تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

Image result for ‫انقلاب اسلامی‬‎


بخش اول خلاصه :

زندگینامه امام خمینی (ره)

در بیستم جمادی‌الثانی سال 1320 ﻫ.ق در شهر خمین از شهرهای استان مرکزی دیده به جهان گشود. ایشان مقدمات تحصیلات مذهبی خود را در شهر خمین نزد جمعی از علمای آنجا فرا گرفت

در سال 1339 ﻫ.ق برای ادامه تحصیلات حوزوی به اراک که از مهم‌ترین حوزه‌های تدریس علوم دینی ایران محسوب می‌شد، مهاجرت نمود

شهر اراک در آن زمان روحانیون برجسته و دانشمندان علوم دینی را در خود جای داده بود، از جمله آیت‌ الله شیخ عبدالکریم حائری که بنیانگذار حوزه علمیه قم بودند

زمانی که آیت‌ الله شیخ عبدالکریم حائری قصد بازگشت به قم را داشتند، امام خمینی (ره) نیز همراه ایشان به قم آمده و در محضر اساتید این شهر به مرحله اجتهاد نایل گشتند

آیت‌ الله حائری در دروس خارج فقه و اصول، شیخ علی‌اکبر یزدی در علم هیئت و نجوم و شیخ محمدعلی شاه‌آبادی در عرفان و مرحوم رفیعی قزوینی در فلسفه، حضرت امام را راهنمایی می‌نمودند

حضرت امام از ابتدای زندگی خویش الگوی برجسته و شایسته‌ای برای همه بودند

رفتار اجتماعی، اخلاق دینی، فضایل و تقوای ایشان همواره مورد توجه دیگران بود و همین دینداری و پایبندی به اصول دینی، ایشان را به مرتبه علمای بزرگ حوزه علمیه قم نایل گرداند و در این مقام نقش مربی صالح و معلم هدایتگر را برای راهنمایی انسان‌ها در زندگی دنیوی و اخروی ایفاء نمود

حضرت در کنار تدریس علومی چون فلسفه و اصول و فقه، به تدریس اخلاق نیز می‌پرداخت و افراد را برای پرورش تزکیه نفس و کسب مکارم اخلاقی آماده می‌کردند

مهم‌ترین تدریس ایشان، علوم فلسفه، عرفان، فقه و اصول بود. بسیاری از شاگردان ایشان، دروس و مباحثی را که در کلاس بیان می‌گشت، به رشته تحریر درآورده‌اند، آیت‌ الله شیخ مجتبی تهرانی، دروس فقهی را نگارش کرده و آیت‌ الله شیخ جعفر سبحانی، مباحث اصولی را چاپ نموده‌اند.

آثار و رساله‌ها:

امام خمینی (ره) آثار و رساله‌های ارزشمندی را در زمینه معارف اسلامی از خود به یادگار گذاشته‌اند که می‌توان به دسته‌های مختلف تقسیم‌بندی نمود

برخی از این کتب:

1. عرفان: مصباح الهدایه، شرح دعای سحر، تعلیقه‌ای بر فصوص الحکم، تعلیقه‌ای بر مفاتیح الغیب

2. اخلاق و عرفان: الاربعون حدیثاً، اسرارالصلوه یا معراج السالکین، شرح حدیث جنود العقل و الجهل، آداب الصلوه

3. فقه استدلالی: کتاب الطهاره، کتاب البیع، المکاسب المحرمه

4. اصول فقه: قاعده لاضرر، استصحاب، تعادل و ترجیح، اجتهاد و تقلید، تقیه

5. فلسفه و اصول: رساله‌ای در طلب و اراده

6. کلام: کشف اسرار

7. مجموعه سخنرانی: حکومت اسلامی که مجموعه سخنرانی‌های ایشان در زمینه حکومت اسلامی و ولایت فقیه می‌باشد، جهاد اکبر که مباحث درسی که در نجف اشرف برای شاگردانش بیان کرده بود، تفسیر سوره حمد، سخنرانی‌هایی در باب سوره حمد، معانی و مفاهیم مختلف آن است و تهذیب الاصول که شیخ جعفر سبحانی نگارش کرده‌ است.

حرکت انقلابی مردم در طول سالهای مبارزه و اوج آن در بهمن 57 و به دنبال آن استقرار نظام جمهوری اسلامی، متأثر از قیام حسینی و فرهنگ عاشورا است

بسیاری از اندیشمندان و متفکرانی که درباره چرایی و عوامل پیروزی انقلاب در ایران نظریه پردازی کرده اند، بر این باورند که «مذهب» عامل اصلی در شکل گیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن بوده است

میشل فوکو، فیلسوف شهیر فرانسوی و صاحب نظریه پست مدرنیسم، در کتاب «ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟» معنویت گرایی سیاسی را به عنوان یکی از ریشه های اصلی انقلاب ایران برمی شمارد

به نظر او روح انقلاب اسلامی در این حقیقت خلاصه می شود که ایرانیان در انقلاب خود، ایجاد تحول و تغییر در خویش را جست وجو می کردند

هدف اصلی آنان ایجاد تحولی بنیادین در وجوه فردی و اجتماعی، حیات اجتماعی و سیاسی و در نحوه تفکر و شیوه نگرش بود

آنان راه اصلاح را در «اسلام» یافتند. اسلام برای ایرانی ها هم دوای درد فردی و هم درمان بیماری ها و نواقص اجتماعی بود. مروری بر ادبیات سیاسی رایج در طول مبارزات، شعارها، سخنرانی ها و بیانیه ها همه بیانگر این واقعیت است که در میان عناصر مذهبی «فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین(ع)» نقش محوری داشته است

شعارهایی نظیر «خمینی، خمینی، تو وارث حسینی» یا «نهضت ما حسینی است رهبر ما خمینی است» و...

حضرت امام خمینی (ره) با درک عمیقی که از دین و فقه سیاسی داشت، مسایل را به صورتی متمایز نسبت به فقهای پیش از خود مورد توجه قرار داد

بنیانگذار انقلاب اسلامی با اعتقاد به اینکه «زندگی سیدالشهدا، زندگی حضرت صاحب عج، زندگی همه انبیاء عالم، همه انبیاء از اول، از آدم تا حالا همه شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می خواستند درست کنند» مبارزه با رژیم ستمشاهی و تشکیل حکومت اسلامی را سرلوحه زندگی خود قرار داد

در اندیشه سیاسی امام (ره)، اسلام تنها به عبادات و برگزاری مناسک و آیین های مذهبی ختم نمی شود. دعوت به آگاهی و بیداری ملت ها، برقراری ارتباط فرد با اجتماع، داشتن استقلال فکری و احساس مسئولیت در قبال مسایل مهم جهان اسلام، نشان از آمیختگی اسلام با تمام وجوه زندگی انسان در قرائت دینی امام(ره) داشت.

امام: کل یوم عاشورا کل ارض کربلا باید سرلوحه زندگی در هر روز و هر سرزمین باشد

حضرت امام راحل(ره) با اعتقاد به اینکه قیام و شهادت سیدالشهدا(ع) باید ملاک عمل و کنش اجتماعی مسلمانان قرار گیرد و نهضت حسینی را مبنای حرکت خویش در انقلاب اسلامی ایران قرارداد

همه روز باید ملت این معنا را داشته باشد که امروز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را پیاده کنیم. انحصار به یک زمین ندارد. منحصر به یک عده نمی شود...

این دستور آموزنده هم تکلیف است و هم مژده. تکلیف از آن جهت که مستضعفان با عده ای قلیل علیه مستکبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مامورند چونان سرور شهیدان قیام کنند و مژده بدین جهت که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است

بدین سان درهای جدیدی در تحلیل درست و الگوپذیری از قیام عاشورا، گشوده شد

امام(ره)خود و مردم را در جریان مبارزه علیه رژیم ستمشاهی مامور به تکلیف می دانست

او معتقد بود که «سیدالشهدا(ع) به تکلیف شرعی الهی می خواست عمل بکند. غلبه بکند تکلیف شرعیش را عمل کرده، مغلوب هم بشود، تکلیف شرعیش را عمل کرده. قضیه تکلیف است

انقلاب اسلامی وامدار نهضت حسینی است. مفاهیم عاشورایی و عبرت های این واقعه عظیم با اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب از سوی امام خمینی(ره) درهم آمیخت و مردمی ترین انقلاب قرن بیستم رقم خورد

اکنون نیز که انقلاب و نظام سرافراز جمهوری اسلامی وارد دهه چهارم شده، موج فزاینده ای از پیشرفت های علمی، تحقیقاتی، صنعتی، پزشکی و... کشور را فرا گرفته است

بدون تردید با تکیه بر توانمندی های جوانان مسلمان و مردمی که در مکتب حسینی رشد یافته و صلابت و استقلال را آموخته اند، آینده ای روشن و افقی درخشان فراروی ایران اسلامی خواهد بود

امام خمینی و تاثیر در جامعه جهانی

امام خمینی(س) یگانه شخصیتی است که به اعتراف دوست و دشمن بیشترین تأثیر را با انقلاب الهی خویش در جامعه جهانی معاصر داشته و به عنوان احیاگر ارزش های دینی و معنوی در قرن حاضر مطرح می باشد

و به واقع، زندگی پرماجرای آن فرزانه دوران، که با عزت و سرافرازی آمد، با عزت و اقتدار به سر برد و با عزت و عظمت رفت، تجسم عینی معارف عظیم قرآنی و تحقق انسان کمال یافته ای است که مقصد و مقصود از کتاب آسمانی قرآن را دریافت و پیوسته در طریق سلامت با ایمان خالصانه و عمل صادقانه به سوی نور مطلق سیر نمود تا راضی به لقای محبوب خویش، پروردگار بی نیاز نایل آمد

دیدگاه حضرت امام درباره مقصد و مقصود قرآن کریم است که نیل به آن باعث عزت و سربلندی خود ایشان گشته است.

امام، صاحب قلب سلیم

به جرأت می توان گفت: امام خمینی(س)، این بزرگ مرد تاریخ معاصر، در پرتو عمل به رهنمودهای قرآن و سنت، و تزکیه و تهذیب نفس به مقصد متعالی قرآن کریم بار یافت و ابراهیم وار در طریق توحید به مبارزه با بت های پوشالی دوران پرداخت

و با «قلب سلیم» و بصیرت سرشار از یقین خود پرده های پندار را درید و حجاب های ظلمانی و نورانی را یکی پس از دیگری خرق نمود و با انقطاع از ما سوی الله به لقای محبوب ازلی نایل آمد و روح مطهرش متصل به معدن عظمت رحمانی و معلق به عز قدس الهی گردید.

بارها این فراز از مناجات شعبانیه را از زبان مبارک حضرت امام شنیدیم که: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک (اقبال الاعمال ص687) خدایا! کمال بریدن به سوی خودت را به من ببخش و دیده دل های ما را به تابش نظرش به سوی خود روشن نما تا دیده های دل، پرده های نور را پاره کند و به سرچشمه عظمت و بزرگواری برسد و ارواح ما به مقام عز قدست آویزان گردد

روح خدا، خمینی کبیر(س) در توضیح این دعا

کمال انقطاع و گسستن از غیر خدا را که همان مفهوم «قلب سلیم» است، هدیه ای از جانب حق برای اولیای الهی معرفی نموده و فرموده است:

«این کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هرچه و هر کس و پیوستن به او است و گسستن از غیر و این هبه ای الهی است به اولیای خلص پس از صعق (بی هوشی ناشی از صدای شدید رعد. در اصطلاح، فناء در حق در مقام تجلی ذاتی است) حاصل از جلال که دنبال گوشه چشم نشان دادن او است...

و به راستی که امام خود مصداق بارز این مناجات گردید که با صعق کامل «انتظار فرج از نیمه خرداد» می کشید و سوار بر براق عشق و یقین، معنابخش آیت «اذ جاء ربه بقلب سلیم»(صافات 84) شد

و «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا» از ملت سرافراز ایران اسلامی خداحافظی کرد و چون رودی شفاف و زلال به سوی دریای آرام بخش ابدیت رهسپار گشت و به حق «روح خدا به خدا پیوست.» مرکز فرهنگ و معارف قرآن


 معلم اخلاق طراح فکری و امام هدایت

فقیه، عارف و معلم اخلاق، بی‌باکی و بی‌طمعی، ایمان، عمل صالح، تزکیه و تهذیب نفس، عبادت و توسّل‏، زهد و پارسایى، توکل، صداقت، رعایت تقوا، مظهر نوآورى علمى، جمع بین صفات ممتاز، مهربان و لطیف، به‌عنوان برخی از ویژگی‌های فردی ایشان مطرح است
اینک ویژگی‌های دیگری از امام روح الله(ره) که در دو بُعد فرهنگی و اجتماعی تقسیم بندی شده، تقدیم خوانندگان عزیز می‌شود.
هضم در اراده‏ خدا
همه‏ اینها را امام از عمل به دین، از پایبندى به دین، از تقوا و از مطیع امر خدا بودن داشت. خود او هم بارها این مضمون را در گونه ‏گونه‏ کلمات خود بر زبان مى‏آورد و بیان مى‏کرد: هرچه هست، از خداست. او همه چیز را از خدا مى‏دانست؛ هضم در اراده‏ خدا بود؛ حل در حکم الهى بود
انقلاب را خدا پیروز کرد؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ دلهاى مردم را خدا جمع کرد. او همه چیز را از منظر الهى مى‏دید و عامل به احکام بود؛ خداى متعال هم درهاى رحمت را به روى او باز کرد. (14/ 03/ 1378)
قدرت تـأثیرگذاری بالا در میان پرورش‏یافتگان این استان و این شهر، علماى بزرگى بودند که در رأس آنها شخصیتى است که‏ ایران بزرگِ کهنِ ریشه‏دارِ تاریخى ما به عظمت او، به بزرگى و نفوذ او، به تأثیرگذارى او کمتر کسى را در تاریخ خود سراغ دارد؛ و او امام بزرگوار ما، امام روح‏‌اللّه‏ الموسوى‌الخمینى است. استخوان‏بندى علمى امام عزیز ما در همین شهر شما به وجود آمد. ( 24/ 08/ 1379)
مراقبه و محاسبه او با عمرى که روزها و ساعت‌ها و لحظه‏هایش با مراقبه و محاسبه سپرى مى‏شد، صدها آیه‏ قرآن را که در توصیف مخلصین و متقین و صالحین است، مجسم و عینى ساخت. او قرآن را نه فقط در محیط زندگى جامعه و با تشکیل جامعه‏ اسلامى، بلکه در نفس خود و زندگى خود تحقق بخشید. (23/ 04/ 1368
علی‌وار زیستن او بت‌ها را شکست و باورهاى شرک‏آلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، على‏وار زیستن و تا نزدیکى مرزهاى عصمت پیش رفتن، افسانه نیست. او به ملت‌ها نیز فهماند که قوى شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه‏ سلطه‏گران انداختن، ممکن است
لمعات قرب حق را صاحبان بصیرت در چهره‏ منور او دیدند و طعم بِرّ الهى را که در حیات و ممات بر او مى‏بارید، همه چشیدند. دعاى او مستجاب شد که مى‏گفت: الهى لم یزل برّک علیّ ایام حیاتى، فلا تقطع برّک عنّى فی مماتى (ابن طاووس الإقبال بالأعمال الحسنه ج‏3 ص296) (آیت ‏الله خامنه‏ اى،23/ 04/ 1368)
اظهار کوچکى و تواضع و خاکسارى امام(ره) در برابر معصومین(ع)
شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما، حقاً و انصافاً پس از پیامبران خدا و اولیاى معصومین، با هیچ شخصیت دیگرى قابل مقایسه نبود. او ودیعه‏ خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانه‏ عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مى‏دید، عظمت بزرگان دین را باور مى‏کرد
ما نمى‏توانیم عظمت پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، سیّدالشهداء(ع)، امام صادق(ع) و بقیه‏ اولیا را حتّى درست تصور کنیم؛ ذهن ما کوچک‏تر از آن است که بتواند عظمت شخصیت آن بزرگ‏مردان را در خود بگنجاند و تصور کند؛
اما وقتى انسان مى‏دید شخصیتى با عظمت امام عزیزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ایمان قوى، عقل کامل، داراى حکمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بى‏اعتنایى به زخارف دنیا، تقوا و ورع و خداترسى و عبودیت مخلصانه براى خدا، دست‏نیافتنى است، و مشاهده مى‏کرد که همین شخصیت عظیم، چگونه در برابر آن خورشیدهاى فروزان آسمان ولایت، اظهار کوچکى و تواضع و خاکسارى مى‏کند و خودش را در مقابل آنها ذره‏اى به حساب مى‏آورد، آن‏وقت انسان مى‏فهمید که پیامبران و اولیاى معصومین(ع) چقدر بزرگ بودند. (آیت‏ الله خامنه‏ اى ‏17/ 03/ 1368)
مشخصه‏ دیگر عصرى که امام موجد آن بودند، عبارت است از گرایش و احترام به ارزش‌هاى انسانى و عدالت و حریت و آراى مردم. همان شخصیت با عظمت که امروز مردم دنیا و دشمنان او نیز به عظمتش اعتراف مى‏کنند، مى‏گفت: اگر به من خدمتگزار بگویند، بهتر است از اینکه به من رهبر بگویند. راست مى‏گفت و تعارف و تظاهر نمى‏کرد. او تا آن اندازه براى مردم احترام قائل بود که خود را خدمتگزار آنها بداند. ما مثل این نمونه را در دنیا و تاریخ سراغ نداریم. (آیت‏ الله خامنه‏ اى 28/ 03/ 1368)

