کتاب های منتشر شده
zarepoorketab.ir
جایگاه مادری البته باید گفت که شغل زن نباید با وظیفه اصلی زن یعنی مادری در تعارض باشد. اشتغال زن نباید مغایرت با وظیفه مادری داشته باشد. امروزه نه تنها در قوانین داخلی، بلکه در کنوانسیون های بین المللی نیز اموری چون مرخصی زایمان، نگهداری اطفال و ممنوعیت اخراج از کار به دلیل بارداری به رسمیت شناخته شده است. بنابراین وظیفه مادری قابل اغماض یا تقلیل نیست و باید شرایط شغلی زنان و مادران تعدیل و با وظایف مادری هماهنگ شود.
از منظر اسلام وظیفه مادری جایگاه والایی دارد؛ لذا (دل مادر موسی از هرچیز جز فکر فرزند تهی گشته بود) وَ أَصْبَحَ فُؤٰادُ أُمِّ مُوسىٰ فٰارِغاً إِنْ کٰادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْ لاٰ أَنْ رَبَطْنٰا عَلىٰ قَلْبِهٰا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ 10 (قصص10-13)
به وقت سحر شد پراندوه و غم دل مادر موسى نیک دم
به حدى پراندوه بودى و زار که گر خود نَبُد لطف پروردگار
که تا قلب او را کند پایدار بماند در ایمان خود استوار
همى کرد راز خودش را عیان بینداخت پرده ز کار نهان
وَ قٰالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لاٰ یَشْعُرُونَ 11
چو مادر به خواهر بگفتا برو به دنبال آن طفل راهى بشو
برفت و ز دورش بدید و شناخت به سویش دوید و دل خود بباخت
نبُد هیچ فرعونیان را خبر که این زن که باشد چه دارد نظر
وَ حَرَّمْنٰا عَلَیْهِ الْمَرٰاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقٰالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلىٰ أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ نٰاصِحُونَ 12
خدا کرده بودى به موسى حرام ز هر دایه اى شیر خوردن به کام
[بکردند فرعونیان جستجو مگر دایه یابند از بهر او]
که آن خاله گفتا به بى دانشان که آیا شما را دهم ره نشان ؟
شما را نشان مى دهم یک نفر که او مى شود دایۀ این پسر
فَرَدَدْنٰاهُ إِلىٰ أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهٰا وَ لاٰ تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللّٰهِ حَقٌّ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ 13
بدین گونه موسى بگردید باز در آغوش مادر، بخفتى به ناز
که روشن شود دیدۀ مادرش غم و حزن یکسو نهد از برش
بداند که قول خدا هست راست به جا آورد وعده بى کم وکاست
ولى اکثر خلق آگه نیند همه عمر خود را به غفلت زیند
مادر حضرت مریم چنان دخترش را شایسته تربیت می کند: فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبولٍ حَسَن وَ اَنبَتَها نَباتَا حَسَنَا (آل عمران37)
خدا مریمش را پذیرفت خوب بپرورد او را بدور از عیوب
که به نیکویی مورد پذیرش الهی قرار می گیرد و شایستگی مادری برای حضرت مسیح (علیه السلام) پیدا می کند وَ إِذْ قٰالَتِ الْمَلاٰئِکَةُ یٰا مَرْیَمُ إِنَّ اللّٰهَ اصْطَفٰاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفٰاکِ عَلىٰ نِسٰاءِ الْعٰالَمِینَ 42 (آل عمران45-42)
ملائک بدادند آنگه ندا که اى مریم اینک خدایت ترا
گزیدست و کردست از بد برى به زنها بدادت بسى برترى
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله): الجَنَّهُ تَحتَ اَقدامِ الاُمَّهات (میزان الحکمه، ج10، ص 217)
در روایات افزون بر ترغیب به حق شناسی و قدردانی فرزندان نسبت به مادران، جایگاه بلند مادری را توصیف می کند که بهشت از زیرپای مادران می روید و می بالد.
همچنین در آموزه های اسلام ارزشگذاری در مورد نقش و کارکردهای مادری چنان متعالی است که برخلاف رویکرد فمینیست ها قابل جایگزینی نمی باشد.
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: ام سلمه همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت عرضه داشت: ای رسول خدا! مردان همه نیکی ها را به چنگ آوردند پس برای زنان چه سهمی است؟
حضرت فرمود: چنین نیست زن در هنگام بارداری به منزله کسی است که روزها روزه دار و شب ها در حال عبادت است و با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کند، پس زمانی که وضع حمل می کند مستحق پاداشی می گردد که به سبب بزرگی آن هیچ کس توان درکش را ندارد و آنگاه که فرزندش را شیر می دهد در ازای هر مکیدنی پاداشی معادل آزادکردن یکی از نوادگان حضرت اسماعیل(علیه السلام) به وی تعلق می گیرد، پس هنگامی که از شیردادن فارغ شد فرشته بزرگواری بر پهلوی او زده میگوید: اعمال خود را از سر بگیر که تمامی گناهانت آمرزیده شدند. (وسایل الشیعه ج 15).
بر خلاف بعضی از ادیان و مذاهب، اسلام در بحث خلقت زن و مرد، یکی را بر دیگری برتری نداده است. همانطور که در بعضی ادیان معتقدند، زن از دنده چپ مرد آفریده شده است.
اما بیشتر مفسرین، گفتهاند که معنای آیه این است که زنان از جنس مردان هستند و شاهد بر این نظر، سه آیه میفرماید خداوند همسرانتان را از جنس شما قرار داد خَلَقَ لَکمُ مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا، (12روم)
و ز آیات دیگر که بایست گفت یکى اینکه خلقت نمودست جفت
زیرا قطعاً معنای این تعبیر، این نیست که همسر هر مردی از آن مرد آفریده شده است بلکه منظور وحدت طینت و سرشت آفرینش زن و مرد است.
قرآن بزرگترین خدمت را به جامعه زنان کرد حریمی برای زن کشید که او را از دست مردان هرزه در امان نگه دارد، قرآن انسانیت زن را مقدم بر جنسیت او و علم، ایمان، اراده و انواع حقوق را برای نخستین بار در تاریخ بشر به رسمیت شناخت و از آن بحث کرد.
چند نمونه از خدمات قرآن به جامعه زنان و با ذکر چند آیه در این ارتباط :
کلمه حق و حقوق که در قرآن آمده بیش از نصفی از آن مربوط به حقوق زن و خانواده است، یعنی خداوند در یک سطح از این آیات از حق کشتن انبیاء، حقوق اقتصادی، حق قصاص، حق نفی ظلم، حق توحید و نبوت و معاد سخن گفته و در بخش دیگر به طور مستقیم یا غیرمستقیم به مسئله حقوق زنان پرداخته است. خداوند مسئله حقوق مطرح نشده و حذف شده زنان را از حاشیه به متن آورده است. یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى حجرات13، خمیر مایه زن و مرد یکی است و رسیدن به مراتب کمالی برای هر دو میسر است.
الا مردمان از یکى مرد و زن خدا خلقتان کرد بى شک و ظن
زن، جلوه جمال الهی
زن در همه دوران زندگی اش، نمادهایی از لطافت و زیبایی است. در دختری نماد پاکی و عصمت و احساس و عواطف است و در دورانی که در نقش مادر ظاهر می شود نماد مهر و عشق و محبت است. و زمانی که کودک را در آغوش می گیرد و مادری را تجربه می کند نماد و اوج جلوه فداکاری و ایثار است همه زیبایی ها را می توان در زن یافت؛ از زیبایی ظاهری تا زیبایی باطنی در زن به اوج خود رسیده است. زن در صورت و سیرت جلوه جمال الهی است و هرچه زن به کمال نزدیک تر باشد این زیبایی و جمال الهی در او نمایان تر است. چنان که فاطمه زهرا(علیهاسلام) در تمامیت کمال جمال الهی است و زیبایی اش بهشت را معنا و روشنایی خاص می بخشد به گونه ای که همه هستی شگفت زده می شود.
تساوی زن و مرد یا تفاوت از نگاه اسلام و دیدگاه غرب
خطاب به مردان و در کنار آن زنان : إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمٰاتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنٰاتِ وَ الْقٰانِتِینَ وَ الْقٰانِتٰاتِ ... احزاب35،
به آن کس که تسلیم امر خداست به آن کس که مؤمن برآن کبریاست
به آنان که طاعت کنند و دعا عبادت نمایند دور از ریا
به آنان که دارند صدق بیان نیارند جز راستى بر زبان
آرامش گرفتن در کنار زنان : وَ مِنْ آیٰاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوٰاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهٰا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ روم21
وز آیات دیگر که بایست گفت یکى اینکه خلقت نمودست جفت
که با هم بگیرید انس و کنار شود بینتان دوستى برقرار
کسانى که هستند اهل خرد بر این گفته ننهند انگشت رد
انزال وحی به زن : وَ أَوْحَیْنٰا إِلىٰ أُمِّ مُوسىٰ أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذٰا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لاٰ تَخٰافِی وَ لاٰ تَحْزَنِی إِنّٰا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جٰاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ قصص7
چو بر مادر موسى آمد ندا بر او وحى فرمود یکتا خدا
کنون ده به طفلت تو از شیر خویش و گر هم گزندى بیامد به پیش
تو خود کودکت را به دریا فکن دگر وحشت و ترس از دل بکن
نباشى غمین و تأسف مبر به تو بازش آریم بار دگر
ببخشیم بر او نبوت مقام بر او لطف ایزد بگردد تمام
مرد و زن مومن و حیات طیبه : مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیٰاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ نحل97
هرآن کس که صالح شد و راستکار بیاورد ایمان به پروردگار
بر او زندگانى نیکو رسید چو محشور گردد، بگردد سعید
فراتر از اعمال نیکو، خدا بر او نیک اجرى نماید عطا
زن مقرب درگاه الهی : إِذْ قٰالَتِ الْمَلاٰئِکَةُ یٰا مَرْیَمُ إِنَّ اللّٰهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهاً فِی الدُّنْیٰا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ آل عمران45
ملائک بگفتند با او سخن بگفتند آنها بر آن نیک زن
ترا مژده دادست ایزد صریح به عیسى ابن مریم به عیسى مسیح
به دنیا و عقباست با آبرو ز خاصان پروردگارست او
اما تفاوت های جسمی، روانی و احساسی و از نظر تکوینی و تشریعی بین این دو موجود، منشاء تفاوتهای حقوقی و اجتماعی شده هرچند در بسیاری از موارد حقوقی و اجتماعی بین این دو تساوی و بلکه ارحجیت زن حاکم است. .
در قرآن بیان شده که همه مردم از زن و مرد فروع اصل انسانی واحد و اجزای طبیعت یگانه بشری اند که برای تحقق جامعه به همه آنان نیاز است و این امر مخالفتی ندارد با اینکه هریک از این دو گروه را با ویژگی هایی اختصاص داده است،
مانند: اختصاص نوع مردان به شدت و قوت و اختصاص طبیعت زنان به نرمی و عواطف؛ زیرا طبیعت انسان در حیات تکوینی و اجتماعی اش همانگونه که نیازمند بروز شدت و قوت است، به جریان مهرورزی و رحمت نیز محتاج است... (المیزان ج4)
یکی از تفاوت های قراردادی و اجتماعی زن و مرد، حجاب به معنای اصطلاحی و عرفی آن است که اسلام حضور اجتماعی زن را نسبت به مرد با پوشش بیشتری مقید کرده است.
نکته ظریف این که حجاب هرگز به معنای محدودیت زن نیست؛ فلسفه اصلی حکم حجاب، ورود به عرصه اجتماع است و این همان آزاد کردن زن است نه حصر و محدود کردن او، در این صورت نگاه مرد به زن دیگر نگاه جنسیتی نخواهد بود
و لذا حجاب یعنی تغییر نگاه مرد به زن، برای ورود زن به عرصه فعالیت های اجتماعی با پوشش مناسب و غیر تحریک کننده.
اما نقطه مقابل آن، حالتی است که زن برای رفتن به محیط کار، ساعت ها به آرایش می پردازد و در محیط کار نیز آرامش و آسایش فکری را از کارمندان مرد می گیرد، هوس ها را متوجه و جذب خود می کند، شهوت ها را تحریک می نماید
و اتفاقاً اینجاست که نیروی کار و فعالیت هدر می رود و به رکود و استهلاک ثروت می انجامد. از سوی دیگر نیز، از آنجا که چنین زنی در محیط کار، با مردان مختلف سر و کار دارد و آنها را به سوی خود جذب می کند و قلب آنها را می رباید، باعث فاسد کردن اخلاق اجتماع و از همه مهمتر، خراب کردن بنیان خانواده می شود.
لزوم نگاه متفاوت به زن و مرد
قرآن خدمت بزرگی به بشریت و به طور خاص به جامعه زنان کرد و این قرآن بود که انرژی زنان را در تاریخ آزاد کرد و آنان را بدون ظلم به مرد و بدون فرو پاشاندن خانواده و سلب عزت و کرامت زن از حاشیه به متن آورد و در نوع تقسیم کار مصلحت درجه اول را مصلحت زن قرار داد. اسلام تفاوتهای جنسیتی زن و مرد را مد نظر قرار میدهد . بر این اساس ساز و کاری را برای تقویت نهاد خانواده ارائه میکند. نادیده انگاشتن تفاوتهای میان زن و مرد در تمام حوزهها ریشهایترین خشونت علیه زنان است. بی هویتی خانواده، انکار اقتدار پدر و فراموشی نقش مادری مصادیقی است که خشونت علیه زن و خانواده را ایجاد میکند که بستر آن نگاه فمینیستهاست.
خانوادههای معتقد به دین در کشورهای غربی امنیت روحی و روانی بالاتری دارند و ریشه اصلی خشونت اجتماعی علیه زنان در غرب نادیده گرفتن حق متفاوت بودن زن و مرد است. اسلام به زن را فوق العاده متعالی و در نگاه اساسی اسلام، زن از حیث انسان بودن هیچ فرقی با مرد ندارد و به استناد آیات قرآنی، زن و مرد در مسیر تعالی و قرب الهی، کاملاً یکسانند.
خیلی از مشکلات زنان مربوط به مسائل خانواده است مسئله جنسیت در کارکردهای زندگی معنا و مفهوم می یابد و در جایگاه زن و مرد در اسلام، هیچ تأثیری ندارد. همسر خوب می تواند مرد را در جامعه به عنصری مفید و مؤثر تبدیل کند.
مشترکات و تفاوت های مرد و زن را بر اساس آموزه های قرآنی
مشترکات براساس آموزه های قرآنی، حقیقت مرد و زن یکسان است و هر دو از یک نفس ، آفریده شده اند یٰا أَیُّهَا النّٰاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا وَ بَثَّ مِنْهُمٰا رِجٰالاً کَثِیراً وَ نِسٰاءً (نساء 1)
بترسید اى مردم از کردگار که خلق جهان راست پروردگار
همان کردگارى که چون آفرید ز یک شخص کردى شما را پدید
پس از او خدا جفت او کرد خلق که از آن دو تن خاست بسیار خلق
نفس در فرهنگ قرآنی دارای کاربردهای چندی است که از جمله آن ها، همان روان است؛ یعنی روح و جانی که در کالبدی قرار گرفته باشد. بنابراین، مرد و زن از نظر عنصر اصلی تشکیل دهنده انسانیت یعنی روان یکسان هستند. از روان آدمی، مرد و زن همه مردمان آفریده شده اند. و آنچه از تفاوت در مرد و زن یافت می شود، در خلقت ظاهری و فیزیک است که البته در روان نیز تاثیراتی به جا می گذارد. مردان و زنان در اموری دیگر نیز یکسان هستند. (آل عمران 195 نحل79 غافر40)
از جمله برخورداری از اجر و پاداش اعمال نیک. این همسانی به سبب یکسانی در ماهیت انسانی است مرد و زن، در کسب پاداش به واسطه انجام دادن اعمال نیک مساوی هستند و جنسیت هیچ تاثیری ندارد. وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا نساء 124
بلى اهل ایمان چه زن یا که مرد که اعمال نیکو و شایسته کرد
بیاریم او را به باغ بهشت چه نیکوست آرى چنین سرنوشت
به اندازۀ پوستى از رطب نبینند ظلمى ز درگاه رب
مرد و زن همچنین در مالکیت همسان هستند. همچنین مرد و زن در کسب زندگی پاک و طیب بر اثر انجام دادن اعمال نیک، همسان و متساوی هستند.
