تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.
Image result for ‫حضرت زهرا‬‎

   بسم الله الرحمن الرحیم

   71. احترام به نام فاطمه علیها السلام

امام صادق علیه السلام به شخصی که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمود  اذا سمیتها فاطمة فلا تسبها و لاتلعنها ولاتضربها  حالا که نام او را فاطمه گذاشته ای، پس دشنامش مده، نفرینش مکن و کتکش مزن

72. الگوی نمونه

امام زمان ارواحنا فداه در یکی از نامه هایشان می فرمایند: و فی ابنة رسول لی اسوة حسنة در دختر پیامبر خدا برای من الگوی نیکویی است .

73. اختر تابناک

امام صادق علیه السلام فاطمة کوکب دری بین نساء اهل الدنیا  فاطمه س اختری تابناک در میان زنان دنیاست

74. سرور زنان

امام صادق علیه السلام فاطمة سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین فاطمه س سرور زنان جهانیان از اولین تا آخرین است .

75. تسبیحات حضرت زهرا

امام باقر علیه السلام ما عبد الله بشی ء من التحمید افضل من تسبیح فاطمة س خداوند در حمد و ستایش به چیزی برتر از تسبیح فاطمه س عبادت نشده است

76. درود بر فاطمه

امام رضا علیه السلام اول من جعل له النعش فاطمة ابنة رسول الله، صلوات الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها; نخستین کسی که پس از مرگش برای او تابوت ساخته شد، فاطمه ع دختر رسول خدا ص بود; درود و صلوات خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد

77. نماز مخصوص فاطمه

امام صادق علیه السلام من صلی اربع رکعات فقرا فی کل رکعة بخمسین مرة «قل هو الله احد» کانت صلوة فاطمة س ... هر کس چهار رکعت نماز بخواند [هر دو رکعت به یک سلام] و در هر رکعت [پس از سوره حمد] پنجاه مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخواند، این نماز، نماز فاطمه است  

78. فاطمه قلب محمد

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ان الحسن والحسین سبطا هذه الامة وهما من محمد کمکان العینین من الراس واما انا فکمکان الید من البدن واما فاطمة فکمکان القلب من الجسد ... حسن و حسین ع دو سبط این امت هستند، و آن دو برای محمد همانند دو چشم برای سرند، و من [برای محمد همانند دست برای بدن هستم، و فاطمه س [برای محمد ص] همانند قلب برای بدن است

79. افتخار علی علیه السلام به فاطمه

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام انا زوج البتول سیدة نساء العالمین .. من همسر بتول هستم; همان کسی که سرور زنان جهانیان است.                                 

فاطمه زهره است

پیامبر اکرم  انا الشمس و علی القمر و فاطمة الزهرة و الفرقدان الحسن و الحسین من خورشیدم و علی ماه و فاطمه ، زهره (ناهید) است و حسن و حسین دو ستاره نور افشان فرقدان هستند

80. زیارت شهیدان

امام صادق علیه السلام ان فاطمة کانت تاتی قبور الشهداء فی کل غداة سبت ... ; فاطمه در هر بامداد شنبه به مزار شهیدان می رفت .

81. علی شایسته ترین انسان برای فاطمه

امام صادق علیه السلام لولا ان امیرالمؤمنین تزوجها لما کان لها کفو الی یوم القیامة علی وجه الارض آدم فمن دونه براستی اگر امیرالمؤمنین ع فاطمه را به ازدواج خود در نیاورده بود، تا روز قیامت بر روی زمین از آدم تا پس از آدم برای فاطمه همتایی نبود

82. انجام کارهای سخت خانه

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا  انها استقت بالقربة حتی اثرفی صدرها وطحنت بالرحی حتی مجلت یدها وکسحت البیت حتی اغبرت ثیابها واوقدت النار تحت القدر حتی دکنت ثیابها فاصابها من ذلک ضرر شدید

حضرت فاطمه زهرا آن قدر با مشک، آب کشید که اثر آن در سینه اش آشکار شد و چندان با دست خود آسیاب کرد که دستهایش پینه زد و آن قدر خانه را جاروب کرد که لباسهایش خاک آلود گردید و چندان آتش در زیر دیگ روشن کرد که لباسهایش سیاه و دود آلود شد و از این کارها رنج و سختی زیادی به او رسید

83. فاطمه مطیع دائم علی

حضرت امیرالمؤمنین : فوالله ... لا اغضبتنی ولاعصت لی امرا ولقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم والاحزان سوگند به خدا که فاطمه هیچ گاه مرا خشمگین نکرد و در هیچ کاری از من سرپیچی ننمود . و من هرگاه به فاطمه ع نگاه می کردم، غم و اندوه از من زدوده می شد

84. فاطمه شهیده است

امام کاظم علیه السلام ان فاطمة صدیقة شهیدة فاطمه س بانوی بسیار راست گویی است که او را به شهادت رسانده اند

85. فاطمه و خردسالان

امام صادق علیه السلام ان اطفال شیعتنا من المؤمنین تربیهم فاطمة سلام الله علیها بی شک فاطمه خردسالان شیعه ما را (در عالم برزخ) پرورش می دهد

علی، فاطمهعلیهماسلام و صلوات در نگاه پیامبرصلی الله علیه و آله

صلوا على، صلى الله علیکم: بر من درود بفرستید تا خدا بر شما درود بفرستد (ابن عدى در کامل از ابن عمرو و ابن هریره ج2، ص 99)
صلوا على، فان صلاتکم على زکاه لکم: بر من درود بفرستید، زیرا صلوات شما بر من زکات شماست. (ابن ابى شیبه و ابن مردویه از ابو هریره ج 2، ص 99)
اذا جلستَ فى صلاتِکَ فلاتترکن الصلاه على، فانها زکاه الصلاه: چون در نماز [براى تشهد] نشستى، صلوات بر من را ترک مکن، زیرا آن زکات نماز است. (دارقطنى در سنن از بریده . ج1، ص87)
حیثما کنتم فصلوا على، فان صلاتکم تبلغنى: هر جا که هستید، بر من درود بفرستید، زیرا درود شما به من مى‏رسد. (طبرانى در معجم‏الکبیر ج1، ص582)
صلوا على و سلموا، فان صلاتکم تبلغنى حیثما کنتم: بر من صلوات و سلام بفرستید؛ زیرا هر جا که باشید، صلوات‏تان به من مى‏رسد. (ابى یعلى در مسندش و ضیاء از حسن بن على . ج 2، ص 97)
زَینوا مجالسکم بالصلاه على، فان صلاتکم على نور لکم یوم القیامه: مجالس خود را با صلوات بر من بیارایید؛ زیرا صلوات شما بر من، روز قیامت برایتان نورى خواهد بود. (دیلمى در مسند الفردوس از عبدالله بن عمر روایت مى‏کند. ج 2، ص 32)
الصلاه على نور على الصراط: صلوات بر من نورى بر صراط [در روز رستاخیز] خواهد بود. (دار قطنى از ابوهریره ج2، ص 121)
کل امرٍ ذى بالٍ لایبدأ فیه بحمدالله و الصلاه على، فهو اَقطع، ابتر، ممحوق مِن کل برکه: هرکار مهمى که بدون سپاس و ستایش خدا و صلوات بر من آغاز شود، بریده، بى‏دنبال و بى‏بهره از هر برکتى خواهد بود

(رهاوى از ابوهریره روایت مى‏کند. ج 2، ص 277)
ما مِن عبدٍ یصِلى على الا صلت علیه الملائکه مادام یصلى على: هیچ بنده‏اى نیست که بر من صلوات مى‏فرستد، مگر اینکه تا وقتى که صلوات مى‏فرستد، فرشتگان هم بر او درود مى‏فرستند. (احمدبن حنبل در مسند، ابن ماجه و ضیاء از عامربن ربیعه روایت مى‏کنند. ج 2، ص 519)
10ـ
من صلى على صلاه، کتب الله له قیراطاً و القیراط مثل احد: هرکه بر من صلوات بفرستد، خداوند براى او قیراطى مى‏نویسد و قیراط همچون کوه احد است! (عبدالرزاق در جامع از على . ج2، ص 618)
11ـ
من صلى على واحده صلى‏الله علیه عشر صلوات، و حَط عنه عشر خطیئات، و رَفعَ له عشر درجات: هرکس بر من یک صلوات بفرستد، خداوند ده درود بر او مى‏فرستد و ده خطایش را پاک مى‏کند و ده درجه او را بالا مى‏برد.  (احمدبن حنبل در مسند و بخارى در ادب و نسائى و حاکم در مستدرک ج 2 ص 618)
12ـ
من صلى على حین یصبح عشراً و حین یمسى عشراً، ادرکته شفاعتى یومَ القیامه: هرکه صبحگاه و شامگاه ده بار بر من صلوات بفرستد، روز رستاخیز شفاعتم را در مى‏یابد. (طبرانى در المعجم الکبیر ج2، ص 618)

چهار حکایت از زندگی حضرت فاطمهسلام الله علیها ، به چهار عرصه از مصادیق جهاد اقتصادی

1. در اسلام، نفقه زن(یعنی تأمین مسائل اقتصادی زن) برعهده شوهر اوست. بنابراین یکی از محل‌های بروز جهاد اقتصادی حضرت، نحوه مطالبه وی از شوهر است که سعی می‌کند، با سخت گرفتن بر خود کوچک‌ترین فشاری بر همسرش نیاید.

روزی به حضرت زهراسلام الله علیها گفت: آیا در خانه چیزی [برای خوردن] داریم؟ حضرت فرمود: قسم به خدایی که حق تو را عظیم داشت، سه روز است که چیزی نداریم تا برایت بیاورم. علی علیه السلام فرمود: پس چرا مرا خبر نکردی؟ فرمود: پیامبرصلی الله علیه و آله از این‌که از تو چیزی بخواهم مرا برحذر داشت و فرمود: از پسر عمویت چیزی نخواه مگر این‌که خودش برایت بیاورد.. (بحار‌الانوار ج43 ص31)                              .
2. یکی از مصادیق جهاد اقتصادی که کاملاً عمومیت دارد، برداشتن بار مشکلات اقتصادی از دوش ناتوانان جامعه است. حکایت سه روز، روزه گرفتن حضرت زهراسلام الله علیها و بقیه اهل خانه ایشان که در همان زمان یتیم و مسکین و اسیری به ایشان مراجعه کردند و هر سه شب، افطار خود را به آن‌ها بخشیدند بدون این‌که چشم‌داشت هیچ گونه تشکر و پاداشی از آن‌ها یا از جامعه داشته باشند و آیات سوره انسان در شان آن‌ها نازل شد (انسان8-9)                                       .
3. یکی دیگر از مصادیق جهاد اقتصادی در سیره حضرت زهراسلام الله علیها پشتوانه قرار دادن دارایی خود برای رفع مشکلات حکومت دینی است و این امری است که قبل از ایشان مادرش خدیجهسلام الله علیها انجام داده بود. حضرت زهراسلام الله علیها چنان برای رفع نیاز حکومت پیامبرصلی الله علیه و آله با تمام وجود آماده بود که در موارد متعددی که کسی برای مشکل اقتصادی خود به پیامبر، یعنی به حاکم جامعه دینی مراجعه می‌کرد و پیامبرصلی الله علیه و آله خود نمی‌توانست مشکل او را حل کند، او را به حضرت زهراسلام الله علیها ارجاع می‌داد. از باب نمونه، امام باقرعلیه السلام، نقل کرده‌اند که جابر گفت: روزی نماز عصر را همراه پیامبر خواندیم و هنوز متفرق نشده بودیم که پیرمردی از مهاجران که از شدت پیری و ضعف به زحمت راه می‌رفت به سمت ما آمد و پیامبر احوالش را جویا شد. او گفت ای پیامبر خدا گرسنه‌ام، برهنه‌ام، فقیرم. حضرت فرمود من چیزی ندارم که به تو بدهم، اما این مقدار هست که بتوانم تو را به کسی که اهل خیر باشد، راهنمایی کنم. پس به خانه کسی برو که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. کسی که خدا را بر خویش مقدم می‌دارد، به خانه فاطمه برو.

آن فرد با راهنمایی عمار به خانه حضرت زهرا می‌رود و عرض حال می‌کند و حضرت تنها گردنبند خود را که آن هم هدیه دختر عمویش (دختر حضرت حمزه) بوده به او می بخشد و... (بحار‌الانوار ج43 ص56-58)                                     .
4. مصادیق جهاد اقتصادی حضرت زهراسلام الله علیها، تنها در سخت گرفتن بر خود و انفاق اموال خلاصه نمی‌شود، بلکه ایشان از دارایی‌های اقتصادی خود در مسیر مبارزات سیاسی نیز استفاده می‌کرد. نمونه بارز آن را پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه و آله در جریان فدک می‌توان مشاهده کرد. پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله با توجه به روحیه‌ای که از حضرت زهرا سراغ داشت، باغات فدک را که طبق (انفال1) به حضرت زهرا بخشیده بود و حضرت هم آن را صرفاً در راه رفع نیاز مستنمدان جامعه مصرف می‌کرد. که توسط خلفا به ناحق غصب شد. حضرت در دو خطبه مفصل، فدک را بهانه‌ای برای نقد مشروعیت حکومت خلیفه اول قرار داد و با این اقدام خود نشان داد که چگونه می‌توان دارایی‌های اقتصادی خویش را در مسیر اصلاح سیاسی جامعه و روشنگری قرار داد.

