تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.




قرآن و نقش و جایگاه انتخاب 


انسان تنها موجودی است که از اراده واختیار کامل برخوردار است و حتی دیگر موجوداتی که اهل تکلیف و دارای اراده و اختیار هستند نیز دراین حد از کمال اختیار و اراده و در نهایت انتخاب برخوردار نمی باشند.
با این همه اراده و اختیار برای او حقوق و همچنین تکالیف و مسئولیت هایی را پدید می آورد که می بایست آنها را در زندگی شخصی و اجتماعی مورد توجه و اهتمام قرار دهد. حضور در انتخابات به معنای انتخاب سرنوشت جمعی وگذاردن مسئولیت های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی کلان دراختیار شخص یا اشخاصی است و این یعنی واگذاری سرنوشت خود به دیگری


بنابراین هر انتخابی می تواند تاثیرات شگرف و بزرگی در زندگی فردی و اجتماعی و نیز مادی و معنوی و همچنین دنیوی و اخروی به جا گذارد. از این رو تبیین و تحلیل مساله انتخابات به عنوان یک عمل سرنوشت ساز اجتماعی بر اساس آموزه های وحیانی قرآنی ضرورتی است که نمی توان از آن چشم پوشید؛ زیرا دانستن و شناخت نگرش قرآن به این مساله به معنای شناخت حقوق و مسئولیت های انسان از نگاه خداوند و پروردگار هستی است.
دیدگاه ها و نگرش قرآن و نقش و جایگاه انتخابات در زندگی فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی
انتخابات، حق و تکلیف
از آن جایی که درتحلیل قرآنی و اسلامی حق و تکلیف، ناظر به یکدیگر است و هر جایی حقی ثابت شده تکلیف و مسئولیتی نیز درکنار آن اثبات شده و یا هر جایی تکلیف و مسئولیتی را به عنوان وظیفه بیان کرده حقی را در ضمن آن دیده است، می توان گفت که اگر انتخابات یک حق طبیعی و عقلانی و عقلایی است همچنین یک تکلیف و مسئولیت انسانی نیز می باشد و کسی نمی تواند از آن شانه خالی کند, زیرا اگر چه می توان از برخی حقوق طبیعی و قانونی و یا شرعی خود گذشت ولی نمی توان از حقوق اجتماعی گذشت و آن را نادیده گرفت.


به سخن دیگر میان حقوق فردی و اجتماعی تفاوت هایی وجود دارد که یکی از آنها عدم امکان چشم پوشی و گذشت از آن است و حتی اگر شخص از حق شخصی و فردی خود بگذرد به وی اجازه داده نمی شود تا نسبت به حقوق اجتماعی همان رفتار را درپیش گیرد؛ زیرا حقوق اجتماعی همانند مسئولیت های اجتماعی غیر قابل واگذاری و یا گذشت است و نادیده گرفتن آن به هیچ وجه مجاز نمی باشد


از این رو انسان نمی تواند از مسئولیت ها و حقوق اجتماعی شانه خالی کند و از حق اجتماعی خویش بگذرد. گذشت در اینجا به معنای ترک مسئولیت است و شخص به سبب گذشت از حق اجتماعی خود باز خواست می شود.
از جمله حقوق انسانی که تکلیف و مسئولیت اجتماعی وی نیز می باشد، حضور در صحنه های سرنوشت ساز اجتماعی است. انتخابات به معنای انتخاب کسی که مدیریت امور اجتماعی را به عهده گیرد و یا نمایندگی و وکالت در منصبی اجتماعی داشته و اعمالی را انجام و یا مدیریت نماید، مسئولیتی است که نمی توان آن را نادیده گرفت و یا واگذار کرد. از این رو بر تک تک شهروندان و امت است تا در انتخابات به عنوان حق و مسئولیت حضور پیدا کنند و در تعیین سرنوشت خویش دخالت مستقیم داشته باشند.


انتخابات و مسئله اختیار و خلافت انسانی
ریشه انتخابات همانند دیگر امور اختیاری که در آن اراده و اختیار شخص نقش کلیدی و اساسی دارد، مسئولیتی در حوزه خلافت الهی می باشد


به این معنا که انسان به عنوان موجودی مختار و صاحب اراده هرگاه در جایگاهی قرار گرفته که می بایست میان دو امر یکی را برگزیند و پاسخ گوی انتخاب خود باشد و پیامدهای آن را بپذیرد، به این مسئله نیز باید توجه کند که این انتخابات همانند دیگر انتخاب های وی براساس اهداف و فلسفه آفرینش انسان انجام می گیرد و می بایست شخص این عمل را با توجه به چنین اهداف و مقاصدی انجام دهد


براین اساس می توان گفت که انتخابات وی ریشه هایی از ربوبیت و پروردگاری وی و نیز ولایت با خاستگاه ولایت الهی دارد. شخصی که در مقام انتخاب شخصی دیگر است، در حقیقت می کوشد تا به حکم ولایت الهی و خلافت الهی که به وی به شکل جعل تکوینی واگذار شده، اعمال ولایت و خلافت نماید. از این رو، می بایست در هر کاری از جمله انتخاب اشخاصی برای مسئولیت های اجتماعی و امور امامت امت و ملت، به مسئله ولایت و خلافت خود توجه داشته و از این باب اعمال نفوذ نماید.
از نظر اسلام هر چند که خلافت کامل از آن انسان های کامل است و هر کسی که در مقام تقرب نزدیک تر و صفات الهی و اسمای خداوندی را در خود فعلیت بخشیده و صبغه الهی و تاله گرفته است، از خلافت و ولایت قوی تر و اولی تری برخوردار می باشد ولی به سبب آن که جعل خلافت برای همه انسان ها بوده، هر یک از انسان ها در هر مقام قربی باشند و اسمی از اسمای الهی را در خود فعلیت بخشیده باشند می توانند به همان اندازه از حق ولایت و خلافت الهی برخوردار شوند


از این رو کسانی که دارای عقل و بلوغ رشدی هستند به عنوان حق و تکلیف می توانند در جایگاه انتخاب کننده قرار گیرند و بخشی از ولایت اجتماعی را به دیگری به عنوان ولی امر واگذار کنند تا وی مدیریت جامعه را به عهده گیرد.
کسی که به عنوان ولی انتخاب می شود نیز می تواند دارای مراتب متعدد ولایی باشد و این گونه نیست که ولایت امر همگانی که انتخاب می شوند در یک مرتبه باشد. از این جاست که ولایت محدود و مطلق، معنا و مفهوم می یابد


برخی از اشخاص مانند وکیلان مجالس قانونگذاری و یا ریاست قوای مقننه و مجریه دارای نوعی خاص از ولایت هستند که در نهایت می توان به ولایت مطلقه معصومان(ع) اشاره کرد که از هر لحاظ مطلق می باشد. به این معنا که ولایت ایشان از نظر نوع و نیز اقتدار و حاکمیت بسیار گسترده تر و فراگیرتر است؛ زیرا چنین اشخاصی به سبب خدایی شدن دیگر براساس هواهای نفسانی عمل نمی کنند و رفتار و کردارشان براساس خواست و اراده الهی انجام می شود


از این رو آنان هم عین الله و یدالله هستند و هم این که خداوند خود چشم و گوش و دست آنان می شود. به یک معنا نوعی فنا در این اشخاص دیده می شود که آنان را از خدا جدا نمی سازد.
                                                     
نقش انتخاب در زندگی فردی و اجتماعی
اگر بپذیریم که اراده و اختیار آدمی ریشه و خاستگاه انتخاب وی است، باید بپذیریم که انسان با هر انتخابی در حقیقت خود را می سازد و تکلیف و مسئولیت خود را در قبال خود و خدا در آفرینش انجام می دهد؛ زیرا خداوند انسان را با اراده و اختیار آفریده است تا بتواند به عنوان خلیفه دارای اراده در هستی، اعمال خلافت نماید و در مقام ربوبیت عبودی، هستی را به کمال لایق برساند


همان گونه که انتخاب برای انسان یک حق است برای وی یک مسئولیت و تکلیف است که بازخواست و پاداش و کیفر در آن، امری طبیعی است


بنابراین کسانی که به عنوان یک انسان دست به انتخاب می زنند هم به حق خویش دست یافته اند و هم آنکه به مسئولیت انسانی خود به عنوان خلیفه الهی عمل کرده اند


بنابراین می توان هر انتخاب از جمله انتخابات سرنوشت سازی را که انسانها در آن آینده جمعی خود و دیگران را در دست کس و یا کسانی قرار می دهند، به عنوان امری مهم ارزیابی و تحلیل کرد. هر انتخابی را می توان گامی به سوی متاله شدن و رنگ خدایی گرفتن و یا سقوط و هبوط دانست


کسی که به انتخاب درستی دست زده است در حقیقت خود را به درستی ساخته و بستر و فضای مناسبی نیز برای رشد اجتماعی خود و دیگران فراهم آورده است و اگر در این میان انتخاب شایسته و درستی نداشته باشد گام در سقوط فردی و جمعی گذاشته است.
انتخابات و سرنوشت
یکی از بزرگ ترین و نمایان ترین آثار انتخاب را می بایست در تغییر سرنوشت فردی و جمعی جست. به این معنا که هر کسی که دست به انتخابی می زند سرنوشت خویش را تغییر می دهد و از آن جایی که انتخابی چون انتخابات های سرنوشت ساز اجتماعی و گزینش رهبران اجتماعی و مدیران سیاسی از جایگاه مهم تر و حساس تری برخوردار است، می توان گفت که تغییرات در سرنوشت فردی و اجتماعی و یا شخصی و جمعی به شدت سنگین تر و آشکارتر خواهد بود


زیرا هر انتخابی از این دست انتخابات می تواند نه تنها فرد را بلکه جامعه را به سوی کمال و یا سقوط رهنمون سازد و تبعات و آثار آن، گاه نسل ها باقی و برقرار خواهد ماند. از این رو از آن به انتخابات سرنوشت ساز برای خود و امت بلکه نسل هایی از امت یاد می کنند.
اگر به تاریخ اسلام نگاهی گذرا شود دانسته می شود که انتخابی که در سقیفه انجام گرفت چگونه آثار خود را تا نسل ها به جا گذاشت و امت اسلامی را در ورطه ای از هبوط و سقوط قرار داد و دست کم اختلافات جدی در امت پدید آورد


