فرهنگ کار و کارگر . کم فروشی . قرارداد نویسی
اقتصاد مقاومتی ، راهبرد اقتصاد اسلامی قرآنی
انفاق در قرآن . صدقه . افزایش روزی
امتحان و آزمون الهی با مال . احکام مالکیت . ثروت مال
خمس چیست؟ دلایل وجوب . حسن تدبیر و افزایش روزی
رزق و روزی . اسراف و تبذیر . بخل و خساست ورزیدن
ارزش و اهمیت هدیه در اسلام
هدیه به معنای ارمغان، پیشکش و تحفه است. هدیه آن چیزی است که برای دوستان و خویشان فرستاده میشود تا این گونه مهر و محبت خود را اظهار کنیم. هدیه در همه فرهنگها و آیین ها وجود دارد و اشکال گوناگونی از آن را میتوان در جوامع بشری یافت. از اهدای یک شاخه گل و یک سبد میوه، همه نمونههایی از این فرهنگ انسانی است
رشوه واژهای عربی از ریشه"ر ش و” و به سه صورت: با فتح، ضم و کسر «راء» به کار رفته است. این کلمه مفرد است و جمع آن «رُشا» یا «رِشا» (با ضم یا کسر راء) است که در فارسى به معناى مزد است.( مجمع البحرین، ج 1، ص 184)
البته این واژه در قرآن نیامده است، ولی واژههایی چون «سحت و باطل» که دارای معنای عامی است در قرآن آمده که شامل رشوه و هر مال حرامی میشود؛ زیرا رشوه مالى است که شخص به قاضى و غیر آن مى دهد تا به نفع او حکم دهد.( المصباح، ج 1 - 2، ص 228) برخی ها در تعریف رشوه گفته اند: رشوه عبارت است از اینکه کسى با تبانى و پرداخت چیزى، به خواسته خود برسد.( ابن اثیر، النهایة، ج 2، ص 226.
واژه هدیه از هدایت به معنای راهنمایی از روی لطف گرفته شده است (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص835) در قرآن شتری که برای قربانی در حج میکشند، به عنوان هدی معرفی میکند که بیانگر آن است که هدایت به سوی تقوای الهی دارد، زیرا با هدیه و قربانی به پیشگاه خدا، جهت گیری انسان به سوی حقیقت تغییر مییابد؛ چرا که خون و گوشت قربانی به خداوند نمیرسد و آنچه از این هدی و قربانی به خدا میرسد، همان تقواپیشگی مردم و اظهار عبودیت و درامان ماندن از خشم الهی است.(مائده،95؛ حج، 37)
هرگز [نه] گوشتهاى آنها و نه خونهایشان به خدا نخواهد رسید ولى [این] تقواى شماست که به او مىرسد این گونه [خداوند] آنها را براى شما رام کرد تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت نموده به بزرگى یاد کنید و نیکوکاران را مژده ده |
|
لَن یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَکِن یَنَالُهُ التَّقْوَى مِنکُمْ کَذَلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ ﴿37﴾ |
بنابراین، بهترین هدیه از نظر اسلام و قرآن آن است که انسان را به سوی حقیقت برتر رهنمون سازد و یادخداوند را در دلها روشن و تقویت نماید و انسان هر گاه به هدیه بنگرد، یاد خدا کند و محبت خدا را در دل بیفروزد. در حقیقت هدیه باید هدایت به سوی خداوند و راهنما به حقیقت باشد.
اسلام هر چند که دادن هدیههای مادی برای تأمین نیازهای زندگی و ایجاد الفت و محبت میان مردم را توصیه کرده، ولی هدیه را تنها در امور مادی منحصر نمیکند، بلکه بهترین و ارزندهترین هدایا را هدیهای میداند که نیازی از نیازهای معنوی و روحی انسان را تأمین کند و او را در مسیر هدایت قرار دهد.
پیامبر(ص) بیان عیبها از سوی برادر دینی را هدیه ارزندهای بر میشمارد؛ زیرا موجب میشود تا شخص به عیوب و نواقص خویش آگاه شود و از منظر بیرونی، وضعیت خود را تحلیل کند و برای اصلاح خویش و رسیدن به فضایل و کمالات و رفع نواقص بکوشد. این همان هدیه واقعی است که هدایتگر و رهنمونگر به سوی خدا و حقیقت تعالی انسان است.
پیامبر گرامی(ص): خیر اخوانکم من اهدی الیکم عیوبکم؛ بهترین دوستان تو کسی است که عیب های تو را بر تو هدیه کند. (تنبیه الخواطر، ج 2، ص 123)
امیرمومنان علی(ع): خیر اخوانک من دلّک علی هدی و اکسبک تقی و صدک عن اتباع الهوی؛ بهترین دوستان تو کسی است که تو را به سوی راه هدایت راهنمایی کند و باعث شود تقوا به دست آوری و تو را از هواپرستی و پیروی خواهشهای نفس باز دارد. (غرر الحکم، 5029) من دوست دارم آنچه را که برای برادر مسلمانم مفید میدانم، به او هدیه دهم تا صدقه. (کافی5/ 142)
البته در برخی از موارد، میتوان مصادیقی را یافت که موجب بحران اجتماعی میشود و هدیهها به جای آنکه برای اظهار محبت، احساسات و عواطف باشد، عاملی برای چشم همچشمی و طعنه زدن به دیگری میشود. بدترین نوع هدیه مصانعه آن است که انگیزه آن کارسازی باشد. این هدیه چیزی جز رشوه نیست.
هدیههایی که برای کارمندان دولت یا مسئولان و صاحب منصبها به منظور کارسازی میبرند، از این قبیل است. این گونه هدایا در روایات اسلامی، رشوه، ربا و خیانت نام گرفته و به شدّت نکوهش و حرام دانسته شده است.
هدیه، بازتابی از عواطف و احساسات
اگر احساسات و عواطف طغیان کند و به حدی برسد که عقل و فطرت را به جنون بکشاند و بپوشاند، به شدت با آن مخالفت میشود و از انسانها خواسته میشود تا احساسات و عواطف خویش را مدیریت کنند. دراین راستا شادی افراطی در شکل فرح به جای سرور و خوشحالی معتدل، امری ناپسند دانسته شده و به صراحت در آیه 76 قصص از آن نهی شده إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ ؛ خداوند فرحکنندگان را دوست ندارد.
اگر احساسات از سوی عقل مدیریت نشود، محبت و دوستی، به عشق و جنون میکشد یا به جای اینکه محبت، به چیزی مطلوب و مفید باشد به امور باطل و غیر سازنده تعلق میگیرد.
خداوند در آیه 165 بقره بیان میکند که برخی از مردم غیر خدا از بتان را چنان محبوب میدارند که بیش از محبتشان به خداوند است وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ و برخى از مردم در برابر خدا همانندهایى [براى او] برمىگزینند و آنها را چون دوستى خدا دوست مىدارند ولى کسانى که ایمان آوردهاند به خدا محبت بیشترى دارند
اسلام بر روابط سالم انسانی تاکید بسیار دارد و بر اموری چون صله رحم و دید و بازدید از خویشان و دوستان توجه میدهد و حتی صله رحم را عامل افزایش عمر و روزی و قطع آن را موجب کاهش عمر بر میشمارد. برای تقویت روابط انسانی و اظهار محبت، در همه فرهنگها و سنتهای عقلایی، شیوههایی وجود دارد که از نظر آن جامعه، امری پسندیده تلقی میشود. از جمله این امور پسندیده در همه جوامع بشری، هدیه دادن است. اسلام هدیه را راهی برای نزدیکی قلوب میداند و بر آن تاکید دارد.
دادن خمس، از مصادیق صله
از دیگر مصادیق برقراری پیوند میان انسان و خداوند، بهره گیری از ریسمان آویختهای است که از آن به ولایت یاد میشود. هر انسانی باید به ریسمان آویخته میان زمین و آسمان بیاویزد و از این عروه الوثقی بهره گیرد؛ چرا که ولایت و اولواالامر، اسباب و وسایلی است که انسان از آنها بهره میگیرد و به خدا وصل میشود.