تفاوت های مرد و زن مرد و زن دارای تفاوت های فیزیکی و مادی هستند که آثار متفاوتی را به دنبال خواهد داشت. هر چند که اسلام با دیدگاه افراطی مشرکان درباره تفاوت ماهوی مرد و زن مبارزه می کند و آن تفاوت ماهوی را نمی پذیرد، ولی تفاوت های واقعی را انکار نمی کند و ضمن پذیرش آن، نقش ها و حتی حقوق خاصی برای مرد و زن قایل می شود. از این رو تفاوت هایی در نقش ها و مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی و نیز در مسایل حقوقی میان مرد و زن قایل است. از جمله این تفاوت ها می توان به تفاوت در خدمت، تفاوت در سهم الارث وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضَى بَعْضُکُمْ إِلَى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثَاقًا غَلِیظًا و چگونه مهر آنان را خواهید گرفت در حالی که هر کدام به حقّ خود رسیدهاید و آن زنان (مَهر را در مقابل عقد زوجیّت و) عهد محکم از شما گرفتهاند. (نساء 21 و11 و 176)،
چگونه بگیرید مهرى که بُد چو هر دو رسیدید برحق خود
که آن همسران از شما مهر را گرفتند، تا عهد یابد بقا
تفاوت در مناصب و اهلیت برای احراز برخی از مشاغل و مسئولیت ها فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَى وَ إِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَ ذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ (آل عمران53 و63)
چو فرزند را زاد گفت اى خدا به من دخترى را بکردى عطا
خدا هست آگه تر از این سخن چرا طفل دختر بزاییده زن
بگفتا که بهر کمک بر حرم نباشند دختر پسر همچو هم
نهادم کنون نام مریم بر او تو این نام را بهر او کن نکو
وى و جمله اطفال او را پناه بدادم به درگاه تو اى اله
سپردم به درگاه تو اى غفور ز شیطان رانده شده از حضور
و گواهی و شهادت ...فَإِنْ لَمْ یَکُونٰا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتٰانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدٰاءِ... یک مرد و دو زن، از هر که (به عدالت) قبول دارید گواه گیرید (بقره 282)
دو مرد ار نباشند در دسترس دو زن با یکى مرد هستند بس
ز هرکس رضایند هر دو طرف بگیرند شاهد براى هدف
خداوند به صراحت در آیاتی از شرایط منصب پیامبری را مرد بودن دانسته لذا هیچ پیامبری از جنس زنان نیست، زیرا این مسئولیتی بزرگ است که زن نمی تواند از عهده آن برآید. از نقش های خاص مردان می توان به نقش پیامبری که بیان شد و مردان در قیامت که برای شفاعت در اعراف می ایستند و این مردان بلند مرتبه هستند که منجی برخی از مردم و بردن ایشان به بهشت می شوند (اعراف46)
وَ عَلَى الْأَعْرٰافِ رِجٰالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیمٰاهُمْ وَ نٰادَوْا أَصْحٰابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلاٰمٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوهٰا وَ هُمْ یَطْمَعُونَ
در اعراف هستند مردان پاک که سیماى آنهاست بس تابناک
برآرند بر اهل جنت ندا که بادا سلامى به روى شما
پس آن اهل اعراف یک همچو روز نگشتند داخل به جنت هنوز
ولى در دل خویش این انتظار کشند و ز شوقند بس بى قرار
حق طلاق : وَ إِذٰا طَلَّقْتُمُ النِّسٰاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لاٰ تُمْسِکُوهُنَّ ضِرٰاراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یَفْعَلْ ذٰلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ بقره230
هرآنگه که گشتید از زن جدا ببایست تا مدت عدّه را
به منزل بدارید او را نگاه به خوبى و نیکى به دور از گناه
و یا اینکه سازید او را رها به اخلاق خوب و به وجهى سزا
نباید اذیت کنید و ستم بر آنها مرانید آزار هم
هرآن کس نماید از این دست ظلم همانا که بر خویش کردست ظلم
و حق مدیریت و سرپرستی زنان در خانه (نساء43) اشاره کرد. الرِّجٰالُ قَوّٰامُونَ عَلَى النِّسٰاءِ بِمٰا فَضَّلَ اللّٰهُ بَعْضَهُمْ عَلىٰ بَعْضٍ ...
به فرمان و دستور آن ذوالجلال زنانند در تحت امر رجال
که بر عده اى داده رب، برترى که سازند بر عده اى سرورى
زنان در قبال مردان حقوقی دارند که بر گردن مردهاست چون سرپرستی را به عهده دارند مسئولیت تام در پرداخت این حقوق دارند . .
بنابراین لازم است تا ثروت بیشتری در اختیار داشته باشند، در حالی که زنان از آنچه ارث میبرند تنها برای خودشان است و هیچ مسئولیتی در برابر خانه و خانواده از نظر تامین هزینه ها و مخارج ندارند. .
همچنین غلبه احساسات در زنان ایشان را به طلاق می کشاند و با کوچک ترین دلخوری از مردی خواهان طلاق میشوند این درحالی است که مردان این گونه نیستند مسئولیت های زن در جامعه را بیشتر متوجه تعلیم و تربیت فرزند و کار در خانه دانسته و انجام کارهای سخت و دور از شأن برحذر داشته و از سوی دیگر با اعطای امتیازات مختلف مانند مکلف نمودن مرد به تامین کلیه مخارج زن به عنوان یک وظیفه و همچنین پرداخت مهریه، پرداخت شیربها و پرداخت نفقه، معیشت و آینده اقتصادی او را نیز تضمین نموده است.
و زن بعنوان مکمل وجود مرد، مسئولیت تامین نیازهای روحی، روانی و تربیتی را بر دوش می کشد، ضمن اینکه با دور اندیشی و دقت فراوان، معیشت و نیاز اقتصادی او را به شکلی دیگر تامین نموده و وی را از هرگونه فعالیت و تلاش برای کسب درآمد بی نیاز ساخته است.
عمل به تاکید و توصیه های اسلام برای تقبل وظایف متناسب با شرایط و شئونات، توسط هریک از دو جنس زن و مرد، خود به خود تفاوت هایی را آشکار خواهد نمود که این تفاوت ها، تنها بیانگر اراده خلقت در آفرینش این دو موجود می باشد.
نادیده گرفتن تفاوت ها، عامل ناهنجاری ها
پذیرش تساوی در اصل ماهیت به معنای انکار تفاوت ها نخواهد بود زیرا انکار تفاوت ها به معنای تداخل در نقش ها و مسئولیت ها و از میان رفتن بنیاد خانواده و انسانیت و جامعه سالم است. اینکه در برخی از کشورها تفاوت ها نادیده گرفته می شود و مرد و زن اختیار طلاق را دارند و یا هر دو مسئولیت تامین مخارج زندگی را به عهده می گیرند، موجب شده است تا خانواده ها از هم فرو پاشد و جامعه از حالت اعتدال و تعادل خارج شود و با بحران های گوناگون اجتماعی مواجه شود
معیارهای رعایت عدالت بین زن و مرد کدامند ؟
همیشه عدالت به معنای تساوی نیست نباید انتظار داشته باشیم که چون می خواهیم مانع از تضییع حقوق زنان شویم و عدالت را رعایت کنیم پس باید صرف نظر از ضرورت و نیازهای واقعی مادی و معنوی زن یا مرد، مساوات را به طور کامل و بدون توجه به ویژگیهای هر کدام بین آنها رعایت کنیم. زیرا نیاز هریک از آنها تابع شرایط مختلف جسمی، روحی، محیطی و سایر مولفه های خاص خود می باشد و درست به همین دلیل است که انتظارات جامعه از هریک از این دو نیز، متناسب با شرایط آنان متفاوت است. .
در اسلام مسئولیت خطیر و سنگین تربیت و نگهداری فرزند بیشتر متوجه زنان است
و از این طریق بخش قابل توجهی از وظایف اداره و هدایت جامعه بعنوان یکی از تأثیر گذارترین عوامل، به طور غیر مستقیم به آنان سپرده شده.
در آیه 38 همان سوره نیز می فرماید: و آنچه که خداوند با آن شما را بر یکدیگر برتری داده، تمنا نکنید، برای مردان بهره ای است از آنچه کسب کرده اند و برای زنان نیز بهره ای است از آنچه به دست آورده اند، از خدا بخواهید که از فضل خود به شما عنایت کند که خداوند به همه چیز دانا است.
به عنوان نمونه: استقامت، تحمل، بردباری، مهر و محبت، عاطفه، استعداد تعلیم و تربیت و بسیاری از دیگر ویژگیها در زن، و متقابلاً شجاعت، سخاوت و سیاست و قدرت بدنی را در مرد برتری داده است و همین خصوصیات سبب گردیده تا مرد حضور پر رنگ تری در اجتماع داشته و سهم بیشتری را در مقابله با خطرات و تهدیدات اجتماعی پذیرا باشد و این نیز نشانه دیگری از عنایت اسلام به زن است. خیر و صلاح هر یک از دو جنس زن و مرد در آن قرار دارد که هر یک به ایفای نقش خود پرداخته و از حضور و ورود غیر ضروری به فعالیت های نا متناسب با شرایط خود، اجتناب نمایند زیرا مطمئناً زیان این تداخل در دراز مدت بسیار فراتر از نتایج مثبت آن است.
نقش جنسی زن و مرد ؛ اشتغال
امام علی(علیه السلام) : لا تَملِکُ المرَاهِ مِن امَرها ما جاوَزَ نَفسها فَأن المَرأَه ریحانَه ُوَ لَیسَت بِقَهرمانه کاری که برتر از توانایی زن است به او وا مگذار، که زن گل بهاری است، نه پهلوانی سخت کوش. (نهج البلاغه نامه13) .
تعبیر قرآنی معاشرت به معروف وَ عٰاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللّٰهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً (نساء19)
نمایید رفتار با عدل و داد به خلق خوشى کان پسندیده باد
چو مقبول طبع شما نیستند چو در پیش و نزد شما زیستند
(مبادا کراهت کنید آشکار بگیرید خود حالت انزجار)
چه بسیار چیزى شمارید بد ولى حق، در آن خیرها مى نهد
این آیه یکی از بهترین تعابیر است رعایت تناسب و سازگاری را بیان می کند (المیزان ج4ص552)
دختران پس از پایان یافتن تحصیلات و به پیروی از بقیه، در بیرون از منزل مشغول به کار میشوند. گروهی نیز، به تقلید از کشورهای غربی و تحت تأثیر اندیشه های فمینیستی (تفاوتی از جهت جسمی و توان برای زن قایل نیستند) و در راستای برقراری این تساوی، به رقابت با مردان در صحنه های گوناگون زندگی از جمله رقابت در بازار کسب و کار برخاستهاند. متاسفانه عدهای کار و فعالیت در خانه را نشانهی ناتوانی یا حقارت زن می دانند. این افراد با نگاه به زندگیهای ناموفق پیرامون خود و فشارها و تلخی هایی که زنان در این خانواده ها متحمل می شوند، بدون توجه به ریشههای واقعی این ناکامیها، خانهداری زنان را عامل بدبختی، و اشتغال را تنها راه رهایی از این مشکلات میدانند.
بخش 5 : زن و سیاست، دخالت زن در سیاست
1. بیعت زنان با پیامبر(صلی الله علیه و آله)
در اسلام مداخله زن در سیاست به طور کلی مانعی ندارد، چرا؟ برای این که ما میبینیم قرآن همانطور که از بیعت مردان یاد کرده از بیعت زنان هم یاد کرده است یَا اَیُّهَا النَّبِیُّ اِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلىٰ أَنْ لاٰ یُشْرِکْنَ بِاللّٰهِ شَیْئاً (ممتحنه10)
الا اى پیمبر چو جمعى زنان به بیعت بیایند از مؤمنان
تو در آن زمان اى نبى رسول بدان شرط ایمانشان کن قبول
2. بیعت با علی(علیه السلام) تاریخ، بیعت بر خود خلافت را نشان میدهد در مسئله خلافت که میآمدند بیعت میکردند آن رسما به منزله رأی دادن به خلافت بود و در آنجا زنها هم شرکت میکردند مخصوصا درباره بیعت با حضرت امیر در نهجالبلاغه جملهای هست که نشان میدهد زنان هم با حضرت امیر بیعت کردند. دست نهادن در تشت آب و ....
3- داستان ملکه سبا یکی از قصههایی که قرآن نقل کرده است داستان ملکه سباست. بدون این که انتقادی هم کرده باشد که چرا اینها زنی را پادشاه خودشان قرار داده بودند. این خودش میرساند که قرآن با این موضوع مخالف نیست .
سوء جابه جایی زن و مرد برای نقش آفرینی در جامعه :
1- بدیهی است با شکسته شدن قبح روابط منطقی و متعادل بین زن و مرد که همواره مورد تاکید اسلام قرار داشته، به تدریج مرزهای حجب و حیاء، بین آنان نیز از بین رفته و به این شکل معضلات اخلاقی بیش از پیش ترویج خواهد یافت .
2- اولویت یافتن حضور زنان بر مردان در بسیاری از موارد حتی در مواردی مانند؛ تحصیل که حق مسلم هر زن و مرد است اگر متعادل و منطقی نباشد می تواند، در دراز مدت آثار زیانباری به دنبال داشته باشد که در این مورد مهمترین اثر آن حذف یا کاهش فرصت های شغلی برای کسانی است (مرد) که از نگاه اسلامی مسئولیت تأمین معاش خانواده را برعهده دارند. .
3- طبیعی است چنانچه قرار باشد زن بی هیچ دلیلی وظیفه اصلی خود را رها یا به جای ایفای نقش مربوطه، به دنبال کسب درآمد و استقلال مالی باشد، دامنه توقعات در هر دو طرف افزایش یافته و بروز اختلافات احتمالی تشدید خواهد شد. این موضوع علاوه بر آثار مخرب روانی در خانواده و جامعه، میزان رجوع زنان بمراکز حقوقی و انتظامی را تشدید می نماید که خود می تواند پیامدهای جانبی دیگری مانند؛ فروپاشی، افزایش میزان طلاق و از هم پاشیدگی کانون خانواده را در پی داشته باشد.
4- با ایجاد فاصله بین اعضای خانواده، کانون گرم خانواده نیز متزلزل و بتدریج مشکلاتی مانند: انزوا طلبی و یا دوست پذیری افراطی فرزندان و افت تحصیلی آنان رخ می نمایاند و بر میزان سایر جرائم اجتماعی مانند: بزهکاری و فرار جوانان از خانه نیز افزوده خواهد شد.
