دحو الارض » گیتی شناسی . چرا خانه خدا مربع؟ کعبه، نماد هویتی اسلام
اسرار باطنی حج از زبان امام سجاد(ع). حج با معرفت . حج مهدوی . حج و ولایت و امامت
عرفات همایش بزرگ. اعتراف در عرفات ، معرفت در عرفه
40 حدیث حج از ائمه معصومین علیهم السلام
حج . کنگره سالانه . اسرار حج احرام زیارت یار. . عظمت حج. حج در اندیشه امام خمینی
عید قربان یا عید الاضحی . قربانی . آثار قربانی . اسماعیل های نفس انسانی
بسم الله الرحمن الرحیم
دحو الارض » گیتی شناسی . چرا خانه خدا مربع؟ کعبه، نماد هویتی اسلام
اسرار باطنی حج از زبان امام سجاد(ع). حج با معرفت . حج مهدوی . حج و ولایت و امامت
عرفات همایش بزرگ. اعتراف در عرفات ، معرفت در عرفه
40 حدیث حج از ائمه معصومین علیهم السلام
حج . کنگره سالانه . اسرار حج احرام زیارت یار. . عظمت حج. حج در اندیشه امام خمینی
عید قربان یا عید الاضحی . قربانی . آثار قربانی . اسماعیل های نفس انسانی
بسم الله الرحمن الرحیم
عید الاضحی یا عید قربان عید مسلمین جهان
در شبهای نهم و دهم ماه ذی الحجه، به حضرت ابراهیم علیه السلام وحی شد که در روز دهم باید برای رضایت خداوند، فرزندش اسماعیل را به منا در نزدیکی مکه ببرد و قربانی کند.
ای ابراهیم! تو از آزمایش الهی سربلند بیرون آمدی، اکنون فرزندت را رها کن و به جای اسماعیل، این گوسفند را که برایت هدیه فرستادیم، قربانی کن. حضرت هم بسیار خوشحال شد و پسرش را بوسید و به جای او، گوسفندی را که از بهشت برای او فرستاده شده بود، قربانی کرد.
این روز را عید الاضحی یا عید قربان می نامند؛ حج، تبلور تمام عیار تمامت اسلام و اسلام، آیین عبودیت و بندگی و شیوه تقرب به مبدأ هستی است؛ یعنی حج، هنگامه حضور حق است و قرب عبد. از این رو، باید که هر عمل عبادی، با نیت نزدیک شدن به پروردگار باشد و الا همه عبادت ها، صورت هایی بی معنا می شود که جز رنج ریا، حاصلی به همراه ندارد.
در تمامی مناسک و مراتب حج نیز از آغاز تا فرجام، اگر چه در قالب های گوناگون و در اشکال مختلف صورت می پذیرد، ولی روحی منسجم و کلیتی هم تافته دارد و زندگی و زایندگی آن، در پرتو همین روح منسجم، که همانا رسیدن به مقام تقرب الهی است، رخ می نماید.
این امر در عید قربان و با سنت قربانی، بیشتر تجلی می یابد؛ چرا که این سنت، یادگار و یادآور عمل انسانی است که برای یافتن قرب الهی، در اوج تسلیم و رضا، عزیزترین کس خویش را به قربانگاه فرستاد.
عید قربان، عید بندگی و دلدادگی و گذشتن از خویشتن خویش است، روز شادی مسلمانان و قبولی در جشن بندگی خداوند، برآمدن انسانی نو از خاکستر شرارههای نفس اماره.
عید قربان عید طلوع روزی نو و انسانی نو و یک زندگی با رنگ و بوی خدایی و رسیدن به قرب الهی است، عیدی که پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (مرحله آگاهی و شعور) و منا (سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا میرسد، نماد رهایی از تعلقات است. رهایی از هر آنچه غیر خدایی است
عیدی که انسان میخواهد و دوست دارد که بهترین و محبوبترین و شیرین ترین هستی خود را به محضر پروردگار جهان تقدیم کند و بگوید ای محبوبترین محبوبها! من با همه وجود، با همه سجود، با همه عشق و اخلاص در محضرت قربانی میکنم آنچه را که در توان دارم!
هرچند که میدانم که در برابر عظمت تو هیچ است و او با همه احسان و عطوفتی که دارد، آن را میپذیرد و میفرماید: ای بنده خطا کار! ای توبه کننده! ای بنده سر کش! می پذیرم آنچه را که آورده ای.
عید قربان بزرگ ترین روز حج محسوب می شود؛ چنانکه از امام صادق(ع) نقل است که در جواب معاویة بن عمار که از ایشان در باره یَوْمَ الْحَجِّ اْلأَکبَرِ پرسید، فرموند: آن، روز عید قربان است.» از آن جهت می توان گفت عید قربان، تجلی توحید بوده و نمادی از تجلی انسجام اسلامی در ایام حج است.
در روایت معروفی از امیرالمؤمنین علی (ع) آمده است: هر روزی که انسان در آن به زشتی و گناه آلوده نگردد، آن روز عید است.» چرا که زشتی مهمترین بستر ظهور نزاع میان آدمیان است و باعث برهم خوردن آرامش درونی و بیرونی انسانها میگردد و این همان چیزی است که با عید یعنی آرامش و شادمانی منافات دارد.
در دعای مخصوص قنوت نماز عید می خوانیم:
اللهم انی اسألک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیداً و لمحمد ص ذخراً و شرفاً و کرامتاً و مزیداً...؛ بارالها! به حق این روزی که آن را برای مسلمانان عید و برای محمد(ص) ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قراردادی...» و بدین گونه عید را فقط مخصوص مؤمنین ندانسته، همه مسلمین را در آن سهیم می دانیم و اعتقاد داریم این گردهمایی عظیم، رهیافتی برای رسیدن به اعتصام به حبل الله است که یکی از مهم ترین دستورات اجتماعی اسلام است.
بنابراین با توجه به مباحث مطرح شده، مناسک حج که در اوج عظمت آن عید قربان قرار دارد، علاوه بر رسیدن به توحید، عاملی است مؤثر برای نیل به انسجام و همبستگی هر چه بیشتر مسلمانان. لذا بزرگان دینی ما به این مسئله بارها تأکید کرده اند که بهترین عمل در این روز،برائت از مشرکین و شیاطین عالم است و این مهم میسر نمی شود مگر با انسجام و همدلی تمامی مسلمین با هر فکر و عقیده و مسلکی که باشند.
ضیافت رهایی و رستگاری
خوشا سر به سودای معبود سپردن و فرمان بردن از حضرت دوست. خوشا شیطان درون خویش را به بند کشیدن و از هر چه غیر دوست، چشم پوشیدن. خوشا لحظه قربانی کردن بتهای ظاهر و باطن به پای عشق و همسفر شدن با راهیان کوی دلدار.
خوشا گرگهای خشم و غضب را از دیار دل خویش راندن. خوشا روایت «بسم الله» بر گلوی خویش خواندن و کلمه توحید را بر اریکه قلب نشاندن. خوشا جهاد اکبر با مدعیان دروغین خدایی و خوشا جان عزیز خویش را به قربانگاه عشق بردن و گذشتن از همه چیز به خاطر او.
عید قربان، عید شرافت بنی آدم است و کرامت انسانی اش؛ عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت، نقطه عطف آزادی است در تاریخ اسارتها و بردگیهایی که بر انسان تحمیل شده بود، سرآغاز حکومت توحید است و تولد ایمان و مرگ تردید. عید قربان، عید تسلیم است و تعظیم شعائر الهی.
آن روز، ابراهیم علیه السلام به نمایشی سرخ فراخوانده میشد. محبوب ابراهیم، تحفه ای از او خواسته است؛ هدیه ای به نازکی حلق مبارک اسماعیل و اراده ای به استحکام تیزترین شمشیرها. اینجا نقطه رویارویی انسان با شیطان است؛ این عید قربان است؛ عیدی که در آن، توحید ابراهیم، در دو راهی انتخابی سخت میایستد و ملائک، نفسها را برای تماشا حبس میکنند.
ابراهیم آماده می شود تحفه ای را که برای اثبات صداقت خویش پیشکش آورده است، تقدیم کند؛ ولی شمشیر با حلق اسماعیل در نمی آمیزد و سرانجام، سربلندی انسان در بلندترین قله تاریخ دلدادگی اتفاق میافتد.
ابراهیم! امتحان تو، بلندای سقف عشق را در معماری بندگی نشان داد و خدا تو را انتخاب کرد برای عبرت مدعیان ایمان. الهی! حج درونی ام را به قربانی کردن نفس، پایان ده. مبارک باد عید قربان، نماد بزرگ ترین جشن رهایی انسان از وسوسه های ابلیس.
اضحی؛ روشن ترین روز عطا
امروز لائقان لقاء و زائران حریم دوست در تمامت هستی وقوف می کنند و اندیشه را به میهمانی معرفت می برند و در عرصه عرفات به توسل و غفران دل بسته اند.
عرفات آیینه حشر است و آیات قیامت را در آن می توان به نظاره نشست.
مشعر خاستگاه شعور است و منا مذبح منیت. از بسیط شعور، سنگریزه های برائت می گزینیم و بت های درون و برون را «رمی» می کنیم. امروز در عرفات، تن ها بر زمینند و جان ها در معراج عنایت یار.
وقوف وقفه ای در روزمره گی های زندگی و وقف اندیشه و دل به واقف اسرار هستی است. سپیدی احرام، سپیده اهل سلوک است و جامه جمع محرمان اهل نیاز. ای دانای دانش ها و نهان ها! ای غایت آمال عارفان و زائران! ای امید ایمانیان و فائزان!
عاکفین «عرفات» و مقیمان «مشعر» و مهاجرین در «منا» از غیر تو گسسته و برای لحظه ای وصال، به سوی صحرای نیاز با پای «هروله» آمده اند. از سمت «صفا» آمده و «سعی» بر وفای عهد دارند. «لبیک» شان «قالوا بلی» و «شهدنا»ی پگاه ازل است. نگاهی، عنایتی، ای غافر ذنوب و خطایا! امروز «عرفات»، سجاده جماعت پروانگان صمیمی و رویشگاه شکوفه های ارادت گردید و همایش با شکوه سپیدبالان دشت بی قراری را دید.
سلام توحیدیان بر حماسه «عرفه». سلام ساکنان سماوات و ارض بر جبل «رحمت» که مهبط «آدم» و مأوای «ابراهیم» و قدمگاه «محمد»، رسول اعظم است و مباهات آفرینش.