در روایات تفسیری در ذیل آیه 21 رعد، هدیه به امام(ع) را از مصادیق برقرار کردن پیوند و صله مورد فرمان خداوند دانسته اند
و آنان که آنچه را خدا به پیوستنش فرمان داده مىپیوندند و از پروردگارشان مىترسند و از سختى حساب بیم دارند |
|
وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ ﴿21﴾ |
امام صادق(ع) در پاسخ از آیه فرمود: آن عطیه دادن به امام (ع) است. سپس فرمود: من با گرفتن این هدیه فقط میخواهم شما را پاک کنم.(تفسیر عیاشی، ج 2، ص 309؛ تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 495، حدیث 90)
هدیه به خویشان، مصداق صله رحم
هدیه به خویشان، از مصادیق صله رحم است که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است. اگر انسان بتواند با هدیه و پیشکش، جلب محبت خویشان نماید و دل ایشان را گرم و مهربان سازد، این کار را انجام دهد. در احکام قرآنی این حکم آمده است که در میراث هم بخشی از ارث را به خویشان فقیر بدهند تا صلهرحم تحقق یابد
البته دادن بخشی از میراث از باب فریضه و واجب نیست، بلکه به عنوان هدیه و صله رحم میباشد؛ چرا که اظهار محبت به اقرباء به هر شکلی پسندیده است (نساء، 8)
و هر گاه خویشاوندان یتیمان و مستمندان در تقسیم [ارث] حاضر شدند [چیزى] از آن را به ایشان ارزانى دارید و با آنان سخنى پسندیده گویید |
|
وَ إِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَ قُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿8﴾ |
یکی از بهترین مصادیق احسان، احسان به خویشان و اقرباء از طریق هدیه و پیشکش است وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَ بِذِی الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ و به پدر و مادر احسان کنید و در باره خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش و همسایه بیگانه و همنشین و در راهمانده و بردگان خود [نیکى کنید] (نساء36) (بقره83 و 177)
هدیه به دوستان و دشمنان
هدیه اختصاص به خویشان ندارد، بلکه برای دوستان و حتی دشمنان نیز فرستاده میشود.در قرآن گزارش شده که ملکه سبا برای مدیریت بحران و جلوگیری از خشم و تجاوز به کشورش، هدایای فراوان و گرانبها برای حضرت سلیمان(ع) میفرستد. ملکه سبا برای انجام این عمل خویش اهداف چندی داشت که از جمله آنها شناخت مقام و موقعیت حضرت سلیمان(ع) بود
زیرا میخواست با ارسال هدایا دریابد که او پادشاهی چون شاهان دیگر است یا آنکه پیامبری است که حکومت را به حکم الهی در اختیار دارد و در اندیشه ثروت و مقام و منصب نیست. از اینرو با زیرکی تمام، گروهی را با هدایا میفرستد تا جایگاه پیامبری و یا شاهی حضرت سلیمان (ع) را به دست آورد و واکنش او و درباریانش وی را دریابد (نمل35)
واکنش آن حضرت(ع) به هدایا به خوبی نشان داد که حضرت(ع) در دعوت خویش به اطاعت از خداوند و پیامبرش، تحت تاثیر هدایای مادی هر چند فراوان و گرانبها قرار نمیگیرد و آنچه را که از طریق فرستادهاش هدهد گفته، باور دارد. از اینرو برای دیدار و سپس پذیرش آیین توحید به سرزمین حضرت سلیمان(ع) میرود.
از نظر اهل ایمان و توحید، امکانات مادی و هدایایی از این دست هیچ ارزش و اعتباری ندارد و آنچه ارزش و اعتبار دارد در درجه نخست، بندگی و اطاعت خداوند و سپس بهرهمندی از امکاناتی است که خداوند به انسان هدیه کرده است (نمل35 و 36)
و [اینک] من ارمغانى به سویشان مى فرستم و مى نگرم که فرستادگان [من] با چه چیز بازمىگردند |
|
وَ إِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِم بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿35﴾ |
و چون [فرستاده] نزد سلیمان آمد [سلیمان] گفت آیا مرا به مالى کمک مىدهید آنچه خدا به من عطا کرده بهتر است از آنچه به شما دادهاست [نه] بلکه شما به ارمغان خود شادمانى مى نمایید |
|
فَلَمَّا جَاء سُلَیْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِّمَّا آتَاکُم بَلْ أَنتُم بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ ﴿36﴾ |
براین اساس حضرت سلیمان(ع) به نعمتهای الهی که به وی بخشیده شده اشاره کرده و آنرا بسیار بهتر و ارزشمندتر از همه هدایای ملکه سبا میداند
آثار هدیه
هدیه یکی از عوامل زدودن کینه و عداوت، ایجاد مهر و محبت و تحکیم پیوند برادری اسلامی است و فضیلت آن بیش از فضیلت صدقه است. خداوند در آیه 36 نمل، یکی از آثار هدیه را شادمانی میداند. هدیه اگر خدایی باشد در هدیه دهنده و هدیه گیرنده اثر مثبت به جا میگذارد و شادمانی و سرور را در آنها برمیانگیزد. پیامبر(ص)مىفرمود: به همدیگر هدیه دهید؛ زیرا هدیه دلخوریها را بر طرف مىسازد، و کینهها و دشمنیهاى دیرین را از بین میبرد.(طبرسی، مشکاه الأنوار، ص 219) برای اینکه درک درستی از آثار هدیه داشته باشیم لازم است به انواع و اشکال هدیهها و انگیزههای آن اشاره کنیم.
انواع انگیزه در هدیه دادن
پیامبر اسلام (ص) هدیه را با توجه به انگیزه آن به سه دسته تقسیم کرده و دسته اوّل را هدیه مکافات (مقابله)، دسته دوّم را هدیه مصانعه و دسته سوم را هدیه برای خدا نامیده است (کافی/ 5/ ص141/ ح /1)
1. هدیه مقابله
هدیه مقابله، هدایایی است که در مقابل هدیهای دیگر داده میشود. مَثَل معروفی میگوید:کاسه جایی رود که باز آرد قدح. این نوع هدایا از دیر باز مرسوم بوده . از آداب و رسوم برخی مناطق ایران این است که هدایایی را برای عروس و داماد میبرند تا در آینده آنان یا خانوادههایشان برای عروس و دامادهای دیگر هدایایی ببرند. همچنین جمع کردن پول به عنوان هدایا در برخی از عروسیها دیده میشود که کمک مالی به عروس و داماد است و ایشان نیز در آینده آن را با دادن هدایای نقدی و غیر نقدی جبران میکنند.
این گونه هدایا در حقیقت، عامل آسان شدن مشکلات آغاز زندگی است و پول و امکاناتی را در اختیار عروس و دامادها قرار میدهد. بسیاری از هدیهها چنین است. این نوع هدیه در اسلام ممنوع نیست. اما اگر موجب شود تا دیگری در محذوریت اخلاقی و مانند آن قرار گیرد و ناچار شود تا همان مقدار یا بیشتر از آن را هدیه کند، در برخی شرایط پسندیده نیست. از اینرو حضرت علی(ع) فرمود: برای کسی هدیه ببر که میدانی او برای تو هدیه نمیآورد. (کافی5/ 142)
2. هدیه مصانعه
مصانعه به معنای ظاهرسازی است. هدیه مصانعه، آن است که آورنده آن انگیزهای جز ظاهرسازی ندارد. این ظاهرسازی به دلیل رودربایستی، خودنمایی یا برای کارسازی یا رشوه و مانند آن است.. بدترین نوع هدیه مصانعه آن است که انگیزه آن کارسازی است.این هدیه چیزی جز رشوه نیست. هدیههایی که برای کارمندان دولت یا مسئولان و صاحب منصبها به منظور کارسازی میبرند، از این قبیل است. این گونه هدایا در روایات اسلامی، رشوه، ربا و خیانت نام گرفته و به شدّت نکوهش و حرام دانسته شده است.
