تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

فروع دین

 نماز         روزه        جهاد          حج

خمس    زکوه   انفاق

امر به معروف و نهی از منکر

تولی و تبری

 د نباله بحث معاد

مقامات و درجات جهادگران : نساء 95 و 96 لَا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَ کُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا . دَرَجٰاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ کٰانَ اللّٰهُ غَفُوراً رَحِیماً 96

کسانى که بى عذر خاص از بلاد          نگشتند خارج براى جهاد

نباشند چون مؤمنانى که فاش           بجنگند در راه حق پُرتلاش

بجنگند با مال و با جان خویش          ره جانفشانى بگیرند پیش

مجاهد کسان را که با مال و جان        بجنگند در راه رب جهان

خداوند داده مقامى فزون        برآن کاو، ز خانه نیاید برون

همه مؤمنان را ولى وعده داد             که حق باب رحمت بر ایشان گشاد

که آن هست کاخ رفیع بهشت         بر آنها چه نیکوست این سرنوشت

مجاهد کسان را به واماندگان        95      فزون رتبتى داده رب جهان

چنین رتبه هایى که گردد عطا           بود رحمت و مغفرت از خدا

که یزدان عالم بر اهل جهان         96       غفورست و بخشنده و مهربان

.وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ (عنکبوت 6)

کسى کاو به طاعت کند جدّوجهد         به نفع خودش بسته پیمان و عهد

جهاندار گیتى بود بى نیاز           که مردم بخوانند بهرش نماز

7. امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر از واجباتی است که موجب برپایی و استحکام ارزش ها در جامعه می شود. برخی از معارف دینی محدود به یک مذهب و ملت نبوده و فراتر بوده و به بزرگی همه ادیان و مذاهب و ملت ها می باشد همانند عفت، امنیت، راستی و صداقت مهربانی و محبت و... از آن جمله است امر به معروف و نهی از منکر که یکی از واجبات دین و فروع آن می باشد زیرا همه فطرت های پاک کارهای معروف و عام المنفعه را و نبود نقص و منکر را در جامعه دوست دارند و از بدی ها متنفرند و رنج می برند.

معروف از عرف به معنای مشهور، جود، بخشش، کار نیک و نیکی، انصاف و همراهی با اهل خانه و مردم آمده است. معروف، ضد منکر و عرف، ضد نکر است و عرف در اصل بر دو معنا دلالت دارد. عرب به بوی خوش، عرف می گوید زیرا نفوس انسانی، بدان وسیله سکون پیدا می کند معروف و عرفان، از همین باب است بنابراین امر به معروف و نهی از منکر، در لغت به معنای خواستن چیزی است که نفوس بشری به سبب آن، آرامش یابد.                                        .
منکر از ماده نکر به معنای کار دشوار و زشت، ضد معروف است هر چیزی را که شریعت، قبیح و حرام بداند منکر است. نهی از منکر، عبارت است از باز داشتن انسان از انجام کارهای زشت و نامعقول و جلوگیری از اموری که در واقع انسان از آن ترس و نفرت دارد ولی به واسطه جهل و غفلت گاه مرتکب آن می گردد.

معروف و منکر در اصطلاح : معروف آن چیزی است که خداوند متعال انجام دادن آن را واجب نموده و عقل، انجام آن را ترغیب کرده و منکر آن چیزی است که خداوند از آن نهی فرموده و عقل از انجام دادن آن کناره گیری می نماید. مراد از امر به معروف، وادار کردن به انجام کار نیک و طاعت و نهی از منکر، بازداشتن از انجام کار زشت و معصیت است. و بیان دیگر این که، امر به معروف عبارت از سخن و گفتاری است که انسان را به طاعت و فرمانبرداری خداوند وامی دارد، و در مقابل، نهی از منکر عبارت است از بازداشتن از انجام گناه و یا کلام و سخنی که سبب منع از انجام گناه می گردد و یا کراهت و تنفر وقوع گناه، از انسان منهی است. امر به معروف و نهی از منکر زبانی و قلبی را نیز شامل می شود .

دستور خداوند به امر به معروف و نهی از منکر  

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران 104)

ز بین شما مردم اهل دین                     کسانى که هستند داناترین

سزد مردمان را همى بر صلاح                 نمایند دعوت به خیر و فلاح

کنند امر بر کار نیک و دگر                      بدارند از کار بد برحذر

همانا که این مردمان مفلحند               که این گونه اندر جهان مصلحند

قرآن با لام تاکید دستور می دهد که باید عده ای مردم را به کارهای خیر دعوت و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آن گاه اینان راستگارانند و در نتیجه جامعه را به راستگاری می کشانند. زیرا این دو کار راه نجات را بیان کرده و مانع را نیز از راه پیشرفت برطرف می سازد. امر به معروف و نهی از منکر، امری ضروری در جامعه اسلامی است. درباره این آیه شریفه، بحث هایی صورت گرفته است که آیا دعوه الی الخیر واجبی افزون بر امر به معروف و نهی از منکر است یا اینکه امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مصادیق دعوت به سوی خیر است؟ ولی درهر صورت، تردیدی نیست که در اسلام چیزی به نام دعوت به سوی خیر وجود دارد که همان ارشاد فرد جاهل است.

خداوند هیچ گاه راضی نمیشود که انسان ها در برابر یکدیگر بی اعتنا باشند، بلکه موظف اند در صورتی که کسانی در جهل به سر می برند، تعلیمشان دهند، اگر در غفلت اند، آنان را متنبه سازند، اگر آلوده به گناه اند، آنان را از انجام معصیت نهی و به انجام واجبات، امر کنند. امر به معروف و نهی از منکر، سلاحی در دستان پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آیه شریفه الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ اعراف157

هرآن کس که از خاتم الانبیا (ص)                اطاعت نماید به شوق و رضا

به تورات و انجیل اوصاف او                      همه ثبت گشته است خود موبه مو

کند امر بر نیکى و راستى                             کند نهى از زشتى و کاستى

تصریح شده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، از امر به معروف و نهی از منکر به منزله سلاحی برای تحت تأثیر قرار دادن پیروان خود استفاده می کردند تا ریشه های انحراف در آنان شکل نگیرد.

بهترین امتها افراد و امتی که به ترویج این عبارت نورانی بپردازند بهترین انسانها و امت ها خواهند بود که خداوندمنان فرمودند کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ (آل عمران 110)

شمایید نیکوترین امم                             که کندید بنیان ظلم و ستم

به پاخاسته تا که از ظلم و شرّ               نمایید اصلاح، نسل بشر

نمایید دعوت به خوبى و نور                  بدارید از زشتکارى بدور

بیاورده ایمان به پروردگار                     زده چنگ بر رشته کردگار

کسانیکه به خدا ایمان آورده و به جامعه وارد شده و مردم را به کارهای خوب راهنمائی کرده و از بدیها برحذر می دارند نهی از منکر می کنند بهترین ها هستند. در وجوب این دو، این دو از والاترین و شریف ترین واجبات می باشند و به وسیله اینها واجبات دیگر اقامه می گردد و وجود این دو از ضروریات دین است و منکر آن در صورت توجه به لازم انکار و ملزم شدن به آن از کافران خواهدبود.   امر به معروف و نهی از منکر همانند نماز و روزه، واجب است یکی از نوترین، شیرین ترین، کارآمدترین و کارسازترین شیوه های تعامل اجتماعی، همین امر به معروف و نهی از منکر است... این نظارت عمومی است .

