تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.


حماسه نهم دی مظهر عاشورای حسینی بود

ندای لبیک یا حسین(ع) که روز نهم دی ماه 1388- سه روز پس از ماجرای عاشورا- میدان امام حسین تا میدان آزادی را پر کرد، لبیک به خمینی و خامنه ای بود

تحلیل گران روزنامه نیویورک تایمز آن شکوه شعور را درست دیده بودند که نوشتند

این تظاهرات، بزرگ ترین اجتماع در تهران از زمان تشییع پیکر آیت الله خمینی در سال 1989 به این طرف است

۹ دی آزمون وفاداری ملت ایران به اسلام

کاش صدر اسلام هم .....9 دی...داشت

بصیرت ، راز ماندگاری انقلاب تا کنون

جرقه‌ای که مبدا تحولات جهان شد

ایستادگی در مقابل پیمان شکنان و آشوب طلبان از ویژگی های علی(ع است

حضرت مولی الموحدین علی (ع) با سه گروه “ ناکثین ، قاسطین و مارقین “ جنگ کرد، ایستادگی در مقابل آشوب طلبان و پیمان شکنان از ویژگی های علی(ع) است

“علی مرد جنگ بود”، حضرت علی (ع) هم با کفار و مشرکین و هم با آشوب طلبان و توطئه گران و پیمان شکنان جنگید اما هرگز تسلیم نشد

علی با ناکثین یعنی پیمان شکنان آشوب گران داخلی، زیاده خواهان، طلبکاران، کسانی که ریاست را ارث پدرشان می دانستند و سردمداران آنها طلحه و زبیر بودند، جنگید

وی با بیان اینکه “ ناکثین خلافت نمی خواستند اما می گفتند ما را نباید از مسئولیت ها کنار بگذارید و از مال و منال دور سازید”.

اما علی شایسته سالار بود و اجازه نمی داد کسانی که عدالت نمی خواستند و قصد داشتند از مردم برای رسیدن به مقاصد خود سوء استفاده کرده و با ایجاد ناامنی و آشوب به ریاست برسند، بر مسند قدرت بنشینند

طلحه و زبیر با سوء استفاده از جایگاه عایشه به عنوان همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و کمک های بی دریغ بنی امیه که در حکومت امام علی علیه السلام دستشان از همه جا کوتاه شده بود، جنگ جمل به راه انداختند

گروه دیگری که علی (ع) با آنها جنگید همان قاسطین یعنی ستمگران است که رئیس آنها معاویه بود و درصفین منطقه ای بین عراق و شام با امیر المومنین وارد جنگ شد

سومین گروهی که امام علی(ع)با آنها جنگید مارقین همان از دین خارج شدگان و خوارج بودند، عده ای عقده ای و خشکه مقدس که سواد دین نداشته و از همه جبهه ها بریده بودند و سرانجام بوسیله یکی از افراد همین گروه به شهادت رسید.

                                                سه دهه ، سه فتنه

 فتنه ی دهه شصت

یکی از اتهامات گروهک های چپ گرا به نهضت امام خمینی(ره)، سازش با آمریکا بود. علت این ادعا هم آن بود که شرط لازم پیروزی انقلاب ها را قیام مسلحانه می پنداشتند و پیروزی مردمی انقلاب بدون اتکا به گروه های مسلح را غیرممکن می دانستند

اما پیروزی انقلاب تنها به اتکای قدرت مردم بدون وابستگی به ابرقدرت ها و حتی بدون وابستگی به گروهک های مسلح، درستی نظریه امام را (پیروزی با مشارکت عمومی مردم) اثبات نمود.
اما در حالی که کمتر از دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود، گروهک ها بر شطینت های خود افزودند و با آغاز غائله های خیابانی سعی بر آسیب رساندن به انقلاب نوپای اسلامی را داشتند

از مهم ترین این سلسله حوادث، غائله 14 اسفندماه 1359 در دانشگاه تهران است. راس این فتنه که با هماهنگی سازمان منافقین و نیروهای وابسته به بنی صدر، موسوم به دفتر هماهنگی مردمی رئیس جمهوری شکل گرفت شخص بنی صدر بود که به عنوان سخنران مراسم و از پشت تریبون اغتشاش را هماهنگ می کرد.
اما حضور خودجوش و گسترده مردم ایران در تظاهرات 30 و 31 خرداد، در تجدید پیمان با رهبری انقلاب و اعلام حمایت از مجلس شورای اسلامی و مخالفت با بنی صدر و عملیات ارعابی و شورشگرانه، منافقین را با ناکامی مواجه ساخت

مسعود بنی صدر، پسرعموی رئیس جمهور معزول و عضو وقت سازمان منافقین، در کتاب خاطرات خود با اشاره به این موضوع می نویسد: «وجود انبوه افراد وفادار به آیت الله خمینی... بیانگر این نکته است که او در وضعیت غیرقابل تصوری قرار داشت و علاوه بر این، می توانست با یک سخنرانی، اطلاعیه یا دعوت عمومی افراد بسیاری را به پای تظاهرات و نمازهای جمعه بکشاند که به خصوص نمونه های بسیاری از آن در همان حوالی خرداد 1360 اتفاق افتاد و به آن ها اشاره گردید.

حتی بسیاری از خانواده های اعضای فعال سازمان نیز... مخالفت با او را نوعی فروختن دین به دنیا می دانستند و حاضر به مبارزه با او نمی شدند.»
فتنه ی دهه هفتاد
در سال 1368 سازمان سیا با همکاری سرویس اطلاعاتی آلمان و واسطه گری علی امینی کنفرانس «هامبورگ» را برگزار نمود. سلطنت طلبان و جناح های چپ و راست اپوزیسیون خارج از کشور، پس از شرکت در این کنفرانس، مشی و گفتمان خود را رسماً تغییر دادند.

جمع بندی مسائل مطرح شده در کنفرانس هامبورگ به این صورت بود که پایگاه مردمی و اجتماعی جمهوری اسلامی غیرقابل خدشه است و باید با برنامه های فرهنگی زمینه را برای استحاله مسئولین نظام و سپس مردم فراهم کرد.
«دیوید کیو» مأمور سیا و رابط آن سازمان با برخی از این گروه های ضدانقلاب، در جلسه ای توجیهی، استراتژی مورد نظر آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی را چنین بیان می کند: «مهم ترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم.»

بهزاد کریمی از فعالان ضدانقلاب مقیم خارج، در اظهاراتی تصریح می کند که تفکر فقاهتی باید از بین برود و بسیاری از تئوریسین های غربی و شرقی، راه نفوذ را تغییر در فرهنگ عاشورایی مردم در حمایت از رهبر خود اعلام می نمایند.
رهبر انقلاب در هفتم آذرماه 1368 نخستین هشدار را نسبت به رویکرد جدید دشمن به عرصه فرهنگی اعلام داشتند: «یک جبهه بندی عظیم فرهنگی که با سیاست، صنعت، پول و انواع و اقسام پشتوانه همراه است، الآن مثل یکی سیلی راه افتاده که با ما بجنگد.

جنگ هم، جنگ نظامی نیست.» ایشان بعدها با تعبیر «شبیخون فرهنگی»، ابعاد و عمق توطئه را تشریح نمودند و با هشدارهای خود کوشیدند تا اذهان مردم و مسئولان را به عملیات پیچیده دشمن متوجه نمایند.
این هشدارها اما از سوی متولیان فرهنگی چندان مورد توجه قرار نگرفت. فضای گفتمان رسانه ای به مرور به سویی رفت که سال های پایانی دهه هفتاد، شاهد توهین های علنی به مقدسات مردم در رسانه ها بودیم. دشمن در چنین فضایی گمان برد که ریزش انقلاب به نقطه طلایی رسیده است و توان انجام یک حرکت مؤثر فراهم گردیده است

در هجده تیرماه 1378 توطئه ای رقم خورد که بسیاری به موفقیت آن امید داشتند، اغتشاشات خیابانی که هجده سال از خاطره مردم دور مانده بود، با تشنج در خیابان های اطراف کوی دانشگاه در نیمه شب هجده تیرماه و شکستن شیشه های مهد کودکی در مقابل کوی، آتش زدن لاستیک و حمله به خودروها و بستن معابر و هجوم به ناجا و گروگان گرفتن سه سرباز نیروی انتظامی آغاز گردید.
همراهی کسانی که انتظار مقابله با فتنه از آن ها می رفت و قرار گرفتن آن ها در صف اغتشاش گران سبب دلگرمی سربازان میدانی این توطئه گردید و چهار روز تهران دست به گریبان اغتشاشات خیابانی گشت. این فتنه و آشوب دشمن را در راه رسیدن به اهداف خود امیدوار کرد.
اما دوشنبه 21 تیرماه 1378 جمعی از مردم که از توهین به مقدسات خود توسط اغتشاش گران ناراحت هستند، به دیدار رهبر انقلاب می روند. سخنان رهبر انقلاب موجی از بیداری و عزم مقابله با فتنه گران را ایجاد می کند و از همان زمان مردم منسجم تر از قبل در برابر اغتشاش گران می ایستند.

موج های مردمی به مرور به هم پیوند می خورد و در راهپیمایی سراسری 23 تیرماه 1378، بار دیگر مردم برای فرو نشاندن فتنه به صحنه می آیند و غائله ای دیگر را پایان می بخشند. حضوری که یادآور منطق بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران در اتکای به مردم بود.
فتنه ی دهه هشتاد
فتنه ی دهه هشتاد انقلاب (سال88)
بی شک ریشه این فتنه در تداوم طمع دشمن به امکان شکاندن رابطه میان ولی فقیه و امت اسلامی بود
دشمن که پس از ارتحال ملکوتی امام خمینی(ره) به برنامه ریزی برای شکاف میان امت و رهبری کمر همت بسته بود، این بار اما با نیرنگ های متفاوتی وارد شد
به جای شعارهای سکولار، شعارهای انقلابی سر دادند، الله اکبر گفتند و... فتنه 88 فتنه پیچیده تری بود؛ فتنه ای با شعارهای حق که از آن اراده باطل شده بود
اما با هلهله شادی در عاشورای حسینی مشخص گردید که فتنه گران همان ها هستند و این بار نیز غبار فتنه ننشست جز با حضور سیل خروشان مردمی که چراغ بصیرت در دست داشتند
شاید بتوان «۹دی» را آزمون نهایی نظریه امام(ره) در خصوص انقلاب اسلامی دانست، انقلابی که با اتکای به مردم پیروز شد و به پیش رفت و مردمی که با پشتیبانی ولی فقیه از راه امام دست نکشیده اند.
9 دی و علل پیدایش آن
در جبهه سیاست و اعتقاد
در جریان فتنه 88 دشمن تلاش کرد در دو جبهه سیاست و اعتقادات و ارزش های دینی و فرهنگی شبهه آفرینی کند.
این اقدام در روز عاشورا رخ داد و قصد داشتند با تحریف عاشورا دل های عزادار ملت را دوباره داغدار کنند
حذف ولایت این دوران را باید یکی از پیچیده ترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی است که به واسطه آن خیلی از ظرفیت ها و واقعیت های جمهوری اسلامی مورد آزمون قرار گرفت
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از ابتدای فعالیت های انتخاباتی در نیمه دوم سال 87 با تیزبینی و دور اندیشی رهنمودهای خود را برای هدایت ملت مطرح مردند که عمل و توجه به آن راهگشای مردم و جریان ها و گروه های سیاسی بود
http://m5736z.blog.ir/post/fetne%203
                      @mzarepoor

حماسه 9 دی مظهر عاشورای حسینی بود
ندای لبیک یا حسین(ع) که روز 9 دی ماه 88 (سه روز پس از ماجرای عاشورا) میدان امام حسین تا میدان آزادی را پر کرد، لبیک به خمینی و خامنه ای بود
تحلیل گران روزنامه نیویورک تایمز آن شکوه شعور را درست دیده بودند که نوشتند
این تظاهرات، بزرگ ترین اجتماع در تهران از زمان تشییع پیکر آیت الله خمینی در سال 1989 به این طرف است
شاید بتوان «۹دی» را آزمون نهایی نظریه امام(ره) درخصوص انقلاب اسلامی دانست،
انقلابی که با اتکای به مردم پیروز شد و به پیش رفت و مردمی که با پشتیبانی ولی فقیه از راه امام دست نکشیده اند
http://m5736z.blog.ir/post/fetne%203
                      @mzarepoor

مالک در عصر خمینی (ره) از کنار خیمه معاویه باز نمی گردد و علی تنها نمی ماند
دیگر آن دوران سپری شده است که خواص آلوده با تحریک افراد کم اطلاع، گروه خوارج را پدید آورند و با محاصره امیرمومنان، مالک را از کنار خیمه معاویه بازگردانند.
عصرخمینی(ره) عصر بصیرت مردمی است که هرگز علی را تنها نمی گذارند.
 چند ساعت پس از آن که خبر رحلت حضرت امام(ره) اعلام شد، گوینده رادیو بی بی سی با ذوق زدگی گفت
 «دیشب مردی چشم از جهان فرو بست که طی 10 سال گذشته خواب از چشم مقامات غربی و عربی ربوده بود»
اما، این ذوق زدگی دوام چندانی نداشت و هنگامی که توده های چند ده میلیونی مردم در سراسر کشور با چشم های اشکبار به خیابان ها ریختند و در سوگ مراد خویش از عمق جان گریستند،

اسلام ناب محمدی(ص) ظلم ستیز است
 و اسلامی که پرخوری و انباشت ثروت عده ای از مرفهان بی درد را در کنار فقر و تهی دستی اقشار مستضعف تحمل کند، اسلام نیست.
 این اسلام، همان اسلام آمریکایی است که امام راحل(ره) مخصوصاً در سال های پایانی حیات طیبه خویش بارها خطر آن را گوشزد می فرمودند و مدعیان اصلاحات و سران فتنه با جدیت در پی آن بودند.
اگر اسلام ناب محمدی(ص) در اوراق کتاب ها باقی می ماند و یا از صفحه اذهان بیرون نمی آمد، هیچ اتفاقی نمی افتاد
 اما وقتی این نسخه بر کرسی حاکمیت می نشیند بدیهی است که نظام سلطه بین الملل در مقابل آن به تخاصم برمی خیزد و به موازات این تخاصم، ملت های محروم نیز به آن دل بسته و از آن الگو می گیرند.

در فتنه 88 سران فتنه که ابتدا در پوشش خط امام(ره) به میدان آمدند
 و سپس در برخورد با صلابت و هوشمندی رهبر معظم انقلاب و بصیرت مردم چهره واقعی آنها برملا شد و اکنون به مهره های سوخته تبدیل شده اند.
ابتدا باید باور داشت که انقلاب اسلامی موجودیت نظام سلطه و عقبه های آن را با خطر جدی روبرو کرده است.
لازمه این باور هوشیاری در مقابل تحرکات دشمن است و ماجرا از همین نقطه آغاز می شود.
برای کشف توطئه دشمن، باید به یک رصد دائمی و دوجانبه دست زد؛ رصد اهداف دشمن از یکسو و رصد عرصه داخلی از سوی دیگر چنانچه با تداوم و دقت همراه باشد، به کشف نقاطی می انجامد که در آن نقطه ها اهداف دشمنان بیرونی با مواضع برخی از افراد و جریانات داخلی همسویی پیدا می کند.

سران فتنه دقیقا از فرمول مشترک جرج سوروس، جین شارپ و ریچارد رورتی در طراحی کودتای مخملی دیکته شده پیروی می کنند
فتنه گران قصد دارند ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کنند و این هنگامی بود که هنوز کمیته موسوم به «صیانت از آراء» تشکیل نشده بود.
مطابق فرمول جرج سوروس، فتنه گران بایستی برای خود یک نماد رنگی انتخاب می کردند.
و یا بعد از شکست در انتخابات که آن را قطعی می دانستند، ماموریت داشتند که با ادعای تقلب هواداران را به خیابان ها کشیده و دست به آشوب بزنند
امروزه مردم با بصیرت ایران اسلامی افراد را با حق می سنجند و نه حق را با افراد،
بنابراین دیگر خواص آلوده نمی توانند با تحریک افراد کم اطلاع گروه خوارج را پدید آورند و با محاصره امیر مومنان(ع) مالک را از کنار خیمه معاویه بازگردانند، عصر خمینی(ره) عصر بصیرت مردمی است که هرگز علی را تنها نمی گذارند

سایت وزارت خارجه اسرائیل که دو روز قبل از روز قدس شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را به آشوبگران دیکته کرد
طی دو هفته تاکید می ورزید، آشوبگران باید از فرصت نیمروز عاشورا که مردم به طور سنتی در هیئت ها و دسته های سینه زنی به عزاداری مشغولند برای حضور در خیابان استفاده کنند!
و روز عاشورای 88 یزیدیان یا به قول شهید مطهری، اسرائیلیان همان کردند که سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی از قبل بر آن تاکید ورزیده بود.
جماعتی از اراذل و اوباش اجاره ای با بهره گیری از حضور مردم در مراسم عزاداری حسینی(ع) در چند نقطه تهران دست به آشوب زدند،
شیشه منازل و مغازه ها را شکستند، موتورهای پارک شده عزاداران حسینی(ع) را به آتش کشیدند،
 شعارهایی علیه اسلام، امام حسین(ع)، حضرت امام(ره) سردادند، تعدادی از مردم را با قمه مجروح کردند
و سینه یکی از موتورسواران را که به آنها اعتراض کرده بود، دریدند، با کف و سوت به طور مختلط رقصیدند و...

