تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

 

کتاب های منتشر شده 

zarepoorketab.blog.ir

 

کتاب های منتشر شده 

zarepoorketab.blog.ir

سخنان بزرگان       قرآن! من شرمنده توام

شفای دل ها           مخالفت با ترویج ترجمه قرآن      بر کتاب خدا چه گذشت ؟

درمان افسردگی      غفلت با قرآن       شکوه ها و گلایه های قرآن از ما

توسل به قرآن     دلیل سستی و کسالت در دین     قرآن و اندیشمندان معاصر

 

بخش سوم                      مهجوریت از قرآن

هجر، جدایی با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل می شود. رابطه میان انسان و کتاب آسمانی باید دائمی و در تمام زمینه ها باشد زیرا کلمه هجر در جایی بکار می رود که میان انسان و آن چیز ارتباط و رابطه باشد. بنابراین باید تلاشی همه جانبه داشته باشیم تا قرآن را از مهجوریت در آوریم و آن را در همه ابعاد زندگی محور علمی و عملی خود قرار دهیم تا رضایت پیامبر عزیز را جلب کنیم.

نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر قران، محور قرار ندادن قرآن، تدبر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن از مصادیق مهجور کردن قرآن است. حتی کسی که قرآن را فرا گیرد ولی آن را کنار گذارد و به آن نگاه نکند و تعهدی نداشته باشد او نیز قرآن را مهجور کرده است

مهربان ترین پدر عالم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز در لحظات آخر زندگی پر نورشان، وصیتی نیز به عالمیان کرده اند که متأسفانه در زندگی کمتر به آن توجه کرده ایم : من از بین شما می‌روم. دو چیز را می‌گذارم کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی‏ تا به الان چقدر به این دو امر گرانبها توجه کرده ایم ؟! آیا آنها را کلید اصلی زندگی قرار داده یا به درّه ی فراموشی و مهجوریّت هدایتشان کرده ایم؟!

مهجور، نه به این معنا که در خانه ها قرآن نباشد. قرآن در خانه‌ ی هر مسلمانی نه یکی، بلکه حتّی گاهی چند مدل و با چند خط و ترجمه ی متفاوت وجود دارد. در زندگی گاهی قسم به قرآن می‌خوریم، شب قدر هم قرآن سر می‌گیریم بِکَ یا اَلله هم می ‌گوییم، بالای سر مسافر هم قرآن را رد می‌کنیم، آیاتش هم به عنوان کاشی‌ کاری و زینت در محراب‌ها و ضریح‌‌ها و حرم‌ها و مساجد می‌نویسیم، گاهی آیات مهم را نیز با خط خوش نوشته و بر سر معابر و مکان ها می زنیم، اما هنوز می بینیم که در گرداب مهجوریّت باقی مانده است.

مراد از مهجوریت قرآن این است که با قرآن نفس نمی کشیم، آن را مد سال نمی کنیم، عمل کننده ی آن را متمدّن نمی دانیم. مثل یک شیء عتیقه و متروکه و تزیینی با آن برخورد می کنیم و گاهی حتی می ترسیم که به سراغش برویم. الان قرآن حقیقتاً چقدر در بورس است؟!

چرا قرآن آن گونه که باید حقش ادا نشده است؟! بعضی یک جمله از روایت را گرفته اند و مدام در گوش مردم می خوانند که إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ قرآن را فقط اهل بیت می‌فهمند. یک نفر نیست که به این ها بگوید : دوست عزیز! اهل بیت مطالب مهم‌تری را میتوانند بفهمند. مثل این است که بگوییم که دریا برای غوّاص‌ها است. حرف غلطی است. غواص‌ها لؤلؤ و مرجان بیشتری از دریا می‌توانند بیرون بیاورند، اما حالا اگر کسی غواص نیست دریا برای او نیست؟

دریا هزار فایده دارد، منتها اگر کسی غواص باشد می‌تواند استفاده‌ی بیشتری بکند. اهل بیت نیز می توانند از دریای قرآن صیدهای بیشتری داشته باشند، که ما نمی‌توانیم آنها را صید کنیم. اما نمی‌توانیم بگوییم فهم قرآن مخصوص اهل بیت است.

اگر قرار است ما قرآن را نفهمیم پس چرا خدا گفته یا أَیُّهَا النَّاس‏/ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا خدا با ما حرف می‌زند. آخر اگر ما نفهمیم، چرا خدا ما را خطاب میکند. ما نیز جزء مَنْ خُوطِبَ بِهِ ها هستیم. اهل بیت عمق قرآن را می‌فهمند، ما هم در سایه ی وجود آنان، پوست قرآن را دریافت می کنیم.

گلایه پیامبر(صلی الله علیه و آله) از مهجوریت قرآن

مهجوریت قرآن به این است که انسان به جای استفاده از قرآن جهت پاسخ‌گویی به پرسشها و نیازها، به سراغ غیر قرآن برود و راهکار را از غیر آن بخواهد .

علت این مراجعه به غیر قرآن، به هر عنوان که باشد عین مهجور سازی قرآن است.

اگر برای یک مشکل روانی یا اجتماعی نخواهیم از قرآن بهره بریم، به این معناست که در وعده خداوند جهت هدایت بشر تردید روا داشته‌ایم و اگر در مراجعه به قرآن و استنباط نظریه و راهکار نتوانیم موفق باشیم، باید در بیان، روشن بودن، تبیان و روشنگری قرآن شک داشته باشیم.

در حالی که خداوند قرآن را کتاب کامل، جامع، روشن و مبین دانسته است.

مسلمانان در عصر بعثت در حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) به جای اینکه قرآن را سبک زندگی خویش قرار دهند، به نظریه‌ها و فرضیه‌ها، قوانین و داوری‌های دیگران مراجعه می‌کردند و با این رفتار خویش قرآن را مهجور می‌ساختند.

از این رو پیامبر(صلی الله علیه و آله) از رفتار امت گلایه و شکایت می‌کند

وَ قَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا،

پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! این قوم من از قرآن دوری جستند و قرآن را مهجور ساختند. (فرقان30)

در آن روز، پیغمبر مصطفى (ص)                     کند شِکوه از مردمان بر خدا

که کردند این قوم ترک کتاب                         به کنجى نهادند قرآن ناب

 

راه بیرون آوردن قرآن از درّه ی مهجوریّت

 یقین بدانیم قرآن کریم، کلام آفریننده انسانهاست، با دیگر سخنها تفاوت اساسی دارد و دارای آثار ویژه ای است که در هیچ کلام دیگری یافت نمی شود. خواندن قرآن و شنیدن آن حتی برای کسانی که با زبان عربی آشنایی ندارند و معنای آیات الهی را نمی فهمند، بعنوان عملی نیک در پرونده اعمالشان ثبت شده، آمرزش گناهان، نورانیت دل و ثواب اخروی را در پی دارد.

