را شنیدند، لذا دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند که از حق او دفاع کنند، بلند شدند پیش عاص رفتند و گفتند: پولش را بده; او هم ترسید و مجبور شد پولش را بدهد

این پیمان بین اینها برقرار ماند و تصمیم گرفتند. بعد از اسلام سال ها گذشته بود، پیامبر می فرمود که من هنوز هم خود را به آن پیمان متعهد می دانم
- بارها با دشمنان مغلوب خود رفتاری کرد که برای آن ها قابل فهم نبود
 

139-
درست کرداری

در دوران جاهلیت تجارت میکرد، به شام و یمن میرفت، در کاروان های تجارتی سهیم میشد و شرکایی داشت یکی از شرکای دوران جاهلیت او بعدها میگفت که او بهترین شریکان بود، نه لجاجت میکرد

نه جدال میکرد، نه بار خود را بر دوش شریک میگذاشت، نه با مشتری بدرفتاری میکرد، نه به او زیادی میفروخت، نه به او دروغ میگفت، درستکردار بود. همین درستکرداری او بود که جناب خدیجه را شیفته ی او کرد

نظافت و پاکیزگی

از دوران کودکی، موجود نظیفی بود. بر خلاف بچه های مکه، بر خلاف بچه های قبایل عرب، نظیف و تمیز و مرتب بود. در دوران نوجوانی، سرشانه کرده، بعد در دوران جوانی، محاسن و سرشانه کرده. گیسوان عزیزش که تا بناگوش می رسید، تمیز; محاسن زیبایش تمیز و معطر بود

وقتی می خواست نزد مسلمانان و رفقا و دوستانش بیاید، حتما عمامه و محاسن را مرتب و تمیز می کرد
 همیشه با عطر. هر روز چند مرتبه مسواک می کرد لباس پیامبر وصله زده و کهنه بود، اما لباس و سر و رویش تمیز بود
این ها در معاشرت، در رفتارها، در وضع خارجی و در بهداشت خیلی موثر است. این چیزهای به ظاهر کوچک، در باطن خیلی مؤثر است
 

140-
ساده زیستی

هرگز سه روز پشت سر هم از نان گندم نه غذاهای رنگارنگ شکم خود را سیر نکرد
عایشه میگوید گاهی یک ماه از مطبخ خانه ی ما دود بلند نمیشد
سوار مرکب بی زین و برگ میشد. آن روزی که اسب های قیمتی را با زین و برگ های مجهز سوار می شدند و تفاخر می کردند، آن بزرگوار در بسیاری از جاها سوار بر درازگوش میشد

حالت تواضع به خود میگرفت. با دست خود، کفش خود را وصله میزد; در حالیکه تحصیل مال از راه حلال را جایز میدانست
نعم العون علی تقوی الله الغنی بروید از طریق حلال نه از راه حرام، نه با دروغ و کلک کسب مال بکنید، اما در عین حال خود او اگر مالی هم از طریقی به دستش میرسید صرف فقرا می کرد

زیراندازش یک حصیر بود، بالش او از چرمی بود که از لیف خرما پر شده بود. قوت غالب او نان جو و خرما بود


141- عبادت

 او آن چنان عبادتی بود که پاهای او از ایستادن در محراب عبادت ورم می کرد. بخش عمده ای از شبها را به بیداری و عبادت و تضرع و گریه واستغفار و دعا می گذرانید

با خدای متعال راز و نیاز و استغفار می کرد. غیر از ماه رمضان، در ماه شعبان و ماه رجب و در بقیه یی اوقات سال هم آن طوری که شنیدم در آن هوای گرم، روز درمیان، روزه می گرفت

اصحاب او به او عرض کردند: یا رسول الله! تو که گناهی نداری، غفرالله لک ما تقدم من ذنبک و ما تاخر در سوره ی فتح
لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر این همه دعا و عبادت و استغفار چرا؟ میفرمود:
ا فلا اکون عبدا شکورا آیا بنده سپاسگزار خدا نباشم که این همه به من نعمت داده است؟!

 
142-
خصوصیات فردی و ظاهری

شیخ صدوق در معانی الاخبار : پیامبر اکرم در چشم هر بیننده ای با عظمت و موقر بود

روی نیکویش چون ماه تابان درخشنده، قامتش متوسط ، سری بزرگ و متناسب، مویی پیچیده، صورتی سفید و نورانی، پیشانی پهن و فراخ، ابروانی کمانی و کشیده، محاسن پرپشت

گونه های برجسته، دهان کوچک و متناسب، دندانها چون مروارید سفید و منظم، گردن نقره فام، اعضا و جوارح متناسب، و دست و پایش کشیده بود

قدمها را از زمین آهسته بلند میکرد و به آرامی بر زمین می گذاشت

چشمهای مبارکش به زمین بیشتر متوجه بود و به کسی خیره نمیشد

هر کس را میدید ابتدا سلام میکرد. سخن گفتن آن حضرت متفکرانه به نظر میرسید و اکثر اوقات ساکت بود


143- خواب آن حضرت:

حضرت امام باقر (ع) فرموده اند: رسول خدا (ص هیچ گاه از خواب برنخاستند مگر آنکه بر زمین می افتادند و برای خدا سجده می کردند

در کتاب خصال از امام صادق (ع) بیداری آخر شب نزدیک اذان صبح باعث تندرستی و نیز خرسندی پروردگار است و باعث می شود انسان در معرض رحمت حق قرار گیرد. علاوه بر آن تمسک به شیوه پیامبران است

از امام صادق (ع رسول خدا (ص) هنگام خوابیدن آیة الکرسی را می خواندند و سپس می فرمودند خدایا! ایمانم را به تو سپردم و نسبت به طاغوت، کافر هستم. بارالها! در خواب و بیداری مرا حفظ فرما.

در کتاب فلاح السائل از امام هادی (ع) ما اهل بیت هنگام خوابیدن ده کار انجام می دهیم؛ طهارت داشتن، صورت را بر کف دست راست نهادن، سی و سه مرتبه سبحان الله گفتن، سی و سه مرتبه الحمد لله گفتن، سی و چهار مرتبه الله اکبر گفتن

صورت را رو به قبله نمودن، سوره حمد را خواندن، آیة الکرسی را خواندن، آیه شهد الله انه لا اله الا هو را تا آخر خواندن، و هر کس به آنها عمل کند بهره کافی خود را از شب گرفته است
در کتاب تهذیب از امام صادق (ع : بر شما باد که نماز شب را هرگز ترک نکنید زیرا سنت پیامبران است


144- اخلاق حکومتی

اخلاق حکومتی پیامبر این ها بود: عادل و با تدبیر بود
او حافظ و نگهدارنده ی ضابطه و قانون بود; نمی گذاشت قانون نقض بشود، چه توسط خودش و چه توسط دیگران. خودش هم محکوم قوانین بود، آیات قرآن هم بر این نکته ناطق است

بر طبق همان قوانینی که مردم باید عمل می کردند، خود آن بزرگوار هم دقیقا و به شدت برطبق آن قوانین عمل می کرد و اجازه نمی داد تخلفی بشود
هیچ وقت عهد شکنی با قریش و یهودیان نکرد رازدار بود
وقتی برای فتح مکه حرکت می کرد، هیچ کس نفهمید پیامبر کجا می خواهد برود

وقتی که در جنگ بنی قریظه مردهای آن طرف را گرفتند و خائن هاشان را به قتل رساندند و بقیه را اسیر کردند و اموال و ثروت بنی قریظه را آوردند، چند نفر از همسرانش به پیامبر عرض کردند که: یا رسول الله! این همه طلا و این همه ثروت از یهود آمده، یک مقدار هم به ما بده
حاضر نشد به خواسته ی آنها عمل کند. یک ماه از زنان خودش دوری کرد که از او چنان توقعی کردند

اخلاق نبوی و رموز موفقیت پیامبر(ص) "سبک زندگی

145-
خوش برخوردی

 انس خادم رسول خدا(ص) می گوید: وقتی آن حضرت به کسی روی می کرد، صورت خود را از او بر نمی گرداند تا آنکه مخاطب او، وی را ترک می گفت

هر گاه کسی قصد آن داشت تا با آن حضرت رازی در میان نهد، سر خود را به سوی او خم می کرد و همچنان می ماند تا وقتی که آن شخص از ایشان بخواهد که راست شود ( خاتم پیامبران محمد ابوزهره ج1 ص370-371)

وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً
بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بى‏تکبّر بر زمین راه می ‏روند و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى‏گویند (و با بى‏اعتنایى و بزرگوارى می ‏گذرند) (فرقان63)

146- عفو و گذشت

عفو و گذشت یکی از صفات الهی هست که اولیا و مقربان درگاه حق خود را به این صفت الهی متصف میکنند
وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمى‏دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! (نور22

عایشه در وصف اخلاق رسول خداص می گوید:
او نه بد اخلاق بود و نه دشنام گوی و نه پرخاشگر و غوغاگر در کوچه و بازار. او بدی را با بدی مقابله نمی کرد، بلکه عفو و گذشت داشت. (خاتم پیامبران، محمد ابوزهره ج1 ص364)

غزالی می گوید: رسول خدا (ص) بخشنده‌ترین مردم بود. هرگز شبی نمی گذشت که درهم و دیناری نزد او بماند و اگر چیزی زیاد می آمد و تا شب کسی را نمی یافت که به او ببخشد، به خانه نمی رفت تا آن را به مستحقّش برساند
از آنچه خداوند روزی‌اش کرده بود، بیش از آذوقه همان سال برنمی داشت و بقیه را در راه خدا مصرف می کرد (سنن النبی ص46)

147- مهرورزی در دعوت

 اساس دعوت رسول اکرم بر مبنایی انسان دوستی و صلح و محبت بوده به طوری که پیامبر اکرم ص در طول 23 سال تبلیغ اسلام، پایه دعوت اسلامی خویش را بر اساس اصل مهرورزی قرار داده بود
وَ ما أرْسَلْناکَ إلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. انبیاء107
 
محبت سرشار و اخلاق نیکو :

یکی از خصوصیات بارز و ملکوتی حضرت محبت سر شار و فراوانی ایشان به دوستان و اطرافیان بلکه تمام انسانها می باشد

حضرت با توجه به این که خود معدن اخلاق و محبت و مصداق اصلی آیه کریمه رُحَماءُ بَیْنَهُمْ و در میان خود (فتح29) حضرت نه تنها خود بلکه دیگران را هم به این اخلاق و خصیصه الهی تشویق می نمودند
پیامبر ص : ألا اُخْبِرُکُمْ بِاَشبَهِکُم بى؟ قَالوا: بَلى ...... آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر کس خوش اخلاق‏تر، نرم‏خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینى‏اش دوست‏دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده‏تر و با گذشت‏تر و در خرسندى و خشم با انصاف ‏تر باشد. (کافى ج2، ص240، ح35)

اخلاق نبوی و سیره اجتماعی پیامبر(ص) "سبک زندگی":

148-  1-
ساده زیستی و اجتناب از تشریفات در مقام رهبری:

داشتن زندگی عادی و بدون هیچ گونه تشریفات، یکی از مهم ترین ویژگی هایی است که خداوند در آیاتی از جمله 7 و 8 فرقان و 4 و 5 حجرات به ترسیم و تبیین آن می پردازد

