تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

عبادت در قرآن: ماهیت. انواع. عبودیت راهی برای متأله شدن. کار و عبادت. احتیاج خدا به عبادات؟

تقوی و صفات متقین. عبادالرحمن. صفات مومن حقیقی. بهترین بندگان

صبر . انواع صبر. استمداد از صبر. صبر جمیل. مقام صبر. صبر امام حسین

صلوات در قرآن اهمیت صلوات

منافق در قرآن . تفسیر سوره منافقون

جهاد ایثار شهادت در قرآن . انواع جهاد. تجارت سودمند

امر به معروف و نهی از منکر ، تفسیر قیام امام حسین (ع)

                       کپی و تبدیل به جزوه و کتاب با اطلاع مجاز است

                                                 امر به معروف و نهی از منکر در آموزه های دینی

بخش اول :

امر به معروف و نهی از منکر از واجباتی است که موجب برپایی و استحکام ارزش ها در جامعه می شود. برخی از معارف دینی محدود به یک مذهب و ملت نبوده و فراتر بوده و به بزرگی همه ادیان و مذاهب و ملت ها می باشد همانند عفت، امنیت، راستی و صداقت مهربانی و محبت و... از آن جمله است امر به معروف و نهی از منکر که یکی از واجبات دین و فروع آن می باشد زیرا همه فطرت های پاک کارهای معروف و عام المنفعه را و نبود نقص و منکر را در جامعه دوست دارند و از بدی ها متنفرند و رنج می برند.

 

«معروف» از «عرف» به معنای مشهور، جود، بخشش، کار نیک و نیکی، انصاف و همراهی با اهل خانه و مردم آمده است. معروف، ضد منکر و عرف، ضد نکر است و عرف در اصل بر دو معنا دلالت دارد. عرب به بوی خوش، عرف می گوید زیرا نفوس انسانی، بدان وسیله سکون پیدا می کند معروف و عرفان، از همین باب است بنابراین امر به معروف و نهی از منکر، در لغت به معنای خواستن چیزی است که نفوس بشری به سبب آن، آرامش یابد.
«منکر» از ماده نکر به معنای کار دشوار و زشت، ضد معروف است هر چیزی را که شریعت، قبیح و حرام بداند منکر است. نهی از منکر، عبارت است از باز داشتن انسان از انجام کارهای زشت و نامعقول و جلوگیری از اموری که در واقع انسان از آن ترس و نفرت دارد ولی به واسطه جهل و غفلت گاه مرتکب آن می گردد.

 

معروف و منکر در اصطلاح : معروف آن چیزی است که خداوند متعال انجام دادن آن را واجب نموده و عقل، انجام آن را ترغیب کرده و منکر آن چیزی است که خداوند از آن نهی فرموده و عقل از انجام دادن آن کناره گیری می نماید. مراد از امر به معروف، وادار کردن به انجام کار نیک و طاعت و نهی از منکر، بازداشتن از انجام کار زشت و معصیت است. و بیان دیگر این که، امر به معروف عبارت از سخن و گفتاری است که انسان را به طاعت و فرمانبرداری خداوند وامی دارد، و در مقابل، نهی از منکر عبارت است از بازداشتن از انجام گناه و یا کلام و سخنی که سبب منع از انجام گناه می گردد و یا کراهت و تنفر وقوع گناه، از انسان منهی است. امر به معروف و نهی از منکر زبانی و قلبی را نیز شامل می شود .

دستور خداوند به امر به معروف و نهی از منکر

ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون آل عمران/ 104) قرآن با لام تاکید دستور می دهد که باید عده ای مردم را به کارهای خیر دعوت و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آن گاه اینان راستگارانند و در نتیجه جامعه را به راستگاری می کشانند. زیرا این دو کار راه نجات را بیان کرده و مانع را نیز از راه پیشرفت برطرف می سازد.

امر به معروف و نهی از منکر، امری ضروری در جامعه اسلامی است. درباره این آیه شریفه، بحث هایی صورت گرفته است که آیا دعوه الی الخیر واجبی افزون بر امر به معروف و نهی از منکر است یا اینکه امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مصادیق دعوت به سوی خیر است؟ ولی درهر صورت، تردیدی نیست که در اسلام چیزی به نام دعوت به سوی خیر وجود دارد که همان ارشاد فرد جاهل است.

خداوند هیچ گاه راضی نمیشود که انسان ها در برابر یکدیگر بی اعتنا باشند، بلکه موظف اند در صورتی که کسانی در جهل به سر می برند، تعلیمشان دهند، اگر در غفلت اند، آنان را متنبه سازند، اگر آلوده به گناه اند، آنان را از انجام معصیت نهی و به انجام واجبات، امر کنند. امر به معروف و نهی از منکر، سلاحی در دستان پیامبر(ص) در آیه شریفه الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراه و الانجیل یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر؛ 2 کسانیکه از فرستاده و پیامبر امی پیروی می کنند، که نام و نشان او را در تورات و انجیل که در نزدشان است، نوشته می یابند، همو که آنان را به نیکی فرمان می دهد و از ناشایستی باز می دارد، تصریح شده است که پیامبر اکرم(ص)، از امر به معروف و نهی از منکر به منزله سلاحی برای تحت تأثیر قرار دادن پیروان خود استفاده می کردند تا ریشه های انحراف در آنان شکل نگیرد.

بهترین امتها

افراد و امتی که به ترویج این عبارت نورانی بپردازند بهترین انسانها و امت ها خواهند بود که خداوندمنان فرمودند کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله آل عمران 110 کسانیکه به خدا ایمان آورده و به جامعه وارد شده و مردم را به کارهای خوب راهنمائی کرده و از بدیها برحذر می دارند نهی از منکر می کنند بهترین ها هستند. در وجوب این دو، «این دو از والاترین و شریف ترین واجبات می باشند و به وسیله اینها واجبات دیگر اقامه می گردد و وجود این دو از ضروریات دین است و منکر آن در صورت توجه به لازم انکار و ملزم شدن به آن از کافران خواهدبود. امر به معروف و نهی از منکر همانند نماز و روزه، واجب است یکی از نوترین، شیرین ترین، کارآمدترین و کارسازترین شیوه های تعامل اجتماعی، همین امر به معروف و نهی از منکر است... این نظارت عمومی است

این کمک به شیوه خیر است. همه دستگاه حکومت ما باید از امر به معروف و نهی از منکر دفاع کند. این وظیفه است «امر به معروف مثل نماز واجب است» رسول خدا(ص): در اهمیت این دو واجب و ضروری، دین آمر به معروف و ناهی از منکر را خلیفه خداوند در جامعه دانسته و فرمودند: من امر بالمعروف و نهی عن المنکر فهو خلیفه الله فی الارض و خلیفه رسوله هرکس به خوبی فرمان دهد و از زشتی بازدارد جانشین رسول خداست، مستدرک الوسائل، ج21،

امیر موحدان علی(ع) این دو واجب را غایت دین الهی دانسته و به پیاده شدن و رواج آن در جامعه این چنین دستور می دهد: غایه الدین الامر بالمعروف و النهی عن المنکر غایت دین فرمان دادن به خوبی و بازداشتن از بدی است (امام علی(ع) که مصداق بارز معروف است در اهمیت این دو واجب آن دو را با سایر اعمال خوب سنجیده حتی با جهاد در راه خدا، و از همه آنها برتر دانسته و آنها را در مقابل این دو مثل یک قطره آب و یا کف روی آب نسبت به کل آب معرفی فرموده و ما اعمال البر کلها والجهاد فی سبیل الله عندالامر بالمعروف و النهی عن المنکر، الا کنفثه فی بحر لجی (نهج البلاغه) همه کارهای خوب و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر نیست مگر همچون آب دهانی که در دریایی ژرف اندوخته شود

معروف و منکر را از سه راه می توان شناخت:
شروع دین مبین اسلام است. یعنی شناخت واجبات و محرماتی که در قرآن کریم و سنت رسول گرامی پروردگار و همین طور در احادیث اهل بیت (ع) ذکر شده است.
راه عقل، با این بیان که از طریق عقل می توان معروفات و منکرات را شناخت، البته باید توجه داشت که عقل سلیم مد نظر است.
راه فطرت، نهادی که دائما ً متوجه ذات باریتعالی است و انسان را از وسوسه های شیطانی دور می سازد. به بیان دیگر باید گفت تشخیص فطری معروف و منکر، یک تشخیص کاملا ً پاک و صحیح است و از این طریق می توان متوجه شد که معروف کدام است و منکر چیست؟ در جامعه ای که سرنوشت اعضایش به هم پیوسته است تنها با سلامت اعضای آن، جامعه سالم می ماند و امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین ضامن سلامت جامعه است

همچنین علاوه بر اینکه امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه فردی است، یک وظیفه اجتماعی نیز هست چرا که دین اسلام بهترین و کاملترین قوانین را برای زندگی اجتماعی و فردی انسان و برای دنیا و آخرتش دارد که در صورت انجام آن قوانین، انسانیت از گزند انحراف و آلودگی گناه و معصیت به دور خواهد بود.

فلسفه امر و نهی الهی
این انسان است که از انجام عبادات و رعایت دستورات الهی سودمند و بهره مند می شود و عدم رعایت آنها ضررش مستقیما متوجه خود انسان می شود. ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها: یعنی اگر نیکی کنید بنفع خودتان است و اگر بدی کنید بضرر خودتان است (اسرا 7) فمن اهتدی فانما یهتدی لنفسه و من ضل فانما یضل علیها هر کس هدایت شود (و اطاعت دستورات خدا و رسولش را کند) به نفع خودش است و اگر گمراهی را برگزیند به ضرر خودش است(یونس 108) اگر عمل صالح پیش بگیرید به نفع خودتان است (15- جاثیه)

اگر کفر ورزید بازگشت کفر به خودتان است (یعنی دودش به چشم خودتان می رود) (39 فاطر) اگر بخل ورزیدید بخل بضرر خودتان است و البته خداوند غنی و بی نیاز است و انتم الفقرا: در حالیکه فقیر واقعی و ذاتی، شما انسانهایید (محمد38) این قبیل آیاتی که بیان شد رعایت دستورات الهی را به صورت کلی با مسئله سعادت انسانها مربوط ساخت بنابراین آثار و نتایج رعایت دستورات الهی اعم از انجام واجبات یا ترک محرمات، بازگشتش به خود انسان است در وهله اول و در مرحله دوم متوجه جامعه انسانی می گردد.

دستور حج و اهمیت و لزوم رفتن حج من کفرفان الله غنی عن العالمین (آل عمران79) یعنی هر کس از این دستور سرپیچی کند البته به خدا ضرری ندارد و او از همه کس و همه چیز در کل عالم بی نیاز است و یا در سوره ابراهیم آیه 8 اگر همه روی زمین کافر شوند فان الله لغنی حمید: یعنی او بی نیاز است (و کفر همه روی زمین به ضرری نمی رساند) همین معنا را حضرت علی(ع) اشاره نموده است خداوند همه موجودات را خلق کرد در حالیکه غنیا عن طاعتهم آمنا من معصیتهم از اطاعت و فرمانبرداری آنها بی نیاز و از نافرمانی آنها در امان بود) لانه لاتضره و معصیته من عصاه و لاتنفعه طاعه من اطاعه یعنی نه معصیت گناهکاران به خدا ضرری می رساند و نه اطاعت مومنان برای خدا سودی دارد (نهج البلاغه خ 391) و درآیه 177 آل عمران فرمود: آنان که کفر را بر ایمان ترجیح می دهند لن یضر الله شیئا یعنی ضرری برای خداوند ندارد.

صفات آمر و ناهی

کسی که بخواهد وارد میدان امر به معروف و نهی از منکر شود باید در حد لازم آنچه را که در دین و فقه به عنون حلال و حرام است بشناسد تا امر و نهی او هم بیراهه و غلط نباشد. آشنایی با احکام الهی و معارف دین و محتوای قرآن برای تلاشگران این صحنه ضروری است.‏ کسی که دیگران را به خوبی‌ها و ارزش‌ها دعوت می‌کند، یا آنان را از گناهان و زشتی‌ها نهی می‌کند، برای آنکه در این دعوت موفق باشد باید صفات و شرایطی داشته باشد :
هماهنگی حرف و عمل: مردم بیشتر از حرف به عمل انسان امر به معروف و نهی از منکر کننده می‌نگرند و از رفتارش بیش از سخنش تأثیر می‌پذیرند. أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ بقره44‏ آیا مردم را به نیکى فرمان مى دهید و خود را فراموش مى کنید؟
دعوت عملی مؤثر از دعوت زبانی است و
اگر کسی خودش نسبت به گفته‌هایش مقیّد و متعهد نباشد، بر دیگران نمی‌تواند تأثیر بگذارد. به علاوه خود این تعارض بین گفتار و رفتار، بسیار ناپسند است. لَعَنَ اللّهُ الآمِرینَ بِالمُعْرُوفِ التّارِکینَ لَهُ وَ النّاهینَ عَن المُنْکَرِ العامِلینَ بِه (نهج البلاغه خ 129‏( لعنت خدا بر کسانی که امر به معروف می کنند، ولی خودشان آن معروف را انجام نمی دهند، و از منکر نهی می‌کنند، ولی خودشان آن را انجام می دهند.
امام صادق(ع : با عمل خودتان مردم را به راه حق دعوت کنید" وسائل الشیعه، ج11، ص194
در حدیثی از امام حسین(ع) کسی که امر به معروف می کند، باید....با مردم مهربان و رفیق باشد و تا ضرورت پیش نیاید، خشونت نکند. او باید با لطافت و محبت مردم را به کار خیر دعوت کند(بحارالانوار، ج97، ص83‏

گفتار نرم: شیوه ملایم و نرم در سخن گفتن و پر هیز از تندی و عصبانیت و پرخاشگری صفت شایسته دیگری است. حتی خداوند، وقتی موسی و هارون(ع) را برای دعوت فرعون به خداپستی می‌فرستد، به آن دو توصیه می‌فرماید که با فرعون به نرمی و گفتار نرم سخن بگویید فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا طه 43 نرمش در گفتار و برخورد، گاهی سرسخت‌ترین افراد را هم به زانو در می‌آورد و تسلیم می‌کند .در حدیثی از امام حسین(ع) نیز آمده است: "کسی که امر به معروف می کند، باید...گفتارش نیکو باشد بحار‌الانوار، ج97،‏‎‎ص83‏‎‎

