تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

 

کتاب های منتشر شده 

zarepoorketab.blog.ir

کتاب های منتشر شده 

zarepoorketab.blog.ir

 

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

اُنس با  قرآن ، تدبّر  در قرآن ، مهجوریّت از  قرآن

مؤلّف : محمود زارع‌پور

آفات عقل         سهولت و وزانت قرآن کریم

تاثیر بر جان های مشتاق          قرآن بخوانیم تا بفهمیم و...                       تبعات غفلت از قرآنبصیرت افزایی       

 

شِفای دلها

نکته مهم در این آیه قبل اختلاف تعبیر ابتدا و انتهای آن است. که در آغاز، مخاطب تمام انسانها هستند و در پایان، فقط گروه مومنان. پیام آیه این است که قرآن برای عده خاصی نازل نشده؛ بلکه آمده تا عموم مردم از معارف و راهکارهای آن بهره مند شوند؛ اما در نهایت کسانی از آن بهره خواهند برد و این نسخه دل هایشان را شفا خواهد داد که آن را باور و به دقت از آن پیروی کنند.

بر همین اساس امیرالمومنین(علیه السلام) در توصیف قرآن فرمود: کَلامُ اللَّهِ دَواءُ القَلبِ کلام خدا، داروى دل است إنَّ فیهِ شِفاءً مِن أکبَرِ الدّاءِ؛ و هُوَ الکُفرُ وَ النِّفاقُ وَ الغَیُّ وَ الضَّلالُ در قرآن، درمان بزرگترین دردهاست: درد کفر و نفاق و انحراف و گمراهى.

مراد از بیماری قلب، بیماریهای روحی، عقیدتی، اخلاق، تربیتی و مانند آن است. هر چند برخی از علما با استناد به برخی روایات مانند روایات شفابخشی سوره حمد برای تمام بیماریها؛ بر این عقیده اند که این بحث، اختصاصی به بیماریهای روحی نداشته و بیماریهای جسمی را هم می توان با قرآن درمان کرد. «شِفاء لما فی الصدور» یعنی مایه ی پاکی روح و قلب از آفات روحی است. زیرا امراض روحی سخت تر از امراض جسمی است و هنر قرآن نیز در همین شفابخشی به امراض روحی است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اذا التبسَتْ علیکم الفِتن کاللّیل المُظلم فعلیکم بالقرآن فانّه شافع مشفّع... در هجوم فتنه های تیره و وحشتناک، به قرآن پناه برید که هم موعظه است، هم شفا، هم نور و هم رحمت(بحار، ج 92)

امام صادق علیه السلام فرمود: شفاء لما فی الصدور من الامراض الخواطر و مشبّهات الامور قرآن، برای تمام امراض روحی و شبهات و افکار شفاست. گویا آیه اشاره به مراحل چهارگانه ی تربیت و تکامل دارد، یعنی:

الف: مرحله ی موعظه، نسبت به کارهای ظاهری. (موعظة من ربّکم)

ب: مرحله ی پاکسازی روح از رذایل. (شفاء لما فی الصدور)

ج: مرحله ی راهیابی به سوی مقصود. (هدیً)

د: مرحله ی دریافت رحمت الهی. (رحمة للمؤمنین)

راهکارهای روان شناسانه قرآن برای درمان افسردگی

مشکلات و شکست‌ها در زندگی از مهم‌ترین عوامل ایجاد اندوه و در نهایت افسردگی است. افسردگی انسان را از حالت طبیعی و اعتدال خارج می‌کند و زمینه بسیاری از بدبختی‌های دیگر و گاه حتی خودکشی می‌شود. انسان در حالت افسردگی در نومیدی کامل قرار می‌گیرد و انگیزه حرکت و زندگی را از دست می‌دهد.

احساس افسردگی، انسان ثروتمند و قدرتمند را در چنان حالتی قرار می‌دهد که دنیا با همه بزرگی و امکانات رفاهی و آسایشی آن برای او تنگ می‌شود. این تنگدلی و در نهایت دلتنگی‌هاست که بسیار خطرناک‌آفرین، زندگی شخص را تهدید به زوال و نیستی می‌کند و شور و نشاط زندگی را از او سلب کرده و او را به خمودی می‌کشاند و خوره جان و تن می‌شود.

از سنت‌های الهی این است که آدمی را با مصیبت‌های گوناگون، از وابستگی و دلبستگی رهایی بخشد؛ چرا که انسان برای دنیا ساخته نشده؛ زیرا دنیا مکانی برای نشو و نموّ انسان و گذرگاهی به سوی ابدیت اخروی است. پس هرگونه وابستگی، امری نادرست و رویه‌ای غلط و باطل است؛ چه رسد که انسان به این امور دلبسته شود و فراتر از وابستگی، به این امور تعلق و یا تعلق‌خاطر پیدا کند.

هرگونه عُلقه به این امور که از زینت‌های دنیاست نه زینت‌های انسان، موجب می‌شود که در صورت از دست دادن، احساس کمبود و ناکامی و شکست کرده و دچار افسردگی شود. از نظر قرآن هرگاه انسان، چیزی را از دست دهد که از آن او نیست، ولی بدان تعلق‌خاطر یافته و وابسته و دلبسته شده، احساس شکست و ناکامی می‌کند و دچار افسردگی می‌شود.

 لذا وابستگی و دلبستگی را مهمترین علت و عامل در ایجاد افسردگی می‌شمارد.

درمان افسردگی

خداوند در آیات قرآنی بیان می‌کند که اصولا دنیا محل گذر انسان است و هرگونه تعلق و وابستگی و دلبستگی به آن، کاری بیهوده و لغو است. از همین زوایه دید است که از نظر خداوند زندگی دنیا به عنوان لهو و لعب مطرح می‌شود؛ زیرا نباید به عنوان یک اصل مورد توجه و طلب قرار گیرد.

هرگونه طلب دنیا، کاری بیهوده است و آدمی را از مقصد عالی دور می‌سازد. خداوند هنگامی که نسبت دنیا به آخرت را برای انسان تبیین می کند می فرماید که ماهیت زندگی دنیا، بازی، لهو، زینت، تفاخر و فزون طلبی و تکاثر در مال و فرزند است وَ مَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (انعام32)

پس این زندگانى دنیاى پست                 بجز لهو و لعبى مگر خود چه هست؟

که از بهر افراد پرهیزکار                       نکوتر بود اجر دار القرار

نخواهید آیا تعقل کنید                       در این، راست صحبت تأمل کنید

بدترین حالتی که انسان‌ها در زندگی دنیوی بدان گرفتار می‌شوند فراتر از طلب دنیا، دلبستگی به آن است به گونه‌ای که دنیا برای آنها محبوب و دوست داشتنی می‌شود در چنین حالتی، فقدان محبوب دشوارتر شده و اندوه و حزن به شدت افزایش می‌یابد و شخص را به جنون می‌کشاند. الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِکَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ (ابراهیم3)

کسانى که دنیاى فانى و خوار                     گزینند بر روز دار القرار

بکردند بر مردمان سد راه                            که راهى نیابند سوى اله

ره راست را کافران کج کنند                        برآن پرده هایى ز شک مى تنند

که گمراه هستند قوم پلید                        فتادند اندر ضلالى بعید

بستن راه خدا به یک یا دو موردِ خاصّ منحصر نیست، بلکه تبلیغات ناروا، گناه علنى، ترویج ابزار فساد و غفلت‌آور، القاى شبهه، ایجاد اختلاف، نشریّات و فیلم‌هاى گمراه کننده، بد معرّفى کردن دین حقّ، معرّفى نااهلان به عنوان الگوى دین و ده‌ها نمونه‌ى دیگر از مصادیق بستن راه خداست.

کامیابى از دنیا جایز است، امّا ترجیح دنیا بر آخرت خطرناک است، زیرا دنیاگرایى مانع عبادت، انفاق، جهاد، کسب حلال، صداقت و انجام تکالیف شرعى مى‌شود.

دنیاگرایى، زمینه‌ى کفر، مبارزه با دین و ضلالت است. یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا ... فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ سرچشمه‌ى گمراهى‌ها عملکرد خود انسان است یَسْتَحِبُّونَ‌، یَصُدُّونَ‌، یَبْغُونَها انسان اختیار دارد و مى‌تواند راهى را بر راه دیگر ترجیح دهد و انتخاب کند.

 در حالی که اصولا از نظر انسان مؤمن که نگرش الهی دارد و برای او آخرت و ابدیت اصالت دارد، دنیا ابزاری برای آخرت‌ سازی است. نگاه مؤمن به دنیا نگاه به ابزاری است که می‌بایست به درستی از کارکرد هر یک آگاه شد و آن را برای مقاصد اخروی به کار گرفت. دنیا و متعلقات آن هرگز برایش هدف نمی‌شود. انسان‌ها با توجه به فقر ذاتی یٰا أَیُّهَا النّٰاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرٰاءُ إِلَى اللّٰهِ وَ اللّٰهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (سوره فاطر15) همواره دنبال غذا و بی‌نیازی هستند. از این‌رو، آن را در هر چیز کمالی می‌جویند.

الا مردمان جملگى شما                                   فقیرید بر درگه کبریا

ولى بى نیازست پروردگار                                ستوده صفات است آن کردگار

همین مسئله موجب می‌شود که در مادیات دنیا، کمالاتی را جستجو کنند، در حالی که ذات دنیا ناپایدار و متغیر است و هرگز کمالات آن ثابت و باقی نیست، ولی اشتباه ادراکی و محاسباتی بشر موجب می‌شود تا بدان گرایش یافته و آن را به عنوان کمالی که فقرزداست بجوید خداوند برای اصلاح نگرش انسان به دنیا، از طریق عقل و وحی بر آن است تا بیان کند که کمال مطلق تنها در خداوند غنی حمید است (و اللهٌ غَنیُّ حَمید) و برای اینکه به غنایی برسند می‌بایست خود را به خدا برسانند و خدایی شوند.