از نظر قرآن، پیامبر(ص) اسوه و سرمشق ساده زیستی رهبران اجتماعی جامعه است. بدون هرگونه تشریفات، رهبری جامعه را به عهده داشت و مردم به سادگی و آسانی می توانستند با ایشان ارتباط برقرار کرده و مسائل و مشکلات شخصی و اجتماعی خود را بیان و راهکار مناسب تقاضا کنند

2-امانت داری: (آل عمران161) لقب امین قبل از بعثت

3- همدردی با مردم
در مشکلات و سختی های آنان است. خداوند در آیه 128 توبه بیان می کند که آن حضرت(ص) به سبب این که مردم در سختی و رنج به سر می بردند، خود را به رنج و سختی می افکند تا با مردم همدردی کند

4-امر به معروف و نهی از منکر:
از جمله مسئولیت اجتماعی هر انسانی دستگیری از دیگران است. این دستگیری به اشکال مختلف انجام می گیرد. از جمله راهنمائی دیگران به کارهای نیک و پسندیده و پرهیز دادن از کارهای زشت و ناپسند است (اعراف 157)


149-  5- اجرای عدالت

از مهم ترین خواسته های هر پیامبری، دعوت و اجرای عدالت در جامعه بوده و خداوند در آیه25 حدید آن را مسئولیت و فلسفه بعثت پیامبران از جمله پیامبر(ص) بیان می کند

خداوند در آیه15 شوری، اجرای عدالت در میان مردم به دور از هرگونه تحمیل را از سیره های عملی آن حضرت(ص) معرفی می کند. این بدان معناست که آن حضرت(ع) همواره دغدغه عدالت داشته و دمی از آن غفلت نورزیده است

6- انتقادپذیری و گوش شنوا داشتن:

 
آن حضرت به همه سخنان مردم از دوستان و دشمنان گوش فرا می داد و حتی سخنان منافقان را می شنید به گونه ای که دشمنان وی را متهم به سادگی می کردند و می گفتند که وی همه حرفها و سخنان ما را می شنود و می پذیرد

این در حالی بود که او تنها سخنان آنان می شنید و نسبت به آنان واکنش تند نشان نمی داد؛ چرا که هدف، جلب و جذب قلوب مردم و راهنمایی آنان به حقیقت بود و این گونه رفتار در راستای این هدف انجام می شد. (توبه61)

150-  1 - خوش اخلاقی:
خداوند پیامبر(ص) را به خوش اخلاقی می ستاید. این بدان معناست که پیامبر(ص) در سیره عملی خویش به گونه ای بود که می توان او را در این حوزه، حمید و ستوده شمرد، چنان که خداوند ایشان را به خلق عظیم و خوی و منش بزرگ می ستاید. (آل عمران159 قلم4)

 2- نرمخویی و پرهیز از خشونت:
از دیگر ویژگی های آن حضرت(ص) در سیره اخلاقی می توان به نرمی خویی و پرهیز از خشونت در رفتار و گفتار با دیگران اشاره کرد که خداوند این مطلب را در آیه159 آل عمران به عنوان یکی از ویژگی های آن حضرت مطرح می کند

3- دعا برای مردگان:
توجه آن حضرت(ص) مختص به زندگان نبود. ایشان حتی برای مردگان نیز توجه خاص مبذول می داشتند و برای دعای جهت اموات به قبرستان ها می رفت و با حضور بر سر قبرشان برایشان دعا می کرد و از خداوند طلب مغفرت و رحمت می کرد. (توبه84)

151-  4- معاشرت با فقیران:

آن حضرت(ص) به همه اقشار اجتماعی بویژه فقیران و بینوایان توجه داشت. خداوند در آیاتی از جمله 52 سوریه انعام و 28 کهف از سیره اخلاقی آن حضرت نسبت به فقیران و معاشرت و هم نشینی با بینوایان مؤمن خبر می دهد

5- دلسوزی و مهربانی:
خداوند پیامبر(ص) را به عنوان رحمت برای جهانیان می ستاید و او را رحمه للعالمین می خواند. آن حضرت(ص) البته نسبت به مؤمنان از هر جهت دلسوزی و مهربانی می کردند و مهرورزی ایشان از نظر قرآن یک سیره دایمی و همیشگی بوده است. (توبه128)

 6- حرص بر سعادت دیگران:
انسان کامل کسی است که تنها گلیم خویش را از آب برنیارد بلکه بکوشد تا دستگیر دیگران شود
پیامبر(ص) از آن جایی که رحمت برای جهانیان بود نسبت به هدایت و سعادت بشر حساسیت ویژه ای داشت و حرص آن حضرت(ص) چنان بود که خداوند وی را از این که خود را به رنج افکند برحذر می داشت
چرا که این دلسوزی و حرص موجب می شد تا پیامبر(ص) اذیت شود
خداوند در آیات 128 توبه، 37 نحل، 6 کهف و 3 شعراء ازحرص آن حضرت(ع) نسبت به سعادت و هدایت و خوشبختی مردم سخن می گوید و آن را از سیره اخلاقی ایشان برمی شمارد.

اخلاق نبوی و سیره اخلاقی پیامبر(ص) "سبک زندگی":

152-  7.
فروتنی و تواضع:

از دیگر ویژگی های اخلاقی آن حضرت(ص) فروتنی در برابر مؤمنان و ابراز مهر و محبت به ایشان است (انعام54)
این درحالی است که آن حضرت در اوج تعالی و قدرت بود و نیازمند تواضع نبود، ولی از آنجایی که تواضع و فروتنی عین ادب و اخلاق است ایشان بر این سیره زندگی می کردند

8. غم خوری:
ایشان همواره از کفر و بی دینی و عاقبت به شرشدن مردم در اندوه و غم بود. خداوند در آیاتی از قرآن به حزن و اندوه ایشان اشاره می کند که به سبب دلسوزی نسبت به کافران بوده است
آن حضرت(ص) از این که می دید برخی از مردم با کفر، خود را به آتش دوزخ می افکنند بسیار اندوهگین می شد و نسبت به آنان غم می خورد (کهف6 و نمل70  لقمان 23 فاطر8)

 9.
تشویق دوستان:
از جمله سیره اخلاقی آن حضرت(ص) تشویق دوستان و مومنان بود تا به رفتار و کارشان خشنود شوند و دلگرم به آن، گام های بزرگتری را بردارند
از آیات 218 و 219 شعراء برمی آید که آن تلاش داشت برای تشویق دوستان و مومنان، آنان را نسبت به وضعیت خودشان آگاه کند و با حضور در میانشان، آنان را به کار، دلگرم و تشویق نماید

اخلاق نبوی و سیره عبادی پیامبر(ص) "سبک زندگی":

152-  1.
شب زنده داری و تهجد

شبانه که گاه به دو سوم شب نیز می رسید و تنها یک سوم شب را استراحت می کرد (شعرا128 و نیز کشاف، ج3، ص341)
چرا که مراد از قیام، همان تهجد شبانه است چنان که در آیه 20 مزمل نیز به آن اشاره شده و در سوره اسراء بر آن تاکید شده است

2. اقامه نماز به جماعت:
از دیگر سیره های عبادی آن حضرت(ص) توجه به نماز جماعت است. برخی از مفسران از جمله زمخشری در کشاف بر این باور است که پیامبر(ص) نماز را با دیگران به جماعت می خواند (همان)
البته با توجه به سیره پیامبر(ص) که در روایات گزارش شده این معنا مورد تصدیق و تاکید است

3. عبادت شبانه روز:
از جمله سیره دایمی آن حضرت(ص) تهجد و عبادت درشبانه روز است. ایشان بیشتر شب را به عبادت می پرداخت و در روز نیز هرگز چیزی چون کار و جهاد و مانند آن وی را از عبادت محض چون نماز و روزه باز نمی داشت (مزمل 20 )

4. تشویق دیگران به عبادت :
حضور در تهجد شبانه اصحاب و نمازگذاری با آنان در مسجد و عبادت از جمله سیره های آن حضرت(ص) است که در آیاتی از جمله 20مزمل گزارش شده است (کشاف ج3، ص341)

اخلاق نبوی و سیره سیاسی  پیامبر(ص) "سبک زندگی":

152-  1.
استقامت در برابر فشارها:

آن حضرت(ص) در برابر خواسته های دشمنان و بهانه جویی ها و فشارهای بیرونی استقامت می ورزید و هرگز دربرابر آنان تسلیم نمی شد و براین باور بود که وظیفه اش انجام مأموریت است و نتیجه آن به دست خداوند است
چرا که خود را مأمور به انجام وظیفه می دانست نه رسیدن به هدف در هر صورت. از این رو سیره اش بر استقامت در برابر هرگونه فشار و تحمل آن سامان یافته بود (یونس 15)

 2- اجرای عدالت:
اجرای عدالت در همه ابعاد، از جمله وظایف ایشان بود و آن حضرت(ص) به خوبی در سیره اخلاقی و اجتماعی و سیاسی خویش اجرای آن را به نمایش گذاشت (شوری 15)

 3- مبارزه با شرک و کفر:
از دیگر سیره های دایمی در حوزه عمل سیاسی می توان به مبارزه همه جانبه با مظاهر شرک و کفر اشاره کرد که در آیاتی از جمله 26 سوره انبیاء به آن پرداخته است

4- انتقادپذیری:
گوش دادن به سخنان موافقان و مخالفان از جمله ویژگی های آن حضرت(ص) در حوزه عمل سیاسی است که در آیه 61 سوره توبه به آن توجه داده شده است

اخلاق نبوی و سیره تبلیغی پیامبر(ص) "سبک زندگی":

152-  1-
اخلاص:

اخلاص و اجتناب از هرگونه درخواست اجرت در قبال تبلیغ و رسانیدن پیام الهی و احکام شرعی از جمله سیره آن حضرت است که در آیاتی از جمله 104 سوره یوسف و 72 سوره مؤمنون و 57 سوره فرقان و 86 سوره ص به آن اشاره شده

2- پرهیز از تکلف:
ایشان از هرگونه تکلف و تصنع و ظاهرسازی در حوزه عمل تبلیغی پرهیز داشت و اجازه نمی داد تا تبلیغ دین به تظاهر و تکلف و تصنع در عمل آلوده شود
(سوره ص86 المیزان ج 17،ص 228 که تکلف را به معنای ظاهرسازی و آراستن امر به چیز غیرواقعی معنا کرده است)

3-
سازش ناپذیری در اصول:
از جمله سیره های آن حضرت که فراگیر در حوزه های مختلف از جمله سیاسی و تبلیغی است، قاطعیت و سازش ناپذیری نسبت به اصول اعتقادی و راهبردی است
ایشان هرگز به خود اجازه نمی داد تا نسبت به اصول از جمله اصول اعتقادی عقب نشینی کرده و نسبت به آن تکاهل و تسامح و تساهل روا دارد
اینگونه است که همه چیز را فدای اصول می کرد و ذره ای از آن عقب نشینی نمی کرد. (یونس104 یوسف108 زمر11 تا15کافرون1 تا 6)


اخلاق نبوی پیامبر(ص) "سبک زندگی":