 

پاره ای از فضایل حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از کتب معتبر اهل سنت:

درباره فضایل و عظمت بزرگ بانوی اسلام چه در منابع شیعی و چه در منابع اهل سنت به فراوانی سخن گفته شده. به قدری فضایل آن حضرت زیاد است که جای کوچکترین تردید و یا انکاری وجود ندارد .

الف، آیه تطهیر و حدیث کسا : قرآن, اهل بیت پیامبرصلی الله علیه و آله را مطهر خوانده: انما یرید الله لیذهب عنک الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا (احزاب33) خداوند می خواهد که پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.

واقدی در کتاب اسباب التزیل می نویسد که آیه تطهیر درباره پنج نفر نازل شد. این پنج نفر عبارتند از : پیامبر علی فاطمه حسن و حسین علیهم السلام                                    .                                                                                   ابن حجر در کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه می نویسد: ام سلمه گفت: در خانه من این آیه تطهیر نازل شد. رسول خدا فاطمه, علی, حسن و حسین (علیهم السلام) در این خانه بودند. پیامبرصلی الله علیه و آلهفرمود : هولاء اهل بیتی, این عده اهل بیت من هستند.                           
حاکم حسکانی در کتاب شواهد التزیل القواعد التفصیل و ابن عساکر, در کتاب تاریخ دمشق مینویسد: وقتی که آیه
و امر اهلک بالصلاه و اصطبر علیها نازل شد, پیامبرصلی الله علیه و آله در هر نمازی می آمد در جلوی درب خانه فاطمهسلام الله علیها و می فرمود: الصلاه رحمکم الله انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ...

لخمی طبرانی در المعجم الکبیر آورده است: زینب بنت ام سلمه می گوید که رسول خداصلی الله علیه و آله در نزد ام سلمه بود که حسن, حسین و فاطمه علیهم السلام بر حضرت وارد شدند. حسن در یک سو و حسین در سوی دیگر پیامبرصلی الله علیه و آله نشستند و حضرت زهراسلام الله علیها نیز در میان این دو قرار گرفت. سپس پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: رحمه الله و برکاته علیکم اهل البیت انه حمید مجید

حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک الصحیحین, ترمذی در کتاب سنن و احمد بن حنبل در کتاب مسند می نویسد: پیامبرصلی الله علیه و آله درب خانه حضرت زهرا(س ) می رفت و می فرمود : الصلاه یا اهل البیت

شمس الدین ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلا می نویسد: و صح ان النبیصلی الله علیه و آله جلل فاطمه و زوجها و ابنیها لکسا و قال اللهم اهل بیتی اللهم فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا, درست است این خبر که پیامبرصلی الله علیه و آله فاطمه سلام الله علیها و دو فرزندش را در کسایی جمع کرد و گفت خداوندا اینها اهل بیت من هستند و رجس و پلیدی را از این عده به دور کن و اینها را پاکیزه گردان

ب، آیه مباهله فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَ أَبْنَاءکُمْ وَ نِسَاءنَا وَ نِسَاءکُمْ وَ أَنفُسَنَا و أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ (آل عمران61) هر کس که درباره عیسى با تو محاجه کند، بعد از آنکه جریان او را دانسته اى ، بگو: بیایید بخوانیم پسران ما را و پسران شما را، زنان ما را و زنان شما را، ما را و نفسهاى شما را، آنگاه به درگاه خدا ناله کنیم و لعنت خدا را از آن دروغگویان گردانیم.

عده اى از نصاراى نجران، به مدینه آمده و با رسول خدا درباره حضرت عیسى به مجادله برخاستند حضرت فرمود: عیسى بنده خدا بود. طعام مى خورد، آب مى آشامید، بول و غائط مى کرد. آنها گفتند: پدرش چه کسى بود؟ وحى آمد که از آنها بپرس درباره آدم چه مى گویند آیا بنده مخلوق نبود که مى خورد مى آشامید و حدث مى کرد و زن مى گرفت ؟ گفتند: آرى.

فرمود: پس پدر حضرت آدم چه کسى بود؟ آنها در جواب عاجز ماندند اما درباره حضرت عیسى قانع نشدند. حضرت به آنها فرمود: با من مباهله کنید اگر راستگو باشم عذاب بر شما نازل شود و اگر دروغگو باشم عذاب بر من نازل گردد. گفتند: با انصراف سخن گفتى لذا وعده مباهله گذاشتند.

قرار شد روز 24 ذیحجه از سال دهم هجرت، مباهله انجام شود. رسول خدا با اطمینان به وعده خدا و با کمال آرامش، به محل مباهله آمد على بن ابیطالب در پیش، فاطمه زهرا در پشت سر و آن حضرت نیز در وسط، دست حسنین را گرفته و حرکت مى کردند سپس آن بزرگوار، دو زانو نشست و آماده مباهله گردید. رئیس نصارا از دیدن آن منظره که چگونه رسول خدا با آن اطمینان خاطر با نزدیکان خود به محل آمده، دانست که اگر آن حضرت ذره اى در حقانیت خویش و در وعده خدا شک داشت اقدام به چنین کارى نمى کرد لذا او دانست که در صورت مباهله، نصارا از بین خواهند رفت. بدین خاطر به اتباع خود چنین گفت: یا معشرالنصارى انى لارى وجوها لوشاء الله ان یزیل الجبل من مکانه لازاله بها فلا تباهلوا فتهلکوا... اى گروه نصارا! من چهره هایى را مى بینم که اگر خدا بخواهد کوهى را از جایش برکند، بخاطر آنها بر مى کند، مباهله نکنید و گرنه هلاک خواهید شد ... آنها نیز مباهله نکرده و به جزیه حاضر شدند و حضرت هم از آنها پذیرفت.

در این ماجرا پیامبر جز على، فاطمه، و حسنین کسى را با خود نبرده است. و احدى از مسلمانان خلاف آن را نگفته است لذا دیگر نیازى به ذکر مآخذ و کتب نمى باشد. در این آیه شریفه، على بن ابیطالب نفس (انفسکم) و حسنین (ابنائکم) و حضرت فاطمه نسائکم رسول خدا شمرده شده است و این از دلایل خلافت مى باشد

ابن سعد در کتاب طبقات الکبری در ترجمه الحسین علیه السلام می نویسد: در جریان مباهله با علمای نجران پیامبرصلی الله علیه و آله دست فاطمه, حسن و حسین علیهم السلام را گرفت و گفت اینها فرزندان من هستند.

حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک الصحیحین می نویسد: وقتی که آیه مباهله نازل شد پیامبرصلی الله علیه و آله علی, فاطمه, حسن و حسین علیهم السلام را خواند و گفت (اللهم هولا اهلی, بارخدایا اینها اهل من هستند)

فاطمه(علیهاسلام) خواهان بسیاری دارد  بنا به نوشته بزرگان اهل سنت و جماعت, خلیفه اول برای خواستگاری حضرت زهراسلام الله علیها به نزد پیامبرصلی الله علیه و آله رفت و پیشنهاد خویش را بیان نمود. رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود : انتظر بها القضا, من در امر ازدواج فاطمه سلام الله علیها منتظر فرمان خداوند هستم, خلیفه اول این پاسخ را پاسخ منفی تلقی نمود.

خلیفه دوم نیز به دیگر بار و به همین منظور به نزد رسول خداصلی الله علیه و آله رفت و مانند خلیفه اول پاسخ منفی شنید. سپس خانواده علیعلیه السلام به آن حضرت پیشنهاد کردند که برای خواستگاری فاطمه سلام الله علیها به نزد رسول خداصلی الله علیه و آلهبرود. حضرت رفت و پیشنهادش مورد موافقت قرار گرفت (ابن سعد, طبقات الکبری 8 ص 19 و20)                   .                    ابن عباس گفت: در هنگام ازدواج فاطمه سلام الله علیها با علیعلیه السلام, پیامبرصلی الله علیه و آلهدر جلوی فاطمهسلام الله علیها و جبرئیل در سمت راست و مکائیل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته در پشت سر حضرت زهرا حرکت می کردند و این خیل ملایک تا طلوع فجر به تسبیح و تقدیس خداوند مشغول بودند (تاریخ بغداد 5, ص7 )

فاطمه سلام الله علیها محبوب ترین زنان در نزد رسول خداصلی الله علیه و آله است حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک آورده: کان رسول الله صلی الله علیه و آله اذا رجع من غزاه او سفراتی المسجد فصلی فیه رکعتین ثم ثنی بفاطمه ثم یاتی ازواجه رسول خداصلی الله علیه و آله وقتی که از جنگی و یا از سفری برمی گشت به مسجد می رفت و دو رکعت نماز می خواند, سپس به نزد دخترش فاطمه می رفت و به او ثنا می گفت و سپس به نزد زنانش می رفت

ابوعبدالرحمن احمد بن علی بن شعیب معروف به نسائی از عایشه همسر پیامبر روایت کرده که از او پرسیدند که ای الناس احب الی رسول الله صلی الله علیه و آله چه کسی در نزد پیامبرصلی الله علیه و آله محبوبتر است وی در پاسخ گفت از میان زنان فاطمهسلام الله علیها و از میان مردان علیعلیه السلام در نزد رسول خدا محبوبترند.

غضب فاطمه سلام الله علیها غضب خداست حاکم نیشابوری می نویسد که پیامبر به دخترش فاطمه سلام الله علیها فرمود: ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک, خداوند با غضب تو غضبناک می شود و با رضایت تو خشنود می گردد (مستدرک الصحیحین3 ص154) خانه فاطمه (سلام الله علیها)                                         .
حاکم حسکانی حنفی در کتاب شواهدالتنزیل می نویسد: پیامبرصلی الله علیه و آله آیه فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر (نور36) را قرائت کرد و گفت این بیوت پیامبرصلی الله علیه و آله است. از آن حضرت پرسیده شد که آیا بیت علیعلیه السلام و فاطمهسلام الله علیها نیز همین بیوت است, حضرت فرمود بیت علیعلیه السلام و فاطمهسلام الله علیها از بافضیلت ترین آن است

و نیز در روایتی دیگر آورده: پیامبرصلی الله علیه و آله بعد از خواندن این آیه یکی از وی پرسید: یا رسول الله مراد از این بیوت در این آیه چه خانه هایی است حضرت فرمود خانه های انبیاست. ابوبکر پرسید یا رسول الله, خانه علی و فاطمه هم از این خانه هاست حضرت فرمود : بله از بافضیلت ترین آن است (شواهدالتنزیل لقواعد التفضیل ج 1 ص534 خ 568)

فاطمه (سلام الله علیها) در بهشت با رسول خداست  محب الطبری: در درجه رسول خداصلی الله علیه و آله حضرت زهراسلام الله علیها در بهشت است (الریاض النضره 2 ص 208)
حاکم نیشابوری می نویسد: علی, فاطمه, حسن و حسین
علیهم السلام اولین کسانی هستند که در بهشت وارد می شوند
عظمت حضرت زهراسلام الله علیها در محشر حاکم درباره عظمت حضرت زهراسلام الله علیها نقل میکند که در روز قیامت منادی ندا میدهد که ای
اهل محشر چشمانتان را ببندید که فاطمه زهراسلام الله علیها دختر رسول خدا
صلی الله علیه و آله وارد میشود (مستدرک3 ص153)                              .
فاطمه سلام الله علیها حورا است  خطیب بغدادی می نویسد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه حورا انسیه کلما اشتقت الی الجنه قبلتها, فاطمه حوریه ای است در صورت انسانی, هر گاه من مشتاق بهشت می شوم او را می بوسم.                                .
ابن حجر در کتابش از پیامبر
صلی الله علیه و آله نقل میکند که حضرت فرمود: ابنتی فاطمه حورا آدمیه, دخترم فاطمه حوریه ای است در شکل آدمیان                             .
فاطمه(سلام الله علیها) بهترین زنان عالم است خطیب بغدادی در تاریخ بغداد می نویسد: خیر رجالکم علی بن ابی طالب و خیرنسائکم                                  .
فاطمه بنت محمدصلی الله علیه و آله فرمود: بهترین مردان شما علی بن ابی طالب و بهترین زنان شما. فاطمه دختر محمدصلی الله علیه و آله است. فاطمه سلام الله علیها پاره تن رسول خدا است
بخاری نقل میکند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه بضعه منی فمن اغضبها اغضبنی, فاطمه پاره تن من است پس هرکه او را غضبناک کند مرا به غضب درآورده است
دوستی و دشمنی با فاطمه سلام الله علیها دوستی و دشمنی با پیامبرصلی الله علیه و آله است بسیاری از بزرگان اهل سنت نوشته اند که پیامبر به علی, فاطمه حسن
و حسین
علیهم السلام نگاه کرد و فرمود: انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم, من با
دشمنان شما دشمن و با دوستان شما دوستم
(مسنداحمد2 ص242 مستدرک حاکم3 ص149 ترمذی خ3870 مصنف فی الاحادیث7 ص512)

