تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

 

 

ناسازگاری قرآن کریم با استبداد

مفهوم شناسی استبداد  در لغت آن است که شخص در کاری که شایسته مشورت است بر رأی خویش اکتفا نماید. این واژه، عبارت است از رأی یا تصمیم خودسرانه یک فرد بدون در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران. در قرآن کریم بیانگر خودکامگی اشخاص است.

آموزه توحید و خداپرستی قرآن به هیچ وجه با استبداد و خودکامگی سازگار نیست بلکه در سراسر قرآن ناسازگاری با استبداد و خودسری مشاهده می شود :
1. قرآن کریم هدف رسالت انبیاء را اقامه عدل معرفی و آنها را به حکم به حق دستور داده است. لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ؛ (حدید25) همانا ما پیامبران خود را با دلایل قاطع و معجزاتی که حقانیت رسالت آنان را آشکار می ساخت فرستادیم و با آنها کتاب آسمانی و دین را که معیار عقاید و اعمال انسان هاست فرود آوردیم، تا مردم همواره به عدل و داد برپا باشند.                            .
چنان که خداوند پس از آنکه به حضرت داوود(علیه السلام) حکومت داد حکم نمودن به حق را وظیفه او قرار داد یَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِ ّ وَ لَا تَتَبِّعِ الْهَوَی ای داوود! ما تو را در زمین جانشین ]خود[ قرار دادیم. پس میان مردم به حق حکومت کن! و از هوی و هوس پیروی مکن (ص26)

 2. قرآن کریم رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را نیز به شور و مشورت با مسلمین فرا خوانده تا مردم را در امور حکومتی داخل گرداند و از محصولات فکری و تجربی همه شهروندان بهره ببرد وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ ؛ ]ای پیامبر[. در تدبیر امور با آنان مشورت کن و نیز همه مومنان را به مشورت در کارها با یکدیگر فرا خوانده (آل عمران 159)
وَ الَّذِین‌َ استَجابُوا لِرَبِّهِم‌ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمرُهُم‌ شُوری‌ بَینَهُم‌ وَ مِمّا رَزَقناهُم‌ یُنفِقُون‌َ و آنان که امر خدا را اجابت و اطاعت کردند و نماز بپا داشتند و کارشان را بمشورت یکدیگر انجام می دهند و از آن چه روزی آنها کردیم به فقیران انفاق می کنند (شوری38)
3. خداوند مؤمنین را از هرگونه ذلت و خواری و تعظیم در برابر غیرخدا بر حذر داشته است. در فرهنگ غنی قرآن عزت متعلق به خدا و رسول و مؤمنان است: و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین؛ عزت مخصوص خدا و رسول خدا و مؤمنان است (منافقون8)
و هیچ کافری بر هیچ مؤمنی ولایت و تقدم ندارد: وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً ؛ خداوند برای کافران بر مؤمنین ولایت قرار نداده است (نساء141)  
خداوند بلند مرتبگی و آزادگی و حریت را برای انسان می خواهد و هیچ عبودیت و ذلتی را در برابر مستکبران و زیاده خواهان نمی پذیرد.(نساء79) 
4. قرآن اطاعت و ولایت را از آن خداوند و اولیای الهی می داند أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ از خداوند و رسول او اطاعت کنید و همچنین از صاحب امر آنها (نماینده) (نساء 95) 
5. از دیدگاه قرآن کریم هیچ کس را بر دیگری برتری نیست و همه در خلقت و انسانیت مساوی هستند یا ایُهَا الناسُ اِنا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ و اُنثی و جَعلناکُم شُعوباً و قَبائلَ لِتَعارَفوا اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقیکُم اِنَّ اللهَ عَلیمٌ خَبیرٌ ؛ هان ای مردم ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را تیره هایی بزرگ و تیره هایی کوچک قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید نه اینکه به یکدیگر فخر کنید و فخر و کرامت نزد خدا تنها به تقوا است و گرامی ترین شما با تقواترین شما است که خدا دانای باخبر است (حجرات13)
6. در فرهنگ متعالی قرآن ظلم کردن و ظلم پذیری مذموم می باشد و به پرهیز از هر دو فرمان داده شده است: لَا تَظْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ نه ستم می کنید و نه ستم می کشید (بقره 279)                                .
7. نقش پیامبران در مبارزه با استبداد و اختناق و درگیری با مظاهر طغیان، از اساسی ترین نقش ها است. قرآن کریم استبداد و طاغوت را از بزرگترین موانع در راه هدایت و سعادت انسان معرفی نموده و ازمقابله و برخورد انبیاء عظام با آن گزارش داده است
قرآن بر این نقش پیامبران تأکید فراوان دارد. مأموریت مهم و خطیر همه پیامبران الهی درافتادن و مبارزه با طواغیت زمان خود بوده است. ابراهیم (علیه السلام) با نمرود، موسی(علیه السلام) با فرعون، داوود(علیه السلام) با جالوت، و...

آثار و پیامدهای استکبارورزی

خوی استکبارورزی، در انسان و جامعه آثار و پیامدهای مخرب و زیانباری را در دو سطح فردی و جمعی به جا میگذارد. شناخت آثار و نشانهها میتواند ما را به شناخت اشخاص و افرادی که از این بیماری فردی و یا اجتماعی رنج میبرند کمک و یاری رساند. در حقیقت شناخت این آثار، شناخت مستکبر و یا جامعه استکباری است.  قرآن نشانهها و آثار آن را چنین گزارش میکند:  
1-پیمانشکنی: انسانها و جوامع استکباری به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند و به جهت خود برتربینی حاضر نمیشوند که با دیگران برخورد مشابه داشته باشند. در آیاتی از قرآن، به خوی و خصلت یهودیان اشاره میشود. گفته شده است که یکی از عوامل پیدایش استکبار، خودبرتربینی است

یهودیان از آنجایی که به گزارش قرآن خود را ابناءالله (فرزندان خدا) میشمارند بر این باورند که از دیگر نژادها و اقوام بشری، برتری دارند. در برخی از گزارشهای توراتی آمده است که آنان از فرزندان آدم و حوا و فرشتگانی هستند که به عقد زناشویی فرزندان آدم درآمدهاند و دیگر انسانها از فرزندان افراد پستی بودند که فرزندان آدم با آنان زناشویی کرده و نسل را افزایش دادهاند.

 این نوع نگرش در آفرینش خود، چنانکه ابلیس دچار شد و خود را برتر از آدم دانست و گفت که من از او برترم چون از آتش پدیدار شدهام عاملی است که دیگران را از آدمی دور میسازد و با همگرایی و جامعهپذیری درتضاد میباشد .

برآیند این تفکر و بینش و گرایش و حتی منش، آن است که نسبت به پیمانهایی که با (دیگران) میبندند وفادار نباشند. در قرآن گزارش میشود که یهود به جهت خوی استکباری خودبرتربینی اگر دیناری را به وام و امانت از (دیگری) به دست داشته باشند آن را پس نمیدهند. وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لاَّ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَآئِمًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ (آلعمران/75) این عدم وفا به قوانین و اصول ابتدایی و پیمانشکنی از آن روست که خوی و منش استکباری دارند. بنابراین یکی از نشانهها و نیز آثار استکبارورزی، عدم وفا به پیمانها و عهد و قانون است

چنانکه قرآن به پیامبران نسبت به مستکبران هشدار میدهد که: به خدا سوگندهای سخت خوردند که اگر بیم دهندهای بیاید بهتر از هر امتی هدایت یابند، ولی چون بیمدهندهای آمد جز نفرت و بیزاریشان نیفزود؛ زیرا آنان قصد و نیت سرکشی و استکبارورزی در زمین و نیرنگهای بد و زشت را دارند، هر چند که این نیرنگشان جز نیرنگبازان و اهل آن را در برنمیگیرد

وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَئِن جَاءهُمْ نَذِیرٌ لَّیَکُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءهُمْ نَذِیرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا * اسْتِکْبَارًا فِی الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیِّئِ وَلَا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا (فاطر 42 و 43) در این آیه به صراحت بیان شده است که علت پیمانشکنی با آن همه سوگند، جز خوی و خصلت استکباری و نیرنگورزی آنان نبوده است

2. اتهام دروغ به دیگران بستن: از دیگر نشانههای خصلت استکبارورزی آن است که خود را تنها راستگویان و درستکاران میدانند و دیگران را دروغگو قلمداد میکنند. از این رو اگر از زبان دیگری مطالب حق و درستی را بشنوند و با آنکه آن را حق و درست و راست مییابند ولی چون جز به خود باور نداشته و دیگران را کس نمیشمارند آنان را متهم به دروغگویی میکنند و به تکذیب ایشان میپردازند

قرآن گزارش میکند که این خصلت مستکبران موجب شد که نه تنها زمینه برای پذیرش حق در آنها فراهم نشود بلکه به دروغگویی اهل حق اقدام کنند و آنان را به عنوان دروغگویان از خود برانند

قرآن میفرماید: هنگامی که آیات ما بر ایشان خوانده شود، با خود برتربینی وخودپسندی روی برمیگردانند. وَ إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِرًا کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ (لقمان7)

3. کشتن مخالفان و دعوتگران به حق : قرآن این روش آنان را به خاطر پیروی از هوا و هوس دانسته میفرماید: أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ هر گاه رسولی میآید که با خواستههای نفسانی آنها همراه نیست استکبار ورزند و در پی همین بزرگبینی گروهی از پیامبران را تکذیب و گروهی را میکشند. (بقره 87)  خوی استکباری انسان موجب میشود تا اهل حق و دعوت کنندگان آن را تنها به جهت آنکه برخلاف هوا و هوس آنها عمل میکنند، میکشند. این خصلتی است که در جهان امروز، مستکبران در پیش گرفتهاند و هر آن کس که مخالف هوا و هوس و خواستههای آنان رفتار نمایند به اشکال مختلف از صحنه اجتماع خارج میکنند

تخریب شخصیت یا ترور فیزیکی شخص یا ترور شخصیت او از روشهایی است که مستکبران بدان تمسک میجویند تکذیب و اتهام دروغگویی و خلافگویی، روشی است که در راستای کنار نهادن اجتماعی و از میان بردن وجه اجتماعی دعوتگران حق و حقیقت انجام میشود. اگر این روش، ناکارآمد بود و نتیجه مطلوب نداشت اقدام به ترور شخص و از میان بردن فیزیکی او میکنند.

4- مخالفت با حق : از دیگر آثار و پیامدهای فردی و اجتماعی خصلت استکباری آن است که با حق و حقیقت به مخالفت میپردازند. هر چیزی که برخاسته و یا نمادی از حق باشد، در نظر ایشان امری باطل است که باید به شدت با آن مبارزه کرد و اجازه فعالیت و رشد و بالندگی به آن نداد. اگر با توحید به عنوان یک امر معقول و حق ثابت عقلانی مبارزه میکنند و یا با نمادهای عبادتی و مناسک مرتبط به آن به مخالفت میپردازند در این راستاست

قرآن تاکید میکند که مستکبران به جهت همین خصلت استکباری از توحید و عبادت خدای یگانه سرباز میزنند؛ زیرا آن را مخالف هوا و هوس خود میبینند. وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ (غافر60) و (صافات35 و 36 نساء172)

5- درخواستهای نامعقول : از دیگر پیامدهای روحیه استکبارورزی، درخواستهای نامعقول از دیگران است. نگرش جامعه غربی در مسئله افکار و اندیشهها در جامعه معاصر بیانگر این خصلت استکباری آنان است. آنها بر این باورند که اندیشه و عقل غربی کاملترین اندیشه و تمدن و عقلی است که انسان به آن رسیده است

نظریه پایان تاریخ فوکویاما : اندیشه لیبرال دموکراسی غربی بهترین و برترین اندیشهای است که انسان بدان رسیده و میبایست با این اندیشه پایان تاریخ اندیشهای انسان را در این زمینه اعلام کرد، برآیندی از همین تفکر و خصلت استکباری انسان و جامعه غربی است. قرآن در این باره با اشاره به مثالی میفرماید: آنان که امیدی به دیدار ما ندارند میگویند که چرا بر ما فرشتگان نازل نمیشوند و یا چرا ما خدایی را که پروردگار ماست نمیبینیم؛

این درخواست از آن روست که آنان خودشان را بزرگ و برتر میبینند و تکبر میورزند و برتری شگفتی در خود میجویند وَ قَالَ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْنَا الْمَلَائِکَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا کَبِیرًا (فرقان21) 
6. لجاجت و حقناپذیری نتیجه طبیعی خودبرتر بینی این است که انسان از جاده حق و حقیقت دور شود و در برابر حق به لجاجت بپردازد. کسی که برای دیگری ارزش انسانی و یا اجتماعی قائل نیست و دیگری را در حد و اندازههای خود نمیداند، هرگز سخن دیگری را نمیپذیرد و با او از سر گفتگو وارد نمیشود. اصل لجاجت و یکدندگی امری طبیعی برای مستکبران است

مستکبر چه شخص و چه جامعه وقتی خود را قویتر و برتر و داناتر و تواناتر از دیگری دانست و یا بر این باور بود نمیتواند از دیگری چیزی به نام حق را بپذیرد؛ باور ندارد که دیگری بر عقل و روش معقولی باشد و یا بهتر از او بفهمد و درک کند. بنابراین یافتههای دیگری هر چه باشد امری غیرمعقول و نادرست و باطل است و میبایست با آن مبارزه و مخالفت ورزید.

 همین روحیه مستکبری و زمینههای آن موجب میشود تا با حقی که در نزد دیگری است به لجاجت بپردازد و آن را نپذیرد تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آیَاتِهِ یُؤْمِنُونَ وَیْلٌ لِّکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ یَسْمَعُ آیَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِرًا کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ   اینها آیات خداست که ما بر تو به حق تلاوت می‌کنیم، پس بعد از خدا و آیات روشن او دیگر به چه برهان ایمان می‌آورند؟ وای بر هر دروغگوی بسیار زشتکار. (کافر گناهکارى که) آیات خدا را که پیوسته بر او تلاوت مى‌شود، مى‌شنود ولى همچون کسى که آنها را نشنیده متکبّرانه (بر انحراف خود) اصرار مى‌ورزد، پس او را به عذابى سخت بشارت ده. (جاثیه 6 تا 8) و ....

