تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.


قرآن؛ نور هدایت

خداوند متعال در برخی از آیات کریمه، قرآن را "نور" و کتاب روشن معرفی کرده است. قرآن نوری است که انسان را از ظلمتها بیرون آورده و به سوی نور خود هدایت می‌کند: قد جا ءکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه (مائده:16-15) خاصیت نور آن است که در ذات و گوهر خود ظاهر و روشن باشد و از نظر اثر بیرونی هم، مظهر و روشن کننده غیرش باشد. قرآن کریم نوری است که انسان را از ظلمات طبیعت و منیت بیرون می‌آورد و به سوی نور معرفت پروردگارش هدایت می‌کند، به همین جهت، خدای سبحان خطاب به رسول گرامی خود می‌فرماید: الر کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور (ابراهیم1).‏

هدایت یعنی خارج نمودن انسان از ظلمات و نورانی نمودن او بدان گونه که در همین دنیا بهشت و جهنم را ببیند: لترون الجحیم  (تکاثر6) دیدن آتش جهنم در این دنیا ممکن است و انسان اگر به هدایت الهی از ظلمات خارج شود "جحیم" و نیز "جنه النعیم" را می‌بیند؛ همان گونه که حضرت امیرالمومنین(ع) در اوصاف متقیان و هدایت یافتگان می‌فرماید: مومنان واقعی در همین دنیا بهشت را می‌بینند و اهل آن را مشاهده می‌کنند که از نعمتهای بهشتی برخوردارند و نیز جهنم را می‌بینند و بدکاران و اهل آن را در عذاب مشاهده می‌کنند

خداوند متعال آخرین پیامبر خویش را در عصری مبعوث ساخت که ضلالت و گمراهی به شدت بر زندگی جامعه بشری سایه افکنده بود. از این رو با بعثت پیامبر اسلام(ص) و نزول قرآن مجید، نور هدایت را بر فراز زندگی بشر برای همیشه روشن ساخت تا انسانها در زندگی فردی و اجتماعی خویش، از آن مدد جویند. امیرمومنان علی(ع) در این باره می‌فرماید: "خداوند، پیامبر(ص) را هنگامی فرستاد که پیامبران حضور نداشتند و امت‌ها در خواب غفلت بودند و رشته‌های دوستی و انسانیت از هم گسسته بود

پس پیامبر با کتابی که تصدیق کننده حقایق کتب آسمانی بود و نوری که باید از آن پیروی شود به جانب مردم آمد. آن نور قرآن است، آن را به سخن آرید ولی هرگز سخن نمی گوید، اما من شما را از آن خبر می دهم آگاه باشید که دانش آنچه می آید و خبر آنچه که در عالم گذشت و درمان دردهای شما و مقررات نظم دهنده زندگیتان در این کتاب است".

مقصود قرآن، سلامتی انسان

 امام خمینی(س) در کتاب شریف «آداب الصلوه» یکی از آداب مهم قرائت قرآن را تفکر و تدبر در آیات شریفه بیان فرموده و ضمن تبیین چگونگی تفکر در آیات الهی، به معرفی مقصود و مقصد قرآن که هدایت شدن به راه های سلامت می باشد، پرداخته است؛ راه هایی که آدمی با گام نهادن در آنها می تواند از ظلمات بیماری های نفسانی در امان بماند و در نهایت بهره مند از حقیقت قلب سلیم گردد

ایشان می فرماید: «مقصود از تفکر آن است که از آیات شریفه جستجوی مقصد و مقصود کند و چون مقصد قرآن- چنانچه خود آن صحیفه نورانیه فرماید- هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است، آیه 16 سوره مائده است که می فرماید: «یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم؛ خداوند هرکس را که از خشنودی او پیروی کند، به وسیله آن(قرآن) به راه های سلامت رهنمون می شود و با توفیق خویش، آنان را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون می برد و به راه راست هدایتشان می کند

در این آیه، خداوند به کسانی که در راه تحصیل رضای او حرکت می کنند، نوید می دهد که در پرتو آیات روح بخش قرآن به ترتیب سه نعمت عظیم به آنان داده می شود:

.1 هدایت به جاده های سلامت؛    .2خروج از ظلمات به سوی نور؛    .3 هدایت به صراط مستقیم.   

معلوم می شود که جاده های سلامتی، اعم از سلامت اخلاقی فرد و اجتماع، جاده هایی است که در امتداد به صراط مستقیم ختم می شود و هرچه پوینده راه با تهذیب نفس از بیماری های باطنی و رذایل اخلاقی بیشتر فاصله بگیرد، از ظلمات گناه و شرک دورتر گردیده، به نور مطلق که در طریق مستقیم انسانیت است، نزدیک تر می شود تا جایی که قلب سلیم او تجلیگاه نور مطلق الهی می گردد

حضرت امام در این باره می فرماید: «چون قوای انسانیه سالم از تصرف شیطانی شد و طریق سلامت را به دست آورد و به کار بست، در هر مرتبه سلامت که حاصل شد، از ظلمتی نجات یابد و قهرا نور ساطع الهی در آن تجلی کند، تا آنکه اگر از جمیع انواع ظلمات که اول آن ظلمات عالم طبیعت است به جمیع شئون آن و آخر آن ظلمت توجه به کثرت است به تمام شئون آن خالص شد، نور مطلق در قلبش تجلی کند و به طریق مستقیم انسانیت که در این مقام، طریق رب است، انسان را هدایت کند: «ان ربی علی صراط مستقیم» اما سؤالی که در اینجا می توان مطرح نمود این است که قلب سلیم که از دیدگاه امام خمینی(س) به عنوان مقصد و مقصود قرآن کریم و جلوه گاه نور مطلق معرفی شده، چگونه قلبی است؟

