تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.


جوانان غرب!  اسلام را بی‌واسطه بشناسید

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در پی حوادث اخیر در پیامی به جوانان اروپا و آمریکای شمالی فرمودند: در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از دین اسلام به‌دست آورید.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر معظم انقلاب متن کامل این پیام به شرح زیر است:
بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و آمریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار می‌دهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ ملّت و سرزمینتان را در دستان شما می‌بینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلب‌های شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمی‌کنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.
سخن من با شما درباره‌ اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه می‌گردد

از دو دهه پیش به این سو - یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی - تلاش‌های زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود

تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد

من در اینجا نمی‌خواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّت‌های غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیرصادقانه و مزوّرانه‌ دولت‌های غربی با دیگر ملّت‌ها و فرهنگ‌های جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و آمریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیرمسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگ‌های اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی می‌کنند.
این به‌ خودی‌ خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگو کردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما می‌خواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری می‌شود؟
شما به خوبی می‌دانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من می‌خواهم از خود بپرسید که


چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزش‌هایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ قدرت‌های بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین می‌گردد؟ پس خواسته‌ اوّل من این است که درباره‌ انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواسته‌ دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضا می‌کند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن می‌گریزانند و می‌ترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمی‌کنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه می‌گویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزش‌هایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما می‌خواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بی‌طرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگرچه هیچکس به‌صورت فردی نمی‌تواند شکاف‌های ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما می‌تواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکاف‌ها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگرچه ناگوار است امّا می‌تواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار می‌دهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنه‌ای. 1393/11/1

پیام رهبر انقلاب به  نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا
رهبر معظم انقلاب همچنین در پیامی به نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا از آنان خواستند به طور ویژه به این بیندیشند که چرا سیاست‌های غربی به اسلام‌هراسی دامن می‌زنند‌؟
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر معظم انقلاب متن کامل این پیام به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جوانان! عزیزان!
حضور شما در مراکز دانشگاهی کشورها، فرصت نگاه ژرف و حکمت‌آمیز به رویدادها و پدیده‌های جهان را به شما و فرصت بهره‌مندی از دانشمندانی جهان‌نگر و جهان‌شناس را به ایران آینده می‌بخشد. اینها را باید قدر شناخت.
فریفتگی به همان اندازه زیان‌بخش است که بی‌خبری. امروزه به‌طور ویژه به این بیندیشید که چرا سیاست‌های غربی به اسلام‌هراسی دامن می‌زنند؟ و کدام عنصر پر قدرت در اسلام سیاسی به شیوه‌ ایران است که قدرتمداران آزمند و متعدّی و مستکبر را به همه‌گونه رویارویی با آن بر می‌انگیزد؟
دانش‌اندوزی را با اندیشه‌ورزی و این هر دو را با پرهیزگاری و پاکدامنی بیامیزید؛ در این‌صورت هیچ اندوخته‌‌ای برای کشور با ثروت وجود جوانانی چون شما برابری نخواهد کرد.
خدا یار و مددکارتان باد.
سیّدعلی خامنه‌ای 3 بهمن 1393

● پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

بسم الله الرحمن الرحیم
جوانان عزیز
اکنون به پنجاه سالگی اتحادیه‌ی خود رسیده‌اید؛ نهاد مبارکی که هدایت اسلامی و شوق و طراوت ایمان را با خصلت‌های جوانی و دانشجوئی پیوند می‌زند و محصول آن می‌تواند انسان‌های عالم و خردمند و پرهیزگار و با بصیرت باشد

بکوشید که خود را و اتحادیه را با این هدف‌های بلند و سعاتبار، هر چه بیشتر، همساز و هماهنگ کنید

کشور و ملت شما برای پیمودن راه طولانی خود به چنین انسانهائی نیازمند است. عزم راسخ و کوشش بی‌وقفه‌ی شما و همه‌ی جوانان و دانشجویان ایران در همه جا تنها راه برای عقیم‌سازی توطئه‌هائی است که جبهه‌ی دشمن در برابر ایران اسلامی سرافراز، از همه نوع و با ابزارهای گوناگون طراحی می‌کند. دل پر امید و توان پر قدرتِ مادی و معنوی خود را آماده و بهنگام، نگاه دارید و با توکل به خدای علیم و حکیم به پیش بروید. خدا یار و نگهدارتان

سیّد علی خامنه‌ای
۲۸ دی ۹۴


زورگویان جهان از اسلام ناب محمدی(ص) در هراسند

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای

 دنیای امروز را تشنه پیام آزادیبخش اسلام ناب است. بدخواهان و زورگویان جهانی، تلاش می‌کنند تا با استفاده از هنر، سیاست، نظامی‌گری و همه ابزارها، مانع شنیده شدن ندای اسلام ناب شوند اما این ندا شنیده شده و نشانه‌ آن هم، هراس روزافزون قدرت‌های استکباری است.

تعداد زیادِ نیروی انسانی و آموزش و تجهیزات نظامی پیشرفته، به تنهایی موجب اقتدار نیروهای مسلح یک کشور نمی‌شوند بلکه باید انگیزه و معنویت و عزم و درکِ حقیقت مسئولیت بر رفتارها و جهت‌گیری‌ها حاکم باشد. دنیا بر روی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران حساب باز می‌کند و آن را جدی می‌گیرد، زیرا می‌داند که هر جا عرصه مسئولیت و رزم‌آوری باشد، نیروهای مسلح سنگ‌تمام خواهند گذاشت.

خود را در این مجموعه پر برکتِ علمی و نظامی، برای اعتلای روزافزون نیروهای مسلح به عنوان یکی از ارکان اقتدار کشور، آماده کنید و همچون محققان و دانشمندانِ جوان که با علم و ابتکار، پدیده‌های علمی را عرضه می‌کنند، با بهره‌گیری از اندوخته‌های علمی و ابتکار و ارائه پدیده‌های نظامی و نوین، سازمان نظامی کشور را به اوج اعتلا برسانید

بشریت بیش از هر زمان دیگر نیازمند است، افزون‌طلبان و زورگویان جهانی که از جاذبه پیام رهایی‌بخش اسلام ناب و تهدید شدن منافع خود به شدت نگرانند، از همه ابزارها به‌ویژه ابزارهای هنری بهره گرفته‌اند تا مردم دنیا را از اسلام بترسانند. ساختن گروه‌های مسلح به نام اسلام و حکومت اسلامی، و قتل عام انسان‌های بی‌گناه به وسیله این گروه‌ها نمونه دیگری از روش‌های دشمنان برای اسلام‌هراسی است. پیام اسلام ناب برای انسانیت، پیام آسایش، عزت، سربلندی و زندگی همراه با امن و امان است و بدخواهان نمی‌خواهند ملت‌ها با این پیام آشنا شوند.

دکتر «رندی شورت» از فعالان اصلی حقوق بشر آمریکا و از منتقدان جدی سیاست‌های استعماری آمریکا در جهان نامه رهبر معظم انقلاب خطاب به قشر جوان اروپا و آمریکای شمالی را نشان از هوش، خرد و محبت ایشان میداند. من هیچ رهبر سیاسی دیگری را در جهان سراغ ندارم که مستقیماً با جوانان صحبت کند. هیچ رهبر سیاسی را در جهان نمی‌شناسم که با صحبت مستقیم با جوانان سعی کند ارتباط واقعی با جوانان داشته باشد. در آمریکا و اروپا آن‌چه مردم از اسلام می‌دانند لزوماً تصویر مثبتی نیست. آن‌چه از اسلام به شیوه‌ای خیلی سطحی معرفی می‌شود آن است که اسلام دین اعراب بادیه نشین است و این باور همواره القا شده و مردم هرگز دنبال حقیقت آن نبودند

من در برنامه رادیویی تماس‌های زیادی داشتم که مردم آمریکا می‌گفتند بعد از دیدن توئیت‌هایی از کلام رهبر ایران درباره ارزش زندگی سیاهان، به ایران علاقه‌مند شدند آنها هیچ وقت نگفتند اوباما به زندگی سیاهان اهمیت می‌دهد اما گفتند آقای خامنه‌ای اهمیت می‌دهد

******

اگر مقام معظم رهبری مشکلات را می دانند پس چرا آنها را حل نمی کنند و اگر هم از مشکلات خبر ندارند این هم خیلی بد است که رهبر مملکت مشکلات را ندانند؛ خلاصه ی سوال این است که گرفتاری ها را در نقطه ی رهبری جامعه متمرکز می کنند.

اینجا یک بحث بسیار علمی و دقیق مطرح می شود. و آن اینکه یک پیامبر یا رهبر زیاد نمی تواند از حد مردم خودش جلوتر برود و مسئولینی که برای مردم می گذارد کسانی در حد خود مردم هستند. اتفاقا در جامعه ی ما خیلی از این مسئولین را خود مردم انتخاب می کنند. امام تا دقیقه ی نود از بنی صدر حمایت کرد، اصلا اسناد اینکه با سازمان سیا همکاری می کند در آمده بود. در یکی از نامه ها تنها کسی که بر سر مقدار حقوق خود با سیا چانه زده بود، همین آقای رئیس جمهور ما بود. ولی امام(ره) فرمود مردم باید ببینند چه انتخاب کرده اند.

عمروعاص از فرماندهان سپاه پیغمبر بود و اتفاقا او را برای جهاد می فرستاد و خراب می کرد و بر می گشت حالا نمی توان گفت چرا پیغمبر عمرو عاص را می فرستاد و به جای او علی را نمی فرستاد. اتفاقا رسول خدا بعد از این که منش دیگری رفتار می کنند؟ اگر اینگونه باشد که دوباره منافقان پدر حکومت اسلامی را در میاورند، اگر اینگونه نباشد اخلاق امام زمان نعوذبالله بدتر از رسول اکرم یا امیرالمومنین است؟ اگر با اشاره با مردم صحبت کنند دوباره منافقین همان مشکلات را ایجاد می کنند. آیا مولا از فرماندار و والی که انتخاب کرده بود نمی دانست پولی که در اختیار او از خزانه داده است که به محل مشخص خود برود متواری و پنهان خواهد شد . مسلما می دانست ولی برای آیندگان این کار بایستی انجام می شد.

چرا ائمه ی هدی مثل امیرالمومنین(ع) با اشاره با مردم حرف می زدند؟! امیرالمومنین فرمود پای رکاب من منافق هست، بروید و بشناسید. خب چرا توضیح نمی دهند که این منافق اشعث است و بگیرند و او را اعدام کنند، چرا با اشاره صحبت می کنند؟ و صریحا دستور نمی دهند؟!  این اشاره یعنی احترام به مردم و مردم باید رشد کنند. هیچ وقت بنا نیست گروهی از آدم های خوب بیایند و مردم را اداره کنند. خیلی از مردم ما این را می خواهند که رهبری خودش گروهی از بهترین ها را جدا کند و با آن ها مملکت را اداره کند و مشکلات را حل کنند. ببخشید پیغمبر اکرم و امیرالمومنین هم این کار را نکردند.

فلسفه ی هدایت بشر این است که شما به مردم اجازه دهید که درک خود را نشان دهند. سوال اگر مردم درک خود را نشان ندادند چه می شود؟ پاسخ این است که امام حسین به گودی قتلگاه می رود. همین است که پیامبر اکرم مظلوم واقع می شود به طوری که می فرمایند هیچ کس به اندازه ی من اذیت نشد. امیرالمومنین مظلوم می شوند. حقیقت این است که اولیای خدا نمی خواهند به جای مردم باشند و عمل کنند. اما امام زمان با زبان اشاره با مردم سخن نمی گویند. ایشان با اشاره صحبت می کنند و اخلاقشان در صبر و سعه ی صدر با پیامبر هیچ فرقی نمی کند. پس چرا این مشکلات نفاق در زمان امام زمان نیست؟! به دلیل اینکه مردم در زمان امام زمان به رشدی می رسند که اشاره های حضرت را می گیرند و منافقین را از دم تیغ می گذرانند.

رهبری یا امام نمی تواند آدم بدها را قلع و قمع کند. اگر حضرت امام بنی صدر را زود قلع و قمع می کرد هیچکس نمی توانست در تاریخ به قانونمند بودن این کشور احترام بگذارد و می گفتند اینها هر کسی را که مطابق سلیقه شان نباشد از دم تیغ می گذرانند. ولی بنی صدر را آنقدر نگه داشت تا حرمت قانون بالا رود تا در آینده بتوان به این قانون تمسک جست و اختلافات زیادی با قانون نباشد. امام بنی صدر را طبق قانون عزل کردند. نگه داشتن بنی صدر توسط حضرت امام باعث بالا رفتن هوش مردم شد و آن ها رشد کردند در حالیکه امام با اشاره قبلا از بنی صدر حرف زده بود مردم باید می گرفتند. امام هم همین کار را کرد آقای هاشمی رفسنجانی می گفت من چند بار پیش امام گریه کردم که بنی صدر را عزل کنید ولی امام قبول نکرد. آخر هم فرمودند چون قدرت استیضاح دارید بروید و با استیضاح رئیس جمهور را عزل کنید. بنی صدر طرفدار داشت و اگر طرفداران خود را به خیابان میاورد. طرفداران او ۸۰ درصد بودند و طرفداران حزب الله ۲۰ درصد! اگر اینها به خیابان ها می آمدند تا مجلس شورای اسلامی کاری می کرد او قتل ها و شورش ها را انجام داده بود داشت از کشور خارج می شد.

خیلی ها انتظار داشتند که رهبری خلاف قانون عمل کند و انتخابات را باطل کند. آقا می فرمود چه دلیل قانونی ای وجود دارد ما این کار را کنیم. مملکتی که توسط یک روحانی شاگرد پیامبر و ائمه می خواهد هدایت شود باید به همان شیوه ی آن ها عمل کند با زبان اشاره و سعه صدر و تسامح. پس چطور باید جلوی آدم های بد را گرفت؟ از طریق کودتا از بالا؟ نه از طریق هوشیاری مردم. لذا آقا به هوشیاری و بصیرت بسیار توجه دادند. لذا دیگر مسائل و مشکلات موجود هم به همین ترتیب می باشد ( تعهد و تخصص و قانون مداری )


پیام رهبر انقلاب، مکمل نامه امام خمینی درباره اسلام ناب بود

پیام رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی و شباهت‌ها و تفاوت‌های آن با نامه‌ امام خمینی رحمه‌الله: حضرت امام از یک ضلع دیگری شروع کردند؛ ایشان از مسئولین و متفکرین شروع کردند و رهبری سفره را برای عموم باز کردند. این دو ضلع به هم می‌رسند.

دی ماه 67، درست در زمانی که گورباچف، رئیس‌جمهور وقت اتحاد جماهیر شوروی مشغول اصلاحات اقتصادی- سیاسی خود موسوم به پروسترویکا و گلاسنوست بود، امام خمینی رحمه‌الله نامه‌ای برای او نوشت و صراحتا اعلام کرد که صدای شکستن استخوان‌های کمونیسم به گوش می‌رسد. در آن زمان، شاید گورباچف هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد که آخرین رئیس‌جمهور شوروی باشد. اما چند سال بعد مشخص شد که پیش‌بینی امام درست بوده است.

اسلام‌هراسی در یک دهه‌ اخیر و با استفاده از ابزارهای متنوع، افزایش قابل توجهی داشته است. اما ما شاهد بودیم که پس از حوادث فرانسه، آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای نامه‌ای را خطاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی نوشتند

پیام رهبر معظم انقلاب، که مخاطبش جوانان غرب است، هم از لحاظ ساختار، هم از لحاظ ادبیات و هم از لحاظ محتوا، دارای ویژگی‌های بسیار نویی است. گذشته از نو بودن، ناظر به مسائل مهمی است که امروزه در دنیا می‌گذرد؛ از جمله سیاست‌های غرب در جهانگشایی و بخصوص در تقابل با اسلام.
پیام رهبر معظم انقلاب برای آینده‌ غرب بسیار ثمربخش است. اگر به تاریخ برگردید، می‌بینید انقلاب کبیر فرانسه که کل تاریخ غرب خودش را به آن مدیون می‌داند، سه شعار کلیدی داشت. یکی «
égalité» به معنای «مساوات» بود؛ یعنی یک گروه، دیگران را استثمار نکند، درحالی‌که امروز می‌بینید که در جامعه‌ غربی، صحبت از مساوات وجود ندارد. آنها که پول دارند، حکومت می‌کنند. شعار دوم «liberté» بود؛ یعنی آزادی. آزادی هم در حد مسائل پیش‌پا‌افتاده وجود دارد؛ یعنی شما حق ندارید درباره‌ این عقلانیت و پایه و اساس پرسش و تحقیق کنید.
«لا اکراه فی دین» همین است؛ یعنی شما به ما یک ایدئولوژی را تحمیل نکنید و بگذارید ما به‌عنوان یک انسان، خودمان انتخاب کنیم که لائیک باشیم یا نباشیم. چنین انتخابی وجود ندارد. شعار سوم «
fraternité» بود؛ یعنی برادری. چیزی که امروز در غرب وجود ندارد. برای مثال، در یک جنگ جهانی، 56 میلیون آدم کشته شده‌اند. خشونت‌هایی که بعداً در ویتنام تا امروز پیگیری می‌کنند و خشونت‌های داخلی، نژادپرستی، خودمحوری و خودبزرگ‌بینی در کشوری که می‌گوید مهد آزادی است، محصول این تمدن است. این تمدن، محکوم به شکست است و آینده‌ای ندارد.