این کمک به شیوه خیر است. همه دستگاه حکومت ما باید از امر به معروف و نهی از منکر دفاع کند. این وظیفه است «امر به معروف مثل نماز واجب است» رسول خدا(صلی الله علیه و آله): در اهمیت این دو واجب و ضروری، دین آمر به معروف و ناهی از منکر را خلیفه خداوند در جامعه دانسته و فرمودند: من امر بالمعروف و نهی عن المنکر فهو خلیفه الله فی الارض و خلیفه رسوله هرکس به خوبی فرمان دهد و از زشتی بازدارد جانشین رسول خداست، مستدرک الوسائل، ج21،

امیر موحدان علی(علیه السلام) این دو واجب را غایت دین الهی دانسته و به پیاده شدن و رواج آن در جامعه این چنین دستور می دهد: غایه الدین الامر بالمعروف و النهی عن المنکر غایت دین فرمان دادن به خوبی و بازداشتن از بدی است (امام علی(علیه السلام) که مصداق بارز معروف است در اهمیت این دو واجب آن دو را با سایر اعمال خوب سنجیده حتی با جهاد در راه خدا، و از همه آنها برتر دانسته و آنها را در مقابل این دو مثل یک قطره آب و یا کف روی آب نسبت به کل آب معرفی فرموده و ما اعمال البر کلها والجهاد فی سبیل الله عندالامر بالمعروف و النهی عن المنکر، الا کنفثه فی بحر لجی (نهج البلاغه) همه کارهای خوب و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر نیست مگر همچون آب دهانی که در دریایی ژرف اندوخته شود

معروف و منکر را از سه راه می توان شناخت:

 شروع دین مبین اسلام است. یعنی شناخت واجبات و محرماتی که در قرآن کریم و سنت رسول گرامی پروردگار و همین طور در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) ذکر شده

راه عقل، با این بیان که از طریق عقل می توان معروفات و منکرات را شناخت، البته باید توجه داشت که عقل سلیم مد نظر است.                                         .
 راه فطرت، نهادی که دائما ً متوجه ذات باریتعالی است و انسان را از وسوسه های شیطانی دور می سازد.

به بیان دیگر باید گفت تشخیص فطری معروف و منکر، یک تشخیص کاملا ً پاک و صحیح است و از این طریق می توان متوجه شد که معروف کدام است و منکر چیست؟ در جامعه ای که سرنوشت اعضایش به هم پیوسته است تنها با سلامت اعضای آن، جامعه سالم می ماند و امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین ضامن سلامت جامعه است

همچنین علاوه بر اینکه امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه فردی است، یک وظیفه اجتماعی نیز هست چرا که دین اسلام بهترین و کاملترین قوانین را برای زندگی اجتماعی و فردی انسان و برای دنیا و آخرتش دارد که در صورت انجام آن قوانین، انسانیت از گزند انحراف و آلودگی گناه و معصیت به دور خواهد بود.

فلسفه امر و نهی الهی این انسان است که از انجام عبادات و رعایت دستورات الهی سودمند و بهره مند می شود و عدم رعایت آنها ضررش مستقیما متوجه خود انسان می شود. إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا ا (اسرا 7)

اگر کار نیکو کنید و جمیل                     به خود کرده اید اى بنى اسرییل

اگر هم نمایید اعمال بد                       سزاى عمل بر شما مى رسد

فَمَنِ اهْتَدى‌ فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها (یونس 108)

بگو اى خلایق ز سوى خدا                    کنون حق فرود آمده بر شما

هرآن کس هدایت شود بعد از این         شود نفع او با وجودش قرین

هرآن کس که گمراه گردد از آن             رساندست بر خویش تنها زیان

مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسٰاءَ فَعَلَیْهٰا ثُمَّ إِلىٰ رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ (جاثیه 15)

هرآن کس که بنمود کردار نیک            به نفع خودش کرد آن کار نیک

کسى کاو بدى را گرفتست پیش           زیانها رساندست بر نفس خویش

پس آنگاه چون دور گیتى گذشت         نمایید سوى خدا بازگشت

 

هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاٰئِفَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَ لاٰ یَزِیدُ الْکٰافِرِینَ کُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاّٰ مَقْتاً وَ لاٰ یَزِیدُ الْکٰافِرِینَ کُفْرُهُمْ إِلاّٰ خَسٰاراً (39 فاطر)

خدا آن خدائیست کاندر زمین              شما را نمودست او جانشین

پس امروز هر کافرى بى گمان                  رساندست بر خویش تنها زیان

به درگاه حق سرکشى و منى                  فزون تر کند آتش دشمنى

که کفار هم حاصلى را از آن                 نیابند جز حسرت و جز زیان

این قبیل آیاتی که بیان شد رعایت دستورات الهی را به صورت کلی با مسئله سعادت انسانها مربوط ساخت بنابراین آثار و نتایج رعایت دستورات الهی اعم از انجام واجبات یا ترک محرمات، بازگشتش به خود انسان است در وهله اول و در مرحله دوم متوجه جامعه انسانی می گردد.

صفات آمر و ناهی کسی که بخواهد وارد میدان امر به معروف و نهی از منکر شود باید در حد لازم آنچه را که در دین و فقه به عنون حلال و حرام است بشناسد تا امر و نهی او هم بیراهه و غلط نباشد. آشنایی با احکام الهی و معارف دین و محتوای قرآن برای تلاشگران این صحنه ضروری است.‏ کسی که دیگران را به خوبی‌ها و ارزش‌ها دعوت می‌کند، یا آنان را از گناهان و زشتی‌ها نهی می‌کند، برای آنکه در این دعوت موفق باشد باید صفات و شرایطی داشته باشد.                                    .
هماهنگی حرف و عمل: مردم بیشتر از حرف به عمل انسان امر به معروف و نهی از منکر کننده می‌نگرند و از رفتارش بیش از سخنش تأثیر می‌پذیرند. أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ بقره44‏

شمائى که دائم به خلق خدا                      سفارش نمائید کار سزا

چه گشتست امروز اى قوم دون               که از یاد بردید خود را کنون.

دعوت عملی مؤثر از دعوت زبانی است و اگر کسی خودش نسبت به گفته‌هایش مقیّد و متعهد نباشد، بر دیگران نمی‌تواند تأثیر بگذارد.

به علاوه خود این تعارض بین گفتار و رفتار، بسیار ناپسند است. لَعَنَ اللّهُ الآمِرینَ بِالمُعْرُوفِ التّارِکینَ لَهُ وَ النّاهینَ عَن المُنْکَرِ العامِلینَ بِه (نهج البلاغه خ 129‏) لعنت خدا بر کسانی که امر به معروف می کنند، ولی خودشان آن معروف را انجام نمی دهند، و از منکر نهی می‌کنند، ولی خودشان آن را انجام می دهند.  
امام صادق(علیه السلام : با عمل خودتان مردم را به راه حق دعوت کنید . 

در حدیثی از امام حسین(علیه السلام) کسی که امر به معروف می کند، باید....با مردم مهربان و رفیق باشد و تا ضرورت پیش نیاید، خشونت نکند. او باید با لطافت و محبت مردم را به کار خیر دعوت کند (بحارالانوار، ج97، ص83‏

گفتار نرم: شیوه ملایم و نرم در سخن گفتن و پرهیز از تندی و عصبانیت و پرخاشگری صفت شایسته دیگری است. حتی خداوند، وقتی موسی و هارون(علیه السلام) را برای دعوت فرعون به خداپستی می‌فرستد، به آن دو توصیه می‌فرماید که با فرعون به نرمی و گفتار نرم سخن بگویید فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا طه 43 نرمش در گفتار و برخورد، گاهی سرسخت‌ترین افراد را هم به زانو در می‌آورد و تسلیم می‌کند .  

