تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.


 پلورالیسم تعددپذیری و تکثر انگاری در ادیان

 به نحو اجمال پلورالیسم دینی به معنی به رسمیت شناختن تمامی ادیان است که پیروان هر کدام در پرتو دین خود می‌توانند به حقیقت برسند و در نهایت سعادتمند، نجات یافته و اهل بهشت باشند. چنین رویکردی مورد تأیید آموزه‌های قرآن نمی‌باشد که در ذیل با تفصیل بیشتر به آن می‌پردازیم:
مفهوم پلورالیسم
واژه پلورالیسم (
Pluralism) از پلورا (Plura) به معنای تجمع و کثرت گرفته شده و پلورالیسم یا کثرت‌گرایی که نقطه مقابل حصرگرایی (Exclusivism) است به معنی پذیرش کثرت، تعددپذیری و تکثر انگاری است و در برابر نفی کثرت یا تأیید وحدت و یا تأیید قلت قرار دارد. (فرهنگ حیم، ص468)
در اصطلاح، مراد از پلورالیسم به‌طور کلی، هر نظریه‌ای است که در آن اصل و ریشه امور بیش از یکی دانسته شود، و پلورالیست کسی است که کثرت یا چندگانگی را اصل قرار می‌دهد. (در مقابل وحدت یا یگانگی). از این‌رو می‌توان او را کثرت‌گرا یا چندگانه‌گرا خواند. اصطلاح پلورالیسم برای اولین بار توسط «لوتسه» در سال 1841 میلادی در کتابی به نام مابعدالطبیعه وارد فلسفه شد، اما به‌طور رسمی و گسترده تاریخچه آن به سال 1970 میلادی به «جان هیگ» کشیش انگلیسی و شاگردان او برمی‌گردد. البته مبحث تکثرگرایی دینی در اسلام سابقه دارد و در زمان مأمون الرشید خلیفه عباسی توسط «یوحنای دمشقی» مطرح شده است. به‌طور کلی کثرت‌انگاران دینی معتقدند، تمامی ادیان، مذاهب و مکاتبی که در جهان وجود دارند، می‌توانند انسان را به نجات و حقیقت برسانند و موجب سعادت و رستگاری او شوند، هرچند که این ادیان، ادعاهای متفاوت و متعارضی نسبت به یک حقیقت داشته باشند.

انواع پلورالیسم
حوزه‌های کاربرد تکثرگرایی به انواع و اقسام مختلفی چون؛ علمی، هستی‌شناختی، فلسفی، روان‌شناختی، ارزشی، دینی، اجتماعی، سیاسی،  اقتصادی، قانونی، فرهنگی، سیاسی و... تقسیم می‌گردد که از این بین پلورالیسم دینی بیشتر از سایر موارد، محل توجه دانشمندان و محققین قرار گرفته است.
در پلورالیسم دینی دو بحث عمده مطرح می‌شود: 1- کثرت‌گرایی در فهم دین 2- کثرت‌گرایی در خود دین. مقصود از کثرت‌گرایی در فهم دین معتقد بودن به برداشت‌ها و فهم‌های مختلفی از دین و به تعبیر امروزی قرائت‌های مختلف از دین است و مقصود از کثرت‌گرایی در نفس دین این است که خود ادیان راه‌های مختلفی به سوی حقیقت واحد هستند.

