تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

کتاب های منتشر شده

zarepoorketab.blog.ir 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

رسانه ها و ماهواره ها، گوساله های زرین سامری، جنگ نرم

 

مولّف : محمود زارع پور

مقدمه مؤلّف

در صدر اسلام از اتهام کافر به پیامبر(صلی الله علیه و آله) به عنوان شاعر و مجنون سخن می گفتند، تا بگویند رسول خدا به قصد سلطه، از دستگاه فریب و تسخیر چون شعر و سحر استفاده کرده تا افکار مردم و عقاید و ایمان آنان را به دست گرفته و مردم را برده و بنده فکری و عملی خود سازد.

البته در همین دوره نقش کلمات چه در شعر یا قصه بر کسی پوشیده نبود ولی شعر و سحر قوی‌ترین ابزارها و فنونی بود که در اختیار بود.

در آغاز اسلام همین مسأله بارها مشکل‌زا شده بود و شاعران علیه مسلمانان و قبایل اشعاری می‌ساختند که افکار عمومی را نسبت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اسلام بدبین می‌کردند

در آیاتی چون 36 صافات، وَ یَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ.

بگفتند آیا به گفتار خام                        که این شاعر مست گوید مدام

بشوئیم دست از خدایان خویش؟       نگیریم هرگز چنین کار پیش

أَمْ یَقُولُونَ شٰاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ طور30 و (5 انبیاء و 41 حاقه)

بگویند کاین مصطفى شاعرست         در این کار استاد و هم ماهرست

نشستیم در انتظارى به خشم          که بینیم مرگ نبى را به چشم

بعدها نیز دستگاه‌های خلفای ظالم تبلیغاتی یزید به سرعت با بهره‌گیری از همه امکانات بویژه شعر و روایت‌سازی دروغین، تصویری غلط و باطل از کربلا و قیام امام‌حسین(علیه السلام) ارائه داد به‌طوری که مردم باور کردند که امام‌حسین(علیه السلام) یک خارجی و یاغی بر خلیفه مسلمین است. پس به‌طور طبیعی مستحق قتل و اسارت و غارت است.

همچنانکه شعر و جادو بر افکار عمومی در صدر اسلام تاثیر داشت، در زمان حاضر نیز با توجه به نقش جهانی ارتباطات، استکبار خیلی سریع تر برای انحراف جوامع به منظور و هدف خود میرسد. روزنامه ها، تلفن های همراه، ماهواره ها، رسانه های همگانی و اینترنت و شبکه جهانی آن، در کنار ابزارهای دیگر، مهم ترین ابزارهای جنگ نرم است که در بسیاری از کشورها و ملت ها تأثیرات مخرب خود را گذاشته و زمینه را برای تسلط جهانخواران و دشمنان مردم فراهم آورده.

یک نمونه : ماهواره ها و شبکه های سامریِ، ایران را منشاء انتقال ویروس کرونا می دانند دقیا برخلاف آنچه که دیگران می گویند. و جو جهانی را مسموم کرده و سعی دارند مامور خوبی برای استکبار جهانی باشند.                                                                                                                کتاب حاضر سعی کرده که با مقایسه ی تاریخ گذشته و حال با آیات قرآن رسنه ها که نقش گوساله های سامری را دارند، تبیین نماید.                                   

محمود زارع پور

جهانی شدن ارتباطات در (عصر اطلاعات)

در اواخر قرن 20 دانشمندان پیشرفتهای علمی را شروع تحولی در زمینه تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی می دانند که آن را (عصر اطلاعات) نامگذاری کردند. عصر اطلاعات زمینه ساز تحولات گسترده ای در تمدن بشری است که این دوران محور و مدار تاثیرگذاری در آینده و در فرآیند جهانی شدن می باشد.

جهانی شدن ارتباطات در هزاره سوم میلادی، تمامی عرصه های فرهنگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زندگی بشر را بیش از پیش تحت تاثیر قرار داده است، رسانه در عصر ارتباطات دارای جایگاهی کلیدی می باشد و در جامعه امروز به عنوان یک ضرورت، بخشی از زندکی بشر را تشکیل داده است، آمارهای نشان می دهد که فقط در قاره امریکا هر شخص به طور متوسط نزدیک به 10 ساعت در روز، وقت خود را به دیدن کانالهای تلویزیونی و ماهواره ای و جستجوی در اینترنت اختصاص می دهد.

جایگاه قدرت و تأثیر رسانه

جایگاه رسانه در دنیای معاصر بالاتر از یک نیاز را فرا گرفته و به یک ضرورت تبدیل شده است، به طوری که عدم حضور این ضرورت می تواند اختلالات گستردهای را در رفتارهای اجتماعی ایجاد کند.

در حقیقت رسانه مدرن امروز، زمینه ساز و بستر ساز ایجاد پیام و انتقال آن با فراهم آوری ارتباط بین گروههای انسانی است، و به واسطه پیامی که حمل می کند می تواند نگرش انسان را نسبت به محیط پیرامونی اش دچار تغییر کند، و اقتضائات و کنشهای متفاوتی را فراهم آورد.

رسانه‌های جمعى با استفاده از روش‌ها و فنون مختلف سعی در چیدمان ذهنی افکار عمومى دارند و در این راستا انبوه اطلاعات که به وسیله رسانه‌های همگانی، به‌ویژه رادیو و تلویزیون، به لایه های گوناگون طبقاتی جوامع القاء گردیده و در نهایت به تدریج تمامى جامعه را در تحت تاثیر قرار می دهد

امروزه فرهنگ بر اساس خصوصیت کثرت گرایانه ای که دارد، دچار تکثر و تنوع است. ظهور ابزارهای جدید رسانه ای و ارتباط جمعی منجر به ایجاد واکنشهای جدیدی در جوامع بشری می شود ،که معرف الگوهای رفتاری جدید بر اساس جهان بینی های القائی از ناحیه این ابزار است . بسیاری از این ابزارها در خدمت القائات ناهمگون و غیر مطابق با ارزشهای انسانی قرار گرفته که توسط سیاست های صهیون طیف وسیعی از مردم دنیا را مخاطب قرار داده است .

و با تبلیغات وسیع در قالب بازتعریف غیر الهی انسان ، سرنوشت ، خدا، شیطان ، جهان، موعود و منجی ، به صورت غیر محسوس مؤلّفه های ارزشی ادیان الهی را مورد هجوم قرار داده و تراژدی جدیدی را از نمایش تمدن مدرن برای انسان رقم زده است.

کارشناسان، رسانه را به مثابه ابزاری توصیف می کنند، که می تواند در بسط و اشاعه معارف و مفاهیم ارزشی دین نقش قابل توجهی ایفا کنند. از سویی ذات و ذهن مذهب نیز به خودی خود شامل رسانه است، که ماموریت برقراری ارتباط میان انسان و خدا و همچنین انتقال کلام وحی به انسانها را به عهده دارد. بر این اساس ایجاد معرفت نسبت به عالم هستی وآفریدگار آن، همچنین آگاهی یافتن از فلسفه حضور انسان در جهان هستی مهم ترین دلیل ارسال رسل، به جامعه انسانی است

از این جهت پیامبران الهی به عنوان رسانا و مبلغ دین، وظیفه انتقال وحی را به عهده داشته و از رسانه های سمعی و مکتوب، برای ارائه حجت در دعوت راستین خویش بهره می بردند. اگر چه دریافتهای دینی پیامبران عمدتا به صورت وحی و انتقال آن به صورت مسموع بود. دین به عنوان یک خاستگاه الهی و وحیانی قابلیت و استعداد پایش و پویش را در فضای رسانه داراست و حتی می توان گفت که روح رسانه جزئی از ذات دین است .

هر چند که دین با هر تعریفی که از آن داشته باشیم، از جنس پیام است. دین به مثابه یک پیام در برگیرنده بینش ها است و نتیجه آن در گرایش ها و عملکردها آشکار می شود و از این رو، گسترش طلبی، خصیصه ذاتی آن است. دین می خواهد بگوید که انسان ها چگونه بیندیشند و چگونه عمل کنند و این جز با یافتن مخاطب معنی ندارد. ماهیت و حیات فکر، اندیشه و اعتقاد با نشر و گسترش آن رابطه ای تنگاتنگ دارد. اندیشه ای که به دنبال یافتن مخاطب و گسترش پیام خویش نباشد، یا به «درستی» خویش بی اعتماد است و یا به «تداوم» خود بی علاقه. به همین دلیل است که مفهوم دین (بطور کلی) با مفهوم پیامبری و تبلیغ گره خورده است

دین اسلام نیز خود را «پیام» ی می داند که بر دل های آماده مخاطبان مستعد، «ارسال» می شود و آنان نیز به نوبه خود باید نبی و پیامبری برای همه آدمیان باشند و همه را دعوت به شنیدن این پیام، پذیرش و در نهایت بسط بیشتر آن کنند. بنابراین دین به رسانه به عنوان ابزاری برای ادامه حیات و گسترش پیام خویش نگاه می کند.

اما در سوی دیگر، رسانه نیز مانند بلندگویی است، که صدای دین را به دیگران می رساند و از این باب است که دین برای آن احترام قائل است. اهتمام همه ادیان بشری و الهی به تشریع آیین ها و عبادت های جمعی، گفتن و شنیدن پندها و درس های مورد نظر، ترویج ساخت، توسعه و آبادانی مکانهای مذهبی، تشویق به قرائت کتاب مقدس و آموزش آن، نمونه هایی از علاقه دین به بهره مندی از توانایی رسانه ها است (استفاده سنت از مدرنیته برای بقا و تداوم خویش) لذا در اصطلاح رسانه دینی به جرات می‌توان گفت، که دین اصل است و رسانه فرع، چرا که دین می‌خواهد خود را بوسیله رسانه معرفی کند. رسانه، می تواند موجب روشنگری، دانش، وحدت و رشد فردی و اجتماعی شود، و هم عامل تخدیر، جهالت، تفرقه و نابودی فکر و فرهنگ جامعه.

رسانه به عنوان ابزار اطلاع رسانی دارای کارکردهای دوگانه و متقابلی است. نمی توان به مقام ارزشگذاری، رسانه را خوب یا بد دانست؛ زیرا خوبی یا بدی رسانه بستگی به اموری دارد و داوری درباره آن می بایست در چارچوب ملاکهای مشخصی انجام گیرد.                         .
همان اندازه که رسانه در طول تاریخ به عنوان عامل رشد و روشنگری و انتقال دانش و اطلاع رسانی از واقعیت ها و حقایق مطرح بوده است؛ به همان اندازه می تواند دشمن بشریت باشد و آسیب های جدی به فرد و جامعه انسانی وارد سازد. نقش رسانه در جهان غرب به سبب معیارهای لیبرالی و سرمایه داری، نقش مثبتی نیست. از این رو به عنوان ابزاری در دست سرمایه داران و مستکبران عمل می کند. سرمایه داران با ابزار رسانه می کوشند تا بر اذهان و قلوب مردم حکومت کنند و با افکارسازی، افکارعمومی را تحت تأثیر خود قرار داده و به عنوان بردگان بلکه بندگان در اختیار بگیرند. بنابراین، تحلیل و تبیین اصول رسانه ها مانند روزنامه نگاری بستگی تمام به مبانی هستی شناسی و انسان شناسی کسی دارد که به ارزیابی یا بهره برداری از رسانه می پردازد.

نقش رسانه ها در گسترش مفاهیم دینی

دین به مثابه آبی است که قرار است در ظرف رسانه برای تشنگان واقعی جهان عرضه شود و روح آنها را صیقل دهد. متولیان امر رسانه زمانی در این مهم موفق می‌شوند، که آنرا خالص و گوارا و در ظرفی زیبا و دلچسب نشان دهند.                          .
استاد شهید مرتضی مطهری، نه تنها استفاده از رسانه های جدید را ممکن، بلکه ضروری می داند و معتقد است: وسایل هدایت، هر زمانی مخصوص خود آن زمان است. امام خمینی (ره) نیز در خصوص حکم فقهی استفاده از رادیو، تلویزیون و دیگر وسایل ارتباط جمعی جدید، چنین نوشته اند: این وسایل نوپیدا، هم کارکرد حلال عقلایی و هم کارکرد حرام غیر مشروع دارند

در این میان رسانه های غربی با القائات مخاطره آمیز خود، عصر حاضر را عصر بحران معرفی نموده و با فرقه سازیهای مبتنی بر دکترین یهود و آموزه ها...، فرقه های گوناگونی را ایجاد نموده اند، که داعیه نجات بخشی آنها طیف وسیعی از تبلیغات رسانه ای دنیا را تشکیل می‌دهد.        از طرفی دیگر ناکارآمدی و عدم ارائه برنامه مبتنی بر نیازهای روز بشر آیین مسیحیت در جوامع غربی نوعی واپس زدگی تاریخی را نسبت به دین به وجود آورده است. از سویی القائات کاذب نحله ها و گروههای منحرف به عنوان داعیه داران نجات بخشی، زمیه های بسیاری از انحرافات را بیش از پیش فراهم آورده است. نتایج این واپس زدگی تاریخی، نوعی آشفتگی فردی و اجتماعی را دامن زده که انسان و ارزشهای انسانی را در معرض اضمحلال ارزشها ، و نوعی از خود بیگانگی و خود گرایی مفرط قرار داده است او را به بن بست تمدنی کشانده است.