حرامیان شکم پر و مرفه عاشورا را تکرار کردند
در عاشورای 88، یزیدیان دست به همان جنایتی زدند که اسلاف عقیدتی آنها در عاشورای هزار و سیصد و چند ده سال پیش مرتکب شده بودند،
 با این تفاوت که در عاشورا، حسین زمان تنها نبود و هنگامی که خبر حمله دزدانه بزدلان یزیدی به انبوه عزاداران حسینی(ع) رسید و با فریاد یا حسین به پیاده نظام اسرائیل یورش بردند، مراسم جشن و پایکوبی آنان به فرار خفت بار تبدیل شد و....
بعد از شکست اسرائیل از حزب الله در جنگ 33 روزه لبنان، ژنرال معروف رژیم صهیونیستی گفته بود،
 سربازان ما فقط برای حمله به زنان و کودکان در خیابان ها آموزش دیده اند و در مقابل صلابت حزب الله تنها راه پیش روی را فرار از میدان می دانند.
و پیاده نظام های اسرائیل چه شباهت عجیبی با یکدیگر دارند

امروز بازشناختن علی(ع) از معاویه و حسین(ع) از یزید دشوار نیست چرا که همه ماجرا آشکار شده است
آنچه امروز اهمیت دارد شناخت خط حق از خط باطل در زمانه خود و در بزنگاه های حساس و سرنوشت ساز است.
 از همین روی اتفاقی که منجر به حادثه بزرگ عاشورا شد این بود که عوام در آن زمانه گرفتار بی بصیرتی شدند و نتوانستند خود را از گرداب شبهات و جهالت ها برهانند.
خواص هم هر یک به بهانه ای چون حب نفس، دنیا طلبی و راحت طلبی و ترس از اینکه منافع شان را از دست بدهند به مسئولیت تاریخی خود «نه» گفتند.
عده ای از آنها هم که اوضاع را به خوبی تشخیص می دادند برخلاف عوام که قدرت تحلیل شرایط را نداشتند تعلل ورزیدند و در جای خود و بهنگام اقدامی ننموده اند، موضعی نگرفتند
و زمانی هم که در مقام جبران برآمدند و قیامی را بر علیه دستگاه اموی سر و سامان دادند کار از کار گذشته بود و هیچ گاه آن اثری را که باید می گذاشتند، نگذاشتند

چرا عده ای در سال 88 سکوت کردند؟
 راز شکل گیری فرقه ساکتین چه بود؟ چرا ندای هل من ناصر رهبر را نشنیدند؟
 در فاصله 84-88 آنچنان فضایی از بددلی متقابل شکل گرفته بود که عده ای حتی وقتی گریبان چاک و شمشیر آخته ضد انقلاب وسط خیابان های شهر را هم دیدند باز بر این گمان بودند که این فی المثل دعوایی میان احمدی نژاد و موسوی است نه نزاع انقلاب و ضد انقلاب
راز سکوت، در اشتباه در تحلیل و تشخیص بود و این اشتباه از دل یک تجربه تاریخی بی نهایت اسف بار بیرون آمد که همچنان باید برای شناخت ابعاد آن وقت گذاشت
توصیه های رهبری را به یاد بیاورید. نخست تاکید کردند که 3 اصل کاری، مردمی و انقلابی بودن شاخص هایی جایگزین ناپذیر برای تشخیص نیروهای انقلاب از غیر آنهاست
سپس مکررا هشدار دادند که دشمن طرح هایی خطرناک در سر دارد و از یاران انقلاب خواستند هرگز از حفظ مرزبندی و فاصله خود با دشمن غفلت نکنند
پس از آن، تاکید کردند که هیچ عاملی جایگزین تصمیمی که مردم خود برای خود می گیرند نخواهد شد
در مرحله بعد، با تشریح پروژه دشمن هشدار دادند که ممکن است کسانی نادانسته بخشی از آن پازل را تکمیل کنند و از حیث نتیجه میان همراهی دانسته یا نادانسته با دشمن تفاوتی نیست
پس از آن تاکید کردند بزرگترین جنایت اهل فتنه نه وارد کردن خسارت هایی به جان و مال مردم بلکه امیدوار کردن دشمن و انرژی دادن به آن برای کلید زدن دور جدیدی از توطئه علیه ملت مسلمان ایران بوده است
همبن توصیه را اگر اکنون از سر دقت مرور کنیم معلوم خواهد شد که تشخیص حق از باطل آنقدرها هم دشوار نیست.
 شاید مهم ترین حاصل این حقیقت که سایه ولی فقیه بر سر ماست، این است که همواره حجت بر ما تمام است و کسی مضطر و محجور نیست

رفتارهای ساختارشکنانه و آمریکا پسند فتنه‌گران تا آنجا ادامه پیدا کرد که در روز قدس با روزه‌خواری به نفع اسرائیل شعار سردادند
در روز 13 آبان به حضرت امام اهانت کردند و در روز عاشورا با فضاحت تمام به حضرت امام حسین(ع) بدترین اهانت‌ها را روا داشتند
هدف دشمنان از غائله‌سازی در روز عاشورا مبتنی بر یک هدف از پیش طراحی شده برای فروپاشی نظام بود که به تناسب آن همه ظرفیت‌ها هم به کار گرفته شده بود
و در این میان کافی بود تا توده‌های اجتماعی نیز همانند برخی از خواص جامعه که هنوز در تشخیص موضوع و مسئله مشکل داشتند، مرعوب شوند و عقب بنشینند
و در آن صورت بود که برنامه طراحی شده دشمن به هدف می‌نشست و گام اصلی خود را پس از آن حادثه برمی‌داشت

این فتنه، صرفاً منحصر به حضور عده‌ای افراد در خیابان‌ها نبود،
 بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت که چنین هم شد
مردم مسلمان ایران با درک درست زمان و مکان و با هوشیاری و بصیرت در روز 9 دی حماسه‌ای را خلق کردند که تمام نقشه‌های فتنه‌گران و حامیان خارجی آنها را برهم زد
حماسه 9 دی از دو جهت قابل توجه است؛ نخست حضور بی‌سابقه و دهها میلیونی مردم در تاریخ انقلاب اسلامی ایران.
 و دوم ایستادگی و پا‌فشاری بر همان عوامل پیروزی انقلاب یعنی ولایتمداری، یکپارچگی و دین‌گرایی.
به عبارت دیگر حضور عظیم و خروشان مردمی در 9 دی 88، تجلّی بارزی از هویت و ماهیت انقلاب یعنی روح دیانت حاکم بر دل های مردم بود
چنانکه مقام معظم رهبری در تبیین حقیقت حماسه 9 دی به دو عنصر «حضور گسترده مردمی» و «ایمان دینی مردم» اشاره کردند و خاطر نشان کردند.
 @mzarepoor

بطن و عمق حماسه 9 دی

 اولین نکته‌ای که در بیانات رهبر فرزانه انقلاب در خصوص این روز به آن اشاره رفته است، حرکت مردم در 9 دی همان تداوم حرکت ملت مسلمان ایران در 19 دی می‌باشد. در این خصوص می‌فرمایند: این مردمند که ناگهان با یک حرکت ـ که آن حرکت برخاسته از همان عواملی است که نوزدهم دی قم را تشکیل داد

یعنی برخاسته از بصیرت است، از دشمن‌شناسی است، از وقت‌شناسی است، از حضور در عرصه مجاهدانه است ـ روز 9 دی را هم متمایز می‌کنند؛ و در ادامه می‌فرمایند: هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر می‌کند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین‌بن‌علی(علیه السلام) را می‌بیند

این کارها، کارهایی نیست که به اراده امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است همان طور که امام در یک موقعیت حساسی که من بارها این را نقل کرده‌ام

«من در تمام این مدت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم.» و در جای دیگر می‌فرمایند همان گونه که در ابتدای انقلاب، محرم به کمک این مردم آمد و امام خمینی(ره) فرمود؛ خون بر شمشیر پیروز است،

در قضایای 9 دی هم، عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد

حادثه 19 دی ماه سال 56 و 9 دی ماه 88، از آن حماسه‌ها بود که خروش باشکوه و عظیم جمعیتی را نشان داد که به مخالفت با لیبرالیست‌ها و متجددین غربگرا و به نام دفاع از مظاهر اسلامی و نشان دادن نفرت از اهانت‌کنندگان به ساحت ارزشهای دینی، برخاسته بودند

اگر در روز 19 دی ماه غیرت دینی مردم به خاطر اهانت به امام و مرجعیت مبارز و انقلابی شکل گرفت،

9 دی ماه سال 88 هم تجلی‌گاهی شد تا خروش انقلابی نسل‌های قدیم و جدید ایران را به اهانت‌کنندگان به مقدسات دینی مردم به تصویر بکشد

کاش صدر اسلام هم .....9 دی...داشت:

9 دی ، یک روز ویژه در تاریخ اسلام به حساب می آید چرا که در این روز مردم به میدان آمدند و مدعیان مردم سالاری- و به واقع جباران و دیکتاتورهای سفاک- که به نام مردم به بنیان های نظام مردمی و دینی می کوبیدند را سیلی زده و سر جای خود نشاندند

کاش مولی علی بن ابی طالب (علیه السلام) هم یک روز 9 دی داشت و کاش امام مجتبی(ع) و... و کاش در مشروطه یک 9 دی به وجود آمده بود یا حداقل یک 30 تیر داشت و...

نهم دی ماه روزی بود که مردم احساس کردند، با شرارت عناصر خارجی و داخلی جز آنان و حضورشان هیچ نیروی دیگری نمی تواند انقلاب و نظام را حفظ کند و هیچ کاری جز حضور گرم و متراکم نمی تواند نشان دهد که دین و رهبری در این کشور غریب نیست و انصافا 9 دی توانست هم استحکام دین و هم اقتدار رهبری را به دنیا نشان دهد

اگر به تحلیل و تفسیر محافل خارجی نگاهی بیاندازیم درمی یابیم که میان آنچه پیش از 9 دی گفته می شد و آنچه پس از این روز مطرح می گردید، فاصله ای بزرگ وجود دارد

بعد از 9 دی روند توطئه خارجی کند نشد اما امید دشمن به کار در جغرافیای ایران و امید به کارآیی عوامل فتنه از بین رفت و حرکت به سمت اقدامات خارجی نظیر تحریم و قطعنامه و دسته بندی های بین المللی پیش رفت و اولین محصول آن قطعنامه 1929 بود و صد البته خود آنان اعتراف کرده اند که جمهوری اسلامی با فشار خارجی از بین نمی رود

در واقع 9 دی مهمترین نقص «مردم سالاری» را برطرف کرد. اگر در ایران 9 دی نبود توطئه علیه مردم به ثمر می نشست همانگونه که در کشورهای دیگر توطئه به نتیجه رسیده است

رد پای یزید از آن عاشورا تا این عاشورا

1- عاشورا در کنار تمامی ویژگی های منحصر به فرد خود، «رسواکننده» نیز هست و همواره میدان آزمونی برای جدا کردن «سره» از «نا سره» بوده است. رضاخان در آغاز حاکمیت تحمیلی خویش، نه فقط روزهای عاشورا در دستجات سینه زنی و عزاداری شرکت می کرد، بلکه برای فریب بیشتر، پیشانی و شانه های خود را گل اندود نیز می کرد.

اما، عاشورا «رسواکننده» است و از جمله آن که پرده نفاق از چهره منافقین کنار می زند و اجازه نمی دهد «کفر» خود را در پوشش ایمان به بازار آورند

رضاخان که ماموریت مقابله با اسلام را داشت و تنها با همین شرط از سوی ضیاءالدین طباطبایی -عامل مشترک انگلیس و صهیونیست ها- برای پادشاهی به ژنرال آیرون ساید معرفی شده بود، نمی توانست اقدامات ضداسلامی خود را برای همیشه پنهان نگاه دارد و از این روی خیلی زودتر از آنچه انتظار می رفت شناخته شد و شمشیر از رو بست و در اقدامی احمقانه عزاداری برای امام حسین(ع) را ممنوع کرد!

همان رضاخانی که با مالیدن گل بر پیشانی و شانه ها در مجالس عزاداری و سینه زنی شرکت می کرد

 رضاخان هم شعار «اصلاحات» می داد

انگار صهیونیست ها فقط همین یک پوشش را برای منافقان تحت پوشش خود در چنته دارند! عجیب آن که خداوند سبحان نیز در وصف منافقان می فرماید «هنگامی که به آنها گفته می شود در زمین فساد نکنید، پاسخ می دهند که ما در پی اصلاح هستیم

این نکته نیز گفتنی و عبرت انگیز است که سیدضیاءالدین طباطبایی- چه نامی و چه سیدی؟!- از سال 1327 هجری قمری، یعنی چند سال قبل از آن که رضاخان را به عنوان فرد مناسب پادشاهی به ژنرال آیرون ساید انگلیسی معرفی کند، روزنامه شرق را در تهران منتشر می کرد.

این روزنامه بعد از مدتی به جرم تخلف از قوانین جاری و اهانت به اسلام توقیف شد و سیدضیاء بلافاصله روزنامه «برق» را منتشر کرد که انتشار این روزنامه نیز به همان جرم ممنوع گردید. و او در فاصله چند روز بعد از توقیف روزنامه دوم، روزنامه «رعد» را منتشر کرد.

«دانستن حق مردم است»!

این شعار را که به خاطر دارید؟ شعار روزنامه های زنجیره ای وابسته به مدعیان اصلاحات بود. و بالاخره گفتنی است که سیدضیاءالدین طباطبایی بعد از معرفی رضاخان به ژنرال آیرون ساید، بلافاصله به فلسطین رفت و در خرید زمین از فلسطینی ها برای صهیونیست های مهاجر به کار گرفته شد!

عبرت انگیز نیست؟ البته که هست و با مسیر حرکت سران فتنه چه شباهت عجیبی دارد! چرا؟! چون هر دو از یک آبشخور، آب می خورند! با این تفاوت که اگر هویت سید ضیاء بعد از پایان مأموریت او برملا شد، هویت منافقان جدید در ضمن مأموریت افشا شده است.

2- عاشورا، روزی است به درازای همه روزها و کربلا، سرزمینی است به پهنای همه سرزمین ها،

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا....
الف: راستی! هزار و سیصد و چند ده سال قبل، یعنی در عاشورای سال 61 هجری، بهانه امویان برای مقابله با مولای شهید مان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) چه بود؟ همه می دانند و می دانیم و در تاریخ نیز به روشنی ثبت و ضبط است.

جان مایه ادعای امویان این بود که خلافت مسلمین و حاکمیت بر دولت اسلامی «حق یزید بن معاویه» است! و فرزندان رسول خدا(ص) به ناحق خود را شایسته این جایگاه و برگزیده خدا و پیامبر خدا(ص) می دانند! و... عاشورا شکل گرفت.
چند ماه بعد از واقعه عاشورا و شهادت مظلومانه حسین بن علی و یارانش و در آن شب که سر مبارک امام مظلوم و شهیدمان را به قصر یزید بردند، یزید بن معاویه در حالی که کار را تمام شده می دید و با چوب خیزران بر لب های مطهر و مبارک امام شهید می کوبید، به صراحت از مقصود خود خبر داد و آشکارا اعلام کرد که وحی و اسلام و پیامبری در کار نبوده است، اینها همه افسانه است!

حالا تاریخ کربلا تکرار می شود (نوشتند حسین قربانی خشونت جدش)

ما فرزندان ابوسفیان برای بازگرداندن حاکمیت به خاندان خود در بدر و احد و حنین با محمد(ص) جنگیدیم، اسلام را به مصلحت پذیرفتیم و اکنون کاش پدرانم که در صدر اسلام کشته شدند، زنده بودند و می دیدند که حاکمیت از دست رفته آنان بار دیگر به خاندانشان بازگشته است!...
یادتان هست که با صراحت نوشتند که حسین بن علی در کربلا قربانی خشونت جدش یعنی رسول خدا(ص) در جنگ های بدر و احد و حنین شده بود! و نوشتند، خشونت یزید در عاشورای 61 نتیجه طبیعی!! خشونت جد حسین(ع) در جنگ های صدر اسلام بود؟! (روزنامه «صبح امروز»)

  راستی میان دیدگاه آن روز- با دیدگاه یزید بن معاویه چه تفاوتی هست؟! یزید، یزید است و چه فرقی می کند که لقب او، اموی باشد یا ...؟!
ب: اما روز عاشورا، روز رسوا کننده منافقان، در پیش بود

سران فتنه در این روز به صراحت اعتراف کردند که با اساس نظام اسلامی، انقلاب و امام سر جنگ دارند و دولت و انتخابات فقط یک بهانه بوده است.

سران فتنه در عاشورای 1388 کینه عمیقی را که از اباعبدالله الحسین(ع) در سینه داشتند بیرون ریختند، دقیقاً و بی کم و کاست مانند پدر عقیدتی و سیاسی خود یعنی یزید بن معاویه

سران فتنه در روز عاشورا همه پرده ها را کنار زدند و آشکارا به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام تاختند و باز هم بی کم و کاست مانند سپاهیان یزید که در عاشورای 61 هجری قمری بر پیکر مطهر و غرقه به خون حسین بن علی(ع) اسب تاخته بودند! یزید، یزید است و چه فرقی می کند که لقب او «اموی» باشد یا نام دیگری مشابه آن؟!

3- «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید و به زنان و کودکان یورش نبرید»

عصر عاشورا، هنگامی که مولای مظلوم ما حضرت اباعبدالله(ع) همه یاران خود را از دست داده (به دست آورده) بود و تنها مانده و با تنی خونین و چاک چاک در میان انبوه حرامیان بر زمین افتاده بود فریاد هلهله و سوت و کف سپاهیان ابن سعد را شنید که با تیغ های آخته و مشعل های افروخته به سوی خیمه ها می تازند.

حرامیان مادام که حسین و یارانش برپا ایستاده بودند، جرأت نزدیک شدن به خیمه ها را نداشتند. حسین(ع) فریاد برآورد «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید و به زنان و کودکان یورش نبرید».

اما، حرامیان اگر دین داشتند با فرزند پیامبر خویش به مقاتله برنمی خاستند و اگر از آزادگی و جوانمردی کمترین نشانه ای در قاموسشان بود، به زنان و کودکان بی پناه حمله نمی کردند و حریم آل الله را به آتش نمی کشیدند.... ولی بندگان زرخرید یزید را به دین و آزادگی چه کار؟!

4- سایت وزارت خارجه اسرائیل که دو روز قبل از روز قدس شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را به آشوبگران دیکته کرده بود، طی دو هفته تاکید می ورزید، آشوبگران باید از فرصت نیمروز عاشورا که مردم به طور سنتی در هیئت ها و دسته های سینه زنی به عزاداری مشغولند برای حضور در خیابان استفاده کنند!

و روز عاشورای 88 یزیدیان- یا به قول شهید مطهری، اسرائیلیان- همان کردند که سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی از قبل بر آن تاکید ورزیده بود.

از عاشورای سال 61 تا ...

چه وقایعی اتفاق افتاد و چه بر سر جامعه اسلامی آمد که پس از نیم قرن شخصی لایعقل و مفسدی چون یزید بن معاویه بر جایگاه پیامبر(ص) تکیه زد و بر قتل حسین(ع) نوه همان پیامبر فرمان راند؟ پاسخ این پرسش در گرو پی گیری حوادث تلخ و ناگواری است که پس از رحلت رسول خدا(ص) اتفاق افتاد و نباید اتفاق می افتاد.

طرح ریزی و تدارک فتنه های خرد و کلان از جانب مدعیانی که بعضاً سابقه مبارزه و جهاد داشتند و نام و نشانی برای خود دست و پا کرده بودند تا بدانجا ادامه یافت که با انباشت این فتنه ها تمیز حق و باطل- که مرزها را درهم نوردیده بودند و آنچنان به هم نزدیک شده بودند که باطل، نمای حق و حقیقت به خود گرفته بود- برای عوام و عموم مردم سخت می نمود.
جریان فتنه با اهرم دروغ و فریب، نه جنگ «اسلام» و «کفر» بلکه جنگ «اسلام» با «اسلام» را به راه انداختند؛ اسلام ناب نبوی و اسلام ناپاک اموی. فتنه گران آشکارا به سوی ساختمان اسلام ناب، سنگ پرتاب نکردند و به تخریب این ساختمان روی نیاوردند بلکه ساختمانی را بنا کردند و با دروغ و تطمیع و تبلیغات فراوان آن را ساختمان و نمای اسلام ناب! معرفی کردند... البته خشت ها و آجرها و مصالح این ساختمان را از سال ها قبل تهیه و تدارک دیده بودند.
معمار این ساختمان هم کسی نبود جز معاویه بن ابی سفیان

فریبکاری معاویه به حدی بود که در نامه هایش به حضرت امیر علیه السلام می نوشت: این نامه ای است از معاویه پسر ابوسفیان، جانشین پیامبرخدا به علی ابن ابیطالب. ای علی بدان که خدا و قیامت و سوال قبر و بهشت و دوزخ حقیقت دارد؛ از آتش دوزخ بترس و دست از ستمکاری بردار و پارسایی پیشه کن!
جالب اینجاست که آنگاه این نامه ها در شام منتشر می شد و با تبلیغاتی هدف دار و مسموم افکار عمومی و حقیقت را نشانه می رفتند. با ضعف قدرت تحلیل عوام که بیشتر تمام توجه و نگاهشان به خواص بود و خواصی که اغلب علی رغم برخورداری از قوه فهم و تحلیل از اوضاع و شرایط هر کدام به بهانه ای به سوی حق و حقیقت میل نکردند؛

شرایطی رقم خورد که جریان فتنه گام به گام جلو آمد و آتش این فتنه آنچنان شعله کشید که «شریح قاضی» در ازای دریافت دینار کشتن حسین بن علی را مباح دانست و چنین فتوا داد: «الا ان حسین بن علی بن ابیطالب قد خرج علی امیرالمومنین فدمه هدر»

و در نهایت فرزند یکی از خواص چون «عمربن سعد» که در کربلا نمازهای پنج نوبت را با جماعت برپا می کرد و چهره ای به اصطلاح متین و مذهبی کسب کرده بود در روز عاشورا فرماندهی سپاه «ابن زیاد» را برعهده گرفت و خطاب به یاران و سربازان خود چنین فرمان داد: «ای لشکر خدا بر اسب هایتان سوار بشوید، حسین و یارانش را بکشید و به بهشت بروید»!!

