تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

تفسیر سوره های جزء 30
تفاسیر : نور ، نمونه ، المیزان ، البرهان و ....

  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

تفسیر سوره حمد

سوره ی حمد که نام دیگرش فاتحه الکتاب است، هفت آیه دارد  و تنها سوره ای است که بر هر مسلمانی واجب است روزانه ده بار آن را در نمازهای شبانه روزی بخواند و در صورت ترک عمدی نماز او باطل است. سوره ی حمد اساس قرآن است. آیات سوره ی مبارکه فاتحه،اشاراتی در باره ی خداوند و صفات او،مسأله معاد،شناخت و درخواست رهروی در راه حقّ و قبول حاکمیت و ربوبیّت خداوند دارد. همچنین به ادامه ی راه اولیای خدا، ابراز علاقه و از گمراهان و غضب شدگان اعلام بیزاری و انزجار شده است . 

سوره ی حمد همانند خود قرآن مایه ی شفاست،هم شفای دردهای جسمانی و هم شفای بیماری های روحی . آیه «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آیه ای مستقل و جزء قرآن است.

درسهای تربیتی سوره ی حمد

1- انسان در تلاوت سوره ی حمد با «بِسْمِ اللّهِ» از غیر خدا قطع امید می کند.

2- با «رَبِّ الْعالَمِینَ» و «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» احساس می کند که مربوب و مملوک است و خودخواهی و غرور را کنار می گذارد.

3- با کلمه «عالمین» میان خود و تمام هستی ارتباط برقرار می کند.

4- با «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خود را در سایه لطف او می داند.

5- با «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» غفلتش از آینده زدوده می شود.

6- با گفتن «إِیّاکَ نَعْبُدُ» ریا و شهرت طلبی را زایل می کند.

7- با «إِیّاکَ نَسْتَعِینُ» از ابرقدرت ها نمی هراسد.

8- از «أَنْعَمْتَ» می فهمد که نعمت ها به دست اوست.

9- با «اهْدِنَا» رهسپاری در راه حقّ و طریق مستقیم را درخواست می کند.

10- در «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» همبستگی خود را با پیروان حقّ اعلام می کند.

11- با «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» و «لاَ الضّالِّینَ» بیزاری و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز می دارد.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سر آغاز کتاب الهی است. «بِسْمِ اللّهِ» نه تنها در ابتدای قرآن، بلکه در آغاز تمام کتاب های آسمانی بوده است. در سر لوحه ی کار و عمل همه ی انبیا بِسْمِ اللّهِ قرار داشت. وقتی کشتی حضرت نوح علیه السلام در میان امواج طوفان به راه افتاد، به یاران خود گفت : سوار شوید که «بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» یعنی حرکت و توقّف این کشتی با نام خداست. حضرت سلیمان علیه السلام نیز وقتی ملکه سبا را به ایمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله ی «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» شروع کردند .

سیمای  بِسْمِ اللّهِ

1.  بِسْمِ اللّهِ نشانگر رنگ و صبغه ی الهی و بیانگر جهت گیری توحیدی ماست .

2.  بِسْمِ اللّهِ رمز توحید است و ذکر نام دیگران به جای آن رمز کفر، و قرین کردن نام خدا با نام دیگران، نشانه ی شرک. نه در کنار نام خدا، نام دیگری را ببریم ونه به جای نام او . 

3.  بِسْمِ اللّهِ رمز بقا و دوام است. زیرا هرچه رنگ خدایی نداشته باشد، فانی است .

4.  بِسْمِ اللّهِ رمز عشق به خدا و توکّل به اوست. به کسی که رحمان و رحیم است عشق می ورزیم و کارمان را با توکّل به او آغاز می کنیم، که بردن نام او سبب جلب رحمت است.

5. بسم اللّه رمز خروج از تکبّر و اظهار عجز به درگاه الهی است.

6. بسم اللّه گام اوّل در مسیر بندگی و عبودیّت است.

7. بسم اللّه مایه فرار شیطان ست. کسی که خدا را همراه داشت، شیطان مؤثّر نمی افتد.

8. بسم اللّه عامل قداست یافتن کارها و بیمه کردن آنهاست.

9. بسم اللّه ذکر خداست، یعنی خدایا! من تو را فراموش نکرده ام.

10. بسم اللّه بیانگر انگیزه ماست، یعنی خدایا هدفم تو هستی نه مردم، نه طاغوت ها و نه جلوه ها و نه هوس ها.

11. امام رضا علیه السلام فرمود: «بسم اللّه» به اسم اعظم الهی، از سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیک تر است.

پیام های سوره اخلاص

( سوره اخلاص و سوره توحید ) از توحید پروردگار ، و یگانگى او سخن مى ‏گوید ، و در چهار آیه کوتاه چنان توصیفى از یگانگى خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.

در شان نزول این سوره از امام صادق (علیه ‏السلام‏) چنین نقل شده : یهود از رسول الله (صلى ‏الله ‏علیه‏ وآله‏ وسلّم‏) تقاضا کردند خداوند را براى آنها توصیف کند ، پیغمبر (صلى‏ الله‏ علیه ‏وآله ‏وسلّم‏) سه روز سکوت کرد و پاسخى نگفت ، تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد .

1- الله اسم خاص براى خداست، و در همین یک کلمه به تمام صفات جلال و جمال او اشاره شده، و به همین جهت اسم اعظم الهى نامیده شده. این نام مقدس هزار بار در قرآن مجید تکرار شده.

الله قلب را روشن، به انسان نیرو و آرامش، و در جهانى از نور و صفا غرق سازد.

2- خدا، در عین حضور، از دیدگان غایب است و قابل مشاهده نیست هُوَ . (تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ چشم ها او را درک نمی کند ولی او چشم ها را در می یابد.)

3- گروهى از سردمداران شرک نزد پیامبر آمدند: اى پیامبر! ما را به چه دعوت مى‏کنى؟ فرمود: به پرستش خداى یکتا و بى‏همتا. گفت: او را براى ما وصف‏نما که از طلا و نقره یا از آهن........ 4- خدا در همه چیز یکتاست. در ذات و صفات، در آفرینش و هستی بخشی.

در علم یگانه، در قدرت بى مثال، در رحمانیت و رحیمیت یکتا، و خلاصه از هر نظر بى نظیر است. اللّهُ أَحَدٌ.

5- توجّه تمام موجودات، خواسته یا ناخواسته به سوی اوست. اللّهُ الصَّمَدُ تنها او غنی است و همه به او محتاجند. بی نیازی خدا از همه چیز .

6- تنها خداست که سزاوار قصد کردن است. موجودات، در همه امورشان محتاج اویند (صمد مطلق است و شامل تمام احتیاجات مادی و معنوی مخلوقات می شود) لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ

7- خداوند علّتی ندارد و از چیزی به وجود نیامده است. مولود، معلول است و نمی تواند خدا باشد. وَ لَمْ یُولَدْ (چگونه مسیحیان عیسی را مولود مریم، ولی باز هم او را خدا می دانند؟)

8- نه در ذات، نه در صفات و نه در افعال، هیچ کس و هیچ چیز شبیه و مانند خداوند نیست. وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ خداوند شبیه ندارد تا بتواند شریک او در امور هستی گردد.

پیام های سوره فلق

این سوره تعلیماتى است که خداوند به پیغمبر اکرم (صلى ‏الله‏ علیه‏ وآله‏ وسلّم‏) خصوصا و به سایر مسلمانان عموما ، در زمینه پناه بردن به ذات پاک او از شر همه اشرار مى ‏دهد ، تا خود را به او بسپارند ، و در پناه او از شر هر موجود صاحب شر در امان بدارند  . 

در باره شان نزول این سوره روایاتى در غالب کتب تفسیر نقل شده که مطابق آنها پیغمبر اکرم (صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله ‏وسلّم‏) به وسیله بعضى از یهود مورد سحر قرار گرفته ، و بیمار شده بود ، جبرئیل نازل شد و محل ابزار سحر را که در چاهى پنهان کرده بودند نشان داد ، آن را بیرون آوردند ، سپس این سوره را خواندند ، و حال پیغمبر اکرم بهبود یافت .

1- به خاطر زیادی خطرات و اهمیّت آن انبیا نیز باید به خدا پناه برند. قُلْ أَعُوذُ

2- اصلاح خود و جامعه، بدون استمداد و پناهندگی به خداوند امکان ندارد.

3- چون شرور بر قلب و فکر انسان قفل می زنند، باید به قدرتی پناه برد که شکافنده و شکننده قفل ها و موانع باشد. بِرَبِّ الْفَلَقِ

4-در دعا با دید وسیع برخورد کنید. شَرِّ ما خَلَقَ (همه مخلوقات را در برمی گیرد.)

5- در میان همه شرور، شر حسادت، تفرقه افکنی، عهد شکنی و توطئه های پنهان اهمیّت بیشتری دارد. مِنْ شَرِّ غاسِقٍ ... شَرِّ النَّفّاثاتِ ... شَرِّ حاسِدٍ

6- دشمن آنقدر می دمد تا تبلیغاتش مؤثّر واقع شود. با وسوسه ها عقاید سست می شود و حرف اثر می کند. مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ

7- حسادت، دارویی جز پناه بردن به خدا ندارد. قُلْ أَعُوذُ ... زمینه ها زمانی خطرناک است که به فعلیّت در آیند. حاسِدٍ إِذا حَسَدَ

8- حسادت، کم و بیش در افراد هست؛ اقدام عملی بر اساس آن گناه است .

شَرِّ ما خَلَقَ مفهومش این نیست که آفرینش الهى در ذات خود شرى دارد، چرا که قرآن اَلَّذى اَحسَنَ کُلِّ شَى ءٍ خَلَقَه همان خدائى که هر چه را آفرید نیکو آفرید (سجده 7) بلکه شر هنگامى پیدا مى شود که مخلوقات از قوانین آفرینش منحرف شوند و از مسیر تعیین شده جدا گردند، وانگهى بسیارى از امور است که ما در ظاهر آنها را شر حساب مى کنیم ولى در باطن خیر است مانند حوادث و بلاهاى بیدارگر و هشدار دهنده که انسان را از خواب غفلت بیدار ساخته و متوجه خدا مى کند اینها مسلما شر نیست .

پیام های سوره ناس

انسان همیشه در معرض وسوسه هاى شیطانى است، و شیاطین جن و انس کوشش دارند در قلب و روح او نفوذ کنند، هر قدر مقام انسان در علم بالاتر رود و موقعیت او در اجتماع بیشتر گردد، وسوسه هاى شیاطین شدیدتر مى شود، تا او را از راه حق منحرف سازد و با فساد عالِمى، عالَمى را بر باد دهد.

این سوره به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به عنوان یک سرمشق، پیشوا و رهبر دستور مى دهد: از شرّ همه وسوسه گران به خدا پناه برد.

محتواى این سوره از جهتى شبیه سوره «فلق» است، هر دو ناظر به پناه بردن به خداوند بزرگ از شرور و آفات مى باشد، با این تفاوت که در سوره «فلق» انواع مختلف شرور مطرح شده، ولى در این سوره، فقط روى شرّ وسوسه گران ناپیدا (وسواس خنّاس) تکیه شده است.  

 1- أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ هم تعبیر علمی و هم دینی و تربیتی، زیرا هنگامی که از این وسوسه‌ها و القائات دروغین و فسادآور پناه می‌بریم احساس آرامش روحی می‌کنیم .

2- خطرات به قدری شدید است که خدا به پیامبرش دستور پناه بردن می دهد. قُلْ أَعُوذُ .

3- بدون استمداد از خدا، امکان مبارزه با شرور نیست. و تدبیر امور و شئون آنان را به کف قدرت خویش دارد. وقتی پیامبر، به خدا پناه می برد، وظیفه ما روشن است.

4- گناهکاران نباید مأیوس شوند، زیرا، پروردگار همه مردم است نه فقط مؤمنان بِرَبِّ النّاسِ 5- انسان باید خود را تحت تربیت خداوند بداند، بِرَبِّ النّاسِ سلطنت و حکومت او را بپذیرد، مَلِکِ النّاسِ و او را معبود خود قرار دهد. إِلهِ النّاسِ

6- انسان بی ایمان، به قدرت و جمعیّت و قومیّت و ثروت خود پناه می برد، ولی مردان خدا به پروردگار و پادشاه و معبود هستی پناهنده می شوند. بِرَبِّ النّاسِ - مَلِکِ النّاسِ - إِلهِ النّاسِ .

8- بالاترین خطرها پنهان ترین آن هاست که وسوسه درونی باشد. مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ در خصوص دفع شرور ، خداوند از بندگان خود خواسته است که هر زمان از جانب شرور تهدید شدند، به این دو سوره تمسک جویند. شروری از قبیل حوادث طبیعی (سیل- زلزله- طوفان و...) و غیر طبیعی( فقر- بیماری- وسوسه شیطان- نقص جان، مال و عضو)، همواره انسان را تهدید می کنند. اگر انسان با اعتقاد و ایمان قلبی، آیات قرآن، را تلاوت کند، شرور از او دفع می شوند. چرا که نظام عالم مبتنی بر خیر و نیکی است.

پیام های سوره کافرون

لحن سوره نشان مى‏دهد در زمانى نازل شده که مسلمانان در اقلیت بودند و کفار در اکثریت ، و پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) از ناحیه آنها سخت در فشار بود، و اصرار داشتند او را به سازش با شرک بکشانند ، پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) دست رد بر سینه همه آنها مى‏زند، و آنها را به کلى مایوس مى‏کند، بدون آنکه بخواهد با آنها درگیر شود .

این سرمشقى است براى همه مسلمانان که در هیچ شرائطى در اساس دین و اسلام با دشمنان سازش نکنند، و هر وقت چنین تمنائى از ناحیه آنها صورت گیرد آنها را کاملا مایوس کنند، مخصوصا در این سوره دو بار این معنى تاکید شده که من معبودهاى شما را نمى‏پرستم و این تاکید براى مایوس ساختن آنها است،

همچنین دوباره تاکید شده که شما هرگز معبود من، خداى یگانه را نمى‏پرستید و این دلیلى است بر لجاجت آنها، و سرانجامش این است که من و آئین توحیدیم ، و شما و آئین پوسیده شرک آلودتان! در باره فضیلت این سوره روایات فراوانى نقل شده که حاکى از اهمیت فوق العاده محتواى آن است.

