تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

پیامکی و sms ی


     

                        امام علی (ع) مصداق کامل اسوه حسنه "سبک زندگی"

1- امیرالمومنین علی (ع) الگویی است که می‌توان همه کمالات را در او سراغ گرفت و به آن‌ها اقتدا کرد آن حضرت نه‌تنها از آنِ شیعیان، که الگوی همه مسلمانان و تمام آزادگان است
علی (ع) پس از پیامبر اعظم (ص) مصداق کامل اسوه حسنه است و پیروی از ایشان موجب هدایت و کمال امت اسلامی، بلکه انسانی است

راه حضرت علی (ع)
پیامبر درباره سیره علی (ع) به عمار یاسر این‌گونه سفارش می‌کند: ای عمار، اگر دیدی علی به تنهایی از یک راه می‌رود و تمام مردم به راهی دیگر روانند، به راه علی برو؛ زیرا او تو را به نابودی نکشاند و تو را از مسیر هدایت و رستگاری خارج نسازد
در روایتی دیگر پیامبر اکرم ص به علی (ع) فرمودند: ای علی، بی‌شک تو کسی را که پیروت باشد، هدایت خواهی کرد و آن که با سیره و راه تو مخالف است، به یقین، تا روز قیامت گمراه خواهد ماند

برادر و برابر
امام علی (ع) در برخورد با مردم و جوامع انسانی، دیدگاهی فراتر از دید مسلمان به مسلمانی دیگر داشت
در دیدگاه او مردم از نظر اجتماعی به دو دسته تقسیم می‌شوند
دسته‌ای از آن‌ها، برادر دینی‌اند و دسته‌ای دیگر، در آفرینش با مسلمانان یکسانند
از این‌رو، با هر یک از آن‌ها متناسب با آنچه خداوند و سنت پیامبر تعیین کرده است و نیز متناسب با شأن و کرامت انسانی آنان عمل می‌کرد
در سفارش به مالک اشتر در همین مورد می‌فرماید: ای مالک، مردمان دو دسته‌اند، گروهی برادر دینی تواند و گروهی در آفرینش با تو همانندند

2- حقوق مساوی

در سیره امام علی (ع) همه مردم از حقوقی مساوی برخوردارند و همه باید از مواهب اجتماعی یکسان بهره‌مند شوند
تساوی حقوقی افراد از دیدگاه علی (ع) چنان مهم و حساس است که حتی در التفات و نظر به افراد نیز والی و حاکم نباید تبعیض ورزد
حضرت در سفارش به محمد بن ابی بکر، والی مصر چنین می‌فرماید: با همگان یکسان رفتار کن، چه آن‌گاه که گوشه چشم به آنان افکنی و چه آن که خیره‌شان نگاه کنی تا زورمندان و بزرگان، در تبعیض طمع نورزند و ناتوانان از عدالت تو نومید نشوند

از نظر حضرت علی (ع) علمی ارزش دارد که شخصیت انسان را بسازد و رشد و تکامل بخشد و او را به خداوند و اوج تقرب برساند

حرکت بر محور حق
 از روزی که علی (ع) خود را شناخت، بر محور حق حرکت کرد و در این راه هماره با حق، دمساز بود
پیامبر فرمود: حق به دنبال علی (ع) است هر جا که برود  حضرت علی (ع) به تمام معنا، قانون‌مدار و مجری قانون الهی بود و در این راه میان خودی و غریبه تفاوتی نمی‌گذاشت و اگر کسی برخلاف قانون عمل می‌کرد
بدون در نظر گرفتن موقعیت و مقام وی، حدود الهی و قانونی را بر وی اجرا می‌کرد و هیچ واسطه و شفاعتی را نمی‌پذیرفت

نظم و انجام کارها در وقت
در عهدنامه مالک اشتر: کار هر روز را در همان روز انجام ده؛ زیرا هر روز کاری ویژه خود را دارد و از شتاب در مورد کارهایی که زمانشان نرسیده یا سستی در کارهایی که امکان انجام آن فراهم است یا لجاجت در اموری که مبهم است یا سستی در کارها هنگامی که آشکار است، بر حذر باش و هر کاری را در جای خود و به موقع انجام بده

3- مهربانی با مردم

 از دید امام علی (ع)، مهربانی و محبت با مردم، در جذب دل‌ها و اداره کردن انسان‌ها، نقش ارزنده‌ای دارد و سبب می‌شود، زمامدار بر قلوب مردم حکومت کند
ایشان درباره مهرورزی به انسان‌ها در عهدنامه مالک اشتر می‌فرماید:
دلت را از رعایا، پر از مهر و محبت و لطف کن. در برابر آن‌ها درنده و آزار کننده‌ای مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری
امام همیشه در دسترس همگان بود به گونه‌ای که پایین‌ترین رده‌های اجتماعی نیز به سهولت و بدون کوچک‌ترین مشکل و مانعی با وی دیدار می‌کردند و مشکلاتشان را با او در میان می‌گذاشتند
هیچ دربانی نداشت و به کارگزاران خود نیز سفارش می‌کرد که هیچ‌گاه از دید مردم غایب نشوند

آموزش و پرورش مردم

امام برای آموزش و پرورش مردم در تمام ابعاد زندگی‌شان اهمیت ویژه‌ای قائل بود و بر دو نکته اساسی تأکید می‌ورزید
ابتدا در بخش فرهنگ مردم گذشته، باید تنها سنت‌های نیکو و آداب و رسوم خوب آنان را گرفت و به کار بست و در بخش آموزش باید چیزی را به مردم آموخت که برای دنیا و آخرت آن‌ها سودمند باشد و بتوانند از آن در زندگی‌شان بهره گیرند
از نظر حضرت علی (ع) فقط علمی ارزش دارد که شخصیت انسان را بسازد و رشد و تکامل بخشد و او را به خداوند و اوج تقرب برساند

4- بعد فردی و خانوادگی

سیره امام علی (ع) در بعد فردی و خانوادگی نیز در اوج است. حضرت علی (ع)، یگانه خداشناس است
او در خانه خدا چشم به جهان گشود و در خانه حق، کام جانش به نام حق و به یاد خدا شیرین شد او در خداشناسی به یقین کامل رسیده بود
آن‌چنان که می‌فرماید: من درباره پروردگارم، خود به سرمنزل یقین رسیده‌ام و در دینم تردیدی ندارم

خدا شناسی علی (ع)
خدا شناسی علی (ع) به اندازه عظمت و بزرگی خود اوست؛ زیرا خدا را در همه حال حاضر و ناظر بر رفتار و برنامه‌های خویش می‌داند و او را به چشم دل می‌بیند، عبادت او، عبادت آزادگان است که فقط به شکرانه ذات حق و بدون چشم‌داشت پاداشی صورت می‌پذیرد
ایشان در این باره می‌فرماید:
گروهی خدا را از روی رغبت و میل (به بهشت) می‌پرستند که این عبادت تاجران و سودجویان است و گروهی خدا را از روی ترس، پرستش می‌کنند که عبادت بردگان است و عده‌ای به سبب شکر نعمت‌های الهی و سپاس (و اینکه حضرت حق را شایسته عبادت می‌دانند) او را می‌پرستند و این عبادت آزادگان است
آن‌گاه به نوع عبادت خود اشاره می‌کند و می‌فرماید:
هیچ‌گاه خداوند را از روی ترس یا به طمع و چشم‌داشت پاداشی نپرستیدم، بلکه چون خداوند را شایسته پرستش دیدم، او را عبادت کردم

5- اخلاص

امیر مومنان علی (ع) درباره اخلاص نیز می‌فرماید که تمام دوستی‌ها و دشمنی‌ها و جذب و دفع، همه و همه باید برای خدا باشد

نماز، جلوه عبادت

در سیره عبادی امام، نماز بزرگ‌ترین جلوه عبادت و اساسی‌ترین نماد بندگی و رکن نخستین و پایه اصلی دین است
مومن کسی است که دوستی، دشمنی، دادن و گرفتن او برای خدا باشد
در بحرانی‌ترین زمان‌ها و مکان‌ها نیز نماز اول وقت امام به تأخیر نمی‌افتاد، چنان که در جنگ صفین گاه و بی‌گاه به خورشید نگاه می‌کرد و مراقب بود که وقت زوال نگذرد
ابن عباس از حضرت پرسید:
ای امیر مومنان، چرا گاهی از جنگ دست می‌کشی و به آسمان می‌نگری؟ فرمود: به خورشید و زوال آن نگاه می‌کنم تا وقت نماز را بدانم و نماز اول وقت را از دست ندهم
ابن عباس با شگفتی پرسید:
آیا در هنگامه نبرد که مجال اندیشیدن به چیز دیگری جز جنگ نیست، به نماز اول وقت می‌اندیشی؟ فرمود: ما برای چه با آنان می‌جنگیم؟ آیا برای نماز، نبرد نمی‌کنیم؟

6- کانون خانواده
امام علی (ع) از نظر خانوادگی و توجه به کانون انس و الفت نیز، الگویی نیکو برای تمام خانواده‌هاست
امام، بزرگ‌ترین عامل خوش‌بختی و راز کام یابی خانواده را در گرم و باصفا نگاه‌داشتن کانون خانوادگی، اخلاق پسندیده و محبت و مهربانی و وفاداری در آن می‌داند و می‌فرماید:
به خدا سوگند، هیچ‌گاه فاطمه را به اکراه به کاری وا نداشتم و او را ناراحت نکردم و خشمگین نساختم تا خداوند او را نزد خویش برد و او نیز هیچ زمان مرا ناراحت نکرد و از دستور من سر نپیچید و هرگاه به او نگاه می‌کردم، همه ناراحتی‌ها و اندوه‌ها و غم‌هایم را از یاد می‌بردم

حقوق همسر

حضرت در مورد حقوق همسران می‌فرمود: مبادا بر زنان خویش ستم روا دارید و آنان را از حق خویش محروم سازید
هر کس به اندازه یک درهم، تغذیه برای همسر و فرزندان خویش خریداری کند، مانند کسی است که برده‌ای از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد ساخته است

پیاده ها دنبال سواره نباشند

حضرت امام صادق (ع): امیرالمومنین در حالى که سواره بود در میان یارانش ظاهر شد یاران پشت سر حضرت به راه افتادند امام به آنان رو کرده، فرمود:
حاجتى دارید ؟ گفتند : نه یا امیرالمومنین ! مشتاقیم همراه تو حرکت کنیم، حضرت فرمود: برگردید، پیاده رفتنِ پیاده همراه، با سواره موجب فساد براى سواره و سبب ذلت و خوارى براى پیاده است

7- رفتار با فرزند و نصایح

 شیوه و رفتار علی (ع) با فرزندانش بر اساس تربیت نبوی بود
ایشان در سخنی زیبا به حسن و حسین علیهماالسلام، فضیلت‌ها و ارزش‌های متعالی در زندگی را چنین می‌آموزد: تقوا پیشه سازید. در پی دنیا و مظاهر آن نباشید حتی اگر دنیا به شما روی آورد

بر هر چه از مواهب دنیایی است و از دست می‌دهید، تأسف نخورید. به حق سخن بگویید. برای پاداش الهی کار و کوشش کنید
دشمن ستمگر و یار ستم‌دیده باشید
در کارهایتان نظم داشته باشید. برای ایجاد صلح و آشتی بین مردم بکوشید. حال یتیمان را رعایت کنید و نگذارید نابود شوند. همسایگان خود را مراعات کنید
مبادا در عمل به قرآن، دیگران بر شما پیشی گیرند
همواره مراقب نماز باشید. امربه‌معروف و نهی از منکر را هرگز ترک نکنید که در آن صورت، بدان بر شما مسلط می‌شوند و دعایتان مستجاب نخواهد شد. بر شما باد هم‌بستگی و از تفرقه و پشت کردن به یکدیگر بپرهیزید

8- حقوق خانواده و خویشاوندان

ایشان در وصیتی به امام حسن (ع) درباره رعایت حقوق خانواده و خویشاوندان می‌فرماید:
خویشانت را گرامی بدار که بال‌های تو هستند و با نیروی آنان می‌توانی پرواز کنی و همچنین آنان ریشه تو هستند که به آن باز می‌گردی و دستان تو هستند که با آنان به دشمن یورش می‌بری

اصولاً دلبستگی به خانواده، حفظ و حراست از بستگان و رسیدگی به آنان، اهتمام به صله رحم، استوار ساختن پیوند خویشاوندی از سنت‌های نیکو و از اصول اساسی در فرهنگ اسلام به شمار می‌رود که مورد تأکید جدی امام علی (ع) است

از آنچه گذشت، در می‌یابیم که علی (ع)، سرچشمه کرامت و قله بلند فضایل و کمالات انسانی است. او پرورش یافته اسلام است
پابه‌پای پیامبر حرکت می‌کرد و دوست و دشمن به فضایلش معترفند. چنین شخصیتی نمونه آرمانی همه جوامع انسانی است

9- برابرى طرفین دعوا در دادگاه

مردى نزد عمر از امیرمومنان (ع) شکایت کرد در حالى که آن حضرت در گوشه اى نشسته بود، عمر به آن بزرگوار گفت :
اى ابوالحسن ! برخیز و نزد طرف دعوایت قرار گیر، حضرت برخاست و کنار طرف دعوایش نشست سپس هر دو با یکدیگر گفتگو کردند و نهایتاً مرد از ادعایش دست برداشت و امیرالمومنین به جاى خود باز گشت

عمر چهره حضرت را متغیر یافت و پرسید : اى ابوالحسن ! چرا تو را متغیر مى بینم؟ آیا از آنچه پیش آمده ناراحتى؟ فرمود :
آرى ، گفت : چرا؟ فرمود: مرا در حضور طرف دعوایم به کنیه صدا زدى! چرا نگفتى یا على! برخیز و کنار طرف دعوایت بنشین؟!
عمر سر حضرت را به آغوش گرفت و میان دو چشمانش را بوسید سپس گفت : پدرم فدایت باد! خدا به واسطه شما ما را هدایت نمود و به وسیله شما ما را از تاریکى ها به سوى روشنایى بیرون آورد

قناعت در معیشت

 در کتاب با ارزش مناقب ابن شهرآشوب نقل شده که: هنگامى که امیرمومنان پس از جنگ جمل خواست به جانب کوفه عزیمت کند، در میان مردم بصره به پا خاسته، فرمود:
اى بصریان ! چرا از من ناخشنود هستید؟
و به پیراهن و ردایش اشاره کرده، گفت : به خدا سوگند این پیراهن و ردا از نخ ریسى خانواده ام مى باشد، از چه مى خواهید بر من خرده بگیرید؟
و اشاره به کیسه اى کرد که در دستش بود و خرجى زندگى اش در آن قرار داشت سپس فرمود:
به خدا سوگند این از محصولات من در مدینه است، پس اگر از نزد شما بروم و بیش از آنچه مى بینید با من باشد نزد خدا از خیانت کارانم! !

10- جود و سخا

 شعبى مى گوید : در زمان کودکى با همسالانم به منطقه رحبه رفتیم، در این هنگام مشاهده کردیم على (ع) بالاى انبوهى از طلا و نقره ایستاده و تازیانه در دست، مردم را به عقب مى راند
على (ع) سپس به سوى اموال بازگشت و اموال را بین مردم تقسیم کرد و چیزى از آنها را به خانه اش نبرد! من به سوى پدر برگشتم و گفتم : اى پدر ! من امروز بهترین و یا نابخردترین مردم را مشاهده کردم!
پدرم گفت : او کیست؟ گفتم : امیرالمومنین على (ع) را دیدم و ماجرا را براى پدر نقل کردم. پدرم گفت : اى فرزند ! تو بهترین مردم را دیده اى

بى رغبتى به مال دنیا
 زاذان مى گوید : من با قنبر خدمت على (ع) رسیدیم، قنبر گفت : برخیز یا امیرالمومنین! من براى شما چیزى پنهان کرده ام،
فرمود : چیست؟ گفت : با من برخیز، على برخاست و با قنبر به سوى اتاق رفت ناگهان در آنجا کیسه هایى دیدند که پر از ظروف طلایى و نقره اى بود
قنبر گفت : یا امیرالمومنین ! شما همه اموال را تقسیم مى کنید و چیزى باقى نمى گذارید! من اینها را براى شما ذخیره کردم

على (ع) فرمود : شما دوست دارید که آتش فراوانى وارد منزل من کنید؟ در این هنگام شمشیرش را برهنه کرده، بر آن فرود آورد که با آن ضربه ظرفها پراکنده شدند و بعد گفت : همه را با سهمیه بندى تقسیم کنید پس از آن فرمود: اى سپیدها و زردها! غیر مرا گول بزنید

11- احتیاط شدید در هزینه کردن بیت المال

 شبى على (ع) وارد بیت المال شد و تقسیم اموال را مى نوشت طلحه و زبیر به حضورش رسیدند، چراغى که در برابرش بود خاموش کرد و فرمان داد تا چراغى از خانه اش آوردند
طلحه و زبیر سبب این کار را پرسیدند، پاسخ داد : روغنِ چراغ از بیت المال بود، شایسته نیست در روشنایى آن با شما هم صحبت شوم!

میانجى شدن حضرت امیرمومنان (ع)

امیرالمومنین (ع) بر خرمافروشان گذشت، ناگاه کنیزى را در حال گریه دید، فرمود : سبب گریه ات چیست ؟ گفت :
آقایم مرا با یک درهم براى خرید خرما فرستاد، از این شخص خرما را خریدم و نزد خانواده آقایم بردم، ولى نپسندید، هنگامى که به ایشان برگرداندم از پس گرفتن سر باز زد
حضرت به خرمافروش گفت : اى بنده خدا ! این یک خدمتکار است و از خود اختیارى ندارد، درهمش را باز گردان و خرما را پس بگیر، خرمافروش از جا برخاست و مشتى به حضرت زد

مردم گفتند : چه کردى این امیرالمومنین (ع)است؟! مرد از شدّت ترس به تنگى نفس افتاد و رنگ چهره اش زرد شد و خرما را از کنیز گرفت و درهم را به او باز گردانید سپس گفت : اى علی ! از من راضى شو، حضرت فرمود:
چه چیزى بیشتر از اینکه ببینم تو خود را اصلاح کرده اى مرا راضى مى کند؟ در صورتى از تو راضى مى شوم که حقوق مردم را تمام و کامل بپردازى

12- گذشتى زیبا

 امیرمومنان (ع) براى دستگیرى لبید بن عطارد تمیمى به خاطر گفتن سخنانى مامور فرستاده بود
ماموران از کوى بنى اسد مى گذرند که نعیم بن دجاجه اسدى برخاسته، لبید را از قبضه ماموران رها مى کند
امیرمومنان (ع) براى دستگیرى نعیم بن دجاجه مامورانى را گسیل مى کند که بعد از آوردن وى امام به تنبیه بدنى او فرمان مى دهد، در این حال نعیم مى گوید : آرى، به خدا قسم که با تو بودن خوارى و دورى جستن از تو کفر است!
امام (ع) فرمود : از تو گذشت کردیم، خداوند فرماید: به شیوه نیکو بدى را دفع کن

گذشتى کریمانه

پس از پایان جنگ جمل ، فرزند طلحه ( موسى بن طلحه ) را نزد آن حضرت آوردند ، حضرت به او فرمود : سه بار بگو : استغفر اللّه و اتوب الیه
آنگاه او را آزاد کرده و فرمود : هر جا که خواستى برو و در لشکرگاه از اسلحه و خیل اسبان آنچه یافتى براى خود بردار و در آینده زندگى ات از خدا پروا کن و در خانه ات بنشین

13- توجه عاشقانه به یتیمان
امیرالمومنین (ع) با اینکه به همه اوضاع و احوال کشور و مردمش آگاه بود و به ویژه یتمیان و مستمندان و بیوه زنان و نیازمندان را لحظه اى از نظر دور نمى داشت ولى گاهى براى درس دادن به زمامداران و امت اسلام کارى را هم چون فردى عادى انجام مى داد

حمل بار براى خانه

على (ع) در شهر کوفه از بازار خرمافروشان خرما خرید و آن را به وسیله گوشه اى از رداى مبارکش حمل کرد
مردم براى گرفتن آن بار سنگین به سویش شتافته، گفتند : یا امیرالمومنین! ما آن را براى شما حمل مى کنیم
حضرت فرمود : دارنده زن و فرزند به حمل بار براى آنان سزاوارتر است

پاى برهنه در پنج موقعیّت
على (ع) همواره در پنج مورد با پاى برهنه حرکت مى کرد و نعلین خود را به دست چپ مى گرفت
روز عید فطر، روز عید قربان، روز جمعه، هنگام عیادت بیمار و زمان تشییع جنازه و مى فرمود :
این پنج موقعیّت، جایگاه خداست و من دوست دارم در آنها پا برهنه باشم

14- اخلاق در بازار

امیرالمومنین (ع) همواره در بازار به تنهایى راه مى رفت و گم شده را به مقصد، راهنمایى مى نمود و ناتوان را یارى مى داد و بر فروشندگان و بقالان عبور مى کرد
این آیه را قرائت مى کرد:
تِلْکَ الدَّارُ الاْخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لاَ یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِى الاَْرْضِ وَلاَ فَسَاداً وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ
آن سراى پرارزش آخرت را براى کسانى قرار مى دهیم که در زمین هیچ برترى و تسلّط و هیچ فسادى را نمى خواهند و سرانجام نیک براى پرهیزکاران است

سفره ای ساده و بی ریا

امام على ع تهیدست نبود، از دسترنج خود تولید فراوانى داشت وقتى فقراء و یتیمان را دعوت مـى کرد، بر سر سفره انواع غذاهاى رنگارنگ مى گذاشت
و همگان را دعوت به تناول غذاها مى کرد، امّا خود بر سر همان سفره ، نان خشک مى خورد

15- جایگاه ساده پوشى

امامان عادل هر قدر در ساده پوشى دقّت کنند ارزشمند است، امّا دیگران آزادند و مى توانند براى زن و فرزند خود لباس هاى قیمتى و نرم بخرند، که دیگر امامان معصوم ع نـیـز چـون رهـبـرى امـّت را در دست نداشتند گرچه از انواع لباس ها استفاده مى کردند، امّا در ساده زیستى همواره الگو بودند

شخصى به امام صادق ع اعتراض کرد که شـمـا کـه از سـاده پـوشـى حضرت امیرالمومنین على ع فرمودید، خودتان چرا لباس نرم و زیبا دارید؟
امام صادق ع فرمود: لباس هاى امام على علیه السّلام در فرهنگ آن روز بد منظره نبود و انگشت نما نمى شد، اگر الان بود و همان لباس ها را مى پوشید، انگشت نما مى شد، گرچه قائم ما وقتى ظهور مى کند همان لباس امام على ع را پوشیده به روش امام على ع رفتار مى کند

پیراهن وصله دار

امام على ع الگوى کامل فرهنگ ساده زیستى بود از لباس هاى معمولى که عموم مردم مى پوشیدند استفاده مى کرد
شـخـصـى در کوفه خدمت امام على ع رسید، دید که لباس هاى حضرت امیرالمومنین على ع کم قیمت و ساده و وصله داراست، با شگفتى به امام على ع نگریست و گفت: چرا لباس شما وصله دارد؟
امام على ع در جواب فرمود: یَخشَعُ لَهُ القَلب ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفس وَیَقتَدى بِهِ المُومِنُونَ؛ با این لباس دل خاشع و نفس اماره، خوار مى گردد، و الگوى مومنان مى شود

16- ساده زیستى در کمال توانائى

امام على ع در ساده زیستى یک الگوى کامل بود، کار مى کرد و زندگى را با کار روزانه اداره مى فرمود، مشک آب درماندگان راه را بر دوش مى کشید
درخت مى کاشت، با دلوِ آب، باغ دیگران را آبیارى مى کرد و مُزد مى گرفت

هیزم جمع مى کرد و در بازگشت به منزل، پُشته هیزم را بر دوش ‍ مى کشید، تا با آن تنور را براى پختن نان آماده کنند
در کار خانه کمک مى کرد. خانه را جاروب مى زد
هر کس به حضرت امیرالمومنین على ع نزدیک مى گشت، مـى فـهمید که دور از هرگونه خود بزرگ بینى، چون دیگر اقشار جامعه، بلکه همچون محرومین زندگى مى کند
امام على ع خطاب به مردم کوفه فرمود:
من در شهر شما با مختصر توشه و وسائل زندگى وارد شدم، اگر به هنگام خارج شدن از شهر شما بیش از آنچه که با خود آورده ام ببرم خیانتکار خواهم بود. در صورتى که قدرت داشت تا انواع امکانات را براى خود فراهم آورد

                            علی(ع) پیشوای همه بشر است "سبک زندگی"

17- شبلی شمیل می‌گوید: علی(ع) پیشوای همه بشر است، شرق و غرب در گذشته و حال نظیر او را ندیده است :

الف) علی و عدالت:
مالی نزد علی نمی‌آوردند مگر آن که بی‌درنگ آن را تقسیم می‌کرد و چیزی از آن را در بیت‌المال نمی‌گذاشت مگر آن که در آن روز مستحقّی نمی‌یافت و می‌فرمود:
ای دنیا دیگری را فریب بده. هیچ چیزی برای خود از بیت‌المال بر نمی‌داشت و دور و نزدیک در نزد او یکسان بود و کسی را به امارت شهرها نمی‌گمارد مگر آن‌که از اهل دین و امانت باشد
هنگامی که گزارشی از خیانت کارگزارانش می‌رسید، به او نامه می‌نوشت و به دنبال آن ابلاغ می‌کرد، وقتی نامه‌ام به تو رسید آنچه در بیت‌المال است حفظ کن تا کسی را بفرستم که اموال را تسلیم او نمایی

سپس به آسمان نگاه می‌کرد و می‌گفت: «خدایا تو می‌دانی که من آن‌ها را دستور ندادم تا به بندگانت ستم کنند
 ابن ابی الحدید: مؤثرترین عاملی که مردم را از اطراف علی پراکنده نمود، عدالت او در تقسیم اموال بود، زیرا او اشراف را بر دیگران برتری نمی‌داد و همچون پادشاهان با سران قبایل ساخت و ساز نمی‌کرد
و هیچ کس را با بیت‌المال به سوی خود جلب نمی‌کرد
ولی معاویه برخلاف او مردم را با بیت‌المال جذب می‌کرد، لذا اینگونه افراد به سراغ معاویه می‌رفتند

 18-  ب) زهد علی علیه السلام

این اثیر می‌گوید: «ما از ترسیم زهد علی ناتوانیم» علی آمد تا نظریه اسلام را در حکومت نشان دهد. او آمد تا نان جویی را که آردش به دست همسرش تهیه می‌شد بخورد و بر کیسه آن نان خشک مهر بزند و بگوید:
من دوست ندارم از غذایی که نمی‌دانم چگونه تهیه شده بخورم و هرگز در قصرهای مجلل و باشکوه سکونت نکرد

ج) شجاعت و فداکاری
امام صادق : پرچمداران کفر در جنگ احد نُه نفر بودند که همه آن‌ها به دست علی به هلاکت رسیدند
خوابیدن علی در بستر پیامبر در لیله المبیت نشانی از خودگذشتگی و فداکاری آن حضرت است که در راه اعتلای اسلام از هیچ کوششی دریغ نکرد

د) آزاد کردن بردگان
این کار از مستحبات مورد تأکید در اسلام است و از رسول اکرم روایت شده هر کس بنده مؤمنی را آزاد ساخت، خداوند عزیز جبّار در برابر هر عضوی از آن بنده عضوی از شخص آزاد کننده را از آتش جهنم آزاد می‌سازد
علی در این زمینه نیز پیشگام بود و موفق شد از حاصل دسترنج خود (نه از بیت‌المال) هزار بنده را بخرد و آزاد سازد و امام صادق به این حقیقت گواهی داده است

 19-  ه) صبر و بردباری
زندگانی امام علی ع بعد از پیامبر را به دوره‌های زیر می‌توان تقسیم کرد:

1ـ دوره صبر و مدارا که 25 سال طول کشید. (از سال 11 هجری تا 35 هجری)
2ـ دوره به قدرت رسیدن امام (چهار سال و نُه ماه).
جرج جرداق:
آیا حکمرانی را سراغ دارید که از پوشیدن لباس نرم خودداری کند، زیرا که در گوشه و کنار کشور کسانی هستند که لباس زیر به تن دارند؟!
و بیم داشته باشد از این که در همی پس‌انداز کند چون در بین مردم تهیدستان هستند و اگر نمی‌تواند گرسنگان را سیر کند خود نیز گرسنه بماند و حتی از فرزندان و اصحاب خود بخواهد که آن‌ها نیز گرسنه باشند
بنابراین صبر و تحمل حضرت بسیار زیاد بوده است و با همین ویژگی توانسته از اسلام و مسلمین حفاظت نماید

و) انفاق به فقرا و یتیمان
به اتفاق مفسران آیه 274 بقره: کسانی که اموال خود را (در راه فقرا) شب و روز پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، درباره علی نازل شده و آن حضرت پیوسته از یتیمان و مستمندان دستگیری می‌کرد و روح بزرگ و مهربان او تا پایان عمر از انفاق به فقرا لحظه‌ای آرام نگرفت
در این زمینه شواهد بسیاری موجود است

                              فاطمه(س)؛ استمرار اسوه حسنه "سبک زندگی"

20- وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) به فرموده صریح قرآن، اسوه شایسته همه خداباوران است (احزاب21)
به کرّات یگانه دخترش را پاره وجود خویش، روح و ریحان خویش و جان و جانان خویش می‌خواند و با تعابیری گوناگون رضایت او را رضایت خود و ناراحتی او را ناراحتی خود اعلام می‌دارد

چرا پیامبر رحمت، بر این حقیقت فراوان تاکید می‌ورزد که فاطمه، پاره‌ای از وجود من است؟ آیا این همه تاکید جز برای آن است که توجه همه مؤمنان طول تاریخ را به اسوه‌ پذیری از ابعاد زندگانی فاطمه، در مقام استمرار بخش سیره پیامبر(ص) جلب کند؟

وجود فاطمه، قسمتی از وجود رسول خداست و سیره او جلوه دیگری از سیره رسول خدا. وجود فاطمه، مکمل وجود رسول خداست و اسوه‌گری فاطمه، تکمیل کننده اسوه‌گری شایسته‌ترین اسوه حسنه
فاطمه، استمرار اسوه حسنه است و این است رمز و راز آن که سیره فاطمه(س) برای همه امامان از نسل او، حجت و الگو می‌گردد:
نحن حجه الله علی الخلق و فاطمه حجه الله علینا؛ ما (امامان معصوم) حجت خداوند بر مردمان هستیم و فاطمه حجت (خداوند) بر ما

  اسوه‌گری سیره فاطمه زهراء (س) چنان در اوج یگانگی است

 21- وجود مبارک بقیه الله الاعظم (عج) فاطمه (س) را اسوه نیکوی زندگانی خویش معرفی می‌فرماید:
و فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه؛ همانا در دختر رسول خدا (ص) برای من الگویی شایسته وجود دارد (بحارالانوار53: 178)

در این روایت نکته ظریفی وجود دارد
حضرت ولی عصر (عج) نفرموده‌اند: فی امّی فاطمه... بلکه می‌فرمایند: فی ابنة رسول الله ... این تعبیر حاکی از آن است که اقتدای حضرت مهدی (عج) به حضرت زهرای مرضیه (س)، نه از آن جهت است که فاطمه (س)، مادر آن حضرت است بلکه بدین جهت است که آن دردانه هستی، دختر رسول خدا (ص) و استمرار وجود اوست؛ پاره تن رسول خداست و اسوه‌پذیری از وی، همان اسوه‌پذیری از رسول خداست

قرآن کریم درباره حضرت مریم (س) می‌فرماید: وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمینَ (آل‌عمران42)
رسول خدا در تفسیر این آیه فرموده‌اند: مریم سرور زنان زمانه خویش بود اما دخترم فاطمه سرور همه زنان جهان، از آغاز تا فرجام آن است (همان 43: 24)
لفظ اصطفی برای مریم و عبارت سیده نساء العالمین برای حضرت فاطمه

 ضرورت شناخت حقیقت زهرا(س)  "سبک زندگی"

22- آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است اینکه برای احیای الگوی فاطمی در میان پیروان و محبان ایشان لازم است در گام اول به شناخت حقیقی ایشان اقدام نماییم به این که حقیقت این سخن پیامبر(ص) را که خشنودی فاطمه را خشنودی خدا و غضب فاطمه را غضب خدا می داند ادراک نماییم (بحارالانوار ج21 ص2799)

به عبارتی ما باید در اولین مرحله حقیقت شخصیت زهرا(س) را بشناسیم در گام بعدی به این مهم بپردازیم که حضرت زهرا(س) در زندگی علمی و عملی خویش چگونه عمل کرد تا آن را برای زندگی فردی و جمعی خود به یک مدل تبدیل و در گام نهایی به آن عمل نماییم

براستی چرا در زندگی امروز ما فاطمه مهجور است و بیشتر اوقات تنها به انجام اعمال شعاری و صوری بسنده می شود؟
آیا اگر الگوی فاطمه(س) در زندگی ما حضور می داشت وضعیت حجاب این گونه بود؟ اگر الگوی زندگی ما فاطمه بود اوضاع خانواده ها چگونه بود؟
ما اگر فاطمه را به خوبی اسوه خویش می ساختیم و جامعه ما اگر به فاطمه تمسک می کرد آیا وجدان کاری چطور بود؟

23-  قرآن کریم الگوی جامعه برین 

می فرماید: ضرب الله مثلاً للّذ ین آمنوا امرأت فرعون و مریم ابنه عمران التی احصنت فرجها
نفرمود: الگوی زنهای خوب مریم است، فرمود: الگوی مردم خوب، أعم از مردان و زنان، مریم و زن فرعون است
اگر کسی مثل فاطمه، سیّده نساء عالمین من الأوّلین و الآخرین شد، مصداق برینی برای این تعبیر است

روز تولد فاطمه(س)، روز انسان است، نه روز زن ! این کوته نظری ماست. باید بگوئیم: فاطمه (س) الگوی مردم خوب است، أعم از زنان و مردان
همدلی جامعه بدون اجرای عدالت، امکان پذیر نیست مدلی که شعار رسمی بسیاری است، بدون عدل در مکتب زهرا ممکن نیست

خطبه فاطمیه:
جعل الله العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنان ظاماً للملّه، و امامتنا اماناً للفرقه  وقتی فاطمه سخن می گوید، تریبون اهل بیت به دست اوست
شعار همدلی بدون عدل ممکن نیست و اگر ملّت شعار هم آوائی می دهد، بدون عدل میسّر نیست
اگر این دانه های از هم جدا بخواهد در یک رشته تسبیح گونه، کنار هم قرار بگیرد، باید مطیع اهل بیت بود

حضرت زهراء و دفاع از ولایت " سبک زندگی "

24- حضرت بقیه‌الله عج فرمودند:
ان فی ابنت رسول‌الله لی اسوه حسنه دختر پیامبر برای من الگو و اسوه است
فشارهایی را که حضرت زهرا(س) در زندگی تحمل کردند، همه در راه حمایت و دفاع از ولایت و امامت بوده است

اگر حضرت زهرا(س) در خانه نشسته بود و مثلاً می‌فرمود که این کارها کارهای مردانه است و من باید در خانه باشم و خانه‌داری کنم و کاری به سیاست ندارم، کوچک‌ترین بی‌احترامی به آن حضرت نمی‌شد

اگر پهلوی حضرت زهرا شکست، اگر سیلی به صورت زهرا زدند و اگر تازیانه به بازوی مبارکش زدند و اگر آن بی‌حرمتی‌ها به ساحت مقدس آن بزرگوار صورت پذیرفت، همه و همه در راه دفاع از ولایت و امامت بود

با این همه مصائب، دختر رسول‌الله(ص) کوتاه نیامد یعنی آن زمان که در خانه‌اش را آتش زدند و پهلویش را شکستند با همان پهلوی شکسته در دفاع از ولایت حرکت کرد و به کوچه ‌آمد و کمربند مولایش علی(ع) را گرفت تا مانع بردن امام برای بیعت شود

