تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

کپی و تبدیل به جزوه و کتاب با اطلاع مجاز است

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن در حق چه کسانی «مرده باد» گفته است؟

زنده باد و مرده باد از مصادیق دعا و نفرین است. انسان ها هنگامی که توانایی ندارند تا بقا و یا زوال چیزی را به دست خود تحقق بخشند، به دعا و لعن و نفرین متوسل میشوند و از خداوند میخواهند تا بقای امر خوب و مطلوب و نابودی امر بد و نامطلوب را انجام دهد

در عصر حاضر، نفرین و لعن از دایره فردی به دایره اجتماعی کشیده شده و در همه رسانه ها میتوان نوشته ها و فریادهایی چون مرگ بر شاه، مرگ بر خلیفه، مرگ بر آمریکا و اسرائیل یا مرگ بر استکبار را دید و شنید. البته این اختصاص به ایران اسلامی ندارد، بلکه در سرتاسر جهان عبارتهای فوق دیده و شنیده میشود. شگفت اینکه خداوند در دو مورد به صراحت در حق دو گروه از انسان ها نفرین و لعن کرده و مرده باد گفته است.

نفرین و لعن در آموزه های قرآنی

نفرین به معنای دعای بد، ضد آفرین است. نفرین بیانگر نفرت و بیزاری شدید انسان از کس یا چیزی است و از آنجا که توانایی دفع آن را ندارد، به دعا متوسل میشود تا ضمن اعلان بیزاری، از کمک الهی برای از میان بردن و یا رهایی یا دوری از آن بهره مند شود. نفرین در شرایطی انجام می گیرد که انسان به عجز و ناتوانی خود پی برده و از خداوند رب العالمین یاری میجوید تا از شر آن در امان ماند

البته لعن به معنای راندن و دور کردن از روی خشم و غضب نیز گاه در همین معنا بکار می رود؛ چرا که لعن انسان به معنای دعا و نفرین بر ضد دیگری است؛ هرچند که این واژه و اصطلاح وقتی در خصوص خداوند به کار می رود معنایی دیگر دارد؛ چرا که لعن خداوند در دنیا به معنای قطع رحمت الهی و عدم توفیق یابی شخص و در آخرت به معنای کیفر و مجازات است (مفردات ص741)

در آیات قرآنی واژه های چندی برای نفرین مورد استفاده قرار گرفته که از آن جمله میتوان به قتل، قاتل، تبت، تعسا، ویل، بعدا، اطمس، اشدد و مانند آن اشاره کرد. از نظر آموزه های قرآنی لعن انسان در حق دیگری و نفرین وی در مواردی جایز دانسته شده است

البته خداوند خود اقدام به لعن و نفرین کرده ولی باید دانست که لعن و نفرین خداوند یک تفاوت ماهوی دارد. خداوند ابلیس را لعن کرده و او را از خود رانده و دور کرده است، از این رو از رحمت الهی و توفیق خداوندی محروم شده است. همچنین نفرین خداوند به معنای دعای بد در حق کسی نیست، بلکه معنای دوری آن شخص از رحمت الهی است و شخصی که خداوند او را نفرین میکند از رحمت خداوند محروم میشود و توفیقی در زندگی نمی یابد.
براساس آموزه های قرآنی، هر کسی را که خداوند لعن کند، مجاز است که انسان نیز در حق او دعای بد و نفرین و لعن زبانی نماید. همچون :

ابلیس : قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلاَّ تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ... وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ فرمود اى ابلیس تو را چه شده است که با سجده‏کنندگان نیستى گفت من آن نیستم که براى بشرى که او را از گلى خشک از گلى سیاه و بدبو آفریده‏اى سجده کنم فرمود از این [مقام] بیرون شو که تو رانده‏شده‏اى و تا روز جزا بر تو لعنت باشد (حجر32 و35) و (نساء117و 118)

ستمگران : وَ شَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ أُوْلَئِکَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللّهِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ چگونه خداوند قومى را که بعد از ایمانشان کافر شدند هدایت مى‏کند با آنکه شهادت دادند که این رسول بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمى‏کند ان سزایشان این است که لعنت‏خدا و فرشتگان و مردم همگى برایشان است (آل عمران86 و 87 )

کافران : وَ قَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلًا مَّا یُؤْمِنُونَ . وَ لَمَّا جَاءهُمْ کِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَکَانُواْ مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ کَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْکَافِرِینَ و گفتند دلهاى ما در غلاف است [نه چنین نیست] بلکه خدا به سزاى کفرشان لعنتشان کرده است پس آنان که ایمان مى‏آورند چه اندک‏شماره‏ اند و هنگامى که از جانب خداوند کتابى که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد و از دیرباز [در انتظارش] بر کسانى که کافر شده بودند پیروزى مى‏جستند ولى همین که آنچه [که اوصافش] را مى‏شناختند برایشان آمد انکارش کردند پس لعنت‏خدا بر کافران باد (بقره 88و89)

قاطعان رحم؛ و ترک کنندگان صله رحم : فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ . أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ پس [اى منافقان] آیا امید بستید که چون [از خدا] برگشتید [یا سرپرست مردم شدید] در [روى] زمین فساد کنید و خویشاوندیهاى خود را از هم بگسلید اینان همان کسانند که خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ایشان را ناشنوا و چشمهایشان را نابینا کرده است (محمد 22و23) و (رعد25)

پیمان شکنان:  وَ الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُوْلَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ و کسانى که پیمان خدا را پس از بستن آن مى‏شکنند و آنچه را خدا به پیوستن آن فرمان داده مى‏گسلند و در زمین فساد مى‏کنند بر ایشان لعنت است و بد فرجامى آن سراى ایشان راست (رعد25) و (مائده 12و13)

دروغگویان : فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَ أَبْنَاءکُمْ وَ نِسَاءنَا وَ نِسَاءکُمْ وَ أَنفُسَنَا و أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ پس هر که در این [باره] پس از دانشى که تو را [حاصل] آمده با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت‏خدا را بر دروغگویان قرار دهیم (آل عمران61)

