تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

      بسم الله الرحمن الرحیم   

فاطمه سلام الله علیها الگوی زندگی حال و آینده

هنوز چند ماه از رحلت پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله نگذشته است که یگانه دخترش، پاره تنش، نور چشمش، فاطمهسلام الله علیها در بستر بیماری، چهره خویش را از همسرش مخفی می کند

بچه ها به حضورش دلگرمند، غافل از اینکه این بیماری را شفایی جز وصال معشوق حقیقی نیست

مردم مدینه به جای تسلی خاطر آن بانوی بزرگوار در فراق پدر، تحمل اشک های سوزان او را نداشته و تنها سایه بان ایشان در کنار مزار شهدای احد را ویران ساختند

آنها سخنان اسوه رحمت «پیامبرصلی الله علیه و آله» را از یاد برده بودند که در حالی که دست فاطمه را در دست گرفته بود، فرمود: هر کس این دختر را می شناسد، که می شناسد و هر کس که نمی شناسد بداند که او فاطمه دختر محمد پیامبر خداست و او پاره ای از وجود من، قلب من و روح من است، پس هر که او را آزار دهد مرا آزرده است و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است. (بحارالانوار، ج 43، ص80)

آنها سوره کوثر و مصداق خیر کثیر (انوار درخشان، ج 18، ص 309) را به کلی از یاد بردند و در میان در و دیوار مجروح ساختند و به شجره خبیثه دشمنان اهل بیت متصل شدند

آنها شب قدر و مصداق روشن آن حضرت زهرا را از یاد بردند و آن بانو را آن طور که شایسته اش بود نشناختند

زیرا در کلام امام صادقعلیه السلام این امر به روشنی هویداست که فرمود: هر که فاطمه را به واقع بشناسد لیله القدر را درک کرده است، و همانا او را فاطمه نامیدند چون مردمان از کسب معرفت واقعی نسبت به وی عاجز هستند (بحارالانوار ج34 ص56)

اینک لازم است برخی از ابعاد وجودی حضرت زهراسلام الله علیها بار دیگر مورد بررسی قرار گیرد تا با شناخت زوایای زندگی او اشتباهات گذشتگان تکرار نشود و همگان با تبعیت از این الگو در رسیدن به کمال بهره مند شوند.

همسرداری فاطمهسلام الله علیها

همسرداری یکی از بهترین راه های عروج زن از خاک به اوج افلاک است

زنانی از پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله سؤال کردند: چرا همه فضیلت ها مخصوص مردان است و باب جهاد و شهادت به روی ما بسته شده است، ما چگونه می توانیم از ثواب این فضیلت عظیم بهره مند شویم؟

فرمودند: جهاد زن، همسرداری نیکوی اوست (تحف العقول، ص60)

و زهرای مرضیه گفتار پدر را در عمل معنا بخشید. شناخت لطایف و ظرایف جلوه های رفتاری حضرت در قبال همسر فرازهایی از زندگی فاطمهسلام الله علیها:
1-
عشق و محبت توام با احترام به همسر

از اهداف مهم در ازدواج، آرامش و رابطه محبت آمیز میان زوجین است... برقراری روابط عاطفی، نقش مهمی در استحکام خانواده و سازگاری زن و شوهر دارد

یکی از عوامل مهم در تحقق عشق و محبت میان همسران، بیان و اظهار آن است. چه بسا کسانی که در قلب، محبت فراوانی نسبت به همسرشان دارند، ولی توانایی ابراز آن را ندارند

در حالی که گفتن جملاتی که حاکی از محبت زوجین نسبت به هم است در رفع بسیاری از تردیدها و سوءظن ها مؤثر است*

ائمه معصومین هم به ابراز علاقه به همسر تاکید نموده اند و در سیره عملی ایشان نیز به چشم می خورد

پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله فرمود: وقتی مرد به زن خود با محبت می نگرد و زنش نیز به او با مهر نگرد، خداوند به دیده رحمت به آن ها نگاه می کند. (نهج الفصاحه، ح 621)...

در زندگی مشترک فاطمهسلام الله علیها با علیعلیه السلام عبارات و کلمات محبت آمیز بسیار است فاطمهسلام الله علیها با الهام از دستورات الهی و با درک صحیح از روابط زن و شوهر، همواره به همسر بزرگوارش عشق می ورزید و او را مورد محبت قرار می داد و در کلام خود علاقه و احترام را با هم در نظر می گرفت (بحارالانوار، ج34، ص192)

استفاده از القاب زیبا برای خطاب همسر، باعث ایجاد صمیمت و پیدایش عکس العمل و رفتاری مناسب در طرف مقابل است. حضرت علیعلیه السلام فرمود: خطاب هایتان را زیبا کنید تا پاسخ زیبا بشنوید (غررالحکم، ص435)

فاطمهسلام الله علیها، در مقام اظهار محبت و علاقه به امام علیعلیه السلام فرمود: علی جان، روح من فدای روح تو و جان من سپر بلاهای جان تو (کوکب الدری، ج1، ص196)

عشق و محبت فاطمهسلام الله علیها نسبت به همسرش به اندازه ای بود که در لحظات احتضار به خاطر مشکلات و سختی هایی که پس از شهادتش به امام علیعلیه السلام خواهد رسید، گریست (بحارالانوار، ج34، ص218)
2-
شناخت همسر و آشنایی با ابعاد روحی و شخصیتی او
یکی از عوامل انس در خانواده و استحکام آن، شناخت حالات و روحیات همسران و درک متقابل یکدیگر است

در صورت درک صحیح از روش و رفتار همسر، طرف مقابل می تواند در برابر آن واکنش مناسبی نشان دهد و راحت تر از خطاها و لغزش های احتمالی همسرش گذشت کند، زیرا بسیاری از اختلاف ها ناشی از سوءتفاهم ها است. فاطمهسلام الله علیها در مدت کوتاه زندگی خود با علیعلیه السلام، حقیقت وجودی و روحیات علیعلیه السلام را شناخت و زمانی که دیگران از فهم و درک رفتار علیعلیه السلام ناتوان بودند، فاطمهسلام الله علیها آن ها را راهنمایی می کرد و با خصوصیات رفتاری امام آشنا می ساخت

در روایتی آمده که یکی از اصحاب علیعلیه السلام، او را در نخلستان در حالت راز و نیاز با معبود دید. ناگهان مشاهده کرد که امیرالمؤمنینعلیه السلام مانند چوب خشکی بر زمین افتاد، پس یقین کرد که علیعلیه السلام از دنیا رفته است

فوراً به درب منزل فاطمهسلام الله علیها آمد تا او را با خبر کند. فاطمهسلام الله علیها با شناختی که از روحیات علیعلیه السلام داشت، فرمود: این حالتی است که به واسطه خوف و خشیت الهی بر او عارض شده است. (مناقب آل ابی طالب، ص124)

در پرتو شناخت فاطمهسلام الله علیها، از همسرش بود که خانه محقر آن ها محل انس و آرامش علیعلیه السلام شده بود

امام علیعلیه السلام فرمود: هرگاه به چهره فاطمهسلام الله علیها می نگریستم تمام غم و اندوهم برطرف می شد (بحارالانوار، ج34، ص134)

بعد از شهادت فاطمهسلام الله علیها فرمود: به خدا سوگند، زهرا تا آن زمان که خداوند او را به سوی خود برد، مرا ناراحت نساخت و عملی انجام نداد که مرا ناخشنود کند (کشف الغمه، ج1، ص492)

روشن است که موفقیت مردان در عرصه های مختلف اجتماعی، در گرو آسودگی خاطر و آرامش روحی و روانی است. این قاعده حتی در حیطه وظایف فردی مرد نیز جاری است، مانند تحصیل علم، عبادات فردی و... پس زنان در این زمینه، مسئولیت ویژه ای دارند و باید با درک موقعیت و روحیات همسرشان، آن ها را در این امور یاری رسانند.
3.
پرهیز از تقاضای نامقدور

مسئولیت هزینه های خانواده، برعهده مرد است و او موظف است از نظر اقتصادی همسر و فرزندانش را تامین کند و این به دلیل نقش ویژه زنان در پرورش کودکان و انجام وظایف همسری است

شرایط خاصی که در زندگی مشترک و روحیه زن و شوهر وجود دارد و تقاضای امری که بر همسر مقدور نیست باعث احساس سرشکستگی و ناتوانی در او می شود که این احساس در حیطه زندگی تأثیر مطلوبی ندارد اما فاطمهسلام الله علیها همسرش را برای این تقاضاها و خواسته ها به زحمت نمی انداخت

چون از رسول خداصلی الله علیه و آله آموخته بود که: هر زنی با شوهر خود مدارا نکند و او را به چیزی بکشاند که قدرت و توان آن را ندارد، هیچ کار نیکی از او قبول نخواهد شد و در حالی خدا را ملاقات خواهد کرد که خداوند بر او خشمناک است (بحارالانوار ج100 ص244)

4. قناعت و ساده زیستی

وارستگی و ساده زیستی از نقاط برجسته حیات فاطمی است. زهد و ساده زیستی حضرت، همیشه به معنای فقر و جبر روزگار نبود

زندگی ساده فاطمه نیز حاصل انتخابی عارفانه و عاشقانه بود، گویی فاطمهسلام الله علیها از همان آغازین لحظات ورود به خانه امیرالمؤمنین، با بخشش لباس عروسی این راه را برگزیده بود

زمانی هم که پیامبرصلی الله علیه و آله به دستور خداوند، فدک را در اختیار فاطمه گذاشت، سادگی و بی پیرایگی خانه اش تغییری نکرد

در حالی که فدک سرزمین حاصلخیزی بود و تمام گندم مدینه را تامین می کرد و فاطمهسلام الله علیها تمام درآمد آن را در راه رضایت معبود به مستمندان و مساکین انفاق می کرد (بحار ج92، ص123)

روزی پیامبرصلی الله علیه و آله فاطمه را دید که پیراهن خشن و کم ارزشی پوشیده بود و با دست آسیاب می کرد و در همان حال فرزندش را شیر می داد، پیامبر در حالی که اشک می ریخت، فرمود: دخترم سختی های دنیا را تحمل کن تا به شیرینی و حلاوت های آخرت دست یابی

فاطمهسلام الله علیها عرض کرد: ای رسول خدا! حمد و شکر و سپاس، در برابر نعمت های بی کران او سزاوار خداست (بحار، ج34، ص68) آن چه مهم است درک پیام این رفتارهاست و آن ساده زیستی و وارستگی از دنیاست

امروزه با گسترش وسایل رفاهی و تجملاتی، سطح زندگی افراد تفاوت های بسیاری با هم دارد و چون استفاده یکسان و برخورداری از تمامی امکانات رفاهی برای همه مقدور نیست، زمینه بروز ناراحتی ها و تعارض در خانواده ها می شود. تنها راه پیش گیری از این مسایل هم، ساده زیستی و رضایت به داشته هاست.

5. تقسیم کار در خانه فاطمه زهراسلام الله علیها

از ویژگی های خانواده موفق، تقسیم کار منصفانه مسئولیت های موجود در خانه و خانواده است که در آن به شئونات و استعدادهای تکوینی زن و مرد توجه شود

در مورد زن، باید لطافت و ظرافت روحی او، پوشیدگی و دوری نامحرمان و توانایی وی در انجام امور، مورد توجه قرار گیرد

در زندگی فاطمهسلام الله علیها و علیعلیه السلام این تقسیم کار به بهترین شکل صورت گرفته بود

به پیشنهاد پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله، تدبیر کارهای منزل بر عهده زهراسلام الله علیها و اداره بیرون منزل بر دوش علیعلیه السلام قرار گرفت و آن هنگام فاطمهسلام الله علیها خوشحالی و رضایت خود را این گونه ابراز داشت

جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه مسرور و خوشحال شدم؛ چرا که رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است بازداشت (وسایل شیعه، ج41، ص123).

رفتار با فرزندان

حضرت فاطمهسلام الله علیها در روابط کلامی و محبت آمیز خود با خطاب مهربانانه فرزندانش را نور چشمم و میوه دلم صدا می کرد. (فرهنگ فاطمیه ص180)

حضرت زهراسلام الله علیها رسیدگی و محبت به فرزندانش را بر هر کار دیگری مقدم می داشت و معتقد بود که در نگه داری و پرورش فرزند، مادر نسبت به هر کس دیگری سزاوارتر است

بلال در عبور از خانه فاطمهسلام الله علیها دید که وی مشغول کار با آسیا است و فرزندش حسنعلیه السلام گریه می کند، پس به او گفت: اجازه بدهید که یا بچه را نگهداری کنم و یا آسیا را بگردانم و شما به حسن رسیدگی کنید

آن بانوی مهربان فرمود: من بهتر می توانم از فرزند خود نگهداری کنم (تنبیه الخواطر، ج2، ص230)

نور عبادت

یکی از مهم ترین برکات نماز یادآوری خدا برای انسان است. بزرگترین خیری که ممکن است به انسان برسد، ذکر خدا است (ترجمه المیزان، ج61، ص204)

اما در بعضی نمازها مشغولیات فکری جایگزین یادحق شده و غایت نماز به گفتن ذکر و اعمال ظاهری ختم خواهد شد. اما غایت نماز فاطمی بالاتر از اینها که عروج معنوی بود

زهرای مرضیهسلام الله علیها آن قدر در نماز به اوج رسید که در منظر اطرافیانش از محراب نمازش نور ساطع می شد. هیچ کس در بین این امت عابدتر از حضرت فاطمه نبود، او آنقدر برای عبادت خدا برپا ایستاد که پاهایش ورم کرد. (مناقب آل ابی طالب، ج3، ص389)

محبت فاطمهسلام الله علیها به همسر و فرزندانش نیز چیزی جز محبت خداوند نبود. در حیات فاطمی همه حرکات و سکنات او معنایی جز عبودیت و عشق ورزی به معبود حقیقی نداشت

پیامبرصلی الله علیه و آله خطاب به حضرت فاطمه فرمود: به تو مژده می دهم هنگامی که خداوند اراده کند تا در بهشت، برای زوجه و همسر ولیش تحفه ای عطا کند از تو می خواهد که بخشی از زیورهای خود را برایش بفرستی (دلایل امامه، ص2)

مسلم است کسی که همه وجودش و محبتش را با رضایت خدا معامله کند، به آنجا می رسد که خداوند رضایت او را ملاک رضایت خود و غضب وی را معیار غضب خود قرا رمی دهد.