در حدیث مشهوری پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید، زیرا هر خانه ای که در آن قرآن تلاوت شود، خیر آن خانه زیاد شده و اهل آن گشایش می یابند و آن خانه برای اهل آسمان نورافشانی میکند، چنانکه ستارگان آسمان برای اهل دنیا نورافشانی میکنند.

در قرآن نیز به تلاوت قرآن ارج نهاده شده؛ ولی حدیث تدبر در قرآن، حدیث دیگری است و قلّه ی رفیع آثار دنیوی و اخروی آن بسی مرتفع تر از آثار تلاوت بدون تدبر است.

برای در آمدن از مهجوریت باید بدانیم که این کتاب، کاتالوگ و کتاب برنامه ریزی اساسی است که ما برای رسیدن به سعادت به آن نیاز داریم تا در ابتدا با تلاوت آن به جاده ی عظیم تدبر و فهم وارد شده و با عمل به دستوراتش، سعادت دنیا و آخرت خود را پیدا کنیم.

پس با توجه به اهمیت این موضوع، از دنیای ترس مقابله با قرآن بیرون آییم و قطره ی وجود مان را در آغوش اقیانوس بیاندازیم و راه را بازگردیم. به امید توفیق در امور زندگی و مصون ماندن از شکایت شدگان رسول(صلی الله علیه و آله) در قیامت.

قرآن در هر خانه مسلمانی یافت می‌شود. بسیاری از مسلمانان هر روز قرآن می‌خوانند و شماری نیز همه یا چند سوره‌ای از آن را حفظ هستند. با اینکه پس از انقلاب اسلامی تحولی عظیم در بهره‌مندی از قرآن صورت گرفته، اما هنوز قرآن به عنوان کتاب زندگی در خانه و جامعه راه نیافته است.

 از این رو، هنوز در نظریه‌های دانشمندان برای زندگی بهتر وارد نشده و جهت اصلاح امور اخلاق، تربیتی، آموزشی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مانند آن به کار گرفته نشده است.

هنوز هم سبک زندگی ما التقاطی و برگرفته از فرهنگ‌های ملی و مذهبی از سویی و فرهنگ وارداتی غربی از سوی دیگر است. فلسفه زندگی ما را، مجموعه‌ای شکل می‌بخشد که گاه در اصول، روش‌ها و اهداف، متضاد و ناسازوار هستند.

 از این رو اگر بر اساس به ظاهر نظریه‌های علمی، مساله، معضل و بحرانی را حل می‌کنیم، چند مشکل دیگر را سبب می‌شویم. بازگشت به قرآن، به معنای بازگشت به سبک زندگی برگرفته از اصول، روش‌ها، اهداف و قوانین آن، تنها راه نجات جامعه از مشکلات و معضلاتی است که در آن دست و پا می‌زند. برای رهایی از مهجوریت قرآن می‌بایست قرآن را به عنوان راهنمای سبک زندگی و کتاب زندگی را در همه ابعاد آن وارد سازیم.

مهجوریت زدائی از قرآن

امّا مطلب مهم این است که ما چه جور قرآن را از مهجوریت در بیاوریم. وقتی قرآن در سطح جهان از مهجوریت در می آید که ما این توان را داشته باشیم که هر مکتبی از مکتب هائی که مربوط به جهان بینی است،

یک؛ وحی و نبوّت و رسالت و امامت است، 

دو؛ انسان شناسی است، 

سه؛ و شعب فرعی که به این 3 رشته بر می گردد.

اوّلاً؛ بر قرآن کریم عرضه کند، 

ثانیاً؛ و حق و باطل بودن آن راه را از قرآن استفتاء کند، 

ثالثاً؛ این می طلبد که خود انسان سالیان متمادی در خدمت قرآن کریم باشد.

عدّه ای مکتب شناس باشند که چه مکتبی، چه شبهه ای، چه حرفی در جهان پیدا شده؛ اگر سکولاریزم است، یعنی چه؛ اومانیسم است، یعنی چه؛ فمینیسم است، یعنی چه؛ اینها را کاملاً بفهمد، بعد بر قرآن عرضه کند و از آن پاسخ بگیرد؛ تا بشود جهانی ! اگر نَذیراً لِلعالَمین است، این است.

الآن دنیا تشنه معارف است؛ شما می بینید در بخشی از کشورها همین که معارف الهی آنجا ظهور کرد، خواهان فراوانی هم دارد. به لطف الهی، به برکت خون های پاک شهداء مشرق و مغرب عالم الآن متوجه اسلام است. یک وقتی بود سخن از اُطلُبوا العِلمَ و لَو بِالصِّینِ بود، این ها واقعاً تشنه اند. ما باید این مکتب ها را کاملاً شناسایی بکنیم، بعد بر قرآن کریم عرضه بکنیم و پاسخ را از قرآن بگیریم.

این قرآن کتابی نیست که فقط درباره فقه و اصول و اخلاق اظهار نظر بکند! ممکن است کسی خیال کند درباره شیمی و فیزیک و اینها حرفی ندارد که این هم سخنی است ناصواب؛ ولی درباره جهان بینی، انسان شناسی، وحی و نبوّت و مانند آن.

بازگشت به قرآن، به معنای بازگشت به سبک زندگی برگرفته از اصول، روش‌ها، اهداف و قوانین آن، تنها راه نجات جامعه از مشکلات و معضلاتی است که در آن دست و پا می‌زند.  برای رهایی از مهجوریت قرآن می‌بایست قرآن را به عنوان راهنمای سبک زندگی و کتاب زندگی را در همه ابعاد آن وارد سازیم.

مهجوریت قرآن به این است که انسان به جای استفاده از قرآن جهت پاسخ‌گویی به پرسشها و نیازها، به سراغ غیر قرآن برود و راهکار را از غیر آن بخواهد.

علت این مراجعه به غیر قرآن، به هر عنوان که باشد عین مهجور سازی قرآن است. اگر برای یک مشکل روانی یا اجتماعی نخواهیم از قرآن بهره بریم، به این معناست که در وعده خداوند جهت هدایت بشر تردید روا داشته‌ایم و اگر در مراجعه به قرآن و استنباط نظریه و راهکار نتوانیم موفق باشیم، باید در بیان، روشن بودن، تبیان و روشنگری قرآن شک داشته باشیم.    در حالی که خداوند قرآن را کتاب کامل، جامع، روشن و مبین دانسته است.

مسلمانان در عصر بعثت در حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) به جای اینکه قرآن را سبک زندگی خویش قرار دهند، به نظریه‌ها و فرضیه‌ها، قوانین و داوری‌های دیگران مراجعه می‌کردند و با این رفتار خویش قرآن را مهجور می‌ساختند.

از این رو پیامبر(صلی الله علیه و آله) از رفتار امت گلایه و شکایت می‌کند (فرقان30)

علم مطلق الهی در کنار قدرت مطلق و خواسته و مشیت او موجب شده تا قرآن در جایگاهی ویژه قرار گیرد و چیره بر همه کتب آسمانی و وحیانی شود. زبان عربی نیز به سبب تاب و توان بالایی که دارد می تواند این جامعیت را فراهم آورد و مشکل چهارم را حل کند. این گونه است که زبان عربی با همه محدودیت هایش، از گنجایش فوق العاده ای برخوردار می باشد و می تواند هر آن چه خدا خواسته را در خود حفظ کند و نگه دارد.

