چهل حدیث از امام سجاد علیه السلام
خطبه های در کوفه و شام . صحیفه سجادیه . آموزه ها و سیره امام سجاد
امام زین العابدین علیه السلام. پیام رسان و زبان گویای حماسه عاشورا
نسیمی از آموزه های امام سجاد(علیه السلام)
در زمینه اخلاق فردی و اجتماعی
امام می خواست با این شیوه جامعه را نسبت به حق و حقوق امام معصوم(علیه السلام) آگاه سازد و تنها راه رسیدن به کمال را از طریق اطاعت از امام(علیه السلام) معرفی و معنا کند.
انسان تنها موجودی است که به شکل کاملا مختار و با اراده، عبودیت و اطاعت خود را نشان می دهد. همین عبودیت ارادی انسان است که دیگران را مطیع و فرمانبر وی می سازد و درسطح پایین تر از انسان قرار می دهد. این گونه است که انسان عابد و ساجد، به عنوان اشرف آفریده ها ظاهر می شود و از فضل (فتح آیه29)و رضوان الهی (همان) بهره مند می شود.
امام سجاد(ع) مظهر اطاعت در حوزه اجتماع
رفتارها و گفتارهای امامان معصوم(ع) برای آن است که مردم راه و رسم درست زندگی را بیاموزند. از این رو امامان معصوم(ع) به عنوان اسوه و سرمشق مطرح می شوند. هریک از آنان به مردم می آموزند که چگونه زندگی کنند تا به مقصد برسند و به کمال عبودی و ربوبی دست یابند
آموزه اول: پرهیز از به رخ کشیدن عیب ها
من رمی الناس بما فیهم رموه بما لیس فیه- هر کس به مردم عیبی را نسبت دهد که واقعاً دارای آن عیب هستند، نهایتاً مردم به او عیبی را که ندارد، نسبت خواهند داد. (میزان الحکمه ج 1 ص 159)
دستگاه آفرینش به گونه ای طراحی شده که حرکت جریان باطل را برنمی تابد. ظلم از جمله مهم ترین جریانات باطل است که مصداق بارز آن عیب جویی و عیب گویی است و معمولا در اشخاص بیمار دل و کوتاه نظر ظهور و بروز پیدا می کند.
شخص عیب جو، خود اولین قربانی است که در حرکت جریان حق، از مسیر صحیح کاروان هستی، منحرف گشته و از مراتب کمال سقوط می کند. منشأ چنین حالت و روحیه ای در واقع به این برمی گردد که آدمی خود را خوب نمی شناسد و توجه ندارد به اینکه خودش به مراتب بیش از دیگران نقص و عیب دارد (نهج البلاغه، حکمت349)
از امام ششم نیز نقل است که: هرگاه دیدید کسی گناهان و عیب مردم را می جوید و گناهان خویش را از
آموزه دوم: تأکید بر کیفیت نه کمیت
لایقل عمل مع التقوی و کیف یقل مایتقبل. یعنی هیچ کاری توام باتقوا کم نیست، چگونه کم باشد چیزی که مقبول خدا واقع می شود (تحف العقول ص582)
از نگاه دینی، عمل، بخودی خود فاقد ارزش است.عمل، هنگامی ارزشمند است که با نیت خدایی همراه باشد. عمل هر گاه رنگ الهی به خود گرفت، قیمت پیدا می کند. نیت خدایی و رنگ الهی در واقع همان تقواست
یعنی یک فرد مسلمان وقتی می خواهد کاری انجام دهد، لازم است همه ضوابط شرعی را مراعات کند.محدوده های ممنوعه (حرام و مکروه) و منطقه های مجاز (واجب و مستحب) را محترم بشمارد
بنابراین عمل با طعم الهی (رفتار همراه با تقوا) کوچک و بزرگش فرق نمی کند. رفتار شایسته، هر چند به لحاظ کمیت ناچیز و به لحاظ حجم کوچک باشد، در پیشگاه پروردگار عالم مقبول می افتد و همین گونه عمل است که آدمی را به کمال و سعادت می رساند. لذا در قرآن تاکید می شود که خداوند منحصراً از افراد متقی، عمل را می پذیرد (مائده72)
انسانها دعوت شده اند تا بهترین و نیکوترین رفتار را از خود بروز دهند و نه بیشترین و زیادترین آن را (ملک2)
آموزه سوم: ادای حقوق پدر و مادر
اما سجاد(ع) در رساله ارزشمند موسوم به حقوق درباره حق مادر و پدر می فرمایند:
حق مادرت این است که بدانی او:
1) تو را در جایی حمل کرد که هیچ کس دیگری آن کار را انجام نمی دهد.
2) از میوه دلش تو را خوراک داده است که دیگری نمی دهد.
3) تو را با گوشش و چشمش و دستش و پایش و مویش و سراپایش و همه اعضایش نگه داری کرده است.
4) و به این فداکاری شاد و خرم بوده و همواره از تو مواظبت نموده و هر ناگواری و دردی و هرگونه سختی و غم و اندوهی را تحمل کرده است تا دست آفات به تو نرسد.
5) دلش خوش بوده است که تو سیر باشی و او گرسنه، تو جامه بپوشی و او برهنه باشد.
تو را سیراب کند و خود تشنه بماند. تو را در سایه آورد و خود را زیر آفتاب برد.
با سختی کشیدن ها تو را به نعمت رساند، با بی خوابی های خود تو را به خواب برد، شکمش را ظرف وجود تو ساخت، دامنش آسایشگاه تو و پستانش مشک آب تو، جانش فدای تو و بخاطر تو و به حساب تو، گرم و سرد روزگار را چشید. به این اندازه که دانستی، قدرش را بدان.
