تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

کتاب های منتشر شده
zarepoorketab.ir

 بسم الله الرحمن الرحیم

ازدواج، سنت الهی ازدواج پیوندی مقدس و از سنت‌های الهی و اسلامی است. اسلام ازدواج را زیبنده‌ترین و دوست داشتنی‌ترین بنیادی می‌داند که در جهان ساخته می‌شود؛ چرا که زن و مرد یار و مددکار هم و دو بال پرواز در آسمان ملکوت و معنویت هستند که خود و جامعه را به سمت تعالی بالا می‌برند. 

خانواده، سلول بنیادین جامعه و پایه سعادت بشریت است. از نظر آموزه‌های قرآنی و اسلامی، زوجیت در جهان از سنت‌ها و قوانین حاکم است، به گونه‌ای که تخطی از آن برای انسانی که دارای اراده و اختیار و آزادی است، می‌تواند مشکلات بزرگ روحی و جسمی ایجاد کند و فساد و تباهی را در زمین گسترش دهد.                     .
خداوند هستی را بر زوجیت بنیاد نهاده تا یکتایی و یگانگی‌اش همواره در نظر آید. هیچ موجودی را در جهان نمی‌توان یافت که از قانون و سنت الهی جفت داشتن بیرون باشد. در آیه 49ذاریات درباره جفت داشتن همه موجودات هستی می‌فرماید: و من کل شیء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون؛ از هر چیزی جفتی آفریدیم تا متذکر شوید.

 کلمه «زوجین» به معنای زن و شوهر. زمین و آسمان، شب و روز، خشکی و دریا، و انس و جن . بسیاری از مفسران، زوجین را در این آیه همانند آیات دیگر چون آیه

وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنثَى (45نجم)

خدا آدمى را چو مى آفرید                    نر و ماده ز آغاز کردى پدید

و فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنثَى (39قیامت) همان نر و ماده دانسته‌اند.

دو جنسش یگانه خدا آفرید                 یکى نر یکى ماده آمد پدید

 هر چند که بعضی نیز با توجه به این که برخی از موجودات نر و ماده ندارند، به معنای همان تقابل دانسته‌اند (نباء8) خداوند بیان می‌کند که برای آدم(علیه السلام) جفت و زوج آفرید و آن دو با هم در بهشت نخست سکونت یافتند وَ قُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا

فلسفه ازدواج  خداوند با بیان آثار و فلسفه ازدواج بر آن است تا مردم را به تشکیل خانواده و زوجیت پایدار تشویق کند. از این رو در آیات قرآنی به بیان آثار و برکات ازدواج پرداخته و فلسفه و اهداف آن را ذکر می‌کند. از جمله فلسفه و آثار ازدواج را می‌توان به اهدافی چون رسیدن به الفت، محبت، مودت، آرامش و سکونت روحی و عاطفی وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً  وَ رَحْمَةً (روم21)، بقا و تکثیر نسل بشر فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَ مِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ ( شوری11)،

خدا خالق ارض و هفت آسمان               از اویست پست و بلند جهان

براى شما داده پروردگار                           هم از جنس خود جفتهائى قرار

همه چارپایان چو کردى پدید                   ز حکمت همین گونه جفت آفرید

که با این چنین حکمتى کردگار                 شما خلقها را کند بى شمار

 برطرف کردن نیازهای یکدیگر و پوشاندن معایب و پیش‌گیری از گناه وَ أَنْکِحُوا الْأَیٰامىٰ مِنْکُمْ وَ الصّٰالِحِینَ مِنْ عِبٰادِکُمْ وَ إِمٰائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرٰاءَ یُغْنِهِمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ (نور32)

کسانى که تنها و تک مانده اند                   ندارند زوجى و درمانده اند

غلامان صالح کنیزان پاک                           که دارند از کار ناراست باک

ببندید در بین ایشان نکاح                         که این کار باشد شما را صلاح

نترسند از فقر چون کردگار                          ز فضلش کند بى نیاز آن دو یار

که لطف خدا هست بى انتها                    بود آگه از بندگانش خدا

و کسانى که [وسیله] زناشویى نمى‏یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بى‏نیاز گرداند و برجسته کردن فضایل و نیز رسیدن به آسایش و رفاه مالی از طریق توسعه در رزق و فضل الهی (نور32) و مانند آن  (نساء25) اشاره کرد 

.تشکیل خانواده در سایه آموزه های قرآنی

انتخاب همسر در قرآن کریم بر حول دو محور مهم و اساسی استوار است، یکی آگاهانه بودن امر همسرگزینی و دیگری داشتن عشق، محبت و مودت بین دو طرف است. در اسلام با زیبایی فرد طرف مقابل ازدواج مخالفت نشده است، اما از ملاک‌های اصلی همسرگزینی به حساب نیامده و بیشتر به مهربانی و اخلاق سالم تأکید شده است.

مهم‌ترین مولفه برای انتخاب همسر از نگاه قرآن، انتخاب فردی صالح و مومن است و رعایت حق و حقوق زوجین و همکاری میان زن و مرد نیز از دیگر مواردی است که افراد در انتخاب همسر باید به آن توجه داشته باشند. از نظر قرآن کریم مرد و زن در کنار هم به سعادت و کمال واقعی می‌رسند و لازمه خوشبختی و سعادت مردان و زنان ازدواج، تعامل و همکاری میانشان است، که در این زمینه سفارش زیادی به جوانان برای ازدواج و انتخاب همسر مناسب شده . دختران و پسران جوان باید همسری را انتخاب کنند که در اکثر موارد توافق و تفاهم داشته باشد و این مقوله از تأکیدات دین و مذهب ماست .

