تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

پیام های قرآنی :


http://m5736z.blog.ir/post/payam.Q1

http://m5736z.blog.ir/post/payam.Q2

http://m5736z.blog.ir/post/payam.Q3

http://m5736z.blog.ir/post/payam.Q4

http://m5736z.blog.ir/post/payam.Q5



إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ «مجادله20»
همانا کسانى که در برابر خدا و رسولش دشمنى مى‌کنند، آنان در زمره خوارترین مردم‌اند.
کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ «21»
خداوند حکم کرده است که همانا من و پیامبرانم (بر کافران و منافقان) چیره خواهیم شد. همانا خداوند قدرتمند شکست‌ناپذیر است.

همانا کسانى که در برابر خدا و رسولش دشمنى مى‌کنند، آنان در زمره خوارترین مردم‌اند.
خدا چنین مقدرکرده که من و پیغمبرانم قطعا پیروز می‌گردیم
بی‌گمان خدا نیرومند چیره ست

لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلّهِ ...
لَاَغلَبَنَّ اَنَا وَ رُسُلی ...
بر تمام ادیان پیروز گردد
از جمله آیات و وعده هایی ست که زمان حضرت قائم عج ظاهر و محقق می شود
ان شاء الله

نکته ها
ظاهراً این آیه در ادامه آیات قبل و ادامه حرکات منافقان است، خصوصاً با توجّه به این‌که در آیه پنجم همین سوره، سرنگونى و هلاکت موضع‌گیرى خصمانه در برابر خدا و رسول را خواندیم.
«یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ کُبِتُوا کَما کُبِتَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»

مشکلاتى که گاهى مؤمنان مى‌کشند، زودگذر، لحظه‌اى و برطرف شدنى است.
«وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ» ولى ذلّت مخالفان، ابدى و عزّتشان مقطعى است. «أُولئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ»

پیام ها
1- نفاق و دورویى، انسان را به جایى مى‌رساند که خود را در برابر خدا و رسول قرار مى‌دهد. «یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»

2- همان گونه که دستورات پیامبر دستورات خداست، جنگ با رسول خدا جنگ با خداست. «الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»

3- هر کس در مقابل حق بایستد، به بدترین ذلّت‌ها دچار خواهد شد. یُحَادُّونَ اللَّهَ‌ ... فِی الْأَذَلِّینَ‌

4- کسانى که مسلمانان را ذلیل مى‌دانستند، «لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ» خودشان بدترین نوع ذلّت را تحمّل خواهند کرد. «فِی الْأَذَلِّینَ»

5- چون عزّت تنها از آنِ خدا و رسول او است، پس کسانى که در برابر آنان جبهه مى‌گیرند، ذلیل‌ترین و خوارترین افراد مى‌شوند. «فِی الْأَذَلِّینَ»

6- سرانجام مخالفت با دستورات خدا و پیامبر، خوارى و ذلّت در دنیا و آخرت است. «أُولئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ»

سنّت خداوند پیروزى حق بر باطل است

با آن همه تهمت‌هایى که به پیامبر زدند و با آن همه کارشکنى‌ها و مانع‌تراشى‌ها و ایجاد فتنه‌ها و جنگ‌ها، آیا تا کنون نام پیامبر اسلام و سایر انبیا بیشتر مطرح است یا مخالفان‌شان؟
نام حضرت ابراهیم باقى است یا نمرود؟
امام حسین علیه السلام عزیز است یا یزید؟
امام حسین علیه السلام به هدفش که رسوا کردن بنى امیه و دادن درس آزادگى به بشریّت بود رسید، امّا یزید چطور؟

سؤال: اگر حق پیروز است، پس چرا در مواردى طرفداران آن شکست مى‌خورند؟
پاسخ:
اگر گفته شود فرزند نعمت است، به این معنا نیست که مشکلات دوران باردارى و زایمان، در کار نیست، بلکه مراد آن است که با تمام این مشکلات نعمت است.
پیروزى حق بر باطل نیز در سایه ایمان، استقامت و اتحاد است،
چنانکه قرآن مى‌فرماید: «الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ»، «لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» امّا اگر سستى و تفرقه و نافرمانى پدیدار شد، شکست حتمى خواهد بود، «حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ»

بر اساس روایات، وعده خداوند در مورد غلبه کامل حق بر باطل، در زمان  ظهور امام زمان علیه السلام

نسا 17

پیام ها
1- پذیرفتن توبه‌ى واقعى، از حقوقى است که خداوند براى مردم، بر عهده‌ى خودش قرار داده است. «التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ»

2- علمى که در برابر هوس‌ها وغرائز پایدار نباشد، جهل است. یَعْمَلُونَ‌ ... بِجَهالَةٍ

3- تا گناه زیاد نشده، توبه آسان است. در این آیه مى‌خوانیم: «یَعْمَلُونَ السُّوءَ» که مراد انجام یک گناه است، ولى در آیه‌ى بعد مى‌خوانیم: «یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ»، مراد گناهان زیاد مى‌باشد که توبه کردن از آن مشکل است.

4- خدا، گناهکاران را به توبه فورى تشویق مى‌کند. «یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ»

5- سرعت در توبه، کلید قبولى آن است. «یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ»

6- توبه باید واقعى باشد، اگر تظاهر به توبه کنیم خدا حقیقت را مى‌داند. «کانَ اللَّهُ عَلِیماً»

7- پذیرش عذر گناهکاران بى‌عناد، حکیمانه است. «عَلِیماً حَکِیماً»

نکته ها
این آیه به گوشه‌اى از شرایط قبولى توبه اشاره مى‌کند. از جمله آنکه:

الف: گناه، از روى نادانى وبى‌توجّهى به عواقب گناه باشد، نه از روى کفر و عناد.

ب: گنهکار باید زود توبه کند، پیش از آنکه گناه او را احاطه کند، یا خصلت او شود، یا قهر و عذاب الهى فرا رسد.

این که خداوند به فرشته ثبت ثواب دستور داده سریع نوشته شود ولی فرشته ی مامور ثبت بدی با تاخیر که شاید بنده ام توبه کند، همین است
خدای مهربانی داریم که بنده اش را دوست دارد و این همه در حق او ارفاق می کند

امام صادق علیه السلام : هر گناهى که انسان مرتکب شود گرچه آگاهانه باشد در حقیقت جاهل است، زیرا خود را در خطر قهرالهى قرار داده.
@ghuraan

نکات تربیتی سوره ی حمد
۱- انسان در تلاوت سوره ى حمد با «بسم اللَّه» از غیر خدا قطع امید مى کند.
۲- با «ربّ العالمین» و «مالک یوم الدین» احساس مى کند که مربوب و مملوک است و خودخواهى و غرور را کنار مى گذارد.
 ۳- با کلمه «عالمین» میان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مى کند.
۴- با «الرّحمن الرّحیم» خود را در سایه لطف او مى داند.
۵- با «مالک یوم الدین» غفلتش از آینده زدوده مى شود.
۶- با گفتن «ایّاک نعبد» ریا و شهرت طلبى را زایل مى کند.
۷- با «ایّاک نستعین» از ابرقدرت ها نمى هراسد.
۸- از «انعمت» مى فهمد که نعمت ها به دست اوست.
۹- با «اهدنا» رهسپارى در راه حقّ و طریق مستقیم را درخواست مى کند.
 ۱۰- در «صراط الّذین انعمت علیهم» همبستگى خود را با پیروان حقّ اعلام مى کند.
۱۱- با «غیر المغضوب علیهم» و «لا الضّالّین» بیزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مى دارد.
@ghuraan

اقتدای حضرت عیسی به امام مهدی "عج"

با توجه به اینکه این انسان از دیگران به امتیازات زیر ممتاز می‌گردد:
اولاً اینکه، پیامبری از پیامبران خدا و از اولوالعزم است
 ثانیاً، صاحب شریعت و کتاب آسمانی می‌باشد، هر چند پس از وی دست تحریف و زشتکاری به شریعتش راه یافته است.
ثالثاً، بدون پدر آفریده شده است.
رابعاً، امت وی امروز حدود یک میلیارد نفرند و در بین پیروان او پادشاهان و امیران و رؤسایِِ جمهور و غیر آنان از همه طبقات وجود دارند.
خامساً، میلیون‌ها تصویر و مجسمه او در کلیساها و مدارس نصب و بر گردن پیروانش آویخته و در خانه‌ها و محلات موجود است.
مسلمانان به پیروی از قرآن کریم حضرت عیسی مسیح علیه السّلام را که چند جا به پاکی و بزرگی یاد کرده است، آن حضرت را از نظر عقیده در جایگاه سزاوارش می‌شناسند.

