تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

فرهنگ کار و کارگر . کم فروشی . قرارداد نویسی

اقتصاد مقاومتی ، راهبرد اقتصاد اسلامی قرآنی

انفاق در قرآن . صدقه . افزایش روزی

اسلام و فقر، مال حرام . برکت

امتحان و آزمون الهی با مال . احکام مالکیت . ثروت مال

قرض الحسنه . ربا

خمس چیست؟ دلایل وجوب . حسن تدبیر و افزایش روزی

رزق و روزی . اسراف و تبذیر . بخل و خساست ورزیدن

 

                   

انفاق
انفاق از مهم ترین اعمال نیک و صالح عبادی است که در آموزه های قرآنی به آن توجه ویژه ای شده و درکنار عبادت محض چون نماز قرار گرفته است. از این رو، بخش مهمی از تعالیم و حیانی قرآن به مساله انفاق اختصاص یافته است. انفاق به معنای اخراج مال از ملک خود است (مجمع البیان ج1-2 ص121) ولی در فرهنگ قرآن به هر نوع بذل و بخشش به دیگری از مال و غیر مال چه واجب و غیر واجب اطلاق میشود (مفردات)

بنابراین، انسان هر چیزی را از مال و غیر مال از علم و دانش و مهر و محبت به شخص دیگری عطا نماید، انفاق کرده است. «انفاق» از ماده نفق و در لغت به معنی گذشتن هر چیزی و از بین رفتن آن با تمام شدن آن چیز است و در اصطلاح، انفاق بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگری است که یا از طریق صدقه یا از طریق بخشیدن اموال خود در راه جهاد و دین و هر آنچه خدا به آن فرمان داده است، می‌باشد.
انفاق عبادتی همچون نماز
دین اسلام، دین اجتماعی است. به این معنا که آموزه های عبادی آن بیشتر در قالب رفتارهای اجتماعی و روابط میان انسانی تجلی و تحقق مییابد تا در قالب عبادت های محض. بر همین اساس، برخی گمان کرده اند که دین اسلام اصولا دین دنیاست تا دین آخرت

براساس آموزه های قرآنی، دنیا مزرعه آخرت است و انسان هر آن چه در دنیا کرده در آخرت درو می کند. انفاق به عنوان مهمترین عمل عبادی و اجتماعی در کنار نماز به عنوان مهمترین و اصلی ترین عمل عبادی محض، نقش مهمی را در سازه ماهیتی شخص و جهانی دارد که در آخرت از آن بهره می برد،
پاسخی برای پرسش های شش گانه
قرآن به همه پرسش های شش گانه بشر درباره انفاق به درستی و تمام و کمال پاسخ داده است.
1- از چه چیزی انفاق کنیم؟
خداوند به صراحت از انفاق وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ سخن به میان آورده (بقره3) تا نشان دهد که انفاق می بایست نسبت به همه نعمت های الهی باشد و اختصاصی به مال ندارد. اگر خداوند مهر و محبت را روزی کسی کرده باید آن را نسبت به دیگری انفاق کند و از مهر و محبت کم نگذارد، چنان که از علم و دانشی که خداوند روزی او نموده باید انفاق کند

با این بیان روشن شد که انفاق لازم است از همه چیزی که خداوند روزی شخص کرده صورت پذیرد. در آیه 92 آل عمران میفرماید که آن چه انفاق میشود باید از مصادیق حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ باشد، یعنی هر آن چه را دوست می دارید و خود به آن علاقه مند هستید از همان چیز انفاق کنید

هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید و از هر چه انفاق کنید قطعا خدا بدان داناست

 

لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ ﴿92

بنابراین، هرگونه انفاق از چیزهای بد و پلیدی که انسان علاقه ای به آن ندارد و خود حاضر به گرفتن آن نیست، جایز و روا نمی باشد؛ چرا که اگر کسی همان چیزها را به شما انفاق کند شما آن را نمیگیرید. بهتر آن است که انسان از بهترین چیزها و محبوب ترین آن ها انفاق کند، اما اگر نتواند از برترین ها انفاق کند، می بایست دست کم به متوسط آن عمل کند و از آن انفاق کند

در آیه 89 مائده از انفاق و اطعام خوراکی از متوسط و میانگین آن چه خودتان می خورید خبر میدهد و توصیه میکند که متوسط غذا و خوراکی را که خود می خورید انفاق کنید مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ از غذاهاى متوسطى که به کسان خود مى‏خورانید یا پوشانیدن آنان یا آزاد کردن بنده‏اى و کسى که [هیچ یک از اینها را] نیابد .
2- چگونه انفاق کنیم؟
پرسشی دیگر است که خداوند در آیات 262 و 264 بقره میفرماید که اگر انفاق می کنید، بی منت و آزار رسانی اینکار را انجام دهید

کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند، سپس در پى آنچه انفاق کرده‏اند، منّت و آزارى روا نمى‏دارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است‏، و بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نمى‏شوند. 

 

الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ثُمَّ لاَ یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواُ مَنًّا وَلاَ أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿262

چنانکه خداوند از انفاق کنندگان خواسته تا با میل و رغبت به این کار اقدام کنند و همواره مراعات اعتدال را در انفاق داشته باشند (بقره195 و 219 ) و (اسراء29 )

و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست‏خود به هلاکت میفکنید و نیکى کنید که خدا نیکوکاران را دوست مى‏دارد

و از تو مى‏پرسند چه چیزى انفاق کنند بگو مازاد [بر نیازمندى خود] را این گونه خداوند آیات [خود را] براى شما روشن مى‏گرداند باشد که بیندیشید

 

وَ أَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ لاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ﴿195

وَ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ ﴿219

چرا که هرگونه عبور از دایره اعتدال به معنای اسراف است و خداوند اسراف را حتی درباره انفاق نمی پسندد همچنین خداوند از انفاق کنندگان خواسته است تا حیثیت و آبروی دریافت کننده انفاق را حفظ کنند و آبرو ریزی نکنند مَنًّا وَ لاَ أَذًى لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَى کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ (بقره262 و 264 و 267)

بنابراین، اخلاص در انفاق از شرایط اصلی آن است که در آیاتی از جمله 99توبه، 177 و 261 و 265 بقره به آن توجه داده است.

مَثَل (صدقات‏) کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند همانند دانه‏اى است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه‏اى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر کس که بخواهد (آن را) چند برابر مى‏کند، و خداوند گشایشگر داناست‏.

مَثَل (صدقات‏) کسانى که اموال خویش را براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق مى‏کنند،

 

مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿261

وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَ تَثْبِیتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ﴿265


 

برای دست یابی به اخلاص و دوری هرگونه منت و اذیت و آزار بهتر آن است که شخص انفاق را مخفی و نهان بدهد، البته گاه برای تشویق و ترغیب دیگران انفاق آشکار، بهتر و برتر است. از این رو خداوند در آیاتی 29 فاطر و 19 و 22 رعد و 274 بقره بر هر دو گونه انفاق به عنوان امری ارزشی توجه میدهد

انفاق می بایست از مال حلال باشد و هرگونه انفاق از مال و یا روزی غیر حلال مانند دانش دزدی جایز و روا نیست. (بقره3 و 254 و 267 نساء39 انفال3) همچنین از چیزهای طیب و پاک انفاق شود نه از چیزهایی که خبیث و ناپاک است. (همان)
3- چرا انفاق کنیم؟
به دلیل آثاری که برای انفاق وجود دارد می بایست این کار انجام شود. انسان در دنیا خود را برای ابدیت می سازد و جهان آخرت چیزی جز سازه او در دنیا نیست که با نیات و اعمال انجام می شود. اگر انسان نیت خود را برای خدا خالص گرداند و به قصد خدایی و متاله شدن اعمال صالح و نیکی چون نماز و انفاق را به جا آورد، خود را در مسیر کمال قرار داده و آخرتی خوب و نیک برای خود رقم می زند

البته انفاق آثار و برکات بسیار دیگری نیز دارد که میتوان به امنیت اجتماعی (بقره195 انفال60)، رفع مشکلات اقتصادی (نور22)، آرامش درونی (بقره262)، آسانی کار و تسهیل امور دنیوی و اخروی (لیل5 و 7)، آمرزش و مغفرت (بقره267 و 268)، دست یابی به مقام صالحان (منافقون10)، مقام نیکوکاران (آل عمران134)، امداد الهی (بقره270) سودمندی (بقره272)، برکت (همان)، تزکیه روح و روان (لیل18 تا 20)، تقرب به خدا (توبه99)، تقوا (لیل17 و 18)، توشه آخرت (بقره254)، رستگاری (بقره3 و 5) و مانند آن اشاره کرد.
4- کی انفاق کنیم؟
خداوند می فرماید که هر زمانی که از دست شما برآمد انفاق کنید و همواره در این کار شتاب ورزید و سرعت بگیرید و بکوشید در انجام اعمال خیر و نیک و صالحی چون انفاق پیش دستی کنید و بر دیگران سبقت بگیرید و جزو سابقون گردید (بقره148 و مائده48 آل عمران 133) البته انفاق در برخی زمانها سفارش بیشتری شده همچون ماه رمضان، عید غدیر برخی ایام الله. خداوند در آیه 274 بقره، انفاق شبانه را مورد توجه قرار داده است.
5- به کی انفاق کنیم؟
هر کسی که نیازی دارد می توان انفاق کرد، هر چند که انفاق به نیازمندانی چون مساکین و فقیران و در راه ماندگان به ویژه کمک های مالی به آنان بسیار پسندیده است

خداوند در آیه 10 ضحی توجه خاص به سائلان میکند و می فرماید که از در خواست ایشان رنجیده خاطر نشوید و آنان را از خود نرانید؛ چرا که در هر نعمتی که خداوند به انسان میدهد، حقی برای دو گروه اصلی نیازمندان محروم و سائلان وجود دارد (ذاریات19، معارج25.24) و الذین فی أموالهم حق معلوم للسائل و المحروم

انفاق به اهل بیت(ع) و ذوی القربی و خویشان خود (اسراء26 روم38) از واجبات است

دایره انفاق به دیگران در اسلام چنان وسیع است که براساس آیه 272 بقره می توان به غیر مسلمان و بینوایان آنان انفاق کرد و با این عمل حتی از پاداش انفاق خالصانه چیزی کم نمی شود. نقل است که مؤمنان از انفاق مال به غیر مسلمانان امتناع می ورزیدند؛ آیه یاد شده نازل شد و آنان را از امتناع انفاق به غیر مسلمان نهی کرد. (مجمع البیان، ذیل آیه)

اما این که چه کسی می بایست انفاق کند؟ باید گفت که بر همگان است که انفاق کنند و تفاوتی میان دارا و ندار نیست؛ زیرا هر کسی در حد خود دارایی دارد و می تواند از همان کم خویش نیز انفاق کند. (آل عمران134) چنان که باید در هر حالی چه شادی و غم یعنی سراء و ضراء انفاق کنیم (همان)
6 -کجا انفاق کنیم؟
در همه حال حتی رکوع و عبادت محض (مائده55) در مسجد و غیر مسجد در سفر و حضر و در شادی و غم، در دارایی و نداری می بایست انفاق کرد؛ زیرا روزی برای همگان است و همگان در هر روز از روزی الهی برخوردار می شوند، پس در هر حال و در هر جایی می توان بخشی از روزی های مادی و معنوی را در راه خدا انفاق کرد.

انفاق و بخشش به اندازه

حکیمی از گذری میگذشت. جوانی به او نزدیک شد سلام کرد و اظهار داشت: ای مرد خدا! مشکلی دارم! حکیم گرم و صمیمانه پاسخ او را داد و گفت: خداوند سبحان انشاءالله الرحمن مشکل شما را حل میکند، چرا گرفتاری برادر؟! جوان گفت: من فرد پر تلاش و درآمد زایی هستم اما هیچ وقت نمی توانم پس اندازی برای آینده ام داشته باشم. حکیم گفت: چرا؟! جوان ادامه داد: وقتی حقوقم را می گیرم، دوست دارم آنرا خرید کنم، برای این، برای آن انواع و اقسام لوازم را می خرم و دست آخر هم اگر چیزی ماند و نیازمندی به من مراجعه کرد، همه آنرا به او می دهم

هیچ وقت هم هیچ چیز ندارم! حکیم به او گفت: اگر شما زیاد درآمد داشته باشید اما در خرج کردن آن دقت لازم را بعمل نیاوری، همیشه محتاج و نیازمند خواهی بود. کمک به دیگران، انفاق به نیازمندان و مساعدت های اجتماعی خیلی خوب است مشروط به آنکه حد و اندازه را رعایت کنی و افراط و تفریط را کنار بگذاری
جوان گفت: بر این اساس من باید نوع خرج کردن پولهایم را عوض کنم و در عرصه مخارجم حساب و کتاب تازه ای داشته باشم. حکیم اظهار داشت: احسنت پسر عزیزم، همینطور است، خداوند متعال در آیه 29 اسراء به همه مؤمنانی چون تو همین سفارش را فرموده اند تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا هرگز دستت را برگردنت زنجیر نکن (و انفاق و بخشش به دیگران را ترک نکن) و بیش از حد (نیز) دست خود را نگشا (و همه دارایی ات را به این و آن نده تا بی چیز شوی) که مورد سرزنش قرارگیری و از کار فرومانی. و یا والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما فرقان67

میانه روی در انفاق: یکی از اصحاب امام صادق(ع) می گوید: من در خدمت حضرت بودم که نیازمندی رسید و کمک خواست. حضرت او را مورد لطف و عطای خویش قرار داد. بعد از او، سائل دیگری رسید، به او هم کمک فرمود. پس از او، فرد دیگری به حضور حضرت رسید. به او نیز مساعدت فرمود؛ سپس شخص چهارمی برای درخواست کمک آمد که حضرت به او فرمود: خدا روزی تو را وسیع گرداند

بعد فرمود: اگر شخصی سی یا چهل هزار درهم داشته باشد و چیزی از آن را برای خود باقی نگذارد، و همه آن را در راه خیر به مصرف برساند و تهیدست بماند، از آن سه کسی خواهد بود که دعایشان مستجاب نمی گردد. من به حضرت عرض کردم آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: یکی از آنان شخصی است که ثروتی داشته باشد و همه آن را در راه درستی انفاق کند و بعد بگوید پروردگارا: به من روزی عنایت فرما که در جواب او گفته می شود: آیا برای تو، راهی به طلب روزی قرار ندادم؟ وسایل الشیعه، ج 6، ص 293