حوصله و بردباری: موفقیت در این دعوت، نیاز به تحمل و حوصله دارد. با کم طاقتی و زود خسته شدن و کم ظرفیتی، کاری از پیش نمی‌رود، به تعبیر قرآن شرح صدر و سعه‌ صدر لازم است. مانند پزشک و پرستاری که به مداوای یک بیمار مشغول است و جز با صبوری و حوصله به نتیجه نمی‌رسد. در این راه باید حتی تمسخرها و بی‌اعتنایی‌ها و دشمنی‌ها و آزارها را هم تحمل کرد و به حساب خدا گذاشت. قرآن در نشانه بندگان خوب خداوند می فرماید: آنان کسانی هستند که هرگاه با افراد ناآگاه برخورد کنند، با سلام (و مسالمت) از کنار آنها گذر می کنند وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا (فرقان63‏)

چو شخصى بر ایشان براند عقاب             به گفتار خوش مى دهندش جواب

کاری برای خدا : از آنجا که امر به معروف و نهی از‏ منکر از فروع دین و از عبادات است، انسان باید برای خدا اقدام به آن کند و توقّع پاداش هم از خدا داشته باشد. انجام این وظیفه نباید با انگیزه‌های مادی و دنیوی آمیخته گردد، هدف باید خدا باشد نه خودنمایی و کسب وجهه و موقعیت؛ در این صورت انسان از کار هم خسته نمی‌شود و از کارشکنی‌ها هم ناامید نمی‌گردد. اخلاص عامل ارزش‌گذار برای اعمال است. آمران به معروف باید برای خدا تلاش کنند نه برای خودنمایی یا به قصد تحقیر دیگران یا انتقام‌جویی و آبروریزی و تسویه حساب دیگران
صبر و تحمّل هیچ کار مهمی بی‌زحمت و مشقّت نیست. در راه انجام این وظیفه‌ الهی انسان باید بر سختی‌ها ، ناملایمات، بی‌مهری‌ها و خصومت‌ها تحمّل و استقامت داشته باشد و به علت مشکلات کار و راه، دست از هدف برندارد. در توصیه‌های لقمان: پسرم! نماز را برپا دار، امر به معروف و نهی از منکر کن و بر آنچه به تو می‌رسد صبر کن که این نشانه‌ تصمیم و عزم استوار است. یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (لقمان 17)

ترا اى پسر، حق نمازى نوشت                   بکن امربه معروف و هم نهى زشت

چو آزار بینى صبورى نما                           که این هست کارى مهم و سزا

 انسان وقتى شخصى را امر به معروف و نهى از منکر مى کند، آن شخص شاید تحمل نکند و انسان را اذیت و آزار دهد، از این رو، باید در برابر اذیت و آزار، صبر و شکیبایى کرد. کشته شدگان در راه امر به معروف و نهى از منکر از مصادیق آیه ى شریفه ى و من النّاس من یشرى هستند. امام على علیه السلام : ان المراد بالایة الرّجل الّذى یقتل على الامر بالمعروف و النهى عن المنکر                                                 .
انتقاد از کار، نه از شخص اگر خلافکار احساس کند شخصیت دارد و محبوب است و تنها نقطه ضعف او کار خلافش است، به راحتی آن را ترک می‌کند. در روایات می‌خوانیم: چه‌بسا خداوند افرادی را دوست دارد؛ اگر چه از عمل آنها ناخشنود است (بحارالانوار، ج36) شخصی از امام کاظم(علیه السلام) پرسید: یکی از یاران شما شراب خورده است. آیا از او دوری جویم؟ امام فرمود:  از کارش دوری جویید، نه از خودش.                                
توجه به خصوصیات اخلاقی هر فرد از امام حسین(علیه السلام) آمده ‎‎کسی که امر به معروف می‌کند، باید بداند که هر کس خلق و خویی دارد و با هر کس باید طور خاصی سخن گفت وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ  (توبه 71)

همه مؤمنان مرد و زن سربه سر                کنون دوست باشند با همدگر

نمایند وادار بر کار نیک                               از اعمال بد بازدارند لیک

به رغبت بخوانند دائم صلات                    ببخشند از ثروت خود زکات

اطاعت کنند از خدا و رسول                        نمایند احکام دین را قبول

بر آنها رسد رحمت کردگار                         که یزدان عزیزست و با اقتدار

الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ  (حج 41)

کسانى نمایند یارى حق                             که باشند بر این عمل مستحق

کسانند ایشان که گر در زمین                     به آنها ببخشیم قدرت چنین

بدارند بر پاى امر صلات                           ببخشند بر بینوایان زکات

نمایند آن مردم خوش سرشت                   خود امربه معروف و هم منع زشت

همانا سرانجام اعمال و کار                        بود در یَدِ قدرت کردگار

8 ، 9 . (تولّی و تبرّی) (حُبّ و بُغض) (دوستی و دشمنی)

در حدیثی، راوی از امام صادق علیه‌ السلام می فرماید هَلِ ‌الدّینُ (الایمانُ) إلَّا الحُبّ وَ البُغض، آیا دین ایمان ،چیزی جز حب و بغض است؟ یعنی که نقش عواطف و احساسات و ظهور و بروز آن در رفتار آدمی، در تحقق ایمان بسیار محوری است. از اینرو تولی و تبری به عنوان یکی از اصول دین و مذهب تعیین می شود؛ زیرا کنش و واکنش های ایمانی می بایست بر محوریت تولی و تبری و حب و بغض باشد. البته نباید از این نکته اساسی نیز غفلت ورزید که حب و بغض باید تنها برای خدا باشد تا حب و بغض ایمانی تحقق یابد.

حُب در لغت، از جمله به معنای لزوم و ثبات و نیز دوستی و کشش نفس به سوی چیزی خواستنی است و این معنا از همان لزوم و ثبات اخذ شده است. در مقابل، بغض به معنای دشمنی و تنفر از چیزی است که مورد پسند انسان  نباشد.

تولی به معنای دوست داشتن و تبری به معنای بیزای جستن و تنفر است. که این دو از فروع دینی اسلام به شمار می روند. و هر مسلمانی باید با اهل حق دوستی کند و از اهل باطل بیزاری بجوید. که اوج این دوستی ها در اهل بیت (علیهم السلام) است و اوج بیزاری جستن، از سران شرک و کفر می باشد.

تبرّی به معنای دوری جستن از چیزی است که همنشینی با آن ناخوشایند و ناپسند است (مفردات ص121) و در اصطلاح به معنای بیزاری جستن از کسان و یا چیزهایی که با اصول اسلامی سازگار نیست. هدف از تبری که بیان آشکار و شفاف سازی است، نشان دادن تفاوت ها و مشخص کردن دوست ها و دشمن ها و نیز دوستی ها و دشمنی هاست. از آن جایی که مشخص کردن و بیان مرزها و خطوط قرمزها از اصول اساسی اسلام است، لذا به مسئله برائت توجه خاصی شده است.

دوستی با دوستان خدا         آیات درباره ی تولّی

إِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقٰاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیٰانٌ مَرْصُوصٌ صف 4

بحق دوست دارد خدا آن عباد        که اندر صفوف نبرد و جهاد

چنان سدى از سرب در کارزار         بجنگند پاینده و استوار

در تاریخ آمده است که در جنگ صفین حضرت امیر علیه السلام براى بالا بردن انگیزه یاران خود، این آیه را تلاوت فرمودند.

