به نام خدا
مهارت هایی که به عهده خانواده است و معمولا قبل از مدارس آموخته می شود
در مدارس ما مهارت های اصولی مثل خواندن، نوشتن و... غالبا به درستی آموخته نمی شود ولی علاوه بر این موضوعات، مهارت های دیگری نیز در زندگی ضروری است و تنها زمانی فرزندتان آنها را یاد می گیرند که آموزگاری قالب شکن داشته باشند. برای لحظه ای درمورد تجربیات شخصی خودتان فکر کنید.
آیا پس از ترک کردن دبیرستان، تمام نکات لازم را برای موفقیت در زندگی می دانستید؟ اگر شما خوش شانس بودید علاوه بر خواندن و نوشتن کمی تاریخ و ریاضی می دانستید و اگر شانس با شما بیشتر یار بود از عادات لازم برای موفقیت در دانشگاه نیز برخوردار می شدید ولی آیا برای زندگی واقعی آمادگی داشتید؟
به احتمال قوی خیر! مگر اینکه والدین تان به شما مهارت های لازم را می آموختند. در واقع بسیاری از ما فاقد مهارت های لازم هستیم و عواقب ناخوشایند آن را نیز می پردازیم! شاید بگویید فراگرفتن این مسائل بخشی از زندگی است. درست است، ولی شما می توانید کودک خود را از قبل آماده کنید و اگر مدارس نتوانند این مهارت ها را به او یاد دهند، پس باید خودتان دست به کار شوید!
باید به کودکتان قبل از رسیدن به مرحله بزرگسالی مهارت های اساسی را بیاموزید (شاید بتوانید چند مهارت دیگر را به فهرست ما اضافه کنید ولی به هرحال این فهرست برای شروع کافی است!) چگونه می توانید نکات موردنیاز را به کودکان خود بیاموزید؟ یادتان باشد برای فرزندتان سخنرانی نکنید!
بهترین راه این است که خودتان برای او الگو باشید. شما باید به کودکتان اجازه دهید با نظارت شما دست به آزمون و خطا بزند و از اشتباهات خود درس بگیرد. هر از گاهی درمورد آموخته های فرزندتان با او حرف بزنید.
اما مهارت های لازم:
مسائل مالی
پس انداز کردن: «کمتر از درآمد خود خرج کنید».
این، یک نکته بدیهی است ولی معدودی از جوانان آن را به کار می بندند. به فرزند خود از همان سنین پایین یاد دهید که بخشی از پولی را که به دست می آورد در بانک بگذارد. او باید کالایی را برای خود درنظر بگیرد و برای به دست آوردن پول آن تلاش کند.
بودجه: بسیاری از بزرگسالان فاقد مهارت لازم برای تعیین بودجه هستند و به همین دلیل با مشکلات زیادی روبرو می شوند.
به کودکان خود مهارت های لازم را برای تعیین بودجه بیاموزید تا در بزرگسالی دچار مشکل نشوند. البته می توانید تا زمان نوجوانی فرزندتان صبر کنید ولی بهتر است زودتر این کار را انجام دهید تا آنها به اهمیت ریاضیات پی ببرند!
پرداخت صورت حساب: از فرزند خود بخواهید یک صورت حساب را به موقع پرداخت کند. به او طریقه نوشتن چک و سند را یاد دهید.
سرمایه گذاری: سرمایه گذاری چیست و چه ضرورتی دارد؟ چگونه می توانید دست به این کار بزنید و چه راههایی برای انجام آن وجود دارد؟ چگونه می توانید از درست بودن یک سرمایه گذاری مطمئن شوید؟ در این مورد با فرزند نوجوان خود گفت وگو کنید.
صرفه جویی: باید از همان سنین پایین به فرزند خود صرفه جویی را بیاموزید. به او یاد دهید که به دنبال اجناس ارزان ولی باکیفیت بگردد و اسراف نکند ولی متأسفانه والدین با اعمال خود، بیشتر از آنکه این کار را انجام دهند به فرزند خود ولخرجی را می آموزند!
استفاده از کارت اعتباری: بسیاری از بزرگسالان نمی توانند از کارت اعتباری استفاده کنند. به فرزندتان یاد دهید فقط درصورت نیاز از کارت اعتباری استفاده کند و در ضمن تا حد امکان زیربار قرض نرود.