به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) که در احیای خط سرخ عاشورا همچون او هیچ کس چنین توفیقی را نیافته است:

«خطری که معاویه و یزید برای اسلام داشتند این نبود که غصب خلافت کردند... این ها خطری که داشتند این بود که اسلام را به صورت سلطنت می خواستند در بیاورند... اینها اصل اسلام را وارونه می خواستند بکنند... این خطر را سیدالشهداء(ع) دفع کرد.» (صحیفه امام-جلد8 -ص9).

امروز بازشناختن علی(ع) از معاویه و حسین(ع) از یزید دشوار نیست چرا که همه ماجرا آشکار شده است. آنچه امروز اهمیت دارد شناخت خط حق از خط باطل در زمانه خود و در بزنگاه های حساس و سرنوشت ساز است.

از همین روی اتفاقی که منجر به حادثه بزرگ عاشورا شد این بود که عوام در آن زمانه گرفتار بی بصیرتی شدند و نتوانستند خود را از گرداب شبهات و جهالت ها برهانند. خواص هم هر یک به دلیلی -بخوانید بهانه ای- چون حب نفس، دنیا طلبی و راحت طلبی و ترس از اینکه منافع شان را از دست بدهند به مسئولیت تاریخی خود «نه» گفتند. عده ای از آنها هم که اوضاع را به خوبی تشخیص می دادند- برخلاف عوام که قدرت تحلیل شرایط را نداشتند- تعلل ورزیدند و در جای خود و بهنگام اقدامی ننموده اند، موضعی نگرفتند

حسین(ع) به قربانگاه کربلا رفت

و زمانی هم که در مقام جبران برآمدند و قیامی را بر علیه دستگاه اموی سر و سامان دادند کار از کار گذشته بود و هیچ گاه آن اثری را که باید می گذاشتند، نگذاشتند... بنابراین حسین(ع) به قربانگاه کربلا رفت تا خط اسلام ناب محمدی(ص) ذبح نگردد و از اصول و آرمان های جدش که مورد خدشه قرار گرفته بود پاسداری نماید تا مبادا نام ها و نشان ها معیار تشخیص حقیقت قرار بگیرد.

جریان فتنه در فضای غبارآلود تشخیص با لطایف الحیل، اسلام دست ساز و ساختگی اموی را در برابر اسلام اصیل برپا کرده بودند و در این میان اشخاصی را هم که سابقه مبارزه و مسئولیت های بزرگ در جامعه اسلامی داشتند همراه کردند تا فکر و اندیشه توده مردم را بربایند چرا که مردم می دیدند فلان گروه و جریانی که آهنگ رویارویی با حسین (ع) سر داده است آدم های این جریان دارای فلان سابقه جهاد و مبارزه در رکاب پیغمبر(ص) هستند؛ نماز می خوانند، حج می روند، به شعائر اسلامی اصرار دارند و...

بذر اسلام وارونه در دل خیلی ها ثمر داد

نتیجه آن شد که خیلی ها نتوانستند از تردیدها و دودلی هایی که گرفتارش شده بودند عبور نمایند؛ گویی بذر اسلام وارونه در دل خیلی ها ثمر داده بود. کار سترگ سیدالشهدا(ع) اینجا بود که با عاشورا چشم این فتنه بزرگ را کور کرد.
عاشورا خط بطلانی بود بر فتنه جماعتی که برای رسیدن به قدرت با دروغ های فراوان بر دامنه تردیدهای اذهان عمومی افزوده بودند و «معیارها» را تغییر داده بودند و در این مسیر از ضعف قدرت تحلیل عوام و آفت های شخصیتی خواص که غالباً به چرب و شیرین دنیا آلوده شده بودند بهره بردند.

اما در دوران معاصر این انقلاب اسلامی بود که با بهره گیری عملی و عینی از درس ها و عبرت های عاشورا کار را بر دشمنان اسلام سخت کرده و از انباشت فتنه ها جلوگیری کرده است.

در شرایطی که دشمنان این مرز و بوم طی سه دهه اخیر تمام گزینه ها را آزموده و تمام توان و ظرفیت خود را به میدان آورده اند که به براندازی نظام جمهوری اسلامی نایل شوند اما بی آنکه بتوانند پیشروی کنند در همان ابتدای راه متوقف شدند

ساقیان جام زهر

اوایل خرداد ماه سال 1382 جریان دوم خرداد وقاحت را به اوج رساند و با انتشار نامه ای سرگشاده و خشن، نظام را مورد عتاب و خطاب قرارداد

این نامه که قرار بود محرمانه و مخاطبش رهبر انقلاب باشد، پیش از همه سر از رسانه های خارجی درآورد و تا مدت ها خوراک تبلیغات علیه جمهوری اسلامی بود

نامه ای که 135 نماینده مجلس ششم آن را امضاء کرده بودند، صراحتاً از رهبر انقلاب درخواست تسلیم در برابر دشمن را داشت

نویسندگان نامه کذایی در راستای پروژه ارعاب تسلیم، نوشته بودند:
«اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آن که کیان نظام و مهم تر از آن استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود و بی تردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه از سوی ملت با همان پاداشی مواجه می شود که امام عزیز راحل روبرو شد

این اقدام نشانه تدبیر، دوراندیشی، مصلحت جویی و خیرخواهی و توفیق الهی است.»!؟ *
حضرت آیت الله خامنه ای در آخرین دیدار با مجلس تاریخی ششم، به شکلی غیرمستقیم اما عمیق پاسخ آن نامه را دادند

ایشان با کالبدشکافی پدیده ترس و وحشت و تاثیر آن در میدان سیاست، بزرگوارانه جنجال های ایجاد شده را ناشی از ترس توصیف کردند حال آنکه به نظر می رسد عوامل دیگری نیز به طور جدی در این روند غلط دخیل بوده اند

رهبر معظم انقلاب در تشریح تاثیر عامل ترس در کارها و در مورد رابطه ایران و آمریکا فرمودند:

در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتی باورهای قطعی انسان هم از یاد می رود. انسان مرعوب، این طور است. «جبن»، هم عقل را از کار می اندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جبان، نه درست می تواند فکر کند، نه درست می تواند عزم و اراده خودش را به کار بیندازد؛ دائم یک قدم به جلو برمی دارد و یک قدم به عقب

با ترسو مشورت نکن

این است که پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین در آن وصیت معروف خود فرمود: «ولا تشاورن جبانا. لانه یضیق علیک المخرج»؛ با آدم جبان و ترسو در هیچ کاری مشورت نکن، زیرا که گریزگاه و دریچه فرج را بر رویت می بندد. انسان وقتی که مرعوب نیست، می تواند درست فکر کند، درست تصمیم بگیرد و از این مانع عبور کند؛ اما وقتی مرعوب شد: «یضیق علیک المخرج»؛ به بکنم، نکنم دچار می شود و خود را دست بسته تسلیم می کند.
... اگر قرار است قدرتی این امکان توان را پیدا کند که اخمهایش را در هم بکشد و بگوید من قوی هستم و می زنم و می برم و می بندم؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، این جا خوردن، حد یقف ندارد؛ شما این سنگر را عقب می نشینید، فرض کنید فلان الحاقیه را قبول می کنید، بعد یک مطالبه دیگری را مطرح می کنند: فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت بشناسید!

بازهمان فشارها و همان تهدیدها. به مجردی که فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح می شود؛ اسم اسلام را از قانون اساسیتان بردارید! شما باید ذره ذره عقب بنشینید؛ این حد یقفی ندارد

حد یقف فشار آمریکا کجاست

من این موضوع را بارها به بعضی از مسئولانی که دچار وسوسه و واهمه هایی بودند، گفته ام که حد یقف فشار آمریکا کجاست؛ آن را مشخص کنید، که اگر به آن جا رسیدیم، دیگر بعد از آن هیچ فشاری علیه ما نخواهد بود.

من عرض کنم حد یقف کجاست؟ آن جایی است که شما - که چنین حقی را نه شما دارید، نه من- از طرف ملت ایران اعلام کنید که ما اسلام، جمهوری اسلامی و حکومت مردمی را نمی خواهیم؛ هر کسی که شما مصلحت می دانید، بیاید در این مملکت حکومت کند! این حد یقف است؛ اول اسارت مملکت. مگر می توانیم؟ من و شما مگر می توانیم مملکت را به دست دشمن بدهیم؟ مگر ما چنین حقی داریم؟ این ملت ما را برای این سر کار نیاورد.
به نظر من در امکانات و اقتدار دشمن مبالغه می شود. نه این که بنده خبر ندارم؛ نه، من از اغلب شما از امکاناتی که دارند و وسایلی که می سازند، بیشتر اطلاع دارم، چون اینجا مرکز سیل اطلاعات گوناگون از جاهای دیگر است و ما می دانیم در دنیا چه خبر است. سلاح و تجهیزات و ابزارهای جاسوسی و ابزارهای اطلاعاتی و... برای ایجاد سیطره یک قدرت بر ملتی که بخواهد بایستد، کافی نیست.
لذا می بینید که امروز در حرفهایشان می گویند که بایستی از درون با ایران برخورد کرد؛ باید اراده ها، اراده ای بر ایستادگی را سست کرد. اگر اراده یک ملت- که در اراده مسئولینش تجسم و تجسد پیدا می کند- سست نشود؛ هیچ کاری نمی توانند بکنند. (7/3/1382)

با پایان دوره مجلس ششم، موج تبلیغاتی و سیاسی برای ارتباط با آمریکا تا حد زیادی فروکش کرد. البته این روند نه بخاطر اصلاح موضع این جریان بلکه به دلیل دورشدن آنان از مصادر قدرت بود.

سابقه هشت سال اصلاحات سندی است که مانند لکه ننگی بر دامن تاریخ این مرز و بوم نقش بسته است

‌اهم مؤلفه‌های نظام مطلوب اصلاحات که چندان هم پنهان نبوده و حداقل در 8 سال دوره اصلاحات شمه‌ای از آن را به نمایش گذاشته از این قرار است : ‌

نظامی خسته و پشیمان از گذشته انقلابی خود. نظامی تسلیم و فرمانبردار در مقابل زورگویان عالم. نظامی که خمینی در آن به موزه سپرده شده است. ‌ نظامی که در آن گریزی از سکولاریسم نیست

نظامی که مطرودین امام در آن نه تنها دارای ارج و قرب که از مردم و امام طلبکارند. ‌ نظامی که تئوریسین‌های آن سروش و شبستری و بشیریه‌ها هستند. ‌همان‌هایی که تفسیر خود از دین را برابر با تفسیر پیامبر و ائمه‌علیهم‌السلام می‌دانند

نظامی که فرهنگ عاشورا در آن فرهنگ خشونت است. ‌ نظامی که حتی امام زمان (عج) را هم می‌توان در آن استیضاح نمود

نظامی که در مدل توسعه آن یک عده ناگزیر در زیر چرخ‌های توسعه باید له شوند و آن عده هفت دهک پایین جامعه است همان‌هایی که جرمشان «نه» به شما بوده است. ‌

نظامی که حزب‌الله را دشمن و اشغالگران صهیونیست قدس را دوست می‌شمارد

نظامی که در تبعیت از غرب، ‌گوی سبقت را از رژیم پهلوی ربوده است

نظامی که برای راه اندازی تنها 20 سانتریفیوژ باید با دستمال یزدی به ملاقات جک استراو برود

نظامی که در مسابقه آلترناتیوسازی آمریکایی‌ها به جای جمهوری اسلامی با خوش رقصی‌هایش گوی سبقت را از رضا پهلوی ربوده است. ‌

نظامی که در آن گریه برای مصائب فرزندان زهرا خسته کننده و افسردگی زاست

نظامی که چادر زنان در آن نشانه عقب ماندگی است

نظامی که بی‌حیایی و عریانی در آن عین تمدن است

نظامی که قرآن را متعلق به زندگی قبیله‌ای دوران جاهلیت می‌شمارد. ‌ نظامی که برای هولوکاست ساخته صهیونیست‌ها اشک ماتم می‌ریزد

نظامی که واژه مقدس شهید را به نام آبراهام لینکلن آلوده می‌سازد و بلکه آن را به تمسخر می‌گیرد

نظامی که همه مکاتب الحادی شرق و غرب را به استناد تفکر پلورالیسم دینی حق می‌داند

نظامی که با وام‌های میلیاردی غیر قابل برگشت، ‌دل آقازاده‌هایش را به دست می‌آورد. ‌

نظامی که شهرام جزایری‌ها در آن صاحب کارت 500 هستند. ‌ نظامی که حمایت آمریکا و اسراییل و انگلیس را برای خود ظرفیت می‌شمارد

نظامی که زن را مانند غربی‌ها کالا می‌شمارد

نظامی که هویتی از خود ندارد و منتظر تزریق هویت از سوی غرب است

نظامی که باعث ننگ است. ‌نظامی که نبودش به بودنش شرف دارد. ‌

 و اما مولفه‌های نظام مورد نظر ما: ‌

نظامی است که پوزه آمریکا و اسراییل را به خاک مالیده و تا شکست کامل آنها از پای نخواهد نشست

نظامی است که خمینی(ره) در آن نمی‌میرد

نظامی است که پهلوانان در آن نمی‌میرند

نظامی که الگوی زن در آن حضرت زهرا(س) است

نظامی که بدون اشک برای حسین(ع)، ‌مرده است

نظامی که خاک گذرگاه امام زمان(عج) را سرمه چشم خویش می‌سازد نه اینکه استیضاحش کند

نظامی که در مدل توسعه آن هیچ کس نباید له شود

نظامی که شهرام جزایری‌ها را به بند می‌کشد

نظامی که برای مکاتب الحادی پشیزی ارزش قائل نیست

نظامی که هولوکاست را افسانه می‌شمارد. ‌

نظامی که حزب‌الله را دوست و صهیونیست‌ها را دشمن می‌شمارد

نظامی که سه هزار سانتریفیوژ راه اندازی می‌کند و جک استراوها هم هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند

نظامی که سکولاریسم در آن واژه‌ای نجس تلقی می‌شود

نظامی که سروش‌ها و گنجی‌ها را مرتد می‌داند. ‌ نظامی که هر فتنه‌ای را که آمریکا و اسراییل و انگلیس برای سرنگونی آن طراحی می‌کند در نطفه خفه می‌کند. ‌

نظامی که فرهنگ عاشورا را فرهنگ انسان سازی می‌شمارد، نه خشونت

نظامی که غرب را به زانو در آورده است

نظامی که مطرودین امام را غیرخودی می‌داند

نظامی که طبق فرمایش امامش روحیه سرمایه داری را با روحیه مبارزه در تضاد می‌داند

نظامی که ولایت فقیه را طبق فرموده امامش همان ولایت انبیا می‌داند. نظامی که تا پای جان پای ولایت فقیه ایستاده است

نظامی که شکست و عقب نشینی را از قاموس خود حذف کرده است

نظامی که می‌خواهد روی پای خود بایستد و می‌تواند

نظامی که افتخار آفرین است

نظامی که آمده است تا دنیا را متحول سازد و خواهد نمود. ‌ا‌ن‌شاءالله

عقاید خود را پشت نقاب نگه می‌دارند

بعد از رحلت امام نیز چه بسا افرادی بودند که با ولایت نایب ایشان مشکل داشتند اما بنابر منفعت شخصی این عقیده را کمتر بروز می‌دادند

در حادثه کوی دانشگاه و همچنین در جریان انتخابات مجلس هفتم و رد صلاحیت برخی از اصلاح‌طلبان خیلی از افرادی که تا آن روز شعار ولایتمداری می‌دادند، این رویدادها را فرصت مناسبی یافتند تا عقیده‌ای را که سال‌ها در دل داشتند و تا آن روز کمتر بر زبان آورده بودند، هویدا کنند

عده‌ای از آنان نظام را به استعفای دسته‌جمعی و خروج از حاکمیت تهدید کردند و فکر می‌کردند با این تهدیدات نظام کوتاه آمده و تسلیم خواسته غیرقانونی آنان خواهد شد اما با اقتدار ولی فقیه زمان نه تنها هیچ موفقیتی کسب نکردند بلکه اندک محبوبیت خود را نیز از دست داده و توسط مردم و نظام طرد شدند

در جریان فتنه 88 نیز عده دیگری از این افراد که ولایت را ابزاری برای رسیدن به اهداف خود معنا می‌کردند به محض اینکه دیدند این خواسته عملی نشد شعار ولایتمداری خود را کنار گذاشته و به مقابله با این اصل پرداختند.

التزام عملی با ولایت شعاری متفاوت است

طی چند سال اخیر نیز جریانی انحرافی که زاویه آن با اصول نظام و ولایت فقیه محرز است با خزیدن در سایه محبوبیت گفتمان خدمت دولت‌های نهم و دهم، رأی مردم متدین به گفتمان انقلاب، خدمت و ارزش‌ها را رأی به خود تفسیر می‌کند و هر روز که می‌گذرد زاویه خود را با این گفتمان بیشتر می‌کند

یک روز از پایان دوران اسلام‌گرایی سخن می‌گوید و روز دیگر با این ادعا که کسب فیض از انسان کامل نیازمند واسطه نیست گفتمان ولایت را در مقابل ولایت فقیه زنده می‌کند تا با این ترتیب بتواند عده‌ای را بفریبد

اما در قضایای آن سالها که تا حدودی افکار انحرافی آنان برای مردم رو شده با یک تغییر استرات‍‍ژیک در اهداف، عقب نشینی و «ولایت شعاری» را تاکتیک خود در این برهه قرار داده‌اند تا بتوانند این برهه را پشت سر بگذارند

اما هم مردم و هم تمامی نخبگان می‌دانند که ولایت شعاری و دم از ولایت زدن تفاوت بسیاری با ولایتمداری و التزام عملی به ولایت فقیه دارد و چنانچه این فرقه انحرافی از سرنوشت گذشتگان عبرت نگیرد و بر رفتار خود اصرار داشته باشد سرنوشتی بهتر از اسلاف خود نخواهد داشت.

جنگ احزاب در عصر نوین

جنگ احزاب، چنانکه از نامش پیداست، نبردی بود که در آن تمام قبائل و گروه های مختلف دشمنان اسلام برای کوبیدن «اسلام جوان» متحد شده بودند.