شایعه پراکنان علیه جامعه اسلامی و بیماردلان متعرض به زنان مسلمان: لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا . مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا اگر منافقان و کسانى که در دلهایشان مرضى هست و شایعه‏افکنان در مدینه [از کارشان] باز نایستند تو را سخت بر آنان مسلط مى‏کنیم تا جز [مدتى] اندک در همسایگى تو نپایند  از رحمت ‏خدا دور گردیده و هر کجا یافته شوند گرفته و سخت کشته خواهند شد (احزاب 60و61)،

مؤمنان به جبت و طاغوت : أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ سَبِیلًا . أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَمَن یَلْعَنِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِیرًا آیا کسانى را که از کتاب [آسمانى] نصیبى یافته‏اند ندیده‏اى که به جبت و طاغوت ایمان دارند و در باره کسانى که کفر ورزیده‏ اند مى‏گویند اینان از کسانى که ایمان آورده‏اند راه‏ یافته ‏ترند. اینانند که خدا لعنتشان کرده و هر که را خدا لعنت کند هرگز براى او یاورى نخواهى یافت (نساء51و52)،

بت پرستان : قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِکَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُوْلَئِکَ شَرٌّ مَّکَانًا وَأَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِیلِ بگو آیا شما را به بدتر از [صاحبان] این کیفر در پیشگاه خدا خبر دهم همانان که خدا لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و از آنان بوزینگان و خوکان پدید آورده و آنانکه طاغوت را پرستش کرده‏اند اینانند که از نظر منزلت بدتر و از راه راست گمراه‏ترند (مائده60)

اذیت کنندگان پیامبر : إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِینًا بى‏ گمان کسانى که خدا و پیامبر او را آزار مى‏رسانند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذابى خفت‏آور آماده ساخته است (احزاب 57)،

قاطبه بنی امیه : وَ إِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی القُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیَانًا کَبِیرًا و [یاد کن] هنگامى را که به تو گفتیم به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤیایى را که به تو نمایاندیم و [نیز] آن درخت لعنت‏شده در قرآن را جز براى آزمایش مردم قرار ندادیم و ما آنان را بیم مى‏دهیم ولى جز بر طغیان بیشتر آنها نمى‏افزاید (اسراء60)

فرعون و فرعونیان : إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ. یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ. وَأُتْبِعُواْ فِی هَذِهِ لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ به سوى فرعون و سران [قوم] وى فرستادیم ولى [سران] از فرمان فرعون پیروى کردند و فرمان فرعون صواب نبود روز قیامت پیشاپیش قومش مى‏ رود و آنان را به آتش درمى‏آورد و [دوزخ] چه ورودگاه بدى براى واردان است و در این دنیا و روز قیامت به لعنت بدرقه شدند و چه بد عطایى نصیب آنان مى ‏شود (هود 97تا99)،

مشرکان : وَ یُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا و [تا] مردان و زنان نفاق‏پیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده‏اند عذاب کند بد زمانه بر آنان باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعتشان کرده و جهنم را براى آنان آماده گردانیده و [چه] بد سرانجامى است  (فتح6)، و خلاصه در حوزه اعتقادی شرک ورزی و توصیف خداوند به شریک داشتن (انبیاء81 و 12و76؛ فصلت6)

مرتدان : کَیْفَ یَهْدِی اللّهُ قَوْمًا کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ وَ شَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَ اللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ أُوْلَئِکَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللّهِ وَ الْمَلآئِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ چگونه خداوند قومى را که بعد از ایمانشان کافر شدند هدایت مى‏کند با آنکه شهادت دادند که این رسول بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمى‏کند آنان سزایشان این است که لعنت‏خدا و فرشتگان و مردم همگى برایشان است (آل عمران 86و87)،

منافقان : وَعَدَ الله الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِیَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِیمٌ  خدا به مردان و زنان دو چهره و کافران آتش جهنم را وعده داده است در آن جاودانه‏اند آن [آتش] براى ایشان کافى است و خدا لعنتشان کرده و براى آنان عذابى پایدار است (توبه68 ) و (احزاب 60و61)،

عالمان کتمان کننده حق و احکام و معارف الهی : إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ کسانى که نشانه‏هاى روشن و رهنمودى را که فرو فرستاده‏ایم بعد از آنکه آن را براى مردم در کتاب توضیح داده‏ایم نهفته مى‏دارند آنان را خدا لعنت مى‏کند و لعنت‏کنندگان لعنتشان مى‏کنند (بقره159)

و گروه ها و افراد و اشخاص حقیقی و غیرحقیقی که از سوی خداوند لعن و نفرین شده اند مجاز است که مومنان نیز آنها را لعن و نفرین کنند (همان)

در آیات قرآنی آمده است که پیامبرانی از جمله :

حضرت ابراهیم : أُفٍّ لَّکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ  اف بر شما و بر آنچه غیر از خدا مى‏پرستید مگر نمى ‏اندیشید  (انبیاء67)،

حضرت صالح : ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِینَ فَأَرْسَلْنَا فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ... قَالَ رَبِّ انصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ سپس بعد از آنان نسل[هایى] دیگر پدید آوردیم و در میانشان پیامبرى از خودشان روانه کردیم که خدا را بپرستید جز او براى شما معبودى نیست آیا سر پرهیزگارى ندارید..... گفت پروردگارا از آن روى که مرا دروغزن خواندند یاریم کن (مومنون 31تا 39)،