قرآن تنها کتاب وحیانی و الهی است که به سبب ظرفیت بی پایان معنایی و مفهومی اش میتواند پاسخگوی تمامی نیازهای بشر در زندگی دنیوی و بلکه اخروی او باشد.                       

 از این رو به عنوان کتاب مهیمن الهی مطرح شده است. راز جاودانگی قرآن را می توان در همین پاسخگویی و ظرفیت بالای آن دانست که نوعی سیطره و چیرگی طبیعی نسبت به دیگر کتب آسمانی و دانش های انسانی برای آن به همراه می آورد.

اقرار برخی از بزرگان درباره مهجوریت قرآن

الف) ملاصدرا رحمه الله در مقدمه تفسیر واقعه می گوید: بسیار به مطالعه کتاب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم ولی همین که کمی بصیرتم باز شد، خود را از علوم واقعی خالی دیدم.

در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمد و آل محمد صلی الله بروم. یقین کردم که کارم بی اساس بوده است؛ زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید.

 تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم در خانه وحی را کوبیدم و درها باز شد و پرده ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می گویند : سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ

گشادست درهاى جنت تمام                             بگویند بادا شما را سلام

که عیش ابد شد نصیب شما                            بیابید جاوید در آن بقا

ب) فیض کاشانی رحمه الله می گوید: تاب ها و رساله ها نوشتم تحققیقاتی کردم ولی در هیچ یک از علوم دوایی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم

برخود ترسیدم و به سوی خدا فرار و اِنابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمّق در قرآن و حدیث هدایت کرد.

ج) امام خمینی رحمه الله : در گفتاری از این که تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده تأسف می خورد و به حوزه ها و دانشگاهها سفارش میکند که قرآن و همه ابعاد آن را در همه رشته ها، مقصد اعلی قرار دهند. تا مبادا در آخر عمر بر ایام جوانی تاسف بخورند.

د) مقام معظم رهبری : از وقتی که قدرت­های مسلط بر جوامع اسلامی از ارزش­های اسلامی، تهیدست و بیگانه شدند و قرآن را که ناطق به حق و فرقان حق و باطل بود، مزاحم خود یافتند، تلاش برای بیرون راندن کلام خدا از صحنه زندگی آغاز شد . و به دنبال آن جدایی از این زندگی اجتماعی و تفکیک دنیا از آخرت و تقابل دینداران واقعی با دنیاطلبان قدرتمند به وجود آمد، اسلام از منصب اداره عرصه­های زندگی جوامع مسلمان پایین کشیده شد و به مساجد و معابد و خانه­ها و کنج دلها اختصاص یافت و جدایی خسارت بار بلند مدت دین از زندگی پدید آمد.

بر کتاب خدا چه گذشت ؟

این ودیعه الهی و ماترک پیامبر (صلی الله علیه و آله) مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی علیه السلام شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومت های ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم دریافت کرده بودند و ندای إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ در گوششان بود با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را که برای بشریت تا ورود به حوض، بزرگ ترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است. و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجی ها و انحراف ها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیده عَلَّمَ الاَسماء را از شر شیاطین و طاغوت ها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاالله، معصومین بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند.

قرآن را چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومت های جائر و آخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد.

و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستان ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی بر می آورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن می گفت گویی بزرگ ترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمه «آخوند سیاسی» موازن با آخوند بی دین شده بود.

و اخیرا قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومت های منحرف خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابر قدرتها قرآن را با خط زیبا طبع میکنند و به اطراف می فرستند. و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج میکنند.

قرآن! من شرمنده توام

قرآن! من شرمنده توام، اگر یک کشیش لامذهب که در واقع بویی از آیین مقدس مسیحیت نبرده است، بی شرمانه دستور آتش زدن تو را می دهد و دل مولایم، صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شیعیانش را به درد می آورد.

قرآن! من شرمنده توام، که اگر رئیس جمهور آمریکا فقط و فقط برای حفظ امنیت سربازانش در افغانستان با این طرح مخالفت می کند. اینان مصداق کامل این آیه اند خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلوبِهِم وَ عَلى سَمعِهِم وَ عَلى أَبصارِهِم غِشاوَةٌ وَ لَهُم عَذابٌ عَظیمٌ ﴿بقره ۷

نهاده خدا مهر بر قلب و گوش                 دو چشمانشان را شده پرده پوش

همانا که از سوى یزدان پاک                     برایشان عذابى است بس دردناک

آری، خداوند مهری بر دل ها و گوش ها و چشم هایشان نهاده، و برایشان عذابی بزرگ در پیش است. کاش بیاید آن روز که آیه آیه این کتاب راهبر و راهنمای تمام انسانها در این کره خاکی شود.   به امید آن روز

ای قرآن عزیز !

 من شرمنده تو هستم اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت آوای تو برمیخیزد برخی از هم می پرسند چه کسی مرده است؟ چه غفلت بزرگی است که می پندارم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است .

ای قرآن عزیز ! من شرمنده تو هستم اگر تو را از یک نسخه کاربردی عملی برای نیل به یک زندگی سعادتمندانه و سرشار از خوشبختی،  به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.

یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که تو را فرش کرده، ‌یکی دیگر ذوق می کند که تو را با طلا نوشته، ‌یکی به خود می بالد که تو را در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و دیگری شادمان میشود وقتی تو را در بزرگترین اندازه ممکن قالب ریزی میکند 

آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا ما موزه سازی کنیم ؟ هر چند گاهی شاید لازم باشد.

ای قرآن عزیز ! من شرمنده تو هستم اگر حتی برخی از آنان که تو را میخوانند، یا تو را میشنوند،‌ تو را فقط میخوانند یا فقط میشنوند. اگر چند آیه از تو را با یک نفس بخوانند مستمعین سر شوق آمده و فریاد می زنند، احسنت !  أحسنت!  ” گویی مسابقه نفس برپا شده است. باز هم شاید لازم باشد ولی کاملش این نیست.

ای قرآن عزیز !‌ من شرمنده تو هستم اگر نزد برخی،  به یک فستیوال مبدل شده ای!  حفظ کردن تو با شماره صفحه، ‌خواندن  تو از آخر به اول،‌ قرائت تو با ایماء و اشاره، خواندن تو بصورت ضربدری یا پروانه ای! راستی اینها، یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ شاید زیاد ضرورتی نباشد (مقام معظم رهبری)

ای کاش وقتی آیات تو را حفظ میکنیم، از تو محافظت نیز میکردیم  و تو را اسباب مسابقات هوش نمی پنداشتیم

راستی ما با قرآن چه میکنیم  ؟

خوشا به حال هر کس که دلش رحلی است برای تو .

