تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

بسم الله الرحمن الرحیم

مکتب اقتصادی امام صادق (علیه السلام)‏ اعتقادات، اخلاقیات و روش‌های عملی، آثار شدیدی بر رفتار اقتصادی افراد جامعه دارد. نوع رفتار در بازار کار، آثار خود را در بخش تولید و بر رشد جامعه پدید می‏آورد.

بر اساس مکتب اقتصادی امام صادقعلیه السلام اعتقادات ‏اسلامی و اخلاقیات آن، مسلمان را به انجام کار اقتصادی ترغیب ساخته، انگیزه‏های متعدّدی را در او ایجاد می‏کند. برخلاف آنچه دربارة آموزه‌های دینی گفته شده، مبانی ارزشی و اعتقادی مسلمان توانایی ایجاد برایند رفتار توسعه‏زا را در خود دارد. بر این مبنا مفاهیم عرفانی زهد که در فهم عموم به معنای کناره گیری از دنیا و مادیات و فقط توجه ویژه به امور معنوی است،

وقتی در فضای اقتصادی مکتب امام صادق علیه السلام باز تعریف می شود، مفهومی جدید اقتصادی به خود می‌گیرد. این مفهوم به حدی است که باعث آینده نگری در بحث اقتصادی می‌شود.

امام صادق علیه السلام همواره توصیه می‌کرد که هر شخصی باید برای آینده خود پس انداز داشته باشد تا اگر خدای ناکرده مشکلی برایش پیش آمد یا نیازی به پول پیدا کرد محتاج دیگران نباشد.

یکی از یاران امام به نام مسمع می گوید : روزی با مولایم حضرت صادق علیه السلام مشورت کرده، عرض کردم : سرورم! من زمینی دارم که مشتری خوبی برایش آمده و به قیمت مناسب از من می خواهد. امام فرمود:  ای ابا سیار! آیا می‌دانی که هر کس ملک خود را بفروشد مال او از بین خواهد رفت. عرض کردم :  فدایت شوم، من آن را به قیمت خوبی می‌فروشم و زمین بزرگتری را می‌خرم. امام علیه السلام فرمود:  در این صورت اشکالی ندارد.

1. آن حضرت می فرمود : از نزدیک ترین یاران پیامبر صلی الله علیه و آله که شما آنها را به فضل و زهد و تقوا می شناسید، سلمان و ابوذر هستند. شیوه سلمان چنین بود که هرگاه سهمیه سالانه اش را از بیت المال دریافت می‌کرد، مخارج یک سالش را ذخیره می نمود. به او اعتراض کردند که تو با این همه زهد و تقوا در فکر ذخیره آینده ات هستی! شاید امروز و فردا مرگ تو برسد! سلمان در جواب می فرمود : شما چرا به مردن فکر می کنید و به باقی ماندن نمی‌اندیشید؟ ای انسانهای جاهل! شما از این نکته غفلت می کنید همین قدر که به اندازه نیازش وسیله و مال دنیا فراهم شد با اطمینان و آرامش بیشتری به اطاعت حق می پردازد . 

2 .‏ امام صادق علیه السلام: لا خیر فیمن لا یحب جمع المال من حلال یکف به وجهه و یقضی به دینه و یصل به رحمه کسی که از راه حلال و به انگیزه حفظ آبرو و ادای قرض و رسیدگی به خانواده و فامیل به دست آوردن مال را دوست نداشته باشد، در او هیچ گونه خیری نیست .

3. ‏پس انداز مال سالم و حلال طیب از نکات برجسته بعد اقتصادی مکتب این امام همام است. در روایات آمده پس از شناخت و معرفت خدا کدام عمل برتر است؟ حضرت فرمود :  پس از شناخت، هیچ چیز برابر این نماز نیست و پس از شناخت نماز هیچ چیز با زکات برابر نیست و پس از اینها چیزی با روزه برابر نیست و پس از اینها چیزی با حج مساوی نیست و آغاز و پایان همه آنها شناخت ماست.