5- با اشتغال زن در محیط خارج از خانه و واگذاری تربیت فرزندان به مهد کودک ها و کودکستان ها و محروم کردن آنان از عشق و محبت مادری که بخش عمده آن در دوران طفولیت و تنها در آغوش پر مهر مادر کسب می شود، نه تنها فرزندان، بلکه در دراز مدت تمام اعضای خانواده و حتی جامعه از عواقب ناهنجار آن، متأثر میکند.
6- نتیجه دیگر پرداختن زن به فعالیت های غیر ضروری در خارج از خانه، ایجاد آشفتگی و بی نظمی در محیط داخلی خانه که زن مدیریت آن را برعهده داشته و همچنین بروز سوء تغذیه و بعضاً بیماری های ناشی از تغذیه نادرست در اعضای خانواده است، زیرا به تدریج غذاهای آماده و نامرغوب موجود در بازار، جایگزین غذاهای کیفی و سالم خانگی خواهد شد.
7- اگر چه در ظاهر با اشتغال زن در خارج از خـانه، منبع درآمد جدیدی به درآمـدهای قبلی خانواده افـزوده می شود،
بخش 6 : حجاب حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام
چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام "حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علیعیه السلام : نقل فرمود که، روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود: چرا از او رو میگیری، او که تو را نمیبیند؟ فاطمه عرض کرد: او مرا نمیبیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمیبیند ولی بوی مرا که حس میکند. رسول خدا فرمود: شهادت می دهم که تو پاره تن منی.
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید: نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟ اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید.
فاطمه فرمود: نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد. وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود: فاطمه پاره تن من است
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید: بهترین کار برای زنان چیست؟ فاطمه علیهاسلام پاسخ داد: بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند . رسول خدا فرمود: فاطمه پاره تن من است
رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی .
فاطمه علیها سلام میفرماید: هیچ کس نمیداند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد .
روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود: چه بد است این تختههایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن میگذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است .سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبهدار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد.
حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فاطمه فرمود: سَتَرتَنی سِترُکَ الله، مرا پوشانده ای، خداوند تو را بپوشاند (تابوت محمل گونه، از آن زمان پدید آمد)
منابع : بحارالانوار، ج 43، صفحات 91 و 93 و 54 و 81 و 189
سیره حضرت فاطمه زهرا(علیهاسلام) در رعایت حجاب اسلامی و عفاف
حضرت زهرای اطهر(علیهاسلام) بانوی بزرگواری که مظهر کمالات الهی و برترین اسوه انسان ها به ویژه زنان می باشند، از نظر عفاف و حجاب الگوی بی نظیری هستند که با دقت نظر در سیره و زندگانی آن حضرت به اوج عظمت ایشان در همه عرصه ها، به ویژه حیا و عفت و حجاب، می توان پی برد. ایشان همان کسی است که زن نیکو و شایسته را زنی می داند که مردی را نبیند و مردی او را نبیند. و شرم و حیا و عفت آن حضرت به قدری بوده که حتی در حضور مرد نابینا خود را محفوظ داشت.
آن تجسم حیا و عفت، تا ضرورتی نبود، به میان جامعه نمی آمدند، اما در مواقع حساس و ضروری، در اجتماع حضور می یافتند و در مسایل سیاسی و اجتماعی شرکت می کردند؛ به ویژه در مسئله ولایت امیرالمؤمنین و به یغما رفتن فدک، در مجامع عمومی به مناظره می نشستند و از حق خویش دفاع می کردند و در عین حال هرگز از پرده عفاف و حجاب بیرون نمی رفتند.
آن حضرت زمانی که برای خواندن خطبه فاطمیه عازم مسجد می شوند بر روی روسری اش چادر سر می کند، برخلاف تصور برخی که می گویند: چادر را ایرانی ها باب کرده اند، بلکه ابن ابی الحدید مفسر نهج البلاغه صدها سال پیش نقل کرده و در تاریخ نیز مضبوط است
در این رابطه نقل می کنند هنگامی که برای حضرت ثابت شد فدک غصب گردیده در حالی که لباس های بلندی که تمام بدن ایشان را پوشانده بود، سپس آرام آرام راه میرفت که مبادا چادر عقب نرود. وارد مسجد شدند و در جایگاهی قرار گرفته که پرده ای بین زنان و مردان حایل بوده و مردان، حضرت را نمی دیدند. این نشان می دهد حضرت حتی در میدان مبارزه نیز به عفاف و حجاب اسلامی بسیار مقید بوده اند.
چنین بانوی باعظمت و بی نظیری را به حق می توان با شخصیت ترین، اجتماعی ترین و در عین حال عفیف ترین انسان ها دانست که باید ایشان را سرمشق خویش در تمام راه و رسم زندگی قرار داد .
حضرت زهرا(سلام الله علیها) الگوی انسان کامل است
خداوند پیامبران را تنها در همان زمینه و روش موفق آمیزشان مورد تجلیل و الگوبرداری معرفی می کند و از الگوبرداری در سایر موضوعات و مسایل باز می دارد. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از جمله الگوهای معرفی شده از این خاندان است که در آیات سوره انسان به عنوان برترین الگوی کامل در میان زنان مطرح می شود و از مؤمنان از زن و مرد خواسته شده تا از ایشان پیروی کنند و او را الگوی کامل خود در ایمان و رفتار قرار دهند
نگاهی گذرا به گزارش قرآن از بینش و نگرش فاطمه(سلام الله علیها) نشان می دهد که وی زنی کامل در همه حوزه هاست و به سادگی قابلیت پیروی از ایشان وجود دارد. وی دارای عفت و حیا بود که ملکه ای نفسانی است و شرم و حیای وی به گونه ای است که با نامحرمان، هم کلام نمی شود ولی این حیا موجب نمی شود تا از مسئولیت اجتماعی خود باز ایستد و برای مبارزه به میدان نرود و حقوق خود و شوهرش را استیفا نکند
آن حضرت در عمل اجتماعی وارد می شود و با آن که به خودسازی از راه روزه ادامه می دهد، به دیگرسازی نیز توجه دارد و درد افراد جامعه را درد خویش می شمارد و در مقام ایثار، غذاهای خود را به کافر حربی می دهد که اسیر شده و یا غذای خویش را به فقیران و مستمندان جامعه می بخشد. چنین رفتاری قابل پیروی همگانی است. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ارزش زن را در دست یابی به کرامت و شرافت انسانی می داند و عرضه تن و بدن را نه تنها آزادی نمی داند، بلکه عاملی برای تعرض به ساحت امنیت روحی و اجتماعی خود برمی شمارد. به این معنا که برخی از آزادی ها را عین اسارت زن می داند؛
زیرا اگر زیبایی های جنسی و جنسیتی زن آشکار و شناخته شود، احتمال تعرض از سوی بیماردلان اجتماعی وجود دارد و ضریب امنیتی وی کاهش می یابد. از این رو خود را به حجاب تن، افزون بر حیا و عفت روح می آراید تا این گونه کرامت و شرافت خویش را حفظ کند، بی آن که کوچک ترین تعرضی به حقوق انسانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وی شده باشد. حجاب، راهکار امنیتی بیشتر زنانی که از سوی بیمار دلان مورد تعرض قرار می گیرند، کسانی هستند که زیبایی های زنانگی خویش را آشکار ساخته اند.
بنابراین حجاب در حقیقت یک راهکار امنیتی است که زنان با به کارگیری آن، هم از آزادی های واقعی در جامعه سود می برند و هم از تعرض بیمار دلان در امان می مانند. از این رو قرآن در تعلیل لزوم حجاب از سوی زنان، به عدم شناخته شدن و عدم اذیت اشاره می کند.
احزاب59 رفتار خاندان اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نشان می دهد که ایشان با رهایی از بند بردگی علایق دنیوی، هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی، به مرتبه آزادگی واقعی رسیده اند و در همه صحنه های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی حضوری واقعی و جدی دارند.
این گونه است که حضرت فاطمه(علیهاسلام) و هم چنین دختران گرامی اش(علیهاسلام) در همه صحنه های حساس تاریخ ساز عصر نخست اسلامی حضور دارند و مسئولیت های اجتماعی، آنان را از مسئولیت خانوادگی و تربیت فرزند و شوهرداری باز نمی دارد .
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در میدان های جنگی در کنار امیرمؤمنان و پدرش علیهم السلام حضور می یابد و هنوز مسجد فاطمه(علیهاسلام) در کنار شهر مدینه در جنگ احزاب و خندق وجود دارد که بیانگر این حضور حتی در عرصه نظامی و پشتیبانی از نیروهای رزمنده است. همکاری در کارهای خانه و مدیریت آن و رایزنی با پیامبر(صلی الله علیه و آله) در امور خانه و خانواده، بخشی از گزارش هایی است که در روایات بسیار آمده است. بنابراین شناسایی این رفتارها و تحلیل آن می تواند زمینه ای برای الگوسازی درست از شخصیت زن کاملی چون حضرت فاطمه(علیهاسلام) برای نسل های امروز و فردای جامعه باشد که این مهم باید از سوی عالمان دینی با مراجعه به روایات معتبر و آیات قرآنی صورت گیرد
دامنه عفاف حضرت به میزانی است که حتی از فردی کور و نابینا حجاب می کند. حضرت فاطمه از جهت عفاف در کمال اوج است و زن مسلمان اگر بانویی چون حضرت فاطمه دارد باید از او تبعیت کند نه از دیگران. آری، اینکه حدی کمتر از آن را مراجع تقلید و فقها اجازه دادند، بدان خاطر است که عسر و حرجی در میان نباشد و کسی به خاطر احساس در بند بودن، خویشتن را گرفتار نبیند وگرنه برای آن کس که خواستار حفظ عفت است و می خواهد همگام حضرت فاطمه باشد چاره ندارد جز آنکه این چنین بیندیشد و عمل کند.
زینتهای آن حضرت
توصیه و دستور اسلامی این است که زن، خود را زینت کند ولی برای شوهر. متجمل باشد ولی در خانواده و برای همسر. اسلام آن را یک وظیفه برای زن می داند و لذات پدید آمده از آن را لذاتی مشروع و حلال. در آنچه که مربوط به بیرون است اسلام اصرار دارد که زن متجمل نباشد، خود را به بویی خوش نیاراید، لباس شهرت نپوشد، در وسط خیابان راه نرود، از کفش و پای او صدایی برنخیزد
و... حضرت فاطمه(سلام الله علیها) این چنین بود و در تمام مدت عمر چنان عمل می کرد. روایات ما سخن از این دارند که حضرت فاطمه خود را برای همسر خویش آراست و حتی در یکی از جنگهای صدر اسلام که علی به سلامت از جنگ بازمی گشت حضرت خود را آرایش کرد و به استقبال علی رفت و این لذت حلالی است که اسلام بر آن صحه گذارده و بانوی اسلام بدان عامل است
در عین حال این سخن پیامبر : یا فاطمه ما من امرأة تزینت حسنه ای فاطمه زنی نیست که خود را بیاراید، و خَرَجتُ مِن بَیتها باِحسَن مَلبوس از خانه خود با زیباترین پوشش خارج شود، حَتّی یَنظُر ُاِلَیهَا النّاس و در پی آن در دید و منظر مردم قرار گیرد، الا لعنها ملائکه السموات السبع و الارضین جز آنکه فرشتگان آسمان هفت گانه و زمینها بر او لعنت فرستند، و کانت فی غضب الله حتی تموت، او همچنان در خشم و غضب خداست تا بمیرد، و یمور بها الی النار و فرمان می دهد او را در دوزخ اندازند.
نقش و نحوه حضور حضرت فاطمه(علیهاسلام) در مسائل اجتماعی
از نگاه دخت گرامی پیامبر (صلی الله علیه و آله)، والاترین و برترین افتخار زن عصمت، عفت، طهارت و تقوا و تربیت فرزندان متعهد و مومن است، همان گونه که دامان پاک او مهد پرورش فرزندانی است که تداوم حیات اسلام مدیون ایثار و فداکاری آنان است و این موضوع تا آنجا در وجود مبارکش عمق یافته و ریشه دوانده که خود در پاسخ به سوال رسول گرامی(صلی الله علیه و آله) که خطاب به یاران خود می پرسند، زن در کجا به خدای خود نزدیک تر است ؟ و آنها در جواب باز می مانند، می فرماید زن آنگاه به خدایش نزدیک تر است که در خانه خویش باشد
بانوی بزرگ اسلام در حالی که بر اولویت ایفای نقش زن در خانه تاکید داشتند و با تقسیم کار خانه با حضرت علیعلیه السلام مسئولین انجام بخش عمده کارهای خانه را بر عهده گرفته بودند، در عین حال در خانه و در نزد پدر گرامیش همت فراوانی را برای کسب علم و دانش به کار می بردند و هر کجا که ضرورتی ایجاب می کرد نیز، فعالانه در مسائل اجتماعی و حتی دفاع از اسلام مشارکت می نمودند. هم او که حاضر نمی شد که مرد نا محرمی صدای او را بشنود و یا بدون حجاب حتی در مقابل یک مرد نابینا حاضر شود،
یک روز در کنار پدر بزرگوار و همسر گرامیش در جنگ احد مرهم بر زخم مجروحین می گذارد و پس از آن با پرستاری از پیامبر (صلی الله علیه و آله) به زخم های او در این جنگ التیام می بخشید، روزی دیگر و در جایی دیگر به مزار پدرش می شتابد و مـــردم را بدآنجا می کشاند و بـا استفاده از این فرصت حرف دل خود را که حاکـی از ظلم ظالمان بر او و همسرش بود، را بر آنان باز می گوید و آنگاه که برای جلوگیری از تداوم مبارزه حق طلبانه اش با محروم ساختن او از خمس غنائم و یا غصب ناروای فدک، مانع از بهره برداری وی از این موقعیت می شوند، بسیار مجدانه احقاق حق خود را دنبال می کند
و در موردی از موقعیت اولین شعارگوی اسلام یعنی بلال و بزرگ ترین شعار اسلامی یعنی اذان برای بیان حق بهره می برد و در تداوم این حرکت هوشمندانه و حتی در بستر مرگ نیز در جمع زنانی که به ملاقات جسم بیمارش آمده اند،
در خطابه ای آتشین نا جوانمردی و ظلم همسران آنها را افشاء و روح خفته آنان را منقلب و به دنبال آن وجدان غفلت زده جامعه را بیدار می نماید و متعاقب آن به هنگام ملاقات با کسانی که سراسیمه از این بیداری عمومی، مجددا به ملاقاتش آمده اند، جفای ظالمان را یادآور و آنان را به شدت مورد نکوهش قرار می دهد .
