فرهنگ کار و کارگر . کم فروشی . قرارداد نویسی
انفاق در قرآن . صدقه . افزایش روزی
امتحان و آزمون الهی با مال . احکام مالکیت . ثروت مال
خمس چیست؟ دلایل وجوب . حسن تدبیر و افزایش روزی
رزق و روزی . اسراف و تبذیر . بخل و خساست ورزیدن
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام نوروزیشان، سال1395 هجری شمسی را به عنوان سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» نامگذاری کردند.
آمریکا در توافق هستهای به وعدههایش عمل نکرد
میخواهند برجام 2و3و4 را به نخبگان ما بقبولانند
10 راهکار برای «اقدام و عمل» در «اقتصاد مقاومتی»
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان مهمی با تبیین معنای حقیقی و «اهداف پنهان و خطرناک تفکر تسلیم طلبانه ای» که امریکا و عده ای در داخل سعی می کنند با ارائه یک دو راهی دروغین و مصنوعی، به ذهن نخبگان و افکار عمومی ملت ایران تزریق کنند، ده پیشنهاد اساسی برای «اقدام و عمل» در زمینه اقتصاد مقاومتی بیان و تأکید کردند:
این راه منطقی و در عین حال انقلابی، ایران عزیز را در مقابل تهدید و تحریم مصونیت می بخشد و دولت را قادر می کند در پرتو همدلی همگانی و کمک و هماهنگی سه قوه، در پایان سال جاری به مردم گزارش عینی و اعتمادآفرین ارائه دهد.
ایشان با تاکید بر اینکه انتخاب شعار سال 95، مبنای منطقی و استدلالی دقیق دارد، همه مردم بویژه جوانان را به تدبر و تعمق در این مبنای استدلالی فراخواندند
شاید برخی ترجیح می دادند که شعار امسال، شعاری فرهنگی یا اخلاقی انتخاب شود اما با توجه به مجموع مسائل کشور، تصمیم بر این گرفته شد که همچون چند سال اخیر، یک شعار اقتصادی انتخاب شود تا بصورت «گفتمان عمومی» رواج پیدا کند.
انتخاب شعار امسال بر یک تحلیل و نگاه کلان به مسائل کشور، مبتنی است.
در مقطع کنونی، امریکاییها به دنبال تزریق تفکر خاصی در میان نخبگان جامعه و سپس افکار عمومی کشور هستند مبنی بر اینکه ملت ایران بر سر یک «دو راهی» قرار دارد و چاره ای جز انتخاب یکی از این دو راه ندارد!
دو راهی که آنها ادعا می کنند این است که ملت ایران یا باید با امریکا کنار بیاید و یا بطور دائم تحت فشارهای امریکا و مشکلات ناشی از آن باشد.
براساس این تفکر خاص، با دولتی همچون امریکا باید کنار آمد و با قبول تحمیل های آن، از برخی «مواضع، اصول و خطوط قرمز» صرف نظر کرد.
در توافق اخیر هسته ای نیز که مورد تأیید قرار گرفت و مذاکره کنندگان کشورمان نیز مورد قبول بودند، همین اتفاق افتاد و در مواردی، وزیر محترم امور خارجه به من گفت: «ما نتوانستیم برخی خطوط قرمز را حفظ کنیم».
این یعنی وقتی طرف مقابل دولتی مثل امریکاست، کنار آمدن با او به معنای صرف نظر کردن از برخی مسائلی است که انسان به آنها پای می فشارد.
عده ای نیز در داخل کشور این تفکر خطرناکِ وجود دو راهی دروغین را قبول دارند و به دنبال قبولاندن آن به دیگران هستند،
این افراد می گویند اقتصاد ایران دارای ظرفیت های فراوان است که استفاده از این ظرفیت ها، فقط با توافق هسته ای امکانپذیر نیست بلکه مسائل دیگری نیز با امریکا وجود دارد که ملت ایران و مسئولان کشور باید در مورد آنها تصمیم بگیرند و اقدام کنند.
رهبر انقلاب اسلامی، گفتگو و همکاری با امریکا درباره «مسائل منطقه غرب آسیا» و همچنین «گفتگو درباره اختلافات تهران و واشنگتن بر مبنای کوتاه آمدن ایران از اصول و خطوط قرمز خود» را از جمله مواردی برشمردند که این دیدگاه خاص بعد از توافق هسته ای، بدنبال آن است.
این دیدگاه خاص معتقد است مشکلات اقتصادی کشور تنها در صورتی حل خواهد شد که در موارد مختلف با امریکا گفتگو کنیم و از مواضع خود کوتاه بیاییم،
این افراد می گویند همانطور که توافق هسته ای، «برجام» نام گرفت، گفتگو با امریکا در موارد دیگر و حتی موضوع قانون اساسی کشور می تواند «برجام های 2 و 3 و 4» باشند تا با این گفتگوها و توافق ها، مردم راحت زندگی کنند و مشکلات آنان حل شود.
معنای حقیقی این تفکر خطرناک این است که جمهوری اسلامی ایران بتدریج از مبانی قدرت و امنیت خود و از مسائل اساسی که به حُکم اسلام و در چارچوب نظام اسلامی، به آنها پایبند است همچون مسئله حمایت از مقاومت و پشتیبانی سیاسی از ملت های فلسطین، یمن و بحرین، صرفنظر و مواضع خود را به خواسته های امریکا نزدیک کند!
بر اساس این تفکر خاص، جمهوری اسلامی ایران باید همچون برخی دولتهای عربی که با کمال وقاحت دست دوستی به سوی رژیم صهیونیستی دراز کردند، در نهایت با دشمن صهیونیستی کنار بیاید.
در چارچوب این تفکر خطرناک، عقب نشینی ها گام به گام ادامه خواهد یافت، اگر بر اساس خواست و میل امریکا عمل شود، جمهوری اسلامی ایران باید از ابزارهای دفاعی خود نیز صرفنظر کند و دائماً در مقابل چراهای مختلف و زیاده خواهانه امریکا پاسخگو باشد.
جنجال تبلیغاتی اخیر رسانه های غربی درباره رزمایش موشکی ایران : در حالیکه امریکاییها هرچند وقت یکبار در منطقه خلیج فارس که هزاران کیلومتر با آنها فاصله دارد، رزمایش های مشترک برگزار می کنند، در مورد رزمایش جمهوری اسلامی ایران در خانه و حریم امنیت خود، جنجال به پا می کنند.
در صورت قبول این تفکر خاص، زیاده خواهی های امریکا و عقب نشینی در مقابل او در این حد نیز متوقف نخواهد شد،
در ادامه این روند تدریجی، جمهوری اسلامی ایران طبعاً باید به امریکاییها توضیح دهد که چرا سپاه پاسداران و نیروی قدس را تأسیس کرده است، چرا باید سیاستهای داخلی با موازین شرع تطبیق داده شوند، چرا باید سه قوه براساس شریعت اسلامی عمل کنند و چرا شورای نگهبان قوانین مغایر با شرع را تأیید نمی کند؟
اگر در مقابل امریکا کوتاه بیاییم، دشمن گام به گام جلو می آید و کار به جایی می رسد که جمهوری اسلامی ایران از محتوا تهی می شود و تنها صورت ظاهری آن محفوظ خواهد ماند.
بر مبنای این «تحلیل و تفکرِ دشمن خواسته»، اگر ملت ایران بخواهد از شر امریکا راحت شود باید از محتوای جمهوری اسلامی، مفاهیم اسلامی و امنیت خود دست بردارد.
از مواردی که در این تحلیل نادیده گرفته می شود این است که هرگونه توافق با امریکا به معنای ناگزیر بودن ایران به انجام تعهدات و بد عهدی و خدعه و تقلب امریکا در انجام تعهدات این کشور است که این مسئله را اکنون به عینه می بینیم و این یعنی «خسارت محض».
در همین توافق نیز امریکاییها به آنچه وعده داده بودند، عمل نکردند و به تعبیر وزیر محترم امور خارجه، بر روی کاغذ تعهداتی را انجام دادند اما در عمل و از طریق راههای انحرافی مانع از تحقق آن تعهدات شدند.
اکنون با وجود توافق هسته ای، همچنان معاملات بانکی ما دچار مشکل است و پولهای ایران نیز بازگردانده نشده است زیرا کشورهای غربی و کشورهای تحت تأثیر آنها، از امریکاییها هراس دارند.
