تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

 

 

باقیات صالحات

از آموزه های قرآنی این معنا به دست می آید که نه تنها برخی از کارهای ما دارای آثار مثبت و یا منفی در زندگی ماست، بلکه آثار آن تا ابد باقی می ماند و حتی پس از مرگ نیز خوبی ها و بدی های آن دامن ما را می گیرد و اوضاع ما را در عالم برزخ دگرگون می سازد. از این امور به سنت یا باقیات یاد می شود. سنت، رفتاری از ماست که به شکل آموزه های رفتاری درمیان آیندگان می ماند

در روایت است که من سن فی الاسلام سنه حسنه کان له اجرها و اجر من عمل بها من بعده لاینقص ذلک من اجورهم شیئا و من سن فی الاسلام سنه سیئه کان علیه وزرها و وزر من عمل بها من بعده لاینقص ذلک من اوزارهم شیئا به این معنا که هرکه سنتی را پی ریزد آثار آن برای عمل کنندگان و سنت ریز باقی می ماند پس اگر سنت نیک و خوب باشد آثار و بهره های مفید آن به عامل و سنت ساز می رسد و اگر بد و زشت باشد از آثار زشت و بد آن نیز بهره مند خواهدشد

باقیات نیز می تواند زشت و زیبا و یا خوب و بد باشد.در اسلام اموری چون فرزند خوب، نوشته و کتاب، آبادانی زمین از طریق ساخت بیمارستان، مساجد، پل و مانند آن که فایده عمومی دارد یا حفر چاه آب، ایجاد قنات، باغ و بوستان، حفر نهر آب و مانند آن به عنوان باقیات صالحات معرفی شده است. این باقیات صالحات، صدقه جاری است که آثار آن پس از مرگ نیز نصیب وی می شود. دهخدا در لغت نامه: هر کاری خیری که در راه خدا انجام شود و نفع آن به طور مستمر به مردم برسد، صدقه جاریه است

اما اگر آدمی به جای فرزند خوب و صالح، فرزند طالح و بد، تربیت کند، وزر و وبال کارهای زشت این فرزند نیز دامنگیر او در عالم برزخ و قیامت می شود. آن چه بیان شد درباره بازگشت آثار کارهای شخص به خود اوست، اما داستان تنها به این جا ختم نمی شود، بلکه بر اساس آموزه های قرآنی آثار کارهای هر شخص نه تنها به خود او بازمی گردد، بلکه به دیگران نیز سرایت می کند، به ویژه اگر نیت این سرایت نیز وجود داشته باشد. بنابراین، گاه کارهای ما نه تنها برای خودمان در زندگی دنیا مفید یا مضر است، بلکه آثار آن به دنیای مردگان نیز کشیده می شود.

باقیات صالحات کارهای ماندگار بشر هر چند که بر اساس آموزه های قرآنی، همه چیز از نوعی ماندگاری و بقا بویژه در آثار آن برخوردار است ولی برخی از کارها نه تنها آثار آن باقی می ماند، بلکه اصل آن نیز از ماندگاری برخوردار بوده و دامنه آن از دنیا فراتر می رود و در عوالم دیگر از جمله آخرت نیز باقی می ماند.
وجوه گوناگون عمل
از نظر قرآن، اعمال انسانی دارای وجوهی چند است. از نظر قرآن، هر عملی از اعمال انسانی دارای دو وجه الهی و غیر الهی است. وجه الهی عمل، باقی و برقرار است چنان که وجه غیر الهی آن فانی می شود؛ چرا که وجه غیر الهی، در حقیقت چیزی جز عدم وجود نیست و با دم مصنوعی وجه الهی زنده و باقی است. از این وجه غیر الهی گاه به باطل نیز یاد می شود خداوند

در آیات بسیاری بر این نکته تاکید می کند که تنها وجه الهی هر چیزی باقی می ماند و وجوه غیرالهی آن به عنوان باطل دچار نیستی و مرگ می شود وَ لَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ و با خدا معبودى دیگر مخوان خدایى جز او نیست جز ذات او همه چیز نابودشونده است فرمان از آن اوست و به سوى او بازگردانیده مى‏شوید (قصص88) و (رحمن26 و 27)

کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ ﴿26﴾ وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ 27  هر چه بر [زمین] است فانى‏ شونده است و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند

از این رو خواهان توجه به وجوه الهی عمل می شود و از انسان ها می خواهد تا در پی این بخش از چیز باشند که حقیقتی برقرار و باقی است. (بقره148 و 272)

باقیات صالحات، وجه الهی اعمال
هر عملی دارای دو وجه الهی و غیرالهی است. اما دو قسم دیگر، به سبب آن که آمیختگی باطلی دارد هرگز باقی و برقرار نخواهد ماند و سودی برای شخص نخواهد داشت؛ از این رو در قیامت کسانی که زندگی خویش را با دو صورت عمل دوم و سوم سامان داده اند دست خالی خواهند بود و هنگامی که بر میزان و ترازوی عدالت قرار گیرند سبک و خفیف خواهند بود

زیرا باطل را وزنی نیست تا در ترازوی سنجش اعمال، خود را نشان دهد وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یِظْلِمُونَ و هر کس میزانهاى [عمل] او سبک باشد پس آنانند که به خود زیان زده ‏اند چرا که به آیات ما ستم کرده ‏اند (اعراف9) و وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خَالِدُونَ (مومنون103) وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ و اما هر که سنجیده ‏هایش سبک بر آید (قارعه8) این یکی از معانی روایت نیه المومن خیر من عمله؛ نیت مومن بهتر از عملش است؛ میباشد، زیرا عمل، قبیح ولی نیت، بسیار نیک و خیرخواهانه و الهی است.
به هر حال، انسان اگر بخواهد عملی را انجام دهد می بایست همواره به وجه الهی عمل توجه داشته باشد، حتی اگر آن عمل، عبادتی چون نماز باشد که می خواهد بدان به خدا تقرب جوید. چنین شخصی از نظر خداوند در مقام احسان قرار می گیرد

به سخن دیگر، بال های ایمان و عمل صالح یعنی نیت الهی و اخلاص از سویی و عمل صالح و خیر از سویی دیگر وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ (فاطر10) موجبات بقای عمل می شود و انسان را در مقام احسان قرار می دهد وَ مَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لله وَ هُوَ مُحْسِنٌ (نساء125) خداوند از مومنان می خواهد تا همه زندگی خویش را در چارچوب احسان سامان دهند و وجه الهی را در تمام زندگی خویش مراعات کنند (انعام97) این در حالی است که بسیاری از مردم، حقیقت و بقا را در اموری دیگر می جویند

خیلی از انسانها با تحلیل نادرست از حقیقت زندگی دنیا، زینت ها و آرایه های مادی دنیوی را که خاص این زندگی دنیوی است، به عنوان عامل بقا و آرایه های واقعی زندگی دانسته و در جست وجوی حیات باقی و ماندگار به دنبال آن می روند. این گونه است که مال و فرزند و مانند آن را که از زینت های زندگی دنیوی است به عنوان حقیقت حیات پذیرفته و آن را جست وجو می کنند و از وجه الهی غافل می شوند (کهف46)

قرآن با تغییر در بینش و نگرش انسان های مؤمن، از او می خواهد تا باقیات صالحات را به عنوان حقیقت وجه الهی و حیات بشناسند و در پی آن بروند (کهف64 مریم76)

الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیْرٌ أَمَلًا مال و پسران زیور زندگى دنیایند و نیکیهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است

وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیْرٌ مَّرَدًّا ﴿76﴾ و خداوند کسانى را که هدایت‏یافته‏اند بر هدایتشان مى‏افزاید و نیکیهاى ماندگار نزد پروردگارت از حیث پاداش بهتر و خوش‏فرجام‏تر است

باقیات صالحات، همان اعمال نیک و صالحی است که انسان به نیت خلوص الهی انجام می دهد و در آن وجه الهی عمل را در نظر دارد و برای شخص در زندگی دنیوی و اخروی باقی می ماند و زوال و نابودی در آن راه ندارد و موجب سنگینی نامه اعمال وی در روز قیامت می شود.

