تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

 

 

     بسم الله الرحمن الرحیم

مقایسه بین دو خطبه ای که در کوفه و شام بیان فرمود به این نتیجه می رسیم که اصل مخاطب شناسی را کاملا رعایت کرده، زیرا که در کوفه اکثر مخاطبین او عموم مردمند که در جهل و ناآگاهی به سرمی برند و به مقتضای حال، سخن را در خور فهم مخاطبین بیان می نماید. و آنان را از جنایتی که مرتکب شده اند و نیز از شخصیت شهیدان آگاه می سازد.

ولی در شام در مجلس یزید، چون خواص حضور دارند و همه دارای آگاهی نسبت به امور هستند لحن خطاب فرق می کند و در نتیجه به رسوا کردن و مایوس نمودن یزیدیان میپردازد. آنچه اشاره شد اجمالی از سیاست ها و شیوه های تبلیغی آن بزرگواران بود. شیوه های دیگری از قبیل شجاعت، شهامت، فصاحت و بلاغت و وقت شناسی از دیگر روش های تبلیغی امام و عمه اش زینب علیهماسلام بوده است

امام سجاد و حضرت زینب علیهماسلام با عبیدالله ملعون و یزید سفاک با بیان شیوا و استناد به نصب و حقایق و قرآن و سنت چه کرده که چاره آخر برای آن وحوش پست اهانت با چوبدست به لب و دندان مبارک اباعبدالله می‌شود که از این طریق جلوی بیانات کوبنده این اولیای مخدره را بگیرند تا بیشتر بر طبل رسوایی‌شان نکوبد.

در مجلس عبیدالله ملعون آن انسان پلید خودبین این بانوی بزرگوار چگونه برخوردی دارند و چگونه کلام جاری می‌سازند که عبیدالله سؤال می‌کند من هذه المتکبره؟ تا جایی که در هر دو جا چه کوفه و چه شام آرزوی مرگ ایشان و حتی قصد جان حضرتش می‌نمایند.

راوی می‌گوید: ندیده بودم زنی را تا به امروز اینقدر باوقار و باحیا چنین سخنرانی کند، مرا به یاد علی علیه السلام انداخت. صحبت از بانویی است که تا به امروز نه در جمع نامحرمان بوده و نه کلاس صحبت در حضور نامحرمان رانده. جز وقار و عزت و ولایت عمه سادات چه عاملی می‌تواند چنین قدرتی را به او عطا کند.

حضرت زینب علیهاسلام خطب زیادی ایراد نمودند ولی در دو تای آنها به ویژه در شام با ذکر قسم و الله فرمودند که نام ما ماندگار است و شما فناشدنی هستید. پس از آن همه مصائب سخت و سنگین روایت شده که حضرتش رو به آسمان فرموده و عرض کردند : پروردگارا این قربانی را از ما بپذیر‌ و در پاسخ به اینکه کربلا را چگونه دیدی؟  می‌فرماید جز زیبایی چیزی ندیدم یعنی برای خدا رفتیم و به محضرش خون را تقدیم کردیم و با عقل و عدل محض در مقابل جهل و ظلم کامل ایستادیم و رضایت پروردگار را برای خود به ارمغان آوردیم.

امام سجاد : هر روز از ماه صفر از تمام محرم بر ما سخت‌تر گذشت در کاروان اسارت اگر هر کدام از ما اشک بی‌صدایی هم می‌ریخت با نیزه و کعب نی بر سرمان می‌زدند و در این میان سهم عمه‌ام زینب از همه بیشتر بود. انسان وقتی می‌شنود چه چیزهایی برای این اولیای مخدره اتفاق افتاده تازه می‌فهمد که امام زمان ارواحنا فداه  چرا؟

می‌فرمایند: من اگر برای مصائب عمه‌ام به جای اشک خون گریه کنم، جا دارد

.انسان اگر بداند که این بانوی بزرگوار بزرگ‌ترین مفسره قرآن بعد از مادر بزرگوارشان بوده، اگر بداند که رسالت کربلا را چگونه به دوش کشید و با کرامت و عترت آن را منتقل کرد، تازه درک می‌کند .

چرا پس از 1380 سال برای دویدن ایشان (در عاشورای حسینی) برای جمع‌آوری و سر و سامان دادن به کودکان اگر جان هم بدهد کم گذاشتم. چنین وقاری و عزتی است که انسان در مقابل آن سر تعظیم فرود می‌آورد.

حرکت کاروان بین راه مدینه به کربلا  پس از هفت روز حضور تلخ و جانکاه، در شام و پایان عزاداری، به فرمان یزید، وسایل سفر اهل بیت را فراهم، و آنان را همراه با فردی امین به سوی مدینه روانه کرد. در مسیر راه هر جا که کاروان فرود می آمد آن ماموران از خاندان رسالت فاصله می گرفتند و تا رسیدن به مدینه این روش ادامه داشت (وقعه الطّف ص372)

 

بخش 9 :            نقش سیاسى امام سجاد علیه السلام در عصر اسارت

مهمترین عملکرد امام زین‏ العابدین علیه السلام در زمینه حادثه کربلا عبارتند از؛

الف - انتقاد شدید از موضع فریبکاران کوفى روز دوازدهم محرم، اسیران آل محمدصلی الله علیه و آله و على ‏بن ‏الحسین علیه السلام را در حالى که تنى رنجور و آهن و غلى در گردن داشتند وارد شهر کوفه نمودند. على‏ بن‏ الحسین علیه السلام در سرزنش مردم شهر کوفه چنین فرمود: مردم آیا شما به پدرم نامه ننوشتید و با او بیعت نکردید و پیمان نبستید و فریبش ندادید و به پیکار با او برنخاستید؟ چه زشتکارانید و چه بداندیشه و کردارید. اگر رسول خدا به شما بگوید فرزندان مرا کشتید و حرمت مرا در هم شکستید، شما از امت من نیستید، به چه رویى به او خواهید نگریست؟ سخنان امام سجاد علیه السلام تحولى شگفت در کوفیان ایجاد کرد و از هر سو بانگ گریه برخاست مردم یکدیگر را سرزنش کردند سپس امام بر این نکته تأکید کرد که سیرت ما باید چون سیرت رسول خدا باشد که نیکوترین سیرت است.                                        .
ب - مبارزه با حاکمان اموى امام على ‏بن ‏الحسینعلیه السلام نیز همچون دیگر مصلحان آسمانى لحظه‏ اى در راه مبارزه با ستم از پاى ننشست و در مقابل هیچ ستمگرى کرنش نکرد او در عصر اسارت به خوبى ثابت کرد که مى‏ توان حتى در مقابل ستم ‏پیشگانى چون ابن‏ زیاد و یزید که حتى از ریختن خون چون حسین علیه السلام، ریحانه رسول، ابایى ندارند، ایستاد و حتى کلمه‏ اى که رنگ ذلت داشته باشد بر زبان نراند. اولین رویارویى و برخورد زین ‏العابدین علیه السلام با حاکمان اموى پس از واقعه کربلا، برخورد و گفتگوى امام با پسر زیاد، حاکم خیره سر کوفه بود.                  .
ج - هدایت خلق به رهبران راستین اسلام و اهتمام به امر به معروف و نهی از منکر و مقابله با حاکمان و نهی از تبعیت از ظالمان.                                     .
د - افشاگرى چهره بنى ‏امیه و بیدارى افکار عمومى بر ضد امویان و زمامداران ناصالح
هـ - منشور جاوید در معرفى اهل بیت علیهم السلام از درخشان ترین صفحات زندگى پیام آور کربلا، سخنان شکننده و افشاگرانه او در مسجد اموى شام است.