یکی دیگر از مواردی که در ارائه دو راهی دروغین نادیده گرفته می شود، «علت و اساس دشمنی و کینه امریکا با ملت ایران» است،
با توجه به «جایگاه راهبردی و موقعیت استراتژیک ایران در منطقه»، «منابع فراوان نفت و گاز»، «جمعیت بالا»، «استعدادهای فراوان» و «پیشینه تاریخی و کهن»، ایران «گُل منطقه» است اما همین کشور بی نظیر، دهها سال در قبضه و سلطه امریکاییها بود که ملت ایران با انقلاب اسلامی، کشور را از سلطه بی چون و چرای امریکاییها خارج کرد.
انقلاب اسلامی نه تنها ایران را از دست امریکاییها خارج کرد بلکه روحیه مقاومت و ایستادگی در مقابل سلطه امریکا را در منطقه و حتی خارج از منطقه گسترش داد.
امریکاییها عامل اصلی شکست سیاست «تشکیل خاورمیانه بزرگ» و مسلط کردن رژیم صهیونیستی بر امور منطقه و همچنین ناکامی های خود در یمن، سوریه، عراق و فلسطین را، جمهوری اسلامی ایران می دانند، بنابراین دشمنی آنها با ملت ایران اساسی و عمیق است و هنگامی این دشمنی به پایان می رسد که آنها بتوانند سلطه خود را بر ایران احیا کنند.
دلایل «سلطه طولانی مدت انگلیس و سپس امریکا بر ایران» : انگلیسی ها و امریکایی ها در این کشور سنگرهایی را ایجاد کرده بودند که بواسطه آن سنگرها، ادامه سلطه خود را امکان پذیر می کردند اما انقلاب اسلامی بدست جوانان انقلابی، این سنگرها را نابود کرد و سنگرهای جدیدی برای حفاظت از جمهوری اسلامی و منافع ملت بوجود آورد.
امریکاییها اکنون با برنامه ریزی و با استفاده از ابزار دیپلماسی، به دنبال آن هستند تا سنگرهایی را که تخریب شده بود، ترمیم کنند و سنگرهای انقلاب را از بین ببرند.
«رژیم مستبد و طاغوتی پهلوی» مهمترین سنگر امریکا در ایران بود اما انقلاب اسلامی، حکومت پادشاهی و حاکمیت شخصی را ریشه کن کرد و بجای آن سنگر مستحکمی به نام «حاکمیت مردم» را بنا نهاد.
ترس از قدرتها بویژه امریکا را یکی دیگر از سنگرهای زمینه ساز سلطه : برخلاف دوران طاغوت اکنون در جمهوری اسلامی، هیچ فرد آگاه، مطلع و متکی به ارزشهای دینی از امریکا نمیهراسد.
امروز هم ممکن است عده ای از امریکا بترسند: ترس طاغوت از امریکا عقلایی بود زیرا در مقابل امریکا پشتوانه ای نداشت اما در جمهوری اسلامی، ترس از امریکا غیرعقلایی است زیرا جمهوری اسلامی از پشتیبانی ملت بزرگ ایران برخوردار است.
با پیروزی انقلاب، این سنگر سلطه پذیری به سنگر بزرگ «ما می توانیم» تبدیل شد.
«جدایی دین از سیاست» را یکی دیگر از سنگرهای امریکا برای سلطه بر ایران : انقلاب اسلامی این سنگر را نیز نابود کرد.
سیاستمداران امریکایی و وزارت خزانه داری این کشور از یک طرف تحریم را با روشهای خاص و پیچیده، عملاً حفظ می کنند و با دشمنی محض از تهدید به تحریم سخن می گویند و از طرف دیگر در کاخ سفید سفره هفت سین می اندازند و با روشهای «بچه گول زن»، در پیام نوروزی برای اشتغال جوانان ما دلسوزی می کنند!
علت این رفتار دوگانه آن است که مقامات امریکایی، هنوز ملت هوشیار ایران را نمی شناسند و نمی دانند این ملت فهیم، اهداف و شیوه های پیدا و پنهان دشمنان خود را به خوبی درک می کند.
ما با مردم امریکا مثل همه ملتهای دیگر مشکلی نداریم بلکه با سیاستهای خصمانه این کشور مقابله می کنیم.
«سرمایه ها و ظرفیتهای طبیعی و انسانی فراوان برای پیشرفت فوقالعاده درونزا، فرصتهای بین المللی، و قدرت اثر گذاری در منطقه و در مواردی در سطح جهان»، اولین واقعیتی بود.
«دشمنی واضح امریکا با ملت ایران و نظام اسلامی» را واقعیت دیگری است که ادامه تهدیدهای مکرر امریکایی ها و تلاش بی وقفه آنها برای جلوگیری از بهره مندی ایران از نتایج برجام، از نشانه های آشکار آن است.
چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری امریکا، نامزدهای انتخابات، با یکدیگر در بدگویی به ایران، مسابقه گذاشته اند، ضمن اینکه هیچ تضمینی وجود ندارد که دولت بعدی به همین تعهدات اندک برجام هم پایبند باشد، آن وقت هر گاه از دشمنی امریکا سخن گفته می شود عده ای در داخل پریشان و مضطرب می شوند.
امریکایی ها، سه ابزار اساسی و تأثیرگذار دارند: «تبلیغات»، «نفوذ» و «تحریم».
واقعیت آن است که دشمن احساس می کند تحریم ها در ضربه زدن به ایران مؤثر است البته رفتار ما هم در تقویت این احساس تأثیرگذار بوده است.
در برهه ای در داخل، ضررها و ضربات تحریم را بزرگنمایی کردیم همچنانکه در مقطعی درباره آثار برداشته شدن تحریم ها هم بزرگنمایی شد در حالیکه تاکنون اتفاقی در این زمینه نیفتاده و اگر وضع به همین منوال پیش رود، اتفاقی هم نخواهد افتاد.
راه صحیح مقابله با این «ابزارِ فشار و خصومت» چیست؟
اشاره مجدد به دو راهی دروغینی که امریکایی ها در مقابل این سؤال ارائه می کنند یعنی «تسلیم» یا «فشار و تحریم» : البته یک دو راهی واقعی در این زمینه وجود دارد. یا مشکلات تحریم را صرفاً تحمل کنیم یا با تکیه بر اقتصاد مقاومتی، ایستادگی کنیم و بر مشکلات فائق آییم.
حضرت آیت الله خامنه ای سپس با تمرکز بر مفهوم شعار سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» خاطرنشان کردند: دولت البته کارهایی از جمله تشکیل ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی انجام داده و از نتایج خوبی از جمله مثبت شدن تراز بازرگانی و کاهش واردات خبر می دهد اما لازم است در این زمینه کارهای اساسی انجام شود.
ضرورت مشخص شدن و ترسیم نقشه راه بیان ده پیشنهاد اساسی برای اقدام و عمل در زمینه اقتصاد مقاومتی.
پیشنهاد اول ، «شناسایی و تمرکز بر فعالیتها و زنجیره های مزیت دار اقتصادی» است تا از این طریق، راههای متعدد دیگری در تحکیم و رونق اقتصادی گشوده شود.
«احیا و به حرکت درآوردن تولید داخلی».
برخی گزارشها حاکیست شصت درصد امکانات تولید داخلی یا تعطیل است یا زیر ظرفیت کار می کند. دولت می تواند با تعامل با کارشناسان و اقتصاددانان منتقد، تولید داخلی را زنده کند.
«خودداری جدی از خریدهای خارجی که قدرت تولید داخلی را تضعیف کند» و «مدیریت پولها و منابع مالی ایران که از خارج وارد کشور می شود»،
البته تاکنون پولهای ایران با شیطنت امریکایی ها و تحت تأثیر برخی عوامل دیگر به داخل نیامده اما به هر حال باید مراقب بود این منابع مالی صرف اسراف و خریدهای بی مورد نشود و هدر نرود.
پنجمین پیشنهاد رهبر «دانش بنیان شدن بخشهای مهم اقتصادی» است.
استعداد ایرانی که می تواند یک موشک را از فاصله 2 هزار کیلومتری با خطای چند متری به هدف بزند حتماً می تواند در صنایع مهم دیگر هم از جمله نفت و گاز و تولید موتور خودرو و هواپیما و قطار، نوآوری و خلاقیت کند که دولت باید زمینه این کار را فراهم کند.