از این رو برخی از نویسندگان مصری از مسئله سقیفه به فتنه کبری یاد می کنند. فتنه به معنای آزمون های سرنوشت ساز و خطیری است که جامعه و امتی را به سوی تغییرات اساسی و بنیادین سوق می دهد. انتخابی که در سقیفه صورت گرفت این گونه بود


از این رو همه نویسندگان اسلامی در همه قرون و اعصار از مسئله سقیفه به عنوان منبع اختلافات یاد می کنند و آن را انتخابی فتنه انگیز می شمارند که امت اسلامی را با وضعیت کنونی مواجه و رو به رو ساخته است و همه قتل هایی که بعد از آن پدید آمده و جنگ ها و جدایی ها را در آن می جویند. بی گمان عاشورا و قتل امام حسین(ع) و امام حسن(ع) و بلکه همه معصومان(ع) و مردم بسیاری، ریشه در سقیفه و انتخاب آن دارد.
خداوند در آیاتی چند از جمله آیه 53 انفال و 11 رعد به توانایی انسان برای تغییر سرنوشت و دگرگون سازی آن به سوی بد و خوب اشاره می کند. در آیه 117 آل عمران و 182 و 165 همین سوره و 106 و 107 انعام بدفرجامی انسان ها در دنیا و آخرت را ناشی از سوءاختیار و انتخاب آنان می شمارد و کسانی را که خداوند را مسئول مشکلات و گرفتاری ها می شمارند سرزنش می کند که خود را سرزنش کنند که با سوءاختیار خود این گونه سرنوشت بدفرجام برای خود و نسل های آینده رقم زده اند.
در حقیقت گمراهی و انحراف خود و جامعه و بلکه نسل های آینده و خوشبختی و بدبختی همگانی در این گونه انتخابها رقم می خورد. آیات بسیاری این معنا را به شکل گزارش هایی از اقوام گذشته و نیز نمونه های عینی تبیین کرده است. از جمله می توان به آیه 108 آل عمران و 21 و 22 ابراهیم و مانند آن اشاره کرد که گمراهی و انحراف انسان را برخاسته از سوءاختیار و انتخاب او برمی شمارد.
همان گونه که خداوند ولایت کلیه و مطلقه خود را به پیامبر(ص) و معصومان(ع) واگذار کرده است (بقره 114 و توبه 28 و مائده 55 و احزاب 6 ) همچنین بخشی از ولایت را به شکل عام در اختیار همه انسان ها قرار داده است تا به این وسیله در تغییر سرنوشت خود و دیگران دخالت نمایند.
ریشه انتخابات سیاسی و اجتماعی را می بایست در آیات بسیاری از جمله آیه 28 آل عمران و 89 و 139 و 144 نساء و مانند آن جست؛ زیرا مؤمنان دارای حق ولایت بر یکدیگرند و این ولایت است که زمینه را برای انتخابات سیاسی اولیای امور بویژه در حوزه های سیاسی و اجتماعی فراهم آورده است.


مبانی وجوب مشارکتهای اجتماعی از دیدگاه قرآن


هر مسلمان با پذیرش اسلام، در عضویت حزب الله و از اعضای جندالله است. این عضویت، انتخابی و بدون هرگونه اکراه و اجبار است. اما هرکسی که به عضویت جندالله و حزب الله درآمد، می بایست به عنوان یک سرباز و عضو، مسئولیت ها و هزینه های عضویت خود را بپردازد تا از حقوق دنیوی و اخروی این عضویت بهره مند شود


چرا که نظام هستی بر مدار حقوق و تکلیف بنا شده و بر اساس همین قاعده گفته شده است: من له الغنم فعلیه الغرم ؛ هر که سود می برد می بایست هزینه آن را پرداخت نماید. از جمله وظایف اعضای حزب الله و جندالله، مشارکت فعال در همه عرصه های علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی و نظامی است؛ زیرا ماموریت اصلی حزب الله و جندالله در دنیا، تمدن سازی، آبادانی زمین و فراهم آوردن بهترین حالت سعادت ممکن در دنیا با توجه به ظرفیت و مقتضیات دنیوی است. حضور در انتخابات به عنوان یک حق و تکلیف در اسلام تعریف شده است


می توان از آموزه های قرآنی، مبانی و اصول بسیاری را استنباط و استخراج کرد که به مساله انتخابات و دیگر مشارکت های مردمی به عنوان یک حق و تکلیف توجه داده است.
مبانی و اصول مشارکت فعال مسلمانان را در عرصه انتخابات به عنوان حق و تکلیف در آموزه های قرآنی
 

مبانی وجوب و لزوم مشارکت در انتخابات
واژه «انتخابات» از ریشه عربی فعل «نخب» به معنای برگزیدن و اختیار کردن است و معادل اروپایی آن یعنی
Election نیز به فعل لاتین Eligeve به معنای جدا کردن، سوا کردن و برگزیدن باز می گردد. از نظر علم معنا شناسی Semantics نیز این اصطلاح تغییر و تحولات معنای وسیعی پیدا کرده است، ولی در کاربرد رایج و عام آن به معنای شیوه ای است برای برگزیدن تعداد معینی از افراد از میان شمار کثیری از کسانی که برای تصدی یک منصب یا مقام، خود را نامزد کرده اند


در تعریف دیگری از انتخابات گفته شده است: «انتخابات مجموعه عملیاتی است که در جهت گزینش فرمانروایان یا تعیین ناظرانی برای مهارت قدرت تدبیر شده است.» از این منظر، انتخابات ابزاری است که به وسیله آن می توان اراده شهروندان را در شکل گیری نهادهای سیاسی و تعیین متصدی اعمال اقتدار سیاسی مداخله داد. 
رای دهنده ضمن رای دادن که عملی حقوقی- سیاسی محسوب می شود در حقیقت با برگزیدن نماینده و یا نمایندگان در اداره امور سیاسی جامعه خود مشارکت می کند. در واقع از طریق انتخابات است که اعضای جامعه به صورت مستقیم و غیرمستقیم در شکل دادن به سیاست عمومی دخالت می کنند


انتخابات در کنار دیگر سازوکارهای مشارکت شهروندان به صورت انفرادی یا جمعی، گروهی و صنفی، همچنان به عنوان بارزترین و قابل اندازه گیری ترین نوع مشارکت مردم در عرصه سیاسی است


همچنین انتخابات از یک سو پایه های اجتماعی قدرت سیاسی را نشان می دهد و از سوی دیگر ملاک خوبی برای ارزیابی توزیع قدرت در جامعه است. آنچه از مفهوم شناسی انتخابات به دست می آید این است که انتخابات، عملی حقوقی سیاسی از سوی شهروندان و امت در راستای مشارکت در حوزه قدرت است.
البته براساس مبانی قرآنی، ما چیزی به عنوان قدرت سیاسی چنان که در علوم و نظام سیاسی غرب تعریف شده نمی شناسیم و نداریم؛ زیرا در علوم و نظام سیاسی اسلامی، مساله به شکل دیگری تبیین شده است


در تعریف غربی، هرمی از قدرت در جامعه شکل می گیرد که افراد در راس هرم، از قدرت بلکه اقتدار سیاسی بهره مندند که از آن به مشروعیت سیاسی اعمال قدرت، خشونت و زور یاد می شود؛ اما در اندیشه و نظام سیاسی اسلام، هرچند افرادی در راس نظام سیاسی قرار دارند، ولی نوع رفتارشان در چارچوب ولایت معنا می شود


ولایت، نوعی سرپرستی همراه با محبت و مودت است. بر این اساس، قدرت لخت یا اقتدار مشروعی وجود ندارد که بخواهیم آن را محدود یا توزیع کنیم، بلکه مسئولیت هایی است که می بایست بر اساس شایستگی ها و توانمندی ها میان افراد جامعه توزیع شود. از این جاست که معیارها در نظام سیاسی اسلامی به طور ریشه ای از معیارهای نظام سیاسی غربی تفکیک می شود


براساس مبانی قرآنی که بینش و نگرش مسلمانان را شکل می دهد، خداوند، آفریدگار هستی در مقام پروردگاری، انسان را خلیفه خود ساخته است تا در زمین قرار گیرد و پس از فعلیت بخشی به توانایی های سرشته در ذات و تخلق به اخلاق الله، ماموریت های چندی را چون آبادانی زمین و تمدن سازی، برپایی عدالت عمومی در میان انسان ها و همه هستی و تغییرات مثبت در مخلوقات، هر یک را به کمال بایسته و شایسته برساند. در این چارچوب همه انسان ها به یک معنا جنودالله هستند، همچنان که همه هستی سربازان و لشکر الهی می باشند. (فتح7)


البته از آن جایی که انسان ها دارای ویژگی خاص و انحصاری اراده و اختیار و حق انتخاب هستند، می توانند عضویت در حزب الهی را انتخاب کنند و حزب الله شوند و در خدمت اهداف آفرینش قرار گیرند یا آنکه در حزب شیطان درآیند و در کنار شیاطین به تباهی و فساد بپردازند و برخلاف وظیفه و ماموریت خلقت و آفرینش خود عمل کنند. (مجادله  19و 22؛ انسان3)
براساس این مبانی قرآنی، هرکسی توانست ظرفیت های سرشته خود را بیشتر به فعلیت رساند، از شایستگی افزون تری در مسئولیت ها و مناصب برخوردار است. بنابراین، مسئولیت ها و مناصب در همه عرصه ها، در جامعه اسلامی و امت اسلام، براساس شایسته سالاری توزیع می شود و قوم و قبیله، خون و نژاد، قدرت و ثروت و مانند آن هیچ گاه نمی تواند ملاک و معیار انتخاب و عامل شایستگی شخص برای تصدی مسئولیت و منصبی باشد. (بقره247، حجرات13)


پیامبران (ع) و اوصیای ایشان نیز بر اساس همین شایستگی ها و در چارچوب همین معیارهای قرآنی انتخاب شده اند و قدرت و ثروت یا دامادی پیامبر(ص) یا فرزندی ایشان هیچ گاه دلیل بر انتخاب امامان معصوم(ع) به عنوان امامان امت نبوده است، از این رو خداوند در آیات قرآنی به ویژگی های ایشان چون عصمت، علم، ایمان، اطاعت از خدا و پیامبر(ص) و مانند آن اشاره می کند. (احزاب33، آل عمران7 و 61، مائده55، نساء59، نحل43)