3. هدیه برای خدا
هدیه برای خدا آن است که آورنده آن نه مصانعه و ظاهرسازی میکند، نه آن را به عنوان مقابله میدهد، بلکه انگیزهای جز رضای خدا از طریق خدمت و شاد کردن برادر و یا خواهر دینی خود ندارد و بدین جهت در انتخاب نوع هدیه و کیفیت آن حتماً رضای خدا را رعایت میکند و خود را به رنج نمیافکند و یا هدیهای که موجب گمراهی و تباهی گیرنده است، هدیه نمیدهد. به طورکلی هدف او از این هدیه دادن رضای خداست و توقعی از پس آن هدیه در دل ندارد.
4. هدیه ازدواج
از نظر قرآن، مهریه زنان نیز به یک معنا هدیهای از سوی شوهر است (نساء4)
و مهر زنان را به عنوان هدیهاى از روى طیب خاطر به ایشان بدهید و اگر به میل خودشان چیزى از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخورید |
|
وَ آتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا ﴿4﴾ |
در حقیقت آنچه مرد به زن در عقد دایم میدهد، هدیه است و آنچه در عقد موقت داده میشود، مزد و اجرت است؛ زیرا در ازدواج دایم، آنچه هدف است انگیزه عاطفی و الهی است که در آیات قرآن مودت و رحمت و آرامش و سکونت گفته شده است و آنچه در ازدواج موقت مورد نظر است، ارضای غرایز جنسی است
از این رو، همانند معاملهای است که میان مرد و زنی تحقق مییابد و مرد در برابر بهرهمندی جنسی، مزدی را میپردازد فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا زنانى را که متعه کردهاید مهرشان را به عنوان فریضهاى به آنان بدهید و بر شما گناهى نیست که پس از مقرر با یکدیگر توافق کنید مسلما خداوند داناى حکیم است (نساء24) پس آنچه میان مرد و زن در ازدواج دایم به عنوان مهریه رد و بدل میشود، مزد و اجرت و مانند آن نیست، بلکه هدیهای از سوی شوهر به همسر است.
هدایای ناپسند
چنانکه گفته شد هدیه از نظر انگیزه آورنده آن، انواعی دارد. برخی از هدیهها در اسلام سخت نکوهش شده و حتی در بعضی از موارد، آورنده آن مستوجب کیفر الهی معرفی شده است! کسی که برای خدا هدیه میبرد، هیچگاه چیزی را که خداوند اجازه نداده، هدیه نمیبرد. متأسفانه در برخی از جشنها حتی عدهای از مومنان، کادوهایی میآورند که انگیزه الهی ندارد.
برای مثال، طبقهای متعدد گُل با قیمتهای گزاف! و آن هم تنها برای چند ساعت! آن هم در شرایط اقتصادی کنونی، چگونه میتواند با انگیزه الهی همراه باشد؟! یا هدیه برای خویشان و دوستانی که به مقام و منصبی میرسند در حالی که پیش از آن حتی سلام نمیکردند. این گونه هدایا از مصادیق سلام گرگ بی طمع نیست، امری ناپسند و گرفتن آن خود موجب مسائلی میشود.
یکی از نشانههای هدیه برای خدا این است که با تکلّف و به زحمت افتادن همراه نیست، و هدیه آورنده مجبور نمیشود برای تهیه آن، خود را به سختی بیندازد. پیامبر اکرم (ص) فرمود: یکی از نشانههای بزرگداشت برادر مسلمان این است که هدیه او را بپذیرد و از آنچه دارد برای او هدیه ببرد و برای او خود را به سختی نیندازد. (طبرسی، مشکاه الانوار، ص 219)
آداب هدیه
در اصل دادن و گرفتن هدیه به مناسبتهای گوناگون همچون اعیاد، عروسی و ولیمهها و جشن تولدها و مانند آن هیچ تردیدی وجود ندارد. در هر زمانی میتوان هدیه داد حتی اگر شاخه گلی باشد. بنابراین دادن هدیه منحصر به زمان و مکان خاصی نمیشود تا آن را محدود به مراسم و آیین خاصی کنیم. البته در برخی از زمان ها، از نظر شرایط زمانی و مکانی مناسب است که هدیه داده شود؛ مثلا در جشن تولد و ازدواج این انتظار است که هدیهای داده شود
پس در این گونه موارد که برای هدیه دادن و هدیه گرفتن آمادگی روحی هم وجود دارد، این اقدام بسیار مناسب است. در ایام شادی و سرور، مناسبتهای شرعی و نیز اعیاد ملی و مذهبی چون عید نوروز، عید فطر و عید قربان بخصوص به کودکان، هدیه دادن و هدیه گرفتن و همین طور بازدید و صله ارحام مناسب و پسندیده است.
نباید این تصور به وجود آید که هدیه الزاماً باید معنوی باشد، هدیه معنوی بسیار هدیه خوبی است اما فراموش نکنیم که شرع از هدیه مادی هم برای ایجاد الفتها استفاده میکند. برای مثال، در بحث زکات داریم که یکی از موارد مصرف زکات افرادی هستند که مسلمان نشدهاند و با پرداخت زکات به آنها، قلوب آنها تألیف شده و به اسلام متمایل میشوند. پس میتوان از راه مادی برای رسیدن به هدف معنوی استفاده کرد.
گاه لازم است تا برای ایجاد الفت و بویژه برای عموم مردم از مسائل مادی شروع کرد.برای افراد فرهیخته، عالم، دانشمند و فاضل اگر هدیه معنوی باشد، بهتر است؛ اما از نظر دین، هدایای مادی الزاماً امری منفی نیست؛ چرا که مادیات از نگاه دین از معنویت ما جدا نیست. برای مثال، در شرع داریم که وقتی به حج رفتید، هنگام برگشت با هدیه بازگردید و به خویشان و دوستان هدیه دهید
در هدیه دادن باید به تناسب و شأن طرف متقابل توجه داشت. همچنین توجه به اموری چون آداب و سنتهای منطقه و فرهنگها ضروری است. اگر در جوامعی دادن سبد میوه به عنوان هدیه مرسوم نیست، باید آن را به عنوان هدیه عرضه کرد. همچنین دادن شاخه گل اگر در جامعهای مرسوم است باید آن را رعایت کرد. در حقیقت عمل مطابق عرف محل و معروف هر جامعه، مهمترین عامل برای رسیدن به مقصود یعنی جلب محبت و اظهار آن میباشد.
همچنین در هدیه دادن باید شأن اجتماعی افراد در نظر گرفته شود. مثلا در هدیه به شخصیتهای اجتماعی باید با توجه به شأن آنان هدیه داد. اسلام هدیه دادن را به زمان و مکان خاصی محدود نکرده و هدیه را که الزامی برای معنوی بودن آن وجود ندارد برای تألیف قلوب در نظر گرفته است
پیامبر(ص) بر همین اساس هر نوع هدیهای را میپذیرفت و به کم ارزشی آن توجه نمیکرد، بلکه رسول خدا(ص) میفرمود: چنانچه مرا به خوردن پاچه گاو یا گوسفندی، مهمانى کنند البتّه مى پذیرم، و اگر پاچه گاو یا پاچه گوسفندى به من هدیّه فرستند البته قبول مىکنم.(صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص299)
ایشان پاچه گوسفند یا گاو را به عنوان نمونه ذکر کردند و مقصود این است که اگر چیز کم ارزشی به من هدیه دهند قبول میکنم. رسول خدا(ص)فرمود: در بازگرداندن ظرفهاى هدیه شتاب کنید، زیرا موجب مىشود که (طرف مقابل از هدیه دادن پشیمان نشده) و بار دیگر برایتان هدیه آورد.(همان ص300) امام رضا(ع) از اجداد خویش از رسول خدا(ص) روایت کرده است : هدیه، خوب چیزى است ؛ زیرا آن کلید حوائج است.(صدوق عیون أخبار الرضا(ع) ج2، ص74، ح342) .