«بهره برداری از بخشهایی که قبلاً در آنها سرمایه گذاری کلانی شده است مانند پتروشیمی و ساخت نیروگاه»، و «مشروط شدن همه معاملات خارجی به انتقال فناوری به داخل ایران»، ششمین و هفتمین پیشنهاد .
پیشنهاد هشتم برای اقدام و عمل در چارچوب اقتصاد مقاومتی، «مبارزه جدی و واقعی با فساد، ویژه خواری و قاچاق» است که ضربات جدی به اقتصاد کشور می زند.
«افزایش بهره وری انرژی» که می تواند در روندی مشخص باعث صرفه جویی صد میلیاردی بشود و «نگاه ویژه و حمایتی به صنایع متوسط و کوچک» برای ایجاد اشتغال و تحرک اقتصادی، آخرین موارد از پیشنهادهای دهگانه حضرت آیت الله خامنه ای به مسئولان اجرایی برای تحقق شعار سال یعنی «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» است.
البته کارهای دیگری نیز می توان در این مسیر انجام داد اما اگر این ده نکته، عملیاتی شود در کشور حرکتی انقلابی، بزرگ و رو به پیشرفت آغاز می شود که اقتصاد ایران را مصونیت می بخشد و تأثیر تحریم ها را کاملاً کاهش می دهد.
در صورت اجرای این حرکت منطقی و انقلابی، دیگر کسی در مقابل تحریم ها نخواهد لرزید و نیازی نیست برای جلوگیری از تحریم های امریکا، از اصول و مبانی و ارزشها و خطوط قرمز ایران صرف نظر کند و کوتاه بیاید.
امیدواریم در پرتو اقدام و عمل برای تحقق اقتصاد مقاومتی، دولت بتواند در پایان سال جاری از احیاء چند هزار کارخانه و کارگاه «صنعتی، تولیدی و کشاورزی» گزارشی عینی به مردم بدهد و مردم هم این اقدامات را احساس کنند و اعتماد و اطمینان یابند.
«انقلابی عمل کردن» زمینه ساز موفقیتهای سه دهه اخیر : دستاوردهای دانشمندان شهید هسته ای، موفقیتهای شهید طهرانی مقدم در بحث موشکی، کاظمی در سلولهای بنیادی، شهید آوینی و مرحوم سلحشور در مسائل فرهنگی، نشان دهنده این است که روحیه و تفکر انقلابی چگونه گره ها را می گشاید و موفقیت ساز می شود.
مسائل فرهنگی را بسیار حائز اهمیت : بار دیگر به مسئولان تأکید می کنم از مجموعه های خود جوش مردمی که در سراسر کشور مشغول کار فرهنگی هستند، حمایت کنند.
این مجموعه ها باید روز به روز توسعه یابد و دستگاههای فرهنگی بجای اینکه آغوش خود را به روی کسانی باز کنند که اسلام و انقلاب و ارزشها را قبول ندارند، به حمایت از بچه مسلمانها و نیروهای مومن، انقلابی و حزب اللهی بپردازند.
«کشور»، و «امروز و فردا» مال شماست، و اگر با ایمان و خودباوری در میدانها حضور داشته باشید و حرکت کنید، امریکا و بزرگتر از امریکا هیچ غلطی نمی توانند بکنند.
اقتصاد مقاومتی، راهبرد اقتصاد اسلامی قرآنی
خداوند به عنوان آفریدگار، مالک هستی است و به عنوان پروردگار بر آن است تا هر چیزی را به کمال بایسته و شایستهاش برساند. اینگونه است که در مقام پروردگاری بر اساس حکمت و هدفی که در مخلوق و خلق است نه هدف و غایت در خالق، عمل میکند؛ زیرا اگر خالق دارای غایت باشد به معنای نقصی در خالق خواهد بود و حرکت او به سمت غایت برای کسب آن امر کمالی است که در او فعلیت ندارد؛ چنین تصور و توهمی باطل است؛ پس باید گفت که غایت در مخلوق و خلق است و خداوند بر آن است تا در قالب پروردگاری و ربوبیت، آن غایت را برای خلق و مخلوق ایجاد کند.
در این میان انسانها و جنیان به سبب ویژگی خاص دارا بودن اراده و اختیار و حق انتخاب و آزادی عمل، قدرت دارند که دو راه متفاوت را بپیمایند که میان کفر و شکر است. (بلد انسان3) انسان یا جن اگر راه شکر را از طریق برنامه عبادتی صراط مستقیم الهی بپیماید (ذاریات56) میتواند خدایی شود (بقره138) که البته انسان به سبب ویژگی جعل خلافت الهی از سوی خداوند(بقره30) قابلیت این را دارد که ربانی شود و در مقام مظهر و ربوبیت الهی قرار گیرد.(آل عمران79)
نظامی که خداوند به عنوان هدایت(بقره38) برای انسان تعریف کرده همان نظام اسلامی است که از آدم(ع) تا خاتم(ص) در قالب شرایع و مناهج گوناگون بیان شده است.(آل عمران19، شوری13) بنابراین، اسلام تنها راهی است که انسان میتواند در چارچوب آن خود را به کمال غایی خویش برساند.
در این نظام همه ابعاد زندگی مادی و معنوی، جسمی و نفسانی، دنیوی و اخروی انسان مورد اهتمام بوده و همه چیز مورد نیاز غایتیابی انسان و دستیابی به کمال تبیین شده است.(نحل89)
درحوزه عمل اقتصادی خداوند خواهان اقتصاد مقاومتی است به طوری که اقتصاد فرد مسلمان و جامعه اسلامی بر پایه خود استوار بوده و به جز خداوند به کس یا جایی تکیه نداشته باشد البته از نظر اسلام خود اقتصاد نقش اساسی و مهمی در زندگی بشر و جامعه انسانی ایفا میکند؛ چرا که قرآن، اقتصاد را همانند ستون میانه خیمه میداند که موجب قوام جامعه و ایستادگی آن به عنوان یک هویت اجتماعی مستقل میشود. خداوند میفرماید: و لا توتوالسفهاء اموالکم التی جعل ا... لکم قیاما وارزقوهم فیها واکسوهم و قولوا لهم قولا معروفا؛ و اموال خود را - که خداوند آن را وسیله قوام زندگی شما قرار داده - به سفیهان مدهید، ولی از عواید آن به ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید و با آنان سخنی پسندیده بگویید. (نساء5)
اقتصادی میتواند قوامبخش و مقاوم باشد و به عنوان ستون اصلی خیمه نظام اجتماعی اسلام عمل کند که خود از توانایی و استقامت ذاتی و درونی برخوردار باشد. از همین رو، در آیات دیگر قرآن به تبیین اموری میپردازد که این استقامت را تحقق میبخشد. البته در آیه فوق یکی از مهمترین اصول اقتصاد مقاوم و مقاومتی و قوامبخش بیان شده است؛ زیرا خداوند به صراحت در آین آیه میفرماید که اموال را در اختیار سفیهان و بیخردان سبک مغز نگذارید تا آن را تباه کنند؛ چرا که اموال که قوام جامعه و خانوار به آن بسته است، ملک طلق افراد نیست تا بگویند مال ماست و هر طوری که بخواهیم عمل میکنیم بلکه مسئولیت خردمندان جامعه است که این مال را در اختیار گرفته و در حد نیاز و در چارچوب شیوه معروف و عرف پسندیده هر جامعه عمل کنند و آنان را خوراک دهند و بپوشانند و وسایل آرامش و آسایش سفیهان را با این اموال فراهم آورند. (تفسیر المیزان و تفسیر نمونه)
جامعه اسلامی باید بهگونهای به اقتصاد بها دهد که نیازی به جوامع دیگر نداشته باشد. مفسران تفسیر نمونه مینویسند: اگر شما میخواهید به افراد یتیم که هنوز رشد کافی نیافتهاند کمک کنید شاید تحت تاثیر عواطف حساب نشده، اموالی به دست آنها بسپارید و آنها را به کارهایی بگمارید که از آنها ساخته نیست، بلکه به جای این کار غیر عاقلانه بهتر این است که غذا و لباس و مسکن آنها را تامین کنید تا بالغ و رشید شوند.