آنان که وقتی تو را می خوانند چنان حظ میبرند که گویی  قرآن همین الآن بر جان و روح  و قلبشان  نازل شده است.

آنان که به تعبیر  آیه ۲۳ از سوره زمر،  اللّٰهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتٰاباً مُتَشٰابِهاً مَثٰانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلىٰ ذِکْرِ اللّٰهِ ذٰلِکَ هُدَى اللّٰهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّٰهُ فَمٰا لَهُ مِنْ هٰادٍ

فرستاده قرآن، خداى جهان                           احادیث برتر نهفته در آن

مشابه بود آیه هایش چو هم                        که تکرار گردد همى دم به دم

کسانى که ترسند از کردگار                             چو خوانند قرآن پروردگار

بر اندامشان لرزه افتد ز بیم                           دگرباره تسکینشان مى دهیم

که دلهایشان را به ذکر خدا                            نگهدارد این آیت کبریا

بلى این همان رحمت کبریاست                        کتاب هدایت ز سوى خداست

هدایت نماید کسى را که خواست             کند گمره آن را که خواهد، ز راست

کسى را که گمره نماید خدا                         چه کس بازش آرد ز راه خطا

 خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش در لطف و زیبائی و عمق و محتوا، همانند یکدیگر است، آیاتی مکرر دارد، با تکراری شوق انگیز، که از شنیدن آیاتش،  لرزه بر اندام خدا ترسان قرآن باور می افتد!  سپس برون و درونشان، جسم و جانشان،  متوجه ذکر و یاد خدا میشود.  این است هدایت الهی

شکوه ها و گلایه های قرآن از ما  

من از آنان گله دارم هزاران، صد هزاران گله دارم .

مردم عامی! با قلب رئوف و روح آدمی، نیاز آرزوشان را در الفاظ نشان گیرند، بدون آنکه در اعماق فرمانم پیامی از خدا گیرند و پای در راه بگذارند.

یکی خواند مرا گنگ و غلط، با چهچه‌ای‌گویی که آهنگ غنا هستم.

یکی بندد مرا بر بازویش، بی فهم و بی درک و تأمل، برای آنکه خیرالحافظین هستم.

یکی بر گردنش، گوئی صلیبی از طلا هستم.

یکی نالد مرا در بزم غم، گوئی که شعر مرده‌ها هستم. یکی هم بهر حفظ مال و جانش غافل از یاد خدایش، ببندد یک قطعه‌ام را بر خودش، بر خانه‌اش بر جان و مال و بچه‌اش تا از بلا و درد و آتش در امان باشد.

من از آنان گله دارم برای یُمن هر مَسکَن مرا با آب و آیینه به آنجا می‌برند که شاید مبارک گردد آن خانه اگرچه هر خلاف و هر گناه و هر تباهی و هلاکت‌ها در آن باشد!

کنار هفت‌سین سفره‌شان در صف سیر و سماق و سرکه و سنجد! به همراه صداق زن به پیش چشم داماد سیه‌پوش و عروس نقره‌ای دامن! کنار هزاران معصیت در پیش نامحرم به دنبال طبل و نی و آواز و رقص و پایکوبی‌شان! من حاضرم اما برای چه؟ من از آنان گله دارم! صد هزاران گله دارم.

وَ قَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ، پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! این قوم من از قرآن دوری جستند (فرقان30) این آیه از گلایه پیامبر (صلی الله علیه و آله) سخن می گوید و آن حضرت چون رحمة للعالمین است نفرین نمی کند .

امام رضا ع فرمود: دلیل آن که در نماز قرآن می خوانیم آن است که قرآن از مهجوریت خارج شود. در روایات آمده است هر روز پنجاه آیه از قرآن را بخوانید و هدفتان رسیدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانید و دل خود را با تلاوت قرآن تکان دهید و هرگاه فتنه ها همچون شب تار بر شما هجوم آوردند به قرآن پناه ببرید.

جای قرآن در طاقچه «دل» است

ما جسته و گریخته از قول عالمان می‌شنویم که مثلاً قرآن درباره ستاره‌ شناسی، نجوم و… ، حرف‌های زیادی دارد؛ اما نمی‌دانیم که این گونه مطالب را در کدام منابع یا نشریات، می‌توانیم مطالعه کنیم .

قرآن تنها برای جوانان، مهجور نیست؛ بلکه برای همه مهجور است؛ برای بزرگان، برای روحانیت و به طور کلی برای همه و جوانان، طبقه‌‌ای مستقل و جدا از بقیه مردم نیستند.

قرآن برای همه ما مهجور است؛ برای زن و مرد، باسواد و بی‌سواد، حوزه‌ای و دانشگاهی و…  طبیعی است که وقتی این بعد برای همگان وجود دارد، برای جوانان به طریق اولی وجود دارد؛ برای این که دیگران لااقل یک تقید و تعبدی از سال‌های گذشته دارند؛

اما جوانان ما امروز در معرض بمباران اطلاعاتی از طریق ماهواره، اینترنت و  هستند. اگر تقصیری هست، قطعاً مربوط به جوانان نیست؛ بلکه مربوط به بزرگ‌ترهاست و ما موظف هستیم که این مشکل را حل کنیم. اما چرا قرآن که مورد اشتراک شیعه و سنی است، این قدر مهجور شده و کمتر مورد استناد قرار می‌گیرد. شیعه‌ای که تحقق علمی و عینی اسلام است، افتخارش به این است که از قرآن برآمده و همه چیزش در قرآن است و «اهل بیت»‌ او علیهم السلام نیز همه چیز را از قرآن می‌دانند .

در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که کسی از آن حضرت پرسید: ‌به شما وحی می‌شود؟ حضرت فرمود: نه، به من وحی نمی‌شود؛ اما من هر چه دارم، از حکومت قرآن و لطف قرآن و تدبر در قرآن دارم. اتفاقاً ما در سایه قرآن، اهل بیت ‌علیهم السلام را بهتر می‌شناسیم و برعکس، در سایه اهل بیت‌ هم قرآن را بهتر می‌شناسیم. اهل بیت‌ نیز هر چه دارند، از قرآن دارند. آیا همین دلیل کافی نیست که به اهمیت ارتباط با قرآن پی ‌ببریم؟

یکی از مشکلات دوره جاری در همه جهان، عبارت است از فشارهای روانی بیش از حدی است که برخی از آنها ناشی از صنعتی شدن جهان است؛ به این معنی که جامعه‌ای که دارای ارزش‌های ثابت است، تبدیل به جامعه‌ای با ارزش‌های متغیر می‌شود؛ دگرگونی‌ها تبدیل به قاعده می‌شوند و در نتیجه، انسان مرتباً نیاز به سازگاری با شرایط جدید دارد.

این، همان حالتی است که تحت عنوان فشار روانی از آن یاد می‌شود و یکی از مهم‌ترین عواملی که می‌تواند در کاهش این فشار روانی تأثیر داشته باشد، اعتقاد به وجود خداوند است؛

به این ترتیب که انسان با آگاهی از این که یک نیروی ماورایی، همیشه مراقب اوست و هر رویدادی، حکمتی دارد، احساس آرامش می‌کند.