خداوند در آیه 50 ذاریات از مردم می‌خواهد که از غیر خدا هر چیزی که هست بریده و منقطع شده و به سوی خدا بگریزند فَفِرُّوا إِلَى اللّٰهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ در حقیقت از نظر خداوند دنیا همانند پیچکی است که آدمی را به گیر می‌اندازد و به بند می‌کشد و اجازه نمی‌دهد تا حرکت کمالی داشته باشد.

به درگاه ایزد گریزید زود                                  ز هر شر و فتنه که آید وجود

که ایزد فرستاد من را چنین                             که بر خلق باشم نذیرى مبین

لذا انسان‌ها باید از دنیا و متعلقات آن به سوی خداوندی که غنی حمید است بگریزند تا نجات یابند.

برخورد با انگیزه‌ها و درگیری روانی

انگیزه‌های انسان بسیار متنوع و متعدد است. این تنوع و تعدد گاه باعث می‌شود که برخی از انگیزه‌ها با هم درگیر شوند؛ مثلاً انگیزه‌ای انسان را به یکسو و انگیزه‌ای دیگر او را به سوی مقابل می‌کشاند.

در این صورت به انسان حالتی دست می‌دهد که احساس سرگردانی و تردید می‌کند و از تصمیم گیری درباره تعیین سمت حرکت و شیوه عمل خود ناتوان می‌شود. چنین حالتی را «درگیری روانی» می‌گویند.

قرآن این درگیری روانی را که اشخاصی در برابر ایمان موضعی مشکوک و تردیدآمیز دارند و از آن رنج می‌برند، به خوبی به تصویر می‌کشد. این‌گونه افراد، کسانی هستند که نه کاملاً به سوی ایمان می‌آیند و نه به طور کامل به طرف کفر می‌روند، بلکه در انتخاب حق و باطل مردد هستند و نمی‌توانند تصمیم نهایی را اتخاذ کنند. قرآن حالت درگیری روانی و سرگردانی را به خوبی توصیف نموده است.

قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُنا وَ لا یَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَلى‌ أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیاطِینُ فِی الْأَرْضِ حَیْرانَ لَهُ أَصْحابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‌ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ (انعام/71).

بگو اى پیمبر که اینک چرا                          نماییم یکتا خدا را رها

پرستیم چیزى مثال بتان                          که نَبْوَند قادر به سود و زیان

به خوى جهالت بگردیم باز؟                  همان راه باطل نماییم ساز

اگرچند ما را یگانه اله                               هدایت نمودست بر راست راه

نگردیم سرگشته چون آن کسى که           خورده فریبى ز شیطان بسى

که حیران و سرگشته روى زمین                  بپوید ولى ره نیابد به دین

پس ابلیس را هست یاران چند                که بر خویش، کس را هدایت کنند

بگو آن هدایت بود نیک و راست              که تنها خود از سوى یکتا خداست

به ما امر این گونه گشته روان                 که باشیم تسلیم رب جهان

إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فی‌ رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ (توبه45)

فقط آن کسانى که بر کبریا                        ندارند ایمان و روز جزا

گرفتار شکّند اندر نهاد                            طلب مى نمایند ترک جهاد

همیشه بمانند اندر گمان                          غریقند در ظلمتى جاودان

در آیات دیگری إِنَّ الْمُنٰافِقِینَ یُخٰادِعُونَ اللّٰهَ وَ هُوَ خٰادِعُهُمْ وَ إِذٰا قٰامُوا إِلَى الصَّلاٰةِ قٰامُوا کُسٰالىٰ یُرٰاؤُنَ النّٰاسَ وَ لاٰ یَذْکُرُونَ اللّٰهَ إِلاّٰ قَلِیلاً (نساء142)

دورویان به نیرنگ کوشند نیک                ببندد خداشان در حیله لیک

هرآنگه که آیند اندر نماز                         به بى میلى محض آیند باز

فقط بهر نیرنگ و روى و ریا                    بیایند بهر نماز و دعا

کمى با ریا یاد یزدان کنند                        سپس روح خود را پریشان کنند

 نیز به این حالت اضطراب و تردید اشاره شده.  منافقان آنانی هستند که نگران و مراقب حال شمایند، چنانچه برای شما فتح و ظفری پیش آید (برای اخذ غنیمت) گویند: نه آخر ما با شما بودیم؟! و اگر کافران را فتح و بهره‌ای رسد به آنها گویند: نه ما شما را به اسرار مسلمانان آگاه کردیم و شما را از آسیب مؤمنان نگهداری نمودیم؟!  پس خدا فردای قیامت میان شما و آنان حکم کند، و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.

 

بخش دوم                     تدبّر و تفکّر در قرآن

تدبر به معنای تعمق و شناخت نهایت و پیامدهای هر آیه و آثار و تبعات آن است. تدبر به معنای بهره‌گیری از نظریه‌هایی است که در هر آیه وجود دارد تا با آن زندگی را تفسیری درست کرد و بر اساس روش‌‌ها و اصول آن، زندگی را سامان بخشید. از این رو امیرمومنان علی(علیه السلام) می‌فرمایند:  اَلا لاخَیْرَ فى عِبادَة لا فِقْهَ فیها، آگاه باشید در آن قرائت قرآنی که تدبر نباشد هیچ خیری (یعنی خوبی و رشد عقلانی و معنوی) وجود ندارد (میزان الحکمه ج8).

خداوند بارها در آیات قرآن به این نکته توجه داده که تنها زمانی می‌توان مدعی ایمان واقعی شد که کتب آسمانی را خواند و در آن تفکر و تدبر کرد و براساس آموزه‌های آن عمل کرد و هیچ کوتاهی نکرد و دنبال قوانین طاغوتی نرفت.

ضرورت شناخت قرآن به عنوان منبع اصلی و اساس دین

شناخت قرآن، برای هر فرد عالم به عنوان یک فرد عالم، و برای هر فرد مؤمن، امری ضروری و واجب است. اما برای یک عالم انسان شناس و جامعه شناس، شناخت قرآن از آن جهت ضروری است که این کتاب در تکوین سرنوشت جوامع اسلامی و بلکه در تکوین سرنوشت بشریت موثر است. 

نگاهی به تاریخ این نکته را روشن می کند که عملا هیچ کتابی به اندازه قرآن بر روی جوامع بشری و بر زندگی انسان ها تاثیر نگذاشته است. و به همین جهت است که قرآن خود به خود وارد حوزه بحث جامعه شناسی می شود و جزء موضوعات مورد بررسی این علم قرار می گیرد. معنای این سخن این است که بررسی و تحقیق پیرامون تاریخ جهان در این 14 قرن عموما و شناختن جوامع اسلامی خصوصا، بدون شناخت قرآن میسر نیست. 

و اما ضروری بودن شناخت قرآن برای یک مؤمن مسلمان از آن جهت است که منبع اصلی و اساسی دین و ایمان و اندیشه یک مسلمان و آنچه که به زندگی او حرارت و معنی و حرمت و روح می دهد قرآن است. شناخت قرآن، این است که در آیاتش، تدبر کنیم و در محضر استادان و دانشمندان اسلامى از تفسیر آن آگاهى یابیم. درباره تدبر نکردن در آیات قرآن، کافران و مسلمانان بى اعتنا به آن را سرزنش مى کند اَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها (سوره محمد 24)

نخواهند آیا تعقّل کنند                                      در آیات قرآن تأمّل کنند

پس آیا به دلهاى خود کافران                              نهادند قفلى بزرگ و گران

(چرا کفار و عده اى از مسلمانان) آیات قرآن را بررسى نمى کند؟ چرا چشمهاى قلب خود را بسته اند و در آیات الهى نمى اندیشند (آیا بر قلب هاى آنان قفل بدبختى و شقاوت) خورده است؟ علاوه بر تدبر، قرآن انسان را به تفکر در آیات الهى دعوت کرده است. کَذلِکَ نُفَصِّلُ الآیـاتِ لِقَومٍ یتَفَکَّرون (یونس 24)

خداوند آیات خود کرده ذکر                           براى کسانى که دارند فکر

آیه، تدبّر نکردن در قرآن را ناشى از کورى و کرى نسبت به حقایق مى‌داند که در اثر لعنت الهى، انسان به آن گرفتار گردد. در سوره ص آیه 29 نیز به مسئله تدبّر در قرآن سفارش شده است : کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ کتاب مبارکی که نازل کردیم تا در آیاتش فکر و اندیشه کنید و ...                                                                                          کتابی ست قرآن مبارک نهاد                         که بر تو بدادیم اى مرد راد

که در آیه هایش تعقل کنند                        به هوش و به دانش تأمل کنند

هرآن کس که او هست صاحب خرد            بسى پند و اندرز از آن برد

 

اهمیت تفکر و تدبر موانع اساسی در فهم حقایق قرآنی

تنها تلاوت ظاهری قرآن مورد توجه و عنایت ذات احدیت و رسول مکرمش نیست و به مسلمان و غیرمسلمان سفارش شده است که در آیات آن تدبر کنند و راه رستگاری را برگزینند لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید قرآن ظاهرش زیبا و باطنش ژرف است.