فرهنگی ـ اجتماعی  امامِ هدایت
امروز در دوازدهمین سالگرد غروب خورشید درخشان امامت و ولایت در دوران معاصر- یعنى رهبر عظیم‏الشّأن و بزرگوار ما، امام خمینى‏- وقتى در سیره و عملکرد این مرد بزرگ و جانشین پیامبران دقّت مى‏کنیم، خصوصیات امامِ هدایت را در زندگى و سیره و تعالیم او به‏وضوح مى‏یابیم. آنچه که امروز براى همه‏ ما بسیار اهمیت دارد، این است که با راه و رسم و تعالیم امام- که در واقع تشکیل‏دهنده‏ حقیقى شخصیت اوست- آشنا شویم؛ اگرچه ملت ما بحمد اللّه این سرمایه‏ معنوى را براى خود حفظ کرده است. ( 14/ 03/ 1380)
حساس بودن به سرنوشت مسلمانان عالم محور دیگر، علاقه و حساس بودن به سرنوشت مسلمانان عالم است. مسلمانان عالم، عقل استراتژیک نظام اسلامى به حساب مى‏آیند. الآن ملتها در آسیا، در آفریقا و در همین منطقه‏ى خود ما طرفدار نظام اسلامى هستند. این اظهار ارادتى که به امام و به انقلاب مى‏کنند، سابقه ندارد؛ نه امروز نسبت به هیچ کشورى در دنیا وجود دارد و معمول است و نه در گذشته چنین چیزى بوده است. این به‏خاطر اسلام است. امام روى سرنوشت برادران مسلمان، حساس بود. و بالاخره تعالى علمى و سازندگى کشور. (14/ 03/ 1378)
امام پشتوانه‏ معنوى و روحى و مایه امید بود امام(ره) فقط یک رهبر سیاسى و یک مقام در سلسله ‏مراتب تشکیلاتى کشور نبود؛ او پشتوانه‏ معنوى و روحى و مایه‏ امید ما بود؛ وزنه‏ بزرگ و قله‏ عظیمى بود که دائم مى‏جوشید و هرکس را به قدر ظرفیتش سیراب و بهره‏مند مى‏کرد. (19/ 03/ 1368)
احیای معنویت و ارزش‌هاى منزوى ‏شده‏ عامل موفقیت رهبر عظیم‏الشّأن ما- آن امام استثنایى و بى‏نظیر- این بود که توانست اقیانوس عظیمى را این‏طور به حرکت درآورد و میلیون‌ها انسان را خدایى کند و راه اسلام را، راه زندگى قرار دهد و اسلامى را که همه‏ قدرت‌هاى دنیا علیه او بسیج شده بودند، عزیز کند و معنویت و ارزشهاى منزوى‏شده‏ معنوى را دوباره احیا نماید.  ( 05/ 04/ 1368)
مدرّس و استاد بزرگ من از سال 37 شروع مى‏کنم؛ سالى که خودم به قم رفتم و اوّل‏بار امام را از نزدیک دیدم؛ البته قبل از آن در مشهد شنیده بودیم که در قم یک مدرّس و استاد بزرگى هست که جوان‏پسند و برجسته است. طلبه‏ جوانى که به قم وارد مى‏شود، دنبال استاد مى‏گردد. در حوزه‏هاى علمیه، انتخاب استاد، اجبارى نیست و هرکس طبق پسند و سلیقه‏ خود، استاد را انتخاب مى‏کند. استادى که طلّاب جوان و مشتاق را در وهله‏ اوّل به خود جلب مى‏کرد، همین مردى بود که آن روز در میان شاگردانش به عنوان «حاج آقا روح‏ اللّه‏» شناخته مى‏شد. مجموعه‏ جوانان فاضل و درس‏خوان و پُرشوق در محفل درس او جمع بودند. ما در چنین فضایى وارد قم شدیم. ( 14/ 03/ 1378)
معلّم اخلاق یواش‏یواش از قدیمى‏ترها شنیدیم که این مرد، فیلسوف بزرگى هم هست و در قم درس فلسفه‏ او، درس اوّل فلسفه بوده است؛ لیکن حالا ترجیح مى‏دهد که فقه تدریس کند. شنیدیم که این مرد، معلّم اخلاق هم بوده است و کسانى در درس اخلاق او شرکت مى‏کردند و او به تقویت فضایل اخلاقى در جوانان همّت مى‏گماشته است. در خلال درس در طول سال‌ها، این را ما از نزدیک هم مشاهده کردیم. اما تا اینجا شخصیت این مرد بزرگ که باطن او سرشار از خصوصیات ناشناخته بود براى اکثر مردم در آن روز فقط به عنوان یک استاد عالم و شاگردپرور و یک تهذیب‏کننده‏ اخلاق طلّاب و شاگردان شناخته مى‏شد. (14/ 03/ 1378)
هوشیاری و تیزفهمی  توأم با غیرت دینى بعد از گذشت حدود یک سال و نیم از فوت مرحوم آیت‏اللّه بروجردى، نهضت اسلامى شروع شد. در نیمه‏ دوم سال 1341، بُعد دیگرى از ابعاد این شخصیت آشکار شد و آن، هوشیارى و تیزفهمى و توجّه به نکاتى که غالباً به آن توجّه نمى‏کردند، از یک طرف، و غیرت دینى از طرف دیگر بود
خیلى‏ها شنیدند که تصویب ‏نامه‏ دولت در آن زمان، قید مسلمان بودن و سوگند به قرآن براى فرد منتخب را حذف کرده است؛ اما خیلى توجّه نکردند که این چقدر اهمیت دارد! درعین‏حال خیلى اهمیت داشت؛ دلیل هم این بود که با آنکه مجلس شوراى ملىِ آن زمان، مجلس فرمایشى بود خودشان آن را تشکیل مى‏دادند و فقط نامزدهاى مورد قبول خودشان به آنجا مى‏رفتند در واقع انتخاب مردم وجود نداشت و انتصاب بود با وجود این، آن رژیم جرئت نکرد آن مقرّرات مربوط به انجمن‏ها و این مسئله‏ اسلام را در وقتى‏که مجلس سرِپا بود، مطرح کند
ترسیدند منعکس شود؛ گذاشتند در غیاب مجلس! مجلس را در آن وقت منحل کرده بودند؛ مجلس نبود؛ در محیط دربسته‏اى آن را تصویب کردند! این نشان مى‏داد که پشت سرِ این قضیه، حرف‌هاى فراوان و مقاصد زیادى هست.  این را کسى نمى‏فهمید؛ اما امام این را فهمید و ایستاد. غیرت دینى او، او را وادار کرد که در این مسئله پیش‏قدم شود و مبارزه براى این زاویه‏ على‏الظّاهر کوچکِ ضدّ اسلامى را شروع کند و این کار را هم کرد
در همین‏جا یک نکته‏ مهم وجود دارد: امام بزرگوار حتّى در میدان مبارزه هم نخواست جلو بیفتد. خود ایشان براى ما نقل کرد که در اوّل شروع نهضت، در منزل مرحوم آیت‏ اللّه حائرى، با یک نفر از مراجع معروفِ وقت آن زمان، و از همدوره‏هاى خودشان صحبت مى‏کرد و به ایشان گفته بود شما جلو بیفتید، ما هم دنبال شما حرکت مى‏کنیم امام مقصودش این بود که تکلیف انجام بگیرد؛ آن فریضه‏اى را که بر دوش خود احساس مى‏کرد، انجام دهد؛ جلو افتادن مطرح نبود
البته دیگران آن‏قدر توانایى و جرئت ورود در این میدان را نداشتند و به امام نمى‏رسیدند. امام بطور طبیعى رهبرى و سررشته‏دارى این حرکت را بر عهده داشت؛ این مبارزه را شروع کرد و به مردم تکیه نمود. (آیت ‏اللّه خامنه ‏اى 14/ 03/ 1378)
طرّاح فکرى در دوران تبعید امام، ابعاد تازه‏اى از شخصیت این مرد کم‏نظیر و حقیقتاً استثنایى در زمان ما بروز کرد؛ چیزهایى که انسان در زندگى شخصیت‌هاى بزرگ، بعضى از آن‏ها را به‏ندرت مشاهده مى‏کند
اوّلًا او در موضع یک طرّاح فکرى و به قول معروفِ مذاکراتِ سیاسى، یک تئوریسین قرار مى‏گیرد که طرح یک حکومت را، طرح یک نظام را، طرح یک بنا و دستگاه جدید را مى‏ریزد؛ آن هم طرحى که هیچ‏گونه سابقه‏ موجود و محسوسى در مقابل چشم ندارد. بناى اسلامى، با توجّه به نیازهاى دنیاى جدید و مسائلى که در دنیا مطرح است؛ ترکیب این مسائل، مى‏شود طرّاحى یک نظام
ثانیاً این مرد بااینکه در ایران نبود، اما از راه دور، مدت چهارده سال قضایاى مبارزات اسلامى و نهضت اسلامى در ایران را به معناى واقعى کلمه رهبرى کرد. در طول این مدت چهارده سال و بخصوص چند سال اخیر یعنى از سالهاى 50 و 49 تا 54 و 55 شدّت اختناق و فشار زیاد بود
گروه‌ها، گروهک‌ها، احزاب سیاسى گوناگون، مخفى، مبارز، سیاسى، غیر سیاسى به وجود مى‏آمدند و همه در زیر فشارهاى رژیم مضمحل مى‏شدند و از بین مى‏رفتند و یا بى‏خاصیت مى‏شدند. با اینکه بعضى از آنها پشتیبان‏هاى سیاسى بین‏المللى هم داشتند؛ به بلوک شرق و غرب بخصوص به شرق متّصل بودند و از آنجا هدایت و کمک مى‏شدند، اما نهضت امام متّکى به تشکیلات حزبى نبود.
امام هیچ تشکیلات حزبى در داخل کشور نداشت؛ عدّه‏اى شاگردان و دوستان و آشنایان به فکر او و متن مردم بودند. امام هم وقتى در اعلامیه‏ها پیام مى‏داد، مخاطب او، آن عده دوستان و آشنایان مخصوص او نبودند؛ مخاطب او، متن مردم بودند
او با متن مردم و توده‏ مردم حرف مى‏زد و آنها را هدایت مى‏کرد و توانست در طول چهارده، پانزده سال، از راه دور این مایه‏ فکر اسلامى و نهضت اسلامى را اوّلًا در ذهن‌ها عمیق کند  ثانیاً در سطح جامعه توسعه دهد؛ دل‌هاى جوانان و ذهن‌ها و ایمان‌ها را به آن متوجّه کند، تا زمینه براى آن انقلاب عظیم آماده شود
خیلى‏ها در داخل کشور کارهاى بزرگ و مخلصانه و فداکارانه‏اى انجام مى‏دادند، اما اگر مرکزیّت امام نبود، هیچ‏کدام از این کارها نبود؛ همه‏ این تلاشها شکست مى‏خورد و همه‏ این انسانها از نفس مى‏افتادند. آن کسى که از نفس نمى‏افتاد، او بود و دیگران هم به نیروى او قوّت و نیرو مى‏گرفتند
بعد هم هدایت حقیقى یک حرکت انقلابى و یک نهضت بزرگ در طول مدت چهارده سال و عبور دادن آن از آن همه عقبات گوناگون توسط آن بزرگوار بود. طورى شد که افکار غیر اسلامى و ضدّ اسلامى به انزوا گراییدند و به حاشیه رانده شدند؛ روز به روز فکر اسلامى و این تفکّر منطقى و مستحکم و قوى، غلبه‏ خود را بر افکار دیگر ثابت و آشکار کرد. در همه‏ى قضایاى مهم، حضور امام محسوس بود
در سال 1347، امام در نجف مرکز فقاهت فکر «ولایت فقیه» را با اتّکاء به مایه‏هاى محکم فقهى از آب درآورد. البته «ولایت فقیه» جزو مسلّمات فقه شیعه است
اینکه حالا بعضى نیمه‏سوادها مى‏گویند امام «ولایت فقیه» را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشى از بى‏اطّلاعى است کسى که با کلمات فقها آشناست، مى‏داند که مسئله‏ «ولایت فقیه» جزو مسائل روشن و واضح در فقه شیعه است
کارى که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجّه به آفاق جدید و عظیمى که دنیاى امروز و سیاست‌هاى امروز و مکتب‌هاى امروز دارند، مدوّن کند و آن را ریشه‏دار و مستحکم و مستدل و باکیفیت سازد؛ یعنى به شکلى درآورد که براى هر انسان صاحب‏نظرى که با مسائل سیاسى روز و مکاتب سیاسى روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد. ( 14/ 03/ 1378

 *سبک هدایت و مدیریت تحولات با نگاهى به ویژگى ها و مختصات واکنش هاى رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقه اى و بین المللى مى توان رمز موفقیت هاى جمهورى اسلامى ایران در حوزه خارجى و بویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت:

1- واکنش واقع گرایانه : یکى از ویژگى هاى رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقه اى و جهانى واقع گرایى معظم له است. نمونه ها و مصادیق مختلفى از تحولات در طى این دوران رخ داد که در واکنش به آن دیدگاه و مواضع مختلفى از سوى گروهها و شخصیت هاى سیاسى مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضاى پیچیده زمانى آن تحولات شده ایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخى از شخصیت ها و گروههاى سیاسى، معلوم نبود که چه پیامدهاى منفى متوجه جمهورى اسلامى ایران مى گردید

2-تشخیص به موقع رویدادها و روندهاى سیاسى : رهنمودها و هشدارهاى به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهاى سیاسى نقش حیاتى در عبور موفقیت آمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى در اوایل دهه ،1370 افشاى سناریوى یلتسینى کردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاست هاى پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلاف افکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راه انداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام هراسى و اسلام ستیزى غرب و . . . نمونه هایى از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.

3-هدایت دیپلماسى هوشمندانه :

شاخص دیگرى از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسى هوشمندانه در عرصه سیاست خارجى است. در دیپلماسى هوشمندانه، درک صحیحى از تهدیدات و فرصت ها و قوت ها و ضعف ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات همواره دیدگاههاى مختلفى از سوى جریانات سیاسى وجود داشته و اصرار بر اجرایى شدن آن دیدگاهها بوده است

لکن پس از گذشت سالها اکنون به خوبى مى توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالى که اگر هدایت هاى هوشمندانه مقام رهبرى نبود خساراتى جدى بر منافع و مصالح کشور وارد مى شد. یکى از مهمترین عرصه هاى تجلى این دیپلماسى در موضوع هسته اى ایران است. همه متفق القولند که سکان دار اصلى تحولات هسته اى ایران چه در بعد فنى و چه در ابعاد سیاسى و دیپلماتیک آن رهبر معظم انقلاب بوده است.

4-ترکیب آرمانگرایى و واقع گرایى :

مقام معظم رهبرى همچون امام راحل آرمانگرایى و واقع بینى را با هم مد نظر قرار مى دهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهاى گذشته متاسفانه عده اى عرصه اجرایى کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهاى بیرونى آرمانها را فداى واقعیات آن هم واقع گرایى از نوع رئالیستى محض کردند

در همین حال برخى افراد نیز بودند که توجهى به واقعیات نداشتند و به هر قیمتى و على رغم شرایط و بسترها، تاکید بر آرمانها مى کردند اما رهبر معظم انقلاب فارغ از چنین گفتمان هایى که هر یک به نوبه خود فشارهاى سنگینى را وارد مى کردند، موضع اعتدال و نگاه توامان آرمانگرایانه - واقع گرایانه داشتند. تاکید معظم له بر سه اصل عزت و حکمت و مصلحت در واقع ترکیب آرمان گرایى و واقع گرایى است

.5-اصول گرایى در سیاست خارجى :

 نگاهى به مواضع و رویکردهاى مقام معظم رهبرى از 1368 تاکنون نشان مى دهد که اصول گراترین شخصیت در این عرصه بوده و در همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیرى خارجى مى باشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهاى امام راحل (ره) مى دانستند در عمل نیز مشى اصولى آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند

موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانى و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و به ویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستى و اعتقاد به صدور و انتقال ارزش هاى اسلامى همچنان یاد آور مواضع حکیمانه امام راحل (ره) است. در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههاى سیاسى توصیه کردند که مرزهاى عقیدتى و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلى و خارجى به تمام و کمال رعایت کردند


 امام خمینی پیش بینی آینده انقلاب و گذار از فتنه ها

حضرت امام با پیش بینی آینده انقلاب و تاکید و اصرار بر تجربه آموزی و آبدیده شدن از عبرت ها و گذار از فتنه ها در مقابله با فتنه های آینده از جمله تبلیغاتی که پس از شکست فتنه اخیر در سال 88 در حال انجام است و هر روز به گونه ای تحت عنوان رافت اسلامی و چشم پوشی از گذشته و ادعای ضرورت وحدت با کسانی که به دنبال تفرقه و چندپارچگی امت ما به نفع شیطان بزرگ بودند می فرمایند: «روحانیون و مردم عزیز حزب الله و خانواده محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل ها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود

ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و مکتب بگذریم...»(*)
حضرت امام با ریشه یابی دقیق، تمامی تحلیل ها و تبلیغات از این دست برای ایجاد فتنه را ناشی از ترس از استکبار جهانی و وابستگی به شیطان بزرگ دانسته و صریحا نیات واقعی آنان را اینگونه ترسیم می کنند: «کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند...»(*)
و علی رغم میل ساده لوحان فریب خورده که سازش با فتنه گران را دلیل بر رأفت اسلامی و خدمت به انقلاب می دانند و از فتنه های گذشته آنان هیچ عبرتی نگرفته اند می فرمایند: «امروز هیچ تاسفی نمی خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند

انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود به گروه ها و لیبرال ها را می خوریم. آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری می کنیم؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده اید و صدها چرای دیگر و نکته مهم در این رابطه این که نباید تحت تاثیرترحم های بیجا و بی مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام به گونه ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال برود. من بعضی از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می گیرند...»(*) صحیفه امام ج 21 ص 98 صحیفه امام ج 21 ص 285

 

یکی از مباحث جذاب و نو در اندیشه امام(ره) تفکیک و تشریح اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی بود

حضرت امام (ره) اسلام آمریکایی را چگونه معرفی می کردند؟

 طرفدار اسلام سرمایه‌داری، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بی درد. ‌اسلام منافقین، اسلام راحت‌طلبان، اسلام فرصت‌طلبان، و در یک کلمه، اسلام آمریکایی

اما آن‌روزها عملکرد برخی روشنفکران، لیبرال‌ها، ساکت‌ها و حتی برخی از روحانیون مرتجع که به سمت غرب گرایش داشتند، سبب شدند تا حضرت امام (ره) بیایند و در دهه آخر عمرشان این مباحث را بر زبان شریفشان جاری کنند

اما اینکه آیا الآن هم این زمینه وجود دارد یا خیر، بله! این نکته اتفاقاً بسیار مهم است و باید گفت الان هم همان افراد وجود دارند. البته لیبرال‌ها با حنای کم‌رنگ‌تر ولی روشنفکران غربزده به دنبال همان مسائل هستند

 دیدگاه حضرت امام (ره) در خصوص اجرای اسلام ناب چه بود؟

در نگاه حضرت امام (ره) اجرای اسلام ناب راه طولانی در پیش دارد
درد آشنایان جوامع اسلامی، همانان که با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بسته‌اند، باید توجه کنند که در آغاز راه مبارزه‌اند و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار و رسیدن به اسلام ناب محمدی راه طولانی در پیش دارند

امام (ره) نسبت به پیچیدگی مبارزه با اسلام آمریکایی هشدار دادند
راه مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد
که متاسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد، کاملا مشخص نشده است


امام(ره) این تفکیک را چگونه انجام دادند؟

برای فهم اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی باید به بیانات امام (ره)‌در این زمینه رجوع کنیم و مؤلفه‌های هر یک از این دو اسلام را در نزد ایشان مورد بررسی قرار دهیم

مثال : مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رأی دهند که متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسئولیت کنند، و طعم تلخ فقر را چشیده باشند
و در قول و عمل مدافع اسلام پا برهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنج‌دیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه‌جو، اسلام پاک‌طینتان عارف، و در یک کلمه، مدافع اسلام ناب محمدی باشند
تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام ائمه هدی (ع)، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم‌آور محرومیت‌ها باشد
هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‌داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد، و در یک کلمه «اسلام آمریکایی» باشد

امام امت (ره) بر اهمیت اسلام ناب در جهان فعلی تأکید داشتند

فرزندان عزیز جهادی‌ام به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایه های اسلام ناب محمدی (ص) است. اسلامی که غرب، و در رأس آن آمریکای جهانخوار، و شرق و در راس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد نشاند
افرادی را که طرفدار اسلام سرمایه‌داری، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بی‌اسلام منافقین، اسلام راحت‌طلبان، اسلام فرصت‌طلبان، و در یک کلمه، اسلام آمریکایی هستند طرد نموده و به مردم معرفی نمایند. و از آنجا که مجلس خانه همه مردم و امید مستضعفین است
در شرایط کنونی نباید کسی انتظار داشته باشد که حتما نمایندگان باید از گروه و صنف خاصی باشند. باید توجه داشت که هنوز خیلی از مسائل وجود دارد که به نفع محرومین باید حل و فصل شود
و تمییز بین کسانی که در تفکر خود خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرارداده اند، با دیگران کار مشکلی نیست

چه شرایط و عواملی باعث شد که امام (ره) بحث اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی را مطرح کردند؟

این تفکیک بین اسلام ناب و اسلام آمریکایی همیشه در بیانات امام خمینی (ره)‌وجود داشت

اما آن‌روزها عملکرد برخی روشنفکران، لیبرال‌ها، ساکت‌ها و حتی برخی از روحانیون مرتجع که به سمت غرب گرایش داشتند، سبب شدند تا حضرت امام (ره) بیایند و در دهه آخر عمرشان این مباحث را بر زبان شریفشان جاری کنند

اما اینکه آیا الآن هم این زمینه وجود دارد یا خیر، بله! این نکته اتفاقاً بسیار مهم است و باید گفت الان هم همان افراد وجود دارند

البته لیبرال‌ها با حنای کم‌رنگ‌تر ولی روشنفکران غربزده به دنبال همان مسائل هستند.

دیدگاه حضرت امام (ره) در خصوص اجرای اسلام ناب چه بود؟

‏ در نگاه حضرت امام (ره) مسئله دیگری که بسیار مهم و مورد توجه بود اینکه اجرای اسلام ناب راه طولانی در پیش دارد

ایشان در این مورد فرمودند:

درد آشنایان جوامع اسلامی، همانان که با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بسته‌اند،باید توجه کنند که در آغاز راه مبارزه‌اند و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار ورسیدن به اسلام ناب محمدی راه طولانی در پیش دارند

امام (ره) نسبت به پیچیدگی مبارزه با اسلام آمریکایی هشدار دادند

زیرا تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متاسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد، کاملا مشخص نشده است
و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رو در رو وجود داشته باشد از واجبات سیاسی بسیار مهمی است
وظیفه همه علماست که با روشن کردن این دو تفکر، اسلام عزیز را از ایادی شرق و غرب نجات دهند
البته خون این شهیدان عزیز تمامی خاک و خاشاک‌ها را از مسیر اعتلای ارزش‌های معنوی ریشه‌کن می‌سازد
و همه مروجین باطل را به دریا می‌ریزد؛ ولی نباید از این مسئله غفلت کنیم که امروز روز آماده باش همه دشمنان اسلام است، روز بیدار باش همه جهانخواران است.‏

 ریشه های انقلاب

در بررسی ریشه های انقلاب اسلامی، همواره از قیام تاریخی و مردمی15 خرداد1342 به عنوان سرآغاز نهضت اسلامی تعبیر می شود

اما در عین حالی که این قیام سرنوشت ساز، نقطه عطف تاریخ معاصر ایران و آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به شمار می رود، اما فی نفسه معلول و محصول یک سلسله رویاروئی ها و مبارزاتی است که به طور مشخص از لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی آغاز می شود و به15 خرداد1342 ختم می گردد

دورانی که می توان از آن به طلیعه نهضت اسلامی تعبیر نمود،

 کاپیتولاسیون و شجاعت امام خمینی(ره)

در خصوص اعطای حق قضاوت کنسولی بار نخست این حق در جریان عهدنامه ترکمنچای به روس ها اعطا شد و برای بار دوم نیز در سال 1343 آمریکایی ها چنین حقی را تحصیل کردند
اما الغای آن مرتبه نخست در تاریخ روز 19 اردیبهشت 1306 ش در زمان رضا شاه و بار دوم در 23 اردیبهشت ماه 1358 از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت
کیفیت اعطا و الغای کاپیتولاسیون
به اتکای این امتیاز یک کشور اقتدار برون مرزی به ضرر کشور دیگری پیدا می‌‌کرد و طبق آن اتباع بیگانه از شمول قوانین جزائی و مدنی در قلمرو کشور میزبان مستثنی می‌‌شدند
این گونه قراردادها را اغلب دولت های اروپایی با دولت‌های آسیایی و آفریقایی منعقد می ساختند، زیرا دستگاه قضائی این کشورها را برای حمایت کافی از شهروندان خود صالح نمی دانستند

 

... آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می ‌کند،

پول می ریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هر گونه حمله به آن، به مراتب خطرناک تر از حمله به شخص اول مملکت است

آیت‌‌الله خمینی اگر بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکس‌‌العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد دیگر هرچه بگویند حتی حمله به شاه چندان مهم نیست


به رغم پیام مؤکدی که از سوی رژیم برای امام خمینی‌(ره) ارسال شده بود

نطق تاریخی امام 4 آبان ماه 1343 افشا‌گری تاریخی انجام شد
با آیه استرجاع شروع شد و با کلمات و جملاتی آتشین ادامه یافت
... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت‌، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی را به مجلس بردند، که در آن ما را ملحق کردند به پیمان وین ‌... که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده ‌هایشان‌، با کارمند های فنی ‌شان با کارمندان اداری ‌شان‌، با خدمه ‌شان ‌... از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند
آقا من اعلام خطر می‌ کنم‌، ای ارتش ایران من اعلام خطر می‌ کنم‌، ای سیاسیون ایران من اعلام خطر می کنم‌... والله گناهکار است کسی که فریاد نکند. ای سران اسلام به داد اسلام برسید
ای علمای نجف به داد اسلام برسید. ای علمای قم به داد اسلام برسید ... اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی، مرجع تقلید شما را وسط بازار ترور کند ... دادگاه های ایران حق محاکمه ندارند ... اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست خواهد شد...