حضرت فاطمه(س) از جمله الگوهای معرفی شده از این خاندان است

25- در آیات و سوره هائی از جمله سوره انسان به عنوان برترین الگوی کامل در میان زنان مطرح می شود و از مؤمنان از زن و مرد خواسته شده تا از ایشان پیروی کنند و او را الگوی کامل خود در ایمان و رفتار قرار دهند

وی زنی کامل در همه حوزه هاست و به سادگی قابلیت پیروی از ایشان وجود دارد
وی دارای عفت و حیا بود که ملکه ای نفسانی است و شرم و حیای وی به گونه ای است که با نامحرمان، هم کلام نمی شود ولی این حیا موجب نمی شود تا از مسئولیت اجتماعی خود باز ایستد و برای مبارزه به میدان نرود و حقوق خود و شوهرش را استیفا نکند
لذا به مسجد می رود و در میان مردان و زنان با حفظ حجاب و پوشش شرعی به سخنرانی می ایستد و از مقام ولایت دفاع و حقوق خویش را از فدک مطالبه می کند.
آن حضرت(س) در عمل اجتماعی وارد می شود و با آن که به خودسازی از راه روزه ادامه می دهد
به دیگرسازی نیز توجه دارد و درد افراد جامعه را درد خویش می شمارد و در مقام ایثار، غذاهای خود را به کافر حربی می دهد که اسیر شده و یا غذای خویش را به فقیران و مستمندان جامعه می بخشد
چنین رفتاری قابل پیروی همگانی است

تمام وجود فاطمه زهرا(س) همسو با ارزش‌های الهی بود " سبک زندگی "

26- فاطمه زهرا بعنوان کسی که از سوی پدر به شرف ام ابیها، جگرگوشه رسول، فداها ابوها و... مفتخر است از جمله مصادیق آیه اسوه حسنه است

پیامبر(ص) در جای دیگری می‌فرمایند: کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الا مریم و آسیه امراة فرعون و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد؛ از میان مردان افراد بسیاری به کمال رسیده‌اند اما در میان زنان فقط ۴ زن به مقام کمال انسانی خویش، به معنای اینکه مجمع جمیع کمالاتی باشند که برای یک انسان متصور است، رسیده‌اند

بنابراین الگوی زنان ما در طول تاریخ، زیاد نبوده و سرآمد این ۴ نفر، حضرت زهرا(س) است
در خصوص ویژگی‌های صدیقه طاهره(س) در سخنان پیامبر(ص) با تعابیری مواجه می‌شویم که انگار تمام وجود شریف و نازنین فاطمه(س) همسو با ارزش‌های الهی بود و به همین دلیل پیامبر (ص) فرمودند:
یا فاطمه ان‌الله لیغضب لغضبک و یرضی لرضاک وقتی غضب می‌کنی غضب خداوند هم تحقق پیدا می‌کند، وقتی که تو راضی می‌شوی خداوند هم راضی می‌شود

فاطمه(س) الگوی زندگی حال و آینده " سبک زندگی "

27- هنوز چند ماه از رحلت پیامبر اسلام(ص) نگذشته است که یگانه دخترش، پاره تنش، نور چشمش، فاطمه(س) در بستر بیماری، چهره خویش را از همسرش مخفی می کند
بچه ها به حضورش دلگرمند، غافل از اینکه این بیماری را شفایی جز وصال معشوق حقیقی نیست
مردم مدینه به جای تسلی خاطر آن بانوی بزرگوار در فراق پدر، تحمل اشک های سوزان او را نداشته و تنها سایه بان ایشان در کنار مزار شهدای احد را ویران ساختند

آنها سخنان اسوه رحمت «پیامبر(ص)» را از یاد برده بودند که در حالی که دست فاطمه را در دست گرفته بود، فرمود:
هر کس این دختر را می شناسد، که می شناسد و هر کس که نمی شناسد بداند که او فاطمه دختر محمد پیامبر خداست و او پاره ای از وجود من، قلب من و روح من است، پس هر که او را آزار دهد مرا آزرده است و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است. (بحارالانوار، ج 43، ص80)

آنها سوره کوثر و مصداق خیر کثیر (انوار درخشان، ج 18، ص 309) را به کلی از یاد بردند و در میان در و دیوار مجروح ساختند و به شجره خبیثه دشمنان اهل بیت متصل شدند
آنها شب قدر و مصداق روشن آن حضرت زهرا را از یاد بردند و آن بانو را آن طور که شایسته اش بود نشناختند

زیرا در کلام امام صادق(ع) این امر به روشنی هویداست که فرمود: هر که فاطمه را به واقع بشناسد لیله القدر را درک کرده است، و همانا او را فاطمه نامیدند چون مردمان از کسب معرفت واقعی نسبت به وی عاجز هستند (بحارالانوار ج34 ص56)

همسرداری حضرت فاطمه(س) مثال‌زدنی است  " سبک زندگی "

28- این بانوی بزرگوار به عنوان بهترین زن عالم و کوثر آفرینش درس‌‌هایی برای تمام اعصار به یادگار گذاشته است
سبک زندگی زهرای مرضیه(س) دارای درس‌های آموزنده و جذابی برای همگان بوده
فاطمه زهرا(س) به عنوان دخت نبی مکرم اسلام(ص) در زندگی خود توانست درس‌هایی درخشان به جای بگذارد که برای زنان عالم و انسان‌های آزاده قابل الگوبرداری است
چراکه فرزندان رشیدی که این بانوی بزرگوار تربیت کرد، برای همه نسل‌ها درس عزت و حماسه آفریدند
حضرت زهرا(س) دردهای خود را به سختی با امیر مؤمنان(ع) در میان می‌گذاشت و حتی نیازهای اولیه و ضروری زندگی را برای همسرش مطرح نمی‌کرد تا به سختی نیفتد
حضرت فاطمه زهرا(س) دردها و اهانت‌های فراوانی را تحمل می‌کرد تا دین اسلام ماندگار شده و از آسیب‌ها جلوگیری کند

حضرت فاطمه(س) ولایتمدار و مدافع تمام عیار ولایت بود و در هر شرایطی در این زمینه دفاع می‌کرد
بنابراین ما هم باید در هر شرایطی از ولایت و امام زمان(عج) خود دفاع کنیم
عبادت، راز و نیاز، زهد، پرهیزگاری، ارتباط با خدا، نماز و اخلاص را از دیگر ویژگی‌های منحصر به فرد حضرت زهرا(س) می باشد
این بانوی نمونه اسلام در زمینه معاشرت و کمک به مردم و ایتام افطار خود را به فقیر و اسیر می‌داد

29- همسرداری یکی از بهترین راه های عروج زن از خاک به اوج افلاک است

زنانی از پیامبر اکرم(ص) سؤال کردند: چرا همه فضیلت ها مخصوص مردان است و باب جهاد و شهادت به روی ما بسته شده است، ما چگونه می توانیم از ثواب این فضیلت عظیم بهره مند شویم؟
فرمودند: جهاد زن، همسرداری نیکوی اوست (تحف العقول، ص60)
و زهرای مرضیه گفتار پدر را در عمل معنا بخشید. شناخت لطایف و ظرایف جلوه های رفتاری حضرت در قبال همسر فرازهایی از زندگی فاطمه (س):

1- عشق و محبت توام با احترام به همسر
از اهداف مهم در ازدواج، آرامش و رابطه محبت آمیز میان زوجین است... برقراری روابط عاطفی، نقش مهمی در استحکام خانواده و سازگاری زن و شوهر دارد
یکی از عوامل مهم در تحقق عشق و محبت میان همسران، بیان و اظهار آن است. چه بسا کسانی که در قلب، محبت فراوانی نسبت به همسرشان دارند، ولی توانایی ابراز آن را ندارند
در حالی که گفتن جملاتی که حاکی از محبت زوجین نسبت به هم است در رفع بسیاری از تردیدها و سوءظن ها مؤثر است

 30-  1- عشق و محبت توام با احترام به همسر

ائمه معصومین هم به ابراز علاقه به همسر تاکید نموده اند و در سیره عملی ایشان نیز به چشم می خورد
پیامبر اکرم(ص): وقتی مرد به زن خود با محبت می نگرد و زنش نیز به او با مهر نگرد، خداوند به دیده رحمت به آن ها نگاه می کند. (نهج الفصاحه، ح126)...
در زندگی مشترک فاطمه(س) با علی(ع) عبارات و کلمات محبت آمیز بسیار است فاطمه(س) با الهام از دستورات الهی و با درک صحیح از روابط زن و شوهر، همواره به همسر بزرگوارش عشق می ورزید و او را مورد محبت قرار می داد و در کلام خود علاقه و احترام را با هم در نظر می گرفت (بحارالانوار، ج34، ص192)

استفاده از القاب زیبا برای خطاب همسر، باعث ایجاد صمیمت و پیدایش عکس العمل و رفتاری مناسب در طرف مقابل است. حضرت علی(ع) فرمود: خطاب هایتان را زیبا کنید تا پاسخ زیبا بشنوید (غررالحکم، ص435)
فاطمه(س)، در مقام اظهار محبت و علاقه به امام علی(ع) فرمود: علی جان، روح من فدای روح تو و جان من سپر بلاهای جان تو (کوکب الدری، ج1، ص196)

عشق و محبت فاطمه(س) نسبت به همسرش به اندازه ای بود که در لحظات احتضار به خاطر مشکلات و سختی هایی که پس از شهادتش به امام علی(ع) خواهد رسید، گریست (بحارالانوار، ج34، ص218)

 31-  2- شناخت همسر و آشنایی با ابعاد روحی و شخصیتی او

فاطمه(س) در مدت کوتاه زندگی خود با علی(ع)، حقیقت وجودی و روحیات علی(ع) را شناخت و زمانی که دیگران از فهم و درک رفتار علی(ع) ناتوان بودند، فاطمه(س) آن ها را راهنمایی می کرد و با خصوصیات رفتاری امام آشنا می ساخت

یکی از اصحاب علی(ع)، او را در نخلستان در حالت راز و نیاز با معبود دید
ناگهان مشاهده کرد که امیرالمؤمنین(ع) مانند چوب خشکی بر زمین افتاد
فوراً به درب منزل آمد فاطمه(س) با شناختی که از روحیات علی(ع) داشت، فرمود:
این حالتی است که به واسطه خوف و خشیت الهی بر او عارض شده (مناقب آل ابی طالب، ص124)
در پرتو شناخت فاطمه(س)، از همسرش بود که خانه محقر آن ها محل انس و آرامش علی(ع) شده بود

امام علی(ع): هرگاه به چهره فاطمه(س) می نگریستم تمام غم و اندوهم برطرف می شد (بحارالانوار، ج34، ص134)
بعد از شهادت فاطمه(س) فرمود: به خدا سوگند، زهرا تا آن زمان که خداوند او را به سوی خود برد، مرا ناراحت نساخت و عملی انجام نداد که مرا ناخشنود کند (کشف الغمه، ج1ص492)

روشن است که موفقیت مردان در عرصه های مختلف اجتماعی، در گرو آسودگی خاطر و آرامش روحی و روانی است. این قاعده حتی در حیطه وظایف فردی مرد نیز جاری است، مانند تحصیل علم، عبادات فردی و...
پس زنان در این زمینه، مسئولیت ویژه ای دارند و باید با درک موقعیت و روحیات همسرشان، آن ها را در این امور یاری رسانند

 32-  3. پرهیز از تقاضای نامقدور

مسئولیت هزینه های خانواده، برعهده مرد است و او موظف است از نظر اقتصادی همسر و فرزندانش را تامین کند و این به دلیل نقش ویژه زنان در پرورش کودکان و انجام وظایف همسری است

شرایط خاصی که در زندگی مشترک و روحیه زن و شوهر وجود دارد و تقاضای امری که بر همسر مقدور نیست باعث احساس سرشکستگی و ناتوانی در او می شود که این احساس در حیطه زندگی تأثیر مطلوبی ندارد اما فاطمه(س) همسرش را برای این تقاضاها و خواسته ها به زحمت نمی انداخت

چون از رسول خدا(ص) آموخته بود که: هر زنی با شوهر خود مدارا نکند و او را به چیزی بکشاند که قدرت و توان آن را ندارد، هیچ کار نیکی از او قبول نخواهد شد و در حالی خدا را ملاقات خواهد کرد که خداوند بر او خشمناک است (بحارالانوار ج100 ص244)

 33-  4. قناعت و ساده زیستی

وارستگی و ساده زیستی از نقاط برجسته حیات فاطمی است. زهد و ساده زیستی حضرت، همیشه به معنای فقر و جبر روزگار نبود
زندگی ساده فاطمه نیز حاصل انتخابی عارفانه و عاشقانه بود، گویی فاطمه(س) از همان آغازین لحظات ورود به خانه امیرالمؤمنین، با بخشش لباس عروسی این راه را برگزیده بود

زمانی هم که پیامبر(ص) به دستور خداوند، فدک را در اختیار فاطمه گذاشت، سادگی و بی پیرایگی خانه اش تغییری نکرد
در حالی که فدک سرزمین حاصلخیزی بود و تمام گندم مدینه را تامین می کرد و فاطمه(س) تمام درآمد آن را در راه رضایت معبود به مستمندان و مساکین انفاق می کرد (بحار ج92، ص123)

روزی پیامبر(ص) فاطمه را دید که پیراهن خشن و کم ارزشی پوشیده بود و با دست آسیاب می کرد و در همان حال فرزندش را شیر می داد، پیامبر در حالی که اشک می ریخت، فرمود: دخترم سختی های دنیا را تحمل کن تا به شیرینی و حلاوت های آخرت دست یابی
فاطمه(س) عرض کرد:
ای رسول خدا! حمد و شکر و سپاس، در برابر نعمت های بی کران او سزاوار خداست (بحار، ج34، ص68) آن چه مهم است درک پیام این رفتارهاست و آن ساده زیستی و وارستگی از دنیاست

امروزه با گسترش وسایل رفاهی و تجملاتی، سطح زندگی افراد تفاوت های بسیاری با هم دارد و چون استفاده یکسان و برخورداری از تمامی امکانات رفاهی برای همه مقدور نیست، زمینه بروز ناراحتی ها و تعارض در خانواده ها می شود. تنها راه پیش گیری از این مسایل هم، ساده زیستی و رضایت به داشته هاست

 34-  5. تقسیم کار در خانه فاطمه زهرا(س)

از ویژگی های خانواده موفق، تقسیم کار منصفانه مسئولیت های موجود در خانه و خانواده است که در آن به شئونات و استعدادهای تکوینی زن و مرد توجه شود
در مورد زن، باید لطافت و ظرافت روحی او، پوشیدگی و دوری نامحرمان و توانایی وی در انجام امور، مورد توجه قرار گیرد

در زندگی فاطمه(س) و علی(ع) این تقسیم کار به بهترین شکل صورت گرفته بود
به پیشنهاد پیامبر اکرم(ص)، تدبیر کارهای منزل بر عهده زهرا(س) و اداره بیرون منزل بر دوش علی(ع) قرار گرفت و آن هنگام فاطمه(س) خوشحالی و رضایت خود را این گونه ابراز داشت

جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه مسرور و خوشحال شدم؛ چرا که رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است بازداشت (وسایل شیعه، ج41، ص123)

فاطمه (س) الگوی دست یافتنی  " سبک زندگی "

35- انسان ها برای دست یابی به زندگی بهتر و برتر، نیازمند اموری چند هستند که غیر از شناخت فلسفه و هدف آفرینش، ابزارهای موردنیاز، دستورها و آموزه ها، راهنمایی های درونی و بیرونی، می توان به الگوهای عینی اشاره کرد

الگوی کامل، به آدمی این امکان را می بخشد تا در هر مساله و موردی بتواند مهمترین را انتخاب کند و در دوراهی های سرنوشت، راه درست را برگزیند؛ زیرا این الگوهای کامل کسانی اند که این مسیر را با موفقیت گذرانده اند و راه بلد خوبی برای دیگران هستند
خداوند انسان هایی را به عنوان الگوهای کامل معرفی کرده است که ازجمله آن ها پیامبران (ع) هستند

از دیگر الگوهای کامل می توان به چهارده معصوم (ع) اشاره کرد که همان نفس و جان پیامبر (ص) هستند و الگو بودن پیامبر (ص) به معنای الگو بودن نفوسی می باشد که از نظر خدا و قرآن، عین آن حضرت (ص) هستند. از جمله این نفوس می توان به حضرت فاطمه (س) اشاره کرد

فاطمه انسیه حوراءست

36- او در عین اینکه یک مخلوق زمینی است، سیرتی بهشتی و ملکوتی دارد
فاطمه هدیه الهی است

1- تمکین در برآوردن نیازهای همسر
2- عدم خروج از منزل بدون اجازه شوهر
3- رعایت حرمت و حفظ حیثیت و شخصیت شوهر و اسرار زندگی در غیاب او حتی در برابر بستگان نزدیک
4- حفظ حریم ناموس در غیاب شوهر
5- حفظ امکانات و لوازم زندگی و پرهیز از تاراج مال و دارایی شوهر فاطمه به همه امور خانه با عشق و علاقه رسیدگی می‌کرد

مانند: - سرو سامان دادن امور داخلی خانه - نظافت- تربیت بچه‌ها، بازی و ایجاد سرگرمی برای آنها- ترتیب دادن مسابقه برای آنان - پشم ریسی برای کمک به اقتصاد خانواده - آسیاب کردن گندم یا جو - آب آوردن از بیرون خانه - هدایت، ارشاد و آموزش زنانی که تازه اسلام آورده‌اند

ویژگی‌های مسائل خانوادگی و تربیت اولاد " سبک زندگی "

37- حضرت زهرا(س) تمامی صفات نیکو را دارا بودند، به قول آن شاعر:
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری. همه صفات نیکو در حضرت زهرا(س) جمع بود
واقعاً انسان می‌ماند که از کدام صفات بارز آن بزرگوار سخن بگوید

عبادت حضرت را ببینیم؟ ایثار آن حضرت را ببینیم؟ از گذشت حضرت سخن بگوییم؟ آیین همسرداری و تربیت فرزندان آن حضرت را ببینیم؟ زهد و تلاش و کوشش آن حضرت را بگوییم؟ در هر قسمتی که ما وارد شویم حضرت زهرا(س) اسوه و الگوست

9 سال در خانه حضرت علی(ع) بود
همچنین در بعد تربیت فرزندان و تربیت حسن و حسین و زینب و ام‌کلثوم در عالی‌ترین درجه قرار داشت
در بعد گذشت و ایثار و یعطمون للطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیرا در شأن ایشان وارد شده است
سه روز روزه می‌گرفتند و طعام به مسکین و یتیم و اسیر می‌دادند
خلاصه کلام در همه ابعاد حضرت زهرا(س) نمونه و اسوه است برای ما

                  نسیمی از آموزه های حضرت فاطمه زهرا(س) " سبک زندگی "

38- به طور قطع بهترین آموزه های تربیتی و اخلاقی و مطمئن ترین روش های سلوکی برای انسانهای مشتاق کمال و تشنگان هدایت و جویندگان سرچشمه زلال معرفت، دیدگاه های اولیاء الهی و در رأس آنان حضرات چهارده معصوم(ع) است
زیرا قلوب مطهر آنها از دریای بی کران وحی و الهام پروردگار روشنایی گرفته و تراوش های ذهنی ایشان از هرگونه خطا و اشتباهی مصون است

آموزه اول) حجاب کامل
امام موسی بن جعفر(ع) از پدرانش نقل فرموده است که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: روزی فرد نابینایی اجازه خواست که به منزل فاطمه(س) وارد شود، آن حضرت خود را (با چیزی مانند پرده) از او پوشیده داشت

رسول خدا(ص) به او فرمود: چرا خود را پوشیده داشتی در حالی که نابیناست و ترا نمی بیند؟ حضرت فرمود: اگر او مرا نمی بیند من او را می بینم و نیز رایحه و عطر را می بوید و شامه اش سالم است
رسول خدا(ص) فرمود: گواهی می دهم که تو پاره تن من هست. (بحار ج43 ص91)

 39- آموزه دوم) اوصاف شیعه

مردی از همسرش خواست نزد فاطمه (س) برود و ازقول او بپرسد که آیا من از شیعیان شما هستم؟ او به حضور حضرت (س) آمد و سؤال شوهرش را رساند. زهرا(س) فرمود: به شوهرت بگو:
اگر آنچه را به شما امر می کنیم انجام دهی و آنچه را که از آن نهی می کنیم، انجام ندهی از شیعیان ما هستی وگرنه از شیعیان ما نیستی
وی نزد شوهرش آمد و سخن فاطمه (س) را به او رساند. او از این پاسخ ناراحت شد با آه و ناله گفت: وای برمن، کیست که به گناه آلوده نباشد

بنابراین اگر از گناه پاک نشوم، شیعه نیستم، در آن صورت همیشه در دوزخ خواهم بود
وای برمن چه خاکی برسرم کنم؟ همسرش وقتی او را چنین آشفته دید به حضور حضرت زهرا (س) برگشت و داستان را به عرض رساند، فاطمه (س) فرمود به شوهرت بگو: چنین نیست که تو تصور می کنی

شیعیان ما از افراد نیک اهل بهشت هستند، ولی اگر گناه کار باشند، براثر گرفتاریها و صدماتی که در صحرای محشر، در روز قیامت، یا در طبقه اعلای دوزخ می بینند، گناهانشان ریخته می شود و سپس ما آنها را نجات می دهیم و به بهشت می بریم (داستانهای روایی ص499)
همان طور که ملاحظه می شود از دیدگاه رهبران الهی ملاک شیعه عمل به دستورات آنها است و نه داشتن اسم و رسم و ادعا.

 40- آموزه سوم) از خود گذشتگی و ایثار

عرب تازه مسلمانی در مسجد مدینه از مردم کمک خواست پیامبر(ص) به اصحاب خود نگریست سلمان فارسی برخاست تا نیاز آن بیچاره را برطرف سازد
هرجا رفت با دست خالی برگشت. با ناامیدی به طرف مسجد می آمد که چشمش به منزل حضرت فاطمه(س) افتاد، با خود گفت: فاطمه (س) سرچشمه نیکوکاری است
درب خانه را کوبید و داستان عرب مستمند را شرح داد

حضرت زهرا (س) فرمود: ای سلمان، سوگند به خداوندی که حضرت محمد را به پیامبری برگزید، سه روز است که غذا نخورده ایم و فرزندانم حسن و حسین (ع) از شدت گرسنگی بی قراری می کنند و خسته و مانده به خواب رفته اند

اما من، نیکی و نیکوکاری را درخانه مرا کوبیده است، رد نمی کنم آن گاه پیراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه شمعون یهودی گرو گذاشته، مقداری خرما و جو قرض بگیرد
سلمان فارسی می گوید:
پس از دریافت جو و خرما به طرف منزل فاطمه (س) آمدم وگفتم: دختر رسول خدا مقداری از این غذاها را برای فرزندان گرسنه ات بردار
حضرت پاسخ فرمود: ای سلمان، این کار را فقط برای خدای بزرگ انجام دادیم و هرگز از آن چیزی برنمی داریم (فرهنگ سخنان فاطمه(س) ص119)

 41- آموزه چهارم) کیفیت رابطه با مردم و خانواده

معیار و میزان سنجش ارزشمندی انسان از دیدگاه فاطمه (س) روابط شایسته با مردم و خانواده است
حضرت دراین باره می فرمایند:
بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم خو و مهربان تر است و ارزشمندترین مردان شما آن کسانی اند که با همسران خود مهربان و بخشنده هستند (فرهنگ سخنان فاطمه(س) ص139)

در کنار همسرداری. حضرت در پرورش روح و بنیان های شخصیتی فرزندانش به قدری با ظرافت و دقت عمل نمود که هر یک از فرزندان او از بزرگ ترین افراد بشر شدند و در عمل به الگوها و اسوه های مقاومت، ایثار، از خودگذشتگی، شجاعت و... تبدیل شدند
یکی از نیازهای اساسی کودک، محبت و دوست داشتن است

احساس محبت مادر به فرزند باعث ایجاد حس تعلق او به خانواده و مهربانی متقابل او به والدین می شود و فردی که از محبت سرشار والدین بهره مند باشد هرگز در جامعه تحت تأثیر محبت سطحی و ساختگی افراد نالایق قرار نمی گیرد و به راه های نادرست کشانده نخواهد شد

 42- آموزه پنجم) نگرانی ازحجاب حتی پس از مرگ

اسماء بنت عمیس: روزهای آخر زندگانی حضرت زهرا (س) با او بودم. روزی مرا به یاد کیفیت حمل جنازه توسط مردم انداخت و ابراز نگرانی کرد که چرا جنازه زن را روی تخته ای می گذارند و بالای دست مردان حمل می کنند؟
حضرت (س) فرمود: من بسیار زشت می دانم که جنازه زنان را پس از مرگ بر روی تابوت روباز گذاشته و بر روی آن پارچه ای می افکنند، که حجم بدن را برای ببیندگان نمایش می دهد

مرا روی تابوت آنچنانی نگذار و بدن مرا بپوشان که خدا تو را از آتش جهنم باز دارد
اسماء می گوید: وقتی نگرانی حضرت زهرا (س) را دیدم که به امام علی (ع) فرمود: وصیت می کنم به شما ای پسر عمو، که برای من تابوتی درست کنید، همان گونه که ملائکه شکل آن را به من نشان دادند

خدمت آن حضرت توضیح دادم: در سرزمین حبشه تابوتی می سازند که بدن میت را می پوشاند، سپس به وسیله چوب های تر و شاخه های نازک درخت، شکل و قیافه آن را ترسیم کردم
فاطمه (س) خوشحال شد و فرمود: برای من تابوتی مثل آن درست کن و مرا با آن بپوشان، خدا تو را از آتش دوزخ حفظ نماید. (فرهنگ سخنان فاطمه(س) ص84-85)

 43- آموزه ششم رعایت محرم و نامحرم

رسول خدا(ص) درب خانه فاطمه(س) را کوبید و فرمود:
سلام بر شما، آیا وارد خانه شوم؟ پاسخ شنید، سلام بر تو ای فرستاده خدا، داخل شوید
پیامبر(ص): آیا داخل شوم با کسی که همراه من است؟ فاطمه(س): ای رسول خدا، اگر نامحرمی با شماست وارد نشوید که چادر بر سر ندارم
کمی بعد، چادر به سر گذاشت و فرمود: داخل شوید

رسول خدا دوباره سلام کرد و فرمود: با کسی که همراهم است؟ پاسخ شنید: سلام بر تو ای فرستاده خدا، داخل شوید با کسی که همراه شماست. (فرهنگ سخنان فاطمه(س) ص83و 84)

علی(ع) فرمود: ما نزد رسول خدا(ص) نشسته بودیم که آن حضرت فرمود: به من بگویید که چه چیزی برای زنان بهتر است؟ همه ما از جواب بازماندیم و متفرق شدیم، و من نزد فاطمه آمدم و آنچه را که پیامبر از ما پرسیده بود و ما نتوانستیم جواب دهیم، برای او باز گفتم
فاطمه گفت: ولی من جواب این سؤال را می دانم، بهترین چیز برای زنان آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند

 44- آموزه هفتم) حالات معنوی فاطمه(س) در شب ازدواج

شب ازدواج و آغاز لحظه های شروع یک زندگی نوین برای هر زن و مردی شیرین و خاطره انگیز است
بسیاری این لحظه های شیرین را به انواع گناه می آلایند و فکر می کنند این کارها مجاز است

امام علی(ع) شب عروسی، فاطمه زهرا(س) را نگران و گریان دید، پرسید: چرا ناراحتی؟
حضرت زهرا(س) پاسخ داد: پیرامون حال و رفتار خویش فکر کردم
به یاد پایان عمر و قبر خود افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت

پس تو را به خدا سوگند می دهم که بیا: تا به نماز بایستیم و با هم در این شب خدا را عبادت کنیم. (فرهنگ سخنان فاطمه(س) ص40)

 45- آموزه هشتم) علاقه مندی های فاطمه(س)

حضرت فاطمه(س) در رهنمود ارزشمندی فرمود: از دنیای شما سه چیز محبوب من است
تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا(ص)، انفاق در راه خدا. همچنین نسبت به تلاوت برخی از سوره های قرآن سفارش می فرمود: کسانی که سوره های حدید، واقعه، الرحمن، را تلاوت کنند، در آسمان ها و زمین، اهل بهشت خوانده می شوند

فاطمه(س) به امام علی(ع) سفارش کرد که: وقتی من وفات کردم، تو غسل و کفن مرا به عهده گیر و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر قرار ده، دفن کن و سنگ قبر را بر روی قبرم بگذار و خاک بر آن بریز و آن را همآهنگ کن
آن گاه بالای سرم روبرو من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن

زیرا در چنین لحظه هایی، میت به انس گرفتن با زندگانی محتاج است
من تو را به خدا می سپارم و درباره فرزندانم سفارش به نیکوکاری دارم (فرهنگ سخنان فاطمه(س) ص219 و 252)

 46- آموزه نهم) تقاضای عمر مفید

حضرت زهرا(س) در مناجات با خدای خویش می فرمود: بار خدایا تو را به علم غیبت و تواناییت بر آفرینش، سوگند می دهم که مرا، تا وقتی می دانی زنده بودن برایم بهتر است، زنده بداری و هرگاه مرگ برایم بهتر بود، مرا بمیران (میزان الحکمه ج2 ص735)

آموزه دهم) پاداش سلام و صلوات بر فاطمه(س)

یزیدبن عبدالملک نوفلی از پدرش، از جدش روایت کرده که می گوید:
بر فاطمه(س) وارد شدم، آن حضرت ابتدا به من سلام کرد و سپس فرمودند: پدرم در زمان حیاتش فرمود: هر کس بر من و برتو سه روز سلام کند، بهشت برای او خواهد بود
به حضرت(س) عرض کردم: این مطلب مربوط به دوران زندگی شما و آن حضرت است یا اینکه پس از فوت شما هم شامل می شود؟ فرمودند: در زندگی و پس از مرگ هم شامل می شود

و نیز علی(ع) از فاطمه(س) نقل می فرمایند: رسول خدا(ص) به من فرمود: ای فاطمه هر کس بر تو صلوات بفرستد، خداوند او را خواهد بخشید و مورد آمرزش قرار خواهد داد و او را به من در هر جای بهشت که باشم، ملحق خواهد نمود (فاطمه(س) شادمانی دل پیامبر(ص) ص378 و 400)


فلسفه وجودی انسان، تخلق به اخلاق الهی "سبک زندگی"

47- هدف از آفرینش انسان، تخلق به اخلاق الهی است. هر چند که خداوند با دمیدن روح خود در کالبد انسان (حجر29؛ ص72) و تعلیم همه اسماء و صفات خود به انسان (بقره31) بستر خلافت الهی او را فراهم آورده (بقره30)
ولی انسان باید با بهره گیری از مسیر عبودیت (ذاریات56) خود در مقام یقین و علم شهودی (حجر99) نشسته و خدایی شدن را تجربه کند و ربانی شود (آل عمران79)

انسان باید صفات و فضایل خوب الهی را که در ذات انسان سرشته شده با بندگی و عبودیت و بهره گیری از طیبات و ترک خباثت ها، به فعلیت رساند و متخلق به خلق و صفات کمالی الهی شود
پس فلسفه آفرینش انسان همین خدایی و ربانی شدن اوست که آن نیز چیزی جز تخلق به خلق خوش و خوب الهی نیست که فطرت و عقل و شرع آن را فضیلت می شمارند و به عنوان فضایل اخلاقی معرفی و تشویق می کنند.
پس در این راه نباید هیچ گاه عقب نشینی کند و ترک استقامت نماید (فصلت30؛ احقاف13هود112)

از نظر اسلام کمال در همان تخلق به خلق خوش است که در مرتبه کمالی، از آن به خلق عظیم (قلم4) تعبیر می شود؛ چرا که خداوند، کمال مطلق اخلاق است و خواهان آن است که بندگانش به این مکارم اخلاقی در کمالیت و تمامیت آن برساند
بر همین اساس آموزه های اسلامی را همان آموزه های اخلاقی دانسته اند؛ به این معنا که هدف آموزه های اسلامی این است که انسان اخلاقی ساخته شود
پس هرگونه عمل اخلاقی به عنوان یک فضیلت و عبادت دینی شناخته و هر عمل نابهنجار و ضداخلاقی و پست به عنوان یک رذیلت شناسایی و به عنوان گناه ترک آن واجب دانسته شده است

ویژگی‌های مسائل خانوادگی و تربیت اولاد " سبک زندگی "

48- حضرت زهرا(س) تمامی صفات نیکو را دارا بودند، به قول آن شاعر: آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری. همه صفات نیکو در حضرت زهرا(س) جمع بود
واقعاً انسان می‌ماند که از کدام صفات بارز آن بزرگوار سخن بگوید

عبادت حضرت را ببینیم؟ ایثار آن حضرت را ببینیم؟ از گذشت حضرت سخن بگوییم؟ آیین همسرداری و تربیت فرزندان آن حضرت را ببینیم؟ زهد و تلاش و کوشش آن حضرت را بگوییم؟ در هر قسمتی که ما وارد شویم حضرت زهرا(س) اسوه و الگوست

9 سال در خانه حضرت علی(ع) بود
همچنین در بعد تربیت فرزندان و تربیت حسن و حسین و زینب و ام‌کلثوم در عالی‌ترین درجه قرار داشت
در بعد گذشت و ایثار و یعطمون للطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیرا در شأن ایشان وارد شده است
سه روز روزه می‌گرفتند و طعام به مسکین و یتیم و اسیر می‌دادند
خلاصه کلام در همه ابعاد حضرت زهرا(س) نمونه و اسوه است برای ما

                         نسیمی از آموزه های اخلاقی امام حسن مجتبی(ع)

49- گوشه ای از منزلت امام حسن(ع)

حضرت امام صادق(ع) فرمودند: جدم امام حسن(ع) در عبادت و زهد و نیز فضیلت، گوی سبقت را از همه ربوده بود. با پای پیاده و گاه با پای برهنه به سفر حج مشرف می شد
زمانی که به یاد مرگ و قیامت می افتاد گریه اش می گرفت و چه بسا بی هوش می شد. در نمازها بندهای بدنش از خوف و عظمت پروردگار به لرزه درمی آمد. یاد بهشت و دوزخ او را همچون مارگزیده و یا نیش عقرب خورده، مضطرب می ساخت
کسی او را ملاقات نکرد مگر آن که حضرت را پیوسته در یاد و ذکر خدا می یافت. به هنگام وضو از خشیت خدا رنگ رخسارش زردگونه می گشت
در آستانه درب مسجد سر به آسمان بلند می کرد و می فرمود: ای خدای من، این میهمان توست که به درگاهت ایستاده است. ای خداوند نیکوکار، بنده خطاکار نزدت حاضر گشته، به لطف و بزرگواریت از رفتار ناپسند او درگذر (منتهی الامال ج1 ص359

49- آموزه اول- پرهیز از بداخلاقی

 امام حسن(ع) فرمودند: اشد من المصیبه سوءالخلق. بداخلاقی از هر مصیبت و بلایی، سخت تر است. (فرهنگ سخنان امام حسن(ع) ص04) برخی از مردم مشکلات اجتماعی، بلاهای غیرمنتظره، سیلها، زلزله ها، ویرانی های ناشی از جنگ، از دست دادن عزیزان و... را مصیبت های دردناک به حساب می آورند.