                                                هدایت الهی و قرآن

مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِی وَ مَنْ یُضْلِلْ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (اعراف178) آن کس را که خدا هدایت کند هدایت یافته (واقعى) او است و آنها را که (به خاطر اعمالشان) گمراه سازد زیانکاران (واقعى) آنهایند. نکته در این است که هدایت و گمراهی جنبه اجباری ندارد که خداوند بدون مقدمه کسی را هدایت کند یا کسی را گمراه کند بلکه سرچشمه هدایت و ضلالت را اعمال خود انسان تشکیل می دهد

اعمال و کردار انسان نتایج و ثمرات و بازتاب خاصی دارد، از جمله این که اگر عمل نیک باشد، نتیجه آن، روشن بینی و توفیق و هدایت بیشتر به سوی خدا و انجام اعمال بهتر است. و هدایت و ضلالت در قرآن به معنی اجبار بر انتخاب راه درست یا غلط نیست بلکه به شهادت آیات متعددی از خود قرآن «هدایت» به معنی فراهم آوردن وسائل سعادت و «اضلال»به معنی از بین بردن زمینه های مساعد است بدون این که جنبه اجباری به خود بگیرد و این فراهم ساختن اسباب (که نام آن را توفیق می گذاریم) یا بر هم زدن اسباب (که نام آن را سلب توفیق می گذاریم) نتیجه اعمال خود انسان هاست که این امور را در پی دارد، پس اگر خدا به کسانی توفیق هدایت می دهد و یا از کسانی توفیق را سلب می کند نتیجه مستقیم اعمال خود آنهاست

اعمال خلاف و انواع گناهان آثار سوئی روی حس تشخیص و درک و دید انسان می گذارد و سلامت فکر را تدریجا از او می گیرد هر قدر در این راه فراتر رود پرده های غفلت و بی خبری بر دل و چشم و گوش او محکم تر می شود، سرانجام کارش به جائی می رسد که چشم دارد و گوئی نمی بیند، گوش دارد و گوئی نمی شنود و دریچه روح تمام حقائق بسته می شود و این خود فرد بوده که زمینه ضلالت را فراهم کرده است. (تفسیر نمونه، ج 1، ص46 -47 و 151-152 و ج 11، ص 420)

- هدایت و ضلالت بر دو قسم است:
الف) هدایت ابتدایی؛ خداوند همه انسان ها را از طریق عقل و فطرت و پیامبران و اولیاء الهی هدایت کرده انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا  ما راه را به او نمایاندیم، یا سپاسگزار خواهد بود یا ناسپاس (انسان3) ربنا الله الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی  [موسی] گفت: پروردگار ما کسی که هر چیزی را آفرینشی که در خور اوست داده و سپس آن را هدایت فرموده (طه50). مردم در برابر هدایت عام الهی دو گروه می شوند فریقا هدی و فریقا حق علیهم الضلاله  گروهی را هدایت کرده و گروهی گمراهی بر آنان ثابت شده (اعراف 30).
ب ) هدایت پاداشی : آنان که راه هدایت را پذیرفتند و بر آن پابرجا ماندند. این گروه دارای هدایت پاداشی شدند. یعنی خداوند راه های هدایت را بیشتر بر آنها باز کرد و در راه مستقیم ثابت قدم گردانید: قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین  بگو: آری، پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است، دینی پایدار؛ آیین ابراهیم حق گرا و او از مشرکان نبود (انعام161) و یزید الله الذین اهتدوا هدی  و کسانی که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان می افزاید (مریم76).
ج ) ضلالت ابتدایی : و گروهی در برابر راه های هدایت که در برابرشان باز بود گمراهی در پیش گرفتند. این گروه با سوء اختیار خود، هدایت را کنار زدند و به جاده ضلالت افتادند که این ضلالت ابتدایی است. در آیه پیش گفته سوره مبارکه اعراف که فرمود: «بر گروهی گمراهی ثابت شده است» دلیل آن را چنین بیان می فرماید: «انهم اتخذوا الشیاطین اولیاء من دون الله و یحسبون انهم مهتدون» «زیرا آنان [گمراهان] شیاطین را به جای خدا دوستان و سرپرستان خود گرفته اند و می پندارند که راه یافتگانند» .
د ) ضلالت کیفری : در این صورت جاده هدایت بر اینها بسته می شود و این ضلالت کیفری الهی است: یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا و ما یضل به الا الفاسقین؛ [خداوند] با آن [مثل ها] بسیاری را گمراه و بسیاری را راهنمایی می کند و جز نافرمانان و فاسقان را با آن گمراه نمی کند (بقره26). یعنی تنها کسانی که به سوء اختیار خود راه نافرمانی را در پیش بگیرند، دچار ضلالت کیفری می شوند.
نتیجه این که هدایت و ضلالت هم منتسب به اراده الهی است و هم منتسب به اختیار انسان. خداوند با رحمت عام خود همه موجودات را هدایت فرموده راه درست را نیز به همه انسان ها نشان داد و این هدایت ابتدایی و عام است. در برابر این هدایت عام، مردم دو گروه می شوند: گروهی با حسن اختیار خود به این هدایت عام پاسخ مثبت می دهند و هدایت ثانوی نصیب آنها می شود و در هدایت ثابت قدم تر می شوند
فان آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا؛ پس اگر آنان به آ نچه شما بدان ایمان آوردید ایمان بیاورند، یقینا هدایت شده اند (بقره137).
یعنی کسانی که به هدایت اولیه لبیک بگویند، یقینا هدایت ثانویه نیز نصیب آنها می شود. اما در مقابل گروهی در مقابل هدایت، گردن کشی کرده و با سوء اختیار خود، خود را به گمراهی و نافرمانی می اندازند که این گروه دچار ضلالت کیفری الهی می شوند