قُل لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى [شوری ۲۳]

به مردم بگو اى رسول خدا           نخواهم نه اجر و نه مزد از شما

مگر آنکه در حق خویشان من     محبت بورزید اندر وطن

.إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّٰهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ حجرات11

همه مؤمنانند اخوان هم            نباید نمایند بر هم ستم

شما پس همیشه بگیرید پیش       ره صلح در بین اخوان خویش

خداترس باشید و پرهیزکار                   امیدست رحمت کند کردگار

 این آیه، رابطه‌ى مؤمنان با یکدیگر همچون رابطه‌ى دو برادر دانسته  یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ [توبه ۱۱۹]

الا مؤمنان به پروردگار               که دارید ایمان به روزِ شمار

بترسید از کردگار مهین              بگردید با صادقان همنشین

دوستى، همنشینى و همراهى با راستگویان، یکى از عوامل تربیت و جلوگیرىِ انسان از انحراف است.

وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیٰاءُ بَعْضٍ [توبه ۷۱]

همه مؤمنان مرد و زن سربه سر              کنون دوست باشند با همدگر

زن و مرد هر دو، در اصلاح جامعه تأثیر گذارند.  مؤمنان در جامعه‌ى اسلامى، نسبت به یکدیگر از طرف خداوند، حقّ ولایت و نظارت همراه با محبّت دارند و بى‌تفاوت نیستند.

اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (بقره 257)

خداوند با مؤمنین است یار           بود یاور مؤمنان کردگار

کند مؤمنان را ز ظلمت برون        سوى روشنائى شود رهنمون

کسانى که گشتند کافر به دین       بود دیو و شیطانشان همنشین

که خارج نماید کسان را ز نور       دراندازد ایشان به ظلمات دور

از اصحاب نارند ایشان تمام         بسوزند در آتش آن مدام

ایمان آورندگان در این آیه کسانى هستند که قبل از اسلام به حضرت عیسى ایمان داشتند. لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الآخِرَ وَ مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (ممتحنه 6)

بر آن کس که او هست اُمیدوار       به دیدار یزدان و روز شمار

چه نیکوست این اقتدا بر خلیل                 که بر خود نمایید او را دلیل

هرآن کس که روى از خدا تافت               به آیین کفر و به عصیان شتافت

بداند که پروردگار حیات            بود بى نیاز و ستوده صفات

در این آیه سخن از الگو بودن حضرت ابراهیم و حضرت محمّد صلى الله علیه و آله است، داشتن امید به خدا و روز قیامت، شرط الگو پذیرى معرّفى شده است لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً (احزاب 21)

به پیغمبر حق کنید اقتدا            پسندیده کاریست نزد خدا

هرآن کس که او هست امیدوار    به دیدار یزدان و روز شمار

خدا را همیشه کند ذکر و یاد        دل خویش بر مهر ایزد نهاد

پیامبر عظیم الشأن را به عنوان اسوه نیکو به جهانیان معرفی نموده است. أُسْوَةٌ در مورد تأسّى و پیروى کردن از دیگران در کارهاى خوب به کار مى‌رود.

دوستى با دوستان اللّه

وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (مائده 56)

بلى آنکه دارد ولى اى چنین                       خداوند و پیغمبر و اهل دین

همانا که فیروز هر دو سراست                 که پیروز، تنها سپاه خداست

یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَ لَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ (مجادله22)

که با دشمنان رسول و خدا                   درآیند از راه صلح و صفا

اگرچه که آن خصم باشد پدر       برادر بود طائفه یا پسر

به دلهاى این مردمان کردگار          نوشته است ایمان بس پایدار

به روح الهى خداى بشر            بر آنها گشودست باب ظفر

به هر حال، آن چه مورد تأکید است، اینکه معیارهای دوستی و دشمنی ما نسبت به دیگران نه خواسته های نفسانی و شیطانی ما بلکه می بایست ایمان و اخلاق باشد. اقتضای اخلاص در عمل این است که در مسایل سیاسی و اجتماعی نیز این گونه عمل کنیم و برای جناح بندی های سیاسی و حزبی، موضع گیری های خود را نسبت به افراد سامان ندهیم؛ وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ (نساء69).

کسى کز کلام خدا و رسول                   اطاعت نماید به میل و قبول

به همراه آنان که یکتا خدا                    بر آنها بکردست لطفى عطا

به همراه پیغمبران طریق             شهیدان و افراد پاک و صدیق

به همراه افراد شایسته کار                     بگردند محشور روزِ شمار

یقین دان که این نیک مردان راد     نکو همرهانند زاهل وداد

هر چه کمالات و فضایل اخلاقی در شخص بیشتر باشد، انتخاب وی برای دوستی و نیز دوست داشتن این شخص، بیشتر مورد تایید اسلام و قرآن است ولو اینکه هوای نفس ما چنین شخصی را خوش ندارد. و در برابر کافران سرفراز و اهل عزت (همان)، اهل اطاعت محض از فرمان های پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) بی هیچ چون و چرا کردن قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌ (آل عمران31) و (نساء 59)

بگو اى پیمبر اگر هم شما          به دل دوست دارید یکتا خدا

اطاعت نمایید از دین من         نیوشید پیوسته از من سخن

مگر دوست گیرد شما را خدا       ببخشاید آن کارهاى خطا

که بس مهربانست پروردگار      غفورست بر بندگان کردگار

بیزارى از دشمنان اللّه    برائت جویی از مخالفان و دشمنان

اسلام از مومنان و شهروندان خود می خواهد که نه تنها با مخالفان داخلی (در صورت شناسایی و اعلام علنی) و دشمنان بیرونی ارتباط برقرار نکنند و با آنان دوستی نورزند بلکه لازم است به طور علنی مخالفت خویش را با آنان بیان کنند و به روش های مختلف و گوناگون آن را ابراز کنند. تا حقوق مسلمانان را جدی بگیرند.

در آیه 4 ممتحنه اعلام برائت و تبری جویی از موضع گیری و بینش و نگرش مخالفان و دشمنان را از رفتارها و منش های مهم حضرت ابراهیم(علیه السلام) دانسته و از مؤمنان خواسته تا با بهره گیری از این شیوه و منش، آن را در جامعه خویش نهادینه سازند .  قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ ..... شفاف سازی و بیان آشکار مواضع نسبت به نقش و نگرش می بایست به گونه ای باشد که هیچ گونه تردید و دودلی را به جا نگذارد و یا پدید نیاورد.  از این رو گاه می بایست جزئیات نیز بیان و تبیین گردد و به کلیات بسنده نگردد. از این رو می بینیم که آن حضرت در هنگام برائت به جزئیاتی چون برائت از آفتاب و ماه و ستاره اشاره میکند و از کفر عموی خویش آزر سخن میگوید و راهمکائیش کرده و از او و معبودهایش برائت میجوید (انعام74تا78 توبه 114) لاٰ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکٰافِرِینَ أَوْلِیٰاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذٰلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّٰهِ فِی شَیْءٍ إِلاّٰ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقٰاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللّٰهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللّٰهِ الْمَصِیرُ [آل عمران ۲۸]

نباید که افراد مؤمن به دین          بگیرند از کافران همنشین

که هرکس نماید بدین گونه کار   نباشد دگر دوست با کردگار

مگر آنکه خواهید تا بر حذر        بمانید از شرّ آنها دگر

شما را خداوند از قهر خویش       بترساند اى مؤمنان همچو پیش

سرانجام هرکس در این سرگذشت       به یکتا خدا مى کند بازگشت

افراد باایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، هیچ رابطه ‏اى با خدا ندارد . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ (ممتحنه1)