امام در این سفر و در این صحنه، در لباس اسارت، همان‏ جهاد عظیمى را انجام داد که حسین ‏بن ‏على علیه السلام در کربلا در قالب خون و شهادت به انجام رسانده بود.  او با یک خطبه، انقلاب شگفتى در قلمرو امپراتورى شام به وجود آورد و تحولى بزرگ در مردم آن سامان که چهل سال به تبلیغات مسموم معاویه خو گرفته بودند، ایجاد نمود.

و - زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان کربلا و نهضت عاشورا امویان با توجهیات و تفسیرهای گوناگون، در صدد تحریف و به فراموشی سپردن واقعه عاشورا بودند و امام سجاد علیه السلام از روشهایی برای احیای آن استفاده کرد و پیروزی امام سجاد علیه السلام در این زمینه در جور خفقان آن روز چشمگیر است.  قیام پدر بزرگوار آن امام علیه السلام و پایان فاجعه آمیز آن در کربلا، توجه مردم را به دستگاه حکومت و مفاسد آن جلب کرد. اگرچه امام را یاری نکردند ولی بعداً وجدان مردم بیدار شده و در خود احساس گناه می کردند.

امام سجاد علیه السلام برای پیش راندن مسلمانان به سوی نفرت از بنی امیه، این احساس را شعله ور ساخت. وقتی قصابی را می دید که گوسفندی را ذبح می کند، می فرمود: به گوسفند آب بدهید. از جمله راهبردهاى سیاسى امام زین ‏العابدینعلیه السلام در عصر خفقان امویان، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان کربلا که در واقع زنده نگه داشتن فرهنگ شهادت و ایثار بوده، مى‏ باشد.

ز - برانگیختن نهضتهاى خونخواهى حسینى آن حضرتعلیه السلام از هر موقعیتی برای یادآوری جنایات یزید در کربلا و حماسه ایثار و شجاعت و شهادت شهیدان کربلا و پدرش امام حسین علیه السلام استفاده می‌کرد و نمی‌گذاشت تحریف و تغییری در آن ایجاد گردد یا به فراموشی سپرده شود. روحیه انتقام جوئی در مردم بیدار شد و به همین علت قیام و جنبش ها بعد از کربلا بوجود آمد.

امام سجاد علیه السلام و زینب کبری علیها السلام از مصیبت بی نظیر کربلا سخن می گفتند و شهادت هدفدار سیدالشهداء را و پیام او را به مردم تعلیم می دادند و فساد دستگاه حکومت را بر ملا می کردند تا مردم به عمق مصیبت پی ببرند و از ستمگران روزگار انتقام خواستن را یاد بگیرند.

.آن روز در جهان اسلام چهار نقطه بسیار حساس و مهم بود دمشق، کوفه، مکه و مدینه، حرم مقدس رسول الله مرکز یادها و خاطره اسلام عزیز و پیامبر صلی الله علیه و آله                                  
امام سجاد علیه السلام در هر چهار نقطه نقش حساس ایفا فرمود، و به دنبال آن بیداری مردم و قیامها و انقلابات کوچک و بزرگ و نارضایتی عمیق مردم آغاز شد. از آن پس تاریخ اسلام شاهد

قیامهایی بود که از رستاخیز حسینی در کربلا مایه می گرفت، از جمله واقعه حره که سال بعد اتفاق افتاد، تا سرانجام به قیام ابومسلم خراسانی و انقراض سلسله ناپاک بنی امیه منتهی شد. مبارزه و انتقاد از رفتار خودخواهانه و غیر عادلانه خلفای بنی امیه و بنی عباس به صورتهای مختلف در مسلمانان .

بخصوص در شیعیان علی علیه السلام در طول تاریخ زنده شد و شیعه به عنوان عنصر مقاوم و مبارز که حامل پیام خون و شهادت بود در صحنه تاریخ معرفی گردید. گرچه شیعیان همیشه زجرها دیده و شکنجه ها بر خود هموار کرده اند،

ولی همیشه این روحیه انقلابی را حتی تا امروز پس از چهارده قرن در خود حفظ کرده. امام سجاد همیشه پیام شهادت و مبارزه را در برابر ستمگران به زبان دعا و وعظ بیان می فرمود و با خواص شیعیان خود مانند ابو حمزه ثمالی و ابو خالد کابلی و… در تماس بود.

امام سجاد علیه السلام در قالب شکایت و دعا به تعلیم و تربیت و جبران انحرافات که در دین وارد شده میپردازد قسمتی از این دعاها به نام صحیفه سجادیه گردآوری شده که آنرا زبور آل محمد هم میگویند در حقیقت این کتاب در لباس دعا تعلیم دهنده دین و اخلاق است و چگونگی ستایش خدا و معنای واقعی صلوات (بخصوص آل محمد) را تاکید و مطرح میسازد. در این دعاها وظائف والدین فرزند حقوق افراد شکیبائی در مقابل سختیها و معجزات علمی (ای خدائی که وزن تاریکی و نور سایه و هوا را میدانی؛ خدایا با قدرت خود آب آشامیدنی دشمنان را به بیماری و با بیامیز)

امام از سلاح دعا برای خنثی کردن حوادث گاهی استفاده میکرد آنقدر جاذبه دعا و کلمات بالا بود که محبوبیت خاصی بین مردم، بخصوص اهل سنت پیدا کرد و از طرفی کلیه مصیبتها و مشکلات زمان خود را به وسیله دعا بیان فرموده اند. زیرا اسلام و ارزشها دست خوش تحریف بنی امیه و امویان (افرادی چون، معاویه، یزید، ابن زیاد ،مروان، عبدالملک و حجاج) شده بود .

امام بهترین بهره برداری از نهضت عاشورا را برای مبارزه با یزید و جانشینش کرد و همه جا خط سرخ تشیع را دنبال میکرد و با فرهنگ تقیه هم گاهی باعث حفظ تشیع میشد امام احساس گناه را بر مردم شعله ور کرد به طوری که بنیاد 5 جنبش را باعث شد. ضمنا کوفه در این زمان وضعیت خاصی داشت و گوشه کنار گروه ها با خشونت بر صدد انتقام بودند و به طرز وحشتناکی افرادی که در کشتن حسین و یارانش دخالت داشتند مثله و قطعه قطعه میکردند .

قیام های زمان امام در پی روشنگری ها

جنبش توابین شیعیان معروف کوفه، برای جبران بی وفائی ها و به خونخواهی حسین قیام کرده و از امام سجاد میخواهند که به کوفه برگردد امام مخالفت کرده و امور مربوط به توابین و مختار را به محمد حنفیه که مورد اطمینانش بود، سپرد.  

البته گروهی با شیطنت و برنامه تصمیم داشتند بین امام و محمد اختلاف و جدائی بیاندارند 65 ه ق

جنبش مختار اولین سال حکومت عبدالملک، مختار قیام میکند، امام چهار نفر را برای ارتباط با قیام کنندگان انتخاب، یکی از آنها یحیی میباشد که حجاج او را دستگیر و از او میخواهد که به خاندان نبوت دشنام ولی در مقابل امتناع یحیی وی را با وضعیت بدی شکنجه و به قتل میرساند این قیام هم در نزد امام بیشتر عاطفی است، ولی با این حال، مختار زمانی که سر عبیدالله زیاد را برای امام فرستاد، فرمود جزی الله المختار خیرا آنقدر انحراف در بین کوفیان بوجود آمده بود که امام را وادار کرد تا از موضعگیری و برقراری ارتباط مستقیم و حمایت کامل از مختار خودداری کند و چاره ای غیر از این نبود، مردم هم بین دو برادر یعنی محمد حنیفه و امام هم، مردد هستند، مدت زیادی هم نکشید که توسط زبیریان سرکوب شدند (67  هجری).