حضرت موسی : وَ أَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِیهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِکُمَا بِمِصْرَ بُیُوتًا وَ اجْعَلُواْ بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً وَ أَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ. وَ قَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأهُ زِینَةً وَأَمْوَالًا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُواْ حَتَّى یَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِیمَ و به موسى و برادرش وحى کردیم که شما دو تن براى قوم خود در مصر خانه‏هایى ترتیب دهید و سراهایتان را رو به روى هم قرار دهید و نماز برپا دارید و مؤمنان را مژده ده. و موسى گفت پروردگارا تو به فرعون و اشرافش در زندگى دنیا زیور و اموال داده‏اى پروردگارا تا [خلق را] از راه تو گمراه کنند پروردگارا اموالشان را نابود کن و آنان را دل‏سخت گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند (یونس 87و88)،

حضرت محمد : هَاأَنتُمْ أُوْلاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ یُحِبُّونَکُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کُلِّهِ وَإِذَا لَقُوکُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَیْکُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ هان شما کسانى هستید که آنان را دوست دارید و [حال آنکه] آنان شما را دوست ندارند و شما به همه کتابها[ى خدا] ایمان دارید و چون با شما برخورد کنند مى‏گویند ایمان آوردیم و چون [با هم] خلوت کنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را مى‏گزند بگو به خشم خود بمیرید که خداوند به راز درون سینه‏ها داناست (آل عمران119)،

حضرت نوح : وَ قَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا . إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَ لَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا و نوح گفت پروردگارا هیچ کس از کافران را بر روى زمین مگذار چرا که اگر تو آنان را باقى گذارى بندگانت را گمراه مى‏کنند و جز پلیدکار ناسپاس نزایند (نوح 26و27) علیه افراد و قوم یا اشخاصی نفرین و دعای بد کردند.

حضرت عیسی(ع) و حضرت داود(ع) : لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ کَانُواْ لاَ یَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ از میان فرزندان اسرائیل آنان که کفر ورزیدند به زبان داوود و عیسى بن مریم مورد لعنت قرار گرفتند این [کیفر] به خاطر آن بود که عصیان ورزیده و [از فرمان خدا] تجاوز مى‏کردند [و] از کار زشتى که آن را مرتکب مى‏شدند یکدیگر را بازنمى‏داشتند راستى چه بد بود آنچه مى‏کردند. بطور خاص قوم یهود را به سبب کفر ورزی، تجاوزگری ، عصیان، ترک نهی از منکر و فسق و فجور لعن کرده اند. (مائده 78و79)

موجبات نفرین 2

در آیات قرآنی بیش از 33 مورد را می توان یافت که به عنوان علل و عوامل استحقاق لعن و نفرین معرفی شده و خداوند به سبب همین علل و عوامل آنان را نفرین کرده. استکبار و توطئه غرور آمیز علیه قرآن و آموزه های وحیانی یکی از علل و عواملی است که خداوند دارنده این صفت را مستحق لعن و نفرین دانسته

خداوند در آیات 18 تا 25 مدثر ضمن بیان این عامل، شخص را مستحق مرده باد دانسته و با واژه قتل از او یاد کرده فقتل کیف قدر: مرگ بر او باد! چگونه برای مبارزه با حق، مطلب را آماده کرد؟ قتل الخراصون (ذاریات10)، قتل اصحاب الاخدود (بروج4)، قتل الانسان ما اکفره (عبس17)، قتل کیف قدر (مدثر 19).

نفرین نسبت به کسانی انجام می گیرد که برخلاف ارزش ها، هنجارها و بارهای راستین عقلانی، عقلایی و وحیانی عمل میکنند و به هنجارشکنی دست میزنند

از مجموعه این آیات و مانند آن به دست می آید که هرگونه حرکت برخلاف اصول عقلانی، عقلایی و وحیانی که حرکت بر خلاف اهداف و فلسفه آفرینش است، تبعات سنگینی به دنبال دارد که از جمله آن نفرین خدا، فرشتگان، پیامبران و مؤمنان است. مؤمنان نیز به پیروی از خداوند و پیامبران لازم است تا نفرین را روشی برای مبارزه با هرگونه اعتقادات و رفتارهای ضدحق و هنجارها و ارزش ها بدانند و بر آن عمل کنند

از این جاست که می توان به حکم الهی درباره نفرین دست یافت؛ زیرا خداوند گاه نفرین را جایز و گاه دیگر واجب و لازم دانسته است.البته گاه این جواز به وجوب نفرین میرسد و آن زمانی است که تنها راه مبارزه با هنجار شکنان، نفرین باشد؛ چرا که نفرین، واگذاری امر مجازات به خداوند است. این که کسی نسبت به دشمنان ستمگر و مستکبر، خواهان مرگ از سوی خداوند میشود، روشی برای تبری جویی است که لازم است انجام گیرد. این جاست که تبری جویی لازم و واجب میشود. هرگاه نفرین، تنها راه تبری جویی از زشتیها و بدیها و مانند آن است، لازم است به آن به عنوان یک امر واجب نگریسته شود

اما برای این که جزئیات بیشتری از علل و عوامل و موجبات نفرین از نظر آموزه های قرآنی داشته باشیم، خداوند از جمله زمینه های نفرین در حوزه اعتقادی به اموری چون کفر ورزی (ابراهیم2؛ مریم37؛ مؤمنون24؛ محمد8 عبس71)، شرک ورزی و توصیف خداوند به شریک داشتن (انبیاء81 و 12و76؛ فصلت6)، تکذیب پیامبران (مؤمنون32 و 62؛ قمر9 و 10 منافقون1و2)، تکذیب معارف الهی (مؤمنون13 تا93)، تکذیب قیامت (طور11 قیامت23 تا53 مرسلات51)، افتراء به خدا (مائده46 توبه30)، افتراء به قرآن (مدثر11 تا52) و تحریف حقایق دین (بقره97 ابراهیم2و3) اشاره میکند.