الا مؤمنان به پروردگار           که هستید ثابت قدم و استوار

نبایست از کافران دغا                     که خصم منند و عدوى شما

بگیرید یار و گزینید دوست                که این قوم، با اهل ایمان عدوست

همانا که در حق قرآن کتاب         ره کفر را کرده اند انتخاب

که با جرم ایمان به پروردگار        براندندتان با رسول از دیار

اگر ترک گفتید شهر و وطن                  که خشنود گردم از این کار من

براى جهاد به راه خدا                       وطن را بگفتید ترک جلا

مبادا که با مردم کفرکیش        نهانى ره انس گیرید پیش

منم آگه از آنچه بندید کار                   چه باشد نهان یا بود آشکار

هرآن کس کز این کار صورت بتافت     همانا به کفر و ضلالت شتافت

کلمه‌ى عدو هم به یک نفر و هم به گروهى از افراد اطلاق مى‌شود، ولى در اینجا مراد، گروه است؛ زیرا در مقابل آن، کلمه‌ى‌ «أَوْلِیاءَ» که جمع است، به کار رفته است.  إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدٰاءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ ممتحنه2

اگر کافران به یکتا خدا                          مسلط بگردند خود بر شما

همان دشمنانِ قدیمند و بس                 ترحم نورزند بر هیچ کس

بکرده عداوت به حد توان                     به دست و عمل با کلام و زبان

به دل دوست دارند کافر شوید            دگرباره بر راه کفران روید

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ [مائده ۵۱]

الا مؤمنان به پروردگار                      از اهل کتابى نگیرید یار

که بعضى از آنها رفیق همند             در آن بین افراد صالح کمند

هرآن کس از ایشان گزیدست یار      شود همچو آن مردم نابکار

خدا هرکسى را که او ظلم جست      هدایت نسازد به راه درست

ذکر یهود و نصارا در آیه، از باب نمونه است، وگرنه شکّى نیست که ولایت هیچ کافرى را هم نباید پذیرفت.

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الْإیمانِ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ توبه ۲۳

گر آباء و اخوانتان کافرند                        ز شیطان مطرود، فرمان برند

مبادا که اى مؤمنان به رب                       از ایشان نمایید یارى طلب

که با آنکسان هرکه گردید دوست          شده ظالم و ظلم در نفس اوست

از امامین باقر و صادق علیهماالسلام روایت است این آیه درباره حاطب بن ابى‌بلتعه نازل گردید. موقعى که به قریش نامه نوشت و آن‌ها را از اراده فتح مکه از طرف رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم خبر داده بوده است.

بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (توبه1 تا 3) (اعلام جدائى)

خداوند و پیغمبرش بعد از این            برائت بجستند از مشرکین

که هرگاه بستند پیمان و عهد           شکستند میثاق چندین و چند

سوره، به دلیل محتواى قهرآمیزش بدون‌ «بِسْمِ اللَّهِ» شروع شده است، اعلام برائت، به خاطر پیمان‌شکنى کفّار بود که در آیه‌ى 7 و 8 مطرح شده ، و گرنه قانون کلّى، مراعات پیمان‌هاست و تا طرفِ مقابل به پیمان وفادار باشد، باید آن را نگهداشت.  

مُحمّدٌ رَسولُ الله وَ الّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارُ رُحَماءُ بَینَهُم (فتح29)

این محمد بود رسول خدا و کسانى که همرهند او را

مهربانند در برابر هم        بهر کفار قاطع و محکم

این آیات و آیات مشابه آنها، همگی گویای جنبه قهرآمیز احکام اسلامی اند که در محل خود و با شرایط تعیین شده از سوی شرع مقدس به اجرا در می آیند.

قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی‏ إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً

که گفتند بر مردم بت پرست      ممتحنه4    بدان قوم بدکار و ناچیز و پست

که ما زین بتانى که جاى خدا                      پرستش نمایید غرق خطا

تنفر بجوئیم از جان و دل                            که هستید روز قیامت خجل

نماییم انکارتان پایدار                                  عداوت بود بین ما برقرار

با توجّه به آیات قبل که بعضى از مسلمانان به خاطر دریافت حفظ بستگان خود، مخفیانه یا آشکارا با کفّار دوستى و مودّت داشتند، این آیه مى‌فرماید: برائت از کفّار و مشرکان را از حضرت ابراهیم و یارانش بیاموزید.

لعن و بیزاری از ستمگران، در قرآن (تبرّی)

اظهار تنفر از ستمگران، از دیگر شیوه های قرآن است. لعن، اعلان برائت و تبیین خط مشی اعتقادی و سیاسی است لعن بر کسانی است که دست خود و دیگران را از دست خداوند و دامان رهبران معصوم جدا کردند. (اَلّلهُمَّ العَن های زیارت ابتدا، اواسط و آخر زیارت عاشورا). لعن، ابراز تنفر از کسانی است که سد راه سعادت شده و دیگران را از کمالات لایق انسانی محروم کرده اند در فرهنگ قرآن و زیارات (خصوصاً زیارت عاشورا) عوامل اصلی و فرعی این محرومیت مورد لعن قرار گرفته اند؛

لعن، اعلان برائت و تبیین خط مشی اعتقادی و سیاسی است از دیگر شیوه های قرآن است. لعن بر کسانی که دست خود و دیگران را از دست خداوند و دامان رهبران معصوم جدا کردند. اسلام از مسلمانان میخواهد که موضع خویش را در هر موضوع و شخصی به صراحت و شفافیت بیان کنند و تنها استثنا در این باره حضور در نظام قدرت کفرست که در صورت عدم امکان مهاجرت و خروج از سرزمین ها می بایست اصل تَقیّه را با رعایت شرایط بیان شده، در پیش گرفت.

مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللّٰهِ عَلَى الظّٰالِمِینَ      پس آنگه منادى برآرد ندا

که بر ظالمان لعن اللّٰه باد                   سبک هست اعمالشان همچو باد

الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّٰهِ مِنْ بَعْدِ مِیثٰاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مٰا أَمَرَ اللّٰهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولٰئِکَ هُمُ الْخٰاسِرُونَ بقره 27

 همانا کسى درجهان فاسق ست   که چون باخدا بست عهدى شکست

کسانى که بر طینتى ناروا                  گسستند فرمان یکتا خدا

به روى زمین غرق در صد عناد            نمایند اعمال زشت و فساد

همین مردُمانند «بس تیره بخت»        زیانها ببینند بسیار سخت

إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا

هرآن کس که آزرد رب ودود          رسول خدا را اذیت نمود

به دنیا و عقبى به هر دو سرا           فرستاد لعنت بر ایشان خدا

بر آنها مهیاست روز حساب         به خوارى و ذلت عذاب و عقاب

(لعنت بر نقض کنندگان پیمان و کذّابین و آزار دهندگان خدا و رسولش)

مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلا احزاب61 لعنت شدگان را راحت  نگذارید.

که هستند این مردمان پلید           ز درگاه حق راندگان بعید

هر آنجا که گشتند پیدا و یافت    ببایست بر قتل ایشان شتافت

 إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکَافِرِینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِیرًا احزاب ٦٤

خدا لعن فرمود بر کافران           که دوزخ مهیاست بر منکران

رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبِیرًا احزاب61

 خدایا عذابت مضاعف بساز              برآن پیشوایان بیداد و آز

بر ایشان تو لعنت کن اى نیک رب       فزون تر نما آتش این غضب

 قُتِلَ أَصْحَابُ الأخْدُودِ (مرگ بر اصحاب اخدود) ... سوره بروج

کنون مرگ بادا ز پروردگار                  بر اصحاب اُخدود ناراست کار

قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ کشته باد انسان (بى ایمان)  سوره عبس

پس انسانِ ناشکر، خود کشته باد            که این حد کند کفر و ورزد عناد

قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ کشته باد آن که دروغ مى‌بندد. ذاریات 10

دگر کشته باد آنکه او افترا                ببندد به قرآن، کتاب خدا

امّا در مورد توطئه علیه پیامبر و قرآن، دو بار فرمود: فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ . ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّر  مدثر 20.19  