بازنشستگی: آیا بهتر است پس از یک عمر تلاش، بازنشسته شوید یا اینکه در طول زندگی هرازگاهی به خودتان استراحت بدهید؟ این، یک سؤال شخصی است ولی فرزند شما باید از گزینه های پیش روی خود آگاه باشد. چه لزومی دارد که در جوانی بر روی مسئله بازنشستگی سرمایه گذاری کند؟ بهتر است در این مورد با فرزندتان حرف بزنید.
امور خیریه: شرکت در امور خیریه- چه مالی و چه اجتماعی- اهمیت زیادی دارد، این مسئله را حتماً به کودک خود یاد دهید.
فکر کردن
فکر کردن به مسائل اساسی: امروزه به کودکان یاد داده می شود که همانند یک روبوت به حرف های آموزگار گوش دهند، سؤال نکنند و هر آنچه را که می شنوند بپذیرند!
اگر شما یک کارفرما باشید احتمالا دوست دارید کارمندتان چنین ویژگی ای داشته باشد ولی آیا در مورد فرزندتان نیز چنین نظری دارید؟
اگر پاسخ شما منفی است پس سؤال کردن و مهارت یافتن جواب را به او یاد دهید. گفت وگو کردن می تواند بسیار مؤثر باشد.
خواندن: در مدارس معمولا خواندن به شکل خسته کننده ای مطرح می شود. شما باید دنیای شگفت انگیز خواندن را به فرزندتان نشان دهید و او باید استفاده از اینترنت را فرا بگیرد.
موفقیت
خوشبینی: درست است که فکر کردن مهارت مهمی می باشد ولی نباید اهمیت خوشبینی را در زندگی از یاد ببرید.
مطمئناً گاهی مشکلاتی پیش می آید ولی می توان آنها را حل کرد.
به جای شکایت کردن راه حل مناسب را پیدا کنید و مهم تر از همه اینکه به توانایی های خودتان ایمان داشته باشید و دست از افکار منفی بردارید.
انگیزه: به فرزند خود یاد دهید که عامل اساسی برای رسیدن به هدف، انگیزه است نه انضباط. او باید بداند که چگونه می تواند انگیزه خود را تقویت کند و رسیدن به هدف چه احساس خوبی دارد.
با اهداف کوچک و قابل دسترس شروع کنید و به فرزند خود اجازه دهید مهارت های لازم را کسب نماید.
مسامحه و تعلل: تمام بزرگسالان (و حتی کودکان!) با چنین مشکلی دست و پنجه نرم می کنند. درست است که باید گاهی دست از کار کشید ولی وقتی مسئله مهمی پیش می آید چگونه می توان به تفریح پرداخت؟!
دلایل مسامحه کاری و راه های برطرف کردن آن را به فرزند خود یاد دهید.
اشتیاق: یکی از مهمترین راهها برای رسیدن به موفقیت، یافتن هدفی مورد علاقه است. فرزند شما در سنین پایین این موضوع را نمی داند ولی شما باید به او در این ارتباط کمک کنید.
مسائل اجتماعی
رقابت منفی: کودکان معمولا مقوله رقابت را خیلی زود یاد می گیرند ولی این مسئله ممکن است به رنجش اطرافیان بیانجامد. به جای این کار به فرزند خود یاد دهید که لزوماً تنها یک نفر نباید موفق شود و موفقیت دیگران به موفقیت او منجر می شود
به وی یاد دهید که یافتن دوست بهتر از دشمن تراشی است. قبل از رقابت، همکاری و کار گروهی را به فرزندتان یاد دهید.
محبت: به کودکتان بیاموزید خود را جای دیگران بگذارد و پس از درک آنها به کمک شان بشتابد.
عشق: عشق برادر دوقلوی محبت است. تنها تفاوت این دو مقوله بسیار مهم این است که یک فرد با محبت برای کاهش آلام دیگران تلاش می کند درحالی که یک شخص عاشق به دنبال شاد کردن آنهاست.
گوش دادن: آیا در مدارس به کودکان طریقه درست گوش کردن آموزش داده می شود؟ و یا مهارت حرف زدن با دیگران؟ به همین علت بسیاری از بزرگسالان فاقد این مهارت اساسی هستند.
به کودک خود یاد دهید که حقیقتا به حرف های دیگران گوش دهد و سعی کند آنها را بفهمد.
گفت وگو: گفت وگو رابطه تنگاتنگی با گوش دادن دارد ولی این هنر را نمی توان فقط در مدارس یاد گرفت . قبل از مدرسه کودک باید گفت و گو کردن را بیاموزد
درحالی که در اکثر مواقع این کار، ضروری است
گفت وگو یک مهارت بسیار مهم اجتماعی است که ابتدا باید در خانه آموخته شود. به جای حرف زدن با کودک خود با او گفت وگو کنید.