این در حالی است که در آموزه های اسلامی دین به عنوان متغیری مستقل و تاثیر گذار بر فرآیند کلی جامعه، از جمله پیامد های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شناخته می شود، رسالت دین در ابلاغ و تبیین آموزه های الهی، به صورت فراگیر تمام جوانب زندگی انسانی را در بر می گیرد.

با این همه گستره فراگیر آموزه های اسلامی این ظرفیت را داراست که با قابلیت به روزرسانی محتوا در همه ابعاد زندگی بشر طوری نقش آفرینی کرده و بتواند به عنوان متغیری مستقل و تاثیر گذار بر پیامد های اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی در اثر بگذارد.

که با تاسف باید اعتراف کرد که از این پتانسیل و ظرفیت پویا چنان که باید بهره برداری نمی شود. دلیل این مساله را می توان در تعاریفی که نسبت به رسانه دینی یا رسانه در جامعه دینی به معنای خاص ارائه می شود جستجو کرد، چرا که هنوز دیدگاه کارشناسان این حوزه در ایجاد ارتباط دینی رسانه‌ای بسیار متفاوت است و همین عامل منجر به عدم وجود وحدت رویه و عملکردهای نا متوازن رسانه ای در جامعه ما گردیده، که عمدتا به دلیل عدم نگرش جامع به نظریه تاثیر دینی رسانه می باشد.

رسالت کنونی رسانه دینی آنچه از یک رسانه دینی توقع می رود اینست که با تبیین کارکردهای و خلاقیت های جدید بتواند حلقه ارتباطی مفیدی میان دین و زندگی مردم باشد که این مساله در پرتو تاثیر گذاری، عینی سازی، جذابیت آفرینی می تواند به وقوع پیوندد.

در صورتی که ادراکات در قالب مشاهدات حسی و به صورت ملموس در اختیار مخاطب قرار گیرد، کوتاه ترین پیام با برد موضوعی بالا به راحتی مورد پذیرش مخاطب قرار می گیرد.

با این همه هنوز هم برخی از کارشناسان دینی معتقدند، رسانه ابزار و جایگاهی مناسب برای تبلیغ معارف دینی نیست، و یا حیطه فعالیت آن در حوزه دین بسیار محدود است، بر اساس این نگرش دین صرفا بر اساس دایره ای محدود از باورهای وحیانی و آن هم فقط به صورت مکتوب یا نهایتا سمعی قابل ارائه می باشد .

رسانه های خبری و جهان امروز

رسانه، نقش مهمی در انتقال اطلاعات و تجربیات دارد. در جهان امروز رسانه ها نه تنها ابزار مهمی در انتقال علم و دانش هستند و مسائل مربوط به جامعه را در اختیار مخاطبان می گذارند، بلکه در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی نقش بسیار حساسی را دارند و اصولا جنگ نرم و جنگ روانی در حوزه رسانه ها تعریف و تبیین می شود.

خبر در اسلام‌ : اسلام درباره‌ى چگونگى سخن و نقل خبر تأکیدهاى فروانى کرده است از جمله :

الف) قرآن از کسانى که هر خبرى را مى‌شنوند و نسنجیده آن را نشر مى‌دهند، به شدّت انتقاد کرده و مى‌فرماید: خبر را به اهل استنباط عرضه کنید و اگر حقّانیّت آن ثابت شد، آنگاه آن را پخش کنید.                          .                      ب) قرآن براى کسانى که با پخش اخبار دروغ، در جامعه دغدغه ایجاد مى‌کنند، کیفرى سخت معیّن فرموده است.                                     . ج) پیامبرصلى الله علیه و آله در سال آخر عمر شریف خود در سفر حج فرمودند: کسانى که خبرهاى دروغى از من نقل مى‌کنند، زیادند و در آینده زیادتر خواهند شد، هر کس آگاهانه به من نسبت دروغ بدهد، جایگاهش دوزخ است و هر چه از من شنیدید، به قرآن و سنّت من عرضه کنید، پس اگر موافق آن دو بود بپذیرید وگرنه ردّ کنید.

د) امام صادق علیه السلام به کسى که خبرهاى دروغى را به پدرش امام باقر علیه السلام نسبت مى‌داد، لعنت کردند، هر چه از ما شنیدید، اگر شاهد و گواهى از قرآن یا سایر سخنان ما بر آن پیدا کردید، بپذیرید وگرنه نپذیرید. .     ه) امام رضا علیه السلام: سند سخنان ما، قرآن و سنّت رسول‌خداست صلى الله و) یکى از مهم‌ترین علوم اسلامى، علم رجال است که براى شناخت خبر صحیح از غیر صحیح، افرادى را که حدیث نقل مى‌کنند، مورد ارزیابى و بررسى قرار مى‌دهد.

تفحص در خبرها

یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جٰاءَکُمْ فٰاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهٰالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلىٰ مٰا فَعَلْتُمْ نٰادِمِینَ حجرات6

الا مؤمنان به یزدان اگر                   یکى فاسق آورد ناگه خبر

نمایید تحقیق بر سقم و راست      که آیا درست است یا نه خطاست

مبادا که از جهل آن شخص و بس          رسانید رنجى به قومى و کس

وز آن پس پشیمان بگردید و زار           که بیهوده کردیم این گونه کار

شیخ طوسى : بر اساس روایات متعدّد از طرق شیعه و سنّى، این آیه درباره ولیدبن عقبه نازل شده. زیرا پیامبر او را براى جمع‌آورى زکات از قبیله بنى مصطلق اعزام داشت، امّا از آنجا که میان او و این قبیله در دوران جاهلیّت، خصومتى شدید بود، هنگامى که اهل قبیله به استقبال او مى‌آمدند، گمان کرد که به قصد کشتن او آمده‌اند. لذا جلوتر نرفت و نزد پیامبر بازگشت و خبر داد که مردم از پرداخت زکات خوددارى کرده‌اند. پیامبر صلى الله علیه و آله از این خبر ناراحت شد و خواست آنان را گوشمالى دهد. آیه فوق نازل و در مورد خبر فاسق دستور تحقیق داد .

امام حسین علیه السلام در احتجاجى که با ولید بن عقبه داشت فرمود: به خدا سوگند من تو را در دشمنى‌ات با علىّ‌بن ابى‌طالب علیه السلام ملامت نمى‌کنم، زیرا خداوند، پدرم را مؤمن و تو را فاسق خوانده است. سپس آیه فوق را تلاوت کردند.

در این آیه دستور تحقیق و بررسى آمده، ولى درآیه‌ى 12 همین سوره، تجسّس، حرام شمرده شده یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاٰ تَجَسَّسُوا ....

الا مؤمنان به پروردگار                        که دارید ایمان به روز شمار

همه در حق هم چه مرد چه زن        نمایید پرهیز از شک و ظن

چه بسیار پندارهائى که هست      که همچون گناهى به دل برنشست

ز حال درونى هم هیچگاه              تجسس نورزید باشد گناه          . آیا مى‌شود تحقیق و تفحّص، هم حرام باشد و هم واجب؟

آنجا که تجسّس حرام است، درباره‌ى رفتار شخصىِ مردم است که ربطى به زندگى اجتماعى ندارد، ولى آنجا که واجب است، موردى است که به جامعه مربوط است و مى‌خواهیم بر اساس آن، اقدام و عملى انجام دهیم که اگر به خاطر احترام فرد، تحقیق و بررسى نکنیم ممکن است جامعه در معرض فتنه و آشوب قرار گیرد.

فسق چیست و فاسق کیست؟

«فسق» در لغت به معناى خارج شدن است و در اصطلاح قرآنى، به خارج شدن از راه مستقیم گفته مى‌شود. این کلمه در برابر عدالت به کار مى‌رود و فاسق به کسى گویند که مرتکب گناه کبیره‌اى شود و توبه نکند. واژه فسق، در قالب‌هاى گوناگون، 54 بار در قرآن آمده و در موضوعات و مصادیق مختلفى به کار رفته است از جمله:

الف. در مورد انحراف‌هاى فرعون و قوم او: إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ                      ب. در مورد افراد چند چهره و منافق: إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ                         ج. در مورد آزار دهندگان به انبیا و سرکشان از دستورات آنان: قالُوا یا مُوسى‌ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها                                                                                            . د. در مورد کسانى که طبق قانون الهى داورى و قضاوت نمى‌کنند  :           وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ                                         . ه. در مورد حیله گران: ... بِما کانُوا یَفْسُقُونَ

و. در مورد کسانى که وظیفه‌ى مهم امر به معروف و نهى از منکر را رها ‌کنند: الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا . . . بِما کانُوا یَفْسُقُونَ       ز. در مورد کسانى که خانه، تجارت، فامیل و مادّیات را بر جهاد در راه خدا ترجیح ‌دهند إِنْ کانَ آباؤُکُمْ‌ ... أَحَبَ‌ ... وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ‌ ح. در مورد گناهان علنى و انحرافات جنسى و شهوت‌رانى‌هاى ناروا. (قرآن به قوم لوط که گناه را در مجالس علنى و بى‌پروا انجام مى‌دادند، لقب فاسق داده است) رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ .                 . ط. در مورد بهره‌گیرى از غذاهاى حرام حُرِّمَتْ...الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ‌...ذلِکُمْ فِسْقٌ ی. در مورد تهمت زدن به زنان پاکدامن یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ‌...هُمُ الْفاسِقُونَ‌

پیام های آیه .... إِنْ جٰاءَکُمْ فٰاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا  ..... حجرات8

1- افراد مؤمن باید اهل تحقیق و بررسى باشند، نه افرادى زودباور و سطحى‌نگر ...

2. همه‌ اصحاب پیامبر عادل نبوده‌اند، بلکه در میان آنان افراد فاسق و منافق بوده‌اند

3- افشاگرى و رسوا کردن افرادى که کارشان سبب فتنه است، مانعى ندارد.

4- زمینه فتنه دو چیز است: تلاش فاسق، زود باورى مؤمن فاسِقٌ‌... فَتَبَیَّنُوا 5- اصل در اسلام، اعتماد به مردم است، امّا حساب کسى که فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادّى جداست.

6- افراد فاسق، در صدد ترویج اخبار دروغ و نوعى شایعه پراکنى هستند.

7- ایمان، با خوش‌باورى سازگار نیست. جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ

8- تحقیق و بررسى را به تأخیر نیندازید. فَتَبَیَّنُوا (فاء نشانه‌ى اقدام سریع) 9- گاهى فاسق راست مى‌گوید، بنابراین نباید همه جا سخن او را تکذیب کرد، بلکه باید تحقیق شود. فَتَبَیَّنُوا                                                                  . 10- جامعه اسلامى، در معرض تهاجم خبرى است باید هوشیار بود.           11- در مدیریّت، باید علاج واقعه را قبل از وقوع کرد. ابتدا تحقیق بعد اقدام 12- بیان فلسفه و رمز و راز احکام الهى، انگیزه‌ى مردم را براى انجام دستورات زیاد مى‌کند. (فلسفه تحقیق، دورى از ایجاد فتنه است.)        13- یکى از اهداف خبرگزارى‌هاى فاسق، ایجاد فتنه و بهم زدن امنیّت نظام است.

14- اقدام بر اساس یک گزارش بررسى نشده، مى‌تواند جامعه‌اى را به نابودى بکشاند.

15- اقدام عجولانه و بدون بررسى و تحقیق، نوعى جهالت است. بِجَهالَةٍ 16- عمل به دستورات الهى، مانع پشیمانى است. تحقیق کنیم تا مبادا پشیمان شویم.