در حوزه عمل و رفتارهای فردی به اموری چون ریاکاری و خودنمایی در عبادات از جمله نماز (ماعون 4و 6)، تکبر (قیامت33 تا53) دین فروشی عالمان دینی (بقره97)، ترک نماز (قیامت13 تا53 ماعون 4و 5)، قساوت قلب و غفلت از خدا (زمر22)، غفلت از نماز (ماعون4و5)، کراهت از حق و حقایق نازل شده (محمد8 و 9)، ناخشنودی از وحی (همان)، کفران نعمت های الهی (عبس71تا23)، دنیاطلبی (بقره97 و ابراهیم2و3) بعنوان موجبات نفرین خدا و مردم اشاره کرده است.

از موجبات نفرین در حوزه عمل اجتماعی می توان به اموری چون استکبار ورزی (مدثر81 تا52)، بازداشتن مردم از راه خدا و حرکت در مسیر حق و حقیقت (ابراهیم2 و 3)، تحریف حقایق قرآن برای گمراهی مردم (همان و بقره97)، توطئه علیه دین و طراحی مقابله با رهبران دینی(مدثر11 تا 20)، شکنجه و عذاب مؤمنان (بروج4و 8)، عیب جویی از دیگران (همزه1) گمراه گری و اغوای مردم (یونس88 نوح62 و72)، گناه و فسق (مائده،21 تا25 دخان22؛ جاثیه7 عبس71 و32)، لواط و هم جنس بازی (عنکبوت28 تا30)، منع زکات و حقوق مالی دیگر (ماعون4و 7)، کم فروشی و خیانت در معامله (مطففین1و2)، فسادانگیزی در زمین (عنکبوت، آیه03)، ظلم و ستم در حق خود و دیگران (مؤمنون14 زخرف57) آن اشاره کرد.

بهانه کافران و انداختن تقصیر به گردن آباء و اجدادشان که باعث انحراف انان شده اند و تقاضای چندین برابر عذاب از خدا برای آنان و نفرین آنان قالوا انا اطعنا سادتنا و کبرائنا فاضلونا السبیلا . ربنا آتهم ضعفین من العذاب والعنهم لعنا کبیرا ( آیات انتهایی احزاب) 

نفرین واکنشی به ناهنجاری ها

یکی از آموزه های قرآنی که اصول عقلانی نیز آن را تایید میکند، تولی و تبری است که به اشکال مختلف از جمله در شکل احکام اخلاقی و حقوقی امر به معروف و نهی از منکر خودنمایی میکند. درحقیقت واکنش هایی چون لعن و نفرین، نوعی تولی و تبری و امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هنجارشکنان و هنجارشکنی است

لعن و نفرین هر انسانی نسبت به ظالمان، هرگز به عنوان «عمل» و «کنش» ابتدایی محسوب نمی شود، بلکه عکس العمل و واکنشی است که در اثر ستم ستمکاران در احساس و اندیشه خود می یابد؛ همان گونه که قرآن کریم نقض عهد و پیمان تبهکاران را نسبت به ارزش های الهی و انسانی باعث لعن خداوند و سیه دلی آنان می شمرد فبما نقضهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیه به سبب نقض پیمان، ما آنان را نفرین و لعن کردیم و دلهایشان را سنگ و سخت قرار دادیم (مائده31)
به هرحال، نفرین کم ترین، ساده ترین و ابتدایی ترین واکنش انسان به ناهنجاری ها، بدی ها و زشتی هاست. خداوند در آیه 76 سوره انبیاء به واکنش حضرت ابراهیم(ع) نسبت به بت پرستان اشاره می کند که برخلاف ساده ترین اصول عقلانی و عقلایی، بتان ناتوان از هر عملی را خدا دانسته و به پرستش آن ها می پردازند

آن حضرت(ع) بت پرستان و بتان ایشان را نفرین میکند اف لکم و لما تعبدون من دون الله افلاتعقلون علامه طبرسی در مجمع البیان، اف را به معنای تباه و هلاکت بار معنا میکند (مجمع البیان ج7و8 ص68) بنابراین طبیعی ترین و ساده ترین واکنش به بی خردی بت پرستان، نفرین و بیزاری زبانی است که آن حضرت(ع) نشان میدهد.

آثار دنیوی و اخروی نفرین

نفرین تنها یک واکنش بی تاثیر و حرف مفت نیست، بلکه واکنشی است با آثار و تبعات سخت و شدید که شخص باید مواظب باشد گرفتار آن نشود

تباهی اموال و قساوت قلب و سنگدلی از آثار و پیامدهای نفرین است.  رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ  پروردگارا تا [خلق را] از راه تو گمراه کنند پروردگارا اموالشان را نابود کن و آنان را دل‏ سخت گردان، (یونس88) چگونه نفرین حضرت موسی(ع) موجب شد تا فرعون و فرعونیان نتوانند از همه نعمت ها و مواهبی که در اختیار داشتند بهره ببرند و خود و اموالشان تباه شود

سرگردانی انسان ها نیز از آثار نفرین است. چنانکه دعای بد و نفرین حضرت موسی(ع) موجب سرگردانی یهودیان به مدت چهل سال شد فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ سَأُصْلِیهِ سَقَرَ و گفت این [قرآن] جز سحرى که [به برخى] آموخته ‏اند نیست این غیر از سخن بشر نیست زودا که او را به سقر در آورم (مدثر24 تا26)

هلاکت و نیستی کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ.... إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ پیش از آنان قوم نوح [نیز] به تکذیب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند دیوانه‏اى است و [بسى] آزار کشید تا پروردگارش را خواند که من مغلوب شدم به داد من برس پس درهاى آسمان را به آبى ریزان گشودیم.... ما بر [سر] آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستادیم (قمر9 تا16) از دیگر آثار نفرین حق و اهل حق است.

بسیاری از گرفتاری های ما بی آن که متوجه باشیم به سبب آه و نفرین پدر و مادر یا دوست و رفیقی است که به او ظلم و ستم کرده ایم و او از سردرد به خداوند پناه برده و مجازات عمل را به خداوند واگذار کرده است. واگذار کردن به خدا تا چه اندازه ممکن است خطرناک باشد و تا چه اندازه می تواند این واگذاری و نفرین از روی ناتوانی، خانمانسوز و هلاک کننده باشد.