 ‏‎ ‎ همچنین، امام (ره) در این روز (4 آبان 1343) بیانیه‌ای صادر کرد:

دنیا بداند که هر گرفتاری‌ای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب‎ ‎است‌، از آمریکاست
ملل اسلام از اجانب عموماً و از آمریکا خصوصاً متنفر است‌
در این بیانیه از کاپیتولاسیون به عنوان "سند بردگی ملت ایران‌" یاد شده‎  افشاگری های امام خمینی (ره) رژیم پهلوی را در شرایطی سخت قرار داد
سردمداران حکومت از طرفی در مقابل دولت آمریکا متعهد به انجام خواسته آنها شده و قول داده بودند به هر قیمت ممکن لایحه کاپیتولاسیون را تصویب و به موقع اجرا گذارند
و از طرف دیگر با افشاگری های امام پایه های حکومت خود را در حال لرزش و فروریختن می دیدند
در چنین شرایطی آنها تنها راه ادامه حیات حکومتشان را تبعید امام از ایران دانستند

 چرا از قیام پانزده خرداد به عنوان نقطه عطف تاریخ انقلاب یاد می کنند؟

 همه جریان های بعد از قیام 15 خرداد، در همین روز تاریخی ریشه دارند

آن اسراری که در نیمه خرداد نهفته بود هیچ کس نظیر شخص امام(ره) قادر به رمزگشایی و بازخوانی آنها نبود

ایشان بود که با گره زدن آغاز انقلاب (15 خرداد 42) به پایان آن (14 خرداد 68)، و با مسافرت ابدی خویش مهر تضمین و بیمه جاوید را بر آن نهاد تا این بار مردم مسلمان ایران درفش آزادی و استقلال را هرگز بر زمین نگذارند و به دست مبارک صاحب اصلی اش بسپارند

بی شک در تاریخ ایران، ملت حماسی و قهرمان ما قیام های بسیاری را تجربه نموده بودند اما هیچ یک از آنها همچون قیام پانزده خرداد نقطه عطف تاریخ ما نگشته بود

چرا که در دیگر قیام ها و جنبش های مردمی ما، ظلم ستیزی و طاغوت زدایی وجود داشت اما تاکنون رایحه امامت از آنها استشمام نشده بود

 رژیم در برابر امام دو راه بیشتر نداشت

یا باید در برابر مواضع محکم امام عقب نشینی می کرد و خواسته هایش را می پذیرفت و یا با روش های قهرآمیز او و طرفدارنش را سرکوب می کرد

چنین به نظر می رسد که رژیم با توجه به تعهداتی که در قبال آمریکا داشت و آن چه که در رفراندوم شش بهمن1341 ، بر عهده گرفته بود، نمی توانست راه اول را در پیش گیرد لذا راه دوم را برگزید و نمونه عینی آن وقایع سال1342 و به طور مشخص سرکوبی قیام15 خرداد بود

قیام15 خرداد یک قیام مردمی ضد رژیم و حامی اسلام، دین و روحانیت بود، و روحانیون رهبران اصلی قیام بودند به ویژه امام خمینی که قیام در واقع در اعتراض به دستگیری ایشان صورت گرفته بود

هر چند قیام به شدت سرکوب شد ولی آثار و نتایج آن چنان که تحولات بعدی نشان داد محرک جامعه و مردمی تحت ستم برای براندازی رژیمی فاسد و ظالم و دست نشانده در بهمن1357 گردید

 امام خمینی (ره) از یک سو مرجع تقلید بود

 و از سوی دیگر مصلحی مبارز و آزادیخواه و در یک کلام “مرجع مصلح” بودند و راز موفقیت امام (ره) نیز در همین نکته نهفته است یعنی نفوذ و اعتبار کلام امام (ره) در میان مردم بر پایه و بر مبنای تقلید بود و زبان رهبری ایشان نیز با “زبان تکلیف دینی” که مردم با این مبنا و این زبان انس دیرینه داشته اند در واقع ظهور و بروز پیدا کرد

بنابراین با تثبیت مرجعیت امام خمینی (ره) پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (ره) ایشان در اولین قدم فتوای حرمت تقیه را صادر کردند و بدین وسیله موانع موجود بر سر راه مبارزه را مرتفع ساختند

 امام خمینی (ره) به دلیل برخوردار بودن از موقعیت ممتاز مرجعیت دینی و پایگاه مردمی اش به خوبی توانست به جهت گیری ها و رویکردهای انقلابی اش مشروعیت دینی بدهد و همچنین مشروعیت رهبری انقلابی امام خمینی (ره) نه تنها به دلیل داشتن صفات شخصی ایشان بلکه مهمتر به سبب قرار گرفتن ایشان در جایگاه مرجعیت و رهبری دینی بود که مردم مسلمان شیعه، گوش جان به فرامین ایشان سپردند و اطاعت از وی را بر خود فرض و واجب می دانستند

و فراگیر شدن رهبری امام خمینی (ره) هم با توجه به مرجعیت ایشان ممکن گردید

چرا که وقتی امام در سیزده خرداد چهل و دو دستگیر شدند مردم به عنوان حمایت از مرجع تقلید خود و برای آزادی وی قیام کردند و به این ترتیب قیام پانزده خرداد رخ داد و آن آغاز نهضت و جرقه شروع انقلاب اسلامی و نفی مشروعیت رژیم شاه بود

 در کوران رخدادها، رهبر انقلاب، با اتخاذ مواضع قاطعانه و مقتضی خود، تمامی تلاش‌های حکومت را خنثی و نقش برآب ساخت

در آن زمان، امام(ره) در جایگاهی قرار گرفته بود که همه رهبران و مدعیان پیشین مخالف با رژیم شاه، جهت دیدار ایشان یک به یک به اوایل به عراق و بعد ها به پاریس می‌شتافتند و ضمن تصدیق رهبری ایشان، حکومت پادشاهی را نامشروع و مستحق انهدام و فروپاشی می‌شمردند. در این میان نقش نیروهای خارجی در روی کار آمدن دولت نظامی در ایران بی‌اثر نبود

بدین ترتیب سرنوشت ایران را سه جریان همچنان به پیش می‌برد، از یک طرف اوضاع داخلی با رهبری امام به سوی پیروزی انقلاب پیش می‌رفت

از طرفی دیگر شاه درصدد بود تا بر اوضاع ناآرام و با تشکیل دولت‌های مستعجل، چیره شود و در سویی دیگر قدرت‌های خارجی سعی داشتند تا منافع خود در ایران را حفظ نمایند. با فرا رسیدن ایام محرم، بازار تعطیل شد و دور تازه‌ای از اعتصابات و تظاهرات به راه افتاد

 یک ماه بعد از تشکیل دولت نظامی، اغتشاشات، خرابکاری، تعطیلی بازار و دانشگاه و مدارس، اعتصاب در کارخانه‌ها وادارات همچنان ادامه یافت

در این میان ماه محرم عاملی شتاب‌زا در تظاهرات و اعتراضات بود. با شروع این ماه، مراسم عزاداری مذهبی بیشتر از سال‌های قبل دایر شد و مخالفان با استفاده از ایام عزاداری تظاهرات خود را با مراسم مذهبی توام و شدیدتر کردند

دولت ازهاری ضعف نیروهای مسلح و شکست شاه را نیز به همراه داشت و رژیم پهلوی در سراشیبی سقوط قرار گرفت

با آشکار شدن ضعف روز افزون دولت ازهاری و نیز حمله قلبی وی که به ناتوانی او در اداره دولت انجامید، شکل دیگری از تلاش‌های سیاسی شاه آغاز شد او از روی درماندگی و از سر ناگزیری کوشید تا به تشکیل یک دولت ائتلاف ملی در چارچوب نظام سلطنت همت گمارد

مقدمات این امر،‌ از مدت‌ها پیش به طور مشخص از اواسط مهر ماه که شکست سیاست‌های شریف امامی کاملا قابل پیش‌بینی بود، فراهم آمد

 سرانجام امام در 12 بهمن وارد ایران شد و با استقبال پرشور مردم انقلابی قدرت خود را به بختیار نمایان ساخت و با نطق تاریخی خود در بهشت زهرا مواضع خود را نسبت به دولت بختیار آشکار نمود

بختیار به منظور بررسی اثرات ورود امام سران ارتشی را دعوت کرده و به آنها اعلام کرد که در صورت اعلام تشکیل دولت از سوی امام آن را نادیده خواهد گرفت و آماده هر نوع اقدامی حتی استفاده از ارتش برای دفاع از دولت می‌باشد

با این وجود امام در 15 بهمن آقای بازرگان را به نخست‌وزیری دولت موقت برگزیدند و بازرگان مامور تشکیل کابینه شد

بختیار در مقابل این دولت موضع گرفته و جنگ لفظی میان بختیار و دولت موقت آغاز شد. اما در 12 و 14 بهمن جمعی از نمایندگان مجلس استعفا دادند که این امر سبب تضعیف موقعیت بختیار شد

از این گذشته هر روز وزارتخانه‌های دولتی یکی پس از دیگری به دست نیروهای انقلابی می‌افتاد تا تاریخ 19 بهمن یازده وزارتخانه از مهندس بازرگان حمایت کردند

 با پیوستن ارتشیان و در راس آنها همافران به امام

و درگیری میان طرفداران امام در پایگاه هوایی دوشان تپه با گارد شاهنشاهی بختیار از مواضع‌اش عقب نشینی کرد. وی در آخرین اقدام خود درصدد برآمد تا به مقابله مسلحانه با امام و انقلابیون برآید.

 بنابراین دستور حکومت نظامی را صادر کرد اما امام دستور داد که حکومت نظامی نادیده گرفته شود و بدین ترتیب حکومت نظامی درهم شکسته شد و بختیار، نماینده آخرین تلاش رژیم پهلوی برای بقای قدرت شکست خورد

در روز 22بهمن ارتش که برگ برنده بختیار بود اعلام بی‌طرفی کرد و بختیار فرار از ایران را اختیار کرد. بدین‌ترتیب امام خمینی بار دیگر قاطعیت خویش را در راهی که در پیش گرفته بود به منصه ظهور رساند

این بار امام با اتخاذ تدابیری در خور و به جا دولت‌های مستعجل اواخر دوره پهلوی را یکی پس از دیگری کنار نهاد تا بدانجا که موفق شد اصولی را که سال‌ها آن را در ذهن و افکار خویش پرورانده بود، عملی سازد و حکومت اسلامی مدنظرش ر ا در ایران تاسیس کند

 از آغاز قیام 15 خرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی، این اندیشه ولایت فقیه بود که باعث موفقیت انقلاب اسلامی گردید

و قائد بزرگ اسلام حضرت امام خمینی(ره) بود که با هدف نجات مظلومان، نهضتی را رهبری کرد که تخت فرعون های زمان را لرزاند و باعث بیداری مسلمانان جهان گشت و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت

ولایت فقیه با وقوع انقلاب اسلامی به وجود نیامد، بلکه برعکس، ولایت فقیه، انقلاب اسلامی را به وجود آورد

پذیرش اندیشه ولایت فقیه برای مردم ایران در این مدت چند دهه دشوار نبوده است

اگر کسی در فضای مباحث اندیشه اسلامی بوده و از اصول اسلامی آگاهی داشت، مفهوم رهبری و ولایت فقیه را به راحتی درک می کرد

تعجب نیست که اندیشه ولایت فقیه به سرعت در جامعه ایران فراگیر شد

  اهمیت شناخت اندیشه های امام خمینی(ره) بر هیچ کسی پوشیده نیست

اولا اینکه ایشان یک اندیشمند بزرگ مسلمان بودند و اندیشه های ایشان در شناخت نظر کلی اسلام، بسیار با ارزش است

از سوی دیگر، ایشان در حوزه سیاست و امور سیاسی جامعه، دارای آراء و دیدگاه های حائز اهمیتی هستند

همچنین، ایشان رهبر یک انقلاب بزرگ بودند‌. انقلابی که توانست یکی از رژیم های استبدادی و دست نشانده را سرنگون سازد و نظامی به نام جمهوری اسلامی جایگزین آن نماید

علاوه بر رهبری انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی، ایشان به مدت 10 سال به اداره، سرپرستی و راهبری این نظام همت گماشت و اداره جامعه و نظام سیاسی و تجارب عملی و نظری وی درخلال این مدت نسبتا طولانی، نظرات سیاسی ایشان را به عنوان یکی از مهمترین دیدگاههای اسلامی، مطرح می سازد

 امام خمینی(ره)، به عنوان یک مصلح دینی در جهان معاصر، الگویی برای مسلمانان محسوب می شوند،

زیرا ایشان تلاش نمودند بین مذهب و سیاست در جهان معاصر، پیوندی مجدد برقرار سازند و جایگاه معنویت و دین گرایی را درجهان معاصراحیا سازند و رابطه تخریب شده دین و دنیا و عقل و دین را بازسازی کنند و مدلی از توسعه و پیشرفت که بتواند انسانیت انسان را ارتقا بخشد و معنویت و پیشرفت را در کنار هم داشته باشند، حمایت نمودند

‏حضرت امام(ره) ارزشها را به ارزش‏های الهی و شیطانی (مادی) طبقه‏بندی می‏نماید. و معتقد است که مبنای ارزشها در زمان طاغوت براساس ارزشهای مادی بودند ولی ارزشهای انقلاب اسلامی، براساس ارزشهای الهی می‏باشد

و اگر ارزشها براساس امور مادی استوار باشد، عیب بزرگ این ارزش‏ها این است که مبدا ارزش از خود ارزش بالاتر خواهد بود

 امام خمینی(ره) با نفی تز استعماری "جدایی دین از سیاست"

و تاکید بر نظریه مرحوم سید حسن مدرس مبنی بر "دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست" و با صدور فرمان تحریم تقیه نقطه عطفی در فرهنگ سیاسی کشور ایجاد کرد که پایان دوران از خود بیگانگی را بشارت می داد

و بدین‌سان، عنوان بزرگترین مصلح تاریخ ایران و اسلام را به خود اختصاص داد

لذا می توان ادعا کرد که قیام پانزده خرداد، به افسانه جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران رژیم های دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد و جدا ناپذیری اسلام از سیاست را برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید

از آن پس، اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع علمی و روشنفکری نداشت، در میان نسل تحصیلکرده و بویژه دانشگاهیان راه یافت و گام به گام گسترش پیدا کرد و فعالیت های سیاسی بر پایه اسلام، به عنوان بزرگ ترین جریان سیاسی در ایران اوج گرفت و پیشرفت کرد و زمینه ساز انقلاب اسلامی شد

 پرهیز امام راحل (ره) از کمک گرفتن از گروههای منحرف

 اصول چهارگانه ای که در سخنان رسول گرامی(ص) بود،در نهضت امام راحل (ره)هم متجلی بود

صدر مبارزه اش، ذیل مبارزه اش همین بود که هدفی جز خدا نبود

1 . اصلاح جامعه اسلامی،

 2 . اصلاح جامعه انسانی، أعم از مسلمان و غیر مسلمان؛

 3 . و زیر باز ذلّت نرفتن،

 4. رسول اکرم: من اقرّب الذّل طائعاً فلیس منّا اهل البیت اگر کسی دست تسلیم داشت و ذلّتی را امضاء کرد؛ از خاندان ما پیغمبر دور است.

اگر سالار شهیدان فرمود: انّ الدّعی یابن الدّعی

این ناپاک فرزند ناپاک مرا بین دو امر مخیّر و متمرکز کرد؛ یکی ذلّت و بیعت ننگین، یکی شمشیر خونین. بعد فرمود: ذلّت از ما دور است. خدا و پیغمبر و مؤمنین نمی پذیرند، مردان پاکی که ما در مهد آنها تربیت شدیم نمی پذیرند

 در جریان مبارزه با طاغوت، بسیاری از گروهک ها بودند که با طاغوت عداوت داشتند؛ امّا با اسلام صداقت نداشتند

آنها خواستند به نهضت امام راحل بپیوندند، خود را زیر مجموعه امامت امام قرار بدهند، امام را تأیید و کمک کنند؛ در تمام این آغاز و انجام نهضت، حضرت امام (ره) ذرّه ای از گروهک های منحرف کمک نمی گرفت

بر اساس همین فکر که: و ما کنت متّخذ المضلّین عضداً. گاهی انسان گرفتار است، از بیگانه کمک می گیرد و در بین راه می ماند

سرّ اینکه نهضت های دیگران افت کرده و نهضت امام راحل رشد کرده؛ همین است. نهضتی رشد می کند که خالص باشد: الا للّه الد ین الخالص

وجود مبارک امام راحل چه آنوقتی که در ایران بودند، چه آنوقتی که در ترکیه تبعید بودند، چه آنوقتی که در عراق تبعید بودند، چه آنوقتی که به پاریس مهاجرت کردند، چه آنوقتی که به ایران، امّ القرای اسلامی برگشتند؛ در تمام این 5 مقطع ذرّه ای از گروهک های منحرف کمک نگرفت. معتقد بود که انحراف مایه انحراف نهضت است، نه مایه پیشرفت نهضت

 یک انسان منحرف اگر به نهضت راه پیدا کرد، کلّ نهضت را آلوده می کند.

وجود مبارک سالار شهیدان در بحبوحه نیاز به کمک، فرمود: من از منحرف کمک نمی گیرم: ما کنت متّخذ المضلّین عضداً.

امام راحل نیز در تمام این 5 مقطع، در بحبوحه نیازمندی به کمک، از گروهک های منحرف کمک خواست!چنین انسان خالصی مشمول:

ان تنصروا الله می شود، آنگاه ینصرکم هم هست؛ و یثبّت اقدامکم. و لینصرنّ الله من ینصره. و کتب الله لاغلبنّ أنا و رسلی

اینکه ملاحظه فرمودید کلّ نظام طاغوت با این قیام برگشت، برای آن بود که وجود مبارک امام راحل با اخلاص قیام کرد روی همان عناصر محوری.


بخش دوم :

ریشه های انقلاب

در بررسی ریشه های انقلاب اسلامی، همواره از قیام تاریخی و مردمی15 خرداد1342 به عنوان سرآغاز نهضت اسلامی تعبیر می شود. اما در عین حالی که این قیام سرنوشت ساز، نقطه عطف تاریخ معاصر ایران و آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به شمار می رود

اما فی نفسه معلول و محصول یک سلسله رویاروئی ها و مبارزاتی است که به طور مشخص از لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی آغاز می شود و به15 خرداد1342 ختم می گردد. دورانی که می توان از آن به طلیعه نهضت اسلامی تعبیر نمود،
هر چه به پایان سال1341 و آغاز سال1342 نزدیکتر می شویم بر شدت تعارضات میان علما و در راس آنها امام با دولت علم نیز افزوده می شود. از یک سو تهدیدات دولت علم نسبت به روحانیون افزایش یافت و از سوی دیگر به سرسختی و ایستادگی امام به عنوان رهبر پیشرو در مبارزات افزوده گشت

ایشان در اوایل اسفند 1341 به مبارزات پیگیر خود با دولت علم ابعاد تازه ای بخشید و از مردم خواست در برابر مصوبات این دولت ساکت ننشینند

سرانجام در آستانه عید نوروز 1341/12/22 با توجه به اقدامات دولت علم و موضع گیری شاه و اتفاقات روی داده در سال1341 ، طی پیامی به روحانیون از عید سال جدید 1342 به عزای عمومی تعبیر نمودند

به دنبال صدور اعلامیه امام عده ای از علمای تهران، قم و مشهد نیز به تاسی از امام دست به اقدام مشابهی زدند و هر یک به طور جداگانه عید نوروز را عزا اعلام کردند

با حلول سال1342 از یک سو رویارویی دولت با روحانیون وارد مرحله تازه ای گردید و از سوی دیگر روحانیون و طلاب شهر قم بر ضد اقدامات دولت علم برای نخستین بار به تظاهرات پرداخته و اقدام به پخش اعلامیه هایی بر ضد رژیم کردند

به جای سنت قدیمی شادی و تبریک، عزا بر پا کرده، سخن گویان و وعاظ خطر هیئت حاکمه را برای اسلام بازگو می کردند.
در چنین شرایطی علم که احساس خطر کرده بود، از قبل، اقدامات پیشگیرانه ای به عمل آورده نیروهای انتظامی و نظامی را در شهر قم مستقر کرد

آنها در دومین روز عید که مصادف با25 شوال1382 ق سالگرد شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) بود، مجالس سوگواری را بر هم زدند، کماندوهایی که از تهران برای گرفتن زهر چشم از علما به قم اعزام شده بودند، اقدام به بر هم زدن تظاهرات و مجالس سوگواری کردند

کانون اصلی درگیری، مدرسه فیضیه قم بود. در مدرسه فیضیه مراسم سوگواری بر پا بود. در میان جمعیت شرکت کننده عده ای از افراد ساواک و کماندوها با لباس مبدل شرکت کرده بودند. اینها مراسم را به هم زده و با سلاح های سرد به طلاب و شرکت کنندگان در مراسم حمله ور شدند

چون طلاب به مقابله برخاستند. در نتیجه به سلاح گرم متوسل شده و عده زیادی از طلاب علوم دینیه شهید شدند. هم زمان با هجوم به مدرسه فیضیه، مدرسه طالبیه تبریز نیز مورد هجوم قرار گرفت.
امام نیز بلافاصله پس از حمله کماندوها به مدرسه فیضیه با صدور اعلامیه ای شدید اللحن ضمن فرا خواندن مردم به آرامش، این حمله را بالاتر از حمله مغول خوانده فرمودند: “...ما پیروز شدیم. ما از خدا خواستیم که این دستگاه ماهیت خود را بروز دهد و خود را رسوا کند
علاوه بر این امام به دنبال حادثه فیضیه ، اعلامیه معروف “شاه دوستی، یعنی غارتگری” را صادر کردند و علم را به خاطر جنایاتی که در دوره نخست وزیری اش مرتکب شده بود مورد استیضاح قرار دادند.
حالا رژیم در برابر امام دو راه بیشتر نداشت، یا باید در برابر مواضع محکم امام عقب نشینی می کرد و خواسته هایش را می پذیرفت و یا با روش های قهرآمیز او و طرفدارنش را سرکوب می کرد

چنین به نظر می رسد که رژیم با توجه به تعهداتی که در قبال آمریکا داشت و آن چه که در رفراندوم شش بهمن1341 ، بر عهده گرفته بود، نمی توانست راه اول را در پیش گیرد لذا راه دوم را برگزید و نمونه عینی آن وقایع سال1342 و به طور مشخص سرکوبی قیام15 خرداد بود.
قیام15 خرداد یک قیام مردمی ضد رژیم و حامی اسلام، دین و روحانیت بود، و روحانیون رهبران اصلی قیام بودند به ویژه امام خمینی که قیام در واقع در اعتراض به دستگیری ایشان صورت گرفته بود

هر چند قیام به شدت سرکوب شد ولی آثار و نتایج آن چنان که تحولات بعدی نشان داد محرک جامعه و مردمی تحت ستم برای براندازی رژیمی فاسد و ظالم و دست نشانده در بهمن1357 گردید.