153- مشورت با یاران

«مشورت» نوعی حرمت گذاشتن به شخصیت مشورت شده است، افزون بر آن، در پرتو مشورت، استفاده از عقل و اندیشه دیگران شکل می‌گیرد
خداوند خطاب به پیامبر(ص) وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ
رسول خدا(ص) در کارها با مسلمانان مشورت می‌کرد، با اینکه حضرت «عقل کل» بود، ولی با دو انگیزه مشورت را پیشه ساخته بود: یکی تکریم شخصیت اصحاب و دیگری اسوه قرار گرفتن این مهم، تا آنها که در رأس حکومت قرار دارند، مشورت را دون شأن و مقام خویش ندانند

در مشورت‌ها تصمیم گیرنده نهایی شخص نبی اکرم(ص) بود، فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ.. به هنگام تصمیم نهایی باید توکّل بر خدا داشته باشی
این گویای آن است که بررسی مطالعه جوانب مختلف مسائل اجتماعی باید به صورت دست جمعی انجام گیرد، اما هنگامی که طرحی تصویب شد، باید اجرای آن اراده واحدی به کار افتد، در غیر اینصورت هرج و مرج پدید خواهد آمد

زیرا اگر اجرای یک برنامه به وسیله رهبران متعدد بدون الهام گرفتن از یک سرپرست صورت گیرد، قطعاً مواجه با اختلاف و شکست خواهد شد
به همین جهت در دنیای امروز نیز مشورت را به صورت دست جمعی انجام می‌دهند، اما اجرای آن را به دست دولت‌هایی می‌سپارند که تشکیلات آنها زیر نظر یک نفر اداره می‌شود

154- با مردم بودن

 خداوند در سوره فرقان ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم، مگر اینکه غذا می‌خوردند و در بازارها راه می‌رفتند و بعضی از شما را وسیله امتحان بعضی دیگر قرار دادیم، آیا صبر و شکیبایی می‌کنید (و از عهده امتحان بر می‌آیید)؟!

از این آیه چند درس می‌توان گرفت:
الف) تمام انبیا، زندگی مردمی داشتند، لَیَأْکُلُونَ الطَّعامَ ...
ب) مربّی باید با مردم حشر و نشر داشته باشد، یَمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ
ج) زندگی ساده انبیا، برای مردم آزمایش است، وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً

 آری! اگر پیامبران، زندگی مرفّه و کاخ و طلا داشتند، مردم به خاطر دنیا طلبی، گرد آنان جمع می‌شدند که چنین گرایشی ارزش نداشت،.
ارزش در این است که انسان از فردی در ظاهر عادّی، اطاعت کند
بنابراین مربی بایستی با مردم حشر و نشر داشته باشد و برای خود امتیازی قائل نباشد تا بتواند مردم را به خود جلب کند

155-  تواضع و ساده زیستی پیامبر(ص)

بر روی خاک نشستن و با محرومان دمساز بودن از جمله رفتارهای متواضعانه‌ای است که در سیره پیامبر اعظم(ص) فراوان دیده می‌شود
رسول خدا(ص) نمونه کامل فروتنی بود، ایشان در عین آن که از منصب والایی برخوردار بود، عالی‌ترین تواضع را داشت

او در حقیقت امر خداوند را امتثال می‌کرد که: وَ اخْفِضْ جَنَاحَک لِلْمُؤْمِنِین، وَ اخْفِضْ جَناحَک لِمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنین تعبیر خفض جناح کنایه زیبایی از تواضع و محبت و ملاطفت است

همان‌گونه که پرندگان به هنگامیکه می‌خواهند نسبت به جوجه‌های خود اظهار محبت کنند، آنها را زیر بال و پر خود می‌گیرند و هیجان انگیزترین صحنه عاطفی را مجسم می‌سازند، آن‌ها را در مقابل حوادث و دشمنان حفظ می‌کنند و از پراکندگی نگه می‌دارند

تواضع راز رفعت و محبوبیت است، رسول اکرم(ص) : انّ التواضع یزید صاحبه رفعة فتواضعوا یرفعکم اللّه تواضع و فروتنی وسیله سربلندی و سرافرازی است، تواضع کنید تا خدای متعال مقام شما را بلند گرداند
پیامبر(ص) به هر کس برخورد می‌کرد، آغازگر سلام بود، حضرت عنایتی خاص به سلام بر کودکان داشت تا به امّت بیاموزد که شخصیّت کودکان نیز پاس داشتنی است

156-  اسوه و رأفت پیامبر

واژه اسوه سه بار در قرآن آمده است؛ دو بار در مورد حضرت ابراهیم (ع) (ممتحنه 4 و 6) و یک بار در مورد حضرت محمد (ص) به کار رفته است
پیامر اعظم (ص) سرمشق و الگوی نیکو در امور دنیا و آخرت است. آن حضرت در ایمان و اخلاص، زهد و تقوا، صبر و استقامت، توکل و فداکاری، شجاعت و دلاوری، نظم و پاکیزگی، عبادت و خودسازی و در تمام کردارها و گفتارها، کاملترین سرمشق برای انسانها به شمار می رود.

رأفت پیامبر:
پیامبر اسلام اشتیاق فراوانی به هدایت بندگان خداوند داشت و از گمراهی آنان به شدت رنج میبرد لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم
همانا پیامبری از خودتان آمد که رنج بردن شما بر او گران است و به ایمان و نجات شما بسیار حریص است (توبه 128)

آن حضرت چنان به هدایت مردم حریص بود که احتمال می رفت حتی جان خود را در این راه از دست بدهد
از این رو، این آیه نازل شد لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین؛ شاید به خاطر آنکه آنها ایمان نیاوردند، خود را به هلاکت افکنی (شعراء 3)

157- لباس و پوشش در سیره نبوى

لباس براى پوشاندن بدن و حفظ آن از سرما و گرما و آلودگى و مایه آبرو و آراستگى انسان است
تبدیل آن به وسیله تفاخر و تجمل و ارزش را در کیفیت جامه دانستن، نوعى انحراف از فلسفه وجودى لباس است

از این رو ساده پوشى به عنوان یکى از مظاهر ساده زیستى و رهایى از تعلقات مادى است. پیامبر اکرم ص این گونه به زندگى و دنیا می نگریست و این گونه نیز می زیست و هرگز ارزش را در لباس نمی دید

1ـ جنس و رنگ لباس
رسول خدا ص هم به سلامت و عافیت جسمى، هم به سادگى لباس پنبه ‌اى سفید مورد علاقه آن حضرت بود من اتخذ ثوبا فلینظفه
لباس سفید، خود به خود طورى است که چرک و آلودگى زودتر در آن معلوم می شود و انسان مقید به سنت حسنه نظافت، به شستن و تمیز کردن آن روى می آورد به علاوه انبساط خاطر و باز شدن روحیه نیز از فواید پوشیدن لباس روشن و سفید است.

2
ـ اندازه و کیفیت
جامه ‌اى که انسان را مغرور و سرمست کند یا تکبر و خودبرتربینى آورد، ناپسند است. مقید بودن به نوع خاصى از جامه نیز، اسارت آور است

3ـ ساده پوشى
ساده زیستى رسول خدا ص و وابسته نبودن به جلوه‌هاى فریبنده دنیا
4ـ لباسهاى ویژه
کلاه، عمامه، دستار و عرقچین، گر چه پوشاننده بدن نیست، ولى در ردیف جامه به شمار می آید
5ـ آداب لباس پوشى
رسول خدا ص نهى می کرد که مردان، در لباس پوشیدن، خود را شبیه زنان سازند و نهى می کرد که زنان، در لباس، شبیه مردان شوند

158- الف: پیامبر(ص) در چه حال بودند و ما در چه حال؟!

خوب است قدرى در حال آن‏حضرت(ص) که اشرف خلیقه و معصوم از خطا و نسیان و لغزش و طغیان هستند، تفکر کنیم و بفهمیم که ما در چه حال هستیم و (ایشان) در چه حال بودند

حضرت ختمى مرتبت(ص) به قدرى ریاضت کشید و قیام در مقابل حق کرد که قدمهاى مبارکش ورم کرد و از طرف ذات مقدس حق جل و جلاله آیه نازل شد:
طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقى
پیغمبر اکرم(ص) به این ملت چشم دوخته است‏ اولیاى خدا براى خدا زحمت‏ها کشیدند، اسلام با خون پیش رفت، با زحمت پیش رفت، با فداکارى پیش رفت و ما باید با فداکارى پیشرفت کنیم

اسلام محتاج به فداکارى است، ما همه زنده‏ایم براى احیاى سنت پیغمبر اسلام(ص) و احیاى قرآن کریم

159-- ب: مقصد ما باید همان مقصد پیامبر(ص) باشد

نهضت‏هایى که به وسیله انبیا و اولیا(ع) واقع شده قابل مطالعه است. مقصد انبیا چه بوده است؟
آیا دعوت انبیا فقط براى این بوده است که مزاحمین با مستضعفین را کنار بزنند و همین که بر آن‏ها غلبه کردند و کار را به پیروزى رساندند کار تمام است؟

آیا مقصد انبیا این است که ظالم نباشد فقط یا مقصد بالاتر از این است؟ ما هم که تابع انبیا هستیم و تابع مکتب اسلام هستیم، باید به تبعیت از آن بزرگانِ دین و دنیا، مقصدمان همان مقاصد باشد
انبیا آمده‏اند تا ترتیبى بدهند که مردم و جامعه، رفاه زندگى مادى (داشته) باشند یا مقصد بالاتر از این‏ها است؟ رفتن مستکبرین مقدمه است، رفاه مستضعفین یکى از مقاصد اسلام است، (اما) اسلام مقصدش بالاتر از این‏ها است

مکتب اسلام یک مکتب مادى نیست، یک مکتب مادى معنوى است، مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد؛ معنویات، اخلاق، تهذیب نفس

اسلام براى تهذیب انسان آمده، براى انسان‏سازى آمده است. مقصد اسلام و مقصد همه انبیا این است که آدم‏ها را تربیت کنند، صورت‏هاى آدمى را آدم معنوى و واقعى کنند
مهم در نظر انبیا این که انسان درست بشود، اگر انسان تربیت شد، همه مسائل حل است

159- مقامات دنیوی و اخروی پیامبر(ص)
4- عصمت مطلق
مقام عصمت مطلق نیز از دیگر مقامات پیامبر(ص) 143سوره بقره بیان شده
عصمت ایشان مطلق و کامل است و ایشان از هرگونه خطا و اشتباه و سهو و مانند آن در امان است، وگرنه چنین فرمانی جایز نیست (المیزان، ج 5، ص 983)

5- قضاوت
از مقامات دنیوی و آخروی آن حضرت(ع) قضاوت و داوری است که به دو شکل داوری در موضوعات دنیوی (نساء45 و 105و مائده42 و 43)
و قضاوت و داوری در آخرت به شکل قسیم النار والجنه برای آن حضرت(ص) اثبات شده است

6- ولایت
ولایت و امامت بر خلاف خلافت، اختصاص به دنیا ندارد و با برپایی قیامت، ولایت و امامت پایان نمی پذیرد، هرچند امر خلافت الهی مختص به دنیاست
النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم (احزاب6)
چرا که ولایت محمدی(ص) ولایتی همانند ولایت خالق است که ولایت مالکانه مطلق است