در واقع این یک درس بزرگ اجتماعی است که قرآن به ما میدهد که افراد «قاصر و ناتوان» را به خاطر کمک به شخص آنها به کارهایی که قدرت انجام آن را ندارند نگمارید زیرا اگر این کار منفعت جزئی برای آنها داشته باشد ممکن است زیانهای کلی برای اجتماع به بار آورد. بلکه باید از طریق کمکهای بلاعوض و کارهای سبک و کوچک، آنها را اداره کرد.
قرآن در آیه مذکور تعبیر جالبی درباره اموال و ثروتها کرده و میگوید: «این سرمایهها را که قوام زندگانی و اجتماع شما به آن است و بدون آن نمیتوانید کمر راست کنید به دست سفیهان و اسرافکاران نسپارید. التی جعل ا... لکم قیاما.
از این تعبیر به خوبی اهمیتی که اسلام برای مسائل مالی و اقتصادی قائل است روشن میشود، و به عکس آنچه در انجیل کنونی (انجیل متی باب 19 23) میخوانیم که «شخص پولدار هرگز وارد ملکوت آسمانها نمیشود» اسلام میگوید متلی که فقیر باشد هرگز نمیتواند کمر راست کند و عجب این است که آنها با آن تعلیمات غلط به کجا رسیدهاند و ما با این تعلیمات عالی در چه مرحلهای سیر میکنیم، در حقیقت آنها از آن خرافات فاصله گرفتهاند و به جایی رسیدهاند و ما هم از این تعلیمات عالی دور ماندیم و چنین سرگردان شدیم (تفسیر نمونه، ذیل آیه)
اقتصاد مذاکراتی، اقتصاد وابستگی
اقتصاد مذاکراتی اقتصادی است که به بیرون از مرزهای جغرافیایی اسلام و جامعه اسلامی توجه دارد و میکوشد تا با دیپلماسی و حفظ ارتباط و دوستی با بیگانگان و بلکه دشمنان قسم خورده اسلام، نیازهای اقتصادی جامعه اسلامی را تامین کند.
بر اساس آموزههای قرآنی اینگونه اقتصادها به سبب آنکه جامعه اسلامی را از حالت پیشرفت و رشد و بالندگی باز میدارد و زمینه ارتباط و حتی سلطه دشمنان بر جامعه اسلامی را فراهم میآورد، راهبرد و سیاستی غلط و نادرست شمرده میشود.
با نگاهی به ویژگیهای اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی میتوان دریافت که چرا چنین اقتصادی با روحیه جامعه اسلامی و نظام اقتصادی قرآن در تضاد و تناقض آشکار است و کسانی که به چنین اقتصادی روی آوردهاند گرفتار شرک فعلی و بلکه ارتباط نامشروع و خلاف شریعت هستند و میبایست بازخواست شوند؛ زیرا موجب تضعیف اقتصاد مقاومتی جامعه اسلامی و عامل وابستگی و سلطه بیگانگان و حتی دشمنان بر جامعه اسلامی میشوند.
برخی ویژگیهای اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی با بیگانگان
در آموزههای قرآنی همانگونه که ویژگیهای اقتصاد مقاومتی بیان میشود، انواع دیگر اقتصادها آسیبشناسی و نقد و حتی تحریم میشود به طوری که گرایش جامعه اسلامی به چنین روشها و مدلهای اقتصادی حرام و گناه شمرده میشود. از جمله شاخصههای اقتصاد ارتباطی و مذاکراتی که آسیبهای چنین اقتصادی هم میباشد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. شرک فعلی: شرکت دارای اقسامی چون شرک در عبادت، شرک در الوهیت و شرک در ربوبیت و مانند آن است. شرک فعلی ناظر به دخالت دادن استقلالی ابزارها و وسائل در زندگی است. به این معنا که مثلا گفته شود اول خدا بعدا شما. یا اینکه گفته شود این پزشک یا فلان دارو بود که ما را درمان کرد و شفا داد در حالی که میدانیم شافی تنها خداوند است و اگر مشیت و اراده الهی به شفا و درمان شخصی از راه دارو و یا عمل جراحی پزشکی تعلق نگیرد هرگز آن وسایل و ابزارها نمیتوانند موجب درمان شوند. پس آن کسی که درمانگر و شافی است خداوند است نه این وسائل و ابزارها. اعتقاد به درمان استقلالی دارو و پزشک از مصادیق شرک فعلی است
خداوند در آیات بسیاری به مسئله توحید افعالی و نفی تاثیر استقلالی غیر خداوند از جمله علتها و ابزارها و وسایل اشاره کرده است.(بقره102 و 255؛ آل عمران79 و 135؛ نساء 78؛ مائده76) پس اینکه چیزی ضرر و زیان (مجادله10)، یا نفع و سودی برساند و مثلا بذر کاشته انسانی بروید و گیاه شود(واقعه، آیات 63 و 64)و یا ابری بارور شود و بارانی ببارد و از این باران گیاهی بروید(واقعه68 و 72) یا مصیبت و منفعتی به انسانی برسد(تغابن11؛ زمر38 تا 43) همه و همه در صورتی است که مشیت و اراده و تقدیر الهی در آن باشد وگرنه چیزی مستقلا تاثیری در جهان نخواهد گذاشت بلکه هر چیزی زمانی تاثیرگذار مثبت یا منفی خواهد بود که از سوی خداوند در تاثیرگذاری ماذون باشد.
کسانی که اقتصاد جامعه اسلامی را به مذاکرات پیوند زدهاند و نگاهی مستقل به تاثیر آن در جامعه اسلامی دارند؛ در حقیقت گرفتار شرک فعلی هستند، زیرا گمان میکنند که اگر جامعه اسلامی از بیرون تامین نشود سقوط خواهد کرد و این مذاکرات و ارتباطات با بیگانگان است که میتواند درهای توسعه را به سوی جامعه اسلامی بگشاید و مشکلات اقتصادی را برطرف سازد. کسانی که خداوند و قدرت الهی را در زندگی نادیده میگیرند و تکیهگاه خود را مذاکرات و ارتباطات با دیگران قرار میدهند، گرفتار معیشت سخت خواهند شد و آسایش از زندگی آنان رخت خواهد بست.(طه124؛ سباء 15 تا 17). مفسران تفسیر فرهنگ قرآن براساس آیات قرآنی بر این نکته تاکید دارند که «مشیت الهی، منشا توسعه و تنگاهای اقتصادی»است؛ و از آنجایی که «امتحان انسانها از سوی خداوند با ایجاد تنگناهای اقتصادی» انجام میگیرد، پس به طور طبیعی جامعه اسلامی و موحد میبایست به مشیت الهی توجه یابد و اگر خواهان معیشت بهتر است از خداوند مدد بخواهد نه از دشمنان خداوند. (فرهنگ قرآن، هاشمی رفسنجانی و دیگران ج 4، ذیل واژه اقتصاد)
2. نابودی اقتصاد داخلی: اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی توجه خود را به بهرهگیری از اقتصاد دیگران و وابستگی به آن منوط کرده است. دولتمردانی که چنین رویهای را در جامعه اسلامی در پیش گرفتهاند، افزون بر شرک فعلی گرفتار انواع فسادهای اعتقادی و رفتاری خواهند شد؛ زیرا این اعتقاد پایه است که دیگر اعتقادات و باورها و سپس نگرشها و رویکردها و سیاستگذاریها و برنامهریزیها را سازمان میدهد. چنین افراد ناصالح کاری میکنند که اقتصاد مقاومتی از جامعه اسلامی رخت بر ببندد و کشاورزی آسیب ببیند و یا حتی نابود شود. خداوند میفرماید این افراد چون به زندگی پرزرق و برق چشم دوختهاند و زندگی را زندگی دنیوی دانسته و تمام تلاش آنان آسایش و آرامش دنیوی است، دنبال راحتطلبی بوده و زمینه نابودی کشاورزی را فراهم میآورند و حتی نسلها را نیز نابود میکنند؛ زیرا برای کسب آرامش و آسایش بیشتر خواهان کنترل موالید و نسل بوده و فززند کمتر را به عنوان یک شعار اصلی و وظیفه و تکلیف دولتی وملی برای خود تعریف میکنند
اینگونه است که شرایط نابودی درونی جامعه اسلامی را از طریق نابودی اقتصاد بویژه کشاورزی و تولید نسل فراهم می آورند. خداوند میفرماید: و من الناس من یعجبک قوله فی الحیاهًْ الدنیا و یشهد ا... علی ما فی قلبه و هو الد الخصام و اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل وا... لا یحب الفساد؛ و از مردم، کسانی هستند که گفتارشان، در زندگی دنیا مایه اعجاب تو میشود( در ظاهر اظهار محبت شدید میکنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه میگیرند. این در حالی است که آنان سرسختترین دشمنانند. (نشانه آن، این است که) هنگامی که روی برمیگردانند در راه فساد در زمین میکوشند و زراعتها و نسل. (دام یا نژاد) را نابود میسازند و خدا فساد را دوست ندارد). (بقره، آیات 204 و 205)
3. فساد و افساد در زمین: بر اساس همین آیات، اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی با بیگانگان و دشمنان با رویکردتامین زندگی دنیا به هر قیمتی، از مصادیق اقتصاد فاسد و فاسدکننده است و از نظر درونی اقتصادی بیمار و از نظر رفتاری اقتصادی ویرانگر است؛ زیرا موجبات نابودی کشاورزی و نسلها میشود. دولتمردانی که چنین رویکردی دارند همانطوری که گفته شد نه تنها ناصالح برای حکومت بلکه افرادی فاسد هستند که حکم آن در جایش بیان شده است؛ زیرا چنین افرادی تنها به خود ضربه نمیزنند بلکه نظام اسلامی و امنیت و اقتصاد جامعه اسلامی را در معرض تهدید قرار میدهند.