البته جز به کمک و توفیق خدای توانا، توانایی سپاس او را نخواهی داشت. اما حق پدرت این است که بدانی: او بنیاد و ریشه توست و تو شاخه او هستی. اگر او نبود تو هم نبودی. پس هرگاه در خود صفت خوشایند و چیز پسندیده ای یافتی، بدان که آن را از پدرت داری. خدا را سپاس گزار و او را نیز بدین مقدار که دانستی قدر بدان و از او ممنون باش. (تحف العقول ص926-862)
آموزه چهارم: آراستن خود به همه خوبی ها
امام سجاد می فرمایند: همه خیر و خوبی در دو چیز است:
الف) مراقبت از نفس و خویشتن داری
ب) برکندن چشم طمع از مال مردم و درخواست نکردن از آنان (تحف العقول ص582 و میزان الحکمه ج1 ص343)
حضرت تاکید فرمودند: انسانی که در هیچ کاری به مردم امید نبندد و همه امور خود را به خدا واگذارد، خداوند نیز هر خواسته ای که او داشته باشد، اجابت خواهد کرد (میزان الحکمه ج1 ص163) درخواست از مردم نتایج بدی در پی دارد: از جمله:
1) مایه خواری و سرافکندگی در زندگی است.
2) شرم و حیا را از آدمی می ستاند. (و تکرار آن قبح و زشتی تقاضا کردن را از بین می برد)
3) از وقار و شکوه و منزلت انسان می کاهد.
4) درخواست از مردم و تقاضای کمک در واقع یک نوع فقر و نداری است. برعکس هر چه کمتر از مردم درخواست گردد، در واقع به یک نوع ثروت و توانگری دست یافته است (تحف العقول ص 682 و میزان الحکمه ج2 ص 977)
در آموزه های اسلامی به حفظ کرامت، عزت، بزرگواری و استقلال شخصیت انسانها بسیار تاکید شده است. مومنان عزیزند، به هیچ قیمتی نباید عزتمندی خویش را با درخواست های مکرر لکه دار کرده و یا آن را حراج کنند.
آموزه پنجم: بهره گیری از رحمت خدا
از اینکه کسی نجات یافته تعجب نیست، بلکه تعجب از انسانی است که هلاک شده است، که چگونه با وجود رحمت گسترده خداوند سقوط نموده است (میزان الحکمه ج2 ص419)
خدای مهربان برای هدایت و سعادت بشر از هیچ چیزی فروگذار نکرده است. پیش از همه فطرت الهی است که از درون انسان وی را به سوی حقیقت و زیبایی و خیراخلاقی و کمال نهایی راهنمایی می کند. ذات آدمی به زیباترین وجه با رنگ خدایی نقاشی شده است (بقره138)
انسان در پرتو نورافشانی فطرت و عقل از ناحیه درون و کمک و راهنمایی پیامبران الهی و دستگیری و رهبری مستمر امامان معصوم(ع) و علماء و اولیاء و بالاخره با هدایت و همراهی کتابهای آسمانی از ناحیه بیرون، به سهولت می تواند در مسیر تعالی و تکامل قرار گیرد و انتظار معقول نیز همین است
آیا اگر دانش آموزی با فراهم بودن همه زمینه های تحصیل مانند مدرسه، معلم، کتاب تشویق و راهنمایی والدین و دوستان و امکانات مادی و معنوی و...
باز هم بدنبال فرصت سوزی و بازیگوشی و بی اعتنایی باشد، شگفت انگیز نیست؟ رحمت خدا را ببینید که حتی اگر آدمی به اندازه سنگینی کوهها و دریاهای عالم گناه کند، همین که واقعا پشیمان گردد، او را با آغوش باز می پذیرد
آیا با این همه سعه صدر و رحمت، اگر کسی بخواهد خود را به زور به جهنم ببرد، جای تعجب نیست؟
آموزه ششم- عبرت گیری از مصیبت های روزانه
بیچاره آدمی، هر روز سه مصیبت به او می رسد و حتی از یکی از آنها پند نمی گیرد
اگر عبرت می گرفت و گوش فرا می داد، کار دنیا و سختی های آن بر او آسان می گردید.
مصیبت اول: هر روز که می گذرد، یک روز از عمرش کاسته می شود. اگر از مال او چیزی کم گردد، اندوهگین می شود، در صورتی که مال جایگزین دارد، اما عمر از دست رفته جبران نمی شود.
مصیبت دوم: هر روز روزیش را به طور کامل دریافت می کند
چنانچه این روزی، از راه حلال کسب شده باشد، باید در قیامت حساب پس بدهد و اگر از راه حرام باشد، کیفر خواهد دید. مصیبت سوم: که از دو قسم قبلی بزرگتر است، این است که هیچ روزی را به شب نمی رساند مگر اینکه یک منزل (یک گام) به آخرت نزدیک تر شده است
اما او نمی داند که آیا به سوی بهشت خواهد رفت و یا به طرف آتش گام برمی دارد. (میزان الحکمه ج2 ص546)
آموزه هفتم: قدردانی و تشکر از دیگران
اشکر کم لله اشکر کم للناس. قدردان ترین شما از خدا، قدردان ترین شما از مردم است (میزان الحکمه ج1 ص745)
خدای متعال در روز قیامت به یکی از بندگان خود می فرماید: آیا از فلان کس تشکر کردی؟
بنده می گوید: ای پروردگار از تو سپاسگزاری نمودم
خداوند می فرماید: چون از او تشکر نکردی از من نیز تشکر نکرده ای (همان)
امام(ع) در رساله حقوق می فرمایند: حق کسی که به تو خوبی می کند این است که از او تشکر نمایی و خوبی اش را به زبان آوری و از وی به نیکی یاد کنی و میان خود و خداوند برایش خالصانه دعا کنی
اگر چنین رفتار کردی، بدون شک در نهان و آشکار در واقع از او تشکر کرده ای، وانگهی اگر روزی توانستی نیکی او را جبران کنی، جبران کن (تحف العقول ص172)
آموزه هشتم- نرم خویی و لطافت با مردم
امام سجاد(ع) فرمودند: آخرین سفارش حضرت خضر(ع) به جناب موسی(ع) این بود که: هیچ گناهکاری را به خاطر گناهش (و هر خطای دیگری) سرزنش مکن
سپس فرمود: محبوب ترین صفات یک انسان در پیشگاه خداوند عبارتند از:
1) در عین توانگری و دارایی، قناعت در زندگی و روش میانه (اقتصاد) را در پیش بگیرد.