                                                راه حلّ مشکلات، در زندگی دنیوی ، درخواست ضرر

ما در باب دعا داریم که انسان باید هم برای «دفع ضرر» و هم «جلب منفعت»، چه مادّی و چه معنوی، دعا کند. خیلی هم به آن سفارش شده . در مقابل، از اینکه انسان در زندگی دنیوی خود ‌نعوذبالله! برای جلب ضرر، چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران دعا کند، نهی شده است.
درخواست ضرر، انسان، در زندگی خود، یا بر اثر «غفلت» و یا بر اثر «سرخوردگی»، درخواست «جلب ضرر» می‌کند؛ غفلت از اینکه وقتی با مشکلی برخورد کردم، مشکل ‏گشایی مافوق این ابزار مادّی وجود دارد که اگر من دستم را به سوی او دراز کنم، مشکل را حلّ خواهد کرد؛

بدتر از مرگ چیست؟! حضرت می‏گوید: بدتر از مرگ، آن چیزی است که وقتی به سراغت آمد، آرزوی مرگ کنی! چقدر زیبا می‏فرماید! یعنی آن مسئله آن‏قدر تلخ است که مرگ نزد آن، برای تو شیرین‏تر می‏شود. چقدر زیبا! گاهی انسان بر اثر غفلت، برای خودش درخواست ضرر می‏کند.
«سرخوردگی»: از دعا غفلت نکرده، اعتقاد هم دارد، ولی ایمانش ضعیف است؛ مثلاً فرض کنید مرتّب از خدا درخواست می‏کند، بعد می‏بیند گره‌اش باز نشد، ای خدا مرگم بده! بر اثر سرخوردگی از دعایی که مستجاب نشده، می‌گوید: خدا مرگم بده! این سرخوردگی، معمولاً و غالباً انسان را به وادی‌ای می‏کشد که برای خودش درخواست ضرر می‏کند. ولی اینکه انسان، نسبت به خود و نسبت به دیگران تقاضا و درخواست ضرر کند، در معارف ما نهی شده است؛ یعنی دعا نباید علیه کسی باشد حتّی خود انسان! اصطلاحاً به چنین دعایی «نفرین» می‌گویند.

رُوِی عن رَسوُلِ‏الله(ص) : لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکم اِلّا بِخَیر وقتی برای خودت دعا می‏کنی، از خدا خیر بخواه نه شرّ! نفع بخواه نه ضرر! رفع ضرر بخواه نه جلب ضرر! این تعبیر، استثنا از نفی است، یعنی بی ‌برو برگرد باید همین باشد فَاِنَّ المَلائِکه یوَمِّنون عَلی ما یقوُلوُن (کنزالعمّال ج2 ص93) تا دعا می‏کنید، فرشتگان بلافاصله می‏گویند: آمّین! فهمیدی چه‌کار کردی؟ آن‌ها می‏گویند: آمّین! بعد هم تو پشیمان می‏شوی!

در یک روایت دیگر است از پیغمبر اکرم که درباره درخواست ضرر است هم نسبت به خود و هم دیگران، لا تَدعوا عَلی اَنفُسِکم وَ لاتَدعوا عَلی اَولادِکم اولاد خود را نفرین نکنید! وَ لاتَدعُوا عَلی خَدَمِکم خدمتگزارانتان را نفرین نکنید! وَ لاتَدعُوا عَلی اَموالِکم (کنزالعمّال ج3 ص614) حتّی اموالتان را هم نفرین نکنید! عجب! آن‏ها جاندار بودند، این‏ها بی‏جان هستند، اینکه بگویید: ای کاش این را نداشتم! این من را بیچاره کرد! این فلان شد و از این قبیل حرف‌ها. بروید خودتان را اصلاح کنید، آن‏ها تقصیری ندارند!

قالَ رَسوُلِ‏الله(صَ): لا تَمَنّوا هَلاک شِبابِکم وَ اِن کانَ فیهِم غَرام؛ (حلیة الأولیاء ج5 ص11) از خدا درخواست و تمنّا نکنید تا جوانتان جوان‌ مرگ شود، چون می‏بینم در این شرّ وجود دارد؛ به اصطلاح ضرر دارد، فَاِنَّهُم عَلی ما کانَ فیهِم عَلی خِلال؛ یک بحث منطقی است، چون آن‏ها با همان حالی که دارند از چند حال خارج نیستند،

یک: اِمّا اَن یتُوبوُا فَیتوُبُ الله عِلَیهِم چه بسا این شخص فردا پشیمان شود و توبه کند، خدا هم توبه او را قبول کند،

دو: وَ اِمّا اَن تُردِیهُمُ الآفاق از آن طرف، ممکن است موجب شود این آسیب‏هایی که به طور کلّی، شرّها از بین برود. ضرری که از ناحیه ‏ی او وجود دارد، همه از بین برود. می‏فهمد، توبه می‏کند، یا اصلاً دیگر زمینه‏ اش از بین می‏رود.

این دو تا هم مربوط به ضرر است. از آن طرف، ممکن است در جادّه ‏ای بیافتد و در آن شروع کند به خدمت کردن وَ اِمّا عَدُوّاً یقاتِلوُه همین کسی که تو می‏گفتی: خدا مرگش بدهد! ممکن است دشمن کافری به مسلمان‏ها حمله کند و او به جبهه برود و بجنگد، وَ اِمّا حَریقاً فَیدفِعوا وَ اِمّا ماءً فَیصُدّوُا ممکن است حادثه ‏ای پیش بیاید و او جلوی آن را بگیرد و ... حضرت دانه دانه، شروع می‏کند به گفتن. همه این‏ها خدمات است.