اما بداخلاقی و ناهنجاریهای رفتاری را آن گونه که لازم است مورد توجه قرار نمی دهند. در حالی که امام(ع) بدخلقی را از هر بلا و گرفتاریی زیان بارتر و دشوارتر معرفی می کنند. امام علی(ع) فرمودند: هیچ تنهایی و وحشتی وحشتناک تر از بدخلقی نیست (غررالحکم ج1 ص336)

 به گفته حضرت صادق(ع): خوش خلقی مایه آسانی امور و موجب شادی در زندگی است. (سنن النبی ص33) انسان بداخلاق، از حیث روانشناختی کارهایش با سختی و گره خوردن همراه است و از حیث جامعه شناختی پی درپی موجبات ناراحتی خود و اطرافیان و سلب آسایش دیگران را فراهم می سازد

علاوه بر موارد فوق، آفات دیگری نیز دامن آدمهای بداخلاق را فرا می گیرد. از جمله: شخص بداخلاق آقایی و بزرگی را از کف می دهد، لذت و شیرینی و طعم زیبای زندگی را به تلخی مبدل می کند، دوستان و رفیقان خود را از دست می دهد، به مار دشمنان خود می افزاید و روزی و رزق الهی خود را با روش های بداخلاقی خویش، کاهش می دهد. (همان ص 337- 338)
یادآوری این نکته نیز لازم است که سرمنشأ بداخلاقی نهایتاً به نادانی و عدم درک صحیح برمی گردد. (همان)

50- آموزه دوم- پرهیز از پستی کفران نعمت

حضرت(ع) می فرمایند: اللؤم ان لاتشکر النعمه ، یعنی، پستی این است که سپاسگزار نعمت نباشی. (تحف العقول ص 632)
چنانچه آدمی در محیط تربیتی صحیحی رشد نکند، به مرور ساختار وجودیش، کمالات بالقوه فطری را از دست داده و جای خود را به خصوصیات ناپسند و روحیات زشتی همچون فرومایگی و پستی می سپارد
انسان پست همه را به کیش خود می پندارد و لذا برای مردم ارزشی قائل نیست.

 برای شناخت دقیق افراد فرومایه، در بیانات معصومین(ع) نشانه ها و شاخص های روشنی ذکر شده است، از جمله اینکه: این چنین اشخاصی از شرم و حیا تهی هستند
چنانچه عمل خیری برای کسی انجام دهند، مرتب منت گذاری کنند. بر دنیا و دنیاطلبی حریص هستند و بر بخشش مال و اندوخته خود شدیدا بخل می ورزند
سنگ دلی و بی رحمی همچنین امروز و فردا کردن و بهانه جویی از دیگر نشانه های انسان های فرومایه است. (غررالحکم ج 2 ص 395-400)

51- آموزه سوم- ملاک زیرکی و حماقت
 امام دوم(ع) می فرمایند: ایها الناس، ان اکیس الکیس التقی و احمق الحمق الفجور. ای مردم بدانید که بهترین زیرکی ها، تقوا و پرهیزکاری است و بدترین حماقت ها، آلودگی و معصیت الهی است. (فرهنگ سخنان ص 043)

در باورهای دینی، انسان زیرک به کسی گفته نمی شود که بر مردم ستم می کند، سر آنان کلاه می گذارد و در حقه بازی و آزار و گمراه نمودن دیگران پیشقدم است و هر روز بر نامردی و ناجوانمردی خود پافشاری می کند و این قبیل رفتارها را نشانه زیرکی و زرنگی و دانایی خود می شمارد
 بلکه در آموزه های دینی، زیرک به کسی اطلاق می شود که نفس و جان خود را محکوم و متهم می سازد و برای پس از مرگ کار می کند. (پیامبر اکرم(ص)احمق ترین شخص کسی است که خود را پیرو هوای نفس خویش گرداند و از خدا هم آرزوها داشته باشد

از علی(ع) نقل شده که فرمود: زیرک کسی است که خود را بشناسد و اعمالش را برای خدا خالص گرداند و چنین شخصی امروز او از دیروزش بهتر می باشد. و بالاخره داناترین و زیرک ترین آدمیان را پارساترین و خداترس ترین آنان محسوب می دارند.میزان الحکمه ج2 398)
 
52- آموزه چهارم- ره آورد بندگی خدا:
امام مجتبی(ع) می فرمایند: من عبدالله عبد الله له کل شئ.هرکس خداوند را عبادت و بندگی کند، خدای مهربان همه چیز را در برابر او مطیع می سازد. (فرهنگ سخنان... ص360)
مرحوم مطهری می نویسند: روح عبادت یاد پروردگار است. روح عبادت این است که انسان وقتی که عبادت می کند، نماز می خواند، دعا می کند و هر عملی که انجام می دهد، دلش به یاد خدای خودش زنده باشد

اقم الصلوه لذکری (طه14) نماز را برای یاد من بپادار. سپس از امام صادق(ع) حدیثی نقل می کنند که فرمود: العبودیه جوهره کنهها الربوبیه .
یعنی عبادت و بندگی خدا گوهری است که ظاهرش عبادت است اما کنه و نهایت و باطنش، آخرین منزل و هدف و مقصدش ربوبیت و پروردگاری می باشد.ربوبیت به معنای تسلط داشتن، خداوندگاری، خداگونه شدن است. بشر همواره در تلاش بوده و هست که راهی پیدا کند که بر خود و بر جهان تسلط یابد

در میان آن راه ها یک راه است که وضع عجیبی دارد، از این نظر که انسان تنها وقتی از این راه استفاده می کند که چنان هدفی نداشته باشد، یعنی هدفش کسب قدرت و تسلط بر جهان نباشد، بلکه هدفش در نقطه مقابل این هدف باشد، یعنی هدفش، تذلل، خضوع، فنا و نیستی، از خود باشد. آن راه عجیب راه عبودیت است.

53- آموزه پنجم- اعتراف به ناتوانی خود
 از امام حسن(ع) پرسیدند: حالتان چگونه است؟ فرمود: روزگار می گذرد و مرا پروردگاری است بالای سرم، آتش جهنم روبه رویم است
مرگ بدنبال من، حسابرسی بر من خیره گشته و من در گرو عمل خویشم، آنچه را که می خواهم بدست نمی آورم و آنچه را که خوش ندارم، نمی توانم آن را از خود دفع کنم

کارها به دست دیگری است. اگر بخواهد مرا مجازات می کند و اگر بخواهد از من در می گذرد. سپس کدام فقیر و درمانده ای از من فقیرتر و درمانده تر است؟ (فرهنگ سخنان... ص 522)
 از جمله بهترین صفات کمالی، شکسته نفسی به معنای حقیر شمردن و ذلیل و پست دانستن خود در پیشگاه پروردگار است که در مقابل صفت عجب و خودنمایی قرار می گیرد

هیچ کس خود را ذلیل نشمرد مگر اینکه خدا عزیزش شمرد و احدی خود را نیفکند مگر آن که خدا او را برداشت و بلند کرد. پیامبر(ص) فرمودند: با هر انسانی دو فرشته است. اگر شخص خود را بزرگ شمرد، می گوید: خدایا او را ذلیل کن و اگر خود را خوار و ذلیل دانست، می گوید: خدایا او را سربلند کن

54- آموزه ششم- مرز شکسته نفسی
 امام دوم(ع) فرمود: ذم الرجل لنفسه فی العلانیه مدح لها فی السریره . انتقاد و مذمت کردن از خود، پیش مردم و به طور آشکارا، نوعی تعریف از خود است به طور مخفی. (فرهنگ سخنان... ص 603).

انسانی که در ظاهر از رفتار نادرست خویش و یا از عیوب باطنی خود با حالت شکسته نفسی انتقاد می کند، در واقع به نوعی از خود ستایش نموده است و این شایسته یک مومن نخواهد بود
همانطور که در آموزه چهارم گفته شد، شکسته نفسی از بهترین صفات کمالیه محسوب می شود و هر کس به مقامی رسید قطعاً از همین طریق بوده است، اما نکته مهم این است که باید دقت کرد که این حقیر شمردن خود، تنها در پیشگاه خدای متعال آن منزلت را داشته و آثار ارزشمند را بدنبال دارد.

 اما اگر این شکسته نفسی پیش مردم مطرح گردد، چه بسا ممکن است انسان را دچار آفت تعریف و تمجید از خود نماید، شاید در دل بگوید: ای مردم بدانید که این من هستم که خود را کوچک می شمارم لذا برای در امان ماندن از این خطر بزرگ سفارش اکید شده است که این گفتمان ذلت شماری نفس فقط در محضر پروردگار عرضه شود
از علی(ع) نقل است که: هر کس نفس خویش را خوار گرداند، خداوند گرامی اش دارد و برای آدمی همین فضیلت کافی است که نفس خویش را حقیر و بی مقدار گرداند (غررالحکم ج 2 ص 394-984)

55- آموزه هفتم- بهترین و بدترین انسانها
 از امام مجتبی(ع) پرسیدند: نیکوترین و بهترین مردم در زندگی کیست؟ فرمودند: شخصی که مردم را در زندگی خود شریک گرداند. آن فرد دوباره پرسید: چه کسی از نظر زندگی بدترین مردم است؟ فرمود: آن کسی که در سایه زندگی او، انسانی زندگی نکند (فرهنگ سخنان... ص 634)

امام(ع) انسان خوب و انسان بد را در میزان کمک به دیگران می دانند. اگر لطف خدا شامل حال ما شده و از نعمت های او برخورداریم، لازم است دیگران را نیز از آن نعمت ها بهره مند سازیم، نه اینکه مانند بخیلان نعمت های خدایی را منحصر در خودمان نماییم.
 شخصی از امام حسن(ع) پرسید: چرا به هیچ نیازمندی که درخواست کمک می کند جواب رد نمی دهی؟ امام فرمود: من گدای خدایم و چشم به او دوخته ام. من شرم دارم که خود سائل باشم و سائلی را رد کنم

خدای بزرگ، مرا به برنامه ای عادت داده است که همواره نعمت هایش را بر من فرو می ریزد و من هم او را چنان عادت داده ام که نعمت هایش را بر مردم فرو می ریزم. می ترسم اگر برنامه ام را ترک کنم، او نیز برنامه اش را واگذارد. (همان ص 172-171)

56- آموزه هشتم- راههای کسب کمالات
 حضرت فرمودند: ای فرزند آدم، اگر از حرام های خداوند پرهیز کردی، عابدخواهی شد. اگر به آنچه که خداوند روزی تو کرده است، راضی باشی، در آن صورت ثروتمند و غنی خواهی بود

چنانچه با همسایه ات خوب و دمساز شدی، در نتیجه مسلمان هستی و اگر با مردم چنان معاشرت و رفتار کنی که دوست داری با تو همانطور رفتار کنند، در این حالت، تو عادل هستی
ای مردم! بدانید که در گذشته های نه چندان دور، مردمانی بودند که به شدت مال اندوزی می کردند و ساختمانهای بلند می ساختند و آرزوهای دور و دراز در سر داشتند و اینک همه آنها هلاک گردیده اند و دسترنجشان بر باد رفته و خانه هایشان قبرستان شده است.

 ای انسان! از هنگامی که از شکم مادر زاییده شدی، همواره عمرت را تباه ساخته ای بنابراین از آنچه که در دست داری برای زمانهای آینده استفاده کن
زیرا مؤمن پس انداز می کند و کافر مصرف کرده و خوشگذرانی می کند.(فرهنگ سخنان... ص224) در قرآن آمده است که: توشه بردارید و پس انداز کنید که همانا بهترین ره توشه و اندوخته تقوا و پرهیزکاری است. (بقره197)

57- آموزه نهم- شناخت انسان از راه عصبانیت
 امام دوم(ع) فرمودند: لایعرف الرأی الا عند الغضب. قدرت اندیشه و خصلتهای درونی انسان هنگام خشم و عصبانیت، شناخته و آشکار می شود. (فرهنگ سخنان... ص15)

ویژگیهای درونی افراد معمولا از دید دیگران مخفی است و در مواقع خاصی بطور ناخواسته بروز می کند. یکی از آن حالات خاص وقتی است که آدمی به هر دلیلی دچار عصبانیت شود. سپس حالتهای خوب و یا ناشایست وی هویدا خواهد شد
دلیل ظهور خصلتهای درونی انسان به هنگام خشم، می تواند این باشد که شخص در این حالت نمی داند که چه می گوید و چه می کند و نیز در روایات آمده است که خشم و غضب، نوعی جنون است. (همان) امام صادق(ع) فرمود: غضب کردن، کلید هر شری است. (اصول کافی ج4 ص 214)

 از امام باقر(ع) است که غضب شعله ای است از شیطان که در دل انسان شعله ور می شود. (همان ص 514). مردی به پیامبر(ص) گفت مرا تعلیم بده. حضرت فرمود: برو و غضب مکن
او گفت همین مرا بس است و به سوی همشهریان خود رفت. روزی میان آنان جنگی بپا شد، آن مرد ناگاه به یاد سخن پیامبر(ص) افتاد که فرمود عصبانی نشو.
سپس اسلحه را کنار گذاشت و پیش طرف های مقابل رفت و گفت، هر خسارتی را که به شما وارد شده می پذیرم و بیایید جنگ نکنیم
آنان وقتی این وضع را دیدند با یکدیگر آشتی نموده و کینه ها را کنار گذاشته و صلح کردند.(همان)

58- آموزه دهم- پندپذیری
 امام مجتبی(ع) فرمودند: بینکم و بین الموعظه حجاب العزه ، انتفعوا بالمواعظ. میان شما و موعظه پرده عزت طلبی قرار دارد، از عبرت ها و پندها، سود ببرید. (تحف العقول ص 932)
انسانها در برابر موعظه و سخنان پند آموز به دو دسته کلی تقسیم می شوند:
اول: عده ای به راحتی پذیرای پند و نصیحت اند. گوششان بدهکار و آماده شنیدن است. که قرآن این دسته افراد را به صاحبان عقل و خرد توصیف فرموده است و آنها را به همین دلیل شنوا بودن، مورد هدایت خود دانسته است. (زمر/81)

در تجربه های خودمان نیز مشاهده می کنیم آدمهای پندپذیر در زندگی و عرصه های مختلف آن موفق تر هستند.
دوم: عده ای اصلا گوش شنوا برای شنیدن ندارند، فقط بلدند حرف بزنند. مانند دیوار بلند و سدی مستحکم در برابر نصیحت ناصحان مقاومت می کنند
 گویا امام(ع) انگیزه روانشناختی این گروه از مردم را تبیین می کنند. غرور، خودپسندی، منیت، خود را بالاتر از دیگران دیدن، عامل اصلی مقاومت آنهاست

جالب است که قرآن مجید گوش شنوا نداشتن را از ویژگیهای اصلی اهل جهنم می شمارد و از قول آنان نقل می کند که اگر اهل تعقل و شنیدن بودیم، الان در دوزخ، عذاب نمی شدیم. (ملک10)
به طور قطع وقتی این اشخاص در برابر موعظه عکس العمل مثبتی نشان نمی دهند، صد البته در برابر انتقاد سازنده نیز مقاومت بیشتری خواهند داشت
http://m5736z.blog.ir/post/hasan%20%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87%20%D9%87%D8%A7

نمی از دریای آموزه‌های اخلاقی امام حسن(ع)

59- انصاف
 امام حسن(ع): صاحب الناس مثل ما تحب ان یصاحبوک- با مردم چنان رفتار کن که دوست داری با تو آن گونه رفتار کنند. (فرهنگ سخنان امام حسن(ع) ص 437)
حضرت در این عبارت کوتاه به یکی از مهمترین عوامل تحکیم روابط اجتماعی و حسن همجواری اشاره می‌کنند که در اصطلاح به آن انصاف گویند

انصاف یعنی حمایت و اظهار نمودن حق و ایستادگی برای حقیقت می‌باشد. در مقابل، اگر حق را کتمان کرده و از آن حمایت نکنیم از جاده انصاف خارج شده و نام چنین حالتی را «عصبیت (تعصب ناپسند) می‌گذارند. (معراج‌السعاده ص 256)
امیرالمؤمنین(ع) در تفسیر آیه 90 سوره نحل- ان الله یامر بالعدل والاحسان- عدل را به معنای انصاف و احسان را به معنای بخشش و تفضل می‌داند. (حکمت 231)
امام خمینی(ره) می‌فرماید: علامت شخص منصف آن است که حق را با هرطرف هست از آن طرف حمایت کند گرچه از دشمنان باشد. (چهل حدیث ص 146)

60- بداخلاقی و آثار آن
 امام حسن(ع) فرمود: اشد من المصیبه سوءالخلق. بداخلاقی از هر مصیبت و بلایی، سخت‌تر است (فرهنگ سخنان امام حسن(ع) ص40
 حضرت در عبارتی دیگر خوش اخلاقی را از جمله بهترین خوبی‌ها و مکارم اخلاق به شمار می‌آورند. (همان ص 39)
برخی از مردم مشکلات اجتماعی، بلاهای غیرمنتظره، سیل‌ها، زلزله‌ها، ویرانی‌های ناشی از جنگ، از دست دادن عزیزان و... را مصیبت‌های دردناک به حساب می‌آورند

اما بداخلاقی و ناهنجاریهای رفتاری را آن گونه که لازم است مورد توجه قرار نمی‌دهند
در حالی که امام(ع) بدخلقی را از هر بلایی زیان‌بارتر و دشوارتر معرفی می‌کنند. امام علی(ع)فرمود: هیچ تنهایی و وحشتی وحشتناک‌تر از بداخلاقی نیست. (غررالحکم ج1 ص 336)

61- مضرات بد اخلاقی
 انسان بداخلاق از حیث روانشناختی کارهایش با سختی و گره خوردن همراه است و از حیث جامعه‌شناختی پی‌درپی موجبات ناراحتی خود و اطرافیان و سلب آسایش دیگران را فراهم می‌سازد
از جمله: شخص بداخلاق آقایی و بزرگی خود را از کف می‌دهد
لذت و شیرینی و طعم زیبای زندگی را به تلخی مبدل می‌کند
دوستان و رفیقان خود را از دست می‌دهد به شمار دشمنان خود می‌افزاید

روزی و زرق الهی خود را کاستی می‌بخشد.(همان ص338-337)
از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) سرمنشاء و علت اصلی بداخلاقی نهایتا به نادانی و عدم درک صحیح برمی‌گردد: الخلق المذموم من ثمار الجهل (همان)
به قول سعدی: بدخوی در دست دشمنی گرفتار است که هر کجا رود، از چنگ عقوبت او خلاص نیابد.
اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی ز دست خوی بد خویش در بلا باشد

مکارم و فضایل اخلاق ده چیز است:

62- 1- راستگویی

بنیاد همه خیرها در صداقت و راستگویی و بنیاد همه بدبختی ها و زشتی ها در دروغگویی است.از این رو در قرآن،خداوند عذاب سخت را به دروغگو وعده داده و آن را از گناهان کبیره شمرده است.
2- راستگویی در وقت سختی و گرفتاری

انسان ها در زمانی که از هر نظر خود را در امنیت و قدرت احساس کنند، به صداقت و راستگویی گرایش دارند و انگیزه ای برای دروغگویی نمی یابند
اما راستگویی و حقیقت آن را به عنوان یک منش و کرامت اخلاقی باید در زمانی یافت که انسان در فشار و تنگنا باشد

اصولا گرایش به دروغگویی برای ترس از مجازات، ناتوانی در دفاع از خود، جلب و جذب منفعت یا اموری از این دست است. کسی که در اوج نیاز یا سختی و گرفتاری، حاضر است که صداقت را پیشه خود کند، و تبعات و آثار آن را تحمل نماید کسی است که صداقت و راستگویی، منش و ملکه اوست.

63- 3- بخشش به سائل
خداوند در آیاتی از جمله آیات42و 52 سوره معارج (الذین فی اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم) و 19 ذاریات (و فی أموالهم حق للسائل و المحروم)، بخشش و انفاق مالی به سائل و محروم را یک واجب دینی و اخلاقی برمی شمارد

این که انسان، بدون توجه به وضعیت شخص و به صرف این که چیزی را درخواست کرد، به او ببخشد و انفاق کند، امری سخت و دشوار است؛ چراکه اما و اگرهای زیادی در ذهن آدم می آید و اجازه این کار را به سادگی نمی دهد
این که شخص به محرومی بخشش و انفاق کند، قابل دفاع است، ولی به نظر می رسد که بخشش به سائل، بی توجه به چیزی دیگر جز نفس سؤال، خیلی سخت، غیرمنطقی، غیرعقلانی و یا غیراخلاقی باشد

4- خوش خلقی
شاید مهم ترین جلوه اخلاق در خوشرویی و خوشخویی باشد. انسان خوشخو شریک مال و ثروت دیگران است؛ چنان که مهم ترین عامل جذب دیگران به سوی او نیز همین فضیلت اخلاقی است

انسان پیش از این که سخنی بگوید، یا کاری انجام دهد، این نیکخویی اوست که بیانگر شخصیت اوست. خداوند پیامبر(ص) را به خلق عظیم و نیک می ستاید و آن را عامل جلب و جذب قلوب مؤمنان به سوی ایشان می داند.(آل عمران159قلم)

64- 5- پاداش در مقابل کارها و صنعت ها
هر کسی متوقع آن است که اگر کاری انجام داد، تشویق شود و پاداش گیرد. ارزشگذاری برای کارهای دیگران و اهمیت دادن به آن، از دیگر مکارم اخلاقی است که در این حدیث بیان شده است

انسان نمی بایست کارهای دیگران را هرچند کوچک باشد، بی ارزش جلوه دهد، بلکه آن را بزرگ شمارد و دست کم به زبان، او را پاداش نیک دهد
البته این بدان معنا نیست که انسان تنها در برابر کاری که به نفع و سود او انجام می گیرد سپاسگزار باشد، بلکه به این معناست که هر کار خیری که انجام می گیرد، قابل ستایش و پاداش است و انسان نباید تنها به سود خود بیندیشد بلکه فراتر از آن به هستی بنگرد و باتوجه به مفید بودن این کار و صنعت برای هستی، در مقام پاداش و تشکر برآید

این همان خصلت خداوندی است که بی آن که سودی نصیب او شود، به کارهای بشر پاداش می دهد. چنین شخصی در حقیقت مظهر خداوندی در پاداش دهی است

65- 6- پیوند با خویشان

از نظر آن حضرت(ع) هر چند که صله رحم و پیوند با خویشان به عنوان فضیلت و مکرمت اخلاقی معرفی می شود، ولی دامنه خویشاوندی را نمی بایست در عمل اخلاقی محدود کرد؛ چرا که خویشی ایمانی و برادری اعتقادی، قوی تر از خویشی خونی است

چرا که امت را خون و نژاد نمی سازد بلکه عقیده و اعتقاد می سازد و همین برادری ایمانی است که در بهشت آنان را در کنار هم گرد می آورد
در جایی که همه مظاهر دنیوی از میان می رود و ارزش ها و مظاهر معنوی خود را نشان می دهد معلوم می شود که خویشی واقعی در نسب های نژادی و خونی نیست بلکه در نسبت های عقیدتی است.

 از نظر آن حضرت، خویش و بیگانه واقعی را می بایست در این چارچوب ارزیابی کرد. حضرت می فرماید: القریب من قربته الموده و ان بعد نسبه و البعید من باعدته الموده و ان قرب نسبه
خویشاوند کسی است که دوستی و محبت، او را نزدیک کرده باشد و اگر چه نژادش دور باشد و بیگانه کسی است که از دوستی و محبت به دور است، گرچه نژادش نزدیک باشد. (تحف العقول، ص 4.23)

66- 7- حمایت از همسایه :

شاید بتوان گفت که همسایه بیش ترین ارتباط را با شخص دارد. حق همسایگی چنان مورد تأکید قرار گرفته است که برخی گمان کرده اند که همسایه از همسایه ارث می برد
اگر چنین حقی را در حوزه علم حقوق برای او واجب ندانیم، دست کم در حوزه اخلاقی بر شخص است که از هر جهت از جان و مال و عرض همسایه حمایت کند و اجازه ندهد که در حق وی اجحاف و ظلمی روا شود
همین چیزهاست که برای آخرت آدمی می ماند
8- حق شناسی درباره دوست و رفیق :

دوست کسی است که آدمی را به آرامش می رساند و راه بهشت و دوزخ را به وی نشان می دهد، زیرا دوستان، یکدیگر را چنان متأثر می سازند که نوعی تناسب در عقیده و رفتار و خلق و خو پدید می آید

الگوپذیری از دوستان امری ثابت شده است. حق دوست بسیار است و در این روایت با عنوان حق دوست بر آن تأکید شده و آن را یکی از مکارم اخلاقی دانسته است. امام حسن(ع) در عبارتی دیگر درباره رفیق شناسی می فرماید
 ای پسرم با احدی برادری مکن تا بدانی کجاها می رود و کجاها می آید و چون از حالش خوب آگاه شدی و معاشرتش را پسندیدی، با او برادری کن به شرط این که معاشرت، براساس چشم پوشی از لغزش و همراهی در سختی باشد. (تحف العقول، ص323)


67-  9- میهمان نوازی :

درباره میهمان نوازی روایات بسیاری است. میهمان نوازی به عنوان یکی از مصادیق مکرمت اخلاقی در میان همه اقوام شناخته و معروف است

10- و در رأس همه اینها شرم و حیاست (تاریخ الیعقوبی، ج2، ص622) این که امام(ع) حیا را رأس همه امور اخلاقی برمی شمارد، از آن روست که حیا از همراهان همیشگی دین و عقل است

به این معنا که اگر کسی حیا نداشته باشد، دین و عقل ندارد و هر کسی که دین و عقل دارد، حیا دارد
در روایات بسیاری که در کتاب عقل و جهل اصول کافی بیان شده، بر این معنا تأکید شده است

امام حسن(ع) نیز در جایی دیگر می فرماید: لاادب لمن لاعقل له، و لامروه لمن لاهمه له، و لاحیاء لمن لادین له؛ کسی که عقل ندارد، ادب ندارد و کسی که همت ندارد جوانمردی ندارد و کسی که دین ندارد حیا ندارد. (ناسخ التواریخ، ج2، ص173)

انتظارات امام حسن مجتبی (ع) از شیعیان

68- 1. خدا محوری
از مهمترین انتظاراتی که تمام انبیاء و اولیاء از بندگان خدا، داشته اند و دارند این است که مردم در کارها و رفتارها خدا‌محور باشند و رضایت الهی و خداوندی را در تمام امور محور و اساس قرار دهند

امام حسن مجتبی علیه السلام نیز که خود خدا محور و سرا پااخلاص بود، از امت اسلامی و شیعیان خویش توقع و انتظار دارد که رضایت الهی را محور فعالیت خویش قرار دهند
این توقع را گاه با بیان زیان مردم محوری و خارج شدن از محور رضایت الهی ابراز می دارد، آنجا که فرمود:
هر کس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت می کند و هر کس که با به خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وا می گذارد
http://m5736z.blog.ir/post/3hasan

  69 - 2. فراگیری دانش
علم و دانش کلید خیرات و دستیابی به سعادت است
بدون دانش نه راه سعادت معلوم است و نه حرکت ممکن؛ به همین جهت از مهم ترین مأموریتهای انبیا در طول تاریخ، تعلیم کتاب و آموزش مسائل دینی و تربیتی بوده است

از مهمترین توقعات امامان معصوم علیهم السلام از شیعیان این است که اهل دانش و فراگیری حکمت باشند. امام حسن مجتبی ع فرمودند: « دانش خود را به مردم بیاموز و دانش دیگران را یادگیر

3. اندیشیدن و تفکر
علم و دانش آن‌گاه نتیجه بخش و ثمرده خواهد بود که با تفکر و تدبر همراه باشد. خواندن و فراگیری قرآن نیز آن‌گاه مفید و مثمر خواهد بود که با تدبر و تفکر همراه شود
از مهم ترین انتظاراتی که امامان ما از شیعیان خویش داشته و دارند، این است که اهل اندیشه و تفکر باشند

آنان این توقع را با بیانهای مختلف ابراز نموده‌‌اند. امام مجتبی ع می‌فرماید: « شما [شیعیانم] را به پروا پیشگی و اندیشیدن دائم سفارش می‌کنم؛ زیرا تفکر پدر و مادر [ریشه و اساس] تمامی خوبیها است

70-  4. تلاش و کوشش

فکر و اندیشه و یا تامل و تدبر، آن گاه ارزش حقیقی و عینی خویش را نشان می دهد که منجر به عمل و تلاش و سعی و کوشش شود، وگرنه تفکری که منهای عمل باشد، ارزش واقعی نخواهد داشت
در واقع فکری مطلوب و کارساز است که به عمل و تلاش بینجامد
یکی از انتظارات امام حسن ع این است که بندگان الهی در کنار علم و اندیشه، اهل تلاش و عمل باشند

آن حضرت فرمود: « ای بندگان خدا! پرواپیشه باشید و برای رسیدن به خواسته ها تلاش کنید و از کارهای ناروا بگریزید و قبل از آنکه ناگواریها به شما روی آورند و نابود کننده لذات [یعنی مرگ] فرا رسد، به کار[های نیک[ مبادرت ورزید
پس به‌راستی نعمتهای دنیا دوام ندارند و [کسی از] خطرات و بدیهای آن در امان نیست.[دنیا] فریبکار زودگذر و تکیه گاهی سست و بی اساس است

71-  5. صبر و بردباری

از یک سو دنیا جای حوادث و مصائب است و از طرف دیگر، انجام عبادات و کنترل شهوات نیاز به قدرت و نیرو دارد

آنچه انسان را در مقابل حوادث و مصائب نیرومند و مقاوم می سازد، صبر و بردباری است و آنچه انسان را بر انجام عبادات نیرو و توان می بخشد، استقامت و پایداری است و آنچه انسان را بر شهوات غالب و پیروز می سازد، صبر و پایداری است
از انتظارات مهم امام حسن مجتبی ع این است که شیعیان و پیروان او در تمام مراحل زندگی صابر و بردبار باشند، حضرتش در این زمینه دلسوزانه می فرماید:

تجربه ما و دیگران نشان می دهد که چیزی نافع تر از داشتن صبر و زیانبارتر از فقدان بردباری دیده نشده است، صبری که به‌وسیله آن تمام [دردها و امور] درمان می شود

72-  6. دقت در دوستیابی

رفیق و دوست عمیق ترین تأثیر را بر زندگی و رفتار انسان دارد، تا آنجا که گفته شده: «اَلْمَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ؛ انسان بر آیین رفیقش است
به این علت در قرآن و روایات، سخت بر آیین دوستیابی تاکید و سفارش شده است. امام حسن مجتبی ع نیز از نزدیکترین افراد خانواده تا شیعیان انتظار دارد که در انتخاب دوست و رفیق دقت به‌خرج دهند و مراقب باشند که در دام دوستان ناباب گرفتار نشوند

در سفارشی به یکی از فرزندان خویش فرمود: پسرم! با هیچ کس برادری [و دوستی] مکن مگر آنکه [اوّل] بدانی کجا رفت و آمد دارد و از چه خانواده‌ای می‌باشد، هر گاه به این مسئله پی بردی و معاشرت و دوستی او را [طبق معیارها] پسندیدی، پس با او برادری [و دوستی] کن، در گذشتن از لغزشها و همدردی در سختی

حضرت در این باره فقط به سفارش اکتفا نکرده، بلکه گاه به معرفی الگوهای عینی و دوستانی که خود بر اساس معیارهای مطلوب انتخاب نموده می پردازد
 
سبک زندگی کمالی از نظر امام حسن(ع)

73- امام حسن مجتبی(ع) به عنوان یکی از پیشوایان و رهبران الهی در حدیثی گهربار 4 شیوه رسیدن به کمالات را بیان می‌کند تا با عمل به آنها سبک زندگی خدا‌پسندانه و کمالی را تحقق بخشیم
یا ابن آدم! عف عن محارم الله تکن عابدا، و ارض بما قسم الله سبحانه لک تکن غنیا، و احسن جوار من جاورک تکن مسلما، و صاحب الناس بمثل ما تحب ان یصاحبوک به تکن عدلا

ای فرزند آدم! از محرمات الهی پرهیز کن تا عابد و بنده خدا باشی؛ راضی باش بر آنچه که خداوند سبحان برایت تقسیم کرده  تا همیشه غنی و بی‌نیاز باشی
نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیکی و احسان کن تا مسلمان محسوب شوی؛ با مردم آنچنان برخورد کن که انتظار داری دیگران همان‌گونه با تو برخورد کنند تا  عادل باشی. (نزههًْ الناظر و تنبیه الخاطر، ص 79، حدیث 33؛ بحارالانوار، ج 78، ص 112، س 8)
 
74- اموری  که انسان می‌بایست اوقات زندگی‌اش را مصروف آن کند:

1. عبادت در قالب پرهیز از محارم الهی:‌

اینکه عبادت مهم‌ترین و برترین‌‌‌هاست مطلبی است که عقل بدان حکم کرده و آموزه‌های وحیانی قرآن آن را تایید و امضا می‌کند زیرا فلسفه آفرینش موجودات به‌ویژه انسان و جن همین عبادت است(ذاریات56)

و تنها راه دست‌یابی انسان به کمال و رهایی از نقص، مسیر عبودیت است
همه پیامبران(ع) مامور بودند تا مردم را به این امر بخوانند و آنان را دعوت به عبودیت خداوند نمایند تا به این طریق به عنوان «انسان خدایی» بر دیگران خلافت نمایند

راه عابد شدن همان پرهیز از محارم الهی است. کسی که نسبت به محارم  الهی اجتناب ورزد در حقیقت تقوای الهی را پیشه گرفته است کسی که واجب الهی را ترک می‌کند در حقیقت یکی از محرمات الهی را انجام داده؛ اما کسی که واجب الهی را انجام می‌دهد از محرم الهی نیز اجتناب کرده
 
75-  2. بی‌نیازی از راه خشنودی به قسمت

هر انسانی می‌داند که موجودی غنی و بی‌نیاز نیست؛ بلکه بی‌نیاز و غنی مطلق در هستی تنها خداوند ستوده است (فاطر15)
امام(ع) مصداق بارز غنا برای انسان را در خشنودی نسبت به قسمت الهی می‌داند
اگر بداند که خداوند غنی مطلق است و او برای هر موجودی قدری را مقدر کرده (احزاب38) دیگر به هر آب و آتشی نمی‌زند تا به غنای موهوم برسد و ثروت و قدرتی را کسب کند. پس برترین چیز برای انسان غنایی است که آن را در خشنودی به قسمت الهی به دست می‌آورد

زیرا می‌داند خداوند بی‌نیاز او را نسبت به چیزی که نیاز دارد غنی و بی‌نیاز می‌کند و  لازم نیست برای کسب غنا، به دیگری مراجعه کند و یا چیزی را طلب کند که در آن غنایی برای او نیست و او را بی‌نیاز از دیگران نمی‌سازد

 76-  3. تجلی اسلام در نیکوکاری اجتماعی

از دیگر کمالات در زندگی انسانی، اسلام است؛ زیرا دین اسلام همان چیزی است که خداوند از انسان خواسته (آل عمران19)
پس هر انسانی می‌بایست مسلمان بزید و اسلام را آیین و روش زندگی خود کند. از آنجایی که اسلام دایره بسیار بزرگی دارد و احکام و قوانین آن زیاد است از این رو، انجام همه آنها بسیار دشوار است

ولی اگر بخواهیم بهترین‌ها در اسلام را معرفی کنیم و در یک جمله از مردم بخواهیم کاری کنند که مصداق مسلمانی باشد، باید گفت که غیر از عبادت الهی و بندگی؛ مهمترین عمل اسلامی همان نیکوکاری اجتماعی بویژه نسبت به همسایگان است؛

بی‌گمان ربوبیت الهی، در برآوردن نیازهای خلق و احسان خلاصه می‌شود
باید گفت که اخلاق الهی که اسلام آن را می‌خواهد همان خدمت به دیگران به ویژه کسانی است که نزدیک به انسان هستند. از همین رو امام حسن مجتبی(ع)، تجلی اسلام را در رفتار نیک نسبت به همسایگان می‌داند
 
77-  4. عدالت در قالب قاعده طلایی

خداوند یکی از اهداف و فلسفه‌های بعثت پیامبران را عدالت می‌داند و می‌فرماید پیامبران فرستاده شدند تا براساس کتب الهی مردم را نسبت به حقوق و وظایف خود آگاه کرده و آنان را برای قیام به عدالت تشویق نمایند (حدید25)