و فردا عید « اضحی» روشن ترین روز عطا؛ آیینه ایمان ابراهیم و ثمره ایثار اسماعیل و نتیجه هجرت هاجر، علیهم السلام. اینک هم آوا با یکتاجویان ابراهیمی، دل ها را به ملکوت هدیه می دهیم و خنجر عشق بر حنجر نفس می ساییم و به ابراهیم (ع) اقتدا می کنیم و مهیای عاشورا می شویم؛ و سلام بر «ذبح عظیم». «ستجدنی ان شاء الله من الصابرین».
حج اکبر در روایات
رسول الله ص : مَن أحیَا اللَّیالِیَ الأَربَعَ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ : لَیلَةَ التَّروِیَةِ، و لَیلَةَ عَرَفَةَ، و لَیلَةَ النَّحرِ ، و لَیلَةَ الفِطرِ. هر کس این چهار شب را شب زنده داری کند، بهشت برای او واجب است: شب ترویه، شب عرفه، شب عید قربان و شب عید فطر. (کتاب حج و عمره در قرآن و حدیث ص343)
إمام باقر ع: رسول خدا ص چون از مزدلفه آمد، روز عید قربان بر جمره عقبه گذشت و هفت سنگ بر آن زد، سپس به منا آمد و این از سنت است. ص355
معاویة بن عمار می گوید از امام صادق ع در باره «روز حج اکبر» پرسیدم. فرمود: روز عید قربان است و حج اصغر، عمره است.
امام علی ع : شنیدم رسول خدا ص روز عید قربان، خطبه می خواند و می فرمود: امروز، روز «ثجّ» و «عجّ» است. ثجّ، خون قربانی هاست که می ریزید. پس نیت هرکس صادق باشد، اولین قطره خونِ قربانی او کفاره همه گناهان اوست. و «عجّ»، دعاست.
پس به درگاه خداوند دعا کنید، قسم به آن که جان محمّد ص در دست اوست، از اینجا هیچ کس برنمی گردد، مگر آمرزیده شود، جز کسی که گناه کبیره انجام داده و بر آن اصرار ورزد ودر دل خود، تصمیم بر ترک آن ندارد. صفحه 361
الإمام علیّ (ع) خطب یوم الأضحی، فکبّر و قال الله أکبر، الله أکبر، لا إله إلاّ الله و الله أکبر، الله أکبر، و لله الحمد، الله أکبر علی ما هدانا، و له الشکر خدا بزرگ است. خدا بزرگ است. خدایی جز خدای یگانه نیست. خدا بزرگ است. خدا بزرگ است. سپاس، از آنِ خداست. خدا بزرگ است بر آنچه که ما را هدایت کرد و شکر برای اوست، به خاطر آنچه که ما را بدان مبتلا ساخت. سپاس، از آنِ خداست برای آنچه که از چارپایان اهلی به ما روزی کرد. کتاب موسوعه امام علی فارسی ج9 ص 355
الإمام زین العابدین ع مِن دُعائِهِ یَومَ الأَضحی و یَومَ الجُمُعَةِ :
اللّهُمَّ هذا یَومٌ مُبارَکٌ مَیمونٌ، وَالمُسلِمونَ فیهِ مُجتَمِعونَ فی أقطارِ أرضِکَ، یَشهَدُ السّائِلُ مِنهُم وَالطّالِبُ وَالرّاغِبُ وَالرّاهِبُ، وأنتَ النّاظِرُ فی حَوائِجِهِم پروردگارا! این روز، روزی با برکت و خجسته است و مسلمانان در این روز، از اطراف زمین تو گرد آمده اند. خواهنده، جوینده، امیدوار و بیمناک، همه حاضرند و تو، به نیازهایشان می نگری. کتاب خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث ص519
تهذیب الأحکام عن عبدالرحمن بن الحجّاج عن الإمام الصادق ع : مَن زارَ قَبرَ الحُسَینِ ع لَیلَةً مِن ثَلاثٍ غَفَرَ اللّه ُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ» . قُلتُ : أیُّ اللَّیالی ـ جُعِلتُ فِداکَ! ـ؟ قالَ : «لَیلَةُ الفِطرِ، ولَیلَةُ الأَضحی، ولَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ از امام صادق نقل میکند: هر کس یک شب از سه شب، قبر حسین ع را زیارت کند، خداوند، گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد گفتم: فدایت شوم، کدام شب ها؟ فرمود: شب عید فطر، شب عید قربان و شب نیمه شعبان. مراقبات ماه رمضان ص463
رسول الله ص : مَن قامَ لَیلَتَیِ العیدَینِ مُحتَسِبا للّه ِ، لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَموتُ القُلوبُ هر کس دو شب عید [ فطر و قربان] را به خاطر پاداش خدا به عبادت بپردازد، در آن روز که دل ها می میرند، دل او نمی میرد. صفحه465
امام باقر ع : روز عید فطر و عید قربان و روز جمعه، چون آماده بیرون رفتن شدی، این دعا را بخوان: «... ای سرور من! باریابی و آمادگی و تهیه ساز و برگ و آماده شدن من، به درگاه توست و به امید بخشش و جایزه ها و احسان های تو. پس امروز ناامیدم مکن! ای آن که هیچ نیازمندی از درگاهش محروم نمی شود و هیچ برخورداری، از او نمی کاهد! من امروز کار شایسته ای به درگاهت نیاورده ام و به شفاعت آفریده ای هم امید نبسته ام؛ لیکن با اعتراف به ستم و بدی، به درگاهت آمده ام. نه دلیلی دارم و نه عذری.
پروردگارا!از تو می خواهم که خواسته ام را بدهی و مرا با درخواستی برآورده برگردانی و مرا ناامید و بی بهره برنگردانی! ای بزرگ، ای بزرگ، ای بزرگ! برای خواسته بزرگ به تو امیدوارم. ای بزرگ! از تو می خواهم که گناه بزرگ مرا ببخشایی. معبودی جز تو نیست.خداوندا! بر محمد و خاندان محمد درود فرست و نیکی امروز را که شرافت و عظمتش بخشیده ای، روزیم کن و در این روز، مرا از همه گناهان و لغزش هایم بشوی و از احسان خود بر من بیفزای! همانا تویی بسیار بخشنده». 481
امام صادق ع: یک روز عید فطر یا عید قربان، به پیامبر خدا گفتند: خوب بود در مسجد خود نماز می خواندی. فرمود: «دوست دارم که به طرف آفاق آسمان بیرون آیم» روایت شده است که علی ع روز عید بیرون آمد. پیوسته تکبیر گفت تا آنکه به محل برگزاری نماز در بیرون شهر [کوفه] رسید. صفحه 485
پیامبر خدا ص: خداوند متعال در روز عید فطر و عید قربان، به زمین با عنایت می نگرد. پس، از خانه ها بیرون آیید تا رحمت به شما برسد.
حج و فلسفه و آثار قربانی
حج یکی از ارکان اسلام است. از این رو دارای نقش ها و کارکردهای چندی در حوزه های عبادی و اجتماعی است. نقش حج در حوزه مسایل اجتماعی و دنیوی همان اندازه با اهمیت و تأثیرگذار است که در حوزه عبادی، خودسازی معنوی دارای تأثیرات بسیار می باشد.
مناسک حج، اموری چند را در برمی گیرد که یکی از آن ها قربانی است. قربانی همانگونه که از نام آن پیداست به قصد تقرب الی الله صورت میگیرد و در زبان فارسی اصطلاح قربانی بخشی از مهمترین فلسفه و اهداف آن را تبیین میکند هرچند که بیانگر تمام فلسفه و اهداف نمی باشد.
قربانی :به ازای هر عضوی که انسان در روز عید قربان، قربانی میکند در واقع، اعضای بدن خویش را از آتش جهنم دور میکند.
فلسفه عرفانی عمل : قربانی کردن نثار محبت انسان به خداست چرا که هر اندازه انسان از مال خود برای خدا گذشت کند به همان اندازه محبت بیشتری را نثار خداوند نموده؛ در واقع با قربانی کردن، تمام شهواتی که غیر متعادل هستند در وجود انسان ذبح میشود.
هدف حضرت ابراهیم(ع) از قربانی کردن : حضرت ابراهیم(ع) با قربانی کردن خروس شهوات حرام را، مرغابی حرامخواری را، کلاغ حب زیورالات دنیایی و ذبح طاووس جاهطلبی و تکبر را در خود از بین برد؛ پس قربانی کردن میتواند این فلسفه را داشته باشد که وقتی فرد، حیوانی را ذبح میکند در واقع شهواتی حیوانی را در وجود خود ذبح کرده و بعد روحانی را در درون خویش تقویت میکند.
چیستی قربانی قربانی در زبان عربی به معنای اضحیه است (المعجم الفارسی الکبیر ج3) لذا روز دهم ماه ذی الحجه که قربانی در آن روز انجام می گیرد به عنوان عید الاضحی نامگذاری شده.
در اصطلاحات فقهی، قربانی به معنای حیوانی است که در روز عید قربان (عیدالاضحی) تا روز دوازدهم یا سیزدهم به صورت واجب یا مستحب ذبح یا نحر می شود. (الحدائق الناضره، و جواهر الکلام) البته برخی قید تبرعی و مستحبی بودن را در معنای اضحیه ذکر کرده اند برای اینکه قربانی واجب را شامل نشود.
در کاربردهای قرآنی مراد هر حیوانی است که به شکل واجب و یا تبرعی در هر زمانی از جمله زمان حج و ماه ذی الحجه در منی و غیر آن در راه رضای الهی و تقرب و تقوا ذبح می شود. در قرآن این معنا با الفاظی چون بُدن، بهیمه الانعام، قلائد، منسک، هدی، نحر و مانند آن بیان شده است.
تاریخچه قربانی
خداوند در داستان فرزندان آدم، به قربانی آنان اشاره می کند و این گزارش را حاوی اطلاعاتی عبرت آموز، شایان ذکر و پر فایده می شمارد (مائده 27) خداوند پیامبرش را مأمور می کند تا آن را به طور صحیح نقل کند
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ «27»
(اى پیامبر!) داستان دو پسر آدم را به حقّ بر مردم بازخوان، آنگاه که (هر یک از آن دو) قربانى پیش آوردند، پس از یکى (هابیل) پذیرفته شد و از دیگرى (قابیل) قبول نگشت. (قابیل) گفت: حتماً تو را خواهم کشت، (هابیل) گفت: خداوند، تنها از متّقین قبول مىکند.
آمده که فرزندان آدم برای تقرب به خداوند، قربانی هایی را پیشکش درگاه الهی می کنند. اجرای مراسم قربانی کردن فرزندان آدم را شاید بتوان گفت که نخستین نوع خود در کل تاریخ بشریت بوده، پس از انجام قربانی، یکی از دو قربانی پذیرفته و دیگر رد شده.
