تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

 

 

         ☫

   در این کتاب می خوانیم :

مقدمه ی مؤلّف و شرح خطبه امیرالمؤمنین درباره قرآن

سخن گفتن قرآن‏      نقش قرآن در زندگى‏     اولین فرمان، فرمان فرهنگی

محتوا و مطالب قرآن قرآن برای بندگان برگزیده ما (خدا)     آثار و خواص قرآن       مسئولیت ما     فضیلت قرآن    قرآن خود را این چنین معرفى مى کند

وصف مصحف علی      امام خمینی(ره) و شناخت قرآن    مشخصات قرآن    

 ترتیب سوره هاى قرآن     اختلاف قراآت     ویژگیها و خصوصیات قرآن    

حروف مقطعه ی قرآن     سجده هاى واجب و مستحب      اسامی و صفات قرآن

محکمات و متشابهات     لوح محفوظ و ام الکتاب       تفسیر و تاویل آیات قرآن

اعجاز قرآن مجید       آیات و روایات ده گانه درباره آینده جهان    نفوذ در آسمان ها

تحدی قرآن مجید    عدم تحریف     فلسفه ناسخ و منسوخ

آیات انذاری و تبشیری     احترام به قرآن     آداب گوش سپاری

عدم اختلاف در قرآن  علوم و دانش قرآنی   بهره گیری از قرآن

 قرآن و تحولات اجتماعی    اسرائیلیات در تفاسیر قرآن     

مقدمه ی مؤلّف 

سخنان شگفت از پیامبر امی یکی از دلایلی که باعث شد عده ای زیادی از مردمان بر پیامبر ایمان بیاورند، این بود که پیامبر ما با اینکه از کسی چیزی نیاموخته بودند، چطور میتوانستند چنان حرفهای عجیبی بزنند؟ چطور می تواند مردم را از گذشته و آینده و حال آگاه سازد ؟ چطور این چنین شخصی میتواند این گونه سخنانی بر زبان جاری سازد، مردم را پند و اندرز دهد، از سایر پیامبران بگوید، شرح اقوامی که در گذشته دچار عذاب و یا نعمت الهی گشته اند را بدهد، از روز رستاخیز سخن بگوید و .....؟                         

این خود یک معجزه بود، معجزه ای بس بزرگ و جاوید به طوریکه تمام پیامبران تا مدتی زیستند و برای اثبات حرفهای خود معجزه ای آوردند و پس از درگذشت آنان معجزاتشان نیز به همراه آنان می رفت ولی پیامبر گرامی معجزه ای جاوید برای ما و جهانیان به ارمغان آورد که تا قیامت و بعد از آن نیز جاوید خواهد ماند.

قرآن و فصاحت و بلاغت

قرآن همچون دیگر کلامها از کلمات تشکیل شده است. هندسه کلمات قرآن به گونه‌ای است که نه می‌توان کلمات آنرا با کلمات دیگر جایگزین نمود و نه می‌توان نظیر عبارات و جملات بی‌بدیل قرآنی، جمله‌ای آورد. اسلوب قرآن سابقه ندارد؛ یعنی نه پیش از آن کسی بدین سبک سخن گفته و نه پس از آن کسی را یارای رقابت و مبارزه با قرآن است. قرآن، کلام فصاحت است، اما فصاحتی بالاتر از فصاحتهای فنی که علوم بلاغت از آن سخن می‌راند 

قرآن، آهنگی متناسب با عوالم معنوی دارد. آهنگی که نه در چارچوب نثر می‌آید و نه همگونی و هماهنگی با شعر دارد. از امور شگفت دیگر آنکه پس از تأمل در سیاق قرآن، از یک نظر تصور می‌شود که الفاظ آن در ساختار و ترتیب تابع معانی‌اند و از نظر دیگر چنین می‌نماید که در آن، معانی پیرو الفاظ اند و همواره این تبدل رأی و کشمکش نظر وجود دارد. با دقت نظر در الفاظ و معانی قرآن، فکر بر یک جهت مستقر نمی‌ شود و معلوم نخواهد شد که تمایل کدامیک بیشتر است .                .  از دیگر نکات حیرت‌آور اینکه، کلام خود پیامبر که قرآن بر زبان او جاری شده بروشنی با قرآن متفاوت است. سخنان آن حضرت از خطبه و دعا و حدیث، هیچ‌کدام رنگ و بوی قرآن را ندارد؛ همچنین سخنان حضرت علی، که آینه تمام نمای فصاحت و بلاغت است برای مثال علی علیه السلام در ضمن خطبه‌های فصیح خود، هر جا آیه‌ای از قرآن می‌آورد، آن آیه کاملاً متمایز است و لذا تحدی قرآن و دعوت برهانی آن همچنان و برای همیشه پابرجاست. استعمارگران آمریکا و انگلیس و گردانندگان بازی سیاست جهان، قرنهاست که برای زیر سلطه درآوردن کشورهای اسلامی و غارت ثروت آنان و تضعیف عظمت اسلام، به طور آشکار و نهان با قرآن مبارزه می‌کنند .  مدعیان پیروی مسیحیت و کذابان کلیسانشین، هر سال اموال گزافی را در تضعیف عقاید مسلمین و مبارزه با اسلام هزینه می‌کنند، اما هیچ کدام جرأت آن را در خود ندیده‌اند که هیئتی از سخنوران جهان را تشکیل دهند و به فریاد همیشه برقرار تحدی قرآن پاسخ گویند و حتی یک سوره چون قرآن بیاورند.

الفاظ قرآن همچون دانه‌های یک تسبیح‌اند! قرآن مجموعه‌اى کامل از معارف، فضایل اخلاقى، قوانین اجتماعى، قصص، تاریخ، اخبار غیبى و ... است که طىّ 23 سال در‌ حالات و شرایط و مکان هاى مختلف (مکه، مدینه، حضر، سفر، جنگ، صلح و‌. . .) نازل شده‌. ولیکن کوچکترین اختلاف و تناقض و فساد مضمون و سخافت بیان در آن یافت نمیشود و حسن اسلوب و سلاست و حلاوتى که در اول آن مشاهده میگردد؛ تا پایان آن حفظ گشته است . قرآن کریم از ابعاد و زوایای مختلف مانند وضع قوانین‌، طرح مسائل تاریخی‌، پیشگویی‌ها و اخبار غیبی‌، علوم روز و مسائل ناشناختة علمی در عصر قرآن‌، معارف و طرح مسائل عقیدتی و... معجزه است.

جلوه‏هایى از حقیقت قرآن از دیدگاه نهج‏ البلاغه
قرآن،  تنها کتاب آسمانى در اختیار انسان‏

امام على (علیه السلام) در بیش از بیست خطبه نهج‏البلاغه به معرفى قرآن و جایگاه آن پرداخته است و گاه بیش از نصف خطبه به تبیین جایگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظیفه آنان در قبال این کتاب آسمانى اختصاص پیدا کرده است. قرآن در دسترس و جلوى روى همه می باشد. بر خلاف کتب آسمانى ادیان دیگر از قبیل کتاب حضرت موسى و حضرت عیسى علیهما‏السلام، قرآن در اختیار شماست.

امم گذشته و بخصوص در بین یهود بنى اسرائیل کتاب مقدس در اختیار عموم مردم نبوده؛ بلکه تنها نسخه‏هاى محدودى از تورات در نزد علماى یهود موجود بوده و براى عموم امکان مراجعه به تورات وجود نداشته است .                                  .  
درباره کتاب آسمانى حضرت عیسى وضع از این هم نگران کننده‏تر بوده و هست؛ زیرا آنچه امروز به نام انجیل در میان مسیحیان شناخته مى‏شود کتابى نیست که بر حضرت عیسى مسیح نازل شده؛ بلکه مطالبى است که به دست افرادى گردآورى و به نام اناجیل اربعه معروف شده است.  بنابراین امم پیشین از دسترسى به کتب آسمانى محروم ماندند. اما وضعیت در مورد قرآن متفاوت است. کیفیت نزول قرآن و قرائت و تعلیم آن از جانب پیامبر
صلى الله علیه و آله به گونه‏اى بود که مردم مى‏توانستند آن را فرا بگیرند و آیاتش را حفظ کنند و قرآن به طور کامل در دسترسشان باشد .

از دیگر ویژگى‏هاى مهم این کتاب آسمانى آن است که خداوند متعال بر امت اسلام منت نهاده و خود، حفظ قرآن کریم را از هر گونه تهدیدى به عهده گرفته انا نحن نزل الذکر و انا له لحافظون. بعلاوه پیامبر اکرم به قدرى به فراگیرى مسلمانان و حفظ آیات الهى اهتمام داشتند که در همان زمان رسول الله، عده زیادى از مسلمانان حافظ قرآن بودند و نسخه‏هایى از آیاتى که جدید  نازل مى‏شد در اختیار داشتند و به تدریج آنها را حفظ مى‏کردند و به هر حال از طریق تکثیر این نسخه‏ها یا نقل سینه به سینه از حافظى به حافظ دیگر، قرآن در اختیار همگان قرار مى‏گرفت.
حضرت على
علیه‏السلام مى‏فرماید: کتاب الله بین اظهرکم؛ کتاب خدا در میان شماست، در دسترس شماست. ناطق لا یعیى لسانه. این کتاب گویاست و زبانش به کندى نمى‏گراید، از سخن گفتن خسته نمى‏شود و هرگز لکنت پیدا نمى‏کند، بنایى است که پایه هایش فرو نمى‏ریزد و پیروزمندى است که یارانش شکست نمى‏خورند.

سخن گفتن قرآن‏ امام على علیه‏السلام از سویى در مورد اوصاف قرآن در نهج‏البلاغه مى‏فرمایند: این کتاب کتاب ناطق است؛ خودش سخن مى‏گوید؛ از سخن گفتن خسته نمى‏شود. سخن و مطلب خویش را به روشنى بیان مى‏کند و از دیگر سوى، مى‏فرمایند این قرآن، ناطق نیست؛ باید آن را به سخن درآورد و من هستم که این قرآن را براى شما تبیین مى‏کنم. و گاه در بعضى از تعابیر آمده است که قرآن صامت ناطق؛ قرآن ساکت است و در عین حال ناطق‏ (نهج‏البلاغه، خطبه 147)

 براستى معناى این سخن چیست؟ به نظر مى‏رسد این تعبیر بیانگر دو نگاه متفاوت به این کتاب آسمانى است که در یک نگرش قرآن کتابى مقدس، ولى خاموش در گوشه‏اى نشسته است و با کسى سخن نمى‏گوید و کسى با او ارتباطى ندارد و از نگاهى دیگر کتابى است گویا که همه انسان‏ها را مخاطب خویش قرار داده است و آنها را به پیروى از خود فرامى خواند و به پیروان خود نوید بهروزى و سعادت مى‏دهد .             .
بدیهى است قرآنى که تنها وصف آن تقدس باشد و بس، کلمات و جملات و آیاتى است منقوش بر صفحاتى از کاغذ که مسلمان‏ها به آن احترام مى‏گذارند، آن را مى‏بوسند و آن را در بهترین جاى خانه خویش نگه مى‏دارند و گاه در مجالسى بدون توجه به حقیقت و معانیش آن را تلاوت مى‏کنند. اگر با این دید به قرآن بنگریم، قرآن کتاب صامتى است که با صوت محسوس سخن نمى‏گوید

و کسى که چنین نگرشى به قرآن دارد هرگز سخنى از قرآن نخواهد شنید و قرآن کریم مشکلى از او حل نخواهد کرد. بنابراین ما موظفیم به نگرش دوم روى بیاوریم؛ یعنى قرآن را کتاب زندگى بدانیم و با ایجاد روحیه تسلیم در برابر خداى متعال، خود را براى شنیدن سخنان قرآن کریم که تمامى آنها دستورات زندگى است آماده کنیم. در این صورت است که قرآن ناطق و گویاست؛ با انسان‏ها سخن مى‏گوید و آنها را در تمام زمینه‏ها راهنمایى مى‏کند. حضرت مى‏فرمایند قرآن صامت است و باید آن را به سخن درآورد و این من هستم که قرآن را براى شما تبیین مى‏کنم.                                    . در عین حال چنین نیست که مضامین همه آیات آن براى انسان‏هاى عادى قابل فهم و دسترسى باشد و خود مردم بدون تفسیر و تبیین پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام و راسخین در علم بتوانند به مقاصد آیات نایل شوند. به عنوان مثال، تفصیل و تبیین جزئیات احکام در قرآن نیامده است، همچنین آیاتى از قرآن کریم مجمل است و نیاز به تبیین و توضیح دارد. بنابراین قرآن از بسیارى از جهات صامت است یعنى براى انسانهاى عادى، بدون تفسیر و تبیین کسى که با غیب ارتباط دارد و به علوم الهى آگاه است قابل استفاده نیست.