مسائل علمی
اتومبیل: داشتن اتومبیل چه ضرورتی دارد؟ چگونه می توان یک اتومبیل مناسب خرید؟ چگونه باید اتومبیل را نگه داشت؟ موتور اتومبیل چگونه کار می کند؟ چگونه می توان اتومبیل را تعمیر کرد؟ باید هم پسران و هم دختران چنین مسائلی را یاد بگیرند.
کارهای خانه: چگونه می توان به کارهای خانه رسیدگی کرد؟ به فرزندتان یاد دهید تا حد امکان کارهایی مثل راه انداختن سیستم های گرمایشی و سرمایشی، رنگ آمیزی، باغبانی و... را خودش انجام دهد و تنها در مواقع لزوم به متخصص مراجعه کند.
نظافت: بسیاری از بزرگسالان طریقه شستن و اتو کشیدن لباس، نظافت خانه و مسائلی از این قبیل را نمی دانند و برنامه ای برای این کارها ندارند.
به جای اینکه فقط به کودک خود بگوئید که چه کار کند و چه کار نکند این مسائل را به او بیاموزید.
سازمان دهی: به کودک خود، طریقه مرتب کردن وسایل، تهیه فهرست کارهایی که باید انجام شود و تمرکز بر روی کارهای مهم را بیاموزید.
شادی
درحال زندگی کنید: «درحال زندگی کردن» مهارت مهمی است در واقع کودکان به طور غریزی واجد چنین خصلتی هستند ولی به تدریج که بزرگ تر می شوند در مورد آینده و گذشته فکر می کنند و زمان حال را از یاد می برند. مهارت «در حال زندگی کردن» تأثیرات مثبت زیادی دارد.
از زندگی خود لذت ببرید: کودکان با این مسئله مشکلی ندارند ولی دانستن اهمیت آن و نشان دادن راه های مناسب رسیدن به این هدف بسیار کارساز خواهد بود
برای زندگی خود هدفی تعیین کنید: داشتن هدف در زندگی حائز اهمیت فراوانی است، چه علت آن عقاید مذهبی باشد و چه تلاش برای شاد کردن اعضای خانواده. به کودکان خود اهمیت این مسئله را یادآوری کنید و برای آنها الگوی مناسبی در این زمینه باشید.
ارتباطات صمیمانه خود را تقویت کنید: بهترین راه برای اینکه به کودک خود این مسئله را یاد دهید این است که با او و همسرتان رابطه صمیمانه ای برقرار کنید
در مورد اهمیت این مسئله با فرزندتان حرف بزنید. هر ارتباطی ممکن است روزی دچار مشکل شود ولی با استفاده از مهارت های ارتباطی و مهربانی می توان بر این مشکلات فائق آمد
ضرورت هماهنگی خانوادهها با آموزش و پرورش در تربیت دانش آموزان
اشاره: هفته پیوند( 24 تا 30 مهرماه) به عنوان هفته نمادین ارتباط و پیوند اولیای دانش آموزان با مربیان مدرسه نامگذاری شده است تا فرصتی برای یاد آوری تجدید پیمان این دو کانون تاثیر گذار بر تعلیم و تربیت نسل آینده کشور باشد. به همین مناسبت مقاله زیر در اهمیت و ضرورت این همکاری و هماهنگی، به همه اولیای گرامی و همکاران عزیز تقدیم میشود تا ضمن تبریک به آنان به سهم خود در گرامیداشت این هفته سهیم باشیم؛
ما مسلمانان نگرشی بسیار مثبت وتوام با تقدس نسبت به " خانواده" داریم و آن را بهترین جایگاه و موقعیت برای زندگی ، تربیت و بالندگی نسل آینده جامعه میدانیم .این موضوع ریشه درتعالیم دینی وغنای فرهنگی ما دارد . به همین دلیل خانواده یک کانون مقدس محسوب میشود که
می بایست حریم آن حفظ شود و برای استحکام، پایداری و صیانت ازحدود آن برنامه ریزی کردو جدیت به خرج داد. به همین دلیل است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که برگرفته ازتعالیم اسلامی میباشد، در مورد خانواده و تکلیف دولت در قبال آن چنین مصوب شده است:
اصل دهم: " ازآنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است ، همه قوانین ومقررات وبرنامه ریزی های
مربوطه باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده ، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد".