تعلیم و تزکیه الهی برای آن است که مردم در ساختار عادلانه‌ای به وظایف عبودیتی و خلافتی خود یعنی پرورش و ربوبیت بپردازند و به دور از هرگونه ظلم و بی‌عدالتی حق هر صاحب حقی ادا شود و هر چیزی در جای مناسب خود قرار گیرد و رفتار ظالمانه‌ای صورت نگیرد
بهترین و کامل ترین شیوه هر آن چیزی را که خود می‌پسندد برای دیگران بپسندد و از هر چیزی که ناپسند می‌شمارد در حق دیگران انجام ندهد.
 این همان قاعده طلایی است که بارها از سوی معصومان(ع) بیان شده است. از نظر امام(ع) هر کسی عدالت را برای خود می‌خواهد پس اگر همان چیز را در حق دیگران انجام دهد عادلانه عمل کرده
 
78- پرسش های اساسی

امام حسن مجتبی(ع) در پاسخ به پرسش های مطرح شده، پاسخ هایی داده اند که بسیاری از حقایق را روشن می کند و راه روشنی را در برابر ما قرار می دهد
در کتاب شریف تحف العقول نوشته حسن بن علی(ابن شعبه) آمده است:

1- زهد چیست؟  رغبت به تقوی و بی رغبتی در دنیا
2- حلم چیست؟ خشم فرو خوردن و اختیار خود داشتن،
3- سداد چیست؟ دفع زشتی به خوبی،
4- شرف چیست؟ احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها،
5- نیرومندی چیست؟ دفاع از پناهنده و صبر در نبردها و اقدام هنگام سختی،
6- بزرگواری چیست؟ این است که در غرامت عطا بخشی و از جرم بگذری،
7- مروت چیست؟ حفظ دین، عزت نفس، نرمش، وارسی کارکرد خود، پرداخت حقوق و دوست یابی
8- کرم چیست؟ بخشش پیش از درخواست، اطعام در قحطی،

9- دناءت چیست؟ توجه به امور جزئی و کوچک (جزئی نگری) و دریغ از اندک
10- ناکسی چیست؟ کم بخشیدن و گفتار ناهنجار
11- جوانمردی چیست؟ بخشش در خوشی و سختی
12- بخل چیست؟ آنچه در کف داری شریف بدانی و آنچه انفاق کنی تلف شماری
13- برادری چیست؟ همراهی در سختی و خوشی
14- ترس چیست؟ دلیری بر دوست و گریز از دشمن
15- ثروتمندی چیست؟ رضای به قسمت (الهی) هرچند کم باشد
16- فقر چیست؟ آزمندی به هر چیز
17- جود چیست؟ بخشش دسترنج
18- بزرگی چیست؟ آوردن خوب و ترک زشتی
19- سفاهت چیست؟ به پستی گراییدن و با گمراهان نشستن
20- سفاه چیست؟ نابخردی در مال و بی اعتنائی به آبروی خود

                              سبک زندگی از نگاه امام ‌حسین(ع) 
 
79- شیعیان خود را پیرو مکتب اهل بیت(ع) می‌دانند
به این معنا که از منظر عترت اهل بیت رسول‌الله(ص)، به قرآن، جهان و جان می‌نگرند و می‌خواهند از این مکتب کاملی که در اختیار امامان معصوم(ع) است بهره گیرند و بگویند که چون صد آمد نود هم پیش ماست

زیرا به تمام و کمال و صد درصد آموزه‌های وحیانی الهی را در اختیار داریم و می‌توانیم با چنین مکتبی سعادت دنیا و آخرت را تأمین کنیم
اما بسیاری از شیعیان حتی از نظر علمی با آموزه‌های مکتب اهل بیت(ع) آشنا نیستند؛ چه رسد که براساس آن رفتار و عمل کنند تا بتوانند سعادت دنیا و آخرت را تأمین و تضمین کنند

اگر بخواهیم فلسفه زندگی اهل بیت(ع) را بدانیم و سبک زندگی آنان را بشناسیم تا براساس آن زندگی کنیم، باید هر روز به سخنان آنان مراجعه و سیره آنان را ببینیم

 
80- فلسفه زندگی حسینی(ع)
فلسفه زندگی، همان اهداف و اصولی است که زندگی انسان را معنا می‌بخشد
بینش‌ها و نگرش‌های برخاسته از هستی شناختی، جهان‌شناختی و جهان‌بینی، فلسفه زندگی آدمی را شکل می‌دهد

پس فلسفه زندگی انسان همان چیزهایی است که بدان باور کرده و اعتقاد و ایمان دارد و این فلسفه زندگی است که جهت‌گیری و رویکردهای فرد را نسبت به زندگی مشخص می‌کند و سبک زندگی او را شکل می‌دهد

امام‌حسین(ع) براساس آموزه‌های قرآنی، در حوزه وجود شناختی و معرفت شناختی، بر این باور است که جهان غیب نه‌تنها وجود دارد
بلکه اصالت برای جهان غیب است و جهان شهود و شهادت تنها گوشه‌ای از آن حقیقت است

 
81- امام حسین(ع) می‌فرماید: عبادالله! لا تشتغلوا بالدنیا، فان القبر بیت‌العمل، فاعملوا و لاتغفلوا
ای بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنیا- و تجملات آن- نکنید که همانا قبر، خانه‌ای است که تنها عمل- صالح- در آن مفید و نجات‌بخش می‌باشد، پس مواظب باشید که غفلت نکنید. (نهج‌الشهاده، ص47)

از نظر آن حضرت(ع) دنیا آن اندازه ارزش ندارد که آدمی آخرتش را به خاطر آن تباه کند
دنیا تنها کشتزاری برای عمل است و آدمی باید بداند که اینجا باید عمل کند تا در آخرت کشته‌هایش را درو نماید

همچنین دنیا برای راحتی و آسایش و آرامش نیست و گمان نشود که در اینجا می‌توان سعادت یعنی آرامش و آسایش ابدی و بی‌رنج را به دست آورد
بلکه دنیا تنها خانه بلا و ابتلا است و همه چیزش رفتنی است

اگر چنین نگاهی به دنیا داشته باشیم، فلسفه زندگی ما سبک زندگی خاصی را پدید می‌آورد که دیگر دنیا ارزش این را ندارد که انسان همه هستی‌اش را فدا کند و از سرمایه‌های وجودش زیان نماید

 
82- آن حضرت(ع) درباره ماهیت دنیا و زندگی در آن می‌فرماید:
ان‌الله خلق الدنیا للبلاء، و خلق أهلها للفناء
خداوند متعال دنیا- و اموال آن- را برای آزمایش افراد و موجودات دنیا را جهت فناء- و انتقال از این دنیا به جهانی دیگر- آفریده است (نهج‌الشهاده ص196)

پس امنیت و آرامش و آسایش و سعادت را باید در آخرت در سایه بندگی خدا و ترس و خشیت از او به دست آورد
یعنی انسان در دنیا از خداوند خوف و خشیت داشته باشد تا در آخرت از سعادت برخوردار شود که مهم‌ترین و اصلی‌ترین مولفه آن ایمنی و امنیت است

از این‌رو آن حضرت می‌فرماید:
لا یأمن یوم القیامه الا من قد خاف‌الله فی‌الدنیا
کسی در روز قیامت از شدائد و سختی‌های آن در امان نمی‌باشد، مگر آن که در دنیا از خداوند متعال ترس داشته باشد و اهل گناه و معصیت نگردد (بلاغه الحسین(ع): ص285، بحارالأنوار: ج44، ص192، ح5)

 
83- انسان باید مراقبت کند تا گرفتار هیچ‌گونه ظلم نشود و همواره عاقبت امور را بسنجد و با تدبر و تدبیر درآن بنگرد و اقدام کند

امام حسین(ع) می‌فرماید:
اعمل عمل رجل یعلم أنه مأخوذ بالاجرام، مجزی بالاحسان
کارها و امور خود را همانند کسی تنظیم کن و انجام ده که می‌داند در صورت خلاف تحت تعقیب قرار می‌گیرد و مجازات خواهد شد

و در صورتی که کارهایش صحیح باشد پاداش خواهد گرفت (بحار‌الانوار: ج 2، ص 130، ح 15 و ج 75، ص 127، ح 10)
 
84- انسان در زندگی اشتباهاتی را مرتکب می‌شود، پس باید عادت کند که اشتباهات خود را بپذیرد و از دیگران عذرخواهی کند

چنان‌که باید عادت کند پوزش دیگران هم را بپذیرد البته سخت است که انسانی با شرایط یک انسان معمولی چنان عمل کند که امام حسین(ع) عذرخواهی و پوزش دیگران را می‌پذیرفت

چنان‌که آن حضرت(ع) فرمود:
لو شتمنی رجل فی هذه الاذن، و اومی الی الیمنی، و اعتذر لی فی الاخری لقبلت ذلک منه، و ذلک أن أمیر المؤمنین(ع) حدثنی أنه سمع جدی رسول الله(ص) یقول: لا یرد الحوض من لم یقبل العذر من محق أو مبطل

اگر شخصی در گوش چپم به من دشنام دهد و در گوش راستم از من عذرخواهی کند از او می‌پذیرم و گذشت می‌نمایم
چون که پدرم امیرالمؤمنین علی(ع) از جدم رسول خدا(ص) روایت کرد:

کسی که پوزش و عذرخواهی دیگران را - چه حق باشند و چه باطل- نپذیرد، بر حوض کوثر وارد نخواهد شد (احقاق الحق: ج 11، ص 431)*

 
85- اگر ما نمی‌توانیم پوزش بخواهیم می‌توانیم دست کم عذر دیگران را به شکلی پس از فروبردن خشم و کظم الغیظ بپذیریم و از دیگران درگذریم و عفو کنیم

چرا که دنیا ارزشی ندارد و هر چه علیه ما شده باشد اگر درمسایل مادی باشد که ارزشی ندارد تا آدمی خود را بدان محزون و اندوهگین کند
و اگر در مسایل دینی و اخروی باشد اگر به شریعت و دین آسیب نمی‌رساند باید گذشت کرد

اصولا انسان نباید به دنیا گرایش داشته باشد به طوری که ذهن و جانش را درگیر کند و ناراحت شود که چرا دیگری دارد و او ندارد یا اینکه وضعیت مالی او بهتر نیست و یا قدرت و ثروت و حکومت در دست دیگری است و او از دنیا بهره‌ای نبرده است

زیرا حقیقت این است که دنیا خیری نیست تا بگوییم از دنیا خیری ندیدم بلکه دنیا نعمتی است که اگر به درستی استفاده کنیم خیرش را خواهیم دید


86- پس دنیا نباید برای ما چیزی جز راهی برای خیر باشد

از این رو، باید درباره دنیا آن چیزی را گفت که امام حسین(ع) گفته است:
قیل للحسین بن‌علی: من أعظم الناس قدرا؟ قال: من لم یبال الدنیا فی یدی من کانت
از حضرت امام حسین(ع) سؤال شد: با شخصیت‌ترین افراد چه کسی است؟
در جواب فرمود: ‌آن کسی است که اهمیت ندهد که دنیا در دست چه کسی می‌باشد (تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورام؛ ص 348، س 11)

انسان با بندگی خدا می‌تواند خیر دنیا و آخرت را به دست آورد و از جایی که گمان نمی‌کند خدا به او عنایت کند و از فضل خویش به او ببخشد

 
87- راه برآوردن بهترین آرزوها این است که
بنده خدا شد و هرچه را خدا گفت به عنوان بنده انجام داده و مطیع محض خدا بود
امام حسین(ع) در این باره می‌فرماید:
من عبدالله حق عبادته، آتاه الله فوق أمانیه و کفایته

هرکس خداوند متعال را با صداقت و خلوص، عبادت و پرستش کند، خدای متعال او را به بهترین آرزوهایش می‌رساند و امور زندگی‌اش را تأمین می‌کند  عادت نکنیم برای نعمت‌های دنیا که برای بسیاری از مردم نقمت و بلا و م(تنبیه الخواطر ص427 س14، بحارالانوار ج 68، ص183، ح44)

پسصیبت می‌شود و هیچ خیری از آن نمی‌برند، دست به هر کاری بزنیم و دین و ایمان خود را از دست بدهیم

بدترین مردم کسانی هستند که برای کسب درآمدی سوگند می‌خورند و برای قدرت و ثروتی به خدا و پیامبرش قسم می‌دهند و قسم می‌خورند در حالی که در بسیاری از موارد یا نیازی نیست یا دروغی است که باید از آن پرهیز کنند
چرا که هم دروغ گفته و هم سوگند دروغ خورده‌اند که دو گناه بزرگ است

 
88- آدمی حتی نباید سوگند راست بخورد چه رسد که سوگند دروغ بخورد

امام حسین(ع) چهار علت را عامل سوگند خوردن می‌داند
آن حضرت(ع) می‌فرماید:
خود را از قسم و سوگند برهانید که همانا انسان به جهت یکی از چهار علت سوگند یاد می‌کند:

1- در خود احساس سستی و کمبود دارد، به طوری که مردم به او بی‌اعتماد شده‌اند
پس برای جلب توجه مردم که او را تصدیق و تأیید کنند، سوگند می‌خورد

2- و یا گفتارش معیوب و به دور از حقیقت است و می‌خواهد با سوگند سخن خود را تقویت و جبران کند

3- یا در بین مردم متهم است -به دروغ و بی‌اعتمادی- پس می‌خواهد با سوگند و قسم خوردن جبران ضعف کند

4- و یا آنکه سخنان و گفتارش متزلزل است -هر زمان به نوعی سخن می‌گوید- و زبانش به سوگند عادت کرده است (تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورام: ص 429، س 6)

بر هر یک از ما فرض است تا این سخنان و مانند آن را از پیشوایان بیاموزیم و بدان عمل کنیم تا سعادت دنیا و آخرت نصیب ما شود

89-  1- شیعیان خود را پیرو مکتب اهل بیت(ع) می‌دانند
به این معنا که از منظر عترت اهل بیت رسول‌الله(ص)، به قرآن، جهان و جان می‌نگرند و می‌خواهند از این مکتب کاملی که در اختیار امامان معصوم(ع) است بهره گیرند و بگویند که چون صد آمد نود هم پیش ماست

زیرا به تمام و کمال و صد درصد آموزه‌های وحیانی الهی را در اختیار داریم و می‌توانیم با چنین مکتبی سعادت دنیا و آخرت را تأمین کنیم
اما بسیاری از شیعیان حتی از نظر علمی با آموزه‌های مکتب اهل بیت(ع) آشنا نیستند؛ چه رسد که براساس آن رفتار و عمل کنند تا بتوانند سعادت دنیا و آخرت را تأمین و تضمین کنند

اگر بخواهیم فلسفه زندگی اهل بیت(ع) را بدانیم و سبک زندگی آنان را بشناسیم تا براساس آن زندگی کنیم، باید هر روز به سخنان آنان مراجعه و سیره آنان را ببینیم

 90- رضا و تسلیم :

یکی از صفات انسان‏های شایسته و کامل، رضا به مقدّرات الهی و تسلیم در برابر آن است
و آن، عبارت است از ترک اعتراض و انکار در قلب و در ظاهر

بدانسان که در نزد او فقر و غنا، راحت و رنج، بقا و فنا، عزّت و ذلّت، مرض و صحّت و مرگ و حیات مساوی بوده و «پسندد آنچه را جانان پسندد»
برخلاف انسان صابر، که چه بسا در باطن ناخشنود بوده و تنها در ظاهر اعتراضی نمی‏کند

در روایتی پیامبر گرامی اسلام ص از قول جبرئیل درباره تفسیر «رضا» فرمودند:
انسان راضی از آقای خویش ناخشنود نیست؛ چه از دنیا بهره‏مند باشد و چه بی‏بهره، و به عمل اندک بسنده نمی‏کند. میزان الحکمه ج 4، ص145

این صفتی است که از اعتقاد عمیق به خداوند و حکمت او نشأت می‏گیرد؛ زیرا در این صورت می‏داند که هیچ یک از حوادث بدون مصلحت نیست و براساس اراده متقن و نظام احسن اداره می‏شود
 
91- چون دوستدار خداوند متعال است، مقدّرات او نیز برایش شیرین و خوشایند خواهد بود

قرآن کریم می‏فرماید:
و السّابقون الاوّلون من المهاجرین و الانصار و الذّین اتَّبعُوهم بِاِحْسان رَضِیَ اللّه عَنْهُمْ و رَضُوا عَنْهُ
پیشگامان نخستینی از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند؛ خداوند از آنها خشنود گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند
در آیه دیگر می‏فرماید:
هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند، نمی‏یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند؛ هرچند پدران یا خویشاوندان آنها باشند

آنان کسانی هستند که خدا ایمان را در صفحه دل هایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت کرده و آنها را در باغهایی از باغهای بهشت وارد می‏کند که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن می‏مانند

رضی اللّه عنهم و رضوا عنه اولئک حزب اللّه الا انّ حزب اللّه هم المفلحون مجادله آیه آخر
خدا از آنها خشنود است و آنان نیز از خدا خشنودند. آنها «حزب اللّه» اند؛ بدانید حزب اللّه پیروز و رستگارند
امام حسین ع نمونه متعالی و کامل این صفت است و در رفتار و گفتارش، رضایت و تسلیم حق موج می‏زند
 
92- امام صادق ع سوره والفجر را سوره حسین می‏نامد مجمع البیان، ج9 و 10

زیرا که او جلوه تام و تمام این آیه است یا ایّتها النفس المطمئنّة ارجعی الی ربّک راضیةً مرضیةً فجر7 و 28
آن حضرت همان روح آرامش یافته در سایه یاد خداست که فرمود: الا بذکر اللّه تطمئنّ القلوب رعد28

و در حالی به سوی ملکوت اعلی پرکشید که رضایت و تسلیم خویش را با همه وجود به اثبات رساند
در دعای عرفه می‏فرماید:
وَخِرْلی فی قضائک و بارِک لی فی قدرک حتّی لا اُحِبُّ تعجیل ما اَخَّرْتَ ولاتأخیرَ ما عَجَّلْتَ دعای عرفه

قضا و قدرت را بر من خیر و مبارک ساز تا آنچه دیر می‏خواهی بر من، زودتر دوست ندارم و آنچه زودتر می‏خواهی، دیرتر مایل نباشم
در جمله‏ای دیگر رضا اللّه رضانا اهل البیت نصبر علی بلائه بحار ج44، ص367؛
رضایت و خشنودی خدا مورد رضایت ما اهل‏بیت است و بر بلای رسیده از جانب او، صبر می‏کنیم

و در آخرین لحظات عمر شریفش در قتلگاه فرمود: رضاً بقضائک و تسلیماً لاِمرک و لامعبود سواک یا غیاث المُستغیثین مقتل ص357

خشنود به قضای تو و تسلیم امر و فرمانت هستم و معبودی غیر تو نیست ای فریاد رس فریادجویان!

 
93- جوانمردی :

جوانمردی خصلتی ارزشمند است که
زیربنای بسیاری از ملکات اخلاقی همانند بخشش، گذشت و دوری از تهمت و خیانت، بوده و موجب می‏شود که فرد حتی در سخت‏ترین شرایط بر ارزش‏های انسانی و اصول اخلاقی تأکید ورز

قرآن در باره اصحاب کهف
نحن نقصّ علیک نَبَأهم بالحقّ انّهم فِتْیَةٌ آمَنُوا بربّهم و زدناهم هدی کهف13
این صفت در اهل بیت ع به شکل تکامل یافته، متجلّی بوده

در جنگ صفّین لشکر معاویه بر اصحاب امام علی ع پیشی جسته و آب فرات را تصرّف کرده و آنان را از برداشتن آب باز داشتند
امام خطابه‏ای ایراد نمود؛ تأثیر حماسی این خطبه چنان شور و غیرت ایجاد کرد که در مدّت اندکی توانستند دشمن را از شریعه فرات دور کنند

یاران امام علی ع به حضرت گفتند: آنان را از آب محروم کن، چنان که آنان انجام دادند
فرمود: نه، بین آنان و فرات را باز کنید من از آنچه نادان‏ها انجام دادند، پرهیز می‏کنم

به زودی حکم قرآن را بر آنان عرضه می‏داریم و آنان را به سوی هدایت فرا می‏خوانیم
اگر قبول کردند، چه خوب و اگر امتناع کردند، به خواست خدا تیزی شمشیر از این کار، بی‏نیاز خواهد ساخت بحار ج 32، ص443
این همان اصل آزادگی و جوانمردی است که با دشمن نیز بر اساس ارزش‏های والای الهی و انسانی برخورد می‏کند

 94- امام حسین ع نیز همانند مولی الموحّدین بود

زمانی که به منزل «شراف» رسیدند، در موقع حرکت به هنگام سحرگاهان دستور داد تا جوانان آب بسیار بردارند
پس از نصف روز حرکت به سپاه حرّ برخورد کردند

حضرت وقتی آثار تشنگی را در لشکریان دید، به اصحاب دستور داد تا آنها و اسب‏های‏شان را سیراب سازند
علیّ ‏ابن طعان مُحاربی می‏گوید: من آخر کسی بودم از لشکر حرّ که آن جا رسیدم و تشنگی بر من و اسبم بسیار غلبه کرده بود
حضرت به من فرمود که شتری را که آب، بار اوست بخوابانم

شتر را خوابانیدم به من فرمود: آب بیاشام مشک آب را گرفتم، ولی آب از دهن مشک می‏ریخت
فرمود لب مشک را برگردان. من نتوانستم؛ خود آن بزرگوار برخاست و لب مشک را برگرداند و مرا سیراب ساخت. ارشاد مفید ص207 و 208

 
95- در کلمات آن حضرت نیز این اصل، درخششی دارد؛ امام در یکی از سخنان خویش می‏فرماید:

انّ جمیع ما طلعت علیه الشمس فی مشارق الارض و مغاربها بَحرِها و بَرِّها و سَهْلِها و جَبَلها عند ولیٍّ مِن اولیاء اللّه و اهلِ المعرفة بحقّ اللّه کَفی‏ءِ الظّلال... اَلاحُرٌّ یَدَعُ هذه اللُّماظة لاَِهلها

تمامی آنچه که خورشید بر آن می‏تابد، در مشرق و مغرب زمین و دریا و خشکی و دشت و کوه، نزد ولیّ خدا و اهل معرفت به‏حقّ خداوند، چون سایه‏ای بیش نیست

آیا آزادمردی پیدا نمی‏شود که از غذای باقی‏مانده لای دندان‏ها دست بردارد؟

در این‏جا حضرت با تعبیر «لُماظه» کمال بی‏اعتنایی خویش را به دنیا و مظاهر آن اعلام می‏دارد و سپس می‏فرماید

 برای شما جز بهشت بهایی نیست؛ خود را به غیر بهشت نفروشید که هرکس از خدا به دنیا راضی شود، به چیز پستی راضی گشته است. انوارالبهیّه ص45

 
96- امام حسین ع نیز همانند مولی الموحّدین بود
زمانی که به منزل «شراف» رسیدند، در موقع حرکت به هنگام سحرگاهان دستور داد تا جوانان آب بسیار بردارند
پس از نصف روز حرکت به سپاه حرّ برخورد کردند

حضرت وقتی آثار تشنگی را در لشکریان دید، به اصحاب دستور داد تا آنها و اسب‏های‏شان را سیراب سازند
علیّ ‏ابن طعان مُحاربی می‏گوید: من آخر کسی بودم از لشکر حرّ که آن جا رسیدم و تشنگی بر من و اسبم بسیار غلبه کرده بود
حضرت به من فرمود که شتری را که آب، بار اوست بخوابانم

شتر را خوابانیدم به من فرمود: آب بیاشام مشک آب را گرفتم، ولی آب از دهن مشک می‏ریخت
فرمود لب مشک را برگردان. من نتوانستم؛ خود آن بزرگوار برخاست و لب مشک را برگرداند و مرا سیراب ساخت. ارشاد مفید ص207 و 208
http://m5736z.blog.ir/post/viber6
 
97- در کلمات آن حضرت نیز این اصل، درخششی دارد؛ امام در یکی از سخنان خویش می‏فرماید:

انّ جمیع ما طلعت علیه الشمس فی مشارق الارض و مغاربها بَحرِها و بَرِّها و سَهْلِها و جَبَلها عند ولیٍّ مِن اولیاء اللّه و اهلِ المعرفة بحقّ اللّه کَفی‏ءِ الظّلال... اَلاحُرٌّ یَدَعُ هذه اللُّماظة لاَِهلها
تمامی آنچه که خورشید بر آن می‏تابد، در مشرق و مغرب زمین و دریا و خشکی و دشت و کوه، نزد ولیّ خدا و اهل معرفت به‏حقّ خداوند، چون سایه‏ای بیش نیست
آیا آزادمردی پیدا نمی‏شود که از غذای باقی‏مانده لای دندان‏ها دست بردارد؟

در این‏جا حضرت با تعبیر «لُماظه» کمال بی‏اعتنایی خویش را به دنیا و مظاهر آن اعلام می‏دارد و سپس می‏فرماید
 برای شما جز بهشت بهایی نیست؛ خود را به غیر بهشت نفروشید که هرکس از خدا به دنیا راضی شود، به چیز پستی راضی گشته است. انوارالبهیّه ص45

98- تواضع :

امام حسین(ع) روزی از محلی عبور می کرد. عده ای از فقرا بر روی عباهای پهن شده خود نشسته بودند و نان پاره های خشکی می خوردند. امام(ع) وقتی از کنار آنها گذشت تعارفش کردند و او هم پذیرفت. نشست و تناول کرد و آنگاه به آنان گفت: «ان الله لایحب المتکبرین»(نحل/22)

یعنی خداوند متکبران و مردم مغرور و از خود راضی را دوست نمی دارد. سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا بپذیرید
آنان هم دعوت حضرت را قبول کردند و همراه امام(ع) به منزل رفتند. سیدالشهداء(ع) دستور دادند هرچه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند و بدین ترتیب پذیرایی گرمی از آنان به عمل آورد و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به جامعه آموخت.(جلاءالعیون ص501)

99- بی ادعایی :
از امام حسین(ع) پرسیدند: چگونه صبح کردید
(حالتان چطور است) فرمودند: صبح کرده ام در حالی که پروردگاری دارم که ناظر اعمال من است و آتش جهنم در مقابل من است و مرگ، مرا تعقیب می کند تا جان مرا بگیرد و حساب و محاسبه (در دنیا و قیامت) مرا احاطه نموده است و من در گرو اعمال خود هستم.
اینگونه نیست که هرچه را بخواهم و دوست داشته باشم همان برایم پیش آید و بتوانم به آن برسم و نیز اینگونه نیست که هرچه را که دوست نداشته باشم بتوانم از خودم دور کنم. زیرا تمام امور، دست دیگری (خدا) است

اگر بخواهد مرا عذاب می کند و اگر بخواهد مورد عفو قرار می دهد. بنابراین کدام فقیر از من فقیرتر است. (پیشوای سوم ص 30)

100- خود را از دیگران پایین تر دیدن :

از امام حسین(ع) درباره ادب پرسش کردند که ایشان در پاسخ فرمودند: ادب آن است که از خانه خود بیرون آیی و با هیچ کس برخورد نکنی مگر آن که او را برتر از خود ببینی (فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) ص 812)
چنانچه همین فرمایش کوتاه امام(ع) را خوب مورد توجه قرار دهیم، نتایج و آثار درخشانی را در روابط فردی و اجتماعی و اصلاح رفتارها در پی خواهد داشت.
به عنوان مثال:

1) وقتی دیگران را بهتر و بالاتر از خود دانستیم قطعا به او بی احترامی نمی کنیم.
2) از مردم غیبت نکرده و دنبال عیوب آنان نخواهیم بود.
3) هنگامی که مردم بهتر از ما دیده شوند، برای آنها ناز و افاده و تکبر نمی فروشیم بلکه برعکس بالهای تواضع و فروتنی را برای آنها خواهیم گشود.
4) در برخورد با یکدیگر تلاش می کنیم جلوتر سلام کرده و ادب را رعایت نماییم

5) کوشش می کنیم که به سخنانش توجه نموده و حتی الامکان آنها را بکار بندیم.
6) اگر واقعا سایرین را بالاتر و بهتر از خود دانستیم، آنگاه دعوا، مجادله و بگوومگوهای بی حاصل با آنان بوجود نمی آید.
7) هیچ گاه به ظاهر مردم قضاوت ارزشی نمی کنیم حتی رفتارهای زشت و بد آنها را دلیل بالاتر بودن خود نمی شناسیم
8) با این رویکرد، دوستی ها، رفاقت ها، محبت ها و همدلی ها افزایش می یابد.
9) از حیث روحی و روانی، آرامش از دستاوردهای ارزشمند آن خواهد بود.
پس بیاییم به اتفاق این پیام نورانی حضرت را جدی گرفته و از همین لحظه آن را عملیاتی کنیم

101- عفو و گذشت (عذرپذیری) :

امام سجاد(ع) از پدر بزرگوارش امام حسین(ع) نقل می فرمایند که چنین شنیدم:
اگر مردی در این گوشم (اشاره به گوش راست خود کردند) مرا دشنام دهد و در گوش دیگرم (اشاره به سمت چپ) از من پوزش بخواهد، عذر او را می پذیرم
چرا که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) برایم نقل کردند که از جدم رسول الله شنیدم که می فرماید: بر حوض کوثر وارد نمی شود کسی که پوزش و عذر مردم را قبول نکند، اعم از اینکه عذرش موجه و قابل قبول باشد و یا موجه نباشد. (میزان الحکمه ج1 ص81)

یکی از اساسی ترین ارزش ها و مکارم اخلاقی در زندگی اجتماعی و روابط انسانها گذشت از خطاهای دیگران و پذیرش عذر آنهاست. این ویژگی می تواند دشمنی ها را ریشه کن کند و محبت و وحدت در پی داشته باشد. زیرا آدمیان در روابط اجتماعی خود قطعا دچار اشتباه و خطا می شوند و روزی نیز اکثرا پشیمان شده و در پی عذرخواهی بر می آیند
به همین دلیل به منظور صیانت از استحکام روابط فیمابین، عذرخواهی ها را پذیرا باشیم که در این صورت کینه ها و دشمنی ها جای خود را به دوستی ها و مهربانی ها خواهد داد

102- شیعه واقعی:

مردی به امام حسین(ع) عرض کرد: من شیعه شما هستم
حضرت فرمود: چیزی را ادعا نکن که خداوند تکذیبت کند. شیعیان واقعی ما کسانی هستند که قلبشان از غل و غش و خیانت پاک باشد فقط بگو که از دوستان و علاقمندان ما هستی
هم چنین شخصی به امام(ع) گفت: من از شیعیان شمایم

امام فرمود: از خدا بترس و ادعای چیزی نکن که خداوند به تو بگوید دروغ می گویی و با ادعای خود به راه کج می روی
شیعیان ما آنهایی اند که دلشان از هر نیرنگ و دسیسه پاک است بگو ما از دوستان شما هستیم
نیز کسی به سیدالشهداء(ع) گفت: من از شیعیان شما هستم
امام فرمود: طبق این ادعا مانند حضرت ابراهیم(ع) هستی که خداوند درباره او چنین می فرماید: ابراهیم از شیعیان است زیرا با قلبی سلیم به درگاه خداوند آید (صافات/82-83)

- به خودت نگاه کن، اگر قلب تو مانند قلب ابراهیم(ع) باشد، تو از شیعیان ما هستی ولی اگر دل تو به آن درجه نمی رسد که از هر نوع غل و غشی پاک و پاکیزه باشد، تو از دوستداران ما خواهی بود. (داستان های روایی ص500)

103- حفظ کرامت انسان:
مردی انصاری از امام حسین(ع) تقاضای مقداری پول کرد

امام فرمود: ای برادر! آبروی خود را از درخواست حضوری نگهدار و حاجت خود را به وسیله نامه ای برایم بنویس. هرچه ترا شاد کند آن را انجام خواهم داد
او نوشت: ای اباعبدالله! فلانی از من پانصد اشرفی می خواهد و اصرار دارد که زود بگیرد. به او بگویید به من فرصت بدهد. حضرت همین که نامه را خواند به منزل او رفت و کیسه ای حامل هزار اشرفی به او هدیه کرد و فرمود: با پانصد اشرفی قرض خود را بده و با پانصد تای دیگری زندگی خود را اداره کن

امام(ع) در پایان چنین فرمودند: همیشه از سه گروه تقاضا و درخواست کن:
اول: مردم دین دار و با ایمان. زیرا آنها برای حفظ دین خود نیازت را برآورده می کنند
دوم: مردم جوانمرد و با مروت، زیرا این چنین کسانی از مردانگی خود شرم دارند و لذا به تقاضای دیگران پاسخ مثبت می دهند
سوم: مردم خانواده دار و دارای اصل و نسب: زیرا آنها خوب می دانند که تقاضاکننده در واقع آبروی خود را در معرض خطر قرار داده لذا برای حفظ آبرو نیاز درخواست کننده را اجابت می کنند. (تحف العقول ص251)

104- صبر و استقامت:

در شب عاشورا، زینب(س) یکی دو نوبت حتی نمی تواند جلوی گریه اش را بگیرد. یکبار آنقدر گریه می کند که بر روی دامن حسین(ع) بیهوش می شود
امام(ع) با صحبتهای خودش زینب(س) را آرام می کند و می فرماید: «لایذهبن حلمک الشیطان» خواهر عزیزم، مبادا وسوسه های شیطان بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید و صبر و تحمل را از تو بگیرد

امام حسین(ع) خطاب به ابوذر غفاری می فرمایند: عمو جان، نصیحت من به تو این است که: از خدا مقاومت و یاری بخواه و از اینکه حرص بر تو غالب بشود (که بدبخت می شوی) بر خدا پناه ببر
از جزع و بی تابی بترس، عموجان توصیه من به تو این است که مبادا در مقابل فشارها و سختی ها اظهار جزع و ناتوانی بکنی. (حماسه حسینی ص 152 و 176)

105- تسلیم در برابر قضا و قدر الهی:

امام حسین(ع) هنگامی که داشت به طرف کربلا می آمد، جمله ای در جواب فرزدق شاعر معروف دارد که جالب است

بعد از آن که فرزدق وضع عراق را وخیم تعریف می کند، امام می فرمایند: اگر جریان قضا و قدر موافق آرزوی ما درآمد خدا را سپاس می گوییم و از او برای ادای شکر کمک می خواهیم و اگر برعکس، قضای الهی برخلاف آنچه ما آرزو می کنیم جریان یافت، باز هم (کسی که قصد و هدفی جز حق و حقیقت ندارد و سرشتش سرشت تقوا است و از هر غرض و مرضی پاک است) زیان نکرده است

پس به هر حال هرچه پیش آید خیر است. من خدا را سپاس می گویم، هم برای روزهای راحتی و آسانی و خوشی و هم برای روزهای سختی و ناخوشی.
در طریقت پیش سالک هرچه آید خیر اوست در صراط المستقیم ای دل کسی گمراه نیست
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
(کتاب شهید- از شهید مطهری ص128)

106- ارزش روشنگری:

درست است که پوشاندن برهنه یا سیر کردن گرسنه ای از شیعیان، ثواب بزرگی دارد، اما از دیدگاه امام حسین(ع) کار فکری و عقیدتی و روشنگری برای شیعیان از همه کارها بیشتر پاداش دارد
در همین زمینه امام(ع) می فرمایند: کدام یک بر تو خوشایند و دوست داشتنی است؟ نجات آن مسکین و ناتوانی که فردی قصد کشتن او را کرده است؟

و یا نجات آن مؤمن از شیعیان ما که شخصی دشنام دهنده و بی دین، قصد دارد او را از نظر فکری منحرف کند؟ اگر تو راه بسته را بر او بازگشائی تا با دلیل و برهان الهی بتواند آن فرد بی دین و فرومایه را درهم بشکند و به شبهات او پاسخ دهد؟

آری، اگر این فرد را از دست آن دشمن دشنام دهنده نجات دهی ارزشمندتر است که خدای بزرگ می فرماید: و کسی که آن شخص را زنده کند گویا همه انسانها را زنده کرده است
بنابراین اگر فکر کسی را زنده و روشن سازی و او را از انحراف و کفر به سوی ایمان سوق دهی گویا همه انسانها را زنده کرده ای، پیش از آنکه با شمشیرهای آهنی کشته شوند