2) در عین داشتن قدرت، گذشت از انتقام و چشم پوشی از خطای دیگران را پیشه کند.
3) در مواجهه با مردم، نرمی و لطافت را سرلوحه کار خود قرار دهد.
و آن گاه تاکید فرمودند: هیچ کس با دیگران در زندگی نرمی نکرد جز آنکه خداوند در روز قیامت با او به نرمی (ونه قهر و شدت) رفتار خواهد کرد. ای عزیز بدان که اوج حکمت، ترس از خدای متعال است. (خصال ج1 ص128)
آموزه نهم: روش تعریف و تمجید خدا
ابوحمزه ثمالی می گوید: به امام سجاد(ع) گفتم شما می فرمایید خدا را به پنج عبارت تمجید کنید
آن عبارات کدام هستند؟ حضرت فرمودند:
1) با عبارت (سبحان الله و بحمده) در واقع خدا را از سطح فکر افراد نادان و خدانشناس بالاتر دانسته ای.
2) با عبارت (لااله الاالله وحده لاشریک له) در واقع کلمه اخلاص را گفته ای و با گفتن این ذکر از آتش جهنم نجات می یابی مگر آنکه مستکبر و ظالم باشی.
3) با عبارت (استغفرالله و اتوب الیه) در واقع دو صفت مستکبر بودن و ظالم بودن را از خود پاک کرده ای.
4) با عبارت (لاحول و لاقوه الابالله) در واقع کار خود را به خدا واگذار کرده ای.
5) با عبارت (الحمدلله) در واقع در برابر همه نعمت ها شکر خدای متعال را به جای آورده ای.
مستکبر و ظالم سه نشانه دارد که از آن طریق قابل شناسایی است:
1- شخصی که به گناه خود اصرار می ورزد
2- شخصی که هوای نفس بر او غالب است.
3- شخصی که دنیا را بر آخرتش بهتر و مقدم تر می داند. (خصال ج1 ص286)
آموزه دهم: پرهیز از دروغ
حضرت به فرزندان خود می فرمودند: از دروغ کوچک و بزرگش، جدی و شوخی اش دوری کنید
زیرا انسان هرگاه در چیزی کوچک دروغ بگوید، به گفتن دروغ بزرگ تر نیز جرأت پیدا می کند (میزان الحکمه ج2 ص178)
از قول عایشه نقل می کنند که می گفت: هیچ خصلتی از دیدگاه پیامبر(ص) منفورتر و زشت تر از دروغ نبود و هرگاه مطلع می شد یکی از اصحابش دروغی گفته است، به او بی اعتنایی می کرد تا آن وقتی که خبردار می شد وی توبه کرده است (همان ص589)
محورهای اساسی سبک زندگی امام زینالعابدین(ع)
حمران بن اعین از امام باقر(ع) نقل میکند که حضرت سجاد(ع)
1: در حال نماز رنگش تغییر میکرد.
2:مانند بنده ذلیلی که در برابر سلطان باعظمتی باشد به نماز میایستاد.
3: بدنش در حال نماز میلرزید.
4: مثل کسی نماز میخواند که نماز آخرش را میخواند.
5: روزی در حال نماز ردا از یک شانهاش افتاد با همان حال نماز را تمام کرد، یکی از اصحاب پرسید: چرا ردا را صاف نکردی؟ فرمود: میدانی دربرابر چه کسی بودم؟ چیزی از نماز بنده قبول نمیشود جز آنچه با حضور قلب باشد. سائل گفت: پس ما هلاک شدیم.فرمود: هرگز! خدا نقصها را به وسیله نافلهها جبران میکند.
6: شب تاریک انبانی پر از کیسههای درهم و دینار - و گاهی غذا یا هیزم- به دوش میکشید و بر درخانه مستمندان میبرد، در را میزد، هر که از خانه بیرون میآمد به او میداد و میرفت.
7: هنگام عطای به فقیر صورت را میپوشاند که او را نشناسد، فقرا از وفات آن جناب فهمیدند مسکین نواز شب، علی بنالحسین بوده.
8: چون بدن مبارکش را روی تخت غسالخانه نهادند دیدند پشت مبارکش چون سر زانوی شتر برآمده و این اثر بارهایی بود که به دوش میکشید و به در خانه مستمندان میبرد.
9: روزی روپوشی از خز (خز حیوانی است که از پوست آن جامه زمستانی تهیه میشده) به دوش مبارکش بود، در راه سائلی رسید و در روپوش آویخت، حضرت جامه قیمتی را رها کرد و رفت.
10: لباس خز را زمستان میخرید، تابستان میفروخت و پولش را تصدق میداد.
11: روز عرفه چشمش افتاد به جمعیتی که گدایی میکردند، فرمود: وای بر شما، چنین روزی از غیرخدا سؤال میکنید؟ این روزها چنان لطف حق همگانی است که امید میرود شامل حال جنینها در شکم مادران هم بشود و خوشبخت گردند*
12: از غذاخوردن با مادر خودداری میکرد، گفتند: یا ابنرسولالله شما از همه با مادرتان نکوکارترید، چرا با او هم خوراک نمیشوید؟ فرمود: دوست ندارم لقمهای را بردارم که مادرم به آن نظر داشته باشد.