ظلم ظالمان و مبارزه او در راه حق، کار را تا به آنجا می کشاند که او در مسجد خطبه ای غراء سر می دهد و با افشای ظالمان، حق خود و ولایت را مطالبه می نماید و آنگاه که تداوم این وضعیت ناگوار او را مجبور می سازد تا در کنار دروازه شهر در مقابل مردم بنشیند و آنان را با پلیدیها و شقاوتهای حاکمان وقت آشنا سازد،
شجاعانه اینگونه عمل می کند و حتی آنگاه که ظالمان بـرای جلوگیری از این افشاگریها، درختی را که فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در خارج از مدینه در پناه سایه اش می نشست و بر ظلمی که بر او و خانواده اش روا شد بود، می گریست را قطع کردند،
از این حرکت روشنگرانه باز نایستاد و ناچار علی (علیه السلام) سایبانی را برای او برپا می سازد، سایبانی که بیت الاحزانش نامیدند و آثار آن همچنان برجاست
علی رغم تمام این مشکلات، او که با کمترین امکانات، زندگیش را آغاز کرده است، همواره با ساده زیستی و قناعت فراوان در زندگی، تمام همتش را برای تربیت فرزندانش بکار می گیرد، زیرا که نیک می داند، بزرگ ترین و موثرترین سهم و نقش او در جامعه، تربیت فرزندان صالحی است که سربلندی و اقتدار جامعه اسلامی را تضمین خواهند نمود و اینگونه بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در باره او فرمود : دخترم فاطمه سیده و بزرگ زن برتر، از زنان دنیا و آخرت است (کتاب بانوی اول ص 72)
زنان زهرایی
زن در خانواده و جامعه، واجد شخصیت محوری است. گزاره های تکوینی و قوانین تشریعی نیز مؤید آن است که زن، جلوه جمال خداوندی است و بر جلوه های جلال حق، مسبوق است. وقتی سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در احترام به حضرت زهرا(سلام الله علیها) را می بینیم که چگونه در مقابل دختر بزرگوار خویش میایستد، به استقبالش می شتابد، او را به جای خود می نشاند، دستش را می بوسد و فَداها اَبوها می گوید، به عظمت مقام زن در نزد خدا و رسول او پی می بریم .
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مقامی نیست که فقط از باب بروز عواطف انسانی به این تکریم ها اقدام نماید؛ وَ ما یَنطِقُ عَنِ الهَوی اِن هُوَ اِلّا وَحیٌ یُوحی.
نگفتست هرگز سخن بر هوا
کلامى که او مى نماید بیان فقط هست وحى خداى جهان
هر کلمه و هر حرکت رفتاری پیامبر، مأخوذ از وحی الهی است. جوهره وحی نیز ابلاغ «پیام» است. پس پیام این عبارات و رفتارهای اکرام آمیز نسبت به حبیبه حق و شفیعه حشر، حضرت انسیه مرضیه سلام الله علیها چیست؟ یکی والایی مقام و منزلت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در نزد خداوند متعال است و دیگری عظمت شخصیت زن در نزد خدا، قرآن و عترت (علیهم السلام). حتی بسیاری از بزرگان از لقب معروفی که نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) به دخترشان عطا فرموده بودند؛ اُمُّ اَبیها در شگفتند.
همان گونه که در هجوم سختی ها و اتهامات و آزارها از سوی مردم، فاطمه(سلام الله) پناه پدرش بود، مادرگونه، غبار اندوه از سیمای آسمانی رسول خدا می زدود.
با عطف به این مقامات و ارزشی که دین اسلام برای زن قائل است، بانوان گرامی میهن مان مادرانه و مهربانانه پذیرای پدیده الهی انقلاب اسلامی شدند و آن گونه اندیشیدند و عمل کردند که ما دیدیم و دنیا دید؛ به طوری که امام خمینی فرمودند اگر زنان در این نهضت همکاری نمی کردند، انقلاب پیروز نمی شد.
در اینجا نیز زنان، نقش مضاعفی نسبت به مردان داشتند، هم خودشان پیشتاز مبارزات بودند و هم به واسطه وجود آنان بود که مردان، گام در عرصه ایثار می گذاشتند و اگر روحیه مقاومت و شجاعت در میان زنان ما نبود بطوری که حتی یک یا چند فرزند خود را تقدیم انقلاب می کردند و خم به ابرو نمی آوردند.
یقیناً خانواده آنان نیز رغبتی به قیام و مبارزه نمی یافتند و این گونه در راه فتح و پیروزی انقلاب اسلامی، استوار نمی بودند؛ و این همه منبعث از آن بود که بانوان عزیز به عمق والایی مقام زن در مکتب اسلام وقوف یافته و عجز مکاتب غیر اسلامی در استیفای حقوق زنان را به عینه مشاهده کرده بودند. و از این رو خالصانه و بی دریغ در راه حاکمیت دین و محو موانع این حاکمیت مقدس، تلاش می کردند و خون دل ها می خوردند و یقیناً این بزرگواران در این راه روشن، حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها را الگوی خویش قرار داده و خواهند داد؛
و آیت الله خامنه ای، در وصف منزلتش فرمود؛ حضرت زهرا فرشته نجات انسان ها در طول تاریخ است.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جهان بینی و اندیشه ای ماندگار
جایگاه ویژه زنان و تأثیرگذاری آنها در امور مختلف بر هیچ کس پوشیده نیست، پشت سر همه این تحولات و دگرگونی ها نقش و شخصیت زن نهفته است که در اغلب موارد به صورت پنهانی ایفای نقش می کند و لذا با توجه به این موضوع می توان اذعان داشت که زن از عناصر مهم و اولیه تاریخ بشر بوده و هست .
بر این اساس می توان گفت شخصیت بی نظیر و ممتاز فاطمه زهرا سلام الله علیها در قالب یک شخص تعریف نمی شود، بلکه حضرت به اعتبار ویژگی های منحصر به فرد خود یک جهان بینی، فرهنگ و اندیشه ماندگار و تأثیرگذار است که ابعاد مختلف بشر و جامعه را تحت تأثیر خود قرار می دهد. یکی از نیازهای مهم بشر از لحاظ اجتماعی و تربیتی، الگوسازی و الگوپذیری می باشد، باتوجه به اینکه نسل ها ارتباط خود را با الگوها به صورت مستقیم از دست داده اند، بنابراین ارتباط نسل های آینده با الگوهای گذشته کار ساده ای نیست و این مسئله نیازمند یک شناخت عمیق و شناسایی ویژگی های رفتاری از الگو می باشد.
توصیف فاطمه(علیهاسلام) در بیان فرزندش امام خمینی(ره) تمام حقیقت زن
تجلی گاه کمال در اندیشه امام، فاطمه زهرا سلام الله علیها بانویی است که تمامی ابعاد انسانی در او جلوه کرده و همه حقیقت زن، در او تجلی نموده است؛ فرشته ای است به صورت انسانی که همه کمالات در او جمع آمده است: تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا سلام الله علیها جلوه کرده و بوده است ... یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان با تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان ... تمام هویت های کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام در این زن است. امام معتقد است که انسان، موجودی متحرک است که می تواند از نازلترین مرتبه انسانیت که همین صورت طبیعی و مادی او است، حرکت کمالی خویش را آغاز کند
و تا مرتبه غیب و فنا در الوهیت، سیر معنوی خود را ادامه دهد. برای صدیقه طاهره سلام الله علیها این مسائل، این معانی حاصل است. از مرتبه طبیعت شروع کرده است، حرکت کرده است، حرکت معنوی، با قدرت الهی، با دست غیبی، با تربیت رسول الله صلی الله علیه و آله مراحل را طی کرده است تا رسیده است به مرتبه ای که دست همه از او کوتاه است... از آنجا که این بانوی بزرگوار، الگوی هدایت و کمال برای همگان است، بایسته است با تاسی به سیره نورانی آن فرشته بهشتی، قدم در راه کمال بگذاریم و فضایل انسانی پوشیده خویش را آشکار کنیم و چشم تعلق از طبیعت و مادیات برگیریم و سرحلقه دل را به آستان «خلیفه اللهی» بیاویزیم و به منزلت واقعی خویش دست یابیم. فاطمه سلام الله علیها آمد تا راه کمال و جمال انسانی را فراسوی ما بگسترد و زندگی سرشار از اخلاق و معنویت، و بصیرت و طهارت را برای بشریت به ارمغان آورد.
افتخار بشریت آنچه در خصوص دخت مکرم نبی اعظم، مایه مباهات برای مسلمانان و باعث افتخار برای بشریت است،
این است که این بانوی معظم در کمال سادگی و قناعت زیست؛ اما والاترین فرزندان و پاک ترین سلاله ها را به عالم انسانی عرضه داشت. فاطمه سلام الله علیها نه تنها به زنان، بلکه به همه مردان عالم آموخت که دل به دنیا نبندند و در جستجوی طهارت و بصیرت باشند تا کمال انسانی شان و حقیقت الهی شان آشکار شود
بانوی دو عالم، در حجره ای کوچک و خانه ای محقر، انسان هایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلا می درخشد. صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوه گاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است...
این کوخ نشینان در کوخ محقر در ناحیه معنویات آنقدر در مرتبه بالا بودند که دست ملکوتی ها هم به آن نمی رسد.
بخش 7 : الگوهای مدیریتی زنان در قرآن
یکی از موضوعات مهمی که در قرآن از آنها سخن به میان آمده، زنانی هستند که در خلال رویدادهای تاریخی و قصص قرآنی معرفی شده اند. گروهی از این زنان چهره ای خوب و برخی نیز چهره ای بد داشته اند و به نوعی هر کدام نقش های حساس مدیریتی نیز عهده دار بوده اند .
قرآن کریم با بیان نقش این زنان در دو قطب مثبت و منفی و ارائه سرگذشت آنها می خواهد که این زنان هم مایه سرمشق باشند و هم مایه عبرت، سرمشق از زنان پارسای نام آوری که منشا دگرگونی های مثبت بوده اند و عبرت از زنان بی ایمان که موجب انحطاط فضیلت انسانی و بدنامی خود و گرفتاری دیگران گردیده اند.
با این حال باید اذعان کرد که زن مسلمان ایرانی امروز سنگربان ارزش های والای اسلامی در برابر وضعیت جاهلی و بی بندوباری دنیای غرب است و باید با تقویت روحیه اسلامی و پیشتاز شدن در میدان علم، فرهنگ، سیاست و تمامی مسائل اجتماعی از حصار مستحکم فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی محافظت کنند.
در داستان های تاریخ قرآن، زنان برگزیده و شایسته، کسانی هستند که در فراست و هوش سرشار و در توانایی بر درک حقایق بسیار دشوار و حل مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی به منزلت بالایی رسیده بودند. یکی از شاخص های الگوسازی مدیریتی زنان از دیدگاه قرآن، قصص قرآن و رویدادهای تاریخی قرآن است.
قرآن در خلال این وقایع مهم به معرفی زنانی پرداخته است که در حرکت تبلیغی و ارشادی انبیا (صلوات الله علیهم) نقش آفرینی کرده اند. یکی از الگوهای حکومت و زمامداری زنان در عرصه سیاسی که در قرآن مطرح شده بلقیس ملکه سبا می باشد.
بلقیس زنی خردمند و مال اندیش بود که فعالیت های اجتماعی و سیاسی و کشورداری از تجربیات بالایی برخوردار بود و این موجب سلامت رای و روشن بینی او شده بود. او دعوت یکتا پرستی را پذیرفت و با تمام قدرت و شوکت تسلیم حق شد. عکسالعمل ملکه سبا در برابر نامه حضرت سلیمان است; بانویى که اداره امور مملکت را بر عهده دارد، بالاترین مقام سیاسى یک کشور و داراى عظمت و حشمت و جاه و جلال است، با این نامه چگونه برخورد خواهد کرد و چگونه تدبیر و تصمیمگیرى مىکند؟
سلیمان به بلقیس فرمود: آیا تخت تو اینچنین بود و خواست تا سؤال را کاملا ناشناخته کند. ملکه سبا در جواب گفت: گویا همان است و بدین وسیله خواست تا از سبک مغزى و تصدیق بدون تحقیق اجتناب کند. در ابتدا امر نامه را براى بزرگان ملکتخود مىخواند. سپس با درباریانش به مشورت مىپردازد و به آنها مىگوید: قٰالَتْ یٰا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مٰا کُنْتُ قٰاطِعَةً أَمْراً حَتّٰى تَشْهَدُونِ نمل32
ز درباریان کرد آنگه سؤال مرا رهنمائى کنید اى رجال
که بى مشورت با شما هیچگاه نپیموده ام تا کنون هیچ راه
قٰالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِیدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُرِی مٰاذٰا تَأْمُرِینَ نمل33
بگفتند ما را بود اقتدار که با او بجنگیم در کارزار
کنون راه تصمیم مى ساز تنگ ره صلح پوییم یا راه جنگ
قٰالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذٰا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهٰا وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهٰا أَذِلَّةً وَ کَذٰلِکَ یَفْعَلُونَ 34
بگفتا چو شاهان هجوم آورند همه کشور و ملک از هم درند
کسى کاو عزیزست و باشد جلیل بگیرند و سازند او را ذلیل
چو در چنگ دشمن فتد سرزمین بدین شیوه پویند راهى چنین
از ظاهر کلام درباریان بر مىآید که آنان میل داشتند جنگ کنند و چون ملکه هم همین را فهمیده بود، نخستبه مذمت جنگ پرداخت و در پایان راى خود را ارائه داد . اول گفت: جنگ عاقبتى جز غلبه یکى از دو طرف و شکست طرف دیگر و فساد قریهها و شهرها و ذلت عزیزان آن ندارد. به همین دلیل نباید بدون تحقیق اقدام به جنگ کرد. باید نیروى خود را با نیروى دشمن بسنجیم، اگر تاب نیروى او را نداشتیم، تا آنجا که راهى به صلح داریم، اقدام به جنگ نکنیم، مگر اینکه راه منحصر به جنگ باشد و نظر من این است که هدیهاى براى او بفرستیم، ببینیم فرستادگان ما چه خبرى مىآورند، آنگاه تصمیم به جنگ یا صلح مىگیریم . در آیات فوق استدلالها، دور اندیشىها، متانت راى و سیاستى محکم و منطقى که دو بازوى سیاستخارجى و داخلى را در خود دارد به چشم مىخورد . در بعد داخلى در عین جریحهدار کردن اذهان اطرافیان، مشورت را پایه کار قرار مىدهد اما بر استدلالى دقیق تکیه مىزند و در نهایت با اینکه مشاوران گرایش به جنگ دارند حوادث را به وجه مثبت با درایتى خاص، راهبرى مىکند، استدلال خود را نیز، در لطافتشور، ممزوج مىکند و معتقد است که باید یک بار دیگر، آزمونى را رقم زند و بدین خاطر مىگوید: وَ إِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ فَنٰاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ 35
کنون هدیه اى مى فرستم نکو ببینم چه پاسخ بیارند از او
آسیه همسر فرعون الگوی مبارزه و شهادت طلبی در عرصه اعتقادی می باشد. آسیه با اینکه همسری داشت که بر یک سرزمین وسیع حکمرانی می کرد و تمامی امکانات و ثروت و قدرت را در اختیار همسر خود گذاشته بود ولی وی با هوشیاری و اعتقاد بالایی که داشت تمام قدرت و ثروت را فدای اعتقاد و دیدگاه خود نمود و با ایمان آوردن به خدای یگانه به شهادت رسید.