نقد مبانی و اصول پلورالیسم دینی
از منظر اسلام به هیچ وجه پلورالیسم و کثرت‌گرایی ادیان به معنای حقانیت همه ادیان مورد پذیرش اسلام نیست، گرچه پیروان ادیان آسمانی رسمیت اجتماعی دارند و در چارچوب قوانین اسلام حق حیات و فعالیت‌های اجتماعی را دارند. قرآن کریم حقانیت طولی شرایع انبیای الهی را می‌پذیرد و همه آنها را در عصر خود مصداق اسلام می‌داند، اما حقانیت عرضی ادیان معارض با اسلام را نمی‌پذیرد. همچنین آیات قرآنی علاوه بر دلالت بر انحصار دین حق در اسلام و نفی پلورالیسم دینی به صراحت با بعضی از اصول و مبانی پلورالیسم مخالف است و آن را ابطال می‌کند.
1- نفی شکاکیت و نسبیت‌گرایی در رسیدن به حقیقت
برخی از آیات قرآن کریم با مبنای شکاکیت و نسبیت‌گرایی و عدم امکان دستیابی به حقیقت که از مبانی و پیش‌فرض‌های پلورالیسم دینی است در تضاد و تقابل است و نشان می‌دهد که از دیدگاه قرآن به هیچ وجه شکاکیت و نسبیت در دین مورد پذیرش نیست و رسیدن به حقیقت امکان‌پذیر است. این آیات به عنوان نمونه عبارتند از:
الف- آیاتی که شک‌ورزان را مورد سرزنش قرار می‌دهد. (نحل- 66)، (جاثیه- 32)
ب- آیاتی که ادله پیامبران را روشن و آشکار و تردید شکاکان را بی‌وجه معرفی می‌کند. (ابراهیم- 9و 10)، (بقره- 256)
ج- آیاتی که امر به تبعیت از علم و یقین و نهی از پیروی ظن و گمان دارد. (اسراء- 36)، (یونس- 36)، (نجم- 28)