7- عبودیت
خداوند ایشان را فراتر از عبدالله و مظهر کمال تمامی اسماء و صفات بارز الهی، مظهر "عبده  و رسوله" یعنی مظهر اسما و صفات غیبی نیز برمی شمارد
خداوند بارها حقیقت محمدی را به عبده و عبدنا و مانند آن می ستاید آیه 1 اسراء و کهف و 32 بقره

 

160- رحمت و رافت، در عین صلابت و قاطعیت

خداوند در قرآن پیامبر(ص) را شخصیتی جهانی دانسته و درباره قلمرو رسالت او می فرماید: و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا؛ ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداشهای الهی) بشارت دهی و از عذاب او) بترسانی (سبا28)

و در مقام بیان ویژگی های آن حضرت و ترسیم سیمای ایشان، به شیوه های گوناگون و تعبیرهای مختلف، سخن به میان آورده است

گاه آن حضرت را با وصف رحمه للعالمین مورد ستایش قرار داده و او را مظهر رحمت و رافت مطلقه خود معرفی نموده و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین؛ ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم (انبیاء107)
وگاه ایشان را تجلی رحمت خاص الهی نسبت به مومنان: لقد جائکم رسول من انفسکم ... و بالمومنین روف رحیم (توبه128) و تجسم غضب و خشم الهی در برابر کفار و منافقان یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم (توبه73) دانسته

 

161- الگوی برخورد پیامبر با یکی از سران منافقین

در سال ششم هجری، بعد از پیکار مسلمانان با گروهی از مشرکین بنام «بنی المصطلق» و پیروزی مسلمانان در این جنگ و در پی درگیری لفظی تند میان یکی از مهاجرین و یک نفر از انصار که با وساطت مردانی از مهاجرین و انصار خاتمه یافت
عبدالله بن أبی تصمیم به ایجاد یک درگیری جدید میان انصار و مهاجرین با تمسک به این حادثه گرفت.

پیامبر گرامی اسلام (ص) با اتخاذ تدابیر مناسب و مسلمانان با تحمل برخی سختی ها، نقشه منافقان را خنثی کردند
دراین جریان عمربن الخطاب به پیامبر گرامی اسلام (ص) پیشنهاد قتل عبدالله بن أبی را داد، اما رسول خدا (ص) این پیشنهاد را نپذیرفت

در همین ایام خداوند با نزول سوره منافقین، مسلمانان را راهنمایی کرد و عبدالله فرزند عبدالله بن أبی آمادگی خود را برای اجرای حکم قتل پدرش در صورت صلاحدید رسول خدا (ص) اعلام کرد
اما پیامبر (ص) فرمودند: با وی مدارا می کنیم

در سال نهم هجری و در جریان لشکرکشی به تبوک، عبدالله بن أبی تلاش ناموفق دیگری را برای توطئه دنبال کرد و سرانجام در پایان همان سال درگذشت. در حالی که دیگر هیچ پایگاه مردمی و طرفداری نداشت

 

162- فرصت‌سازی در سیره پیامبر اعظم (ص

پیامبر عظیم الشان اسلام، نهاد نمازجمعه را بنیانگذاری فرمود. حضرت این فرصت را با الهام از وحی الهی اخذ نمود و به توسعه آن همت گمارد
بررسی سیره رفتاری رسول اعظم (ص) به عنوان اولین امام جمعه عالم اسلام، می‌تواند افق‌های نورانی این فریضه الهی را تبیین نماید
یکی از فرصت‌هایی که پیامبر اکرم (ص) ایجاد می‌کرد این بود که فضای مهربانی و سرشار از مهر و محبت بسازد، تا همه مردم در آن نسبت به یکدیگر محبت داشته و با حسن ظن و خوشبینی به یکدیگر نگاه کنند

مسلمانان نسبت به یکدیگر باید با علاقه و دلسوزی و بدون ذره‌ای بی‌تفاوتی سر و کار داشته باشند این‌طور نیست که اگر شما دیدید مسلمانی دچار حادثه‌ای شد از کنار او بی‌تفاوت بگذرید همکاری و همدردی و دلسوزی و محبت متقابل بین مسلمانان، یکی از کارهای بزرگ رسول اکرم (ص) بود

رسول اعظم (ص) با خلق محمدی، تمامی تهدیدها را به فرصت تبدیل می‌سازد و از تمامی فرصت‌ها به نحو شایسته و بایسته‌ای بهره گرفته تا مخاطب عنود و جمول خود را در پرتو نور هدایت قرار دهد
فرصت‌سازی و استفاده از فرصت‌ها، از ویژگی‌های پیامبر اکرم (ص) است که هجرت به مدینه و تاسیس حکومت اسلامی از مهمترین فرصت‌سازی‌های پیامبر خاتم و درخشان‌ترین دوره حکومت در تاریخ بشر است

 

162- فرصت‌سازی در سیره پیامبر اعظم (ص)

پیامبر اکرم (ص) در یکی از حساس‌ترین لحظات عمر خود، مسئولیت بزرگی را به یک جوان هجده ساله داد
پیامبر (ص) فرماندهی سپاهی بزرگ و گران را به آن جوان هجده ساله داد که همه اصحاب بزرگ و پیرمرد و سرداران سابقه‌دار پیامبر (ص) در آن سپاه عضو بودند
پیامبر (ص) به او فرمود تا آن محلی را که پدرت در آنجا شهید شد؛ یعنی در موته که محلی در امپراتوری روم آن روز و در کشور شام امروز بود، می‌روی و آنجا را اردوگاه قرار می‌دهی و دستورات جنگی را به او داد

از نظر پیامبر (ص) نیروی جوان این‌قدر حائز اهمیت است
تشکیل مجالس مقننه به شکل فعلی، در کشورهای اسلامی در یک قرن اخیر رایج شده؛ ولی در اصل، اسلام منادی و پیشرو، بر پایه حکومت‌های مردمی و شورایی در چهارچوب وحی و قوانین الهی است

پیامبر(ص) به فرمان الهی: و شاورهم فی الامر در مهمات حکومتی اسلام، مشورت می‌فرمودند و حتی در صورت غلبه رای جمع بر نظر مبارک ایشان، در مواردی به نظر اصحاب عمل می‌کردند
شاید بتوان گفت که این امر، یکی از رموز پیشرفت سریع و بی‌سابقه مسلمین در آغاز تاریخ اسلام بوده است

 

163- انفاق های ایثارگونه رسول خدا (ص) بر کسی پوشیده نیست

پیامبر (ص) تا آن گاه که از دنیا رحلت کرد هیچ گاه سه روز پیایی سیر غذا نخورد. اگر چه می توانست این کار را انجام دهد، ولی ایثار می نمودند

امیر مومنان علی (ع) نیز دومین الگوی زندگی مسلمانان بخصوص در عرصه انفاق و بخشش است
پس از نماز جبرئیل نازل شد انّما ولیکم الله و رسوله والّذین آمنوا یقیمون الّصلوه و یوتون الزّکاه و هم راکعون
داستان انفاق ایثارگونه خانواده علی (ع) در سه روز پی در پی و نزول سوره دهر در شان آنان نیز، برگ زرین دیگری از تاریخ است
امامان معصوم (ع) خاندان عصمت (ع) طی زندگانی پر برکت خود، زیباترین جلوه های انسانیت و جوانمردی را فرا روی جهانیان به تصویر کشیدند

صحابیان ایثارگر و تربیت یافتگان مکتب نبوی (ص) نیز با درس آموزی از سیره عملی پیامبر اکرم (ص) گاهی با دلی سرشار از عشق و اخلاص، اموال با ارزش و مورد علاقه خویش در راه خدا می بخشیدند
به طوری که یکی از اصحاب نزدیک پیامبر نخلستان بزرگ و آباد خود را که در مدینه زبانزد مردم بود، بعد از نزول آیه لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون در راه خدا انفاق کرد

 

164- مجموعه آیات بسیاری از سبک زندگی اجتماعی آن حضرت (ص) گزارش داده

اصولا پیامبر(ص) براساس فطرت و عقل، انسان معتدلی بود و هرگز راه افراط و تفریط را طی نمی کرد
ایشان را میتوان الگوی تمام و کمال عدالت و اعتدال و میانه روی معرفی کرد؛ زیرا افزون بر فطرت و عقل، به حکم امضایی خداوند مامور بود که این گونه عمل کند (اسراء29) تا نشان دهد دین اسلام جز دین فطرت و عقل نیست (روم30)

در برابر حق خاضع و در مقابل باطل مقاوم بود و هیچ کوتاه نمی آمد. لذا بر حقانیت راهی که به او وحی شده اعتماد داشته (کهف25 تا 27) با استقامت و صبر تمام به ابلاغ دین و گسترش آن اقدام میکرد (هود112 شوری15)

مردم را به کارهای معروف و پسندیده دعوت و از کارهای زشت و منکر باز می داشت، چنانکه خود عامل به معروف و تارک منکر بود (اعراف157 و 199)
نسبت به مخالفان از در مدارا و مماشات وارد می شد تا ایشان را به سوی حق دعوت کند و با پناهندگی به آنان اجازه می داد تا سخن حق را بشنوند (توبه 6)
گاه از طریق مبارزه منفی با مخالفان و دشمنان و بی اعتنایی به شبهات و دروغ پردازی های آنان (انعام 70 و 112 و 137، حجر2 و3)


اخلاق نبوی صلی الله علیه وآله وسلم    

165- خصال اخلاقی والا، شخصیت انسانی عزیز، صبر و تحمل فراوان و آشنا با دردها و رنج هایی که ممکن است برای یک انسان در کودکی پیش بیاید، شخصیت در هم تنیده عظیم و عمیقی را در این کودک زمینه سازی کرد

در همان دوران کودکی به اختیار و انتخاب خود، شبانی گوسفندان ابوطالب را به عهده گرفت و مشغول شبانی شد، این ها عوامل مکمل شخصیت است
با جناب ابی طالب به سفر تجارت رفت. به تدریج این سفرهای تجارت تکرار شد، تا به دوره جوانی و دوره ی ازدواج با جناب خدیجه و به دوران چهل سالگی که دوران پیامبری است، رسید

تمام خصوصیات مثبت یک انسان والا در او جمع بود، اخلاق پیامبر را به «اخلاق شخصی» و «اخلاق حکومتی» تقسیم می کنیم; به عنوان یک انسان، خلقیات او، و به عنوان یک حاکم، خصوصیات و خلقیات و رفتار او

  

166- هدف آن حضرت(ص) بیدار کردن فطرت و توجه دادن انسانها به توحید و راه و روش خدایی و متاله و ربانی شدن و قرار گرفتن در موقعیت خلافت الهی بود (انعام 40 تا 46 و63 و 64)

آن حضرت(ص) خود را موظف به پاسخ گویی نسبت به همه پرسش های منطقی و معقول مردم می دانست و با گشاده رویی به همه پرسش ها پاسخ میداد و تلاش میکرد تا ایشان را به سوی حق و راه آن رهنمون سازد (بقره189 و 215 و 219 و 220)

و گاه با به کارگیری بهترین روش ها یعنی نیکی به جای بدی (مومنون 92 و 96) و گاه با موضع گیری های سختگیرانه و حتی جهاد علیه آنان می کوشید (توبه73) تا راه حق را برای مردم باز کند و سلطه دشمنان را از گرده مردم بردارد (اعراف157)