علاوه بر سیوطی، ابن بخاری، که هر دو از اهل تسنن می باشند نماز حضرت مسیح را پشت سر امام زمان عج آورده اند.
@ghuraan

حضرت عیسی مسیح علیه السلام در قرآن

کیست مرابرای خدایاری کند؟
آنهاگفتند:مایاران خداییم
(باآنهمه معجزات)طایفه‌ای ازبنی اسرائیل ایمان آوردندو طایفه‌ای کافرشدند
ماهم آنانرا مؤید و منصور گردانیدیم
و بر دشمنشان پیروز شدن
@ghuraan
اراده ی بی بدیل خدا در آفرینش
در واقع مثل عیسى نزد خدا
همچون مثل [خلقت] آدم است
[که] او را از خاک آفرید
سپس بدو گفت باش
پس وجود یافت (آل عمران۵۹)
@ghuraan
حضرت عیسی مسیح علیه السلام در قرآن
حضرت مریم سلام الله علیها
انجیل برنابا
http://m5736z.blog.ir/post/SEL%20%20ZAH
گفتند: مامسیح پسرمریم پیامبرخدا را کشتیم
وحال آنکه آنان مسیح رانکشتند
و بر دار نکردند
بلکه امر برایشان مشتبه شد
هرآینه آنانکه درباره او اختلاف میکردند
خود در تردید بودند
او را یقینا نکشته بودند
@ghuraan

«وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُون»(توبه۳۰)
یهودیان گفتند:
عزیر پسر خداست
و نصرانیان گفتند:
مسیح پسر خداست
این سخنى است که بر زبان دارند که
مانند گفتار کافران پیشین ست
خداى لعنتشان کند چگونه دروغ مى گویند؟
تحریف #تورات و #انجیل

عزیر یکی از پیامبران بنی اسرائیل است دین یهود را تجدید نمود، و تورات را بعد از آن که در واقعه بخت النصر پادشاه بابل و تسخیر بلاد یهود و ویران نمودن معبد و سوزاندن کتاب هاى ایشان به کلى از بین رفت دوباره آن را به صورت کتابى به رشته تحریر درآورد. در قرآن به عنوان آیتی از آیات الهی درباره معاد، راجع به مرگ صد ساله شخصى، و زنده شدن او بعد از صد سال، داستانی به صورت فشرده نقل شده است.
@ghuraan

وَ جَعَلَنی مُبارَکًا أَینَ ماکُنتُ وَ أَوصَانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ مادُمتُ حَیًّا.وَ بَرًّابِوالِدَتی وَ لَم یَجعَلْنی جَبارا شَقِیا
وَالسَّلامُ عَلَیَّ یَومَ وُلِدتُ وَ یوم أَموتُ و یومَ أُبعَثُ حَیا

سبحان الله ✨
مولودی که خدا آمدنش را بشارت می دهد!
میلادش اعجاز ...،
 وجودش اعجاز ...،
 کلامــش اعجاز ...؛

 إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ‌ ...
مُهرِ بندگیِ خـــدا بزرگترین افتخار است !
حتی اگر مسیح باشی ...

💫 وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا (مریم/آیه ۱۵)
سلام بر او، روزی که زاده شد و روزی که میمیرد و روزی که دیگر بار زنده برانگیخته می شود.
@ghuraan

وَ إِذْ قالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنِی إِسْرائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ «صف6»
@
میلاد مسیح علیه السلام مبارک
حضرت عیسی مسیح علیه السلام در قرآن
حضرت مریم سلام الله علیها
انجیل برنابا

و هنگامی که عیسی مریم به بنی اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق می‌کنم و نیز (شما را) مژده می‌دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش (در انجیل من) احمد است بیاید. چون آن رسول ما با آیات و معجزات به سوی خلق آمد گفتند: این سحری آشکار است.

 احمد یکی از نامهای پیغمبر اسلام است که در انجیلها به شکل فارقلیط، و پارقلیطا، و پیرکلتوس آمده است

در کتاب‌هاى موجود، تعبیرات گوناگونى که بشارتِ ظهور پیامبر بزرگى در آینده که نشانه‌هاى او جز بر پیامبر اسلام تطبیق نمى‌کند، دیده مى‌شود.

جالب آنکه غیر از پیشگویى‌هایى که در این کتاب‌ها دیده مى‌شود و بر شخص پیامبراسلام صلى الله علیه و آله تطبیق مى‌کند، در سه مورد از انجیلِ «یوحنّا»، روى کلمه «فارقلیط» تکیه شده که در ترجمه‌هاى فارسى، به «تسلّى دهنده» ترجمه شده است. اکنون به متن انجیل یوحنّا به نقل از تفسیر نمونه توجّه کنید:

«و من از پدر خواهم خواست و او «تسلّى دهنده‌ى» دیگر به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد ماند.»
(انجیل یوحنّا، باب 14، جمله 16)
@ghuraan

سرزنشِ حضرت مریم توسط نزدیکان. و سخن آمدن حضرت عیسی در گهواره
و معجزه و تبرئه مادر از تهمت بدکاره بودن

یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿مریم۲۸﴾
اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود.

فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا﴿۲۹﴾
[مریم] به سوى [عیسى] اشاره کرد گفتند چگونه با کسى که در گهواره [و] کودک است‏ سخن بگوییم.

قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿مریم۳۰﴾
[کودک] گفت منم بنده خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.

وَ جَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا ﴿۳۱﴾
و هر جا که باشم مرا با برکت‏ ساخته و تا زنده‏ ام به نماز و زکات سفارش کرده است.
وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا﴿۳۲﴾
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است
@ghuraan

و قولهم انا قتلنا المسیح.....

گفتند: ما مسیح پسرمریم پیامبرخدا را کشتیم
و حال آنکه آنان مسیح را نکشتند
و بر دار نکردند
بلکه امر برایشان مشتبه شد
هرآینه آنانکه درباره او اختلاف میکردند
خود در تردید بودند
او را یقینا نکشته بودند

تحریف #تورات و #انجیل
@ghuraan

وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لِی وَ لا تَفْتِنِّی أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ «49»

و برخى از آنان (بهانه‌جویانِ ترسو) مى‌گویند: به من اجازه بده (به جبهه نیایم) و مرا (به گناه و) فتنه مینداز. آگاه باشید که اینان در فتنه (و گناه) سقوط کرده‌اند و همانا جهنّم بر کافران احاطه دارد.

نکته ها

یکى از بزرگان قبیله‌ى بنى‌سلمه که از منافقان بود، از رسول خدا اجازه خواست تا به جنگ تبوک نرود و بهانه‌اش این بود که اگر چشمم به زنان رومى بیفتد، فریفته شده، به گناه مى‌افتم. حضرت اجازه داد. این آیه نازل شد و او را به خاطر عدم شرکت در جبهه، گناهکار و در فتنه افتاده دانست. پیامبر صلى الله علیه و آله او را از ریاست قبیله برکنار و بُشربن‌براء را که سخاوتمند و خوش اخلاق بود، به جاى او نصب کرد

پیام ها
1- فرماندهى کل قوا، از مسئولیّت‌هاى پیامبر و رهبر در جامعه‌ى اسلامى است
2- منافقان بى‌ادب، رسول خدا را عامل فتنه مى‌پنداشتند
3- در بینش منافقان، جهاد در راه خدا، بلا و گرفتارى است
4- جنگ، بوته‌ى فتنه و آزمایش است
5- بعضى منافقان براى فریب متدیّنین، از عنوان‌ها و مسائل مذهبى استفاده مى‌کنند(به اسم نگاه نکردن به دخترانِ رومى، فرمان خدا و رسول را زیر پا مى‌گذارند!)
6- آنان که از فتنه‌ى جنگ نگران و گریزانند، در فتنه‌ى بالاترى خواهند افتاد
7- فرار از آزمایش الهى، امکان نداردباآنکه گفتند: «لا تَفْتِنِّی» امّا به فتنه گرفتار شدند«فِی الفِتنَةِ سَقَطُوا»
8- بهانه‌گیرى منافقانه براى فرار از جهاد، مایه‌ى کفر است
9- احاطه‌ى جهنّم بر کافران، به خاطر احاطه‌ى گناه بر وجود آنان است
@ghuraan

و َإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿قلم۵۲﴾
و همانا نزدیک است کافران هنگامی که قرآن را می‌شنوند، با [نگاه‌ها و] چشم‌هایشان تو را به زمین بزنند و می‌گویند: او مجنون است؛ حال آن‌که آن جز اندرزی برای جهانیان نیست.
@ghuraan
بنابر نظر برخی از مفسران، مراد از ازلاق به ابصار چشم زدن است، که خود نوعی از تاثیرات نفسانی است و دلیلی عقلی بر نفی آن نداریم، بلکه حوادثی دیده شده که با چشم زدن منطبق هست، و روایاتی هم بر طبق آن وارد شده و با این حال علت ندارد که ما آن را انکار نموده، بگوییم یک عقیده خرافی است

در هر خانه‌ای که بروید آیه «وَ انْ یکادُ الَّذینَ کفَروا» را می‌بینید،

یعنی منم که خداوند چنین نعمت‌هایی به من داده و تویی که چشم شور داری و می‌خواهی چشم زخم به ما بزنی؛ برای اینکه جلوی چشم شور تو را گرفته باشم این تابلو را در اینجا نصب کرده ام؛ و شاید کمتر خانه‌ای است که چنین چیزی در آن نباشد
@ghuraan

حروف مقطعه

 (حروف مقطعه) حروفى است که در اوایل 29 سوره،
و آنها عبارتند از:
الم : در سوره بقره  آل عمران
المص : در سوره اعراف
الر: در سوره یونس هود یوسف ابراهیم و حجر
المر: در سوره رعد

کهیعص : در سوره مریم
طه : در سوره طه
طسم : در سوره شعراء و قصص
طس : در سوره نمل
الم : در سوره عنکبوت روم  لقمان و سجده
یس : در سوره یس
ص : در سوره ص
حم : در سوره غافر فصلت زخرف دخان جاثیه و احقاف
حم عسق : در سوره شورى
ق : در سوره ق
ن : در سوره قلم .

در قرائت و تلاوت به جای صدای حروف اسم حروف استفاده می شود
الم : الف لام میم
کهیعص : کاف، ها، یا، عین، صاد
@ghuraan
و اما در مورد مد و حروف مقاطعه
بایستی حرف مد (آ. ای. او) و سبب مد (ء و سکون ) را داشته باشیم و آنرا بکشیم مثل ، لام . میم . کاف . صاد . قاف . نون و ....
حروفی مثل، الف(نه حرف مد و نه سبب آنرا دارد) . را . یا . طا . ها (فقط حرف مد دارد) و نبایستی مد داده شود و کشیده شود زیرا سبب مد ندارند

حروف مقطعه

 حروف مقطعه رمز‌هایی بین خدا و پیامبر (ص) است و به جز اولیای مقرب الهی کسی مفهوم آن را درک نمی‌کند.

امام صادق (ع) درباره حروف مقطعه «الم» فرمود: «الم، رمز و اشارتی است میان خدا و حبیب او محمد (ص) خواسته تا کسی جز او بر آن آگاه نگردد.
آن را به صورت حروف درآورده تا آن رموز را از چشم اغیار دور نگاه دارد و تنها بر دوست روشن و ظاهر سازد» (ابن طاووس،کتاب سعدالسعود.ص.۲۱۷)

۱۴حرف مقطعه را درعبارت «صِراط علیٍّ حق نُمْسِکُهُ» به معنای «راه علی حق است ما به آن چنگ می زنیم»یا «على صراط حق نمسکه» یا «على حق، نمسک صراطه» گردآوری کرده اند و اهل سنت نیز مى توانند براى تایید راه خود با همین حروف جملاتى مانند «صریح طریقک مع السنه» را بسازند؛ یعنى ، راه و روش تو در صورت هماهنگى با سنت (برداشت خاص اهل سنت از اسلام) صحیح است و این حروف (حروف مقطعه با حذف مکررات)، نصف حروف هجا است چون اثبات اعجاز نصف هدف آیات قرآن است.

حروف مقطعه 

ضمن محاسبه اى که روى (سوره مریم) و (زمر)، نسبت(درصد)مجموع حروف (ک،ه،ى،ع،ص) درهر دو سوره،مساوى است، با اینکه باید در سوره مریم بیشتر باشد؛زیرا لفظ(کهیعص) فقط در آغاز سوره مریم آمده.
اما همین که نسبت گیرى را از رقم سوم اعشار بالا رود،روشن شود که نسبت مجموع این حروف درسوره مریم یک ده هزارم(0001/0) بیش از سوره زمر ست

این تفاوتهاى جزئى، راستى عجیب و حیرت آور است.
آیا اگر مشاهده کردیم انسانى در مدت ۲۳ سال با آن همه گرفتارى سخنانى آورد که نه تنها مضامین آنها حساب شده و از نظر لفظ و معنا و محتوا در عالیترین صورت ممکن بود، بلکه از نظر نسبت ریاضى و عددى حروف، چنان دقیق و حساب شده بود که نسبت هر یک از حروف الفبا در هریک از سخنان او یک نسبت دقیق ریاضى دارد.
آیا نمى فهمیم که کلام او از علم بى پایان پروردگار سرچشمه گرفته؟

حروف مقطعه درهرسوره  ضریب19میباشدکه تعدادحروف بسم الله الرحمن الرحیم میباشد و یا برابرست باتعداد کلمات ابتدایی سوره علق که درمبعث بر پیامبر نازل شد
با این اعجاز اعدادی آیامیشود یک کلمه حتی یک حرف از قرآن حذف نمود؟؟

معنا و تعابیر حروف مقطعه  ۱

دررابطه بامعناى این حروف،اقوالى ست که مرحوم امین الاسلام طبرسى

ررابطه بامعناى این حروف،اقوالى ست که مرحوم امین الاسلام طبرسى درمجمع البیان درسوره بقره آنهارا به ۱۱ قول رسانده که آنها به قرار ذیل مى باشند:

اول : از امامان شیعه نقل شده که آنها از آیات متشابهاتند نه محکمات،که علم آنها مخصوص خدا و راسخون در علم میباشد

حروف مقطعه و تاویل آنها را جز خدا کسى نمى داند.
اهل سنت از امیرالمؤمنین ع نقل کرده اند: ان لکل کتاب صفوة هذا الکتاب الحروف التهجى.

 دوم: این حروف نام سوره هایى هستند که در اوایل آنها واقع شده اند؛ مثلا نام سوره اعراف(المص)

سوم : مراد از آنها(اسماء الله)ست؛ مثل (الم) که سه حرف است(انا،الله،اعلم) منم خداى داناتر.
المر که چهار حرف است :انا،الله،اعلم،ارى؛ منم خدا که مى دانم و مى بینم

 چهارم: آنها اسماء الله که حرف حرف اند. و اگر مردم تالیف آنها را بدانند اسم اعظم را خواهند دانست

 پنجم : آنها سوگندهایى هستند که خداوند به آنها سوگند یاد کرده و آنها از (اسماء) خدا مى باشند.

  ششم : آنها نامهاى قرآن کریم هستند
هفتم : هر حرف از آنها کلید اسمى از(اسماء الله)است درمیان آنها حرفى نیست مگر آنکه راجع به مدت قومى و اجل اقوام دیگرست

  هشتم : مراد از آنها مدت بقاى امت اسلامى است

 نهم : مراد بیان حروف تهجى که 28 حرف مى باشد با ذکر آنها احتیاج به ذکر حروف دیگر نبوده.