و در ادامه فرمودند: ارزش کسی که یتیمان آل محمد(ص) را از نظر فکری اداره می کند که از رهبران خود جدا شده و در جهل و نادانی سقوط کرده اند و آنها را از نادانی می رهاند و به تردید و اشکالات آنها پاسخ می دهد، در مقایسه با کسی که به آنها غذا و آشامیدنی می خوراند همانند خورشید است نسبت به ستاره کم رنگ سهاء. (فرهنگ سخنان امام حسین(ع) ص281)

http://m5736z.blog.ir/post/H0sein


           آموزه های امام سجاد(ع) در زمینه اخلاق فردی و اجتماعی "سبک زندگی"

107- آموزه اول: پرهیز از به رخ کشیدن عیب ها

من رمی الناس بما فیهم رموه بما لیس فیه- هر کس به مردم عیبی را نسبت دهد که واقعاً دارای آن عیب هستند، نهایتاً مردم به او عیبی را که ندارد، نسبت خواهند داد (میزان الحکمه ج 1 ص 159)

دستگاه آفرینش به گونه ای طراحی شده که حرکت جریان باطل را برنمی تابد. ظلم از جمله مهم ترین جریانات باطل است که مصداق بارز آن عیب جویی و عیب گویی است و معمولا در اشخاص بیمار دل و کوتاه نظر ظهور و بروز پیدا می کند

شخص عیب جو، خود اولین قربانی است که در حرکت جریان حق، از مسیر صحیح کاروان هستی، منحرف گشته و از مراتب کمال سقوط می کند
منشأ چنین حالت و روحیه ای در واقع به این برمی گردد که آدمی خود را خوب نمی شناسد و توجه ندارد به اینکه خودش به مراتب بیش از دیگران نقص و عیب دارد (نهج البلاغه، حکمت349)

http://m5736z.blog.ir/post/viber%20%20%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C

108- آموزه دوم: تأکید بر کیفیت نه کمیت

لایقل عمل مع التقوی و کیف یقل مایتقبل. یعنی هیچ کاری توام باتقوا کم نیست، چگونه کم باشد چیزی که مقبول خدا واقع می شود (تحف العقول ص582)
از نگاه دینی، عمل، بخودی خود فاقد ارزش است.عمل، هنگامی ارزشمند است که با نیت خدایی همراه باشد. عمل هر گاه رنگ الهی به خود گرفت، قیمت پیدا می کند. نیت خدایی و رنگ الهی در واقع همان تقواست

یعنی یک فرد مسلمان وقتی می خواهد کاری انجام دهد، لازم است همه ضوابط شرعی را مراعات کند.محدوده های ممنوعه (حرام و مکروه) و منطقه های مجاز (واجب و مستحب) را محترم بشمارد
بنابراین عمل با طعم الهی (رفتار همراه با تقوا) کوچک و بزرگش فرق نمی کند. رفتار شایسته، هر چند به لحاظ کمیت ناچیز و به لحاظ حجم کوچک باشد، در پیشگاه پروردگار عالم مقبول می افتد و همین گونه عمل است که آدمی را به کمال و سعادت می رساند

لذا در قرآن تاکید می شود که خداوند منحصراً از افراد متقی، عمل را می پذیرد (مائده72)
انسانها دعوت شده اند تا بهترین و نیکوترین رفتار را از خود بروز دهند و نه بیشترین و زیادترین آن را (ملک2)

109- آموزه سوم: ادای حقوق پدر و مادر

اما سجاد(ع) در رساله ارزشمند موسوم به حقوق درباره حق مادر و پدر می فرمایند:
حق مادرت این است که بدانی او:

1) تو را در جایی حمل کرد که هیچ کس دیگری آن کار را انجام نمی دهد.
2) از میوه دلش تو را خوراک داده است که دیگری نمی دهد.
3) تو را با گوشش و چشمش و دستش و پایش و مویش و سراپایش و همه اعضایش نگه داری کرده است.
4) و به این فداکاری شاد و خرم بوده و همواره از تو مواظبت نموده و هر ناگواری و دردی و هرگونه سختی و غم و اندوهی را تحمل کرده است تا دست آفات به تو نرسد.
5) دلش خوش بوده است که تو سیر باشی و او گرسنه، تو جامه بپوشی و او برهنه باشد

تو را سیراب کند و خود تشنه بماند. تو را در سایه آورد و خود را زیر آفتاب برد
با سختی کشیدن ها تو را به نعمت رساند، با بی خوابی های خود تو را به خواب برد، شکمش را ظرف وجود تو ساخت
دامنش آسایشگاه تو و پستانش مشک آب تو، جانش فدای تو و بخاطر تو و به حساب تو، گرم و سرد روزگار را چشید. به این اندازه که دانستی، قدرش را بدان

اما حق پدرت این است که بدانی:
او بنیاد و ریشه توست و تو شاخه او هستی. اگر او نبود تو هم نبودی
پس هرگاه در خود صفت خوشایند و چیز پسندیده ای یافتی، بدان که آن را از پدرت داری. خدا را سپاس گزار و او را نیز بدین مقدار که دانستی قدر بدان و از او ممنون باش. (تحف العقول ص926-862)

110- آموزه چهارم: آراستن خود به همه خوبی ها

امام سجاد ع: همه خیر و خوبی در دو چیز است:
الف) مراقبت از نفس و خویشتن داری
ب) برکندن چشم طمع از مال مردم و درخواست نکردن از آنان (تحف العقول ص582 و میزان الحکمه ج1 ص343)
انسانی که در هیچ کاری به مردم امید نبندد و همه امور خود را به خدا واگذارد، خداوند نیز هر خواسته ای که او داشته باشد، اجابت خواهد کرد (میزان الحکمه ج1 ص163) درخواست از مردم نتایج بدی در پی دارد:

1) مایه خواری و سرافکندگی در زندگی است.
2) شرم و حیا را از آدمی می ستاند (و تکرار آن قبح و زشتی تقاضا کردن را از بین می برد)
3) از وقار و شکوه و منزلت انسان می کاهد.
4) درخواست از مردم و تقاضای کمک در واقع یک نوع فقر و نداری است
برعکس هر چه کمتر از مردم درخواست گردد، در واقع به یک نوع ثروت و توانگری دست یافته است.(تحف العقول ص 682 و میزان الحکمه ج2 ص 977)
در آموزه های اسلامی به حفظ کرامت، عزت، بزرگواری و استقلال شخصیت انسانها بسیار تاکید شده
مومنان عزیزند، به هیچ قیمتی نباید عزتمندی خویش را با درخواست های مکرر لکه دار کرده و یا آن را حراج کنند

111- آموزه پنجم: بهره گیری از رحمت خدا

از اینکه کسی نجات یافته تعجب نیست، بلکه تعجب از انسانی است که هلاک شده است، که چگونه با وجود رحمت گسترده خداوند سقوط نموده است (میزان الحکمه ج2 ص419)
خدای مهربان برای هدایت و سعادت بشر از هیچ چیزی فروگذار نکرده است
پیش از همه فطرت الهی است که از درون انسان وی را به سوی حقیقت و زیبایی و خیراخلاقی و کمال نهایی راهنمایی می کند
ذات آدمی به زیباترین وجه با رنگ خدایی نقاشی شده است (بقره138)

انسان در پرتو نورافشانی فطرت و عقل از ناحیه درون و کمک و راهنمایی پیامبران الهی و دستگیری و رهبری مستمر امامان معصوم(ع) و علماء و اولیاء و بالاخره با هدایت و همراهی کتابهای آسمانی از ناحیه بیرون، به سهولت می تواند در مسیر تعالی و تکامل قرار گیرد و انتظار معقول نیز همین است

آیا اگر دانش آموزی با فراهم بودن همه زمینه های تحصیل مانند مدرسه، معلم، کتاب تشویق و راهنمایی والدین و دوستان و امکانات مادی و معنوی و...
باز هم بدنبال فرصت سوزی و بازیگوشی و بی اعتنایی باشد، شگفت انگیز نیست؟ رحمت خدا را ببینید که حتی اگر آدمی به اندازه سنگینی کوهها و دریاهای عالم گناه کند، همین که واقعا پشیمان گردد، او را با آغوش باز می پذیرد
آیا با این همه سعه صدر و رحمت، اگر کسی بخواهد خود را به زور به جهنم ببرد، جای تعجب نیست؟

112- آموزه ششم- عبرت گیری از مصیبت های روزانه

بیچاره آدمی، هر روز سه مصیبت به او می رسد و حتی از یکی از آنها پند نمی گیرد
اگر عبرت می گرفت و گوش فرا می داد، کار دنیا و سختی های آن بر او آسان می گردید

مصیبت اول: هر روز که می گذرد، یک روز از عمرش کاسته می شود
اگر از مال او چیزی کم گردد، اندوهگین می شود، در صورتی که مال جایگزین دارد، اما عمر از دست رفته جبران نمی شود

مصیبت دوم: هر روز روزیش را به طور کامل دریافت می کند
چنانچه این روزی، از راه حلال کسب شده باشد، باید در قیامت حساب پس بدهد و اگر از راه حرام باشد، کیفر خواهد دید. مصیبت سوم: که از دو قسم قبلی بزرگتر است، این است که هیچ روزی را به شب نمی رساند مگر اینکه یک منزل (یک گام) به آخرت نزدیک تر شده است
اما او نمی داند که آیا به سوی بهشت خواهد رفت و یا به طرف آتش گام برمی دارد. (میزان الحکمه ج2 ص546)

113- آموزه هفتم: قدردانی و تشکر از دیگران

اشکر کم لله اشکر کم للناس. قدردان ترین شما از خدا، قدردان ترین شما از مردم است (میزان الحکمه ج1 ص745)
خدای متعال در روز قیامت به یکی از بندگان خود می فرماید: آیا از فلان کس تشکر کردی؟
بنده می گوید: ای پروردگار از تو سپاسگزاری نمودم

خداوند می فرماید: چون از او تشکر نکردی از من نیز تشکر نکرده ای (همان)
امام(ع) در رساله حقوق می فرمایند: حق کسی که به تو خوبی می کند این است که از او تشکر نمایی و خوبی اش را به زبان آوری و از وی به نیکی یاد کنی و میان خود و خداوند برایش خالصانه دعا کنی

اگر چنین رفتار کردی، بدون شک در نهان و آشکار در واقع از او تشکر کرده ای، وانگهی اگر روزی توانستی نیکی او را جبران کنی، جبران کن (تحف العقول ص172)

114- آموزه هشتم- نرم خویی و لطافت با مردم
امام سجاد(ع) فرمودند: آخرین سفارش حضرت خضر(ع) به جناب موسی(ع) این بود که: هیچ گناهکاری را به خاطر گناهش (و هر خطای دیگری) سرزنش مکن
سپس فرمود: محبوب ترین صفات یک انسان در پیشگاه خداوند عبارتند از:

1) در عین توانگری و دارایی، قناعت در زندگی و روش میانه (اقتصاد) را در پیش بگیرد.
2) در عین داشتن قدرت، گذشت از انتقام و چشم پوشی از خطای دیگران را پیشه کند.
3) در مواجهه با مردم، نرمی و لطافت را سرلوحه کار خود قرار دهد

و آن گاه تاکید فرمودند: هیچ کس با دیگران در زندگی نرمی نکرد جز آنکه خداوند در روز قیامت با او به نرمی (ونه قهر و شدت) رفتار خواهد کرد. ای عزیز بدان که اوج حکمت، ترس از خدای متعال است. (خصال ج1 ص128)

115- آموزه نهم: روش تعریف و تمجید خدا

ابوحمزه ثمالی می گوید: به امام سجاد(ع) گفتم شما می فرمایید خدا را به پنج عبارت تمجید کنید
آن عبارات کدام هستند؟ حضرت فرمودند:
1) با عبارت (سبحان الله و بحمده) در واقع خدا را از سطح فکر افراد نادان و خدانشناس بالاتر دانسته ای
2) با عبارت (لااله الاالله وحده لاشریک له) در واقع کلمه اخلاص را گفته ای و با گفتن این ذکر از آتش جهنم نجات می یابی مگر آنکه مستکبر و ظالم باشی
3) با عبارت (استغفرالله و اتوب الیه) در واقع دو صفت مستکبر بودن و ظالم بودن را از خود پاک کرده ای
4) با عبارت (لاحول و لاقوه الابالله) در واقع کار خود را به خدا واگذار کرده ای.
5) با عبارت (الحمدلله) در واقع در برابر همه نعمت ها شکر خدای متعال را به جای آورده ای

مستکبر و ظالم سه نشانه دارد که از آن طریق قابل شناسایی است:
1- شخصی که به گناه خود اصرار می ورزد
2- شخصی که هوای نفس بر او غالب است
3- شخصی که دنیا را بر آخرتش بهتر و مقدم تر می داند. (خصال ج1 ص286)

116- آموزه دهم: پرهیز از دروغ

حضرت به فرزندان خود می فرمودند:
از دروغ کوچک و بزرگش، جدی و شوخی اش دوری کنید
زیرا انسان هرگاه در چیزی کوچک دروغ بگوید، به گفتن دروغ بزرگ تر نیز جرأت پیدا می کند (میزان الحکمه ج2 ص178)

از قول عایشه نقل می کنند که می گفت:
هیچ خصلتی از دیدگاه پیامبر(ص) منفورتر و زشت تر از دروغ نبود و هرگاه مطلع می شد یکی از اصحابش دروغی گفته است، به او بی اعتنایی می کرد تا آن وقتی که خبردار می شد وی توبه کرده است (همان ص589)

محورهای اساسی سبک زندگی امام زین‌العابدین(ع) "سبک زندگی"

117- حمران بن اعین از امام باقر(ع) نقل می‌کند که حضرت سجاد(ع)
1: در حال نماز رنگش تغییر می‌کرد.
2:‌مانند بنده ذلیلی که در برابر سلطان باعظمتی باشد به نماز می‌ایستاد.
3: بدنش در حال نماز می‌لرزید.
4: مثل کسی نماز می‌خواند که نماز آخرش را می‌خواند

5: روزی در حال نماز ردا از یک شانه‌اش افتاد با همان حال نماز را تمام کرد، یکی از اصحاب پرسید: چرا ردا را صاف نکردی؟ فرمود: می‌دانی دربرابر چه کسی بودم؟ چیزی از نماز بنده قبول نمی‌شود جز آنچه با حضور قلب باشد
سائل گفت: پس ما هلاک شدیم.فرمود: هرگز! خدا نقصها را به وسیله نافله‌ها جبران می‌کند.
6: شب تاریک انبانی پر از کیسه‌های درهم و دینار - و گاهی غذا یا هیزم- به دوش می‌کشید و بر درخانه مستمندان می‌برد، در را می‌زد، هر که از خانه بیرون می‌آمد به او می‌داد و می‌رفت
7: هنگام عطای به فقیر صورت را می‌پوشاند که او را نشناسد، فقرا از وفات آن جناب فهمیدند مسکین نواز شب، علی بن‌الحسین بوده


118-  8: چون بدن مبارکش را روی تخت غسالخانه نهادند دیدند پشت مبارکش چون سر زانوی شتر برآمده و این اثر بارهایی بود که به دوش می‌کشید و به در خانه مستمندان می‌برد.
9: روزی روپوشی از خز (خز حیوانی است که از پوست آن جامه زمستانی تهیه می‌شده) به دوش مبارکش بود، در راه سائلی رسید و در روپوش آویخت، حضرت جامه قیمتی را رها کرد و رفت.
10: لباس خز را زمستان می‌خرید، تابستان می‌فروخت و پولش را تصدق می‌داد.
11:‌ روز عرفه چشمش افتاد به جمعیتی که گدایی می‌کردند
فرمود: وای بر شما، چنین روزی از غیرخدا سؤال می‌کنید؟ این روزها چنان لطف حق همگانی است که امید می‌رود شامل حال جنین‌ها در شکم مادران هم بشود و خوشبخت گردند*

12: از غذاخوردن با مادر خودداری می‌کرد، گفتند: یا ابن‌رسول‌الله شما از همه با مادرتان نکوکارترید، چرا با او هم خوراک نمی‌شوید؟ فرمود: دوست ندارم لقمه‌ای را بردارم که مادرم به آن نظر داشته باشد.
13: مردی عرض کرد: یابن رسول‌الله من برای خدا شما را سخت دوست دارم. حضرت عرض کرد خداوندا! پناه بر تو که مرا در راه تو دوست داشته باشند و تو خود مرا دشمن بداری.
14: بیست سفر در راه حج بر شتری سوار شد و یک تازیانه بر او نزد، چون شتر مرد دستور داد به خاکش سپارند تا طعمه درندگان نشود


119-  15: از کنیزی شرح حال آنجناب را پرسیدند، گفت: مختصر بگویم یا مفصل؟ گفتند: مختصر، گفت: هیچ روز غذا برایش نبردم و هیچ شب بستر برایش نگستردم
16: روزی به جمعی رسید که غیبت او می‌کردند. ایستاد و فرمود: اگر راست می‌گویید خدا مرا بیامرزد و اگر دروغ می‌گویید خدا شما را بیامرزد

17: اگر کسی برای طلب علم خدمتش می‌رسید می‌فرمود:
آفرین به کسی که پیغمبر(ص)سفارش او را کرده.
18: صد خانوار از فقرای مدینه را اداره می‌کرد.
19: خرسند می‌شد که یتیم و نابینا و زمینگیر و مسکین و بیچاره بر سر سفره‌اش حاضر شود و با دست مبارک به آنان غذا می‌داد و هر کدام عایله داشتند برای عایله‌شان هم می‌فرستاد
20: هیچ غذایی نمی‌خوردمگر اینکه اول همان اندازه صدقه می‌داد.
21: سالی هفت پوست از هفت موضع سجده‌اش جدا می‌شد - که از کثرت نماز این موضع پینه می‌کرد - چون از دنیا رفت آن پینه‌ها را با وی دفن کردند


22: بیست سال بر پدر بزرگوارش گریست، هیچ غذایی جلویش نمی‌گذاشتند جز اینکه گریه می‌کرد، یکی از غلامان گفت: یابن‌رسول‌الله اندوه شما به آخر نرسیده؟ فرمود: وای بر تو یعقوب دوازده پسر داشت
یکی را خدا از جلو چشمش برد، از بس گریست چشمانش نابینا و موی سرش سفید و کمرش خم شد با اینکه پسرش زنده بود، من به چشم خود دیدم که پدر و برادر و عمویم با هفده تن دیگر از بستگانم کشته روی خاک افتاده‌اند، با این وصف چگونه غصه‌ام پایان پذیرد؟ ازکتاب نصایح آیت‌الله مشکینی

سیری در سیره سید الساجدین(ع) " سبک زندگی "

120- حضرات معصومین (ع) هر کدام در عصرخویش به عنوان اسوه کامل انسانیت و بارزترین نمونه کمالات و صفات انسانی ‌بوده‌اند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند؛ به این جهت، به امامان معصوم (ع) به دیده محبت و عشق می‌نگریسته‌اند
حتی دشمنان آن بزرگواران با اعتراف به این حقیقت انکار ناپذیر ، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب و افتخارات آنان را به دیگران یاد آور شده‌اند

حسن خلق

از ویژگی‌های ممتاز امام سجاد(ع) اخلاق نیکو بود. او مظهر عفو خدا بود و به سادگی ازمجرمان می گذشت
مردم تحت تاثیر تبلیغات امویان، از اوعیب جویی کرده و زبان به بدگویی و درشتگویی بازکرده و خاطر حضرت را می‌رنجاندند، اما هر بارملایمت و بردباری و برخورد محبت آمیز او را می‌دیدند ،از کرده خود شرمگین می‌شدند

بسیاری از خانواده‌های محروم و نیازمند مدینه، از لطف و بخشش مردی ناشناس و در تاریکی شب بهره‌مند می‌شدند و هرگز او را نشناختند
مگر زمانی که علی بن الحسین(ع) درگذشت و انتظار محرومان بی‌پاسخ ماند؛ آن گاه بینوایان دانستند آن ناشناس درد آشنا، همو بوده است

121- امام سجاد (ع) عابدترین و زاهد ترین فرد زمانه خود:

در بررسی اساسی‌ترین مظاهر زندگی امام سجاد(ع) به مواردی چون: ترک دنیا، کثرت عبادت، زهد نسبت به مال دنیا و خوشی‌های آن خواهیم رسید
ما از این مظاهر به" تعبد" و رویگردانی از دنیا تعبیر می‌کنیم

" تعبد" در حیات پربرکت امام (ع) به گونه‌ای است که محتاج دلیل و نص تاریخی نیست
همین کافی است که بدانیم آن حضرت را " زین العابدین" و " سجاد" لقب دادند
در نظر علمای غیر شیعی، امام سجاد (ع) عابدترین و زاهدترین فرد زمانه خود است که مانند خورشیدی بر تارک انسانیت می‌درخشد و  تاریخ اورا در اعلای مرتبه می‌ستاید

سیره امام سجاد(ع) چنان بود که هرگاه بنده‌ای را در اول سال یا وسط سال مالک می‌شد بعد از یک دوره آموزش و اعمال شیوه های تربیتی صحیح، در شب عید فطر آزادش می‌کرد
برای یک کار عبادی دیگران را به این امر مهم ترغیب می‌کرد

122- اهتمام امام سجاد(ع) به فعالیت‌های عبادی:

بخشی از عبادت‌هایی که جنبه سیاسی زیادی دارد؛ مورد توجه امام سجاد(ع) بوده است
اهتمام آن حضرت در مورد مراسم باشکوه حج از آن شمار قلمداد می‌شود
امام سجاد(ع) بیست بار سفر حج را پیاده برگزار کردند حضور امام سجاد(ع) در میان مردمان ، بهترین فرصت برای رساندن پیام اسلام و اعلان مواضع شیعیان در قبال ظالمان و ستمگران بود

گفته شده که بسیاری از فقیهان و بزرگان، امام را در سفر حج همراهی می‌کردند. از همه طبقات جامعه، کارگزاران، فقیهان، محدثان، اشراف، رجال مذهبی، سیاسی و اجتماعی و عموم مردم و گاهی اوقات شخص خلیفه در آن شرکت می‌کردند
امام سجاد(ع) با دعا و موعظه و سلوک فردی، جمعیت را به حقیقت و روح حج توجه داده، برائت عملی را که تجسم حج ناب بود، به نمایش می‌گذاشت

امام با شرکت در نماز جمعه ، آنان را خلع سلاح کرد اما پس از اقامه نماز جمعه ، آن را از تکلیف نماز ظهر کافی نمی‌دانست و نماز ظهر را نیز می‌خواند
درحقیقت با این عمل، نامشروع بودن آن و عدم صلاحیت امام جمعه را مطرح می‌کرد و از این نماز عبادی- سیاسی نیز به شیوه‌ای مطلوب بهره می‌جست

123- زینت نیایش گران بعضی از صفات بارز آن حضرت کثرت عبادت

ابن عباس می گوید: حضرت رسول(ص) فرمود: در روز قیامت منادی ندا می کند: کجاست زین العابدین؟ پس گویا می بینم فرزندم علی بن الحسین در آن هنگام با تمام وقار، صفوف اهل محشر را بشکافد و بیاید.
آن حضرت را ذوالثفنات می گفتند زیرا بر اثر کثرت سجده، پیشانی و دو کف دست و زانوهای وی پینه می بست و سالی دوبار آنها را می بریدند
در قرائت حمد به آیه (مالک یوم الدین) که می رسید، آن را بسیار تکرار می کرد و چون به سجده می رفت، سر برنمی داشت تا عرق مبارکش جاری می شد

شب ها را به عبادت می گذراند و روزها روزه دار بود. چون ماه رمضان می شد، تکلم نمی کرد مگر به دعا و تسبیح و استغفار
آن حضرت بر تربت امام حسین(ع) سجده می کرد
در هنگام وضو وقتی می خواست وارد نماز شود، لرزه بر اندام حضرت می افتاد. چون از این حالت سؤال می کردند، می فرمود: مگر نمی دانید با چه عظیم الشأنی می خواهم مناجات کنم

فرزند حضرت به زمین افتاد و دستش شکست، سر و صدای زیادی به وجود آمد تا دست طفل را بستند حضرت که در عبادت بود، متوجه نشد
و یا اینکه خانه آتش گرفت، درحالی که حضرت در سجده بود، فریاد بلند شد و بالاخره آتش را خاموش کردند؛ حضرت توجهی نداشت
بعد که سؤال کردند: چه چیز شما را غافل کرده بود؟ فرمود: آتش بزرگ قیامت مرا از آتش اندک دنیا غافل کرده بود

124- عفو و بخشش

مردی از خویشاوندان حضرت به وی دشنام داد. حضرت چیزی نگفت
چون آن مرد رفت، حضرت به اهل مجلس فرمود: شنیدید سخن او را ؟! حال دوست دارم با من بیایید تا جواب مرا نیز بشنوید

حضرت در بین راه میخواند: والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین) چون به در خانه آن مرد رسید، او را صدا زد، وی مهیای جنگ بیرون آمد.
امام فرمود: ای برادر! تو آمدی و به من نسبت هایی دادی
پس اگر آنچه از بدی گفتی، در من است؛ از خداوند می خواهم که مرا بیامرزد و اگر در من نیست، تو را بیامرزد
آن مرد چون چنین شنید، دیدگان حضرت را بوسید و عرض کرد: آنچه گفتم، در تو نیست و من به این بدی ها سزاوارترم

125- عفو و بخشش

مردی از خویشاوندان حضرت به وی دشنام داد. حضرت چیزی نگفت
چون آن مرد رفت، حضرت به اهل مجلس فرمود: شنیدید سخن او را ؟! حال دوست دارم با من بیایید تا جواب مرا نیز بشنوید

حضرت در بین راه میخواند: والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین) چون به در خانه آن مرد رسید، او را صدا زد، وی مهیای جنگ بیرون آمد.
امام فرمود: ای برادر! تو آمدی و به من نسبت هایی دادی
پس اگر آنچه از بدی گفتی، در من است؛ از خداوند می خواهم که مرا بیامرزد و اگر در من نیست، تو را بیامرزد
آن مرد چون چنین شنید، دیدگان حضرت را بوسید و عرض کرد: آنچه گفتم، در تو نیست و من به این بدی ها سزاوارترم

126- مروت و جوانمردی

چون اهل مدینه بیعت یزید را شکستند و عامل او و بنی امیه را بیرون کردند
مروان» نزد عبدالله بن عمر آمد و از او اجازه خواست تا زن و فرزندانش را نزد او بگذارد که آسیبی به آنان نرسد؛ او قبول نکرد

مروان نزد امام زین العابدین(ع) آمد با آن همه ظلمی که وی به آن حضرت و پدرش امام حسین(ع) روا داشته بود
امام پذیرفت و آنان را از مدینه به «ینبع» برد و به قولی همراه پسرش عبدالله به طائف فرستاد

 امام(ع) ناظر این حقیقت در جامعه بود که آنان به نمادهایی توجه داشتند که تاثیر شگرفی در زندگی آنان به جا نمی گذاشت و به قول معروف ظالمان و ستمگران را نیشی نمی زد.
امام سجاد(ع) مظهر اطاعت در حوزه اجتماع " سبک زندگی"

127- رفتارها و گفتارهای امامان معصوم(ع) برای آن است که مردم راه و رسم درست زندگی را بیاموزند
از این رو امامان معصوم(ع) به عنوان اسوه و سرمشق مطرح می شوند
هریک از آنان به مردم می آموزند که چگونه زندگی کنند تا به مقصد برسند و به کمال عبودی و ربوبی دست یابند
امام(ع)با سجده خویش به مردم فهماند که اطاعت مطلق، لازمه شرافت و کرامت انسانی است. اگر خداوند بخواهد اطاعت شود تنها با اطاعت از امام معصوم(ع) است که به عدالت می خواند و آن را در جامعه اجرایی می کند

این درحالی است که امت از اطاعت، سر باز می زند و درپی اجرای عدالت نبود. اگر ادعیه های امام(ع) را که درآن مضامین بلند و اهداف رسالت به شکل دیگر بازگو و به زبانی جدید تبیین و تحلیل می شد
به عنوان نافرمانی مدنی امام(ع) نسبت به وضعیت موجود جامعه بدانیم، می بایست گفت که سجده های طولانی و عبادت های بسیار آن حضرت(ع) نیز نوعی طعنه و اعتراض به مردمانی بود که مفهوم واقعی اطاعت و سجده را در نیافته بودند
امام(ع) به مردم می آموخت که اطاعت، لازمه اصلی زندگی انسان است و انسان بی اطاعت از هیچ شرافت و کرامتی برخوردار نیست و اهانت و پستی سزاوار چنین مردمی است


امام سجاد(ع) مظهر اطاعت در حوزه اجتماع " سبک زندگی"

128- درحقیقت امام(ع) از طریق مجموعه ای از رفتارها چون دعا و نیایش های خاص با مضامین عالی در حوزه اطاعت از اولوالامر و مدیران سیاسی سالم جامعه، و هم چنین سجده و عبادت، می خواست این معنا را به جامعه منتقل کند که اطاعت از امامی که جامعه را به سوی احیا و اجرای عدالت سوق می دهد، تنها راه رسیدن به مقام ربوبیت و شرافت انسانی است

امام سجاد(ع) در شرایطی می زیست که فشارهای طاغوت و دولت غیر قانونی و ضداسلامی، بسیار شدید و سخت بود و امکان هیچ گونه عمل اجتماعی و بازسازی نگرشی و بینشی نسبت به مردم را به امام(ع) نمی داد
از این رو تنها با این شیوه عبودیت در برابر خداوند می توانست مفهوم اطاعت از ولی امر(ع) را به مردم جامعه تفهیم کند

اگر مقام ساجدین را مقام اطاعت محض و ربوبیت در سایه عبودیت محض بدانیم، نمی توانیم از اصل اطاعت از امام معصوم(ع) بیرون برویم
زیرا خداوند اطاعت خود را در اطاعت پیامبر(ص) و معصومان به عنوان اولوالامر(ع) معرفی کرده و هرگونه سرپیچی از اطاعت معصوم(ع) را به معنای تمرد و سرکشی از اطاعت خداوند دانسته است

بر این اساس تأکید امام سجاد(ع) بر طاعت و عبودیت و سجود، جز آموزش و جامعه پذیری برای نسل های اجتماع نبوده است
امام می خواست با این شیوه جامعه را نسبت به حق و حقوق امام معصوم(ع) آگاه سازد و تنها راه رسیدن به کمال را از طریق اطاعت از امام(ع) معرفی و معنا کند

نمونه ای از اخلاق محمدی امام سجاد(ع) "سبک زندگی"

129- تربیت مردم جز با اخلاق نیکو امکان پذیر نیست
پیامبر(ص) تنها با خوش رویی توانست مردم سرکش را رام کند و آنان را چون پروانه دور خویش گردآورد
حضرت سجاد(ع) نسبت به سخنان باطل مردم چنان عمل می کرد که گاه درباره آن حضرت(ع) خیال های باطلی می کردند

آن حضرت(ع) می کوشید تا هر کار و سخنی را بر وجه صحیح و درست آن حمل کند. از این رو وی را باعنوان «اذن» یعنی ساده و زود باور یاد می کردند
خداوند این صفت آن حضرت(ع) را می ستاید و می فرماید که وی «اذن خیر» برای مردم است
این گونه است که تألیف قلوب می کند و دل های مردم را زنده و بیدار می گرداند
امام سجاد(ع) هم به تبعیت از جدش این گونه مطیع خداوند است و در برابر دشنام دهندگان رفتاری شگفت درپیش می گیرد تا آنان را تربیت و متحول سازد

ایمان امام

امیرالمؤمنین ع در دعای صباح می‌گوید: «یا من دلّ علی ذاته بذاته؛ ای کسی که برهان وجود خود هستی
حضرت سجاد نیز در دعای ابوحمزه ثمالی می‌گوید: بک عرفتک و انت دللتنی علیک و عویتنی الیک و لولا انت لم أدر ما انت
تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی، ترا نمی‌شناختم

علم امام
اگر امام علی ع می‌گوید: از من بپرسید هر چه می‌خواهید که به خدا قسم تمام وقایع را تا روز قیامت می‌دانم
حضرت سجاد نیز می‌گوید: اگر نمی‌ترسیدم که مردم در حق ما غلوّ کنند، وقایع را تا روز قیامت می‌گفتم

130- زهد امام

امام سجاد ع به اصحاب خود سفارش می‌فرمود: اصحابی، اخوانی، علیکم بدار الآخرة و.... قال للحواریین . الدنیا قنطرة فاعبروها .... و لا تتخذوها قراراً
ای یاران من، برادران من، مواظب خانه آخرت باشید من سفارش دنیا را به شما نمی‌کنم زیرا شما بر آن حریص هستید و به آن چنگ زده‌اید. آیا نشنیده‌اید که حضرت عیسی به حواریون می‌گفت:
دنیا پل است، از روی آن بگذرید و به تعمیرش نپردازید! چه کسی روی موج آب، خانه می‌سازد؟ موج دریا این دنیا است، به آن دلبستگی نداشته باشید

شجاعت امام

امیرالمؤمنین شجاعت خود را در میدان برای افرادی مثل عمرو بن عبدود و مرحب خیبری به کار می‌برد و فرزند گرامی او امام سجاد، شجاعت را در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید و روی منبر در مسجد شام به کار برده است

حلم امام
از کنار کسی گذشتم که به من بد می‌گفت.به او گفتم که اگر راست می‌گویی خداوند متعال مرا رحمت کند، و اگر دروغ می‌گویی خدا تو را بیامرزد!»
تواضع امام
تاریخ نویسان اقرار دارند که امام سجاد ع دوست داشت فقیران، یتیمان و بینوایان سر سفره‌اش باشند و با آنها بنشیند، غذا برای آنها آماده کند و حتی غذا در دهن آنان بنهد

131- فصاحت و بلاغت در کلام امام

امام سجاد ع صحیفه کامله سجادیه را به جهان عرضه داشت صحیفه‌ای که مثل آن نیامده و نخواهد آمد
صحیفه‌ای که در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهل‌بیت، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامی را آموزش می‌دهد
صحیفه‌ای که محققین اسم آن را «اخت القرآن»، «انجیل اهل‌بیت»، «زبور آل محمد» نهاده‌اند
صحیفه‌ای که ابلهی با فصاحت ادعا کرد که می‌تواند چون آن بیاورد چون قلم به دست گرفت، نتوانست، دق کرد و مُرد

جهاد امام
ولی فرزندش امام سجاد ع گرچه در کربلا کشته نشد اما وجودش، بقایش و اسارتش عامل بقای اسلام بوده است
قیام ابی عبدالله الحسین ع درختی بود که در کربلا کاشته شد و آبیاری و به ثمر رساندن و نگاهداری از آن به دست امام سجاد ع به دست زینب کبری انجام گرفت

تدبیر امام سجاد ع در اسارت، گریه‌های امام سجاد در مدینه، نوحه خوانی و روضه خوانی‌های آن حضرت در مدت سی و پنج سال سخنرانیش، به موقع جهادی بود فوق العاده مفید و ثمربخش که تحلیل سیاسی تاریخ، این مطالب را نشان می‌دهد

132- گفتگوی امام سجاد(ع) با حسن بصری

روزی حسن بصری در برابر انبوهی از جمعیت در سرزمین منا مشغول وعظ و سخنرانی بود، امام چهارم از آنجا عبور می کرد، وقتی که منظره این سخنرانی را دید کمی ایستاد و به او فرمود: مقداری سکوت کن
امام: کردار خودت، بین خود و خدا، طوری هست که اگر فردا مرگ به سراغ تو آید، از عمل خود راضی باشی؟ حسن بصری: نه