در خود قرآن آمده است: وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلْذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِّر (قمر 32)

چه آسان نمودیم قرآن بیان                       که مردم بگیرند پندى از آن

کنون کیست کان را بگیرد بگوش               نیوشد همه پندهایش به هوش

 و هر آینه قرآن را برای یادآوری و پند گرفتن، آسان ساختیم؛ پس آیا پند گیرنده‌ای هست؟

در ایران نیز پژوهش‌های قابل توجهی انجام گرفته است که نشان می‌دهد تلاوت آیات قرآن، حتی برای کسی که در حالت بیهوشی است، باعث کمتر شدن میزان نیاز او به داروهای هوش بری می‌شود.

اگر شنیدن کلام خداوند به تنهایی تا این حد مفید باشد، آن گاه باید دید که شنیدن و مطالعه این کلام همراه با ادراک محتوای آن، تا چه حد می‌تواند بر جسم و بلکه بر جان انسان تأثیر مثبت و حیات‌بخش داشته باشد؛ زیرا قرآن، بهترین وسیله برای آگاه شدن همه انسان‌ها از قدرت لایزال و چشمه پرمهر خداوندی است.

بنابراین، یکی از عوامل پیش‌گیری، درمان و توان‌بخشی در برابر سختی‌های زندگی، آشنایی با قرآن است.

امید آن به عنوان یک انسان عادی قادر نیستیم به کنه و بطن قرآن برسیم، اما به مصداق تعبیر خود قرآن می‌توانیم به این دعوت پاسخ دهیم و به قدر وسع خودمان از نور آن برخوردار شویم.

راهکارهای تشویقی برای ترویج فرهنگ قرآن در جامعه

با وجودی که کشور ایران اسلامی در زمینه قرائت قرآن در میان کشورهای اسلامی جایگاه برجسته ای را داراست اما در زمینه حفظ قرآن از جایگاهی که مناسب شأن آن باشد برخوردار نیست.

نکاتی را به عنوان اهرم های مشوق برای ترویج فرهنگ قرآن در جامعه پیشنهاد می شود.

امتیازات تشویقی پیشنهادی برای اساتید، قاریان و حافظان قرآن
- معافیت کامل از خدمت نظام وظیفه عمومی.
- برخورداری از امتیازات نخبگان.
- برخورداری از حقوق و مزایای یک مدرک بالاتر برای کارمندان دولت
- اولویت داشتن برای استخدام در سازمانها و ادارات دولتی
- برخورداری از امتیاز ویژه در آزمون سراسری دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی (حداقل در رابطه با رشته های مرتبط).
- برگزاری المپیاد ملی حفظ مفاهیم، قرائت و... قرآن کریم
- اجرای بدون قید و شرط قانون اعطای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد به حافظان، قاریان، اساتید و... قرآن کریم.

به آرزوی روزی که ما برای نسل نو تفسیرهای مناسب که نیازهای ویژه آنان را بر آورده کند نوشته باشیم.
به امید روزی که در هر منطقه ای دانشمندی قصه های قرآن را برای کودکان و بزرگان ما تحلیل کند.
در انتظار روزی که تفسیر ساده، ولی پر محتوا، جزو دروس رسمی مدارس و دانشگاه ها شود.

به امید روزی که منبرهای ما، به جای نقل برخی مطالب ضعیف و ... مملو از انوار قرآن باشد.

به امید روزی که تفسیر را نیز علم بدانیم و اسرار قرآن را کشف کرده و دلها را جذب کنیم.   به امید روزی که از هر طلبه ای بپرسند چه می خوانی؟ بگوید تفسیر و مکاسب، تفسیر و لمعه! به امید آنکه ما کتاب آسمانی را به پا داریم که آن نیز به پا داشتنی است.

 و ‌لَو أنَّهم أَقامُوا التَّورةَ و الإِنجِیلَ و مَا أُنزِلَ إِلیهِم مِن رَبِّهم لَاکلوا مِن فَوقِهم و مِن تَحتِ أَرجُلهِم....» مائده 66 (اشعار قبلا بیان شده) و اگر آنها تورات و انجیل را بدون کم و کاست و همچنین آنچه را که از طرف پروردگارشان نازل شده، اقامه کنند محققا از جانب آسمان و از زیر پاهایشان روزی خواهند خورد و بهره مند خواهند شد، بعضی از اینها مردمی معتدلند و بیشتر آنها اعمال ناپسندی را مرتکب می شوند .

 به امید روزی که بخشی از بودجه ها، مدارس، نیروها و درس های حوزوی صرف تربیت مفسر شود. همانگونه که برای روشنی نباید منتظر خورشید باشیم، برای قرآن نیز نباید منتظر دیگران باشیم.

همان گونه که هر طلبه خودش سایر کتاب ها را می خواند و مباحثه می کند، کتب تفسیر را هم با مشورت برخی از بزرگان بخواند و مباحثه کند و از اساتید خود بخواهد همانگونه که سایر کتب را تدریس می کنند، تفسیر قرآن را نیز تدریس کنند.

و تفسیر قرآن را نیز (همان گونه که مقام معظم رهبری خطاب به چند هزار روحانی در خراسان رضوی فرمودند) در همه سطوح درس اصلی خود قرار دهند.

به خدا سوگند منظور حفظ آیات و خواندن حروف و تلاوت سوره‌ها و یاد گرفتن اعشار و اخماس (تقسیماتی که در قرآن می‌شود مانند تقسیم به سی جزء و یا هر جزء به چهار حزب و امثال آن) آن نیست.

آنها حروف قرآن را حفظ کردند، اما حدود آن را ضایع ساختند منظور خداوند از حق تلاوت این است که در آیات قرآن بیندیشند و به احکامش عمل کنند؛ چنان که خداوند می‌فرماید: این کتابی است که ما بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبر کنند. و یا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ «صاد 29»

(این) کتاب مبارکى است که به سوى تو فرو فرستادیم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان پند گیرند. البته تدبّر در هر آیه‌ای را نباید کاملا مستقل از آیات دیگر دانست زیرا قرآن کریم، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقید، و ... دارد؛ لذا باید در تدبر هر آیه توجه داشت که «معنای برداشت شده» با سایر آیات هماهنگ باشد و آیه دیگری آن برداشت را رد نکند.

قرآنی‌سازی جامعه برای مهجوریت از قرآن

برای این که قرآن از مهجوریت بیرون آید و به عنوان کتاب سبک زندگی در جامعه مطرح شود و نظریه‌های روان‌شناسی، رفتارشناسی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، هستی‌شناسی و مانند آن، از آن استنباط گردد و به کار گرفته شود، لازم است تا صاحبان خرد و اولوالالباب در این امر مشارکت جدی کرده و با یاری اولیای امور سیاسی و اجتماعی، آن را نهادینه‌سازی کنند.