مصادیق باقیات صالحات
اما چه اعمالی به عنوان باقیات صالحات به شمار می رود؟ شکی نیست که هر عملی که در آن وجه الهی عمل مراعات شده باشد، حتی قدرت و ثروت، به عنوان باقیات صالحات مطرح می شود، زیرا قدرت و ثروت، دارای یک وجه الهی و یک وجه غیرالهی است. اگر انسان قدرت و ثروت را به عنوان تقرب به خداوند و وسیله و ابزاری برای کارهای خیر و نیک بداند، همین چیز به عنوان باقیات صالحات می شود و آثار آن در قیامت نیز بروز و ظهور خواهد کرد.

بر اساس آنچه از آیات قرآنی به دست آمده میتوان به صراحت و قطع گفت که به کارهایی شایسته و فرمانبرداری از خدا و هر کار نیکی، باقیات صالحات گفته می شود، چرا که این ارزش ها، به بیان «ابن عباس» و «قتاده» جاودانه و ماندگارند، و پاداش آنها برای انسان از زر و زیور دنیا و فرزندان آن بهتر است

این بدان دلیل است که پاره ای از ارزش ها و دلبستگی های انسان، پنداری و دروغین هستند و بسیار ناپایدار؛ اما ارزش ها و دلبستگی های سرای آخرت و آرمان های آن، حقایقی راستین و پایدارند، چرا که هر کسی که کار شایسته ای را به امید پاداش انجام دهد، بی تردید به پاداش درخور و آرزوی شایسته خود می رسد (مجمع البیان ذیل آیه 46کهف)

علامه طباطبایی نیز در ذیل آیه می نویسد: این آیه به منزله نتیجه گیری از مثلی است که در آیه قبل آورد و حاصلش این است که: هر چند که دلهای بشر علاقه به مال و فرزند دارد و همه، مشتاق و متمایل به سوی آنند و انتظار انتفاع از آن را دارند و آرزوهایشان براساس آن دور می زند ولیکن زینتی زودگذر و فریبنده هستند که آن منافع و خیراتی که از آنها انتظار می رود ندارند، و همه آرزوهایی را که آدمی از آنها دارد برآورده نمی سازند بلکه صد یک آن را واجد نیستند

پس در این آیه شریفه به طوری که ملاحظه می فرمایید انعطافی به آغاز کلام یعنی آیه شریفه «انا جعلنا ما علی الارض زینه لها» و آیه بعدی اش وجود دارد. و مراد از «باقیات الصالحات» اعمال صالح است، زیرا اعمال انسان، برای انسان نزد خدا محفوظ است و این را نص صریح قرآن فرموده است

پس اعمال آدمی برای آدمی باقی می ماند. اگر آن، صالح باشد «باقیات الصالحات» خواهد بود، و اینگونه اعمال نزد خدا ثواب بهتری دارد، چون خدای تعالی در قبال آن به هر کس که آن را انجام دهد جزای خیر می دهد و نیز نزد خدا بهترین آرزو را متضمن است، چون آنچه از رحمت و کرامت خدا در برابر آن عمل انتظار می رود و آن ثواب و اجری که از آن توقع دارد بدون کم و کاست و بلکه صددرصد به آدمی می رسد.

پس این گونه کارها، از زینت های دنیوی و زخارف زود گذر آن که برآورنده یک درصد آرزوها نیست، آرزوهای انسان را به نحو احسن برآورده می سازند و آرزو هایی که آدمی از زخارف دنیوی دارد اغلب آرزوهای کاذب است و آن مقدارش هم که کاذب نیست فریبنده است

علامه طبرسی درباره مصادیق باقیات صالحات براساس روایتی می نویسد: به باور عده ای،«باقیات صالحات» کارهای شایسته ای است که چهره های ارزشمندی چون: «بلال»، «سلمان»،«حبیب» و دیگر مسلمانان تهی دست انجام می دادند و می گفتند: «سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر...».
از پیامبر گرامی(ص) آورده اند که به پیروان خویش فرمود: هان ای بندگان خداجو! ای توحید گرایان با اخلاص! سپر خویشتن را برگیرید. گفتند: ای پیامبر خدا برای چه؟ برای اینکه به وسیله آن از دشمن و هجوم آن از خود دفاع کنیم؟ فرمود: هان ای مردم! سپر خود را برگیرید تا شما را از آتش دنیا و آخرت حفظ کند. پرسیدند: چگونه؟ فرمود: بگویید سبحان الله و الحمدالله ولااله الا الله و الله اکبر