کسانی‌که در امر همسرگزینی از دستورات قرآن کریم، پیامبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) پیروی کنند، زندگی‌های موفقی را شروع خواهند کرد. اگر دین را در عرصه جامعه مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید که افراد در مناسبت‌های مذهبی کمتر به هنجار شکنی روی می‌آورند و اگر جوانان نیز در انتخاب همسر با رویکردی دینی و با توجه به آموزه‌های قرآنی اقدام کنند در این راه با شکست مواجه نمی‌شوند

در مجموع دین بویژه دین اسلام نقش بازدارنده در آسیب‌های اجتماعی دارد و یکی از آسیب‌های اجتماعی که بیشتر جوامع با آن دست به گریبان هستند، عدم صحیح گزینش همسر و مشکلات پس از آن است که اگر این عمل همراه با معنویت و اعتقادی مذهبی انجام شود، بسیاری از معضلات جامعه برطرف خواهد شد.

در دنیای امروز ذهنیت مادی بر جوامع حاکم و معنویت کم رنگ شده و فخر‌فروشی، اسراف و تبذیر در جوامع بشری گسترش پیدا کرده و جامعه ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و این مسئله باعث شده جوانان در امر همسرگزینی ملاک‌های مادی را در اولویت قرار دهند و به معنویت کمتر توجه کنند. این مسئله باعث شده ازدواج و همسرگزینی در جامعه ما بسیار سخت شود و جوانان نتوانند به راحتی ازدواج کنند و همین امر نیز باعث بالا رفتن سن ازدواج شده است.

قرآن کریم، در آیه‌های مختلفی مهم‌ترین مسئله در انتخاب همسر، ایمان، اعتقاد و باورهای دینی بوده و داشتن تفاهم، همفکری و همدلی نیز در مرحله بعدی قرار دارد، همچنین همتراز بودن در زمینه‌های مالی نیز از دیگر معیار‌هایی است که مردان و زنان در انتخاب همسر باید ملاک قرار دهند البته زیبایی، جمال و خصوصیات اخلاقی از دیگر مولفه‌هایی است که در مراحل بعدی باید مورد توجه قرار گیرد. اگر ما طبق دستورات قرآن کریم و بزرگان دین اسلام زندگی کنیم، خواهیم دید که زندگی ما بسیار به روز، متکامل و پیشرفته خواهد بود و در مسیر رشد و شکوفایی قرار خواهد گرفت. بسیاری از مشکلات زندگی روزمره ما از نا آگاهی و عدم اطلاع از مبانی قرآنی است و همین امر در همسرگزینی و تشکیل خانواده ما را از اصول اساسی اسلام دور کرده . مهمترین غفلتی که در امر ازدواج در جامعه رواج پیدا کرده این است که ما وعده‌های الهی را از یاد برده‌ایم و گشایش‌های مورد نظر خدا را فراموش کرده‌ایم و همین عامل باعث عقب افتادن ازدواج جوانان شده است

اصل کفویت یک اصل اساسی در ازدواج مسأله «کفویت» یا همان «همتایی» و برابری با یکدیگر است. چون اصلی ترین مسأله که در ازدواج موجب آرامش آدمی می‌شود، اصل همتایی است و مهم ترین و اصلی ترین مسأله در کفویت، ایمان است چون مؤمن کفو مؤمن است. به عبارت دیگر، کفویت همسنگی در ویژگی‌های فرهنگی اجتماعی و اقتصادی است و رعایت اعتدال، رشد و تکامل معنوی و اخلاقی را در پی دارد. اما چنانچه در زندگی روزمره شما مسائل مادی مؤثر است باید حتماً به کفویت اقتصادی دو خانواده توجه کنید.

گاه خانواده‌های مؤمنی را می‌بینیم که در حد معمولی ایمان دارند و به معنای متعارف مؤمنند و پس از ازدواج با مشکلاتی مواجه می‌شوند. تنها علت این عدم موفقیت، اختلاف طبقاتی یا اختلاف اقتصادی یا اختلاف فرهنگی است. در ازدواج باید به دو منظر توجه داشته باشیم یعنی یک چشم به آنچه هست داشته باشیم و یک چشم به آنچه آرزوی آن را داریم. نهایت آنکه کفو شما کسی است که شما با او احساس آرامش می‌کنید.

انتخاب همسر مناسب و هم شأن نخستین گام در ازدواج آن است که انسان همسری مناسب و هم شأن با خود را برگزیند که بتواند مکمل او باشد و نواقص او را برطرف کند و همانند لباسی باشد که هم عیوب و نواقص او را می پوشاند و هم با کمالات خود، بر کمالات او می افزاید. خداوند در قرآن در بیان فواید لباس می فرماید که لباس عیب پوش و زیبا آفرین است. یٰا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنٰا عَلَیْکُمْ لِبٰاساً یُوٰارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِبٰاسُ التَّقْوىٰ ذٰلِکَ خَیْرٌ ذٰلِکَ مِنْ آیٰاتِ اللّٰهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ

الا اى بنى آدم از لطف و مهر                    یگانه خداوند ناهید و مهر

لباسى فرستاد بر جان و تن                         بپوشید تا عورت خویشتن

شما را ز تقوى لباسى سزاست                   لباسى که نیکوترین جامه هاست

پس این نیک گفتار بى کم وکاست                همه ز آیه هاى یگانه خداست

که شاید خدا را به یاد آورید                    ره شکر او را به پایان برید

 (اعراف26 و27) بنابراین کسی که بی همسر است یا همسری مناسب ندارد در حقیقت گرفتار برهنگی است که عیوب او آشکار و بر کمال و زیبایی اش چیزی افزوده نمی شود؛ چرا که از نظر خداوند همسران مانند لباس یکدیگر هستند که می پوشانند و زیبایی و کمال می آفرینند هُنَّ لِبٰاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبٰاسٌ (بقره187).