 دهم: آنها براى وادار کردن کفار به شنیدن قرآن بوده؛ چون کفار تصمیم داشتند که به قرآن گوش ندهند، ولى چون آن حروف را مى شنیدند، به نظرشان چیز دیگرى مى آمد که گوش مى کردند

 یازدهم : منظور از این حروف آن است که ایها الناس، این قرآن از همین حروف تالیف شده که در اختیار همه شماست. و از آنها در گفتار خود استفاده مى کنید. اکنون که نمى توانید نظیر آن را بیاورید، پس بدانید که این قرآن از جانب خداست

دوازدهم : نظریه دکتر رشاد مصرى
خلاصه نظریه او این است که این حروف اشاره است به اینکه (درصد) این حروف در این سوره بالاتر از درصد آنها در همه سوره هاى دیگر است
و آن جز اعجاز مى تواند باشد.
فکر نکنید که این عمل، کار آسانى است.
نسبت این حرف(ق) به سایر حروف سوره(ق) که این حرف درآغاز آن واقع شده، از نسبت آن به تمام حروف سوره هاى 114 گانه بیشترست
@ghuraan

نساء 115
نکته ها

این آیه درباره‌ى کسانى است که پس از پذیرش اسلام و رسالت پیامبر، به مخالفتِ آگاهانه با دستورات ایشان مى‌پردازند و راهِ خود را از راه جماعت مسلمانان جدا مى‌کنند.

«مُشاقّه رسول» یعنى خودت را یک شِقّ و رسول اکرم صلى الله علیه و آله را شِقّ دیگر قرار دهى. به کارشکنى بپردازى و دست به مخالفت آگاهانه همراه با عداوت بزنى.

شقاق و مخالفت با پیامبر خدا انواع مختلفى دارد، مانند: انکار کل دین، ایمان به بعضى و کفر به بعضى دیگر، تحریف، توجیه و حیله‌هاى شرعى.

پیام ها

1- علم و شناخت مسئولیّت‌آور است و کیفر مخالفان پیامبر زمانى است که حقّانیت پیامبر اکرم را فهمیده باشند. وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ‌ ... نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌

2- سیره‌ى عملى مسلمانان به شرطى حجّت است که با سنّت و راه رسول‌اللَّه مخالفتى نداشته باشد. مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ‌ .... یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ‌ ... نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌

3- پیامبر اسلام و مؤمنان در یک جبهه قرار دارند و مخالفت با جامعه اسلامى، مخالفت با پیامبر است. یُشاقِقِ الرَّسُولَ‌ ... وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ‌

4- تسلیم بودن در برابر رسول خداوند واجب و مخالفت با او حرام است. «وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ»

5- تفرقه‌افکنى در صفوف مسلمانان سبب دوزخ است. یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ‌ ... نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌

6- خداوند، کسى را بدون اتمام حجّت به دوزخ نمى‌برد. «بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدى‌»

7- حساب افراد قاصر و مستضعف که صداى حقّ را نمى‌شنوند، یا قدرت تشخیص ندارند، از حساب افراد آگاه ولجوج، جداست. «بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدى‌»

8- مقدّمات سقوط انسان، به دست خود اوست. مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ‌ ... نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌

9- هر راهى جز راه مؤمنان واقعى، به دوزخ منتهى مى‌شود. یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ‌الْمُؤْمِنِینَ‌ ... نُصْلِهِ جَهَنَّمَ‌

10- نتیجه‌ى مخالفت با رسول خدا و امّت اسلامى، تحت ولایت غیر خدا در آمدن و سقوط در جهنّم است. «نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى»

11- خداوند، نعمت‌هاى خود را از منحرفان قطع نمى‌کند و هر کس را در مسیرى که خودش انتخاب کرده است، یارى مى‌دهد. «نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى»
@ghuraan

هر روز به رنگى درآمدن، یا به خاطر عدم تحقیق در پذیرش دین است، یا از روى توطئه و نقشه براى متزلزل کردن عقیده‌ى مؤمنان.
در آیه‌ى 72 آل‌عمران نیز از این نقشه پرده برداشته که آنان، طرف صبح ایمان مى‌آورند و آخر روز کافر مى‌شوند تا مسلمانان را متزلزل کنند.

از مصادیق بارز این آیه، کسانى همچون «شَبَث‌بن ربعى» هستند که در تاریخ آورده‌اند: او در زمان پیامبر مسلمان شد، پس از پیامبر مرتد شد، سپس توبه کرد و یار حضرت على گشت.
امّا بعد فرمانده خوارج شد وجنگ نهروان را به راه انداخت. باز توبه کرد ویار امام‌حسن و امام‌حسین علیهما السلام شد واز کسانى بود که به امام دعوت نامه نوشت، امّا در کوفه با مسلم بى‌وفایى کرد.
در کربلا جزء لشکر یزید شد وبه شکرانه قتل امام‌حسین علیه السلام مسجدى در کوفه ساخت.
پیام ها
1- خطر ارتداد و بازگشت از دین، هر مؤمنى را تهدید مى‌کند. «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا»

2- بى‌ثباتى در عقیده، به گمراهى نهایى و عدم آمرزش الهى مى‌انجامد. آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ... لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ‌

نکته ها

در صدر اسلام گروهى از اهل کتاب در حضور مسلمانان اظهار ایمان مى‌کردند و براى القاى شبهه دوباره کافر مى‌شدند و دلیل کفر خود را نادرستى اسلام قلمداد مى‌کردند

چنانکه قوم یهود ابتدا به موسى ایمان آوردند، سپس گوساله‌پرست شدند، سپس توبه کرده و خداپرست گشتند،

باز بر عیسى علیه السلام کفر ورزیدند و سپس با کفر خود به پیامبر اسلام، بر کفر خود افزودند، که چنین کسانى توبه‌شان پذیرفته نیست و گمراهان واقعى مى‌باشند.

آل عمران 90
پیام
1-  امکان مرتد شدن برای همه افراد وجود دارد. هیچ بعید نیست که مؤمنین بی‌دین شوند.

2-  در گذر زمان امکان فزونی بی‌دینی مرتدین وجود دارد. گذر زمان از کلمه «ثم» در آیه استنباط می‌شود «ثم» یعنی ازدیاد بی‌دینی با تأخیر صورت می‌گیرد. آنکس که از دین برمی‌گردد دو گزینه بیشتر در مقابلش نیست یا بلافاصله توبه ‌کند یا به ارتداد خود ادامه ‌دهد. اگر به ارتداد و بی‌دینی ادامه داد بی‌دینی‌اش علی الدوام گسترش پیدا می‌کند « ازْدادُوا کُفْراً » 

3-  اگر فردی بعد از ایمان مرتد شد و در ارتداد پیشروی کرد هرگز توبه‌اش پذیرفته نمی‌شود.

4-  اگر کسی به سرعت بازگشت به دین نداشته باشد در زمره گمراهان قرار می‌گیرد ، زیرا مسیر انتخاب شده‌اش مسیر صحیحی و درستی نیست. نه دستگیری خدای سبحان نصیبش می‌شود و نه رستگار می‌گردد.

5-  مهمترین پیام آیه آن است که اگر انسان به سرعت مقابله با انحرافات نکند انحرافات به سرعت پیشرفت می‌نماید و در نهایت فرد را از بسیاری توفیقات محروم می‌‌گرداند.
@ghuraan

یاأَهلَ الکِتابِ لاتَغلُوافی دینِکُم وَلاتَقُولُواعَلَى اللَّهِ إِلَّاالحَقَّ إِنَّماالمَسیحُ عیسَى ابنُ مَریَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلقاها إِلى‌ مَریَمَ وَرُوحٌ مِنهُ فَآمِنُوابِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَلاتَقُولُوا ثَلاثَةٌ انتَهُوا خَیراًلَکُم إِنَّمَااللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبحانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَمافِی الأَرضِ وَ کَفى‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا«171»
اى اهل کتاب!در دین خود غلوّنکنید و جزحقّ،به خدا نسبتى ندهید
همانا مسیح،عیسى پسرمریم،فرستاده‌ى خدا و کلمه‌ى اوست که به مریم القا نمودو روحى ست ازجانب او
پس بخداوپیامبرانش ایمان آورید و به تثلیث قائل نشوید
(ازاین حرف)دست برداریدکه به نفع شماست
جز این نیست که اللّه خدایى ست یکتا،و ازاینکه فرزندى داشته باشد منزّه ست
آنچه درآسمان‌ها و زمین ست ازآن اوست و خدابراى تدبیروسرپرستى هستى کافى ست
نکته ها
کَلِمَةُ اللَّه»به انبیا و اولیا گفته مى‌شود
عیسی را فرزندخدادانستن احترام به وی نیست،زیاده روی دردین ست،خدا بی نیاز ازهرچیزی و مسیح سخنش بعنوان بنده ی خدا(قال انی عبدالله)حجت ست
@ghuraan