بگیرد خدا جان آن پست مرد     که اندیشه اى سخت باطل بکرد

ستاند تن و جان او را خدا          به فکرى که او کرد زشت و خطا

فصل هفتم :           آیین اسلام

إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَ مَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ  (آل عمران 19)

همانا که در نزد یکتا خدا                            بود دین اسلام دینى سزا

از اول نکردند اهل کتاب                             به آیین پاک محمد (ص) عتاب

ولى چونکه دیدند دینیست                       حق عداوت بکردند بر این نسق

به انگیزه بغض و رشک و گزاف                   ز هر سو بجستند راه خلاف

به آیات حق هرکه کافر شود                       به آیین کفر و عداوت رود

بباید بترسد که وقت عذاب                      خداوند باشد سریع الحساب

فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ انعام125

اگر هم خداوند خواهد، بخواست              که کس را هدایت نماید به راست

به قلبش بتابد از اسلام نور                       که روشن شود جان او ز آن حضور

اگر میل سازد یگانه اله                             که گمراه سازد کسى را ز راه

کند قلب او را چنان تنگ و تار                  که ایمان نیارد به پروردگار

همانا برآن مردم تیره بخت                        چنانست مؤمن شدن صعب و سخت

تو گوئى که خواهد به بارى گران               رود بر فراز بلندآسمان

خدا کافران را چو این گونه دید                 بگردانده آلوده و بس پلید

أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ زمر 22

مگر آن کسى را که یکتا خدا                     به او فکر روشن نموده عطا

بود روشن از نور یکتا اله                       یکى هست با مردم دل سیاه ؟

پس اى واى برآن شقى قلب باد               که بر دست ذکر خدا را ز یاد

همانا که این کافران لعین                       فتادند اندر ضلالى مبین

ما کانَ إِبْراهیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ (آل عمران 67)                            .
خلیل پیمبر مسلمان ببود                    نه بودى مسیحى نه بودى یهود

بلى بود مسلم به دینى حنیف                مسلمان بُد آن نیک مرد شریف

نبودى از آن مشرکان هیچگاه                که کردند تکفیر یکتا اله

ایمان

قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ

بگفتند اعراب ما مؤمنیم                     قدم در ره رب خود مى زنیم

بگو چونکه ایمانتان سوى قلب          نگردیده وارد هنوزست قلب

و لیکن بگویید ما مسلمیم                   بر ایمان یزدان نهاده دلیم

این آیه درباره عده مخصوصى از اعراب نازل شده که گفته بودند ما ایمان آوردیم و تصدیق به یکتائى خداوند و اقرار به نبوت پیامبر نمودیم ولى در باطن برخلاف گفتار ظاهر خود مى بودند. مراد از اعراب، بادیه‌نشینانند که بعضى آنان مؤمن بودند، چنانکه در سوره‌ى توبه از آنان تجلیل شده: وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ، ولى بعضى از آنان خود را بالاتر از آنچه بودند مى‌پنداشتند و ادّعاى ایمان مى‌کردند، در حالى که یک تازه مسلمانى بیش نبودند.

تفاوت اسلام با ایمان‌

1.  تفاوت در عمق.  اسلام، رنگ ظاهرى است، ولى ایمان تمسّک قلبى است.                 امام صادق علیه السلام به مناسبت آیه‌ى‌ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً فرمود: رنگ الهى اسلام است، و در تفسیر آیه‌ى‌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌ فرمود: تمسّک به ریسمان محکم الهى، همان ایمان است.

2.  تفاوت در انگیزه.  گاهى انگیزه‌ى اسلام آوردن، حفظ یا رسیدن به منافع مادّى است، ولى انگیزه‌ى ایمان حتماً معنوى است.                                    .                                                                     امام صادق علیه السلام فرمودند: با اسلام آوردن، خون انسان حفظ مى‌شود و ازدواج با مسلمانان حلال مى‌شود، ولى پاداش اخروى بر اساس ایمان قلبى است.

3.  تفاوت در عمل.  اظهار اسلام، بدون عمل ممکن است، ولى ایمان باید همراه عمل باشد، چنانکه در حدیث مى‌خوانیم الایمان اقرار و عمل و الاسلام اقرار بلاعمل بنابراین در ایمان، اسلام نهفته‌ است، ولى در اسلام ایمان نهفته نیست.

در حدیث دیگرى، اسلام، به مسجد الحرام و ایمان به کعبه تشبیه شده که در وسط مسجد الحرام قرار گرفته است.

امام باقر علیه السلام فرمود: ایمان، چیزى است که در قلب مستقر مى‌شود و انسان به وسیله آن به خدا مى‌رسد و عمل، آن باور قلبى را تصدیق مى‌کند. ولى اسلام چیزى است که در گفتار و رفتار ظاهر مى‌گردد، گرچه در قلب جاى نگرفته باشد.

4.  تفاوت در رتبه.  در حدیث مى‌خوانیم: ایمان، بالاتر از اسلام و تقوا، بالاتر از ایمان و یقین، بالاتر از تقوا است و در میان مردم چیزى کمیاب‌تر از یقین نیست.

وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (آل عمران 139)

الا مسلمین هیچ گه بعد از این                  نورزید سستى در آیین دین

گر از دست دادید مال جهان                    مبادا که باشید غمگین از آن

بمانید خود برترین اُمم                            در ایمان چو گردید ثابت قدم

انَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یَهْدیهِمْ رَبُّهُمْ بِإیمانِهِمْ  (یونس 9)

همانا کسانى که بر کردگار                       بگشتند مؤمن شده نیک کار

خداوندشان ره نماید به راست               سرانجام جنت بر ایشان سزاست

بمانند جاوید اندر جنان                         که جویست زیر درختان آن

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلی‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ

کسى هست مؤمن که چون در میان     رود نام و ذکر خداى جهان

هراسان بگردد دلش ز آن کمال            که دارد همى ایزد ذوالجلال

بر آنها چو خوانند آیات رب                 فزون گردد ایمانشان در طلب

در انجام هرگونه اعمال و کار              توکل نمایند بر کردگار

إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره 277)

 کسانى که هستند مؤمن به رب         نمایند کار نکو در طلب

به رغبت بدارند برپا صلات                ببخشند بر بینوایان زکات

بر آنها بود پیش پروردگار                    بسى اجر نیکو ز شایسته کار

ندارند ترسى خود از سرگذشت           نباشند ناراحت از آنچه گشت

إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً  (کهف 107)

ولى مؤمنان به پروردگار                      که صالح بگشتند و نیکوى کار

بر آنهاست منزل بهشت عدن            در آنجا بمانند از مرد و زن

خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا   (کهف 108)

در آن جاودانند، خود بر کمال           از آنجا نیابند هیچ انتقال

قرآن

باید قرآن را به کمک خود قرآن شناخت آیات قرآن مجموعا یک ساختمان به هم پیوسته اند و اگر یک آیه از آیات قرآن را جدا کنیم و بخواهیم تنها همان یک آیه را بفهمیم، شیوه درستی اتخاذ نکرده ایم قرآن کریم مخزن معارف ، گنجینه علوم الهى و از این جهت نیز در میان همه کتب آسمانى بى رقیب است کتاب هدایت و تبیان کل شى است. اندیشمندان و دانشوران هر کدام به سهم خویش در این بحر ژرف و عمیق، به غور پرداخته و بقدر توانایى خود در زمینه معارف و علوم آن قلم فرسایى نموده اند؛ والحق که هر آیه بلکه هر جمله اى از این کتاب بى همتا، سرفصل نوینى براى معارف الهى است .