لذا پیام رهبر معظم انقلاب در واقع، آغاز تحرکی خواهد بود که ایجاد می‌کند. اصلاً ما نمی‌گوییم شما بیایید مسلمان شوید. ما می‌گوییم اسلام و این دین خودساخته‌ سکولار لیبرال را به‌دور از تبلیغات، با هم مقایسه کنید.
ما تمدن غربی را به چند روش می‌توانیم ارزیابی کنیم. یکی اینکه برمبنای استدلال، بگوییم حرف حساب شما چیست؟ دیگر اینکه برمبنای دستاوردها، بپرسیم که شما برای بشریت چه هدیه آوردید؟ در پیام رهبر معظم انقلاب، به هر دو شاخص اشاره شده است که جوانان و نسل جدید در کشورهای غربی و دُول غیرغربی، بتوانند این اجازه و شجاعت را داشته باشند که سئوال کنند.
چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی بین این دو نامه و پیام وجود دارد؟

جهات مشترکی دارد، منتها در اشل‌های مختلفی است. حضرت امام نظرش این بود که توجه مسئولین امپراتوری شوروی را بکشاند به این جهت که شما اگر از مارکسیسم بُریدید، درِ باغ سبز غربی‌ها شما را گول نزند. جهت شباهت دیگر این است که حضرت امام به گورباچف می‌گویند علت شکست خود را خوب بشناسید. علتش جنگ احمقانه‌ شما با خدا بود. چرا با خدا می‌جنگید؟ لذا آن‌ها را دعوت کردند این جنگ را خاتمه دهند و اسلام را از منابع اصلی بشناسند.
حتی منبع به ایشان گفتند؛ از آثار شیخ‌الرئیس تا محی‌الدین عربی. حتی استدلال مهمی آوردند که متأسفانه خوب هم در کشور تبیین نشد. یک نکته‌ فلسفی امام در آن پیام دارند که بحث «تنازل» است؛ یعنی شما همه‌چیز انسان را نمی‌توانید به‌شکل مادی تنازل دهید. یکی از آن مسائل، فهم و نفس است. امروز بزرگ‌ترین مشکلات تفکرِ مادیِ سکولار، همین است. جالب است امام درباره‌ همین موضوع، آنجا بحث کرده است. می‌خواهم بگویم حتی امام نه تنها منبع را دادند، بلکه نقطه‌ مباحثه را هم مشخص کردند؛ نقطه‌ای که هرگز ما آن را به‌خوبی تبیین نکردیم.

حضرت امام از ضلع دیگری شروع کردند. ایشان از مسئولین و متفکرین شروع کردند و رهبری سفره را برای عموم باز کردند. این دو ضلع به هم می‌رسند، پیام رهبر معظم انقلاب مکمل نامه امام خمینی (ره) بود ولی نباید بگذاریم نامه‌ مقام معظم رهبری شبیه پیام حضرت امام شود. البته آن پیام هم آثار خودش را داشت، ولی هرگز نتوانستیم جوهرش را بیرون بکشیم. پیش‌بینی امام، هم راجع‌به مارکسیسم بود و هم راجع‌به تمدن و امپراتوری غرب. جالب است یادتان باشد آن موقع که امام پیام را نوشتند، خانم تاچر (نخست‌وزیر وقت بریتانیا) شعارش این بود که فراموش نکنید گورباچف می‌خواهد مارکسیسم را زنده کند. حواستان باشد، گول نخورید. حضرت امام این نظر را دقیقاً رد کردند و فرمودند مارکسیسم مُرد و صدای شکستن استخوان‌هایش به گوش می‌رسد

جایگاه و شخصیت امام خمینی(ره) از منظر رهبر معظم انقلاب خورشید از نگاه خورشید

انسان ها در جهان سه نوع نمود پیدا می کنند:
1. افرادی که فقط به اندازه یک فرد در جامعه مؤثرند.
2. افرادی که به اندازه یک قوم و گروه می توانند در جامعه مؤثر باشند.
3. افرادی که به بزرگی جهان و کل امت در جامعه تأثیر گذارند. مصداق قشر سوم، انبیاء و اولیاء و برخی از تربیت شدگان و پیروان آنها می باشند. پیامبر اسلام سیدمخلوقات است؛ امیرمؤمنان(ع) محور حق است؛ و سایر معصومان(ع) نیز مربی و راهبر جامعه، و واسطه خالق و مخلوق بودند

یکی از تربیت شدگان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت، حضرت امام خمینی(ره) بودند که به اندازه یک امت در جامعه مؤثر واقع شدند و از مسلمانان، یک امت واحد با اهداف، عملکرد و مبانی واحد، بوجود آوردند و از مستضعفان و آزاداندیشان و حق منشان، یک جامعه متحد علیه مستکبران و ستمگران به وجود آوردند.

 

 ابعاد شناخت، علاقه و ارتباط میان دو خورشید
مقام معظم رهبری از بدو شروع نهضت اسلامی در کنار و همراه حضرت امام«ره» بود، و حقیقت و شخصیت اش را بیش از دیگران می شناخت

حضرتش در مورد لزوم تلاش برای شناخت امام(ره) از سوی تک تک افراد جامعه چنین فرمودند: « همه سعی کنند شخصیت امام خمینی(ره) را با همان ابعاد عظیم به درستی بشناسند.»

امام راحل«ره» نیز، در مورد جایگاه مقام معظم رهبری فرمودند:

« این جانب که از سالها قبل از انقلاب با جناب عالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط بحمدالله تاکنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم... از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید.»

مقام معظم رهبری در شخصیت امام(ره) فرمودند: « امام خمینی سلام الله علیه یک حقیقت همیشه زنده است

 

شجاعت و دلیری

شهامت و شجاعت از صفات بارز مردان الهی اعم از انبیاء و امامان معصوم و اولیاء الهی است. ایستادگی و مقاومت و مبارزه با شیطانهای درونی (نفس اماره) و شیطانهای بیرونی (ظالمان و مستکبران) شیوه و توصیه انسانهای نبوی و علوی است. امام اول، مجسمه شهامت و شجاعت، فرزندان و جامعه را اینگونه سفارش فرمودند: کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً دشمن ستمگران و کمک ستمدیده ها باشید. امام(ره) نیز این چنین بوده و این صفت را از اجداد پاکش به ارث داشته است.

وی با تمام کفر شرقی و غربی، طاغوت داخلی (دودمان پهلوی، منافقین کوردل) و خارجی(انگلیس، آمریکا و اسرائیل و شوروی) با شعار نه شرقی و نه غربی مبارزه کرد. خلف صالح اش شجاع مرد استکبارستیز، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در این مورد فرمودند: «از دیگر خصوصیات او (امام راحل) شجاعت و دلیری وجان نثاری او بود، آماده بود که در آنجایی که او حق می گوید و دنیا باطل می گوید، با آن دنیا مواجه شود. این که در یکی از بیانیه های خود فرمود: «اگر استکبار جهانی، دین ما را تهدید کند، ما هم همه دنیای او را تهدید خواهیم کردراست می گفت، می توانست در مقابل دنیایی بایستد،

همچنان که آن روزی که این فریاد را در سال 1341 در قم بلند کرد، اول کار، کسی با او نبود... امام بزرگوار مردی هوشیار، با شهامت، با تدبیر، با ابتکار و دریادل بود، امواج سهمگین در مقابل او، چیز کم اهمیتی محسوب می شدند. هیچ حادثه سنگینی نبود که بتواند او را شکست بدهد، او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار کند همه حوادث تلخ و سختی که در زمان ده ساله رهبری آن بزرگوار پیش آمد- که خیلی زیاد هم بود- امام از همه آنها بزرگ تر بود.»
روح خدا با سخنان کوبنده و دشمن شکن به حاکمیت استبداد درایران خاتمه داده و روشنی اسلام را برصفحه قلب امت مستضعفان تاباند که فرمودند: «نهضت مقدس اسلامی ما عمر چپاولگری ها و دیکتاتوری ها را درایران به سر آورده است.» درمورد شجاعت و شهامتش در دوران اول شروع نهضت اسلامی، خود فرمودند: «اگر من یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی بزنم، می زنم و دنبال اش راه می افتم و از هیچ چیزی نمی ترسم

 لزوم تبری از دشمنان امام خمینی(ره)
رهبر انقلاب درضرورت تبری مؤمنین و دوستان امام و انقلاب اسلامی فرمودند: «این عقلانیت است که دشمنان این ملت و دشمنان این کشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب، شما را از خود بدانند و برای شما کف و سوت بزنند، شما هم همین طور خوشتان بیاید، دل خوش کنید، این عقلانیت است؟! این نقطه مقابل عقل است. عقل این است که به مجردی که دیدید برخلاف آن مبانی ای که شما ادعایش را می کنید، چیزی ظاهر شد، فورا خودتان را بکشید کنار، بگویید نه نه نه، ما نیستیم. به مجردی که دیدید به عکس امام خمینی(ره) اهانت شده به جای اینکه اصل قضیه را انکار کنید، کار را محکوم کنید...در این قضایای اهانت به امام راحل رضوان الله تعالی علیه، مردم ما عصبانی شدند خشمگین شدند، حق هم دارند، اعلام برائت کردند، جا هم داشت، خوب هم بود

نگرانی از انحراف انقلاب

 همواره خاطر بزرگانی چون حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، شهید مطهری و بسیاری از دلسوزان نظام را به خود مشغول ساخته است. در برخورد با این معضل باید توجه داشت که افراد منحرف از ارزشهای انقلاب را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد: یک دسته کسانی هستند که به آن اهداف و آرمانها ایمانی ندارند. پس از نسل انقلاب، ممکن است نسلی زمام امور را به دست گیرند که شناختی از آن آرمانها نداشته و به آن اصول و مبانی انقلاب معتقد نباشند؛ بنابراین جهل به اهداف و باورهای انقلاب می‌تواند یکی از زمینه‌های انحراف باشد. دسته دیگر از افراد منحرف از انقلاب، کسانی هستند که از آرمانهای انقلاب شناخت کافی دارند، اما عاملی روانی درون آنان نهفته است که وادارشان می‌سازد با این ارزشها و باورها مبارزه کنند.

برخی افراد منحرف، با اینکه به ارزشها و اصول انقلاب علم دارند، خواهان عملی شدن آنها در جامعه نیستند؛ بنابراین گرایشهای این افراد مانع از آن می‌شود که خواهان تحقق حکومت آرمانی اسلامی باشند. برای جلوگیری از این انحرافها باید مراقب بود که شور و نشاط برای تحقق این آرمانها رنگ نبازد، شور و نشاطی که ارزشها و باورهای انقلابی را مستحکم می‌سازد و پشتوانه‌ای قوی برای حرکت اجتماعی ایجاد می‌کند.مرور زمان عاملی منفی برای کم‌رنگ شدن عواطف و ارزشهای انقلاب است. با گرم نگه داشتن تنور انقلاب و ارزشهای آن می توان با انحرافها مبارزه و آنها را خنثی کرد. باید زمینه زنده ماندن ارزشها و باورهای اسلامی را تقویت کرد تا این انقلاب بتواند در سایه عواطف و احساسات دینی، از هر گونه انحراف مصون ماند.


دشمن‌شناسی، شجاعت سیاسی و استکبار ستیزی

علاقه و اعتماد به آراء مردم
او معتقد به مردم بود؛ حقیقتاً به آراءِ مردم اعتقاد داشت. او به نظر و به رأى مردم اعتقاد داشت که من در خطبه‏ دوم در این باره مختصرى صحبت خواهم کرد به مردم از صمیم قلب علاقه داشت؛ به مردم عشق مى‏ورزید و آن‏ها را دوست مى‏داشت... امام به مردم اعتماد داشت. انقلاب که پیروز شد، امام مى‏توانست اعلان کند که نظام ما، یک نظام جمهورى اسلامى است؛ از مردم هم هیچ نظرى نخواهد؛ هیچ‏کس هم اعتراضى نمى‏کرد؛ اما این کار را نکرد. درباره‏ اصل و کیفیت نظام، رفراندم راه انداخت و از مردم نظر خواست؛ مردم هم گفتند «جمهورى اسلامى»؛ و این نظام تحکیم شد. براى تعیین قانون اساسى، امام مى‏توانست یک قانون اساسى مطرح کند؛ همه‏ مردم، یا اکثریت قاطعى از مردم هم یقیناً قبول مى‏کردند. مى‏توانست عدّه‏اى را معیّن کند و بگوید اینها بروند قانون اساسى بنویسند؛ هیچ‏کس هم اعتراض نمى‏کرد؛ اما امام این کار را نکرد. امام انتخابات خبرگان را به راه انداخت و حتّى عجله داشت که این کار هرچه زودتر انجام گیرد. در انقلاب‏هاى دنیا که البته غالباً هم کودتاست و انقلاب نیست کسانى که در رأس قرار مى‏گیرند و زمامدار مى‏شوند، براى خودشان یک سال، دو سال فرصت قرار مى‏دهند و مى‏گویند تا وقتى آماده براى رأى‏گیرى شویم، باید این مدّت بگذرد؛ اما همان را هم غالباً تمدید مى‏کنند! امام دو ماه از پیروزى انقلاب نگذشته بود که اولین انتخابات یعنى همان رفراندم جمهورى اسلامى را به راه انداخت. یکى، دو ماه بعد، انتخابات خبرگان قانون اساسى بود. چند ماه بعد، انتخابات ریاست جمهورى بود. چند ماه بعد، انتخابات مجلس بود. در یک سال که همان سال 58 باشد امام چهار بار از آراء مردم براى امور گوناگون استفسار کرد: براى اصل نظام، براى قانون اساسى نظام که قانون اساسى یکبار خبرگانش انتخاب شدند، یکبار خود قانون اساسى به رأى گذاشته شد براى ریاست جمهورى و براى تشکیل مجلس شوراى اسلامى.(آیت‏اللّه خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص47\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ تهران‏، 14/ 03/ 1378)
عظمت روحى در مرگ فرزند
عزیزان من! در ایران، در آن دوران چهارده ‏ساله بخصوص در این سال‌هاى آخر مبارزان اسلامى احساس تنهایى نمى‏کردند؛ همیشه احساس مى‏کردند که امام با آن‏ها مرتبط و متّصل است. در ماجراى درگذشت فرزندش، یک بُعد دیگر از ابعاد این شخصیت عظیم آشکار شد. خیلى‏ها بزرگند، عالمند، شجاعند؛ اما آن کسانى که این عظمت‌ها در درون عواطف و در زوایا و اعماق دل آنها امتداد داشته باشد، خیلى زیاد نیستند. مرد مسنّى در سنین نزدیک به هشتاد سال در آن زمان، وقتى‏که فرزند فاضل و برجسته‏اش از دنیا رفت که در واقع پسر او هم یک پسر برجسته و یک فاضل و یک عالم ممتاز و یک امید آینده بود جمله‏اى که از او نقل شد و شنیده شد، این بود که «مرگ مصطفى از الطاف خفیّه‏ى الهى است»! او این را مهربانى الهى و لطف پنهانى خدا تلقّى کرد؛ این‏طور فهمید که خدا به او لطف کرده است؛ آن هم لطفى پنهانى! ببینید چقدر عظمت مى‏خواهد در یک انسان! این مصیبت‌ها و این سختی‌ها و این شدّت‌هایى که در دوران انقلاب بر این مرد بزرگ وارد آمد و او مثل کوه استوارى آنها را تحمّل کرد، ریشه‏اش در همین عظمت روحى است که در مقابل مرگ عزیزى این‏چنین، چنین برخوردى پیدا مى‏کند. بعد هم قضیه‏ تبعید ایشان از عراق و شروع هجرت آن بزرگوار به کویت و سپس به فرانسه بود؛ که فرمود اگر به من اجازه‏ اقامت در کشورى ندهند، فرودگاه به فرودگاه خواهم رفت و پیامم را به همه‏ دنیا خواهم رساند. آن عظمت، آن شجاعت، آن شرح صدر، آن استقامت کم‏نظیر، آن قدرت رهبرى الهى و پیامبرگونه، باز خودش را در اینجا نشان داد. این هم بُعد جدیدى از ابعاد شخصیت آن بزرگوار بود. بعد هم که جریانِ آمدن ایشان به ایران و مواجهه با آن قضایا و تشکیل نظام جمهورى اسلامى بود. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص43\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)
اقتصادی:
خدمت به مستضعفان و محرومان و مظلومان
نزدیک چهل روز است که امام خمینى‏، آن بنده‏ مطیع خدا، آن دشمن آشتى‏ناپذیر مستکبران، آن طرفدار و خدمتگزار مستضعفان و محرومان و مظلومان، آن برافرازنده‏ پرچم اسلام ناب محمّدى و افشاگر اسلام آمریکایى، آن فریادرس مسلمانان جهان، آن مجمع خصال والاى اسلامى و آن مسلمان کامل، در میان ما نیست‏. ‏(آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، مکتوبات، سال‏1368، ص41\ پیام به حجاج بیت‏اللّه الحرام‏، 14/ 04/ 1368) اوّل انقلاب، براى کارهاى گوناگون و براى حمایت از مستضعفان و محرومان، امام دستورات فراوانى داد و کارهاى زیادى انجام گرفت. مؤسّساتى مثل جهاد سازندگى، مثل بنیاد مسکن، مثل کمیته‏ امداد، مثل بنیاد مستضعفان و جانبازان و مثل بنیاد پانزده خرداد، براى کمک‏رسانى به مردم تشکیل شد. مسائلى که براى امام در حاکمیت و در اداره‏ کشور مطرح بود، اینها بود. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص45\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)
سوم از مشخصه‏هاى خطّ امام، عدالت اجتماعى و کمک به طبقات مستضعف و محروم است که امام آنها را صاحب انقلاب و صاحب کشور مى‏دانست. امام، پابرهنگان را مهم‏ترین عنصر در پیروزی‌هاى این ملت مى‏دانست؛ همین‏طور هم هست و همان‏طور که گفتیم، امام به گفتن هم اکتفا نکرد. امام از همان اوّل انقلاب، جهاد سازندگى، کمیته‏ امداد، بنیاد مستضعفان، بنیاد پانزده خرداد و بنیاد مسکن را به وجود آورد و دستورات مؤکّد به دولت‌هاى وقت داد. عدالت اجتماعى، جزو شعارهاى اصلى است؛ نمى‏شود این را در درجه‏ دوم قرار داد و به حاشیه راند. مگر مى‏شود؟! حالا عدّه‏اى از آن طرف در مى‏آیند که امام فرمود: انقلابِ ما انقلاب نان نیست، براى نان نیست! بله؛ انقلاب اکتبر روسیه که در سال 1917 پیدا شد، به‏خاطر قطع شدن نان در شهرهاى اصلى آن روز مثلًا مسکو بود. اگر مردم آن روز نان داشتند همین نان معمولى آن انقلاب پیش نمى‏آمد. انقلاب ما این‏گونه نبود، انقلاب ما براساس یک ایمان بود؛ اما معنایش این نیست که انقلاب نباید به زندگى مردم، به اقتصاد، به نان و به رفاه مردم بپردازد. این چه حرفى است!؟ امام به این مسائل مى‏پرداخت و دستور مى‏داد و آنچه در درجه‏ اوّل، مورد نظر امام بود، عبارت بود از طبقات محروم و مستضعف. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص47\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)
سیاسی:
اسلام، مردم، قانون‏گرایى و دشمن‏ستیزى