17- پایان کار نسنجیده، پشیمانى است. نادِمِینَ

تحقیق، داروى دردهاى اجتماعى‌

در طول تاریخ، انبیا با مردم و اجتماعاتى روبرو بوده‌اند که به انواع بیمارى‌هاى اجتماعى و اخلاقى مبتلا بوده‌اند و حتّى امروز با آن همه پیشرفت‌هاى مهمى که در زندگى بشر شده، هنوز آن بیمارى‌ها به قوّت خود باقى است. بیمارى‌هایى همچون: تقلید کورکورانه از نیاکان و پیروى از عادات وآداب و رسوم خرافى .  پیروى از خیالات، شایعات، پیشگویى‌ها و رؤیاهاى بى‌اساس . داورى و موضع‌گیرى بدون علم، ستایش یا انتقاد بدون علم و نوشتن و گفتن بدون علم . داوریى شفابخش براى همه آن بیمارى‌ها، تحقیق و بررسى است که در این آیه آمده. اگر جامعه اهل دقّت و تحقیق و بررسى باشد، همه‌ى این آفات و بلاهاى اجتماعى یکسره درمان مى‌شود.

(در کار دشمن) تحقیق کنید

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‌ إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ کَثِیرَةٌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً  نساء 94

پس اى مؤمنان چونکه بهر جهاد         بگشتید راهى به دیگر بلاد

به تحقیق آیید و در جستجو                 در آیین یار و مرام عدو

بر آن کس کز اسلام دم بر زند               ز تن جامه کفر را برکند

مبادا که بر او زنید افترا                          بگویید کافر بود بر خدا

که با خود بگویید باشد حلال               گر از او ستانیم جانى و مال

مبادا بر این کار رو آورید                       که اندک غنیمت ز دنیا برید

شما را به درگاه پروردگار                      غنائم بود بى حدّ و بى شمار

که حتّى شما نیز در ابتدا                     که گشتید تسلیم یکتا خدا

جز اظهار تسلیم چیزى نبود                 چرا هوشتان را ظواهر ربود

خداوندتان لیک منّت نهاد                 که بر قلبتان نور ایمان بداد

پس اکنون بدقّت به وجهى نکو           به تحقیق آیید در جستجو

مبادا که سر بر هوس برنهید        به کس نسبت کفر و عصیان دهید

که هرچه نمایید بى کم و کاست             بدانید آگاه از آن خداست

پس از جنگ خیبر، پیامبر صلى الله علیه و آله شخصى به نام اسامةبن زید را همراه گروهى از مسلمانان به سوى یهودیانى که در یکى از روستاهاى فدک بودند فرستاد تا آنان را به اسلام یا قبول شرایط ذِمّه و تحت‌الحمایه بودن دعوت نماید، یکى از یهودیان (به نام مِرداس) با شنیدن خبر، اموال و خانواده خود را در پناه کوهى قرار داد و با گفتن لا اله‌ الّا اللّه محمّدٌ رَسولُ اللّه به استقبال مسلمانان آمد.

اسامه به گمان این‌که او از ترس، اسلام آورده و اسلام او واقعى نیست، او را کشت. رسول خدا پس از اطلاع، به شدّت ناراحت شدند و آیه فوق نازل شد.

انگیزه‌ى مادّى و کسب غنائم در جهاد، چیزى است که اسلام آن را نکوهش کرده و از اقدام شتابزده و کشتن بى تحقیق، زیر عنوان حرکت انقلابى و قاطعیّت، انتقاد نموده است. جمله‌ى‌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ هم مى‌تواند اشاره به این باشد که شما خودتان هم در آغاز، به ظاهر ادّعاى اسلام مى‌کردید و هم مى‌تواند (آن گونه که در المیزان آمده) اشاره به این باشد که خود شما نیز در جاهلیّت با انگیزه‌هاى مادّى و براى رسیدن به غنائم مى‌جنگیدید

و اسلام آن انگیزه‌ها را از میان برد. ممکن است مراد از أَلْقى‌ إِلَیْکُمُ السَّلامَ اظهار اسلام و گفتن شهادتین باشد که با شأن نزول موافق است

و یا مراد از القاى سلام، پیشنهاد آتش‌بس و ترک جنگ و تسلیم باشد نه اسلام آوردن، که معناى آیه این مى‌شود : به کسى که پیشنهاد عدم تعرّض مى‌کند و اظهار تسلیم و ترک جنگ دارد، نگویید : تو به حرفت ایمان ندارى و دروغ مى‌گویى تا بتوانید او را بکشید و غنائمى بدست آورید.

ممکن است مراد از جمله‌ فَتَبَیَّنُوا در آخر آیه، تحقیق در تاریخ جاهلیّت باشد. یعنى شما قبل از اسلام براى دنیا جنگ مى‌کردید پس تحقیق کنید یعنى تاریخ را بررسى کنید که چگونه اسلام به شما رشد داد، پس از تازه مسلمانان توقّع بالا نداشته باشید.

پیام ها :                                                                                                   . - بر چسبِ بى‌دینى به دیگران زدن و عجله در نسبت دادن کفر به افراد مشکوک‌ ممنوع.                                                                                           . - ما مأمور به ظاهریم، نه درون افراد، اگر گفتارشان را نمى‌پذیریم، فورى هم ردّ نکنیم.                                                                                            . - نه تنها ادّعا دلیل مى‌خواهد، بلکه ردّ مطلب نیز دلیل مى‌خواهد.

- شما بى‌تحقیق و بى‌پروا گام برندارید، خدا مسائل مادّى را حل مى‌کند.

- نه ساده‌اندیش باشید، نه زود باور. نه بد اندیش و نه کینه‌توز. فَتَبَیَّنُوا

 

 (رسانه ها و ماهواره ها، گوساله های زرین سامری)

 در گذشته رسانه‌هایی چون شعر، و ابزارهائی چون سحر و جادو بیشترین کاربرد را در افکار مردم به‌جا می‌گذاشت. اگر تا دیروز شعر بود، در جهان امروز رمان ها و سریال ها و فیلم ها هستند که همانند گوساله سامری مسحورکننده هستند. همان گونه که سامری به دروغ گوساله زرین را به عنوان خدای موسی علیه السلام معرفی می کند و به پرستش و پیروی و اطاعت از آن دعوت می نماید، امروز نیز رسانه ها و ماهواره های زیبا و چشم نواز و مسحورکننده، به دروغ معنویت های مردم را مصادره کرده و با عرفان های کاذب و نمادهای دروغین، فکر و فرهنگ مردم را تحت تاثیر و مدیریت خویش در می آورند تا بتوانند بر جامعه مدیریت کنند.

در دیپلماسی عمومی، کنترل فرهنگی جامعه و مهندسی آن به معنای فراهم آوری لشکری بی مزد و مواجب است که از جان و دل برای تحقق مقاصد رهبرانی که کنترل کنندگان فرهنگ جامعه هستند، تلاش می کند.                                      دیگر نیازی نیست که استکبار جهانی ستون پنجمی را ایجاد کند و جاسوسانی را تربیت نماید و هزینه آن را بپردازد. این سربازان فرهنگی در خیابان ها همان کاری را می کنند که دشمنان در اتاق های فکر در واشنگتن و لندن و فلسطین اشغالی دستور می دهند.

بلکه گاه نیازی به دستور مستقیم و غیرمستقیم آنان نیست، زیرا نخبگان مدیریت شده فرهنگی و فکری خود، در مسیر اهداف استکباری فکر می کنند و برنامه می ریزند و عمل می کنند. اجرای درست برنامه ها نیز می تواند از هرگونه نفوذ احتمالی و تخریب و تغییر مهندسی های انجام شده جلوگیری کند.

حضور رهبری در جامعه و مراقبت و کنترل دقیق و کامل توده های مردم، به معنای همراهی با مردمانی است که تحت شدیدترین تبلیغات دشمنان قرار دارند. رهبران جامعه با درایت بایستی مراکز فرهنگی و علمی را از حضور سامری های بت پرست و استکبارگرا مانع شوند و در مقام ضعف و زبونی قرار نگیرند و تهدید به قتل و طرد اجتماعی نشوند.

سامری گری فرهنگی

سامری در آموزه های قرآنی، نمونه ای از عالمان برجسته ای است که در مسیر بدعت ها گام برمی دارد و جامعه ای را به تباهی می کشاند. وی که از عالمان دارای کرامت بوده، از کرامت و قدرت معنوی خود برای تغییر فرهنگی جامعه سوء استفاده می کند. قَالَ فَمَا خَطْبُکَ یَا سَامِرِیُّ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَ کَذَلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی [موسى] گفت اى سامرى منظور تو چه بود؟ گفت به چیزى که [دیگران] به آن پى نبردند پى بردم و به قدر مشتى از رد پاى فرستاده [خدا جبرئیل] برداشتم و آن را در پیکر [گوساله] انداختم و نفس من برایم چنین فریبکارى کرد (طه95و 96)

بدان سامرى کرد آنگه ندا              چسان فتنه اى بُد که کردى به پا

بگفتا که پى برده ام من عیان              به چیزى که از دیگران بُد نهان

بدیدم رد پائى از جبرئیل                    ندیدند آن را بنى اسرییل

از آن ردّ پا توشه اى ساختم                در آن پیکر سرد انداختم

به چشمم مزین شد این گونه کار     که این بود دستورى از نفس خوار

وقتى حضرت على علیه السلام بصره را فتح کرد، مردم‌ دور آن حضرت را گرفتند تا سخنان او را بشنوند، چشم حضرت در میان مردم به حسن بصرى افتاد که چیزى را یادداشت مى‌کرد. امام با صداى بلند او را مخاطب قرار داده و فرمودند: چه مى‌کنى؟ عرض کرد سخنان شما را مى‌نویسم تا براى دیگران بازگو نمایم. امام فرمودند: آگاه باشید که هر قوم و جمعیّتى یک سامرى دارد و تو اى حسن! سامرى این امّت هستى، تو از من آثار رسول خدا را مى‌گیرى و با هواى نفس و تفسیر به رأى خودت، مکتب تازه‌اى مى‌سازى و مردم را به آن فرا مى‌خوانى .                                              . بر طبق تفاسیر المیزان، فرقان و نمونه، مراد سامرى از فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ آن است که من مقدارى از آثار موسى را فراگرفته و بر آن مؤمن شدم، سپس آن را رها کرده و گوساله را ساختم و قهراً جمله‌ى‌ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا یعنى به طرحى براى انجام این کار پى بردم که دیگران از آن غافل بودند و این معنا با حدیث فوق ‌مناسب‌تر است .           .   1- براى برطرف کردن انحراف، ابتدا باید ریشه‌ى انحراف را بررسى کرد. 2- با منحرفان و مفسدان فرهنگى باید برخورد کرد فَما خَطْبُکَ یا سامِرِیُّ جامعه یهودی که از فشار مضاعف و سخت فرعون رهایی یافته بود نیازمند مدیریت و مهندسی فرهنگی بود. آنان به مدت چند سده در مصر زندگی کرده بودند و فرهنگ بت پرستی مصر بر ایشان تاثیرات شگرفی به جا گذاشته بود. از این رو، لازم بود تا این قوم از مصر خارج شود و در جایی دیگر آموزش و پرورش یابد و ملتی برگزیده و الهی شود .            . حضرت موسی(علیه السلام) نیازمند برنامه ای کامل بود تا ملتی را بر اساس آن بسازد و تربیت کند، از این رو به کوه طور می رود تا برنامه جامع را از خداوند دریافت کند. در زمانی که آن حضرت(علیه السلام) در کوه طور بود، سامری از فقدان برنامه و رهبری استفاده می کند و به مهندسی فرهنگی می پردازد. هرچند که هارون نبی(علیه السلام) در زمان عدم حضور موسی(علیه السلام) به عنوان خلیفه حضور داشت، ولی از موقعیت اجتماعی هم چون حضرت موسی(علیه السلام) برخوردار نبود. همین مسئله موجب می شود تا سامری با توجه به ضعف نفوذ اجتماعی جانشین رهبری و فقدان برنامه رسمی فرهنگی و درخواست های مکرر مردم برای ارایه برنامه استفاده کند و با کنار زدن جانشین، مدیریت جامعه را در اختیار گیرد. از آن جایی که قوم موسی(علیه السلام) خواهان برنامه جامع فرهنگی بودند، سامری از فقدان برنامه بهره برداری می کند و می کوشد تا با دروغی، نیاز حقیقی را به پاسخی دروغین برآورده سازد. البته این قوم بارها از موسی(علیه السلام) خدایی را خواسته بودند که قابل رویت باشد و بتوانند در برابر آن تعظیم کنند. خداوند در آیه 138 اعراف گزارش می کند که قوم یهود همین که از سرزمین مصر بیرون آمدند، برای این که هویت مشخص و جامعه ای با هویت جداگانه داشته باشند، خواهان خدایی خاص برای خود می شوند. وَ جَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ یَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

پس از آنکه پروردگار جلیل              به ساحل رساندى بنى اسرییل

بدیدند یک ملت بت پرست               که بر بت پرستى برآورده دست

به موسى بگفتند اى مرد راد                همانند بتها ز سنگ و جماد

خدائى مقرر نما بهر ما                     که ما هم پرستش کنیم آن خدا

بفرمود موسى شما جاهلید              ز درک حقایق همه غافلید

این درخواست بت به عنوان خدا، هرچند که برای هویت یابی مستقل ارایه می شود، ولی بیانگر این نکته است که هنوز فرهنگ بت پرستی و مصری در ایشان باقی و برقرار است.  و خداوند یکتا و یگانه غیرمجسم را نمی پسندند.