یعنی هدایت الهی از آنها گرفته می شود و دچار ضلالت کیفری الهی می گردند: «و من اظلم ممن ذکر بآیات ربه فاعرض عنها و نسی ما قدمت یداه انا جعلنا علی قلوبهم اکنه ان یفقهوه و فی آذانهم و قرا و ان تدعوهم الی الهدی فلن یهتدوا اذا ابدا» «و کیست ستمکارتر از کسی که به آیات پروردگارش پند داده شد [یعنی هدایت اولیه برای او آمد] و از آن روی برتافته [گمراهی پیشه کرد] و دستاورد پیشینه خود را فراموش کرده است و ما بر دل های آنان [این افراد که با سوء اختیار خود راه گمراهی را پیشه کردند] پوشش هایی قرار دادیم تا آن را در نیابند و در گوشهایشان سنگینی نهادیم [ضلالت کیفری الهی که مبتنی بر سوء اختیار آنهاست] و اگر آنها را به سوی هدایت فراخوانی، هرگز به راه هدایت نخواهند آمد» (کهف57).
بنابراین معنای اینکه خداوند برخی را هدایت می کند یا برخی را گمراه می کند، این نیست که خداوند بدون هیچ مقدمه و قابلیتی کسی را گمراه یا هدایت کند، بلکه به این معناست که: اگر خداوند دید، انسان هایی به هدایت عقل، فطرت و هدایت انبیا(ع) لبیک گفته و به آن عمل می کنند، راه های هدایت برتر را برای آنها باز می کند، یعنی هدایت های بعدی مرهون طی کردن اختیاری راه های هدایت قبلی است.
والذین اهتدوا زادهم هدی؛ کسانی که هدایت یافتند و به راه راست حرکت نمودند، خداوند بر هدایت آنها بیافزاید. (محمد17 ؛ مریم 76)
و برعکس نیز چنین است:
فلما زاغوا أزاغ الله قلوبهم (صف5). چون منحرف شدند و به ندای عقل و فطرت و انبیاء پاسخ مثبت ندادند، خداوند به تدریج به تناسب میزان تخلف آگاهانه و عامدانه آنان از حقیقت، درهای هدایت را به روی آنها بست. خداوند متعال از راه لطف و احسان، راهنماهایی برای بشریت قرار داده اند

انسان هایی که ملاک و مدار حق و راه مستقیم هستند و آنها ما را در لحظه لحظه زندگی به سرمنزل مقصود رهنمون می شوند و ما نیز می توانیم با اختیار خود در همه شؤون زندگی شخصی و اجتماعی خود از آنها فرمانبرداری کنیم و با راهنمایی و سرپرستی آنها راه مستقیم را به سلامت - تا انتها - بپیماییم که اگر چنین کنیم یقینا رستگار و سعادتمند می شویم و به کمال مطلوب خود می رسیم و این سر این مطلب است که ما حداقل روزی 10 بار از خداوند متعال درخواست می کنیم «اهدنا الصراط المستقیم» زیرا ما در همه لحاظ زندگی خود نیازمندیم که به راه راست رهنمون و هدایت شویم و این هدایت در همه شؤون اجتماعی و فردی ما جریان دارد و این مهم تنها در سایه ولایت ائمه (س) امکان پذیر است

قرآن؛ هدایتگر خیرخواه

قرآن کریم که آخرین کتاب و پیام الهی است، کامل ترین کتاب هدایت و عالی ترین دستور سیر الی الله است. رسول اکرم(ص) خاتم پیامبران و کامل‌ترین خلیفه الهی است که به اوج قله رفیع ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی (نجم8 و9) رسید و قرآن را از مقام "لدن" و لقای حق، برای انسان به ارمغان آورد و انک لتلقی القرآن من لدن حکیم علیم (نمل6) جایی که پای هیچ انسان کاملی به آنجا نرسید و بال هیچ فرشته مقربی در آنجا گشوده نشد؛ به همین جهت، هدایت قرآن، هدایتی برتر و کامل‌تر از هدایت سایر کتب آسمانی و واجد هدایت همه آنهاست.

خداوند متعال، قرآن کریم را در آیات فراوانی، کتاب هدایت معرفی کرده و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدی و رحمه و بشری للمسلمین (نحل89) نیز می فرماید: هذا بیان للناس و هدی و موعظه للمتقین؛ این بیانی برای مردم و راهنما و پندی برای پرهیزکاران است." (آل عمران: 138). این تعابیر بیانگر هدف نزول قرآن کریم است؛ یعنی قرآن برای هدایت انسانها نازل شده است

مرجع بسیاری از اوصاف قرآن مانند "نور"، "بصائر"، "برهان"، "فرقان" همین ویژگی "هدایت" قرآن است. تعبیر خدای سبحان در این آیات و دیگر آیات کریمه این نیست که قرآن کتابی دارای هدایت است بلکه می فرماید: عین هدایت است؛ هم در ذات و گوهر وجودی خود هدایت است و هم هدایتگر دیگران است

وقتی خداوند می فرماید: "قرآن کریم هدایت است"، سخن از تقدیر و مبالغه نیست بلکه حقیقتاً قرآن هدایت محض است؛ هدایتی که به تعبیر امیرالمومنین علی(ع): ان هذا القرآن هو الناصح الذی لایغش و الهادی الذی لایضل" (غررالحکم2: 310) هیچ ضلالت و گمراهی و تیرگی در آن راه ندارد و چنین هدایت ناب و خالصی، تنها یک اثر دارد آن هم هدایتگری برای انسان است.