بر اساس اصل فوق سه وظیفه مهم میبایستی در برنامه ریزیها و آن هم بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی مورد توجه دولت به معنای عام( یعنی قوای سه گانه، نه فقط مجریه ) قرار گیرد. که این سه وظیفه عبارتند از : 1- آسان کردن تشکیل خانواده 2- پاسداری از قداست خانواده 3- استواری روابط خانواده.
بنابر این دولت موظف است ، علاوه بر آنکه برای " آسان کردن تشکیل خانواده" برنامه ریزی مناسب انجام میدهد عوامل تهدید کننده قوام و دوام خانواده را شناسایی و راهکارهای مقابله با این عوامل را در برنامه ریزی های خود لحاظ کند و شیوههای تقویت پایانی خانواده را با توجه به این موارد کاراتر نماید. تاکیدات فوق الذکر در قانون اساسی به دلیل موضوع بسیار با اهمیت استمرار نسلها، حیات ملت و حفظ هویت آن است.از سوی دیگر با توجه به اینکه دستگاه آموزش و پرورش متولی تعلیم و تربیت نسل آینده کشور است و اصلی ترین وظیفهاش نیز همین امر میباشد، مجلس شورای اسلامی در سال 1366 قانون اهداف و وظایف آموزش و پرورش را تصویب وچنین تکلیف کرد:
ماده 2 بند 10: ایجاد روحیه پاسداری از قداست واستواری بنیان و روابط خانواده بر اساس تعالیم عالیه اسلام.
بنابراین آموزش و پرورش با عنایت و توجه مضاعف به کانون مقدس خانواده، نه تنها باید برای دوام و قوام آن برنامه ریزی کند بلکه به استناد ماده 7 همین قانون که چنین تکلیف میکند: ماده 7 : " به منظور تعمیم و توسعه آموزش و پرورش کشور ، زمینه های جلب مشارکت مردم در امر آموزش و پرورش از هر طریق ممکن فراهم آید".
موظف است ا زتمام ظرفیتهای مختلف جامعه بویژه خانوادهها برای تعمیم وتوسعه فعالیتهای مرتبط با تعلیم وتربیت نسل آینده مملکت حداکثر امکانات و شرایط را فراهم نماید. با بررسی مختصری در زندگی پیرامونی خود این حقیقت آشکار میشود که خانوادهها نقش بیبدیل و بسیار مهمی در تربیت فرزندان خود دارند و نخستین آموزشها ، ایجاد باورها و رفتارهایی که از افراد سر میزند در ابتدای امر از طریق خانواده اتفاق میافتد زیرا طفل در آغازین روزهای تولد با چهرههای دلنشین مادر و سایر اعضای خانواده روبه رو میشود و تمام دنیا و محیط پیرامونی او همان خانوادهای است که در آن رشد و نمو میکند و کم کم بر دایره محیط زندگی او افزوده میشود و متناسب با افزایش شعاع ارتباطات بر دایره علوم، دانستنی ها ، ارزشها ، باورها و تجارب او نیز افزوده میگردد:" خانواده " اولین کانون موثر در تربیت ، رشد و تکوین شخصیت فرزندان میباشد، همچنان که مدرسه نیز اولین و مهمترین سازمان رسمی و موثر درتعلیم و تربیت نسل آینده است ، برقراری هماهنگی دراهداف ، محتوا و روشهای تربیتی این دو نهاد مهم ، ضرورتی اجتناب ناپذیر و عقلانی است. از این رو یکی از راههای بسیار مناسب برای تحقق این امر ، ارتباط بین خانه و مدرسه و به تعبیر صحیح تر
ارتباط بین اولیا ومربیان میباشد. رسالت اساسی نهادهای آموزشی ، تربیت افراد در حیطهها و ابعاد مختلف میباشد، که در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی میبایست با جهت گیری و رویکرد دینی همراه باشند. اما واضح است که از جمله کانونهای بسیار مهم و اثر گذاری که میتواند بازوی توانمندی برای آموزش و پرورش در انجام رسالت بسیار مهم خویش باشد کانون مقدس خانواده است. با توجه به اینکه یکی از شاخصهای مهم رشد هرجامعه وسعت دامنه وظایفی ا ست که نظام آموزش و پرورش آن کشور به عهده گرفته است، بنابراین آموزش و پرورش برای انجام رسالت خود نیازمند همکاری وهمیاری خانوادهها میباشد تا بتوانند بدون محدود کردن وسعت وظایف ، نقش خطیر خود را در تربیت نسل آینده