تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

زیارت امیرالمومنین غدیریه از زبان امام هادی علیه السلام . مستندات قرآنی 

غدیر . اسناد از اهل تسنن غدیر . اثبات خطبه غدیر  

غدیر استمرار رسالت محمدی . عید ولایت و سیاست و دخالت مردم در حکومت. آداب غدیر  

غدیر خم و اهمیت حجه الوداع . یاس ابلیس در غدیر . شعر غدیر قیام فاطمی 

خطبه غدیر، پیام غدیر. انکار غدیر. غدیر سر آغاز بیداری اسلامی  

غدیر در مسلخ سقیفه. ظهور فتنه در ماجرای سقیفه .  

غدیر در کلام حضرت زهرا(س). فاطمه در مقام دفاع از ولایت و شهید راه ولایت خطبه فاطمیه . فلسفه آفرینش... 
 

مطالب غدیر
http://m5736z.blog.ir/post/Qadir1

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir2

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir3

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir4

بسم الله الرحمن الرحیم

 

منابع و اسناد واقعه غدیر یا بخش هایی از آن در کتب اهل سنت (علامه امینی) با توجه به اینکه در تمامی منابع معتبر شیعه واقعه غدیر به طور کامل همراه با وقایع قبل و اتفاقات بعد از آن ذکر شده است از ذکر منابع شیعه در زمینه سند واقعه غدیر خودداری کرده و صرفا منابع اهل سنت را ذکر می شود به کتاب الغدیر علامه امینی مراجعه شود

1. اخبار اصفهان: ج1ص107و235.ج2ص227.

2. اخبارالدول وآثارالاول:ص102.

3. أربعین الهروی:ص12.

4. أرجح المطالب:ص36و56 و58 و67 و203 و338  و339 و389  

5. الارشاد: ص420.

6. أسباب النزول:ص135.

7. أسد الغابه:ج1ص308و367.ج2ص233  ج3 321. ج4 ج5ص6و205و208.

8. الامامه و السیاسه: ج1 ص109.

9. أنساب الاشراف:ج1 ص156.

10. البدایه و النهایه: ج5 ص208-213و227و228-ج7ص338

11. بلاغات النساء: ص72.

12. تاریخ بغداد: ج8ص290-ج7ص377-ج12ص343-ج14ص236.

13. التاریخ الکبیر: ج1ص375-ج2قسم2ص194.

14.تاریخ الخلفاء: ص114و158و179.

15. تفسیر الثعلبی: ص78و104و181و235.

16. تفسیر الطبری: ج3ص428.

17. تفسیر فخر الرازی: ج3ص636.

18. التمهید (باقلانی): ص171.

19. الجمع بین الصحاح: ص458.

20. حیاه الصحابه: ج2ص769.

21. حلیه الاولیاء: ج5ص26و363- ج6ص294.

22. الخصائص: ص4و49و51.

23. خصائص النسائی: ص21و40و86و88 و93و94و95و100و104و124

24. الخصائص (السیوطی): ص18

25. الخطط و الآثار (مقریزی): ص220.

26. الدر المنثور: ج2ص259و298.

27.دول الاسلام (ذهبی): ج1ص20.

28. ذخائر العقبی: ص67و68.

29. روضات الجنات (زمجی): ص158.

30. سر العالمین (غزالی): ص16.

31. سنن الترمذی: ج5ص591 .

32. سنن ابن ماجه: ج1 ص43.

33. سنن النسائی: ج5 ص45.

34. سنن المصطفی صلی الله علیه و آله: ج1ص45.

35. السیره النبویه(زینی): ج3 ص3.

36.شرح نهج البلاغه (ابن أبی الحدید): ج1 ج2  ج3 ج4  ج9

37. الشرف الموبد (نبهانی): ص58و113.

38. شواهد التنزیل: ج1ص158و190.

39. صحیح الترمذی: ج1ص32-ج2ص298- ج5ص633.

40. صحیح مسلم: ج4ص1873.

41. الصواعق المحرقه: ص25و26و73و74.

42. طبقات ابن سعد: ج3ص335.

43. العقد الفرید: ج5ص317.

44. عمده الاخبار: ص191.

45. الفصول المهمه: ص23و24و25و27و74.

46. الفضائل (ابن حنبل): ج1  ج2  ج3

47. فضائل الصحاه: ج2ص610و682.

48. الکفایه: ص151

49. کفایه الطالب: ص13و17و58 و62 و 153و285و286.

50. کنز العمال: ج1 ج6  ج8   ج15

51. الکوکب الدری: ج1ص39.

52. مجمع الفوائد: ج9ص103-108و163.

53. مختلف الحدیث (ابن قتیبه): ص52و276.

54. مروج الذهب: ج2ص11. 55. مستدرک الحاکم: ج3ص109و110

56. مسند ابن حنبل:  ج1  ج4   ج5   ج6

57. مسند الطیالسی: ص111.

58. مصابیح السنه: ج2ص202و275.

59. معارج النبوه: ج1  المعارف(ابن قتیبه):  معالم الایمان (دباغ): ج2

62. المعتصرمن المختصر: ج2 معجم البلدان: ج2 المعجم الصغیر: ج1

65. المعجم الکبیر(طبرانی): ج1ص149و157و390-ج5ص196.

66. مقاصد الطالب: ص11.

67. مقتل الحسین علیه السلام (خوارزمی): ص47.

68. مقصد الراغب: ص39. 69. المنار: ج1ص463.

70. مناقب الائمه (باقلانی): ص98.

71. المناقب (ابن جوزی): ص29.

72. المناقب (ابن مغازلی): ص16و18و20 و22و23و24و25و224و229.

73. المناقب (عبدالله شافعی): ص106و107و122.

74. منتخب کنز العمال: ج5ص30و32و51.

75. المواقف: ج2ص611.

76. موده القربی: ص50.

77. نزهه الناظرین: ص39.

78. النهایه(ابن الأثیر): ج4ص346.        79. نهایه العقول: ص199.

80. الوفیات(ابن خلکان): ج1ص60-ج2ص223.

81. ینابیع الموده:ص29-40و53-55و81 و120و129و134و154  

82. الاصابه: ج1 ص372و550 ج2 ص257و382 ج3ص512-ج4

83. الاستیعاب: ج2ص460.

84. أشعه اللمعات فی شرح المشکاه: ج4ص89و 665و676.

85. تفریح الأحباب: ص31و32و307و319و367.

86. التمهید و البیان (أشعری): ص237.

87. الفتوح (ابن الأعثم): ج3ص121.

88. التمهید البیان (أشعری): ص237

  89. ثمار القلوب (ثعالبی): ص511.

90. الأعتقاد بیهقی): ص182.

91. تاریخ دمشق: ج1ص370 ج2ص5و85و345 ج5ص321.

92. الجمع بین الصحاح: ص458

   93. الشفاء (قاضی عیاض): ج2ص41.

94. أسنی المطالب: ص4و221

95. انسان العیون: ج3ص274.

96. الأنوار المحمدیه: ص251

 97. بلوغ الأمانی: ج1ص213.

98. البیان والتعریف: ج2ص36.

99. التاج الجامع: ج3ص296

  100. تجهیز الجیش: ص135و292.

101. ذخائر العقبی: ص67و68

 102. الحاوی للفتاوی:ج1ص79و122.  

103. الریاض النضره: ج2ص169و170و217و244و348. 

104. السیره الحلبیه: ج3ص274و283و369.

105. شرح المقاصد: ج2ص219

 106. فرائد السمطین: ج1ص56و6 4و65و67و68و69و72و75و76و77.                                107. العثمانیه: ص145

108. مرقاه المفاتیح: ج1ص349- ج11ص341و349.

109. مصابیح السنه: ج2ص202و 275.

110. المورود فی شرح سنن أبی داود: ج1ص214

 

بخش نهم  :                   غدیر از نظر اهل‌ بیت (علیه‌السلام)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهفرمودند: روز غدیرخم برتر اعیاد امت من است و آن روزی است که خدای متعال به من امر فرمودند تا برادرم علی‌بن‌ابیطالب علیه السلامرا به عنوان علم (هدایت) برای امتم معرفی کنم، تا پس از من به وسیله او هدایت شوند.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: ایشان در سالی که روز جمعه و عید غدیر در یک روز افتاده بود فرمودند: امروز، روزی بس بزرگ است. امروز روز کامل‌شدن دین است، امروز روز عهد و پیمان است. امروز،‌ روز بیان حقایق ایمان است. امروز روز راندن شیطان است.

حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام: محمدبن‌لبید گوید: روزی به حضرت فاطمه‌علیهاسلام عرض کردم، آیا رسول خدا بر امامت علی‌علیه السلام تصریح فرمودند: حضرت فرمودند: وا عجبا، آیا روز غدیر را فراموش کردید!

در سال 41 هجری، زمانی‌ که امام حسن مجتبیعلیه السلام می‌خواست پیمان صلح را با معاویه منعقد کند خطبه‌ای خواندند که در ضمن آن خطبه فرمودند: این امت، جدمصلی الله علیه و آله را دیدند و از او شنیدند، که دست پدرم را در غدیرخم، به دست گرفت و به آن‌ها فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه، سپس به آن‌ها امر فرمود که حاضران به غایبان بگویند.

امام محمد باقرعلیه السلام فرمودند: ابلیس چهار روز از سر ضعف و عجز ناله سر داد: روزی که مورد لعن قرار گرفت، روزی که به زمین فرستاده شد، روزی که پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله به نبوت مبعوث شد، و روز عید غدیرخم.

امام صادق علیه السلام : روزی که امیرالمومنین برای مردم به عنوان نشانه هدایت برگزیده شد. آن‌ روز هجدهم ذی‌حجه است

امام رضا علیه السلام می‌فرمایند این روز، روز عید اهل‌بیت محمد علیهم‌السلام است. هر کس این روز را عید بگیرد خداوند مالش را زیاد می‌کند.

امام هادیعلیه السلام ‌فرمایند: غدیر روز عید است، و افضل اعیاد نزد اهل‌بیت و محبان ایشان به شمار می‌آید.

 

امامت امامان معصوم، لطف الهی برای هدایت بشر

امامت راهبرد مترقی اسلام ناب است برای راهبری و هدایت بشر در تمام ابعاد و فصول زندگی آنهم براساس آموزه های وحیانی و در صراط مستقیم رستگاری و سعادت و امامت و زعامت انسانهای برگزیده و منتخب، لطف بزرگ خداوندی است برای نجات انسان تا در کوره راههای زندگی و گردنه های سخت و هولناک آن ، راه را گم نکند.

غدیرخم و اعلام امامت و ولایت علیعلیه السلام بود. اما افسوس که تیره بختان کافر، منفعت طلبان کوردل، زراندوزان دنیاپرست و جاهلان سبک عقل و متعصبان متحجر، نگذاشتند امامت و هدایت بشر آنگونه که باید و شاید در دستان پرتوان و به اراده امامان معصومعلیه السلام بماند و با ترور شخصیت و محدود نمودن آنان و بستن دستان ایشان در انجام وظایف و رسالتهای خطیر امامت، بشر را از این موهبت بزرگ محروم ساختند.

اگرچه ره آورد حیات ائمه معصومینعلیه السلام در قول و عمل و سیره، گنجینه ای کم نظیر و سرمایه ای گرانسنگ برای انسانهای حقیقت جو و کمال گراست،اما قطعاً اگر بر سر راه امامانعلیه السلام، سنگ اندازی نشده و امور مسلمانان آنگونه که می بایست به اختیار و هدایت و امامت آنان سپرده می شد، وضعیت به گونه دیگری می بود.

.نصب امیرالمؤمنین، و افسوس بشر اگر آن روز امّت اسلامى، نصب پیغمبر را درست و با معناى حقیقىِ خودش درک مى‌کرد و تحویل مى‌گرفت و دنبال على‌بن‌ابى‌طالب علیه السلام راه مى‌افتاد و این تربیت نبوى استمرار پیدا مى‌کرد و بعد از امیرالمؤمنین هم انسانهاى معصوم و بدون خطا، نسلهاى بشرى را مثل خودِ پیغمبر، پى‌درپى زیر تربیت الهىِ خویش قرار مى‌دادند، بشریت بسیار زود به آن نقطه‌اى مى‌رسید که هنوز نرسیده.

علم و فکر بشرى پیشرفت مى‌کرد؛ درجات روحى انسانها بالا مى‌رفت؛ صلح و صفا در بین انسانها برقرار مى‌شد و ظلم و جور و ناامنى و تبعیض و بى‌عدالتى از بین مردم رخت برمى‌بست. این‌که فاطمه‌ى زهرا سلام الله علیها که در آن زمان عارف‌ترین انسانها به مقام پیغمبر و امیرالمؤمنین بود فرمود اگر دنبال على راه مى‌افتادید، شما را به چنین سرمنزلى هدایت مى‌کرد و از چنین راهى مى‌برد، به همین خاطر است. ولى بشر زیاد اشتباه مى‌کند.

حسرت و افسوس بشریت

محرومیت بشر از فیض هدایتهای تفسیری ائمهعلیه السلام افسوس که بدخواهان نگذاشتند علیعلیه السلام در مخمصه سالها خانه نشینی و بایکوت و سانسور و ترور شخصیت، سوگوارانه نتواند قرآن را آنگونه که می بایست جامع و کامل، تفسیر و تشریح نماید و بشریت در حسرت این فرصت بزرگ و طلایی بماند. دوران کوتاه حکومت آن بزرگوار نیز عمدتاً به جبران عقب ماندگی ها و ضعف های بیست و چند ساله، اصلاح بدعت ها و کجروی ها و جنگهای توانفرسا گذشت و علیعلیه السلام را از تفسیر و تبیین کامل قرآن بازداشت.

دوران امامت و حیات پرثمر فرزندان معصوم علیعلیه السلام نیز سرنوشتی مشابه یافت
اگرچه بشر امروز با بهره گیری از روایات و احادیث صحیح و موثق و اشارت های موشکافانه معصومین از قرآن، بسیار آموخته است. لیکن دستیابی به تفسیر واقعی و جامع قرآن، آرزویی است که بر دل حقیقت جویان مانده و آن را این بار در افق روشن عصر ظهور قرآن ناطق، امام عصرارواحنا فداه، جستجو می نماید.