انقلاب مدینه (انقلابی علیه حکومت ستمگر) (امام این حرکت را چون ماهیت شیعی نداشت نصیحت کرده و عواقب بد آنرا پیش بینی میکند) عده زیادی را در سرزمین حره توسط سپاه یزید کشته و باقیمانده ها که به قبر پیامبر پناه برده اند.

امام برای جلوگیری از قتل عام مردم مداخله و در این جریان جان سالم میبرد و زمانی که با فرمانده سپاه یزید روبرو میشود به واسطه دعای مخصوصی که میخواند ترس بر فرمانده آشکار شده و تقاضای امام را مبنی بر آزاد گذاشتن حدود چهار صد نفر پناهنده را که به او متوسل شده اند می پذیرد .

 بعد از یزید، پسرش معاویه صغری بالای منبر پدر رفته، پدر و جدش معاویه را اظهار تنفر و لعنت میکند و خلافت را حق امام سجاد میداند و از منبر پائین آمده و خلافت را رها کرده کمتر از چهل روز زنده نبود.

بدین گونه خلافت بنی امیه حکومت به دو نفر واگذار میشود یکی عبدالله بن زبیر که با یزید بیعت نکرده بود و خلافت حجاز یمن و عراق را به عهده میگیرد و دیگری مروان که بر شام و مصر مسلط میشود.

مدت خلافت ایشان هم کمتر از 9 ماه بود و دائم در جنگ با ابن زبیر بود و از دنیا میرود و فرصتی نداشت که با امام روبرو شود. پس از مروان پسرش عبدالملک خونخوار که 21 سال حکومت کرد و بسیاری از شیعیان را کشت و حجاج بن یوسف ظالم را به حاکمیت عراق فرستاد و میگویند حدود 120 هزار از شیعیان را کشت.

 

بخش 10 :        ترغیب و تشویق به مبارزه جهاد و شهادت

بى ‏شک سخنان بیدارگرانه امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها در عصر اسارت، وجدانهاى خفته امت اسلام را بیدار ساخت و انگیزه‏ هاى انتقام خواهى و خونخواهى از شهیدان کربلا را در نهاد آنان بارور ساخت تا قیامهاى خونخواهان کوفى در قالب جنبش توابین و سپس قیام مختار شکل گرفت (همانگونه که بیان شد) هر چند با توجه به شرایط حساس و بحرانى و خفقان شگفت آن عصر، امام سجاد علیه السلام در هنگام ظهور آن نهضتها بیان صریحى نداشت ولى نقش سخنرانیهاى امام در کوفه و شام و موضع ‏گیریهاى پنهانى امام علیه السلام را نباید نادیده گرفت .

آن امام بزرگوار در فرازى از صحیفه سجادیه که از گنجینه‏ هاى بزرگ معارف و عرفان است و از او به یادگار مانده، به درگاه خدا چنین عرض مى ‏کند: خدایا! به من دست و نیرویى ده تا بتوانم بر کسانى که به من ‏ستم مى ‏کنند پیروز شوم و زبانى عنایت فرما تا در مقام احتجاج و استدلال بر مخالف چیره شوم و اندیشه ‏اى ده تا نیرنگ فکرى دشمن را درهم شکنم و دست ‏ستمگران را از تعدى و تجاوز کوتاه سازم .

الف. بیداری وجدان و پیام رسانی کربلا  وی در کوفه و شام، در حضور عبیدالله بن زیاد و یزید، با پاسخهای صریح و سخنرانی عمومی و افشاگرانه و پرده‌برداری از جنایتها و ددمنشی‌های امویان و معرفی خاندان عصمت و بیان حقانیت راه و مرام امام حسین علیه السلام و ارشاد و هدایت مردم گمراه و فریب خورده، به بیداری وجدان عمومی پرداخت. اگر خطبه های حضرت در کوفه، شام، مدینه و مراکز دیگر نبود، به یقین دشمن قضیه کربلا را تحریف می کرد و اثری از آن باقی نمی گذاشت، ولی خطبه های حضرت و سخنان آتشین زینب کبری علیهاسلام بود که در شام کاری کرد که یزید اظهار ندامت کند و در مسجد دمشق مردم از اطراف یزید متفرق شوند.

ب. بهره گیری از اصل تقیه حضرت پیام نهضت خونبار کربلا را از کوفه تا شام و مسجد دمشق و از آنجا به مدینه رساند و سپس در یک اختناق کامل و در حال تقیه شدید، دردهای اجتماعی را در قالب دعا و مناجات و تعمیق آگاهی های سیاسی بیان کرد . اساسا همین تقیه (در موارد لزوم) است که باعث حفظ شیعه در آن شرایط می شد؛ چیزی که خوارج با آن شدتی که داشتند، از آن بی بهره بودند؛ به همین دلیل، ضربه های بسیار اساسی و کاری خوردند.

در روایت آمده که شخصی از امام سؤال کرد: چگونه روزگار می گذرانید؟ امام فرمود: روزگار را به گونه ای می گذرانیم که در میان قوم خویش چون بنی اسراییل در میان     

 

آل فرعون هستیم؛ فرزندان ما را می کشند و زنان را به کنیزی می برند، مردمان با دشنام دادن به بزرگ ما، به دشمنان ما تقرب می جویند...  (قریش) حق ما را گرفته و هیچ حقی برای ما نمی شناسند.. امام علیه السلام به گونه ای سخن می گفت که می خواست دیگران که در آن نزدیکی بودند، سخنان او را بشنوند (تاریخ سیاسی اسلام ج3 ص25.2)

ج. احیای عاشورا ارشادو تبیین معارف در این وقت که جامعه اسلامی دچار انحراف شده، روحیه رفاه طلبی بر آن غلبه کرده و فساد سیاسی، اخلاقی و اجتماعی آن را در برگرفته بود و از نظر سیاسی هیچ روزنه ای برای تنفس وجود نداشت، با توجه به وضعیت زمان و اختناق حاکم در آن دوران، اقدام به یک سلسله برنامه های ارشادی و فرهنگی و مبارزات غیرمستقیم نمود، بدون آنکه حساسیت حکومتها را برانگیزد و فعالیتهایی انجام داد که مهم ترین آنها عبارتند از:

1- زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و رساندن پیام آن به مردم آن زمان

 2- پند و ارشاد امت

3- تبیین معارف از طریق دعا و مناجات.

در این وقت که جامعه اسلامی دچار انحراف، روحیه رفاه طلبی بر آن غلبه کرده و فساد سیاسی، اخلاقی و اجتماعی آن را دربرگرفته بود و از نظر سیاسی هیچ روزنه ای برای تنفس وجود نداشت، امام سجاد علیه السلام توانست از دعا برای بیان عقاید حقه خود بهره گیرد. اگرچه ظاهراً مقصود اصلی دراین دعاها همان معرفت الهی و عبادت بود اما با توجه به تعابیری که وجود دارد، مردم می توانستند با مفاهیم سیاسی مورد نظر امام علیه السلام آشنا شوند. (صحیفه سجادیه دعای 84)

د. عدم همکاری امام سجاد با عبدالله بن زبیر همزمان با قیام امام حسین علیه السلام و عدم بیعت آن حضرت با یزید، عبدالله بن زبیر نیز بیعت نکرد و به مکه پناهنده شد و سر به شورش برداشت، لکن امام سجاد علیه السلام با او همکاری نکردند؛ زیرا او فردی جاه طلب و ظاهر الصلاح بود و پس از شهادت حضرت حسین علیه السلام خود را خلیفه خواند.