رشوه هدیهای دوزخی
رشوه و ارتشاء یک پدیده اجتماعی و نابهنجاری فرهنگی و رفتاری است که اسلام به شدت با آن مخالفت ورزیده و مجازات دنیوی و اخروی شدیدی نسبت به آن وضع کرده است. رشوه در امر قضاوت و حکم قضایی یا در غیر آن چنانکه در ادارات تحت عناوینی چون زیر میزی، پول چایی، هدیه، حق ایاب و ذهاب و مانند آن پرداخت میشود، نوعی حرامخواری و تضییع حقوق دیگران و ظلم آشکار است. نویسنده بر اساس آیات و روایات به تبیین انواع رشوه و علل، آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی آن پرداخته است.
اصطلاح و مفهوم رشوه
رشوه لفظی عربی از ریشه «ر ش و» و به هر سه صورت: فتح، ضم و کسر «راء» به کار رفته است. این کلمه مفرد است و جمع آن «رشا» یا «رشا» (با ضم یا کسر راء) است که در فارسی به معنای مزد است. فرهنگنویسان عرب درباره این واژه با توجه به مصادیق آن به تفسیر واژه پرداختهاند. فیومی مینویسد: رشوه، در لغت عربی، به معنای مالی است که شخص به قاضی و غیر آن میدهد تا به نفع او حکم دهد و یا آنان را به سود رشوهدهنده وادار کند. (المصباح المنیر، فیومی، ج 2-1، ص 228)
پس میتوان گفت که ریشه و خاستگاه رشوه و ارتشاء، همان منفعتطلبی است. گیرنده میخواهد از طریق پرداخت مالی، رای قاضی را به نفع خود بگرداند و قاضی نیز با گرفتن مال در صدد جلب منفعتی است.
در کتاب مجمعالبحرین آمده است که: رشوه غالبا در اعطای چیزی به منظور ابطال حقی و یا احیای باطلی به کار برده میشود. (مجمعالبحرین باب مربوط، الرشوهًْ)
رشوه در اصطلاح حقوقی، دادن مالی است به مامور رسمی یا غیر رسمی، دولتی یا بلدی، به منظور انجام کاری از کارهای اداری یا قضایی ولو اینکه آن کار مربوط به شغل گیرنده مال نباشد، خواه مستقیما آن مال را دریافت کند و یا به واسطه شخصی دیگر
رشوه در آیات قرآنی
واژه رشوه در قرآن نیامده است، ولی کلمات و جملاتی در آن به کار رفته که بیانگر مفهوم پیشین است. از جمله این کلمات میتوان به «سحت» و «باطل» اشاره کرد. خداوند بارها کسانی را که میکوشند از راههای غیر عقلانی و شرعی، اموالی را کسب کنند به عنوان اینکه این افراد خورندگان مال دیگران به باطل و یا سحت هستند، مورد سرزنش قرار داده و به آنان وعده دوزخ داده است. در آیه 42 مائده رشوهخواری عالمان یهود به خاطر پذیرش و تایید دروغ پردازیهای رشوه دهندگان را بیان و آنان را توبیخ میکند.
گفتند اى موسى تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهیم تو و پروردگارت برو[ید] و جنگ کنید که ما همین جا مىنشینیم |
|
قَالُواْ یَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿24﴾ |
شاید بتوان گفت صریحترین آیهای که درباره رشوه به قاضی مطرح است، آیه 188 بقره است
و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید و [به عنوان رشوه قسمتى از] آن را به قضات مدهید تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخورید در حالى که خودتان [هم خوب] مىدانید |
|
وَ لاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ وَ تُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُواْ فَرِیقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿188﴾ |
شکی نیست که یکی از مصادیق اصلی و نخستین واژه حکام در آیه همان قضاوت هستند. (مجمعالبیان، ج 2-1، ص 366) در روایتی از امام رضا(ع) نیز این نظر تایید شده است. (تفسیر نور الثقلین،ج 1، ص 176، ح 613)
پذیرا و شنواى دروغ هستند [و] بسیار مال حرام مىخورند پس اگر نزد تو آمدند [یا] میان آنان داورى کن یا از ایشان روى برتاب و اگر از آنان روى برتابى هرگز زیانى به تو نخواهند رسانید و اگر داورى مىکنى پس به عدالت در میانشان حکم کن که خداوند دادگران را دوست مىدارد |
|
سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَآؤُوکَ فَاحْکُم بَیْنَهُم أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن یَضُرُّوکَ شَیْئًا وَإِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُم بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ﴿مائده42﴾ |
گرچه آیه درباره جمعی از یهودیهاست که بسیار علاقهمند شنیدن دروغ و خوردن مال حرام و رشوهاند، لیکن روایاتی در ذیل آیه و آیه قبلی وجود دارد که «سحت» را به رشوه تفسیر و تطبیق کردهاند.
عمار بن مروان از امام باقر (ع) پرسید: «سحت» چیست؟ حضرت فرمود: مقصود رشوه است. آنگاه پرسید: آیا مقصود رشوه در حکم و قضاوت است؟ حضرت فرمود: «آنکه کفر به خداست. (وسایل الشیعه ج12 ص61، باب5 من ابواب مایکتسب به، ح1)
در کتاب «در المنثور» از حضرت علی(ع) از معنی «سحت» سوال شد، فرمود: مقصود رشوه است (فی ظلال، ج1، ص252)
زمینههای رشوه
فلسفه و هدفی که برای رشوه و ارتشاء بیان شده، همان منفعتطلبی از هر طریق ممکن است. بر اساس آیه 188 سوره بقره، دستیابی به مال دیگران از طریق باطل از علل پرداخت رشوه به قاضی است. در حقیقت کسانی به این شیوه تمسک میجویند که راه باطل و ظلم را در کسب هر چیزی از جمله اموال دیگران در پیش گرفتهاند.
شخصی که اعتقادی به قیامت و حساب و کتاب آن ندارد، هیچ پایبندی به احکام شرعی و اصول اخلاقی نخواهد داشت و تلاش میکند به هر شکلی شده آسایش و آرامش خود را در دنیا تامین کند. البته شاید برخیها به قیامت اعتقاد جزمی و اندیشهای داشته باشند، ولی در مقام عمل دارای عزم نیستند؛ از همین رو زندگی دنیا و آرایهها و شیرینیهای آن موجب میشود برای کسب مال از هر طریق تلاش کنند.
بنابراین عواملی همچون فقر اقتصادی و نابسامانیهای درآمدی کارکنان سازمانها؛ ضعف مقررات و قوانین بازدارنده و نظامهای کنترلی موثر؛ اعطای اختیارات بیش از حد به مدیران؛ اعطای امتیاز امضای طلایی به افراد؛ عدم ثبات در مدیریت؛ عدم وجود امنیت شغلی برای کارکنان؛ نارسایی، پیچیدگی، تناقض و ابهام در قوانین و مقررات اداری؛ عدم وجود شایستهسالاری در عزل و نصبها؛ عدم وجود نظامهای صحیح انگیزشی و تشویق و تنبیه در ادارات و مانند آنها، تنها زمینههای رشوهخواری و عواملی ظاهری است نه علت واقعی آن.