محرومیت بشر از چشیدن طعم عدالت علوی با ظهور اسلام و ارائه احکام و دستورات نورانی آن، دریچه ای به روی بشریت گشوده شد. شرایط دوران حیات ایشان و دشواری های پیامبرصلی الله علیه و آله در تبلیغ اسلام، مانع از آن شد که آرمان عدالت اجتماعی، آن هم از نوع اسلامی اش، به طور کامل و همه جانبه محقق گردد. اگرچه حکومت اسلامی پیامبرصلی الله علیه و آله در مدینه، در همین راستا بود، اما کوتاهی دوران آن و باز هم سنگ اندازی و دشمنی بدخواهانی که عدالت اسلامی را مانع افزون طلبی و منفعت خواهی خود می دیدند، نگذاشت عدالت واقعی به بشریت ارائه گردد.

در غدیر خم و با اعلان رسمی امامت و جانشینی و ولایت امام علیعلیه السلام و فرزندان معصومش، روح امید تازه ای در جان بشریت دمیده شد. اما باز هم افسوس که نگذاشتند چنین شود. حتی دوران کوتاه حکومت علوی که الگوی حکومت عادلانه گردید نیز چنان گرفتار توطئه، فتنه و سنگ اندازی شد که باز هم آرزوی عدالت فراگیر بر دل بشریت ماند و باعث شد بشر در افسوس و حسرت، گرفتار ظلم و تجاوز و تعدی و استکبار و استعمار، چشم به راه دورانی باشد که امام مهدیارواحنا فداه  در حکومت جهانی مهدوی، تصویر روشن، گویا و زیبای عدالت اسلامی را بنمایاند.

بی بهره شدن بشریت از امامت امامان حق  سال های آغازین ظهور اسلام که همان دوران حیات پربرکت پیامبر راستین بود، غدیر با معرفی علیعلیه السلام که تمام ویژگی های یک اسلام شناس کامل و عامل به دین را داشت و نیز با آغاز دوران سلسله پر نور امامت و ولایت امامان معصوم، فتح بابی شد

تا مسلمانان با بهره گیری از قرآن و نیز سیره و سنت پیامبرشان و به مدد علم و سلوک ائمه اطهارعلیهم السلام، اسلام را در زندگی خود حی و حاضر دیده و شاهد اجراء شدن تعالیم و احکام نورانی اسلام باشند

و قطعا اگر چنین می شد، نه تنها باب اختلاف نظرها و تفاوت آراء در دین بسته می شد و چهره واقعی اسلام نمایان می گشت و طراوت، شادابی و حیات طیبه اسلامی، مسلمانان را دربرمی گرفت، بلکه در مقایسه با نظام سیاسی، اجتماعی، فردی و اخلاقی اسلام، مجالی برای عرض اندام سایر مکاتب و ایدئولوژی ها نمی ماند و سیمای فروزان اسلام ناب و کارآمد که جوابگوی تمام نیازهای بشری است همگان را مجذوب می ساخت ولی صدافسوس که چنین نشد و نگذاشتند امامت امامان حق، با اعجاز حقیقی خود، اسلام راستین را پیاده نماید و این همان آرزویی است که مسلمانان آن را در ظهور مهدیارواحنا فداه می جویند و پیگیری آرمان «پالایش دین» و «عاقبت صالحان» در قیام آن بزرگوار، اسلام کامل و حقیقی و عملیاتی شدن تمام و کمال احکام انسان سازش را آرزو می کنند.

!امیرمؤمنان علیه السلام؛ باب رسالت و قطب خلافت و امامت جریان غدیر خم، جریان امامت است؛ وجود مبارک پیامبر فرمود: أنَا مَدینَةُ العِلمِ و عَلِیٌّ بابُها ، وجود مبارک حضرت امیر نسبت به رسالت «باب» است، اما درباره امامت «قطب» است. خود حضرت وقتی به امامت رسید، فرمود: وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی. برای رسول باب است، ولی برای امامت قطب است.

غدیر در هر عصر و دوره ای مصداق دارد بدون تردید غدیر تنها یک واقعه تاریخی نیست و از آنجایی که پیام اصلی غدیر ولایت و حکومت است و جوهره غدیر به تعیین شکل صحیح رهبری و مدل حکومتی بدون انحراف برمی گردد:

1. رسالت غدیر آن است که شایستگان زمام امور حکومت را بر دست گیرند تا احقاق حق کنند و اقامه عدل نمایند. ابن عباس : قبل از جنگ جمل امام علیعلیه السلام را دیدم که مشغول وصله زدن به کفش خود بود؛ حضرت به من گفت:

ارزش این کفش چقدر است؟ گفتم: این کفش ارزشی ندارد. حضرت فرمود: به خدا سوگند همین کفش بی ارزش، برایم از حکومت بر شما محبوب تر است، مگر اینکه با این حکومت حقی را به پا دارم و یا باطلی را دفع نمایم.

اما اگر نشانه غدیر نادیده انگاشته شود و ناشایستگان حکومت را غصب نمایند کار بجایی می رسد که شخصی چون معاویه که در جنگ صفین قرآن بر نیزه کرد و دم از قرآن زد در شهر کوفه بر منبر عمومی رفته و آشکارا و بدون پرده پوشی اینچنین نطق می کند: ای مردم کوفه فکر می کنید من بخاطر نماز و زکات و حج [احکام دین و قرآن] با شما جنگ کردم؟ من که می دانستم شما نماز می خوانید، زکات می دهید و حج می روید من با شما جنگ کردم فقط برای اینکه بر شما امارت و حکومت کنم و بر گردن های شما سوار شوم!... آیا این نگاه اختاپوسی و خوی غارتگری چیزی جز فریاد سکولاریسم و قرائت اموی از اسلام است؟

2. پیش از معاویه، ابوسفیان رئیس حزب سکولار اموی نیز این شاخصه را آشکارا تئوریزه کرده بود که؛ یا بنی امیه! تلقفوها تلقف الکره ای فرزندان امیه! با خلافت اسلامی مانند توپ بازی کنید و آن را به یکدیگر پاس بدهید. ناگفته پیداست اگر حکومت برای حاکمان «هدف» شد و نه وسیله. و وصیت گردید تا حکومت را به هر قیمتی که شده در میان خود نگه دارند (قبیلگی محض) و به یکدیگر پاس دهند محصول و خروجی آن چیزی جز خونریزی و چپاولگری نیست و از همین روی است. که امام خمینی(ره) شاقول و شاخصه غدیر را ملاک بازشناختن راه از چاه می داند و می گوید: حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می گوید که به «قدر این کفش بی قیمت هم پیش من نیست» آن که هست اقامه عدل است.

آن چیزی که حضرت امیر علیه السلام و اولاد او می توانستند در صورتی که فرصت میداشتند، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد انجام بدهند، اینها هستند، لکن فرصت نیافتند.

زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود؛ اینها خوب است، مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد.

قضیه غدیر قضیه جعل حکومت است... ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است نه به معنای مقام معنوی

.3. بنابراین درس تاریخی غدیر که در هر دوره و هر عصری بکار می آید بطور خلاصه بر 2 گزاره استوار است؛ یکی بازگشت به اصول و این که حکومت وسیله ای برای احقاق حق و اقامه عدل است و  دیگری تمرکز بر مفهوم صحیح رهبری جامعه که مهمترین عامل است تا توده ها به بیراهه نروند و منحرف نشوند.

فرهنگ عاشورا، انتظار و غدیر بزرگترین سرمایه شیعه است

با وجود این سه عامل مهم (عاشورا، انتظار و غدیر) دشمنان هیچ گاه توان مقابله با امت اسلامی را ندارند و خود دشمن نیز به این نتیجه رسیده و به آن اذعان دارد. امروز دشمنان قسم خورده همه تلاش خود را برای تضعیف مبانی دینی در جوامع اسلامی به کار گرفته‌اند. ترویج فرهنگ اهل بیتعلیهم السلام و آشنایی نسل جوان با شعائر دینی را بهترین راه برای مقابله با توطئه افکنی های دشمنان نظام است.                . امروز استراتژی دشمن برای مقابله با ارزش های اسلامی تغییر کرده، در گذشته سلاح دشمن سخت افزاری بود، اما امروز دشمنان از ابزار نرم برای کمرنگ کردن معارف دینی استفاده می‌کنند. نظام سلطه به نقش مهم و تأثیرگذار ارزش‌های دینی در هدایت جامعه اذعان دارد، علی رغم همه توطئه افکنی ها، امروز همچنان شاهد نسلی دیندار و با ایمان هستیم. شیعه امروز در دنیا اقتدار دارد، دنیای لائیک هرگز توان برابری با اعتقادات شیعه را ندارد و علی رغم همه توطئه افکنی ها برای تضعیف ارزش های دینی شاهد گسترش روز افزون فرهنگ شیعی در دنیا هستیم.

غدیر ، صحنه معرفی تثبیت ارزشها

پیغمبر اکرمصلی الله علیه و آله به دستور پروردگار، این حقیقت را از اسلام آشکار کرد که مسؤولیت بزرگِ اداره جامعه در نظام اسلامى، چیزى نیست که نسبت به معیارهاى اسلامى، بشود درباره آن از موردى صرف نظر کرد. در این کار بزرگ، صددرصد باید معیارها و ارزشهاى اسلامى در نظر گرفته شود.                       .
بالاتر از امیرالمؤمنین علیه السلام کیست؟ همه خصوصیاتى که از نظر اسلام، ارزش است و البته از نظر عقل سالمِ توأم با انصاف هم، همانها ارزش محسوب مى‏شود، در امیرالمؤمنین علیه السلام جمع بود. ایمان او، اخلاص او، فداکارى و ایثار او، تقواى او، جهاد او، سبقت او به اسلام، بى ‏اعتنایى او به هر چه غیرِ خدا و هر چه غیرِ از هدف خدایى، بى ‏اعتنایى او به زخارف مادّى، بى‏ ارزش بودن دنیا در نظر او، علم او، معرفت او و اوج انسانیّت در او از همه ابعاد، خصوصیّاتى است که در زندگى امیرالمؤمنین علیه السلام واضح است. ادّعاى این حرفها، مخصوص شیعه هم نیست. همه مسلمین و مورّخین و محدّثینى که درباره امیرالمؤمنین علیه السلام خواسته ‏اند به انصاف حرف بزنند، همین خصوصیّات و بیش از اینها را بیان کرده ‏اند.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در آن روز در مقابل چشم کسانى که این خصوصیّات را در امیرالمؤمنین علیه السلام مى‏شناختند، او را به منصب ولایت نصب کرد. معناى این نصب، اهمیت دادن به آن معیارهاست. این همان نکته‏ اى است که باید در نظام و جامعه اسلامى، تا قیام قائم مورد نظرِ همه باشد. اگر مسلمین در طول تاریخ نتوانسته ‏اند از مواهب اسلامى به طور کامل بهره ببرند، به دلیل نقیصه بزرگِ ناشى از نشناختن معیارها بوده است. آن کس که در دل خود ایمان دارد و در عمل خود، آنچه را لازمه ایمان است رعایت مى‏کند. حقیقتاً عزیز است. بحمداللَّه، احساس عزّت هم در دل ملت ما هست و این از برکات رعایت همان ارزشهایى است که در غدیر تثبیت شد.

اگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم،

 باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیک کنیم. بزرگ‏ترین نمونه این است که هرچه بتوانیم، استقرار عدل کنیم. چون دامنه عدالت نامحدود است. هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر کنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسک ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد. امروز مردم دنیا تشنه عدالت‏اند.

این پیام به گوش مردم دنیا هم مى‏رسد. امروز با همه پیشرفت علم و با این همه تحقیقات علمى که دانشمندان و علما در مسائل حیات انجام داده ‏اند و با این همه اکتشافات و اختراعات و ترقى در علم که محیّرالعقول است، در ناحیه اخلاق، افتخار قدرتهاى برتر امروز دنیا به زورگویى، تجاوز، ظلم و بى‏اعتنایى به آراى انسانهاست.

حتى امروز وقاحت به قدرى در میان این قدرتمداران زیاد است که اعتراف هم مى‏کنند و مى‏گویند افکار عمومى مردم دنیا مانعِ حمله ما به عراق و ..... نیست، این یعنى یک حرکت صددرصد حیوانى. کسى که در عمل و حرکت خود اخلاق، عدالت، فضیلت و حقوق مردم را در نظر نمى‏گیرد، حیوان است. وگرنه روح انسانى این معیارها و ارزشها را رعایت مى‏کند و زندگى انسانى قائم به این ارزشهاست. عالم و آسمان و زمین قائم به عدالت است؛ بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ  الاْرْضُ. آن وقت عدالت را این‏طور زیر پا بگذارند! البته ‏قدرتمندان در بلندگوها مى‏گویند و فریاد مى‏زنند و تُنِ صداى آنها فضاى دنیا را پُر مى‏کند، اما حقایق عالم از بین نمى‏رود. حقیقت عالم این است که ظلم نمى‏تواند استقرار پیدا کند و پایدار بماند و پایدار نخواهد ماند.

عید اللَّه ‌الاکبر

غدیر در آثار اسلامى ما به عیداللَّه‌الاکبر، یوم العهد المعهود و یوم المیثاق المأخوذ تعبیر شده. این تعبیرات که نشان دهنده‌ى تأکید و اهتمامى خاص به این روز شریف است، خصوصیتش در مسأله‌ى ولایت است. آن عاملى که در اسلام ضامن اجراى احکام است، حکومت اسلامى و حاکمیت احکام قرآن است، و الّا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصى داشته باشند، لیکن حاکمیت چه در مرحله‌ى قانونگذارى و چه در مرحله‌ى اجرا در دست دیگران باشد، تحقّق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن دیگران بستگى دارد.