او در برپایی فتنه «جمل» نقش مهمی داشت و در دوران فعالیت در مکه، صلوات بر پیامبر را از آغاز خطبه حذف کرد و از او سؤال کردند، گفت: پیامبر خویشاوندان بدی دارد که هنگام بردن نام او، گردن خویش را بر می افرازند. (تاریخ یعقوبی، ابن واضح، ج3، ص8 و سیره پیشوایان، ص 752)

 

ه. فعالیت‌های فرهنگی امام سجاد علیه السلام امام سجاد علیه السلام  در عصر عاشورا و پس از شهادت پدرش حسین بن علی علیه السلام به مقام امامت نایل آمد آن حضرت علیه السلام از آن پس تا زمان شهادت، در مدت 34 سال حضوری ویژه داشت که با دوره‌های سه امام پیشاز خود متفاوت بود. برای تجزیه و تحلیل مواضع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هریک از امامان، شناخت و آگاهی از شرایط و مقتضیات عصر آنان ضروری است؛ چه اینکه بدون این شناخت، تجزیه و تحلیل مواضع و خط مشی آن نمی‌تواند بایسته و مطابق واقع باشد.

ناکامی کسانی که نمی‌توانند میان جنگ و صلح، قیام و سکوت و انتقاد و تقیه امامان  علیه السلام رابطه‌ای مستحکم و منطقی جستجو کنند، معلول بی‌توجهی به واقعیت‌ها و عینیت‌هایی است که نقش تعیین کننده‌ای در خط مشی سیاسی و اجتماعی رهبران دارد. در صورتی که زمینه‌ها شناخته شود، تعارضی در برنامه امامان معصوم علیهم السلام دیده نخواهد شد.

نقش انقلابی امام سجاد علیه السلام در احیای اقلیت شیعه در واپسین روز واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط، از لحاظ کمی و کیفی و نیز موقعیت سیاسی و اعتقادی، قرار گرفتند، کوفه که مرکز گرایش‌های شیعی بود، تبدیل به مرکزی جهت سرکوبی شیعه شد، شیعیان واقعی امام حسین علیه السلام که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند، در کربلا به شهادت رسیدند. گرچه بسیاری هنوز در کوفه بودند، اما تحت شرایط سختی که ابن زیاد در کوفه به وجود آورده بود، جرأت ابراز وجود نداشتند، کربلا از نظر روحی شکست بزرگی برای شیعه بود و به ظاهر این گونه مطرح شد که دیگر شیعیان نمی‌توانند سر برآورند.

تعدادی از اهل‌بیت و در رأس آن‌ها امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و تنها یک نفر از فرزندان ذکور امام حسین علیه السلام، از نسل فاطمه علیهاسلام، باقی مانده بود. زندگی امام سجاد علیه السلام در مدینه و دور بودن از عراق فرصت هدایت جریان‌های شیعی کوفه را از امام گرفته بود، در چنین شرایطی که تصور نابودی اساس تشیع وجود داشت، امام سجاد علیه السلام می‌بایست کار را از صفر شروع کند، مردم را به سمت اهل‌بیت بکشاند، امام در این راه موفقیت زیادی کسب کرد. امام سجاد علیه السلام توانست شیعه را حیاتی نو بخشد و زمینه را برای فعالیت‌های آینده امام باقر و صادق علیهما السلام فراهم کند. تاریخ گواه است که امام سجاد علیه السلام در طول 34 سال فعالیت امامتی خود، شیعه را از یکی از سخت‌ترین دوران‌های حیات خویش عبور داد،

 

دورانی که جز سرکوبی شیعه به وسیله زبیریان و امویان نشان روشنی ندارد. آری دوره‌ای که امام سجاد علیه السلام در آن زندگی می‌کرد، دورانی بود که همه ارزش‌های دینی دستخوش تحریف و تغییر امویان قرار گرفته و مردم یکی از مهم‌ترین شهرهای مذهبی (مدینه)، می‌بایست به عنوان برده یزید با او بیعت کنند، احکام اسلامی بازیچه دست افرادی چون ابن زیاد، حجاج و عبدالملک بن مروان بود. حجاج، عبدالملک را مهم‌تر و برتر از رسول‌ اللهصلی الله علیه و آله می‌شمرد! و برخلاف نصوص دینی از مسلمانان جزیه می‌گرفت و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان می‌سپرد .

در سایه چنین حکومتی آشکار است که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرده و ارزش‌های جاهلی چگونه احیا خواهد شده است، امام سجاد علیه السلام در این شرایط، انسانی اهل عبادت بود که مهم‌ترین تأثیر اجتماعیش در ایجاد پیوند مردم با خدا به وسیله دعا بود. شخصیتی که همه مردم تحت تاثیر روحیات و شیفته مرام و روش او بودند، بسیاری از طالبان علم راوی احادیث او بودند و از سرچشمه پرفیض او که برگرفته از علوم پیامبرصلی الله علیه و آله و علی علیه السلام بود، بهره می‌جستند.

امام سجاد علیه السلام در مدت سی و پنج سال پاسدار شیعه بود. مورخین معتقدند که تدبیر امام سجاد علیه السلام مدینه را و بسیاری از شیعیان را از دست کسانی چون یزید و عبدالملک مروان نجات داد. در زمان معاویه و آن جنایاتش پرورش پیدا کرده. معاویه را با کشتارهای دسته جمعی شیعیان، با اشاعه سبّ امیرالمؤمنین در خطبه‌ها و بعد از نمازها دیده است. بعداً حماسه کربلا و اسارت، که هر روزی از آن چند بار مرگ است، مجلس ابن زیاد و مجلس یزید را با اهل‌بیت پدرش پشت سر نهاد. قضیه حرّه که ننگی است بر دامن مسلمانان را مشاهده کرد .

یزید سال دوم سلطنت، شخصی را با پنج هزار لشگر به مدینه فرستاد و دستور قتل عام داد و سه روز مدینه را برای لشگریان خود مباح اعلام نمود. او شاهد قضیه عبدالله بن زبیر است، که همه بنی‌هاشم و من جمله محمد بن حنفیه را در شعب ابی طالب جمع نمود که بسوزاند و چون دشمن رسید موفق نشد. شاهد مروان بن حکم بود که دشمن سرسخت اهل‌بیت بود. شاهد حکومت عبدالملک مروان با فرماندارش حجاج بن یوسف ثقفی است. شاهد زندان حجاج بن یوسف است که در میان بیابانی، پنجاه هزار زندانی در آن زندان بود و خوراک آنها دو قرصه نان بود که بیشتر آن خاکستر بود. شاهد کشتار بیشتر از صد هزار نفر بود به جرم دوستی با اهل‌بیت. پنجاه و هفت سال در این دنیا زندگی کرد ولی هر روز از آن برای آن بزرگوار قتلگاهی بود.

