تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

فرهنگ کار و کارگر . کم فروشی . قرارداد نویسی

اقتصاد مقاومتی ، راهبرد اقتصاد اسلامی قرآنی

انفاق در قرآن . صدقه . افزایش روزی

اسلام و فقر، مال حرام . برکت

امتحان و آزمون الهی با مال . احکام مالکیت . ثروت مال

قرض الحسنه . ربا

خمس چیست؟ دلایل وجوب . حسن تدبیر و افزایش روزی

رزق و روزی . اسراف و تبذیر . بخل و خساست ورزیدن

 

آداب خرید و فروش در آموزه‌های دینی

یکی از پایه‌های اقتصاد، خرید و فروش است که امکان توزیع کالا را فراهم و زمینه بهره‌مندی از تولیدات دیگران را پدید می‌آورد

البته غیر از تولیدکنندگان، افراد دیگری به عنوان کاسب و تاجر در توزیع مشارکت می‌کنند

از نظر اسلام آگاهی از دانش کسب و کار به ویژه خرید و فروش واجب است، زیرا چنانکه از آیات قرآنی به دست می‌آید یکی از علت‌های خشم الهی بر مردم شهر مدین و قوم شعیب(ع) کم فروشی در هنگام خرید و فروش و معاملات بوده است.
نقش دانش فقه در مدیریت صحیح زندگی
از مهم ترین ماموریت‌های پیامبران، ارائه شیوه و سبک درست زندگی است تا انسان‌ها در جامعه بتوانند در مسیر همکاری و تعاون گونه‌ای عمل کنند تا کمال را درک نمایند. مهمترین ماموریت در حوزه رفتار اجتماعی دست‌یابی به عدالت محسوس در حوزه عمل اقتصادی است (حدید25)

از این رو پیامبران با آموزه‌های عقلانی و وحیانی به روشنگری و تبیین اموری پرداخته‌اند که جامعه مدنی و قانونمندی را ایجاد می‌کند و به بشر اجازه می‌دهد تا عدالت فراگیر ویژه اقتصادی را با همراهی همگانی توده‌های مردم فراهم آورند. (همان) از نظر اسلام و آموزه‌های قرآنی علم و دانش در همه حوزه‌ها بسیار اهمیت دارد، چرا که اولا خلافت انسانی و کرامت و شرافت او به همین دانش و افزایش آن بستگی دارد (بقره31 و 32) و حتی پیامبر (ص) برای افزایش آن دست به دعا بر می‌دارد (طه114) و ثانیا انتخاب مسیر درست و سبک زندگی سالم بستگی به علم و دانش در هر زمینه و حوزه‌ای دارد که انسان برای رسیدن به سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت باید از آن بهره‌مند شود.
تفقه پیش از تجارت
براساس همین اصل اساسی در اسلام، از تجار و کسانی که در حوزه خرید و فروش وارد می‌شوند و می‌خواهند این کار اقتصادی را انجام دهند خواسته شده تا به تفقه در دین بپردازند و وظایف، حقوق و احکام اسلام را در این حوزه بشناسند و بدان عمل کنند

از امیرالمؤمنین علی(ع) روایت است که ایشان در بازار می‌رفت و تجار را به تفقه در دین فرمان می‌داد و می‌فرمود: یا معشر التجار الفقه ثم المتجر الفقه ثم المتجر و الله للرّبا فی هذه الامه اخفی من دبیب النمل علی الصفا؛ ای گروه تجار! اول احکام مورد نیاز شغل خود را یاد بگیرید بعد شروع به کسب و کار خود بکنید؛ به خدا سوگند ربا در این امت نهان‌تر از حرکت مور بر سنگ سیاه در شب است.
هر کسی در کاری که وارد می‌شود می‌بایست به شکل تخصصی نسبت به احکام و قوانین آن از منظر اسلام آگاهی داشته باشد و در آن حوزه تفقه کند. براین اساس در روایات بسیاری امامان معصوم(ع) بر تفقه در دین بویژه در عمل اقتصادی تأکید کرده‌اند؛ چرا که زندگی انسان بر محور اقتصاد می‌گردد و اقتصاد، قوام بخش جامعه است (نساء5) و اگر کسی یا جامعه‌ای نسبت به حلال و حرام در زندگی خود آگاهی نداشته باشد، گرفتار خشم الهی می‌شود، چنانکه اقوام پیشین شدند