حضرت علی(ع) با توصیف قرآن به وصف "هدایت"، آن را مرهم همه دردها و مایه رهایی از کفر و نفاق و سرگردانی معرفی نموده است: "بدانید کسی را با داشتن قرآن، فقر و بدون آن، توانگری نیست. از آن برای دردهای تان بهبودی و درسختی ها یاری بجویید. زیرا در قرآن درمان بزرگترین بیماری ها یعنی کفر، نفاق، گمراهی و سرگردانی، هست." (نهج البلاغه: خطبه175). شرط هدایت‌یابی به‌وسیله قرآن، تسلیم شدن در برابر آموزه‌های شکوهمند آن است

حضرت علی(ع) می‌فرمایند: استسلموا و سلموا لامره فانکم لن تضلوا مع التسلیم؛ تسلیم شوید و در برابر دستور قرآن سر فرود آورید. اگر چنین کنید، هرگز گمراه نمی شوید (غررالحکم2:257). هدایت قرآن، محدود به زمان و مکان نیست. قرآن در همه زمانها و موقعیت‌ها، هدایتگر است و با نور افشانی خود، همواره پرده‌های جهل و گمراهی را می‌درد

بر این اساس، هیچ کس با داشتن قرآن، از فتنه ها و گمراهی ها، هراسی نخواهد داشت؛ چنانکه امام علی(ع) تصریح می‌فرماید: "بدانید که قرآن راهنمای شب و روز و روشنایی شب تاریک است برای دفع هر سختی و نیاز." (الکافی2:216

قرآن : کتاب زندگی ساز و هدایتگر

دین مبین اسلام بر پایه یک سلسله قواعد و قوانین اخلاقی و عملی استوار است که تمامی آنها ریشه در قرآن کریم دارد. قانون نامه ای که تاکنون و تا پایان دنیا نه کسی همانندش را آورده و نه توان خلقش را دارد؛ کتابی که به فرموده خداوند هستی هدایت گری تواناست و هر ره گم کرده ای که به دستورات و فرامینش عمل کند از ظلمت رهایی می یابد و رستگار می شود: «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم»؛ «همانا این قرآن، خلق را به استوارترین طریقه هدایت می کند. (اسرا 9)

کتاب انزلنا الیک التخرج من الظلمات الی النور قرآن وسیله ای است تا مردم از ظلمت به نور هدایت شوند. (ابراهیم1) خدای رحمان قرآن را برای ترسیم برنامه خیر و سعادت و کمال زندگی بشر به سوی بهترین آیین جهان یعنی اسلام فرستاد تا به تعبیر مولای متقیان علی(ع) محبت را به انسانها هدیه کند: «خداوند آن را برای خود برگزید و با دیده عنایت پروراند، بهترین آفریدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد، تا این دین سراسر محبت را برای برای انسانها به ارمغان بیاورد. (نهج البلاغه خطبه 198)
در آغاز رسالت پیامبر اعظم(ص)، کفار قریش سعی می کردند تا نوای آسمانی حضرت محمد(ص) را کسی نشنود و افراد غریبی را که به مکه وارد می شدند توصیه می کردند که پنبه در گوش کنند تا مبادا صوت قرآن آنها را متحول سازد ولی هربار که آیه های نورانی بر لسان دلربای پیامبر(ص) جاری می شد چنان جذبه ای داشت که این غریبان، مشتاق به شنیدن آن می شدند و برای همیشه از بت و بت پرستی روی گردان می شدند و به شهر و دیار خود می رفتند و قوم و خویشان را از دین نجات بخش جدید آگاه می ساختند و آنان نیز به رستگاری رهنمون می شدند

مشرکین مکه وقتی این اوضاع را دیدند که کسی را یارای ایستادن دربرابر کلام خدا نیست و سخنان محمد(ص) نفوذ خاصی بر روی مردم آشنا و غریبه دارد و یکی پس از دیگری به او می پیوندند، به ستوه آمدند و به سراغ یکی از بزرگانشان به نام عتبه که در فصاحت استاد بود رفتند و او را به نزد پیامبر(ص) فرستادند تا راهی برای خاموش کردن و مبارزه با او پیدا کنند.

چند نفر خواستند وی را همراهی کنند تا مبادا او نیز تسلیم شود ولی عتبه گفت: خودم تنها می روم تا ببینم چه باید کرد؟ وقتی خدمت پیامبر(ص) رسید، گفت: ای محمد(ص) از این اشعارت برایم بخوان. رسول خدا فرمود: من اهل شعر نیستم. او گفت: سخنت را بخوان

حضرت فرمود: سخن من نیست سخن رب العالمین است. عتبه گفت: بسیار خوب همین را برای من بخوان. خواننده ای که پیغمبر(ص) باشد دیگر عاقبت آن معلوم است. عتبه با آن دیدگاه و غلظتش گوش گرفت. پیامبر(ص) هم سوره دخان را برایش خواند تا رسید به این آیه: فان اعرضوا فقل انذرتکم صاعقه مثل صاعقه عاد و ثمود  اگر روی گرداندند پس بگو شما را می ترسانم بصاعقه ای چون صاعقه عاد و ثمود. عتبه با آن قلدری تکان خورد دیگر نمی توانست تحمل کند دستش را نزدیک لبان مبارک پیامبر(ص) آورد و آن بزرگوار را قسم داد که ادامه ندهد