 

قیام برای اصلاح احوال جامعه توصیه های خاص و کاملا جهت دار امام به شیعیان که مانند آن را نمی توان در سخنان آن حضرت با عامه مردم و یا در سخن با عالمان درباری دید، مانند توصیه به دوری از دستگاه ظلم. و پرهیز از گرفتار شدن در دام هواهای نفس یا مبتلا گشتن به عافیت طلبی و از دست دادن روحیه جهاد و مقاومت، فراخواندن به تبری از حکومت ظلم و پیروی از امام حق و دعوت به تشکیلات منسجم حول محور امام از توصیه هایی است که امام آنها را به شیعیان گوشزد می فرمود                           .
در مجموعه فعالیت های امام برای اصلاح احوال جامعه، برخورد با فرهنگ عمومی مردم و تلاش برای زنده کردن روح اسلام جایگاه پررنگی دارد. بزرگترین نقش امام سجاد علیه السلام این است که تفکر اصیل اسلامی یعنی توحید، نبوت، مقام معنوی انسان، ارتباط انسان با خدا و بقیه چیزها را تدوین کرده است.

مردمی که از دینداری دور افتاده، غرق در مادیات شده اند محتاج شنیدن معارف ناب اسلامی اند. توصیه به دوری از دستگاه ظلم و پرهیز از گرفتار شدن در دام هواهای نفس یا مبتلا گشتن به عافیت طلبی و از دست دادن روحیه جهاد و مقاومت، فراخواندن به تبری از حکومت ظلم و پیروی از امام حق و دعوت به تشکیلات منسجم حول محور امام از توصیه هایی است که امام آنها را به شیعیان می فرمود

نجات جامعه ای رو به انحطاط کنترل اوضاع جامعه بعد از رحلت رسول مکرم در دست حاکمانی قرار گرفت که هرگز دغدغه دین نداشتند. به خصوص از زمان حکومت معاویه به بعد، فساد حکام به عالمان و از آنجا به مردم سرایت کرد.

از بس تعلیم دین و تعلیم ایمان و تفسیر آیات و بیان حقایق... مهجور شد مردم از لحاظ اعتقاد و مایه های ایمانی به شدت پوچ و توخالی شده بودند. مردم آنچنان سرگرم امور دنیایی بودند که معنویت و ارتباط عمیق با خداوند از ذهن ها پاک شده بود

در بازه زمانی سال 50 تا 110 هجری بزرگترین خواننده ها، نوازنده ها و عیاشهای دنیای اسلام اهالی مکه و مدینه بودند! مطالعه احوال و وقایع نقل شده در مورد عمر بن ابی ربیعه مخزومی از شاعران عریان سازی آن دوران اطلاعات تاسف باری در مورد اوضاع جامعه اسلامی ارائه می دهد. ماجرای ملاقات عمر بن ابی ابیعه با دوست دیرینش در ایام حج  و حسرتی در دل دوستش باقی است از همنیشینی با زنی زیبا رو! همچنین خزانة الادب و لب لباب که در آن ماجرای گروهی از شعرا را نقل می کند که

 

 عازم حج(!) شده، در راه اشعار باطل و هرزه یکدیگر و ماجراهای پشت پرده اش را به رخ هم می کشند!  نکته قابل توجه این است که عمر بن ابی ربیعه از اشراف، محترمین و بزرگان مکه به شمار می رفت در حالی که شاعری هرزه و فردی مشهور به زنبارگی بوده است! (لسان العرب/ج8/ص389)                                     !
آنگاه که خبر مرگ این فرد فاسد به مدینه رسید، در مدینه عزای عمومی اعلام شده، مردم در این غصه گریه کردند! نقل شده کنیزی از این غصه به شدت گریان بود. به او گفتند غمگین نباش که جوانی از نسل عثمان پیدا شده که مانند عمر بن ربیعه خوش ذوق و غزل سرا و اهل شعرگفتن درباره زنان است. کنیز شاد شد و گفت: سپاس خدایی را که حرمش را خالی نگذاشت از جوانمردی که زینت بخش آن باشد و با اهلش انس گیرد و زیبایی زنانش را بگوید! 

امام سجاد برای هدایت چنین جامعه ای بسیار زیرکانه عمل کرده، از راه موعظه و دعا وارد شد تا معنویت ضعیف شده در جامعه را آرام آرام زنده کند. موعظه مردم و توجه دادنشان به جایگاه والای انسان و یادآوری آخرت در صحبت ها و کلمات آن حضرت و همچنین دعاهای فراوانی که از ایشان صادر شده بسیار واضح دیده می شود.

 صحیفه سجادیه، مناجات های خمس عشر، رساله حقوق) این رساله که نوشته ای از امام حقوقی است که بر گردن انسان است مانند حقوق تک تک اعضای بدن انسان، حقوق هر یک از عبادات، حقوق زیر دستان انسان و بالا دستان او بر او، حقوق خویشان و...)  و موعظه های آن حضرت برخی از مواردی است که در جهت تغییر فضای دنیایی حاکم بر مردم می توان شمارد.

وضعیتِ بعد از عاشورا در میان شیعیان و معتقدان به خطّ امامت، وضعیت عجیبى بود وحشى گرى مزدوران اموى و کارى که با خاندان پیغمبر چه در کربلا و چه در کوفه و چه در شام انجام دادند، همة مردم علاقه مند به خطّ امامت را مرعوب کرد . زُبدگان از اصحاب امام حسین علیه السلام در ماجراى عاشورا و یا در ماجراى توّابین به شهادت رسیدند، اما آن کسانى که باقى مانده بودند آنقدر جرأت و شهامت که اجازه بدهد در مقابل قدرت سلطة جبارِ یزید و سپس مروان بتوانند حرف حقِ خودشان را بزنند نداشتند. یک جمع مؤمن اما پراکنده، بى تشکیلات، مرعوب و درحقیقت از راه امامت عملاً منصرف شده، این میراثى بود که از جمع شیعه براى امام سجاد باقى ماند. اختناق زیاد، نیروى کمک بسیار ضعیف و امام سجاد علیه السلام  باید براى حفظ جریان

 

اسلامِ اصیل و مکتبى و واقعى، دست به یک مبارز هاى بزند و این پراکنده ها را جمع بکند و آنها را به حکومت علوى یعنى حکومت اسلامىِ واقعى، نزدیک کند. با این شرایط، امام سجاد سى و چهار سال عمل کرد. اولین بخش افتخارآمیز زندگى امام چهارم بخش اسارت اوست

البته امام چهارم دو مرتبه اسیر شده است و دو مرتبه با غل و زنجیر به شام برده شده است بار اول از کربلا بود و بار دوم از مدینه در زمان عبدالملک بن مروان.

امام سجاد در این بارى که از کربلا با کاروان اسیران حسینى به شام برده شد مجسمه قرآن و اسلام بود. از لحظه اى که شهدا به روى خاک غلتیدند حماسه على بن الحسین علیه السلام شروع شد. دخترهاى خردسال، بچه هاى کوچک، زنهاى بى پناه، دور امام سجاد علیه السلام  را گرفتند در آن کاروانى که مردى در آن وجود ندارد و امام سجاد علیه السلام این همه را رهبرى کرد اینها را جمع کرد و در طول راه تا وقتى به شام رسیدند نگذاشت که این جمعى که با پیوندِ ایمان به یکدیگر مرتبط هستند دچار تردید و تزلزل بشوند

وارد کوفه شدند عبیدالله بن زیاد دستور داده بود که همة مردهاى این خانواده را به قتل برسانند، دید مردى در میان کاروان اسیران هست، پرسید تو که هستى؟ گفت من على بن الحسینم. امام را تهدید به قتل کرد، اینجا اولین بروز جلوة امامت و معنویت و رهبرى آشکار شد أباِلقَتلِ تهُدِّدُنى آیا ما را به کشتن تهدید مى کنى؟ درحالی که ما کرامتمان به شهادت است، ما کشته شدن در راه خدا را افتخار مى دانیم، از مرگ نمى ترسیم دستگاه عبیدالله زیاد در مقابل این صلابت، عقب نشست.