اگر آنها افراد بى‌انصافى بودند، مسلمانان همان وضعى را پیدا مى‌کنند که شما امروز در کوزوو، دیروز در بوسنى و هرزگوین، دیروز و امروز در فلسطین و در جاهاى دیگر شاهدش بوده‌اید و هستید ما هم در ایرانِ مسلمانِ عریق و عمیق خودمان، سالهاى متمادى همین را مشاهده مى‌کردیم اما چنانچه حکّام، قدرى با انصاف باشند، اجازه خواهند داد که این مسلمانان به قدر دایره‌ى خانه‌ى خودشان یا حدّاکثر ارتباطات محلّه‌اى چیزهایى از اسلام را رعایت کنند؛ ولى اسلام نخواهد بود!                  .    وَ مَا  أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ؛ مسأله‌ى حکومت، اساس قضایاى همه‌ى پیغمبران بوده است. حال بعضى کسان دوست دارند که حرفهاى موهوم و رد شده و غلط را در قالبهاى على‌الظّاهر نو بیان کنند!

آنها مى‌گویند که اگر دین، حکومت پیدا کند، قداست خود را از دست مى‌دهد! قداست یعنى چه؟ آیا قداست یعنى این‌که کسى یک چیز بى‌خاصیت، یک نام، یا یک حیثیّت اعتبارى و بى‌حقیقت را به خود ببندد؟ این قداست خواهد شد؟!

قداستِ حقیقى این است که حقیقتى در میان مردم، بر زندگى و بر روابط مردم، بر امور دنیا و آخرت مردم، اثر خوب بگذارد و زندگى را اصلاح کند. این، دین است؛ اگر دینى توانست این کار را بکند، قداست متعلّق به آن است.                                .
دین باید اجرا شود، دین باید تحقّق پیدا کند و این در غدیر، رسماً و به‌عنوان یک حقیقت قانونى در اسلام، مشخص شد.

البته از اوّلِ هجرت، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله حاکم بود؛ اما خیلیها امید بسته بودند که وقتى این شخص که آورنده‌ى اسلام است و این رشته‌اى که افراد و دلها را به هم متّصل کرده است، از میان مردم خارج شد، چیزى باقى نمانَد! و با نصب ولى، با نصب حاکم و تعیین کسى که مى‌توانست رشته‌ى این کار شود، جلوِ این پندار در عالم قانونگذارى گرفته شد.

اساس قضیه هم این است که قانونى وجود داشته باشد؛ لذا فرمود الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ؛ از امروز به بعد که ولایت، معیّن و تکلیف حکومت و سرپرستى و اداره و زمامدارى کشور، معلوم شد، دیگر از دشمن خارجى نترسید. واخشونى؛ حالا از من بترسید.                                

آداب عید غدیر

تهنیت و تبریک گفتن: حضرت رضا علیه السلام: روز غدیر، روز تهنیت گفتن است. به یکدیگر تهنیت باید گفت. پس اگر مؤمنی برادر دینی خویش را ملاقات کرد، بگوید حمد و سپاس خدای را که ما را از کسانی قرار داد که به ولایت امیرالمؤمنین و امامان علیهم السلام چنگ زده‌اند. (اقبال الاعمال 2/ 261) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ

دست دادن امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی در غدیر یکدیگر را ملاقات کردید با سلام به هم دست دهید. (وسائل الشیعه 10/445)                                                              . تبسم و اظهار شادی حضرت رضا علیهم السلام: روز غدیر، روز تبسم در روی مؤمنان است. هر که روز غدیر در روی برادر دینی خود تبسم کند، خدا در روز قیامت نظر رحمت به سوی او افکند و هزار حاجتش را بر آورده سازد و در بهشت قصری از دُرّ سفید برایش بنا کند و صورتش را زیبا سازد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: شادمانی را در میانتان و شادی را در ملاقاتتان آشکار کنید. (اقبال الاعمال2/259)                        . پوشیدن لباسهای فاخر و زینت دادن حضرت رضا علیه السلام: روز غدیر، روز پوشیدن لباس و کندن سیاه است... و آن روز، روز زینت دادن است. هر که برای روز غدیر زینت کند خدا همه‌ گناهان کوچک و بزرگش را بیامرزد و فرشتگانی به سویش فرستد  در حالی که حسنات او را می نویسند و تا عید غدیر سال آینده بر درجات او می افزایند و اگر بمیرد، شهید بمیرد و اگر زنده باشد با سعادت زندگی کند. (اقبال الاعمال 2/262) طعام دادن حضرت رضا علیه السلام فرمود: ... هر که مؤمنی را در روز غدیر طعام دهد مانند کسی است که همه پیامبران و صدیقان را طعام داده است. (اقبال الاعمال 2/262)

دید و بازدید : حضرت رضا علیه السلام: ... هر که در روز غدیر مؤمنی را دیدار کند، خدا هفتاد نور در قبرش وارد کند و قبرش را گشاده سازد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کنند و بهشت را به او بشارت دهند. (اقبال الاعمال 2/262)                 . توسعه دادن حضرت رضا علیه السلام فرمود: روز غدیر، روزی است که خدا فزونی دهد در مال و دارایی کسی که در آن روز عبادت کند و بر خانواده و خویشتن و برادران ایمانی اش توسعه دهد. (اقبال الاعمال 2/261)                                                              . هدیه دادن: فیاض بن محمد بن عمر طوسی می گوید: در روز غدیر، امام رضا علیه السلام را دیدم که نزد خود جمعی از دوستانش را برای صرف افطار نگاه داشته بود و به خانه های آنان نیز طعام، هدایا و لباس، حتی انگشتری و پاپوش، فرستاده بود و سر و وضع دوستان و اطرافیان خود را تغییر داده بود. در آن روز با وسایل پذیرایی تازه (غیر از آنچه در دیگر روزها در خانه آن حضرت استفاده می شد) از آنان پذیرایی می کردند و حضرتش فضیلت و سابقه‌ کهن آن روز را بیان می فرمود. (اقبال الاعمال 2/254)

افطاری دادن : هر که در روز غدیر، روزه دار مؤمنی را افطاری دهد همانند کسی باشد که ده فئام (صد هزار نفر) (اقبال الاعمال2/261)                                                . یاری دادن : هر کس در روز غدیر، برادرش را بدون درخواست کمک، یاری دهد و از روی رغبت به او نیکی کند، او را پاداش کسی باشد که در این روز، روزه داری کند و شبش را به عبادت بگذراند. (وسائل الشیعه 10/ 445)                                            . نیکی کردن : امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به یکدیگر نیکی کنید که خدا دوستی بین شما را پایدار سازد... و نیکی کردن در روز غدیر موجب افزایش مال و عمر می‌ شود. حمد الهی : رسول الله فرمود: یکی از سنتها آن است که مؤمن در روز غدیر صد بار بگوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ.......       . صلوات و برائت : به حضرت صادق علیه السلام گفتند: برای مسلمانان به جز دو عید (فطر و قربان) عید دیگری هست؟ فرمود آری، عیدی است از آن دو بزرگتر و شریفتر. گفتند: آن عید کدام روز است؟ فرمود: روز نصب امیرالمؤمنین به پیشوایی مردم. گفتند: کدام عمل شایسته آن روز است؟ فرمود: روزه داری کن ای حسن و بر محمد و آلش بسیار صلوات فرست و به سوی خدا از ستم کنندگان بر آنان بیزاری جوی. حضرت رضا علیه السلام فرمود: روز غدیر... روز بسیار صلوات فرستادن بر محمد وآل محمد است.

عقد اخوت و برادری : به گواهی علامه محدث میرزا حسین نوری (1320 ق) از کتاب زادالفردوس نقل می‌ کند: سزاوار است در این روز برادران دینی با یکدیگر عقد اخوت بندند و کیفیت آن، این گونه است که یکی دست راست خود را در دست راست دیگری بگذارد و بگوید: برادر شدم با تو در راه خدا و در برادری با تو اخلاص ورزیدم و دست دادم با تو در راه خدا و پیمان بستم با خدا و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش و پیامبرانش و امامان معصوم علیهم السلام که اگر از بهشتیان و اهل شفاعت باشم و اجازه یابم که وارد بهشت شوم، داخل نشوم مگر آنکه تو نیز با من باشی. و دیگری بگوید: پذیرفتم. آن‌گاه هر یک به دیگری بگوید: ساقط کردم از تو همه حقوق اخوت را جز شفاعت و دعا و زیارت. (مستدرک الوسائل 6/279)

نماز روز غدیر: نماز روز غدیر به دستور حضرت صادق علیه السلام این گونه است که نیم ساعت پیش از زوال (ظهر شرعی) غسل کند و حاجتهای خود را از خدا بخواهد. آن‌گاه دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از سوره‌ حمد، به ترتیب هر یک از سوره‌ های توحید و آیة‌ الکرسی و سوره قدر را ده مرتبه قرائت‌ کند. آن حضرت فرمود: هر کس این نماز را بخواند، خدا هر نیاز دنیوی و اخروی او را بر آورده سازد.

 روزه‌ داری : حضرت صادق علیه السلام فرمود: روزه‌ روز غدیر خم برابر است با روزه عمر دنیا. چنانچه انسانی عمر دنیا بیابد و به همان اندازه نیز روزه بدارد، روزه این روز برابر باشد با ثواب آن. و روزه این روز در هر سال نزد خدای عزوجل برابر است با صد حج و صد عمره درست و مقبول. و این روز بزرگترین عید خداست (التذهیب 3/143)

ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻼﻡ ﻣَﺜَﻞُ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﻓِﻲ ﻗَﺒُﻮﻟِﻬِﻢْ ﻭَﻟَﺎﺀ ﺃَﻣِﻴﺮﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﻓِﻲ ﻳَﻮْﻡِ ﻏَﺪِﻳﺮِ ﺧُﻢٍّ ﻛَﻤَﺜَﻞِ ... ﭘﺬﻳﺮﺵ ﻭﻻﻳﺖ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ علی ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴّﻼﻡ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ، ﻣﺜﻞ ﺳﺠﺪﻩﻱ ﻣﻼﺋﻜﻪ ﺑﺮ ﺁﺩﻡ ﺍﺳﺖ؛ ﻭ ﻣـَﺜَﻞ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺍﺯ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﻭﻻﻳﺖ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻼﻡ ﺍﻋﺮﺍﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻣَﺜﻞ ﺍﺑﻠﻴﺲ ﺍﺳﺖ.

بخش دهم :            زیارت غدیریه از امام هادی علیه السلام

 این زیارت به زیارت امیرالمؤمنین در عید غدیر خم نیز معروف است.

در سالی که خلیفه معتصم عباسی ، علی النقی علیه السلام، امام دهم شیعیان را از مدینه به سامرا فراخواند، او به زیارت حرم علی بن ابی‌طالب در نجف رفته و این زیارت را خواند که در ضمن آن 150 منقبت از مناقب علی بن ابی‌طالب بیان کرده و از برخی مشکلات سیاسی و اجتماعی که امام اول شیعیان را آزرده بود، سخن گفته است.

اهمیت سیاسی

زمانی این زیارت توسط علی النقی علیه السلام قرائت شد که تشیع به علت فشارهای سیاسی خلفای عباسی در وضعیت سختی قرار داشت و امامان شیعه در تنگنای روز افزون قرار داشتند. لذا، امام هادی علیه السلام در ضمن زیارت با ترسیم مظلومیت علی بن ابی‌طالب علیه السلام سعی در جلب توجه مردم به امامت دارد.

محتوای زیارت غدیر زیارت غدیریه را بر سه محور تقسیم کرد که به آن اشاره می ‌شود

۱. آیات قرآن کریم در زیارت غدیریه

طبق شمارش موجود، ۳۲ آیه شریفه در زیارت غدیریه آمده است که بر محور بیان فضایل امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؛ از جمله آیه لیله المبیت، آیه ابلاغ و آیه ولایت. علاوه بر آن، به ۴ آیه شریف نیز اشاره شده است.

۲. فضایل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در زیارت غدیریّه

بخشی از زیارت غدیریه شریف به بیان فضایل حضرت امیر (علیه السلام) اختصاص دارد. حدود ۲۰۶ فضیلت حضرت در این زیارت آمده است. فضایلی مانند امیرالمؤمنین، سیّد الوصیّین، وارث علم النّبیّین، ولیّ ربّ العالمین، امین الله فی ارضه، سفیر الله فی خلقه، الحجّه البالغه علی عباده، دین الله القویم، صراط مستقیم، نبأ عظیم، اوّل من آمن باللّه، سیّد المسلمین، یعسوب المؤمنین، امام المتقین، قائد الغرّ المحجّلین، امام المّتقین، اوّل من صدّق بما انزل الله علی نبیّه، عبدالله، المخصوص بمدحه الله، المخلص لطاعه الله، اوّل العابدین، ازهد الزّاهدین، الکاظم للغیظ، العافی عن النّاس، الصّابر فی البأسآء و الضّرّآء و حین البأس، العادل فی الرّعیّه، العالم بحدود الله من جمیع البرّیّه، المخصوص بحکم التّنزیل و حکم التّاویل و نصّ الرّسول  (صلی الله علیه و آله)، حآئز درجه الصّبر، فآئز بعظیم الاجر، الحجّه البالغه، النّعمه السّابغه، البرهان المنیر، احسن الخلق عباده، اخلص النّاس زهاده. این فضایل، سندهای بسیاری در روایات عامّه و خاصه دارند.

۳. بخش ‌هایی از تاریخ در زیارت غدیریّه امام هادی (علیه السلام)

این زیارت، حاوی مطالبی از تاریخ ولایت است؛ از جمله: حدیث غدیر، غصب فدک، جنگ بدر، احزاب، اُحد، نزولِ لاسیف الّا ذوالفقار و لا فتی الّا علی، جنگ حُنین، صفّین، جمل، نهروان، شهادت جناب عمّار، شهادت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، بیزاری از دشمنان ولایت و قاتلان حضرت سیّدالشّهدا (علیه السلام) و در آخر زیارت، بیزاری از منکران ولایت و قاتلان حضرت سیّد الشّهدا (علیه السلام).

محور اصلی زیارت غدیریه، اصل تولی و تبری است که در فرهنگ شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد.