4. وابستگی: اقتصاد مذاکراتی موجب وابستگی جامعه اسلامی به بیگانگان میشود. هر عاملی که جامعه را وابسته و از نظر هویتی مخدوش سازد، باید کنار گذاشته شود و طرز تفکر و رهبران چنین تفکری باید از جامعه اسلامی طرد و برکنار شوند. خداوند به مومنان و جامعه اسلامی هشدار میدهد که نباید از قطع ارتباط با بیگانگان و دشمنان و یا تحریمهای آنان بهراسند؛ زیرا بر اساس سنت الهی هر کسی به خداوند روی آورد و از شرک فعلی رهایی باید و به او توکل کرده و امورش را به خداوند تفویض نماید، از فضل خاص الهی بهرهمند خواهد شد. خداوند میفرماید:
یا ایها الذین آمنوا انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا و ان خفتم عیله فسوف یغنیکم الله من فضله ان شاء ان الله علیم حکیم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند، پس نباید از سال آینده به مسجدالحرام نزدیک شوند، و اگر در این قطع رابطه از فقر بیمناکید، پس به زودی خدا، اگر بخواهد، شما را با فضل خویش بینیاز میگرداند،که خدا دانای حکیم است.(توبه 28)
مفسران تفسیر فرهنگ قرآن مینویسند: «نگرانی برخی مسلمانان صدر اسلام از اختلال نظام اقتصادی خود پس از قطع رابطه با مشرکان» از نظر قرآن بیمورد است؛ بلکه «قطع وابستگی اقتصادی به بیگانگان، مورد تشویق خداوند» است و باید این رویه در پیش گرفته شود. حل مشکلات اقتصادی جامعه اسلامی بر اساس آیات قرآن از جمله آیه 28 توبه در گرو مذاکرات و ارتباطات با بیگانگان و خواهش و تمنا برای رفع تحریمها نیست، بلکه راهکار اساسی، توکل به خداوندی است که وعده نصرت از فضل خویش داده است: «وعده خداوند به جبران تنگناها و مشکلات اقتصادی مسلمانان در صورت قطع رابطه با مشرکان» (فرهنگ قرآن، ج 4، ذیل واژه اقتصاد).
5. سلطه پذیری: بر اساس آموزههای قرآنی، وابستگی اقتصادی، سلطه بیگانگان را به دنبال خواهد داشت. براساس دیدگاه تفسیر فرهنگ قرآن، با اشاره به آیه 28 توبه «نیازمندیهای اقتصادی، عامل وابستگی به بیگانگان» است. پس لازم است که بر اساس این رهنمود قرآنی به جای تکیه بر اقتصاد مذاکراتی بر اقتصاد مقاومتی پای فشرد و کمتر به بیرون مرزها و حل و فصل اقتصاد و مشکلات آن از طریق مذاکرات چشم دوخت.
6. فقدان اصل بازدارندگی: نظام اسلامی میبایست اصل بازدارندگی را به عنوان یک اصل راهبردی در همه امور در نظر بگیرد و خود را قوی و دارای استقامت و اقتدار قرار دهد که دشمن به علت ترس از واکنش سنگین و سخت جامعه اسلامی امکان هیچ گونه تهدید نظامی و سیاسی و امنیتی و اقتصادی را نداشته باشد
خداوند بر اصل بازدارندگی در قالب عبارت «ارهاب= ترساندن» تاکید دارد. جامعه اسلامی میبایست چنان خود را آماده کند که از هر جهت از نظر امکانات و نفرات در سطحی قرار گیرد که دشمن ترس داشته باشد و هیچ گونه اقدامی نکند. خداوند میفرماید: و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم و ما تنفقوا من شیء فی سبیلالله یوف الیکم و انتم لا تظلمون؛ و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید، تا با این تدارکات، دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان دیگری را جز ایشان - که شما نمیشناسیدشان و خدا آنان را میشناسد - بترسانید. و هر چیزی در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانیده میشود و بر شما ستم نخواهد رفت.(انفال60)
این در حالی است که اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی با بیگانگان و حتی دشمنان موجب میشود تا نه تنها اقتصاد از قوام و مقاومتی برخوردار نباشد که موجب ترس دشمنان شود، بلکه به سبب اینکه کشاورزی و نسل جامعه اسلامی را نابود میکند و یا شرایط نابودی و وابستگی آن را فراهم میآورد، فاقد قدرت بازدارندگی باشد. در حقیقت اقتصاد مذاکراتی برخلاف اصل اساسی نظام اسلامی یعنی اصل بازدارندگی عمل میکند و ترس را به جای دشمن در دل جامعه اسلامی میافکند و واکنش منفی را موجب میشود به طوری که سرمایهگذاران و نخبگان جامعه اسلامی به جای کار و تلاش به انتظار مذاکرات و نتایج آن مینشینند و دست از عمل میشویند.
7. ارتباطات ممنوع: اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی موجب میشود تا شرایط برای جاسوسی و ارتباطات ممنوع باز شود و جامعه اسلامی فاقد امنیت شود. این در حالی است که خداوند به صراحت از هرگونه دوستی و ارتباطی که نوعی ولایت برای بیگانگان و بهویژه دشمنان جامعه اسلامی فراهم آورد منع کرده است.(نساء144؛ ممتحنه1) خداوند به جامعه اسلامی هشدار میدهد که نباید یهودیان و مسیحیان را اولیاء و دوست و سرپرست خود بگیرد(مائده51)
در حالی که اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی تا ولایتیابی دشمنان بر جامعه اسلامی پیش میرود و اجازه میدهد تا آنان سرزده و هر موقع به هر جایی سرک کشیده و به بهانه بازرسی و حقوق بشر و مانند آن، جامعه اسلامی را بکاوند و از اسرار و مسائل آن آگاه شوند و برای خودشان جاسوس بگیرند و به تجسس از جامعه اسلامی و امکانات آن بپردازند.
8. ما میخواهیم به جای ما میتوانیم: اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی به جای اصل «ما میتوانیم» به اصل «ما میخواهیم» به هر قیمتی روی میآورد. جامعه اسلامی میبایست بر اصل کار و تلاش و اقتصاد مقاومتی اهتمام داشته باشد و از منابع انسانی و مالی خود برای پیشرفت و رشد و شکوفایی اقتصادی سود برد که ستون خیمه اسلام است. در حالی که اقتصاد مذاکراتی این اصل اساسی را نادیده میگیرد و جامعه را چشم انتظار کالا و خدمات خارجی کرده و به تنبلی سپس تساهل و مانند آن سوق میدهد. البته برخی گمان میکنند که رشد اقتصادی شخص یا جامعه دلیلی بر حقانیت آنان است. از همین رو رویه و مدل اقتصاد اسلامی را ناکارآمد و نادرست جلوه میدهند.