آن حضرت(ص) همواره در پی حق بود و برای او زمانی اکثریت معنا و مفهوم داشت که در این مسیر گام بردارند
بنابراین به صرف اکثریت و یا اقلیت بودن از چیزی پیروی یا مقابله نمی کرد.
و آنچه ملاک و معیار بود حق و حقانیت بود نه اکثریت یا اقلیت (انعام 114 و 116) بر همین اساس، از حق هر جا یافت میشد پیروی میکرد و با باطل در هر جایی که باشد مبارزه میکرد

 

167- با هواهای نفسانی و خواسته های آن مبارزه می کرد و هرگز پیروی از هواهای نفسانی را نمی پذیرفت (نجم 3 و 4)
از طلاق پرهیز داشت و با آن که مجاز بود، به آن اقدام نمی کرد (احزاب52)

به خانواده و همسر احترام می گذاشت و آنان را تکریم میکرد با آنکه گاه موجبات اذیت و آزار او را به شدت فراهم می کردند و اسرار خانوادگی را افشا می نمودند(سوره تحریم) نسبت به مال و منال دیگران چشم نداشت و به زندگی و امکانات مادی و رفاهی بی توجه بود (حجر 88طه 131)

مردم را به تزکیه نفس دعوت میکرد و خود در این راه پیشگام بود و مردم را آموزش می داد و تربیت میکرد (جمعه2، بقره 129 و 151، آل عمران 164)
اهل تفکر و تدبر بود و مردمان را نیز بدان میخواند (یونس101)
با برگزیده برترین روش ها در مباحثه و مناظره مسایل اعتقادی، راه و روش حق را بیان میکرد (نحل125، کهف 9 و 22)
اهل عفو و گذشت بود (مائده 12 و 13) ولی به حمایت از ظالم و خائن نمی پرداخت (نساء107)

 

168- مصلحت اندیش بود ولی هرگز این مصلحت اندیشی جز برای رفاه و آسایش و حل و فصل امور اجتماعی مردم نبود (نور 62)

نه آنکه با این مصلحت اندیشی احکام صریح خداوند چون متعه و قصاص و مانند آن را تعطیل کند و برخلاف احکام الهی برای رضایت ملت ها و دولت های بیگانه عمل کند و از آنان پیروی نماید (بقره120)

ایشان به عنوان رحمت برای جهانیان (انبیاء107) براساس آموزه های فطری و عقلانی، فطرت مردم را بیدار و عقل ایشان را فعال می ساخت تا زنجیرهای بردگی و بندگی دیگران را از گرده خویش بردارند (اعراف157)
و خود را از ظلم نفس و دیگران رهایی بخشند و حیات و زندگی سعادتمند را در دنیا و آخرت تجربه کنند و از حیات طیب و پاک برخوردار شوند (نحل97)

بنابراین، ایشان با نگاهی انسانی با ایثار هستی خویش (شعراء3) بر آن بود تا انسانیت را از رنج دایمی رهایی بخشد. پس سیره ما نیز در زندگی شخصی و اجتماعی می بایست این گونه باشد تا اگر محمد(ص) نشدیم دست کم محمدی شویم


پیامبر(ص)؛ اسوه حسنه از کلام علی علیه السلام

169- امیرالمومنین(ع): برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام (ص) را اطاعت نمایی، تا رهنمای خوبی برای تو در شناخت بدی‏ها و عیب‏های دنیا و رسوایی‏ها و زشتی‏ های آن باشد
چه اینکه دنیا از هر سو بر پیامبر(ص) باز داشته و برای غیر او گسترانده شد، از پستان دنیا شیر نخورد و از زیورهای آن فاصله گرفت

پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن، که در راه و رسم او الگویی است برای الگو طلبان و مایه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد.

نبیّ اکرم (ص) از همان دوران کودکی تحت تربیت ویژه الهی بوده‌اند، علی(ع) می‌فرمایند: از همان زمان که رسول خدا (ص) را از شیر گرفتند
خداوند بزرگ‌ترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد (نهج‌البلاغه خ 192)

امام صادق(ع) : ان‌ الله ادب محمداً(ص) فاحسن تأدیبه؛ خداوند محمد(ص) را ادب نمود و چه خوب او را تربیت کرد (بحارالانوار ج16، ص210)

 

170- عبادت و تهجد

خداوند سبحان، رسول گرامی (ص) را به شب زنده‌داری امر فرمود تا از این طریق به مقام محمود باریابد: و من اللیل فتهجد به نافله لک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا (اسراء79)

از آن پس، آن حضرت بدان حد در اقامه این عبادت به خود زحمت می‌داد که خداوند فرمود: و ما انزلنا علیک القرآن لتشقی؛ قرآن نیامده تا خود را به زحمت بیندازی (طه2)
در کیفیت نماز شب رسول اکرم (ص) آمده که وی آب وضو و مسواک خود را از قبل مهیا می‌کرد و مانند یک رزمنده سنگر نشین، خواب ممتد و طولانی نداشت و همواره پاسدار حرم دل بود تا مبادا غفلت در آن راه پیدا کند.

2 -ساده‌زیستی و وارستگی از دنیا رسول گرامی (ص) امور عادی و غیر عبادی زندگی خود را همانند مسایل عبادی، بر اساس توجه به قرآن تنظیم می‌کرد
درباره بی‌توجهی به دنیا و ساده زیستی آن حضرت، بستر خواب حضرت، حصیر زبری بود که هرگاه بر روی آن استراحت می‌کردند، آثار تار و پود درشت و خشن حصیر در صورت مبارک آن حضرت نمایان می‌شد

 

171- شرح صدر، شرط پیامبری و نبوت

 شرح صدر به معنای سعه صدر و گشادگی سینه با نور الهی و آرامش و رحمت خاص الهى، یک اصطلاح قرآنی است (مفردات الفاظ قرآن) و استعداد دریافت معارف و حقایق الهی ( فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانى ص503)
بشر برای اینکه به مقام نبوت برسد به نوعی سعه وجودی نیاز دارد که از آن به شرح صدر یاد می شود تا بتواند معارف سنگین الهی را دریافت کند (مزمل5)

براساس آیات تفسیری، وحی ،آنچنان سنگین است که هر کسی نمی تواند آن را تحمل کند
پیامبر هنگام نزول وحی مستقیم، بر خود احساس سنگینی می کرد و از شدت سنگینی که بر او وارد می شد بدنش داغ می شد و از پیشانی مبارکش عرق سرازیر می گشت
اگر بر شتری یا اسبی یا حیوان دیگری سوار بود، کمر حیوان خم می شد و به نزدیک زمین می رسید*
امیرمومنان امام علی (ع) می فرماید:
هنگامی که سوره مائده بر پیامبر نازل شد
ایشان بر استری به نام "شهباء” سوار بودند، وحی بر ایشان سنگینی کرد به طوری که حیوان ایستاد و شکمش پایین آمد ( التمهید فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۱۰۱)


172- فضائل اخلاقی رسول اکرم (ص)

......... نبی مکرم اسلام جدای از خصوصیات معنوی و نورانیت و اتصال به غیب و آن مراتب و درجات، از لحاظ شخصیت انسانی و بشری، یک انسان فوق العاده طراز اول و بی نظیر است

یک شخصیت عظیم، با ظرفیت بی نهایت و با خلق و رفتار وکردار بی نظیر، در صدر سلسله ی انبیا و اولیا قرار گرفته و ما مسلمانان موظف شده ایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم

که فرمود و لکم فی رسول الله اسوة حسنة ما باید به پیامبر اقتدا و تاسی کنیم، نه فقط در چند رکعت نماز خواندن، در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و معامله مان هم باید به او اقتدا کنیم، پس باید او را بشناسیم

خدای متعال شخصیت روحی و اخلاقی آن بزرگوار را در ظرفی تربیت کرد و به وجود آورد که بتواند آن بار عظیم امانت را بر دوش حمل کند


اخلاق نبوی صلی الله علیه و آله  "سبک زندگی"

173- فضائل اخلاقی رسول اکرم (ص)

......... نبی مکرم اسلام جدای از خصوصیات معنوی و نورانیت و اتصال به غیب و آن مراتب و درجات، از لحاظ شخصیت انسانی و بشری، یک انسان فوق العاده طراز اول و بی نظیر است

یک شخصیت عظیم، با ظرفیت بی نهایت و با خلق و رفتار وکردار بی نظیر، در صدر سلسله ی انبیا و اولیا قرار گرفته و ما مسلمانان موظف شده ایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم

که فرمود و لکم فی رسول الله اسوة حسنة ما باید به پیامبر اقتدا و تاسی کنیم، نه فقط در چند رکعت نماز خواندن، در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و معامله مان هم باید به او اقتدا کنیم، پس باید او را بشناسیم

خدای متعال شخصیت روحی و اخلاقی آن بزرگوار را در ظرفی تربیت کرد و به وجود آورد که بتواند آن بار عظیم امانت را بر دوش حمل کند


پیامبر عالی‌ترین نمونه سخاوت و انفاق حقوقی برای فقرا در اموال اغنیاء "سبک زندگی"

174- هیچ دین و آیینی به اندازه اسلام حقوقی برای فقرا در اموال اغنیاء مقرر نداشته تا آنجا که دستور عام اسلام در این مورد چنین است

خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها و قتل علیهم ان صلوتک سکن لهم و الله سمیع علیهم
ای پیامبر، بگیر از اموال ایشان (مالداران) صدقه‌ای که ایشان را پاک می‌سازد و با آن صدقه خالص می‌گردانی و بر ایشان دعای خیر فرست
که دعای خیر تو آرامش نفوس ایشان است و خداوند شنوا و داناست

وقتی مال‌دار با صدقه و انفاق فقرا را در مال خود سهیم کرد اضطراب و نگرانی او از نفرت نسبت به فقرا و مستمندان بر طرف می‌شود زیرا عضو محبوب جامعه می‌شود و آرامش واقعی همین است
پیامبر(ص) خود عالی‌ترین نمونه سخاوت و انفاق بود. عطایای ایشان را تنها در قریش بالغ بر 600 میلیون درهم نوشته‌اند


پیامبر عالی‌ترین نمونه سخاوت و انفاق "سبک زندگی"

175- هنگام خداوند پیامبرش را به میانه‌روی سفارش نمود

این آیه نازل شد: دست خود را بسته به گردن خویش میفکن و کلا هم باز مگذار تا اینکه ملول و تهیدست گردی
عشق و علاقه رسول خدا(ص) به فقرا به حدی بود که می‌فرمودند:
بار الها! در حال فقر و نداری مرا زنده بدار، در حال نداری بمیران و مرا با کسانی که دارا نیستند محشور نما»
امام صادق(ع): رسول خدا(ص) از چیدن خرما و درو کردن زراعت در شب اکراه داشتند. به این دلیل که فقرا و مساکین بی‌بهره نمانند