عوامل انحراف عبارتند از:

الف: رهبر گمراه. «وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ»

ب: زرق و برق. «یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ»

ج: امکانات و رفاه. «أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ»

د: شیطان و تزیین‌هاى او. «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ» بهترین وسیله‌ى انحراف مردم، تزیین کارهاى زشت آنهاست. «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ»

ظهور بدعتها از آن جایی که حکومت بر دلها به معنای حکومت بر شخص و شخصیت، بدون هزینه یا با کم ترین هزینه است، هر کسی دوست دارد از این حکومت مطلق بهره مند شود. از این رو مثلثی از زر و زور و تزویر پدید می آید تا کنترل فرهنگی و در نهایت کنترل جامعه را در اختیار گیرد.

اصحاب قدرت و دولت، در کنار ثروت اشراف برای کنترل و مدیریت جامعه نیازمند عالمانی هستند که بر دل ها حکومت میکنند. این جاست که عالمان تزویر در جامعه شکل می گیرند که ظاهری آراسته و نیک دارند، ولی در باطن همراهان زر و زور هستند. این عالمان برای دست یابی به قدرت و ثروت، حاضر می شوند تا علم خویش را به بها عرضه دارند و این گونه است که بدعت در جوامع بشری شکل می گیرد.

بدعت در دین که به معنای ایجاد چیزی بی هیچ پیشینه و نوآوری است، آوردن اموری در دین است که برخلاف حکم خدا و پیامبر و آموزه های دینی است. این نوآوری ها برای این نیست تا مشکلات جامعه حل و فصل شود و راهکارهایی برای برون رفت جامعه ارایه گردد، بلکه از آن روست که دل اصحاب زر و زور به دست آید و توده ها مردم را به ظاهری پسندیده فریب دهند و در جهت منافع دولتمردان و ثروتمندان به کار گیرند.

لذا خداوند در آیات بسیاری عالمان بدعت گزار را تهدید می کند؛ زیرا این جماعت از نخبگان جامعه به سبب نفوذ بر دل های مردم، زمینه دگرگونی در دین و اهداف متعالی آن را سبب می شوند بقره79 و آل عمران75 فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَ وَیْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یَکْسِبُونَ

کسانى که از پیش خود در کتاب             نویسند بس چیزها ناصواب

بگویند باشد ز یکتا خدا                          فروشند آن را به اندک بها

بر آنها بسى واى بادا ز حق                   از آنچه نویسند بر این نسق

ز مالى کز این کار آید به کف               چه حاصل بود عاقبت جز اسف

1- دین‌سازى، جریانى خطرناک در طول تاریخ بوده است. یَکْتُبُونَ الْکِتابَ 2- بدعت، دین سازى، دین فروشى و استحمار مردم، از خطراتى است که از ناحیه‌ى دانشمندان فاسد، جامعه را تهدید مى‌کند هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ          3- مواظب قلم‌ها، کتاب‌ها، مقالات زهرآلود، تحریف‌گر و بدعت‌گزار باشید و به هر عالمى اعتماد نکنید. یَکْتُبُونَ ... یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ                                4- مردم به صورت فطرى علاقمند به مذهب هستند، لذا بسیارى از شیّادان، سخنان خود را به نام دین و مذهب به مردم تحویل مى‌دهند.  5- یکى از انگیزه‌هاى بدعت و افترا، رسیدن به دنیاست. ثَمَناً قَلِیلًا                  6- از بدترین درآمدها، درآمدِ دین‌فروشى است. وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ               7- شدیدترین عذاب‌ها برای آنکه به تفکّر و اعتقاد مردم خیانت کنند. 8- هر انحرافى که در طول تاریخ در اثر بدعتى بوجود آید، گناهش به گردن بدعت‌گزار است. در بدعت ها همواره بخش هائی مورد توجه قرار می گیرد که منافع طبقه یا قشری را تهدید می کند. از این رو بدعت ها زمینه را برای گسترش فساد و ستم فراهم می آورد و زمینه انباشت ثروت، خیانت در امانت، نقض تعهدات اجتماعی و مانند آن می شود و در نهایت جامعه و مردمان آن را از مسیر اصلی گمراه می سازد.

قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُواْ أَوْلاَدَهُمْ سَفَهًا بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللّهُ افْتِرَاء عَلَى اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَ مَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ انعام140

زیانکار هستند آن قوم و کیش          که از جهل کشتند اطفال خویش

نبینند سودى از آنچه خدا             ز روزى بر آنها بکرده عطا

زدند افترا بر یگانه اله                     بگشتند مغبون و گم گشته راه

خداوند ریشه بسیاری از بدعت هایی که از سوی عالمان گذشته شده را هواپرستی و کسب در آمد و ثروت می داند. سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شٰاءَ اللّٰهُ مٰا أَشْرَکْنٰا وَ لاٰ آبٰاؤُنٰا وَ لاٰ حَرَّمْنٰا مِنْ شَیْءٍ کَذٰلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتّٰى ذٰاقُوا بَأْسَنٰا قُلْ هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنٰا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّٰ تَخْرُصُونَ  انعام148  

کسانى که هستند مشرک به رب                                                     بگشتند غرقه به کفر و شغب

بگویند گر خود یگانه خدا                   همى کرد اراده به دور قضا

نه ما نه پدرهایمان هیچگاه                 نگشتیم مشرک به یکتا اله

نکردیم هرگز حرام آن غذا                   که بر ما بدادست یکتا خدا

که پیشینیان هم بدین قول خام          رسل را نمودند تکذیب تام

چشیدند تا اینکه طعم عذاب               گرفتار گشته به قهر و عقاب

بگو گر دلیلى است بر این سخن           ارائه نمایید آن را به من

شما جز ز اوهام و پندار خویش            رهى از اطاعت نگیرید پیش

سخنهایتان هست جمله گزاف            نگویید غیر از دروغى و لاف

قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَکُمُ الَّذِینَ یَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَ هُم بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ( انعام150)

بگو خود گواهان خود را تمام             بیارید بر هر حلال و حرام

کمان گواهى چو کردند زه                 تو هرگز بر آنها گواهى مده

ز اهواء آنان مکن پیروى                    مبادا که دنبال ایشان روى

که کردند تکذیب آیات ما               نگشتند مؤمن به روز جزا

بتابند رخ با لجاجت ز ربّ            گرایند سوى بتان بى سبب

1- یکى از وظایف مبلّغان دینى، برخورد با بدعت‌هاست. ...حَرَّمَ هذا...  2- هر گواهى و شهادتى، اعتبار ندارد. فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ                   3- مواظب باشیم شرایط و جوّ اجتماع، ما را به اشتباه نیافکند فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ (تصدیق کردن و همگام شدن با گواهان ناحق حرام.)                      4- انسان‌هاى با ایمان نباید از سنّت‌هاى مشرکان تقلید کنند لاتَتَّبِعْ...کَذَّبُوا

عالمان با سوءاستفاده از علم و نفوذ اجتماعی خود، مهندسی فرهنگی جامعه را به گونه ای سامان می دهند که نیازهای زودگذر دنیوی ایشان برآورده شود و اصحاب قدرت و ثروت خشنود شوند. از این رو حقایق را کتمان و آن را دگرگونه جلوه می دهند و باطل را حق می نمایانند و مردم را به گمراهی دعوت می کنند.

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یَشْتَرُونَ الضَّلاَلَةَ وَ یُرِیدُونَ أَن تَضِلُّواْ السَّبِیلَ (نساء44 ) (و آل عمران71)

نبینى مگر حال اهل کتاب                که کم بهره اى یافتند از صواب

خریدار گمراهیند و ضرر                   به دریاى ظلمت شده غوطه ور

به دل دوست دارند با میل و خواست      شما هم بگردید گمره ز راست

آنان برخلاف مسئولیت و وظیفه خود، به کتمان حقایق می پردازند و با نوآوری ها و بدعت های نادرست در دین، مردم را به سوی گمراهی و ضلالت و فساد رهنمون می سازند و آلت و ابزار دست قدرتمندان و ثروتمندان قرار می دهند. وَ لاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ  (بقره 42)

به باطل نسازید حق را نهان                  که پنهان شود راستى پشت آن

بلى خویش دانید این نکته راست       که حق و حقیقت همانا کراست

یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌

شما اى که هستید اهل کتاب آل عمران71  چرا مى نمایید حق را خراب

هرآنچه که حقست را بى اساس              ز باطل بپوشانده برآن لباس

که با شبهه سازید حق را نهان             ولى خویش دانید حق باشد آن

- مشتبه کردن و کتمان حق، دو اهرم نیرومند دشمن براى ایجاد انحراف در بین مؤمنان است. در دو آیه‌ى قبل فرمود: یُضِلُّونَکُمْ ... در این آیه تَلْبِسُونَ، تَکْتُمُونَ       »                                                                       - - کتمان حقّ، حرام و اظهار آن واجب است. تَکْتُمُونَ الْحَقَّ ...                       - کلمه لُبْس به معناى پوشاندن و لَبْس به معناى شکّ و تردید است.

امتیاز انسان، به شناخت اوست و کسانى که با ایجاد شکّ و وسوسه و شیطنت، حقّ را مى‌پوشانند و شناخت صحیح را از مردم مى‌گیرند، در حقیقت یگانه امتیاز انسان بودن را گرفته‌اند و این بزرگترین ظلم است.

حضرت على علیه السلام مى‌فرماید: اگر باطل خالصانه مطرح شود، نگرانى نیست. (چون مردم آگاه مى‌شوند و آن را ترک مى‌کنند.) و اگر حقّ نیز خالصانه مطرح شود، زبان مخالف بسته مى‌شود. لکن خطر آنجاست که حقّ و باطل، بهم آمیخته شده و از هر کدام بخشى چنان جلوه داده شود که زمینه‌ى تسلّط شیطان بر هوادارانش فراهم شود. .                                1- نه حقّ را با باطل مخلوط کنیم و آن را تغییر دهیم و نه باطل را در لباس حقّ مطرح سازیم. لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ، لا تَکتُموا الحَقّ                    . 2 - تلبیس، مشتبه کردن و کتمان حق، دو اهرم نیرومند دشمن برای ایجاد انحراف در بین مؤمنان است.

3- کتمان حقّ، حرام و اظهار آن واجب است. (تکتمون الحقّ...)

4- وجدان و فطرت، بهترین گواه بر حقّ پوشى انسان است وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ

 امام صادق علیه السلام درباره‏ی و انتم تعلمون: یعنی اهل کتاب به صفات ذکر شده برای پیامبر در تورات آگاهند، (ولی آن را کتمان می‏کنند) بسیاری از تحریف‏گرانِ سامری صفت، با نام اسلام‏شناس، مستشرق، مورّخ و جهانگرد، در کتاب‏ها و ثبت مکان‏ها و زمان‏های تاریخی تصرّف کردند و در دائرةالمعارف‏ها به عنوان محقّق چنان سیمایی از اسلام ترسیم کردند که خواننده به فکر ایمان و تأمّل در عقاید اسلامی نیفتد.

 

فقدان رهبری و برنامه فرهنگی مشخص، باعث می شود که سامری از علم و دانش خویش برای افزایش نفوذ اجتماعی بهره گیرد و به مهندسی فرهنگی قوم بپردازد. این بدان معناست که اگر رهبران جامعه اقدام به مهندسی کامل و جامع فرهنگی نکنند و کار را با امروز و فردا کردن به تاخیر اندازند، دیگران به کنترل و مهندسی فرهنگی جامعه می پردازند و جامعه را به سمت و سوی اهداف خویش سوق می دهند.                                
این که خداوند در هنگام رفتن موسی
(علیه السلام) به سوی کوه طور او را مورد مواخذه و بازخواست قرار می دهد و می فرماید: ای موسی! چه چیز موجب شد تو جلوتر از قومت به وعده گاه بشتابی. گفت: اینک آنها پشت سر من هستند و من به حضورت شتافتم (ای پروردگار من) تا خشنود شوی. فرمود: ما از پس تو قومت را امتحان کردیم و سامری آنها را گمراه کرد. قَالَ هُمْ أُولَاء عَلَى أَثَرِی وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى 84 چنین داد موسى جواب سخن         بیایند قومم به دنبال من

از این روى تعجیل کردم به کار          که خشنود گردد ز من کردگار.