خود ولایت هم ذوب در اسلام است. روزى که شهید صدر گفت: «در امام خمینى‏ ذوب شوید؛ همچنان که او در اسلام ذوب شده است»، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسى بود، نه جمهورى اسلامى بود، نه نظامى بود، نه دستگاهى بود. در صحنه‏ آشفته‏ هواها و جریان‌ها و خطوط مختلف، یک قامتِ برافراشته و یک علمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهید صدر مى‏گفت در او ذوب شوید. راست هم مى‏گفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود. ‏(آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1383، ص46\ بیانات در دیدار نمایندگان هفتمین دوره‏ مجلس شوراى اسلامى‏، 27/ 03/ 1383) و در جایی دیگر در مورد حضرت امام(ره) می‌فرمایند: امروز من در این مجمع عظیم، یک بُعد از شخصیت امام را به عرض شما برادران و خواهران و همه‏ ملت ایران مى‏رسانم. چون سیره‏ امام بزرگوار فقط بیان شخصیت یک انسان نیست؛ بلکه راهنماى عمل همه‏ ملت ایران و مسلمانان جهان است؛ راهنماى عمل همه‏ کسانى است که مى‏خواهند در سایه‏ اسلام، براى خود زندگى شایسته‏ انسانى فراهم کنند... این بُعد از شخصیت امام عبارت است از اینکه امام در ساخت و مهندسىِ نظام جمهورى اسلامى، همه‏ عناصر و اجزایى را که مى‏توانست این نظام را استوار و ماندگار کند، مورد ملاحظه قرار داد و با مهارتِ تمام این عناصر اصلى را در درون این بناى شامخ و مستحکم کار گذاشت. این عناصر اصلى عبارت است از اسلام، مردم، قانون‏گرایى و دشمن‏ستیزى. امام بزرگوار در بناى نظام شامخى که به جاى رژیم پوسیده‏ سلطنتى در ایران بر سر کار آورد، این عناصر و اجزا را با دقّتِ تمام کار گذاشت؛ در عملِ خود به آنها پایبند و متعهّد ماند و در پیام و بیان و تعالیمِ خود بر آنها پافشارى کرد. ‏(آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1380، ص51\ بیانات در اجتماع زائران مرقد مطهّر امام خمینى (ره)، 14/ 03/ 1380)
مبارزه با استکبار
 رهبر کبیر انقلاب اسلامى که خود را بسیجى مى‏شمرد و بدان افتخار مى‏کرد، جهانى را در مقابله با استکبار و قدرت‌هاى ستمگر عالم بسیج کرد و خواب راحت را از چشم زورگویان زدود و نور امید را که کلید همه‏ى پیروزی‌ها و پیشروى‏هاست، در دل ملتها تابانید. بى‏شک همه‏ دستگاه‏هاى استکبار نیز به آسانى نخواهند توانست بذرى را که او پاشیده، جمع کنند و بنایى را که او پى‏افکنده، ویران سازند؛ اگرچه به‏شدت و قساوتى عنادآمیز، با نتایج و ثمرات جهاد بزرگ او در مبارزه و معارضه‏اند. ‏(آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، مکتوبات، سال‏1368، ص168-167\ پیام به گردهمایى سراسرى فرماندهان بسیج، به مناسبت سالروز انتشار پیام رهبر فقید انقلاب براى تشکیل بسیج مستضعفان و گرامیداشت هفته‏ى بسیج‏، 02/ 09/ 1368)
روی گردانی از ریاست
در سال 1340 مرحوم آیت‏اللّه بروجردى مرجع تقلید درگذشت. مراجع بزرگوارى بودند که مطرح شدند و دوستان‌شان نام آن‏ها را مى‏آوردند. اینجا صحنه‏اى شد براى اینکه این مرد امام بزرگوار به همه نشان دهد این درس اخلاقى که مى‏گفته است، فقط زبانى و به قصد یاد دادن به دیگران نبوده است؛ بلکه خود او اوّلین عامل به درس‌هاى تهذیب نفس است. همه دیدند، همه فهمیدند و تصدیق کردند که این مرد از مقام و از مطرح شدن براى ریاست حتّى اگر آن ریاست، مرجعیّت باشد که یک ریاست روحانى و معنوى است روى‏گردان است و براى مقام و منصب و رتبه و شخصیت، هیچ‏گونه تلاشى نمى‏کند؛ بلکه اگر دیگران هم بخواهند براى مطرح کردنش تلاش کنند، تا آنجایى که بتواند، مانع مى‏شود. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص42\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)
شجاعت سیاسى
در اینجا بُعد جدیدى از شخصیت این مرد آشکار شد؛ بُعد قدرت رهبرى، شجاعت سیاسى، آشنایى با ریزه‏کاری‌هاى کارهاى دشمن، هوشیارى نسبت به هدف‌هاى دشمنان؛ این بُعد در عمل آشکار شد. سال 42 یعنى سال دوم مبارزه رسید که سال شدّت عمل‌ها و فشارها و کشتارها بود. آنجا امام مثل خورشیدى در آسمانِ امیدهاى ملت ایران ظاهر شد. در موضع یک مرد فداکار و یک آتشفشان؛ کسى که همه‏ احساسات لازم براى یک مرد جهانى، یک مرد میهنى، یک مرد اسلامى در او جمع است؛ شجاعت لازم را دارد، قدرت بسیج عظیم مردم را دارد، صراحت لازم را دارد؛ چه در اوّل سال 42 که ماجراى حمله‏ کماندوها به مدرسه‏ فیضیه و حوزه‏ قم پیش آمد و چه در پانزده خرداد سال 42 که عظمت امام در آنجا آشکار شد

ملت ایران ناگهان احساس کرد که پشت و پناهى دارد؛ قلّه‏ى عظیمى وجود دارد که مى‏تواند به او چشم بدوزد و به آن توجّه کند. امام در پانزده خرداد این‏گونه در صحنه ظاهر شد. بعد از این ماجرا، زندان و تبعید و فشارهاى فراوان وجود داشت و امام در آن روز جوان نبود. براى ما که آن روز جوان بودیم، زندان رفتن و ماجراهاى مشکلى که پیش مى‏آمد، خیلى سخت نبود؛ بیشتر شبیه یک سرگرمى بود؛ اما امام در آن سال در سال شروع مبارزه شصت‏وسه‏ساله بود. در شصت و سه‏سالگى، این مرد با جوشش احساس خود مى‏توانست احساسات یک ملت را به جوشش آورد. زندان رفتن و تبعید شدن براى کسى در آن سنین، کار آسانى نبود؛ اما این فداکارى و از خودگذشتگى و خطرپذیرى در این مرد آشکار شد

این هم بُعد جدیدى بود؛ یعنى مردى که در راه آرمان‏هاى بزرگ و در راه تکلیف شرعى، هیچ مشکلى نمى‏توانست مانع راه او بشود. این جریان، در سال 42 و 43 به تبعید چهارده‏ساله‏ امام، اول به ترکیه و بعد هم به عراق منتهى شد. (آیت ‏اللّه خامنه‏ اى 14/ 03/ 1378)
شما باید شجاعت‌تان را حفظ کنید. این ملت و انقلاب و کشور، در درجه‏ اول با شجاعت آن رهبر بزرگ- که شجاعتى شبیه پیامبران و اولیاى بزرگ خدا در او بود- و سپس با شجاعت یکایک آحاد این مردم توانست تا اینجا بیاید. (آیت ‏اللّه خامنه‏ اى 19/ 10/ 1368)
جمع بین زعامت و رهبری با زهد
آنچه که در دوره‏ بعد از تشکیل نظام اسلامى، از ابعاد وجودى امام مشاهده شد، به نظر من به مراتب مهم‏تر و عظیم‌تر بود از آنچه که قبلًا دیده شده بود. در این دوران، امام این شخصیت برجسته و ممتاز در دو بُعد و دو چهره مشاهده مى‏شود: در دوران حکومت، یک چهره، چهره‏ رهبر و زمامدار است؛ یک چهره، چهره‏ یک زاهد و عارف. ترکیب این دو با هم، از آن کارهایى است که جز در پیامبران، جز در مثل داود و سلیمان، جز در پیامبرى مثل پیامبر خاتم)ص) انسان نمى‏تواند دیگر پیدا کند. اینها حقایقى است که ملت ایران در طول سال‌هاى متمادى آنها را لمس کرده؛ ما هم که از نزدیک شاهدش بودیم و دیدیم. تربیت اسلامى و قرآنى این است

امام به چنین چیزى همه را دعوت مى‏کرد؛ نظام اسلامى را براى تربیت انسان‏هایى از این قبیل مى‏خواست و مى‏پسندید؛ همان‏طور که خود  او مظهر اعلاى آن بود. در چهره‏ یک حاکم و زمامدار و رهبر، امامِ بزرگوار مردى هوشیار، باشهامت، باتدبیر، با ابتکار و دریادل بود. امواج سهمگین در مقابل او چیز کم‏اهمیتى محسوب مى‏شدند. هیچ حادثه‏ سنگینى نبود که بتواند او را شکست دهد و او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار کند. در همه‏ حوادث تلخ و سختى که در زمان ده‏ساله‏ رهبرىِ آن بزرگوار پیش آمد که خیلى زیاد هم بود امام از همه‏ آنها بزرگتر بود. هیچ‏کدام از این حوادث آن جنگ، آن حمله‏ آمریکا، آن توطئه‏هاى کودتا، آن ترورهاى عجیب و غریب، آن محاصره‏ اقتصادى، آن کارهاى عظیم و عجیب و غریبى که دشمنان با شکل‌هاى مختلف مى‏کردند نمى‏توانست این مرد بزرگ را دچار احساس ضعف و شکست کند، او از همه‏ این حوادث، قوى‏تر و بزرگتر بود. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص43\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)
دشمن ‏شناسى
یک عنصر دیگر، دشمن‏شناسى و فریب نخوردن از دشمن است...امام، دشمن را مى‏شناخت؛ روش‌هاى سیاسى و روش‌هاى تبلیغاتى آنها را مى‏فهمید، مى‏شناخت و در مقابل آنها محکم مى‏ایستاد. (آیت ‏اللّه خامنه‏ اى 14/ 03/ 1378) رمز اساسى کار و پیشرفت امام و موفقیت‌هاى الهى آن مرد بزرگوار و رهبر استثنایى، در این بود که دشمن را شناخت و با همه‏ قدرت و استقامت، بدون کمترین اعتماد به او و تسلیم در مقابل او، ایستاد. (آیت ‏اللّه خامنه ‏اى 13/ 03/ 1371)
جهاد و هجرت
او با جهاد و هجرت که مؤمنان را در حیطه‏ ولایت الهى قرار مى‏دهد، مصداق: «انّالّذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله» (انفال\72)  شد. او با استقبال از خطر و جان ‏برکف گرفتن در راه خدا، در زمره‏ کسانى درآمد که ستایش الهى: «و من النّاس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله» (بقره\207) در وصف آنان سروده شده است. او با قیام تاریخی‌اش در راه خدا و تلاش بى‏نظیرش براى اقامه‏ قسط و عدل و نجات مستضعفان از ظلم و تبعیض، پاسخى افتخارانگیز به نداى: «کونوا قوّامین للّه» (مائده\8) و «کونوا قوّامین بالقسط» (نساء\135) داد. او خشم و برائت نسبت به مشرکین و کفار عنود، و عطوفت و مودت نسبت به مسلمانان سراسر جهان را مصداق کاملى از: «اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم» (فتح\29) ساخت. او با مناجات و تهجد و تضرع مخلصانه، در سلک: «عسى ان یبعثک ربّک مقاما محمودا» (136) درآمد. او آمر به معروف و ناهى از منکر و مجاهد فی سبیل الله بود. او با قطع هر پیوندى که با پیوند محبت حق و فناى در حق ناسازگار بود، مصداق: «رضى الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا انّ حزب اللّه هم المفلحون» (مجادله\22) گردید. (آیت ‏اللّه خامنه ‏اى 23/ 04/ 1368)
تعقیب اهداف اسلامى و حاکمیت آن در صحنه‏ ایمان و عمل
من چند مشخّصه‏ مهم را از مجموعه‏اى که ما آن را راه امام و خطّ امام به حساب مى‏آوریم، عرض مى‏کنم. چند مطلب از نظر امام، در درجه‏ اوّل بود؛ اوّل، اسلام و دین بود. امام، هیچ ارزشى را بالاتر از ارزش اسلام به حساب نمى‏آورد. انقلاب و نهضت امام، براى حاکمیت اسلام بود. مردم هم که این نظام را قبول کردند، این انقلاب را به پا کردند و امام را پذیرفتند، براى انگیزه‏ اسلامى بود. سِرّ موفقیت امام این بود که صریح و بدون پرده‏پوشى، اسلام را روى دست گرفت و اعلام کرد من مى‏خواهم براى اسلام کار کنم و همه چیز در سایه‏ اسلام است. قبل از دوران انقلاب ما کسانى در کشور ما و در بعضى کشورهاى دیگر بوده‏اند که حقیقتاً به اسلام اعتقاد داشتند، اما جرأت نمى‏کردند، یا نمى‏خواستند صریحاً اسلام را مطرح کنند؛ تحت نام‌هاى دیگرى وارد میدان مى‏شدند و عموماً شکست خوردند. علّت اینکه امام پیروز شد، چون هدف خود را که حاکمیت اسلام است، صریح بیان کرد. البته اسلام که امام فرمود، در دو بخش قابل توجّه است: یکى بخش اسلام در قالب نظام. امام، اینجا خیلى سخت‏گیر بود و به یک‏کلمه کم یا زیاد، راضى نمى‏شد؛ به یک مسامحه، چه در مسائل اقتصادى، چه غیره، راضى نمى‏شد. همه جا مُرّ اسلام. نظام اسلامى، مجلس شوراى اسلامى، دولت اسلامى، قضاوت اسلامى و دستگاه‏هاى گوناگون باید برطبق مصالح، خطّ اسلام و راه حاکمیت اسلام را دنبال کنند

امام، این را دنبال مى‏کرد و تا آنجا که توانست، تلاش کرد. چهره‏ دوم در مورد پایبندى به اسلام، عمل فردى اشخاص است. در اینجا دیگر آن صلابت و قاطعیت و اعمال قدرت، وجود ندارد. اینجا موعظه، نصیحت، زبان خوش و امر به معروف است. امام، به این عقیده داشت. پس اوّل چیزى که در خطّ امام، مهم است، تعقیب هدف اسلامى و حاکمیت اسلامى در صحنه‏ ایمان و در صحنه‏ عمل است. (آیت ‏اللّه خامنه ‏اى 14/ 03/ 1378)
رهبرىِ بى‏ نظیر  
آن بزرگوار، قوّت ایمان را با عمل صالح، و اراده‏ پولادین را با همت بلند، و شجاعت اخلاقى را با حزم و حکمت، و صراحت لهجه و بیان را با صدق و متانت، و صفاى معنوى و روحانى را با هوشمندى و کیاست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعیت، و ابهت و صلابت رهبرى را با رقت و عطوفت و خلاصه بسى خصال نفیس و کمیاب را که مجموعه آن در قرن‌ها و قرن‌ها به‏ندرت ممکن است در انسان بزرگى جمع شود، همه و همه را با هم داشت. الحق شخصیت آن عزیز یگانه، شخصیتى دست ‏نیافتنى، و جایگاه والاى انسانى او، جایگاهى دور از تصور و اساطیرگونه بود.
او، رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ایران و امید روشن همه‏ مستضعفان جهان و بخصوص مسلمانان بود. او، عبد صالح و بنده‏ خاضع خدا و نیایشگر گریان نیمه‏شب‌ها و روح بزرگ زمان ما بود. او، الگوى کامل یک مسلمان و نمونه‏ بارز یک رهبر اسلامى بود. او، به اسلام عزت بخشید و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد. و او، ملت ایران را از اسارت بیگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصیت و خودباورى بخشید. و او، صلاى استقلال و آزادگى را در سراسر جهان سرداد و امید را در دل‌هاى ملل تحت ستم جهان زنده کرد

و او، در عصرى که همه‏ دست‌هاى قدرتمند سیاسى براى منزوى کردن دین و معنویت و ارزش‌هاى اخلاقى تلاش مى‏کردند، نظامى براساس دین و معنویت و ارزش‌هاى اخلاقى پدید آورد و دولت و سیاستى اسلامى بنیان نهاد. و او، جمهورى اسلامى را ده سال در میان طوفان‌هاى سهمگین و حوادث سرنوشت‏ساز، قدرت‏مندانه اداره و حراست و هدایت کرد و به نقطه‏‌اى مطمئن رسانید. ده سال رهبرى او براى مردم و مدیران ما، یادگارى فراموش‏نشدنى و ذخیره‏اى بس گران‏بهاست...