حیا و عفت

حجاب و عفاف کامل، توصیه حق به همه دختران و زنان با ایمان است که مهم ترین راهکار حفظ کرامت و شخصیت انسانی بانوان در عرصه های گوناگون است و پاره وجود پیامبرصلی الله علیه و آله در تمام صحنه ها حجابش، زبانزد خاص و عام بود

شخصی که نابینا بود از حضرت فاطمهسلام الله علیها اجازه خواست تا به حضور او برود، حضرت فاطمه اجازه داد ولی در طول ملاقات حجاب بر سر داشت

پیامبر خداصلی الله علیه و آله به او فرمود: چرا حجاب دربرنمودی در حالی که او تو را نمی دید؟ حضرت فاطمهسلام الله علیها فرمود: اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و او بوی تن مرا نیز حس می کند. پیامبر فرمود: شهادت می دهم که تو پاره ای از وجود من هستی. (النوادر راوندی، ص31)
علی
علیه السلام فرمود: ما نزد رسول خداصلی الله علیه و آله نشسته بودیم که آن حضرت فرمود: به من بگویید که چه چیزی برای زنان بهتر است؟ همه ما از جواب بازماندیم و متفرق شدیم، و من نزد فاطمه آمدم و آنچه را که پیامبر از ما پرسیده بود و ما نتوانستیم جواب دهیم، برای او باز گفتم

فاطمه گفت: ولی من جواب این سؤال را می دانم، بهترین چیز برای زنان آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند

علیعلیه السلام به نزد پیامبرصلی الله علیه و آله بازگشت و به آن سؤال پاسخ داد. رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود: بگو بدانم چه کسی آن را به تو تعلیم داده است؟ و او پاسخ داد: فاطمهسلام الله علیها، پس رسول حقصلی الله علیه و آله فرمود: همانا فاطمه پاره تن من است (کشف الغمه، ج2، ص29)

روح این دو روایت بیان کننده این حقیقت است که در شرایطی که نیاز به ارتباط زن با مردان نیست بهتر آن است که زن با نامحرمی تماس نداشته باشد و این توصیه اخلاقی است. پیامبرصلی الله علیه و آله از اصحابش پرسید: در چه هنگامی زن به خداوند نزدیک تر است؟ اصحاب پیامبر نتوانستند به این سؤال پاسخ بگویند؛ هنگامی که این سؤال به فاطمه عرضه شد، فرمود: هنگامی زن به خداوند نزدیک تر است که در کنج خانه اش قرار داشته و از اختلاط با نامحرمان به دور باشد. چون این پاسخ به گوش رسول خدا رسید فرمود: همانا فاطمه پاره ای از وجود من است (النوادر، ص31)

فاطمه سلام الله علیها الگوی دست یافتنی

انسان ها برای دست یابی به زندگی بهتر و برتر، نیازمند اموری چند هستند که غیر از شناخت فلسفه و هدف آفرینش، ابزارهای موردنیاز، دستورها و آموزه ها، راهنمایی های درونی و بیرونی، می توان به الگوهای عینی اشاره کرد

الگوی کامل، به آدمی این امکان را می بخشد تا در هر مساله و موردی بتواند مهمترین را انتخاب کند و در دوراهی های سرنوشت، راه درست را برگزیند؛ زیرا این الگوهای کامل کسانی اند که این مسیر را با موفقیت گذرانده اند و راه بلد خوبی برای دیگران هستند

خداوند انسان هایی را به عنوان الگوهای کامل معرفی کرده است که ازجمله آن ها پیامبران علیهم السلام هستند

از دیگر الگوهای کامل می توان به چهارده معصوم علیه السلام اشاره کرد که همان نفس و جان پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و الگو بودن پیامبر صلی الله علیه و آله به معنای الگو بودن نفوسی می باشد که از نظر خدا و قرآن، عین آن حضرت صلی الله علیه و آله هستند. از جمله این نفوس می توان به حضرت فاطمه سلام الله علیها اشاره کرد.

فاطمهسلام الله علیها؛ استمرار اسوه حسنه

وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به فرموده صریح قرآن، اسوه شایسته همه خداباوران است:

لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً؛ مسلماً برای شما در زندگی رسول خداصلی الله علیه و آله سرمشق نیکویی می‌باشد، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند خدا را بسیار یاد می‌کنند (احزاب21)

اقتداء و تاسی کامل به رسول خدا صلی الله علیه و آله توفیقی است که تنها نصیب کسانی خواهد شد که دل در گرو عشق خداوند دارند و او را بسیار یاد می‌کنند

رسول مکرم صلی الله علیه و آله که خود شایسته‌ترین اسوه حسنه مؤمنان هستند، به کرّات یگانه دخترش را پاره وجود خویش، روح و ریحان خویش و جان و جانان خویش می‌خواند و با تعابیری گوناگون رضایت او را رضایت خود و ناراحتی او را ناراحتی خود اعلام می‌دارد

چنین تاکیدات متواتری از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله به چه هدفی صادر گردیده است؟ چرا پیامبر رحمت، بر این حقیقت فراوان تاکید می‌ورزد که فاطمه، پاره‌ای از وجود من است؟ آیا این همه تاکید جز برای آن است که توجه همه مؤمنان طول تاریخ را به اسوه‌ پذیری از ابعاد زندگانی فاطمه، در مقام استمرار بخش سیره پیامبرصلی الله علیه و آله جلب کند؟ چرا چنین نباشد در حالی که وجود فاطمه از وجود رسول خدا جدا نیست. وجود فاطمه، قسمتی از وجود رسول خداست و سیره او جلوه دیگری از سیره رسول خدا. وجود فاطمه، مکمل وجود رسول خداست و اسوه‌گری فاطمه، تکمیل کننده اسوه‌گری شایسته‌ترین اسوه حسنه

فاطمه، استمرار اسوه حسنه است و این است رمز و راز آن که سیره فاطمهسلام الله علیها برای همه امامان از نسل او، حجت و الگو می‌گردد: نحن حجه الله علی الخلق و فاطمه حجه الله علینا؛ ما (امامان معصوم) حجت خداوند بر مردمان هستیم و فاطمه حجت (خداوند) بر ما*

اسوه‌گری سیره فاطمه زهراء سلام الله علیها چنان در اوج یگانگی است که وجود مبارک بقیه الله الاعظم (عج) فاطمه سلام الله علیها را اسوه نیکوی زندگانی خویش معرفی می‌فرماید:

و فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه؛ همانا در دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله برای من الگویی شایسته وجود دارد (بحارالانوار53: 178)

در این روایت نکته ظریفی وجود دارد. حضرت ولی عصر (عج) نفرموده‌اند: فی امّی فاطمه... بلکه می‌فرمایند: فی ابنة رسول الله ... این تعبیر حاکی از آن است که اقتدای حضرت مهدی (عج) به حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها، نه از آن جهت است که فاطمه سلام الله علیها، مادر آن حضرت است بلکه بدین جهت است که آن دردانه هستی، دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و استمرار وجود اوست؛ پاره تن رسول خداست و اسوه‌پذیری از وی، همان اسوه‌پذیری از رسول خداست

قرآن کریم درباره حضرت مریم سلام الله علیها می‌فرماید: وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمینَ (آل‌عمران42)

رسول خدا در تفسیر این آیه فرموده‌اند: مریم سرور زنان زمانه خویش بود اما دخترم فاطمه سرور همه زنان جهان، از آغاز تا فرجام آن است (همان 43: 24) لفظ اصطفی برای مریم و عبارت سیده نساء العالمین برای حضرت فاطمه

الگو بودن حضرت زهرا در روش همسرداری و تربیت فرزندان

همسرداری حضرت فاطمهسلام الله علیها مثال‌زدنی است این بانوی بزرگوار به عنوان بهترین زن عالم و کوثر آفرینش درس‌‌هایی برای تمام اعصار به یادگار گذاشته است

سبک زندگی زهرای مرضیهسلام الله علیها دارای درس‌های آموزنده و جذابی برای همگان بوده

فاطمه زهراسلام الله علیها به عنوان دخت نبی مکرم اسلامصلی الله علیه و آله در زندگی خود توانست درس‌هایی درخشان به جای بگذارد که برای زنان عالم و انسان‌های آزاده قابل الگوبرداری است

چراکه فرزندان رشیدی که این بانوی بزرگوار تربیت کرد، برای همه نسل‌ها درس عزت و حماسه آفریدند

حضرت زهراسلام الله علیها دردهای خود را به سختی با امیر مؤمنانعلیه السلام در میان می‌گذاشت و حتی نیازهای اولیه و ضروری زندگی را برای همسرش مطرح نمی‌کرد تا به سختی نیفتد

حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها دردها و اهانت‌های فراوانی را تحمل می‌کرد تا دین اسلام ماندگار شده و از آسیب‌ها جلوگیری کند

حضرت فاطمهسلام الله علیها ولایتمدار و مدافع تمام عیار ولایت بود و در هر شرایطی در این زمینه دفاع می‌کرد

بنابراین ما هم باید در هر شرایطی از ولایت و امام زمان(عج) خود دفاع کنیم

عبادت، راز و نیاز، زهد، پرهیزگاری، ارتباط با خدا، نماز و اخلاص را از دیگر ویژگی‌های منحصر به فرد حضرت زهراسلام الله علیها می باشد

این بانوی نمونه اسلام در زمینه معاشرت و کمک به مردم و ایتام افطار خود را به فقیر و اسیر می‌داد

بنابراین بر مسلمانان لازم است با تأسی از آن حضرت به نیازمندان توجه جدی داشته باشند فرزندانی در دامن حضرت فاطمهسلام الله علیها پرورش پیدا کردند که سبب استحکام و ترویج دین اسلام و مکتب تشیع شد و این فرزندان به عنوان انوار الهی همیشه در همه اعصار می‌درخشند.

ضرورت شناخت حقیقت زهراسلام الله علیها

آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است اینکه برای احیای الگوی فاطمی در میان پیروان و محبان ایشان لازم است در گام اول به شناخت حقیقی ایشان اقدام نماییم به این که حقیقت این سخن پیامبرصلی الله علیه و آله را که خشنودی فاطمه را خشنودی خدا و غضب فاطمه را غضب خدا می داند ادراک نماییم (بحارالانوار ج21 ص2799)

به عبارتی ما باید در اولین مرحله حقیقت شخصیت زهراسلام الله علیها را بشناسیم در گام بعدی به این مهم بپردازیم که حضرت زهراسلام الله علیها در زندگی علمی و عملی خویش چگونه عمل کرد تا آن را برای زندگی فردی و جمعی خود به یک مدل تبدیل و در گام نهایی به آن عمل نماییم.
براستی چرا در زندگی امروز ما فاطمه مهجور است و بیشتر اوقات تنها به انجام اعمال شعاری و صوری بسنده می شود؟

آیا اگر الگوی فاطمهسلام الله علیها در زندگی ما حضور می داشت وضعیت حجاب این گونه بود؟ اگر الگوی زندگی ما فاطمه بود اوضاع خانواده ها چگونه بود؟ ما اگر فاطمه را به خوبی اسوه خویش می ساختیم و جامعه ما اگر به فاطمه تمسک می کرد آیا وجدان کاری چطور بود؟
خلاصه باید گفت اگر فاطمه، دیروز در مدینه و در میان مدعیان تبعیت از رسول اکرمصلی الله علیه و آله در مظلومیت بود و سرانجام به دست همین مدعیان دروغین با حیات این جهانی وداع کرد و به شهادت رسید، امروز نیز فاطمه در زندگی ما مهجور و ناشناخته است و بیشتر به جای تمسک و تبعیت عملی از ایشان، تنها به طرح برخی شعارهای خالی از محتوا بسنده می شود که نه دنیا و نه آخرت را تأمین نمی کند و به تعبیری گروهی از ما شیعیان به نوعی به پوسته ای ظاهری از حقیقت فاطمی تمسک کرده و در تلاش برای شناخت حقیقی ایشان نیستیم. بی تردید اگر بخواهیم از بسیاری از باتلاق های فردی و جمعی عبور نماییم و جامعه خویش را بخوبی بازسازی کنیم لازم است زندگی اهل بیتعلیه السلام از جمله فاطمه زهراسلام الله علیها را الگو و مدل زندگی خویش قرار دهیم و براساس آن برای آینده هایی درخشان، تلاش و کوشش نماییم که تحقیقاً این چنین خواهد شد

الگو بودن حضرت فاطمه سلام الله علیها بر عموم زنان و مردان
قرآن کریم وقتی می خواهد الگوی جامعه برین را ذکر کند، می فرماید:

ضرب الله مثلاً للّذ ین آمنوا امرأت فرعون و مریم ابنه عمران التی احصنت فرجها

نفرمود: الگوی زنهای خوب مریم است، فرمود: الگوی مردم خوب، أعم از مردان و زنان، مریم و زن فرعون است

اگر کسی مثل فاطمه، سیّده نساء عالمین من الأوّلین و الآخرین شد، مصداق برینی برای این تعبیر است

روز تولد فاطمهسلام الله علیها، روز انسان است، نه روز زن ! این کوته نظری ماست. باید بگوئیم: فاطمه سلام الله علیها الگوی مردم خوب است، أعم از زنان و مردان

همدلی جامعه بدون اجرای عدالت، امکان پذیر نیست مدلی که شعار رسمی بسیاری است، بدون عدل در مکتب زهرا ممکن نیست

خطبه فاطمیه: جعل الله العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنان ظاماً للملّه، و امامتنا اماناً للفرقه  وقتی فاطمه سخن می گوید، تریبون اهل بیت به دست اوست

فرمود: اگر دولت، شعار همدلی و هم آوائی می دهد، بدون عدل ممکن نیست و اگر ملّت شعار هم آوائی می دهد، بدون عدل میسّر نیست. اگر این دانه های از هم جدا بخواهد در یک رشته تسبیح گونه، کنار هم قرار بگیرد، باید مطیع اهل بیت بود.

حضرت زهراء و دفاع از ولایت

حضرت بقیه‌الله عج فرمودند: ان فی ابنت رسول‌الله لی اسوه حسنه دختر پیامبر برای من الگو و اسوه است

فشارهایی را که حضرت زهراسلام الله علیها در زندگی تحمل کردند، همه در راه حمایت و دفاع از ولایت و امامت بوده است

اگر حضرت زهراسلام الله علیها در خانه نشسته بود و مثلاً می‌فرمود که این کارها کارهای مردانه است و من باید در خانه باشم و خانه‌داری کنم و کاری به سیاست ندارم، کوچک‌ترین بی‌احترامی به آن حضرت نمی‌شد

اگر پهلوی حضرت زهرا شکست، اگر سیلی به صورت زهرا زدند و اگر تازیانه به بازوی مبارکش زدند و اگر آن بی‌حرمتی‌ها به ساحت مقدس آن بزرگوار صورت پذیرفت، همه و همه در راه دفاع از ولایت و امامت بود

با این همه مصائب، دختر رسول‌اللهصلی الله علیه و آله کوتاه نیامد یعنی آن زمان که در خانه‌اش را آتش زدند و پهلویش را شکستند با همان پهلوی شکسته در دفاع از ولایت حرکت کرد و به کوچه ‌آمد و کمربند مولایش علیعلیه السلام را گرفت تا مانع بردن امام برای بیعت شود.

