تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

کتاب های منتشر شده

zarepoorketab.blog.ir

 

بسم الله الرحمن الرحیم

استقامت در سختی ها و دفاع

18. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌ آل عمران 200) اى کسانى که ایمان آورده‌اید! (در برابر مشکلات و هوسها) استقامت کنید و (در برابر دشمنان نیز) پایدار باشید (و دیگران را به صبر دعوت کنید) و از مرزها مراقبت کنید و از خداوند پروا داشته باشید، شاید که رستگار شوید.

پس اى اهل ایمان نمایید صبر              بمانید خود استوار و ستبر

سفارش نمایید بر همدگر                    که با بردبارى بیاید ظفر

بمانید خود مرزداران خویش               مبادا زیانى رسانند پیش

همیشه بترسید از کردگار                    بود آنکه گردید خود رستگار

این آیه همچون دیگر آیات سوره آل عمران در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است

شأن نزول:  محمد بن ابراهیم النعمانی بعد از هفت واسطه از امام محمدباقر علیه‌السلام و ایشان از پدر بزرگوارش امام على بن الحسین علیه‌السلام روایت کند که عبدالله بن عباس کسى نزد امام فرستاد تا درباره این آیه از او سؤال کند.

امام زین العابدین علیه‌السلام در خشم شد و به شخص سائل فرمود: خیلى میل داشتم با آن کسى که تو را به این منظور فرستاده مواجه می‌شدم تا به خودش مى گفتم.

سپس فرمود: این آیه درباره ما اهل البیت علیهم‌السلام و پدرم نازل شده است و از این به بعد دشمنى که باید از او خویشتن را محفوظ بداریم جز از نسل او نمی‌تواند باشد.

(منظور امام خلفاء بنى‌عباس بوده اند که از نسل عبدالله بن عباس بوده و نسبت به آل محمد و ائمه اطهار علیهم‌السلام دشمنى فراوان ابراز داشتند)

حسین بن مساعد از طریق مخالفین نقل و روایت کند که این آیه درباره رسول خدا صلى الله علیه و آله و امام على مرتضى علیه‌السلام و حمزه سیدالشهداء رضى الله عنه نازل گردیده است

این آیه، در چند مرحله به صبر در برابر انواع حوادث و مصائب توصیه مى‌کند؛

در برابر ناگوارى‌هاى شخصى و هوسها صبر کنید. اصبروا

در برابر فشارهاى کفّار، مقاومت بیشتر کنید. صابروا

در حفظ مرزهاى جغرافیایى از هجوم دشمن، حفظ مرزهاى اعتقادى و فکرى، از طریق مباحث علمى و حفظ مرز دلها، از هجوم وسوسه‌ها بکوشید. رابِطُوا

کلمه‌ى «رابطوا» از ریشه‌ى «رباط» به معناى بستن چیزى در مکانى است. به کاروانسرا نیز به این دلیل رُباط مى‌گویند که کاروان‌ها در آنجا اتراق کرده و مال‌التجاره و اسب و شترها را در آنجا نگه مى‌دارند.

همچنین به قلبى که محکم و بسته به لطف خدا باشد، رُباط گفته مى‌شود.

کلماتِ «ارتباط»، «مربوط» و «رباط» ریشه‌ى واحدى دارند.

در روایات، «رابطوا» به معناى انتظار اقامه‌ى نماز آمده است.

گویا مسلمانان دل و جان خود را با پیوندى که در نماز ایجاد مى‌کنند، محکم مى‌سازند.

امام صادق علیه السلام فرمود :

اصبروا على الفرائض در برابر واجبات صبر کنید.

صابروا على المصائب در برابر مشکلات صبر کنید.

و رابطوا على الائمّه  از پیشوایان خود دفاع کنید.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: اصبروا على الصَّلَوات الخمس وصابروا على قتال عدوّکم بالسیف‌ . و رابطوا فى سبیل‌اللَّه لعلّکم تفلحون                               .                                                                           بر نمازهاى شبانه روزى پایدارى کنید و در جهاد با دشمن، فعّال و در راه خدا با یکدیگر هماهنگ باشید تا رستگار شوید.

1- در سایه‌ى ایمان، به کمالات مى‌رسید. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا ...

2- تا در مشکلات فردى صابر نباشید، نمى‌توانید در برابر دشمنان دین مقاومت کنید. ابتدا «اصْبِرُوا» سپس‌ صابِرُوا

3- از دیگران عقب نمانید، اگر کفّار در کفر خود مقاومت مى‌کنند، کشته مى‌دهند و مال خرج مى‌کنند، شما نیز در راه خدا با جان و مال پایدارى کنید. صابِرُوا

4- مسلمانان باید مشکلات یکدیگر را تحمل کنند و یکدیگر را به صبر سفارش کنند.

5- اسلام، دین ارتباط است. ارتباط با مردم و خدا و پیامبران. رابطوا

6- صبر و مصابره و مرابطه باید جهت‌دار باشد و در مسیر تقوا و رضاى الهى قرار گیرد، وگرنه کفّار هم این امور را دارند. صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ

7- اسلام دین جامعى است، صبر و تقوا در کنار توجّه به مرزها بیان شده است صابِرُوا وَ رابِطُوا

8- تقوا، مرتبه‌اى بالاتر از ایمان است.  صبر، زمینه‌ى رسیدن به سعادت و پیروزى است. لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

همسری ارث کسی نیست

19. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً (نساء 19)

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه به ارث برید و بر آنان سخت نگیرید تا بعضى از آنچه را به آنان بخشیده‌اید، خود ببرید، مگر آنکه مرتکب فحشاء آشکار شوند و با آنان به نیکویى رفتار کنید و اگر از همسرانتان خوشتان نیامد چه بسا شما چیزى را خوش نداشته باشید، ولى خداوند، خیر فراوان در آن قرار داده باشد.

الا مؤمنان به یکتا خدا                          چنین کار هرگز نباشد روا

که وارث، زن مرده را هم، بزور             کشاند به عقد خودش در حضور

)که در جاهلیت عربهاى خام               چنین مى نمودند طى مرام(

مبادا به زنها بگیرید سخت                   نماییدشان تیره ایام و بخت

کز آنچه که خود مهرشان کرده اید       بر آنها معین بفرموده اید

از آنها ستانید با جور و زور                  که این هست از نیکمردى بدور

مگر آنکه زیشان شود آشکار                که سر زد از آنها، نشایسته کار

نمایید رفتار با عدل و داد                     به خلق خوشى کان پسندیده باد

چو مقبول طبع شما نیستند               چو در پیش و نزد شما زیستند

)مبادا کراهت کنید آشکار                    بگیرید خود حالت انزجار(

چه بسیار چیزى شمارید بد                 ولى حق، در آن خیرها مى نهد

 

شأن نزول:  «شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره ابوقیس بن سلت نازل گردید، وقتى که وفات یافت پسرش خواست زوجه پدر خویش دختر معن بن عاصم (البته مادر او نبوده است) به عقد خویش درآورد.

کبشه نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله رفت و گفت: یا رسول اللّه، نه از شوهرم چیزى به ارث بردم و نه مرا رها می‌نمایند که شوهر دیگرى اختیار کنم.

 این موضوع را امام محمدباقر علیه‌السلام و دیگران نیز روایت کرده اند

نکته ها بر خلاف سنّت جاهلیّت، که گاهى زن نیز به ارث برده مى‌شد، ممکن است آیه اشاره به این باشد که تنها اموال قابل ارث است و همسرِ متوفّى، ارثِ کسى نیست. او خودش مى‌تواند بعد از فوت شوهرش، همسرى انتخاب کند.

پیام ها

1- اسلام، مدافع حقوق زن است. لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً

2- باز پس‌گرفتن مهریه با زور و اجبار، حرام است. لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ

3- تنها در صورتى که زن در معرض بى‌عفّتى باشد، مرد حقّ سخت‌گیرى دارد.

4- با زنان باید خوش رفتارى کرد. عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ

5- مرد، سنگ‌ زیرین آسیاى زندگى است و باید با خوشرفتارى، بر سختى‌ها شکیبا باشد. (خطاب آیه به مرد است.) لا تَعْضُلُوهُنَ‌ ... عاشِرُوهُنَ‌

6- بسیارى از خیرات، در لابلاى ناگوارى‌هاى زندگى است. یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً

7- حلّ مشکلات خانواده و داشتن حلم و حوصله، براى سعادت فرزندان، بهتر از جدایى و طلاق است. فِیهِ خَیْراً کَثِیراً

8- همیشه خیر و شرّ ما همراه با تمایلات ما نیست، چه بسا چیزى را ناخوشایند داریم، ولى خداوند خیر زیاد در آن قرار داده باشد.

 زیرا انسان به همه‌ى مصالح خویش آگاه نیست. فَعَسى‌ أَنْ تَکْرَهُوا ... فِیهِ خَیْراً کَثِیراً

حرام خواری ممنوع

20. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً نساء 29) اى کسانى که ایمان آورده‌اید! اموال یکدیگر را در میان خود به باطل نخورید، مگر اینکه تجارتى با رضایت یکدیگر باشد. و خود (و یکدیگر) را نکشید، همانا خداوند نسبت به شما همواره مهربان بوده است.  

چو ایمان به دلهایتان بردمید                   نه اموال هم را به ناحق خورید

مگر با تجارت ز روى رضا                       شود سود و نفعى نصیب شما

مبادا که اى مؤمنان به دین                    بریزید خود خون هم بر زمین

همانا که یزدان بود مهربان                    رحیم است بر بندگان هر زمان

(نخواهد که با قتل و ظلم و فساد         شود پُر ز ظلمت سراسر بلاد)

شأن نزول:  اسباط بن سالم گوید نزد امام جعفر صادق علیه السّلام بودم مردى از امام راجع به این آیة سؤال کرد، فرمود منظور از نهى در آیه و نخوردن اموال از روى باطل همان قمار است.

وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ روایت مرفوعا نقل گردیده که مرد مسلمان به تنهائى به مشرکین حمله میکرد و در این حمله یا کشته میشد و یا مى‏ کشت و این آیه در این باره نازل گردید تا بدون دستور و اجازه پیامبر کارى انجام ندهند

نکته ها رمز اینکه نهى از قتل، «لا تَقْتُلُوا» بدنبال نهى از حرام‌خورى، «لا تَأْکُلُوا» آمده است، شاید آن باشد که سیستم اقتصادى ناسالم، زمینه‌ى قیام محرومان علیه زر اندوزان و بروز درگیرى‌ها و پیدایش قتل و هلاکت جامعه است.

امام صادق علیه السلام به هنگام تلاوت این آیه فرمود: کسى که قرض بگیرد و بداند که نمى‌تواند بازپرداخت کند، مال باطل خورده است.

 امام باقر علیه السلام در ذیل آیه فرمود: ربا، قمار، کم‌فروشى و ظلم از مصادیق باطل است.

رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره وضو و غسل با آب سرد، آنجا که خطر جانى دارد فرمود: وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً.

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مسلمانى به تنهایى وارد منطقه‌ى کفّار شد و کشته شد، خودکشى کرده است .

کشتن رهبران معصوم یکى از مصادیق خودکشى و به هلاکت انداختن جامعه است، امام صادق علیه السلام درباره‌ى‌ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ فرمودند: یعنى اهل‌بیت پیامبر خود را نکشید.

1- مالکیّت فردى محترم است و تصرّف در اموال دیگران، جز از راه معاملات‌

صحیح و بر اساس رضایت، حرام است. لا تَأْکُلُوا ... إِلَّا ... تِجارَةً عَنْ تَراضٍ‌

2- جامعه، داراى روح واحد و سرنوشت مشترک است. اموال دیگران را همچون اموال خودتان محترم بدانید. أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ

3- هر نوع تصرّفى که بر مبناى «حقّ» نباشد، ممنوع است. لا تَأْکُلُوا ... بِالْباطِلِ‌

4- داد و ستدها باید با رضایت طرفین باشد، نه با اجبار واکراه. عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ

5- جان انسان محترم است، لذا خودکشى و یا دیگرکشى حرام است. لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ

6- احکام و مقرّرات اسلام پرتوى از رحمت خداست. «کانَ بِکُمْ رَحِیماً»

رعایت شرایط نماز

21. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى‌ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِی سَبِیلٍ حَتَّى‌ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى‌ أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُوًّا غَفُوراً  (نساء  43)

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! در حال مستى به نماز نزدیک نشوید، تا آنکه بدانید چه مى‌گویید. و نیز در حال جنابت نزدیک (مکان) نماز، (مسجد) نشوید، مگر به طور عبورى (و بى‌توقّف) تا اینکه غسل کنید. و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکى‌ از شما از جاى گودى (کنایه از قضاى حاجت) آمد، یا تماسى (و آمیزش جنسى) با زنان داشتید و (در این موارد) آب نیافتید، پس بر زمین (و خاک) پاک و دلپسندى تیمّم کنید، (دو کف دست بر خاک زنید) آنگاه صورت و دست‌هایتان را مسح کنید، همانا خداوند، بخشنده و آمرزنده است.

الا مؤمنان به پروردگار                        که دارید ایمان به روز شمار

مخوانید در حال مستى نماز                که فهمید آنچه بخوانید باز

اگر در جنابت به سرمى برید                مبادا که رو بر نماز آورید

مگر آنکه باشید اندر سفر                  که تا موقع غسل آید به سر

اگر خود مریضید یا در سفر               قضائى ز حاجت بکرده اثر

و گر نیز با همسر خویشتن                 بگشتید هم بستر و هم سخن

چو آبى نیابید در آن مکان                  که پاکیزه سازید خود را به آن

تیمم نمایید با خاکِ پاک                   به وقت ضرورت تیمم چه باک

پس آنگاه هم صورت و هم دو دست        نمایید مسحى که شایسته است

همانا غفورست یکتا اله                          به توبه ببخشاید او هر گناه 

چون تحریم شراب، در صدر اسلام به صورت تدریجى انجام گرفت. ابتدا شراب به عنوان نوشابه نامطلوب معرّفى شد؛ «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» 

سپس این آیه نازل شد و نماز در حال مستى را نهى کرد، آنگاه زیان آن را بیش از منافعش دانست، «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما»  سپس از مصرف آن به عنوان عنصرى پلید و شیطانى نهى شد. إنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ ... رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ‌

در روایات آمده که از نماز خواندن در حالت خواب آلودگى و کسالت و سنگینى پرهیز کنید. آیات دیگر نیز نماز خواندن از روى کسالت را از نشانه‌هاى منافقان دانسته است.

غائط» یعنى مکان گود. چون در قدیم گودال‌هایى براى قضاى حاجت فراهم مى‌کردند، غائط کنایه از رفتن براى تخلّى است.

امام صادق علیه السلام فرمود: «صَعید»، موضع بلندى است که آب از آنجا جارى شود.

امام صادق علیه السلام فرمود: مقصود از «لامَسْتُمُ» جماع و آمیزش جنسى است، ولى خداوند ستّار است و ستر را دوست دارد.

1-  مقام نماز به حدى رفیع است که شرابخوار نباید به آن نزدیک شود. لا تَقْرَبُوا

2-  در نماز، تنها اذکار و حرکات کافى نیست، توجّه و شعور لازم است. حَتَّى تَعْلَمُوا

3-  عبادات ناآگاهانه، از ارزش بالا برخورددار نیست، گرچه تکلیف را ساقط مى‌کند.

4-  در مسجد، نباید با حالت جنابت وارد شد. وَ لا جُنُباً ...

5-  در غسل، شستن تمام بدن لازم است. چون در آیه نام عضو خاصّى برده نشده.

6-  احتمال خطر و ضرر، یا تکلیف را از انسان برمى‌دارد و یا سبب تخفیف تکلیف مى‌شود. وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى‌ ... فَتَیَمَّمُوا

7-  در تعبیرات و گفتار، باید ادب را رعایت کرد. مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ تعبیر برگشت از گودى براى قضاى حاجت و لمس زنان، کنایه از آمیزش جنسى است.

8-  احکام خدا، ترخیص دارد ولى تعطیل ندارد. اگر آب نبود، باید تیمم کرد. فَتَیَمَّمُوا

9-  شرط ارتباط با خدا از طریق نماز، طهارت و پاکى است، وضو یا تیمّم.

10- تخفیف احکام، نمودى از رحمت و مغفرت الهى ست فَتَیَمَّمُوا... عَفُوًّا غَفُوراً

اطاعت از ولایت اطاعت از خداست

22. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا  (نساء 59)

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! خدا را اطاعت کنید و از رسول و اولى الامر خود (جانشینان پیامبر) اطاعت کنید. پس اگر درباره چیزى نزاع کردید آن را به حکم خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر به خدا و قیامت ایمان دارید. این (رجوع به قرآن و سنّت براى حلّ اختلاف) بهتر و پایانش نیکوتراست.

پس اى مؤمنان با رضا و قبول                 اطاعت کنید از خدا و رسول

همین گونه با رغبت و با رضا                  اطاعت نمایید اولى الامر را

چو دارید ایمان به پروردگار                    بیاورده ایمان به روزِ شمار

اگر بینتان شد جدالى دراز                      به حکم الهى، بگردید باز

که این کار بهتر بود در صفت                سرانجام آن هست خوش عاقبت  

شأن نزول:  محمد بن یعقوب کلینى فرمود: درباره على بن ابى‌طالب و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل شده، سپس گوید: من گفتم یابن رسول اللّه، مردم مى گویند: در این آیه اسمى از اینان برده نشده است. امام فرمود: به مردم بگو وقتى که آیات نماز بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد. تعداد رکعات نمازهاى پنج‌گانه تعیین نشده بود، لذا رسول خدا صلى الله علیه و آله خود، تعداد رکعات را بیان فرمود و نیز موقعى که آیه زکات نازل گردید تعیین مقدار زکات در اشیاء هم گفته نشده بود.

هکذا درباره این آیه هم پیامبر درباره امام على علیه‌السلام فرمود: (من کنت مولاه فعلیّ مولاه؛ هر کسى که من مولاى او هستم بعد از من على مولاى اوست) و نیز فرمود: اوصیکم بکتاب اللّه و اهل بیتى؛ اى مردم شما را به کتاب خدا و اهل بیت خود سفارش می‌نمایم). فرمود: یا على آیا خشنود نمى شوى که براى من به منزلة هارون نسبت به موسى باشى؟ موقعى که موسى به هارون گفته بود، (اخلفنى فی قومى و اصلح؛ جانشین من باش در میان قوم من و کارها را اصلاح کن) و خداوند درباره تو فرماید: وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ

نکته ها آیه‌ى قبل، بیان وظایف حاکمان بود که باید دادگر و امانتدار باشند، این آیه به وظیفه‌ى مردم در برابر خدا و پیامبر اشاره مى‌کند. با وجود سه مرجع «خدا»، «پیامبر» و «اولى الامر» هرگز مردم در بن‌بست قرار نمى‌گیرند. آمدن این سه مرجع براى اطاعت، با توحید قرآنى منافات ندارد، چون اطاعت از پیامبر و اولى الامر نیز، شعاعى از اطاعت خدا و در طول آن است، نه در عرض آن و به فرمان خداوند اطاعت از این دو لازم است. در آیه قبل سفارش شد که امانات به اهلش سپرده شود، این آیه گویا مى‌فرماید: سپردن به اهلش، در سایه اطاعت از خدا و رسول و اولى‌الامر است.  

تکرار فرمانِ‌ «أَطِیعُوا» رمز تنوّع دستورهاست. پیامبر گاهى بیان احکام الهى مى‌کرد، گاهى دستور حکومتى مى‌داد و دو منصب «رسالت» و «حکومت» داشت.

قرآن گاهى خطاب به پیامبر مى‌فرماید: «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»  آنچه را نازل کرده‌ایم براى مردم بیان کن. و گاهى مى‌فرماید: «لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ» میان مردم بر اساس قوانین الهى، حکومت و قضاوت کن.