از امام باقر علیه السلام نقل شده ریشه درخت نبوّت زهراى اطهر است و یا روایتى که ذهبى در کتاب میزان الاعتدال (ج 1:ص 234).                                                 . از رسول خدا نقل مى‏کند که حضرت مى‏فرمایند: أنَا شَجَرَةٌ، وَ فاطِمَةُ أصلُها، وَ عَلِىُّ لِقاحهُا، وَ الحَسَنُ وَ الحُسَینُ ثَمَرُها (من درخت، فاطمه ریشه آن، على لقاح آن، و حسن و حسین میوه‏ى آن هستند) آشکار مى‏گردد که خلقت پیامبر، على، حسن و حسین علیهم السلام در عالم انوار بسته به خلقت حضرت زهرا علیهاالسلام بوده. فَافهَم فَإنَّهُ دَقِیقٌ جِدّاً

 فاطمه سلام الله علیها سیده زنان است ابن سعد, بخاری, ذهبی و حاکم نیشابوری نوشته اند که عایشه همسر پیامبر می گوید که حضرت زهرا سلام الله علیها در هنگام رحلت پیامبرصلی الله علیه و آله پیش آن حضرت رفت و پیامبرصلی الله علیه و آله به وی چیزی گفت و فاطمه سلام الله علیها گریان شد و سپس چیزی به وی فرمود و حضرت زهراسلام الله علیها خندان شد. عایشه می گوید از سر این کار از وی جویا شدم. فاطمه سلام الله علیها در این هنگام به عایشه گفت من سر رسول خداصلی الله علیه و آله را فاش نمی کنم. میگوید: بعد از رحلت رسول خداصلی الله علیه و آله به دیگر بار از او پرسیدم, فاطمه سلام الله علیها در پاسخ گفت که پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود : همانا جبرئیل هر سال یک بار نازل می شد تا قرآن را بر من عرضه بدارد ولی امسال دوبار نازل شده

این دلیل بر این امر است که مرگم نزدیک است. من از این سخن گریستم. حضرت فرمود چرا گریه می کنی اما ترضین ان تکون سید ه نسا هذه الامه, او نسا العالمین, آیا راضی نیستی که سیده زنان این امت یا سیده زنان جهانیان باشی (طبقات8 ص248 ـ 247 صحیح بخاری5 ص5 ـ54 مستدرک3 ص156)

ابن سعد نظیر همین روایت رااز ام سلمه نقل کرده است .احمدبن حنیل از ابوسعید خذری نقل می کند که پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتند و فاطمه سرور زنان اهل بهشت است. عبسی کوفی می نویسد:پیامبر صلی الله علیه و آلهفرمود: فرشته ای از جانب پروردگار بر من نازل شد و خبر داد که فاطمه سیده زنان اهل بهشت است (المصنف 8 ص 527)

و در نقلی دیگر آمده که آن حضرت فرمود : فاطمه سیده زنان اهل جهانیان است و نیز بخاری نقل کرده است که پیامبرصلی الله علیه و آلهفرمود : فاطمه سیده زنان اهل بهشت است .

حذیفه می گوید : پیامبر فرمود : ملکی از آسمان نازل شد و از خداوند عالم این پیام را رساند که فاطمه سیده زنان اهل بهشت است ذهبی در ذیل مستدرک حاکم وقتی که به این روایت میرسد, میگوید این روایت صحیح است

حضرت زهرا سلام الله علیها و اهل‏بیت علت آفرینش هستى

رسول خدا فرمود: هنگامى که خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او بدمید، آدم به جانب راست عرش نظر افکند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و رکوع مشاهده کرد، عرض کرد: خدایا قبل از آفریدن من، کسى را از خاک خلق کرده‏ اى؟ خطاب آمد: نه، نیافریده ‏ام

عرض کرد: پس این پنج شبح که آنها را در هیئت و صورت همانند خود مى‏بینم چه کسانى هستند؟ خداى تعالى فرمود: این پنج تن از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمی آفریدم، نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق کرده ‏ام (و من خود آنان را نامگذارى کرده‏ ام)، اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را می آفریدم و نه عرش و کرسى را، نه آسمان و زمین را خلق می کردم و نه فرشتگان و انس و جن را. منم محمود و این محمد است، منم عالى و این على است، منم فاطر و این فاطمه است، منم احسان و این حسن است، و منم محسن و این حسین است

به عزتم سوگند، هر بشرى اگر به مقدار ذره‏ى بسیار کوچکى کینه و دشمنى هر یک از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ می افکنم... یا آدم، این پنج تن، برگزیدگان من هستند و نجات و هلاک هرکس وابسته به حب و بغضى است که نسبت به آنان دارد

یا آدم، هر وقت از من حاجتى میخواهى، به آنان توسل کن. ابوهریره میگوید، پیامبر اکرم در ادامه‏ ى سخن فرمود: ما پنج تن کشتى نجاتیم، هرکس با ما باشد، نجات یابد، و هرکس که از ما روگردان شود هلاک گردد. پس هرکس حاجتى از خدا می خواهد پس به وسیله‏ ى ما اهل‏بیت از حضرت حق تبارک و تعالى مسئلت نماید. حقیقت آنست که پنج تن مقدّس رمز خلقتند: یا أحمَدُ! لَو لاکَ لَما خَلَقتُ الأفلاکَ، وَ لَو لا عَلِىُّ لَما خَلَقتُکَ، وَ لَو لا فاطِمَةُ لَماخَلقُتُکما  اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمین نمی آفریدم و اگر على نبود تو رانمی آفریدم و اگر فاطمه نبود شما را نمی آفریدم . و فاطمه حوریّه‏اى بود که چند صباحى لباس آدمیان در بر نمود: (خطیب بغدادى تاریخ بغداد ج5 ص86)

 منابع: - میرجهانى: (ال) جُنّة العاصمة، ص 148 (به نقل از کشف الآلى صالح بن عبدالوهّاب بن عرندس) (و) مرندى: ملتقى البحرین، ص 14 (و) مستنبط: القطره ج 1:ص 164 (و) قمى:سفینةالبحار، ماده «خلق» (و) نمازى: مستدرک سفینةالبحار، ج 3: ص 334 (حدیث قدسى)

 آل یاسین چه کسانی اند؟

یکی از خصائص بزرگ خاندان رسالت همین است که در قرآن همه جا سلام مخصوص به انبیاء عظام می نماید و می فرماید سلام علی نوح فی العالمین، سلام علی ابراهیم، سلام علی موسی و هرون (صافات). ولی در هیچ جای قران سلام بر اولاد انبیاء ننموده مگر بر اولاد خاتم الانبیاء حضرت محمدصلی الله علیه و آله، که می فرماید: سلام علی آل یاسین (130 صافات) (یس) یکی از نام های پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله است.

دلایل عقلیه: در قران مجید پنج اسم از دوازده اسم پیغمبر برای مزید بینایی امت ذکر گردیده و ان پنج اسم مقدس محمد، احمد، عبدالله، نون و یس است. اول سوره یاسین یس و القرآن الحکیم انک لمن المرسلین ای سید رسولان و ای کاملترین انسان! قسم به قران حکمت بیان به درستی که تو البته از پیغمبران خدائی. یا حرف نداء و س نام مبارک ان حضرت و اشاره به حقیقت و سویت اعتدالیه ظاهریه و باطنیه ان حضرت می باشد

س اشاره ای است به عالم معنی و حقیقت اعتدال ان حضرت، چه انکه حائز مقام خاتمیت کسی است که وجودش به حد اعتدال رسیده باشد و ان وقتی است که ظاهر و باطن او یکسان باشد و این مرتبه در وجود اقدس حضرت محمدصلی الله علیه و آله موجود بوده، فلذا با حرف س اثبات مقام برای ان حضرت می نماید

در میان حروف تهجی فقط س است که ظاهر و باطن ان مساوی است، به این معنی که از برای هر یک از حروف بیست و هشت گانه تهجی در نزد علمای علم اعداد، تنها حرف س است که زیر و بینه اش مساوی است . چون یس از نام های پیامبر است لذا ال یاسین همان ال محمدصلی الله علیه و آله است و سلام علی آل یاسین یعنی سلام بر آل محمدصلی الله علیه و آله

برهانهای نقلیه: ابن حجر مکی متعصب در ذیل آیه سوم از ایاتی که در کتاب صواعق محرقه در فضایل اهل بیت نقل نموده: جماعتی از مفسرین از ابن عباس معروف به حبر امت نقل نموده اند که : ان المراد بذلک سلام علی آل محمد، یعنی: مراد از ال یاسین ال محمدند.

پس سلام بر ال یاسین ، سلام بر ال محمد است و همچنین می نویسد که: امام فخر رازی ذکر نموده است. ابوبکر بن شهاب الدین علوی در ص 24 باب اول رشفه الصادی من بحر فضائل النبی الهادی: از جماعتی از مفسرین از ابن عباس نقل نموده که مراد از ال یاسین در ایه فوق، آل محمد هستند . همچنین امام فخر رازی در ص163 جلد هفتم تفسیر کبیر مفاتیح الغیب

ان اهل بیته یساوی فی خمسه اشیاء فی السلام علیک ایها النبی و قال السلام علی ال یاسین و فی الصلوه علیه و علیهم فی التشهد و فی الطهاره قال تعالی طه یا طاهر و قال یطهرکم تطهیرا و فی تحریم الصدفه و فی المحبه قال تعالی قل ان کنتم تحبون الله قاتبعونی یحببکم و قال قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی

یعنی: اهل بیت ان حضرت در پنج چیز با ان حضرت برابری می کنند، اول در سلام، فرموده: سلام بر پیغمبر بزرگوار و نیز فرموده سلام بر آل یاسین( ال محمد) و دوم در صلوات بر ان حضرت و بر ایشان در تشهد نماز،سوم در طهارت که خدای متعال فرموده : طه، یعنی ای طاهر و در باره انها ایه ی تطهیر را نازل فرموده و چهارم در تحریم صدقه که بر پیغمبر و اهل بیتش حرام است، پنجم در محبت که خدای متعال فرموده: بگو اگر شما دوست می دارید خدا را متابعت نمایید مرا، تا دوست بدارد خدا شما را و در باره اهل بیت ان حضرت فرموده: محمد بگو (به امت) من اجر و مزدی از شما نمی خواهم مگر دوستی ذوی القربی و اهل بیتم (23 شوری)

نبی مکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اهل بیت من مانند کشتی نوح هستند که هر کس سوار شد، نجات یافت و هر کس تخلف ورزید هلاک شد...

و همچنین فرمود: من دو چیز گرانبها بین شما به امانت می گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری عترت و اهل بیتم، مادامی که به انها تمسک جویید گمراه نمی شوید، این دو از هم جدا نمی شوند تا انکه در کنار حوض کوثر بر من وارد آیند اینها سخنان پیامبری است که خداوند با صراحت در باره او می فرماید: هرگز به هوای نفس سخن نگوید، سخن او هیچ غیر از وحی خدا نیست (3و4 نجم) پس چه خوب است ما هم طبق دستور و سنت پیامبرصلی الله علیه و آله به خاندانش توسل و تمسک بجوییم و از انها جدا نشویم و طلب شفاعت از این خاندان بزرگ بنماییم...

شبهات جدید وهابیت درباره مصائب حضرت فاطمه علیها السلام

سوره مریم یرِثُنی و یرِثُ من آل یعقوب این آیه یکی از پاسخ‏های حضرت زهرا به غاصبان فدک است. و در ضمن آن، به شبه ه‏ای قدیمی که بتازگی درباره از سوی برخی وهابیون افراطی مطرح شده

اخیراً «عثمان الخمیس» روحانی بشدت افراطی وهابی، در برنامه خود در "شبکه ماهواره‏ای الصفا" به حدیث جعلی «نحن معاشر الانبیاء لانورّث ، ما ترکناه صدقة» استناد کرده و فدک را حق حضرت فاطمه زهرا س ندانست

وی در این برنامه ‏ها به زعم خود تلاش کرد تا با دلایل متعدد ثابت کند که منظور آیات قرآن از ارثی که انبیاء باقی گذاشتند تنها "علم و نبوت" است. در پاسخ به این اظهارات بی ‏پایه، مفسّر و متأله بزرگ معاصر، آیت ‏الله عبدالله جوادی آملی با توضیح خطبه فدکیه حضرت زهرا و نیز وداع علی ع با ایشان، به ایراد پاسخ پرداختند.