خداوند پیامبران را تنها در همان زمینه و روش موفق آمیزشان مورد تجلیل و الگوبرداری معرفی می کند و از الگو برداری در سایر موضوعات و مسایل باز می دارد. از این رو از الگوبرداری از حضرت ابراهیمعلیه السلام درباره دعا نسبت به مشرک باز می دارد و او را سزاوار الگوبرداری در این مطلب و موضوع برنمی شمارد (ممتحنه4و 6) و در تحلیل رفتار وی به این نکته توجه می دهد که وی نسبت به مردم بسیار مهربان و دلسوز بوده و همین دلسوزی موجب شده تا رفتاری برخلاف اصول عقاید داشته باشد که ازنظر دین، رفتاری کمالی نیست. (توبه113و 114)
خداوند در قرآن، کامل ترین الگوها را اهل بیت عصمت و طهارتعلیه السلام برمی شمارد و به صراحت ایشان را به عنوان برترین الگوها معرفی می کند؛ زیرا آنان در همه زمینه ها و عرصه ها بر پایه اصول وحیانی حرکت می کردند و حتی در امور خرد و ریز نیز ترک اولی از ایشان مشاهده نشده. آیه21 احزاب، پیامبرصلی الله علیه و آله را اسوه کاملی معرفی می کند که در همه زمینه ها باید الگو قرار گیرد. حضرت فاطمهسلام الله علیها از جمله الگوهای معرفی شده از این خاندان است که در آیات و سوره هائی از جمله سوره انسان به عنوان برترین الگوی کامل در میان زنان مطرح می شود و از مؤمنان از زن و مرد خواسته شده تا از ایشان پیروی کنند و او را الگوی کامل خود در ایمان و رفتار قرار دهند*

نگاهی گذرا به گزارش قرآن از بینش و نگرش فاطمهسلام الله علیها نشان می دهد که وی زنی کامل در همه حوزه هاست و به سادگی قابلیت پیروی از ایشان وجود دارد

وی دارای عفت و حیا بود که ملکه ای نفسانی است و شرم و حیای وی به گونه ای است که با نامحرمان، هم کلام نمی شود ولی این حیا موجب نمی شود تا از مسئولیت اجتماعی خود باز ایستد و برای مبارزه به میدان نرود و حقوق خود و شوهرش را استیفا نکند

لذا به مسجد می رود و در میان مردان و زنان با حفظ حجاب و پوشش شرعی به سخنرانی می ایستد و از مقام ولایت دفاع و حقوق خویش را از فدک مطالبه می کند.

آن حضرتسلام الله علیها در عمل اجتماعی وارد می شود و با آن که به خودسازی از راه روزه ادامه می دهد، به دیگرسازی نیز توجه دارد و درد افراد جامعه را درد خویش می شمارد و در مقام ایثار، غذاهای خود را به کافر حربی می دهد که اسیر شده و یا غذای خویش را به فقیران و مستمندان جامعه می بخشد

چنین رفتاری قابل پیروی همگانی است

حضرت فاطمهسلام الله علیها ارزش زن را در دست یابی به کرامت و شرافت انسانی می داند و عرضه تن و بدن را نه تنها آزادی نمی داند، بلکه عاملی برای تعرض به ساحت امنیت روحی و اجتماعی خود برمی شمارد

به این معنا که برخی از آزادی ها را عین اسارت زن می داند؛ زیرا اگر زیبایی های جنسی و جنسیتی زن آشکار و شناخته شود، احتمال تعرض از سوی بیماردلان اجتماعی وجود دارد و ضریب امنیتی وی کاهش می یابد

از این رو خود را به حجاب تن، افزون بر حیا و عفت روح می آراید تا این گونه کرامت و شرافت خویش را حفظ کند، بی آن که کوچک ترین تعرضی به حقوق انسانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وی شده باشد*

تمام وجود فاطمه زهراسلام الله علیها همسو با ارزش‌های الهی بود

براساس آموزه های اسلامی، پیامبرصلی الله علیه و آله بعنوان بهترین الگو مطرح می باشد(احزاب21) که لازم است مسلمانان به ایشان تمسک نموده و از آن حضرت تبعیت کنند

بی تردید این معنا نسبت به اهل بیتعلیه السلام که براساس آیه مباهله جان پیامبرصلی الله علیه و آله هستند (آل عمران61) نیز صدق کرده و ایشان بسان رسول اکرمصلی الله علیه و آله بعنوان اسوه های حسنه برای مسلمین مطرح می باشند

فاطمه زهرا بعنوان کسی که از سوی پدر به شرف ام ابیها، جگرگوشه رسول، فداها ابوها و... مفتخر است از جمله مصادیق آیه اسوه حسنه است.

پیامبرصلی الله علیه و آله در جای دیگری می‌فرمایند: کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الا مریم و آسیه امراة فرعون و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد؛ از میان مردان افراد بسیاری به کمال رسیده‌اند اما در میان زنان فقط ۴ زن به مقام کمال انسانی خویش، به معنای اینکه مجمع جمیع کمالاتی باشند که برای یک انسان متصور است، رسیده‌اند

بنابراین الگوی زنان ما در طول تاریخ، زیاد نبوده و سرآمد این ۴ نفر، حضرت زهراسلام الله علیها است

در خصوص ویژگی‌های صدیقه طاهرهسلام الله علیها در سخنان پیامبرصلی الله علیه و آله با تعابیری مواجه می‌شویم که انگار تمام وجود شریف و نازنین فاطمهسلام الله علیها همسو با ارزش‌های الهی بود و به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: یا فاطمه ان‌الله لیغضب لغضبک و یرضی لرضاک وقتی غضب می‌کنی غضب خداوند هم تحقق پیدا می‌کند، وقتی که تو راضی می‌شوی خداوند هم راضی می‌شود*

یک انسان وقتی به این مقام می‌رسد که تمام ملاک‌ها و ارزش‌هایی که در روح و وجودش محقق است منطبق با اراده الهی باشد و در واقع، این مسئله نشان دهنده آن است که جایگاه و مقام فاطمهسلام الله علیها با هیچ زنی قابل مقایسه نیست و این رابطه حضرت زهراسلام الله علیها با خداوند بود. از این رو پیامبرصلی الله علیه و آله می‌فرماید: فاطمة بضعة منی فاطمه بخشی از من است. یعنی این کمالات و سجایایی که در وجود پیامبر صلی الله علیه و آله هست این ویژگی‌ها و سجایا در وجود حضرت فاطمهسلام الله علیها ورود پیدا کرده است

فاطمه سلام الله علیها انسان کامل

انسان کامل به کسی گفته می شود که همه ظرفیت های وجودی سرشته در ذات خویش را به فعلیت رسانیده و در مسیر تقرب الی الله با بهره گیری از آموزه های عقلانی ووحیانی، متاله و خدایی شده و مظهر کامل اسمای الهی گشته و خلافت الهی را به دست آورده باشد. چنین انسانی به دلیل این که هدف آفرینش و فلسفه آن را دریافت و مسیر کمالی را تا به تمام آن پیموده است، بهترین شخص برای اسوه شدن می باشد.
در مکتب عرفانی اسلامی برای انسان ها
چهار سفر معنوی بیان شده که عبارتند از:

 1: سفر من الخلق الی الحق 

شناخت آیات انفسی و آفاقی انجام می گیرد. از آن جایی که این سفر آغازین است، از منبع حق کمک و یاری به طور مستقیم دریافت نمی شود. از این رو امکان دارد حق و باطل در هم آمیخته شود و انسان، گرفتار شبهات و تردیدها نیز گردد. در سفر نخست انسان به یاری آیات آفاقی و انفسی مسیر خویش را می یابد و به سوی حق می رود؛

2. سفر بالحق فی الحق اما از سفر دوم به بعد این امکان فراهم می آید که همواره سفر با حق همراه باشد. در این سفر شناخت خدا و صفات وی با یاری حق تعالی است و انسان هر شناختی نسبت به حق تعالی به دست می آورد، به مدد یاری و اطلاعات اوست

3. سفر من الحق الی الخلق بالحق در سومین سفر، انسان به سبب آن که به کمالات الهی دست یافته و متاله شده، ماموریت عام می یابد که به سوی خلق باز گردد و به عنوان راهنمای انسان ها عمل کند.

4. سفر فی الخلق بالحق. در مرحله چهارم از سفر که در میان خلق می گذرد، انسان کامل با یاری حق و مدد او، دستگیر دیگران می شود. از این رو از وی به انسان کامل مکمل یاد می شود. یعنی هم خود به کمال رسیده و هم می تواند دیگران را به سوی کمال با شیوه ارائه طریقی یا ایصالی برساند. البته در مرحله چهارم بیش ترین هدایت از نوع ایصالی و دستگیری می باشد و کم تر به شکل ارایه و نشان دادن راه محض صورت می گیرد.

در تعبیر قرآنی، از انسان کامل، به انسان معصوم نیز یاد می شود، زیرا انسان معصوم به کسی گفته می شود که از نظر علم و عمل به جایی رسیده که حق جزو ذات اوست و باطل در وی راه نمی یابد

فاطمهسلام الله علیها به تعبیر قرآنی، معصوم و انسان کاملی است که برای دیگران حجت می باشد. خداوند به صراحت در آیه 33 احزاب بر عصمت ایشان تاکید می کند (مجمع البیان ج7و8، ص559 و جامع البیان، ج12 جزء22 ص9تا12) همین عصمت و انسان کامل بودن، به وی این امکان را می بخشد تا به عنوان اسوه کامل از سوی خداوند معرفی شود.

بنابراین باید انسان ها از آن حضرتسلام الله علیها در امور زندگی خویش به عنوان الگوی برتر و بهتر زندگی بهره گیرند و سخنان و رفتارش را به عنوان حجت بپذیرند و بدان عمل کنند.

 

از این رو دارای برهان و سلطانی است که نه تنها وی را از گناه و خطا و سهو و اشتباه بازمی دارد بلکه تنها حق را می بیند و می یابد و بدان سو می رود. این گونه است که دارای عصمت در مراتب و مراحل مختلف از دریافت، حفظ و ابلاغ پیام الهی می باشد.

چنین صیانتی موجب می شود تا به سادگی بتوان وی را به عنوان اسوه کامل و برتر معرفی کرد؛ زیرا همه سخنان و کارهایش بر پایه عدالت و حقانیت و در مسیر کمالی است. بنابراین قول و فعل و تقریرش برای دیگران حجت است و مردم می توانند به همه سخنان و رفتارش بی هیچ تردید و گمانی تمسک جویند.

فاطمه سلام الله علیها، الگویی برای خدایی شدن

فاطمهسلام الله علیها، اسوه نه تنها زنان بلکه انسانهاست و سبک زندگی ایشان می بایست الگوی هر انسانی قرار گیرد که می خواهد به کمال برسد و متاله و ربانی شده و در مقام خلافت الهی قرار گیرد

این گرایش طبیعی به خدایی شدن به سبب فطرت کمال طلب انسان است. از آن جایی که انسان، خدا را کمال مطلق می شناسد و می یابد، می کوشد تا با خدایی شدن، این کمال مطلق را مظهریت نماید

در این میان، تشخیص حق و باطل هر چند که در انسان به ودیعت گذاشته شده، ولی به عللی با مشکل و دشواری انجام می گیرد و انسانها در برخی از مراحل زندگی خویش به تردید می افتند و در حیرت فرو می روند؛ چنان که در برخی از موارد و زمانها نیز دچار سرخوردگی و نومیدی می شوند و خدایی شدن را فسانه می یابند

این جاست که داشتن الگوهایی چون فاطمهسلام الله علیها نه تنها می تواند امید برای خدایی شدن را در دل نومیدان زنده کند، بلکه می تواند ایشان را از حیرت بیرون آورد و مسیر درست زندگی و شدن های کمالی را نشان دهد و در برخی از موارد نیز دستگیر در حیرت فرورفتگان شود و به ریسمان عشق و محبت و ولایت، آنان را به سرمنزل مقصود برساند.

الگوهای قرآنی برای سبک زندگی برتر

انسان هر چند به طور فطری حق و باطل را می شناسد و توانایی تشخیص آن را دارد و می تواند راه خویش را در میان آن دو بیابد، ولی یکی از ویژگی ها و خصوصیات آدمی این است که از رفتارهای دیگران تقلید کند؛ زیرا عقل و غریزه و فطرت به او می آموزد که راههای گوناگون را بپیماید و برای رسیدن به اهداف خویش از چیزی فروگذار نکند

این گونه است که حتی از رفتارهای جانوران نیز تقلید می کند؛ زیرا می یابد که آنان چگونه با استفاده از راهی به سادگی و آسانی به مقصد می رسند

خاستگاه این تقلیدگری را باید در حس قوی کمال جویی انسان جست وجو کرد؛ چرا که حس کمال جویی، انسان را به سمت و سویی سوق می دهد که آن را کمال می یابد و کسانی را که به نظرش به کمال رسیده اند، شایسته پیروی می شمارد. این گونه است که تقلید از دیگران افزون بر یک حس غریزی، یک حس فطری کمال جویانه نیز شده و در این میان عقل هم آن را تأیید می کند و مشوقی برای کمال جویی انسان از طریق تقلید از کاملان می شود.
بی گمان اسوه ها و سرمشق های کامل و تمامی که بتوان در سبک زندگی از آنان تقلید کرد، بسیار کم و انگشت شمارند؛ زیرا هر انسانی هر چند دارای کمالات می باشد، ولی در عرصه و زمینه ای، گرفتار نقص است

این جاست که جست وجو برای شناسایی انسان های کامل مطلق که سرمشق باشند و بتوان از آنان و سبک زندگی شان الگوبرداری کرد، سخت و دشوار می شود

در این میان، ناتوانی انسان از شناخت کامل انسان های دیگر به سبب عدم احاطه کامل علمی و ادراکی، موجب شده است تا راهی برای رفع این ناتوانی بجوید. شاید بتوان گفت که بهره گیری از الگوهایی که خداوند معرفی می کند، بهترین امکان برای بشر است؛ زیرا خداوند از شناخت کامل و احاطه علمی مطلق برخوردار است و می تواند این الگوها را شناسایی و معرفی کند.

قرآن، به عنوان کتاب راهنمای سبک زندگی بشر، نه تنها به ارایه معیارها و موازین شناخت انسان کامل و سبک درست زندگی پرداخته، بلکه به ارائه مصادیق انسان های کامل پرداخته است تا مردم بتوانند آنان و سبک زندگی شان را به عنوان الگو قرار دهند و به کمال برسند

پیامبرصلی الله علیه و آله امیرمؤمنان علیعلیه السلام را حق مطلق و تجسم آن می شمارد و می فرماید: علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار؛ علی با حق و حق با علی است و حق در مدار علی می گردد

این معیت که در عبارت پیامبرصلی الله علیه و آله آمده، همانند معیت قیومی خداوند است که ذاتی می باشد (حدید4)

این گونه است که اهل بیتعلیه السلام ترازوی سنجش هر حق و باطل و صحیح و باطلی می شوند؛ چرا که حق، ذاتی ایشان است و آنان حق مجسم در جهان هستی می باشند

خداوند در آیاتی از جمله آیات انسان و نیز 33 احزاب و 58 نساء و نیز 55 مائده بر حقانیت و عصمت و کمال و اسوه بودن ایشان تأکید کرده و مردم را به الگوبرداری از سبک زندگی آنان دعوت کرده است.

فاطمه سلام الله علیها، انسان کامل لزوم تبعیت از الگوهای کامل انسانی

خداوند رحمان و رحیم به حکم حکمت و عدالت و رحمت خود، ضمن این که راه رسیدن به کمال بایسته و شایسته هر موجودی را تکویناً یا تشریعاً همراه خلقت نموده و دورنمایی از کمال و مقام قرب را نیز به بندگان خود نمایانده است

و در مقابل زمینه های خسران و درکات را به منظور پرهیز کردن انسان ها از آن زمینه ها بیان داشته، در کنار آن صراط مستقیم و نقشه راه نمای بی عیب و نقص، الگوها و ترازوهایی نیز ارسال کرده تا مشتاق کمال و کسی که در پی بهره مندی از قانون تکوین و تشریع است به واسطه عصیان یا خطا نه در افراط افتد و نه تفریط او را از راه به در ببرد.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
              ظلمات است بترس از خطر گمراهی
الگوها و ترازوهای نوامیس و قوانین هستی چه در قالب تکوین و چه در حیطه تشریع، بایستی در چهره و نمای انسان باشند تا امکان همدلی و همراهی و بهره مندی از آنان به سهولت حاصل گردد. لیکن از جنبه شخصیتی چنین انسان هایی بنابر قواعد عرفانی و فلسفی در مرتبه ای دیگر و خلقتی دیگرند.