هر کس سیر بخوابد و در شهر و یا همسایگی او کسانی گرسنه‌ باشند از ما نیست و به خدا و روز قیامت ایمان نیاورده است
رسول خدا(ص) به طبقات محروم و زحمتکش احترام می‌گذاشتند
در برابر مفت‌خورها و انگل‌ها موضع می‌گرفت و می‌فرمودند:
ملعون ملعون من القی کله و علی الناکس
نفرین به آنان که بار زندگی خود را بر دوش دیگران می‌اندازند و بدون خدمات مادی و معنوی به جامعه، امکانات جامعه را مصرف می کنند


پیامبر(ص)؛ اسوه حسنه   "سبک زندگی"

176- در جنگ تبوک که از جبهه بر می‌گشتند
مردم به استقبال آمده بودند، زن‌ها، پیرها و از جمله پیرمردی به نام سعد انصاری به استقبال پیامبر(ص) و مجاهدین آمده بودند و با ایشان مصافحه کرد
پیامبر(ص) دیدند که دستش خیلی زبر است و چاک چاک، فرمودند: دست‌هایت چقدر خشن است

البته پیامبر(ص) هم آدم ناز پرورده نبودند. آن پیرمرد گفت: من کارگرم، کار می‌کنم، بیل می‌زنم. خانواده‌ام را تامین می کنم. توجه کنید، پیامبر(ص) از جبهه بر می‌گردند، همه مردم و مجاهدین آنجا حاضرند

ایشان دست این پیرمرد زارع کارگر را می‌گیرد و طوری که همه ببینند بلند می کنند و پایین می‌آورند و می‌بوسند و سپس بالا می‌برند و خطاب به همه جمعیت می‌گویند: مردم به خدا سوگند این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد
این است برخورد پیامبر خدا(ص) با مستضعفین و قشر محروم جامعه ایشان همواره امت خود را به تلاش و کوشش و کسب روزی حلال سفارش می‌کردند


پیامبر عالی‌ترین نمونه سخاوت و انفاق "سبک زندگی"

177- ایشان هیچگاه فقیری را به خاطر فقر یا بیماری‌اش تحقیر نکردند و از هیچ سلطانی به خاطر ملکش نترسیدند

فقیر و سلطان را به یک نحو به سوی خدا دعوت می‌فرمودند و این و آن در نظرشان یکسان بودند

هیچ گاه چیزی از رسول خدا(ص) درخواست نشد که آن حضرت در جواب به آن «نه» بگویند
و هیچ گاه حاجت نیازمندی را رد نکردند و تا آنجا که برایشان امکان داشت نیاز او را برآورده می‌ساختند و گر نه با زبان نرم و شیرین خویش او را راضی می‌نمودند.

امام صادق(ع): کسی از رسول خدا(ص) چیزی نمی‌خواست جز اینکه آن حضرت می‌ بخشیدند تا اینکه یک بار زنی پسرش را خدمت رسول خدا(ص) فرستاد و به او گفت:

نزد پیامبر(ص) برو و از او چیزی بخواه، اگر حضرت فرمودند: چیزی نزد ما نیست، بگو پیراهنت را به من بده، رسول خدا(ص) پیراهن خود را در آوردند و به او دادند


سیره شخصی پیامبر(ص) ذکرالله اقامه نماز "سبک زندگی"

178- از جمله نکات مهم در زندگی شخصی آن حضرت(ص) میتوان به مسأله عبادت های آن حضرت(ص) به عنوان ذکرالله اشاره کرد؛ چرا که نماز به معنای کامل ترین و زیباترین نماد و شیوه عبادت از سوی خداوند در قرآن معرفی شده.

از این رو اهتمام آن حضرت(ص) به این ذکر الهی بسیار دایمی بود. آن حضرت(ص) از سوی خداوند مأمور میشود تا نماز را برپا دارد (هود114؛ اسراء78؛ عنکبوت2)
نمازهای آن حضرت(ص) به نمازهای یومیه در اوقات مقرر خود (مجمع البیان ج5 و 6ص306) و نمازهای واجب شب (اسراء79) و نمازهای مستحب تقسیم میشد

آن حضرت(ص) نمازهای خویش را با مراعات تمام آداب و شرایط به جا می آورد و مراعات جهر و اخفات را نیز می کرد (اسراء10)
با آنکه مخالفان تلاش میکردند تا از اقامه نماز در مراکز عمومی و عبادتگاهی چون کعبه و مسجد الحرام جلوگیری کنند
ولی آن حضرت به نحو مستمر و مکرر نمازهایش را در حضور و در برابر مخالفان و دشمنان خویش اقامه میکرد و از نهی و ممانعت آنان نمی هراسید (علق9 و 10 مجمع البیان ج9و10 ص782)

 

179- ایشان تا زمانی که مأمور بود به طرف بیت المقدس نماز گزارد، به این فرمان عمل میکرد
زمانی که تغییر قبله به سوی کعبه و مسجد الحرام از سوی خداوند ابلاغ شد، ایشان با همه تعریض ها و نکوهش ها، بر حکم خداوند عمل کرد
از هیچ هیاهو و جنگ روانی نهراسید و از حقیقت ابلاغی گامی عقب نشینی نکرد (بقره142تا144)

نماز برای پیامبر(ص) زمینه ساز دریافت وحی (مزمل2 تا 6) و برای دیگران بسترساز دریافت الهام و وحی غیر تشریعی میشود
زیرا آثار آن در انسانهای دیگر به شکل عمومی ظهور خواهد یافت؛ چرا که وحی اگر به صورت تشریعی پس از پیامبر(ص) تمام میشود (احزاب40)

ولی نبوت عامه و وحی غیر تشریعی همواره بوده و ادامه خواهد یافت
چنانکه پیش از این نیز به افرادی از جمله حضرت مریم(ص) و مادر موسی(ع) وحی غیرتشریعی نازل شده (قصص7) و الهامات تقوایی از سوی خداوند همواره ادامه داشته (شمس8)


پیامبر اکرم (ص) از نگاه امام صادق (ع

180- امام صادق (ع) به نقل از سلمان فارسی :
پیامبر اکرم (ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگی نور خویش آفرید خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (ص) فرمود: ای محمد! قبل از اینکه آسمان‏ها ، زمین ، عرش و دریا را خلق کنم، نور تو و علی را آفریدم...

ثقة ‏الاسلام کلینی (ره) می‏نویسد: امام صادق (ع) فرمود: «هنگام ولادت ‏حضرت رسول اکرم (ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامی پیامبر) بود.

یکی از آن دو به دیگری گفت: آیا می‏بینی آنچه را من‏ می‏بینم؟ دیگری گفت: چه می‏بینی؟ او گفت: این نور ساطع که مشرق و مغرب را فرا گرفته است! در همین حال، ابوطالب (ع) وارد شد و به ‏آنها گفت: چرا در شگفتید؟
فاطمه بنت اسد ماجرا را گفت. ابوطالب به او گفت: می‏خواهی بشارتی به تو بدهم؟ او گفت: آری. ابوطالب گفت: از تو فرزندی به وجود خواهد آمد که وصی این نوزاد خواهد بود


اقامه نماز "سبک زندگی"

181- توجه به کودکان :
روزی پیامبر در مسجد مشغول خواندن نماز بود
ناگهان امام حسین(ع) به سوی محراب دوید و به هنگام سجده پیامبر بر پشت آن حضرت سوار شد
هنگامی که پیامبر(ص) سر از سجده برداشت، حسین (ع) را با دست هایش ‏گرفت و در کنار خود بر زمین ‏نهاد
وقتی که به سجده دوم رفت باز حسین(ع) بر پشت آن حضرت سوار شد. این صحنه چندین بار تکرار شد تا پیامبر از نماز فارغ گردید

یک نفر یهودی از دور، این منظره را دید. نزدیک آمد و به پیامبر عرض کرد شما با فرزندان خود به گونه ‏ای رفتار می ‏کنید که در میان ما چنین رفتاری نیست

پیامبر به او فرمود: اگر شما به خدا و رسولش ایمان بیاورید، به کودکان مهر و محبت می‏ورزید. همین صحنه و گفتار موجب شد که آن یهودی مسلمان شود
یک بار هم بین راه مسجد با کودکان به بازی پرداخت و لحظاتی از وقف نماز هم نزد آنان بود


182- در جنگ تبوک که از جبهه بر می‌گشتند؛ مردم به استقبال آمده بودند، زن‌ها، پیرها و از جمله پیرمردی به نام سعد انصاری به استقبال پیامبر(ص) و مجاهدین آمده بودند و با ایشان مصافحه کرد

پیامبر(ص) دیدند که دستش خیلی زبر است و چاک چاک، فرمودند: دست‌هایت چقدر خشن است

البته پیامبر(ص) هم آدم ناز پرورده نبودند. آن پیرمرد گفت: من کارگرم، کار می‌کنم، بیل می‌زنم. خانواده‌ام را تامین می کنم. توجه کنید، پیامبر(ص) از جبهه بر می‌گردند، همه مردم و مجاهدین آنجا حاضرند

ایشان دست این پیرمرد زارع کارگر را می‌گیرد و طوری که همه ببینند بلند می کنند و پایین می‌آورند و می‌بوسند و سپس بالا می‌برند و خطاب به همه جمعیت می‌گویند: مردم به خدا سوگند این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد

این است برخورد پیامبر خدا(ص) با مستضعفین و قشر محروم جامعه ایشان همواره امت خود را به تلاش و کوشش و کسب روزی حلال سفارش می‌کردند

محمد(ص)؛ و رحمت بی انتها  "سبک زندگی"

183- آن حضرت با همسران خود بسی مهربان و با محبت بودند. همواره می فرمودند أَحْسَنُ النَّاسِ..... نیکوترین مردم از نظر ایمان، خوش خلق ترین و با لطفترین آنها نسبت به خانواده خویش است و من با لطف ترین شما به خانواده ام هستم. (بحار،جلد 68،ص 387)

آن حضرت آن چنان قلب عطوفی داشتند که هرگاه در جنگی اسیری در اختیار می گرفتند، به او محبت می کردند و می فرمودند در ازای آموزش به سپاهیان اسلام، از قید اسارت آزاد خواهند شد

پیامبر خوبمان در رعایت آداب هیچ هم آوردی نداشتند. ایشان زمانی مبعوث شدند که عادت زشت مردمان کشتن دختران به جرم دختر بودنشان بود
پیامبر خوبی ها حضرت محمد(ص)، نه آن چیزی است که دشمنانش به تصویر کشیدند. هموست که مبعوث شد تا مکارم اخلاق را به اتمام برسانند


184- حضرت را با وصف رحمه للعالمین مورد ستایش قرار داده و او را مظهر رحمت و رافت مطلقه خود معرفی نموده و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین؛ ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم (انبیاء107)

وگاه ایشان را تجلی رحمت خاص الهی نسبت به مومنان: لقد جائکم رسول من انفسکم ... و بالمومنین روف رحیم (توبه128) و تجسم غضب و خشم الهی در برابر کفار و منافقان یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم (توبه73) دانسته

  همان گونه که خود خداوند ارحم الراحمین فی موضع العفو و الرحمه؛ تو رحم کننده ترین رحم کنندگانی در جای عفو و رحمت و اشد المعاقبین فی موضع النکال و النقمه
سخت ترین مجازات کنندگانی در جای مجازات و انتقام1 است، پیامبر (ص) نیز که مظهر رحمت و غضب الهی و خلیفه خدا در زمین است، باید این گونه باشد