ای مردم در دنیایی به سر می برید که زمان به سرعت برق می گذرد و شب و روز هر تازه ای را کهنه و هر دوری را نزدیک می کند و شما را به وعده گاهتان میبرد، پس هرگاه فتنه ها چونان شب تار شما را فرا گرفت، به قرآن تمسک جویید، چه قرآن شفات کننده ای مقبول است و شاهدی راستین، هر کس آن را پیشوای خویش گیرد، به فردوس برین هدایت شود، و هر کس آن را رها سازد، به آتش دوزخ فرو افتد .

قرآن راهنمایی است که انسان را به بهترین راه دلالت میکند. ظاهرش پندآمیز است و باطنش علم شگفت انگیز، عجایب احکامش با گذشت زمان پایان نیابد؛ و غرایب اسرارش در اثر کثرت تلاوت کهنگی نپذیرد. قرآن ریسمان استوار خدا و راه راست اوست.  

هرکس طبق فرامین آن لب به سخن گشاید، راستگو بود؛ هرکس بنا بر احکام آن حکم کند، دادگستر باشد و هرکس دستورات آن را به کار بندد رستگاری یابد (ارشادالقلوب دیلمی ج1) .

 صدیقه کبری حضرت زهرا(سلام الله علیها) که خود همیشه شاهد نزول قرآن بوده و پرورش یافته در خانه وحی و نبوت است و خداوند او را کوثر نامیده است؛ بزرگترین مرجع و راهنمای مسلمانان را کتاب خدا می داند: کفیل سعادت و زعیم شما قرآن است. شما را به رضوان و به نجات می رساند...

شئون دینی و اصول و فروع احکام تمام در این قرآن مجید است .

مولی الموحدین علی(علیه السلام) : بر شما باد عمل کردن به قرآن که ریسمان محکم الهی و نور آشکار و درمانی سودمند است که تشنگی را فرونشاند، نگه دارنده کسی است که به آن تمسک جوید و نجات دهنده آن کسی است که به آن چنگ آویزد، کجی ندارد تا راست شود و گرایش به باطل ندارد تا از آن بازگرداننده شود، و تکرار و شنیدن پیاپی آیات، کهنه اش نمی سازد و گوش از شنیدن آن خسته نشود. کسی که با قرآن سخن بگوید راست گفته و هر کس که به آن عمل کند پیشتاز است (نهج البلاغه خ156).

 هرکس به تعلیم و تربیت قرآنی خو پذیرد و بدان حبل متین الهی چنگ ارادت در زند، حق از باطل، رشد از غی، نور از ظلمت، ایمان از کفر، خیر از شر، عدل از ظلم، هدایت از ضلالت و عزت از ذلت نیک باز شناسد؛  آنگاه از لطف و عنایت پروردگاری بهره ور گشته به نیک بختی دو جهانی نائل آید .

رهبر فرزانه در دیدار با قاریان فرمودند: دلهای ما باید قرآنی بشود. هر باری که شما با قرآن نشست و برخاست کنید، یک پرده از پرده های جهالت شما برداشته می شود؛ یک چشمه از چشمه های نورانیت در دل شما گشایش پیدا می کند و جاری می شود. انس با قرآن مجالست با قرآن تفهم قرآن، تدبر در قرآن، اینها لازم است.

شرایط درک و فهم قرآن

فهم و درک قرآن به این معنا تنها برای اهل تقوا و متقین میسر است؛ زیرا کسانی که از تقوای عقلانی و فطرت سالم برخوردار باشند، از جنبه هدایتی فهم قرآن بهره مند میشوند ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ‌  (بقره2)

کتابی ست قرآن ز یکتا خدا                        که هرگز در آن نیست شکى روا

همه متقین را به آئین راست                     هدایت نماید که «راهى سزاست» 

خداوند در آیه 7 آل عمران و 19 رعد، درک حقایق قرآن و آگاهی نسبت به محکمات و متشابهات آن را خاص اولوالالباب میداند.

هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتٰابَ مِنْهُ آیٰاتٌ مُحْکَمٰاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتٰابِ وَ أُخَرُ مُتَشٰابِهٰاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مٰا تَشٰابَهَ مِنْهُ ابْتِغٰاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغٰاءَ تَأْوِیلِهِ وَ مٰا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّٰهُ وَ الرّٰاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّٰا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنٰا وَ مٰا یَذَّکَّرُ إِلاّٰ أُولُوا الْأَلْبٰابِ

بلى او خدائیست کو بر صواب                 به سویت فرستاده است این کتاب

که محکم بود برخى آیات آن که                 اصل کتابست اندر بیان

گروهى از آیات را در سخن                        تفاوت بود بهر معنا شدن

کسانى که دارند اندر ضمیر                       تمایل به باطل طریق و مسیر

از این آیه ها خود اطاعت کنند                  به تأویل آنان عنایت کنند

که تأویل سازند بر میل خویش                   که هم شبهه هم فتنه آرند پیش

اگرچه که تأویل آن را، سزا                         ندانند جز عالمان و خدا

بگویند بر این مبارک کتاب                        بگشتیم مؤمن به راهى صواب

که آیات آن جمله از کبریاست                فرستاده از سوى ایزد به ماست

چنین نکته را کس نکردست ذکر              جز آنها که دارند عقلى و فکر

 أَ فَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمى‌ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ

کسى کاو بگشتست مسلم به دین               بود مطمئن نیز دارد یقین

که قرآن ز سوى یگانه خدا                          به حق نازل آمد سوى مصطفى

یکى هست آیا مقامات او                        چو آن کس که کورست و هم کفرخو

کسانى که دارند عقلى و هوش                   بگیرند این نکته ها را به گوش

این بدان معناست که صاحبان خرد کسانی هستند که اهل عصمت و طهارت باطنی کامل می باشند و از تقوای کامل بهره مند شده اند. از این جاست که ارتباط علم و تقوا به خوبی دانسته می شود، چنان که خداوند در آیه282 بقره می فرماید وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللّٰهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّٰهُ وَ اللّٰهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ،

اگر خود نکردید این گونه کار                     نبردید فرمان پروردگار

بترسید از قهر یکتا خدا                             نتابید صورت از آن کبریا

بلى هرچه دانى و دارى به یاد                     یکایک خداوند تعلیم داد

که داناست ایزد به کل وجود                   به آینده و حال و بر هرچه بود

سوره طلاق 2، ارتباط تنگاتنگ تقوا با آسانی، فهم و فرقان و مانند آن بیان شده است. مَنْ کٰانَ یُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ یَتَّقِ اللّٰهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً

شود مؤمن بر خدا و جزا                         بسى بهره ها هست او را سزا

هرآن کس بترسید از کردگار                     خداترس گردید و پرهیزکار

بر او مى گشاید یگانه اله                         درى بهر بیرون شدن از گناه

این بدان معناست که طهارت باطنی یعنی تقوا، نقش کلیدی در همه ابعاد زندگی بشر از جمله جدایی حق از باطل، فهم و درک حقایق هستی و آسانی کارها و حل مشکلات دارد.

تشبیه قرائت و تدبر و فهم و عمل

قرائت مانند نسخه پزشک است و فهم و عمل مانند گرفتن دارو و خوردن آن . (امام خمینی چهل حدیث)
قرائت مانند پوست است و فهم و عمل مانند مغز
قرائت مانند صورت است و فهم و عمل مانند سیرت
قرائت مانند سطح است و فهم و عمل مانند عمق
قرائت مانند ظاهر است و فهم و عمل مانند باطن
قرائت مانند شاخه است و فهم و عمل مانند ریشه
قرائت مانند کمیت است و فهم و عمل مانند کیفیت
قرائت مانند طوطی وار است و فهم و عمل مانند دقت
قرائت مانند غیراستاندارد است و فهم و عمل مانند استاندارد

روش شناسی فهم قرآن

بطور کلی در بررسی و مطالعه هر کتابی سه نوع شناخت ضروریست که اولین آنها شناخت سندی یا انتسابی است. 

کوچک ترین تردیدی نیست که آورنده همه این آیات موجود حضرت محمدبن عبدالله(صلی الله علیه و آله) است، که آنها را به عنوان معجزه و کلام الهی آورد، و احدی نمی تواند ادعا کند و یا احتمال بدهد که نسخه دیگری از قرآن وجود داشته و یا دارد. 

هیچ مستشرقی هم در دنیا پیدا نشده که قرآن شناسی را بخواهد از اینجا شروع کند که بگوید باید به سراغ نسخه های قدیمی قدیمی ترین نسخه های قرآن برویم و ببینیم در آنها چه چیزی هست و چه چیزهایی نیست.

جایگاه و قلمرو تفکر

تفکر از واژگانی است که از آن ارتباط انسان با خودش فهمیده می شود. گرچه تفکر، صفت اخلاقی نیست، اما قرآن تفکر را ابزار رسیدن به کمالات معرفی می کند که با آن می توان بخشی از پله های ترقی و تکامل را طی کرد.

مفهوم تفکر نیروی راهگشای علم به سوی معلوم را فکر گویند و تفکر جولان و تحرک آن قوه است به حسب نظر عقل و این قدرتی است که تنها انسان ها دارند نه حیوانات.

لازم به ذکر است که دو مفهوم تدبر و تفکر، با وجود مراتب معنایی، اختلاف ظریف و دقیقی در معنا با یکدیگر دارند. به اندیشه قلب با توجه به عواقب کار، تدبر گفته می شود، در حالی که تفکر اندیشه ای است که با نظر به دلایل انجام می گیرد.

منزلت تفکر در قرآن

در قرآن کریم آیات زیادی به تفکر و تدبر اختصاص یافته است. فکر، کلید نور و سرآغاز بینش است. 

در قرآن کریم هفده بار به ارزش تفکر اشاره شده و در چند آیه نیز به صراحت به تفکر و ارزش آن سفارش شده است. 