اگر کسی اعتقاد جزمی به خدا و قیامت داشته باشد و در مقام عمل نیز تحت وسوسههای شیطانی و هواهای نفسانی و جلوهها و آرایههای حیات مادی دنیوی قرار نگیرد و عزم قوی داشته باشد، هرگز زمینههای بیان شده نمیتواند او را به سمت و سوی رشوهخواری سوق دهد. پس ضعف ایمان و فقدان جزم یا عزم است که مسلمانان و بلکه حتی عالمان را به سوی رشوهخواری سوق میدهد. (بقره 188؛ مائده63)
چرا الهیون و دانشمندان آنان را از گفتار گناه[آلود] و حرامخوارگىشان باز نمىدارند راستى چه بد است آنچه انجام مىدادند |
|
لَوْلاَ یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ ﴿63﴾ |
انواع و احکام رشوه و ارتشاء
از نظر آیات و روایات اسلامی، رشوه دادن و گرفتن برای تغییر رای و حکم، حرام و پولی که از این راه به دست میآید نامشروع است؛ جالب اینکه حکمی که از این طریق صادر میشود و زمین و مالی که قاضی با این کار به رشوه دهنده میدهد، حرام است و حکم قاضی موجب حلیت نمیشود و تصرفاتی که در این مال و چیزها صورت میگیرد تصرفات عدوانی و باطل است.
پیامبر رشوهدهنده و گیرنده را اهل گناه کبیره دانسته و حتی لعن کرده است. در روایت است که ایشان فرمود: الراشی و المرتشی کلاهما فی النار؛ رشوهدهنده و رشوهگیرنده هر دو در آتشدوزخ هستند؛ ایشان همچنین آن دو را لعن کرده است. (مستدرکالوسائل، باب8، حدیث 8)
پیامبر(ص) با آنکه با علم و تعلیم الهی، نسبت به ملکوت و حقایق چیزها علم داشت، ولی موظف بود در جامعه براساس شواهد و بینات و ادله حکم کند. از همین رو، میفرمود: انما أقضی بینکم بالبینات و الأیمان و بعضکم ألحن بحجته من بعض فأیما رجل قطعت له من مال أخیه شیئا فانما قطعت له به قطعهًْ من النار؛ ای مردم! من در میان شما فقط بر طبق گواهی گواهان و سوگندها دادرسی میکنم و چه بسا باشد که برخی از شما از برخی دیگر بهتر دلیل میآورد؛ بنابراین، هر فردی که من از مال برادرش چیزی را برای او به واسطه بینه یا سوگند دروغ جدا کنم، تنها برای او با آن، قطعهای از آتش جدا کردهام (الکافی، ج 7، ص 414، دارالکتب الاسلامیهًْ، تهران، چاپ چهارم1407 ق)
آن حضرت(ص) در جایی دیگر میفرماید: انما أنا بشر، و انما یأتینی الخصم فلعل بعضکم أن یکون ألحن بحجته من بعض فأقضی له، فمن قضیت له بحق مسلم فانما هی قطعهًْ من نار. فلیحملمها أو لیذرها؛ من بشری هستم همچون شما (و مامورم از طریق ظاهر میان شما قضاوت کنم) نزاعی نزد من مطرح میشود، شاید بعضی در اقامه دلیل از دیگری نیرومندتر باشد و من به مقتضای ظاهر دلیلش به سود او قضاوت کنم، اما بدانید چنانچه من حق کسی را برای دیگری قضاوت کردم، آن قطعهای است از آتش، اگر آتش میخواهد، آن را تصرف کند وگرنه آن را رها سازد. (سیدبن قطب، فی ظلال القرآن، ج 1، ص: 177 دارالشروق، بیروت- قاهره، 1412ق، چاپ هفدهم)
پس وقتی آن حضرت(ص) نسبت به حکمی که خود براساس بینات و سوگندها داده، چنین میگوید و به مردم هشدار میدهد تا براساس آن حکم تصرفاتی نداشته باشند بلکه براساس حقایق واقعی تصرف کنند، کسانی که با رشوه، تغییر رای میدهند، چه وضعیت اسفباری خواهند داشت؟
در نهجالبلاغه، داستان هدیه «اشعث بن قیس» بازگو شده است که برای پیروزی بر رقیب در محکمه امام علی(ع) به رشوه متوسل شد. شبانه ظرفی پر از حلوای لذیذ به رسم پیشکش به خانه علی(ع) آورد، حضرت سخت برآشفت، فرمود: سوگواران بر تو اشک بریزند (گریه کنند)، آیا با این عنوان آمدهای که مرا فریب دهی و خدعه کنی؟ به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانهاست به من بدهند که پوست جوی از دهان مورچهای به ظلم بگیرم، هرگز نخواهم کرد. دنیای شما از برگ جویدهای در دهان ملخ برای من کمارزشتر است، علی(ع) را با نعمتهای فانی و لذتهای زودگذر چه کار؟...! (نهجالبلاغه، صبحی صالح، خطبه 224)
باید توجه داشت که رشوه در جامعه در عصر حاضر تنها در حوزه قضاوت و قضایی کاربرد ندارد، بلکه با توجه به تغییرات اجتماعی امروز حوزه شبهقضایی نیز پدید آمده که میتوان با رشوه رفتار مسئولان را به نفع خود و یا گروه و جناح و حزب و محله و شهر و استان تغییر داد و خدماتی را که برای دیگران وضع شده به سوی خود و یا گروه خویش جلب کرد.
بنابراین، باید گفت که رشوه دارای اقسام و احکامی است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
1. رشوه مالی به قاضی برای تغییر حق: اینگونه رشوه، متداولترین رشوه در طول تاریخ بوده است. حکم آن حرمت است و مالی که قاضی میگیرد حرام و اکل مال به باطل و مالی و زمین و هر چیزی که رشوهدهنده میگیرد، نیز حرام و خوردن آن حرامخواری است. (بقره188)
2. رشوه غیرمالی به قاضی برای تغییر حق: گاه شخص رشوهدهنده مالی به قاضی نمیدهد، بلکه وعده کاری یا خدماتی را میدهد یا آنکه قاضی متوقع است که یکی از دو طرف دعوا که به نفع او حکم میکند، در آینده برای او خدماتی را ارائه دهد. این نیز براساس همین آیه و آیات و روایات دیگر عملی حرام است؛ زیرا هدف، تغییر حکم به نفع شخص و اکل مال به باطل است.
صاحب «عروهًْالوثقی» درباره رشوه مالی و غیرمالی نوشته است:«رشوه: الف) گاهی مالی است، از قبیل عین و منفعت؛ ب) و گاهی عملی است برای قاضی، مثل: دوختن لباس و تعمیر خانه او و مانند آن؛ ج) و گاهی قولی است، مثل: مدح و ثنای او برای جلب قلبش به سوی خود تا به نفع او حکم کند؛ د) و گاهی فعلی است، مثل: تلاش در برآورده شدن حاجت و اظهار بزرگی و گرامیداشت او و همانند اینها؛ پس هر یک از این امور حرام است یا به علت صدق رشوه بر همه آنها و یا از آن جهت که محکوم به حکم رشوه است.»
3. رشوه مالی و غیرمالی به غیر قاضی: گاه رشوه مالی یا غیرمالی از جمله خدمات به غیر قاضی داده میشود؛ شهید ثانی در «مسالکالافهام» آنجا که دلیل اجماع و اتفاق مسلمین را در تحریم رشوه بیان میکند، علاوه بر اطلاق این لفظ بر قاضی، آن را بر کارگزاران دولتی و عامل مسلمین نیز تعمیم داده و میفرماید: «اتفق المسلمون علی تحریم الرشوه علی القاضی والعامل؛ همه مسلمانان بر حرام بودن رشوه بر قاضی و عامل و کارگزار اتفاق دارند.»