پیامبر و تبیین قرآن‏ یکى از وظایف پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به امت، تبیین آیات الهى است. قرآن کریم خطاب به پیامبر مى‏فرماید وَ أَنْزَلْنٰا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ نحل،44

که بر هر رسولى ز سوى خدا                       بشد حجتى و کتابى عطا

بیامد به سوى تو قرآن فرود                         که گوئى به خلق آنچه ایزد نمود

که شاید که یک دم تفکر کنند                    درین دین برحق تدبّر کنند

ما قرآن را بر تو نازل کردیم و وظیفه توست که قرآن را مردم بخوانى و معارف آن را براى ایشان تبیین نمایى؛ معارف آنچنان عمیق است که براى انسان‏هاى عادى چندان قابل فهم نیست، بنابراین آیات قرآن تفسیرى خاص خود دارند که این تفسیر و تبیین و علوم آن نزد پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام است آنها نیز معارف قرآن را در اختیار مسلمان‏ها گذاشتند و پیام قرآن را به گوش مردم رسانیدند .

پس قرآن به این اعتبار ناطق است و پیامبر و ائمه علیهم السلام معارف قرآن را بیان فرمودند. لکن باید توجه داشت که قرآن سخن خویش را اعم از خوشایند مخاطب بیان مى‏کند، خواه موافق خواهش دل او، یا مخالف هواى نفس انسان باشد. و نیز شیاطین انس حق ندارند خواسته‏هاى خود را بر قرآن تحمیل کنند و به اسم برداشت خود از قرآن، کلام خداوندى را به راى خود تفسیر کنند،                      .
بنابراین در این فراز از سخن، على
علیه‏السلام قرآن را چنین معرفى مى‏کند که، قرآن این کلام الهى در بین شماست و پیوسته با لسانى گویا و رسا انسان‏ها را به فلاح و رستگارى فرا مى‏خواند و پیروانش را به سعادت و خوشبختى نوید مى‏دهد و از انجام رسالت خویش هرگز خسته نمى‏شود.

در خطبه 157 در وصف قرآن کریم چنین مى‏فرماید: ذلک القرآن فاستنطقوه و لن ینطق و لکن اخبرکم عنه،الا ان فیه علم ما یاتى، و الحدیث عن الماضى، و دواء دائکم، و نظم ما بینکم هان، این قرآن است، پس از او بخواهید تا براى شما سخن بگوید در حالى که هرگز قرآن (بدون تبیین و تفسیر پیامبر و امام معصوم صلوات الله علیهم سخن نخواهد گفت. شما باید با معارف قرآن آشنا شوید و علوم قرآن را از آنها دریافت کنید. قرآن دریاى معارف و علوم الهى است که غواصى در این دریاى عمیق و بى انتها و صید گوهرهاى انسان ساز آن تنها از عهده کسانى برمى آید که با غیب عالم هستى در ارتباطند و خداى متعال نیز از مردم خواسته تا با توسل به ذیل عنایت پیامبر و ائمه هدى علیهم‏السلام و استفاده از علوم اهل بیت و کمک و راهنمایى آن بزرگواران به معارف بلند قرآن راه یابند .

حال که امام معصوم علیه‏السلام مى‏باید علوم و معارف قرآن را براى مسلمانان بیان کند و خود قرآن سخن نمى‏گوید و مردم خود نیز قادر نیستند مستقیما پیام‏هاى الهى را دریافت کنند. اکنون: اخبرکم عنه؛ من شما را از قرآن آگاه مى‏کنم و از علوم و معارف قرآن به شما خبر مى‏دهم. بدانید تمام آنچه مورد نیاز شماست در قرآن کریم است: الا ان فیه علم ما یاتى و الحدیث عن الماضى و دواء دائکم و نظم بینکم‏ علم گذشته و آینده در قرآن است و درمان درد شما و راه نظم و سامان امورتان در قرآن است. این شما هستید که باید با استفاده از قرآن کریم و علوم اهل بیت علیهم‏السلام به امور خود سامان بخشید .

ذکر دو نکته‏

1. قرآن مهمترین سند تاریخى براى مسلمانان است. آنجا که قرآن از تاریخى سخن مى‏گوید و تفکرات و معتقدات اقوام و ملل پیشین و روش زندگى و سرگذشت آنها را بیان مى‏کند، معتبرترین سند تاریخى است و در مقایسه با کتب و مطالب تاریخى، که سند قرآنى ندارد، گر چه به صورت تواتر نقل شده باشد، ارزش و اعتبار آنها در حد قرآن نیست. این ما هستیم که باید با مراجعه به قرآن و مطالعه داستان زندگى اقوام و ملل پیشین از آنها درس عبرت گرفته، زندگى خود را بر اساس حق و روش صحیح سامان بخشیم.                           .
2. قرآن کریم علاوه بر آن که تاریخ گذشتگان را براى ما نقل مى‏کند و با بیان حوادثى که براى آنان رخ داده است ما را در فضاى زندگى آنها قرار مى‏دهد و از ما مى‏خواهد که درس عبرت بگیریم، از آینده نیز خبر مى‏دهد. بدیهى است سخن علمى و یقینى راجع به آینده گفتن کار کسى جز خداوند متعال و کسانى که به اذن او از آینده خبر دارند نیست. این خداست که آینده و گذشته و حال برایش معنا ندارد و مى‏تواند راجع به آینده سخن بگوید و از آن خبر دهد، اوست که مى‏تواند راه را براى بندگانش روشن کند که چگونه رفتار کنند تا به سعادت برسند. این قرآن کریم است که از گذشته و آینده خبر مى‏دهد و انسان را نسبت به آن آگاه مى‏کند. الا این فیه علم ما یاتى و الحدیث عن الماضىآگاه باشید که علم آنچه مى‏آید و آنچه گذشته است در قرآن کریم است.

نقش قرآن در زندگى‏ حضرت على علیه‏السلام کلید حل همه مشکلات را قرآن معرفى مى‏کند و در وصف آن مى‏فرماید و دواء دائکم ما بینکم؛ دواى درد و راه حل مشکلات شما و راه سامان بخشیدن به امورتان در قرآن است. قرآن داروى شفابخشى است که همه دردها را درمان مى‏کند و با وجود قرآن دردها و ناراحتى‏ها التیام مى‏یابد. باید این نسخه شفابخش را خواند و آن را به دقت مطالعه کرد و با راه درمان دردها و مشکلات فردى و اجتماعى آشنإ؛ شد. بدیهى است قبل از احساس و شناختن درد و مشکل، سخن گفتن از درمان، خارج از مسیر طبیعى است. امروز در جامعه ما مشکلات فراوانى اعم از فردى و اجتماعى وجود دارد که همه خواهان رفع این مشکلاتند و با این که پیشرفت‏هاى چشم‏گیرى در زمینه‏هاى مختلفى وجود داشته، حضرت در این خطبه مى‏فرمایند: و دواء دائکم و نظم ما بینکم؛ قرآن نسخه درمان دردها و مشکلات شماست، و در خطبه 189 با این تعبیر که و دواء لیس و بعده داء مى‏فرمایند: قرآن دارویى است که بعد از آن دردى باقى نمى‏ماند .                                                    . باید با تمام وجود باور داشته باشیم که درمان حقیقى دردها و مشکلات ما، اعم از فردى و اجتماعى، در قرآن است. همه ما به این مطلب اقرار مى‏داریم؛ لکن مراتب ایمان و یقین افراد متفاوت است. هر چند هستند کسانى که با تمام وجود باور داشته باشند که اگر به قرآن روى بیاورند و معارف و راهنمایى‏هاى آن را به کار بندند،  گاه کسانى در اثر ناآگاهى و یا کج اندیشى ممکن است این فکر انحرافى را مطرح کنند که با وجود این که قرآن در اختیار ماست و مدعى پیروى از آن هستیم پس چرا  هزاران مشکل فردى، اجتماعى، اخلاقى و فرهنگى رنج مى‏برند؟

قرآن؛ راهنماى خطوط کلى‏ بسیار ساده‏ انگارانه به نظر مى ‏آید که کسى انتظار داشته باشد قرآن مانند کتاب حل المسائل، دردها و مشکلات فردى و اجتماعى را یکى یکى بیان کند و سپس راه حل آنها را به ترتیب توضیح دهد. قرآن با سر نوشت ابدى انسان سر و کار دارد و هدف قرآن فلاح و رستگارى انسان در دنیا و آخرت است.

در این عرصه، قرآن کریم راه‏هاى کلى و خطوط اصلى را به ما نشان مى‏دهد که با به کار بستن آنها مى‏توانیم زندگى سعادتمندانه‏اى داشته باشیم، این خطوط کلى چراغ‏هایى هستند که جهت سیر و حرکت را نشان مى‏دهند . لکن باید توجه داشته باشیم که براى رسیدن به سعادت و رستگارى در دنیا و آخرت و رفع مشکلات و تحقق جامعه‏اى مترقى و در عین حال دینى و اسلامى، خداوند متعال دو وسیله در اختیار انسان قرار داده است: یکى دین و دیگرى عقل.                                .
قرآن خطوط اصلى ترقى و تکامل انسانى را روشن مى‏کند و جامعه اسلامى موظف است با نیروى تفکر و اندیشه و استفاده از تجارب علمى دیگران (حتى غیر مسلمانان) را منع نمى‏کند؛ بلکه علم را ودیعه الهى مى‏داند و مسلمانان را به آموختن آن تشویق مى‏کند. پیامبر
صلی الله علیه و آله جهت ترغیب و تشویق مسلمانان به یادگیرى علوم مى‏فرمایند: اطلبوا العلم و لو بالصین  دانش بیاموزید و از تجارب علمى دیگران بهره‏مند شوید هر چند براى تحقق این منظور پیمودن مسیرى بس طولانى لازم باشد.

البته امروزه روابط بین المللى، بسیار پیچیده است و کشورهاى استکبارى و قدرت‏هاى اهریمنى با انواع حیله‏ها و ابزارهاى گوناگون تکنولوژى، اقتصادى، و به طور کلى با استفاده از محصولات تجارب علمى بشر در صددند تا روابط سلطه جویانه خود را تحکیم بخشند، لکن ما باید با ذکاوت بسیار، بدون این که از اهداف اسلامى و قرآنى خود کم‏ترین عقب نشینى کنیم از نتایج علوم بشرى در زمینه‏هاى مختلف در راه بهبود وضع اقتصادى و رفع مشکلات معیشتى مردم بهره جوییم.

اولین فرمان، فرمان فرهنگی ... الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ 4 عَلَّمَ الْإِنْسٰانَ مٰا لَمْ یَعْلَمْ 5

خدائى که چون آفرید از عدم                         ترا دانش آموخت خود با قلم

به انسان بیاموخت علم از نهفت                   هرآنچه ندانست او را بگفت

از افتخارات اسلام این است که کارش را با قرائت و علم و قلم شروع کرد. و اولین فرمان خداوند به پیامبرش فرمان فرهنگی بود. آنجا که موضوع خواندن و یادگیری و قلم مطرح است،‌ خود را اکرم خوانده است. اِقْرَ‌أْ وَ رَ‌بُّکَ الْأَکْرَ‌مُ 3

همیشه بخوان این کتاب مبین               خدایست خود اکرم الاکرمین

 خداوند، آنجا که به مسأله آفرینش انسان نظر دارد، خود را کریم خوانده است : یٰا أَیُّهَا الْإِنْسٰانُ مٰا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ . الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوّٰاکَ فَعَدَلَکَ انفطار 6 و 7

ترا چیست اى آدمى این غرور                به درگاه رب کریم و غفور

خدائى که از هیچ دادت وجود               چنینت بیاراست زیبا نمود

ولی آنجا که موضوع خواندن و یادگیری و قلم مطرح است،‌ خود را اکرم خوانده است.
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ 1 خَلَقَ الْإِنْسٰانَ مِنْ عَلَقٍ 2  اقْرَ‌أْ وَ رَ‌بُّکَ الْأَکْرَ‌مُ 3

بنام خدایت بخوان کافرید                   ز نطفه بیاورد انسان پدید

محتوا و مطالب قرآن کریم

توحید : محتویات و مطالب قرآن مجید را دو نوع مى توان بیان کرد : از مجموع (6236) حدود (1300) آیه درباره توحید و خداشناسى است. اعم از وجود خدا، وحدانیت و صفات او.

و اینکه خلقت عالم و اداره آن در دست خداست و جهان، تک محورى، یک قطبى و یک کانونى است الله لا اله الا هو بیان ذات خدا، صفات خدا، یگانگى خدا و آنچه باید خدا از آن منزه باشد. و آنچه باید خدا به آن متصف باشد صفات ثبوتیه و سلبیه.                                     .معاد : حدود (1400) آیه درباره معاد، قیامت، مرگ و برزخ، حشر و نشر، بهشت و جهنم و خلود است .