فضیلت‌های تاریخی : این زیارت، مطالبی از رشادت‌های تاریخی امام علیعلیه السلام و فداکاری‌های آن حضرت در راه دین اسلام را بیان کرده است. از جمله جنگ بدر، احزاب، اُحد، جنگ حُنین، صفّین، جمل، نهروان و...

در این زیارت همچنین به غصب فدک، بیزاری از دشمنان ولایت و برائت از قاتلان امام حسینعلیه السلام و شهادت عمّار، شهادت حضرت علیعلیه السلام و شهادت سیدالشّهدا اشاره دارد.

در پایان همه فائزین به ولایت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به خواندن زیارت غدیریّه امام هادی (علیه السلام) در مفاتیح الجنان شیخ عبّاس قمی در بخش زیارات، در قسمت زیارت مخصوصه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در عید الله الاکبر غدیر دعوت می ‌کنیم و از تمامی بزرگواران التماس دعا داریم.

متن و ترجمه زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام

السَّلامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ صَفْوَةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ أَمِینِ اللَّهِ عَلَى وَحْیِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ وَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلَى ذَلِکَ کُلِّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِیَّاتُهُ السَّلامُ عَلَى أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ وَ وَارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ وَ وَلِیَّ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مَوْلایَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَفِیرَهُ فِی خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَى عِبَادِهِ .

سلام بر محمّد رسول خدا، خاتم پیامبران، و سرور رسولان، و برگزیده پروردگار جهانیان، امین خدا بر وحى و دستورات قطعى الهى، و ختم کننده آنچه گذشته، و گشاینده آنچه‏ خواهد آمد، و چیره بر همه اینها، و رحمت و برکات و درودها و تحیّات خدا بر او باد. سلام‏ بر پیامبران خدا و رسولانش، و فرشتگان مقرّب و بندگان شایسته‏اش. سلام بر تو اى امیر مؤمنان و سرور جانشینان، و وارث دانش پیامبران، ولى پروردگار جهانیان‏ و مولاى من و مولاى مؤمنان، و رحمت و برکات خدا بر او باد. سلام بر تو اى مولاى من‏ اى امیر مؤمنان، اى امین خدا بر روى زمینش، و سفیر او در خلقش، و حجّت رسایش بر بندگان.

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دِینَ اللَّهِ الْقَوِیمَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبَأُ الْعَظِیمُ الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ وَ عَنْهُ یُسْأَلُونَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ وَ صَدَّقْتَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ مُکَذِّبُونَ وَ جَاهَدْتَ [فِی اللَّهِ‏] وَ هُمْ مُحْجِمُونَ [مُجْمِحُونَ‏] وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا لَهُ الدِّینَ صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ وَ یَعْسُوبَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامَ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ وَ وَصِیُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ وَ أَمِینُهُ عَلَى شَرْعِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی أُمَّتِهِ،

سلام بر تو اى دین معتدل خدا، و راه راستش. سلام بر تو اى‏ خبر بزرگى که آنها در آن اختلاف کردند، و از آن بازخواست شوند. سلام بر تو اى امیر مؤمنان، به خدا ایمان آوردى، درحالى‏که همه شرک مى‏ورزیدند، و حق را تصدیق گفتى وقتى که آنان را تکذیب مى‏نمودند و جاد کردى و آنان از جهاد عقب‏نشینى مى‏کردند، خدا را عبادت کردى، درحالى‏که خالص نمودى براى او دین را، صبر کردى و به حساب‏ خدا گذاشتى، تا مرگ تو را در رسید، آگاه باشید لعنت خدا بر ستمکاران. سلام بر تو اى آقاى مسلمانان‏ و رئیس دین، و پیشواى اهل تقوا، و مقتداى سپیدرویان، و رحمت و برکات خدا بر تو باد شهادت مى‏دهم که تویى برادر رسول خدا، جانشین، و وارث علمش، و امین او بر قانونش، و جانشین او در امّتش،

وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَدَّقَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى نَبِیِّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ مَا أَنْزَلَهُ فِیکَ فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ طَاعَتِکَ وَ وِلایَتِکَ وَ عَقَدَ عَلَیْهِمُ الْبَیْعَةَ لَکَ وَ جَعَلَکَ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ کَذَلِکَ ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَیْهِمْ فَقَالَ أَ لَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ فَقَالُوا اللَّهُمَّ بَلَى فَقَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ کَفَى بِکَ شَهِیدا وَ حَاکِما بَیْنَ الْعِبَادِ فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وِلایَتِکَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ وَ نَاکِثَ عَهْدِکَ بَعْدَ الْمِیثَاقِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ تَعَالَى وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مُوفٍ لَکَ بِعَهْدِهِ وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهِ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرا عَظِیما وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ الْحَقُّ الَّذِی نَطَقَ بِوِلایَتِکَ التَّنْزِیلُ وَ أَخَذَ لَکَ الْعَهْدَ عَلَى الْأُمَّةِ بِذَلِکَ الرَّسُولُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَ عَمَّکَ وَ أَخَاکَ الَّذِینَ تَاجَرْتُمُ اللَّهَ بِنُفُوسِکُمْ ،

و اوّل کسى‏که به خدا ایمان آورد، و آنچه را بر پیامبرش نازد شده بود تصدیق کرد، و شهادت مى‏دهم که‏ آن حضرت همه آنچه را خدا درباره تو نازل کرد به مردم رساند، و امر خدا را درباره تو با صداى بلند اعلام کرد، و بر امّتش حتمى بودن طاعت و ولایتت‏ را واجب نمود، و بیعت تو را بر عهدّ آنان نهاد، و حضرتت را نسبت به مؤمنان سزاوارتر از خودشان قرار داد، چنان‏که‏ خدا خود او را اینچنین قرار داد، سپس پیامبر اسلام خدا را بر مردم شاهد گرفت و فرمود: آیا من آن نیستم که رساندم. همه گفتند: به خدا آرى. پس فرمود: خدایا گواه باش، و تو براى گواهى و حاکمیت بین بندگان بسى. پس خدا لعنت کند منکر ولایتت را بعد از اقرار ،و شکننده پیمانت را پس از پیمان بستن، و شهادت مى‏دهم که‏ تو به عهد خداى تعالى وفا کردى، و خداى تعالى وفا کننده به عهد خویش براى توست، و هرکس به آن پیمانى که با خدا بسته وفا کند، خدا پاداش بزرگى به او خواهد داد. و شهادت مى‏دهم که تویى امیر مؤمنان آن حقّى که قرآن به‏ ولایتت گویا شد، و رسول خدا در این زمینه براى تو از امّتت پیمان گرفت، و شهادت مى‏دهم که تو و عمو و برادرت کسانى هستید که با خدا با جانهایتان معامله کردید،

فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیکُمْ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْدا عَلَیْهِ حَقّا فِی التَّوْرَیةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ أَشْهَدُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّ الشَّاکَّ فِیکَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِینِ وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِکَ غَیْرَکَ عَانِدٌ [عَادِلٌ‏] عَنِ الدِّینِ الْقَوِیمِ الَّذِی ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِینَ وَ أَکْمَلَهُ بِوِلایَتِکَ یَوْمَ الْغَدِیرِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْمَعْنِیُّ بِقَوْلِ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیما فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ضَلَّ وَ اللَّهِ وَ أَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِوَاکَ وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عَادَاکَ.

پس خدا این آیه را در حق شما نازل کرد: به درستى که خدا از مؤمنان خرید جانها و اموالشان را، که در عوض به آنها بهشت براى آنان باشد، و در راه خدا پیکار مى‏کنند، پس مى‏کشند و کشته مى‏شوند، وعده‏اى است بر او، محقق شده در تورات و انجیل و قرآن، و کیست که‏ به عهد خود وفادارتر از خدا باشد، پس شادى کنید به معامله‏اى که انجام دادید، و این است آن رستگارى بزرگ آنانند   توبه‏کنندگان، عبادت‏کنندگان، روزه‏گیران، رکوع‏کنندگان، سجودکنندگان، امرکنندگان‏ به معروف، نهى‏کنندگان از منکر، و نگهبانان حدود خدا، و به مؤمنان بشارت ده، شهادت‏ مى‏دهم اى امیر مؤمنان، که شک کننده در باره تو به رسول امین ایمان نیآورده، و اینکه روى گرداننده از ولایت‏ تو به ولایت غیر، معاندانه روى گردان از دین است، دین میانه‏اى که پروردگار جهانیان براى ما پسندیده، و آن را روز غدیر به ولایت تو کامل نموده است، و گواهى مى‏دهم که در این گفته خداى عزیز رحیم، مقصود تویى: به حقیقت این است راه راست من، از آن پیروى‏ کنید، و راههاى دیگر را پیروى ننمایید، که شما را از راه او پراکنده کند، به خدا سوگند گمراه شد، و گمراه کرد کسى‏که از غیر تو پیروى نمود، و کسى‏که تو را دشمن داشت، ستیزه‏ورزان از حق روى گرداند.

اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِکَ وَ أَطَعْنَا وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ فَاهْدِنَا رَبَّنَا وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا إِلَى طَاعَتِکَ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الشَّاکِرِینَ لِأَنْعُمِکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَزَلْ لِلْهَوَى مُخَالِفا وَ لِلتُّقَى مُحَالِفا وَ عَلَى کَظْمِ الْغَیْظِ قَادِرا وَ عَنِ النَّاسِ عَافِیا غَافِرا وَ إِذَا عُصِیَ اللَّهُ سَاخِطا وَ إِذَا أُطِیعَ اللَّهُ رَاضِیا وَ بِمَا عَهِدَ إِلَیْکَ عَامِلا رَاعِیا لِمَا اسْتُحْفِظْتَ حَافِظا لِمَا اسْتُودِعْتَ مُبَلِّغا مَا حُمِّلْتَ مُنْتَظِرا مَا وُعِدْتَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مَا اتَّقَیْتَ ضَارِعا وَ لا أَمْسَکْتَ عَنْ حَقِّکَ جَازِعا وَ لا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجَاهَدَةِ غَاصِبِیکَ [عَاصِیکَ‏] نَاکِلا وَ لا أَظْهَرْتَ الرِّضَى بِخِلافِ مَا یُرْضِی اللَّهَ مُدَاهِنا وَ لا وَهَنْتَ لِمَا أَصَابَکَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ،

خدایا امرت را شنیدیم. و اطاعت کردیم و راه راست تو را پیروى نمودیم‏ پروردگارا ما را هدایت کن، و بعد از اینکه ما را به طاعتت هدایت کردى دلهایمان را منحرف مساز، و ما را از سپاسگذاران نعمتهایت‏ قرار ده، و شهادت مى‏دهم که تو پیوسته با هواى نفس مخالف، و با پرهیزگارى هم‏پیمان، و به فرو خوردن خشم توانا و گذشت کننده از مردم و آمرزنده آنان بودى، و زمانى که خدا معصیت مى‏شود خشمناک، و هنگامى‏که اطاعت مى‏شود خشنودى‏ به آنچه خدا با تو پیمان بسته بود عامل بودى، و آنچه نگهدارى‏اش از تو خواسته شده بود رعایت نمودى، و آنچه به تو سپرده شده بود حفظ کردى، و آنچه از حق بر عهده‏ات نهاده شده بود رساندى، و آنچه را به آن وعده داده شدى به انتظار نشستى، و شهادت مى‏دهم که از روى زبونى محافظه‏کارى نکردى، و در اثر بى‏تابى و عجز از گرفتن حقت باز نایستادى، و به خاطر ترس و وحشت، از پیکار با غصبان ولایتت قدم به عقب نگذاشتى، و به علّت سستى بر خلاف آنچه خدا را خشنود مى‏کند اظهار خشنودى ننموده، و براى آنچه در راه خدا به تو در رسیده سست نشدى،

وَ لا ضَعُفْتَ وَ لا اسْتَکَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّکَ مُرَاقِبا مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ تَکُونَ کَذَلِکَ بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّکَ وَ فَوَّضْتَ إِلَیْهِ أَمْرَکَ وَ ذَکَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّکَرُوا وَ وَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا وَ خَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَمَا تَخَوَّفُوا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى دَعَاکَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ وَ قَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّةَ بِقَتْلِهِمْ إِیَّاکَ لِتَکُونَ الْحُجَّةُ لَکَ عَلَیْهِمْ مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا وَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ صَابِرا وَ جُدْتَ بِنَفْسِکَ مُحْتَسِبا وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِیِّهِ وَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ مَا اسْتَطَعْتَ مُبْتَغِیا مَا عِنْدَ اللَّهِ رَاغِبا فِیمَا وَعَدَ اللَّهُ لا تَحْفِلُ بِالنَّوَائِبِ وَ لا تَهِنُ عِنْدَ الشَّدَائِدِ،

و به خاطر ترس و زبونى از خواستن حقّت ناتوان و درمانده نگشتى،پناه به خدا از اینکه چنین باشى، بلکه زمانى‏که مورد ستم واقع شدى. به حساب پروردگارت گذاشتى، و کارت را به او واگذار کردى، و ستمکاران را پند دادى ولى نپذیرفتند، و اندرز دادى ولى‏ قبول نکردند، و آنان را از خدا ترساندى، ولى نترسیدند، و شهادت مى‏دهم که تو اى امیرمؤمنان در راه خدا به حق‏ جهاد کردى، تا اینکه خدا تو را بجوارش فرا خواند، و به اختیارش تو را به جانب خود قبض روح کرد، و حجّتت را بر دشمنانت ختم کرد، با به قتل رساندن تو را، تا حجّت به سود تو و زیان باشد همراه با آنچه براى تو بود از حجّتهاى رسا بر همه‏ خلق. سلام بر تو اى امیر مؤمنان، خدا را خالصانه عبادت کردى، و صابرانه در راه‏ خدا جهاد نمودى، و به حساب خدا جانبازى کردى، و به کتابش عمل نمودى، و روش پیامبرش را پیروى کردى، و نماز را بپا داشتى، و زکات را پرداختى، و به معروف امر کردى، و تا توانستى از منکر نهى نمودى‏ طالب بودى آنچه را نزد خداست، راغب بودى در آنچه خدا وعده داد، کاسه صبرت از پیش آمدها لبریز نشد، و هنگام سختیها سست‏ نگشتى،