هر چند که نام دو نفر یاد نشده ولی در گزارش های تاریخی این معنا مورد تاکید بوده که آن کس که قربانی اش پذیرفته شده هابیل بود و از قابیل قربانی پذیرفته نشده (مجمع البیان، طبرسی و روح المعانی) خداوند علت عدم قبول قربانی قابیل را بی تقوایی قابیل بیان می کند، چنان که علت پذیرفته شدن و یا زمینه ساز قبولی قربانی هابیل وجود تقوائی است که در وی بوده است.
پس از قبولی و رد قربانی نخستین نزاع میان انسان ها رخ می دهد و قابیل برادرش را تهدید می کند که تو را می کشم و در نهایت به سبب همین بی تقوایی و مسلط شدن وسوسه های نفسانی برادرش را به قتل می رساند (مائده 30)
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِینَ «30» پس نفس او (با وسوسهاى برخاسته از حسد) کشتن برادرش را برایش آسان و رام ساخت و او را کشت، در نتیجه از زیانکاران گشت
البته قربانی کردن هر چند که با فرزندان آدم آغاز شد ولی به ایشان ختم نشد، زیرا گزارش های قرآنی حکایت از آن دارد که قربانی کردن در همه امت ها به عنوان یکی از آیین ها و مناسک شریعت تشریع شده بود و آنان می بایست آن را به جا می آوردند.
از جمله این آیات که گزارشی از مناسک در امت های پیشین را بیان می کند، آیات 34 و 67 حج است؛ زیرا مراد از منسک در این آیات به معنای قربانی (مجمع البیان و معالم التنزیل) یا مکان قربانی و ریختن خون چارپایان به قصد عبادت است آیه 34 این معنا را نیز تبیین میکند که قربانی چهار پایان و انعام در امت های گذشته رایج بوده و اصولا در حج یکی از شرایط قربانی بشمار می رفت.
وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ «34» و (شما تنها امّتى نیستید که تکلیف قربانى دارد، زیرا) ما براى هر امّتى آئینى قرار دادیم، تا هنگام قربانى نام خدا را بر حیواناتى که خداوند روزى آنان کرده ببرند، خداى شما معبود یکتاست، پس فقط تسلیم او باشید، و به بندگان خالص بشارت ده.
به گزارش قرآن، حتی در میان برخی از اقوام ذبح و قربانی فرزندان وجود داشته و حضرت ابراهیم(ع) برای این که این عمل را منسوخ نماید، خود اقدام به ذبح اسماعیل(ع) و سپس جایگزینی قوچ به جای آن میکند. البته آن حضرت(ع) برای این که این عمل را به طور کامل تغییر دهد از سوی خداوند نخست ماموریت می یابد تا فرزند خویش اسماعیل را ذبح کند و اسماعیل نیز در برابر فرمان قربانی شدن تسلیم شده و اعلام رضایت می کند (صافات101تا107).
و حتی تا آن جا پیش می روند که اسماعیل پیشانی اش را برای قربانی شدن به خاک می افکند) و پس از آشکار شدن درجه ایمان و خلوص حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) خداوند قوچ را جایگزین او می سازد. قرآن همچنین گزارش می کند که پس از حضرت ابراهیم(ع) در دوران جاهلیت عمل قربانی ادامه یافت با این تفاوت که آنان قربانی خویش را تقدیم بتان میکردند (حج 40)
در حالی که در اعمال حجی که حضرت ابراهیم(ع) تشریع کرده بود، ذبح قربانی برای خداوند یکتا و یگانه بود (حج26 تا 28) در دوره جاهلیت و صدر اسلام، قلاده به گردن قربانی حج انداختن از رسوم آن زمان بوده (مائده 2 و 97) تا این چنین، قربانی خویش را نشانه دار کنند و همه از آن گاه شوند.
این یکی از معانی شعائر در آن زمان بوده. این عمل در زندگی اجتماعی آنان تا آن اندازه نقش داشت که قربانی های قلاده دار را با احترام مینگریستند و به خود اجازه نمی دادند تا نسبت به قربانی نشانه دار هتک و بی احترامی روا دارند (مائده 2) این سخت گیری تا آن اندازه بود که به خود اجازه نمی دادند تا از منافع دامهای تعیین شده برای قربانی در حج استفاده ای کنند (حج32 و 33)
ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ «32» این است (دستورات خداوند دربارهى حج) و هر کس شعائر خدا را گرامى بدارد، پس این از تقواى دلهاست.
لَکُمْ فِیها مَنافِعُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّها إِلَى الْبَیْتِ الْعَتِیقِ «33» در آن (حیوانات قربانى) براى شما تا رسیدن زمان معیّن (عید قربان) منافعى است، سپس جایگاه آن (قربانى) به سوى آن خانه قدیمى و آزاد (کعبه) است.
البته پس از بعثت پیامبر(ص) این ممنوعیت برداشته شد و خداوند جواز بهره برداری از منافع چارپایان تعیین شده برای قربانی در حج را تا روز ذبح داد (حج 27 تا 32) بنابراین حاجیان می توانستند از شتران علامت زده شده، برای حمل بار و سوار شدن و تغذیه از شیر آنان بهره گیرند.
البته این جواز استفاده به معنای بی احترامی و هتک حرمت نبود بلکه لازم بود تا احترام حیوانات مشخص شده برای قربانی حج مراعات گردد (حج 32 تا 36 مائده 2)
عرب جاهلی افکار و عقاید باطل دیگری نیز داشت که از آن جمله می توان به تحریم گوشت قربانی و استفاده از آن برای حج گزار اشاره کرد (همان) که خداوند نه تنها آن را مجاز شمرده بلکه مستحب دانسته که بخشی از گوشت قربانی را به خود اختصاص داده و بخورند.
خداوند در آیاتی چند از ذبح قربانی برای انصاب (مائده 3 و 90) و برای بتان (انعام 137) در جاهلیت گزارش می کند و آن را رفتاری ناروا و سنتی نادرست و غلط معرفی می نماید.
آنان در این عمل ناروا و سنت باطل خویش تا آنجا پیش رفته بودند که گاه حتی فرزندان خویش را برای بتان قربانی میکردند و آنرا عامل تقرب خویش بسوی بتان می دانستند (المیزان ج7ص361) در اعمال قربانی بنی اسرائیل آنان علامت قبولی قربانی از سوی خداوند را آتش گرفتن قربانی میدانستند.
این گزارش تأیید می کند که چنین اتفاقی برای قربانی های بنی اسرائیل می افتاده (آل عمران 183) شاید از این روست که گمان شده که در هنگام پذیرش قربانی هابیل نیز آن قربانی آتش گرفته چنانکه در برخی از روایات این معنا آمده و تأکید شده.
به نظر می رسد که سوخته شدن قربانی به آتش آسمانی، معجزه ای برای برخی از پیامبران و رسولان بنی اسرائیل بود (کشاف، زمخشری ج1 ص448) و سوختن قربانی مدعی رسالت در آتش آسمانی، نشانه راست گویی او از دیدگاه یهود بوده .
بنابراین نمی توان سوختن هر قربانی را در امت یهود گزارش کرد و پذیرفت. شگفت این که همین کسانی که چنین ادعائی درباره سوختن به آتش آسمانی داشتند، پیامبران خویش را که چنین معجزه ای می آورند می کشتند؛ زیرا آنان به هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی بیش تر پای بند بودند تا به معجزات پیامبران خویش،
از این رو وقتی نخست خواهان سوخته شدن قربانی پیامبر(ص) به آتش آسمانی می شوند، خداوند بر این نکته تأکید میکند که آنان حتی اگر چنین معجزه ای ببینند باز ایمان نمی آورند. (آل عمران183)
فلسفه تشریع قربانی
قربانی برای همه امت ها از سوی خداوند تشریع شده (حج 34 و 67) و هدف این بود که تنها تسلیم در برابر خداوند یکتا باشند و هر آن چه فرمان می دهد به حکم تعبد عمل کنند. سنجش تعبد و ایمان و تسلیم محض از مهمترین علل تشریع حکم قربانی است که در 34 حج بیان شده.
در همین آیه و آیه 36 حج همچنین یاد کرد و ذکر الله به عنوان یکی از اهداف تشریع قربانی بیان می شود؛ زیرا این گونه اعمال موجب می شود تا آدمی در لحظاتی به یاد خداوندی بیفتد که فرمان قربانی را صادر کرده.
در همین آیات این معنا نیز مورد تأکید قرار گرفته که تنها یک نوع قربانی از سوی خداوند تشریع شده که همان قربانی برای خداوند یکتا و یگانه است؛ درحالی که مشرکان مدعی بودند که مناسک و مذابح دیگری تشریع شده که از جمله قربانی برای بتان برای تقرب به خداوند یکتاست که خداوند این اتهام را در آیه 34 حج رد می کند(التحریر و التنویر ج8جزء17 ص259)
قربانی کارکردها و نقش های دیگری دارد که از آن جمله می توان آن را یکی از مصادیق بزرگ و مهم احسان به شمار آورد (حج 36 و 37) تبیین این معنا به زودی خواهد آمد.
احکام ذبح
برای این که فلسفه و هدف تشریع قربانی تحقق یابد، خداوند احکامی را برای ذبح قربانی بیان داشته که از جمله می توان به لزوم ذکر خداوند و یا هر نام دیگر از اسمای حسنای خداوندی هنگام ذبح و یا نحر قربانی (حج 28) اجتناب از هر نوع شرک در اجرای قربانی (حج 27 تا 31)، لزوم تعظیم خداوند هنگام ذبح قربانی با گفتن تکبیر(حج، 36 و 37) و حرمت خوردن از قربانی که به شرک ذبح شده (مائده 3) اشاره کرد.
اصولا از نظر قرآن، تنها قربانی ای پذیرفته میشود که برای خداوند باشد و شخص فقط به قصد تقرب به او این عمل را انجام دهد (مائده 27 حج36 و 37) اطعام به نیازمندان از گوشت قربانی حج از جمله احکام آن است که در آیات36حج و 27 و 28 به آن اشاره شده. شاید بتوان گفت یکی از فلسفه ها و اهداف قربانی در حج اطعام نیازمندان و فقیران است که معنای دیگری از اطعام نیز می باشد.
نقش اخلاص در تقرب قربانی
انسان می بایست از غیر خداوندی خالص شود تا اسماء و صفات الهی در او تجلی و ظهور پیدا کند. برای دست یابی به خلوص راه های بسیاری است از جمله این بزرگراه در این مقام، بزرگراه قربانی است؛ زیرا قربانی که حقیقت ذبح و نحر همه تعلقات در پای عشق به خداست. انسانی که به قربانگاه می رود، پیش از آنکه گوسفند و شتری را ذبح و نحر کند و آن را قربانی نماید، خود را به مسلخ عشق برده و در پای عشق، قربانی کرده.