4. ‏در این حدیث اول مسئله توحید و بعد به مسئله اقتصاد (زکات) در راستای بحث توحید عینی اقتصادی که در پرتوی از توحید باشد پرداختند. لذا سرمایه گذاری و پس اندازی در فضای فکری مکتب اقتصادی امام ارزشمند است که از هر گونه مال غیر پاک شده باشد. ‏ (کافی ج5  وسائل الشیعه ج17)

مفهوم معترضانه مکتب امام :

فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق علیه السلام تنها تجلی بخش یک اختلاف عقیده دینی ساده نبود بلکه در عین حال دو مضمون متعرضانه را نیز با خود حمل می ‏کرد : نخستین و مهمترین آن دو، اثبات بی نصیبی دستگاه حکومت از آگاهیهای لازم دینی و ناتوانی آن از اداره امور فکری مردم یعنی در واقع، عدم صلاحیتش برای تصدی مقام خلافت بود.

و دیگری، مشخص ساختن موارد تحریف دین در فقه رسمی که ناشی از مصلحت اندیشی های غیر اسلامی فقیهان وابسته در بیان احکام فقهی و ملاحظه کاری آنان در برابر تحکم و خواست قدرتهای حاکم بود

امام صادق علیه السلام  با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوه‏ای غیر از شیوه عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضه با آن دستگاه برخاسته بود

آن حضرت بدینوسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار می ‏آمد، تخطئه می ‏کرد و دستگاه حکومت را از وجهه مذهبی اش تهی می ‏ساخت

در مذاکرات و آموزشهای امام به یاران و نزدیکانش، بهره‏گیری از عامل بی نصیبی خلفا از دانش دین به عنوان دلیلی بر اینکه از نظر اسلام، آنان را حق حکومت کردن نیست، بوضوح مشاهده می‏شود؛ یعنی اینکه امام همان مضمون متعرضانه‏ای را که درس فقه و قرآن او را دارا بوده، صریحا نیز در میان می ‏گذارده.

در حدیثی از آن حضرت چنین نقل شده نحن قوم فرض الله طاعتنا و انتم تاتمّون بمن لایعذر الناس بجهالته ما کسانی هستیم که خداوند فرمانبری از آنان را فرض و لازم ساخته است، در حالی که شما از کسی تبعیت می ‏کنید که مردم به خاطر جهالت او در نزد خدا معذور نیستند.

یعنی، مردم که بر اثر جهالت رهبران و زمامداران نااهل دچار انحراف گشته به راهی جز راه خدا رفته‏اند، نمی ‏توانند در پیشگاه خدا به این عذر متوسل شوند که ما به تشخیص خود راه خطا را نپیمودیم، این پیشوایان و رهبران ما بودند که از روی جهالت، ما را به این راه کشاندند!، زیرا اطاعت از چنان رهبرانی، خود، کاری خلاف بوده است، پس نمی ‏تواند کارهای خلاف بعدی را توجیه کند.

تأسیس دانشگاه بزرگ جعفری

امام صادق علیه السلام با توجه به فرصت مناسب سیاسی که به وجود آمده بود، و با ملاحظه نیاز شدید جامعه و آمادگی زمینه اجتماعی، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش امام باقر  علیه السلام را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشته‏های مختلف علوم عقلی و نقلی آن روز، شاگردان بزرگ و برجسته‏ای همچون : هشام بن حکم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مومن طاق، مفضل بن عمر، جابر بن حیان و تربیت کرد که تعداد آنها را بالغ بر چهار هزار نفر نوشته‏اند.

هر یک از این شاگردان شخصیتهای بزرگ علمی و چهره‏های درخشانی بودند که خدمات بزرگی انجام دادند. گروهی از آنان دارای آثار علمی و شاگردان متعددی بودند. به عنوان نمونه «هشام بن حکم» 31 کتاب نوشته و «جابر بن حیان» نیز بیش از 200جلد در زمینه علوم گوناگون بخصوص رشته‏های عقلی و طبیعی و شیمی (که آن روز کیمیا نامیده می ‏شد) تصنیف کرده بود که به همین خاطر، به عنوان پدر علم شیمی مشهور شده است. کتابهای جابر بن حیان به زبانهای گوناگون اروپایی در قرون وسطی ترجمه گردید و نویسندگا تاریخ علوم همگی از او به عظمت یاد می ‏کنند.