احکام : حدود (۵۰۰) آیه درباره احکام است. از قبیل حلال و حرام، تجارت، جنگ و صلح، قصاص، احکام: نماز، روزه، زکات، خمس، حج، نذر، سوگند، بیع، رهن، نکاح، هبه، حقوق زوجین، حقوق والدین، طلاق، ظهار، وصیت، ارث، حدود، قضاوت، ثروت، مالکیت، حکومت، شورا، حق فقرا و غیره

انبیاء : حدود (2000) آیه در حالات انبیاء، امتها و پیروزى حق بر باطل مى باشد. حوادث و وقایع 23 ساله بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله .

و بقیه آیات، درباره اخلاق، مواعظ، امثال و نظیر آنها است.

سرگذشت پیامبران: یا انسانهایى که وحى الهى را دریافت کرده و به انسانهاى دیگر ابلاغ نموده اند. و میدان حق و باطلى که به وسیله آنها به وجود آمده است .
اما به طور مشروح :
1 - ملائکه، یعنى واسطه هاى فیض و نیروهاى با شعور و آگاه، همچنین جن و شیاطین .
2 - معجزات و خوارج عادات انبیا علیهم السلام و تایید کتب آسمانى مخصوصا تورات و انجیل و تصحیح اغلاط آن دو، و امثال این مطالب .
3 - جهان و قوانین پایدار جهان، ناپایدارى زندگانى دنیا و عدم صلاحیت آن اینکه ایده آل مطلوب باشد.
4 - توصیف قرآن در حدود پنجاه صفت : تسبیح موجودات جهان و نوع آگاهى درون موجودات، تسبیح به خالق و آفریننده خودشان .
5 - ترغیب و تشویق براى ایمان به خدا و معاد، و ملائکه، پیامبران و کتب آسمانى
6 - خلقت آسمانها، زمین، کوهها، دریاها، گیاهان، حیوانات، ابر، باد، باران، شهابها، و غیره و خلقت همه عالم .
7 - دعوت به پرستش خداى یگانه و اخلاص در عبادت. کسى و چیزى را براى خدا شریک قرار ندادن.
8 - احتجاجها و استدلالها در مورد خدا، قیامت، پیامبران و نقل خبرهاى عینى در ضمن احتجاجها.
9 - تقوى، پارسى، و تزکیه نفس، توجه به نفس اماره و خطر وساوس‍ نفسانى و شیطانى و نظیر آن.
10 - اخلاق فردى: شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبت، ذکر خدا، محبت خدا، شکر نعمت ترس از خدا، توکل به خدا، رضاى خدا، تسلیم در برابر امر خدا، تعقل و تفکر، صدق و امانت و ...
11 - اخلاق اجتماعى ، از قبیل : اتحاد، توصیه بر حق و صبر، تعاون در نیکیها، امر به معروف و نهى از منکر، جهاد با مال و جان در راه خدا و تشویق بر اطعام مساکین و غیره .
12 - توصیف کلى در همه اعصار از سه گروه : مؤ منین، کافرین و منافقین .

در قرآن دنبال چه باید گشت؟

قال علی علیه السلام : وَ فِی القُـرآنِ نَـبَـاُ مَا قَبـلِکُم وَ خَـبَـرُ ما بَـعـدِکُـم وَ حُکمُ مَا بَـیـنِکُم           (نهج البلاغه حدیث 313) سرگذشت نسلهای پیشین شما، و خبرهای مربوط به نسلهای آینده شما، و احکام و دستورات مربـوط به امـوری که بیـن شـما جاری است، هـمه در قـرآن آمده است.آنچه انسان، در زندگی این جهانی خود به آن نیازمند است، به طور کلی، خارج از این سه مورد نیست:

1- نخست، می‌خواهد بداند که پدران و مادران و نیاکان او، در گذشته، چگونه بوده، چگونه زیسته‌اند، چه‌ها می‌اندیشیده، چه سرانجامی داشته، و در چه وضعی و حالی در گذشته و عاقبت آنان چه شده است.

2- آنگاه، می‌خواهد بداند که پس از مرگ او، دنیا چه صورتی خواهد داشت، و نسلهای آینده در چه اوضاع و شرایطی خواهند زیست، و احوال آنها، در دنیای آینده چگونه خواهد بود. (البته این منظور از آینده می تواند اعم از آینده دنیا بوده و آخرت را نیز شامل شود)

3- و سپس می‌خواهد بداند در حال حاضر، در دوران بین گذشته و آینده، که خود در آن زندگی می‌کند، با مردم چگونه باید رفتار کند، و اموری را که بین او و دیگران جاری است، چگونه سر و سامان دهد، تا به راه نادرست نرود و در طریق آسایش و رستگاری گام بردارد. قرآن مجید، کلام الهی و آسمانی ما مسلمانان، کتاب سازنده و روشنگری است که این سه موضوع مهم و حیاتی را، برای ما، به روشنی و بدون تردید یا ابهام، توضیح داده است . پس ما، اگر می‌خواهیم با درک و آگاهی زندگی کنیم و در منجلاب گمراهیها فرو نرویم، و به سوی سعادت گام برداریم، باید قرآن را به دقت بخوانیم، معنی آن را درک کنیم و مفاهیم آن را دستور زندگی خویش قرار دهیم، و دستورات و احکام آن را به کار بندیم.

عظمت قرآن کریم

 إِنَّا أَنـزلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ  دخان 3    قرآن کریم از سه جهت داراى عظمت است:

1. ذات آنکه سخن الهى است.        2.  نزول آن در شب پر برکت شب قدر است. 3. محل نزول آن که قلب مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.
مجد و شرافت قرآن کریم وَ اللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِیطٌ , بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مَّجِیدٌ , فِى لَوْحٍ مَحْفُوظٍ  بروج 20 تا 22

که آن را مبارک شبى کردگار          3           فرستاد تا ره کند آشکار

محیط است بر کارشان کردگار      20          بود آگه از فکر و احوال و کار

بلى هست قرآن کتابى مجید          21           کتابى که از سوى یزدان رسید

که در لوح محفوظ آن ذوالجلال 22          شده ثبت با این شکوه و کمال

جد و شرافت قرآن بسیار است . از جمله :
1 یکى از دو ثقلین است که تمسک به آن مایه ى سعادت بشر است .
2 معجزه ى جاویدان پیامبر تا دامنه ى قیامت است .
3 به بهترین و محکمترین راه ها هدایت مى کند إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ

همانا که قرآن شود راهبر                            به راهى کز آن نیست پاینده تر
4 یکى از شفعاى روز قیامت است .
5 تلاوت هر سوره ى آن، بلکه هر آیه ى آن از فضیلت خاصى برخوردار است .

توصیف قرآن در 5 جمله

امام علی علیه السلام  در بخشی از خطبه 18 نهج البلاغه به توصیف قرآن مجید مى پردازد و در پنج جمله کوتاه و بسیار پرمعنا حقایق زنده اى را درباره اهمیّت قرآن بیان مى کند : قرآن ظاهرش بسیار زیبا و شگفت آور است وَ اِنَّ الْقُرآنَ ظاهِرُهُ اَنیق.

این جمله اشاره به فصاحت و بلاغت قرآن دارد، الفاظش بسیار موزون، تعبیرات بسیار حساب شده و آهنگ آیات، آهنگى مخصوص به خود دارد که هر قدر انسان آن را بخواند و تکرار کند هرگز خسته نمى شود. و باطن آن عمیق است وَ باطِنُهُ عَمیق. غالباً پرداختن به زیبایی هاى ظاهر، انسان را از عمق معنا دور مى سازد و این حقیقتی است که انسان در قرآن مجید به روشنى در مى یابد که ظاهرش فوق العاده آراسته، روح پرور، جذّاب و دلپذیر است و باطنش فوق العاده عمیق و پرمحتواست.

ژرفا و عمق قرآن آن گونه است که هرچه، قویترین اندیشه ها درباره آن به کار بیفتد باز پایان نمى گیرد. چرا چنین نباشد در حالى که تراوش وحى الهى است و کلام خدا همچون ذات پاکش بى انتهاست. نه تنها ظلمت جهل و تاریکى کفر و بى ایمانى و بى تقوایى، بلکه ظلمات در صحنه زندگى اجتماعى و سیاسى و اقتصادى نیز بدون تعلیمات قرآن از میان نخواهد رفت

نکات شگفت آور قرآن هرگز فانى نمى شود و اسرار نهفته آن هرگز پایان نمى پذیرد لاتَفْنى عَجائِبُهُ، وَ لا تَنْقَضِى غَرائِبُهُ اشاره به جاودانگى و ابدى بودن شگفتیها و زیباییها و حقایق برجسته قرآن مى کند، چرا که کتابهاى زیادى را مى توان نام برد که در عصر خود، بسیار شگفت آور و جالب بودند ولى با گذشت زمان گرد و غبار کهنگى بر آنها نشست و شگفتیهایش بى رنگ شد ولى قرآن هرگز چنین کتابى نیست چرا که تمام کسانى که با آن آشنایند همیشه از مطالعه و بررسى در الفاظ و معانیش لذّت مى برند.

جمله دوّم اشاره به اسرار نهفته قرآن است که با گذشت زمان هر روز بخش تازه اى از آن آشکار مى گردد. ظلمات و تاریکی ها جز در پرتو نور قرآن برطرف نخواهد شد! وَ لا تُکْشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ. ژرفا و عمق قرآن آن گونه است که هرچه، قویترین اندیشه ها درباره آن به کار بیفتد باز پایان نمى گیرد. چرا چنین نباشد در حالى که تراوش وحى الهى است و کلام خدا همچون ذات پاکش بى انتهاست.

امروز با این که دنیا از نظر صنایع، فوق العاده پیشرفت کرده، ولى با این حال انواع ظلمتها بر جامعه بشرى سایه شوم خود را گسترده است، جنگها و خونریزیها، ظلم و بى عدالتیها، فقر و بدبختى و از همه مهمتر ناآرامى هاى درونى همه جا را فراگرفته و تمام اینها نتیجه مستقیم ضعف ایمان و تقوا و فقر اخلاقى و معنوى است که بهترین راه درمان آن پناه بردن به قرآن است. از همه اسفناک تر رها کردن قرآن و پناه بردن به آراى ظنّى و افکار قاصر بشرى در زمینه احکام است که گروهى از مسلمانان به خاطر دور بودن از قرآن گرفتار آن شدند.

قرآن ارثیه برای بندگان برگزیده ما (خدا)

خداى متعال در آیه 32 فاطر به حاملان قرآن، این کتاب بزرگ آسمانى اشاره کرده همان کسانى که بعد از نزول قرآن بر قلب پاک پیامبرصلی الله علیه و آله این مشعل فروزان را هم در آن زمان و هم در قرون و اعصار دیگر، حفظ و پاسدارى نمودند. مى فرماید: سپس، این کتاب آسمانى را به گروهى از بندگان برگزیده خود به ارث دادیم تعبیر به ارث. ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتٰابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنٰا مِنْ عِبٰادِنٰا فَمِنْهُمْ ظٰالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سٰابِقٌ بِالْخَیْرٰاتِ بِإِذْنِ اللّٰهِ ذٰلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ

وز آن مردمانى که حق آفرید                      گروهى از آن بندگان را گزید

که خود ارث قرآن بر آنها نهاد                  کتابى الهى به آنها بداد

ولى باز از آنها گروهى به ظن                      بکردند بس ظلم بر خویشتن

گروهى برفتند بر خیر و داد                         نبردند حق را زمانى ز یاد

که فضل بزرگ الهى است این                  که آورده اندش به دست این چنین

ارث به چیزى گفته مى شود که : بدون داد و ستد و زحمت به دست مى آید، و خداوند این کتاب بسیار بزرگ را این گونه در اختیار مسلمانان قرار داد. در اینجا روایات فراوانى از طرق اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده، که در همه آنها بندگان برگزیده خدا، به امامان معصوم (علیهم السلام) تفسیر شده است.

به گواهى قرآن مجید، خداوند بزرگ، مواهب عظیمى به امت اسلامى داده، که از مهمترین آنها همین میراث بزرگ الهى قرآن است.

امت مسلمان را بر سایر امم برگزیده، و این نعمت را به آنها داده، ولى به همان نسبت که آنها را مورد لطف خاص خویش قرار داده، مسئولیت سنگین نیز بر عهده آنها گذارده است.

 تنها در صورتى مى توانند، حق پاسدارى این میراث عظیم را انجام دهند که، در صف سابقین بالخیرات (فاطر32) در آیند.

یعنى از تمام امتها در انجام نیکیها پیشى گیرند، در فراگیرى علم و دانش سبقت جویند، در تقوا و پرهیزگارى، در عبادت و خدمت به خلق، در جهاد و کوشش، در نظم و حساب، و در ایثار و فداکارى، در همه این امور پیشگام باشند، در غیر این صورت، حق آن را ادا نکرده اند. مخصوصاً تعبیر به سابقین بالخیرات.

آن چنان مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که، تقدم در همه جنبه هاى مثبت زندگى، اعمال نیک را شامل مى شود.

آرى، حاملان چنان میراثى تنها چنین کسانى مى توانند باشند.