در سوره سبا آیه 46 می فرماید: بگو فقط شما را به یک نکته پند می دهم و آن این است که دو نفره و یک نفره به کار خداوند برخیزید و سپس اندیشه کنید. برای مثال به تفکر در آیات و نشانه های الهی توصیه کرده که موجب شناخت خداوند و سرانجام تکامل انسان میشود قُلْ إِنَّمٰا أَعِظُکُمْ بِوٰاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّٰهِ مَثْنىٰ وَ فُرٰادىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مٰا بِصٰاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاّٰ نَذِیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذٰابٍ شَدِیدٍ شایان ذکر است که این دعوت به تفکر گاهی با تعبیر انْظُرُواْ و مشتقات آن آمده و زمانی نیز از ماده «فکر» استفاده شده است.

به امت بگو اى پیمبر که من                         شما را دهم پند با یک سخن

که یک یک و یا دو نفر دو نفر                      به احیاء آیین بخیزید بر

تفکر نمایید در باب من                               به پندى که مى گویم اندر سخن

بدانید احمد (ص) رسول خداست               ندارد جنون، خیرخواه شماست

رسولى است از سوى یکتا خدا                    بترساند از سخت روز جزا

ابعاد تفکر

قرآن کریم نهایت رسیدن به سعادت و کمال و رهایی از انحطاط و سقوط را مرهون تفکر و تعقل دانسته است. 

1- تفکر در آفاق الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّٰهَ قِیٰاماً وَ قُعُوداً وَ عَلىٰ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنٰا مٰا خَلَقْتَ هٰذٰا بٰاطِلاً سُبْحٰانَکَ فَقِنٰا عَذٰابَ النّٰارِ آل عمران191

کسانى که سازند ذکر خدا                            به هرحال، بنشسته یا که به پا

به هنگام خفتن به تسبیح و ذکر                  بدین آفرینش نمایند فکر

بگویند کاى کردگار جلال                           جهانى چنین را به حد کمال

نکردى تو بیهوده آن را درست                  که پاک و منزه توئى از نخست

تو ما را از آتش کنون دور دار                    به لطفى که در توست اى کردگار

آیات دیگر مربوط به آفاق، شامل خلقت، زنده شدن زمین در بهار، گستردگی زمین و برافراشته شدن کوهها و روییدن گیاهان زوج در آن، چگونگی طعام، حیوانات و مسطح بودن زمین است.

2- اندیشیدن در آیات انفس أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ مٰا خَلَقَ اللّٰهُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مٰا بَیْنَهُمٰا إِلاّٰ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النّٰاسِ بِلِقٰاءِ رَبِّهِمْ لَکٰافِرُونَ (روم 8)

تفکر نسازند در پیش خود                         که نیلى سپهر و زمین و آنچه بُد

همه خلق گردیده بر راستى                       به معلوم وقتش بیاراستى

چه بسیارى از مردمان کافرند                   به دیدار یزدان خود منکرند

3- فکر کردن در آیات خدا . کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ یونس 24

خداوند آیات خود کرده ذکر                   براى کسانى که دارند فکر

4- تفکر در قرآن أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا نساء82

نخواهند آیا تعقل کنند                             در آیات قرآن تأمل کنند

که گر این کتاب وزین و گران                      همى بود از غیر رب جهان

در آن یافت مى شد بسى اختلاف               بدیدند در آن کلام خلاف

در بعضی آیات مانند کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ص29، هدف نزول قرآن را تدبر و اندیشه در آن ذکر میکند:

کتابیست قرآن مبارک نهاد                       که بر تو بدادیم اى مرد راد

که در آیه هایش تعقل کنند                    به هوش و به دانش تأمل کنند

هرآن کس که او هست صاحب خرد        بسى پند و اندرز از آن برد

5- تدبر در مخلوقات أَوَلَمْ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَیْء اعراف185

به هفت آسمان و زمین بى خبر                        به عبرت ندارند هرگز نظر؟

ندارند هرگز ز فکرت نگاه                                 به هرچ آفریدست یکتا اله ؟

(که بینند خود قدرت کردگار                        بفهمند داناست پروردگار)

6- تفکر در تاریخ و قصه های گذشتگان  قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانْظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذَّبِینَ آل عمران 137

مللهاى بسیار قبل از شما                                چشیدند طعم هلاک و فنا

نمایید گردش به روى زمین                              ببینید افراد کاذب به دین

چسان جمله گشتند یکسر هلاک                   برفتند در ظلمت تیره خاک

.... مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ اعراف176.

بلى این مثل حال آن مردم است                     که بر کذب آیات یازند دست

بر ایشان بخوانید این داستان                       فزاید مگر عبرتى نو از آن

7- اندیشه کردن در مثل های قرآن لَوْ أَنْزَلْنَا هذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ  وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ حشر 21

اگر ما کتابى چنین باشکوه                            فرستاده بودیم بر سنگ و کوه

بدیدى ز ترس خداى جلیل                         چسان کوه، خاشع شدى و ذلیل

چنین نیک تمثیل را ما عیان                          نمائیم بهر خلایق بیان

امیدست یک دم تفکر کنند                        یکى لحظه در آن تدبر کنند

سفارش به تدبر در مثل های قرآن از این جهت است که آنها توضیح دهنده و تبیین گر آیات هستند. به طور کلی مثال در بیان و تفهیم مقصود بسیار مؤثر است همین مثال اخیر برای عظمت قرآن بیان شده گویاترین و مؤثرترین بیان است و نمی توان توضیح دیگری به این شیوایی و زیبایی جایگزین آن کرد.

آری قرآن بحری عمیق و ژرف است که با تفکر و غور در اعماقش، گنجهای ارزشمندی به دست خواهد آمد.

در طول تاریخ اسلام، مسلمانان اعم از شیعه و سنی حدود 1500 دوره تفسیر قرآن نگاشته اند که هر تفسیری نسبت به تفسیر پیش از خود به معارف نویی دست یافته است و چون چشمه جوشانی است که انسان ها به اقتضای زمان و مکان و به فراخور اندیشه و دانش شان از آن بهره مند می شوند.

 با گذشت زمان و توسعه علمی، تلاش های گسترده ای که در تفسیر و تبیین معارف قرآن انجام می گیرد، آموزه های زلال و ارزشمند جدیدی را به دست می دهد. اساساً رونق قرآن در جهان به پیشرفت های علمی و اندیشه های شگرف و توسعه آنها بستگی دارد، برخلاف بعضی از مکاتب و مذاهب که موجودیتشان به جهل مردم بستگی دارد.

فراخوانی قرآن به عقل و استدلال

قرآن در بیش از 300 آیه، جامعه‌ی‌ انسانی را به تعقل، تفکر و تدبّر فرا می‌خواند؛ بلکه در مواضع زیادی از قرآن، استدلال و برهان به چشم می‌خورد.

برای نمونه، قرآن غنای خداوند و اتکای هر موجود نیازمند به خدای بی نیاز را با استدلال بیان می‌کند: وَ قَالَ مُوسَى إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ﴿ابراهیم۸﴾ 

دگرباره موسى بگفتا چنین                                      سراسر اگر مردمان زمین

بگردید کافر به پروردگار                                         غنى الحمید است آن کردگار

تأمل شایسته در آیه‌ی‌ مزبور، استدلالی بودن محتوای آن را نشان می‌دهد؛ زیرا آیه می‌فرماید: خدای سبحان، نظام آفرینش را به ایمان دعوت کرده است و این دعوت برای رفع نیاز از او نیست؛ زیرا او غنی مطلق است.

آفات عقل

عقل که یکی از مواهب الهی به انسان و حجت باطنی به حساب می آید از چه آفات و آسیب هایی برخوردار می شود؟ عقل و یا قوه عاقله در آموزه های وحیانی یکی از منابع شناخت و حجت باطنی انسان به حساب می آید.

1- هوای نفس مهم ترین آفت عقل، هوای نفس است که اگر بر سرنوشت انسان حاکم شود، دیگر چیزی از ارزش های الهی و انسانی را برای او باقی نمی گذارد و انسان را به سوی ارزش های حیوانی و شیطانی سوق می دهد. 

2- تکبر تکبر و غرور به عنوان یک صفت رذیله و اخلاق سیئه از جنود جهل تلقی می شود و در صورت غلبه این صفت در افکار و رفتار انسان، کارکرد عقل از بین می رود و فرد در دامهای شیطانی غوطه ور و غرق خواهد شد. 

3- خودپسندی

صفت خودپسندی، یکی از رذایل اخلاقی و از جنود جهل به شمار می آید. چرا که اگر کسی خودپسند و خود شیفته گردید، دیگر خدا را نمی بیند و به طور طبیعی در مسیر اوامر و نواهی او حرکت نمی کند.

بنابراین عقل انسان که دعوت به خدا می کند با صفت خودپسندی که دعوت به نفس می کند در تضاد قرار گرفته و کارکرد واقعی خود را از دست می دهد. 

4- لجاجت و خیره سری

در حکمت های منسوب به امام علی(علیه السلام) آمده است: «عمل کردن انسان به چیزی که می داند درست نیست، هوس است، و هوس، آسیب خودداری (از حرام و خواهش از مردم) است، و عمل نکردن به آنچه می داند درست است، سستی است، و سستی، آسیب دین است، و پرداختنش به کاری که نمی داند درست است یا نادرست، خیره سری است، و خیره سری، آسیب خرد است. (شرح نهج البلاغه، ج20)

از هفتاد سال عبادت بهتر است؟

 تفکر ساعته خیر من عباده سبعین سنه و قرآن ما را به مکررا به فکر کردن دعوت کرده و در احادیث، فراوان سفارش شده.

