تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

قرآن و استقلال فرهنگی. اسلام و خشونت فرهنگی. فتنه و استبداد فرهنگی

بصیرت زایی و بصیرت افزایی : قرآن مهم ترین روش دشمن در جنگ نرم را روشی می داند که هدف از آن قرار دادن مخاطب پیام ها در غفلت، جهل و تحلیل نادرست و نارواست. در این روش، دشمن خبری دروغ را می سازد و از زبان افراد مختلف تکرار می کند تا برای توده های مردم بلکه خواص نیز باورپذیر باشد. همین روش را در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جنگ احد با شایعه سازی و شایعه پراکنی کشته شدن پیامبر(صلی الله علیه و آله) آزمودند به طوری که در یک لحظه همه لشکر اسلام از جنگ بازماند و حتی بسیاری از خواص به سبب باورکردن آن از صحنه جنگ گریخته و درپی عافیت رفتند. باورپذیری از طریق تواترسازی خبر دروغین و شایعه، شیوه ای است که حتی خواص را فریب می دهد. شبکه های عنکبوتی که هر خبری را از یک دیگر تکرار می کند، باورپذیری را آسان می کند. به عنوان نمونه وقتی روزنامه های زنجیری و شبکه عنکبوتی رسانه های ماهواره ای و اینترنتی یک مطلب را در اشکال مختلف تصویرسازی می کنند، باورپذیری آن آسان می شود. در این روش از غرقه سازی که در علوم روان شناسی اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد، به خوبی استفاده می شود. غرقه سازی مخاطب از طریق همه رسانه های شنیداری و دیداری می تواند مردم را در حالتی از غفلت قرار دهد که از تفکر درباره ماهیت خبر و صدق و کذب آن بازماند.

یکی از روش های رویاروئی با دشمنان، مقابله به مثل است که از سوی خداوند در جنگ نرم مورد توجه و تاکید و از سوی معصومان (علیهم السلام) و پیامبر(صلی الله علیه و آله) به کار گرفته شده است، تشدید مجازات است. در تاریخ موارد بسیاری را می توان یافت که از جمله برخورد شدید پیامبر(صلی الله علیه و آله) با عاملان جنگ نرم و دستور قتل آنان است. البته آن چه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آن فرمان می دهد، فتک و ترور و یا اغتیال نیست؛ زیرا ترور و فتک از نظر اسلام و ایمان حرام است.

جواز قتل عاملان و فعالان در جنگ نرم به معنای جواز ترور نیست. از جمله افراد و فعالان در جنگ نرم که آن زمان به شکل سرود و شعر و ابزارهای آن انجام می شد و پیامبر(صلی الله علیه و آله) حکم قتل وی را صادر کرده بود، می توان به کعب ابن اشرف اشاره کرد که یکی از سرسخت ترین دشمنان اسلام بود.

او در اشعارش پیامبر اسلام را هجو می کرد و مشرکان و عرب را به جنگ با وی تحریک می کرد. پس از جنگ بدر وی به عنوان فرستاده بزرگ یهود به سوی قریش، به مکه آمد و قریش را برای جنگ با مسلمانان و خونخواهی کشتگان بدر تحریک کرد و چون در اشعارش پیامبر(صلی الله علیه و آله) را هجو می کرد و به اصحاب وی و مسلمانان ناسزا می گفت، اهل مکه ترسیدند از اینکه حسان بن ثابت شاعر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، در رد اشعار کعب، متعرض مکیان شود و علیه مردم مکه شعر بسراید. لذا از کعب ابن اشرف خواستند از مکه خارج شود. کعب از مکه خارج شد و در میان اقوام عرب شبه جزیره می گشت و تخم کینه و دشمنی نسبت به پیامبر و اصحابش را در میان آنان می پاشید و چون در یثرب اقامت گزید، در اشعارش زنان مسلمان را مورد تعرض قرار می داد و شرف و کرامت ایشان را پایمال می کرد و به آنها ناسزا می گفت و در جهت ایجاد شورش در مدینه منوره تلاش می کرد. پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) با یارانش درباره قتل وی مشورت کرد و مسئولیت این عمل مهم را محمدبن مسلمه، ابونائله سلکان بن سلامه بن وقش، عبادبن بشر بن وقش، حارث بن اوس بن معاد، ابوعبس بن جبر به عهده گرفتند. و در ماه ربیع الاول سال سوم هجری قتل شاعر یهود و مشرکان در محلی نزدیک پناهگاه و قلعه وی به نام شعب العجوز درخارج یثرب صورت گرفت. (طبری، تاریخ طبری، ج 2، ص 35؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 143)

هیاهوگرایی (کف و سوت) در برابر منطق

هیاهوگرایی یکی از روش هایی است که دشمنان اسلام و قرآن در جنگ روانی برای دست یابی به اهداف خود در پیش می گیرند. از آن جایی که دشمنان اسلام دارای منطق عقلانی نیستند به جای پاسخ گویی به پرسش ها و نیز تبیین مواضع و افکار و اندیشه های خویش به هجو و توهین یا هیاهو و غوغاسالاری رو می آورند. در قرآن گزارش های بسیاری را از رفتار دشمنان حق و اسلام آورده است که در حوزه روش شناسی رفتار دشمنان حق در برابر سخنان حق پیامبران قرار می گیرد. در این گزارش ها آمده که نمرود در برابر استدلال های حضرت ابراهیم (علیه السلام) و فرعون در برابر منطق قوی و برهانی حضرت موسی (علیه السلام) به چرندگویی و هیاهوسالاری توسل جستند .

هنگامی که مشرکان مکه، نماز پیامبر(صلی الله علیه و آله) و رفتارهای منطقی و عقلانی و عقلایی وی را در عبادت می دیدند، به جای این که رفتار عبادی خود را نقد کنند به کف و سوت پناه می برند تا هم اجازه ندهند کلمات نماز شنیده شود و هم خود را نشان دهند و مردم ساده و ظاهربین را به سوی خود بکشانند. در آیه ( انفال 35) وَ مٰا کٰانَ صَلاٰتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاّٰ مُکٰاءً وَ تَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذٰابَ بِمٰا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ

نمازى که در کعبه خوانند چیست؟   بجز بانگى و کف زدن هیچ نیست

همه مردمان را ز بیت خدا                برانند و سازند از هم جدا

پس اکنون عذاب خدا را کشید         چو گشتید کافر، سزایش چشید

در روز عاشورا نیز دشمنان امام حسینعلیه السلام بارها برای این که سخنان حق آن بزرگوار شنیده نشود، به هیاهوسالاری رو آوردند و با سوت و کف و کرنا و هلهله اجازه ندادند تا سخنان آن بزرگوار شنیده شود و مردم از آن متاثر شوند و یا راه حق را بیابند.

مخاطبان جنگ نرم : مخاطبان جنگ های نرم گروه های مختلف جامعه هستند ولی بیشترین تاثیر را در میان افراد و اقشار جامعه، گروه هایی چون سست ایمان ها، دو چهرگان، خواص مغرور، بیماردلان و مانند ایشان می پذیرند. از این رو خداوند از مومنان می خواهد تا با تقویت توحید خویش، ربوبیت خداوندی را در همه چیز احساس کنند و دلگرم به حضور و قدرت الهی در هر کاری باشند.                               .
هدف از جنگ نرم : تردید در شیوه زندگی و نظام سیاسی، ایجاد بدبینی نسبت به مسئولان، ایجاد اختلاف و تفرقه برای تسلط بر جامعه و منابع آن از جمله اهداف جنگ نرم می باشد. در این روش دشمن به سادگی و آسانی بی آن که حتی هزینه های سنگین نظامی و جانی و مالی را تحمل کند، با بهره گیری از احساسات و عواطف جامعه می کوشد تا مقاصد شوم خود را تحقق بخشد.

قرآن و ضرورت آمادگی دائمی برای جنگ نرم و سخت : حفاظت از منافع مادی و معنوی فرد و اجتماع در آموزه های دستوری قرآن مورد توجه بوده و تاکید شده. میتوان به آموزه های دستوری قرآن به جنگ های روانی و ترساندن دشمن از هرگونه تحرکات مخرب و ایجاد تنش در جامعه اشاره کرد. بسیاری از آیات قرآن که به شکل انذار وارد شده نوعی جنگ روانی را مدنظر دارد. در انفال60، تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم؛ که تهدید سازید خصم خدا        همه دشمنان را به دور قضا

در حقیقت قرآن آمادگی نظامی را که به دو شکل شمار کمی نظامیان آموزش دیده و آماده و تهیه تجهیزات نظامی پیشرفته صورت می گیرد، به عنوان عوامل موثر در حوزه جنگ روانی مورد ارزیابی و تحلیل قرار می دهد و به نقش بازدارنده آن اشاره می کند. روشن است که آمادگی در همه جهات می تواند دشمنان را از تجاوز به مرزهای جغرافیایی و معنوی مسلمانان باز دارد.

در آیات قرآن با تاکید بر جنگ روانی این مسئله نمایانده می شود که انسان ها به طور طبیعی گرایش به روحیه تجاوزگری دارند و برای خاموش کردن و از میان بردن بسترهای مناسب آن باید همه امکانات پیشرفته و سلاح های بازدارنده فراهم آید. هدف از تهیه نفرات و تجهیزات آن است که به دشمن هشدار داده شود که هرگونه جنگ و دامن زدن به آن نه تنها برای او منافع اقتصادی و یا معنوی نخواهد داشت بلکه منافع مهم تری از دست خواهد داد.

در حقیقت قرآن بیان میکند که آمادگی نظامی مسلمانان نه برای تهاجم و تجاوز بلکه برای دفاع از منافع امت است به گونه ای که رویارو نشدن دشمنان با چنین مسلمانان آماده ای به نفع دشمنان خواهد بود. آمادگی نظامی به گونه ای باید باشد که هم دشمنان ظاهر و آشکار از هرگونه تجاوز و جنگی پرهیز کنند و هم دشمنان پنهان و منافقان، هوس حمله و تجاوز به حقوق مسلمانان واقعی و همکاری با دشمنان را نکنند؛ زیرا منافقان هرگاه مسلمانان را از نظر دفاعی و آمادگی، ناتوان ببینند هوس همکاری با دشمنان را در سر می پرورانند، ولی آمادگی مسلمانان، منافقان را وا می دارد تا برای منافع زودگذر خود هم شده از همکاری با دشمنان پرهیز کنند. بنابراین هدف از آمادگی همیشگی، جلوگیری از تجاوز و حمله دشمنان شناخته شده و ناشناخته به حریم امت و جامعه اسلامی است.