زنان چون لباسند مر شوى را                 و ز آن سوى مردان لباس نسا

 نکته ای که باید توجه داشت اینکه اگر همسری مناسب برای خود یا فرزندان خود یافتید پیشنهاد بدهید و در این کار درنگ نکنید و این بهانه که دختر بزرگ تر هنوز ازدواج نکرده، مانع از رسیدن به همسر مناسب نباشد. قٰالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هٰاتَیْنِ عَلىٰ أَنْ تَأْجُرَنِی (قصص27 و 28)

 به موسى بگفتا شعیب آنکه عزم              مرا هست در این عمل نیک جزم

به عقد تو آرم یکى دخترى                       که او را بگیرى تو بر همسرى

قاعده طلائی ازدواج آسان یکی از مهم ترین مشکلات جوانان این است که از سرمایه کافی برای ازدواج بهره مند نیستند. مردم بر این باورند که اول وضع مالی خوب و مناسبی باید داشته باشند تا بعد ازدواج کنند، این در حالی است که خداوند دقیقاً خلاف این باور مردمی فرمان می دهد. براساس قاعده طلایی که قرآن بیان می کند: اگر می خواهی از نظر اقتصادی وضعیت مناسب و خوبی داشته باشی اول ازدواج کن تا بی نیاز شوی. نه اینکه صاحب ثروت شوی بعد ازدواج کنی. بی همسران خود، و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید. اگر ندار و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خویش بی نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر داناست. بهترین راه ازدواج آسان این است که شما به فضل الهی تکیه کنید و کارهای خود را در همه چیز از جمله ازدواج به خداوند واگذار کنید .

این نگرش در میان عامه مردم معروف است و تجربیات فراوان نیز مؤید آن است که اصولاً هزینه ازدواج را خداوند فراهم می کند، از این رو اگر کسی با اندکی آورده مالی، شروع به ازدواج کند و تلاش هم بورزد خداوند وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ، از جایی که به ذهنش هم نمی رسد، هزینه او را تأمین می کند. این حقیقت با حساب های دودوتا چهارتای مادی ما سازگار نیست و محاسباتی غیر از محاسبات محدود ما در عالم در کار است

خداوند در آیه سوره نور کلید طلائی ازدواج آسان را تبیین کرده و به افراد نیازمند ازدواج تأکید کرده که با تقوا و توکل و اعتماد به خداوند و با حداقل امکانات و کم توقعی و ساده گیری و قناعت، به راحتی می توانند ازدواج کنند و خداوند هم هوای آنان را خواهد داشت. باشد که با ایمان واقعی و نه زبانی به این وعده های آسمانی، زنجیرهای خودساخته پیرامون ازدواج را به دست خود باز کنیم و با آسان گیری، زمینه ازدواج خیل عظیم جوانان مجرد آماده ازدواج را فراهم کنیم تا درهای رحمت و فضل خداوند به رویمان گشوده شود.

ازدواج، مایه برکت و موجب خیر از جمله تعابیر رسا و نغز اسلام در بیان اهمیت ازدواج، همانا بیان ثمرات و فواید مادی و معنوی مترتب بر آن است. با این روش، هم جایگاه ازدواج را نزد خداوند بیان می کند و هم انسان ها را به انجام آن ترغیب می نماید. بر همین اساس، در مکتب اسلام، ازدواج مایه فزونی رزق و روزی و سبب زیادی ثروت معرفی شده و موجب به تاخیر افتادن مرگ و بلندی عمر، دانسته شده است. به هنگام ازدواج ابواب آسمان گشوده و رحمت الهی به زمین فرو می ریزد.    

توصیه ‌های اسلام برای تحکیم خانواده
1- حفظ خانواده، جهاد در راه خدا
2- عفو و گذشت، عامل صفا و صمیمیت
3- زندگی بر اساس عُرف اهل ایمان
4- مرد، حق حکومت دارد، نه تحکّم
5- تقسیم کارهای خانه میان زن و مرد
6- پوشاندن عیوب یکدیگر، نه اظهار و افشای آن‌ها
7- تربیت فرزند، با شیوه اهل بیت(علیهم‌السلام)

راهکارهایی برای تحکیم نهاد خانواده قال النبی: فامن بیت فیه شیئی من الحکمه الا کان خرابا. خانه ای که در اداره امور آن پرتوی از حکمت نباشد سرنوشتی جز ویرانی ندارد.  

1. خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی است که نخست به وسیله پیوند زناشویی بین زن و مردم در زیر یک سقف تشکیل میشود و با وجود فرزندان گسترش و تقویت می یابد.
2. آیین اسلام، خانه و خانواده را همانند کشوری می داند که اعضای آن، اعضای کشور و پدر و مادر، مسئول اداره این کشور هستند و هر آنچه که برای اداره کشوری بزرگ لازم باشد مانند امنیت، فرهنگ، اقتصاد، قانون و... برای اداره امورخانواده نیز در مقیاسی کوچک تر لازم و ضروری است.