از اینرو خداوند در آیات 36 و 37حج می فرماید که آنچه به خدا از این نمایش آیینی می رسد، گوشت و خون قربانی نیست که ریخته می شود، بلکه آن خلوص و تقوایی است که در این عمل به نمایش گذاشته شده. پیش از اینکه جانوری به عنوان نماد تعلقات مادی، ذبح و نحر شود، این نفس انسانی است که ذبح و نحر می شود تا انسان از هر رنگ تعلقی حتی رنگ خود بودن آزاد و رها شود و رنگ خدایی در جان او آشیانه کند و سرتاسر وجودش را دربرگیرد و او را خدایی سازد.
حال اگر کسی به ذبح و نحر این جانوران بپردازد تا به دیگران ایثار و انفاق و اطعام کند، در حقیقت از مهمترین لذت زندگی اش چشم پوشیده و فرصت رهایی را یافته است.
البته در مجموعه مناسک حج، محرماتی بیان می شود که همه نیازهای طبیعی انسان و موارد لذت بخش را شامل می شود، ولی خداوند با تحریم آنها می کوشد تا آدمی را از دام تعلقات به دنیا رهایی بخشد و مسیر درست را به او نشان دهد.
اینجاست که مجموعه آیین و مناسک حج یک دوره کوتاه تجربه تقوا معرفی شده چنانکه دوره های سی روزه ماه رمضان نیز از چنین ظرفیتی برای تمرین خودسازی و تقوایابی برخوردار می باشد.
به هر حال، قربانی کردن همانند روزه گرفتن، فرصت های استثنایی برای رهایی از هرگونه تعلق و دست یابی به تقوا و اخلاص است که خود بستر مناسب تجلی و ظهور اسماء و صفات الهی در ذات انسان می شود و انسان رنگ خدایی گرفته و در یک فرآیندی با تکرار و تمرین و مراقبت و استمرار، خدایی شده و در مقام مظهریت ربوبیت در می آید.
خداوند در آیه ۱ و 2 کوثر به پیامبرش(صلی الله علیه و آله) فرمان میدهد که برای دست یابی به مقامات الهی می بایست جاده خلوص را از طریق نحر و قربانی شتر بپماید،
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ 2
تو هم پس به شکرانه مى خوان نماز براى خدایت بکن ذبح باز
زیرا شتر ارزشمندترین حیوان در میان اعراب بود و ارزش غذایی زیادی داشته وابستگی به آن بیش از دیگر جانوران بوده. پس با قربانی و نحر کردن شتر می بایست گام در مسیری بگذارد که رسیدن به مقام کوثر از برکات و آثار آن بود. کوثر هر چیزی که باشد، مقام و منزلت بزرگ در راستای شدن های پیامبر(صلی الله علیه و آله) داشت و پایداری و بقای این نعمت و شکرگزاری از آن به معنای بهره مندی درست از نعمت، نیازمند خلوصی است که در نحر و قربانی خودش را نشان میدهد.
اگر ابراهیم(ع) حضرت اسماعیل را به مسلخ عشق می برد و پیشانی و گونه اش را بر خاک می گذارد تا در مقام رضای کامل، ذبح نماید. در آن شرایط در مقام تسلیم کامل قرار می گیرد و این گونه اخلاص خویش را به نمایش می گذارد.
نابراین، هر انسانی می بایست در هنگام قربانی کردن، هواهای نفس خویش را به قربانگاه و مسلخ عشق ببرد و آن را ذبح کند تا خلوص یافته و به حکم تقوایابی و رسیدن به مقام سبوح، اجازه دهد تا اسما و صفات الهی در او ظهور و فعلیت یابد. به این معنا که مانع را از میان بردارد تا مقتضی عمل کند.
آثار و کارکردهای قربانی
با نگاهی به فلسفه تشریع احکام حج و به ویژه قربانی در آیات قرآنی، آثار و کارکردهای قربانی به روشنی دانسته میشود. که از مهمترین آنها میتوان به
ذکر الله و تسلیم و انقیاد در برابر خدا (حج34) وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنٰا مَنْسَکاً لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلىٰ مٰا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعٰامِ فَإِلٰهُکُمْ إِلٰهٌ وٰاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ . ذکر الله به معنای یاد کرد دایمی خداوند در حقیقت توجه دایمی شخص به هدف و مقصد سیر زندگی اوست.
براى تمام ملل کردگار شریعت بفرموده است آشکار
که تا ذکر سازند یکتا خدا اطاعت نمایند او را سزا
خداوند از چارپایان و دام بر آنها بدادست رزق و طعام
شما را یکى هست یزدان و بس به امرش بگردید تسلیم پس
بده مژده اى خاص بر خاشعان به پاکیزه قلبان و دل خاضعان
دست یابی به اخلاص، رسیدن به تقوا و در نهایت رسیدن به مقام احسان اشاره کرد. (حج34 تا 37 )
الَّذِینَ إِذٰا ذُکِرَ اللّٰهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصّٰابِرِینَ عَلىٰ مٰا أَصٰابَهُمْ وَ الْمُقِیمِی الصَّلاٰةِ وَ مِمّٰا رَزَقْنٰاهُمْ یُنْفِقُونَ 35
کسانى که چون یاد یزدان کنند هراسان بگردند و زانو زنند
صبورى نمایند اندر بلا اگرچه بود سخت رنج و عنا
همیشه بدارند برپا نماز بیایند بر درگهش با نیاز
ز رزقى که ایزد بر ایشان نهاد نمایند انفاق و بخشش زیاد
وَ الْبُدْنَ جَعَلْنٰاهٰا لَکُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ لَکُمْ فِیهٰا خَیْرٌ فَاذْکُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَیْهٰا صَوٰافَّ فَإِذٰا وَجَبَتْ جُنُوبُهٰا فَکُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْقٰانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ کَذٰلِکَ سَخَّرْنٰاهٰا لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ 36
چو قربانى اشتران واجب است نباید کزین کار شوئید دست
مبادا که این کار سازید دفع که بسیار در آن نهفته است نفع
به هنگام کشتن چو حیوان بپاست کشنده مقید به ذکر خداست
چو افتد به پهلو به روى زمین خورید و ببخشید بر سایرین
که تسخیر کردست یکتا خدا همه دامها را براى شما
امیدست او را بدارید پاس بدارید لطف خدا را سپاس
هر انسانی همواره باید متوجه مقصد باشد تا راه گم نکند و از ابزارهای زندگی به درستی برای رسیدن به مقصد بهره گیرد. از این رو همه آموزه ها و احکام وحیانی از جمله حکم حج و قربانی به مساله ذکر الله توجه می دهد. فریب دوستی حیوانات و عدم ذبح آنان و انجمن حمایت از حیوانات و ..... را نخوریم
به سخن دیگر، اصل حاکم بر همه آموزه های معرفتی و دستوری قرآن، ذکرالله است؛ چرا که انسان می بایست همواره به یاد داشته باشد که هدف و مقصد زندگی او چیست؟ پس از آن، مهمترین مساله در زندگی آدمی، دست یابی به ابزارهایی است که این مهم را تحقق می بخشد و آدمی را برای تقرب که برآیند آن خدایی و ربانی شدن است، آماده می سازد.
مهمترین ابزار در این مسیر، تقواست؛ زیرا تقوا به معنای رهایی از مانع تجلی اسما و صفات الهی در ذات است. هنگامی که انسان این مانع را بردارد، اسمای تعلیمی در ذات انسان خودش را نشان می دهد.
لذا خداوند در آیه 282 بقرهو اتقوا الله و یعلمکم الله تقوا پیشه گیرید تا خداوند چیزهای بسیار و از جمله علم را به شما آموزش و تعلیم دهد. یا می فرماید: اگر راه تقوا و پاکی را پیش گیرید، خدا بصیرت و نور روشنایی در قلب شما قرار می دهد تا حق را از باطل بشناسید (انفال 29)
دعای سیدالساجدین (ع) در عید قربان
امام سجاد ع برای روز عید قربان، دعایی با مضامین زیبا دارد که در آن ضمن توصیف حضرت باری تعالی، درخواستهای خویش را از حضرت قاضی الحاجات تمنا می کند و خالصانه و خاشعانه با معبود خود راز و نیاز می نماید. گزیده ای از ترجمه این دعای گرانقدر را می خوانیم؛ پروردگارا!
امروز روز فرخنده ای است و بندگان یکتاپرست تو در چنین روز دور هم گرد آیند و از اقطار زمین به یکجا جمع شوند. همه از تو مسئلت دارند و همه دست طلب پیش آورده اند و همه به تو امیدوار و از تو بیمناکند. درچنین کیفیت به سوی آنان می نگری و حاجاتشان برآوری.
تقرب با مقام احسان در حقیقت خداوند به حکم احسان در مقام آفریدگاری و پروردگاری نشسته است. کسی که بخواهد در مقام احسان قرار گیرد و مظهریت در احسان الهی داشته باشد، می بایست این مسیر را با قربانی و اطعام و انفاق بپیماید. در حقیقت طریق قربانی، بزرگراهی برای رسیدن به مقام احسان است.
البته این بدان معنا نیست که بزرگراه دیگری نیست، ولی آنچه خداوند در آیات 36 و 37 حج بیان میکند این است که یکی از بزرگراه ها و صراط مستقیم رسیدن به مقام احسان، بهره گیری از قربانی است. بنابراین اگر کسی بخواهد مظهر خداوندگاری در احسان و پروردگاری او شود، می بایست قربانی را به عنوان یک ابزار و راه مهم در نظر گیرد و آن را به کار گیرد.
وَ الْبُدْنَ جَعَلْنٰاهٰا لَکُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ لَکُمْ فِیهٰا خَیْرٌ فَاذْکُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَیْهٰا صَوٰافَّ فَإِذٰا وَجَبَتْ جُنُوبُهٰا فَکُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْقٰانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ کَذٰلِکَ سَخَّرْنٰاهٰا لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ 36
چو قربانى اشتران واجب است نباید کزین کار شوئید دست
مبادا که این کار سازید دفع که بسیار در آن نهفته است نفع
به هنگام کشتن چو حیوان بپاست کشنده مقید به ذکر خداست
چو افتد به پهلو به روى زمین خورید و ببخشید بر سایرین
که تسخیر کردست یکتا خدا همه دامها را براى شما
امیدست او را بدارید پاس بدارید لطف خدا را سپاس
با نگاهی به همین عملکرد ظاهری قربانی و اطعام و انفاق دادن از گوشت قربانی به فقیران و نیازمندان بی آنکه منت و خواسته ای برای خود داشته باشد و اخلاص روا دارد، ظاهر می شود که همین رفتار احسانی چه اندازه در زندگی مادی او تأثیر دارد و او را در مقام پروردگاری حتی در مراتب پایین قرار می دهد.