از این رو این انسان های برتر و در واقع انسان های کامل و جلوه های حقیقی خلقت حق تعالی که عین دین و در اوج و نهایت کمال ممکن هستند را از دو دیدگاه و از دو منظر می توان نگریست، یکی از جنبه بشری و زمینی بودن آن ها و دیگر از جنبه الهی و آسمانی بودنشان.
بیان علو مقام و اوج رتبت این کسان به معنی قرار دادن آنها در جایگاهی که دست هیچ انسانی به آن ها نرسد و راهی برای توجیه گناه و عدم الگوپذیری از آنان باشد، نیست؛ بلکه به قصد این مطلب است که مخاطبان دریابند انسان های معصوم و الگو از چنان جایگاهی برخوردارند که اطاعت از آن ها و بهره مندی از کمالات وجودی آن بزرگان بی کم و کاست درست و صحیح بوده و مقتدی را بدون هیچ شک و اما و اگری به کمال مطلوب می رساند.

در واقع باید بدانیم که هیچ انسانی نمی تواند پیامبرصلی الله علیه و آله و علیعلیه السلام و فاطمهسلام الله علیها و دیگر ائمه شود و قرار هم نیست که مثل آن ها شویم؛ چرا که آن ها چراغ راهند و ما راهرویی که در پرتو چراغ باید راه را باز شناسیم. اما باید و می توانیم ازنور وجود و خلق بی عیب و کاست آن انسان های راه یافته، بهره مند شده و نبوی و علوی و فاطمی شویم.

الگوی جاویدان حیات طیبه

در روایتی از امام صادقعلیه السلام سئوال شده که معنی جمله حی علی خیر العمل که در اذان گفته می‌شود چیست و ایشان فرموده‌اند: بهترین عمل، نیکی به حضرت فاطمهسلام الله علیها و فرزندان اوست. حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها به "انسیه حوراء" نیز شهرت دارند زیرا در عین اینکه یک انسان و مخلوق زمینی هستند، روح بهشتی و ملکوتی دارند.

حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها پنج ساله بود که مادر گرامی‌اش حضرت خدیجه رحلت نمودند و ایشان همواره یار و غمخوار نیکویی برای پدر بودند. پیامبر هرگاه به سفر می‌رفتند، آخرین نفری که با او خداحافظی می‌کرد حضرت فاطمه بود و در مراجعت اولین کسی را که ملاقات می‌نمود باز هم حضرت فاطمه بود. رسیدگی و محبت حضرت فاطمه به پدرشان آنچنان زیاد و پرشور و مالامال از ارادت و معنویت بود که به ام ابیها شهرت یافت.

چرا به شخصیت حضرت زهراسلام الله علیها می‌پردازیم؟

اگر بخواهیم با شخصیت کسی آشنا شویم معمول و شایسته آن است که به سراغ اصل و نسب، خانواده و اطرافیان و همچنین نظر دیگران درباره آن شخص برویم.

قول خداوند متعال است که فرمود ای پیامبر اگر تو نبودی موجودات را نمی‌آفریدم لولاک، لما خلقت الافلاک و اگر علی نبود، ترا نمی‌آفریدم و اگر فاطمهسلام الله علیها نبود شما دو نفر (پیامبر و علی) را نمی‌آفریدم (الخصائص الفاطمیه- مطابق نقل مستدرک السفینه ج3 ص335)
سوره کوثر قرآن کریم در وصف حضرت زهراسلام الله علیها است.
انا اعطیناک الکوثر
- پیامبر گرامی اسلام فرمود: فاطمه پاره تن من است (فاطمه بضعه منی
برترین زنان عالم چهار نفرند: آسیه- مریم- خدیجه- فاطمه
در زیارت عاشورا می‌خوانیم:
السلام علیک یا بن فاطمه سید نساء العالمین
در توسل می‌خوانیم: یا قره عین الرسول، یا وجیهه ..: ای نور چشم پیامبر،‌ ای دارای آبرو در نزد خداوند

در زیارت روز یک ‌شنبه: السلام علیک یا ممتحنه امتحنک الذی خلقک یعنی: سلام بر تو ای کسی که خداوند قبل از خلقتت تو را مورد امتحان و آزمایش قرار داد

فوجدک لم امتحنک صابره. و ترا صبور و بردبار یافت به واسطه آن امتحان و آزمایش

فاطمه از جمع حدیث کساء است، او جزء پنج تن آل عباست.

او مشمول آیه شریفه 33 از سوره احزاب است که می‌فرماید: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا. چون هر کسی که از راه شما برگشت از دین خدا خارج شده و هر کس ملازم و همراه و پا در رکاب شما بود به شما پیوسته است و از شماست و هر کس در حق شما کوتاهی کرد و مقصر بود محو و باطل گردید

بخشی از زیارت جامعه کبیره که می‌فرماید: فالراغب عنکم مارق و اللازم لکم لاحق و المقصر فی حقکم زاهق

چون فاطمه دختر پیامبر خاتم است، پیامبری که خود سید الانبیاء‌ست – خیر الاولیاست، افضل الاصفیاء است- اعلی الازکیاست (دعای عدیله)

چون فاطمه دختر خدیجه است. خدیجه که ام ‌الایتام است. او زنی بود با گذشت و ایثارگر، از نظر شرافت بزرگترین جامعه عصر خود و زنان بود. او را در زمان جاهلیت، طاهره می‌خواندند و به همراه علیعلیه السلام اولین کسی بود که اسلام آورد.
چون همسر حضرت علی ع است. حضرت علی که پیامبر در وصف او می‌ فرمایند:
انا و علی من شجره واحده من و علی از یک درخت واحد هستیم. دعای ندبه انا مدینه العلم و علی بابها: من شهر علم هستم و علی دروازه آن

انت منی به منزله هارون من موسی انت اخی و وصیی و وارثی، لحمک من لحمی و دمک من دمی و سلمک سلمی و حربک حربی ای علی! تو برادر من- جانشین من- وارث من هستی- گوشت تو از گوشت من و خون تو از خون من است. تسلیم تو بودن تسلیم بودن در برابر من است و جنگیدن با تو جنگ با من است

فاطمه انسیه حوراءست. او در عین اینکه یک مخلوق زمینی است، سیرتی بهشتی و ملکوتی دارد

فاطمه هدیه الهی است. قنوت(قانتات) در اینجا به دو وظیفه اشاره دارد:
1- تمکین در برآوردن نیازهای همسر

2- عدم خروج از منزل بدون اجازه شوهر
عبارت
حافظات للغیب، نیز 3 وظیفه دیگر را مطرح می‌کند:

1- رعایت حرمت و حفظ حیثیت و شخصیت شوهر و اسرار زندگی در غیاب او حتی در برابر بستگان نزدیک

2- حفظ حریم ناموس در غیاب شوهر

3- حفظ امکانات و لوازم زندگی و پرهیز از تاراج مال و دارایی شوهر فاطمه به همه امور خانه با عشق و علاقه رسیدگی می‌کرد

مانند: - سرو سامان دادن امور داخلی خانه - نظافت- تربیت بچه‌ها، بازی و ایجاد سرگرمی برای آنها- ترتیب دادن مسابقه برای آنان - پشم ریسی برای کمک به اقتصاد خانواده - آسیاب کردن گندم یا جو - آب آوردن از بیرون خانه - هدایت، ارشاد و آموزش زنانی که تازه اسلام آورده‌اند

ویژگی‌های مسائل خانوادگی و تربیت اولاد، حضرت

حضرت زهراسلام الله علیها تمامی صفات نیکو را دارا بودند، به قول آن شاعر: آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری. همه صفات نیکو در حضرت زهراسلام الله علیها جمع بود

واقعاً انسان می‌ماند که از کدام صفات بارز آن بزرگوار سخن بگوید

عبادت حضرت را ببینیم؟ ایثار آن حضرت را ببینیم؟ از گذشت حضرت سخن بگوییم؟ آیین همسرداری و تربیت فرزندان آن حضرت را ببینیم؟ زهد و تلاش و کوشش آن حضرت را بگوییم؟ در هر قسمتی که ما وارد شویم حضرت زهراسلام الله علیها اسوه و الگوست

9 سال در خانه حضرت علیعلیه السلام بود. همچنین در بعد تربیت فرزندان و تربیت حسن و حسین و زینب و ام‌کلثوم در عالی‌ترین درجه قرار داشت

در بعد گذشت و ایثار و یعطمون للطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیرا در شأن ایشان وارد شده است

سه روز روزه می‌گرفتند و طعام به مسکین و یتیم و اسیر می‌دادند

خلاصه کلام در همه ابعاد حضرت زهراسلام الله علیها نمونه و اسوه است برای ما.

نسیمی از آموزه های حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها

به طور قطع بهترین آموزه های تربیتی و اخلاقی و مطمئن ترین روش های سلوکی برای انسانهای مشتاق کمال و تشنگان هدایت و جویندگان سرچشمه زلال معرفت، دیدگاه های اولیاء الهی و در رأس آنان حضرات چهارده معصومعلیه السلام است

زیرا قلوب مطهر آنها از دریای بی کران وحی و الهام پروردگار روشنایی گرفته و تراوش های ذهنی ایشان از هرگونه خطا و اشتباهی مصون است .

توضیحات تکمیلی فراز نخست : یا ممتحنه امتحنک الله الذی خلقک

از فراز دوم دعای ندبه کمک می گیریم (دعای ندبه چهار فراز دارد: فرازاول، الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی ... است که به منزله براعت استهلال کل دعاست. فراز دوم، از اللهم لک الحمد علی ما جری به قضائک شروع می شود و تا اول فبعض اسکنته جنتک ادامه دارد. فراز سوم، از اول فبعض اسکنته جنتک تا اواخر دعا را در برمی گیرد

عبارت و نحن نقول الحمدالله رب العالمین در واقع، تفصیل فراز دوم است. نتیجه طی این مراحل، رسیدن به استغاثه های فراز پایانی دعاست) اللهم لک الحمد علی ما جری به قضائک فی اولیائک الذین استخلصتهم لفنسک و دینک، اذا اخترت لهم جزیل ما عنک من النعیم المقیم، الذی لا زوال له و لا اضمحلال، بعد ان شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیه، و زخرفها و زبرجها، فشرطوا لک ذلک، و علمت منهم الوفاء به، فقبلتهم و قربتهم، و قدمت لهم الذکر العلی، و الثناء الجلی، واهبطت علیهم ملائکتک، و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک و جعلتهم الذریعه الیک و الوسیله الی رضوانک.

خدایا ستایش از آن توست بر آن چه جاری شد به آن قضا و قدر تو درباره بندگان مقربت. آنان که خالص گردانیدی آنان را برای خود و دین خود. چون انتخاب کردی برای آنها آن نعمت شایان و پایداری که نزد توست؛ آن نعمتی که زوال و نابودی برایش نیست، (و این) پس از آنی (بود که) با آنها شرط کردی تا کناره گیرند از درجات (و ریاست های) این دنیای پست و از زیب و زیورش و آنها نیز این شرط تو را پذیرفتند

و تو نیز وفای آنها به این شرط دانستی و پذیرفتی شان و مقرب درگاهشان کردی و از پیش برای ایشان نامی بلند و ثنایی آشکار مقرر کردی و بر ایشان فرشتگانت را فرو فرستادی و آنها را به وحی خود گرامی داشتی و به علم خود یاریشان کردی و واسطه درگاهت و وسیله ای به سوی خشنودیت قرارشان دادی.

این که انسان این قضا را درک کرده و پس از درک، حمد کند، کار آسانی نیست. اولیا چه کسانی هستند؟ شاید اخلص با استخلص یک فرق جزیی داشته باشد و آن این که در استخلاص، نوعی رنج و مشقت وجود دارد و با بلا و رنج همراه است.

این استخلاص، نخست، پس از میثاق است و تحمیلی نیست؛ بعد ان شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیه که این میثاق، میثاق زهد و پیمان بلاست، که همه مراحل دنیا را شامل می شود و شاید ماسوی الله را بپوشاند. دوم آن که علم به وفای آنها، پیش از تحقق این ابتلائات است؛ و علمت منهم الوفاء به اما نتیجه این میثاق و وفاء آنها چیست؟

فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلی و الثناء الجلی خدای متعالی آنها را پذیرفته است و مقرب درگاه الهی شده اند و پیش از آن که در عالم دنیا ظهور پیدا کنند، نام آنها را بالا برده و ثنای آنان در کتابهای آسمانی است. در واقع، نتیجه آن «میثاق و بلاء و وفا»، دو امر است: یکی ضیافت اختصاصی و دیگری شفاعت. اگر انسان این مراحل را بپیماید می تواند به حمد بر بلای اولیای خدا برسد.

نقش «ابتلا» در درک فضیلت و کیفیت سلوک با ولی الله کسی که فارغ البال در حاشیه ایستاده، چگونه می تواند بلاء را درک کند و ضیافت را در متن بلای ولی خدا ملاحظه کند؟ کسی می تواند از این ضیافت بهره مند شود که بلای اولیای خدا جان او را بگیرد و عظمت بلا را درک کند

او بعد از درک عظمت بلا و تنزل بلا در جان او و ابتلاء به بلای اولیاء الهی، دو چیز را می تواند بفهمد: یکی این که زیبایی این بلاء را در ضیافت ببیند که در همین گودی قتلگاه ضیافت فوق العاده ای برای چهارده معصومعلیه السلام برپاست. سپس پی ببرد که همه عالم از ملایکه و کروبیون گرفته تا انسان و جن و حیوان و نبات و جماد، از این ضیافت برخوردار هستند

بنا بر روایات ما حتی انبیاء اولوالعزم هم برخوردار از عاشورا هستند. اگر کسی مبتلا به بلای اولیای خدا شود مثل زینب کبریسلام الله علیها و مثل اصحاب اهل بیت امام حسینعلیه السلام به جایی می رسد که مثل سعید بن عبدالله در روز عاشورا سپر می شود تا سیدالشهداءعلیه السلام نمازشان را بخوانند. اوست که می سوزد و مبتلا به بلای ولی خدا شده و اوست که می تواند شفاعت و ضیافت را بفهمد و در گوشه ای از این ضیافت بنشیند.
در واقع، آن کسی که می سوزد می تواند شفاعت و ضیافت را بفهمد وگرنه اصلاً ضیافتی نمی بیند و نمی تواند کیفیت سلوک ولی خدا را فهم کند؛ به حادثه عاشورا مثل جنگ های عادی دیگری که در تاریخ ثبت شده می نگرد و نمی تواند بفهمد که این ماجرا، ماجرایی دیگر است!