نسا 83

پیام ها
1-رازدارى و حفظ اخبارامنیّتى وظیفه مسلمانان ست و افشاى اسرارآنهاحرام ست
2-پخش شایعات،ازحربه‌هاى منافقان ست أَذاعوا
3-اخبارجبهه و اسرارنظامى بایدبه یک نقطه برسدوپس ازارزیابى و تشخیص به اندازه‌ى مصلحت منتشرگردد رَدُّوهُ إِلَى الرَّسولِ
4-عوام وعموم مردم،بایدبه اهل استنباط رجوع کنند
5-اولى الامر بایدازمیان خودِمؤمنین باشد«أُولِی الأَمرِ مِنهُم
6-مسلمانان بایدداراى حکومت وتشکیلات ورهبرى باشنداولى الامرصاحب دولت وحکومت وقدرت ست
7-کنترل وهدایت اخبارامنیّتى واسراراجتماعى،ایجادتشکیلات خبرى براى جمع‌آورى و ارزیابى خبرهاى سرنوشت‌ساز و عرضه آن به مردم ازشئون رهبرى ست لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَستَنبِطُونَه
8-بین ولایت وفقاهت رابطه‌ى تنگاتنگ ست اولوالامر بایداهل استنباط باشند
9-استنباط،تنها مخصوص احکام فقهى نیست
10-خنثى سازى توطئه ازراه قراردادن مراجع صلاحیّت‌دار درجریان اخباروبررسى آنها،مصداق فضل ورحمت الهى ست
11-تعیین رسول اللّه و اولوالامر بعنوان مرجع مردم،و رهانیدن مردم ازپیروى شیطان بزرگ‌ترین فضل ورحمت خداست
12-مرکزیّت صحیح مانع انحراف است و جامعه‌ى بى رهبر در دام شیطان مى‌افتد

شأن نزول:
هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله از زنان خود گوشه گرفته بود، داخل مسجد شد
بعضی گفتند: پیامبر زنان خویش را رها کرده و طلاق داده و استنباط غلطی کردند
نکته ها
نشر و پخش اخبار محرمانه و شایعات همیشه به مسلمانان ضربه زده است.
نشر اخبار سرى معمولًا از روى سادگى، انتقام، ضربه زدن، آلت دست شدن، طمع مادّى، خودنمایى و اظهار اطلاعات صورت مى‌گیرد.
اسلام به خاطر جامعیّتى که دارد، به این مسأله پرداخته و در این آیه از افشاى رازهاى نظامى نکوهش مى‌کند و نقل اخبار پیروزى یا شکست را پیش از عرضه به پیشوایان، عامل غرور نابجا یا وحشت بى‌مورد از دشمن مى‌داند.
و اگر هشدارها و عنایت‌هاى الهى نبود، مسلمانان بیشتر در این مسیر شیطانى (افشاى سر) قرار مى‌گرفتند.
امام صادق علیه السلام:
کسى که اسرار ما را فاش کند، همانند کسى است که به روى ما شمشیر کشیده باشد.
امام باقر علیه السلام: مراد از اهل‌استنباط در آیه، ائمّه معصومین هستند.
@ghuraan

وَ کَذلِکَ أَوحَینا إِلَیکَ رُوحاً مِن أَمرِنا ما کُنتَ تَدرِی مَا الکِتابُ وَ لَاالْإِیمانُ وَ لکِن جَعَلناهُ نُوراً نَهدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ «شوری52»
صِراطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ «53»

و بدین گونه ما روحى (به نام قرآن) را از فرمان خود به تو وحى کردیم و تو نه کتاب را مى‌دانستى چیست و نه ایمان را، ولى ما آن را نورى قرار دادیم که هر که از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت کنیم و همانا تو (مردم را) به راه راست هدایت مى‌کنى.
راه خداوندى که آنچه در آسمان‌ها و زمین است براى اوست. بدانید که همه امور به سوى او باز مى‌گردد.
@ghuraan

وَ کَذلِکَ أَوحَینا إِلَیکَ رُوحاً مِن أَمرِنا
نکته ها
این سوره با آیه وحى شروع شد، «حم‌، عسق‌، کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ» و با آیه وحى پایان مى‌پذیرد. «وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ»

مراد از «روح» در این آیه را بعضى روح الامین گرفته‌اند و بعضى فرشته‌اى بالاتر از سایر فرشتگان که همراه آنهاست، نظیر «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها» و گروهى قرآن دانسته‌اند که به نظر این معنا بهتر است.

روح مایه حیات و زندگى است و قرآن رمز حیات معنوى انسان است.
همان گونه که جسم بدون روح متلاشى و متعفن مى‌شود، جامعه‌ى بدون کتاب و قرآن در معرض متلاشى شدن است.
آن گونه که حقیقت روح درک نشدنى است، حقیقت قرآن نیز درک ناشدنى است و آن طور که روح کهنه نمى‌شود قرآن نیز کهنه شدنى نیست.

امام على علیه السلام : «لقد قرن الله به صلى الله....» همانا خداوند از لحظه از شیر گرفتن پیامبر، یکى از بزرگ‌ترین فرشتگان خود را همراه او گرداند تا راه مکارم و محاسن اخلاق را شب و روز به او تعلیم دهد.
بنابراین مراد از جمله‌ «وَ لَا الایمانُ» رها بودن و گمراه بودن و بى‌ایمان بودن پیامبر، قبل از بعثت نیست، بلکه مراد آن است که پیامبر از جزئیّات و محتویّات آئین خبر نداشت.

براى حرکت معنوى انسان امورى لازم است از جمله: راه، «صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» راهنما، «إِنَّکَ لَتَهْدِی» نور، «وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً» نقشه، «أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» و هدف و مقصد. «إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ»
@ghuraan

پیام ها

1- وحى به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله استمرار وحى به انبیاى پیشین است. «وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ»

2- سه نوع وحى که در آیه قبل آمده بود براى پیامبر اسلام بوده است. «وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ»

3- پیامبر اسلام امّى و درس نخوانده بود. «ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ»

4- حتّى پیامبران بدون هدایت الهى راهى از پیش نمى‌برند. ما کُنْتَ تَدْرِی‌ ...

5- صفا و صداقت نشانه نبوّت است. رهبران عادّى حاضر نیستند سابقه‌ى خود را این گونه براى مردم مطرح کنند. ما کُنْتَ تَدْرِی‌ ...

6- گرچه هدایت به دست خداست‌ «مَنْ نَشاءُ» لکن بستر هدایت، روح بندگى و دورى از تکبّر است. «عِبادِنا»

7- کسى که مى‌خواهد دیگران را هدایت کند باید خود بر راه حقّ مسلط باشد.


«إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»، «إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»

8- قرآن و رسول وسیله هدایتند. نُوراً نَهْدِی بِهِ‌ ... إِنَّکَ لَتَهْدِی‌

9- ملاک، لیاقت فعلى افراد است، گرچه در گذشته دست آنها خالى باشد. ما کُنْتَ تَدْرِی‌ ... إِنَّکَ لَتَهْدِی‌

10- تکامل حتّى براى انبیا نیز هست. ما کُنْتَ تَدْرِی‌ ... إِنَّکَ لَتَهْدِی‌

11- اگر لطف خدا شامل حال انسانى شود، ناآگاه دیروز معلم امروز مى‌شود. ما کُنْتَ تَدْرِی‌ ... إِنَّکَ لَتَهْدِی‌

12- قرآن به تنهایى کافى نیست، با اینکه قرآن نور هدایت است‌ نُوراً نَهْدِی بِهِ‌ ...لکن باز هم نیاز به رسول است. «إِنَّکَ لَتَهْدِی»

13- راه راست همان راه خداست. (مکاتب غیر الهى از تعیین راه درست براى بشر عاجزند.) «صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ صِراطِ اللَّهِ الَّذِی»)

14- راه کسى را بپیمائیم که فرمانرواى هستى باشد. صِراطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ‌ ...