 
 انقلاب اسلامی، رهبری و مرجعیت دینی

تردیدی نیست که حضور گسترده مردم با انگیزه های دینی از یک سو و حضور مراجع دینی، علماء و چهره های مذهبی در سطوح رهبری از سوی دیگر، از مشخصه های بارز این انقلاب می باشد

یعنی در واقع حضور مردم در این نهضت، به واسطه حضور علماء، مراجع مذهبی و دعوت آنان از مردم بوده است به طوری که بدون ترغیب رهبران مذهبی شرکت مردم و حمایت آنان از حرکت های انقلابی غیرممکن بود 1

هویت دینی انقلاب اسلامی بر همگان محرز و مسلم است و تجلی این هویت را می توان در رهبری، آرمان ها، اهداف، شعارها و نقطه های اوج انقلاب مشاهده نمود

و در خصوص رهبری انقلاب می توان گفت که چهره امام خمینی (ره) پیش از آنکه به عنوان رهبر یک نهضت شناخته شده و در نظر آورده شود به منزله یک مرجع تقلید مورد توجه عموم مردم بوده و مردم نیز ایشان را به عنوان یک مرجع دینی می نگریستند

گرچه امام (ره) فراتر از مرجعیت، یعنی اصلاح امر مسلمین و عزت بخشیدن به اسلام و امت اسلامی می اندیشیدند ولی این وادی را بی واسطه مرجعیت نپیمودند.
لذا امام (ره) از یک سو مرجع تقلید بوده و از سوی دیگر مصلحی مبارز و آزادیخواه و در یک کلام “مرجع مصلح” بودند و راز موفقیت امام (ره) نیز در همین نکته نهفته است یعنی نفوذ و اعتبار کلام امام (ره) در میان مردم بر پایه و بر مبنای تقلید بود و زبان رهبری ایشان نیز با “زبان تکلیف دینی” که مردم با این مبنا و این زبان انس دیرینه داشته اند در واقع ظهور و بروز پیدا کرد (2)

بنابراین با تثبیت مرجعیت امام خمینی (ره) پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (ره) ایشان در اولین قدم فتوای حرمت تقیه را صادر کردند و بدین وسیله موانع موجود بر سر راه مبارزه را مرتفع ساختند

از سوی دیگر امام (ره) معتقد بودند که امر به معروف و نهی از منکر در مسائلی که حیثیت اسلام و مسلمین در گرو آنهاست با مطلق ضرر ولو ضرر نفسی یا حرج رفع نمی شود و وجود حکومت طاغوت در جامعه اسلامی بزرگترین منکر و همکاری با طاغوت از انکر منکرات است و سکوت در صورتی که موجب تقویت طاغوت باشد حرام است و اعتراض و اظهار نفرت از ظالم واجب است ولو اینکه این اعتراض در رفع ظلم موثر نباشد (3)

بدین ترتیب امام خمینی (ره) به عنوان یک مرجع و رهبر دینی همراه با این جهتگیری هایی که داشتند موجب اشاعه تفکر انقلابی و مبارزه در میان پیروان خود شدند و همه این موارد با برخورداری ایشان از پایگاه مرجعیت شیعه امکان پذیر گردید و استمرار این تفکر در مبارزات عملی و نظری امام خمینی (ره) منجر به نفی سلطنت و خلاف شرع دانستن آن از سوی ایشان شد

امام خمینی (ره) با استفاده از پایگاه مرجعیت شیعه توانستند رژیم سلطنتی پهلوی را غیر مشروع دانسته و “حکومت اسلامی” را به عنوان طرحی جایگزین ارائه نمایند.

امام خمینی (ره) به دلیل برخوردار بودن از موقعیت ممتاز مرجعیت دینی و پایگاه مردمی اش به خوبی توانست به جهت گیری ها و رویکردهای انقلابی اش مشروعیت دینی بدهد و همچنین مشروعیت رهبری انقلابی امام خمینی (ره) نه تنها به دلیل داشتن صفات شخصی ایشان بلکه مهمتر به سبب قرار گرفتن ایشان در جایگاه مرجعیت و رهبری دینی بود که مردم مسلمان شیعه، گوش جان به فرامین ایشان سپردند و اطاعت از وی را بر خود فرض و واجب می دانستند و فراگیر شدن رهبری امام خمینی (ره) هم با توجه به مرجعیت ایشان ممکن گردید

چرا که وقتی امام در سیزده خرداد چهل و دو دستگیر شدند مردم به عنوان حمایت از مرجع تقلید خود و برای آزادی وی قیام کردند و به این ترتیب قیام پانزده خرداد رخ داد و آن آغاز نهضت و جرقه شروع انقلاب اسلامی و نفی مشروعیت رژیم شاه بود

و این پیشتازی و طلایه داری امام خمینی (ره) به عنوان مرجع و رهبری دینی بود که دیگر مراجع بنامی همچون آیات عظام آقایان گلپایگانی، مرعشی نجفی و دیگران به مناسبت های گوناگون و حساس انقلاب، اعلامیه صادر کردند و از نهضت امام حمایت کردند.

نکته مهم این است که پشتیبانی مراجع عظام تقلید از نهضت امام خمینی (ره) از جمله در آغاز نهضت چه در اعتراض به تصویب لایحه انجمن های ولایتی و ایالتی و چه اعتراض به دستگیری امام (ره) توسط رژیم پهلوی و تلاش برای آزادی ایشان و نیز اعتراض به تبعید ایشان به ترکیه و همچنین حضور موثر آنان در هدایت مردم در قیام نوزده دی که در واقع اعتراض به توهین به امام در مطبوعات توسط عوامل رژیم پهلوی بود را نمی توان نادیده انگاشت.

مراجع عظام و آیات دیگر در شهرستان ها با نبود حضور امام در ایران نقش موثری در هدایت مردم داشته و مکررا با صدور اعلامیه حمایت و پشتیبانی خود را از حرکت امام و انقلاب اعلام می دارند یعنی با وجود اینکه امام خمینی (ره) به عنوان مرجع و رهبر دینی محوریت را در انقلاب و رهبری آن داشتند اما با توجه به حضور نداشتن ایشان در ایران مردم انقلابی با مویدات مراجع عظام و آیات دیگر در نقاط مختلف کشور توانستند مراحل انقلاب را به موجبات تکلیف دینی پیش ببرند

 و در همین راستا مراجع عظام و آیات و علمای دیگر نقش موثری در هدایت انقلابی و دینی مردم داشته و در بحبوحه انقلاب هم مراجع عظام با تائیدات شرعی از مبارزات و با صدور اعلامیه های متعدد بر علیه رژیم پهلوی نقش موثری را در حرکت عظیم انقلابی مردم و پیروزی انقلاب ایفا کردند

 لیکن این حمایت ها و پشتیبانی ها همه تحت شعاع رهبری انقلابی امام خمینی (ره) قرار داشت و در واقع رهبری امام (ره) در کانون توجهات و اقبال مردم قرار گرفته بود و رهبری سرآمد ایشان و شعاع هدایت و رهبری او چنان پرتو افکنی می کرد که حتی مخالفان غیرمذهبی شاه هم نمی توانستند رهبری آن را انکار نمایند

ولی آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که امام خمینی (ره) با تمام ویژگی ها و عنایت های خاصی که از ناحیه خداوند بهره مند بودند ایشان از جایگاه و پایگاه مرجعیت و رهبری دینی انقلاب اسلامی را هدایت و رهبری کردند

تا اینکه خداوند مردم را در این انقلاب به پیروزی رساند و همین پایگاه مرجعیت و رهبری دینی بعد از پیروزی انقلاب هم در جهت استقرار نظام جمهوری اسلامی و تثبیت آن و در مقابله با توطئه ها و دشمنی ها و دشمنی هایی که بر علیه انقلاب انجام گرفت نقش حمایت و پشتیبانی از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را استمرار دادند.

پی نوشتها: 1- عنایت، انقلاب در ایران، ، ص8 2- جلیلی، سید هدایت، نهاد، مرجعیت در دوران نهضت و نظام، در مجموعه مقالات انقلاب اسلامی و ریشه های (آن)، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، ج2 ، ص253 3- امام خمینی (ره)، تحریر الوسیله، ج1 ، ص472-482

 
 تاریخ انقلاب ، اقدامات شاه و مبارزات و تدبیرهای امام خمینی :

در اواخردهه پنجاه شمسی، قدرت انقلاب چنان در حال رشد و توسعه بود که هیچ چیز نمی‌توانست آن را مهار کند. در این میان روند سیر حوادث داخلی و تحولات بین‌المللی و از همه مهمتر نقش پویای رهبری امام در جریان انقلاب نقشی به سزا در این رشد و توسعه داشتند

از لحاظ داخلی رژیم با بحران‌‌های اقتصادی عدیده‌ای روبرو گردید وهمچنین موج اعتراضات و قیام‌ها هر روز پردامنه‌تر می‌شد. چاره‌جویی‌های شاه برای غلبه بر این مشکلات تشکیل کابینه‌های پی‌درپی را در برداشت.

در تاریخ 15 مرداد 1356 جمشید آموزگار به نخست‌وزیری منصوب شد. وظیفه او کنترل تورم و آرام کردن موج اعتراضات بود، اما اوج گرفتن این موج بویژه پس از وقوع فاجعه سینما رکس آبادان ، موجب سقوط دولت وی شد

در پی اعتراضات شدید جامعه روحانیت به فاجعه سینما رکس و صدور بیانیه‌های متعدد از سوی آنها، شاه و آمریکا به خوبی درک کردند که تنها هماورد رژیم، نیروهای مذهبی هستند

به همین جهت به فکر روی کار آوردن دولتی افتادند که بتواند نیروهای مذهبی را راضی کند. آنها شریف امامی را برای برآوردن این خواسته به نخست‌وزیری انتخاب کردند. منابع وابسته به رژیم در این راستا شجره‌نامه‌ای برای وی ساختند که در آن شریف امامی از طرف پدر و مادر به روحانیون می‌رسید. (1)

همچنین وی نیز در صدد برآمد با اقداماتی در ظاهر مذهبی رضایت روحانیون را جلب کند و در برقراری امنیت و آرامش در کشور از نفوذ آنها بهره گیرد. (2)

بنابراین برای نیل به این هدف و در اولین اقدام وی در این جهت تصویر امام خمینی(ره) برای اولین بار در مطبوعات به چاپ رسید. که این خود نشانگر اهمیت و نقش امام در رهبری نهضت بود. پس از آن شریف امامی دولت خود را دولت آشتی ملی نامید و در صدد جلب نظر روحانیون و دیگر مخالفان برآمد. در این راستا وی اجازه راهپیمایی عیدفطر را صادر کرد.

گرچه در روز عید فطر مشکلی به وجود نیامد ، اما سه روز پس از آن یعنی در روز 16 شهریور بیش از نیم میلیون نفر در تهران تظاهرات کردند و شعارهای شدیدالحنی علیه رژیم سردادند. در جریان این حرکت‌ها، برای نخستین بار شعار جمهوری اسلامی مطرح شد

ادامه تظاهرات در 17 شهریور و اعلام حکومت نظامی در این روز و کشتار خونین در جمعه سیاه بر نفرت مردم از رژیم افزود. اقدام دیگر شریف امامی اخراج امام از عراق بود

شریف امامی گمان می‌کرد که با رفتن امام به کشور دورتر امکان تماس ایشان با گروه‌های مخالف کمتر خواهد شد و در نتیجه می‌توان بر مشکلات غلبه کرد. امام پیش از آن دولت شریف امامی را توطئه خطرناک شاه توصیف کرده بودند.

قدرت انقلاب، تصمیم مردم و سازش ناپذیری رهبر انقلاب تمام سیاست‌های سرکوب و امتیاز رژیم را بی‌خاصیت کرد. شاه و آمریکاییان به این نتیجه رسیدند که با تشکیل یک دولت نظامی به تمام ناآرامی‌ها با خشونت نظامی پایان دهند؛ زیرا رخداد خونین 17 شهریور و کشتارهای دیگر رژیم در شهرستان‌ها هر نوع سازش میان دولت و مخالفان انقلابی را منتفی ساخت

در 15 آبان 1357 شاه شریف امامی را بر کنار و دولت نظامی ازهاری را به جای وی منصوب کرد. شاه در همان روز، طی یک سخنرانی، ضمن اعتراف به شنیدن صدای انقلاب ملت ایران، ابراز داشت که دولت نظامی را برگزیده است تا دوباره قانون و نظم را برقرار سازد و منافع اکثریت مردم را حفظ کند

او همچنین به اشتباهات گذشته اشاره کرد و وعده اصلاح امور و مبارزه با بی‌عدالتی و فساد را بار دیگر مورد تاکید قرارداد. در پی این اقدامات بسیاری از سرمایه‌داران بزرگ، مقامات ارشد دولتی و برخی از نظامیان عالی رتبه، کشور را ترک نمودند

در چنین فضایی، دولت نظامی ازهاری به سوی تظاهرکنندگان آتش گشود و از نیروی ارتش برای بازگرداندن آرامش به کشور استفاده کرد.

در کوران رخدادها، رهبر انقلاب، با اتخاذ مواضع قاطعانه و مقتضی خود، تمامی تلاش‌های حکومت را خنثی و نقش برآب ساخت. در آن زمان، امام(ره) در جایگاهی قرار گرفته بود که همه رهبران و مدعیان پیشین مخالف با رژیم شاه، جهت دیدار ایشان یک به یک به پاریس می‌شتافتند و ضمن تصدیق رهبری ایشان، حکومت پادشاهی را نامشروع و مستحق انهدام و فروپاشی می‌شمردند (3) در این میان نقش نیروهای خارجی در روی کار آمدن دولت نظامی در ایران بی‌اثر نبود

به گزارش سولیوان، سفیر آمریکا در ایران، “روزی که حریق تهران روشن شد، پارسونز سفیر انگلیس برای مذاکره درباره اوضاع جاری و احتمال تشکیل یک دولت نظامی به دفتر وی رفته بود. اگر چه دولت آمریکا صریحا خواهان حکومت نظامی در ایران نبود اما به شاه اطمینان می‌داد که بدون قید و شرط از هر تصمیمی که وی برای رفع بحران اتخاذ نماید پشتیبانی خواهد نمود.(4)

بدین ترتیب سرنوشت ایران را سه جریان همچنان به پیش می‌برد، از یک طرف اوضاع داخلی با رهبری امام به سوی پیروزی انقلاب پیش می‌رفت. از طرفی دیگر شاه درصدد بود تا بر اوضاع ناآرام و با تشکیل دولت‌های مستعجل، چیره شود و در سویی دیگر قدرت‌های خارجی سعی داشتند تا منافع خود در ایران را حفظ نمایند. با فرا رسیدن ایام محرم، بازار تعطیل شد و دور تازه‌ای از اعتصابات و تظاهرات به راه افتاد

مراسم این ماه فرصت مساعدی را برای سازمان‌دهی نهایی توده‌های سیاسی و مذهبی علیه رژیم فراهم آورد و با درگیری‌های نظامی و اخبار ناگوار فرار روزمره سربازان بویژه در پادگان لویزان، بر همگان روشن شد که دولت نظامی، فاقد کفایت و کارآمدی لازم است

در واقع دولت نظامی فاقد برنامه نظام‌مند برای مهار بحران بود. ازهاری برای مهار بحران تلاش کرد تا با برقراری دوباره سانسور و پایان دادن به اعتصابات و سرکوب تظاهرات بر بحران فایق آید؛ اما هر سه اقدامش نتیجه عکس بخشید.

یک ماه بعد از تشکیل دولت نظامی، اغتشاشات، خرابکاری، تعطیلی بازار و دانشگاه و مدارس، اعتصاب در کارخانه‌ها وادارات همچنان ادامه یافت. در این میان ماه محرم عاملی شتاب‌زا در تظاهرات و اعتراضات بود. با شروع این ماه، مراسم عزاداری مذهبی بیشتر از سال‌های قبل دایر شد و مخالفان با استفاده از ایام عزاداری تظاهرات خود را با مراسم مذهبی توام و شدیدتر کردند

دولت ازهاری ضعف نیروهای مسلح و شکست شاه را نیز به همراه داشت و رژیم پهلوی در سراشیبی سقوط قرار گرفت. با آشکار شدن ضعف روز افزون دولت ازهاری و نیز حمله قلبی وی که به ناتوانی او در اداره دولت انجامید، شکل دیگری از تلاش‌های سیاسی شاه آغاز شد او از روی درماندگی و از سر ناگزیری کوشید تا به تشکیل یک دولت ائتلاف ملی در چارچوب نظام سلطنت همت گمارد. مقدمات این امر،‌ از مدت‌ها پیش به طور مشخص از اواسط مهر ماه که شکست سیاست‌های شریف امامی کاملا قابل پیش‌بینی بود، فراهم آمد

ناگفته نماند بعضی از سلطنت طلبان به رهبری دکتر مهدی هروی، معاون دانشگاه ملی، طرحی را آماده کردند که هدف آن جلوگیری از خطری بود که توسط قطبی شدن اوضاع بین طرفداران شاه و گروه آیت‌الله خمینی برای مخالفان میانه‌رو به وجود آورده بود. آنها مصمم بودند که دولتی آماده کنند تا بلافاصله پس از عاشورا قدرت را از دولت نظامی تحویل بگیرد

آنها معتقد بودند که باید چهار پنج آدم مهم و سرشناس از دولت جدید پشتیبانی و پرستیژ خود را در اختیار این دولت قرار دهند و این افراد بتوانند وزرایی را انتخاب کنند که هم قابل قبول شاه و هم قابل قبول رهبران مذهبی باشند. حسین نجفی برای نخست‌وزیری این دولت انتخاب شد. اما دولت حسین نجفی چنان خام و غیر معقول بود که در همان نقطه طرح باقی ماند.(5)

گزینه دیگری که شاه برای تشکیل دولت برگزید علی امینی وزیر دارایی دولت زاهدی بود. امینی برای حل بحران، با کمک برخی از اعضای جبهه ملی به فعالیت پرداخت. او در مذاکره با شاه طرحی را پیشنهاد کرد که به راه حل اتوکریتیک دکتر امینی شهرت یافت

این طرح به طور خلاصه مبین این بود که حکومت به طور علنی و رسمی، روش گذشته را مورد انتقاد قرار دهد و به اشتباهات قبلی خود اعتراف نماید و تعهد نماید که در آینده، به قانون اساسی وفادار باشد. به طور کلی، خواسته‌های امینی از شاه عبارت بودند از: کاهش اختیارات وی، اجرای قانون اساسی و انجام برخی از برنامه‌های اصلاحی، سیاسی و اجتماعی. (6)

شاه امیدوار بود که با روی کار آمدن امینی بتواند برخی از چهره‌های مطرح مخالف، بخصوص طرفداران مصدق را برای تشکیل یک دولت ائتلافی جلب نماید. آنچه که موجب عدم تشکیل دولت ائتلافی امینی گردید، عدم موافقت شاه با از دست دادن فرماندهی کل قوای مسلح کشور بود. در واقع شاه ارتش را ضامن قدرت و اعتبار سلطنت می‌دانست

پس از خودداری علی امینی از تشکیل دولت ائتلافی، شاه همچنان به تلاش‌هایش ادامه داد. در این راستا او با کریم سنجابی رهبر جبهه ملی، مذاکراتی به عمل آورد. سنجابی اعلام کرد: “در صورتی که ملت پیشنهاد کند و مورد تائید آیت‌الله خمینی قرا بگیرم حاضرم حکومت موقت را تشکیل دهم.(7)

بدین ترتیب حوادث چنان پیش رفته بود که اینک امام خمینی به عنوان تنها مشروعیت بخش دولت در ایران تبدیل شد و تائید امام می‌توانست ضامن بقای یک دولت باشد. سنجابی درصدد برآمد تا برای ملاقات با امام به پاریس برود و در مورد پیشنهاد شاه، با رهبر مذهبی نهضت به توافق برسد. در پاریس از جانب امام که معتقد به سرنگونی رژیم سلطنتی بود و با این اعتقاد جبهه ملی که می‌توان در چارچوب نظام سلطنتی دموکراسی را پیاده نمود، به شدت مخالف بود

به سنجابی اطلاع داده شد که امام زمانی او را خواهد پذیرفت که مواضع خود را در مورد سلطنت و شاه صریحا اعلام دارد. سنجابی که اکنون می‌توانست آزادانه قدرت شاه از یک طرف و قدرت امام خمینی را در طرف دیگر بسنجد با واقع بینی خاصی اعلام کرد که با وجود بقای نظام سلطنتی غیر قانونی، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نخواهد کرد (8)

 سنجابی همچنین به شاه پیشنهاد کرد که برای مدتی از مملکت خارج شود و در غیاب وی یک شورای عالی دولتی از رجال ملی مورد قبول عامه مردم و با جلب نظر مقامات روحانی تشکیل شود تا به اقدامات اساسی دست بزنند

شاه به این بهانه که در صورت خروج وی ارتش آرام نخواهد ماند، از پذیرش پیشنهاد سنجابی خودداری ورزید. سنجابی که مخالفت شاه را با خواسته‌هایش می‌دید به عنوان رهبر جبهه ملی اعلام نمود که جبهه ملی با شرایط موجود در هیچ دولتی شرکت نخواهد کرد.