انتخابات، تجلی گاه مشارکت و مشاورت امت
خداوند از امت اسلام خواسته است تا به عنوان حزب الله و جندالله در همه عرصه ها مشارکت فعال داشته باشند. تعبیری که خداوند از این معنا ارائه می دهد، تعاون در خیر و نیکی است. خیر و نیکی به کارهایی اطلاق می شود که در چارچوب اهداف آفرینش قرار دارد و مقاصد الهی را برآورده می سازد.
 در قرآن غیر از خیر و برّ، کلماتی دیگر نیز در همین معنا به کار رفته است که از آن جمله شکر است. شکر نیز همانند برّ و خیر به معنای بهره مندی از نعمتی در راستای اهداف آفرینش است، زیرا هر نعمتی خیر و برّ نیست مگر در چارچوب و در راستای اهداف آفرینش الهی به کار گرفته شود.
انتخابات، مشارکت در استبداد ستیزی
استبداد به معنای خودرایی است. کسانی گرفتار خودرایی هستند که دچار خودپسندی شده اند.انسان خودپسند، نسبت به دیگری خودبرتربین است و در همین چارچوب، مستکبر و ستمگر می شود؛ زیرا رای و نظر خویش را برتر و بهتر از رای و نظر دیگران می داند.
 جامعه اسلامی با انتخاب روش مشاورت، به ستیز با فرهنگ استبداد می رود؛ زیرا هنگامی که مشاورت در کارها اصالت یابد و به عنوان فرهنگ جامعه درآید، خودپسندی، خودبرتربینی و خودرایی از میان می رود و استبداد از جامعه و به تبع آن استکبار و ستمگری رخت می بندد؛ زیرا جامعه نمی تواند خودرایی و استبداد و استکبار و ستمگری را برتابد. مشارکت فعال جامعه در انتخابات و تعیین مشاوران و همکاران برای مسئولان ارشد نظام، از آن جایی که از منظر ولایت بدان نگریسته می شود، نوعی دلسوزی امت نسبت به مسئولان است تا ایشان را با انتخاب مشاوران و کارگزاران شایسته یاری رسانند.
حضور فعال جامعه در امر انتخابات به معنای مشارکت فعال در امر صالح، معروف و نیکوی مشاورت است. همان گونه که بر مسئولان است تا مشاورت بگیرند، بر مردم است تا در امر مشاورت، مشارکت فعال داشته باشند و به مسئولان مشاورت دهند. (آل عمران159، شوری38)
اقتضای جندالله و حزب الله بودن آن است که انسان خود را به تقوا و کارهای نیک و خیر نزدیک کند و عامل به آن باشد و هرگونه بی تقوایی و هنجارشکنی و اعمال زشت و بد را ناپسند بداند و علیه آن مبارزه کند. این بدان معناست که مشارکت در کار انتخابات به معنای حفظ تقوای اجتماعی و فرهنگ سازی تعاون در کارهای خیر و معروف و مبارزه با استبداد و خودرایی و استکبار و ستمگری است. این گونه است که امت اسلام می تواند الگوی بشریت برای بهترین سبک زندگی باشد و دیگران را برای قرار گرفتن در صراط مستقیم الهی تشویق کند.


انتخاباتی، سبقت در خیر
در اندیشه سیاسی اسلام، مفاهیمی چون قدرت، مشارکت در قدرت، مهار قدرت و مانند آن جایگاهی ندارد؛ زیرا اصولا این امور مسئله جامعه اسلامی و قرآنی نیست؛ چرا که در اندیشه سیاسی اسلام، به جای این اصطلاحات مادی و دنیوی، مسائلی چون ولایت همگانی، مشارکت در امور اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، وظیفه و تکالیف مؤمن نسبت به جامعه و رهبری مطرح است


بنابراین، هر کسی موظف است تا برای رهایی از خسران ابدی نه تنها در انجام کارهای عبادی شخصی صرف چون نماز و روزه و حج بکوشد، بلکه لازم است تا در کارهای عبادی اجتماعی نیز مشارکت فعال داشته باشد و اهل انفاق، زکات و دستگیری مردم باشد و کارهای نیک انجام دهد و حتی دیگران را بدان بخواند و توصیه و سفارش کند. (بقره1 تا 5؛ عصر)
مشارکت در عرصه های اجتماعی، وظیفه ای همگانی
از نظر اسلام، هر انسانی وظیفه دارد به عنوان مکلف در امور اجتماعی مسئولیت بپذیرد و فعالانه در همه کارهای خیر و نیک مشارکت داشته باشد. اسلام به شدت با هرگونه رفتار ضداجتماعی مخالفت می کند و رهبانیت را برنمی تابد؛ زیرا سعادت شخصی را در گرو سعادت جمعی می داند. (حدید27؛ سوره عصر) از این رو مشارکت در همه عرصه های اجتماعی از عمران مساجد (توبه18)، جهاد و جنگ در راه خدا (مائده35)، تولید علم و ثروت و آبادانی زمین و ایجاد تمدن جهانی (هود61) قیام به عدالت و اجرای قسط و برپایی و اجرای قوانین (حدید25)، آموزش و تعلیم و تربیت (بقره129؛ آل عمران164) و مانند آن امری واجب و تکلیفی الزام آور است که نمی توان از زیر بار آن شانه خالی کرد.
اصولا جامعه اسلامی از آن جایی که جامعه عقلایی است افراد آن به حکم عقل می کوشند تا از مشاورت و مشورت دیگران سود برند و عقل دیگران را بر عقل خویش بیفزایند و خود را از راهنمایی های عقول دیگران بهره مند سازند. این مسئله بویژه در کارهای اجتماعی و انجام مسئولیت های اجتماعی بیشتر نمود می یابد، زیرا امور اجتماعی از پیچیدگی های فزون تر برخوردار است و لازم است تا با مشاورت از دیگران، مسایل آسان تر و ساده تر گردد و از علم و دانش و خبره دیگران استفاده شود. (شوری38)
رقابت و سبقت در کار خیر
خداوند با عبارت:
فاستبقوا الخیرات به مؤمنان توجه می دهد که هر کسی می بایست مانند مسابقات بکوشد تا بر دیگری با سرعت سبقت گیرد و بکوشد تا اولین کسی باشد که وظیفه و مسئولیت اجتماعی و کار خیری را انجام داده است و بر این اولین بودن ها افتخار کند و به خود ببالد که وظیفه ای را انجام داد و مسئولیتی را به عهده گرفت.
این مسارعت و شتاب در کارهای خیر اجتماعی، به معنای شتاب گرفتن و رفتن به سایه امنیت الهی و مقام مغفرت است. (آل عمران133) کسی که در کارهای خیر شتاب و سرعت می گیرد و اجازه نمی دهد که کسی بر او در انجام کارهای خیر سبقت و پیشی گیرد، در حقیقت به سوی بهشت، سبقت گرفته و از آتش دوزخ خود را رهایی بخشیده و از خسران ابدی به در آمده است.(حدید21) ازنظر قرآن راه مستقیم رهایی و نجات و رسیدن به مقام خدایی شدن، سبقت در کارهای خیر اجتماعی است. (یس66؛ بقره184؛ مائده، آیه48) بنابراین، هرکسی که امید رهایی و رسیدن به تقرب و متاله شدن و بهشت رضوان الهی را دارد، می بایست در کارهای خیر اجتماعی و پذیرش مسئولیت ها و نقش های اجتماعی پیشی گیرد.
انتخابات، رقابت برای انجام مسئولیت الهی
ازنظر اندیشه سیاسی اسلام، حضور هر شخص در مقام انتخاب کننده یا انتخاب شونده، به معنای رقابت در سبقت جویی برای کارهای خیر و انجام وظیفه و مسئولیت است و می بایست از این دید به مسأله حضور در عرصه انتخابات نگریست


اگر چنین نگرشی به مسأله انتخاب در جامعه اسلامی شکل گیرد، دیگر چیزی به نام بد خلقی های انتخاباتی و رقابت ناسالم، رقابت های غیرقانونی و اتهام زنی و افترا بستن و هتک حرمت ها و آبروریزی ها معنا و مفهوم نخواهد داشت. به امید روزی که جامعه اسلامی چنین نگرشی را پیدا کند و در چارچوب فرهنگ قرآنی در عرصه های اجتماعی از جمله انتخابات مشارکت کند و وظیفه خود را انجام مسئولیت الهی بداند و نه چیز دیگر.


انتخاباتی؛ بایدها و نبایدها


وقتی سخن از اخلاق انتخاباتی به میان می آید، نخستین چیزی که به ذهن می آید، مراعات عفت عمومی، حرمت و حیثیت افراد و مراعات آبروی اشخاص است. از آن جایی که رویه انتخابات اسلامی، مبتنی بر حضور شایستگان در مسئولیت مناسب و جایگاه در خور است، بنابراین، هر کسی می بایست به بیان توانایی ها و شایستگی های خود اشاره کند و اجازه دهد تا انتخاب کنندگان با توجه به این صلاحیت ها و شایستگی ها به گزینش دست زنند


هر چند که تعریف از خود امری پسندیده نیست، ولی بیان توانمندی ها و شایستگی ها برای قرار گرفتن در مسئولیت، امری لازم و پسندیده است؛ زیرا در جامعه اسلامی هر شهروندی مسئولیت دارد تا در بهترین و شایسته ترین جایگاه قرار گیرد و مسئولیت خود را در قبال جامعه به انجام برساند.