نه این‏جانب که طلبه‏اى کوچک، با کاستی‌ها و قصورهاى فراوان است، و نه هیچ فرد دیگرى در جمهورى اسلامى قادر نیست که به قله‏ آن شخصیت ممتاز و استثنایى دست یابد و خود را با پدر و معمار انقلاب اسلامى و سازنده و پردازنده‏ى جمهورى اسلامى مقایسه کند. او، آن نخستین بود که دومین نداشت، و فاصله‏ میان او و امثال اینجانب، فاصله‏اى ژرف و ناپیمودنى است؛ لیکن اکنون این فرصت بزرگ و استثنایى براى امثال این‏جانب وجود دارد که از آن ذخیره‏ بسیار گرانبها، همچون ودیعه ‏اى الهى و الهامى معنوى، بهره‏ مند گردیم. (آیت ‏اللّه خامنه ‏اى، 18/ 03/ 1368)

 یک حقیقت و دو تجلی *  درایت حضرت روح الله

یکی از دغدغه های رهبران هر انقلابی، عصر پس از بنیانگذار آن است. دشمنان هر انقلاب برای نابودی آن، معمولاً دوران گذار از معمار اصلی انقلاب را نشانه می روند

رحلت امام خمینی (ره) بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در چهاردهم خرداد سال68 در شرایطی بسیار حساس اتفاق افتاد

تحلیل های دشمنان بر این بود که پایان عمر امام خمینی ، پایان کار انقلاب اسلامی را نیز رقم خواهد زد. آسوشیتدپرس بلافاصله پس از رحلت امام خمینی اعلام کرد : با رفتن خمینی، انقلاب اسلامی به پایان رسید. اما تدبیر دور اندیشانه امام برای احیای نظریه ولایت فقیه و تثبیت آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی، بر فرضیات دشمنان خط بطلان کشید

ساعاتی پس از رحلت امام خمینی، علی رغم فقدان جانسوز این رهبر فرزانه، مجلس خبرگان در حرکتی مدبرانه و به هنگام، آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبر جدید جمهوری اسلامی معرفی کرد

 حضور میلیونی مردم ایران در مراسم تشییع پیکر مطهر امام خمینی (ره) و حمایت بی دریغ آنها از انتخاب مقام معظم رهبری، با طرح شعارهایی مانند : اطاعت از خامنه ای، اطاعت از امام است، مهر تائیدی بر انتخاب بجا و شایسته مجلس خبرگان رهبری بود
در نظام جمهوری اسلامی، نقش رهبری، کلیدی و بنیادین است. او فردی آگاه به دین، زمان شناس، قاطع و با تقوا است که سیاستهای کلان نظام را براساس رهنمودهای اسلام تعیین می کند

به تعبیر حضرت آیت الله خامنه ای : رهبری یعنی آن نقطه ای که مشکلات لاینحل دولت به دست او حل می شود

او حقیقت را برای مردم روشن و توطئه های دشمن را بر ملا می کند، به مردم امید می دهد و از تمامیت انقلاب در مقابل توطئه گران دفاع می کند

 

آیت الله خامنه ای

چنانکه امام راحل درباره خامنه ای فرمود : جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری می شناسم که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت فقیه جداً جانبداری می کنید . در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی ، از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید. یک بررسی کوتاه از مدیریت مقام معظم رهبری ، نشان می دهد که در طول بیست و پنج سال گذشته ، سکاندار کشتی انقلاب اسلامی ، علی رغم توفانهای تند سیاسی در منطقه و جهان ، انقلاب را به سلامت به ساحل نجات رهنمون کرده است . اکنون هوشیاری ، توانمندی و درایت رهبر معظم انقلاب در استمرار راه امام خمینی و ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران در جهان بر کسی پوشیده نیست و دشمنان نظام از این همه درایت و هوشمندی انگشت حیرت به دهان گرفته اند

 

خورشید در آینه خورشید
امام بخشى از این بار مسوولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیرى بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود:
یکى از بازوهاى پرتوان جمهورى اسلامى
برادرى آشنا به مسایل فقهى و متعهد به آن
ازجمله افراد نادرى که چون خورشید روشنى مى بخشد
متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام
عالم به دین و سیاست
کسى که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین انداز است
سربازى فداکار در جبهه جنگ و معلمى در محراب
خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنماى دلسوز در صحنه انقلاب
در حکم آیه شریفه اشداء على الکفار و رحماء بینهم
من آقاى خامنه اى را بزرگ کردم
ایشان سرمایه انقلاب هستند
ایشان از اجتهادى که لازمه ولایت فقیه مى باشد، برخوردارند
ایشان الحق شایسته رهبرى اند، با بودن آقاى خامنه اى شما خلاء رهبرى ندارید و. . .

 مدیریت بحران در آغاز مسئولیت خامنه ای
حضرت آیت الله خامنه اى در حالى توسط خبرگان این ملت براى رهبرى نظام اسلامى برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان ها سائیده و نشان مى دادند

تاسیسات زیربنایى کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلى خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزى کشور به پائین ترین میزان خود رسیده بود و تامین نیازهاى اساسى و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدى شده بود.
تنظیم سیاست ها و اولویت هاى باز سازى کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادى کشور از چالش هاى نفس گیرى بود که در اولین سال رهبرى ایشان اتفاق افتاد


یکى از مهمترین ویژگى هاى مقام معظم رهبرى به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالى و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانى است

اداره یک جامعه در شرایط عادى، شاید کار دشوارى نباشد خصوصا براى مدیران و رهبرانى که از تجربه لازم براى اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندى یک مدیر و یک سکاندار کشتى در شرایطى ظاهر مى شود که در لحظات بحرانى و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند.
جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکى از این عقبه هاى سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر و هوشمندى رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم.
در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهاى غربى به خلیج فارس و آغاز درگیرى ها، گروههایى که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم و درک عمیق مى دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه اى نظامى به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامى از قبل پهن شده نمایند

اما با هوشیارى و تدبیر رهبرى که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب از دام درگیرى با دنیاى غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندى و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.


ابعاد شخصیتی امام خمینی(ره) از منظر رهبر معظم انقلاب

ابعاد بسیارى از شخصیت حضرت امام(ره) شناخته‏ شده نیست
امروز بزرگترین وظیفه‏ ما ملت ایران که مریدان قدیم و اولین یاران امام خمینى‏(ره) بودیم، این است که درس‌هاى آن امام بزرگوار را مرور کنیم. شخصیت عظیم رهبر کبیر انقلاب و جوهر درخشانى که همه‏ دنیا را تحت تأثیر قرار داد، در درس‌ها و بیانات و رهنمودهاى او آشکار شده است. البته همه‏ ما با شناخت کامل آن شخصیت عظیم خیلى فاصله داریم و بدون مبالغه و اغراق باید گفت که هنوز ابعاد بسیارى از شخصیت آن روح ملکوتى و انسان بزرگ و والا براى ما شناخته‏ شده نیست

ما از نزدیک قضایا را مى‏دیدیم و همه‏ کسانى که از چنین فاصله‏ اى در کنار وقایع قرار مى‏گیرند، به آسانى قدرت جمع‏بندى ندارند. جمع‏بندى آن شخصیت و تحلیل ابعاد گوناگون آن انسان بزرگ و والا، قدرى تدبر و تأمل لازم دارد، که به این زودی‌ها براى ما که در عصر امام و نزدیک به او بودیم، میسر نخواهد شد؛ ولى بیانات آن بزرگوار براى ما درس است، و درس چیزى است که در دسترس و اختیار ماست. (آیت ‏اللّه خامنه ‏اى 15/ 04/ 1368)

بارى، خمینى عزیزِ ما را کیست که نشناسد؟ و کیست که به شایستگى بشناسد؟ الفاظ من را تحمل آن نیست که آن حقیقت فاخر و آن گوهر نفیس را در خود بگنجاند، و قلم قاصر اینجانب ناتوان‏تر از آن است که سوداى ترسیم آن چهره‏ ملکوتى را بپروراند. بهتر آنکه عنان قلم درکشم و یک‏بار دیگر این مصیبت بزرگ و جانکاه و این غم فراموش‏نشدنى را به حضرت بقیهًْ‌الله (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و بیت معظم ایشان، مخصوصاً به یادگار عزیز و یگانه و نور چشم اعزّ ایشان- جناب حجت‌الاسلام آقاى حاج سیّد احمد آقا- و به خانواده‏هاى شهدا و اسرا و جانبازان و مفقودین و به عموم ملت ایران و به امت بزرگ اسلامى تسلیت عرض کنم. (آیت‏ الله خامنه‏ اى 23/ 04/ 1368)
***
ویژگی‌های فردی امام خمینی(ره)
فقیه، عارف و معلم اخلاق

او فقیه، اصولى، فیلسوف، عارف و معلّم اخلاق، ادیب، شاعر بود، برترین کرسى تدریس و فشرده‏ ترین و گرم‏ترین مجمع علمى حوزه در طول سالیان دراز به او تعلق داشت.
در او، خصلت‏هاى برجسته‏ خداداد، در آمیخته با آنچه او خود از معارف قرآنى آموخته و دل و جانش را به آن زیور داده بود، شخصیت عظیم و جذّاب و تأثیرگذارى پدید آورده بود که هر یک از چهره‏هاى برجسته‏ یک قرن اخیر جهان که قرن رجال بزرگ و مصلحان نام‏آور دینى و سیاسى و اجتماعى است در برابر آن کم‌جاذبه و یک‏بعدى و کوچک به نظر مى‏آمدند. ‏(آیت‏ الله خامنه‏ اى 31/ 06/ 1378)
بی‌باکی و بی‌طمعی
آن هنگام که نظام جمهورى اسلامى در ایران به رهبرى قائد امت و انسان بزرگ دوران معاصر و چهره‏ کم‏ نظیر تاریخ ما، امام خمینى‏ بزرگ )ره( شکل گرفت و او پرچم اسلام را در این کشور برافراشت و چنین حکومت مقدسى را به وجود آورد

باورشان نمى ‏شد که اسلام زنده شود و حکومت ایجاد کند. وقتى حکومت ایجاد شد و قدرتش را دیدند؛ نیروى نفوذ و تأثیرگذارى‏اش را روى انسان‌ها دیدند؛ قدرتش را بر روى ملت‌هاى دیگر دیدند؛ بى‏ باکی‌اش را در مقابل تهدیدها دیدند؛ بى ‏طمعى و فریب نخوردنش را در برابر تطمیع‌ها دیدند، فهمیدند حکومتى که باید با آن مبارزه کنند، این است. (آیت‏ الله خامنه‏ اى 15/01/1371) در زمینه شجاعت و بی‌باکی رهبر کبیر انقلاب در جایی دیگر هم این چنین آمده است:
اما ناگهان حادثه‏ بزرگى، انفجار عظیمى رخ داد که همه‏ اوضاعِ اینها را به هم ریخت. یک مرد عالم، برجسته، حکیم، فقیه، مجاهد، شجاع، خطرپذیر و نافذ‌الکلمه به نام امام خمینى‏ در ملت ایران ظهور کرد که حقیقتاً ظهور این مرد، حضور این مرد، تربیت این انسان بزرگ، کار خدا بود. این تقدیر الهى بود که یک چنین اتفاقى بیفتد. مردم ایران هم آماده بودند، استقبال کردند، پذیرفتند، خطرها را به جان خریدند، وارد میدان شدند، جانشان را دادند، مالشان را دادند، امتحان خوبى پس دادند؛ لذا انقلاب اسلامى به وجود آمد...
امام مثل کوه ایستاد، ملت هم پشت سر امام مثل کوه استوارى ایستادند؛ جبهه‏ دشمن هم- یک دشمن نبود، یک جبهه بودند- هرچه توانستند، تلاش کردند؛ هر کارى از دستشان برمى‏آمد، کردند؛ از جنگهاى خیابانى، تا جنگهاى قومى، تا کودتاى نظامى، تا تحمیل جنگ هشت‏ساله، تا تحریم اقتصادى، تا به راه انداختن ماشین عظیم جنگ روانى در طول سى و دو سال. (آیت ‏الله خامنه ‏اى 15/11/1389)
ایمان، عمل صالح، تزکیه و تهذیب نفس
اوّل از شخصِ امام آغاز مى‏کنم. اگرچه درباره‏ امام، گویندگان گفته‏ اند، نویسندگان نوشته ‏اند و سرایندگان سروده ‏اند؛ در امام عزیز، سه خصوصیتِ درخشان وجود داشت که همان سه خصوصیت، در این دو آیه‏ شریفه هم مطرح شده است. در آیه‏ اوّل مى‏فرماید: «و من یأته مؤمنا قد عمل الصّالحات» (طه75) ایمان، خصوصیّت اوّل و عمل صالح، خصوصیت دوم است. در پایان آیه‏ دوم، خصوصیت سومى هم در عبارتِ: «و ذلک جزاء من تزکّى» (طه76) ذکر شده است که خصوصیّت تزکیه و تهذیب نفس است. قرآن کریم براى کسى که داراى این خصوصیّات است، وعده‏ درجاتِ «عُلى» داده است: فأولئک لهم الدّرجات العلى (طه75).
این سه خصوصیّت در امام بزرگوار برجسته بود. ایمان آن مرد بزرگ، نمونه و استثنایى بود. عمل صالح او، عملى بود که بعد از صدر اسلام تا امروز، کسى آن را انجام نداده است. یعنى تشکیل نظام اسلامى، که امروز اندکى به آن خواهم پرداخت. تزکیه‏ او همچنان، بود که در اوج شهرت و قدرت و محبوبیت، اوج عبودیت را براى خود انتخاب کرد و هر روز که گذشت، بر الحاح و تضرّع و توسّل او به خداى بزرگ، افزوده شد.
این سه خصوصیّت، در امام بزرگوار وجود داشت. پس، حقّ است که گفته شود: او از جمله کسانى است که «فأولئک لهم الدّرجات العلى» (طه،75) این علوّ مرتبه‏اى که امروز شما در سراسر جهان، براى امام بزرگوار مشاهده مى‏کنید ناشى از این خصوصیّات سه‏گانه است. هرجا انصاف هست، امام در آنجا بزرگ است. هرجا عدالتخواهى هست، آنجا امام زیباترین چهره است. آنجا که به امام خمینىِ‏ بزرگوارِ ما بى‏ارادتى مى‏شود، عدل نیست، انصاف نیست، حق‏طلبى نیست؛ بلکه دنیا خواهى و فساد است. این سه خصوصیّت مربوط به امام بزرگوار است. (آیت‏ اللّه خامنه‏ اى، 14/ 03/ 1373)
عبادت و توسّل‏
من یقین دارم، آن پیرمرد نورانى، معنوى، عالم، زاهد و عارف که این انقلاب با دست تواناى او بنا، غرس، آبیارى و میوه چینى شد، اگر در جوانى، آن راز و نیازها و آن عبادت‌ها، تفکّرها و توسّل‏ها را نداشت و آن دل مؤمن و نورانى در او پدید نمى‏آمد، این کارهاى بزرگ از او صادر نمى‏شد. مرحوم آقاى حاج میرزا جواد آقاى تهرانى که از علماى بسیار مؤمن، زاهد و خالص بود و در مشهد، بسیارى ایشان را مى‏شناختند، نزدیک سى سال پیش از این، به بنده گفت: «من در جوانى براى تحصیل به قم رفتم و آن زمان، امام را در حرم مطهّر دیدم. نمى‏شناختم ایشان کیست

دیدم که یک سیّد طلبه‏ جوان و نورانى در حرم ایستاده، تحت الحنک را انداخته، نماز مى‏خواند و اشک مى‏ریزد و تضرّع مى‏کند» حاج میرزا جواد آقاى تهرانى مى‏گفت: «من او را نشناخته، مجذوبش شدم و از بعضى پرسیدم این آقاى نورانى کیست؟ گفتند این آقا روح اللّه خمینى‏ است. وقتى آقا روح‌اللّه، در دوره‏ جوانى، آن سرمایه و ذخیره را پدید مى‏آورند، آن وقت در سنّ هشتادسالگى، امام و بنیانگذار حکومت جمهورى اسلامى مى‏شوند» (آیت‏ اللّه خامنه ‏اى، 16/ 09/ 1374) او اهل خلوت، اهل عبادت، اهل گریه‏ نیمه‏ شب، اهل دعا، تضرّع، ارتباط با خدا، شعر و معنویت و عرفان و ذوق و حال بود. (آیت ‏اللّه   خامنه ‏اى 14/ 03/ 1378)
زهد و پارسایى
نظامى که در رأس آن امام خمینى‏ است؛ آن عظیم‏ القدرى که حتّى دشمنانش او را بزرگ و خارق‏ العاده مى‏ شمارند و به عظمتش کینه مى‏ورزند. هیچ‏کس اعتلاى معنوى او و زهد و پارسایى او و دانش و معرفت او و صفاى روح بزرگ او را انکار نمى‏کند. هیچ‏کس در او، کمترین شائبه‏اى از ضعف و تسلیم در برابر دشمنان ملت نمى‏شناسد و قله‏یى برتر از او در عظمت روحى، گمان نمى‏برد. ‏(آیت‏ اللّه خامنه‏ اى 10/ 03/ 1369)
مقام معظم رهبری، در زمینه پارسایی و دیگر خصوصیات حضرت امام (ره)، می‌فرمایند: در هریک از کشورهاى جهان و در هر زمان، هرگاه انسانى با دانش و خردمندى و اندیشه‏ بلند، یا با پرهیزگارى و پارسائى و ایمان استوار، یا با شهامت و دلیرى و همّت والا، یا با زیرکى و تیزبینى و پختگى سیاسى، قدم در میدان کارى بزرگ بگذارد و پایدار و صبور، هدف مقدّسى را دنبال کند، بى‏تردید کشور و ملّت خود و گاه بشریت را به افتخارات بزرگ و پیشرفتهاى ماندگار خواهد رسانید. همه‏ کسانى که نامشان در فهرست نام‏آوران تاریخ قرار گرفته است به برخى از این ویژگى‏ها آراسته بوده ‏اند.
امّا نام‏آور بزرگ دوران معاصر یعنى امام روح اللّه خمینى‏ همه‏ این ویژگى‏ها را با هم، آن‏ هم در نصابى معمولًا دست نیافتنى و کم‏نظیر داشت. او دانشمندى پارسا، و خردمندى پرهیزکار، و حکیمى سیاستمدار، و مؤمنى نواندیش، و عارفى شجاع و هوشمند، و فرمانروایى عادل، و مجاهدى فداکار بود. ‏(آیت‏ اللّه خامنه ‏اى 31/ 06/ 1378)
او براى خودش هیچ‏چیز نمى‏خواست. براى تنها پسرش که عزیزترین انسانها براى امام، مرحوم حاج احمد آقا بود و ما بارها این را از امام شنیده بودیم که مى‏فرمود اعزّ اشخاص در نظر من ایشان است در ده سال آن حکومت و آن زمامدارى و رهبرى بزرگ، یک خانه نخرید. ما مکرّر رفته بودیم و دیده بودیم که عزیزترین کس امام، در آن باغچه ‏اى که پشت حسینیه‏ منزل امام بود، داخل دو، سه اتاق زندگى مى‏کرد. آن بزرگوار براى خود، زخارف دنیوى و ذخیره و افزون‏طلبى نداشت و نخواست؛ بلکه بعکس، هدایاى فراوانى برایش مى‏آوردند که آن هدایا را در راه خدا مى‏داد