حوصله و بردباری: موفقیت در این دعوت، نیاز به تحمل و حوصله دارد. با کم طاقتی و زود خسته شدن و کم ظرفیتی، کاری از پیش نمی‌رود، به تعبیر قرآن "شرح صدر" و "سعه‌ صدر" لازم است. مانند پزشک و پرستاری که به مداوای یک بیمار مشغول است و جز با صبوری و حوصله به نتیجه نمی‌رسد. در این راه باید حتی تمسخرها و بی‌اعتنایی‌ها و دشمنی‌ها و آزارها را هم تحمل کرد و به حساب خدا گذاشت. قرآن در نشانه بندگان خوب خداوند می فرماید: "آنان کسانی هستند که هرگاه با افراد ناآگاه برخورد کنند، با سلام (و مسالمت) از کنار آنها گذر می کنند"(فرقان، 63‏
کاری برای خدا :از آنجا که امر به معروف و نهی از‏ منکر از فروع دین و از عبادات است، انسان باید برای خدا اقدام به آن کند و توقّع پاداش هم از خدا داشته باشد. انجام این وظیفه نباید با انگیزه‌های مادی و دنیوی آمیخته گردد، هدف باید خدا باشد نه خودنمایی و کسب وجهه و موقعیت؛ در این صورت انسان از کار هم خسته نمی‌شود و از کارشکنی‌ها هم ناامید نمی‌گردد. اخلاص عامل ارزش‌گذار برای اعمال است. آمران به معروف باید برای خدا تلاش کنند نه برای خودنمایی یا به قصد تحقیر دیگران یا انتقام‌جویی و آبروریزی و تسویه حساب دیگران.
صبر و تحمّل هیچ کار مهمی بی‌زحمت و مشقّت نیست. در راه انجام این وظیفه‌ الهی انسان باید بر سختی‌ها ، ناملایمات، بی‌مهری‌ها و خصومت‌ها تحمّل و استقامت داشته باشد و به علت مشکلات کار و راه، دست از هدف برندارد

در توصیه‌های لقمان: پسرم! نماز را برپا دار، امر به معروف و نهی از منکر کن و بر آنچه به تو می‌رسد صبر کن که این نشانه‌ تصمیم و عزم استوار است. (لقمان، 17‏ یا بنىّ اقم الصّلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر على ما اصابک سرّ این که حضرت لقمان در موعظه به فرزندش ، بعد از سفارش به امر به معروف و نهى از منکر، مى گوید: در برابر مصایب صبر و شکیبایى داشته باشد، آن است که انسان وقتى شخصى را امر به معروف و نهى از منکر مى کند، آن شخص شاید تحمل نکند و انسان را اذیت و آزار دهد، از این رو، باید در برابر اذیت و آزار، صبر و شکیبایى کرد. کشته شدگان در راه امر به معروف و نهى از منکر از مصادیق آیه ى شریفه ى و من النّاس من یشرى هستند. امام على ع : ان المراد بالا یة الرّجل الّذى یقتل على الا مر بالمعروف و النهى عن المنکر.
انتقاد از کار، نه از شخص اگر خلافکار احساس کند شخصیت دارد و محبوب است و تنها نقطه ضعف او کار خلافش است، به راحتی آن را ترک می‌کند. در روایات می‌خوانیم: چه‌بسا خداوند افرادی را دوست دارد؛ اگر چه از عمل آنها ناخشنود است (بحارالانوار، ج36، شخصی از امام کاظم(ع پرسید: یکی از یاران شما شراب خورده است. آیا از او دوری جویم؟ امام فرمود: "از کارش دوری جویید، نه از خودش" (همان، ج27، ص137‏
توجه به خصوصیات اخلاقی هر فرد در حدیثی از امام حسین(ع) آمده است: "کسی که امر به معروف می‌کند، باید بداند که هر کس خلق و خویی دارد و با هر کس باید طور خاصی سخن گفت"(ج97، ص83‏

آثار امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه معصومین(ع

حفظ اسلام و احکام آن: حقیقتی است که حفظ آن به اجرای آن در زندگی فردی و اجتماعی مؤمنان است و امر و نهی دینی، وسیله‌ای مقدس و مؤثر برای اجرای احکام دین به شمار می آید. امام باقر(ع): امر به معروف و نهی از منکر، راه انبیاء و صالحان و فریضه‌‌ عظیمی که دیگر واجبات به وسیله آن اجرا می گردد وسائل‌الشیعه ج11 ص395‏

تقویت مؤمنان: علی(ع): کسی که امر به معروف کند، پشت مؤمنان را محکم کرده است نهج البلاغه حکمت31‏
بدست آوردن خلافت الهی: پیامبر اعظم(ص) فرمودند: "کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند، خلیفه خدا در زمین و خلیفه رسول اوست"مستدرک‌الوسائل، ج12، ص179‏
آبادی زمین :امام باقر(ع): به وسیله امر به معروف و نهی از منکر، زمین آباد می شود" بحار‌الانوار ،ج74، ص385‏
رستگاری :قرآن کریم می فرماید: "باید از شما مسلمانان گروهی باشند که به خیر و نیکی دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر‏ نمایند و آنها رستگارانند" سوره آل‌عمران، آیه 104‏
تضعیف کفار: علی(ع): کسی که نهی از منکر کند، بینی کافران را به خاک مالیده است"(نهج البلاغه، حکمت31‏
خیر و نیکی :پیامبر اعظم(ص: امت من تا وقتی امر به معروف و نهی از منکر می کنند، در خیر و خوشی هستند (وسائل‌الشیعه، ج11، ص398‏
اصلاح اجتماع : امام خمینی(ره) در وصیت نامه الهی ـ سیاسی خود فرمودند: همان‌طور که هر شخص و هر فردی موظف است خودش را اصلاح کند، موظف است دیگران را هم اصلاح کند. اصل امر به معروف و نهی از منکر برای همین است که جامعه را اصلاح کند. صحیفه امام، ج10، ص1‏

امنیت :امام باقر(ع) فرمودند:به وسیله امر به معروف و نهی از منکر، راه ها امن میگردد"(وسائل‌الشیعه، ج11،

آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه معصومین(ع

تسلط اشرار :امام رضا(ع) می فرماید: "امر به معروف و نهی از منکر کنید؛ وگرنه، اشرار بر شما چیره می شوند و خوبانتان دعا می کنند و مستجاب نمی‌گردد"(وسائل‌الشیعه، ج11، ص404‏
محرومیت از برکات الهی: امام صادق(ع): هر گناهکاری که در قومی گناهی انجام دهد و بر معصیتش ادب نشود، نخستین چیزی که خدا آن قوم را به آن گرفتار می سازد، محرومیت از برکات الهی است(وسائل‌الشیعه ج11 ص404‏

عقوبت الهی: امام علی(ع) ‌: خداوند عموم مردم را به گناه پنهانی گروه خاصی عذاب نمی کند، ولی وقتی عده ای آشکارا گناه کنند و عامه مردم از آن جلوگیری ننمایند، هر دو گروه مورد عقوبت خدای عزّوجلّ قرار می گیرند (وسائل‌الشیعه، ج11، ص407

رابطه ى امر به معروف و نهى از منکر با وحدت اجتماعى از نظر قرآن کریم میان امر به معروف و نهى از منکر و وحدت اجتماعى مردم ، رابطه ى عمیقى هست . زیرا آیه ى امر به معروف و نهى از منکر در میان دو آیه ى وحدت قرار گرفته است ؛ و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا ... # ولتکن منکم اءمّة یدعون إ لى الخیر یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر ... # و لا تکونوا کالّذین تفرّقوا و اختلفوا

شرایط امر به معروف و نهی ازمنکر: عدم خوف از ضرر - عدم توهین - احتمال تأثیر - حسن خلق؛

بخش دوم : دعوت به حق و مبارزه با فساد

سابق بر این در ممالک اسلامى تشکیلاتى مخصوص ‍ مبارزه با فساد و دعوت به انجام مسئولیتهاى اجتماعى به نام اداره حسبه و ماءموران آن به نام (محتسب) و یا آمرین به معروف وجود داشته است که ماءمور بودند با همکارى یکدیگر با هر گونه فساد و زشتکارى در میان مردم ، و یا هر گونه ظلم و فساد در دستگاه حکومت مبارزه کنند، و هم چنین مردم را به کارهاى نیک و پسندیده تشویق نمایند. بنابراین وجود این جمعیت با آن قدرت وسیع، هیچگونه منافاتى با عمومى بودن وظیفه امر به معروف و نهى از منکر در شعاع فرد و با قدرت محدود ندارد. از آنجا که این بحث از مباحث مهم قرآن مجید است ، و در آیات فراوانى به آن اشاره شده:
1 - (معروف ) و (منکر) چیست ؟
(
معروف ) در لغت به معنى شناخته شده (از ماده عرف ) و (منکر) به معنى (ناشناس) (از ماده انکار) است . و به این ترتیب کارهاى نیک ، امورى شناخته شده ، و کارهاى زشت و ناپسند، امورى ناشناس معرفى شده اند. چه اینکه فطرت پاک انسانى با دسته اول آشنا و با دوم ناآشنا است !
2 - آیا امر به معروف یک وظیفه عقلى است یا تعبدى ؟ جمعى از دانشمندان اسلامى معتقدند که وجوب این دو وظیفه تنها با دلیل نقلى ثابت شده ، و عقل فرمان نمى دهد که انسان دیگرى را از کار بدى که زیانش تنها متوجه خود او است باز دارد. در اجتماع چیزى به عنوان ضرر فردى وجود ندارد، و هر زیان فردى امکان این را دارد که به صورت یک زیان اجتماعى در آید، و به همین دلیل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه مى دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هر گونه تلاش و کوششى خوددارى نکنند.
اتفاقا در بعضى از احادیث به این موضوع اشاره شده است . از پیغمبر اکرم ص چنین نقل شده که فرمود:
(یک فرد گنهکار، در میان مردم همانند کسى است که با جمعى سوار کشتى شود، و به هنگامى که در وسط دریا قرار گیرد تبرى برداشته و به سوراخ کردن موضعى که در آن نشسته است بپردازد، و هر گاه به او اعتراض کنند، در جواب بگوید من در سهم خود تصرف مى کنم !،

اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولى نمى کشد که آب دریا به داخل کشتى نفوذ کرده و یکباره همگى در دریا غرق مى شوند) پیامبر ص با این مثال جالب منطقى بودن وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را مجسم ساخته ، و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعى که ناشى از پیوند سرنوشتهاست ، مى داند.