15- اهل ایمان دلشاد باشند و اهل لجاجت و کفر هشدار یابند که پایان کار آنها با خداست. «إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ»

16- حرکت جهان هستى، هدفدار و تکاملى است. «إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ»
@ghuraan

شأن نزول: [نساء100]
«شیخ طوسی»:
وقتى که آیه 97 نازل گردید مسلمین این آیات را نوشتند و براى دوستان و برادران خود در مکه فرستادند در این موقع عده اى از آن‌ها بیرون آمدند و گفتند: از براى ما عذرى باقى نمانده سپس مهاجرت کردند،

وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً...
نکته ها
یکى از مسلمانان مکّه بیمار شد گفت مرا از مکّه بیرون ببرید تا جزء مهاجران باشم. همین که او را بیرون بردند، در راه درگذشت. سپس این آیه نازل شد.
همه‌ى هجرت‌هاى مقدّس، مثل هجرت براى جهاد، تحصیل علم، تبلیغ و ... مصداق این آیه است.

امام صادق ع: کسى که براى معرفت امام زمان خود از خانه و شهر خود خارج شود، ولى اجل به او مهلت ندهد، از مصادیق این آیه است.

[نساء100]
پیام ها

1- هجرت، زمینه‌ساز گشایش و توسعه است. مَنْ یُهاجِرْ ... یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً
نابرده رنج، گنج میسّر نمى‌شود.

2- ما مکلّف به وظیفه‌ایم، نه نتیجه.
مهم خروج از منزل است، نه وصول به مقصد. «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ»

3- راه خدا و رسول را بروید، نگران مرگ و حیات نباشید. «ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ»

4- پاداش «مهاجر» با خدا و بالاتر از بهشت است. «وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»
@ghuraan


وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفى‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا «احزاب48»

 کافران و منافقان را اطاعت مکن، و به آزارشان اعتنا مکن، و بر خدا توکّل نما که خداوند براى وکالت کافى است.
نکته ها
بى‌اعتنایى به آزار و اذیّت دشمنان به معناى سستى و کوتاهى در برخورد با آنان نیست، بلکه به معناى توکّل و امیدوارى به رحمت الهى، دلسرد نشدن از برخوردهاى آنان است.
زیرا که سرگرم شدن با آنان از مسئولیت اصلی خود باز خواهد ایستاد و پیامبر رسالتش بایستی انجام شود و فرصت را از دست ندهد.

پیامبر، از جانب خداوند مأمور مى‌شود تا به مؤمنان بشارت دهد که لطف و فضل ویژه او شامل حال آنان مى‌شود و این خود بزرگ‌ترین لطف خداست.
@ghuraan

پیام ها

1- ایمان، شرط دریافت الطاف ویژه‌ى الهى است. «بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ»
2- رهبر باید به مؤمنان بشارت دهد.
3- کسى که به سرچشمه‌ى قدرتِ حقّ دلگرم شد، مى‌تواند از منحرفان جدا شود وَ لا تُطِعِ‌ ...
5- بى اعتنایى به کار شکنى‌هاى کفّار و منافقان و مقاومت در برابر خواسته‌هاى آنان، به توکّل نیاز دارد. «لا تُطِعِ‌- دَعْ أَذاهُمْ‌- تَوَکَّلْ»
6- کفّار و منافقان در یک خط هستند «وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ» کار هر دو آزار دادن مؤمنان است. «أَذاهُمْ»

7- در شرایطى، رهبر باید فقط ارشاد کند و به فکر مقابله به مثل و انتقام از مخالفان نباشد. «دَعْ أَذاهُمْ»

8- به خداوند توکّل کنیم، زیرا او وکیل لایق و با کفایتى است «وَ کَفى‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا»
@ghuraan

قُل لاأَقولُ لَکُم عِندی خَزائِنُ اللَّهِ وَلاأَعلَمُ الغَیبَ وَلاأَقولُ لَکُم إِنِّی مَلَکٌ إِن أَتَّبِعُ إِلَّامایوحى‌ إِلَیَّ قُل هَل یَستَوی الأَعمى‌ والبَصیرُ أَفَلاتَتَفَکَّرون«50»
وَ أَنذِربِهِ الَّذینَ یَخافونَ أَن یُحشَرواإِلى‌ رَبِّهِم لَیسَ لَهُم مِن دونِهِ وَلِیٌّ وَلاشَفیعٌ لَعَلَّهُم یَتَّقُون«51»
وَلاتَطرُدِالَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم بِالغَداةِ وَالعَشِیِّ یُریدونَ وَجهَهُ ماعَلَیکَ مِن حِسابِهِم مِن شَی‌ءٍوَمامِن حِسابِکَ عَلَیهِم مِن شَی‌ءٍفَتَطرُدَهُم فَتَکونَ مِنَ الظَّالِمین«52»
وَکَذلِکَ فَتَنَّابَعضَهُم بِبَعضٍ لِیَقولواأَهؤُلاءِمَنَّ اللَّهُ عَلَیهِم مِن بَینِناألَیسَ اللَّهُ بِأَعلَمَ بِالشَّاکِرین«انعام53»
(اى پیامبر!به مردم)بگو:من ادّعانمى‌کنم که گنجینه‌هاى خدانزدمن ست و من غیب هم نمى‌دانم وادّعانمى‌کنم که من فرشته‌ام،من جزآنچه رابه من وحى مى‌شودپیروى نمى‌کنم بگو:آیا نابیناوبینا برابرند؟آیانمى‌اندیشید؟
و بوسیله‌ى آن(قرآن)کسانى راکه ازمحشورشدن نزدپروردگارشان بیم دارند هشدار ده(زیرا)غیرازخدا، براى آنان یاوروشفیعى نیست،شایدکه پرواکنند
@ghuraan

نکته ها آیه50 انعام
گویا مردم بى ایمان خیال مى‌کردند کسى مى‌تواند پیامبر باشد که خزائن الهى در اختیارش باشد، یا انتظار داشتند تمام کارهاى خود را از مسیر غیب حل کند، پیامبر اکرم در این آیه مأمور مى‌شود با صراحت جلوى توقّعات نابجا و پندارهاى غلط آنان را بگیرد و محدوده‌ى وظائف خود را بیان کند و بگوید: معجزات من نیز در چهارچوب وحى الهى است، نه تمایلات شما و بدانید که هر کجا به من وحى شد معجزه ارائه خواهم داد، نه هر کجا و هرچه شما هوس کنید.

در این آیه، غیب دانستن پیامبر به صورت مستقل نفى شده، ولى گاهى آگاهى‌هایى از غیب به پیامبر عطا شده است.
خداوند بارها درباره‌ى تاریخ حضرت یوسف و مریم و نوح و ... به پیامبر ص فرموده است: «ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ» این قصه‌ها، اطلاعات غیبى است که به تو مى‌دهیم.
در آخر سوره‌ى جنّ هم فرموده است: خداوند علم غیب دارد و آن را جز به اولیاى خویش عطا نمى‌کند. پس علم غیب مخصوص خداست و اگر بخواهد گوشه‌اى از آن را در اختیار اولیاى خود قرار مى‌دهد.

برخورد همه‌ى انبیا با مردم یکسان بوده است. همین سخنان را حضرت نوح هم به مردم خود مى‌گفت.
@ghuraan

پیام های انعام۵۰

1- صداقت انبیا، تا آنجاست که اگر فاقد قدرتى باشند، به مردم اعلام مى‌کنند «قُلْ لاأَقُولُ»

2- از پیامبران، توقعات بیجا نداشته باشید «لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ»

3- زندگى، اهداف و شیوه‌ى کار رهبر باید صریح و روشن براى مردم بیان شود. قُلْ لا أَقُولُ‌ ...

4- نگذارید مردم، شما را بیش از آنچه هستید بپندارند (شخصیّت‌ها اگر القاب کاذب را از خود نفى کنند، جلوى غلوها و انحرافات گرفته مى‌شود) لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ‌ ...

5- انبیا، با پول و تهدید و تطمیع کار نمى‌کردند، تا دیگران از روى ترس و طمع، دور آنان جمع نشوند و خیال نکنند که اگر با پیامبر باشند، از علم غیب یا خزانه‌ى الهى مشکلاتشان حل خواهد شد قُلْ لا أَقُولُ‌ ...