185- نمونه رحمت و رافت پیامبر (ص) و صلابت آن حضرت را می توان در روز فتح مکه مشاهده نمود

سعد بن عباده در روز فتح مکه در سال هشتم هجری، این شعر را می خواند:
الیوم یوم الملحمه الیوم تستحل الحرمه؛ امروز، روز کشتار و جنگ و انتقام است
امروز روز شکسته شدن حرمت هاست

یکی از یاران نزد رسول خدا (ص رفت و گفت: می ترسم امروز سعد علیه قریش دست به یورش بزند
حضرت، علی(ع) را مامور ساخت تا پرچم اسلام را از سعد بگیرد و فرمود: یا علی، تو پرچم را وارد شهر مکه کن، و فرمود: الیوم، یوم المرحمه؛ امروز، روز رحمت و مهربانی است

پس از فتح مکه به دست مسلمانان، همه چشم ها به پیامبر دوخته شده بود، تا با آنان چه رفتاری می کند. پیامبر که مظهر رحمت و رافت حق تعالی است
فرمود: ای جمعیت قریش، تصور می کنید من با شما چه رفتاری انجام می دهم؟ گفتند: جز نیکی در تو سراغ نداریم. پیامبر فرمان عفو عمومی صادر کرد و از تقصیر همگان گذشت، جز چند نفر معدود

سیاستمداری پیامبر(ص)  "سبک زندگی"

186- در عرف جهانی امروز «سیاست ‏» را به معنای نیرنگ و دروغ برای ‏کسب قدرت و سلطه بر مردم تعریف می ‏کنند، اما «سیاست‏» در لغت ، به معنای «اداره کردن امور مملکت و حکومت کردن» است

خداوند متعال پیامبر خاتم (ص) و جانشینان بر حق ایشان، ائمه معصومین را از بهترین سیاستمداران شمرده است
در «زیارت جامعه»، در وصف ائمه ‏علیهم السلام که پرورش یافتگان مکتب نبوتند، آمده و ساسه العباد

فضیل بن یسار می‏گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که به بعضی از اصحاب خویش فرمود: خداوند عز و جلّ پیغمبرش را تربیت ‏کرد سپس امر دین ‏و امت را به او واگذار نمود تا سیاست و اداره بندگانش را به ‏عهده بگیرد
سپس فرمود: ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا (حشر7)، آنچه را رسول خدا برای شما آورد، بگیرید، (و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرد، خود داری نمایید

رسول‏ خدا (ص) استوار ، موفق و مؤید به روح القدس بود و نسبت‏ به سیاست ‏و تدبیر خلق ، هیچ گونه لغزش و خطایی نداشت و به آداب خدا تربیت‏ شده بود

187- اخلاق پیامبر اعظم(ص)، معجزه جاودانه او و ریشه گسترش و پویایی و پایایی فرهنگ و تمدن اسلامی است و از چند ویژگی برجسته برخوردار است:
1.
اخلاق نبوی بیش از آنکه نظری و تئوریک باشد و یا آن حضرت درس اخلاق علمی دهد، اخلاقی عملی ـ عینی و قابل شهود و شناختن و واقعی بود

2. اخلاق نبوی، حلقه واسط اندیشه و عقاید توحیدی ایشان شریعت و احکام اسلامی بود یا رابطه عمیق و سیستماتیک بین اندیشه، اخلاق و اعمال نبوی بود نه جزیره‏ای و ناسازگار با هم

‏3. اخلاق پیامبر اکرم ص در منزل و جامعه و سلوک شخصی و سیاست جامعه انسانی ـ اسلامی از اصول و منطق مشخص و روشنی حکایت می‏کرد و آن اصول، پایدار و مطلق بودند نه نسبی و متغیّر و البته شرایط زمان و مکان در عین اصول ثابت و مطلق کاملاً مراعات می‏شد

188-   4. پیامبر از حیث سلوک اخلاقی زمان قبل از قدرت سیاسی ـ مدیریتی و بعد از آن هیچ تغییری نکرد و همواره بر ممشای درست و الهی در حوزه اخلاق عملی مشی می‏نمود و شرایط سیاسی اجتماعی در روحیه اسلامی و سلوک اخلاقی‏اش نسبت به معیارها و مؤلفه‏های اصیل اخلاقی تأثیر نداشت

‏5. اخلاق حسنه و حُسن اخلاق پیامبر اعظم نقش کلیدی در تربیت جامعه اسلامی و تبلیغ و ترویج دین و گسترش اسلام داشت و او رسالتش را تتمیم مکارم اخلاقی اعلام کرد

لذا در همه اطوار و شئون فردی و اجتماعی فعل و انفعال‏هایش بوی اخلاق می‏داد یا اخلاق و ارزش‏های اخلاقی بر آن حاکم بود:
همچون رأفت و مهربانی، شفقت و دلسوزی مردم، درد و غم هدایت جامعه و اهتمام به حل مشکلات آنها و گره‏گشایی از امور انسان‏ها، احسان به خلق و اکرام مرد و زن، پیر و جوان، فقیر و غنی و رئیس و رعیت و....

189- 
از مسؤولیت‏هاى بزرگ شخص رسول اکرم(ص) مبارزات سیاسى آن حضرت است
پیغمبر اکرم(ص) (هیچ) روزش از مسائل سیاسى خارج (نبود)؛ دولت تشکیل مى‏داد، با اشخاصى که بر ضد اسلام، ستمگر بر مردم بودند، مبارزه مى‏کرد
رسول الله(ص) پایه سیاست را در دیانت گذاشته است، سیاستى که در صدر اسلام بود، یک سیاست جهانى بود
دو اصل توحید و عدل، در عالم به واسطه رسول اکرم(ص) بسط پیدا کرد
دو شیوه را به عیان در قرآن و سنت و در عمل خود رسول الله(ص) مى‏بینیم؛ دعوت به معنویات و اقامه عدل

جنگ‏هاى زیادى که پیغمبر اکرم(ص) فرموده است، همه براى این معنا بوده است که موانع را از سر این مقصد الهى، مقصد اعلى که دارند و آن تحکیم حکومت اسلامى، حکومت الله، حکومت قرآن (بردارند)

190-  ندیدیم در تاریخ کسى گفته باشد که رسول اکرم(ص) در جایى از صحنه کناره‏ گیرى کنند و در مسجد بنشینند و ذکر بگویند، بلکه به عکس در همه جا حضور داشتند و در صحنه بودند

پیغمبر اکرم(ص) (در ابتداى بعثت) کسى همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمن‏ها، حتى عشیره خودش دشمنش بودند، لکن اتکال به خدا، توجه به او، فناى در او، کار را پیش برد

در سیره نبى اکرم(ص) مى‏بینیم که قضیه قدرت‏طلبى در کار نبود؛ (مسأله) تکلیف (بود)
پیغمبر بزرگ اسلام(ص) همه چیزش را فداى اسلام کرد تا پرچم توحید را به اهتزاز در آورد
پیغمبر اسلام(ص) و تمام ذریه او و تمام پیروان او، این‏ها همه دنبال این بودند که اسلام را نگه دارند.
براى ملتها از پدر براى اولادش (مهربان‏تر)، از پدرِ مهربان براى اولادش بر ملتهاى عالم بیشتر غصه مى‏خورد
وقتى که ریشه‏ هایى را مى‏دید که این‏ها مشغول فساد هستند و ممکن است که فساد آن‏ها به فساد امت منتهى بشود و این‏ها غده‏ هاى سرطانى بودند که ممکن بود جامعه را فاسد کنند، در عین حالى که نبى رحمت بود، باب غضب را باز مى‏کرد

استقامت کنیم تا اسلام و عدالت استقرار یابد  "سبک زندگی"

191- ما باید دائما پیغمبر اکرم(ص) را به یاد بیاوریم، پیغمبر اکرم(ص) قیام کردند، پایدارى کردند، زحمت‏ها را متحمل شدند، در مکه با آن‏ همه زحمت مواجه شده و در محاصره شعب آن همه رنج کشیدند
در مدینه، تمام ایام زندگى‏شان را با رنج و زحمت تمام کردند و حضرت(ص) حتى در بستر بیمارى به جیش اسامه دستور حرکت دادند

ما هم تا آخر، زحمت‏ها و رنج‏هاى توطئه ابرقدرت‏ها را باید تحمل کنیم
ما موظف هستیم تا امر الهى را انجام دهیم. پس، از سختى‏ها نباید هراس داشته باشیم

آیا پیغمبر اکرم(ص) در مقابل سختى ‏ها عقب‏ نشینى کردند؟
آیا حاضر به تسلیم و سازش شدند؟ ما هم که کار انبیا و پیغمبر اکرم(ص) را انجام مى‏دهیم، باید بایستیم، باید مقاومت کنیم تا اسلام استقرار پیدا کند و عدالت برقرار شود و دست ظالم‏ها کوتاه گردد

زهد و وارستگی حضرت محمد (ص)  "سبک زندگی"

192- هرگز نسبت‏ به دنیا و لذایذ زودگذر آن میلی نشان ‏نداد، به آن توجهی نکرد

امام صادق(ع) فرمود: مردی نزد پیامبر(ص) آمد، در حالی که آن حضرت روی حصیری نشسته بود که زبری آن بر بدن آن ‏حضرت اثر گذاشته بود و بر بالشی از لیف خرما تکیه نموده بود، که بر گونه‏ های گلگونه‏ اش نفوذ کرده بود.

آن مرد در حالی که ‏جاهای اثر کرده را مسح می‏نمود، گفت: کسری و قیصر (پادشاهان‏ ایران و روم) هرگز چنین راضی نمی‏شوند و بر حریر و دیبا می‏خوابند و تو (که سرور مخلوقات خدایی) بر این حصیر!