3. خانواده را باید با «حکمت» اداره کرد. حکمت، از به هم پیوستگی علم و عقل به دست می آید، هر گاه دو مقوله دانش و خرد، با یکدیگر تلاقی پیدا کنند، حاصل جمع این دو، نورانیتی ایجاد می کند که آن را حکمت می گویند چنان که راغب اصفهانی در کتاب ارزشمند مفردات گفته است. الحکمه اصابه الحق بالعلم و العقل.
4. حضرت مسیح علیه السلام در تفسیر واژه حکمت می فرماید: نور هر دلی حکمت است «ان الحکمه نور کل قلب» و علی علیه السلام نیز فرمود: ثمر درخت حکمت، رستگاری است ثمره الحکمه الفوز

اسلام، عامل اصلی تشکیل خانواده را «قانون زوجیت» می داند، قانونی که در نظام خلقت بر مجموعه آفرینش حاکم است، این قانون همه موجودات را از مسیر جذب و انجذاب هدایت می کند و هر جنسی را به طرف جنس دیگر می کشاند. خداوند می فرماید: و از هر موجودی جفت (نر و ماده) آفریدیم وَ مِن کُلِّ شَئیٍ خَلَقنا زَوجین
قرآن کریم قانون زوجیت را از نشانه های قدرت خداوند حکیم می داند و می فرماید: از نشانه های قدرت خداوند این است که برای شما همسر و جفتی از جنس خودتان آفریده است وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً

5. محیط خانواده، محل تلاقی عشق زن و مرد است. این تلاقی مبارک، کثرت را به وحدت و فصل را به وصل می رساند تا فرزندان که نتیجه ملاقات این دو عشق می باشند قدم به عرصه وجود بگذارند و تداوم زندگی انسانی را فراهم سازند.
عشق، محیط خانه را صفا می بخشد، کلیدی برای حل بسیاری از مشکلات زندگی است، حرارت و شورزاید الوصفی به وجود می آورد، سختی ها را آسان و سکوت و سکون را به جنبش و جوشش مبدل می سازد.

6. یکی از عوامل مهم، در انسجام خانواده، سنخیت است که به تعبیر فلاسفه، سنخیت علت انضمام و به هم پیوستن است «السنخیه عله الانضمام» همین معنا را در قالب «کبوتر با کبوتر باز با باز» و یا «جان گرگان و سگان از هم جداست» بارها شنیده ایم و یا برای دیگران گفته ایم.  در تعلیمات اسلامی، برای تحکیم و تداوم هر چه بهتر و شیرین تر زندگی، به موضوع مهم کفویت و مشابهت فکری و فرهنگی و همچنین سنخیت اخلاقی توجه ویژه شده است .

چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: به همشان خود زن بدهید و از همشان خود زن بگیرید زوجوا الا کفاء و تزوجوا الاکفاء یا در بیان دیگری فرمود: مرد مسلمان همشان زن مسلمان و مرد مومن همشان زن با ایمان است المسلم کفو المسلمه و المومن کفو المومنه

7. خانواده بستر شکل گیری شخصیت افراد است و لذا این بستر اگر پاک و نورانی باشد کسانی که در این فضای نورانی رشد کنند طبعا پاک و نورانی خواهند شد، در غیر این صورت نسبت به خروجی های خانواده، نباید امید پاکی و شایستگی داشت.
قرآن کریم در یک بیان تمثیلی می فرماید: زمین پاک، گیاهش به فرمان پروردگارش پاک می روید، ولی زمین ناپاک و بد طینت، جز گیاه بی ارزش از آن نمی روید وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً اعراف 58

زمینى که پاک است و نیکوش خاک           گیاهش به اذن خدا هست پاک

ولى ز آن زمینى که ناپاک هست                 نروید گیاهى مگر خار و پست

بدین گونه این آیه هاى گران                   بیان مى نماییم بر شاکران

8. در اداره امورخانواده، چند عنصر، نقش اساسی دارند که اگر هر یک از آنها نباشند و یا نقش ضعیفی را ایفا نمایند مجموعه اعضاء خانواده، با مشکلات فراوانی روبرو خواهند شد. آن عناصر سازنده، که به نظام خانواده شکل منطقی و انسانی می بخشند عبارتند از   حکمت و تدبیر  احساس و عاطفه  اخلاق  قانون

9. امروز در جهان غرب، ارکان خانواده، درهم شکسته و نهادی به عنوان خانواده تقریبا از بین رفته یا درحال اضمحلال است، زیرا ماهیت فرهنگ و تمدن مادی غرب، انسان غربی را به این نقطه وحشتناک رسانده. در محیط زندگی غربی ها، صفا، صمیمیت، ایثار، صله رحم، رعایت حقوق والدین و امثال این ارزش ها که نطفه اش در نهاد اجتماعی خانواده بسته می شود، و خانواده آسیب جدی دیده است. 
10. در جوامع اسلامی،  به خاطر حضور پر رنگ فرهنگ اسلام و قرآن، تا حدود زیادی نهادخانواده، از آسیب ها و آفت ها در امان مانده است. اگر چه در این سال ها،  تهاجم فرهنگی غرب، خانواده و معیارهای ارزشی آن را با چالش روبرو کرده است ولی ارکان خانواده و بسیاری از سنت ها و ارزش هایش، همچنان محکم و استوار باقیمانده اند.