یک بار در جریان گرفتن موسی(علیه السلام) از آب که با میانجیگری مانع از کشتن طفل گردید و باعث شد که فرعون طفل را به وی ببخشد و با زیرکی مادر موسی را به عنوان دایه برای طفل برگزید وَ قَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ قصص9
به فرعون تازاند اسب سخن بفرمود آسیه آن نیک زن
مریزید خونش مگیرید خشم که او بر من و توست چون نور چشم
بود تا شود مایۀ خیر و سود به فرزندى او را بگیریم زود
که بودند از عاقبت بى خبر که این بذر را چیست آخر ثمر
و در جای دیگر که فرعون از ایمان آسیه آگاه شد و دستور شکنجه وی را صادر نمود. آسیه در حین شکنجه از خداوند، قصری در بهشت در جوار رحمتش درخواست کرد و رهایی از فرعون و اطرافیانش را از خداوند طلب نمود وَ ضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قٰالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّٰالِمِینَ تحریم11
کنون آسیه را خداى جلال زند بهر افراد مؤمن مثال
به یزدان چنین گفت آن نیک پى گذشتم ز فرعون و از کاخ وى
برایم یکى خانه اندر بهشت بساز و بکن دورم از کار زشت
رها ساز من را ز فرعون پست کز اعمال زشتش دلم را بخست
نجاتم ببخشا از این قوم و کیش که راه تعدى گرفتند پیش
همسران لوط و نوح (علیهما السلام) در قرآن به عنوان الگوهای خیانت و رذالت در عرصه فرهنگی و خانوادگی معرفی شده اند. آنها با اینکه همسر و شریک زندگی پیامبر بودند ولی درستی و حقیقت را زیر پا گذاشته و به پیامبران الهی و دعوت آنها خیانت کردند.
ضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کٰانَتٰا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبٰادِنٰا صٰالِحَیْنِ فَخٰانَتٰاهُمٰا فَلَمْ یُغْنِیٰا عَنْهُمٰا مِنَ اللّٰهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلاَ النّٰارَ مَعَ الدّٰاخِلِینَ تحریم10
براى کسانى که کافر شدند که در زمرۀ کفرگویان بُدند
دو تن را مثال آورد کبریا زن نوح را و زنِ لوط را
که دست دو تن بودشان اختیار دو تن بندۀ نیک پروردگار
خیانت نمودند لیکن زنان نگشتند از زمرۀ مؤمنان
توانى نَبُد آن دو پاکیزه را رهانند زنها ز قهر خدا
ندا آمد آیید اندر سقر به همراه آن کافران دگر
بخش 8 : جایگاه والای زن در مکتب اسلام
زن در طول تاریخ هم در ادوار گذشته و عصر جاهلیت و هم در زمان معاصر و عصر جاهلیت مدرن، مورد بیاعتنایی و بیارزشی قرار گرفته است. گاه زنان را به هنگام رسیدن به سن بلوغ به عنوان کالا در معرض فروش قرار میدادند و یا به هنگام فوت شوهر، برای رهایی روح او از تنهایی، زنش را با جسد شوهر میسوزاندند و یا او را زنده زنده در گور با او دفن میکردند
در یک کلام زن را انسان نمیشمردند و به او ظلم میکردند. در عصر جاهلیت مدرن نیز از زن به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف غیر انسانی و غیر اخلاقی بهره میبرند و آنان را از جایگاه حقیقی خود خارج کردهاند
اسلام به عنوان نجاتگر انسانها بزرگ ترین خدمت را به زنان دنیا ارائه کرده است و با وضع قوانین و احکام عادلانه مظلومیت و محرومیت زنان را پایان داده است و برای آنها حقوقی شایسته شخصیت حقیقیشان قرار داده و وجود زن را لازمه تکامل جوامع بشری معرفی کرده و از زنان تکالیفی متناسب با وضع روحی و جسمی آنها طلب نموده و احکام و قوانین خاصی را برای آنها وضع کرده است، امری که در هیچ یک از مکاتب و اندیشه های غیر اسلامی وجود نداشته است.
با دقت در احکام و اصول دین اسلام این نتیجه حاصل میشود که فرق زیادی بین حقوق زن در اسلام و دیگر مکاتب غربی وجود دارد. جنبشها و نظریه های غربی همواره سعی نمودهاند تا با طرح شعارهای دروغین، از وجود و حقوق زن به نفع استعمار جهانی و بهره برداری سرمایه داری استفاده کنند، اما در احکام و آموزه های اسلام، چه در آیات قرآن و چه قوانین دینی و روایات ائمه، هدف ارتقا و احقاق حقوق زنان در جهان بوده است. این قوانین متناسب با فطرت و سرشت زن و بر محور حقوق انسانی تکیه دارد. اسلام با قرار دادن عطوفت و مهربانی بین زن و مرد، نهادی مقدس به نام خانواده را بنیان مینهد .
و باعث تحکیم خانواده در اجتماع و رشد ارزشهای اخلاقی در جامعه میگردد. زنی که قبل از اسلام ننگ خانواده محسوب میشد و چون دختری به دنیا میآمد، طایفهای شرمنده میشد و او را زنده به گور میکردند، اکنون در جوامع اسلامی به عنصری مهم در رشد و تکامل اجتماع تبدیل شده است.
اسلام با بسیاری از سنتها و آداب غلط مبارزه نمود. تکویر آیه ۸ و ۹ : در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سئوال شود که به کدامین گناه کشته شدند.
وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ . بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟
بپرسند ز آن دختران در حضور از آنها که گشتند زنده به گور
که آن بى گنه دختران بى پناه بکشتیدشان بر کدامین گناه
البته در دنیای به اصطلاح متمدن امروز، این مسئله به شکل دیگری خود را نشان میدهد. اسلام نه تنها به حقوق برابر زن با مرد اعتقاد دارد، بلکه در بسیاری موارد زن را برتر و بالاتر شمرده است و برایش حقوقی خاص قائل شده است.
خداوند در قرآن میفرماید که زنان را زینت و پوشش مردان قرار داده است و مردان را پوشش زنان. یعنی بین مرد و زن هیچ فرقی وجود ندارد و آنها با هم برابرند. لازمه تکامل شخصیت آنها به هم وابسته است. ترقی و تکامل مرد و زن به وجود و لطف خداوند پیوسته و وابسته است و در این میدان هر کس که بیشتر رعایت تقوای الهی را بنماید، پیش خدا با ارزشتر است. تنها تفاوت بین زن و مرد در میزان ایمان، تقوا و پرهیزکاری آنها است. اِن َّاَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقاکُم
اسلام و حقوق زنان
اسلام به عنوان مهم ترین و بزرگترین مدافع و احیاکننده حقوق جامعه زنان، در اولین گام (و پس از ظهور خود در جامعه جاهلی شبه جزیره عربستان) عملا بر موضوع زنده به گور کردن دختران، خط بطلان کشیده و در برابر آن ایستادگی کرد و زن را به حقوق و تکالیفش آشنا نموده و در واقع ارزشمندترین حق که همان حق حیات باشد را به زنان بازگرداند. برخلاف آنچه برخی از معاندان و کینه توزان به اسلام (که همواره در تلاش بر وارونه جلوه دادن آموزه های آن بوده مبنی بر این که اسلام به جنس زن بی توجه بوده و او را انسانی درجه دو محسوب می دارد)
ادعا می کنند نمونه های بسیاری در متن دین و نیز رفتار و به تعبیری سیره عملی معصومین(علیهم السلام) در ارج گذاری به مقام و جایگاه زنان وجود دارد که گویای این حقیقت است که زنان تنها در سایه دین خواهند توانست به حقوق و تکالیف خود به درستی دست یافته و از آنان برخوردار شوند. بعنوان مثال احترام فوق العاده ای که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به همسرش خدیجه و دخترش فاطمه می گذارد
به گونه ای که دست دخترش را می بوسید و می فرمود: پدرش به فدایش (بحارالانوار ج43ص20) یا این که حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) در داخل خانه مرتباً به همسرش در امور منزل کمک می رساند یا سفارش حضرت به فرزندشان امام حسن(علیه السلام) که: لاتملک المرأه من الأمر ما یجاوز نفسها فان ذلک أنعم لحالها و أرخی لبالها و أدوم لجمالها فان المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه (اصول کافی ج5 ص150) (فرزندم) چیزی که از توان زن فزون است را (از او) مخواه چرا که این به حالش مناسب تر، برای فکرش راحت تر و برای زیبایی اش بادوام تر است تحقیقا زن گل است نه (یک) قهرمان
این مثال ها و دیگر موارد، همگی نمونه هایی هستند که در راستای تکریم حقیقی جنس زن می باشد که نظیر آن را در هیچ کجای دنیا از قدیم تا به امروز (که ادعای دفاع از حقوق جامعه زنان گوش جهانیان را کر کرده ولی عملاً از آن هیچ خبری نیست) نمی توان یافت.
شخصیت زن از دیدگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
پیامبرصلی الله علیه و آله نسبت به زن احترام خاصى قایل بود و مرتباً درباره محبت و مهربانى و مداراى با آنها سفارش مىکرد، به زنان سلام مىکرد و مکرر مىفرمود: من از دنیاى شما سه چیز را دوست مىدارم و آن سه چیز عبارتاند از: عطر، زن و نماز که روشنى چشم من است حبب الی من دنیاکم ثلاث: النساء و الطیب و جعلت قره عینی فی الصلاه ناگفته پیدا است که این سخن پیامبرصلی الله علیه و آله به خاطر شهوت و غریزه جنسى نبود، بلکه آن حضرت با ایراد چنین سخنانى مىخواست زنان را که در نظر اعراب، موجودى بىارزش و در حد یک حیوان بودند، بزرگ جلوه دهد. بدین جهت، زن را در ردیف نماز که امرى عبادى و مقدس است، قرار داد و با این تعبیر، زن را به بالاترین مقام ترقى داد.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله مىفرمود: بهترین مردان امت من کسى است که نسبت به همسر خود بهترین رفتار را داشته باشد و بهترین زنان امت من کسى است که نسبت به همسر خویش بهترین کردار را داشته باشد. هر زنى که آبستن مىشود، هر شب و روزى که بر وى مىگذرد، برابر با هزار شهید، اجر و پاداش دارد.
بهترین زنان امت من زنى است که در آنچه معصیت نباشد، رضاى شوهر را به دست آورد و بهترین مردان امّت من، مردى است که با خانوادهاش به لطف و مدارا زندگى کند. چنین مردى هر روزى که بر او بگذرد، اجر صد شهید دارد.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله معیار جوانمردى و فرومایگى انسان را چنین بیان مىفرماید: جوانمردان، کسانى هستند که زنان را گرامى مىدارند و فرومایگان نسبت به آنان اهانت مىنمایند. ما اکرم النساء الا کریم و ما اهانهن الا لئیم.
و در حدیث دیگر مىفرماید: بهترین شما کسى است که با خانوادهاش رفتار نیک داشته باشد. من نیز با خانوادهام چنینام خیرکم خیرکم لاهله و انا خیرکم لاهلى
بخش 9 : تاریخچه بی حجابی و اسرار حجاب
از نظر تاریخى، شکل نوین بى حجابى از قرن نوزدهم آغاز شد. پس از رنسانس و انقلاب علمى صنعتى، به ویژه پس از جنگ جهانى دوم، به تدریج زمینه لازم در اروپا فراهم گردید و با وقوع نهضت باصطلاح آزادى زنان! کنار گذاشتن حجاب مورد تشویق و تکریم قرار گرفت؛ به گفته ویل دورانت، فیلسوف تمدن نگار غرب، کارخانه داران بزرگ براى استفاده از نیروى کار ارزان قیمت زنان و حضور آنان در محیط کار، تبلیغات وسیعى را آغاز کردند و زنان نیز که از حقیقت امر ناآگاه بودند، براى دست یافتن به حقوق از دست رفته خویش تلاش فراوان کرده، موجى جدید به وجود آوردند که نهضت زنان براى آزادى نامیده شد و دربا ره ضرورت آن تبلیغات وسیعى در مطبوعات انجام گرفت . دامنه این اقدامات کم کم کشورهاى اسلامى را نیز فرا گرفت. نخستین کشور اسلامى که به صورت رسمى به کشف حجاب بانوان روى آورد، افغانستان بود. دومین کشور ترکیه بود که پس از سقوط دولت عثمانى، در سال 1313 منع حجاب در آن رسمیت یافت. در ایران نیز رضاخان، در هفدهم دى ماه 1314، به صورت رسمى کشف حجاب را اجرا کرد.
فرهنگ برهنگی، تیزترین سلاح استعمار
تاریخ 200، 300 ساله استعمار نشان میدهد که در هر جا کشورهای غربی موفق شدهاند سریعتر فرهنگ پوشش آن سرزمین را تغییر دهند و به نگاه خود نزدیک سازند، اشغال سرزمینی و منابع آن کشورها بسیار سریعتر اتفاق افتاده است. اولین اقدام تغییر فرهنگ الجزایر توسط استعمار فرانسه بیحجاب کردن زنان مسلمان بود و هر چه بدن زن الجزایری بیشتر عریان میشد، چنگال استعمارگر بیشتر به حلقوم الجزایر فرو میرفت. با وجود سرکوب موج اسلامگرایی در سطح دنیا، همچنان شاهد گسترش اسلام گرایی بویژه در جهان غرب هستیم.
شعار جدید فعالیتهای بینالمللی غرب، نفوذ به کشورها از طریق مرزهای فرهنگی است که با استفاده از ابزار فرهنگی، برای شکستن مرزهای جغرافیایی و استثمار کشورها تلاش میکنند. تحریف تاریخ توسط شبکه های فارسی زبان در همین راستا می باشد.
هراس غرب از معنویت حجاب
دشمنان اسلام همواره این موضوع را مطرح میکنند که معارف دینی بخصوص حجاب برای زنان مسلمان دست و پا گیر و محدودیت آور است. پیروزی انقلاب اسلامی و حضور زنان محجبه در صحنههای مختلف اجتماعی خط بطلانی بر این تفکرات غرب بود ثابت کرد که حجاب مصونیت ست نه محدودیت.
امروزه اگر فردی بخواهد به شبهات ایجاد شده توسط غرب در زمینه حجاب و عفاف پاسخ دهد باید به زنان مسلمان ایرانی نگاه کند.
فعالیت اجتماعی زنان ایرانی ثابت کرد که آموزههای دینی و رعایت حجاب مغایرتی با پیشرفت زنان ندارد بلکه میتواند با حفظ مصونیت زن به پیشرفت و حضور بیشتر او در عرصه اجتماع بیانجامد.
زنان تمدن مادی غرب برپایه مادیت و دنیاگرایی بنا شده و چون سران و حاکمان آن دیار شیفته قدرت و ثروت و لذت هستند برای رسیدن به این هدف خود نیاز به مردمی مادی و جدای از معنویت دارند .
ریشهیابی بدحجابی یا بیحجابی در غرب و شرق (تهاجم فرهنگی)
منشا بیحجابی و بدحجابی در جوامع گوناگون، متفاوت بوده. بیحجابی در غرب که ارمغان صنعتی شدن کشورهای اروپایی است و در واقع با یک نوع صلاحدید اقتصادی صورت گرفت. به این معنا که جامعه غرب برای استفاده از کار ارزان و کارآیی بیشتر تصمیم گرفت از زنان که تا آن روز تنها خانواده را اداره میکردند و تدابیر عاطفی و تربیتی داشتند، استفاده کند و آنها را به صحنه اقتصاد راه دهد. چنین زنانی برای استفاده از ماشینهای صنعتی و کار در کارخانهها و کارگاهها نیاز به آزادی جسمی داشتند و اعضا و جوارح آنها باید آزادانه در خدمت صنعت قرار میگرفت. از این رو حجاب را که مانعی بر سر راه فعالیتهای بدنی خویش میدیدند، کنار گذاشتند و تمامی آرمانهای اعتقادی خود را به پای صنعت ذبح کردند .