مبارزه با قربانی کردن انسان
قرآن هنگامی که از نخستین قربانی انسان ها برای خداوند یکتا و یگانه گزارش میکند، به این نکته توجه میدهد که این قربانی که برای تقرب به خداوند از سوی بشر اهدا می شود، غیر انسان بوده . به این معنا که هابیل و قابیل قربانی را به پیشگاه خداوند هدیه می دهند که از یکی پذیرفته و از دیگری پذیرفته نمی شود (مائده 27) در این آیه و آیات پس از آن هیچ سخنی از قربانی انسان به میان نیامده که به پیشگاه خداوندی اهدا شود.
بنابراین اگر براساس گزارش خداوند در قرآن بپذیریم که این حکایت نخستین قربانی و تقرب جویی بشر از طریق هدیه دادن بوده است، باید بپذیریم که اولین قربانی کنندگان، انسانی را قربانی نکرده بودند؛ زیرا آنان تنها انسان های آن روزگار به غیر از پدر و مادرشان آدم و حوا بوده اند.
در طول تاریخ به عللی آیین قربانی کردن همانند بسیاری از آیین های دیگر دچار تحریف و تغییر شد و به وسوسه های ابلیسی، قربانی کردن انسان نیز در آیین قربانی گنجانیده شد، چنان که به وسوسه های ابلیسی پرستش خدایگان دیگر و پروردگاران و ارباب انواع نیز افزوده شده و بتان جایگزین خدا گردیدند..
در صافات از جمله آیه102آمده : و وقتی با او به جایگاه «سعی» رسید، گفت: «ای پسرک من! من در خواب چنین می بینم که تو را سر می برم، پس ببین چه به نظرت می آید؟» گفت: «ای پدر من! آنچه را مأموری بکن. ان شاءالله مرا از شکیبایان خواهی یافت.»
در این آیه و آیات پس از آن سخن از قربانی کردن حضرت ابراهیم(ع) فرزندش اسماعیل(ع) برای خداوند به میان آمده. این اولین و آخرین گزارشی است که در قرآن از قربانی کردن انسان گفته شده . به نظر می رسد که حضرت ابراهیم(ع)نیز در میان پیامبران اولین کسی باشد که به این کار اقدام کرده باشد و حضرت اسماعیل(ع) نیز نخستین ذبیح الله باشد؛
زیرا پیش از آن هیچ یک از پیامبران از سوی خداوند ماموریت نیافته بودند تا به عنوان یک آیین مذهبی توحیدی و الهی فرزند خویش را قربانی کنند. به نظر می رسد که آیین قربانی کردن فرزند و یا انسان در این دوره و پیش از آن در میان دیگر اقوام رسم بوده که با واکنش حضرت ابراهیم(ع) و یا حتی اسماعیل(ع) که خود قربانی می باشد مواجه نمی شود و حتی حضرت اسماعیل(ع)پذیرش کامل خود را از فرمان خداوندی ابراز می کند.
خداوند با برنامه ای کامل و عینی می کوشد تا قربانی کردن انسان را به طور ریشه ای حل کند و تغییر دهد. از این رو در ادامه گزارش قرآن آمده که آن حضرت(ع) پس از بستن قربانی و کشیدن کارد بر گلوی فرزند، ماموریت می یابد که قوچی بزرگ را جایگزین سازد و آن را به عنوان فدا و جایگزین قرار دهد. این گونه است که حکم قربانی کردن انسان، به شکل نمادین نقد و تحلیل می شود و جایگزین مناسبی برای آن قرار داده می شود. (صافات 102 تا 107)
جایگزین های واقعی
از نظر خداوند، قربانی انسان به شکل آیینی امری نادرست و باطل است؛ زیرا هدف از قربانی به معنای تقرب جویی به خداوند است و اصولا قربانی کردن انسانی دیگر، هرگز نمی تواند هدف آفرینش انسان را برآورده سازد؛ زیرا هدف و فلسفه آفرینش انسان، دست یابی انسان به مقام خلافت الهی از طریق تقرب جویی و متاله شدن با انجام عبادتهای واقعی یعنی اطاعت از همه آموزه های وحیانی و عقلانی و مخالفت با هواهای نفسانی و وسوسه های ابلیسی است.
این در حالی است که قربانی کردن انسانی دیگر، خود مانع از تقرب جویی و رشد انسان قربانی شونده می شود که خود مخالف هدف آفرینش و فلسفه آن است. از سویی دیگر، قربانی کردن انسان دیگر، عامل هیچ رشد و بالندگی در انسان قربانی کننده نمی شود؛ زیرا هدف از قربانی تقرب به خداوند با بهره گیری از تقواست.
از این رو در همه آیات مربوط یا مرتبط با قربانی، سخن از تقوا و پذیرش قربانی به علت آن می باشد؛ چنان که در آیه 27 مائده به صراحت آمده خداوند تنها از متقین قربانی را می پذیرد
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبٰا قُرْبٰاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمٰا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قٰالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قٰالَ إِنَّمٰا یَتَقَبَّلُ اللّٰهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ 27
بخوان ماجراى دو فرزند را کن آویزۀ گوش این پند را
که بهر تقرب به وجهى نکوى به قربان نمودن نهادند روى
ز هابیل، حاجت پذیرفته گشت به قابیل نامد، چنین سرگذشت
به هابیل گفتا همانا که من سرت را جدا مى نمایم ز تن
بگفتا گنهکار هرگز نِیَم پذیرد خداوند قربانیم
که قربانى متقین را خدا به رغبت پذیرد به شوق و رضا
لَنْ یَنٰالَ اللّٰهَ لُحُومُهٰا وَ لاٰ دِمٰاؤُهٰا وَ لٰکِنْ یَنٰالُهُ التَّقْوىٰ مِنْکُمْ کَذٰلِکَ سَخَّرَهٰا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللّٰهَ عَلىٰ مٰا هَدٰاکُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ 37 گوشت و خون قربانیها هرگز به خدا نمی رسد ولیکن پرهیزگاری شما به او می رسد.
بدانید این گوشتها در صفت ندارند نزد خدا منزلت
ولى آنچه ارزد به نزد خدا فقط هست پرهیز و زهد شما
بهائم بدادست پروردگار که تا شاکر آیید بر کردگار
خدایى که بنمود آیین راست شما را هدایت نماید چو خواست
بده مژده بر محسنان اى رسول که اعمال آنهاست یکسر قبول
بدین گونه چهارپایان را برای شما رام کرد تا خدای را به پاس آنکه شما را راه نمود به بزرگی یاد کنید و نیکوکاران را مژده ده. بنابراین هدف از قربانی کردن تنها دست یابی به قرب و تقرب الهی است. بر این اساس می بایست ابزارها و وسایل مناسب آن را جست. ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا بترسید و به او تقرب جویید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار گردید (مائده 35)
امام خمینی(ره) می فرمایند: مسئله قربانی فرزند یک باب است که به حسب البته دید نوع بشر مسئله مهمی است لکن آن چیزی که مبدا این عمل می شود آن چیزی که مقابله ما بین پدر و پسر را در آن جا متحقق می کند، این یک مسائل قلبی و روحی و معنوی است. فوق این مسائلی که ماها می فهمیم، ما همه می گوییم که ایثار کرد، قربانی کرد و واقعا این طور بوده است، خوب مهم هم هست لکن آیا در نظر ابراهیم(ع) هم ایثار بوده است؟
ابراهیم هم در نظرش این بوده است که حالا یک چیزی، تحفه ای می برد پیش خدا؟ اسماعیل هم در نظرش بوده که یک جانفشانی دارد می کند برای خدا؟ یا مسئله این نیست، این مسئله ای است که تا نفسانیت انسان است، خودیت انسان هست، ایثار اسمش هست من ایثار می کنم در راه خدا فرزندم را، من ایثار می کنم در راه خدا جان خودم را، این برای ما مهم است، (اما) برای ابراهیم مسئله این، ایثار نیست.
ابراهیم خودی نمی بیند تا ایثاری کرده باشد، اسماعیل خودی نمی بیند تا ایثار کرده باشد ایثار این است که من هستم و تو هستی و عمل من و برای تو و ایثار. این در نظر بزرگان اهل معرفت و اولیای خدا شرک است درعین حالی که در نظر ما کمال بزرگی است، ایثار بزرگی است.
قربانگاه نفس اسماعیلی
هر انسانی، نفسی دارد که وجوه و حالات گوناگونی به خود می گیرد؛ زیرا دارای ابعادی بسیار است. تنوع حالات نفس، به سبب موقعیت شگفت نفس انسانی در هستی است؛ زیرا روح عالی در پست ترین عنصر از عناصر هستی قرار گرفته و انفعال شدید عنصر خاکی در کنار فعال بودن شدید روح عالی، این ترکیب شگفت را پدید آورده .
یکی از حالات نفس، تمایل و گرایش شدید و دلبستگی های آن است؛ نفس، هر چیزی را که پسندش افتد، نه تنها بدان گرایش می یابد، بلکه دلبستگی شدید به آن پیدا کرده و خواهان پیوند و یکی شدن با آن است. این چیز می تواند عالی ترین در هستی یعنی خدا باشد، یا پست ترین چیز باشد که به سبب علل درونی و بیرونی و خطا و اشتباه در تطبیق یا جهل، آن را کمال دانسته و خواهان پیوند و لقاء با آن باشد. انسان هر چند به طور طبیعی به کمال گرایش دارد،
ولی ممکن است به خطا و اشتباه یا جهالت انتخابی نادرست داشته باشد اینجاست که نفس انسانی چیزهایی را محبوب خود قرار می دهد که جز با ذبح و کشتن آن نمی توان رها شد و به سوی کمال انقطاع پرواز کرد. هر کسی دارای اسماعیلی بلکه اسماعیل هاست که می بایست به مسلخ عشق برده شود و در قربانگاه ذبح شود تا نفس کمالی آزاد شده و به سوی لقای الهی حرکت کند.
اسماعیل های نفس انسانی
براساس آموزه های اسلامی و قرآنی، هر نفس انسانی دلبستگی هایی دارد که مانع از حرکت او به سمت خدا و لقای الهی از طریق فعلیت بخشی به صفات الهی در خود در صراط مستقیم است. بندهای محکمی که نفس اماره بر پای انسان بسته اجازه نمی دهد که او حرکت کند.