2- عدم قبول دینی غیر از اسلام
این آیات با صراحت، دین اسلام را تنها دین حق و صراط مستقیم معرفی می‌کند، و عقاید پیروان سایر ادیان را باطل دانسته و آنان را به پیروی از دین اسلام دعوت می‌کند.
الف- هرکس جز دین اسلام، دینی (دیگر) جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و او در آخرت از زیانکاران است (آل‌عمران- 58)
ب- هرگز یهودیان و مسیحیان از تو راضی نمی‌شوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی. بگو! در حقیقت، تنها هدایت خداست که هدایت (واقعی) است، و چنانچه پس از آن علمی که تو را حاصل شد، از هوس‌های آنان پیروی کنی، در برابر خدا، سرور و یاوری نخواهی داشت. (بقره- 120)
ج - یهود گفتند: عزیر، پسر خداست و مسیحیان گفتند: مسیح، پسر خدا است! این سخنی است (باطل) که به زبان می‌آورند، و به گفتار کسانی که پیش از این کافر شده‌اند، شباهت دارد، خدا آنان را بکشد، چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوند؟! (توبه- 30)
آیات دیگری از این سنخ وجود دارد. (آل‌عمران- 61)، (توبه- 31و 32)، (نساء- 157و 171)، (مائده- 51و 73)، (فتح- 28)، (صف-9)، (مریم- 88 و 91)، (بقره- 79)
3- اسلام دین همه انسان‌ها
بسیاری از آیات قرآن، همه انسان‌ها را مخاطب قرار داده و به دین اسلام دعوت نموده و قرآن و پیامبر اسلام را هادی همه انسان‌ها معرفی می‌کند، به عنوان نمونه:
«و ما تو را نفرستادیم، مگر برای همه مردم تا (آنها را به پاداش الهی) بشارت دهی و (از عذاب او) بترسانی» (سبا-28) درجای دیگر می‌فرماید: «بگو! ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم» (اعراف- 158)، (نساء- 79) و... اما در رابطه با همگانی بودن قرآن در موارد مختلفی می‌فرماید: «آن کتاب (قرآن) نیست، مگر تذکری برای همه جهانیان» (آل‌عمران- 138)، (انعام- 18 و 90)، (نساء- 174)، (فرقان-1)
4- فراخوانی اهل کتاب به اسلام
قرآن کریم، اهل کتاب را به دین اسلام فراخوانده و روی‌گردانی از آن را کفر و حق‌پوشی تلقی نموده و به شدت توبیخ می‌کند.
«ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر می‌شوید، درحالی که (بر دوستی آن) گواهید» (آل‌عمران- 70- 71)، (بقره- 41) و... آیات دیگری از این سنخ مانند: (مائده- 15و16) وجود دارد.
تفکیک حقیقت و معذور بودن
دین حق و صراط مستقیم، واحد است و باید معذور بودن را از مسئله حقانیت جدا کرد. پیروان سایر ادیان، خارج از شریعت حق و مطلوب الهی‌اند؛ اما چه‌بسا در صورت وجود شرایطی، از جمله: جهل غیر مقصرانه نسبت به اسلام، طالب حقیقت بودن در سویدای دل، جست‌وجوی آن در حد مقدور و پای‌بندی به احکام عقل و فطرت، اهل نجات به شمار آیند.
براین اساس هرچند راهشان «صراط مستقیم» و دین حق نیست، اما در روز قیامت نزد خداوند معذورند، قرآن کریم از این گروه به «مستضعف» و «مرجون‌لامرالله» یاد کرده است. این گروه ضمن معذور بودن، به تناسب صدق باطنی و نوع عقاید و رفتار و به عبارت دیگر متناسب با میزان «حسن فاعلی» و «حسن فعلی» بهره‌ای از سعادت برده و به درجه‌ای از سعادت نائل خواهند شد. بنابراین جمع‌بندی دیدگاه اسلام در نقد پلورالیسم دینی چنین است:
1- دین حق تنها اسلام است. اسلام همان آیین توحیدی به معنای کامل کلمه، و در همه ابعاد آن است که دین همه پیامبران الهی بوده و آنان، همگان را به سوی آن دعوت کرده‌اند. بنابراین آموزه‌هایی چون: ثنویت و تثلیث و... هرگز بنیاد و اساس درستی ندارد.
2- ازنظر اسلام، شریعت دارای کثرت طولی است، یعنی، آنچه در طول تاریخ تغییر کرده، شریعت الهی بوده است و هر پیامبر صاحب شریعت، شریعت پیشین خود را نسخ نموده و شریعت کاملتر و متناسب با رشد بشر و مقتضیات زمان را عرضه کرده است.
بنابراین تکثر طولی، نه عرضی، شریعت وجود داشته است و با شریعت خاتم همه شرایع پیشین نقض شده، و تنها دین مقبول، شریعت محمدی(ص) است.
3- نجات و رستگاری انسان، تابع حجت‌هایی است که خداوند بر انسان تمام کرده و پاسخ ایجابی انسان به آنها است. هرکس درحد حجت‌های درونی (عقل، فطرت و...) و بیرونی (تعالیم پیامبران) که به آنها دسترسی داشته و یا می‌توانسته دست یابد مسئول و رأی آن معذور است.
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:
1- علی ربانی گلپایگانی، تحلیل و نقد پلورالیسم دینی (تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1378)
2- کتاب نقد، شماره4 (همان)


          التقاط، خطر دائمی برای بشر

انسان موجودی متغیر است و همواره درحال شدن و تغییر در دو جهت متضاد و متقابل صعود و سقوط می باشد و تا زمانی که در دنیا زندگی می کند، این تغییر در وی وجود دارد. همچنین شتاب تغییر در اندیشه، بسیار شدیدتر و پررنگ تر و ظاهرتر است؛ چنان که اندیشه به عنوان بخش مهم و اصلی در تعیین مسیر عمل، در جایگاه ارزشی مهم و بالاتری قرار می گیرد، چرا که عمل براساس اندیشه و ایمان است که شکل می گیرد