از نظر قرآن، هر چند که قرائت و تلاوت و حفظ قرآن تاثیرگذار است، ولی آنچه حقیقت قرآن را برای شخص و جامعه آشکار می‌سازد، بهره‌مندی از قرآن در همه ابعاد زندگی است

از این رو تدبر و تفسیر قرآن به عنوان گامی برای استنباط و نظریه ‌سازی مورد توجه قرار گرفته است تا خردمندان با بهره‌گیری از آیات قرآنی به نظریه ‌پردازی اقدام کرده و جامعه را براساس نظریه‌های قرآنی، سامان و شکل دهند و سبک زندگی مردم را براساس آن متحول سازند. این همان معنای واقعی تدبر و تلاوت حقی قرآن است که خداوند در 82 نساء و 121 بقره بر آن تاکید کرده است.

أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً نساء82

نخواهند آیا تعقل کنند                              در آیات قرآن تأمل کنند

که گر این کتاب وزین و گران                       همى بود از غیر رب جهان

در آن یافت مى شد بسى اختلاف                بدیدند در آن کلام خلاف

حضرت امام صادق(علیه السلام) درباره مفهوم واقعی یَتلَونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ می‌فرماید: آیات آن را به دقت بخوانند و حقایق آن را درک کنند و به احکام آن عمل نمایند و به وعده‌های آن امیدوار و از وعیدهای آن ترسان باشند، از داستان‌های آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهی آن را بپذیرند.

الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ‌ بقره 121

کسانى که چون ما بر آنها کتاب                         نمودیم نازل به راه صواب

بخواندند آن را درست و نکو                        بکردند برآن عمل موبه مو

به تحقیق ایشان همه مؤمنند                      که بر ایزد خویشتن موقنند

ولى آن کسانى که کافر شدند                          به دین خداوند منکر شدند

زیانکار هستند بسیار سخت                         نبینند روى نکویى به بخت

شرط قرآنی شدن جامعه اسلامی آیت الله جوادی آملی

قرآن کریم، اعجاز جاویدان حضرت ختمی نبوت(صلی الله علیه و آله) و راهنمای کامل و جامع هدایت بشریت به مسیر صلاح و فلاح است؛ از این رو فرهنگ قرآنی مورد توجه و عنایت جامعه جهانی أعم از مسلمان و غیرمسلمان می باشد. قرآن کریم هم کتاب های انبیای گذشته را تصدیق می کند:  مُصَدّقاً لِما بَینَ یَدَیه (آل عمران3)؛ هم هیمنه، سیطره، سلطنت و ولایت بر آنها دارد و مُهَیمِناً عَلَیه .

 امتی؛ امت قرآنی است که بتواند مهیمن بر أمم باشد؛ زیرا اگر کتاب ما مهیمن بر کتاب های دیگران است و هر امتی به اندازه کتاب آسمانی اش رشد می کند؛ ما هم باید برابر با هیمنه قرآنی مهیمن باشیم

امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه که به عنوان دعای ختم قرآن است، قرآن را مهیمن (نگهدارنده) بر کتاب های آسمانی می داند و این جمله را از خود قرآن کریم گرفته است. به خدا عرض می کند:

پروردگارا! تو آن توفیق را دادی ما کتابی را فرابگیریم و تلاوت کنیم که مهیمن بر کتاب های دیگر است و اگر هر امتی به اندازه کتاب آسمانی خود ترقی می کند، امت اسلامی هم الا و لابد باید مهیمن بر همه امم باشد.

نیل به وحدت (محلی)، (منطقه ای) و (بین المللی) در پرتو قرآن

زبان مشترک همه ما، این هفت میلیارد بشری که روی زمین زندگی می کنیم محتوای قرآن است، نه ادبیات قرآن! و زبان مشترک ما مسلمانهای عالم هم محتوای قرآن است، هم ادبیات قرآن. وقتی ما می توانیم داعیه وحدت اسلامی داشته باشیم در قدم اول و داعیه وحدت جهانشمولی داشته باشیم در سطح بین الملل در قدم دوم، که در خدمت قرآن کریم باشیم. اگر قرآن ما را به سه وحدت دعوت می کند، سه تا راه هم به ما نشان میدهد. ما را به وحدت «محلی» دعوت میکند که در داخله حوزه خودمان با هم اختلاف نکنیم.

ما را به وحدت «منطقه ای» فرا می خواند که با موحدان عالم، با اهل کتاب، با یهودی ها [نه اسرائیلی و صهیونیست]؛ با یهودی ها، با مسیحی ها که اهل کتابند وحدت منطقه ای داشته باشیم. ما را دعوت میکند با انسان ها؛ آنها که انسانند، نه  کَالاَنعامِ بَلْ هُمْ أَضلّ وحدت بین المللی داشته باشیم

بالأخره ما در این جهان داریم زندگی می کنیم؛ روابط بین المللی ما با کشورهای کفر کم نیست! این روابط را باید در سایه قرآن کریم تنظیم بکنیم. پس رابطه داخله مسلمان ها به نام وحدت محلی، داخله منطقه ای با موحدان عالم و در سطح جهان با همه انسان ها برابر آنچه که در ممتحنه آیه 8 ، کفاری که کاری با شما ندارند، با زندگی مسالمت آمیز شما درگیر نیستند 

لا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ ... وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ

 نفرمود خود منعتان کردگار                        که با آن گروهى بگردید یار

که در دین نکردند قتلى به دهر                      نراندند بیرون شما را ز شهر

تنفر نجویید از این امم                        بپوئید بر عدل و انصاف هم

خداوند با آن کسى دوست باد             که رفتارش از عدل و قسط است و داد

 این سه وحدت را هیچ چیز تأمین نمیکند، مگر «قرآن کریم»!! بنابراین ما یک وقتی می توانیم در این  سه عرصه، زندگی با موفقیت داشته باشیم که در خدمت قرآن کریم باشیم.

هدف قرآن کریم؛ تربیت جامعه وزین و قدرتمند

قرآن کریم به ما آئین زندگی را آموخت. فرمود: در صحنه های جنگ که وجود مبارک رسول گرامی(صلی الله علیه و آله) مسئول این کار است یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ و مانند آن.

تو با کافران و دوریان خوار                              بکن اى پیمبر کنون کارزار

برآن قوم جاهل کنون سخت گیر                   مدارا مکن بیش از این اى بشیر

اما در غیرحالت جنگ به ما دستور داد شما آن قدر مستحکم و ستبر باشید که هیچ کشوری در شما طمع نکند. فرمود:  وَ لیَجِدوا فیکُم غِلظَةً شما مثل سلسله جبال البرز باید ستبر باشید، کسی طمع نکند! به خاکتان، به خونتان، به ملیت تان، به شرفتان، به اقتصادتان، به حیثیت تان کسی طمع نکند!

هیچ کس طمع نمی کند که برود به جنگ قله دماوند یا به سلسله زاگرس حمله کند؛ چون فایده ندارد!! فرمود: آن قدر قوی باشید که دیگران حتماً بیابند که شما ستبرید. حالا راهش چیست؟ چگونه یک ملتی طوری می شود که سایر ملل احساس می کنند نمی شود به جنگ اینها آمد!