امام صادق(ع) می‌فرماید: من اراد التجاره، فلیتفقه فی دینه لیعلم ما یحل له مما یحرم علیه، و من لم یتفقه من دینه ثم اتجر تورط الشبهات؛ کسی که قصد تجارت دارد، احکام دینی آن را بیاموزد تا بدین طریق، حلال خود را از حرام آن، باز شناسد و کسی که بدون تفقه در دین خود، به تجارت بپردازد، در مال‌ها و درآمدهای شبهه‌ناک، غوطه‌ور می‌شود. (وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج17، ص382)
بسیاری از مردم به سبب آنکه احکام دین در حوزه تجارت و خرید و فروش را نمی‌دانند به حرام‌خواری گرفتار می‌شوند و مال حلال خود را به حرام می‌آمیزند که نتیجه طبیعی آن خروج از سلامت در تن و روان و گرفتاری به خشم و غضب الهی است. امت‌های بسیاری به سبب همین رویه نادرست، خود و جامع خویش را نابود کردند که شاید بتوان مهم ترین و مشهورترین امت‌ها را در این‌باره همان قوم شعیب دانست که در شهر مدین می‌زیستند و گرفتار شیوه‌های نادرست خرید و فروش بودند و از ترازو و پیمانه کم می‌گذاشتند و به سخنان مصلحانه حضرت شعیب(ع) نیز گوش نمی‌دادند و در نهایت گرفتار خشم الهی شدند.
آداب تجارت و خرید و فروش
خداوند در آیاتی چند مردم را به یادگیری احکام و آداب تجارت تشویق می‌کند. در این آیات بیان می‌شود که مردم چگونه باید آداب تجارت را در پیش گیرند تا آثار و برکات آن در زندگی‌شان ظهور پیدا کند.
1-  یاد خدا: از جمله آدابی که خداوند در قرآن برای تجارت و خرید و فروش بیان کرده، فضیلت یاد و ذکر خدا در هنگام تجارت است. در آیه 10 جمعه می‌فرماید که در هنگام حرکت برای جست‌وجوی فضل الهی و نعمت‌هایش و اقدام به خرید و فروش و تجارت، بسیار نام خدا را به یاد داشته باشید: واذکروا الله کثیرا (مجمع البیان ج10-9 ص435) در آیه 37 نور نیز از مردم می‌خواهد که در هنگام خرید و فروش مراقب باشند که ذکر الهی را داشته باشند؛ چرا که چنین رویه‌ای موجب می‌شود تا از انجام عملی خلاف آموزه‌های وحیانی خودداری کنیم و همواره خداوند را ناظر و حاضر بدانیم.
2- اقامه نماز و پرداخت زکات: تجارت و خرید و فروش نباید انسان را از انجام واجبات عبادی‌اش غافل کند. از جمله مهم ترین واجبات عبادی انسان نماز و زکات است. پس در هنگام خرید و فروش، مواظب و مراقب باشیم که هنگام نماز، به جای خرید و فروش به نماز بپردازیم و اگر سودی کردیم و درآمدی داشتیم از پرداخت واجبات مالی خود نیز غافل نشویم و حقوق مالی خود را به مستحقان زکات بپردازیم. (نور37)
3- گواه بر معامله: هنگام معامله و خرید و فروش مطلوب است که کسانی را به گواهی بر معاملات بگیریم. (بقره282)
4- آشنایی با عقود: انسان باید از احکام شرعی تجارتی که مشغول آن است برای این که عقد صحیح و فاسد را از یکدیگر بشناسد آگاهی داشته باشد.
5- مراعات حال‌گواه: وقتی کسی برای معامله شاهد گرفته می شود به گونه‌ای با او رفتار نشود که او آزرده شود یا زیانی به او برسد. (بقره282)
6- تعطیلی در هنگام اوقات نماز: در هنگام برپایی نماز جمعه، تعطیلی خرید و فروش واجب است، ولی در زمان‌های دیگر هرچند که واجب نیست، ولی بهتر است که در هنگام نماز معاملات تعطیل شود. (جمعه9)
7- رعایت انصاف: هرچند که معاملات و خرید و فروش باید عادلانه باشد ولی از مهم ترین آداب خرید و فروش مراعات انصاف است. به این معنا که در معامله به گونه‌ای عمل شود که هر دو طرف از معامله سود برند و این‌گونه نباشد که سود یکی بسیار بیشتر از دیگری باشد؛ چرا که واژه انصاف از نصف گرفته شده است. پس بهتر است که بگونه‌ای معامله صورت گیرد که هر دو، نصف نصف از آن سود برند همچنین از انصاف آن است که به سود کم راضی بود و بر قیمت چنان نیفزود که بیش از متعارف 5 تا 30 درصد باشد. بنابراین گران کردن قیمت کالا به دو برابر قیمت خرید دور از انصاف است. البته شکی نیست که در انجام معامله بهای حمل و نقل و امور دیگر متعارف برآورد شده و روی کالا کشیده می‌شود.
8- بیان عیب و عدم تدلیس: کالا را نباید به گونه‌ای زینت داد که عیب آن پوشیده شود. فروشنده باید عیب کالا را بیان کند تا خریدار در انتخاب کالا مختار باشد. پس مستحب است که اگر متاع، عیبی دارد آن را برای مشتری بیان کند چه عیب ظاهری باشد و چه عیب باطنی.
9- ترک سوگند: در خرید و فروش سوگند نخورد؛ چرا که سوگند امری عظیم است و انسان نباید برای کارهای بزرگ سوگند بخورد چه رسد که برای متاع دنیوی به سوگندی تمسک جوید که در نظر خداوند بزرگ است. البته سوگند راست نخورد چه رسد که سوگند دروغ بخورد که خود گناهی نابخشودنی و حرام است.
10- آسان‌گیری: مستحب است که در خرید و فروش سختگیری نشود و آسان گرفته شود (به اصطلاح عامیانه چانه زده نشود) خصوصاً در خریدن وسایل عبادت مثل چیزهایی که برای حج می‌خرند (لباس احرام، گوسفند قربانی) یا پارچه کفن و سجاده و تسبیح که در اینها آسان گرفتن، ثوابش بیشتر و استحبابش شدیدتر است.
11- تکبیر و دعا: مستحب است که خریدار بعد از خریداری، سه مرتبه تکبیر بگوید و سپس شهادتین را یاد کند. همچنین سزاوار است که بعد از تکبیر و شهادتین، این دعا را بخواند: پروردگارا! من این متاع را خریده‌ام و از خیر تو در آن می‌طلبم، پس برای من در آن خیری قرار ده، خداوندا! من این مال را خریداری کرده‌ام و از فضل تو در آن می‌طلبم، پس برای من در آن سودی قرار ده، خدایا! من این مال را خریده‌ام و در آن از رزق و روزی تو می‌طلبم، پس برای من در این مال، روزی قرار ده.
12- تخفیف به خریدار: مستحب است که هر یک از فروشنده و خریدار، مال دیگری را کمتر بگیرد و مال خود را زیادتر بدهد. از همین‌رو تجارت کردن در موردی که شخص بخواهد به وسیله تجارت، به فقرایی که احتیاجشان به حد اضطرار نرسیده، نفعی برساند، مستحب است.
13‌- مراعات اعتدال در کار تجارت: مستحب است چه تاجر و چه غیر تاجر، چه بازاری و چه مردم عادی، زود به بازار نروند و دیر از بازار نیایند به این دلیل که در روایت آمده است که بازار، جای شیاطین است؛ همان‌طور که مسجد جای ملائکه‌هاست. شکی نیست که انسان نباید همه وقت خود را به تجارت یا هر کار دیگری اختصاص دهد و بلکه بخشی از وقت خود را به تفریح و استراحت و بخشی را نیز به عبادت اختصاص دهد. از این‌رو مستحب است که از طلوع فجر (سپیده صبح) تا طلوع آفتاب، خرید و فروش و تجارت نکنند؛ زیرا این وقت‌ها، وقت دعا و درخواست از خداوند متعال است.
14- عدم احتکار در ارزاق: مستحب است که مواد غذایی چون گندم، جو، خرما، کشمش، روغن حیوان، روغن زیتون و نمک را به امید اینکه گران شود احتکار نکنند که پس از گران شدن آنها را بفروشند. شکی نیست که در صورت نیاز مردم به مواد غذایی و خوراکی، احتکار آنها حرام است.
البته در آیات و روایات موارد بسیاری به عنوان آداب و مستحبات خرید و فروش و مکروهات آن بیان شده که در اینجا به همین مقدار بسنده می‌شود و کسانی که می‌خواهند به تجارت و خرید و فروش بپردازند و به ویژه در نقش تاجر و بازاری کار اقتصادی کنند، لازم است که اینها را بیاموزند.

 

 

 

قرآن و جهان بینی اقتصادی

 

 

 

جهان بینی اصلی است که در تمامی علوم و دانش و دیدگاه بشری دیده می شود. تمامی ادیان و علوم هر کدام مکتب ها و دیدگاه های متفاوتی دارند که در آن جهان بینی خاصی مطرح گردیده است. در قرآن جهان بینی خاصی وجود دارد که هدف و اصول آن با دیگر ادیان و علوم تفاوت بارز دارد. در این میان قرآن با علوم مختلفی چون اقتصاد، سیاست، مدیریت و... وجوه تمایز و اشتراک دارد. رابطه قرآن و علوم بشری بیش از همه به تبیین جهان بینی آنها مرتبط است. در این میان جهان بینی اسلامی، مهمترین ارکان و هسته و اصول نظام دینی و الهی را تشکیل می دهد که نقش مؤثری در تکوین و تکامل دیدگاه و اعتقادات انسانی و پیشرفت اجتماع دارد. مجموعه اصولی که نشان دهنده فضای حاکم بر تصمیم گیری انسانی در چارچوب معارف قرآنی است با عنوان اصول تکوینی شناخته می شود. تحلیل علمی رابطه قرآن و علوم با توجه به مبانی ایجادی علم و مسائل بنیانی مرتبط با آن به نحو جامع تر و اثر بخش تری می تواند مورد شناسایی قرار گیرد.
اصول موضوعه و نظام انگیزشی انسان مسلمان قبل از همه متأثر از بینش ها و تصوراتی است که از نظام خلقت و جهان هستی دارد. بدیهی است، بینش و نگرش انسان نسبت به حیات، انسان و جامعه در رفتار او تأثیر خواهد گذاشت، بر این مبنا، رفتار هر یک از افراد بسته به اعتقادات و بینش هایی که دارند در مقایسه با افراد دیگر جوامع، متفاوت خواهد بود. برای مثال دنبال کردن منافع شخصی برای فردی که جهان را هدف دار می داند و به جهان آخرت نیز ایمان دارد تفاوت زیادی با رفتار فردی دارد که فقط به دنیای مادی توجه می کند و به دنبال کسب حداکثر درآمد و سود و رفاه مادی قابل حصول در این دنیا است.‏
بنابراین از مهمترین زمینه های اثر بخشی قرآن در اقتصاد، شناسایی اصول تکوینی اقتصاد اسلامی از قرآن و سنت است. اصل خالقیت و یگانگی آفرینش یکی از این اصول می باشد. در فلسفه و جهان بینی اسلامی، خداوند بر مخلوقات و جهان هستی خود اشراف و هدایت دارد. به عبارت دیگر خداوند در عین حال که خالق و آفریننده است، رب نیز هست و بر امور و شئون بندگان خود نظارت و اشراف دارد. بنابراین انسان را رها شده نمی توان تصور کرد که رابطه اش با خداوند قطع شده باشد. الا له الخلق و الامر تبارک الله ربّ العالمین. بر اساس یگانگی خداوند و اصل توحید، وابستگی متقابل نظام آفرینش به اراده و خواست الهی اثبات می شود، در واقع اصل توحید به طور تکوینی نشان دهنده جاذبه و همرنگی و همبستگی میان مخلوقات، بویژه انسان ها است. تنها خالق جهان هستی و انسان ها خداوند بوده و چرخش نظام هستی و امور زندگی انسان ها تحت اراده اوست.