بنابراین اگر تصور و تصویر درست از خود، خدا و جهان نداشته باشد، نمی تواند کاری درست را در زندگی انجام دهد. از این رو در قرآن همواره ایمان برعمل صالح مقدم شده تا دانسته شود که این اندیشه، ایمان، بینش و نگرش است که عمل را سامان می دهد. البته در تغییر و تحول انسان ها نقش عمل برجسته تر است، چرا که اندیشه و ایمان را به شکل وجودی در می آورد و به آن حیات و وجود می بخشد. از این رو در آیات قرآنی عمل صالح به عنوان بالابر یاد می شود که حقیقت ایمان را بالا می برد و به آن شکل می بخشد.
دشمن سوگند خورده انسان، با آگاهی از وضعیت و موقعیت آدمی در هستی، برنامه ریزی دقیق و کاملی دارد؛ چرا که دشمن می داند که نقطه اصلی ضعف آدمی، اندیشه اوست. او بیشترین فشار را به این حوزه وارد می کند و لذا جنگ روانی دشمنی چون شیطان براساس همان منطق جنگ نرم ریخته شده است. براساس آموزه های قرآنی، اصولا شیطان در حوزه جنگ نرم عمل می کند و هرگز در جنگ سخت وارد نمی شود. از این رو همه سازوکارهای جنگی ابلیس، سازوکارهایی است که در حوزه جنگ نرم مطرح می باشد که از جمله آن ها التقاط در اندیشه است. البته در قرآن اصطلاح التقاط به کار نرفته ولی برای بیان این اصطلاح و مفهوم، از واژه دیگری چون لبس، تزیین و مانند آن استفاده شده است.

التقاط در زبان عربی به معنای برچیدن و برگرفتن چیزی از زمین است. (لغت نامه دهخدا،) این واژه در اصطلاحات علمی به معنای دستچین کردن و پیوند دادن عقاید ناهمگون بدون برخورداری از اصول معین و مشخص می باشد (فرهنگ علوم سیاسی، ص 130) که در این کار، منافقین خلق، یکی از ماهرترین گروه بودند

اندیشه التقاطی را کسانی استفاده می کنند که جامعه به آنان اجازه حضور مستقیم براساس باورها و اندیشه های واقعی شان نمی دهد. از ان رو برای نفوذ در اقشار مختلف اجتماعی از سازوکار گزینشی استفاده می کنند. سازوکار گزینشی براین پایه قراردارد که انسان در میان اندیشه های امت و ملتی تنها بر مواردی تاکید می کند که با اهداف و مقاصد وی همگون می باشد.