قٰالَ فَإِنّٰا قَدْ فَتَنّٰا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ أَضَلَّهُمُ السّٰامِرِیُّ 85

خدا گفت قوم ترا بعد تو                  بکردیم خود آزمایش ز نو

یکى سامرى گولشان زد به راه            در افکندشان در صراط تباه

 

فَرَجَعَ مُوسىٰ إِلىٰ قَوْمِهِ غَضْبٰانَ أَسِفاً قٰالَ یٰا قَوْمِ أَ لَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطٰالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی 86

چو موسى برآن طایفه بازگشت        غضبناک بر سوى آنان گذشت

بگفتا مگر کردگار اى عباد                شما را بسى قول احسان نداد

مگر مهلت قول آمد طویل              به چشم شما اى بنى اسرییل

که این سان شکستید پیمان من        که ننهاده اید ارج برآن سخن

بخواهید آیا که قهر خدا                   گریبانتان را بگیرد سزا

 (طه84 تا 86) اگر حضرت موسی(علیه السلام) درنگ می کرد و پیش از موعد به میقات نمی رفت بلکه با قوم خویش به میعاد و میقات می رفت، شاید شرایط برای تاثیرگذاری سامری و مهندسی فرهنگی و کنترل جامعه به دست نمی آمد. این در حالی است که عجله حضرت موسی(علیه السلام) موجب شد تا سامری بتواند به اهداف شوم خویش برسد و نفوذ اجتماعی خود را برای مهندسی فرهنگی و تغییر رهبری به کار گیرد. وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِن بَعْدِیَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَ أَلْقَى الألْوَاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کَادُواْ یَقْتُلُونَنِی فَلاَ تُشْمِتْ بِیَ الأعْدَاء وَ لاَ تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (اعراف150)

چونکه موسى به قوم باز آمد            خشمگین و غمین بگفت چه بد

جانشین بدى شدید مرا                    سبقت آورده بر کلام خدا

لوحها را فکند و پیش کشید    سر هارون [چو کار قوم بدید]

گفت هارون که یا بن ام موسى         قوم بیچاره کرده است مرا

بود نزدیک تا کشند مرا                       نپسندم ملامت اعدا

تو مدان اى نبى من مضطر              همره فرقۀ ستم گستر

و اما پس از مخالفت‌هایى که با حضرت على علیه السلام صورت گرفت، روزى آن حضرت خطاب به مردم فرمود: سیره و الگوى من انبیا هستند ... امّا الگوى من از برادرم هارون این است که هارون به برادرش فرمود: ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی، حال اگر بگویید او را به استضعاف نکشیدند و خوار نکردند و براى قتل او هیچ اقدامى نکردند، منکر قرآن شده‌اید و اگر همان باشد و شما آن را پذیرفتید، پس هارون معذور بوده و سکوتش لازم بوده است. چنانکه پیامبر صلى الله علیه و آله نیز به آن حضرت فرمودند: یا علىّ ... فانّک منّى بمنزلة هارون من موسى و لک بهارون اسوة اذ استضعفه قومه و کادوا یقتلونه.‌ پس تو نیز در برابر دشمنى قریش صبر پیشه کن.                                                                    . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: حضرت موسى براى نشان دادن نهایت ناراحتى خود، هنگامى که به میان مردم رسید، آن رفتار توبیخ آمیز را با هارون نمود وگرنه خدا به موسى در طور گوساله‌پرستى قومش را خبر داده بود. امام صادق علیه السلام فرمود: هارون با آن همه اذیّت و آزارى که از قومش دید، باز در میان آنان ماند، زیرا اگر آنان را ترک مى‌کرد و به سوى موسى مى‌رفت، قطعاً عذاب الهى بر آنان نازل مى‌شد.                                  . 1- در برابر انحراف‌هاى فکرى، باید غیرت دینى نشان داد. غَضْبانَ أَسِفاً (برخورد امام خمینى "ره" با توطئه‌ى آیات شیطانى سلمان رشدى مرتد)    2- حتّى غضب اولیاى خدا، از روى تأسّف بر حال مردم است.            . 3- از آفات هر انقلاب و حرکت اصلاحى، ارتداد و ارتجاع مى‌باشد. بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی (پس رهبر باید آن را پیش‌بینى کرده و پیشگیرى کند.)           . 4- در جامعه‌ى‌ فاسد و منحرف، گاهى تلاش انبیا هم بى‌نتیجه مى‌ماند.     5- نباید بر امر و فرمان الهى پیشى گرفت. أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ              » 6- تأخیر موسى و تمدید مدّت حضور در کوه طور، فرمان الهى بود، نه خواستِ موسى و البتّه جنبه‌ى تربیتى داشت. أَمْرَ رَبِّکُمْ                      » 7- هرگاه اصول در خطر افتد، فروع را باید رها کرد. أَلْقَى الْأَلْواحَ هنگامى که موسى دید مردم مشرک شده و دست از اصل خدا پرستى برداشته‌اند، الواح تورات را که یک سرى دستورات و قوانین الهى بود، به کنارى گذارد و پیگیر اصل مهم‌تر شد .                                                               . 8- براى ایجاد شوک در جامعه منحرف، باید حرکت توبیخى چشمگیر و به یاد ماندنى کرد. نهج‌البلاغه مى‌خوانیم: حضرت على علیه السلام براى ایجاد تحرّک در شنوندگان بى‌تفاوت، گاهى سیلى به صورت مبارک خود مى‌زد.

أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ گاهى توبیخ به موقع نزدیکان و در میان جمع، براى نشان دادن اهمیّت مطلب و هشدار و زهر چشم گرفتن از بیگانگان است. چنانکه خدا پیامبرش را خطاب قرار داده لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ در حالى که هدف، هشدار به دیگران است .          . 9- در برابر فرد عصبانى باید برخوردى عاطفى داشت ابْنَ أُمَّ (با هارون علیه السلام از یک پدر و مادر بودند، امّا هارون، موسى را فرزند مادر خطاب کرد.) 10- مستضعفان دیروز که به دست موسى از فرعون نجات یافتند، امروز عاملِ استضعاف رهبران خود شده‌اند. اسْتَضْعَفُونِی                           . 11- سقوط اخلاقى انسان تا آنجاست که به خاطر هوا و هوس و گوساله پرستى، ولى‌نعمت خود را تهدید به قتل مى‌کند. وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی          . 12- سکوت و بى‌تفاوتى نسبت به ظلم و انحراف، انسان را هم‌سنگ ظالم قرارمى‌دهد. لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ هارون سکوت را ظلم مى‌دانست، فرمود سکوت نکردم، بلکه مرا مجبور به سکوت و تهدید به قتل کردند. بنابراین، اگر رهبران جامعه ای، برنامه فرهنگی نداشته و به درستی فرهنگ جامعه را مهندسی نکنند، دیگران برای دست یابی به اهداف خاص گام به جلو می گذارند و مدیریت فرهنگی و در نهایت کنترل جامعه و رهبری آن را در دست می گیرند؛ زیرا هیچ شکی نیست که قدرت و مدیریت جامعه در دست کسی است که مدیریت فرهنگی را در اختیار دارد.

در جهان امروز، رسانه ها، همان نقش گوساله زرین سامری را بازی می کنند که دارای قدرت مسحورکنندگی هستند. از گوساله سامری صدایی بر می آمد که مردم را شگفت زده و به خود جلب و جذب می کرد. وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ اعراف48

پس از آن ز سوى خدا لوط پاک           پیمبر بگردید در روى خاک

به قومش بفرمود آیا شما                     ندارید شرمى ز یکتا خدا؟

نمایید اعمال زشت از هوس                که ناکرده زین پیشتر هیچ کس

إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ 81

کنار زنان را بکردید طرد                      برانید شهوت به بالین مرد

همانا که باشید بس نابکار               بیاورده رو بر فساد آشکار

حضرت لوط، فامیل حضرت ابراهیم و تنها مردى بود که به او ایمان آورد و با او هجرت کرد فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ حضرت ابراهیم او را به منطقه‌اى که در آن گناه و فحشا رواج داشت فرستاد. لذا بخش مهم کار حضرت لوط، مبارزه با فحشا و منکرات جنسى بود، که بیشترین مشکل جامعه بود .  قوم حضرت لوط، با مهمانان خود عمل زشت لواط را انجام مى‌دادند تا مردم از مهمان شدن بترسند. به گفته‌ى قرآن، حضرت لوط علیه السلام ازدواج با دختران خود را به آنان پیشنهاد کرد؛ امّا آنان نپذیرفتند. ازدواج، داراى خصوصیّات و آثارى است که در لواط و زنا وجود ندارد، از جمله :            1. مودّت و رحمت و انس.                 2. تشکیل نظام خانواده.          . 3. فرزند و بقاى نسل.                      4. همخوانى با فطرت و انسانیّت. متأسفانه امروزه نیز دنیاى غرب، (برای ایجاد جاذبه و....) عمل زشت همجنس‌بازى را رسمى و در بعضى کشورها به آن جنبه‌ى قانونى داده است. قوم لوط، علاوه بر لواط، اهل قمار، هرزه‌گویى، توهین، مزاحمت براى عابرین و کشف عورت در انظار عمومى بودند .                                . امام صادق علیه السلام در فلسفه‌ى تحریم لواط فرمودند: لواط، علاقه‌ى خانوادگى میان زن و شوهر را کم، نسل و فرزند را منقطع و آمیزش جنسى طبیعى را از بین مى‌برد و فسادهاى بسیار زیادى را بدنبال دارد. در اسلام، کیفر همجنس‌بازى و لواط (چه فاعل چه مفعول)، اعدام است .      . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: لعنت خدا بر مردانى که خود را مانند زنان ساخته و در معرض مردان هوسباز قرار مى‌دهند.                                 . قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنَا وَلَکِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِینَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَکَذَلِکَ أَلْقَى السَّامِرِیُّ ..... طه 87 

بگفتند هرچند ما رسته ایم               ولى عهد را خویش نشکسته ایم

به ما گفت این کافر سامرى               که مى کرد با لفظ خود ساحرى

زرى را که چون بار، پشت شماست       در آتش گذارید کارى سزاست

خودش نیز افکند در بطن نار          طلاهاى خود را برون از شمار

گفتند ما به اختیار خود با تو خلاف وعده نکردیم ولى از زینت‏آلات قوم بارهایى سنگین بر دوش داشتیم و آنها را افکندیم و [خود] سامرى [هم زینت ‏آلاتش را] همین گونه بینداخت پس براى آنان پیکر گوساله‏اى که صدایى داشت بیرون آورد و [او و پیروانش] گفتند این خداى شما و خداى موسى است و [پیمان خدا را] فراموش کرد مگر نمى‏بینند که [گوساله] پاسخ سخن آنان را نمى‏دهد و به حالشان سود و زیانى ندارد ....طه87تا 96 قٰالَ فَمٰا خَطْبُکَ یٰا سٰامِرِیُّ 95 قٰالَ بَصُرْتُ بِمٰا لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهٰا وَ کَذٰلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی 96

بدان سامرى کرد آنگه ندا             چسان فتنه اى بُد که کردى به پا

بگفتا که پى برده ام من عیان             به چیزى که از دیگران بُد نهان

بدیدم رد پائى از جبرئیل                    ندیدند آن را بنى اسرییل

از آن ردّ پا توشه اى ساختم               در آن پیکر سرد انداختم

به چشمم مزین شد این گونه کار    که این بود دستورى از نفس خوار

گناهکاران براى فرار از مجازات، به بهانه‌هایى چون اجبار و اکراه و فشار خارجى پناه مى‌برند.  مال حرام، خرج کار حرام مى‌شود. مِنْ زِینَةِ الْقَوْمِ (زیور آلاتى که فرعونیان از راه ظلم بدست آورده بودند و به ارث به بنى‌اسرائیل رسیده بود، سرانجام خرج ساخت بت و گوساله شد) چه بسا جلوه‌ها، زیورها و اموال دنیا که براى انسان وزر و وبال است. أَوْزاراً

هالیوودِ سامری، هجوم به خانواده و دین

الف، خانواده : در شروع قرن بیستم میلادی صنعت سینمای هالیوود شکل گرفت و به مرور استودیوها شروع به کار کردند که این امر به شدت سینمای جهان را تحت تاثیر خود قرار داد چون نه تنها ایالات متحده بازار فیلم خانگی خود را داشت بلکه این سینما، کشورهای دیگر را نیز با محصولات خود تغذیه میکرد، همین مسئله باعث شد تا فیلمسازان آمریکایی نسبت به ساخت فیلمهایی در رابطه با خانواده خیلی حساس شوند. البته هالیوود در کنار مضامین بشری و خانوادگی، بسته به افکار به خصوص مدیران استودیوها و کمپانیهای بزرگ خانوادگی، به دیگر موضوعات نیز علاقه نشان میداد.    .                                                                                    ادیسون، مخترع برق و موسس اولین استودیوی فیلمسازی جهان: من درباره استفاده از سینما رویاهای درخشان بسیاری داشتم و میخواستم بدانم که آیا میشود از طریق سینما هر آنچه را که لازم است جهانیان بدانند به آنها آموزش داد؟ یک یادگیری درخشان و هدایت شده. ولی زمانی که سینما تبدیل به ابزار سرگرمی و تبلیغاتی شد من به این بازی پایان دادم چون رویاهای من در این زمینه به حقیقت نپیوست .     .      .   .       فیلمهای هالیوودی در اواسط قرن بیستم پر از صحنه هایی در ارتباط با سبک زندگی خانواده بود ولی همه آنها در یک مورد مشترک بودند و آن این بود که همه این فیلمها تصویرگر درگیری های موجود میان اعضاء خانواده بودند؛ سپس نقش سنتی زن و مرد در چهارچوب خانواده به شدت دستخوش تغییر شد، زنان در خارج از خانه مشغول به کار شدند و اقتدار اقتصادیشان افزایش یافت.                                                   . گسترش افکار فمینیستی، قانونی شدن ازدواج همجنس بازها در برخی کشورهای غربی همگی از جمله عوامل مهمی بود که مفهوم کلی خانواده در این کشورها را تغییر داد. بسیاری از افراطگراها بر این عقیده بودند که خانواده نهادی است که در آنجا حقوق فردی بالاخص حقوق زنان به عنوان مادر و همسر مورد تجاوز قرار میگیرد.