9. ابراز ضعف اقتصادی جامعه: اقتصاد مذاکراتی به نوعی بر اصل تحریمگرایی تاکید میکند و خواسته و ناخواسته به دشمن ابلاغ میکند که تحریم میتواند سلطه او را تضمین و اهدافش را برآورده سازد؛ زیرا اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی بر این نکته تکیه میکند که جامعه اسلامی فاقد اقتصاد مقاوم و ناتوان در برآوردن نیازهای ابتدایی جامعه اسلامی است. پس دشمن میتواند با استفاده از این حربه بر جامعه اسلامی سلطه یابد. در حقیقت پیام اقتصاد مذاکراتی، ضعف و ناتوانی اقتصادی جامعه اسلامی است. این رویه منافقان در تاریخ بوده است و کسانی که مسئولیت مدیریت جامعه اسلامی را به عهده گرفتهاند میبایست از این رویه خواسته و ناخواسته پیامرسانی به دشمن دست بردارند. تفسیر فرهنگ قرآن بر اساس آیه 7 منافقون بر این اعتقاد است که منافقان، دشمنان داخلی جامعه اسلامی هستند که به دشمن این پیام را میدهند که با تحریم میتوانند جامعه اسلامی را به زیر سلطه خویش بکشانند
تحریم اقتصادی، حربهای برای مبارزه با مخالفان بوده است که از سوی منافقان اجرا میشد تا حکومت نبوی(ص) را ساقط کنند.(فرهنگ قرآن، همان)
در حقیقت منافقان به دشمنان بیرونی چون مشرکان مکه پیام میدادند که با حربه تحریم میتوانند جامعه اسلامی مدینه را از پای درآورند. آنان به نام مسلمان و جامعه اسلامی در جامعه مدینه حضور داشتند و حتی رهبری بخشی از جامعه را نیز به عهده داشتند، ولی در واقع در خدمت مشرکان و دشمنان جامعه اسلامی بودند.
آنچه بیان شد بخشی از تفاوتهای اقتصاد مقاومتی با اقتصاد مذاکراتی و ارتباطی است.
مفهوم شناسی اقتصاد مقاومتی
فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه؛ ما امروز در مقابل یک فشار جهانی قرار داریم. دشمنی وجود دارد در دنیا که می خواهد با فشار اقتصادی و با تحریم، سلطه یا اهریمنی خودش را برگرداند به این کشور. ما باید یک اقتصاد مقاومتی واقعی در کشور به وجود بیاوریم» در شرایط امروز اقتصادی کشور به عنوان یک راهکار کلان ارائه گردیده است. اکنون اقتصاد کشورمان از فضای جهانی هم تأثیر میپذیرد و هم بهخاطر قدرتی که در حوزه های مختلف علمی، سیاسی و انرژی (خصوصاً نفت) به دست آورده و یا از قبل داشته است بر آن اثر می گذارد. با توسعه تحریم اقتصادی علیه ایران (که به بهانه واهی موضوع هسته ای صورت میپذیرد) یک ضرورت بیش از پیش نمایان است و آن دستیابی به یک مدل و الگوی مقاومتی از اقتصاد است. مدلی که نسبت به بحران های اقتصادی رویکردی فعالانه دارد و می تواند در شرایط بحرانی موانع را برطرف سازد.
اقتصاد مقاومتی چشماندازی کلان به جریان اقتصادی ایران اسلامی دارد و یک اقدام بلندمدت در راستای چشم انداز را شامل میشود. البته تحریم اقتصادی علیه ایران مربوط به سال های اخیر نیست. بلکه اولین تحریم اقتصادی ایران سی سال پیش و در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی توسط ایالات متحده صورت گرفت که منجر به مسدودشدن اموال کشورمان در بانک های غربی گردید. پس از آن در طول سال های گذشته تاکنون، تحریم ها به صورت مستمر به بهانه های مختلف تداوم یافته است. البته باید به این نکته اشاره نمود که در چندسال اخیر با تصویب قطعنامه 1929، تحریم ایران در برخی محورها از قبیل؛ خرید نفت ایران، سرمایه گذاری خارجی در اقتصاد ایران (خصوصاً بخش انرژی)، تحریم تجاری و حمل و نقل دریایی و هوایی ایران، بانک مرکزی و بانک های فعال در نقل و انتقالات صادرات و واردات کشور ابعاد وسیع تری یافته است.
واژه اقتصاد مقاومتی بر این موضوع دلالت میکند که فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای دشمن سد راه پیشرفت جامعه است که باید بر آن غلبه کرد. برای درک مفهوم اقتصاد مقاومتی اول می بایست فهم درستی از اقتصاد ملی و همچنین فضای اقتصاد جهانی و به دنبال آن شدت فشاری که نظام سلطه استکبار و غرب نسبت به جمهوری اسلامی داشته است به دست آوریم. نظام سلطه بعد از شکست هایی که در عرصه نظامی داشته است، چند سالی است که در حوزه اقتصاد به طمع افتاده است تا اقداماتی را به صورت برنامه ریزی شده و هدفمند برای اثرگذاری بر محیط اقتصادی (با هدفهایی که تضعیف نظام و فشار روی آحاد مردم در رأس آن است) را در دستور کار قرار دهد. در این میان حرکت اقتصادی کشور نیز می بایست با این جریانِ محیطی دارای واکنش و برنامه ای متناسب باشد. با این تفاسیر و با توجه به وضعیت امروز و آینده جهان که به شدت در حال تغییر و تحول است اقتصاد مقاومتی به دنبال تشکیل یک جریان اقتصادی فعال برای مقابله با هرگونه بحرانی است.
دشمنان کشور ایران بیش از هر زمان دیگری عزم خود را جزم کردهاند تا اراده خودشان را به ما تحمیل نمایند تا از بسیاری حقوق مسلم و آشکار خود در گذریم. بنابراین مقاومت در برابر این زورگویی آشکار، نیازمند دو اصل انگیزه و برنامه مشخص است. که در این میان اقتصاد مقاومتی به عنوان یک راهکار اساسی معرفی گردیده است. از این منظر اقتصاد مقاومتی یعنی تشخیص حوزه های فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بی اثر کردن آن و تبدیل چنین فشارهایی به فرصت از طریق باور و مشارکت همگانی و اعمال مدیریت های مدبرانه که پیش شرط و الزام چنین موضوعی است. اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگی ها و تأکید روی مزیت های تولید داخل و تلاش برای خوداتکایی است. اقتصاد مقاومتی مفهومی است که در پی مقاومسازی، بحران زدایی و ترمیم ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است
به بیان دیگر اگر در گذشته میگفتیم که فلان مجموعه نمیتواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با باز تعریف سیاستهای نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورده سازند که این یک رویکرد فعال است. مفهوم اقتصاد مقاومتی با واژگانی از قبیل؛ حمایت از تولید ملی، کارآفرینی، اتخاذ سیاستهای پولی و ارزی متناسب، اصلاح الگوی مصرف، اجرای اصل 44، تصحیح سیاست های بازرگانی، توجه به نخبگان، تولید دانش کاربردی و استفاده از فناوری نوین که از محورهای مهم تحقق آن هستند معنای عملیاتی می یابد.
امروزه در مقابل فشار کشورهای بیگانه و تحریم اقتصادی دیگر جوامع، تقویت و حمایت از بنیان های اقتصادی کشور تحت عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح می گردد. در واقع می توان اقتصاد مقاومتی را تبلور اقتصاد در مقابل تحریم ها و فشارهای خارجی و شکوفایی اقتصاد ملی تعریف نمود. عملی نمودن اقتصاد مقاومتی در جامعه تاثیر و نتایج مثبتی در عرصه اقتصادی به دنبال دارد که در نهایت رشد تولید داخلی و اقتصاد بومی را رقم می زند. از سوی دیگر این نوع اقتصاد با خودکفایی و استقلال اقتصادی رابطه ای مستقیم دارد. مقاومت در برابر تحریم های کشورهای بیگانه می تواند جامعه را از وابستگی برهاند و خود اتکایی و استقلال اقتصادی را رقم زند
در این میان اما می توان با ایجاد و راه اندازی یک اقتصاد مقاومتی تحریم ها را نیز به یک فرصت در پیش روی کشورمان بدل کنیم. در واقع الگوی مقاومتی در حوزه اقتصادی تلاش دارد تا ساز و کارهای اقتصادی را چنان سامان دهد که پیگیری اهداف و آرما نهای راهبردی نظام اسلامی در تعارض با استکبار جهانی تقویت شود. بر این مبنا الگوی اقتصاد مقاومتی بایستی واجد ویژگیهای خاصی باشد.کلیه مسیرهای تعاملی کشور با کشورهای خارجی بایستی مورد بازبینی قرار گرفته و در صورت نیاز جایگزین شود. در حالت عمومی تنوع و تکثر در موارد مهم و وابسته ساز وابستگی را کم کرده و قدرتمندی را به دنبال دارد.