مقابله با حجاب در غرب توسعه حجاب با توجه به موج اسلامگرایی در کشورهای غربی و شرقی نماد یک انتخاب آگاهانه است. یعنی زنی که در غرب روسری میپوشد این پوشش او نشان از یک انتخاب آگاهانه دارد و از طرف دیگر یک نماد مخالفت با رویه حاکم در کشورش بوده. همچنین سیستمهای امپریالیستی را که تمام ظرفیتها را برای تکثیر افکارشان به کار گرفتهاند زیر سئوال میبرد. علت این همه ترس از حجاب یک دختر در کلاس درس این است که حجاب و روسری به یک نماد مبارزاتی برای زنان مسلمان بویژه در جهان غرب تبدیل شده است. .
اسلام حجاب را برای آن قرار داد که التذاذهای جنسی فقط به داخل محیط خانوادگی اختصاص یابد و محیط کار فقط مخصوص کارکردن باشد . تنها در این حالت است که زن خیلی ساده و آرام به محیط کار می رود، بدون اینکه کسی را تحریک کند و جلب توجه کند .
هجمه دشمنان فرهنگی با محوریت زن صورت می گیرد :
تأثیرگذاری زنان در جامعه ایرانی- اسلامی بر هیچ کس پوشیده نیست و هجمه علیه فرهنگ و تمدن ایرانی با محوریت زن صورت می گیرد و تلاش دشمنان بر این است که فرهنگ زن مسلمان ایرانی را به دلیل تأثیرگذاری و نقش آن در جامعه تخریب کنند. بعد از انقلاب اسلامی، زنان نقش ویژه ای در عرصه های مختلف سیاسی، علمی، اجتماعی و فرهنگی ایفا کردند و لذا این حضور ارزشی زن در عرصه های تصمیم گیری، سیاستگذاری، مدیریت کلان در خانه و تربیت نسل جوان باعث نگرانی دشمنان شده است. دشمنان تلاش می کنند از طریق جنگ نرم و هجمه فرهنگی علیه ایران اسلامی به فرهنگ و تفکر زنان خدشه وارد نمایند الان آنها سعی می کنند از طریق فضای مجازی ماهواره و اینترنت، نماد و الگویی از زن غربی را در جامعه معرفی کنند تا بتوانند توطئه های شکست خورده خود در غرب را بین زنان ما پیاده کنند. تفاوتی که میان اسلام و سیستم های غربی وجود دارد این است اسلام یکنواختی و تساوی حقوق زن و مرد را در نظر گرفته و متناسب با نوع خلقت و آفرینش فطری آنها حقوق متناسبی را بیان کرده است تا به اهداف معنوی، دنیوی و اجتماعی خویش دست یابند .
اما غرب میکوشد تا قوانین و وظایف مشابهی بین زن و مرد به وجود آورد. در حالی که با تنظیم این قوانین به ظاهر مساوی، باعث تضییع حقوق تمامی انسانها و بر هم خوردن نظم اجتماع میشود .چرا که اختلافات طبیعی این دو را نادیده گرفته است و آگاهی کاملی از خلقت و شخصیت انسان ندارد .
هویت واقعی زن با شعارهای فریبندهای چون آزادی و دیدگاه های جنسیت گرا مورد تخریب و تخطئه قرار می گیرد. نهایت آنکه زن به عنوان موجودی طفیلی و ابزارگونه معرفی و مطرح می گردد. اسلام در همه موارد حقوق و وظیفه متناسب و هماهنگی بین زن و مرد قائل شده. هدف اسلام ایجاد جامعهای آرمانی و معنوی است که در آن تمامی انسانها در حیاتی سعادتمندانه، زمینه های رشد و تعالی اخلاقیات خود و جامعه و دیگر انسانها را فراهم سازند .
لذا تدوین و تنظیم حقوق و قوانینی خاص، برای چنین اجتماعی، آگاهی از تمامی ابعاد و شئونات زندگی فردی و اجتماعی بشر و داشتن شناختی کامل از نظام آفرینش و دستگاه هستی است و این مسئله محقق نخواهد شد جز در سایه احکام الهی و دینی ماورائی. در واقع تمام قوانین مربوط به زن در اسلام بر محور رعایت حقوق انسانی او و متناسب با نوع فطرت و خلقت او بوده است .
آنچه با نام برابری حقوق در مکاتب غربی مطرح میشود، نمایانگر زیر پاگذاشتن حقوق تمامی انسانهاست عدم شناخت دقیق از انسان و نداشتن جهان بینی کامل نسبت به جامعه انسانی و جهان هستی باعث گردیده که تمام نظریات و رویکرد هایی که مکاتبی غیر از اسلام مطرح ساختهاند به شکست منجر گردد.
اسلام با نگرش مقدس مآبانه و شریفانه به جایگاه و منزلت زن، سعی نموده که نهاد مقدس خانواده و اجتماع بشریت را تحکیم و تقویت نماید. زن نیز همچون مرد در اسلام آزاد است و در انجام یک سلسله وظایف دینی یار و یاور مرد است، زن نیز میتواند با رعایت حجاب در اجتماع حضور داشته باشد و با افزایش علم و دانسته های خود بتواند بنیان خانواده را تحکیم بخشیده و در تربیت فرزندان خود و آموزش معارف و احکام دینی به آنان نقش وافر و ارجمندی در تقویت و پیشرفت اجتماع داشته باشد .
اسلام با قرار دادن عطوفت و مهربانی بین زن و مرد، نهاد و پناهگاهی مأمن و آرام بخش برای فرزندان ایجاد میکند. و باعث تحکیم بنیان خانواده در اجتماع و روابط همسران با یکدیگر و با کودکان خود میشود. الگوهایی چون حضرت زهرا سلام الله علیها در همه زمانها، بهترین الگو برای ما هستند و اگر آن حضرت در زمان ما زندگی می کرد بدون شک از امکانات امروز استفاده می کردند، درحالیکه همان شخصیت معنوی و اخلاقی 1400 سال قبل را داشتند.
تفاوت پیشرفت و تمدن با بی بند و باری
برخی تصور می کنند با تغییر زمان و سبک زندگی، ارزشهای اخلاقی و معنوی نیز تغییر می کنند و جای فضایل با رذایل عوض می شود؛ در حالیکه آنچه تغییر و تحول پیدا می کند، عنصر زمان و مکان و ابزارهایی است که مفاهیم اخلاقی در آن ظهور و بروز پیدا می کند.
مفاهیمی مانند حق، تقوا، احسان، راستگویی، صبر، حیا، عفت و پاکدامنی همیشه پسندیده و قابل ستایش بوده و باطل، ظلم، دروغگویی، بی عفتی و امثال آن در همه زمانها ناپسند است و با فطرت انسان ناسازگار می باشد و لذا فضای زندگی، قالبها، امکانات، رنگها، ظواهر مادی، تکنولوژی، زندگی در آسمان خراشها موجب نمی شود جای عفت را با بی عفتی عوض کنیم، دروغ را زیبا و راستگویی را زشت بدانیم. زندگی اجتماعی زن در چارچوب حجاب و حفظ شخصیت انسانی، رعایت مسائل شرعی و دستورات اسلام، نه تنها موجب محدودیت زن و مانع پیشرفت او نمی شود، بلکه سعادت انسان در دنیا و آخرت را به همراه دارد، پیشرفت با بی بند و باری متفاوت است و حجاب ضمن اینکه زینت زن است، برای او احترام، عزت و امنیت را هم به ارمغان می آورد.
در جامعه ای بی حجاب، استعدادها و ارزش های واقعی زنان، تحت الشعاع ظواهر جسمانی قرار می گیرد و ظواهر جسمانی، ملاک و معیار ارزش و شخصیت آنها می گردد. ظلم بزرگی که دنیای امروز به زنان روا داشته، همین است که به جای توجه به ارزش های واقعی، توجه به ظواهر جسمی او کرده و از این رهگذر او را مورد استفاده های نادرست و ناروا قرار داده است. به این ترتیب زنان بی حجاب، هم در سنگر خانواده و هم در سنگر اجتماع گسست خورده اند و زن بی حجاب در مبارزه اش در راه کسب حقوق اجتماعی خود نیز چیزی به دست نیاورده است.
در جوامعی که حجاب و حفظ گوهر پاک و عفت بانوان یک ارزش محسوب نمی شود زنان در شغل های پست و بی ارزشی مانند هنر پیشگی، خدمتگزاری هتل ها و رستوران ها و سایر اماکن پست کار می کنند و هرگز در مشاغل حساس و مهم جامعه نقشی ندارند و این مشاغل مهم در دست مردان و رجال جامعه قرار می گیرد. در حالی که ارزش زن ایرانی در دانش و علم و دینداری اوست که با حفظ حجاب خود توانسته شغل های مهم و حساس اجتماعی همانند وزارت، وکالت، استادی دانشگاه، نویسندگی و... را به دست بیاورد. آنچه یک جامعه را از جوامع دیگر متمایز می کند، داشتن مردم با اعتقاد و دیندار و پایبند به ارزش های دینی از یک طرف و قشر تحصیلکرده، دانشمند و عالم از طرف دیگر است و شایسته است که به خاطر داشتن چنین انسان هایی در جامعه خود در عرصه جهانی به خود ببالد.
6 توصیه رهبر انقلاب به بانوان مسلمان اگر شما بانوى نخبهى اسلامى تلاش کنید که هویت اسلامی را به زن مسلمان برگردانید، نقش زن را از دیدگاه اسلام برجسته و روشن کنید. تربیت انسانى زن بزرگترین خدمت به جوامع انسانى و اسلامى است؛ اگر زنها در صفوف مقدم حضور خودشان را تقویت کنند و ادامه بدهند، پیروزىها یکى پس از دیگرى نصیب آنها خواهد شد در این هیچ تردیدى نیست.
متوجه توطئه آمریکا و صهیونیسم باشید. حضور همراه با ایمان و انگیزه خود را حفظ کنید. به چند روز گفتگو اکتفا نکنید به نشستن دور یکدیگر و این دیدار را مقدمهى یک حرکت بزرگ و ماندگار قرار بدهید. این حرکت بانوان مسلمان، این آشنائى با یکدیگر از سرتاسر دنیاى اسلام را مغتنم بشمرید و این را یک پایهاى قرار بدهید براى یک حرکت عظیم در میان امت اسلامى .
حقوق زنان از عدالت تا خیانت
تحقیقا دو مفهوم عدالت و مساوات، به طور بنیادی از یکدیگر متفاوت و متمایزند چرا که اولی به تعبیر امیرالمومنین(علیه السلام) به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود بوده (نهج البلاغه حکمت 437) ولی دومی الزاما این چنین نخواهد بود بلکه در بسیاری از موارد سر از ظلم و بی عدالتی بر می آورد که طبعا مطلوب نمی نماید.
طبق آمارهایی که مراکز پژوهشی غرب اعلام میکنند زنان در کشورهای اروپایی همچون فرانسه و آلمان امنیت اجتماعی کافی ندارند به گونهای که در محیطهای کاری و اجتماعی هر دو دقیقه یک زن مورد بی احترامی و تعرض قرار میگیرد ظهور بسیاری از جنبشها و مطالبات مردمی در کشورهای غربی به دلیل ناامنی موجود در این کشورهاست. در کشور ما ممکن است مواردی از بی حرمتی به زنان مشاهده شود اما این موضوع یک رویه نیست در حالی که در کشورهای غربی بی حرمتی و عدم امنیت زنان به یک رویه تبدیل شده است. خشونت در خانه، آزار و تجاوز جنسی در محیط کار تهدیدی برای امنیت زنان در غرب است.
آمار خشونت و تعرض نسبت به زنان و کودکان غربی گواهی بر وضعیت نامناسب امنیت و بالابودن خشونت در این کشورهاست. به طور مثال طبق آمار 25 تا 30 درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی شوهران خود قرار میگیرند.
عدهای از افراد در غرب شخصیت و هویت زن را به رذالت کشاندهاند و از سوی دیگر برخی از مکاتب مانند فمینیسم به اسم دفاع از حقوق زنان قد علم کردهاند اما آنها نیز موجب نابودی نهاد خانواده و نقش همسری و مادری شدهاند. بسیاری از نظریات و رویکردهای سنتی غرب، نگاهی پست و اهریمنی به زن داشتهاند و نظریات تحقیرآمیز و بدبینی به زن داشتهاند و این برچسب های ناروا و پست به جایگاه زن در اندیشه غرب، تا حدود زیادی ارمغان شوم کلیسا بوده است.
اگر برای زن مسئولیتهای مادری و همسری تعیین شده است این به دلیل ساختار خلقتی اوست اما غرب نگاههای متفاوت را به زن و مرد لحاظ نمیکند در حالی که اسلام زن و مرد را مکمل یکدیگر دانسته و در این صورت است که زنان میتوانند در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حضوری فعال داشته باشند
نخستین وظیفه زن از نظر اسلام کسب آگاهی لازم در جهت رشد ارتقاء خود و خانواده است ایفای نقش همسری و رسیدگی شایسته به همسر و فرزندان وظیفه مهم دیگر زن از دیدگاه اسلام بوده به گونهای که در قرآن زن شایسته به عنوان کارگزار خداوند مطرح شده است.
بدحجابی نتیجه فقر است! فقر فرهنگی و فقر ایمان به مبدأ و معاد، منشأ این مفاسد است. می گویند اینکه زن چه لباسی بپوشد و اینکه حجاب داشته باشد یا نداشته باشد، هیچ اهمیتی ندارد، بلکه مهم آن است که دلش پاک باشد!
اینکه دل باید پاک باشد بهانه ای برای گریز جاهلانه از همین مصونیّت است و آویختن به شاخه لاقیدی وگرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه و رفتار پاک برخیزد.
ظاهر، آینه باطن است و از کوزه همان برون تَراود که در اوست. زن، به خاطر ارزش و کرامتی که دارد، باید محفوظ بماند و خود را حراج نکند؛ در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد.
زن به خاطر لطافتی که دارد، نباید در دست های خشن کامجویان دیوسیرت که نقاب مهربانی و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنکه گل عصمتش را چیدند،
نشانه های دلهای پاک و ناپاک عارفی را به مجلس میهمانی دعوت کردند. عارف وارد منزل شد. دختر صاحبخانه وارد اتاق پذیرایی شد و چای آورده و سلام و تعارف کرد. عارف مشاهده کرد که دختر، حجاب مناسبی ندارد. نگاهی به پدر و مادر دختر که در مجلس حاضر بودند کرد و خطاب به دختر گفت: فرزند عزیزم! شما که ماشاءالله هزار ماشاءالله جوان فهمیده و مؤدبی هستید حجابتان را هم می توانید بهتر کنید! دختر در کنار مادرش نشست و گفت: حاج آقا! دل پاک باشد! پدر و مادر دختر نگاه نافذی به او کردند . عارف افزود: دخترم! نظرت را گفتی و این خیلی خوب است که انسان صادقانه نظراتش را مطرح سازد. اما.. اما دختر گلم از تو می پرسم که از کجا می شود فهمید دلی پاک است یا ناپاک؟ دختر اندکی فکر کرد و گفت: نمی دانم! عارف افزود: پاکی یا ناپاکی دل افراد، از گفتارشان و خصوصا از رفتارشان معلوم می شود. این ضرب المثل را شنیده ای که گفته اند: از کوزه همان برون تراود که در اوست؟ دختر گفت: بله عارف اظهار داشت.