هنگامی که سپاه کفر که تعدادشان از 10 هزار نفر تجاوز می کرد به اطراف مدینه رسیدند و شهر را محاصره کردند، شرایط سختی بر مسلمانان حاکم بود بویژه آنکه خبر پیمان شکنی قبیله یهودی «بنی قریظه» نیز فاش شد و معلوم گردید که این قبیله به بت پرستان قول داده اند که به محض عبور آنان از خندق، اینان نیز از این سوی خندق از پشت جبهه به مسلمانان حمله کنند

قرآن مجید وضع دشوار و بحرانی مسلمانان را در جریان این محاصره در سوره احزاب بخوبی ترسیم کرده است:
«ای کسانی که ایمان آورده اید نعمت خدا را بر خویش یادآور شوید، در آن هنگام که لشگرهای (عظیمی) به سراغ شما آمدند، ولی ما باد و توفان سخت و لشگریانی که آنان را نمی دیدید بر آنها فرستادیم (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم) و خداوند به آنچه انجام می دهید، بیناست

به خاطر بیاورید زمانی را که آنها از طرف بالا و پایین شهر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانی را به یادآورید که چشم ها از شدت وحشت خیره شده بود و جان ها به لب رسیده بود و گمان های گوناگون ]بدی[ به خدا می بردید! در آن هنگام مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند

به خاطر بیاورید زمانی را که منافقان و کسانی که در دل هایشان بیماری بود، می گفتند خدا و پیامبرش جز وعده های دروغین به ما نداده اند، نیز به خاطر بیاورید زمانی را که گروهی از آنها گفتند: ای اهل یثرب! (مردم مدینه) اینجا جای توقف شما نیست، به خانه های خود بازگردید و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می خواستند و می گفتند خانه های ما بدون حفاظ است، درحالی که بدون حفاظ نبود، آنها فقط می خواستند (از جنگ) فرار کنند!
آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان از اطراف و جوانب مدینه بر آنان وارد می شدند و پیشنهاد بازگشت به سوی شرک به آنها می کردند، می پذیرفتند و جز مدت کمی برای انتخاب این راه درنگ نمی کردند.
رهبر انقلاب : همه دشمنان واقعاً مانند جنگ احزاب دست به دست هم داده اند و دارند فشار می آورند که ایران را بکوبند کمتر کسی گمان می کرد این جنگ احزاب بعد از دو سال پیکان حملات خود را از دولت به اصل نظام و ایران برگرداند هدف واقعی شان هم دولت نیست

 جریان خارجی پس از انتخابات بیش از پیش نقش خود را آشکار ساخت و معدود افرادی که وجود این جریان را توهم می پنداشتند نیز به وضوح مدیریت دشمنان خارجی را در حوادث و آشوب ها مشاهده کردند

برخی ها غرض هاشان غرض های عمقی است؛ یعنی با نظام مسئله دارند

کینه امام در دلشان است و حرف های امام را یا از اول قبول نداشتند یا حالا قبول ندارند آنهایی که از آن حرف ها رو برگرداندند و پشیمان شده ها و برگشته ها اینها یک طیف وسیعی از انگیزه هاست، لیکن بالاخره محصول و جمع بندی اش همین تهاجم ها و پنجه زدن ها و لجن پراکنی هاست که وجود دارد

و این گونه شد که احزاب اصلاح طلب داخلی در این مورد حتی از جریان خارجی نیز فراتر رفته و با همکاری سرویس های خبری بیگانه آشوبی را به وجود آوردند تا انقلاب را تا حد ممکن منحرف سازند.

منافقانی که اکنون با تجمع دشمنان در پشت مرزهای ایران و اسلام به جنب وجوش افتاده و از داخل جنگ احزابی را قوی تر از دوستان خارجی خود آغاز کردند؟

اگرچه موج فتنه 88 در همان سال و با حضور میلیون ها ایرانی در 8 و 9 دی ماه فروکش کرده و آرامش کامل بر ایران حکمفرما بود اما سران فتنه به واسطه ظرفیت بالای نظام آزاد بودند و به نظر می رسید که آمریکا و رژیم صهیونیستی می تواند از این دو چهره، بهره لازم را ببرد.
سران فتنه پس از سفری که اردشیر امیرارجمند مشاور فراری میرحسین موسوی به سرزمین های اشغالی داشت، طی بیانیه مشترکی بدون کسب مجوز، مردم را برای اعلام حمایت از مردم مصر و تونس در روز 25 بهمن به تظاهرات دعوت کردند.
این فراخوان در حالی بود که ملت ایران با حضور گسترده و حماسی خود در روز 22 بهمن، ضمن اعلام همبستگی با انقلابیون مصر و تونس، از دیکتاتورهای این دو رژیم و نیز کارشکنی آمریکا و رژیم صهیونیستی در روند این انقلاب ها ابراز انزجار کرده بودند
 

شواهد از آمریکایی- اسرائیلی بودن آشوب حکایت داشت

آشوب اسرائیلی 88 اگرچه با بی اعتنایی و تنفر ملت ایران مواجه شد و با حضور تعداد اندکی آشوبگر در چند چهارراه و خیابان تهران طی چند ساعت به طول نینجامید، اما رسوایی آن برای سران فتنه چنان دامنگیر بود که موجی از تنفر و انزجار عمومی را بده دنبال داشت و حتی شخصیت هایی که تا پیش از آن در مواضع خود علیه سران فتنه محافظه کاری به خرج می دادند، صراحتاً آنها را محکوم کردند
موج تنفر ملی از موسوی و کروبی بعد از ماجرای آشوب اسرائیلی 25 بهمن چنان به اوج رسید که شورای عالی امنیت ملی در پاسخ به این مطالبه عمومی، مصوبه حصر آنان را تصویب کرد تا دشمنان کشور نتوانند از این عناصر قدرت طلب برای انجام سناریوهای خود بهره ببرند
                @mzarepoor
http://m5736z.blog.ir/post/fetne%203
فتنه ۸۸ خسارت‌های زیادی را به کشور زد
 و حالا هم وزیر خارجه از روی ناچاری به نمایندگان مجلس می‌گوید اشتباه کردم و ناراحتند که چرا نمایندگان مجلس این مسئله را به مردم گفته‌اند.
نمی‌شود با این بهانه که انتخابات نزدیک است نتیجه برجام را خوب جلوه دهیم تا مردم به ما رای دهند.
قبلاً هم گفتیم که فلان آقازاده به غربی‌ها گرا داده که ایران را تحریم کنند ولی یک عده می‌گفتند اینگونه نیست.
حالا هم عده‌ای از پرچم‌داران حادثه کوی دانشگاه در نامه به ترامپ خواسته‌اند تحریم‌های ایران را بیشتر کند‌.

9 دی، عرق شرم امت را در طول تاریخ به خاطر بی بصیرتی در ماجرای سقیفه پاک کرد.
  9 دی، درد کوته بینی حکمیت را تا حدودی التیام داد و بر آن مرهمی شد.
  9 دی، سوزش خیانت جمل و نهروان را کمی خنک کرد و از تکرار غربت 25 ساله جلوگیری کرد.
  9 دی، فرق کوفه و تهران، عراق و ایران را نشان داد و آب رفته را به جوی بازگرداند.
  9 دی، ایران، بدون خواست سفیر حسین، بیعت مجدد کرد و بر سر بیعتش ماند.
  9 دی، ندای هل من ناصر بلند نشد ولی فریاد لبیک یا حسین تا آسمان به گوش همه رسید.
  9 دی، شش ماهه، سه ساله، جوان، پیر، زن، مرد، ویلچری، شیمیایی و ... داشت.
  9 دی، نه دی زمستان بود ولی درخت انقلاب در آن سرمای زمستان گل داده بود.
  9 دی، در ایران بود ولی پایه های کاخ سفید در مکان و کاخ سبز معاویه در زمان را لرزاند.
  9 دی، قیام مختار نبود، ولی اگر مختار هم زنده بود در مقابل آن کرنش می کرد.
  9 دی، مانور اعلام آمادگی یاران آخر الزمان مهدی (عج) بود.
  9 دی، شروع حرکت و یک فرهنگ بود یعنی «عزت خواهی»
  9 دی، یک روز بود ولی خیرٌ مِن الفِ شَهر بود.
  9 دی، مبیّن کوثر و ابتر بود که گفتند خامنه ای کوثر است، دشمن او ابتر است.
  9 دی، عاشورا بود و ایران کربلا.
  9 دی، ثمره ی خون شهید آیت ها، مطهری ها، بهشتی ها، باکری ها، همت ها و ... بود.
  9 دی، تاریخ نبود، بلکه خود تاریخ ساز بود.
  9 دی، روز بخشش فریب خوردگان و روز غضب بر فتنه گران توسط امت بود.
  9 دی، آموخت که نیازی نیست همیشه ولیّ در بین باشد بلکه کافی است ولیّ در دل باشد.
  9 دی، غدیر خم بود در کویر قم و سراسر ایران.
  9 دی، نور بصیرت الهی بود در دلهای امت.

بیداری:
٩دی
رهبرانقلاب:

نهم دی سال ٨٨، بمجرد اینکه مردم احساس کردند حرکتی که شروع شده است، متوجه به نظام و انقلاب است، متوجه به شخص خاص و دولت خاصی نیست، آن حرکت عظیم را از خود نشان دادند.
اینجور نبود که فقط جوانهای پرشور به میدان بیایند؛
همه آمدند.
حادثه‌ی نهم دی به خاطر دلبستگی مردم به نظام بود.
اینها نشان دهنده‌ی اعتماد_مردم است.
۹۰/۵/۱۶
امام خامنه ای:
بی عقل ها خواستند حرکت مردمی9دی را خراب کنند گفتند راهپیمایی ِ حکومتی !!
 این چه حکومتی است که در 2روز می تواند چنین بسیج عظیم ملی ایجاد کند؟!
@mzarepoor

فتنه دهه ی 80 و اعترافات

تقلب چگونه به اسم رمز آشوب تبدیل شد ؟!

اظهارات متهمین محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر
در جلسه اول دادگاه
اظهارات متهم محمدعلی ابطحی
سلام علیکم، واقع مسئله این است که دیروز من در این‌جا یک سری صحبت‌هایی داشتم و گفت‌وگوهایی هم در صحبت‌های جناب آقای معاون دادستان مطرح شد که آنها ارائه صحبت‌هایی بود که درست است که با لحن اینکه گویا متهمی چنین حرف‌هایی را زده، مطرح کردند اما تقریبا همه صحبت‌هایی بود که من قبول داشتم و مطرح کرده بودم از موضع اینکه این صحبت‌ها، صحبت‌هایی که به عنوان اتهام علیه من باشد، نبود

یکی دو نفر از دوستان، صبح امروز مطرح شد که اگر دیدگاه‌هایی را دارند که دیدگاه‌ها، دیدگاه‌های عمومی است که راجع به انتخابات که این‌جا می‌توانند بیایند مطرح کنند و دیدگاه‌هایشان را ارائه کنند.

[اسم] من هم جزو آن مجموعه از دوستان پیشنهاد شد که من پذیرفتم که در این‌جا دیدگاه‌هایی را در مورد اصل مسئله انتخابات ارائه بدهم و مسائلی را مطرح کنم که امیدوارم که در یک فرصت کوتاه فقط با اشاره به تیترها و عناوینش من بتوانم اینها را در این جا ارائه کنم و من صحبت‌هایم را از این جا شروع می‌کنم که انتخابات واقعا یک انتخابات فوق‌العاده‌ای بود.

40 میلیون رای مسئله‌ای نبود که به راحتی بتوان از کنارش گذشت. اتفاق بسیار بزرگی بود. برای تاریخ ایران افتخار بزرگی بود

من شخصا خودم شاید جزو معدود کسانی بودم که در جبهه اصلاحات بودم و از نام‌آورانش، شاید تا حدودی بودم ولی با انتخاب آقای موسوی موافق نبودم و از ابتدا در کمپ آقای موسوی فعالیت نمی‌کردم و سال 1384 هم که ایشان از طرف مجمع روحانیون مبارز کاندیدا شدند برای انتخابات، تنها کسی که مخالفت کرد من بودم به دلیل اینکه احساس می‌کردم فرصت زمانی‌ای که جناب مهندس موسوی در سیستم حکومتی تشریف نداشتند

این می‌تواند توهمات زیادی را برای آقای موسوی ایجاد کند و آن توهمات می‌تواند آسیب‌ها و مشکلات را برای کشور ایجاد کند که به همین دلیل من در همین انتخابات هم جزو طرفداران آقای موسوی نبودم اما احساس می‌کنم که چند مطلب قابل طرح است که در این جلسه عنوان بکنم، اشاره‌وار ارائه می‌کنم

بخش عمده‌ای از صحبت‌های جناب آقای معاون دادستان را که از ابتدا تا انتها من می‌شنیدم، خوب بحث‌های قابل توجهی بود که مورد قبول بود و شاید بخش‌های زیادی از این چیزی را که من می‌خواستم بگویم در صحبت‌هایشان ارائه فرمودند.
ولی باز هم در عین حال من به آن تیترهایی که تنظیم کردم در همین فرصت کوتاهی که قبل از جلسه به من داده شد در همین فرصت کوتاه بحث‌هایی را مطرح کردند که این‌جا ارائه بکنم.
این انتخابات نه تنها یک انتخابات بلکه به نوعی شاید محدود کردن رهبری باشد
این نوبت انتخابات (خرداد 1388) معتقدم انتخابات خیلی متفاوتی بود. خیلی پرسابقه شد، یعنی انتخاباتی بود که شاید دو سه سال برایش داشت کار می‌شد و  کمتر انتخاباتی این طوری بود که دو سه سال برایش کار شده باشد

جریان اصطلاح‌طلبان اعتقاد جدی داشتند که اگر در این انتخابات بتوانند پیروز بشوند، می‌توانند بعد از سه تا انتخاباتی که اصولگرایان (که پیروز آن) بودند شاید به - نوعی طرح اینکه حمایت رهبری هم در پشت این فضاها وجود داشته باشد یک نوعی انتخاباتی باشد، که این انتخابات نه تنها یک انتخابات باشد بلکه به - نوعی شاید محدود کردن رهبری و فضای دیدگاه‌های به اصطلاح اعتقادی که جامعه نسبت به رهبری دارد، اینها را مهار کردن باشد که من می‌توانم به آن اعتراف بکنم که در خیلی از جاها چنین چیزهایی وجود داشت.
پشتوانه خارجی در این انتخابات، به معنای منفی کلمه نمی‌گویم، یعنی در حقیقت رفت و آمدها و دیدگاه‌ها بسیار مهم بود. بخش عمده‌ای از سفرهای جناب آقای خاتمی در دنیا با عنوان سفرهای تبلیغاتی ارائه می شد و تلقی می‌شد که این سفرها بازتاب‌هایش برگردد در داخل و به عنوان کاندیدایی که این کاندیدا در انتخابات آینده به عنوان تنها کاندیدایی که شانس [پیروز شدن داشته باشد برای] اصلاح‌طلبان مطرح بشود، یا حتی حضور بعضی از شخصیت‌های بین‌المللی در داخل ایران، این هم می‌توانست تعیین کننده باشد، و از این جهت [مطلب مهمی بود] رسانه‌ای شدن و سرعت بخشیدن به رسانه.
من این‌جا چون آدم رسانه‌ای هستم دوست دارم به این نکته اشاره کنم که مسئله رسانه الان کاملا متفاوت شده، شاید معاون محترم دادستان به بخش‌هایی از آن اشاره کردند. شاید در ذهن همه ما این باشد که رسانه یعنی یک شبکه‌ای مثل
BBC که مثلا چند ماه قبل از انتخابات ایران سازماندهی می‌شود برای انتخابات ایران اما آنها هست ولی یک رسانه‌های بسیار فراگیرتری وجود دارد به نام رسانه‌های مجازی که آن رسانه‌های مجازی سرعت بسیار بالاتری را دارد و مخاطب‌های بسیار بیشتری دارد. آنها همه در این انتخابات از قبل فعال شده بودندو فعالیت بسیار گسترده‌ای داشتند.
تقلب از یک زمانی اسم رمز شورش در ایران شد
اصلی‌ترین اتفاقی که در این انتخابات افتاد که در طول انتخابات هم در زمان برگزاری‌اش و هم‌قبل از انتخابات و هم بعد از انتخابات معنای ویژه‌ای پیدا کرد مسئله تقلب بود. من تقلب را دیروز در بین جمع دوستانی که همین جا بودند با آنها صحبت می‌کردم، با این عنوان شاید طنزآلود مطرح کردم،

گفتم که تقلب از یک زمانی اسم رمز شورش در ایران شد. یعنی به جای اینکه تقلب به عنوان یک نگاه کاملا فنی در انتخابات باشد تبدیل شد به اسم شورشی که در آن سازمان‌دهی آرا وجود داشت، در آن فعال شدن نیروها وجود داشت، لشکرسازی برای تقلب وجود داشت در حالی که تقلب لشکرسازی احتیاج نداشت. تمرین پهن شدن مردم در خیابان‌ها برای اولین بار در ایران شکل گرفت

من سال 76 یادم هست همراه جناب آقای خاتمی از به قول خودمان شاه عبدالعظیم[شهرری] راه افتادیم آمدیم تا خیابان پاسداران 2 یا 3 جا جمعیتی در خیابان‌ها متوقف بودند در حالی که این تمرین نگهداری گسترده مردم در خیابان‌ها، اینها از نکات قابل توجهی بود که در چارچوب تقلب خیلی می‌تواند معنا پیدا بکند

ابزار اطلاع‌رسانی بسیار فعال و منظمی که می‌توانست جابه‌جا بکند. خوب، البته بخشی از این موضوع برمی‌گشت به شرایط فنی جامعه که SMS (پیامک)، اینترنت، فیس‌بوک FACE BOOK و ارتباطات دیگر همه اینها می‌توانستند کمک بکنند و شاید این آنچه را جناب آقای معاون دادستان به عنوان انقلاب رنگی مطرح کردند یا انقلاب مخملی مطرح کردند، رنگ مخملی هم به لباسشون هست، این انقلاب رنگی مطرح کردند، من فکر می‌کنم ظرفیتش وجود داشت. من نمی‌دانم واقعاً هدفش وجود داشت یا نیتش وجود داشت یا نه، اما ظرفیت این کار در این اتفاق وجود داشت

این ظرفیت اگر در یک کشور یک کمی ضعیف‌تر از ایران بود واقعاً می‌توانست عمل بکند. شکل ارتباطی که اینها همه با هم پیدا کرده بودند، رنگ سبز شاید به صورت طبیعی یک ارتباط عادی باشد اما بیشتر تبدیل شد به یک رسانه، رسانه‌ای که می‌توانست جاهای مختلف را به همدیگر ارتباط بدهد با هم دیگر شکل بدهد و این به معنای یک اتفاقی که من اگر از آن تقلب را به عنوان اسم رمز شورش یاد می‌کنم

به این دلیل است و به همین دلیل هم بلافاصله هنوز ساعت 10 جمعه شب که [پایان] انتخابات شکل نگرفته بود و معنا پیدا نکرده بود و هنوز [نتیجه] انتخابات مطرح نشده بود و عدد و رقم قطعی مشخص نشده بود، اعلام زودهنگام جناب مهندس موسوی به عنوان رئیس جمهور ایران و حتی تبریک جناب آقای خاتمی به ایشان به عنوان رئیس‌جمهور ایران، اینها همه‌اش می‌توانست نشان بدهد که یک نوع تفاوتی در بحث تقلب وجود دارد

بحث تقلب را که ایشان [مطرح کردند] من یک کمی آن زمان جا خوردم اولش به عنوان یک اتفاق مهم از حرف من صحبت کردند درحالی که حرف درستی بود که من بارها گفتم راجع به مسئله تقلب که تقلب واقعاً در ایران وجود نداشت.

من یادم (هست) در انتخابات گذشته اگر دوستان یادشان باشد، فاصله بین جناب آقای کروبی و جناب آقای احمدی‌نژاد که حدود 500 یا 450 هزار (کمتر از نیم میلیون فاصله) بود اما درعین حال آقای خاتمی و وزارت کشور دولت اصلاحات هرچه تلاش کردند کلمه تقلب را برای کمتر از 500 هزار نپذیرفته و نهایتاً آقای خاتمی به عنوان کلمه تخلف از آن یاد کردند و عنوان تقلب را در آن انتخابات با کمتر از 500 هزار گفتند که ما تقلب را نمی‌پذیریم

من تعجب می‌کنم که واقعاً این وضع در ارتباط با 11 میلیون اختلاف این دفعه مطرح می‌شود که تقلب باز هم توسط دوستان ما که باید توی این شرایط 500 هزار رأی اختلاف را به عنوان تقلب نمی‌پذیرفتیم، 11 میلیون، بحث یکی دو تا نیست 11 میلیونه. من این را خدمت دوستان شهادت بدهم شاید من خودم یکی از آن اصلاح‌طلبانی بودم که حداقل هفت، هشت، ده مصاحبه داخلی خارجی کردم راجع به معنای تقلب، قبل از انتخابات

خیلی از دوستان دیگرمان که چه در بازداشت هستند و در این جلسه حضور دارند، یا نیستند بیرون بودند و بازداشت نشدند تقریباً همه ما این‌طور فکر کرده بودیم که تقلب بین یک تا دو میلیون در ایران امکان وجود دارد یعنی در بدترین صورت ما همیشه می‌گفتیم که تقلب بین یک تا دو میلیون وجود دارد و اگر از این یک یا دو میلیون تقلب ما بتوانیم گذر بکنیم

قطعاً کاندیدای پیروز، کاندیدای اصلاح‌طلب هست، به خاطر اینکه آرای آقای احمدی‌نژاد محدود هست و مشخص هست هرچه از این آرای دیگران اضافه بشود به سبد اصلاح‌طلبان ریخته خواهد شد و آنچه عملاً دیدیم که نشد شاید علتش این بود که (من این را داخل پرانتز بگویم) واقعاً ما اصلاح‌طلبان خیلی از جاها صداهایی را که باید می‌شنیدیم نمی‌شنیدیم و یا صداهایی را که باید می‌شنیدیم صداهای همه آنهایی نبود که بودند.