رهبری و راهبرد... اقتصاد مقاومتی
سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی از جانب رهبر معظم انقلاب به روسای قوای سهگانه و مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد، از آن جا که مطابق اصل 110 قانون اساسی تعیین سیاستهای کلی نظام از وظایف رهبری است، این موضوع امر بدیع و تازهای به حساب نمیآید، لیکن آنچه که سیاستهای اخیر را شایسته دقت و عنایت مضاعفی میکند، مضمون و محتوای این سیاستهاست که بایستی بیش از پیش مدنظر مردم و به ویژه مسئولین قرار گیرد.
«اقتصاد مقاومتی» عبارتی - و اکنون دیگر گفتمانی - است که نخستینبار رهبری معظم انقلاب خود شخصا مبدع آن بوده و آن را وارد ادبیات سیاسی - اقتصادی کشور نمودهاند، و بسان ترجیعبندی خصوصا در یک سال اخیر آن را مکرر بیان فرموده و به تبیین و تشریح مولفههای خاص آن پرداختهاند. سیاستهایی که با راهبرد «حفظ دستاوردهای کشور در زمینههای مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمانها و اصول قانوناساسی و سند چشمانداز بیست ساله» تدوین و ابلاغ شدهاند، و علاوه بر آرمانهای متعالی، اهدافی اقتصادی نظیر غلبه بر مشکلات اقتصادی موجود و واداشتن دشمنی که با «تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صفآرایی کرده» به شکست و عقبنشینی با تکیه بر «الگوی اقتصاد بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی»، و عینیت بخشیدن «اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالتبنیان، درونزا و برونگرا، پویا و پیشرو» را نیز مدنظر دارد.
ایشان همواره به مثابه دیدهبانی حکیم و نکتهسنج و سکانداری شایسته و توانمند کشتی عظیم انقلاب را راهبری کرده و آن را از طوفانهای صعب و متعددی که طی بیش از دو دهه گذشته بر سر راه این انقلاب الهی وجود داشته به سلامت عبور دادهاند، و با رصد هوشمندانه و دقیق و همهجانبه و به موقع شرایط و اوضاع کشور، و لحاظ آرمانها و اهداف والای انقلاب، و همچنین درک عمیق از فرصتها و چالشهای پیش روی نظام، به تبیین نیازها و ضرورتها و اولویتهای نظام پرداخته و در راستای به حداقل رساندن آسیبها و تهدیدها، و نیز بهرهگیری حداکثری از امکانات و فرصتها نسخه شفابخش پیچیده و رهنمودهایی اساسی ارائه فرمودهاند.
کمتر کسی است در این کشور که حداقل درکی از یکی از حوزههای دانش و فناوری داشته باشد و نقش بیبدیل سکاندار انقلاب را در رقم خوردن جایگاه فعلی کشور در حوزه علم و فناوری انکار نماید.
اهتمام جدی ایشان به پیشرفتهای فزاینده در حوزههای استراتژیک علمی و حمایت قاطعانه از محققان و دانشمندان این عرصهها، و تأکید مکرر ایشان بر تداوم پرشتاب این مسیر تا حصول خودکفایی کامل در این عرصهها، برای کمتر منصفی جای تردید باقی گذاشته است. حمایت تمام قد ایشان از دستیابی به فناوری راهبردی هستهای تا عالیترین سطوح آن و تأکید مجدّانه بر احقاق کلیه حقوق ملت در این عرصه، تنها یک نمونه از عنایات تعیینکننده ایشان در حصول این دستاورد علمی است که به سبب بحثهای خاص پیرامون موضوع هستهای بیش از سایر حوزهها مورد توجه عموم قرار گرفته، و گرنه چتر حمایتهای قاطعانه و دلسوزانه ایشان در همه حوزههای علمی و به ویژه فناوریهای نوین و دانشهای بنیادین گسترده و فراگیر است، که بازنمایی نقش ایشان در حصول این موفقیتهای چشمگیر در ساحتهای مختلف علوم، به عهده رسانهها میباشد. و نه تنها علوم، که عرصههای گوناگون فرهنگ نیز مشمول توجهات خاص ایشان بوده است.
در سالهای اخیر، اما به موازات چنین عنایت اصیلی به پیشرفتهای علمی و فرهنگی، موضوع تعیینکننده دیگری نیز در دایره توجهات ایشان قرار گرفته و بخش زیادی از دغدغهها و رهنمودهای ایشان را به خود اختصاص داده است؛ اقتصاد و جایگاه تعیینکننده آن در حیات بشری البته هرگز در نظام اسلامی و منظومه فکری رهبرانش مغفول واقع نشده، چه این که مکتب انسانساز اسلام هم در این حوزه سکوت نکرده و نسبت به آن بیتفاوت نبوده است، و صرفنظر از آیات متعددی در کلامالله که ناظر به این موضوع میباشد، بخش معظمی از دستورات و احکام فقهی نیز در ربط و نسبت با اقتصاد و مفاهیم همبسته با آن سامان یافته است.
لیکن سرّ توجه ویژهتر مقام معظم رهبری طی سالهای اخیر به این حوزه راهبردی، علاوه بر ضرورتهای عام که در همه زمانها و برای تمام حکومتها و نظامهای سیاسی صادق است، ارتباط وثیقی است که این موضوع با تحقق آرمانهای کلان نظام پیدا کرده، و نقش کلیدیای است که اقتصاد در نحوه مواجهه نظام سلطه با نظام اسلامی بازی میکند. در واقع پس از ناکامیهای متعدد دشمنان قسمخورده انقلاب در جبهههای نظامی و علمی، و سرخوردگی آنان از کارآمدی حربههایی نظیر تهدید و حمله نظامی، ترورهای کور، تحریمهای اقتصادی، بهرهگیری از پتانسیل اپوزیسیون مزدور درون نظام به ویژه در آشوبها و ناآرامیهایی نظیر دو فتنه 78 در کوی دانشگاه و فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88، تحریمهای گسترده علمی و... آنان به این جمعبندی رسیدند که تنها روزنهای که میتوان از طریق آن نظام اسلامی را با چالش مواجه کرد، حوزه اقتصاد و معیشت شهروندان است، از این رو با تمرکز بر این خاکریز اساسی درصدد برآمدند که ناکامیهای گذشته را جبران، و اهداف خویش را در این جبهه دنبال نمایند، که مزاحمتها و شرارتهای سالهای اخیر از آن جملهاند. با وجود این، تحرکات و نیات شوم نظام سلطه از نگاه ژرف دیدهبان انقلاب دور نماند و پیش از آن که به سرانجام مطلوبی برسد با هشدارهای به موقع ایشان خنثی، و تا حد زیادی با ناکامی روبرو شد.
از اینروست که شاهدیم رهبر فرزانه انقلاب در ادامه سنت حسنهای که خود پایهگذار آن بودهاند و برای هر سال به اقتضای ضرورتها و اولویتهای اصیلی که میبایست مورد توجه بیشتری قرار بگیرد شعارهای خاصی تعیین کردهاند، در سالهای اخیر شعارهای ایشان معطوف به ضرورتها و اولویتهای اقتصادی بوده، تا اهمیت این مباحث هم برای مردم و هم برای مسئولین بیشتر بازنمایی شده و عزم ملی و اراده یکپارچهای آن مفهوم خاص را تحقق بخشد، این البته به تصریح خود ایشان اصلا به این معنی نیست که این شعارها در سالها و زمانهای بعد دیگر در دستور کار نباشد، لیکن به منظور آن است که در آن سال خاص اهتمام ویژهای نسبت به آن صورت گیرد، ورنه همه این مفاهیم حلقههای یک زنجیر واحد را میمانند که ربط و نسبت دوجانبه و چندجانبهشان آنها را در منظومه مذکور معنیدار میسازد.