عظمت و اعجار جاوید قرآن مجید بر کسى پوشیده نیست. این کتاب آسمانى ناسخ ادیان و مذاهب گذشته و نجات بخش بشریت در حال و آینده است . در مقام والا و ممتاز قرآن کریم همین بس که معاندین، منافقین و دشمنان قسم خورده آن، هرگز نتوانسته اند در تحریف آن موفق شوند.

قرآن مجید بیش از 14 قرن است که زنده و زندگى بخش است و به حیات الهى خود ادامه مى دهد و همواره بزرگترین تحول آفرین را در جوامع بشرى ایفا کرده است. ان هذا القران یهدى للتى هى اقوم بدرستى که قرآن (مردم را) به راه و آئینى که مستقیم ترین و صاف ترین و پابرجاترین آئینهاست هدایت مى کند. فَاقْرَوُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن [مزمّل/٢٠] از قرآن هرچه میسر مى شود, بخوانید.

پس، آن مقدار از آن را بخوانید               که مقدور است [و نَبوَد بر شما بار]

کَلِمَهُ الله هِیَ العُلیا کلمه اللّه برتر و بالاتر است .                                           .
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا اسراء 9

همانا که قرآن شود راهبر                      به راهى کز آن نیست پاینده تر

بر آنها که دارند ایمان به رب                 نمایند کار نکو روز و شب

بشارت دهد بر ثوابى کبیر                     که یابند هرکس ز خُرد و ز پیر

کِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَیْکَ فَلَا یَکُنْ فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ (اعراف2)

کتابى بزرگ از خداوند جود          به تو اى محمّد بیامد فرود

از انکار مردان باطل پسند مبادا ترا سینه گردد نژند

کنون مردمان را ز روز جزا بترسان و از خشم یکتا خدا

به مردان مؤمن بشارت بده        ز مژده بساطى بر ایشان بنه

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ  (اسراء 82)    

هرآنچه ز قرآن فرستاده ایم                   شفا هست و رحمت که خود داده ایم

رسد پرتوش بر همه مؤمنان                ولى ظالمان را فزاید زیان

وَ لَقَدْ ضَرَبْنٰا لِلنّٰاسِ فِی هٰذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآیَةٍ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاّٰ مُبْطِلُونَ روم58

همانا که در این کتاب عظیم                 در آیات قرآن که گفته حکیم

بگفتیم بسیار پند و مثال                     که مردم بجویند راه کمال

بدان اى محمد (ص) اگر صد دلیل        بیارى بر این مردمان ذلیل

دگرباره گویند روى عناد                       شما مسلمینید باطل نهاد

نمایید دعوت به باطل مسیر               که خواهید ما را نمایید اسیر

لَوْ أَنْزَلْنٰا هٰذَا الْقُرْآنَ عَلىٰ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خٰاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللّٰهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثٰالُ نَضْرِبُهٰا لِلنّٰاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (حشر 21)

اگر ما کتابى چنین باشکوه                    فرستاده بودیم بر سنگ و کوه

بدیدى ز ترس خداى جلیل                   چسان کوه، خاشع شدى و ذلیل

چنین نیک تمثیل را ما عیان                   نمائیم بهر خلایق بیان

امیدست یک دم تفکر کنند                 یکى لحظه در آن تدبر کنند

وَ هٰذٰا کِتٰابٌ أَنْزَلْنٰاهُ مُبٰارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرىٰ وَ مَنْ حَوْلَهٰا وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلىٰ صَلاٰتِهِمْ یُحٰافِظُونَ (انعام 92)

کتابیست قران مبارک نهاد                  که آن را یگانه خداوند داد

که دیگر کتب را بگردد گواه                که هستند آنها ز یکتا اله

که بر اهل مکه و هرکس دگر             که اطراف مکه بود مستقر

دهد پند و اندرز با حرف خویش       نکو ره نماید فرا روى پیش

کنون هرکه باور کند رستخیز      به قرآن هم ایمان بیاورده نیز

به امر نماز و به ارکان آن  توجه نمایند از عمق جان

پرهیزکارى

تقوی از ریشه وقی حالت خویشتن داری، هوشیاری و پرهیزمند بودن است تقوا از وقایه است؛ در قرآن تقوا بیشتر از کلمه روزه ذکر شده است. ترجمه صحیح کلمه تقوا‌ ‌خود نگهداری است که همان ضبط نفس است و متقین یعنی ‌خود نگه‌داران .

به قول‌ ‌راغب تقوا در‌ ‌عرف شرع یعنی‌ نگهداری نفس از آنچه انسان را به گناه می‌کشاند به اینکه ممنوعات‌ ‌و محرمات را ترک کند و متقی به کسی اطلاق می شود که این ویژگی در او ملکه و صفت ثابت شده باشد.

اکثر مفسرین برای تقوی مراتب قائل اند اولین مرتبه تقوی حفظ فطرت اولیه است که حقیقت جو و حقیقت خواه است و فجور و تقوی به او الهام شده.

این انسان حقیقت خواه که خود را رها نکرده تا در جاذبه مادی زمین سقوط کند. وقتی با پیام خدا و رسولانش مواجه می شود، سر تعظیم فرود آورده و تسلیم می شود.

حقیقت تقوا‌  لازمه اینکه انسان حیات عقلی و انسانی داشته باشد اینکه تابع‌ ‌اصول معینی باشد، و لازمه اینکه انسان از اصول معینی پیروی کند‌ ‌اینکه از‌ ‌اموری که با هوا و هوس او موافق است ولی با هدف او و‌ ‌اصول زندگانی او منافات‌ ‌دارد پرهیز کند.

ولی لازمه همه اینها این نیست‌‌ ‌که انسان اجتناب کاری از محیط و‌‌ ‌ اجتماع را پیشه سازد. بهترین و عالیتر‌ین راه اینکه انسان در روح خود ملکه و حالت و مصونیتی ایجاد کند که آن‌ ‌حالت حافظ و نگهدار او باشد

‌بنابراین تقوا به معنای عام‌ ‌کلمه لازمه زندگی هر فردی است که می‌خواهد‌ ‌انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگی‌ ‌کند و از اصول معینی پیروی نماید. ‌تقوای دینی و الهی یعنی اینکه انسان خود را‌ ‌از آنچه از نظر دین و اصولی‌‌ ‌که دین در زندگی معین کرده، خطا و گناه و پلیدی و‌ ‌زشتی شناخته شده، حفظ‌ ‌و صیانت کند و مرتکب آنها نشود. چیزی که هست حفظ و‌ ‌صیانت خود از‌ ‌گناه که نامش تقوا است.

إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (حجرات13)

همانا گرامى ترین شما                               فقط متقین اند نزد خدا

که بسیار داناست پروردگار                   خبیرست و آگاه باشد ز کار  

وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ   (آل عمران 179)

 چو مؤمن بگردید و پرهیزکار                بیابید اجرى برون از شمار

لَیْسَ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فیما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ مائده93                                       برآن مؤمنان به پرودگار                     که صالح بگشتند و پرهیزکار

بر آنچه از این پیشتر خورده اند          گنه نیست کایمان بیاورده اند

که پرهیزکارند و مؤمن به رب               نمایند کار نکو در طلب

اگر هم که ناگه ز میل و هوى               از آنها زند سر گناه و خطا

دگرباره گردند پرهیزکار                         بیارند ایمان به پروردگار

اگر لغزشى هم نمایند گاه                      بگردند تسلیم نفس و گناه

بگردند بار دگر متقى                             نکوکار و پرهیزکار و تقى

خداوند با محسنان است دوست        که یارى شفیق و رفیقى نکوست

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقَامٍ أَمِینٍ  (دخان 51)

همانا فقط متقین جهان                       در آن روز یابند امن و امان

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا  (نباء 31)