7- احساس غرور و قدرت: چنین شخصی یا چنین کشوری در خود احساس غرور و قدرت میکند و کسی را در جهان بنده نیست. روحیه خود برتر بینی در آفرینش و عقل و هوش و خرد موجب میشود که خود را چنان پندارد که بر همه موجودات و یا همنوعان سرآمد است و دیگران به جهت فقدان عقل و خرد و کاهش آن، باید سر به آستان او بمالند. این احساس غرور و قدرت، وی را از پذیرش دیگری و همردیف بودن باز میدارد و جامعهپذیری و همگرایی را با بحران مواجه میسازد

کسی که از چنین روحیه و خویی برخوردار است هرگز با دیگری خود را در یک سطح نمیبیند و خواهان اطاعت دیگری از خود است فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ اما قوم عاد در زمین به ناحق تکبر و سرکشی کردند و گفتند که از ما نیرومندتر (در جهان) کیست؟ آیا آنها ندیده و ندانستند که خدایی که آنها را خلق فرموده بسیار از آنان تواناتر است؟ و آنها آیات (قدرت) ما را (با وجود این برهان) انکار می‌کردند. (فصلت15)

8- استبداد و خودکامگی: برآیند طبیعی چنین بینش (جهانبینی) و نگرش (نظریه عملی) و گرایش (رویکرد عملی) رفتاری استکباری در جامعه است. افراد و یا جوامع استکباری که به چنین نگرش و رویکردی رسیدهاند در نهایت آن را به شکل استبداد و خودکامگی نشان میدهند. اجبار دیگران به پذیرش دیدگاهها و رفتار از نتایج طبیعی چنین تفکر و رویکردی است. مستکبر در این هنگام دیگری را نمیپذیرد و میکوشد تا دیگری را به هر شکلی تحت سلطه خود درآورد. این خوی اختصاص به حوزه عمل نداشته و حتی دیگر حوزههای انسانی را درمیگیرد مستکبران و یا جوامع استکباری خواهان تسلط بر افکار و اندیشه و عقاید دیگران هستند. با هر فکر و عقیده مخالف، به شدت مبارزه میکنند و میکوشند تا دیگران در حوزه افکار و اندیشه نیز تحت سلطه و سیادت آنان قرار گیرند. قرآن از این خوی استکباری در اعراف آیه 88 : رؤسا و گردنکشان قوم او گفتند: ای شعیب ما تو و پیروانت را از شهر خویش بیرون می‌کنیم مگر آنکه به کیش ما برگردید. شعیب گفت: اگر چه با این نفرت که ما از آیین شما داریم (باز هم به آن بازگردیم. قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یا شُعَیْبُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَوْ کُنَّا کارِهِینَ .

روش های مقابله با استبداد در قرآن و دیدگاه امام خمینی

1. آگاهی بخشی عمومی
امروزه نقش افکار عمومی در تصمیم گیری دولت مردان و ایجاد یا گسترش جنبش های اجتماعی و سیاسی مهم و اساسی است
هر اندازه که آگاهی سیاسی در جامعه بالاتر باشد قدرت و عزت بیشتری برای اهل آن جامعه به همراه می آورد
قرآن به عنصر هدایت گری و بیداری مردم توجه ویژه ای نموده؛ ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ مردم را به راه پروردگارت با حکمت و موعظه دعوت کن و به نحو نیکو با ایشان به گفتگو و بحث بپرداز (نحل125)
همچنین قرآن کریم موسی(علیه السلام) را به سلاح «کتاب» مجهز نمود تا سبب هدایت جامعه گردد وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ... (سجده22)
وَ جَعَلْناهُ هُدیً لِبَنِی إِسْرائِیلَ (سجده23) همانا به موسی کتاب عطا کردیم... و او را سبب هدایت بنی اسرائیل قرار دادیم
2. امر به معروف و نهی از منکر مستبدین
برای اصلاح فرد و جامعه، مؤمنان و مصلحان موظف به تلاش برای رفع موانع هدایت اند؛ وَلْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّهٌ یدْعُون إِلی الْخَیرِ وَیأَمُرونَ بْالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ المُنْکرِ وَأُوْلَئِک هُمْ الْمُفلِحُونَ (آل عمران104)  و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی فراخوانند و آنان را به کار پسندیده وادارند و از کار زشت و نکوهیده نهی کنند اینان اند که نیکبخت خواهند بود
بنابراین آنان که از پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیروی می کنند امر به معروف و نهی از منکر کرده به فلاح و پیروزی نائل می شوند
حضرت علی(علیه السلام) : امر به معروف و نهی از منکر را وامگذارید که اشرار شما بر شما حاکم خواهند شد که آنگاه دعا کنید و از شما پذیرفته نگردد
امر به معروف و نهی از منکر هم مانع شکل گیری استبداد است و هم روشی برای اصلاح استبداد
حضرت موسی(علیه السلام) نیز با حفظ مراتب و شگردهای لازم به سوی فرعون رفت
و با زبانی گشاده و بیانی قابل فهم او را به سوی رستگاری دعوت نمود

و سپس به اقامه برهان و دلیل منطقی پرداخت اِذهَبا إِلَی فِرْعَوْنَ فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی (طه43-44)
 به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است. و با او به نرمی سخن بگویید، شاید بر اثر یادآوری شما حقیقت را دریابد و ایمان بیاورد، یا بترسد و به حق نزدیک شود
پس از آنکه فرعون و همراهانش قانع نشدند معجزات الهی خود را آشکار ساخت
امام خمینی(ره) نیز با همین شگرد سیاسی وارد عرصه اصلاح استبداد و طاغوت شد و فرمود: باید توجه کنید وظیفه دینی ما اقتضا می کند که در قدم اول با زبان ملایم، با زبان پند و اندرز با افراد مواجه شویم، خواه شاه باشد یا شبان
وظیفه علما در قدم اول ارشاد است و در این وظیفه نباید میان انسان ها، از نظر مقام، موقعیت و منصب فرق بگذارند... اما وقتی تنبه پذیر نیست احساس تکلیف کردم که در برابر او-شاه- بایستم
3. جهاد
ا گر افراد و گروه های مفسد در جامعه، به دلیل منافع نامشروع خویش، حاضر به دست برداشتن از اقدامات فسادانگیز خود نباشند و مرتباً فساد را گسترش دهند و علاوه بر خود، مسیر جامعه انسانی را دچار اختلال کنند؛ این جا است که راه اصلاح جامعه منوط به حذف این موانع فساد با برخوردهای عملی و قهرآمیز می گردد
آیات قرآن کریم به صراحت از ضرورت به کارگیری این روش در اصلاح استبداد و مفاسد تأکید دارد دستور به مقاتله با سران استبداد و کفر در همین راستا صادر شده است
وَ إِن نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ
و اگر سوگندهاى خود را پس از پیمان خویش شکستند و شما را در دینتان طعن زدند پس با پیشوایان کفر بجنگید چرا که آنان را هیچ پیمانى نیست باشد که [از پیمان‏شکنى] باز ایستند(توبه12)
دستور جهاد با کفار و منافقان که در صدد تخریب پایه های ایمانی و عقیدتی صحیح در جامعه اند و با حکومت دینی پیامبر(ص) درگیر می شوند
یا ایهَا النَّبِی جاهِدِ الْکفّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیهِمْ‏ ؛ ای پیامبر با کفار و منافقین جهاد کن و بر آنها سخت گیری نما
امام خمینی(ره) : برانداختن طاغوت، یعنی قدرت های سیاسی ناروایی که در سراسر وطن اسلامی برقرار است، وظیفه همه ماست.... خداوند متعال در قرآن اطاعت از طاغوت و قدرت های سیاسی را نهی فرموده است؛... و موسی را به قیام علیه سلاطین وا داشته است.

4. تهاجمی بودن
یکی دیگر از شاخصه های قابل توجه در گفتمان استکبارستیزی، تهاجمی بودن آن است. بدان معنا که برای مقابله با استکبار جهانی باید طرح ریزی کرد و همه راه ها و ایده ها را مورد بررسی قرار داد
شیوه مبارزه انفعالی و آرایش دفاعی در برابر استکبار نه تنها مناسب نیست (روشی که دولت فعلی پیش گرفته)، بلکه اندیشه ای که نابودی استکبار را در سر می پروراند، حتما نیازمند اتخاذ استراتژی تهاجمی است
با همین نگاه حضرت امام(ره) از شکل گیری هسته مقاومت در جهان چنین سخن می گوید: بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق وغرب ایستاد.
امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است. و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخ های سفید و سرخ را از بین خواهند برد
امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشک های دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، برای درک شهادت روزشماری می کند. جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی شناسد. و ما باید در جنگ اعتقادی مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم

حضرت امام(ره) مبتنی بر این نگاه با صراحت اعلام می دارد:

ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم. و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم
ما اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روش های مبارزه علیه نظام های کفر و شرک آشنا می سازد (صحیفه امام، ج21، ص195)
5. تکلیف گرایی و شکست ناپذیری
شاخصه دیگر در دکترین استکبارستیزی حضرت امام امید به پیروزی همیشگی جبهه حق و عدم شکست در میدان مبارزه با استکبار است. مبتنی بر باور امام، ما مکلف به انجام وظیفه ایم و نتیجه فرع آن است، لذا با صلابت و مبتنی بر نگاه تکلیف گرایی اعلام می دارد :
تکلیف ما این است که در مقابل ظلم ها بایستیم، تکلیف ما این است که با ظلم ها مبارزه کنیم، معارضه کنیم، اگر توانستیم آنها را به عقب برانیم که بهتر، و اگر نتوانستیم به تکلیف خودمان عمل کردیم
این طور نیست که ما خوف این را داشته باشیم که شکست بخوریم. اولا که شکست نمی خوریم، خدا با ماست، و ثانیا بر فرض اینکه شکست صوری بخوریم شکست معنوی نمی خوریم، و پیروزی معنوی با اسلام است، با مسلمین است، با ماست (صحیفه امام، ج12، ص306)

6. مبارزه بر دوش مستضعفین و توده های ملت
در نگاه حضرت امام(ره) بخش عمده اردوگاه جبهه مبارزه با استکبار جهانی را توده های محروم و مستضعف که از رفاه و آزادی برخوردار نبوده اند، تشکیل خواهند داد. چرا که رفاه طلبی و مبارزه در این نگاه قابل جمع نبوده و مرفهان بی درد در اردوگاه جبهه حق جای ندارند
و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند.
بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند
فقرا و متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند
حضرت امام(ره) که بعد از نصرت الهی به نصرت مومنین و مستضعفین امیدوار است خطاب به سردمداران استکبار جهانی فریاد می زند: قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است ادامه می دهد
و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می نمایند سلب خواهدکرد (صحیفه امام، ج21، ص87)
7. مبارزه با تمام قوا
امام خمینی به منظور تعیین یکی از اصول و خط مشی های اساسی برای مبارزه با استکبار جهانی اعلام می نماید :
ما اگر قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد این اصل برای مبارزه با قدرت های استکباری جهان از اصول و مبانی قرآنی و تعالیم مربوط به تقابل با جبهه کفر و شرک و نفاق در هر عصر و زمان سرچشمه می گیرد (صحیفه امام، ج6، ص499)
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ (هرچه در توان دارید بسیج کنید، تا با این [تدارکات]، دشمن خدا و دشمن خودتان را جز بترسانید) (انفال60)
در این نگاه دیگر قدرت داشتن و تلاش برای کسب قدرت نه تنها مفهومی مذموم نیست
بلکه حرکتی متعالی است که باید به عنوان یک امر واجب بدان توجه شود و از این منظر است که تلاش برای تشکیل حکومت الهی، وظیفه همه انبیاء و اولیاء الهی قلمداد می شود.
حضرت امام(ره) به مسلمانان یادآوری می کند :
مسلمانان باید بدانند تا زمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدم می شود؛ و هر روز شیطان بزرگ یا شوروی به بهانه حفظ منافع خود حادثه ای را به وجود می آورند
راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟
هم اکنون اگر آمریکا یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرت ها و خصوصاً آمریکا را شکست (صحیفه امام، ج21، ص83)

8. مبارزه تا نابودی کامل
حضرت امام در تعیین استراتژی و خط مشی مبارزه با استکبار اولین اصلی که مورد توجه قرار می دهند این است که تا قدرت های سیطره جو و مستکبر جهان به اضمحلال و انقراض درنیایند محال است که صلح و آرامش و سلامت و سعادت در کره ارض حاکم گردد و محرومان و به بند کشیده شدگان به حقوق الهی خود نائل آیند و به وراثت زمین برسند
سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین و تا این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند مستضعفین به ارث خود که خدا به آنها عنایت فرموده نمی رسند (صحیفه امام، ج12، ص144)
ایشان در ماجرای حمله به هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی می فرمایند :
مردم آزاده جهان همیشه از ابرقدرتها خصوصاً آمریکای جنایتکار صدمه دیده اند و تا عزم خود را برای رویارویی با کفر و شرک جهانی و آمریکای سلطه گر جزم ننمایند، هر روز شاهد جنایتی تازه خواهند بود. این زیاده خواهی جزء هویت اصلی آنها شده و تا دیگران را به بند و زنجیر و استثمار نکشانند، دست از تجاوزطلبی نخواهند کشید
امام خمینی : نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند
به یقین آنان مرزی جزء عدول از همه خوبی ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند و به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی دارند مگر این که شما را از دین تان برگردانند (صحیفه امام، ج21،ص91)
به واقع مبتنی بر جهان بینی الهی حضرت امام(ره) در نظام سلسله مراتبی که نظام سلطه ایجاد کرده است، یا باید غلام حلقه بگوش بود و از خود هویتی و باوری مستقل نداشت و همواره در خوف و رجا زندگی کرد، و یا آنکه راه عزت و مقاومت و ایستادگی را برگزید و به مبارزه با استکبار جهانی روی آورد تا با نابودی آن صلح و امنیت و آرامش را به جهان بازگرداند.

اصول محوری در مبارزه با استبداد

1. ایمان و توکل حضرت موسی(علیه السلام) قوم خود را در راه مبارزه و ایستادگی در برابر استبداد فرعونی در ضمن ایمان و اسلام به توکل بر خدا فرا می خواند و به آنها می فرماید : وَ قَالَ مُوسَى یَا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ ای قوم اگر حقیقتاً به خداوند ایمان آورده اید و براستی مسلمانان تسلیم (فرمان او) هستند بر خدا توکل کنید (یونس84) یعنی علاوه بر ایمان حقیقی و تسلیم در برابر اوامر الهی، توکل بر خداوند از لوازم اصلی برای مبارزه با استبداد و طاغوت است
انسان مؤمن می داند که همه امور به دست خداوند متعال است و او سبب حقیقی و مدبر امور است و باید کار خود را تسلیم خدا کند و از اعتماد بر ظاهر اسباب اجتناب ورزد و همه کارش را به خدا ارجاع دهد و بر او توکل نماید.                            .
2. استقامت و صبر قرآن کریم به پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ (احقاف-53) صبر پیشه کن چنانکه پیامبران اولوالعزم (پیش از تو) صبر کردند همچنین ثبات قدم و استواری در راه را برای رسیدن به پیروزی در صبر و سعه صدر معرفی می کند: رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ؛ (بقره250) از این رو حضرت موسی(علیه السلام) در برابر استبداد از خداوند سعه صدر طلب می نماید و همراهان خویش را به استقامت و صبر فرامی خواند. (اعراف128)                                         .
امام خمینی(ره) مبارزان استبداد را به تأسی از سیره انبیا(علیهم السلام) این گونه توصیه می کند: هرکس قیام کرد برای اقامه عدل سیلی خورد. ابراهیم خلیل الله(علیه السلام) چون قیام کرد برای عدالت، سیلی خورد و او را به آتش انداختند، از صدر عالم تا حالا تاوان این چیزهایی که برای عدالت، برای حکومت عدل بوده است، این تاوان را پرداخته اند و باید هم بپردازند و هروقت به یک نحو... (صحیفه نور، ج20، ص140)
3. کسب توانایی های لازم قرآن : پس از آنکه موسی(علیه السلام) به مقام نبوت رسید خداوند به او فرمود: اِذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی؛ به سوی فرعون برو که طغیان کرده است موسی(علیه السلام) از چنین مأموریت سنگینی شانه خالی نکرد اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوکَ بِآیاتِی وَ لا تَنِیا فِی ذِکْرِی (اکنون) تو و برادرت با (معجزات و) آیاتى که من به شما داده‌ام بروید و در یاد (و رسالت) من سستى نکنید (طه42) و توانایی ها و وسائل لازم برای پیروزی در این مأموریت را از خداوند تعال چنین درخواست نمود : قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی (موسى) گفت:

پروردگارا! (اکنون که مرا به این کار بزرگ مأمور فرمودى) سینه‌ام را برایم گشاده گردان (و بر صبر و حوصله‌ام بیفزا) وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی و کارم را برایم آسان فرما وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی و گره از زبانم باز نما یَفْقَهُوا قَوْلِی تا (آنها) سخنان مرا (خوب) بفهمند و وزیری از خاندانم برای من قرار بده؛ برادرم هارون را به وسیله او پشتم را محکم کن و او را در کار من شریک گردان. تا تو را بسیار تسبیح گوئیم؛
و تو را بسیار یاد کنیم؛ چراکه تو همیشه از حال ما آگاه بوده ای (طه25تا35) از این درخواست روشن می شود برای مقابله با استبداد به امکانات و وسایل ویژه ای نیاز است که بدون آن ها نمی توان اقدام نمود.                               .
4. اعتماد به نفس و راه ندادن ترس و ضعف یکی از اصول پایه ای و شرایط لازم برای جهاد و قیام علیه استبداد و طاغوت اعتماد به نفس و راه ندادن ترس و ضعف در خود است. درحقیقت آن چیزی که ستمگران و زورمندان را نسبت به ناتوانان و افراد جامعه جری می کند، همان ضعف و ناتوانی و عدم اعتماد به نفس افراد جامعه است. بنابراین مؤمنین و یاوران موسی(علیه السلام) پس از آنکه توکل کردند و از خداوند درخواست نمودند که نتیجه ضعف را که همان فتنه است و باعث ذلت آنها می شود از ایشان سلب کند فَقَالُواْ عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (یونس85)
و همچنین خداوند متعال به مادر موسی(علیه السلام) امر فرمود که کودک خود را به دریا افکن و دیگر ترس و ناراحتی به خود راه مده وَ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی (قصص7) زیرا امور زمین و آسمان در دست قادر متعال است.                                     .
5. تلاش و کوشش جهت تغییر سرنوشت از دیدگاه قرآن کریم وقتی به ملت و جامعه ای خیر یا شری می رسد که افراد آن جامعه خود خواهان آن نعمت و سعادت یا شر و ضلالت باشندإِنَّ اللّهَ لاَیُغَیِّرُ مَابِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْمَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد11) خدا حال هیچ قومی را تغییر نخواهد داد تا زمانی خود آن قوم حالشان را تغییر دهند یعنی خدا هیچ نعمت و سعادتی را از هیچ ملت و جامعه ای نمی ستاند مگر آنکه آنان در حفظ و حراست آن کوتاهی کنند و همچنین هیچ مصیبت و مشکلی را بدون تلاش و کوشش همان قوم مرتفع نمی سازد. ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ این (عذاب) از آن جهت است که خدا بر آن نیست که نعمتی را که به قومی عطا کرد تغییر دهد تا وقتی که آن قوم حال خود را تغییر دهند، و خدا شنوا و داناست. (انفال 53).   ذکر این آیه در خلال جریان فرعون و قیام موسی علیه او حاوی این نکته مهم است که تسلط استبداد و طاغوت بر سرنوشت یک کشور و ملت، نتیجه اعمال و رفتار خود آن جامعه است و دفع آن نیز مستلزم تلاش همان جامعه است تا به صلاح و رستگاری برسند.

6. هجرت و در نهایت اگر برای افراد جامعه، نافرمانی و قیام علیه طاغوت میسر نشد، آن ها مأمور به هجرت و ترک دیار کفر هستند و نباید به دلیل اینکه طاغوت حاکم است تن به ذلت دهند؛ بلکه باید با هجرت خویش نوعی مبارزه سلبی داشته باشد که مسیر زندگی و سرنوشت آنها تحت حکومت باطل به سقوط کشیده نشود (نساء97)
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءتْ مَصِیرًا میگویند: ما در این سرزمین تحت سیطره کفر و شرک ناتوان شمرده شده بودیم. فرشتگان می گویند: مگر زمین خدا گسترده نبود که در آن هجرت کنید و به سرزمینی بروید که بتوانید دین خود را نگه دارید؟ از این رو آنان جایگاهشان دوزخ است و آن بدبازگشتگاهی است.  کسانی که با پشت سر افکندن معارف الهی و احکام دین بر خود ستم کرده اند، هنگامی که فرشتگان جانشان را می گیرند به آنان می گویند: در چه حال بودید؟ چرا به دین الهی پای بند نبودید؟  

 

بخش چهارم                     اسرائیلی در فرهنگ قرآن کریم آیت الله جوادی آملی

امکان برقراری روابط سالم و زندگی مسالمت آمیز، حتّی با ( کافران)
با کافران می توانید زندگی مسالمت آمیز داشته باشید. ظلم کردن به کافر حرام است؛ حالا اگر کسی کافر شد، مگر کسی می تواند به او ظلم بکند ؟! (سوره ممتحنه) کافری که کاری با شما ندارد، شما با او کنار بیائید. امّا مستکبر را فرمود تا می توانید طرد کنید. این مستکبر نه برای اینکه کافر است،

دینی که اجازه ظلم به سگ نمی دهد، به کافر نمی دهد؛ می شود عدل محض. این دین، پرچمدار عدل است
ضرورت طرد (مستکبران) به دلیل خوی عدم پایبندی آنان به تفاهمات. امّا در باره مستکبر؛ در بحث های قرآنی دارد فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ ، نه با کافران! بلکه به پرچمداران کفر رحم نکنید، چرا؟ آیا چون کافرند؟ نه فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ توبه12، نه لا أَیْمانَ لَهُمْ!  نه چون مؤمن نیستند و کافرند بجنگید، بلکه چون (ایمان) ندارند. عهد را، پیمان را، قطعنامه را، سوگند را، قرارداد را، امانت را، هیچ چیز را رعایت نمی کنند !!

کسی که هر جا پیمان است، آن را می شکند؛ هر جا قطعنامه است، آن را وتو می کند. بسیاری از احکام فرعی را دین به سنّت واگذار کرده، امّا خطوط محوری سیاست را خودش تشریح کرده. فرمود : با مستکبر چه جور می خواهی زندگی کنی؟! قرارداد کنی؛ هنوز مرکب خشک نشده، نقض می کند؛ پیمان ببندی، هنوز حرف تمام نشده نقض می کند! خوی استکبار، خوی وتو کردن است

آیا با این می شود مذاکره کرد ؟! با او می شود عهد بست ؟! با او می شود رابطه داشت ؟! کسی که اصلاً خود را برتر می داند، و این حقیقت لصّوره صوره انسان و القلب قلب حیوان (نهج البلاغه خ87) برای او ملکه شد. او درنده است
8 سال این کشور زیر سلطه بود، مگر گذاشتند قطعنامه عمل بشود ؟! این فلسطین محروم، مگر می گذارند قطعنامه عمل بشود ؟! این خوی، خوی لا ایمان است. آیا با او می شود مذاکره کرد؟ با او می شود رابطه داشت؟ با او می شود حرف زد؟! در کنار میز مذاکره با او نشست !

تبیین خوی نقض عهد اسرائیلی ها در بیان امیر مؤمنان (علیه السلام)
امّا از نظر روایت؛ شما ببینید اسرائیل کیست و چیست. در نهج البلاغه هست که مروان حکم بعد از جریان حکومت حضرت امیر (علیه السلام)اوّل بیعت کرد، بعد نقض عهد کرد و در جنگ جمل شرکت کرد و اسیر شد و حسنین (علیه السلام)را شفیع قرار داد که او را آزاد کنند. وجود مبارک حضرت امیر فرمود : انّها کفأ یهودیّأ لو بایعنی بکفّه لغدر بسبته او سبّته (نهج البلاغه خ73)

فرمود : این خوی اسرائیلی دارد ! این اگر جلوی رویم با من بیعت کند، پشت سر نقض می کند. همین که برگشت، نقض می کند. اصلاً خوی اسرائیلی این است ! فرمود : مروان الآن اسرائیلی فکر می کند. مروانی حرف می زند، عربی حرف می زند، ولی عبری و اسرائیلی فکر می کند !
ابطال تفکّر ناسالم اسرائیلی در بیان امام رضا (علیه السلام) زمانی یک متکلّمی در مرو پیدا شد و با وجود مبارک امام رضا (علیه السلام) به مناظره نشست، و تفکّر تفویضی در او ظهور و حضور پیدا کرد. حضرت فرمود انّی احس بک أنّک ضاهیت الیهود (عیون اخبار الرّضاء 1 / 182)  فرمود : ای متکلّم، من خیال می کنم تفکّر اسرائیلی داری ! این چه فکری است که داری ؟! پس اگر عمل است، دست مروان دست اسرائیل است که علی کوتاه کرد. اگر فکر و اندیشه، قدر و تفویض است، وجود مبارک علی الرّضاء (علیه السلام) کوتاه کرد. اصلاً «اسرائیل » یعنی این !
 خیانت در امانت، خوی مستکبران اسرائیلی در فرهنگ قرآن کریم شما می بینید حرف اسرائیلی ها را که قرآن کریم نقل می کند، چیست ! می فرماید اینها، و منهم یعنی همین اهل کتاب که منظور بخش مهمّش همین اسرائیلی ها هستند. فرمود : این اسرائیل نه تنها به مال تو تجاوز می کند، نه تنها سارق مسلّح است، نه تنها به تعبیر آقایان، تروریست دولتی است، بلکه اگر یک درهم به او امانت بدهی؛ تا نایستی، نمی گیری وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَ یَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ بعضی از اهل کتاب (به آن حد درستکارند که) اگر مال بسیار به آنها بسپاری ردّ امانت کنند، و برخی دیگر از اهل کتاب (تا آن اندازه نادرستند که) اگر یک دینار به او امانت دهی رد نکنند جز آنکه بر مطالبه آن سخت‌گیری کنی، از این رو که گویند: برای ما (پیروان تورات) به هر وسیله خوردن مال امیّان (غیر اهل تورات) گناهی ندارد، و این سخن را به دروغ به خدا نسبت دهند در صورتی که می‌دانند (که به خدا نسبت دروغ می‌دهند) (آل عمران75)

چرا ؟ چون منطقشان این است که لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ ؛ ما برتریم. ما اهل کتابیم، اینها امّی اند، درس نخوانده اند، نژاد پست ترند. این خوی نژاد پرستی را قرآن ذکر کرد، تعلیم کرد، بعد گفت : بجنگ. بی خود که نگفت بجنگ! بعد گفت : بایست؛ بی خود که نگفت ایستادگی کن! به بند کشیدن قداست «قدس شریف» توسط مستکبران اسرائیلی و هم پیمانان آنها
همگی شاهدیم که تقریباً نیم قرن است که بر فلسطین مظلوم چه می گذرد.  الآن این استکبار جهانی به دست همین اسرائیلی ها قدس را در بند کشیده!  تنها سخن از مردم فلسطین نیست. این، قداست قدس را به بند کشیده؛ چون قدس در بند است. و اگر چنانچه تل آویو است، همین تفکّر را دارد؛ واشنگتن است، همین تفکّر را دارد.

اوّل اینها قدس را به بند کشیدند، بعد قدسیان را ! این بیان نورانی حضرت امیر را دیدید در آن عهد نامه مالکفرمود : مالک ! این دین قبل از من اسیر بود؛ فَاِنَّ هذَا الدّینَ قَد کانَ اَسیراَ فی اَیدیِ الاَشرارِ، یُعمَلُ فیهِ بال هوی و یطلب به الدّنیا (نهج البلاغه نامه 53) تنها خاک مردم نبود، خون مردم نبود؛ قبل از من قرآن و سنّت خاندان پیامبر و کعبه، اسیر بود الآن استکبار به دست داعیه داران اسرائیلی، « قدس» را در بند کشیده

( آوارگی ) و ( بردگی ) ملّت های مستضعف، خواسته نامشروع مستکبران
وجود مبارک سیّدالشهداء فرمود کُونُوا أَحْرارًا فی دُنْیاکُم (بحار الأنوار45 /51) یک عدّه کفّارند که در دنیا آزادمنش اند. امّا استکبار می گوید : یا ( آواره )، یا ( برده).

مگر مردم مسلمان فلسطین را تکه تکه نکرده؟ عدّه ای را آواره، عدّه ای را برده. آنجور کشتار را همین داعیان حقوق بشر تصویب می کنند؛ آنجور زجرکش کردن و سربریدن را مدعیان حقوق بشر تنظیم می کنند از سوئی پرچم حقوق بشر، از سوئی هم با شمشیر سر بریدن.

بخش پنجم                          برنامه های اجرایی صهیونیزم زدایی

 راهکار برای مقابله با یک غده سرطانی در قلمرو اسلام
صهیونیزم همچون برخی پدیده های دیگر از جمله سوسیالیزم و کمونیزم و سکولاریزم و فاشیزم و تروریزم و مانند آنها نه پدیده ای کشوری و یا منطقه ای که پدیده ای پراکنده و جهانی و بین المللی است که در بسیاری از کشورها جسته و گریخته ستادها و کانون ها و پایگاه هایی داشته و برپایه چنین جمعیت ها و تشکیل هایی هم در پی اهداف و آماج های بومی و محلی و هم بدنبال خواسته ها و آرمان های جهانی و بین المللی است که پایه گذاران این جنبش تندرو و جریان افراطی در نیمه دوم سده بیستم توانستند در برخی دولت های بزرگ نیز رخنه کرده و با تسلط بر برخی از مجاری قدرت چنین دولت هایی حمایت آنها جهت برپایی یک دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین را نیز فراهم نمایند که البته این یکی از خواسته های صهیونیزم جهانی بوده و چنین جنبش و جریانی اهداف و خواسته های آشکار و پنهان دیگر و بیشتری داشته و دارند که با همکاری قدرت های یهودگرا در پی دستیابی بدانها نیز هستند

بنابراین منحصر دانستن صهیونیزم در یک دولت و یا کشور و یا گروه سیاسی و مانند آنها درست نیست و باید چنین جریانی را یک جریان فراگیر و گسترده و پراکنده و جهانی دانست که به مثابه یک ایدئولوژی سیاسی فرامرزی و بین المللی تلاش می نماید همه مرزهای ملی و منطقه ای را درنوردیده و به اهداف و خواسته های جهانی و بین المللی افراطی و تندروانه خود دست یابد

شناخت روشن تر و درست تر این پدیده بسیار پیچیده و بسیار تنیده می تواند به مقابله کارآمدتر و موثرتر با آن انجامیده و به گرته ریزی و پیاد ه سازی سیاست ها و راهبردهای مناسب جهت مهار و مقابله با جریان جهانی صهیونیزم بیانجامد.
صهیونیزم گرچه پدیده ای مستقل و متفاوت از استعمار است ولی آسیب ها و خطرات آن کمتر از استعمارهای متعارف نیست و می تواند و باید همچون استعمار و دیگر آسیب ها و انحرافات بین المللی مورد کندوکاو قرار گرفته و برای آن چاره جویی گردد.