بعضی از صداهای بلند را می‌شنیدیم صداهایی که در خیابان بوق داشتند، حرف داشتند، صداهای جامعه متوسط شهری به بالا را خوب می‌شنیدیم اما صداهای عمومی را نمی‌شنیدیم ولی در انتخابات این مسئله وجود نداشت یعنی آن کسی که در خیابان بوق می‌زد در خیابان می‌ایستاد خیابان‌های شهر را، بالای شهر را، در تهران اشغال می‌کرد رأیش به همان اندازه مطرح بود و قابل قبول بود که یک مقنی در کرمان درحال کندن چاه یا یک نفر در شالیزارهای شمال درحال کاشتن برنج بود.
موسوی توهم بزرگی پیدا کرده بود
ما این توهم را معتقدیم توهم بزرگی بود که آقای مهندس موسوی پیدا کردند در مرحله اول به خاطر اینکه احساس کردند که این تقلب به میزان 11 میلیون رأی افراد امکان‌پذیر است

آن جمله‌ای را که از قول شخصی در جلسه مجمع روحانیون مبارز من خواندم در آن جلسه واقعاً این جمله قابل توجه بود، در آن جلسه ما مطرح شد که یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز بحث این را مطرح فرمودند که ما ظرفیت آن‌قدر بالایی داریم که مقام معظم رهبری به آقای مهندس موسوی روز قبلش فرموده بودند که مدارکشان را بروید تحویل بدهید، وقتی گفتند که مدرکشان را تحویل بدهید، گفتند:

ما ظرفیت بسیار بالایی از تخلفات را جمع‌آوری کردیم، وقتی آن تخلفات بسیار بالا را مطرح کردند یکی از دوستان ما که قبلاً وزیر کشور بود ایشان گفتند که اگر تمام اینها مورد پذیرش شورای نگهبان قرار بگیرد

مثلاً چیزی حدود هفتصدهزار هشتصدهزار نفر رأی خواهد بود و این با تقلب سقفی 11 میلیونی که اتفاق افتاده بود که من نمی‌دانم چرا این اتفاق را نادیده گرفتیم که یکی از توهماتی بود که من این را شاید اولین بار دو ماه سه ماه قبل از اینکه آقای موسوی، با عرض معذرت از ایشان با اینکه برای ایشان احترام قائل هستم، من دو سه ماه قبل از آن در یکی از مصاحبه‌هایم گفته بودم که آقای مهندس موسوی را به یک هندوانه سربسته‌ای تشبیه کرده بودم که معلوم نیست که اگر این هندوانه سرباز بشود معلوم نیست چه اتفاقی می‌افتد. یکی‌اش به خاطر این توهماتی بود که در ذهن ایشان من احساس می‌کردم.
مسئله دوم توهم دیگری که وجود داشت این ظرفیت‌هایی بود که آقای موسوی گمان می‌کردند که ظرفیت‌ها، ظرفیت‌های جدی حمایت از ایشان است درحالی که این ظرفیت‌ها، ظرفیت‌هایی بود که برای حمایت از مهندس موسوی نبود. این ظرفیت‌ها، ظرفیت‌هایی بود که هر کس برای خودش و به خاطر خواسته‌های خودش و به خاطر دیدگاه‌های خودش این ظرفیت‌ها را می‌خواست جدی پیدا کند

بعد از انتخابات روز شنبه یک جلسه مشترکی بین آقایان هاشمی، خاتمی و موسوی برگزار شد که من هم از آن اطلاع داشتم، آقایان در آن‌جا تقریباً هم قسم شدند که پشت همدیگر را خالی نکنند و به همدیگر کمک کنند و در حقیقت تنها نگذارند همدیگر را (درحالی که معلوم نبود که این تنها نگذاشتن برای چه چیزی است یعنی بعد از 11 میلیون رأیی که آن در روز شنبه مشخص شده بود) و حمایت‌های مختلف را انجام دهند

من اعتقادم این است که در آن‌جا این حمایت‌ها هیچ کدام به دلیل حمایت از شخص آقای موسوی نبود، حمایتی بود از یک اتفاقی که هر کسی دلیل خودش را داشت. من با همه ارادتی که خدمت آقای خاتمی دارم و هویتم را از ایشان دارم و هنوز و آینده و گذشته خدمت ایشان بسیار ارادت دارم، آقای خاتمی اتفاقاً به عکس همه اتفاقات را می‌دانست، قدرت کشور را می‌شناخت، قدرت نظامی و انتظامی کشور را می‌شناخت، قدرت رهبری را می‌شناخت، توانایی‌ها و اقتدار رهبری را می‌شناخت، اما درعین حال شاید به خاطر شکستی که در این انتخابات افتاده بود با آقای موسوی همراه شدند که یک نوع معنای خائنانه‌ای برای کشور می‌توانست داشته باشد

کاری که آقای خاتمی کردند، یا از یک طرف آقای هاشمی رفسنجانی هم احساسم این است که قصد انتقام از آقای احمدی‌نژاد در مرحله اول و قصد انتقام از مقام معظم رهبری در مرحله دوم در ذهن آقای هاشمی رفسنجانی بود که اینها دلایلی بود که تبدیل شد به معنای حمایتی که جناب آقای موسوی به عنوان توهم حمایت از خودشان تصور کردند و هر کدام از اینها جداگانه برای خودشان دیدگاهی داشتند

مجمع روحانیون مبارز، چون من عضو مجمع روحانیون مبارز هستم، شاید لازم باشد به این نکته اشاره کنم، مجمع روحانیون مبارز بعد از آن جلسه بلافاصله جلسه تشکیل داده که در جلسه خواستار ابطال انتخابات شد. روزی که مردم تظاهرات غیرقانونی کردند، مجمع روحانیون مبارز، دیگر آن شب به بعد، البته من دستگیر شده بودم ولی اطلاعیه‌هایشان را دیدم، تشکر از مردم کرده بودند که در این تظاهرات غیرقانونی شرکت کرده بودند

درحالی که واقعاً مجمع روحانیون مبارز یک جریانی بود که منتسب به امام بود، منتسب به نظام بود و این انتساب به نظام و امام را لااقل باید پاس می‌داشتند. امامی که می‌فرمایند که حفظ نظام از اوجب واجبات است و امامی که از نماز و روزه، حج، حفظ نظام را واجب‌تر می‌دانند، نمی‌شود جریانی را که اصل نظام را در حقیقت در این ماجرا مورد حمله قرار دادند ما بخواهیم حمایت از آن بکنیم و درعین حال جزئی از حامیان خط امام باشیم

امام خمینی پیش بینی آینده انقلاب و گذار از فتنه ها

حضرت امام با پیش بینی آینده انقلاب و تاکید و اصرار بر تجربه آموزی و آبدیده شدن از عبرت ها و گذار از فتنه ها در مقابله با فتنه های آینده از جمله تبلیغاتی که پس از شکست فتنه اخیر در سال 88 در حال انجام است و هر روز به گونه ای تحت عنوان رافت اسلامی و چشم پوشی از گذشته و ادعای ضرورت وحدت با کسانی که به دنبال تفرقه و چندپارچگی امت ما به نفع شیطان بزرگ بودند می فرمایند:

«روحانیون و مردم عزیز حزب الله و خانواده محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل ها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟

و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و مکتب بگذریم...»(*)
حضرت امام با ریشه یابی دقیق، تمامی تحلیل ها و تبلیغات از این دست برای ایجاد فتنه را ناشی از ترس از استکبار جهانی و وابستگی به شیطان بزرگ دانسته و صریحا نیات واقعی آنان را اینگونه ترسیم می کنند: «کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند...»
و علی رغم میل ساده لوحان فریب خورده که سازش با فتنه گران را دلیل بر رأفت اسلامی و خدمت به انقلاب می دانند و از فتنه های گذشته آنان هیچ عبرتی نگرفته اند می فرمایند: «امروز هیچ تاسفی نمی خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند.

انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود به گروه ها و لیبرال ها را می خوریم.

آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری می کنیم؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده اید؟

چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده اید و صدها چرای دیگر و نکته مهم در این رابطه این که نباید تحت تاثیرترحم های بیجا و بی مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام به گونه ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال برود. من بعضی از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می گیرند...»(*) صحیفه امام ج 21 ص 98 صحیفه امام ج 21 ص 285

آزمایشها و فتنه های انقلاب

به طور معمول انقلاب ها با عمق و گستردگی که دارند، با تهدیدها و فتنه هایی نیز رو به رو هستند و هنر انقلابی این است که فتنه ها را بشناسند و راه های برون رفت از فتنه ها را پیدا کنند. امروز فرصت خوبی است که برخی از پرونده ها گشوده شود تا مشخص شود چه عناصر و نیروهایی سبب شدند جنگ به آنجا برسد و امامی که می فرمود جنگ جنگ تا رفع فتنه، جام زهر را بنوشد البته همین ها مدتی بعد می خواستند جام زهر را به رهبر انقلاب نیز بنوشانند.

انقلاب اسلامی از آغازین روز فعالیتش با فتنه هایی همراه بود که نخستین فتنه را در فتنه نهضت آزادی و جبهه ملی دیدیم، این عده در برابر رهبری ایستادند و شعارهای جمهوری دموکراتیک سر دادند و این در حالی است که امام می فرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، البته در ادامه آنها مغلوب عظمت انقلاب و رهبری داهیانه امام شدند و این فتنه نیز از سر راه برداشته شد.
فتنه های مختلفی در طول عمر انقلاب شاهد هستیم که همه این فتنه ها با عامل رهبری و مردم خنثی شد در واقع در نظام اسلامی ارتباط عمیق و نزدیک رهبری و مردم یک امتیاز و برجستگی مهم است، چرا که رهبری دینی و هوشیاری و ایمان مردم جزو ارکان نظام هستند.
ابوموسی اشعری حلال و حرام را رعایت می کرد ولی فهم درستی از دین نداشت، عمرو عاص فهم سیاسی داشت ولی دین نداشت اگر سواد، ایمان و بصیرت داشته باشند نتیجه آن ولایتمداری می شود در واقع اگر خروجی بصیرت و ایمان ولایتمداری باشد آنگاه می توانیم بگوییم که به نتیجه رسیده ایم و الا دچار خسارت شده ایم.
شخصی گرایی، سطحی نگری، فامیل گرایی، حزب گرایی، غرور و موج سواری ، مهم ترین عوامل سقوط خواص است . یکی از مشکلات افراد باسابقه شخصی گرایی و مطلق گرایی است یعنی اینکه مسائل مختلف را به جای اینکه از دین و احکام دینی بگیریم، از افراد بگیریم اگر چنین کاری کنیم

همسر پیامبر راهش برای ما حقیقت می شود ولی چنین حرکتی در روایات مختلف نهی شده است، چرا که با سقوط نهضت آزادی، بنی صدر و برخی دیگر بسیاری سقوط کردند، بنابراین باید پرچم خود را با پرچم حجت الله تنظیم کنیم و بدانیم که حق تنها یک جاست و ما باید بر آن اساس حرکت کنیم.

سطحی نگری، حسن ظن فوق العاده و خوش بینی یکی دیگر از آسیب های خواص است، متأسفانه برخی از افراد به سوابق برخی دیگر خوشبین هستند و برخلاف آنکه امام می گوید ملاک حال افراد است به گذشته افراد نگاه می کند در واقع عده ای از بزرگان ما گرفتار حسن ظن و خوش بینی بیش از اندازه شده است البته در زمینه این افراد نیز ما حق نداریم توهین کنیم ولی آنها الگوی ما نیستند، چرا که چنین راهی را ابوموسی اشعری و خوارج رفته اند.

واکاوی مواجهه با فتنه گران دیروز و امروز از نگاه امام و رهبری

تدبیر ولی فقیه زمان و شعله های سرکش فتنه « شما دیدید که آقای بنی صدر حسابش را جدا نکرده، خدا می داند که من مکرر به این گفتم که آقا، اینها تو را تباه می کنند. این گرگهایی که دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز عقیده ندارند، تو را از بین می برند، گوش نکرد، هی قسم خورد که اینها فداکار هستند...

واللّه قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می دانستم که مدیر و مدبر نبودید... واللّه قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. »
عبارات ارزشمند فوق ایرادات تاریخی و البته به روزی است که پیرفرزانه انقلاب سال ها پیش در مواجهه با فتنه گران داخلی بر زبان راند و امروز با گذشت چندین سال هنوز در برخورد با فتنه جویان قابل استناد است.
شخصیت والای عبادی و سیاسی امام راحل در حل و رفع تمامی مشکلاتی که گریبانگیر جامعه اسلامی ایران بود زبانزد بسیاری از متفکران داخلی و خارجی است.
تاریخ اشخاص کاریزمایی بسیاری را می شناسد که رهبری انقلابها و کودتاهای بزرگ را به عهده گرفته بودند. لیکن آنها به کرات به خاطر نبود برنامه صریح اقدامات، نبود توان روحانی یا ناکامل بودن شخصیت درونی خویش آرزوهای ملت خود را فریب دادند و این امر منجر به خدشه دار شدن ایده های اولیه و برقراری رژیم های استبدادی می شد.

اما امام خمینی با اعتبار عظیم، ذخایر علمی مقتدر و تجربه کار سازمانی به سوی انقلاب آمد. امام خمینی(ره) رهبری دینی بود و زندگی پرهیز کارانه او همراه با ریاضت هم مرز بود.
پیروی ازقرآن و مکتب بزرگ امامان شیعه باعث شد حس ششم سیاسی، نافذ بودن و دور اندیشی بنیانگذارکبیر انقلاب اسلامی ایران تقویت شود و توانایی اتخاذ تصمیمات موزون و مطابق با هدف، تاثیر گذاری اخلاقی بر ملت ایران و ایجاد جو معنوی مساعد در کشور را بدست آورد.
چنانکه در باب حق طلبی و حق خواهی ایشان در نزاع با منافقین و افشای ماهیت آنها متذکر شد «من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی دارم. (صحیفه نور، ج 21، ص: 332)

هرچند همه تلاش امام راحل در زمان حیاتشان این بود تا جایی که امکان دارد آتش فتنه روشن نشود اما در مواردی از قبیل تحرکات منافقان، لیبرال ها، جبهه ملی، ملی گرا، جبهه خلق مسلمان و دیگر مسایل مشابه مواضعی برگرفته از موازین اسلام و منبعث از قرآن کریم و سنت الهی اتخاذ می کردند که در برخی شرایط مدارا و بعضی مواقع هم برخوردهای تندی در نظر می گرفتند.

                                          فتنه دهه ی 70

مانور ضد انقلاب در کوی دانشگاه با چه هدفی صورت گرفت؟!

از فدائیان خلق تا دفتر تحکیم
تمرد و حمله به مامورین نیروی انتظامی حین انجام وظیفه
آقای حسین باستانی‌نژاد فرزند شریف، از متهمان بازداشت شده در صحنه درگیری‌های خیابانی می‌گوید: «از لحاظ سوابق سیاسی جزو هواداران حزب توده هستم. تجمعات خیابانی پس از انتخابات بستری برای حضور و فعالیت هر چه بیشتر من بود. در اکثر تجمعات غیرقانونی به عنوان یکی از محرکان آشوب‌ها حضور داشتم و در حمله به نیروهای انتظامی و بسیج مشارکت  داشتم

دستگیری نامبرده پس از آن صورت پذیرفت که تصاویری از متهم در حال حمله و سنگ‌پرانی به نیروهای انتظامی در سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد و از طریق اطلاعات مردمی، محل اختفای متهم به نیروهای امنیتی گزارش و وی دستگیر می‌شود. اسامی سایر متهمین که دارای اتهام مشابه هستند، در پرونده منعکس می‌باشد.
حمله به مراکز نظامی با مواد آتش‌زا به قصد ایجاد فتنه و بلوا در جامعه
آقای مهدی فتاح‌بخش فرزند هادی که حین ارتکاب جرم دستگیر شده، اظهار می‌دارد: «در تجمع غیرقانونی خیابان‌ آزادی اقدام به سنگ‌پرانی و حمله به ماموران نیروی انتظامی کردم. سپس به اتفاق جمعی از اغتشاشگران به سمت یکی از پایگاه‌های بسیج حرکت کردیم و با پرتاب سنگ و مواد آتش‌زا، کانکس پایگاه ثامن‌الائمه ع) حوزه 115 لیلهْ القدر بسیج را به آتش کشیدیم که حین ارتکاب جرم توسط ماموران انتظامی و امنیتی بازداشت شدم».
در میان متهمین آقای موسی شاه‌کرمی فرزند ابراهیم، با حمل کوکتل مولوتف و سنگ‌پرانی به مامورین انتظامی، موجبات اقدام علیه امنیت کشور را فراهم آورده است.
همچنین آقای امیر شناور فرزند خلیل، که دارای پیشینه محکومیت کیفری است، اقدام به سنگ‌پرانی و تمرد نسبت به ماموران نیروی انتظامی حین انجام وظیفه نموده است. متهم با تاثیرپذیری از شبکه‌های ماهواره‌ای اقدام به آتش زدن اموال عمومی و خصوصی در جهت اخلال در نظم و امنیت شهر نموده است.
کشف چند قبضه کلت کمری و تعداد زیادی فشنگ جنگی و اسناد ارتباط با گروه‌های خارج کشور جهت سندسازی علیه نظام اسلامی ایران از منزل و محل کار آقای محمدعلی دادخواه سخنگوی کانون غیرقانونی «مدافعان حقوق بشر» که نقش مهمی در راه‌اندازی آشوب‌ها داشته است، تعداد دو قبضه کلت کمری همراه با مقادیری فشنگ، مواد مخدر، اسناد ارتباط با گروه‌های خارج از کشور جهت ایجاد اغتشاش و مدارک و اطلاعیه‌هایی دال بر تحریک مردم به آشوب و بلوا کشف گردید.
حادثه کوی دانشگاه؛ بستری
برای حضور نیروهای خودسر در اغتشاشات
رخدادهای تلخی که در دوران تبلیغات انتخاباتی و پس از آن اتفاق افتاد، بسترهای لازم را برای مانور نیروهای آشوب‌گر و خودسر در مراکز حساس فراهم آورد. حادثه تلخ کوی دانشگاه نمونه بارزی از حضور و مانور این عناصر خودسر و فتنه‌انگیز است

در پروژه‌هایی که ستادهای آشوب و بحران‌سازی تعریف کرده بودند، دانشگاه‌ها و خوابگاه‌های دانشجویی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار هستند. طراحان و بازی‌گردانان پروژه براندازی نرم با درک پیوندی عاطفی که میان اقشار مردم و طیف دانشگاهی وجود دارد، زمینه خیابانی کردن و رادیکالیزه نمودن اعتراضات را فراهم آوردند

بدون تردید حادثه دانشگاه باید از منظر توطئه حساب شده‌ای که در آن گروهی بازی خورده و غافل ایفای نقش کردند، بررسی شود. در این حادثه گروه‌هایی از فدائیان خلق، دفتر تحکیم وحدت، پان ترکیست‌ها، برخی اعضای انجمن اسلامی دانشگاه‌های تهران و نیروهای خودسر حضور داشتند. بررسی آماری افراد ضرب و شتم شده و زخمی‌های بستری در بیمارستان‌ها نشان می‌دهد که طراحان و مجریان پروژه فتنه‌گری و آشوب برای رسیدن به اهداف شوم خود حاضرند فرزندان پاک این مرز و بوم را نیز قربانی نمایند.
اقدام علیه امنیت کشور از طریق آشوب اجتماعی
 و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی

آقای امید جعفرآبادی فرزند عباس که دارای پیشینه محکومیت کیفری است، ضمن حضور در تجمعات غیرقانونی، اقدام به درگیری با نیروهای انتظامی و امنیتی نموده است.
همچنین آقای محسن جعفری‌فرزند محمدحسن که دارای دو فقره پیشینه محکومیت کیفری در رابطه با مواد مخدر است، از طریق آشوب اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی، علیه امنیت کشور اقدام نموده است.
نامبرده با حمله و پرتاب سنگ به مامورین و سر دادن شعار علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، در درگیری‌ها و تحریق اموال عمومی و خصوصی مشارکت فعال داشته است.
آقای محمدرضا اسماعیل‌زاده فرزند قاسم که اعتیاد به مواد مخدر کراک دارد، با حضور در تجمعات غیرقانونی و اغتشاشات خیابانی، اقدام علیه امنیت کشور کرده است

                       آشوب کور ۱۸ تیر تا کودتاى مخملى ۳۰ خرداد،

جریان دوم خرداد گویا سخت به یک سنت علاقه‌مند است؛ تجربه ‌ناپذیری از گذشته
روایت این سنت به تجربه‌ای 10 ساله باز می‌گردد. 18 تیر 78 آغاز این تجربه بود. درست زمانی که آنان با دراختیارداشتن پایگاه مردمی، موضوع حاکمیت دوگانه را مطرح و از نهادهای انتصابی و انتخابی سخن به میان می‌آوردند.