 

 

 

اصل دوم مالکیت مطلق خداوند می باشد. بر اساس جهان بینی اسلامی مالکیت عالم هستی از آن خداست. ولله ما فی السماوات و ما فی الارض خداوند که خالق و آفریدگار موجودات و جهان است و مالکیت آنها با خداست. این نوع مالکیت مطلق می باشد. سومین اصل هدفداری آفرینش در خلقت جهان و انسان است. آفرینش آسمان و زمین و هر چه در آن است بر اساس حق می باشد و هو الّذی خلق السّماوات و الارض بالحقّ خداوند از آفرینش آسمان ها و زمین هدف و انگیزه ای معین داشته است و خلقت جهان عبث و بیهوده نبوده است و خداوند از آفرینش و خلقت انسان ها هدف خاصی داشته است

 

 

 

رهنمودهای قرآنی موفقیت اقتصادی

 

 

 

قرآن کریم به ما توصیه می‌کند که اگر می‌خواهید به موفقیت اقتصادی برسید این موفقیت ممکن است برای شما خطرهای زیادی را در بر داشته باشد لذا در کنار موفقیت اقتصادی حتماً باید به فکر موفقیت معنوی و به تعبیر دیگر رشد معنوی خود نیز باشید تا در سایه رشد معنوی بتوانید هر چه بیشتر از موفقیت اقتصادی خود بهره ببرید . اما برای کسانی که آرزو دارند یک انسان ثروتمند باشند و از این ثروت خود در زندگی لذت ببرند و ثروت و پول بتواند وسیله ای باشد برای اینکه آنها را به آرامش برساند، قرآن کریم توصیه های جالب و خواندنی دارد. چرا که بعضی از ثروتمندان هیچ لذتی از پول و ثروت خود نمی‌برند و طبق گفته های خودشان از وقتی به عنوان یک فرد ثروتمند در جامعه شناخته شدند لحظه ای آرامش را درک نکرده‌اند و استرس و اضطراب و فکر های مختلف تمام زندگی آنها را در بر گفته است . موفقیت اقتصادی از نظر قرآن عوامل مهمی دارد که با عملی کردن این عوامل در زندگی می‌توانید به این موفقیت دست پیدا کنید .
1) کلید بسط و قبض این قانون که در قرآن کریم چندین بار تکرار شده است می‌گوید خداوند متعال روزی افراد را به خاطر مصلحت‌ ها و مفسده‌هایی که می‌داند تعیین می‌کند و برای هر کسی مقداری از ثروت را معین می‌کند تا افراد را به این وسیله امتحان و آزمایش کند: أَوَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ آیا ندانسته‌اند که خداست که روزی را برای هر کس که بخواهد، گشاده یا تنگ می‌گرداند؟ قطعاً در این [اندازه‌گیری] برای مردمی که ایمان دارند نشانه‌هایی [از حکمت] است (زمر52) قانون برکت می‌ گوید: شما ممکن است ثروتمندترین فرد جامعه نباشی اما داشته‌ها و ثروت اندک تو می‌تواند با داشته های افراد ثروتمند برابری کند چرا که تو با داشته های خود احساس آرامش و نشاط می‌کنی اما آنها لحظه ای آرامش را درک نمی‌کنند اما این بدان معنا نیست که دست از تلاش برداریم .
2) کلید برکت در زندگی برای اینکه بتوانید از زندگی خود حد اکثر رضایتمندی را داشته باشید، این قانون طلایی را در زندگی خود عملی کنید؛ چرا که در جامعه ای که زندگی می‌کنیم بعضی از افراد که درآمد خوبی دارند و در ظاهر زندگی رو به راهی دارند وقتی صحبت‌های آنها را گوش می‌کنی فکر می‌کنید جزء طبقه فقیر جامعه هستند این قدر از وضع اقتصادی زندگی خود ناله و شکایت می‌کنند که ناخودآگاه به فکرت می‌رسد که اگر بتوانی مقداری به آنها کمک کنی. آیات الهی در این زمینه بیانگر این موضوع هستند که: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان می‌گشودیم (الأعراف96) قانون برکت می‌گوید: شما ممکن است ثروتمندترین فرد جامعه نباشی اما داشته‌ها و ثروت اندک تو می‌تواند با داشته های افراد ثروتمند برابری کند چرا که تو با داشته های خود احساس آرامش و نشاط می‌کنی اما آنها لحظه ای آرامش را درک نمی‌کنند

 

 

 

3) کلید هدف برای ثروتمند شدن باید تصمیم بگیرید که دقیقاً چه می‌خواهید. چون یکی از بزرگ‌ترین عواملی که خداوند به بعضی از افراد اجازه ثروتمند شدن را نمی‌دهد این است که ممکن است فرد کاملاً تغییر کند و با ثروت خود در جامعه به افراد دیگر ظلم و ستم کند . وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ به قدرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ و اگر خدا روزی را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلّماً در زمین سر به عصیان برمی ‌دارند، لیکن آنچه را بخواهد به اندازه‌ای [که مصلحت است] فرو می‌فرستد. به راستی که او به [حال] بندگانش آگاهِ بیناست. (الشوری27)
4) کلید تلاش در کنار قانون هدف نباید قانون تلاش را نیز نادیده گرفت چرا که علاوه بر خواست خداوند گاهی کمی ثروت به خاطر تن پروری و تنبلی انسان است، آنچنان که باید و شاید از سرمایه های وجودی خود در دوران جوانی و یا غیر آن استفاده نکردند و بعد از مدتی که هیچ اثری از ثروت در زندگی خود ندیدند لب به شکایت باز می‌کنند و همه عالم و آدم را مقصر می دانند. خداوند متعال در مورد قانون تلاش در آیات متعددی نقش تلاش و کوشش را در به‌دست آوردن ثروت این گونه به تصویر می‌کشد:
الف: و از رحمت او آنکه برای شما شب و روز را پدید آورد تا در آن یک، بیاسایید و در این یک به طلب روزی برخیزید، باشد که سپاس گویید.( القصص73) وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْکُنُوا فیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

 

 

 