خدا، پاک و منزه است و ستایش تنها از آن اوست و خدایی جز خدای یکتا نیست و او بزرگتر است. آنگاه فرمود: هان بدانید که این کلمات و عقیده به اینها و عمل براساس اینها وسیله پیشرفت انسان، باعث پذیرفته شدن او و دعایش در پیشگاه خدا، نگهبان انسان در برابر بلاها و آفت ها و «باقیات صالحات» او هستند.

این روایت را دانشمندان ما نیز از امامان نور، و آنان از پیامبر گرامی(ص) آورده اند که این جمله نیز ادامه آن است که: «و لذکر الله اکبر» و یاد خدا بزرگ تر و پرشکوه تر است. گفتنی است که یاد خدا آن است که انسان در برخورد با هر کار روا و حلال و یا ناروا و حرامی به یاد خدا باشد و خدا پسندانه رفتار کند؛ قال: ذکر الله عند ما احل او حرم. و نیز از پیامبر گرامی(ص) آورده اند که فرمود: اگر از شب زنده داری و عبادت خدا و جهاد در روز ناتوان هستید از این کار ناتوان نیستید که با همه وجود بگویید. «سبحان الله و الحمدالله و لااله الا الله و الله اکبر» و آنگاه یادآوری فرمود که اینها «باقیات صالحات» هستند، پس فراموش نکنید.
به باور گروهی «ابن مسعود» و «سعیدبن جبیر»، نمازهای پنجگانه انسان کارهای شایسته ای هستند که ماندگارند و به راستی «باقیات صالحات» هستند. از امام صادق(ع)نیز از نمازهای شبانه روزی به ارزش های شایسته و ماندگار تعبیر شده است. و نیز از آن حضرت آورده اند که: نمازهای نافله شب کارهای شایسته و ماندگارند. پاره ای بر آنند که تربیت دختران شایسته کردار، «باقیات صالحات» هستند. و به باور ما آیه شریفه همه اینها را شامل می شود، چرا که همه اینها در قلمرو فرمانبرداری خداست.

و نیز در کتاب «ابن عقده» است که حضرت صادق(ع) فرمود: هان ای«حصین»! دوستی ما خاندان رسالت را کوچک مپندار که این از ارزش های جاودانه است: لاتستصغر مودتنا فانها من الباقیات الصالحات. او گفت: ای پسر پیامبر! من به آن مباهات می کنم و خدای را بر این نعمت گران می ستایم. البته به این دلیل فرمانبرداری خدا و انجام کارهای شایسته را «صالحات» و یا ارزش های پایدار نامیده اند که اینها شایسته ترین کارهایند، چرا که خدا به انجام آنها فرمان داده و در برابر آنها نوید پاداش و بهشت پر طراوت و زیبا داده و از ترک آنها برحذر داشته است.
و در بعضی دیگر از منابع روایی آمده که مراد از آن نماز است (تفسیر برهان ج2 ص470، ح4 و منهج الصادقین ج5 ص753)

و در بعضی دیگر نیز آمده که مقصود از آن مودت اهل بیت است و همه اینها از باب ذکر مصادیق آیه است که جامعش این می شود که منظور از «باقیات الصالحات» اعمال صالح است. (منهج الصادقین ج5 ص853) به هر حال، حقیقت زندگی، دست یابی به باقیات صالحاتی است که همان حقیقت رسیدن به وجه الهی و تقرب به خداوند است. کسی که در هر کار نیکی تنها خداوند را مدنظر دارد، به خداوند با این اعمال نزدیک می شود و اسمای الهی را در خود تحقق می بخشد و تخلق به اخلاق الهی پیدا می کند که همان اسماء و صفات حسنای الهی می باشد

این گونه است که شخص، متاله و خدایی می شود و بقای او به بقای ذات الهی خواهد بود. از این رو خداوند همواره بر انجام باقیات صالحات تشویق و ترغیب میکند (کهف46؛ مریم76) و از مردم میخواهد تا خود را از گمراهی دور نگه دارند؛ زیرا گمراهی موجب میشود تا امری را که حقیقت حیات و بقا نیست به عنوان حقیقت بقا و حیات بشناسند و در پی آن بروند و درنهایت زیانکار شوند (مریم75.76)