13: مردی عرض کرد: یابن رسولالله من برای خدا شما را سخت دوست دارم. حضرت عرض کرد خداوندا! پناه بر تو که مرا در راه تو دوست داشته باشند و تو خود مرا دشمن بداری.
14: بیست سفر در راه حج بر شتری سوار شد و یک تازیانه بر او نزد، چون شتر مرد دستور داد به خاکش سپارند تا طعمه درندگان نشود.
15: از کنیزی شرح حال آنجناب را پرسیدند، گفت: مختصر بگویم یا مفصل؟ گفتند: مختصر، گفت: هیچ روز غذا برایش نبردم و هیچ شب بستر برایش نگستردم.
16: روزی به جمعی رسید که غیبت او میکردند. ایستاد و فرمود: اگر راست میگویید خدا مرا بیامرزد و اگر دروغ میگویید خدا شما را بیامرزد.
17: اگر کسی برای طلب علم خدمتش میرسید میفرمود: آفرین به کسی که پیغمبر(ص)سفارش او را کرده.
18: صد خانوار از فقرای مدینه را اداره میکرد.
19: خرسند میشد که یتیم و نابینا و زمینگیر و مسکین و بیچاره بر سر سفرهاش حاضر شود و با دست مبارک به آنان غذا میداد و هر کدام عایله داشتند برای عایلهشان هم میفرستاد.
20: هیچ غذایی نمیخوردمگر اینکه اول همان اندازه صدقه میداد.
21: سالی هفت پوست از هفت موضع سجدهاش جدا میشد - که از کثرت نماز این موضع پینه میکرد - چون از دنیا رفت آن پینهها را با وی دفن کردند.
22: بیست سال بر پدر بزرگوارش گریست، هیچ غذایی جلویش نمیگذاشتند جز اینکه گریه میکرد، یکی از غلامان گفت: یابنرسولالله اندوه شما به آخر نرسیده؟ فرمود: وای بر تو یعقوب دوازده پسر داشت، یکی را خدا از جلو چشمش برد، از بس گریست چشمانش نابینا و موی سرش سفید و کمرش خم شد با اینکه پسرش زنده بود، من به چشم خود دیدم که پدر و برادر و عمویم با هفده تن دیگر از بستگانم کشته روی خاک افتادهاند، با این وصف چگونه غصهام پایان پذیرد؟ ازکتاب نصایح آیتالله مشکینی
سیری در سیره سید الساجدین(ع
حضرات معصومین (ع) هر کدام در عصرخویش به عنوان اسوه کامل انسانیت و بارزترین نمونه کمالات و صفات انسانی بودهاند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند؛ بهاین جهت، به امامان معصوم (ع) به دیده محبت و عشق مینگریستهاند
حتی دشمنان آن بزرگواران با اعتراف به این حقیقت انکار ناپذیر ، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب و افتخارات آنان را به دیگران یاد آور شدهاند.
حسن خلق
امام سجاد(ع) با جمعی از دوستان گردهم نشسته بودند. مردی از بستگان آن حضرت آمد در کنار جمعیت ایستاد و با صدای بلند، زبان به شتم و بدگویی امام گشود و سپس از مجلس خارج شد. زین العابدین(ع) حضورا به او حرفی نزد و پس از آنکه رفت، به حضار مجلس فرمود: شما سخنان این مرد را شنیدید، میل دارم با من بیایید و پاسخ مرا نیز بشنوید. همه موافقت کردند، اما گفتند دوست داشتیم که فی المجلس به او جواب می دادید و ما هم با شما هم صدا می شدیم. آنگاه از جا برخاستند و راه منزل آن مرد جسور را درپیش گرفتند
بین راه متوجه شدند که حضرت سجاد(ع) آیه (والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین) را می خواند، از فرونشاندن آتش خشم سخن می گوید و از عفو و اغماض نام می برد. دانستند که آن حضرت در فکر مجازات وی نیست و کلام تندی نخواهد گفت. چون به درخانه اش رسید، امام به صدای بلند او را خواند و به همراهان خویش فرمود:بگویید اینکه تو را می خواهد علی بن الحسین است
مرد از خانه بیرون آمد و خود را برای مواجهه با شر و بدی آماده کرده بود. زیرا با سابقه امر و مشاهده اوضاع و احوال، تردید نداشت که امام سجاد(ع) برای کیفر او آمده است. ولی برخلاف انتظارش به وی فرمود: برادر، تو رو درروی من ایستادی و بدون مقدمه سخنان ناروایی را آغاز نمودی و پی درپی گفتی . اگر آنچه که به من نسبت دادی در من هست از پیشگاه الهی برای خویش طلب آمرزش می کنم و اگر نیست از خدا می خواهم که تو را بیامرزد ارشاد مفید، ص 240
از ویژگیهای ممتاز امام سجاد(ع) اخلاق نیکو بود. او مظهر عفو خدا بود و به سادگی ازمجرمان می گذشت
مردم تحت تاثیر تبلیغات امویان، از اوعیب جویی کرده و زبان به بدگویی و درشتگویی بازکرده و خاطر حضرت را میرنجاندند، اما هر بارملایمت و بردباری و برخورد محبت آمیز او را میدیدند ،از کرده خود شرمگین میشدند
بسیاری از خانوادههای محروم و نیازمند مدینه، از لطف و بخشش مردی ناشناس و در تاریکی شب بهرهمند میشدند و هرگز او را نشناختند، مگر زمانی که علی بن الحسین(ع) درگذشت و انتظار محرومان بیپاسخ ماند؛ آن گاه بینوایان دانستند آن ناشناس درد آشنا، همو بوده است.