اعتدال در انفاق : امام صادق(ع) می فرماید: خداوند به پیامبرش آموخت که چگونه انفاق کند و آن، چنین بود: نزد وی قدری طلا بود و او کراهت داشت که (با اندوخته طلا) شب را سپری کند، پس آن را صدقه داد. صبحگاهان، در حالی برخاست که نزد وی چیزی(برای صدقه دادن) نبود

نیازمندی به سراغ آن حضرت آمد، اما پیامبر(ص) چیزی نداشت که به او ببخشد. آن نیازخواه، به سرزنش پیامبر گرامی(ص) پرداخت و آن حضرت که رحم ورز و دل نازک بود، اندوهگین شد که چرا چیزی برای بخشیدن ندارد! آنگاه خداوند تعالی پیامبرش را با فرمان خویش، چنین تادیب فرمود: و دست خویش را به گردنت مبند (و بخل نورز و امساک مکن) و آن را یکسره مگشای (و به گزاف و زیاده روی، بخشش مکن) زیرا(در این صورت) نکوهیده و درمانده می نشینی - بحارالانوار، ج 47، ص235

انفاق‌کنندگان ؛ مؤمنین راستین

الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون؛ متقین کسانی هستند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند و نماز به پا می‌دارند و از آنچه که خدا به آنها روزی داده، انفاق می‌کنند (بقره3) خدای سبحان در ابتدای سوره بقره می‌فرماید: وجه ترتب انفاق بر اقامه نماز در آیه فوق آن است که حبّ مال و جاه و بخل، مانع از انفاق است و تنها نماز گزاران راستین هستند که جان خود را از این قیود رهانیده، قدرت انفاق دارند. إنّ الإنسان خلق هلوعاً إذا مسّه الشرّ جزوعاً و إذا مسّه الخیر منوعا إلا المصلینً (معارج19-22)

هلوع صفتی است که از مصدر هلع که به معنای شدت حرص است، اشتقاق یافته و به کسی گفته می‌شود که هنگام برخورد با ناملایمات بسیار جزع کند و چون به خیری می‌رسد از انفاق به دیگران خودداری می‌کند. مطابق این آیه نمازگزاران واقعی از گزند هلوع بودن، مصونند، به دنبال آیات می‌فرماید و الذین فی أموالهم حق معلوم للسائل و المحروم (معارج24و25) بنابراین، اقامه نماز سهم مؤثری در بخل زدایی دارد.
قرآن کریم آنچنان برای مسئله انفاق، ارزش و اهمیت قائل است که از آن با عنوان جهاد مالی تعبیر نموده لکن الرسول و الذین آمنوا معه جاهدوا بأموالهم و أنفسهم (توبه88) و خود داری از انفاق را با هلاکت به دست خود برابر می‌داند و می‌فرماید و أنفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکه؛ از دارایی و اموال خود در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود (به خاطر بخل از انفاق)، در هلاکت نیندازید (بقره195)

قرآن کریم، انفاق کنندگان را با عنوان صادقون یعنی راستگویان و مومنین راستین المؤمنون حقاً، توصیف نموده و انفاق در راه خدا را در کنار تلاوت آیات کتاب وحی و اقامة نماز، تجارتی بدون زیان و کسبی پرسود معرفی نموده است إنّ الذین یتلون کتاب الله و أقاموا الصلاه و أنفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانیه یرجونَ تجاره لن تبور؛ همانا کسانی که کتاب خدا را تلاوت می‌کنند، و نماز بپا داشته و از آنچه روزی آنان کردیم در پنهان و آشکار انفاق نموده‌اند، تجارتی را امید دارند که زیان و ضرری در آن نخواهد بود و هرگز کسادی ندارد (فاطر29)
همچنین قرآن مجید خودداری از انفاق را باعث خرابی آخرت و مساوی با کفر و ظلم می‌داند و اعلام می‌کند آنان که از انفاق، بخل می‌ورزند در قیامت دوست و شفیعی نخواهند داشت یا أیها الذین آمنوا أنفقوا ممّا رزقناکم من قبل أن یأتی یوم لا بیع فیه و لا خلّه و لا شفاعه؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از آنچه روزی شما کرده‌ایم در راه خدا انفاق کنید پیش از آنکه قیامت برسد، قیامتی که برای اهل بخل از انفاق نه چیزی برای خرید هست و نه دوستی و نه شفیعی (بقره254)
خداوند برای بیان ارزش انفاق از روش تمثیل استفاده کرده و با یک مثال جامع و دقیق، برکات و خیرات آن را به تصویر کشیده است مثل الذین ینفقون أموالهم فی سبیل الله کمثل حبّه أنبتت سبع سنابل فی کلِّ سنبله مائه حبَّه والله یضاعف لمن یشاء‌ والله واسع علیم (بقره261).

قرآن در این آیه شریفه، دانه انفاق را چنین توصیف می‌کند که هفت خوشه از آن می‌روید که در هر خوشه یکصد دانه است و به این ترتیب هفتصد برابر اصل خود می‌گردد. در آیات بیشماری از قرآن کریم، خداوند به انفاق کنندگان بشارت می‌دهد که از انفاق کردن هراس نداشته باشند، چرا که خداوند، عمل آنها را نادیده نخواهد گرفت و به بهترین وجهی جبران خواهد کرد.

خداوند برای بیان ارزش انفاق از روش تمثیل استفاده کرده و با یک مثال جامع و دقیق، برکات و خیرات آن را به تصویر کشیده است. خداوند در آیه 39 از سبا: و ما أنْفَقْتُمْ منْ شَیءٍ فهو یخلفه و هو خیرُ الرازقین، تضمین نموده است که اموال انفاق کنندگان را برکت و فزونی بخشد، به شرط آنکه انفاق آنها در راه خدا باشد، یعنی هدفی جز کسب رضایت حضرت حق نداشته باشند و خدای ناکرده به خاطر اغراض دنیوی و انگیزه‌های مادی انفاق نکرده باشند.

خداوند در آیه 39 از سبا و ما أنْفَقْتُمْ منْ شَیءٍ فهو یخلفه و هو خیرُ الرازقین تضمین نموده که اموال انفاق کنندگان را برکت و فزونی بخشد، به شرط آنکه انفاق آنها در راه خدا باشد، یعنی هدفی جز کسب رضایت حضرت حق نداشته باشند و خدای ناکرده به خاطر اغراض دنیوی و انگیزه‌های مادی انفاق نکرده باشند. در روایتی از رسول اکرم (ص)آمده است: هر شب منادی ندا سر می‌دهد اللهم هَب للمُنْفِقِ خلفاً و هَبْ للمُمْسِکِ تلفاً بار الها انفاق کنندگان را بیشتر عطا کن و اموال بخیلان را نابود ساز.

شرایط انفاق در قرآن

زکات، پاک کننده جان و مال ... و الزکاه تزکیه للنفس، و لماء فی الرزق؛ (بحارالانوار ج29 ص322)
حضرت زهرا سلام الله علیها در بخش دوم خطبه در آغاز، ایمان را و بعد نماز را ذکر فرمودند و بعد به مسئله زکات می پردازند. در قرآن کریم هم نماز و زکات توأما ذکر شده است

در کنار هم قرار گرفتن این دو موضوع می تواند اشاره ای باشد به این که انسان همان طور که باید نسبت به رابطه با خدا که یک رابطه درونی و قلبی است تلاش کند و این رابطه را با نماز تقویت کند، باید با بندگان خدا هم رابطه داشته باشد که البته آن هم غیر مستقیم رابطه با خداست؛ یعنی انسان وظایفی نسبت به بندگان خدا دارد که به خاطر اطاعت خدا باید آن وظایف را انجام دهد.
مفهوم زکات کلمه زکات در اصل فرهنگ دینی اعم از اسلامی و غیر اسلامی، شامل هر نوع انفاقی می شود که به قصد اطاعت خدا انجام گیرد. در عرف ما زکات را به یک قسم از عبادات مالی اطلاق می کنیم که به اشیاء خاصی تعلق می گیرد؛ ولی نه در اصل لغت و نه در اصل فرهنگ عام اسلامی اختصاص به این حکم ندارد.
اسلام و توجه به همه ابعاد انسان
برخی افراد که درصدد تکامل روحی برآمده اند توجهشان را فقط معطوف به یک دسته از ارزش های اسلامی و الهی کرده اند و از سایر ابعاد وجود انسان و سایر احکام و ارزش های اسلامی غافل شده اند. در بسیاری از طوایف متصوفه راه تکامل را فقط توجه به خدا، ذکر، مراقبه و عباداتی از این قبیل می دانند و به مسائلی از قبیل جهاد، امر به معروف و نهی از منکر رسیدگی به فقرا و... چندان بهایی نمی دهند. انسان موجودی چند بعدی است که در همه ابعاد باید به طرف خدا حرکت کند، نه فقط از راه دل، البته همه آن ارزش ها به نحوی با دل انسان سر و کار دارد؛ ولی در شاخه های گوناگون منشعب می شود.
تزکیه للنفس؛ زکات موجب پاک شدن و تمیز شدن روح انسان می شود. ممکن است سؤال شود که زکات چگونه موجب تطهیر و رشد روح می شود؟ کلمه «زکات» که با کلمه «تزکیه» هم خانواده است گویا در اصل لغت در مواردی به کار می رفته که زواید چیزی را می زدند و این کار موجب رشدش می شده است، مثل هرس کردن درخت که به آن تزکیه درخت می گفته اند

گویا زکات هم از همین ریشه گرفته شده است. انسان با دادن زکات، مقداری از مالش را جدا می کند و به دیگران می دهد و این مثل زدن شاخ و برگ های اضافی است که باعث رشد و مرغوبیت میوه می شود. این که زکات موجب فراوانی روزی می شود راحت تر فهمیده می شود تا این که بگوییم: زکات موجب تطهیر روح می شود. سّر ارتباط زکات دادن با تطهیر روح در چیست؟
سّر تطهیر جان با زکات
امور دنیوی و مادی که در اختیار انسان قرار گرفته است، اصالت ندارند و صرفا برای انسان جنبه ابزاری دارند. برخلاف آن چه ماده گرایان و منکرین خدا تصور می کنند ما برای این خلق نشده ایم که فقط از لذت های دنیا استفاه کنیم. حال اگر به او بگویند: پولی را که به دست آورده ای به دیگران انفاق کن! این کار برای او خیلی خیلی سخت است؛ حتی دادن خمس و سایر واجبات آن هم برای انسان سخت است. این تعلقی است که انسان به امور دنیا پیدا می کند و این خیلی خطرناک است و اگر رشد کند می تواند انسان را به کفر بکشاند

همان طور که خیلی ها را کشانده است. لااقل فکر انسان را مشغول می کند و باعث می شود آن وقتی را که باید صرف عبادت و رشد معنوی کند، صرف نقشه کشیدن برای درآمد بیشتر کند. این آلودگی و نکبتی روحی است که بزرگ ترین سد راه تکامل انسان می شود. مثل پرنده ای می ماند که به پایش سنگی ببندند. هرچه این سنگ بزرگ تر باشد بیشتر مانع از پرواز می شود. پرنده هنر پرواز و ابزارهای آن را دارد؛ اما سنگ مانع می شود. انسان عقل و شعور و معرفت دارد و تعلیمات انبیاء را دیده است و می داند سعادت ابدی در بهشت است و این دنیا بازیچه ای بیش نیست.

انما الحیاه الدنیا لعب و لهو (محمد63)؛ اما در عمل فراموش می کند. اگر اسکناسی را گم کند خواب از چشمش می رود و در نماز هم فکرش مشغول می شود. این ها نشانه تعلق به دنیاست. آیا چنین کسی حال عبادت پیدا می کند؟ آیا می تواند سحرخیز باشد و با نشاط در پیشگاه خدا راز و نیاز کند؟ این تعلق، آلودگی روحی است.

انفاق دوست داشتنی ها
چه کنیم تا از این آلودگی پاک شویم؟ دوای آن در این آیه بیان شده لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون (آل عمران29) اگر می خواهید پاک شوید باید کمی از چیزهای زیادی را بزنید و هرس کنید. باید مقداری از پول هایی را که جمع کرده اید به دیگران بدهید وگرنه دلبستگی ها نمی گذارد پیش بروید. دلبستگی ها سنگی است که به پای شما بسته شده است؛ اگر می خواهید پرواز کنید باید سنگ را باز کنید. پرداخت قسمتی از مال را خدا تحت عنوان خمس و زکات واجب کرده است؛ ولی راهش را هم باز گذاشته تا بیشتر انفاق کنید؛ البته انسان درهر کاری باید اعتدال را رعایت کند

به هرحال بهترین راه کم کردن تعلقات دنیوی کمک کردن به دیگران است. قرآن می فرماید: هرگز به نیکی، سعادت و پاکی نخواهید رسید مگر این که از آن چیزهایی که دوست دارید انفاق کنید نه چیزهایی که اسباب زحمت است و می خواهید دور بریزید

اتفاقا قرآن روی این نکته تاکید دارد و می فرماید یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم و مما اخرجنا لکم من الارض و لاتیمموا الخبیث منه تنفقون و لستم بآخذیه الا ان تعمضوا فیه و اعلموا ان الله غنی حمید (بقره267) ای اهل ایمان! از قسمت های پاکیزه اموالی که به دست آورده اید و از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته ایم انفاق کنید! و برای انفاق، به سراغ قسمت های ناپاک نروید درحالی که خود شما حاضر نیستید آن ها را بپذیرید، مگر از روی اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بی نیاز و شایسته ستایش است.

پس با دادن زکات دل از این آلودگی پاک می شود. قرآن خطاب به پیامبر می فرماید: خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها؛ (توبه201) از مردم زکات بگیر تا با گرفتن زکات آن ها را پاک کنی. دلبستگی به مال دنیا که مانع از علاقه به آخرت و انس با خدا و عبادت خدا می شود، با دادن زکات از بین می رود؛ لذا حضرت زهرا س می فرمایند و الزکاه تزکیه للنفس؛ خداوند زکات را قرار داد تا دل و جان شما را پاک کند

در فرهنگ ما شایع شده که میگوییم: با دادن خمس و زکات مالت را پاک کن! این به خاطر این است که با وجود حقوق واجب الهی در میان اموال ما تصرف در مال حرام می شود و حرام نجس است و مال را نجس و پلید می کند؛ لذا می گویند: مالت را پاک کن! این تعبیر هم صحیح است؛ اما مسئله اصلی پاک شدن جان آدمی است.