ابعاد آمادگی نظامی و جنگ روانی : یکی از مهمترین ابزارهای بازدارنده از هرگونه تجاوز دشمنان، جنگ روانی است که با کمترین هزینه بیشترین بهره و منافع به دست می آید. آیات قرآنی در همه مواردی که با دشمنان مشرک و منافق و کافر سخن می گوید از حربه جنگ روانی بهره می برد. در آخر این آیات ما با کلمات تند و انذار و هشدارهای سختی مواجه می شویم که روحیه دشمن را خرد می کند. خداوند پس از بیان هر مطلبی که درباره دشمنان اسلام است آنان را به عذاب سخت، بدبختی، بدفرجامی و آتش دوزخ و مانند آن مژده می دهد و بیان می کند که رفتار دشمنان نه تنها برای آنان نفعی نخواهد داشت بلکه موجبات بدبختی آنان را فراهم می آورد

تخطئه و درهم شکستن روحیه آنان، از اهداف این جنگ روانی است. دشمن پیش از آن که واقعا با عذاب آخرتی مواجه شود، از هجوم بی وقفه آیات کوبنده، نابود و سست می گردد و روحیه تهاجمی و هدفمند خود را از دست میدهد. دشمن در می یابد که به جای آن که منفعتی از حمله به دست آورد، همه چیزش را از دست داده است. توهم و تخیل از دست دادن، وی را به کنجی می کشد و توان حرکت و تهاجم را از او سلب میکند. خرد کردن روحیه دشمن و ایجاد جنگ روانی، اصل راهبردی بسیاری از آیات قرآن است.

اصل هراس انگیزی و باز دارندگی : برای رسیدن به این هدف، قرآن به مسلمانان شیوه های دیگری می آموزد تا به کمک آن جنگ روانی را تشدید کنند و با متزلزل کردن روحیه دشمن، هرگونه تحرک تنش آفرین و خشونت باری را از آنان سلب نماید. از آن میان می توان به ساخت هرگونه ابزار و ادوات جنگی و غیرجنگی که نقش دفاعی و بازدارندگی را دارند، فراهم آوری توان و نیرو است. توان شامل هرگونه ابزار و آلات بازدارنده و یا هجومی و یا دفاعی است. ازاین رو تنها به سلاح اشاره نشده. تهیه هر چیزی که قدرت امت و دولت اسلامی را افزایش میدهد امری لازم و ضروری است و باتوجه به شرایط مکانی و زمانی تغییر میکند.

ممکن است چیزی در زمانی ابزار جنگی مناسبی باشد ولی در عصر دیگری نه تنها مفید نباشد بلکه زیانبار به قدرت اسلام و مومنان باشد.                               .در زمانه ما رسانه ها به عنوان یکی از ابزارهای جنگی قوی مطرح هستند، بنابراین بر امت است که از این توان نیز برخوردار گردند. چنان که فراهم آوری نفرات و نیروی انسانی زبده و کارآمد امری است که هرگز نباید آن را دست کم گرفت. در زمانی نیروی زبده کسی است که سوار بر اسب، تیراندازی می کند و در زمانی دیگر کسی است که در پس شبکه جهانی اینترنت و یا حوزه خبری و رسانه ها به جنگ روانی می پردازد. فراهم آوری و آموزش نیروی زبده به معنای آن است که در همه زمینه ها (توان و نیرو) از آمادگی لازم و بازدارنده برخوردار باشیم .

در همه این ابزارها و نیروها آن چه مهم و اساسی است اصل هراس انگیزی و ایجاد بازدارندگی است. (مجمع البیان، ج ۳ ص ۲۱۱ و جامع البیان مجلد ۴ جلد ۴ ص ۷۲۲) آگاهی از نقاط ضعف و قوت دشمن یا امور دفاعی، جزیی از این آمادگی است که مفسران در بیان این آیه آورده اند .

آیات دیگری از قرآن بر این جنبه از آمادگی دفاعی تاکید دارند آیه۴۹ نساء؛ زیرا از لوازم مصونیت یافتن از دشمن، شناخت دقیق موقعیت جغرافیایی و توان و قوت و قدرت دشمن است. أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللّٰهُ یُزَکِّی مَنْ یَشٰاءُ وَ لاٰ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً

نمى بینى آیا که آنان چسان           نمایند دعوىِّ پاکى جان

همانا که تنها یگانه خداست           که پاکیزه سازد کسى را که خواست

به اندازۀ رشته اى از رطب           به کس هیچ ظلمى نکردست رب

چنانکه شناخت نقاط ضعف و اختلاف فکری و یا روشی نیزاز ابزارهای مهم است که در ایجاد قوه بازدارندگی نقش مهمی را ایفا می کند.                                          
رزمایش های مختلف در حوزه های موثر و کاربردی، از دیگر ابزارهای جنگ روانی است.افزون بر این که در این رزمایش ها، نیروهای نظامی با توان و امکانات خود به صورت علمی آشنا می شوند و مهارت آنان افزایش می یابد، تاثیر مهمی در روحیه دشمن نیز به جا می گذارد. نمایش قدرت و توان نظامی به معنای ایجاد رعب و هراس در دل دشمن است تا فکر تجاوز را به ذهن خود راه ندهد. برخی از مفسران در بیان شدت عملی که در آیه
۱۲۳توبه آمده : مراد از آن ضرورت نمایش قدرت و روحیه جنگاوری سپاهیان اسلام است. یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قٰاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفّٰارِ وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّٰهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ

سزد با خشونت بریزید خون          بیابید چون کافران را کنون

نمایید آغاز این را دگر                 ز هرکس شما راست نزدیکتر

ببایست بینندتان تیز چنگ         که ترسیده گردند در روز جنگ

همانا بدانید پروردگار                 بود یاور قوم پرهیزکار

بنابراین بر دولت و امت اسلامی است که به روش های جنگ نرم و جنگ روانی آشنا شوند و با به کارگیری شیوه های نوین، هر گونه تحرک را از دشمن سلب کنند. تحقق این هدف جز با آشنایی با ابزارهای عصری ممکن نیست. از این رو گفته شده که باید فرزند زمان خویش بود و کسی که به زمانه خود آگاه است و ابزارهای آن را می شناسد هرگز دچار تردید نمی شود، در عمل درمانده نخواهد شد.

جنگ نرم، جنگ اندیشه ها و رسانه ها : جنگ نرم برخلاف جنگ سخت که بر جسم و بدن و فیزیک متمرکز است، بر جان ها و اندیشه ها و قلب ها متمرکز می شود. از این رو، ابزارهای جنگی در آن نیز بسیار متفاوت می باشد. در این راستا به سبب کاربرد بسیار زیاد و قوی رسانه در این جنگ، آن را جنگ رسانه ها نامیده و برخی دیگر نیز به سبب تأثیرگذاری بر روان مخاطب آن را جنگ روانی گفته اند

با این همه نمی توان جنگ نرم را محدود به این امور کرد، چرا که جنگ نرم، جنگ همه جانبه ای برای تسخیر قلوب، جان ها و اندیشه هاست. بنابراین از همه ابزارها از جمله رسانه استفاده می کنند تا مدیریت شخص و یا جامعه را در اختیار گیرند و او را همدل و در نهایت همراه خویش سازند. به سخن دیگر، هدف از جنگ نرم، نه تسلط بر جسم ها بلکه جان هاست؛ چنان که جنگ نرم نه حذف فیزیکی بلکه همدلی و همراهی روحی مخاطب و تسخیر قلوب و همراه کردن آن با دشمن پیشین است. شاید بهترین تعبیر در بیان هدف در جنگ نرم، همان واژه اولیاء است. می توان گفت که هدف از جنگ نرم از سوی هر دو رقیب دیرین، تبدیل دشمن به اولیاء الله یا اولیاءالشیطان است. خداوند در آیات بسیاری توجه می دهد که مومنان باید همواره مواظب باشند تا از اولیاء الله به اولیاء الشیطان تبدیل نشوند، چرا که جنگ امت اسلام و امت کفر با رهبری ائمه الایمان و ائمه الکفر همواره ادامه خواهد داشت تا این که امت اسلام بر امت کفر غلبه کند.

جریان کفر می کوشد تا خود را به عنوان یک پدیده و جریان غالب بر جوامع بشری مطرح کند و در این راه از همه توش و توان خود بهره می گیرد. این جریان سعی دارد تا به عنوان یک پدیده که نمای اصلی جامعه است مطرح باشد به گونه ای که دیگر جریان های فکری و رفتاری اصولا دیده نشود یا به چشم نیاید. براین اساس از همه روش ها برای خودنمایی و چیرگی بهره می برد و فتنه جویی و شبهه افکنی و زشت و باطل را زیبا و حق جلوه دادن را به عنوان مهمترین اصول چیرگی به کار می گیرد.