1- گروهى از کافران در عصر پیامبر، بى خبر از موضع قاطع آن حضرت در برابر کفر و امیدوار به تنزل او در برابر شرک، پیشنهادی غیرمنطقی دادند. مسلمانان باید در برابر پیشنهادات غیر منطقی، صریح و قاطع پاسخ بگویند و دشمنان را از خود مأیوس نمایند. لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ

2- به نام وحدت، نباید از اصول و ارزشها سرپیچی کرد. دنیای کفر باید از تسلیم شدن مسلمانان مأیوس باشد لا أَعْبُدُ ... وَ لا أَنا عابِدٌ اعلام برائت از کفار باید مکرّر و مؤکّد و علنی باشد

3- در دین معامله نکنید، با دشمن سازش و مداهنه نکنید و در برابر تکرار پیشنهادهای نابجا، شما نیز موضع خود را قاطعانه تکرار کنید. لا أَعْبُدُ ... لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ... وَ لا أَنا عابِدٌ

4- به خاطر جذب دیگران، دست به هر کاری نزنید. قرآن از غیب خبر می دهد. حتی یک نفر از پیشنهاد دهندگان، حاضر به اسلام آوردن نشد. ... ما أَعْبُدُ 

5- پایداری و قاطعیّت، شرط رهبری است. وَ لا أَنا عابِدٌ .....          

6- عبادت و بندگی خدا، ملاک تمایز مؤمن از کافر است. لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ

7- انسان در انتخاب دین آزاد است نه مجبور. معبود هر کس، بیانگر دین و آیین اوست .      8- باید صف ها از هم جدا شود، حق از باطل و کفر از ایمان متمایز شود لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ

 پیام های سوره نصر

این سوره در مدینه و بعد از هجرت نازل شده است ، و در آن بشارت و نوید از پیروزى عظیمى مى ‏دهد که به دنبال آن مردم گروه گروه وارد دین خدا مى‏ شوند ، و لذا به شکرانه این نعمت بزرگ پیغمبر اکرم (صلى‏ الله‏ علیه ‏وآله‏ وسلّم‏) را دعوت به تسبیح و حمد الهى و استغفار مى‏ کند .

گر چه در اسلام فتوحات زیادى رخ داد، ولى فتحى با مشخصات فوق جز فتح مکه نبود، به خصوص اینکه طبق بعضى از روایات اعراب معتقد بودند اگر پیامبر (صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله‏ وسلّم‏) مکه را فتح کند و بر آن مسلط گردد این دلیل بر حقانیت او است، چرا که اگر بر حق نباشد خدا چنین اجازه‏اى را به او نمى‏ دهد، همانگونه که به لشکر عظیم ابرهه اجازه نداد، به همین دلیل بعد از فتح مکه مشرکان عرب گروه گروه وارد اسلام شدند.

1- امام صادق(علیه السلام) : اولین چیزى که بر رسول خدا نازل گشت اقرأ باسم ربّک بود و آخرین آن إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ بود. پیروزی در سایه نصرت الهی است

2- نابودی سران کفر و شرک، زمینه برای ورود مردم به توحید و یکتاپرستی است یَدْخُلُونَ

3- مسلمانان وظیفه دارند در حدّ توان و امکان خود تلاش کنند تا زمینه ورود دیگران به اسلام فراهم شود. خداوند، پیامبر را به امداد خویش مطمئن و وعده پیروزى بر دشمنان را داد .

4- اگر موانع برطرف شود، مردم گروه گروه ایمان می آورند. أَفْواجاً تا قبل از فتح مکه مردم یکی یکی مسلمان می شدند، ولی بعد از فتح مکه، گروه گروه.

5- فتح و پیروزی شما را مغرور نسازد که هرچه هست از خداست نَصْرُ اللّهِ...فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ

6- تنزیه خداوند از عیب و نقص و ظلم، باید همراه با سپاس از نعمت ها و ستایش او باشد. پاس و ستایش و تسبیح خداوند، مقدمه استغفار و آمرزش طلبی است. وَ اسْتَغْفِرْهُ                 

7- صالحان که بقدرت رسند بجای غرور و غفلت، جان و روح خود را با یاد خدا معطر کنند. 

8- خداوند منزّه است از اینکه یاران دینش را تنها بگذارد. پیامبر، مشتاق آزادسازى و فتح مکه و در انتظار نصرت و امدادهاى الهى بود. آزادسازى مکّه براى مسلمانان، به منزله فتح کامل سنگرهاى دشمن بود.

9- هر کس، حتی پیامبر، هر قدر هم تسبیح و تحمید کند، در پایان آن استغفار کند اسْتَغْفِرْهُ 10- توبه پذیری سنت خداوند است. إِنَّهُ کانَ تَوّاباً

پیام های سوره مسد

این سوره که در مکه و تقریبا در اوائل دعوت آشکار پیغمبر اکرم (صلى ‏الله‏ علیه‏ وآله ‏وسلّم‏) نازل شده تنها سوره ‏اى است که در آن حمله شدیدى با ذکر نام نسبت به یکى از دشمنان اسلام و پیغمبر اکرم (صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله‏ وسلّم‏) در آن عصر و زمان ( یعنى ابو لهب ) شده، و محتواى آن نشان مى ‏دهد که او عداوت خاصى نسبت به پیغمبر (صلى ‏الله‏ علیه ‏وآله‏ و سلّم‏) داشت، و از هیچگونه کارشکنى و بد زبانى او و همسرش مضایقه نداشتند .قرآن با صراحت مى گوید : هر دو اهل دوزخند ، و راه نجاتى براى آنها نیست ، و این معنى به واقعیت پیوست ، سرانجام هر دو بى ایمان از دنیا رفتند و این یک پیشگوئى صریح قرآن است.

1- اعلام برائت از نااهلان جزء دین است. تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ کیفر توهین به مقدسات، لعن و نفرین ابدی است.

2- باید برای نابودی کامل کفر دعا کنیم. یَدا (قطع شدن دست بی نتیجه ماندن تلاشهاست.)

3- پاسخ مخالفان را مثل خودشان بدهید. در پاسخ آنان که به پیامبر گفتند: تَبا لَکَ (مرگ و نابودی بر تو) خداوند فرمود: تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ 

4- در نظام مکتبی، ضابطه بر رابطه مقدم است.

5- مال و ثروت، یکی از ابزارهای مخالفان انبیاست. ما أَغْنی عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ (ابولهب سرمایه داری بود که ثروتش را برای محو اسلام هزینه کرد.)

6- بدتر از فساد تکرار آن است. حَمّالَهَ  در برابر قهر الهی نه ثروت کارائی دارد و نه هر چیز که در اثر تلاش به دست آید، خواه ثروت باشد یا مقام و عنوان و حکومت و شهرت .

7- قهر الهی نسبت به ستمگران دور نیست. سَیَصْلی

8- اشرافیّت دنیا، همراه با تحقیر آخرت است. فِی جِیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ

ابولهب فرزند عبدالمطلب و عموی رسول خدا که سخت دشمنی می کرد و در تکذیب و انکار آن حضرت اصرار می ورزید، به گونه ای که در دعوت خصوصی که پیامبر از عشیره خود به عمل آورد با کمال بی شرمی خطاب (تَبا لَکَ هلاکت بر تو باد) و آنگاه این سوره در رد گفتار او نازل شد و کلام او را به خودش ارجاع داد. ثروت و آن اعمالی که با دست خود مرتکب شده بود هیچ دردی از او دوا نکرد و نفرین خدا و قضای حتمی او مبنی بر هلاکت و خسران را نتوانست از وی دور کند. همسر ابولهب (ام جمیل خواهر ابوسفیان)، در مخالفت با اسلام، مانند او بود. گرایش نیافتن ابولهب به اسلام تا آخر عمر، از پیشگویى هاى قرآن است.

پیام های سوره قریش

این سوره در حقیقت مکمل سوره فیل محسوب مى‏شود و آیات آن دلیل روشنى بر این مطلب است.

محتواى این سوره بیان نعمت خداوند بر قریش و الطاف و محبتهاى او نسبت به آنهاست ، تا حس شکرگزارى آنها تحریک شود و به عبادت پروردگار این بیت عظیم که تمام شرف و افتخارشان از آن است قیام کنند.

همانگونه که در آغاز سوره و الضحى گفتیم آن سوره و سوره ا لم نشرح در حقیقت یک سوره محسوب مى ‏شود ، همچنین سوره فیل و سوره قریش چرا که اگر درست در محتواى آن دو دقت کنیم پیوند مطالب آنها بقدرى است که مى‏ تواند دلیل بر وحدت آن دو بوده باشد .

به همین دلیل براى خواندن یک سوره کامل در هر رکعت از نماز اگر کسى سوره هاى فوق را انتخاب کند باید هر دو را با هم بخواند.

1.  وحدت و الفت میان اقشار جامعه، از نعمتهای الهی است. لِإِیلافِ قُرَیْشٍ خداوند سپاه ابرهه را نابود ساخت تا قریش بتوانند به الفتهای خود ادامه دهند. (ارتباط با سوره فیل)

2- تا مسائل اقتصادی و امنیّتی جامعه حل نشود، نمی توان آنان را به عبادت دعوت کرد. فَلْیَعْبُدُوا ... اَلَّذِی أَطْعَمَهُمْ ... وَ آمَنَهُمْ نظام زندگانى قریش و شیوه امرار معاش آنان، در صورت پیروزى ابرهه، از هم مى پاشید.

3- یکی از فلسفه های عبادت، شکر مُنعم است. فَلْیَعْبُدُوا خداوند امور مکّه و کعبه را تدبیر می کند. رَبَّ هذَا الْبَیْتِ

4- تأمین معیشت و امنیّت جامعه، باید در مسیر بندگی و عبادت خدا باشد.فَلْیَعْبُدُوا ...

5- نیاز به غذا، ویژگی بشر است و تأمین این نیاز، نشانه لطف و رحمت خداوند أَطْعَمَهُمْ 

6- برقراری امنیّت و برطرف کردن عوامل ترس، کار خدایی است. آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف 

7- سفر برای کسب درآمد، مورد پذیرش اسلام است. قریش سالی دو بار سفر تجاری داشتند، یکی در زمستان به منطقه یمن و یکی در تابستان به منطقه شام. سفرهای تجاری موجب رونق صادرات و واردات و بهبود زندگی و تبادل فرهنگ است رِحْلَهَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ

پیام های سوره ماعون

این سوره لحن آیاتش که در مقاطع کوتاه و کوبنده ، از قیامت و اعمال منکران آن سخن مى‏ گوید گویاى همین مطلب که مکّی است.

روی همرفته در این سوره صفات و اعمال منکران قیامت در پنج مرحله بیان شده ، که آنها به خاطر تکذیب این روز بزرگ چگونه از انفاق در راه خدا ، کمک به یتیمان ، و مسکینان سرباز مى‏زنند ، و چگونه در مورد نماز مسامحه ‏کار و ریاکارند ، و از کمک به نیازمندان رویگردانند ؟

در شان نزول این سوره بعضى گفته‏ اند : در باره ابو سفیان نازل شده که هر روز دو شتر بزرگ نحر مى‏ کرد ،و خود و اطرافیان یارانش از آن استفاده مى‏ نمودند  اما روزى یتیمى آمد و تقاضاى چیزى کرد او با عصایش بر او زد و او را دور کرد.

1- تکذیب عملی قیامت از سوی اهل ایمان، امری شگفت آور و جای سؤال ست أَ رَأَیْتَ الَّذِی بی اعتنائی به گرسنگان، نشانه بی اعتقادی به قیامت است.

2- طرد یتیم انسان را از خدا دور می کند. یَدُعُّ الْیَتِیمَ نشانه ایمان، یتیم نوازی و توجه به گرسنگان و محرومان است و هرکس بی توجه باشد بی دین است. 

3- میان عقیده و عمل رابطه تنگاتنگ است. (مسائل جزئی مثل طرد یتیم را جزئی نگیرید که گاهی از مسائل مهمی مثل تکذیب دین خبر می دهد).

نیازهای عاطفی، مقدم بر نیازهای جسمی است. (اول محبت به یتیم، سپس سیر کردن مسکین) یَدُعُّ الْیَتِیمَ ... طَعامِ الْمِسْکِینِ

 4- هر نمازی ارزش ندارد و هر نمازگزاری بهشتی نیست. فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ

5- سهو اگر برخاسته از تقصیر و بی اعتنائی باشد، سرزنش دارد. عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ سهو در نماز قابل جبران و بخشش است ولی سهو از نماز، به معنای رها کردن آن، قابل بخشش نیست. عَنْ صَلاتِهِمْ (نه فی صَلاتِهِمْ) اخلاص، شرط قبولی نماز و عبادت است یُراؤُنَ

6- اطعام فقرا مخصوص توانگران نیست، همه وظیفه دارند، گرچه از طریق تحریک و تشویق دیگران باشد. لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ بی تفاوتی نسبت به نیازهای ضروری مردم کیفر دارد. ... یَمْنَعُونَ الْماعُونَ

پیام های سوره کوثر

پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) دو فرزند پسر از خدیجه داشت: یکى قاسم و دیگرى طاهر که او را عبدالله مى‏نامیدند، و هر دو در مکه از دنیا رفتند، و پیغمبر اکرم فاقد فرزند پسر شد، این موضوع زبان بدخواهان قریش را گشود، و کلمه ابتر را براى حضرتش انتخاب کردند. عاص بن وائل که از سران مشرکان بود، پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) را به هنگام خارج شدن از مسجد الحرام ملاقات کرد، و مدتى با حضرت گفتگو نمود، گروهى از سران قریش در مسجد نشسته بودند، هنگامى که عاص بن وائل وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت مى‏کردى؟ گفت : با این مرد ابتر ! (بدون نسل و ادامه)

1- خداوند به وعده های خود عمل می کند. در سوره ضحی، خداوند وعده ی عطا به پیامبر داده بود: وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی پروردگارت در آینده عطائی خواهد کرد که تو راضی شوی. در این سوره  فرزند و نسل عطیّه الهی است. إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ 

2- نعمت ها حتّی برای پیامبر مسئولیّت آورست. در نعمت ها و شادی ها خدا را فراموش نکنیم أَعْطَیْناکَ...فَصَلِّ در قرآن به نماز یا سجده شکر سفارش شده تشکّر باید فوری باشد.

3- آنچه می تواند به عنوان تشکّر از کوثر قرار گیرد، نماز است. نوع تشکّر را از خدا بیاموزیم.

4-  نماز جامع ترین و کامل ترین نوع عبادت است حضرت زهرا علیها السلام در خطبه معروف خود فرمود: فلسفه و دلیل نماز پاک شدن روح از تکبر است. تَنزیهاً لَکُم مِنَ الکِبر 

 5- دستورات دینی، مطابق عقل و فطرت است. عقل تشکّر از نعمت را لازم می داند، دین هم به همان فرمان می دهد. فَصَلِّ لِرَبِّکَ

6- قربانی کردن، راههای تشکّر از نعمت های الهی ست محرومان به نوایی میرسند وَ انْحَرْ

7-  توهین به مقدّسات، توبیخ و تهدید سخت دارد. دشمنان پیامبر و مکتب او ناکام هستند

8- از متلک ها و توهین ها نهراسیم که خداوند طرفداران خود را حفظ می کند. هُوَ الْأَبْتَرُ

9-  زود قضاوت نکنیم و تنها به آمار و محاسبات تکیه نکنیم که همه چیز به اراده خداوند است. (مخالفان، با مرگ پسر پیامبر و داشتن پسران متعدّد برای خود، قضاوت کردند که پیامبر ابتر است، ولی همه چیز برعکس شد.) إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ ... إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ

10- چون عطا از اوست: إِنّا أَعْطَیْناکَ تشکّر هم باید برای او باشد. فَصَلِّ لِرَبِّکَ 

11- هر که بامش بیش برفش بیشتر. کسی که کوثر دارد، ذبح گوسفند کافی نیست باید شتر نحر کند و بزرگ ترین حیوان اهلی را فدا کند. وَ انْحَر                                                     

پیام های سوره عصر

این سوره در عین کوتاه بودن برنامه جامع و کاملى براى سعادت انسان تنظیم و ارائه نموده است.