امام: تصمیم داری کردار کنونی خود را ترک کنی، و کرداری پیش گیری که برای مرگ مورد پسند باشد؟ حسن بصری کمی سرش را پائین انداخت، سپس سر برداشت و گفت با زبان می گویم تصمیم دارم ولی بدون حقیقت
امام: آیا امید داری که پیامبری پس از محمد، بیاید «و تو با پیروی او سعادتمند شوی»؟ حسن بصری: نه
امام: آیا امید داری که جهان دیگری وجود داشته باشد، که در آنجا به مسئولیت های خود عمل کنی؟ حسن بصری: نه

امام: آیا کسی را دیده ای که با داشتن کمترین شعور، حال تو را برای خویش بپسندد؟ تو با اعتراف خودت درحالی به سر می بری که از آن راضی نیستی، و تصمیم انتقال از این حال را هم نداری و به پیامبری دیگر و جهانی جز این جهان برای عمل امیدوار نیستی، آن وقت با این وضع اسف انگیز که خود داری مشغول وعظ و نصیحت دیگرانی؟
 منطق نیرومند امام چنان این سخنور زبردست را کوبید، که دیگر نتوانست چیزی بگوید، همین که امام از آنها دور شد، حسن بصری پرسید: این که بود؟ گفتند: این علی بن الحسین(ع) بود (بحارالانوار ج 10،ص146) 


                   امام باقر علیه السلام : اخلاق و سیره و آموزه های سبک زندگی

133 تکبر، نشانه بی عقلی

برخی از مردم، همانند ابلیس ،شیطانی فکر و عمل می کنند و خود را برتر از آنچه هستند می بینند و رفتار می کنند
لذا تکبر و خودبرتربینی در آنان آفتی می شود که زندگی آنان و دیگران را تباه می کند؛ چرا که متکبر نخست به خود آسیب می زند و از حکم الهی سر باز می زند (بقره34)

و نفس خویش را برتر از هر کس و هر چیزی قرار می دهد(اعراف12؛ ص76)
و اجازه نمی دهد تا آب رحمت بر کاسه قلبش فرود آید، بلکه با عزت دروغین، کاسه قلبش را وارونه می کند که هیچ قطره باران رحمتی در آن نیاید؛ و از سوی دیگر استکبار می ورزد و زندگی دیگران را با سخریه تباه می سازد (اعراف75 و 88)

از نظر امام باقر(ع) اگر انسان اهل تعقل باشد، هرگز گرفتار تکبر نخواهد شد
تکبر ابلیسی و فرعونی،نشانه ای از بی عقلی است؛ زیرا خردمند وقتی به خود و اصل خویش می نگرد فقر ذاتی را در خود می یابد
پس می داند که هر چه دارد عاریه ای و از دیگری یعنی از خداوند غنی حمید بالذات است (فاطر15)
امام باقر (ع) : در دل هیچ انسانی کبر(تکبر) وارد نمی شود مگر آنکه عقلش به همان اندازه ناقص می شود ، خواه کم باشد یا زیاد  (الحدیث، ج۲ ، ص۳۱۹)

134- دروغ، بلای جان انسان

از نظر آموزه های قرآنی، صداقت عامل خوشبختی انسان است. لذا عقل و وحی بر اموری چون عدل و صدق و وفا به عنوان برترین اصول اخلاقی تاکید دارند
دروغ ،عامل بسیاری از بدبختی ها و دشمنی ها و گناهان دیگر است
امام باقر(ع) همانند دیگر پیشوایان دینی بارها از هر گونه دروغ در هر شکل و قالبی پرهیز داده است

پدرم حضرت سجاد (ع) به فرزندان خود می‌فرمود :
بپرهیزید از دروغ گفتن چه در امر کوچک چه در امر بزرگ ،خواه جدی و خواه به شوخی، زیرا کسی که دروغ کوچک می گوید بر گفتن دروغ بزرگ جرات پیدا می کند
مگر نمی دانید که حضرت رسول (ص) می فرمود:
پیوسته بنده راست می گوید تا خدا او را راستگو می نویسد و بنده ای پیوسته دروغ می گوید تا خدا او را کذاب (دروغگو) می نویسد (ارشاد القلوب ج۲ ص۲۳۶؛ اصول کافی ج۴ ص۳۵)
امام باقر (ع) دروغ را کلید همه گناهان بر می شمارد و نقش آن را در تباهی عقل و ایمان آدمی از شراب بدتر دانسته و می فرماید: خدای عزوجل برای بدی ها قفلهائی نهاده و کلیدهای آن را شراب قرار داده و دروغ بدتر از شراب است (اصول کافی، ج۴ ، ص۳۵)

پس اگر همه بدیها را در یک جا مانند اتاقی جمع کنید کلید ورود به آن اتاق شراب خواری و میگساری است؛ یعنی اگر کسی شراب خورد همه گناهانی که خداوند و عقل آن را نهی کرده را انجام می دهد
در این میان دروغ بدتر از شراب است؛ زیرا دروغ انسان را هماره در تخدیر و مستی نگه می دارد؛ در حالی که شرابخوار هر ازگاهی از مستی و تخدیر شراب بیرون می آید و کاری عقلانی انجام می دهد. پس دروغ با عقل انسانی و فطرتش چنان می کند که همه راه‌های بازگشت بر روی شخص بسته می شود

135- شراب و شرابخواری

همانند جنون ادواری عمل می کند که هر از گاهی شخص از جنون بیرون می آید و کاری عقلانی می کند
اما دروغ جنون دایمی را به همراه داشته و هرگز به شخص اجازه نمی دهد تا کاری مبتنی بر عقل و خرد انجام دهد

انسانی که گرفتار دروغگویی است هرگز رنگ سعادت را نخواهد دید؛ زیرا همواره به ارتکاب گناهان می پردازد تا جایی که قلبش وارونه می شود

کسی که دچار وارونگی قلب می شود، همانند کاسه بر عکس است که آب باران را در خود جمع نمی کند و اگر ایمانی هم در قلبش از باران رحمت پیشین بود بیرون می‌ریزد و به شکلی آن را دفن می کند
امام باقر (ع) نسبت به این تاثیر بد دروغ هشدار داده و فرموده است: دروغ گفتن باعث خرابی ایمان و ویران کننده آن است. (ارشاد القلوب ج۲  ص۲۳۶ اصول کافی ج۴ ص۳۶

136- ارزش سخن نیک

انسان همواره باید پاک و نیک سخن گوید
در آیات قرآنی به سخن گفتن بسیار توجه شده است؛ زیرا سخن مظهر باطن انسان است
انسانی که استوار، خوب، راست، نیک و پاک سخن می گوید، نشان می دهد که انسانی با خلق و خوی سالم است
در حالی که بد گویی، نااستوارگویی،زشت گویی و ناپاک گویی نشانه طینت خبیث فرد است
انسان باید بیاموزد که پاک و نیک سخن گوید (حج24)

امام باقر(ع): سخن نیک را از هر کسی، هر چند به آن عمل نکند، فرا گیرید (بحارالانوار دار احیاء التراث العربی ج 75 ص170))
انسان باید بسیار در سخن گفتن دقت و مراعات کند

گفتن بسیار ساده و آسان است ولی زبان سرخ می تواند سر سبزی را بر باد دهد و یا دین و آخرت را تباه سازد
از این رو آن حضرت می فرماید: هرکس در سخن گفتن مراعات نکند سرانجام به فحش و هذیان خواهد کشید (کِتابُ المَواعِظ شیخ صدوق 101 الی 104

137- عقل و علم و حلم

انسان لازم است این صفات را همیشه داشته باشد؛ یعنی عاقل و عالم و حلیم باشد
زیرا عقل با خود، دین و اخلاق و حیا را به همراه دارد و عدالت و صداقت و وفا را موجب می شود
عقل چه عقل نظری وچه عقل عملی می تواند یک انسان را سعادتمند کند و او را به بهشت برساند، چنانکه این مطلب بارها در آیات و روایات معتبر تکرار شده است

انسان عاقل نیازمند علم است تا بتواند دانسته کاری را انجام دهد و از روی جهل عمل نکند
پس ترکیب عقل و علم به او این امکان را می دهد که از جهالت عملی و جهل علمی در امان باشد و خردمندانه و آگاهانه و عالمانه فکر و عمل کند.
همچنین انسان عاقل و عالم نیازمند حلم است حلم، بردباری و صبر برخاسته از عقلانیت و علم است انسان حلیم انسانی عاقل و عالم و عاملی است که خردمندانه، عالمانه عمل می کند

 از نظر امام باقر(ع) چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد (بحارالانوار ، دار احیاء التراث العربی ج75 ص172)
وقتی انسان حلیم شد، هیچ امری در زندگی، او را از عقلانیت بیرون نمی برد و به سفاهت عملی نمی کشاند
بنابراین در مصیبت ها بردبار و شکیباست و به نهایت کمال انسانی خود نزدیک می شود؛ چرا که امام باقر(ع) می فرماید: نهایت کمال، فهم در دین و صبر بر مصیبت، و اندازه گیری در خرج زندگانی است (بحارالانوار دار احیاء التراث العربی ج75 ص172)

نسیمی از آموزه های باقرالعلوم(ع)

138- آموزه اول: پرهیز از مقابله به مثل:

امام(ع) در سفارش خود به جابربن یزید جعفی فرمودند: ای جابر در ارتباط با مردم پنج نکته زیر را آویزه گوش کن و آنها را غنیمت شمار
1) اگر به تو ستم کردند، تو به آنها ستم مکن
2) اگر درباره تو خیانت کردند، تو نسبت به آنان خیانت نکن
3) اگر دروغ گفتند، تو به آنان دروغ نگو
4) اگر از تو تعریف و تمجید نمودند، شاد و مسرور نشو

5) اگر تو را سرزنش و نکوهش کرده و بدگویی از تو کردند، تو بد نگو و ناراحت مباش.زیرا ملامت و بدیهایی که مردم نسبت به تو می گویند از دو حال خارج نیست:

الف) یا آن عیبها واقعا در تو هست، در این صورت خوب فکر کن که از چشم خدا افتادن بسیار سخت تر از این است که از چشم مردم بیفتی. تلاش کن زشتی ها را از خود دورسازی.
ب) یا آن عیبها واقعا در تو نیست، در این صورت بدون تحمل زحمتی، ثواب بسیاری را برای خود اندوخته ای

امام(ع) در ادامه می فرمایند: ای جابر! تو دوست و پیرو ما نیستی مگر آنگاه که اگر همه شهروندان برضد تو همداستان شوند و بگویند: تو مرد بدی هستی، این سخن تو را اندوهگین نسازد و اگر بگویند: تو مرد خوبی هستی، این سخن شادمانت نگرداند
بلکه خود را با قرآن مطابقت بده

139- آموزه دوم: اطاعت، شرط ولایت:

امام باقر(ع):
به خدا سوگند میان ما و خدای متعال، خویشی و قرابت نیست و ما را بر خدا حجتی نباشد و جز با طاعت، به خدا نزدیک نشویم
پس هر کدام از شما که فرمانبردار خدا باشد، ولایت ما به او سود رساند. و هر کدام از شما که خدا را نافرمانی کند، ولایت ما نفعی برای او نخواهد داشت

وای بر شما، فریب نخورید، وای بر شما فریب نخورید (میزان الحکمه ج1 ص231)

از امام صادق(ع): بدانید میان خدا و بندگانش نه فرشته مقربی واسطه شود و نه پیامبر مرسلی و نه هیچ کس دیگر، مگر اطاعتشان از خداوند
لذا در فرمانبرداری و تبعیت از خدا بکوشید

140- آموزه سوم: کمال حقیقی:

الکمال کل الکمال: التفقه فی الدین و الصبر علی الفائبه و تقدیر المعیشه
کمال حقیقی انسان عبارت است از: فهم در دین،صبر در برابر ناگواریها، اندازه گیری زندگی( تحف العقول ص103

1) معنای دین در اینجا منظور همه معارف دینی، اعم از اعتقادات و اخلاقیات و احکام عملی است و نه فقط خصوص احکام فقهی که فقها از آن بحث می کنند (المیزان ج9 ص550)

2) معنای تفقه در دین یعنی فهم عمیق و تفصیلی و اجتهادی نسبت به همه معارف دینی.بنابراین فهمیدن سطحی و اجمالی و تقلیدی را هر چقدر هم که گسترده باشد، تفقه در دین نمی گویند

3) تقدیر المعیشه : یعنی اندازه گیری میزان دخل و خرج، مدیریت زندگی در امور مالی و اقتصادی، مدیریت درآمدها و هزینه ها، کنترل و نظارت صحیح زندگی در عرصه های تولید، مصرف خرید، بدهی ها و طلب ها، تنظیم روابط صحیح برای انفاق، احسان، پرداخت خمس و زکات و صدقه و...
در انفاق و احسان نیز باید حد و اندازه را رعایت کرد
تا از یک طرف آفت بخل دامنگیر آدمی نشود و از طرفی نباید اسراف و زیاده روی کرد تا آفت نداری و فقر دامن انسان را بگیرد (اسراء29)

4) سعادت و کمال حقیقی انسان در گرو معرفت دینی و مدیریت صحیح زندگی است. اما در این میان موتور محرکه این چنین کمالی به طور قطع عامل تأثیرگذار «صبر و مقاومت»است
همه مدارج و کمالات دنیایی و آخرتی، مادی و معنوی، تنها در سایه صبوری، تحمل مشکلات، بردباری در برابر ناملایمات حاصل می شود
به فرمایش علی(ع): صبر ضامن پیروزی است. و نیز فرمودند: صبر پیشه کنید تا به موفقیت نائل شود (غررالحکم ج1 ص606-609)

141- آموزه چهارم: دشوارترین کارها:
امام باقر(ع): سه چیز سخت ترین کاری است که بندگان انجام می دهند
1) انصاف (حق دادن مؤمن از طرف خود به دیگران)
2) مواسات (همراهی کردن با برادران خود)
3) به یاد خدا بودن در همه حال

انصاف یعنی:
هر طور توقع داری مردم با تو رفتار کنند از نظر احترام، تکلم و گفت وگو، ادای حقوق، تو هم با مردم همان طور رفتار نمایی. هر چیزی را برای خود می پسندی برای مردم هم همان را پسند کن و هر چیزی را برای مردم نمی پسندی، برای خود هم پسند نکن (خصال ج1 ص541)
به فرمایش علی(ع) انصاف داشتن و حق قائل شدن به دیگران،از جمله برترین فضائل اخلاقی است (غررالحکم ج2 ص674)

مواسات یعنی:
همراهی و یاری کردن و کمک رساندن به برادران دینی
امیرالمؤمنین(ع) تاکید می فرمایند: برادر حقیقی تو کسی است که در سختی و دشواری زندگی با تو همراهی و برابری داشته باشد (همان ص835)
دوست مشمار آنکه در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی(سعدی) یاد و ذکر خدا در همه حال: منظور از آن صرف گفتن سبحان الله، الحمدلله، الله اکبر و... نیست
بلکه وقتی فرمان الهی به تو رسید، آن را جدی بگیری و به آن عمل کنی و از نهی او باز ایستی و آن را ترک نمایی. (خصال ص1 ص 145-641)

142- آموزه پنجم: بازار، بدترین مکان:

امام باقر(ع): بدترین جاهای زمین بازارهاست. بازار میدان شیطان است. اول صبح پرچم خود را در آنجا نصب می کند و تخت خویش را می گذارد و فرزندانش را به همه اطراف می فرستد
به طرف کسی که پیمانه را کم می دهد و یا آن کس که ترازو را سبک می گیرد و یا کسی که در متر کردن دزدی می کند و یا فردی که برای فروش کالایش به دروغ متوسل می شود

او به فرزندانش می گوید:بر شما باد به فریب دادن انسانی که پدرش (حضرت آدم(ع)) مرده، در حالی که پدر شما(ابلیس) هنوز زنده است
ابلیس با همراه اولین کسی که به بازار می آید، وارد می شود و با همراه آخرین نفری که بازار را ترک می کند، برمی گردد.(میزان الحکمه ج1 ص915)
از پیامبر(ص) نقل است که: بازار سرای غفلت و بی خبری است

پس هر شخصی که در بازار بتواند یک تسبیح بگوید، خداوند یک میلیون ثواب برایش رقم می زند
امیرالمؤمنین(ع)همواره وارد بازار می شد و می فرمود: ای بازاریان! از خدا بترسید و از سوگند خوردن دوری کنید
زیرا سوگند یاد کردن، کالا را رونق می دهد، اما برکت را از بین می برد.همانا کاسب و تاجر، گنه کار و فاجر است مگر آن کاسب و تاجری که در داد و ستد حق را رعایت کند (همان)

تأکید می شود که بازاریان عزیز و مؤمن ما در طول تاریخ اسلام به ویژه در دوره شکوهمند انقلاب اسلامی همواره صبغه پررنگ اسلامی را حفظ نموده و عموماً در معاملات خود حدود و احکام شرعی را مراعات کرده و در انقلاب اسلامی نیز پیشقدم بوده اند

143- آموزه ششم: نتیجه و ره آورد عمل به دانسته ها

امام باقر(ع): من عمل بما یعلم علمه الله ما لا یعلم. هر کس به آنچه می داند عمل کند، خداوند آنچه را نمی داند به او بیاموزد (میزان الحکمه ج2 ص370)
و نیز در جایی فرمودند: اگر یک حدیث از فردی راستگو فراگیری، برای تو بهتر از تمام دنیا است (همان ج1 ص342)
مرحوم دولابی می گفتند: راه رسیدن به علم الهی دو چیز است:
یکی: علم و عمل
دوم: زهد در دنیاست

در حدیث داریم که: من زهد فی الدنیا علمه بغیر تعلیم هر کس نسبت به دنیا بی رغبت باشد، خداوند بدون اینکه تعلیم ببیند، آگاهی به او می دهد
البته این راه مربوط به انبیاء و اولیاء و اشخاص برجسته است. یعنی اگر در دنیا یک کمی از خواسته هایت کوتاه بیایی و کمتر به دنیا آلوده شوی خداوند به تو علم لدنی می دهد (مصباح الهدی ص345- 346- 454)
امام صادق(ع): دانش به آموختن نیست. بلکه نوری است که در دل هر کس که خدا بخواهد هدایتش کند، می اندازد
اگر خواهان علم هستی، ابتدا حقیقت بندگی را در جان خودت جویا شو و دانش را از طریق عمل به آن، پیدا کن و از خدا فهم و دانایی بخواه تا آن را به تو بدهد (میزان الحکمه ج2 ص927)

ما بسیاری از امور را می دانیم. بیشتر موارد خوب و بد، حلال و حرام، مصلحت و مفسدت، زشت و زیبا را می شناسیم، اما همواره دنبال این و آن، این جلسه و آن جلسه، این کتاب و آن کتاب و... می گردیم
البته گفتنش خیلی آسان است، ولی از خدا توفیق عمل به برخی دانسته های خود را بخواهیم، تا دریچه های معرفت به رویمان گشوده شود: ان تتقواالله یجعل لکم فرقانا (انفال92)

144- آموزه هفتم: ره آورد بندگی:

خداوند می فرماید: به عزت و جلال و عظمت و علو و بلندی مقامم سوگند که هیچ بنده ای خواست مرا بر خواست خودش برنگزیند
مگر این که شغل و زندگی او را روبه راه می کنم و آسمان ها و زمین را ضامن روزیش گردانم و در پس تجارت هر تاجری به فکر او باشم. (میزان الحکمه ج2 ص1049)

از فاطمه زهرا(س) نقل است که: کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ، بهترین مصلحت او را به سویش فرو خواهد فرستاد من اصعد الی الله خالص عبادته اهبط الله الیه افضل مصلحته (فرهنگ سخنان فاطمه(س) ص63)

شیخ رجبعلی خیاط معتقد بود: راه رسیدن به خلافت الهی و نمایندگی خدا، فقط اطاعت از او و مخالفت با هوای نفس است و می گفت در حدیث آمده: بنده من، از من فرمان برداری کن، تا تو را مثل خود یا مثل خود بگردانم
رفقا! شما خلیفه الله هستید، شما گلابی شاه میوه اید. قدر خود را بدانید و از هوای نفس پیروی نکنید و فرمان خدا را ببرید. به جایی می رسید که می توانید کار خدایی بکنید

خدا، همه عالم را برای شما و شما را برای خودش آفریده است. ببینید که چه مقام و منزلتی به شما عطا فرموده است (کیمیای محبت ص113)
تکیه کلام شیخ این جمله بود: من کان لله، کان الله له، کسی که صددرصد برای خدا کار کند، خدا هم صددرصد در خدمت او خواهد بود (بحار ج 28 ص197)
و می فرمود: تو برای خدا باش، خداوند و ملائکه اش برای توست. (کیمیای محبت ص177-178)

145- آموزه هشتم: رابطه تکبر و عقل:

امام باقر(ع) فرمودند: هیچ مقداری از تکبر به دل آدمی راه نیابد، مگر این که به همان اندازه کم باشد یا زیاد، از عقلش کاسته شود (میزان الحکمه ج2 ص168)
پیامبر(ص) فرمودند: کبر آن است که حق را فروگذاری و به ناحق روی آوری و به مردم با این دید نگاه کنی که هیچ کس آبرویش چون آبروی تو و خونش چون خون تو نیست (همان)

پیامبر(ص) از کنار گروهی می گذشت. از آنان پرسیدند:برای چه جمع شده اید؟ گفتند: ای رسول خدا، این شخص دیوانه شده است
حضرت فرمود: او دیوانه نیست، مریض است

دیوانه کسی است که هنگام راه رفتن، خودنمایی و تکبر می کند، به راست و چپ نگاه می اندازد و شانه هایش را حرکت می دهد
او از خدا بهشت می خواهد در حالی که گناه می کند، کسی از شرش ایمن و به خیرش امیدوار نیست (بحار ج70ص332 به نقل از داستان های روایی ص272)

146- آموزه نهم: رابطه بلاء و ایمان:

امام علی(ع) می فرمایند: کلما ازداد العبد ایمانا ازداد ضیقا فی معیشته. هرچه بر ایمان بنده افزوده شود، زندگی بر او سخت تر و تنگ تر می شود. آدمی به فراخور خدا دوستی اش بلا می بیند
یبتلی المرء علی قدر حبه (میزان الحکمه ج1ص551)
البلاء للولاء: بلا برای دوستان است
ابتلائات مال اهل ایمان است و هرچه مراتب ایمان شخص بالا رود گرفتاری هایش هم بیشتر می شود
هرکه دراین بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند

می گویند شخصی الاغی داشت و از قضا همین که او نمازخوان شد الاغش مرد. ناچار او الاغ دیگری خرید و به طویله برد که ببندد، الاغ به او لگدی زد. او هم به الاغ گفت: اگر از این کارها بکنی، دو رکعت نماز هم برای تو می خوانم.
پیامبراکرم(ص) فرمود: یا علی هر که تو را دوست بدارد دچار دشمن می شود. هرکه مرا دوست بدارد دچار فقر و هرکه خدا را دوست بدارد دچار بلا می گردد (مصباح الهدی ص74)

امام صادق(ع) فرمودند: روزی رسول خدا(ص) را برای صرف غذا دعوت کردند. وقتی وارد منزل میزبان شد، مرغی را دید که روی دیوار تخم می گذاشت
سپس تخم مرغ افتاد و روی میخی قرارگرفت. نه روی زمینی افتاد و نه شکست. پیامبر(ص) از آن منظره شگفت زده شد
مرد گفت: تعجب نکن، سوگند به خدایی که تورا معبوث کرد، من هرگز بلایی ندیده ام
حضرت برخاست و غذا را نخورد و فرمود: کسی که بلایی نبیند،خداوند به او نیازی ندارد (یعنی لطف و توجه به او نمی کند) (اصول کافی، ج3 ص553)

147- آموزه دهم: عوامل مهم پایداری و تداوم روابط اجتماعی:

امام باقر(ع) می فرمایند: سه ویژگی اخلاقی در معارف اسلامی هست که خداوند فرصت انتخاب آنها را به انسان نداده است
1) امانتداری نسبت به همه انسانها اعم از نیکوکار و یا بدکار
2) وفای به عهد و پیمان نسبت به همه انسانها اعم از نیکوکار و یا بدکار
3) احسان و نیکی به پدر و مادر اعم از نیکوکار و یا بدکار (اصول کافی ج3 ص236)

اسلام دینی است که خیانت و خلف وعده و بی احترامی و بی ادبی به والدین را در هیچ عرصه ای به رسمیت نمی شناسد، حتی درباره دشمنان نیز آن را موجه نمی داند
از امام صادق(ع) نقل است که: اگر قاتل علی(ع) نیز امانتی را به من بسپارد، حتماً آن را به او برمی گردانم (میزان الحکمه ج1 ص117)

ابوثمانه می گوید: خدمت امام باقر(ع)رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم، من می خواهم مجاور مکه شوم و به مرحبه (شخص منحرف از لحاظ عقیده) بدهکارم، چه می فرمایید؟
حضرت فرمودند:
بدهی خود را بپرداز و مواظب باش که خدا را بدون آن که دینی به گردنت باشد، دیدار کنی، زیرا مؤمن خیانت نمی کند (همان ص143)
درباره وفای به عهد و میثاق نیز اسلام به پیروان خود سفارش می کند که آن را محترم بشمارند، هرچند طرف مقابل دشمن باشد

درس هایی از مکارم اخلاقی امام باقر(ع) "سبک زندگی"

148- خداوند پیامبران و معصومان(ع) را اسوه های زندگی معرفی کرده و از بشریت خواسته تا با سرمشق قراردادن ایشان راه درست زندگی را بیاموزیم و مسیر کمالی را به راستی بپیماییم و فلسفه و حکمت آفرینش را به بیهودگی تباه نسازیم

براساس آموزه های وحیانی اسلام، راه راست کمال همان انسان اخلاقی شدن است؛ چرا که عبودیت و بندگی خداوند چیزی جز تخلق به اخلاق و صفات الهی نیست

از این رو پیامبر(ص) فلسفه بعثت و رسالت خود را اتمام مکارم اخلاقی می داند و خداوند نیز پیامبرش(ص) را به خلق عظیم و خوش خویی می ستاید به طوری که کسی در فضایل اخلاقی به مقامش نرسیده است

امام باقر(ع) نیز همانند دیگر اسوه های اخلاق الهی، مسیر صراط مستقیم را در مکارم اخلاقی می داند و همه سفارش های حضرت در سنت و سیره اش، رهایی از رذایل اخلاقی و تخلق به فضایل اخلاقی است

149- علم آموزی، وظیفه نخست انسان

برای رسیدن به چنین علمی پیامبران مسئولیت آموزش و پرورش مردمان را به عهده گرفته اند
امام باقر(ع) در این ارتباط از رسول اکرم(ص) حدیث کرده که:
روزت را در حالی بگذران که یا عالم باشی یا علم آموز، و بپرهیز از اینکه عمرت در لذائذ غفلت زا و کامجویی های زیان بخش سپری گردد (الحدیث ج1، ص54)
در حقیقت علم آموزی موجب می شود تا انسان مسیر کمالی را بیاموزد و تحت تاثیر هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی، عمر خویش را به بطالت نگذراند
باقی ماندن در مسیر درست، نیازمند داشتن دانش کامل شهودی است که آن نیز در بستر خاص پدیدار می شود که از همه مهمتر رهایی از بی تقوایی است

مبارزه با نفس متجاوز (سبک زندگی امام باقر ع)
امام باقر(ع): طبیعت بشر با شهوت و میل و حرص و ترس و خشم و لذت آمیخته شده است، جز آنکه در بین مردم کسانی هستند که این پیوند و کشش طبیعی را با نیروی تقوی و حیاء و وارستگی مهار کرده اند
موقعی که نفس متجاوزت، تو را به گناه می خواند به آسمان با عظمت و کیهان حیرت زا نگاه کن و از خداوند بزرگی که جهان را آفریده و بر آن حکومت می کند بترس و از گناه خودداری کن

اگر از خداوند توانا خوف نداری به زمین، نظرافکن شاید از حکومت بشری افکار عمومی شرم کنی و مرتکب معصیت نشوی، اگر جرأت و جسارتت به جایی رسیده که نه از حکومت الهی می ترسی و نه از مردم زمین شرم داری خود را از صف انسانها خارج بدان و عداد حیوانات به حساب آور (الحدیث ج1، ص71)
پس باید کاری کرد که حقایق چنان بر آینه دل و قلب آدمی بتابد که همه چیز را چنان که هست بشناسد و در پی کمال حقیقی برود و تزکیه نفس کرده و خدایی و ربانی شود (آل عمران 79)

150- چهار صفت در هرکس باشد

اسلامش کامل و گناهش آمرزیده و خدا هنگام مرگ، از او راضی خواهد بود (امام باقر(ع) از امام سجاد(ع)
1- چون با مردم پیمانی بندد برای خدا به عهدش وفا کند
2- زبانش راستگو باشد
3- از کاری که نزد خدا یا در نظر مردم زشت است شرم کند
4- اخلاقش با زن و فرزندش خوش باشد (نصایح ص197و198)

عصاره اسلام در فضایل اخلاقی نهفته شده و مسلمان را باید با همان تخلق به اخلاق کریم شناخت
پس لازم است از هر چیزی که انسان را به پستی می کشاند و رذایل را در آدمی تقویت می کند، پرهیز کرد و آن را عبادتی بزرگ شمرد

 بهترین عبادت، عفت شکم و فرج است (سبک زندگی امام باقر ع)
امام باقر(ع) : (اصول کافی ج3 ص125)
چراکه افراط در تغذیه و مسایل جنسی موجب می شود که برای ارضای آنها، راه اسراف و افراط را در پیش گیرد و به سوی خبائث و مانند آن گرایش یابد و در نهایت گرفتار غفلت از خدا شود

گاه اعمال زشت دیگری چون تکبر و استکبارورزی نیز موجب می شود تا انسان هدف و مسیر و ابزار حق را نشناسد
از این رو امام باقر(ع) درباره تاثیر مخرب تکبر می فرماید: در دل هیچ انسانی کبر (تکبر) وارد نمی شود مگر آنکه عقلش به همان اندازه ناقص می شود، خواه کم باشد یا زیاد (الحدیث ج2 ص319)*

                      روایت امام صادق(ع) از سیره امام باقر(ع) "سبک زندگی"

151- چرا امام صادق(ع) عنایت بر بیان سیره پدر بزرگوارش داشت؟
این امر، دو دلیل می تواند داشته باشد:
1 . این کار نوعی تعظیم و حرمت نهادن به جایگاه رفیع امام باقر(ع) است
2. بعد از عصر خفقان و حاکمیت جنایتکاران بنی امیه که با امامان شیعه و تفکر و عقاید آنان سر ستیز داشتند

نقش امام محمد باقر(ع) در نشر و توسعه و بالندگی و معرفی دین و بنیان گذاری و ایجاد تحول و انقلاب فرهنگی در گستره جهان اسلام، بی بدیل است
اینک برخی از گفتارها و رفتارهای امام باقر :

الف) بیم و امید
انسان مؤمن لازم است در پیوند خود با خدای تبارک و تعالی، هم به رحمت و لطف حضرت حق امیدوار باشد و هم از غضب و خشم پروردگار، ترس و بیم داشته باشد
انّه لیس من عبد مؤمن إلا و فی قلبه نوران، نورُ خیفةٍ و نور رجاءٍ لو وُزنَ هذا لم یزد علی هذا؛
نیست بنده مؤمن و خداشناسی، مگر اینکه در جان او دو نور بدرخشد: نور بیم از خدا- عقاب و خشم خدا- و امید به لطف حضرت پروردگار
باید این دو، همسان باشند، به گونه ای که اگر سنجیده شوند، یکی بر دیگری افزون نشود

152- ب) شتاب در کارهای نیک

امام صادق(ع) : کان أبی یقول: إذا هممت بخیرٍ فبادر فإنک لا تدری ما یحدثُ؛ هنگامی که می خواهی کار نیکی را انجام دهی، سریع به آن اقدام کن؛ چون تو نمی دانی که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد

ج) تأثیر گناه بر روح
بی تردید یکی از عوامل انحطاط آفرین در اندیشه و روح انسان، گناه و شکستن حریم ها و بی اعتنایی به بایدها و نبایدهای الهی است
آثار گناه، جبران ناپذیر است و گناه، سرنوشت انسان را در مسیر انحراف رقم می زند ما من شیٍ افسدُ للقلب من خطیئةٍ
پدرم بارها می گفت: بدترین چیزی که قلب و جان را فاسد و تاریک می کند، گناهان است

د) لحظه های برتر نیایش
دعا و نیایش به درگاه خداوند و رو آوردن به او در مشکلات و دشواری های زندگی، بی تردید یکی از ریشه دارترین نیازهای روح و جان انسان هاست و نیایش، تأثیر شگرفی در ساختار روحی و معنوی بشر دارد
إذا طلب الحاجة طلبها عند زوال الشمس ف..... هر زمان که حاجتی داشت، آن را در موقع زوال خورشید- ظهر شرعی- طلب می کرد
به این گونه که نخست، چیزی را صدقه می داد و عطر استعمال می کرد و راهی مسجد می شد و در آنجا دعا می کرد و از خداوند برآورده شدن آن را درخواست می کرد

153- ه) گردهمایی برای نیایش

نیایش جمعی به درگاه حق، امری پسندیده است و سفارش شده که نیایش کنندگان گردهم آیند و دعا کنند که این، به اجابت دعا نزدیک تر است
حضرت صادق (ع) : کان أبی إذا حزنه امرٌ جمع النساء و الصبیانَ ثم دعا و امنوا
پدرم سیره اش این بود که هرگاه پدیده ای ناگوار رخ می نمود که حضرت را غم و اندوه فرا می گرفت، زن ها و کودکان خویش را جمع و سپس به پیشگاه خدا دعا می کرد و آنان آمین می گفتند

و) ذکر حضرت حق
ذکر و یاد خدا، یکی از برترین شیوه های خودسازی است و مردان و زنان دین باور به این اصل مهم توجه ویژه دارند
کان أبی کثیر الذکر، لقد کنتُ امشی معه و..... روش پدرم بدین سان بود که خدا را بسیار یاد می کرد. من با او گاهی راه می رفتم و او مشغول ذکر بود. غذا می خورد و در آن حال به یاد خدا بود
با مردم سخن می گفت و در آن حال از ذکر حق غافل نمی شد. او دائماً زبانش به کامش چسبیده بود و ذکر لا اله الا الله را بر زبان جاری می کرد
گاهی ما را جمع می کرد و دستور می داد که به ذکر خدا بپردازیم

154- ز) نافله نماز عشا
در شریعت اسلام، هفده رکعت نماز در شبانه روز بر مسلمانان فریضه و واجب و 34 رکعت نماز، مستحب است. از نمازهای مستحبی، دو رکعت نماز نافله عشا است که بعد از نماز عشا به حالت نشسته خوانده می شود
حضرت صادق (ع) : کان أبی یصلیهما قاعداً؛ پدرم آن دو رکعت را همواره به شکل نشسته به جای می آورد

ح) پرهیز از ظلم و ستم
حضرت صادق(ع) : اتقّوا الظلم، فانّ دعوة المظلوم تصعد الی السماء؛ پدرم بارها هشدار می داد: از ظلم کردن بپرهیزید؛ چون دعا و ناله و فریاد ستمدیده، به آسمان بالا می رود( به اجابت می رسد)

ط) تأثیر برخی از گناهان
امام صادق(ع) : کان أبی یقول: نعوذ بالله من الذنوب.... پدرم همواره تأکید می فرمود: به خدا پناه می بریم از گناهانی که به هلاکت انسان سرعت می بخشد و نابودی و مرگ را نزدیک می کند و سبب کوچ کردن مردم از سرزمین خود و هلاکت آنان می گردد. آن گناهان عبارت اند از: بریدن پیوند با خویشاوندان، اذیت و آزار دادن به پدر و مادر، و ترک نیکی به کسانی که استحقاق آن را دارند

ی) صدقه
یکی از امور پسندیده و دینی، کمک رسانی و خدمت به قشر محروم جامعه اسلامی است
کان أبی اذا تصدق بشیء... هرگاه پدرم چیزی را صدقه می داد، آن را نخست در دست شخص سائل قرار می داد، سپس آن را از او باز پس می گرفت، آن گاه آن چیز را می بوسید و می بویید و مجدداً در دستان سائل می نهاد