خداوند از مومنان می خواهد تا مواظب فتنه گری های این جریان باشند و با ایجاد مرزهای شفاف میان خودی و غیرخودی اجازه ندهند تا همان گونه که با شبهه سازی، جریان فتنه و کفر را قوی جلوه می دهند، با فروپاشی مرزها میان خودی و غیرخودی، اهل کفر خود را به عنوان اولیاء مومنان مطرح سازند

با نگاهی به آیات قرآن از جمله آیه (۲۸و ۱۷۵آل عمران) (۷۶و ۹۸و ۱۳۹و ۱۴۴نساء) و (۵۱و ۷۵و  ۸۱مائده) به سادگی به دست می آید که دشمن در برنامه جنگ نرم می کوشد تا مومن را از اولیاءالله و اولیاء المومنین بودن به ولی ابلیس و اولیاء شیطان تبدیل کند. لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ‌ءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ 28

نباید که افراد مؤمن به دین             بگیرند از کافران همنشین

که هرکس نماید بدین گونه کار        نباشد دگر دوست با کردگار

مگر آنکه خواهید تا بر حذر               بمانید از شرّ آنها دگر

شما را خداوند از قهر خویش             بترساند اى مؤمنان همچو پیش

سرانجام هرکس در این سرگذشت        به یکتا خدا مى کند بازگشت

با توجّه به قدرت بى‌انتهاى الهى در آیات قبل، جایى براى پذیرفتن سلطه کفّار نیست. بِیَدِکَ الْخَیْرُ، تُولِجُ اللَّیْلَ، لا یَتَّخِذِ ... در این آیه سیماى سیاست خارجى، شیوه‌ى برخورد با کفّار، شرایط تقیّه و جلوگیرى از سوء استفاده از تقیّه بیان شده است. تقیّه، به معناى کتمان عقیده‌ى حقّ از ترس آزار مخالفان و ترک مبارزه با آنان به جهت دورى از ضرر یا خطرِ مهم‌تر است. تقیّه، گاهى واجب و گاهى حرام است. خداوند به مومنان هشدار می دهد که هدف از ولایت و دوستی از سوی کافران، چیزی جز ولایت اطاعت از ملت و آیین کفر ایشان نیست وَ لَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَ لاَ نَصِیرٍ

بدان اى پیمبر نصار و یهود  بقره120  ز کارت نخواهند خشنود بود

مگر آنکه زان دین کنى پیروى              که ایشان نمایند زان رهروى

بگو اى پیمبر که آیین راست                به تنهائى آئین یکتا خداست

پس از آنکه حق شد ترا آشکار          خداوند دیگر ترا نیست یار

گر از دین آنها اطاعت کنى              هواهاى ایشان اجابت کنى

در اینجا یهودیان و مسیحیان به سبب اینکه نوعی کفر را در پیش گرفته اند، در برابر جریان تاریخی ایمان و اسلام قرار داده شده اند و به مومنان هشدار داده می شود که ایشان جز به دست کشیدن از آیین حق، ایمان، عدالت و اسلام، خشنود نمی شوند و این جنگ تا رسیدن به این نتیجه از سوی آنان ادامه خواهد داشت.

 آیه 20 کهف بر این نکته تاکید می شود که جریان کفر جنگ و دشمنی خود را به اشکال مختلف تا حذف فیزیکی و یا حذف فکری جریان حق و عدالت ادامه می دهد و می کوشد تا این گونه گفتمان غالب بر جامعه بشری گردد و به عنوان یک پدیده اجتماعی بر جامعه چیره و مسلط باشد.

روش های فریب شیطانی با نگاهی به نخستین جنگ نرمی که در جهان از سوی قرآن گزارش شده می توان دریافت که شیطان از روش های گوناگونی برای رسیدن به هدف خود یعنی تبدیل اولیاء الله و عبادالله فطری به اولیاء الشیطان، بهره می جوید که فریب و تزیین از مهمترین آن هاست. آیه 20 اعراف فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطٰانُ لِیُبْدِیَ لَهُمٰا مٰا وُورِیَ عَنْهُمٰا مِنْ سَوْآتِهِمٰا وَ قٰالَ مٰا نَهٰاکُمٰا رَبُّکُمٰا عَنْ هٰذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاّٰ أَنْ تَکُونٰا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونٰا مِنَ الْخٰالِدِینَ

چو بودند در خوردنش ناشکیب     دو تن را همى داد شیطان فریب

که اندام زشتى که بودى نهان           به ناگه شود فاش و گردد عیان

به آنها بگفتا، خداى بشر                شما را بکردست نهى از شجر

مبادا که همچون ملک در جهان      شود زندگانیتان جاودان

 پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا شرمگاهشان را که از آنها پوشیده بود در نظرشان آشکار کند.

مخاطب شناسی در جنگ نرم مخاطب شناسی در همه ابعاد، از مهمترین مقدمات تاثیرگذاری تبلیغات و وسوسه ها و فریب هاست. اگر مخاطب به درستی شناخته نشود نمی توان بر او تاثیرگذار شد. اولین چیزی که شیطان در دل کافران می آراید، اصالت بخشی به زندگی دنیا و خواسته های مادی و نفسانی است زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَیَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا (بقره 212)

مقامات ناچیز دنیاى پست              به چشمان کفار زیبا نشست

که لب بر تمسخر گشایند چند        نمایند بر مؤمنان ریشخند

کسانى که در خیل تقوى درند           به روز قیامت بسى برترند

کسى را که خواهد یگانه خدا           دهد رزق و روزىِّ بى انتها

 وقتی زینت های دنیا برای شخص اصالت یافت، شیطان براساس همین زینت های اصالت یافته، وارد زندگی او می شود و او را به اولیای خود تبدیل می کند. هر انسانی در دام چیزی از این زینت ها می افتد و کمتر کسی است که راه نجاتی از این زینت ها برای خود می تواند بیابد.

 آراستن، ابزار قوی شیطان سوره آل عمران14، عشق به امیال نفسانی و دوست داشتن زنان و فرزندان و همیان های زر و سیم و اسبان ممتاز و چارپایان و زراعت در چشم مردم زینت داده شده و همه اینها متاع زندگی این جهانی هستند، درحالی که بازگشتن گاه خوب، نزد خدا است.

بنابراین در جنگ نرم، شیاطین می کوشند از زن دوستی، مال دوستی، فرزند دوستی و مانند آن بهره برند و به اهداف و مقاصد خود دست یابند. زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ 14

بلى شهوت نفس آراستن                بسى میل فرزند و زن خواستن

زر و سیم در کیسه کردن تمام       نشان دار اسبان نیکو خرام

بسى کشتزاران و گرد رمه                چه زیباست در چشم مردم همه

متاعیست اینها به دار الفنا           که تنها دو روزى بیابد بقا

فقط هست در پیش یکتا اله       مقامى بلند و نکو جایگاه

عشق و علاقه به زنان و فرزندان و اموال زیاد از طلا و نقره و اسبان ممتاز و چهار پایان و کشتزارها که همه از شهوات و خواسته‌هاى نفسانى است، در نظر مردم جلوه یافته است، (در حالى که) اینها بهره‌اى گذرا از زندگانى دنیاست و سرانجام نیکو تنها نزد خداوند است.

جلوه‌کردن دنیا در نظر انسان، گاهى از طریق خیالات شخصى و گاهى از سوى شیطان و گاهى از جانب اطرافیان متملّق صورت مى‌گیرد. از طریق اوهام شخصى: یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً و فَرَآهُ حَسَناً و از سوى شیطان: زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ و از طرف اطرافیان متملّق‌ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ مصادیق جلوه‌هاى دنیا که در آیه ذکر شده، با توجّه به زمان نزول آیه است و مى‌تواند در هر زمانى مصادیق جدیدى داشته باشد. طلا و نقره، کنایه از ثروت اندوزى، و اسب کنایه از مرکب و وسیله‌ى نقلیّه است.

شیطان در این میان می کوشد تا هر آنچه زشت است زیبا جلوه دهد و حتی زیبایی های طبیعی را چنان در دل مردم می افزاید تا راه اسراف در پیش گیرند و از هدف اصلی باز مانند و غافل شوند. قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلاّٰ عِبٰادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ

پس از آن بگفتا به یکتا خدا حجر39   چو گمراه کردى ز راهت مرا

همه چیزها را به روى زمین                دهم جلوه در چشم آدم چنین

که گمراهشان سازم از راه راست       بجز مخلصى را که عبد خداست

خداوند کسى را گمراه نمى‌کند، لیکن اگر کسى با اراده خود راه انحراف را برگزیند، خدا او را به حال خود رها مى‌سازد و این رهاکردن بزرگترین کیفر و قهر الهى است.

ابلیس نیز چون با اراده خود تکبر و لجاجت کرد، خداوند او را به حال خود رها کرد و مراد از جمله‌ أَغْوَیْتَنِی نیز همین معناست؛ یعنى اکنون که بخاطر لجاجتم مرا از مَدار لطف خود خارج کردى و به حال خودم واگذاردى من چنین و چنان خواهم کرد.

در جنگ نرم، کاربرد آراستن و زینت کردن، بسیار مهم و اساسی است به این معنا که حق و باطلی را درهم آمیزند و باطل را چنان زیبا جلوه دهند که دل ها را بفریبد و به سوی خود جلب و جذب کند. روشی که سامری در فریب امت موسی(علیه السلام) به کار برد، روشی است که اکنون در جنگ نرم بسیار کارآمد نشان داده می شود. از این رو شیطان پرستی، کفرگویی، خداستیزی، زن بارگی، بی حیایی، لامبالاتی جنسی و... در فیلم های هالیوودی زیبا جلوه داده می شود، چنان که سامری با گوساله اش کرد.    خداوند درباره تسویل (فریبکاری) سامری می گوید: من چیزی دیدم که آنها نمی دیدند مشتی از خاکی که نقش پای آن رسول بر آن بود برگرفتم و در آن پیکر افکندم و نفس من این کار را در چشم من بیار است.                  قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلى‌ .. وَ أَلْقِ ما فِی یَمِینِکَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا کَیْدُ ساحِرٍ وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتى‌ . فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى (طه68 تا 70)

بگفتیم تَرْسَت کنون نارواست       که پیروز گردى بر آنها به خواست

کنون بر زمین زن ز دستت عصا     بگردد بسان یکى اژدها

ببلعد همه سحر ایشان ز پس          بلى سحر آنهاست نیرنگ و بس

هرآن کس که بر راه افسون شتافت     ره رستگارى نخواهد بیافت

چو دیدند آن ساحران آنچه بود         نهادند سر را به خاک سجود

بگفتند ایمان ما شد فزون            به یزدان موسى و هارون کنون

همین که ساحران فهمیدند کار موسى علیه السلام سحر و جادو نیست، بى اختیار به سجده‌ افتادند و در حالى که صبح از کافران بشمار مى‌آمدند، غروب به جمع شهداء راه خدا پیوستند و با بیان‌ آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌ اظهار داشتند که کار ما غلط بوده است، و چون فرعون خود را «رب» مردم مى‌دانست، آنها هم کلمه‌ بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌ را بکار بردند، در جنگ نرم تلاش بر آن است تا چیزها در چشم، چنان آراسته شود که دل ها و جان ها مجذوب گردد و همدلی و همراهی مخاطب با پیام و دشمن به دست آید. این همان تغییر بینش ها و نگرش ها و تحریک و تهییج عواطف و احساسات از طریق آراستن باطل است که در آیات بسیاری بیان شده است.