چنین نگرشی به مسایل و موضوعات اجتماعی در جامعه اسلامی، مقتضی این است که هر کسی که خود را شایسته می داند شایستگی های خود را بیان کند و مردم نیز موظف هستند تا براساس شایستگی ها دست به انتخاب بزنند. همچنین مردم و شهروندان امت اسلام حق ندارند براساس معیارهائی که خداوند نمی پذیرد، دست به انتخاب بزنند و براساس ملاکهای غیر اسلامی، افرادی را برای مسئولیتی برگزینند. (بقره247)


عیب زدن و آبرو ریزی، گناهی بزرگ


مشکل عمده رویه انتخاباتی کنونی این است که رقابت برای اشغال مسئولیت نیست، چنان که خداوند فرمان داده است تا مؤمنان برای پذیرش مسئولیت ها و انجام کارهای خیر با هم رقابت کرده و بر یکدیگر در انجام مسئولیت پیشی گیرند و مسارعت نمایند. (بقره148؛ مائده48؛ یس66) بلکه برای اشغال مقام و قدرت است


درحالی که نظام اسلامی اصولا قدرت محور و ریاست محور نیست، بلکه ولایت محور و مسئولیت محور است؛ به این معنا که هر کسی نسبت به دیگری از حق ولایت برخوردار است و مسئولیت سرپرستی برادرانه و محبت آمیز نسبت به دیگری را به عهده دارد و می بایست پاسخ گوی دیگری و خداوند باشد (توبه71)


اکنون که معیارهای انتخاباتی تغییر کرده و اکثرا مقام و منصب و قدرت به جای ولایت و مسئولیت نشسته است؛ باید توجه داشت که گناه دیگری را مرتکب نشوند؛ زیرا این گناه قدرت طلبی و ریاست خواهی که رویه فرعونی و مستکبران است، نمی بایست با گناهان دیگری آمیخته شود و گناهی بر گناهی افزوده شود. بنابراین، شخص باید به معرفی خود بپردازد و از عیب جویی و عیب زدن به دیگران خودداری کند. این بدان معناست که حتی گناه و خطای دیگر را نمی بایست به رخ بکشد و آبروی کسی را بریزد؛ چه رسد که با افترا و اتهام زنی بکوشد تا رقیب را از دور انتخاباتی بیرون راند. از نظر قرآن، آبروی مؤمن و مسلمان بلکه انسان، حرمت دارد و می بایست در تکریم انسان و به ویژه مؤمن و مسلمان کوشید


پس اگر خطا و گناهی از وی می داند نمی بایست او را افشا کند و آبروریزی کند و هتک حیثیت نماید؛ چرا که این کار گناهی بس بزرگ است و خداوند هتک حرمت دیگری را ناپسند و حرام می داند. (توبه79؛ احزاب58؛ حجرات11 و 12) در این راستا خداوند در قرآن به هتاکان و آبروریزان، و کسانی که هتک حرمت می کنند و آبروی اشخاص را می ریزند، عذاب های سختی در دنیا و آخرت وعده می دهد. (نور19 و 23)
هر کسی باید به گونه ای عمل کند که آبروی دیگری نریزد و شخصیت اجتماعی او حفظ شود. (نساء112؛ نور، 6 و 11 و 15) بنابراین ترور شخصیت افراد به ویژه مومنان امری ناپسند و حرام و گناهی بزرگ است. سرزنش کردن افراد و تحقیر آنان به خاطر گناه یا خطا و یا اشتباه، امری ناپسند و حرام است و کسی که به این کار اقدام می کند، خداوند کاری می کند که خودش در همین دنیا بدان مبتلا و گرفتار شود و خوار و رسوا گردد و بدان امری که دیگری را سرزنش کرده خود مبتلا شود


مشارکت در انتخابات، عمل صالح و بیعت با امامان معصوم
هرگامی که مؤمنان در جامعه ایمانی در راه خدا و اطاعت از او برمی دارند، به عنوان عمل صالح در کارنامه اعمال آنان نوشته می شود. گاه قدمهای ما چنان به نظر کوچک می آید که آن را عملی نمی شماریم چه رسد که عمل نیکویی بدانیم و برای آن حسابی برای خود باز کنیم