3 - اهمیت امر به معروف و نهى از منکر
الف- امام باقر (ع): ان الامر بالمعروف و النهى عن المنکر فریضة عظیمة بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر؛ امر به معروف و نهى از منکر دو فریضه بزرگ الهى است که بقیه فرائض با آنها برپا مى شوند، و بوسیله این دو، راهها امن مى گردد، و کسب و کار مردم حلال مى شود، حقوق افراد تاءمین مى گردد، و در سایه آن زمینها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته مى شود، و در پرتو آن همه کارها روبراه مى گردد.
ب - پیغمبر اکرم: من امر بالمعروف و نهى عن المنکر فهو خلیفة الله فى ارضه و خلیفة رسول الله و خلیفة کتابه ؛ کسى که امر به معروف و نهى از منکر کند جانشین خداوند در زمین ، و جانشین پیامبر و کتاب او است . از این حدیث بخوبى استفاده مى شود که این فریضه بزرگ قبل از هر چیز یک برنامه الهى است و بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانى همه جزء این برنامه است .
ج - مردى خدمت پیامبر آمد پرسید. من خیر الناس ؛ از همه مردم بهتر کیست ؟ پیامبر فرمود: آمرهم بالمعروف و انهاهم عن المنکر و اتقاهم لله و ارضاهم ؛ آن کس که از همه بیشتر امر به معروف و نهى از منکر کند و آن کس که از همه پرهیزگارتر باشد و در راه خشنودى خدا از همه بیشتر گام بردارد.
د - در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم ص : باید امر به معروف و نهى از منکر کنید و گرنه خداوند ستمگرى را بر شما مسلط مى کند که نه به پیران احترام مى گذارد، و نه به خوردسالان رحم مى کند، نیکان و صالحان شما دعا مىکنند ولى مستجاب نمى شود و از خداوند یارى مى طلبند اما خدا به آنها کمک نمى کند و حتى توبه مى کنند و خدا از گناهانشان در نمى گذرد. اینها همه واکنش طبیعى اعمال جمعیتى است که این وظیفه بزرگ اجتماعى را تعطیل کنند زیرا بدون نظارت عمومى، جریان امور از دست نیکان خارج مى شود، و بدان میدان اجتماع را تسخیر مى کنند، و اینکه در حدیث فوق مى فرماید حتى توبه آنها قبول نمى شود به خاطر آن است که توبه با ادامه سکوت آنها در برابر مفاسد مفهوم صحیحى ندارد مگر اینکه در برنامه خود تجدید نظر کنند.
ه - على (ع) مى فرماید: تمام کارهاى نیک و حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون آب دهان است در برابر دریاى پهناور! این همه تاءکیدات به خاطر آن است که این دو وظیفه بزرگ در حقیقت ضامن اجراى بقیه وظائف فردى و اجتماعى است، و در حکم روح و جان آنها محسوب مى شود، و با تعطیل آنها تمام احکام و اصول اخلاقى ارزش خود را از دست خواهد داد.
4 - آیا امر به معروف موجب سلب آزادى است ؟ با اینکه به طور مسلم زندگانى دسته جمعى براى افراد بشر فوائد و برکات فراوانى دارد و حتى این نوع مزایا انسان را وادار به زندگانى اجتماعى کرده است ، ولى در مقابل آن محدودیتهائى نیز براى او ببار مى آورد، و چون در برابر فوائد بیشمار زندگى دسته جمعى ضرر این نوع محدودیتها جزئى و ناچیز است لذا بشر از روز اول تن به زندگى اجتماعى داده و محدودیتها را پذیرفته است، و از آنجا که در زندگى اجتماعى سرنوشت افراد بهم مربوط است ، و به اصطلاح افراد اجتماع در سرنوشت یکدیگر اثر دارند حق نظارت در اعمال دیگران حق طبیعى و خاصیت زندگى دسته جمعى است ، چنانچه این مطلب به طرز جالبى در حدیثى که از پیامبر اکرم ص آمده. بنابراین انجام این فریضه نه تنها با آزادیهاى فردى مخالف نیست ، بلکه وظیفه اى است که افراد در مقابل یکدیگر دارند.
5 - آیا امر به معروف تولید هرج و مرج نمى کند؟ امر به معروف و نهى از منکر داراى دو مرحله است ، مرحله نخست که جنبه عمومى دارد، شعاع آن محدود است، و از تذکر و اندرز دادن و اعتراض و انتقاد نمودن و مانند آن تجاوز نمى کند، مسلما یک اجتماع زنده باید تمام نفراتش در برابر مفاسد داراى چنین مسئولیتى باشند. ولى مرحله دوم که مخصوص جمعیت معینى است و از شؤون حکومت اسلامى محسوب مى شود، قدرت بسیار وسیعى دارد، به این معنى که اگر نیاز به شدت عمل و حتى قصاص و اجراى حدود باشد این جمعیت اختیار دارند که زیر نظر حاکم شرع و متصدیان حکومت اسلامى انجام وظیفه کنند. بنابراین با توجه به مراحل مختلف امر به معروف و نهى از منکر، و حدود و مقررات هر یک، نه تنها هرج و مرجى در اجتماع تولید نمى شود، بلکه اجتماع از صورت یک جامعه مرده و فاقد تحرک بیرون آمده به یک جامعه زنده تبدیل مى گردد.
6 - امر به معروف از خشونت جدا است ؟ باید در انجام این فریضه الهى و دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد، دلسوزى و حسن نیت و پاکى هدف را فراموش نکرد، و جز در موارد ضرورت از راههاى مسالمت آمیز وارد شد، نباید انجام این وظیفه را مساوى با خشونت گرفت. ولى متاءسفانه بعضى افراد به هنگام انجام این وظیفه، در غیر مورد ضرورت، از راه خشونت آمیز وارد مى شوند، و گاهى متوسل به الفاظ زشت و زننده مى گردند، و لذا مى بینیم این نوع امر به معروف ها نه تنها اثر خوبى از خود نمى گذارد، بلکه گاهى نتیجه معکوس ‍ هم مى دهد، در حالى که روش پیامبر ص و سیره ائمه هدى (ع) نشان مى دهد که آنها به هنگام اجراى این دو وظیفه آنها را با نهایت لطف و محبت مى آمیختند، و به همین دلیل سرسخت ترین افراد به زودى در برابر آنها تسلیم مى شدند.
در تفسیر
(المنار) در ذیل آیه چنین مى خوانیم : جوانى به خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: اى پیامبر خدا آیا به من اجازه مى دهى زنا کنم ؟! با گفتن این سخن فریاد مردم بلند شد و از گوشه و کنار به او اعتراض کردند، ولى پیامبر با خونسردى و ملایمت فرمود: نزدیک بیا، جوان نزدیک آمد، و در برابر پیامبر نشست ، حضرت با محبت از او پرسید آیا دوست دارى با مادر دختر خواهر تو چنین کنند؟ گفت : نه فدایت شوم ، جوان انکار کرد (و از سؤ ال خود به کلى پشیمان شد) پیامبر سپس دست بر سینه او گذاشت و در حق او دعا کرد و فرمود: (خدایا قلب او را پاک گردان و گناه او را ببخش و دامان او را از آلودگى به بى عفتى نگاه دار). از آن به بعد منفورترین کار در نزد این جوان زنا بود!... این بود نتیجه ملایمت و محبت در نهى از منکر.

نقش امر به معروف و نهی از منکر در خانواده به ویژه جوانان

جامعه را افراد خانواده ها تشکیل میدهند اگر سالم تربیت شده و با آموزه های دینی آشنا باشند به طور طبیعی فرهنگ در جامعه رواج پیدا کرده و جامعه مطلوب خواهد بود و این کار پدر و مادر، علما و دانشمندان، استاد و مربیان و مسئولان و متولیان امور جامعه انجام دهند. که خداوند متعال در این رابطه به مؤمنین چنین دستور می دهد: یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا و قودها الناس و الحجاره) تحریم،6   ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده خود را از آتشی که آتشگیره اش مردم و سنگها هستند نگه دارید

در تفسیر این آیه مبارکه امام صادق(ع) بنام ابوبصیر فرمودند: تامرهم بما امرهم الله و تنها هم عما نهاهم الله عنه فان اطاعوک کنت قد وقیتهم، و ان عصوک فکنت قدمضیت ما علیک. آنها را به آموزه های الهی فرمان دهید و از آنچه که خداوند نهی کرده دور کنید. در چنین شرایطی اگر تو را اطاعت کنند پس به تحقیق آنها را حفظ کرده ای و اگر نافرمانی تو را کنند پس تو به رسالت و وظیفه خود عمل کرده ای. (الکافی) تربیت شده مکتب اهل بیت طهارت و عصمت و خاندان نبوت و امامت علامه مجلسی در تفسیر و مفاهیم این کلام خداوند فرمودند: چهار وظیفه سنگین به گردن متولیان و پدران و مادران در خانواده و فرزندان خداوند متعال قرار دادند:

1) بدعائهم علی طاعه الله، با دعوت آنان به اطاعت از دستورات خدا
2)
وتعلیمهم الفرائض: آموزش واجبات به آنان
3)
ونهیهم عن القبائح: دور نگه داشتن و نهی از کارهای بد و زشت
4)
وحثهم علی افعال الخیر: ترغیب و دستور آنان به کارهای خوب
در این زمینه خداوند گفتار لقمان حکیم را که به فرزندش امر به معروف و نهی از منکر را توصیه می کند که فرمود
یا بنی اقم الصلاه و امر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور ای فرزند من نماز بگذار و به خوبی فرمان ده و از بدی به دور باش و بر هر چه به تو می رسد صبر کن زیرا این از کارهایی است که نباید سهل اش گرفت.لقمان17. و پدر مهربان امت اسلامی علی(ع) بنا به فرمایش پیامبر اسلام(ص) یا علی (انت و انا ابوا هذه الامه)
در توصیه هایش به فرزندش محمد حنفیه امر به معروف و نهی از منکر را توصیه فرموده و او را به اهل دین متذکر شده و فرمودند «
و امر بالمعروف تکن من اهله، فان استتمام الامور عندالله تبارک و تعالی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر- الفقیه، ج4، ص 783- نقل از میزان الحکمه، ج8» به خوبی فرمان ده تا اهل آن باشی زیرا تمامیت و کمال کارها در نظر خدای تبارک و تعالی امر به معروف و نهی از منکر است که حضرت علی(ع) کمال و تمامیت و استمراد دین را در این دو واجب دانسته است و خوبی فرزند را در تقرب به معروفات و دوری از منهیات می داند. امر به معروف و نهی از منکر حوزه های گوناگونی دارد که باز مهم ترین اش حوزه مسئولان است

در محیط خانواده هم می شود نهی از منکر کرد. در بعضی از خانواده ها حقوق زنان رعایت نمی شود، در بعضی از خانواده ها حقوق جوانان رعایت نمی شود، در بعضی از خانواده ها به خصوص حقوق کودکان رعایت نمی شود، اینها را باید به آنها تذکر داد و از آنها خواست. حقوق کودکان را تضییع کردن، فقط به این هم نیست که انسان به آنها محبت نکند، نه سوءتربیت ها، بی اهتمامی ها، نرسیدن ها، کمبود عواطف و از این قبیل چیزها هم ظلم به آنهاست. و پیامبر اسلام(ص) در این راستا چنین فرمودند: «من رأی منکم منکرا فلیغیره بیده، فان لم یستطع، فبلسانه فان لم یستطع فبقلبه اضعف الایمان  هر کسی از شما بدی را ببیند باید آن را تغییر بدهد به وسیله دستانش، اگر موثر نشد با زبانش و اگر آن هم نشد با قلبش و این نهایت درجه ایمان است.

نهی از منکر حاج محمد اسماعیل دولابی (ره
پدر و مادر در بچگی؛ انسان را به اسم لولو از چیزهای ناگوار،‌ بد و زشت نهی می‌کنند. می‌گویند اگر این کار را بکنی می‌گوییم لولو تو را بخورد. آن وقت انسان حفظ می‌شود و محفوظ می‌ماند. پدر و مادر، انسان را حفظ می‌کنند. انبیاء هم آمدند و همین کار را کردند. چون انسان وقتی هفت ساله یا ده ساله که می‌شود پدر و مادر هم دیگر علم لازم را ندارند لذا انبیاء آمدند و گفتند این جور نکن، آن جور نکن، آن‌طور نه، این‌طور نه، آن جور نرو، فلان چیز خوب نیست نخور، فلان چیز را بخور، فلان چیز دواست حتما بخور، حتی لولو را هم که به بچه می‌گوییم، خدا و پیغمبر و ائمه (ع) هم فرموده‌اند. قرآن را دیده‌اید که چقدر لولو می‌گوید؟ این چیز را بخور که اگر نخوری آتش جهنم و عذاب و مانند اینهاست. انبیاء آمدند و گفتند این برای تو خوب نیست. این یکی شربت است و غذای توست. اقرار به خدا و "
لا اله الا الله" گفتند. گفتند دو رکعت نماز خواندن تو را به بهشت می‌برد، در راحتی می‌برد، به تو عزت می‌دهد، وجدانت زنده می‌شود.

مراقبت از خویشتن یااءیّها الّذین ءامنوا علیکم اءنفسکم لا یضرّکم من ضلّ إ ذاهتدیتم
بعضى چنین پنداشته اند که میان این آیه ى شریفه و دستور امر به معروف و نهى از منکر که ازدستورات مسلّم اسلامى است ، نوعى تضاد وجود دارد. زیرا این آیه مى گوید: شما مراقب حال خود باشید، انحراف دیگران اثرى در وضع شما نمى گذارد. با کمى دقّت مى توان دریافت که تضادّى در میان این دو دستور نیست ؛ اولا آیه ى مورد بحث مى گوید: حساب هر کس جداست و گمراهى دیگران مانند نیاکان و غیر نیاکان که مشرک یا منافق هستند، لطمه اى به هدایت افراد هدایت یافته نمى زند، حتى اگر برادر هم باشند یا پدر و فرزند. بنا بر این ، شما از آن ها پیروى نکنید و خود را نجات دهید.

ثانیا: آیه ى شریفه در باره ى زمانى است که امر به معروف و نهى از منکر و موعظه تاءثیرى در افراد تبهکار ندارد و قرآن کریم به مؤ منان مى گوید که براى شما هیچ جاى نگرانى وجود ندارد؛ زیرا شما وظیفه ى خود را انجام داده اید و آن ها نپذیرفته اند و یا زمینه ى پذیرش در آن ها وجود نداشته است . بنابراین ، زیانى از این ناحیه به شما نخواهد رسید. این معنا در حدیثى از پیامبر اکرم ص نقل شده است ؛ إ یتمروا بالمعروف و تناهوا عن المنکر فاذا راءیت دُنیا مؤ ثره و شُحّا متاعا و هوى متّبعا و اعجاب کل ذى راءى براءیه فعلیک بخویصة نفسک و ذَرْ عوامهم

مراتب امر به معروف و نهی ازمنکر مصباح یزدی

در برخی روایات، از جمله بخشی از فرمایش امام محمد باقر(ع): فانکروا بقلوبکم و الفظوا بالسنتکم و ........« با قلب خود انکار کنید و با زبانتان با آنان سخن گویید و به پیشانی آنها بزنید و از ملامت ملامتگران نهراسید؛ اگر به سوی حق برگشتند و از گناهان خود توبه کردند، دیگر سرزنش آنان سزاوار نیست. همانا اشکال متوجه کسانی است که به مردم ستم روا می دارند و در روی زمین به ناحق سرکشی می کنند. در اینجا با آنان جهاد کنید، آنان را از عمق دل، دشمن بدارید و در این امر، نه در پی کسب قدرت و نه درصدد کسب مال باشید، و نه بخواهید از روی سرکشی بر دیگران پیروز شوید تا سر به فرمان خدا بگذارند، و براساس طاعت الهی سلوک کنند»:
1-احساس قلبی
نخستین مرتبه نهی از منکر، انکار به قلب است. یعنی زمانی که انسان گناه و انحرافی را در جامعه می بیند، در دل خود آن را تقبیح، و احساس ناراحتی کند. در روایتی امام صادق(ع) فرمود: حسب المومن عزّا اذا رای منکراً أن یعلم الله عز و جل من قلبه انکاره؛« برای عزت مؤمن همین کافی است که آن گاه که منکری را مشاهده نماید، خداوند می داند که او در قلب خویش آن را انکار می کند».
2-اظهار ناراحتی
امیر مؤمنان(ع) فرمود: أدنی الانکار أن یلقی أهل المعاصی بوجوه مکفهره ؛ «کمترین اقدام در مواجهه با منکر، برخورد سرد و عبوس با اهل آن است». اگر در مقام امر به معروف و نهی از منکر کاری از کسی برنمی آید، دست کم لازم است که در برابر گنهکار چهره خود را عبوس کند و ناراحتی خود را از انجام معصیت نشان دهد. این تکلیف حداقلی، از هیچ کس برداشته نیست. البته ممکن است کسی برای تأثیرگذاری بهتر، روش مهربانانه ای نیز در مقابل شخص گنهکار در پیش گیرد تا زمینه راهنمایی و موعظه او فراهم شود. این مطلب، منافاتی با مطلب فوق ندارد؛ چرا که عبوس نمودن چهره و نشان دادن مخالفت خود، در مقابل گستاخانی است که اهل معصیت اند و به معصیت خود مباهات می کنند. در مقابل چنین کسانی نباید کوتاه آمد، بلکه در نخستین قدم باید در برابر آنان چهره درهم کشید.