قال علی علیه السلام :

 1- الفکر تغید الحکمه فکر کردن، فایده اش رسیدن به حکمت و آشنا شدن به حقایق امور است.

 2- الفکر جلاء العقل، فکر کردن مایه صیقل دادن و روشن نمودن عقل است.

 3- اندیشه کردن در کار خیر و نیکو، انسان را به سوی عمل کردن به کارهای خیر دعوت می کند.

 4- اصل و اساس عقل، فکر کردن است و نتیجه اش سلامتی و ایمن بودن از خطرات می باشد.

 5 - من تفکر ابصر هر کس اندیشه کند، برای او بینایی و آگاهی حاصل شود.

 6- یک ساعت فکر کردن، از یک عبادت طولانی که بدون فکر و اندیشه باشد بهتر است.

 7- اندیشه کردن در غیر سخنان و کارهای حکمت آمیز، پیروی از هوای نفس است. (میزان الحکمه، جلد7)

نتیجه اینکه با استفاده از عقل و تفکر و تدبر بایستی جامعه اسلامی باید در همه بخش‌ها و ابعاد فکری و عملی‌اش، قرآنی باشد. این در حالی است که جامعه‌های کنونی مسلمانان با همه مشکلاتی که دارند، به سبب تفکر التقاطی دچار بحران شده‌اند.

جوامع کنونی، بخشی از نظریه‌های حقوقی را از اسلام و بخشی را از قوانین رومی و ایرانی و سنت‌ها و مانند آن گرفته است. از این رو نمی‌تواند خانواده‌ها را چنان که خواسته اسلام است سامان دهد و مشکلاتی را برای شوهران و زنان و فرزندان و در نتیجه جامعه پدید می‌آورد.

 در حوزه اقتصادی نیز نیم بند عمل می‌شود و ترکیبی از نظریه‌های غربی سرمایه‌داری و افکار شرقی و اسلامی به عنوان نظریه‌های اقتصادی در بانکداری و بازار عمل می‌شود و نتایج آن همین وضعیت نابسامان کنونی در حوزه اقتصاد است.

در علوم انسانی، نیز نظریاتی التقاطی در حوزه‌های روان شناسی و جامعه‌شناسی و علوم سیاسی و مانند آن به کار گرفته می شود و جامعه در یک ملغمه و شوربایی گرفتار می‌شود که نمی‌تواند خود را رها سازد و به سامان برسد. لازم است تا با تدبر در آیات قرآنی، نظریه‌های مناسب با هر حوزه به دست آید و با کمک اولیای امور سیاسی و اجتماعی عملیاتی شود و جامعه‌ سازی بر اساس آموزه‌ها و نظریه‌های قرآنی شکل گیرد. هر امت و جامعه‌ای باید براساس آموزه‌های وحیانی، مسیر زندگی خویش را بیابد و سبک زندگی‌اش را براساس آموزه‌های آن سامان دهد، در غیر این صورت نمی‌توان مدعی ایمان به شریعت و کتابی بود که بر خلاف آن رفتار می‌شود.

خداوند به صراحت کسانی را که التقاطی عمل می‌کنند و بخشی از فرهنگ و سبک زندگی خویش را از آموزه‌های قرآنی و بخشی دیگر را از آموزه‌های دیگران می‌گیرند، به عنوان کافر معرفی کرده

.... أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ ... (بقره 85)

به بعضى از احکام ما کافرید                              به برخى دگر اعتقاد آورید

و به آنان هشدار می‌دهد که این گونه رفتار التقاطی هیچ سودی برای آنان و جامعه ایشان نخواهد داشتوَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى‌ عِلْمٍ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ .

کتابى فرستاد پروردگار                                که بر پایۀ علم شد استوار

مفصل بکردیم آن را بیان                              ز دانش بگفتیم آن را عیان

که مؤمن نماید بدان التفات                       بیابند روشن طریق نجات

هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ

کنون کافران به یکتا خدا                                      که کردند انکار روز لقا

پس آیا جز این مى کشند انتظار                           که بینند تأویلش از کردگار

کسانى که بردند قرآن ز یاد                                 فراموش کردند آن را زیاد

بگویند افسوس در روى خاک                           بگفتند حق را رسولان پاک

بنابراین، هرگونه تفکر و عمل التقاطی از نظر قرآن عین مهجوریت قرآن است؛ تجویز هر گونه نظریه بیرون از آموزه‌های قرآنی و عمل به نظریه‌های دیگر غیرقرآنی به معنای مهجوریتی است که خشم خداوند و گلایه پیامبر(صلی الله علیه و آله) را در آخرت نسبت به امت به همراه خواهد داشت. بنابراین، نخبگان جامعه و خردمندان می‌بایست با تمام تلاش و جدیت این معنا را پی‌گیری کنند که نظریه‌های قرآنی را در همه ابعاد به دست آورده و در اختیار مردم قرار دهند تا آنان در زندگی خویش به کار گیرند.

هرگونه کوتاهی به ویژه از سوی خردمندان جامعه و اولیای امور در مرحله نخست جز خشم الهی چیزی را به همراه نخواهد داشت، چنانکه کوتاهی مردم پس از ارائه راهکارها و نظریه‌ها نیز به معنای مهجوریت قرآن بوده و جز سرگردانی و بدبختی برای جامعه در دنیا و خشم و عذاب الهی در آخرت ثمری نخواهد داشت.

بیانات امام خامنه ای در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن

تلاوت قرآن مقدّمه‌ی عمل است، مقدّمه‌ی معرفت است، مقدّمه‌ی آشنایی است. ما به سهم خودمان ببینیم در این عرصه‌ی عمل چه کار میتوانیم بکنیم.

اوّلش این است که یاد خدا را فراموش نکنیم؛ بعد، این است که تقوای الهی را معیار کار خودمان قرار بدهیم؛ اینها کارهای آسان است، اینها کارهای ممکن است، اینها کارهای نشدنی نیست که بگوییم «چه جوری؟».

به یاد خدا باشید: یااَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکُرُوا اللهَ ذِکرًا کَثیرًا * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلًا؛ (احزاب)

الا مؤمنان به پروردگار                                  نمایید ذکر خدا بى شمار

بخوانید او را به هر صبح و شام                     پرستید او را به شورى تمام

 هر کاری انسان میخواهد بکند، به این فکر باشد که آیا این کار موافق رضای الهی است یا نیست؛ اگر احراز نکرد که مخالف رضای الهی است اشکالی ندارد، لکن مواظب باشد که مخالف رضای الهی نباشد؛این ذکر الهی است. ذکر فقط به زبان نیست؛ توجّه به این معنا، ذکر الهی است. 26/1/1398

قرآن را بخوانیم یا بفهمیم و عمل کنیم؟!

- از نظر قرآن : وقتی قرآن را مطالعه و بررسی می کنیم می بینیم اگر چه در مواردی تاکید بر خواندن کرده است ولی در جاهای زیادی تاکید بر چگونه خواندن فرموده است، مثلا در سوره محمد صلی الله علیه و آله فرموده: آیا در قرآن تدبر نمی کنند آیا بر دلهاشان قفل زده شده است؟ 

در ابتدای سوره بقره می فرماید: آن کتابی است که شکی در آن نیست راهنمای پرهیزگاران است. در سوره فرقان فرمود: پیامبر شکایت می کند و می گوید: پروردگارا این قوم من قرآن را رها کردند و آیات دیگر که مردم را به خواندن با تدبر و تفکر و تعقل امر فرموده و خواندن بدون فهم را و حتی فهم بدون عمل را تشبیه به الاغ با بار کتاب نموده (سوره جمعه)

- از نظر حدیث: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: بر شما باد قرآن، پس آن را رهرو و پیشوای خود قرار دهید زیرا آن سخن پروردگار جهانیان است همچنین فرمودند: من دو چیز گرانبها در بین شما می گذارم اگر به آن دو چنگ بزنید گمراه نمی شوید کتاب خدا و اهل بیتم (واضح است که چنگ زدن یعنی پیروی کردن نه تماشا کردن) (کنز العمال ج1) 

حضرت علی(علیه السلام) هم فرموده اند: آگاه باشید خیری نیست در قرائتی که در آن تدبر نباشد (بحار ج92) خدا را خدا را مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما پیشی بگیرند (نهج البلاغه)  از عوامل پیشرفت کشورهای غیرمسلمان، اتحاد، نظم، برنامه ریزی، پژوهش، مطالعه، تلاش، وجدان کاری و... است که در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است اما مسلمانان خطوط قرآن را فقط تماشا می کنند.

 این درحالی است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: تا موقعی قرآن می خوانی که تو را از بدی جلوگیری می کند و اگر جلوگیری نکند قرآن نمی خوانی. اگر قرائت تنها کاربرد داشت بایستی مسلمانان قرآن خوان بهترین اخلاق را می داشتند!

 پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: هرکس می خواهد با خدا سخن بگوید نماز بخواند و هرکس می خواهد خدا با او سخن بگوید قرآن بخواند.

بدیهی است سخن گفتن موقعی است که پیامی رد و بدل شود. دلایل عقلی، قرآنی و حدیثی کاملا لزوم فهمیدن و عمل کردن را مورد تأکید قرار داده اند و بسنده کردن به قرائت تنها مورد سرزنش و توبیخ قرار گرفته است.

مخالفت با ترویج ترجمه قرآن

علل عمومی: وقتی کسی پیشنهاد سازنده ای می دهد که مخالف عرف جامعه است (مثل ترویج ترجمه قرآن) اکثر افراد جامعه حتی خیلی از خواص مخالفت میکنند و دلایلی می آورند مانند دلایل بت پرستان.