قرآن درباره مفسدان، مسرفان، گمراهان، جاهلان، جبّاران و ... دستور «لا تُطِعْ» و «لا تَتَّبِعْ» مى‌دهد. بنابراین موارد «أَطِیعُوا» باید کسانى باشند که از اطاعتشان نهى نشده باشد و اطاعتشان در تضادّ با اوامر خدا و رسول نباشد..

 در آیه، اطاعت از اولى‌الامر آمده، ولى به هنگام نزاع، مراجعه به آنان مطرح نشده، بلکه تنها مرجع حلّ نزاع، خدا و رسول معرفى شده‌اند. و این نشانه آن است که اگر در شناخت اولى‌الامر و مصداق آن نیز نزاع شد، به خدا و رسول مراجعه کنید که در روایات نبوى، اولى‌الامر اهل‌بیت پیامبر معرّفى شده‌اند.

حسین‌بن ابى‌العلاء گوید: من عقیده‌ام را درباره‌ى اوصیاى پیامبر و اینکه اطاعت آنها واجب است، بر امام صادق علیه السلام عرضه کردم، حضرت فرمود: آرى چنین است، اینان همان کسانى هستند که خداوند درباره‌ى آنان فرموده: أَطِیعُوا اللَّهَ‌ ... و همان کسانى‌اند که درباره‌ى آنها فرموده: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ‌ ... وَ هُمْ راکِعُونَ. 

حضرت على علیه السلام در خطبه 125 نهج‌البلاغه و عهدنامه مالک‌اشتر فرمودند: مراد از مراجعه به خدا و رسول، مراجعه به آیات محکمات و سنّتى که همه بر آن اتّفاق داشته باشند. حضرت على علیه السلام: هر حاکمى که به غیر از نظر اهل‌بیت معصوم پیامبر قضاوت کند، طاغوت است.

1-  مردم باید نظام اسلامى را بپذیرند و از رهبران الهى آن در قول و عمل پشتیبانى کنند.

2-  اسلام مکتبى است که عقاید و سیاستش بهم آمیخته است. اطاعت از رسول و ولى‌الامر که امرى سیاسى است، به ایمان به خدا و قیامت که امرى اعتقادى‌ است، آمیخته است.

3-  سلسله مراتب در اطاعت باید حفظ شود. اللَّهَ، الرَّسُولَ، أُولِی الْأَمْرِ

4-  اولى‌الامر باید همچون پیامبر معصوم باشند، تا مانند پیامبر اطاعت از آنان، لازم و بى‌چون وچرا باشد. أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ

5- اطاعت از حاکمى واجب است که مؤمن و از خود مردم با ایمان باشد

6- نشانه‌ى ایمان واقعى، مراجعه به خدا و رسول، هنگام تنازع و بالا گرفتن درگیرى‌هاست و اطاعت در شرایط عادّى کار مهمّى نیست. «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ

7-  یکى از وظایف حکومت اسلامى ایجاد وحدت و حلّ تنازعات است. فَإِنْ تَنازَعْتُمْ‌

8-  دین کامل باید براى همه‌ى اختلاف‌ها، راه حل داشته باشد فِی شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول

9- پذیرش فرمان از حکومت‌هاى غیر الهى و طاغوت، حرام است. «فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ

10- اگر همه‌ى فرقه‌ها، قرآن و سنّت را مَرجع بدانند، اختلاف‌ها حل شده، وحدت و یکپارچگى حاکم مى‌شود. فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ

11- مخالفان با احکام خدا و رسول و رهبران الهى،باید در ایمان خود شک کنندإِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ‌

12- برنامه عملى اسلام بر اساس برنامه اعتقادى آن است. أَطِیعُوا ... إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ‌. به عبارت دیگر ایمان به خدا و قیامت، پشتوانه‌ى اجرایى احکام اسلام و مایه‌ى پرهیز از نافرمانى خدا و رسول است.

13- دوراندیشى و رعایت مصالح درازمدّت، میزان ارزش است. «أَحْسَنُ تَأْوِیلًا»

اولی الامر

هشیاری در مقابل دشمن

23. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً  نساء 71 ) اى کسانى که ایمان آورده‌اید! (در برابر دشمن هوشیار باشید و به علامت آمادگى) سلاح خود را بردارید، پس به صورت دسته‌هاى نامنظّم یا همه با هم بسوى دشمن حرکت کنید.

بگیرید اکنون سلاحى به چنگ               بگردید آماده از بهر جنگ

همه دسته دسته به همراه هم             برآیید از بهر دفع ستم

در آیه‌ى پیشین، اطاعت از خدا ورهبرى معصوم و حاکمیّت پیامبر، و در این آیه، ضرورت هوشیارى و آمادگى رزمى براى امّت اسلامى و رهبرى حقّ مطرح است.

حَذَرَ»، به معناى بیدارى، آماده باش و وسیله دفاع است. «ثُباتٍ»، جمع «ثُبه»، به دسته‌هاى پراکنده (شامل گروه‌هاى پارتیزانى که دشمن را گیج و تمرکز فکرى او را سلب مى‌کند) مى‌گویند.

مسلمانان باید مرزهاى کشور خود را حفظ کنند. عمل به این آیه، رمز عزّت و غفلت از آن، رمز سقوط و شکست مسلمانان مى‌باشد.

1- مسلمانان باید در هر حال آماده و بیدار باشند، و از طرحها، نفرات، نوع اسلحه، روحیّه، همکارى داخلى و خارجى دشمنان آگاه باشند و متناسب با آنها طرح بریزند و عمل کنند.

2- آمادگى رزمى در سایه ایمان ارزش دارد. الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ

3- مسلمانان باید بسیج شوند. انْفِرُوا جَمِیعاً

4- مسلمانان باید از تاکتیک‌هاى مختلف، براى مقابله با دشمن استفاده کنند ثُباتٍ أَو انْفِرُواجَمِیعاً

5- شیوه بسیج و مبارزه را خودتان تعیین کنید. «ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً

هوشیاری در مقابل دشمن

24. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‌ إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ کَثِیرَةٌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً (نساء 94) اى کسانى که ایمان آورده‌اید! هرگاه در راه خدا (براى جهاد) گام برداشتید پس (در کار دشمن) تحقیق کنید و به کسى که نزد شما (با کلامى یا عملى یا سلامى یا پیشنهادى) اظهار اسلام و صلح مى‌کند، نگویید: تو مؤمن نیستى، تا بدین بهانه کالاى زندگى دنیا و غنائم بدست آورید. زیرا که غنائم بسیار، نزد خداوند است.

شما نیز خودتان قبلًا این گونه بودید، پس خداوند بر شما منّت نهاد (تا ایمان در جانتان نفوذ کرد) پس تحقیق کنید (و زود دست به اسلحه نبرید) که خداوند همواره به آنچه انجام مى‌دهید، به خوبى آگاه است.

پس اى مؤمنان چونکه بهر جهاد          بگشتید راهى به دیگر بلاد

به تحقیق آیید و در جستجو              در آیین یار و مرام عدو

بر آن کس کز اسلام دم بر زند             ز تن جامه کفر را برکند

مبادا که بر او زنید افترا                        بگویید کافر بود بر خدا

که با خود بگویید باشد حلال              گر از او ستانیم جانى و مال

مبادا بر این کار روآورید                      که اندک غنیمت ز دنیا برید

شما را به درگاه پروردگار                    غنائم بود بى حد و بى شمار

که حتى شما نیز در ابتدا                   که گشتید تسلیم یکتا خدا

جز اظهار تسلیم چیزى نبود                  چرا هوشتان را ظواهر ربود

خداوندتان لیک منت نهاد              که بر قلبتان نور ایمان بداد

پس اکنون بدقت به وجهى نکو      به تحقیق آیید در جستجو

مبادا که سر بر هوس برنهید           به کس نسبت کفر و عصیان دهید

شأن نزول:  شیخ طوسی» گوید: در سبب نزول آیه اختلاف است: اول، عمر بن شبه گوید: درباره مرداس که مردى از غطفان بود، نازل گردید زیرا گروه مسلمین بر سر قبیله او فرود آمده بودند قوم او بر سر کوه رفته و موضع گرفته بودند ولى مرداس برجاى ماند و چون مسلمان بود، اسلام خود را آشکار ساخت ولى او را کشتند و آنچه با او بود، گرفتند.

نکته ها  پس از نبرد خیبر، رسول خدا صلى الله علیه و آله «اسامة بن زید» را همراه گروهى از مسلمانان به سوى یهودیان در یکى از روستاهاى فدک اعزام کرد تا آنان را به اسلام یا قبول شرایط ذمّه دعوت کنند. یکى از یهودیان به نام «مرداس» با آگاه شدن از آمدن سپاه اسلام، اموال و خانواده‌ى خود را در پناه کوهى قرار داد و در حالى که به توحید و نبوّت پیامبر گواهى مى‌داد، به استقبال مسلمانان آمد. اسامه به خیال آنکه او از روى ترس اظهار اسلام مى‌کند، او را کشت‌ و اموالش را به غنیمت گرفت. پیامبر خدا از این رفتار که به کشتن یک مسلمان انجامید، ناراحت شد.

انگیزه‌ى مادّى و کسب غنائم در جهاد، چیزى است که اسلام آن را نکوهش کرده و از اقدام شتابزده و کشتن بى تحقیق، زیر عنوان حرکت انقلابى و قاطعیّت، انتقاد نموده  جمله‌ى‌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ هم مى‌تواند اشاره به این باشد که شما خودتان هم در آغاز، به ظاهر ادّعاى اسلام مى‌کردید و هم مى‌تواند (آن گونه که در المیزان آمده است) اشاره به این باشد که خود شما نیز در جاهلیّت با انگیزه‌هاى مادّى و براى رسیدن به غنائم مى‌جنگیدید و اسلام آن انگیزه‌ها را از میان برد.