نخست از سوگند پر معنى به عصر شروع مى ‏شود که تفسیر آن را به زودى خواهید دید ، سپس سخن از زیانکار بودن همه انسانها که در طبیعت زندگى تدریجى نهفته است به میان مى ‏آورد ، بعد فقط یک گروه را از این اصل کلى جدا مى‏ کند ، آنها که داراى برنامه چهار ماده ‏اى زیر هستند : ایمان ، عمل صالح ، سفارش یکدیگر به حق ، و سفارش یکدیگر به صبر و این چهار اصل ، در واقع برنامه‏ هاى اعتقادى و عملى و فردى و اجتماعى اسلام را در برمى‏ گیرد .

1- دوران تاریخ بشر، ارزش دارد و خداوند به آن سوگند یاد کرده است. پس از عبرت های آن پند بگیریم. وَ الْعَصْرِسوگند ‌به‌ عصر ‌هر‌ پیغمبری‌.

از حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ سؤال‌ شد‌ فرمود: العصر خروج‌ القائم‌ (عجل‌ اللّه‌ فرجه‌ الشریف) قسم به عصاره عالم هستى و جهان آفرینش و انسان

2- سوگند به عصر زیرا که انسان از هر سو در خسارت است.

لَفِی خُسْرٍ خسارت عبارتست از ضرر کردن در اصل سرمایه و مسلماً انسانی که سرمایه عمر و نفس خود را از دست داده و کمالی بدست نیاورده و عمل صالحی انجام نداده ، در خسارتی جبران نشدنی و عظیم قرار دارد.

3- انسانِ مطلق که در مدار تربیت انبیا نباشد، در حال خسارت است. إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ

4- تنها راه جلوگیری از خسارت، ایمان و عمل است. آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ ایمان بر عمل مقدم است، چنانکه خودسازی بر جامعه سازی مقدم است.

5-به فکر خود بودن کافی نیست. مؤمن در فکر رشد و تعالی دیگران است. تَواصَوْا بِالْحَقِّ

6- سفارش به صبر به همان اندازه لازم است که سفارش به حق.                                         .  بِالْحَقِّ - بِالصَّبْرِ جامعه زمانی اصلاح می شود که همه مردم در امر به معروف و نهی از منکر مشارکت داشته باشند. هم پند دهند و هم پند بپذیرند.

7- بدون ایمان و عمل صالح و سفارش به حق و صبر، خسارت انسان بسیار بزرگ است.

پیام های سوره همزه

سـوره دربـاره (ولید بن مغیره و افراد دیگرى از سران شرک و دشمنان کینه توز و سرشناس اسـلام) نـازل شده است که در پشت سر پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) غیبت مى کرد، و در پیش رو طعن و استهزاء مى نمود.

ولى چـنـانـچـه ایـن شـاءن نـزولها را بپذیریم باز عمومیت مفهوم آیات شکسته نمى شود، بلکه شامل تمام کسانى است که داراى این صفاتند.

1- یکی از آفات و خطرات ثروت اندوزی، تحقیر دیگران است. هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ ... جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ

2- مسائل اخلاقی جزء دین است و انسان مؤمن، باید زبان و نگاه خود را کنترل کند.

3- مراقب باشیم فریب دنیا را نخوریم و به مال دنیا مغرور نشویم. یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ سعی‌ ‌به‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ موجب‌ خلود صاحبش‌ ‌باشد‌ ‌در‌ بهشت‌، امّا مال‌ ‌برای‌ هیچ‌ کس‌ موجب‌ خلود ‌در‌ دنیا نشود.

4- آنان که به جای انفاق مال، در فکر جمع و احتکار اموال هستند، منتظر عذاب خورد کننده قیامت باشند. لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَهِ آنقدر شدّت‌ و حدّت‌ دارد ‌که‌ عقل‌ احاطه‌ ‌به‌ ‌آن‌ ندارد.

5- نیش زبان و طعنه زدن، از گناهان کبیره است، زیرا درباره آن وعده عذاب آمده است.

6- آتشی که خدا بیفروزد، نه فقط بر جسم، بلکه بر جان و دل مجرمان نفوذ می کند. نارُ اللّهِ الْمُوقَدَهُ اَلَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَهِ ‌یعنی‌ ‌از‌ همه اعضا و اطراف‌ ‌در‌ گذرد و ‌به‌ میان‌ دل‌ درآید و همه‌ ظاهر و باطن‌ ‌آن‌ ‌را‌ فرا گیرد.

7- فکر بشر از درک حقایق دوزخ و بهشت عاجز است. وَ ما أَدْراکَ مَا الْحُطَمَهُ

8- ستون های بلند(نردهی آهنین) آتش، راه فرار را بر دوزخیان می بندد. مُؤْصَدَهٌ فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَهٍ

بـا حـدیـث پـر مـعـنـائى از ابـن عـبـاس پـایـان دهـیـم: هـنـگـامى که نخستین سکه درهم و دینار در جهان زده شد ابلیس نگاهى به آنها افکند وقتى آنـها را تماشا کرد آن دو را گرفت و بر چشمانش گذاشت، سپس برداشت و به سینه اش چـسـباند! بعد فریاد عاشقانه اى کشید! دگر بار به سینه اش چسباند، سپس گفت : شما (خـطـاب بـه درهـم و دیـنـار) نـور چـشـمـان مـنـیـد و مـیـوه دل مـن ! اگـر انسانها شما را دوست دارند براى من مهم نیست که بت پرستى نکنند. همین که شما را دوست دارند براى من کافى است (چرا که شما برترین بت هستید).

پیام های سوره فیل

سوره اشاره به داستان تاریخى معروفى مى کند که در سال تولد پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) واقع شده، و خداوند خانه «کعبه» را از شرّ لشکر عظیم کفارى که از سرزمین «یمن» سوار بر «فیل» آمده بودند حفظ کرد. یادآورى این داستان هشدارى است به کفار مغرور و لجوج که بدانند:

در برابر قدرت خدا کمترین قدرتى ندارند، خداوندى که لشکر عظیم فیل را با آن پرندگان کوچک، و آن سنگریزه هاى نیم بند (حِجارَة مِنْ سِجِّیْل) در هم کوبید، قدرت دارد که این مستکبران لجوج را نیز مجازات کند. نه قدرت آنها عظیم تر از قدرت «ابرهه» بود، و نه لشکر و نفرات آنها هرگز به آن حدّ مى رسید، یعنى شما که این ماجرا را با چشم خود دیدید، چرا از مرکب غرور پائین نمى آیید؟!

1. برای هشدار به مجرمان، از نمونه های پیش رو و نزدیک استفاده کنید. (شهرت اصحاب فیل به قدری بوده که گویا جلو چشم است و نیازی به دلیل ندارد.) أَ لَمْ تَرَ                             

2- کعبه قبل از اسلام نیز مقدس بوده و شکستن حرمت مقدسات کیفر دارد. کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ  3- قهر الهی نسبت به مجرمان، جلوه ای از ربوبیّت الهی است.

4- پرندگان مأموران خداوند هستند و شعور دارند. أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ

5- اطلاع از طرح و نقشه دشمن و نقش بر آب کردن آن، مهم است. یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ

 6- دشمن از بزرگ ترین تجهیزات جنگی (همچون فیل) برای هجوم استفاده می کند، امّا خداوند با استفاده از کوچک ترین حیوانات یعنی پرندگان آسمان، آنها را نابود می کند. اثبات‌ قدرت‌ تامّه‌ خدای قادر ‌که‌ تمامی‌ موجودات‌ ‌در‌ حیطه‌ تصرف‌ اوست‌. 

7- دشمنان خدا هر چند مجهز باشند ناتوانند.

8- سخت ترین کیفر برای اهانت به مقدسات است. (اقوام دیگر که هلاک شدند هیچ کدام مثل کاه جویده نشدند، بلکه یا روی خاک افتادند یا در آب غرق شدند.)

9- دلالت‌ واضحه‌ و معجزه‌ باهره‌ ‌است‌ ‌بر‌ ظهور حضرت‌ خاتم‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ زیرا حضرت‌ ‌در‌ ‌آن‌ سال‌ متولّد و ‌آن‌ ‌را‌ عام‌ الفیل‌ گویند و ‌به‌ تواتر ثابت‌ ‌شده‌ چون‌ حضرت‌ ‌اینکه‌ سوره‌ ‌را‌ ‌بر‌ اهل‌ مکه‌ خواند، همه‌ تصدیق‌ نمودند ‌با‌ وجود شدت‌ حرص‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ تکذیب‌ ‌آن‌ حضرت‌ و ‌ایشان‌ قریب‌ العهد بودند ‌به‌ اصحاب‌ فیل‌.

10- ‌پس‌ ‌اگر‌ ‌اینکه‌ واقعه‌ ‌را‌ نزد ‌آنها‌ حقیقت‌ و اصلی‌ نمی‌داشت‌، البته‌ انکار می‌کردند و حال‌ آنکه‌ اقرار داشتند و شعرا ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ سلک‌ نظم‌ آوردند.

پیامهای سوره قارعه

سوره به طور کلى از معاد و مقدمات آن سخن مى‏ گوید، با تعبیراتى کوبنده و بیانى تکان دهنده، و انذار و هشدارى صریح و روشن، و سرانجام انسانها را به دو گروه تقسیم مى‏ کند! گروهى که اعمالشان در میزان عدل الهى سنگین است، و پاداششان زندگانى سراسر رضایت بخش در جوار رحمت حق و گروهى که اعمالشان سبک و کم وزن است و سرنوشت شان آتش داغ و سوزان جهنم. طبق آیات قرآن کوهها در آستانه قیامت نخست به حرکت درمى‏ آیند بعد درهم کوبیده و متلاشى مى‏ گردند و سرانجام به صورت غبارى در آسمان درمى‏ آیند که در آیه مورد بحث آن را تشبیه به پشمهاى رنگین حلاجى شده کرده، پشمهائى که همراه تندباد حرکت کنند و تنها رنگى از آنها نمایان باشد، و این آخرین مرحله متلاشى شدن کوهها است. گواه بر آن است که آیات فوق از مراحل نخستین قیامت یعنى مرحله ویرانى و پایان جهان سخن مى‏ گوید.

1- قیامت، کوبنده مستکبران و روحیه های متکبّرانه است. الْقارِعَهُ مَا الْقارِعَهُ توصیف کوبندگی قیامت که انسان‌ها را مانند ملخ از گورها بیرون می‌آورد و کوه‌ها را متلاشی می‌سازد.

2- قیامت فراتر از فکر بشرست. حتی پیامبر بدون بیان الهی از آن خبر ندارد وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَهُ

3- قیامت روز تحیّر و سرگردانی بشر است. کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ همچنان‌ ‌که‌ پروانه‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ آتش‌ می‌زند و ‌در‌ آتش‌ می‌افتد، مردم‌ نیز ‌در‌ روز قیامت‌ ‌به‌ آتش‌ می‌افتند.

4- بهشت را به بها دهند نه بهانه. مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَهُوَ فِی عِیشَهٍ راضِیَهٍ مومنین در قیامت زندگی خوبی دارند. زندگیِ سراسر شاد، مخصوص قیامت و دائمی است. زندگی دنیا در کنار کامیابی ها، دغدغه بیماری، سختی و موقتی می باشد

5- سرقت، حسادت، از دست دادن و گذرا بودن هست. عِیشَهٍ راضِیَهٍ رضایت از زندگی، از نشانه های جامعه بهشتی است. در قیامت، من ثقلت موازینه فهو الکریم و من خفت موازینه فهو لئیم هر کس میزان او سنگین باشد، تکریم می شود و هر کس سبک باشد، تحقیر و ملامت خواهدشد. اعمال هم مانند هر چیزی برای خود وزن و ارزشی دارند و اعمالی که نزد خدا قدر و منزلتی داشته باشند در ترازوی سنجش اعمال سنگین و وزین هستند، (اعمالی مانند ایمان به خدا و انواع طاعات و عبادات) و صاحب چنین اعمالی به تناسب اعمالش در یک زندگی طیب و خوشی بسر خواهد برد، یک زندگی رضایت بخش .

پیام های سوره تکاثر

سوره در باره قبائلى نازل شد که بر یکدیگر تفاخر مى‏ کردند، و با کثرت نفرات و جمعیت یا اموال و ثروت خود بر آنها مباهات مى‏ نمودند تا آنجا که براى بالا بردن آمار نفرات قبیله به گورستان مى‏ رفتند و قبرهاى مردگان هر قبیله را مى‏ شمردند!

سوره سرزنش و ملامت افرادى است که بر اساس یک مطالب موهوم بر یکدیگر تفاخر مى‏ کردند، و هشدارى نسبت به مساله معاد و قیامت و آتش دوزخ، و سرانجام هشدارى در زمینه مساله سؤال و بازپرسى از نعمتها مى ‏دهد.

سخنى است که از امیرمؤمنان على (علیه ‏السلام‏) در این زمینه در نهج البلاغه آمده است که بعد از تلاوت الهاکم التکاثر حتى زرتم المقابر فرمود : شگفتا ! چه هدف بسیار دورى؟ و چه زیارت کنندگان غافلى؟ و چه افتخار موهوم و رسوائى؟ به یاد استخوان پوسیده کسانى افتاده‏ اند که سالها است خاک شده ‏اند، آنهم چه یادآورى؟ با این فاصله دور به یاد کسانى افتاده ‏اند که سودى به حالشان ندارند ،

آیا به محل نابودى پدران خویش افتخار مى ‏کنند؟ و یا با شمردن تعداد مردگان و معدومین خود را بسیار مى‏ شمرند؟ آنها خواهان بازگشت اجسادى هستند که تار و پودشان از هم گسسته ، و حرکاتشان به سکون مبدل شده . است. این اجساد پوسیده اگر مایه عبرت باشند سزاوارتر است تا موجب افتخار گردند!.

1- هشدار نسبت به فرجام شوم سرگرم شدن به ثروت‌اندوزی و جاه طلبی، با توجه به بازخواست‌های قیامت و عذاب‌های جهنم.