بنابراین وقتی شما گفتار پسندیده و رفتار شایسته از کسی دیدید، می توانید به پاکی دل و نفس او پی ببرید. اما اگر کسی گفتار ناشایست و رفتار نامناسب داشته باشد، آیا شما او را پاکدل و سلیم النفس می خوانید؟ دختر گفت: نه، زیرا اگر پاکدل بود این پاکی باید در گفتار و رفتارش نمود پیدا می کرد. هر ادعایی باید توسط عمل ثابت شود. عارف گفت: احسنت! چه خوب مسائل را درک می کنی! بنابراین کسانی که ادعا می کنند دلهای پاک دارند و خدا را دوست دارند اما به فرمانهای او بی اعتنایی می کنند هم چنین شرایطی دارند. دختر گفت: منظورتان این است که آنها هم باید در گفتار و رفتارشان دوستی و علاقه به خدا را بروز بدهند؟
عارف گفت: همینطور است! خودتان گفتید: ادعا وقتی قابل قبول است که با عمل ثابت شود! دختر اظهار داشت: بله، همینطور است. خداوند در آیه 31 سوره آل عمران فرموده اند: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
بگو اى پیمبر اگر هم شما به دل دوست دارید یکتا خدا
اطاعت نمایید از دین من نیوشید پیوسته از من سخن
مگر دوست گیرد شما را خدا ببخشاید آن کارهاى خطا
که بس مهربانست پروردگار غفورست بر بندگان کردگار
پس از تلاوت آیه نگاه عارف به دختر افتاد که حجاب خود را کاملا حفظ کرده بود و پدر و مادرش نیز با نگاهی رضایت بخش به او می نگریستند.
جامعه شناختی و بهداشت روانی حجاب
حجاب فضای روانی مناسبی را برای مقاومت در برابر تاثیر شرایطی که از خارج به انحراف دعوت می کند فراهم می سازد و در برابر این فضا به مرد و زن مصونیت درونی می دهد. حجاب به زن می فهماند که باید خود را به عنوان یک انسان معرفی کند و جاذبههای زنانگی خود را از دیدهها پنهان سازد و در برابر به مرد می فهماند که باید زن را به دید یک انسان بنگرد و بدن او را از نظر دور نگه دارد.
اسلام، هم به حجاب معنوی و هم به حجاب ظاهری نظر دارد. زیرا زن را از اشتباه و انحراف اخلاقی و عملی باز می دارد زیرا این حجاب و طبیعت آن توانایی پدید آوردن ایمنی روانی را در برابر همه چیزهایی که زن را به انحراف یا سقوط اخلاقی و غیر اخلاقی تهدید می کند، دارد. البته کنار نهادن حجاب مادی، حجاب معنوی را هم تهدید می کند. باز مشاهده می کنیم که برخی از افراد جاهل اینگونه می اندیشند که اگر برهنگی رواج پیدا کند و عادی شود کم کم مردم به آن عادت می کنند و نسبت به آن بی توجه می شوند. در حالی که اینگونه نیست و ما می بینیم برهنگی در جوامع اروپا بیشتر باعث تجاوز به زن ها شده و این مسئله همیشه انسان را به یاد مسائل جنسی می اندازد و تعرض به زنان در این جوامع بیشتر است.
پس چیزی را که خداوند برای انسان قرار داده است هیچ فردی نمی تواند آن را تغییر دهد زیرا خداوند حکیم براساس غرایز افراد آنها را خطاب قرار می دهد. و به این خاطر زنان نباید از دید خود حجاب را نگاه کنند، باید به فطرت و روحیه مردان توجه داشته باشند و روانشناسی آنان را بدانند، برای همین خداوند حکیم اینگونه قرار داده است که زن برای آنکه ارزش وجودی اش حفظ شود خودش را مستور کند، تا بدین گونه محافظت شود. بر خلاف نظر برخی از کج اندیشان، هیچگاه حجاب به معنای سلب آزادی از زن نیست. زیرا اسلام، آزادی را به معنای داشتن اختیار خود و داشتن فعالیت در جامعه می داند که باید این اختیار در چهارچوب دین باشد. ما مشاهده می کنیم که زنان با حجاب در جامعه اسلامی مشغول به کارهای مختلف هستند بدون آنکه آزادی آنان سلب شود. در واقع احکام اسلام جنبه واکسن دارند که در آن کل جامعه در نظر گرفته می شوند.
در زمینه روابط زن و مرد، میزان اثر پذیری مرد از زن بیشتر است و توان اثر گذاری زن از مرد، بیشتر. در جامعه اسلامی به واسطه حجاب، نه تنها زنان، بلکه مردان نیز حفظ می شوند و حجاب مانند حلقه واسطه، هر دو جنس را در جامعه حفظ می کند. در حقیقت حفظ زنان تضمین کننده تقوای جامعه است. شما قضاوت کنید؛ اگر زن و مرد در محیط آموزشی و کاری جداگانه باشند بهتر می توانند کار کنند یا با هم؟ اگر یک مرد در محیط کار خالی از هرگونه محرک باشد بهتر می تواند کار کند یا در محیطی که هر روز با قیافه های مهیج و تحریک کننده روبه رو می شود؟ هر زنی که بیشتر حجابش را رعایت می کرد متوجه می شدند که از خاندان متشخصتری است.
حجاب، اولین نشانه و اولین مظهر بندگی خداست. البته مظهر همه جهات بندگی نیست. اولین گامی که زن در آن نشان می دهد که در حریم بندگی خداست حفظ حجاب است. اصل، بندگی خداست گرچه فقط این زن نیست که مسئول است خودش را بپوشاند بلکه مردان نیز باید چشم های خود را از نگاه کردن به حرام بپوشانند. اسلام به استواری بنیان خانواده توجه عمیقی دارد و با قرار دادن دستوراتی، همواره سعی بر این داشته که بر این استحکام بیفزاید. در جوامع اسلامی طبق ضوابطی که اسلام در زمینه نگاه کردن و معاشرت قرار داده است هر مردی به تنها کسی که می تواند نگاه کند و یا توجه نماید، همسر شرعی اوست. زیرا اگر او یک فرد ساخته شده در مکتبش باشد، مقایسه زن دیگری با همسر خودش را حرام می داند. خلاف فردی که به ضوابط اسلامی مقید نیست .
مسلما هر روز کسی پیدا می شود که از همسر خودش صدایش بهتر، لباسش قشنگتر، هیکلش متناسبتر، خندهاش وسوسه انگیزتر باشد و این مطلب خود بیانگر لزوم رعایت حجاب برای حفظ استحکام بنیان خانوادههاست. جدای از تمامی این مسائل، اصل حجاب به خاطر ارزش وجودی خود زن می باشد،
امام خمینی(ره) : زن مظهر تحقق آمال بشر است، زن پرورش ده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن، مرد به معراج می رود. در نظام اسلامی زن به عنوان یک انسان می تواند مشارکت فعال با مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد ولی نه به صورت یک شیء که خود را به چنین حدی تنزل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند.
آنها که زن را میخواهند ملعبه مردان و ملعبه جدالهای فاسد قرار بدهند خیانتکارند. زنها نباید گول بخورند. زنها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود یا سرباز و لخت. این مقام زن نیست، این عروسکبازی است نه زن. زن باید شجاع باشد، زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند.
درسی که مرحوم کافی به یک بیحجاب داد
آقای کافی نقل میکردند: داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشینهای شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود، (اون موقع هم که روسری سرشون نمیکردن!) هی دقیقهای یکبار موهاشو تکون میداد و سرشو تکون میداد و موهاش میخورد تو صورت من. هی بلند میشد میشست، هی سر و صدا میکرد. .
میخواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به من و خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه. نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست.
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند. گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید. بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟
گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟ ! گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟ گفت: چادره روش کشیدن دیگه! گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟ گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه میدونم! چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن، انگولکش نکنن، خط نندازن روشو…
گفتم: خب، چرا شما نمیکشی رو ماشینت؟ گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین عمومیه! کسی چادر روش نمیکشه! اون خصوصیه روش چادر کشیدن! منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم.
بخش 10 : بنیاد های خانواده در مکتب اسلام
خانواده به عنوان اصلیترین پایگاههای رُشد و شکوفایی شخصیّت و پرورش مهارتهای اجتماعی کودکان و نوجوانان، اساسیترین سهم را در سلامت و اعتلای جوامع بشری بر عهده دارد، بخش قابل توجّهی از شکلگیری شخصیّت، تبلوُر رفتارهای اجتماعی، تعاملات بین فردی و مسئولیت پذیری انسانها حاصل چگونگی بازخوردها، بینشها و تجارب آنان در زندگی خانوادگی است.
خانواده به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی و زیربنای جوامع و منشأ فرهنگ ها و تمدن ها در تاریخ بشر بوده. پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن، موجب دورشدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است. نهادهای اجتماعی زیادی در اطراف ما وجود دارد مثل اداره، مدرسه و ... ولی کوچکترین نهاد اجتماعی خانواده است
این کوچکترین نهاد، محبوب ترین نهاد در نزد خداست .امام صادق (علیه السلام) از پیامبر نقل می کند: در اسلام هیچ چیزی محبوب تر از خانه ای که با ازدواج آباد می شود نیست و هیچ چیز بیشتر خشم خدا را در نمی آورد از خانه ای که بهوسیله ی طلاق خراب بشود. اسـلام، اهـل بـیت پیامبر را بـه عـنـوان نمـونـه ای کـامـل از خـانواده برتر معرفی و صلاحیت الگویی آن را برای جهانیان امضا کرده است. خـداونـد سـبـحـان این خانواده را از هرگونه رجس و پلیدی مبرا دانسته. آیه اِنَّمـا یُریدُ اللهُ لِیُذهبَ عَنکُم الرّجسَ اهلَالبیتِ وَ یُطَهّرکُم تَطهیرا (احزاب23)، خطاب به همین خانواده است.
که از اهل بیت نبوت، اله بخواهد کند دور رجس و گناه
شما را ز هر عیب سازد برى کند پاک و تطهیر از هر بدى
آیه مـبـاهـله (آل عـمـران 61) در بـاره اعـضای این خانواده وارد شده و عظمت مقامات معنوی و عرفانی آنان را به نمایش گذاشته فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ.
بگو پس بیایید تا این زمان همه گرد آئیم در یک مکان
به همراه انفاس و اطفال و زن تباهل نماییم اى انجمن
زنـدگـی امام عـلی (علیه السلام) و حضرت فـاطمه (سلام الله علیها) سراسر الگوست. همسر داری علی (علیه السلام) ، مدیریت او در خـانـه و خـانـواده، شـوهرداری فاطمه(سلام الله علیها) ، خانه داری و تربیت فرزند او در عالم نظیر ندارد و تا قیامت برای جهانیان اسوه خواهد بود.
مهمترین محورهای خانواده از منظر اسلام عبارتند از:
اصالت خانوادگی: اولین ویژگـی خـانـواده بـرتـر در اسـلام، اصـالت خـانـوادگـی و اصل و نسب پاکیزه است. اصلاب ارزشمند پدران و دامنهای مطهر و پاک مادران که به هیچ گـونـه پـلیدی آلوده نشده اند، چنان که در زیارتنامه امام حسین علیه السلام می خوانیم: اَشهَدُ اَنَّکَ کُنتَ .... شهادت می دهم که تو از گوهرهای پاک و از ارحام مطهری. جاهلیت به ناپاکیهایش شما را آلوده نساخت و لباسهای ناپاک خود را براندام شما نپوشاند. این ویژگـی آنچنان مهم است که امام حسین علیه السلام در جریان نهضت کربلا و دست بیعت ندادن با یزید به آن استفاده می کند و من با یزید بیعت کنم، بلکه دامنهای پاک و منزهی که من در آن پرورش یافته ام به من چنین اجازه ای نمی دهند.
دین و ایمان: خـانـواده ای بـرتـر اسـت کـه هـر کدام از ارکان آن از ویژگی دین و ایمان و اعتقادات ناب برخوردار باشد. در آموزه های اسلامی برای گزینش همسر شایسته بر ویژگی دین و ایمان بسیار تاکید شـده. در اسـلام، بـعـد از ایمـان به در خانواده برتر، زن و شوهر هر دو از عقیده و ایمـانـی خالص برخوردارند.
چنانکه در مورد حضرت علی و فاطمه علیهماالسلام این گونه اسـت. اگـر ایمـان جـن و انس را روی هم بگذارند به اندازه ایمان علی علیه السلام نمی رسد. رسول خداصلی الله علیه و آله درباره ایمان دخترش فرمود: همانا خداوند تمام وجود دخترم فاطمه را از ایمان و یقین لبریز کرده است.
تقوا: قـرآن کـریم، تقوا را معیار برتری معرفی کرده و کسانی را که از خداپروای بیشتری دارند گرامی تر میشمارد. اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَاللّهِ اَتْقیکُمْ (حجرات13). بـر هـمـین اسـاس هـر خـانـواده ای کـه در رعـایت تـقـوای الهـی پیشتازتر باشد از لحاظ الگـویی، برتر شمرده می شود. در خانواده برتر زن و شوهر متقی و خداترس هستند. حد و مرزهای الهی را مراعات می کنند. اسـلام در تـشـکـیل خانواده بر این ویژگی تاکید کرده است و مردی را شایسته همسری می دانـد کـه پـارسـا باشد و از گناهانی مانند زنا، شرابخواری و گناهان علنی دوری کند.
شخصی درباره ازدواج دخترش با امام حسن علیه السلام: دخـتـرت را به ازدواج مردی باتقوا درآور؛ چرا که او اگر دخترت را دوست بدارد، احترامش می گذارد و اگر به او علاقه نداشته باشد به او ستم می کند.
صبر و شکر: در خانواده برتر هیچ کدام از زن و شوهر در برابر سختیهای زندگی جزع و بی تابی نـمی کنند. آنها ناملایمات زندگی را هدیه های خدا بر خویش می شمارند، در وقت دارایی خدا را سپاس می گویند و هنگام نداری و فقر صبوری می کنند.
تربیت افرادی صالح: فـرزنـدان خـانـواده بـرتـر نـمـونـه کـامـلی از تـربیت شدگان مکتبی اند. بهترین شیوه تـربـیتـی را در خـانواده برتر می توان سراغ گرفت. فرزندان در چنین خانواده ای از اوان کـودکـی تـربـیت دینی و اخلاقی می شوند. راه و رسم خوب زیستن را می آموزند. با شـخـصـیت و عزتمند بار می آیند و انسانی صالح می شوند و قدم به عرصه اجتماع می گذارند و منشا آثار و برکات فراوان می شوند.
بـا تـوجـه به اینکه اهل بیت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) از نظر اسلام برترین خانواده شمرده می شـونـد از تـمـام ویژگـیهـای ارزشـی و اسـتـانـداردهـای مـکـتـبـی بـه صـورتـی کامل برخوردارند، باید این خانواده برای همگان الگو قرار گیرند و ویژگیهای آن به عـنـوان نـوک قـله و اوج ارزشـهـای اسـلامی مورد توجه باشد
ریشه های تربیت دینی در خانواده بررسی اهداف تعلیم و تربیت اسلامی نشان می دهد که مهمترین نیازهای هر جامعه الهی، تربیت افراد متدینی است که با اتکا به نیروی ایمان، اراده، تعقل و منطقی بیندیشند و به جای وابستگی استفاده از دستاوردهای اقتصادی و فرهنگی دیگران خود مولد دانش و فناوری برای زندگی مستقل در عصر ایمان باشند.
مفهوم «تربیت دینی» در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد و مربّی بر همین اساس باید عمل تربیت دینی را اجرا کند.