- بعضی می گویند پدران ما قرآن را فقط قرائت می کردند پس ما هم فقط قرائت می کنیم.

- بعضی می گویند اگر فهمیدن قرآن لازم هست چرا بزرگان ما انجام نمیدهند و یا چیزی نمیگویند.

- بعضی می گویند اکثریت جامعه فقط قرائت میکنند آیا این همه اشتباه می کنند؟

- بعضی می گویند هرکار دوستانمان انجام دهند ما هم همان کار را میکنیم!

البته شاید بعضی از قاریان هم واقعاً نمی دانند و بعضی هم شاید... این در حالی است که قرآن همه این موارد را محکوم و مردود می داند چون تقلید کورکورانه است و می گوید خداوند به شما عقل داده است تا ببینید خدا و رسولش چه گفته اند و در صورت لزوم مطالعه و مشورت کنید و در آخر استقلال رای داشته باشید وگر نه با تقلید کورکورانه از دیگران مسئول خواهید بود.

علل اختصاصی:

1- برداشت غلط از کلمه قرائت و خواندن، آیا خواندن الفاظ بدون فهمیدن ارزشی دارد اگر ارزشی می داشت مسلمانان با این همه قرآن خواندن نبایستی جزو کشورهای عقب مانده و وابسته و نوکر دشمنان اسلام باشند . به عنوان مثال: وقت به فرزندمان می گوییم کتابت را بخوان یعنی بخوان و بفهم، اگر خوانده باشد و نفهمیده باشد می گوییم خواندنت به درد نمی خورد و برو دوباره بخوان!

2- کوته فکری: اگر فقط کمی فکر کنیم و از خودمان سؤال کنیم آیا یک آدم عاقل ممکن است کتابی را به یک نفر بدهد و بگوید این کتاب را بدون فهمیدن بخوان! آیا ممکن است خدایی که آفریننده همه عقل هاست چنین کاری بکند؟! 

3- برداشت غلط از ثواب: ما خیال میکنیم ثوابهایی که برای خواندن فلان سوره گفته شده شامل همه میشود خیر، ثواب یعنی مزد و پاداش، به یک جراح ده میلیون تومان می دهند به یک کارگر ده هزار تومان!

 منظور تنها خواندن آیات نیست بلکه خواندن مقدمه ای است برای فهم و درک و آن نیز به نوبه خود مقدمه ای است برای پیاده ساختن آن در زندگی فردی و اجتماعی و مسلم است که اگر مسلمانان از مفاد آیات این سوره در زندگی خود الهام بگیرند همه این پاداشها را علاوه بر نتایج دنیوی خواهد داشت.

4- یکی از کتابهایی که موجب عدم مراجعه به دیگر کتابها می شود زیرا مسئله ثواب سوره ها و نمازها و دعاها را بیان کرده است مفاتیح الجنان می باشد اگر چه کتاب مفیدی است و لیکن چون مسئله ثواب را به طور کلی بیان کرده است باعث عمل گریزی و مسئولیت گریزی مردم شده است.

چرا که خواننده خیال می کند با خواندن یک دعا و سوره یا نماز تمام گناهانش بخشیده می شود، دیگر نیازی نمی بیند که دنبال مطالعه، خودسازی و جامعه سازی باشد.

راهکارها
1-
 رفع سوء تفاهم ها درباره قرائت واقعی، شرایط ثواب و همچنین تبیین عقاب الاعمال همراه ثواب الاعمال
2-
 روحانیون اگر می گویند قرآن از حدیث و شعر و تاریخ مهم ترست، در عمل سعی کنند بیشتر تفسیر بگویند.
3-
 در جلسات و مساجد حتماً یک نفر وارد همراه قرائت ترجمه آیات را بخواند.

اگر وقت کم است. از قرائت کم کنند، حتی شبهای ماه مبارک رمضان اصرار نداشته باشند که حتماً یک جزء خوانده شود (کیفیت را فدای کمیت نکنند)                                                                 4- باید ترجمه خوان ها آن قدر مورد تشویق قرار گیرند که وقتی مسابقات قرائت و مفاهیم برگزار می گردد تعداد مفاهیم بیشتر باشد.                                                               5- تبلیغ شود همه خانواده های قرآن خوان یک تفسیر مناسب در حد خودشان داشته باشند .

به عنوان مثال (آسان- نور) (متوسط- نمونه) (سطح بالا- المیزان) و یا تفسیرهای موضوعی و یا جنسیتی و یا رشته های علمی.                                                                        6- در هدیه دادن، تفسیر هدیه بدهیم.

7- به جای تشویق به مفاتیح الجنان به مفاتیح نوین که شرایط دعا را به طور مفصل نوشته است و به مفاتیح الحیات که ثواب های اجتماعی را نوشته است ارجاع دهیم. امام رضا(علیه السلام) فرمودند: من قرآن را در سه روز ختم میکنم اگر بخواهم میتوانم زودتر ختم کنم و لیکن میخواهم در آن دقت و تدبر کنم.

سخنان بزرگان در مورد لزوم تدبر و قرآنی شدن جامعه

1- امام خمینی(ره) دراین باره گفته است:

مشکلات مسلمین زیاد است لکن مشکل بزرگ مسلمین این است که قرآن کریم را کنار گذاشته اند و تحت لوای دیگران درآمده اند.  باید مردم را توجه داد، گرایش داد به اسلام و قرآن...

به این معنی که در مأذنه ها اذان بگویید و نماز بخوانید اکثر احکام سیاسی اسلام را اعتنا به آن ندارید و از مهجوریت بیرون نمی رود

2- مقام معظم رهبری هم گفته اند:

حقیقت این است که ما قرآن را مهجور گذاشته ایم. درست است که قرآن را تلاوت می کنیم و به آن عشق می ورزیم. اما این کافی نیست. قرآن آمده تا مبنای زندگی انسان را بر طبق بینش الهی شکل دهد.

قرآن آمده است تا جوامع ما را سعادتمند، عزیز ، مستقل و از لحاظ مادی و معنوی پیشرو قرار دهد.

نقش قرآن این است. آقایان باید هر آیه ای را که می خوانید ترجمه اش را بدانید. 

3- سید قطب هم گفته است: علت پیشرفت آن روز مسلمین این بود که مسلمانان صدراسلام قبل از هر چیزی قرآنی بودند نه فیلسوف و نه فقیه و نه ادیب ولی با همان معلومات ابتدایی ولی با قلب های پاک پایبند به قرآن بوده اند. قرآن را می خواندند می فهمیدند و به آن عمل می کردند.

آنها برخورد عملی تعبدی و انقلابی داشتند نقطه مثبت آنها نیز در همین بود و گرفتاری های لاعلاج و دامنه دار امروز هم در همین می باشد که چاره در همان است که در آنان بود.

4-تجربه تاریخی قرآن کریم در دو دوره تاریخی بر حق بودن خودش را نشان داد یکی در صدر اسلام که اعراب عقب مانده را از بدبختی های شرک و ظلم و جهل نجات بخشید و به عزت و سروری های مادی و معنوی رساند و حتی کشورهای پیشرفته را نیز در حد زیادی مسلمان کرد. 

یکی هم در این دوران که ملت ایران به پیروی از امام راحل که یک روحانی قرآن شناس بود، دست به فداکاری زد و با عمل به قرآن توانست کشور را از ذلت و بدبختی نجات دهد و به سمت قله های پیشرفت حرکت کند به علاوه این که الگوی انقلاب و استقلال دیگر کشورهای مسلمان قرار بگیرد.

غفلت در قرآن

غفلت دارای مفهوم وسیع و گسترده ای است که هرگونه بی خبری از شرایط زمان و مکانی (که انسان در آن زندگی میکند) و از واقعیت های فعلی و آینده و گذشته خویش و از صفات و اعمال خود و از پیامها و آیات حق و همچنین هشدارهایی که حوادث تلخ و شیرین زندگی، به انسانها میدهد را شامل میشود .

بی خبری از این واقعیت های نداشتن موضع گیری صحیحی در برابر آنها، خطر بزرگی برای سعادت انسانها است؛ خطری که هر لحظه ممکن است، دامان انسان را بگیرد و او را به کام نیستی فرو برد، و زحمات سالیان دراز عمر انسان را در یک لحظه بر باد دهد :

1. دل های بی درک و فهم : وَ لَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ کثیرا مِنَ الجِنَّ وِ الِانسِ لَهُم قُلُوبٌ لایفقَهُونَ بِها وَ لَهُم اَعینٌ لایبصِرُونَ بِها وَ لَهُم آذانٌ لایسمَعوُنَ بِها اُولئِک کالَانعامِ بَل هُم اَضَلُّ اُولئِک هُمُ الغافِلُونَ (اعراف 179) 

نهادیم بهر جهنم کنار                                  ز جن و ز انس عده اى بیشمار

که دلهایشان هست بى درک و فهم               ندارند از فکرت و هوش سهم

همه دیده ها کور و هم پرده پوش                 نه هرگز نیوشند چیزى به گوش

همه لال و کورند و غرق و حل                    چو انعام باشند بل هم اضل

که آن مردمان جملگى جاهلند                     ز معناى انسانیت غافلند

2. حیرت و پشیمانی : وَ اقتَرِبَ الوَعدُ الحَقُّ فَاِذا هِی شاخِصَهٌ اَبصارُ الَّذینَ کفَرُوا یا وَیلَنا قَد کنّا فِی غَفلَهٍ مِن هذا بَل کنّآ ظالِمینَ (انبیاء 97)