ماجرایی است که خداوند میثاق آن را گرفته و امام حسینعلیه السلام پای این میثاق ایستاده و هرگز نمی داند که این بلا همه عالم را دربرمیگیرد! اگر کسی مبتلا به بلای سید الشهداعلیه السلام شد، آن وقت میتواند بگوید: فاسئل الله بحقکم و بالشأن الذی لکم عنده ان یعطینی بمصابی بکم أفضل ما یعطی مصاباً بمصیبته (زیارت عاشورا) در این صورت، بلاء و مصیبت، مهمترین نردبان سلوک انسان است و هیچ چیز مثل بلا انسان را رشد نمی دهد و لذا ان اشد الناس بلائاً انبیاء ثم الذین یلونهم (اصول کافی، ایمان و کفر، باب شده ابتلاء المومن)

این بلای خدا بر انبیائش، نردبان قرب آنهاست و هیچ وسیله دیگری نمی تواند مثل بلا قرب بیاورد و بدون قرب هم ادعای فهم ضیافت و سلوک ولی خدا باطل و اشتباه است.
در روایات شریفه وارد شده ابراهیم خلیلعلیه السلام پس از این که اسماعیل ذبیح اللهعلیه السلام را برای قربانی برد و خدا فرمود:
قد صدقت الرؤیا انا کذلک نجزی المحسنین (صافات105) عرض کرد: خدایا! دوست می داشتم که فرزندم را در راه تو قربانی کنم و به ثواب اعظم مصائب برسم. خداوند متعال ابتدا ماجرای عاشورا را با او در میان گذاشت و او را متوجه مصیبت بزرگ پیامبر خاتمصلی الله علیه و آله کرد

شاید بتوان از فرمایش باری تعالی به ابراهیم خلیلعلیه السلام این گونه برداشت کرد که: نه تو ظرف اعظم مصائب هستی و نه اعظم مصائب قربانی کردن اسماعیل است. بلکه ظرف اعظم مصائب وجود نازنین رسول اللهصلی الله علیه و آله است و آن مصیبت هم مصیبت ایشان در ماجرای سیدالشهداعلیه السلام است.
در زیر روایت هم آمده : اگر می خواهی به ثواب اعظم مصایب برسی، باید مبتلا به بلای او بشوی. در واقع، گمان می رود که اصل این ماجرا برای ابراهیم خلیلعلیه السلام برای این است که بتواند عاشورا را درک کند و به شفاعت امام حسینعلیه السلام برسد.

بنابراین، از مدخل پیوند روحی با عاشورا، تحولات آغاز می شود و شفاعت شروع می گردد. این که در پایان زیارت عاشورا گفته می شود: اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم حاکی از آن است که بلاء سیدالشهداءعلیه السلام چنین آدمی را رشد داده

به همین جهت می تواند بگوید: لک الحمد خدایا عجب مصیبتی! بعد می تواند در سجده آخر، شفاعت اخروی را درخواست کند: اللهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود که نتیجه آن، ثبات قدم با سیدالشهداعلیه السلام و اصحابش در نزد خداست؛ و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین ع

نقش ابتلای عباد، در حمد و رضا بر بلای اولیای الهی در یک تقسیم بندی کلی می توان عبادالله را از جهت «کیفیت حمد و رضایشان بر بلای اولیای خدا» به سه طیف تقسیم کرد:
گروه نخست، کسانی که مبتلای به بلا نشده و فقط از دور ناظر ابتلاء بودند و بلکه در این نظرشان نیز کیفاً و کماً شدت و ضعف دارند. این دسته چون نمی توانند بلا را درک کنند پس به انتفای موضوع، هرگز شکر و رضای حقیقی نیز ندارند.
گروه دوم، کسانی هستند که در بلای خود شاکرند؛ یعنی درجات نهایی حمد را طی کرده اند؛ و بلای ولی خدا را نیز درک می کنند و بلکه مبتلای به بلای او نیز هستند ولی نمی توانند بلای ولی خدا را تحمل کنند و راضی باشند! اگر کسی به بلای اولیای خدا مبتلا شد آن وقت این بلا، بیش از بلای خودش بر او سخت و گران می شود و آن وقت ممکن است که نتواند پای این بلای سنگین بایستد!

ابراهیم خلیل علیه السلام هم پس از آن که پای بلای اسماعیلعلیه السلام ایستاد اگر بتواند بر بلای سید الشهداءعلیه السلام نیز راضی و شاکر باشد، آن وقت است که به ثواب اعظم مصائب می رسد؛ یعنی جریان ذبح اسماعیل علیه السلام مقدمه ای بر درک و شکر بر بلای سیدالشهداءعلیه السلام است.
مرحوم مفید(ره) روایتی را در «اختصاص» ذکر کرده که مضمون آن این است که برخی از اصحاب نزدیک حضرت پس از آنکه قضیه بیعت گرفتن و جریان آتش زدن در منزل حضرت پیش آمد، دچار ضعف هایی شدند که این ضعف قطعاً به این معنا نبوده که در حقانیت علی علیه السلام شک کنند بلکه شاید بتوان گفت که ایشان بلای حضرت را درک می کردند و لکن قادر به تحمل آن نبودند؛

در حالیکه خود امیر المؤمنینعلیه السلام که با وجود کاسته شدن از صبرشان محور بلا است؛ قل یا رسول الله عن صفیتک صبری و رق عنا تجلدی الا ان فی التأسی لی بعظیم فرقتک و فادح مصیبتک موضع تعز(9) ای پیامبر خدا صبر و بردباری من از دست دادن فاطمه س کم شده و توان خویشتنداری ندارم اما برای من که سختی جدایی تو را دیده و سنگینی مصیبت تو را کشیده ام شکیبایی ممکن است. و با توجه آن که فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی (نهج البلاغه، خ3) ولی در همان حال رضای و مبتهج است.

طیف سوم کسانی اند که مانند اصحاب سیدالشهداعلیه السلام در روز عاشورا بلای ولی خدا را درک می کنند و راضی و مبتهج به آن هستند؛ بنابراین، اساس ربوبیت خدای متعالی نسبت به همه عوامل از بستر قضا او بر اولیایش می گذرد و این قضاء بر اولیاء هم از بستر بلا و میثاق عبور می کند. این بلا- چنان که گفته شد- بلای اجباری نیست بلکه بلایی است که حضرت حق- سبحانه و تعالی- میثاق آن را گرفته و اینها هم پای آن ایستاده اند

محصول این بلا هم یکی فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلی و الثناء الجلی و اهبطت علیهم ملائکتک و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک است و سپس وجعلتهم الذریعه الیک و الوسیله الی رضوانک می باشد. پس همه عالم، مهمان بلای اولیای خدا هستند؛ یعنی ربوبیت خداوند متعال بر عوالم از مجرای بلای اولیای خدا می گذرد و هرکس هرچه دستگیرش شود در شعاع بلای اولیای خداست و همگان ریزه خوار سفره بلای آنهایند

حال می توان گوشه ای از پیام بلند فراز اول زیارتنامه حضرت زهراسلام الله علیها را درک کرد؛ یا ممتحنه امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره. در این فراز، از یک سو به امتحان الهی نسبت به صدیقه طاهرهسلام الله علیها توجه داده می شود و از سوی دیگر، صبر و وفای ایشان به آن امتحان بیان می شود.

 

فاطمه سلام الله علیها ، آینه جمال و جلال الهی

چهارده معصوم، مظاهر تمام و کمال خداوند
بی گمان برای خداوند مظاهر تمام و کمالی است که از آنان به چهارده معصوم علیه السلام یاد می شود. این انوار الهی به سبب همین ویژگی بر عرش الهی احاطه دارند، چنان که خداوند این گونه است

از این رو، هر آفریده ای از ایشان صدور می یابد و هر آفریده ای از مجرای ایشان فیض وجود می برد و در بازگشت از سیر من الله الی الله که در آیه انالله و اناالیه راجعون بر آن تصریح شده از دایره ربوبیت و پروردگاری ایشان به سوی خداوند باز می گردد و منتهای سیر عروجی و صعودی همگان نیز این وجودات نوری الهی هستند چرا که الی ربک الرجعی و الی ربک المنتهی و از آن جایی که نفس علیعلیه السلام و پیامبرصلی الله علیه و آله به حکم آیه مباهله یکتا و یگانه است، فاطمهسلام الله علیها نیز به حکم این کلیت قرآنی، مظهری از مظاهر همین ربوبیت کلی و مظهریت تمام و کمال الهی است.

از این رو وی بر همه زنان و مردان بلکه همه جهانیان برتری دارد. مراد و مقصود از جهانیان تنها جهان دنیا و یا آخرت نیست، چنان که تنها جهان انس و جن دو موجود شریف خداوندی نمی باشد، بلکه مراد از جهانیان، همه ما سوی الله است

بر این اساس گفتن این که وی اشرف مخلوقات است به حکم همان اتحاد و یگانگی و یکتایی نفوس آن حضرت علیه السلام با نفس محمدیصلی الله علیه و آله است. زهراسلام الله علیها به فرموده اشرف هستی حضرت محمدصلی الله علیه و آله پاره وجودی آن حضرت است. (اثبات الهداه،ج 2، ص 363 و بحارالانوار، ج 76، ص 355)

فاطمه سلام الله علیها آینه تمام نمای جمال و جلال الهی است، چنان که چهارده معصوم از این انوار الهی، این گونه هستند. آن حضرت سلام الله علیها هم چنین مانند خداوند، جمال و رحمت وی برجلال و غضب او پیشی می گیرد، ولی این دلیل نمی شود تا آن حضرت سلام الله علیها در مقام جلال، تجلی و ظهور نیابد. از این رو خشم و غضب فاطمی، مظهر تمام و کمال غضب الهی است

فاطمه ای که بضعه الرسول صلی الله علیه و آله و فرزندانش ثمر فواد و میوه جان پیامبر صلی الله علیه و آله و همسرش نور بصر پیامبر صلی الله علیه و آله است و فرزندانش امنای رب و ریسمان کشیده میان خالق و مخلوق هستند و تنها اعتصام به این حبل و آویختن به این ریسمان نجات بخش است و تخلف از آن سقوط در دوزخ خشم الهی می باشد (بحارالانوار، ج 76، ص355) خشم فاطمی تجلی همین جلال الهی است

از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله بارها و بارها می فرماید: فاطمه سلام الله علیها پاره تن، جگر گوشه من، تمام احساس و شعور من، شاخه ای از انوار من است (بحارالانوار، ج43، ص54) هرکه او را مسرور کند، مرا شاد کرده و هرکه او را بیازارد و اذیت کند مرا آزرده و اسائه ادب نموده است؛ (بحارالانوار، ج43، ص32 و 54)

چرا که محبت فاطمیسلام الله علیها مظهر محبت خداوند و خشم فاطمی مظهر خشم الهی است. اگر تاسف موسیعلیه السلام تاسف الهی است و خداوند به صراحت می فرماید: فلما آسفونا انتقمنا؛ زمانی که مأیوس و نومید شدیم از ایشان، انتقام گرفتیم، چگونه سخط و خشم فاطمی که مظهریت تمام و کمال دارد و حتی حضرت موسیعلیه السلام از صادر شده های آن انوار و مأموران آنان است، سخط الهی نیست؟

لذا حضرت پیامبرصلی الله علیه و آله به صراحت می فرماید: یا فاطمه ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ ای فاطمه! خداوند به خشم تو خشم می کند و به خشنودی تو خشنود می شود. (بحارالانوار، ج43، ص19و الغدیر، ج3، ص 180)

عصمت فاطمهسلام الله علیها

این که در این روایات و روایات معتبر دیگر، خشم و خشنودی فاطمه سلام الله علیها با خشم و خشنودی پیامبرصلی الله علیه و آله یا خداوند یکی دانسته شده، از این روست که آن حضرت در مقام عصمت است و کسی که در مقام عصمت است می تواند این گونه باشد چرا که رنجش وی رنجش خدا و خشنودی وی خشنودی خداست

این بدان معناست که فاطمه سلام الله علیها مظهریت جلال و جمال الهی است، چرا که نخست خداوند خشم می گیرد و این خشم در فاطمه سلام الله علیها ظاهر می شود و یا خداوند از کسی و یا چیزی راضی و خشنود می شود و فاطمهسلام الله علیها آن خشنودی را نشان می دهد

آن حضرت سلام الله علیها مظهر تمام ما تشاوون الا ان یشاء الله است؛ یعنی تنها چیزی را می خواهد که خدا خواست. آن حضرتسلام الله علیها بی گمان از فرشتگان، برتر و بالاتر است بنابراین در مرتبه بالاتر از ایشان در مقام اطاعت و مظهریت وارد می شود.

پس اگر خداوند درباره فرشته می فرماید: لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون؛ آنان درهیچ کاری بر خداوند سبقت و پیشی نمی گیرند و به همان چیزی که مأمورند عمل می کنند (انبیاء27) آن حضرت سلام الله علیها نیز این گونه است. بنابراین گریه فاطمه سلام الله علیها بیانگر خشم و جلال الهی و مظهر آن است،

لذا اهل مدینه می ترسند و می خواهند تا گریه را کم کند تا جلال الهی به چشم نیاید و آنان سرگرم دنیا شوند یعنی زمانی که تمام امت و خشم خداوندی را سبب گشتند بتضافر امتک علی هضمها، (کافی، ج1، ص459)؛

البته از آن جایی که انواری چون انوار فاطمی، مظهر تمام و کمال الهی هستند، خشمهایشان همواره مبسوق به خشم الهی است و از خود چیزی ندارند. وقتی آن انوار خشم می گیرند ما درمی یابیم که خداوند خشم گرفته و وقتی خشنود می شوند درمی یابیم که این خشنودی مسبوق به خشنودی خداوندی است.

فاطمهسلام الله علیها مظهر خورشید هستی از آنجاییکه انوار معصومانعلیه السلام در روز قیامت، مظهر خورشید هستی است و در حقیقت الله نور السموات و الارض این گونه در قیامت تجلی می کند. مردمان را نرسد که چشم در چشم خورشید کنند

از اینرو به فرمان ارشادی به ایشان حکم می شود تا برای در امان ماندن از آسیب انوار وجودی فاطمی سلام الله علیها چشم هایشان را ببندند تا از شدت نور وجودی ایشان کور نشوند: اذا کان یوم القیامه نادی مناد ....... العین کالبرق اللامع؛ روز قیامت که میشود منادی از درون عرش ندا می کند:

ای مردم که در قیامت و محشر جمع شده اید! سرهای خود را به زیر افکنید و چشمانتان را فرو بندید تا فاطمه دختر محمدصلی الله علیه و آله از صراط بگذرد. در این حال، فاطمه با هفتاد هزار حوری همراهش مانند برق درخشان از صراط می گذرد. (ذخایر العقبی ص48 و مناقب علی ص355)

چون در قیامت شریعتی نیست، لذا مراد آن نیست تا مسئله حجاب مطرح باشد و مردم برای رعایت عفاف و حجاب و محرم و نامحرم این گونه رفتار کنند بلکه از آن روست که درخشش وجودی و نوری آنان مردمان را کور می کند و آنان تحمل جمال الهی را که در فاطمه تجلی و مظهریت یافته ندارند .

زهرا سلام الله علیها؛ نور عظمت الهی

آنچه مسلّم است اهل بیت علیه السلام همه نور واحدند و همگی دارای همین مقام و منزلتند. ولی در میان این چهارده نور عرشی، حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها، یک خصیصه ممتاز و ویژگی خاصی دارد و آن ویژگی، موضوع زن بودن آن حضرت در میان آن ودایع الهیه است و زن، مقتضای سرشت و طبیعتش، مستور بودن و محجوب بودن از اغیار است و تنها محارمش می‌توانند از جمال او آگاه باشند

مستور بودن و در حجاب بودن لازمه طبیعت زن است و لذا حضرت صدیقه کبری، از همه عوالم مستور است. هیچ کس نمی‌تواند از حقیقت کمال و جمال او آگاه شود و تنها محارمش یعنی پدر و همسر و فرزندانش توانایی آگاهی از جمال و جلال او را دارند. از دیگران، حتی از انبیاء و فرشتگان و حتی از انبیای اولواالعزم، محجوب است.