مسئولان و افراد صاحب منصب در ادارات و مراکز دولتی و نهادها اگر پول و هدیهای دریافت میکنند، به دلیل پست و مقام و منصب این دریافتها حرام و اکلمال به باطل است. در روایت است که پیامبر گرامی اسلام (ص) مردی را از طایفه «ازد» برای گردآوری زکات فرستاد. آن مرد وقتی از مأموریت برگشت بخشی از اموال را به خدمت پیامبر (ص) تقدیم و سهمی را برای خود برداشت و عرض کرد: این اموال هدایایی است که مردم به من دادهاند. حضرت (ص) برآشفت و به او فرمود: کیف تاخذ ما لیس لک بحق؟!؛ چرا آن را که حق تو نیست میگیری؟
او در پاسخ با معذرت خواهی گفت: «لقد کانت هدیه یا رسولالله!؛ ای پیامبر خدا! آنچه گرفتم هدیه بود، پیامبر (ص) فرمود: ارایت لوقعد احدکم فی داره و لم نوله عملا اکان الناس یهدونه شیئا؟؛ اگر شما در خانه بنشینید و از طرف من فرماندار محلی نباشید آیا مردم به شما هدیه میدهند؟! سپس دستور داد هدیه را گرفتند و در بیتالمال قرار دادند و وی را از کار برکنار کرد! (عدالت و قضا در اسلام، ص 300؛ الامام علی (ع)، ج1، ص 155 و 156) امیرمؤمنان (ع) از پیامبر (ص) نقل میکند که فرمود: اخذ الامیر الهدیه سحت و قبول القاضی الرشوه کفر؛ هدیه گرفتن زمامدار و رئیس از دیگران حرام است و رشوهگیری حاکم شرع و قاضی، کفر است. (کنزالعمال، ج 6، ص 112)
ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که ممکن است عدهای با تغییر نام رشوه از آن با عناوین چون پول چایی، پول شیرینی، هدیه، کادو، پیشکش، چشمروشنی و حق ایاب و ذهاب و غیره یاد کنند که همه این موارد جزو رشوه محسوب میشوند و عوض کردن نام، تغییری در ماهیت آن ایجاد نمیکند.
آثار رشوه و ارتشاء
در آیات و روایات آثاری برای رشوه و ارتشاء (رشوهگیری) بیان شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
1- ننگ و خواری: بر اساس آیه 42 سوره مائده، رشوه موجب ننگ و خواری میشود؛ زیرا سحت چنانکه گذشت به معنای مالی است که ننگ و خواری را به دنبال دارد.
2- آتش دوزخ: رشوهخواری موجب عذاب اخروی و آتش دوزخ است که در روایات بسیاری به آن اشاره شده است. (مائده، آیات 41 و 42)
3- تصرفات ناروا: از آثار دیگر رشوه و حرام خواری آن است که زمینه را برای تصرف ناروا در اموال مردم فراهم میآورد. (بقره، آیه 188).
4- بیاعتمادی: چنانکه بیان شد فرهنگ رشوه در جامعه موجب بیاعتمادی مردم به رهبران و دستگاههای قضایی و دولتی میشود.
5- نکوهش خدا: نکوهش و مذمت شدید از سوی خداوند به خاطر آلودگی به رشوه و حرامخواری از جمله آثار آن است. (مائده، آیات 62 و 63)
6- لعن و نفرین پیامبر (ص): چنانکه گذشت، پیامبر (ص) رشوه گیرنده و رشوهدهنده را ملعون دانسته و لعن کرده است.
7- دوری از بهشت: پیامبر اکرم (ص) فرمود: از رشوه دوری کنید؛ زیرا این کار کفر است و رشوهخوار بوی بهشت را استشمام نمیکند. (وسائل، ج 12، ص 63، باب 5)
8- کفر: امام صادق (ع) در این باره میفرمایند: و اما رشوه، ای عمار! در مورد احکام، کفر به خدای بزرگ و رسول او است. (همان)
9- آزمون: امام علی (ع) از قول پیامبر (ع) که حوادث آینده را برای ایشان بازگو میکنند، میفرماید: «ای علی! همانا این مردم بزودی با اموالشان دچار فتنه و آزمایش میشوند... حرام خدا را با شبهات دورغین و هوسهای غفلتزا حلال میکنند، شراب را به بهانه اینکه آب انگور است و رشوه را که «هدیه» است و ربا را که نوعی «معامله» است، حلال میشمارند (نهجالبلاغه خ156)
10- بیبرکتی: برکت از مال رشوهخوار برداشته میشود. امام کاظم (ع) در این زمینه میفرماید: «مال حرام زیاد نمیشود و اگر بیفزاید، برای صاحبش مبارک نمیگردد و در هر راهی آن مال را صرف کند، اجری به او نمیرسد. (کافی، کلینی، ج 5، ص 125)
11- فرزندان گناهکار: امام صادق (ع) میفرماید: «اثر کسبهای حرام در فرزندان و ذریه به مرحله بروز و ظهور میرسد».(کافی، کلینی، ج1، ص 363).
12- عدم قبولی اعمال و عبادات: پیامبر اکرم (ص) میفرماید: عبادات رشوه گیرنده قبول نمیشود و دعاهایش به اجابت نمیرسد. (سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج 1 ص 24)
13- اضطراب و ناامنی: پیامبر (ص) فرموده است: «هیچ گروهی گرفتار رشوه نشدند مگر آنکه گرفتار ترس و اضطراب و نگرانی شدند.» (نهجالفصاحه، ح 2693)
14- قساوت قلب: امام حسین (ع) خطاب به لشگریان یزید چنین فرمود: «وای بر شما! چرا ساکت نمیشوید تا گفتارم را بشنوید! من شما را به راه هدایت و رستگاری فرا میخوانم، هر کس از من پیروی کند، سعادتمند است و هر کس نافرمانیام کند از هلاک شدگان است، شما همگی نافرمانیام میکنید و به سخنم گوش نمیدهید. چون شکمهایتان از حرام پر شده و بر قلبهایتان مهر زده شده است.»
وظیفه رهبران و عالمان در برابر پدیده شوم ارتشاء
قرآن در آیه 63 سوره مائده به عالمان و رهبران هشدار داده که با پدیده شوم رشوه خواری و حرامخواری به هر شکلی مبارزه کنند و در این باره کوتاهی نکرده و بیتفاوت نباشند. خداوند در این آیه ربانیون (عالمان نصارا) رابه خاطر بیتفاوتی در برابر رشوهخواری مردم خویش، مورد توبیخ قرار میدهد. پس رشوهخواری، عملی زشت و مورد سرزنش است و نباید در جامعه رواج یابد و به شکل فرهنگ در آید.
رشوه ؛ آتشی در جان آدمی
یکی از آسیبهای اقتصادی، رشوه و ارتشاء است. البته این آسیب تنها به حوزه اقتصادی محدود نمیشود، بلکه آثار و پیامدهای آن حوزههای دیگر به ویژه اجتماعی را نیز در بر میگیرد. از این رو در آموزههای اسلامی پس از رباخواری مساله رشوه به عنوان یکی از آسیبهای جدی مورد توجه قرار گرفته و به عناوین گوناگونی از آن پرهیز داده شده است. آنچه در پی میآید بررسی آثار و پیامدهای زیانبار این پدیده خطرناک در حوزههای اقتصادی و اجتماعی است.
رشوه ؛ مصداق بارز حرام خواری
از حرمت دادن رشوه میتوان استنباط کرد که گرفتن رشوه نیز حرام است؛ چرا که لازمه حرمت رشوه دادن، این است که گرفتن آن نیز حرام باشد.( مصباح الفقاهة، ج1، ص 234) پس در این آیه 188 بقره پرداخت رشوه به حاکمان به منظور دستیابى به اموال دیگران مورد نهى خداوند قرار گرفته است و این مطلبی نیست که بر کسی پوشیده باشد؛ چرا که ناروایى و حرمت پرداخت رشوه به منظور جلب نظر حاکمان و قضاوت ایشان به سود رشوه دهنده حکمى معلوم براى همگان است و کسی نمیتواند مدعی شود که از این حکم بی خبر است.