از این رو خداوند خواهان فرار انسان از هر چیزی است که مانع و سد راه حرکت به سوی خدا و لقاء و وصول به اوست (ذاریات50) اگر انسان این کار را بکند، آنگاه است که اتصال رخ می دهد و انسان متاله (ربانی) می شود (ال عمران79)
هر کسی به چیزی دلبسته می شود. اموری که در دنیا می تواند آدمی را به خود وابسته و دل بسته کند و مانع حرکت او به سوی خداوند شود بسیار است که از مهمترین آنها زن، فرزند، مال، زر و سیم، چارپایان و مانند آن می باشد (آل عمران14 حدید20) هر یک از این زینت های دنیایی دام بلایی برای انسان می شود که رهایی از آن بسیار سخت و دشوار است.
این امور چنان در نفس آدمی رسوخ می کند که خود آنها، خدایی برای انسان می شوند، اگر کسی بخواهد از خود، رهایی یابد می بایست از این امور رهایی یابد که پای آدمی را به زمین بسته و موجبات خلود وی در زمین می شود و پر پرواز او را می بندد و یا حتی می برد و قطع می کند.
داستان ذبح حضرت اسماعیل(ع)
حضرت ابراهیم(ع) از بزرگ ترین پیامبران اولواالعزم الهی است. مقاماتی که او کسب کرده به کم پیامبری داده شده و از میان پیامبران اولواالعزم(ع) تنها ایشان در ردیف پیامبر گرامی(ص) با یک درجه پایین تر قرار دارد. ایشان برای رسیدن به این مقامات عالی رنج بسیار برده و آزمون های سخت و شدیدی را پشت سر گذاشته.
مثلا برای دست یابی به مقام عظمای امامت، آزمون های سختی داشته تا به این مقام رسیده(بقره،124) حضرت ابراهیم(ع) که در میان پیامبران(ع) یک اسوه کامل به جز در یک مورد معرفی شده (ممتحنه4) شرایط سختی را گذرانده. ایشان تا سن پیری دارای فرزندی نبود خداوند در هنگام پیری بشارت فرزندی را می دهد که همسرش هاجر(س) او را به دنیا می آورد.
این فرزند چنان عزیز پدر میشود که خداوند یک بار دستور می دهد تا او را از خود دور کرده و از فلسطین به مکه ببرد و در آنجا با مادرش تنها گذارد.پس از آن پدر همواره هرازگاهی برای دیدار فرزند از فلسطین به حجاز می آمد.
آن زمان فرمان داد که او را ذبح کند. او به فرزند می گوید که من در خواب فرمان یافتم که تو را قربانی کنم. معلوم است که خواب و رویا برای پیامبران(ع) حجت بوده است؛ زیرا یکی از روش های دریافت وحی، رویاست وَ إِذْ قُلْنٰا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحٰاطَ بِالنّٰاسِ وَ مٰا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنٰاکَ إِلاّٰ فِتْنَةً لِلنّٰاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمٰا یَزِیدُهُمْ إِلاّٰ طُغْیٰاناً کَبِیراً 60 (اسراء60؛
الا اى پیمبر به خاطر بیار ترا این چنین گفت پروردگار
که بر جملۀ کارهاى بشر محیط است یزدان تو سربه سر
نشانت بدادیم هرچه به خواب در آن بود از سوى یزدان حساب
که تا مردمان را کند امتحان همه خلق را آزماید بدان
درختى به نفرین و لعن زیاد که قرآن به لعنت بفرموده یاد
چو این آیه ها را بیان ساختیم به دلهایتان ترس انداختیم
و لیکن بجز کفر و عصیان و شرّ بر آنها نیفزود چیزى دگر
لَقَدْ صَدَقَ اللّٰهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیٰا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرٰامَ إِنْ شٰاءَ اللّٰهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لاٰ تَخٰافُونَ فَعَلِمَ مٰا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذٰلِکَ فَتْحاً قَرِیباً 27فتح27)
خدا صدق آن خواب فرمود فاش که در خواب دید احمد (ص) پُرتلاش
تراشیده سرهاى خود را تمام بیائید ایمن به مسجد حرام
که آنچه نبودید آگه از آن بدانست پروردگار جهان
دگر لطف جز این هم آمد نصیب که بر دست آرید فتحى قریب
آن حضرت(ع) نیز براساس وحی الهی عمل می کند و فرزند نیز می پذیرد تا به قربانگاه برود.
پس حضرت ابراهیم(ع) کارد بر گلوی فرزندی می گذارد که آرام سر بر خاک نهاده و آماده ذبح و قربانی شدن است. اما خداوند قربانی او را می پذیرد و به فدای اسماعیل(ع) قوچی می فرستد (صافات101تا 113) حضرت ابراهیم(ع) با قربانی کردن فرزند، در حقیقت مأمور به ذبح علاقه ها و پیوندهایی شد که مانع و سد راه او برای وصل به خداوند بود.
از این رو از آن به آزمون و فتنه نیز یاد می شود و پس از این ابتلائات است که مقامات الهی را یکی پس از دیگری می پیماید و در فرازی بلند قرار می گیرد که دور از دسترس بسیاری از انسان هاست.
اسماعیل، معاون ابراهیم
حضرت اسماعیل(ع) فرزند حضرت ابراهیم(ع) از هاجر کنیز مصری و قبطی است. از آیه 37ابراهیم بر می آید، به ابراهیم(ع) فرمان می دهد تا اسماعیل را در سرزمین مکه و نزدیک خانه خدا اسکان دهد. آن حضرت نیز برای عمل به فرمان الهی، همسر و کودک خردسال خویش را از بیت المقدس به سوی مکه کوچ می دهد و در سرزمین خشک و بی گیاهی اسکان میدهد.
این کودک که در سن پیری پدرش، به دنیا آمده بود (ابراهیم 39) همواره همراه و همکار پدر در امور زندگی بوده فَلَمّٰا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قٰالَ یٰا بُنَیَّ إِنِّی أَرىٰ فِی الْمَنٰامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مٰاذٰا تَرىٰ قٰالَ یٰا أَبَتِ افْعَلْ مٰا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شٰاءَ اللّٰهُ مِنَ الصّٰابِرِینَ 102
چو آن طفل رشد و کمالى بیافت به سوى عملهاى نیکو شتافت
پدر کرد ناگاه بر او خطاب که اى جان فرزند دیدم به خواب
که بایست در راه یکتا خدا ترا ذبح سازم، نمایم فدا
کنونت نظر چیست برگو به من بگو فاش جانا جواب سخن
پسر گفت انجام ده هر عمل که گفتست یزدان عز و جل
ببینى مرا صابر اندر بلا اگر رخصت آید ز یکتا خدا
فَلَمّٰا أَسْلَمٰا وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ 103
چو تسلیم گشتند هر دو چنین خود از بهر کشتن زدش بر زمین (صافات101 و102)
خداوند به این کودک حکمت و کتاب آسمانی و مقام قضا و حکومت و نبوت را عطا کرد (انعام86 تا 89) و او را بخاطر فضایلی چون اخلاص در عمل (بقره127 و128) و تسلیم بودن در برابر خداوند وَ نٰادَیْنٰاهُ أَنْ یٰا إِبْرٰاهِیمُ 104
در آن حال کردیم بر وى خطاب کز انجام این کار صورت بتاب
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیٰا إِنّٰا کَذٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ 105
رساندى بر انجام آن کار خود که در عالم خواب وحیت بشد
که این گونه بر نیکوان کردگار دهد اجر نیکو به پاداش کار
إِنَّ هٰذٰا لَهُوَ الْبَلاٰءُ الْمُبِینُ 106
که این ابتلا هست یک امتحان که سرّ ضمایر نماید عیان
وَ فَدَیْنٰاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ 107 (صافات102تا107) می ستاید.
فدا ساخت ذبحى بزرگ و عظیم برآن مرد نیکو، خداى کریم
آن حضرت (ع) انسانی با ویژگی ها و فضایلی چون تقوا (ص48و49)، اهل توحید محض (بقره 127و 129 و 133) باورمند به مشیت الهی (صافات101 و102)، اهل خضوع مستمر (همان) صبر و شکیبایی (انبیاء85 صافات102) عصمت و خیردائمی در همه اعمال و رفتار (ص48) نیکوکاری و شتاب و سبقت در کارهای خیر (انبیاء85 و 90 و ص 48) انسانی صالح , حلیم و بردبار (صافات101) اهل هدایت (انعام 86 و 90)
و با فضایل و مقاماتی چون امامت (انعام 86 و 90) نبوت و برگزیدگی از سوی خدا (همان و ص48) بوده. وی کسی است که در تجدید بنای کعبه در کنار حضرت ابراهیم (ع) و برخوردار از امتیازات این مقام بود (بقره 127) خداوند وی را از کسانی معرفی می کند که باید به عنوان اسوه و سرمشق زندگی مورد توجه قرارگیرد (انعام 86 و 90 و بقره 133 ص 48)
خداوند به سبب همین صفات و فضایل است که وی را به عنوان معاون حضرت ابراهیم (ع)برگزید و از او خواست تا در کنار آن حضرت (ع) مسئولیت بزرگ هدایت بشر به ویژه از طریق آموزش آیین ها و مناسک بزرگ عبادی چون حج و نماز و زکات به عهده گیرد.
زندگی اسماعیل( ع) ، آیین زندگی تمامی لحظات زندگی این پدر و پسر در آن حد و اندازه در کمال و تمام است که به عنوان اسوه زندگی همه بشر مطرح میشود. خداوند درآیات 48 و 49 ص، به داستان زندگی آن دو می پردازد و آن را شایسته یادآوری و به نیکی ذکر شدن می داند. بخشی از مهم ترین و حساس ترین زندگی آنان، ارتباط تنگاتنگی با حج و آیین های آن دارد، زیرا رفتارهای آنان در زندگی، به عنوان بخشی از آیین های توحیدی و عبادی حج در آمده است.
وَ اذْکُرْ إِسْمٰاعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ ذَا الْکِفْلِ وَ کُلٌّ مِنَ الْأَخْیٰارِ 48
به یاد آر از اسمعیل و یَسَع ز ذى الکفل آن عاشقان ورع
که بودند از نیکوان جهان خداوند بگزیدشان از میان
هٰذٰا ذِکْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ 49
همه آیه هائى که گفتیم چند بود کان اندرز و دریاى پند
خداترسها راست در آخرت بسى نیک منزلگه و مرتبت
یوسف(ع)، اسماعیل نفس یعقوب(ع)
علاقه حضرت یعقوب(ع) به حضرت یوسف(ع) همانند علاقه حضرت ابراهیم(ع) به حضرت اسماعیل(ع) و بلکه شدیدتر بوده. از این رو گرفتار فراق می شود و از شدت فراق نیز چشم های خود را از دست می دهد (یوسف84) از آیه 85 بر می آید که ایشان آن چنان دلبسته یوسف(ع) بود که فرزندان دیگر به ستوه آمده و گریه و اندوهش را عامل هلاکت حضرت(ع) معرفی می کنند.