اختراعات جابربن حیان شامل اختراع قرع و انبیق، کشف انواع اسیدهای همچون اسید سیتریک، هیدروکلریک اسید، ابداع قلم نوری، جلوگیری از زنگ زدن آهن و ... است. مصنفات او عبارتند از: الارشاد فی التعبیر، اسرار البراینات، الایضاح فی علم الکاف، علل المعادن، الاحراق، الشعر، مهج النقوس، الخواص الکبیر.

امام صادق  علیه السلام و اتحاد اسلامی

نقش قرآن و اهل بیت علیهم السلام در اتحاد و انسجام اسلامی، نقشی ناشناخته و مبهم نیست. بدون تردید، «اعتصام به حبل الهی» مهم ترین راهکار پیشگیری از اختلاف و تفرقه در جامعه اسلامی و جامعه بشری است. سوره آل عمران :  وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ و همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید. آن‌گاه که دشمن یکدیگر بودید، پس میان دلهای شما الفت انداخت و در سایه نعمت او با هم برادر شدید. و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن رهانید. این گونه خدا آیات خود را برای شما بیان می کند، باشد که هدایت یابید.» تلاوتِ سوره شریف آل عمران نشان می دهد که این سوره، منشور اتحاد و همبستگی ادیان توحیدی و امت بزرگ اسلامی است و پس از «الم»، با شعار معروف توحید اللّه لا اله اِلاّ هو الحی القیوم آغاز می شود.

و از نقش قرآن در اتحاد جامعه اسلامی و اختلاف زدایی سخن می گوید و در مورد متشابهات قرآن از کسانی به نام «راسخان در علم» یاد می کند، که آنان تفسیر و مصادیق اصیل آیات قرآن را می دانند و خردمندان سخن آنان را می پذیرند. رجوع به قرآن، راهکار اختلاف زدایی در جامعه اسلامی است. اما اگر در تفسیر و تأویل کتاب الهی اختلاف پیش آید، راهی جز مراجعه به اهل بیت نبوی وجود ندارد؛ همانها که عِدل و شریک و مفسّر آیات الهی هستند. در همه عالم، قانون اساسی کشورها مرجع حل اختلافاتِ گروهها و جناحهای گوناگون است

و اگر در تفسیر قانون اساسی اختلاف پیش آمد، راهکاری برای حل اختلاف پیش بینی کرده اند. قرآن، قانون اساسی و کتاب مواضع مشترک امت اسلامی و مجموعه جهان بینی و ایدئولوژی و آیین نامه مسلمانی است و اگر در تفسیر آن اختلافی پدید آید، اهل بیت پیامبر اعظم ص مصداق دوم «حبل اللّه » و یادگار ماندگار نبوی برای حل مشکلات امت هستند. بشریت بدون توحید راهی به سوی فلاح ندارد و امت اسلامی بدون شناخت و اطاعت از آل محمّد ص دین و دنیای خویش را با خطر مواجه می سازد. ابو سعید خدری نقل کرده است که پیامبر گرامی ص فرمود :  إِنِّی أَوْشَکَ أَنْ أُدْعَی فَأُجِیبَ فإِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتی، کِتَابَ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا بمَاذَا تُخَلِّفُونی؛ به راستی نزدیک است که مرا [به سوی دار باقی] بخوانند پس اجابت کنم. حقا من دو شیء گران در میان شما می گذارم. کتاب خدا و عترتم. کتاب خدا که ریسمانی کشیده بین آسمان و زمین است و خاندانم، که اهل بیتم هستند. و همانا خدای آگاه، به من خبر داده که این دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند، تا در حوض (کوثر) بر من وارد شوند، پس بنگرید که پس از من چه می کنید. در برخی روایات تصریح شده که نحن الحبل منظور از حبل اللّه ماییم.