ک) ثواب و پاداش حج
من أمّ هذا البیت حاجاً او .... هرکس قصد و اراده خانه خدا کند، چه برای انجام مناسک حج و چه برای انجام عمره، و خویش را از غبار کبر و برتری طلبی پاک و پیراسته کند، از آثار زیان بار و آلودگی های روحی که دامن گیر او شده، پاک و پاکیزه می شود، به سان روزی که از مادر متولد شده

                                نسیمی از آموزه های امام صادق(ع)

آنچه در پی می آید برگزیده ای از معارف بلند امام ششم حضرت جعفر صادق(ع) است که پیرامون مسائل اخلاقی و اجتماعی بیان شده است
ولادت حضرت صادق جعفربن محمدبن علی بن الحسین(ع) در 17 ربیع الاول سال 83 (هـ ق) در شهر مدینه بود
در ماه شوال سال 148 (هـ ق) در سن 65 سالگی از دنیا رفت و در قبرستان بقیع در کنار پدر و مزار اجداد بزرگوارش به خاک سپرده شد
http://m5736z.blog.ir/post/SADEQ

نسیمی از آموزه های امام صادق(ع)

155- آموزه اول: حسن ظن
امام صادق(ع): حسن ظن و گمان نیک از ایمان خوب و قلب سالم ناشی می شود. به طوری که به هر چه می نگرد جز خوبی و خیر نمی بیند
زیرا خدای متعال در ذات و فطرت بشر ویژگیهایی مانند «حیا، امانت، صیانت، صدق» نهاده است که مقتضای آنها حسن ظن داشتن و خوش گمانی به همه امور از جمله رفتار انسانهاست (مصباح الشریعه ص515)

مثلا با وجود احتمال خوب بودن اعمال بندگان، تفسیر آنها به رفتار بد، با صفت حیا سازگاری ندارد و یا مثلا ندیدن خوبی ها و صرفا دیدن بدی ها با صفت امانت نمی سازد

پیامبر(ص) فرمود: نسبت به برادران مومن خود خوش گمان باشید. زیرا خوش گمانی موجب صفای دل و پاکی باطن شما خواهد شد. در مقابل، سوءظن، کدورت دل و تیرگی باطن را در پی دارد
به خدا سوگند که حرمت مؤمن نزد خدا از حرمت تو بیشتر است. زیرا خداوند نسبت به تو یک چیز را حرام کرده است اما از مؤمن سه چیز را حرام است. خون، مال و بدگمانی به او را (مجموعه ورام ج1 ص115)

156- آموزه دوم : ورع
امام جعفر صادق(ع): اورع الناس من وقف عندالشبهه، یعنی باورع ترین و پارساترین انسان کسی است که از امور شبهه ناک و مشکوک اجتناب کند (خصال ج1 ص70)
از علی(ع) پرسیدند عامل ثبات و پایداری ایمان چیست؟ فرمود: ورع. عرض کردند عامل زوال ایمان چیست؟ فرمود: طمع

به قول مرحوم شیخ عباس قمی، ورع از مکارم اخلاق و از مهم ترین صفات محسوب می شود. زیرا مقتضای آن علاوه بر دوری از محرمات بلکه ترک امور مباح نیز هست و این مرتبه ای است که در دسترس هر کس نمی تواند باشد

صفوان بن یحیی از یاران خاص امام کاظم و امام رضا(ع) عازم سفر از مکه به کوفه بود. یکی از همسایگان دو دینار به او داد تا آن را در کوفه به کسی تحویل دهد. صفوان گفت: من این شتر را کرایه کرده ام و آن وقت که کرایه کردم دو دینار شما جزء اسباب من نبود. پس اجازه بده تا از صاحب شتر برای حمل دو دینار شما اجازه بگیرم

157- آموزه سوم: پرهیز از غضب :

الغضب مفتاح کل شر. خشم کلید همه بدیهاست. (خصال ج1 ص66)
از شیخ رجبعلی خیاط نقل شده که: شبی حوالی غروب از نزدیک مسجدی در اوایل خیابان سیروس تهران عبور می کردم

برای درک فضیلت نماز اول وقت وارد مسجد شدم. دیدم شخصی مشغول نماز است و هاله ای از نور اطراف سر او را گرفته
پیش خود فکر کردم که بعد از نماز با او مأنوس شوم و ببینم چه خصوصیاتی دارد که چنین حالتی در نماز برایش پیدا شده
پس از پایان نماز همراه او از مسجد خارج شدم
نزدیک در مسجد با خادم مسجد بگومگویی کرد و به او پرخاش کرد و به راه خود ادامه داد. پس از عصبانیت دیدم آن هاله نور از دور سرش محو شد (کیمیای محبت ص222)

158- آموزه چهارم: نشانه های منافق :
ثلاث من کن فیه فهو منافق و ان صام و صلی: من اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان
سه صفت است که در هر کس باشد نشانه منافق بودن اوست، گرچه نماز می خواند و روزه می گیرد
1) وقتی صحبت می کند دروغ می گوید
2) به وعده های خود وفا نمی کند
3) در امانت خیانت می کند (تحف العقول ص329)

امام صادق(ع): از کارهایی که مجبور می شوید عذرخواهی کنید بپرهیزید زیرا مومن سخنی نمی گوید و یا عملی مرتکب نمی شود که ناچار شود عذر بخواهد
اما منافق هر روز رفتار بدی انجام می دهد و مجبور است عذرخواهی کند (نصایح لقمان ص160)
منافق سه نشانه دارد. زبان او و گفته هایش با دلش، دلش با عملش و ظاهرش با باطنش سازگاری ندارد (ص281)

159- آموزه پنجم: عدم وابستگی به دنیا :

ما بلا الله العباد بشیء اشد علیهم من اخراج الدرهم
خدای متعال بندگان را به چیزی سخت تر از پول دادن آزمایش نکرده (خصال ج1 ص66)
آن حضرت از قول پدر گرامیشان فرمود: خدای تبارک و تعالی به موسی وحی فرستاد که به فراوانی مال خرسند مباش و یاد مرا در هیچ حال وامگذار، زیرا مال و ثروت فراوان موجب فراموشی گناهان می شود و ترک کردن ذکر و یاد من، دلها را سخت می کند (همان ص28)
دو گرسنه هرگز سیر نمی شوند، گرسنه علم و گرسنه مال (ص29)
سه خصلت است که مردم طاقت تحمل آن را ندارند: گذشت از خطاهای مردم، همراهی برادر دینی خود در مال (انفاق) و بسیار یاد خدا بودن (ص146)

مرحوم مجتهدی تهرانی می گفتند: از علامت های اهل بهشت، دستی است که بخشش می کند. ثروتمندی که در عمرش به فقیر کمک نکرده و خمس نداده، انفاقی نداشته است، این آدم اهل بهشت نیست

160- آموزه ششم: محبت دنیا :
حب الدنیا رأس کل خطیئه.دلبستگی و دوستی دنیا سرچشمه همه خطاهاست (خصال ج1 ص57)
هرکس دلش به دنیا وابسته شد به سه گرفتاری دچار می شود
1) غم و اندوه بی پایان
2-آرزوی بی حاصل
3) امید دست نیافتنی (ص411)
امام علی(ع) عوامل اولیه و اصلی گناه و معصیت را در شش مسئله معرفی می نمایند که اولین آنها حب دنیاست
پنج عامل دیگر عبارتند از حب ریاست، حب خوراک، حب خواب، حب زنان، حب آسایش و راحتی (همان ص392)
شیخ رجبعلی خیاط که با دیده بصیرت باطن مردم را می دید و از دنیا به پیرزنه تعبیر می کرد، درباره تصویر باطنی اهل دنیا چنین می گفت: کسانی که دنیا را از راه حرام بدست آورند باطنشان سگ است و آنها که آخرت را می خواهند، باطنشان خنثی است و آنانی که خدا را بخواهند باطنشان مرد است

161- آموزه هفتم: ملاک دوست خوب :

دو صفت است که در هرکس بود خوب است والا از آن دوری کن و این عبارت را سه بار تکرار فرمودند: دور شو، دور شو، دور شو
پرسیدند آندو صفت چیست؟ فرمود: الصلوه فی مواقیتها و المحافظه علیها المواساه ، یعنی نماز خواندن در وقت خود و محافظت بر نمازها و دوم همدردی و کمک به گرفتاران (خصال ص78

منظور این است که با کسی رفاقت و معاشرت باید کرد که هم دیندار و هم اخلاق مدار باشد. علامت دینداری، نماز خواندن به وقت است و علامت حسن اخلاق کمک به مردم محتاج و دستگیری از آنان است
شرف مرد به جود است و سخاوت بسجود هرکه این هر دو ندارد عدمش به ز وجود (همان ص88)
رجبعلی خیاط می فرمود: با خداوند انسی داشتم التماس کردم که بدانم سر خلقت چیست؟ به من فهماندند که سر خلقت «احسان به خلق» است
و از قول پیامبر(ص) نقل است که: بهترین مردم کسی است که مردم از او بهره مند شوند.(کیمیای محبت ص322)

162- آموزه هشتم: راهکارهای مقابله با شیطان :

شیطان می گوید با اینکه همه مردم در زیر دست من هستند اما درعین حال 5 گروه هستند که درباره آنها چاره ای به نظر نمی رسد تا برآنان مسلط شوم
1) کسی که از روی نیت صادق (دل پاک) به خدا پناه می برد و درتمام کارهایش به او اعتماد می کند.
2) کسی که روزها و شب ها خدای خویش را بسیار تسبیح می گوید.
3) کسی که هرچه برای خود می پسندد برای برادر مؤمنش نیز همان را می پسندد.
4) کسی که هنگام مصیبت و بلا بی تابی و جزع نمی کند.
5) کسی که به داده های خدا راضی است وغم روزی خود را نمی خورد. (خصال ج1 ص952)

علامه طباطبایی: درایام تحصیل که در نجف بودم، علاوه بر هوای بسیار گرم آنجا به خاطر قطع ارتباط با ایران دچار مشکلات مالی شدید شدم
به ناچار مشکلاتم را به استاد خویش مرحوم سید علی قاضی بیان کردم. ایشان نصایحی فرمود بعد از مراجعت گویی آنچنان سبک بارشدم که در زندگی هیچ ملالی ندارم

163- آموزه نهم: دل، حرم خدا :

القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله
دل حرم خداست پس جز خدا را درحرم خدا جای مده (میزان الحکمه ج1 ص722)
به خدا سوگند، کسی که دنیا را دوست بدارد و محبت غیرما را به دل بگیرد، خداوند را دوست ندارد (ص922)
امام کاظم (ع) فرمود: خدای متعال به داود (ع) وحی کرد: یاران خود را از شهوت پرستی برحذر دار و بیم بده
زیرا کسانی که دل هایشان آمیخته به شهوت دنیاست، دلهایشان از من درپرده است (میزان الحکمه ج2 ص158)
http://m5736z.blog.ir/post/SADEQ

164- آموزه دهم: پندهای جاودانه

شخصی خدمت امام صادق(ع) آمد و عرض کرد پدر و مادرم قربانت مرا نصیحت فرما امام(ع) فرمود:
1- وقتی که خداوند کفیل روزی تو است چرا غم روزی می خوری؟
2- وقتی که روزی و رزق قسمت معینی دارد چرا حرص می خوری؟
3- وقتی که حساب (قیامت) حق است، چرا در فکر اندوختن و جمع مال هستی؟
4- وقتی که خداوند در ازا ی چیزهایی که بخشیده ای جایگزین می کند پس چرا بخل می ورزی؟
5-وقتی که مرگ حق است، چرا اینقدر شادمانی می کنی؟
6- وقتی که همه کارها در دید و منظر خداست چرا مکر و حیله می کنی؟
7- وقتی که مجازات و آتش جهنم حق است چرا گناه و معصیت می کنی؟
8- وقتی که عبور از پل صراط حق است چرا عجب و خودپسندی در خود راه می دهی؟
9- وقتی که همه چیز به قضا و قدر الهی است چرا اندوه و ناراحتی داری؟
10- وقتی که دنیا فانی و از بین رفتنی است چرا به آن اطمینان و اعتماد داری؟ (خصال ج2 ص712)

25 مطلوب مهم در زندگی و اسباب آن   "سبک زندگی"

165- امام صادق)ع( در بیانی جامع، مهمترین مطالب و اهداف زندگی را برای رسیدن به هر یک اسباب آن را فرمودند تا انسان با تنظیم زندگی خود برای دستیابی به این اهداف، از ابزارها و اسباب خاص هر هدف و مطلوب بهره مند شده و در زندگی سرگردان نشود

1 - بهشت:
مهمترین مطلوب آدمی بهشت است؛ زیرا بهشت جایی است که انسان زندگی ابدی خود را در کمال آرامش و آسایش خواهد داشت و سعادت ابدی را برای خود رقم خواهد زد و از هر گونه ترس و رنج روحی و جسمی در امان خواهد بود )طه118و119(

امام صادق)ع( در مقام پیشوایی و راهنمایی بشر به سوی خوشبختی جاودانه و تبیین سبب آن میفرماید:
طلبت الجنه، فوجدتها فی السخاء: بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم

166-   2 - عافیت:
از دیگر امور مطلوب در زندگی میتوان به عافیت اشاره کرد
امام صادق)ع(: و طلبت العافیه، فوجدتها فی العزله: عافیت را جستجو نمودم، پس آن را در عزلت و گوشه گیری )مثبت و سازنده( یافتم
3 - سنگینی ترازوی اعمال در قیامت:
یکی از خواسته های هر مؤمنی این است که در آخرت دست پر باشد و وقتی اعمال او را میسنجند، کفه ترازوی اعمالش سنگین باشد
زیرا سبکی ترازو به معنای فقدان اعمال صالح و انجام کارهای بیهوده دردنیاست؛ چرا که اعمال بیهوده و باطل است که وزنی ندارد
امام صادق)ع(: و طلبت ثقل المیزان، فوجدته فی شهاده «ان لااله الاالله و محمد رسول الله. و سنگینی ترازوی اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهی به یگانگی خدای تعالی و رسالت حضرت محمد)ص( یافتم

167-  4 - سرعت در ورود به بهشت:

در آیات قرآنی آمده که برخی از انسانها همانند چهارده معصوم)ع( تنها یک مرگ را تجربه میکنند )دخان56 ( و هرگز توقفی در عالم برزخ یا قیامت نداشته و در حشر آنجا حضوری نمییابند )نمل87 ( زیرا مستقیم به بهشت قیامتی درمی آیند

بسیاری از مردمان نه تنها دو مرگ و دو حیات را تجربه میکنند )غافر11 (بلکه میبایست دوره های سخت و طولانی عالم برزخ را بگذرانند و سپس به نفخ صور اول بمیرند و دوباره به نفخ صور دوم برخیزند و در قیامت در مواقیت متعدد پاسخگو باشند
پس اینکه انسان با شتاب بیشتری مراحل را بپیماید و به بهشت درآید و سعادت ابدی برای او تضمین شود
یکی از مطلو بهای مهم بشر است. امام صادق)ع( در بیان سبب آن میفرماید:
و طلبت السرعه فی الدخول الی الجنه، فوجدتها ف یالعم للله تعالی سرعت در ورود به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم

168- 5 - مرگدوستی:

به طور طبیعی همه انسانها از مرگ میهراسند؛ زیرا یا آن را پایان زندگی میدانند یا آنکه از عاقبت کار خود پس از مرگ اطمینان ندارند و میترسند که مرگ ایشان برابر با شقاوت ابدی باشد
تنها کسانی مرگ را دوست میدارند که آن را انتقال از یک زندگی محدود و پایانپذیر به یک زندگی بی پایان و ابدی و نامحدود و بی نهایت از هر لحاظ میدانند. لذا مرگ برای ایشان «احلی من العسل، شیرینتر از عسل »میشود

امام صادق)ع(میفرماید:
و طلبت حب الموت، فوجدته فی تقدیم المال لوجه الله
و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت )انفاق( برای خشنودی خدای تعالی یافتم
پس کسی که برای ابدیت خویش توشه راه فرستاده باشد، بی هیچ غم و اندوهی به استقبال مرگ میرود و مرگ، مطلوب او خواهد بود
زیرا خود را برای ابدیت با انفاق مالی و مانند آن آماده کرده است و ترسی از آینده اش ندارد؛ چنانکه شهیدان با انفاق جان خود در راه خداوند اینگونه هستند

169-  6- شیرینی عبادت:
عبادت برای مردمان سخت و سنگین است؛ از این رو آن را تکلیف دانسته اندکه به معنای رنج و سختی است. تنها کسانی عبادت برایشان شیرین است که آثار و برکات آن را در زندگی چشیده باشند و در همین دنیا با عبادت و انجام تکالیف سخت، به شیرینی آسایش و آرامش قلبی رسیده اند
برای اینکه عبادت برای ما نیز شیرین شود باید ببینم چه چیزی سبب شیرین شدن عبادت میشود؟
امام صادق)ع(: و طلبت حلاوه العباده، فوجدتها فی ترک المعصیه: و شیرینی عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه یافتم )بقره282 انفال29 طلاق2(

7 - رقت قلب:
انسان موجودی احساسی و عاطفی است و از خشونت قلبی و سنگدلی میگریزد و دوست نمیدارد که سنگدل باشد
از این رو میکوشد تا با کارهایی، خود را همواره انسان مهربان و رقیق القلب نگه دارد
از نظر امام صادق)ع( سبب دست یابی به آن را میبایست در روزه داری جستجو کرد؛ زیرا شکم سیری و پرخوری موجب سنگدلی میشود
امام )ع(: و طلبت رقه القلب، فوجدتها فی الجوع و العطش: و رقت )نرمی( قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگی و تشنگی )روزه( یافتم

170-  8 - روشنایی دل:
حقیقت انسان همان نور الهی است که در همه هستی از جمله قلب انسان قرار داده شده است
انسان باید این چراغ الهی را همواره روشن نگه دارد. پس حفظ نور قلب و افزایش آن یکی از مهمترین خواسته های انسان مومن است
امام صادق)ع(میفرماید: و طلبت نور القلب، فوجدته فی التفکر والبکاء: روشنایی دل را جستجو کردم، پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم
تفکر، اندیشه انسان را صاف میکند و با حقایق الهی از طریق آیات آشنا میسازد از این رو خداوند بارها در قرآن برتفکر تاکید کرده است
از سوی دیگر دل آدمی نیازمند احساسات و عواطف است که با گریه برخاسته از تفکر، شست و شو داده میشود و نرم و لطیف میگردد و غبار کدورت ها و زنگارها از آن برداشته شده و انسان را نورانی می کند و اجازه میدهد تا چراغ نورانی قلب که همان روح الله است بتابد

 9 - عبور از صراط در قیامت:
هرکسی میخواهد از صراط قیامت که بر روی دوزخ است به سلامت بگذرد
گذرنامه ای که انسان در آن روز نیاز دارد همان انفاقات و صدقات و غیر مالی است
امام صادق)ع(: طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقه؛ و )آسانی( عبور بر صراط را جستجو نمودم. پس آن را در صدقه یافتم

171-   ۱۰- روشنایی سیما:

هر کسی دوست دارد که چهره ای نورانی و روشن داشته باشد. وقتی خودش به انسان های نورانی مینگرد از آن لذت میبرد
پس اگر کسی بخواهد به این مطلوب برسد میبایست آن را در نماز شب بجوید؛ چرا که نماز شب است که مقام محمود را برای انسان به ارمغان میآورد )اسراء79(
امام صادق)ع(: و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاه اللیل: و روشنی رخسار را جستجو نمودم. پس آن را در نماز شب یافتم

 11 - ارزش جهاد:
جهاد در راه خداوند دارای ارزشی است که هر کسی دوست دارد که از آن فضل بهرهمند شود
راه رسیدن به آن تنها دست گرفتن شمشیر و اسلحه و حضور در میادین جنگ نیست؛ بلکه میتوان آنرا در جایی دیگر جستجو کرد
امام صادق)ع(: و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الکسب للعیال: و فضیلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم

 12 - محبت خداوند:
یکی دیگر از مطلوبات مؤمن، محبت الهی است. راه رسیدن و سبب دستیابی به آن نیز دشمنی با اهل معصیت است
امام صادق)ع(: و طلبت حب الله عزوجل، فوجدته فی بغض اهل المعاصی: و دوستی خدای تعالی را جست وجو کردم، پس آن را در دشمنی با گنهکاران یافتم.

172-  13 - سروری و ریاست:
البته هیچ کسی دوست ندارد که زیر دست کسی باشد و دیگران بر او فرمانروایی کرده و او بنده و برده و فرمانبر باشد
از این رو هر کسی میکوشد تا خود را بالا بکشد و در مقام ریاست و سروری نشیند؛ اما سبب و وسیله رسیدن به آن را در قدرت و ثروت میجوید
که از نظر امام صادق)ع( راهی اشتباه است. آن حضرت)ع( راه درست را در جایی دیگر دانسته و می فرماید:
و طلبت الرئاسه: فوجدتها فی النصیحه لعبادالله: و سروری و بزرگی را جست وجو نمودم، پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم

 14 - راحتی دل:
از دیگر امور مطلوب بشر، آسایش و راحتی دل است تا کمتر دغدغه داشته باشد و فارغ از دل مشغولی به کارهای مهم تر بپردازد
رهایی از دل مشغولی را میبایست در دوری از مال و ثروت اندوزی دانست
امام صادق)ع( دربیان سبب و وسیله این مطلوب میفرماید: و طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قله المال: و آسایش قلب را جست وجو نمودم، پس آن را در کمی ثروت یافتم

 15 - کارهای بزرگ:
انسان میخواهد همواره کارهای بزرگی انجام بدهد. روح بزرگ آدمی با کارهای کوچک و تصمیمات و عزمهای خرد و ریز اشباع نمیشود
البته انجام کارهای بزرگ همت بلند و عزم جدی میخواهد که این تنها در سایه صبر و مقاومت و شکیبایی و بردباری به دست میآید
امام صادق)ع(: و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر: و کارهای پر ارزش بزرگ را جستجو نمودم، پس آن را در شکیبایی یافتم
خداوند در آیه 186 آل عمران به این سبب کلیدی در عزم الامور توجه داده و نیز در 115 طه میفرماید که ما در حضرت آدم)ع( عزم نیافتیم؛ چرا که بر عدم نزدیکی و چشیدن درخت ممنوع صبر نکرد

173-  16 - شرافت:
شرافت در ثروت و مال و قدرت و نام و نشان نیست
بلکه چنان که امام صادق)ع( بیان کرده آن را میبایست در علم و دانش بویژه علوم دین و معرفت الله جست:
و طلبت الشرف، فوجدته فی العلم: و بلندی قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش یافتم

 17 . عبادت:
شکی نیست که پس از علم و معرفت باید عبادت را به عنوان مهمترین عامل برای سعادت و خوشبختی بشر دانست
چرا که انسان با علم و عمل است که خوشبختی را به دست میآورد
پس خود عبادت خداوند به عنوان یک مطلوب در دستور کار هر انسان مسلمان و مومنی است ولی سبب آن را باید در ورع و تقوا جستجو کرد
امام صادق)ع(: و طلبت العباده فوجدتها فی الورع: و عبادت را جستجو کردم، پس آن را در پرهیزکار یافتم

 18 . راحتی و آسایش:
دو اصل در خوشبختی عبارتند از آرامش و آسایش. این عنصر دوم خوشبختی را میبایست در زهد و پارسایی جستجو کرد؛ نه در مال و ثروت و قدرت که بسیاری از مردم آن را عامل آسایش و آرامش خود میدانند
امام صادق)ع(: و طلبت الراحه، فوجدتها فی الزهد: و آسایش را جستجو کردم، پس آن را در پارسایی و زهد یافتم

174-  19 . رفعت و برتری:
همچنین رفعت و برتری در میان خلق را نمیبایست در ثروت و قدرت جستجو کرد یا با استکبار و تکبر فکر کرد که به بزرگی و برتری در میان مردم میتوان دست یافت
بلکه این تواضع و فروتنی است که آدمی را در جامعه رفعت میبخشد و بالا میبرد
امام صادق)ع(: و طلبت الرفعه، فوجدتها فی التواضع: برتری و بزرگواری را جستجو کردم، پس آن را در فروتنی یافتم

 20 . عزت و سبلندی:
انسان از ذلت و خواری گریزان و به عزت و سربلندی گرایش دارد
عزت را باید در صداقت و راستی قول و فعل جستجو کرد
امام صادق)ع(: و طلبت العز، فوجدته فی الصدق: و عزت )ارجمندی( را جستجو کردم، پس آن را در راستی و صداقت یافتم

 21 . ذلت در برابر خدا:
همانگونه که عزت در جامعه مطلوب است و انسان نسبت به ذلت در برابر انسانهای دیگر گریزان است
ولی تذلل و ذلت در برابر خداوند امری مطلوب است و انسان نمیتواند خود را به خداوندی که عزیز است عزیز بداند و دنبال عزت نسبت به خدا باشد
چرا که چنین عملی عین استکبار و تکبر است که شایسته هیچ بشری نیست
امام صادق)ع(: و طلبت الذله، فوجدتها فی الصوم: تذلل در برابر خدا را جستجو کردم، پس آن را در روزه یافتم. زیرا روزه نماد ذلت انسان در برابر خداوند است

175-  22 . ثروت و غنا:

هر چند که غنای حقیقی در همان فقر ذاتی انسان است و انسان با این کار با اتصال به خداوند غنی به غنای واقعی میرسد ولی در همین زندگی روزانه و اقتصادی هم اگر بخواهد به غنا و ثروت برسد آن را نباید در جمع آوری مال و منال بداند بلکه غنای واقعی در قناعت است
امام صادق)ع(: و طلبت الغنی، فوجدته فی القناعه: و توانگری را جستجو کردم، پس آن را در قناعت یافتم

 23 . انس:
واژه انسان از انس گرفته شده است. انسان همان طوری که با هر چیزی انس یگیرد و قابلیت تغییر بسیاری دارد همان اندازه به دیگران نیازمند است تا در سایه انس به آرامش برسد
انسان به جای آنکه با دیگران خود را سرگرم کند بهتر است مانند حضرت موسی)ع( با خدا سرگرم کرده و با او انس بگیرد و یا مانند دیگر پیامبران الهی عزلت از دیگران را با انس با خدا همراه سازد
شکی نیست که در راستای عزل تنشینی مثبت بهترین چیز همان است که با کلام خداوند محشور باشد و با آن انس بگیرد
امام صادق)ع(: و طلبت الانس، فوجدته فی قرائه القرآن: و انس و همدمی را جستجو کردم، پس آن را در خواندن قرآن یافتم

176-   24 . همراهی و مصاحبت با مردم:

حتی اگر کسی بخواهد با مردم مصاحبت داشته باشد باید راه آن را بداند
برخلاف باور بسیاری که پول و ثروت و قدرت را مهمترین عامل مصاحبت مردم با خود میدانند، این خوشخویی است که مردم را به سوی انسان جلب و جذب میکند
چنانکه خداوند بارها به خلق عظیم پیامبر)ص( اشاره کرده و او را بدان ستوده است
چرا که عامل جلب و جذب مردم به سوی آن حضرت)ع( مانند جلب زنبور به سوی گلها و شهد و شیرینی بوده است)آل عمران159 (
امام صادق)ع( نیز بر اساس آموز ههای قرآنی میفرماید: و طلبت صحبه الناس، فوجدتها فی حسن الخلق: و همراهی و مصاحبت با مردم را جستجو کردم، پس آن را در خوشخویی یافتم

 25 . رضای الهی:
خشنودی خداوند در زیادی عبادت نیست، بلکه در احسان و نیکی والدین است
از این رو خداوند پس از بیان وجوب عبادت خود، دومین مساله را احسان به والدین معرفی میکند؛ زیرا خشنودی و رضایت الهی در احسان به والدین است)بقره83 نساء36 انعام151
(امام صادق)ع(: و طلبت رضی الله فوجدته فی بر الوالدین: و خوشنودی خدا تعالی را جستجو نمودم، پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم) مستدرک الوسائل ج 12 ص 173-174 ح13810
http://m5736z.blog.ir/post/SADEQ

              مکارم اخلاقی، عوامل اصلی کسب مراتب کمالی ایمان   "سبک زندگی"

177-  سه گانه اخلاقی در کسب کمال ایمان

امام صادق برای کسب مرتبه ای از مراتب کمالی ایمان، سه گانه هائی را فرموده است که بر محور اخلاق برتر است
می فرماید: سه چیز است که در هر که باشد ایمانش کامل است:
1- فرو خوردن خشم:
کسی که چون خشمگین شود این امر او را از حق خارج نسازد
خشم یکی از صفات هیجانی انسانی است انسان ها هرگاه با امری ناپسند و زشت و برخلاف خواسته های خود مواجه شوند که موافق طبع و طبیعت ایشان نباشد، غیظ می کنند و خشم می گیرند

این خشم و غیظ می تواند بر خاسته از انگیزه های الهی باشد، ولی چون با عقل مدیریت نشده است و تحت تأثیر هیجانات نفسانی است می تواند تأثیرات بدی بجا گذارد
از مهمترین تأثیرات بد آن می توان به خروج از دایره اعتدال و عدالت اشاره کرد و یا به خروج از دایره اخلاص در عمل توجه داد (در داستان معروفی که درباره جنگ امیرمؤمنان علی(ع) با عمروبن عبدود )

پس میان ایمان و عقل ارتباط تنگاتنگی است و بود یکی به معنای بود دیگری و فقدان یکی به معنای فقدان دیگری است؛ چرا که ایمان و عقل لازم و ملزوم یکدیگرند
براین اساس، انسان مؤمن به سبب خردورزی، به سرعت مهار نفس خویش را به دست می گیرد و خشم خود را کنترل می کند تا خشم طبیعی، او را از جاده حق و عدالت بیرون نبرد
از این رو خداوند از صفات اهل ایمان و احسان را کظم غیظ یعنی فروخوردن خشم دانسته است (آل عمران134)

178-  2- و چون از چیزی خوشنود گردد این شادی او را به گناه نکشاند

شادی به دور از گناه:
یکی دیگر از هیجانات نفسانی شادی است انسان ها با دیدن اموری که موافق طبع و طبیعت ایشان است، خشنود شده و اگر این موافقت طبع قوی تر باشد بروز و ظهور خشنودی به شکل هیجانی شدید و شادی و فرح است
در حقیقت ریشه شادی در انسان را می بایست در خشنودی و رضایت نفس او جست و جو کرد؛ چرا که عامل سازگار با طبع و طبیعت او تحقق یافته است
هیجانات خشم و شادی، امری طبیعی برای نفس تحت تأثیر عوامل و اسباب بیرونی است
اما انسان مؤمن که انسانی عاقل است هر دو دسته از هیجانات را مدیریت و مهار می کند و اجازه نمی دهد که این هیجانات، او را از دایره عقلانیت و عدالت و اعتدال بیرون برده و به سوی باطل کشاند

خداوند در آیاتی چند، برخی از انسان ها را که تحت تأثیر هیجانات نفسانی عمل و رفتار می کنند سرزنش می کند
خداوند به صراحت اعلام می دارد که رفتارهای فرحناک را دوست نمی دارد؛ چرا که ریشه در خروجی از عقلانیت دارد (قصص67)
پس، از نشانه های خردورزی آن است که عقل مدیریت نفس را در هیجاناتی چون خشم و شادی به دست گیرد و اجازه ندهد که هیجانات نفسانی انسان را به رفتارهای زشت و ناپسند بکشاند و از جاده عدل و اعتدال و حق بیرون برد


179- 3- و کسی که چون به قدرت رسید گذشت و بخشش نماید (تحف العقول ص339)

قدرت همراه با گذشت:
قوت و قدرت می تواند ذاتی و یا اکتسابی باشد. قدرت از آن جایی که تسلط بی چون و چرایی را موجب می شود، نیازمند تسلط عقل بر شخص است
چرا که اگر عقل ایمانی بر چنین شخصی مسلط نباشد می تواند از قدرت در جهت مفسده و ضرر بهره برد
از این رو کمال ایمان را امام صادق(ع) در مدیریت عقل بر نفس در هنگام قدرت و اجرای آن دانسته است تا اجازه ندهد که نفس بر خلاف عقل و موازین آن از جاده حق و عدالت بیرون رود

در هنگام قدرت اگر انسان بتواند حتی یک گام برتر از عقل از دریچه قلب به مسایل بنگرد بسیار کاری بجا و خوب انجام داده است؛ چرا که عقل، حکم به مجازات گناهکار و خطاکار می کند و مجازات متناسب با جرم، امری است که عقل بدان حکم می کند
از آنجایی که شخص در قدرت است می بایست یک گام برتر رود و از دریچه احسان و قلب به مسئله بنگرد و از خطا و اشتباه بلکه حتی برخی از گناهان، چشم پوشی کند تا خطاکار درس عبرت گیرد و در مسیر درست گام بردارد

از این رو گفته اند عفو و گذشت از بزرگان است و در آیات و روایات کسانی که در قدرت و اقتدار، عفو و گذشت می کنند به عنوان اهل احسان ستوده شده اند
خداوند در آیاتی از انسان ها خواسته است که ایمان خویش را با عفو و احسان و ایثار و گذشت کامل کنند و نشانه دهند که تا چه اندازه در مسیر کمالی گام برمی دارند و ایمان را دوست می دارند و موافق عقل و قلب و ایمان عمل می کنند (بقره 178 و 273؛ تغابن 14)

180- مومن حقیقی
انسان اگر به اعمال خود نگاه کند، بدون هیچ پیچیدگی و به راحتی می تواند بفهمد که حقیقتاً مؤمن است یا اینکه اسم مؤمن روی خود گذاشته است
اغلب ما انسان ها، آنچه را که داریم قدرش را نمی دانیم و شکرش را به جا نمی آوریم و فقط به آنچه نداریم فکر می کنیم و آرزوی آن را در دل می پرورانیم، چه بسا اگر به آن چه آرزو داریم دست یابیم، تازه گرفتاری هایمان شروع شود

امام صادق ع: چه بسیارند نعمت هایی که خداوند متعال به بنده خود عطا می کند، بدون آن که بنده آرزوی آن نعمت ها را کرده باشد
و چه بسیار آرزومندانی که چیزهایی را آرزو می کنند که خیر و صلاح آنان در آن آرزو نیست
گاهی آرزو و درخواست نعمتی از خداوند نکردی ولی چون خیر تو در آن بود به تو داده است

گاهی نیز آرزو و درخواستی کردی و به بعضی از آن ها رسیدی؛ اما دیدی وامصیبتا و بی خود آرزو کرده ای
مانند مال، مقام، فرزند، فلان همسر و... انسان که علم و قدرت کافی ندارد و خیر و صلاح خویش را آن چنان که باید نمی داند، چه باید بکند؟!
بهترین و تنها راه حل این است که آرزوها و حاجت های خود را نیز به عهده او بگذارد؛ زیرا خیر خود را تشخیص نمی دهد که چه بخواهد تا به نفع او باشد؛ پس باید نفع و خیر را از خدا بخواهد تا او خودش انتخاب کند


             انتخاب راه درست و صحیح برعهده خود انسان (دروغ نگو) "سبک زندگی"

181- نمی شود که کارهای انسان شر باشد ولی از خداوند طلب خیر کند؛ زیرا نتیجه عمل شر، شر است ولی ثمره و میوه خوبی، خیر و برکت است
انسان بگوید: حسبنا الله و نعم الوکیل و یا افوّ ض امری ا لی الله...
شخصی خدمت امام صادق ع رسید و از حضرت درخواست کرد که به او کاری بیاموزد که به خاطر آن کار، به خیر دنیا و آخرت برسد و طولانی هم نباشد
امام صادق ع:
دروغ نگو. مبدأ بسیاری از فسادها و شرور، چه فردی و چه اجتماعی دروغ است. منشأ تمامی ادیان فاسده و منحرفه، دروغ است

بعضی برای برطرف شدن مشکلات و یا برآورده شدن حاجات و یا رسیدن به مقامی معنوی چهل روز اعمالی را انجام می دهند و از انجام بعضی کارها خودداری می کنند
 انسان بداند اگر چهل روز دروغ نگوید، کارش درست می شود و هر گرهی که دارد باز می شود، چون بزرگ ترین گره و بدترین شرور دروغ است
زیرا دروغ توفیق انجام بسیاری از اعمال خوب را از انسان می گیرد و پرهیز از آن، توفیق اعمال صالح را به انسان می دهد
اگر انسان ها صادق بودند، دیگر خیانت، غلّ و غشّ، نفاق، تکبّر، تهمت و ریا وجود نداشت

182- جایگاه ایمان
یزید صائغ می گوید به امام صادق ع عرض کردم: شخصی شیعه است ولی این صفات را دارد که وقتی سخن می گوید دروغ می گوید
آن هنگام که وعده ای داده و قراری می گذارد، خلف وعده می کند؛ وقتی که چیزی نزد او به امانت بگذراند، خیانت در امانت می کند

جایگاه ایمانی این مرد چیست؟
امام صادق ع: جایگاه و منزلت او در ایمان در نزدیکترین محل به جایگاه کفر است، ولی هنوز کافر نشده است
این اعمالی که به نظر مهم نمی آید، ایمان را فرسایش می دهد، به گونه ای که اگر ایمان بماند آن قدر به کفر نزدیک است که با یک حرکت از ایمان خارج شده و در نتیجه به کفر می رسد
پس انسان هر چقدر از ایمان دور شود، به همان نسبت به کفر نزدیک تر می شود و نعوذ بالله زمانی که به وادی جهنمی کفر سقوط کرد، قرین و همدم شیطان می شود و...