چه چیزی باعث می شود که دیگر ملل احساس بکنند و بیابند که ما نفوذ ناپذیریم؟ این کتاب انسان را به این صورت در می آورد.

سهولت و وزانت قرآن کریم (جوادی آملی)

ما یک کتابی فرستادیم که هم فطرت پذیر است وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ آسان است، دلپذیر است. چیزی که دلپذیر است، فطرت پذیر است؛ تحمیلی نیست! اما بسیار وزین است إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً" قولی است محتوادار؛ روان، شفاف، نور، تبیان، قابل إِنَّا سَنُلْقی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً.  قول مبرهن، قول متقن، قول بنیان مرصوص، قول ثقیل است. سنگین نیست، اما وزین است؛ سبک نیست، ولی آسان است. هیچ کس نمی تواند بگوید فهم قرآن، عمل به قرآن، حشر با قرآن برای من سخت است. اگر این قول ثقیل است، یعنی وزین است، یعنی بنیان مرصوص است؛ هم افراد ما را به جائی می رساند که مصداق لا تحرکه لعواصف (مرز میان تاریکی و روشنایی) خواهد بود، هم جامعه ما را به جائی می رساند که مصداق وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً باشند. افراد سست ضعیف، جامعه وَ لیَجِدوا فیکُم غِلظَه نمی سازد!

بنابراین اگر در تعبیرات روایی ما آمده که چیزی مومن را نمی لرزاند؛ نه رو میزی، نه زیر میزی، نه رانت خواری، نه دعوت، نه تهدید، نه ترغیب و مانند آن؛ برای این است که یک قول ثقیلی همراه اوست. این وزنه پیدا کرده، آدم وزینی شده، آدم محترمی شده. اما آیات فراوانی است که انسان گیر می کند! از این جهت کتابی است هم هُدَی لِّلنّاس است، هم لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ است.  اگر قرآن (عظیم الشأن) را (به جای دلهای خلق) بر کوه نازل می‌کردیم مشاهده می‌کردی که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می‌گشت. و این امثال را برای مردم بیان می‌کنیم باشد که اهل (عقل و) فکرت شوند.

1. یکى از شیوه‌هاى تربیت، توبیخ غیر مستقیم است. لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ‌ عَلى‌ جَبَلٍ‌ ... تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها

2. قرآن، کتاب الهى، کمبودى ندارد، مردم قابلیّت لازم را ندارند. استفاده از تمثیل در بیان حقایق معنوى، شیوه‌اى قرآنى است. لَو أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‌ جَبَلٍ‌ ...

3. چگونه است که کوه با آن صلابت، در برابر عظمت قرآن خاشع است، امّا قلب برخى انسان‌ها، از سنگ سخت‌تر؟ هستى، شعور دارد. اگر قرآن بر کوه نازل مى‌شد، خشوع و خشیت از آن ظاهر مى‌گشت. لَرَأَیْتَهُ ... مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ

4. امثال و تمثیلات قرآنى، نیاز به تدبّر و تفکّر دارد و گرنه به درستى درک نمى‌شود نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ

برتری مؤمن بر آسمان و زمین

در بخش پایانی سوره احزاب، إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن ْیَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا ما بر آسمانها و زمین و کوههای عالم (و قوای عالی و دانی ممکنات) عرض امانت کردیم (و به آنها نور معرفت و طاعت و عشق و محبّت کامل حق یا بار تکلیف یا نماز و طهارت یا مقام خلافت و ولایت و امامت را ارائه دادیم) همه از تحمّل آن امتناع ورزیده و اندیشه کردند و انسان (ناتوان) آن را بپذیرفت، انسان هم (در مقام آزمایش و اداء امانت) بسیار ستمکار و نادان بود (که اکثر به راه جهل و عصیان شتافت).

مهمترین و برجسته ترین امانت الهی همان قرآن است. وقتی ما خودمان را عرضه کردیم بر آسمانها، بر زمین؛ اینها پذیرفتنی با محبت داشتند که قابل ترحم است، نه ابای استکباری! ابای استکباری کار شیطان است که  أَبی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ که بحثش جداست.

اما ابای اشفاقی مقبول است و معقول؛ یک کسی بگوید من مقدورم نیست و درست هم بگوید. آن ابای با استکبار است که ابی استکبر و دوزخ را به همراه دارد؛ اما ابای اشفاقی هم معقول است، هم مقبول. فرمود: ما عرضه کردیم، آنها هم عذرخواهی کردند

وصف إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً درباره جنس انسان نیست و بلکه متوجّه برخی از انسانها بوده و مراد کسانی است که مقام بزرگ و ارزشهای والای انسانی را فراموش کنند و خود را اسیر و بنده این خاکدان نمایند.

روی هم رفته این آیه بیانگر عظمت و سعادت و برتری انسانهای انسان، بر سایر موجودات جهان، و حقارت و شقاوت و فروتری انسانهای ناانسان، از همه مخلوقات یزدان است.

بعد در سوره حشر می فرماید: اگر ما می دادیم، آنها ریزریز می شدند. چرا؟ برای اینکه آن روح مجردی که بتواند این معارف وزین را و قول ثقیل را تحمل بکند، ندارند! با هیکل هم که کار ساخته نیست!!

و اگر آن خطبه نورانی حضرت امیر(علیه السلام) را که در جنگ جمل پرچم را به دست پسرش ابن حنفیه داد که بخشی از آن خطبه در نهج البلاغه آمده، کوه ممکن است متلاشی بشود، اما تو آرام باش! این زلزله ها کوه را متلاشی می کند، حوادث روزگار کوه را متلاشی می کند؛ ولی هیچ زلزله ای مؤمن را متلاشی نمی کند!!

سرّش این است که او یک چیزی دارد که آسمان و زمین از حمل آن عاجزند. او چیزی دارد که اگر بر کوه عرضه می شد، کوه متلاشی می شد؛ این یک چنین حقیقتی است.

 

قرآن و اندیشمندان معاصر

قرآن کتابی است که در ابعاد مختلف زندگی، آدمی را رهنمون است و همچون خورشیدی فروزنده، کس یارای انکار خصائص و ویژگیهای گوناگون وجودی آنرا ندارد و هر کس به سهم خویش و به اندازه ظرف درونیش از بحر لایزال آن رفع عطش می‌کند.

در این قسمت آرای مختلف از بزرگان و اندیشمندان غیر مسلمان را در خصوص آن بررسی می‌نماییم که به نوبه خود بیانگر فراگیر شدن تعالیم آسمانی این کتاب الهی است و البته یادآوری این نکته ضروری است که هر اندیشمند، از زاویه دید خود به قرآن نگریسته است و بدیهی است که قادر به کشف تمام ابعاد و ویژگیها و همچنین عمق معارف آن نبوده باشد.