نبوت ارثی نیست. الله أعلم حیث یجعل رسالته [انعام 124]. رسالت، نبوّت، امامت، اینها به عصمت بر می ‏گردد. این میراث کتاب (به معنای نبّوت) را ارث بردن نیست. کتاب را پیامبر به امت ارث می‏دهد. مثل این‏که فرمود: إنّی تارکٌ فیکم الثّقلین. حضرت صلی الله علیه و آله هم فرمود: «میراث من قرآن و عترت است؛ "إنّی تارکٌ فیکم الثَقَلَین" این إرث در بین شما هست»

وقتی زکریا علیه السلام از خدا فرزند می‏خواهد، طبق دو آیه، دو خصیصه‏ ی تلخ برای فرزندها ذکر شده، برای اینکه به آن دو خصیصه مبتلا نشود عرض کرد: و اجعله مِن لدُنکَ ذرّیةً طیبة (آل عمران) فرزند طیب؛ هم پسندیدهیَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا (مریم)

در مسأله ارث [ارث گذاشتن انبیاء در آیاتی مثل "یرثنی و یرث من آل یعقوب" و "ورث سلیمان داود"] اقوال متعدّدی است :

اول : منظور ، نبوّت نیست؛ برای این‏که نبوّت امر ارثی نیست؛ بر اساس آیه‏ ی الله أعلمُ حیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه هیچکدام از انبیاء ، نبوّت را از نبی قبلی ارث نبردند. سلسله انبیاء ابراهیمی از وجود مبارک حضرت ابراهیمعلیه السلام و انبیاء بعدی، این‏ها هر کدام بر اساس "اعطاء الهی" به نبوت رسیدند

دوم : درباره علم و حکمت که [فرموده ‏اند:] العلماء ورثة الأنبیاء این سر جایش محفوظ است؛ که اینها وارثان انبیاء هستند. برای این‏که انبیاء معلم کتاب و حکمت ‏اند و این‏ها هم علم و حکمت را از انبیاء به ارث می‏برند. این هم اختصاصی به هیچ پیغمبری ندارد.

سوم : در جریان مسأله مال که قول سوم است اختصاصی به ما شیعه‏ ها ندارد، عده ‏ای، هم از اهل سنت و هم از قدما و از اصحاب ـ مثل «ابن ‏عباس» و دیگران ـ این ارث را ارث مال دانسته ‏اند

چهار دلیل که أنبیاء همانند افراد دیگر مشمول این عموم و اطلاقات ‏اند.

یک : یوصیکم الله فی اولادکم [نساء 11] این‏گونه از عمومات مسأله ارث را تبیین می‏کند و شامل پیغمبر [هم] می شود. همه اینها مشمولند...

دو : آیه احزاب که اولوا الأرحام بعضُهُم اولی ببعض که طبقات ارث را تبیین می‏کند شامل أنبیاء هم می‏شود.

سه : قصه وَرِثَ سلیمانُ داود [نمل 16] درباره خصوص نبوّت است.

چهار : اینجا هم ولیاً یرِثُنی و یرِثُ من آل یعقوب [مریم 5 و 6] ظاهرش، مال است. برای این‏که "ارث نبوّت" یا "ارث علم" یا "ارث حکمت" قرینه می‏خواهد.

اولاً در سند این روایت: متن این روایت به همین جمله ختم می‏شود که مرحوم کافی در کلینی نقل کرده که الانبیاء لا یوَرِّثون درهماً و لا دینارا 

ثانیاً باید بر کتاب خدا عرضه شود. معصومین فرمودند: به نام ما حدیث جعل می‏کنند؛ ولی به نام خدا آیه قرآن را نمی‏توانند جعل بکنند... هر روایتی که از ما به شما رسید بر کتاب خدا عرضه کنید. اگر مطابق با کتاب خدا نبود اعتباری نیست

روایتی را «مرحوم کلینی» در کافی نقل می‏کند که: انبیاء درهم و دینار را به ارث نمی‏گذارند، این‏ها علم را به ارث می‏گذارند.

آنچه که محور نزاع بین دو فرقه است آن ذیلی است که جعل شده ؛ [یعنی] "ما تَرَکناه صدقة". این"ما تَرَکناه صدقة" را که آن‏ها نقل کردند سند ندارد و جعلی است تا بگویند این "فدک" و امثال فدک صدقه است؛ وقتی صدقه عمومی شد به بیت ‏المال می‏رسد؛ وقتی بیت ‏المال شد به حاکم وقت منتقل می‏شود؛ و همین کار را هم کردند *

مهم‏تر از همه استدلال صدّیقه کبری س در حضور همه مهاجر و انصار با اطّلاع وجود مبارک امام زمانش یعنی علی بن ابی‏طالب س است. حضرت باخبر بود که وجود مبارک صدیقه کبری سلام الله علیها چگونه دارند احتجاج می‏کنند. یکی از کسانی که این خطبه را حفظ کرد و نقل کرد زینب کبری س بود که این خطبه را حفظ کرده بود و برای دیگران نقل کرد.

این خطبه نورانی حضرت سلام الله علیها از چند بخش تشکیل می‏شود و از چند جهت حضرت استدلال می‏کنند... بعد از حمد و ثنا و توحید الهی و وحی و نبوت و... به مسأله ارث می‏رسند که خطاب به مهاجر و انصار ‏فرمود: اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَ اُغْلَبُ عَلى اِرثی؟ یا بن أبی‏قحافه! أفی کتاب الله ان ترث اباک و لا ارث أبی؟ تو قرآن آمده که تو ارث می‏بری ولی من از پدرم ارث نمی‏برم؟ لقد جئت شیئاً فریا

أفعلى عمد ترکتم کتاب الله و نبذتموه وراء ظهورکم؟ اذ یقول: و ورث سلیمان داود؟ و قال فیما اقتصّ من خبر یحیی بن زکریا اذ قال: فهب لى من لدنک ولیا، یرثنی و یرث من آل یعقوب؟ پس این آیاتی است مربوط به انبیاء که ارث می‏برند

و همچنین و قال: و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فی کتاب الله [انفال75] و قال: یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین [نساء11] و قال: ان ترک خیراً الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف حقاً على المتقین [بقره 180] و زعمتم أن لا حظوة لى و لا أرثُ من أبى؟! و لا رحم بیننا؟! أفخصّکم الله بآیة اخرج أبی منها؟ یک آیه‏ ی خاصی داریم یا دلیل مخصوصی داریم که پدرم ارث نمی‏گذارد؟ بعد هم آن جمله جگر سوز را فرمود که مسأله در و پیکر زدن با [مصیبت و دردناک بودنِ] این جمله اصلاً قابل قیاس نیست

فرمود: شما هیچ دلیلی ندارید که مرا از ارث، محروم کنید مگر اینکه بگویید معاذ الله ... نقل نکنم. [آن جمله جگرسوز این است که: «أم تقولون: إنّ اهل ملّتین لا یتوارثان؟! اولست انا و ابى من اهل ملة واحدة؟ «مگر اینکه بگویید من مسلمان و بر دین پدرم نیستم» معاذ الله]

این تفسیر که منظور از ارث، ارث مال است می‏شود محکَّم. عمومات و اطلاقات هم حاکم‏اند و دلیل خاص هم تأیید می‏کند و تفسیری که از حضرت زهرا س شده است تبیین می‏کند.

خوب، بعد در جمله ‏های بعدی خطبه را ادامه می‏دهند تا آنجا که به مردم خطاب ‏کردند: أَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأىً مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنتَدىً وَ مَجمَع همه‏ تان حاضرید می‏بینید که ارث مرا دارند "هضم" می‏کنند

شما در خطبه 202 نهج ‏البلاغه می‏بینید وجود مبارک حضرت امیر علیه السلام وقتی می‏خواستند حضرت زهراسلام الله علیها را دفن کنند رو کرد به قبر مطهر پیغمبر صلی الله علیه و آله و عرض کرد:السلام علیک یا رسول الله عنی و عن ابنتک النازلة فی جوارک و سریعة اللحاق بک، قلّ یا رسول الله عن صفیّتک صبری .. تا به این جمله که: و ستنبّئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها... این هضم همان است که در خطبه حضرت زهرا آمده؛ اینجا هم حضرت فرمود.

بنابراین اطلاقات حاکم است؛ عمومات حاکم است؛ دلیل خاص درباره ارث انبیاء حاکم است؛ مهم‏تر از همه: تفسیر و تبیین و تشریح صدیقه کبری سلام الله علیها حاضر است. و قبلاً هم گذشت که اگر وجود مبارک حضرت زهرا س یک مطلبی را بفرماید مثل این است که امیرالمؤمنین فرمود، امام باقر فرمود، امام صادق فرمود. معیار حجیت، عصمت گوینده است نه امامت او

نقد و بررسی حدیث «لا نورث»

1. این حدیث باطل است.ذهبی می نویسد: عبدان گوید: من به ابن خراش گفتم: حدیث لانورث ما ترکنا صدقه؟ گفت: باطل است.

2. این حدیث خبر واحدی است که جز از ابوبکر، از دیگری نقل نشده. ابن ابی الحدید مینویسد: مشهور آن است که حدیث انتفای ارث را کسی جز ابوبکر روایت نکرده»

3. این حدیث خلاف قرآن است، چنان که خواهد آمد.

4. اهل بیتعلیه السلام رسول الله پیوسته با حدیث «لانورث» مبارزه نموده و آن را بر خلاف قرآن و ساختگی می دانند. امام علیعلیه السلام به عمر فرمود: یقیناً پیامبر در زمان حیات خود، فدک را به فاطمهسلام الله علیها و فرزندانش بخشیده بود

.5. با فرض پذیرش صحت حدیث، باز هم فدک را شامل نمی شود. زیرا فدک را پیامبر در زمان حیات خود به فاطمهسلام الله علیها بخشیده بود و از ارث نبود، تا به حدیث «لا نورث» استدلال شود. فدک خارج از موضوع این حدیث است، لذا استدلال به این حدیث برای فدک که از «فیء» است، ناتمام است.

6. اگر فدک از صدقه بود، چرا ابوبکر فدک را به فاطمهسلام الله علیها برگرداند و اگر عمر نرسیده بود، قضیه پایان می یافت؟ این عمر است که نامه را گرفت و پاره کرد. اگر حدیث صحیح است، کار او درست نیست و اگر فعل خلیفه درست باشد، در این صورت حدیث صحیح نیست. بنابر این در قول و فعل خلیفه تضاد وجود دارد.

7. عجیب تر اینکه خلیفه از یک طرف حدیث «لانورث ما ترکنا صدقه» را بیان می کند و از طرف دیگر از فاطمهسلام الله علیهاگواه می طلبد. اگر حدیثی در کار است، دیگر درخواست گواه چه معنایی دارد؟ گواه خواستن او دلیل جعلی بودن حدیث است. وقتی هم فاطمهسلام الله علیها، امام علیعلیه السلام، حسنعلیه السلام، حسینعلیه السلام، ام کلثوم، ام ایمن و اسماء بنت عمیس را گواه می آورد، گواهی آنان را قبول نمی کند و فدک را پس نمی دهد .

8. خلیفه در جاهای متعدد، بدون درخواست شاهد و گواه، بلکه بر اساس ادعای افراد عمل می نمود. مثلاً در بخاری آمده است: هنگامی که رسول خدا در گذشت، اموالی به وسیله علابن حضرمی در اختیار ابوبکر قرار گرفت. او به مردم گفت: هر کس از پیامبر طلبی دارد، یا به او از جانب رسول خدا وعده ای داده شده است، بگوید

جابر می گوید: من گفتم: پیامبر خدا وعده فرمود که به من چندین و چندان مبلغ عطا کند . وقتی خلیفه حرفم را شنید، سه بار پانصد (درهم یا دینار) شمرد و در دست من گذاشت. سؤال این است که چرا خلیفه از دیگران شاهد طلب نکرد و چرا از فاطمهسلام الله علیها، راستگوترین انسان، شاهد طلبید.

9. چرا همسران پیامبر (نه نفر) در خانه های پیامبر ماندند؟ و آن خانه ها به مسلمانان داده نشد و به صدقه نرفت؟

10. در قرآن مجید در مورد ارث، آیات بسیاری آمده است. در این آیات خطاب به پیامبر و امت است و هیچ جای قرآن استثنایی دیده نمی شود. از آیات ارث استفاده می شود، چه پیامبر و چه امت از خود ارث می گذارند. آیه شانزده سوره نمل و آیه شش و هفت سوره مریم از آن جمله اند.