این طرز فکرها، سینمای غرب را نیز به شدت تحت تاثیر قرارداد، آنچنان که فیلمسازان این سینما آثار زیادی در چهارچوب چنین نوع تفکری ساختند که همگی زنان را به سمتی ترغیب میکرد که خود را از این همه بی عدالتی نجات دهند و برای رسیدن به حقوق مساوی در کنار مردان و یا حتی بیش از آن از هیچ تلاشی فرونگذارند، حتی نادیده گرفتن احساسات مادرانه شان.                                                                      .. نتیجه چنین دیدگاه غیرمسئولانه ای بنیان خانواده را بیش از پیش تضعیف کرده و باعث ترویج طلاق، خشونت و بی قیدی در مسائل اخلاقی و جنسی شده است. در میان افراد جامعه بیشتر از همه؛ نوجوانان، افراد افسرده، بزرگسالان روان پریش و ناسالم به آسانی تحت تاثیر روایت هالیوود از زندگی میشوند.  این گونه فیلمها مردم را در برابر برهنگی، اعمال غیراخلاقی، خشونت، خونریزی، قتل و مرگ واکسینه میکند. آنها نمیدانند که مصرف مواد، قتل و خونریزی، جنایت و در نهایت مرگ شاید در فیلمهای هالیوودی با فرصتی دوباره همراه باشد ولی احتمالا پرده آخر زندگی واقعی خواهد بود.

ب، هجمه سامری بر رسانه های دینی

سال‌ها است که محتواها و پیام‌هایی از طرف خودی و غیر خودی عرضه می‌گردند که نتیجه آن جدایی و حتی تضاد با باورهای دینی و بعضا ایرانی است. رسانه ی سامری برای دست‌یابی به هدف شوم خود با استفاده از دروغ، تحریف حقایق،  پخش منکرات و شایعات، خرافات و .... دین را نشانه رفته است و رسانه های وطنی هم گوی سبقت را از دشمنان خارجی در پیش گرفته و با اهداف بیگانگان همسان شده اند . برای مبارزه با این جنگ نرم و مقابله با اهداف شوم آنها می فرماید : باید از میان شما طایفه ای باشند که مردم را به سوی خیر دعوت نماید (آل عمران 104) وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

ز بین شما مردم اهل دین                کسانى که هستند داناترین

سزد مردمان را همى بر صلاح           نمایند دعوت به خیر و فلاح

کنند امر بر کار نیک و دگر               بدارند از کار بد بر حذر

نقش رسانه‌ها، بی ثباتی و شایعات دروغ و خبرهای نادرست                   . رسانه‌ها در طول تاریخ نقش بسیار مهمی را در زندگی بشر ایفا کرده‌اند. رسانه همواره مانند ابزاری با دو کارکرد مثبت و منفی مورد استفاده قرار گرفته است .                                                                               . کارکردهای متضاد رسانه امروزه ابزارهای ارتباطی و رسانه‌ای از چنان تنوع، تعدد و شمولیتی برخوردار است که در هیچ دوره تاریخ بشری این‌گونه نبوده است. به هر میزان که ابزارهای ارتباطی تعدد و تنوع یافته و شمول و فراگیری آن بیشتر شده، درصد خطا و اشتباه یا دروغ به همان میزان نیز افزایش یافته است. در گذشته خبر خطا و دروغ، یک جامعه کوچک را دچار تشویش و اضطراب می‌کرد، ولی امروزه دامنه آن بسیار فراتر از شهر و کشور شده  به همه مناطق جهان گسترش یافته است. یک خبر دروغ درباره ترور رئیس‌جمهوری در یک کشور، می‌تواند اضطراب را در جامعه جهانی به‌وجود آورد و بازارهای مالی و اقتصادی را متلاطم کند .                                                                                . فن‌آوری‌های ارتباطی و رسانه‌ای روز، چنان پیشرفته است که می‌تواند حقایقی را تغییر دهد و یک منطقه آرام را در تصاویر ماهواره‌ای که به همه جهان ارسال می‌شود، به شکل منطقه ناآرام، گرفتار خشونت، کشتار و نابودی نشان دهد و یا برعکس، منطقه‌ای ناآرام را به منطقه آرام به تصویر می‌کشد. رسانه‌ها می‌توانند کشوری را به آشوب بکشانند و موجبات خشم عمومی، غارت و کشت و کشتار را فراهم آورند؛ چنانکه همین رسانه‌ها می‌توانند کشوری ناآرام را به آرامی برسانند و امنیت و ثبات را به آن برگردانند.

شایعات بی‌اساس و اراجیف خبری یکی از اصطلاحات قرآنی درباره شایعات و اخبار بی‌اساس در جامعه، اصطلاح اراجیف است. خداوند بصراحت در آیات 60 تا 62 سوره احزاب می‌فرماید: لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلَّا قَلِیلًا ، مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا . سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا

کنون گر منافق کسان دورو    60     بد اندیش مردان بیمار خو

کسانى که اندر مدینه مدام             به هرگونه نیرنگ و تدبیر و دام

قلوب همه مؤمنان به ربّ              هراسان نمودند هر روز و شب

اگر خود نشویند زین کار دست         نگردند با مؤمنان هم نشست

بر انگیزدت حق، براى جدال             درآئى تو با این کسان در قتال

مسلط بگردى بر اموال و جان          به فرمان و دستور رب جهان

وز آن پس کنار تو، قوم ذلیل           نمانند جز روزگارى قلیل

که هستند این مردمان پلید    61               ز درگاه حق راندگان بعید

هر آنجا که گشتند پیدا و یافت       ببایست بر قتل ایشان شتافت

که این سنتى هست از کردگار   62    که در هر زمانى بود برقرار

بدانید هان سنت ذوالجلال            دگرگون نگردد ز حالى به حال

اراجیف رسانه ای : خبرهای موحش، بیهودگان و سخنهای دروغ و بی‌اصل، به خبرهای نادرست و شایعات دروغ و بی‌اساس، اراجیف می‌گویند؛ چون موجب اضطراب و تزلزل در افراد جامعه و شنوندگان خبر می‌شود و آنان را به تشویش انداخته و به سمت و سوی تحرکات بی‌جا و حرکت‌های برخاسته از هیجان که بیرون از عقل و حقیقت است می‌کشاند. در آیه 60 احزاب از دو گروه خطرناک در جامعه یاد کرده است. گروه نخست همان منافقان هستند که به اسلام اعتقاد و ایمان قلبی ندارند ولی به زبان و در ظاهر ادعای مسلمانی می‌کنند و این‌گونه خود را در میان مسلمانان مخفی کرده و برای منافع و اعتقادات خود برنامه‌ریزی و تلاش می‌کنند.                             .
گروه دوم، مرجفون یا خبرسازان دروغین و شایعه ‌پراکنان هستند که با ایجاد شایعات و خبرهای دروغ و نادرست و بی‌اساس، جوّ امنیتی جامعه را به هم می ریزند و با جنگ روانی، جامعه و نظام اسلامی را تهدید می‌کنند.                            مرجفون از نظر قرآن یک گروه سازمان یافته همچون منافقان هستند. همان‌طوری که منافقان به عنوان یک جریان اجتماعی و ستون پنجم دشمن عمل می‌کنند و از درون جامعه اسلامی به آن ضربه می‌زنند، مرجفون نیز می‌توانند افزون بر منافقان شامل گروه‌های مسلمانی باشند که خواسته و یاناخواسته در این حرکت و جریان مشارکت می‌کنند.                             
بر اساس همین آیات کسانی هستند که به جبهه جهاد نمی‌روند و در سنگرهای جهادی مشارکت نمی‌کنند، بلکه در شهر باقی مانده و با شایعه سازی و شایعه‌ پراکنی به تقویت دشمن و تضعیف روحیه امت می‌پردازند. آنان در شایعات خویش، توان نظامی و جنگی دشمنان را بیش از آنچه هست به تصویر می‌کشند و دلهای آنان توده‌های مردم را می‌لرزانند. آنان نه تنهابه بزرگ‌نمایی از توان دشمن می‌پردازند بلکه با کوچک‌نمایی از توان امت اسلام واقعیت را دگرگونه جلوه می‌دهند و روحیه مومنان و توده‌های مردم پشت جبهه را تضعیف می‌نمایند و زمینه پیروزی دشمن و شکست مومنان را فراهم می‌آورند.