آری، همه نسبت به او نامحرم‌اند، البته منظور نامحرم تکوینی است؛ یعنی مقام و مرتبه قرب او به عالم ربوبیت حضرت حق به قدری بالاست که انبیاء و رسل نیز توانایی درک آن مقام و مرتبه را ندارند و از کنه جمال او بی‌خبرند

آری، به این معنا همه عوالم، منهای پدر و همسر و فرزندان معصومش نسبت به او نامحرم‌اند و لذا روز قیامت وقتی آن پرده‌نشین حرم حضرت حق می‌خواهد از عرصه محشر عبور کرده و به موقف خاص خودش برسد، ندا از جانب خدا می‌رسد: یا معشر الخلائق، غضوا أبصارکم حتی تجوز فاطمه؛ چشمها را فرو افکنید تا فاطمه عبور کند

 

مقام فاطمهسلام الله علیها

حضرت زهرا سلام الله علیها یک افتخار است برای همه عالم، نه فقط برای شیعه، نه فقط برای عالم اسلام، نه فقط برای ائمه طاهرین علیه السلام، بلکه آن حضرت برای پدر بزرگوارش نیز مایه سربلندی و افتخار به شمار می‌رود. ایشان پدری دارد مثل پیامبر اکرم که خاتم الانبیاء بود. پیغمبری که همه پیامبران به وجود او افتخار می‌کردند، وجود مبارکی که خود خداوند متعال به او افتخار می‌کند و نظیرش در عالم وجود نیامده و نخواهد آمد

حضرت صدیقه طاهره مادری دارد مانند حضرت خدیجه که در مورد ایشان هم باید بگوییم یک افتخار برای همه انسانها و مخصوصاً برای تمامی خانمها می‌باشد. در باره حضرت خدیجه همین مقدار بس که پیغمبر اکرم می‌فرمودند: پیروزی اسلام، مرهون خدیجه است

همسر حضرت زهرا سلام الله علیها نیز امیرالمومنین علی علیه السلام است که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند: زهرا جان اگر علی نبود، کفوی برای تو در عالم وجود یافت نمی‌شد. و اگر تو نبودی کفوی برای علی در عالم نبود. حضرت فاطمه زهرا از لحاظ فرزند نیز فرزندانی نظیر امام حسن و امام حسین و حضرت زینب و ام کلثوم سلام الله علیهم را تحویل عالم بشریت داده‌اند. اسلام مرهون مجاهدتها و تلاشهای فرزندان گرامی حضرت زهراست.

شهادت امام حسین علیه السلام اسلام را بیمه کرد و مجاهدت حضرت زینبسلام الله علیها، شهادت آن حضرت را جهانگیر کرد. حضرت زینب با آن شهامت مثال زدنی در مقابل دشمن گفت: «‌ثکلتک امک یابن مرجانه ما رأیت الا جمیلا»

نظیر چنین فرزندانی را در عالم کسی نداشته و نخواهد داشت. اما اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها منحصر به این چهار بزرگوار نیست، بلکه دوازده امام از نسل حضرت زهرا به وجود آمدند که بارها پیغمبر اکرم به این موضوع افتخار می‌کردند

از همان وقتی که امام حسین طفلی کوچک بود، پیامبر اکرم او را در دامن می‌نشاندند یا حسین التاسع من ولدک هو القائم بالحق به یملأ الله الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جورا حسینم، نهم از فرزندان تو امام زمان است که به دستش پرچم اسلام روی کره زمین افراشته می‌شود. آنکه عدالت اجتماعیِ سرتاسری می‌آ ورد

آن که ظلم جهانی را ریشه کن می‌کند و بالاخره آن که اسلام را جهانی می‌کند انّ فی إبنه رسول الله لی اسوه حسنه سرمشق من در حکومت، زهرای مرضیه است. آن امامی که اسلام را جهانی می‌کند و می‌فرماید که نحن حجج الله علی خلقه و فاطمه حجه علینا ما دوازده امام حجت برای مردم هستیم و زهرا سلام الله علیها حجت برای ما است. درک کردن معنای این گونه روایات سخت است، این گونه روایات حیران کننده است و انسان با غور در این مطالب پی به جهل خود می‌برد.

فاطمه سلام الله علیها؛ در سجاده بندگی

صحیفه تاریخ تا به حال شاهد عبادتهایی بس شگفت از اولیای الهی بوده است. در میان تمامی عبادتها، آنچه به صفحات تاریخ زینت و جلوه‌ای بی‌نظیر بخشیده، عبادتهای بانوی بزرگواری است که در اوج جوانی مایه فخر و مباهات عابدان گردیده است. توصیف کمیت و کیفیت عبادت فاطمه زهرا سلام الله علیها جز از عهده خداوند متعال و برگزیدگان خاص او برنمی‌آید

در عظمت عبادت او همین بس که خداوند عالمیان، به وصف عبادت او و یگانه کفو و همتایش علی علیه السلام می‌پردازد. اوج عبادت آن حضرت در آخرین آیات آل‌عمران از کلام خداوند رحمان، جلوه نموده الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض؛ آنان که خدای را در همه حال ایستاده، نشسته و خفته بر پهلوهاشان یاد می‌کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند.

درباره شب ازدواج آن عابده مطهره چنین نقل شده : علی علیه السلام در آن شب همسرش را نگران و گریان دید. علت را پرسید. فاطمه سلام الله علیها فرمود: حال خود را در پایان عمر و عالم قبر به یاد آوردم؛ چرا که انتقال از خانه پدرم به منزل خودم، مرا به یاد انتقالم به قبر انداخت

تو را به خدا قسم بیا در این ساعات آغازین زندگی به نماز برخیزیم و امشب را به عبادت خدا بپردازیم (احقاق الحق4: 481). شخصیت حضرت زهرا اطهر سلام الله علیها از همان ساعات آغازین زندگی مشترک، چنان برای علی (ع جلوه می‌یابد که وقتی فردای آن شب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از علی علیه السلام می‌پرسد: همسرت را چگونه یافتی؟ بی‌درنگ می‌گوید: بهترین یار و یاور برای اطاعت و عبودیت خداوند (بحارالانوار 42: 481).‏

امام حسن مجتبی علیه السلام در وصف عبادت مادرش چنین می‌فرماید: در شب جمعه‌ای، مادرم را در محراب عبادت نظاره می‌کردم. تمام شب را به قیام و قعود و رکوع و سجود مشغول بود تا آن گاه که سپیدی صبح سر زد. می‌شنیدم که مردان و زنان مؤمن را یکایک نام می‌برد و فراوان دعایشان می‌کند، در حالی که هیچ دعایی برای خود نمی‌کرد

پس خدمت ایشان عرض کردم: مادر، چرا همان گونه که برای دیگران دعا می‌کنید، برای خودتان دعا نمی‌کنید. فرمود: فرزندم ابتدا همسایه بعد خانه (همان43: 81) عبادت فاطمه سلام الله علیها آنچنان بلند و بی‌همتاست که خداوند بدان بر ملائکه خویش مباهات می‌کند. آن گاه که فاطمه در محراب عبادت، در پیشگاه پروردگار به نماز می‌ایستد، نور عبادتش برای ملائکه آسمان درخشیدن می‌گیرد، به سان نور ستارگان برای اهل زمین و خداوند خطاب به فرشتگان می‌فرماید:

ملائکه من، بر بنده‌ام فاطمه نظر کنید بر درگاه من ایستاده، در حالی که بند بند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است و با تمام قلبش به عبادت من روی نهاده است. شما را گواه می‌گیرم که شیعیانش را از آتش نجات و ایمنی بخشید. مهمان28: 38

بزرگ ترین فضیلت فاطمهسلام الله علیها حقیقت نهان بر غیرمعصوم

خداوند گزارش می کند که فرشتگان مقرب درگاه الهی با آن که در مرتبه عالی فهم و ادراک بودند و به سبب همین مرتبه عالی عقل و شعور به تسبیح و تقدیس الهی مشغول بودند (بقره 30)

دست یابی به همه مقامات خلافت الهی و مظهریت اتم و اکمل از ربوبیت الهی نیز تنها در سایه تمامیت و کمالیت در خدایی شدن و دست یابی به همه صفات و اسماء و فعلیت بخشی به شکل اتم و اکمل اتفاق می افتد که در آیات و روایات این معنا برای چهارده معصومعلیه السلام اثبات شده که در اوج اینها خمسه طیبه قرار دارند که فاطمه (علیها السلام) تنها زن برتر در میان همه جهانیان است. از این رو به عنوان سیده نساء العالمین معرفی می شود.
از روایات این معنا به دست می آید که حضرت آدمعلیه السلام با همه مقامات بلندش، در مرتبه وجودی چهارده معصوم نبوده است؛ چرا که حقیقت اسمای تعلیمی، همان حقیقت چهارده معصوم بوده که عصاره و خلاصه هستی هستند؛ زیرا اینان صادر نخست و حقیقتی هستند که میان خدا و خلق قرار دارند و واسطه وجود و افاضه هستی و علم و حیات می باشند. از این رو می فرمایند:
سبحنا فسبحت الملائکه بتسبیحنا؛ ما تسبیح و تقدیس را به فرشتگان آموختیم. (سفینه البحار ج1 ص594)

امام صادقعلیه السلام : بنا عرف الله، بنا عبدالله، بنا وحد الله، نحن الادلاء علی الله، ولولانا ما عبدالله؛ خدا با ما شناخته شد و با ما خدا عبادت شد و با ما توحید تحقق یافت و ما راهنمایان بر خداییم و اگر ما نبودیم خداوند بندگی و عبادت نمی شد.
برای شناخت اجمالی در قالب علم حصولی و تصور ذهنی و نیز علم حضوری و شهودی در سه مرتبه آن، تناسب و سنخیت، یک اصل اساسی و لازم است. از آن جایی که میان معصوم و غیرمعصوم هیچ سنخیت و تناسبی نیست و اگر باشد تنها در مرتبه بشریت و امکان متاله شدن است، درک و فهم و شناخت معصوم نیازمند عرضه و خبر دادن از سوی خود معصوم است.

در میان معصومان از پیامبران و غیر پیامبرانعلیه السلام تنها معصومانی که در مرتبه چهارده معصوم هستند می توانند ایشان را معرفی کنند یا خدای ایشان آنان را معرفی نماید ولی باید دانست که هر کسی به همان مرتبه ای از سنخیت و تناسب دست یافته است می تواند درک و فهم و شناخت از ایشان داشته باشد.

پس خدای فاطمهسلام الله علیها و یا معصوم در مرتبه ایشان می تواند آن حضرت را معرفی کند و ما نیز تنها در همان سطح و مرتبه سنخیت و تناسب می توانیم ایشان را بشناسیم. بیشتر مردم در همان مرتبه علم حصولی و تصور ذهنی از ایشان شناخت می یابند و اندکی از مردم به مرتبه علم الیقین از علم شهودی و شماری کمتر از انگشتان دست، به عین الیقین می رسند و به حق الیقین حقیقت ایشان کسی نمی رسد چون دور از دسترس است.

حضرت زهرا سلام الله علیها در برابر پروردگار

کوچکی کوچک ‏ترین موجود انسان و بزرگی بزرگ‏ ترین معبود خدا را می‏دید و از کوتاهی خویش در انجام فرمان‏های الهی می‏هراسید؛ آن چنان که یزدان در برابر فرشتگانش به او افتخار می‏کرد و می‏فرمود: به فاطمه بنگرید، چگونه اندامش از هراس [احتمال کوتاهی در برابر] من می‏هراسد؟! آن هم زهرایی که پیامبرصلی الله علیه و آله درباره او فرمود: خداوند اندام و دل فاطمه را از خداباوری و یقین، سرشار کرده است

بانویی که در آسمان ایمان چنان اوج گرفته بود که ایمان و باور به او، در ردیف ایمان و باور به پیامبر صلی الله علیه و آله و آفریدگار محسوب می‏شود. در گفتگویی طولانی، روزی به پدر گفت: پدرم! جانم فدایت! برای چه گریه می‏کنی؟ و او برایش آیه‏ های ۴۰-۴۴ حجر را خواند که جبرئیل آورده بود: و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست. هفت در دارد و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شده ‏اند.

فاطمه سلام الله علیها به رو، بر زمین افتاد و بارها گفت: وای بر کسی، وای بر کسی که وارد دوزخ شود! اگر از نشانه‏ ها و عوامل و مراحل و موانع و آثار اخلاص و یا از تفاوت مخلَص و مخلِص به بهانه اینکه جای بحثش اینجا نیست بتوان گذشت، اما از توضیح حقیقت اخلاص نمی‏توان گذشت. حقیقت اخلاص، فقط خدا را در نظر داشتن است و فقط برای او کار کردن

اخلاص، آزادی از وابستگی به مدح و ستایش دیگران است و خالی بودن از هوای نفس. اخلاص، یکی بودن ظاهر است و باطن، درون است و برون؛ و زهراسلام الله علیها در اوج قله اخلاص بود.

او در جواب پدرش که می‏فرمود: دخترم، هم اکنون جبرئیل در نزد من است و از جانب خدا پیام آورده که هر چه بخواهی تحقق می‏یابد، می‏گوید: مرا جز خود او هیچ تمنایی نیست. با اینکه سه روز، خود و فرزندانش هیچ نخورده بودند، پیراهنش را نزد یک یهودی گرو می‏گذارد تا سائلی را از خانه خود نرانَد. وقتی سلمان اصرار می‏کند کمی از نان و خرما را خود بردارد، می‏گوید: سلمان، این کار را فقط برای خدا انجام دادم، از این رو هیچ از آن بر نخواهم داشت

راوی می‏گوید: از حسین بن روح از نواب امام زمان(عج) پرسیدم: رسول خداصلی الله علیه و آله چند دختر داشت؟ او گفت: چهار دختر. پرسیدم: کدام یک از همه بافضیلت‏ ترند؟ جواب داد: فاطمه. پرسیدم: با اینکه او از همه فرزندانش کوچک‏تر بوده و کمتر مصاحبت رسول را درک کرده، چرا او؟ جواب داد: به سبب دو خصلت که خدای سبحان مخصوص او گردانیده بود. یکی اینکه وارث رسول خداصلی الله علیه و آله بود و دیگری اینکه نسل رسول خداصلی الله علیه و آله از ذریه اوست و خداوند سبحان اینها را به او ارزانی نداشت مگر به دلیل اخلاص در نیت او. پس با هم به کلام این عبد مخلَص خدا گوش می‏سپاریم: کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت او را به سوی او خواهد فرستاد.

او روزه ‏داری را تنها دم فرو بستن از خوردن و آشامیدن نمی‏دانست و مردمان را به ژرفای روزه ‏داری توجه می‏داد: اگر روزه ‏دار زبان، گوش، چشم و دیگر اعضایش را [از گناه] حفظ نکند، روزه چه فایده‏ای برایش دارد؟ روزی به همسرش گفت: ای ابا الحسن!

از پدرم شنیدم که می‏فرمود: اشک، خشم خداوند را فرومی ‏نشاند؛ و قبر، باغی از باغستان بهشت نخواهد بود، جز هنگامی که آدمی از بیم [کارهای زشت خود در برابر] خداوند می‏گرید و یزدانِ عزیزِ جبران کننده [ی نیکی انسان‏ها]، می‏داند که من از [کوتاهی خود در برابر] پروردگار می‏گریم. امامعلیه السلام نیز گریست.