گیج و منگ به سوی مشرکین برگشت. ابوجهل و دیگران به او شماتت کردند و گفتند: «آیا به محمد(ص) گرویدی؟ گفت: نه، لیکن کلامش نه شعر است نه خطابه و اصلا کلام بشر نیست مرا آتش زد!» (قلب قرآن ص38)
حضرت محمد(ص) که پیام آور صلح و دوستی بود برای تبلیغ دین، رنج و مرارت بسیار کشید، مشرکان برای جلوگیری از نفوذ کلام الهی از هیچ آزار و اذیتی به او و یارانش دریغ نکردند، جنگها و فتنه های بیشمار به راه انداختند ولی غافل از آن که فرمان حکمران هستی این است که فتنه باید ریشه کن شود و حق نمایان گردد «
جاءالحق و زهق الباطل». قرآن بعد از حیات پربرکت رسول ا... هم چنان جاویدان ماند و همیشه در طول تاریخ راه رسیدن به کمال را به پناهندگانش نمایان کرده است

هماره این کتاب سد محکمی بوده در برابر هجوم اندیشه های کفر و الحاد و سردمداران ظلم و جور هیچ وقت نتوانسته اند با بودن کلام الهی درمیان مردمانش آسوده حکومت کنند و چه نیرنگ ها کردند تا جلوی نفوذ دلنشین آیات نورانی را بگیرند اما تیرشان به سنگ خورده و عاقبت سرنگون شدند.
بزرگترین دلیل پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و استواری تداوم این نظام الهی به زعامت امام راحل، سرلوحه قراردادن قرآن در راس تمامی امور است و تا کتاب خدا بر کشور ما حکومت نماید هیچ تهدیدی نمی تواند به مملکت عزیزمان آسیبی برساند.

کتاب هدایت و دیدگاه ها

حفظ و تلاوت، نگاه کردن و گوش دادن به آیات نورانی خداوند نه تنها اجر و ثواب عظیم دارد که موجب سکینت و آرامش دل می شود و آدمی را از هرگونه اضطراب و شک و دودلی و افسوس به دور نگه می دارد. پیامبر اعظم در این باره می فرماید: «قلبی که در آن قرآن است گرفتار عذاب الهی نمی شود.» (کنزالعمال- 2400) «هر که به یک آیه از کتاب خدا گوش دهد برایش ثوابی دوچندان نوشته شود و هر که یک آیه از کتاب خدا را تلاوت کند در روز قیامت آن آیه نوری برای او باشد» (همان- 2316)

نظر کردن در کتاب خدا عبادت است» (وسائل الشیعه ج 4 ص 854) تنها تلاوت ظاهری قرآن مورد توجه و عنایت ذات احدیت و رسول مکرمش نیست و به مسلمان وغیرمسلمان سفارش شده است که در آیات آن تدبر کنند و راه رستگاری را برگزینند «لید برواآیاته». رسول خدا(ص) می فرماید «قرآن ظاهرش زیبا و باطنش ژرفاست

آن بزرگوار خیر و سعادت بشریت را در سایه تمسک به قرآن می داند و می فرماید: «ای مردم در دنیایی به سر می برید که زمان به سرعت برق می گذرد و شب و روز هر تازه ای را کهنه و هر دوری را نزدیک می کند و شما را به وعده گاهتان می برد، پس هرگاه فتنه ها چونان شب تار شما را فراگرفت، به قرآن تمسک جویید، چه قرآن شفاعت کننده ای مقبول است و شاهدی راستین، هر کس آن را پیشوای خویش گیرد، به فردوس برین هدایت شود، و هر کس آن را رها سازد، به آتش دوزخ فرو افتد.

قرآن راهنمایی است که انسان را به بهترین راه دلالت می کند. ظاهرش حکم پندآمیز است و باطنش علم شگفت انگیز، عجایب احکامش با گذشت زمان پایان نیابد؛ و غرایب اسرارش در اثر کثرت تلاوت کهنگی نپذیرد. قرآن ریسمان استوار خدا و راه راست اوست. هر کس طبق فرامین آن لب به سخن گشاید، راستگو بود؛ هر کس بنابر احکام آن حکم کند، دادگستر باشد؛ و هر کس دستورات آن رابه کار بندد رستگاری یابد (ارشاد القلوب دیلمی ج1 ص79)
صدیقه کبری حضرت زهرا(س) که خود همیشه شاهد نزول قرآن بوده و پرورش یافته در خانه وحی و نبوت است و خداوند او را کوثر نامیده است؛ بزرگترین مرجع و راهنمای مسلمانان را کتاب خدا می داند: «کفیل سعادت و زعیم شما قرآن است. شما رابه رضوان و به نجات می رساند... شئون دینی و اصول و فروع احکام تمام در این قرآن مجید است.» (بندگی راز آفرینش ص 314)
مولی الموحدین علی(ع) که به حق ناطق قرآن نام گرفته است، بهترین پیوند انسانی با معبود را عمل کردن به قرآن معرفی می فرمایند: «بر شما باد عمل کردن به قرآن که ریسمان محکم الهی و نور آشکار و درمانی سودمند است که تشنگی را فرونشاند، نگه دارنده کسی است که به آن تمسک جوید و نجات دهنده کسی است که به آن چنگ آویزد، کجی ندارد تا راست شود و گرایش به باطل ندارد تا از آن بازگرداننده شود، و تکرار و شنیدن پیاپی آیات، کهنه اش نمی سازد و گوش از شنیدن آن خسته نشود