امام سجاد(ع) به آزاد سازی بردگان و مستخدمان اهتمام زیاد داشت؛ چنانکه در روایات آمده است که حضرت هزار بنده را در راه خدا آزاد کرد. امام (ع) بردگان را میخرید و آنانرا تحت پوشش خویش قرار میداد. آنان از نزدیک با امام پرهیزگاران آشنا شده و از گفتار و رفتار آن حضرت تاثیر میپذیرفتند
هنگامی که بردهای آزاد میشد در حقیقت انسانی آزاده، آگاه، دانش آموخته، شیعه و مرید اهل بیت(ع) از مرکز علم و اخلاق فارغ التحصیل شده بود
جذبه امام به حدی بود که برخی از بردگان، بندگی در خدمت امام را بر آزادی ترجیح میدادند
امام زین العابدین(ع) دیگران را به این امر مهم ترغیب میکرد: "هیچ مومنی بنده مومنی را آزاد نمیکند، مگر اینکه خداوند به جای هر عضوی از اعضای آن بنده، عضوی از اعضای او را از آتش دوزخ ایمن میسازد."سیره امام سجاد(ع) چنان بود که هرگاه بندهای را در اول سال یا وسط سال مالک میشد بعد از یک دوره آموزش و اعمال شیوه های تربیتی صحیح، در شب عید فطر آزادش میکرد.
امام سجاد (ع) عابدترین و زاهد ترین فرد زمانه خود:
در بررسی اساسیترین مظاهر زندگی امام سجاد(ع) به مواردی چون: ترک دنیا، کثرت عبادت، زهد نسبت به مال دنیا و خوشیهای آن خواهیم رسید
ما از این مظاهر به" تعبد" و رویگردانی از دنیا تعبیر میکنیم
" تعبد" در حیات پربرکت امام (ع) به گونهای است که محتاج دلیل و نص تاریخی نیست
همین کافی است که بدانیم آن حضرت را " زین العابدین" و " سجاد" لقب دادند
در نظر علمای غیر شیعی، امام سجاد (ع) عابدترین و زاهدترین فرد زمانه خود است که مانند خورشیدی بر تارک انسانیت میدرخشد و تاریخ اورا در اعلای مرتبه میستاید.
اهتمام امام سجاد(ع) به فعالیتهای عبادی:
بخشی از عبادتهایی که جنبه سیاسی زیادی دارد؛ مورد توجه امام سجاد(ع) بوده است
اهتمام آن حضرت در مورد مراسم باشکوه حج از آن شمار قلمداد میشود
امام سجاد(ع) بیست بار سفر حج را پیاده برگزار کردند حضور امام سجاد(ع) در میان مردمان ، بهترین فرصت برای رساندن پیام اسلام و اعلان مواضع شیعیان در قبال ظالمان و ستمگران بود
گفته شده که بسیاری از فقیهان و بزرگان، امام را در سفر حج همراهی میکردند. از همه طبقات جامعه، کارگزاران، فقیهان، محدثان، اشراف، رجال مذهبی، سیاسی و اجتماعی و عموم مردم و گاهی اوقات شخص خلیفه در آن شرکت میکردند
امام سجاد(ع) با دعا و موعظه و سلوک فردی، جمعیت را به حقیقت و روح حج توجه داده، برائت عملی را که تجسم حج ناب بود، به نمایش میگذاشت.
امام سجاد(ع) در نمازهای جمعه شرکت میکرد و نماز را به جماعت میخواند این حرکت گرچه در ظاهر به معنای همراهی با حاکم و زمامدار است و شرکت نکردن در آن به معنای به رسمیت نشناختن حکومت تلقی میشد، اما امام در آن شرکت میکرد؛ زیرا خطر عدم حضور بیشتر بود و بهانهای به دست دشمن میداد
کناره گیری امام (ع) از این گردهمایی عبادی- سیاسی کافی بود تا وی را عامل تفرقه و اختلاف معرفی کنند و یا او را منکر نماز و تارک معروف بشناسانند. همچنین پیامدهایی که آن تهمتها وتبلیغات داشت، به ضرر امام و شیعیان بود. امام با شرکت در نماز جمعه ، آنان را خلع سلاح کرد اما پس از اقامه نماز جمعه ، آن را از تکلیف نماز ظهر کافی نمیدانست و نماز ظهر را نیز میخواند
درحقیقت با این عمل، نامشروع بودن آن و عدم صلاحیت امام جمعه را مطرح میکرد و از این نماز عبادی- سیاسی نیز به شیوهای مطلوب بهره میجست.
زینت نیایش گران بعضی از صفات بارز آن حضرت کثرت عبادت
ابن عباس می گوید: حضرت رسول(ص) فرمود: در روز قیامت منادی ندا می کند: کجاست زین العابدین؟ پس گویا می بینم فرزندم علی بن الحسین در آن هنگام با تمام وقار، صفوف اهل محشر را بشکافد و بیاید.
آن حضرت را ذوالثفنات می گفتند زیرا بر اثر کثرت سجده، پیشانی و دو کف دست و زانوهای وی پینه می بست و سالی دوبار آنها را می بریدند
در قرائت حمد به آیه (مالک یوم الدین) که می رسید، آن را بسیار تکرار می کرد و چون به سجده می رفت، سر برنمی داشت تا عرق مبارکش جاری می شد
شب ها را به عبادت می گذراند و روزها روزه دار بود. چون ماه رمضان می شد، تکلم نمی کرد مگر به دعا و تسبیح و استغفار. آن حضرت بر تربت امام حسین(ع) سجده می کرد
در هنگام وضو وقتی می خواست وارد نماز شود، لرزه بر اندام حضرت می افتاد. چون از این حالت سؤال می کردند، می فرمود: مگر نمی دانید با چه عظیم الشأنی می خواهم مناجات کنم
فرزند حضرت به زمین افتاد و دستش شکست، سر و صدای زیادی به وجود آمد تا دست طفل را بستند حضرت که در عبادت بود، متوجه نشد. و یا اینکه خانه آتش گرفت، درحالی که حضرت در سجده بود، فریاد بلند شد و بالاخره آتش را خاموش کردند؛ حضرت توجهی نداشت. بعد که سؤال کردند: چه چیز شما را غافل کرده بود؟ فرمود: آتش بزرگ قیامت مرا از آتش اندک دنیا غافل کرده بود.