از این آیه میتوان به دست آورد که این حکم عقلی است که مورد تایید شارع مقدس قرار گرفته است. به این معنا که خداوند در فطرت و عقل آدمی این معنا را نهاده که ظلم و باطل را بشناسد و از آنها اجتناب کند. شریعت در حقیقت همان حکم فطری را مورد تاکید و امضا قرار داده است. پس کسی نمیتواند مدعی شود که از کارحرامی چون رشوه خواری آگاه نیست؛ زیرا شخص میداند که مالی را میدهد تا حقی را ناحق و باطلی را حق جلوه دهد. این شخص شکی ندارد که چنین شیوهای باطل و ظلم است
خدای تعالی در آیات 62 و 63 سوره مائده، از «سحت خواری» باز داشته است؛ چرا که انسانی که رشوه خواری میکند آتشی را در درون خویش قرار میدهد که او را میسوزاند و هنگامی که قیامت بر پا شود این شخص در آن زمان به حالت تجسم اعمال خواهد دید که در درونش چیزی جز آتش نینداخته و آن چیزی که گمان میکرد مایه رشد و قدرت بدنی او میشود، مالی حرام بوده که آتش را به جانش افکنده است
پس از نظر روحی و روانی، رشوه خواری همانند دیگر اقسام حرام خواری چون ربا، چیزی جز آتش درونی نیست. لذا خداوند به شدت از آن برحذر میدارد و با بیان عذاب عظیم و الیم از مردم میخواهد تا از هر گونه حرام خواری از جمله رشوه خواری پرهیز کنند (مائده41 و 42 و 62 و 63) روایات معصومین، ارتشاء (گرفتن رشوه) را از مصادیق کفر دانسته است؛ پیامبر اکرم (ص)فرموده است: "از رشوه دورى کنید؛ زیرا این کار کفر است و رشوه خوار بوى بهشت را استشمام نمى کند”. امام صادق (ع) نیز در این باره میفرمایند: "رشوه، در مورد احکام، کفر به خداى بزرگ و رسول او است”.( وسائل، ج 12، ص 63، باب 5، ح 1.)
رشوه و ارتشاء مانع اجرای عدالت
رشوه خوارى یکى از بزرگ ترین موانع اجراى عدالت اجتماعى بوده و هست و سبب مى شود، قوانین ـ که باید حافظ منافع همه طبقات باشد ـ به سود طبقات نیرومند، به کار بیفتد، لذا اسلام مسئله رشوه خوارى را به شدت تقبیح و محکوم کرده است و یکى از گناهان کبیره محسوب مى شود.
بنا به دلالت آیات و روایات «رشوه» یکى از مذموم ترین و زشتترین کارهایى است که ممکن است از یک مسلمان صادر شود. از همین روست که مسلمانان از اقدام به رشوه دادن و رشوه گرفتن و پرداخت رشوه یا واسطه شدن، نهى شده اند
روایات معصومین با شدیدترین الفاظ و کلمات، رشوه دهنده، رشوه گیرنده و واسطه میان آن دو را تهدید و نفرین کرده است. در برخى روایات رشوه دهنده و گیرنده به نام مشرک توصیف شده اند.(ر.ک: مستدرک الوسائل، میرزا حسین نورى، ج 17، ص 355؛ میزان الحکمه، رى شهرى، حدیث شماره 7255 ـ 7267)
رشوه خواری مایه ننگ و واماندگی
از نظر اجتماعی رشوه خواری نیز آثار سویی به دنبال خواهد داشت؛ زیرا خداوند حرام خواری را به عنوان «سحت» معرفی کرده است و سحت به معنای استیصال، واماندگی و مایه ننگ آمده است. پس کسی که رشوه خواری میکند نه تنها در جامعه، اعتباری کسب نمیکند و با اموال باطل نمیتواند خود را در طبقات اجتماعی بالا برد، بلکه این حرام خواری موجب ننگ و بدنامی او میشود و مردم او را به عنوان رباخوار و رشوه خوار و مانند آن سرکوفت میزنند
از سوی دیگر، رشوه خوار با رشوه خواری نمیتواند خود را از مشکلات رهایی بخشد، زیرا این گونه اعمال نتیجه عکس میدهد و به جای آنکه او را از مشکلات برهاند در کارش وامانده میسازد و در نهایت دچار استیصال شده و اصل و ریشه خود را به گونهای از دست میدهد که به سادگی با کوچک ترین امری بر زمین میافتد و تمام زحماتش به هدر میرود؛ زیرا رشوه دهنده با مالی که میدهد کارش را به سادگی حل میکند ولی به همان سادگی میتواند ریشه خودش و رشوه گیرنده را بزند و نه تنها موجب بدنامی و مایه ننگ او شود، بلکه به اعتبار اینکه سحت است میتواند به سادگی از هم فروپاشد و آن نظم و سامانی که به نیرنگ ساخته بر هم زند
یک مسلمان واقعی باید از رشوه خواری پرهیز کند؛ زیرا این گونه اموال، صفا و طراوت و برکت را از اجتماع انسانی میبرد همان طور که کندن پوستِ درخت باعث پژمردگی و یا خشکیدن آن میگردد. (تفسیر نمونه، ج4، ص386)
از نظر قرآن سکوت در برابر رشوه گیری و رشوه دهی گناهی نابخشودنی است. از این روست که ربّانیّون وعالمان مسیحی و احبار و دانشمندان یهودی به خاطر بى تفاوتى در برابر رشوه خوارى مردم خویش مورد توبیخ خداوند قرار گرفتند.(مائده 63) به هر حال، رشوه ضررهای زیادی به اجتماع وارد میکند. وقتی کسانی بتوانند با پول به همه خواستههای خود برسند، بی پولان یا کسانی که رشوه را به هر دلیل پرداخت نمیکنند، در رسیدن به حق خود با مشکلات فراوانی روبه رو میشوند
وقتی که مسئولین در قبال انجام کارها به گرفتن رشوه عادت کنند، دیگر برای افرادی که رشوه پرداخت نمیکنند به خوبی انجام وظیفه نمیکنند و نظام اداری به فساد کشیده میشود.به همین علت علمایى چون مقدّس اردبیلى از عقل به عنوان دلیل مستقل بر حرمت رشوه یاد کرده اند "علت حرمت رشوه را مى توان از عقل و نقل از حیث قرآن و اجماع مسلمین و سنّت استفاده نمود ( مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ج12، ص 49)
برهمین اساس آیات عظام تقلید آقایان: امام، بهجت، خامنهاى، صافى، فاضل، مکارم و نورى در فتاوای خود آورده اند: پرداخت پول یا اموالى، از سوى مراجعه کننده، به کارمندان اداره ها- که وظیفه ارائه خدمات به مردم را دارند- منجر به فساد ادارهها خواهد شد که از نظر شرعى حرام است. گرفتن آن بر دریافت کننده نیز حرام است و حق تصرف در آن را ندارد
( امام، تحریر الوسیله، ج 2، کتاب القضا، م 6 آیت الله خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س 1246 و 1247آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س972 آیت الله مکارم، استفتاءات، ج 2، س 664 و 665 آیت الله صافى، جامع الاحکام، ج2، س 1540 و آیت الله بهجت، توضیح المسائل، متفرقات، م 16)
رشوه خواران چه کسانی اند؟
اغلب کسانی در معرض خطر رشوه گیری قرار میگیرند که جزو مقامات ومسئولان تاثیر گذار ونیز کارگزاران دولتی و قضات وبطور کلی مجریان قانون در هر شغل و صنف وردهای باشند. خداوند در آیه 188 سوره بقره بیان میکند که حاکمان و سردمداران حکومت ها در معرض رشوه خوارى هستند؛ زیرا قدرت دولتی و یا قدرت قضایی به آنها اجازه میدهد که تغییراتی را در امور ایجاد کرده و حق را باطل و باطل را حق جلوه دهند