حتى آنها که به این هدیه بزرگ آسمانى پشت مى کنند، و حرمتش را نگاه نمى دارند، به مصداق ظالم لنفسه بر خویشتن ستم مى کنند .

چرا که محتواى آن چیزى جز نجات و خوشبختى و پیروزى آنها نیست، آن کس که نسخه شفابخشى را پشت سر مى افکند، به ادامه درد و رنج خود کمک کرده، و آن کس که، به هنگام طى طریق ظلمانى چراغ روشن خود را مى شکند، خویشتن را به بیراهه و پرتگاه سوق مى دهد، چرا که خداوند از همگان بى نیاز و مستغنى است.

 

 

آثار و خواص قرآن

در حقیقت قرآن به عنوان آخرین وحى الهى که بر افضل انبیاء نازل شده ، نور هدایت ابدى براى بشر و تجلى کلام خداوند مى باشد.

قرآن؛ شاهد زنده بر نبوت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و قوىترین برهان بر حقانیت او و دلیل دائمى و حجت همیشگى به شمار مى آید. قرآن؛ مهمترین سرمایه معنوى یک مسلمان است که با داشتن آن، همواره سرفراز و از بیگانگان بى نیاز و دست نیاز دیگران به سوى او دراز است.

قرآن؛ ارزنده ترین اندوخته اى است که در رویدادهاى خطرناک زندگى و هجوم امواج سهمناک کفر و الحاد و انحراف و کج روى، انسان را نجات مى دهد و خیر و صلاح و رشد او را تاءمین مى کند. قرآن گرانقدرترین موهبت خدایى و گوهر گرانبهایى است که منشاء آثار سعادت انسانى مى شود و در پرتو آن ، مى توان از چنگال عفریت جهل رها گردید و به کمال مطلوب دنیا و آخرت نائل شد و با ملکوتیان و جهان ابدیت نیز رابطه برقرار کرد.

قرآن؛ فرشته نجات و پاره کننده بندهاى اسارت از گردن توده گرفتار و بى نوا و برقرار کننده نظام هاى صحیح و مجرى عدالت اجتماعى و کوبنده اساس شخص پرستى و اختلاف طبقاتى و خاموش کننده فریادهاى گوش خراش ضلالت و گمراهى و زنده کننده روش هاى ستوده و کرامت هاى اخلاقى است .

قرآن؛ در بردارنده اصول قوانین اجتماعى و انفرادى بشر، از قبیل عبادات، تجارات، نکاح و غیره است .

قرآن دستور دهنده عادلى است که اصول وظایف زندگانى بشر را از آغاز تا انجام بیان فرموده و تمام دستورات و قوانین این کتاب مقدس آسمانى بر پایه عقل و منطق استوار است .

مسئولیت ما در برابر قرآن

1. شناخت مفاهیم قرآن ما باید خود را بشناسیم (و کشف کنیم و دریابیم) که انسان هستیم. انسانى که استعدادها و نیازهاى مادى و معنوى دارد و از ابعاد گوناگون برخوردار است. باید قرآن را بشناسیم و ابعاد گوناگون سیاسى، فرهنگى، اخلاقى، اجتماعى، عقیدتى، تجارى و اقتصادى اش را کشف کنیم

خداوند متعال کسانى را که قرآن مى خوانند، اما در آیاتش تدبر و تفکر نمى کنند، مورد سرزنش قرار داده؛ یک انسان آگاه که دین و (قرآن) را نیک شناخته و فهمیده باشد در برابر شیطان و موانع کمال از هزار عابد (بدون شناخت و فهم) محکمتر است

آنکه دائما قرآن بخواند ولى آن را نشناسد و در مفهوم آن تفکر نکند، مانند کسى است که در شب ظلمانى، چراغ را در پشت سر خود قرار داده و در بیابان پرفراز و نشیب حرکت کند. آیا یک چنین انسانى چراغ برایش سودى دارد؟ آیا او با چنان موقعیتى به مقصد مى رسید؟!

2. عمل به دستورهاى آن

باید قرآن همواره در صحنه زندگیمان حضور داشته باشد و عملا ما را از تاریکى ها به سوى نور هدایت کند چنانکه قرآن به طور مکرر به این مساله مهم تصریح کرده        الر . کِتٰابٌ أَنْزَلْنٰاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّٰاسَ مِنَ الظُّلُمٰاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلىٰ صِرٰاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ابراهیم 1

الف لام را هست آغاز کار                          که رمزیست از جانب کردگار

کتابیست قرآن که یکتا خدا                        فرستاد سوى تو اى مصطفى (ص)

که تا مردمان را به امر غفور                       ز ظلمات بیرون برى سوى نور

ترا رهنماى خلایق گزید                            به راه خداى عزیز و حمید

فضیلت قرآن

در عالم هستى هیچ کتابى در فضیلت و برترى به پایه قرآن نمى رسد؛ زیرا نه تنها قرآن خلاصه و عصاره تعلیمات همه انبیاء الهى است، بلکه از همه موجودات آفرینش برتر و والاتر است. پیامبر صلی الله علیه و آله القرآن افضل کل شى ء دون الله فضیلت قرآن به جز خدا از همه چیز برتر و بالاتر است. فضیلت قرآن از همه کتاب هاى آسمانى بیشتر و بالاتر است؛ زیرا کتاب هاى دیگر آسمانى براى برهه اى از زمان و مردم خاصى فرود آمده بود اما قرآن براى همه زمان ها تا روز قیامت و براى همه انسان ها در همه مکان ها حتى براى غیر انسان ها مانند جن نازل شده است.

قرآن بهترین کلام و هدیه اوست، و نیز تکلم خدا با بشر است

انسان عاقل و فهمیده به هیچ عنوان حاضر نیست بین او و قرآن فاصله بیفتد. مگر نه این است که گوش و چشم انسان مى خواهند لذت ببرند. چرا لذت را با شنیدن و دیدن آیات و کلام الهى تامین نکنند تا بخواهند از راه باطل چشم و گوش را به لذت مادى سرگرم کنند. اگر براى انسان، روشن و واضح شد که قرآن، هم کلام الهى و هم تکلم خداوند با بشر است، چرا به استقبال آن نمیشتابد! اگر کسى مزاج روحى خود را با گناه مسموم کند از شهد و شیرینى قرآن لذت نمى برد. چرا که گناهان مانع مى شوند وى طعم گوارى کلام الهى را بچشد. قرآن اثر جود و بخشش الهى است که بر قلب بهترین افراد بشر نازل شده، پیامبر فرمود: قرآن در گمراهى، مایه هدایت و در نابینایى، مایه روشنى و موجب بخشش لغزش ها است. قرآن انسان را از نابودى حفظ مى کند و از انحراف رهایى مى بخشد. فتنه ها را روشن مى سازد آدمى را از دنیا به آخرت مى رساند و کمال دین در آن نهفته است. هر کس از قرآن فاصله گرفت در آتش افتاده . قرآن همان قانون خدایى و ناموس آسمانى است که اصلاح دین و دنیاى مردم را به عهده گرفته و سعادت جاودانى آنان را تضمین کرده. آیات آن سرچشمه هدایت، راهنمایى و کلماتش معدن ارشاد و رحمت .

آشنایی با قرآن

قرآن را به کمک خود قرآن باید شناخت. آیات قرآن مجموعا یک ساختمان به هم پیوسته اند و اگر یک آیه از آیات قرآن را جدا کنیم و بخواهیم تنها همان یک آیه را بفهمیم، شیوه درستی اتخاذ نکرده ایم. آیات قرآن برخی مفسر برخی دیگرند و همانگونه که برخی مفسران بزرگ گفته اند، ائمه اطهار علیه السلام این روش تفسیری را تأیید کرده اند. قرآن در بیان مسائل شیوه ای ویژه دارد. در بسیاری موارد اگر یک آیه از قرآن را انتخاب و اخذ کنید بدون آنکه آن را بر آیات مشابه عرضه بدارید، مفهومی پیدا می کند که با مفهوم همان آیه در کنار آیات هم مضمون، به کلی متفاوت است. قرآن کریم مخزن معارف، گنجینه علوم الهى و از این جهت نیز در میان همه کتب آسمانى بى رقیب است کتاب هدایت و تِبیان کلّ شَىء است. وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِینَ نحل 89

ترا داد یزدان کتابى مبین     که روشن کند شیوۀ حق و دین

بود هادى و رحمت مؤمنان       دهد مژده بر مسلمان جهان

اندیشمندان و دانشوران هر کدام به سهم خویش در این بحر ژرف و عمیق، به غور پرداخته و بقدر توانایى خود در زمینه معارف و علوم آن قلم فرسایى نموده اند؛ والحق که هر آیه بلکه هر جمله اى از این کتاب بى همتا، سرفصل نوینى براى معارف الهى است. عظمت و اعجاز جاوید قرآن مجید بر کسى پوشیده نیست. این کتاب آسمانى ناسخ ادیان و مذاهب گذشته و نجات بخش بشریت در حال و آینده است. در مقام والا و ممتاز قرآن کریم همین بس که معاندین، منافقین و دشمنان قسم خورده آن، هرگز نتوانسته اند در تحریف آن موفق شوند، قرآن مجید بیش از 14 قرن است که زنده و زندگى بخش است و به حیات الهى خود ادامه مى دهد و همواره بزرگترین تحول آفرین را در جوامع بشرى ایفا کرده است .

سیمای قرآن به روایت قرآن (1)

1- قرآن: إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ . فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآَنَهُ. قیامت 17-18،

که ما جمع کردیم آیات آن                          نمودیم بر تو یکایک بیان

بخواندیم چون بر تو قرآن خویش               تو راه اطاعت همى گیر پیش

2- تنزیل: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنزِیلًا. انسان 23،

 کتابیست قرآن چه والامقام                       به سویت فرستاد یزدان تمام  

3- حدیث: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ. زمر 23،

فرستاده قرآن، خداى جهان                        احادیث برتر نهفته در آن

مشابه بود آیه هایش چو هم                      که تکرار گردد همى دم به دم

کسانى که ترسند از کردگار                           چو خوانند قرآن پروردگار

بر اندامشان لرزه افتد ز بیم                       دگرباره تسکینشان مى دهیم

4-تذکره: وَ إِنَّهُ لَتَذْکِرَهٌ لِلْمُتَّقِینَ. الحاقة/ 48،

کتابى که دادست پروردگار                        بود مایه پند پرهیزکار

5-ذکرى: وَ جاءَکَ فِی هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْرى‌ لِلْمُؤْمِنِینَ. هود/120،

که خود راه حق و ره راستى                       شود بر تو معلوم بى کاستى

بر افراد مؤمن تذکر بود                          که خود مایه پند و عبرت شود

6- شفاء: وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ. فصلت 44،

اگر بر زبان عجم رب جود                         مبارک کتابش فرستاده بود

بگفتند کفار یکتا خدا                              که آیات، روشن نباشد چرا

مگر نازل آید به قوم عرب                       کتابى به لفظ عجم، اى عجب ؟

بر افراد مؤمن کتاب خدا                       ز بهر هدایت رسید و شفا

7- حکم: وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیًّا. رعد /37،

کتابى که لبریز حکمت بُود                     به تازى زبان بر تو نازل شود

8- حکمت: وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللّهِ وَ الْحِکْمَةِ. احزاب 34،

از آنچه که در خانه هاى شما                تلاوت شود ز آیه هاى خدا

بگیرید بسیار اندرز و پند                       که افتد شما را بسى سودمند

9- حکیم: ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ اْلآیاتِ وَ الذِّکْرِ الْحَکیمِ. آل عمران58،

پس این آیه هائى که رب کرام                براى تو مى خواند اى نیکنام

بود ز آیه هاى خداى کریم                  بود ذکر پروردگار حکیم

10- مهیمن: وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَ مُهَیْمِنًا عَلَیْهِ. مائده 48،

کتابى که اینک فرستاده ایم                     به حق اى محمد (ص) تو را داده ایم

که برآن کتب نیز کامد ز پیش               گواهى ببخشد به تصدیق خویش

ز پیشین کتب نیز کامل ترست             برآن هرکه زد چنگ ز آتش برست

11- هادى: فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً. جن 1 یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ

که از جنیان عده اى در نهان               شنیدند آیات قرآن عیان

شنیدند با رغبت و شور و تب               بگفتند بادا ز قرآن عجب

کند مردمان را هدایت به راست        کتابى که از سوى یکتا خداست

12-نور: وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.  اعراف 157،

به نورى که بر او بیامد فرود              بگشتند مؤمن به دور وجود

به تحقیق هستند خود رستگار            که رحمت ببینند از کردگار

13- رحمت: وَ إِنَّهُ لَهُدىً‌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ‌ نمل 77 