در ماجراى شام بعد از آنى که روزهاى متوالى، امام سجاد را با همة اسیران در وضع ناهنجار و نابسامانى نگه داشتند، یک وضع کاملاً اسارت بار، بعد یزید به نظرش رسید. امام سجاد بالاى منبر رفت و فلسفه امامت و ماجراى شهادت و جریان طاغوتى حکومت اموى را در مرکز این حکومت برملا کرد کارى کرد که مردم شام شوریدند،

یعنى امام سجاد علیه السلام این شخصیت عظیمى است که در مقابل عبیدالله زیاد، در مقابل انبوه جمعیت فریب خورده شام، در دستگاه اموى، در مقابل مأمورین یزید، نمى ترسد، حرف حق را مى زند، روشنگرى مى کند. اینچنین نیست که براى او زندگى، مایه و مقدارى داشته باشد.

 

امام سجاد در حال اسارت و بیماری، همانند قهرمانی بزرگ با گفتار و رفتارش، در این فصل، حماسه می آفریند در این دوران، امام وضعیتی به کلی متفاوت دارد با آنچه که در دورانِ اصلی زندگیِ او مشاهده خواهید کرد. در آن دورانِ اصلی، بنای امام بر کار زیربناییِ ملایم، حساب شده و آرام است؛ که گاهی حتی ایجاب می کند با عبدالملک بن مروان هم در مجلس بنشیند و با او رفتاری معمولی و ملایم داشته باشد. اما در این فصل امام را به صورت کلی انقلابیِ پرخروشی می بینید که کمترین سخنی را تحمل نمی کند، و در برابر چشم همه، پاسخهای دندان شکن به دشمنانِ مقتدر خود می دهد

در کوفه، در مقابل عبیدالله بن زیاد، در بازار کوفه همصدا و همزمان با عمه اش زینب و با خواهرش سکینه سخنرانی می کند و مردم را تحریک مینماید و حقایق را افشا می کند

در شام، چه در مجلس یزید و چه در مسجد در برابر انبوه جمعیت، حقایق را با روشنترین بیان برملا میکند و این گفتارها و خطبه ها متضمّن حقانیت اهلبیت برای خلافت، و افشای جنایتهای دستگاه حاکمِ موجود، و هشدارِ تلخ و زننده به آن مردم غافل و ناآگاه است. (این وضعیت امام سجاد بود در دوران حماسه ساز اسارت)

این سؤال وجود دارد که چرا امام سجاد علیه السلام در دوران پس از اسارت بنا را بر ملایمت و نرمش می گذارد و مایل است که تقیّه کند و پوششی از دعا و کارهای ملایم بر روی حرکات انقلابی و تند بگذارد، و در دوران اسارت بدان سان به کارهای تند و پرخاشگرانه و آشکار دست بزند؟ پاسخ این است که این فصل، فصلی استثنائی بود اینجا امام سجاد علیه السلام جز آنکه امام است، و باید زمینه کار آینده را برای حکومت الهی و اسلامی فراهم کند، زبان گویایی برای خونهای ریخته شده عاشورا است .

امام سجاد در اینجا در حقیقت خودش نیست، بلکه زبان خاموش حسین علیه السلام باید در سیمای این جوانِ انقلابی در شام و در کوفه تجلیّ کند. اگر آنجا امام سجاد علیه السلام، اینچنین تند و برُّنده و تیز و صریح مسائل را بیان نکند، در حقیقت زمین های برای کار آینده او باقی نمی ماند، چون زمینه کار آینده او، خون جوشان حسین بن علی علیه السلام بود، چنانکه زمینه برای همه قیامهای تشیع در طول تاریخ، خون جوشان حسین بن علی علیه السلام است. نخست باید به مردم هشدار بدهد، سپس در پرتو این هشدار بتواند مخالفتهای اصولی، عمیق، متین و دراز مدت خود را آغاز کند. و این هشدار جز با این زبان تند و تیز امکان پذیر نیست.

 

نقش امام سجاد علیه السلام در این سفر، نقش حضرت زینب علیهاالسلام بود، یعنی پیام آور انقلابِ حسین بن علی علیه السلام. اگر مردم بدانند که حسین کشته شد و چرا کشته شد و چگونه کشته شد، آینده اسلام و آینده دعوتِ اهلبیت به نوعی خواهد بود و اگر ندانند نوعِ دیگری. بنابراین برای آگاهی و گسترش این شناخت در سطح جامعه، باید همه سرمایه ها را به کار انداخت و تا هرجا ممکن است این کار را انجام داد لذا امام سجاد علیه السلام مانند سکینه، مانند فاطمة صغری، مانند خود زینب علیهاالسلام، و مانند تک تکِ اسیران ‌هرکسی به قدر توان خویش یک پیام آور است. همه این نیروها باید گرد هم آیند تا بتوانند خونِ جوشانِ به غربت ریخته شده امام حسین علیه السلام را به تمامی مناطقِ بزرگ اسلامی ببرند، یعنی از کربلا شروع کرده به مدینه برسانند

هنگامی که امام سجاد علیه السلام وارد مدینه شدند، در برابر زبان و چشم و چهره جستجوگر و پرسنده مردم، باید حقایق را بیان کنند، و این اولین اقدام است، لذا این فصلِ کوتاه از زندگی امام سجاد، فصلی استثنائی است. فصل بعدی هنگامی آغاز میشود که امام سجاد علیه السلام در مدینه به عنوان شهروندِ محترم، مشغول زندگی میشود، و کارش را از خانة پیامبرصلی الله علیه و آله و حرم او آغاز میکند.

معصومین علیهم‌السلام و اقتضائات زمانی و مکانی روند مبارزات ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه و آله، همواره تابع شرایط و زمینه‌های موجود بوده است. در زمان پیامبرصلی الله علیه و آله حکومت‌های بسیاری در اطراف جغرافیای اسلام و همچنین تشکیلات قبیلگی، قومی و فرهنگی در مکه و مدینه وجود داشت که بدون ساختاری نظام‌مند و هدفمند، نه مبارزه برای تحقق اسلام در جامعه ممکن بود و نه کنترل اجتماعی و رشد شاخصه‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مقدور می‌نمود. به همین خاطر پیامبر گرامی حکومت اسلامی را در مدینه برقرار کردند.

پس از رحلت پیامبر، امیرالمؤمنین علیه السلام در آغاز آن فرایند مجعول گزینش خلیفه‌ی پس از پیامبر، ابتدا موضع‌گیری کردند و پس از اثبات مخالفتشان با آن انحراف حکومتی، موضع سکوت و صبر و انتظار و حمایت از اساس نظام اسلامی پیشه ساختند.

البته امام علی پس از بازگشت خلافت به ایشان، به‌شدت با خط نفاق و انحراف و فتنه مبارزه کرد، ولی با وقوع جریانات مختلف ولایت‌ستیزی به‌ویژه در دوران حکومت امیرالمؤمنین و به بن‌بست کشاندن آن توسط گروه‌های قاسطین، ناکثین، مارقین و ساکتین، آسیب‌های جدی بر نظام علوی وارد آمد.