در حالی که خداوند به بزرگی کوچکی اعمال نمی نگرد، بلکه به حسن فاعلی و فعلی آن می نگرد. چه بسا گام های کوچکی که آثار و پیامدهای بزرگی را به دنبال دارد. از این رو هر گونه مشارکت فعال در صحنه عمل اجتماعی، به عنوان فعالیتی بزرگ قلمداد و ثوابی بزرگ و اجری جزیل برای آن در کارنامه اعمال ما ثبت و ضبط می شود.
مشارکت مؤمنان در عمل اجتماعی و حضور فعال، از نظر عقل و وحی، یک حق و تکلیف است. به این معنا که از حقوق هر شهروندی از امت اسلام، بهره مندی از حق مشارکت است و کسی نمی تواند او را از این حق باز دارد؛ چنان که تکلیفی شرعی از سوی خداوند است تا با حضور و مشارکت در عمل اجتماعی، وظیفه الهی خود را در قبال جامعه به انجام برساند.
مشارکت مؤمنان در عمل اجتماعی که از مصادیق عمل صالح و احسان است، دایره گسترده از اعمال در حوزه های نظامی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، سیاسی و مانند آن را در برمی گیرد. از جمله مصادیق مهم عمل اجتماعی، بیعت با رهبری است. بیعت در هر زمان و مکان مصادیقی پیدا می کند که در زمانه ما به شکل حضور و مشارکت در انتخاب، تجلی و ظهور می یابد.
نویسنده در مطلب حاضر در صدد است تا با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، حضور و مشارکت مردم در انتخابات گوناگون را براساس مسئله عمل صالح و بیعت تبیین نماید.
مشارکت در عمل اجتماعی، حق و تکلیف
بیعت، حق و تکلیف الهی
جامعه انسانی، مجموعه ای از اهداف و نقش هاست. به این معنا که افراد انسانی باتوجه به اهدافی چون آرامش و آسایش، در کنار هم گرد می آیند و هر یک با انتخاب نقش متناسب با توانایی علمی و عملی خود (بقره247) بخشی از مسئولیت اجتماعی را به عهده می گیرند.
از آن جایی که جامعه اسلامی، به هدف ایجاد امتی خدایی تشکیل می شود، لازم است تا نقش های هر شهروند از شهروندان امت اسلامی براساس اهداف متعالی آن تعیین شود. خدایی و ربانی شدن امت، نیازمند دانش های خاص و توانایی های ویژه ای است.
از نظر آموزه های وحیانی، جامعه اسلامی، جامعه ای با خصوصیات و ویژگی های خاصی است، زیرا اهداف آن با اهداف جوامع معمولی انسانی متفاوت است؛ بدین معنی که مفهوم سعادت که از دو مؤلفه اصلی آرامش و آسایش تشکیل می شود، در جوامع دیگر در همین دنیا طلب می شود؛ در حالی که سعادت در مفهوم قرآنی و اسلامی، فراتر از دنیا به آخرت نیز کشیده می شود.
از آن جایی که سعادت اخروی توسط انسان های متاله و ربانی به دست می آید، برنامه ها و اهداف ایجاد چنین انسان و جامعه ای از دیگر جوامع متفاوت است. بر همین اساس، نقش ها و شایستگی های افراد نیز متفاوت از دیگر جوامع می باشد. اگر در جوامع مادی و دنیوی، سعادت دارای معیارهای خاص است و مسئولان آن نیز با معیارهای آن انتخاب می شوند، در جامعه اسلامی و ایمانی، معیارهای دیگری برای انتخاب مسئولان مطرح است. از این رو خداوند در آیه 247 سوره بقره به نقد دیدگاه یهودیان در انتخاب رهبران می پردازد و قدرت و ثروت را از ملاک های انتخاب نمی داند.
در آیات دیگر قرآنی هرگاه به انتخاب رهبران و کارگزاران می پردازد، ملاک هایی را بیان می کند که با معیارهای جوامع دیگر بسیار متفاوت است. این معیارها حتی در نقش های معمولی و ساده اجتماعی مانند انتخاب همسر و دوست نیز با معیارهای دیگر جوامع متفاوت است. پیامبر(ص) بسیار تلاش کرد تا با بیان معیارهای الهی، نقش ها و مسئولیت ها را باز تعریف نماید.
به عنوان نمونه، در انتخاب رهبری امت اسلام، شایسته سالاری براساس معیارهایی تعیین می شود که با شایسته سالاری براساس معیارهای جوامع دیگر متفاوت است. این جاست که عناصری مانند عصمت، تقوا و علم خاص به عنوان معیارهای شایسته سالاری برای نقش های اجتماعی از جمله رهبری و کارگزاری مطرح می شود. در آیات و روایات بسیاری رأس معیارهای شایسته سالاری عصمت بیان شده است.
از آن جایی که آگاهی از عصمت انسانها سخت و دشوار است، انتخاب رهبری کلان به شکل انتصاب خواهد بود از این رو امامت به عنوان یکی از مناصب الهی مطرح می شود و انتخاب و انتصاب اولوالامر به عهده خدا گذاشته می شود که از طریق وحی، اعلام و ابلاغ و نصب می شود. (نساء آیه 59؛ مائده، آیات 3و 67 و آیات دیگر)
درانتخاب سایر کارگزاران اصلی جامعه نیز معیارها و ملاک ها غیر از معیارهایی است که در جوامع دیگر انسانی مطرح می باشد. از این رو در انتخاب جانشینان امامان (ع) به عنوان ولایت فقیهان، شرایط سختی مطرح می شود که درهر انسانی کمتر یافت می شود. در روایت معتبر آمده است:
من کان من العلماء صائناً لنفسه، حافظا لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لأمر مولاه فللعوام أن یقلدوه؛ آن دسته از عالمانی که خویشتن دارند، دین خود را سخت نگاه دارند؛ با هواها و تمایلات خود در ستیزند و به فرمان مولای خود سر می نهند و از او پیروی می کنند، عامه مردم باید از آنان اطاعت و پیروی کنند. (بحار الانوار ج2، ص88، باب14)
اکنون که تفاوت ماهوی در معیارهای انتخاب رهبری و کارگزاران درجامعه اسلامی با دیگر جوامع مطرح می شود، لازم است به مساله بیعت به معنای دیگر توجه شود. بیعت در حقیقت نوعی ولایت الهی بر مردم است. خداوند به حکم ولایت خود، کسانی را که شایسته رهبری جامعه اسلامی جهت هدایت امت به سوی خدایی و ربانی شدن هستند، معرفی می کند و بر مردم وظیفه و تکلیف است تا آن را پذیرفته و با او بیعت کنند و تحت فرمان او قرار گیرند.
بیعت درحقیقت، پیمان و میثاق با رهبری منصوب ازسوی خداوند جهت اطاعت و فرمانبرداری است. (مجمع البیان، ج 1-2، ج ص 624)
بیعت حقی از سوی خدا و منصوبان او و تکلیفی بر مردم است. البته مردم حق دارند تا از انتصاب سرباز زنند ولی این سرباز زدن به معنای تمرد و عصیان علیه خداوند است؛ چرا که مخالفت با انتصاب الهی، مخالفت عادی نیست. انسان ها همان گونه که می توانند کفر وایمان را برگزینند می توانند ولایت را بپذیرند و یا آن را انکار کنند. ولی می بایست تبعات این انتخاب خود را در دنیا و آخرت بپذیرند و مانند ابلیس آماده لعن و نفرین و رجم الهی باشند.
ابلیس همان گونه که معیارهای الهی را در انتخاب خلیفه نپذیرفت و عصیان کرد، ابلیسیان و شیاطین انسی نیز خلافت ولی الله را نمی پذیرند و این گونه از دایره ایمان به دایره کفر وارد می شوند.
مشارکت در انتخابات، عمل صالح و بیعت با خدا و معصومان
همان گونه که معیارهای الهی در نقش پذیری اجتماعی متفاوت از معیارهای جوامع انسانی است، مساله انتخابات درجوامع اسلامی معنا و مفهوم دیگری به خود می گیرد؛ زیرا انتخابات مانند هر عمل اجتماعی و مشارکت مومنان درعرصه فعالیت های اجتماعی، رنگ و بویی خدایی می گیرد.
اگر در جوامع دیگر، کسی کار نیکی را برای خشنودی دل خود و دیگران انجام می دهد و می کوشد تا آسایش و آرامش دنیوی را برای خود و دیگران فراهم آورد، درجامعه اسلامی، خشنودی و رضایت خداوند در دستور کار قرارمی گیرد. هر کسی می کوشد تا با حسن فاعلی (نیت نیک) حسن فعلی (کار نیک) را انجام دهد تا رضایت خداوندی را کسب کرده و به او تقرب جوید و خدایی شود.
هرگامی که انسان مومن در جامعه اسلامی برمی دارد، عمل صالح شمرده می شود. این کارهای نیک می تواند از دستگیری یک نابینا تا حضور در تظاهراتی یا جنگی یا انتخاباتی را شامل شود.
خداوند به صراحت در آیه 120 سوره توبه می فرماید: مردم مدینه و بادیه نشینان پیرامون آن را نرسد که از فرمان پیامبر خدا سرباز زنند و جان خود را عزیز تر از جان او بدانند، چرا که هیچ تشنگی و رنج و گرسنگی ای در راه خدا به آنان نمی رسد و در هیچ مکانی که کافران را به خشم می آورد و قدم نمی گذارند و از دشمنی غنیمتی به دست نمی آورند مگر اینکه به سبب آن، عمل صالحی برای آنان در کارنامه شان نوشته می شود، زیرا خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند.
خداوند در این آیه هرعمل اجتماعی در جامعه اسلامی را نه تنها عمل صالح به مفهوم اسلامی آن می داند، بلکه از مصادیق احسان می شمارد. این بدان معناست که کوچک ترین کارهای ما در جامعه اسلامی، از مقام و منزلت بزرگی برخوردار است و ارزش آن را نمی توان همانند کارهای شخصی و فردی دانست.
یکی از کارهای مهم که از مصادیق بزرگ و روشن عمل صالح و احسان خشم آفرین در دل های دشمنان است، حضور و مشارکت در بیعت و انتخابات می باشد.
ما درعصر غیبت می بایست با امام معصوم(ع) به حکم الهی و حق خداوندی، بیعت کنیم. هرچند که ظاهر بیعت دست در دست امام حاضر دادن است؛ ولی باید توجه داشت که لزوما به معنای دست در دست شخص امام(ع) گذاشتن نیست؛ بلکه به معنای بیعت با کارگزاران و ماموران و نمایندگان و وکلای اوست. همان گونه که درگذشته مردمان شهرهای دور با نمایندگان و وکلای امام(ع) بیعت می کردند، اکنون نیز ما می بایست با نمایندگان و وکلای ایشان بیعت کنیم.
از آن جایی که نمایندگان و وکلای ایشان براساس روایات معتبر متعدد، فقهای جامع شرایط می باشند که قیام به حکومت کرده اند، بیعت با ولی فقیه به معنای بیعت با حضرت صاحب(عج) می باشد.
در گذشته هر از گاهی تجدید بیعت هائی برای تحکیم و تقویت پیمان ها و بیعت های پیشین انجام می گرفت. بارها پیامبر(ص) با مردم بیعت های مجدد و متنوعی داشته است. این بیعت ها بویژه در زمان های خاص اتفاق می افتاد تا برنکته و عملی خاص تاکید شود. از جمله این بیعت ها می توان به بیعت رضوان، بیعت نساء و مانند آن اشاره کرد (فتح18 تا21 ممتحنه12)
مشارکت فعال در انتخابات از جهتی بیعت مجدد با نمایندگان امام زمان(عج) و از سوی دیگر از مصادیق احسانی دشمن کش و مومن شادکن است.
مشارکت های شادی بخش دل مومنان و خشم آفرین دشمنان
برخی از مشارکت های مومنان در عرصه اجتماعی تاثیرات شگرفی بر جامعه ایمانی و دیگر جوامع بشری دارد. از این رو از آنها تنها به عمل صالح و نیک یاد نشده، بلکه از مصادیق احسان دانسته شده است. نکته کلیدی در اینگونه مشارکت ها که خداوند آن را از مصادیق احسان برشمرده، خشم آفرینی اینگونه مشارکتها نسبت به کافران و دشمنان جامعه است.
خداوند در آیه 120سوره توبه اشاره می کند که اگر گام های اجتماعی شما و مشارکت فعال در عمل اجتماعی مانند تظاهرات و انتخابات، موجب خشم دشمنان و کافران شود، از ارزش دو چندانی برخوردار است و باید این کار را بسیار نیکوتر از کارهای نیک دیگر دانست؛ زیرا یکی از راه های مبارزه با دشمنان، جنگ نرم و جنگ روانی و تخریب روحیه آنان است.
هرگاه مشارکت اجتماعی مومنان به گونه ای باشد که دشمنان را به خشم آورد، این رفتار به عنوان یک عمل صالح بلکه عمل احسانی قلمداد می شود و از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار می باشد.
عمل احسانی مانند مشارکت در بیعت و انتخابات و تظاهرات نه تنها دشمن کش می باشد بلکه مومن شادکن نیز هست. خداوند در آیات 14 و 15 سوره توبه بیان می کند که برخی از فعالیت های اجتماعی مومنان از جمله مشارکت فعال در جهاد و حضور در جبهات، کارکردهای بسیاری دارد که از جمله آن ها دل شادکردن مومنان است.
هرگاه دشمنان جامعه اسلامی با کشتار مردم، ظلم و ستم، استکبارورزی، قتل و غارت، تحریم و مانند آن، جامعه اسلامی را در تنگنا قرار دهند و دل های مومنان را آزرده کنند، حضور و مشارکت فعال مومنان که غیظ و خشم دشمنان را برمی انگیزد، موجب تشفی قلوب مومنان می شود و مومنان از این که جواب دندان شکنی به کافران داده اند، شاد و خوشحال می شوند.
دشمن که همواره در اندیشه تضعیف روحیه مومنان است، از همه حربه های جنگ نرم و روانی مانند تمسخر، شایعه پراکنی، تفرقه افکنی، دروغ، تهمت، افتراء و بهتان بهره می برد. اما وقتی برخلاف همه تبلیغات مسموم خود، با مشارکت فعال مومنان در عرصه عمل اجتماعی مانند جهاد و انتخابات و تظاهرات مواجه می شود، چنان به خشم می آید که می خواهد از این خشم منفجر شود و بمیرد. پس باید به کافران و دشمنان جامعه اسلامی گفت: قل موتوا بغیظکم؛ از ما خشمگین باش و از این خشم بمیر.


حرکت حماسی در مسیر آرمانهای انقلاب


رهبر معظم انقلاب با انتخاب شعار «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» برای سال 1392 شمسی، وظیفه و مسئولیت خطیری را بر دوش عموم مردم، نهادهای دولتی، کارگزاران، علما و اندیشمندان این سرزمین نهاده‌اند. حماسه آفرینی در بُعد سیاست و اقتصاد امری است که همواره در دهه ‌های گذشته با مشارکت و حضور گسترده مردم در عرصه‌ها و فعالیت‌ های مختلف جامعه وجود داشته است و امسال نیز تحت رهنمودهای مقام معظم رهبری ادامه خواهد داشت تا ضمن قطع هر گونه وابستگی اقتصادی و سیاسی از غرب و تحقق استقلال و خودکفایی همه ‌جانبه، تمامی تحریم‌ها و تهدیدهای نظام استکباری و آمریکایی خنثی و نابود گردد.نامگذاری سالها از سوی مقام معظم رهبری از ابتکارات ایشان است که به مثابه محرکی برای مسئولان و مردم در جهت پیشبرد برنامه های نظام و رسیدن هرچه سریع تر به اهداف تدوین شده است.شعارهای سالیانه رهبر فرزانه انقلاب در ابتدای سال حکایت از خلأ و نیاز اجتماعی جامعه و نظام بوده و صرفاً امری ظاهری و نمادین نیست.


بد اخلاقی انتخاباتی، آفت حماسه سیاسی


انتخابات از وقایع مهم کشور بوده که زمینه‌ساز حماسه سیاسی است.دشمنان و بدخواهان نظام جمهوری اسلامی دقیق و مستمر وقایع انتخابات را رصد می‌کنند و جریان‌ها را به گونه‌ای تعقیب می‌کنند تا بتوانند زمینه‌ اخلال آرامش و امنیت را فراهم کنند.حضور حداکثری آحاد جامعه در صحنه انتخابات یکی از عناصر اثربخش در نقش بر آب کردن توطئه‌های دشمنان نظام است.دشمنان نظام به دنبال بی‌انگیزگی و ایجاد دلسردی در فضای عمومی جامعه برای شرکت در انتخابات بوده و به‌واسطه مشارکت پایین، به دنبال ایجاد التهاب، تنش و آشوب‌های اجتماعی هستند.