امام‌صادق علیه السلام به عنوان بزرگ ترین مفسّر قرآن و یادگار رسالت، در عصر خویش محور برادری و اتحاد و عامل همبستگی امت اسلامی است. بشریت تنها با شناخت اندیشه و عمل و اخلاق آن بزرگوار می تواند راهی به سوی اتحاد جهانی و برادری جوامع بشری بر روی خویش بگشاید. اگر بپذیریم توحید، زیربنای فکری اتحاد جامعه بشری است، همه تلاشهای امام‌صادق علیه السلام در قلمرو توحید نظری و عملی و توحید در ذات و صفات و افعال الهی، اقداماتی زیر بنایی در جهت وحدت و همدلی بشریّت محسوب می شود. و اگر بپذیریم اعتقاد به عدل الهی، پشتوانه اخلاق و عدالت اجتماعی و عامل اتحاد اسلامی است، همه رهنمودهای امام صادق علیه السلام در زمینه عدل الهی و روشنگری در قلمرو جبر و تفویض، بخشی از کارنامه صادق آل‌محمّد در زمینه نشر مبانی فکری و روانی اتحاد اسلامی است. ابو احمد زاهد سمرقندی بدون ذکر واسطه از امام صادق علیه السلام نقل کرده که مردی درباره اساس دین از آن بزرگوار پرسید، حضرت فرمود : إِنَّ أَسَاسَ الدِّینِ اَلتَّوْحِیدُ وَ الْعَدْلُ؛ اساس دین توحید و عدل است.» در یک سخن می توان گفت توحید، جهان بینی اتحاد اسلامی برای عموم انسانهاست و عدل مولود عقیده به توحید عملی و پشتوانه ایدئولوژی برادری دینی و عدالت اجتماعی است. کارنامه اهل بیت ع در موضوع اتحاد اسلامی و فراخوان جوامع بشری به همدلی و همفکری و همکاری براساس توحید و عدل کارنامه‌ای درخشان و بلند و پر حجم است و بررسی رفتار و گفتار امام صادق علیه السلام در زمینه های زیر می تواند،

 نقش آن امام بزرگوار را در اتحاد مسلمین بیش تر روشن سازد :

1. امام صادق علیه السلام و اصلاح ذات البین؛

2. امام صادق علیه السلام و نشر اخلاق برادری؛

 3. امام صادق علیه السلام و حل اختلافات فکری پیروان اهل بیت ع

4. امام صادق علیه السلام و ارائه راهکار حل اختلافات حقوقی شیعه؛

5. امام صادق علیه السلام و پاسداری از اصل صداقت و راستی؛

6. امام صادق علیه السلام و تأکید بر اصل همزیستی و مدارا با اهل سنّت و فرق گوناگون؛

7. امام صادق علیه السلام و رعایت امانت در رابطه با عموم انسانها؛

8. امام صادق علیه السلام و تأکید بر پاسداری از عهد و میثاق در روابط انسانها، صرف نظر از دین و مذهب و رفتار طرف مقابل؛

9. امام صادق علیه السلام و تأکید بر صله ارحام و حفاظت از پیوندهای خویشاوندی

10. امام صادق علیه السلام و عدم طرح مسائل اختلاف انگیز، مثل قضاوقدر و خلق قرآن

11. امام صادق علیه السلام و تأکید بر نماز جمعه و جماعت و اعیاد اسلامی؛

12. مبارزات فکری، فرهنگی امام صادق علیه السلام با حامیان تفکّر مادّی مثل ابن ابی العوجاء، ابن طالوت، ابن اعمی و عموم؛

13. مبارزات امام صادق علیه السلام با اندیشه های انحرافی، غلات، اهل رأی و قیاس، صوفیان، و جاعلان حدیث؛

14. مبارزات امام صادق علیه السلام با نظام فاسد سیاسی؛

15. اقدامات فرهنگی امام صادق علیه السلام در برابر اوضاع فاسد اجتماعی؛

16. ساماندهی تشکیل پیروان عترت ع در برابر خلافت عباسی؛

17. کنترل انقلابیون تندرو و ناآشنا با شرایط اجتماعی؛

18. گرفتن وجوهات شرعی و حمایت مالی از محرومان جامعه اسلامی؛

19. گسترش فقه ناب اسلامی در برابر فتاوی انحرافی؛

20. امام صادق علیه السلام و نشر فرهنگ قرآن و علوم قرآنی.