پس از واقعه‌ی کربلا، جریان ولایت‌ستیز فرهنگی، سیاسی و نظامی شکل گرفت که همگی در کنار گذاری خط ولایت اهداف مشترکی داشتند. به همین جهت امام سجاد علیه السلام در قالب دعا به مخاطبانشان بصیرت می‌دادند و با اتخاذ سیاست صبر و انتظار به بازسازی جبهه‌ی ولایت‌مدار می‌پرداختند.

امام مجتبی علیه السلام نیز در آغاز، همین راه را ادامه دادند، ولی با جوسازی‌های سیاسی و فریب ‌خوردن خودی‌ها از دشمنان و موضع‌گیری ساکتین و ایجاد ناامنی‌های امنیتی توسط سران فتنه‌ی اموی، حضرت برای حفظ اساس اسلام و مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام به یک طراحی سیاسی نجات‌بخش متوسل شدند و با واگذاری مشروط آن موافقت کردند.

در ادامه امام حسین علیه السلام با حاکمیت یزید وارد مبارزه‌ی سختی شدند. وقوع جریان کربلا و نهضت عاشورا و شهادت حضرت و یارانشان و به اسارت‌بردن خاندان پیامبرصلی الله علیه و آله، جبهه‌ی ولایت‌مدار را در یک محدوده‌ی بسیار خفقان‌آور سیاسی قرار داد.

بنابراین همواره موضع‌گیری‌های ائمه علیهم‌السلام بستگی به شرایط محیط، شیوه‌ی دشمنی دشمنان و توان مجاهدت دوستان دارد و شیوه‌ی صبر و انتظار، بازسازی و تربیت نیروهای مورد نیاز و حمایت از نهضت‌های شیعیان و گسترش سازمان‌یافته‌ی فرهنگ ولایی در قالب‌های مناسب شرایط زمان، شیوه‌ی معصومان پس از امام سجاد علیه السلام گشت                                            ..
پس از واقعه‌ی کربلا، جریان ولایت‌ستیز فرهنگی، سیاسی و نظامی شکل گرفت که همگی در کنارگذاری خط ولایت اهداف مشترکی داشتند. جریان امویان سفیانی، امویان مروانی و آل زبیر چنان سرزمین‌های اسلامی را دچار انحطاط و انحراف کرده بودند که

ایمان و تقوا و معنویت، عدالت و ولایت به‌کلی از جامعه رخت بربسته بود و تمامی حرکت‌های اسلام‌خواهی، ولایتمداری، عدالت‌گستری و استکبار‌ستیزی سرکوب می‌شد. نمونه‌ی آن، واقعه‌ی حُرّه و آن جنایات بی‌شمار است. به همین جهت امام سجاد علیه السلام در قالب دعا به مخاطبانشان بصیرت می‌دادند و با اتخاذ سیاست صبر و انتظار به بازسازی جبهه‌ی ولایت‌مدار می‌پرداختند.

امام سجاد علیه السلام در غربت غریبانه‌شان، باید احیای اسلام راستین را طراحی می‌کردند. ایشان به خاطر فضای عذاب‌آور حاکم باید در قالب‌هایی بدون تحریک سردمداران

 

جبهه‌ی ولایت‌ستیزی، مفاد اسلام ناب محمدی ص را در ابعاد مختلف بیان می‌کردند. آن حضرت در مدینه و کوفه بیش از بیست نفر صحابی نداشتند و لذا غیر از عرضه‌ی دین و مقابله با دشمنان و بازسازی جبهه‌ی ولایتمدار به عنوان یک سیاست راهبردی، راهی نمانده بود.

به همین جهت صحیفه‌ی سجادیّه هم که در 53 دعای آن، مطالب بسیار عمیق معرفتی، رفتاری، اخلاقی، خانوادگی، سیاسی و نظامی موجود است. دو نسخه بیشتر نبود و سال‌ها در دست خاندان رسول‌الله صلی الله علیه و آله پنهان بود. در پرتو واسازی جمله‌ی ولایت‌مدار توسط امام سجاد علیه السلام ، نهضت علمی امام باقر و امام صادق علیهما‌السّلام شکل گرفت و قیام‌های متعدد زید بن علی و یحیی بن زید در سرزمین‌های اسلامی به وقوع پیوست که سقوط نظام پلید اموی از آثار آن بود.

شرایط اجتماعی و سیاسی پس از حادثه کربلا هنگامی که حادثه عاشورا رخ داد، در سراسر عالم اسلام تا آنجایی که خبر رسید، به خصوص در حجاز و عراق، حالت رعب و وحشتی میان شیعیان و طرفدارانِ ائمه به وجود آمد. زیرا احساس شد که حکومت یزید تا آن حد هم آماده است که حکومت خود را تحکیم کند، یعنی تا حد کشتنِ حسین بن علی علیه السلام که فرزند پیامبر و در همة جهان اسلام به عظمتِ اعتبار و قداست شناخته شده بود. و این رعب که آثارش در کوفه و مدینه نمایان بود. پس از گذشت زمانی با چند حادثه دیگر کامل شد که یکی از آن حوادث، حادثه حَرّه بود  و اختناق شدیدی در منطقة نفوذ اهل بیت، یعنی حجاز به ویژه مدینه  و همچنین عراق به ویژه کوفه  به وجود آمد. ارتباطات، ضعیف شد و کسانی که طرفدار ائمه بودند و مخالفان بالقوة دستگاه خلافت بنی امیه به شمار می آمدند، در حال ضعف و تردید به سر می بردند.

از امام صادق علیه السلام نقل شده که آن حضرت وقتی درباره اوضاع ائمة قبل از خودشان صحبت می کردند، فرمودند ارتدَ النّاسُ بعَدَ الحُسَینِ إلا ثلَاثَه (بحارالانوار ج45 ص118)

مردم پس از امام حسین علیه السلام مُرتد شدند مگر سه نفر و در روایتی هست پنج نفر و بعضی روایات هفت نفر هم ذکر کرده اند. و فرمود ما بمِکَّه وَ المَدینَه عِشرُونَ رَجُ یحِبُّنا در همة مکه و مدینه بیست نفر نیستند که ما را دوست می دارند. این دو حدیث را از این باب که وضع کلی جهان اسلام نسبت به ائمه و طرفداران ائمه روشن شود. یعنی این خفقانی که به وجود آمد یک چنین حالتی را به وجود آورد که

 

طرفداران ائمه متفرق، پراکنده، مأیوس و مرعوب بودند و امکان یک حرکت جمعی برای آنها نبود . البته در همان روایت امام صادقعلیه السلام  ثمُّ إنّ النّاسَ لحِقُوا وَ کَثُرُوا (بحارالانوار ج46 ص144) مردم تدریجا ملحق شدند و زیاد شدند. بعد از حادثه شهادت امام حسین علیه السلام مقداری مردم مرعوب شدند، لکن آنچنان ترسی نبود که به کلی نظام تشکیلات پیروان اهل بیت را به هم بریزد. دلیلش هم این است که ما میبینیم حتی در همان هنگامیکه اسرای کربلا را به کوفه آوردند، حرکاتی مشاهده می شود که این حرکات حاکی از وجود تشیکلات شیعه است.