واژه «صهیون» نام تازی شده و عربی شده واژه Zion است که نام کوهی در سرزمین های اشغالی فلسطین بوده و بسیار مورد علاقه و ستایش و تقدیس گروهی از یهودیان است و آن گروه از یهودیان که چنین باورهایی داشته و کوه زیون یا صهیون را محل و مکان تجلی خداوند متعال بر حضرت موسی می دانند خود را بدان کوه منتسب نموده و خود را Zionist می نامند که در زبان تازی صهیونی و در زبان فارسی صهیونیست (که بهتر بود زیون گرا و یا زیون پرست گفته می شد) خوانده شده اند

اینکه هزاران سال پیش خداوند متعال در چنان مکانی بر کلیم الله تجلی و با وی تکلیم نموده باشد و یا خیر به هیچ روی بدیهی نبوده و نیز به هیچ روی نمی تواند دستاویز یک جنبش سیاسی و جریان جهانی ضدانسانی و ضدبشری قرار گرفته و توجیه گر اقداماتی گردد که همه پیامبران خداوند از آنها تبری و برائت جسته و خواهند جست

اگر قصد زیون گراها و صهیونیست ها تمسک دوباره به تعالیم آسمانی حضرت کلیم الله باشد باید بدانند که در هیچ کجای دین کلیم الله اقدامات ضدبشری ناشایستی که زیون گراها مرتکب گشته و می گردند تأیید و تصویب نگشته و چنین اقداماتی اساساً و اصولاً مردود و منفور است و هیچگونه تأیید دینی و پایه آسمانی و ریشه یهودی و اساس وحیانی و مستند تاریخی نداشته و ندارد

می توان گفت صهیونیزم یهودیت را به بازی گرفته و از یهودیت استفاده ابزاری نموده و می نماید چنانکه برخی دولت های موسوم به اسلامی از اسلام استفاده ابزاری نموده و دین آسمانی اسلام را در راستای اهداف زمینی خویش به بازی گرفته اند و یا اکثریت دولت های استعماری و استکباری دین آسمانی مسیحیت را جهت استقرار و تثبیت خواسته های استعماری و امپریالیستی خویش به بازی گرفته و از آن استفاده ابزاری کرده و می کنند

یک جنبش و تحرک جهانی بر ضد صهیونیزم نیازمند سازمانی جهانی با عنوانی همچون سازمان جهانی صهیونیزم زدایی و یا سازمان جهانی مدیریت برنامه های ضدصهیونیستی و مانند آنست که باید هسته نخستین آن با فراخوان جهانی و مشارکت همه دولت ها و ملت ها و سازمان های منطقه ای و جهانی علاقمند پایه گذاری شده و سپس تحکیم و توسعه یابد. آنچه در این گفتار آمده است تنها شماری از برنامه های اجرایی و عملیاتی مقابله با افراط گرایی ها و تندروی های صهیونیزم جهانی بوده و بجای قصد فراخوان جامع همه برنامه های ممکن و معقول صهیونیزم زدایی، است.

100 برنامه های اجرایی صهیونیزم زدایی :

1- برنامه تشکیل رسمی و فراگیر سازمان جهانی صهیونیزم زدایی جهت مدیریت برنامه های جهانی پادزیونی
2- برنامه جداسازی دین آسمانی یهودیت از پدیده زمینی و یا آسمانی و ضدبشری صهیونیزم
3- برنامه آشتی دهی بیشتر ادیان توحیدی و آسمانی با یکدیگر بویژه تقریب بیشتر یهودیت با اسلام
4- برنامه تفرقه افکنی و جدایی افکنی و جداسازی نظری و عملی گروه های صهیونیست از یکدیگر
5-برنامه پیشگیری از مهاجرت یهودیان و غیریهودیان سرزمین های دیگر به اسراییل
6- برنامه تشویق مهاجرت معکوس یهودیان و غیربومیان مهاجر از اسراییل به سرزمین های مادری
7- برنامه تسهیل بازگشت فلسطینیان مهاجر و آواره پراکنده در سرزمین های عربی و غیرعربی به میهن
8- برنامه متوقف سازی شهرک سازی یهودی و صهیونیستی در سرزمین های اشغالی
9- برنامه جلوگیری از تغییر اجباری و مداوم و بلندمدت ساختار جمعیتی فلسطین توسط دولت اسراییل
10- برنامه جلوگیری از تغییر اجباری پراکندگی جمعیتی فلسطین و جابجایی اجباری درون سرزمینی
11- برنامه آگاهی رسانی جهانی و تولید و پخش مستمر و مداوم برنامه های آگاهگر درباره پیشینه صهیونیزم
12- برنامه نظارت جهانی بر اماکن دینی فلسطین جهت جلوگیری از تصاحب و مصادره آنها توسط اسراییل
13- برنامه افشای رخنه های جهانی صهیونیزم در دولت ها و سازمان های بین المللی و ارکان کشورها
14- برنامه برگزاری رفراندوم جامع در فلسطین با حضور همه ساکنان اصلی و اولیه فلسطین با نظارت جهانی
15- برنامه پیشگیری از تکرار جغرافیایی صهیونیزم و دیگر انواع افراط گرایی در دیگر مناطق و نواحی جهان
16- برنامه محکوم سازی جهانی افراط های صهیونیزم در قالب انواع مستندات همچون قطعنامه ها و بیانیه ها
17- برنامه متوقف سازی جهانی افراط های جاری و کنونی صهیونیزم در قالب برنامه های جهانی مداخله و مراقبت
18- برنامه جلوگیری از عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای دیگر و جلوگیری از ترفندهای کسب مشروعیت
19- برنامه متوقف سازی پیشتیبانی های برخی دولت ها و سازمان های منطقه ای و جهانی از صهیونیزم
20- برنامه شناسایی و پوشش دهی و تقویت و پشتیبانی از جنبش های ضد صهیونیستی منطقه ای وجهانی
21- برنامه افشای دسیسه ها و توطئه های صهیونیزم جهانی برای دخالت در امور داخلی دولت ها و ملت ها
22- برنامه افشای تعدیات و تجاوزهای صهیونیست ها به سرزمین ها و حقوق انسانی وقانونی دولت ها و ملت ها
23- برنامه افشای آرمان های پنهانی صهیونیزم از طریق افشای مفاد گفتمان ها و پروتکل های زیون گرایان
24- برنامه الزام اسرائیل به پرتابه زدایی هسته ای و اعمال نظارت جهانی بر جنگ افزارهای کثیف اسرائیل
25- برنامه مجازات جهانی همکاری با صهیونیزم و پیگرد و تعقیب قضایی و قانونی همدستان صهیونیزم
26- برنامه کنارگذاری نوکران داخلی صهیونیزم از مقامات و مناصب دولت های منطقه بویژه دولت های اسلامی
27- برنامه تبیین جهانی ضدیت های صهیونیزم با مسیحیت و آسیب هایی صهیونیزم به دین مسیحیت
28- برنامه تبیین جهانی ضدیت های صهیونیزم با یهودیت غیرصهیونیستی و بهره گیری ابزاری از یهودیت
29- برنامه افشای جهانی جنایات تاریخی صهیونیزم در سرزمین های اشغالی فلسطین و سرزمین های دیگر.
30- برنامه پیگرد جهانی جنایات تاریخی صهیونیزم از طریق احیای مدارک و مستندات جنایات و پیگرد قانونی
31. برنامه پشتیبانی جهانی از یهودیت ضد
صهیونیزم و تقویت جریانات یهودی ضدصهیونیستی
32. برنامه جلوگیری از عقد سازشنامه های زبونگرا و سازش دولت های ضعیف با اسرائیل
33- برنامه پیگیری اجرای قطعنامه های ضدصهیونیستی مجمع عمومی و شورای امنیت و دیگر نهادهای جهانی
34- برنامه پیگیری تصویب قطعنامه های ضد صهیونیستی جدید در ارگان ها و ارکان گوناگون جامعه جهانی
35- برنامه بیدارسازی جهانی درباره ماهیت صهیونیزم از طریق توسعه و تقویت رسانه ها و برنامه های پادزیونی
36- برنامه افشای فریب های رسانه های صهیونیستی وابسته و فرنگی در دفاع فریبکارانه از صهیونیزم
37- برنامه افشای جهانی لابی های برونمرزی صهیونیستی در دولت های منطقه ای و بویژه دولت های عربی
38- برنامه سترون سازی دسیسه های جهانی صهیونیزم و برنامه ها و نقشه های آینده توسعه و تعمیق صهیونیزم
39- برنامه عقد پیمان جمعی نظامی ضدصهیونیستی جهت مقابله با تهدیدها و تجاوزهای بالقوه و بالفعل اسرائیل
40- برنامه ناامن سازی فضای کار و زندگی در اسرائیل بویژه برای مقامات افراطی و تندرو زیون پرست
41- برنامه ناامن سازی مسیرهای مهاجرت از سرزمینهای دیگر همچون اروپای شرقی و آسیای میانه به اسرائیل
42- برنامه اعمال تحریم های بلندمدت گسترده و همه سویه ضدصهیونیستی بویژه توسط کشورهای اسلامی وعربی
43- برنامه پیگیری دریافت غرامات و خسارات عملیات نظامی و غیرنظامی صهیونیستی در دهه های گذشته
44- برنامه بسیج جهان مسیحیت بر ضدصهیونیزم به عنوان پدیده ای ضدمسیحی بر پایه مدارک و مستندات
45- برنامه راهنمایی و راهبری کارآمد جنبشهای ضدصهیونیستی منطقه ای و جهانی در اجرای برنامه های پادزیونی
46- برنامه تشکیل و راه اندازی ارتش جهانی و بسیج جهانی ضدصهیونیست با مشارکت همه نیروهای آزاد پادزیون
47- برنامه شناسایی و سترون سازی برنامه های آینده صهیونیزم و پیشگیری از تحقق پروتکل های جهانی زیون گراها
48- برنامه تجمیع آوارگان تهدیدگر فلسطینی پشت مرزهای اسرائیل جهت تقویت عملیات مقاومت و پایداری
49- برنامه تقویت دولت ملی فلسطین بویژه با مرزهای مستقل و درهای باز به جهان آزاد به عنوان راهکاری میان مدت
50- برنامه ایجاد گذرگاه های بین المللی برای دولت مردمی فلسطین به منظور تسهیل مبادلات بین المللی فلسطین
51- برنامه تعقیب کیفری جهانی عاملان و پشتیبانان جنایات صهیونیستی در دادگاه های کیفری منطقه ای و جهانی
52- برنامه کمک به آزادسازی سرزمین های اشغالی همسایگان اسرائیل و جلوگیری از تثبیت نظامی و عمرانی اشغال
53- برنامه کمک به آزادی فوری و مطلق اسیران و زندانیان فلسطینی دربند در زندان های اسرائیل و همپالگان اسرائیل
54- برنامه اعمال فشار برای تعدیل قوانین ضدمردمی درونی دولت اسرائیل و رعایت الزامات جهانی در قوانین داخلی
55- برنامه اعزام مستمر ناظران و گروه های حقوق بشر به اسرائیل جهت نظارت بر رعایت قوانین جهانی در اسرائیل
56- برنامه کمک به شکست محاصره دولت ملی و ملت فلسطین و جلوگیری از تعمیق و تثبیت حصار و محاصره.
57- برنامه کمک به بازسازی ویرانه های تجاوزگری و اشغالگری در سرزمین فلسطین و سرزمین های همسایه
58- برنامه کمک به ایجاد پناهگاه ها و سامانه های هشدارگر در فلسطین جهت کاهش پیامدهای تجاوزهای اسرائیلی
59- برنامه تلاش برای پوشش خبری زنده و فراگیر رخدادهای فلسطین و شکست سکوت خبری رسانه های صهیونیستی.
60- برنامه پیشگیری از اقدامات گروهک های تروریستی صهیونیستی در سرزمین های اشغالی و سرزمین های دیگر
61- برنامه استقرار نیروهای پاسدار صلح درون سرزمین های اشغالی جهت جلوگیری از تجاوز اسرائیل به ملت فلسطین
62- برنامه تلاش جهانی برای شناسایی- رسواسازی و فروپاشانی سازمان های صهیونیستی منطقه ای و جهانی
63- برنامه الزام دولت اسرائیل به التزام عملی به قوانین جهانی بویژه منشور ملل متحد و بیانیه جهانی حقوق بشر.
64- برنامه تحریف زدایی از دین آسمانی یهودیت از آغاز تاکنون برپایه پژوهش ها و سنجش های دینی و تاریخی
65- برنامه شناسایی و افشای گونه های پنهان و ناشناخته صهیونیزم و افشای عقائد و تمایلات فرقه ها و نحله های زیونی
66- برنامه مراقبت از ارتباطات برونمرزی اقلیت های بومی عربی- اسلامی زیون گرا در سرزمین های عربی- اسلامی
67- برنامه مراقبت از فعالیت های برونمرزی سفارتخانه های اسرائیل در سرزمینهای دیگر بویژه کشورهای عربی- اسلامی
68- برنامه فشار جهانی برای نظارت بر تأسیسات هسته ای اسرائیل و مراقبت و کنترل برنامه های نظامی اسرائیل
69- برنامه تلاش برای برچیدن نمایندگی های اسرائیل از کشورهای اسلامی و جلوگیری از ایجاد نمایندگی های جدید.
70-برنامه تلاش برای برچیدن نمایندگی های کشورهای اسلامی از اسرائیل و جلوگیری از ایجاد نمایندگی های جدید
71- برنامه متحدسازی گروه ها و جنبش های گوناگون فلسطینی در قالب جنبش واحد و دولت واحد با منشور ملی واحد
72- برنامه ایجاد رهبری و دولت واحد دمکراتیک برای فلسطین در قالب منشور ملی واحد و قانون اساسی فلسطین
73- برنامه تدوین قانون اساسی و منشور ملی فلسطین با مشارکت همه فلسطینیان و نظارت سازمان کنفرانس اسلامی
74- برنامه جلوگیری جهانی و بین المللی از نظامی گری فزاینده و بازدارندگی بودجه سالانه 16 میلیارد دلاری نظامی اسرائیل
75- برنامه تلاش برای جلوگیری از رشد اقتصادی 5/6 درصدی سالانه اسرائیل مبتنی بر اقتصاد کثیف و تجارت کثیف.
76- برنامه تلاش برای جلوگیری از صادرات 60 میلیارد دلاری سالانه اسرائیل مبتنی بر صادرات کثیف تولیدات کثیف
77- برنامه تلاش برای کاهش 200
GNP میلیارد دلاری سالانه اسرائیل مبتنی بر فرایندهای آلاینده و فرآورده های آلوده
78- برنامه جذب 5/4 درصد جمعیت غیریهودی اسرائیل به برنامه ها و آرمان های غیرصهیونیستی و یا پادزیونی
79- برنامه کنترل درآمد سرانه 30000 دلاری اسرائیل مبتنی بر توزیع نژادپرستانه
GNP و مبتنی بر درآمدهای کثیف
80- برنامه پراکنش جمعیت 6 میلیون یهودی اسرائیل و ایجاد دافعه های درونی و جاذبه های برونی و جهانی برای برگشت
81- برنامه جلوگیری از کمک های آشکار و پنهان مستقیم و غیرمستقیم ده ها میلیارد دلاری سالانه غرب به اسرائیل
82- برنامه مستندسازی و انتشار اسناد جنایات 61 سال تجاوز و اشغالگری اسرائیل در سرزمین های اشغالی و همسایه
83- برنامه جلوگیری از مهاجرت 12 میلیون یهودی باقیمانده جهان به ویژه از آمریکا و روسیه و آفریقا به اسرائیل
84- برنامه افشای نقش 7 میلیون یهودی مقیم آمریکا در پیشبرد اهداف اسرائیل در سرزمین آمریکا و سرزمین اشغالی
85- برنامه بازپس گیری و مقابله با تداوم مصادره زمین ها و منابع طبیعی فلسطین توسط دولت فزونخواه اسرائیل
86- برنامه طراحی و آزمایش جنگ های کارآمد به ویژه جنگ همه سویه و سنگین زمینی بر ضد کشور کوچک اسرائیل
87- برنامه پیگیری پیشنهاد جهانی سال 1937 مبنی بر تشکیل دو دولت در یک سرزمین به عنوان یک گزینه میان مدت
88- برنامه تشکیل دولت میان مدت فلسطین در سرزمین مستقل با تمامیت ارضی و مرزهای 1967 و پایتختی بیت المقدس
89- برنامه پیشگیری از تداوم ساخت و تکمیل دیوار حائل و تلاش برای زدودن بیش از 500 کیلومتر دیوار حائل کنونی
90- برنامه بازنگری و بهینه سازی روش ها و راهبردهای مقاومت پایدار و بلندمدت با فرض نیاز به ده ها سال مقاومت آینده
91- برنامه شکستن راهبرد اسرائیل در زمان کشی و فرصت سوزی به عنوان یک برگ برنده جهت تکمیل برنامه ها و راهبردها
92- برنامه تلاش برای رهاسازی رسانه های جهانی از سلطه صهیونیزم جهانی و افشای جهانی ماهیت رسانه های زیونی
93- برنامه بهبود اوضاع اردوگاه ها و ساکنان اردوگاه های برون مرزی فلسطینی و اسکان آوارگان فاقد مسکن در اردوگاه ها
94- برنامه پایش فراگیر و پایدار بر آشتی و آتش بس به عنوان یک تاکتیک جهت پیشگیری از تجاوز بیشتر اسرائیل
95- برنامه راه اندازی و راهبری بلندمدت و سازمان یافته تظاهرات و اعتصابات درون مرزی و برون مرزی ضداسرائیلی
96- برنامه گردآوری و مدیریت کمک ها و اعانات جهانی برای مردم فلسطین در قالب فرایندهای نهادینه و سازمان یافته
97- برنامه ایجاد وحدت رویه در جهان عرب و جهان اسلام در قبال مسئله فلسطین در قالب همایش ها و گفتگوهای فراگیر
98- برنامه پیگیری اجرای تعهدات و توافقات مفید دو و چندجانبه اعراب با اسرائیل و اجرای ضمانت های موجود توافقات
99- برنامه جلوگیری از تداوم حفاری های ویرانگر اسرائیل در آثار باستانی و دینی یهودی- مسیحی- اسلامی فلسطین.