امام صادق علیه السلام و برخورد هوشیارانه ایشان با نمایندگان و کارگزاران دولت عباسی زمینه جهاد فرهنگی بزرگی را فراهم آورد. هر کدام از محورهای فوق، بخشی از کارنامه امام ششم را نشان می دهد، که

چگونه امام صادق علیه السلام همچون دیگر پیشوایان پاک اسلام در جهت «عبادت الهی» و «عدالت اجتماعی» و «تحکیم روابط امت اسلامی» و هدایت جامعه بشری گام برداشتند.

برای نمونه یک برنامه وحدت آفرین آن پیشوای پاک یادآوری می شود

مفضّل بن عمر می گوید :  قال ابو عبداللّه ع إِذَا رَأَیْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ مِنْ شِیعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِی؛ هرگاه بین دو نفر از شیعیان ما درگیری [مالی] دیدی، آن را با پرداخت اموال من حل کن.» صرف وجوهات شرعی در جهت اتحاد و برادری پیروان اهل بیت و حل اختلافات درونی، یکی از برنامه های معروف صادق آل محمّد ص است.

آن بزرگوار در زمینه اخلاق وحدت آفرین رهنمودهایی عمیق ارائه داده و «زیر بنای روانی» و «راهکار مهرورزی» را روشن کرده است. از جمله می فرماید :  ثَلَاثَةٌ تُورِثُ الْمَحَبَّةَ الدِّینُ وَ التَّوَاضُعُ وَ الْبَذْلُ؛ سه چیز است که دوستی و محبت پدید می آورد. دینداری، فروتنی و بخشندگی. این رهنمود امام امروز هم می تواند منشور اتحاد و برادری تلقّی گردد و مایه مهربانی و مهرورزی در سراسر دنیا و تاریخ بشر باشد.

امام صادق علیه السلام نه زمینه قیام مسلحانه و کنترل نظامی دنیای اسلام را فراهم می دید و نه سازش با حکّام ستمگر و دنیاگرای بلاد اسلامی را مشروع می دانست؛

از این رو «جهاد فرهنگی» و ساختن نیروهای لازم برای گسترش فرهنگ قرآن و عترت علیهم السلام را اولویت بخشید و با ایجاد تشکّلی قوی از هواداران عترت و هدایت افکار عموی در جهت اهداف نبوی صلی الله علیه و آله گام برداشت. و ذخیره ای عظیم برای همه عصرها و نسلها باقی گذاشت.

 

                           تبیین احکام به شیوه خاص شیعی

در موضوع تاسیس حوزه وسیع علمی و فقهی توسط امام صادق علیه السلام چیزی که از نظر بیشتر کاوشگران زندگی امام پوشیده مانده است، مفهوم سیاسی و معترضانه این اقدام بزرگ امام است. برای آن‏که جهات سیاسی این عمل نیز روشن گردد، مقدمتاً باید توجه داشته باشیم که : دستگاه خلافت در اسلام، از این جهت با همه دستگاه های دیگر حکومت متفاوت است که این فقط یک تشکیلات سیاسی نیست، بلکه یک رهبری سیاسی مذهبی است.

عنوان خلیفه برای حاکم اسلامی نشان دهنده همین حقیقت است که وی بیش و پیش از آنکه یک رهبر سیاسی و معمولی باشد، جانشین پیامبر است و پیامبر نیز آورنده دین و آموزنده اخلاق. پس خلیفه در اسلام، بجز تصدی شئون رایج سیاست، متکفل امور دینی مردم و پیشوای مذهبی آنان نیز هست.