183- نصایح انسان ساز

شخصی خدمت امام صادق (ع) آمد و عرض کرد، پدر و مادرم قربانت! مرا نصیحت فرما!حضرت فرمود:

 1 - وقتی که خداوند کفیل روزی تو است چرا غم روزی می خوری؟
2- وقتی که روزی و رزق قسمت معینی دارد، چرا حرص می ورزی؟
3- وقتی که حساب (قیامت) حق است، چرا در فکر اندوختن و جمع مال هستی؟
4- وقتی که خداوند در ازای چیزهایی که بخشیده ای جایگزین می کند، پس چرا بخل می ورزی؟

5- وقتی که مرگ حق است، چرا اینقدر شادمانی می کنی؟
6- وقتی که همه کارها در دید و منظر خداست چرا مکر و حیله می کنی؟
7- وقتی که مجازات و آتش جهنم حق است چرا گناه و معصیت می کنی؟
8- وقتی که عبور از پل صراط حق است چرا عجب و خودپسندی در خود راه می دهی؟
9- وقتی که همه چیز به قضا و قدر الهی است، چرا اندوه و ناراحتی داری؟
10- وقتی که دنیا فانی و از بین رفتنی است، چرا به آن اطمینان و اعتماد داری؟ (خصال ج2 ص217)

              نمونه‌هایی از اخلاق فردی و اجتماعی امام صادق ع "سبک زندگی"

184- شرط قبولی نماز
حضرت باقر ع فرمودند : هر کس که از روی بی اعتنایی در نماز جماعت شرکت نکند و عذر و مریضی هم نداشته باشد نمازش قبول نمی شود (مستدرک الوسائل، ج6 ص450)
آفات بی نظمی
در نماز جماعت امام باقر (ع ) : سزاواراست که صفها کامل و به هم پیوسته باشند، و میان دو صف فاصله به اندازه ای باشد که یک انسان بتواند سجده کند و اگر در نماز جماعت فاصله دو صف جلو و عقب کمتر از این باشد، چنین نمازی نماز کامل و درستی نیست (دعائم الاسلام ج1،ص155)

اخلاق نیک اجتماعی در بیان امام باقر(ع)
هر کسی دنبال خوشبختی و سعادت است و آن را در دو چیز اساسی می‌جوید که یکی آسایش تن و دیگری آرامش روان است
البته انسان‌ها ممکن است در تشخیص علل و عوامل ایجادی این دو چیز به اشتباه و خطا بروند و یا آن را در جایی یا چیزی جست‌وجو کنند که یا اصولا تأمین‌کننده این اهداف نیست یا اگر باشد از پایایی و مانایی ابدی برخوردار نیست و خوف از آینده، در نهایت آرامش را از ایشان سلب می‌کند
یکی از مهم‌ترین اهداف آموزه‌های وحیانی اسلام، تبیین علل و عوامل خوشبختی و راه دستیابی به سعادت ابدی است که هرگونه اندوه و ترس را از آدمی بزداید

امام باقر(ع) یکی از پیشوایان معصوم(ع) نیز بر آن است تا همه علل و عوامل تأمین کننده سعادت ابدی را تبیین و توصیه نماید
سیره عملی و سنت قولی و فعلی آن حضرت(ع) گواه صادقی بر این مطلب است
پس کسانی که خواهان سعادت ابدی هستند می‌توانند از ایشان برای رسیدن به مقصود متعالی خویش بهره گیرند

185- تمام تلاش انسان این است که راه دست یابی به سعادت را به دست آورده و آن را برای خود و جامعه انسانی تأمین و تضمین کند
زیرا انسان خوشبختی خود را در این می‌داند که به جایگاهی برسد که تن در آسایش و روان در آرامش ابدی باشد و هرگز دچار شقاوتی نشود و بیماری، گرسنگی، مرگ، تشنگی، سرمازدگی، گرمازدگی و مانند آن تن و جسم را نیاز دارد و او را به رنج و مشقت نیفکند

و همچنین ترس جانی و مالی و عرضی نداشته باشد و از همه لحاظ در امنیت و آرامش باشد و روح و روانش از هرگونه مشقت و رنجی در امان باشد
البته مشکل مردم در این است که گاه در شناسایی عوامل تأمین‌کننده آرامش و آسایش به اشتباه و خطا می‌روند و مثلا گمان می‌کنند که با قدرت و ثروت به آرامش و آسایشی دست می‌یابند که دیگر هیچ رنج و مشقتی را برای آنان به همراه نخواهد داشت و از بدبختی رهایی می‌یابند

اما پس از مدتی در می‌یابند که اگر ثروت آسایشی را به دنبال داشته باشد، احتمال زوال و از میان رفتن آن وجود دارد و از همه مهم‌تر، ثروت، روان آدمی را به آرامش نمی‌رساند
پس این عامل نمی‌تواند تأمین‌کننده خوشبختی باشد؛ بویژه آنکه نمی‌تواند جلوی تغییرات طبیعی را در جهان بگیرد و او را در سلامتی و دارایی و سروری نگه دارد؛ چرا که هر دم ممکن است بیماری او را به بدبختی بکشاند و دارایی او به غارت رود یا سروری‌اش از دست برود و بدتر آنکه مرگ جانش را بگیرد و همه چیزش از دست برود

            آموزه‌های امام صادق(ع) و  راه و رسم نیل به سعادت "سبک زندگی"

186- سعادت را باید در جایی دیگر جست

زیرا این نظام احسن هستی چنان است که خداوندگار و پروردگاری دارد و او از سر حکمت و فرزانگی، فلسفه‌ای برای زندگی انسان در نظر گرفته است که باید تحقق یابد
وحی نیز به مدد عقل سلیم آمده و او را در تبیین جزئیات و ارائه راه‌های سعادت کمک می‌کند و هدایتگر او به سوی خوشبختی می‌شود
وحی در همه موارد عقل سلیم را تایید می‌کند و در بسیاری موارد به جزئیاتی اشاره می‌کند که عقل توان رسیدن به آنها را ندارد مگر این که نشانه‌ای فراروی او قرار داده شود

این گونه است که وحی علل و عوامل خوشبختی دائمی و ابدی را تبیین کرده و راه‌های رسیدن به آن را نشان می‌دهد

البته خداوند برای اینکه امید را در دل‌های بشر روشن کند و ترس ناتوانی را در او بمیراند، پیشوایانی را معرفی کرده که راه رسیدن به خوشبختی و علل و عوامل آن را در بیان و عمل نشان می‌دهند
از جمله ایشان امام باقر(ع) است که به عنوان اسوه حسنه معرفی شده‌اند
سنت و سیره آن حضرت(ع) در راستای تبیین عقلی و عینی این مهم بوده است که در اینجا به برخی عوامل دستیابی به سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت اشاره می‌شود

آرامش در سایه اخلاق اجتماعی "سبک زندگی"

187- مهم‌ترین عامل بلکه اصلی‌ترین علت آرامش را می‌توان در خدا و یاد او جست‌وجو کرد
خداوند در قرآن می‌فرماید: الا بذکرالله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید با یاد خدا دل‌ها به آرامش و اطمینان می‌رسد
اما در قرآن این نکته هم تبیین شده است که ذکر خدا تنها یاد و ذکر زبانی یا قلبی محض نیست؛ زیرا برای هر چیزی نشانه و آثاری است که ذکر الله نیز این گونه است

این ذکر الله، دارای نشانه‌هایی است که از جمله می‌توان به عبادات و اعمال صالح و کارهای خیر و نیک اشاره کرد
از این رو در آیات قرآنی ذکر الله که مایه تقوای بشر و رهایی از خسران ابدی دانسته شده، غیر از ایمان، کارهای نیک و اعمال صالح به ویژه اجتماعی آن است (سوره عصر و آیات دیگر)
در روایات معتبر بسیاری چنان مسائل اخلاق اجتماعی و اعمال خیر اجتماعی به عنوان اصول دینداری معرفی شده که گاه انسان گمان می‌کند که اسلام چیزی جز اخلاق اجتماعی و خدمت خلق نیست

علت این تاکید در ارتباط تنگاتنگ عبودیت و ربوبیت نهفته است، زیرا عبودیتی که جوهره و کنه آن ربوبیت است، این ربوبیت به معنای پروردگاری ناظر به دیگران است که انسان‌های دیگر به طریق اولویت در مقام نخست خواهند بود
پس اگر انسانی بخواهد عبدالله باشد و در مقام خلافت الهی قرار گیرد باید در نقش خلیفه به پرورگاری بپردازد که چیزی جز پرورش دیگران و ایجاد شرایط مناسب رشد و مانع‌زدایی نیست

ضرورت دوری از افراط و تفریط

188- از آنجایی که بزرگ ترین لذت های دنیا شهوت شکمی و جنسی آدمی است، افراط در خوردن و ارتباطات جنسی می تواند انسان را بدبخت کند
زیرا بسیاری از مشکلات و دشمنی ها و کینه ها در دنیا به‌خاطر لذت و شهوت غذایی و جنسی است
بسیاری از مردم برای برآورده کردن حاجات غذایی و جنسی خود از دروغ و دزدی و خیانت و حتی جنایت ابایی ندارند
از این رو گرفتار بسیاری از گناهان و نابهنجاری های می شوند

اما اگر کسی این دو را در چارچوب اعتدال نگه دارد و اجازه اسراف و افراط ندهد، دیگر بر هر کار دیگری قادر و توانا خواهد شد و زندگی سعادتمندی را برای خود و دیگران رقم می زند
امام باقر (ع) بهترین و نیکوترین عبادت را مدیریت هواهای نفسانی در خوردن و آمیزش دانسته و می‌فرماید: بهترین عبادت ،عفت شکم و فرج است (اصول کافی ج۳ ،ص۱۲۵

از نظر امام باقر(ع) کسی در زندگی دنیا موفق است که اصول اخلاقی اسلام را به کار گیرد و خود را به دور از هر گونه افراط و تفریط نگه داشته و زندگی متعادلی را برای خود در دنیا بسازد
اسلام اصل را در زندگی بر پایه اعتدال نهاده است؛ چرا که افراط و تفریط می تواند انسان را از حالت تعادل خارج کرده و رفتارهایش را دچار اشکال و خدشه جدی عقلانی و اخلاقی و شرعی نماید
از این رو امام باقر(ع) از رسول اکرم (ص)حدیث کرده است که ایشان فرمود: اسلام دین محکم و قوی خداوند است ، راه مستقیم آن را با مدارا بپیمایید و تندروی ننمایید (کتاب الحدیث ج۱ ص۹۲)


189- برخی از انسانها عادت کرده اند که زندگی شان را بگونه ای بسازند که از اعتدال بیرون است

به جای نیک و پاک سخن گفتن، بدزبانی و ناپاک سخن می‌گویند (حج24)
و به جای آنکه در راه مستقیم و اخلاق پسندیده گام بردارند در کارها و مکان های بد و ناپسند وارد می شوند و این گونه است که از صراط حمید مستقیم الهی دور می شوند و خود را به شقاوت می افکنند

امام باقر (ع ) می فرماید:
از اندرزهای لقمان حکیم به فرزندش این بود که فرزند عزیز ، کسی که با گناهکار شریک شود راه ناپاکی را از وی یاد می گیرد ، کسی که مجادله را دوست داشته باشد، مورد فحش و دشنام واقع می شود

کسی که درمکانهای بدنام قدم بگذارد متهم خواهد شد ، کسی که با رفیق بد همگام گردد از فساد اخلاق سالم نمی ماند، کسی که مالک زبان خود نباشد سرانجام پشیمان خواهد شد (الحدیث ج۳ ص۹۸)

                              سبک زندگی از دیدگه امام کاظم(ع)

190-  1. عمل به علم:

انسان می‌بایست به علم خویش عمل کند. اگر به چیزی علم و یقین داریم، نباید برخلاف آن عمل کرد، چنانکه نباید تحت تاثیر سخنان دیگران از علم خود دست کشید

از آنجایی که علوم و معلومات انسانی از نظر درجه و مرتبه و نیز روش کسب و تحصیل متفاوت است، وقتی کسی از طریق ابزارهای صحیح و درست و منابع شناختی علمی، به علمی دست یافت باید بر اساس آن رفتار کرده و به تشکیک دیگران توجهی نکند

 امام هفتم حضرت موسی‌بن جعفر(ع) می‌فرماید: ای هشام! اگر در دست تو دانه گردویی است ولی همه مردم آن را جواهر پنداشته‌اند این پندار، تو را سود نبخشد چون،‌ می‌دانی که آنچه در دست تو است گردوئی بیش نیست

همچنین اگر در میان مشت تو، جواهری باشد، لکن مردم آن را گردو قلمداد کنند در این صورت نیز این پندار، واقعیت را دگرگون نمی‌سازد و زیانی به تو نمی‌رسد (تحف‌العقول، بخش امام هفتم، ص 386)


191-  2. دعا  برای رفع و دفع بلا:

انسان‌ها در زندگی همواره گرفتار انواع بلایا و مصائب هستند. این بلایا به دو دسته:

1. ابتلایی (امتحانی)؛

2. کیفری (مجازاتی)

زیرا خداوند ساختار نظام دنیوی را این‌گونه قرار داده که انسان‌ها در دنیا به مصیبت‌ها و نعمت‌ها و بلایا و شر و خیر آزموده شوند (عنکبوت2 و 3؛  توبه126، فجر15 و 16 انبیاء35)

یا برای توبه و بازگشت به مسیر درست مجازات و کیفر گردند (نساء63؛ قصص47 شوری30)

براساس آموزه‌های قرآنی برای رهایی از بلایا و مصائب به هر عنوانی می‌توان دست به دامن استغفار و توبه و دعا شد آیه 33 سوره انفال بیان می‌کند که استغفار حتی عذاب‌های الهی را برمی‌دارد، چنانکه حضور پیامبر(ص) این‌گونه است

بر اساس آیه 7 سوره غافر و آیه 5 سوره شوری بر اثر استغفار فرشتگان آسمان در حق اهل زمین است که بسیاری از مصیبت‌ها و بلایا از آنان برداشته می‌شود

192-  2. صداقت و تصدیق:

انسان باید آن چیزی را بر زبان آورد که بدان باور دارد. از همین رو در آیات قرآن، واژه قول به معنای سخن و گفتار، بر اعتقادات حمل می‌شود

به این معنا که قول در قرآن به معنای اعتقادات و باور نیز آمده است؛ زیرا یک انسان به‌طور طبیعی آن چیزی را بر زبان می‌آورد که بدان اعتقاد دارد

خداوند، انسان مثبت را کسی می‌داند که نه تنها قولش همان اعتقاداتش باشد، بلکه فعلش نیز مطابق قولش باشد

خداوند کسانی را که یک چیزی می‌گویند و خودشان چیز دیگری انجام می‌دهند، را مورد سرزنش قرار می‌دهد و می‌فرماید: یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا چیزی می‌گوئید که انجام  نمی‌دهید؟ نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگوئید و انجام ندهید (صف2 و 3)


193- امام کاظم(ع): انما شیعهًْ علی من صدق قوله فعله؛ شیعه علی کسی است که قول او فعلش را تصدیق نماید (کافی ج 8 ص228 ح290)

این در حالی است که بسیاری از مردم، دیگران را به کارهای خیر و خوب تشویق می‌کنند و مثلا از اموری نهی می‌کنند که منکر و زشت است و می‌گویند حسادت مورزید و دروغ نگویید و غیبت مکنید، اما خودشان اهل غیبت و دروغ و حسادت هستند و یا به اموری تشویق می‌کنند که خیر و نیک است،‌ ولی خودشان نیکویی نمی‌کنند (بقره44)

حضرت کاظم(ع): بئس العبد یکون ذاوجهین و ذالسانین؛ بد شخصی است آن - که دارای دو چهره و دو زبان می‌باشد، که در پیش‌رو چیزی گوید و پشت سر چیز دیگر (تحف العقول ص291 بحار الانوار ج1 ص150ضمن ح30)

آن حضرت(ع) درباره تاثیر صداقت و تصدیق میان قول و عمل می‌فرماید: هر که زبانش صادق باشد اعمالش درست و پاک است، هر که فکر و نیتش نیک باشد در روزی‌اش توسعه خواهد بود، هر که به دوستان و آشنایانش نیکی و احسان کند، عمرش طولانی خواهد شد... (تحف العقول ص 305 س 17 بحار ج 75، ص 303 ح25)

194-  4. صله رحم:

یکی از مهم‌ترین آموزه‌های اجتماعی و بلکه سیاسی اسلام، صله رحم است. البته بر اساس آیات و روایات قرآنی مهم‌ترین صله رحم آن است که انسان با رحم معنوی و اصلی خویش یعنی چهارده معصوم(ص) وصل شده و ارتباط داشته باشد

بهترین صله رحم آن است که انسان به زیارت امامان معصوم(ع) و مرزارهای آنان برود و بهترین عمل عبادی، صلوات فرستادن بر ایشان است

چرا که از جمله اعمالی است که بنده با خدا و فرشتگان در آن شریک است و خداوند در قرآن می‌فرماید که خدا و فرشتگان بر پیامبر(ص) صلوات می‌فرستادند و مومنان به تبعیت از آنان این کار انجام دهند (احزاب56)

امام کاظم(ع) در اهمیت صله رحم فرمود: صله رحم اعمال انسان را پاک می‌کند،‌ مال و دارایی را افزایش می‌دهد بلاها را دفع می‌کند و حساب قیامت را آسان می‌نماید و عمر را طولانی می‌کند (تحف العقول ص309)

195-  5. سودمندترین درمان:

بسیاری از مشکلات را برای آدمی به وجود می‌آورد و موجب انواع بیماری‌ها می‌شود

اسراف و تبذیر و اتراف آدمی را از حد اعتدال و تعادل خارج می‌کند و اسراف اقتصادی و رفتاری به اسراف اعتقادی کشیده می‌شود به شرک و کفر می‌انجامد (انعام141؛ اعراف31، یونس83؛ دخان31)

برخی از اموری که ما گمان می‌کنیم درمان دردهای ماست مانند سکنجبین است که صفرا را می‌افزاید و دردی دیگر در جایی دیگر ایجاد می‌کند

در حالی که قناعت و کم‌گرایی در امور مادی و دنیوی و بسیارگرایی در امور اخروی و معنوی راه نجات و درمانگرا دردهای بشر است

حضرت کاظم(ع): لیس من دواء الا و هو یهیج داء و لیس شیء فی البدن انفع من امساک الید الا عما یحتاج الیه؛ هیچ دارویی نیست مگر آنکه در اثر عوارض جنبی آن دردی دیگر را تحریک می‌نماید؛ و هیچ درمانی بهتر و سودمندتر از امساک و خودداری نیست مگر در حال نیاز و ضرورت. (کافی ج8 ص273 ح409 وسائل الشیعه ج2 ص408 ح2490 بحار ج59 ص68 ح18)

196-  6. دین‌شناسی و ناشناسی:

انسان مومن می‌بایست دین خود را بشناسد و بر اساس آن فکر و عملش را تنظیم کند بسیاری از مردم به ظاهر دیندار هستند ولی هیچ شناختی از دین ندارند

برخی هم که دین‌شناس هستند عده‌ای از آنها می‌کوشند تا خودنمایی کنند و با این علم و دانش خویش جاه و منزلتی در میان مردم پیدا کنند

در حالی که شهرت، خود آفتی برای علم و دین آدمی است

انسان عاقل کسی است که دنبال حق‌شناسی می‌رود و حق را انجام می‌دهد و کاری به این ندارد که مردم چه نظری درباره‌اش دارند

حضرت امام کاظم(ع) نسبت به دو چیز هشدار می‌دهد و می‌فرماید: رحم‌الله عبدا تفقه، عرف الناس و لا یعرفونه؛ خداوند متعال رحمت کند بنده‌ای را که در مسائل دینی تفقه و تحقیق نماید (فقیه و عالم باشد) و نسبت به مردم شناخت پیدا کند، گرچه مردم او را نشناسند و قدر و منزلت او را ندانند (نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانی ص122 ح2)

197.  7. شرایط بهره‌مندی از رحمت خدا:

اگر انسان بخواهد از بسیاری از مشکلات در زندگی دنیا رهایی یابد اصولی را مراعات کند که شامل خوف از خدا، ادای امانت و عمل بر اساس حق است

بسیاری از مشکلاتی که اکنون جوامع بشری را گرفتار کرده است؛ ریشه در بی‌تقوایی نسبت به خدا و بی‌پروایی انسان‌ها دارد

انسان‌ها چنان گستاخ شده‌اند که خدا را نیز نمی‌شناسند و از اعمال زشت و بد خود نمی‌هراسند

خیانت در امانت و عمل بر خلاف اصول عدالت و حقانیت و گرایش به باطل و رفتارها و روش‌های نادرست موجب شده است که انواع بلایا و مصیبت‌ها بر سر آدمی بیاید

حضرت کاظم(ع): تنها راهی که موجب رهایی از مشکلات و بهره‌مندی از رحمت الهی است، توجه به اصول اساسی دین و اخلاق است : ان اهل الارض مرحومون ما یخافون و ادوا الامانه، ‌و عملوا بالحق؛ اهل زمین مورد رحمت - و برکت الهی - هستند، مادامی که خوف و ترس - از گناه و معصیت داشته باشند، ادای امانت نمایند و حق را دریابند و مورد عمل قرار دهند (تهذیب الأحکام ج6 ص350 ح991، وافی ج4 ص433 ح2273)

198-  8- مشورت در زندگی:

اصولاً از نظر قرآن مؤمنان کسانی هستند که اهل مشورت در کارها هستند (شوری38) (آل‌عمران159)
چراکه با مشورت، انسان از عقول دیگران بهره‌مند می‌شود و دچار اشتباه و خطا نمی‌شود و یا اگر شود دارای عذر خواهد بود
حضرت کاظم(ع): من استشار لم یعدم عند الصواب مادحا، و عندالخطا عاذرا؛ کسی که در امور زندگی خود- با اهل معرفت- مشورت کند، چنانچه درست و صحیح عمل کرده باشد مورد تعریف و تمجید قرار می‌گیرد و اگر خطا و اشتباه کند عذرش پذیرفته است (نزهه الناظر و تنبیه الخاطر ص123 ح13 fحارالأنوار ج75 ص140 ح37)

199-  9. تعقل ورزی:
آموزه‌های قرآنی بر تعقل بسیار تأکید دارد عقل بهترین واعظ انسان است؛ چرا که چراغ راهنمایی است خوب و بد را با چراغ عقل ببیند
اگر کسی از این چراغ استفاده نکند در دام‌هایی که شیطان برای انسان گذاشته گرفتار می‌شود و به هلاکت می‌افتد (بقره44 و 73 و 76 و 242؛ آل‌عمران65و 118؛ انعام32)
حضرت کاظم(ع): من لم یکن له من نفسه واعظ تمکن منه عدوه- یعنی الشیطان-؛ هر کسی عقل و تدبیرش را مورد استفاده قرار ندهد، دشمنش- یعنی؛ شیاطین انسی و جنی و نیز هواهای نفسانی- به راحتی او را می‌فریبند و منحرف می‌شود (نزهه الناظر و تنبیه الخاطر ص124، ح15)
و یا ما قسم بین العباد أفضل من العقل، نوم العاقل أفضل من سهرالجاهل؛ چیزی با فضیلت‌تر و بهتر از عقل، بین بندگان توزیع نشده است (تا جائی که) خواب عاقل- هوشمند- بهتر از شب زنده‌داری جاهل بی‌خرد است (تحف‌العقول ص213 بحارالأنوارج1 ص154 ح30 و ج75، ص312 ح1)

200- نکوهش شوخی و مزاح بیجا و شرح مضرات آن:

شوخی برای ایجاد سرور و شادی خوب است ولی انسان باید بداند که هر چیزی آداب و شرایط و اصولی دارد که باید رعایت شود تا انسان به لغو و لهو و دروغ نیفتد یا شخصیت اجتماعی و معنوی او مخدوش نشود

آن حضرت(ع) به جزئی‌ترین مسایل توجه داشته و درباره شوخی نیز می فرماید:

ایاک و المزاح، فانه یذهب بنور ایمانک و یستخف مروتک؛ بر حذر باش از شوخی و مزاح (بی‌جا)

چون که نور ایمان را از بین می‌برد و جوانمردی و آبرو را سبک و بی‌اهمیت می‌گرداند (وسائل الشیعه ج12 ص118، ح15812)

201- رضایت به قسمت الهی:

براساس آموزه‌های قرآنی همه چیز در ام‌الکتاب نوشته شده است (حدید22 و 23) بنابراین انسان مؤمن هرگز بر داشته‌ها شاد و مغرور نشود و نسبت به از دست داده‌ها محزون و اندوهگین نگردد و بر این باور است که هر چه پیش آید در آن خیری برای اوست

امام(ع) این نوع نگرش را مورد تقویت و تأکید قرار می‌دهد و از مؤمنان می‌خواهد در سبک زندگی خود آن را مراعات کنند

المؤمن بعرض کل خیر، لو قطع انمله أنمله کان خیرا له، و لو ولی شرقها و غربها کل خیراله؛ مؤمن (همیشه، در همه حالات) در معرض خیر و سعادت خواهد بود، چنانچه (در سختی قرار گیرد و) بندهای بدنش قطعه قطعه گردد برایش خیر و خوشبختی است

و اگر هم تمام شرق و غرب دنیا در اختیارش قرار گیرد، نیز برایش خیر و سعادت است (کتاب التمحیص ص55 ح109 بحارالأنوار ج64 ص242، ح79)

 202- علوّ مقام مؤمن در پرتو فهم، عمل و نشر معارف الهی
بالا بودن مقام مؤمن تنها به این نیست که در آخرت درجات او زیاد است، بلکه بالا بودن مقام مؤمن این است که او نزدیک انبیاء و ائمه (ع) بسیاری از فضائل و معارف و علوم را می تواند یاد بگیرد و عمل بکند و منتشر بکند؛ این سرمایه در انسان هست

اگر کسی این سرمایه را شناخت، خود را ارزان نمی فروشد! هرگز نمی گوید: من حالا که مدرّس شدم  همین مقدار بس است!

در تعبیرات دینی ما این است که اوّلین روز جهل یک حوزوی یا دانشگاهی آن وقتی است که بگوید من فارغ التّحصیل شدم! یا هشام! لا تجتمع هذه الخصال لا لنبیّ او وصیّ او مؤمن امتحن الله قلبه للیمان

این معارف بلند، این فضائل فراوان مال انبیاء هست و مال ائمه هست و مال مؤمنی که در آزمون الهی قلبش پیروز شد، نه زبانش!

فرمود: لا لنبیّ او وصیّ او مؤمن امتحن الله قلبه للیمان، و امّا سائر ذلک من المؤمنین فنّ احدهم لا یخلو من ان یکون فیه بعض هذه الجنود

افراد عادی مقداری از این فضائل عقلی را فراهم می کنند، ولی آن مؤمنان وارسته در ردیف اولیای الهی اند

203- ویژگی مؤمنان در شنیدن سخنان مختلف و تبعیّت حق

خداوند هم مجاری ادراکی به ما داد که مطالعه کنیم و گوش بدهیم، هم تسویه خانه به ما داد به عنوان درون پژوهش کنیم، تا بدانیم کدامش حق است، کدامش حق نیست

و هم قدرت انتخاب به ما داد که بعد از ارزیابی، وقتی فهمیدیم چه حق است، آن را بپذیریم؛ بعد قدرت عمل به ما داد، بعد قدرت نشر و تبلیغ به ما داد، که در همه این مقاطع پنج گانه ما پیروز می شویم.

فبشّر عباد الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه؛ قول یعنی مکتب، یعنی آراء، یعنی مطالب علمی و مکاتب گوناگون را می شنود، خوب گوش می دهد؛ و میزان هم دارد، ارزیابی کند چه صدق است، چه کذب؛ چه حق است، چه باطل؛ چه خیر است، چه شر؛ بعد انتخاب هم می کند.

 204- تقسیم بندی انسان ها از لحاظ تشخیص و انتخاب قول حق

افراد جامعه از نظر مجرای ادراک و حرکت چهار دسته اند
بعضی ها هر دو جهتشان قوی است، یعنی هم خوب می بینند، هم خوب می شنوند و هم دست و پای سالمی دارند هم می فهمند، هم نجات پیدا می کنند

گروه دوّم کسانی اند که از هر دو جهت ضعیف اند؛ هم چشمشان نابینا است، هم دست و پا فلج اند، اینها نمی توانند خودشان را از خطر حفظ بکنند

گروه سوّم کسانی اند که مجاری ادراکی شان قوی است؛ یعنی چشمشان قوی است، گوششان قوی است، ولی دست و پا فلج است

گروه چهارم به عکسند؛ یعنی دست و پای قدرتمند دارند، ولی چشم و گوششان ضعیف است

در باطن ما هم همین چهار قسم است

بعضی ها هستند که خیلی خوب می فهمند، علمائی اند که خیلی خوب می فهمند، دانشگاهیانی هستند که خوب می فهمند؛ حالا مدرسی یا دانشگاهی، قدرت پژوهش، تحقیق، تفحّص، تألیف، تدریس خیلی قوی است

205- پیامبر (ص) و پیروان ایشان، دعوت کنندگان به حق

احسن القول کیست ؟ اینجا فرمود: فبشّر عباد الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه

احسن الاقوال کی است ؟ او را خود قرآن مشخص کرد، فرمود: من احسن قولاً ممّن دعا الی الله و عمل صالحاً و قال انّنی من المسلمین (فصّلت33)

آن موحدی که مردم را به الله دعوت می کند، به اسماء حسنای خدا دعوت می کند، به توحید دعوت می کند، از ریا و سمعه باز می دارد، به بهشت دعوت می کند، از دوزخ باز می دارد؛ این قولش (احسن الاقوال) است

وجود مبارک پیغمبر است و پیروان پیغمبر که به پیغمبر فرمود: بگو ادعوا الی الله علی بصیره. أنا و من اتّبعنی (یوسف108)

پس در بخش اوّل ما یک احسن الاقوالی داریم، در بخش دوّم احسن الاقوال قولی است که به الله دعوت بکند، در بخش سوّم هم فرمود: پیغمبر، مردم رابه الله دعوت می کند: ادعوا لی الله علی بصیره. أنا و من اتّبعنی. پس ما می توانیم جزء من اتّبعنی باشیم.

  206- اهمیّت برنامه ریزی روزانه در کلام امام کاظم (ع)

وجود مبارک امام هفتم (ع)فرمود: شما اگر بخواهید برنامه ریزی کنید، وقت استراحتتان هم باید مشخص باشد

وجود مبارک امام هفتم فرمود: ا جتهدوا فی ان یکون زمانکم اربع ساعات ، بکوشید که شبانه و روز را به 4 قسمت تقسیم بکنید، ساعت نه یعنی 60 دقیقه

الف) ساعهً لمناجاه الله: یک بخشش را با خدا مناجات کنید (بحار الأنوار 75/321 باب25)

 چرا روزه برای کسی که ضرر دارد حرام است؟ روزه عبادت است! این روزه حلال نیست! چرا؟ برای اینکه چشم مال ما نیست؛ ما می گوئیم: ما می خواهیم روزه بگیریم!

ما نماز می خوانیم، حالا پای ما درد دارد، ضرر دارد، اما می خواهیم روی صندلی نباشد؛ می گوئیم: تو حق نداری روی پا نماز بخوانی! آخر پا مال تو نیست؛ برای اینها واجب است که روی صندلی بنشینند، نماز بخوانند

اگر اعضاء و جوارح مال خود ما بود، بله می توانستیم با آن هر کاری بکنیم، امّا مال ما نیست؛ ما امانت داریم

 207-  (تلاش در تولید) و (قناعت در مصرف) شرایط پیشرفت اقتصادی

ب) و ساعهً لامر المعاش زمانی را به دنبال کسب و کار بروید (بحار الأنوار75/ 321)

نظام ما همین طور است؛ اگر بخواهد راحت باشد، باید این دو اصل را داشته باشیم؛ یکی (تلاش در تولید) یکی (قناعت در مصرف)

جامعه وقتی راحت است، خودکفاست، دیگر واردات ندارد؛ صادرات ممکن است داشته باشد که در تولید تلاش بکند

یک) در مصرف قانع باشد

دو) حیات طیّبه قناعت است (نهج البلاغه حکمت229) فلنحیینّه حیاهً طیّبهً (نحل97)

آدم قانع دستش پیش کسی دراز نیست و هیچ کشوری در حال قناعت نیازی به بیگانه ندارد؛ می شود خودکفا و راحت!

208- برقراری روابط عاطفی و انسانی با مردم در کلام امام کاظم (ع)

ج) و ساعهً لمعاشره الاخوان و الثّقات الّذین یعرّفونکم عیوبکم و یخلصون لکم فی الباطن (بحار الأنوار75/ 321)

یک ساعتی هم با دوستان، با جامعه زندگی کنید چون جامعه را آن محبت اداره می کند.

 یک بیان نورانی از امام رضا (ع) است که فرمود: تزاوروا فنّفی زیارتکم ا حیاءً لاحادیث نا و احادیثنا تعطف بعضکم علی بعض(کافی2/ 186)

فرمود: به زیارت یکدیگر بروید، یکدیگر را ترک نکنید، رفت و آمدتان را داشته باشید، اگر کسی یک نقطه ضعفی دارد، آرام به او بگوئید،در حضور دیگران نگوئید

در باطن با اینها مخلصانه عمل بکنید، عیبشان را در خصوص اینها بگویید؛ برای اینکه شما شیعیان مائید و در مجلس شیعیان احادیث ما مطرح می شود و کلام ما عاطفه ایجاد می کند

 209- برقراری ارتباط و عاطفه با برادران ایمانی

وجود مبارک امام هفتم فرمود: یک بخشی از بخش های چهار گانه شبانه روز را برای برقراری ارتباط و هماهنگی و عاطفه و مهر با برادران ایمانی به سر ببرید

د : و ساعهً تخلون فیه لذاتکم من غیر حرام ( بحار الأنوار/ 75/ 321)
یک بخش از عمر را هم برای خوابیدن و خوردن و استراحت و لذّت و زناشویی و ازدواج و کارهای حلال به سر ببریم
این راهنمائی های ائمه (علیهم السّلام) هم دنیای ما را تأمین می کند، هم آخرت ما را تأمین می کند
http://m5736z.blog.ir/post/kazem%202

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">