     آنچه را هم که داشت و متعلّق به خود او بود و مربوط به بیت‏المال نبود، براى بیت‏المال مصرف مى‏کرد. همان آدمى که حاضر نبود آن روز با ده پانزده میلیون تومان خانه‏ قابل قبولى براى پسرش بخرد و لو از مال شخصى خودش صدها میلیون تومان مال شخصى خود را براى نقاط مختلف براى آبادانى، براى کمک به فقرا، براى رسیدگى به سیل‏زدگان و جاهاى مختلف دیگر صرف مى‏کرد. ما اطلاع داشتیم که در مواردى پول‌هاى شخصى خود امام بود که به اشخاصى داده مى‏شد، تا بروند آنها را مصرف کنند؛ اینها هدایایى بود که مریدان و علاقه‏مندان و دوستان براى امام آورده بودند. ( 14/ 03/ 1378)
توکل
کارى که او بدان همت گماشت و با ایمان و توکّل و تدبیر و صبر خود بدان دست یافت، نیز به همان اندازه بزرگ و باورنکردنى و اعجاب‏انگیز بود.
شخصیت ممتاز و درخشان او در همه‏ دوره‏هاى حیات سیاسى‏اش خیره‏کننده و منحصر به ‏فرد بود، هم در آن روزى که از جایگاه مرجعیت دینى در قم، رژیم وابسته و فاسد پهلوى و حامیان مداخله‏گر آمریکایى آن را با نهیب پیامبرانه‏ خود به مبارزه طلبید و ظلم و استبداد و زراندوزى و دین‏ستیزى شاه و دستیارانش را دستخوش طوفان خشم ملت ساخت، و هم در آن هنگام که پس از مبارزه‏ فشرده و پرمحنتِ پانزده‏ساله، توانست با جهاد عظیم ملت ایران، نظام اسلامى را بر سر کار آورد و رژیم خائن و فاسد و بى‏کفایت را ریشه‏کن سازد.
در همه حال، او همین قلّه‏ ایمان و شجاعت و فداکارى را در کنار ژرفاى حکمت و تدبیر و خردمندى، در وجود گران‌بهاى خود به نمایش نهاد. (آیت‏ اللّه خامنه ‏اى ‏31/ 06/ 1378)
ملت ما با جوانانش، با رزمندگانش، با ارتش و سپاه و بسیج مردمی‌اش، با عشایر دلاورش، با مردم کوچه و بازارش، با خانواده‏هاى ایثارگرش، با زنان و مردان آگاه و هوشیارش، با شجاعت و ایمان و توکل بى‏نظیر رهبر عظیم‏الشّأنش، توانست در مقابل امریکا و اروپا و شوروىِ آن روز و امپراتورى شرق و غرب بایستد و بعد از هشت سال همه‏ آنها را وادار بکند که به پیروزى ملت ایران و به شکست خودشان اعتراف کنند. (آیت ‏اللّه خامنه‏ اى 05/ 07/ 1370)
صداقت
با مردم همیشه صادقانه و دلسوزانه سخن گفت و چون معلّمى بصیر و راهنمائى بَلَد، در مسیر طولانى مبارزه، عقل و حکمت و معرفت خود را در اختیار راهروان نهاد.
اقتدار و صلابت خود را با عدل و دادگرى مزیّن کرد، و تفوّقِ همه‏کس پذیرِ خود را با عبودیت و خاکسارى منوّر ساخت، و تمکّن و برخوردارى را با زهد و پارسائى درمان کرد. راه خدا و بندگى خدا را لحظه‏اى رها نکرد و چون بار امانتى سنگین بر دوش داشت مراقبت روح خود را مضاعف ساخت. سخنِ از دل برخاسته و دلِ ذاکر و خاشع، و رفتارِ از دین الهام‏ گرفته‏ او، چشمه‏ جوشانى از معرفت و حکمت و تدبیر الهى را بر فکر و ذهن ملّت ایران که عاشق صفا و معنویت او بودند، جارى ساخت و دولتمردان و مسئولان و آحاد مردم را براى مواجهه با انبوه دشمنى‏ها و دسیسه‏ها و حلّ کوه مشکلاتِ تحمیلى آماده و مجهّز کرد. (‏31/ 06/ 1378)
رعایت تقوا
روز، روز متعلّق به امام بزرگوار است و سخن ما درباره‏ خصوصیاتى از این مرد بزرگ و این یادگار پیامبران و اولیاى الهى در زمان ماست. به همه‏ برادران و خواهران نمازگزار عرض مى‏کنم که خصوصیت امام بزرگوار ما رعایت تقوا بود. همه‏ شما تقوا را دستورالعمل زندگى خود قرار دهید، تا همچنان که ابواب رحمت الهى بر روى آن مرد بزرگ باز شد، بر روى ما هم باز شود. تقوا، رحمت و هدایت الهى را متوجّه فرد و جامعه‏ باتقوا مى‏کند. دستورالعمل اوّل و آخر پیامبران و جانشینان‌شان، تقواى الهى است. (آیت ‏اللّه خامنه‏ اى 14/ 03/ 1378) امام (ره)، براى ما آیت تقوا بود

هرچه موفقیت در کار این انقلاب بود، در درجه‏ اول، ناشى از تقواى قلبى آن رهبر و پیشوا و مجسمه‏ ى تقوا بود. (آیت ‏اللّه خامنه‏ اى،  02/ 03/ 1369)
هرچه مسئولیت ما بالاتر باشد، تقواى بیشترى لازم داریم. در میدان جهاد هم تقواست که انسان را پیروز مى‏کند. در میدان مبارزه‏ با استکبار هم که شما ملت سال‌ها بودید و مثل این روزها در سال 57 به پیروزى رسیدید، تقوا شما را پیروز کرد؛ تقواى آن رهبر که جز به امر الهى و تکلیف شرعى، به هیچ ‏چیز دیگرى نیندیشید، و تقواى شما آحاد ملت که براى خاطر خدا، از هوس‌ها و منافع شخصى خود گذشتید. (آیت ‏اللّه خامنه ‏اى 19/ 11/ 1369
مظهر نوآورى علمى و تبحر در فقه و اصول
او مظهر نوآورى علمى و تبحّر در فقه و اصول بود. بنده قبل از ایشان استاد بزرگى را در مشهد دیده بودم یعنى مرحوم آیت‏اللّه میلانى که از فقهاى برجسته بود. در قم هم همان وقت رئیس حوزه‏ علمیه‏ قم که استاد امام هم بود؛ یعنى مرحوم آیت‏اللّه   بروجردى حضور داشت؛ بزرگان دیگرى هم بودند؛ اما آن محفل درسى که دل‌هاى جوان و مشتاق و کوشا و علاقه‏مند به استعدادهاى خوب را جذب مى‏کرد، درس فقه و اصول امام بود. (آیت ‏اللّه خامنه ‏اى 14/ 03/ 1378)
جمع بین صفات ممتاز
اغلب آن صفاتى که در زمامداران مختلف عالم، مایه امتیاز آنها مى‏شد، تا آنجایى که من بررسى کردم و به ذهنم رسیده است ما در امام مجتمع مى‏دیدیم. او، هم عاقل بود، هم دوراندیش بود، هم محتاط بود، هم دشمن‏شناس بود، هم به دوست اعتماد مى‏کرد و هم ضربه‏اى را که به دشمن وارد مى‏کرد، قاطع وارد مى‏کرد. همه‏ صفات و خصوصیاتى که براى یک انسان لازم است تا بتواند در چنین جایگاه حسّاس و خطیرى انجام وظیفه کند و خدا و وجدان خود را راضى نماید، در این مرد جمع بود..

این، بُعد حاکم و رهبر بودن امام در موضع یک انسان مقتدر و یک انسان بااراده بود؛ انسانى که اگر جنگ پیش بیاید، مى‏تواند تصمیم بگیرد؛ اگر صلح هم باشد، مى‏تواند تصمیم بگیرد. براى اداره‏ یک کشور و براى مواجهه با دشمنان، مى‏تواند تصمیم‏گیرى کند. اما همین انسان، در چهره‏ زندگى شخصى و خصوصى خود، یک انسان زاهد و عارف و منقطع از دنیاست. البته منظور، دنیاى بد است؛ همان چیزى که خود او مى‏گفت دنیاى بد، آن چیزى است که در درون شماست. این ظواهر طبیعت زمین و درخت و آسمان و اختراعات و امثال اینها دنیاى بد نیست. اینها نعمت‌هاى خداست؛ باید اینها را آباد کرد. دنیاى بد، آن خودخواهى، آن افزون‏طلبى و آن احساس تعلّقى است که در درون انسان است. امام از این دنیاى بد به‏کلّى منقطع بود. (14/ 03/ 1378)
مهربان و لطیف
آن مردى که چهره‏ باصلابتش دشمنانِ ملت ایران را مى‏ترساند و به خود مى‏لرزاند آن سدّ مستحکم و کوه استوار وقتى‏ که مسائل عاطفى و انسانى پیش مى‏آمد، یک انسان لطیف، یک انسان کامل و یک انسان مهربان بود. من این قضیه را نقل کرده‏ام که یک‏وقت در یکى از سفرهاى من، خانمى خودش را به من رساند و گفت از قول من به امام بگویید که پسرم در جنگ اسیر شده بود و اخیراً خبر کشته شدن او را برایم آورده‏اند. من پسرم کشته شده، اما برایم اهمیت ندارد؛ براى من سلامت شما اهمیت دارد

آن خانم این جمله را در اوج هیجان و احساس به من گفت. من خدمت امام آمدم و داخل رفتم. ایشان سرِ پا ایستاده بود و من همین مطلب را برایش نقل کردم؛ دیدم این کوه استوار و وقار و استقامت، مثل درخت تناورى که ناگهان بر اثر توفانى خم شود، در خود فرورفت. مثل کسى که دلش بشکند؛ روح و جان و جسم او تحت تأثیر این حرف مادر شهید قرار گرفت و چشمانش پُر از اشک شد!
شبى در یک جلسه‏ خصوصى، با دو سه نفر از دوستان، منزل مرحوم حاج احمد آقا نشسته بودیم؛ ایشان هم نشسته بود

یکى از ما گفتیم: آقا شما مقامات معنوى دارید، مقامات عرفانى دارید؛ چند جمله‏اى ما را نصیحت و هدایت کنید. آن مردِ با عظمتى که آن‏گونه اهل معنا و اهل سلوک بود، در مقابل این جمله‏ ستایش‏گونه‏ کوتاه یک شاگردش که البته همه‏ ما مثل شاگردان و مثل فرزندان امام بودیم؛ رفتار ما مثل فرزند در مقابل پدر بود آنچنان در حال حیا و شرمندگى و تواضع فرورفت که اثر آن در رفتار و جسم و کیفیّت نشستن او محسوس شد! در حقیقت ما شرمنده شدیم که این حرف را زدیم که موجب حیاى امام شد. آن مرد شجاع و آن نیروى عظیم، در قضایاى عاطفى و معنوى، این‏گونه متواضع و باحیا بود. (14/ 03/ 1378)

معلم اخلاق طراح فکری و امام هدایت

فقیه، عارف و معلم اخلاق، بی‌باکی و بی‌طمعی، ایمان، عمل صالح، تزکیه و تهذیب نفس، عبادت و توسّل‏، زهد و پارسایى، توکل، صداقت، رعایت تقوا، مظهر نوآورى علمى، جمع بین صفات ممتاز، مهربان و لطیف، به‌عنوان برخی از ویژگی‌های فردی ایشان مطرح است
اینک ویژگی‌های دیگری از امام روح الله(ره) که در دو بُعد فرهنگی و اجتماعی تقسیم بندی شده، تقدیم خوانندگان عزیز می‌شود.
هضم در اراده‏ خدا
همه‏ اینها را امام از عمل به دین، از پایبندى به دین، از تقوا و از مطیع امر خدا بودن داشت. خود او هم بارها این مضمون را در گونه ‏گونه‏ کلمات خود بر زبان مى‏آورد و بیان مى‏کرد: هرچه هست، از خداست. او همه چیز را از خدا مى‏دانست؛ هضم در اراده‏ خدا بود؛ حل در حکم الهى بود
انقلاب را خدا پیروز کرد؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ دلهاى مردم را خدا جمع کرد. او همه چیز را از منظر الهى مى‏دید و عامل به احکام بود؛ خداى متعال هم درهاى رحمت را به روى او باز کرد. (14/ 03/ 1378)
قدرت تـأثیرگذاری بالا در میان پرورش‏یافتگان این استان و این شهر، علماى بزرگى بودند که در رأس آنها شخصیتى است که‏ ایران بزرگِ کهنِ ریشه‏دارِ تاریخى ما به عظمت او، به بزرگى و نفوذ او، به تأثیرگذارى او کمتر کسى را در تاریخ خود سراغ دارد؛ و او امام بزرگوار ما، امام روح‏‌اللّه‏ الموسوى‌الخمینى است. استخوان‏بندى علمى امام عزیز ما در همین شهر شما به وجود آمد. ( 24/ 08/ 1379)
مراقبه و محاسبه او با عمرى که روزها و ساعت‌ها و لحظه‏هایش با مراقبه و محاسبه سپرى مى‏شد، صدها آیه‏ قرآن را که در توصیف مخلصین و متقین و صالحین است، مجسم و عینى ساخت. او قرآن را نه فقط در محیط زندگى جامعه و با تشکیل جامعه‏ اسلامى، بلکه در نفس خود و زندگى خود تحقق بخشید. (23/ 04/ 1368
علی‌وار زیستن او بت‌ها را شکست و باورهاى شرک‏آلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، على‏وار زیستن و تا نزدیکى مرزهاى عصمت پیش رفتن، افسانه نیست. او به ملت‌ها نیز فهماند که قوى شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه‏ سلطه‏گران انداختن، ممکن است
لمعات قرب حق را صاحبان بصیرت در چهره‏ منور او دیدند و طعم بِرّ الهى را که در حیات و ممات بر او مى‏بارید، همه چشیدند. دعاى او مستجاب شد که مى‏گفت: الهى لم یزل برّک علیّ ایام حیاتى، فلا تقطع برّک عنّى فی مماتى (ابن طاووس الإقبال بالأعمال الحسنه ج‏3 ص296) (آیت ‏الله خامنه‏ اى،23/ 04/ 1368)
اظهار کوچکى و تواضع و خاکسارى امام(ره) در برابر معصومین(ع)
شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما، حقاً و انصافاً پس از پیامبران خدا و اولیاى معصومین، با هیچ شخصیت دیگرى قابل مقایسه نبود. او ودیعه‏ خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانه‏ عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مى‏دید، عظمت بزرگان دین را باور مى‏کرد
ما نمى‏توانیم عظمت پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، سیّدالشهداء(ع)، امام صادق(ع) و بقیه‏ اولیا را حتّى درست تصور کنیم؛ ذهن ما کوچک‏تر از آن است که بتواند عظمت شخصیت آن بزرگ‏مردان را در خود بگنجاند و تصور کند؛
اما وقتى انسان مى‏دید شخصیتى با عظمت امام عزیزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ایمان قوى، عقل کامل، داراى حکمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بى‏اعتنایى به زخارف دنیا، تقوا و ورع و خداترسى و عبودیت مخلصانه براى خدا، دست‏نیافتنى است، و مشاهده مى‏کرد که همین شخصیت عظیم، چگونه در برابر آن خورشیدهاى فروزان آسمان ولایت، اظهار کوچکى و تواضع و خاکسارى مى‏کند و خودش را در مقابل آنها ذره‏اى به حساب مى‏آورد، آن‏وقت انسان مى‏فهمید که پیامبران و اولیاى معصومین(ع) چقدر بزرگ بودند. (آیت‏ الله خامنه‏ اى ‏17/ 03/ 1368)
مشخصه‏ دیگر عصرى که امام موجد آن بودند، عبارت است از گرایش و احترام به ارزش‌هاى انسانى و عدالت و حریت و آراى مردم. همان شخصیت با عظمت که امروز مردم دنیا و دشمنان او نیز به عظمتش اعتراف مى‏کنند، مى‏گفت: اگر به من خدمتگزار بگویند، بهتر است از اینکه به من رهبر بگویند. راست مى‏گفت و تعارف و تظاهر نمى‏کرد. او تا آن اندازه براى مردم احترام قائل بود که خود را خدمتگزار آنها بداند. ما مثل این نمونه را در دنیا و تاریخ سراغ نداریم. (آیت‏ الله خامنه‏ اى 28/ 03/ 1368)