این حقیقت مسلم، موجب آن شد که پس از نخستین سلسله خلفای اسلامی، زمامداران بعدی که از آگاهیهای دینی، بسیار کم نصیب و گاه بکلی بی نصیب بودند، در صدد برآیند که این کمبود را به وسیله رجال دینی وابسته به خود تامین کنند و با الحاق فقها و مفسران و محدثان مزدور به دستگاه حکومت خود، این دستگاه را باز هم ترکیبی از دین و سیاست سازند.

فایده دیگری که به کارگیری این گونه افراد برای خلفای وقت در برداشت، آن بود که اینان طبق میل و فرمان زمامداران ستم پیشه و مستبد، به سهولت می ‏توانستند احکام دین را به بهانه «مصالح روز» تغییر و تبدیل داده و پوششی از استنباط و اجتهاد (که برای مردم عادی و عامی قابل تشخیص نیست) حکم خدا را به خاطر مطامع خدایگان دگرگون سازند.

مولفان و مورخان قرنهای پیشین، نمونه‏های وحشت انگیزی از جعل حدیث و تفسیر برأی را که غالباً دست قدرتهای سیاسی در آن نمایان است، ذکر کرده‏اند. عینا همین عمل درباره تفسیر قرآن نیز انجام می ‏گرفت.

  تفسیر قرآن بر طبق رأی و نظر مفسر، از جمله کارهایی بود که می ‏توانست به آسانی حکم خدا را در نظر مردم دگرگون سازد و آنها را به آنچه مفسر خواسته است (که از نیز اکثر اوقات همان را می ‏خواست که حاکم خواسته بود) معتقد کند.

بدین گونه بود که از قدیمترین ادوار اسلامی، فقه و حدیث و تفسیر به دو جریان کلی تقسیم شد : یکی از جریان وابسته به دستگاه های حکومتهای غاصب که در موارد بسیاری حقیقتها را فدای مصلحتهای آن دستگاه ها ساخته و به خاطر دستیابی به متاع دنیا حکم خدا را تحریف می ‏کردند؛

و دیگری جریان اصیل و امین که هیچ مصلحتی را بر مصلحت تبیین درست احکام الهی، مقدم نمی ‏داشت و قهراً در هر قدم، رویارویی دستگاه حکومت و فقاهت مزدورش قرار می ‏گرفت، و از اینرو، در غالب اوقات شکل قاچاق و غیر رسمی داشت.

 

تبیین و تبلیغ مسأله‌ی امامت

امام صادق ارواحنافداه نیز مانند دیگر امامان شیعه، محور برجسته‌ دعوتش را موضوع امامت تشکیل می‌داده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطعترین مدرک، روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق ارواحنافداه به روشنی و با صراحت تمام نقل می‌کند.

امام در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب، خود را در مرحله‌ای از مبارزه می‌دیده است که می‌بایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی کند و خویشتن را به عنوان صاحب حق واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی نماید؛ و قاعدتاً این عمل فقط هنگامی صورت می‌گیرد که همه‌ مراحل قبلی مبارزه با موفقیت انجام گرفته، آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی در قشر وسیعی پدید آمده، آمادگی‌های بالقوه در همه‌ جا احساس شده، زمینه‌های ایدئولوژیک در جمع قابل توجهی ایجاد گردیده، لزوم حکومت حق و عدل برای جمعی کثیر به ثبوت رسیده و بالاخره رهبر تصمیم راسخ خود را برای مبارزه‌ا‌ی نهایی گرفته است.

بدون این همه، مطرح کردن نام یک شخص معین به عنوان امام و زمامدار محق جامعه، کاری عجولانه و بی‌فایده خواهد بود

نکته‌ دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که امام در مواردی به این بسنده نمی‌کند که امامت را برای خویش اثبات کند؛ بلکه همراه نام خود، نام امامان بحق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد می‌کند و در حقیقت سلسله‌ امامت اهل بیت علیهم السلام را متصل و جدایی‌ناپذیر مطرح می‌سازد.