100- برنامه هماهنگ سازی دیدگاه ها و اقدامات ضداسرائیلی 11میلیون فلسطینی آواره جهان در کشورهای دیگر.

اسلا م ضد تروریسم است

ضمن اینکه اسلام ضدتروریسم است بسیاری از رهبران معصوم و غیرمعصوم مسلمان نیز قربانی تروریسم شده اند. وضعیت دردآور اکثر ملت ها و کشورهایی که در آتش جنگ و خون ریزی می سوزند و از آواره گی و فقر رنج می برند معلول اغراض سلطه گرانه پدیده شوم تروریسم است

 اسلام اگرچه مبارزه علیه طاغوت زمان و مبارزه علیه ظلم، ستمگری، استبداد، استعمار و بی عدالتی را محترم شمرده و دفاع از مظلومان در برابر ظالمان و قدرت های سلطه گر را جهاد قلمداد کرده، اما در نقطه مقابل، کشتن یک فرد بی گناه را به منزله کشتن تمام انسان ها و انسانیت قلمداد می کند.
تعالیم قرآن کریم و سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) هرگونه تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی را حرام شمرده و تمام مبانی فکری و رفتاری تروریسم در اسلام از گناهان کبیره محسوب شده است

اسلام استفاده از وسایل نامشروع را برای رسیدن به هدف نفی می کند، اصالت دادن به منافع شخصی به قیمت قربانی کردن منافع دیگران را مذموم و حرام می داند و تجاوز به حق الناس و حقوق مردم را در هر شکل و تحت هر عنوانی نابخشودنی می شمرد.

خودخواهی، خودبینی و خودپرستی که از ریشه های اصلی اعمال تروریستی است، در اسلام مطرود است.  ترور شخصیت، چه کشتن افراد بی گناه وچه حذف فیزیکی انسان ها و مصادره اموال و حقوق دیگران به ناحق ازگناهان کبیره است.

 اسلام از سلطه گری و استعمار ملت ها که یکی از ریشه های مهم پرورش تروریسم است با عنوان طاغوت نام می برد، هرگونه حمایت و همکاری با طاغوت دشمنی با خداوند و پذیرش تروریسم است که با عنوان طاغوت نام می برد و هرگونه حمایت و همکاری طاغوت را دشمنی با خداوند و پذیرش ولایت شیطان می داند

کشتن یک انسان بی گناه را به منزله کشتن همه بشر قلمداد می کند و بر تسلط عدالت و رعایت حق و قانون تاکید می نماید. اسلام مجازات های شدیدی برای سرقت، دزدی و پایمال کردن حقوق دیگران وضع نموده است.
واقعیت این است که اسلام خودبزرگ ترین قربانی تروریسم است. ائمه اطهار(علیهم السلام) همگی به دست حکومت های ظالم ترور شدند و شربت شهادت نوشیدند. شخصیت های نمونه و اسوه های بشریت نظیر مولای متقیان حضرت علی(علیه السلام) و سرور آزادگان جهان حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) و سایر ائمه اطهار به دست خبیث ترین دشمنان انسانیت کشته شده و به شهادت رسیدند

قدرت های سلطه گر با تحریف مفهوم تروریسم و با مترادف کردن اسلام و تروریسم درصدد نفی مبارزه اعتقادی و از بین بردن روحیه مبارزه با استعمار، سلطه گری و ظلم در میان مسلمانند، تا با این شیوه مشروعیت مبارزه با ظالم را نفی کنند و حاکمیت مطلق صاحبان قدرت و سرمایه بر ملت های مظلوم و ضعیف جهان را فراهم آورند

سیره ائمه اطهار سراسر نفی و طرد اقدامات ناجوانمردانه و نهی عملیات تروریستی بوده است. در اسلام و سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) کرامت انسان، ارزش های الهی و اخلاقی، ارزشمندتر از کسب پیروزی از طریق استفاده از وسایل نامشروع است.
در اسلام و تعالیم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و در سیره حضرت علی(علیه السلام) هر کس عادل تر است، قدرتمندتر است.

به عبارت دیگر عدالت، صداقت و حق پذیری و حق باوری منبع اقتدار و قدرت است، اما در منطق رهبران آمریکا و رژیم صهیونیستی حق از آن کسی است که قدرت بیشتری دارد. این دو نگرش نشان دهنده فاصله میان دو بعد حیوانی و الهی انسان است

این منطق در مسیر تکاملی خود به اَنَا رَبَّکُمُ الاَعلی ختم می شود، زیرا تفرعن و فرعونیت یک مکتب است که نقطه شروع ورود به این مکتب دستیابی به قدرت بدون تزکیه است. مشکل تروریسم کل بشریت را تهدید می کند و برای حل ریشه ای این مشکل می بایست منطق را به جای زور و عدالت را به جای ظلم و مساوات را به جای تبعیض حاکم کرد و از سوء استفاده های ابزاری در مبارزه با تروریسم ممانعت کرد.
قدرت های سلطه گر و استکبار جهانی با تحریف مفهوم تروریسم از جوامع بشری و کشورهای غیرصنعتی می خواهند که رهبری طاغوت به جهان را بپذیرند حال آنکه اسلام، سکوت در برابر ظلم و ستم ستمگران و راضی شدن به زندگی تحت حاکمیت طاغوت را به شدت نفی و طرد کرده است. اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ (بقره  257 حج 39-38)
امروزه رشد اسلام در جامعه آمریکا تهدیدی جدی برای سردمداران نظام سرمایه داری است. تلاش های وسیع و سرمایه گذاری های کلان رهبران آمریکا از طریق مافیای امپریالیسم خبری برای ارائه چهره ای زشت و خشن از اسلام و مسلمانان، به منظور مقابله با گرایش به اسلام در جامعه آمریکا صورت می گیرد

انتساب عملیات تروریستی به مسلمانان برای مترادف ساختن نام اسلام با تروریسم صورت می پذیرد. بنابراین مقابله با رشد اسلام در جامعه آمریکا از طریق ارائه چهره خشن از اسلام در افکار عمومی و مترادف ساختن آن با تروریسم یکی از اهداف فرافکنی با نشانه گرفتن انگشت اتهام بسوی مسلمانان است.

استعمارگران با تمسک به رویکرد نظامی و با ارعاب، تهدید و تابع سازی حکومت ها به دنبال کنترل نهضت های مردمی و جلوگیری از ظهور انقلاب های مردمی هستند، زیرا بقای نظام سلطه با استمرار استعمار ملت ها پیوندی ناگسستنی دارد.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم در آیات مختلف به تبیین روش های سلطه طاغوت های مستکبر و فرعون ها در تمام اعصار تاریخ پرداخته است.

روشی که طی دو دهه گذشته از سوی استکبار جهانی به رهبری آمریکا و صهیونیسم علیه مسلمانان و جهان اسلام بکار گرفته شده،

در آیات مختلف از جمله آیه 4 سوره قصص افشا شده است. آنجا که می فرماید إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ فرعون در زمین برتری جویی کرد، و اهل آن را به گروه های مختلف تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی می کشاند پسرانشان را سر می برید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه می داشت، او به یقین از مفسدان بود.
پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 تمام معادلات و محاسبات آمریکا و صهیونیسم را به هم ریخت. آمریکا در آن مقعطع جویای کشوری بود که بتواند برای تضعیف انقلاب اسلامی و مهار ایران، وارد مبارزه مستقیم شود و نقش ژاندارم منطقه را ایفا کند.

سرویس های امنیتی آمریکا بلافاصله بعداز پیروزی انقلاب اسلامی به تحریک جریان های تجزیه طلب و قوم گرا در ایران پرداختند که اسناد سفارت آمریکا در تهران صراحتا بیانگر نیات و اقدامات آمریکا در این زمینه است.
استراتژی آمریکا در آن زمان علیه ایران بر دامن زدن به تحرکات تجزیه طلبانه، تقویت تروریسم کور در ایران، اعمال تحریم اقتصادی، نهایتا براندازی جمهوری اسلامی ایران متکی بود. اما دلاوری های ملت حماسه ساز و بسیجیان سلحشور و نیروهای جان برکف ارتش و سپاه سبب شد ارتش مجهز عراق که از سوی قدرت های غرب با تمام قوا حمایت و پشتیبانی می شد پس از پیشروهای اولیه کاملا زمین گیر شود.

ملت مظلوم ایران که با دست خالی و با اتکاء به سلاح ایمان و روحیه ظلم ستیزی و شهادت طلبی به مقابله با مدرن ترین تجهیزات پیشرفته و استراتژیک رفته بود، از این آزمون به فضل و یاری الهی سربلند بیرون آمد و حماسه پیروزی خون بر شمشیر را به جهانیان نشان داد.

از سال 1992 تاکنون جهان غرب به ویژه آمریکا و اسرائیل تلاش های گسترده ای برای مترادف ساختن واژه تروریسم با اسلام کرده اند. تحریکات آمریکا و رژیم صهیونیستی برای متهم کردن اسلام و مسلمانان به تروریسم، پس از عملیات 11 سپتامبر 2001 براساس یک استراتژی ناجوانمردانه و از پیش طراحی شده وسعت یافت

پس از واقعه 11 سپتامبر، تبلیغات بسیار گسترده ای در داخل آمریکا و در مقیاس جهانی بر ضد اسلام و مسلمانان به جریان افتاد به گونه ای که مسلمانان در اروپا و آمریکا به نام حامی تروریسم بودن به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و به موازات این تبلیغات لشکرکشی به جهان اسلام نیز گسترش یافت

آمریکا با متهم ساختن مسلمانان بدون هیچ مدرک و شاهدی به دنبال دور ساختن اذهان از اوضاع وخیم داخلی خود بود. چند سال پیش عوامل وابسته به آمریکا و غرب به یکی از فجیع ترین و سفاکانه ترین اعمال تروریستی دست زدند و با بمب گذاری در حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) تعداد زیادی از زائران و مردم بی گناه درحال عبادت را شهید کردند

 این اقدام تروریستی اعجاب آور که با هیچ منطقی قابل تحلیل نیست، هیچ واکنشی از سوی آمریکا و غرب دربرنداشت. زیرا در آن زمان منافقین تحت حمایت آمریکا بودند.

اگر آمریکا واقعا در مبارزه علیه تروریسم صداقت دارد چرا در مقابل اقداماتی از این دست ساکت بوده است؟ آیا اگر تروریسم علیه آمریکایی ها و غربی ها وارد عمل شود، منفور است، ولی اگر علیه مسلمانان و ایرانیان به میدان بیاید، منفور نیست و باید حمایت شود؟ آیا چنین منطقی را جهانیان می پذیرند؟ آمریکا برای دست یابی به اهداف خود در جنگ کره بالغ بر سیصد هزار نفر را کشت.

هواپیمای مسافربری ایران را بر فراز خلیج فارس با دویست و نود انسان بی گناه را سرنگون کرد و همه را به شهادت رساند. غرب با تجهیز عراق به سلاح های شیمیایی فاجعه حلبچه را آفرید. آیا می توان با تروریسم به جنگ تروریسم رفت؟ طبعا پاسخ انسان های آزاده و فهیم جهان به این پرسش منفی است

تا ظلم و ستم هست، مبارزه و جهاد نیز هست. اگر نظام های سلطه گر و استعمارگران ظالم جهان فکر می کنند که با تروریست نامیدن مسلمانان جهادگر و مبارزان راه عدالت و قهرمانان آزادی و حریت می توانند به تثبیت ظلم و تحکیم استعمار و بی عدالتی بپردازند، سخت در اشتباه و گمراهی به سر می برند،

زیرا سنت لایتغیر الهی بر پیروزی و غلبه نهایی مستضعفان و مظلومان بر ظالمان و ستمگران تعلق گرفته است. خداوند تبارک و تعالی با مؤمنان و متقین است و خائنان و ظالمان را دوست ندارد.
اما در فرهنگ اسلامی مسئله جهانی شدن و حکومت واحد جهانی قدمتی هزار و چهار صد ساله دارد. موضوع تشکیل حکومت جهانی واحد برای حاکمیت عدل و برقراری قسط و نابودسازی ظلم و ستم به رهبری منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عجل الله نعال فرجه) در صدر اسلام و در کلام رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) مطرح شد و قرآن کریم در آیات فراوان، به طور مستمر نوید نابودی مستکبران و حاکمیت متقین و مستضعفین را برای اجرای عدالت در کره زمین مکرراً وعده داده است. بنابراین مسئله جهانی شدن اگرچه در غرب قدمتی بیش از ده سال دارد، ولی در اسلام از قدمتی طولانی برخوردار است.
مفهوم جهانی سازی با واژه جهانی شدن کاملاً مغایر است. جهانی سازی به معنی سوءاستفاده قدرت های سلطه گر و ظالم جهانی برای دست یابی به تسلط مطلق بر جهان و طراحی استراتژی نظام های استعمارگر برای بهره برداری و سوءاستفاده از رشد تکنولوژی و توسعه فن آوری های پیشرفته برای دست یابی به اهداف سلطه گرانه و حاکمیت بر ملت های مظلوم است . به عبارت دیگر پروژه جهانی سازی نزد قدرت های سلطه طلب و صهیونیسم به معنی زمینه سازی برای حاکمیت و تسلط بر کل جهان است.
اما مکتبی که خواهان حکومت واحد جهانی به رهبری منجی عالم بشریت و برقرار کننده عدل و قسط، حضرت ولی عصر(عجل الله نعال فرجه) است، هیچ گاه مشروعیت سلطه گران و صاحبان قدرت و پیروان فریب و نیرنگ را نمی پذیرد. بنابراین اسلام همچون خاری در چشم برای غرب می باشد. به همین دلیل تحریف اسلام ناب و مقابله با آن محور اصلی خط مشی های استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی است.
امروزه جهان اسلام و مسلمانان در معرض تهدیدها و توطئه های گوناگونی قرار دارد. محور اصلی توطئه ها و تهدیدها علیه وحدت مسلمانان و جهان اسلام سازماندهی شده است.   غرب به رهبری آمریکا با ایجاد و تقویت رژیم های تروریستی در برخی از کشورهای جهان اسلام و قراردادن آنها در مقابل سایر مسلمانان، زمینه های انشقاق و افتراق را در جهان اسلام پدید آورده است.