پس آن وعده حق که دادى خدا                   در آن روز ناگه بیاید فرا

که چشمان کفار مانَد فرو                           ز حیرت به هر سوى در جستجو

نمایند فریاد اى واى ما                             که بودیم غافل ز روز جزا

ستمکار بودیم و برگشته بخت                 بپوشیده از ظلم بر خویش رخت

3. غافل از خویشتن : وَ اصبِر نَفسَک مَعَ الَّذینَ یدعُونَ رَبَّهُم بِالغَداهِ وَ العَشی یریدُونَ وَجهَهُ وَ لا تَعدُ عَیناک عَنهُم تُریدُ زینَهَ الحَیوهِ الدُّنیا وَ لاتُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا وَ اتَّبِع هَواهُ وَ کان اَمرُهُ فُرُطا (کهف 28) 

شکیبا همى باش و بس مهربان                      به قومى که خوانند رب جهان

خدا را بخوانند هر صبح و شب                        نمایند قرب خدا را طلب

یکى لحظه چشم از فقیران مپوش                     تو بر دستگیرى آنان بکوش

مبادا که بر زینت دنیوى                                   تمایل نمایى و مایل شوى

از آن قوم هرگز اطاعت مکن                           که غافل بگشتند از بیخ و بُن

بکردیمشان غافل از یاد خویش                          ره نفس خود را گرفتند پیش

بگشتند مشغول کار تباه                                 فتادند در ظلمت و در گناه

4. جاهل و دنیایی : انَّ الَّذینَ لایرجُونَ لِقائَنا وَ رَضُوا بِالحَیاهِ الدُّنیا وَ اطمَاَنُّوا بِها   وَ الَّذینَ هُم عَن آیاتِنا غافِلُونَ*اُولئِک مَأواهُمُ النّارُ بِما کانُوا یکسِبُونَ یونس7،8

به تحقیق آنها که امیدوار                               نباشند بر دیدن کردگار

بدین زندگانى دنیاى پست                                رضایند و برآن نهادند دست

چنین مردمانى که بس جاهلند از                   آیات ما این چنین غافلند

به پاداش این گونه اعمال زشت                     بر ایشان خداوند دوزخ نوشت

5. ظاهربین: یعلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الحَیاهِ الدُّنیا وَ هُم عَنِ الآخِرَهِ هُم غافِلَون روم7

ببینند ظاهر ز دار الفنا                                بگشتند غافل ز دار البقا

6. گردنکشان : سَأَصرِفُ عَن آیاتِی الَّذینَ یتَکبَّرُونَ فِی الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ وَ اِن یرَوا کلَّ آیهٍ لا یؤمِنُوا بِها وَ اَن یرَوا سَبیلَ الرُّشدِ لایتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَ اِن یرَوا سَبیلَ الغَی یتَّخِذُوهُ سَبیلا ذلِک بِاَنَّهُم کذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنها غافِلینَ (اعراف 146)

من آن قوم را کاو به ناراستى                         به کبر و به گردنکشى خاستى

کنم رویگردان از آیات خویش                      که هر آیتى هم ببینند پیش

نیارند ایمان به پروردگار                               اگرچه بود آیه ها آشکار

ببینند با چشم اگر راست راه                         نپویند دنبال آن هیچگاه

ولى گر ببینند باطل مسیر                               بدانسو شتابند از خرد و پیر

پس این گونه گمراهى و این شغب                    اگر نیک جوئى دلیل و سبب

چه بُد غیر تکذیب آیات ما                           بگشتند غافل ز نور هدىٰ

7. منکران لجوج : فَانتَقَمنا مِنهُم فَأَغرَقناهُم فِی الیمِّ بِاَنَّهُم کذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنها غافِلینَ (اعراف136)

از آنها کشیدیم سخت انتقام                       نمودیمشان غرق دریا تمام

چو منکر بر آیات ما شدند                           از آن آیه ها سخت غافل بدند

8. سست اندیشان : فِاِذا رَکبُوا فِی الفُلک دَعَوُا اللهَ مُخلَصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمّا نَجّاهُم اِلَی البِرِّ اِذاهُم یشرِکوُنَ (عنکبوت 65)

چو در کشتى افتند اندر بلا                           به اخلاص خوانند آنگه خدا

ولى چون به ساحل بیایند باز                      بگردند مشرک برآن بى نیاز

9. خطاپیشگان : وَ مَن یعشُ عَن ذِکرِ الرَّحمانِ نُقَیض لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ (زخرف36)

هرآن کس که از راه رحمان خدا                     بتابیده رخ بر طریق خطا

برانگیزد ابلیس را از کمین                              که گردد همیشه ورا همنشین

10. شیطان صفتان :  اِنَّ الَّذینَ اتَّقُوا اِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکرُوا فَاِذا هُم مًبصِرُونَ (اعراف 201)

چو بر اهل تقوى ز شیطان پست               یکى وسوسه خود به دل برنشست

خدا را همان دم به یاد آورند                     چرا؟ چون به یزدان نکو باورند

11. غافلان از روز جواب : لَقَد کنتُ فِی غَفلَهٍ مِن هذا فَکشفنا عَنک غَطآئِک فَبَصَرُک الیومَ حَدیدٌ (ق22)

دریغا که اى جاهل اى تیره بخت                چه غافل بُدى از چنین روز سخت

ترا پرده  انداختیمت ز کار                          که گردد حقایق ترا آشکار

چو چشم بصیرت تو را گشت باز              کنون گشتى آگه ز اسرار و راز

12. آب از سر گذشته ها :  وَ اَنذِرهُم یومَ الحَسرَهِ اِذا قُضِی الاَمرُ وَ هُم فِی غَفلَهٍ وَ هُم لایومِنُونَ مریم 29

بترسان تو اى مصطفى این زمان                    از آن روز حسرت همه مردمان

در آن محشر غم به روزِ شمار                   گذشته دگر کار ایشان ز کار

از آن روز، مردم کنون غافلند                    نیارند ایمان به آن، جاهلند

دلایل غفلت و کم‌توجهی به تفسیر قرآن در چیست؟ استاد قرائتی :

عوامل مختلفی می‌تواند در این مسئله دخیل باشد.

اولاً ما به آیات احکام و آیات فقهی بیشتر توجه کرده‌ایم و قهراً خود قرآن از دست‌ ما رفته است. مثل کسی که قبل از غذا مشغول خوردن چیزهای دیگری می‌شود و موقعی که سفره را پهن می‌کنند، به غذای اصلی میلی ندارد.

ثانیاً، تشویقی روی قرآن صورت نمی‌گیرد. بیشتر ما قرآن را کتاب مقدس می‌دانیم و نه کتاب زندگی. یعنی فکر می‌کنیم قرآن چون کتاب مقدسی است، سر سفره‌ عقد، برای فاتحه یا برای استخاره و ... باشد،

اما باور نداریم که قرآن کتاب زندگی است. کتاب حقوق است. حدود دو هزار نکته‌ حقوقی در قرآن وجود دارد. کتاب مدیریت است. صدها آیه راجع به مدیریت داریم. بسیاری از اساتید رشته‌ مدیریت این را نمی‌دانند.

 نکته‌ دیگر این است که در عملِ خیلی‌ها دین از سیاست جدا است. کتاب نور و ارتباطات و کتاب هدایت و بصیرت است. البته دست‌هایی هم در کار است که یا خواب هستند یا خائن. ان‌شاءالله که خواب هستند. مثلاً زبان عربی که در دبیرستان‌ها تدریس می‌شود، عربی ای‌ نیست که به فهم قرآن منجر شود. به عقیده‌ من ممکن است خیانت هم باشد.

مسئله‌ای هم که نباید به‌راحتی از کنارش عبور کنیم، این است که ما مزه‌ قرآن را نچشیده‌ایم. نچشیدن مزه‌ قرآن هم تبعاتش همین است . مثلاً باید بدانیم که اقامه‌ قرآن با اقتصاد ما رابطه دارد. وزیر اقتصاد، وزیر کشاورزی، وزیر صنعت اینها باید بدانند که اقامه‌ قرآن ‌اقتصاد را رشد می‌دهد.

در قرآن می‌فرماید وَ لَوْ أنّهُم أقامُوا التّوراةَ و الإنجیلَ و ما أُنْزِلَ إلَیهِم مِنْ رَبِّهِم لَاکَلُوا مِنْ فَوقِهم وَ مِنْ تَحتِ أرجُلِهِم اگر مردم قرآن را به پا دارند، از زمین و آسمان رزقشان توسعه پیدا می‌کند. این راز را هنوز ما کشف نکرده‌ایم. باورمان نیامده است که واقعاً نماز باران در نزول باران اثر دارد .

اگر طبق دستور آن سه کتاب                       به تورات و انجیل و قرآن ناب

کنون مى نمودند جهد و قیام                         بدیدند هرگونه نعمت بکام

فروریختى رحمتى بیکران                               گهى از زمین گاه از آسمان

گروهى از آنها در اعمال خویش                       میانه رهى را بگیرند پیش

ولى اکثر آن کسان در ضمیر                          به بدکارى خویش هستند اسیر

ما قرآن را کتاب زندگی نمی‌دانیم. مثلاً می‌گویند دین از سیاست جدا است. ما حدود پانصد آیه‌ سیاسی در قرآن داریم. دین از سیاست جدا است، یعنی چه؟ یعنی پانصد آیه را از قرآن حذف کنیم؟ اینها نمی‌فهمند چه می‌گویند .