شاه همزمان با غلامحسین صدیقی که مدتی وزیر کشور مصدق بود نیز برای تشکیل دولت ائتلافی وارد مذاکره شده بود. صدیقی پس از یک هفته به نتیجه نرسید. علت اصلی عدم موفقیت وی ناکامی در یافتن همکارانی برای دولت بود. (9)

واقع مطلب این بود که هیچ توافقی بدون موافقت امام خمینی موفق نمی‌شد به گفته پارسونز، سفیر وقت انگلیس در ایران، شاه و من در این مورد به توافق رسیدیم که شانس موفقیت صدیقی خیلی ضعیف است من به شاه گفتم: صدیقی فقط در صورتی می‌تواند موفق بشود که رهبران مذهبی و بازاری‌ها با او همراهی کنند و چنین احتمالی بسیار بعید است

من تردید نداشتم که آیت‌لله خمینی این شانس را به شاه نخواهد داد و برای سرنگونی صدیقی از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد.(10) امام در جواب خبرنگارانی که از وی در مورد تشکیل دولت‌ها توسط شاه نظر خواهی کردند بیان داشتند که اینها از طرف ملت نیستند که با شاه مصالحه کنند و شاه پایگاهی در میان ملت ندارد. به هیچ وجه جای مصالحه نیست.(11)

بدین ترتیب، تمامی تلاش‌های شاه برای تشکیل یک دولت ائتلاف ملی با ناکامی مواجه شد و رژیم در وضعیتی بغرنج قرار گرفت. اوضاع داخلی نیز از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود حکومت نظامی از ساعت 9 شب الی شش صبح برقرار بود، برق شهر همیشه قطع بود، میزان تولید نفت به شدت کاهش یافته بود، وصول مالیات به تعویق افتاده بود. شاه که اطرافیان و متحدانش به تدریج او را تنها می‌گذاشتند خود را در مقابل حوادثی می‌دید که غیر قابل پیش‌بینی بودند.

شاه در مقابل رهبری امام خمینی، آخرین مهره شطرنج را به میدان آورد و او همان شاپور بختیار بود. مهره‌ای که می‌بایست مملکت را از بحران نجات دهد. بختیار که از اعضای برجسته جبهه ملی بود بدون در نظر گرفتن نظر هم حزبانش پذیرفت تا نخست‌وزیر شود

این اقدام بختیار موجی از اعتراض و انتقاد را از سوی هم حزبان و دیگران برانگیخت. وی در ازای اولین نتیجه پذیرش نخست‌وزیری‌اش از جبهه ملی اخراج شد. امام پس از آگاه شدن از نخست‌وزیری بختیار، بیان داشت که: “تا یک جمهوری اسلامی تشکیل نشود، آرامش در ایران ایجاد نخواهد شد.

همچنین شکل حکومت آینده ایران در آن انتخابات مشخص خواهد شد و سیستم آن تک حزبی نخواهد بود (12) امام کابینه جدید در تهران را توطئه خطرناکی خواندند و افزودند دستگاه، منجمله حکومت و پارلمان هر دو غیر قانونی هستند اینان می‌خواهند از نظام در حال نزع و سقوط یک دیکتاتوری خون آشام با قدرت سابق بسازند و به ما تحمیل کنند

امام در ادامه پیام خود بر این باور است که دولت جدید می‌خواهد با بعضی کارهای جزیی و فریبنده مثل آزادی مطبوعات و وعده انحلال ساواک و تظاهر به اسلام دوباره قدرت را به دست آورند و ملت شجاع و روحانیت بیدار را سرکوب کنند.... امام مردم را به ادامه مبارزه و عدم اطاعت دعوت کردند. (13)

آیت‌الله طالقانی نیز درباره نخست‌وزیری بختیار معتقد بودند که: “هر حکومتی که در ایران تشکیل شود باید در چارچوب مبارزه کنونی ملت ایران به رهبری امام خمینی باشد. در غیر این صورت مورد قبول و تائید ملت ایران نیست و به هیچ وجه نماینده واقعی اراده مردم ایران نمی‌باشد (14)

به روشنی می‌توان دریافت که روی کار آمدن بختیار چیزی به غیر از اراده مردم و تائید رهبری انقلاب بود. در این میان سران ارتش بر این باور بودند که شاهپور بختیار شخصیت شجاعی است و از میدان به در نمی‌رود و خیلی رک، و یک دنده است. (15)

بختیار که موفق شده بود شاه را راضی کند تا برای مدتی ایران را ترک کند اکنون می‌بایست با امام در مورد حکومت وارد مذاکره شود. سنجابی در این باره می‌گوید: “گفتم حالا که اشکال از طرف شاه برطرف شده باید اشکال را از طرف آقای خمینی رفع کنیم که راه تغییر و تبدیل به صورت یک تعدیل و آرامش صورت گیرد. باید با آقای خمینی صحبت کنیم و هر چه زودتر من و یک نفر دیگر برویم به پاریس و با آقای خمینی ملاقات کنیم. (16)

اما امام که پیش از این نیز مواضع خود را در قبال دولت بختیار اعلام کرده بود، ملاقات با بختیار را مشروط به استعفای وی می‌دانست. معتقد بود که مردم از تفرقه بپرهیزند زیرا شاه مخلوع شده است. در مقابل امام بختیار اظهار داشت که همچنان در سنگر نخست‌وزیری می‌ماند. (17)

دولت آمریکا نیز حمایت خود را از بختیار اعلام کرد و فرستاده خود هایزر را به ایران فرستاد. هایزر ماموریت داشت تا از اضمحلال ارتش پس از خروج شاه جلوگیری کند و مانع مخالفت نظامیان با دولت بختیار شود

پس از آنکه بختیار مخالفت امام را با دولتش ملاحظه کرد وی نیز سیاستی خصمانه در قبال امام اتخاذ کرد. وی در خاطراتش صراحتا تصمیم راسخ خود را برای مبارزه با امام اعلام کرده است.(18)

در واقع بختیار سیاستی دوگانه با امام پیش گرفت. او از یک طرف خواهان گفتگو با امام برای حل بحران موجود در ایران بود ولی چون با مخالفت امام مواجه شد، اعلام کرد با توجه به آنکه امام خمینی دولت را غیر قانونی خوانده است، دولت مجبور است از شخصیت حقوقی خود دفاع کند و امام را منزوی نماید

با این وجود امام پس از خروج شاه از کشور تصمیم گرفت به ایران بازگردد. بختیار درصدد برآمد تا با کارشکنی مانع از ورود امام به تهران شود وی روز پنج‌شنبه از حسن نزیه، رئیس کانون وکلای ایران در پاریس، خواست تا به امام پیشنهاد دهد تا به مدت سه هفته ورودش را به ایران به تاخیر اندازد ولی امام اعلام کرد که دیگر هیچ چیز ایشان را از بازگشت به ایران منصرف نخواهد کرد

بختیار پس از مشورت با سران بلند پایه نظامی تصمیم به بستن فرودگاه مهرآباد گرفت. این فرودگاه در تاریخ 3 بهمن به اشغال ارتش درآمد. با وجود تلاش‌ها و تدابیر بختیار امام از آمدن به ایران منصرف نشد. در این زمان تشکیل شورای انقلاب، گام بلندی به سوی تاسیس نظام مطلوب و آرمانی به جای نظام مطرود و مستقر بود. این شورا جدی‌ترین رقیب دولت بختیار تا قبل از ورود امام و تشکیل دولت موقت بود

به تدریج شورای انقلاب جریان امور را به دست گرفت و رفته رفته بر امور تسلط بیشتری یافت. بختیار برای خودداری از یک رویارویی تمام عیار و در عین حال با بازی‌های ظریف و زیرکانه سیاسی درصدد برآمد تا دست اندرکاران انقلاب را فریب دهد و بر اوضاع مسلط شود. اما امتناع امام در این رابطه مانع از عملی شدن اهداف بختیار شد.

سرانجام امام در 12 بهمن وارد ایران شد و با استقبال پرشور مردم انقلابی قدرت خود را به بختیار نمایان ساخت و با نطق تاریخی خود در بهشت زهرا مواضع خود را نسبت به دولت بختیار آشکار نمود

بختیار به منظور بررسی اثرات ورود امام سران ارتشی را دعوت کرده و به آنها اعلام کرد که در صورت اعلام تشکیل دولت از سوی امام آن را نادیده خواهد گرفت و آماده هر نوع اقدامی حتی استفاده از ارتش برای دفاع از دولت می‌باشد

با این وجود امام در 15 بهمن آقای بازرگان را به نخست‌وزیری دولت موقت برگزیدند و بازرگان مامور تشکیل کابینه شد. بختیار در مقابل این دولت موضع گرفته و جنگ لفظی میان بختیار و دولت موقت آغاز شد.

اما در 12 و 14 بهمن جمعی از نمایندگان مجلس استعفا دادند که این امر سبب تضعیف موقعیت بختیار شد. از این گذشته هر روز وزارتخانه‌های دولتی یکی پس از دیگری به دست نیروهای انقلابی می‌افتاد تا تاریخ 19 بهمن یازده وزارتخانه از مهندس بازرگان حمایت کردند

با ملاقات نمایندگان 58 اداره و سازمان با امام در روز 21 بهمن و اعلام اینکه امکانات خود را در اختیار بازرگان قرار خواهند داد دولت بختیار در عمل سقوط کرد. آنچه که سبب می‌شد تا بختیار همچنان به ایستادگی در مقابل موج انقلاب ادامه دهد، این تصور بود که ارتش را به عنوان یک برگ برنده در اختیار دارد.

اما با پیوستن ارتشیان و در راس آنها همافران به امام و درگیری میان طرفداران امام در پایگاه هوایی دوشان تپه با گارد شاهنشاهی بختیار از مواضع‌اش عقب نشینی کرد. وی در آخرین اقدام خود درصدد برآمد تا به مقابله مسلحانه با امام و انقلابیون برآید

بنابراین دستور حکومت نظامی را صادر کرد اما امام دستور داد که حکومت نظامی نادیده گرفته شود و بدین ترتیب حکومت نظامی درهم شکسته شد و بختیار، نماینده آخرین تلاش رژیم پهلوی برای بقای قدرت شکست خورد

در روز 22بهمن ارتش که برگ برنده بختیار بود اعلام بی‌طرفی کرد و بختیار فرار از ایران را اختیار کرد. بدین‌ترتیب امام خمینی بار دیگر قاطعیت خویش را در راهی که در پیش گرفته بود به منصه ظهور رساند

این بار امام با اتخاذ تدابیری در خور و به جا دولت‌های مستعجل اواخر دوره پهلوی را یکی پس از دیگری کنار نهاد تا بدانجا که موفق شد اصولی را که سال‌ها آن را در ذهن و افکار خویش پرورانده بود، عملی سازد و حکومت اسلامی مدنظرش ر ا در ایران تاسیس کند.

چرا از قیام پانزده خرداد به عنوان نقطه عطف تاریخ انقلاب یاد می کنند؟

اسرار این روز تاریخی چیست؟

همه جریان های بعد از قیام 15 خرداد، در همین روز تاریخی ریشه دارند.آن اسراری که در نیمه خرداد نهفته بود هیچ کس نظیر شخص امام(ره) قادر به رمزگشایی و بازخوانی آنها نبود. ایشان بود که با گره زدن آغاز انقلاب (15 خرداد 42) به پایان آن (14 خرداد 68)، و با مسافرت ابدی خویش مهر تضمین و بیمه جاوید را بر آن نهاد تا این بار مردم مسلمان ایران درفش آزادی و استقلال را هرگز بر زمین نگذارند و به دست مبارک صاحب اصلی اش بسپارند

بی شک در تاریخ ایران، ملت حماسی و قهرمان ما قیام های بسیاری را تجربه نموده بودند اما هیچ یک از آنها همچون قیام پانزده خرداد نقطه عطف تاریخ ما نگشته بود.

چرا که در دیگر قیام ها و جنبش های مردمی ما، ظلم ستیزی و طاغوت زدایی وجود داشت اما تاکنون رایحه امامت از آنها استشمام نشده بود.

اما این بار بوی امامت از طریق یکی از اسلاف و اخلاف صالح ائمه اطهار علیهم السلام به مشام می رسید و هر انسانی را مدهوش می ساخت در گذشته رابطه میان مردم و علما نهایتا رابطه اجتهاد و تقلید بود.

همچنان که این رابطه، پیشتر از آن (اوایل غیبت کبری) رابطه گوینده و شنونده بود. اما هم اینک که خمینی کبیر ظهور نمود، شمایی از ظهور آن عزیز و رایحه خوش حجت خدا را از عرش به فرش آورد و واقعیت آن انقلاب نهایی را به همگان باورانید.

یکی دیگر از اسرار قیام پانزدهم خرداد که امام امت در همان آغاز حرکت برای برخی فاش ساخته، آن بود که این جنبش، پانزده سال بعد به بار می نشیند و نتیجه می بخشد نه الان.

زیرا گفته بود؛ قیامگران انبوه و هواداران من، هم اکنون در پشت پدران خود یا در شکم مادرانشان هستند.و سر دیگر نیمه خرداد در رحلت جانگداز آن عزیز، نهفته بود که در چهاردهم این ماه به وقوع پیوست.‏


کاپیتولاسیون و شجاعت امام خمینی(ره)

کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی، در ایران سرگذشت دراز دامنی دارد

آنچه در رابطه با این مقوله تاریخی جلب نظر می نماید مبحث اعطا و الغای آن است

در طول تاریخ معاصر ایران کاپیتولاسیون به عنوان پدیده ای مهم و اثر گذار دو بار اعطا و الغا شده است

در خصوص اعطای حق قضاوت کنسولی بار نخست این حق در جریان عهدنامه ترکمنچای به روس ها اعطا شد و برای بار دوم نیز در سال 1343 آمریکایی ها چنین حقی را تحصیل کردند

اما الغای آن مرتبه نخست در تاریخ روز 19 اردیبهشت 1306 ش در زمان رضا شاه و بار دوم در 23 اردیبهشت ماه 1358 از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت


کیفیت اعطا و الغای کاپیتولاسیون و مسائل پیرامون آن در این مقال با نگاهی بر تاریخچه کاپیتولاسیون در ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.


واژه کاپیتولاسیون ‏capitulation‏ از کلمه لاتین ‏capitulare‏ مشتق شده به معنی انعقاد عهدنامه و قرارداد و یا خود عهدنامه آمده است. اما کاپیتولاسیون در مفهوم عامه حقوقی عبارت‌است از نظام قضاوت کنسولی و برخی تضمینات و امتیازات و مصونیت های قضائی که به موجب تصمیمات یکجانبه یا اسناد قضائی دیگر به دول مسیحی در سرزمین های غیر مسیحی داده می شد. به اتکای این امتیاز یک کشور اقتدار برون مرزی به ضرر کشور دیگری پیدا می‌‌کرد و طبق آن اتباع بیگانه از شمول قوانین جزائی و مدنی در قلمرو کشور میزبان مستثنی می‌‌شدند.

این گونه قراردادها را اغلب دولت های اروپایی با دولت‌های آسیایی و آفریقایی منعقد می ساختند، زیرا دستگاه قضائی این کشورها را برای حمایت کافی از شهروندان خود صالح نمی دانستند. در ایران در خصوص سوابق اعطای حقوق خاص قضاوت برای اتباع برخی کشور های بیگانه از جمله تجار و بازرگانان خارجی نمونه هایی را می توان در دوران صفوی یافت اما کاپیتولاسیون به معنا و مفهوم رایج آن از روزی در ایران به معرض اجرا گذاشته شد که عباس میرزا ولیعهد ناکام فتحعلی شاه قاجار پس از آخرین شکست سپاه ایران از روسیه در جنگ های قفقاز، به ناچار تن به قبول عهد نامه ترکمنچای داد و مواد و مقررات آن را پذیرفت.

... آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می ‌کند، پول می ریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هر گونه حمله به آن، به مراتب خطرناک تر از حمله به شخص اول مملکت است.
آیت‌‌الله خمینی اگر بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکس‌‌العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد دیگر هرچه بگویند حتی حمله به شاه چندان مهم نیست."‏

به رغم پیام مؤکدی که از سوی رژیم برای امام خمینی‌(ره) ارسال شده بود، ایشان نطق تاریخی خود را چهارم آبان ماه 1343 ایراد کردند و طی آن یک افشا‌گری تاریخی انجام دادند. سخنرانی امام با آیه استرجاع شروع شد و با کلمات و جملاتی آتشین ادامه یافت

در قسمتی از سخنان امام آمده است: "... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت‌، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی را به مجلس بردند، که در آن ما را ملحق کردند به پیمان وین ‌... که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده ‌هایشان‌، با کارمند های فنی ‌شان با کارمندان اداری ‌شان‌، با خدمه ‌شان ‌... از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. آقا من اعلام خطر می‌ کنم‌، ای ارتش ایران من اعلام خطر می‌ کنم‌، ای سیاسیون ایران من اعلام خطر می کنم‌...

والله گناهکار است کسی که فریاد نکند. ای سران اسلام به داد اسلام برسید. ای علمای نجف به داد اسلام برسید. ای علمای قم به داد اسلام برسید ... اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی، مرجع تقلید شما را وسط بازار ترور کند ... دادگاه های ایران حق محاکمه ندارند ... اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست خواهد شد..."

 ایشان در پایان، خطاب به نمایندگان مجلس شورای ملی فرمودند: "شما که وکیل ما نیستید، وکیل هم بودید، اگر خیانت کردید به مملکت خود به خود از‎ ‎وکالت بیرون می روید، این خیانت به مملکت است. خدایا اینها خیانت کردند به مملکت‎ ‎ما. خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد، به اسلام خیانت کرد، به قرآن خیانت کرد‎. ‎وکلای مجلسین خیانت کردند

آنهایی که موافقت کردند با این امر، وکلای مجلس سنا‎ ‎خیانت کردند به این مملکت، آنها وکیل نیستند، دنیا بداند، اینها وکیل ایران نیستند،‎ ‎اگر هم بودند من عزلشان کردم، از وکالت معزولند، تمام تصویب نامه هایی که تا حالا‎ ‎نوشته اند، تمامش غلط است."‏

همچنین، امام (ره) در این روز ـ4 آبان 1343ـ بیانیه‌ای صادر‏‎ ‎کرد و متذکر شدند‌: "دنیا بداند که هر گرفتاری‌ای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب‎ ‎است‌، از آمریکاست‌. ملل اسلام از اجانب عموماً و از آمریکا خصوصاً متنفر است‌" در این بیانیه از کاپیتولاسیون به عنوان "سندبردگی ملت ایران‌" یاد شده‎ ‎است‎

افشاگری های امام خمینی (ره) رژیم پهلوی را در شرایطی سخت قرار داد. سردمداران حکومت از طرفی در مقابل دولت آمریکا متعهد به انجام خواسته آنها شده و قول داده بودند به هر قیمت ممکن لایحه کاپیتولاسیون را تصویب و به موقع اجرا گذارند و از طرف دیگر با افشاگری های امام پایه های حکومت خود را در حال لرزش و فروریختن می دیدند. در چنین شرایطی آنها تنها راه ادامه حیات حکومتشان را تبعید امام از ایران دانستند.

با تبعید امام هر چند مهم ترین مخالف رژیم از ایران دور شد اما یاران و پیروان ایشان به هیچ وجه از پای ننشستند. آنان در اقدامی تلافی جویانه ضمن اینکه جریان مبارزات را شدید تر دنبال کردند، حسنعلی منصور بانی تصویب لایحه را با اعدام انقلابی از میان برداشتند

کاپیتولاسیون سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 23 اردیبهشت 1358،‎ ‎توسط نظام جمهوری اسلامی ایران رسماً لغو گردید و در بیانیه وزارت خارجه چنین‎ ‎آمده بود:‏ ‏"به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای‎ ‎انقلاب اسلامی‌، قانون و مصوب 21 مهرماه 1343 راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی‎آمریکا در ایران از مصونیت‌ها و معافیت‌های قرارداد وین (کاپیتولاسیون‌) از تاریخ‎ 23/2/58 ‎لغو شد."

                        اندیشه ولایت فقیه و ماندگاری نهضت فرزند زهرا

نباید این تلقی را داشت که فاطمه (س) فقط الگوی زنان مسلمان است. بلکه فاطمه(س) الگوی همگان است. زهرای مرضیه عزیزترین، بزرگترین و خداجوترین زن تاریخ است. همانند او نبوده و نخواهد بود. پیروزی انقلاب اسلامی تنها بخشی از پیام به بار نشسته زهرای مرضیه است که بر تارک آن نام مبارک امام راحل می درخشد.
رمز ماندگاری انقلاب اسلامی رویکرد مردم به فرهنگ نبوی، علوی، فاطمی و حسینی است، که هرچند نام های متفاوت دارند ولی نور واحدند. ماجرای بیماری حضرت امام رضوان الله تعالی علیه، دهان به دهان گشته و از مرزهای ایران اسلامی نیز گذشته بود، دشمنان بیرونی بر این باور بودند که نقطه پایان عمر مبارک ایشان، نقطه آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی ایران است

در جریان جنگ احد نیز وقتی شایعه شهادت پیامبراکرم(ص) در جبهه نبرد پیچید، عده ای با نگرانی دست از جنگ کشیدند و خدای تبارک و تعالی آنان را ملامت فرمود که با رفتن پیامبر خدا(ص)، پیام و رسالت او نمی رود، بلکه رسول می رود اما رسالتش باقی می ماند، و این رمز ماندگاری انقلاب اسلامی و جایگاه ماندنی رهبران الهی است.