فرهنگی ـ اجتماعی  امامِ هدایت
امروز در دوازدهمین سالگرد غروب خورشید درخشان امامت و ولایت در دوران معاصر- یعنى رهبر عظیم‏الشّأن و بزرگوار ما، امام خمینى‏- وقتى در سیره و عملکرد این مرد بزرگ و جانشین پیامبران دقّت مى‏کنیم، خصوصیات امامِ هدایت را در زندگى و سیره و تعالیم او به‏وضوح مى‏یابیم. آنچه که امروز براى همه‏ ما بسیار اهمیت دارد، این است که با راه و رسم و تعالیم امام- که در واقع تشکیل‏دهنده‏ حقیقى شخصیت اوست- آشنا شویم؛ اگرچه ملت ما بحمد اللّه این سرمایه‏ معنوى را براى خود حفظ کرده است. ( 14/ 03/ 1380)
حساس بودن به سرنوشت مسلمانان عالم محور دیگر، علاقه و حساس بودن به سرنوشت مسلمانان عالم است. مسلمانان عالم، عقل استراتژیک نظام اسلامى به حساب مى‏آیند. الآن ملتها در آسیا، در آفریقا و در همین منطقه‏ى خود ما طرفدار نظام اسلامى هستند. این اظهار ارادتى که به امام و به انقلاب مى‏کنند، سابقه ندارد؛ نه امروز نسبت به هیچ کشورى در دنیا وجود دارد و معمول است و نه در گذشته چنین چیزى بوده است. این به‏خاطر اسلام است. امام روى سرنوشت برادران مسلمان، حساس بود. و بالاخره تعالى علمى و سازندگى کشور. (14/ 03/ 1378)
امام پشتوانه‏ معنوى و روحى و مایه امید بود امام(ره) فقط یک رهبر سیاسى و یک مقام در سلسله ‏مراتب تشکیلاتى کشور نبود؛ او پشتوانه‏ معنوى و روحى و مایه‏ امید ما بود؛ وزنه‏ بزرگ و قله‏ عظیمى بود که دائم مى‏جوشید و هرکس را به قدر ظرفیتش سیراب و بهره‏مند مى‏کرد. (19/ 03/ 1368)
احیای معنویت و ارزش‌هاى منزوى ‏شده‏ عامل موفقیت رهبر عظیم‏الشّأن ما- آن امام استثنایى و بى‏نظیر- این بود که توانست اقیانوس عظیمى را این‏طور به حرکت درآورد و میلیون‌ها انسان را خدایى کند و راه اسلام را، راه زندگى قرار دهد و اسلامى را که همه‏ قدرت‌هاى دنیا علیه او بسیج شده بودند، عزیز کند و معنویت و ارزشهاى منزوى‏شده‏ معنوى را دوباره احیا نماید.  ( 05/ 04/ 1368)
مدرّس و استاد بزرگ من از سال 37 شروع مى‏کنم؛ سالى که خودم به قم رفتم و اوّل‏بار امام را از نزدیک دیدم؛ البته قبل از آن در مشهد شنیده بودیم که در قم یک مدرّس و استاد بزرگى هست که جوان‏پسند و برجسته است. طلبه‏ جوانى که به قم وارد مى‏شود، دنبال استاد مى‏گردد. در حوزه‏هاى علمیه، انتخاب استاد، اجبارى نیست و هرکس طبق پسند و سلیقه‏ خود، استاد را انتخاب مى‏کند. استادى که طلّاب جوان و مشتاق را در وهله‏ اوّل به خود جلب مى‏کرد، همین مردى بود که آن روز در میان شاگردانش به عنوان «حاج آقا روح‏ اللّه‏» شناخته مى‏شد. مجموعه‏ جوانان فاضل و درس‏خوان و پُرشوق در محفل درس او جمع بودند. ما در چنین فضایى وارد قم شدیم. ( 14/ 03/ 1378)
معلّم اخلاق یواش‏یواش از قدیمى‏ترها شنیدیم که این مرد، فیلسوف بزرگى هم هست و در قم درس فلسفه‏ او، درس اوّل فلسفه بوده است؛ لیکن حالا ترجیح مى‏دهد که فقه تدریس کند. شنیدیم که این مرد، معلّم اخلاق هم بوده است و کسانى در درس اخلاق او شرکت مى‏کردند و او به تقویت فضایل اخلاقى در جوانان همّت مى‏گماشته است. در خلال درس در طول سال‌ها، این را ما از نزدیک هم مشاهده کردیم. اما تا اینجا شخصیت این مرد بزرگ که باطن او سرشار از خصوصیات ناشناخته بود براى اکثر مردم در آن روز فقط به عنوان یک استاد عالم و شاگردپرور و یک تهذیب‏کننده‏ اخلاق طلّاب و شاگردان شناخته مى‏شد. (14/ 03/ 1378)
هوشیاری و تیزفهمی  توأم با غیرت دینى بعد از گذشت حدود یک سال و نیم از فوت مرحوم آیت‏اللّه بروجردى، نهضت اسلامى شروع شد. در نیمه‏ دوم سال 1341، بُعد دیگرى از ابعاد این شخصیت آشکار شد و آن، هوشیارى و تیزفهمى و توجّه به نکاتى که غالباً به آن توجّه نمى‏کردند، از یک طرف، و غیرت دینى از طرف دیگر بود
خیلى‏ها شنیدند که تصویب ‏نامه‏ دولت در آن زمان، قید مسلمان بودن و سوگند به قرآن براى فرد منتخب را حذف کرده است؛ اما خیلى توجّه نکردند که این چقدر اهمیت دارد! درعین‏حال خیلى اهمیت داشت؛ دلیل هم این بود که با آنکه مجلس شوراى ملىِ آن زمان، مجلس فرمایشى بود خودشان آن را تشکیل مى‏دادند و فقط نامزدهاى مورد قبول خودشان به آنجا مى‏رفتند در واقع انتخاب مردم وجود نداشت و انتصاب بود با وجود این، آن رژیم جرئت نکرد آن مقرّرات مربوط به انجمن‏ها و این مسئله‏ اسلام را در وقتى‏که مجلس سرِپا بود، مطرح کند
ترسیدند منعکس شود؛ گذاشتند در غیاب مجلس! مجلس را در آن وقت منحل کرده بودند؛ مجلس نبود؛ در محیط دربسته‏اى آن را تصویب کردند! این نشان مى‏داد که پشت سرِ این قضیه، حرف‌هاى فراوان و مقاصد زیادى هست.  این را کسى نمى‏فهمید؛ اما امام این را فهمید و ایستاد. غیرت دینى او، او را وادار کرد که در این مسئله پیش‏قدم شود و مبارزه براى این زاویه‏ على‏الظّاهر کوچکِ ضدّ اسلامى را شروع کند و این کار را هم کرد
در همین‏جا یک نکته‏ مهم وجود دارد: امام بزرگوار حتّى در میدان مبارزه هم نخواست جلو بیفتد. خود ایشان براى ما نقل کرد که در اوّل شروع نهضت، در منزل مرحوم آیت‏ اللّه حائرى، با یک نفر از مراجع معروفِ وقت آن زمان، و از همدوره‏هاى خودشان صحبت مى‏کرد و به ایشان گفته بود شما جلو بیفتید، ما هم دنبال شما حرکت مى‏کنیم امام مقصودش این بود که تکلیف انجام بگیرد؛ آن فریضه‏اى را که بر دوش خود احساس مى‏کرد، انجام دهد؛ جلو افتادن مطرح نبود
البته دیگران آن‏قدر توانایى و جرئت ورود در این میدان را نداشتند و به امام نمى‏رسیدند. امام بطور طبیعى رهبرى و سررشته‏دارى این حرکت را بر عهده داشت؛ این مبارزه را شروع کرد و به مردم تکیه نمود. (آیت ‏اللّه خامنه ‏اى 14/ 03/ 1378)
طرّاح فکرى در دوران تبعید امام، ابعاد تازه‏اى از شخصیت این مرد کم‏نظیر و حقیقتاً استثنایى در زمان ما بروز کرد؛ چیزهایى که انسان در زندگى شخصیت‌هاى بزرگ، بعضى از آن‏ها را به‏ندرت مشاهده مى‏کند
اوّلًا او در موضع یک طرّاح فکرى و به قول معروفِ مذاکراتِ سیاسى، یک تئوریسین قرار مى‏گیرد که طرح یک حکومت را، طرح یک نظام را، طرح یک بنا و دستگاه جدید را مى‏ریزد؛ آن هم طرحى که هیچ‏گونه سابقه‏ موجود و محسوسى در مقابل چشم ندارد. بناى اسلامى، با توجّه به نیازهاى دنیاى جدید و مسائلى که در دنیا مطرح است؛ ترکیب این مسائل، مى‏شود طرّاحى یک نظام
ثانیاً این مرد بااینکه در ایران نبود، اما از راه دور، مدت چهارده سال قضایاى مبارزات اسلامى و نهضت اسلامى در ایران را به معناى واقعى کلمه رهبرى کرد. در طول این مدت چهارده سال و بخصوص چند سال اخیر یعنى از سالهاى 50 و 49 تا 54 و 55 شدّت اختناق و فشار زیاد بود
گروه‌ها، گروهک‌ها، احزاب سیاسى گوناگون، مخفى، مبارز، سیاسى، غیر سیاسى به وجود مى‏آمدند و همه در زیر فشارهاى رژیم مضمحل مى‏شدند و از بین مى‏رفتند و یا بى‏خاصیت مى‏شدند. با اینکه بعضى از آنها پشتیبان‏هاى سیاسى بین‏المللى هم داشتند؛ به بلوک شرق و غرب بخصوص به شرق متّصل بودند و از آنجا هدایت و کمک مى‏شدند، اما نهضت امام متّکى به تشکیلات حزبى نبود.
امام هیچ تشکیلات حزبى در داخل کشور نداشت؛ عدّه‏اى شاگردان و دوستان و آشنایان به فکر او و متن مردم بودند. امام هم وقتى در اعلامیه‏ها پیام مى‏داد، مخاطب او، آن عده دوستان و آشنایان مخصوص او نبودند؛ مخاطب او، متن مردم بودند
او با متن مردم و توده‏ مردم حرف مى‏زد و آنها را هدایت مى‏کرد و توانست در طول چهارده، پانزده سال، از راه دور این مایه‏ فکر اسلامى و نهضت اسلامى را اوّلًا در ذهن‌ها عمیق کند  ثانیاً در سطح جامعه توسعه دهد؛ دل‌هاى جوانان و ذهن‌ها و ایمان‌ها را به آن متوجّه کند، تا زمینه براى آن انقلاب عظیم آماده شود
خیلى‏ها در داخل کشور کارهاى بزرگ و مخلصانه و فداکارانه‏اى انجام مى‏دادند، اما اگر مرکزیّت امام نبود، هیچ‏کدام از این کارها نبود؛ همه‏ این تلاشها شکست مى‏خورد و همه‏ این انسانها از نفس مى‏افتادند. آن کسى که از نفس نمى‏افتاد، او بود و دیگران هم به نیروى او قوّت و نیرو مى‏گرفتند
بعد هم هدایت حقیقى یک حرکت انقلابى و یک نهضت بزرگ در طول مدت چهارده سال و عبور دادن آن از آن همه عقبات گوناگون توسط آن بزرگوار بود. طورى شد که افکار غیر اسلامى و ضدّ اسلامى به انزوا گراییدند و به حاشیه رانده شدند؛ روز به روز فکر اسلامى و این تفکّر منطقى و مستحکم و قوى، غلبه‏ خود را بر افکار دیگر ثابت و آشکار کرد. در همه‏ى قضایاى مهم، حضور امام محسوس بود
در سال 1347، امام در نجف مرکز فقاهت فکر «ولایت فقیه» را با اتّکاء به مایه‏هاى محکم فقهى از آب درآورد. البته «ولایت فقیه» جزو مسلّمات فقه شیعه است
اینکه حالا بعضى نیمه‏سوادها مى‏گویند امام «ولایت فقیه» را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشى از بى‏اطّلاعى است کسى که با کلمات فقها آشناست، مى‏داند که مسئله‏ «ولایت فقیه» جزو مسائل روشن و واضح در فقه شیعه است. کارى که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجّه به آفاق جدید و عظیمى که دنیاى امروز و سیاست‌هاى امروز و مکتب‌هاى امروز دارند، مدوّن کند و آن را ریشه‏دار و مستحکم و مستدل و باکیفیت سازد؛ یعنى به شکلى درآورد که براى هر انسان صاحب‏نظرى که با مسائل سیاسى روز و مکاتب سیاسى روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد. ( 14/ 03/ 1378

 *سبک هدایت و مدیریت تحولات با نگاهى به ویژگى ها و مختصات واکنش هاى رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقه اى و بین المللى مى توان رمز موفقیت هاى جمهورى اسلامى ایران در حوزه خارجى و بویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت:

1- واکنش واقع گرایانه : یکى از ویژگى هاى رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقه اى و جهانى واقع گرایى معظم له است. نمونه ها و مصادیق مختلفى از تحولات در طى این دوران رخ داد که در واکنش به آن دیدگاه و مواضع مختلفى از سوى گروهها و شخصیت هاى سیاسى مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضاى پیچیده زمانى آن تحولات شده ایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخى از شخصیت ها و گروههاى سیاسى، معلوم نبود که چه پیامدهاى منفى متوجه جمهورى اسلامى ایران مى گردید

2-تشخیص به موقع رویدادها و روندهاى سیاسى : رهنمودها و هشدارهاى به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهاى سیاسى نقش حیاتى در عبور موفقیت آمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى در اوایل دهه ،1370 افشاى سناریوى یلتسینى کردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاست هاى پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلاف افکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راه انداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام هراسى و اسلام ستیزى غرب و . . . نمونه هایى از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.

3-هدایت دیپلماسى هوشمندانه :

شاخص دیگرى از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسى هوشمندانه در عرصه سیاست خارجى است. در دیپلماسى هوشمندانه، درک صحیحى از تهدیدات و فرصت ها و قوت ها و ضعف ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات همواره دیدگاههاى مختلفى از سوى جریانات سیاسى وجود داشته و اصرار بر اجرایى شدن آن دیدگاهها بوده است

لکن پس از گذشت سالها اکنون به خوبى مى توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالى که اگر هدایت هاى هوشمندانه مقام رهبرى نبود خساراتى جدى بر منافع و مصالح کشور وارد مى شد. یکى از مهمترین عرصه هاى تجلى این دیپلماسى در موضوع هسته اى ایران است. همه متفق القولند که سکان دار اصلى تحولات هسته اى ایران چه در بعد فنى و چه در ابعاد سیاسى و دیپلماتیک آن رهبر معظم انقلاب بوده است.

4-ترکیب آرمانگرایى و واقع گرایى :

مقام معظم رهبرى همچون امام راحل آرمانگرایى و واقع بینى را با هم مد نظر قرار مى دهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهاى گذشته متاسفانه عده اى عرصه اجرایى کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهاى بیرونى آرمانها را فداى واقعیات آن هم واقع گرایى از نوع رئالیستى محض کردند

در همین حال برخى افراد نیز بودند که توجهى به واقعیات نداشتند و به هر قیمتى و على رغم شرایط و بسترها، تاکید بر آرمانها مى کردند اما رهبر معظم انقلاب فارغ از چنین گفتمان هایى که هر یک به نوبه خود فشارهاى سنگینى را وارد مى کردند، موضع اعتدال و نگاه توامان آرمانگرایانه - واقع گرایانه داشتند. تاکید معظم له بر سه اصل عزت و حکمت و مصلحت در واقع ترکیب آرمان گرایى و واقع گرایى است

.5-اصول گرایى در سیاست خارجى :

 نگاهى به مواضع و رویکردهاى مقام معظم رهبرى از 1368 تاکنون نشان مى دهد که اصول گراترین شخصیت در این عرصه بوده و در همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیرى خارجى مى باشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهاى امام راحل (ره) مى دانستند در عمل نیز مشى اصولى آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند

موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانى و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و به ویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستى و اعتقاد به صدور و انتقال ارزش هاى اسلامى همچنان یاد آور مواضع حکیمانه امام راحل (ره) است. در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههاى سیاسى توصیه کردند که مرزهاى عقیدتى و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلى و خارجى به تمام و کمال رعایت کردند

 

 پس از امام(ره)، سه گروه قاسطین و ناکثین و مارقین که بعد از رحلت رسول‌خدا(ص) سر برآورده و برای حاکمیت اسلام مزاحمت ایجاد کرده بودند، در پوشش و ظاهری متفاوت اما هویتی مشابه قد علم کردند. کسانی که حق را می‌شناختند ولی شیفته دنیا بودند و در دوران حضرت‌ امام(ره) جرأت ابراز وجود نداشتند

جریان دیگری که با انقلاب همراه بودند اما در میانه راه به چرب و شیرین دنیا آلوده شدند و پیمان شکسته و عملا به خدمت گروه اول درآمدند و گروهی هر چند اندک که در پی خیانت سران خود، در میدان دشمن به بازی پرداختند و...

هر یک از این سه جریان، ساز مخالف و به ظاهر متفاوتی علیه خط مبارک امام کوک کرده بودند و بسیاری از دلسوختگان بیم آن داشتند که مردم و نظام در چنبره فریب آنان گرفتار شوند. این نگرانی چندان هم بی‌جا نبود. اما نظام اسلامی با رهبری الهی حضرت آقا از این مهلکه نیز به سلامت و با سربلندی عبور کرد.

 بعد از واقعه 11 سپتامبر

پس از آن که رئیس‌جمهور شارلاتان آمریکا انگشت اتهام را به سوی کشورمان دراز کرد و از جمهوری اسلامی ایران با عنوان یکی از سه محور شرارت جهان یاد کرد! برخی از ساده‌لوحان و شماری از فرصت‌طلبان و خودباختگان، شرایط را بحرانی ارزیابی کردند و نسخه کنار آمدن با شیطان بزرگ را پیچیدند تا به زعم خود، از خشم آمریکا و متحدانش در امان باشیم! رهبر اما چون کوهی استوار ایستاده بود و موج برخاسته از این واقعه آمریکا یا اسرائیل- و یا آمریکا و اسرائیل- ساخته را فروکش کردنی ارزیابی کرد و نه فقط در آرمان‌های امام و انقلاب کمترین تخفیفی نداد بلکه بیشتر از پیش بر آن اصرار ورزید و...

 هنگامی که آمریکا و متحدانش برای حمله نظامی به افغانستان در پوشش مبارزه با تروریسم و مقابله با طالبان آماده شده بودند، برخی از مدعیان اصلاحات که بعدها معلوم شد از آن سوی مرزها تحریک شده‌اند، در پوشش خیرخواهی! پیشنهاد ائتلاف با طالبان برای مقابله با آمریکا را پیش‌کشیدند و چنان در این شیپور فریب دمیدند که گویی مخالفت با پیشنهاد آنان به منزله بی‌توجهی به منافع ملی و مصالح نظام است! و اگر هوشمندی و درایت برخاسته از نگاه مومنانه و خداجویانه رهبرمعظم انقلاب نبود، به یقین، امروز، از نظام اسلامی و انقلاب و استقلال و عزت و آزادی مردم این مرز و بوم نام و نشانی باقی نمانده بود.

 در اسفندماه 81- مارس 2003 - که آمریکا بعد از اشغال افغانستان برای حمله نظامی به عراق آماده می‌شد، باز هم، جماعتی از مدعیان اصلاحات با این بهانه که صدام، شخصیتی نظیر «خالد بن ولید» است نسخه ائتلاف با صدام برای مقابله با آمریکا را پیچیدند! انگار نه انگار که از کمترین شعور سیاسی و یا درک دینی و اسلامی برخوردارند. همکاری با عامل دست‌نشانده آمریکایی‌ها و قاتل صدها هزار از مردم مظلوم این مرز و بوم برای مقابله با آمریکا؟!... این پیشنهاد احمقانه و پر سر و صدا نیز با درایت حضرت آقا به‌دیوار بی‌اعتنایی کوبیده شد. و نهایتا کار به جایی رسید که بعد از خروج اجباری نظامیان آمریکایی از عراق و برپایی حاکمیت همسو با ایران در آن کشور اسلامی، سعودالفیصل وزیر خارجه آل‌ ‌سعود با عصبانیت خطاب به آمریکایی‌ها گفت؛ عراق را در سینی طلا تحویل ایران داده‌اید.

فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 از آن روی که آمریکا، اروپا، صهیونیست‌ها و تقریبا همه کشورها و احزاب و گروه‌ها و جمعیت‌های مخالف و معاند ایران اسلامی در آن حضور آشکار داشتند به جنگ احزاب در صدر‌اسلام - البته با ابعاد بسیار گسترده‌تر - شبیه بود، این فتنه با هدف رسما اعلام شده براندازی جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده شده و به صحنه آمده بود. دشمن به اندازه‌ای از نتیجه این فتنه اطمینان داشت که پیشاپیش پیروزی خود و سرنگونی نظام اسلامی ایران را اعلام کرده بود تا آنجا که سران وطن‌فروش فتنه پرده نفاق را کنار زده و از ارتکاب بی‌شرمانه‌ترین جنایات نیز ابا و امتناعی نداشتند. و اما، چه کسی می‌تواند در این واقعیت کمترین تردیدی داشته باشد، که آن فتنه بزرگ و بی‌نظیر در تاریخ این مرز و بوم، با درایت و رهبری الهی حضرت آقا شکست خورد و به ناکامی مفتضحانه فتنه‌گران و مدیران بیرونی آنها انجامید؟!

 پیشرفت‌های عظیم علمی و تکنولوژیک، بیداری اسلامی در منطقه، مقاومت مثال‌زدنی و بی‌نظیر جمهوری اسلامی ایران در مقابل باج‌خواهی‌ها و زورگویی‌های دشمنان بیرونی و توطئه‌های پی در پی دنباله‌های داخلی آنها و... همه و همه مدیون درایت و هدایت پیامبرگونه رهبر معظم انقلاب است. نیست؟! باید توجه داشت و تجربه نیز به وضوح نشان داده است که هر یک از دسیسه‌های یاد شده به تنهایی می‌توانست کشوری قدرتمند را به زانو درآورده و سرنگون کند... و این قصه سر دراز دارد. اکنون، آیا شما نیز با ما همصدا نیستید که حضرت آقا در تشریح تاریخ 35 ساله انقلاب اسلامی قطعه و فصل سرنوشت‌سازی از آن را ناگفته رها کرده‌اند؟

 

ابعاد شناخت، علاقه و ارتباط میان دو خورشید

مقام معظم رهبری از بدو شروع نهضت اسلامی در کنار و همراه حضرت امام«ره» بود، و حقیقت و شخصیت اش را بیش از دیگران می شناخت؛ حضرتش در مورد لزوم تلاش برای شناخت امام(ره) از سوی تک تک افراد جامعه چنین فرمودند: « همه سعی کنند شخصیت امام خمینی(ره) را با همان ابعاد عظیم به درستی بشناسند.» امام راحل«ره» نیز، در مورد جایگاه مقام معظم رهبری فرمودند: « این جانب که از سالها قبل از انقلاب با جناب عالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط بحمدالله تاکنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم... از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید.» مقام معظم رهبری در شخصیت امام(ره) فرمودند: « امام خمینی سلام الله علیه یک حقیقت همیشه زنده است.»

نیز: « امام خمینی(ره) همیشه جاوید است.» در مورد شخصیت و عظمت معظم له فرمودند: « امام خمینی(ره) برخلاف شخصیت های پرآوازه دنیا که هر چه انسان به آنان نزدیک تر و مأنوس تر شود تصورش از عظمت آنان تنزل یافته و به واقع نزدیک تر می شود، درباره ایشان هر قدر نزدیک تر و مأنوس می شدیم، با شخصیت تر جلوه می کرد.» اتحاد ملل اسلامی در جای جای قرآن کریم تأکید بر «اتحاد امت اسلامی» شده است؛ چنان که در سوره مومنون می خوانیم « و ان هذه امتکم امه واحده »

در این کتاب هدایت، آیات متعددی در مورد « امت واحده» آمده است و انسان ها را به « یک امت بودن» دعوت می کند؛ اما تقسیم کشورهای اسلامی براساس مرزهای جغرافیایی در غرب و شرق از سوی استعمار گران، مقدمه تفرقه و فاصله انداختن بین مسلمانان بود که قدرت اسلامی آنان را تضعیف نموده و بتوانند فرهنگ و آداب استعماری را در بین مسلمانان پیاده کنند.

یکی از محوری ترین وظایف مسلمانان، قیام برای علو « کلمه الله» در روی زمین است که در نگاه آسمانی قرآن کریم، جز با یک دست شدن امت اسلامی اتفاق نخواهد افتاد؛ مسلمانان جهان باید ضمن سرمشق گیری و نصیحت پذیری از این کتاب آسمانی و معجزه جاویدان به این مهم قیام کنند چرا که تمام دستورات فرهنگ و آداب و اخلاقیات در این کتاب سرنوشت ساز بشریت آمده است؛ قرآن کریم خود در آیات ولا رطب ولا یابس الا فی کتاب مبین و وکل شیء احصیناه فی امام مبین به این مهم اشاره کرده است. یکی از کارهای مهم و هنر امام(ره) ایجاد و تشکیل امت واحد اسلامی بود؛ ایشان، اتحاد اسلامی را نه تنها در ایران، بلکه در کل جهان به وجود آوردند بلکه بالاتر از این، که سبب همنوائی مستضعفان جهان(اعم از مسلمان و غیرمسلمان) علیه مستکبران شدند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد فرمودند: «سومین کار بزرگ او (امام راحل) این بود که به مسلمان ها، احساس درک امت اسلامی داد. و نیز در مورد هدف از وحدت حوزه و دانشگاه فرمودند:

وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی وحدت در هدف، هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه اسلامی پیشرفته مستقل، جامعه امام(ره) جامعه پیشاهنگ، جامعه الگو، ملت شاهد- ملتی که مردم دنیا با نگاه به او جرأت پیداکنند تا فکر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند، و در عمل شان پیاده کنند- حرکت نمایند.» معظم له در مورد حرکت و پیشرفت جامعه به سوی امت واحده و اتحاد مسلمین که از برکت امام راحل می باشد فرمودند: « اولا این حرکت ناشی از حرکت عظیم ملت و رهبری بی نظیر استثنایی پرجاذبه امام(راحل) است

قطعا اگر آن رهبر و این امت و آن حرکت و آن اخلاص نبودند؛ این وضعیت در عالم پیش نمی آمد.» «امام خمینی(ره) فداکارانه و با تمام وجود برای آرمان و تفکر جدید حیات اسلام، خود را در اسلام ذوب کرد.» حضرتشان در این مورد که امام(ره) امید همه مستضعفان بودند نیز فرمودند: «او رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ایران و امید روشن همه مستضعفان جهان و به خصوص مسلمانان بودند.»

 نقش رهبری در تحولات منطقه

منطقه خاورمیانه از دیرباز مهد تحولات سرنوشت سازی بوده است. بی تردید بخش عمده ای از این تحولات، متاثر از انقلاب اسلامی و سیاست ها و عملکرد جمهوری اسلامی ایران می باشد. در این میان شخصیت مقام معظم رهبری به عنوان سکاندار انقلاب اسلامی و رهبر و تئوری پرداز و تصمیم ساز نظام، نقش بی بدیلی داشته است؛ نقشی که متاسفانه در گیرودار هجمه تبلیغاتی دشمنان، آن چنان که بایسته و شایسته است، مورد بازخوانی و تبیین قرار نگرفته است.

الف:مقاومت اسلامی؛ مقوله مقاومت اسلامی به عنوان یکی از شاخصه ها و ارکان انقلاب اسلامی، در نگاه نافذ مقام معظم رهبری جایگاه ویژه ای دارد. نگاه معظم له به مقاومت یک نگاه اعتقادی و قرآنی است، بدین معنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعده های الهی و پیروزی جبهه حق در برابر لشکریان باطل است. از طرفی جمهوری اسلامی ره توشه ای سترگ از تجارب مقاومت چندین ساله چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، در اختیار دارد و رهبر انقلاب اسلامی بر این باور است که این تجارب راهگشای ملل منطقه خواهد بود.

بر همین اساس معادله‌ مقاومت در منطقه، با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت و تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزه و سایر مقاومت هاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود. مقاومت اسلامی در سطح منطقه در دو عرصه نمود بیشتری یافته است: نخست مقاومت اسلامی لبنان که با محوریت حزب الله به مبارزه با اشغالگری اسراییل برخاست و شکست های سختی را به ارتش اسطوره ای رژیم صهیونیستی تحمیل کرد. نماد دوم اما در صحنه فلسطین تجلی یافت که با ظهور گروه هایی چون حماس و جهاد اسلامی مبارزات تاریخی مردم فلسطین را در برابر اشغالگراین صهیونیستی، وارد مرحله جدیدی نمود

رهبر انقلاب اسلامی روند مقاومت اسلامی در اراضی اشغالی را به دقت رصد نموده و در مقاطع مهم و سرنوشت سازی همچون شکل گیری روند سازش (نشست مادرید،‌ توافق اوسلو)، عقب نشینی ارتش صهیونیستی از جنوب لبنان،‌ برافروخته شدن انتفاضه اول و دوم فلسطین،‌ جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه در قالب سخنرانی یا صدور پیام، به ارائه دیدگاه های راهبردی خود پرداخته و مواضع اصولی نظام را نسبت به این روند تبیین نموده اند. 

ـ راهکاری برای حل مساله فلسطین: با توجه به پیچیدگی و قدمت قضیه فلسطین، رهنمودهای بدیع رهبر انقلاب در این باره، افکار عمومی منطقه و جهان را به خود جلب کرده است. یکی از این رهنمودها پیشنهاد «همه پرسی عمومی» است که معظم له برای حل مشکل دیرین این سرزمین ارائه نموده اند. به اعتقاد مقام معظم رهبری همه‌ راه هایى که غربیها و وابستگان آنها براى حل مساله‌ فلسطین پیشنهاد کرده و پیموده‌اند، غلط و ناموفق بوده است (از جمله طرح «دو دولت») و در آینده نیز چنین خواهد بود.

همه‌پرسىِ عمومى، بسیاری از محافل و رسانه های منطقه ای از این راهکار استقبال کرده و به بررسی ابعاد مختلف سیاسی و حقوق و اجرایی آن پرداختند. به عقیده این محافل طرح ایران برای حل مسئله فلسطین، طرحی منطقی و برخاسته از راهکارهای سیاسی قابل قبول نزد افکار عمومی جهان است و بر خلاف تبلیغات غرب و صهیونیسم، ایران قصد ندارد یهودیان را به دریا بیفکند. یکی از مطبوعات لبنانی در این باره نوشته است: این سخنان متعلق به رهبر انقلاب اسلامی ایران است؛ رهبر بزرگترین کشور منطقه که در برابر بزرگترین طرح مقابله با رژیم صهیونستی و آمریکا در منطقه قرار دارد. به همین دلیل است که عضو شورای امور خارجه مصر با بیان اینکه «من از طرح آیت‌الله خامنه ای در خصوص برگزاری رفراندوم در فلسطین شگفت زده شدم»،

نسبت به سران عربی و اسلامی که چگونه در گذشته به این پیشنهاد نرسیده و یا آن را مطرح نکرده بودند، انتقاد کرد. یسریابوشادی تاکید می کند اگر پیشنهاد رهبر ایران عملی شود، ما به کشوری واحد برای فلسطینی ها دست خواهیم یافت. رهبر انقلاب اسلامی روند مقاومت اسلامی در اراضی اشغالی را به دقت رصد نموده و در مقاطع مهم و سرنوشت سازی همچون شکل گیری روند سازش (نشست مادرید،‌ توافق اوسلو)، عقب نشینی ارتش صهیونیستی از جنوب لبنان،‌ برافروخته شدن انتفاضه اول و دوم فلسطین،‌ جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه در قالب سخنرانی یا صدور پیام، به ارائه دیدگاه های راهبردی خود پرداخته و مواضع اصولی نظام را نسبت به این روند تبیین نموده اند.

ب: بیداری اسلامی؛ موج بیداری اسلامی که از سال 1389 در شمال آفریقا آغاز شد و به سرعت سایر مناطق خاورمیانه را درنوردید، از همان ابتدا مورد اهتمام ویژه مقام معظم رهبری قرار گرفت. در سطح کلان و راهبردی، نگاه معظم له به این تحولات، ناظر به احیای امت واحده‌ اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه‌ دین و عقلانیت و علم و اخلاق بود که در مقابل طرح های سلطه جویانه غربی همچون جهانی سازی قد علم کرده است. جهت آشنایی با رویکرد مقام معظم رهبری نسبت به بیداری اسلامی و آثار این رویکرد، توجه به نکات زیر قابل توجه است:

ـ جوهره اسلامگرایی: از نگاه معظم له این حرکت گسترده مردمی برخاسته از آموزه های اسلام و الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران بود. به باور ایشان بیدارى اسلامى یک حقیقتى است که اتفاق افتاده است. به تدریج هسته‌ى بیدارى، یقظه‌ اسلامى رشد کرده، ثبت شده است و دارد خود را نشان می دهد... سى و چند سال قبل این مسئله در ایران اتفاق افتاد؛ امروز هم در دنیاى اسلام، در شمال آفریقا، این را مشاهده می کنید. اقبال مردم مصر و تونس به اسلامگرایان از دیگر نشانه های اصالت اسلام در حرکت های منطقه است

در تونس و مصر، مردم به اسلام رأى دادند. در مصر حدود هفتاد و پنج درصدِ مردم رفتند پاى صندوقهاى رأى و به گروه‌هاى اسلامى رأى دادند؛ در تونس هم شبیه همین؛ اینها خیلى مهم است. این معنایش این است که همه‌ى تلاشى که آمریکائى‌ها و غربى‌ها و دستگاه‌هاى تبلیغاتى و هالیوود و غیره و غیره از لج جمهورى اسلامى در این سالها انجام دادند براى اینکه اسلام‌هراسى کنند و حکومت اسلامى هراسى کنند، نقش بر آب شده است؛ مردم طرفدار اسلامند. برخی شخصیت های اسلامی که با ایشان ملاقات کرده اند اعتراف کرده اند مقام معظم رهبری صحبت ها و برخوردهایشان آکنده از عشق و علاقه به امت اسلامی است و صحبت ها و توصیه های ایشان از علم و شناخت نشئت گرفته شده و مانند حاکمان کشورهای عربی نسبت به مسائل بی تفاوت نیستند

محمد تیجانی سماوی» اسلام‌ پژوه شیعه تونسی بر این باور است که بیداری اسلامی در قلب مسلمین و از زمان آیت‌الله خمینی و انقلاب اسلامی ایران به وجود آمد. این بیداری در قلب تمام مسلمانان جهان در سراسر دنیا وجود دارد. وی تاکید می کند سیاست آیت‌الله خامنه ای سیاست خدایی است و سیاست آمریکا سیاست شیطانی است و بین این دو تفاوت بسیار است.

ـ الگوبخشی جمهوری اسلامی: از نگاه رهبر انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به عنوان پیش قراول بیداری اسلامی در سطح منطقه که هم آزمون انقلاب و هم آزمون حکومتداری را با موفقیت پشت سر گذارده و تجارب ارزنده ای در دست دارد، می تواند به ملت های انقلابی الگو ارائه دهد. در مقوله الگودهی، رهبر انقلاب بر روی دو موضوع مهم تکیه کرده اند: یکی قانون اساسی و دیگری کارنامه‌ موفقیت هاى علمى و اقتصادى و سیاسى و نظامى جمهوری اسلامی ایران. شالوده نظام ایران مردم سالاری دینی است و بر این اساس توصیه رهبری به ملت های انقلابی آن است که در روند دولت سازی به این دو اصل مهم(اسلامیت و جمهوریت) توجه کنند.

نکته قابل توجه در الگوسازی جمهوری اسلامی آن است که این الگودهی لزوما به معنای ارائه نسخه ای عینی از نظام ولایت فقیه نیست. به اعتقاد رهبر معظم انقلاب ولایت فقیه یک استنباط شیعی است و چون اکثریت جهان عرب اهل سنت هستند می توانند استنباطات خاص خود را از مذاهب خود مبنی بر مردمسالاری دینی ارائه کنند. مهم آن است که جوهره و روح حاکمیت، دینی و بر اساس آموزه های قرآن و شریعت بوده و الگوهای غربی و التقاطی به کشورهای مسلمان تحمیل نشود

در عین حال رهبر انقلاب نسبت به شائبه ها و اتهاماتی که علیه جمهوری اسلامی ایراد می شود واقف بوده و لذا خطاب به مصری ها فرموده اند: برادران و خواهران عزیز؛ اینها تجربیات ما است، من به عنوان برادر مسلمان شما و از سر تعهد دینی، آن را با شما درمیان گذاشتم. بوق های تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران می خواهد دخالت کند، می خواهد مصر را شیعه کند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و... این دروغها را سی سال است می گویند تا ملتهای ما را از یکدیگر جدا و از کمک یکدیگر محروم کنند... با این حال این رهنمودهای مشفقانه، همواره مخاطب خود را در میان وجدان های پاک و بیدار می یابد و مشتاقان الگوی جمهوری اسلامی را به خود جذب می کند. یکی از شخصیت های مصری در این باره گفته است:

تجربه‌ جمهوری اسلامی ایران از این حیث مهم است که در سه دهه‌ گذشته مشکلات و چالش‌های بسیاری همچون تحریم‌های اقتصادی و غیره را تحمل کرده و از سر گذرانده است. ایران ثابت کرده که می‌توان در برابر این چالش‌ها مقاومت کرد و به پیش رفت. از همین رو ایران الگویی برای ملت‌های منطقه شده تا بدانند که اسلامگراها هم می‌توانند همانند گذشته از پیشرفت‌های علمی برخوردار شوند. این اتفاقی است که در ایران رخ داده است

پس همکاری و همگرایی کشورهای عربی و اسلامی می ‌تواند راه را برای ما کوتاه کند تا به جای آن‌که از صفر شروع کنیم، مسافتی را که ایران طی کرده است، ما در یک زمان کوتاهتری طی کنیم. وی با اشاره به فن آوری های پیشرفته ایران در شکار پهباد آمریکایی می گوید: آرزوی دوران کودکی ما این بود که چگونه می ‌توانیم با غرب روبه ‌رو شویم. در آن دوران اگر ما از مواجهه‌ با آمریکا سخنی می‌گفتیم، ممکن بود ما را مسخره کنند. امروز شکار هواپیماهای آمریکایی با فناوری پیشرفته توسط مسلمانان (ایران) مایه‌ افتخار است...