یکی از شیوه ها در این جنگ نرم این است که در دل مخاطب سوءظن و بدگمانی ایجاد کنند دشمن در جنگ نرم با استفاده از این شیوه می تواند. دل های مؤمنان ضعیف الایمان را سست نماید و بیمار دلان را همراه خود سازد. خداوند به افراد متخلفی اشاره می کند که با رخنه بدگمانی در دل هایشان نسبت به فرجام فعالیت های اسلام و دولت اسلامی دچار تردید شدند و به سبب تبلیغات سوء دشمنان، با آنان همراه و همدل شدند. وَ اُخْرى‌ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ کانَ اللَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیراً 21 فتح

بسى وعده هاى دگر هم خدا              براى غنیمت دهد بر شما

که قادر نباشید برآن هنوز               و لیکن خدا داند آن وقت و روز

به هرچه که اندر جهان پابجاست    توانا و قادر یگانه خداست

حضرت امیرالمؤمنین در خطبه ۶۶ دشمن را از دیدگاه روان شناختی بررسی کرده و می فرماید: دشمن دستی برای حمله در پیش و پایی برای فرار آماده دارد و با اندکی دقت می بینیم کلام حضرت در امتداد تاریخ هر روز تازه و تازه تر است تا به امروز که مصادیق کلام ایشان را در حیطه خیر و شر به وضوح می یابیم. و امروز شاهدیم که آمریکا و اسراییل به وضوح دستی در تبلیغات برای حمله نرم به باورهای مردم در پیش و پایی برای فرار با شعار دفاع از حقوق بشر آماده دارند و می شنویم و می بینیم برجسته ترین و شوم ترین شگردهای خود را در زیباترین ظواهر اعمال می کنند. شربت آزادی را در پیاله مسموم اسارت می ریزند و قطره قطره و نه یکباره به گلوی غافلان می چکانند به گونه ای که آرام آرام به دام نزدیک می شوی و به جای دیدن زیر پای خود که خالی شده است، چشم به آسمان توهّم می دوزی و آن وقت دیگر چاره چیست جز افتادن و بر نخاستن .           به هر حال با نگاهی گذرا به شیوه های شیطانی در جنگ نرم می توان دریافت که جامعه در چه جاها و از کدام نقطه بیشتر در معرض خطر و آسیب است و می بایست نسبت به پیشگیری و تقویت این نقاط کوشید و اجازه نداد تا دشمن از این طریق در جنگ نرم پیروز شود و بر جان ها و دل ها و قلوب مردم سلطه یابد.

توصیه های قرآن درباره جنگ نرم

جنگ نرم، راهبرد اصلی شیاطین بخش اعظم تاریخ نانوشته بشر اختصاص به جنگ نرم دارد؛ زیرا اگر دولت ها و اقوام به تسلط بر اقوام و ملت های دیگر می اندیشیدند تا قومی را از صفحه روزگار نیست کنند تا ملتی را به بردگی بکشند، ولی بیشتر مردم جدا از دولت ها و ملت ها، به یک جنگ دایمی مشغول بوده و هستند که مبتنی بر تسلط بر اذهان و قلوب می باشد. خصومت میان بشر امری طبیعی است،   زیرا در انسان صفات و ویژگی هایی است که پیامد آن خصومت و درگیری و حتی خونریزی و کشتار است.

گستره جنگ روانی، از ایمن سازی تا هجوم از آن جایی که حیطه جنگ نرم و ابزارها و روش های آن بسیار گسترده است و از هیچ چیزی فروگذار نمی شود، حضرت خضر به حضرت موسی گوشزد می کند که چگونه می تواند بر کاری صبر و استقامت کند که درباره آن دانشی و اطلاعاتی ندارد: وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى‏ ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً چگونه بر چیزی که احاطه علمی و آگاهی و خبری نداری صبر می کنی؟ (کهف 18)

در حقیقت صبر میوه شیرین آگاهی و دانایی و ایمان است. از این رو حضرت خضر می فرماید که تو هرگز بر چیزی که بر آن آگاهی و خبری نداری نمی توانی صبر کنی و مقاومت نمایی. تو هرگز و ابدا نمی توانی بر چیزی که نسبت به آن جهل داری صبر پیشه کنی. بنابراین، صبر و استقامت را می بایست در آگاهی و ایمان جست. لذا خداوند به مؤمنان فرمان می دهد تا برای مقابله با جنگ نرم دشمنان، خود را به سلاح دانش و ایمان مجهز کنند.                             .
لزوم آگاهی بخشی به مردم از آموزه های دینی در جنگ نرم اطلاع رسانی و آگاهی بخشی نسبت به اصول دین و شبهه زدایی می بایست در دستور کار قرار گیرد و مؤمنان باید با علم به آموزه های وحیانی قرآن واکسینه شوند تا بتوانند در برابر انواع و اقسام هجوم دشمن مقاومت نمایند و هرگونه تردید و تشکیک دشمن نسبت به آن آموزه ها کارساز نباشد؛ زیرا دشمن نخست به اذهان مردم هجوم می آورد تا بنیادهای بینشی و نگرشی آنان را درهم ریزد و با تشکیک و تردیدافکنی، آنها را از ایمان آوری به مفاهیم وحیانی قرآن باز دارد.

ضرورت تشریح روش های دشمنان در جنگ نرم بیان روش های دشمنان در جنگ نرم از جمله بهره گیری آنان از تکذیب و اتهام و افتراء و تمسخر می تواند جامعه اسلامی را نسبت به جنگ روانی دشمن واکسینه نماید.

لذا خداوند به پیامبر(صلى الله علیه و آله) یادآور می شود که دشمنان در طول تاریخ بشریت از این حربه ها برای رسیدن به مقاصد خود بهره گرفته اند و نباید در دام این فریب بزرگ و بازی دشمن افتاد. قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ وَ لکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ 33

بدانیم حقا که این کافران              که هستند بر دینت از منکران

سخنهاى خامى بگویند چند         که بسیار گردى غمین و نژند

همانا که این ظالمان دنى               نکردند تکذیب تو اى نبى

به واقع بدین گفته ها و نسق      نمایند تکذیب آیات حق

در شأن نزول آیه : دشمنان پیامبرصلى الله علیه و آله آن حضرت را امین و صادق مى‌دانستند، ولى مى‌گفتند: اگر او را تصدیق کنیم، قبیله و موقعیّت ما تحقیر مى‌شود. گاهى هم مى‌گفتند: او صادق است؛ ولى خیال مى‌کند به او وحى شده، از این روى، این گونه آیات الهى را تکذیب مى‌کردند.      . از جمله راهکارهایی است که خداوند به مؤمنان و رهبران می دهد تا در برابر جنگ نرم، خود را مسلح کنند و اجازه تخریب در اصول اعتقادی و مظاهر ایمانی خود ندهند، تبری جستن و اظهار بیزاری از دشمنان و جدا کردن صف خودی از غیر خودی (یونس41) وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمّٰا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِیءٌ مِمّٰا تَعْمَلُونَ

چو تکذیبت اى مصطفى کرده اند           بسى افترا بر تو آورده اند

بگو کار من باشد از خویشتن               سرانجام آن هرچه شد مال من

که کار شما نیز از بهر خود               سرانجام آن نیک و بد، هرچه بُد

شمایید از کار نیکم جدا                   که بیزار هستم ز فعل شما

 و اعراض از آنان (مزمل11) و طرد گروه های داخلی فشار از منافقان از جمله راهکارهای دیگر است که در قرآن به آن توجه داده شده وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلاً 11                                          . همه کاذبان را به من واگذار                کمى ده تو مهلت بدان قوم خوار    . هدف از بسیاری از این برنامه ها و به کارگیری این شیوه ها جهت ایمن سازی جامعه و واکسینه کردن آن است که خداوند توصیه می کند.  اگر این کار در جامعه ایمانی و قرآنی انجام گیرد، جامعه در برابر جنگ نرم دشمنان ایمن می شود و آن گاه زمینه برای هجوم علیه آنان فراهم می آید، زیرا جامعه ایمانی ایمن سازی شده، این توانایی را دارد که به جنگ نرم دشمنانی برود که پایبند هیچ اصول عقلانی و عقلایی و اخلاقی نیستند و از همه شیوه های پست و فریب و دروغ بهره میبرند تا به اهداف شوم خویش برسند.