به این معنا که دلبستگی به فرزند در آن حد است که ممکن است موجب مرگ و هلاکت آن حضرت(ع) شود. از برخی از آیات و روایات نیز به دست می آید که همین دلبستگی موجب شده که برادران، تصمیم به کار بسیار خطرناک کشتن یا سر به نیست کردن حضرت یوسف(ع) بگیرند (یوسف 8 و 9 و 15) نفس حضرت یعقوب گرفتار حب شدید فرزند بود و این شدت حب، خود مانع جدی بر سر راه حضرت یعقوب(ع)بوده و درد فراق تنها آزمونی بود که او باید تحمل می کرد تا به مقام صبر جمیل برسد و از خود و دلبستگی هایش بریده و به خدا بپیوندد.
خود آن حضرت(ع) حتی جدایی کوتاه یک روزه را بر نمی تابید و وقتی برادران، خواهان آن می شوند که او را برای گردش در صحرا بفرستد، ایشان به صراحت اعلام می دارد که رفتن او موجب حزن و اندوهش می شود و نمی تواند دوری اش را تحمل کند (یوسف13) به هر حال، فراق چندین ساله حضرت یوسف(ع)موجب شد تا حضرت یعقوب(ع) با صبر جمیل (یوسف،18) بتواند اسماعیل خودش را ذبح کند و به آزادی و رهایی برسد و فرمان الهی را در بریدن از غیر خدا و پیوستن به خدا تحقق بخشد (ذاریات 50)
داستان حضرت یوسف(ع) و غفلت از خدا
حضرت یوسف(ع) نیز به اسباب دنیوی، بیش از حد توجه نشان می دهد و همین موجب می شود تا از مسبب الاسباب غافل شود. این گونه است که درخواست می کند ساقی پادشاه برای او در نزد پادشاه وساطت و شفاعت کند و از زندان بیرون آید. جالب این که در زندان شدن، درخواست خود آن حضرت(ع) بود و خودش گفته بود که زندان را دوست تر می دارم (یوسف 33) در حالیکه اگر از خداوند راه خروج می خواست خداوند راه رهایی بهتری از زندان برای او در نظر می گرفت.
حالا که خدا به درخواست و راه پیشنهادی اش عمل کرده و او را به زندان افکنده تا از وسوسه ها و توطئه های زنان در امان ماند، دیگران را واسطه میگیرد تا نجات یابد. اگر خداوند به پیشنهاد یوسف(ع) او را به زندان افکنده همو می بایست مورد درخواست برای آزادی شود، ولی توجه و دلبسته شدن یوسف(ع) به اسباب ظاهری موجب شد تا خود گرفتار افزایش مدت زندان شود.
خدا یادآور میشود که حضرت(ع) گرفتار غفلت شده و ذکر و یاد خدا از دلش دمی خارج شد و هر چند که این فراموشی را شیطان در دلش موجب شد، ولی برای رهایی از این مشکل باید نفس، تنبیه و مجازات شود و همین مساله موجب میشود تا چند سالی به زندان او افزوده شود که دست کم آن هفت سال بوده است (یوسف 42)
مسلخ عشق در منی
به هر حال، انسان ها هر یک نفسی دارند که اماره به بدی و زشتی است. این نفس تا جایی تسلط می یابد که خود را معبود قرار میدهد. انسان باید همه آن چیزی را که این نفس در اختیار می گیرد تا موجبات دوری انسان از خدا شود، ذبح کند و از آن بریده شود. قطع و بریدن نفس اسماعیلی برای رهایی نفس الهی لازم است. هر کسی در مسلخ منی به ظاهر گوسفندی را می کشد،
در حالی که براساس آیات قرآنی این عمل می بایست به مفهوم ذبح هواهای نفسانی و دلبستگی ها باشد تا انسان به تقوا برسد و از خود بریده و به خدا وصل شود لَنْ یَنٰالَ اللّٰهَ لُحُومُهٰا وَ لاٰ دِمٰاؤُهٰا وَ لٰکِنْ یَنٰالُهُ التَّقْوىٰ مِنْکُمْ کَذٰلِکَ سَخَّرَهٰا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللّٰهَ عَلىٰ مٰا هَدٰاکُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ 37 (حج37)
بدانید این گوشتها در صفت ندارند نزد خدا منزلت
ولى آنچه ارزد به نزد خدا فقط هست پرهیز و زهد شما
بهائم بدادست پروردگار که تا شاکر آیید بر کردگار
خدایى که بنمود آیین راست شما را هدایت نماید چو خواست
بده مژده بر محسنان اى رسول که اعمال آنهاست یکسر قبول
ما هر کدام در مسلخ عشق می بایست همه معشوق های دروغین را ذبح کنیم و تنها محبوب و معشوق ما خداوند باشد تا بتوانیم به او وصل شده و به کمال مطلق برسیم. باشد این گونه عمل کنیم و دلبستگی هایمان را قطع و ذبح کنیم و اسماعیلی در نفس خود نداشته باشیم. این بریدن اختیاری است که انسان را به آسمان می کشاند و بالهای پروازش را آزاد می کند.
پیامکی
فلسفه حج
یکى از عبادتهاى بزرگ اسلامى «حج» است حج یک عبادت دسته جمعى است، این نوع عبادت علاوه بر این که پیوند استوارى میان بنده و خدا به وجود مىآورد، مىتواند از جهات گوناگونى مبدأ اثرات سودمند و ارزندهاى در اجتماع اسلامى باشد
زیرا: اولا: یک چنین عبادت دسته جمعى که با تجرد کامل و وارستگى مطلق، تنها با پوشیدن دو قطعه پارچه ساده آغاز مىگردد، نشانه مساوات بندگان الهى در پیشگاه اوست
و این یکى از آمال بزرگ انسانى است که روزى انسانهاى جهان عوامل برتریهاى موهوم را مانند نژاد، رنگ و ثروت را کنار گذارده، همگى خود را در برابر خدا مساوى و برابر بدانند
عمل حج از عبادتهایى است که به این هدف تحقق مىبخشد و موجب مىشود که افراد با ایمان امتیازات اجتماعى را وسیله برترى خود ندانند
ثانیا: چنین اجتماع عظیمى که اعضاى آن را نمایندگان واقعى ملتهاى مسلمان جهان تشکیل مىدهد، کنگره بزرگ سالانه مسلمانان دنیا محسوب مىگردد که در هر سال در این سرزمین مقدس برگزار مىشود
حج این لفظ کوتاه و خوش آهنگ که به معنای آهنگ و عزم و تصمیم است، معنایی به بلندای تاریخ معنوی بشر دارد
تاریخ معنویای که نظام بخش زندگی اجتماعی - سیاسی جامعه انسانی بر محور حق و عدل است
حج که در یک نگرش کلی از عناصر تامل و تدبر و تفکر و حرکت و تلاش و پیکار ترکیب یافته، دارای اشاراتی جامع و فراگیر به سنن جاری پروردگار در تکوین و تشریع است
زبان حج، زبان سمبولیک است و اعمال آن حکایتگر و تجسم بخش تاریخ انبیا و نشان دنیا و نشان آخرت میباشد
حج این فریضه رمزوار و اشارت شعار، از زوایای گوناگون و با دیدهای متفاوت از لحاظ"فردی و اجتماعی"، "عبادی و سیاسی"، "اجتماعی و نظامی" و "بینالمللی و جهانی" مورد بحث و تحلیل قرار گرفته که پارهای نسبتا جامع و پارهای تک بعدی است
https://telegram.me/joinchat/BBqowj4LxvdKT6jNhWMROg
حج بزرگترین حلقه اتصال میان مسلمانان جهان است
این کنگره مىتواند به وضع اقتصادى و فرهنگى مسلمانان کمکهاى شایانى بنماید و سران اسلام را از اوضاع یکدیگر آگاه سازد
زیرا متفکران و صاحبنظران پس از اداى فریضه حج مىتوانند در محیطى آرام و پر از فضا و معنویت به تبادل افکار بپردازند و در زمینه فرهنگ و اقتصاد اسلام طرحهایى بریزند
کنگره سالانه حج همواره الهامبخش بسیارى از جنبشهاى آزادى خواهى و نهضتهاى عظیم براى گسستن زنجیرههاى ظلم و ستم و تعدى بوده
نطفه بسیارى از نهضتهاى اسلامى که براى برانداختن حکومتهاى جور و ستم صورت مىگرفت در ایام حج بسته مىشد
و این سرزمین الهامبخش چنین آزادیهایى بود
http://m5736z.blog.ir/post/Qorban%40Qadir
1. فلسفه فرهنگى حج :
حج میتواند حلقه اتّصال علما و اندیشمندان جهان اسلام باشد
اگر ترتیبى دهند که کنفرانسهاى علمى مختلفى پس از اعمال حج که حجّاج فرصت کافى دارند، تشکیل شود، و علما و دانشمندان مسلمان کشورهاى مختلف در آن شرکت کرده، و به طرح دیدگاههاى علمى خود بپردازند، بدون شک باعث ترقّى و رشد فکرى و فرهنگى مسلمین خواهد شد
2- فلسفه اقتصادى :
در روایات آمده که حج باعث تقویت مسائل اقتصادى نیز مى شود
25 کشور اروپایى اتّحادیّه اى تشکیل داده، و مشغول غارت مردم دنیا هستند
چرا 50 کشور مسلمان اتّحادیّه اقتصادى پر قدرتى تشکیل نمى دهند، تا از وابستگى رهایى یابند؟
3. فلسفه اخلاقى
اگر حاجى اعمال حج را به معناى واقعى کلمه بجا آورد، بدون شک پس از بازگشت انسان تازه اى مى شود.