ممکن است مراد از «أَلْقى‌ إِلَیْکُمُ السَّلامَ» اظهار اسلام وگفتن شهادتین باشد که با شأن نزول موافق است ویا مراد از القاى سلام، پیشنهاد آتش‌بس و ترک جنگ و تسلیم باشد نه اسلام آوردن، که معناى آیه این مى‌شود: به کسى که پیشنهاد عدم تعرّض مى‌کند و اظهار تسلیم و ترک جنگ دارد، نگویید: تو به حرفت ایمان ندارى ودروغ مى‌گویى تا بتوانید او را بکشید و غنائمى به دست آورید.

 البتّه ممکن است مراد از جمله‌ «فَتَبَیَّنُوا» در آخر آیه، تحقیق در تاریخ جاهلیّت باشد. یعنى شما قبل از اسلام براى دنیا جنگ مى‌کردید پس تحقیق کنید یعنى تاریخ را بررسى کنید که چگونه اسلام به شما رشد داد، پس از تازه مسلمانان توقّع بالا نداشته باشید.

1- جهاد باید بر اساس اطلاعات وآگاهى از وضعیّت واهداف دشمن باشد. فَتَبَیَّنُوا

2- کسانى را که اظهار اسلام مى‌کنند، با آغوش باز بپذیرید. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً  

3- در جبهه‌ى جهاد، از قدرت خود سوء استفاده نکنید. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً

 4- بر چسبِ بى‌دینى زدن و عجله در نسبت دادن کفر به افراد مشکوک‌ ممنوع

 5- ما مأمور به ظاهریم، نه درون افراد، اگر گفتارشان را نمى‌پذیریم، فورى هم ردّ نکنیم.

6- نه تنها ادّعا دلیل مى‌خواهد، بلکه ردّ مطلب نیز دلیل مى‌خواهد. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً

7- با انگیزه‌هاى مادّى دیگران را تکفیر نکنید. «تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا

 8- در جنگ‌ها، اهداف مادّى را کنار بگذارید و قداست جهاد را با غنیمت طلبى نشکنید.

9- جاذبه‌ى دنیا، رزمندگان جان بر کف را هم رها نمى‌کند. ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ‌ 10- هدف از جهاد، پیوستن دیگران به اسلام است، نه کسب غنائم. پس به خاطر غنائم، دیگران را متّهم به بى‌دینى نکنیم. لا تَقُولُوا...لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا

11- خطر عوض شدن انگیزه‌ها در جهاد، بسیار مهم است. «تَبْتَغُونَ

12- دنیا، عارضى، ناپایدار و زودگذر است. «عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا

13- زهد و بى‌اعتنایى به دنیا، باید اخلاق رزمنده‌ى مؤمن باشد. «تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا

 14- شما بى‌تحقیق و بى‌پروا گام برندارید، خداوند مسائل مادّى را حل مى‌کند  

15- یاد پاداش‌هاى الهى، دنیا را در نظر انسان کوچک مى‌کند. «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ کَثِیرَةٌ

16- نعمت‌هاى مادّى را هم از خدا بخواهیم. «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ

  17- انسان فطرتاً دنبال منافع مادّى است و باید به نحوى تأمین شود، چه بهتر که با شناساندن ارزشهاى بهتر و جهت دادن به این خواسته فطرى او را از سقوط  در ورطه سودهاى کم و ناروا باز داریم. «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ کَثِیرَةٌ        

18- دنیاگرایى، خصلتى جاهلى است. «کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ  

19- خود را به جاى دیگران بگذارید، بعد قضاوت کنید. شما هم روزى چنین بودید

20- مغرور نشوید، که ایمانتان از خداست. «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ

21- هدایت‌هاى الهى، منّت خداوند بر ماست. «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ

22-  نعمت‌ها مسئولیّت آورند. «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا

23- خطر و ضرر قتل نابجا، بیش از احتمال نفاق از سوى دشمنان و از دست دادن غنائم است. عهده‌داران مال و جان و آبروى مردم، باید اصل احتیاط و تحقیق را فراموش نکنند.

24- نه ساده‌اندیش باشید، نه زود باور. نه بد اندیش و نه کینه‌توز. فَتَبَیَّنُوا

25- در حوادث جنگ که زمینه و بهانه براى قتل بى گناهان است، با عقل و حوصله برخورد کنید، نه با احساسات، که خداوند، آگاه و بیناست إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً

بر پا دارنده‌ى عدالت باشید

25 . یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً نساء  135

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! همواره بر پا دارنده‌ى عدالت باشید و براى خدا گواهى دهید، گرچه به ضرر خودتان یا والدین و بستگان باشد. اگر (یکى از طرفین دعوا) ثروتمند یا فقیر باشد، پس خداوند به آنان سزاوارتر است. پس پیرو هواى نفس نباشید تا بتوانید به عدالت رفتار کنید. و اگر زبان بپیچانید (و به ناحق گواهى دهید) یا (از گواهى دادن به حقّ) اعراض کنید، پس (بدانید که) خداوند به آنچه مى‌کنید آگاه است.

پس اى اهل ایمان به انصاف و داد            همیشه بکوشید دور از عناد

براى خدا طبق امر اله                              بگردید با صدق صحبت گواه

اگرچه ببینید از آن ضرر                          خود و خویش یا مادر و یا پدر

اگر خود گواهید بهر تنى                         چه باشد فقیر و چه باشد غنى

مبادا که از هیچیک ز آن دو تن              حمایت نمایید اندر سخن

که اندر مراعات و احقاق حق                خدا هست آگاه تر، زین نسق

مبادا که از حلقه عدل و داد                  فراتر گذارید پا، اى عباد

شهادت چو گویید از بهر کس               مبادا اطاعت کنید از هوس

سخن گر بگویید چیزى خلاف             که سازید حق را نهان در لفاف

چو سازید خوددارى از گفت راست        بدانید آگاه برآن خداست

شأن نزول : «شیخ طوسی» گوید: این آیه درباره رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نازل گردید در موردى که یک مرد فقیر و یک مرد غنى براى دفع مخاصمه نزد وى آمده بودند. پیامبر توجه خود را به طرف فقیر نموده بودند به خیال خود که فقیر به غنى ظلم و ستم روا نخواهد داشت ولى خداوند ابا و امتناع فرمود و می‌خواست که قیام به قسط و عدل و داد از طرف رسول خود درباره هر دو بشود

نکته ها

ممکن است معنى جمله‌ «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا» چنین باشد: از هوسها پیروى نکنید که در نتیجه از حقّ منحرف شوید و عدول کنید.

کلمه‌ى‌ «تَلْوُوا» از ریشه‌ى «لى» به معناى پیچاندن و تاب دادن است که مراد از آن در این آیه یا گرداندن زبان به ناحق و تحریف گواهى است و یا تاب دادن به اجراى عدالت و ایجاد تأخیر در آن است.  تمام کلمات و جملات این آیه در راستاى تشویق و تأکید بر عدالت است. قیام به عدالت و گواهى به عدالت ودورى از هرگونه فردگرایى، نژادگرایى و یاضعیف‌گرایى، معیار حقّ و عدالت است، نه فقر و غنى، یا خویش و خویشاوند.

گواهى انسان چند حالت دارد:

گاهى علیه ثروتمندان به خاطر روحیّه‌ى ضدّ استکبارى.     گاهى به نفع ثروتمندان بخاطر طمع به مال و مقام او.   گاهى علیه فقیر به خاطر بى‌اعتنایى به او.  

 گاهى به نفع فقیر به خاطر دلسوزى براى او.   این آیه همه‌ى این انگیزه‌ها را باطل و تنها قیام به عدل را حقّ مى‌داند.    امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن بر مؤمن هفت حقّ دارد که واجب‌ترین آنها گفتن حقّ است، گرچه به زیان خود و بستگانش تمام شود.

پیام ها

1- به پاداشتن عدالت هم واجب، هم لازمه‌ى ایمان است. آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ

 2- قیام به عدالت، باید خوى و خصلت مؤمن گردد. قوّام یعنى برپاکننده دائمى قسط

3- عدالت، حتّى نسبت به غیر مسلمان نیز باید مراعات شود. به اقتضاى اطلاق‌ کُونُوا

 4- عدالت باید در تمام ابعاد زندگى باشد. در اقامه عدل نام مورد خاصّى برده نشده .

5- گواه شدن و گواهى دادن به حقّ، واجب است. کُونُوا ... شُهَداءَ لِلَّهِ‌

6- نباید هدف از گواهى دادن، دست‌یابى به اغراض دنیوى باشد. شُهَداءَ لِلَّهِ    

7- اقرار انسان علیه خودش معتبر است. شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِکُمْ  

8- ضوابط بر روابط مقدّم است. وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ    

9- رعایت مصالح خود و بستگان و فقرا، باید تحت الشعاع حقّ و رضاى خدا باشد.

10- سود و مصلحت واقعى فقرا و اغنیا از طریق شهادت به ناحقّ تأمین نخواهد شد.

11- همه در برابر قانون مساویند. غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً

12- پیروى از هواى نفس مانع اجراى عدالت است و ملاحظه فامیل و فقر و غنا نشانه‌ى هوى پرستى است. فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا  

13- اداى شهادت واجب است وکتمان وتحریف آن ممنوع. إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا  

14- هر نوع کارشکنى، تأخیر وجلوگیرى از اجراى عدالت، حرام است. إِنْ تَلْوُوا    

15- ضامن اجراى عدالت، ایمان به علم الهى است. فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً

ایمان (واقعى)

26. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً نساء 136)

 اى کسانى که ایمان آورده‌اید! به خداوند و پیامبرش و کتابى که بر پیامبرش نازل کرده و کتابى که پیشتر فرستاده است، (به همه‌ى آنها) ایمان (واقعى) بیاورید. و هر کس به خدا و فرشتگان و کتب آسمانى و پیامبرانش و روز قیامت کفر ورزد پس همانا گمراه شده است، گمراهى دور و درازى.                                            

الا مؤمنانى که خود با زبان                     بگشتید مؤمن به رب جهان

ز ژرفاى دل مؤمن آیید نیز                     به یزدان و پیغمبر و «رستخیز»

بیارید ایمان به قرآن حق                        بر ادیان یزدانى ما سبق

هرآن کس که کافر شود بر خدا               به عرش و ملائک به روز جزا

دروغین بخواند کتب را دگر                   شود منکر مرسلین سربه سر

به راه ضلالت فتادست کور                  شده گمره از راست آیین نور

شأن نزول:  ابن عباس گوید: که عبدالله بن سلام با برادرزاده خود سلمة و خواهرزاده خود که مؤمنین اهل کتاب بودند نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند: یا رسول الله ما فقط به تو و کتاب تو ایمان داریم و خارج از این به هیچ چیز دیگرى حتى به موسى و تورات و حضرت عزیر ایمان نداریم سپس این آیة نازل گردید.