قُلْ مَن کَانَ فِی الضَّلَالَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا یُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّکَانًا وَ أَضْعَفُ جُندًا ﴿75﴾ بگو هر که در گمراهى است [خداى] رحمان به او تا زمانى مهلت مى‏دهد تا وقتى آنچه به آنان وعده داده مى‏شود یا عذاب یا روز رستاخیز را ببینند پس به زودى خواهند دانست جایگاه چه کسى بدتر و سپاهش ناتوان‏تر است 

اصطلاح وقف در قرآن ذکر نشده، اما در سنت اسلامی همانند سنت‌های مسیحی و یهودی وجود دارد؛ البته قرآن به اشکال گوناگون بر مفهوم وقف تاکید کرده است؛ چرا که وقف، منحصر کردن چیزی به کسی است و انتفاع همیشگی موقوف علیهم، از مال موقوفه است

وقتی کسی عین مالی را حبس می‌کند و تنها اجازه می‌دهد تا منافع آن مورد استفاده قرار گیرد، در حقیقت عمل صالح به شکل باقیات صالحات از خود به جا می‌گذارد. از آن جایی که اموال موقوفه، به شکلی است که سال‌ها و بلکه نسل ‌ها از آن استفاده می‌کنند، نقش تاثیرگذار و مثبتی در زندگی فردی و اجتماعی مردم ایفا می‌کند.

 

 

وقف؛ زندگی تا ابد...

«وقف» سنّت حسنه ای است که از دیر باز به اشکال گوناگون در تاریخ ایران وجود داشته است و دین مبین اسلام نیز آن را در مسیری روشن، منطقی و هدفدار، مترّقی و دقیق مورد استفاده قرار داده و بر آن مهر تائید زده است.

آیاتی که در قرآن کریم به انفاق احسان و عمل صالح و ایثار و... اشاره کرده می تواند مشوق وقف باشد و از سویی در قرآن در آیات بسیاری با کنز مال، تکاثر، تفاخر، استکبار، سرقت، طغیان، کسب حرام، حب مال، خودبینی و... مبارزه شده که به شکلی می تواند به مقام و جایگاه وقف در قرآن که به نوعی در مقابل این صفات رذیله قرار دارد و به معنی از خود گذشتن و ایثار منافع شخصی است، اشاره داشته باشد.
پس از ظهور اسلام در ایران و گرایش ایرانیان به این دین، وقف هم گسترش یافت. امروز کمتر شهر و یا روستایی وجود دارد که در آن وقف و موقوفات نباشد و هر چه دین و معنویت حضور بیشتری در این مناطق داشته، انگیزه وگستره موضوعات و مصارف وقف هم، تنوع بیشتری پیدا کرده است
وقف در راستای نیک اندیشی و گذشت افراد خیراندیش ایجاد می‌شود که حاصلش باقی شدن فانی است. مال فانی انسان با وقف جاودان می‌شود و نام فانی انسان نیزبا وقف در تاریخ ثبت می‌شود ودر واقع انسان که در گذر زمان وپس از مرگ فراموش می‌شود، با وقف نام ویادش ابدی وزنده می‌ماند.
در این جاده خیرخواهی و خیراندیشی گاه نیات جالب و گاه موقوفات شگفت انگیزی به چشم می‌خورد که نشان می‌دهد انسان‌های خیر برای نیکوکاری و خیرخواهی حدومرز نمی‌شناسند و ازتمام توان خویش برای بازکردن گره‌ها بهره می‌برند.
 