عفو و بخشش
مردی از خویشاوندان حضرت به وی دشنام داد. حضرت چیزی نگفت
چون آن مرد رفت، حضرت به اهل مجلس فرمود: شنیدید سخن او را ؟! حال دوست دارم با من بیایید تا جواب مرا نیز بشنوید
حضرت در بین راه می خواند: «والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین) چون به در خانه آن مرد رسید، او را صدا زد، وی مهیای جنگ بیرون آمد.
امام فرمود: ای برادر! تو آمدی و به من نسبت هایی دادی؛ پس اگر آنچه از بدی گفتی، در من است؛ از خداوند می خواهم که مرا بیامرزد و اگر در من نیست، تو را بیامرزد
آن مرد چون چنین شنید، دیدگان حضرت را بوسید و عرض کرد: آنچه گفتم، در تو نیست و من به این بدی ها سزاوارترم.
مروت و جوانمردی
چون اهل مدینه بیعت یزید را شکستند و عامل او و بنی امیه را بیرون کردند
مروان» نزد عبدالله بن عمر آمد و از او اجازه خواست تا زن و فرزندانش را نزد او بگذارد که آسیبی به آنان نرسد؛ او قبول نکرد
مروان نزد امام زین العابدین(ع) آمد با آن همه ظلمی که وی به آن حضرت و پدرش امام حسین(ع) روا داشته بود، امام پذیرفت و آنان را از مدینه به «ینبع» برد و به قولی همراه پسرش عبدالله به طائف فرستاد.
سجده و کرامت انسانی
سجده را می بایست نشانه ای از مسایل چندی دانست. انسان با سجده جلوه کرامت را نشان می دهد. خداوند در آیه 18 سوره حج می فرماید که کرامت انسانی، در گرو سجده و انقیاد در برابر خداست و اگر کسی سجده واقعی نداشته باشد در حقیقت به خود اهانت کرده و کرامت خویش را زیر پا گذاشته است.
سجده به درگاه الهی به ویژه در زمان ها و مکان های خاص مانند شبانگاهان، مایه ارزشمندی انسان است، زیرا سجده بر خداوند، جایگاه عبودیت انسانی را مشخص می سازد.عبودیت در مفهوم واقعی آن چیزی جز ربوبیت انسان نیست؛ زیرا انسان هنگامی که بر خداوند سجده می برد، عبودیت خود را به نمایش می گذارد و به خداوند تقرب می جوید(علق آیه 19) و با تقرب و عبودیت است که انسان متاله می شود و ربوبیت و پروردگاری خویش را نشان می دهد
امام سجاد(ع) با اطاعت کامل و مظهریت نهایی سجود بر این نکته در عمل و زندگی و سیره خود تاکید می کند که تنها راه اطاعت است که آدمی را به مقصد و مقصود می رساند
این اطاعت عملی، فرصتی است که دیگران دریابند که چگونه می توانند در عین حفظ کرامت و شرافت، به همه خواسته های بلند و والا برسند
امام(ع)در زمانی می زیست که همه از اطاعت دست شسته و راه طغیان و نافرمانی را در پیش گرفته بودند، آنان نه تنها از اطاعت امام مفروض الطاعه دوری جسته بودند، بلکه از اطاعت فرمان های مستقیم الهی نیز سرباز می زدند و تنها به اموری توجه می کردند که تاثیر اندکی در زندگی بشر داشت.
اگر هدف از رسالت و جامعه ایمانی و دولت اسلامی، دستیابی به عدالت و قیام توده وار برای احقاق آن می باشد، هرگونه عملی هرچند بزرگ در برابر این هدف چیزی کوچک و ناچیز است. امام(ع) ناظر این حقیقت در جامعه بود که آنان به نمادهایی توجه داشتند که تاثیر شگرفی در زندگی آنان به جا نمی گذاشت و به قول معروف ظالمان و ستمگران را نیشی نمی زد.
امام(ع)با سجده خویش به مردم فهماند که اطاعت مطلق، لازمه شرافت و کرامت انسانی است. اگر خداوند بخواهد اطاعت شود تنها با اطاعت از امام معصوم(ع) است که به عدالت می خواند و آن را در جامعه اجرایی می کند
این درحالی است که امت از اطاعت، سر باز می زند و درپی اجرای عدالت نبود. اگر ادعیه های امام(ع) را که درآن مضامین بلند و اهداف رسالت به شکل دیگر بازگو و به زبانی جدید تبیین و تحلیل می شد
به عنوان نافرمانی مدنی امام(ع) نسبت به وضعیت موجود جامعه بدانیم، می بایست گفت که سجده های طولانی و عبادت های بسیار آن حضرت(ع) نیز نوعی طعنه و اعتراض به مردمانی بود که مفهوم واقعی اطاعت و سجده را در نیافته بودند
امام(ع) به مردم می آموخت که اطاعت، لازمه اصلی زندگی انسان است و انسان بی اطاعت از هیچ شرافت و کرامتی برخوردار نیست و اهانت و پستی سزاوار چنین مردمی است*
از این رو با سجده و عبادت در تمام زندگی خویش، آنان را نسبت به طغیان گری شان سرزنش می کرد. کسانی که اطاعت امام را در شکل سجده و بندگی و عبودیت و عبادت می دیدند به این باور می رسیدند که بی اطاعت امام(ع) و پذیرش کامل فرمان وی هرگز نمی توانند به مقام ربوبیت برسند.