یکى از مهمترین شبهاتى که وهابی‌ها به منظور انکار قضیه هجوم عمر بن خطاب و کتک زدن فاطمه زهرا سلام الله علیها مطرح مى‌کنند، این است که چرا امیرمؤمنان علیه السلام از همسرش دفاع نکرد؟ مگر نه این که او اسد الله الغالب و شجاع‌ترین فرد زمان خود بود و ...

عکس العمل تند حضرت در برابر عمر بن خطاب امیرمؤمنان ع در مرحله اول و زمانى که آن‌ها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واکنش نشان داد و با عمر برخورد کرد، او را بر زمین زد، با مشت به صورت و گردن او کوبید؛ اما از آن جایى که مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا ص صبر پیشه کرد

در حقیقت با این کار مى‌خواست به آن‌ها بفهماند که اگر مأمور به شکیبائى نبودم و فرمان خدا غیر از این بود، کسى جرأت نمى‌کرد که این فکر را حتى از مخیله‌اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل همیشه تابع فرمان‌هاى الهى بوده است. یکی از منابع طراز اول تاریخی که از نظر زمان تالیف، نزدیک‌ترین اثر تاریخی نسبت به صدر اسلام، به شمار می رود کتاب سلیمان بن قیس(متوفی 80 هجری)است

وی در این اثر ارزشمند تاریخی و روایی در این باره مى‌نویسد: وَ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ....... و َعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَعَلِمْتَ أَنَّکَ لا تَدْخُلُ بَیْتِی. عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله‏ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد! حضرت زهرا سّ به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسول اللَّه! عمر شمشیر را در حالى که در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوى فاطمه زد

آن حضرت ناله کرد: یا ابتاه! عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد: یا رسول اللَّه، ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مى‌کنند! امام علی ع ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید و خواست او را بکشد؛ ولى به یاد سخن پیامبر ص و وصیتى که به او کرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاک! قسم به آنکه محمّد را به پیامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى که پیامبر با من بسته است، نبود، مى‏دانستى که تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى

برادرم، این مردم مرا رها خواهند کرد و به دنیاى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسیدگى به من باز ندارد، مثل تو در بین این امت مثل کعبه است که خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بیایند...

همچنین آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شیعه این روایت را نقل کرده است: أنه لما یجب على غضب عمر وأضرم النار.... یا أبتاه فأخذ على بتلابیب عمر وهزه ووجأ أنفه و رقبته عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه س به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسول الله!

عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازیانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فریاد زد: یا ابتاه (با مشاهده این ماجرا) علی علیه السلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید.

پاسخ به مهمترین شبهات وهابیون درباره فاطمیه و شهادت حضرت زهراسلام الله علیها

کلمه "شهادت"در مورد حضرت زهراسلام الله علیها یعنی بطلان خلافت دیگران و اثبات حقانیت ولایت مولانا امیرالمومنین علی ع.

علمای وهابی برای اینکه ولایت حضرت علیعلیه السلام را زیر سوال ببرند و چون پاسخی برای شهادت حضرت زهراسلام الله علیها ندارند، در زمینه زندگی و شهادت حضرت زهراسلام الله علیها شبهاتی وارد کرده‌اند.

حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها دختر گرامی پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله علیرغم حیات کوتاه، الگوی خوبی برای مسلمانان هستند؛ چه به عنوان دختر، چه به عنوان همسر، چه به عنوان مادر، چه به عنوان یک معلم، چه به عنوان یک محدّث، و چه به عنوان یک مجاهد در عرصه دفاع از ولایت و امامت

همین دفاع جانانه او از امام زمانش بود که منجر به شهادت او در سن جوانی شد؛ فاجعه ای که از همان روز شهادت آن حضرت تاکنون، غاصبان حق اهل بیتعلیه السلام را به چالش کشیده است.

اما کوردلانی هم هستند که برای توجیه این جنایت، در طول تاریخ دست به تحریف‏های لفظی و معنوی تواریخ و احادیث زده اند تا ماه را برای همیشه پشت ابر پنهان کنند؛ امری که صد البته امکان‏پذیر نیست

شهادت فاطمه زهراسلام الله علیها ؛ سند حقانیت تشیع

علاوه بر شیعه، تمام مذاهب اسلامی ـ علیالخصوص فرقه وهابیت ـ بر این مسئله واقف اند که شهادت حضرت فاطمهسلام الله علیهامدرک و سند حقانیت تشیع است؛ بنابراین وهابیون برای اینکه این مسأله را زیر سؤال ببرند، در زمینه زندگی و شهادت حضرت زهراسلام الله علیها شبهاتی وارد مینمایند.

شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث فاطمة بضعة منی وهابی ها شبهه ای ساخته اند مبنی بر اینکه حدیث "فاطمة بضعة منی" در مذمت حضرت علیعلیه السلام از پیامبر صادر نقل شده است! در کتاب"صحیح بخاری" حدیث 3110 آمده است که پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند: «فاطمة بضعة منی»فاطمه پاره تن من است

سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته که: علیعلیه السلاممیخواست جُوِیریه دختر ابوجهل را خواستگاری کند و به اصطلاع عامیانه بر سر حضرت زهراسلام الله علیها هوو بیاورد که پیامبرصلی الله علیه و آله این سخن را فرمودهاند و منظورشان این بود که: یا علی اگر بخواهی با دختر ابوجهل ازدواج کنی باید دختر مرا طلاق بدهی!!!

اما پاسخ این شبهه:

اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد 6 کتاب "العصابة" ص 94 ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص 170 کتاب "فاطمة الزهراء" نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علیعلیه السلاماز جویریه در سال دوم هجرت بوده است.پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!

ثانیاً) «جُوِیریة» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.

ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبرصلی الله علیه و آله ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.

شبهه دوم ؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان می‏ورند که :شهادت حضرت زهراسلام الله علیها از سال 1374 شمسی به تقویم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است.

اما پاسخ این شبهه:

اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابیها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابیها(!) ـ در کتاب جلد 4 کتاب "منهاج السنة" ص 220 نوشته که: "کبس بیت فاطمهسلام الله علیها" یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمهسلام الله علیها شدند

ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب "فرائد السمطین" آورده است که پیامبرصلی الله علیه و آله فرموداند: بعد از من میبینم که دخترم "مغمومة مغصوبة مقتولة"خواهد شد.

ثالثاً) «مرحوم کلینی» از امام صادقعلیه السلام روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهراسلام الله علیها شهیده است.

رابعاً) «شهرستانی» در جلد اول کتاب "الملل والنحل" ص 67 از «نظّام» نقل می کند که خلیفه دوم با لگد به شکم حضرت زهراسلام الله علیهازد و جنین او را سقط کرد.

خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در "میزان الاعتدال" و "لسان المیزان" نیز نوشته است.

شبهه سوم ؛ چرا علیعلیه السلام در منزل را باز نکرد؟

شبهه دیگری مطرح می کنند مبنی بر اینکه: اگر حضرت علیعلیه السلام در خانه حاضر بود چرا حضرت زهراسلام الله علیها در منزل را باز کرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غیرت مردان خصوصا مردان عرب است.

پاسخ: اولاً) «ابن عساکر» در جلد 42 کتاب "تاریخ دمشق" ص 470 : پیامبرصلی الله علیه و آله در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفت: «یا ام السلمه قومی فافتحی له» یعنی: «ای ام سلمه! برخیز و در را باز کن».

ثانیاً) در جلد 44 همین کتاب صفحه 35 آمده است که:عمر بن خطاب آمد و دق الباب کرد، پیغمبر خانه بود ولی به حضرت خدیجهسلام الله علیها فرمود: «افتحی یا خدیجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».

ثالثاً) در جلد اول کتاب "احتجاج طبرسی" ص292 آمده است که: روزی پیامبرصلی الله علیه و آله در خانه نشسته بودند که امیرالمؤمنین علیعلیه السلام در زدند و پیامبرصلی الله علیه و آله به عایشه فرمود که: «افتحی له الباب» یعنی: «در را برای او (علی)باز کن». حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!

رابعاً) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب "منهاج السنة"نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرتسلام الله علیها شدند.

خامساً) آیه 27 نور میفرماید: یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید". و در جای دیگر میفرماید: یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لکم

از سوی دیگر «سیوطی» در جلد 5 کتاب الدر المنثور ص50 نوشته که: خانه زهرا خانه نبوت است. بنابراین حضرت زهراعلیه السلام و مولا علیعلیه السلام بر این باور بودند که مهاجمان حریم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ میکنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهلبیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه میشوند.

شبهه چهارم ؛ اصلاً خانه های مدینه در نداشتند؟!

شبهه دیگری مطرح می کنند که: اصلاً خانههای آن زمان مدینه در نداشتند و فقط یک پرده یا حصیر در منزل بود!آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت در ماندن حضرت زهراسلام الله علیها تکذیب شود.

اما پاسخ : اولاً) قرآن کریم در سوره نور میفرماید: ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا

شما در بعضی خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین کسانی که مفتاح و کلید منزل خود را به شما میدهند.می توانید بدون اجازه غذا بخورید. حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد کلید معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید میزدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.

ثانیاً) در کتاب "صحیح مسلم" ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است در جلد6 ص105 ح5136 آمده که پیغمبر اکرمصلی الله علیه و آلهدستور داده بودند که: شبها درها را ببندید». آیا حصیر و پرده را میبندند؟! آیا به پرده می گویند در؟!

ثالثاً) بخاری در ج1 کتاب الادب المفرد ص272 نوشته که: روای می گوید سوال کردم که: درِ خانه عایشه دو لنگه بوده یا یک لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ میگیرد که: یک لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عایشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولی خانه حضرت زهراسلام الله علیها که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!

بن بست وهابیت در موضوع شهادت حضرت زهراسلام الله علیها

مناظرهای در "دبی" امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم. صحیح بخاری را به وی نشان دادم و پرسیدم این روایت را قبول دارید که پیامبرصلی الله علیه و آله فرموده فاطمهسلام الله علیها پاره تن من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده؟ پاسخ داد قبول دارم. گفتم این را نیز قبول داری که فاطمهسلام الله علیها از شیخین غضبناک شد؟ گفت: نه این دروغ است و شیعه ها آن را درست کرده اند

کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه کرد و گفت: این کتاب در بیروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست

ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش میکشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود! سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهراسلام الله علیها به او نشان دادم.

پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برایت میآورم. شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟

میزبانش گفت: شیخ وهابی نامهای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: در مناظرهای در مورد حضرت زهراسلام الله علیها به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب دندان شکنی برایم بفرستید

جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!!. آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!

جایگاه حضرت در روایات اهل سنت : در منابع تفسیری، روایی، رجالی و تاریخی اهل سنت صدها روایت در شأن و منزلت حضرت فاطمهسلام الله علیها دیده می شود.

1. وجود حضرت فاطمهسلام الله علیها قبل از تولد آدم و حوا دانشمندان اهل سنت، ابن حجر عسقلانی (م852 ق) از امام حسن عسکریعلیه السلام و او از پدران خود و آنها از جابر بن عبدالله و او از پیامبرصلی الله علیه و آله نقل می کند که آدم و حوا وقتی در بهشت بودند، نور وجود حضرت زهرا را دیدند و خداوند به آن دو فرمود: نور ایشان دو هزار سال قبل از خلقت شما آفریده شده بود.

2. ازدواج حضرت فاطمهسلام الله علیها به امر خداوند در منابع اهل سنت روایات زیادی، از بزرگانی همچون امام علیعلیه السلام، عبدالله بن مسعود، عمر بن خطاب، بلال بن حمامه، سنان شفعله و انس در این خصوص نقل شده.

3. اولاد حضرت فاطمهسلام الله علیها ذریه پیامبر او در عالم بشریت تنها کسی است که اولادش، ذریه پیامبر هستند. در روایت عاصم به بهدله آمده است: در مجلسی، حجاج ذریه بودن امام حسینعلیه السلام را برای پیامبر انکار کرد. اما یحیی بن یعمر او را ذریه حضرت دانست و پس از تهدید حجاج، برای اثبات آن به آیات 84 و85انعام استشهاد کرد که خداوند حضرت عیسی را از ذریه آدم معرفی کرده، در حالی که حضرت عیسی پدر نداشت و از طرف مادر خود حضرت مریم به آدم می رسد.

4. حضرت فاطمهسلام الله علیها پاره تن پیامبر است.

5. حضرت فاطمهسلام الله علیها سرور زنان دو جهان (سیدة نساء العالمین)

6. غضب فاطمهسلام الله علیها غضب خدا و رضای او رضای خدا پیامبر خداصلی الله علیه و آله.

7 . حضرت فاطمهسلام الله علیها مدافع رسالت در این زمینه روایات مختلفی به ویژه در دفاع از پیامبرصلی الله علیه و آله در مقابل ابوجهل وجود دارد.