و اینک با استفاده از زمینه های گذشته و با شکستن وحدت جهان اسلام راه را برای استقرار نیروهای نظامی خود در سرزمین های استراتژیک مسلمانان از طریق بکارگیری حکومت های حاکم بر کشورهای اسلامی علیه یکدیگر در راستای تضمین و تحکیم منافع آمریکا و غرب هموار ساخته است. این روش ها بسیار خطرناک است و اگر با آنها به صورت ریشه ای و مدبرانه مقابله نشود، آینده مسلمانان در خطر خواهد افتاد.

حضرت آیت الله خامنه ای : مگر حمله شما به ویتنام یک حرکت تروریستی نبود؟ مگر حمله شما به هیروشیما و ناکازاکی یک حرکت تروریستی نبود؟  مگر آن‌جا انسانهایی عمداً و با محاسبه و بدون این‌که شما آنها را بشناسید، با آتش قهر شما نسوختند؟ به چه حقّی شما باید جلودار قافله مبارزه با تروریسم باشید؟  و به چه حقّی شما باید تروریسم را معنا کنید؟ این چه استکباری است؟              این‌جاست که وقتی این حرفها در دنیا پخش میشود و مردم دنیا این حرفها را از آنها میشنوند، آن وقت میفهمند به چه علّت انقلاب اسلامی از اوّل، استکبار و مستکبر را جزو واژه‌های منفی خود قرار داد و رویش تبلیغ کرد. معنىِ استکبارِ مورد نظر انقلاب اسلامی را مردم دنیا میفهمند    

تفاوت های آمریکا و ایران

امریکا انسان به فضا فرستاد. ایران میمون.                                                                امریکا ایستگاه فضایی. ایران ایستگاه ماهواره ای.

امریکا بمب هسته ای ساخت.  ایران انرژی هسته ای.

 امریکا رتبه اول مغز و نخاع.  ایران رتبه دوم.

 امریکا رتبه اول تکنولوژی. ایران هم جزء پانزده کشور داری تکنولوژی برتر

اما امریکا 500 سال از زمان تولدش و حدود 250 سال از استقلالش میگذرد و ایران فقط 37 سال از انقلابش.

ولایت فقیه و مردمی که توانسته اند ظرف مدت 37 سال ایران را به چنین جایگاهی هدایت کنند در مدت 100 سال، ایران را به چه جایگاهی خواهند رساند؟

در محضر امام

جنگ امروز ما، جنگ با اسرائیل نیست.

 جنگ ما، جنگ با ابرقدرتهای شرق و غرب نیست.

جنگ ما، جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور.

جنگ ما، جنگ اسلام است علیه تمامی نابرابریهای دنیای #سرمایه_داری و #کمونیزم.

جنگ ما، جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانی‌های مرفهین و حاکمان بی‌درد کشورهای اسلامی است.

این جنگ، سلاح نمی‌شناسد.

این جنگ محصور در مرز و بوم نیست.

 این جنگ، خانه و کاشانه و شکست و تلخی و کمبود و فقر و گرسنگی نمی‌داند.

 این جنگ، #جنگ_اعتقاد است؛ جنگ ارزشهای اعتقادی_انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و خوشگذرانی است.

 جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمی‌هاست.

صحیفه امام خمینی ره جلد ۲۱، صفحه ۶۹.

فرماندهان نظامی استکبار اکثرا اعتراف کرده اند، که با جنگ نظامی و جنگ‌ سخت، نمیتوان ایران را شکست داد.

تنها راه شکست ایران از طریق "جنگ نرم " است...

اما ، ما چندین سلاح نرم داریم که هیچ قدرتی قادر به درک و رویارویی با آن نخواهد بود:

ایمان به خدا و روز قیامتی که آنها از درک ان عاجزند

عشق به ائمه اطهار علیهم السلام خصوصا امام حسین علیه السلام و مکتب عاشورا که

نام عاشورا تداعی کننده شکست مستکبران در طول تاریخ بوده است

وجود نعمت ولایت فقیه، که ادامه همان راه انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام است که همه توطئه های دشمنان اسلام و انقلاب را ناکام گذاشته

شهدای قهرمان که حماسه آفرینی آنها ، ملت های مسلمان و مستضعفان را شیفته عدالت اسلام نموده و خون پاکشان باعث ذلت و خواری ظالمان و مستکبران شده است

بیداری ملت های مسلمان و اتحاد آنان، قدرت عظیمی است که دنیای ظلم و جور را در هم میشکند

وجود جوانان انقلابی و پیرو خامنه ای، نیت توطئه هر متجاوزی را در نطفه خفه میکند

ما قدرت خود را قبل از تکیه به سلاح های مادی ،متکی به فرهنگ غنی اسلام، و اعتقاد شیعه به جهاد و شهادت میدانیم .

همانطور که رهبر معظم فرمودند

ما احتیاج به سلاح اتمی نداریم جوانان ما بمب اتم هستند.

 جوانان غرب ! اسلام را بی‌واسطه بشناسید

رهبر معظم انقلاب در پی حوادث جهان اسلام و فریب کاری غرب و آمریکا، در پیامی به جوانان اروپا و آمریکای شمالی فرمودند: در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از دین اسلام به‌دست آورید.

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و آمریکای شمالی حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ آنها مستقیماً با شما سخن بگویم.           من شما جوانان را مخاطب خود قرار می‌دهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ ملّت و سرزمینتان را در دستان شما می‌بینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلب‌های شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم.                                   همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمی‌کنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند. سخن من با شما درباره‌ اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه می‌گردد.

از دو دهه پیش به این سو (یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی) تلاش‌های زیادی صورت گرفته تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمی‌خواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّت‌های غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخ نگاری‌های جدید، رفتارهای غیرصادقانه و مزوّرانه‌ دولت‌های غربی با دیگر ملّت‌ها و فرهنگ‌های جهان نکوهش شده است.                                                                تاریخ اروپا و آمریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیرمسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگ‌های اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی می‌کنند.

این به‌ خودی‌ خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگو کردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما می‌خواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟

چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری می‌شود؟ شما به خوبی می‌دانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است.

اکنون من می‌خواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزش‌هایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ قدرت‌های بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین می‌گردد؟ پس خواسته‌ اوّل من این است که درباره‌ انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.

خواسته‌ دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضا می‌کند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن می‌گریزانند و می‌ترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد

من اصرار نمی‌کنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه می‌گویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند.

اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟

 آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزش‌هایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟ من از شما می‌خواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بی‌طرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگرچه هیچکس به‌صورت فردی نمی‌تواند شکاف‌های ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما می‌تواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکاف‌ها بسازد.

این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگرچه ناگوار است امّا می‌تواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار می‌دهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند. 1393/11/1

پیام رهبر انقلاب به  نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا  

رهبر معظم انقلاب همچنین در پیامی به نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا از آنان خواستند به طور ویژه به این بیندیشند که چرا سیاست‌های غربی به اسلام‌هراسی دامن می‌زنند‌؟

بسم الله الرحمن الرحیم جوانان! عزیزان! حضور شما در مراکز دانشگاهی کشورها، فرصت نگاه ژرف و حکمت‌آمیز به رویدادها و پدیده‌های جهان را به شما و فرصت بهره‌مندی از دانشمندانی جهان‌نگر و جهان‌شناس را به ایران آینده می‌بخشد. اینها را باید قدر شناخت. فریفتگی به همان اندازه زیان‌بخش است که بی‌خبری.

امروزه به‌طور ویژه به این بیندیشید که چرا سیاست‌های غربی به اسلام‌هراسی دامن می‌زنند؟ و کدام عنصر پر قدرت در اسلام سیاسی به شیوه‌ ایران است که قدرتمداران آزمند و متعدّی و مستکبر را به همه‌گونه رویارویی با آن بر می‌انگیزد؟  دانش‌اندوزی را با اندیشه‌ورزی و این هر دو را با پرهیزگاری و پاکدامنی بیامیزید؛ در این‌صورت هیچ اندوخته‌‌ای برای کشور با ثروت وجود جوانانی چون شما برابری نخواهد کرد. خدا یار و مددکارتان باد.     سیّدعلی خامنه‌ای 3 بهمن 1393

زورگویان جهان از اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله) در هراسند

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای

 دنیای امروز را تشنه پیام آزادیبخش اسلام ناب دانستند : بدخواهان و زورگویان جهانی، تلاش می‌کنند تا با استفاده از هنر، سیاست، نظامی‌گری و همه ابزارها، مانع شنیده شدن ندای اسلام ناب شوند اما این ندا شنیده شده است و نشانه‌ آن هم، هراس روزافزون قدرت‌های استکباری است.

لزوم برخورد عمیق و غیرسطحی با موضوع اقتدار در نیروهای مسلح، : تعداد زیادِ نیروی انسانی و آموزش و تجهیزات نظامی پیشرفته، به تنهایی موجب اقتدار نیروهای مسلح یک کشور نمی‌شوند بلکه باید انگیزه و معنویت و عزم و درکِ حقیقت مسئولیت بر رفتارها و جهت‌گیری‌ها حاکم باشد

دنیا بر روی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران حساب باز می‌کند و آن را جدی می‌گیرد، زیرا می‌داند که هر جا عرصه مسئولیت و رزم‌آوری باشد، نیروهای مسلح سنگ‌تمام خواهند گذاشت. خود را در این مجموعه پر برکتِ علمی و نظامی، برای اعتلای روزافزون نیروهای مسلح به عنوان یکی از ارکان اقتدار کشور، آماده کنید و همچون محققان و دانشمندانِ جوان که با علم و ابتکار، پدیده‌های علمی را عرضه می‌کنند، با بهره‌گیری از اندوخته‌های علمی و ابتکار و ارائه پدیده‌های نظامی و نوین، سازمان نظامی کشور را به اوج اعتلا برسانید

بشریت بیش از هر زمان دیگر نیازمند است،  افزون‌طلبان و زورگویان جهانی که از جاذبه پیام رهایی‌بخش اسلام ناب و تهدید شدن منافع خود به شدت نگرانند، از همه ابزارها به‌ویژه ابزارهای هنری بهره گرفته‌اند تا مردم دنیا را از اسلام بترسانند

ساختن گروه‌های مسلح به نام اسلام و حکومت اسلامی، و قتل عام انسان‌های بی‌گناه به وسیله این گروه‌ها نمونه دیگری از روش‌های دشمنان برای اسلام‌هراسی است.

پیام اسلام ناب برای انسانیت، پیام آسایش، عزت، سربلندی و زندگی همراه با امن و امان است و بدخواهان نمی‌خواهند ملت‌ها با این پیام آشنا شوند.

هراس غرب از انتقال پیام جمهوری اسلامی

19 شبکه رادیو و تلویزیون برون مرزی جمهوری اسلامی ایران از روز 24 مهرماه سال 91  از روی ماهواره ها تبرد و به دستور یوتلست که مالک هاتبرد است قطع شد

اما واقعیت های پشت پرده این موضوع آن است که اتحادیه اروپا چنین تحریمی را در دستور کار خود قرار نداده است بلکه تحت فشار لابی آمریکا و صهیونیست این کار انجام شده است

آیا این اقدام آنان با شعارهای دموکراسی و آزادی بیان که سال های سال است سر می دهند مغایرت ندارد؟

کشورهای اروپایی که تا چندی پیش حاضر نبودند فیلم موهن علیه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را از روی یوتیوب و برخی رسانه های مجازی خود حذف کنند و مدعی بودند که این کار آزادی بیان را زیر سوال میبرد؟

راه‌های نفوذ دشمن در نسل نو

ناراحتی دشمن از پیشرفت‌های علمی جوانان ایرانی إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ (توبه50) یعنی اگر به شما خیری برسد، آنها ناراحت می‌شوند.

این علامت حسادت است...

 عناوین اصلی برنامه:

1- ناراحتی دشمن از پیشرفت‌های علمی جوانان ایرانی

2- برنامه دشمن برای تبدیل ارزش‌ها به ضد ارزش

3- معنای درست توحید و شرک

4- خطر خودباختگی در برابر فرهنگ غرب

5- آسیب فضای مجازی در اخلاق اجتماعی

6- توجه به کرامت انسان در نزد خداوند

7- خطر غفلت از استعدادها و فرصت جوانی

رهبر فرزانه ی انقلاب : با رایانه و فضای مجازی یک حرف درست خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید ، برسانید. این فرصت فوق العاده ای است مبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما در روز قیامت سوال خواهد کرد .

دشمن دارد با ابزار فضای مجازی ایمان و غیرت و اعتقادات جوانان ما را نشانه می گیرد.

باید جواب کار فرهنگی باطل آنان را با کار فرهنگی حق داد. ما را در این میدان مبارزه یاری کنید. ما میخواهیم مبارزه و جهاد فرهنگی کنیم.

امام على علیه ‏السلام جاهِدوا فى سَبیلِ اللّه‏ بَأَیدیکُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِأَلسِنَتِکُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِقُلوبِکُم در راه خدا با دستهاى خود جهاد کنید، اگر نتوانستید با زبانهاى خود و اگر باز هم نتوانستید با قلب خود جهاد کنید.

حضرت امام (رضوان الله) اسلام آمریکایی را چگونه معرفی می کردند؟

طرفدار اسلام سرمایه‌داری، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بی درد. ‌اسلام منافقین، اسلام راحت‌طلبان، اسلام فرصت‌طلبان، و در یک کلمه، اسلام آمریکایی. اما آن‌روزها عملکرد برخی روشنفکران، لیبرال‌ها، ساکت‌ها و حتی برخی از روحانیون مرتجع که به سمت غرب گرایش داشتند، سبب شدند تا حضرت امام(ره) بیایند و در دهه آخر عمرشان این مباحث را بر زبان شریفشان جاری کنند. اما اینکه آیا الآن هم این زمینه وجود دارد یا خیر، بله! این نکته اتفاقاً بسیار مهم است و باید گفت الان هم همان افراد وجود دارند. البته لیبرال‌ها با حنای کم‌رنگ‌تر ولی روشنفکران غربزده به دنبال همان مسائل هستند
دیدگاه حضرت امام (ره) در خصوص اجرای اسلام ناب چه بود؟ -

2- در نگاه حضرت امام(ره) مسئله دیگری که بسیار مهم و مورد توجه بود اینکه اجرای اسلام ناب راه طولانی در پیش دارد. درد آشنایان جوامع اسلامی، همانان که با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بسته‌اند، باید توجه کنند که در آغاز راه مبارزه‌اند و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار و رسیدن به اسلام ناب محمدی راه طولانی در پیش دارند.