توضیح آیات احکام شرعی ارجاف و حکم مرجفون

1. اتمام حجت و تهدید: نخستین گامی که علیه دو گروه منافقان و مرجفون مطرح شده است، اتمام حجت است. در حقیقت، از آنجایی که در اسلام، اصل، هدایت مردم است و هرگز پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امت اقدام به کیفر و تنبیه نمی‌کنند. مگر آنکه اتمام حجت صورت گیرد، در اینجا نیز نسبت به مرجفان و خبرسازان لرزه‌افکن و شایعه‌سازان و شایعه پراکنان، اتمام حجت صورت می‌گیرد و به دلیل آن‌که جامعه اسلامی همواره بزرگ‌ترین ضربه‌ها را از شایعه سازان خورده است، خداوند آنان را به شدت تهدید می‌کند که آماده مجازات دنیوی و اخروی باشند . .     2. تسلط همه جانبه و قلع و قمع مرجفون : لَنُغْرِیَنَّکَ کنایه از تسلط همه جانبه، یعنی که رهبری با توطئه‌کنندگانی که با جنگ سرد و شایعه‌سازی، ایجاد دلهره می‌کنند برخورد کرده و آنها را قلع و قمع می‌کند. 3. طرد اجتماعی و تبعید: خداوند در جمله آخر آیه می‌فرماید: لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ. این جمله را می‌توان به دو گونه معنا کرد :        . الف: چنان تو را بر آنان می‌شورانیم که همگی قلع و قمع شوند و جز مدت کمی نتوانند در کنار بمانند .                                                          . ب: چنان آنان را تار و مار می‌کنیم که جز تعداد کمی از آنان در مجاورت تو باقی نمانند. به هر حال، قلع و قمع مرجفون به عنوان یک جریان سامان یافته از وظایف رهبری و امت است که به امداد و حکم الهی انجام می‌گیرد . بنابراین، جریان‌ها و رسانه‌هایی که شایعه‌پراکنی می‌کنند باید سرکوب و قلع و قمع شوند تا به شکل یک جریان و تشکیلات عمل نکنند و جامعه را به سوی فتنه سوق ندهند. این کار می‌تواند به‌گونه‌ای صورت گیرد که اشخاص این جریان از جامعه طرد شوند و در مناصب مختلف اجتماعی نقشی نداشته باشند. کنار گذاری آنان از دایره نقش‌های اجتماعی و مناصب دولتی و اجتماعی از شیو‌ه‌هایی است که در این آیه به آن توجه داده شده است. این عمل می‌تواند با تبعید این افراد به جاهای مختلف انجام گیرد تا دیگر نتوانند سامان یافته عمل کنند و ارتباط‌گیری داشته باشند. پس یک مفهوم از عدم مجاورت می‌تواند به معنای طرد از مناصب دولتی و اجتماعی باشد به یک معنای دیگر همان تبعید است که دیگر مجاور و همسایه پیامبرصلی الله علیه و آله نباشند و در مرکز حکومت حضور نداشته باشند که بتوانند تهدیدی به شمار آیند .                  .  از آنجایی که امروزه ارتباط‌گیری ساده‌تر و از طریق رسانه‌های صوتی و تصویری و شبکه‌های اجتماعی انجام می‌گیرد، گاهی بستن این رسانه‌ها و یا محدودسازی آنها برای عدم امکان ارتباط‌گیری باید در دستور کار قرار گیرد نه آنکه ابزارهای ارتباطی برای مرجفان فراهم آید و زمینه فتنه و شایعه‌سازی و تزلزل روحی و روانی جامعه و افراد آن در اختیار مرجفون قرار گیرد. این نوع برخوردها از سوی رهبری و امت بر اساس انتقام شخصی یا هوس بازی نیست، بلکه به عنوان حکم الهی و سنت و فرمان خداوندی است.                                  .
4. ایجاد ترس در مرجفان: رهبری و دولت اسلامی و امت مسلمان باید با مرجفان به‌گونه‌ای برخورد کنند تا آنان و دیگران به دنبال فتنه و آشوب نباشند و باید اقداماتی انجام داد که مرجفان از هرگونه شورش و فتنه‌گری و شایعه سازی دست بردارند. پس ترس از اقدام انقلابی مسلمین باید در آنان ایجاد شود.                             .
5. ایجاد امنیت جامعه در برابر مرجفان: از نظر اسلام بلکه عقل و فطرت انسانی، امنیت و آرامش بسیار مهم و اساسی‌است؛ زیرا اساس سعادت مردم و جامعه  از جمله اهداف برپایی جامعه و دولت می باشد. بنابراین، باید علیه هر عاملی که موجب اختلاف در امنیت جامعه می‌شود، مبارزه و مقابله کرد.  پس خداوند در همین آیات بیان می‌کند که امنیت جامعه یک سنت الهی است که خداوند حافظ این سنت است و مقابله با اخلالگران امنیت نیز یک واجب شرعی و سنت و قانون الهی است :
وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ                              .                                             
6. مهدور الدم بودن مرجفان : خداوند در آیه 61 سوره احزاب خداوند می‌فرماید که هرگاه به این مرجفان دست یافتید آنان را بکشید. در حقیقت حکم قضایی مرجفان مهدور الدم بودن است. البته بعضی مفسران تمام این سخت‌گیری‌ها را در مورد اذیت کننده مومن که در آیات قبل بود، می‌دانند، ولی به نظر می‌رسد این همه تهدید و اعلام مهدور الدم بودن برای کسانی است که قصد اخلال در امنیت جامعه و شکست نظام را دارند، نه مزاحمان ناموس مردم. (تفسیر نور، قرائتی، ذیل آیه)                         .                          پس باید گفت که سعه‌صدر و تساهل و تسامح در برابر مرجفان اندازه‌ای دارد و اگر اتمام حجت تاثیری نداشت و دوباره به اعمال خود ادامه دادند، می‌بایست به حکم قضایی دستگیر و مجحازات شوند. از آنجایی که مفسد فی‌الارض تلقی می‌شوند حکم آنان قتل است.

مرجفان به سبب آنکه امنیت مردم را به هم می‌زنند، دیگر امنیت جانی ندارند و مهدور الدم هستند (اُخِذوا و قُتّلوا)                                             . 7. لعن مرجفان : امت اسلام باید مرجفان را لعن کنند و آنان را از جامعه طرد کرده و از خود  دور سازند. اینکه خداوند می‌فرماید اینان ملعون (طرد شده) هستند، به این معناست که امت نیز باید آنان را طرد کنند و اجازه ندهند هیچ‌گونه ارتباطی با جامعه اسلامی داشته باشند. پس شعار مرگ بر مرجفان و خبرسازان شایعه پراکن یکی از شعارهای قرآنی است.                                                                                8. عدم تاثیر مروز زمان نسبت به مرجفان : اجرای حکم خدا در مورد فتنه‌انگیزان حق ستیز، به زمان و مکان و مرز محدود نیست: و شامل مروز زمان نمی‌شود: اینما ثقفوا اخذوا.

9. عدم امنیت قضایی برای مرجفان: برای فتنه‌انگیزان و اخلال‌گران امنیت جامعه، هیچ جایی نباید محل امن باشد. بنابراین، فرار فتنه‌انگیزان حتی به خارج از کشور، نبایدمانع برخورد با آنان شود. همچنین در دستگیری مرجفان، همه مردم باید بسیج شوند: اینما ثقفوا اخذوا.                                                                                                   10. شدت و ذلت برای مرجفان: از آنجایی که دشمنان در جنگ نرم همانند دشمنان در جنگ سرد باید کشته و مجازات شوند، خداوند حکم مرجفان را قتل قرار داده است؛ اما از آنجایی که نقش جنگ روانی و جنگ مرجفان بسیار زیانبارتر و خطرناکتر از حمله نظامی است و گاه مشروعیت و فلسفه نظام اسلامی را تهدید و پایه ثبات آن را سست می‌کند، خداوند سخت‌گیری و شدت عمل را نسبت به آنان فرمان می‌دهد و می‌فرماید که مرجفان باید به شدت و با ذلت مجازات شوند و به بدترین شیوه به قتل برسند: قتلوا تقتیلا.                                                                               . 11. حکم قطعی و سنت الهی: از نظر قرآن مقابله با مرجفان و جهاد علیه فتنه‌گران، یک سنت الهی در همه ادیان بوده است و اختصاصی به اسلام ندارد. از همین رو آن را به عنوان یک سنت الهی مطرح می‌کند سنه ‌الله                                                                                                        12. عدم تغییر حکم: قانون اعدام فتنه‌انگیزان و اخلال‌گران، تبدیل ناپذیر است. از همین رو خداوند می‌فرماید: وَ لَن تَجِدَ لِسُنّه اللهِ تَبدیلاً و هرگز در سنت الهی تبدیلی نیست. سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، به مفهوم راه و رسم و روشی است که آن حضرت به فرمان خدا آن را به کار می‌گرفته و همواره براساس آن عمل کرده است؛ چرا که با شیوه‌ای که یکی دو بار انجام گیرد،‌ سنّت گفته نمی‌شود، بلکه سنت به آن شیوه‌ای گفته می‌شود که همواره جریان دارد . با این بیان منظور آیه این است که :               . خدا مقرر فرمود تا در برخورد با کسانی که با نفاقگرایی و اراجیف خبری و ایجاد تزلزل و نگرانی در جامعه، به حقوق و امنیت مردم تجاوز می‌کنند، پس از روشنگری و هشداری سخت به آنان، اگر از کارشان دست برنداشتند و بر تجاوزکاری‌شان پافشاری کردند، به این سبک رفتار گردد و آنان را به شدت و سختی و خواری و مذلت مجازات کرده و به قتل برسانند. ( حالا خود قضاوت کنید رافت و گذشت نظام را نسبت به رسانه ها و روزنامه های مغر ض و سامری وطنی )

آداب روزنامه نگاری در مفاهیم دینی

تأکید بر اموری چون

1. جدال به احسن و پرهیز از جدال به باطل در هنگام تهیه خبر
2. انتخاب بهترین شیوه نگارش و محتوای مناسب
3. پذیرش نصیحت و تأکید بر اندرزگویی و نصیحت مردم به خیر و نیکی و عفو و دیگر فضایل اخلاقی
4. سخن حکیمانه و پرسشهای خردمندانه در هنگام تهیه و تدوین خبر الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (زمر 18)

کسانى که چون حرف حق بشنوند          نکوکار گردند و صالح شوند

همین بندگانند تا کردگار                         هدایت بفرمودشان آشکار

به تعداد هرچند ایشان کمند                 خردمند مردان این عالمند
امام خمینی(ره) مطالب بسیاری را در اصول و سیاست های روزنامه

 نگاری و اخلاق آن بیان داشته است که همگی آنان مبتنی بر آموزه های

 وحیانی اسلام است.

1- امانت داری: اصل امانت داری از اصول مهم در عرصه رسانه ها و اطلاع رسانی است. امانت داری از احکام عقل عملی است و همه انسان ها آن را به عنوان یک اصل اخلاقی پذیرفته و قبول دارند.

خداوند از مؤمنان می خواهد تا در همه امور اصل امانت داری را رعایت کنند. وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ (مؤمنون8) و (معارج32)

به پیمان و عهد و امانات خویش         گرفتند راه وفا را به پیش

 این امانت می توان حقیقت یا واقعیتی باشد که در اختیار انسان قرار می گیرد نعمت های خداوند و چگونه استفاده کردن آن و .....  (نساء58) إِنَّ اللّٰهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمٰانٰاتِ إِلىٰ أَهْلِهٰا وَ إِذٰا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النّٰاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّٰهَ نِعِمّٰا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللّٰهَ کٰانَ سَمِیعاً بَصِیراً  

چنین داده دستور یکتا خدا            امانت اگر هست نزد شما

ببایست بر صاحبش پس دهید       به وجهى نکو پیش رویش نهید

چو در بین مردم برانید حکم              به انصاف و با عدل خوانید حکم

خداوندتان مى دهد نیک پند              مگر بهرتان اوفتد سودمند

خداوند باشد سمیع و بصیر           بداند همه رازهاى ضمیر

هرگونه خیانت در امانت کاری خلاف اصول اخلاقی است یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ  

الا مؤمنان با رسول و خدا    انفال27  خیانت نورزید هرگز شما

میان امانت، خیانت خطاست         بدانید، پرهیز از آن سزاست

از جمله این خیانت ها می تواند شهادت دروغ و کتمان حقیقت یا واقعیتی باشد که در اختیار آدمی است و شخص با سکوت و عدم بیان آن، در آن امانت خیانت می کند. عدم ذکر منابع خبری نیز از مصادیق خیانت در امانت است. فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمٰانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللّٰهَ رَبَّهُ وَ لاٰ تَکْتُمُوا الشَّهٰادَةَ وَ مَنْ یَکْتُمْهٰا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللّٰهُ بِمٰا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ  

به آنکه امین است نزد شما بقره283    امانت سپارید مال و بها

بترسید از خشم پروردگار                     خیانت نورزید هرگز به کار

نگردید خائن چو گشتید امین               شهادت نسازید کتمان چنین

که هرکس شهادت نماید نهان             گنهکار باشد به دل بى گمان

ز هر کار آگه بود کردگار                     چه پنهان بود کار یا آشکار

2- صداقت و راستگویی: اصل راستی و صداقت از دیگر اصول اخلاقی است که می بایست در کار روزنامه نگاری و خبرنگاری مورد توجه قرار گیرد. اسلام دروغ را از مصادیق گناهان کبیره دانسته و آن را کلید همه گناهان برمی شمارد. صداقت موجب افزایش اعتماد عمومی به رسانه و توجه بیشتر بدان می شود. خداوند از مؤمنان می خواهد که همواره و در همه حال با صادقین و راستگویان باشند. اگر خبر و مطلبی است که احتمال صدق و کذب در آن می رود، خبرنگار مسلمان جز به صدق خبری را نمی گوید و همواره با صداقت و راستی با خبری مواجه می شود.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَ کُونُواْ مَعَ الصَّادِقِینَ توبه119 آل عمران71

الا مؤمنان به پروردگار                      که دارید ایمان به روزِ شمار

بترسید از کردگار مهین                   بگردید با صادقان همنشین

 

3- استقلال: رسانه می بایست از هرگونه وابستگی به گروه ها و جناح ها و احزاب برکنار باشد؛ زیرا وابستگی فکری و مالی موجب می شود تا منفعت گرایانه و طرفدارانه اخبار را تحریف و کتمان کند و یا تغییر دهد و یا از صدور اخباری جلوگیری کند و توانایی روشنگری رسانه خود را کاهش دهد و این گونه ضربات خطرناکی به خود و آرمان مردم وارد سازد. هرگروه و جناحی افکار و رفتارهای خاصی دارد که گرایش به آنها موجب می شود تا رسانه نتواند حقایق و واقع را چنان که هست ببیند و یا تحلیل و یا گزارش کند. وَ إِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَ الْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (بقره53) و (روم32)

زمانى که از لطف کردى خدا               به موسى کتابى و فرقان عطا

که شاید بدین لطف یکتا اله            هدایت بیابید بر راست راه

4- حقیقت محوری: حقیقت همواره آن چیزی نیست که در جهان حضور دارد؛ زیرا بسیاری از حقایق، همچنان تحقق نیافته است. جهان عدالت خواه هنوز آرمانی است که تحقق نیافته است. بسیاری از حقایق، رنگ واقعیت به خود نگرفته است. آرمان های اسلامی و انسانی از جمله حقایقی است که می بایست همواره در اطلاع رسانی مدنظر قرار گیرد و بر آن تأکید شود تا از یادها نرود. آزادی حقیقی، رهایی انسان از کفر و شرک و هواپرستی، تحقق عدالت فراگیر و همه جانبه از حقایق هستی است که می بایست در رسانه ها اطلاع رسانی و به عنوان آرمان گوشزد شود. لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ

5- وقایع نگاری: رسانه مؤظف است ضمن پاسداشت آرمان ها و حقایق به وقایع نگاری بپردازد و توصیف مناسب و تحلیل درست از واقعیت های جهان و جامعه و انسان ارایه دهد. گزارش های قرآنی همواره بر این دو امر مبتنی بوده است؛ زیرا با گزارش از وضعیت موجود جامعه خواهان تغییر و تحول می شود و از انسان ها می خواهد تا واقع بینانه مسایل را درک کرده و مبتنی بر حقایق عمل کنند.