ایمان؛ شرط انفاق

هر کار مقدس و مذهبی در دین اسلام برای رسیدن به حد نهایی آرمانی خود شرایط و اصول خاص خود را دارد که اگر در انجام آن، اصول و آداب مربوط به آن انجام شود نتیجه و اثر مطلوب خود را خواهد داد. از دیدگاه قرآن و روایات، هدف از انفاق، تنها رفع نیازمندی های تهیدستان نیست، بلکه تعالی و تکامل انفاق کننده نیز به طور کامل مورد نظر است. از این رو، ارزش انفاق، بستگی به رعایت آداب و شرایط دارد که برخی از آنها شرط صحت و برخی شرط کمال آن است

ایمان، شرط اصلی قبول شدن تمام اعمال از جمله انفاق است و از کافران هیچ گونه انفاقی پذیرفته نیست. قرآن کریم به این نکته تصریح میکند و ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الّا انبهم کفروا بالله و برسوله.. در این آیه خطاب به پیامبر آمده است که از کافران که به خدای یگانه ایمان نیاوردند، هیچ عمل و کار نیکویی که بدون نیت الهی انجام می دهند پذیرفته نخواهد شد.‏

بی تردید در جهان بینی اسلامی، عمل همراه با محرک و انگیزه آن ارزش دارد و مطالعه عمل به تنهایی کافی نیست. بنابراین، گاه هدف یک فرد خیّر مخترع و مکتشف تنها بهره گیری مادی و یا اسم و آوازه و شهرت است. تکلیف این گروه روشن است؛ آنها هیچ گونه طلبی نه از خداوند دارند و نه از همنوعان خویش. پاداش آنها، سود و شهرتی است که به آن رسیده اند. اما گروهی به یقین، انگیزه های انسانی دارند و گاه سالیان دراز از عمر خود را با نهایت سختی و محرومیت به سر می برند، به امید اینکه خدمتی به همنوع کنند

بی تردید قبولی اعمال قرب خدا و ورود به بهشت است که تنها با ایمان امکان پذیر است و کافران را از آن بهره ای نیست، اما پاداش الهی منحصر به اینها نیست؛ بنابراین گروهی که ایمان ندارند و انگیزه آنها تنها خدمت به انسان ها باشد، بدون شک پاداش مناسبی از خداوند دریافت خواهند داشت. دلیل آن، آیاتی است مبنی بر اینکه خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی سازد.‏

ارزش اعمال نیک و از جمله انفاق، بستگی به میزان اخلاص آدمی و انگیزه سالم دارد و عمل آمیخته با ریا نزد پروردگار ارزشی ندارد. قرآن کریم انفاقی را ارزشمند می داند که به هدف جلب خشنودی پروردگار صورت گیرد. انگیزه های انفاق صحیح و الهی در دو چیز است: طلب خشنودی خدا و تقویت روح ایمان و ایجاد آرامش و ثبات روحی، زیرا هدف از انفاق در نگاه قرآن تنها سیر کردن شکم گرسنه و رفع نیاز او نیست، بلکه پرورش فضایل انسانی و تثبیت آنها در شخصیت انفاق کننده نیز به طور کامل مورد توجه قرآن است

از این رو در آیه های فراوانی، قید فی سبیل الله همراه نفاق و سایر اعمال نیک ذکر می شود تا اهمیت اخلاص در عمل را آشکار کند. ریا و نداشتن نیت و انگیزه خیر آثار معنوی عمل نیکو را از بین می برد، لذا در تمامی اعمال، داشتن انگیزه و نیت قرب الهی و خدمت به همنوع لازم است.‏ علاوه بر آن، انسان باید از اموال با ارزش و مهم انفاق نماید

در کمک به نیازمندان کرامت و شخصیت انسانی آنان را نباید نادیده گرفت. از این رو انفاق چیزهای نامرغوب یا آلوده ارزشی ندارد. قرآن کریم میفرماید یا ایّها الذّین امنوا انفقوا من طیّبات ما کسبتم... یعنی مومنان و بندگان خداوند از دارایی و اموال پاکیزه و مرغوب خود در راه خدا انفاق می کنند.
امام رضا (ع) هنگام صرف غذا، دستور می فرمود سینی بزرگی کنار سفره بگذارند و از بهترین هر غذایی که در سفره بود بر می داشت و در آن سینی می گذاشت و دستور می داد آن را برای نیازمندان ببرند و سپس این آیه را تلاوت می فرمود فلا اقتحم العقبه و می فرمود: خداوند متعال می دانست که همه توان آزاد کردن بردگان را ندارند، پس راه دیگری نیز به سوی بهشتش قرار داد.‏

از گستردگی مفهوم و شان نزول آیه بالا، شرط مهم دیگری برای انفاق به دست می آید و آن حلال بودن مال است. به طور کلی پذیرش هر عمل نیکی از سوی خدا، مشروط به رعایت تقواست. خداوند می فرماید: انّما یتقبل الله من المتّقین. پس بذل و بخشش از مال حرام، خود گناهی دیگر است. امام صادق (ع) می فرمایند: هر گاه مردم از راه حرام چیزی به دست آورند، آن را در راهی که خدا دستور داده انفاق کنند، هرگز از آنان قبول نمی شود

ارزش واقعی و معنوی انفاق در حلال بودن آن است، چرا که بخشش انسان در مورد مال و دارایی که با تحمل زحمت و کار فراوان به دست آورده است نزد خداوند با ارزش و مورد پسند است.‏ یکی از شرایط کمال انفاق، رعایت اولویت ها در میان نیازمندان است. به این معنا که انفاق کننده آنها را که سخت نیازمندند در اولویت قرار دهد؛ للفقراء الذّین احصروا فی السبیل الله و نیز انفاق کننده خویشاوندان نیازمند، بویژه پدر و مادر را باید مقدم دارد

چنان که در روایت آمده : خداوند صدقه به بیگانه را در صورتی که خویشان نیازمند باشند، نمی پذیرد. همچنین نیازمندان اهل دانش و تهیدستان عفیفی که دست نیاز بسوی کسی دراز نمی کنند در اولویت اند، با این حال در میان این گروه ها نیر اولویت ها سنجیده شود. انسان باید ابتدا به خانواده، زن و فرزندان و پدر و مادر خود به نیکی رفتار نماید تا مقدمه ای باشد برای خوش برخوردی با دیگر افراد.‏

انسان در انفاق و هر عمل نیکو باید برخورد مناسب و نیکو با مستمندان و تهیدستان داشته باشد. بی تردید حفظ شخصیت و کرامت تهیدستان، بیش از کمک مالی به آنان اهمیت دارد. از دیدگاه قرآن کریم، آنان که در برابر نیازمندان، گفتار نیکو و زبان خوش دارند و در برابر اصرار آنها حتی اگر همراه با خشونت باشد، گذشت می کنند، عملشان بهتر از بخشش کسانی است که به دنبال آن، آزار و رنجشی روا دارند قولٌ معروفٌ و مغفرهٌ خیرٌ من صدقهٍ یتبعها اذی با این همه ممکن است بر اثر هجوم گرفتاریها، پیمانه صبر محرومان لبریز شود و گاه بدون هیچگونه تمایل درونی، سخنان خشونت آمیزی بر زبان جاری سازند

آنان در واقع می خواهند از اجتماع ستمگری که حق آنان را نداده است به این وسیله انتقام گیرند. قرآن کریم، همچنین دستور میدهد اگر امکاناتی برای پاسخگویی به نیازمندان ندارید بد برخورد نکنید: هر گاه از آنان (مستمندان) روی برتابی و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشی، با گفتاری نرم و آمیخته با لطف، با آنها سخن بگو! پس از نزول این آیه، هنگامی که از پیامبر (ص) تقاضای کمک میشد و حضرت چیزی نداشت، میفرمود یرزقنا الله و ایّاکم من فضله از سوی دیگر، پیامبر اکرم (ص) هر گونه بی احترامی به تهیدستان را به شدت نهی میکرد و می فرمود: هر کس مرد یا زن با ایمانی را به خاطر فقر و نداریش خوار و تحقیر کند، خداوند در قیامت، وی را در برابر مردم حاضر می کند و رسوا می سازد.‏

‏منابع:‏ انفاق در قرآن، جواد ایروانی . العروه الوثقی، محمود کاظم طباطبایی،

انفاق از طیبات

یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم و مما اخرجنا لکم من الارض... (بقره267). از اموال پاکیزه‌اى که (از طریق تجارت) به دست آورده‌اید، و از آنچه از زمین براى شما خارج کرده‌ایم (از منابع و معادن زیر زمینى و از کشاورزى و زراعت و باغ) انفاق کنید! جمله ما کسبتم؛ آنچه کسب کرده‌اید اشاره به درآمدهاى تجارى است و جمله مما اخرجنا لکم من الارض؛ از آنچه از زمین براى شما خارج ساخته‌ایم؛ اشاره به انواع درآمدهاى زراعى و کشاورزى و همچنین معادن زیر زمینى است

بنابراین، انواع درآمدها را شامل مى‌شود؛ زیرا سرچشمه تمام اموالى که انسان دارد، زمین و منابع گوناگون آن است، حتى صنایع و دامدارى و مانند آن، همه از زمین مایه مى‌گیرد. این تعبیر، ضمناً اشاره‌اى به این حقیقت است که ما منابع اینها را در اختیار شما گذاشتیم، بنابراین، نباید از انفاق کردن بخشى از طیّبات و پاکیزه‌ها در راه خدا دریغ کنید.

پس از آن براى تأکید هر چه بیشتر، مى‌افزاید: به سراغ قسمتهاى ناپاک نروید تا از آن انفاق کنید در حالى که خود شما حاضر نیستید آن را بپذیرید، مگر از روى اغماض و کراهت؛ و لا تیمموا الخبیث منه تنفقون و لستم بآخذیه الا ان تغضموا فیه از آنجا که بعضى از مردم عادت دارند، همیشه از اموال بى‌ارزش و آنچه تقریباً از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست، انفاق کنند و این گونه انفاقها علاوه بر اینکه سود چندانى به حال نیازمندان ندارد، یک نوع اهانت و تحقیر نسبت به آنها است، و موجب تربیت معنوى و پرورش روح انسانى نیز نمى‌باشد

در این جمله صریحاً مردم را از این کار نهى مى‌کند و آن را با دلیل لطیفى همراه مى‌سازد، و آن اینکه، شما خودتان حاضر نیستید این گونه اموال را بپذیرید مگر از روى کراهت و ناچارى، چرا درباره برادران مسلمان، و از آن بالاتر خدایى که در راه او انفاق مى‌کنید و همه چیز شما از او است، راضى به این کار مى‌شوید؟! در پایان آیه و اعلموا ان الله غنی حمید؛ بدانید خداوند بى‌نیاز و شایسته ستایش است. یعنى نه تنها نیازى به انفاق شما ندارد، و از هر نظر غنى است، بلکه تمام نعمت‌ها را او در اختیار شما گذارده، و لذا حمید و شایسته ستایش است.

مطلب دیگر این است که گاهی انسان در حال انفاق و احسان، دچار وسوسه می‌شود که اگر این چیز با ارزش را به دیگران بدهم، ممکن است خودم در آینده به آن محتاج باشم. این یک وسوسه شیطانی است این وسوسه که همواره انسانها را آزار می‌دهد، نه تنها از انفاق باز می‌دارد، بلکه انسان را دچار حرص و آز می‌کند و به افزون طلبی و مالدوستی و بخل وادار می‌سازد و حتی گاهی انسان را در کسب مال، به راههای نامشروع و حرام و ارتکاب گناه و معصیت می‌کشاند. این است که خداوند در ادامه این آیات هشدار می‌دهد که شیطان شما را با وعده فقر می‌فریبد و به فحشا و معصیت فرمان می‌دهد: الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء.‏

ترسیم خطوط انفاق در قرآن کریم

ینفق کیف یشاء (مائده64) و انفقوا فی سبیل‌الله و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه... (بقره195)

نفاق، یعنی ایجاد دره فریب، برای نابودی انسان، و انفاق یعنی پر کردن آن دره‌ها برای رهایی. منافق پیوسته نفاق می‌کند و منفق دائما انفاق. آن یکی دام‌گستر است و این یکی دادگستر، این دو گروه، یعنی منافق و منفق، گروه شیطان و گروه خدا را تشکیل می‌دهند؛ پس یک طرف «دام» است و طرف دیگر «داد» و تاریخ بارها شاهد
جنگ افروزی دام‌گستران علیه دادگستران بوده است.

مواضع انفاق:

انفاق همانند دیگر واژه‌های کلی قرآن مانند خیر، برکت و عمل صالح، یک مفهوم قالبی نیست که در همه شرایط یکسان تحقق یابد؛ زیرا مفهوم انفاق در مواضع مختلف فرق می‌کند. گاه نشر علم، انفاق است و زمانی تقدیم جان، گاه خیر، انفاق است و زمانی عفو و زمانی نجات یک دردمند و گرسنه انفاق است و زمانی دیگر، رهایی بخشیدن یک روح گرفتار از اندوه؛ به عنوان نمونه گاهی پیامبر(ص) بنا بر اصل ضرورت، مسجد قبا را می‌سازد

چرا که موضع نیاز را به نیکی تشخیص داده است و زمانی براساس همان اصل، مسجد ضرار را خراب می‌کند؛ به این دلیل که موضع نفاق را به خوبی شناخته است. همچنین روزی به جنگ با دژخیمان و سردمداران قریش می‌پردازد و روزی دیگر، با کفار مکه صلح می‌کند که باز طبق همان اصل ضرورت و شناخت است.