هدایت نماید به آیین راست                که بر مؤمنان رحمتى از خداست

14- حق: وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِین. حاقه 51،

همانا که این گفته قولیست راست     در انجام آن نیست نقصى و کاست

15- بصائر: بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ. قصص 43،

هدایت کند مردمان را به راست         کتابى که لطفى ز یکتا خداست

امیدست مردم بگیرند پند                 به جان و دل آیات را بشنوند

16- مجید: ق  وَ القُرآنِ المَجید. ق 1

قسم خورد یزدان در این آیتش          به قاف و به قرآن با عزتش

17- عزیز: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمّٰا جٰاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتٰابٌ عَزِیزٌ فصلت 41 ،

کسانى که کافر به قرآن شدند             چه بسیار نادان و جاهل بُدند

اگرچند قرآن یکتا خدا                      کتابیست با عزّ بى انتها

18- عظیم: وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ حجر87 منظور سوره حمد

بدادیم سبع المثانى تو را                 کتابى چو قرآن عظیم و سزا

19- کریم: و اِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ. واقعه 77،

همانا که قرآن بود سودمند             کتابى کریم است سرشار پند

20- سراج: وَ دَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُّنِیرًا. احزاب 46،

به دستور و با اذن پروردگار               خلایق بخوانى سوى کردگار

چراغ فروزان عالم شوى                  که روشن کنى جادۀ رهروى

21- بشیر: کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ . بَشِیراً وَ نَذِیراً فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ. فصلت 3 و4،

کتابى که آیاتش از سوى رب               فرستاده شد بر زبان عرب

بر اندیشمندان صاحب مقام             فرستاد ایزد مبارک کلام

دهد مژده بر نیکوان این کتاب           بدان را بترساندى از عذاب

ولى اکثر خلق رو برکنند                    ز بشنیدن پند آن سر زنند

22- صراط: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ. حمد 6 ،

رهبریمان به راه راست نماى             [که بُوَد مُنتهى به نور و صفاى]

درخواست هدایت به راه راست (خدایا خودم را به خودم بنما؛ طلب می کنیم که ما را به خودمان بشناساند. خودشناسی ، خداشناسی)

23. فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌ ، بقره‏۲۵۶

پس آن کس که از سرکشى دست شُست         بگردید مؤمن به ایزد درست

زده دست بر رشته اى استوار                        که همواره دارد ثبات و قرار

24. أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ‌:،  نساء ۱۷۴

                       پس اى خلق، بُرهان بس آشکار        براى شما آمد از کردگار

 25. انَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ حجر 9

چو قرآن خود را فرستاد حق                  حفاظت نماید خودش ز آن ورق

26. وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ، نحل ۴۴

بیامد به سوى تو قرآن فرود                    که گوئى به خلق آنچه ایزد نمود

که شاید که یک دم تفکر کنند                 درین دین برحق تدبر کنند

27. فَقَدْ جَاءَکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ، انعام‏۱۵۷

کنون بر شما نیز از کردگار                        فرستاده شد حجتى آشکار

ستمکارتر از چنین شخص کیست        که مى گوید آیات از اللّٰه نیست

28. وَ کَذٰلِکَ أَوْحَیْنٰا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنٰا مٰا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتٰابُ وَ لاَ الْإِیمٰانُ وَ لٰکِنْ جَعَلْنٰاهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِنٰا،  شوری ۵۲

همین گونه هم روحى از امر خویش       به وحیى به سویت فرستیم پیش

بلى پیش از این وحى کامد تو را               چه دانسته بودى کتاب خدا

کى آگاه بودى تو از این کلام                    کدامست خود راه ایمان کدام ؟

و لیکن خدا این ره و رسم دین              مقرر نمودى چو نورى مبین

29. هٰذٰا بَلاٰغٌ لِلنّٰاسِ وَ لِیُنْذَرُوا بِهِ وَ لِیَعْلَمُوا ، ابراهیم ۵۲

که قرآن یکى حجت روشن است            که بر مؤمنان آیتى متقن است

بدان بیم یابند مردان نیک                    بدانند یزدان ندارد شریک

 30. الر کِتٰابٌ أَنْزَلْنٰاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّٰاسَ مِنَ الظُّلُمٰاتِ إِلَى النُّورِ   ابراهیم‏۱، 

الف لام را هست آغاز کار                    که رمزیست از جانب کردگار

کتابیست قرآن که یکتا خدا                  فرستاد سوى تو اى مصطفى (ص)

که تا مردمان را به امر غفور               ز ظلمات بیرون برى سوى نور

31. حِکْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ ، قمر ۵

کتابیست قرآن مبارک مقام                   بود حکمتى بالغه در کلام

از این بیشتر حرف و اندرز و پند           نخواهد بیفتد دگر سودمند

 32. وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ  نحل‏۸۹

ترا داد یزدان کتابى مبین                       که روشن کند شیوۀ حق و دین

33. وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ انعام ۱۱۵

رسیدست گفت خداوند، حال             به صدق و عدالت به حد کمال

چنین آیه ها را دگر هیچ کس                  نشاید نماید کنون پیش و پس

که یزدان نیوشنده هست و سمیع         علیم است و داراى علمى وسیع

 34. وَ هُدىً وَ بُشْرى‌ لِلْمُؤْمِنِینَ‌ ، بقره‏۹۷

دهد مژده بر مؤمنان خدا                     هدایت نماید به راهى سزا

35. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلى‌ عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً ، کهف ۱

ستایش بود خاص یکتا خدا                   که بر بنده خاص خود مصطفى

کتابى فرستاد این سان گران                  که نقصى نبودست هرگز در آن

36. فَآمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنٰا وَ اللّٰهُ بِمٰا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ  تغابن 8

بیارید ایمان به یکتا خدا                       همین سان به پیغمبرش مصطفى

به نورى که ایزد فرستاده است            براى تمسک برآرید دست

بترسید، چون کردگار بصیر                  بر آنچه نمایید باشد خبیر

37. یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ  یونس۵ ،

الا مردمان پُر ز اندرز و سود                  کتابى بیامد از ایزد فرود

که دلهایتان را ببخشد شفا                  نماید پر از لطف و نور و صفا

38. فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ . مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ' ، عبس‏13،14

میان مکرم صحف ماندگار                   شده ثبت آیات پروردگار

که اوراق آن هست والامقام                ز هر عیب پاکیزه باشد تمام

در صحیفه‏هاى نوشته شده از لوح محفوظ،گرامى‏ کرده شده نزد خداى، یا صحف انبیاء. (صفحه هاى قرآن در پیشگاه خداوند، داراى جایگاهى بلند و ارزشى والا است.)

39. کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ ، فرقان ۳۲

که آرام سازیم روحت به آن                     شود مطمئن قلبت از آن بیان

چنین بود علت که پروردگار                    به ترتیب کرد آیه ها آشکار

40. بِالْبَیِّنٰاتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنٰا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ نحل ر44  

که بر هر رسولى ز سوى خدا                   بشد حجتى و کتابى عطا

بیامد به سوى تو قرآن فرود                     که گوئى به خلق آنچه ایزد نمود

که شاید که یک دم تفکر کنند                درین دین برحق تدبر کنند

41. وَ أَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ ، انعام‏۱۵۳،

ره راست این است و راه نکوى                بگردید از این روش راه جوى

42. فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ، زمر ۱۸،

کسانى که چون حرف حق بشنوند           نکوکار گردند و صالح شوند

همین بندگانند تا کردگار                         هدایت بفرمودشان آشکار

43. قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصّٰالِحٰاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً کهف 2

شده ثبت در این مبارک کتاب                بترساند این خلق را از عذاب

همه مؤمنان نکوکار را                          بشارت دهد خوش به اجرى سزا

44. وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعاً و لا تَفَرَّقُوا ، آل عمران‏۱۰۳  حبل=کتاب

برآن رشته دین پروردگار                      توسل نمایید جمله به کار

45. قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ، جن۱،

بگو اى پیمبر ز یزدان دین                   مرا وحى گردیده است این چنین

که از جنیان عده اى در نهان                شنیدند آیات قرآن عیان

شنیدند با رغبت و شور و تب              بگفتند بادا ز قرآن عجب

46. ذَلکَ أَمرُالله أَنزَلَهُ اِلَیکُم، طلاق ۵،

چنین است فرمان یکتا خدا                 بگردیده نازل از آن رهنما

47. وَ هٰذٰا کِتٰابٌ أَنْزَلْنٰاهُ مُبٰارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ انعام ۹۲،

کتابیست قران مبارک نهاد                     که آن را یگانه خداوند داد

که دیگر کتب را بگردد گواه                 که هستند آنها ز یکتا اله

48. وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ، ضحی ۵،

بگو نعمت کردگارت مدام                  به مردم که این هست(کتاب) شکرى تمام

49.   قُلْ إِنَّمٰا أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْیِ وَ لاٰ یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعٰاءَ إِذٰا مٰا یُنْذَرُونَ، انبیاء ۴۵،

بگو بر شما وحى را خوانده ام               ز خشم خداوند ترسانده ام

ندارد ولى پند و اندرز سود                 که گوش کر، آن را نخواهد شنود

50.  ذِلِکَ الکِتَآبُ لا رَیبَ فیهِ هُدی لِلمُتٌقین ، بقره ۲،

کتابیست قرآن ز یکتا خدا                    که هرگز در آن نیست شکى روا

همه متقین را به آئین راست             هدایت نماید که «راهى سزاست»

51.  کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ ، صاد۲۹

کتابیست قرآن مبارک نهاد                    که بر تو بدادیم اى مرد راد

که در آیه هایش تعقل کنند                 به هوش و به دانش تأمل کنند

هرآن کس که او هست صاحب خرد   بسى پند و اندرز از آن برد

52.  لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنِ عَلى جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ حشر ۲۱

اگر ما کتابى چنین باشکوه                     فرستاده بودیم بر سنگ و کوه

بدیدى ز ترس خداى جلیل                    چسان کوه، خاشع شدى و ذلیل

چنین نیک تمثیل را ما عیان                    نمائیم بهر خلایق بیان

 53.  إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ . وَ مَا هُوَ بِالْهَزْلِ ، طارق 13،

که قرآن کلامیست بى کاستى                جدا مى کند باطل از راستى

ز گفتار هزل و ز گفتار خام                   نباشد نشان در مبارک کلام

54.  أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ، محمد ۲۴

نخواهند آیا تعقل کنند                         در آیات قرآن تأمل کنند

پس آیا به دلهاى خود کافران                نهادند قفلى بزرگ و گران

55.   تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا ، فرقان ۱

بزرگ است یزدان که فرقان کتاب          فرستاد بر عبد خود بر صواب

که تا خلق را از یگانه خدا                     بترساند و نیز روز جزا

 56.  وَ مٰا کٰانَ هٰذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرىٰ مِنْ دُونِ اللّٰهِ وَ لٰکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتٰابِ لاٰ رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعٰالَمِینَ  یونس37

همانا که قرآن کلام خداست                  نه جز او کس دیگرى را سزاست

که تصدیق کرد آن کتب را که پیش       فرستاده اللّه از سوى خویش

که آیات خود را بدین سان عیان            بر این مردمان مى نماید بیان

57. لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ  فصلت 42

نه از هیچ راهى نه در هیچگاه                 ندارد در آن باطلى هیچ راه

ازآن رو که از کردگارى رسید                  که بسیار باشد حکیم و حمید

58.  إِنْ هُوَ إِلا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ تکویر 27

که قرآن نباشد جز اندرز و پند               گر اهل جهان پند آن بشنوند

59.  وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ  زمر 27

ز بهر هدایت مثلهاى ناب                      خداوند آورد در این کتاب

که شاید بگیرند اندرز و پند                  بود آنکه با گوش جان بشنوند

60. قُرآناً عَرَبِیّاً غَیْرَ ذی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ. زمر 28

کتابیست قرآن ز درگاه رب                      که گفته شده با زبان عرب

که در آن نبودست ناراستى                     نه سستى در آنست نه کاستى

که مردم بگردند پرهیزکار                      بگردند مؤمن به پروردگار

61. قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‌ أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً   اسراء 88

بگو اى پیمبر اگر جن و انس                   بگردند خود متفق هر دو جنس

که آرند بلکه کتابى چنین                     همانند آیات قرآن مبین

نگردند پیروز پایان کار                         اگر نیز با هم بگردند یار

62. وَ لَقَدْ صَرَّفْنٰا لِلنّٰاسِ فِی هٰذَاالْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبىٰ أَکْثَرُ النّٰاسِ إِلاّٰ کُفُوراً  اسرا89

همانا که قرآن بدین وصف حال           بگردیده سرشار از هر مثال

ولى مردمان غیر کفر و غرور                  ز هر چیز دیگر بمانند دور

 

درباره قرآن و بخشی از روایات

قال رسول الله صلّی الله علیه و آله :

1. الجدال فی القرآن کفر. نهج الفصاحه، ص 278 مجادله کردن در قرآن کفر است . 2. فضل القرآن علی سایر الکلام کفضل الله علی خلقه. فضیلت و برتری قرآن بر سایر کلام ها مانند فضیلت و برتری خدا است بر مخلوقاتش. مستدرک الوسائل ج1،     3. القرآن افضل کل شیءٍ دون الله. الکافی، ج 2، ص 238  قرآن افضل از هر چیزی است جز ذات اقدس الهی.                                                                              . 4. القرآن هدی من الضلالة و تبیان من العمی و استقالة من العشرة و نور من الظلم و ضیاء من الاحداث و عصمة من الملائکة و رشد من الغوابه ... .کافی، ج 2، ص 439  قرآن راهنمای از تاریکی است به سوی روشنایی و روشنگر و بینا کننده است از کوری و نجات دهنده است از گرفتاری و نوری است برای رهایی از ظلمت و تاریکی، روشنایی است از حادثه ها و پاکی است از ملائکه و متعالی است از پستیها و راهنمایی است از دنیا به سوی آخرت، کمال دین شما در او است و کسی از قرآن جدا نمی شود مگر این که به سوی آتش برود.