3. اظهار به زبان
مرتبه سوم، به زبان آوردن و تذکر دادن است، که خود مراتبی دارد. در مرحله نخست، چنانچه شرایط مناسب بود و زمینه های لازم برای تأثیرگذاری وجود داشت، با زبان لین و نرم، تذکر بدهد؛ و اگر تذکر با زبان نرم اثر نداشت، در مرحله بعد، باید با لحنی تندتر، از منکر جلوگیری کرد. در موردی که تجاهر به گناه نباشد ولی توجه داشت که در حد امکان، امر به معروف و نهی از منکر در لفافه بیان گردد؛ به گونه ای که طرف مقابل، حتی متوجه شود که امر یا نهی کننده، در پی برطرف کردن عیب اوست

اگر هیچ یک از شیوه های پیش گفته برای بیان عیوب کسی کارساز نبود، ناگزیر باید به طور مستقیم برای او بیان کرد که فلان عیب را دارد و باید خود را اصلاح کند. در این صورت هم، همین امر و نهی باید به گونه ای باشد که در خلوت صورت پذیرد تا کسی دیگر متوجه این تذکرات نگردد. آری! اگر کار بدان جا کشیده شد که کسی آلوده به گناهی بزرگ شده است و هیچ راهی جز گفتن در حضور دیگران برای بازداشتن او وجود ندارد، و حتی ممکن است کار بدان جا کشیده شود که تا عیوبش پشت سر او بیان نشود، تأثیری نداشته باشد، اگر نهی از منکر جز از راه غیبت کردن میسر نباشد آن غیبت واجب می شود تا این سخنان به گوش طرف مقابل برسد و از گناهش دست بردارد.

4. برخورد فیزیکی
این مرتبه دیگر از امر به معروف و نهی از منکر است که اگر امر به معروف و نهی از منکر به صورت تذکر و برخورد لفظی اثر نکرد و سخن نرم، ملاطفت و موعظه اثر نبخشید، یا سبب جرئت و گستاخی بیشتر گناهکار گردید، باید با چنین شخصی با تندی برخورد کرد و با اعتراض شدید مانع عصیان او شد. البته بنا بر فرمایش امام باقر(ع)، چنین برخوردی، اعتراض و ملامت دیگران را در پی دارد؛ حتی ممکن است دوستان فرد نهی کننده، او را به دلیل پرخاشگری سرزنش کنند. اما از ملامت ملامت کنندگان نباید ترسید؛ اگرچه ملامتگران از نزدیکترین دوستان امر یا ناهی باشند

زیرا اگر مردم از ترس ملامت و سرزنش دیگران، نهی از منکر را ترک کنند، بلا نازل می شود و تر و خشک با هم می سوزند. البته در جامعه اسلامی که دولت اسلامی حاکمیت دارد، برخورد فیزیکی باید از طرف مقام رسمی و با مجوز رسمی صورت گیرد؛ و مردم احساس کنند که در این سرزمین، اسلام در خطر است، لازم است برای نهی از منکر قیام کنند تا حقیقت اسلام و احکام آن حفظ شود و ارزش های اسلامی در جامعه احیا گردند. 1- ، الفروع من الکافی، ج5، روایت8، ص85.

.5 جهاد
براساس روایت امام باقر(ع)، وظیفه از سخن گفتن و ملامت و حتی تندی کردن فراتر می رود. چنین افرادی دشمن اسلام اند و با چنین افرادی که گستاخانه و به طور علنی، احکام اسلام را انکار، و به مقدسات اسلام اهانت می کنند، باید مبارزه کرد و با آنان دشمنی ورزید. در این مقام نباید بعد محبت و رأفت دین را در نظر گرفت؛ زیرا رأفت اسلام شامل این افراد نمی شود. از این روی خداوند می فرماید: فقاتلوا ائمه الکفر؛1 «با پیشوایان کفر پیکار کنید»؛ اما قسم دوم جهاد، هنگامی صورت می گیرد که به مسلمانان حمله شود و آنان در مقام دفاع برآیند؛ نوع سوم جهاد نیز زمانی مصداق می یابد که بین دو دسته از مسلمانان جنگ درگیرد و راهی برای اصلاح نباشد، مگر اینکه به کمک دسته ای که مظلوم واقع شده، بشتابند، یا حاکم اسلامی دستور دهد با کسانی که بر ضد حکومت اسلامی شوریده اند، جهاد کنند، که این را، در اصطلاح، جهاد با اهل بغی گویند.1. توبه(2)، 21

حرکت های شهادت طلبانه نیز می تواند از مصادیق جهاد به شمار آید که جنبه امر به معروف و نهی از منکر نیز دارد. حرکت و قیام امام حسین(ع) است. هدف ایشان از قیام این بود که جامعه را از طریق امر به معروف و نهی از منکر اصلاح کند. چنین حرکتی که به شهادتش انجامید، مصداق کامل امر به معروف و نهی از منکر بود. این امر به معروف و نهی از منکر تنها به اخم کردن، تذکر زبانی یا به حرکت فیزیکی ساده، محدود نشد؛ بلکه حرکتی بود که با عظمت، شکوه و با عمقی خاص، تاریخ را متحول ساخت و تا جامعه انسانی باقی است، آثار آن باقی خواهد ماند. البته چنین مصادیقی- به ویژه درحد اعلای آن، که برای امام حسین(ع) واقع شد- به ندرت رخ می دهد.
بیان دوم براساس بیان دوم از مراتب امر به معروف و نهی از منکر که از تعلیم جاهل آغاز می شود و تا جهاد ادامه می یابد، بیشتر به مراتب عملی و راهکارهای تحقق بخشیدن به هدف این فریضه توجه می شود.
تعلیم جاهل: نخستین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر، برحسب این بیان، آموزش واجبات شرعی به ناآگاهان است. این مطلب که در زبان روایات، از آن به تعلیم جاهل تعبیر شده است، 1 بیشتر به آموزش احکام و تکالیف شرعی برای نوجوانان و امثال ایشان باز می گردد.

واکنش غرب و اسلام مصباح یزدی

غربی ها گاهی در مسائل مادی رفتارهای تحسین برانگیزی از خود نشان می دهند؛ برای نمونه، آنان نظم و انضباط را به خوبی رعایت می کنند، یا در رعایت بهداشت و نظافت شهرها، اهتمام بیشتری در قیاس با کشورهای دیگر دارند. اما آنجا که مسائل اخلاقی و معنوی مطرح می شود از خود ضعف نشان می دهند. اینان نه تنها هیچ احساس مسئولیتی در قبال یکدیگر ندارند، بلکه اگر کسی دخالتی در امور دیگری کند، آن را بی ادبی تلقی می کنند.
اما اسلام با هر دو نگرش درباره عدم لزوم نظارت در امور معنوی و بعضی از امور مادی که به فرد مربوط می شود، مخالف است. اسلام مردم را به گونه ای تربیت می کند که همیشه به فکر دیگران باشند؛ حتی در نماز که فرد در حال برقراری رابطه با معبود خویش است، مسلمانان باید از ضمیر جمع استفاده کنند نه مفرد. نظارت اجتماعی هم فقط به امور مادی محدود نمی شود، بلکه مسلمانان باید به امر معنوی نیز توجه داشته باشند. اگر کسی کاری انجام می دهد که سبب فساد معنوی جامعه می شود، باید وی را از آن کار نهی کرد. بلکه در امور معنوی نهی از منکر لزوم بیشتری دارد؛ زیرا آنچه به روح انسان و امور معنوی او باز می گردد، مهم تر از مادیات و اموری است که به جسم و دنیای او مربوط می شود. مادیات، فانی و تمام شدنی، اما امور معنوی، باقی و پایدارند؛

در حالی که نهی دیگران، از امور دنیایی و مادی، که ضرر و درد آنها موقتی و تمام شدنی است، ضرورت دارد، از این روی، امر به معروف و نهی از منکر در اسلام فقط به ضررهای مادی بازنمی گردد، بلکه اسلام می گوید جلو گناه را هم بگیرید؛ زیرا گناهکار به عذاب ابدی آخرت دچار می شود. در مکتب اسلام همه مؤمنان به منزله یک پیکرند؛ همان گونه که خود را از گناه دور می سازند، وظیفه دارند دیگران را نیز از گناه دور کنند. در اسلام، افزون بر بینش اخلاقی و عاطفی که انسان را وامی دارد تا مانع از سوختن دیگری بر اثر گناه شود، امر الهی و دستور خداوند نیز وجود دارد که مؤمنان نگذارند افراد جامعه بر اثر گناه بسوزند. این کار از مهم ترین واجبات است و همان گونه که ذکر گردید، در روایات، فریضه عظیمی خوانده شده است که دیگر فرایض به واسطه آن پایدارند. اگر در جامعه به امر به معروف عمل شود، به واجبات دیگر نیز عمل خواهد شد، و اگر این کار ترک شود، بقیه واجبات نیز ترک می شوند. 1. الفروع من الکافی، ج5، روایت1، ص 55.

اسلام ملاک وحدت در جامعه اسلامی را ایمان به خدا می داند و از این رو بر افرادی که با این ملاک وحدت در جامعه حضور دارند، به گونه خاصی حساس است. این حساسیت به قدری است که هر فردی را در برابر فرد دیگر مسئول قرار داده است تا همگان به نقشی که در تشکیل جامعه دارند توجه کنند و به این وحدت خدشه وارد نشود. امر به معروف و نهی از منکر دراسلام چنین ماهیتی دارد و از این رو برای فرد مسلمان، این مفهوم با معناست؛ در جامعه اسلامی، مسلمانان مؤظفند در برابر یک حرکت ناهنجار اجتماعی از دیدگاه ارزش های اسلامی، به نام منکر، حساس باشند و تکلیف خود را در این زمینه انجام دهند. براساس آیین اسلام، امر به معروف و نهی از منکر، در کنار فرایضی همچون روزه، حج، نماز و جهاد، از فروع دین شمرده می شود؛ بنابراین امر به معروف و نهی از منکر، جزء ضروریات دین اسلام است. اگر کسی در جامعه اسلامی دچار ناهنجاری می شود و خود را به گناه آلوده می سازد، باید دست او را گرفت و اجازه نداد که گناه دامان او را به کلی بگیرد.

امر به معروف و نهی از منکر، ویژگی مثبت اهل کتاب

هرچند قرآن کریم اهل کتاب را بارها به دلیل ویژگی های منفی شان مذمت کرده است، در مواردی نیز گروهی از آنان را تمجید کرده است. در آیه لیسوا سواء من أهل الکتاب امه قآئمه یتلون آیات الله آناء اللیل و هم یسجدون؛3 «آنها با هم یکسان نیستند؛ از اهل کتاب، جمعیتی هستند که (به حق و ایمان) قیام می کنند و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را می خوانند درحالی که سجده می کنند»، اشاره شده است که اهل کتاب، با یکدیگر برابر نیستند

بلکه برخی از آنان از تلاوت کنندگان آیات الهی و سجده کنندگان بر خداوندند. در ادامه، در آیه یؤمنون بالله والیوم الأخر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فی الخیرات و اولئک من الصالحین؛4 «به خداوند و روز بازپسین ایمان می آورند و به نیکی فرمان می دهند و از ناشایستی بازمی دارند و به نیکوکاری می شتابند و اینان از شایستگان اند»، خداوند متعالی این دسته از اهل کتاب را به سبب ایمانشان به خدا و قیامت و نیز امر به معروف و نهی از منکر تمجید کرده، که حاکی از مطرح بودن این فریضه در ادیان دیگر است.

امر به معروف و نهی از منکر، توصیه انبیا و اولیای الهی: برخی آیات قرآن کریم تصریح دارند که فریضه امر به معروف و نهی از منکر، از توصیه های اساسی انبیا و اولیای الهی بوده است؛ به گونه ای که لقمان پس از توصیه به فرزندش درباره اقامه نماز، او را به امر به معروف و نهی از منکر فرمان داده: یا بنی أقم الصلاه و أمر بالمعروف و انه عن المنکر؛5 «ای فرزندم، نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن».
امر به معروف و نهی از منکر، عامل رهایی از عذاب الهی: ممکن است در مقاطعی، علی رغم تلاش آمران و ناهیان، ستم پیشگان دست از رویه خود برندارند. در این صورت، براساس صریح برخی از آیات قرآن کریم، آن آمران و ناهیان، چون به تکلیف خویش عمل کردند، از عذاب رها می گردند، اما آنان که در معصیت غوطه ور گردیدند، به عذاب مبتلا می گردند: فلما نسوا ما ذکروا به أنجینا الذین ینهون عن السوء و أخذنا الذین ظلموا؛6 «پس چون پندی که به ایشان داده بودند، از یاد بردند، کسانی را که ناهیان از منکر بودند، نجات دادیم و ستمکاران را به عذاب گرفتار کردیم.» 1- آل عمران ۱۰۴. 2- اعراف ۱۵۷ 3- آل عمران ۱۱۳. 4- همان، ۱۱۴. 5- لقمان۱۷. 6- اعراف ۱۶۵.

امر به معروف و نهی از منکر، انسان و جامعه

«کنتم خَیرَ اُمَهٍ اُخرجَت لِلنَّاسِ تَامُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَتَنهَونَ عَنِ المُنکَر.» (نیکو ترین امتی هستید که قیام کردند. مردم را به نیکو کاری دستور دهید و از بدکاری باز دارید.) دستورات عبادی و توصیه های دین، چه فروع دین و چه فضایل اخلاقی، با توجه به جهت تاثیرگذاری و میزان سازندگی در مراتب مختلفی هستند که از کمیت و کیفیت توصیه های شارع، می‌توان این درجه بندی را فهمید. یکی در جهت فردی، دیگری در جهت اجتماعی، برخی تعالی بخش ارتباط انسان با خدا و برخی از آنها در ارتباط انسان با خلق و... نسبت به سایر دستورات دینی نقش بیشتری در تربیت بشر دارند. گروهی از دستورات نقش اصلی و کلیدی دارند مانند: نماز، امر به معروف و نهی از منکر و تولی که بیش از سایرامور مورد عنایت هستند. که در اینجا می توان بنا به میزان و جهات اثرگذاری، آنها را به دو بخش تقسیم کرد:

1- اصالت معنوی

2-‌ اصالت ساختاری. مثلاً نماز اصالت معنوی دارد و رموز عرفانی و رابطه عابد با خدا را در دل خود دارد و مبنای محاسبه اعمال در روز قیامت است. (کافی) " بدون نماز، دین چهره ندارد" ( غررالحکم /2212 ) و موجب تقرب هر پرهیزکاری است. (خصال /10).