و اگر امام علی(ع) زمانی طولانی برای حفظ وحدت، صبر پیشه می‌کند، به حکم همین آگاهی است و اگر در میدان‌های جنگ می‌غرد و پشت دلاوران کفر و طلایه‌داران شرک را می‌لرزاند، باز به حکم همین شناخت است و همچنین لشکرکشی حسن‌بن‌علی(ع) چهاربار به سوی اهریمن اموی و امضای صلحنامه با آنان در زمانی دیگر، تمامی

بنا بر ضرورت و مصلحت اسلام و پیشگیری از نفاق و پر کردن ناهمواری‌های اجتماعی است و باز اگر حسین‌بن‌علی(ع) با نهضت دادگرانه‌اش، اسلام اسیر و پژمرده را طراوت و رهایی می‌بخشد، براساس همین میزان است و اگر موسی‌بن‌جعفر(ع) به مخوف‌ترین زندان‌های هارونی تن می‌دهد، به دلیل این اصل است

با مرور زندگینامه تمامی ائمه(ع) در می‌یابیم که اصل حاکم بر عملکرد آنان زدودن مفهوم نفاق و پرکردن خلأهای اجتماعی است که با روش و کیفیت خاص و مختلفی صورت می‌گیرد و در همه احوال، هدف آنان، اصالت دادن به مفهوم انفاق است. و اینک به قرآن می‌نگریم تا دریابیم درباره مواضع انفاق چه می‌گوید.

1- مال

در بسیاری از آیات قرآن، مراد از انفاق، انفاق مال است؛ ولی نمی‌توانیم مال را فقط ثروت و اندوخته‌های درهم و دیناری قلمداد کنیم؛ زیرا واژه مال از ریشه «میل» و به معنای هر آن چیزی است که انسان را به سمت خود متمایل می‌کند و میل آدمی را به سوی خود برمی‌انگیزاند؛ پس مال، یعنی انگیزاننده میل. (مفردات راغب) گستردگی مفهوم این واژه سبب گستردگی مصادیق واژه انفاق شده است

لذا در آیه الذین ینفقون اموالهم... (بقره261) مراد از انفاق مال، بذل همه مفاهیمی است که در قلمرو لغت مال وجود دارد، مانند: ثروت، علم، جان، باغ، دارایی و ... و از این روست که قرآن در آیات دیگر، آشکارا می‌فرماید لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون (آل‌عمران92) هیچ‌گاه به «بر» دست نمی‌یابید، مگر آن‌گاه از آن چه بدان علاقه دارید، انفاق کنید. و شگفتا که این نوع انفاق، طریقی است برای قطع تمام تعلقات کاذب و همه گرایش‌های غیرمنطقی.

2- عفو

یسئلونک ماذا ینفقون قل العفو (بقره 219) از تو می‌پرسند که چه انفاق‌ کنند، بگو عفو را. چرا؟ زیرا در این موضعی که قرآن از آن سخن می‌گوید، جز «عفو» انفاق دیگری پسندیده نیست.

3- خیر

یسالونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللوالدین و الاقربین والیتامی و المساکین و ابن السبیل و ما تفعلوا من خیر فان الله به علیم (بقره215) از تو سئوال می‌کنند چه انفاق کنند، بگو آنچه انفاق می‌کنید از خیر [باشد و آن‌گاه که می‌پرسند به چه کسی انفاق کنیم بگو] به پدر و مادر و نزدیکان و آشنایان و یتیمان و مسکینان و در راه‌ماندگان...

در این آیه از چندگانگی انفاق‌شوندگان، چندگانگی انفاق در مفهوم خیر، آشکار می‌شود؛ زیرا هرکدام از این افراد، نیازمند یک نوع انفاق هستند که باید موضع آن را شناخت و از رهگذر آن آگاهی، انفاق نمود و این است مفهوم خیر؛ و خداوند متعال در پایان آیه متذکر شده است و ما تفعلوا من خیر فان الله به علیم

4- میراث

قرآن کریم گاه در سطح گسترده‌تری توصیه می‌کند انفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه (قیامت7) از آنچه شما را وارث گذشتگان گردانید و بر آن خلافت بخشید انفاق کنید. در اینجا، سخن از انفاق میراث گذشتگان است که خلافت تاریخی، خلافت مادی، خلافت فرهنگی و همه ابعاد خلافت را در بردارد.

انفاق همه جانبه:

خداوند سبحان در گسترده‌ترین بعد می‌فرماید و انفقوا خیرا لانفسکم (تغابن16)؛ انفاق کنید که نفس انفاق برای شما خیر است. و یا و ما انفقتم من شیء فهو یخلفه (نسا 39)؛ شما هرچه در راه خدا انفاق کنید خدا پاسدار آن است.

چه چیز را انفاق کنیم؟ هر آنچه ضرورت اجتماعی حکم می‌کند. هرچیزی را که شرایط محیط و مواضع ارزیابی شده، اقتضا می‌کند و لازم است، بنابراین خودمان باید این مواضع را بشناسیم و انفاق کنیم، چون انفاق، باید مقدمه‌اش آگاهی و پیش درآمدش، شناخت باشد و با این علم و آگاهی است که انسان مسلمان می‌تواند کمبودها و نارسایی‌های اجتماع اسلامی را بازشناسی کند و در زدودن آنها به پا خیزد و عیب را بشناسد، و از همان رهگذر عیب‌زدایی کند و نقیصه‌ها را بفهمد و از همان راه برای سالم‌سازی محیط زیستش قیام نماید.

به کدامین منظور باید انفاق کرد؟

بدیهی است در نظام اسلامی، انفاق فی سبیل‌الله و برای ابتغاء مرضات الله انجام می‌شود تا تمام ابعاد خودپرستی را از میان بردارد و بزرگ‌ترین ضربات را بر خودپرستی انسان فرود آورد. آن خودپرستی که هیچ بنای باستانی به گرد قدمتش نمی‌رسد و آن کهن‌ترین عمارتی که از دیرینه‌ترین زمان، یعنی آغاز تولد انسان بنا شده است

دلیل اینکه خودپرستی در انسان بنا شده است، این است که طعم توحید را نمی‌توان چشید، جز با خراب نمودن بنای شرک و مگر تعریفی جز این، برای شرک هست که الهه هواه را در کنار الله دیدن و دم فرو بستن و خدایان را در یمین و یسار خدا دیدن و خاموش بودن و مگر تعریفی جز این تعریف برای توحید هست که «نقاب» خدایان را دریدن و به دیدار جمال الهی نشستن و رب‌النوع‌‌های شرک را زدودن و خدا را به تعبیر قرآن «وحده» یافتن؟ پس اگر انفاق چنین است هر عمل دیگر در نظام توحیدی باید فی‌سبیل‌الله باشد.

تلاش و پویش باید «لوجه‌الله» باشد و برای رسیدن به کعبه سعادت و عزت و لذت، باید عمری را برهنه پا بر سر خار مغیلان، سپری کرد و برای ره‌یافتن به سراپرده امن و ایمان با مقاومتی دیرپای به ستیز با اهریمنان کفر و سردمداران شرک قیام کرد.

این ندای الهی در ما لکم الاتنفقوا فی سبیل‌الله (حدید10) چه عامل بازدارنده‌ای در شماست که در راه خدا انفاق نمی‌کنید و ابتغاء مرضات‌الله گویای این حکایت پرمعناست که اگر انفاق برای خدا نباشد، حتما برای خود است و آنگاه که خود، معبود باشد، به ناچار همین خود، عابد هم خواهد بود و معبد او کجاست؟ باز وجود خود؛ پس خود انسان، خود را می‌پرستد، آن هم در معبد خود و همچون چهارپایان، با چشمی بسته، عمری را دور خود می‌گردد در حالی که کمترین تعالی و تکاملی برای او نیست.

صائب روا مدار که بیت‌الحرام دل      از فکر‌های بیهده بیت‌الصنم شود

کاربرد انفاق:

وتثبیتا من انفسهم (بقره270) آنگاه که چشم ما انفاق‌گرانه می بیند تا نیاز روح را برآورد و آنگاه که گوش ما انفاق‌گرانه می‌شنود تا به حاجت جان پاسخ گوید و آنگاه که قلب ما می‌تپد تا خواسته سایر اعضا را تحقق بخشد و آنگاه که دست ما حرکت می‌کند تا خارش پوست را برطرف کند و آنگاه که پای ما حرکت می‌کند و زبان ما می‌گردد و چشم و گوش و دست ما به کار می‌پردازد تا نیاز شکم را برآورد، آیا همه اینها در آرامش بخشیدن به جان انفاق نمی‌کنند؟

و مگر آنگاه که یک یک اعضا و جوارح برای پاسخ به نیازهای خود در تلاش و جوشش‌اند، دیرپایی و پایمردی به خرج نمی‌دهند؟ و مگر پیکر یک جامعه همچون پیکر یک انسان نیست که اعضا و جوارحش باید برای پاسخگویی به نیازها و خواسته‌های یکدیگر انفاق‌گرانه قیام کنند؟ و اگر در انفاق متقابل اعضای یک انسان، تثبیت و آرامشی برای جان است، چرا در انفاق متقابل اعضای یک جامعه، چنین نباشد؟

پس اگر یک جامعه توحیدی پدید آمد، و قلب این جامعه به یاد توحید تپید و در شریان‌هایش خون یکتاپرستی جریان یافت و نورافکن حق‌خواهی به شبستان سرد و بی‌فروغش، نور و حیات افکند، چرا انفاق افرادش و تثبیتا من انفسهم نباشد؟ و اگر چنین نیست، آن جامعه توحیدی نیست؛ ولی این نکته هم ناگفته نماند که اگر جامعه‌ای کاملا این چنین نباشد حداقل فرد می‌تواند با انفاق آگاهانه‌اش ثباتی برای خویش فراهم کند و مهم‌‌ترین اثرش این است که خود را از گندیدگی و مسخ نجات دهد و انسان بودنش را به ثبوت رساند.

 آنچه در راه خدا می دهید، ذخیره ابدیت تان است

اهل علمی از سفر زیارتی بازگشت. خانواده او، به شکرانه اینکه به سلامت از سفر بازگشته و برای ادای نذر، گوسفندی قربانی کردند. قصاب به عالم گفت: حاج آقا! گوشت قربانی را چگونه تقسیم بندی کنم؟ عالم گفت: برای هر کس مقداری گوشت و استخوان و چربی بگذار، بطوری که هر خانواده بتواند یک آبگوشت مناسب از آن تهیه نماید. یک سهم از همان مقداری که به دیگران داده اید را نیز برای ما بگذارید که تبرکاً تناول کنیم، سپس از نزد قصاب رفت.
سپس طبق سفارش عالم، گوشت قربانی را تقسیم کرد و یک سهم از آن را هم به پسر کوچک عالم داد و با لحن خاصی گفت: آقازاده! این هم سهم شما است! پسر کوچک عالم نگاهی به سهم گوشت که حدود 500 گرم بود و از مقداری گوشت لخم، استخوان و دنبه تشکیل شده بود انداخت و به اندرونی رفت و خطاب به عالم گفت: بابا! قصاب همه گوسفند را به مردم داد و برای ما فقط یک سهم، همین گوشت را گذاشت! از گوشت قربانی، همین برایمان مانده است. عالم نگاه معنی داری به پسرش انداخت، لبخند مهربانانه ای زد و به او گفت: پسرم! هرچه قصاب از گوسفند در راه خدا به مردم داد برایمان باقی است و این سهم است که از بین می رود! پسر با تعجب پرسید:

چطور مگه؟ عالم افزود: آنچه در راه خدا بدهیم برایمان باقی است، نحل69 ما عندکم ینفدو ما عندالله باق و لنجزین الذین صبروا اجرهم با حسن ما کانوا یعملون آنچه نزد شما است فانی می شود، اما آنچه (از شما) نزد خداست (الی الابد) باقی است و (بدانید که) به کسانی که صبر و استقامت پیشه کنند، مطابق بهترین اعمالی که انجام می دادند، پاداش خواهیم داد. پسر گفت: حالا فهمیدم که چرا شما اینقدر به احسان و کمک به دیگران علاقه و جدیت نشان می دهید و خودتان زندگی ساده و بی تکلفی دارید. پدر نگاهی به فرزند کرد و گفت: پسرم! مائیم و ابدیت و هوشیاران برای ابدیت توشه راه می فرستند و از این منزل فنا با زندگی ساده، می گذرند.

نقش و کاربردهای وسیع صدقه و فوائد صدقه و انفاق

امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: استنزلوا الرزق بالصدقه فرود آمدن روزی را با صدقه بخواهید.( نهج البلاغه، ترجمه حسین انصاریان حکمت137) با توجه به راه کارهایی که از اولیاء الهی به دست ما رسیده است، چرا باید در امور زندگی، به ویژه در مسائل مالی نگران باشیم. اگر به صحت پیام قرآن و سخنان رهبران معصوم(ع) اطمینان داریم، باید با عمل به آن دستورات به نتایج آن نیز مطمئن باشیم.
صدقه، راهی برای رفع مشکلات مالی
به ما تعلیم داده اند، اگر در امور مالی دچار تنگدستی و فقر و نداری شدید، در راه خدا صدقه بدهید و با او تجارت نمایید تا مالتان برکت و فزونی پیدا کند (غررالحکم رسولی محلاتی، 2جلدی، ج1 ص643 و قرآن طلاق3) اینگونه رفتار ممکن است از جنبه علمی و اقتصادی صحیح نباشد، اما از حیث دینی و اعتقادی کاملا درست است. زیرا در دستگاه الهی، انفاق مال و صدقه دادن آن یک نوع سرمایه گذاری اصیل و پرمنفعت از لحاظ مادی و معنوی به شمار می رود

جهان هستی، جهان ارتباطات است. میان همه اجزاء عالم گونه ای ارتباط عمیق و معنا داری برقرار است. بسیاری از ما از عدم حمایت و کمک دیگران گله مندیم، غافل از اینکه، در پهنه هستی و در روابط کلی موجودات، هرطور رفتار کنی، عکس العملی متناسب با رفتار خود خواهی دید. اگر رحم کنی، به تو نیز رحم می شود. اگر خوش بین باشی، به تو هم خوش بین می شوند. اگر دستها را باز و گسترده نمایی، دستها برویت باز می شود. اگر گذشت کردی، از شما نیز می گذرند. اگر به دیگری بخشیدی و کمک کردی، به تو نیز می بخشند و کمک می کنند.
چهار هزار دینار در مقابل چهل دینار
یکی از پسران امام صادق(ع) نامش محمد بود. گاهی از مخارج زندگیش چیزی زیاد می آورد. امام فرمود: چقدر از مخارج زندگیت زیاد آمده؟ عرض کرد: چهل دینار. فرمود: آن را در راه خدا صدقه بده. گفت: غیر از این پولی ندارم. اگر آن را صدقه بدهم چیزی برایم باقی نمی ماند. فرمود: برو آن را صدقه بده. خداوند عوضش را می دهد. آیا نمی دانی که هر چیزی کلیدی دارد و کلید رزق و روزی صدقه است؟ محمد نصیحت پدر را پذیرفت و آن چهل دینار اضافی را بخشید. از این واقعه ده روز بیشتر نگذشت که چهار هزار دینار برای امام آوردند. امام(ع) به محمد فرمود: پسر جانم، ما برای خدا چهل دینار دادیم، خداوند به جای آن، چهار هزار دینار (صد برابر) عنایت فرمود.(نحل114)