ب: و از نشانه‌های او این است که بادهای بشارت آور را می‌فرستد، تا بخشی از رحمتش را به شما بچشاند و تا کشتی به فرمانش روان گردد، و تا از فضل او [روزی] بجویید، و امید که سپاسگزاری کنید. وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ یُرْسِلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ وَ لِیُذیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ : (الروم46) همان‌طور که مشاهده می‌کنید قرار دادن شب و روز برای اینکه انسان در سایه شب آرامش بگیرد و در طول روز به تلاش برای کسب روزی حلال مشغول شود به خوبی می‌تواند قانون تلاش را برای ما بیان کند و یا در آیه دوم فرستادن بادها و به حرکت آمدن کشتی‌ها همه وسیله‌هایی هستند تا ما بتوانیم با تلاش و کوشش به دنبال کسب ثروت باشیم .
5) کلید بخشش هرگز به نیکی (کامل) نمی‌رسید تا از آنچه خود دوست دارید انفاق نمایید و هر چه انفاق نمایید حتماً خداوند بدان داناست. لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ(92آل عمران) قانون بخشش بیان می‌کند که اگر شما نتوانید از بهترین‌ها در زندگی بگذرید نمی‌توانید به موفقیت اقتصادی دست پیدا کنید. هر چه توان بخشش شما بیشتر باشد شما به کامیابی بیشتری دست پیدا می‌کنید .هر کجا که می‌روید، سعی کنید چیزهایی را به اشخاص بدهید که می‌تواند یک هدیه یا حتی یک تحسین باشد. برای چیزهایی که در زندگی‌تان دریافت کرده‌اید، ممنون و سپاسگزار باشید و تلاش کنید چرخه دادن و گرفتن را حفظ کنید. به بیانی دیگر این قانون می‌گوید: با رها کردن وابستگی و تعلقاتتان می‌توانید به چیزهایی که می‌خواهید دست یابید. نباید از آرزوها و خواسته هایتان دست بکشید ولی باید از وابستگی‌هایی که در نتیجه آنها به وجود می‌آید، رها شوید. وابستگی‌ها اغلب اوقات باعث ترس و تزلزل هستند و در نتیجه مانع از رسیدن شما به موفقیت اقتصادی می‌شود .
6) کلید معنویت در آیات و روایات ما برای موفقیت در حوزه اقتصاد و ثروتمند شدن معنویت نقش بسیار مهمی دارد، چرا که در بسیاری از آیات و روایات ما توسعه اقتصادی و ثروتمند شدن افراد وابستگی تنگاتنگی با معنویت دارد. عواملی مانند ایمان و تقوا که یکی از بزرگ‌ترین عوامل در این حوزه بیان شده است: وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ: و کسی که از خدا پروا کند برای او راه خروجی (از مشکلات) قرار می‌دهد و او را از راهی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و کسی که بر خدا توکل نماید او برایش کافی است.(طلاق 2و3)

 

 

 

 

                          ادله‏ای در اثبات هدف عالی بودن رفاه عمومی در اقتصاد علوی

 

 

 

امام علی علیه السلام در برخی از توصیه‏های خود به والیان و متصدیان حکومت، تامین رفاه همه مردم را مورد تاکید قرار داده است. حضرت امیر(ع) در این خطبه نتیجه مجموع اقدامهای حاکم و دولت را رفاه و اسایش مردم می‏شمرد. به عبارت دیگر، هدف دولت از مجموع سیاستها و برنامه‏ریزی ها باید رفاه عمومی و آسایش همه مردم باشد. امام هنگامی که مالک اشتر را به مصر فرستاد تا حکومت آنجا را اداره کند، در نامه‏ای وظایف او را برمی‏شمارند. حضرت بعد از تاکید بر اینکه همه مردم دارای حقوق مالی هستند و هرکس برای زندگی و برای آنکه در رفاه و آسایش باشد، دولت اسلامی باید زمینه‏ها را فراهم کند تا همه مردم از نعمتهای خدای متعالی بهره‏مند شوند، درباره طبقاتی که توان هیچ‌گونه فعالیتی ندارند، سفارش ویژه می‏کند. حضرتشان در این خطبه هیچ گروهی را در بهره‏مندی از امکانات مادی و رفاهی فرونگذاشته، حاکم اسلامی را امر می‏کند که باید به گونه‏ای برنامه بریزد و سیاستگذاری داشته باشد تا همه مردم از امکانات مادی و رفاهی بهره‏مند شوند. حضرت در همین نامه بر رفاه و گشایش عمومی تاکید و تصریح دارند. حضرت وقتی خود مسئولیت حکومت را بر عهده می‏گیرد، سخنانی دارد که هدفش در عرصه اقتصادی، بهره‏مندی عموم مردم از امکانات اقتصادی و اموال است تا از این طریق همه آنان از رفاه مادی بهره‏مند شوند. ‏

 

 

 

‏پروردگارا! خود می دانی که من طالب حکومت و ریاست نیستم؛ بلکه از پذیرش آن، هدفی جز اقامه حدود و اجرای احکام و اصلاح امور و بهره مندی بیشتر مردم از امکانات و پیروی راه پیامبر و هدایت گمراهان در سر ندارم. حضرت در این سخن، افزون بر بیان اهداف فرهنگی و حقوقی خود، هدف اقتصادی اش را از پذیرش حکومت، اصلاح امور و بهره مندی بیشتر مردم از امکانات می شمارد. به یقین، تحقق این امر رفاه عمومی اقتصادی است. وقتی انسان در سیاست های مالی و اقتصادی حضرت دقت می کند در خواهد یافت که رفاه عمومی از مهمترین اهداف اقتصادی او است؛ چنان که می فرماید: هر مردی که ندای خدا و رسول را پاسخ داده، آیین ما را تصدیق کرده، به دین ما درآمده و روی به قبله ما کرده است، سزاوار حقوق و درود اسلام شده است. شما، همه، بندگان خدایید و مال هم مال خدا است و میان شما به مساوات تقسیم خواهد شد. حضرت کوفه آن ‌روز را که در سایه سیاست‏های آن بزرگوار به رفاه عمومی نسبی دست یافته بود، چنین معرفی می کند: ما اصبح بالکوفه احد الا ناعما إنّ أدناهم منزل لیاکل البرّ و یجلس فی الظلّ و یشرب من ماء الفرات؛ همه مردم کوفه برخوردارند و در نعمت و رفاه به سر می برند به‌طوری که پایین ترین مردم از خوراک خوب، مسکن و سرپناه مناسب و آب گوارا استفاده می کند.

 

 

 

حضرت کوفه را به لحاظ رفاه اقتصادی معرفی می کند. در این معرفی، اولا وضعیت کوفه را، به گونه ای وصف می کند که هیچ‌کس را از داشتن امکانات لازم زندگی مستثنا نمی کند. یعنی همه مردم بدون استثنا، صاحب نعمت و آسایش شده اند. ثانیا نعمتهای ذکر شده در کلام امیرمومنان به‌صورت امور مطلوب اقتصادی بیان شده که به دنبال پیگیری سیاستها و برنامه های اقتصادی دولت علوی تحقق یافته است و حضرتشان در مقام بیان کامیابی های اقتصادی، کوفه را چنین معرفی می کند؛ پس این امور که به‌صورت رفاه عمومی مردم کوفه ذکر شده، هدف اقتصادی دولت علوی بود.

 

 

 

گفتاری بسیار جامع و روشن برای تایید هدف عالی نظام اقتصادی از امام صادق ع نقل شده : پنج چیز است که هرکس یکی از آنها را نداشته باشد، زندگی اش همواره با کاستی مواجه، خردش سرگشته و فکرش مشغول است خمس خصال من فقد منهنّ واحده لم یزل ناقص العیش زائل العقل ...؛

 

 

 

اول، تندرستی. دوم، امنیت. سوم، فراخی در روزی،. چهارم، همدم سازگار. فرمودند: زن نیک، فرزند نیک و همنشین نیک پنجم که جامع همه اینها است، رفاه و آسایش است. در این حدیث شریف، نکات آموزنده فراوانی وجود دارد که‌ به چند مطلب آن به مناسبت بحث اشاره می شود.

 

 

 

1- مقصود از زندگی، زندگی در همین دنیا و اشاره به جنبه های مادی و رفاهی زندگی است. و موارد پنجگانه نیز به جنبه های مادی و رفاهی زندگی در این دنیا اشاره دارد.

 

 

 

2- تعبیر در روایات به گونه ای آمده است که شامل همه افراد جامعه می شود؛ در نتیجه، اگر همه افراد جامعه این پنج ویژگی را داشته باشند، به یقین می توان گفت چنین جامعه ای به هدف کلام اقتصادی خود دست یافته است.