کسی که با قرآن سخن بگوید راست گفته و هر کس که به آن عمل کند پیشتاز است.» (نهج البلاغه خطبه 156). مانوس بودن با کتاب بی نقص الهی نه تنها در کلام گهربار معصومین بسیار سفارش شده بلکه دانشمندان، فقیهان اسلامی و بسیاری از متفکرین غیرمسلمان نیز تنها راه برون رفت از بدبختی و گرفتاری های بشریت را پیوند با قرآن می دانند. که در این جابه سخن دو تن از این اندیشمندان اشاره می شود.
تفسیر المیزان سالهاست بر تارک زرین جهان اسلام می درخشد، تعلیم و تربیت در پناه قرآن را لطف و عنایت پروردگار دانسته که موجب نیک بختی در جهان می شود: «هر کس به تعلیم و تربیت قرآنی خو پذیرد و بدان حبل متین الهی چنگ ارادت درزند، حق از باطل، رشد از غی، نور از ظلمت، ایمان از کفر، خیر از شر، عدل از ظلم، هدایت از ضلالت و عزت از ذلت نیک باز شناسد؛ آنگاه از لطف و عنایت پروردگاری بهره ور گشته به نیک بختی دو جهانی نائل آید (اعجاز قرآن ص6)
دکتر «گوستاو لوبون» مستشرق فرانسوی در کتاب «جهان تمدن اسلام و عرب» پایان تمامی جنگ ها و نزاعهای بین ملتها و عاری شدن جهان از بمبهای هسته ای را در پناه بردن به قرآن می داند: «قرآن یک قانون دینی و سیاسی و اجتماعی است، و احکام آن از قرنها پیش نافذ بوده و مسلمانان هم همیشه برادر یکدیگر بوده اند زیرا همه آنان یک خدا را عبادت می کنند، و همه بر یک شریعت می باشند.

اگر به بشریت فرصت دهند که قرآن را از پایگاه اصلیش که در راهنمایی اجتماعات دارد دور نسازد ما انسانها دیگر بوی باروت را که امروز از همه نقاط عالم برمی خیزد و غبار آزمایش های اتمی که فضای شهرها و بیابانهای ما راپرکرده است و به هلاکت و نابودی تهدید می نماید استشمام نخواهیم کرد و کشمکشهای ملل را در هر گوشه و کنار جهان نخواهیم دید و صدای رعب آور موشکهایی را که گوش جهانیان را می خراشد و نیستی اقویا و ضعفا را یکسان اعلام می کند، نخواهیم شنید

این دانشمند فرانسوی، تحقق تمامی آرزوهای ملل جهان علی الخصوص انقلابیون و آزادیخواهان را در زیرسایه قرآن می بیند که قوانین و احکامش با آرامش در زندگی انسان هماهنگ است: «اگر به بشریت فرصت داده شود که به قرآن راه پیدا کند و خود را به رشته محکم آن پیوند دهد و راه و رسم جاهلیت را کنار بگذارد خواهیم دید که آرزوهای ملل جهان و هدفهای انقلابیون امت های روی زمین و خواستهای تشکیلات و مؤسسات حکومتی تماماً همان است که قرآن به آنها واقعیت می دهد، در هر زمینه ای از زمینه های زندگی باشد چه فردی و چه اجتماعی، زیرا این قرآن است که سایه خود را بر همه مردم می افکند و همه را به هدایت عالی خود جذب می کند و راه و روش آن قابل پیروی است و قوانین و احکامش با زندگی هماهنگ است.» (آشنایی با علوم قرآنی ص 77)

گمراهی در پی تغییر شعار

پیامبران الهی، برای به حرکت درآوردن مردم به سوی هدفهای الهی، شعارهایی را مطرح کرده اند، چنانکه پیامبر گرامی اسلام ، کلمه لااله الاالله را شعار حرکت توحیدی اسلام قرار داد. مشرکان در برابر این شعار توحیدی، شعار «اعل هبل اعل هبل» زنده باد هبل زنده باد هبل به راه انداختند، ولکن پس از فرود آمدن اعتبار بت های جاهلی، و برقراری شعار الله اکبر جمعی از منافقان، با همین شعار الله اکبر به جنگ الله اکبر آمدند و به گفته امام سجاد در عصر عاشورا، این جماعت از خدا بی خبر منادی الله اکبر را با فریاد دروغین الله اکبر به قتل رساندند

در هر حال تغییر شعارهای انحرافی برای به کنار زدن شعارهای الهی، ریشه در تاریخ دارد و منافقان از دیر زمان، در این رشته، اقدامات فراوان نموده اند و در هر زمانی به نحوی قرآنها را به سر نیزه کرده اند، قرآن کریم در این مورد از فرقه ای از بنی اسرائیل نام می برد که شعار حضرت موسی را به هنگام ورود به شهر اریحا ارائه داد و از مردم خواست با فروتنی و تواضع و با یاد خدا وارد شهر شوند و شعار حطه  سر بدهند و ندای العفو العفو خدایا بخشش و خدایا بخشش به زبان جاری کنند

به گفته قرآن کریم، اینان شعار حضرت موسی را تغییر دادند و با سوت و کف و شعار حنطه و «زنده باد نان» و زنده باد شکم وارد شهر شدند و به فساد و تباهی روی آوردند، و گرفتار ذلت و آوارگی و بندگی و در یوزگی شدند.