اسماعیل هنیه در پاسخ به پیام رهبری به مناسبت جنگ 22 روزه گفت: «این برای من مایه افتخار است که به نمایندگی از دولت و ملت فلسطین و به نمایندگی از غزه مجروح ولی پیروز، مراتب قدردانی و تشکر خود را از مواضع ممتاز و شجاعانه و اسلامی جنابعالی که نشان دهنده، روح والای رهبری ایران اسلامی و روح بزرگ ملت ایران است، اعلام کنم.»

ـ انقلاب مصر و پیش بینی سقوط مبارک: روند بیداری اسلامی در مصر به عنوان یک کشور محوری و تاثیرگذار، از نگاه تیز رهبر انقلاب اسلامی مخفی نماند و معظم له در نماز جمعه 15 بهمن 1389 یک خطبه عربی را به تبیین انقلاب مصر اختصاص دادند. با آن که انقلاب مردم مصر هنوز به پیروزی نرسیده بود‌، اما مقام معظم رهبری پیروزی آن را پیش بینی کردند

این در حالی بود که حتی دستگاه های اطلاعاتی منطقه و غرب در برابر تحولات مصر غافلگیر شدند. نکته قابل توجه آن است که در همان روز جمعه روزنامه های صهیونیستی«هاآرتص» و «یدیعوت احارونوت» دومقاله منتشر کرده و تاکید کردند حسنی مبارک به این زودی‌ها نخواهد رفت. در آن یادداشت آمده بود که مبارک با بن‌علی تفاوت دارد. زیرا مبارک به عنوان هم پیمان وفادار غرب 30سال حکومت کرده و قطعا از حمایت های غرب برخوردار خواهد شد.

خطبه عربی آیت‌الله خامنه ای، هم به لحاظ بلاغت و تسلط خطیب بر زبان فصیح عربی و هم از جنبه محتوایی، در حوزه مخاطبین عرب ‌زبان و به ویژه مصر، با استقبال خاصی روبه رو شد. «کمال هلباوی» سخنگوی سابق اخوان المسلمون مصر با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه با تاکید بر این که رهبری ایران در همه سخنان و مواضع خود موفق بوده است،‌ گفت: این بار نیز رهبری ایران در مواضع خود تمام قد در مقابل سیطرة غربی‌ها و استکبار جهانی ایستاد. وی ضمن ستودن شجاعت رهبر انقلاب تاکید کرد:

به اعتقاد من هیچ فرقی میان حسن بنا وسایر رهبران مقاومت اسلامی با آیت‌الله خامنه ای نیست و آنها امت اسلامی را به سوی وحدت هدایت می کنند. یک جوان مصری که در همایش بیداری اسلامی و جوانان شرکت کرده بود تاکید کرد پیام سال گذشته آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه تهران به مردم مصر، موتور انقلاب را در کشور من به شدت پرحرارت کرد، جمهوری اسلامی امید همه ما در مصر بود و چشممان شبانه‌ روز به مسئولان ایران و مردم این کشور بود و حمایت‌های آنان از انقلاب ما واقعا دل‎گرم ‌کننده و انگیزه ‌بخش بود. کسانی که این پیام را شنیدند، واقعا منقلب شدند؛ مثل خود من که با هر جمله از این پیام اشک ریختم و برای طول عمر ایشان و حفظ ایشان برای همه مسلمانان جهان دعا کردم.

یکی از جوانان بحرینی شرکت کننده در این اجلاس هم تاکید کرد آیت‌الله خامنه‌ای رهبر همه ما مسلمانان است و به خوبی راه را به ما نشان داده است. من به عنوان کسی که با انقلابیون بحرینی در ارتباط است، می‌گویم که تک تک سخنرانی‌های ایشان در سریع‌ترین زمان ممکن توسط خود مردم بحرین به عربی ترجمه می‌شود و به صورت دست به دست میان مردم می‌چرخد. تقریبا خانه‌ای در میان مردم انقلابی بحرین وجود ندارد که از کتاب‌ها، مقالات و سخنرانی‌های ایشان خالی باشد...

به این ترتیب آیت‌الله خامنه ای در سیر تحولات منطقه به ویژه مقاومت و موج بیداری اسلامی، نقش و جایگاهی متمایز دارند که سایر رهبران منطقه و جهان فاقد آن هستند.این نقش و نفوذ بیش از آن که رسمی و ظاهری باشد، در قلوب مردم مسلمان جای گرفته و به رغم تبلیغات سوء دشمنان، هر روز بر جایگاه و محبوبیت ایشان افزوده می شود.

ویژگی رهبر انقلاب اسلامی ایران آن است که در کسوت یک فقیه و عالم دینی، نقش رهبری سیاسی را توام با بصیرت و روشن بینی خاصی بر عهده داشته و نه تنها در داخل ایران،‌ بلکه در منطقه و جهان اسلام به ارائه رهنمودهای راهبردی و سرنوشت ساز می پردازند.

*فرهنگ سازی ها
از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذاری سال‌ها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی، تلاش مضاعف و همت مضاعف، جهاد اقتصادی و حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی است، نامگذاری‌هایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است. بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگ‌سازی های مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهی و اصلاحات یعنی مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت

از دیگر تدابیر سرنوشت ساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسع تری را طلب می‌نماید. آینده نگری و پیگیری های مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسئولان نظام، سندی به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که براساس آن، نظام اسلامی در سال 1404 هجری خورشیدی باید در زمینه علمی، فناوری و اقتصادی به قدرت اول آسیای جنوب غربی(خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز) تبدیل گردد. از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام می‌برند.

با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونی‌ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد. تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سخت‌ترین و بحرانی‌ترین شرایط، از دیگر هنرهای ناب رهبری ایشان در طول بیست و پنج سال گذشته بوده است، به گونه‌ای که در بحرانی‌ترین شرایط فرموده‌اند: من خود را
غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال می‌دانم. اگر هر مدیر و مسئولی صرفا کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانی و دلهره‌ای ندارم.

این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایی دفاع مقدس، برای حفظ موجودیت و بقای خود می‌جنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشته ای نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیای سیاسی در جهان اسلام و تشکیل خاورمیانه جدید می‌گفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامی سخن می‌گویند و ایرانی که زمانی بانک مرکزی تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایی آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین وسوریه و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است

دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه‌ای می‌باید بدانند و نیک هم می‌دانند که این دو گوهر ناب، یک حقیقت با دو تجلی هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفی شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهی به جامعه اسلامی و بشریت تشنه امروز و فردا است.
امام خمینی صاحب قلب سلیم

به جرأت می توان گفت: امام خمینی(س)، این بزرگ مرد تاریخ معاصر، در پرتو عمل به رهنمودهای قرآن و سنت، و تزکیه و تهذیب نفس به مقصد متعالی قرآن کریم بار یافت و ابراهیم وار در طریق توحید به مبارزه با بت های پوشالی دوران پرداخت

و با «قلب سلیم» و بصیرت سرشار از یقین خود پرده های پندار را درید و حجاب های ظلمانی و نورانی را یکی پس از دیگری خرق نمود و با انقطاع از ما سوی الله به لقای محبوب ازلی نایل آمد و روح مطهرش متصل به معدن عظمت رحمانی و معلق به عز قدس الهی گردید.

بارها این فراز از مناجات شعبانیه را از زبان مبارک حضرت امام شنیدیم که: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک...
خدایا! کمال بریدن به سوی خودت را به من ببخش و دیده دل های ما را به تابش نظرش به سوی خود روشن نما تا دیده های دل، پرده های نور را پاره کند و به سرچشمه عظمت و بزرگواری برسد و ارواح ما به مقام عز قدست آویزان گردد

روح خدا، خمینی کبیر(س) در توضیح این دعا

کمال انقطاع و گسستن از غیر خدا را که همان مفهوم «قلب سلیم» است، هدیه ای از جانب حق برای اولیای الهی معرفی نموده و فرموده است:

«این کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هرچه و هر کس و پیوستن به او است و گسستن از غیر و این هبه ای الهی است به اولیای خلص پس از صعق17 حاصل از جلال که دنبال گوشه چشم نشان دادن او است...

به راستی که امام خود مصداق بارز این مناجات گردید که با صعق کامل «انتظار فرج از نیمه خرداد» می کشید و سوار بر براق عشق و یقین، معنابخش آیت «اذ جاء ربه بقلب سلیم»(صافات 84) شد
و «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا» از ملت سرافراز ایران اسلامی خداحافظی کرد و چون رودی شفاف و زلال به سوی دریای آرام بخش ابدیت رهسپار گشت و به حق «روح خدا به خدا پیوست

امام خمینی و تاثیر در جامعه جهانی

امام خمینی(س) یگانه شخصیتی است که به اعتراف دوست و دشمن بیشترین تأثیر را با انقلاب الهی خویش در جامعه جهانی معاصر داشته و به عنوان احیاگر ارزش های دینی و معنوی در قرن حاضر مطرح می باشد

و به واقع، زندگی پرماجرای آن فرزانه دوران، که با عزت و سرافرازی آمد، با عزت و اقتدار به سر برد و با عزت و عظمت رفت، تجسم عینی معارف عظیم قرآنی و تحقق انسان کمال یافته ای است که مقصد و مقصود از کتاب آسمانی قرآن را دریافت و پیوسته در طریق سلامت با ایمان خالصانه و عمل صادقانه به سوی نور مطلق سیر نمود تا راضی به لقای محبوب خویش، پروردگار بی نیاز نایل آمد

دیدگاه حضرت امام درباره مقصد و مقصود قرآن کریم است که نیل به آن باعث عزت و سربلندی خود ایشان گشته است

امام خمینی پیش بینی آینده انقلاب و گذار از فتنه ها ا

حضرت امام با پیش بینی آینده انقلاب و تاکید و اصرار بر تجربه آموزی و آبدیده شدن از عبرت ها و گذار از فتنه ها در مقابله با فتنه های آینده از جمله تبلیغاتی که پس از شکست فتنه اخیر در سال 88 در حال انجام است و هر روز به گونه ای تحت عنوان رافت اسلامی و چشم پوشی از گذشته و ادعای ضرورت وحدت با کسانی که به دنبال تفرقه و چندپارچگی امت ما به نفع شیطان بزرگ بودند می فرمایند: «روحانیون و مردم عزیز حزب الله و خانواده محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل ها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود

ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و مکتب بگذریم...»(*)
حضرت امام با ریشه یابی دقیق، تمامی تحلیل ها و تبلیغات از این دست برای ایجاد فتنه را ناشی از ترس از استکبار جهانی و وابستگی به شیطان بزرگ دانسته و صریحا نیات واقعی آنان را اینگونه ترسیم می کنند: «کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند...»(*)
و علی رغم میل ساده لوحان فریب خورده که سازش با فتنه گران را دلیل بر رأفت اسلامی و خدمت به انقلاب می دانند و از فتنه های گذشته آنان هیچ عبرتی نگرفته اند می فرمایند: «امروز هیچ تاسفی نمی خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند

انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود به گروه ها و لیبرال ها را می خوریم. آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید!

چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری می کنیم؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده اید و صدها چرای دیگر و نکته مهم در این رابطه این که نباید تحت تاثیرترحم های بیجا و بی مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام به گونه ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال برود. من بعضی از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می گیرند...»(*) صحیفه امام ج 21 ص 98 صحیفه امام ج 21 ص 285

آزمایشها و فتنه های انقلاب

به طور معمول انقلاب ها با عمق و گستردگی که دارند، با تهدیدها و فتنه هایی نیز رو به رو هستند و هنر انقلابی این است که فتنه ها را بشناسند و راه های برون رفت از فتنه ها را پیدا کنند. امروز فرصت خوبی است که برخی از پرونده ها گشوده شود تا مشخص شود چه عناصر و نیروهایی سبب شدند جنگ به آنجا برسد و امامی که می فرمود جنگ جنگ تا رفع فتنه، جام زهر را بنوشد البته همین ها مدتی بعد می خواستند جام زهر را به رهبر انقلاب نیز بنوشانند

انقلاب اسلامی از آغازین روز فعالیتش با فتنه هایی همراه بود که نخستین فتنه را در فتنه نهضت آزادی و جبهه ملی دیدیم، این عده در برابر رهبری ایستادند و شعارهای جمهوری دموکراتیک سر دادند و این در حالی است که امام می فرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، البته در ادامه آنها مغلوب عظمت انقلاب و رهبری داهیانه امام شدند و این فتنه نیز از سر راه برداشته شد.

فتنه های مختلفی در طول عمر انقلاب شاهد هستیم که همه این فتنه ها با عامل رهبری و مردم خنثی شد در واقع در نظام اسلامی ارتباط عمیق و نزدیک رهبری و مردم یک امتیاز و برجستگی مهم است، چرا که رهبری دینی و هوشیاری و ایمان مردم جزو ارکان نظام هستند.
ابوموسی اشعری حلال و حرام را رعایت می کرد ولی فهم درستی از دین نداشت، عمرو عاص فهم سیاسی داشت ولی دین نداشت اگر سواد، ایمان و بصیرت داشته باشند نتیجه آن ولایتمداری می شود در واقع اگر خروجی بصیرت و ایمان ولایتمداری باشد آنگاه می توانیم بگوییم که به نتیجه رسیده ایم و الا دچار خسارت شده ایم.
شخصی گرایی، سطحی نگری، فامیل گرایی، حزب گرایی، غرور و موج سواری ، مهم ترین عوامل سقوط خواص است . یکی از مشکلات افراد باسابقه شخصی گرایی و مطلق گرایی است یعنی اینکه مسائل مختلف را به جای اینکه از دین و احکام دینی بگیریم، از افراد بگیریم اگر چنین کاری کنیم همسر پیامبر راهش برای ما حقیقت می شود ولی چنین حرکتی در روایات مختلف نهی شده است، چرا که با سقوط نهضت آزادی، بنی صدر و برخی دیگر بسیاری سقوط کردند

بنابراین باید پرچم خود را با پرچم حجت الله تنظیم کنیم و بدانیم که حق تنها یک جاست و ما باید بر آن اساس حرکت کنیم. سطحی نگری، حسن ظن فوق العاده و خوش بینی یکی دیگر از آسیب های خواص است، متأسفانه برخی از افراد به سوابق برخی دیگر خوشبین هستند و برخلاف آنکه امام می گوید ملاک حال افراد است به گذشته افراد نگاه می کند در واقع عده ای از بزرگان ما گرفتار حسن ظن و خوش بینی بیش از اندازه شده است البته در زمینه این افراد نیز ما حق نداریم توهین کنیم ولی آنها الگوی ما نیستند، چرا که چنین راهی را ابوموسی اشعری و خوارج رفته اند.

واکاوی مواجهه با فتنه گران دیروز و امروز از نگاه امام و رهبری

تدبیر ولی فقیه زمان و شعله های سرکش فتنه شما دیدید که آقای بنی صدر حسابش را جدا نکرده، خدا می داند که من مکرر به این گفتم که آقا، اینها تو را تباه می کنند. این گرگهایی که دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز عقیده ندارند، تو را از بین می برند، گوش نکرد، هی قسم خورد که اینها فداکار هستند... واللّه قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می دانستم که مدیر و مدبر نبودید... واللّه قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم
عبارات ارزشمند فوق ایرادات تاریخی و البته به روزی است که پیرفرزانه انقلاب سال ها پیش در مواجهه با فتنه گران داخلی بر زبان راند و امروز با گذشت چندین سال هنوز در برخورد با فتنه جویان قابل استناد است.
شخصیت والای عبادی و سیاسی امام راحل در حل و رفع تمامی مشکلاتی که گریبانگیر جامعه اسلامی ایران بود زبانزد بسیاری از متفکران داخلی و خارجی است.
تاریخ اشخاص کاریزمایی بسیاری را می شناسد که رهبری انقلابها و کودتاهای بزرگ را به عهده گرفته بودند. لیکن آنها به کرات به خاطر نبود برنامه صریح اقدامات ، نبود توان روحانی یا ناکامل بودن شخصیت درونی خویش آرزوهای ملت خود را فریب دادند و این امر منجر به خدشه دار شدن ایده های اولیه و برقراری رژیم های استبدادی می شد. اما امام خمینی با اعتبار عظیم، ذخایر علمی مقتدر و تجربه کار سازمانی به سوی انقلاب آمد. امام خمینی(ره) رهبری دینی بود و زندگی پرهیز کارانه او همراه با ریاضت هم مرز بود.
پیروی ازقرآن و مکتب بزرگ امامان شیعه باعث شد حس ششم سیاسی، نافذ بودن و دور اندیشی بنیانگذارکبیر انقلاب اسلامی ایران تقویت شود و توانایی اتخاذ تصمیمات موزون و مطابق با هدف، تاثیر گذاری اخلاقی بر ملت ایران و ایجاد جو معنوی مساعد در کشور را بدست آورد.
چنانکه در باب حق طلبی و حق خواهی ایشان در نزاع با منافقین و افشای ماهیت آنها متذکر شد «من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی دارم. (صحیفه نور، ج 21، ص: 332)
هرچند همه تلاش امام راحل در زمان حیاتشان این بود تا جایی که امکان دارد آتش فتنه روشن نشود اما در مواردی از قبیل تحرکات منافقان، لیبرال ها، جبهه ملی، ملی گرا، جبهه خلق مسلمان و دیگر مسایل مشابه مواضعی برگرفته از موازین اسلام و منبعث از قرآن کریم و سنت الهی اتخاذ می کردند که در برخی شرایط مدارا و بعضی مواقع هم برخوردهای تندی در نظر می گرفتند.



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">