2-  فزون طلبی و فخرفروشی انسان را به کارهای بیهوده و عبث می کشاند. أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ             3-  فزون طلبی، عامل غفلت از حساب قیامت است. دامنه فزون طلبی تا شمارش مردگان پیش می رود. حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ در فرهنگ جاهلی، کمیّت و جمعیّت، تا آنجا ارزش دارد که حتی مردگان را در شمارش به حساب می آورند. و یا سرانجام انسان زیارت و دیدار قبر است.

4-  بی خبری از احوال قیامت، انسان را به انحراف می کشاند. کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ

5-  در برابر افکار و رفتار انحرافی باید هشدار را تکرار کرد. کَلاّ - ثُمَّ کَلاّکَلاّ

6- از طریق ایمان و یقین انسان می تواند آینده را ببیند. لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ

7- تکاثر و تفاخر،کیفر سختی دارد. عاقبت اندیشی مانع فخر فروشی است.

8- کسانی که به دنیا سرگرم هستند، هرگز به درجه یقین نمی رسند. لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ (کلمه لو در موارد نشدنی بکار می رود.) ایمان و یقین، درجاتی دارد. عِلْمَ الْیَقِینِ ... عَیْنَ الْیَقِینِ 9- حساب قیامت بر اساس امکاناتی است که خداوند به هرکس داده است و لذا هر کس متفاوت از دیگری است. لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ

تبصره‌‌ -‌ علم‌ الیقین‌ علمی‌ ‌است‌ ‌که‌ مطمئن‌ شود ‌به‌ ‌آن‌، ‌بعد‌ ‌از‌ شک‌ ثبات‌ نماید بدان ‌. علامه‌ مجلسی‌ (رحمه‌ اللّه‌) ‌از‌ بعض‌ محققین‌ نقل‌ نموده‌ ‌که‌ ‌برای‌ یقین‌ سه‌ درجه‌ ‌است ‌:              علم‌ الیقین‌ ‌آن‌ علمی‌ ‌است‌ ‌که‌ حاصل‌ شود ‌به‌ دلیل‌، مثل‌ کسی‌ ‌که‌ علم‌ پیدا کند ‌به‌ وجود آتش‌ ‌به‌ دیدن‌ دود.

عین‌ الیقین‌ ‌آن‌ علمی‌ ‌است‌ ‌که‌ برسد ‌به‌ حد مشاهده‌، مثل‌ کسی‌ ‌که‌ ببیند آتش‌ ‌را‌.

حق‌ الیقین‌ مثل‌ کسی‌ ‌است‌ ‌که‌ داخل‌ آتش‌ شود و متصف‌ گردد ‌به‌ صفات‌ و سوزندگی آتش‌،

جلوه های تکاثر

تکاثر در شرک و چند خدایی أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ حضرت یوسف به هم زندانی های خود که مشرک بودند، گفت:آیا ارباب متفرق بهتر است یا خدا یکتای قهار؟

تکاثر در غذا بنی اسرائیل می گفتند: ما بر یک نوع غذا صبر نداریم لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ خوردنی هایی همچون پیاز و سیر و عدس و خیار می خواهیم قِثّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها

تکاثر در عمر چنان که بعضی دوست دارند هزار سال عمر کنند یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهٍ تکاثر در مال برخی افراد به دنبال جمع مال و شمارش آن هستند. الَّذِی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ        تکاثر در مسکن در دامنه هر کوهی ساختمان های بلند بنا می کنیدأَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَهً تَعْبَثُونَ تکاثر در شهوت اسلام برای مسئله جنسی، راه ازدواج را تجویز کرده و بهره گیری از همسر را بدون ملامت شمرده إِلاّ عَلی أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ و ارضای شهوت از غیر راه ازدواج را تجاوز دانسته است فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ

 از آیات فوق استفاده مى‏ شود که یکى از عوامل اصلى تفاخر و تکاثر و فخر فروشى همان جهل و نادانى نسبت به پاداش و کیفر الهى و عدم ایمان به معاد است. جهلِ انسان به ضعفها و آسیب‏ پذیریهایش، به آغاز پیدایش و سرانجامش، از عوامل دیگر این کبر و غرور و تفاخر است، به همین دلیل قرآن مجید براى درهم شکستن این تفاخر و تکاثر سرگذشت اقوام پیشین را در آیات مختلف بازگو مى‏ کند که چگونه اقوامى با داشتن امکانات و قدرت فراوان با وسائل ساده ‏اى نابود شده ‏اند .

پیام های سوره زلزال

لحن آیات آن که در باره معاد و اشراط الساعة ( نشانه‏ هاى وقوع رستاخیز ) سخن مى‏ گوید ، به آیات مکى شبیه ‏تر است . صفت زمین‌لرزه هنگام بر پایی قیامت و شهادت زمین بر عملکرد مردم. در روز قیامت اعمال انسان‌ها برایشان مجسم می‌شود و کوچکترین کار خوب یا بدی محاسبه می‌گردد.

1- زلزله بزرگ زمین در آستانه قیامت، امری قطعی و حتمی است. إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها (کلمه اذا در موردی بکار می رود که امر قطعی باشد) 

2- معاد جسمانی است. (جسم انسانها در زمین دفن شده که در قیامت خارج می شود،) أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها اخراج‌ اموات‌، زنده‌ کردن‌ آنهاست‌ ‌برای‌ حساب‌ و جزا و اخراج‌ دفاین‌ و کنوز و اظهار ‌آن‌، تحسّر گناهکاران‌ ‌است‌، ‌در‌ وقتی‌ ‌که‌ نظر ‌به‌ ‌آن‌ کنند ‌که‌ ‌آنها‌ ‌به‌ سبب‌ ‌آن‌ نافرمانی‌ ‌خدا‌ کردند و ‌بعد‌ ‌آن‌ ‌را‌ واگذاشته‌ و ‌از‌ ‌آن‌ محروم‌ شدند.

3- قیامت روز تحیّر انسان قالَ الْإِنْسانُ ما لَها بعد‌ ‌از‌ مشاهده زلزله زمین‌ و اخراج‌ اثقال‌ ‌آن‌ ‌از‌ روی‌ تعجب‌ گویند چیست‌ زمین‌ ‌را‌ ‌که‌ تمام‌ ‌آن‌ متزلزل‌ ‌شده‌ و پوشیده‌های‌ ‌خود‌ ‌را‌ آشکار می‌کند.

4- هستی شعور دارد. یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها زمین از گواهان قیامت است .

5- در قیامت راه هرگونه انکار بسته است. لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ

6- همه مردم در دادگاه عدل الهی یکسان اند. فَمَنْ یَعْمَلْ ... کیفر و پاداش الهی، بر اساس عمل است. عمل هر چه هم کوچک باشد، حساب و کتاب دارد. لذا نه گناهان را کوچک شمرید و نه عبادات را . مِثْقالَ ذَرَّهٍ یکی‌ گناه‌ کوچک‌ می‌شمرد و می‌گفت‌ ‌ما ‌را‌ ‌به‌ قطره‌ مؤاخذه‌ نکنند، بلکه‌ ‌به‌ گناه‌ کبیره‌. حق‌ ‌تعالی‌ آیه شریفه‌ نازل‌ فرمود ‌که‌ مثقال‌ ذره‌ ‌را‌ حساب‌ ‌است ‌.

7- تجسم و دیدن عمل در آن روز خود عذاب یا لذت است. یَرَهُ

پیام های سوره عادیات

سوگند به اسبان میدان جهاد که انسان در برابر نعمت های پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است. تهدید انسان بخیل و ناسپاس نسبت به محاکمه روز قیامت. در سـال هـشتم هجرت به پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) خبر دادند که دوازده هزار سوار در سرزمین یابس جمع شده، و با یکدیگر عهد کرده اند که تا پیامبر و عـلى (عـلیـهما السـلام) را بـه قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نکنند از پاى ننشینند! پیغمبر على را بـا گـروهى از مهاجر و انصار به نبرد آنها فرستاد، آنها به سرعت به سوى مـنـطـقه و شبانه راه مى رفتند، و صبحگاهان دشمن را در حلقه محاصره گرفتند، نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که بـه آنـهـا حـمـله کـردند و آنان را درهم شکستند،

1- جهاد و دفاع به قدری ارزش دارد که خدا به نفَس اسب های زیر پای جهادگران سوگند یاد می کند. وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً (در سوگند به نفس اسب، نوعی تشویق به اسب سواری است.)

2- اسبان در راه خدا می دوند، ولی انسان در برابر خدا سرسختی می کند إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ

3- در جهاد با دشمن، سرعت عمل یک ارزش است. هنگام غفلت دشمن برای حمله استفاده کنید. فَالْمُغِیراتِ صُبْحاً 

4- دشمن را چنان غافلگیر کنید که ناگاه در وسط آنان باشید تا فرصت مقابله با شما را نداشته باشند. فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً 

5- ناسپاسی و مال دوستی انسان را در برابر جبهه حق قرار می دهد. لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ  

6- شهدای جبهه ها و امدادهای الهی را فراموش نکنید. لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ پیروزی و امنیّت انسان را مغرور می کند، هشدار لازم است.                                                                                  . 7- وجدان انسان آگاه؛ حتی در مواردی که عذر و بهانه می آورد خود می داند که چه کاره است.

8- در فرهنگ اسلامی، ثروت و مال خیر است. إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ علاقه به مال، امری فطری است، آنچه مذموم است علاقه افراطی است که انسان از یک سو دست به هر نوع درآمدی می زند و از سوی دیگر حقوق واجب الهی را نمی پردازد.

9- معاد جسمانی است زیرا سخن از قبر است. بُعْثِرَ ما فِی الْقُبُورِ و یا یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ

10- یاد قیامت، عامل هشدار به ناسپاسان و مال پرستان است أَ فَلا یَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِی الْقُبُورِ 11- روز قیامت اسرار درونی کشف و حسابرسی خواهد شد. حُصِّلَ ما فِی الصُّدُورِ 

12- خداوند بر افکار و اعمال ما آگاهی کامل دارد. (خبیر به معنای آگاهی از ظاهر و باطن است) إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ ... لَخَبِیرٌ چون خداوند خبیر است، حسابرسی او نیز دقیق است. هشدار به آگاهىِ خداوند از افکار، اسرار و نیت ها، اشاره به مؤاخذه و حسابرسى است. 

13- خدادر دنیا به امور مردم آگاه، امّا در قیامت، این خبیر بودن برای همه ظاهر می شود.

14- انسان در برابر دیگران این همه سرکشی ندارد، کفر و ناسپاسی شدید انسان تنها در برابر پروردگارش است. لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ آیات زجر و تهدیدی‌ ‌است‌ ‌به‌ مؤمنین‌ معتقدین‌، چه‌ هرگاه‌ می‌داند ‌که‌ حق‌ ‌تعالی‌ خبیر و بصیر و علیم‌ ‌به‌ تمام‌ اعمال‌ و افعال‌ بندگان‌ ‌است‌، ‌از‌ جزئی‌ و کلی‌ و نهانی‌ و آشکارا، ‌هر‌ آینه‌ ‌اینکه‌ علم‌ و اعتقاد منبعث‌ سازد اقدام‌ ‌به‌ طاعات‌ و عبادات‌ و اجتناب‌ ‌از‌ منهیّات‌ و محرّمات‌ ‌را‌ .

پیام های سوره قدر

بیان فضیلت شب قدر و این که در آن شب مبارک، قرآن کریم نازل شده است. شبى است سراسر نور و رحمت و خیر و برکت و سلامت و سعادت و بى نظیر از هر جهت .

از امام باقر (علیه السلام) سؤ ال شد: فرمود فرشتگان در آن شب در گرد ما دور مى زنند!.

در داستان ابراهیم (علیه السلام) آمده که چند نفر از فـرشـتـگـان الهـى نزد او آمدند و بشارت تولد فرزند براى او آوردند و بر او سلام کـردنـد (هـود 69) مـى گویند لذتى که ابراهیم (علیه السلام) از سلام این فرشتگان بـرد بـا تـمـام دنـیـا بـرابـرى نـداشـت، اکـنـون بـاید فکر کرد که وقتى گروه گروه فـرشـتـگـان در شـب قـدر نـازل مـى شـونـد و بـر مـؤ منان سلام مى کنند چه لذت و لطف و برکتى دارد؟! وقـتـى ابراهیم (علیه السلام) را در آتش نمرودى افکندند فرشتگان آمدند و بر او سلام کـردند، و آتش بر او گلستان شد، آیا آتش ‍ دوزخ به برکت سلام فرشتگان بر مؤ منان در شب قدر برد و سلام نمى شود؟ آرى ایـن نـشـانـه عـظـمـت امـت مـحـمـد (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) است که در آنجا بر خلیل (علیه السلام ) نازل مى شوند و در اینجا بر این امت اسلام . 

1- شب قدر، شب شکرگزاری و تشکر از نزول قرآن است إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ بهترین کتاب در بهترین شب بر بهترین انسان ها نازل می شود

 2- برای امور مقدّس، زمان مقدّس انتخاب کنید. لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ زمان ها یکسان نیست، بعضی زمان ها بر بعضی دیگر برتری دارد

3- فرشتگان بدون اذن خداوند کاری انجام نمی دهند. تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ ... بِإِذْنِ رَبِّهِمْ 

4- تقدیر امور در شب قدر، با نزول و حضور فرشتگان صورت می گیرد.... مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

5- تقدیر امور در شب قدر،گوشه ای از ربوبیّت الهی است.

6- شب قدر، شب سلامت فکر و روح آدمی و تعالی به سوی خداوندِ سلام است. سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ شب قدر، شب رحمت است و می توان با توبه، الطاف خداوند را به خود جلب کرد.

7- تقدیر امور از سوی خدا، بر اساس سعادت بشر است، مگر آنکه او خود جز این بخواهد. قرآن دو نحو نزول داشته، یکی نزول دفعی انزال، و یکپارچه و در یک شب معین که همان شب قدر است و یکی هم نزول تدریجی تنزیل، که در طول 23 سال نبوت رسول خدا صورت گرفته. شب قدر، شبی است که تمام حوادث سال آینده تقدیر می شود، یعنی تمام حوادثی که از این شب قدر تا شب قدر سال دیگر باید واقع شود خدای تعالی آن حوادث را در شب قدر مقدر می کند مانند:

زندگی ، مرگ ، رزق ، سعادت ، شقاوت و ... از آنـجـا کـه در شـب قـدر سـرنـوشـت انـسـانـهـا بـراى یکسال، بر طبق لیاقتها و شـایـسـتگیهاى آنها، تعیین مى شود، باید آن شب را بیدار بود، و توبه کرد و خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لیاقتى بیشتر و بهتر براى رحمت او پیدا کرد. آرى در لحظاتى که سرنوشت ما تعیین مى شود نباید انسان در خواب باشد، و از همه چیز غـافل و بى خبر که در این صورت سرنوشت غمانگیزى خواهد داشت! قرآن چون یک کتاب سـرنـوشـت سـاز اسـت، و خـط سـعـادت و خوشبختى و هدایت انسانها در آن مشخص شده است باید در شب قدر،! شب تعیین سرنوشتها، نازل گردد، و چه زیبا است رابطه میان قرآن و شب قدر؟ و چه پر معنى است پیوند این دو با یکدیگر؟

پیام های سوره تین

بیان آفرینش انسان و مراحل تکامل یا انحطاط او . تنها راه سعادت انسان ایمان و عمل صالح است و خداوند در این باره قضاوت خواهد کرد.