قرآن کریم در مورد این تغییر شعار می فرماید و ادخلو الباب سجدا و قولوا حطه نغفرلکم خطایاکم  بقره58 و گفتیم وارد این شهر شوید، و بگویید خدایا از ما درگذر، تا ما خطاهای شما را ببخشاییم فبدل الذین ظلموا قولا غیرالذی قیل لهم (بقره۵۹) ولکن ستمگران آن قولی را که به ایشان سفارش شده بود تغییر دادند و شعاری دیگر سر دادند و سرانجام ایشان در اثر آن انحراف گرفتار لغزشهای بزرگتر شدند و آفتی پلشت و ذلتی زشت به آنان فرود آمد

همه در روز مقدس قدس دیدیم که فرقهای که به دنبال اهداف دیگر بودند به ندای بیگانگان و یارانشان لبیک اجابت گفتند وحتی به نام پیروی از آرمانهای امام، شعار صریح حضرت امام را تغییر دادند و نه زوال اسرائیل که زوال نظام را به همراه سوت و کف سر دادند، و اهداف پنهانی خود را در حمایت از شیطان بزرگ به نمایش گذاردند و از ولایت فقیه بریدند و عبادت شیطان بزرگ را فریاد زدند و من یکن الشیطان له قرینا فساء قرینا (نساء38)

 و هر آن کس که رهبر و رهنمای او شیطان باشد البته که همنشین بسیار بدی را برای خود برگزیده است و به ما ستم نکردند بلکه در حق خویش ستم روا داشتند اگر که می دانستند

                                                                        شرح صدر و قساوت قلب
قرآن کریم دو نوع هدایت را به خداوند متعال نسبت می دهد. یکی هدایت ابتدایی و دیگر هدایت افاضی. هدایت ابتدایی از اوصاف کمالیه حق است که با تعبیراتی مانند «
انا هدیناه السبیل» ما راه را به او (انسان) نشان دادیم. (انسان3)

هدی للناس (قرآن) وسیله هدایت برای همه مردم می باشد. (بقره269) هدایت افاضی یک نوع هدایتی ویژه می باشد که خداوندمنان به عنوان پاداش به مکلفان ارزانی می فرماید. هدایت افاضی به معنای «ایصال الی المطلوب» و تسدید و تأیید است و نصیب کسانی می شود که با حسن اختیار خود بر اثر هدایت ابتدایی خداوند، حق را پذیرفته و به آن عمل کرده باشند

کسی که طبق هدایت تشریعی به معارف الهی ایمان آورد و به احکام آن عمل کند، خدای سبحان به او توفیقی می دهد تا بقیه راه را به آسانی طی کند و این توفیق نتیجه عملی رفتار اوست و آیاتی ناظر بر این نوع هدایت است از جمله: والذین اهتدوا زادهم هدی و اتاهم تقویهم کسانی که هدایت یافته اند خداوند بر هدایتشان می افزاید و روح تقوا به آنان می بخشد. (محمد17) مرحوم طبرسی در کتاب خود (مجمع البیان، ج1، ص68) این آیه را به شرح صدر و ثبات قدم آنان تفسیر نموده اند.
الف) عوامل شرح صدر
1- بریدن از دنیای فریبنده                      2- توجه به عالم آخرت
3- آمادگی برای مرگ                            4- ذکر و یاد خدا
5- دوری از گناه                                     6- تهذیب نفس
7- پرهیز از مال حرام                            8- رسیدگی به حال مستمندان و یتیمان
9- انس با علما و صلحا                          10- تداوم در مطالعه کتب معارف
ب) عوامل ضیق صدر و قساوت قلب
1- خدا فراموشی یا ترک یاد خدا                             2- تکرار گناه و ازدیاد آن
3- همنشینی با زشتکاران و معصیت کاران               4- فریفتگی به دنیا و به خصوص مال دنیا
5- نشان دادن تعصب و لجاجت در پذیرفتن حق     6- آرزوهای طولانی و دراز
7- پرحرفی و پرگویی در امور دنیا                          8- هواپرستی و پیروی از هوای نفس

قرآن؛ کتابی برای سعادت بشر

قرآن کریم سرچشمه حقایق و معرفت الهی است که به عنوان کتاب آسمانی دین اسلام و سند نبوت پیغمبر اکرم (ص) بر مسلمانان نازل شده است. قرآن کتابی است که در بیانات خود هدفی جز راهنمایی مردم به سوی سعادت ندارد. اعتقاد درست و خلق پسندیده و عمل شایسته را که پایه های سعادت فرد و جامعه انسانی است با بیانی رسا تعلیم می کند و نزّلنا الیک الکتاب تبیانا لکل شئ  کتابی که هر چیز را روشن می کند به سوی تو فرستادیم

قرآن معارف اسلامی را به اختصار بیان فرموده و برای تفصیل آنها مخصوصاً برای توضیحات مسائل فقهی مردم را به در خانه نبوت هدایت می کند و یکی از اهداف نزول کتاب قرآن را رفع مشکلات و حل مسائل زندگی مادی و معنوی مردم بیان می کند و این پیامبر است که می تواند اختلافات و مشکلات مردم را حل و فصل نماید. وما انزلنا الیک الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه  این کتاب را به این منظور به سوی تو فرستادیم که اختلاف مردم را حل کرده حق را برای آنان روشن سازی