امام (ره) نسبت به پیچیدگی مبارزه با اسلام آمریکایی هشدار دادند راه مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد. که متاسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد، کاملا مشخص نشده است
اسلام آمریکایی معتقد است

3- هم می‌توان داعیه دینداری داشت و هم با سناتورهای کاخ سفید دور یک میز نشست؛ می‌توان حج ابراهیمی بجا آورد و در قبال فاجعه انسانی در غزه تنها نقش یک تماشاگر را برعهده داشت. و جالب است کسانی که تا دیروز بهانه می‌آوردند این گفتمان ما را در جهان منزوی کرده و منافع ملی ما را به خطر انداخته و باعث عقب ماندگی ما شده است.

با چشمانی باز باید نظاره گر حرکت بیداری دنیای اسلام در مقابل دیکتاتورهای آمریکایی باشند زیرا بهترین گواه بر آن است که سیاست‌های اسلام آمریکایی در منطقه خاورمیانه با شکست مواجه شده و با نه بزرگی از سوی مسلمانان منطقه که افتخارشان مقلدی امام خمینی(ره) است مواجه شده است.

                      علل استهزاء مقدسات دین اسلام، توسط استکبار

- برای شکستن ابهت پیامبران و متفرق ساختن افراد حق‌جو و حق طلب از گرد آنان.
- برای ضعف و ناتوانی شان در مقابل منطق نیرومند رسولان الهی، چون نمی توانستند پاسخی به دلایل دندان شکن آنان بدهند
- برای اینکه دین اسلام سنت شکن بوده و با وضع نابسامان محیط به مبارزه بر می خیزد، اما جاهلان متعصب که قدرت و سنت های غلط خود را جاودانی و ابدی می پندارند،
- برای اینکه بسیاری از پیامبران و پیروان آنها زندگی شان بسیار ساده بوده و هست، آنها که شخصیت را بر اثر کوردلی در ثروت و زندگانی مجلل، می دانند، تعجب می کنند که انسان های ساده زیست ممکن است رهبر و راهنمای جوامع شوند و لذا به استهزاء بر می خیزند. همان گونه که اکنون ایرانیان مسلمان خصوصاً جوانان بی مدعا و دل بریده از ظواهر فریبنده و تجملات دنیایی، با تلاش علمی و پژوهشی خود، یکی پس از دیگری قله های دانش و اعتلا را فتح میکنند و هر روز محصول جدیدی از مطالعات و ابتکارات مستمر خویش را به جهانیان ارائه میدهند.

مقابله با اهل استهزاء راهی جز استهزاء مکتبی که چنین جوانانی را پرورش داده، برای جاهلان سلطه جو باقی نمانده است و هر روز پروژه و دسیسه ای جدید را دنبال می کنند و همان گونه که قرآن در آیات گوناگون، سرنوشت شوم استهزاء کنندگان را متذکر شده، نتیجه ای جز انفعال و استیصال و افتضاح، دامنگیرشان نمی شود.                                                               از دیگر ریشه‌ های استهزاء که قرآن به آنها اشاره کرده می ‌توان به جهالت وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا (بقره67)،‌ گناه و اصرار بر آن، دشمنی و انتقام، عدم تعقل و تفکر ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَ کَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُون

 سرانجام کار آنان که بسیار به اعمال زشت و کردار بد پرداختند (روم10) از دیدگاه قرآن، برای مقابله با اهل استهزاء، راهکارهایی وجود دارد که از جمله مهمترین آنها ترک دوستی با آنان است یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوًا وَ لَعِبًا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیَاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (مائده57) کسانی را که دین شما را به ریشخند و بازی گرفته ‏اند [چه] از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و [چه از] کافران، دوستان خود مگیرید و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید.        

اگر دولت های اسلامی، با مردم خداخواه، همنوا و همگام شوند

و از طرح دوستی با مستکبران و در رأس آنان آمریکا و اسرائیل، بپرهیزند، مسلماً در کاهش و یا قطع سلسله اهانت های طرح ریزی شده، نقشی انکارناپذیر خواهند داشت و اعتماد مردم خویش را نیز کسب خواهند کرد. راهکار دیگر قرآن، مقابله به مثل است در برخی از موارد انسان می تواند برای مجازات استهزاء کنندگان و دست برداشتن آنان از عمل خود، با استهزاء پاسخ دهد. چنانکه حضرت نوح (علیه السلام) در برابر استهزاء کنندگان فرمود: اگر ما را مسخره کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد؛ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ(هود38)
موجی که اکنون در جهان اسلام در دفاع از نبی مکرم(صلی الله علیه و آله) برخاسته است نمادی از بیداری اسلامی است و تا مجازات عاملان به اهانت به رسول اعظم خاموش نمی شود.              و                                  وظایف ما در مقابل اسلام هراسان :    
1. روشنفکران و اندیشمندان مسلمان، پرچم مقابله با اسلام ستیزی را در دست گرفته و امواج احساسات مقدس را در مسیر هوشمندانه دفاع عقلانی هدایت نمایند.
2. ایران اسلامی هدف جانبی پروژه اسلام هراسی؛ لذا عقلا باید تا حد امکان با پیشتازی هوشمندانه، واکنش مسلمانان را از مسیر احساس محض به مسیر خردگرایی هدایت نماید.
3. واکنش های حقوقی اندیشمندان و روشنفکران در سطح جهان قادر است؛ اسلام هراسی را در کنار مفاهیم منفی ای چون نژاد پرستی تثبیت نماید.
4. کنفرانس اسلامی و جنبش غیرمتعهدها قادر است موجی را در سازمان ملل پدید آورد که با تصویب قطعنامه ها یا مصوباتی ریشه اقدامات ضد اسلامی را تا حد امکان بخشکاند.
5. رسانه ها و نهادهای اطلاع رسانی و نیز دانشگاهی مسلمانان باید تصویر واقعی از اسلام را که در تضاد کامل با تصویری است که اسلام ستیزان تصویر می کنند؛ در جهان گسترش داده و تبلیغ نمایند. تصویری خردگرا؛ بالنده و صلح جو
6. وزارت خارجه و یا نهادهای مشابه سیاسی و فرهنگی در ایران باید دفاع حقوقی و دیپلماتیک از اسلام را با بهره گیری از تمام ظرفیت ممکن در بالای دستور کار وظلیف خود قرار دهند. فعال سازی نهادهای دیپلماتیک سایر کشورها
7- طبیعی است که واکنش مسلمانان در مقابل اهانت‌ها امری قابل فهم و توجیه بوده و نمی‌توان هیچ خرده‌ای بر آن گرفت ولی نباید اجازه داد افراد سلفی تحت هدایت کانون‌های توطئه در غرب احساسات مقدس را ازمسیر واقعی آن دور نمایند.

زیاده‌خواهی‌های استکباری، علت دشمنی با ملت ایران است

آنهایى که خیال می‌کنند اگر ما در قضیه‌ انرژى هسته‌اى عقب‌نشینى کردیم، دشمنى آمریکا تمام می‌شود، از این حقیقت غافلند. مشکل آنها مسئله هسته‌اى نیست. کشورهایى هستند که سلاح هسته‌اى دارند، در منطقه ما هم هستند، آنها ککشان هم نمی‌گزد!‏ 

 مسئله، مسئله سلاح هسته‌اى یا صنعت هسته‌اى نیست، مسئله حقوق بشر نیست؛ مسئله جمهورى اسلامى است که مثل شیر در مقابل اینها ایستاده است.‏ ‏ اگر جمهورى اسلامى هم در مقابل اینها مثل بعضى از رژیمهاى منطقه، حاضر بود به ملت خودش خیانت کند، در مقابل اینها تسلیم بشود، با او کارى نداشتند. ‏ مسئله‌ اینها زیاده‌خواهى‌هاى استکبارى است؛ این علت دشمنى با ملت ایران است. ‏

‏ البته آمریکایى‌ها اشتباه می‌کنند. اینکه فکر کنند با ستیزه‌گرى، با دشمنى، با تهدید می‌توانند جمهورى اسلامى را به عقب‌نشینى وادار کنند، یا بتوانند جمهورى اسلامى را از میان بردارند، یک خطاى بزرگ و فاحشى است؛ چوب این خطا را هم می‌خورند

آنها می‌توانند با ملت ایران محترمانه رفتار کنند، می‌توانند به حق خودشان قانع باشند، می‌توانند فاجعه‌اى را که در انتظارشان هست، ببینند و بشناسند. ‏کشورهاى غربى نمی‌گذارند مردمشان از فاجعه آینده نفت مطلع شوند. آنها نمی‌خواهند ملتهاشان بفهمند که در قضیه نفت و حاملهاى انرژى چه چیزى در انتظار آنهاست؛ این را نمی‌خواهند به ملتهاشان بگویند.‏ ‏ اینها خیال می‌کنند با ستیزه‌گرى با ملت ایران می‌شود کار را پیش برد، اما نمی‌توانند.

 

جنایات ریز و درشت آمریکا طی 60 سال اخیر (2)
جهان زیر سایه ارباب شرارت
رابرت الیاس» استاد علوم سیاسی دانشگاه های ایالات متحده، در مورد اقدامات ضدانسانی و جنگ طلبانه این کشور پس از پایان جنگ جهانی دوم (1945) تاکنون تحقیقات جالبی انجام داده است. حاصل این تحقیقات که مبتنی بر اسناد رسمی و منابع معتبر است، به صورت طبقه بندی شده و با عناوین مجزا در ذیل می آید.
سرویس خارجی
استفاده از سلاح های کشتار جمعی ارتش ایالات متحده (پنتاگون) در موارد ذیل، بدون دلیل از سلاح های کشتار جمعی استفاده کرده است.
قربانیان این حملات کور، غیرنظامیان بوده اند:

 ژاپن (1945)، چین (46- 1945)، کره و چین (53-1950)،  گواتمالا (69-1967، 1960، 1954)، اندونزی (1958)، کوبا (61-1959)، کنگو (1964)، پرو (1965)، لائوس (70-1964)، ویتنام (73-1961)، کامبوج(70-1969)  گرانادا (1983)، لبنان (84-1983)، لیبی (1986)، السالوادور (دهه 1980)، نیکاراگوئه (دهه 1980)، ایران (1987- حمله به هواپیمای مسافری)، پاناما (1989)، عراق (2000-1991)، کویت (1991)، سومالی (1993)، بوسنی (95-1994)، سودان (1998)، افغانستان (1998)، پاکستان (1998)، یوگسلاوی (1999)، مقدونیه  بلغارستان (1999)،

استفاده از سلاح های شیمیایی و بیولوژیک
آمریکا از امضای کنوانسیون ها علیه گسترش و استفاده از سلاح های شیمیایی و بیولوژیک سرباز زده و این سلاح ها را در کشورهای ذیل (بدون اطلاع رسانی به جمعیت غیرنظامی) استفاده یا آزمایش کرده است:
باهاما (اواخر دهه 1940 و اواسط دهه 1950) کانادا (1953) چین و کره (53-1950)    کره (69-1967) ویتنام، لائوس، کامبوج (70-1961)،    پاناما (دهه 1940 و دهه 1990) کوبا  96، 81 ،71، 70، 69، 1962
دولت آمریکا این سلاح ها را بر روی غیرنظامیان آمریکا، بدون اطلاع آنها، دراین مکان ها نیز آزمایش کرده است
 واترتن»، نیویورک و جزایر «ویرجین» آمریکا (1950) ناحیه خلیج سانفرانسیسکو(67-1957، 1950) مینیاپولیس» (1953)، سنت لوئیس (1953) منطقه واشنگتن (1967، 1953)- فلوریدا (1955)، ساوانا در ایالت جورجیا، در فلوریدا (58-1956)، نیویورک (1966، 1956) شیکاگو 1960  
 
آمریکا کشورهای ذیل را به استفاده از این سلاح ها ترغیب نموده و فن آوری لازم برای گسترش این سلاح ها را در اختیار آنها قرار داده است: مصر، آفریقای جنوبی و عراق (دوران صدام در جنگ علیه ایران).
مداخلات نظامی و سیاسی از سال 1945
آمریکا از سال 1945، اغلب برای روی کار آوردن رژیم های دست نشانده، یا شرکت در فعالیت های سیاسی مانند تلاش برای بدنام کردن دولت ها، حمایت مالی یا هدف قرار دادن گروه های سیاسی مخالف (بسته به چگونگی خدمت آنها به منافع آمریکا)، تضعیف جناح های سیاسی، عملیات خرابکاری و ایجاد وحشت و غیره، دست به یک سری مداخلات نظامی و سیاسی زده است. فهرست ذیل برخی از کشورها و مناطقی هستند که آمریکا در آن دست به این اقدامات زده است
چین (51-1945)/ آفریقای جنوبی (دهه ی 1960 و دهه ی 1980)/ فرانسه (1947)/ بولیوی (75-1964)/ جزایر مارشال (58-1946)/ استرالیا (75-1972)/   ایتالیا (75-1947)/ عراق (75-1972؛ 1991؛ 2001)/ یونان (49- 1947)/  پرتغال (76-1974)/ فیلیپین (53-1945)/ تیمورشرقی (1975 - 99) کره (53-1945)/ اکوادور (1975)/ آلبانی (53-1949)/

 آرژانتین (1976)/ اروپای شرقی (56-1948)/ پاکستان (1977)/ آلمان (دهه ی 1950)/ آنگولا (دهه ی 1980-1975)/ ایران (1953) (کودتا علیه مصدق)  جامائیکا (1976)/ گواتمالا (دهه ی 1990-1953)/ هندوراس (دهه ی 1980)  کاستاریکا (اواسط دهه ی 1950 و 71-1970)/ نیکاراگوئه (دهه ی 1980)/

خاورمیانه (58-1956)/ فیلیپین (دهه ی 1990 و دهه ی 1970) اندونزی (58-1957)-  سیشل(81-1979)/  هائیتی (1959)/ جنوب یمن (84-1979)/  اروپای غربی (دهه ی 1960 و دهه ی 1950)/ کره جنوبی (1980)- «گیانا» (64- 1953)/ چاد (82-1981)/ عراق (63-1958)- «گرانادا» (83-1979)/ ویتنام (53-1945)- سورینام» (84-1982)/ کامبوج (73-1955)/ لیبی1981-89  لائوس (73-1957)  فیجی (1987)/ تایلند1965-73 پاناما (1989)/ اکوادر (63-1960)  افغانستان (92-1979)/ کنگو (78-1977، 65-1960)/ السالوادر (92-1980)  الجزایر (دهه ی 1960)/ هائیتی (94-1987)/ برزیل (64-1961)  بلغارستان (91-1990)/ پرو (1965)/ آلبانی (92-1991)/