 

 

 

3- مهمترین مطلب در این حدیث، ویژگی پنجم (رفاه و آسایش) است که چهار ویژگی دیگر را در بر دارد؛ یعنی اگر جامعه ای برخی از چهار ویژگی را داشته باشد، مردم آن به رفاه و آسایش نمی رسند و زمانی صاحب رفاه .و آسایش هستند که تمام آن چهار ویژگی را داشته باشند. به عبارت دیگر، آن چهار ویژگی مقدمه ای برای دستیابی به ویژگی پنجم هستند؛ بنابراین، هدف عالی زندگی در بعد مادی و اقتصادی، رفاه و آسایش است و سایر امور اگر هدف در نظر گرفته شوند، فقط اهداف مقدمی به شمار می روند. پیامبر اسلام ص در روایتی رفاه و آسایش را وظیفه مهم حکومت برشمرده اند: هر حاکمی که مسئول امور مسلمانان باشد، اما بی شائبه در جهت رفاه و بهروزی آنان نکوشد، با آنان وارد بهشت نخواهد شد.

 

 

 

رفاه و آسایش مورد نظر امام علی علیه السلام فقط شامل مسلمانان نمی شود؛ بلکه به نظر حضرتشان، دولت علوی باید حتی رفاه غیر مسلمانان را نیز از اهداف اقتصادی خود قرار دهد. در روایتی نقل شده است که پیر مرد از کار افتاده ای را که از مردم کمک می خواست، دیدند و از اطرافیان پرسیدند: «ما هذا؟ فقالوا: یا امیر المومنین نصرانی ...؛ آن چه است؟ گفتند: فردی نصرانی است. حضرت فرمودند: از او کار کشیدید تا پیر و ناتوان شد و اکنون او را محروم می کنید؟ از بیت المال به او کمک کنید». حضرت امیر در این بیان تعبیر ما هذا آورده . این عبارت چنین به نظر می رساند که حضرت از دیدن این صحنه ناراحت شده و با ناراحتی می پرسند: این چه وضعیتی است، نه اینکه برایش مهم باشد این شخص چه کسی است: مسلمان است یا غیر مسلمان؟ از کدام قبیله و طایفه است؟ بلکه آنچه که از نظر حضرتشان بااهمیت است، وجود چنین وضعیتی در جامعه علوی است؛ یعنی اصلا چنین وضعیتی در جامعه علوی نباید وجود داشته باشد و وقتی در پاسخ امام گفتند که او مردی نصرانی است، حضرتشان هیچ اعتنایی به این پاسخ نکردند و فرمودند با کمک گرفتن از بیت المال به چنین وضعیتی در جامعه علوی خاتمه دهید؛ چراکه همه مردم اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان و عرب و غیر عرب باید از امکانات جامعه برای رسیدن به رفاه و آسایش مادی بهره مند شوند.

 

 

 

اقتصاد و جایگاه مبانی اخلاق

 

 

 

‏نظام اقتصادی حاکم در دنیای فعلی، بر اساس برداشت و تفسیر خاصی که از خدا، جهان، انسان و جامعه ارائه می دهد، بنیانهای خود را بنا نهاده، و انسان محوری را در همه فعالیتهای اقتصادی، اصل پایداری قرار داده، و نظام اقتصادی را بر پایه اعتقاد به این آموزه ها طراحی و اجرا کرده است. اساسی ترین مبانی اعتقادی و فلسفی نظام سرمایه‏داری لیبرال، "دئیسم" است. این دیدگاه رابطه خداوند را با جهان طبیعت و انسان به‌گونه خاصی بیان می‌کند. گروهی از آنها بر این باورند که خداوند متعالی جهان طبیعت را آفریده و نظام طبیعی را که کارآمدترین نظام است، در آن قرار داده، و خود هیچ‌گونه دخالت تکوینی مستمر و هدایت تشریعی ندارد. آنچه نیاز ابنای بشر است، بر اساس مشیت الهی در نظام طبیعی قرار داده شده و آن‌را به حال خود رها ساخته است و خود به خود و به نحو احسن کار می کند. نظام اقتصادی نیز جزئی از نظام طبیعی است که خداوند در آن هیچ‌گونه دخالتی ندارد. برای آنکه نظام اقتصادی به بهترین نحو کار کند و مردم و جامعه را به رفاه برساند، باید از هرگونه دخالت نیروهای بیرونی در اقتصاد جلوگیری کرد. این نظام طبیعی اقتصادی به‌وسیله "دست راهنمای" هوچسن (‏francic hutcheson‏) یا "دست نامرئی" آدام اسمیت به بهترین نحو به بقای خود برای به سعادت رساندن ابنای بشر ادامه می‏دهد،

 

 

 

بنابراین، در عرصه اقتصادی، هدایت تکوینی مستمر خداوند وجود ندارد و نیز به هدایت تشریعی او نیازی نیست. یقین به توحید افعالی خداوند، ویژگی خاصی به اعمال و رفتار انسان در صحنه زندگی می‏بخشد. این یقین باعث خواهد شد که انسان در عرصه فعالیتهای اقتصادی به نحوی رفتار کند که با رفتارهای انسان غیر موحد متفاوت باشد؛ زیرا اعتقاد به توحید افعالی رابطه خدا را با انسان و طبیعت به گونه‏ای تعیین می‏کند که با خداشناسی مبتنی بر دئیسم متفاوت است.

 

 

 

مبانی ارزشی و اخلاقی اقتصاد علوی

 

 

 

تاثیر فرهنگ بر رفتارهای اقتصادی، پیگیری نوع سیاست‌ها و برنامه‌ها، و نیز کامیابی یا ناکامی سیاستها و برنامه‌های اقتصادی در وصول به اهداف، تردید‌ناپذیر است؛ چراکه رفتارهای انسانها در عرصه‌های گوناگون زندگی با فرهنگهای متفاوت، با هم فرق دارد. اقتصاد نیز در جایگاه دانشی که برای رفتارهای اقتصادی انسانها شکل می‌گیرد، از این قاعده مستثنی نیست و از فرهنگ مردم متاثر است. برخی از مفاهیم مبنایی دارای مفاهیم ارزشی؛ فرهنگ ساز، جهت دهنده، و بر رفتارهای اقتصادی انسانها تاثیرگذار هستند. دیدگاه ارزشی هر مکتب اجتماعی درباره مفاهیمی مانند زهد و قناعت، توکل به خدا، تقدیر الهی و رزق مقدر، دنیا و مظاهر آن، (مال، ثروت، رفاه، تجمل و...) و رابطه دنیا و آخرت، سازنده پیکره اصلی فرهنگ اقتصادی آن مکتب است که در پی آن، رفتارهای اقتصادی خاصی در عرصه‌های گوناگون اقتصادی به مردم رهنمون شده و برنامه و سیاست‌های ویژه اقتصادی، به مسئولان اقتصادی هر نظامی القا می‌شود. این واژه‌ها و مفاهیم ممکن است فراوان و گسترده باشد؛ اما اینجا به حسب نیاز و مقدورات، چند بحث مهم را مطرح می‌کنیم تا هم سوء تفاهم و برداشتی که از برخی از این مفاهیم در اذهان برخی شکل گرفته و مسلمانان و جامعه اسلامی را به ناحق متخم می‌کنند، رفع شود و نیز نوع تاثیر آنها را بر رفتارها و دیدگاه‌های مسلمانان نشان دهیم.

 

 

 

تفاوت این مفاهیم با مفاهیم حاضر در مبحث مبانی اعتقادی اقتصاد علوی، به‌طور عمده به جنبه هستی شناختی مباحث عقیدتی و ارزش مدارانه مباحث حاضر در مبانی اخلاقی اقتصاد علوی باز می‌گردد. هرچند مفاهیم اخلاقی نیز از جهت هستی شناختی قابل بررسی است. به عنوان مثال، دنیا و مظاهر آن در آیات و روایات اسلامی، بویژه در کلمات مولی‌الموحدین علی علیه السلام فراوان نکوهش شده و شمار امور پست قرار گرفته است و در حد عَفطَةِ عَنزٍ؛ آب دماغ بز تنزل می‌یابد و حتی در برخی سخنان معصوم از تحصیل آن نهی شده است؛ اما در عین حال در تعدادی از آیات و روایات به‌صورت امر مطلوبی به بهره‌برداری از آن سفارش شده است: لا تَنسِ نَصیبَکَ من الدُنیا؛ سهم خود را از دنیا فراموش نکن (قصص77) البته میزان آیات و روایات دسته اول در برابر آیات و روایات دسته دوم چنان فراوان و گسترده است که به ذهن انسان مسلمان آشنا به این معارف ممکن است خطور کند که مظاهر دنیا، و کار و تلاش را رها سازد و فقط به عبادت و کسب آخرت مشغول شود. در این صورت، نتیجه چنین فرهنگ و رفتاری عقب ماندگی جوامع اسلامی از توسعه و رشد در خور شأنشان خواهد بود.