1. آلبرت اینشتاین (1955 - 1879) قرآن کتاب جبر یا هندسه یا حساب نیست، بلکه مجموعه‌ای از قوانین است که بشر را به راه راست، راهی که بزرگترین فلاسفه دنیا از تعیین و تعریف آن عاجزند، هدایت می‌کند.

2. ویل دورانت (متولد 1885): "رفتار دینی در قرآن شامل رفتار دنیوی نیز هست و همه امور آن از جانب خدا و به طریق وحی آمده است. قرآن شامل مقرراتی دربرگیرنده: ادب، تندرستی، ازدواج، طلاق، رفتار با فرزندان و حیوانات و بردگان، تجارت، سیاست، ربا، دین، عقود، وصایا، امور صناعت، مال، جریمه و مجازات و جنگ و صلح است. قرآن در جانهای ساده، عقایدی آسان و دور از ابهام پدید می‌آورد که از رسوم و تشریفات ناروا و از قید بت‌پرستی و کاهنی آزاد است. قرآن اصول نظم جمعی و وحدت اجتماعی را در بین مسلمانان استوار کرده است.

3. ناپلئون بناپارت (1821 - 1769) قرآن به تنهایی عهده‌دار سعادت بشر است. امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان و تحصیل‌کردگان تمامی کشورها را با یکدیگر متحد کنم و نظامی یکنواخت، فقط بر‌اساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و مردم را به سعادت رهبری می‌کند، تشکیل دهم
4. مهاتما گاندی (1948 - 1869): از راه آموختن دانش‌ قرآن، هر کس به اسرار وحی و حکمتهای دین بدون داشتن خصوصیات مصنوعی، نایل می‌شود. در قرآن چیزی دیده نمی‌شود که اعمال زور را جهت برگرداندن مذهب اشخاص تجویز کند. این کتاب مقدس به ساده‌ترین وضع ممکن می‌گوید: اکراه در دین وجود ندارد.
5. گوته (شاعر آلمانی) در سال 1832 گفت: سالیان دراز کشیشان از خدا بی‌خبر، ما را از پی‌بردن به حقائق قرآن و عظمت آورنده آن محروم و دور نگه‌داشتند،

لیکن بر اثر پیشرفت علم، عن قریب این کتاب توجه افراد بشر را به خود جلب می‌کند و محور افکار همگان می‌گردد.

6. لئون تولستوی (فیلسوف روسی): قرآن مشتمل بر تعلیمات و حقایق روشن است. و عموم افراد بشر می‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

7. برنارد شاو : (فیلسوف انگلیسی) پیش ‌بینی می‌کند که اروپا در آینده، دین و کتاب محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول خواهد کرد.

8. دکتر مارکس (1883 - 1818) قرآن شامل تمام پیامهای خدایی است که در تمام کتب مقدسه، عموماً، برای جمیع ملل آمده است.

در قرآن آیاتی موجود است که اختصاص به طلب علم و دانش و تفکر و بحث و تدریس دارد و چاره‌ای جز این اعتراف ندارم که این کتاب محکم، بسیاری از اشتباهات بشر را تصحیح کرد.

9. دکتر شبلی شمیل (1917 - 1853)  (شاگرد ویژه داروین) رسول و پیامبر اسلام با بلاغت قرآن، عقول بشری را متوجه خویش ساخت و آنها را در برابر کتاب خویش از خود بی خود کرد.

10. شارلس فرانسیز (استاد آمریکایی) : انجیل کتابی که در آمریکا کسی آن را نمی‌شناسد ولی قرآن کتابی که هر مسلمان با آن آشناست؛ و این گزاف نیست. و باید گفت که نشناختن انجیل، از خوش‌شانسی مسیحیت است .

11. پروفسورهانری کربن (اسلام شناس معاصر فرانسوی): اگر اندیشه محمد (صلی الله علیه و آله) خرافی بود و اگر قرآن او وحی نبود، هرگز جرأت نمی‌کرد بشر را به علم دعوت کند. هیچ طرز فکری و هیچ بشری به اندازه محمد (صلی الله علیه و آله) و قرآن، آدمی را به دانش دعوت نکرده است

تا آنجا که در قرآن 95 بار از علم و فکر و عقل سخن به میان آمده است.

سخن آخر       توسل به قرآن براى حل مشکلات شهادت و شفاعت

قرآن کریم یکى از گواهان روز قیامت است. این کتاب در دنیا شاهد و ناظر بر اعمال بندگان است، و در قیامت هم به شکل انسانى زیبا و خوش صورت تجسم و تمثل پیدا مى کند و از کسانى که در دنیا آن را محترم دانسته و تلاوت نموده و در آیاتش تفکر کرده و دستوراتش را به کار بسته اند دفاع و حمایت مى کند، و به نفع آنان شهادت مى دهد. در آن روز، قرآن پیشاپیش مردم مومن حرکت مى کند و مى گوید: من قرآن هستم و این ها هم بندگان مومن تو مى باشند که براى تلاوت من خود را به رنج و زحمت انداخته و در شب هاى طولانى مرا تلاوت نموده و اشک مى ریختند. خدایا! امروز آنان را راضى کن همان طور که در دنیا مرا راضى نمودند.

پس از آن خداوند متعال مى فرماید: اى بندگان من ! این بهشت براى شما مباح است . قرآن را قرائت کنید و به درجات آن بالا روید. بدین ترتیب انسان آیه اى از قرآن را مى خواند و یک درجه بالا مى رود. 

امام باقر (علیه السلام): در روز قیامت قرآن با بهترین صورت به صف محشر مى آید و از جلوى مومنین عبور مى کند. آن ها مى گویند: این شخص از ماست. از آنجا عبور مى کند و به صف ملائکه مى رسد. آن ها هم مى گویند: این شخص، از ماست.

از آن جا هم حرکت مى کند تا این که به پیشگاه حضرت احدیت قرار مى گیرد و مى گوید: پروردگارا! فلان شخص پسر فلانى مرا تلاوت کرد تا جایى که دهن او خشک شد و شب خود را به سحر رسانید، در حالى که مشغول عبادت و قرائت من بود . بعد از آن خداوند مى فرماید: آن ها را وارد بهشت کنید و در منازل خودشان جاى دهید. پس قرآن با آنان حرکت مى کند و به مومنین مى گوید: آنچه از قرآن را مى دانید بخوانید و بالا روید. آنها هم هر چه مى دانند مى خوانند و درجات بهشت را طى مى کنند، تا هر کس در جایگاه خود قرار مى گیرد.

منابع : حلّی، عدة الداعی، طیّب، أطیب البیان، ج‏1     جامع الأخبار،  کلینی، کافی، ج‏2، بَابُ تَرْتِیلِ الْقُرْآنِ بِالصَّوْتِ الْحَسَن   سنن النبى،  مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏89     صدوق، امالی،   عاملی، وسائل الشیعه، ج 4 . و برداشت مؤلّف

 

دنباله مطلب

http://m5736z.blog.ir/post/tadabor.Q

http://m5736z.blog.ir/post/ons.Q

http://m5736z.blog.ir/post/mahjoor.Q

 

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">