5. کتاب الله فیه نبأ ما قبلکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بینکم هو الفصل لیس بالهزل هو الذی مَن ترکه من جبار قصمه الله و من ابتغی الهدی فی غیره اخلّهُ الله فهو حبل الله المتین. مجمع البیان، ج 1، ص 16 در قرآن است خبر از ماقبل و مابعد شما و حکم و دستور در میان شما، او بزرگی است که بیهوده در او نیست، او کتابی است که هر کس آن را ترک کند، خدا او را ترک می کند و کسی که بخواهد هدایت را از غیر آن، خدا او را ذلیل می کند، او ریسمان محکم الهی است.

6. ان هذا القرآن هو النور المبین و الحبل المتین و العروة الوثقی و الدرجة العلیا و الشفاء الاشفی و الفضلیة الکبری و السعادة العظمی. بحار الأنوار، ج 92، ص 31 به درستی که این قرآن نوری است آشکار و ریسمانی محکم، پناهی مطمئن و مقامی بالا، شفای شفاخواهان و فضیلتی بزرگ و سعادتی عظمی است.

قال امیرالمومنین علی علیه السلام :

7. ان الله سبحانه انزل کتاباً هادیاً بیّنَ فیه الخیر و الشرّ نهج البلاغه خ 167 همانا خداوند سبحان کتابی هدایت گر فرستاد که خیر و شر را آشکارا در آن بیان فرمود.      8.  ثم انزل علیه (انزل علی نبیه محمد) الکتاب نوراً لا تطفاً مصابیحه و سراجاً لا یخبوا توقُّدُهُ و بحراً لیدرک قعرُهُ و منهاجاً لا یُضل نهجه و شعاعاً لایظلم ضَوؤُهُ و فرقاناً لا یخمه برهانه و تبیاناً لا تهدم ارکانه. نهج البلاغه، خطبه 198 سپس خدا قرآن را بر پیامبر صلّی الله علیه و آله نازل فرمود، قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که روندة آن گمراه نگردد، شعله ای است که نور آن تاریک نشود، جدا کنندة حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستون های آن خراب نشود.

9. ان القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق لا تفنی عجائبهُ و لا تنقضی غرائبه و لا تکشفُ الظلمات الا به. نهج البلاغه، خطبه 83  به راستی که قرآن ظاهرش زیبا و نیکو و باطن آن عمیق است که از بین نمی رود، شگفتیهای آن زائل نشده و چیزهای نامأنوس آن تمام نمی شود و تاریکی های جهالت گشوده نمی شود مگر با قرآن.              10. کتاب الله بین اظهرکم ناطق لا یعیی لسانه و بیت لا تهدم ارکانه و عزّ لا تُهزمُ اعوانه نهج البلاغه خ 133 کتاب خدا که در بین شما است گوینده ای است که زبانش ازگفتن حقایق خسته نمی شود و خانه ای است که ارکانش تا ابد از تندباد حوادث در امان است و عزیزی است که پیروان و یارانش هرگز شکست نمی خورند.                   . 11. و اعلموا أن القرآن هو الناصح الذی لا یَغُشُّ و الهادی الذی لا یضلُّ و المحدث الذی لا یکذب و ما جالسی القرآن احدٌ الا قام عند بزیادة او نقصان زیادة فی هدی او نقصان من عمی نهج البلاغه خ176 بدانید که همانا قرآن پندآموزی است که در کار او فریب وجود ندارد و هدایت گری است که گمراه نمی کند و سخنگویی است که دروغ نمی گوید، هیچ کسی نزد قرآن نمی نشیند مگر این که وقت بلند شدن و جدا شدن در او زیادت و یا نقصانی ایجاد شود، زیادی در هدایت و نقصان در جهل و بی خبری او .                                                                                                            . 12. ان الله سبحانه لم یَعِظْ احداً بمثل هذا القرآن فانه حبل الله المتین و سببَهُ الامین، و فیه ربیع القَلبِ و ینابیع العلم و ما لِلقلب جِلاءُ غیرهُ مع انَّه قد ذهب المتذکرون ... .نهج البلاغه، خطبه 176 همانا خدا سبحان کسی را به چیزی چون قرآن پند نداده که قرآن ریسمان استوار خدا و وسیلة ایمنی بخش است. در قرآن بهار دل و چشمه های دانش است، برای قلب جلایی جز قرآن نتوان یافت، به خصوص در جامعه ای که بیدار دلان رفته اند و غافلان و تغافل کنندگان حضور دارند. پس اگر خیری دیدید از قرآن یاری بگیرید و زمانی که شر و بدی دیدید با قرآن از او جدا شوید و از کنارش بروید.       .                                                                                                         .  13. القرآن آمرٌ زاجدٌ و صامتٌ ناطق حجة الله علی خلقه اخذ علیه میثاقهم و ارتهن علیه انفسهم اتمّ نوره و اکمل به دینه. نهج البلاغه، خطبه 183 قرآن فرماندهی باز دارنده، و ساکتی گویا و حجت خدا بر مخلوقات است. خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است. نورانیت قرآن را تمام و دین خود را به وسیله آن کامل فرمود.                                                      . 14. فهو معدن الایمان و بحبوحته و ینابیع العلم و بحوره و ریاض العدل و غُدرانُهُ و اثافیُّ الاسلام و بنیانُهُ و اودیة الحقّ و غیطانهُ و بحرٌ لا ینزفُهُ المُستنزِفون                نهج البلاغه، خ 198 قرآن معدن ایمان و اصل آن است و چشمه های دانش و دریای علوم است، سرچشمه عدالت و نهر جاری عدل است، پایه های اسلام و ستون محکم آنست، نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمین های آنست. دریایی است که تشنگان آن آبش را تمام نتوانند کشید و چشمه ای است که آبش کمی ندارد، محل برداشت آبی است که هر چه از آن بردارند کاهش نمی یابد و منزلی است که مسافر آن را فراموش نخواهند کرد.                                                                                               . 15. القرآن غنی لا غنی دونه و لا فقر بعده. مجمع البیان، ج 1، ص 15 قرآن ثروتی است که پس از او ثروتی نیست و فقر و گرفتاری ای بعد از آن وجود ندارد.            . 16. امام سجادعلیه السّلام : آیات القرآن خزائن (العلم) فکلما فُتحت خزائنه ینبغی لک ان تنظر ما فیها. آیات قرآن خزائن و مخزنهایی هستند برای علم، پس هر زمان که باز شدند، سزاوار است بر تو تا بنگری که در آن چیست (و از آن علم گیری) کافی ج2        17. لو مات من بین المشرق و المغرب لما استوحشتُ بعد ان یکون القرآن معی  کافی، ج2، ص 602  امام سجاد : اگر همة مردمی که ما بین مشرق و مغرب هستند بمیرند من از تنهایی هراس نکنم بعد از آن که قرآن با من باشد.                                    . 18. قال الامام الصادق علیه السّلام من اوتی القرآن و الایمان فمثله الا ترجّه ریحها طیب و طعمها طیب و اَمَا الذی لم یؤت القرآن و الایمان مثله الحنظله طعمها سرّ و لاریح لها الکافی ج2 ص442 کسی که به او قرآن و ایمان عطا شده باشد مثل او مثل ترنج است که بوی آن خوب و طعم آن هم خوب و پاک است و کسی که به او قرآن و ایمان عطا نشده مثل آن مثل میوه حنظله است که طعم آن تلخ و بویی هم ندارد.    19. إن کتاب الله اصدق الحدیث و احسن القصص. الکافی، ج 3، ص 422 امام صادق: همانا کتاب خدا دارای راست ترین سخن ها و بهترین داستان هاست.                  .                   20. علیکم بتلاوة القرآن فان درجات الجنة علی عود آیات القرآن فاذا کان یوم القیامة یقال لقاری القرآن اقرأ و ارق. امام صادق : بر شما باد به تلاوت قرآن، به درستی که درجات بهشت به تعداد آیات قرآن کریم است، پس زمانی که قیامت برپا شود، به قاری قرآن گفته می شود که قرآن بخوان و بالا برو. بحارالأنوار ج62 ص370                . 21. قال الامام العسکری علیه السّلام ذلک القرآن یأتی یوم القیامة بالرجل الشاب یقول لربه عز و جل یا رب هذا اظمأتُ نهاره و اَسهرتُ لیلَهُ و قوّیتُ فی رحمتِک طمعهُ و فسحت فی رحمتک امله قرآن روز قیامت با شخصی جوان می آید و به پروردگار می گوید: ای خدا این بنده شب کرد روزهایش را و روز کرد شبهایش را در حالی که طمعش را در رحمت تو قوی کرد و سیر کرد آرزوهایش را در رحمت تو (مستدرک الوسائل ج4  22. قال الامام الکاظم علیه السّلام  : من استکفی بآیة من القرآن من الشرق الی الغرب کفی اذا کان بیقینٍ. الکافی، ج 2، ص 623  هر که به یک آیه قرآن اکتفا کند از شرق تا غرب عالم این آیه کفایت می کند او را اگر همراه با یقین باشد.

تعریف قرآن از زبان پیامبر صلى الله علیه و آله

 رسول گرامى صلی الله علیه و آله به قرآن بسیار اهمیت مى داد، در تعلیم و بکار بستن آیات، سعى خاص مبذول مى کرد، آرزومند بود که این کلام دلنشین خدا در دلها بنشیند و انسانها را مُسَخّر خود کند. ایشان مى فرمایند: هر قلبى که ظرف قرآن باشد (و قرآن در آن جا گرفته)، از عذاب خداوند به دور است.چون فتنه ها همچون پاره هاى شب کار شما را در میان گرفت، به قرآن رو آوردید. قرآن را فرا گیرید؛ زیرا تلاوت کننده آن روز قیامت در حالى محشور مى شود که جوان و صورتش زیباست

قرآن به او خطاب مى کند و مى گوید: تو آن جوانى هستى که شبها بیدار بودى و با من انس داشتى و تلاوتم مى کردى تا جایى که دهنت خشک و از چشمهایت اشک جارى مى شد. قرآن هدایتگر گمراهان و بینایى از کورى باطن است، نگهدارنده انسان از لغزشها است، نورى است در برابر ظلمت، نگهدارنده از هلاکت است، رساننده انسان از دنیا به آخرت است، کمال دین در آن است، هیچ کس نیست از آن برگردد مگر اینکه جایگاه او آتش است. هیچ شفیعى روز قیامت بزرگوارتر و با منزلت تر از قرآن نیست، نه پیامبر مرسلى و نه ملک مقربى و نه غیر آنان . فرزندانتان را بر سه چیز پرورش دهید، دوستى پیامبرتان، دوستى اهل بیت او و تلاوت قرآن. خانه هاى خودتان را با تلاوت قرآن نورانى و روشن گردانید. دو چیز پر ارزش در میان شما مى گذارم یکى کتاب خدا (قرآن) و دیگرى اهل بیت، اگر به آن دو چنگ زنید و از آنان پیروى نمایید گمراه نخواهید شد. آن دو از هم جدا نمى شوند در موقعى که در کنار حوض کوثر به من ملحق گردند

آنگاه که انواع بلاها و شدت ها مانند پاره هاى شب تاریک در هم آمیخت و شما را فرو پوشید به قرآن چنگ زنید و به آن پناه برید؛ زیرا شفیعى است درباره کسانى که به آن عمل کرده اند و شفاعتش پذیرفته است. قرآن (کتاب) راهنماست، به بهترین راه دلالت و هدایت مى کند و انسان را به بهشت مى رساند.