 

 

 

آیت الله مطهری (ره) در بررسی علل عقب‌ماندگی جوامع اسلامی تصریح دارد که نوع داوری و برداشت نادرستی که مسلمانان از مفاهیمی همانند تقدیر الهی، اعتقاد به آخرت و تحقیر دنیا، زهد، توکل و قناعت یافتند، یکی از عوامل عقب ماندگی جوامع اسلامی از پیشرفت علمی، فنی و اقتصادی و ... شده است.(2) قرن‌ها عقب ماندگی کشورهای اسلامی از سایر کشورها در حالی‌است که تمدن اسلامی تجربه موفق پیشرو بودن در دانش‌ها و فنون گوناگون و اوضاع اقتصادی را هنگامی که شرق و غرب عالم در عقب‌ماندگی و بربریت به سر می‌برد، دارا است.

 

 

 

دیدگاه اقتصادی امام علی علیه السلام

 

 

 

باید توجه داشت که هدف ادیان الهی در سطح اجتماع، چیزی جز برپاداری عدالت نبوده است و اسلام بطور خاص گردش عادلانه مال را در سطوح مختلف جامعه، از آشکارترین مظاهر حضور دین در جامعه برمی ‏شمرد و بر همین اساس، بزرگ ترین مشکل انسان را در طول تاریخ ظلم اقتصادی می ‏داند. اقتصاد و عدالت اقتصادی نیز در نظر امام علی ع جزو اولین اولویت‏ ها در آیین زمامداری می ‏باشد که امام جان مبارک خود را نیز در این راه فدا کردند. امام پس از رسیدن به خلافت، به خاطر شرایط حاکم بر جامعه در دوران خلفای پیشین همچون قبیله ‏گرایی، اشرافی ‏گری مفرط و عدم اجرای حدود، برای سامان دادن به اوضاع بی ‏سامان، اولین قدم را اجرای اصلاحات همه جانبه و متوازن می ‏دانست و برای اجرایی کردن آن نیز دست به اقداماتی زد.
فرهنگ سازی عمومی امام ابتدا با پند و موعظه، به تبیین مسائل مختلف پرداخت و سپس با الگوسازی که توسط شخص امام ، سلوک آن حضرت و حسن انتخاب کارگزاران، آن را به جامعه عرضه کرد. امام تمام توان و تلاش خود را در بازگرداندن فرهنگ اصیل دوران پیامبر اکرم ص در جمع مسلمین به کار بست و این، در حالی بود که آن حضرت، خود دارای جمیع خصائل نیکو بود.
امام در سخنان فراوانی با توجه به محیط جامعه در زمان خلفای پیشین به تعریف دنیا، دنیازدگی، هشدار نسبت به آن و مرگ آگاهی پرداخته است. .... پس در دنیا توشه برگیرید تا خود را در فردای قیامت در امان دارید ...(1)

عمر کوتاه و گذران دنیا و شناخت و ماهیت دنیا آگاه باشید که بساط دنیا برچیده شده و زنگ پایان آن به صدا درآمده و خوبی های آن ناپدید گشته و به سرعت پشت کرده و ساکنانش را به نابودی کشانده و همسایگانش را به سوی مرگ پیش رانده است. شیرینی ‏های آن تلخ شده و زلال آن تیره و متعفن گشته و از آن، جز ته ‏مانده ‏ای باقی نمانده و یا قطره آب از شن چکیده ‏ای که تشنه ‏کامان را سیراب ننماید (2) روزی، به دو گونه است؛ یکی آنکه تو در جست و جویش هستی و دیگر آنکه در جست و جوی توست؛ پس اگر تو به سویش نروی، به سویت آید. پس در یک روز به اندازه یک سال تلاش مکن و خود را به رنج و زحمت میفکن. کفایت کند تو را هر روز، تلاش آن روز؛ پس اگر آن ‏سال از عمرت باشد، قطعاً خداوند تعالی از هر روز سهمیه ‏ات را بخشد و گرنه، برای چه تلاش کنی و اندوه خوری؟ بدان که هیچ کس روزی تو را نخورد .
دنیا چون مار خوش خط و خالی است که ظاهرش نرم و زیباست و باطنش پر از زهر کشنده. نادان فریب خورد و بدان روی آورد، ولی عاقل فهمیده از آن گریزد (3) می ‏فریبد و زیان می ‏رساند و می ‏گذرد. خدا دنیا را پاداشی نپسندید، برای دوستانش و نه کیفری برای دشمنانش، مردم دنیا چون کاروانند تا بار افکنند، کاروان سالارشان بانگ بر آنان زند که تا بار بندند و برانند (4) [خداوند] دنیا را برایتان چنین وصف کرد که سپری شدنی، بی ‏اعتبار و ناپایدار است؛ پس از آنچه چشم شما را پرکند و دلتان را مشغول دارد، دوری گزینید؛ زیرا برخورداریتان از آن اندک است. دنیا به خاطر جاذبه کاذب شهوت ها، نزدیک‏ ترین خانه به عذاب الهی است (5) ... آیا ندیدید آن هایی را که آرزوی دراز داشتند و ساختمان های بلند افراشتند و اموال زیاد اندوختند، چگونه خانه ‏هاشان گور شد و آنچه اندوخته بودند، بر باد رفت و اموالشان دارایی میراث خوارانشان شد ...(6)

عاقبت نعمات دنیا کالای دنیا آلوده کاه وباخیز است، از آن مرغزار دوری کنید که نیاسودن در آن، بهتر از ماندن است و به اندازه کفاف اکتفا کردن، برتر از جمع ثروت... (7) بخشندگی و کرم، آن است که قبل از درخواست نیازمند باشد، اما پس از آن، یا از سر شرمندگی است یا از ترس نکوهش (8) در شگفتم از بخیل، از فقری که می ‏گریزد، زودتر بدان رسد و ثروتی را که می ‏طلبد از دست دهد، در دنیا چون فقیران زید و در آخرت حساب ثروتمندان را از او خواهند...(9) از بخشش اندک شرم مدار که نومید ساختن، بدتر از آن است (10)
پی نوشت ها : 1. دین‏پرور، سیدجمال‏الدین، نهج‏البلاغه پارسی، خطبه 63. 2. خطبه 53. 3. حکمت 115. 4. حکمت 407. 5. همان، خطبه 160. 6. همان، خطبه 132. 7. حکمت 359. 8. حکمت 50. 9. حکمت 121. 10. حکمت 64.