                                                    تضاد نفرین با خلق محمدی(ص)

پیامبر(ص) در دشوارترین شرایط لب به نفرین نمی گشود و حتی گستاخی و خیرگی مشرکان را جز با دعا و دلسوزی پاسخ نمی گفت و میگفت انی لم ابعث لعانا و انما بعثت رحمه من مبعوث نشده ام که نفرین کنم، بلکه آمده ام تا موجب رحمت باشم. المحجه البیضاء ج4 ص921

بعد از آنکه کفّار آن همه پیغمبر اکرم را آزار دادند، اسلام آوردند. در اوّل بعثت، اصحاب به پیغمبر پیشنهادی دادند و گفتند: آقا! مگر حضرت نوح پیغمبر نبود؟ حضرت نوح، امّت خود را نفرین کرد. قریب هزار سال دید این‏ها نه هدایت می‏خواهند و نه چیز دیگری، به همین ‏خاطر آن‏ها را نفرین کرد و بر اثر نفرین او همه هلاک شدند. تو هم قوم خود را نفرین کن، تا خدا هلاک‌شان کند و همه از بین بروند. ببینید حضرت چه جوابی می‌دهد، گفت: اَللّهُمَّ أهدِ قَومی فَاِنَّهُم لایعلَموُن؛ خدایا! قوم من را هدایت کن، این‏ها نمی‏فهمند! وَانصُرنی عَلَیهِم اَن تُجیبوُنی اِلی طاعَتِک؛ و من را یاری کن تا بر آن‏ها چیره شوم، به ‏گونه‏ ای که در راه طاعت و بندگی تو جوابگوی من باشند. پیغمبر اصلاً سراغ آن حرف‌ها نرفت که بخواهد کسی را نفرین کند.

احدی نمی‌تواند مانند ائمّه طاهرین (ع) باشد! واقعاً بشر عادّی نمی‏تواند این‌گونه باشد، احدی صبر و حلم و بردباری و استواری این‏ها را ندارد. آن‏ها منحصر به فرد هستند. حتّی انبیاء عظام هم صفات آن‏ها را نداشته‏ اند. پس نمی‏توان به راحتی لعن و نفرین کرد، چون احتمال دارد آن شخص پشیمان شود، توبه کند، یا این حالت او از بین برود، شاید در راه بیاید و به اسلام خدمت کند و شاید ... .
برخورد امام حسین(ع) با عبیدالله بن حر جعفی
همین‏ها موجب شده‏ بود که امام حسین (ع) در سفری که به سمت کربلا می‏آمد همین کار را انجام دهد. ما داریم خودش شخصاً به سراغ عبیدالله‏ بن‏ حرّ جعفی رفته است. عبیدالله اصلاً باور نمی‏کرد که امام حسین خودش آمده باشد. آمد و دعوتش کرد. او در جواب آن حرف‌ها را به حضرت گفت. امام حسین آمد به او گفت: برو! بس است، حال که نمی‏آیی من را یاری کنی از این بیابان برو! چون اگر صدای استغاثه من را بشنوی و به یاری من نیایی خیلی کارت خراب می‏شود. این را بدانید و در تاریخ هم نوشته‏اند: اوّلین کسی که آمد به سوی قبر حسین(ع)، همین عبیدالله بود. حسین چه چیزی را دارد می‏بیند؟ اوّلین کسی که مرثیه گفت برای حسین(ع)، شعر گفت در عزای حسین، عبیدالله‏ بن حرّ جعفی است.

دلیل نفرین ‌کردن ائمه(ع)

راجع به معاندین، اصلاً دعای به خیر نمیتوانیم بکنیم. نفرین کردن آنها چگونه است؟ نسبت به معاند اشکالی ندارد. نمیتوانیم راجع به مستضعف استغفار و طلب مغفرت کنیم، از این طرف هم نفرین، نسبت به معاند مطرح میشود.

نفرین بر منحرف کننده دیگران آنچه که از آثار یعنی از عمل معصومین (ع) در باب نفرینهایی که انجام داده‎‎اند به دستمان میآید، این است که هر معاندی را نفرین نمیکردند. کسانی که معاند و منحرف بودند و این انحراف، موجب اثرگذاری روی غیر بود را نفرین میکردند. تا اینکه، مستضعفان به اینها گرایش پیدا نکنند.

معاندِ بی ضرر معاندِ بدبختی که هیچکس هم قبولش ندارد و مترود است باشد، چه ضرری دارد؟ انحراف او تنها ضرر به خودش میرساند امّا ضرری برای جامعه ندارد. ائمه و پیغمبراکرم کارهایشان حساب شده بود و حکمت داشت.

نفرین افراد با ایمان! به یک سنخ نفرینهایی از ائمه نسبت به افرادی برخورد میکنیم که اگر از نظر تحقیقی و فنّی ببینیم، متوجّه میشویم که این اشخاص نه معاند بودند و نه منحرف؛ بلکه چه بسا از نظر ایمانی هم از افراد برجسته بودند، ولی نفرین میشدند. مثلاً میبینیم که حضرت، زراره، محمدبنمسلم و سفّان بن یحیی و... را نفرین یعنی دعای به ضرر میکنند. در ملاء عام هم نفرین میکردند، مثلاً اصحاب نشسته بودند؛ ایشان میفرمودند: اللهم العن کذا... چرا؟ اینطور نیست که هر جا نفرین کرده باشند دلالت بر این است که او انسان بدی بوده و... اصلاً اینطور نیست.

نفرین برای حفظِ جانِ یاران ائمه در موقعیتهای حکومتیای قرار میگرفتند که گاهی زمامداران درصدد کشف و شناسایی یاران و اصحاب ایشان بودند تا یا حبسشان کنند و یا آنها را بکشند. ائمه برای حفظ جان یارانشان، آنها را هم در ملاء عام و هم در مجلسی که میدانستند از جاسوسانِ حکومت وجود دارند نفرین میکردند. چون جاسوسان گزارش میدادند همین نفرین موجب میشد که آنها جانشان حفظ شود.