8 . حضرت فاطمهسلام الله علیها در محشر در منابع اهل سنت، روایات مختلفی از بزرگان، همچون امام علیعلیه السلام، عایشه، ابوسعید، ابوهریره، ابوایوب، سوید بن عمیر، بریده، ابن عمر و دیگران نقل شده که پیامبر اسلام فرمود: «اهل محشر به دستور خداوند، چشمان خود را می بندند تا حضرت فاطمهسلام الله علیها از صحرای محشر عبور کند.»

جایگاه حضرت فاطمهسلام الله علیها نزد عالمان اهل سنت

1. سیوطی می گوید: ما عقیده داریم برترین زنان عالم، مریم و فاطمهسلام الله علیهااند.

2. آلوسی می گوید: در حدیث آمده است: ان الفاطمة ابتول افضل نساء المتقدمات و المتاخرات. با این حدیث، افضل بودن فاطمهسلام الله علیها بر تمام زنان ثابت می شود. زیرا او روح و روان رسول خدا بود.از این رو بر عایشه نیز برتری داشت.

3. سهیلی بعد از نقل حدیث معروف «فاطمه بضعة منی» می گوید: «من کسی را مساوی با بضعه رسول الله نمی دانم.»

4. ابن الجکنی می گوید:«بنابر قول صحیح تر، فاطمه از همه زنان افضل است.»

احتجاج کنندگان به آیه تطهیر در حق اصحاب کساء

1. امام علیعلیه السلام در شورا برای خود به آیه تطهیر احتجاج کرد.[54]

2. امام علیه السلام دو مرتبه به آیه تطهیر احتجاج نمود. روز ضربت خوردن خودش بالای منبر رفت و به این آیه احتجاج نمود. بعد از شهادت امام علیعلیه السلام نیز بالای منبر رفت و به آیه احتجاج نمود.

3. امام حسینعلیه السلام.

4. امام زین العابدینعلیه السلامبا مرد شامی.

5. امام رضاعلیه السلام.

6. ابن عباس برابر گروهی به این آیه احتجاج نمود.

7. سعد بن ابی وقاص بر معاویه احتجاج نمود.

8. واثلة بن اسقع در برابر گروهی که امام علیعلیه السلام را دشنام می دادند، به این آیه احتجاج کرد.

9. ام سلمه در حق اصحاب کساء به آیه تطهیر احتجاج نمود.

 

 

شبهاتی پیرامون شأن نزول آیه مودت

بگو من از شما در برابر رسالتم مزدی طلب نمی کنم، به جز دوستی نزدیکان و کسی که حسنه ای به جای آورد، ما حسنه ای بر آن اضافه می کنیم. خداوند آمرزگار و قدردان است. قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور؛ طبق روایات صحیح و متعدد فریقین، خداوند محبت امیرالمؤمنین علی ، حضرت فاطمهسلام الله علیها، امام حسن علیه السلام و امام حسینعلیه السلام را بر امت واجب نموده و آن را پاداش رسالت خویش قرار داده است و این چیزی است که از طرف خداوند به پیامبرش امر شده است، نه اینکه پیامبر آن را از خدا خواسته باشد . بنابراین باید مودت اهل بیتعلیه السلام هم وزن رسالت پیامبر باشد و گرنه چیز کم ارزش و سبکی نمی تواند اجر رسالت باشد.

طبق نقل بسیاری از دانشمندان اهل سنت، این سوره ( شوری) مکی است، مگر چهار آیه آن که در مدینه نازل شده است. نخستین آیه از این آیات چهارگانه نیز، آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» است. ابن عباس از صحابه و قتاده از تابعین قائل به این قول بودند . زمخشری(م 528 ق) در ذیل آیه مودت می گوید: این آیه نازل شد و پیامبر فرمود: من مات علی حب آل محمد مات شهید، الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفوراً له، الا و من مات علی حب آل محمد مات تائباً...؛ هر کس با محبت آل محمد بمیرد شهید از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود بخشوده است. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، با توبه از دنیا رفته است... . روایاتی از بزرگان دین، همچون امام حسن مجتبی علیه السلام ، مفسر قرآن ابن عباس و سدی نقل شده است که مراد از «کسب حسنه» مودت آل محمد است و خداوند به خاطر همین دوستی اهل بیتعلیه السلام غفور للذنوب است و گناهان آنان را می بخشد و شکور للحسنات است و تشکر هم می کند.

برخی نیز معتقدند بر اساس روایتی از ابن عباس این آیه درباره مودت خویشاوندان پیامبر از قریش و خطاب به کفار قریش است. اما این آیه اولاً مدنی و خطاب به مؤمنین است نه کفار قریش. چنانکه سیاق آیات بر آن دلالت دارد. ثانیاً برخی از خویشاوندان پیامبرصلی الله علیه و آله، مانند ابو لهب ، اصلاً ایمان نیاوردند لذا چگونه می شود مودت آنان واجب باشد؟ همچنین معنای اجر وقتی تمام است که درخواست کننده اجر کاری برای طرف مقابل کرده باشد. و در آیه شریفه، اجر وقتی معنا دارد که پیامبرصلی الله علیه و آله قریش را هدایت کرده باشد. چون با فرض باقی ماندن در کفر و تکذیب دعوت آن حضرت، چیزی از ایشان نگرفته تا در مقابلش اجری بدهند. همچنین خطاب به مشرکین در اینجا معنا و مناسبتی ندارد. زیرا بر حکیم قبیح است که مزد و رسالت را از کسی بخواهد که خود منکر رسالت است. این قول از عکرمه و عده ای دیگر از دشمنان اهل بیتعلیه السلام است. راویان آن حدیث نیز محمدبن بشار و محمدبن جعفر هستند که هر دو از سوی برخی از علمای رجال اهل سنت تضعیف شده اند.

برخی از اهل سنت، شبهاتی پیرامون شأن نزول و دلالت این آیه شریفه مطرح نموده اند. ابن تیمیه (م 728 ق) از آن جمله است.

اشکال اول: ابن تیمیه حدیث معروف ابن عباس را که گذشت به شدت رد می کند و می گوید: یقیناً این حدیث به اتفاق همه حدیث شناسان دروغ است و در کتابهای حدیثی ما خبری از این حدیث نیست. برخلاف ادعای ابن تیمیه، این حدیث، صحیح السند و معتبر است. دانشمندان شیعه و بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت، صدها سال قبل از تولد ابن تیمیه، این حدیث را در کتب تفسیری و حدیثی خودشان آورده و آن را به عنوان یک حدیث معتبر پذیرفته و برخی به آن در حق اصحاب کساء استدلال نموده اند

از آن جمله اند امام حمدبن حنبل (م241ق)، ابن ابی حاتم (م360ق)، محدث بزرگ اهل سنت امام طبرانی (م360ق)، امام واحدی (م468ق)، ثعلبی (م427ق)، حسکانی (م471ق) با هشت طریق مختلف، ابن مغازلی (م483ق)، زمخشری (م538ق)، ابن عطیه اندلسی (م546ق)، ابن جوزی (م597ق)، امام فخر رازی (م604ق)، امام قرطبی (م671ق)، امام نسفی (م710ق)، نظام الدین نیشابوری (م728ق) و برخی دیگر که به صحت سند حدیث تصریح نموده اند.

به علاوه، برخی روایات دیگر که «قربی» را اهل بیتعلیه السلام معرفی کرده اند، از بزرگانی همچون امام علیعلیه السلام، امام حسنعلیه السلام، امام زین العابدینعلیه السلام، ابن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن مسعود، سعیدبن جبیر، عمروبن شعیب و سدی نقل شده است.

اشکال دوم: آیه مودت در سوره شوری است و سوره شوری مکی است. از سوی دیگر، به اتفاق اهل سنت و شیعه، علی در مدینه ازدواج کرد و حسنین در مدینه به دنیا آمدند. پاسخ: شکی نیست که این سوره مکی است، اما آیه مودت مدنی است و در مدینه نازل شده است.

اشکال سوم: روایت ابن عباس در صحیحین آمده است که مراد از «قربی» قریش است.. پاسخ: همان طور که اشاره رفت، قول صحیح و قابل اسناد به ابن عباس همان است که گذشت و این قول و سایر اقوال مستند به وی قابل اثبات نیست.

همچنین در همان روایت ابن عباس که در صحیحین آمده است، سعید بن جبیر، مودت قربی را «دوست داشتن خویشاوندان آل محمد» معرفی کرده است. چگونه ممکن است محبت قریش که در بین آنها دشمنان سرسخت رسالت هم قرار دارند، اجر رسالت قرار گیرد؟ همچنین در سند این حدیث محمد بن بشار و محمد بن جعفر قرار دارند که حال آن دو گفته شد.

اشکال چهارم: خداوند در آیه فرمود: «الا المودة فی القربی» و نفرمود: «الا المودة للقربی» و یا «الا المودة لذوی القربی»، همان طور که در جاهای دیگر فرمود. یعنی خداوند در اینجا از مصدر استفاده کرده، نه اسم غیر مصدر. بنابراین، مراد ذوی القربی نیست

پاسخ: کلمه «قربی» در لغت، به ذوی القربی نیز اطلاق می شود. چنان که ابن فارس (م395ق) می نویسد: «القرابة و القربی: القرابة.» زمخشری هم گفته است: «القربی مصدرٌ کالزلفی و البشری بمعنی القرابة و المراد اهل القربی؛ قربی مصدر و بر وزن «زلفی» و به معنای قرابت و خویشاوندی است و مقصود از آن در آیه خویشاوندان است

                          آیه مباهله ,دیدگاه مخالفان

1. ابن تیمیه: وی اصل قضیه همراهی امام علیعلیه السلام، فاطمهسلام الله علیها و حسنین را برای مباهله می پذیرد و آن را حدیثی صحیح می داند، اما می گوید: پیامبر آنان را به خاطر اقربیت برای مباهله برد، زیرا آنان نزدیک ترین افراد به رسول خدا بوده اند.

نقد و بررسی : اگر پیامبراکرمصلی الله علیه و آله آنان را به خاطر اقربیت برای مباهله همراه خود برد، می بایست به جای انفسنا که به صیغه جمع آمده است، حداقل سه نفر از خویشاوندان خود را می برد. از سوی دیگر، عباس از علی نزدیک تر به پیامبر بود، زیرا او عموی آن حضرت است. بنابراین، پیامبر آنان را به خاطر مقام و عظمت معنوی انتخاب کرد، و آن انتخاب به دلیل نسب نبود.

2. عبده: وی این حدیث را جعلی و با ظاهر آیه که «نسائنا» در آن به صیغه جمع به کار رفته است، ناهماهنگ می داند. او با کمال بی انصافی مصادر این روایات را فقط از شیعه ذکر کرده است. در حالی که بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت، همان طور که گذشت، این روایت را در کتب تفسیر و حدیث خود ذکر نموده و قبول کرده اند

در جواب به اشکال ادبی ایشان نیز می گوییم: زمخشری که خود از بزرگان علم ادب است، در ذیل آیه شریفه، نه تنها این اشکال ادبی را بیان نکرده است، بلکه می گوید: این دلیلی است که هیچ دلیلی قوی تر از آن بر فضیلت اصحاب کساء نیست و این برهان روشنی بر صحت نبوت رسول خداست. همچنین در قرآن چندین مورد لفظ جمع استعمال شده و مراد از آن فقط یک نفر است، مانند آیه 45 سوره آل عمران که در آن کلمه ملائکه به صیغه جمع است، ولی تنها جبرئیل مراد است.

3. رشید رضا: او بعد از ذکر روایات مباهله گفته است: ابن عساکر از جعفر بن محمد و او از پدرش روایت کرده که در ذیل آیه قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم فرمود: رسول خدا برای مباهله، ابابکر و پسرش و عمر و پسرش و عثمان و پسرش را آورد و ظاهراً کلام در جماعتی از مؤمنین می باشد. اما ابن عساکر این روایت را از طریق سعید بن عنبسه و هیثم بن عدی از امام صادق آورده است

ابوحاتم رازی درباره سعید بن عنبسه می گوید: «لایصدق.» و عبدالرحمن می گوید: از علی بن حسین شنیدم که می گفت: سعید بن عنبسه کذاب است. درباره هیثم بن عدی هم هیچ مدحی پیدا نکردیم. بخاری او را کاذب و نسائی نیز وی را متروک الحدیث می داند.