نکته ها  مراد آیه یا آن است که: اى مؤمنان! گامى فراتر نهید و به درجات بالاتر دست یابید، یا آنکه بر ایمانتان براى همیشه استوار بمانید و اندکى از آن عدول نکنید.

 ایمان داراى درجاتى است، چنانکه در آیات دیگر نیز مى‌فرماید: وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً  کسانى که هدایت شدند خداوند به هدایت آنان بیافزاید، لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ تا ایمانى بر ایمان خویش بیافزایند.   

  1- مؤمن، باید تلاش کند تا خود را به بالاترین مرتبه‌ى از ایمان برساند آمَنُوا آمِنُوا

2- ادیان آسمانى، هدف و حقیقت واحدى دارند، همچون کلاس‌هاى یک مدرسه که تحت نظارت یک مدیر است. الْکِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ‌ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ

3- ایمان به همه‌ى پیامبران و کتاب‌هاى آسمانى، لازم است آمَنُوا...    

به کافران اعتماد نکنید

27. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَ تُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبِیناً نساء 144

 اى کسانى که ایمان آورده‌اید! کافران را به جاى مؤمنان دوست و سرپرست خود نگیرید، آیا مى‌خواهید براى خداوند دلیل و حجّت آشکار علیه خودتان قرار دهید؟

پس اى مؤمنان به پروردگار                      مبادا ز کفار گیرید یار

مبادا دگر مؤمنان را رها                           نمایید بر رغم امر خدا

بخواهید آیا کنید آشکار                          یکى حجتى را به پروردگار

(که بر کیفر کفر گیرد عقاب                   شما را بدین کار سازد عذاب)

نکته ها 

مؤمنان حقّ ایجاد رابطه با کفّار را ندارند، ولى منافقان با کافران رابطه‌ى تنگاتنگ دارند.   قرآن، کفّار را شیطان‌هاى منافقان‌ «خَلَوْا إِلى‌ شَیاطِینِهِمْ» و برادران منافقان معرفى مى‌کند «الَّذِینَ نافَقُوا یَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا» تعبیرات قرآن در آیات 139 و 141 مبین کیفیّت رابطه‌ى آنان با کفّار بود.

 پیام ها

 1- پذیرش ولایت کفّار با ایمان سازگار نیست. یک دل، دو دوستى برنمى‌دارد تَتَّخِذُوا

2- تولّى و تبرّى، دوستى با مؤمنان و دورى از کافران، لازمه‌ى ایمان است أَوْلِیاءَمِنْ دُونِ...

3- از هر نوع اختلاط، رفاقت و قراردادى که نتیجه‌اش به زیان مسلمانان باشد، پرهیز کرد.

4- در سیاست خارجى، روابط سیاسى و اقتصادى، گزینش‌ها و عزل و نصب‌ها، هر اقدامى که به سلطه‌ى کفّار بر مسلمانان انجامد حرام و محکوم است. «لا تَتَّخِذُوا الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ

 5- مسلمان ذلّت پذیر، در برابر خداوند پاسخى ندارد. أَ تُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ‌ ... 

این سوره در عرفات هنگام حجّة الوداع نازل شد.

زرارة از امام باقر علیه السّلام نقل نماید که فرمود عمر بن الخطاب اصحاب رسول خدا صلى اللّه علیه و آله را که از زمره آنان على بن ابى طالب بود نزد خود جمع کرد و راجع به مسح بر روى دو کفش یا موزه پا سؤال کرد.

مغیرة بن شعبه در پاسخ گفت من دیدم که پیامبر بر روى کفش یا موزه مسح مینمود. على بن ابى طالب فرمود آیا دیدن تو پیش از نزول سورة مائدة بوده یا بعد از نزول آن؟ مغیرة در جواب گفت نمیدانم. على علیه السّلام فرمود پیش از نزول سوره مائدة بوده و این سوره دو یا سه ماه پیش از رحلت پیامبر صلى اللّه علیه و آله نازل شده است.

(منظور امام این بود که بعد از نزول سوره مائدة مسح بر روى پا واجب گردید اگر چه قبلا بر روى کفش یا موزه بوده است.)

وفای به عهد و پیمان

28. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَةُ الْأَنْعامِ إِلَّا ما یُتْلى‌ عَلَیْکُمْ غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ ما یُرِیدُ (مائده 1) اى اهل ایمان! به عقد و پیمان‌ها (ى خود، با خدا و مردم) وفا کنید. (خوردن گوشت) چهارپایان براى شما حلال گشته، مگر آنها که (حکم حرمتش) بر شما خوانده خواهد شد، و در حال احرام شکار را حلال نشمرید، همانا خداوند به هر چه خواهد (و مصلحت بداند) حکم مى‌کند.

الا مؤمنان به پروردگار                             بمانید بر عهد خود استوار

بهائم براى شما شد حلال                        به فرمان رحمتگر ذوالجلال

بجز آنچه زین پس بگردد بیان                 ز یکتا خدا آید آیات آن

چو در حال احرام صیدى کُشید             حرامست آن را به دندان کِشید

خدا حکم راند به روزِ شمار                    به هر چیز کآن را ببندید کار 

نکته ها کلمه‌ى‌ «بَهِیمَةُ» در اینجا به معناى چهارپا و اعم از «انعام» است، «انعام» به گاو و شتر و گوسفند مى‌گویند و «بَهِیمَةُ الْأَنْعامِ» که سه بار در قرآن آمده به معناى حلال بودن گوشت این چهارپایان است. امام صادق علیه السلام فرمودند: مراد از «بَهِیمَةُ الْأَنْعامِ»، جنین حیوان ذبح شده است که تزکیه‌ى مادرش، تزکیه‌ى او نیز به شمار مى‌رود مرحوم فیض در تفسیر صافى مى‌فرماید: «ممکن است این روایت بیان مصداق پنهان آن باشد و یا این‌که از شکم مادر به آنها «بهیمة» گفته مى‌شود، بنابراین منافاتى با تعمیم ندارد.

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «لا دین لمن لا عهد له»، کسى که وفا ندارد، دین ندارد.

آرى، اگر به پیمان‌ها عمل نشود، اساس جامعه و اعتماد عمومى بهم مى‌ریزد و هرج و مرج پیش مى‌آید. قرآن، وفاى به پیمان حتّى با مشرکان را لازم مى‌داند، «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى‌ مُدَّتِهِمْ»

و طبق حدیثى از امام صادق علیه السلام وفاى به پیمان فاجران هم لازم است. اگر یک مسلمان حتّى با اشاره، به دشمن کافر امان داد، بر دیگر مسلمانان رعایت این پیمان اشاره‌اى، الزامى است. کتب آسمانى، عهد خدا هستند و باید به آنها وفادار بود، عهد قدیم (تورات)، عهد جدید (انجیل) و عهد اخیر (قرآن)

پیام ها

1-  مسلمانان باید به همه‌ى پیمان‌ها، (با هر کس و هر گروه،) پایبند باشند، چه قراردادهاى لفظى، کتبى؛ پیمان‌هاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى ویا خانوادگى؛ با قوى یا ضعیف، با دوست یا دشمن، با خدا (مثل نذر و عهد) یا مردم، با فرد یا جامعه، با کوچک یا بزرگ، با کشورهاى منطقه یا قراردادهاى بین المللى. کلمه‌ى‌ «بِالْعُقُودِ» داراى «الف و لام» است که شامل همه‌ى قراردادها مى‌شود. أَوْفُوا

2- اشعار دارد که ایمان، ضامن وفاى به عهد و پیمان‌هاست ... آمَنُوا أَوْفُوا

 3-  خدا انواع نعمت‌ها را در اختیار ما گذاشته، پس به پیمان‌هاى‌ او وفادار باشیم.   

4- یکى از پیمان‌هاى الهى، توجّه به احکام حلال و حرام در خوردنى‌هاست أُحِلَّتْ 5- اسلام، هم به مسائل اجتماعى و هم به مسائل اقتصادى توجّه دارد. (وفاى به عهد، مسئله‌ى اجتماعى و اقتصادى و بهره‌گیرى از حیوانات، از مسائل اقتصادى است)

6- مصرف گوشت گاو، شتر و گوسفندى که مرده یا خفّه و ... شده باشند، حرام.

 7- همه‌ى چهارپایان حلال نیستند. «إِلَّا ما یُتْلى‌ عَلَیْکُمْ» (بنابر این‌که جمله، مربوط به انواع چهارپایان باشد.)

 8- براى حفظ حرمت احرام باید کمى هم محرومیّت چشید و از شکار، چشم پوشید.

9- عمل به محرّمات احرام، از جمله موارد وفاى به عهد و پیمان با خداست. أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ...

10-  احرام، عهد و پیمان با خداوند است. أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ... وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ‌

 11-  احرام، حالتى خاص و ویژه و داراى احترام است. وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ

احترام به شعائر الهی

29. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لَا الْهَدْیَ وَ لَا الْقَلائِدَ وَ لَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‌ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ  مائده 2) اى کسانى که ایمان آورده‌اید! حرمت شعائر الهى، ماه حرام، قربانى حج و حیواناتى که براى حج علامت‌گذارى شده‌اند و راهیان خانه خدا که فضل و خشنودى پروردگارشان را مى‌طلبند، نشکنید و هرگاه از احرام بیرون آمدید (و اعمال عمره را به پایان رساندید) مى‌توانید شکار کنید. و دشمنى با گروهى که شما را از مسجدالحرام بازداشتند، شما را به بى‌عدالتى و تجاوز وادار نکند و در انجام نیکى‌ها و دورى از ناپاکى‌ها یکدیگر را یارى دهید و هرگز در گناه و ستم، به هم یارى نرسانید، و از خداوند پروا کنید که همانا خداوند، سخت کیفر است.  