سه تقسیم برای نفرین

ک نفرین شخصی است، مثلاً پیغمبراکرم شخص خاصّی را نفرین کرده است. عمروعاص ، معاویه و مروان و... که در اینجا تکلیف دیگران مشخص است.

قسم دوّمی طایفهای است. مثلاً از پیغمبر این روایت که به قاتلان امامحسین (ع) لعن کرده

نفرین سراسری! لعن و نفرین و امثال اینها نسبت به شخص خاص یا گروه خاصّی نیست، بلکه سراسری است. یعنی هرکس اینطور است لعنت بر او باشد. این دیگر مافوق دو مورد گذشته است. اینگونه نفرینها در لسان پیغمبراکرم و ائمهای که وارد شده پیام خاصّی دارد و آن این است که پیام محدودی نیست. آن پیام سیاسی، اجتماعی است و باید قوّی هم باشد. همهگیر است و دیگر کسی از این دایره بیرون نیست.

نفرین سراسری در آینۀ روایات

رُوِیَ‏ عَنْ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏(ص) عادَی الله مَنْ‏ عَادَى‏ عَلِیّا خدا با آن کسی که با علی دشمنی میکند دشمن است. این پیام نفرینی است. قَاتَلَ‏ اللَّهُ‏ مَنْ‏ قَاتَلَکَ‏ وَ عَادَى‏ مَنْ‏ عَادَاکَ‏ خدا با آن کسی که با تو بخواهد بجنگد، مبارزه میکند و خدا با کسی که بخواهد با تو بجنگد، دشمنی میکند. در بالا دشمنی بود و حالا اینجا تعبیر جنگیدن را اضافه کرد

اللَّهُمَ‏ وَالِ‏ مَنْ‏ وَالاهُ‏ وَ عَادِ مَنْ‏ عَادَاهُ‏ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ خدایا با آنکه با او دوستی میکند دوستی کن و بعد با آنکه با او دشمنی میکند دشمنی کن و آنکه او را یاری میکند یاری کن و کسی که او را رها میکند رها کن.

مَنْ‏ کُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِیٌ‏ مَوْلَاهُ‏، ..... وَ أَحِبَ‏ مَنْ‏ أَحَبَّهُ‏، وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ ‏وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه‏؛ تعبیر مَنْ‏ کُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِیٌ‏ مَوْلَاهُ اضافه است بر آنهایی که در بالا بود.

پیغمبراکرم این را به علی فرمودند یَا عَلِیُّ أَنْتَ أَخِی وَ أَنَا أَخُوکَ یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَلِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ إِمَامُ أُمَّتِی بَعْدِی وَالَى اللَّهَ مَنْ وَالاکَ وَ عَادَى اللَّهَ مَنْ عَادَاکَ وَ أَبْغَضَ مَنْ أَبْغَضَکَ وَ نَصَرَ مَنْ نَصَرَکَ وَ خَذَلَ مَنْ خَذَلَکَ. همه را در بالا فرموده بودند؛ میخواهد همینطور گام به گام به همه بفهماند. اینجا حجّت را بر همه تمام میکند

در روایتی خطاب به مسلمانان فرمود فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَ‏ اللَّهَ‏ قَدْ نَصَبَهُ‏ لَکُمْ‏ وَلِیّاً وَ إِمَاماً ای مردم بدانید که خدا او را منصوب کرد تا امام باشد مُفْتَرَضاً طَاعَتُهُ عَلَى الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ عَلَى التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ وَ عَلَى الْبَادِی وَ الْحَاضِرِ وَ عَلَى الْأَعْجَمِیِّ وَ الْعَرَبِیِّ وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوکِ وَ الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ وَ عَلَى الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ تمام را مطرح میکند یعنی هیچ نقطۀ تاریکی نگذاشت.

نفرین، پیام خاصّ

یک سنخ نفرینها را میبینیم که از پیغمبر صادر شده و طرفش شخص و گروه خاصّی نیست، بلکه سراسری است. این نفرینها پیام خاصّی دارد، یعنی مطلب باید پیام خاصّ خودش را داشته باشد و پیام سیاسی، اجتماعی نیست که استثنا بردار باشد. در روایاتی از ائمه و به خصوص از پیغمبراکرم وارد شده است. معلوم میشود، مهمترین مطلبی که برای پیامبر بوده است که باید چنین پیامی را تا روز قیامت به همه برساند این پیام است؛ که پیغمبر نفرین کرده و خدا هم بر آن نفرین مضاعف کرده است.

لعن کردن حرام است؟!

لعن با هر شکل و صورتى از دیدگاه شرع ، نادرست و حرام است، مگر مواردى که خود شریعت تجویز کرده باشد. شخص با ایمان اهل لعنت کردن نیست (محدث نورى مستدرک الوسائل ج1 ص178

پیامبر اکرم (ص) یکى از آفات و بیمارى هاى زبان که با استفاده نادرست از نیروى خشم پدید مى آید، "لعن" است. خارج شدن نیروى خشم از مرزهاى فرمانروایى خرد، پیامدهاى ناشایست بسیارى به بار خواهد آورد که لعن یکى از آن ها است . نفرین نیز همانند "لعن" از دیگر آفاتى است که در نیروى خشم بشر ریشه دارد. لعن و نفرین بیمارى هایى هستند که شخص مبتلا، باید در پاک ساختن کردار خویش از آن ها بکوشد.

تعریف لعن و نفرین
لعن در لغت به معناى خوار کردن ، راندن و دور کردن از روى خشم و غضب، و در علم اخلاق، به معناى طلب و درخواست دور شدن شخص از رحمت خداوند است. وقتى انسان، شخصى را لعن مى کند، مى خواهد که او از درگاه لطف و رحمت خداوند دور شود و ملعون به کسى گفته مى شود که از رحمت خداوند به دور است؛ البته لعن از سوى خداوند به این معنا است که کسى را از درگاه رحمت خویش دور سازد که در آخرت به صورت عقوبت و کیفر نمایان مى شود (علامه مجلسى بحارالانوار ج70 ص319)

اما نفرین به معناى درخواست هر گونه بدى و شر از خداوند براى دیگران است؛ حال چه درخواست دورى از رحمت و چه امر ناخوشایند دیگرى باشد؛ بدین سبب مى توان نفرین را داراى معنایى شامل تر از لعن دانست؛ یعنى هر لعنى، نفرین است؛ ولى هر نفرینى، لعن نیست.