یکی از اقداماتی که به این ترفند دشمن کمک می کند بد اخلاقی های سیاسی است که توسط برخی کاندیداها و طرفدارانشان صورت می گیرد.کاندیداها باید مراقب باشند که برای مطرح کردن خود و به منظور روی کار آمدن به تخریب دیگران دست نزده و قانونمندی و قانون پذیری را در سرلوحه امور خود قرار دهند.انتخابات صحنه گزینش خدمتگزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی است پس قانونمندی شرط اول حضور در این صحنه خواهد بود.نامزدهای انتخابات مجلس بایستی با ایجاد فضای سالم ورقابتی و پرهیز از هرگونه تنش و جنجال آفرینی و رعایت قوانین ومقررات تبلیغات،تنها به معرفی خود بپردازند و بستر مناسبی را برای حضور حداکثری فراهم نمایند. مقام معظم رهبری می فرمایند:


"همه دقّت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونی نکنند؛ کار غیراخلاقی نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‌المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویی نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدیّنی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب می‌تواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد".


(بیانات در خطبه‌های نمازجمعه 1374/11/20)


اگر کسی برای رسیدن به قدرت و آوردن رأی بیشتر دیگران را تخریب کند، مردم ایران این حرکت ضد ارزشی او را محکوم کرده به آن شخص رأی نخواهند داد.وظیفه‌ای که کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری در این ارتباط بر عهده دارند آرام نگه داشتن فضاست و آنها باید از تخریب دیگران و بخصوص تخریب‌هایی که مبتنی بر شایعات است پرهیز و از بد‌اخلاقی‌ها دوری کنند چرا که مردم از بد‌اخلاقی‌های صورت گرفته در سال‌های گذشته در جامعه آزرده هستند.به فرموده رهبری معظم :"از طرف علاقه‌مندان به نامزدهای انتخاباتی گوناگون، بداخلاقیهای انتخاباتی، شایسته‌ ملت ما نیست؛ تهمت زدن آدمهای مؤمن را، مصونیت‌دار از لحاظ اسلامی و شرعی را؛ در معرض هتک آبرو قرار دادن در شبنامه‌ها، در مطبوعات، در پایگاههای اینترنتی و غیره، اینها اصلاً مصلحت نیست. من به طور جد از همه‌ کسانی که نسبت به نامزدهای مختلف علاقه‌مندی‌ای دارند، درخواست می‌کنم، اصرار می‌کنم که این علاقه‌مند خودتان را از راه تخریب دیگران، اهانت به دیگران، متهم کردن دیگران نشان ندهید. هرچه می‌خواهید، از نامزد مورد علاقه‌ خودتان تمجید کنید، تعریف کنید؛ اما دیگران را تخریب نکنید. این علامت بدی است".


(بیانات در دیدار مردم یزد1386/10/12)


رسانه‌ها باید از ایجاد فضاسازی‌های کاذب و همچنین ایجاد فضاهایی که زمینه بداخلاقی‌ها را فراهم می‌کند جلوگیری کنند. اگر در فضایی مناسب مسائل به صورت شفاف برای مردم مطرح شود آنها به بهترین وجه به وظیفه خود عمل می‌کنند کما اینکه تاکنون نیز همین طور بوده است.چنانچه مردم یک رقابت انتخاباتی سالم از سوی نامزدها را مشاهده کنند و شاهد مباحثی منطقی و رفتار و گفتاری مبتنی بر آموزه‌های اسلامی از سوی آنان باشند من معتقدم که حضور گسترده مردم پای صندوق‌های رأی را شاهد خواهیم بود. در عرصه انتخابات همه آحاد جامعه اعم از مسئولان نظارتی،‌کاندیداها ‌و هواداران آنان باید اصول‌مند و قانونی حرکت کنند و فضای انتخابات را آرام و امن و در عین حال پرشور کنند.در مجموع باید گفت ارزش های اخلاقی، نقش بسزایی در زندگی بشر دارد، که رعایت آن در زندگی سیاسی باعث تفاهم، تساهل و احترام به یکدیگر می شود. و بی توجهی به آن باعث سلب حقوق دیگران است.


از آنجایی‌که اخلاق و سیاست رابطه مستقیم با یکدیگر داشته و دارند رعایت بایدها و نبایدهای اخلاقی در اندیشه و عمل سیاسی حائز اهمیت و تأثیرگذار است.. امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی ایران را بر محوریت اخلاق ترسیم کرد که اهمیت نقش دادن مردم در تمام صحنه های انقلاب اثبات کننده آن است و این سیاست، در جهت حفظ کرامت انسانی افراد در جامعه است. با بررسی وضعیت سیاسی گذشته، درمی یابیم که گاها هر یک، ابزاری در اختیار دیگری بوده است.وقتی سخن از اخلاق انتخاباتی به میان می آید، نخستین چیزی که به ذهن می آید، مراعات عفت عمومی، حرمت و حیثیت افراد و مراعات آبروی اشخاص در روند انتخابات و حتی بعد از انتخابات است.


از آنجایی که رویه انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر حضور شایستگان در مسئولیت مناسب و جایگاه در خور است، بنابراین، هر کسی می بایست به بیان توانایی ها و شایستگی های خود اشاره کند و اجازه دهد تا انتخاب کنندگان با توجه به این صلاحیت ها و شایستگی ها به گزینش دست زنند. هر چند که تعریف از خود امری پسندیده نیست، ولی بیان توانمندی ها و شایستگی ها برای قرار گرفتن در مسئولیت، امری لازم و پسندیده است


زیرا در جامعه اسلامی هر شهروندی مسئولیت دارد تا در بهترین و شایسته ترین جایگاه قرار گیرد و مسئولیت خود را در قبال جامعه به انجام برساند. مشارکت فعال در عرصه های مختلف جامعه، خود نوعی عمل به معروف و از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. این مشارکت، از انتخاب کردن تا انتخاب شدن را شامل می شود. همان گونه که امیرمومنان علی(ع) می فرماید که حضور ایشان در رهبری، به سبب تعهدی است که خداوند از عالمان و دانشمندان گرفته است و می بایست در این عرصه حضور فعال داشته باشد، همچنین هر کسی دیگر در هر مسئولیتی که احساس می کند توانایی و شایستگی آن را دارد، می بایست حضور یابد و مسئولیت و نقش اجتماعی خود را به درستی انجام دهد.


 انتخابات ، دور از تیررس دشمن


استقلال ، اساسی‌ترین و کلیدی ترین نیاز و سرمایه هر ملت برای دستیابی به آرمانها و آرزوهای خویش است . تا ملتی مستقل نباشد نمی‌تواند آزادی را بر جامعه حاکم سازد ، همچنان که نخواهد توانست به دیگر خواسته‌های فرهنگی، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی خود جامه عمل بپوشاند. در ایران با نفوذ غربی‌ها از دوره قاجار ، استقلال کشور خدشه دار گشت و با سرسپردگی رضاخان و پسرش به بیگانگان ، به تدریج استقلال به آرمانی هر روز دست نایافتنی تر از گذشته تبدیل شد . تا آنکه سرانجام در اوج وابستگی رژیم پهلوی به آمریکا ، در 22 بهمن سال 1357 ، بغض نفرت ملت از بیگانه سلطه‌گر منفجر شد و همای استقلال بر ایران سایه گسترد در سالهای پر افتخار پس از انقلاب ، دشمن زخم خورده به یاد خاطرات شیرین خود از دوران حضورش در ایران ، با تمام توان تلاش کرده است تا دوباره جای پایی در کشور ما باز کند اما همواره ملت هوشمندانه ردپایش را شناسایی کرده و اورا فراری داده است


اخلاق انتخاباتی بر مبانی آموزه های دینی


ارزش های اخلاقی، نقش بسزایی در زندگی بشر دارد، که رعایت آن در زندگی سیاسی باعث تفاهم، تساهل و احترام به یکدیگر
می شود و بی توجهی به آن باعث سلب حقوق دیگران است. از آنجایی‌که اخلاق و سیاست رابطه مستقیم با یکدیگر داشته و دارند رعایت بایدها و نبایدهای اخلاقی در اندیشه و عمل سیاسی حائز اهمیت و تأثیرگذار است. امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی ایران را بر محوریت اخلاق ترسیم کرد.


اهمیت نقش دادن مردم در تمام صحنه های انقلاب اثبات کننده آن است و این سیاست، در جهت حفظ کرامت انسانی افراد در جامعه است. با بررسی وضعیت سیاسی گذشته، درمی یابیم که گاها هر یک، ابزاری در اختیار دیگری بوده است.وقتی سخن از اخلاق انتخاباتی به میان می آید، نخستین چیزی که به ذهن می آید، مراعات عفت عمومی، حرمت و حیثیت افراد و مراعات آبروی اشخاص در روند انتخابات و حتی بعد از انتخابات است. از آنجایی که رویه انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر حضور شایستگان در مسئولیت مناسب و جایگاه در خور است، بنابراین، هر کسی می بایست به بیان توانایی ها و شایستگی های خود اشاره کند و اجازه دهد تا انتخاب کنندگان با توجه به این صلاحیت ها و شایستگی ها به گزینش دست زنند.


هر چند که تعریف از خود امری پسندیده نیست، ولی بیان توانمندی ها و شایستگی ها برای قرار گرفتن در مسئولیت، امری لازم و پسندیده است؛ زیرا در جامعه اسلامی هر شهروندی مسئولیت دارد تا در بهترین و شایسته ترین جایگاه قرار گیرد و مسئولیت خود را در قبال جامعه به انجام برساند. مشارکت فعال در عرصه های مختلف جامعه، خود نوعی عمل به معروف و از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. این مشارکت، از انتخاب کردن تا انتخاب شدن را شامل می شود


همان گونه که امیرمومنان علی(ع) می فرماید که حضور ایشان در رهبری، به سبب تعهدی است که خداوند از عالمان و دانشمندان گرفته است و می بایست در این عرصه حضور فعال داشته باشد، همچنین هر کسی دیگر در هر مسئولیتی که احساس می کند توانایی و شایستگی آن را دارد، می بایست حضور یابد و مسئولیت و نقش اجتماعی خود را به درستی انجام دهد. در دنیای امروز انتخابات به عنوان نماد شرکت مردم در سرنوشت خود و مظهر آزادی شناخته شده و در جامعه جهانی نیز جزئی از فرهنگ شده است.