اصالت ساختاری مانند امر به معروف و نهی از منکر که موضوع این نوشتار است. پایداری نظام های ارزشی یا هر نظامی با هر گونه ساختار فرهنگی یا ایمانی، برای حفظ بقا و شکل خود محتاج امر به معروف و نهی از منکر است. به عبارت دیگر،چه در مرحله اجرا و چه برای تداوم جامعه انسانی که مراتبی هر چند کم، از ارزش های انسانی دارا باشد، امر و نهی، ضامن تداوم آن است. چه آن جامعه لائیک باشد چه مذهبی و مکتبی. هرچند مبنای ایدئولوژیکی در آنها متفاوت است مثلاً مبنا در جوامع لائیک، قرارداد اجتماعی و تحقق آزادی برای همه در حد حفظ آزادی دیگران است و برای کسی تعالی عرفانی و رنگ خدایی گرفتن، اهمیتی ندارد. به این معنا که : "سرم را نشکن تا سرت را نشکنم"، "اگر به من آسیب بزنی به تو آسیب می زنم" ، اما مبنا در جوامع مذهبی، اجرای امر الهی و ارزش های اخلاقی و انسانی است

از نظر شکل اجرا نیز متفاوت هستند. در جوامع لائیک، گروه ویژه مانند پلیس و سازمان های اطلاعاتی این کار را انجام می دهند اما در جوامع مکتبی، تک تک افراد جامعه مسئولیت دارند. در میزان اجرا نیز متفاوتند؛ در جوامع غیر مکتبی امر به معروف به شکل خنثی و منفی معنا دارد یعنی نفس عدم تخلف معروف است. و پرداختن به امور ممدوح و فضایل انسانی مورد سفارش و امر نمی باشد اما در جامعه مذهبی نهی از منکر مقدمه تعالی به معروف است " آل عمران 110" فارغ از این تفاوت ها، این دو اصل ساختاری مورد پذیرش همه جوامع هستند، حتی در زندگی حیوانات به شکل غریزه، این دو اصل برای حفظ بقا و زندگی اجتماعی در نهاد آنها قرار داده شده است که قرآن به عکس العمل دو حیوان در ملک سلیمان اشاره دارد؛ هدهد نمل24 و مورچه نمل18

دو فریضه ضامن حفظ اصول و فروع دین: اگر امر و نهی در جامعه نباشد، اصل توحید، نبوت و امامت فرو می ریزند. و اما توحید: اگر محصول کلمه لا اله الا الله، فلاح است، زمانی رستگاری تحقق می یابد که امر و نهی الهی اجرا شود اما بدون امر و نهی در جامعه انسانی که پیوسته گرفتار غفلت است و احزاب شیطان در کمین تصرف قدرت هستند، این شعار اصیل، تحقیر خواهد شد کما اینکه در کلمات مبارک پیامبراسلام (ص) به این امر اشاره گردیده: «کلمه لا اله الا الله عذاب الهی را از انسان دور می کند به شرط آنکه این کلمه مبارک مورد تحقیر و استخفاف قرار نگیرد.»عرض شد: «چگونه ممکن است کلمه توحید مورد استخفاف قرار گیرد؟» فرمود: «اگر گناهان علنی انجام گیرد و کسی گناهکار را نهی نکند.» ( میزان الحکمه ج -6 ص 266)

و اما نبوت: فلسفه نبوت، امر به عبادت خدا و نهی از اطاعت طاغوت است و خود انبیاء مصداق ولایت الهی هستند و نبوت اصل دین است «ان اعبدواالله واجتنبوا الطاغوت» (نحل / 36) امامت و ولایت فقیه نیز در طول نبوت، رسالتشان همان رسالت انبیاء است که وجود مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (ع) قیام خود را در راستای تحقق اصل امر به معروف و نهی از منکر معرفی می کند: «الا ترون ان الحق لا بعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه.» (تحف العقول/245)

همچنین بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) نیز برای تحقق امر الهی قیام کرد و فلسفه قیام خود را آیه شریفه قرآن بیان فرمود؛ «انما اعظمکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی» (سبا/46) و با الهام از حادثه کربلا و قیام عاشورا به نصیحت عمال متکبر پرداخت و بر خلاف انتظار فرصت طلبان که می گفتند بعد از پیروزی بهتر است ایشان به قم بروند دنبال درس و بحث خود، به عنوان مصداق ولایت الهی سکاندار حکومت اسلامی شدند و از تحقق طاغوت جلو گیری کردند. با تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر، اصل معاد نیز سازندگی خود را از دست خواهد داد چون انسان ها با اندیشیدن به آمال و آینده در پی انجام وظایف خود خواهند بود

اما بی مبالاتی به گناه در جامعه و ضایع ساختن عمر گرانمایه که آتش آن دامن دیگران را نیز خواهد گرفت اصل معاد را مورد بی اعتقادی قرار خواهد داد و نسل های بعد به پوچی زندگی معتقد خواهند شد. در بیان اهل بیت ع اصالت این دو فریضه مورد توجه قرار گرفته است که روایات ذیل نمونه هایی از آنهاست:

 1- امام علی (ع): «قوام الشریعة الامر بالمعروف و النهی عن المنکر....» (غررالحکم : 6817) پایندگی شریعت به امر به معروف و نهی از منکر و.... است.

2- امام باقر (ع): «.... فریضه عظمه بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمرالارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر» (کافی 5/56/1) فریضه بزرگی که دیگر فرایض به واسطه آن برپا می شود و راه ها امن می گردد و در آمدها حلال می شود و حقوق و اموال به زور گرفته شده، به صاحبان برمی گردد و زمین آبادان می شود و از دشمنان، انتقام گرفته می شود و کارها سامان می پذیرد. از آنچه ذکر شد، اصالت ساختاری دو فریضه امر و نهی ثابت گردید. بر این اساس چنین نتیجه گرفتیم که هر تصمیمی که به شکل عمومی در جامعه اتخاذ شود، فرهنگی باشد یا قضائی یا امنیتی، اگر به شکل مستقیم یا غیر مستقیم، امر به معروف و نهی از منکر را تعطیل یا تضعیف نماید، نباید شک کرد که جامعه رو به موت است و آرام آرام اژدهای ستم و شرارت در حال بیداری و سرکشی است. آن وقت انتظار اعجاز از توسلات و دعاها و نماز و روزه و حج و... خیالی باطل و انتظار تبدیل سنت خدا خواهد بود (و سنت خدا تغییر نمی کند).

ضرورت انسان شناسی در امر و نهی: امر به معروف و نهی از منکر صرفاً یک دستور ساده نیست که با یک اراده امر یا نهی جریان یابد. بلکه عوامل گوناگوتی از برنامه ریزی علمی و توانایی متعارف مؤمنان گرفته تا عوامل معنوی در تأثیر آن نقش دارند که بدون ملاحظه آنها نمی توان منتظر بروز برکات آن در جامعه انسانی بود. مخصوصاً زمانی که جامعه در سایه تمدن، شکل اجتماعی پیچیده به خود بگیرد. در امر به معروف و نهی از منکر سخن از احیای انسان است. انسان شناسی جز با استمداد از علم خالق ابوالبشر و تعلم در محضر شاگردان مباشر و واسطه های او امکان پذیر نیست. امر و نهی انسان ها قواعد طبیعت حیوانی را ندارد چرا که جامعه حیوانات مسخر انسان است که با اراده ای ضعیف و اصوات مخصوص به هر سو رانده می شوند.

خداوند عالم به حضرت موسی (ع) آموزش می دهد که ابتدا سراغ چه کسی برود؟ با چه ادبیاتی؟ چه میزان از تلاش موسی سهم مردم است؟ اگر فرعون طغیان کرد چه کند؟ و... بدون انسان شناسی و ملاحظه حال تارکین معروف و مرتکبین منکر و معلنین معصیت، اجرای اثربخش این دو فریضه خصوصاً اگر جامعه با امواج مخالف روبرو باشد، غیر ممکن یا بسیار کند خواهد بود. اراده ما بر امر و نهی انسانی است که به عنوان محترم ترین و مقرب ترین شخص نزد فرعون بر خلاف اراده او عمل می کند.( تحریم/11) و ساحران اجیر شده دستگاه حکومتش به او کافر می شوند. (شعرا/47) و حال آنکه همسر پیامبری، مثال تاریخی در کفر و شرک می شود (تحریم/10).

 

حرف خوب و خوب حرف زدن، دو عنصر محوری در بیان مبلّغ

 

بایدها و نبایدهای تبلیغ و وظایف مبلغان شرایط تاثیر گذاری کلام آیت الله جوادی آملی

در مقطع کنونی عصر ما که تبلیغات مسموم بیگانگان از هر سو هویت اعتقادی و باورهای معنوی جامعه اسلامی، خصوصاً نسل جوان را در معرض تهدید قرار داده؛ وظیفه خطیر و رسالت سنگین مبلّغان علوم دینی در نشر معارف حقّه اسلام و اندیشه های تابناک ائمه معصومین (علیهم السّلام) از حساسیت بیشتری نسبت به زمان های دیگر برخوردار است.

ضرورت تبلیغ و رساندن پیام به قلب انسان ها
بیگانه اگر چیزی در قلب نوجوان یا جوان ریخت، این دلها را مالک می شود و اگر دل را دیگری برد، کشور را نمی شود اداره کرد!

برای اینکه رهبری ابدان با قلوب است و قلوب هم که به دست دیگری است

این بیان نورانی حضرت امیر که فرمود: قلب الحدث کالأرض الخالیه کلّما القی فیها قبلته، ناظر به این است؛ پس ضرورت اصل تبلیغ مشخص است

تبلیغ یعنی انسان حرف را برساند به دل مردم: فی انفسهم قولاً بلیغاً (نساء63)

این عرضه هم مال هر کسی نیست که به دل جوان راه پیدا کند، حرف را در دل او جا بگذارد ! فی انفسهم قولاً بلیغاً ، نه فی آذانهم ! شما حرف را باید به دل مردم برسانید، نه به گوش مردم !

طهارت روح و قوّت گفتار، شرایط تأثیر گذاری کلام
ما چه کار بکنیم حرف ما در دل جوانها برود؟ و آن طهارت روح می طلبد

یک روح طیّب و طاهر می خواهد که با هم مرتبط باشند و جان را عوض بکنند

کسی از یک واعظ معروف شهر سؤال کرد که ما پای سخنان خیلی ها می رویم، مردم هم پای سخنرانی های خیلی می روند؛ ولی فلان شخص وقتی حرف می زند، در دلها اثر می کند، دیگران این جور نیستند؛ چرا؟

ایشان گفت: لیست النائحه المستأجره کالثّکلی: می دانی چرا آن یکی که حرف می زند، در دیگران اثر می کند، دیگران کمتر؟ تا آدم داغدار نباشد، حرفش در جان اثر نمی کند؛ و تا در جان اثر نکرد، جوان تربیت نمی شود !

لزوم طراوت و تازگی تبلیغ اسلامی در برابر تبلیغات رنگانگ بیگانگان
کاری که شما آقایان دارید، خیلی سخت است؛ کاری که دیگران دارند خیلی آسان ! او با چشم جوان کار دارد، با گوش جوان کار دارد، در حقیقت شما حرف غیب می زنید، آنها حرف حس و شهادت!

آن وقتی که فیلم را نشان می دهد، تبلیغ می کنند! چشمش لذت می برد، گوشش لذّت می برد، بدنش لذّت می برد، ذائقه اش لذت می برد!

شما دارید یک چیز به او می گویید که همه اینها را می رنجاند! باید جبران بشود؛ آن قدر طراوت و تازگی داشته باشد و طیّب باشد که جانش را برباید و در او اثر کند ! و اینها هم پاکند و اثر می کند.

حرف های علمی، حرف های عمیق به درد جوان و نوجوان نمی خورد ! وقتی یکی نمی فهمد، خوابش می برد و در جلسه بعد شرکت نمی کند؛ آن باید بفهمد!

حرفی را او می فهمد که آن مبلّغ این دو عنصر محوری را درآن ا عمال بکند؛ یکی اینکه خوب حرف بزند، یکی اینکه حرف خوب بزند

حرف با سند، با محتوا، مستند به قرآن، روایات، عقل، نقل؛ آن حرف خوب زدن است

با ادبیات روز، با گزینه های روز، با تعبیرات روز؛ خوب حرف زدن است

اگرآن مطالب عمیق را به اندازه ای که مقدور شماست بتوانید رقیقش کنید، تنزّل بدهید، با مثال قابل فهم بشود؛ موفقید و گرنه آن چه که در کتاب ها هست، یا در قرآن هست، یا در نهج البلاغه هست؛ همان ها را بخواهید منتقل کنید، این جوان نمی فهمد !

لزوم به کار گیری هنر و ادبیات در برنامه های تبلیغی
وجود مبارک موسای کلیم (ع) با آن بیّنات الهی اعزام شد ید بیضاء داشت، عصا اژدها می شد و معجزات دیگر امّا همیشه نمی شود با عصا یا با ید بیضاء مردم را هدایت کرد!