                              دیدگاه برخی از دانشمندان اهل سنت

این افراد، فقط اهل بیت علیه السلام را اصحاب کساء می دانند: جمهور اهل سنت، امام شافعی، احمدبن حنبل، محمدبن سوره، امام طحاوی، شوکانی، شبلنجی، حاکم نیشابوری، سخاوی، محب الدین طبری، حافظ گنجی، قسطلانی، حاکم حسکانی، توفیق ابوعلم، امام ثعلبی، احمدبن محمد الشامی، ابن صباغ، ابومنصور ابن عساکر شافعی، حمزاوی، سمهودی، ملاعلی قاری، امام مجدالدین فیروزآبادی، ابن حجر هیثمی، ابوبکر الحضرمی، محمد جسوس، ابوبکر النقاش، ابن مردویه، ابن بلبلان، حکمت یاسین، دکتر بیومی مهران، شیخ سندی و رفاعی. همچنین بسیاری از مفسران، محدثان، رجالیان و بزرگان اهل سنت به صحت حدیث کساء اعتراف نموده اند. ابن جریر طبری شانزده روایت، طحاوی شانزده روایت، احمد طبری شانزده روایت، سیوطی پانزده روایت، ابن مردویه نوزده روایت و ابی حاتم هشت روایت آورده اند که همه دلالت بر شأن نزول آیه تطهیر درباره اهل کساء دارند.

مراد از اهل بیت علیه السلام، اصحاب کساء و ازواج

در مقابل دیدگاه مشهور که گذشت، دیدگاه دیگری وجود دارد که مصداق اهلبیت علیه السلام در آیه را اصحاب کساء و همسران پیامبر، هر دو، می داند.این عده اصحاب کساء را به خاطر روایات معتبر بسیار و همسران پیامبر را نیز به خاطر سیاق آیات و دو روایت از ام سلمه و واثله، از اهلبیتعلیه السلام می دانند. این گروه معتقدند چون آیات قبل و بعد از آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر است، از این سیاق بدست می آید که آیه تطهیر، زنان پیامبر را نیز در بر می گیرد.

1. سیاق آیات، در مورد همسران پیامبر با عتاب و تهدید همراه است؛ همچون ان کنتم تردن الحیاه الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن ، یا نساء النبی من یات منکن بفاحشه مبینه یضاعف لها العذاب ضعفین، همچنین و قرن فی بیوتکن ولاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی. اما سیاق آیه تطهیر همراه با تمجید و مدح است. با این سیاقهای متفاوت نمی توان هر دو را از یک ردیف دانست.

2. ضمائر به کار رفته در آیات مربوط به همسران پیامبر، همه مؤنت هستند، همچون کنتن، تردن، فتعالین، امتعکن، اسرحکن، کنتن، تردن، منکن، لها، یقنت، لستن، اتقیتن، تخضعن، قلن، بیوتکن، تبرجن، اقمن، اتین، اطعن، اذکرن، بیوتکن». اما ضمائر به کار رفته در آیه تطهیر، همه مذکر هستند ، همچون عنکم، یطهرکم جمهور اهل سنت نیز به ضمائر «عنکم» و یطهرکم استدلال کرده و گفته اند اگر آیه شریفه درباره همسران پیامبر بود، تعبیر «عنکن» و «یطهرکن» می آمد.

3. آیات مربوط به همسران، شأن نزول مستقلی دارد و آیه تطهیر هم شأن نزول مستقل خود را دارد. لذا به خاطر شأن نزول و روایات فراوانی که اهلبیتعلیه السلام را از همسران جدا می کند. رفتار پیامبر با همسران، مجالی برای دلالت سیاق نمی گذارد.

4. از گفته های برخی از همسران، پس از نزول آیه تطهیر که از پیامبر پرسیدند آیا ما هم از اهلبیتعلیه السلام هستیم و جواب منفی پیامبر که شما از همسران پیامبرید، نه از اهلبیتعلیه السلام و شما بر نیکی هستید، به دست می آید که همسران مشمول این آیه شریفه نیستند. این سؤال و برخورد با ام سلمه، عایشه، ام سلیم و زینب صورت گرفته و پیامبر آنان را از اهلبیتعلیه السلام خود بیرون و خارج دانسته است.

احادیث منزلت حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها در کتب اهل سنت

در کتاب صحیح بخاری ج4ص209 حدیث 3711 آمده که پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند: فاطمة سیدة نساء اهل الجنة:فاطمه سرور زنان بهشتی است. ـ در همین کتاب در ج4 ص210 ح3714 آمده که پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند: فمن أغضبها فقد أغضبنی: هرکس او (زهرا) را بیازارد مرا آزرده است

فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی؛

پیامبرصلی الله علیه و آله در بیان جایگاه والای فاطمی در هستی می فرماید: فاطمه بضعه منی و هی نور عینی و ثمره فوادی و روحی التی بین جنبی، من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من اغضبها فقد اغضبنی یوذینی ما آذاها؛ فاطمه پاره تن من است و میوه دل و نور چشم و روح من که بین دو پهلوی من است. کسی که فاطمه را اذیت کند مرا اذیت کرده است و کسی که مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده و کسی که فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده و مرا اذیت می کند آنچه که او را اذیت کند. (مسند احمد بن حنبل؛ ینابیع الموده ، سلیمان قندوزی؛ الصواعق، ابن حجر عسقلانی)

در صحیح بخاری و مسلم نیز آمده است: فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی؛ و نیز: «فاطمه بضعه منی یریبنی من ارابها و یؤذینی من اذاها؛ هر کس او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است و هر کس او را خشمگین کند مرا غضبناک کرده است.» (صحیح بخاری؛ ج3؛ ص 69)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله به دخترش فاطمه سلام الله علیها فرمودند: یا فاطمه ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ ای فاطمه به درستی که خداوند غضب می کند به غضب تو و راضی می شود به رضای تو. (حافظ ابوموسی بن المثنی بصری ص573 ج4 اصابه و ابویعلی موصلی در سنن و طبرانی در معجم و حاکم نیشابوری در ص451 جلد سوم مستدرک حافظ ابن عساکر در تاریخ شام و سبط ابن جوزی در ص571 تذکره و محب الدین طبی در ص93 ذخایر و ابن حجر مکی در ص501 صواعق و ابوالعرفان الصبان در ص171 اسعاف الراغبین)

بنابراین، آن حضرتسلام الله علیها محبوبه خداوند است و خشم و غضب او بر مبنا و معیار حق بودن است، زیرا اهل عصمت می باشد، پس خشم او عین خشم خداوند و رضایت او رضایت خداوندی است. حضرت فاطمهسلام الله علیها خود معیارهای مهم و اساسی در سبک زندگی انسانی را چنان تعریف می کند که محبوبیت و رضایت مندی خداوندی در اوج آن قرار می گیرد.

آن حضرتسلام الله علیها در حدیثی می فرماید: اللهم انی اسئلک الهدی و التقی و العفاف و الغنی و العمل بما تحب و ترضی؛ خدایا از تو هدایت، پرهیزگاری، عفاف، بی نیازی و عمل به آنچه که تو دوست می داری و مورد رضایت تو است، درخواست می کنم. (بحارالانوار، ج 78، ص 833، باب 9)

براساس این گفتار که سبک زندگی اش را تعیین و مشخص می کند؛ چرا که از خداوند می خواهد تا این گونه باشد، دانسته می شود که امور اساسی در سبک زندگی عبارت از پنج اصل اساسی است. از نظر آن حضرتسلام الله علیها اگر انسانی به این اصل پنج گانه دست یافت، به مقام انسانی رسیده است؛

چرا که انسانیت انسان در این پنج امر می باشد.هدایت الهی در کنار تقوا، عفت، بی نیازی از غیرخدا و کارهای محبوب و مرضی خداوند است که می بایست همت بلند انسانی را شکل بخشد. اگر انسان به این پنج گانه رسید، متاله و خدایی شده و مظهریت ربوبیت می یابد.

سوره کوثر و پاسخگویی به شبهه ابتر

سوره کوثر طبق نقل بسیاری از دانشمندان اسلامی ، این سوره در جواب شماتت دشمنان اسلام، همچون عاص بن وائل و همراهانش نازل شده. چون پسران رسول خدا، قاسم و عبدالله از دنیا رفتند، عاص بن وائل سهمی گفت: نسل او قطع شد و او ابتر و بی عقب است. خداوند متعال در پاسخش این آیه را (ان شانئک هو الابتر) نازل کرد که خود عاص بن وائل ابتر و بدون عقب است

از شأن نزول این سوره که در جواب شماتت کنندگان کفار به رسول خدا به خاطر نداشتن فرزند ذکور نازل شده نیز اینکه به خاطر دادن کوثر، شکر مخصوص، به صورت نماز ویژه و قربانی مخصوص را خواستار شده و با توجه به تقابل «الکوثر» با «الابتر» که اصلش دم بریدگی و قطع نسل و ریشه را افاده می کند، معلوم می شود که ادامه آثار نبوت از طریق نسل پیامبر محقق می شود که دشمن را در مقابلش «ابتر» معرفی کرده است.

ابن ابی الحدید معتزلی در بخش مستدرکات کلمات قصار، حدیثی را آورده است که در ضمن آن عمرو بن عاص به امام علیعلیه السلام اشکال گرفت که چرا حسن علیه السلام و حسینعلیه السلام را فرزندان رسول خدا می داند. امام جواب داد: اگر آن دو فرزند رسول خدا نباشند، رسول خدا ابتر می ماند و خداوند آن را از ایشان نفی کرده است. پس کوثر همان وجود حضرت فاطمهسلام الله علیها و فرزندان معصوم آن حضرت است.

کوثر از ماده کثرت و مبالغه در کثرت است و معنای آن خیر کثیر می باشد ؛ همان خیر کثیری که ادامه دهنده نبوت است. پیامبراکرمصلی الله علیه و آله در زمان ازدواج حضرت علیعلیه السلام با حضرت فاطمهسلام الله علیها به همین خیر کثیر اشاره فرمود . آن حضرت خطاب به امام علیعلیه السلام دعا فرمود: و اخرج منکما الکثیر الطیب. خداوند از شما دو تن، نسل کثیر پاکیزه بیرون آورد. انس گفت: والله اخرج منهما الکثیر الطیب خداوند از آن دو، نسل زیاد و پاکیزه ای بیرون آورد. فخر رازی در این باره می گوید: معنای سوره این است که خداوند به پیامبر نسلی می دهد که در طول زمان باقی می ماند

بنگر چه تعداد از خانواده وی کشته شدند، در حالی که عالم از فرزندان رسول خدا مملو و آکنده است و هیچ کس از خاندان بنی امیه نمی تواند با وی در این زمینه برابری نماید، و نیز دقت کن که چگونه از نسل پیامبر، علمای بزرگواری مانند باقر، صادق، کاظم، رضا، و نفس زکیه پدیدار شدند

علمای اهل سنت معنای دیگری را هم برای کوثر نقل کرده اند، همچون قرآن، کثرت اصحاب و پیروان، نور قلب پیامبر، شفاعت ، توحید، معجزات پروردگار، تفسیر قرآن و تخفیف شرایع، لا اله الا الله محمد رسول الله، فقه در دین ، نمازهای پنجگانه، نبوت، اسلام، علمای امت، علم و حکمت، فضائل بسیار ، مقام محمود، اجابت دعوت ، کارهای بزرگ، نهری در بهشت، خیر، کثیر، ایثار رفعت ذکر و غیره. قابل توجه است که این اقوال به رسول خدا انتساب ندارد و همچنین آنان دلیل و مدرکی بر گفته خودشان ارائه نکرده اند. علاوه بر آن، این معانی تناسبی با سیاق آیات ندارد .

                                          فاطمه و آیات و روایات

بر اساس منابع تفسیری و حدیثی اهل سنت، تقریباً صد و سی و پنج آیه در چهل و نه سوره به نوعی درباره حضرت فاطمهسلام الله علیها است. البته این تعداد غیر از آیاتی است که در منابع شیعه ذکر شده است. دو سوره، یعنی دهر و کوثر هم به طور کامل در شأن فاطمهسلام الله علیها نازل شده است. همه آیات و سوره های نازل شده در این باره در چهار دسته جای می گیرد:

1. اسباب نزول: یعنی آیاتی که حضرت فاطمهسلام الله علیها سبب نزول آن بوده است.     2. شأن نزول: یعنی آیاتی که در شأن آن حضرت نازل شده است.      3. جری و تطبیق: یعنی آیاتی که حضرت فاطمهسلام الله علیها به عنوان مصداقی از آن اراده شده است.     4. بطن: یعنی آیاتی که حضرت فاطمهسلام الله علیها به عنوان باطن آن مورد نظر است.