مطابق آمارهای سازمان اوقاف، واقفین ایرانی با 750 نوع نیت، متنوع‌ترین وقف‌ها را در دنیا به خود اختصاص داده‌اند.
شاید مرور جالب‌ترین و عجیب‌ترین وقف‌ها که در ایران ثبت شده است هم به اندازه خود این وقف‌ها جالب باشد.
بخش عمده نیاتی که واقفان دوراندیش و نیکوکار در طول تاریخ وقف در نظر گرفته‌اند به رفاه عمومی، فقرزدایی و عدالت اجتماعی مربوط می‌شود. اگر ما نگاهی هر چند گذرا، به تاریخ وقف و مضمون وقف نامه‌ها بیندازیم به خوبی در می‌یابیم که واقفان خیر و دوراندیش تمام زوایا و جوانب نیازها را در نظر گرفته‌اند.

                                                              نقش«وقف» در اقتصاد مقاومتی 

وقف ؛ باقیات صالحات
خداوند در آیات قرآن از جمله آیه 57 آل عمران بیان می‌کند که با ایمان و عمل صالح می‌توان مستحق فضل الهی شد

و اما کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند [خداوند] مزدشان را به تمامى به آنان مى‏دهد و خداوند بیدادگران را دوست نمى‏دارد 

 

وَ أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ ﴿57﴾

و در آیه 46 کهف از مردمان می‌خواهد تا به جای اندوختن مال و فرزندان که زینت‌های زندگی دنیوی است به فکر آخرت خودشان باشند و باقیات صالحات به جا گذارند که همان اعمال صالح ماندگار است که از جمله آن‌ها نماز و روزه، ساخت مساجد، مدارس و موقوفات و خیرات دیگری است که انسان در راه خدا انجام می‌دهد.

مال و پسران زیور زندگى دنیایند و نیکیهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است

 

الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیْرٌ أَمَلًا ﴿46

پس کسی که مالی را وقف می‌کند در حقیقت برای خودش باقیات صالحات به جا می‌گذارد. این گونه هم خودش از زندگی مناسب دنیوی و سپس از آثار و برکات اخروی آن در قیامت بهره مند می‌شود و هم دیگران از موقوفه بهره می‌برند
شیخ حر عاملی در صفحه 292 از ج13 وسایل شیعه آورده امام صادق(ع) می‌فرماید: هر کس از این جهان درگذرد، پس از مرگ، چیزی به او نمی رسد جز آنکه پیشتر سه چیز از خود باقی گذاشته باشد:

1. کار نیکی که اثرش پس از او باقی باشد؛         2. سنت حسنه ای که در میان مردم رواج داده باشد و بعد از او مردم به آن روش عمل کنند؛       3. فرزند صالحی که برای او دعا کند.
آن حضرت در جایی دیگر می‌فرماید: شش چیز است که شخص مومن پس از مرگش از آن بهره مند خواهد شد: 1. فرزند صالحی که برای او طلب آمرزش کند؛
    2. قرآنی که از او باشد و مورد استفاده قرار گیرد؛    3. درختی که می نشاند؛    4. چاه آبی که احداث می نماید؛      5. چشمه آبی که در راه خدا جاری می کند؛       6. سنت و روش نیکی که پس از او مردم به آن عمل می کنند.(همان، حدیث 5)
خداوند هم چنین در آیه 2مائده از مردم می‌خواهد تا در کارهای نیک و خیر مشارکت و تعاون داشته باشند و شکی نیست که صدقات در قالب موقوفات به سبب استمرارش از مصادیق بارز معاونت در کارهای خیر و نیک است.
اما اینکه چگونه وقف در اقتصاد مقاومتی می‌تواند نقش ایفا کند باید گفت که وقتی اموالی در قالب موقوفات در اختیار جامعه مسلمین قرار می‌گیرد، این فرصت به عموم مردم داده می‌شود تا از آن بهره مند شوند و به شکلی هزینه‌های عمومی مردم کاهش می‌یابد. همین کاهش هزینه ها، موجب افزایش ثروت و سرمایه گذاری مردم ودولت در بخش‌های دیگر می‌شود و فرصت تولید و کارهای دیگر را فراهم می‌آورد.
در نظر بگیرید که جامعه، نیازمند یک مکان آموزشی باشد. در اینجا شخصی قسمتی از ثروت خود از ملک یا مال را در اختیار این بخش قرار می‌دهد و این گونه هزینه‌های عمومی نهادهای دولتی کاهش می‌یابد و در جایی دیگر سرمایه گذاری می‌شود. این موجب می‌شود که کار دیگری با همین بودجه ایجاد شود و شغل و تولیدی صورت گیرد