6- ساده نگاری: قرآن بر بیان ساده و آسان و روان مطالب تأکید دارد. شیوه ای که قرآن در پیش گرفته، اطلاع رسانی شفاف و ساده و آسان از حقایق و واقعیت های هستی و انسان است. (نور34و 46) تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ این است آیات کتاب روشنگر (قصص2)

7. جذابیت: خبر و یا مطلب می بایست جذاب باشد و مخاطب خود را جذب کند. آیات قرآنی از این شیوه برخوردار است. اصولا نبأ یا خبر مطلبی است که توجه انسان را به خود جلب می کند و او را به امری خاص که برای او جاذبه دارد آگاه می سازد. 

وقتی حضرت آدمعلیه السلام انباء می کند، توجه فرشتگان را جلب و جذب می کند و یا وقتی پیامبرصلی الله علیه و آله از قیامت اخبار می دهد از چنین خاصیتی برخوردار است. وَ عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ (بقره31) ) (آل عمران44)

خداوند چون خوان خلقت نهاد      به آدم همه اسم ها یاد داد

سپس اسم ها را به جمع ملک           بیان کرد یکتا خدا تک به تک

بفرمود آنگه که اسماء و نام                 بیان مى نمائید اینک تمام

بیان مى نمائید اینک شما                   اگر راستگوئید در ادعا

 

8. وفاداری: خبر می بایست وفادار به اصول انسانی و اخلاقی جامعه باشد چنان که می بایست به واقعیت وفادار باشد. یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ... مائده 1

الا مؤمنان به پروردگار                      بمانید بر عهد خود استوار

9. فراگیری: اخبار باید از عنصر فراگیری و عمومیت برخوردار باشد؛ زیرا اخبار شخصی و جزیی نمی تواند مفید فایده ای باشد مگر اینکه خبر به گونه ای تنظیم شود که حاوی اطلاعاتی مفید باشد و دیگران بتوانند از آن در زندگی سود برده و آن را سرمشق عمل خویش قرار دهند.

10. انصاف: در اخبار می بایست رعایت میانه روی و انصاف را داشت. انصاف نوعی عدالت است با این تفاوت که حالت رأفت و عطوفت و احساسات و عواطف در آن بیشتر خودنمایی می کند. مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَکثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یعْمَلُونَ

گروهى از آنها در اعمال خویش          میانه رهى را بگیرند پیش

ولى اکثر آن کسان در ضمیر               به بدکارى خویش هستند اسیر

 انصاف ویژه انسان است و انسان ها به سبب حالت رأفت و عطوفت در هنگام عدالت نوعی ایثار دارند. از این رو در دعای توفیق الطاعه امام زمانارواحنا فداه سخن از انصاف از سوی امت در ارزیابی عملکرد دولتمردان به میان آمده است.

11 . صراحت و روشنی: اطلاع رسانی می بایست به دور از هرگونه اما و اگر باشد و سعی شود تا محکمات خبر و قول سدید در آن رعایت شود. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا (احزاب70) و (نساء9)

 از ایزد بترسید بر راستى                حقیقت بگویید بى کاستى

12 . اصلاح گری: دوری از فساد به عنوان نوعی ظلم آشکار می بایست در دستور کار رسانه ها باشد. مبارزه با فساد و افساد در هر شکلی امری است که در آموزه های قرآنی بر آن تأکید شده است. هر کسی در هر سطح و توان می بایست در اصلاح فساد در جامعه بکوشد و هنجارها و ارزش ها را جایگزین فساد و تباهی کند.

قَالَ یَا قَوْمِ ..... إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ (هود88)

که منظور من هست تنها همین         که اصلاح سازم شما را چنین

چو توفیق خواهم ز پروردگار                 بکردم توکل برآن کردگار

به درگاه لطفش ببردم پناه                   بجز راه یزدان نبودست راه

13.  بنابراین، مسئله رسانه از جمله روزنامه نگاری نیز می بایست به عنوان یک فعل انسان کمال گرا و هدفمند در این چارچوب و براساس این معیارها و ملاک ها انجام گیرد.

محورهای اساسی و معیارهای رسانه ی مثبت

14- عدالت محوری و عدالت خواهی: خداوند در آیات قرآن ظلم را به سبب آن که خروج از سنت و قانون کمالی عدالت است امری قبیح و مکروه معرفی می کند و هر موجودی را به سبب ظلم، موجودی خارج از سنت و قوانین حاکم بر هستی معرفی می کند. از نظر قرآن، ماموریت پیامبران این است که مردم را با عدالت حاکم بر هستی آشنا کرده و از آنان بخواهند که در چارچوب کتاب و قوانین حاکم بر هستی، زندگی خود را سامان دهند و عامل به عدالت باشند.

 لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید25)

رسولان خود را خداى جهان              فرستاد با معجزاتى عیان

کتابى عطا کرد و میزان نهاد             که مردم گرایند یکسر به داد

 رسانه ای ارزشی است که در چارچوب این سنت و قانون الهی حاکم بر جهان و انسان حرکت کند و همواره در چارچوب عدالت و در راستای تحقق ارزش های عقلانی و وحیانی گام بردارد.

15- ستم ستیزی و دفاع از مظلوم: از آن جایی که عدالت خواهی و حرکت بر مدار عدالت، به معنای گریز از ظلم و ستم است، انسان مومن و مسلمان عقل نهاد، انسانی ستم ستیز است و می کوشد تا دیگران را به عدالت بخواهند و از هرگونه ظلم و ستم باز دارد. از این رو همواره درکنار عدالت خواهان و علیه ظالمان است و در دفاع از مظلوم و رهایی او، از جهاد مالی، جانی و علمی کم نمی گذارد. رسانه ارزشی رسانه ای است که همواره در چارچوب ستم ستیزی و دفاع از مظلوم گام برمی دارد و می کوشد تا مردم را نسبت به مصادیق و مفاهیم ظلم آگاه کرده و آنان را در مسیر عدالت کلان هستی قرار دهد و دستگیر مظلومان و دشمنان ظالمان باشد  وَ الَّذِینَ إِذٰا أَصٰابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ (شوری39) وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولٰئِکَ مٰا عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ 41

کسانى که چون ظلم و بیداد شوم           بر آنان بیارد ز هر سو هجوم

ز پرهیزکاران مؤمن به رب                   نمایند یارى و نصرت طلب

اگر بر کسى ظلم گردد تمام                کند دادخواهى بر انتقام

نزیبد که او را نکوهش کنند                بباید بر انصاف کوشش کنند

16. استکبارستیزی و دفاع از مستضعف: خداوند از مؤمنان می خواهد در همه جا و به هر شکل ممکن علیه مستکبران باشند و در کنار مستضعفان با مال و جان و زبان به دفاع برخیزند. از این رو به مسلمانان اعتراض می کند که چرا برای رهایی مستضعفان دست به سلاح نمی برند و علیه مستکبران به جنگ نمی پردازند و آنان را نیست و نابود نمی کنند. قرآن عدالت خواهی مسلمانان را جهانی می داند بطوری که یک مسلمان می کوشد تا در هر جا و در هر شکلی ظلمی را دید نابود سازد و کاری به مذهب و رنگ و دین و نژاد و ملت مستضعفان ندارد و هرجایی که مستضعفی بود برای دفاع از او به جنگ می پردازد و در این راه شهادت را افتخار می داند. وَ مَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاء وَ الْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا  

کنون پس چرا در ره ذوالجلال نساء75     نسازید هرگز جهاد و قتال

اگرچه که هستند جمعى اسیر               ز مرد و زن و کودکان صغیر

که در مکه در چنگ کفار خوار           اسیرند و گویند اى کردگار

رها ساز ما را از این قید و بند                ز شهرى که مردان آن ظالمند

کسى را به یارِىّ ما کن گسیل               که این سان نمانیم خوار و ذلیل

17. اخلاق محوری: از مهمترین راهبردها و سیاست های یک مسلمان آن است که همه زندگی اش را در چارچوب اخلاق سامان دهد؛ زیرا پیامبرصلی الله علیه و آلهمأموریت خود را اتمام مکارم و محاسن اخلاقی می داند و خداوند او را به خلق عظیم می ستاید.  وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ و راستى که تو را خویى والاست (قلم4) از این روست که او اسوه حسنه مردمان شده است لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً (احزاب21)

به پیغمبر حق کنید اقتدا                 پسندیده کاریست نزد خدا

هرآن کس که او هست امیدوار        به دیدار یزدان و روز شمار

خدا را همیشه کند ذکر و یاد            دل خویش بر مهر ایزد نهاد

یک رسانه ارزشی رسانه ای است که اخلاق محور باشد و در تحکیم مکارم و محاسن اخلاقی در جامعه و تبلیغ و گسترش آن بکوشد. رسانه ای که اصول اخلاقی را رعایت نکند و در مسیر امر به معروف و گسترش هنجارها و ارزش ها عمل نکند و به اشاعه منکر و فحشا بپردازد، رسانه غیراخلاقی است. از نظر اسلام هرگونه اشاعه فحشاء و گسترش منکر جرم و عملی ضداخلاقی و گناه دانسته شده است. الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَتوبه67

دورویان چه مرد و چه زن هر طرف      نمایند یارىّ هم در هدف

همه مردمان را به رفتار بد                   نمایند وادار بر کار بد

بدارند باز از عملهاى نیک                     به هر کار زشتند با هم شریک

چو از یاد بردند یزدان راد                     خدا نیز بُرد این کسان را ز یاد

که حقا دورویان همه فاسقند             همه زشت کردار و نالایقند

إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (نور19)

کسانى که دارند میلى چنین             که در بین افراد مؤمن به دین

عملهاى زشت و مرام قبیح             رواجى بیابد عیان و صحیح

به دنیا و عقبى عذابى الیم                به پاداش اعمال بد مى دهیم

کز آن فتنه آگاه باشد خدا              و لیکن نباشید آگه شما

18. توحیدمحوری: توحیدمحوری می بایست در دستور کار قرار گیرد. هرگاه این اصل نادیده گرفته شود همه بنیادهای دیگر فرو می ریزد. در این چارچوب باید همواره رسانه اصل توحید را در نظر داشته باشد و در تبلیغ و گسترش این اندیشه بکوشد تا جامعه ذکر و یاد خدا را در همه اعمال و اندیشه ها مدنظر قرار دهد. یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللّٰهَ ذِکْراً کَثِیراً 41 وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً احزاب42

الا مؤمنان به پروردگار                    نمایید ذکر خدا بى شمار

بخوانید او را به هر صبح و شام       پرستید او را به شورى تمام

مصادیق ظلم حاکم بر جهان و وظایف رسانه ها

19- کفر و شرک موعظه، یکى از راه‌هاى دعوت به حقّ است و هیچ کس از آن بى‌نیاز نیست. یکى از نام‌هاى قرآن، موعظه است. قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ و در کتاب‌هاى حدیث، فصلى مخصوصِ مواعظ به چشم مى‌خورد. لذا یکی از رسالت های رسانه موعظه می باشد. وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ  

به فرزند خودگفت لقمان به پند لقمان13  لب از شرک گفتن به یزدان ببند

که ظلمى بزرگست این کار زشت        نباید برایش شریکى نوشت

 

ادامه مطالب

http://m5736z.blog.ir/post/rasaneh1

http://m5736z.blog.ir/post/rasaneh2

http://m5736z.blog.ir/post/rasaneh3

 

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۲)

سلام و تشکر
  • حامد میرزایی
  • با سلام و احترام
    متن خیلی خوب و مفیدی بود
    ولی ای کاش بصورت چند متن و کوتاه تر ارائه میشد.
    تشکر

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">