وَ لا تَحْجِمُ عَنْ مُحَارِبٍ أَفِکَ مَنْ نَسَبَ غَیْرَ ذَلِکَ إِلَیْکَ وَ افْتَرَى بَاطِلا عَلَیْکَ وَ أَوْلَى لِمَنْ عَنَدَ عَنْکَ لَقَدْ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى صَبْرَ احْتِسَابٍ وَ أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَلَّى لَهُ وَ جَاهَدَ وَ أَبْدَى صَفْحَتَهُ فِی دَارِ الشِّرْکِ وَ الْأَرْضُ مَشْحُونَةٌ ضَلالَةً وَ الشَّیْطَانُ یُعْبَدُ جَهْرَةً وَ أَنْتَ الْقَائِلُ لا تَزِیدُنِی کَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِی عِزَّةً وَ لا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّی وَحْشَةً وَ لَوْ أَسْلَمَنِی النَّاسُ جَمِیعا لَمْ أَکُنْ مُتَضَرِّعا اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْتَ وَ أَیَّدَکَ اللَّهُ وَ هَدَاکَ وَ أَخْلَصَکَ وَ اجْتَبَاکَ فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُکَ وَ لا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُکَ وَ لا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُکَ وَ لا ادَّعَیْتَ وَ لا افْتَرَیْتَ عَلَى اللَّهِ کَذِبا وَ لا شَرِهْتَ إِلَى الْحُطَامِ وَ لا دَنَّسَکَ الْآثَامُ وَ لَمْ تَزَلْ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ وَ یَقِینٍ مِنْ أَمْرِکَ تَهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ أَشْهَدُ شَهَادَةَ حَقٍّ،

از مقابل هیچ جنگجویى بازنگشتى، آنکه غیر این امور را به تو نسبت داد تهمت زد، و به باطل دروغ‏ بر تو بست، و مرگ بر کسى‏که با اصرار بر مخالفت با تو از تو روى گرداند، به راستى در راه خدا به حق جهاد کردى، و بر آزار مردم به‏ نیکى صبر کردى صبرى به حساب خدا، تویى اوّل کسى‏که به خدا ایمان آوردى، و براى او نماز خواندى، و جهاد کردى، و خود را در خانه شرک براى حق آشکار نمودى، در حالى‏که زمین انباشته به گمراهى بود، و شیطان آشکارا عبادت مى‏شد، و تویى‏ گوینده این سخن: کثرت مردم در پیرامونم عزّتى به من نیفزاید و پراکنده‏شد نشان ترسى به من اضافه نکند، اگر همه مردم از من دست بردارند، نالان نشوم، پناهنده به خدا شدى و عزّت یافتى، آخرت را بر دنیا برگزیدى‏ و پارسا گشتى، خدا تأییدت نمود و راهنمایى فرمود، و در گردونه خلوص قرار داد، و تو را برگزید، کردارهایت ضد و نقیض‏ نشد، گفتارهایت اختلاف نیافت، حالاتت زیرورو نگشت، ادعاى بیهوده نکردى، و بر خدا دروغ نبستى، و به متاع اندک دنیا طمع نورزیدى، گناهان تو را آلوده نساخت، همواره امورت بر پایه برهانى‏ از سوى پروردگارت بود، در کارت بر یقین بودى، به سوى حق و راه مستقیم هدایت مى‏نمودى، شهادت مى‏دهم‏ شهادت حق،

وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَمَ صِدْقٍ أَنَّ مُحَمَّدا وَ آلَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ سَادَاتُ الْخَلْقِ وَ أَنَّکَ مَوْلایَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَّکَ عَبْدُ اللَّهِ وَ وَلِیُّهُ وَ أَخُو الرَّسُولِ وَ وَصِیُّهُ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّهُ الْقَائِلُ لَکَ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ مَا آمَنَ بِی مَنْ کَفَرَ بِکَ وَ لا أَقَرَّ بِاللَّهِ مَنْ جَحَدَکَ وَ قَدْ ضَلَّ مَنْ صَدَّ عَنْکَ وَ لَمْ یَهْتَدِ إِلَى اللَّهِ وَ لا إِلَیَّ مَنْ لا یَهْتَدِی بِکَ وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحا ثُمَّ اهْتَدَى إِلَى وِلایَتِکَ مَوْلایَ فَضْلُکَ لا یَخْفَى وَ نُورُکَ لا یُطْفَأُ [لا یُطْفَى‏] وَ أَنَّ مَنْ جَحَدَکَ الظَّلُومُ الْأَشْقَى مَوْلایَ أَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبَادِ وَ الْهَادِی إِلَى الرَّشَادِ وَ الْعُدَّةُ لِلْمَعَادِ مَوْلایَ لَقَدْ رَفَعَ اللَّهُ فِی الْأُولَى مَنْزِلَتَکَ وَ أَعْلَى فِی الْآخِرَةِ دَرَجَتَکَ وَ بَصَّرَکَ مَا عَمِیَ عَلَى مَنْ خَالَفَکَ وَ حَالَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ مَوَاهِبِ اللَّهِ لَکَ،

و سوگند مى‏خورم سوگند صدق، که محمّد و خاندانش (درود خدا بر آنان باد) سروران خلقند، و اینکه تو مولاى من و مولاى همه مؤمنانى، تو بنده خدا و ولىّ او و برادر جانشین و وارث او هستى، و او گوینده این سخن به حضرت توست: سوگند به کسى‏که مرا به حق برانگیخت‏ به من ایمان نیاورد آن‏که به تو کافر شد، و به خدا اقرار ننمود آن‏که به انکار تو برخاست، گمراه شد کسى‏که مردم را از تو بازداشت، و به سوى خدا و به جانب من راه نیافت، و این گفتار پروردگار عزّ و جلّ من است: من آمرزنده‏ام آن کس را که توبه کرد، و ایمان آورد، و عمل شایسته انجام داد، سپس به سوى ولایت تو راه یابد. مولاى من فضل تو مخفى نمى‏ماند، و نورت خاموش نگردد، و آن‏که تو را انکار کند ستمکار و بدبخت است، مولاى من تو حجّت بر بندگانى‏ و راهنماى به سوى راه راستى، و ذخیره روز معادى، مولاى من خدا مقامت را در دنیا بلند کرد، و درجه‏ات را در آخرت والا گردانید، و بینایت نمود به آنچه بر کسى‏که با تو مخالفت کرد پوشیده ماند، و بین تو و موهبتهاى‏ خدا حجاب شد،

فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّی الْحُرْمَةِ مِنْکَ وَ ذَائِدِی الْحَقِّ عَنْکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ الَّذِینَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِیهَا کَالِحُونَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مَا أَقْدَمْتَ وَ لا أَحْجَمْتَ وَ لا نَطَقْتَ وَ لا أَمْسَکْتَ إِلا بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ قُلْتَ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَدْ نَظَرَ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَضْرِبُ بِالسَّیْفِ قُدْما فَقَالَ یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلا أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی وَ أُعْلِمُکَ أَنَّ مَوْتَکَ وَ حَیَاتَکَ مَعِی وَ عَلَى سُنَّتِی فَوَ اللَّهِ مَا کَذِبْتُ وَ لا کُذِبْتُ وَ لا ضَلَلْتُ وَ لا ضُلَّ بِی وَ لا نَسِیتُ مَا عَهِدَ إِلَیَّ رَبِّی وَ إِنِّی لَعَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی بَیَّنَهَا لِنَبِیِّهِ وَ بَیَّنَهَا النَّبِیُّ لِی وَ إِنِّی لَعَلَى الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ أَلْفِظُهُ لَفْظا صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ قُلْتَ الْحَقَّ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاکَ بِمَنْ نَاوَاکَ وَ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ یَقُولُ :

لعنت خدا بر حلال شمارندگان حرمتت، و دفع‏کنندگان حقّت، و شهادت مى‏دهم که آنان از زیانکارترین مردمى هستند که آتش چهره آنان را مى‏سوزاند، و در میان دوزخ زشت و عبوس هستند، و شهادت مى‏دهم که اقدام نکردى، و قدم به عقب نگذاشتى، و سخن نگفیتى و باز نایستادى مگر به فرمان خدا و رسولش. خود فرمودى: سوگند به آن‏که جانم در دست اوست، رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) به من نظر کرد، درحالى‏که پیش‏قدمانه شمشیر مى‏زدم، ایشان به من فرمود: اى على تو نسبت به من به منزله هارونى نسبت به موسى، جز اینکه‏ بعد از من پیغمبرى نیست، و من تو را خبر مى‏دهم که مرگ و زندگى تو با من و براساس راه و رسم من است، به خدا سوگند دروغ‏ نگفتم، و به من دروغ گفته نشد، و گمراه نشدم و کسى به وسیله من گمراه نشده، و آنچه را پروردگارم با من عهد کرده فراموش نکردم، من‏ بر برهانى از سوى پروردگارم هستم که براى پیامبرش بیان نموده و پیامبر نیز براى من بیان داشته است و من به راستى بر راه روشن هستم که آن‏ را صریح مى‏گویم با صراحت تمام، اى امیر مؤمنان به خدا سوگند راست گفتى، و حق گفتى. پس خدا لعنت کند کسى را که تو را با آن‏که با تو دشمنى کرد برابر قرار داد، درحالى‏که خدا مى‏فرماید

(هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِکَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ وِلایَتَکَ وَ أَنْتَ وَلِیُّ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ وَ الذَّابُّ عَنْ دِینِهِ وَ الَّذِی نَطَقَ الْقُرْآنُ بِتَفْضِیلِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرا عَظِیما دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ کَانَ اللَّهُ غَفُورا رَحِیما) وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ .

آیا کسانى که مى‏دانند، با کسانى که نمى‏دانند برابرند؟ پس خدا لعنت کند کسى را که مساوى تو قرار داد، آن کس را که خدا ولایتت را بر او واجب کرد، و حال اینکه تو ولىّ خدایى، و برادر رسول خدایى‏ و دفاع کننده از دین خدایى، و کسى هستى که قرآن به برترى‏اش گویاست، خداى تعالى فرمود: خدا جهادکنندگان را بر نشستگان برترى داد به اجرى بزرگ، درجات و مغفرت و رحمت از جانب او براى جهادگنندگان است،و خدا همواره آمرزنده و مهربان است و خداى تعالى فرمود:آیا آب‏دهى به حاجیان و آباد دادن در مسجد الحرام را قرار داده‏اید همانند آن کس که به خدا و روز جزا ایمان آورده،و در راه خدا جهاد کرده است؟ هرگز پیش خدا برابر نیستند، خدا گروه ستمکاران را هدایت نمى‏کند.

الَّذِینَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوَانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُقِیمٌ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ) أَشْهَدُ أَنَّکَ الْمَخْصُوصُ بِمِدْحَةِ اللَّهِ الْمُخْلِصُ لِطَاعَةِ اللَّهِ لَمْ تَبْغِ بِالْهُدَى بَدَلا وَ لَمْ تُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ أَحَدا وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اسْتَجَابَ لِنَبِیِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیکَ دَعْوَتَهُ ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهَارِ مَا أَوْلاکَ لِأُمَّتِهِ إِعْلاءً لِشَأْنِکَ وَ إِعْلانا لِبُرْهَانِکَ وَ دَحْضا لِلْأَبَاطِیلِ وَ قَطْعا لِلْمَعَاذِیرِ فَلَمَّا أَشْفَقَ مِنْ فِتْنَةِ الْفَاسِقِینَ وَ اتَّقَى فِیکَ الْمُنَافِقِینَ أَوْحَى إِلَیْهِ رَبُّ الْعَالَمِینَ :

آنان‏که ایمان آورده‏اند و هجرت کردند، و در راه خدا با اموال و جانهایشان‏ جهاد کردند، از جهت مقام به نزد خدا برترند، و ایشان رستگارانند، نویدشان مى‏دهد پروردگارشان‏ به رحمتى از جانب خود و خشنودى، و بهشتهایى که در آنها نعمت پایدار براى آنان باشد.در آن بهشتها جاودانند، به راستى که‏ نزد خدا پاداشى بزرگ است. شهادت مى‏دهم که تو به ستایش خدا مخصوص گشته‏اى، و مخلص در طاعت خدایى، براى‏ هدایت جایگزینى نجستى، و در بندگى پروردگارت احدى را شریک نساختى، خداى تعالى دعاى پیامبرش(درود خدا بر او و خاندانش) را در حق تو اجابت کرد، سپس اظهار آنچه تو را سزاوار حکومت بر ملّتش کرده بود به او فرمان داد، براى بالا بردن شأنت، و علنى ساختن برهانت، و دفع باطلها، و بریدن بهانه‏ها، پس زمانى که از آشوب اهل فسق بیمانک شد، و درباره تو در برابر منافقان محافظکارى کرد، پروردگار جهانیان به او وحى کرد

( یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ) فَوَضَعَ عَلَى نَفْسِهِ أَوْزَارَ الْمَسِیرِ وَ نَهَضَ فِی رَمْضَاءِ الْهَجِیرِ فَخَطَبَ وَ أَسْمَعَ وَ نَادَى فَأَبْلَغَ ثُمَّ سَأَلَهُمْ أَجْمَعَ فَقَالَ هَلْ بَلَّغْتُ فَقَالُوا اللَّهُمَّ بَلَى فَقَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا بَلَى فَأَخَذَ بِیَدِکَ وَ قَالَ :«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ». فَمَا آمَنَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیکَ عَلَى نَبِیِّهِ إِلا قَلِیلٌ وَ لا زَادَ أَکْثَرَهُمْ غَیْرَ تَخْسِیرٍ وَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِیکَ مِنْ قَبْلُ وَ هُمْ کَارِهُونَ:

اى رسول! آنچه از پروردگارت به تو نازل شده به مردم برسان، اگر انجام ندهى پیام خدا را نرسانده‏اى، خدا تو را از مردم حفظ مى‏کند پس او بارهاى سنگین سفر را بر دوش جان نهاد، و در حرارت شدید نیمه روز برخاست، سخنرانى کرد و شنواند، و فریاد زد، پس پیام حق را رساند ،سپس از همه آنها پرسید: آیا رساندم؟ گفتند: به خدا قسم آرى. فرمود: خدایا شاهد باش. سپس به مردم خطاب کرد: آیا من آن نیستم که به مؤمنان از خود آنان سزاوارترم؟ گفتند: آرى، پس دست‏ تو را گرفت، و فرمود: هرکه را که من مولاى اویم، پس این على مولاى اوست، خدایا دوست بدار هرکه او را دوست دارد، و دشمن بدار هرکه او را دشمن دارد، و یارى کن کسى را که یارى‏اش کند، و خوار کن هرکه خوارش سازد. پس به آنچه خدا درباره تو بر پیامبرش نازل کرد، ایمان نیاورد جز عده‏اى اندک، و اکثرشان را نیفزود جز زیانکارى، پیش از آن نیز خدا در حق تو این آیه را ناز کرد در حالى‏که آنان دوست‏ نداشتند

( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ). اللَّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هَذَا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِکَ فَالْعَنْ مَنْ عَارَضَهُ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَذَّبَ بِهِ وَ کَفَرَ وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هرکه از شما از دینش برگردد، خدا به زودى قومى را بیاورد، که آنها را دوست دارد، و آنها هم خدا را دوست دارند، بر مؤمنان نرمند، و بر کافران سخت، در راه خدا جهاد کنند، از سرزنش سرزنش‏کنندگان نمى‏ترسند، این است فضل خدا، به هر که بخواهد عنایت مى‏کند، خدا گسترنده و دانا است. جز این نیست که شما ولىّ خدا و رسول او و همه آنانى هستند که ایمان آورند، و آنانى که نماز را بر پا مى‏دارند و زکات مى‏دهند، درحالى‏که رکوع کننده‏اند، و هرکه با خدا و رسولش و کسانى‏که ایمان آوردند دوستى کند، پس حزب خدا حزب‏ پیروز است. پروردگارا به آنچه نازل کردى ایمان آوردیم، و از پیامبر پیروى نمودیم، پس ما را با گواهان بنویس. پروردگارا دلهاى ما را پس از آنکه هدایتمان کردى منحرف مساز، و به ما از نزد خود رحمتى ببخش، که تو بسیار بخشنده‏اى‏ خدایا ما مى‏دانیم که این گفتار از نزد تو حق است، پس لعنت کن کسى را که با آن معارضه کرد، و به آن کبر ورزید، و آن را تکذیب کرد، و کافر شد، و زود است بدانند کسانى که ستم کردند، به چه بازگشتگاهى برگردند.

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ وَ أَوَّلَ الْعَابِدِینَ وَ أَزْهَدَ الزَّاهِدِینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِیَّاتُهُ أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینا وَ یَتِیما وَ أَسِیرا لِوَجْهِ اللَّهِ لا تُرِیدُ مِنْهُمْ جَزَاءً وَ لا شُکُورا وَ فِیکَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى:( وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) وَ أَنْتَ الْکَاظِمُ لِلْغَیْظِ وَ الْعَافِی عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ وَ أَنْتَ الصَّابِرُ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ وَ أَنْتَ الْقَاسِمُ بِالسَّوِیَّةِ وَ الْعَادِلُ فِی الرَّعِیَّةِ وَ الْعَالِمُ بِحُدُودِ اللَّهِ مِنْ جَمِیعِ الْبَرِیَّةِ وَ اللَّهُ تَعَالَى أَخْبَرَ عَمَّا أَوْلاکَ مِنْ فَضْلِهِ بِقَوْلِهِ:

سلام بر تو اى امیر مؤمنان و سروز جانشینان، و رأس عبادت‏کنندگان، و پارساترین پارسایان، و رحمت خدا و برکات و درودها و تحیّاتش بر تو باد، تویى خوراننده طعام در حال دوست داشتن آن، به درمانده و یتیم و اسیر تنها به خاطر خشنودى خدا، که از آنها پاداش و سپاسى نمى‏خواستى، و خداى تعالى در حق تو چنین گفت: دیگران را بر خود ترجیح مى‏دهند، گرچه خود تهیدست باشند، هرکه از بخل وجودش محفوظ ماند پس آنانند از رستگاران، تویى فروبرنده خشم، و گذشت‏کننده از مردم، و خدا نیکوکاران را دوست دارد، تویى صبرکننده‏ در تنگدستى و پریشان‏حالى و به هنگام جنگ، تویى بخش کننده به برابرى، و دادگر در میان‏ ملّت، و آگاه به مقرّرات خدا، از میان همه انسانها، خداى تعالى خبر داد از آنچه سزاوار کرده تو را از فضلش به گفته‏اش

( أَ فَمَنْ کَانَ مُؤْمِنا کَمَنْ کَانَ فَاسِقا لا یَسْتَوُونَ أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلا بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ) وَ أَنْتَ الْمَخْصُوصُ بِعِلْمِ التَّنْزِیلِ وَ حُکْمِ التَّأْوِیلِ وَ نَصِّ الرَّسُولِ وَ لَکَ الْمَوَاقِفُ الْمَشْهُودَةُ وَ الْمَقَامَاتُ الْمَشْهُورَةُ وَ الْأَیَّامُ الْمَذْکُورَةُ یَوْمَ بَدْرٍ وَ یَوْمَ الْأَحْزَابِ إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالا شَدِیدا وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلا غُرُورا.

آیا کسى‏که مؤمن است همانند کسى است که فاسق است؟ هرگز برابر نیستند. امّا کسانى که‏ ایمان آورده‏اند، و کار شایسته کردند، براى آنها بهشتهاى خویش جایگاه جهت پذیرایى به پاداش آنچه انجام دادند، و تویى‏ اختصاص یافته به علم قرآن، و حکم تأویل، و صریح گفتار پیامبر، و توراست موقعیتهاى گواهى شده، و مقامات مشهور، و روزهاى یاد شده، روز بدر، و روز احزاب‏ آن زمان که چشمها منحرف، و جانها به گلوها رسید، و به خدا گمان مى‏بردید، گمانهاى گوناگون، در آنجا اهل ایمان آزمایش شدند، و دچار تزلزل روحى گشتند تزلزل سخت. آن هنگام اهل نفاق و آنان‏که در دلهایشان بیمارى‏ بود گفتند: خدا و رسولش جز فریب به ما وعده ندادند.

وَ إِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَ یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلا فِرَارا وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ مَا زَادَهُمْ إِلا إِیمَانا وَ تَسْلِیما فَقَتَلْتَ عَمْرَهُمْ وَ هَزَمْتَ جَمْعَهُمْ وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْرا وَ کَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَ کَانَ اللَّهُ قَوِیّا عَزِیزا وَ یَوْمَ أُحُدٍ إِذْ یُصْعِدُونَ وَ لا یَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوهُمْ فِی أُخْرَاهُمْ وَ أَنْتَ تَذُودُ بُهَمَ الْمُشْرِکِینَ عَنِ النَّبِیِّ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ حَتَّى رَدَّهُمُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْکُمَا خَائِفِینَ وَ نَصَرَ بِکَ الْخَاذِلِینَ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ عَلَى مَا نَطَقَ بِهِ التَّنْزِیلُ:

و در آن زمان گروهى از آنان گفتند: اى اهل مدینه‏ جایى براى شما نیست، بازگردید، و جمعى از آنان از پیامبر اجازه مى‏خواستند، مى‏گفتند: خانه‏هاى ما باز و بى‏حفاظ است‏ و حال آنکه بى‏حفاظ نبود، آنان جز فرار از جنگ قصدى نداشتند، و خداى تعالى فرمود: همینکه اهل ایمان دسته‏هاى کفر و شرک را دیدند گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داد، خدا و رسولش راست گفتند، و آنان را نیفزود مگر ایمان و تسلیم، پس عمر و قهرمان آنها را کشتى، و جمع آنان را فرارى دادى، و خدا آنان را که کافر بود با خشمشان‏ بازگرداند، درحالى‏که به غنیمتى دست نیافتند، و خدا جنگ را از اهل ایمان کفایت کرد، و خدا نیرومند و عزیز است، و روز احد هنگامى‏که از اطراف پیامبر فرار مى‏کردند، و به احدى اعتنا نمى‏نمودند، و پیامبر آنان را از پشت سرشان به کارزار دعوت مى‏کرد، تو بودى که مشرکان را براى حفظ پیامبر به راست و چپ دفع مى‏کردى، تا خدا گزند آنان را در حالى‏ که ترسان بودند از شما دو بزرگوار برگرداند،و  شکست‏خوردگان را به وسیله تو یارى کرد. و روز حنین، بنابر آنچه قرآن در این آیه به آن گویا شد

إِذْ أَعجبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئا وَ ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ  وَ الْمُؤْمِنُونَ أَنْتَ وَ مَنْ یَلِیکَ وَ عَمُّکَ الْعَبَّاسُ یُنَادِی الْمُنْهَزِمِینَ: یَا أَصْحَابَ سُورَةِ الْبَقَرَةِ یَا أَهْلَ بَیْعَةِ الشَّجَرَةِ حَتَّى اسْتَجَابَ لَهُ قَوْمٌ قَدْ کَفَیْتَهُمُ الْمَئُونَةَ وَ تَکَفَّلْتَ دُونَهُمُ الْمَعُونَةَ فَعَادُوا آیِسِینَ مِنَ الْمَثُوبَةِ رَاجِینَ وَعْدَ اللَّهِ تَعَالَى بِالتَّوْبَةِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ : «ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ عَلَى مَنْ یَشَاءُ » وَ أَنْتَ حَائِزٌ دَرَجَةَ الصَّبْرِ فَائِزٌ بِعَظِیمِ الْأَجْرِ وَ یَوْمَ خَیْبَرَ إِذْ أَظْهَرَ اللَّهُ خَوَرَ الْمُنَافِقِینَ وَ قَطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ« وَ لَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَ کَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولا »

زمانى که نفرات زیاد شما باعث شگفتى شما شد، ولى شما را به هیچ وجه بى‏نیاز نکرد، و زمین با آن فراخى‏اش بر شما تنگ شد، سپس روى گردانده فرار کردید. آنگاه خدا آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنان نازل فرمود. «مؤمنان» تو بودى و همراهانت، و عمویت عباس شکست‏خودرگان را صدا مى‏زد: اى اصحاب سوره بقره، اى‏ اهل بیت شجره، تا جماعتى به او پاسخ دادند، که تو رنج آنها را کفایت کردى، و به جاى آنها کمک را عهده‏دار شدى، پس نومید از پاداش برگشتند، و امیدوار به وعده خداى تعالى به توبه، و این است سخن‏ خدا که عظیم باد یادش: آنگاه خدا توبه مى‏پذیرد پس از آن، توبه کسى را که بخواهد، درحالى‏که تو درجه صبر را به دست آوردى، و به مزد بزرگ پیروز شدى، و روز خیبر که خدا شکست منافقان را آشکار کرد، و دنباله کافران‏ را برید، و سپاس خداى را پروردگار جهانیان، درحالى‏که آنها از پیش با خدا پیمان بسته بودند که فرار نکنند، و به یقین پیمان خدا مورد بازخواست است.

مَوْلایَ أَنْتَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ وَ الْمَحَجَّةُ الْوَاضِحَةُ وَ النِّعْمَةُ السَّابِغَةُ وَ الْبُرْهَانُ الْمُنِیرُ فَهَنِیئا لَکَ بِمَا آتَاکَ اللَّهُ مِنْ فَضْلٍ وَ تَبّا لِشَانِئِکَ ذِی الْجَهْلِ شَهِدْتَ مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَمِیعَ حُرُوبِهِ وَ مَغَازِیهِ تَحْمِلُ الرَّایَةَ أَمَامَهُ وَ تَضْرِبُ بِالسَّیْفِ قُدَّامَهُ ثُمَّ لِحَزْمِکَ الْمَشْهُورِ وَ بَصِیرَتِکَ فِی الْأُمُورِ أَمَّرَکَ فِی الْمَوَاطِنِ وَ لَمْ یَکُنْ عَلَیْکَ أَمِیرٌ وَ کَمْ مِنْ أَمْرٍ صَدَّکَ عَنْ إِمْضَاءِ عَزْمِکَ فِیهِ التُّقَى وَ اتَّبَعَ غَیْرُکَ فِی مِثْلِهِ الْهَوَى فَظَنَّ الْجَاهِلُونَ أَنَّکَ ارواحنافداهزْتَ عَمَّا إِلَیْهِ انْتَهَى ضَلَّ وَ اللَّهِ الظَّانُّ لِذَلِکَ وَ مَا اهْتَدَى وَ لَقَدْ أَوْضَحْتَ مَا أَشْکَلَ مِنْ ذَلِکَ لِمَنْ تَوَهَّمَ وَ امْتَرَى بِقَوْلِکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ :

مولاى من تویى حجّت رسا، و راه‏ روشن، و نعمت کامل، و برهان تابناک، پس گوارا باد تو را، آنچه خدا از برترى به تو داد، و نابود باد دشمن نادانت، با پیامبر(درود خدا بر او و خاندانش) در تمام جنگها و لشگرکشیهایش حاضر بودى، پیشاپیش پرچم اسلام را به دوش مى‏کشیدى، و در برابرش شمشیر مى‏زدى ،سپس تنها براى تدبیر و کاردانى مشهودت‏ و بینایى‏ات در امور، در تمام میدانها تو را به فرماندهى مى‏گماشت، و امیرى بر تو نبود، چه بسیار کارهایى که تقوا مانع‏ اجراى تصمیت در آنها شد، اما جز تو در مثل آن از هواى نفس پیروى کرد، پس نادانان گمان کردند، که تو از آنچه او به آن رسید عاجز شدى، به خدا قسم گمان‏کننده اینچنین گمراه شد و را نیافت، و تو واضح ساختى آنچه مشکل‏ شده بود از این امور، براى آن‏که توهّم و تردید کرد به گفتارت، درود خدا بر تو که فرمودى