بنابراین، به جای ایمان به همه اندیشه های یک امت و ملت، تنها با گزینش براساس اصول و قواعد خود، ملتی را فریب می دهد و به بازی می گیرد.
سابقه و پیشینه التقاط گری
استاد و بنیانگذار التقاط و برخورد گزینشی همانند دیگر موارد انحرافی، ابلیس این دشمن سوگند خورده بشر است. ابلیس با تلبیس و تزیین خود، حقیقتی را به آدمی نشان می دهد و حقیقتی را کتمان می کند و لذا آدم را در دام میوه ممنوع می افکند. ابلیس می دانست که انسان در اندیشه دست یابی به کمالات مطلق است و آنچه خداوند در ذات آدمی به صورت قوه قرار داده می بایست در یک فرآیند منطقی و سالم به فعلیت برسد و آدمی به عنوان استاد کل و کامل همه موجودات، همچنان که مدیریت تربیتی و آموزشی دیگران را به عهده گرفته و با انباء و اخبار خود حقایق پنهان هستی را به فرشتگان و دیگر موجودات برگزیده آموخته است می بایست در مقام ربوبیت پس از فعلیت یابی تمامی اسمای کمالی سرشته شده در ذات، بنشیند و مدیریت خلافت را به عهده گیرد.
با این دانش، ابلیس به سراغ آدم می رود و او را می فریبد و امری را در اندیشه و تفکر آدم قرارمی دهد که با واقعیت تطابق ندارد. این گونه است که تلبیس و تزیین ابلیس، آدمی را در اندیشه و عمل گمراه می کند و موجبات هبوط وی را فراهم می آورد به گونه ای که اگر توبه او نبود هرگز رنگ رستگاری را به خود نمی دید. پس از ابلیس، خداوند بنی اسرائیل را به عنوان اهل التقاط معرفی می کند. بنی اسرائیل، ملتی شگفت انگیز در تاریخ نوع بشری هستند. این ملت، را می بایست ملت سرمشق ها و درس ها و عبرت ها دانست. از این رو بخش عمده ای از تاریخ قرآن به بنی اسرائیل و ملت یهود اختصاص یافته است. آنان در تحریف حقایق و تلبیس و التقاط اندیشه ها استاد بودند.
یهودیان با آنکه ازسوی خداوند مأموریت داشتند تا از هرگونه التقاط در اندیشه ها و آمیختن حق به باطل خودداری کنند (بقره 40 و 42) با این همه از این حکم الهی سرپیچی کردند و به التقاط در اندیشه پرداختند. (همان) در نتیجه مورد غضب و خشم الهی قرار گرفتند و بارها و بارها به سبب این گونه برخورد گزینشی و ایمان به برخی از آموزه های وحیانی و کفر به بعض دیگر و همچنین آمیختن حقایق وحیانی با افکار پلید شیطانی، مورد سرزنش و غضب الهی قرار گرفتند. با این همه هرگز دست از تلبیس و کتمان حق برنداشتند و همان مسیر شیطانی را ادامه دادند. البته از آیه 71 سوره آل عمران این معنا به دست می آید که اهل کتاب از یهود و مسیحی گرایش به التقاط دارند و هردوی آنها می کوشند تا برای دستیابی به اهداف نامشروع از این سازوکار بهره برند.
هدف از التقاط گری
هدف از التقاط گری ازسوی ابلیس و یا دیگران، دستیابی به اهدافی است که در جنگ نرم مورد توجه قرار دارد. البته هرکسی به قصد دستیابی به هدفی منفی و نادرست دست به تحریف و التقاط می زند؛ چرا که اهل ایمان و انسان های سالم این گونه نیستند و هرگز حق را به باطل نمی آمیزند و جز حق نمی جویند و جز آن نمی گویند. خداوند در آیه 7آل عمران از جمله اهداف التقاط را گمراه سازی انسانها و مشتبه کردن حق بر آنان می داند؛ چرا که گروهی از مردم منحرف با تفسیرهای نادرست و دلخواه خود می کوشند تا حق بر انسانها مشتبه شود تا بتوانند از این طریق به اهداف انحرافی خود برسند. این اهداف انحرافی می تواند اموری چون قدرت و ثروت و مانند آن باشد.