11. اسلام با الهام از فرهنگ انسان ساز ، خانواده را واحد بنیادی جامعه معرفی می کند و از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.

چهار اصل بنیادی در زندگی از نظر امام صادقعلیه السلام انسان زندگی خویش را بر پایه دانش و علم و معرفت قرار دهد، و باید زندگی خود را بر 3 اصل بنا کنند     

1. دانستم روزی مرا دیگری نمیخورد، پس آرام شدم؛                       

2. و دانستم که خدا مرا میبیند، پس حیا کردم؛                                           

3. و دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد، پس تلاش کردم؛

بخش : 12                  مسئولیت انسان در قبال اعضا و جوارح

از احکام عقلانی و وحیانی از جمله مسئولیت‌ها و تکالیف بشر در برابر اعضا و جوارح خود، محافظت و مدیریت نگاه و نظر است چرا که عقل برای زندگی بشر هدف والا و برتری را شناسایی می‌کند که نمی‌تواند جز از طریق حرکت در مسیر معینی به دست آید. این هدف متعالی که از آن به خلافت، خوشبختی، زندگی ابدی و مانند آن تعبیر می‌شود، تنها در سایه حرکت در راه راست عقل و دین و اخلاق است.

لذا اجازه نمی‌دهد تا اعضا و جوارح بیرون از این هدف، عمل و رفتار کند. از نظر عقل و در میان فضایل اخلاقی، حیا و عفت در درجه اول اهمیت است؛ زیرا حیا به معنای پذیرش همه فضایل اخلاقی و بی‌حیایی و بی‌عفتی به معنای پذیرش همه رذایل اخلاقی است.

چشم، دریچه ای به سوی کمال یا سقوط در آیات و روایات بسیاری به مسئله چشم و کارکردهای متضاد و دوگانه آن توجه داده شده. از نظر قرآن همه اعضا و جوارح آدمی چیزهایی است که در نزد وی به امانت گذاشته شده و شخص به عنوان مسئول حفظ و نگهداری و بهره برداری درست آن است وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا (اسراء36)

بدانچه ندارى برآن آگهى                      مبادا که دل در پى آن نهى

(مبادا که بى غور بى جستجو                  بگوئى که این یک بدست، آن نکو)

که مسئول هستند پیش خدا                همه چشم و گوش و قلوب شما

هریک از اعضا و جوارح آدمی امانتی در دست انسان است که در قیامت باید پاسخگوی رفتارها و تصرفات خود درباره آنها باشد. هرگونه رفتار و تصرفی که بیرون از دایره حق و چارچوب های الهی که برای نعمت و عضوی قرار داده شده باشد، به عنوان رفتاری خیانت آمیز تلقی میشود.

یکی از اعضاء و نعمت هایی که خداوند برای انسان قرار داده و به عنوان امانت در اختیار اوست، نعمت چشم که باید درچارچوب حق انجام گیرد وگرنه باید در قیامت به عنوان خیانت در امانت پاسخگو باشد.

مسئولیت چشم و تکالیف آن خداوند چشم را از ابزارهای شناختی معرفی کرده وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ و چشمانى دارند که با آنها نمى‏بینند (اعراف195،179)

 وَ إِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ یَسْمَعُواْ وَ تَرَاهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لاَ یُبْصِرُونَ

چو خوانیدشان بر صراط نکو     اعراف198       نخواهند بشنید آن گفتگو

ببینى که آنان ترا بنگرند                                ولى هیچ بهره ز تو نابرند

وَ جَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَ الأَبْصَارَ وَ الأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ  (نحل78) و (مومنون78)

ببخشیدتان حق دو چشم و دو گوش           عطا کرد قلب و بیاراست هوش

مگر شکر گویید بر کردگار                            بگردید شاکر به پروردگار

و آن را به عنوان نعمتی بزرگ دانسته أَ لَمْ نَجْعَل لَّهُ عَیْنَیْنِ آیا دو چشمش نداده‏ایم (بلد8)                    مگر چشم بر او ندادست رب

اگر چشم نبود ما بسیاری از حقایق هستی را درک نمیکردیم و از بسیاری از علوم محروم بودیم. دیگر مسئولیت های انسان در برابر چشم آن است که اجازه ندهد تا چشم خیانت ورزد و رفتاری نادرست را درپیش گیرد که برخلاف امانت و مسئولیتی است که برعهده آن گذاشته شده

از آیه 19 غافر به دست می آید که چشمان آدمی به خود انسان نیز خیانت می کند یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ [خدا] نگاه هاى دزدانه و آنچه را که دلها نهان مى‏دارند مى‏داند

چو با چشم، مردم خیانت کنند                  و گر طرح پنهان به دل افکنند

از آنهاست آگاه رب جهان                            بداند همه چیز فاش و نهان

از این رو خدا حتی به خیانت چشمان آدمی آگاهی دارد و از آن بازخواست می کند؛ چرا که حرکات خیانت آمیز چشمان انسانها، از خدا پنهان نیست و خداوند به حکم خالقیت و مالکیت، چشم و هر چیز دیگر مرتبط به آن را در قبضه قدرت خود دارد.