به ذات أقدس له عرض کرد: خدایا ! من سخنرانی می کنم، فصیحم؛ امّا برادر من بهتر از من با ادبیات روز آشناست: هو افصح منّی لساناً (قصص34)

نقص در وجود مبارک موسای کلیم نبود، او فصیح بود؛ امّا عرض کرد: برادرم افصح است

ادبیات، سهم تعیین کننده دارد خط خوب داشتن، خوب سخنرانی کردن، شعر صحیح خواندن، غلط نخواندن، کلمات را درست اداء کردن، قبل از اینکه انسان سخنرانی کند به لغت مراجعه کند، الفاظ را درست اداء بکند؛ الفاظ کهنه فرسوده را کمتر به کار ببرد، الفاظ را صحیح اداء بکند؛ این اثر بیشتری دارد.
ضرورت استفاده از برهان در نفی و اثبات امور
به ما گفتند: یا أیّها الّذ ین آمنوا اتّقوا الله و قولوا قولاً سدیداً (احزاب70)؛ هم تثبیت و اثبات را بدون تحقیق نفی کرده: لا تقف ما لیس لک به علم. اسراء36

پس ما مرزمان بسته است، این طور نیست که دهان باز کنیم، هر چه دلمان خواست بگوییم!

اغراق نگویید، افراط و تفریط نکنید، یک چیزهایی که در شأن اهل بیت (علیهم السّلام) نیست نگویید؛ با آن جلال و شکوه اهل بیت، آن عظمت حسین بن علی (ع) نیازی به این حرف ها نیست! بنابراین مرزها بسته است.

بهترین راه این است: باور بکنیم با طهارت، این ها را بپذیریم و معتقد بشویم و اخلاص العمل للّه باشد.

استعداد قلب جوانان در پذیرش آموزه ها
بیان نورانی امیر المؤمنین (ع) در نامه ای که برای فرزندشان مرقوم فرمودند، قلب الحدث کالأرض الخالیه کلّما القی فیها قبلته  قلب جوان مثل زمین موات است، چیزی در آن کشت نشده

هر کس سبقت کند و بذری درآن بیفشاند، این می پذیرد

بعد فرمود: قبل از اینکه دیگران در دل های جوان و دل شما که جوانید بذری بیفشانند، من دارم این معارف و احکام را برای شما بیان می کنم.

مالکیّت بر قلب جوانان به وسیله احیای آن
رسول خدا فرمود: من احیا ارضاً میتهً فهیله؛ هر کسی زمین مرده ای را آباد بکند، مال اوست

پس طبق آن بیان نورانی حضرت امیر، دلهای نوجوان ها و جوان ها که خالی است، مثل سرزمین موات است؛ هر بذری درآن بیفشاند، این قبول می کند

او فقط قدرت جذب دارد، نه قدرت تحلیل!

از این دو حدیث یک مطلب دیگری استنباط می شود و آن این است که اگر کسی زمین مرده را احیاء کرد، مالک می شود؛ لکن می شود با فشار و زور از دستش گرفت و غصب کرد.

 

 

 

شیوه ‏هاى امر و نهى

1. آماده‏ سازى‏

سخن حق، همچون شکر است؛ اگر شکر را به همین شکل در گلوى کسى بریزیم، امکان دارد خفه شود. باید شکر را با آب مخلوط کرده تا تبدیل به شربت شود و براى همه افراد قابل استفاده و تحمّل شود.
از خاطرم نمى ‏رود زمانى که مى ‏خواستم درباره روایات کفن در تلویزیون صحبت کنم، فکر کردم که بعضى مردم تحمّل شنیدن این‏ گونه حرف ها را ندارند. پس، زمینه را این گونه آماده کردم که: از نیازهاى عمومى و همگانى، نیاز به لباس است. اسلام براى هر فصل و زمان و کارى لباس در نظر گرفته و دستوراتى داده است؛

مثل لباس کودک، لباس کار، لباس جنگ، لباس نماز عید، لباس نماز باران، لباس احرام و حج، لباس عروس، لباس دادن به برهنه ‏ها، نظافت لباس، وصله کردن لباس، رنگ لباس، دوخت لباس، جنس لباس و ... و براى هر یک از عناوین هم حدیثى و نکته ‏اى گفتم. کم‏کم مردم را براى شنیدن بحث آخرین لباس (کفن) و روایات کفن آماده کردم. ولى اگر از ابتدا مى ‏گفتم: موضوع بحث امروزم کفن است، شاید میلیون ها نفر تلویزیون را خاموش مى ‏کردند
2. تلقین‏
 چه بسیارند افرادى که از انجام معروف هراس دارند و چه بسیارند کسانى که جدا شدن از بعضى منکرات را براى خود محال مى‏ پندارند، در صورتى که تلقین صحیح و بیان نمونه ‏ها در این زمینه کارگشا خواهد بود.
3. استفاده از هنر، شعر و طنز
 نقش هنر در دعوت مردم به فساد و انحراف، بر کسى پوشیده نیست. سامرى با هنر مجسمه ‏سازى توانست مردم را منحرف و بنى ‏اسرائیل را گوساله‏ پرست کند.
 زیباگویى، فصاحت و بلاغت، بهترین اهرم براى جذب مردم است؛ همانگونه که قیافه زیبا و موزون نقش مهمى در تأثیر کلام دارد.
در قرآن، امر شده است که هنگام رفتن به مسجد، زینت‏ هاى خود را با خود بردارید. (اعراف،31)
سخن زیبا و مجادله نیکو از سفارشهاى قرآن کریم است. (نحل،125)
یکى از نام هاى قرآن، احسن القصص است. آرى، قصه‏ گویى یک هنر است.

4.  انصاف در برخورد
 قرآن کریم در نهى از شراب، اول از منافع مادى و مالى آن سخن گفته است و بعد مى‏ فرماید: «ضررش از نفعش بیشتر است». (حج،13)
خداوند در برخورد با کافران و منافقان و مشرکان، همواره از عبارتِ «اکثرهم» استفاده مى ‏کند، یعنى همه آنان را نفى نمى ‏کند بلکه مى‏ فرماید: بیشتر آنها چنین هستند. در برخورد با خلافکاران نیز باید ابتدا نقاط قوت و مثبت آنهارا بگوییم و سپس آنهارا متذکر کنیم.

5. امید دادن‏
 گاهى انسان گنهکار با خود مى ‏گوید: دیگر از ما گذشته است، ما دیگر راهى براى بازگشت نداریم. ما دیگر جهنمى شده ‏ایم. این گونه افراد هر روز به گناه بیشترى گرفتار مى ‏شوند.
باید به آنها از عفو الهى و از پذیرفتن توبه و لطفى که خداوند به توبه‏ کنندگان دارد بگوییم و خاطراتى از توبه‏کنندگان بیان کنیم تا گناه، او را به یأس نکشاند. باید به او تذکر داد که یأس از گناهان کبیره است
6. تغافل‏
گاهى باید انسان خود را به غفلت بزند و تظاهر کند که من متوجه خلاف تو نشدم تا از این طریق شخصیت افراد شکسته نشود.
قرآن مى‏ فرماید: برادران یوسف که پس از ده ‏ها سال او را دیدند و نشناختند، به او گفتند: ما قبلاً برادرى داشتیم به نام یوسف که دزد بود.
 یوسف خود را به تغافل زد و نگفت که آن برادر من هستم و چرا به من نسبت دزدى مى ‏دهید. (یوسف،77)
البتّه تغافل در مورد خلاف ‏هاى شخصى، جزئى و فردى است؛ و گرنه در مسائل مهم که دشمنان و کفار براى براندازى نظام اسلامى نقشه مى ‏کشند، تغافل بزرگترین خواست دشمن است. (نساء،102)

 

7. کنایه گویى‏
قرآن به حضرت عیسى علیه السلام مى‏فرماید: آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را خدا بگیرید؟! (مائده،116)
در جاى دیگر، خداوند پیامبرصلى الله علیه و آله را مخاطب قرار داده و مى‏ فرماید: اگر پدر یا مادرت نزد تو به پیرى رسیدند، تو با آنان درشتى نکن! (اسراء،23)
در حالى که همه مى‏ دانیم حضرت عیسى مردم را به توحید دعوت مى‏کرد و پیامبر اسلام در کودکى پدر و مادر خود را از دست داده بود. این گونه خطاب ‏ها در حقیقت به مردم است

8. ایجاد محبّت‏

در بخش مهمّى از قرآن، خداوند نعمت ‏هاى خود را مى‏ شمارد تا عشق انسان را نسبت به خود زیاد کند.
قرآن که مردم را امر به عبادت مى‏ کند، مى ‏فرماید: پروردگارِ کعبه را پرستش کنید؛ زیرا او شما را از گرسنگى و ترس نجات داد. (قریش،3و4)
نمونه‏ هایى از سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله درباره جذب دل ها:
1️⃣ هرگاه سه روز یکى از یاران را نمى ‏دید، به سراغش مى‏ رفت. (بحارالانوار، ج‏16، ص151)
2️⃣ از مریض‏ ها در دورترین نقطه شهر عیادت مى‏ کرد. (بحارالانوار، ج‏16، ص225)
3️⃣ مردم را با بهترین نام صدا مى ‏زد. حتى نام زنان و کودکان را با کرامت مى‏ برد. (سنن ‏النبى، ص152)
در تاریخ زندگى اهل بیت علیهم السلام نیز خاطرات فراوانى به چشم مى ‏خورد که یک نمونه از آن را نقل مى‏ کنیم:  مردى شامى به امام حسن مجتبى‏ علیه السلام جسارت کرد. حضرت، ایشان را به منزل بردند و چنان مورد تفقد قرار دادند که او از حرف هاى خود شرمنده شد. (بحارالانوار، ج‏43، ص344)
در روایات مى‏ خوانیم: با هر کس که با تو قطع رابطه کرد، ارتباط برقرار کن و هر کس به تو بدى کرد، تو با او خوبى کن. (بحارالانوار، ج‏71، ص‏157
9. تحریک عواطف‏
 شخصى به مادرش تندى کرد. روز بعد، امام صادق‏ علیه السلام او را دید و به او فرمود: چرا با مادرت تندى کردى؟ مگر نمى‏ دانى که شکم مادرت منزل تو بود؟ دامان مادرت گهواره تو بود؟ شیر مادرت غذاى تو بود؟
 سپس فرمود: پس با او خشن نباش. (بحارالانوار، ج‏71، ص‏76)
10. مخفیانه و مختصر باشد
 در حدیث مى خوانیم: هر کس برادر دینى خود را مخفیانه موعظه کند، او را آراسته کرده، ولى هر کس آشکارا موعظه کند، او را شرمنده کرده است. (بحارالانوار، ج75، ص‏374)

11. توجه به ظرفیت افراد
امام صادق علیه السلام شخصى را براى مأموریتى به منطقه‏ اى فرستاد. او در گزارش خود به امام، از مردم منطقه به شدت انتقاد کرد. امام فرمود: ایمان ده درجه دارد. بعضى یک درجه ایمان دارند و بعضى دو درجه، بعضى هم هفت تا ده درجه. نباید کسانى که ایمان کامل‏ ترى دارند، از دیگران توقع بیش از ظرفیت داشته باشند. (بحارالانوار، ج‏66، ص‏168)
در شیوه تبلیغ انبیا مى ‏خوانیم که مى ‏فرمودند: ما مأموریم طبق ظرفیت افراد با آنان صحبت کنیم. (بحارالانوار، ج2، ص69)

12.  نمایاندن الگوها
معرفى چهره‏ هاى موفق و تجلیل از آنها، در دعوت مردم به معروف نقش مؤثرى دارد. این که هر سال مردم در عاشورا فریاد «یا حسین» سر مى‏ دهند، زمینه دورى از پذیرش طاغوت‏ ها و وفادارى به نظام اسلامى مى‏ شود.
قرآن مى‏ فرماید: مردم دنیا از همسر فرعون درس بگیرند که چگونه جذب مال و مقام و قدرت فرعون نشد. (تحریم،11) در جاى دیگرى مى ‏فرماید: از حضرت ابراهیم وحضرت محمّد(علیهما السلام) درس بگیرید؛ زیرا این دو بزرگوار اسوه و الگو هستند. (احزاب،21)
تدریج‏
همان ‏گونه که شیطان انسان را گام به گام به سوى فساد مى‏ کشاند، (بقره،168) راه اصلاح و امر به معروف نیز باید گام به گام باشد. در قرآن، در مورد تحریم ربا این مراحل به چشم مى‏ خورد:
در مرحله اول، قرآن مى ‏فرماید: آنچه به مال شما از طریق ربا اضافه مى ‏شود، نزد خدا افزایش نیست. (روم،39)
در مرحله دوم، قرآن، رباخوارى را از عادات زشت یهودیان مى‏ شمارد. (نساء،161)
در مرحله سوم، قرآن، انسان را از رباى مضاعف و زیاد نهى مى‏ کند. (آل‌عمران،130

13- تکرار
 چون برنامه اسلام تنها آموزش نیست، بلکه تربیت هم هست، لذا اوامر و نواهى باید تکرار شود. براى هر غفلت، یک تذکر لازم است. شما در نماز ده‏ ها بار جمله «اللّه اکبر» را در رکوع و سجود و قیام تکرار مى ‏کنید.
 یاد خدا غذاى روح است و باید همچون غذاى جسم تکرار شود.

14. مماشات‏
حضرت ابراهیم علیه السلام براى نهى از بزرگ‏ ترین منکر (شرک) از راه مدارا و مماشات وارد شد و گام به گام به انتقادات خود اضافه کرد.
بار اول فرمود: خورشید غروب مى‏کند و من غروب شدنى را دوست ندارم. «اِنِّى لا اُحِبّ الآفِلِین» (انعام،76)
بار دوم فرمود: ماه پرستى انحراف است و خدا مرا گرفتار آن نکند. «لَئِنْ لَم یَهْدَنى رَبِّى...» (انعام، 77)
بار سوم فرمود: من بیزارم از هر چه که شما شریک خدا مى‏دانید. «اِنِّى بَرِى‏ءٌ مِمَّا تُشْرِکُون» (انعام،78)

15. حکمت، موعظه، جدال نیکو
 قرآن کریم به پیامبر عزیز مى‏ فرماید: از طریق حکمت و منطق یا موعظه و نصیحت و یا جدال نیکو مردم را به راه خدا دعوت کن! (نحل،125) در امر به معروف و نهى از منکر باید روى مسائلى تکیه کرد که قابل خدشه نباشد. به سخنان محکمى که مورد قبول همه است، حکمت گفته مى ‏شود.
مراد از موعظه حسنه، موعظه‏ اى است که بر اساس محبت و با بیان نیکو باشد و در زمان و مکان مناسب با شیوه ‏هاى صحیح انجام شود. و مراد از مجادله نیکو نیز پذیرفتن نقاط قوت دیگران و استدلال و مقابله به مثل در شیوه‏ ها ست.