از آغاز قیام 15 خرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی، این اندیشه ولایت فقیه بود که باعث موفقیت انقلاب اسلامی گردید

و قائد بزرگ اسلام حضرت امام خمینی(ره) بود که با هدف نجات مظلومان، نهضتی را رهبری کرد که تخت فرعون های زمان را لرزاند و باعث بیداری مسلمانان جهان گشت و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت

ولایت فقیه با وقوع انقلاب اسلامی به وجود نیامد، بلکه برعکس، ولایت فقیه، انقلاب اسلامی را به وجود آورد

پذیرش اندیشه ولایت فقیه برای مردم ایران در این مدت چند دهه دشوار نبوده است

اگر کسی در فضای مباحث اندیشه اسلامی بوده و از اصول اسلامی آگاهی داشت، مفهوم رهبری و ولایت فقیه را به راحتی درک می کرد

تعجب نیست که اندیشه ولایت فقیه به سرعت در جامعه ایران فراگیر شد


در شناسایی قیام 15 خرداد، انقلاب اسلامی ایران و شخصیت تاریخی امام خمینی(ره)، باید درس ویژه ای ارائه داد چون رشته های علوم سیاسی، جامعه شناسی و تاریخ با طبقه بندی های نظری و عملی خود، قادر به تبیین رهبری چندبعدی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و جایگاه ایشان در تاریخ نیست
علاقه، جذابیت و کشش مردم و پیوند امت اسلامی و توده های مسلمان در سراسر دنیا با امام یک موضوع قلبی، عاطفی، الهی و مکتبی بود که ما این مورد را در سایر رهبران دنیا پیدا نمی کنیم

دیدگاه و آمال و افکار امام خمینی را می توان در چند اصل خلاصه کرد؛
1)برگشت به اسلام

2) وحدت و اخوت اسلامی

3)تشکیل دولت بزرگ اسلامی و جهان شمولی اسلامی

4) موقعیت برتر جهان اسلام از جوانب دینی، ایدئولوژیک، استراتژیک، منابع انسانی و طبیعی، که در حال حاضر استفاده مفید و شایسته از آنها برای سعادت بشری و برقراری عدالت اسلامی، یک ضرورت است

 

ارزش ها در اندیشه های امام خمینی(ره)‏

اهمیت شناخت اندیشه های امام خمینی(ره) بر هیچ کسی پوشیده نیست. اولا اینکه ایشان یک اندیشمند بزرگ مسلمان بودند و اندیشه های ایشان در شناخت نظر کلی اسلام، بسیار با ارزش است. از سوی دیگر، ایشان درحوزه سیاست و امورسیاسی جامعه، دارای آراء و دیدگاه های حائز اهمیتی هستند. همچنین، ایشان رهبر یک انقلاب بزرگ بودند‌

انقلابی که توانست یکی از رژیم های استبدادی ودست نشانده را سرنگون سازد ونظامی به نام جمهوری اسلامی جایگزین آن نماید. علاوه بر رهبری انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی، ایشان به مدت 10 سال به اداره، سرپرستی و راهبری این نظام همت گماشت و اداره جامعه ونظام سیاسی و تجارب عملی ونظری وی درخلال این مدت نسبتا طولانی، نظرات سیاسی ایشان را به عنوان یکی از مهمترین دیدگاههای اسلامی، مطرح می سازد .

امام خمینی(ره)، به عنوان یک مصلح دینی در جهان معاصر، الگویی برای مسلمانان محسوب می شوند، زیرا ایشان تلاش نمودند بین مذهب وسیاست در جهان معاصر، پیوندی مجدد برقرار سازند و جایگاه معنویت و دین گرایی را درجهان معاصراحیا سازند و رابطه تخریب شده دین و دنیا و عقل و دین را بازسازی کنند و مدلی از توسعه و پیشرفت که بتواند انسانیت انسان را ارتقا بخشد و معنویت و پیشرفت را در کنار هم داشته باشند، حمایت نمودند

‏حضرت امام(ره) ارزشها را به ارزش‏های الهی و شیطانی (مادی) طبقه‏بندی می‏نماید

و معتقد است که مبنای ارزشها در زمان طاغوت براساس ارزشهای مادی بودند ولی ارزشهای انقلاب اسلامی، براساس ارزشهای الهی می‏باشد. و اگر ارزشها براساس امور مادی استوار باشد، عیب بزرگ این ارزش‏ها این است که مبدا ارزش از خود ارزش بالاتر خواهد بود. و اگر زمانی «اسب» مبدأ ارزش یک انسان شد آن حیوان ارزشش ازانسان بیشتر خواهد بود واین یعنی تنزُل ارزش انسانی از حیوان.

از نظر حضرت امام(ره) آنچه ارزش است، ارزشهای الهی است که راه به سوی انبیاء و ائمّه دارد. و همواره انبیاء؛ ایمان، تقوا علم و مکارم اخلاق و همین طور هر آنچه که منشأ آن، نشأت گرفته از وحی و خداوند باشد را از اصول ارزشی اسلام می‏دانند. از طرفی، حضرت امام(ره) معتقد است که حفظ ارزشها مشکل است و بدون تحمل سختیها، احیاء و حفظ ارزش‏های اسلامی غیر ممکن است. و باید به راههای ذیل برای حفظ ارزش‏ها تمسک جست؛ این راهها که عبارتند از:

1) امر به معروف و نهی از منکر که به صورت نظارت همگانی عمل می‏کند.

 ‏2) تمسک به روحانیت؛ که مقصود حضرت امام(ره) از روحانیت، آن دسته از علمای پاک و متعهد و مبارز است

 ‏3) دوری جستن از تجمل گرایی و رفاه طلبی.

 ‏4) ساده زیستی

‏5) بازگشت به خویشتن و همین طور دوری جستن از هوای نفس

                                  رهبری، مولفه منحصر به فرد قیام 15 خرداد

قیام 15 خرداد 1342 دارای ویژگی هایی بود که هیچ یک از جنبش های سیاسی اجتماعی پیشین ایران، واجد همه این خصوصیات نبوده اند

این مسئله، قیام 15 خرداد را یک حرکت سیاسی اجتماعی و فکری فرهنگی منحصر به فرد می سازد که نقطه عطفی در سیر تحولات سیاسی اجتماعی ایران پدید آورد و سمت و سوی مذهبی بدان بخشید

یکی از این ویژگی ها رهبری منحصر به فرد این قیام است

در دوره قاجار و حتی در دوره پهلوی تلاش‌های زیادی برای محدود کردن قدرت شاه صورت گرفت اما به دلایلی به سرانجام نرسید و حتی به استبدادی خشن‌تر منجر شد

نمونه بارز آن نهضت مشروطه بود که علی‌رغم مجاهدت‌های بسیار در نهایت شکست خورد و مملکت از دست شاه قاجار به شاه پهلوی افتاد


در دوره پهلوی حرکت هایی چون ملی کردن صنعت نفت صورت گرفت که در نهایت نتیجه‌ای در بر نداشت و مسیر انحرافی گذشته با سرعت بیشتری ادامه یافت

اما قیام 15 خرداد نتیجه داد و در نهایت با برپایی نظام اسلامی، تومار نظام شاهنشاهی را در کشور درهم پیچید

مهمترین علت را باید در ماهیت نهضت و تفاوت رهبری در نهضت‌های فوق جستجو کرد

در حالی که نهضت‌های گذشته از رهبری دوگانه که در یک سو روحانیون و در سوی دیگر سکولارها و ملی گراها بودند رنج می‌برد

نهضت انقلاب اسلامی از رهبری واحد برخوردار بود

در مشروطه عده ای به نمایندگی از منورالفکران غرب زده علم مشروطه خواهی را به دست گرفته بودند و عده ای نیز به رهبری علما ایجاد عدالتخانه را دنبال می کردند

در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز ملی گرایان مصدق را یاری دادند و توده های مذهبی مردم نیز آیت الله کاشانی را لیدر خود می دانستند

این رهبری دوگانه و اختلافات اساسی آنها عامل موثری در منتهی شدن دو نهضت و افتادن درچاله استبداد و استعمار بود

باتوجه به تجربیات تلخ تاریخی گذشته از ناحیه رهبری نهضت ها، در سال 42 نهضتی بنیان نهاده شد که تمام اشتباهات گذشته را چراغ راه خود قرار داده بود

نهضتی که با حیات خود ناقوس مرگ "ملی گرایی" و "غرب زدگی" را در جامعه مسلمان ایران به صدا درآورد و روحی تازه در کالبد اسلام عزیز دمید

15 خرداد پایان رهبری دو گانه در ایران بود که نه تنها به استبداد منجر نشد بلکه با تکیه بر رهبری یگانه حضرت امام خمینی(ره) مدلی از دموکراسی تحت عنوان مردمسالاری دینی را حول دال مرکزی ولایت فقیه به نمایش گذاشت که امروز تمامی نظام های مدعی و دموکراسی دنیا را به چالش کشیده است


وقوع انقلاب اسلامی محصول تلاش رهبری دینی بود که توجه به امور سیاسی و سرنوشت مسلمانان و تلاش در جهت تاسیس جامعه ای مطابق با ارزش های دینی را جزء اصول و اعتقادات اصیل اسلام می دید

ملت ایران با الهام از راه و روند حماسه آفرینان 15 خرداد به عنوان اسوه های ایثار و شهادت درس جانبازی، فداکاری و پایداری آموخت و روزهای شور و حماسه فراوانی پدید آوردو نهضت اسلامی امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشید

15 خرداد پایان مسیر انحرافی حاکمان جبار و نالایق ایران اسلامی و آغاز راهی نو و گام نهادن در راهی روشن و پرامید بود و به عبارتی بازگشت به صدر اسلام و آغاز یک نهضت بزرگ اسلامی و احیای عظمت اسلام در جهان معاصر بود و به فرموده امام(ره) 15 خرداد روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان بود

                             15 خرداد، نهضتی اسلامی با رهبری الهی

‏15خرداد روز خروش یک ملت آزاده علیه دستگاه ظلم و جور است

15 خرداد عاشورایی دیگر در ارض ایران است که در یک سو حسینیان زمان به رهبری ولی امرشان و در سوی دیگر یزیدیان زمان قرار گرفته اند

حادثه‌ای که همچون عاشورا در تاریخ ماندگار شد و آزادگان را عزیز و ظالمان را خوار ساخت

این روز بزرگ نقطه عطفی در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه بشریت در عصر حاضر است که آغازی بود بر جنبش‌های بزرگ و کوچک در جهان علیه ستمگران و مستکبرین که هر روز بر دامنه آن افزوده می‌شود و تا ظهور یگانه منجی مظلومان جهان ادامه خواهد یافت. این روز سمبل مبارزه علیه مستکبران عالم است


این روز بزرگ را باید پاس داشت

و از آن و آرمانها و دستاوردهایش که به فرموده امام راحل هدیه هایی از عالم غیب ربوبی است با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهداری کرد

15 خرداد یک روز عادی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت

عظمت آن کمتر از 22 بهمن که جهان را مبهوت خود ساخت و معادلات نظام بین الملل را دگرگون ساخت نیست

این روز بزرگ تاریخی، سرآغاز شکوفایی اسلام و استقلال و آزادی ملت ما و سرآغازی بر جنبش های آزادیخواهانه در جای جای جهان است

15 خرداد بخشی از هویت انقلابی ماست که باید حفظ شود

"ملت ما نه محرم را که شاهد قتل عام های وحشیانه جباران است فراموش می کند و نه 15 خرداد را که سرآغاز نهضت اسلامی روحانیت است (صحیفه نور ج7 ص50)


نهضت انقلاب اسلامی، نهضتی اسلامی و اصیل بود که از نهضت عاشورا الگو گرفت و در راس آن فقیهی عالی قدر و آگاه به مسائل زمان قرار داشت که بر اساس آموزه های اسلامی نهضت را هدایت و به پیروزی رساند

منشا و خاستگاه قیام پانزده خرداد، اندیشه های روحانیت مبارز شیعه به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بوده

امام خمینی(ره) با نفی تز استعماری "جدایی دین از سیاست" و تاکید بر نظریه مرحوم سید حسن مدرس مبنی بر "دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست"

و با صدور فرمان تحریم تقیه نقطه عطفی در فرهنگ سیاسی کشور ایجاد کرد که پایان دوران از خود بیگانگی را بشارت می داد

آن حضرت با ذکر عبارات "تقیه" را که موجب خمودگی و افسردگی سیاسی مردم شده بود، مطرود دانسته و نظرات سیاسی ـ مذهبی خود را بیان کرد و بدین‌سان، عنوان بزرگترین مصلح تاریخ ایران و اسلام را به خود اختصاص داد

قیام پانزده خرداد، به افسانه جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران رژیم های دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد

و جدا ناپذیری اسلام از سیاست را برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید

از آن پس، اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع علمی و روشنفکری نداشت، در میان نسل تحصیلکرده و بویژه دانشگاهیان راه یافت و گام به گام گسترش پیدا کرد و فعالیت های سیاسی بر پایه اسلام، به عنوان بزرگ ترین جریان سیاسی در ایران اوج گرفت و پیشرفت کرد و زمینه ساز انقلاب اسلامی شد


پرهیز امام راحل (ره) از کمک گرفتن از گروههای منحرف
اصول چهارگانه ای که در سخنان رسول گرامی(ص) بود، در نهضت امام راحل (ره)هم متجلی بود. صدر مبارزه اش، ذیل مبارزه اش همین بود که هدفی جز خدا نبود

1 . اصلاح جامعه اسلامی

2 . اصلاح جامعه انسانی، أعم از مسلمان و غیر مسلمان

3 . و زیر باز ذلّت نرفتن

4. من اقرّب الذّل طائعاً فلیس منّا اهل البیت اگر کسی دست تسلیم داشت و ذلّتی را امضاء کرد؛ از خاندان ما پیغمبر دور است

اگر سالار شهیدان فرمود: انّ الدّعی یابن الدّعی قد رکزنی بین اثنتین، بین السّله و الذّله؛ هیهات هیهات منّا الذّله، یأبی الله لنا ذلک و رسوله و المؤمنون و حجوأ طهرت و جدوأ طابت و نفوأ ابیّه و انوأ حمیّه(1) اگر فرمود: این ناپاک فرزند ناپاک مرا بین دو امر مخیّر و متمرکز کرد؛ یکی ذلّت و بیعت ننگین، یکی شمشیر خونین

بعد فرمود: ذلّت از ما دور است. خدا و پیغمبر و مؤمنین نمی پذیرند، مردان پاکی که ما در مهد آنها تربیت شدیم نمی پذیرند؛ این اشاره به آن حدیث نورانی رسول اکرم است که پیغمبر فرمود: من اقرّب الذّل طائعاً فلیس منّا اهل البیت.

هر کس در برابر حکومت ظالم دست تسلیم داشت، از خاندان ما نیست. معلوم می شود هیچ امامی و هیچ عنصر وابسته به اهل بیت (علیهم السّلام) در برابر هیچ حکومتی خاضع نبودند. اینکه سالار شهیدان فرمود: لا اعطیه مبید ی ا عطاء الذّلیل و لا افرّ فرار العبید (2)

از همین اصل چهارم استمداد کرد. فرمود: من نه دست تسلیم دارم، نه پای فرار. بنابراین یک انسان مصمّم، ارتباطش با خدا برابر جمله اوّل است؛ ارتباطش با جامعه اسلامی برابر جمله دوّم است؛ ارتباطش با جامعه انسانی، أعم از مسلمان و غیر مسلمان برابر جمله سوّم است؛ ارتباطش با حکومت های جبّار برابر با جمله چهارم.

در جریان مبارزه با طاغوت، بسیاری از گروهک ها بودند که با طاغوت عداوت داشتند؛ امّا با اسلام صداقت نداشتند. آنها خواستند به نهضت امام راحل بپیوندند، خود را زیر مجموعه امامت امام قرار بدهند، امام را تأیید و کمک کنند؛ در تمام این آغاز و انجام نهضت، حضرت امام (ره) ذرّه ای از گروهک های منحرف کمک نمی گرفت، بر اساس همین فکر که: و ما کنت متّخ ذ المض لّین عضداً. گاهی انسان گرفتار است، از بیگانه کمک می گیرد و در بین راه می ماند

سرّ اینکه نهضت های دیگران افت کرده و نهضت امام راحل رشد کرده؛ همین است. نهضتی رشد می کند که خالص باشد: الا ل لّه الد ین الخال ص (8). وجود مبارک امام راحل چه آنوقتی که در ایران بودند، چه آنوقتی که در ترکیه تبعید بودند، چه آنوقتی که در عراق تبعید بودند، چه آنوقتی که به پاریس مهاجرت کردند، چه آنوقتی که به ایران، امّ القرای اسلامی برگشتند؛ در تمام این 5 مقطع ذرّه ای از گروهک های منحرف کمک نگرفت. معتقد بود که انحراف مایه انحراف نهضت است، نه مایه پیشرفت نهضت ! 

یک شیء ناپاک، پاک را هم آلوده می کند. یعنی اگر در یک ظرف غذا، یک قطره خون بریزد؛ آن قطره خون چون آلوده است، کلّ ظرف غذا را آلوده می کند. آلوده هرگز مستهلک نمی شود، بلکه مهلک است. اگر شما 10 لیتر شیر داشتید و یک قطره خون؛ این یک قطره خون چون آلوده است، کلّ آن 10 لیتر را آلوده می کند

مهلک است، نه مستهلک ! یک وقت شیء آلوده نیست، مثل یک قطره خاک، یک مقدار خاک. خوردن خاک حرام است، ولی چون در شیر مستهلک می شود، محذوری ندارد. امّا یک قطره خون چون آلوده است، همه آن شیر را آلوده می کند. یک انسان منحرف اگر به نهضت راه پیدا کرد، کلّ نهضت را آلوده می کند.
وجود مبارک سالار شهیدان در بحبوحه نیاز به کمک، فرمود: من از منحرف کمک نمی گیرم:ما کنت متّخذ المضلّین عضداً.امام راحل نیز در تمام این 5 مقطع، در بحبوحه نیازمندی به کمک، از گروهک های منحرف کمک خواست!چنین انسان خالصی مشمول:ا ن تنصروا الله می شود، آنگاه ینصرکم هم هست؛ و یثبّت اقدامکم (9) و لینصرنّ الله من ینصره (10) و کتب الله لاغلبنّ أنا و رسلی (11). اینکه ملاحظه فرمودید کلّ نظام طاغوت با این قیام برگشت، برای آن بود که وجود مبارک امام راحل با اخلاص قیام کرد روی همان عناصر محوری.
سخنرانی آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته)
(1) اللّهوف/ 97 ـ با تلخیص (2) المناقب ل ابن شهر آشوب/ 4/ 68 ـ فصل ف ی مکارم اخلاق ه (ع)
(3) بقره/ 63 (4) بحار الأنوار/ 67/ 178 (5) ر. ک: غرر الحکم/ 198 ـ بعض آثار الخلاص
(6) ر. ک: بحار الأنوار/ 44/ 315 ـ ما جری علیه بعد ب یعه النّاس ل یزید بن معاویه (7) کهف/ 51
(8) زمر/ 3 (9) محمّد/ 7 (10) حج/ 40 (11) مجادله/ 21 / 11 

سبک رهبری امام(ره)

بی شک اولین مولفه لازم برای پیدایش زمزمه یک جنبش و یا حتی یک حرکت سیاسی کوچک وجود رهبری است . این رهبر یک گروه سیاسی است که با تعیین اهداف ، برنامه ریزی ، مدیریت روند فرایند و کنترل اوضاع پس از تغییرات ماهیت یک حرکت سیاسی را تکوین می بخشد

البته موضوع رهبری یک انقلاب بسیار پیچیده تر از مدیریت یک روند تغییر صرف است. زیرا که ایجاد چنین تغییری در ابتدا مخالفان گسترده ای دارد که در راس آنها حکومت است

از سوی دیگر ایجاد وفاق و اجماع آحاد یک اجتماع برای انقلاب - امری که ظهور و بروز آن را در انقلاب اسلامی ایران به عینه مشاهده کردیم - کاری بسیار پیچیده و سخت است که بسیاری از مکاتب سیاسی دنیا هنوز به آن دست نیافته اند

برای ایجاد یک همبستگی ملی برای ایجاد انقلاب ضرورت دارد تا سلایق اقشار متعدد جامعه حول یک محور اساسی گرد آید و این محوریت نیز باید آنچنان از جاذبه و قدرت بالایی برخوردار باشد تا افراد جامعه اقدامات انقلابی خود را که مجموعه ای کامل از هزینه ها است برای آن محوریت انجام دهند.