  این سوره در حقیقت بر محور آفرینش زیباى انسان، و مراحل تکامل، و انحطاط او دور مى‏ زند، و این مطلب با سوگندهاى پر معنائى در آغاز سوره شروع شده است، و بعد از شمردن عوامل پیروزى و نجات انسان، سرانجام با تاکید بر مساله معاد و حاکمیت مطلقه خداوند پایان مى‏گیرد.

- 1  نعمت های دنیوی حتی خوردنی ها، قداست دارد و مورد سوگند الهی واقع شده اند

وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ . سوگند خدا برای آفرینش انسان در شرایط بهترین و با قوام .

-2 انسان در آفرینش بر همه موجودات برتری دارد. خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ نوع انسان به حسب خلقتش دارای بهترین قوام است ، به گونه ای که صلاحیت کمال و وصول به قرب و جوار پروردگارش را دارد. 

3- خداوند بر آغاز و فرجام انسان حاکم است. انسان در اصل خلقت پستی ندارد و سقوط او در طیّ مراحل زندگی واقع می شود. خَلَقْنَا ... رَدَدْناهُ  

4- انسان که برترین مخلوق است، سقوطش نیز از همه موجودات پست تر است. أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ... أَسْفَلَ سافِلِینَ (چنانکه در آیه می فرماید: أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ

5- دوری از ایمان و عمل صالح سبب سقوط است و ایمان، عامل دوری از هر گونه پستی و نزول است. رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ 

6- با آنکه خداوند خالق انسان است و هرگونه بخواهد حق دارد با مخلوقش رفتار کند، امّا او بر اساس عدل، حکم می کند و بهترین داوران است. بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ آیا خداوند بهترین حکم کنندگان و داوران نیست ؟!

و اگـر دیـن را بـه مـعنى کل شریعت و آئین بگیریم معنى این آیه چنین مى شود: آیا خداوند احـکـام و فرمانهایش از همه حکیمانه تر و متقن تر نیست؟ یا اینکه آفرینش پروردگار در مـورد انـسـان از هـر نـظـر آمـیـخـتـه بـا حکمت و علم و تدبیر است .   

امام على بن موسى الرضا (علیه السلام‏) : انجیر بوى دهان را مى‏برد، لثه‏ ها و استخوانها را محکم مى‏کند ، مو را مى‏ رویاند درد را برطرف مى‏ سازد، و با وجود آن نیاز به دارو نیست، و نیز فرمود انجیر شبیه‏ ترین اشیاء به میوه بهشتى است.                                                                     

زیتون غذاشناسان و دانشمندان بزرگى که سالیان دراز از عمر خود را در راه مطالعه خواص گوناگون میوه‏ ها صرف کرده‏اند براى زیتون و روغن آن اهمیت فوق العاده‏اى قائلند، و معتقدند کسانى که می خواهند همواره سالم باشند باید از این اکسیر حیاتى استفاده کند .

پیام های سوره ضحی

سوگند به روز و شب که خداوند در دنیا و آخرت رحمتش را از پیامبر برنمی‌دارد. در ازای نعمت‌های، پیامبر هم باید به فقرا و یتیمان نیکی کند و شکر نعمت‌های خدا را به جا آورد.

1- روشنی روز و تاریکی و آرامش شب دو نعمت بزرگ الهی است که مورد سوگند خداوند قرار گرفته است. وَ الضُّحی وَ اللَّیْلِ إِذا سَجی  سوگند برای این که پروردگارت وحی را از تو قطع نکرده و تو را مورد خشم قرار نداده است ای محمّد .

2- به قضاوت ها و پیش داوری ها و تحلیل های نادرست، صریحاً جواب بدهید. ما وَدَّعَکَ مربّی کسی را که تحت تربیت اوست رها نکند. قطع موقت لطف نشانه غفلت و قهر الهی نیست خدا پیامبرش را از هرگونه قهر و غضب در دنیا و آخرت بیمه کرده. وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ

6- نعمت های آخرت، زوال و رنج و نقص نعمت های دنیوی را ندارد. خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی

7- در برابر قطع موقت وحی، خدا وعده چشمگیر به پیامبرش می دهد وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ 8- مالکیّت تمام دنیا هم مردان خدا را راضی نمی کند، پس تحقیق وعده خداوند، در جهان دیگری است. جلب رضای پیامبر، مورد توجه خداست. فَتَرْضی

9- رهبر باید درد آشنا باشد تا درد دیگران را لمس کند. أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً ، عائِلاً یتیمی، مانع رسیدن به کمال نیست. در هنگام قدرت، از زمان ضعف خود یاد کنید.

10- منت گذاری انسان بر انسان زشت است، ولی منت خدا بر انسان یک ارزش. یَتِیماً فَآوی

11- یاد نعمتهای الهی، روحیه تشکر از خدا و خدمت به دیگران را در انسان زنده می کند.

12- الطاف الهی با واسطه است آوی (مَأوی دادن و غنی کردن خداوند از طریق حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه بود). پناه دادن به یتیم و غنی کردن فقیر،کاری الهی است فَأَغْنی

13- اگر گذشته تلخ خود را یاد کنید، محرومان را منع و طرد نمی کنید. فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ

14- رسیدگی به یتیم، به دلیل شرایط سنی و روحی او در اولویّت است. فَلا تَقْهَرْ - فَلا تَنْهَرْ 

15- نعمتها از خدا بدان مغرور نشوید بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بازگو کردن نعمت نوعی شکرگزاری. فَحَدِّثْ

16- در مقام نتیجه گیری از اعطای این نعمات، خطاب به رسول خدا ص می فرماید: پس تو نیز هیچ یتیمی را با قهر و غلبه مران و او را از بابت تنگدستی یا بی کسی خوار مکن و هیچ سائل و درخواست کننده ای را با خشونت و تندی طرد مکن و مرنجان، (بلکه اگر می توانی حاجت او را رفع کن و اگر نمی توانی با احترام و عطوفت عذر او را بخواه) و نعمات پروردگارت را با زبان یا عمل یادآوری کن و نمایان ساز و آنها را پنهان نکن، چون این عمل شکر نعمت است و این سه دستور اگر چه ظاهرا خطابش متوجه پیامبرست ، اما در واقع متوجه همه مردم می باشد.

17- لطف گذشته خدا، عامل امید به آینده است. (خدایی که در گذشته، یتیمی و فقیری و تحیر تو را برطرف کرد، آینده و آخرت تو را بهتر قرار می دهد.) وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ ... أَ لَمْ یَجِدْکَ ... چون پیامبر قبل از ازدواج با خدیجه فقیر و تنگدست بود و مال چندانی نداشت ، اما خدای تعالی خدیجه را که از زنان ثروتمند مکه بود به تزویج آن حضرت در آورد و حضرت خدیجه تمام اموال خود را به آن جناب بخشید.

پیام های سوره شرح

یادآوری پاره‌ای دیگر از نعمت‌های خداوند به پیامبر اعظم. لزوم تلاش و کوشش پیامبر به عبادت، برای رسیدن به آسایش.

1- سعه صدر، زمینه ساز انجام برنامه های سنگین رسالت. أَ لَمْ نَشْرَحْ ... وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ 2- از آینده مکتب نگران مباشید. وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ

3- مبارزه با خرافات و آداب و رسوم جاهلی بسیار سنگین است. وِزْرَکَ

4- کار پیامبر در حدّ کمرشکن بود. أَنْقَضَ ظَهْرَکَ

5-نام نیک و آبرو لازمه توفیق در رهبری جامعه است. رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ

6- سنّت و برنامه الهی آن است که بدنبال هر سختی، آسانی است. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (سَیَجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً سختی ها و مشکلات زوال پذیرند و به آسانی تبدیل می شوند). صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند                   بر اثر صبر نوبت ظفر آید

7- انسان باید بعد از فارغ شدن از هر مسئولیّتی، آماده پذیرش مسئولیّت دیگر و تلاش دیگر باشد. فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ تلاش ها باید جهت الهی داشته باشد. إِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ

8- تلاش و کوشش باید همراه با اخلاص باشد. فَانْصَبْ ... إِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ برای توجه به خداوند باید نهایت تلاش را بکار برد. پیمودن راه خدا باید عاشقانه و با رغبت باشد. 

9- رغبت ها و تمایلات تنها سزاوار اوست نه دیگران. إِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ                                . بنابراین خداوند می خواهد به رسول خدا آرامش بدهد که بداند بعد از این همه دشواریها و ناملایماتی که در راه دعوت و رسالت متحمل شده، در نهایت شدت و گرفتاری برطرف خواهد شد و دعوت او به ثمر می رسد . 

حال که معلوم گشت هر سختی بعد از آن آسانی می آید و زمام این امور هم بدست خداست، پس هرگاه از انجام آنچه بر تو واجب شده فراغت یافتی، نفس خود را در راه خدا و عبادت و دعا به درگاه او خسته کن و در آن رغبت و تمایل نشان بده، تا خدا هم بر تو منت نهاده و به دنبال این دشواری عبادت، آسانی به تو اعطا کند، 

 پس هرگاه از واجبات فارغ شدی، به مستحبات بپرداز، یا هرگاه از جنگ فارغ شدی به عبادت مشغول شو یا بعد از فراغت از امور دنیا به امر آخرتت بپرداز و یا پس از نماز به دعا و نیایش مشغول شو.

پیام های سوره بینه

آیه 1 الی 5 خداوند قرآن و پیامبر را برای اتمام حجت با اهل کتاب و مشرکین فرستاد ولی آنان در دین خود دچار پراکندگی و کفر شدند.

آیه6 اهل کتاب و کافران بدترین مخلوقات‌اند و مستحق عذاب جهنم هستند.

آیه 7 الی 8کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند، بهترین مخلوقات‌اند که پاداش آنان نعمت های بهشتی و خشنودی خداوند است.

1- کسی که اسلام را نپذیرد، خواه مشرک باشد، خواه اهل کتاب، کافر است. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ سرنوشت اهل کتاب و مشرکان یکی است فِی نارِ جَهَنَّمَ 

2- گل سر سبد هستی یعنی انسان، به خاطر پشت پا زدن به منطق و بیّنه، بدترین مخلوقات می شود. انسان با انتخاب خود جایگاه خود را تعیین می کند، یا شرّ البریّه و جهنمی، یا خیر البریّه و بهشتی. کَفَرُوا ... شَرُّ الْبَرِیَّهِ ... آمَنُوا ... خَیْرُ الْبَرِیَّهِ

3- مقایسه میان کفر و ایمان و پایان کار آنان، بهترین نوع روشنگری است.

4- رشد یا سقوط دیگر موجودات، محدود است ولی رشد و سقوط انسان، بی نهایت است. (انسان در اثر ایمان و عمل صالح می تواند حتی از فرشتگان برتر باشد.)

5- بهترین شدن در گرو ایمان است و بدترین ها اهل کفرند. (هُمْ معنای انحصار است)

6- ایمان به شرطی ثمربخش است که همراه با عمل صالح باشد آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ  (ولی کفر به تنهایی سبب دوزخ است.)

7- بهشت جسم، باغ و نهر و بهشت روح، رضای خداست. جَنّاتُ عَدْنٍ ... رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ

8- خشیت الهی، سرچشمه عمل به دستورات الهی است. آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ

9- جاودانگی بهشت برای مؤمنان قطعی است. (کلمات عَدْنٍ ، خالِدِینَ و أَبَداً همه بیانگر قطعی بودن خلود است.)

عاقبت کسی که از پروردگارش خشیت داشته باشد :

مؤمنانی که اعمال صالح بجا آوردند، بهترین خلق خدا هستند، یعنی خیریت منحصر در مؤمنان است ، آنگاه به شرح عاقبت ایشان می پردازد : جزای آنها در نزد پروردگارشان بهشتهای خالد و جاودانه است که نهرها در زیر درختان آن جاریست و این مؤمنان تا ابد در آن جاودانه خواهند بود و هیچ زوال و دگرگونی در نعمات آنها نخواهد بود. خدا از ایشان راضیست، رضایت از صفات فعلی خداست.

آن همان ثوابی است که به ایشان اعطا می کند تا جزای ایمان و اعمال صالحشان باشد، از جانب دیگر آنها هم از خدا راضی هستند، چون به نعم و سعادت ابدی رسیده اند، این عاقبت و سرنوشت کسانی است که از پروردگارشان می ترسند،                                                

یعنی از مقام پروردگارشان خشیت دارند اِنَّما یَخشَی اللهُ مِن عِبادِهِ العُلَماء فقط بندگان عالِم از خدا می ترسند، معلوم می شود، علم به خدا خشیت از او را به دنبال دارد و خشیت خدا هم ایمان به او را در پی خواهد داشت، لذا فردی که از خدا می ترسد، قهرا در باطنش ملتزم به ربوبیت و الوهیت اوست و در ظاهر هم، اعمالش صالح و مطابق اوامر الهی می باشد .

پیام های سوره علق

نـخـسـتـیـن سـوره اى اسـت کـه بـر پـیـغـمـبـر اکـرم (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) نـازل شـده اسـت پنج آیه اول.    در روایـات آمـده اسـت کـه پـیغمبر اکرم به کوه حرا رفته بود جبرئیل آمد و گفت : اى محمد بخوان ! پیامبر فرمود: من قرائت کننده نیستم .جـبـرئیـل او را در آغـوش گـرفت و فشرد، و در سومین بار گفت : اقراء باسم ربک الذى خلق ... (تا آخر آیات پنجگانه).

آیه 1 الی 5 دعوت از پیامبر به خواندن خدای کریمی که انسان را از خون بسته آفرید و علم و قلم و نگارش را به او داد.

آیه 6 الی 8 انسان وقتی که خود را بی‌نیاز دید، طغیان می‌کند .                    

آیه 9 الی 19 عاقبت انسانی که مردم را از نماز باز می‌دارد با کسی که به نماز و تقوا دعوت می‌کند، یکی نیست. کسی که سد راه خدا می‌کند، عذاب خواهد شد.

1- اولین فرمان اسلام، فرمان فرهنگی است. اِقْرَأْ قرائت قرآن باید با نام خداوند آغاز شود. خواندن باید جهت الهی داشته باشد. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ 

2- خواندن قرآن وسیله رشد است. پرورش الهی هم مادّی است، رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ - خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ هم معنوی. رَبُّکَ الْأَکْرَمُ - اَلَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ 

3- بیان آفرینش انسان از خون بسته شده، هم یک پیشگوئی علمی است و هم راهی برای تربیت انسان که بداند مبدء او از چیست و گرفتار غرور نشود. خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ

4- آفرینش همه هستی در یکسو الَّذِی خَلَقَ و آفرینش انسان در یک سوی دیگر. مِنْ عَلَقٍ  

5- معلم اصلی انسان خدا عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ و وحی الهی سرچشمه علوم بشری است.