16. ریشه مفاسد را بخشکانیم‏
قرآن مى ‏فرماید: «سوء ظن نبرید و تجسّس نکنید»؛ (حجرات،12) زیرا سوء ظن، سرچشمه تجسّس و تجسس، سرچشمه غیبت مى ‏شود.
اگر قرآن، زنان را از پایکوبى (نور،31) و یا گفتار همراه با ناز و کرشمه و تحریک آمیز (احزاب،32) نهى مى‏ کند، به خاطر خشکاندن سرچشمه گناه است.
در مسائل سیاسى واجتماعى نیز براى اصلاح دولت‏ ها باید دولتمردان اصلاح شوند و براى اصلاح نسل نو، باید خانواده ‏ها اصلاح شوند. قرآن مى‏ فرماید: با رهبران کفر مبارزه کنید. (توبه،12)

17. احترام به ارزشهاى دیگران‏
 قرآن کریم، به تورات و انجیل و انبیاى گذشته احترام مى‏ گذارد و مراکز عبادت سایر ادیان را محترم مى‏ شمارد؛ حتى براى حفظ آن، دفاع را لازم مى داند. (حج،40) در سفارش ‏هاى اسلامى نیز آمده است: «بزرگان هر قوم را احترام کنید!» (مستدرک، ج8، ص395)

18. با انجام معروف، زمینه را بر منکر تنگ کنیم‏
 قرآن مى ‏فرماید: «راه جلوگیرى از فحشا و منکر، انجام معروفى همچون نماز است». (عنکبوت،45)
 هنگامى که خداوند مى‏ خواهد حضرت آدم را از غذایى منع کند، ابتدا اجازه بهره‏ بردارى از غذاهاى دیگر را به او مى‏ دهد و مى ‏فرماید: «از هر غذایى در بهشت استفاده کن؛ ولى از این غذا استفاده نکن!» (بقره،35)
 تفریح و ورزش از معروف ‏هایى است که جلو بسیارى از مفاسد، امراض و منکرات را مى‏ گیرد.
 زهد و عدالت مسئولان مملکتى، از معروف ‏هایى است که مى‏ تواند جلو بزرگترین منکرات را که بدبینى به حکومت اسلامى است، بگیرد.

19. توجه به زمان‏
در روایات مى‏ خوانیم: هنگام مسافرت، خانوداه خود را به تقوى سفارش کنید؛(مستدرک، ج8، ص‏122) زیرا در آستانه جدایى، علاقه‏ها اوج مى‏گیرد و زمینه پذیرش در انسان زیاد مى‏شود.
در حدیث مى ‏خوانیم: به هنگام خشم و غضب، کسى را ادب نکنید؛ زیرا در معرض افراط هستید». (بحارالانوار، ج76، ص102)
در قرآن نیز نسبت به استغفار در سحر مکرر سفارش شده است. (ذاریات،18)

20. اعراض‏
 قرآن مى‏فرماید: «هر گاه کسانى را دیدى که در آیات ما به یاوه‏ سرائى نشسته ‏اند، پس به عنوان اعتراض، مجلس آنان را ترک کن! یا مسیر حرف را تغییر ده! و اگر شیطان تو را به فراموشى انداخت، تا متوجه شدى جلسه را ترک کن و با ستمگران منشین». (انعام،68)
در حدیث مى‏ خوانیم: «سزاوار نیست که مؤمن در مجلس گناهى که نمى‏ تواند آن را تغییر دهد، بنشیند.» (وسائل‏ الشیعه، ج‏11، ص503)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏ فرماید: گناهکاران را با قیافه عبوس ملاقات کنید! (وسائل ‏الشیعه، ج‏11، ص413)

انواع معروف ‏ها در قرآن
 در بخش‏هاى قبلى گفتیم که براى آمر به معروف و ناهى از منکر لازم است ابتدا معروف‏ ها و منکرها را بشناسد تا کار او براساس آگاهى و شناخت باشد. در این بخش، انواع معروف ‏هاى فردى و اجتماعى را که قرآن بر آنها تاکید داشته و دعوت دیگران به انجام آن را لازم شمرده، خلاصه ‏وار مطرح مى ‏کنیم.

1.  اقامه نماز
اولین معروفى که قرآن به آن سفارش فرموده و آن را نشانه ایمان به خدا مى‏ شمرد، نماز است. چنانکه در آغاز سوره بقره مى‏ فرماید: «الّذین یؤمنون بالغَیب و یقیمون الصّلوة»، پرهیزکاران به غیب ایمان دارند و نماز بر پا مى ‏دارند.
نه فقط در اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانى، نماز جایگاه ویژه ‏اى دارد. خداوند حضرت موسى را به انجام این معروف بزرگ فرمان مى‏ دهد و مى‏ فرماید: «اقم الصلوة لذکرى» (طه/14) اى موسى! نماز را به پاى‏ دار تا یاد من در تو زنده شود.

قرآن نیز پیامبر اسلام را مأمور مى‏ کند تا خانواده ‏اش را به نماز دعوت کند: «و امر اهلک بالصلوة» (طه/132) هر مسلمانى نیز وظیفه دارد علاوه بر آنکه خود نماز مى ‏خواند، دیگران را نیز به نماز سفارش کند، دوستان، همکاران، فرزندان و همسر خود را

2. رسیدگى به محرمان
دستورات اسلام، به نماز و روزه و قرآن و دعا و دیگر وظایف فردى محدود نمى ‏شود، بلکه بخش عمده‏ اى از دستورات دین، مربوط به جامعه و مسائل اقتصادى، سیاسى و فرهنگى آن است که یک مؤمن باید ابتدا این معروف ‏هاى مورد نظر دین را بشناسد، تا هم خود عمل کند و هم دیگران را به آن دعوت کند.
از مهم‏ ترین دستورات اجتماعى اسلام، رسیدگى به محرومان و نیازمندان در همه ابعاد زندگى است.
خمس و زکات دو واجب مالى است که هر مؤمنى را ملزم مى‏ کند بخشى از درآمد خود را صرف نیازهاى جامعه و نیازمندان کند

در تمام قرآن، هر جا نامى از نماز آمده، زکات نیز ذکر شده است تا مؤمنان گمان نکنند با اداى نماز تکلیفشان تمام مى‏شود. «یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة» (توبه/71)
حتى اگر کسى خود توان کمک به نیازمندان را ندارد باید دیگران را به این کار تشویق و تحریص کند و این خود یک وظیفه است. قرآن از زبان اهل دوزخ چنین بیان مى‏ کند که مى‏ گویند: «و لا یحضّ على طعام المسکین» (حاقّه/34) ما دیگران را به اطعام مستمندان تشویق نمى‏ کردیم

3. احسان و نیکوکارى
نه فقط نسبت به محرومان جامعه، بلکه نسبت به همه افراد جامعه باید انسان روحیه احسان و نیکوکارى داشته باشد.
مورد واجب آن، احسان به والدین است که قرآن مى‏فرماید: «و بالوالدین احسانا» (بقره،83) لذا خدمت به پدر و مادر و نیکى به آنها در هر شرایطى لازم است، چه مؤمن باشند و چه کافر، چه محتاج باشند و چه نباشند.
در مورد دیگر افراد جامعه نیز اسلام سفارش‏ هاى متعددى کرده که همه نشانه توجه اسلام به روحیه تعاون و همکارى در میان افراد جامعه است. از جمله این دستورات، وام دادن به یکدیگر است که خداوند خود را گیرنده وام معرفى کرده تا وام دهنده احساس کند به خدا وام مى‏ دهد و بر این کار تشویق شود. «من ذا الذى یقرض الله قرضاً حسناً» (بقره،245)

اصلاح ذات البین
4. احسان و نیکوکارى

 افراد جامعه در مقابل اختلاف ‏ها و نزاع‏ هایى که میان برخى مردم وجود دارد مسئولیت دارند و باید میان آنها را اصلاح کنند و آشتى دهند. خداوند مؤمنان را به این امر سفارش نموده و مى‏ فرماید: «و اصلحوا ذات بینکم» (انفال،1)

البته قرآن براى پیشگیرى از بروز چنین اختلاف ‏هایى همواره مؤمنان را به عفو و گذشت از یکدیگر سفارش نموده و مى‏ فرماید: شما که مى‏ خواهید خداوند از شما بگذرد، چرا خودتان از یکدیگر نمى ‏گذرید. «و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبّون أن یغفر اللّه لکم» (نور،22)
بنابراین هر یک وظیفه داریم با گذشت از خطاى یکدیگر، صلح و صفا را در جامعه حاکم سازیم و اگر در میان دیگران نیز کینه و کدورتى وجود دارد نسبت به رفع آن اقدام کنیم

#ده_درس_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر (بخش 79)
#هدف_قیام_امام_حسین

5. عدالت ورزى
جامعه اسلامى بر قسط و عدل بنا مى‏ گردد و مهم ‏ترین شرط حاکم اسلامى، عدالت ‏ورزى است. مؤمنان نیز باید به عدالت رفتار کنند و با یکدیگر برخورد عادلانه داشته باشند. نه فقط به دیگران ظلم نکنند، بلکه زیر بار ظلم هم نروند. «لا تَظلمون و لا تُظلمون» (بقره،279)

6. حیا و عفت

 خداوند همواره مؤمنان را به این معروف بزرگ سفارش کرده و مى ‏فرماید: «ان الله یأمر بالعدل و الاحسان» (نحل90) و پیامبر را نیز مأمور ساخته تا این فرمان الهى را به گوش مردم برساند: «قل أمر ربى بالقسط»(اعراف29)

قرآن از یکسو با تشویق جوانان به ازدواج، زمینه بسیارى از گناهان را در جامعه از بین مى‏برد و از سوى دیگر پیامبرش را مأمور مى ‏سازد تا به دختران و همسران خود و زنان مؤمن، سفاش کند با ناز و کرشمه سخن نگویند، با حیا راه بروند و پاى بر زمین نکوبند، مواضع زینت خود را براى مردان نامحرم آشکار نسازند و از مختلط شدن با مردان بپرهیزند.

یا ایها النبى قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین... (احزاب59)
همچنین مردان مؤمن را فرمان مى ‏دهد که نگاه خود را به زنان نامحرم کوتاه کنند و از چشم چرانى بپرهیزند. «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم» (نور،30)
آرى، در جامعه اسلامى به همان میزان که به زنان باید گفت حجاب خود را حفظ کنید، باید به مردان گفت چشمان خود را کنترل کنید

7. ازدواج و تشکیل خانواده
 انسان نیاز به انس و محبت دارد و این نیاز طبیعى در بستر خانواده به صورت سالم و کامل برآورده مى ‏شود. لذا اسلام آحاد جامعه را مأمور ساخته تا نسبت به ازدواج دختران و پسران جوان اقدام نموده و آنان را به عقد یکدیگر در آورند.
نه فقط پدر و مادر، بلکه مسئولان جامعه نیز در این امر مسئولیت دارند و هر کس بتواند قدمى در این راه بردارد باید اقدام کند. «وأنکحوا الأیامى منکم و الصالحین من عبادکم» (نور،32)
ازدواج، معروفى است که پیامبر همواره مردم را به آن سفارش کرده و آن را بیمه انسان از بسیارى گناهان دانسته است. طبیعى است که امر به این معروف بزرگ، تنها سفارش زبانى به ازدواج نیست، بلکه باید گام‏هایى عملى براى این امر برداشت

8. صبر و استقامت
انسان در انجام تکالیف خود، گاهى دچار تنبلى و سستى مى‏ شود. یکى از وظایف مؤمن آن است که همواره دیگران را به صبر و پایدارى در انجام وظایف دینى سفارش کند تا این تذکرات موجب شود فرد از کوتاهى بپرهیزد.

چنانکه در سوره والعصر، سفارش به صبر از ویژگى ‏هاى مؤمنان شمرده شده است. «و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر» (عصر،3)
البته صبر در برابر مصیبت‏ هایى که به انسان مى‏ رسد و یا صبر در برابر معصیت ‏هایى که انسان مى‏ تواند مرتکب شود، از دیگر مصادیق صبر است که در قرآن و روایات، سفارش دیگران به صبر در این موارد نیز مطرح شده است

9. احیاى مراکز دینى
در فرهنگ اسلامى حتى عبادت و نیایش نیز به صورت جمعى صورت مى ‏گیرد و مسلمانان سفارش شده‏ اند که نمازهاى خود را به جماعت و در مسجد بجاى آورند.
هر هفته روزهاى جمعه به نماز جمعه بروند، در پایان یک ماه روزه ‏دارى، نماز عید فطر را به جماعت باشکوه برگزار کنند. زیارت خانه خدا را همراه با دیگر مسلمانان از دیگر نقاط جهان در ایام حج بجا آورند و در یک کلمه در هر محله و منطقه ‏اى، مکانى به نام خدا و براى او احداث کنند تا مؤمنان در آنجا گردهم آیند و زمینه ‏هاى الفت و محبت و همکارى میان آنها فراهم شود.
لذا قرآن از یک سو به احداث و احیاى مساجد سفارش نموده و از سوى دیگر از مؤمنان خواسته با بهترین لباس و به بهترین شکل در مراسم نماز جماعت حضور یابند. در زمان رسول خدا و جانشینان پس از ایشان، مسجد، مرکز مشورت با مردم، اعزام نیرو براى جهاد با دشمنان، قضاوت میان مردم، رسیدگى به محرومان و حتى محل خواندن خطبه عقد ازدواج بوده است.
طبیعى است احیاى این معروف‏ ها، به تذکر و توصیه و سفارش مؤمنان به یکدیگر نیاز دارد تا هر کس به هر مقدار که مى ‏تواند در جهت این امر بزرگ اقدام نماید.