قرآن کریم در بسیاری از آیات خود مردم را به تعقل و تفکر دعوت کرده و آنان را از تقلید کورکورانه از روش و آیین نیاکان و دیگر مردم بر حذر می دارد و بسیاری از این آیات با فطرت و سرشت مردم از یک طرف و روند و جریات تکامل زندگی اجتماعی از طرف دیگر سازگار بوده است و در واقع خداوند از زبان خود مردم با آنان سخن گفته است و اصول و چارچوبی را که برای زندگی بهتر در جامعه برایشان معین کرده با فطرت و ذات مردم منطبق بوده و هرگز انسان ها در طول تاریخ و تمامی مکان ها نمی توانند از پذیرفتن و رعایت این اصول شانه خالی کنند

پیوسته آیات قرآن حق را از باطل جدا کرده و مسیر حقیقت و راستی را از گمراهی ها و تاریکی ها مشخص ساخته و در این میان انسان ها را به سوی حقیقت و زندگی درست و نیکو دعوت کرده است یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم  مردم را به سوی حق و حقیقت راهنمایی می کند و به سوی یک روشی که یکنواخت و از هر گونه تضاد و تنافض دور باشد.‏

قرآن کریم از مردم می خواهد که در مسائل دینی و دنیوی به فطرت خود مراجعه کرده و حق را بپذیرند. زیرا در حق و حقیقت خیر و منفعت دنیا و آخرتشان نهفته است و در این مسیر به وسوسه های شیطان و ندای هوس گوش ندهند. پس از آنکه در زندگی روزمره مسائل را با عقل و اندیشه خود سنجیدند، حق را از باطل تمییز دادند، همواره در مسیر حق و طرفدار حقیقت باشند و به این طریق جامعه و زندگی موفقی خواهند داشت

قرآن کریم کتابی است که پشتوانه آیین جهانی و همیشگی اسلام است و کلیات معارف عالیه اسلامی را با بیانی جذاب ذکر کرده است. عظمت این کتاب مقدس به حدی است که پیوسته در جامعه های گوناگون بشری از جهات مختلف مقام ارجمندی داشته و همیشه توجه جهانیان را به خود جلب کرده است و افتخار مسلمانان جهان می باشد.

قرآن؛ روشنگر حکیم

یکی از ویژگی‌های بارز قرآن کریم حکیم بودن آن است. خداوند قرآن را با عباراتی چون "القرآن الحکیم (یس:2) و حکمه بالغه (قمر:5) می‌ستاید و می‌فرماید: "در میان شما پیامبری از خودتان فرستادیم که آیات ما را بر شما می‌خواند و شما را پاک می‌سازد و شما را کتاب و حکمت می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد (بقره: 151)

از نگاه امیرالمؤمنین علی (ع) نیز قرآن رساترین حکمت است، چنانکه می‌فرماید: "ای مردم؛ برای خدای سبحان در روی زمین، هیچ حجتی استوارتر از پیامبر ما محمد(ص) و حکمتی رساتر از کتابش (قرآن عظیم) وجود ندارد"(1). حکمت در لغت به معنای استواری، اتقان و منع از فساد و جهل است(2)

بر این اساس، حکمت قرآن، معارف راستین و مطابق واقع است که از سویی هرگز دچار نقض نمی‌شود و هیچ کژی در آن راه نمی‌یابد و از سوی دیگر با روشنگری خود، انسان را در عرصه عمل، از فساد و تباهی باز می‌دارد و در حوزه علم نیز مانع نادانی وی می‌‌گردد. از امیر بیان علی (ع) نقل شده که فرموده‌اند: علیکم بکتاب الله فانه الحبل المتین و النور المبین...لا یعوج فیقام و لا یزیغ فیستعتب  بر شما باد به کتاب خدا که ریسمان محکم است و نور آشکار... کژی نپذیرد تا نیازش به راست کردن باشد و از حق عدول نکند تا به راه حقش باز گردانند"(3).

بر پایه پاره‌ای از آیات قرآنی و سخنان حضرت علی (ع)، وجه اعجاز و جاودانگی قرآن کریم در علوم و معارف آن نهفته است. قرآن به جهت محتوا و ماهیت علمی بی‌نظیر است. این کتاب، هیچ گاه از روشنگری علمی باز نخواهد ایستاد

چنانکه امام علی (ع) می‌فرماید: اتبعوا النور الذی لا یطفأ و الوجه الذی لا یبلی؛  از آن نور که خاموش نمی‌شود و وجه الهی که کهنه نمی‌گردد، پیروی کنید"(4) نیز می‌فرماید: "پس قرآن را بر او نازل کرد، نوری که چراغهایش خاموش نشود، چراغی که فروزندگی‌اش کاستی نیابد... پرتویی که روشنایی‌اش تاریکی نگیرد، فرقانی که برهانش خاموشی نپذیرد و بنیانی که ارکانش ویران نگردد..."(5)

همچنین می‌فرماید: "کلام خدا در میان شما است؛ گویایی است که زبانش از گفتن درنمی‌ماند سرایی است که ارکانش ویران نمی‌شود؛ پیروزی است که یارانش به هزیمت نمی‌روند"(6). بنابراین اصلی‌ترین منبع علم و حکمت الهی قرآن است که در ابعاد گوناگون، روشنگری می‌کند. نیل به حقایق راستین و فهم آموزه‌های دین در حوزه‌های خداشناسی، انسان‌شناسی، معادشناسی و ... با قرار گرفتن در پرتو انوار فروزان قرآن، میسر است.

 پی‌نوشتها:1- غررالحکم، ج6، ص468 2- الصحاح، جوهری، ج 5، ص 1902 3- نهج‌البلاغه: خطبه 155 4- غررالحکم، ج 2، ص 257 5- نهج‌البلاغه، خطبه 189 6- همان: خطبه 133

 






نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">