«قَدْ یَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِیلَةِ وَ دُونَهَا حَاجِزٌ مِنْ تَقْوَى اللَّهِ فَیَدَعُهَا رَأْیَ الْعَیْنِ وَ یَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لا حَرِیجَةَ [جَرِیحَةَ] لَهُ فِی الدِّینِ»، صَدَقْتَ وَ اللَّهِ‏ وَ خَسِرَ الْمُبْطِلُونَ وَ إِذْ مَاکَرَکَ النَّاکِثَانِ فَقَالا نُرِیدُ الْعُمْرَةَ فَقُلْتَ لَهُمَا:«لَعَمْرُکُمَا مَا تُرِیدَانِ الْعُمْرَةَ لَکِنْ تُرِیدَانِ الْغَدْرَةَ» فَأَخَذْتَ الْبَیْعَةَ عَلَیْهِمَا وَ جَدَّدْتَ الْمِیثَاقَ فَجَدَّا فِی النِّفَاقِ فَلَمَّا نَبَّهْتَهُمَا عَلَى فِعْلِهِمَا أَغْفَلا وَ عَادَا وَ مَا انْتَفَعَا وَ کَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهِمَا خُسْرا ثُمَّ تَلاهُمَا أَهْلُ الشَّامِ فَسِرْتَ إِلَیْهِمْ بَعْدَ الْإِعْذَارِ وَ هُمْ لا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ وَ لا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ هَمَجٌ رَعَاعٌ ضَالُّونَ وَ بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ فِیکَ کَافِرُونَ وَ لِأَهْلِ الْخِلافِ عَلَیْکَ نَاصِرُونَ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى بِاتِّبَاعِکَ وَ نَدَبَ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى نَصْرِکَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ :

گاهى انسان‏ زبردست و چیره روى چاره را مى‏بیند، ولى در برابرش پرده‏اى از تقواى خداست، در نتیجه روى چاره را آشکار رها مى‏کند، ولى فرصت آن را غنیمت مى‏داند کسى در امر باکى ندارد، به خدا سوگند راست گفتى، و یاوه‏سرایان دچار زیان شدند، هنگامى‏ که آن دو عهدشکن] طلحه و زبیر[ با تو به فریبکارى برخاستند، و گفتند قصد عمره داریم، به آنان گفتى: به جان خودتان قسم: قصد عمره ندارید، بلکه‏ قصد خیانت دارید، در نتیجه از آن دو نفر بیعت گرفتى، و پیمان را محکم کردى، پس در نفاق‏ کوشیدند، زمانى که بر کار نادرستشان آگاهشان کردى، بى‏توجّهى کردند، و به کار خویش بازگشتند، ولى بهره‏مند نشدند، و سرانجام کار هر دو خسران شد سپس اهل شام خیانت آن دو را دنبال کردند، و تو پس از بستن راه غدر بر آنان به سویشان حرکت کردى، ولى آنها به دین حق گردن ننهادند. و در قرآن تدبّر ننمودند، بى‏خردان پست و گمراهان ناجوانمرد، به آنچه در حق تو بر محمّد نازل شده بود کافرند، و یاوران مخالف تو، درحالى‏که خدا به پیروى از تو امر کرد، و مؤمنان را به یارى‏ تو فرا خواند،و فرمود خداى عزّ و جلّ

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ) مَوْلایَ بِکَ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَدْ نَبَذَهُ الْخَلْقُ وَ أَوْضَحْتَ السُّنَنَ بَعْدَ الدُّرُوسِ وَ الطَّمْسِ فَلَکَ سَابِقَةُ الْجِهَادِ عَلَى تَصْدِیقِ التَّنْزِیلِ وَ لَکَ فَضِیلَةُ الْجِهَادِ عَلَى تَحْقِیقِ التَّأْوِیلِ وَ عَدُوُّکَ عَدُوُّ اللَّهِ جَاحِدٌ لِرَسُولِ اللَّهِ یَدْعُو بَاطِلا وَ یَحْکُمُ جَائِرا وَ یَتَأَمَّرُ غَاصِبا وَ یَدْعُو حِزْبَهُ إِلَى النَّارِ وَ عَمَّارٌ یُجَاهِدُ وَ یُنَادِی بَیْنَ الصَّفَّیْنِ الرَّوَاحَ الرَّوَاحَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ لَمَّا اسْتَسْقَى فَسُقِیَ اللَّبَنَ کَبَّرَ وَ قَالَ قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ آخِرُ شَرَابِکَ مِنَ الدُّنْیَا ضَیَاحٌ مِنْ لَبَنٍ ،

اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را پروا کنید، و با راستگویان باشید. مولاى من حق بر تو نمایان شد، درحالى‏که مردم آن را به یک سو انداختند، و تو روشهاى دینى را پس از کهنگى و نابودى‏ آشکار ساختى، تو راست پیشینه جهاد بر پایه تصدیق به قرآن، و تو راست فضیلت جهاد بر پایه تحقّق تأویل، و دشمن تو دشمن خدا، و انکارکننده رسول خدا است، دعوت مى‏کند دعوت باطل، حکومت مى‏کند به ستم، فرمان مى‏دهد غاصبانه، دار و دسته‏اش را به دوزخ مى‏خواند، درحالى‏که عمّار جهاد مى‏کرد و میان دو لشگر فریاد مى‏زد: کوچ کنید،کوچ کنید به سوى بهشت، و زمانى که آب خواست، با شیر سیراب شد و تکبیر زد و گفت: رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش) به من فرمود: آخرین نوشیدنى‏ات از دنیا مخلوطى است از شیر،

وَ تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ فَاعْتَرَضَهُ أَبُو الْعَادِیَةِ الْفَزَارِیُّ فَقَتَلَهُ فَعَلَى أَبِی الْعَادِیَةِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعِینَ وَ عَلَى مَنْ سَلَّ سَیْفَهُ عَلَیْکَ وَ سَلَلْتَ سَیْفَکَ عَلَیْهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ وَ عَلَى مَنْ رَضِیَ بِمَا سَاءَکَ وَ لَمْ یَکْرَهْهُ وَ أَغْمَضَ عَیْنَهُ وَ لَمْ یُنْکِرْ أَوْ أَعَانَ عَلَیْکَ بِیَدٍ أَوْ لِسَانٍ أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِکَ أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهَادِ مَعَکَ أَوْ غَمَطَ فَضْلَکَ وَ جَحَدَ حَقَّکَ أَوْ عَدَلَ بِکَ مَنْ جَعَلَکَ اللَّهُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ سَلامُهُ وَ تَحِیَّاتُهُ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِکَ الطَّاهِرِینَ،

و تو را گروه متجاوز به قتل مى‏رساند، پس ابو العادیه فزارى راه را بر عمّار گرفت و او را کشت، بر ابو العادیه لعنت خدا و لعنت فرشتگان خدا و همه پیامبران، و لعنت بر کسى‏که شمشیر به روى تو کشید، و تو به روى‏ او شمشیر کشیدى، اى امیر مؤمنان، از مشرکان و منافقان تا روز قیامت، و بر آن‏ که خشنود شد به آنچه تو را غمگین ساخت، و غم تو را ناخوش نداشت و دیده برهم نهاد و بى‏تفاوت گذشت، و علّت و عاملش را نکار نکرد، یا علیه تو به دست و زبان کمک کرد، یا از یارى‏اتس دست کشید، یا از جهاد نمودن به همراه تو، کناره‏گیرى کرد، یا فضل تو را کوچک شمرد، و حقّت را انکار کرد، یا با تو برابر نمود کسى را که خدا قرار داد تو را سزاوارتر به او از خود او، و درودهاى خدا و رحمت و برکات و سلام و تحیّاتش بر تو و بر امامان از خاندان پاک تو،

إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ الْأَمْرُ الْأَعجبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِکَ حَقَّکَ غَصْبُ الصِّدِّیقَةِ الطَّاهِرَةِ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ فَدَکا وَ رَدُّ شَهَادَتِکَ وَ شَهَادَةِ السَّیِّدَیْنِ سُلالَتِکَ وَ عِتْرَةِ الْمُصْطَفَى صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ قَدْ أَعْلَى اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْأُمَّةِ دَرَجَتَکُمْ وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَکُمْ وَ أَبَانَ فَضْلَکُمْ وَ شَرَّفَکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ فَأَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَکُمْ تَطْهِیرا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعا إِلا الْمُصَلِّینَ فَاسْتَثْنَى اللَّهُ تَعَالَى نَبِیَّهُ الْمُصْطَفَى وَ أَنْتَ یَا سَیِّدَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ جَمِیعِ الْخَلْقِ فَمَا أَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَکَ عَنِ الْحَقِّ ،

فدک صدّیقه طاهره زهرا سرور زنان، و نپذیرفتن گواهى تو و گواهى دو سرور از نژادت و عترت مصطفى است!! (درود خدا بر شما باد)، و حال آن‏که خدا درجه شما را بر امّت برتر گرداند، و منزلت شما را رفیع قرار داد، و فضل و شرفتان را بر جهانیان آشکار ساخت، و پلیدى را از شما برد، و پاکتان ساخت پاک‏ساختنى ویژه، خدا عزّ و جلّ فرمود: انسان بسیار حریص آفریده‏ شده، چون گزندى به او در رسد بى‏صبرى کند، و چون خیرى به او در رسد دریغ ورزد، جز نمازگزاران، پس خداى‏ متعالى، پیامبر برگزیده‏اش را و تو را، اى سرور جانشیان از همه خلق استثنا کرد، پس آنان‏که به تو ستم‏ کردند، چقدر از دیدن حق کور بودند،

ثُمَّ أَفْرَضُوکَ سَهْمَ ذَوِی الْقُرْبَى مَکْرا وَ أَحَادُوهُ عَنْ أَهْلِهِ جَوْرا فَلَمَّا آلَ الْأَمْرُ إِلَیْکَ أَجْرَیْتَهُمْ عَلَى مَا أَجْرَیَا رَغْبَةً عَنْهُمَا بِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَکَ فَأَشْبَهَتْ مِحْنَتُکَ بِهِمَا مِحَنَ الْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ عِنْدَ الْوَحْدَةِ وَ عَدَمِ الْأَنْصَارِ وَ أَشْبَهْتَ فِی الْبَیَاتِ عَلَى الْفِرَاشِ الذَّبِیحَ عَلَیْهِ السَّلامُ إِذْ أَجَبْتَ کَمَا أَجَابَ وَ أَطَعْتَ کَمَا أَطَاعَ إِسْمَاعِیلُ صَابِرا مُحْتَسِبا إِذْ قَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَا ذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ وَ کَذَلِکَ أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَکَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمَرَکَ أَنْ تَضْجَعَ فِی مَرْقَدِهِ وَاقِیا لَهُ بِنَفْسِکَ أَسْرَعْتَ إِلَى إِجَابَتِهِ مُطِیعا وَ لِنَفْسِکَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّنا،

سپس سهم خویشان پیامبر را از باب فریب براى تو مقرّر داشتند، ولى به جور و ستم از اهلش برگرداندند چون حکومت به تو برگشت با خویشان پیامبر درحالى‏که از آن دو نفر روى‏گردان بودى، بخاطر پاداشى که نزد خدا براى تو بود، به همان صورت عمل‏ کردى که آن دو نفر عمل کردند، پس گرفتارى تو به آن دو نفر به گرفتارى پیامبران(درود خدا بر ایشان) در هنگام تنهایى و بى‏یاورى شبیه شد، و در آرمیدن در بستر پیامبر شبیه به اسماعیل ذبیح(درود بر او) شدى چه آن‏که تو نیز مانند او قبول کردى، و اطاعت نمودى‏ به همان صورت که اسماعیل صابرانه و پاداش‏خواهانه اطاعت کرد، وقتى که ابارهمى به و او گفت: پسرم در خواب دیدم که ترا ذبح‏ مى‏کنم، بنگر که رأى تو چیست ؟ گفت: پدر به آنچه دستور داده شده‏اى اقدام کن،اگر خدا بخواهد مرا از بردباران‏ خواهید یافت»،و تو نیز زمانى که پیامبر(درود خدا بر او و خاندانش) در بسترش خواباندت و به تو فرمان داد در خوابگاهش بیارامى، و او را با جانت از شر دشمنانش حفظ کنى، فرمانبردارانه به پذیرش دعوتش شتافتى، و خو را براى کشته شدن آماده کردى،

فَشَکَرَ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَتَکَ وَ أَبَانَ عَنْ جَمِیلِ فِعْلِکَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ثُمَّ مِحْنَتُکَ یَوْمَ صِفِّینَ وَ قَدْ رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ حِیلَةً وَ مَکْرا فَأَعْرَضَ الشَّکُّ وَ عُزِفَ الْحَقُّ وَ اتُّبِعَ الظَّنُّ أَشْبَهَتْ مِحْنَةَ هَارُونَ إِذْ أَمَّرَهُ مُوسَى عَلَى قَوْمِهِ فَتَفَرَّقُوا عَنْهُ وَ هَارُونُ یُنَادِی بِهِمْ وَ یَقُولُ یَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَى وَ کَذَلِکَ أَنْتَ لَمَّا رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ قُلْتَ یَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهَا وَ خُدِعْتُمْ فَعَصَوْکَ وَ خَالَفُوا عَلَیْکَ وَ اسْتَدْعَوْا نَصْبَ الْحَکَمَیْنِ فَأَبَیْتَ عَلَیْهِمْ وَ تَبَرَّأْتَ إِلَى اللَّهِ مِنْ فِعْلِهِمْ وَ فَوَّضْتَهُ إِلَیْهِمْ فَلَمَّا أَسْفَرَ الْحَقُّ وَ سَفِهَ الْمُنْکَرُ وَ اعْتَرَفُوا بِالزَّلَلِ وَ الْجَوْرِ عَنِ الْقَصْدِ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِهِ وَ أَلْزَمُوکَ عَلَى سَفَهٍ التَّحْکِیمَ الَّذِی أَبَیْتَهُ وَ أَحَبُّوهُ وَ حَظَرْتَهُ وَ أَبَاحُوا ذَنْبَهُمُ الَّذِی اقْتَرَفُوهُ،