 به قول امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرآن دریایی است که هیچ دستی به عمقش نمی‌رسد. ما باور نکرده‌ایم قرآن شفا است، در حالی که باید این را باور کنیم. نه ‌فقط اینکه اگر سوره حمد را بخوانیم، خوب می‌شویم. این هم هست، اما شفا است، یعنی همه‌ بلاها را جواب می‌دهد؛ مشکلات اجتماعی، ‌اخلاقی،‌ سیاسی و خانوادگی را.

قرآن هر سئوالی را که دارید جواب می‌دهد. امامان ما می‌فرمودند از ما بپرسید این حرفی را که می‌زنیم، از کجاست؟ ما می‌گوییم تمام این حرف‌های ما از قرآن است. ریشه‌ احادیث همه‌اش در قرآن است. باید حوزه‌های ما به جایی برسد که وقتی به کسی می‌گوید چه می‌خوانید، اول بگوید تفسیر و بعدش بگوید کتاب شیخ.

البته هر کسی نباید قرآن را تفسیر کند. تفسیرهای قرآن باید بررسی شود. قدیم علمای ما که حدیث نقل می‌کردند، اجازه داشتند برای نقل حدیث. به هر حال یک قیام جدی باید انجام بدهیم. باید به تعداد درس‌های دیگر، تفسیر قرآن هم باشد . قرآن در رأس نیست. ما باید طوری باشیم که هر جای قرآن را باز کردیم، بفهمیم چه می‌گوید و روح قرآن را درک کنیم.

این غفلت چه تبعاتی را به دنبال داشته است؟

گریه می‌کنیم که چرا از اول خوابمان برده است. مادر موسی وقتی موسی را به دنیا آورد، هراس داشت که مبادا فرعون او را بکشد. به فرعون گفته بودند پسری به دنیا می‌آید که تو را نابود می‌کند، او هم دستور داده بود هر پسری را که به دنیا می‌آید، از بین ببرند.

خداوند به مادر موسی الهام کرد که او را شیر بده و در رودخانه بینداز که ما او را برمی‌گردانیم. شیرش داد و در رود انداخت: «ما به مادر موسی وحی کردیم که شیرش بده. مگر شیر دادن هم وحی می‌خواهد؟ این یعنی چه؟ بعد نگاه می‌کنیم و می‌بینیم وقتی فرعون و همسرش جعبه را دیدند و دیدند که پسری است، خواست او را بکشد که زن فرعون مانع شد بعد بچه گرسنه‌ بود، ولی شیر هیچ کسی را جز مادرش نمی‌خورد. ما اگر شیر قرآن را بخوریم، شیر کتاب دیگری را نمی‌خوریم. ما حتی نتوانسته‌ایم به اندازه‌ زلیخا کار کنیم. یوسفِ قرآن را هنوز ندیده‌ایم. یک خاطره برایتان بگویم؛ چند سال پیش از ما دعوت کردند که امام جماعت دانشگاه بشویم. من گفتم به یک شرطی می‌آیم و آن هم این‌که کنار اقامه‌ جماعت، اقامه‌ قرآن هم بشود. یعنی یک تفسیر هم در آن باشد، منتها تفسیر دو دقیقه‌ای.

وقتی رفتیم، به ما گفتند چون اینجا دانشگاه است، یک مقدار باید علمی صحبت کنید. شما تفسیرتان را علمی بگویید. من گفتم نه، همین‌طوری که بلد هستم می‌گویم. دیدیم این بندگان خدا قرآن را علم نمی‌دانند. آدم‌های خوبی هستند، اما فکر نمی‌کنند قرآن هم علم است.

امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند: اگر علم می‌خواهی، در کلمات قرآن دقت کن. من نماز را خواندم و گفتم: به من گفته‌اند که اینجا علمی صحبت کنم و من امروز می‌خواهم ساده‌ترین کلمات قرآن را اینجا تفسیر کنم.

دلیل سستی و کسالت در دین

یکی از مهم‌ترین دلایل کسالت و بی‌رغبتی نسبت به آموزه‌های دینی و عمل نکردن به تکالیف و واجبات دین فقدان تفکر و اندیشیدن است. اکثر ما اهل تفکر و اندیشیدن درباره خودمان نیستیم. آنها که در مسیر عقل حرکت می‌کنند و اهل سیر و سلوک به سوی الله هستند یک قسمت از ساعات شبانه‌روز خود را به تفکر و اندیشیدن اختصاص می‌دهند درباره گذشته و آینده عمرشان می‌اندیشند و آن را با موازین دین و شریعت می‌سنجند و این را افضل عبادات می‌دانند که فرموده‌اند: «عبادت آن نیست که انسان نماز و روزه زیاد انجام بدهد، بلکه عبادت تفکر زیاد در مورد خداوند بلند مرتبه است (کافی، ج2) آری انسان که سرآمد همه مخلوقات است خاصیتش همان به کار انداختن نیروی شگرف عقل است و اندیشیدن در اینکه راستی من که هستم؟ و از کجا آمده‌ام؟ آورنده من که بوده و برای چه مرا آورده و کجا خواهد برد؟

در گذشته عمرم چه کرده‌ام و در آینده عمرم چه خواهم کرد؟ ولی متأسفانه ما عادت به تفکر نکرده‌ایم، اگر ساعتی هم فراغت فکری پیدا کنیم وحشت‌زده می‌شویم و می‌خواهیم خود را به کاری مشغول کنیم. بنابراین کسانی که در عمل به آموزه‌های دینی سستی و کسالت دارند یکی از مهم‌ترین دلایل آن پشتوانه معرفتی و شناخت است که با عدم تفکر و نیندیشیدن در اوامر و نواهی دین شناخت و معرفت لازم را کسب نمی‌کنند و در نتیجه هنگام عمل کردن به واجبات و ترک محرمات، حلاوت و لذت لازم را نمی‌برند و با شوق و رغبت به آموزه‌ها و تعالیم دینی خود عمل نمی‌کنند.

امام خمینی ضمن دعوت به بهره‌گیری از معارف بلند قرآن، به تفکر و تأمل در آن توصیه کرده، می‌فرماید: بدان، همان‌طور که از برای کتاب تدوین الهی به اعتباری هفت بطن هست و به توجیه دیگر، هفتاد بطن که جز خدا و پایداران در علم، کسی را از آن بطون آگاهی نیست و آن معانی را حس نمی‌کنند، مگر کسانی که از حدث‌های معنوی و اخلاق پست و بد، پاک و پاکیزه بوده و با فضایل علمی و عملی آراسته باشند و هر کس به هر مقدار که منزه‌تر و مقدس‌تر است، تجلی قرآن بر او بیشتر و خط و نصیبش از حقایق قرآن فراوان‌تر خواهد بود....

پس ای مسکین کتاب پروردگارت را قرائت کن و بالا برو و آن را با تفکر و تأمل بخوان و در قشر و ظاهر آن متوقف نباش و خیال مکن که کتاب آسمانی و قرآن نازل شده ربانی به جز این قشر و صورت نیست، چه آنکه بر صورت توقف کردن و در عالم ظاهر معتکف شدن و به مغز و باطن تجاوز نکردن، مرگ است و هلاکت.‏ عارف کامل، کسی است که ظاهر و باطن کتاب را قرائت کند و در صورت و معنایش و تفسیر و تأویلش تدبر نماید که ظاهر بدون باطن و صورت بدون معنا، مانند پیکری است بدون روح و دنیایی است بدون آخرت. همان گونه که باطن را به جز از رهگذری ظاهر نمی‌توان به دست آورد،

زیرا دنیا کشتزار آخرت است. پس کسی که فقط ظاهر را بگیرد و در همان جا بایستد تقصیر کرده و خود را معطل نموده است و آیات و روایات بسیاری نیز بر رد آن است که دلالت دارد بر اینکه تدبیر در آیات‌الله و تفکر در کتاب الهی و کلماتش را نیکو پیش گیرد، بدون آنکه به ظاهر نگاه کند، خودش از صراط مستقیم گمراه و دیگران را نیز گمراه خواهد نمود و کسی که ظاهر را برای وصول به حقایق بگیرد و نگاهش به آیینه برای دیدن جمال محبوب باشد، اوست که راه مستقیم را پیموده و قرآن را همچنان که شاید تلاوت نموده و از آنان که از ذکر رب اعراض کرده‌اند، نخواهد بود و خداست که به حقیقت کتابش داناست.‏

تفکر، تأمل و تعقل را جزء آداب مهم تلاوت آن برمی‌شمارد. و دیگر از آداب مهمه آن تفکر است و مقصود از تفکر آن است که از آیات شریفه جستجوی مقصد و مقصود کند و چون مقصد قرآن، چنانچه خود آن صحیفه نورانیه فرماید، هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم. باید انسان به تفکر آیات شریفه، مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن که راجع به قوای ملکیه است تا منتهی‌النهایه آن که حقیقت قلب سلیم است به تفسیری که از اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده که ملاقات کند حق را در صورتی که غیر حق در آن نباشد.‏ تفکر و به کارگیری عقل در تلاوت قرآن چنان مورد توجه حضرت امام است که نیل به مقام متقین و مقامات بالاتر را از نتایج آن می‌داند. معلوم است کسی که تفکر و تدبر در معانی قرآن کرد، در قلب او اثر کند و کم کم به مقام متقین رسد. و در قرآن کریم، این سرچشمه فیض الهی تدبر کن ، هر چند صرف خواندن آن که نامة محبوب است، به شنوده محبوب، آثاری دلپذیر دارد. لکن تدبر در آن انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدایت می‌کند.

دنباله مطلب

http://m5736z.blog.ir/post/ons.Q

http://m5736z.blog.ir/post/mahjoor.Q

http://m5736z.blog.ir/post/tadabor.Q

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">