6- قلم، بهترین وسیله انتقال دانش است. عَلَّمَ بِالْقَلَمِ خداوند کارهای خود را از طریق اسباب انجام می دهد. خدائی که تمام چیزهایی را که نوع انسان نمی دانست به او تعلیم داده است .

7- خالقیّت، ربوبیّت، کریم بودن و معلم بودن خداوند، مستلزم قرائت کتاب اوست. اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ ... خَلَقَ ... اَلْأَکْرَمُ ... عَلَّمَ .. 

8- رهائی از جهل با استفاده از قلم، جلوه ای از کرم و ربوبیّت اوست و نویسندگی هنر مطلوب و مورد ترغیب اسلام است. عَلَّمَ بِالْقَلَمِ 

9- خداوند هم جسم انسان را رشد می دهد و هم روح او را. (کلمه رَبِّکَ میان دو کلمه خَلَقَ و اقْرَأْ آمده است.) اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ 

. 10- انسان ناسپاس است. ما او را آفریدیم و هر چه نمی دانست به او آموختیم. امّا او در برابر پروردگارش طغیان می کند. کَلاّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی                                                           . 11- انسان چون به غلط خود را بی نیاز می پندارد دست به طغیان می زند. لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی

12- بازداشتن از نماز، روشن ترین نوع منکرات است. یَنْهی عَبْداً إِذا صَلّی

13- حتی اگر احتمال حقانیّت دهند نباید اینگونه با پیامبر برخورد کنند. إِنْ کانَ عَلَی الْهُدی

14- انسان کم ظرفیّت است و پندار بی نیازی او را مست می کند. لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی 

15- علم به تنهایی کافی نیست. با اینکه به انسان علم دادیم امّا طغیان می کند. عَلَّمَ الْإِنْسانَ  

16- غنی بودن کمال است، ولی خود را غنی دیدن زمینه لغزشهاست. رَآهُ اسْتَغْنی

17- ایمان به معاد مانع طغیان است. إِنَّ إِلی رَبِّکَ الرُّجْعی هر چه داریم می گذاریم و می رویم خود را بی نیاز نپنداریم. انسان و هستی هدفدار و به سوی خداست.

18- طاغوتیان مخالف نمازند. لَیَطْغی - یَنْهی عَبْداً إِذا صَلّی (رفتار ناروا زمانی مورد سرزنش قرار می گیرد که دوام داشته باشد.)

19- نشانه بندگی خدا نماز است. عَبْداً إِذا صَلّی طاغوت ها از بندگی خدا ناراحتند. (نه از افراد بی تفاوت و یا بنده هوسهای خود یا دیگران)

20- نام و نشان مهم نیست، عملکردها مهمه. (نام نهی کننده و نمازگزار نیامده) یَنْهی - صَلّی

21- سزاوار است کسی که امر به تقوا می کند خودش از راه یافتگان باشد. کانَ عَلَی الْهُدی أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوی

22- ریشه طغیان یکی آنکه خود را بی نیاز ببیند رَآهُ اسْتَغْنی دیگر آنکه خدا را نمی بیند و گمان می کند خدا هم او را نمی بیند. أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یَری خدا خالق هر چیزی است و تسلط دارد.

11- راه توبه برای همه باز است ولی اگر توبه نکردند و دست بر نداشتند، گرفتار کیفر می شوند. لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعاً (چنین نیست، اگر از این عمل دست برندارد)

22- در برابر ستمگران تهدید لازم است. لَنَسْفَعاً بِالنّاصِیَهِ (موی پیشانیش را به شدت می گیریم)

23- دروغ و دروغ گویی ریشه دیگر خطاها و خلاف کاری است کاذِبَهٍ خاطِئَهٍ (پیشانی دروغگوی خطا کارش را)

24- پشتوانه عملهای ایذایی مخالفان،جلسات مخفیانه است. یَنْهی عَبْداً إِذا صَلّی - فَلْیَدْعُ نادِیَهُ

25- با اینکه مخالفان پیامبر، متشکل و سازمان یافته بودند، ولی کاری از پیش نبردند. فَلْیَدْعُ نادِیَهُ کلوخ انداز را پاداش سنگ است. سَنَدْعُ الزَّبانِیَهَ بزودی، مأموران دوزخ را می خوانیم . 26- قدرت خدا بر همه توطئه ها غالب ست سَنَدْعُ الزَّبانِیَهَ

27- در برابر نهی و منع دیگران، شما اصرار بر انجام کارهای عبادی داشته باشید. یَنْهی عَبْداً إِذا صَلّی - وَ اسْجُدْ (تو از او اطاعت نکن، سجده کن و تقرب بیاب)

28- اول برائت، بعد عبادت. لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ (از ابوجهل هائی که از نماز نهی می کنند پیروی نکن و به عبادت و سجده بپرداز.) سجده بهترین وسیله قرب به خداست. وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ

خطاب به پیامبر می فرماید : نه تو هرگز از آن شخص نهی کننده از نماز اطاعت نکن، بلکه به نماز و سجده بپرداز تا به این وسیله به خدا نزدیک شوی و تقرب بیشتری بیابی، سجده در این آیه نماز یا سجده نماز است و چه بسا نماز پیامبر در آن زمان منحصر در سجده و تسبیح بوده است، ولی بعضی مفسرین گفته اند: منظور از سجده در این سوره، سجده واجب هنگام قرائت سور عزائم است، بعضی نیز سجده را به معنای نزدیکی و تقرب به ثواب خدای تعالی دانسته اند، چون نزدیکترین حالت بنده به پروردگار حالت سجود است .  

پیام های شمس

سوره در حقیقت سوره ی تهذیب نفس و تطهیر قلوب از ناپاکى ها و ناخالصى ها است، و بر محور همین معنى دور مى زند، منتها در آغاز سوره به یازده موضوع مهم از عالم خلقت و ذات پاک خداوند، براى اثبات این معنى که فلاح و رستگارى در گرو تهذیب نفس است، به عبارتی 11 قسم بزرگ برای اینکه انسان برای پیروزی بایستی نفس خود را پاکیزه نماید. انسانی که  اهل تزکیه نباشد، خیلی اوقات حرف رسول را  نمیفهمد و در نتیجه با او همراه نمیشود. چنین آدمی خودش را در لابلای توجیهات پنهان می کند که نتیجه ای جز  بی تفاوتی نسبت به امور نخواهد داشت. همانند شیعه ای که  امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: برو  در تنور و او  بدون سوال رفت داخل تنور... ما هنوز به این سطح از اطمینان نرسیدیم که هر چه امام زمان(ارواحنا فداه) گفت بگوییم همان درست است.  

و در پایان سوره، به ذکر نمونه اى از اقوام متمرد و گردنکش یعنى قوم ثمود ـ که به خاطر ترک تهذیب نفس در شقاوت ابدى فرو رفتند، و خداوند آنها را به مجازات شدیدى گرفتار کرد ـ مى پردازد، و با اشاره کوتاهى به سرنوشت آنها سوره را پایان مى دهد. در حقیقت، این سوره کوتاه یکى از مهمترین مسائل سرنوشت ساز زندگى بشر را بازگو مى کند، و نظام ارزشى اسلام را در مورد انسان ها مشخص مى سازد. ضمنا 11 قسم یاد شده، بیشترین سوگندهاى قرآن، به طور جمعى در سوره شمس آمده است.

1- بسیاری از موجودات هستی، پدیده هایی شگفت انگیز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و می توان به آنها سوگند یاد کرد. «وَ الشَّمْسِ - وَ الْقَمَرِ - وَ النَّهارِ»

2- ماه به دنبال خورشید و تابع آن است. «إِذا تَلاها»

3- اجرام آسمانی با یکدیگر پیوند دارند «وَ الشَّمْسِ - وَ الْقَمَرِ - وَ السَّماءِ - وَ الْأَرْضِ»

4- خورشید و ماه و ستاره را خدا نپندارید، همه آنها آثار قدرت و تدبیر موجود دیگری هستند. «تَلاها - بَناها - طَحاها»

5-خواسته ها و تمایلات و غرایز انسان به طور حکیمانه تعدیل شده است. وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها

6- گناه،نوعی شکافتن پرده عفّت و دیانت است. «فُجُورَها»

7- فهم و درک خوبیها و بدیها به صورت فطری، در عمق روح انسانها نهاده شده است.

8-ابتدا باید پلیدی ها را بشناسیم، سپس راه گریز و پرهیز از آنها را. (کلمه «فجور» قبل از«تقوا» آمده است.) «فُجُورَها وَ تَقْواها»

1- سوگند به خورشید و ماه و شب و روز و زمین و آسمان و روح انسان که سعادت انسان در گرو رشد معنوی است نه زندگی مادّی. وَ الشَّمْسِ ... قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها

2- اگر نفس را رها کنیم، انسان را به سقوط می کشاند. لذا نفس را باید کنترل کرد. «زَکّاها»

3- تزکیه و خودسازی، محروم کردن نیست، رشد دادن است. «زَکّاها»

4- هر کس نفس خود را در لابلای عادات و رسوم و پندارها مخفی کند و غافلانه دنبال تأمین خواسته های نفسانی رود، محرومیّت بزرگی خواهد داشت. «قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها»

5-طغیان و گناه، مقدّمه کفر و تکذیب است. «کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها» («تقوا» یعنی پاکی و «طغوی» یعنی طغیان در گناه)

6- در شیوه تبلیغ، بعد از بیان اصول کلّی، نمونه هایی نقل کنید. قَدْ خابَ ... کَذَّبَتْ ثَمُودُ

7- شکستن قداست ها نشانه شقاوت است و هر چه قداست بیشتر باشد، شکستن آن قساوت بیشتری می خواهد.«اشقی»

8-اگر انسان به فکر تزکیه نباشد، در ابتدا پیروی از نفس را مخفیانه انجام می دهد «دَسّاها» و سپس علنی. «إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها»

9- در انجام کار بد، آن کس که شقی تر است زودتر تحریک می پذیرد. «انْبَعَثَ أَشْقاها» [10]

10- هر چه به خدا منسوب باشد، مقدّس است و باید مورد احترام قرار گیرد و اهانت به آن،کیفر الهی را به دنبال دارد. «ناقَهَ اللّهِ ، فَعَقَرُوها ، فَدَمْدَمَ»

11- زدودن علف های هرز کافی نیست، بارور کردن هم لازم است.( زَکّاها به معنای رشد است.)

12- به کامیابی های زودگذر نفس مغرور نشوید که عاقبتش محرومیّت است. «وَ قَدْ خابَ» (کلمه«خاب»یعنی محروم شد و به آنچه می خواست نرسید.)

13- هر کس به گناه دیگری راضی باشد شریک جرم است. شتر را یک نفر کشت ولی قرآن می فرماید: جمعی آن را کشتند. «فَعَقَرُوها»

14- خداوند بر هر چیز مسلط است و از نابود کردن ستمگران هیچ پروائی ندارد وَ لا یَخافُ عُقْباها

15- رضایت و تشویق و تحریک به گناه نیز گناه است. اِنْبَعَثَ أَشْقاها ... بِذَنْبِهِمْ

16- کیفرهای الهی جلوه ای از ربوبیّت اوست.(مربّی باید موانع تربیت را برطرف سازد.)

17- قهر الهی در دنیا نیز سخت است. «فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّاها»

پیام های سوره لیل :

مردى شاخه ی یکى از درختان خرماىش بـالاى خـانـه مـرد فـقـیـر عـیـالمـنـدى قـرار گـرفـتـه بـود، صـاحـب نخل هنگامى که میخواست خرماها را بچیند، گاهى چند دانه خرما در خانه مرد فـقـیـر مـى افـتـاد، و کـودکـانـش آن را بـرمـى داشـتـنـد، آن مـرد خـرمـا را از دسـتـشـان مـى گـرفـت (و آنـقـدر بـخـیـل و سـنـگـدل بـود کـه) اگـر خـرمـا را در دهـان یـکـى از آنـهـا مى دید انگشتش را در داخل دهان او مى کرد تا خرما را بیرون آورد!. مرد فقیر شکایت آورد پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سـلم) فـرمـود: این درخت را به مـن مـى دهـى تـا در مـقـابـل آن نـخـلى در بـهـشـت از آن تـو بـاشـد، مـرد قبول نکرد. مسلمانی حاضر شد 40 درخت به او بدهد تا قبول کند. ایـنـجا بود که سوره و اللیل نازل شد (و گفتنیها را درباره بخیلان و سخاوتمندان گفت ).

1- زمان، امری مقدّس و قابل سوگند است. «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی»

2- هم به نشانه های آفاقی توجه کنید، وَ اللَّیْلِ ... وَ النَّهارِ هم به نشانه های انفسی. «وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی»

3- نظام زوجیّت در حیوان و انسان، نشانه قدرت و حکمت خداوند است. «الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی»

4- تفاوت مهر یا قهر خداوند حکیمانه و عادلانه است نه گزاف، زیرا تلاشهای شما انسانها گوناگون است. «إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتّی»

5- شیوه تبلیغ صحیح این است که بعد از کلیات، نمونه ها و مصادیق بیان شود. إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتّی فَأَمّا مَنْ أَعْطی . عطا همراه با تقواکار ساز است. «أَعْطی وَ اتَّقی» عطا باید بدون ریا و غرور و منت و آزار باشد.

6- آنچه عطا می کنید مهم نیست، چگونه و با چه انگیزه و حالت عطا کردن مهم است. شرط پذیرفته شدن عطا، تقواست. (وگرنه عطای مال حرام یا با نیّت غیر خالص اجری ندارد، زیرا «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ)

7- آخرت، بهتر از دنیا است. کسی می تواند به عطای خود رنگ الهی داده و اهل پروا باشد که به معاد ایمان داشته باشد. «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی» قرآن به وعده های قیامت حُسنی گفته است. کُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنی

8- ایمان به قیامت، شرط پذیرفته شدن عمل است. «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی»

9- بخل و مغرور شدن به مال، نشانه بی تقوایی است. «مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی»

10- گشایش یا گره خوردن کارهای انسان، نتیجه سخاوت یا بخل انسان نسبت به دیگران است. أَعْطی ... لِلْیُسْری ، بَخِلَ ... لِلْعُسْری

11- نیکی، نیکی می آورد و شر، شر. أَعْطی وَ اتَّقی ... فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری - بَخِلَ وَ اسْتَغْنی ... 