6- پیامبر براى زندگى شخصى یا اداره‌ى حکومت، همچون دیگران از مسیر عادّى اقدام مى‌کند و از علم غیب و خزانه‌ى الهى استفاده شخصى نمى‌کند، گرچه براى اثبات نبوّت لازم است استفاده کند «لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ»

7- گرچه پیامبر خزائن الهى و علم غیب ندارد، ولى چون به او «وحى» مى‌شود باید از او پیروى کرد «یُوحى‌ إِلَیَّ»

8- کار پیامبر، نه بر اساس خیال و سلیقه است، نه بر اساس تمایلات اجتماعى یا محیط زدگى، بلکه تنها بر اساس پیروى از وحى است «إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحى‌ إِلَیَّ»

9- رفتار و گفتار پیامبران، براى ما حجّت است، چون بر مبناى وحى است «إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحى‌ إِلَیَّ»

10- پیروى از انبیا، بصیرت و اعراض از آنان، نابینایى است «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى‌ وَ الْبَصِیرُ»

11- فکر صحیح، انسان را به پیروى از انبیا وامى‌دارد و بهانه‌ها و توقعات را کنار مى‌گذارد «أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ»
@ghuraan

نکته های آیه۵۱ انعام

در قرآن بارها خداوند به پیامبر ص فرموده است که هشدار تو تنها در دل خداترسان اثر مى‌کند، مثل: «إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ»
و
«إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ»
تنها کسى را (مى‌توانى) هشدار دهى که از ذکر (قرآن) پیروى کند و در درون و نهان از خداى رحمان بترسد، پس او را به آمرزش و پاداشى پر ارزش بشارت ده.(یس11)
و
تو تنها کسانى را که در نهان از پروردگارشان مى‌ترسند و نماز به پا مى‌دارند هشدار مى‌دهى، (فاطر18)
@ghuraan
پیام ها
1- آمادگى افراد، شرط تأثیر گذارى هدایت انبیاست. «الَّذِینَ یَخافُونَ»

2- عقیده به معاد، کلید تقواست. یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا ... لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ‌
@ghuraan

نکته ها
شأن نزول:

کفّارپولدار، چون دیدند فقیرانى مانند: عمار و بلال و ...دور پیامبر را گرفته‌اند، پیشنهاد کردند که آن حضرت، اینان را طردکند تا آنان گرد او جمع آیند
پیامبرخدا پس از نزول این آیه، از مجلس فقرا برنمى‌خاست تا آنکه اوّل فقیران برخیزند
منظور از خواندن خدا در صبح و شب، نمازهاى روزانه ست
@ghuraan
پیام ها
1-حفظ نیروهاى مخلص و فقیرومجاهد،مهم‌تر ازجذب سرمایه‌داران کافرست «لاتَطرُد
2-هدف،وسیله راتوجیه نمى‌کند براى جذب سران کفر،نبایدبه مسلمانان موجود،اهانت کرد
3-اسلام،مکتب مبارزه باتبعیض،نژادپرستى، امتیازطلبى و باج خواهى ست
4-اغلب طرفداران انبیا، پابرهنگان بودند
5- بهانه گیران،اگر از رهبرومکتب نتوانند عیب بگیرند،از پیروان و وضع اقتصادى آنان عیب‌جویى مى‌کنند
6-هیچ امتیازى با«ایمان»برابرى نمى‌کند «یُریدونَ وَجهَه
7-میزان، حال فعلى اشخاص ست. اگرمؤمنان فقیر،خلاف قبلى داشته باشند،حسابشان باخداست «ما عَلَیکَ مِن حِسابِهِم مِن شَی‌ءٍ
8-حساب همه باخداست،حتّى پیامبر نیز مسئول انتخاب وعمل دیگران نیست و خودنیزحساب وکتاب دارد
۹-طردِپابرهنگان ومحرومان مخلص،ظلم ست «فَتَکونَ مِنَ الظالمین
@ghuraan

انعام۵۳
ترجمه
و اینگونه بعضى از مردم را به وسیله‌ى بعضى دیگر آزمایش کردیم، تا (از روى استهزا) بگویند: آیا اینانند آنهایى که خدا، از میان ما بر آنها منّت نهاده؟ آیا خدا به حال شاکران داناتر نیست؟
نکته ها
بارها قرآن، بلند پروازى و پر توقّعى سرمایه‌داران کافر را مطرح و محکوم کرده است. آنان توقّع داشتند وحى و قرآن بر آنان نازل شود، از جمله: «أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا» آیا در میان ما وحى بر او نازل شد؟! «لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‌ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ» چرا وحى بر مرد بزرگى از آن دو قریه نازل نشد؟!
مؤمن واقعى، شاکر نعمت ایمان است.

شخصى نزد امام کاظم علیه السلام از فقر خود شکایت کرد.
حضرت فرمود: غنى‌ترین افراد به نظر تو کیست؟ گفت: هارون الرشید.
پرسید: آیا حاضرى ایمان خود را بدهى و ثروت او را بگیرى؟ گفت: نه.
فرمود: پس تو غنى‌ترى، چون چیزى دارى که حاضر به مبادله با ثروت او نیستى

پیام های انعام ۵۳

1- تفاوت‌هاى اجتماعى، گاهى وسیله‌ى آزمایش و شکوفا شدن خصلت‌ها و رشد آنهاست. اغنیا، با فقرا آزمایش مى‌شوند. «فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ»

2- برخى اغنیا، فقرا را تحقیر مى‌کنند و خود را ارزشمند مى‌پندارند. أَ هؤُلاءِ ... مِنْ بَیْنِنا

3- فقراى با ایمان، برگزیدگان خدایند. «مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ»

4- پاسخ توهین‌هاى کافران، با نوازش و مهر الهى به مؤمنان داده مى‌شود. أَ هؤُلاءِ ... بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ‌

5- منّت الهى بر فقیران، نتیجه‌ى شکر آنان است. مَنَّ اللَّهُ‌ ... بِالشَّاکِرِینَ‌

6- خداوند طبق حکمتش عمل مى‌کند، نه توقّع مردم. «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ»

7- انبیا، نمونه‌ى بارز شاکران هستند. «بِالشَّاکِرِینَ» (فقرایى هم که هدایت انبیا را پذیرفته‌اند، شاکر نعمت هدایت هستند) «بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ»
@ghuraan

جمعه 6
نکته ها

در آیاتى از قرآن آمده است که یهود، خود را برتر از دیگران و حتى خود را فرزندان خدا مى‌دانستند و شعار «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ» سر مى‌دادند، با این که مردمى ثروت‌اندوز و دنیادوست بودند، چنانکه قرآن مى‌فرماید: «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‌ حَیاةٍ» این آیه گویا با آنان مباهله مى‌کند که اگر راست مى‌گویید که از اولیاى خدا هستید، باید به استقبال مرگ بروید.

شما که مى‌گویید: تنها اهل بهشت ما هستیم، «لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَو ْنَصارى‌»، پس چرا حاضر نیستید آرزوى مرگ کنید. «قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»
@ghuraan
از ابوذر پرسیدند: چرا از مرگ مى‌ترسیم؟ فرمود: شما دنیا را آباد و آخرت را خراب کرده‌اید، پس کراهت دارید که از آبادى به سوى خرابى بروید.

حضرت على علیه السلام مى‌فرمود: به خدا سوگند انس من (على) به مرگ از انس طفل به سینه مادرش بیشتر است.
و هنگام ضربت خوردن در محراب مسجد کوفه فرمود: «فزت و رب الکعبة»به پروردگار کعبه سوگند که رستگار شده

امام حسین علیه السلام ضمن خطبه مفصّلى مى‌فرمایند: مرگ براى فرزندان آدم، مثل گردنبند بر گردن عروسان، زیباست.