 

 

 

عقل معاش در سبک زندگی اسلامی

 

 

 

یکی از معیار های مهم سبک زندگی اسلامی مساله اقتصاد و نحوه مدیریت مسائل مالی است

در سبک زندگی اسلامی در مساله اقتصاد اصولی حاکم است که در صورت فقدان آنها در خانواده زندگی به جای گرفتن رنگ الهی رنگ مادی به خود می گیرد

در اسلام اصل تعالی انسان و رشد به سمت معنویت است؛ و مسائل مالی و اقتصادی به عنوان ابزار مطرح است؛ و اگر این مساله در خانواده لحاظ شود مفهوم آن چنین است که باید به دیدی ابزاری به اقتصاد خانواده نگاه کرد؛ یعنی اقتصاد و مسائل مالی را در خانواده باید به گونه ای مدیریت نمود که در خدمت رشد و تعالی انسان قرار بگیرد

مدیریت اقتصادی یکی از سه رکن کمال است؛ به این معنا که اگر کسی این رکن را نداشته باشد در رسیدن به کمالات انسانی می‌لنگد.
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ1» «امام باقر (ع) فرمودند کمال، تمام کمال، به تفقه در دین و صبر بر مصیبت و برنامه ریزی در معیشت است.» و نکته دقیق این است که کسی که این رکن را مراعات نکند دنیا و آخرتش بر باد رفته است؛ و در یک کلام زندگیش عاری از خیر خواهد بود.
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ مَا خَیْرٌ فِی رَجُلٍ لَا یَقْتَصِدُ فِی مَعِیشَتِهِ مَا یَصْلُحُ لَا لِدُنْیَاهُ وَ لَا لآِخِرَتِهِ2» «امام باقر(ع) فرمودند: خیر ندارد مردی که در معیشتش مقتصد نیست و اصلاح نخواهد شد، نه دنیای او و نه آخرتش. »

مراحل مدیریت اقتصادی خانواده در اسلام
در آمد
یکی از اصلی ترین سر فصل های مدیریّت اقتصادی در اسلام کسب درآمد حلال برای گذران امور زندگیست که به آن اهتمام ویژه شده است؛ تا آنجا که کسب در آمد برای امور زندگی را در تراز جهاد فی سبیل الله قرار داده اند:
«قَالَ الصادق الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ مِنْ حَلَالٍ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ3» «امام صادق (ع) فرمود: کسی که در راه کسب روزی حلال برای خانواده اش تلاش کند مانند مجاهد در راه خداست

و به همین اندازه که به طلب روزی تاکید شده است از ترک طلب نهی گردیده تا آنجا که رسول خدا(ص) با تارک طلب روزی اعلام بغض و دشمنی نموده است.
«على بن عبد العزیز گوید: امام صادق (ع) از من سؤال فرمود: عمر بن مسلم چه مى‏کند؟ عرض کردم فدایت شوم به عبادت رو کرده و دست از کسب و کار کشیده است، فرمود: اى واى!آیا نمى‏داند کسى که کار را رها کندهیچ دعائى از او به اجابت نمى‏رسد، بعد فرمود:جماعتى از اصحاب رسول خدا (ص) هنگامى که آیه شریفه‏ وَ مَنْ‏ یَتَّقِ‏ اللَّهَ‏یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً نازل شد مغازه‏هاى خود را بستند و در مسجد به عبادت رو آوردند و با خود مى‏گفتند که خداوند ما را کفایت کرد، و این موضوع به گوش رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله رسید نزد آنها فرستاد و پرسیدند چه چیز شما را بدین کار که کرده‏اید واداشت؟ گفتند: یا رسول اللَّه خداوند خود روزى ما را تکفّل فرموده لذا ما به عبادت و پرستش او رو کرده‏ایم، فرمود: به‌راستى که هر کس چنین کند دعایش را خداوند اجابت نفرماید، بر شما باد که طلب روزى کنید و به کار و حرفه‏اى بپردازید، سپس فرمود: من دشمن دارم آن کس را که کار را ترک کند و دهان به روى آسمان بگشاید و بگوید: خداوندا، مرا روزى ده، و کوشش را رها کند. 4 »
نکته قابل توجه این است که در اسلام، در تقسیم مسئولیت‌ها وظیفه کسب درآمد به عهده مرد نهاده شده است و به زن هیچ مسئولیتی در این زمینه داده نشده لذا فقها به اتفاق و اجماع نفقه را حق زن و وظیفه مرد دانسته اند؛ بر عکس جامعه غرب زده امروز که مسئولیت کسب در آمد بین زن و مرد تقسیم شده و زنان هم‌پا و دوشادوش مردان، در عرصه کسب و کار حضور دارند و این متاسفانه منشأ بسیاری از مشکلات گردیده است.

هزینه
پس از آنکه در آمد توسط مرد کسب شد، نوبت به خرج کردن این در آمد می‌رسد. شاید مسأله چگونه بهره بردن و خرج کردن مهم‌ترین قسمت مرتبط با سبک زندگی خانوادگی باشد؛ این بخش اگر صحیح مدیریت نشود از هر طرف که زیاده روی شود آثار سوء و ناراحت کننده ای خواهد داشت؛ در این بخش میانه روی و مراعات اقتصاد که از نشانه های مؤمن است بسیار ضروری‌است.امیر المومنین(ع) در خطبه متقین به همام می‌فرماید: مومنین کسانی هستندکه: «مَلبَسُهُمُ الاقتِصَاد. 5» «پوشش آنها میانه روی در امور است»
در این بخش مدیر خانه باید سه نکته را مراعات کند
نگاه به دخل و تهیه نیاز مندیها به ترتیب اولویت
مدیر خانواده اگر می‌خواهد مطابق الگوی اسلامی زندگی کند، باید تلاش کند که با در آمدی که کسب کرده، پس از محاسبه توان اقتصادی خود، اولویت‌های خانه را تهیه نماید؛ اولویّت‌هایی مثل خوراک، پوشاک، مسکن، درمان و تحصیل. نکته مهم این است که عدم دقت در این بخش می‌تواند تمام زندگی یک فرد را مختل کند؛ زیرا انسان به واسطه همین امور اولیه امکان سایر فعالیت‌ها اعم از مادی و معنوی را پیدا می‌کند.البته این مطلب نباید مغفول بماند که روح‌های بزرگ و الهی حتی با کمبود گسترده در این زمینه‌ها هم به فعالیت خود ادامه می‌دهند؛ امّا این در توان هر انسانی نیست و هرکسی نمی‌تواند با سختی کمبود نیازهای اولیه بسازد؛ که فرموده‌اند:‌کار نیکان را قیاس از خود مگیر.
وسعت در معیشت در حد شان و عرف محل زندگی
مطابق نظر برخی از متدینین نا آگاه زهد باید به صورت تحمیلی باشد؛ به این معنا که پدر خانواده که می‌خواهد زاهدانه زندگی کند، پس برای سایرین نیز باید در حد زنده ماندن مایحتاج زندگی را تهیه کند، در صورتی که در اسلام از مستحبّات این است که مرد در صورت امکان و در حدود شرع و عرف به خانواده خود وسعت دهد؛ و اجازه ندهد که آن‌ها در سختی و مشقت بیفتند.
جلو گیری از اسراف و تبذیر و تجمل
رکن سوم مدیریت اقتصادی جلو گیری از اسراف و تبذیر و تجملات است. در اسلام همان‌گونه که نحوه کسب ملاک است، چگونگی خرج هم مهم است؛ انسان به صرف این‌که مالی را از طریق مشروع کسب نموده است نمی تواند آن را در هر راهی که خواست هزینه کند؛ بلکه باید از هرگونه اسراف و تبذیر بپرهیزد و سادگی در زندگی را بر تجملات آن ترجیح دهد؛ این بخش در موضوع صرف هزینه‌ها بخشی‌است که رنگ زندگی را از الهی به مادی تغییر خواهد داد. زندگی زهرای مرضیه (س) و امیر المومنین(ع) نمونه ای بارز از یک زندگی ساده و بدون اسراف و تبذیر و تجملات دنیایی است.
«مراسم ازدواج سرور زنان جهان در نهایت زهد و سادگى صورت گرفت تا الگو و نمونه کاملى براى ازدواج اسلامى باشد و مسلمانان بدانند تشریفات و زر و زیور ظاهرى هیچ تأثیرى در سرانجام زندگى و خوشبختى زوجین ندارد و متوجّه باشند که اگر مسأله رعایت شئونات طرفین مطرح باشد، هیچ زنى از نظر شرافت و قدر همپایه فاطمه (س) سرور زنان دو عالم نبوده، همان طور که هیچ مردى از نظر کرامات و فضایل همقدر و همشأن سرور اوصیاء على مرتضى (ع) نیست.
مهریّه زهراى مرضیه (س) 480 یا 500 درهم نقره بود و جهیزیه آن حضرت که از محل فروش زره امیر مؤمنان (ع) تهیّه شد، عبارت بود از:
1 -پیراهنى به بهاى هفت درهم. 2- روبندى به بهاى چهار درهم. 3- تختخوابى از برگ و ساقه درخت خرما. 4- دو تشک از پشم گوسفند و لیف خرما. 5- چهار بالش پر شده از گیاه خوشبوى (اذخر) 6- پرده نازکى از جنس پشم. 7- یک تخته حصیر. 8- یک آسیاب دستى. 9-یک تشت مسى. 10- یک مشک پوستى. 11- یک کاسه چوبین. 12- دو مشک کهنه آب. 13- یک آفتابه. 14- دو کوزه سفالین. 15- یک سفره چرمین. 16- مقدارى عطر. 17- یک چادر بافت کوفه.
امیر مؤمنان على (ع) نیز خانه خود را با ریگ هاى نرم مفروش نمود و فرشى از پوست و بالشى از لیف خرما مهیّا نمود و به این ترتیب خانه خود را براى ورود نو عروس بى‏همتاى خویش آماده ساخت، پس از تهیّه مقدمات، رسول خدا (ص) خطبه عقد را جارى نمود و پس از آن فرمود تا طبقى از خرماى نورس را در میان حضّار تقسیم کنند. 6»
«وَ قَالَ الصادق (علیه السلام) مِنَ الْمُرُوءَةِ أَنْ تَقْتَصِدَ فَلَا تُسْرِفَ وَ تَعِدَ فَلَا تُخْلِف‏.7» «مروت این است که فرد میانه روی در امور مالی پیشه کند و اسراف نکند و وعده بدهد و تخلف نکند.»