فاطمه با دستانش اشک او را برگرفت و بر رخسار خود مالید و گفت: ای ابا الحسن! اگر اندوهگینی میان مردمی بگرید، آفریدگار [به خاطر او] آن مردمان را می‏ بخشاید. پسرعمویم! تو اندوهگینی و من اشک تو را بر چهره ‏ام مالیدم تا آمرزش خداوندی مرا فراگیرد. فاطمهسلام الله علیها می‏فرمود: از دنیای شما، سه چیز را دوست می‏دارم که یکی از آنها قرآن را با توجه خواندن است

سلمان می‏گوید: روزی به درِ خانه بانو آمدم، صدایش را شنیدم که مشغول خواندن قرآن بود. می‏فرمود: کسی که سوره حدید، واقعه و رحمان را بخواند [و در مفاهیم عمیق آن بیندیشد و عمل کند]، در ملکوت آسمان‏ها و زمین او را ساکن بهشت می‏نامند. اگر موقعیتی مناسب رخ می‏داد، با معرفی قرآن، به عنوان نسخه بهبودبخش بیماری‏های انسان در طول تاریخ، اندیشه‏ ها را به مهمانیِ این درمان گر می‏برد: حجت‏های آن آشکار است و آنچه درباره ماست پدیدار.

و برهان آن روشن. و از تاریکی گمان به کنار. و آوای آن در گوش، مایه آرام و قرار. و پیرویش ره گشای روضه رحمت پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار. دلیل‏های روشن الهی را در پرتو آیت‏های آن توان دید و تفسیر احکام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرام‏های خدا را بیان دارنده است و حلال‏های او را رخصت دهنده و مستجاب را نماینده و شریعت را راه گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر گوینده و با روشن‏ترین بیان رساننده. او حتی وصیت می‏کند در شب اوّل قبر، علیعلیه السلام بر سر مزارش زیاد قرآن بخواند و دعا کند.

و از همین انس او با قرآن بود که فضه، خادمه او، تا بیست سال به غیر از قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد. و باز از همین انس او با قرآن بود که در صحرای محشر هم قرآن را زمزمه می‏کند. تا آنجا که حتی در هنگام داخل شدن به بهشت هم آیات قرآن را می‏خواند. حسن بصری گوید: در دنیا عابدتر از فاطمه نیست. او آن قدر برای نماز سرپا می‏ایستاد که پاهایش ورم می‏کرد

رسول خداصلی الله علیه و آله می‏فرمود: وقتی زهرا در محراب عبادت می‏ ایستاد، همچون ستاره ‏ای برای ملائکه آسمان می‏درخشید. عصر روزی که شب آن، شب قدر بود، بچه ‏ها را به استراحت وامی‏داشت، غذای اندکی به آنان می‏داد تا سنگین نشوند و بتوانند با بیداری در شب قدر، از گشایش‏های آن شب بهره‏ مند شوند و می‏فرمود: ناکام، کسی است که از خیر آن شب محروم بماند

چرا هر ساله مراسم فاطمیه برگزار می‌شود

آیا عادت است، باعث آرامش وجدان و آرامش روحی می‌شود یا مسئله مهم‌تر از اینهاست؟ و بسیار اساسی‌تر اگر دقیق شویم دو هدف ارزنده می‌تواند مطرح شود؛

هدف اول: مراسم شهادت حضرت زهرا و مراسم محرم و صفر و سایر مراسم که برگزار می‌کنیم باعث شناخت بیشتر ما از این معصومین علیهم‌ا لسلام می‌شود و اگر نشود جای تاسف دارد.

هدف دوم:  وظایف و رسالتی که به عهده ماست روشن می‌شود. اینها که بودند؟ چه کردند؟ چه می‌خواستند و با آنها چه کردند و چرا؟ پیامبر ص یک دختر از خود باقی گذاشت با آن همه محبتی که به نقل همه بزرگان نسبت به او داشت تا حدی که بوسه بر دست او می‌زد و شب و روز از او سخن می گوید و می‌فرماید: ابوها فداها و تقی ام ابیها.

و چرا در مدت زمان کوتاهی بعد از پدر با حالتی بسیار اندوه بار از دنیا می‌رود. و خطبه‌هایش نشان می‌دهد که از مردم اظهار تنفر و بیزاری می‌نماید و چرا؟ و ما باید چه کنیم؟ و چرا پیامبر که سخنی جز وحی نمی‌گوید: و ما ینطق یمن الهوی ان هو الا وحی یوحی

خلاصه اینکه اگر نگاه ما به این حدیث و صاحب حدیث و گوینده حدیث یعنی پیامبر و دخترش نگاهی عاقلانه باشد باید معرفت ما بالا برود وگرنه ضرر کرده‌ایم.

اگرچه شیعه هستیم و برای بی بی هر سال عزاداری می‌کنیم و در جلسات عزا شرکت می‌کنیم، بله حفظ شعائر خوب است ولی نباید اکتفا کرد باید آموخت چرا دل به فاطمه داده‌ایم؟ مثال: فرض کنیم در لیوانی عصاره حیات‌بخش است. شناخت من به این عصاره هرچه قدر بیشتر باشد در حفظ و نگهداری و اهمیت دادن به آن توجه بیشتری می‌کنم.

امام باقر علیه السلام : اگر حب ما صادقانه باشد مطیع می‌شویم. پس اگر ما محب واقعی خانم هستیم اطاعت از او را باید آن حب با خودش بیاورد وگرنه ... پس بایستی از حالات حیوانی بیرون بیایم و غضب و رضای من عقلی باشد

آ‌یا رضای غریزه با رضای عقل در یک سطح است. علی ع: پناه می‌برم به خدا از خواب عقل، عقل اگر سوار بر شهوت باشد به سوی خدا حرکت می‌کند ولی اگر شهوت‌ سوار عقل شد شخص را از خدا جدا می‌کند.

عقلی که خدا را می‌شناسد و خود را زیر سیطره و امر و نهی و تسلیم محض خدا قرار می‌دهد و کار را به جایی می‌رساند که فانی در رب شود حالا من مطیع غریزه باشم بهتر است یا مطیع عقل باشم، مطیع عقل خودم باشم بهتر است یا مطیع عقل عقلا بشوم مطیع عقل عقلا بشوم بهتر است یا مطیع خدا بشوم؟

بهشت بوی سینه فاطمه را می‌دهد

مقام زهرا بالاتر از بهشت است براساس اینکه انسان مقامش بالاتر از سایر موجودات است. علی ع او را به خانه می‌برد و می‌گوید یا فاطمه چیزی در خانه داریم؟ می‌گوید غذا بسیار کم است اگر با هم بخورند سیر نمی‌شوند، اگر مهمان به تنهایی بخورد ممکن است متوجه شود و ناراحت شود.
علی علیه السلام ظرف غذا را جلوی میهمان می‌گذارد. یک ظرف خالی جلوی خودش. به هوای تنظیم نور چراغ، چراغ را خاموش می‌کند. مهمان غذایش را می‌خورد و فکر می‌کند که علی هم دارد میل می‌کند. غذا که تمام می‌شود چراغ را روشن می‌کند در این هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله در می‌زند و می‌گوید علی جان در این خانه چه می‌گذرد!

جبرائیل نازل شده و این آیه را در شان شما نازل کرده است (9 حشر) ... و یوثرون علی انفسهم و لوکان بهم خصاصه ...(و نسبت به آنچه به آنها داده شده در دل خود احساس نیاز نمی‌کنند و آنها را بر خود مقدم می‌دارند هرچند که خود نیاز مبرمی به آن داشته باشند) من گرسنه می‌مانم ولی غذایم را به دیگری می‌دهم؛ ایثار است، جلوه‌ای از جلوات حضرت حق است.

از حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله راجع به حضرت زهرا س چهار نکته ظریف به دست می‌آید. و ببینیم ما نسبت به این چهار نکته چگونه هستیم؟ (بیان پیامبر به دخترش: دخترم غضب شما غضب خداست و رضایت شما رضایت خداست) با مقدمه‌ای که مطرح شد و تعاریفی که شد این چهار نکته را به ما نشان می‌دهد:

اولین درس: انسان این توان را دارد، این سرمایه وجود را دارد، این درجه از قدرت و قوای وجودی را دارد که می‌تواند از مرز حیوانیت به مرز انسان‌های عادی برسد و از مرز انسان‌های عادی اوج بگیرد و به مرز برترین درجه وجودی که تقرب حضرت حق و جلوه و مَظهر و مُظهِر صفات الهی شدن است برسد. می‌گویند مگر می‌شود؟

پیامبر ص با معرفی خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها. در عالم انسانی: انسان می‌تواند و این قوه و درجه را دارد تا به آنجا برسد که مظهر تمام عیار خدا بشود یعنی پسندش خدایی، غضبش خدایی، یعنی آنچه که تو می‌خواهی خدا می‌خواهد و آنچه تو نمی‌خواهی خدا نمی‌خواهد.

دومین درس: این توان را اگر ندیدی و نشناختی، می‌شود به قول قرآن خود فراموشی، (حشر 19) نسوا الله فانسیهم انفسهم آنجا که قرآن می‌فرماید (179 اعراف) همانا بسیاری از جنیان و آدمیان را (گویی) برای دوزخ آفریده‌ایم (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن فهم نمی‌کنند و چشم‌هایی دارند که با آن نمی‌بینند، گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شنوند آنها چون چهار پایانند بلکه گمراه‌ترند هم اینانند غافلان هستند.

وقتی خداوند می‌فرماید بل هم اضل به این جهت است که آنها قدرت دارند ولی نادیده گرفته‌اند چرا که می‌فرماید دل دارند ولی فهم نمی‌کنند، چشم دارند و نمی‌بینند، گوش دارند ولی نمی‌شنوند، یعنی سرمایه‌های وجودی بشر را دارند ولی فراموش کرده‌اند. یعنی فاصله‌ای ایجاد کرده‌ام و این فاصله را باید از میان بردارم و عمر به سرعت می‌گذرد و غافلم. در آخر آیه می‌فرماید اولئک هم الغافلون. امام علی ع: بادر الفرصه قبل ان تکون غصه فرصت را دریاب، پیش از آنکه اندوه گردد ... (شرح غرر الحکم و درر الکلم)

پس نکته اول و دوم حدیث: 1- بشر می‌تواند مظهر رضا وغضب خدا بشود

2- نکند فراموش کند تا این سرمایه را.

سومین درس: این توان را تحت تاثیر چه عواملی قرار می‌دهد؟ یعنی این سرمایه وجودی را که شامل لهم قلوب ،‌ اعین و اذان) که در آ‌یه 179 اعراف فرمود، توسط چه عاملی جذب می‌شود، چه دلبری این دل را می‌برد؛ دل محل حب است، کدام محبوب دل را برده؟ دعای جوشن کبیر فراز 39- یا خیر المسئولین، یا خیرالمقصودین ... یا خیر المحبوبین ای بهترین دوست داشته شدگان

ولی اگر طبیعت‌گرایی، پول، مقام، شهوت، شهرت و ... برای من محبوب است و مرا به سوی خودشان می‌برد بالاتر و محبوب‌ترش خداست. چه کسی مظهر رضای خداست؟ کسی که یا خیر المحبوبین خدا محبوبش است

یا خیر المقصودین مقصد من چیست؟ اگر در هر کاری مقصد غیر از خدا باشد عین حماقت است و حیوانی است (اولئک کالانعام بل هم اضل) برای اینکه بهترین مقصد و هدف، خداست. یا خیر المطلوبین ما چه طلب می‌کنیم در کلیه رفتارهایمان و اعمالمان. قرآن این درس را به ما داده است. (از قول حضرت ابراهیم علیه السلام) انعام 162 قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین بگو: بی‌گمان، نماز و عبادات من و زندگی و مرگ من هم برای خداست که پروردگار جهانیان است

اگر به اینجا رسید رضایتش می‌شود رضای خدا، خشمش می‌شود خشم خدا، پس این سرمایه و توان وجودی را تحت تاثیر چه عواملی قرار داده‌ام؟ (1- عوامل درونی 2- عوامل بیرونی)

1- عوامل درونی: درونم را تحت تاثیر هوای نفس قرار می‌دهم و پیروی از امیال نفسانی را در درونم قرار می‌دهم. (تحت تاثیر شهوت جنسی- پول- میز- مقام- شهرت و ...)

2- عوامل بیرونی: تحت تاثیر دوستان ناباب، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ! حضرت خدیجه کبری همه چیزش را داد. تمام تعلقات دنیایی را و جماعت آن زمان را رها کرد و به سوی حق آمد و جماعت، او را ترک کردند و در موقع وفات هیچ نداشت حتی کفن. به دخترش می‌گوید من خجالت می‌کشم، به پدرت بگو اگر امکان دارد عبایش را کفن من قرار دهد. همرنگ جماعت نشد بلکه همراه حق شد و سلام خدا بر او باد

زهرا جان شما مَظهر تمام عیار صفات حضرت حق در مقام آنچه به قرب الهی به معنی لقا رب و وصل حضرت حق تا به آنجا رسیدی که مظهریتت مظهریت حق است، مظهریتت، مظهریت رضا و غضب حق. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان انسان کامل چه می خواهد، هرچه انسان بالاتر است خواسته‌اش بالاتر است. برترین خواسته از بینش قرآنی چیست؟ (توبه 72) ...

و رضوان من الله‌اکبر ذلک هوالغفور العظیم. خداوند به مردان و زنان با ایمان، بهشت‌هایی را که پای درختانش نهرها جاری است، که همیشه در آنند و سراهایی پاکیزه در جنات عدن وعده کرده است (جنات عدن بهشت‌های پاینده و ابدی) ولی رضوان خدا (رضایت خدا) (از همه) برتر است، این همان کامیابی بزرگ است.

پس بالاتر از جنات هم داریم، رضوان است، فوز عظیم در جنت نیست، در رضوان است، در مقام متقین. امام جواد ع: همانا ایمان درجه‌ای بالاتر از اسلام دارد و تقوا درجه‌ای فوق ایمان دارد.

قدا فلح المومنون به راستی رستگار شدند مومنان. پس از دید قرآن ملاک رستگاری، ایمان است، بار را به سر منزل مقصود می‌رساند و العاقبه للمتقین مقام متقین را قرآن می‌فرماید: (قمر 54 و 55) ان المتقین فی جنت و نهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر و پیامبر چه می‌خواهد؟

مقام بالاترین را که مال اوست و آن رضوان من الله (رضایت خدا) و آن عند ملیک مقتدر که بالاتر از فی جنت و نهر است و همین پیامبر می‌فرماید هرگاه دلم هوس بهشت می‌کند فاطمه را می‌بویم یعنی فاطمه مظهر عند ملیک مقتدر یعنی مظهر برترین کمال ممکن در عالم امکان است، او مظهر حق است پس می‌شود مظهر صفات حق،

پس باید بفهمیم معنی دوست‌داشتن حضرت زهرا س یعنی چه؟ باید معرفت خود را بالا ببریم، اگر در زندگی بر سر دو راهی گیر کردم به سوی حق،‌به سوی باطل ،‌نگاه به نامحرم ... نگاه کنم یا نه. اگر نگاه نکردم اگر به سوی باطل نرفتم علاقه خود را به زهرا نشان داده‌ام، در کسب و کار، در زندگی زناشویی و ... دو راهی دلم می‌خواهد و خدا نمی‌خواهد.