در جمهوری اسلامی ایران هم انتخابات به عنوان مظهر آزادی، حق انتخاب و مشارکت عمومی در اداره امور و سرنوشت خود نهادینه گردیده و جمهوری اسلامی نسبت به عمر پربرکت خود بیشترین انتخابات را با حضور پرشکوه مردم برگزار کرده است. اگر این امر اجتماعی در مسیر صحیح و تکامل قرار گیرد و در هر دوره عیب و نقص های آن مرتفع گردد، انتخاب های آینده سالم تر برگزار می گردد، لذا آراسته شدن به فضایل اخلاقی برای مردم و نیز برای انتخاب شوندگان پسندیده و ضروری است. حوزه سیاست از جمله حوزه هایی است که طرح مباحث اخلاقی در آن ضروری می نماید، هرچند ارتباط دادن میان حوزه اخلاق و حوزه سیاست قدری پیچیده تر از دیگر حیطه های مشابه است اما از نظر جامعیت دین و همه شمولی آن نمی توان به تفکیک میان آن دو مقوله و عدم ارتباط آنها حکم داد، چرا که ناخواسته به نوعی اندیشه های غیردینی گرایش پیدا خواهد کرد. به هر حال در مقوله انتخابات و تبلیغات انتخاباتی باید اصولی را مراعات کرد.


در اینجا شایسته است به برخی از اصول حاکم بر تبلیغات انتخاباتی با توجه به معیارهای دینی و اخلاقی اشاره شود. اولین مورد اصل صداقت است دروغ در اسلام بسیار مورد نکوهش قرار گرفته است لذا باید مسئله راست گویی در تبلیغات انتخاباتی، مورد توجه قرار گیرد.


دومین مورد اصل حرمت شخصیت هاست از آنجا که شخصیت ها و رجال سیاسی و اجتماعی اعم از حوزوی و دانشگاهی، سرمایه های ملت محسوب می شوند لذا حفظ حرمت آنها از واجبات اجتماعی است. بنابراین حفظ حرمت اشخاص در تبلیغات انتخاباتی از اصول مسلمی است که باید مورد توجه همگان قرار گیرد.


اصل سومی که باید اشاره کرد اصل امیدزایی و نشاط آفرینی در سطوح جامعه می باشد. در تبلیغات انتخاباتی باید از گفتن کلماتی که موجب یاس و ناامیدی ملت می شود به شدت پرهیز کرده و با ارائه راهکارهای عملی جهت حل مشکلات اجتماعی، روح امید و نشاط و حرکت به سوی حل مشکلات را در ملت دمید.


اصل چهارم زیر سئوال نبردن کارهای خوب و مثبت می باشد. در تبلیغات انتخاباتی باید مراقب بود کارهای خوب و ارزشمندی که دیگران انجام داده اند زیر سئوال نرود و حق آنها در این زمینه ضایع نگردد. بدون شک اثبات توانایی، قابلیت ها و شایستگی های نامزد انتخابات امری لازم و ضروری است و اگر تلاش ها به آنجا بینجامد که رعایت صداقت در گفتار و ادعا، جزء اصول انتخاباتی تلقی شود، یقینا هدف اصلی تبلیغات چیزی جز این نیست، توجه به اینکه نامزدهای انتخاباتی بازیگر اصلی عرصه انتخابات هستند، قطعا پرهیز از بداخلاقی ها، تخریب و هتک حرمت، جریانات، احزاب و کاندیداهای نمایندگی مجلس از جریانات و طیف های مختلف می تواند سلامتی کامل انتخابات را در پی داشته باشد. مقام معظم رهبری در خصوص اخلاق انتخاباتی می فرمایند که در انتخابات با کرامت رفتار کنند همه چه آنهایی که نامزد می شوند، چه آنهایی که طرفدار آنهایند، چه آنهایی که مخالف با بعضی از نامزدها هستند. جناحهای مختلف کشور، بداخلاقی و بدگویی و اهانت و تهمت و این حرفها را مطلقاً راه ندهند. این از آن چیزهایی است که اگر پیش بیاید، دشمن از او خوشحال می شود. بنابراین، کسی وارد انتخابات می شود باید به فکر مسئولیت و تکلیف شرعی و الهی باشد حال چه در مقام انتخاب کننده باشد یا انتخاب شونده و معیارهای الهی را در نظر بگیرد.


انتخابات در اندیشه مقام معظم رهبری


انتخابات در نظام جمهوری اسلامی به عنوان یکی از جلوه های مشارکت سیاسی، کاملا ًامری پذیرفتنی است و مردم به شکل های مختلف تصمیم گیری نظیر ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری و شوراهای شهر و روستا حضور به هم می رسانند. برگزاری مداوم انتخابات در طول سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گواه روشنی از این واقعیت است که فعالیتهای انتخاباتی، بخش قابل توجهی از زندگی سیاسی مردم، فعالان، احزاب و گروههای سیاسی را به خود اختصاص داده است. تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه و تحریکات دشمنان اسلام در کم رنگ کردن حضور مردم در انتخابات، نیز نشان دهنده حساسیت و اهمیت انتخابات در کشور می باشد. به نظر می رسد تاریخ انقلاب اسلامی وارد مرحله سرنوشت سازی شده است و گروههای سیاسی و ملت ایران امتحان بزرگی را پیش رو دارند.


رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت های گوناگون نکاتی را درباره مهمترین مشخصه های رقابت های انتخاباتی به نامزدهای انتخاباتی، هواداران آنها، مسئولان اجرایی گوشزد کرده اند که گزیده ای از بیانات معظم له به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای اشاره می شود.


مشروعیت و مقبولیت نظام


مبحث مشروعیت و مقبولیت نظام، شاید از پرچالش ترین زمینه ها در طول سالیان اخیر بین گروههای سیاسی بوده است. رهبر فرزانه انقلاب با تبیین و تشریح پایه های مشروعیت در اسلام، به آیات قرآنی و احادیث معصومین(ع)، استناد کرده و فرمودند: در اسلام تقوا و عدالت پایه اصلی مشروعیت است اما این مشروعیت بدون رای مردم، مقبولیت و کارایی ندارد. لذا در اسلام رای مردم اهمیت ویژه ای را داراست. ایشان در واقع مشروعیت نظام را اصل و مقبولیت مردمی و رای آنها را قوام بخش نظام معرفی کردند.


انتخابات به منزله یک امتحان الهی


ایشان می فرمایند:« انتخابات یک عرصه ظهور و بروز وحدت ما، عقلانیت ما، شعور ملی ما می‌تواند قرار بگیرد. بعضی خیال می‌کنند انتخابات، زمزمه‌های انتخابات، فضای انتخاباتی، مایه اختلاف است؛ نه، می‌تواند مایه اتحاد باشد؛ می‌تواند تشجیع کننده به سرعت عمل و پیشرفت باشد؛ با رقابت مثبت. هر گروهی سعی کنند برای خدمتگزاری به این ملت، سهم متناسب با خودشان را که لایق خودشان می‌دانند، به دست بیاورند؛ هیچ اشکالی ندارد. این رقابت مثبت به جامعه نشاط می‌بخشد، ما را زنده‌دل می‌کند، روح جوانی را بر جامعه ما حاکم می‌کند. در همین انتخابات اگر بد عمل بکنیم، به هم بد بگوییم، با هم کینه‌ورزی کنیم، به یکدیگر تهمت بزنیم، برخلاف قوانین و مقررات رفتار کنیم، می‌تواند وسیله سقوط و ضعف و انحطاط باشد؛ دست خود ماست؛ امتحان الهی است».


انتخابات وسیله ناامیدی دشمن


رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند:«من خواهش می‌کنم همیشه، در همه دوران‌ها، انتخابات‌ها را وسیله‌ای قرار بدهید برای قوت ملی، برای افزایش اقتدار ملی؛ نه برای تضعیف نظام و تضعیف آبروی ملت. جنجالهایی که بعضا از طرف بعضی از احزاب و گروه‌ها و جریانهای سیاسی و جناحهای بداخلاق در اطراف انتخابات می‌شود، تضعیف کننده کشور و ملت و نظام است


جناحهای مختلف، جریانهای مختلف، گرایشهای مختلف، با شوق و ذوق و علاقه‌مندی همه عواملشان را بسیج کنند و انتخابات را به عنوان یک هدف عالی، هدف خوب، هدف شیرین مورد توجه قرار بدهند و به دعوا و جنجال و اهانت و پنجه به روی هم کشیدن قضایا را نکشانند. انتخابات را وسیله‌ای بکنید برای اینکه دشمنان را ناامید بکنید و ان‌شاءالله این انتخابات هم مثل بقیه انتخابات‌ها مایه عزت روزافزون اسلام باشد». رهبر انقلاب اسلامی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری می فرماید:


انتخاب رئیس جمهور یعنی انتخاب رئیس قوه‏ مجریه و کسی که اغلب امکانات کشور در اختیار اوست و می‏بینید اگر چنانچه رئیس جمهوری شور و نشاط و شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگی را برای این کشور انجام می‌دهد؛ می‌خواهند این نباشد. من عرض می‌کنم: همه باید اصرار داشته باشید که در انتخابات شرکت کنید. به نظر من مسئله‏ اول در انتخابات، مسئله‏ انتخاب این شخص یا آن شخص نیست؛ مسئله‏ اول، مسئله‏ حضور شماست. حضور شماست که نظام را تحکیم می‌کند، پایه‏های نظام را مستحکم می‌کند، آبروی ملت ایران را زیاد می‌کند، استقامت کشور را در مقابل دشمنی‏ها زیاد می‌کند و دشمن را از طمع ورزیدن به کشور و از فکر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف می‌کند. این یک مسئله‏ بسیار مهم است؛ پس مسئله‏ اول، شرکت در انتخابات است.


انتخابات و تحکیم اقتدار ملی


انتخابات وسیله‏ای برای عزت ملی است. وقتی ببینند که ملت ایران با شور و با شعور و با درک کامل و آگاهی پای صندوق‌های رأی می‌روند، معنایش چیست؟ معنایش این است ملت برای خود حق و توان تصمیم‏گیری قائل است؛ می‌خواهد در آینده‏ کشور اثر بگذارد و مسئولان کشور و مدیران اصلی کشور را انتخاب کند.