گرچه خطاب این آیه به یهودیان است، ولى آمادگى براى مرگ، وسیله‌اى براى سنجش همه مدّعیان ایمان و ولایت الهى است. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»
@ghuraan
پیام ها

1- خداوند، شیوه بحث و استدلال با ادیان دیگر و محاجّه با مخالفان را به پیامبر و امّت او آموزش مى‌دهد. «قُلْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ هادُوا»

2- با منطق وجدان، شبهات و برداشت‌هاى پوچ را پاسخ دهید. «إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ»

3- انحصارطلبى در امور معنوى و دینى، ممنوع است. «مِنْ دُونِ النَّاسِ»

4- جلوى بلند پروازى‌ها و تخیّلات نابه‌جا را باید گرفت. إِنْ زَعَمْتُمْ‌ ... فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»

5- معیار صداقت در ادّعاى ایمان، آمادگى براى مرگ است. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» هر دوستى، به ملاقات دوست خود علاقمند است، اگر شما دوست خدا هستید، چرا به ملاقات خداوند علاقمند نیستند؟ إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ‌ ... فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ‌

6- آن گونه استدلال کنید که دشمن حرفى براى زدن نداشته باشد. فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ‌ ... وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً

7- ریشه فرار از مرگ، اعمال خود انسان‌هاست. «وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ»

8- چه بسا کسانى به دروغ ادّعاىِ اولیاء اللّه بودن دارند، اما خداوند به باطن ناپاک آنان آگاه است. «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»
@ghuraan

آل سعود و وهابیت همان یهودیان صدر اسلامند

وقتى که اسلام ظهورکرد دانشمندان یهود موقعیت خودرادرخطردیدند
لذا اوصافى را که درباره پیامبر اسلام ص درتورات آمده بود تغییر دادند و صفاتى ضد آن را در تورات نوشتند تا عوام یهود بسوى اسلام جذب نشوند
قرآن در سرزنش آنان:
فَوَیلٌ لِلذّینَ یَکتُبُون الکِتابَ بِاَیدیهِم ثمّ یَقولونَ هذا من عنداللَّه لِیَشتروا بِه ثَمَناًقَلیلاً فَویل لَهم ممّاکَتَبت اَیدیهم و وَیل لَهم ممّایَکسِبون(بقره78)
واى برآنهاکه مطالبى بادست خودمىنویسند سپس آن را به خدا نسبت مى‏ دهند تا به بهاى کمى آن را بفروشند.
واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و واى بر آنها از آنچه از این راه به دست آوردند

نظیر این مطلب در آیه 6 لقمان وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیرِ عِلمٍ وَ یَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُم عَذَابٌ مُّهینٌ
تاجر مشرکى که به فارس آمده بود،داستان‏ هاى رستم و اسفندیار را فرا گرفت و به حجاز بازگشت و گفت:اگر محمد ص داستان عادوثمود مى‏گوید،من هم داستان رستم و اسفندیار مىگویم که آیه مذکور درسرزنش او نازل شد
@ghuraan

وَاضرِب لَهُم مَثَلًارَجُلَینِ جَعَلنالِأَحَدِهِماجَنَّتَینِ مِن أَعنابٍ وَحَفَفناهُما بِنَخلٍ وَجَعَلنا بَینَهُمازَرعاً«کهف32»

(اى پیامبر!)براى آنان(سرگذشت)۲مردى را مثَل بزن که براى یکى ازآندو،۲باغ انگورقراردادیم و دورآنهارابانخل پوشاندیم ومیان آن کشتزارقراردادیم

نکته ها
ازاین آیات مى‌توان اصول باغدارى یااحداث باغهاى نمونه و دلربا رااستفاده کرد،که عبارت ست از:
الف:درختان کوتاه دروسط«أَعنابٍ»و درختان بلنددراطراف باغ باشد«نخل
ب: باغهاباهم فاصله داشته و اطرافشان بازباشد«جَعَلنا بَینَهُما
ج:زمین‌هایى که درفاصله میان باغهاست کشت شده باشد«بَینَهُمازَرعاً
د:میان باغها آب جارى باشد«فَجَّرناخِلالَهُما
ه:باغهاسست وضعیف و آفت‌زانباشد«لَم تَظلِم مِنهُ شَیئاً
بنابراین بهترین منظره،ازباغهاى انگورگوناگون«أَعنابٍ»وانگور و خرمادرکنارهم«أَعنابٍ‌ و نخل»وانواع کشت‌ها«زَرعاً»و کِشتى که دراطرافش درخت باشد«حَفَفناهُما
و آبهااززیردرختان وکنارمزرعه جارى باشد«فَجَّرناخِلالَهُمانَهَراً» پدید مى‌آید
این آیات،گویا پاسخى بدرخواست کفّارسرمایه‌دارست که مى‌خواستندپیامبر،فقرا راازدور او برانند
@ghuraan

منظره، از باغهاى انگور گوناگون«أَعْنابٍ» و انگور و خرما در کنارهم، «أَعنابٍ‌ و نخل» و انواع کشت‌ها، «زَرعاً» و کِشتى که در اطرافش درخت باشد، «حَفَفْناهُما»
و آبها از زیر درختان و کنار مزرعه جارى باشد، «فَجَّرْنا خِلالَهُما نَهَراً» پدید مى‌آید.
این آیات، گویا پاسخى به درخواست کفّار سرمایه‌دار است که مى‌خواستند پیامبر، فقرا را از دور خویش براند تا آنان به گرد حضرت آمده و ایمان آورند، خداوند در پاسخ آنان مى‌فرماید:
نه فقر نشانه‌ى ذلّت است و نه ثروت نشانه‌ى عزّت انسان. چنانکه در آیه 28 نیز به پیامبرش فرمود: وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ‌ ...
پیام ها
1- از ساده‌ترین، فطرى‌ترین و عمومى‌ترین شیوه‌هاى انتقال مطلب، استفاده از تمثیل و ضرب‌المثل است. «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا»
2- تفاوت فقر و غناى انسان، از جانب خداوند حکیم است. جَعَلْنا لِأَحَدِهِما ...
3- کشاورز حقیقى خداست، نه انسان. «حففنا فَجَّرْنا جَعَلْنا»
@ghuraan

أَ أَنتُم أَشَدُّ خَلقاً أَمِ السَّماءُبَناها« رَفَعَ سَمکَها فَسَوَّاها «وَ أَغطَشَ لَیلَها وَ أَخرَجَ ضُحاها» وَ الأَرضَ بَعدَ ذلِکَ دَحاها« أَخرَجَ مِنها ماءَها وَ مَرعاها« وَ الجِبالَ أَرساها» مَتاعاً لَکُم وَ لِأَنعامِکُم«نازعات33
آیا آفرینش شما سخت‌تر است یا آسمانى که او بنا کرده؟سقفش را برافراشت و آنرا استوارساخت
شبش را تیره و روزش را روشن گرداند.بعد از آن،زمین را گسترش داد.و از آن آب و چراگاه بیرون آورد.و کوهها را استوار و پابرجا گردانید.تا وسیله برخوردارى شما و چارپایان شماباشد
پیام ها
1- در تبلیغ،شیوه سؤال بسیار مفید است«أَ أَنتُم أَشَدُّ خَلقاً أَمِ السَّماء
2- بهترین راه خداشناسى،توجّه به نعمت‌هاى اوست. باید ازمحسوسات براى پى بردن به معقولات استفاده کرد«رَفَعَ سَمکَها فَسَوَّاها
3- دنیابراى ماست،نه ما براى دنیا«مَتاعاًلَکُم وَ لِأَنعامِکُم
4- در کامیابى‌هاى مادى،انسان و چهارپا درکنارهم هستندآنچه مایه امتیاز انسان ست کمالات معنوى است
5- نعمت‌ها براى بهره‌گیرى انسان است،تحریم‌ها و ریاضت‌هاى نابجا بى‌معناست
6- گسترش زمین و گردش آن در فضا،بعداز آفرینش آسمانهاست
@ghuraan

نکته ها
غفلت و بى توجّهى 2گونه ست:
الف: غفلتى که شخص باهشدار بیدار مى‌شود
ب: غفلتى که مقدّمه‌ى اعراض ست، یعنى شخصِ غافل نمى‌خواهد بیدار شود. همچون کسى که خودش را به خواب‌زده که باصدا زدن نیز چشم خودرا بازنمى‌کند
از آنجا که غالب مردم از معاد و حساب غافلند، خدا این غفلت را به همه مردم نسبت داده وگرنه همیشه گروهى از مردم، استثنا هستند
در آیه 97 همین سوره، به اقرار به غفلت از زبان خود مردم نیز اشاره شده «یا وَیلَنا قَدکُنَّا فی غَفلَةٍ مِن هذا»
نگاهى به مسئله حساب در روز قیامت‌
آنچه از آیات بدست مى‌آید این است که:
1- همه‌ى افراد مورد سؤال قرار مى‌گیرند
2- همه‌ى اعمال مورد محاسبه واقع مى‌شود
3- همه‌ى احوال مورد رسیدگى قرار مى‌گیرد
4- از همه‌ى اعضاى بدن انسان سؤال خواهدشد
5- از نعمت‌هاى الهى سؤال مى‌شود «ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ»
6- همه کارها را در هر کجا و و به هر اندازه که باشد حاضر خواهند ساخت «إِن تَکُ مِثْقالَ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">