در اینجا همه مردم به شکلی از این سرمایه گذاری دولت در بخش دیگر نیز سود می‌برند. به سخن دیگر، با یک کار خیرخواهانه وقفی، هم بخشی از نیازهای جامعه برآورده می‌شود و هم بودجه و اعتبار،در کار دیگری هزینه شده و زمینه برای کارهای عظیم‌تر و بزرگ‌تر فراهم می‌گردد.
موقوفات عام المنفعه به سبب اینکه عین مال همواره در اختیار جامعه است، باعث کاهش شدید هزینه‌های عمومی و افزایش رفاه و ثروت جامعه می‌شود. برآوردهای علمی نشان می‌دهد که در برخی از کشورهای اروپایی به ویژه آلمان بخش عمده هزینه‌های آموزشی و تحقیقاتی و فرهنگی از طریق موقوفات تامین می‌شود و دولت آلمان از ظرفیت وقف برای افزایش رفاه و تولید ملی و رفاه ملت خود سود می‌برد.
کسانی که اموالی را وقف می‌کنند به جامعه این امکان را می‌دهند که بر ثروت و قدرت خود تکیه کند و نیازمند بیرون نباشد؛ زیرا هر جامعه‌ای وقتی نیازهایش را خود برطرف کند و نیازمند بیرون نباشد، دیگر نیازی نیست که ثروت و قدرت را از بیرون وارد کند و دچار وابستگی شود. هر جامعه‌ای، با قناعت و صرفه جویی و بهره مندی از امکانات ملی خود می‌تواند قوام پیدا کند و برروی پای خود بماند

وقتی ثروتمندان بخشی از ثروت خود را وقف کارهای عام المنفعه می‌کنند با چنین عملی در کارهای خیر معاونت کرده و دولت را از بار سنگینی ر‌ها بخشیده و هزینه‌های آن را کاهش می‌دهند. در چنین حالتی دولت می‌تواند درآمدهای ملی را در جایی دیگر هزینه کرده و در مقابل تحریم ‌ها و فشارهای اقتصادی تاب بیاورد و از فشار سنگین آن خود را برهاند.

تفاوت بین وقف اموال و وصیت
وقف غیر از وصیت است؛ هر چند ممکن است وصیت به وقف هم داشته باشیم اما دو موضوع و عنوان جدای از هم هستند و در کتب فقهی هم به صورت مجزا در مورد آن صحبت و مسائل آن را مطرح کرده‌اند.
وقف به این معناست که شخصی ملک خود را در راه خدا آزاد می‌کند؛ یعنی از ملکیت خود خارج می‌کند و ثمره آن را در راه خدا و برای مصارفی که نیت کرده و جهاتی که در نظر دارد یا ذکر می‌کند، قرار می‌دهد که اصطلاحا به این مسئله گفته می‌شود
تحبیس العین و تسبیل الثمره یعنی عین مال حبس می‌شود و از ملکیت فرد خارج می‌شود و ثمره آن در راه خدا صرف می‌شود.
این وصیت در راه خدا به معنای فی‌سبیل‌الله که در باب زکات آمده نیست بلکه چون قصد فرد قربت است و فی‌سبیل‌الله است، این تعبیر به کار گرفته شده و مصارف آن همان نیت واقف است.
برای واقف و مال وقفی شرایطی وجود دارد، از جمله آنکه واقف باید عاقل، بالغ و مکلف باشد و با اختیار ملک را وقف کند و کسی او را مجبور نکرده باشد. همچنین زمان وقف هم مهم است، گاهی وقف، موجود یا گاهی ممکن‌الوجود می‌شود، مانند فرزندان که اکنون هستند و نسل‌های آینده در زمان دیگر متولد می‌شوند.
یکی دیگر از شرایطی که برای واقف و موقوف علیه ذکر کرده‌اند، لزوم مال بودن واقف است و چیزهایی که مال محسوب نمی‌شود، شامل وقف نیست. همچنین آن مال باید خودش باقی بماند و از بین نرود و مواد مصرفی مانند؛ برنج، گندم و مواد سوختی را نمی‌توان وقف کرد. بر همین اساس وقف اموالی مانند زمین، باغ، خانه، اتومبیل و... اشکال ندارد، زیرا باقی می‌ماند و می‌توان از ثمره آن استفاده کرد، در این مسئله وقف برخی اموال که در کوتاه مدت از بین می‌رود، جائز نیست، مانند وقف مداد.