 


بیماری‌های انتخاباتی


براساس شواهد و اسناد منتشر شده، محافل سیاستگذاری و طراحان راهبردی آمریکا، محمل انتخابات در ایران را به عنوان یکی از خطوط کاری خود انتخاب کرده و با تاکید بر جنبه‌های نرم‌افزاری‌، اقتدار فکری، قدرت طراحی و سناریو‌سازی در غلبه بر ایران، تاکتیک‌ها و راهبردهایی را برای تاثیرگذاری در سرنوشت انتخابات ایران مدون کرده‌اند که در قالب ویروس و امراض واگیردار و مُسری توسط پادوهای داخلی خود به اجرا درمی‌آید. بازخوانی حوادث فتنه 88 و درس‌آموزی از ماجراهای مجلس ششم، حکم می‌کند که برای روشنگری افکارعمومی درباره شناساندن زمینه‌های نفوذ دشمن، باید امراض مذکور را تبیین کرد و مولفه‌های آن را بازشناخت.
1- مرض مخالفت با اصل انتخابات
از جمله مفاهیم جدیدی که به عنوان مکمل قدرت نرم مطرح شده، طرح قدرت هوشمند است؛ سیاستی که ترکیبی از قدرت نرم و قدرت، سخت باشد و همراه با اعمال زور، اقناع نیز به کار رود. در آستانه همه انتخابات پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین مرضی که از سوی طراحان آمریکا با ارعاب و فشار و تهدید و فتنه‌گری به اجرا درآمده «مخالفت با اصل انتخابات» است و به تعبیر رهبری معظم انقلاب
  «آنها می‌خواهند بگویند مردم‌سالاری منحصر درماست. نمی‌توانند این را تحمل کنند که یک نظام اسلامی و دینی، با ارزش‌های والای ایمانی خود بتواند مردم‌سالاری را این طور نهادینه کند (در اجتماع بزرگ مردم کرمان 1384/2/11).
2- مرض تحریم انتخابات
سپس با شیوه اقناعی و یارگیری از عناصر وابسته داخلی و رسانه‌های زنجیره‌ای، زمزمه «تحریم انتخابات» را آغاز می‌کنند و با هدف حذف مردم از معادلات سیاسی ایران و نظام جمهوری اسلامی، ویروس و مرض تحریم انتخابات را به اذهان عمومی تزریق می‌کنند.
  اثرگذاری این مرض به شدت بستگی به پذیرش مخاطبان دارد. به علاوه منابع قدرت نرم اغلب بطور غیرمستقیم و برای شکل دادن به محیط به جهت پذیرش سیاستها عمل می‌کنند و گاه سالها به طول می‌انجامد که نتیجه دلخواه را به دست  دهند؛ چرا که پراکنده‌تر و دیربازده‌تر هستند و هم به‌کارگیری آن طاقت‌فرسا است. با این حال این مرض، امراض متنوع دیگری را تکثیر و تولید می‌کند.
3- مرض کمرنگ کردن و بی‌رونق کردن انتخابات
به مصداق به مرگ بگیر تا به تب راضی شود یکی از کار ویژه‌های اصلی مرض تحریم انتخابات، زایش چند مرض فرعی و در عین حال مهم است از جمله مرض «کمرنگ کردن و بی‌رونق کردن انتخابات» است. به طور طبیعی رسانه‌ها در فعال‌سازی این مرض نقش موثری ایفا می‌کنند و عده‌ای بی‌توجه و گاهی مزدور و حقیر و قلم‌بمزد در داخل با ارائه آمارهای دروغین از طریق رسانه‌های وابسته در میدان دشمن و به نفع آن بازیگری می‌کنند. در انتخابات دوره‌های چهارم، هفتم تا نهم مجلس شورای اسلامی این رهیافت و رویکرد به عنوان مرضی فراگیر مورد بهره‌برداری قرار گرفت و حتی تا مرز به تعویق افتادن انتخابات دوره هفتم نیز پیش رفت که با قاطعیت و تدبیر رهبری، مکر انتخاباتی دشمن نقش برآب شد.
4- مرض تردید‌افکنی در سلامت انتخابات
 یکی از زیر مجموعه‌های مرض تحریم انتخابات که با هدف دلسرد کردن مردم طراحی شده و در همه ادوار انتخابات با کلید واژه‌های «تقلب»، «تخلف» مهندسی شده، «طرفداری سازمان‌دهی‌شده از یک جناح»، «عدم استقلال شورای نگهبان»، «رد صلاحیت‌های غیرعادلانه»، «نتیجه از پیش تعیین شده»، «طرفداری از نامزدهای خاص»، «نظارت استصوابی»، «دخالت نهادهای نظامی» و... پی‌گرفته شده «مرض تردیدافکنی در سلامت انتخابات» است که رهبری معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با ائمه‌جمعه در مورخ 94/10/14 نیز به آن اشاره داشتند: «برخی انگار به عادت و مرض بدی مبتلا شده‌اند که دائم در نزدیک انتخابات، در کوس نامطمئن بودن نتایج آرا می‌دمند.»
5- مرض دو قطبی کردن انتخابات
در کنار طرح حاکمیت دوگانه و دامن زدن به رویارویی دو عنصر «جمهوریت» و «اسلامیت» که در نظام اسلامی یک حقیقت واحدند و با یکدیگر ممزوج شده‌اند، طراحان محافل سیاسی و امنیتی آمریکا طرح «دو قطبی کردن انتخابات» را در ادوار گوناگون انتخابات در دستور کار قرار می‌دهند به این ترتیب که عناصر وابسته به خود و یا چهره‌هایی که گرایش به غرب دارند و منش لیبرال دموکراسی را پیشه کرده و یا سمت و سوی گفتار و عملشان موردپسند آمریکاست نقش
goodman (آدم خوب) را عهده‌دار بوده و  نقش bad man (آدم بد) را به چهره‌های متدین و متعهد، انقلابی و دلسوز و بصیر و معتقد به نظام و رهبری واگذار می‌کنند.
6- مرض تخریب چهره نامزدهای انتخاباتی
بر مبنای مولفه بند پنج «مرض تخریب چهره نامزدهای انتخاباتی» غیر همسو با آمریکا با کنترل افکارعمومی شکل می‌گیرد و با ساز و کارهایی مثل جنگ رسانه‌ای مانند استفاده از همه ظرفیتهای مطبوعات اجاره‌ای و زنجیره‌ای با توسل به سرعت واکنش به رویدادها و عکس‌العمل‌ها در قبال چالش‌ها و موضوعات و فرصت‌های جدید، عملیات روانی، تبلیغات سیاسی و فرهنگی و دیپلماسی رسانه‌ای، اراده و هویت و اعمال آنان تخریب می‌شود و از دیگر سو از همین طریق، با بزرگ‌نمایی افراد و جناح‌های خاص و مورد نظر، ضمن مسیریابی از وضع موجود تا رسیدن به وضح مطلوب با تمسک به نظرسنجی‌های از پیش تعیین شده بر روی خواست و اذهان و آرای مردم تاثیر می‌گذارد.
7- مرض سیاه‌نمایی
مکانیسم اصلی مورد استفاده کشورهای غربی، به ویژه آمریکا برای تغییر آرایش انتخاباتی در کشورمان دارای ابعاد و ماهیت ویژه‌ای مبتنی بر الگوی «سیاه‌نمایی» است. براساس این طرح که دارای زیرشاخه‌هایی چون «مرض بدفهمی»، «مرض سوءتبلیغ»، «مرض سوء تشخیص» و «مرض سوءرفتار» است، همه مولفه‌ها و شاخص‌های مثبت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور دارای تراز منفی گردیده و با انگاره‌های سیاه‌نمایی، همه سرمایه‌های کشور به همراه توانایی و مهارت متولیان آن با استفاده از تکنیک‌های عملیات روانی مانند «برجسته‌سازی نقاط ضعف و منفی»، «استناد مجازی و غیرواقعی»، «تهییج»، «فریب»، «ایجاد کانون‌های خبری»، «نشر شایعه»، «تبخیر نقاط مثبت» و با بکارگیری روش‌های مجاب‌سازی، مورد هجوم قرار می‌گیرد. به این ترتیب مرض واگیر سیاه‌نمایی شاخص‌های مهمی چون «اراده عمومی ملت»، «انگیزه و شوق و اشتیاق مردم»، «روحیه ملی و حماسی»، «نشاط و شادمانی»، «خودباوری و هویت دینی و ملی» که میزان انسجام و اقتدار ملی کشور بر مبنای آن استوار است را کاملا مخدوش کرده و به هیچ می‌انگارد


در این میان در فضای تخاصم و ایجاد شبهه‌های رنگا‌رنگ با توجه به زمینه‌های رفتارشناسی برخی از نخبگان، خواص، متولیان، مسئولان، مدیران، تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان، امراضی چون «بدفهمی و کج‌اندیشی»، «خودبینی و خوش‌باوری»، «قدرت‌طلبی و ریاست‌خواهی»، «زیاده‌طلبی و فزون‌خواهی» گریبان آنها را خواهد گرفت و اینان آگاهانه و یا ناآگاهانه در پازل گسترش سیاه‌نمایی دشمن قرار می‌گیرند و بر حسب اینکه کدامیک از قابلیت اثرگذاری بیشتری برخوردارند و هنجارهای مقبولی براساس «سوابق انقلابی» و یا وابستگی به «بزرگان و معماران نظام» دارند در دیپلماسی  رسانه‌ای دشمن مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند و ناخواسته و یا عامدانه زمینه‌های تاراج سرمایه‌های اجتماعی نظام را فراهم کرده


و از دیگر سو وقتی دشمن به رغم تلاشهای طاقت‌فرسا و صرف هزینه‌های سرسام‌آور و هنگفت و بکارگیری همه ظرفیتهای بالقوه و بالفعل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی خود، موفق به رقم زدن نتیجه مورد نظر خود در انتخابات نمی‌شود، همه توان خود را برای به هم زدن بازی مصروف می‌کند. نخست در سطح رهبران و نخبگان و خواص و همزمان در سطح میانی که بر عنصر مردمی قدرت ملی تاکید دارد و سپس در سطح تاکتیکی که مبتنی بر روحیه مقاومت نیروهای خودی است، بر طبل ابطال انتخابات می‌کوبد تا نتایج دلخواه خود را رقم زده و از طریق ترغیب و جلب نظر همگان، سطح کارآمدی نظام را با چالش جدی مواجه نماید.
ختم کلام آنکه با توجه به امراض تولیدی دشمن برای از میان بردن مظاهر اقتدار ملی - که انتخابات یکی از جلوه‌های آن است- می‌توان مصادیق نفوذ دشمن را در بوق‌های تبلیغاتی دشمنان که مدتهاست مشغول سمپاشی و آلوده کردن و زهرآگین نمودن فضای کشور هستند بازشناخت.


 



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">