جمهوری دومینیکن (65-1963)/ سومالی (1993)/ کوبا (1959 تاکنون)  عراق (دهه ی 1990)/ اندونزی (1965)/ پرو (1990 تاکنون)/ غنا (1966)  مکزیک (1990 تاکنون)/ اروگوئه (72-1969)/ کلمبیا (1990 تاکنون)/ شیلی (73-1964)/ یوگسلاوی (99-1995)/ یونان (74-1967)/ افغانستان2001

تحریف انتخابات دیگر کشورها

آمریکا به طور خاص برای تحریف نتایج انتخابات در دیگر کشورها دخالت کرده و گاهی نیز تظاهرات انتخاباتی ساختگی را برای خنثی سازی اتهام سرکوبگری های دولت در کشورهای متحد در حوزه نفوذ آمریکا طرح ریزی می کند. این انتخابات جعلی اغلب در میان دیکتاتوری های زورگو و سرکوبگری که مردم خود را قربانی می کنند، به کار گرفته شده یا حفظ می شود. در ذیل به برخی از کشورها که این گونه اعمال در آنها به کار گرفته شده است اشاره می شود
فیلیپین (دهه ی 1950)/ ایتالیا (دهه ی 1970-1948)/ لبنان (دهه ی 1950)   اندونزی (1955)/ ویتنام (1955)/ «گیانا» (64- 1953)/ ژاپن (دهه ی 1970-1958)   نپال (1959)/ لائوس (1960)/ برزیل (1962)/ جمهوری دومینیکن (1962)/  گواتمالا (1963)/ بولیوی (1966)/ شیلی (70-1964)/ پرتغال (75-1974)   استرالیا (75-1974)/ جامائیکا (1976)/ السالوادر (1984)/ پاناما (89-1984)/ نیکاراگوئه 1981-85  هائیتی (88-1987)/ بلغارستان (91-1990)/ آلبانی (92-1991)/ روسیه (1996)/ مغولستان (1996)/ بوسنی 1998   

آمریکا در مقابل دیگر کشورها در سازمان ملل

آمریکا مکرراً به دنبال تضعیف صلح و پیشنهادات ارائه شده در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل است و مدام علیه صدها قطعنامه و معاهده سازمان ملل در این خصوص رأی می دهد. آمریکا بدترین سابقه در حمایت نکردن از معاهدات سازمان ملل در میان تمام کشورها را دارا است

آمریکا تقریباً در تمام مواردی که رأی منفی داده، تنها کشوری بوده که این رأی را داده است (در بین 100 الی 103 کشوری که معمولاً رای می دهند)، و در بقیه موارد، یک یا دو کشور دیگر هم بوده اند که رای منفی داشته اند. در ذیل به نمونه هایی از آراء آمریکا طی تنها 10 سال (از سال 1978 تا سال 1987) اشاره می کنیم.
قطعنامه ها و معاهداتی که تنها رای منفی، متعلق به آمریکا بوده است:
-
کمک به کشورهای توسعه نیافته،
- افزایش صادرات کشورهای درحال توسعه،
- ترویج حقوق بشر توسط سازمان ملل،
- حمایت از کشورهای در حال توسعه در توافقات تجاری،
- ایجاد نظم اقتصادی نوین جهانی برای کشورهای توسعه نیافته،
- گسترش حقوق بشر،
- جلوگیری عملکرد شرکت های چندملیتی در آفریقای جنوبی،
- مدل های همیاری در کشورهای در حال توسعه،
- حق کشورها برای انتخاب سیستم اقتصادی خود،
- جلوگیری استفاده از سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی (حداقل سه بار)،
- مخالفت با نظام آپارتاید در نامیبیا،
- مخالفت با تهاجم آفریقای جنوبی دوران آپارتاید به کشورهای همسایه (دو بار)،
- مخالفت با سرمایه گذاری خارجی در آفریقای جنوبی دوران آپارتاید،
- منشور جهانی برای حمایت از محیط زیست،
- کنوانسیون های ضد آپارتاید،
- کنوانسیون های ضدآپارتاید در رقابت های ورزشی بین المللی،
- پیمان منع آزمایش سلاح های هسته ای (حداقل دو بار)،
- منع تلاش برای دستیابی به سلاح و تجهیزات نظامی در فضا،
- نظم اطلاعاتی جدید جهان که توسط یونسکو حمایت می شود (حداقل دو بار)،
- قوانین بین المللی برای حمایت از حقوق اقتصادی،
- نام گذاری دهه ترابری و ارتباطات در آفریقا،
- منع تولید سلاح های جدید کشتار جمعی،
- مخالفت باتلاش نیروی دریایی برای دستیابی به سلاح،
- کمیسیون مستقل خلع سلاح و مسائل امنیتی،
- سازوکار رویارویی سازمان ملل با بلایای طبیعی،
- گزارش کمیته در مورد حذف تبعیض نژادی،
- مطالعه سازمان ملل در مورد پیشرفت نظامی،
- بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد استقلال کشورهای استعماری،
- نام گذاری دهه رشد صنعتی در آفریقا،
- وابستگی متقابل حقوق سیاسی واقتصادی،
- عکس العمل جدیدترسازمان ملل به سوءاستفاده از حقوق بشر،
- حمایت از حقوق کارگران مهاجر،
- حفاظت در برابر محصولات مضر برای سلامتی و محیط زیست،
- تصویب کنوانسیون حقوق کودکان،
- تعلیم روزنامه نگاران درکشورهای در حال توسعه،
- همکاری بین المللی در مورد دیون کشورهای جهان سوم،
- برگزاری کنفرانس سازمان ملل در مورد تجارت و توسعه.
یکی از دو رأی منفی در قطعنامه ها یا معاهدات ذیل مربوط به آمریکا بوده است:
-
بررسی شرایط زندگی فلسطینیان و حقوق آنان (حداقل هشت بار)
- مخالفت با دخالت کشورها در امور کشورهای دیگر،
- برگزاری کنفرانس سازمان ملل در مورد زنان،
- مخالفت با انفجار آزمایشی سلاح های هسته ای (حداقل دو بار)،
- منع استفاده از سلاح های هسته ای درمقابل کشورهای فاقد سلاح هسته ای،
- ایجاد منطقه آزاد هسته ای در خاورمیانه،
- منع اسراییل از دراختیارداشتن سلاح هسته ای (حداقل دوبار)
- ایجاد نظم جدید اقتصادی بین المللی،
- برگزاری کنفرانس اتحادیه کارگری در مورد تحریم ها علیه آفریقای جنوبی،
- تصویب قانون معاهده دریایی،
- کمک اقتصادی به فلسطینیان،
-اقدام سازمان ملل علیه گروه ها و اقدامات فاشیستی،
- همکاری بین المللی در مورد پول، مسائل مالی، دیون، تجارت و توسعه،
- ایجاد منطقه صلح در آتلانتیک جنوبی،
- پیروی از تصمیم دیوان بین المللی لاهه در مورد مسئله نیکاراگوئه و آمریکا،
- برگزاری کنفرانس و اقدام جهت جلوگیری از تروریسم بین المللی (شامل علل و عوامل آن)،
- پایان تحریم تجاری نیکاراگوئه.
یکی از سه رأی منفی در این قطعنامه ها یا معاهدات مربوط به آمریکا بوده است:
-
جلوگیری از سوءاستفاده از حقوق بشر توسط رژیم صهیونیستی (حداقل شش بار)،
- جلوگیری از آپارتاید آفریقای جنوبی (حداقل چهاربار)
- جلوگیری از بازگشت آوارگان فلسطینی به فلسطین اشغالی
- پایان تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای (حداقل دوبار)
- تحریم آفریقای جنوبی آپارتاید،
- رهایی آفریقای جنوبی از نظام آپارتاید (حداقل سه بار)،
- استقلال کشورهای استعماری،
-نام گذاری دهه زنان در سازمان ملل،
- جلوگیری از داد و ستدهای زیان بار در سرزمین های استعماری،
- برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه،
-پایان تحریم ها علیه کوبا (حداقل 10بار)
علاوه بر این موارد، آمریکا:
-
مدام از پرداخت حق عضویت خود به سازمان ملل خودداری می کند،
-دوبار یونسکو را به خاطر اقدام درجهت حقوق بشر ترک کرده است،
- دو بار سازمان بین المللی کار را برای اقدام در مورد حقوق کارگران ترک کرده است،
- از تمدید پیمان ضد موشک های بالستیک امتناع کرده است،
- از امضاء پیمان کیوتو در مورد گرم شدن زمین خودداری کرده است،
- از تصمیم سازمان بهداشت جهانی در ممنوعیت سوءاستفاده از فرمول تغذیه نوزادان حمایت نکرده است،
- کنوانسیون ضد سلاح های بیولوژیک را امضاء نکرده است،
- از امضاء کنوانسیون ممنوعیت استفاده از مین های زمینی امتناع کرده است،
- در کنفرانس سازمان ملل در دوربان علیه نژادپرستی شرکت نکرده است،
- یکی از آخرین کشورهایی بوده که پیمان سازمان ملل در مورد حقوق سیاسی و شهروندی را امضاء کرده است (30سال بعد از تصویب آن)،
- پیمان سازمان ملل در مورد حقوق اقتصادی و سیاسی را امضاء نکرده است،
- با پیمان در حال تکوین سازمان ملل مبنی بر حق صلح، توسعه و حفاظت از محیط زیست مخالفت کرده است. تخمین تعداد کشته شدگان بر اثر مداخلات نظامی آمریکا و حمایت از دیکتاتورهای کشورهای دیگر (طبق محافظه کارانه ترین تخمین ها)
نیکاراگوئه: 30 هزار نفر/ برزیل: 10 هزار نفر/ کره: چهار میلیون نفر/ گواتمالا: 20 هزار نفر/ هندوراس: 20 هزار نفر/ السالوادر: 630 هزار نفر/ آرژانتین: 40 هزار نفر/ بولیوی: 10 هزار نفر/ اروگوئه: 10 هزار نفر/ اکوادر: 10 هزار نفر/ پرو: 10 هزار نفر/ عراق: 1/3 میلیون نفر/ ایران: 30 هزار نفر (انقلاب اسلامی)/ سودان: 8000 الی 10 هزار نفر/ کلمبیا: 50 هزار نفر/ پاناما: 5000 نفر/ ژاپن: 140 هزار نفر/

افغانستان: 10 هزار نفر/ سومالی: 5000 نفر/ فیلیپین: 150 هزار نفر/ هائیتی: 100 هزار نفر/ جمهوری دومینیکن: 10 هزار نفر/ لیبی: 500 نفر/ مقدونیه: 1000 نفر/ آفریقای جنوبی: 10 هزار نفر/ پاکستان: 10 هزار نفر/ فلسطین: 40 هزار نفر/ اندونزی: یک میلیون نفر/ تیمور شرقی: یک سوم الی یک دوم کل جمعیت/ یونان: 10 هزار نفر/ لائوس: 600 هزار نفر/ کامبوج: یک میلیون نفر/ آنگولا: 300 هزار نفر/ گرانادا: 500 نفر/ کنگو: دو میلیون نفر/ مصر: 10 هزار نفر/ ویتنام: 1/5 میلیون نفر/ شیلی: 50 هزار نفر.

دیگر مداخلات مرگبار
- کتاب های آموزش ترور توسط سازمان سیا
تهیه و توزیع جزوات آموزشی برای نیروهای نظامی یا مردم دیگر کشورها، شامل آموزش قتل، براندازی، خرابکاری، کنترل جمعیت، شکنجه، سرکوب، شکنجه روحی، جوخه های مرگ و غیره.
اردوگاه های ویژه برای شکنجه

ساخت و راه اندازی مراکزی برای آموزش شکنجه به عنوان ابزار ایجاد وحشت و کنترل اجتماعی در دولت های یونان، ویتنام، بولیوی، اروگوئه، برزیل، گواتمالا، السالوادر، هندوراس و پاناما.
-
حمایت و پناه دادن به تروریست ها
حمایت، دادن اسلحه و تجهیز کردن تروریست هایی مانند:
کلاوس باربی» و دیگر نازی های آلمان، و فاشیست های ایتالیایی و ژاپنی بعد از جنگ جهانی دوم،
مانوئل نوریگا» (پاناما)، صدام حسین (عراق)، «رافائل تروجیلو» (جمهوری دومینیکن)، «اسامه بن لادن» (افغانستان) و دیگرانی که تروریسم آنها متوجه خود ما (آمریکا) شده است، ایجاد دانشکده عالی جنگ (برزیل)

و اولین «دانشکده قاره های آمریکا» که آمریکایی ها در آن به دیکتاتورها، اعضای جوخه های مرگ و شکنجه گران آموزش می دادند (دومین «مدرسه آمریکا» هنوز درپادگان «بنینگ» درایالت جورجیا دایر است و اکنون تحت عنوان «مرکز همکاری های امنیتی درنیمکره غربی» فعالیت می کند).
ایجاد پناهگاه برای تروریست ها، دیکتاتورها و شکنجه گران کوبا، السالوادر، گواتمالا، هائیتی، شیلی، آرژانتین، ایران، جنوب ویتنام جنوبی و دیگر کشورها.
-
ترور رهبران جهان
استفاده از ترور به عنوان ابزار سیاست خارجی، که طی آن سازمان سیا در 50 سال گذشته تلاش کرده است حداقل 40نفر از سران کشورها را به قتل برساند، و درقتل تعدادی از آنها مانند «پاتریس لومومبا» (کنگو)، «رافائل تروجیلو» (جمهوری دومینیکن)، «نگو دین دیم» (ویتنام) و «سالوادر آلنده» (شیلی) موفق بوده است.
-
تجارت سلاح و حضور نیروهای نظامی آمریکا:
¤
آمریکا بزرگ ترین فروشنده اسلحه در دنیا است و دیکتاتورها، ارتش ها و تروریست هایی را که مردم را سرکوب یا قربانی می کنند، مسلح نموده و آتش درگیری های خشونت بار درسراسر جهان را شعله ور نگه می دارد.
¤
آمریکا بزرگ ترین سازنده مین های کشنده زمینی است که حتی در زمان صلح، هر روز چندین نفر را در سراسر دنیا کشته یا حداقل مجروح می کند.
¤
آمریکا درحداقل 50 کشور جهان دارای پایگاه نظامی است، که این امر اعتراض مکرر مردم محلی را به همراه دارد.
¤
آمریکا از سال 1983، تقریبا به طور مداوم مشغول حمله علیه کشورهای مسلمان یا خاورمیانه ای از جمله لبنان، لیبی، سوریه، ایران، سودان، افغانستان و عراق بوده است.
موارد فوق نمونه هایی از سیاست های خارجی آمریکا در طول 50 سال گذشته است. پلیس فدرال آمریکا تروریسم را این گونه تعریف می کند:«استفاده غیر قانونی از قدرت یا خشونت توسط شخص یا گروهی که با قدرت خارجی ارتباط داشته و یا فعالیت های او از مرزهای ملی فراتر می رود.
این خشونت علیه اشخاص یا اموال با هدف مرعوب کردن یا مجبور کردن یک دولت، مردم غیرنظامی یا هر مجموعه هایی از آنان به منظور پیشبرد اهداف سیاسی و یا اجتماعی به کار می رود. به نظر می رسد که تاکنون ما (آمریکا) نیز تروریسم را تجربه کرده ایم. مصداق واقعی این تعریف، اعمال و سیاست های آمریکا از سال 1945 تاکنون است

 

ادامه مطالب

http://m5736z.blog.ir/post/stekbar2

http://m5736z.blog.ir/post/Stekbar.Q

http://m5736z.blog.ir/post/stekbar3

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">