آنچه که در سایر انقلاب های به اصطلاح کبیر جهان مشاهده می شود تنها حضور و ظهور طیف خاصی از اجتماع برای تغییر حکومت است حال اینکه در انقلاب اسلامی ایران فرد فرد جامعه از طبقه های مرفه گرفته تا مستضعفین جامعه همه برای پیروزی انقلاب تلاش می کردند

در مبارزات انقلابی به خوبی دیده می شد که تظاهرکنندگان تنها متعلق به جنوب شهر نیستند و این سیل خروشان بر آمده از همه ملت ایران است . به زعم راقم این سطور یکی از مهمترین شاخصه های و امتیازات بنیانگذار کبیر انقلاب تمسک ایشان به معنویت بود . امری که بسیاری از سیاسیون غربی هنگام تحلیل انقلاب ایران از درک صحیح آن محروم هستند .
امام خمینی (ره) پیش از آنکه یک سیاستمدار بزرگ باشد امام امت بود .
البته این موضوع به معنای شخصیت کاریزماتیک نیست. امروز متاسفانه برخی دانسته یا ندانسته پیروزی انقلاب را مرهون شخصیت کاریزماتیک امام می دانند

آیا به راستی امام کاریزما بود؟ آیا مردم مسحور سحر امام بودند؟ در واقع اساسا تحلیل شخصیت امام در نمودار کاریزمایی یک توهین محسوب می شود. روح الله خمینی (ره) نایب بر حق ولی خدا بر زمین بود

پیرجماران دست در دست خدا داشت و سعی می کرد تا امت ایران را نیز به سوی خدا حرکت دهد. امام خمینی (ره) محبوب دل ها بود نه به خاطر آنکه مردم غرق در شخصیت مادی ایشان باشند بلکه مردم ایران به آن دلیل حاضر بودند تا آخرین قطره خون در راه امام پیکار کنند که ایشان مرد خدا بود.
آنچه که باعث می شد تا امام راحل (ره ) برای پیروزی انقلاب و سرنگونی حکومت 2500ساله شاهنشاهی در ایران تلاش کند نه کسب قدرت بود نه علاقه به دردست داشتن حکومت و نه هیچ چیز دیگر

آنچه که باعث می شد تا امام (ره این گونه طی 15 سال شبانه روز برای سرنگونی حکومت شاهنشاهی تلاش کند تنها یک وظیفه الهی بود. امام می دانست که برای سعادت و تکامل معنوی بشر باید مردم در آزادی باشند و نباید از حکومت طاغوت نیز پیروی کرد .
این نکته برای امام (ره ) کافی بود تا برای ایجاد حکومت الهی بر روی زمین 15 سال شدیدترین مبارزات سیاسی را انجام دهد و به جنگ پادشاهی برود که از سوی تمامی قدرت های استکباری در جهان حمایت و هدایت می شد.

همین نکته برای امام (ره) کافی بود تا ایشان بدون هیچ پشتوانه مادی چه از سوی غرب و چه از سوی شرق به جنگ حکومتی برود که تنها شنیدن نام ارتش آن حکومت لرزه بر تن کشورهای منطقه می انداخت .
اما در این راه امام راحل (ره) هیچ گاه اسیر بازی های سیاسی نشد. امام (ره) طی مبارزات سیاسی هیچ کسی را فریب نداد. به هیچ کسی دروغ نگفت. هدف را توجیه گر وسیله ندانست و در یک کلام ؛ سیاست را ابزار دین کرد نه دین را ابزاری برای سیاست

البته همین نکته نیز باعث شد تا سیل خروشان ملت پشت سر ایشان قرار بگیرد و مردم به رهبری امام خمینی (ره) بزرگترین انقلاب قرن را رقم بزنند. در واقع امام با بیدار کردن وجدان و فطرت خداجو افراد آنان را به قیام علیه حکومت طاغوت بر انگیخت

ایشان با بهره گیری از تئوری مستحکم اسلام توانست مرگ را در برابر دیدگان ملت تحقیر کند و همین امر باعث شد تا جوانان نیز در این راه هیچ گاه از مرگ نترسند و در هر دوحال شهادت یا پیروزی خود را برنده میدان بدانند .
لذا در نهایت باید گفت سبک رهبری امام سبک رهبری پیامبر گونه بود. ایشان به دلیل اهداف والای خویش هیچ گاه به مسیر های انحرافی تن درندادند

امام خمینی (ره) ایستاد تا بگوید می توان از راه درست به اهداف والا دست پیدا کرد. ایشان با تاسی به سیرت امامان علیهم السلام نشان داد مدیریت و رهبری وقتی می تواند ثمر بخش باشد که بر اساس ماهیت الهی طبیعت و فطرت خداجوی انسان ها باشد. 

                           تاکتیک های مبارزاتی امام خمینی

بی تردید تاکتیک های مورد استفاده از سوی امام خمینی (ره) در مراحل مختلف نهضت اسلامی، در روند پیروزی انقلاب اسلامی و نیز در ماهیت انقلاب تاثیری به سزا داشته است
با مطالعه سیره امام و بررسی دقیق رفتار ،گفتار و کردار امام در طول نهضت اسلامی به طور کلی می توان تاکتیک ها مورد استفاده از سوی ایشان را به شکل ذیل خلاصه نمود:
در مبارزه با رژیم پهلوی امام ابتدا به انتقاد از رئیس دولت پرداخته و با نقدی آگاهانه که حاکی از تیز بینی خاص ایشان است از دولت مستقر می خواهد در جهت رفع انحراف های سیاسی تلاش نموده و قوانین را طوری اجرا نماید که با شرع مبین اسلام مغایرت نداشته باشد
این شیوه مبارزه امام در جریان انجمن های ایالتی و ولایتی قابل درک و مشاهده است

اما زمانی که دولت نصایح مشفقانه امام را نادیده انگاشته و توجهی بدان مبذول نمی کند امام خمینی از شخص شاه می خواهند دخالت کرده دولت را از انحراف بیشتر بازدارد
امام در این مرحله با فراست سیاسی خویش پای شاه را نیز به معرکه درگیری روحانیت با دولت کشانده و مانع از مبرا دانسته شدن شخص شاه در رخداد ها و تحولات سیاسی - اجتماعی کشور می شوند
در مرحله سوم، شخص شاه به عنوان رکن اصلی رژیم مستقیما_ مورد هدف قرار می گیرد در این مرحله نیز امام خمینی باز هم به نصیحت به او در جهت عدم سرسپردگی به بیگانگان می پردازند و از شاه می خواهند آلت دست بیگانگان نبوده و رویه مستقلی را پیش گیرد این رویه در جریان انقلاب سفید اتخاذ شده است

لازم به ذکر است؛ امام در پی بی توجهی دولت و شاه به درخواست ها و نصایح ایشان و در برابر اقدامات عملی آنان نیز ساکت ننشسته موضعی منطقی اتخاذ می نمایند که نمونه آن تحریم رفراندوم قلابی شاه که با عنوان رفراندوم انقلاب سفید در ششم بهمن1341 برگزار شد می باشد

مرحله بعدی انتقاد شدید و کوبنده از رژیم شاه و اعلام آشکار سرسپردگی وی و رژیم خودکامه اش به آمریکا و اسرائیل و ضدیت او با اسلام و روحانیت است که تبلور عینی آن در فاجعه مدرسه فیضیه قم، سخنرانی روز عاشورای سال1342 و جریان کاپیتولاسیون در آبان1343 صورت می گیرد و نهایتا به تبعید ایشان به ترکیه منجر می گردد.

در مرحله ای دیگر که پس از تبعید به ترکیه تا زمان اوج گیری نهضت اسلامی به طول می انجامد امام ضمن افشاگری جنایات رژیم و تداوم مبارزه در خارج از کشور با استفاده از وسائل و امکانات محدودی از طریق نامه، بیانیه و ... از روحانیون و حوزه های علمیه، دانشجویان دانشگاهها و روشنفکران مذهبی و.. می خواهند به آگاه سازی مردم در خصوص جنایات شاه و تسلیم و سرسپردگی او به بیگانگان تلاش کنند.بسج مردم برای بر اندازی رژیم مرحله ای دیگر در جریان مبارزات امام خمینی محسوب می شود.

البته باید اشاره کرد که امام در مرحله پیشین به ارائه نظریه ولایت فقیه به عنوان مبنای نظری حکومتی که می بایست جایگزین رژیم سلطنتی شود همت گماشته بودند. آخرین مرحله برکناری رژیم سلطنتی و استقرار حکومت اسلامی در قالب نظام جمهوری اسلامی در کشور بود که از رهگذر پیروزی انقلاب اسلامی صورت تحقق پذیرفت

همانگونه که اشاره شد امام چهارچوب تئوریک نظام بدیل سلطنت را در سالهای تبعید پی ریزی نموده بودند و در این مرحله به معرفی جمهوری اسلامی و تلاش برای اسقرار پرداختند.
 

انقلاب ایران و هویت ‌بخشی به مسلمانان‏    احمد هوبر روزنامه‏ نگار سوئیسی 

موضوع سخن من «تاثیر انقلاب اسلامی در جهان خارج امروز» است. می‏دانم که شما گهگاه ممکن است تصور کنید جهان شما را تحقیر کرده و با شما دشمنی می‏کند من به اینجا آمده ‏ام تا به شما بگویم که این احساس صحیح نیست و شما نه تنها آن اندازه که می‏پندارید منزوی نیستید بلکه در جهان دوستان زیادی دارید

امروز در اروپا احساس می‏شود سقوط دیوار برلین با انقلاب و قیامی که شما آغاز کردید مرتبط است و این قیام و به‌پاخاستن اسلامی که از ایران آغاز شد امروز در اروپا محسوس است

در اروپا حدود 12 تا 15 میلیون مسلمان وجود دارد که صد هزار نفر آنها در سوئیس زندگی می‏کنند و من در بسیاری از کشورها بوده ‏ام و تحت تاثیر انقلاب اسلامی سه تغییر اساسی را در بین مسلمانان اروپا که غالبا هم سنی هستند، مشاهده کرده ‏ام.


اول اینکه امام خمینی (ره) به ما مسلمانان خارج از ایران به مسلمانان اروپایی‏شان و شخصیت تازه‏ ای بخشیدند به گونه ‏ای که ما دیگر از مسلمان بودن خود خجل نیستیم

دوم اینکه امام مسلمانان را سیاسی کرده است‏ یعنی اندیشه و تفکر سیاسی در میان مسلمانان ایجاد و بسط داده است

مسلمانان اکنون دریافته ‏اید که اسلام و قرآن و سنت پیامبر یک منبع قوی و پر تحرک است که می‏تواند در زمینه‏ های مختلف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی تحرک ایجاد کند. امروز مسلمانان دریافته‏ اند که اسلام تنها یک سلسله تشریفات و مناسک عبادی شخصی نیست. نماز جمعه‏ ها و خطبه‏ های آن روز به روز از نظر محتوای سیاسی غنی‏ تر می‏شود.

و بالاخره تاثیر سوم این است که امام، ما اهل سنت را به صدر اسلام که ریشه‏ های اسلام در آن ست‏ بازگردانده است. ما اکنون در پرتو انقلاب اسلامی و رهبری امام می‏توانیم واقعیت تاریخی زمان پیامبر (ص) و وضع اسلام را در دهه نخستین و قرن اول درک کنیم و از آن به این نکته پی می‏بریم که در آغاز انشعاب و اختلاف شیعه و سنی در کار نبوده است. تنها اسلام بوده است و همه مسلمان بوده‏ اند و غیر مسلمانان را منافقان و اشراف اموی و عباسی تشکیل می‏داده‏ اند.

این حقیقت قبل از انقلاب اسلامی و قیام امام خمینی برای ما پوشیده و در حجاب بود و ما از این حقیقت ناآگاه بودیم. ما دریافته ‏ایم که ائمه چهارگانه اهل سنت‏ یعنی امام احمد بن حنبل و مالک و شافعی و ابوحنیفه با اهل بیت پیامبر(ص) همراه و همداستان بوده ‏اند در محضر اهل بیت زانو زده و از آنها درس گرفته‏ اند و خود این ائمه سنی در مقابل خلفای اموی و عباسی ایستادگی کرده و شکنجه و زندانی شده ‏اند. همان طور که در آن روز وحدت برقرار بوده است، اکنون پس از چهارده قرن امام منادی وحدت هستند. 

حال درباره شانی که امام خمینی (ره) به ما بخشید صحبت می‏کنم. در سوئیس شاهد بوده ‏ام که کارگران ترک که سابقا در رستورانهای ما آبجو می‏خوردند حالا آب معدنی می‏خورند و از نوشیدن آبجو خودداری می‏کنند

همچنین زنان ترک در سوئیس و آلمان و اروپا به حجاب روی آورده ‏اند. چرا؟ وقتی که ما از آنها سئوال می‏کنیم متوجه می‏شویم که هیچ‏گونه فشار و اجباری در کار نبوده است ‏بلکه آنان متوجه شده ‏اند که حجاب یک سلاح پر قدرت و شگفت‏ آوری است که خدا به زنان داده است و آنها از این سلاح و سپر باید استفاده کنند

امروزه در غرب روانشناسان کشف کرده‏ اند که این برهنگی حاکم بر تمدن غربی که همه جا را فراگرفته و تمامی سینماها، مجلات و در و دیوارها آکنده و آلوده بدان است موجب سستی و تباهی روابط بین زن و شوهر گشته، به طوری که در سوئیس اکثر ازدواجها به طلاق منجر می‏شود و 85 درصد خانواده‏ ها عملا به فساد جنسی آلوده هستند.

همچنین بسیاری از زنان و مردان به همجنس خود روی آورده و بچه‏ ها نیز شاهد این وقایع تلخ هستند و همگی اینها از آثار حکومت و شیوع فرهنگ برهنگی در غرب است. ما مسلمانانی که غربزده بوده ‏ایم حالا به حکیمانه بودن دستورات و احکام اسلام و قرآن پی برده ‏ایم و اکنون می‏فهمیم که خدا در قرآن با حجاب ما را از چه آثار سوئی مصون و محفوظ داشته است. اکنون نه تنها زنان ترک و عرب در اروپا به حجاب روی آورده ‏اند بلکه زنان سوئیسی هم تقاضا دارند که برای آنان لباس مناسبتری با پوشش و حیای بیشتری تهیه گردد.
امام خمینی نه فقط مسلمانان را بیدار کردند بلکه بر جهان غیر اسلام و غیر مسلمانان جهان نیز تاثیر بر جا نهادند، که به اختصار یک نمونه شگفت‏آور را توضیح می‏دهم. دیوار برلین فرو ریخته و رژیمهای کمونیستی در اروپای شرقی یکی پس از دیگری سقوط می‏کنند

مردی به نام گورباچف در شوروی مجبور شده است تا تحولاتی در روسیه و اروپای شرقی ایجاد کند. زیرا دیگر حفظ رژیم کمونیستی در شوروی ممکن نبود. به چه علت این اجبار برای گورباچف پیش آمده بود؟ علت این بود که اقتصاد شوروی رو به ورشکستگی بود و دیگر برای شوروی ممکن نبود که بتواند اقمار متعدد خود را در اروپای شرقی زیر بال و پر داشته و آنها را اداره کند

جنگ افغانستان عامل مهمی در به ورشکستگی کشاندن اقتصاد شوروی بود. زیرا روسها پیش بینی کرده بودند که این جنگ، سه یا حداکثر چهار هفته بیشتر طول نخواهد کشید و افغانستان تحت کنترل درخواهد آمد.

اما این جنگ ده سال طول کشید و اقتصاد شوروی را به ورشکستگی کشانید، علت ورود روسها به افغانستان این بود که برژنف گفته بود بعد از انقلاب اسلامی ایران من نمی‏خواهم در مرزهای جنوبی خود یک انقلاب اسلامی دیگری داشته باشم.

علت ترس و وحشت ‏برژنف از انقلاب اسلامی این بود که او دیده بود یک پیرمرد با میلیونها مردم مستضعف توانستند در ایران قویترین حکومت‏ خاورمیانه را ساقط کرده و به نفوذ آمریکا در این منطقه خاتمه بدهند بنابراین اگر انقلاب اسلامی دیگری در مرزهای جنوبی شوروی به وجود آید

روشن است که شوروی چه خواهد کرد و شما می‏بینید که یک واکنش زنجیره‏ای مرحله به مرحله از ایران به افغانستان از افغانستان به شوروی از شوروی به کشورهای اروپای شرقی تا دیوار برلین پیش رفته است

و لذا آغازگر این واکنش شما مردم ایران بودید و این تاثیر انقلاب اسلامی ایران بود که تا اروپا و آمریکا کشیده شده. این تحلیلی نیست که شما ارائه کنندگان آن باشید این قولی است که خود اروپاییها در بررسیهای خود، عنوان می‏کنند


زورگویان جهان از اسلام ناب محمدی(ص) در هراسند
حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای :
دنیای امروز را تشنه پیام آزادیبخش اسلام ناب است. بدخواهان و زورگویان جهانی، تلاش می‌کنند تا با استفاده از هنر، سیاست، نظامی‌گری و همه ابزارها، مانع شنیده شدن ندای اسلام ناب شوند اما این ندا شنیده شده و نشانه‌ آن هم، هراس روزافزون قدرت‌های استکباری است
افزون‌طلبان و زورگویان جهانی که از جاذبه پیام رهایی‌بخش اسلام ناب و تهدید شدن منافع خود به شدت نگرانند
از همه ابزارها به‌ویژه ابزارهای هنری بهره گرفته‌اند تا مردم دنیا را از اسلام بترسانند
ساختن گروه‌های مسلح به نام اسلام و حکومت اسلامی، و قتل عام انسان‌های بی‌گناه به وسیله این گروه‌ها نمونه دیگری از روش‌های دشمنان برای اسلام‌هراسی است
پیام اسلام ناب برای انسانیت، پیام آسایش، عزت، سربلندی و زندگی همراه با امن و امان است و بدخواهان نمی‌خواهند ملت‌ها با این پیام آشنا شوند
http://m5736z.blog.ir/post/KHMYNI%20%20KHMENEI

دکتر «رندی شورت» از فعالان اصلی حقوق بشر آمریکا :
من هیچ رهبر سیاسی دیگری را در جهان سراغ ندارم که مستقیماً با جوانان صحبت کند
در آمریکا و اروپا آن‌چه مردم از اسلام می‌دانند لزوماً تصویر مثبتی نیست. آن‌چه از اسلام به شیوه‌ای خیلی سطحی معرفی می‌شود آن است که اسلام دین اعراب بادیه نشین است و این باور همواره القا شده و مردم هرگز دنبال حقیقت آن نبودند
من در برنامه رادیویی تماس‌های زیادی داشتم که مردم آمریکا می‌گفتند بعد از دیدن توئیت‌هایی از کلام رهبر ایران درباره ارزش زندگی سیاهان، به ایران علاقه‌مند شدند آنها هیچ وقت نگفتند اوباما به زندگی سیاهان اهمیت می‌دهد اما گفتند آقای خامنه‌ای اهمیت می‌دهد

پیام رهبر انقلاب، مکمل نامه امام خمینی درباره اسلام ناب بود
پیام رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی و شباهت‌ها و تفاوت‌های آن با نامه‌ امام خمینی رحمه‌الله: حضرت امام از یک ضلع دیگری شروع کردند
ایشان از مسئولین و متفکرین شروع کردند و رهبری سفره را برای عموم باز کردند. این دو ضلع به هم می‌رسند.
دی ماه 67، درست در زمانی که گورباچف، رئیس‌جمهور وقت اتحاد جماهیر شوروی مشغول اصلاحات اقتصادی- سیاسی خود موسوم به پروسترویکا و گلاسنوست بود،
امام خمینی رحمه‌الله نامه‌ای برای او نوشت و صراحتا اعلام کرد که صدای شکستن استخوان‌های کمونیسم به گوش می‌رسد
در آن زمان، شاید گورباچف هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد که آخرین رئیس‌جمهور شوروی باشد. اما چند سال بعد مشخص شد که پیش‌بینی امام درست بوده است
http://m5736z.blog.ir/

پیام رهبر انقلاب، مکمل نامه امام خمینی درباره اسلام ناب بود
اسلام‌هراسی در یک دهه‌ اخیر و با استفاده از ابزارهای متنوع، افزایش قابل توجهی داشته است. اما ما شاهد بودیم که پس از حوادث فرانسه، آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای نامه‌ای را خطاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی نوشتند
پیام رهبر معظم انقلاب، که مخاطبش جوانان غرب است، هم از لحاظ ساختار، هم از لحاظ ادبیات و هم از لحاظ محتوا، دارای ویژگی‌های بسیار نویی است
گذشته از نو بودن، ناظر به مسائل مهمی است که امروزه در دنیا می‌گذرد؛ از جمله سیاست‌های غرب در جهانگشایی و بخصوص در تقابل با اسلام.
پیام رهبر معظم انقلاب در واقع، آغاز تحرکی خواهد بود که ایجاد می‌کند. اصلاً ما نمی‌گوییم شما بیایید مسلمان شوید. ما می‌گوییم اسلام و این دین خودساخته‌ سکولار لیبرال را به‌دور از تبلیغات، با هم مقایسه کنید

جایگاه و شخصیت امام خمینی(ره) از منظر خامنه ای خورشید از نگاه خورشید
انسان ها در جهان سه نوع نمود پیدا می کنند:
1. افرادی که فقط به اندازه یک فرد در جامعه مؤثرند.
2. افرادی که به اندازه یک قوم و گروه می توانند در جامعه مؤثر باشند.
3. افرادی که به بزرگی جهان و کل امت در جامعه تأثیر گذارند
مصداق قشر سوم، انبیاء و اولیاء و برخی از تربیت شدگان و پیروان آنها می باشند. پیامبر اسلام سیدمخلوقات است؛ امیرمؤمنان(ع) محور حق است؛ و سایر معصومان(ع) نیز مربی و راهبر جامعه، و واسطه خالق و مخلوق بودند
یکی از تربیت شدگان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت، حضرت امام خمینی(ره) بودند که به اندازه یک امت در جامعه مؤثر واقع شدند و از مسلمانان، یک امت واحد با اهداف، عملکرد و مبانی واحد، بوجود آوردند و از مستضعفان و آزاداندیشان و حق منشان، یک جامعه متحد علیه مستکبران و ستمگران به وجود آوردند