* درحقیقت امام(ع) از طریق مجموعه ای از رفتارها چون دعا و نیایش های خاص با مضامین عالی در حوزه اطاعت از اولوالامر و مدیران سیاسی سالم جامعه، و هم چنین سجده و عبادت، می خواست این معنا را به جامعه منتقل کند که اطاعت از امامی که جامعه را به سوی احیا و اجرای عدالت سوق می دهد، تنها راه رسیدن به مقام ربوبیت و شرافت انسانی است
امام سجاد(ع) در شرایطی می زیست که فشارهای طاغوت و دولت غیر قانونی و ضداسلامی، بسیار شدید و سخت بود و امکان هیچ گونه عمل اجتماعی و بازسازی نگرشی و بینشی نسبت به مردم را به امام(ع) نمی داد
از این رو تنها با این شیوه عبودیت در برابر خداوند می توانست مفهوم اطاعت از ولی امر(ع) را به مردم جامعه تفهیم کند.
اگر مقام ساجدین را مقام اطاعت محض و ربوبیت در سایه عبودیت محض بدانیم، نمی توانیم از اصل اطاعت از امام معصوم(ع) بیرون برویم؛ زیرا خداوند اطاعت خود را در اطاعت پیامبر(ص) و معصومان به عنوان اولوالامر(ع) معرفی کرده و هرگونه سرپیچی از اطاعت معصوم(ع) را به معنای تمرد و سرکشی از اطاعت خداوند دانسته است
بر این اساس تأکید امام سجاد(ع) بر طاعت و عبودیت و سجود، جز آموزش و جامعه پذیری برای نسل های اجتماع نبوده است
نمونه ای از اخلاق محمدی امام سجاد(ع)
تربیت مردم جز با اخلاق نیکو امکان پذیر نیست. پیامبر(ص) تنها با خوش رویی توانست مردم سرکش را رام کند و آنان را چون پروانه دور خویش گردآورد
حضرت سجاد(ع) نسبت به سخنان باطل مردم چنان عمل می کرد که گاه درباره آن حضرت(ع) خیال های باطلی می کردند
آن حضرت(ع) می کوشید تا هر کار و سخنی را بر وجه صحیح و درست آن حمل کند. از این رو وی را باعنوان «اذن» یعنی ساده و زود باور یاد می کردند
خداوند این صفت آن حضرت(ع) را می ستاید و می فرماید که وی «اذن خیر» برای مردم است. این گونه است که تألیف قلوب می کند و دل های مردم را زنده و بیدار می گرداند
امام سجاد(ع) هم به تبعیت از جدش این گونه مطیع خداوند است و در برابر دشنام دهندگان رفتاری شگفت درپیش می گیرد تا آنان را تربیت و متحول سازد.
شیخ مفید از محمدبن جعفر و دیگران روایت کرده است که مردی از خویشاوندان امام زین العابدین(ع) در برابر آن حضرت ایستاد و به فحش و ناسزا و دشنام پرداخت
امام پاسخی نداد. بعد از رفتن آن مرد، حضرت به همراهانش فرمود: شما گفته های این مرد را شنیدید، اکنون دوست دارم با من بیایید تا پاسخ مرا نیز بشنوید، عرض کردند: می آییم، ما نیز دوست داریم وی را پاسخ گوییم و ما هم حرفمان را به او بزنیم. امام کفشش را پوشید و به راه افتاد. در بین راه این آیه کریمه را تلاوت می فرمود:...والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین؛ «آن کسانی که خشم خویش را فرو می خورند و از خطای مردم درمی گذرند (نیکوکارند و) خدا نیکوکاران را دوست دارد.». (آل عمران/ 134)
اصحاب گویند: ما (با خواندن این آیه) دانستیم که برخورد امام با آن شخص آن طور که ما فکر می کردیم نخواهد بود. حضرت رفت تا به در خانه آن مرد رسید و فرمود: به صاحب خانه بگویید علی بن الحسین (علیهماالسلام) بیرون در ایستاده! وی درحالی که آماده شرارت بود از خانه بیرون آمد و شک نداشت که امام برای تلافی آمده است
اما امام سجاد(ع) با نرمی فرمود: برادر! تو اندکی پیش نزد من آمدی و آنچه خواستی گفتی، اگر آنچه گفتی در من هست من هم اکنون از خداوند آمرزش می طلبم و اگر در من نیست از خدا می خواهم تو را بیامرزد. آن مرد (شرمنده و خجل زده) میان دو چشمان حضرت را بوسید وعرض کرد: من چیزهایی را گفتم که در شما نبود و خودم بدانچه گفتم سزاوارترم
راوی حدیث می گوید: آن مرد حسن بن الحسن (یعنی حسن مثنی) بوده است. (ارشاد مفید، ج 2، صص 145- 146) آن حضرت این گونه سفارش جدش را عمل می کند که می فرماید: «العفو زکاه الظفر؛ زکات پیروزی، گذشت است. (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، ص .397)
ایمان امام
امیرالمؤمنین ع در دعای صباح میگوید: «یا من دلّ علی ذاته بذاته؛ ای کسی که برهان وجود خود هستی.» حضرت سجاد نیز در دعای ابوحمزه ثمالی میگوید: «بک عرفتک و انت دللتنی علیک و عویتنی الیک و لولا انت لم أدر ما انت؛ تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی، ترا نمیشناختم
علم امام
اگر امام علی ع میگوید: «از من بپرسید هر چه میخواهید که به خدا قسم تمام وقایع را تا روز قیامت میدانم، حضرت سجاد نیز میگوید: «اگر نمیترسیدم که مردم در حق ما غلوّ کنند، وقایع را تا روز قیامت میگفتم
عبادت امام
درباره امیرالمؤمنین گفته شده است که روزها به ایجاد باغ و قنات برای فقرا و محتاجین مشغول بود، و تا به صبح عبادت میکرد
حضرت سجاد نیز چنین بود چه بسیار باغها و قنوات که به دست ایشان برای دیگران آباد یا ایجاد شد. عبادت و سجده او به حدی بود که به زین العابدین و سجاد ملقب شد
از رسول اکرم ص روایت شده که روز قیامت خطاب میشود: «کجا است زین العابدین؟» و میبینم که فرزندم علی بن الحسین جواب میدهد و میآید
از امام باقر ع روایت شده که: «پدرم را میدیدم که از کثرت عبادت پاهای او ورم کرده، و صورت او زرد، و گونههای او مجروح، و محل سجده او پینه بسته بود.»