متشابه سازی و مشابه سازی

در جنگ نرم لازم است تا دشمن به عنوان یک مخاطب شناسایی شود و عنوان دشمن به مخاطب در پیام فکری و فرهنگی تبدیل شود. اصولا چیزی به نام دشمن در جنگ نرم وجود ندارد، بلکه در جنگ نرم همواره از نوع دوستی، حقوق بشر، دموکراسی و مردم سالاری و مانند آن استفاده می شود تا نوعی همدلی و همراهی در مخاطب برانگیخته شود .          . پس از شناسایی مخاطب از طریق دانش هایی چون روان شناسی و جامعه شناسی و مردم شناسی، بر اساس نیازهای مخاطب و اهداف و مقاصد سلطه گران فکری و فرهنگی، متشابه سازی انجام می گیرد .                . در متشابه سازی به گونه ای عمل می شود که مخاطب پیام فرهنگی در جنگ نرم، نسبت به پیام ارسالی واکنش منفی و تقابلی نشان ندهد. البته این روش از سوی مؤمنان و کافران مورد استفاده قرار می گیرد؛ زیرا روشی مناسب با خلق و خوی آدمی است. از این رو حضرت ابراهیم علیه السلام در نقد خورشید و ماه و ستاره پرستی با آنان همراه می شود و پس از اعتماد سازی به نقد درونی می پردازد. فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأى‌ کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ (انعام76)

درخشان ستاره به یک شام تار        بدید و بگفت این بود کردگار

ستاره چو گردید محو از نظر           به تاریکى محض شد غوطه ور

بگفتا بر آنچه نماید افول            نورزم محبت ندارم قبول

فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ (انعام77)

چو شب گشت و او دید آن قرص ماه     بگفتا همین هست من را اله

به گردون چو ماه فلک رخ نهفت          زبان برگشوده دگرباره گفت

خدا گر هدایت نسازد مرا                     روم همچو گمره کسان بر فنا

ابراهیم علیه السلام هم با ستاره پرستان برخورد کرد، هم با ماه و خورشید پرستان. به گفته‌ى بسیارى از مفسّران، گفتگوى حضرت ابراهیم با مشرکان منطقه‌ى بابل بود.

فَلَمّٰا رَأَى الشَّمْسَ بٰازِغَةً قٰالَ هٰذٰا رَبِّی هٰذٰا أَکْبَرُ فَلَمّٰا أَفَلَتْ قٰالَ یٰا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ 78

چو آن شام روشن شد و گشت روز       بدیدند خورشید گیتى فروز

بگفتا همین هست من را اله              که تا بنده تر ز اخترست و ز ماه

پس آنگه که خورشید نابود گشت   نهان گشت و تاریک شد کوه و دشت

بگفتا که اى مشرکان بلاد                  سپارید این پند من را به یاد

که بیزار هستم از آنچه شما           شریکش بخوانید پیش خدا

همراهی در جهت اعتماد سازی این امکان را به شخص می دهد تا به نقد درونی دین و فکر و اندیشه بپردازد بی آن که واکنش منفی و تقابلی طرف را برانگیزد. إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ 79

کنم رو به اخلاص بر رب پاک          که هفت آسمان آفریدست و خاک

نخواهم شدن هیچ گه همنشین    نه با مشرکان و نه کفار دین

 روش دیگری که برای اعتماد سازی در مخاطب در جنگ نرم مورد استفاده قرار میگیرد، متشابه سازی است. متشابه سازی به این هدف انجام میگیرد که مخاطب در شناخت راست و نادرست و حق و باطل در ماند. تردید افکنی و تخریب محتوا از درون از کارکردهای متشابه سازی است. ایجاد شبهات به معنای حق و باطل را در هم آمیختن، از دیرباز مورد استفاده بوده و آثار و کارکردهای خود را به خوبی نشان داده.                 گام دیگری که در جنگ نرم برای اعتماد سازی و تخریب درونی انجام    می گیرد، مشابه سازی است. مشابه سازی یعنی همانند سازی به گونه ای که شخص گمان کند که همان است، در حالی که تنها همانندی آنان، در ظاهر است ولی در محتوا هیچ گونه همانندی وجود ندارد.

در عصر نخست اسلامی، دشمنان اسلام و قرآن از همه روش ها برای تخریب اسلام و قرآن استفاده کردند.

از جمله در متشابه و مشابه سازی می توان به مدعیان دروغین پیامبری و آوردن سوره هایی مانند سوره قرآنی اشاره کرد که از سوی کسانی چون مسیلمه کذاب و سجاح بنت حارث بن سوید انجام گرفت.

مشابه و متشابه سازی از شیوه های مورد استفاده در جنگ نرم است. پیامبرصلی الله علیه و آله بارها مواجه با کسانی بود که به نام اسلام در میان مسلمانان حضور داشتند و با متشابه سازی، نسبت دادن افک و تهمت و دروغ، مشابه سازی و ساخت مسجد و حتی آیات و روایات می کوشیدند تا مردم کم خرد و بی خرد را با خود همراه سازند.               . منافقان هرچند که در دوره پیامبرصلى الله علیه و آله با هوشیاری آن حضرت نتوانستند به اهداف پلید و شوم خویش برسند، ولی پس از رحلت با مشابه و متشابه سازی توانستند مسیر دولت اسلامی را منحرف کرده و با غصب خلافت، جامعه را به سوی اسلامی سوق دهند که به تعبیر امیرمؤمنان علی(علیه السلام) پوستین وارونه ای بود که به نام اسلام بر تن امت کرده بودند. نتایج این انحراف در صدر اسلام، شهادت امامان(علیهم السلام) و جنگ ها و فتنه های داخلی و ضعف و سستی اسلام و گرفتاری امت بود که تاکنون ادامه دارد.  پس با بازخوانی تاریخ و علت انحراف می توان با بازگشت به اصول، دوباره در مسیر قرار گرفت و از خشم الهی رهایی یافت.

و (نیز بخاطر آورید) زمانى که گفتید: اى موسى! ما هرگز یک نوع غذا را تحمّل نمى‌کنیم، پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه (به طور طبیعى از) زمین مى‌رویاند، از سبزى و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى ما (نیز) برویاند. (بقره61)

بنى‌اسرائیل به جاى شکرگزارى از نعمت‌هاى مَنّ وَ السَّلوى، به فکر زیاده‌خواهى و تنوّع طلبى افتاده و از غذاهاى زمینى خواستند و براى نمونه، تعدادى از آنها مانند: سبزى، خیار، پیاز و سیر را نام بردند. حضرت موسى (علیه السلام) در برابر این درخواست‌ها، ضمن تأسّف از این‌که آنها نعمت‌هاى نیکو و بهتر را با نعمت‌هاى ساده عوض مى‌کنند، به آنها گفت: اگر بناى کامیابى از اینها را دارید، باید به شهر رفته و با دشمنانتان بجنگید، شما از یک طرف حال جهاد ندارید و از طرف دیگر تمام امتیازات شهرنشینى را مى‌خواهید.

سرانجام این قوم با چنین ویژگى‌ها و خصوصیّاتى، به ذلّت و خوارى افتاده و گرفتار قهر و غضب الهى خواهند شد. تنوّع طلبى و افزون خواهى، دامى براى اسیر شدن انسان‌هاست. استعمارگران نیز از همین خصیصه‌ى مردم، براى لباس، مسکن، مرکب و تجمّلات استفاده کرده و مردم را به اسارت خود مى‌کشند.

 

مسجد ضرار، همانندسازی با پایگاه دین

خداوند در آیاتی مسجد ضرار را مسجدی می داند که بر پایه ضرر و زیان رسانی به جامعه اسلامی بنا شده است و بر خلاف اسم مشابه مسجد که بر آن نهاده شده بود، مکان کفر بود؛ چرا که بناگذاری آن به دست افراد منافق و کافری بود که به ظاهر اسلام آورده بودند تا در پناه این نام در امنیت باشند و از فواید شهروندی بهره برند ولی هیچ اعتقاد و تعهدی نسبت به امت و جامعه اسلامی و دولت اسلامی نداشتند. هدف از ساخت مسجد از سوی منافقان، تفرقه افکنی میان مسلمانان و توطئه علیه اسلام و دولت اسلامی بود. منافقان در این اندیشه بودند که پایگاهی را در جامعه اسلامی برای خود داشته باشند بی آنکه دولت و امت را حساس کنند. از این رو پایگاهی را به عنوان مسجد می سازند تا با مشابه سازی با مسجد پیامبرصلى الله علیه و آله که مرکز آموزش و پرورش و برنامه ریزی دولت اسلامی بود، آنان نیز پایگاهی را داشته باشند که بدور از هرگونه حساسیت های امنیتی باشد وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‌ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ توبه 107

گروهى دورو طرحى انداختند           یکى مسجدى را بنا ساختند

که بر دین اسلام آید زیان              به قصد ضرر ساختند آن مکان

که مردم نیایند بهر نماز                 در آن مسجدى که نبى هست باز

فقط قصدشان بود کفر و عناد     نفاقى برانند بین عباد

که باشد کمینگاه آن دشمنان          که هستند خود دشمن مؤمنان

همان کس کزین پیش کرده نبرد    که با کردگار و نبى جنگ کرد

دمادم نمایند سوگند ذکر              که غیر از نکویى چه داریم فکر؟

دروغست این حرف و یکتا اله     بر این گفته خام باشد گواه

آیه، به داستان مسجد ضرار اشاره دارد که منافقان به بهانه‌ى افراد ناتوان و بیمار یا روزهاى بارانى، در برابر مسجد قُبا مسجدى ساختند که در واقع پایگاه تجمّع خودشان بود، و از پیامبر در آستانه‌ى عزیمت به جنگ تبوک، خواستند آنجا نماز بخواند و افتتاح کند. بعد از مراجعت پیامبرصلى الله علیه و آله از تبوک، آیه نازل شد و نیّت شومشان را بر ملا کرد. پیامبر فرمان داد مسجد را آتش بزنند و ویران کنند و محلّ آن را زباله‌دان کنند. طبق بعضى روایات، ساختِ مسجد ضرار در مدینه، به دستور ابوعامر بود. وى که پدر حنظله‌ى غسیل الملائکه است، از عابدان مسیحى بود و در قبیله‌ى خزرج نفوذ داشت. با هجرت پیامبرصلى الله علیه و آله و گسترش و نفوذ اسلام، او به مخالفت با پیامبر پرداخت و نقش منافقانه در جنگ احد داشت. سرانجام به مکّه گریخت و از آنجا به روم رفت و از پادشاه روم براى براندازى اسلام کمک خواست. شگفتا که او رهبر منافقان بود و پسرش حنظله، عاشقِ اسلام و پیامبر و شهید شد!                                         . هنگام دعوت پیامبر براى نماز در مسجد ضرار، سه مسأله را مطرح کردند: عشق به نماز جماعت، عشق به ناتوانان و عشق به رهبر و نماز او. و هر سه منافقانه بود. منافقان همواره چنین بوده‌اند؛ در برابر موسى، سامرى توطئه مى‌کند، در برابر مسجد نبوى، مسجد اموى مى‌سازند و در برابر على علیه السلام قرآن بر نیزه مى‌کنند. همان گونه که گوساله‌ى سامرى را سوزاندند، مسجد منافقان را نیز مى‌سوزانند تا درسى براى تاریخ باشد.                                                                               . در کوفه و شام نیز به خاطر پیروزى یزید بر امام حسینعلیه السلام مساجدى ساخته شد، که امامان ما آنها را مساجد ملعونه نامیدند!. هرگونه ضررى در اسلام ممنوع است، لا ضرر و لا ضرار فى الأسلام از جمله:

الف: ضررهاى جانى. «لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»

ب: ضرر به مردم. «لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»

ج: ضرر به همسر. «لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ»

د: ضرر به فرزند. «لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها»

ه: ضرر به ورثه. «مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصى‌ بِها أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَارٍّ»

و: آموزشهاى مضرّ. «یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»

ز: ضرر در معاملات وبدهکارى‌ها. «وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»

ح: ضرر به مکتب و وحدت. «اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً»

أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‌ تَقْوى‌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‌ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ

مگر آنکه او مسجدى ساختست توبه109 به تقوا و پرهیز پرداختست

همیشه ز درگاه حق روز و شب              رضاى خدا را نماید طلب

بود همچو آن کس که روى ریا              یکى مسجدى را نماید بنا؟

که نزدیک سیل است و بُنْیانْش سست    به ویرانى آنرا کشاند درست

سرانجام آن خانه از داربست            به دوزخ بیفتد به نارى که هست

هدایت نخواهد کند کردگار           گروهى بدین سان ستم پیشه کار

آیه‌ى قبل، مقایسه‌ى مسجد ضرار و مسجد قبا بود، و در این آیه مقایسه‌ى بانیان آن دو مسجد است. کلمه‌ى‌ «شَفا»، به معناى لبه و کناره، «جُرُفٍ»، به معناى حاشیه‌ى نهر یا چاه که آب زیر آن را خالى کرده و پرتگاه شده است، و «هارٍ»، به معناى سست مى‌باشد.          . 1- ارزش کارها به نیّت آنان است، نه ظاهر اعمال. مسجد قبا براى خدا ساخته شد و مسجد ضرار با انگیزه‌ى تفرقه‌افکنى! أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‌ تَقْوى‌ 2- بنیاد باطل بر باد است. بُنْیانَهُ عَلى‌ شَفا جُرُفٍ هارٍ .                       . 3- گاهى مسجد، بانیان خود را به قعر دوزخ مى‌افکند فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ 4- سوء استفاده از مراکز مذهبى و باورهاى دینى مردم، ظلم است. الظَّالِمِینَ

مسجدهای ضرار در عصر حاضر

در جهان امروز همین نقش (مسجد ضرار) را برخی سازمان های فرهنگی و پایگاه های خبری و اطلاع رسانی و خانه های سینما و مانند آن به عهده گرفته اند که در شکل سازمان های مردم نهاد به دور از حساسیت های امنیتی، به تخریب و توطئه مشغول هستند. استفاده از مجالس عزای حسینی و دیگر عناوین دینی و مذهبی از مصادیق همانند سازی است که منافقان جدید آن را انجام می دهند تا اهداف شوم و پلید خویش را پیش برند. تخریب مساجد ضرار و مراکز فرهنگی، غوغایی را در میان مردم ایجاد می کند که ای وای حقوق بشر و حقوق مردم و مسلمانی از میان رفته است.

بنابراین، افشاگری و آگاه سازی مردم نسبت به توطئه ها و برنامه ها مقدمه ای بر رهایی از جنگ نرم دشمن و همراه سازی مردم و جامعه است که خداوند در آیه 107 توبه بر آن تاکید می کند.

راهکارهای مقابله با تهدیدات

بی گمان علت اصلی گستاخی دشمنان را می بایست در تفرقه و اختلاف امت و ملت دانست و تا زمانی که مردم از اتحاد و وحدت برخوردار و بهره مند هستند دشمن نمی تواند در ملتی نفوذ کند و از راه حملات و یورش های بیرونی آسیب جدی بر ایشان وارد سازد .

خداوند در آیاتی چند تبیین می کند که اختلاف های کوچک و بزرگی که در امت پدید می آید موجب می شود تا دشمن از رخنه پدید آمده استفاده کند و با بزرگ نمایی و یا بزرگ کردن رخنه برای خود راهی فراهم آورد و به اهداف خود دست یابد. این سنت و قانون الهی است که هر ملتی که در دام اختلاف افتاد، از درون و بیرون تحت فشار قرار گرفته و از میان رفته و جز نام و نشانی از آن ها باقی نمانده است .

در برخی از آیات از برباد رفتن سخن می گوید و می فرماید که اختلافات موجب میشود تا یذهب ریحکم این بدترین تعبیر درباره از میان رفتن و نیست شدن است که در فرهنگ قرآن و ادبیات عربی گفته شده بنابراین مهم ترین عامل نه تنها در مقابله با تهدیدات بلکه عامل بازدارنده از حملات، حفظ وحدت اجتماعی و انسجام ملی است. وَ أَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ .... و براى (آمادگى مقابله با) دشمنان، هرچه مى‌توانید از نیرو و از اسبان سوارى فراهم کنید تا دشمن خدا و دشمن خودتان و نیز (دشمنانى) غیر از اینان را که شما آنان را نمى‌شناسید، ولى خداوند آنها را مى‌شناسد، به وسیله آن بترسانید، و در راه خدا (و تقویت بنیه‌ى دفاعى اسلام) هرچه انفاق کنید، پاداش کامل آن به شما مى‌رسد و به شما ستم نخواهد شد. به سخن دیگر، آمادگی کامل و در حد نهایی می بایست هماره به گونه ای باشد که دشمن از هر نظر در وضعیت پایین تر و پست تر باشد تا وسوسه حمله و هجوم به دل را ندهد و هماره از شما در ترس و وحشت به سر برد. شاید بسیاری از تجهیزات هرگز به کار گرفته نشود ولی هر عامل ارعابی که بتواند ترس و رعب در دل دشمن افکند می بایست از عامل انسانی و غیرانسانی فراهم آید تا در نقش عامل پیشگیرانه عمل کند.

زنان و جنگ نرم دشمن به دنبال آن است که با استحاله مدل خانواده، به سبب تغییر سبک زندگی اسلامی به سبک زندگی غربی، آن را از مسیر کارکردهای خود منحرف سازد تا بدین وسیله جامعه را از مسیر اسلامیت خارج کند. به واقع تنگه احد جنگ نرم، خانواده است و استراتژی خانواده‌ زدایی از جمله مهم‌ترین و کارآمدترین راهبردهای تحقق امپراتوری و دهکده جهانی دانسته شده تا جایی که رؤسای سلطه در این راستا، جهانی سازی سبک ِزندگی آمریکایی را مورد توجه ویژه قرار داده و از آن به‌عنوان مهم‌ترین استراتژی اجتماعی جهانی سازی یاد نموده و بودجه‌های کلانی را در این راستا به تصویب رسانده‌اند.

رد پای این اعتبارات در تأسیس و تولیدات رسانه‌ها و ماهواره‌های بیگانه مانند شبکه‌های من و تو و فارسی وان، و همچنین در فضای سایبر به وضوح به چشم می‌خورد. اینکه امروز دشمن در میان فرایند‌های پیچیده، پر مسأله و تکنیکال جوامع بشری، همه تلاش خود را پیرامون استحاله خانواده متمرکز کرده. جای خوشبختی است که در جنگ نرم با محوریت خانواده زدایی، موضع ما فعال است؛ زیرا مدل خانواده اسلامی به گونه‌ای است که برمبنای نظام حق و تکلیف و در برداشتن عالی‌ترین مفاهیم ارزشی ِاخلاقی از جمله:  ایثار، صداقت، شرافت، عزت، عشق و محبت، نشاط و شادابی قادر است مدرن‌ترین ابزار زندگی مانند سبک جامعه متکامل و متعالی، سبک اقتصاد پویا، سبک ارتباط مترقی، سبک بهداشت روانی مؤثر، سبک فرهنگ متمدن و.... را به تصویر کشاند،

غنی‌ترین مدل جامعه (جامعه تمدن‌ساز) را به منصه ظهور رساند و جامعه مبتنی بر این الگوی خانواده را بر اساس مؤلفه ژئو کالچری به هارتلند، یعنی قلب حیات و تمدن بشری، تبدیل نماید.

جامعه مبتنی بر خانواده اسلامی قدرت بی‌‌بدیلی در عمارت تمدن بشری داشته تا حدی که قادر است فرایند جهانی شدن را از سقوط به اسفلِ سافلین به سمت صعود به مدینه فاضله مهدوی رهنمون گرداند.