سوره ها و آیاتی که حضرت فاطمهسلام الله علیها سبب نزول آنهاست از مجموع چهار آیه ای که در این باره در روایات اهل سنت آمده است، یعنی آیات تطهیر، اعطا، ایثار و تجاره، سوره دهر هم سبب نزولش فاطمهسلام الله علیها است،

۱- آیه تطهیر انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً؛ جز این نیست که خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهلبیتعلیه السلام دور کند و شما را به راستی پاک سازد. بر اساس روایات بسیار از فریقین، که از صحابه و تابعین به حد تواتر رسیده است، آیه تطهیر در شأن اصحاب کساء نازل شده است. بررسی روایات فریقین نشان می دهد که فاطمهسلام الله علیها سبب نزول این آیه است

این آیه بر طهارت و عصمت اصحاب کساء دلالت تام دارد. ابوسعید خدری از ام سلمه چنین روایت کرده است: آیه تطهیر در خانه من نازل شد. من بر در خانه نشسته بودم. گفتم: ای رسول خدا، من از اهلبیتعلیه السلام نیستم؟ فرمود: تو بر خیر و نیکی هستی ، تو از همسران پیامبر هستی. گفت: و در منزل، رسول خدا، علی، فاطمه، حسن و حسین بودند.

سبب نزول عبدالله بن جعفر می گوید: رسول خدا به رحمت الهی که از آسمان می آمد نظر کرد و سپس دستور داد اهل بیت علیه السلام، یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین را جمع کردند. سپس کسای خویش را بر آنان افکند و دعا کرد و سپس آیه تطهیر نازل شد. حاکم نیشابوری سپس می گوید: «هذا حدیث صحیح الاسناد؛ این حدیث صحیح السند است.

روایات دیگری نیز از صحابه، همچون عمر بن ابی سلمه، ابو سعید خدری، و دیگران نقل شده که آیه تطهیر در خانه ام سلمه در شأن پنج تن آل عبا نازل شده. آیات بسیاری را درباره مقام آن حضرت دانسته اند که از جمله می توان به نزول آیه 26 سوره اسراء اشاره کرد که رسول خداصلی الله علیه و آله به دنبال نزول آن، فاطمهسلام الله علیها را فراخواند و فدک را به وی بخشید. (مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 634 و نیز الدر المنثور، سیوطی، ج 5، ص 273)

-2 آیه مباهله فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین؛ پس هرکس درباره عیسی، از آن پس که به آگاهی رسیده ای ، با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم ما فرزندان خود را و شما نفسهای خود را، آن گاه مباهله کنیم و لعن خدا را بر دروغگویان بفرسیتم. مباهله، نفرین کردن یکدیگر در یک امر مذهبی است که با تضرع از خدا می خواهند تا دروغگو را رسوا سازد .

گروهی از نصارای نجران نزد پیامبر گرامی آمدند و درباره عیسی گفت وگو درگرفت و قرار شد فردای آن روز مباهله صورت گیرد. به اتفاق همه اهل سنت، روز بعد پیامبر از بین همه امت به جای «انفسنا» علیعلیه السلام و به جای «نسائنا» حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها و به جای «ابنائنا» حسنین ع را برای مباهله و به عنوان گواه نبوت خویش بردند

آن حضرت آن روز زنان متعدد داشت، ولی برای مباهله هیچ کدام را نبرد، بلکه به جای آنان فاطمهسلام الله علیها را برد و این عمل پیامبر گواه بزرگی بر صداقت و عصمت فاطمهسلام الله علیها است. مفسران، مقصود از «نسائنا» در آیه 61 آل عمران را که آیه مباهله است فاطمهسلام الله علیها دانسته اند که پیامبرصلی الله علیه و آله آن حضرت را برای مباهله با نصارای نجران با خود همراه برد. (مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 762 و نیز روح المعانی، ج 3، جزء 3، ص 301)

 بنابر نظر مفسران و محدثان، آیه 24 ابراهیم و 19 الرحمن و آیات 5 تا 22 انسان درباره اهل بیتعلیه السلام ازجمله فاطمهسلام الله علیها نازل شده است که بیانگر مقام و منزلت آن حضرتسلام الله علیها در پیشگاه خداوند است. خداوند در آیاتی ازجمله 41 انفال و 26 اسراء و 38 روم حضرت فاطمه را صاحب حق در اموال مردم می شمارد و از این نظر می توان وی را همانند پیامبرصلی الله علیه و آله دانست که خداوند آن حضرت را اولی بر مردم در جان و مالشان دانسته است

همین حق فاطمهصلی الله علیه و آله در اموال مردم موجب می شود تا رسول خداوندصلی الله علیه و آله از سوی خداوند مأمور شود تا فدک را به آن حضرتسلام الله علیها واگذار کند. (نورالثقلین، ج3، ص 154 و کافی، ج1، ص 543 و الدرالنثور، ج 5، ص 273)

3. آیه اعطا

خداوند در قرآن مجید می فرماید «و لسوف یعطیک ربک فترضی؛ و پروردگارت به زودی عطایی می کند که راضی شوی.» در روایات زیادی آمده است که خداوند به فاطمهسلام الله علیها این اختیار را داد که در فردای قیامت از گنهکاران امت پدرش شفاعت کند و این روایات از طریق فریقین نقل شده است. مفسران اهل سنت در ذیل این آیه روایاتی آورده اند

از جمله این که جابر بن عبدالله روایت کرده است که رسول خدا روزی فاطمهسلام الله علیها را در منزل مشغول آرد کردن گندم دید که حله شتر بر خود افکنده بود. فرمود: یا فاطمه! بشتاب و تلخی دنیا را به خاطر نعمتهای بهشتی بچش. به دنبال این جریان بود که آیه «و لسوف یعطیک ربک فترضی» نازل شد.

4. آیه ایثار

و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه؛ دیگران را بر خود مقدم می دارند، هر چند خود سخت به آن نیازمندند. مردی خدمت پیامبر آمد و از گرسنگی خود شکایت کرد. وقتی پیامبر دید چیزی برای او در خانه همسرانش نیست، فرمود: کیست امشب او را میهمان کند؟ علی گفت: من ای رسول خدا! سپس به سوی فاطمهسلام الله علیها رفت و جریان را با او در میان گذاشت و فاطمهسلام الله علیها فرمود: چیزی جز خوراک بچه ها نزد ما نیست، ولی ما میهمان را بر خود مقدم می داریم

پس علی گفت: بچه ها را بخوابان و من چراغ را برای میهمان روشن می نمایم. پس چنین کرد و میهمان خوراک خورد . پس از آنکه از میهمان پذیرایی فرمودند، در بامداد، خداوند این آیه را درباره آنان نازل فرمود:«و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة» وی روایت دیگری را از ابن عباس نقل می کند که می گفت:«این آیه درباره علی، فاطمهسلام الله علیها، حسن علیه السلام و حسینعلیه السلام نازل شده.»

-5 آیه ذالقربی

خداوند می فرماید: «و آت ذالقربی حقه؛ حق خویشاوندان را بده.» در این آیه، خداوند بر ادای حق خویشاوندی تأکید می کند و مراد از ذالقربی کسانی هستند که در آیه مودت بیان شد و مراد از آن اقربای رسول خداست. طبق روایات شیعه و سنی ، وقتی این آیه نازل شد، پیامبراکرمصلی الله علیه و آله فاطمهسلام الله علیها زهرا را فرا خواند و فدک را به او عطا فرمود

خداوند در آیه به رسول خدا امر فرمود تا حق خویشاوند خود را بدهد و پیامبر هم طبق فرمان خداوند عزوجل به فاطمهسلام الله علیها فدک را داد؛ فدکی که طبق نقل شیعه و سنی از اموال مخصوص پیامبر بود و کسی از مسلمانان در آن سهمی نداشت. بسیاری از مفسران و دانشمندان اهل سنت روایاتی را از صحابه مانند ابن عباس و ابوسعید خدری با طرق متعدد در این باره نقل کرده اند.

نظری گذرا به فدک  بسیاری از مفسران اهل سنت در ذیل آیه ششم سوره حشر[153] درباره فدک بحث نموده اند. طبری در ذیل این آیه روایتی را نقل کرده که فدک با مصالحه مردمش و بدون جنگ در اختیار پیامبر قرار گرفت و خاص او بود و هیچ یک از مسلمانان در آن بهره ای نداشته اند. سیوطی نیز مانند آن را نقل کرده. از این روایات به دست می آید که فدک از فیء یعنی چیزی است که بدون جنگ از اموال کفار به دست می آید. روایت بخاری هم به همین معنا اشاره دارد

با قطع نظر از روایات، قرآن مجید «فیء» را حق ذی القربی می داند و می فرماید: ما أفاء الله علی رسوله من اهل القری فللّه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل؛ آنچه خدا از اموال اهل قری به رسول خود برگردانید، از آن خدا و رسول او و از آن خویشان رسول و یتیمان و مسکینان و درماندگان در راه است.

سید قطب نیز به این مضمون اعتراف دارد. از ابی دیلم، حسن،سدی و دیگران نیز نقل شده که مراد از ذالقربی ، نزدیکان رسول خدا هستند. ابن کثیر می نویسد: از ابی سعید روایت شده است که گفت: «لما نزلت «و آت ذالقربی حقه» دعا رسول الله فاطمة فاعطاها فدکا.

این حدیث با هفت طریق در شواهد التنزیل نقل شده. در سند این روایت عطیه قرار دارد که برخی او را تضعیف نموده اند و برخی دانشمندان رجالی اهل سنت، مانند ابن حجر و یحیی بن معین او را ثقه می دانند. البته تضعیف او به خاطر این است که او امام علیعلیه السلام را بر دیگران مقدم می داشت.

برخی از مفسران اهل سنت، نزول این آیه را در مکه می دانند و چون فتح خیبر و اعطای فدک در سال هفتم هجری و زمان هجرت پیامبر به مدینه رخ داد، در اعطای فدک به حضرت زهرا تشکیک کرده اند. اما کسانی چون آلوسی، سعید حوی، سید قطب، زمخشری و غیره این آیه را مدنی می دانند. در سوره های مدنی ، آیات مکی هم وجود دارد و این امر مورد پذیرش فریقین است

از روایات ابن عباس و ابو سعید خدری به دست می آید که فدک در دست فاطمهسلام الله علیها قرارگرفته بود . همین مطلب را امام علیعلیه السلام در نامه خود به عثمان به حنیف فرموده «...بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء...؛ آری از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود... .

ارث پیامبر چیزهای زیادی بود. طبق وصیت مخیریق، هفت باغ، اراضی بنی نضیر، فدک و سهم آن حضرت از خیبر و غیره همه خالصه پیامبر بود. در جریان مطالبه فدک، ابوبکر می خواست فدک را به فاطمهسلام الله علیها برگرداند. او نوشته ای را برای فاطمهسلام الله علیها درباره فدک نوشت.

در این هنگام عمر داخل مجلس شد و گفت: این چیست؟ ابوبکر گفت: این نوشته ای است که برای فاطمهسلام الله علیها درباره میراث پدرش برای او نوشتم. عمر گفت: بر مسلمین چه خرج می کنی، در حالی که عرب با تو در حال جنگ اند. سپس عمر نوشته را گرفت و پاره کرد. از این روایت و روایات دیگر استفاده می شود که غصب فدک به خاطر درآمد زیاد آن بود و اینکه اگر در دست فاطمهسلام الله علیها می ماند، از درآمد آن برای احقاق حق غصب شده امام علیعلیه السلام و نیز ترویج تشیع استفاده می شد. از این رو این غصب ، رنگ و بوی کاملاً سیاسی داشت و از پشتوانه فقهی و شرعی بی بهره بود.

به روایت جلال‏الدین سیوطى در الجامع الصغیر فى احادی البشیر النذیر یکى از کسانى که به مناسبتهاى مختلف به امیرمؤمنان على روى آورده و از یاد کرد شایسته آن حضرت غفلت نورزیده،

 ادیب، فقیه، محدث، حافظ، مورخ و مفسر بلندآوازه شافعى،

مرحوم جلال الدین عبدالرحمن بن کمال ابى‏بکر بن محمد سیوطى (911ـ 849) است که تألیفات فراوانى دارد

منابع:  الاحتجاج، علامه طبرسى    الامالى، شیخ مفید    بحارالانوار، علامه مجلسى الخصال، شیخ صدوق    دلائل الامامة، محمد بن جریر طبرى         الصراط المستقیم، علامه زین‏الدین على بن یونس    الغدیر، علامه امینى       کفایة‏الاثر، ابوالقاسم على بن محمد بن على خزّاز قمى رازى

گردآورنده و تدوین : محمود زارع پور

ادامه

  http://m5736z.blog.ir/post/fateme2

http://m5736z.blog.ir/post/fateme3

http://m5736z.blog.ir/post/fateme4

http://m5736z.blog.ir/post/fateme5

http://m5736z.blog.ir/post/fateme6

http://m5736z.blog.ir/post/fateme1

http://m5736z.blog.ir/fatemeAhkaM

http://m5736z.blog.ir/MOSHAF.Qade

http://m5736z.blog.ir/post/fatimaHaDiS

http://m5736z.blog.ir/post/FATEME

 

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگذاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۱)

با سلام
بسیار متشکرم از مطالب ارزشمندتان .

کاش آدرس مطالب فوق رو هم ذکر میکردید که برای دیگران معتبر بشود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">