12- پاداش و کیفر الهی متناسب با رفتار انسانهاست، اگر گره از کار فقرا باز کنیم، خداوند گره از کار ما باز می کند. و اگر فقرا را در عُسرت گزاریم، خداوند هم عسرت را پیش پای ما می گذارد. «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری»

13- اهل بخل بدانند که ثروت نجات دهنده نیست. «وَ ما یُغْنِی عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدّی»

14- نتیجه بخل سقوط است، سقوط از انسانیّت و کمال و سقوط از چشم مردم همراه با سقوط در دوزخ و محروم شدن از درجات اخروی. «إِذا تَرَدّی»

15- گاهی منشأ بخل امروز، به خاطر ترس از فقر در آینده است. «بَخِلَ وَ اسْتَغْنی» (چنانکه در آیه 267 و 268 سوره بقره در کنار دستور انفاق می فرماید: این شیطان است که شما را از فقر آینده می ترساند. أَنْفِقُوا ... اَلشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ)

16- گاهی سرچشمه بخل، مغرور شدن به دنیا و احساس بی نیازی نسبت به وعده های بهشتی است. «بَخِلَ وَ اسْتَغْنی»

17- یکی از سنّت های الهی که خداوند بر خود واجب کرده، هدایت مردم از طریق عقل و فطرت و پیامبران است. «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی»

18- پذیرش هدایت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بی نیاز است. وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَهَ وَ الْأُولی

19- هشدار و انذار وسیله هدایت الهی است. «فَأَنْذَرْتُکُمْ» (هشدارهای الهی را باید جدی گرفت، زیرا از سوی کسی است که دنیا و آخرت به دست اوست)

20- آتش آخرت، امری ناشناخته و عظیم است. «ناراً» به صورت نکره آمده است.

21- شقاوت مثل تقوا دارای مراحلی است. اَلْأَشْقَی ... اَلْأَتْقَی (کسی که آن همه نشانه های هدایت را نادیده بگیرد بدبخت ترین است «اشقی، اَلَّذِی کَذَّبَ وَ تَوَلّی»

22- تقوا، همراه کمک به محرومان سپری است در برابر آتش دوزخ. «سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی اَلَّذِی یُؤْتِی مالَهُ»

23- کمک به محرومان، شیوه دائمی پرهیزگاران است. «یُؤْتِی» کمک از مال شخصی ارزش است. «مالَهُ»

24- نشانه تقوا، کمک های مالی خالصانه است. «الْأَتْقَی اَلَّذِی یُؤْتِی مالَهُ» کمک به فقرا، راهی است برای تزکیه و خودسازی. «یُؤْتِی مالَهُ یَتَزَکّی»

25- کمک های مالی که براساس جبران خوبی های دیگران باشد، مایه رشد نیست. «ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ» (انفاقی ارزش بالایی دارد که انسان مدیون دیگران نباشد و چشم داشتی هم نداشته باشد)

26- متّقی، جز رضای خدا به دنبال چیز دیگری نیست. «إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلی» قصد قربت، شرط لازم.

27- انفاق باید در راه های خداپسندانه باشد. یُؤْتِی مالَهُ ... اِبْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ

28- او پروردگار اعلی ست، پس فقط رضای او را جستجو کنید که پاداش اعلی مرحمت میکند.

29- انسان مخلص، به مقام رضا می رسد و همواره از خداوند خشنود است. «وَ لَسَوْفَ یَرْضی»

پیام های سوره طارق

سوگندها براى چیست ؟ در آیه بعد مى فرماید: (مسلما هر کس مراقب و حافظى دارد) (ان کل نفس لما علیها حافظ)! که اعمال او را ثبت و ضبط و حفظ مى کند، و براى حساب و جزا نگهدارى مى نماید. آیات دیگر قرآن به خوبى گواهى مى دهد که حافظان ملائکه اند، و آنچه را حفظ مى کنند اعمال آدمى اعم از طاعات و معاصى است .

ایـن احـتـمال نیز داده شده که منظور حفظ انسان از حوادث و مهالک است که به راستى اگر مـراقـبـت الهى از انسانها به عمل نیاید کمتر کسى به مرگ طبیعى از دنیا مى رود، چرا که حـجـم حـوادث آنـقـدر زیاد است که احدى از آن سالم به در نمى رود، مخصوصا کودکان در سنین پایین .

و یـا ایـنـکـه مـنـظور حفظ انسان در برابر وسوسه هاى شیاطین است که اگر این محافظت الهـى نـیـز نـبـاشد وساوس شیاطین جن و انسان آنقدر زیاد است که هیچکس از آن سالم نمى ماند.

طارق از ماده (طرق) (بر وزن برق) به معنى کوبیدن است، و راه را از این جهت طریق گویند که با پاى رهروان کوبیده مى شود، طارق ستاره درخشانى است که بر آسمان ظاهر مى شود و بقدرى بلند است که گویى مى خـواهـد سـقـف آسـمـان را بکوبد و سـوراخ کـنـد، و نورش بقدرى خیره کننده است که تاریکیها را مى شـکـافـد و بـه درون چـشـم آدمـى نفوذ مى کند .

(ثاقب) از ماده (ثقب) به معنى سوراخ کردن است .

1- انسان و تمام کارهای او تحت حفاظت فرشتگان الهی است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمّا عَلَیْها حافِظٌ»

2- چگونگی تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شکم مادر، باید مورد مطالعه و دقّت قرار گیرد که هم زمینه خداشناسی است و هم معادشناسی. فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ ...

3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم باید در آفرینش خود دقت کند. فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ

4- توجّه به آفرینش انسان، زمینه ایمان به معاد است. «عَلی رَجْعِهِ لَقادِرٌ» معاد جسمانی است و جسم انسان در قیامت دوباره زنده می شود.

1- قیامت، روز بروز و ظهور افکار و کردار آدمیان است. «یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ» انگیزه ها و روحیات انسان، در قیامت او اثر دارند. قیامت، روز افشای اسرار و شرمندگی است و انسان نیز برای کتمان یا جبران گذشته خود نمی تواند کاری بکند. «فَما لَهُ مِنْ قُوَّهٍ وَ لا ناصِرٍ»

2- رجعت انسان در قیامت، همچون رجعت آب بخار شده دریا، از آسمان به زمین است. «عَلی رَجْعِهِ لَقادِرٌ - وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ»

3-ارزش هر موجودی وابسته به آثار و برکات آن است. «ذاتِ الرَّجْعِ - ذاتِ الصَّدْعِ»

4- قرآن، فرقان و جداکننده حق از باطل است، نه رمان و غیر واقعی إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ

7- نیرنگ کفّار، دائمی، سخت و حتمی است، از آن غافل نشوید. «إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً»

8-برخورد خداوند با انسان، متناسب با عمل اوست. اگر در راه خیر قدم بردارد، خدا هدایتش می کند: «جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ» و اگر به دنبال کید باشد، گرفتار کید الهی می شود.

9- قرآن، میزان تشخیص حق از باطل است. إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ کافران با خدا طرفند و تدبیر خداوند سخت است.

11- آنان مسلمانان را غافلگیر می کنند ما نیز آنان را غافلگیر می کنیم. یَکِیدُونَ ... أَکِیدُ

12- در برخورد با دشمن، نه خود عجله کنید و نه از خدا عجله بخواهید. «فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ»

13- غفلت از دشمن هرگز، ولی مهلت دادن مانعی ندارد. «أَمْهِلْهُمْ» سعه صدر، شرط لازم برای رهبری است.

15- مقدار مهلت به دشمن، به قدری نباشد که فرصت را از شما بگیرد. «رُوَیْداً»

پیام های سوره غاشیه

انتخاب نـام غاشیه بـراى قـیامت به خاطر آن است که حوادث وحشتناک آن ناگهان همه را زیر پوشش خود قرار مى دهد. منظور آتشى است که چهره هاى کفار و مجرمان را مى پوشاند. به بیان چگونگى حال مجرمان پرداخته ، مى گوید: (چهره هایى در آن روز خاشع و ذلت بار است) وجوه یومئذ خاشعة.

ذلت و تـرس از عـذاب و کیفرهاى عظیم آن روز تمام وجود آنها را فرا گرفته، و از آنجا که حالات روحى انسان بیش از همه جا در چهره او منعکس مى شود، اشاره به خوف و ذلت و وحشتى مى کند که سراسر چهره آنها را مى پوشاند. سـرانـجام این زحمتکشان خسته و بیهوده گر، وارد آتش داغ و سوزان مى شوند و با آن مى سوزند .

1- حادثه قیامت چنان فراگیر است، که همه باید به فکر آن باشند. «هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ الْغاشِیَهِ»

2- هر تلاش و زحمتی، در قیامت مفید نخواهد بود. «عامِلَهٌ ناصِبَهٌ»

3- تنها گروه مخلص از تلاش های خود بهره خواهند گرفت. «لِسَعْیِها راضِیَهٌ»

4- معاد جسمانی ست، زیرا مسئله چاقی و لاغری تنها در مورد اجسام قابل قبول ست لا یُسْمِنُ 5- شادی و خرّمی واقعی، در چهره منعکس می شود. وُجُوهٌ ... ناعِمَهٌ . رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ ضمیر.

6- نعمت های بهشت و الطاف خاص الهی، از نتایج سعی و تلاش است. «ناعِمَهٌ لِسَعْیِها»     7- سختی کار در دنیا زودگذر است ولی شادمانی و کامیابی دائمی در آخرت را به همراه دارد.   8- بهشت، نقطه اعتلای مادی و معنوی است. «جَنَّهٍ عالِیَهٍ»

9- کسانی که در دنیا از لغو دوری کنند، در سرای دیگر، در فضای بدون لغو زندگی خواهند کرد. 10- در بهشت نه تنها لغو نیست بلکه کلامی که به نحوی سبب پدید آمدن لغو هم شود وجود ندارد. «لا تَسْمَعُ فِیها لاغِیَهً»

11- عظمت چشمه های بهشتی قابل شناخت نیست. فِیها عَیْنٌ جارِیَهٌ (کلمه عَیْنٌ نکره آمده. 12- جایگاه بهشتیان، رفیع و بلند است، نه آنکه روی زمین بنشینند. «سُرُرٌ مَرْفُوعَهٌ»

بهشت جایگاهى است بى نظیر از هر جهت و خالى از هر گونه ناراحتى و جـنـگ و جـدال، با انواع میوه هاى رنگارنگ، و نغمه هاى دلپذیر و چشمه هاى آب جارى، و شـرابـهـاى طـهور، و خدمتگزارانى شایسته و همسرانى بى مانند، و تختهایى مرصع، و فـرشـهـائى فـاخـر، و دوسـتانى با صفا و ظروف و قدحهائى جالب در کنار چشمه ها، و خـلاصـه نـعـمـتـهـایـى کـه نـه بـالفـاظ مـحـدود ایـن جـهـان قـابـل شـرح اسـت، و نه در عالم خیال قابل درک، و همه اینها در انتظار مقدم مؤمنانى است که با اعمال صالح خود اجازه ورود در این کانون نعمت الهى را کسب کرده اند. و فـراتـر از ایـن لذات مـادى لذات مـعـنـوى، و بـرتـر از همه لقاءالله و جلوه هاى مـحـبوب، و الطاف آن معبودست که اگر یک لحظه آن به دست آید بر تمام نعمتهاى مادى بهشت برترى دارد. 

13- کسانی که در کشف حقایق هستی عمیق نمی شوند، مورد سرزنش خدایند. أَ فَلا یَنْظُرُونَ

14- از محسوسات عبور کنید تا به معقولات برسید. أَ فَلا یَنْظُرُونَ ...

15- در معاد و نعمت های ویژه بهشتیان شک نکنید، مگر آفریده های عجیب خدا را در دنیا نمی بینید؟ «أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ»

16- همان گونه که اصل آفریده ها دلیل بر وجود خداست، چگونگی و پیچیدگی آفریده ها هم دلیل بر قدرت و علم و حکمت اوست. کَیْفَ ، کَیْفَ ، کَیْفَ ... چون روى سـخـن بـا اعـراب مـکـه است و (شـتـر) هـمـه چـیـز زنـدگـى آنـهـا را تشکیل مى داد، اشاره شده. از این گذشته این حیوان ویژگیهاى عجیبى دارد که او را از حیوانات دیگر ممتاز مى کند، و به حق آیتى است :

بـعـضـى از چهارپایان تنها از گوشتشان و یا .... استفاده مى شود، اما شـتـر حـیـوانـى اسـت کـه تـمـام جـهـات در آن جـمـع اسـت، هـم گـوشـتـش، و هم شیرش، هم از آن براى سوارى و هم باربرى و .... استفاده مى شود. شتر نیرومندترین و با مقاومت ترین حیوانات اهلى است، بار زیادى با خود مى برد، و عـجـب ایـنـکـه بـه هـنـگـامـى کـه خـوابـیـده اسـت بـار سـنـگـیـنـى را بـر او حـمـل مـى کـنند، و او با یک حرکت برمى خیزد و روى پا مى ایستد، در حالى که چهارپایان دیگر قدرت بر چنین کارى ندارند.  شـتـر مـى تـوانـد روزهـاى مـتـوالى (حـدود یـک هـفـتـه الى ده روز) تـشـنه بماند، و در مقابل گرسنگى نیز تحمل بسیار دارد.  شـتـر مـى تواند هر روز مسافتى طولانى راه را طى کند، و از زمینهاى صعب العبور، و شـنـزارهـایـى کـه هـیـچ حـیـوانـى قـادر بـر عـبـور از آن نـیـسـت بـگـذرد، و بـه هـمـیـن دلیل عربها آن را (کشتى بیابانها)! مى نامند.  او از نظر تغذیه بسیار کم خرج است و هر گونه خار و خاشاکى را مى خورد.  او در شـرائط نامناسب جوى در میان طوفانهاى بیابان که چشم و گوش را کور و کر مى کند با وسائل خاصى که خداوند در پلکها و گوشها و بینى او آفریده مقاومت مى کند، و به راه خود ادامه مى دهد! شـتـر بـا تـمـام قـدرتـى کـه دارد از رام ترین حیوانات است به طورى که یک کودک خـردسـال مـى تـواند مهار یک قطار شتر را در دست گرفته و هر جا که خاطر خواه او است ببرد .

17- پیامبر، مأمور به وظیفه است نه نتیجه. «إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ» پیامبر صلی الله علیه و آله برای هدایت مردم اهتمام و حرص داشت و خداوند به او فرمود: وظیفه تو فقط تذکّر است.) 