الا مؤمنان به یکتا خدا                         که دارید ایمان به روز جزا

کنون حرمت حج و ماه حرام               بدارید محفوظ در هر مقام

به قربانیانى که مى آورند                      نشاید رسانید دست گزند

تعرض نورزید در آن مکان                   اگر با نشان است یا بى نشان

تعرض به زوار بیت الحرام                 حرامست در هر زمان و مقام

همان زائرانى که بى گفتگو                  بجویند خشنودى و فضل او

چو گشتید خارج از احرام حج            اگر صید سازید نبود حرج

گروهى چو کردند منع شما               که نایید در بیت یکتا خدا

مبادا شما را بدارد بر آنکه                ظلمى برانید بر دیگران

نمایید همکارى و اهتمام                 در اعمال نیکو و تقوى مدام

براى ستم پیشگىّ و گناه                      نباشید با یکدگر یار راه

بترسید از ایزد که روزِ حساب            خداى است بى شک شدید العقاب 

نکته ها  هدى»، حیوان بى‌نشانى است که براى قربانى در حج هدیه مى‌شود، قلائد حیواناتى هستند که پیش از مراسم حج، با آویختن چیزى به گردن آنها یا داغ زدن، علامت‌دار مى‌شوند تا در مناسک حج، قربانى شوند. 

خداوند در ابتداى این آیه، احترام به همه شعائر را واجب و هتک حرمت آنها را حرام کرده است؛ ولى در میان شعائر، چند مورد را به خصوص ذکر کرده است از جمله ماه‌هاى: رجب، ذیقعده، ذیحجّه و محرّم که جنگ در آنها حرام است و ماه ذیحجّه که حج در آن انجام مى‌شود، هَدْى که قربانى بى‌نشان است و قلائد که قربانى نشان‌دار است.

 مورد خطاب در آیه، مؤمنین مى باشند که خداوند آن‌ها را از کندن پوست درخت حرم و آویختن آن به گردن نهى نمود چنان که مشرکین در جاهلیت چنین کارى می‌کردند. چنان که عطا و ربیع بن انس هم روایت کرده اند.

در سال6 هجرى، مسلمانان با پیمودن80فرسخ راه از مدینه به مکّه آمده بودند تا حج بگذارند؛ ولى کافران مانع شدند و صلح حدیبیه پیش آمد.

اکنون که مکّه فتح شده، نباید دست به تجاوز بزنند. صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ  اگر تحصیل علم یک «بِرّ» است، زمینه‌هاى آن چون: تأمین مدرسه، کتاب، کتابخانه، آزمایشگاه، وسیله نقلیّه، استاد و ... همه «تعاون بر بِرّ» است.

 همیارى در نیکى و پاکى‌  در آیه‌ى 177 سوره‌ى بقره، مواردى از «برّ» را بیان کرده لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‌ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى‌ وَ الْیَتامى‌ وَ ... وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ  برّ، ایمان به خدا و قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و انبیا و رسیدگى‌ به محرومان جامعه و پایبندى به قراردادها و صبر در کارهاست.

در روایات بسیارى به تعاون بر نیکى‌ها و یارى رساندن به مظلومان و محرومان، سفارش شده و از کمک و یارى به ستمگران نهى شده است :

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس براى یارى رساندن به دیگران گامى بردارد، پاداش مجاهد و رزمنده را دارد تا زمانى که انسان در فکر یارى رساندن به مردم است، خداوند او را یارى مى‌کند.

یارى کردن مسلمان، از یک ماه روزه‌ى مستحبّى و اعتکاف بهتر است. هر کس ظالمى را یارى کند، خودش نیز ظالم است. حتّى در ساختن مسجد، ظالم را یارى نکنید.

1- احترام گذاردن به شعائر الهى، وظیفه‌ى اهل ایمان است یا أَیُّهَا ... لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ

 2- هتک حرمت و قداست شعائر الهى، حرام است  

3- همه‌ى زمان‌ها یکسان نیستند. برخى روزها مثل ایّام‌ اللّه و برخى ماهها مثل ماهِ حرام، احترام ویژه‌اى دارند وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ.       

 4- حیوانى هم که در مسیر هدف الهى قرار گیرد، احترام دارد وَ لَا الْهَدْیَ وَ لَا الْقَلائِدَ

5- راهیان خانه‌ى خدا باید مورد احترام قرار گیرند وَ لَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ هر برنامه‌اى که به احترام و امنیّت زائران خانه خدا ضربه بزند، حرام است، حج یا عمره.   

6- حج و عمره، راهى براى تحصیل دنیا و آخرت است یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً

7- سراغ سود حلال رفتن یک ارزش است. قرآن، فضل پروردگار را که همان سودِ کسب و کارست، در کنار رضوان وقرب الهى قرار داده است. یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً

8- هر نوع فعّالیّت اقتصادى و تجارى در مکّه، براى کشورهاى اسلامى آزاد است.

9- بهره‌هاى مادّى، تفضّل الهى به انسان و از شئون ربوبیّت اوست. فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ  

10- دشمنى‌هاى دیگران در یک زمان، مجوّز ظلم و تجاوز ما در زمانى دیگر نمى‌شود.

11- بى‌عدالتى و تجاوز از حدّ، حرام است حتّى نسبت به دشمنان. شَنَآنُ قَوْمٍ‌ ... أَنْ

12- احساسات دینى، بهانه‌ى ظلم نشود. صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا

13- وفاى به پیمان‌ها و حفظ حرمت و قداست شعائر الهى نیاز به تعاون دارد.

14- چشم‌پوشى از خطاى دیگران، یکى از راه‌هاى تعاون بر نیکى است.

15- حکومت و جامعه‌ى اسلامى، باید در صحنه‌ى بین‌المللى، از مظلوم و کارهاى خیر حمایت و ظالم و بدى‌ها را محکوم کند تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّوَالتَّقْوى‌ وَلاتَعاوَنُواعَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ

16- براى رشد همه جانبه‌ى فضایل باید زمینه‌ها را آماده ساخت و در راه رسیدن به آن هدف، تعاون داشت. تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ

17- به جاى حمایت از قبیله، منطقه، نژاد و زبان، باید از حقّ حمایت کرد و به بِرّ یارى رساند

طریقه ی وضو

30. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى‌ أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ مِنْهُ ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ  مائده 6

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! هرگاه به نماز برخاستید، پس صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و قسمتى از سر و پاهایتان را تا برآمدگى روى پا مسح کنید و اگر جُنُب بودید، خود را پاک کنید (و غسل نمایید)، و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکى از شما از محلّ گودى (محل قضاى حاجت) آمده یا با زنان تماس گرفتید (و آمیزش جنسى کردید) و آبى (براى غسل یا وضو) نیافتید، با خاک پاک تیمّم کنید، پس (قسمتى از) صورت و دستانتان را از آن خاک (که بر دستانتان مانده) مسح کنید، خداوند نمى‌ خواهد که شما را در تنگى قرار دهد؛ بلکه مى‌ خواهد شما را پاک کند و نعمتش را بر شما کامل سازد، شاید شما شکرگزار باشید.

الا اى خداباوران با نیاز                               چو بر پاى خیزید بهر نماز

بشویید رخسار و دو دوست خویش            که از روى آرنج آرید پیش

پس آنگاه آهسته با دستِ تَر                     همى مسح سازید از فرق سر

نمایید مسح دو پا را سپس                      که تا جاى برجسته اش هست بس

چو آلوده گشتید هنگام خواب                 نمایید پاکیزه خود را به آب

چو بیمار هستید یا در سفر                      قضائى ز حاجت بکرده اثر

و گر نیز با همسران خفته اید                   کنون ترک آغوششان گفته اید

نیابید آب از پس جستجو                       که با آن بسازید غسل و وضو

تیمم نمایید آن دم به خاک                     که خاک تیمم بود نیز پاک

بدان خاک پاکى که آمد به دست           نمایید مسح رخ و هر دو دست

الا خلق، سختى و رنجى قرار                 ندادست بر مردمان کردگار

و لیکن بخواهد به آسودگى                  کند پاکتان خود ز آلودگى

که خود بر شما رب والامقام               کند نعمت خویشتن را تمام

بود آنکه شکرش به جاآورید                به لب روز و شب نام او را برید

شأن نزول:  «شیخ طوسی» گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله هنگامى که وضو نداشت، کارهاى عادى خود را انجام نمی‌داد.

خداوند این آیه را نازل فرمود و به پیامبر اعلام نمود که وضو فقط براى ادا صلوة است و انجام سایر کارها احتیاجى به داشتن وضو ندارد، چنان که عده اى درباره شأن و نزول این آیه گفته اند که پیامبر هنگام بول کردن، جواب سلام اشخاص را نمى داد تا این که وضو بسازد پس از وضو ساختن جواب سلام را می‌داد تا این که این آیه نازل گردید

نکته ها در آیه‌ى 43 سوره‌ى نساء، به موضوع غسل و تیمّم اشاره شد، در اینجا علاوه بر آن دو، به مسأله‌ى وضو هم اشاره شده است.  

واژه‌ى «قیام»، هرگاه با حرف «الى» همراه شود، به معناى اراده کردن است. إذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ یعنى هرگاه تصمیم به نماز خواندن گرفتید.

کلمه‌ى «جنب»، به زن و مرد، مفرد و جمع، بطور یکسان اطلاق مى‌شود.   مراد از فرمان‌ «فَاطَّهَّرُوا» انجام غسل است. به قرینه این‌که در آیه‌ى 43 سوره‌ى نساء به جاى‌ «فَاطَّهَّرُوا»، «تَغْتَسِلُوا» فرموده است.  قید «إِلَى الْمَرافِقِ»، براى بیان محدوده‌ى شستن است، نه جهت شستن. از آنجا که کلمه‌ى «یَد» در زبان عربى، هم به دست، از انگشتان تا مچ و هم به دست، از انگشتان تا آرنج و هم به دست، از انگشتان تا کتف، اطلاق مى‌شود این آیه مى‌فرماید: در وضو، دست تا آرنج را بشویید، نه کمتر و نه بیشتر.