 به نظر می‌رسد امروزه بی‌توجهی به ابعاد مسأله خانواده، این نسخه بی‌‌بدیل را دستخوش آسیب‌هایی نموده :
الف. کمرنگ شدن اهمیت تشکیل خانواده
ب. استحاله کارکردهای خانواده
ج. برخوردار نبودن خانواده از استمرار و استکمال کافی (افزایش نرخ رشد طلاق و کاهش نرخ رشد ازدواج) در این میان تهدیدهایی در کمین حوزه مسایل زنان و خانواده است که در سایه راه‌کارهای زیر قابل رفع باشد:
1. تدوین نقشه جامع خانواده اسلامی – ایرانی
2. ایجاد نگاه استراتژیک و سیستمی به حوزه مسایل خانواده با رویکرد مبانی اسلامی توجه به عناصر خانواده در ساختارهای مجزا و بی‌‌ربط به یکدیگر؛ مانع از ایجاد یک نگاه سیستمی اسلامی به خانواده شده و منجر به پیدایش اندیشه اومانیستی می‌گردد.
3. غنا بخشیدن به حوزه قضا، اعم از سیر دادرسی، قوانین و احکام که در بسیاری از موارد با تحقق شورای فقهی تخصصی زنان، ضمن پیش گیری از ایجاد مشکلات، در صورت وقوع مشکل راهگشا خواهد بود.
4. ایجاد یک نهاد مسؤول در راستای فرهنگ خانواده با نگاه استراتژیک و سیستمی و مشرف به همه دستگاه‌های مربوطه.
5. تدوین پیوست خانواده مبتنی بر نقشه جامع خانواده اسلامی-ایرانی در سیاست‌ها و برنامه‌های تمام دستگاه‌های کشور (صرف ایجاد یک دستگاه متولی و فراقت سایر دستگاه‌ها از موضوع خانواده مشکلی حل نخواهد شد.  پالایش و پایش خانواده از آسیب‌ها و عوارض، مستلزم یک عزم ملی است).
6. تأسیس یک پژوهشگاه مطالعات بنیادین در حوزه زنان و خانواده فارغ از تحولات سیاسی
7. تاسیس پژوهشگاه آینده‌پژوهی و مطالعات راهبردی در حوزه زنان و خانواده به دور از سلایق سیاسی
8. امکان دسترسی زنان به برخی رشته‌های مورد نیاز مانند رشته مدیریت استراتژیک به منظور مشارکت موثر بانوان فرهیخته کشور در حوزه سیاستگزاری و مدیریتی بخصوص در عرصه مسایل زنان و خانواده با رویکرد استراتژیک.

بزرگترین اهانت غرب به زن بزرگترین ضربه، بزرگترین اهانت، بزرگترین حق‌کشی که در زمینه‌ مسئله‌ زن انجام گرفته، همین است. در محیط اجتماعی، فرهنگی شکل بگیرد که زن به عنوان یک طرفِ مورد انتفاع، برای استفاده‌ یک طرفِ ذینفع مطرح شود؛ این متأسفانه امروز در فرهنگ غربی وجود دارد. دیگران هم از آنها تقلید کردند، در راهش کوشش کردند، تلاش کردند و این در دنیا جا افتاده. اگر کسی خلاف این را بگوید، علیه او جنجال می‌کنند.

فرض کنیم اگر در یک جامعه‌ای مسئله‌ آرایش زنان و تبرّج زنان در محیطهای عمومی محکوم شود، جنجال بلند خواهد شد. اگر نقطه‌ مقابل آن انجام بگیرد یعنی در یک جامعه‌ای عریانی زنان مطرح شود - هیچ سر و صدائی در دنیا بلند نمی‌شود. اما وقتی پوشش زن، عدم تبرّج زن، آرایش نکردن زن در جامعه مطرح شود، دستگاه‌های مسلط تبلیغاتی دنیا سر بلند می‌کنند، جنجال می‌کنند؛ این نشان‌دهنده‌ این است که یک فرهنگی، یک سیاستی، یک راهبردی وجود دارد که سالهای متمادی است دنبال می‌شود و پایه‌اش این است که این جایگاه، این شأن، این موقعیت غلط و اهانت‌آمیز را برای زن تثبیت کنند؛ و متأسفانه کردند.

در غرب با حجاب تدریجاً به صورت علنی دارد مخالفت می‌شود. عنوانی که برای این مخالفت ذکر می‌کنند، این است که می‌گویند حجاب نماد یک حرکت مذهبی است؛ ما نمی خواهیم در جوامع ما - که جوامع لائیک هستند - نمادهای مذهبی مطرح شوند. این دروغ است؛ بحث مذهب و غیر مذهب نیست؛ بحثِ این است که سیاست راهبردی اساسیِ بنیانی غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زن است و حجاب مخالف آن است. حتی اگر چنانچه حجاب ناشی از یک انگیزه و ایمان دینی هم نباشد، با آن مخالفت می‌کنند؛ مشکل اساسی این است. تلاش بانوان نخبه جهان اسلام برای احیای این هویت، بزرگترین خدمت به امت اسلامی است چرا که احساس هویت، آگاهی و بصیرت زنان مسلمان، تأثیری شگرف و مضاعف بر جریان بیداری اسلامی و عزت و کرامت امت اسلام خواهد داشت. غربی ها، در عمق فرهنگ خود، زن را کالا و وسیله ای برای تمتع مرد می دانند و همه ابزارها و امکانات خود را برای تحقق این هدف بکار گرفته اند اما در حرکتی مزورانه بر این نگاه منحط، ناقص و گمراه کننده، نام آزادی گذاشته اند همچنان که بر جنایاتی نظیر قتل و غارت ملتها، چپاول ثروتهای کشورها و لشکرکشی و تحمیل جنگ نیز نامهای فریبنده ای مثل آزادی طلبی، حقوق بشر و دمکراسی می گذارند.

اسلام به زن نگاهی عزت بخش، کرامت آفرین و رشد دهنده دارد و برای زن هویت و شخصیتی مستقل قائل است. زن در محیط اسلامی، رشد علمی شخصیتی خلاقی، سیاسی می یابد و در اساسی ترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار دارد اما همچنان «زن» باقی می ماند و به این مسئله افتخار می کند. غرب از همین نقطه، سخت ترین ضربات را خواهد خورد و در روند تدریجی بروز پیامدهای حوادث اجتماعی، دچار فروپاشی خواهد شد. زن و مرد هر کدام براساس خصوصیات جسمانی خود، در ادامه آفرینش، رشد و تعالی انسان و حرکت تاریخ نقش خاصی به عهده دارند که در این میان نقش زن یعنی تداوم بخشیدن به نسل انسان، از نقش مرد مهمتر است. ضوابط اسلام درباره خانواده و محدودیتهای روابط جنسی را باید از این دید، مطالعه و درک کرد. نقش زنان در تحولات اجتماعی، انقلابها و حرکت بیداری اسلامی نیز، نقشی تعیین کننده است چرا که هرجا زنان در یک حرکت اجتماعی حضوری آگاهانه می یابند، پیشرفت و پیروزی آن حرکت تضمین شده . این حرکت به شرط آسیب شناسی صحیح و مقابله با خطرات و آفتها، می تواند مسیر کنونی تاریخ را عوض کند.

عفت و غیرت

خداوند متعال برای اینکه حریم ناموس مسلمانان حفظ شود، نگاه های هوس آلود را از طرف زن و مردم نامحرم، ممنوع اعلام کرده و به رسول اعظم فرموده قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‌ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (نور30)

به مردان مؤمن بگو مصطفى          بپوشند چشم از گناه و خطا

بمانند پاکیزه دامان و نیز                نمایند با زشتکارى ستیز

که این کار باشد برایشان صلاح    چو جویند پاکى نفس و فلاح

خدا هست آگاه از کارتان               ز کل عملها و پندارشان

جدایی زن و مرد نامحرم، یکی از دستورهای صریح قرآن و رسول خدا است که در سلامت جامعه تاثیر فراوان دارد. بدون تردید حفظ «عفت عمومی» برای پایداری هر جامعه ای ضرورتی انکارناپذیر است و یکی از راه های جلوگیری از نفوذ شیطان و وسوسه های آن، ایجاد حریم میان زن و مرد و رعایت پوشش لازم است تا از نگاه های هوس آلود و تماس های غیر شرعی جلوگیری شود. سیره رسول اعظمصلى الله علیه و آله در زمینه عفاف برگرفته از معارف قرآن کریم بود. مواردی نقل شده که نشان دهنده اهتمام فراوان آن گرامی به این مسئله است.

الف- رعایت حریم با نامحرم : امام صادق(علیه السلام) : هنگامی که آیه 12 ممتحنه [که درباره بیعت زنان است] در فتح مکه نازل شد، پیامبرصلى الله علیه و آله در کوه صفا بود. دستور داد: طشتی را پر از آب کنند. سپس آن حضرت دست خود را در آن فرو برد و بیرون آورد، آنگاه زنان به عنوان بیعت یکی یکی آمدند و دست خود را در آن فرو بردند (کافی ج5، ص526) یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى‌ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنِینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ممتحنه 12  

الا اى پیمبر چو جمعى زنان          به بیعت بیایند از مؤمنان

تو در آن زمان اى نبى رسول            بدان شرط ایمانشان کن قبول

که مشرک نگردند بر کبریا              نه سرقت کنند و نه کار زنا

مبادا کز اولاد خود بعد از این         بریزند خونى به روى زمین

اگر طفل آنها ز راه زناست            نباید بگویند از شوى ماست

در امربه معروف و کار نکو          نگردند با سیرۀ تو عدو

بدین شرط بیعت کن اى مصطفى           بر ایشان تو غفران طلب از خدا

که یکتا خداى غفور جهان                  بود در حق بندگان مهربان

شروطى که در این آیه نام برده شده، از اصول اعتقادى و اخلاقى است که زن و مرد، هر دو باید مراعات نمایند. زن جوانی در حجت الوداع به محضر رسول خداصلی الله علیه و آلهآمد تا مسئله ای بپرسد. حضرت هنگام پاسخ، متوجه شد فضل بن عباس که جوانی زیباروی و پشت سر پیامبر سوار بر اسب بود- به آن زن نگاه می کند و او هم به فضل خیره شده است. رسول خدا برای جلوگیری از رد و بدل شدن نگاه های هوس آلود، با دست خود سر فضل را به سوی دیگر برگرداند. سپس فرمود: ترسیدم شیطان بین مرد جوان و زن جوان داخل شود (مبسوط شیخ طوسی ج4 ص160) رسول خدا صلى الله علیه و آله میان زنان و مردان نامحرم فاصله ایجاد کنید چرا که تقویت ایمان، آرامش روحی و روانی، سلامت جسمی، استحکام بنیان خانواده، عزت و سربلندی، امنیت بانوان و دوری از افکار ناسالم، برخی از برکات این دستور نبوی است. (کشف الخفاء ج1 ص279) .                         . ب- حفظ ناموس از دید نامحرم رسول خداصلی الله علیه و آله: انی لغیور و الله عز و جل اغیر منی و ان الله تعالی یحب من عباده الغیور من غیورم و خداوند از من غیورتر است و خداوند بندگان غیورش را دوست دارد. آن حضرت نه تنها نسبت به ناموس خود غیرتمند بود، بلکه برای غیرتمندان ارزش ویژه ای قائل بود.                                                                        . امام صادق علیه السلام: گروهی از اسیران را خدمت پیامبرصلى الله علیه و آله آوردند پیامبر (به خاطر جنایاتی که آنها انجام داده بودند) دستور قتل آنها را صادر کرد به استثنای یک نفر، آن فرد تعجب نمود و عرض کرد چگونه مرا از میان همه آنها آزاد کردی؟! فرمود: جبرئیل از سوی خدا این خبر را به من داده که تو دارای پنج صفت هستی که خدا و پیامبرش(صلی الله علیه و آله) آن را دوست دارند: الغیره الشدیده علی حرمک، و السخاء و حسن الخلق، و صدق اللسان و الشجاعه غیرت شدید نسبت به ناموست، سخاوت، اخلاق نیکو، راستگویی و شجاعت!