پیامبر(ص) فرمود: به خدا من از آنها برتر و گرامی ‏تر هستم. من‏ کجا و دنیا کجا! مثال زودگذر بودن دنیا ، مثال شخصی است که بر درختی سایه دار عبور می‏کند، لحظه هایی از سایه درخت استفاده‏ می‏کند و وقتی سایه تمام شد، از آنجا کوچ می‏کند و درخت را رها می‏کند

سیاستمداری پیامبر(ص)  "سبک زندگی"

193-  بیعت با پیامبر(ص)
بیعت با پیامبر(ص) برای این است که از وی اطاعت کنیم
وقتی دست در دست رسول الله(ص) و نمایندگان او می گذاریم به این معناست که فرمانبردار ایشان هستیم و از او در هر امری اطاعت می کنیم (مجمع البیان ج 1-2 ص624)

خداوند در آیاتی از جمله آیه پیشین و 10 فتح و 21 ممتحنه برای بیعت و وفای به آن، آثار دیگری چون رحمت و پیروزی بیان میکند
افزون براین که این افراد از نعمت غنایم نیز بهره مند میشوند و وضعیت اقتصادی ایشان بهبود می یابد (فتح18تا 21)

اهل بیعت به سبب آن که در این بیعت اطاعت اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مانند آن را به طور رسمی اعلان میکند، موظف است که در همه عرصه های زندگی ظاهری یا باطنی با اخلاص تمام از پیامبر(ص) اطاعت کند و ولایت و مرجعیت دینی و سیاسی و علمی و غیر آن را پذیرا باشد و در ظاهر و باطن به مخالفت نپردازد

درحقیقت شخص با بیعت، خود را موظف میکند تا از همه دستورهای پیامبر(ص) به عنوان فرمان های الهی اطاعت و پیروی کند؛ زیرا میداند که اطاعت از آن حضرت(ص) عین اطاعت از خداوند است (آل عمران132 و133 و172 حشر7) و ایشان جز زبان حق تعالی نیست (نجم3 و 4)

194- امروزه بر ماست تا با وصی آن حضرت(ص) یعنی حضرت بقیه الله(عج) بیعت کنیم و به نظر می رسد که مفاد دعای عهد نوعی بیعت با آن حضرت باشد که از سوی مؤمنان هر روزه انجام میگیرد

در زمان کنونی که عصر غیبت است، لازم است که دست بیعت به ولی فقیه بدهیم که دست ایشان دست ولی الله (عج) و پیامبر(ص) و خداوند است

هرگونه تخلف از فرمان ایشان به معنای مخالفت با پیامبر(ص) تلقی می شود
زیرا آنان خود فرمان داده اند که در عصر غیبت با ولی فقیه جامع الشرایط بیعت کرده و به احکام او تسلیم باشیم که در چارچوب اسلام و قوانین آن می باشد

بیعت با پیامبر(ص) اختصاص به دوره و زمان و مکانی خاص ندارد و حکمی ابدی است؛ زیرا احکام پیامبر(ص) تا پایان دنیا و قیامت برقرار و باقی است و حلال و حرام محمد(ص) تا قیامت جاری و ساری است


تقلید محض از پیامبر(ص)  "سبک زندگی"
195- حرکت در صراط مستقیم هدایت
پیامبر(ص) از سوی خداوند به عنوان اسوه و سرمشق بشر برگزیده شده است از این رو شناخت همه جانبه آن حضرت(ص) برای همگان امری بایسته است
اهمیت و ارزش تقلید در آموزه های قرآنی انسان موجودی تقلیدپذیر است؛ چرا که این صفت برای آدمی فواید و آثار بسیاری دارد

از جمله آثار تقلید انتقال دانش و تجربیات است. البته تقلید نیز مانند هر ویژگی و صفت انسانی ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرد و یا به نادرستی از آن بهره گرفته شود

لذا در آموزه های قرآنی و نیز علوم تربیتی و اجتماعی، تقلید باتوجه به متعلقات آن مورد ارزیابی و سنجش قرار می گیرد
چرا که برخی از افراد جامعه به جای تقلید از هنجارها و آداب و سنت های نیک و پسندیده، به تقلید از ناهنجاری ها و رفتارهای زشت و ناپسند رو می آورند و جامعه را با خطرات جدی و پدیده های نادرست مواجه می سازند و زمینه فروپاشی اجتماعی را فراهم می آورند

196- از نظر عقلی تقلید چهارگونه است:
تقلید جاهل از جاهل
تقلید عالم از عالم
تقلید عالم از جاهل
تقلید جاهل از عالم
از نظر قرآن سه قسم نخست از اقسام چهارگانه تقلید، باطل و تنها گونه چهارم آن درست و صحیح است

از آموزه های قرآنی برمی آید که در تقلید صحیح باید شروطی احراز شود
مقلد باید خود به علم و عقل دریابد که این پیروی و ملازمت از عالم بر پایه اصول و مبانی عقلانی درست و صحیح است
شخص مقلد، علم و عقل کسی را که می خواهد از او تقلید کند، احراز نماید و بر او آشکار شود که آن شخص، انسانی عالم و عاقل است
تقلید در امور مشروع از نظر شریعت معتبر باشد و از نظر عقلانی و عرفی، معقول خردمندان و مقبول عرف عقلایی باشد
بنابراین لازم است تقلید تنها در اموری باشد که از نظر عقل و شریعت و عرف معقول، مشروع و معروف (مقبول) باشد (مائده 104، بقره 170 نحل 43 و 44 انبیا7 )


197- خداوند در آیه 43 نحل، در جواز و صحت و بلکه لزوم تقلید جاهل از عالم عاقل می فرماید: فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون؛ اگر نمی دانید، از اهل ذکر بپرسید

در این آیه توجه خاصی به اصطلاح اهل ذکر شده است. ذکر یکی از نام های قرآن است
چنان که ذکر بیانگر این معناست که شخص همواره در یاد خدا و اهداف آفرینش است و به آن سمت نظر دارد و حرکت می کند
چنین شخصی از نظر قرآن، خردمند و عاقل، مؤمن و معتقد، اهل رفتارهای معقول، مقبول و مشروع است و از هر نظر قابل اعتماد است و می توان از وی پرسید و براساس پاسخ وی عمل کرد
بنابراین می تواند به عنوان مرجعیت علم و عمل محل مراجعه و تقلید قرارگیرد

همانگونه که از آیات قرآنی به دست می آید، جایگاه سه چیز در تقلید بسیار مهم و اساسی است عقلانیت، عقلائیت و مشروعیت
بنابراین شخصی که به وی مراجعه و از او تقلید می شود باید خود دارای چنین صفاتی باشد و دیگر آن که قول و عمل وی نیز مبتنی بر پاسخ و کاری معقول از نظر عقل، معروف (مقبول) از نظر عقلاء و عرف جامعه و مشروع از نظر دین باشد


198- می توان به سادگی تایید قرآن را بر مسئله برهانی و بینه بودن (انفال 42)، عرفی و معروف بودن ازنظر خردمندان (اعراف 199 و آیات امر به معروف) و شرعی بودن و مطابقت با احکام الهی معتبر بدست آورد

هرگونه تقلیدی که بیرون از دایره شروط سه گانه عقلانی، عقلایی و شرعی باشد و با آن در تقابل و تضاد قرارگیرد، تقلیدی مذموم و ناپسند عقلانی و شرعی و عقلایی است و باید از آن پرهیز کرد

در آیاتی از جمله 104 مائده تقلید جاهل از جاهل را باطل می داند، چرا شرط تقلید از عاقل در آن مراعات نشده است و تقلید از غیر اهل ذکر را باطل معرفی می کند؛ چرا که در آن علم و دانش و شریعت و ایمان و امور دیگر مراعات نشده است.

تقلیدهای برخاسته از تعصب قومی، خانوادگی و قبیله ای مذموم است، زیرا در این نوع تقلیدها، شرط عقلی و یا عقلایی در معقولیت و مقبولیت تقلید وجود ندارد
چنین تقلید را نکوهش کرده و اهل آن را سزاوار سرزنش دانسته (بقره 170مائده 104 و اعراف70 و173، یونس 78 )

199- قرآن برخی از تقلیدهای ناپسند را چون برخاسته از جهل و نادانی (اعراف138؛ کهف 4و5) و یا رفاه و خوشگذرانی (زخرف23) و القائات شیطانی و تلقینات ابلیسی (بقره 168 و 170؛ لقمان21) است، امری ناپسند و مذموم شمرده شده است که ریشه همه آنها به اصل فقدان عقلانیت و یا عقلائیت برمی گردد

از نظر قرآن، نتیجه چنین تقلیدی جز هلاکت و نابودی (اعراف65 تا72)، خشم و انتقام الهی (زخرف23 و25) پیروی از شیطان (لقمان21) و عذاب در قیامت (بقره 165 تا 167) چیزی نخواهد بود
البته قرآن برای تقلید کورکورانه و غیرعقلانی آثار و نتایج دیگری نیز برشمرده است که می توان به
مانعیت در رشدیافتگی فردی و اجتماعی (بقره170)، خرافه گرایی، بدعت گرایی و پای بندی بی دلیل و غیرعقلانی به سنت ها (مائده103 و104)، حق ناپذیری (یونس75 و 78)، استکبارورزی (قصص23 تا 39)، توجیه گرایی (اعراف28)
جمود و دوری از آزاداندیشی (بقره170 انبیاء53 و67)، فسادگرایی و دوری از اصلاح خواهی و اصلاح پذیری (هود87 و88) و مخالفت با حق و حقیقت و پیامبران و هدایت گران و اصلاح طلبان (ابراهیم9و10 مائده104) اشاره کرد


200- با توجه به دیدگاه قرآن درباره تقلید می توان به آسانی دریافت که چرا پیامبر(ص) بهترین اسوه برای تقلید و الگوبرداری است تا انسان، زندگی دنیوی و اخروی خویش را براساس سبک زندگی آن بزرگوار سامان دهد

چرا که وی به سبب عصمت از هرگونه خطا، اشتباه، سهو و گناه در فهم و عمل و رفتار و نیز کمال و تمامیت عقل و مکارم اخلاقی و دیگر شرایط تقلید، می تواند از هر نظر جامع و اسوه حسنه و کامل باشد (احزاب21)
از این رو شناخت آن حضرت می تواند به شناخت از بهترین سرمشق و اسوه کامل و نیک از عقل و عقلاء و شرع بینجامد و انسان را برای حرکت در مسیر صحیح کمال یاری و مدد رساند

بر این اساس بر همگان لازم است تا برای دست یابی به راه و روش درست زیستن و متاله و خدایی شدن، از مسیری استفاده کنند که مسیر مستقیم و مبرا از نقص و کژی است
از این رو خداوند به صراحت راه رسیدن به محبوبیت الهی یعنی رسیدن به مقام عبودیتی که کنه و گوهرش ربوبیت و مظهریت آن و خلافت الهی است را راه پیامبر(ص) و محبوبیت و خشنودی وی قرار داده و می فرماید:
قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله؛ بگو اگر خدا را دوست می دارید مرا پیروی کنید تا شما هم محبوب خدا شوید

تقلید محض از پیامبر(ص)  "سبک زندگی"

201- از آیه 20 سوره مزمل چنین برمی آید که حتی پیروی از آن حضرت(ص) در اموری که از واجبات اختصاصی ایشان است نیز امری مستحب است

پیروی برخی از یاران از سیره آن حضرت(ص) در شب زنده داری و تهجد را امری پسندیده معرفی کرده و چنین پیروان و یارانی را مورد تشویق قرار می دهد
چرا که این افراد با آن که بر ایشان واجب نیست تا همانند پیامبر(ص) تهجد و شب زنده داری کرده و دو سوم یا نصف یا یک سوم شب را بیدار باشند و به نماز و قرآن مشغول شوند
ولی این پیروی و همراهی، امری بسیار پسندیده و ستوده است؛ چرا که زمینه متاله شدن و تحقق اسمای کمالی را به سبب پیروی مطلق و کامل برای آنان فراهم می آورد

از نظر قرآن، از نشانه های صداقت و درستی در ایمان پیروان، آن است که اشخاص در همه امور از پیامبر(ص) پیروی کنند
بنابراین، پیرو و مقلد خوب کسی است که حتی در مقام پیامبر قرار گیرد و مردم را به توحید خالص و پیراسته از هرگونه شرک دعوت کند و در این راه همانند پیامبر(ص) عمل کند (یوسف108)

بطوری که هر کسی این پیروان را می بیند به این نتیجه برسد که آنان پیرو واقعی پیامبر(ص) هستند؛ زیرا در همه چیز می کوشند تا خود را همانند پیامبر(ص) کنند

 

 

نظرات  (۱)

مطلبتون را مطالعه کردم. خوب است منبع نیز قید شود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">