ابعاد شناخت، علاقه و ارتباط میان دو خورشید
مقام معظم رهبری از بدو شروع نهضت اسلامی در کنار و همراه حضرت امام«ره» بود، و حقیقت و شخصیت اش را بیش از دیگران می شناخت
حضرتش در مورد لزوم تلاش برای شناخت امام(ره) از سوی تک تک افراد جامعه چنین فرمودند: « همه سعی کنند شخصیت امام خمینی(ره) را با همان ابعاد عظیم به درستی بشناسند.»
امام راحل«ره» نیز، در مورد جایگاه مقام معظم رهبری فرمودند:
« این جانب که از سالها قبل از انقلاب با جناب عالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط بحمدالله تاکنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم... از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید.»
مقام معظم رهبری در شخصیت امام(ره) فرمودند: « امام خمینی سلام الله علیه یک حقیقت همیشه زنده است

یک حقیقت و دو تجلی *  درایت حضرت روح الله
یکی از دغدغه های رهبران هر انقلابی، عصر پس از بنیانگذار آن است. دشمنان هر انقلاب برای نابودی آن، معمولاً دوران گذار از معمار اصلی انقلاب را نشانه می روند
رحلت امام خمینی (ره) بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در چهاردهم خرداد سال68 در شرایطی بسیار حساس اتفاق افتاد
تحلیل های دشمنان بر این بود که پایان عمر امام خمینی ، پایان کار انقلاب اسلامی را نیز رقم خواهد زد. آسوشیتدپرس بلافاصله پس از رحلت امام خمینی اعلام کرد : با رفتن خمینی، انقلاب اسلامی به پایان رسید
اما تدبیر دور اندیشانه امام برای احیای نظریه ولایت فقیه و تثبیت آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی، بر فرضیات دشمنان خط بطلان کشید
ساعاتی پس از رحلت امام خمینی، علی رغم فقدان جانسوز این رهبر فرزانه، مجلس خبرگان در حرکتی مدبرانه و به هنگام
آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبر جدید جمهوری اسلامی معرفی کرد

حضور میلیونی مردم ایران در مراسم تشییع پیکر مطهر امام خمینی (ره) و حمایت بی دریغ آنها از انتخاب مقام معظم رهبری، با طرح شعارهایی مانند :
اطاعت از خامنه ای، اطاعت از امام است، مهر تائیدی بر انتخاب بجا و شایسته مجلس خبرگان رهبری بود
در نظام جمهوری اسلامی، نقش رهبری، کلیدی و بنیادین است. او فردی آگاه به دین، زمان شناس، قاطع و با تقوا است که سیاستهای کلان نظام را براساس رهنمودهای اسلام تعیین می کند
به تعبیر حضرت آیت الله خامنه ای : رهبری یعنی آن نقطه ای که مشکلات لاینحل دولت به دست او حل می شود
او حقیقت را برای مردم روشن و توطئه های دشمن را بر ملا می کند، به مردم امید می دهد و از تمامیت انقلاب در مقابل توطئه گران دفاع می کند

امام راحل درباره آیت الله خامنه ای فرمود :
جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری می شناسم که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت فقیه جداً جانبداری می کنید
در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی، از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید
یک بررسی کوتاه از مدیریت مقام معظم رهبری، نشان می دهد که در طول 27سال گذشته، سکاندار کشتی انقلاب اسلامی، علی رغم توفانهای تند سیاسی در منطقه و جهان، انقلاب را به سلامت به ساحل نجات رهنمون کرده
اکنون هوشیاری، توانمندی و درایت رهبر معظم انقلاب در استمرار راه امام خمینی و ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران در جهان بر کسی پوشیده نیست و دشمنان نظام از این همه درایت و هوشمندی انگشت حیرت به دهان گرفته اند

خورشید در آینه خورشید
امام بخشى از این بار مسوولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیرى بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود:
یکى از بازوهاى پرتوان جمهورى اسلامى
برادرى آشنا به مسایل فقهى و متعهد به آن
ازجمله افراد نادرى که چون خورشید روشنى مى بخشد
متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام
عالم به دین و سیاست
کسى که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین انداز است
سربازى فداکار در جبهه جنگ و معلمى در محراب
خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنماى دلسوز در صحنه انقلاب
در حکم آیه شریفه اشداء على الکفار و رحماء بینهم
من آقاى خامنه اى را بزرگ کردم
ایشان سرمایه انقلاب هستند
ایشان از اجتهادى که لازمه ولایت فقیه مى باشد، برخوردارند
ایشان الحق شایسته رهبرى اند، با بودن آقاى خامنه اى شما خلاء رهبرى ندارید و. . .

مدیریت بحران در آغاز مسئولیت خامنه ای
حضرت آیت الله خامنه اى در حالى توسط خبرگان این ملت براى رهبرى نظام اسلامى برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان ها سائیده و نشان مى دادند

تاسیسات زیربنایى کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلى خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزى کشور به پائین ترین میزان خود رسیده بود و تامین نیازهاى اساسى و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدى شده بود.
تنظیم سیاست ها و اولویت هاى باز سازى کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادى کشور از چالش هاى نفس گیرى بود که در اولین سال رهبرى ایشان اتفاق افتاد

مدیریت عالى و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانى است به اعتراف دوست و دشمن
توانمندى یک مدیر و یک سکاندار کشتى در شرایطى ظاهر مى شود که در لحظات بحرانى و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند
جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، که با تدبیر و هوشمندى رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم.
در جریان تجاوز صدام و آغاز درگیرى ها، گروههایى که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم و درک عمیق مى دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه اى نظامى به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامى از قبل پهن شده نمایند
اما با هوشیارى و تدبیر رهبرى که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب از دام درگیرى با دنیاى غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندى و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود

دستاوردهای بی نظیر سیاست خارجی ایران
1- افزایش اقتدار و نفوذ ایران؛
یکی از دستاوردهای مهم هدایت ها و رهنمودهای خارجی رهبر معظم انقلاب، افزایش اقتدار و نفوذ ایران است. اکنون اکثر مقامات سیاسی و نظامی غرب بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه پیدا کرده‌است.
 2- تبدیل شدن ایران به یک کشور شکست ناپذیر و مقاوم؛
هدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجی که خود تداوم دهنده مشی اصولی و شجاعانه امام راحل(ره) بوده است کشور ایران را به یک دژ مستحکمی تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده می‌شود قوی‌تر می‌گردد.
3- شکسته شدن مجدد ابهت آمریکا و متحدینش؛
دیپلماسی هدایت شده توسط رهبر معظم انقلاب راهبردها و سیاست های آمریکا در منطقه را با شکست سختی مواجه ساخت.
 4- تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران؛
سیاست حمایت از نهضت‌های رهایی بخش و کمک به مسلمانان از تاکیدات جدی رهبر معظم انقلاب بوده‌ است

«توطئه چپ و راست، کوبنده‌اش روح‌الله است»
آن روز را که جماعت در دیدار امام راحلمان(ره) از ژرفای دل فریاد می‌زدند «توطئه چپ و راست، کوبنده‌اش روح‌الله است» و حضرت امام، ابرو درهم کشیده و فرمودند صبر کنید! نگه دارید! کوبنده‌اش شما مردم بودید
پاسخ به جایی بود و از امام بزرگوارمان که تابلوی تمام‌نمای تواضع بود، غیر‌از آن، انتظاری نبود
اما، چه کسی و با کدام عقل سلیم و نگاه واقع‌بینانه‌ای می‌توانست بپذیرد که کوبنده توطئه‌های شرق و غرب و چپ و راست، حضرت روح‌الله نبوده است؟...
و جماعت با آن که دلهاشان از عشق امام لبریز بود و همه‌جا از او به یک اشاره بود و از امت، «به سر دویدن»...
باز هم فریاد برآوردند که؛ «توطئه چپ و راست، کوبنده‌اش روح‌الله است»... هم امام حق داشت و هم، حق با مردم بود
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
که امام راحلمان از قبل پیش‌بینی فرموده بود، در فاصله کوتاهی بعد از رحلت آن بزرگوار اتفاق افتاد و آمریکا که عرصه را از رقیب ابرقدرت قبلی خالی می‌دید، خیال کدخدایی جهان را در سر می‌پروراند و تقریبا همه کشورها غیر از ایران اسلامی، آماده پذیرش مدیریت جهانی این کدخدای خودخوانده بودند
همان روزها، کم نبودند تحلیل‌گران و نظریه‌پردازان بین‌المللی و برخی از خودباخته‌های داخلی که کار جمهوری اسلامی ایران را تمام شده تلقی می‌کردند و نسخه بازگشت از راه طی شده را می‌پیچیدند
و اینکه؛ آمریکا قدرتمند‌تر از دوران امام است و ایستادگی در مقابل آن نمی‌تواند عاقلانه باشد! به تحلیل‌ها و تفسیرها و پیغام و پسغام‌های خارجی و داخلی آن روزها مراجعه کنید
همه از عقبه سخت و نفس‌گیری که پیش روی بود، خبر می‌دادند. اما، رهبر معظم انقلاب با هوشمندی، عرصه را رصد و مدیریت می‌کرد

رهبری برخلاف توصیه‌های بیرونی و نظریه‌پردازی وادادگان داخلی
نه فقط شرایط را نامطلوب ارزیابی نمی‌فرمود، بلکه از آن با عنوان فرصتی استثنایی برای گسترش آموزه‌های انقلاب و جا به جایی قدرت به نفع جمهوری اسلامی ایران یاد می‌کرد
و بر این عهد و باور بود که اسلام و گزاره‌های ضداستکباری آن برای رویکرد ملت‌های بازگشته و سرخورده از اردوگاه مارکسیسم، جاذبه بیشتری دارد
و چنین بود که ایران اسلامی از جایگاه کشوری که به زعم بسیاری آماده بلعیده شدن از سوی آمریکا بود به رقیب این ابرقدرت تبدیل شد
تا آنجا که دکترین پایان تاریخ «فرانتش فوکویاما» که در آن قدرت بلامنازع آمریکا بر جهان پیش‌بینی شده بود، رنگ باخت و «اولیوت کوهن» از پیدایش قطب قدرتمند اسلام در مقابل قطب قدرت غرب خبر داد که ایران اسلامی پرچمدار آن است
http://m5736z.blog.ir/post/KHMYNI%20%20KHMENEI


مهمترین محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب خرداد سال 95 :

ـ یکی از عناوینی که درباره امام کمتر به کار رفته است عبارت است از یک عنوان جامع که «مومنِ متعبّدِ انقلابی» است.

ـ مشکل دشمنان امام(ره) انقلابی‌گری ایشان است. فشارهایی که وارد می کنند به خاطر انقلابی‌گری است چون از انقلابی‌گری واهمه دارند. علت چیست که با انقلابی‌گری مخالفند چون کشور یکپارچه در اختیار آنها بود و علاوه بر آن الهام‌بخش دیگر کشورها هم شد.

ـ همه هدف‌های امام(ره) خلاصه می شود در حاکمیت دین خدا؛ حاکمیت دین خدا به معنی ریشه کنی جهل است.

هر جا انقلابی حرکت کردیم پیروز شدیم

هرجا غفلت کردیم عقب ماندیم. اگر راه را عوض کنید اسلام و انقلاب سیلی خواهد خورد/انقلاب سرمایه ممتاز و منحصر به فرد کشور ماست.

ـ امروز ملت ایرانی می‌تواند بدون اینکه هزینه زیادی متحمل بشود سرمایه زیادی را بدست آورد. اوضاع برای ملت ایران روشن‌تر و زمینه و راه هموارتر است

ـ این اشتباه است که فکر کنیم انقلابی فقط آن کسانی هستند که در دوران امام یا مبارزات بودند، اگر این را معنای انقلابی بگیریم، انقلاب مال همین پیر و پاتال ها خواهد بود. جوانان انقلابی‌اند و می توانند انقلابی باشند، خیلی از این جوانانی که امام را حتی ندیده‌اند.

ـ این هم خطاست که بگوییم انقلابی یعنی طرف افراطی است، انقلابی‌گری به معنای افراطی‌گری نیست، این حرف دشمنان اسلام است و نباید در فرهنگ سیاسی ما جا باز کند. این هم خطاست که از همه انقلابی‌ها یک نوع درجه انقلابی‌گری انتظار داشته باشیم.

ـ من 5 شاخص را برای انقلابی‌گری ذکر می کنم:

1- پایبندی به مبانی و ارزش های انقلاب.

2- هدف گیری آرمان های انقلاب و همت گماشتن برای رسیدن به آن

3- پایبندی به استقلال کشور

4- حساسیت به کار و نقشه دشمن و عدم تبعیت از نقشه دشمن، این عدم تبعیت را قرآن "جهاد کبیر"نام نهاده است.

5- تقوای دینی و سیاسی است. این شاخص‌ها قطعا اگر در کسی باشد انقلابی است.

ـ اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است

اسلام آمریکایی دو شاخه دارد اسلام متحجر و سکولار. حمایت از محرومان و مظلومان در هر نقطه از عالم از ارزش های انقلاب است

اگر پایبندی به مسیر وجود داشت حرکت مستمر خواهد بود، نکته مقابل این عمل گرایی است، هر روز به یک سمت حرکت می کند

ـ این نیست که دشمن همیشه با تهدید حرف بزند بلکه گاهی نامه می نویسند و تملق می کند؛ اگر جمهوری اسلامی خام بشود یعنی نقشه آنها را کامل کرده است. هضم شدن در اقتصاد جهانی خسارت است/ استقلال اقتصادی تنها با اقتصاد مقاومتی بدست می آید.

ـ اینکه معتقد باشیم که اقتصاد مقاومتی فراهم کردن سرمایه گذاری خارجی هاست این اشتباه است. بعضی می گویند دشمن نداریم،اینکه وجود دشمن را توهم توطئه می دانند به نظر ما این خودش توطئه است چون می خواهند حساسیت به دشمن را از بین ببرند.

ـ آمریکا 28 مرداد را راه انداخت

آمریکا درجنگ8ساله حداکثر کمک را به دشمن ما کرد، آمریکا هواپیمای مسافربری ما را زد، سکوی نفتی ما را منفجر کرد، تحریم کرد، اینها دشمنی نیست

هر فرد و جریانی که به خاطر اسلام کار می کند اگر به امریکا اعتماد کرد سیلی خواهند خورد.

ـ ما دشمنان ریز و درشت زیادی داریم ولی عمده اش آمریکا و همین انگلیس خبیث هستند. انگلیسی که دستگاه تبلیغاتی اش ضد امام پاک ما سند رو می کند آنهم از اسناد آمریکایی، کسانی که از زدن هواپیمای مسافربری ابایی ندارند از جعل سند می گذرند.

ـ در همین مذاکراتی که با 5+1 داشتیم

درسی بود که اشتباه است فکر کنیم اگر ما تنازل نکنیم آمریکا تنازل نخواهد کرد. جمهوری اسلامی تعهدهای خود را انجام داده ولی طرف مقابل دبه می‌کند این یک تجربه است، خیلی هم قبل از این تجربه را می دانستند.

ـ دولت و ملت باید همه در کنار هم باشند. کدورت نباید بوجود بیاید.دولت باید با ملت همراه باشد. این با انتقاد منافاتی ندارد

قوای سه گانه هم باید متحد باشند. قوا باید در مسائل اساسی کشور زیر یک چتر قرار گیرند. نگذارید احساسات شخصی و جناحی بر منطق غلبه کند.

ـ نگذارید خطوط فاصل با دشمن کمرنگ بشود. بعضی از این جریان های کشور خطوط خود را با دشمن مشخص نکردند. به وعده خدا اعتماد و اطمینان داشته باشید، ملت ایران اطمینان داشته باشید که به کوری دشمن شما پیروزید

***

یکی از ویژگی‌های مهم امام (ره) این بود که ایشان حکیم بودند، عقلانیت امام از زبدگی‌های ایشان بود ولی در اذهان اینگونه به نظر می‌رسد که عقلانیت با احساس و عاطفه و عشق، گاهی سازگاری ندارد.

امام عقلی عاشق داشت و عشقی عاقل داشت.

هیچ سیاستمداری در اوج تخصص سیاسی‌اش، نتوانست با امام دست و پنجه نرم کند.

امام حق بود و هر کس به جنگ با امام آمد زمین خورد، امام اسلام وحیانی و نبوی و علوی و اسلام ناب محمدی که اسلام زندگی، اقتدار و عزت است را احیا کردند.

امام خواست خودش و همه امت فدای دین شوند، امام چهره غبارآلود اسلام را از پیرایه‌های آمریکایی و تحجر پاک کرد و تهمت زننده و خطرناک جدایی دین از سیاست را توانست افشا کند و اسلام ذهنی کتابخانه‌ای را به صحنه‌ مقابله با قدرت‌های شرقی و غربی کشاند و اقتدار اسلام عینی و قرآنی و وحیانی را ثابت کرد.

همه وجود امام «اسلام» بود و هر جا کوچکترین خدشه‌ای به اسلام و مقدسات اسلامی وارد می‌شد، امام، امامی مجاهد بود، ایشان امامی با صلابت و مقتدر بودند، فتوای تاریخی امام درباره سلمان رشدی مرتد، نشانه این معنا بود

وجود امام مملو از غیرت دینی بود و آمده بود قربانی اسلام بشود، حکومت را برای اسلام می‌خواست، انقلاب را برای اسلام می‌خواست و خودش را برای اسلام می‌خواست و هرگز در این جهت کم نگذاشت.

بیاید از امام یاد بگیریم که برای خدا باشیم، خودمان را وقف خدا کنیم، امام اهتمام به مسلمین داشت؛ امام به فکر نجات مسلمانان از ذلت و بدبختی بود، اسلام سکولار و یا اسلام متحجر، اسلام را منجی نمی‌داند اما امام اسلام را منجی می‌دانست و نجات مسلمانان را در گرو اسلام می‌دانست و به حکم همین اعتقاد، محرومیت محرومان را نمی‌توانست تحمل کند.

امام اشک یتیمان را نمی‌توانست تحمل کند، امامی که در برابر قدرت‌ها خم به ابرو نمی‌آورد و می‌گفت آمریکا را زیر پا له می‌کنیم، این امام در برابر پدران شهدا مکرر گریه کرده بودند.

امام برای محرومان، رزمندگان و مظلومان دریای عاطفه بود، نه سکولار، اسلام واقعی دارد و نه متحجر؛ آدم متحجر چه آخوند باشد و چه غیر آخوند، کاری ندارد که در یمن کودکان چه می‌کشند، آدم متحجر تصور می‌کند اگر نماز بخواند خداوند نماز او را می‌پذیرد.

امام «اسلامی که به امور مسلمین اهتمام دارد» را به صحنه آورد، امام اهتمام به امور مظلومان جهان داشت و فراتر از مسلمانان را مورد توجه قرار داده بود. حساسیت حضرت امام به مردم مظلوم فلسطین و غصب این کشور توسط رژیم صهیونیستی از همین رویکرد ایشان نشات می‌گرفت، لذا امام مجموعه‌ای از فضائل بودند که همه این‌ها برای ما درس است.


تشیع لندنی و تسنن آمریکایی ضد پیامبرند

رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: تشیع لندنی و تسنن آمریکایی ضد پیامبرند. تجلیل از رسول ختمی مرتبت نباید به حرف و سخن محدود شود بلکه تلاش برای تحقق پیام های وحدت بخش آن حضرت، باید مهمترین اولویت کشورهای اسلامی و ملتهای مسلمان باشد. در تحقق این مفاهیم عمیق و سعادت بخش، وظیفه مسئولان، سیاستمداران، علما و نخبگان کشورهای اسلامی، بسیار سنگین تر است

اگر ملتهای مسلمان با این امکانات عظیم و ویژگیهای منحصر بفرد، نه در جزئیات بلکه در جهت گیریهای کلی همدل و همزبان شوند، ترقی و تعالی امت اسلامی تضمین می شود و انعکاس جهانی وحدت و همزبانی دنیای اسلام، مایه «شرف، آبرو و عظمت پیامبر اسلام» خواهد شد. در اربعین حسینی امسال نیز، میلیونها مسلمان که اهل تسنن نیز در میان آنها بودند حادثه ای عظیم و عجیب آفریدند که انعکاس جهانی آن، به عنوان بزرگترین گردهمایی مسلمانان جهان، زمینه ساز افتخار و عظمت دنیای اسلام شد. در تبیین عوامل ایجاد اتحاد دنیای اسلامی، پرهیز از «سوءظن و اهانت فرق مختلف شیعه و سنی نسبت به یکدیگر» را بسیار مهم است و آن تشیعی که با MI6 انگلیس مرتبط است و آن تسننی که مزدور CIA است هر دو ضد اسلام و ضد پیامبرند

در 35 سال اخیر کمکهای ایران به برادران مسلمانان، غالباً به برادران اهل سنت بوده است و نظام اسلامی و ملت ایران با حمایت مستمر از ملت فلسطین و مردم کشورهای منطقه، پایبندی عملی خود را به شعار وحدت، ثابت کرده است. هنگامی که زورگویان جهانی برای ایجاد اسلام هراسی و تخریب چهره نورانی اسلام به شدت مشغول فعالیتند، آیا سخنان تفرقه انگیز و تخریب متقابل چهره فرق اسلامی، خلاف حکمت و عقل و سیاست نیست؟

برخلاف این سیاستهای غیرعاقلانه، جمهوری اسلامی، همچنان سیاست خارجی خود را بر مبنای دوستی و برادری با همه کشورهای اسلامی از جمله دولتهای منطقه، پیگیری خواهد کرد. بر مبنای آیات صریح قرآن، اسلام، پلورالیسم را قبول ندارد. همه ما مسلمانان باید با تکیه بر متون قرآن از جمله آیه شریفه «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفار وَ رُحماءُ بَینَهم» در مقابل استکبار و سرطان مهلک صهیونیسم جهانی و در رأس آنها آمریکا و دولت غاصب اسرائیل بایستیم و در میان خود، مهربان و همراه و همدل باشیم.

مفهوم دشمن در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب




نظرات  (۱)

  • تور به روسیه
  • تور روسیه مرداد 92

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">