هنگامی که آن مرد اسیر آزاد شده این سخن را شنید اسلام آورد و در زمره مسلمانان شایسته قرار گرفت. رهنمود رسول خد به حضرت علی(علیه السلام) و فاطمه زهرا(سلام الله) در مورد تقسیم کار، هنگامی که آن دو بزرگوار از محضر پیامبر تقاضای تقسیم کار کردند، پیامبر کارهای داخل منزل را به فاطمه(سلام الله) و کارهای بیرون منزل را نیز به علی(علیه السلام) سپرد.

پس از این داوری واقع بینانه، حضرت زهرا فرمود: خدا میداند که چقدر از این تقسیم کار خوشحال شدم؛ چرا که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، معاف نمود و مرا وادار نکرد که دوشادوش مردان نامحرم به کار بپردازم.

 

زن در سایه سار ادبیات زن در آیینه انقلاب

از دامن زن مرد به معراج می رسد. این سخن رهبر در باره زنان در واقع مبین فلسفه وجودی زن در نظام آفرینش و جایگاه او در مذهب اسلام است. انقلاب اسلامی بی حضور زنان هرگز شکل نمی گرفت. به طوری که پر رنگ شدن نقش و حضور زنان در جنبش های انقلابی سبب شد تا ناظران با هر تفکری نتوانند منکر نقش زنان و تأثیر حضور آنان در شکل گیری بزرگ ترین حرکت سیاسی قرن شوند. جریانی که زن را در تمامی شئون اجتماعی و سیاسی کشور حائز نقش و جایگاه میداند

این نگرش برگرفته از مکتب اسلام است، نگرشی که تعریف زن را تنها در واژه های زیبا و مطیع امر مرد تعریف نمی کند، بلکه زن را موجودی ناطق و انسان زا می داند که از احترام و ارزش خاصی برخوردار است.

یکی دیگر از دستاوردهای انقلاب اسلامی برای زنان، بازیافتن مقام انسانی شان و خارج شدن از منظر توجهات جنسی است. انقلاب اسلامی شیوه جدید ارزشی و نماد ارزشمندی از حیات زنان در جامعه را ارائه میکند. الگویی که هویت اسلامی متناسب با جایگاه زن را به نمایش می گذارد. زنی که نه تنها مستقل است بلکه دارای مسئولیت در ساختمان حکومت اسلامی نیز می باشد.

رد پای جنگ نرم در سیمای خرافات

امروزه یکی از بحران‌ها و نکات ژرف و قابل تامل در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی، مسأله جنگ نرم و یا به عبارتی تهدید نرم است. جنگ نرم، یک اقدام پیچیده و پنهان متشکل از عملیات‌های فرهنگی، اطلاعاتی و سیاسی توسط قدرت‌های بزرگ برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب در کشور‌های هدف است. یکی از مصادیق و شیوه‌های جنگ نرم برای غرق کردن انسان و جامعه در مرداب پندارها و اندیشه‌های باطل و جاهل‌ و البته آغازی برای نفی اصالت فرهنگی جامعه، خرافات است که می‌تواند تاثیرات منفی و نابهنجاری چون عقب ماندگی از جهات مختلف، رکود، بی‌هویتی، انحرافات اخلاقی و عقیدتی، شرک، غفلت و... را به همراه داشته باشد. از آن‌جا که جنگ نرم، افکار عمومی و آرمان‌ها و باورهای عمومی را نشانه رفته و یکی از لوازم اصلی در تاثیر گذاری بر افکار عمومی، رسانه‌های جمعی است؛                      .
خرافات چیست؟ در یک تعریف لغوی، خرافات به سخنان بیهوده، پریشان و نامربوط و هر نوع عقیده نامعقول و بی‌اساس است. از بعد هستی شناسی، خرافات یعنی محصور شدن در حصار‌های پوچ‌گرایی و مادیت؛ محدود شدن هستی تنها در عالم ماده و زمینی و به دست موجود انسانی . به واقع در جهان خرافات، از سرچشمه‌ خداپرستی و نور و قدرت الهی دور می‌شویم و باورها و اندیشه‌های خرافی و باطل و بی‌اساس و زمینی را جانشین معارف و احکام و هنجارهای الهی می‌سازیم. و به این شکل به تدریج پایه‌ها و نمادهای هویت و فرهنگ دینی و قدرت حسابگری و عالم بودن خداوند را نیز زیر سؤال می‌بریم!

علت شکل گیری خرافات علت اصلی رواج خرافات و باورهای باطل، نادانی و کمبود اطلاعات است. البته سودجویی و منفعت طلبی و تقلید‌ های کورکورانه نیز می‌تواند به عاملی برای ترویج خرافات تبدیل شود؛ اما باز هم ریشه اصلی همه این موارد به آگاهی نداشتن و ناآشنایی با عقاید اصیل اسلامی و دینی برمی‌گردد. 

مصادیق خرافات

 1. یکی از مصادیق اصلی و قابل توجه خرافه می‌تواند شرک باشد که باعث می‌گردد گوهر گران‌بهای توحید از انسان‌ها ربوده شود. شرک باعث بی‌توجهی و عقیده نداشتن به معاد می‌شود و وجود بت‌ها در اداره عالم موثر و نافع در زندگی قلمداد می‌گردند. عبادت بت‌ها نیز به منظور جلب نفع و دفع ضرر دنیوی انجام می‌شود. یعنی همان هستی شناسی خرافات. اما در جاهلیت مدرن امروز، خرافه شرک و بت‌پرستی، تحت عناوین عرفان‌های کاذب و معنویات نوپدید به منصه ظهور می‌رسد.

2. فال‌گیری، بخت و طالع بینی، رمالی، نحس خواندن بعضی روزها یا ستاره ها، عطسه کردن و... که ترجمان تطیر در اصطلاح قرآن است. یعنی فال بد زدن در مقابل تفأل (فال نیک) که اغلب موجب امیدواری و پویش و حرکت می‌شود. فال بد همان‌طور که پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله می‌فرمایند نوعی شرک به خداوند محسوب می‌شود؛ چرا که آن را مؤثر در سرنوشت آدمی می‌دانند.

3. تحقیر و پست شمردن زنان و دختران یکی دیگر از نمونه‌های ملموس و غیر قابل انکار خرافات است. در گذشته و عصر جاهلی، این مسأله با زنده به گور کردن دختران، بی‌توجهی و خوار و ذلیل شمردن آنان و... قابل مشاهده و دریافت است که نشانه‌ها و وصف آن در تاریخ اندک و قابل چشم پوشی نیست. اما شکل امروزی تحقیر زنان و دختران، برخورد و رفتار با آنان به شکل یک کالا و نه یک انسان است. امروز هویت زنانه از آن رو اهمیت پیدا می‌کند که تنها می‌تواند یک وسیله و ابزار دم دستی برای استفاده ظاهری از جاذبه‌های زن باشد.                                  .
باید‌های رسانه‌ای برای مبارزه با خرافات یکی از راهکارهای اصلی برای از بین بردن خرافات جاهلی، ارسال فرستادگانی از سوی خداوند بوده. پیامبران را مبعوث کرده و به آن‌ها ماموریت داده تا در مقابل خرافات و مروجان آن بایستند و مردم را نسبت به باورهای غلطی که مبنای عقلی و علمی و دینی نداشته، هوشیار و آگاه سازند و جامعه را به علل و عوامل اصلی حوادث و با معارف الهی آشنا سازند. سه کارکرد برای رسانه‌ها که عملکرد صحیح آن‌ها خواهد توانست به‌عنوان یک ابزار مؤثر در مقابل جنگ نرم باشد: 1. نظارت بر محیط    2. همبستگی     3. انتقال فرهنگ افکار زمان جاهلیت اولی نکوهش می‌شود و گذشتگان به علت زنده به گور کردن دختران و تحقیر زنان در برنامه‌های معارفی و دینی و تاریخی به نقد کشیده و مذمت می‌شوند غافل از این‌که خواسته یا ناخواسته همین موضوع در زمان حال تکرار می‌شود.  با تبدیل کردن زن به یک ابزار جنسی با جلوه‌های بصری و حتی صوتی در فیلم‌ها و پیام‌های بازرگانی یا به صورت مجری و گوینده در رادیو و تلویزیون که تمام ابعاد و توانمندی‌هایش در جلوه‌های زنانه‌اش هضم گردیده و حضورش تنها برای این است تا بار دراماتیک برنامه بالا رود و وسیله‌ای برای جذب مخاطب شود!

منابع

تفسیر نور، استاد قرائتی    المیزان، علامه طباطبایی    

نمونه، آیت الله مکارم     قرآن منظوم امید مجد

استخراج از رسانه های روز    و    برداشت مولّف

ادامه مطالب

http://m5736z.blog.ir/post/rasaneh1

http://m5736z.blog.ir/post/rasaneh2

http://m5736z.blog.ir/post/rasaneh3

 

به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی

از سال 1354   و    بارگزاری آن  در سال  1380 در   سایت

تاریخی فرهنگی قرآنی

و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده

 و  به حول قوه الهی در  مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.

نام  : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336

کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر    و 25 سال   مدیریت    مدرسه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">