صدقه، مفهومی عام
صدقه منحصر در انفاق مال نیست. بلکه صدقه مفهوم عامی است که انفاق مال یکی از مصادیق آن است. در احادیث آمده: برترین صدقه، صدقه زبان است که با کنترل آن از فتنه ها جلوگیری می کند. همچنین فراگیری علم و آموختن آن به دیگران از بهترین نمونه های صدقه است. کلا هر کار نیکی صدقه است. مانند: کمک به ضعیفان . کار برای مردم . برداشتن سنگی از سر راه (منتخب میزان الحکمه دارالحدیث، ج2، صص576-577)

- عیادت از مریض - تشییع جنازه - جواب سلام دادن - اصلاح میان طرفین دعوا (طرائف الحکم، ج1 ص249تا 254)
نان دهی از بهر حق نانت دهند
      جان دهی از بهر حق جانت دهند(مثنوی (همان) دفتر اول 2236 8- قرآن کریم، طلاق2و 3- اعراف69)
تأثیرات صدقه
عامل اصلی سعادت در دنیا و آخرت بویژه توفیق در امور زندگی این جهان از منظر قرآن فقط «تقوی» است. واژه تقوی مفهوم گسترده ای است که مراتب و مصادیق فراوانی دارد. مثلا نماز- روزه- حج- صله رحم و... هر کدام از مراتب تقوی بشمار می رود. صدقه نیز از مراتب بسیار مهم آن است که می تواند در تعادل روابط اجتماعی و تنظیم زندگی افراد جامعه دینی، نقش بسیار مؤثری را ایفاء کند. مهمترین تأثیرات صدقه در روابط اجتماعی عبارتند از:
- آزادکردن فرد از صفت بخل و تنگ نظری
- رشد روحیه تعاون و همدردی و همکاری در میان افراد جامعه و پرورش انگیزه مشارکت فعال در امور اقتصادی و اجتماعی.
- ارتقاء سطح زندگی افراد ضعیف و گسترش عدالت در میان آنان.
- بیمه کردن سرمایه مادی و معنوی خود و خانواده با دستگاه بیمه الهی.
- حضور فعال در عرصه ارائه الگوهای صحیح مصرف. در تعالیم اسلامی صدها روش برای افزایش مال و فراوانی روزی وجود دارد که صدقه با آن همه برکات، فقط یکی از آنهاست.

مفهوم روزی
از دیدگاه اسلامی، رزق (روزی) معنای وسیعی دارد که شامل همه مزایای زندگی اعم از مال، علم، مقام، قدرت، جمال، زن و فرزند، خانه، دوستان و... می شود.(ترجمه تفسیر المیزان، ج3 ص214) و در قرآن از آن با تعابیر مختلفی مانند: رزق حلال و طیب(مانده88)، رزق حسن(هود88- احزاب13)، رزق کریم(13)، نامبرده می شود

بنابراین هنگامی که از خداوند طلب رزق و روزی می کنیم، صرفا افزایش و زیادی روزی را نمی خواهیم بلکه روزی حلال و روزی طیب و روزی نیکو و ارجمند (حسن و کریم) را درخواست می نماییم. این کیفیت از روزی می تواند در جهت رشد انسان و صلاح او بکار آید. و اگر روزی دارای این سه ویژگی نباشد قطعا موجب فساد و طغیان آدمی می گردد و در نهایت او را به سوی دوزخ و عذاب الهی سوق می دهد.
جوشش و افزونی زر در زکات عصمت از فحشاء و منکر در صلات
آن زکاتت کیسه ات را پاسبان و آن صلاتت هم زگرگانت شبان (مثنوی معنوی، همان دفتر اول، ابیات 3674- 3575 15)
گر بریزد برگ های این چنار برگ بی برگیش بخشد کردگار
گر نماند از جود در دست تو مال کی کند فضل الهت پایمال؟
هر که کارد، گردد انبارش تهی لیک اندر مزرعه باشد بهی(همان، ابیات 2237- 2238- 2239)

فوائد صدقه و انفاق

در روایات، آثار بسیار ارزشمندی برای صدقه ذکر شده است، مانند: فرو نشاندن خشم و غضب خدا، بسته شدن هفتاد درب بدی به روی انسان، شفا یافتن بیمار، جلوگیری از پیشامدهای ناگوار و مرگ های بد، افزایش طول عمر، افزایش حسنات، رهایی از آتش جهنم،(منتخب میزان الحکمه ، همان ص575- معراج السعاده ص835- 935 ) برکت در مال، نزول رحمت خدا، نابود کننده صفت بخل(غررالحکم، همان ج1 ص443) از بین برنده فقر و تنگدستی و حفاظت از مال و دارایی (طرائف الحکم، همان ص409)
خور و پوش و بخشای و راحت رسان نگه می چه داری زبهر کسان
برند از جهان با خود اصحاب رأی فرومایه ماند بحسرت بجای
زر و نعمت اکنون به دکان توست که بعد از تو بیرون زفرمان توست
بدنیا توانی که عقبی خری بخر جان من ورنه حسرت بری(کلیات سعدی، ص591)

مقایسه ارزش انفاق قبل و پس از مرگ

مردی انبار خرمایی داشت و ظاهراً مرد متعبدی هم بود و به تکالیف دینی اش عمل می نمود. ولی درعین حال انبار خرمایی هم داشت و روزهای آخر عمرش وصیت کرد و رسول خدا را هم وصی خود قرار داد که پس از مرگ او انبار خرما را به مصرف مستمندان برسانند. رسول خدا هم پذیرفت و پس از مرگ وی در انبار را بازکرد و تمام خرماها را درمیان مستمندان تقسیم کرد و سپس یک دانه خرما از میان خاکها برداشت و به مردم نشان داد و فرمود: این چیست که در دست من است؟ گفتند: یک دانه خرماست که از میان خاک ها برداشته اید

فرمود: این مرد اگر خودش همین یک دانه خرما را در حیات خودش می داد، در نزد خدا محبوب تر بود از این همه خرمایی که من از طرف او طبق وصیتش انفاق کردم. (این تذکر بسیار تکان دهنده ای است که تا زنده هستید کارتان را خودتان انجام دهید. وصیت کردن هنر نیست.. هنر این است که در زنده بودن بتوان مال را از خود جدا کرد که دردآور است) صفیرهدایت، 36،توبه، آیت الله ضیاء آبادی

آثار عمل بعد از مرگ قال النبی(ص): اذامات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث: صدقه جاریه، او علم ینتفع به، او ولد صالح یدعوله. هنگامی که فرزند آدم می میرد و از دنیا می رود، عمل او پایان می یابد مگر در سه چیز: صدقه ای که آثارش ادامه داشته باشد، علم و دانشی که مردم از آن بهره و سود برند، و فرزند صالح و شایسته ای که برای او دعا کند. - محجه البیضاء ج1 ص20

انفاق (جهاد مالی) در شب و روز و نهان و آشکار

ماه رمضان فرصت نیکو و مغتنمی است برای انفاق و کمک به تهیدستان. از نظر قرآن یکی از وظایف مهم افراد در جامعه اسلامی، دستگیری از نیازمندان و تهیدستان است. هر کس به اندازه امکانات و توانمندی خویش وظیفه دارد که خلاء های موجود در زندگانی افراد را جبران و کمبودهای آنان را پاسخگو باشد

همان‌گونه که خداوند نیازمند و فقیر را با فقر و نداری امتحان می‌کند، ثروتمندان را نیز این گونه می‌آزماید. کمک به افراد نیازمند اگر همراه با خلوص نیت و به خاطر رضای پروردگار باشد دارای تأثیرات بی‌شماری است. برخی از آثار آن در همین جهان مشاهده می‌شود و برخی از آثار آن در جهان دیگر، به عنوان پاداش های اخروی، ظاهر می‌گردد. ‏

خداوند در بقره274 به ستایش کسانی پرداخته که در شب و روز و نهان و آشکار انفاق می‌کنند: الذین ینفقون اموالهم بالیل والنهار سرا و علانیه فلهم اجرهم عند ربهم ولاخوف علیهم و لاهم یحزنون؛ کسانی که دارایی های خود را در شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق می‌کنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می‌شوند» و انفاق کنندگان را با عنوان «صادقون» یعنی راستگویان و مومنین راستین «المؤمنون حقاً»، توصیف نموده و انفاق در راه خدا را در کنار تلاوت آیات کتاب وحی و اقامة نماز، تجارتی بدون زیان و کسبی پرسود معرفی نموده است: إنّ الذین یتلون کتاب الله و أقاموا الصلاه و أنفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانیه یرجونَ تجاره لن تبور؛ همانا کسانی که کتاب خدا را تلاوت می‌کنند، و نماز به پا داشته و از آنچه روزی آنان کردیم در پنهان و آشکار انفاق نموده‌اند، تجارتی را امید دارند که زیان و ضرری در آن نخواهد بود و هرگز کسادی ندارد (فاطر29).

قرآن کریم آنچنان برای مسئله انفاق، ارزش و اهمیت قائل است که از آن با عنوان جهاد مالی تعبیر نموده: لکن الرسول و الذین آمنوا معه جاهدوا بأموالهم و أنفسهم (توبه/88) و خودداری از انفاق را با «هلاکت به دست خود» برابر می‌داند و می‌فرماید: و أنفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکه؛ از دارایی و اموال خود در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود (به خاطر بخل از انفاق)، در هلاکت نیندازید (بقره195)

همچنین قرآن مجید خودداری از انفاق را باعث خرابی آخرت و مساوی با کفر و ظلم می‌داند و اعلام می‌کند آنان که از انفاق، بخل می‌ورزند در قیامت دوست و شفیعی نخواهند داشت: یا أیها الذین آمنوا أنفقوا ممّا رزقناکم من قبل أن یأتی یوم لا بیع فیه و لا خلّه و لا شفاعه؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از آنچه روزی شما کرده‌ایم در راه خدا انفاق کنید پیش از آنکه قیامت برسد، قیامتی که برای اهل بخل از انفاق نه چیزی برای خرید هست و نه دوستی و نه شفیعی(بقره254).

انفاق مفهوم وسیعی دارد که منحصر به مال نیست بلکه علم و هدایت و آبروی اجتماعی و سرمایه‌های مادی و معنوی را نیز شامل می‌شود. بنابراین از صفات مردم پرهیزگار این است که از هر آنچه دارند از جمله علم، عقل، دانش، نیروهای جسمانی و مقام و موقعیت اجتماعی خویش بدون انتظار پاداشی انفاق می‌کنند. چنین انسانی مالک اصلی را خدا می‌داند و انفاق را یک قانون عمومی در جهان آفرینش تلقی می‌کند که در آن، همه اجزای آفرینش در حال ایثار به یکدیگر هستند در نتیجه با رضایت کامل مواهب و نعمت‌های خداوند را در اختیار بندگانی قرار می‌دهد و از این طریق رضایت و خشنودی خداوند را برای خویش مهیا می‌سازد

امام صادق(ع) در حدیثی در تفسیر جمله مما رزقناهم ینفقون فرمودند: ان معناه و مما علمناهم یبثتون، مفهوم آن این است که از علوم و دانش‌هایی که به آنها تعلیم داده‌ایم نشر می‌دهند و به نیازمندان می‌آموزند. مفهوم این سخن آن نیست که انفاق مخصوص علم است بلکه چون غالباً نظرها در مسئله انفاق متوجه انفاق مالی است، امام صادق (ع) با ذکر این موضوع می‌خواهد گستردگی مفهوم انفاق را روشن سازد.‏

بدون شک انفاق نیز مانند بسیاری از امور، مراتب و در جاتی دارد و هر نوع انفاقی را نمی‌توان انفاق ارزشمند تلقی کرد. در روایتی از رسول اکرم (ص)آمده است: هر شب منادی ندا سر می‌دهد: اللهم هَب للمُنْفِقِ خلفاً و هَبْ للمُمْسِکِ تلفاً؛ بار الها انفاق کنندگان را بیشتر عطا کن و اموال بخیلان را نابود ساز. امید است که در ماه مبارک رمضان بیش از هر زمان دیگر به یاد نیازمندان و رفع حاجت و نیاز آنها باشیم.

تمکن مالی وسیله آزمایش

ثروت، قدرت و حکومت اگر همراه با بندگی و یاد و ذکر خدا نباشد، عامل غفلت و گناه و موجب سقوط است. هر ملت مقتدری که عمل به احکام الهی را ترک کند و به ظلم و طغیان رو آورد اسباب هلاکت خویش را به دست خود فراهم آورده است. تمکن مالی و اقتدار، یکی از بخشش‌های الهی است که به ما ارزانی شده تا معلوم شود که شکر نعمت و بندگی به جا می‌آوریم یا کفر می‌ورزیم و سرکشی می‌کنیم، که در صورت اول خداوند بر نعمت ما خواهد افزود و در صورت دوم، عذاب سخت خداوند ما را فراخواهد گرفت

حضرت سلیمان(ع) بهترین الگو و نمونه برای ثروتمندان و قدرتمندان است. او از خداوند تقاضای ملک، قدرت و حکومتی کرد که برای کسی سابقه نداشته باشد و خداوند نیز به او عطا کرد، وقتی که سلیمان نعمت‌های بی‌شمار الهی را مشاهده کرد فرمود: این (حکومت، سلطنت و قدرت) از تفضل پروردگارم است تا مرا بیازماید که آیا شکر می‌کنم یا کفر می‌ورزم که هر کس شکر نعمت به جا آورد به سود خویش عمل کرده و هر کس کفر ورزد به زیان خود کرده است چه اینکه پروردگارم بی‌نیاز و کریم است (نمل40) همچنین خداوند در سوره ابراهیم آیه 7 می‌فرماید: اگر شکر به جا آورید بر (نعمت‌های) شما بیفزایم و اگر کفر ورزید، عذاب من شدید است.