این عمل با توجه به اینکه تفکر شیعی، همه‌ زمامداران نابحق گذشته را محکوم کرده و آنان را "طاغوت" به ‌شمار می‌آورده، می‌تواند اشاره به پیوستگی جهاد شیعیان این زمان به زمان‌های گذشته نیز باشد. در واقع امام صادق ارواحنافداه با این بیان، امامت خود را یک نتیجه‌ قهری که بر امامت گذشتگان مترتب است، می‌شمارد و آن را از حالت بی‌سابقه و بی‌ریشه و پایه بودن؛ بیرون می‌آورد و سلسله‌ خود را از کانالی مطمئن و تردیدناپذیر به پیامبر بزرگوارصلی الله علیه و آله  متصل می‌کند. 

روایت "عمروبن ‌ابی‌المقدام" منظره‌ شگفت‌آوری را ترسیم می‌کند :  روز نهم ذیحجه روز عرفه است. محشری از خلایق در عرفات برای ادای مراسم خاص آن روز گرد آمده‌اند و نمایندگان طبیعی مردم سراسر مناطق مسلمان ‌نشین، از اقصای خراسان تا ساحل مدیترانه، جمع شده‌اند. یک کلمه حرف به‌جا در اینجا می‌تواند کار گسترده‌ترین شبکه‌ وسایل ارتباط ‌جمعی را در آن زمان بکند.

امام، خود را به این جمع رسانده است و پیامی دارد می‌گوید : دیدم امام در میان مردم ایستاد و با صدای هر چه بلندتر (با فریادی که باید در همه‌جا و در همه‌ گوش‌ها طنین بی‌افکند و به‌وسیله‌ شنوندگان به سراسر دنیای اسلام پخش شود) پیام خود را سه مرتبه گفت. روی را به طرف دیگری گرداند و سه مرتبه همان سخن را ادا کرد. باز روی را به سمتی دیگر گرداند و باز همان فریاد و همان پیام.

و بدین ترتیب امام دوازده مرتبه سخن خود را تکرار کرد. این پیام با این عبارات ادا می‌شد أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله  کَانَ الْإِمَامَ- ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ الْحَسَنُ علیه السلام ثُمَّ الْحُسَیْنُ علیه السلام ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام ثُمَّ ... (بحارالانوار، ج 47، ص 58)

حدیث دیگر از ابی‌الصباح‌ کنانی است که در آن، امام صادق ارواحنافداه خود و دیگر امامان شیعه را چنین توصیف می‌کند : ما کسانی هستیم که خدا اطاعت ما را بر مردم لازم ساخته است. انفال و صفوالمال در اختیار ماست .

صفوالمال، اموال گزیده‌ای است که طواغیت گردنکش به خود اختصاص داده و دست‌های مستحق را از آن بریده بودند و هنگامی‌که این اموال مغصوب، با پیروزی سلحشوران مسلمان از تصرف ستمگران مغلوب خارج می‌شود، مانند دیگر غنایم تقسیم نمی‌شود تا در اختیار یک نفر قرار گیرد و به او حشمتی کاذب و تفاخری دروغین ببخشد، بلکه به حاکم اسلامی سپرده می‌شود و او از آنها در جهت مصالح عموم مسلمانان استفاده می‌کند

امام در این روایت، خود را اختیاردار صفوالمال و نیز انفال که آن نیز مربوط به امام است معرفی می‌کند و با این بیان، به روشنی می‌رساند که امروز حاکم جامعه‌ اسلامی اوست و این همه باید به دست او و در اختیار او باشد و به نظر او در مصارف درستش به کار رود.

امام در حدیثی دیگر، امامان گذشته را یک‌یک نام می‌برد و به امامت آنان و اینکه اطاعت از فرمانشان واجب و حتمی است، شهادت می‌دهد و چون به نام خود می‌رسد، سکوت می‌کند. شنوندگان سخن امام به خوبی می‌دانند که پس از امام باقر علیه السلام میراث علم و حکومت در اختیار امام صادق علیه السلام است.