باید دید کدام طرفی می‌روم، با زهرا هستم یا نیستم و این حدیث این درس را به ما می‌دهد که زهرا چون مظهر خداست مظهر خداست و من شیعه نیز باید این‌گونه باشم.

تا اینجا سه نکته را مطرح کردیم:

1 - می‌دانیم چنین قدرتی داریم یا نمی‌دانیم

2 - اگر این توان را ندیدیم می‌شود خود فراموشی

3 - این توان را تحت تاثیر چه عواملی قرار می‌دهم (عوامل درونی- عوامل بیرونی) حجت درونی عقل و حجت بیرونی: انبیا، رسل، ائمه، علما، صدیقین، شهدا، ابرار، صلحا، هاکان، برجستگان و ... آیا من این قدرت درونی را تحت تربیت و کلام این برجستگان قرار می‌دهم و در جهت لقا رب قرار می‌گیرم یا در جمع عوامل شیطانی، عرفیات غلط اجتماعی، سنت‌های باطل، همرنگ جماعت شدن و ... قرآن می‌فرماید اکثر هم لایعقلون، اکثر هم لایشعرون و نهایتا به سوی شیطان می‌روم.

درس چهارم: این قدرت را فانی در الله می‌کنم. به کمک واصلان اعلی، فانی در الله شدن. لازمه این فانی شدن در چیست؟ یک تسبیح در دست بگیرم از صبح تا شب بگویم من دلم می‌خواهد که سرمایه وجودی‌ام به مقام فناء فی الله برسد که مظهر حق بشوم تا مظهر حق گردم آیا می‌شود؟ اینجا ابتلاء مطرح می‌شود، امتحان‌ها مطرح می‌شود. (بقره 124)

و اذ بتلی ابراهیم ربه ... و هنگامی که خدا ابراهیم را با کلماتی بیازمود و او را به اتمام رسانید گفت: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم. (ابراهیم) گفت: از خاندانم چطور، فرمود: عهد من به ستمکاران نمی‌رسد. (عنکبوت 1 و 2) احسب الناس ان یترکوا اَن یقولوا امنا و هم لایفتنون. آیا مردم پنداشتند همین که گفتند ایمان آوردیم به حال خود رها می‌شوند و مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند.

این امتحان برای همه هست،‌برای خود حضرت زهرا علیها السلام هم بود. در زیارت حضرت داریم. یا ممتحنه، امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره ... ای بانوی آزموده، آزمود تو را خداوندی که آفرید تو را پیش از اینکه بیافریند تو را پس یافت به آنچه آزمود تو را شکیبا (مفاتیح الجنان) یک امتحان خانم بعد از شهادت پدرش شروع شد. خانم از علی ع سئوال می‌کند راست است که از خانه بیرون می‌روی به تو سلام نمی‌کنند

جواب می‌دهد نه اینکه سلام نمی‌کنند بلکه جواب سلام مرا نمی‌دهند. برای علی و فاطمه این مهم نیست ولی درد اجتماع است که جامعه چه باید بخواهد و چه نباید بخواهد، رضایت و غضب به چه داشته باشد،‌ فرهنگ یک جامعه از خواست و نخواست آن جامعه تشخیص داده می‌شود، آ‌یا احساسات را بر عقل و علم غلبه می‌دهند یا برعکس، آیا حق را تایید می‌کنند یا باطل را

فاطمه سلام الله علیها انسان کامل فانی در حق

انسان های کامل که حق در ایشان مظهریت یافته و تجسم حق مطلق یعنی خداوند هستند، انسان های نادری هستند که به این مقام بلند دست یافته اند؛ زیرا ایشان با تمام ظرفیت و توان خویش، گام در راهی گذاشته اند تا صورت خداوند شوند و اسما و صفات الهی را در خود ظهور و بروز دهند

ایشان پروانه های زیبایی هستند که از پیله سخت و سفت ابریشمی دنیا بیرون آمده و با تلاش و کوشش خود، عنایات الهی را به خود جلب و جذب نمودند. تلاش ایشان، عنایات و امدادهای غیبی را نصیب آنان کرد و هر گام کوتاه ایشان، صدها گام تقرب خداوندی را بهره آنان نمود

هر چند که خداوند انسان را بر صورت خویش آفرید؛ یعنی تمامی اسما و صفات خویش را در انسان قرار داد (بقره13) و انسان مظهر خداوند شد، ولی این مظهریت، تنها زمانی به تمام و کمال خود می رسد که انسانها با تلاش و سعی خویش (انشقاق 6) بتوانند اسما و صفات سرشته در ذات خویش را به فعلیت برسانند

راهی که به فعلیت اسمای الهی می انجامد، راه های گوناگونی است، ولی کامل ترین آسانترین، کوتاه ترین و بهترین راه، همان راه و طریقت شریعت است که از آن به طریقت عبودیت نیز یاد می شود سالک طریقت عبودیت نه تنها به حقیقت می رسد، بلکه خود مظهر حقیقت می شود و به مقام «یدور حیثما دار» دست می یابد.

از این رو امام صادقعلیه السلام کنه و گوهر عبودیت را ربوبیت می داند؛ زیرا کسی که از مسیر رنگ خدایی گرفتن حرکت می کند و از صبغه الله می گذرد و گام در متاله و خدایی شدن می نهد و در نهایت، متاله و خدایی می شود، از مقامات متاله شدن نیز بهره مند می گردد که یکی از آنها ربوبیت است

به این معنا که در مقام خلافت قرار می گیرد؛ زیرا وقتی خدایی شد، می تواند خلیفه الله شود و مظهر حق گردد و در مقام مظهر حق، ربوبیت و پروردگاری کند. این گونه است که در تحلیل و تفسیر قرآنی، عبدالله و عبده، خلیفه الله مطلق است که مظهر ربوبیت مطلق خداوندی بر کائنات می باشد.(آل عمران 146)
عبدخدا، طی الارض و الزمان (اسراء 1 و نجم 7 تا 10) را به سبب همین عبودیتی انجام می دهد که در طریقت شریعت به دست آورده است؛ چرا که وقتی رنگ خدایی گرفت و تحقق خدایی یافت و متاله گشت، محبوب و مرضی خداوند می گردد

این متاله و خدایی شدن و نیز تحقق صورت خدایی شدن است که از آن به فنای فی الله یاد می شود. چنین شخصی دیگر خود نیست، بلکه به حکم آیه 17انفال خداوند است که در او مظهریت یافته است و یدالله، عین الله و سمع الله و مانند آن می شود. (روایت قرب النوافل)

این گونه است که خداوند از طریق مظهر، عمل می کند و تیر می افکند و کارش را انجام می دهد (و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی)
این فنای انسان در دنیاست که ارزش و اعتبار والا به انسان می بخشد،

چرا که هر گبری به پیری مسلمان می شود، هر انسانی پس از مرگ به نوعی فنا دست می یابد. از این رو فرمان حضرت ختمی مرتبتصلی الله علیه و آله این است که: موتوا قبل ان تموتوا؛ پیش از مرگ اضطراری و اجل مسمی و معلق، از مرگ اختیاری بهره مند شوید و فنای الهی را در همین دنیا تجربه کنید و کشف الغطاء را در همین جا درک نمایید

این گونه است که داخل در جنت ذات و صفات شده و بهشت آفرین را در آغوش می کشید. (فجر 27 تا 30) نفس مطمئن، نفس آرامش یافته به فنای الهی است که از مسیر عبودیت از خود گذشته و با پایبندی به شریعت محبت، حقیقت را در خود تحقق بخشیده است.
از جمله این نفوس مطمئن که در دنیا به مرگ اختیاری به فنای فی الله و بقای بالله رسیده اند، حضرت فاطمه سلام الله علیها است که در آیات قرآنی به عنوان اسوه انسانها معرفی شده است.

آن حضرت سلام الله علیها چنان که آیات سوره انسان و 33 احزاب و آیات دیگر قرآنی تبیین می کند، متاله و ربانی است و بر همگان است تا او را الگو و اسوه کامل زندگی خویش قرار دهند تا چنان که او محبوب و مرضی خداوند شد، دیگران نیز محبوب و مرضی خداوند شوند

از آن جایی که مقامات انسانی، زن و مرد نمی شناسد، الگوبرداری از فاطمه، اختصاص به زن و مرد ندارد، بلکه همه انسانها می بایست او را الگو قرار دهند؛ چنان که پیامبرصلی الله علیه و آله با آن که مرد است، الگوی زنان نیز می باشد. بلکه باید گفت که مقامات انسانی چنان است که موجودات پائین تر از انسان نیز می باید از آنان پیروی کنند تا به کمال شایسته و بایسته خویش برسند

به سخن دیگر، تمام موجوداتی که خداوند به ایشان فرمان داده تا بر انسان سجده برند، می بایست انسان کامل و خدایی و ربانی شده را الگوی خود قرار دهند تا با راهنمایی و دستگیری ایشان به کمال برسند. از این رو همه کائنات از فرشتگان و جنیان و دیگران، می بایست انسان های کاملی چون فاطمه سلام الله علیها را الگوی خویش قرار دهند.

پیرامون کمالات و فضایل و جایگاه فاطمه زهراسلام الله علیها

در نظام هستی سخن راندن آن قدر دشوار است که پیرامون انسان کامل سخن گفتن. چه این که او انسان کامل و کون جامع است. در عرفان ناب و اصیل اسلامی مراتب هستی را عبارت می دانند از لاهوت، جبروت، ملکوت، ناسوت و کون جامع. منظور از لاهوت مقام بلند حق تعالی و پروردگار خالق یگانه هستی است

مقصود از جبروت، عالم عقول و فرشتگان مقرب و مراد از ملکوت عالم غیب و فرشتگان واسط، ناسوت مرتبه دنیای مادی و عالم طبیعت و بالاخره منظور از کون جامع، مظهر تمام نمای حق یعنی انسان کامل می باشد که جامع همه کمالات و اسماء و صفات حق تعالی پس از تجلی است

توضیح این که حق تعالی که تمام وجود است و بی حد و نهایت کمالات جمال و جلال را داراست، در مرتبه تجلی ذات و صفات که خود را می نمایاند و فاطر می شود تا ظلمت عدم را به نور وجود برساند، از رسول گرامی و نبی مکرم اسلام به عنوان «اول ما خلق الله» آغاز می کند که فاطمهسلام الله علیها و علیعلیه السلام نهفته در آن هستند.
فاطمه
سلام الله علیها به عنوان نفس کل و علیعلیه السلام به عنوان عقل کل. این نکته ثمین از روایات نبوی و ائمه اطهار مستفاد است. پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند نور فاطمه را قبل از این که زمین و آسمان را خلق کند آفرید.» (بحار/43/4) و فرمود: «فاطمه حوراء انسیه است، ]یعنی مافوق فرشته به صورت انسان[ زیرا خداوند از نورش او را آفرید قبل از آن که آدم را خلق کند.» (همان)

این سخن به این معنی است که فاطمه واسطه ای در خلقت جز نور پدرش رسول اکرمصلی الله علیه و آله ندارد. ضمن این که خود واسطه در خلقت ما سوی الله است. این را از آن جا می توان دریافت که علیعلیه السلام فرمود: من و پیامبر از یک نوریم و پیامبرصلی الله علیه و آله در جواب سؤالی به حضرت علیعلیه السلام می فرماید: «فاطمه هم از نور ماست» (همان/ ص 8)

و خود حضرت فاطمهسلام الله علیها به حضرت علیعلیه السلام عرضه داشت: «یابن الحسن خداوند خود نور مرا خلق کرد.(همان) همچنین رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند مرا و علی و فاطمه و حسن و حسین را از یک نور آفرید. پس از آن نور شیعیان ما را آفرید و ما تسبیح و تقدیس و تهلیل و تمجید می کردیم و شیعیان ما نیز چنین می کردند. آن گاه خداوند زمین و آسمان و فرشتگان را آفرید و آنان صد سال درنگ کردند در حالی که تسبیح و تقدیس نمی دانستند.»(بحار27/122)

بالاترین فضیلت حضرت زهراسلام الله علیها از دیدگاه امام خمینی(ره) فاطمهسلام الله علیها افتخار خاندان وحی است. زنی که فضائل او همطراز فضائل بی نهایت پیغمبر اکرمصلی الله علیه و آله و خاندان عصمت و طهارت بود. (صحیفه نور ج 12 ص 274)

امام صادقعلیه السلام می فرمایند: فاطمهسلام الله علیها بعد از رحلت پیامبرصلی الله علیه و آله بیش از 75 روز زنده نماند. غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود، به این جهت جبرئیل پی درپی به حضورش می آمد و او را در عزای پدر سلامت باد می گفت و تسلی بخش خاطر غمین زهراسلام الله علیها بود.

گاه از مقام و منزلت پدر بزرگوارش سخن می گفت و گاه از حوادثی که بعد از رحلت او بر ذریه اش وارد می گردید، خبر می داد و امیرالمؤمنینعلیه السلام نیز آنچه جبرئیل املاء می کرد، همه را به رشته تحریر درمی آورد. مجموعه این سخنان است که به مصحف فاطمهسلام الله علیها موسوم گردید. (اصول کافی ج 1 ص 349 و ج 2 ص 355)
آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید. یک تناسب لازم دارد بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است. این تناسب بین جبرئیل و انبیاء درجه اولی بوده مثل رسول خدا
صلی الله علیه و آله و موسی و عیسی و ابراهیمعلیهم السلام و امثال اینها. میان همه کس نبوده است

بعد از این هم میان کسی دیگر دیده نشده است. حتی درباره ائمهعلیه السلام هم وارد نشده . این فضیلت مختص حضرت صدیقه است. (صحیفه نورج 20 ص 4-5-6) امام راحل (ره) در جایی دیگر می فرمایند: برای تمام ابعادی که برای زن و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا جلوه کرده است. او تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان است

او موجودی ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است. بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر گشته است. فاطمهسلام الله علیها زنی است که تمام ویژگی های انبیاء در اوست. زنی که اگر مرد بود نبی بود. زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود. (صحیفه نور ج 7 ص 337)

تاثیر حب فاطمهسلام الله علیها قال النبی صلی الله علیه و آله: یا سلمان! حب فاطمهسلام الله علیها ینفع فی مأه من المواطن، ایسر ذلک المواطن: الموت و القبر و المیزان و المحشر و الصراط و المحاسبه. ای سلمان! حب و دوستی فاطمهسلام الله علیها و پیروی از او در صد جا فایده دارد و سودمند است که آسان ترین آن مکان ها عبارتند از:

1- هنگام مرگ 2- عالم قبر 3- وقت بیرون آمدن از قبر و برانگیخته شدن و محشور گشتن در صحرای محشر 4- عبور از پل صراط 5- در پای میزان عدل الهی
 6- وقت محاسبه و حساب و کتاب.  بحارالانوار، ج72، ص 116

ادامه

  http://m5736z.blog.ir/post/fateme2

http://m5736z.blog.ir/post/fateme3

http://m5736z.blog.ir/post/fateme4

http://m5736z.blog.ir/post/fateme5

http://m5736z.blog.ir/post/fateme6

http://m5736z.blog.ir/post/fateme1

http://m5736z.blog.ir/fatemeAhkaM

http://m5736z.blog.ir/MOSHAF.Qade

http://m5736z.blog.ir/post/fatimaHaDiS

http://m5736z.blog.ir/post/FATEME

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">