صدقه و نقش آن در زندگی

صدقه از مصادیق احسان است. انسان مسلمان، انسانی اخلاقی است؛ چرا که مسلمان، تعقل در کارها را از واجبات خود می‌داند و از هرگونه سفاهت و بی‌خردی و جهالت پرهیز می‌کند. عقل نیز به هر انسانی فرمان می‌دهد تا اصول اخلاقی و آموزه‌های دینی را به جا آورد تا حقیقت خود را بسازد. آموزه‌های دینی نیز چیزی جز همان اخلاق در یک فراز بالاتر نیست که از آن به مکارم اخلاقی یاد می‌شود. در تعالیم اسلامی، صدقه به عنوان قرض به خداوند معرفی شده و برای آن آثار مادی و معنوی، دنیوی و اخروی بسیاری گفته شده است. نویسنده در مطلب پیش رو گوشه‌ای از حقیقت صدقه و آثار و کارکردهای آن را تبیین کرده است.
صدقه، قرض به خدا
صدقه در فرهنگ اسلامی، چیزی است که انسان به قصد قربت از مال خود خارج سازد. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 480، «صدق») علامه طباطبایی براساس آیات و روایات و کاربردهای واژه صدقه در آیات گفته‌اند: صدقه، مطلق انفاق در راه خداست؛ اعم از اینکه واجب باشد یا مستحب. (المیزان، ج2، ص397) پس در برخی از آیات، مراد از صدقه، همان زکات واجب اموال است که خود دارای دستورها و ویژگی‌های خاصی است، چرا که زکات واجب براساس معیارها و شرایطی واجب می‌شود، در حالی که صدقه به معنای مطلق پرداخت مالی به قصد قرب الهی، امری مستحب است و درهر حال و به هر میزان قابل پرداخت است

به این معنا که لازم نیست تا نصاب خاصی از مال کسب شود تا به میزان معین از آن به عنوان زکات پرداخت شود. پس در هر میزان از مالی که انسان به دست می‌آورد، اخراج هر اندازه‌ای که در توان اوست، مستحب است. (ذاریات19معارج24 و 25)
دادن صدقه مستحب است ولی صدقه واجب یعنی زکات امری است که هیچ مسلمانی نمی‌تواند از انجام آن شانه خالی کند و در حقیقت یک حکم قانونی و حقوقی است و لازم‌الاتباع و لازم‌الاجرا است. به این معنا که دولت اسلامی باید صدقه واجب و زکات را جمع‌آوری کند و به مستحقان آن برساند و همچون مالیاتی که اکنون دولت‌ها وضع کرده و از مردم می‌گیرند، دولت موظف است که این اموال زکوی را جمع‌آوری کرده و به نیازمندان آن برساند

پیامبر(ص) در این باره می‌فرماید: امرت ان اخذ الصدقه من اغنیاءکم فاردها فی فقراءکم، من مامورم که صدقه (و زکات) را از ثروتمندانتان بگیرم و به فقرایتان بدهم. (مستدرک الوسائل، ج7، ص 105) با نگاهی به آموزه‌های قرآن و فرهنگ قرآنی صدقه می‌توان گفت این امر ارزشمند در برخی از موارد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از این رو خداوند در آیات قرآنی موارد و مصادیقی از صدقه را ذکر می‌کند که توجه و عمل به آن زندگی اجتماعی را تحت تاثیر شگرف و مستقیم خود قرار می‌دهد.
از مهمترین مصادیق صدقات مالی که مورد عنایت خداوند قرار گرفته، بخشش بدهی وامدار تهیدست (بقره278 و 280)، بخشش خون بها از سوی خانواده مقتول (نساء92)، چشم‌پوشی از قصاص بدون دریافت بهایی در برابر آن (مائده45) است. با نگاهی به این موارد و مصادیق معلوم می‌شود که صدقه‌گاه تا چه اندازه می‌تواند روابط مالی افراد جامعه بلکه روابط انسانی را دگرگون سازد و خانواده‌هایی را از بدبختی و مشکلات عدیده رهایی بخشد

از این رو خداوند درباره حقیقت صدقه می‌فرماید که صدقه دادن، به منزله قرض دادن به خداوند است و برای همین به صدقه دهندگان چند برابر پاداش می‌دهد. (حدید18) از نظر قرآن کسانی تارک صدقه هستند که اعتقادی به خدا و معاد ندارند و کفر می‌ورزند (قیامت31 و 32) یا اهل نفاق هستند (توبه75 تا 77) یا اینکه از مرگ و قیامت غافل شده‌اند (منافقون10) پس نگاه انسان به جهان و بینش اشخاص تأثیر شگرف و مستقیم در نوع نگرش و عملکرد آنان در زندگی دارد. کسانی که معتقد به مالکیت و ربوبیت خداوند هستند و به خدا و مرگ و قیامت و معاد اعتقاد دارند، اهل صدقه، به ویژه به تهیدستان و نیازمندان است.
آثار و کارکردهای صدقه
افزون بر اینکه صدقه، قرض دادن به خداوند است و خداوند اصل را با سود مضاعف و چند برابرش به صدقه‌دهنده در دنیا و آخرت باز می‌گرداند، آثار و برکات بسیار دیگری در زندگی مادی و معنوی و دنیوی و اخروی شخص و جامعه صدقه‌دهنده به دنبال خواهد داشت. پیامبر(ص) به برکات صدقه اشاره کرده و می‌فرماید: الصدقه بعشره و القرض بثمانیه عشر و صله الاخوان بعشرین و صله الرحم باربعه و عشرین؛ صدقه دادن، ده حسنه، قرض دادن، هجده حسنه، رابطه با برادران ‌[دینی]، بیست حسنه و صله رحم، بیست و چهار حسنه دارد. (کافی، ج 4، ص 10، ح 3)

خداوند صدقه را از علل و عوامل برکت در مال و زندگی برشمرده است (بقره276) و در آیات دیگری از جمله 271 و 281 بقره و 12 مجادله، به بازگشت آثار مثبت و خیر و برکت صدقه به صدقه‌دهنده اشاره می‌کند و مردم را با توجه دادن به این آثار، جهت صدقه دادن تشویق می‌کند

امام صادق(ع) درباره برکت صدقه و افزایش مضاعف اموال در دنیا با دادن صدقه، می‌فرماید: ثلاثه اقسم بالله انها الحق ما نقص مال من صدقه و لازکاه و لاظلم احد بظلامه فقدر ان یکافی بها فکظمها الا ابد له الله مکانها عزا و لا فتح عبد علی نفسه باب مساله الا فتح علیه باب فقر؛ به خدا قسم سه چیز حق است: هیچ ثروتی بر اثر پرداخت صدقه و زکات کم نشد، در حق هیچ‌کس ستمی نشد که بتواند تلافی کند، اما خویشتنداری نمود مگر اینکه خداوند به جای آن به او عزت بخشید و هیچ بنده‌ای در خواهش و درخواست از دیگران را به روی خود نگشود مگر اینکه دری از فقر به رویش باز شد. (بحارالانوار، ج78، ص209، ح79)
صدقه دادن، موجب محو برخی از گناهان است (بقره، آیه 271) و محو و پوشانده شدن گناهان، زمینه‌ساز دفع و رفع بلا و جذب منفعت و جلب نعمت خواهد بود.پیامبر(ص) در این‌باره می‌فرماید: الصدقه تدفع البلاء و هی انجح دواء و تدفع القضاء و قد ابرم ابراما و لایذهب بالدواء الا الدعاء و الصدقه؛ صدقه بلا را برطرف می‌کند و مؤیرترین داروست. همچنین، قضای حتمی را برمی‌گرداند و درد و بیماری‌ها را چیزی جز دعا و صدقه از بین نمی‌برد. (بحارالانوار، ج93، ص137، ح71) امیرمؤمنان امام علی(ع) نیز فرموده است: کفروا ذنوبکم و تحببوا الی ربکم بالصدقه و صله الرحم؛ با صدقه و صله‌رحم، گناهان خود را پاک کنید و خود را محبوب پروردگارتان گردانید. (غررالحکم، ح 7258)
صدقه‌ای که به جا باشد مانند بخشش بدهکار تهیدست (بقره، آیات 278 و 280)، بخشش خون‌بها از سوی خانواده مقتول (نساء، آیه 92)، چشم‌پوشی از قصاص بدون دریافت بهایی در برابر آن (مائده، آیه 45) بهترین کاری است که انسان می‌تواند انجام دهد

این صدقات بدبختی آدمی را به خوشبختی تبدیل کرده و از پیشامدهای بد جلوگیری کرده و عمر آدمی را افزایش می‌دهد. پیامبر(ص) به این کارکرد و اثر صدقه اشاره می‌کند و می‌فرماید: الصدقه علی وجهها واصطناع المعروف و بر الوالدین و صله‌الرحم تحول الشقاء سعاده و تزید فی‌العمر و تقی مصارع السوء؛ صدقه بجا، نیکوکاری، نیکی به پدر و مادر و صله رحم بدبختی را به خوشبختی تبدیل و عمر را زیاد و از پیشامدهای بد جلوگیری می‌کند. (نهج‌الفصاحه، ح1869)
امام باقر(ع) درباره تأثیر صدقه در زندگی دنیوی انسان می‌فرماید: البر و الصدقه ینفیان الفقر و یزیدان فی‌العمر و یدفعان عن صاحبهما سبعین میته سوء؛ کار خیر و صدقه، فقر را می‌برند، به عمر می‌افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور می‌کنند. (ثواب الاعمال، ص 141) بنابراین برای جلب منفعت، دفع بلا و برگردان آن از خود و یا رفع و برطرف کردن گرفتاری‌ها و مصیبت‌هایی که دچار آن می‌شویم، بهتر است که صدقه دهیم. امام صادق(ع) در همین‌باره می‌فرماید: هر کس در روز و یا شب صدقه بدهد- اگر روز است روز و اگر شب است، شب- خداوند از او غم و اندوه، درنده و مرگ بد را دور می‌کند. (ثواب الاعمال، ص 140)

صدقه، وسیله طهارت روح
کسانی که در اندیشه طهارت روح خویش هستند و می‌خواهندمسیر معرفت و کمال را بپیمایند و در وادی عرفان، سالک شوند، می‌بایست به صدقه به عنوان یکی از ابزارهای کارآمد در تحقق تزکیه و طهارت نفس توجه داشته باشند و از این ابزار به خوبی بهره‌ گیرند. خداوند در آیه 12 مجادله صدقه را از موجبات تطهیر نفس و پالایش روح از آلودگی معرفی می‌کند و از مردم می‌خواهد برای طهارت نفس از هرگونه زشتی‌ها و آلودگی‌ها از صدقه به عنوان پالایشگر استفاده کنند

انسان با پالایش روح و روان خود از هرگونه آلودگی، به مقام صالحین می‌رسد. از این رو صدقه به عنوان راه ورود به دنیا و مقامات صالحان مطرح می‌شود. (توبه75؛ منافقون10)
پیامبر(ص) درباره تاثیر شگرف صدقه در رهایی از وسوسه‌های شیطانی و ورود به دنیای صالحان و پاکان می‌فرماید: آیا شما را از چیزی خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید، شیطان از شما دور شود، چندان که مشرق از مغرب دور است؟ عرض کردند: چرا. فرمودند: روزه روی شیطان را سیاه می‌کند، صدقه پشت او را می‌شکند، دوست داشتن برای خدا و همیاری در کار نیک، ریشه او را می‌کند و استغفار شاهرگش را می‌زند. (میراث حدیث شیعه، ج2، ص 20، ح 18)

بی‌گمان ورود به دنیای پاکان و صالحان گام نهادن در وادی محبوبیت است. خداوند صدقه دادن را عامل مهم در کسب محبوبیت بنده در پیشگاه خود می‌داند و می‌فرماید که صدقه، موجب بهره‌مندی از محبت خداوندی است؛ چنان که رباخواری و کفرپیشگی و گناه‌ورزی عامل خشم و غضب می‌شود وانسان را از محبوبیت بازمی‌دارد. (بقره، آیه 276) پیامبر(ص) در باره این کارکرد صدقه می‌فرماید: ان الصدقه لتطفی غضب الرب؛ صدقه، خشم پروردگار را فرو می‌نشاند. (کنزالعمال، ح 161143)
برخی از اعمالی که ما انجام می‌دهیم نادانسته صدقه حساب می‌شود. به عنوان نمونه پذیرایی از مهمان از روز سوم به بعد جزو صدقات محسوب شده و آثار صدقه بر آن جاری می‌شود. پیامبر(ص) در این باره می‌فرماید: الضیافه اول یوم و الثانی و الثالث و ما بعد ذلک؛فانها صدقه تصدق بها علیه؛ میهمانی یک روز و دو روز و سه روز است، بعد از آن هر چه به او دهی صدقه محسوب می‌شود. (کافی، ج6، ص 283، ح2)
البته باید توجه داشت که برخی از اعمال با همه اهمیت آن، نمی‌تواند جایگزینی برای برخی دیگر از اعمال انسانی باشد. شکی نیست که خوش‌خلقی مثلا از مهم‌ترین کارهای انسانی است؛ چرا که خوش‌خویی نشان ایمان و اسلام است و اصولا اسلام برای مکارم اخلاقی نازل شده و پیامبر(ص) مامور است تا مردم را به مکارم اخلاقی سوق دهد. پس روزه ونماز و صدقه امور مهمی هستند ولی مثلا در حد و اندازه اصلاح ذات بین نیست. از این رو پیامبر(ص) می‌فرماید: آیا به چیزی بافضیلت‌تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاه‌تان نکنم؟ و آن اصلاح میان مردم است، زیرا تیره شدن رابطه بین مردم ریشه‌کن کننده دین است. (نهج‌الفصاحه، ح458)
از نظر امام صادق(ع) اصولا صدقه واقعی و حقیقی در همین امر اصلاح میان مردم نهفته است؛ چرا که انسجام اجتماعی و اتحاد و وحدت در میان افراد جامعه خود مهم‌ترین عامل در سعادت و خوشبختی افراد آن جامعه است. چنانکه امام صادق(ع) می‌فرماید: صدقه یحبها الله: اصلاح بین الناس اذا تفاسدوا، و تقارب بینهم اذا تباعدوا؛

صدقه‌ای که خداوند آن را دوست دارد عبارت است از: اصلاح میان مردم هرگاه رابطه‌شان تیره شد و نزدیک کردن آنها به یکدیگر هرگاه از هم دور شدند. (کافی، ج2، ص209، ح1)

باتوجه به این کارکردهای صدقه باید همواره در همه حال در اندیشه صدقه دادن باشیم و آن را مهم‌‌ترین ابزار مادی در دنیا برای دستیابی به امور خوب و خیر بسیار بدانیم. البته به شرط اینکه اخلاص را در آن مراعات کرده (حدید18؛ بقره264) و به دور از هرگونه منت و اذیت و آزار (همان) و رعایت آداب و حفظ آبرو و حیثیت افراد صدقه‌گیرنده (بقره263) از بهترین و مرغوب‌ترین کالاها و اموال صدقه دهیم؛ یعنی از چیزی صدقه دهیم که خودمان همان را محبوب دانسته و بدان رغبت داریم

به هرحال، صدقه در زندگی انسان تأثیر فراوان دارد و هرکسی که گرفتار مصیبتی است یا ترس از مصیبی دارد که بدان گرفتار شود، صدقه دهد و چنان که در فقر و تنگدستی است از آن به عنوان عامل افزایش مال و ثروت سود برد و اگر در اندیشه سعادت دنیوی و اخروی و طهارت روح و روان خویش و حرکت در سیر و سلوک عرفانی است، صدقه را عامل پالایش روح و روان بداند و بدان تمسک جوید.