هنگامه تیر 78، ‌افراط پیشگان دوم خرداد سرمست از پیروزی 76 قدرت دردست و هوس اصلاح در سر، ‌بنا برنوشتن پایان روند انقلابی را داشتند که در مناسبت‌های مختلف، اندیشه ‌های معمار آن را به‌زعم خود به موزه‌ها فرستاده بودند. آنان از فشاراز پایین و چانه زنی از بالا می‌گفتند و تلاش آخر برای فروپاشیدن یک نظم.
18 تیر78 گرچه یک اتفاق بود اما تلاش‌ها برای هدایت آن جریان از چشمان تیز بین مغفول نماند. آنان گرچه کف خیابان‌ها را به هیجانات کاذب و هیاهوی اغتشاشگران سپردند اما درمحاسبه و برآورد منطقی قدرت نظام سخت درماندند

23 تیر ماه پاسخی بود به محاسبات اشتباه آنان از قدرت نظام، ‌ ‌از وفاداری ملت و ازرفتارعقلایی مردم.
18 تیرکه تمام شد دوم خردادی‌ها بارها از عدم ساماندهی نیروها و شبکه سازی سخن گفتند. از احتیاج به دو میلیون جمعیتی که فضا را می‌توانستند برایشان فراهم سازند

سال‌ها گرچه به سودای این آرزو سپری شد اما انتخابات 22 خرداد 88 صحنه دیگری از عزم جریان دوم خرداد برای یک تجربه دیگر شد. این جریان در حالی پا به عرصه انتخابات گذاشت که گفتمان غالب جامعه در اختیار آنان نبود

مشروعیت و مقبولیت دو عنصر قوام دهنده گفتمان، به آنان تعلقی نداشت. لذا همانند سازی و برون کشیدن خاطره‌های گذشته در دستور کارشان قرارگرفت. اما به موازات این تحرکات نمادسازی، ‌شکل‌دهی قطب‌بندی شدید اجتماعی، ‌بروزدادن گرایش‌های لیبرالی و نئولیبرالی، ‌سازماندهی تشکیلاتی، ‌دموکراسی‌خواهی و حقوق شهروندی و... نیز در دستور کارآنان قرارگرفت. آنها سعی کردند با تشکیل یک هسته اغتشاشگر و پیوند دادن بدنه رأی دهنده به آن، ‌ ‌کف خیابان‌ها را به بهانه تبلیغات، جولانگاه اردوکشی‌های خیابانی کنند و درست در همین جا تجربه گذشته مجال امتحان یافت؛ مجالی برای تصحیح و ادامه انحراف.

هواداران به خیابان‌ها آمدند و به تبع یک حق قانونی فعالیت کردند اما زمانی که اعتراضات به عرصه دیگری تغییر مسیر داد،

«‌آگاهی» عنصری که درغالب تحلیل‌های جریان دوم خرداد غایب بود، ‌مردم را به تردید واداشت و زمانه این‌گونه رقم زد که طی روزهای آینده این کاندیدای اصلاح‌طلبان و هسته اغتشاشگر بود که باهم ماندند و آرام آرام به محفل‌های خود بازگشتند. چرا؟خواهیم گفت؟
جبهه دوم خرداد فکر می‌کرد که با سیال کردن هسته اغتشاشگر خود می‌تواند رعب تبلیغاتی ایجاد کرده و فضای وانموده‌ای را به اذهان القا کند

اینان براین باور بودند که مردمی که با آنها به خیابان‌ها آمده‌اند برای زاویه گرفتن با نظام آماده شده‌اند اما دریغ ازدرک این نکته که مردم به واسطه همان خاطره ارزشی میرحسین به خیابان‌ها آمده‌اند نه عنصرناشناخته‌ای که در برابر حوادث زمانه فتنه قدرت را بر ارزش‌ها و هنجارهای نظام ترجیح دهد.
قدرت ومدیریت نظام در برابر حوادث را نادیده گرفتند.

اینان نه اشراف اطلاعاتی نظام را باور داشتند و نه مدیریت آن را که تحت هیچ شرایطی اسیر موج سازی‌های آنان نشد.

نظام، نه اسیر بازی فرسایشی شد و نه تاب وصبر را از کف داد تا فاجعه‌ای همچون چین بیافریند که در یک اغتشاش قریب 140 نفر را به کام مرگ بفرستد. دوم خرداد در تجربه 10 ساله خود باردیگر شکست دیگری را تجربه کرد. فقدان تجربه پذیری آنها از گذشته بی‌تردید دو سویه دارد؛

سویه اول تحلیل غلط از توان و اقتدار نظام است و سویه دوم برداشت غلط از رفتار مردم

درهمین زمینه باید گفت فقدان این تجربه پذیری دوم خرداد را به حق مستحق مردودی از اعتماد مردمی ساخته است. به‌راستی جریانی که از تحلیل رفتار مردم خود عاجز است آیا استحقاق پیوستن به تاریخ و پایان عمر سیاسی را ندارد

آشوب ۲۵ بهمن چگونه طراحی شد/ فراخوان موسوی و کروبی با شعارهای وزارت خارجه اسرائیل

مسیر حرکت و شعارهای آشوب ۲۵ بهمن ۸۹ هم‌زمان با دعوت موسوی و کروبی، در تارنمای وزارت خارجه اسرائیل اعلام شده بود و به همین دلیل اگرچه این آشوب چند ساعت بیشتر در چند چهارراه تهران دوام نیاورد اما موجی از نفرت عمومی علیه سران فتنه ایجاد کرد که به حصر آنها انجامید.

 در بهمن ماه سال 1389 زمانی که با اوج گیری انقلاب های مردمی در مصر و تونس و یمن و بحرین و لیبی، رژیم های دیکتاتوری وابسته به غرب و همسو با رژیم صهیونیستی ساقط گردیدند، سران تل آویو در بن بست و محاصره و سردرگمی عجیبی گرفتار آمده بودند.

هراس از شکل گیری دولت های مردمی و اسلامی آمریکا و رژیم صهیونیستی را بر آن داشت تا به سرعت در جهت خروج از محاصره برآمده و از طریق شکل دهی به حرکت های انحرافی، موج بیداری اسلامی را  متوقف یا منحرف سازند. یکی از این حرکت های انحرافی، ایجاد آشوب و فتنه در کشوری بود که قلب تپنده الگودهی و الهام بخشی به حرکت بیداری اسلامی محسوب می شد

به اذعان بسیاری از تحلیل گران و فعالان انقلاب های مردمی در شمال آفریقا و شبه جزیره عربستان، نهضت های ایجاد شده در این کشورها - موسوم به بیداری اسلامی- در حد بسیاری بالایی، اهداف و انگیزه های خود را از آرمان های انقلاب اسلامی و شعارهای مطرح شده از جانب جمهوری اسلامی ایران کسب می کردند.

بر همین اساس یکی از شگردهای اصلی برای متوقف کردن این فرآیند توسط متضررین اصلی( یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی) تغییر دادن فلش و جهت اعتراضات و تحولات به سمت مرکز این موج، یعنی ایران اسلامی بود.

این مسئولیت از جانب واشنگتن و تل آویو بر عهده 2 چهره سیاسی داخل ایران - یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی - قرار گرفت که پیش از آن و در جریان فتنه بعد از انتخابات سال 1388 به خوبی نشان داده بودند به دلیل قدرت طلبی حاضر به انجام هر پروژه ای برای ایجاد آشوب و اغتشاش در ایران هستند به گونه ای که نخست وزیر رژیم صهیونیستی در همان ایام از این دو و جنبش سبز تحت رهبری آنان به عنوان بزرگترین سرمایه اسرائیل در داخل ایران یاد کرده بود.

اگرچه موج فتنه 88 در همان سال و با حضور میلیون ها ایرانی در 8 و 9 دی ماه فروکش کرده و آرامش کامل بر ایران حکمفرما بود اما سران فتنه به واسطه ظرفیت بالای نظام آزاد بودند و به نظر می رسید که آمریکا و رژیم صهیونیستی می تواند از این دو چهره، بهره لازم را ببرد.

سران فتنه پس از سفری که اردشیر امیرارجمند مشاور فراری میرحسین موسوی به سرزمین های اشغالی داشت، طی بیانیه مشترکی بدون کسب مجوز، مردم را برای اعلام حمایت از مردم مصر و تونس در روز 25 بهمن به تظاهرات دعوت کردند. تاجزاده هم که در زندان بسر می برد طی نامه ای خواست که با معارضین آشوب در سوریه همبستگی شود.

این فراخوان در حالی بود که ملت ایران با حضور گسترده و حماسی خود در روز 22 بهمن، ضمن اعلام همبستگی با انقلابیون مصر و تونس، از دیکتاتورهای این دو رژیم و نیز کارشکنی آمریکا و رژیم صهیونیستی در روند این انقلاب ها ابراز انزجار کرده بودند.

نکته جالب این که مسیر حرکت و شعارهای تظاهرات 25 بهمن همزمان با دعوت موسوی و کروبی، در تارنمای وزارت خارجه اسرائیل اعلام شده و کاخ سفید نیز توئیتری برای این منظور راه اندازی کرده بود و خلاصه همه شواهد از آمریکایی- اسرائیلی بودن آشوب 25 بهمن حکایت داشت

آشوب اسرائیلی 25 بهمن 89 اگرچه با بی اعتنایی و تنفر ملت ایران مواجه شد و با حضور تعداد اندکی آشوبگر در چند چهارراه و خیابان تهران طی چند ساعت به طول نینجامید، اما رسوایی آن برای سران فتنه چنان دامنگیر بود که موجی از تنفر و انزجار عمومی را بده دنبال داشت و حتی شخصیت هایی که تا پیش از آن در مواضع خود علیه سران فتنه محافظه کاری به خرج می دادند، صراحتاً آنها را محکوم کردند

موج تنفر ملی از موسوی و کروبی بعد از ماجرای آشوب اسرائیلی 25 بهمن چنان به اوج رسید که شورای عالی امنیت ملی در پاسخ به این مطالبه عمومی، مصوبه حصر آنان را تصویب کرد تا دشمنان کشور نتوانند از این عناصر قدرت طلب برای انجام سناریوهای خود بهره ببرند.

آنچه در پی می آید گزارش هیئت ویژه رسیدگی به غائله 25 بهمن 89 در کمیسیون اصل 90 قانون اساسی است که به نظر می رسد گزارشی جامع و مفید درباره غائله اسرائیلی، آمریکایی، انگلیسی 25 بهمن باشد.  

   بسم الله الرحمن الرحیم 
   گزارش بررسی غائله اسرائیلی - آمریکایی - انگلیسی 25 بهمن 1389 
  همکاران گرامی، نمایندگان محترم ملت شریف ایران 
   به دنبال حادثه تلخ 25 بهمن ماه سال جاری و خروش یکپارچه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در محکوم نمودن غائله مزبور و درخواست پیگیری این واقعه توسط هیئت ویژه ای که ریاست محترم مجلس شورای اسلامی تعیین نمودند، هیئت فوق از رؤسای کمیسیون های امنیت ملی و سیاست خارجی، شوراها و امور داخلی، قضائی و حقوقی، فرهنگی و اصل 90 قانون اساسی مجلس شورای اسلامی تشکیل شد و کارگروهی را مسئول جمع آوری اطلاعات لازم کرد. 
  
کار گروه فوق با جمع آوری اطلاعات و برگزاری نشستی با حضور مسئولین دستگاه های امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی، قضایی و سیاست خارجی موضوع را بررسی و گزارش خود را به هیئت ویژه منعکس نمود که پس از بحث و بررسی، گزارش نهایی هیئت به شرح زیر به اطلاع نمایندگان محترم و ملت ایران می رسد: 
  
وظیفه محوله به موسوی و کروبی برای ایجاد خدشه در الگوی بیداری اسلامی

جریان علنی فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 زمانی شروع شد که جمهوری اسلامی در اوج قدرت در عرصه بین المللی بوده و دست برتر در اکثر معادلات جهانی را داشت، به گونه ای که غرب را به کرنش در برابر ایران واداشته و اتحادیه اروپا اصرار به مذاکره و ملاقات با ایران داشت

شکست پیاپی آمریکا در عرصه های سیاسی عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و ...، حضور بیش از 80 درصد واجدین شرایط رای در انتخابات دهم (بیش از 40 میلیون نفر) و برگزیده شدن رئیس جمهور با 24 میلیون رای، همگی یک قدرت نرم ملی برای جمهوری اسلامی تولید کرده بود

راهبرد جذب حداکثری و دفع حداقلی، رهبری مقام عظمای ولایت، حضور هوشیارانه مردم در تمام صحنه ها و حمایت علما و مراجع عظام این چالش بزرگ و فتنه عمیق را خفه نموده و راهپیمایی های 9 دی و 22 بهمن سال 88 فتنه فوق را خاموش کرد و مردم در کنار رهبری پیروز این میدان بودند. 
  
جنبش های مردمی در تونس، مصر، یمن، اردن و بحرین که شعار محوری همه آنها اسلام خواهی بود، آمریکا را در صحنه بین الملل به چالش جدی کشید که با فروپاشی حکومت های مصر و تونس، ماهیت رژیم اشغالگر قدس و منافع استراتژیک استکبار جهانی در منطقه دچار وخیم ترین بحران ها خواهد شد. 
  
برنامه آمریکا برای مهار جنبش های مردمی در کشورهای اسلامی این است که اولا خود را به ظاهر طرفدار مردم این کشورها نشان دهد ثانیا با ایجاد یک رفرم، انقلاب آنها را تبدیل به اصلاحات شکلی و جزئی نماید. برای اجرای این نقشه، آمریکا تلاش می کند نشان دهد الگوی جمهوری اسلامی الگوی موفقی نیست، لذا در صدد برآمده تا با ایجاد اغتشاش در کشور، تئوری خود را به اثبات برساند. به همین جهت آقایان موسوی و کروبی مهره های مناسبی برای صحنه گردانان این ماموریت در داخل کشور تشخیص داده شدند. 
 
آنچه در آشوب اسرائیلی 25 بهمن گذشت

اسناد اطلاعاتی حاکی از آن است که سرویس های آمریکا، انگلس و اسرائیل برای رسیدن به یک راهپیمایی به اصطلاح خروشان مردمی با اتاق فکر خارج نشینان جریان فتنه در انگلیس و آمریکا به توافق رسیدند و آنها طی تماس هایی با سران فتنه در داخل، آنها را تحریک نمودند که برای قضیه مصر و تونس اطلاعیه بدهند و مردم را دعوت به حضور در خیابان ها به صورت غیر قانونی کنند. 
  اسناد اطلاعاتی نشان می دهد که آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی جهت پشتیبانی از اطلاعیه میرحسین موسوی و کروبی همه گروهک های ضد انقلاب اعم از منافقین، سلطنت طلب ها، بهائیان و قوم گرایان را در 25 بهمن به صحنه آوردند. دستگیری تعدادی از عناصر منافقین در روز 25 بهمن نشانگر این واقعیت است. برای انجام این مأموریت ده ها شبکه اینترنتی، ده ها هزار ایمیل و بیش از یک میلیون و 200 هزار پیامک به داخل کشور ارسال شد. 
  
سردمداران هیئت حاکمه آمریکا و رژیم اشغالگر قدس و انگلیس با هماهنگی منافقین و سلطنت طلبان و ... از فراخوان موسوی و کروبی حمایت کردند. 
  
سران فتنه داخلی علیرغم اطلاع از این حمایت های وسیع خارجی و جریانات ضدانقلاب نه تنها درخواست راهپیمایی خود را لغو نکردند و از آمریکا و ضدانقلاب اعلام برائت ننمودند بلکه بر راهپیمایی غیرقانونی اصرار ورزیدند. 
  
در صبح روز 25 بهمن ابتدائاً جوانی را (با سابقه دوبار دستگیری) برای الگوسازی به سبک انقلاب تونس به بالای جرثقیل فرستادند تا با شعار وی به نفع فتنه سبز، عده ای را بای راهپیمایی تهییج کنند. همزمان شبکه های تلویزیونی بیگانه و ضد انقلاب این صحنه را به نمایش گذاشتند. 
  
شلوغ ترین نقاط شهر به خصوص در ایام خرید های نوروزی به نحوی که بطور عادی چهار راه های ولی عصر، میدان انقلاب، میدان امام حسین و ... در این ساعات مملو از مردم است را برای تجمع انتخابات کردند و با انداختن یخ در مسیر اتوبوس ها و از کار افتادن تعدادی از آنها منجر به توقف اتوبوس های تندرو (خط بی آرتی) شدند. 
  
پیاده شدن مسافران این اتوبوس ها و شلوغی جمعیت پیاده شده، زمینه سوء استفاده و حضور اراذل و ضد انقلاب را شکل داد تا در حدود 15 نقطه تجمع گروه های 20-50 نفری با سر دادن شعار علیه مسئولین نظام و آتش زدن سلط های زباله و ایستگاه های اتوبوس ماهیت ضد انقلابی خود را نشان دهند. جالب اینجاست که هیچ کدام از شعارها دفاع از مردم تونس و مصر نبود. وجهه غالب این شعارها علیه نظام جمهوری اسلامی و ارزش های ملی و دینی بود. 
  
همزمان با شروع کاریکاتور تظاهرات 25 بهمن شبکه توییتر، تلویزیونی های ماهواره ای الجزیره، العربیه، بی بی سی، وی او ای، یورونیوز با حجم وسیعی این تظاهرات را پوشش می دادند لیکن پس از گذشت یک ساعت از شروع آشوب هنگامی که با بی توجهی مردم و عدم استقبال و حتی رویارویی مردم با آشوبگران مواجه شدند، برنامه های خود را قطع نمودند و تصاویر آرشیوی تظاهرات مردم در 22بهمن و سایر مناسب های را به عنوان راهپیمایی گروه فتنه در 25 بهمن انعکاس دادند. 
  