اقسام لعن لعن به دو صورت انجام مى گیرد:
الف - لعن از راه اخبار
یعنى انسان خبر مى دهد و حکم کند که فلان شخص از رحمت خداوند دور است و خداوند او را از درگاه رحمت خویش طرد کرده است. در این قسم از چیزى خبر مى دهد و بر کسى حکم مى کند. هر گاه لعنت از دهان گوینده خارج شود، میان این دو نفر [لعنت کننده و لعنت شده] رفت و برگشت مى کند؛ پس اگر کسى که لعنت شده، سزاوار لعن باشد، به او مى رسد وگرنه به کسى که لعنت فرستاده است، بر مى گردد
ب - لعن از راه انشاء
به این معنا که انسان لعن را ایجاد کند؛ مانند آن که بگوید: خداوند لعنتش ‍ کند یا لعنت خدا بر او باد! در این جا دیگر خبر نمى دهد؛ بلکه چیزى را تقاضا مى کند؛ یعنى از خداوند مى خواهد که او را از رحمت خویش دور سازد.
لعن از جهت معین بودن یا نبودن ملعون به دو صورت انجام مى گیرد:
1 - لعن فرد یا افراد معین گاه انسان، فرد یا افرادى را که لعن مى کند، با نام مشخص مى سازد؛ مانند آن چه در برخى زیارت ها گفته مى شود:
اللهم العن اباسفیان و معاویه و یزید ابن معاویه
2 - لعن فرد یا افراد نامعین گاه فرد یا افراد مورد لعن فقط با وصف و بدون تعیین نام و مشخصات لعنت مى شوند؛ مانند آن چه خداوند متعالى در قرآن فرموده :
فلعنه الله على الکافرین در این جا به نام و مشخصات کسى اشاره نشده و فقط به وصف کفر تصریح شده و افرادى که ببه این صفت متصف هستند، لعنت شده اند.
نکوهش لعن از دید شرع
پیامبر اکرم (ص ) در وصف مومن به حضرت على (ع) مى فرماید:
یا على من صفات المومن ...لا لعان (مستدرک الوسائل ج11 ص179 ح12686) اى على! از صفات مومن این است که اهل لعنت کردن نیست

بر اساس روایت دیگرى حضرت رسول(ص) در خطبه اى فرمود: الا اخبر کم بشرارکم قالوا بلى یا رسول الله ؛ قال الذى یمنع رفده و یضرب عبده و یتزود وحده فظنوا ان الله لم یخلق خلقا هو شر من هذا. ثم قال : الا اخبر کم بمن هو شر من ذلک ؟ قالوا بلى یا رسول الله قال : الذى لا یرجى خیره و لا یومن شره . فظنوا ان الله لم یخلق خلقا هو شر من هذا. ثم قال : الا اخبرکم بمن هو شر من ذلک ؟ قالوا بلى یا رسول الله قال : المتفحش اللعان الذى اذا ذکر عنده المومنون لعنهم و اذا ذکروه لعنوه (کلینى کافى ج2 ص290 ح7)
آیا شما را از بدترینتان آگاه سازم؟ عرض کردند: آرى، اى پیامبر خدا! پیامبر فرمود: کسى که میهمانش را براند، زیر دست را بزند و تنها به سفر برود. مردم گمان کردند که خداوند آفریده اى بدتر از این ندارد؛ پس پیامبر فرمود: آیا شما را از کسى که از این بدتر است آگاه کنم؟ گفتند: آرى، پیامبر فرمود: کسى که به خیر و خوبى اش امیدى، و از شرش ایمنى نیست

مردم گمان کردند که خداوند مخلوقى بدتر از این ندارد؛ پس پیامبر فرمود: آیا شما را آگاه سازم از کسى که بدتر از این است؟ گفتند: آرى، پیامبر فرمود: کسى که اهل ناسزا گفتن و لعنت کردن است؛ آنکه وقتى نام مومنان نزد او برده مى شود، ایشان را لعن مى کند و وقتى مومنان هم او را یاد مى کنند، لعنتش مى کنند.
حکم لعن از دید شرع
لعن با هر شکل و صورتى از دیدگاه شرع، نادرست و حرام است، مگر مواردى که خود شریعت تجویز کرده باشد. خداوند در قرآن کریم مى فرماید:
قال الله اذن لکم ام على الله تفترون (یونس59) بگو آیا خداوند به شما اجازه داد یا بر خدا دروغ مى بندید. اگر از خدا بخواهى فلانى را لعنت کند، تباهى و دورى از رحمت را براى کسى طلبیده است که چه بسا مستحق آن نباشد که این نیز ناپسند و ناروا است ؛ چرا که خداوند رحمت خویش را بر سر بندگان خود گسترده است؛ البته لعن کسى که خداوند، خود، او را از رحمت خویش دور کرده، جایز و بى اشکال است؛ مانند لعن شیطان که از درگاه خداوند رانده شده است .
خداوند بزرگ در قرآن کریم مى فرماید:
ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدى من بعد ما بیناه للناس فى الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون (بقره159) کسانى که راهنمایى ها و هدایت هاى فرستاده شده از طرف ما را کتمان مى کنند، خداوند آن ها را لعن مى کند و لعن گویان نیز به آن ها لعنت مى فرستد. هم چنین اگر شخص یا اشخاص معین یا نامعین مستحق لعن و نفرین نباشند، تقاضاى دورى از رحمت خداوندى براى ایشان نیز حرام است

 

 

 


نظرات  (۱)

سلام از روایات متن استفاده کردم متشکرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">