ایفا نماید. بررسی تاریخچه وتربیت در ایران وجهان ، نشان میدهد که در تمام این کره خاکی و از گذشتههای بسیار دور تعلیم وتربیت کودکان و نوجوانان برعهده خانواده و دین بوده است. حتی در ایران دوره باستان نیز تربیت برعهده این دو نهاد بود ومشارکت مردم در امور آموزش و پرورش را میتوان در پیوند این دو نهاد در رسالت تعلیم و تربیت نونهالان ونوجوانان بررسی کرد. با توجه به اینکه در ایران باستان آموزشگاههای رسمی عموما به فرزندان طبقات فرادست جامعه اختصاص داشت، آحاد مردم به جای برخورداری از آموزشگاههای رسمی ، با همکاری نهادهای دینی نسبت به تحصیل و تربیت فرزندان خود اهتمام مینمودند. پس ازورود اسلام به ایران و پذیرش آگاهانه و اختیاری آن توسط ایرانیان و تاکیدات دین مبین اسلام به اولیا مبنی بر وجوب حق تربیت فرزندان بر پدر و مادر، به این موضوع اهتمام مضاعفی شد. درایران دوره اسلامی ، مساجد نخستین نهادهای آموزشی - عبادی بودند که ساخت آنها با مشارکت مردم بوده است، زیرا پیامبر اعظم (ص) پس از ورود به دارالهجره با همیاری مهاجرین وانصار، مسجد النبی را ساختند و سنت حسنه مشارکت آحاد جامعه در ساختن بناهای عبادی- آموزشی را به مسلمانان آموختند و نشان دادند که علم و دین ، آموزش و عبادت متضاد و نافی یکدیگر نمیباشند. اعضای خانواده از آن جهت که اولین افرادی هستند که کودک با آنها مواجه میشود ومدت زمان طولانیتری با کودک و نوجوان ارتباط دارند و همچنین
تاثیر پذیری والگو گیری فرزندان از اعضای خانواده بیشتر است نقش مهمتری بر تربیت فرزندان دارند. مسلم است که کودک متاثر از تمام انگیزههای خانوادگی است و رفتار او از رفتارهای اعضای خانواده و محیط خانوادگی تاثیر میپذیرد. اعضای خانواده بخصوص والدین به عنوان الگوهای اصلی زندگی کودک، احساسات، علایق ، ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی و ارزشهای اعتقادی خود را به او منتقل میکنند. به همین دلیل است که امیر مومنان حضرت علی (ع) میفرمایند:" قلب نوجوان، همچون زمینی خالی است، هر بذری که در آن افکنده شود میپذیرد." واقعیت امر این است که کودکان ، نوجوانان و جوانان و به تعبیر نسل آینده ، امانت هایی هستند که در دست اولیا و سپس در اختیار دستگاههای تعلیم وتربیت کشور از جمله آموزش و پرورش میباشند، که اگر این نسل به سعادت برسد، در ثواب آن سهیم هستند و صلاح و فساد آنان خدمت و یا خیانت به سرمایه های آینده کشور است. زیرا بخش اعظم اوقات دانش آموزان در خانه و یا مدرسه سپری میشود بر این اساس هماهنگی بین این دو نهاد میتواند موجب تسهیل و ارتقای کمی وکیفی فعالیتهای حوزه تعلیم و تربیت شود و بدون هماهنگی و همراهی خانواده با مدرسه نمیتوان به ایجاد یک رفتارمتعالی دربین
دانش آموزان امیدوار بود.
با توجه به آنچه درمورد نقش و اهمیت دو نهاد مهم یعنی "خانه و مدرسه" درامر تعلیم و تربیت گفته شد، چنانچه بین محتوا و شیوه های تربیتی که در مورد کودکان و نوجوانان در محیط خانه ، توسط والدین اعمال میشود با آنچه در محیط مدرسه ، توسط مربیان اعمال میشود ، هماهنگی باشد موجب تسهیل و تسریع در نیل به اهداف متعالی تعلیم وتربیت اسلامی میشود واگر خدای ناکرده بین آنها تضاد ، مغایرت و یا ناهماهنگی وجود داشته باشد،میتواند ویرانگر و مخرب باشد.
امیدوارم این تعامل و هماهنگی به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر بین خانواده ها و مدارس فراهم شود وعلاوه بر آنکه آموزش و پرورش بستر وزمینه آن را فراهم مینماید، اولیای دانش آموزان نیز به اهمیت آن واقف شوند وتمایل بیشتری نسبت به این همکاری وهمراهی از خود نشان دهند.
.