فتنه گران با شعارهایی چون آزادی و عدالت و مانند آن می کوشند تا مردم را به سویی ببرند که اهداف آنان در قدرت و ثروت تأمین شود و جامعه درشرایطی قرارگیرد که آنان بتوانند به ظلم و ستم خویش مشروعیت بخشند. شعارهایی چون حقوق بشر، آزادی و مانند آن تنها ابزارهایی در دست آنهاست؛ چرا که برای کسانی که در اندیشه التقاط هستند، هدف، وسیله را توجیه می کند. این گونه است که زیباترین شعارها را کسانی می دهند که بدان هیچ اعتقادی ندارند تا این چنین، توده های مردم را فریب دهند و با افکارسازی دروغین، جامعه را در مسیر اهداف خود قرار دهند.
زشتی التقاط
از نظر قرآن، انسان ها نباید جز حق بیندیشند و جز به حق دعوت کنند. با این همه کسانی که اهدافشان تنها با دروغ و نیرنگ و فریب تحقق می یابد برای فریب مردم، حق را به باطل می آمیزند تا بتوانند به اهداف نامشروع و ضدمردمی خود برسند. از آن جایی که مردم به طور طبیعی و فطری به حق و کمال و زیبایی ها و مانند آن گرایش دارند و باطل را نمی پسندند و با آن مبارزه می کنند، منحرفان و فتنه گران، باطل خویش را به حقی می آمیزند تا بتوانند به باطل خود، مشروعیت بخشند. بنابراین التقاط به معنای فریب مردم در اندیشه است تا نتوانند حق را بشناسند و در مسیر آن گام بردارند. براین اساس از نظر قرآن التقاط گری امری ناپسند دانسته شده و به عنوان کاری ناروا مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته است. (بقره 40 و 42 و نیز آل عمران 71)
زمینه های التقاط
التقاط در جوامعی رشد می کند که جامعه دچار بیماری شده باشد. جامعه بیمار به جای آنکه در اندیشه حقیقت باشد و برای آن تلاش کند، می کوشد تا تنها به خواسته های خود پاسخ دهد. لذا برای رسیدن به خواسته های خود حاضر می شود تا حقایق را کتمان کند و یا حق و باطل را درهم آمیزد. خداوند در برخی از آیات قرآنی گزارش می کند که رهبران یهودی برای اینکه مردم از حقیقت درستی دعوت پیامبر(ص) آگاه نشوند، به توده های یهودی فرمان می دادند تا حقایق موجود در تورات را کتمان کنند و با تلبیس حق به باطل، آن را در شخص دیگری قرار دهند. به نظر می رسد که بیماردلان و کسانی که دچار انحراف فکری و قلبی هستند از استعداد بیشتری برای پذیرش التقاط برخوردارند

این دسته از انسان ها تنها از حقیقت، آن چیزی را می جویند که مطابق اندیشه و باورهایشان باشد. بنابراین در مواردی که حقایق برخلاف آن باشد، به سوی باطل می روند و با در آمیختن آن می کوشند تا خود را توجیه کنند و رفتارهای خویش را درست و حق جلوه دهند. (آل عمران 7)
خطر التقاط
چنانکه گفته شد خطر التقاط، خطری دایمی است و جامعه ایمانی باید همواره هوشیار و بیدار باشد و اجازه ندهد تا در دام فریب و جنگ نرم دشمنان بیفتد؛ چرا که دشمن با زیبا و حق جلوه دادن باطل می کوشد تا جامعه ایمانی را از اندیشه های ناب و اصیل تهی کند و به اهداف خویش برسد. خداوند در آیه 17 رعد به این نکته توجه می دهد که جهان به گونه ای ساخته شده که زمینه این التقاط در آن بسیار شدید و طبیعی است. به این معنا که دنیا از استعداد طبیعی التقاط برخوردار است و انسان می بایست هوشیار و بیدار باشد تا در دام آن گرفتار نشود. در این آیه تبیین شده که حقایق و معارف الهی همواره در خطر آمیخته شدن به امور باطل قرار دارد.

اگر حقیقتی از آسمان چون باران فرود آید گاه به دلیل ظرفیت محدود بشر و گاه به اسباب بیرونی دیگر، این امکان وجود دارد که باطلی با آن آمیخته شود. خداوند در این آیه به نزول باران و ایجاد سیل اشاره می کند که کف و خار و خاشاک را نیز با خود همراه می کند. این باران سیل آسا همان اندازه که دارای حقایق ناب و اصیلی چون آب روشن و پاک و پاکیزه است همچنین در مسیر خود با کف و خار و خاشاک همراه می شود و آلوده می گردد

بنابراین لازم است همواره از ظاهر پر جلوه گر کف گذشت و حقیقت را در ورای آن دید. این بدان معناست که انسان می بایست همواره از خطر التقاط آگاه و هوشیار باشد و به محاسبه و مبارزه با آن پردازد و اجازه ندهد تا اندیشه های پاک و روشن و صاف به کف باطل و خار و خاشاک باطل آلوده شود. از این رو محاسبه و اصلاحات دائمی، امری لازم و ضروری است تا همواره در مسیر ناب حقیقت گام برداریم.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">