صدقه؛ تجارتی پرسود

بسیاری از مردم دوست دارند که از نظر رفاهی وضعیت بهتری داشته باشند و از فقر و نداری رهایی یابند؛ اما راه‌های آن را نمی‌شناسند که هم به آسانی و آسایش و راحتی دست یابند و هم‌دین و ایمان خودشان را حفظ کنند و به اصول اخلاقی پایبند باشند و لقمه حلال و طیب بر سر سفره‌های خودشان ببرند که آخرتشان نیز تضمین باشد. آنچه در پی می‌آید بررسی راه‌های افزایش روزی و دستیابی به آسایش و راحتی در چارچوب معیارهای عقلانی و وحیانی است.

راه‌های راحتی روان و آسایش تن

انسان‌ها از رنج و سختی می‌گریزند، ولی چاره‌ای از آن ندارند؛‌ زیرا زندگی دنیوی جز با رنج همراه نیست. (بلد4؛ طه117) پس گرسنگی، تشنگی، عریانی، سوز آفتاب و سرما و مانند آن (طه118 و 119) همیشه با آدمی در زندگی دنیاست و هرگز آرامش و آسایش پایدار و باثباتی را تجربه نخواهد کرد. با این همه آدمی می‌تواند به گونه‌ای رفتار کند که با هر سختی، آسانی و راحتی داشته باشد تا بیشترین حالات زندگی او در دنیا به خیر و خوشی و به دور از رنج و مشقت بگذرد. (انشراح5 و 6)
البته انسان در بهترین و طبیعی‌ترین حالتش، به سبب دانش اندک (اسراء85) و عدم احاطه علمی نسبت به هستی (بقره255) و قوانین و سنت‌های حاکم بر آن، در انتخاب هدف و راه راست و درست خطا می‌رود و آن چیزی را که خیر است شر برآورد کرده و یا شر و بدی را برای خود خیر و خوبی می‌شمارد. (بقره216)
البته براساس آموزه‌های قرآنی، حتی در بهترین شرایط اگر انسان به رشد عقلانی برسد باز بسیاری از حقایق غیب، همچنان بر او پوشیده خواهد ماند و نمی‌تواند با ملکوت و باطن امور و ظواهر ارتباط برقرار کند؛ پس شکی نیست که به هدایت بیرونی وحیانی نیازمند است تا او را با حقایق ملکوتی و غیبی امور و ظواهر آشنا کند و در پس پرده ظاهر، باطن هر امری را درک کند و تصمیم درست گرفته وعزم و همتی راستین و بلند به دست آورد، لذا خداوند تقوای عقلانی را مقدمه‌ای برای رسیدن به هدایت وحیانی بیرونی دانسته است. (بقره1 تا 5)
پس وقتی انسان بتواند در مسیر فطرت حرکت کند و عقل خویش را به بلوغ برساند و تقوای عقلانی داشته باشد به فلاح و رستگاری می‌رسد که از طریق هدایت وحیانی برای او فراهم می‌آید. (شمس7 تا 9)
در این صورت به همان مرحله‌ای می‌رسد که علم و دانش اندک او نوعی احاطه برایش ایجاد می‌کند تا خوب و بد را در یک سطح عالی‌تر تشخیص دهد و راه‌های مناسب را دریابد و با جهان هستی و حقایق آن ارتباط راست و درست‌تری برقرار کند. (بقره285) پس نه‌تنها از علم شهودی برخوردار خواهد شد (همان) بلکه بصیرت فرقانی می‌یابد و حقایق را از باطل امور تشخیص می‌دهد و راه‌های برونرفت را برای هر مشکلی در می‌یابد که از آن جمله مشکل عسر و حرج، فقر و نداری، شقاوت و سختی دنیوی است. (طلاق2 و 3؛ انفال29)

اسباب شگفت و ناشناخته
هر انسانی به سادگی و آسانی این مطلب را دریافته است که دنیا بر پایه سنت و قانونی است که از آن به قانون علی و معلولی یاد می‌شود؛ یعنی برای رسیدن به چیزی یا انجام هر کاری اسبابی لازم است، به طوری که بدون اسباب نمی‌توان به امری رسید یا آن را تحقق بخشید. از این رو دنیا را دارالاسباب نامیده‌اند. در اسلام از قانون فلسفی علیت و معلولیت به عنوان «سنت اسباب» یاد شده است

امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: ابی‌الله ان یجری الاشیاء الا باسباب فجعل لکل شیء سببا و جعل لکل سبب شرحا و جعل لکل شرح علما و جعل لکل علم بابا ناطقا عرفه من عرفه و جهله من جهله ذاک رسول‌الله(ص) و نحن؛ خدا امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد پس برای هر چیزی، سبب و وسیله‌ای قرار داد و برای هر سببی شرح و گشایشی مقرر داشت و برای هر شرحی نشانه‌ای (دانشی) گذاشت و برای هر نشانه، دری گویا نهاد، عارف حقیقی کسی است که این در را شناخت و نادان حقیقی کسی است که به این در نادان گشت، این در گویا، رسول خدا(ص) است و ما. (اصول کافی، ج 1، ص 259، روایت 7)
خداوند نیز در آیه 84 کهف می‌فرماید: انا مکنا له فی الارض و آتیناه من کل شیء سببا؛ ما به وی در زمین تمکین داده و برای هر چیزی سببی را به او دادیم. خداوند در آیات قرآنی و معصومان(ع) در روایات بسیار، اموری را به عنوان اسباب معرفی می‌کنند که عقل انسانی به آن نمی‌رسد؛ چرا که عقل آدمی با ابزارهای محدود خود از چنان احاطه علمی برخوردار نیست که بتواند عوالم غیب را دریابد و یا با باطن و ملکوت همین ظواهر امور، ارتباط برقرار کند و اسباب آن را بشناسد

از این رو برای بسیاری از مردم، گاه اموری که به عنوان اسباب تحقق امری معرفی می‌شود بسیار شگفت‌آور است و جز اهل ایمان به تعبد، نمی‌توانند آن را باور کنند چه رسد که به کار گیرند.
به عنوان نمونه در آیات قرآنی از جمله سوره نوح(ع) و نیز آیه 96 اعراف، اسباب ایمان و تقوا به عنوان عوامل افزایش رزق و روزی و بهره‌مندی از برکات مادی و معنوی، زمینی و آسمانی معرفی شده است که پذیرش آن برای بسیاری از مردم سخت و دشوار است، زیرا از نظر آنان ایمان و تقوا چگونه می‌تواند خشکسالی را برطرف کند، یا زمینی را بارور کند و کشت و دام و زراعت و صنعت مردم را بهبود بخشد و یا بلا را بردارد و خیر و خوشی را به ارمغان آورد.

عوامل معنوی افزایش روزی در روایات
در روایات نیز آمده است که ترک زکات چه بلاهایی برای مردم به ارمغان می‌آورد که به نظر می‌رسد اصولا ارتباط منطقی و عقلانی میان ترک زکات و این امور نیست. پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: و لامنعوا الزکاه الا حبس عنهم القطر؛ هیچ گروهی زکات را منع نکرد جز آنکه خداوند باران رحمت را از آنها برمی‌دارد.(بحار، ج 73، ص 370)

آن حضرت همچنین فرمودند: لاتزال امتی بخیر ما تحابوا و تهادوا و ادوا الامانه و اجتنبوا الحرام و قروا الضیف و اقاموا الصلاه و اتوا الزکاه فاذا لم یفعلوا ذلک ابتلوا بالقحط و السنین؛ امت اسلام پیوسته در خیر و خوبی هستند تا مادامی که با یکدیکر محبت ورزند و به همدیگر هدیه بدهند و امانت را به صاحبش ادا نمایند و از حرام بپرهیزند و مهمانپذیر باشند و نماز به پای دارند و زکات بدهند و چون این تکالیف را انجام ندهند به قحطی و خشکسالی گرفتار می‌شوند. (بحار، ج 96، ص 14)
امام رضا(ع) نیز می‌فرمایند: اذا حبست الزکاه ماتت المواشی؛ هرگاه زکات داده نشود، چارپایان می‌میرند. (بحار، ج 73، ص 373) امام صادق(ع) فرمودند: اذا منعت الزکاه منعت الارض برکاتها؛ هنگامی که زکات داده نشود، زمین برکات خود را می‌گیرد. (فروع کافی، ج3، ص505)
جالب‌تر اینکه ترک زکات سبب مصرف شدن همان اموال در طریق باطل معرفی شده است که خیری به شخص نخواهد رسید. امام صادق(ع) فرمودند: من منع حقا لله عز و جل انفق فی باطل مثلیه؛ هر کس حق خدا را نپردازد، در طریق باطل اموال خویش را دو برابر مصرف می‌کند (وسائل‌الشیعه، ج6، ص25) پیامبر اکرم(ص) نیز فرمودند: من منع ماله من الاخیار اختیارا صرف الله ماله الی الاشرار اضطرارا؛ هر کس مال خود را از اخیار و خوبان جامعه دریغ ورزد و به آنها ندهد، از روی اختیار، مجبور می‌شود اموال خود را به اشرار و بدان جامعه بدهد. (بحار، ج96، ص130 و 131)

همچنین در آیات و روایات صدقه، صله رحم، صلوات و دعا و نیایش و استغفار و مانند آن به عنوان اسباب افزایش روزی و برکت، افزایش عمر، آسایش و مانند آن دانسته شده است که برای بسیاری غیرقابل پذیرش است، زیرا نهایت سببیتی که برای آنها قایل هستند این است که اینها در حوزه روانی می‌تواند تاثیر داشته باشد و مثلا دعا و صله رحم آرامش روانی را موجب شود، نه آنکه در هستی خارجی تصرف کند و موجب افزایش و کاهش روزی و باران و مانند آن شود.
صدقه، تجارت با خدا و عامل فقرزدایی
اما براساس آموزه‌های وحیانی اسلام نمی‌توان تنها به اسباب ظاهری و مادی بسنده کرد، بلکه نقش اسباب معنوی و غیرمادی در جهان بیشتر از نقش اسباب ظاهری است. بر این اساس در آیات و روایات بسیاری به عوامل واسباب معنوی چون دعا و قرائت قرآن و استغفار و صلوات و نماز و روزه و مانند آن به عنوان اسباب تاثیرگذار در جهان مادی تاکید شده است. از نظر آموزه‌های قرآنی اگر انسان بخواهد خودش و جامعه‌اش را از فقر رهایی بخشد و رزق و روزی‌اش افزایش یافته و برکات در آن ایجاد شود، باید به عوامل معنوی توجه داشته باشد

جالب اینکه گاه اموری را عامل رهایی از فقر بر می‌شمارد که در ظاهر، خود عامل فقر است. به عنوان نمونه ظاهر امر این است که وقتی انسان پولی را در اختیار دارد، دادن آن به دیگری و صدقه و انفاق کردن در راه خدا، به معنای از دست رفتن آن پول و افزایش فقر و نداری اوست، اما براساس آموزه‌های قرآنی، نه تنها صدقه عامل فقر بیشتر نخواهد بود بلکه عامل فقرزدایی از فرد و جامعه است و وضعیت او را بهبود بخشیده و او را دارا می‌کند و وضعیت مالی‌اش را بهبود می‌بخشد.
امام صادق(ع) می‌فرماید: ثلاثه اقسم بالله انها الحق ما نقص مال من صدقه و لا زکاه و لا ظلم احد بظلامه فقدر ان یکافی بها فکظمها الا ابد له الله مکانها عزا و لافتح عبد علی نفسه باب مساله الا فتح علیه باب فقر، به خدا قسم سه چیز حق است: هیچ ثروتی بر اثر پرداخت صدقه و زکات کم نشد، در حق هیچ کس ستمی نشد که بتواند تلافی کند، اما خویشتنداری نمود مگر اینکه خداوند به جای آن به او عزت بخشید و هیچ بنده‌ای در خواهش و درخواستی را به روی خود نگشود مگر اینکه دری از فقر به رویش باز شد. (بحارالانوار، مجلسی، بیروت، ج 75، ص 209، ح 79)
امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: استنزلوا الرزق بالصدقه، با صدقه دادن، روزی خود را فرود آوردید. (کافی الاسلامیه، ج4، ص3، ح5- تحف العقول ص 60- من لایحضره الفقیه ج2، ص 66، ح 1730)
آن حضرت در جای دیگر می‌فرماید: اذا أملقتم فتاجروا الله بالصدقه؛ هرگاه دچار فقر و نداری شدید با صدقه با خداوند تجارت کنید. (نهج‌البلاغه، حکمت 258) املاق به معنای گرفتار شدن به ملق و چاپلوسی است. کسی که فقیر است برای رسیدن به لقمه‌ای نان و رهایی از فقر، زبان‌باز و چاپلوس می‌شود. از این‌رو املاق را کنایه‌ای از فقر و نداری گرفته‌اند