پیامبر اکرم(ص) :
مَنْ حَجَّ الْبَیْتَ... خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِه کَیَوْم وَلَدَتْهُ اُمُّهُ
کسى که حجّ خانه خدا بجا آورد... همچون روزى که از مادر زائیده از گناهان خارج مى شود
چرا که انسان در این مراسم باشکوه چند روزى قید و بند دنیا را کنار مى گذارد، و از زرق و برق دنیا چشم مى پوشد،
مثلا خود را نمى آراید، بوى خوش استعمال نمى کند، موهایش را شانه نمى زند، و حتّى در آیینه نمى نگرد
از ظهر روز نهم تا شب دهم که در صحراى عرفات مى ماند (و هیچ عملى جز ماندن در آنجا بر او واجب نیست) به گذشته خویش مى اندیشد، و بر آنچه تاکنون انجام داده مرورى مى کند
از خطاها و گناهان و معاصى سابق خود توبه مى کند، و تصمیم مى گیرد که با اعمال نیک آینده گذشته را جبران نماید
و براى آینده خود به گونه اى برنامه ریزى میکند که راه نفوذ کمترى براى شیطان باقى بماند، و سپس در شب دهم در مشعر الحرام، که بى شباهت با صحراى محشر نیست، به کوچکى و حقارت دنیا بیشتر مى اندیشد، و از اینکه این دنیاى حقیر و پست اینگونه او را در قید و بند خود اسیر کرده، شرمسار مىشود و تصمیم به جبران مى گیرد
آدم گفت چگونه توبه کنم؟
جبرییل او را در روز 8 ذیحجه به مِنی برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبح با جبرییل به عرفات رفت
پس از نماز عصر آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد
بگو ای آدم سبحانک اللهم و بحمدک لااله الا انت عملت سوء و ظلمت نفسی و اعترفت بذنوبی اغفرلی انک انت الغغور الرحیم
آدم تا هنگام غروب آفتاب همچنان دستش به آسمان بلند بود و با تضرع اشک میریخت، وقتی که آفتاب غروب کرد، همراه جبرییل روانه مشعر شد و شب در آنجا وقوف کرد
و صبحگاهان با کلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خدا توبه کرد و خدا توبه او را پذیرفت چرا که او توبهپذیر است
آدم گفت چگونه توبه کنم؟
جبرییل او را در روز 8 ذیحجه به مِنی برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبح با جبرییل به عرفات رفت
پس از نماز عصر آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد
بگو ای آدم سبحانک اللهم و بحمدک لااله الا انت عملت سوء و ظلمت نفسی و اعترفت بذنوبی اغفرلی انک انت الغغور الرحیم
آدم تا هنگام غروب آفتاب همچنان دستش به آسمان بلند بود و با تضرع اشک میریخت، وقتی که آفتاب غروب کرد، همراه جبرییل روانه مشعر شد و شب در آنجا وقوف کرد
و صبحگاهان با کلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خدا توبه کرد و خدا توبه او را پذیرفت چرا که او توبهپذیر است
روز عرفه
روز نهم ماه ذی الحجه الحرام را روز عرفه نامیده اند، روز نیایش و مناجات با خالق هستی
چرا که در این روز، درهای رحمت الهی بر روی همه بندگان به ویژه گنهکاران گشوده و همه گنهکاران در این روز، چشم امید خود را به خدای خود دوخته و از دنیا بریده و به خدا نزدیک می شوند
در این روز دعا به استجابت نزدیک است و هر ناامیدی، امیدوار بر در خانه الهی دست هایش را به دعا باز می کند
پیشینه وقوف در عرفات:
عرفات جمع عرفه به معنای شناخت است و از آنجا که آنجا وادی شناخت و معرفت خدا و نفس و خود است، عرفات نام گرفته.
حضرت آدم و عرفات: فتلقی آدم من ربه بکلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم
آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن به سوی خدا بازگشت
از روایات برمیآید شروع عرفه از زمان حضرت آدم ع بوده، در روز عرفه توبه حضرت آدم(ع) پذیرفته شد
و جبرئیل به آدم اسامی پنج تن آل عبا را آموخت تا خداوند توبه او را قبول کرد
و حضرت ابراهیم در این روز حقایق برایش مکشوف شد و فهمید اسماعیل را به قربانگاه ببرد
ذکر اسماء و صفات خدا
این دعای با عظمت در توحید، کم نظیر است و بلکه بی نظیر، که از سرور شهیدان عالم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام صادر شده و تاکنون شرح هایی بر آن نوشته شده است که بسیار ارزنده است.
1- حمد و ثنای الهی 2- ذکر اسماء و صفات خدا
3- قضا و قدر الهی 4- بخشش الهی
5- آفرینش و فطرت 6- خلقت، حکمت و امانتداری
7- شناخت نسبت به نعمتهای الهی و برترین آن قرآن و رحمت خدا نسبت به بندگانش چه عام و چه خاص، یعنی رحمان و رحیم بودن
خلاصه اینکه این دعای با عظمت در توحید، کم نظیر است و بلکه بی نظیر، که از سرور شهیدان عالم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام صادر شده است.
شرایط معنوى و قلبى دعا
در یک کلام داشتن ایمان حقیقى به خدا، صفات و نامهاى اوست. و آنگاه که قلب بنده به خدا و به قدرت و علم، عنایت و جود و کرم و راستگویى او، و دعوت بندگان به دعاى خود، ایمان آورده و دعا کند، بدون شک به خواسته خود یا عوض خواسته خود مىرسد
در هنگام نشستن براى دعا آرامش و وقار داشته و باندازه نشاط خود ذکرهایى را که قبل از شروع دعا رسیده بگوید
در ابتدا بطور اجمال به حمد خدا، و تمجید و ستایش او پرداخته و آنگاه صد بار تکبیر، صد بار الحمد للّه صد بار سبحان اللّه صد بار لا اله الا اللّه گفته صد بار قل هو اللّه احد و سوره قدرو بنابر روایتى صد بار آیة الکرسى خوانده و صد بار صلوات بفرستد.
و اگر باین مقدار نشاط نداشت مىتواند، فقط تکبیر و لا اله الا اللّه و الحمد للّه و سبحان اللّه گفته و صلوات بفرستد ولى باید همراه با حضور قلب، صدق و اخلاص باشد
روز عرفه، روز دعا و درخواست:
رُوِیَ عَنِ البَاقِرِ عَ قَالَ إِنَّ یَوْمَ عَرَفَةَ یَوْمُ دُعَاءٍ وَ مَسْأَلَةٍ. یکی از آن مقاطعی که این اسلحه بُردش بیشتر است و در اجابت سرعت دارد، روز عرفه است. حتّی تعبیر امام باقر(ع)این است که اصلاً روز عرفه، روز دعا و درخواست از خداوند است. یعنی در این مقطع زمانی بخصوص سرعت اجابت دعا بیشتر است.
تنها امید جاماندگان :
مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ امام صادق(ع) : اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد غفران برای او نیست مگر آنکه عرفه را درک کند.
فضیلت زوّار امام حسین در عرفه :
مسأله مهم در روز عرفه زیارت امام حسین(ع)است که در حدیث آمده است خداوند قبل از آنکه به سرزمین عرفات نظر کند، به زائرین امام حسین(ع) نظر میافکند و این نظر افکندن در زمانهای حساس و سرنوشت ساز مانند شب قدر، عید فطر، عید قربان و عید غدیر میباشد که افضل اعمال در این زمانها زیارت امام حسین(ع) است
عید قربان، عید بندگی و دلدادگی و گذشتن از خویشتن خویش است
روز شادی مسلمانان و قبولی در جشن بندگی خداوند، برآمدن انسانی نو از خاکستر شرارههای نفس اماره.
عید قربان عید طلوع روزی نو و انسانی نو و یک زندگی با رنگ و بوی خدایی و رسیدن به قرب الهی است
عیدی که پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (مرحله آگاهی و شعور) و منا (سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا میرسد، نماد رهایی از تعلقات است
رهایی از هر آنچه غیر خدایی است
عید قربان تقدیم آنچه داریم برای محبوب
عیدی که انسان میخواهد و دوست دارد که بهترین و محبوبترین و شیرین ترین هستی خود را به محضر پروردگار جهان تقدیم کند
و بگوید ای محبوبترین محبوبها! من با همه وجود، با همه سجود، با همه عشق و اخلاص در محضرت قربانی میکنم آنچه را که در توان دارم!
هرچند که میدانم که در برابر عظمت تو هیچ است و او با همه احسان و عطوفتی که دارد، آن را میپذیرد و میفرماید: ای بنده خطا کار! ای توبه کننده! ای بنده سر کش! می پذیرم آنچه را که آورده ای.
عید قربان بزرگ ترین روز حج محسوب می شود؛ عید قربان، تجلی توحید بوده و نمادی از تجلی انسجام اسلامی در ایام حج است
فلسفه قربانی کردن
قربانی همانگونه که از نام آن پیداست به قصد تقرب الی الله صورت میگیرد و در زبان فارسی اصطلاح قربانی بخشی از مهمترین فلسفه و اهداف آن را تبیین میکند هرچند که بیانگر تمام فلسفه و اهداف نمی باشد.
قربانی :
به ازای هر عضوی که انسان در روز عید قربان، قربانی میکند در واقع، اعضای بدن خویش را از آتش جهنم دور میکند.
فلسفه عرفانی عمل :
قربانی کردن نثار محبت انسان به خداست چرا که هر اندازه انسان از مال خود برای خدا گذشت کند به همان اندازه محبت بیشتری را نثار خداوند نموده
در واقع با قربانی کردن، تمام شهواتی که غیر متعادل هستند در وجود انسان ذبح میشود
تاریخچه قربانی
خداوند در داستان فرزندان آدم، به قربانی آنان اشاره می کند (مائده27)
آمده که فرزندان آدم برای تقرب به خداوند، قربانی هایی را پیشکش درگاه الهی می کنند
اجرای مراسم قربانی کردن فرزندان آدم را شاید بتوان گفت که نخستین نوع خود در کل تاریخ بشریت بوده، پس از انجام قربانی، یکی از دو قربانی پذیرفته و دیگر رد شده
هر چند آن کس که قربانی اش پذیرفته شده هابیل بود و از قابیل قربانی پذیرفته نشده
خداوند علت عدم قبول قربانی قابیل را بی تقوایی قابیل بیان می کند، چنان که علت پذیرفته شدن و یا زمینه ساز قبولی قربانی هابیل وجود تقوائی است که در وی بوده است
اجتناب از هر نوع شرک در اجرای قربانی (حج 27 تا 31)
لزوم تعظیم خداوند هنگام ذبح قربانی با گفتن تکبیر(حج، 36 و 37) و حرمت خوردن از قربانی که به شرک ذبح شده (مائده 3) اشاره کرد.
اصولا از نظر قرآن، تنها قربانی ای پذیرفته میشود که برای خداوند باشد و شخص فقط به قصد تقرب به او این عمل را انجام دهد (مائده 27 حج36 و 37)
اطعام به نیازمندان از گوشت قربانی حج از جمله احکام آن است که در آیات36حج و 27 و 28 به آن اشاره شده
شاید بتوان گفت یکی از فلسفه ها و اهداف قربانی در حج اطعام نیازمندان و فقیران است که معنای دیگری از اطعام نیز می باشد