 در تیمّم، روح بندگى نهفته است؛ چون دست به خاک زدن و مالیدن آن به پیشانى که بلندترین عضو بدن است همراه با قصد قربت، نوعى تواضع و خاکسارى در برابر خداست.    صَعید» از «صعود» به معناى زمین بلند است. امام صادق علیه السلام در تفسیر «صَعِیداً طَیِّباً» فرمودند: زمین بلندى که آب از آن سرازیر شود. آرى، زمین گودى که آب آلوده در آن جمع مى‌شود، براى تیمّم مناسب نیست، زیرا شرط تیمّم، خاک پاک است.

 در حدیث مى‌خوانیم: لا صلاة الّا بطهور نماز جز با طهارت (وضو یا غسل یا تیمم) صحیح نیست.  در حدیث مى‌خوانیم: ابدأ بما بدء اللّه از همانجا آغاز کن که خداوند در قرآن آغاز کرده است. همان گونه که در قرآن ابتدا شستن صورت، بعد دست‌ها و بعد مسح سر و بعد مسح پا آمده است، ترتیب وضو نیز همین گونه است.

 از امام سؤال شد که چرا در وضو بخشى از سر مسح مى‌شود؟ فرمودند: «لمکان الباء» به خاطر حرف «باء» در کلمه‌ى‌ «بِرُؤُسِکُمْ» زیرا معناى آن قسمتى از سر است و اگر آیه «و امسحوا رؤسکم» بود در آن صورت باید همه‌ى سر را مسح مى‌کردیم.

 امام صادق علیه السلام فرمود: «مراد از «لامَسْتُمُ»، آمیزش جنسى است؛ ولى خدا آن را پوشانده و پوشاندن امورى را دوست دارد؛ لذا آن گونه که شما نام مى‌برید، نام نبرده است.

امام رضا علیه السلام درباره‌ى فلسفه‌ى وضو مى‌فرماید یکون العبد طاهراً اذا قام بین یدى الجبّار، زمینه پاکى هنگام ایستادن در برابر خداست. مطیعاً له فیما أمره، نشانه‌ى بندگى و اطاعت است. نقیّاً من الادناس و النّجاسة، عامل دورى از آلودگى‌ها و نجاست است.

ذهاب الکسل و طرد النّعاس، مایه‌ى دورى از کسالت و خواب آلودگى است. و تزکیة الفؤاد للقیام، آماده سازى و رشد روحى براى نماز است.

پیام ها

1- نظافت و طهارت، لازمه‌ى ایمان است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ... فَاغْسِلُوا ... فَاطَّهَّرُوا

2- طهارت، شرط نماز است. فَاغْسِلُوا                                                                       

3- همچنان که تماس با قرآن مخصوص پاکان است، «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» ارتباط با خدا هم نیاز به طهارت دارد. فَاغْسِلُوا

4- آلودگى جسم، مانع قرب به خداست. إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا

5- اصل در کلام، رعایت حیا و عفّت و ادب است، خصوصاً در مسائل زناشویى.  لامَسْتُمُ النِّساءَ البتّه در مسائل حقوقى، براى این که حقّى ضایع نشود، قانون روشن و بى‌پرده بیان مى‌شود. مثل آیه‌ «دَخَلْتُمْ بِهِنَّ» که در مورد مهریّه است.

6- شرایط و مقدّمات نماز، تخفیف بردار هست، ولى تعطیل بردار نیست. فَلَمْ‌ تَجِدُوا ماءً...

7- باید براى پیدا کردن آبِ وضو و غسل تلاش کرد، اگر پیدا نشد، آنگاه نوبت به تیمّم مى‌رسد. ( «فَلَمْ تَجِدُوا» در جایى است که انسان تلاش کند ولى نیابد.)   

8- با آب یا خاک آلوده، نمى‌توان با خداى پاک، ارتباط برقرار کرد. صَعِیداً طَیِّباً  

9- هم خوردنى‌ها باید طیّب باشد که در دو آیه‌ى قبل به آن اشاره شد، هم تیمّم باید به خاک طیّب باشد. صَعِیداً طَیِّباً

10- در احکام دین، حرج و دشوارى نیست. ما یُرِیدُ اللَّهُ‌ ... مِنْ حَرَجٍ‌   

11- هدف از وضو و غسل و تیمّم، طهارت معنوى و آمادگى براى ارتباط با خداوند است.

12- تکالیف الهى، براى انسان نعمت است. لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ 

13- انجام تکلیف، یکى از مصادیق شکر خداست. لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ  

قیام برای خداوند فقط

31. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‌ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! همواره براى خدا با تمام وجود قیام کنید و به انصاف و عدالت گواهى دهید و هرگز دشمنى با قومى، شما را به بى‌عدالتى وادار نکند. به عدالت رفتار کنید که به تقوا نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که همانا خدا به آنچه انجام مى‌دهید آگاه است.  مائده  8

الا مؤمنان در ره کردگار                         بمانید پاینده و استوار

به عدل و درستى به انصاف و داد         گواهى دهید اى نکویان راد

اگر عده اى با شما دشمنند                   دَرِ دشمنىّ و عداوت زنند

مبادا بر این کار مایل شوید                   که از حلقه عدل بیرون روید

عدالت بورزید کز هر عمل                   به تقواست نزدیکتر در عمل

ز یزدان بترسید بیناست او                   به هر کار حقا که داناست او

شأن نزول:  

«شیخ طوسی» گوید: این آیه درباره یهود نازل شده هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به طرف قلعه و دیوار بنى‌قریظه رفت که به آن‌ها دیه بپردازد ولى یهودیان کوشش داشتند که پیامبر را به قتل برسانند سپس این آیه نازل گردید

نکته ها  مشابه این آیه با اندکى تفاوت، در آیه 135 سوره نساء آمده است، «قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ» قیام به عدالت کنید و گواهان براى خدا باشید.

هر چند به زیان خود یا والدین و بستگان شما باشد. تفاوت میان این دو آیه، آن است که این آیه سفارش مى‌کند: کینه‌ها و دشمنى‌ها شما را منحرف نکند؛

ولى آیه سوره‌ى نساء مى‌فرماید: علاقه‌ها و وابستگى‌ها شما را از مرز عدالت خارج نکند. آرى، عوامل انحراف از عدالت یا بغض و کینه است، یا حبّ و دوستى که هر آیه به یکى از آنها اشاره دارد.

از آنجا که نادیده گرفتن کینه‌هاى درونى درباره مردم دشوار است، لذا در این آیه چند فرمان و چند تشویق به کار رفته است. لا یَجْرِمَنَّکُمْ‌ ... اعْدِلُوا ... هُوَ أَقْرَبُ‌ ... اتَّقُوا اللَّهَ‌

پیام ها

1- اگر انگیزه‌ى انسان، کینه‌هاى او شد، اخلاصى در کار نیست؛ ولى اگر قیام براى خدا باشد، کینه‌ها در اجراى عدالت بى‌اثر مى‌شود. قَوَّامِینَ لِلَّهِ‌ ... لا یَجْرِمَنَّکُمْ‌

2- عدالت مستمر به صورت ملکه و عادت، ارزش کاملى است، گرچه عدالت لحظه‌اى مطلوب است. کُونُوا ... شُهَداءَ بِالْقِسْطِ ...

3- مؤمنان، هم رابطه با خدا دارند. «قَوَّامِینَ لِلَّهِ» و هم در رابطه با مردم گواهى به‌ عدل مى‌دهند. «شُهَداءَ بِالْقِسْطِ

4- اگر باور کنیم که خدا عملکرد ما را مى‌داند، به عدل رفتار خواهیم کرد. شُهَداءَ بِالْقِسْطِ ...

5- انسان‌هاى کینه‌توز و عقده‌اى، نمى‌توانند عادل باشند. (براى رسیدن به عدالت باید کینه‌ها را کنترل کرد) «لا یَجْرِمَنَّکُمْ

6- احساسات باید تحت الشعاع عدالت باشد. لا یَجْرِمَنَّکُمْ‌ ... اعْدِلُوا

7- کینه‌جویى، از عوامل انحراف از عدالت است. «شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‌ أَلَّا تَعْدِلُوا»

8- در سیاستگذارى‌ها و روابط داخلى و خارجى؛ حتّى نسبت به دشمنان هم عادل باشیم.

9- انسان‌هاى عادل و منصف، به تقوا نزدیکترند. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‌»

نعمت امداد الهی

32. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ مائده 11

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! نعمت خداوند را بر خودتان یاد کنید، آنگاه که جمعى (از دشمنان) قصد داشتند به سوى شما دست تعدّى دراز کنند (و شما را نابود سازند)، امّا خداوند دست آنان را از شما کوتاه کرد و از خدا بترسید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند.

الا مؤمنان بازآرید، یاد                           ز نعمات خاصى که یزدان بداد

در آن دم که کفار بى بندوبار                 ببستند همت بر این گونه کار

که بلکه شما را به تنگ آورند               که در زیر چنگال محنت برند

ولى دست آن قوم را از شما                  بفرمود کوتاه یکتا خدا

پس اکنون بترسید از کردگار                   بمانید همواره پرهیزکار

که افراد مؤمن به یزدان راد                  نمایند تنها بر او اعتماد   

شأن نزول:

شیخ طوسی» گوید: این آیه درباره کسانى نازل گردید که می‌خواستند نسبت به رسول خدا صلى الله علیه و آله سوء قصد نموده و او را از بین ببرند و راجع به آن شش قول ذکر نموده اند:

اول، آنان یهودیان بنى‌قریظه بودند، موقعى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نزد آنان رفته بود که دیه مقتولین بنى‌کلاب را که بعد از بئرمعونة اتفاق افتاده بود، بپردازد. بدین شرح که عمرو بن امیة الضمرى به دو نفر از آنان برخورده و به آن‌ها گفته بود، آیا مسلمان هستید؟ آنان گفتند: ما بر شما وارد شده ایم. عمرو هر دو را به قتل رسانید و اینان قبلاً نزد پیامبر آمده بودند پس از این واقعه رسول خدا صلی الله علیه و آله به عمرو فرمود: براى چه آن دو نفر را قبل از این که به مأمن خویش برسند، کشته اى؟ سپس قسم یاد فرمود که دیه دو مقتول مزبور را بپردازد لذا به طرف یهود بنى‌قریظه راه افتاد. بنوقریظه موقع را مغتنم شمرده در صدد از بین بردن رسول خدا صلى الله علیه و آله افتادند، خداوند او را از این واقعه آگاه کرد و پیامبر از اقامت نزد آنان منصرف گردید.