فقیر را فقیر گفته‌اند، چون ستون فقراتی ندارد که موجب سرپا ایستادن اوست. در فرهنگ عربی و قرآنی به کسی که گرفتار نداری است فقیر می‌گویند؛ زیرا چنین شخصی، عامل قوام‌بخش یعنی ثروت را ندارد؛ چرا که از نظر آموزه‌های قرآنی، اقتصاد همانند ستون مرکزی چادر است که آن را بر پا می‌دارد. (نساء، آیه5) وقتی کسی فاقد ثروت و دارایی باشد نمی‌تواند سر پا بایستد؛ زیرا ستون فقرات ندارد و فاقد عامل قوام‌بخش است.
پس از نظر آموزه‌های اسلامی کسی یا جامعه‌ای که دچار فقر است، برای رهایی از فقر می‌بایست با خداوند تجارت کند و راه تجارت با خدا این است که از اموالی که در اختیار دارد بخشی را انفاق کند و صدقه دهد؛ زیرا از نظر قرآن، در هر مالی چه کلان و چه اندک، حق و سهمی الهی است که خاص سائلان و محرومان است (ذاریات19؛ معارج24 و 25) و باید این حق به آنان باز پرداخت شود؛ اما اگر این سهم در مال شخص و یا جامعه بماند، در حقیقت خیانت در امانت صورت گرفته است و خائن هرگز سود و بهره‌ای نخواهد برد.
امام باقر(ع) در این‌باره می‌فرماید: البر و الصدقه ینفیان الفقر و یزیدان فی‌العمر و یدفعان عن صاحبهما سبعین میته سوء؛ کار خیر و صدقه، فقر را می‌برند، بر عمر می‌افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور می‌کنند. (من لایحضره الفقیه ج2، ص66، ح 1729)

به سخن دیگر حتی کسانی که به دنبال تکاثر نه کوثر هستند و می‌خواهند بر ثروت خویش بیفزایند، با صدقه دادن می‌توانند ثروت خود را افزایش دهند و بدان برکت بخشند. اصولا انسان‌ها خصلت‌های بدی چون حرص و بخل دارند (معارج19؛ نساء128؛ اسراء100) و حتی مال سائل و محروم را که خداوند به امانت پیش آنان گذاشته به سائلان و محرومان نمی‌دهند. خداوند در آیه 100 اسراء می‌فرماید: قل لو أنتم تملکون خزآئن رحمه ربی اذا لأمسکتم خشیه‌الانفاق و کان‌الانسان قتورا؛ اگر شما همه گنجینه‌ها و خزائن رحمت پروردگارم را مالک بودید از ترس انفاق حتما امساک می‌کردید؛ زیرا انسان بخیل است»
به هر حال اگر کسی بخواهد از فقر و نداری رهایی یابد با خدا تجارت کند و حق سائل و محروم را به عنوان کالا به خود سائل و محروم بدهد و بهای آن را از خداوند چند برابر بگیرد. با این روش است که انسان فقیر می‌تواند بر فقر خود چیره شود و به دارایی برسد و ثروتی برای خود کسب کند.
اینکه خداوند حق سائل و محروم را در مال دیگری می‌گذارد، هم آزمونی برای شخص است و هم کمکی به او تا ظرفیت‌های خود را نشان دهد و از آثار بخل و حرص درونی و دیگر صفات رذیله رهایی یابد. از آن‌جایی که «شح» یک بخل درونی و روانی است رهایی از آن بسیار سخت است. از این‌رو خداوند برای درمان آن راه صدقات و مانند آن را قرار داده است

خداوند در آیه 9 حشر می‌فرماید: و من یوق شح نفسه فأولئک هم‌المفلحون؛ هر کسی از بخل نفسش، خویش را نگه دارد و تقوا پیشه گیرد پس آنان از رستگارانند. در حقیقت راه رستگاری در آن است که انسان صدقه دهد و انفاق کند تا از بیماری درونی بخل رهایی یابد. این رستگاری در دنیا و آخرت رقم خواهد خورد و آرامش و آسایش دنیایی را نیز به دنبال خواهد داشت زیرا کسی که از اولیای الهی شده هیچ اندوهی از گذشته و ترسی از آینده ندارد و در آرامش و آسایش خواهد بود؛ چرا که به خداوند اعتماد کرده است.

منّت؛ زایل کننده ثواب

‏«یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذی؛ ‌اى اهل ایمان صدقات خود را به سبب منت و آزار تباه نسازید (بقره: 264) در اعمالى که ما انجام مى‌دهیم چه واجب و چه مستحب، برخى شرایط مربوط به صحت عملند و برخى شرایط مربوط به مقبولیت آن؛ مثلاً، نمازى که مى‌خوانیم و روزه‌اى که مى‌گیریم، شرایط صحتى دارد که اگر واجد این شرایط نباشد باطل است و باید مجدداً آن را به جا بیاوریم، شرایطى هم دارد که در قبول عمل مؤثر است؛ به این معنا که انجام یک عمل به فرض صحت آن، الزاماً موجب ثواب اخروى نخواهد شد، بلکه براى قبول شدن به شرایطى بیش از شرایط صحت نیاز دارد

حال اگر عباداتمان را آن گونه که در روایات بیان شده، با تمامى شرایط صحت و قبول انجام دهیم آیا دیگر باید خیالمان راحت باشد که هم از نظر فقهى تکلیفمان را انجام داده‌ایم و هم از نظر معنوى عبادتمان داراى شرایط قبولى بوده و ثواب اخروى براى ما منظور شده است و لذا هیچ مشکلى در قیامت نخواهیم داشت؟ مطلب مهم همین جا است؛ چراکه حتى اگر عملى با شرایط صحت و مقبولیت هم انجام گرفته باشد، از خطر مصون نیست. چه بسا ممکن است پس از انجام عمل باز هم امورى اتفاق بیفتد که آثار معنوى عمل قبلى را از بین ببرد.

اعمال بد آینده مى‌تواند اعمال خوب گذشته را از بین ببرد، همان‌طور که کارهاى خیر و یا توبه مى‌تواند برخى از گناهان را جبران نماید. انسانى که با زحمت فراوان سعى مى‌کند اعمال خود را مطابق شرایط فقهى انجام دهد، و شرایط قبولى آن را هم رعایت مى‌کند که مثلاً با اخلاص باشد، توأم با ریا و غرور نباشد و ... پس از مدتى ممکن است عملى انجام دهد که کارهاى نیک گذشته را از بین ببرد

در هر حال باید توجه داشت که ممکن است کارهایى از انسان سر بزند که عمل یا اعمال گذشته او را فاسد کند. قرآن در سوره حجرات مى‌فرماید لا تقدموا بین یدی الله و رسوله؛ در [هیچ کار] بر خدا و رسول پیشى مجویید»(حجرات1) لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی؛ صداهایتان را فوق صوت پیغمبر بلند مکنید»(همان: 2).
این بى احترامى‌ها موجب مى‌شود که اعمال گذشته انسان ـ که با شرایط صحت و قبولى هم انجام شده است ـ از بین برود. ممکن است کسى براى انجام وظیفه و از روى اخلاص، به انسانِ نیازمندى کمک مالى نماید، اما پس از مدتى این عمل خود را به رخ او بکشد و با این کار عمل نیک گذشته‌اش را زایل گرداند

قرآن کریم در این باره مى‌فرماید یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذی؛ ‌اى اهل ایمان صدقات خود را به سبب منت و آزار تباه نسازید (بقره264). در جاى دیگرى مى‌فرماید: «قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذی؛ رد کردن فقیر با زبان خوش و دعاکردن در حق او بهتر است از صدقه‌اى که در پى آن آزار دهند»(همان: 263)

اگر انسان با زبان خوش، فرد نیازمندى را که به او مراجعه کرده است، رد نماید بهتر از آن است که به او کمک کند، اما بعد بر او منت بگذارد. این منت گذاشتن، اصل عمل را باطل مى‌کند. امام صادق(ع) در وصایای خود به عبدالله بن جندب، به همین موضوع اشاره کرده و مى‌فرمایند: «ان کانت لک ید عند انسان فلا تفسدها بکثره المنن و الذکر لها و لکن اتبعها بافضل منها فان ذلک اجمل بک فی اخلاقک و اوجب للثواب فی آخرتک؛ اگر دستى پیش کسى دارى (کنایه از اینکه اگر خدمت و احسانى به کسى کرده اى)، با منت گذاشتن بر او، آن را از بین نبر، بلکه سعى کن خدمت بهترى را براى او انجام دهى، که این کار هم اخلاقت را زیباتر مى‌سازد و هم ثواب اخرویت را بیشتر مى‌کند».

ریا در انفاق‏

‏«أ یود احدکم ان تکون له جنه من نخیل و اعناب تجری من تحتها الانهار له فیها من کل الثمرات و اصابه الکبر و له ذریه ضعفاء فاصابها اعصار فیه نار فاحترقت»(بقره266).‏ در آیه فوق، مثال گویایی برای مسئله انفاق آمیخته با ریاکاری، منّت و آزار و اینکه چگونه این کارهای نکوهیده آثار آن را از بین می‌برد، بیان شده است، می فرماید: «آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که باغی از درختان خرما و انواع انگور داشته باشد که از زیر درختانش نهرها جاری باشد، و برای او در آن باغ از تمام انواع میوه‌ها موجود باشد، و در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (خردسال و) ضعیف دارد، ناگهان گرد بادی شدید که در آن آتش سوزانی است به آن برخورد کند، شعله‌ور گردد و بسوزد»؟

این مثال ترسیمی است بسیار زیبا از حال این گونه اشخاص که با ریا و منت و آزار، خط بطلان بر انفاق خویش می‌کشند، پیر مرد سالخورده‌ای را در نظر مجسم می‌کند که فرزندان خردسال و کوچکی اطراف او را گرفته‌اند و تنها راه تأمین زندگی حال و آینده آنان، باغ سرسبز و خرمی است با درختان خرما و انگور و میوه‌های دیگر، درختانی که پیوسته آب جاری از کنارش می‌گذرد و زحمتی برای آبیاری ندارد، ناگهان گردباد آتشباری می‌وزد و آن را مبدل به خاکستر می‌کند، چنین انسانی چه حسرت و اندوه مرگباری دارد! حال کسانی که اعمال نیکی انجام می‌دهند و سپس با ریا و منت و آزار آن را از بین می‌برند، چنین است، زحمت فراوانی کشیده‌اند، و در آن روز که نیاز به نتیجه آن دارند، همه را خاکستر می‌بینند؛ چرا که گرد باد آتشبار ریا و منت و آزار آن را سوزانده است.

در پایان آیه، به دنبال این مثال بلیغ و گویا، می‌فرماید: «این گونه خداوند آیات خود را برای شما بیان می کند، شاید بیندیشید» و راه حق را از باطل تشخیص دهید: «کذلک یبین الله لکم الآیات لعلکم تتفکرون». آری، سرچشمه بدبختی های انسان ـ مخصوصاً کارهای ابلهانه‌ای همچون منت گذاردن و ریا که سودش ناچیز و زیانش سریع و عظیم است ـ ترک اندیشه و تفکر است، و خداوند همگان را به آن دعوت می کند(تفسیر نمونه، 2: ص385) از جمله «و اصابه الکبر و له ذریه ضعفاء صاحب آن باغ، پیر و سالخورده باشد و فرزندانی کوچک و ناتوان داشته باشد» استفاده می‌شود که انفاق و بخشش در راه خدا و کمک به نیازمندان همچون باغ خرمی است که هم خود انسان از ثمرات آن بهره‌مند می‌شود و هم فرزندان او

در حالی که ریاکاری و منت و آزار، هم سبب محرومیت خود او می‌شود و هم نسلهای آینده که باید از ثمرات و برکات اعمال نیک او بهره‌مند گردند، محروم خواهند شد، و این خود دلیل بر آن است که نسلهای آینده در نتایج اعمال نیک نسل‌های گذشته سهیم هستند. از نظر اجتماعی نیز چنین است؛ زیرا محبوبیت و اعتمادی که پدران بر اثر کار نیک در افکار عمومی پیدا می‌کنند، سرمایه بزرگی برای فرزندان آنها خواهد بود.

 

 

نظرات  (۶)

سلام. خدا قوت . بسیار کامل و جامع بود . امیدوارم با نشان دادن سایر فضایل اخلاقیبا استناد به قرآن کریم  تداوم داشته باشه 
سلام
عزیز خیلی استفاده کردیم . مخصوصا دیروز و امروز که دنبال برخی روایت ها بودم برای نگارش کتاب.
در هر حال موفق باشید و ممنون از شما
سلام
بسیار کامل بود تشکر.
  • عباس معماریان
  • سلام  
    خدا قوت ... بسیار گسترده و جامع موضوع صدقه و کمک و انفاق را تشریح کردید ..  مطلب شما در حوزه عمل فردی بود .که البته نتایج آن به اجتماع می رسحد . 
    از نظر اسلام کمک دولت اسلامی به دیگر دولت‌ها و امت ها چه مسلمان و یا غیر مسلمان چگونه است ؟  اولویت کمک  چگونه است ... بیرون اولویت دارد  .یا مردم خود . یا اولویت یکسان دارد     .. و به هرحال  چگونگی آن را اگر توضیح دهید ممنون 
    پاسخ:
    سلام و تشکر از اظهار لطف شما
    البته چه فردی و چه اجتماعی الویت با نزدیکان و محله و ..... می باشد
    کمک به مسلمان و غیر مسلمان یک دستور است طبق سیره معصومین
    معمولا این صدقات در داخل البته نه بطور صحیح توسط مردم انجام میشود و در ارتباط با دیگر کشورها جزو وظایف دولت بوده که با توجه به شرائط و نیاز
    آیه سوره شوری در ارتباط با ظلمی که واقع شده دستور صریح دارد حالا این ظلم معنی ستم و یا ضیاع حق می تواند باشد
    حالا کمک مالی به آنان جای خود دارد

    و کسانى که چون ستم بر ایشان رسد یارى مى‏جویند [و به انتقام بر مى‏خیزند] 

     

    وَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنتَصِرُونَ ﴿39شوری﴾


    با سلام

    مطالب فوق بسیار  عالی بود، لطفا منبع رو هم بیان بفرمایید.

    سلام احسنت عالی بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">