نگاه و چشم چرانی و حرکات خیانت بار چشم یکی از مسئولیت های انسان و چشم مسئولیت در برابر نگاه و حرکات از جمله حرکات خیانت بار است. از جمله این حرکات خیانت بار می توان به چشم چرانی اشاره کرد. بر انسان است که مواظب چشمان خویش باشد، چرا که نگاه یکی از دریچه های هفتگانه آدمی به سوی گناه و دوزخ است لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ [دوزخى] که براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معین از آنان [وارد مى‏شوند] (حجر44)

براى جهنم بود هفت راه                         ز هر ره گروهى درآید تباه

 چشم چرانی از جمله رفتارهای خیانت آمیز چشمان است. چشم چرانی یعنی خیره چشمی و هرزه نگاهی یا همان هیز بودن، نگاه از روی لذت به خوبرویان و نظر بازی است. (لغت نامه ج5 ص7147) زیرا حرکات مخفی و دزدانه چشم برای بهره گیری و التذاذ موجب میشود تا انسان از مسیر امانت الهی دور شود و ابزارهای رشدی را در مسیر نادرست به کار گیرد. از آن جایی که خداوند مالک اعضا و جوارح است و این ابزارهای شناختی در اختیار بشر قرار گرفت تا خداشناسی و هستی شناسی داشته باشد و در مسیر رشدی قرار گیرد، ولی شخص با بهره گیری نادرست از این ابزارها در حقیقت در امانت خیانت کرده است.

از این رو چشم چرانی از مصادیق خیانت چشمان شمرده می شود. یکی دیگر از فرمان های الهی غض بصر به معنای چشم فرو هشتن است که خداوند درباره نگاه بیان کرده و از مومنان خواسته تا در برابر نامحرمان از مرد و زن چشم فرو گیرند و در دیگران به صورت خیره و تیز و مستقیم نگاه نکنند قُل لِلمومِنینَ یَغُضّوا مِن اَبصارِهِم (نور30 و31) یکی از ماموریت های پیامبر(صلی الله علیه و آله) این بود که به مومنان فرمان دهد تا مراقب چشمان خویش باشند و از نگاه هرزه و هیز اجتناب کنند. نگاه خیانت بار و چشم چرانی حرام است و بر زنان و مردان است که از چشم چرانی پرهیز کنند. یعنی امر کن به اجتناب از چشم چرانی که اگر امر کردی آنان نیز اجتناب خواهند کرد. (المیزان ج15، ص110-111)

خداوند مثلا از رو در رو شدن با زنان پرهیز میدهد، چرا که زمینه ساز پیدایش چشم چرانی در جامعه است وَ الْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِیمًا مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانى که خدا را فراوان یاد مى‏کنند خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است (احزاب35)

آزاد کردن دل به فروهشتن چشم نگاه، دریچه ای به سوی گناه و سقوط است؛ چرا که دل با دیدن، گرفتار می شود و در زنجیری از گناهان می افتد که او را به ورطه نابودی و سقوط از مقام انسانیت می کشاند. امام علی(علیه السلام) راحتی دل ها را در رهایی از نگاه های هیز و چشم چرانی و از طریق چشم فروهشتن می داند مَن غَضَّ طَرفَه ُ اَراحَ قَلبَهُ؛ هرکس چشم خود را (از نامحرم) فرو بندد، قلبش راحت می شود. (غررالحکم، ح 2219)

راهکار رهایی از خیانت چشم از امیرمومنان علی(علیه السلام) نیز روایت شده که فرمود: نَعَم صارَفَ الشَّهَوات غضَّ الاَبصار چشم پوشی از نگاه، بهترین عامل بازداری از شهوت است. برای کنترل نگاه حتی خوب است از نگاه به لباس زیر زنان پرهیز شود فان قدرت أن لاتنظر الی ثوب المرأه التی لاتحل لک فافعل؛ اگر توان داری به جامه زنی که برای تو حلال نیست نگاه نکنی، نگاه نکن (منتخب میزان الحکمه ص230 ح2749)

اگر شخص خود را در محضر خدا بداند و بر این باور باشد که عالم محضر خداوند است و او حتی خفی و سر و اخفی را می داند: یَعلَمُ خائِنَهُ الاَعیُن وَ ما تُخفِی الصّدور؛ و از نگاهی دزدکی آدمی نیز آگاهی دارد، در آن صورت رفتار خویش را تغییر می دهد و از خدا شرم و حیا کرده و از گناه در برابر دیدگان حضرت حق پرهیز می کند.
 از بهترین راه های چشم بستن از حرام، حاضر و ناظر دانستن ناظر آگاهی است که بر همه اعمال آشکار و نهان ما احاطه دارد و از باطن ضمیر، مطلع است و هم اوست که فردای قیامت حسابرس و حاکم است. خداوند در قرآن می فرماید:
 یَعلَمُ خائِنَهُ الاَعیُن خدا از خیانت چشم ها آگاه است.