دوم، پیامبر با جمعى از بنى‌ذبیان جنگیده بود، آنان به کوه‌ها پناه برده بودند، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در تعقیب آن‌ها نپرداخت و در عین حال آن‌ها را می‌دید سپس به کار خویش پرداخت باران او را گرفت و لباس پیامبر کاملاً خیس شده بود لباس را از تن درآورد و به درختى آویزان نمود تا خشک شود سپس اندکى زیر آن درخت استراحت نمود خواب او را فراگرفت در حالتى که از یاران خود دور بود ولى دشمنانى که به کوه پناهنده شده بودند او را می‌دیدند. جریان امر را به امیر خود دعثور خبر دادند، دعثور از بالاى کوه پائین آمده و بالاى سر رسول خدا صلی الله علیه و آله ایستاد و در حالتى که شمشیر خود را در دست داشت به فکر کشتن پیامبر افتاد و با صداى بلند پیامبر را صدا زد و گفت: اى محمد چه کسى هم اکنون مى تواند مرا از کشتن تو مانع گردد، رسول خدا فرمود: خداوند، در این حال جبرئیل به سینه آن مرد نواخت، شمشیر از دست او افتاد. پیامبر به فوریت شمشیر را برداشته و به دعثور حمله‌ور شد و او را به زمین کوبید و بالین سر او قرار گرفت و گفت هم اکنون چه کسى مى تواند مرا مانع از کشتن تو بشود. دعثور در جواب گفت: هیچ کس، سپس در آن حال شهادتین را بر زبان جارى ساخت و مسلمان گردید و بعد این آیه نازل شد.

سوم، خداوند به مؤمنین لطف نمود و دشمنان آنان را منکوب کرد در موقعى که دشمنان مزبور با وسائل متعدد در صدد از بین بردن آن‌ها برآمده بودند و خداوند به امراض گوناگون و قحطى و میرانیدن بزرگان آن‌ها، از مؤمنین دفع شر نمود و همین موضوع سبب انصراف دشمنان از ادامه قتال با مؤمنین شده بود 

چهارم، ابن عباس گوید: یهودیان رسول خدا صلى الله علیه و آله را براى صرف غذا دعوت کرده بودند ولى مقصود آنها کشتن پیامبر از روى ناگهان بوده است و خداوند رسول خویش را از نیت پلید آنان آگاه ساخت و لذا پیامبر در آن مجلس حاضر نگردید و دعوت مزبور را قبول نفرمود.

پنجم، این آیه هنگامى نازل گردید که مشرکین در روزى که پیامبر با اصحاب خود در نخلستانى به خواندن نماز مشغول شده بودند، قصد کشتن او و اصحاب را نمودند.

خداوند پیامبر خود را آگاه ساخت و رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز مزبور را براى خلاصى از سوء قصد به نماز خوف مبدل نمود و خلاصى یافت و این خود منت و نعمتى از جانب خداوند براى مؤمنین بوده است

نکته ها در اینکه آیه، ناظر به کدام واقعه‌ى تاریخى است اختلاف است؛ ولى مى‌توان آن را شامل همه‌ى مواردى دانست که مسلمانان، در مقابل سوء قصد یا تهاجم دشمن، با تکیه بر خداوند پیروز شده و نجات یافته‌اند.

1- یاد نعمت‌هاى خدا بر مؤمنانان لازم است‌ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ» (زیرا هم نوعى شکر است، هم غرور و غفلت را از انسان دور مى‌نماید و هم عشق انسان را به پروردگار مى‌افزاید.).

2- دفع خطرات دشمن، از نعمت‌هاى خداست. فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ

3-  با تقوا و توکّل و ایمان، لطف خدا را به خود جلب و خطر دشمنان را دفع کنیم.

فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (همان گونه که به خاطر گناه، خداوند دشمن را بر انسان مسلط مى‌کند، توجّه به خدا هم موجب دفع دشمنان است).

4-  لازمه‌ى ایمان و تقوا تکیه بر خداست وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

5-  تقوا و توکّل داشتن، براثر یاد خداوند و ایمان است. اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ‌ ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌ ... فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ‌

نیاز به وسیله برای توسل به خداوند

33. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ  مائده 35  اى کسانى که ایمان آورده‌اید! از خدا پروا کنید و (براى تقرب) به سوى او وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.

بترسید اى مؤمنان از خدا                  توسل نمایید بر کبریا

بجنگید در راه پروردگار                    بود آنکه گردید خود رستگار

نکته ها حضرت على علیه السلام مى‌فرماید: «بهترین وسیله‌اى که مى‌توان با آن به خدا نزدیک شد، ایمان به خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او و کلمه‌ى اخلاص و اقامه‌ى نماز و پرداخت زکات و روزه گرفتن ماه رمضان و حج و عمره و صله‌ى رحم و انفاق‌هاى پنهانى و آشکار و کارهاى نیک است

اهل بیت علیهم السلام همان ریسمان محکم و وسیله‌ى تقرّب به خداوند هستند. هم العروة الوثقى والوسیلة الى اللّه.

توسّل، موضوعى است که در کتب بسیارى از اهل سنّت مثل «صواعق» ابن حجر، «سنن» بیهقى، «صحیح» دارمى و «وفاء الوفاء» درباره‌ى آن روایت نقل شده است. ضمناً آیات 64 سوره‌ى نساء، 97 سوره‌ى یوسف و 114 سوره‌ى توبه نیز مى‌تواند سند توسّل باشد.

1- ایمان‌ «آمَنُوا»، تقوا «اتَّقُوا اللَّهَ»، شفاعت‌ «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ» و جهاد «وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ»، راه سعادت و رستگارى است. لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

2- براى رسیدن به فلاح، هم باید گناهان را ترک کرد، «اتَّقُوا اللَّهَ» هم باید طاعات را انجام داد. وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ 

3- کارهاى خیر، همه زمینه و وسیله‌ى سعادتند. (البتّه اگر با گناه خود آن زمینه‌ها را از بین نبریم.) لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

یهودیان و مسیحیان را سرپرست و یاور نگیرید

34. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‌ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ مائده 51

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! یهودیان و مسیحیان را سرپرست و یاور نگیرید، (زیرا) بعضى از آنان یار و یاور بعض دیگرند و هر کس از شما که آنان را ولىّ خود قرار دهد پس قطعاً از آنان است. همانا خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمى‌کند.

 الا مؤمنان به پروردگار                         از اهل کتابى نگیرید یار

که بعضى از آنها رفیق همند                 در آن بین افراد صالح کمند

هرآن کس از ایشان گزیدست یار          شود همچو آن مردم نابکار

خدا هرکسى را که او ظلم جست         هدایت نسازد به راه درست

شأن نزول:

این آیه بعد از غزوه احد آمد، بدین شرح وقتى که در جنگ مزبور مسلمین شکست خوردند از مشرکین مى ترسیدند. یکى از آن میان مى گفت:

من به یهودیان پناه مى برم و از ایشان امان خواهم خواست. دیگرى مى گفت: من به شام می‌روم و از مسیحیان امان خواهم خواست سپس این آیة نازل گردید.

نکته ها

ذکر یهود و نصارا در آیه، از باب نمونه است، وگرنه شکّى نیست که ولایت هیچ کافرى را هم نباید پذیرفت.

از آیات دیگر قرآن استفاده مى‌شود که بهره‌گیرى از غذاهاى غیر گوشتى اهل کتاب، یا ازدواج موقّت با آنان، یا داد و ستد و زندگى مسالمت‌آمیز با آنان جایز است و هیچ یک از این مسائل به معناى سلطه‌پذیرى آنان نیست.

پیام ها

1- خداوند از بندگان مؤمنش، انتظارات خاصّى دارد. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا

2- تبرّى از دشمن، از شرایط ایمان است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ...

3- اسلام، دین سیاست است و تنها به احکام فردى نمى‌پردازد لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‌ أَوْلِیاءَ

4- وقتى یارى گرفتن از کفّار مورد نهى قرآن است، قطعاً در روابط و سیاست خارجى، پذیرش ولایت وسلطه‌ى اهل کتاب وکفّار ممنوع است. لا تَتَّخِذُوا

5- ولایت کفّار و دشمنان را نپذیریم، چون آنان تنها به فکر هم مسلکان خویشند.

6- با وجود اختلافات شدید میان یهود و نصارا، پیوندشان به خاطر نابودى اسلام است.

7- کفّار تنها نسبت به تعهّدات میان خودشان وفادارند، ولى نسبت به تعهّدات با مسلمانان پایبند نیستند. لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‌ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ‌

8- دولت‌هاى اسلامى که ولایت و سلطه کفّار را پذیرفته‌اند، از کفّار محسوب مى‌شوند. فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» (دوستى با هر فرد و گروهى، انسان را جزو آنان مى‌سازد.)

9- نه کفّار را «ولىّ» خود گردانید و نه با آنان که ولایت کفّار را پذیرفته‌اند، رابطه ولایت داشته باشید. فَإِنَّهُ مِنْهُمْ

10- نتیجه‌ى پذیرش ولایت کفّار، قطع ولایت خداست. فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ

11- تکیه بر کفّار، ظلم است. لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ

ادامه مطالب

http://m5736z.blog.ir/post/ZendegiM
2

http://m5736z.blog.ir/post/ZendegiM
3

http://m5736z.blog.ir/post/MomenanehQ4

http://m5736z.blog.ir/post/ZendegiM1

 

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">