18- وظیفه پیامبران، تذکّر است نه تسلط و تحمیل عقیده. «لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ»

19- بی اعتنایی مردم، وظیفه را ساقط نمی کند. «إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ»

20- منشأ کفر، عناد و لجاجت و روی گردانی از حق و حقیقت است. «مَنْ تَوَلّی وَ کَفَرَ»  

21- قهر خدا درجاتی دارد الْعَذابَ الْأَکْبَرَ فرار از قهر الهی برای هیچکس امکان ندارد إِلَیْنا إِیابَهُمْ

22- حسابرسی از سنّت هایی است که خداوند بر خود واجب کرده است. إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ

 

پیام ها سوره بلد

سنت قرآن در بسیارى از موارد بر این است که بیان حقایق بسیار مهم را با سوگند شروع مـى کـنـد، سـوگـنـدهـائى کـه خـود نـیـز سـبـب حـرکـت انـدیـشـه و فـکـر و عـقـل انـسـان است ، سوگندهائى که ارتباط خاصى با همان مطلب مورد نظر دارد. در اینجا نیز براى بیان این واقعیت که زندگى انسان در دنیا تواءم با درد و رنج است از سوگند تـازه اى شـروع مـى کـنـد و مـى فـرمـاید: قسم به این شهر مقدس شهر مکه

چـرا کـه نـخـسـتین مرکز توحید و عبادت پروردگار در اینجا ساخته شده، و انـبـیـاى بـزرگ گـرد ایـن خـانـه طـواف کـرده انـد، و این شهر به خاطر وجود پر فیض و پر برکت تو چنان عظمتى به خود گرفته که شایسته این سوگند شده است.

و حـقـیـقـت هـمـیـن است که ارزش سرزمینها به ارزش انسانهاى مقیم در آن است، مبادا کفار مکه تـصـور کـنـنـد اگـر قـرآن بـه ایـن سـرزمـین قسم یاد مى کند براى وطن آنها و یا کانون بـتـهـایـشان اهمیت قائل شده، نه چنین نیست، تنها ارزش این شهر (گذشته از سوابق تـاریـخـى خاص آن) به خاطر وجود ذیجود بنده خاص خدا محمدصلى الله علیه و آله و سلم  است .

1- سرزمین ها می توانند دارای قداست باشند و شهر مکّه نیز از قدیم مورد احترام و سوگند بوده است. «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ»

2- تکرار گاهی نشانه عظمت و عنایت است. بِهذَا الْبَلَدِ ... .بِهذَا الْبَلَدِ

3- ارزش زمین ها به ارزش ساکنان آنهاست. «وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» (سوگند به مکّه به خاطر حضور پیامبر)

4- در مقام فرزندی، دختر یا پسر تفاوتی ندارد. «وَ ما وَلَدَ»

5-زندگی بشر در متن مشقت ها و سختی ها قرار دارد. «فِی کَبَدٍ»

6- هر مالی که در مسیر حق صرف نشود مایه حسرت است. «أَهْلَکْتُ مالاً لُبَداً»

7- انسان تحت سیطره قدرت و علم الهی است. أَ یَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ... لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ

8-نتیجه هر محاسبه ای که جای خدا در آن خالی باشد، پوچی و زیانکاری است. أَ یَحْسَبُ ...

9- خود بزرگ بینی در برابر خدا چه معنایی دارد؟ «أَ یَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ»

10- کسانی که در انفاق به راه درست نروند یا مصرف آنها نابجا باشد یا نیّتشان خالص نباشد و همراه با ریا و خودنمایی و دروغ باشد، در آینده شرمنده و پشیمان هستند. أَهْلَکْتُ مالاً لُبَداً

11- بهترین راه خداشناسی، دقّت و مطالعه در آفریده های حکیمانه خداوند است. أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَین ... با سؤال های مناسب، وجدان های خفته را بیدار کنید.

چـشـم را مـعـمولا به یک دستگاه دوربین عکاسى تشبیه مى کنند که با عدسى بسیار ظریف خـود از صحنه هاى مختلف عکسبردارى مى کند، عکسهائى که به جاى فیلم روى شبکیه چشم مـنـعـکـس مـى شـود، و از آنـجـا بـه وسـیـله اعـصـاب بـیـنـائى بـه مـغـز منتقل مى گردد.

این دستگاه عکسبردارى فوق العاده ظریف و دقیق، در شبانه روز ممکن است هزاران هزار عکس از صـحـنـه هـاى مـخـتـلف بـردارد، ولى از جـهـات زیـادى قابل مقایسه حتى با پیشرفته ترین دستگاه هاى عکسبردارى و فیلمبردارى نیست ،

12- همه انسانها از طریق عقل یا فطرت یا راهنمایی انبیا و اوصیا و علما، خیر و شر را می شناسند. «هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ»

13- انجام وظیفه و تکلیف، همچون عبور از گردنه است. «الْعَقَبَهَ»

14-افراد مرفّه و راحت طلب که از انجام کار و پذیرش مسئولیّت فرار می کنند، مورد انتقاد قرآن اند. «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَهَ»

15- انسان، مسائل معنوی را بدون هشدارهای الهی درک نمی کند. «وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَهُ»

16- آزاد سازی بردگان و اسیران در رأس کارهای خیر است. «فَکُّ رَقَبَهٍ»

17- همیشه کلی گویی مفید نیست، گاهی باید نمونه ها و مصادیق را نام برد. فَکُّ رَقَبَهٍ ... إِطْعامٌ

18- برای تحریک عواطف مردم و بیدارسازی وجدانها دردها را مطرح کنید. مَسْغَبَهٍ...مَقْرَبَهٍ...مَتْرَبَهٍ

19- برای تشویق مردم به کارهای خیر، ابتدا الطاف خدا را یادآور شوید. عَیْنَیْنِ - لِساناً وَ شَفَتَیْنِ

زبان نیز به نوبه خود از اعضاء بسیار شگفت انگیز بدن انسان است ، و وظائف سنگینى بـر عهده دارد، علاوه بر اینکه کمک مؤ ثرى به بلع غذا مى کند، در جویدن نیز نقش مهمى دارد، مـرتـبـا لقـمـه غـذا را بـه زیـر چـکـش دنـدانـهـا هل مى دهد! در حالى که دائما کنار آن و چسبیده به آن است !و از ایـن کـارها مهمتر مساءله سخن گفتن است که با حرکات سریع و منظم و پى در پى و حرکت کردن در جهات ششگانه انجام مى گیرد.

و از آن عـجیب تر مساءله استعداد تکلم در انسان است که در روح آدمى به ودیعت گذارده،

و بـاز از آن مـهـمـتـر استعداد وضع لغات مختلفى است که با مطالعه هزاران زبان که در دنیا موجود است اهمیت آن آشکار مى شود

20- اسلام به مسائل مادی طبقه محروم و لزوم حل مشکلات تأکید و اصرار دارد یَتِیماً مِسْکِیناً

21- سرمایه ها خرج می شود ولی مهم مسیر خرج است. أَهْلَکْتُ مالاً لُبَداً ... فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَهَ

22- ایمان، شرط پذیرش کارهای نیک است. «ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا»

23- همه مسلمانان باید یکدیگر را به صبر و رحمت سفارش کنند. «آمَنُوا وَ تَواصَوْا»

24- دانستن کافی نیست، گفتن و شنیدن نیز مؤثر است. «تَواصَوْا»

25- بهترین معروفها که باید به آن سفارش شود، صبر و رحمت است. تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ بِالْمَرْحَمَهِ

26- بعد از خودسازی باید دیگران را به کار خیر دعوت کرد. «تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَهِ»

27- تشکر از نعمت چشم، دیدن آیات الهی و تشکر از نعمت زبان، سفارش به دیگران است.

28- ایمان و صبر و محبّت، مایه برکت است. «أُولئِکَ أَصْحابُ الْمَیْمَنَهِ»

29-کسی که با کفر و بخل، روی حق و رحمت را بپوشاند در قیامت در آتشی سرپوشیده قرار خواهد گرفت. «عَلَیْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَهٌ»

30- مؤمنانی که به سیر کردن گرسنه و آزادی برده موفق شوند، هم برای جامعه، مایه خیر و برکت هستند و هم آخرت خود را آباد کرده اند و چه میمنت و برکتی بالاتر از این؟أَصْحابُ الْمَیْمَنَهِ

31- هرکاری با بردباری و پایدار به نتیجه می رسد و لذا سفارش به صبر، مقدّم بر هر امری است.

32- منشأ هرگونه شوی و پلیدی، به کفر و حق پوشی بازمی گردد. کَفَرُوا ... هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَهِ

تفسیر سوره اعلی

این سوره در حقیقت از دو بخش تشکیل یافته ، بخشى که در آن روى سخن به شخص پیامبر است و دستوراتى را در زمینه تسبیح پروردگار ، و اداى رسالت ، به او مى‏دهد ، و اوصاف هفتگانه‏اى از خداوند بزرگ در این رابطه مى‏شمرد .

و بخش دیگرى که از مؤمنان خاشع ، و کافران شقى ، سخن به میان مى‏آورد ، و عوامل سعادت و شقاوت این دو گروه را به طور فشرده در این بخش بیان مى‏کند.

این سوره که در حقیقت عصاره مکتب انبیا و دعوت پیامبران از تسبیح و تقدیس پروردگار شروع مى‏شود در آغاز روى سخن را به پیامبر کرده مى‏فرماید : نام پروردگار بلند مرتبه‏ات را از هر عیب و نقص پاک بشمر ( سبح اسم ربک الاعلى).

تزکیه معنى وسیعى دارد، هم پاکسازى روح از آلودگى شرک، و هم پاکسازى از اخلاق رذیله، و هم پاکسازى عمل از محرمات، و هر گونه ریا، و هم پاکسازى مال و جان به وسیله دادن زکات در راه خدا، زیرا طبق آیه خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها : از اموال آنها صدقه‏اى (زکات) بگیر تا آنها را به وسیله آن پاکسازى و تزکیه کنى دادن زکات سبب پاکى روح و جان است .

و در پایان سوره اعلام مى‏دارد که این مطالب تنها در قرآن مجید نیامده است ، بلکه حقایقى است که در کتب و صحف پیشین ، صحف ابراهیم و موسى ، نیز بر آن تاکید شده است.

1- نام خداوند مقدّس است. از هرگونه بی احترامی به نام او پرهیز کنید. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ»

2- اوصاف ناشایست را در کنار نام خدا قرار ندهید.  نام اختصاصی خدا را بر دیگران ننهید.

3- تسبیح او سبب رشد و پرورش شماست. توحید کامل در پرتو تنزیه ذات و تسبیح نام اوست.  4- مسئولیّت شرک زدایی در درجه اول به دوش رهبر آسمانی و سپس بر عهده همه مؤمنان است. «سَبِّحِ»

5- خداوند، از هرچه گفته و نوشته و تصور شود، برتر است. او در همه کمالات برتر است.

6- خدا، فقط خالق نیست، بلکه علاوه بر آن نظام بخش هستی و موجودات نیز می باشد.

7- ظرفیّت و هدایت موجودات، دلیل بر هدفمندی آفرینش است. «قَدَّرَ فَهَدی»

8- فرمان های الهی همراه با حکمت و دلیل است. نام خدا را تسبیح کن، زیرا او اعلی است، آفرید و سامان داد و هدایت کرد سَبِّحِ ... اَلْأَعْلَی ، خَلَقَ فَسَوّی وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدی

9- هدایت تکوینی آفریده ها در چهره های مختلفی است، گاهی سبز و گاهی خشک ولی هر دو در مدار هدایت است. «أَخْرَجَ الْمَرْعی فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوی»

10- آفرینش هستی و هدایت تکوینی آن، مقدّمه هدایت تشریعی و معنوی انسانهاست. «سَنُقْرِئُکَ» (خدایی که گیاه را از درون خاک بیرون می کشد، چگونه استعدادهای معنوی انسان را بروز ندهد؟ «سَنُقْرِئُکَ»)

11- پیامبر که هر چه دارد از وحی است، نگران فراموش کردن آن در آینده بود که خداوند به او وعده عدم فراموشی داد. «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی»

12- رسول خدا صلی الله علیه و آله از هرگونه نسیان، مصون است. «فَلا تَنْسی» پیامبر، حافظ کل قرآن بود. «فَلا تَنْسی» (یکی از معجزات پیامبر اکرم این بود که با یکبار شنیدن برای همیشه حتّی آیات طولانی را به یاد داشت).

13- دست خدا بسته نیست و می تواند آنچه می دهد پس بگیرد. سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی إِلاّ ما شاءَ اللّهُ

14- گرچه خداوند هرگز خلف وعده نمی کند «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللّهُ وَعْدَهُ» ولی معنای وعده های الهی مجبور بودن خداوند نیست. «فَلا تَنْسی إِلاّ ما شاءَ اللّهُ»  اراده الهی حکیمانه و عالمانه است. إِلاّ ما شاءَ اللّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ ...

15- اقتضای بعضی از امور آن است که پنهان باشد. «ما یَخْفی» (کلمه «یَخْفی» در قالب فعل مضارع بیانگر آن است که مخفی بودن بعضی امور، مقتضای طبیعت آنهاست.)

16- تبلیغ دین و دعوت مردم به سوی خدا، مشکلات و سختی های فراوانی در پیش دارد که خدا وعده داده، مبلّغ دین را یاری دهد و تحمّل سختی ها را بر او آسان سازد. نُیَسِّرُکَ لِلْیُسْری

17- به هر کس مأموریّتی می دهید، گره کارش را باز کنید. «فَذَکِّرْ» نزول وحی برای تذکّر به مردم است. سَنُقْرِئُکَ ... فَذَکِّرْ

ادامه سوره ها
http://m5736z.blog.ir/post/Tafsir30.2

نظرات  (۵)

عالی بود
ممنون
عالی بود
ممنون
سلام عالی بود لطفا اینکار را ادامه بدهید.وسعی کنید در این رابطه تبلیغات هم داشته باشید.
  • علی پاشازین الدین
  • سلام.من کشفیات حیرت آوری رادرمثنوی یافته ام.معروف است که مثنوی مولانا قرآن به زبان فارسی است.من پنج اختراع ثبت شده دارم وپسرم هم یک اختراع ثبت شده دارد.یکی ا,اختراعات خودم و اختراع پسرم ازروی مثنوی بوده اند.مواردبسیاری درآن یافته ام که  اگراسپانسرهاوهمکارانی بخصوص دررشته فیزیک پیداکنم اساس بسیاری ازعلوم دگرگون وازنوپایه ریزی میشود.درتاریخ اسلام مفسرین بسیاربرجسته ونابغه ای بوده اندوهستندولی اولین باراست که بنده توانسته ام ازروی یکی ازتفاسیر موفق به کشفیاتی شوم که ضمن عملی وکا ب دی بودن میتواندسودمادی هنگفتی نیزداشته باشد.بدبختانه همه به گفتن ونوشتن قناعت میکنندچونکه کم زحمت وبی هزینه است غافل ازاین واقعیت که عبث وبی نتیجه هم هست.من آماده همکاری واشاعه یافته هایم هستم.بااحترام                  علی پاشازین الدین۰۹۲۰۵۱۶۸۵۷۱_۰۹۲۱۰۷۴۰۸۱۸_۰۹۳۹۴۴۳۳۰۴۸_۰۲۱۵۵۷۲۵۱۵۳
  • سحرنوروزی
  • اجرتون باامام حسین بااجازتون از مطالبتون درپیج اینستاکرامم استفاده میکنم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">