10- وحدت و اطاعت
حفظ و بقاى یک جامعه، نیازمند وحدت و یکدلى افراد آن جامعه است. تفرقه و تشتّت ،یک جامعه را از درون مى ‏پاشد و ناأمنى و ناآرامى را بدنبال دارد. لذا قرآن همواره مؤمنان را به وحدت سفارش کرده و مى‏ فرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» (آل‏ عمران،103) به ریسمان محکم الهى چنگ زنید و دچار تفرقه نشوید.
 البته وحدت باید بر پایه اطاعت از خدا، رسول خدا و حاکمان برگزیده خدا باشد و گرنه کافران نیز بر باطل خود اتحاد و اتفاق دارند.
قرآن در این زمینه مى‏ فرماید: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم» (نساء،59) هر یک از مؤمنان موظف است رابطه اخوّت و برادرى را که خداوند میان مؤمنان برقرار نموده و فرموده «انّما المؤمنون اخوة» (حجرات،10) حفظ کرده و دیگر افراد جامعه را نیز به این معروف مهم اجتماعى دعوت کند تا جامعه دچار تفرقه نشود.

منکر چیست؟
منکر یعنى کارى که عقل و دین، آن را زشت و ناپسند بداند، بر خلافِ معروف که یعنى: کارى که در عرفِ افراد متدّین، پسندیده و نیک شمرده شود. منکرات را نمى‏توان شماره کرد، زیرا در همه امور زندگى یافت مى‏شود.
در رانندگى، بوق زدن بى‏ جا، گاز دادن نابجا و پارک نابجاى اتومبیل، منکر است. ریختن آشغال در کوچه و خیابان، سدّ معبر، سیگار کشیدن، بلند کردن صدا و آزار دادن همسایه، ترساندن همسر و فرزند، تبعیض میان فرزندان، ندادن حقوق زیر دستان و دهها نمونه دیگر که هر روز خواسته یا ناخواسته مرتکب آنها مى ‏شویم

ولى چون آنها را منکر نمى ‏دانیم در صدد عذرخواهى از دیگران و اصلاح خود بر نمى‏ آییم.
البتّه همه منکرات در یک سطح نیستند. بعضى جنبه زیر بنایى و کلیدى دارند و بعضى روبنایى و در درجه چندم اهمیت هستند. اکنون بعضى منکرات زیر بنایى را فهرست وار بیان مى‏کنیم...

انواع منکرات
1. خرافات

در میان مردم، خرافات بسیارى وجود دارد که ریشه منطقى و عقلى ندارد، مثل اعتقاد به نحس بودن عدد سیزده که هیچ دلیلى ندارد، اما گاهى خرافات به اسم دین است که ناشى از جهل مردم نسبت به معارف دینى مى‏ باشد.
در این موارد وظیفه دانشمندان دینى، بیان حقایق براى رفع خرافات از جامعه است، زیرا در غیر این صورت، مطالب درست دین نیز بخاطر این خرافات مورد بى اعتنایى نسل جوان قرار گرفته و کم‏کم اعتقاد مردم نسبت به اصل دین سست مى‏شود.
قرآن، در سوره انعام به شدت با خرافات زمان پیامبر اسلام مبارزه مى ‏کند و مى‏ فرماید: به چه دلیل گوشت برخى از حیوانات را بر خود حرام مى‏ کنید و برخى را حلال، مگر از جانب خدا دلیلى دارید

 2. منکرات اجتماعى  پیروى از شخصیت ‏هاى کاذب
در قرآن آیات فراوانى مردم را از پیروى از مفسدین،(بقره،6) مسرفین،(شعراء، 151) گنهکاران،(انسان،24) فرومایگان،(قلم،10) جاهلان،(یونس،89) هوسبازان،(انعام،35) غافلان(اعراف،205) و کافران بازداشته است. برعکس، شخصیتهاى واقعى را انبیا، صدیقین، شهدا و صالحان(نساء،69) دانسته و بر هر مسلمانى واجب کرده است که در هر نماز پیروى خود را از خط آنان اعلام کند و بگوید: «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم»

3. منکرات اجتماعى شرکت در جلسات گناه
 قرآن مى‏ فرماید: "هرگاه در مجلسى حضور یافتید که آیات خدا مورد انکار و مسخره قرار گرفته است، آن مجلس را ترک کنید. (نساء،140)
زیرا سکوت و سازش شما، به یاوه‏ سرایان جرأت هرگونه توهین و جسارت به مقدسات مذهبى را مى‏ دهد

4. منکرات اجتماعى تهمت و آبروریزى
از جمله منکرات اجتماعى، توهین و تحقیر، فحش و ناسزا، غیبت و تهمت و آبروریزى است.
قرآن این گونه رفتار نسبت به دیگران را نشانه افراد جهنمى دانسته و درباره اهل دوزخ مى‏ فرماید: "هرگروه که به جهنم داخل مى‏شوند، به گروه دیگر لعنت و نفرین مى ‏کنند؛ «کُلَّمَا دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَهَا» (اعراف،38)

5. منکرات اجتماعى  پیروى از شخصیت ‏هاى کاذب
در قرآن آیات فراوانى مردم را از پیروى از مفسدین،(بقره،6) مسرفین،(شعراء، 151) گنهکاران،(انسان،24) فرومایگان،(قلم،10) جاهلان،(یونس،89) هوسبازان،(انعام،35) غافلان(اعراف،205) و کافران بازداشته است.

برعکس، شخصیتهاى واقعى را انبیا، صدیقین، شهدا و صالحان(نساء،69) دانسته و بر هر مسلمانى واجب کرده است که در هر نماز پیروى خود را از خط آنان اعلام کند و بگوید: «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم»

6. منکرات اجتماعى سوء ظن و تجسس و غیبت
قرآن با صراحت مى ‏فرماید: "بعضى گمان ‏ها گناه است." (حجرات،12)
سوء ظن، زمینه تجسّس و تجسّس، زمینه غیبت و غیبت، مهم‏ ترین عامل براى گسستن محبّت‏ ها، پیوندها و اعتمادهاست.

 7. منکرات اجتماعى  سعایت
قرآن مى‏ فرماید: "هرکس بین دو مسلمان فتنه ‏گرى، سخن‏ چینى، میانجى‏ گرى بد، ایجاد کدورت و پرده‏ درى کند، براى او سهمى از کیفر است."(نساء،85)

8. منکرات اجتماعى بى تفاوتى
در حدیث مى‏ خوانیم: "اگر کسى ناله مظلومى را بشنود و به او پاسخ ندهد، مسلمان نیست." (بحارالانوار، ج74، ص339)
قرآن مى ‏فرماید: "چرا براى نجات مستضعفان قیام نمى ‏کنید؟" (نساء،75)
البته، این بى‏ تفاوتى نسبت به جامعه است؛ امّا گاهى انسان نوعى بى‏ تفاوتى درونى نسبت به خود پیدا مى ‏کند که در برابر دیده ‏ها و شنیده ‏ها عبرت نمى ‏گیرد، سنگدل مى‏ شود، قطره اشکى هم ندارد. قرآن بارها از این گروه انتقاد کرده است؛ «وَاِذَا ذُکِّروُا لایَذْکُروُن» (صافّات،13)

 9. منکرات اجتماعى اشاعه فحشا
نه تنها اشاعه فحشا بلکه علاقه به آن هم گناه بزرگى است؛ درحالى که علاقه به هیچ گناهى (تا مادامى که انجام نگرفته) گناه نیست. (نور،19)

 10. منکرات اجتماعى  چاپلوسى و غلوّ
در نهج‏ البلاغه مى ‏خوانیم: "ستایش بیش از حد، تملّق و کمتر از حدّ، نشانه حسادت است." (نهج ‏البلاغه، حکمت347)
البتّه این در مورد چاپلوسى نسبت به افراد عادّى است؛ و گرنه ستایشِ افراد ستمگر، به گفته حدیث، عرش خدا را به لرزه در مى ‏آورد. (بحارالانوار، ج77، ص152)

11. منکرات خانوادگى
بروز آلودگى و خلافکارى در خانواده، سرچشمه فساد و تبه‏کارى در آینده مى شود. از مهم‏ترین منکرات خانوادگى، سوء استفاده از سرمایه همسر، مهریه ‏هاى زیاد، توقع مراسم و تشریفات بیش از حد و دخالت هاى نابجاى بستگان عروس و داماد است.
حضرت شعیب ‏علیه السلام وقتى خواست دخترش را به حضرت موسى‏ علیه السلام بدهد، دو نوع مهریه را پیشنهاد کرد و سپس فرمود: "انتخاب یکى از مهریه‏ هاى پیشنهادى باشماست؛ زیرا من بناندارم بر تو سخت بگیرم و تو را به مشقّت بیندازم." (قصص،27)
 از دیگر منکرات خانوادگى، بى‏ توجهى به فرزندان و تبعیض میان آنهاست؛ همان‏ گونه که شوخى‏ هاى نابجا، انتقادات ناصحیح و خداى ناکرده سخنان نارواى والدین در حضور فرزندان و یا دروغ ‏هایى که والدین به یکدیگر مى‏ گویند و فرزند آن را مى‏ فهمد، هریک آثار شومى در تربیت فرزندان و سرنوشت آینده آنها خواهد داشت

12. منکرات اقتصادى
منکرات اقتصادى بسیار است که ما به نمونه‏ هایى از آن اشاره مى‏ کنیم:
ربا که به منزله اعلام جنگ با خداست. (بقره،279)
گران‏ فروشى، غش در معامله، فروش جنس معیوب و احتکار.
کم فروشى که قرآن مى ‏فرماید:
«وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» (مطففین،1) "واى بر کم‏ فروشان!" و سپس در ادامه مى‏ فرماید: "مگر ایمان به معاد ندارید که کم‏ فروشى مى‏ کنید؟"(مطفّفین، 4و5)
البتّه کم‏ کارى کارمندان و معلمان نیز مثل کم‏ فروشى بازاریان است.
رشوه‏
در حدیث مى‏ خوانیم: "رشوه‏ دهنده و رشوه ‏گیرنده هر دو در آتش هستند." (کنز العمال، حدیث 15077)

13. منکرات نظامی / غفلت از دشمن
قرآن در این زمینه مى ‏فرماید: کفار دوست دارند که شما از اسلحه و امکاناتى که دارید، غافل باشید تا با یک یورش شما را نابود کنند. (نساء،102)
حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: تعجب مى‏کنم که شما نسبت به دشمن خواب و غافل هستید، ولى دشمن نسبت به شما بیدار است.(نهج‏ البلاغه، خطبه 34)

14. منکرات نظامی / فرار از جبهه
قرآن مى‏فرماید: "جز آنها که براى تهیه ساز و برگ نبرد باز مى ‏گردند، یا آنها که به یارى گروهى دیگر مى ‏روند، هرکسى که پشت به دشمن کند، مورد خشم خدا قرار مى ‏گیرد و جایگاه او جهنم است که بدجایگاهى است." (انفال،16)
قرآن خطاب به پیامبر مى ‏فرماید: "بر جنازه کسانى که از شرکت در جبهه سرباز زدند، نماز مگذار و حتى بر سر قبر آنها مرو !" (توبه،84

15. منکرات نظامی / نافرمانى از فرماندهى
 در قرآن مى‏ خوانیم: "مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خداو پیامبرش ایمان آورده ‏اند و هرگاه با رسول اکرم صلى الله علیه و آله در کارى به طور دسته ‏جمعى باشند، تا از او اجازه نگیرند، مرخصى نمى‏ روند." (نور،62)
غنیمت گرایى
در جنگ، آنچه سبب شکست مسلمانان و کشته شدن عده‏ اى از آنان گردید، غنیمت ‏گرایى گروهى از رزمندگان بود که مأموریت خود را رها کرده و به جمع کردن غنائم مشغول شدند.

16. منکرات سیاسی / پذیرفتن طاغوت ‏ها و رهبران نا اهل‏
اولین وظیفه انبیا بعد از دعوت به توحید، مبارزه با طاغوت است؛ «اِن اعبدواللّه واجتنبوا الطاغوت» (نحل،36)
نه ‏تنها پیروى از طاغوت گناه است، بلکه کمک به او، رضایت بر کار او، دعاى به او، علاقه به زنده بودن او، لبخند بر روى او، احترام به او، مسافرت براى دیدار او، بیعت با او، بدرقه او، تشویق او و سکوت در برابر او نیز گناه است.(براى هریک از مسائل فوق، احادیثى وارد شده است)
پذیرفتن عوامل بیگانه
 قرآن با کمال صراحت مى‏ فرماید: "بیگانگان را مستشار خود قرار ندهید!" (آل‏عمران،118)

17. منکرات سیاسی
مداهنه و سازش

 از آرزوهاى دشمنان نسبت به ما، دست برداشتن از اصول و ارزش هاى اسلامى و سازش با آنان است. ( قلم،9)

 پخش شایعات
 پخش هر خبرى که مسلمانان را به وحشت اندازد، جامعه را متزلزل و یا روحیه ‏ها را تضعیف کند، ممنوع است.(نساء،83)
بزرگ کردن دشمن
در قرآن مى‏ خوانیم: "عده‏ اى از منافقین به مسلمانان مى‏ گفتند: از کفار بترسید که عدّه آنها زیاد است. ولى مسلمانان به‏جاى آنکه بترسند، بر ایمانشان اضافه مى‏شد." (آل ‏عمران،173)
نپذیرفتن حاکمان الهى
 رسول خدا صلى الله علیه و آله على‏بن ابی طالب را در غدیر خم در میان حدود صد هزار نفر به جانشینى پس از خود منصوب کرد؛ ولى مردم فرمان رسول اللّه را امتثال نکردند. (دعاى ندبه)

 

 

 

 

 

نظرات  (۲)

سلام علیکم.

خدا اجرتون بده.

یه چند بند از مطلب رو کپی کردم برای مقالم.

یاعلی مدد

سلام
ممنون از مطالب خوبتون
از چند بند مطالبتون کپی کردم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">