تعریف قرآن از زبان حضرت على علیه السلام

 امیرالمومنمین على علیه السلام : قرآن؛ آن نور مطلق است که غروب و افول بر آن راه ندارد، چراغ روشنى که به خموشى نگراید، دریاى ژرف و پهناورى که عمق و ساحل آن پیدا نیست، راه راست و مستقیمى که رهروانش هرگز گمراه نگردند، پرتو تابانى که ظلمت و تاریکى به آن راه ندارد فیصل دهنده اى که دلائل آن سست نخواهد بود، بیان واضحى که اصول و دلایل آن تاثیر پذیر نیست، داروى شفا بخشى که با همراه داشتن و عمل کردن به آن از امراض و بیماریها ترسى نیست، مایه عزت و سربلندى است که یاران آن هرگز خوار و مغلوب نخواهند شد و حقیقتى است که طرفدارانش بى یار و یاور نخواهند بود. قرآن؛ گنجینه ایمان و منبع آن است، دریاى علوم و سرچشمه دانش است پایگاه و بوستان عدالت و دادگسترى است. قرآن ؛ دریایى است که آبکشان نتوانند آب آن را تمام کنند،

چشمه هایى است که آبش تیره و آلوده و آبشخوار آن در اثر تراکم و کثرت واردین، تنگ نخواهد گردید، منازلى است که راه هاى آن صاف و رهروانش گمراه نشوند.                                     .  قران ؛ نشانه ها و علائم روشنى است که عابرین از آن غفلت نورزند، قله هاى بلندى است که قصد کنندگانش نتوانند از آن بگذرند. قرآن ؛ کتابى است که خداوند آن را سیراب کننده تشنگان علم و بهار دلهاى فقها و دانشمندان و نیکان و صالحان قرار داده است

قرآن ؛ دوایى است که بدون آن دردى نیست ، نور و روشنایى است که هرگز به ظلمت و تاریکى نمى گراید، ریسمانى است که دستگیره آن محکم و ناگسستنى مى باشد و پناهگاه محکم و بلندى است که دست یغماگران و چپاول گران به آن راه ندارد و براى دوستدارانش عزت و به پناهندگانش پناهگاه ایمنى بخش است و براى پیروانش وسیله هدایت و رستگارى و براى تمسک کنندگانش وسیله عذرخواهى است
قرآن ؛ دلیل محکم و استوارى است براى استدلال کنندگان ، گواه حق و زنده اى است براى کسى که در خصومت ها به آن چنگ زند.

وسیله پیروزى است براى اجتماع کنندگانش .حاملانش را به سوى سعادت مى برد و عاملانش را به مقام عالى اوج مى دهد. قرآن ؛ علائم و راهنمایی هایى است براى متفکرین ، سپرى است براى طالبان سلاح ، علم و دانشى است براى کسى که آن را در مغز خود جاى دهد، حدیث درستى است براى کسى که در میان مردم حکومت و قضاوت نماید. و نیز حضرت على علیه السلام فرمود: به کتاب خدا توجه کنید زیرا قرآن ریسمانى است محکم، نورى است آشکار، درمان نافع و نوشابه اى است که عطش را ریشه کن مى سازد. قرآن ، تکیه گاهى است محکم ، نجاتگرى است مطمئن . کج نمى شود تا نیاز به اصلاح داشته باشد. منحرف نمى شود تا نیاز به درستکارى پیدا کند. زیاد خواندن و زیاد گوش دادن به آن، آنرا کهنه نمى کند.

هر کس از روى قرآن سخن گفت راست مى گوید و هر کس به قرآن عمل کرد پیروز استواژه قرآن در لغت عرب، به معناى قرائت و خواندن است . این معنا در خود آیات قرآن کریم نیز به کار رفته است، در سوره قیامت، لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ 16  إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ  17 فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ

پیمبر قرائت مکن با شتاب                        چو خواهى قرائت کنى این کتاب

که ما جمع کردیم آیات آن                       نمودیم بر تو یکایک بیان

بخواندیم چون بر تو قرآن خویش             تو راه اطاعت همى گیر پیش

پس در این دو مورد، واژه قرآن مصدر و به معناى خواندن آمده است . و اینکه خداوند متعال این کلمه را براى کتاب خود نام نهاده است، شاید بدین جهت باشد که قرآن به معناى کتاب خواندن است. همیشه بر سر زبانها باشد. و دائم آن را بخوانند. و معانى آن را در دل داشته باشند.

وصف مصحف علی (علیه السلام)

مصحفی را که علی علیه السلام به سفارش و وصیت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله گردآوری کرده بود، چراکه رسول خدا فتنه ی بعد از وفات خود را متذکر شده بود، دارای ویژگیهای خاصی بود که در مصاحف دیگر وجود نداشت.                                .  اولا ترتیب دقیق آیات و سور، طبق نزول آنها رعایت شده بود. یعنی در این مصحف مکی پیش از مدنی آمده و مراحل و سیر تاریخی نزول آیات روشن بود.                 . ثانیا در این مصحف قرائت آیات، طبق قرائت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که اصلی ترین قرائت بود ثبت شده بود و هرگز برای اختلاف قرائت در آن راهی نبود.

ثالثا این مصحف مشتمل بر تنزل و تاویل و شان نزول بود یعنی موارد نزول و مناسبت هایی را که موجب نزول آیات و سوره ها بود، در حاشیه مصحف توضیح می داد.

رابعا جوانب کلی آیات به گونه ای که آیه محدود و مختص به زمان یا مکان یا شخص خاصی نگردد، در این مصحف روشن شده است.

سرانجام مصحف علی (علیه السلام)

در روایات شیعه آمده است: علی علیه السلام  پس از اتمام جمع آوری قرآن که روی پاره های کاغذ و تخته های نازک شده و ورق ها نوشته شده بود، آن را بار شتری کرده به مسجد آورد و پس از آنکه آن را میان مردمی که پیرامون ابوبکر گرد آمده بودند قرار داد، چنین فرمود: بعد از مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله تا کنون به جمع آوری قرآن مشغول بودم و در این پارچه تمام آنچه را که بر پیامبر نازل شده جمع آورده ام.

 نبوده است آیه ای مگر آنکه پیامبر خود بر من خوانده و تفسیر و تاویل آن را بر من آموخته است. مبادا فردا بگویید: از آن غافل بوده ایم. آنگاه یکی از سران گروه، بپا خاست و با دیدن آنچه علی علیه السلام در آن نوشته ها فراهم کرده بوده به او گفت: به آن چه که آوره ای نیاز نیست و آنچه نزد ما هست ما را کفایت می کند. علی علیه السلام  گفت: دیگر هرگز آن را نخواهید دید.

آن حضرت پس از آنکه حجت را بر آنان تمام کرد کتاب را برداشت و برگشت و کسی پس از آن، آن کتاب را ندید. در مورد سرنوشت این مصحف، بعضی بر این عقیده اند که به عنوان میراثی نزد امامان است و از امامی به امام دیگر می رسد.

امام خمینی(ره) و شناخت قرآن

در نگرش امام خمینی(ره)؛ وحی، فطرت، قلب، عقل و حس انسان به عنوان منابع شناخت مطرح شده است. او همچون سایر علمای مسلمان معتقد است، حس انسان مُدرک است، اما کافی نیست و نقصان ادراک حسی به وسیله عقل جبران می‌شود. از طریق تفکر و تعقل، صاحب عقل به آگاهی و شناخت می‌رسد، منابع شناخت درونی، انسان را به تنهایی کافی نمی‌داند و به نقصان ادراک انسان، با اتکای صرف به این سه منبع اذعان دارد. به عنوان مثال، به عدم امکان شناخت چیستی رابطه هستی با حق، اشاره می‌کند و عقل انسان را از درک ماورای طبیعت و بسیاری از امور دیگر نظیر روح عاجز می‌داند. این منبع اساسی، وحی الهی است که به وسیله انبیاء، از جانب خداوند برای انسانها فرستاده می‌شود و آرمان اصلی آن، ایجاد معرفت برای بشر، بویژه شناخت حق تعالی و سایر حوزه‌هایی است که عقل بشر، بدون ارجاع به وحی، امکان دسترسی به آنها را ندارد. با این مقدمه تلاش داریم تا دیدگاه ایشان درباره واسطه معرفت وحیانی یا قرآن کریم را مورد بررسی قرار دهیم.

بدان ای عزیز که عظمت هر کلام و کتابی یا به عظمت متکلم و کاتب آن است و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن است و یا به عظمت مرسل الیه و حامل آن است و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیت آن است و بعضی از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است و بعضی عرضاً و یا به واسطه و بعضی کاشف از عظمت است.  ان الله سبعین الف حجاب من نور و ظلمه لوکشفت لا حرقت سبحات وجهه دونه.‏ همانا خداوند هفتاد هزار حجاب است از نور و ظلمت و اگر آن حجابها کنار رود سبحات روی او، جز او را خواهد سوخت. (بحارالانوار، ج 55، ص45)

عظمت رسول وحی و واسطة ایصال، پس آن جبرئیل امین و روح اعظم است. و اما حافظ و نگاهبان آن ذات مقدس حق جل جلاله است چنانچه فرماید إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (حجر9) و اما شارح و مبین آن، ذوات مطهره معصومین علیهم السلام از رسول خداصلی الله علیه و آله تا حجت عصر ارواحنا فداهکه مفاتیح وجود و مخازن کبریا و معادن حکمت و وحی و اصول معارف و عوارف و صاحبان مقام جمع و تفضیل‌اند.   . و اما وقت وحی لیله‌القدر است، که اعظم لیالی خیر من الف شهر و نورانی‌ترین ازمنه و فی‌الحقیقه وقت وصول ولی مطلق و رسول ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله است.‏
ایشان در باب هدف از نزول این کتاب بزرگ الهی می‌فرمایند :

این کتاب بزرگ الهی که از عالم غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده و برای استفادة ما مهجوران و خلاص ما زندانیان سجن طبیعت و مغلولان زنجیرهای پیچ در پیچ هوای نفس و آمال به صورت لفظ و کلام درآمده از بزرگترین مظاهر رحمت مطلقة الهیه است که ما کور و کرها از آن به هیچ وجه استفاده نکرده و نمی‌کنیم.

به عبارت دیگر این صحیفة نورانیه صورت"اسم اعظم" است ، چنانچه انسان کامل نیز اسم اعظم است.‏ مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت، در طول تاریخ گذشته و آینده از برکات سرشار این کتاب مقدس است...

 از تمامی علمای اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم که از کتاب مقدسی که تبیان کلی شی‌ء است و صادر از مقام جمع الهی به قلب نور اول و ظهور جمع‌الجمیع تابیده است غفلت نفرمائید... و اکنون صورت کتبی آن که به لسان وحی بعد از نزول از مراحل و مراتب بی‌کم و کاست بدون یک حرف کم و زیاد به دست ما افتاده است، خدای نخواسته مبادا که مهجور شود.‏

قرآن و تحولات اجتماعی

در قانون و قاموس قرآن، تغییرات اجتماعی و انقلاب ها کاملا نظامندند و بر اساس قاعده علی و معلولی و اسباب و مسببات شکل می گیرند. اساسا اعتقاد به جبر و تغییرات اجباری مردود و مطرود است.

چنان که قرآن با تأکیدات زیاد و به صورت استمرار و نفی دائمی می فرماید إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (رعد11)

 خلق را حق نمى دهد تغییر                          مگر آنگه که خود شوند بصیر

ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‌ قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (انفال53)

چو نعمت به قومى نماید عطا                     نه آن را دگرگون نماید خدا

مگر آنکه آن قوم احوال خود                      دگرگون نمایند از آنچه بُد

همانا سمیع است پروردگار                        علیم است همواره آن کردگار

یادآوری حادثه عاشورا در دنیای اسلام و به ویژه در قلمرو یاران عترت علیهم السلام امروزه یک فرهنگ است.

فرهنگی که ریشه در عقل و فطرت انسانی و آیات قرآن و سنت نبوی ص دارد. بخش مهمی از آیات قرآن، که گاه به یک سوم و گاه به یک چهارم و در برخی احادیث در حد نیمی از قرآن شناخته شده، در ارتباط نزدیک با پیامبر و اهل بیت رسول خداست، به طوری که در برخی از روایات آمده که نیمی از قرآن درباره ما و نیمی درباره دشمنان ماست.

بیش از هزار آیه چون آیات تطهیر و مباهله و نور و ذی القربی و تبلیغ و ولایت، در روایات معصومین علیهم السلام بر ائمه فضیلت ها و عملکرد و اندیشه و گفتار و رفتار آنان تطبیق و تفسیر شده است. و بخشی از آیات، اختصاص به حضرت سید الشهدا و جریان عاشورا و فرهنگ کربلا دارد.

سوره وَ الفَجر و لَیال ٍعَشر بر دهه آغازین محرم انطباق یافته است و در آیه وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا مصداق شهید مظلوم، سید الشهداء و مظهر کامل اولیای مظلومان، حضرت مهدی موعود است.

اگر خون مظلوم ریزد کسى                             که او را نبوده گناهى بسى

به صاحب دم او تسلط دهیم                       به قاتل ورا اقتدارى نهیم

که از قاتل او کشد انتقام                              نسازد زیاده روى در مرام

مؤید بگردد در آن کار خویش                        که ایزد بر او نصر آورده پیش

روایات عترت حروف مقطعه کهیعص را حروف نمادین ماجرای عاشورا می شناسند. در میان معصومین علیهم السلام سیدالشهداء و جریان عاشورا، جایگاهی دارد. این جایگاه بلند اجتماعی، دستاورد رهنمودهای قرآن و سنت درباه سرور جوانان بهشتی است.