اردشیر امیرارجمند رابطه منافقین و نماینده و مشاور آقای میر حسین موسوی (که رسما خود را به این عنوان معرفی نموده) و عضو ستاد انتخاباتی و کمیته صیانت از آراء، با مصاحبه های متعدد اهداف راهپیمایی را پوشش می داد و بعد از راهپیمایی نیز بیانیه ای به اسم آقای موسوی منتشر کرد. این نقش را عینا آقای واحدی سردبیر اسبق و فراروی روزنامه آفتاب یزد و مشاور خارج نشین آقای کروبی میهمان دائم بی بی سی فارسی نسبت به آقای کروبی انجام داد و اطلاعیه ای به اسم ایشان تهیه و منتشر کرد. 
  
کشته سازی، یکی دیگر از برنامه های آمریکا و انگلیس و اسرائیل در این جریانات بود. طبق اسناد اطلاعاتی تیمی از منافقین مأموریت کشته سازی را به عهده داشت. این تیم پس از شهادت شهید صانع ژاله، خبر کشته شدن وی را از طریق سر پل خارج به منافقین منتقل و بلافاصله منافقین در سایت هرانا (ساعت 8 شب) آن را منتشر می کنند. 
  
اطلاعات موثق حاکی است که حرکت قاطع و سریع مجلس شورای اسلامی در 26 بهمن اثرات جدی روی اتاق های فکر خارج نشینان و سران فتنه و جریان های وابسته در داخل داشته و آنها به شدت از شخصیت هایی که به زعم ایشان تاکنون ساکت بوده و به میدان آمده اند، ناراحتند و در این ارتباط مصاحبه ها و تحلیل های مختلفی را ارائه داده اند. 
  
اعمال مجرمانه و منحرفانه خائنین: 
  پس از بررسی منابع و مستندات دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی، موارد ذیل مشخص شد: 
  الف- حضور فعالانه سازمان تروریستی منافقین با انتشار اطلاعیه ها، مصاحبه ها و اعزام نیرو به داخل کشور (که خوشبختانه اکثر آنها شناسایی و تعدادی نیز مجروح و دستگیر گردیده اند). 
ب- صدور ده ها مورد بیانیه توسط عناصر جریان فتنه، معاند و ضد انقلاب 
ج- ده ها مورد اعلام حمایت های سردمداران کشورهای استکباری از اقدامات ضد انقلابی در 25 بهمن 
د- ده ها مورد مصاحبه های حمایت آمیز عوامل جریان فتنه و معاندین برای تهییج افکار عمومی در 25 بهمن 
  هیات، پس از بررسی همه جانبه به این نتیجه رسید که ضد انقلاب برای رسیدن به اهداف خود، از شیوه های ذیل استفاده کرده است: 
  
1- انفجار خط لوله گاز قم 3 روز قل از غائله به منظور قطع گاز تهران و ایجاد نارضایتی مردمی (که با درایت و تلاش مسئولین ذیربط موضوع مرتفع گردید) 
2- استفاده از شیوه های جنگ روانی 
3- انتخاب معابر شلوغ تهران برای تجمع اراذل و عناصر گروهکی 
4- استفاده از میادین بزرگ تهران از جمله میدان آزادی، فردوسی و انقلاب و شبیه سازی به قیام مردمی کشور مصر 
5- شایعه سازی در برخی از سایت های داخلی مبنی بر موافقت وزارت کشور برای راهپیمایی و همچنین شرکت یکی از مهمانان رسمی خارجی در راهپیمایی 
6- دروغ پردازی در سایت های داخلی مبنی بر عدم مداخله نیروهای انتظامی در راهپیمایی 25 بهمن 
7- ارسال پیامک و ایمیل های فراوان از داخل و خارج در روز 25 بهمن 
8- استفاده از فضای مجازی برای فراخوان و ارتباطات گسترده به صورت شبکه های هرمی 
9- نمایش اعزام فردی به بالای دکل با نماد سبز و عکس و شعار 
10- استفاده از سلاح گرم برای پروژه کشته سازی که منجر به شهادت بسیجی صناع ژاله و محمد مختاری و مجروح شدن دهها تن گردید. 
11- شناسایی افراد برای ترور با هدف ایجاد اختلاف قومیتی و مذهبی 
12- تعرض به اموال عمومی، حرمت شکنی، ایجاد رعب و وحشت و ناامنی 
13- استفاده از سلاح های مختلف اعم از شکاری، جنگی و ساچمه ای و حتی گاز اشک آور و بکار گیری آنان علیه نیروهای انتظامی و امنیتی و مردم 
  
گوشه هایی از حمایت پنهان و آشکار و نقش استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل در غائله ضد انقلاب 25 بهمن: 
قبل و بعد از 25 بهمن و در همان روز رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا و مقامات انگلیسی و اسرائیلی بی پروا در رسانه های دیداری و شنیداری خود علیه نظام جمهوری اسلامی و اهداف آن مصاحبه و موضع گیری نمودند از آن جمله: 
  
- هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، دوشنبه مورخ 25/11/89 در سخنانی به تمجید از آرمان های تظاهر کنندگان ایرانی پرداخت. 
  
- رئیس رژیم صهیونیستی نیز در همایش سالیانه انجمن کار سازمان های یهودی ایالات متحده در مورد رویدادهای ایران گفت: بسیار مشمئز کننده بود دیروز دیدن گروهی از نمایندگان پارلمان ایران که بلند شده و به نام دموکراسی احمدی نژاد، فریاد می زدند که باید سران فتنه را اعدام کرد. 
  
- یکی از کارشناسان رژیم صهیونیستی طی مقاله ای در سایت وزارت خارجه اسرائیل اعتراف کرد: شعارهای اسلامی مردم مصر خیلی خطرناک است. این نگرانی بسیار جدی است که واقعیت تلخ 32 سال پیش ایران در مصر تکرار شود و اسلامگراها حاکمیت این کشور متحد اسرائیل را در دست بگیرند. 
  
وی همچنین اعتراف کرد پروژه راهپیمایی 25 بهمن ریشه اسرائیلی دارد و تأکید کرد که موسوی و کروبی اگر چه ظاهرا برای حمایت از مردم مصر درخواست مجوز راهپیمایی کرده اند اما قرار بود که در صورت صدور مجوز، شعارها علیه رژیم اسلامی ایران باشد و حمایت جمهوری اسلامی از آشوب های مصر محکوم شود! 
  
- تامیر پاردو رئیس جدید سرویس جاسوسی موساد نیز در همین راستا اعلام کرد: وظیفه اصلی ما تشکیل جنگ سرد علیه رژیم اسلامی ایران و برنامه هسته ای آن است. 
  
وی تأکید کرد: موساد از چند سال پیش وارد یک جنگ سری خطرناک علیه برنامه هسته ای ایران به لحاظ نیروی انسانی و تکنولوژی شده است. 
  
-نشریه فارین پالیسی نوشت: آمریکا و غرب در اغتشاشات سال 2009 در ایران سرمایه گذاری کرده بودند. این نشریه با بیان اینکه برخی کشورهای غربی تأمین کننده هزینه های لازم برای آشوب در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری بودند، تصریح کرد: آمریکا همواره به دنبال برنامه ای برای تحریک گروه های اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی بود و انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 این فرصت را ایجاد کرد تا آمریکا سرمایه گذاری لازم برای اغتشاش در ایران را انجام دهد. 
تحلیگر فارین پالیسی در عین حال خاطرنشان کرد: با وجود این سرمایه گذاری ها و اختصاص بودجه های لازم، آمریکا نتوانست به اهدافمورد نظر از این اغتشاش چند ماهه دست یابد و در نهایت اپوزیسیون با ناکامی مواجه شد. 
  
نمایندگان محترم! 
  
ناگفته پیداست که امید دشمنان به پیروزی سریع الوقوع وابستگان داخلی خود چنان وسیع بود که بر خلاف عرف رایج سیاسی از کارکنان و امکانات نمایندگانی ها سیاسی و سفارتخانه خود در تهران نیز حداکثر استفاده را نمودند که بازداشت جمعی از پرسنل مستقر در آنها طی آشوب های اخیر موید این مدعاست. 
  
ملاحظه می شود که مهمترین هدف آمریکایی ها انتقال بحران از منطقه به داخل ایران و سبک کردن بار خود است. آمریکایی ها تصور می کنند برای کنترل تحولات منطقه باید ایران را به خود مشغول کنند. طرف های غربی بر این باورند که اگر داخل ایران بحرانی شود، تحرکات انقلابی در منطقه که همه از الگوی ایران تاثیر پذیرفته، رو به خاموشی خواهد رفت. 
  
برنامه آینده نظام سلطه و جریان ضد انقلاب 
  بی تردید چنانچه نسبت به غائله ضد انقلابی 25 بهمن 89 با مباشرین و مسببین اصلی آن برخورد قاطع و انقلابی نشود، دشمن جری تر گشته و او را به این فکر وا خواهد داشت که هر از چندی به امنیت و آسایش عمومی شبیخون زده و به پندار واهی خود با تحریک عوامل داخلی، کشور را از مسیر بالندگی هر چند به طور موقت و مقطعی بازداشته و با درشت نمایی موضوع، اذهان بین المللی را مشوه کند. 
  
سوءاستفاده از مناسبت های هر چند بی ارتباط با موضوع می تواند خاستگاه توطئه های بعدی غرب علیه انقلاب اسلامی باشد. از این رو بایسته و ضروری است تا با تدبیر و درایت نیروهای انقلاب از فتنه انگیزی مزدورانی چون موسوی و کروبی آسوده گردد. تاکنون حسب شواهد موجود، تذکارها بی نتیجه بوده و گویا بنا نیست آنها دست رد مردم به سینه خود را مشاهده و خود را تسلیم حقیقت و قانون نمایند که از مصادیق بارز این حقیقت گریزی و عملکرد ضد انقلابی صدور اطلاعیه تشکر از هواداران در 26 بهمن می باشد که در ادامه با اتخاذ مواضع همسو با ضد انقلابی داخلی و خارجی برای راهپیمایی غیرقانونی در اول اسفند تقویت گردید و مسئولیت ناپذیری و اراده خیانت اینان به آرمان های امام خمینی(ره) و مردم قهرمان ایران را بیش از پیش ثابت نمود. 
  
پیشنهادات هیات ویژه بررسی غائله

همکاران نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی 
  با توجه به مطالب فوق الذکر جمع بندی و پیشنهاد هیئت ویژه رسیدگی، به شرح زیر اعلام می گردد: 
  1- بی تفاوتی اصحاب سکوت موجب طمع دشمنان گردیده است. اتخاذ مواضع مبهم توسط اصحاب تردید به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. امروز حجت بر همگان تمام گشته و انتظار این است که به صورت قاطع، شفاف و بی ابهام صف بندی خود را مشخص و این اقدامات را محکوم و ضدانقلاب و نظام سلطه را از خود مایوس نمایند و به توقع بر حق ملت ایران پاسخ مثبت داده و بر این منوال باقی بمانند. طبیعی است این انتظار از خواص جامعه بیشتر از دیگران است. 
  
2- دخالت سفارتخانه های خارجی و عوامل آنها در فتنه 88 و غائله 25 بهمن 89 موضوعی است که به هیچ عنوان قابل پذیرش نمی باشد و وزارت امور خارجه مکلف است با این جسارت ها و گستاخی های غیرقانونی و خارج از عرف بین المللی قاطعانه برخورد نمایند و گزارش این اقدام خود را عاجلا به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس منعکس نمایند. 
  
3- شبکه های ماهواره ای ابزاری برای فرماندهی جریان فتنه و غائله 25 بهمن بوده که لازم است دولت و قوه قضائیه اقدامات حقوقی و فنی را برای پیشگیری و خنثی سازی این ابزارها معمول دارند. دستگاه های مربوطه لازم است با مدیریت و بهره گیری فعالانه از فضای مجازی و ماهواره ها فرصت را از نظام سلطه و ضدانقلاب بگیرند. 
  
4- شبکه مجازی ابزاری در اختیار نظام امپراتوری خبری صهیونیستی است و از این در راستای اهداف تروریستی خود بهره می جوید. لازم است وزارت امور خارجه و فرهنگ و ارشاد اسلامی، قوه قضائیه و سایر دستگاه های مربوط اقدامات حقوقی و قضایی و فنی را در سطح داخلی و بین المللی اعمال نمایند. 
  
5- کلیه نیروهای امنیتی، انتظامی و قضایی که صادقانه مجاهدت نموده و ایثارگرانه وارد صحنه ها شدند، تقدیر و تشکر کرده و حمایت و پشتیبانی مجدد خود را از آنان اعلام می نماید و بر ضرورت حفظ کارآمدی و هماهنگی بیشتر بین دستگاه ها تأکید می کنند. 
  
6- با تقدیر و تشکر از کلیه رسانه های متعهد به انقلاب اسلامی خصوصا رسانه ملی، ضرورت تولید برنامه های بصیرت افزا به صورت مستند و هنری ومستمر را تاکید می نماید. 
  
7- نظام سلطه و فتنه گران و ضد انقلاب می پنداشتند که با استفاده از فشار بیرون و تحریم ها و اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها، موجبات نارضایتی مردم را فراهم می آورند. لذا امید آنان به دمیدن وسوسه های شیطانی و ایجاد اختلاف بین مسئولین بوده تا بتوانند نقشه های شوم خود را دنبال کنند که با اقدام هوشمندانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تاریخ 26/ 11/ 89 این دسیسه ها نقش بر آب گشت. انتظار می رود در این جهت مسئولین نظام جمهوری اسلامی خصوصا سران سه قوه با وحدت کلمه استکبار جهانی را مایوس نمایند.
  
8- اقدام وزارت کشور در عدم صدور مجوز برای راهپیمایی ضدانقلابی 25 بهمن قابل تقدیر بوده و معتقدیم که تمسک به اصل 27 قانون اساسی برای کسانی است که اعتقاد و التزام عملی به قانون اساسی دارند نه ضد انقلاب و جریاناتی که علیه حقوق عمومی و امنیت ملی و در راستای اهداف نظام سلطه گام برمی دارند. 
  
9- غائله و آشوب 25 بهمن 89 یک نقشه و طرح کاملا اسرائیلی- آمریکایی و انگلیسی و ضد انقلابی و خائنانه علیه ملت ایران بوده است. 
  
10- تمامی افراد و جریانات سیاسی و سایت های داخلی و خارجی و رسانه هایی که زمینه ساز و مبلغ و دعوت کننده برای شرکت در غائله 25 بهمن بودند و همچنان در آن مسیر گام برمی دارند و دشمنان ملت ایران و در خط آمریکا و اسرائیل و انگلیس می باشند. لجاجت و عناد سران و عوامل فتنه و کینه و بخل و دشمنی آنها نسبت به بعضی از مسئولین آنها را به زمینه سازان نقشه های براندازانه اسرائیلی- آمریکایی و انگلیسی تبدیل کرده است. 
  
11- دعوت کنندگان و زمینه سازان و مشوقان ناامن سازی کشور در 25 بهمن و قبل و بعد از آن همچون میرحسین موسوی و کروبی و دیگران، خائن به ملت، ضد انقلاب و مستوجب برخورد قاطعانه و قانونی می باشند. 
  
12- هیئت منتخب با تکیه بر منابع و شواهد و اسناد ومدارک موجود و متقن، رسیدگی قضایی و تعقیب آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و وابستگان و همراهان آنها را که در غائله اخیر نقش داشته اند، ضروری می داند و صراحتا اعلام می دارد مجلس و نمایندگان خانه ملت دیگر توجیهی در عدم برخورد را مجاز نمی داند. رهنمودهای حضرت امام(ره) همواره راهنمای مسئولین بوده و هست و خصوصا آنجا که در نامه 6/ 1/ 68 فرمودند: تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام. 
  
13- کلیه آثار زیانبار و خسارت های مادی و معنوی که در نتیجه اقدامات ضد انقلابی و خائنانه مشابه 25 بهمن 89 در کشور ایجاد می شود متوجه همه زمینه سازان بوده و بایستی مدعی العموم فهرست خسارت های مادی و معنوی چنین اقداماتی را به عنوان کیفرخواست مطرح نمایند تا در دادگاه مورد بررسی قرار گیرد (اقداماتی همچون فراخوان علیه امنیت ملی و ایجاد آشوب و ناامنی و توسل به شیوه های مزورانه و حتی مسلحانه و ایجاد رعب و وحشت برای شهروندان و اهالی محل و کسبه و رانندگان و تخریب و ویرانی اموال عمومی و خصوصی و کشتار جرح عده ای از هموطنان و ... 
  
14- استمرار اقدامات خائنانه و ضدانقلابی و خوش خدمتی به نظام سلطه به منزله اقدام علیه امنیت ملی، اختلال در نظم عمومی، نادیده گرفتن حقوق عمومی می باشد و ایجاد حاشیه امن برای عناصر مفسد فی الارض غیرقابل قبول است و انتظار از دستگاه های امنیتی،انتظامی و قضایی این است که با قوت، هوشمندی و قاطعیت نسبت به پیشگیری از این گونه حوادث اقدام نمایند. دستگاه قضایی مطمون باشد ملت بزرگ ایران با تمام وجود از آنها حمایت خواهد کرد. 
  
در خاتمه این گزارش، جا دارد صمیمانه از مقام معظم رهبری که با درایت و تدبیر بی نظیر خود جان و ذهن مردم را با معرفت و بصیرت معطر نمودند تشکر نمایم. از ثمرات ارزشمند گفتمان بصیرت در جریانات اخیر، این بود که سران سراب اندیش فتنه پیش از محکومیت در دادگاه های عادی، نزد افکار و وجدان های بیدار گشته با با نور ولایت محاکمه و محکوم گردیدند. 
  
همچنین از مردم عزیز و نیروهای جان بر کف بسیجی که خالصانه در سنگر دفاع از هویت اسلامی نظام چونان همیشه حاضر گردیدند خالصانه سپاسگذاریم. 
  
حمد و سپاس خداوند منان را که به ما چنین امت بصیر و شجاعی عنایت نمود. 
حمد و سپاس خداوندمنان را که امت ما را برخوردار از رهبری حکیم و مدیر و مدبر و شجاع و صبور نمود. 
حمد وسپاس خداوند منان را که انقلاب اسلامی را تحت عنایت حضرت بقیه الله الاعظم(عج) به پیروزی های عظیم رهنمون فرمود. هیئت ویژه رسیدگی به غائله 25 بهمن
89


    بسم الله الرحمن الرحیم 

گزارش بررسی غائله اسرائیلی - آمریکایی - انگلیسی 25 بهمن 1389

همکاران گرامی، نمایندگان محترم ملت شریف ایران     به دنبال حادثه تلخ 25 بهمن ماه سال جاری و خروش یکپارچه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در محکوم نمودن غائله مزبور و درخواست پیگیری این واقعه توسط هیئت ویژه ای که ریاست محترم مجلس شورای اسلامی تعیین نمودند،

هیئت فوق از رؤسای کمیسیون های امنیت ملی و سیاست خارجی، شوراها و امور داخلی، قضائی و حقوقی، فرهنگی و اصل 90 قانون اساسی مجلس شورای اسلامی تشکیل شد و کارگروهی را مسئول جمع آوری اطلاعات لازم کرد.     کار گروه فوق با جمع آوری اطلاعات و برگزاری نشستی با حضور مسئولین دستگاه های امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی، قضایی و سیاست خارجی موضوع را بررسی و گزارش خود را به هیئت ویژه منعکس نمود که پس از بحث و بررسی، گزارش نهایی هیئت به شرح زیر به اطلاع نمایندگان محترم و ملت ایران می رسد:

وظیفه محوله به موسوی و کروبی برای ایجاد خدشه در الگوی بیداری اسلامی

جریان علنی فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 زمانی شروع شد که جمهوری اسلامی در اوج قدرت در عرصه بین المللی بوده و دست برتر در اکثر معادلات جهانی را داشت، به گونه ای که غرب را به کرنش در برابر ایران واداشته و اتحادیه اروپا اصرار به مذاکره و ملاقات با ایران داشت

شکست پیاپی آمریکا در عرصه های سیاسی عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و ...، حضور بیش از 80 درصد واجدین شرایط رای در انتخابات دهم (بیش از 40 میلیون نفر) و برگزیده شدن رئیس جمهور با 24 میلیون رای، همگی یک قدرت نرم ملی برای جمهوری اسلامی تولید کرده بود

راهبرد جذب حداکثری و دفع حداقلی، رهبری مقام عظمای ولایت، حضور هوشیارانه مردم در تمام صحنه ها و حمایت علما و مراجع عظام این چالش بزرگ و فتنه عمیق را خفه نموده و راهپیمایی های 9 دی و 22 بهمن سال 88 فتنه فوق را خاموش کرد و مردم در کنار رهبری پیروز این میدان بودند.