ژرفاندیشی مقام معظم رهبری و تشخیص دقیق ایشان در تعیین ضرورتها و انتخاب حکیمانه راهبردها، همواره در نظر خبرگان حوزههای مختلف علوم شگفتیآفرین و تحسینکننده بوده، ضمن این که پیشتازی ایشان را در این عرصهها مبرهن ساخته است؛ توضیح آن که اغلب در خصوص مفاهیمی که ایشان مطرح ساختهاند، هنوز بسیاری از مسئولین و حتی اساتید و متخصصان آن حوزه در تبیین و کالبدشکافی اولیات آن مانده و بعضا از الفبای آن فراتر نرفتهاند، که ایشان عنوان دیگری را برجسته ساخته و حتی گاه تبیین و تفسیر آن را نیز به انجام رساندهاند
بارزترین نمونه آن هم سرعت کند سیاستگذاری پیرامون آن مفاهیم در نهادهای سیاستگذار، و کندتر از آن اجرایی و عملیاتی نمودن آنها در سالهای اخیر بوده است، به نحوی که حتی در برخی مواقع سیاستگذاریها تقریبا تا نزدیکیهای سال بعد به طول انجامیده البته این به هیچ عنوان به معنی انتظار شتابزدگی در تدوین سیاستگذاریهای کلان نیست، همچنانی که نمیتوان منکر اطاله بیش از حد زمان این امر در واقعیت موجود شد! چرا که گاهی به نظر میرسد با پایان یافتن سالهای موسوم به آن عناوین و مفاهیم، فرآیندهای فوق نیز تا حدود زیادی متوقف و به فراموشی سپرده شده، و احیانا امکانات و توجهات معطوف مفهوم جدیدی شده که رهبری در سال جدید مطرح کردهاند!
واقعیت آن است که علیرغم توجه ویژه و تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب بر این مفاهیم و اولویتها، ضرورتهای آن، چنانکه بایسته و شایسته است از سوی برخی مسئولین مورد عنایت واقع نشده، و اگر هم بوده لااقل اهتمامی جدی و درخور اهمیت آن صورت نگرفته، گواه آن هم ضعفها و کاستیهایی است که همچنان در این عرصهها شاهد آن میباشیم. متأسفانه این ضرورتها و اولویتها در منظر برخی صرفا در حد یک شعار تبلیغاتی تقلیل یافته، و از این رو بیشترین کاری هم که در خصوص آن صورت گرفته، در همان حد تبلیغات باقی مانده و از آن فراتر نرفته است؛ مثلا تعداد بنرها و پارچهنوشتهها و همایشهای عمدتا بیحاصلی که در سال «اصلاح الگوی مصرف» برای یادآوری عنوان سال تهیه شد، به روشنی حاکی از آن بود که پیام اصلی این عبارت تا چه اندازه مغفول واقع شده، یا توجه به «تولید ملی» که گویی با اتمام سال 91 دیگر موضوعیتی ندارد و اگر مثلا در سال گذشته محدودیتهایی برای تبلیغ و استفاده از کالاهای خارجی اعمال میشد، این محدودیتها با پایان یافتن سال موسوم به «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی»، دیگر چندان محلی از اعراب ندارد!
تأسفآورتر آن که برخی چنین میپندارند که این راهبردها و اسناد بالادستیای که مبنای آنها میباشد - نظیر سیاستهای کلی اصل 44، بحث تولید علم، سند چشمانداز، و...- صرفا بیان انتظارات و ایدهآلهای نظام است که شکلی دستوری و آمرانه به خود گرفته است، حال آن که تدوین چنین سیاستهایی مبتنی بر یک پشتوانه عظیم معرفتی و مطالعاتی بوده و عملیاتی و کاربردی بودن آن مورد وثوق کارشناسان خبره و متخصصان فن میباشد، حتی گزینش واژهها برای متن مکتوب آنها نیز با دقتنظر و وسواس خاصی صورت پذیرفته است. و اگر تاکنون پیشرفت محسوسی در این حوزه حاصل نشده، نه به سبب انتزاعی بودن یا احیانا بلندپروازانه بودن سیاستهای مذکور، که به جهت نبود عزم و مجاهدتی در حد و اندازه این برنامهها میباشد.
پس چنین دقتی از سوی عالیترین شخصیت نظام اقتضای آن دارد که مسئولین و عموم مردم هم توجه جدیتر و عمیقتری به افقهای ترسیم شده از جانب رهبری عالیمقام نظام داشته باشند، و از فاصله زیادی که در پیگیری این آرمانها بین ایشان و رهبری نظام است کاسته، و با افزودن بر سرعت گامهای خویش همگام و همسو با رهبری در این مسیر طی طریق نمایند، که تنها چنین عنایتی سبب حصول نتایج مورد نظر این استراتژیها خواهد شد.
اقتصاد مقاومتی در کلام امیرالمومنان علیه السلام
در تعریف علم اقتصاد اینچنین گفته اند که :اقتصاد علم مدیریت منابع محدود در مقابل خواسته ها و نیازهای نامحدود است . اسلام بعنوان جامع ترین دین مطلوبیت را تنها در جنبه جسمانی انسان آنگونه که ما در فرهنگ غرب شاهد آن هسیتم ،خلاصه نمیکند ، چرا که روح در انسان رتبه اعلا و اشرف از جسم دارد و جسم تابع روح تعریف شده است لذا در بیان مطلوبیت باید به هر دو جنبه روحانی و جسمانی انسان اهمیت داده شود ،لذا انسان در دین اسلام از شمار حیوانیت صرف خارج شده و دغدغه هایش از آن بالاتر است و به هرقیمتی گذاران امور نخواهد کرد و این آغاز روند مقاومت و صبر و استقامت میباشد .
عباراتی از نهج البلاغه و کلام حضرت امیر مومنان در حکمت میفرمایند القناعة مال لاینفد قناعت سرمایه ای است که پایان نمی پذیرد و لا کنز اغنی من القناعة و لا مال اذهب للفاقه من الرضی بالقوت ... هیچ گنجی بی نیاز کننده تر از قناعت و هیچ مالی در فقر زدایی از بین برنده تر از رضا نیست و کسی که به اندازه کفایت از دنیا بردارد به آسایش دست یابد و آسوده خاطر گردد در حالیکه دنیا پرستی کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است.
آنحضرت ضمن تاکید بر تدبیر در امور معیشت عقل را تدبیر معنا نموده لا عقل کالتدبیر و یاد آور میشوند که با تدبیر نیکو فقر و نیازمندی جایگاهی نخواهد داشت لا فقر مع حسن التدبیر و تدبیر را باعث افزایش سرمایه و عدم تدبیر را از بین برنده و فانی کننده سرمایه مینامند حسن التدبیر ینمی قلیل المال و سوء التدبیر یفنی الکثیر و از سوی دیگر به جنبه روحانی انسان اشاره نموده و قناعت را مایه بی نیازی وعزت انسان نام میبرد القناعة عزٌ و غنا و میفرمایند کسی که قناعت ندارد مال او را بی نیاز نمیکند من عدم القناعة لم یغنه المال و آزادی و سربلندی را در سایه قناعت و بندگی وذلت را در سایه طمع میدانند العبد حرٌ ماقنع و الحر عبد ماطمع و جایگاه قناعت را بالاتر ذکر میکنند و آن را نشانه و علامت تقوی مینامند القناعة علامة الاتقیاء .
آنچه اسلام در اقتصاد و امور اجتماعی و فرهنگی بیش از همه به آن اهمیت میدهد حفظ عزت و کرامت انسانی است و بقیه امور در ذیل این عامل قرار میگیرند و هر گاه قرار باشد چیزی فدا شود این عزت و کرامت انسانی نیست که فدا میشود .البته این به این معنا نیست که اقتصاد مقاومتی تنها و تنها حالت دفاعی و انفعالی داشته باشد ، اما خمیره و ذات آن بر مبنای کرامت انسانی تعریف شده و در جهت رفع موانع و اقتصادی پویا درحرکت است و آنگونه که در تعریف علم اقتصاد آمده مدیریتش تنها برای ارضای نیاز های مادی خود نیست ، و برای رسیدن به مطلوبیت هم هر راهی را دنبال نخواهد کرد چنانچه ما در دنیای کنونی شاهد هستیم که انسانها درجه بندی شده اند و عده ای که خود را انسانهای درجه یک میدانند به خود حق میدهند تا ثروت و سرمایه دیگران را تصاحب نموده و مستعمره خویش قرار دهند
مطلب بسیار مفید بود و حاوی تحلیل های بسیار جالبی برای بنده بود. از شما سپاسگزارم. در پناه خدا باشید إن شاء الله.