در همان روزهایی که خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله در کوفه بودند، در یکی از شبها، در محلی که آنها زندانی بودند سنگی فرود میآید. سنگ را بر می دارند میبینند کاغذی به آن بسته است. در آن کاغذ نوشته شده بود: حاکم کوفه شخصی را پیش یزید در شام  فرستاده که دربارة وضعیت و سرنوشت شما از او کسب تکلیف کند. اگر تا فردا شب، مثلاً صدای تکبیر شنیدید، بدانید که شما در همین جا کشته خواهید شد و اگر نشنیدید بدانید که وضع بهتر خواهد شد (ابن اثیر در تاریخش الکامل)

ما هنگامی که این داستان را میشنویم به خوبی درک میکنیم که یک نفر از دوستان و اعضای این تشکیلات در داخل دستگاه حاکم ابن زیاد حضور دارد و قضایا را میداند و به زندان دسترسی دارد و اطلاع دارد که برای زندانیها چه ترتیباتی و چه پیشبینی هایی شده و میتواند خبر را با صدای تکبیر به اهل بیت برساند و با این شدتِ عمل که بوجود آمده بود، چنین چیزهایی نیز دیده می شد. نمونه دیگر عبدا لله بن عَفیف ازَدیّ که مرد نابینایی است؛ در همان مراحل اولیة ورود اسرا به کوفه از خود عکس العمل

نشان میدهد که منجر به شهادتش میشود، و از این قبیل افراد چه در شام و چه در کوفه پیدا میشدند که هنگام برخورد با اسرا نسبت به آنها اظهار علاقه و ارادت میکردند یا گریه می کردند یا همدیگر را ملامت می کردند. و چنین حوادثی در مجلس یزید و در مجلس ابن زیاد نیز پیش آمده است.

بنابراین با اینکه ارعاب شدیدی در اثر این جریان پیش آمده بود، اما آنچنان نبود که بکلی نظامِ کار دوستان اهل بیت را از هم بپاشد و آنها را دچار پراکندگی و ضعف بنماید، لکن بعد از گذشت مدتی حوادث دیگری پیش آمد که این حوادث اختناق را بیشتر کرد. در طول دوران این چند سال قبل از آنکه آن حادثه مهم و کوبنده بوجود بیاید  شیعیان به ترتیب دادن کارهایشان و بازگرداندن انسجام قبلی خودشان دست می زنند.

در اینجا طبری چنین نقل می کند فلَمَ یزَل القَوم فی جَمعِ آلَه الحَرب و الاِستعدادِ للقِتال یعنی آن مردم مقصود شیعیان است ابزار جنگ جمع می کردند و خودشان را برای جنگ آماده می کردند، و پنهانی مردم را از شیعه و غیرشیعه به خونخواهی حسین بن علیعلیه السلام دعوت میکردند و گروه گروه مردم، به آنها پاسخ مثبت میدادند . و این وضعیت همچنان ادامه داشت تا یزید از دنیا رفت. بنابراین می بینیم با اینکه فشار و اختناق زیاد بود، در عین حال این حرکات هم انجام میگرفت شیعیان پس از شهادت حسین علیه السلام مانند یک تشکیلات منظمی درآمدند که اعتقادات و روابط سیاسی، آنان را به یکدیگر پیوند میداد و دارای اجتماعات و رهبرانی بودند و همچنین دارای نیروهای نظامی بودند.

و جماعت توّابین نخستین مظهر این تشکیلات هستند. پس احساس می کنیم با وجود اینکه تشکیلات شیعی در اثر حادثه عاشورا دچار ضعف شده بود اما حرکات شیعی در قبال این ضعف مشغول فعالیت بود که مجددا آن تشکیلات را به وضع اول در آورد تا اینکه واقعة حَرّه پیش آمد. واقعة حرّه در تاریخ تشیع مقطع بسیار عظیمی است که ضربت بزرگی را وارد آورد. واقعة حرّه دقیقا در سال شصت و سه هجری اتفاق افتاده است

در سال 62 هجری جوانِ کم تجربه ای از بنی امیه والی مدینه شد. او عده ای از سران مسلمانان و بعضی از صحابه و بزرگان مدینه را که غالبا از علاقه مندان به حضرت سجاد علیه السلام بودند، برای رفتن به شام دعوت کرد که بروند با یزید مأنوس شوند و این اختلافات کم شود. رفتند چند روزی مهمان یزید بودند.

سپس یزید به هرکدام از آنها مبالغ زیادی پول در حد پنجاه هزار درهم و صدهزار درهم  داد و اینها به مدینه برگشتند. همین که به مدینه رسیدند چون فجایعی که در دستگاه یزید اتفاق می افتاد دیده بودند  زبان به انتقاد از یزید گشودند. مسئله درست به عکس شد، اینها به جای تعریف از یزید مردم را به جنایات او آگاه کردند و به مردم گفتند: یزید چگونه می تواند خلیفه باشد در حالی که اهل شُربِ خَمر، بازی با سگها و اهل انواع و اقسام فسق و فجور است و ما او را از خلافت خلع کردیم.

نقش امام سجاد در تربیت موالی موالی یعنی عده ای از ایرانیان که به عراق آمده و در آنجا با تشیع آشنا شدند. از جمله موضوع شایع در قرن اول و دوم هجری تربیت موالی بود. این افراد عمدتاً به علت داشتن استعداد مناسب و نیز آمادگی کسب علم و نیز با احساس ضعفی که ایشان در برابر عرب ها داشتند و درصدد بودند که

 

آن را جبران کنند، به خوبی در زمینه حدیث کار کردند و در نتیجه توانستند در مدت زمانی کوتاه از فقها و محدثین مراکز عمده اسلامی شوند. از این رو اهل بیت علیهم السلام نیز از این ویژگی برای تربیت موالی استفاده کردند. امام می کوشید تا در مدینه، با تربیت طبقه موالی، راه را برای آینده باز کند. و اسلام حقیقی و سلیم را به آنان (که زمینه کافی داشتند) انتقال دهد، و احساسات شیعی را به آنان انتقال دهد.

نحوه شهادت امام سجاد

حضرت سید الساجدین پس از گذراندن یک عمر پربرکت که در یکی از حساس ترین دوره های تاریخ اسلام واقع شد از ویژگی های مهمی در بین مردم برخوردار شده بود؛ چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت در هر مجلس و محفلی بیان می شد و در یک کلام امام در دل ها و عواطف مردم جا گرفته بود.

این وضع بر امویان دشوار بود و آنها را می رنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبن عبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها می گفت: من تا وقتی که علی بن الحسین در دنیا باشد راحت نیستم. این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند.

لذا زهر کشنده ای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن 57 سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.

تشییع پیکر امام

پیکر پاک امام سجاد علیه السلام را در شهر مدینه تشییع کردند. در آن شهر از پیکر امام تشییع بی نظیری صورت گرفت؛ زیرا توده های مردم از مناطق مختلف بر جنازه حضرت حاضر شدند و همگی پریشان و گریان و دل شکسته جنازه مطهر حضرت را بر دوش می بردند.

مردم در هاله ای از اشک با امام وداع می کردند. بدن مطهر حضرت سجاد علیه السلام را به قبرستان بقیع بردند و در قبری که در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه السلام آماده ساخته بودند به خاک سپردند.

ادامه 

https://m5736z.blog.ir/post/payamrasan1

https://m5736z.blog.ir/post/payamresan2

https://m5736z.blog.ir/post/payamresan3

 

http://m5736z.blog.ir/post/sajad5

http://m5736z.blog.ir/post/post/SAJAD

http://m5736z.blog.ir/post/sajadye 

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگذاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">