چرائی و ضرورت کنترل چشم و گوش اکنون پرسش این است: ما چشم و گوشمان را در چه راه هایی به کار می بریم؟ معمولا چشم ما خیلی آزاد است و هر طرف که بخواهیم نگاه می کنیم. هر چه در خیابان جلوی چشممان آمد می بینیم. شیعیان کسانی هستند که به این دو کار همت دارند: 

فرق دیدن و نگاه کردن دیدن، امری اختیاری است، ولی نظر و نگاه این طور نیست و در بسیاری از موارد بی اختیار اتفاق می افتد، زیرا گردش چشمان و نظر و نگاه کردن اختیاری چشم است همانند نفس کشیدن، ولی انسان باید توجه داشته باشد که این نگاه می تواند به دیدن تبدیل شود و از حالت غیرطبیعی به اختیاری تغییر ماهیت دهد. از این رو امام صادق(علیه السلام)نگاه دوم را خطرساز و نگاه سوم را هلاکت بار می داند اَوّل النّظرَه لَکَ و الثّانیهُ عَلَیکَ و لا لَک َو الثّالثهُ فیهَا الهَلاک نگاه اول (ناخودآگاه به نامحرم) برای تو (جایز و حلال) است و نگاه دوم ممنوع است و حرام، و نگاه سوم، هلاکت بار است (من لایحضره الفقیه ج3 ص447 ح8564) 

از نگاه (ناپاک) بپرهیزید که چنین نگاهی تخم شهوت را در دل می کارد و همین برای فتنه صاحب آن دل بس است. (تحف العقول ص503)                   . 

نگاه به محارم براساس احکام شرعی نگاه کردن به همسر مانعی ندارد امّا نگاه کردن به غیر همسر شرعی ممکن است به دو صورت باشد: با قصد لذت. و بدون قصد لذت. اگر با قصد لذت باشد حرام الهی است. امّا اگر بدون قصد لذت باشد به جز عورتین مانعی ندارد. بنابراین آقایون مجاز نیستند حتی به محارم خود نیز با قصد لذّت نگاه کنند چه برسد به غیر محارم و نامحرمان!

نگاه به نامحرمان در مورد نگاه به غیر محارم، اگر با قصد لذت باشد به طور کلی حرام است ولی اگر بدون قصد لذت باشد تنها به دست ها و صورت اشکالی ندارد و به غیر از دست ها و صورت نیز حرام است. براین اساس نگاه کردن آقایون حتی به دست ها و صورت نامحرمان اگر با قصد لذت باشد نیز حرام است.                 .
اگر احکام الهی اسلام برای سعادت بشری آورده شده است، اگر رعایت احکام شرعی- فرجام نیک آدمی را تضمین می کند، پس دیگر تابستان و زمستان ندارد! همیشه و در همه حال این احکام و دستورات مفید و ضامن سعادت آدمی آند!

آثار نگاه حرام از آثاری که برای نگاه حرام برشمرده اند می توان غیر از آثار جسمی به آثار روانی نیز اشاره کرد. از جمله حسرت و افسوسی که بر دل ها می رود. علی علیه السلام نسبت به نگاه کردن هشدار می دهد من اطلق طرفه کثر اسفه؛ هر کس چشم خویش را آزاد گذارد، همیشه اعصابش ناراحت بوده و به آه حسرت دائمی گرفتار میشود (میزان الحکمه ج10 ص47 غرر الحکم ج2ح403) این حسرت به دلایل مختلف ممکن است پدید آید که یکی از آنها عدم دسترسی به آنچه دیده. وقتی انسان در حقیقت انسانی که نگاهی شهوت انگیز دارد، عقل خویش را به تباهی می دهد و نگاه، زمینه ساز شهوت و شهوت موجب زوال عقل می شود

نگاه، مساله ای شرعی و اخلاقی در آموزه های دینی، شخص می بایست در نگاه کردن و نگریستن متوجه این معنا باشد که برخی از نگاهها حرام و برخی دیگر مکروه است. نگاه های خیانت آمیز و زیرچشمی، بر خلاف اصول اخلاقی است و خردمندان این گونه رفتارها را در ردیف رفتارهای ناهنجار قرار می دهند.

نگاه حرام، ورود به حریم حرمت زن است نگاه نامحرم به او بی‌حرمتی به اوست برای همین می‌بینیم که در مورد زنان کافر این احترام وجود ندارد و در صورت بی ریبه بودن نگاه، معصیتی صورت نگرفته است.

نگاه به نامحرم و آسیب‌های آن

1- به خطر افتادن امنیت اجتماعی و اخلاقی: موضوع ضرورت امنیت برای زنان، از اجزای تفکیک ناپذیر یک جامعه سالم است و بدون شک، پوشش و نگاه، حریم اطمینان بخشی برای تأمین این نیاز اساسی تلقی می‌شود، متأسفانه در دنیای کنونی که به این کمربند حفاظتی و امنیتی بهای لازم داده نمی‌شود، امنیت زنان، بیش از گذشته در معرض خطر قرار گرفته . به طور کلی می‌توان گفت که امنیت زنان به دو چیز بستگی دارد :                                  .
الف - پوشش: امام صادق علیه السلام: لا ینبغی لِلمرأهِ أن تُجمِ ثوبَها اذا خرجَت مِن بَیتها؛ برای زن هنگامی که از خانه‌اش خارج می‌شود، سزاوار نیست که لباسش را خوشبو کند. و مردان هوسران را تحریک کنند.

ب - نگاه: وقتی که در بین جامعه‌ای، نگاه حرام به صورت یک عادت غلط در می‌آید، همه گرفتار آن می‌شوند در چنین جامعه‌ای، دیگر از امنیت خبری نیست و دلیل آن این است که نگاه حرام اول راه است و بعد فساد و هتک حرمت به وجود می‌آید.