در نتیجه خدا از فرمان‏برداریت قدردانى کرد، و از کار زیبایت به گفتارش جلّ ذکره در قرآن پرده برداشت، آنجا که‏ فرمود: و از مردم کسى است که جانش را براى بدست آوردن خوشنودى خدا مى‏فروشد سپس گرفتاریت در جنگ صفین، درحالى‏که قرآن‏ها از روى حیله و فریب به نیزه‏ها بالا رفته بود،در نتیجه شک و تردید پیدا شد، و حق به یک سو افتاد، و از گمان پیروى شد،این گرفتارى‏ات‏ شبیه به گرفتارى هارون شد، زمانی که موسى او را بر قوم خود امارت داد، آنها از او پراکنده شدند، هارون بر سر آنان فریاد مى‏زد و مى‏گفت: اى مردم شما به گوساله آزمایش شده‏اید به درستى که پروردگار شما خداى بخشنده است، از من پیروى کنید. و از دستورم پیروى نمایید، گفتند همچنان روى آور به گوساله خواهیم بود، تا موسى به سوى ما بازگردد!! و همچنین تو اى امیر مومنان، همین که قرآنها بالا رفت گفتى: اى ملّت‏ شما به آن آزمایش شدید و گرفتار نیرنگ گشته‏اید، امّا از خواسته تو سرپیچى کردند، و با تو به مخالفت برخاستند، و گماشتن دو داور را از تو تقاضا نمودند، تو از تقاضاى آنان سرباز زدى، و از عمل آنان به سوى خدا بیزارى جستى، و آن را به خودشان واگذاشتى، پس زمانى که حق آشکار شد، و خطاى منکر روشن گشت، و به لغزش و انحراف از راه حق اعتراف کردند، پس از آن دچار اختلاف شدند، و از روى بى‏خردى‏ تو را مجبور به پذیرفتن حکمیّت کردند، حکمیتى که از آن سرباز زدى و آنان مى‏خواستند و تو از آن باز داشتى، روا دانستند گناهانشان را که مرتکب شدند،

وَ أَنْتَ عَلَى نَهْجِ بَصِیرَةٍ وَ هُدًى وَ هُمْ عَلَى سُنَنِ ضَلالَةٍ وَ عَمًى فَمَا زَالُوا عَلَى النِّفَاقِ مُصِرِّینَ وَ فِی الْغَیِّ مُتَرَدِّدِینَ حَتَّى أَذَاقَهُمُ اللَّهُ وَبَالَ أَمْرِهِمْ فَأَمَاتَ بِسَیْفِکَ مَنْ عَانَدَکَ فَشَقِیَ وَ هَوَى وَ أَحْیَا بِحُجَّتِکَ مَنْ سَعِدَ فَهُدِیَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ غَادِیَةً وَ رَائِحَةً وَ عَاکِفَةً وَ ذَاهِبَةً فَمَا یُحِیطُ الْمَادِحُ وَصْفَکَ وَ لا یُحْبِطُ الطَّاعِنُ فَضْلَکَ أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبَادَةً وَ أَخْلَصُهُمْ زَهَادَةً وَ أَذَبُّهُمْ عَنِ الدِّینِ أَقَمْتَ حُدُودَ اللَّهِ بِجُهْدِکَ [بِجَهْدِکَ‏] وَ فَلَلْتَ عَسَاکِرَ الْمَارِقِینَ بِسَیْفِکَ تُخْمِدُ لَهَبَ الْحُرُوبِ بِبَنَانِکَ وَ تَهْتِکُ سُتُورَ الشُّبَهِ بِبَیَانِکَ وَ تَکْشِفُ لَبْسَ الْبَاطِلِ عَنْ صَرِیحِ الْحَقِّ لا تَأْخُذُکَ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ وَ فِی مَدْحِ اللَّهِ تَعَالَى لَکَ غِنًى عَنْ مَدْحِ الْمَادِحِینَ وَ تَقْرِیظِ الْوَاصِفِینَ،

تو بر راه بینایى و هدایت بودى، و ایشان بر روشهاى گمراهى و کورى، همچنان بر نفاق اصرار داشتند، و در گمراهى سرگردان بودند، تا خدا سنگینى کار ناپسندشان را به آنان چشاند، و کسى را که با تو دشمنى کرد با شمشیرت به نابودى کشید، پس بدبخت و نگونسار شد، و با حجّت تو زنده کرد کسى را که سعادت یافت، و راهنمایى شد. درود خدا بر تو باد بامداد و شامگاه، در حضر و در سفر، بر وصفت مدح‏کننده‏اى احاطه نکند، و عیب‏جویى‏ برترى‏ات را نابود ننماید، تو در عبادت بهترین خلقى، و در پارسایى خالص‏ترین آنانى، و در دفاع از دین‏ سرسخت‏ترین ایشان، با کوششت حدود خدا را بپا داشتى، و با شمشیرت اردوهاى خارج از دین را فرارى دادى، با سر انگشتهایت شعله جنگها را خاموش ساختى، و با بیانت پرده‏هاى شبه را دریدى، و آمیختگى باطل را از حق روشن‏ برطرف کردى، سرزنش هیچ سرزنش‏کننده‏اى تو را در راه خدا نگرفت، مدح خداى تعالى تو را بى‏نیاز کرد از مدح مدّاحان و ستایش وصف‏کنندگان،

قَالَ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلا وَ لَمَّا رَأَیْتَ أَنْ قَتَلْتَ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ وَ صَدَقَکَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَعْدَهُ فَأَوْفَیْتَ بِعَهْدِهِ قُلْتَ أَ مَا آنَ أَنْ تُخْضَبَ هَذِهِ مِنْ هَذِهِ أَمْ مَتَى یُبْعَثُ أَشْقَاهَا وَاثِقا بِأَنَّکَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ وَ بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِکَ قَادِمٌ عَلَى اللَّهِ مُسْتَبْشِرٌ بِبَیْعِکَ الَّذِی بَایَعْتَهُ بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِیَائِکَ وَ أَوْصِیَاءِ أَنْبِیَائِکَ بِجَمِیعِ لَعَنَاتِکَ ،

خداى تعالى فرمود: از مؤمنان مردانى هستند که به آنچه با خدا بر آن پیمان بسته بودند صادقانه وفا کردند، گروهى بر سر پیمان خود به شهادت رسیدند، و جمعى از آنان انتظار مى‏شکند، و به هیچ روى تغییر نکردند. زمانى که دیدى پیمان‏شکنان و ستمکاران و بیرون‏رفتگان از دین را کشتى، و رسول خدا(که درود خدا بر او و خاندانش باد) وعده‏اش را به تو راست گفته بود، و تو هم به عهدش وفا کردى، گفتى: آیا وقت آن نرسیده که این محاسن به‏ خون سر رنگین شود؟ با چه زمان بدبخت‏ترین این ملّت براى این کار برانگیخته مى‏شود، اطمینان داشتى به اینکه بر پایه برهانى از پروردگارت و بصیرت از کارت هستى، وارد شونده بارگاه خدایى، شادان به معامله‏اى که انجام دادى، و این است آن راستگارى‏ بزرگ. خدایا کشندگان پیامبرانت، و جانشینان انبیایت را به تمام لعنتهایت لعنت کن،

وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نَارِکَ وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِیَّکَ حَقَّهُ وَ أَنْکَرَ عَهْدَهُ وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْیَقِینِ وَ الْإِقْرَارِ بِالْوِلایَةِ لَهُ یَوْمَ أَکْمَلْتَ لَهُ الدِّینَ اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ ظَلَمَهُ وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِی الْحُسَیْنِ وَ قَاتِلِیهِ وَ الْمُتَابِعِینَ عَدُوَّهُ وَ نَاصِرِیهِ وَ الرَّاضِینَ بِقَتْلِهِ وَ خَاذِلِیهِ لَعْنا وَبِیلا اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَانِعِیهِمْ حُقُوقَهُمْ اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظَالِمٍ وَ غَاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَ کُلَّ مُسْتَنٍّ بِمَا سَنَّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ عَلَى عَلِیٍّ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اجْعَلْنَا بِهِمْ مُتَمَسِّکِینَ وَ بِوِلایَتِهِمْ مِنَ الْفَائِزِینَ الْآمِنِینَ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ.

و آنان‏ را ملازم حرارت آتشت گردان، و لعنت کن کسى را که حقّ ولىّ‏ات را غصب کرد، و پیمانش را انکار نمود، و او را پس از یقین و اقرار به ولایتش روزى که دین را براى او کامل کردى منکر شد، خدایا قاتلان امیر مؤمنان و کسانى‏که به‏ او ستم کردند، و پیروان و یاران آنان را لعنت کن. خدایا ستم‏کنندگان بر حسین را لعنت کن، و همچنین قاتلانش، و پیروى‏کنندگان از دشمنش و یاوران دشمنش، و راضیان به قتلش، و دریغ‏کنندگان از یارى‏اش لعنتى شدید و سخت، خدایا لعنت‏ کن اول ستمکارى که به خاندان محمّد ستم کرد، و آنان را از حقوقشان بازداشت، خدایا اوّل ستمکار و غاصب حق خاندان محمّد را به لعنت اختصاص ده، و هر پیروى کننده از آنچه او شیوه ساخت تا روز قیامت. خدایا درود فرست بر محمّد خاتم پیامبران، و بر على سرور اوصیا، و خاندان پاکش، و ما را قرار ده از متمسّکین به آنان، و از کامیابان به ولایتشان، و ایمانى که نه بیمى بر آنان است، و نه اندوهگین‏ مى‏شوند. این زیارت‏ را هر روز از نزدیک و دور مى‏شود خواند، و این فایده بزرگى است که البته مشتاقان به عبادت، و شائقان زیارت‏ حضرت شاه ولایت علیه السّلام آن را غنیمت خواهند شمرد

آیت الله جوادی آملی     تفسیر نمونه،     خطبه های نهج البلاغه   

آیات ولایت در قرآن           میزان الاعتدال، ج3، ص118، شماره5802؛ گنجی شافعی،      بحار الأنوار   فایه الطالب، ص247، باب62؛ شیخ سلیمان قندوزی حنفی،               هیثمی، صواعق المحرقه ص89؛   حافظ ابی نعیم اصبهانی، ما نزل من القرآن فی علی ینابیع الموده ص133، باب 37؛      حافظ الحسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص368).                        اصحاب علی      شرح نهج البلاغه / ابن ابی الحدید / ج 18 / باب 75 /                                             فتح القدیر ، بدر الدین حنفی در ص 584 ج8

عمده القاری فی شرح صحیح بخاری ،     امام فخر رازی در ص 636 ج3 تفسیر کبیر،                     حافظ ابو نعیم اصفهانی در ص 170 ج6 نفسیر خود ،   شهاب الدین آلوسی بغدادی در ص 348 ج2

روح المعانی ، ابن صباغ مالکی در ص 27        فصول المهمه امام احمد ثعلبی در تفسیر

کشف البیان علی بن احمد واحدی       اسباب النزول ، محمد بن طلحه شافعی

مطالب السئول ، شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 39  ینابیع الموده و...

اخبار الغدیر محقّق بزرگ «علّامه امینى» در کتاب مهم «الغدیر»، حدیث غدیر را از 110 نفر از صحابه و یاران پیامبر ص با اسناد و مدارک زنده و همچنین از 84 نفر از تابعین‏ و 360 دانشمند و مؤلّف معروف اسلامى نقل مى‏‌کند.

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ

ادامه 

 

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir1

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir2

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir3

http://m5736z.blog.ir/post/Qadir4

 

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگذاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۱)

  • سیدعلی موسوی
  • بر غاصبین حق مولانا و صاحبنا و مقتدانا یعسوب الدین ، حصن حصین ، اسدالله الغالب ، غالب کل غالب ، مظهرالعجایب ، فاروغ اعظم ، مولا امیزالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام تا صبح قیامت لعنت . یاعلی علیه السلام مددی 
    پاسخ:
    ‍ روضه انگلیسی!!!

    در زمان قاجاریه ، در کنار سفارت حکومت عثمانی در تهران ، مسجد کوچکی وجود داشت.
    امام جماعت آن مسجد می گوید: شخص روضه خوانی را دیدم که هر روز صبح به مسجد می آمد و روضه حضرت زهرا (س) را میخواند و به خلیفه دوم و اهل سنت ناسزا می گفت... 

    و این درحالی بود که افراد سفارت و تبعه آن که سنّی بودند ، 
    برای نماز به آن مسجد می آمدند.

    روزی به او گفتم: 
    تو به چه دلیل هر روز همین روضه را می خوانی و همان ناسزا را تکرار می کنی؟ 
    مگر روضه دیگری بلد نیستی؟! 
    او در پاسخ گفت: 
    بلدم؛ ولی من یک نفر بانی دارم که روزی پنج ریال به من می دهد و می گوید همین روضه را با این کیفیت بخوان. 

    از او خواستم مشخصات و نشانی بانی را به من بدهد... 
    فهمیدم که بانی یک کاسب مغازه دار است. 

    به سراغش رفتم و جریان را از او پرسیدم. او گفت: نه من بانی نیستم
    شخصی روزی دو تومان به من می دهد تا در آن مسجد چنین روضه ای خوانده شود. 

    پنج ریال به آن روضه خوان می دهم و پانزده ریال را خودم برمی دارم.
    باز جریان را پیگیری کردم، سرانجام با یازده واسطه!!!! معلوم شد که از طرف سفارت انگلستان روزی ۲۵ تومان برای این روضه خوانی با این

     کیفیت مخصوص (برای ایجاد تفرقه بین ایران شیعی و حکومت عثمانی سنی) داده میشود که پس از طی مراحل و دست به دست گشتن، پنج ریال برای آن روضه خوان بیچاره می ماند. 

    منبع: کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی - محمدحسین محمدی
    s

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">