 خدا متقین را به روز شمار                  دهد نعمت و مى کند رستگار

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (حشر 18)

 الا مؤمنان به پروردگار             همیشه بترسید از کردگار

ببینید تا بهر عقباى خویش       چه توشه کنون مى فرستید پیش

بترسید از قهر یکتا خدا         که داند همه کارهاى شما    

پاکى عقیدت

وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره 149)

چو خارج بگشتى ز شهر و دیار                 به هر سو که گشتى همى رهسپار

بکن روى خود را به بیت الحرام               که حقست دستور یزدان تمام

خدا نیست غافل از احوالتان                  به هر جاى داند همى حالتان

إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ أَجْراً عَظیماً نساء 146   

جز آنان که تائب شدند از گناه             بکردند اصلاح کار تباه

توسل نمودند بر کردگار           زده چنگ بر رشته اش استوار

به اخلاص دل را به دین داده اند           تواضع کنان روى بنهاده اند

چنین مردمانى بحق مؤمنند            دَرِ دوستى با خدا مى زنند

بر این مؤمنان کردگار کریم            ببخشد به پاداش اجرى عظیم

قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ هُوَ یُطْعِمُ وَلَا یُطْعَمُ قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ  (انعام 14)

بگو اى پیمبر جز آن رب پاک             که از او بود آسمانها و خاک

چرا یار دیگر کنم اختیار                کنم سرپرستش در این روزگار

در رزق بر خلق بنموده باز          ولى از طعامست خود بى نیاز

بگو این سخن را تو اى مصطفى           شده امر بر من ز یکتا خدا

که باشم نخستین کس اندر جهان         که اسلام آورده ام بى گمان

نباشم من از مشرکان هیچگاه           نهم سر به یکتایى آن اله

إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ   نساء 105       

به سوى تو قرآن خود را خدا             به حق برفرستاد اى مصطفى

که با آنچه یزدان به وحیت بداد           میان کسان حکم رانى به داد

راستى

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ  (توبه 119) 

 الا مؤمنان به پروردگار               که دارید ایمان به روزِ شمار

بترسید از کردگار مهین               بگردید با صادقان همنشین

یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ   (حجرات 17)

از اینکه بگشتند مسلم به دین          گذارند منت سرت این چنین

بگو تا به اسلام خود در سخن          نباید گذارید منت به من

خدا بر شما منتى برنهاد               که با نور ایمان هدایت بداد

اگر راستگوئید اندر بیان             شما را حقیقت رود بر زبان

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ   حجرات15

هماناست ایمان آن کس قبول       که گردیده مؤمن به رب و رسول

وز آن پس ندادند بر قلب راه            شکى و گمانى دگر هیچگاه

به راه خداوند با جان و مال           بکردند جنگ و جهاد و جدال

همانا که این مردم نیک خو           صدیقند در گفته و راستگو

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا   احزاب 23

 از افراد مؤمن به «رب و معاد»        گروهى جوانمرد هستند و راد

به عهدى که بستند با کردگار          وفادار ماندند بس استوار

بماندند بر عهد خود پا بجاى           دگرگون نکردند عهد خداى

گروهى ندادند تغییر عهد               کشند انتظار شهادت به مهد 

وَ الَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ زمر 33

هرآن کس بر او وعده حق ما           فرود آمد و راست خواندى ورا

یقین دان که اویست پرهیزکار          که پاداش یابد ز پروردگار

توکل

توکل اعتماد به خداست، توکل در لغت به معنای واگذار کردن کارها به خداوند یکتاست البته همراه با تلاش که به واسطه ی آن چه مراد حاصل شود وجه حاصل نشود، رضایت خاطی، ارمغان توکل است. توکل اعتماد قلب است در همه ی امرها به خداوند. : وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ [طلاق ۳]

هرآن کس توکل کند بر خدا            کفایت نماید ورا کبریا

با توجه به اینکه در جامعه ی کنونی مشکلات زیادی به خصوص از جهت روح و روان برای بشر به وجود آمده و بندگان در مسیر غفلت از خدا یکتا هستند توکل تنها راه .

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ  وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ تغابن 13

نباشد جز الله پروردگار     جز او نیست دیگر کسى کردگار

همه مؤمنان در تمام امور توکل نمایند برآن غفور

وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ شوری36

ولى آنچه در نزد یکتا خداست    همى هست باقى تر و پابجاست

ولى هست مخصوص مؤمن عباد        که دارند بر رب خود اعتماد

إِذْ هَمَّت طَّائِفَتَانِ مِنکُمْ أَن تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِیُّهُمَا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ آل‌عمران122

دو فرقه ولى از میان شما  که ترسیده بودند از این غزا

در این فکر بودند کز کارزار           به نوعى بجویند راه فرار

على رغم آنى که یکتا اله    بدى یار آنها میان سپاه

پس اى مؤمنان در تمام امور      توکل نمایید برآن غفور

وَ شَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ آل‌عمران159 

بکن مشورت در زمان نبرد         که جنگ است اکنون چه بایست کرد؟

بر آنچه مصمم بگشتى برآن        به یزدان توکل کن و پیش ران

که باشد خدا دوست با آن عباد         که دارند بر رب خود اعتماد

پناه بردن و چنگ در زدن

از آنجایی که قرآن برنامه‌ای کامل برای زندگی بشر است، اعتصام به حبل‌الله با تأمل در نصوص قرآنی و تفاسیر فهمیده می شود، همۀ آیاتی که در مورد اعتصام در قرآن آمده و از تفرقه، تنازع و اختلاف نهی کرده است، آیات مدنی بوده و به این امر اشاره دارند و از دلایل اصلی و عامل مهم قوت مسلمانان و اقامه و برپایی دولت مستقل اسلامی به شمار می‌رود. اعتصام به حبل‌الله راهی برای نیرومند شدن، قوت گرفتن، اطاعت از خداوند، وحدت امت اسلامی و عزت مسلمانان است و در مقابل تفرقه، تنازع و اختلاف سببی برای متفرق شدن امت اسلامی، ضعف و سستی آن‌ها و در نتیجه، غلبه دشمنان بر آنان است. اطاعت از اوامر و فرامین الهی، هدایت به راه راست و مستقیم، داخل شدن به رحمت الهی و کسب فضل خداوندی، معیت و همراهی مؤمنان و مرافقت آنان در دنیا و آخرت از مهم‌ترین ثمرات اعتصام به حبل‌الله به شمار می‌رود و در مقابل شبیه شدن به کفار امت‌های پیشین، سست و ضعیف شدن امت اسلامی، در دایرۀ شرک وارد شدن و تبری پیامبر(صلی الله علیه و آله) از کسانی که در دین تفرق ایجاد کرده‌اند، از ثمرات اختلاف و تفرقه می‌باشد.

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّٰهِ جَمِیعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّٰهِ عَلَیْکُمْ آل عمران103

برآن رشته دین پروردگار              توسل نمایید جمله به کار

نگردید از هم جدا هیچگاه            به خاطر بیارید لطف اله

وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلی‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ (حج 78)

توسل بجویید بر کردگار              بخواهید یارى ز پروردگار

که او پادشاه و ولىِّ شماست         چه نیکونصیرى یگانه خداست

فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لَا انْفِصٰامَ لَهٰا وَ اللّٰهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ بقره256

زده دست بر رشته اى استوار           که همواره دارد ثبات و قرار

گسستن نباشد چنان رشته را            سمیع و علیم است حقا خدا

 

ادامه مطالب

 http://m5736z.blog.ir/post/osool2

 http://m5736z.blog.ir/post/Osool1

http://m5736z.blog.ir/post/osool3 

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگذاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">