2- توسعه‌ فساد و فحشا: کسانیکه چشم چرانی می‌کنند، انسان‌هایی هستند که به شهوترانی متمایل هستند و از اینکه فساد و فحشا در جامعه گسترش پیدا کند، خوشحال می‌شوند زیرا راه برای شهوترانی و هوسرانی آنها، در جامعه باز می‌شود. به همین علت، چشم چرانی رابطه مستقیم با فساد و فحشا دارد، یعنی در صورت افزایش یا کاهش نگاه آلوده در جامعه، فساد نیز کم، یا زیاد می‌شود. ‏

3- فرار از خانه : وقتی که دختران و پسران، با نگاه حرام به استقبال روابط نامشروع می‌روند، کم کم در ورطه‌ گناه و فساد جنسی قرار می‌گیرند و به همین علت، بیرون از خانه را امن‌تر از خانه می‌دانند و در چنین شرایطی، تصمیم به فرار از خانه می‌گیرند.

لذا آنها کاملاً در معرض اشتباه هستند و فرار از خانه مشکلات آنها را دوچندان می‌کند.

4- بالا رفتن آمار طلاق و تضعیف روابط خانوادگی: در پی رها شدن نگاه و به تبع آن قوه‌ شهویه‌ لجام گسیخته روابط خانوادگی به شدت تضعیف شده و در پی آن طلاق و خطرات بعد از آن شروع می‌شود.

5- پیدایش بیماری‌های جنسی و روانی: یکی دیگر از اثرات مخرب نگاه حرام، ابتلا به بیماری‌های روانی است به گونه‌ای که نگاه کننده به این عمل شنیع معتاد می‌شود.

در چنین شرایطی، حتماً نگاه‌ کننده، اراده‌ خدادادی خود را ضعیف می‌بیند و از اینکه نمی‌تواند بر چشم خویش مسلط شود، بیماری‌هایی مانند افسردگی و... به سراغ او می‌آید.

یکی از موارد نگاه حرام، نگاه به فیلم های مستهجن و غیر اخلاقی است، ولی برخی بدون توجه به حرمت شرعی، به آنها نگاه می‌کنند و در اثر نگاه به آن فیلمها، اعمالی به آنها تلقین می‌شود که روح آنان را مشوش می‌نماید و با وجود تأثیر‌گذاری این گونه فیلمها، انسان ترغیب به اعمال نامشروع و دور از اخلاق می‌شود. ‏

‏6- بی‌اهمیتی به جامعه و آینده خود و دیگران: کسی که به واسطه‌ نگاه حرام، به ورطه‌ شهوات می‌رود به جایی می‌رسد که هیچ چیز، جز شهوت برایش معنا و مفهومی ندارد؛ دیگر برایش مهم نیست که چه می‌شود، نه جامعه برایش مهم و نه خانواده‌اش؛ شهوات را می‌شناسد و آن چیزهایی را که او را به شهوت می‌رسانند.

عادت به گناه

عادت به گناه و آلودگی ها از دیگر علل و عواملی است که خداوند در آیات 78 و 79 سوره هود به عنوان علت تداوم وافزایش نابهنجاری یاد می کند. در حقیقت کسی که به گناهی عادت کند نمی تواند از آن رهایی یابد و این خود عاملی می شود تا بطور عادت که طبیعت ثانوی وی شده آن را تکرار کند و خود و جامعه را آلوده نماید.

دست دادن با زن ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﻋﺎﻟمی ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺍﻟﯿﺰﺍﺑﯿﺖ ﺩﺳﺖﺑﺪﻫﯽ؟
 ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ، ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩاند ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻫﻨﺪ.
 ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ.
ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ : ﭼﺮﺍ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﻮ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ، ﯾﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟
 ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻗﯽﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺑﻌﺪﺍ ﻫﺮﺩﻭﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﺎﻥ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﺩ. ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ می کنند. تقدیم به محضر همان عالم باصفا و منطقی امام موسی صدر صلوات

دختران مومن سه ویژگی دارند:  متکبر، بخیل و ترسو هستند!

 ﺍمیرالمؤمنین ﻋﻠﯽ (علیه السلام) ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ، ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﻢ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ.ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻣﺎل ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ. ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼ‌ﻏﻪ ﻓﯿﺾ ﺍﻻ‌ﺳﻼ‌ﻡ-ﺣﮑﻤﺖ266،ﺹ1191

 از دختــــر جوانى پرسیدند: از چه نوع آرایشى استفاده مى کنى؟

گفت اینها رو به کار مى برم:
ﺑراى لبانم ......... رﺍﺳﺘــــــگویى
براى صدایم .......... ذکــــــر الله
براى چشمانم ......... ﭼـــــــشم پوشـــــى از حرامـــات
ﺑراى ﺩﺳﺘانم ....... کـــــمک و یارى به مستمندان
براى پاهایم ............ ایــــــــستادن براى نماز
براى قامتم ........... ســــجده بردن براى الله
براى قلبم ............ حــــب الله
به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت!
با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت!
از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت!
قرآن رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت!
 خدایا من عاشق توام و به تو نیاز دارم. به قلب من بیا

منابع : قرآن منظوم امید مجد

استفاده از مجموعه سخنرانی ها و مقالات مرتبط با موضوع

کتاب حجاب علامه شهید مطهری

مقام زن و امام خمینی

ادامه مطالب

http://m5736z.blog.ir/post/HejabQ1

http://m5736z.blog.ir/post/HejabQ2

http://m5736z.blog.ir/post/hejab3

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگذاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۱)

سلام، مطالب جالبی بود، استفاده کردم، ممنون. خداقوت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">