شرایط فقهی وصیت
اما وصیت آن است که شخص برای بعد از مرگش اموری را خواستار است تا دیگران انجام دهند که این امور می‌تواند مالی و غیرمالی باشد. همچون نمازهای قضا بخوانند، دعا کنند یا فرزندانش فلان کاری را بکنند، اینها وصیت مالی نیست اما در وصیت مالی، فرد وصیت می‌کند اموالش را در راهی صرف کند که ممکن است این مال را به شخصی دهد یا برای جایی وقف کند.
وصیت مالی بیش از ثلث اموال جائز نیست
  اضافه بر ثلث نافذ نبوده و واجب‌العمل نیست مگر آنکه ورثه اجازه دهند و اگر ورثه صغیر باشد از سهم صغیر نمی‌توان اجازه داد. حال ممکن است شخص مالی را وصیت می‌کند که بعد از مرگش وقف باشد و اشکال منقطع الاول بودن اینجا ساری و جاری نیست.
اگر شخص وصیتی اعم از مالی و غیرمالی کرد ورثه مکلف هستند که به آن عمل کنند؛ اگر شخص وصیت مالی کرد و چنانچه از ثلث اموالش نباشد ورثه وظیفه دارند عمل کنند و چنانچه به وقف وصیت کرده باشد اموالش وقف است.
اگر فردی وصیت غیرمالی کرده باشد چنانچه تکلیف شرعی باشد باید انجام دهند مانند اینکه وصیت کند پسر بزرگم نماز قضاهایم را بخواند و پسر بزرگ وظیفه شرعی‌اش است تا وصیت پدر را عمل کند و اگر تکلیف واجب نباشد اما وصیت ‌شدگان در زمان حیات شخص یا بعدا قول انجام آن کار را دهند باید انجام داد و اگر کسی در زمان حیات شخص یا بعدا وصیت را نپذیرفته باشد تکلیفی بر گردنش برای ادای وصیت نیست.

ضرورت‌ وقف در زمان حیات خود
اما نکته قابل اهمیت این است که آنچه انسان از مال و سلامتی و هستی و وجوش دارد و نیز امکانات، هوش و استعداد موقعیت شغلی همه نعمت الهی است و شکرانه آن استفاده صحیح از این موهبت‌های خداوند است. اگر هزینه زندگی و افراد واجب النفقه را کنار بگذاریم شایسته است انسان بخشی از اموالش را وقف کند و اگر کسی در حیاتش وقف کند به مراتب ثوابش بیشتر است.
شخصی در مدینه انبار خرما داشت و وصیت کرد پس از مرگش این اموال را بین فقرا تقسیم کنند، یکی از مردم به پیامبر(ص) گفت چه ثوابی واقف خواهد برد! پیامبر(ص) یکی از خرماهای له شده را از زمین برداشت و فرمود به خدا قسم اگر آن شخص همین یک خرمای له شده را در زمان حیاتش وقف کرده بود به مراتب ثوابش از وقف این همه خرما پس از مرگش بیشتر بود.
افراد آنچه را برای هزینه زندگی و ضروریات نیاز است صرف کنند و اگر اضافه آن را در راه خیر و به ویژه وقف هزینه کنند ذخیره آخرتشان خواهد شد

بر همین اساس امام علی(ع) می‌فرمایند: کسی که بیش از نیاز خودش ذخیره کند انباردار دیگران است یعنی اموالش پس از مرگ می‌ماند و دیگران می‌آیند و استفاده می‌کنند لذا هر چند اسلام برای ورثه احترام قائل شده و وصیت را بیش‌از ثلث اموال جائز نمی‌داند از آن طرف وقف اموال و کارهای خیریه را توصیف کرده و شایسته است که افراد در صورت تمکن به این توصیه‌ها عمل کنند تا باقیات الصالحاتی برای آخرتشان باشد.

 

 

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">