 

مشخصات قرآن

1. تعداد سوره ها: کریم قرآن مجید، داراى 114 سوره مى باشد

2. تعداد واژه ها : قرآن مجید، با حذف مکررات و مشتقات، حدود 1860 کلمه مى باشد. تمام واژه ها و آیات نورانى قرآن کریم، از تکرار و مشتقات همین تعداد کلمات، تشکیل شده. در مجمع البیان در تفسیر هل اتى از امیرالمؤ منین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که حضرت فرمود: سوره هاى قرآن کریم 114 سوره، و آیات آن، 6236 آیه است .. اختلاف در تعیین مرزها و حدهاى آیات است

3. مکى و مدنى: مدت نبوت رسول خداصلی الله علیه و آله جمعا 23 سال به طول انجامیده از این مدت، سیزده سال را در مکه و ده سال را در مدینه اقامت داشته اند

آیات و سورى که در مکه معظمه نازل شده اند، آیات و سور مکى نام دارند؛ و آیات و سورى که در مدینه طیبه نازل شده اند مدنى نام دارند. بنابر مشهور، از مجموع 114سوره قرآن کریم، 86 سوره در مکه، و 28 سوره در مدینه منوره نازل شده است. سوره هاى مکى نوعا در زمینه اصول عقیدتى: توحید، معاد، نبوت، نظامهاى متقن جهان، مبارزه طرفداران حق با طرفداران باطل و شکست جباران و طاغوتها و امثال آن است.

سوره هاى مدنى اغلب درباره احکام و حکومت و روابط عمومى و نظام زندگى است. و جنبه رو بنایى دارند

در مکى و مدنى بودن دوازده سوره از سوره هاى قرآن، اختلاف پدید آمده. و آنها بنا به نقل تفسیر المیزان: سوره هاى رعد، رحمن، جن، صف، تغابن، مطففین، قدر، بینه، زلزال، توحید، فلق، و ناس

اولین و آخرین سوره قرآن طبق روایات وارده، اولین سوره اى که نازل شده، سوره علق، و آخرین سوره تمام سوره نصر مى باشد. در تفسیر برهان، کافى و عیون اخبار الرضا از امام صادق و امام رضا علیهماالسلام نقل شده. عن ابى عبدالله علیه السلام قال اول ما نزل على رسول الله صلی الله علیه و آله بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ... الى آخر  و آخر، سورة : إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ  آخرین آیه نازل شده : ظاهرا آخرین آیه نازل شده، آیه وَ اتَّقُوا یَومًا تُرجَعُونَ فِیهِ إِلى اللهِ. بقره 281 است .

اولین ها در سوره ها

 اولین سوره از سوره هایى که با اِنّا آغاز مى شوند: سوره مبارکه فتح.
اولین سوره از سوره هایى که با قُل آغاز مى شوند: سوره جن. 4 سوره کافرون، توحید، فلق و ناس که به این 4 سوره اخیر در زبان عامیانه،4  قُل گفته مى شود.

 اولین سوره از سوره هاى حوامیم:

 به مجموعه سوره هایى که با حروف مقطعه حم (حا، میم) شروع مى شوند، سوره هاى حوامیم گفته مى شود. اولین سوره از این سوره ها، سوره مبارکه غافر است. نام دیگر سوره غافر، مؤمن است و منظور از مؤمن، مؤمن آل فرغون بوده که در آیه 28 این سوره و چند آیه بعد از آن، به او اشاره شده است، وى از نزدیکان فرعون بود، ولى مخفیانه دعوت حضرت موسیعلیه السلام را پذیرفته و به خدا و دین آن حضرت ایمان آورده بود و در آیات این سوره آمده است که مؤمن آل فرعون. با سخنان مؤثر خود، مانع قتل حضرت موسی علیه السلام به دست فرعون شد. از آنجا که سوره غافر نخستین سوره از سوره هاى حوامیم است، به آنحم اولى، نیز مى گویند.

 اولین سوره از سوره هاى طواسین.: به سوره هایى که با حروف مقطعه طس. (طا، سین) و یا طسم. (طا، سین ، میم) آغاز مى شوند، سوره هاى طواسین، مى گویند. اولین سوره از سوره هاى طواسین، سوره شعراء است.                                          . اولین سوره از سوره هاى حمد. یا حامدات  پنج سوره در قرآن با عبارت الحمدلله. شروع مى شوند که به این سوره ها، حمد، یا حامدات، مى گویند و نخستین آنها فاتحه الکتاب است.

 اولین سوره از سوره هایى که با سوگند و قسم. آغاز مى گردند: بیست سوره با صیغه قسم، شروع مى شوند که اولین سوره از این سوره ها، سوره مبارکه صافات است.

 اولین سوره از سوره هاى الم سوره بقره، با حروف مقطعه الم، شروع مى شود.

 اولین سوره از سوره هاى معوذتین : دو سوره پایانى قرآن یعنى سوره هاى فلق و ناس، را که با عبارت قل اعوذ (بگو پناه مى برم) آغاز مى شوند، معوذتین نامیده اند. اولین سوره از سوره هاى معوذتین، سوره فلق است.

 اولین سوره از سوره هاى قرینتین سوره مبارکه انفال . به 2 سوره انفال و برائت که بین آنها بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وجود ندارد، قرینتین مى گویند. نام دیگر سوره برائت، توبه است.

 اولین سوره از سوره هاى زهروان به دو سوره بقره و آل عمران، سوره هاى زهروان مى گویند.

 اولین سوره از سوره هاى عتاق اسراء اولین سوره از سوره هاى عتاق است. به 5 سوره اسراء، کهف، مریم، طه و انبیاء سوره هاى عتاق مى گویند.

 اولین سوره از سوره هاى ممتحنات به16 سوره از سوره هاى قرآن کریم، سوره هاى ممتحنات، گفته مى شود که اولین سوره از سوره هاى ممتحنات، سوره مبارکه سجده است.

ترکیب سوره هاى قرآن

ترکیب و تشکیل سوره هاى قرآن و تعیین اول و آخر آنها، به دستور و اعلام شخص رسول خداصلی الله علیه و آله  بوده و کسى در آن دخالتى نداشته است.

علامه طباطبائى: نمى شود انکار کرد که اکثر سوره هاى قرآنى، پیش از رحلت، در میان مسلمانان دایر و معروف بودند، در دهها و صدها حدیث ... و همچنین در وصف نمازهایى که خوانده مى شد. و سیرتى که در تلاوت قرآن داشتند،  نام این سوره ها آمده است. و همچنین نامهایى که براى گروه این سوره ها در صدر اسلام دایر بود؛ مانند سوره هاى طولانى و مثانى و مئین و مفصلات. در احادیثى که از زمان پیغمبر حکایت مى کند.

در مجمع البیان از رسول خدا صلی الله علیه و آله  نقل شده بجاى تورات، خداوند به من هفت سوره طولانى داد. و بجاى انجیل، مثانى و بجاى زبور، مئتین را عطا فرمود: و با سوره هاى مفصل، فضیلت یافتم. آنگاه طبرسى مى فرماید: مراد از هفت سوره طویل بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و انفال توام با توبه است. و منظور از مثانى سوره هاى است که بعد از آن هفت سوره آمده اند که آن هفت سوره با اینها تثنیه شده اند. هفت تاى اول، مبادى، و هفت تاى دوم، مثانى اند. و آنها عبارتند از سوره هاى : یونس، هود، یوسف رعد، ابراهیم، حجر و نحل. اما مئمون از ماة به معناى عدد صد است. و مراد از آن، سوره هایى است که صد آیه یا کمى بیش یا کمتر مى باشد و آنها نیز هفت سوره و عبارتند از: بنى اسرائیل تا مؤمنون. و مراد از مفصل از بعد از حم اخیر تا آخر قرآن است. علت این تسمیه آن است که آنها فصول زیاد دارند. و مفصلات هم گفته شده است. از رسول خدا صلی الله علیه و آله  نقل شده : شیبتنى هود و الواقعه و المرسلات و عم یتسائلون سوره هاى هود و واقعه و مرسلات و نباء مرا پیر کرد !

چرا که در این سوره ها اخبار تکاندهنده اى از قیامت و رستاخیز و حوادث هولناک و مجازات مجرمان آمده ، همچنین داستانهاى تکاندهنده اى از سرگذشت اقوام پیشین و بلاهائى که بر آنها نازل شد.

همه اینها حاکى است که سوره هاى قرآن کریم همه اش در زمان آن حضرت، و تحت نظر ایشان، ترکیب و تشکیل شده بود. و کسى جز او در تشکیل آن سوره ها، دخالتى نداشته است .

 ترتیب سوره هاى قرآن

در کتاب وافى، از امام صادق علیه السلام : رسول خداصلی الله علیه و آله  هنگام رحلت، به على علیه السلام فرمود: یا على! قرآن، در پشت خوابگاه من، در صحیفه ها و حریر و قرطاس هاست، آن را جمع کنید. و نگذارید قرآن کریم ضایع گردد. على علیه السلام نیز همه قرآن را در پارچه زردى نوشت و به اتمام رسانید.

رسول خداصلی الله علیه و آله  در اواخر عمر خویش، به کاتبان وحى دستور داد تا قرآن کریم را به این ترتیب بنویسند. و سوره هاى بزرگ را در اول بیاورند. و ترتیب فعلى قرآن مجید مانند تشکیل سوره هاى آن، توسط ایشان انجام گرفته. بالاتر از همه اینها این است که ائمه اهل بیت علیهم السلام به این ترتیب، اعتراضى نکرده و آن را پذیرفته اند.

اگر این تدوین و ترتیب در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله  و تحت نظر آن حضرت انجام نگرفته بود، ائمه معصومین علیهم السلام آن را بازگو مى کردند. و لااقل مى فرمودند که : این قرآن همان است که نازل شده ولکن این ترتیب، بعد از آن حضرت بوده است.

وانگهى، اهتمام بى حد رسول خداصلی الله علیه و آله  نسبت به قرآن، مانع از این بود که این کار را انجام ندهد و از دنیا برود. کار على بن ابى طالب علیه السلام یکجا نوشتن بود، نه اینکه ترتیب جدیدى را به وجود آورد.

 نزول دفعى و تدریجى قرآن 

شکى نیست که قرآن مجید، در عرض 23 سال به نحو تدریجى نازل شده. و از سوى دیگر مى خوانیم که : قرآن کریم در ماه مبارک رمضان و در یک شب نازل گردیده. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ (بقره185) تصریح مى کند که قرآن در ماه رمضان نازل گشته است. و آیات إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ و إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ ِ المبارکة  نشان مى دهند که قرآن مجید، در یک شب نازل گردیده است.

بود ماه روزه همان نیک ماه                           که قرآن فرستاد یکتا اله

که سازد هدایت عموم بشر                        نماید جدا راه نیکو ز شرّ

همانا که نازل نمودیم ما                              کتابى شب قدر بر مصطفى

که آن را مبارک شبى کردگار                         فرستاد تا ره کند آشکار

و از روایات به دست مى آید که آن شب، شب 23 مبارک رمضان است.
و از سوى دیگر مى بینیم که کفار مکه اعتراض کرده و مى گفتند: چرا قرآن کریم، دفعتا واحده نازل نمى شود؟ در جواب آنان، خداوند فرمود: این براى آن است که قلب تو را مطمئن و ثابت گردانیم؛ چون اگر همه قرآن به یک بار، نازل مى شد، وحى الهى قطع مى گردید و دیگر رابطه تو با خدا برقرار نمى شد وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا  (فرقان 32)

بگویند کفار قرآن چرا                               به یکباره نازل نشد از خدا

ندانند تا حکمتش این بود                        که آهسته آهسته نازل شود

که آرام سازیم روحت به آن                     شود مطمئن قلبت از آن بیان

چنین بود علت که پروردگار                     به ترتیب کرد آیه ها آشکار

وَ قُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ وَ نَزَّلْنَاهُ تَنزِیلًا   (اسراء 106)

کتابى که حق بر تو نازل نمود                    پراکنده آرى بیامد فرود

که تو نیز بر امتت این کتاب                      به تدریج خواندى به راه صواب

همانا که قرآن که از سوى ماست              ز تنزیلهاى بزرگ خداست

پس یقینى است که قرآن کریم، در عرض 23 سال، نازل گردیده است  . درباره جمع میان این دو مطلب، در روایات شیعه و اهل سنت آمده که قرآن، در یک شب از جانب خداوند به بیت المعمور یا بیت العزة نازل شده، و پس از آن، بتدریج بر آن حضرت نازل گشته است.

ادامه

http://m5736z.blog.ir/post/Quran2

http://m5736z.blog.ir/post/Quran1

http://m5736z.blog.ir/post/Quran3

http://m5736z.blog.ir/post/Quran4

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">