و لذا نه تنها در جابه جایی ظالمانه اموال و حقوق مردم نقش دارند، بلکه میتوانند حتی در جابه جایی عرض وجان مردم نیز نقش داشته باشند و حکم به سلب مالی یا جانی داده و زنی را بر مردی حرام یا حلال کنند. قدرت قضات محاکم و حاکمان و کارگزاران دولتی و دسترسی آنان به جان و مال و عرض مردم موجب میشود که آنان بیشتر از دیگران در معرض خطر رشوه خواری و سایر شیوههای حرام خواری چون اختلاس، زمین خواری، ربا خواری و مانند آن قرار گیرند.(بقره، آیه 188)
البته گروه عالمان و دانشمندان مانند حقوقدانان و کسانی که مرجعیت فکری جامعه را به عهده دارند و قانونگذاران را تشکیل میدهند همانند مجریان قانون در معرض خطر رشوه و ارتشاء هستند. خداوند گزارش میکند که رشوه خواری در میان این گروه افراد در گذشته تاریخ رواج داشته است و احبار و دانشمندان یهودی به سبب جایگاه اجتماعی و قدرت اعمال نفوذ خودشان، گرایش به رشوه خواری داشتند و این چنین حقوق مردم را تضییع میکردند.(مائده، آیات 59 تا 63)
رشوه به نام هدیه
از نظر آموزههای وحیانی اسلام رشوه دادن به نامهای دیگری چون هدیه و حق حساب وپول چایی و شیرینی ومژدگانی وتعابیری ازاین قبیل تغییری در ماهیت آن نمیدهد ودر همه این عناوین، رشوه محسوب میشود. به رسول خدا(ص) خبر دادند یکی از فرماندارانش رشوهای تحت عنوان هدیه پذیرفته، حضرت برآشفت و به او فرمود: چرا آنچه حق تو نیست میگیری؟ او گفت: آنچه گرفتم، هدیه بود
حضرت فرمود: اگر شما در خانه بنشینید و از طرف من فرماندار محلی نباشید، آیا باز هم مردم به شما هدیه میدهند؟ سپس دستور داد هدیه را گرفتند و در بیت المال قرار دادند و وی را از کار برکنار کرد.( تفسیر نمونه، ج2، ص4) در مورد فرق بین هدیه و رشوه، آیه اللّه فاضل لنکرانی میگوید: رشوه، بذل(دادن) چیزی است به قصد جلب توجه و متمایل کردن گیرنده به منظور اینکه به نفع دهنده حکم کند یا او را بر ظلم یا معصیت کمک کند، ولی هدیه، بذل است به قصد قرب یا به قصد دوستی با هدیه گیرنده.( جامع المسائل، ج2، ص2726)
رشوه و ارتشاء در قوانین کشور
رشوه در معنا چیزی است که برای کارسازی ناحق به کسی بدهند و در اصطلاح قوانین ایران، به مال یا وجهی گفته میشود که از طرف کارکنان و مأمورین دولتی به سبب انجام وظیفه گرفته میشود. از نظر حقوقی، جرم ارتشاء از جرایم عمومی غیر قابل گذشت است و البتّه گیرندۀ وجه یا مال باید با علم و اطلاع و سوء نیت اقدام به گرفتن وجه یا مال کند و به جرم بودن عمل خود آگاهی داشته باشد. همچنین قبول رشوه باید برای انجام یا ترک فعل در خصوص کاری باشد که مربوط به سازمان دولتی، قضائی و نهادها است. انواع مجازاتهای تعیین شده برای جرم ارتشاء در قوانین کشوری با توجه به مبلغ موضوع جرم، عبارتند از:
1- حبس از شش ماه تا 15 سال و در مواردی حبسابد؛ 2- شلاق؛ 3- انفصال دائم از مشاغل دولتی؛
4- ضبط مال موضوع ارتشاء، به نفع دولت به عنوان تعزیر یا مجازات.
همچنین در مواردی که جرم مشمول مادۀ 4 قانون تشدید مجازات باشد یعنی با تشکیل یا رهبری شبکۀ چند نفری صورت بگیرد، در صورتی که مصداق إفساد فی الارض باشد مجازات مرتکبین إفساد فی الارض اعمال میشود و الّا علاوه بر جزای نقدی و ضبط اموال کسب شده از طریق رشوه، حبس از 15 سال تا ابد خواهد بود و شدت مجازات در این موارد به خاطر این است که ارتکاب جرم از طریق تشکیل یا رهبری شبکه چند نفری ممکن است باعث اخلال در نظم اقتصادی کشور شود
شروع به جرم إرتشاء از نظر حقوقی، قابل تصور و عملی است و مطابق تبصره 3 ماده 3 قانون تشدید مجازات، شروع به جرم، حسب مورد حداقل مجازات مقرر در آن مورد خواهد بود.
در خصوص جرم رشا (رشوه دادن) نیز باید گفت که از جرایم عمومی و غیر قابل گذشت بوده و تمام نتایج مترتب بر جرم ارتشاء از نظر عنصر معنوی در این مورد نیز صادق است.(رک :جعفری لنگرودی، محمد؛ ترمینولوژی حقوق، تهران، انتشارات، کتابخانه گنج دانش،1378، چاپ اول، ج 3؛ نورزاد، عیوض؛ رشوه در حقوق کیفری اسلام و ایران، تهران، نشر آریان، 1386، چاپ اول.؛ گلدوزیان، ایرج؛ حقوق جزای اختصاصی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1385 چاپ دوازدهم)
راه هاى مبارزه با رشوه خواری
براى تضمین اجراى قوانین و به ثمر رسیدن آنها هیچ چیز مؤثرتر از فراهم کردن زمینه و آمادگى هاى اجتماعى نیست و تنها برخورد با معلول ها و احکام زندان، تعزیر، مجازات و ...چندان کارآیى نخواهد داشت؛ از این رو اسلام و قرآن مجید روى بستر سازى اجتماعى و فراهم آوردن زمینه براى جلوگیرى از انحراف ها تأکید بسیار دارند.
براى نمونه حضرت على (علیه السلام)، در نامه اى که به مالک اشتر نوشته اند، راه هاى مبارزه با این بلاى اجتماعى را تبیین کردهاند.آن حضرت در ابتدا، دقت در انتخاب کارگزاران را به مالک گوشزد مى کند و سپس درباره حقوق قضاوت مى فرماید: «پس از انتخاب قاضى ...آن قدر به او ببخش که نیازهاى او برطرف گردد و به مردم نیازمند نباشد.» همچنین درباره کارمندان دولتى مى فرمایند: «آنان را از میان مردمى با تجربه و با حیا، از خاندان هاى پاکیزه و با تقوا که در مسلمانى سابقه درخشانى دارند انتخاب کن، زیرا اخلاق آنان گرامىتر و آبرویشان محفوظتر و طمع ورزى شان کمتر و آینده نگرىشان بیشتر است
پس روزى فراوان بر آنان ارزانى دار که با گرفتن حقوق کافى در اصلاح خود، بیشتر مى کوشند و با بى نیازى، دست به اموال بیت المال نمى زنند ...سپس رفتار کارگزاران را بررسى کن و جاسوسانى راست گو و وفاپیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسى پنهانى تو از کار آنان، سبب امانت دارى و مهربانى با رعیت خواهد بود ( نهج البلاغه، نامه 53)
به طور خلاصه راه هاى مبارزه با رشوه خوارى، با توجّه به نامه حضرت، احادیث دیگر و نظریه کارشناسان عبارت است از: 1. انتخاب افراد شایسته؛ 2. سیاست هاى مناسب اقتصادى؛ 3. قانون گذارى صحیح و سالم؛ 4. بسط اقتصاد فردى و کم کردن حاکمیت دولت در برخى از زمینه ها؛ 5. اصلاح وضع حقوق کارمندان و قضات؛ 6. بازرسى و نظارت دقیق؛7. مجازات رشوه خواران؛ 8. تقویت استقلال دستگاه هاى قضایى براى مبارزه با رشوه خواران؛ 9. آگاهى دادن به مردم از طریق رسانه هاى گروهى و ... .(پرسمان قرآنی فلسفه احکام، ص 132)