«تربیت دینی» فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام می گیرد. تربیت دارای دو نقش مهم آموزش و پرورش است که در یکی اهتمام به آموزش فنون، مهارت ها و توانایی های لازم برای رفع نیازهای جامعه است و در دیگری پرورش حسّ دینی و مذهبی کودک که به صورت فطری در نهاد او به ودیعت گزارده شده، مورد توجه است. بررسی همه ابعاد تربیت به لحاظ نقش اساسی آنها در زندگی انسان لازم است.
بر اساس آیات و روایات اسلامی، سرپرست خانواده، اعم از پدر و مادر و یا افراد دیگر، نسبت به تربیت دینی فرزندان و دیگر زیر دستان خود، مسئولیت سنگینی دارد. به همین دلیل، خدای متعال در این زمینه، خطاب به مؤمنان از پیامدهای اخروی آن خبر داده، به آنان هشدار می دهد: ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ ها است، نگهدارید. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا (تحریم6)
الا مؤمنان به یکتا خدا چه خود را و چه اهل بیت و سرا
بدارید از آتش داغ دور مبادا بیابید آنجا حضور
نگهداری خویشتن از طریق ترک معاصی و تسلیم نشدن در برابر شهوات سرکش میسور است، نگهداری خانواده نیز به وسیله تعلیم و تربیت درست و فراهم ساختن محیط پاک و به دور از هرگونه آلودگی فکری و عملی حاصل می شود.
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) در پاسخ به سئوالی در این زمینه، که چگونه انسان می تواند اهل و فرزندانش را از آتش (اعم از آتش دنیا و آخرت) نجات دهد؛ فرمودند: آنها را به آنچه خدا دستور داده امر و از آنچه نهی کرده باز دارید. اگر پذیرفتند آنان را از آتش جهنم حفظ کرده اید و اگر قبول نکردند به وظیفه خود عمل نموده اید.
خدمت به خانواده و همسر در آموزههای دینی
بر طبق آموزههای قرآنی ملاک در بهترینها، داشتن تقواست که در شکل اخلاق نیک و خوش، خودنمایی میکند، کسی که بتواند در خانه، اهل تقوا باشد و خوشخویی را به نمایش بگذارد، بهترین مردمان است. .
خانواده، آشیانه عشق و محبت در آیات قرآنی همانطور که از واژههایی چون بیت، دار، حجره، ذات العماد و اکنان برای بیان خانه استفاده شده، واژه مساکن نیز به کار رفته است، چرا که هدف از خانه و خانواده، رسیدن به همان چیزی است که از آن به خوشبختی یاد میشود. خداوند پس از آفرینش حضرت آدم(علیه السلام) و همسرش، به آنان فرمان میدهد تا در بهشت نخستین، سکونت یابند اعراف19
وَ قُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا بقره35
به آدم بگفتیم «اى خوش سرشت» تو با جفت خود باش اندر بهشت
ز هر نعمتى چون بخواهید خواست در آنجا مهیاست بى کم وکاست
پس انسان در خانه و در میان خانواده به سکونت و آرامش میرسد و مودت و دوستی و محبت، این آرامش را میان زن و شوهر پدید میآورد و سکونت واقعی را تحقق میبخشد. وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (روم21)
وز آیات دیگر که بایست گفت یکى اینکه خلقت نمودست جفت
که با هم بگیرید انس و کنار شود بینتان دوستى برقرار
کسانى که هستند اهل خرد بر این گفته ننهند انگشت رد
در آیات قرآنی بارها واژه سکن و مشتقات آن برای سکونت انسانها در زمین و دستیابی به آرامش بیان شده رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ پروردگارا من [یکى از] فرزندانم را در درهاى بىکشت نزد خانه محترم تو سکونت دادم (ابراهیم37 ) و (اعراف161 اسراء104 مومنون18 طلاق6)
خدایا چو از اهل بیتم چنین نهادم تنى چند در این زمین
زمینى که خشک است و بى آب و کشت چنین گشته این خانه را سرنوشت
پس خانه، محل آرامش از جانب خداوند است و بندگان باید بر این نعمت، خداوند را شکر و سپاس گویند وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّن بُیُوتِکُمْ سَکَنًا و خدا براى شما خانههایتان را مایه آرامش قرار داد (نحل80 و81)
بسى خانه ها داد یکتا خدا که مأوا گزینید در آن سرا
جایگاه مذهب در استحکام خانواده
بسیاری از علما و فلاسفه اعتقاد دارند که تنها چیزی که میتواند مانع خواهشهای نفسانی گردد قدرت و نیروی ایمان و اعتقادات مذهبی است. افراد متدین در مقابل مشکلات و حوادث نمیهراسند و با ارادهای قوی و شجاعت زیاد صبر و شکیبایی و تحمل را پیشه نموده، با علم و ایمان به حل مشکل میپردازند. قرآن کریم: هرکس از توجه و یاد من روی برگرداند زندگی تنگ و پر از فشار خواهد داشت وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى ( طه124)
هرآن کس ز یادم کند احتراز نگردد به رویش دَرِ رزق باز
چو محشور گردد به پیش خدا بود دیده اش کور، روز جزا
نتیجه آنکه در فرایند رشد و تربیت انسان عواملی نظیر: وراثت، خانواده، محیط و اختیار و اراده انسان مؤثّر هستند، بدون شک خانواده و محیط نقش بسزایی در تربیت دینی و استحکام یا تزلزل اعتقادی دارند.
راه حل های تقویت استحکام خانواده
هرقدر ارکان تشکیل دهنده خانواده با آن استانداردها منطبق باشند به همان مقدار از شایستگی، برتری واستحکام برخوردار خواهند بود. مناسبات و روابطی منطبق با آموزه های دینی بر آنها حاکم باشد، خروجی آن انسانهایی شایسته وموثر در ساخته شدن جامعه ایده آل اسلامی باشد و اما ملاک برتری، از نظر اسلام ، مال و ثروت و مانند آن نیست که کسی به آنها ببالد. برتری خانواده به انطباق آن با استانداردهای اسلامی و برخورداری از ویژگیهای ارزشی و فضیلت هاست. پاره ای از این فضیلت ها که موجب سلامت و استحکام خانواده می شود. عوامل درشت و ریز در خانواده هستند که میتوانند در استحکام آن اثر بگذارند.
رعایت و پایبندی به موازین شرعی : زندگی ایدهال در عبودیت و بندگی خداوند است و عبودیت اطاعت کامل از امر و نهی و دستورات الهی و عمل کردن به آنها است که موفقیت در کسب زندگی ایدهآل را در پی خواهد داشت.
انجام واجبات و ترک محرمات، رعایت حلال و حرام و پیروی از الگوهای دینی و همچنین توکل به خدای بزرگ و توسل به انبیاء و اولیای الهی سبب تحکیم بنیاد خانواده می شود.
قناعت: یکی از خصایص بارزی که می تواند احساس رضایتمندی را در کانون خانواده حاکم کند، قناعت است. قناعت در زندگی انسان را نسبت به مسائلی که در زندگی از آنها بهرهمند نیست، آرام می کند و حس رضایتمندی در انسان تقویت می شود که این امر ابتدای موفقیت است.
ساده زیستی: ساده زیستی و زهد یکی از فضایل اخلاقی است که موردتشویق و ترغیب آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) است. چنانچه در معنای زهد وساده زیستی گفته اند ضدّ محبت دنیا و مال را زهد گویند و آن عبارت است از دل برداشتن از دنیا و آستین فشاندن بر آن و اکتفاء کردن به قدر ضرورت از برای حفظ بدن که تجلی عملیِ آن در زندگی ساده زیستی و قناعت خواهد بود .
عفو و گذشت: هر زن و شوهری طبعا در زندگی خود دچار خطاها و لغزش هایی می شوند چرا که انسان جایزالخطا است و به غیر از چهارده معصوم(علیهم السلام) کسی را نمی توان مصون از اشتباه و لغزش دانست. به همین جهت قرآن کریم می فرماید وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ ۗ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
نکویان بمانند همّت بلند که با مردمان صلح پیشه کنند
نخواهید آیا که پروردگار ببخشد شما را سرانجام کار
یکی از علل مهم اختلافات خانوادگی عدم تحمل و کم صبری زن و شوهر نسبت به یکدیگر است
نادیده گرفتن مسائل کوچک: مسائل کوچک می توانند در نهایت به اختلافاتی چاره ناپذیر تبدیل شوند. همیشه دو نفر با تمام نیرو برای غلبه بر مشکلات اصلی تلاش می کنند، ولی سرانجام مشکلات کوچک آنان را مغلوب می سازد؛ چیزهای بی اهمیتی که فرصت وخیم تر شدن یافته است.
اظهار علاقه و ابراز محبت : زوج جوانی که با هم پیمان زناشویی میبندند، معمولا بر مبنای علاقه درونی و عشق پاکی است که به یکدیگر دارند. اما آنچه که در اسلام تاکید شده ، بنیان خانواده را تقویت میکند و محبت و الفت را میان زوج جوان افزایش میدهد ، اظهار و ابراز آن است. امام صادق علیه السلام میفرماید: هرگاه شخصی را دوست داشتی، دوستی خود را به او اعلام کن ، زیرا این عمل انس و الفت را بین شما پایدارتر میکند.
خانواده در اندیشه مقام معظم رهبری
جامعه اسلامی و خانواده: در محیط اسلامی، زن و شوهر با هم هستند، متعلق به هم هستند، در مقابل هم مسئول هستند، در مقابل فرزندان مسئول هستند و در برابر محیط خانواده مسئولند. در محیط های اسلامی، کانون خانواده چنان مستحکم و پابرجاست که گاهی پس از دو نسل نیز هنوز پدر بزرگ و پدر و نوه در یک خانه با هم زندگی می کنند. در جوامع اسلامی، یعنی جوامع دیندار و خداباور که دو نفر آدم برای مدت طولانی با هم زندگی می کنند و هیچ گاه از هم سیر نمی شوند، بلکه دلبستگی شان و انس و محبت و وفایشان به همدیگر بیشتر می شود؛ این، همان خاصیت دینداری و مذهبی بودن و خواسته های خدایی را رعایت کردن است.
بخش 11 : خانواده و ازدواج در اسلام
نهاد خانواده محبوب ترین بناها در پیشگاه خداوند به شمار میآید. اسلام خانواده را گروهی متشکل از افراد معرفی میکند که هسته اولیه آن را ازدواج مشروع زن و مرد تشکیل میدهد. این دین الهی به عنوان برترین دین برای سعادت و سلامت دنیوی و اخروی انسانها، برنامههایی را قرار داده که تشکیل خانواده از مهمترین آنهاست و در این برنامهها، نیازهای طبیعی انسان و شرایط اجتماعی او در همه ابعاد در نظرگرفته شده بطوریکه افراد تشکیل دهنده خانواده نسبت به هم مسئولیتهای اجتماعی، حقوقی، تربیتی، رفتاری، اقتصادی و دینی دارند.
از دید اسلام اساس زندگی خانوادگی بر محبت و عشق بنا شده است، از نظر تعالیم اسلام، نکاح عقدی است که براساس آن رابطه زوجیت بین زن و مرد برقرار شده و در اثر آن طرفین دارای وظایف و حقوق جدید می شوند و مکتب انسان ساز اسلام از قدیم درباره اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده سخن گفته است
ازدواج اولین گامی است که انسان از خودپرستی و خود دوستی به سوی دیگر دوستی بر می دارد و اگر تا پیش از ازدواج تنها یک من وجود داشت و همه چیز برای من بود با انعقاد عقد نکاح این ما می شود.
در اکثر جوامع بشری ملاک انتخاب مرد برای ازدواج، معمولاً در درجه اول قدرت اقتصادی و در درجات بعدی صورت ظاهری اوست و در انتخاب زن، زیبایی و گاهی وضعیت اجتماعی یا اقتصادی مد نظر قرار میگیرد اما اسلام با این ملاک ها مخالف است، زیرا این ملاکها صرفاً مادی و بی دوام و کوتاه مدت بوده و ارزش حقیقی محسوب نمیشوند. از نظر اسلام مهمترین وظیفه مرد در قبال خانواده، تهیه وسایل معیشت برای اعضای خانواده است. زن نیز موظف به اداره کانون خانواده و ایجاد گرمی، آرامش و تربیت فرزندان است.
ازدواج از دیدگاه قرآن
قرآن، کتاب هدایت و سعادت بشری و منبع شایستهای برای درک مفاهیم و مسایل ازدواج است. بر خلاف دیگر کتابهای مقدس که رهبانیت و تجرد را مقدس میشمارند یا آزادی و بیبند و باری در اخلاق جنسی را پیشنهاد میکنند، قرآن راه میانه را برگزیده است. هرگاه در جامعهای، انسانیتی برای زن فرض نشود و تنها مانند کالای قابل خرید و فروش بدان بنگرند، میتوان حدس زد که جایگاه ازدواج در آن جامعه چگونه خواهد بود. .
ایمان، شرط اساسی همسر وَ لاٰ تَنْکِحُوا الْمُشْرِکٰاتِ حَتّٰى یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ؛ [بقره۲۲۱٫]
مگیرید از مشرکان هیچ زن مگر آنکه گردند مؤمن به من
همانا کنیزى که مؤمن شود از آن به، که آزاد و مشرک بود
این آیه، یکی از شرایط ازدواج، یعنی همتایی دینی همسر را بیان میکند. زن مشرک همتای مرد مسلمان نیست. بنابراین، شایستگی ازدواج با یک مؤمن را ندارد و بر عکس، این آیه نشان میدهد که ایمان از معیارهای بسیار مهم در همسر گزینی است.
خوش رفتاری با همسر عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَ یَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا در زندگی با زنان خود، با انصاف و خوش رفتار باشید و چنانکه زن دلپسند شما نباشد، چه بسا بسیار چیزها ناپسند شماست و حال آنکه خدا در آن، خیر بسیار برای شما مقدر فرموده [نساء ۱۹٫] این آیه یک اصل آسمانی قرآن برای زندگی اجتماعی زن میباشد [المیزان ج ۸ ص۷۵٫] در برخی اقوام و ملتها، مردان حق داشتند زنان خود را به راحتی بکشند و با او مانند حیوان رفتار میکردند. در این جا میبینیم که قرآن با منطق بسیار زیبا، زن را لازمه مرد و مکمل او معرفی میکند
از این رو، به او دستور میدهد که با همسر خود با انصاف و کرداری خوش، رفتار کند و از ستمکاری در حق او بپرهیزد. حتی گوشزد میکند که اگر خوشتان نیامد، او را مانند کالایی به بیرون پرتاب نکنید، بلکه تا آنجا که ممکن است اندیشه جدایی و طلاق را به خود راه ندهید. این بدان دلیل است که انسان همواره دچار حب و بغضهایی میشود. شاید اگر بردبار باشید و بر اساس رفتار اسلامی با او رفتار کنید، حقایق آشکار شود و به اشتباه خود پی ببرید. دیدگاه قرآن درباره ازدواج و گزینش همسر، دیدگاهی مهربانانه و همراه با رحمت و محبت است و ازدواج را تنها خرید یک کالا نمیداند که هرگاه شوهر نخواست، بتواند آن را پس بدهد.
ادامه مطالب
http://m5736z.blog.ir/post/hejab3
http://m5736z.blog.ir/post/HejabQ1
http://m5736z.blog.ir/post/HejabQ2
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی
از سال 1354 و بارگذاری آن در سال 1380 در سایت
تاریخی فرهنگی قرآنی
و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده
و به حول قوه الهی در مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.
نام : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336
کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر و 25 سال مدیریت مدرسه