آینده نگری همراه با توکّل (پس انداز)
در تمام زندگی‌ها اموری غیر قابل پیشبینی مثل مریضی و یا اموری قابل پیشبینی مثل عقد و عروسی وجود دارد، که تبعاً نیاز به هزینه دارد؛ یکی از نکاتی که در بحث مدیریت اقتصادی مطرح است آینده نگری در امور اقتصادی‌است؛ که امروزه از آن به پس انداز یاد می‌شود.

انسان باید برای زندگی خود برنامه داشته باشد و این به هیچ وجه با توکّل منافات ندارد.
«در حدیث امام صادق (ع) آمده بود: «شترت‏ را ببند و بر خدا توکّل کن»، اشاره به معناى درست «توکّل» است. چون جهان را خداوند بر جریان اسباب قرار داده است. و همان اسباب نیز به لطف او کارآیى دارد؛ پس هم باید «شتررا بست» و هم «بر خدا توکّل کرد». اگر شتر را نبندى، به اسباب کار عالم توجّه نکرده‏اى، و اگر پس از بستن به خدا توکّل نکنى، اسباب را قادر بالذّات دانسته‏اى، و این چنین نیست. قدرت و کارآیى اسباب نیز، از مسبّب الاسباب است- چنان که در دعاى هفتم، از «صحیفه سجّادیّه» آمده است: و تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ الأَسبَابِ. »8
البته این پس انداز مالی با احتکار مایحتاج مردم متفاوت است؛ پس‌انداز یعنی جمع کردن مال به مقداری که در موقع لزوم، انسان، محتاج دیگران نشود؛ اما جمع کردن مایحتاج مردم از ترس نرسیدن روزی این خلاف توکّل و جوانمردیست و در لسان اهل بیت(ع) از آن نهی شده است.
«معتب از امام صادق (ع) روایت میکند: زمانی در مدینه سختی فراگیر شد امام(ع) مرا صدا زد و فرمود چه مقدار از طعام در منزل داریم؟ عرض کردم آن مقداری که ماه های زیادی ما را کفایت کند، حضرت فرمودند آن‌ها را به بازار ببر و بفروش؛ عرض کردم در مدینه غذا گیر نمی‌آید حضرت فرمودند: بفروش! وقتی فروختم و بازگشتم، حضرت فرمودند هر روز به میزان نیازمان تهیه کن و بعد فرمودند قوت خانه مرا نیمی جو و نیمی گندم قرار بده؛ در حالی که خدا می‌داند من می‌توانم همه را گندم قرار بدهم؛ ولی دوست دارم خدا مرا در حالی ببیند که به نیکویی تدبیر منزل می‌کنم. 9 »
همان‌گونه که از روایت فوق مشخص شد، حضرت آینده نگری را از احتکار و زالو صفتی جدا کردند و هر کدام را در جایگاه خود معرفی نمودند.

امور معنوی
خانواده اسلامی بخشی از در آمد خود را صرف امور معنوی خود می‌کند؛ به عنوان مثال، انفاق یکی از نکاتی‌است که انسان مسلمان در هنگام برنامه ریزی اقتصادی برای خانواده خود باید آن را لحاظ کند.

در سبک زندگی اسلامی انسان نسبت به اطرافیان خود مسئول است و باید به ترتیب قرابت و نزدیکی، نسبت به وضعت اقتصادی آن‌ها توجه داشته باشد البته در اینجا هم تدبیر نیاز است و نباید زیاده روی کرد به گونه ای که تکلیف انسان در مورد خانواده خود مورد خلل قرار گیرد

به روایت تکان دهنده زیر توجه کنید: «رسول خدا (ص) فرمود: پنج خرما، یا پنج گرده نان، یا چند دینار، یا درهم که آدمى به‌دست مى‏آورد و می‌خواهد آن‌ها را خرج کند، شایسته‏ترین افراد [به‌ترتیب‏] پدر و مادرند، و گروه دوم خود و عائله‏اش مى‏باشد، و سوم خویشان و برادران (هم‌کیشان) مؤمن او مى‏باشند، و چهارم بر همسایگان فقیر، و پنجم در راه خدا (جهاد) خرج کند؛ که اجرش از همه کمتر است. و پیامبر(ص) به آن مرد انصارى- که هنگام مرگ تمام دارائى خود را که پنج یا شش برده بوده آزاد نمود، در حالى که فرزندانى کوچک داشت، فرمود: اگر پیش از دفن مرا از کارش باخبر ساخته بودید، اجازه نمی‌دادم او را در قبرستان‏ مسلمانان‏ دفن کنید! کودکانى خردسال را وانهاده تا از مردم گدائى کنند!10» در روایت فوق هم اولویت‌ها بیان شده است و هم جلو گیری از اسراف در بخشش؛ پس در این بخش نیز نباید دقت در عمل را فراموش نمود. از مجموع نکات گذشته این‌گونه بر می‌آید، که خانواده ای را می‌توان در جرگه خانواده های اسلامی دانست که مرد خانواده از حلال کسب می‌کند و با در نظر گرفتن اولویت‌ها، بدون بخل و اسراف، برای خانواده خود خرج می‌کند و با لحاظ آینده نگری بخشی را در امور معنوی همچون انفاق صرف می نماید.
1- اصول کافی ،ج1 ، ص32 2- وسائل الشیعة،ج17،ص66 3- من‏ لایحضره ‏الفقیه ،ج3، ص16 4- همان،ص192 5- نهج البلاغه ،خطبه193، ص287 6- ترجمه قصص الأنبیاء جزائرى، ص716 7- مستدرک ‏الوسائل، ج13، ص54 8- محمد رضا حکیمی و دیگران،الحیاة،ترجمه احمد آرام،ج‏4،ص651 9- تهذیب ‏الأحکام، ج7، ص161 10- تحف العقول، ص328

 

 

نظرات  (۱)

سلام

با تشکر از مطالب زیبا و پر عمقتان با اجازه تان می خواستم از مطالبتان در تحقیقم استفاده کنم  (مبانی و اصول اقتصاد مقاومتی)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">