و بدین ترتیب، هم حق فرمانروایی خود را مطرح می‌سازد و هم با لحن استدلال‌گونه، ارتباط و اتصال خود را به نیای والامقامش علی‌بن‌ابیطالب علیه السلام بیان می‌کند. در ابواب "کتاب الحجه " از کافی و نیز در جلد 47 بحارالانوار از اینگونه حدیث که به صراحت یا به کنایه، سخن از ادعای امامت و دعوت به آن است، فراوان می‌توان یافت. مدرک قاطع دیگر، شواهدی است که از شبکه‌ گسترده‌ تبلیغاتی امام در سراسر کشور اسلامی یاد می‌کند و بودن چنین شبکه‌ای را مسلم می‌سازد.

این شواهد، چندان فراوان و مدلل است که اگر حتی یک حدیث صریح هم وجود نمی‌داشت، خدشه‌ای بر حتمیت موضوع وارد نمی‌آمد. مطالعه‌گر زندگینامه‌ مدون ائمه علیهم السلام از خود می‌پرسد :  آیا امامان شیعه در اواخر دوران بنی‌امیه، داعیان و مبلغانی در اطراف و اکناف کشور اسلامی نداشتند که امامت آنان را تبلیغ کنند و از مردم قول اطاعت و حمایت برای آنان بگیرند؟

پس در این صورت، نشانه‌های این پیوستگی تشکیلاتی که در ارتباطات مالی و فکری میان ائمه و شیعه به وضوح دیده می‌شود، چگونه قابل توجیه است؟ این حمل وجوه و اموال از اطراف عالم به مدینه؟ این همه پرسش از مسائل دینی؟ این دعوت همه‌جاگستر به تشیع؟

و آنگاه این وجهه و محبوبیت بی‌نظیر آل‌علی علیه السلام در بخش‌های مهمی از کشور اسلامی؟ و این خیل انبوه محدثان و راویان خراسانی و سیستانی و کوفی و بصری و یمانی و مصری در گرد امام؟ کدام دست مقتدر، این همه را به وجود آورده بود؟ آیا می‌توان تصادف یا پیشامدهای خودبه‌خودی را عامل این پدیده‌های متناسب و مرتبط به هم دانست؟                                        .
با این همه تبلیغات مخالف که از طرف بلندگوهای رژیم خلافت اموی بی‌استثناء در همه‌جا انجام می‌گرفت و حتی نام علی‌بن‌ابی‌طالب
علیه السلام به عنوان محکوم‌ترین چهره‌ اسلام، در منابر و خطابه‌ها یاد می‌شد،

آیا بدون وجود یک شبکه‌ تبلیغاتی قوی ممکن است آل‌علی علیه السلام در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که کسانی محض دیدار و استفاده از آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان، راه‌های دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؛

دانش دین را که بنا بر عقیده‌ شیعه، همچون سیاست و حکومت است، از آنان فراگیرند و در موارد متعددی بی‌صبرانه اقدام به جنبش نظامی -و به زبان روایات، قیام و خروج را از آنان بخواهند؟

اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه علیهم السلام بود، درخواست قیام نظامی چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ ممکن است سؤال شود اگر به‌راستی چنین شبکه‌ تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی ازآن نقل نشده است؟

پاسخ به‌طور خلاصه آن است که دلیل این بی‌نشانی را نخست در پایبندی وسواس‌آمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی تقیه باید جست که هر بیگانه‌ای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع می‌شد، و سپس در ناکام ماندن جهاد شیعه در آن مرحله و به قدرت نرسیدن آنان، که این معلول عواملی چند است.

اگر بنی‌عباس نیز به قدرت نمی‌رسیدند، بیگمان تلاش و فعالیت پنهانی آنان و خاطرات تلخ و شیرینی که از فعالیت‌های تبلیغاتی داشتند، در سینه‌ها می‌ماند و کسی از آن خبر نمی‌یافت و در تاریخ نیز ثبت نمی‌شد.

ادامه مطلب

 http://m5736z.blog.ir/post/SADEQ1

 http://m5736z.blog.ir/post/SADEQ3

 http://m5736z.blog.ir/post/SADEQ4

ادامه کتاب

 http://m5736z.blog.ir/post/BAQER1

  http://m5736z.blog.ir/post/KAZEM1

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">