جنبش های مردمی در تونس، مصر، یمن، اردن و بحرین که شعار محوری همه آنها اسلام خواهی بود، آمریکا را در صحنه بین الملل به چالش جدی کشید که با فروپاشی حکومت های مصر و تونس، ماهیت رژیم اشغالگر قدس و منافع استراتژیک استکبار جهانی در منطقه دچار وخیم ترین بحران ها خواهد شد

برنامه آمریکا برای مهار جنبش های مردمی در کشورهای اسلامی این است که اولا خود را به ظاهر طرفدار مردم این کشورها نشان دهد ثانیا با ایجاد یک رفرم، انقلاب آنها را تبدیل به اصلاحات شکلی و جزئی نماید. برای اجرای این نقشه، آمریکا تلاش می کند نشان دهد الگوی جمهوری اسلامی الگوی موفقی نیست،

لذا در صدد برآمده تا با ایجاد اغتشاش در کشور، تئوری خود را به اثبات برساند. به همین جهت آقایان موسوی و کروبی مهره های مناسبی برای صحنه گردانان این ماموریت در داخل کشور تشخیص داده شدند. 

جریان اصلاح طلب در این مدت تلاش کرد پروژه های زیر را هر چه سریع تر به یک نقطه مطمئن برساند:

1- در پیش گرفتن نوعی فرایند نقد درونی و بازشناسی آسیب های پروژه دوم خرداد

2- تمرکز بر تخریب دولت به عنوان پوشش برای فتنه ای که در پیش داشتند.

3- رسیدن به یک ائتلاف استراتژیک با هاشمی رفسنجانی برای رویارو ایستادن با تجربه اصولگرایی

4- تکمیل فرایند شبکه سازی در داخل روی محیط های داخلی و مجازی با هدایت مستقیم طرف خارجی

5- مسافرت های مکرر به خارج از ایران -و حتی امریکا- در چارچوب پروژه (hange) تبادل برای دریافت آخرین نسخه های عملیات نرم و نیمه سخت علیه نظام جمهوری اسلامی و گذراندن دوره های آموزشی مرتبط با آن

6- میزبانی تعداد زیادی از عوامل سرویس های اطلاعاتی غربی در داخل ایران در پوشش پژوهشگر، استاد دانشگاه و ... که ماموریت همه آنها بومی سازی روش های جدید براندازی در ایران و برآورد میزان توانایی جریان اصلاح طلب برای عملی ساختن آن روش ها بود

سال 88 زمانی بود که همه این پروژه ها با هم ترکیب شد و آنچه را که فتنه می خوانیم بوجود آورد

جریان انحرافی زمانه

شاید روزی به اقتضای زمانه، علی علیه السلام و عثمان و طلحه و زبیر و اشعث و ابوموسی و ابن کوّاء (خوارج بعدی) در یک اردوگاه دیده شوند.

و شاید حتی آنجا که صحابی سردمدار اردوگاه جمل رویاروی امیرمؤمنان(ع) می ایستند، یا مسلمانان پیشانی پینه بسته در اردوگاه نهروان صف در برابر امام می آرایند، تشخیص خط اصیل از خط انحرافی دشوار به نظر آید اما ملاک هایی در میان است که حقانیت حق و بطلان جبهه باطل را عیان می کند و از آن جمله، جاذبه ها و دافعه های آنان است.
هر چه جاذبه و دافعه های جبهه علوی صریح و شفاف و متقن و استوار است، جاذبه و دافعه جریان های انحرافی گوناگون (ناکثین و قاسطین و مارقین) به غایت معوج، متناقض، مبهم و بی ثبات است. و دقیقا به دلیل این تقابل است که از یک سو با وجود انبوه تهمت ها، گرد اتهامی بر دامان امیرمؤمنان(ع) نمی ماند و از سوی دیگر، انواع زدوبندهای طنزآلود و خلاف ادعا را در اردوگاه های مقابل می توان دید

به عنوان مثال کسانی نظیر طلحه و زبیر ابتدا علیه بی عدالتی و اشرافیگری و فساد کسانی چون ولید بن عقبه و مروان بن حکم و سایر امویان منافق که در دستگاه خلافت رخنه کرده اند، شورش می کنند و با وجود مخالفت امام، خلیفه را از پای درمی آورند

سپس سراغ علی(ع) می روند تا همان اشرافیگری و امتیازطلبی مذموم و باطل را برای آنان به عنوان «حق» به رسمیت بشناسد! ملاک امام روشن است. شراکتی با کسی به هم نزده است. پس به جناب طلحه و زبیر و به ولید و دیگران- و هر کس که با شرط و شروط ناحق دست بیعت پیش می آورد- و نیز به دوستان خوش نیتی که دعوت می کنند فعلا با اینها مدارا کند تا دستگاه حکومتش برقرار شود می فرماید «آیا از من می خواهد پیروزی را با ستم بر مردمی که امید به من بسته اند، به دست آورم. هرگز چنین نخواهم کرد».
اما آیا در آن صف نیز تکلیف حاضران روشن است؟ نه طلحه و زبیر به خاطر می آورند که به خاطر همین ولید و مروان، علیه عثمان شورش کرده و او را از پا درآورده اند و نه ولید و مروان و جناب عایشه، خون خلیفه را از آن دو مطالبه می کنند! ناگهان چشم باز می کنی و می بینی هم اردوگاه شده اند مقابل علی، به خونخواهی کسی که امام با همه انتقادها، مخالف تعرض به خانه وی بود.

چشم برهم می گذاری و دوباره باز می کنی. آقای معاویه نامه پنهانی فرستاده به دو عالی جناب که «شما برای خلافت از علی سزاوارترید، روی من هم حساب کنید»! و به خاطر می آوری کلام امام حسن(ع) خطاب به عمروعاص را که «چند نفر درباره پدری تو اختلاف کردند و سرانجام پست ترین آنها که درباره او «ان شانئک هوالابتر» نازل شد، به عنوان پدر تو معرفی شد. تو همان کسی هستی که آتشی برای عثمان افروختی و خود گریختی

و گفتی من عبداله هستم پسر عاص بن وائل که چون زخمی پیدا کنم، آن قدر می خراشم که به خون افتد». معاویه و عمروعاصی که کینه طلحه و زبیر را از بدر و احد و خندق و فتح مکه بر جان دارند و اصل اسلامشان تقلبی است، چگونه این دو صحابه را سزاوارتر از علی به خلافت «مسلمین» یافته اند؟!
اسلام جملی، اسلام اموی و جمع میان اسلام عدالتخواه و اسلام اشرافی و تبعیض آلود! «السنخیه عله الانضمام» سنخیت، دو جنس ظاهرا متفاوت را به هم پیوند می دهد وگرنه صحابی رسول خدا(ص) و دارندگان سوابق نیکو را با فاسقان متجاهر و غارتگر و بی نماز و بدمست چه کار؟

همین طلحه و زبیر اصرار کردند که ولید به خاطر شرابخواری باید حد بخورد اما جز علی علیه السلام کسی جرئت نکرد تازیانه را با تن ولید آشنا کند. اما همان قدر که دافعه انحرافی پیدا کنی، جذب دیگران می شوی یا برعکس. از اینجا به بعد ظاهر و باطن نقیض هم می شود. دلت با زبانت یکی نمی شود.

مجبوری مبهم و دوپهلو سخن بگویی اما حاضر نمی شوی از موضع اتهام دور شوی. می شنوی هشدار پیامبر و علی علیهما السلام را که «از فراست مؤمن بپرهیزید که او به نور خداوندی می نگرد» و «از ظن مؤمنان بپرهیزید که خداوند حق را بر زبان آنان جاری ساخته است» اما گویا گیر کرده ای و آن گیر نمی گذارد از موضع ابهام و اتهام فاصله بگیری

اگر هنوز دلت با حق گره خورده باشد، خطا را جبران می کنی و برمی گردی اما اگر دلت گیر غیرحق باشد- از طمع و وسوسه بگیرید تا خشم و بغض و تعصب باطل و حسد و لجاجت و...- تن می دهی به صحنه آرایی «دشمن آشکار»ی که به تعبیر قرآنی تو را برهنه می کند تا عار و عور تو را برملا سازد. شل گرفتن برخی اصول و تقیدات همان و برهنگی حیثیتی و غارت اعتبار و آبرو همان.
همین!؟

نه، درباره تناقض های اسلام بدلی و انحرافی می توان نه کتاب که دایره المعارف نوشت، دایره المعارف اسلام قلابی. پیشانی پینه بسته های صفین و نهروان را ببین که هر چه در قبال امیرمؤمنان- این منصوب الهی و نبوی- بدگمان و متصلب هستند، نسبت به معاویه و عمروعاص و اشعث بن قیس- منافق کافرزاده به تعبیر علی ع- خوش گمان و نرم و عطوفند و گارد کاملا بازی دارند

درست مانند ماجرای خرما خوردن و خون ریزی شان. اگر از کنار نخلستانی می گذرند و یکی شان خرمای بیرون نخلستان افتاده را بر دهان می گذارد، آن یکی بلافاصله «متذکر» می شود که باید از صاحب نخلستان حلالیت بطلبیم اما اندکی بعد، چون به زن و مردی می رسند که محبت علی(ع) در دلشان می جوشد، شکم زن باردار را بدون کمترین آزردگی خاطر سفره می کنند! دریغ از یک «متذکر» در این فرقه منحرف و بیرون شده از دین خدا. نه فقط بیرون شده از دین خدا.

 مارقین. از دین گریختگان، چونان تیری که از کمان پرتاب شود. فرقه ای با بدنه ای به غایت احمق و سرانی چون اشعث، پیشاپیش با معاویه و عمروعاص قرار و مدار گذاشته. همان قدر به عمرو و ابوموسی اشعری- غایب از جهاد در برابر محاربین- اعتماد دارند که به امیرمؤمنان و مالک اشتر و ابن عباس بدگمانند! کدام ملاک و محک بالاتر از گفتار و رفتار علی؟!

روحیه خوارج و خارجی گری را از کجا باید شناخت؟ «شما کسانی هستید که شیطان با آنها تیر خویش را به هدف می زند... به متن جمعیت اسلامی برگردید که دست خداوند با جماعت است. و از جدایی و تفرقه بپرهیزید که انسان جدا از امت، از آن شیطان است همان گونه که برّه جدا از گله نصیب گرگ است» (خطبه 127 نهج البلاغه).
اسلام فرقه ای خوارجی، اسلام حجتیه، اسلام اشرافی، اسلام کمونیستی و کاپیتالیستی و اسلام سکولار هر چند در ظاهر متفاوت و متضاد به نظر بیایند اما نه تنها ضد هم نیستند بلکه اغلب از یک منشا واحد التقاطی سرچشمه می گیرند و در پنهان، کم یا بیش به هم می رسند. آن سرچشمه آلوده، دوری از آداب و مبانی و مبادی اسلامی و اخذ دین از غیراهل آن است. انواع اسلام های بدلی یا انحرافی را باید از «ماخذ» و «حجت» و «ملاک» آنان شناخت

مولای متقیان در مذمت اهل فتنه فرمود «در دریاهای فتنه غوطه ور شدند و به دور از سنت ها، بدعت ها را گرفتند. مومنان افسردند و پژمردند و گمراهان و دروغزنان به نطق درآمدند. ماییم جامه دین و یاران و گنجوران و درهای آن. و به خانه ها جز از درهای آن وارد نمی شوند، پس هر کس به خانه ای از غیر درهای آن درآمد، به راهزنی و دزدی افسانه شد» (خطبه 153 نهج البلاغه).

این کلام را باید کنار فرمایش امام عصر- ارواحنا له الفداء- قرارداد که فرمود «در حوادث واقعه به راویان حدیث (فقها) مراجعه کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خداوند بر آنها هستم».

دور زدن این مسیر روشن به هر بهانه، انحراف است از سر نادانی و خطا باشد یا نقش آفرینی در پروژه مهندسی شده شیطان پرستان و اصحاب اردوگاه ابلیس. آنها که به هر دلیل با ولایت فقیه فاصله می اندازند، پیش بروند یا پس بیفتند، به همان اندازه که فاصله و زاویه بگیرند، به مسیر انحرافی رفته اند. 
استاد شهید آیت الله مطهری در کتاب شریف «جاذبه و دافعه علی علیه السلام» از جمله نوشت «دسته دیگر [از صحابه پیامبر در ماجرای سقیفه و تقابل با امیر مومنان ] که اقلیت بودند، در همان هنگام می گفتند شخصیت ها تا آن وقت پیش ما احترام دارند که به حقیقت احترام بگذارند. اما آنجا که می بینیم اصول اسلامی به دست همین سابقه دارها پایمال می شود، دیگر احترامی ندارند.

ما طرفدار اصولیم نه طرفدار شخصیت ها. تشیع با این روح به وجود آمده است. ما وقتی به سراغ سلمان و ابوذر و مقداد می رویم و می خواهیم ببینیم چه چیز آنها را وادار کرد دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، می بینیم آنها مردمی بودند اصولی و اصول شناس، هم دیندار و هم دین شناس...» (صفحات 134-133)

همین اصول گرایی و گرایش به حق، محبت امیرمومنان را در جان آنان انداخت تا آنجا که امام فرمود «اگر با شمشیرم بر بینی مومن زنم که مرا دشمن بدارد، دشمن نخواهد داشت و اگر تمام سرمایه های زمین را در آغوش منافق بریزم که مرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت که در قضای الهی آمد و بر زبان پیامبر جاری شد که یا علی مومن بغض تو را به دل نگیرد و منافق تو را دوست نشمارد

ما کجا و آن شیعه خطاکار علی کجا که چون امام به خاطر جرمی انگشتان او را قطع کرد و با همان دست خون چکان به «ابن کواء» خارجی رسید -که با لحنی طعنه آمیز می پرسید چه کسی دست تو را قطع کرد- گفت «قطع یمینی سیدالوصیین و قائد الغرّ المحجّلین و اولی الناس بالمومنین علی بن ابیطالب امام الهدی السابق الی جنات النعیم و...»!

                        موضع گیری در فتنه ی حضرت موسی(ع)
فتنه به سبب پیچیدگی های آن، آزمون سختی برای همگان است. آمیختگی شگفت حق و باطل در زمان فتنه، هرگونه شناخت، داوری، ارزیابی و درنتیجه موضع گیری را سخت تر می کند. از این رو حتی برای کسانی که رشید و اهل رشد هستند، موضع گیری دشوار می شود.
ضرورت تأمل در موضع گیری ها و اظهارنظرها
یکی از مهم ترین راهکارهای قرآن در هنگام بروز فتنه، درنگ و تامل پیش از موضع گیری و عمل است. در هیاهو و جنگ زرگری فتنه می بایست انسان بسیار هوشیار باشد و به سادگی وارد عمل نشود،

بلکه بکوشد تا غبار غوغاسالاری و هیاهو را به کنار زند و با شناخت حق و باطل، موضع گیری نماید؛ زیرا هرگونه اقدام بی شناخت کامل حق و باطل می تواند موجبات ظلم و ستم به خود و دیگری را فراهم آورد و انسان سخنی را بر زبان آورد و یا کاری انجام دهد که عملا در خدمت باطل باشد؛

هرچند که نیت خیر داشته و به نظرش در خدمت حق عمل کرده باشد. به سخن دیگر، انسان در هنگام فتنه در بسیاری از مواقع به سبب ظاهرگیرا و چهره حق به جانب باطل، به نیت خیرخواهانه، حسن فاعلی دارد ولی مراعات حسن فعلی را نمی کند و کاری را انجام می دهد که جز باطل یا به نفع باطل نیست.
خداوند در داستان حضرت موسی(ع) به خوبی نشان می دهد که حتی انسان های رشیدی چون حضرت موسی(ع) پیش از دست یابی به مقام پیامبری و عصمت، ممکن است در هنگام فتنه، به درستی از عهده تشخیص حق از باطل برنیاید و برخلاف نیت خیر و حسن فاعلی، عمل و کارش حسن فعلی نداشته باشد.
خداوند در آیات 15 به بعد سوره طه داستان افتادن حضرت موسی(ع) در فتنه ای را بیان می کند که درس های آموزنده ای برای ما دارد. دراین آیات گزارش شده که حضرت موسی(ع) از دربار فرعون بی آن که کسی را آگاه سازد، بی خبر وارد شهر می شود

در آن جا دو نفر را می بیند که به قصد کشت، یکدیگر را می زنند. یکی از آنان از پیروان آن حضرت(ع) و به احتمال قوی یهودی بوده و دیگری از دشمنان به احتمال قوی قبطی بوده است. دراین میان، یهودی آن حضرت(ع) را به کمک خواهی می خواند و آن حضرت(ع) بی توجه به حقیقت ماجرا تنها به حکم ظاهر حق خواهانه یهودی، وارد معرکه می شود و با ضربه مشتی، قبطی را می کشد و پس از عمل متوجه می شود که اشتباه کرده و در دام شیطان افتاده و بر خلاف نیت خیرخواهانه و حسن فاعلی، فعل او شیطانی بوده و از حسن فعلی برخوردار نبوده است.
دراین داستان به خوبی بیان شده که ظاهر فریبنده یهودی موجب شد حضرت موسی(ع) به همان ظاهر بسنده کند . درنتیجه نیت خیرخواهانه او تنها موجب نجات وی شد ولی درعمل در خدمت باطل گام برداشت. از این رو آن حضرت(ع) این عمل خویش را به شیطان نسبت می دهد؛ این مطلب بعدها در درگیری دوباره همان یهودی با فردی دیگر آشکار شد و برای آن حضرت(ع) معلوم می شود که یهودی فردی باطل گرا بوده و برخلاف ظاهر مظلوم واقع شدن، انسانی ظالم بوده است که حتی انسان رشیدی چون موسی(ع) را به اشتباه می افکند.

ضرورت موضع گیری پس از تحقیق و بررسی
البته این عمل حضرت موسی(ع) پیش از رسیدن به مقام نبوت و بهره مندی از مقام عصمت از طریق برهان پروردگارش می باشد و نمی تواند مبنای قضاوت برای عدم عصمت آن حضرت(ع) باشد. با این همه این معنا را می توان از آیات به دست آورد که کسانی که به مقام رشد و بالندگی رسیده اند در موارد فتنه نیز ممکن است دچار اشتباه شوند.

براین اساس از انسان ها خواسته شده تا در چنین موارد تنها به خدا پناه برند و از مغفرت و رحمت الهی بخواهند تا ایشان را از اشتباه حفظ کند و با درنگ و صبر، نسبت به تحقیق و تفحص در موضوع اقدام نمایند

چنان که خداوند در آیه 6 سوره حجرات به صراحت از مردم می خواهد تا در هنگام فتنه ها با تحقیق و بررسی موضع گری کنند و به ظاهر حق طلبانه بسنده نکنند؛ چرا که باطل همواره در جلوه گری و تزیین و تسویل، استاد است و نمی توان با یک نگاه، حق را شناخت و عمل کرد؛ بلکه لازم است تا با درنگ و تحقیق و تفحص حق را از باطل شناخت و آنگاه موضع گیری و در نهایت عمل کرد.





نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">