سخاوت، فتوت و رأفت امام
در تاریخ آمده است یکی از کارهای امیرالمؤمنین ع اداره کردن فقرا به طور مخفیانه بوده است. امیرالمؤمنین شبها خوراک، پوشاک و هیزم به خانه بینوایان میبرد، و آن بینوایان حتی نمیدانستند که چه کسی آنها را اداره میکند. همچنین میان مورخین مشهور است که امام سجاد ع چنین بوده است
راوی میگوید: در محضر امام صادق ع بودیم که از مناقب حضرت علی ع صحبت شد و گفته شد هیچ کس قدرت عمل امیرالمؤمنین را ندارد و شباهت هیچ کس به امیرالمؤمنین، بیشتر از علی بن الحسین ع نبوده است که شبها گاهی هزار رکعت نماز میخواند و از طریق اهل تسنن روایت شده است که چون امام سجاد ع شهید گشت روشن شد که آن حضرت صد خانواده را به طور مخفی اداره میکرده است.
زهد امام
امام سجاد ع به اصحاب خود سفارش میفرمود: اصحابی، اخوانی، علیکم بدار الآخرة و لا اوصیکم بدار الدنیا فانکم علیها و بها متمسکون اما بلغکم ان عیسی علیه السلام قال للحواریین. الدنیا قنطرة فاعبروها ولا تعمروها. و قال: من یبنی علی موج البحر داراً؟ تلکم الدار الدنیا و لا تتخذوها قراراً ای یاران من، برادران من، مواظب خانه آخرت باشید من سفارش دنیا را به شما نمیکنم زیرا شما بر آن حریص هستید و به آن چنگ زدهاید. آیا نشنیدهاید که حضرت عیسی به حواریون میگفت: دنیا پل است، از روی آن بگذرید و به تعمیرش نپردازید! چه کسی روی موج آب، خانه میسازد؟ موج دریا این دنیا است، به آن دلبستگی نداشته باشید
شجاعت امام
شجاعت امام علی ع زبانزد خاص و عام است. و اگر گفتار امام سجاد ع را در مجلس ابن زیاد و در مجلس یزید و مخصوصاً خطبه آن بزرگوار را در مسجد شام در نظر بگیریم شجاعت این بزرگوار نیز بر ما روشن میشود
امیرالمؤمنین شجاعت خود را در میدان برای افرادی مثل عمرو بن عبدود و مرحب خیبری به کار میبرد و فرزند گرامی او امام سجاد، شجاعت را در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید و روی منبر در مسجد شام به کار برده است.
حلم امام سجاد علیه السلام
درباره امیرالمؤمنین گفتاری نقل شده و ایشان فرمودند: «از کنار آدم بیخردی گذشتم که به من بد میگفت. از او صرفنظر کردم گویی که او حرفی نزده است.» درباره امام سجاد نیز گفتاری نقل شده است و ایشان فرمودند: «از کنار کسی گذشتم که به من بد میگفت.به او گفتم که اگر راست میگویی خداوند متعال مرا رحمت کند، و اگر دروغ میگویی خدا تو را بیامرزد!»
تواضع امام
حضرت علی ع با فقرا مینشست، با آنان غذا میخورد، از آنان دلجویی میکرد، به آنان لطف داشت و پناه آنان بود، برای آنان کار میکرد و از آنان پذیرایی مینمود، و درباره آنان به دیگران سفارش میکرد. تاریخ نویسان اقرار دارند که امام سجاد ع دوست داشت فقیران، یتیمان و بینوایان سر سفرهاش باشند و با آنها بنشیند، غذا برای آنها آماده کند و حتی غذا در دهن آنان بنهد.
فصاحت و بلاغت در کلام امام
فصاحت به معنی خوب سخن گفتن، مجاز، کنایه، لطایف و مثالها را به کار بردن است. و بلاغت، سخن خوب گفتن، بجا سخن گفتن، از طول کلام بی فایده پرهیز داشتن است. فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین مورد اقرار همه است آن چنانکه درباره نهج البلاغه گفته شده:دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق؛ پایینتر از کلام خالق و بالاتر از کلام مخلوق است
امام سجاد ع صحیفه کامله سجادیه را به جهان عرضه داشت صحیفهای که مثل آن نیامده و نخواهد آمد
صحیفهای که در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهلبیت، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامی را آموزش میدهد
صحیفهای که محققین اسم آن را «اخت القرآن»، «انجیل اهلبیت»، «زبور آل محمد» نهادهاند. صحیفهای که ابلهی با فصاحت ادعا کرد که میتواند چون آن بیاورد چون قلم به دست گرفت، نتوانست، دق کرد و مُرد.
جهاد امام
حضرت علی ع بزرگترین مجاهد اسلام است که توانست اسلام را از دست کفار و مشرکین نجات دهد. ولی فرزندش امام سجاد ع گرچه در کربلا کشته نشد اما وجودش، بقایش و اسارتش عامل بقای اسلام بوده است
قیام ابی عبدالله الحسین ع درختی بود که در کربلا کاشته شد و آبیاری و به ثمر رساندن و نگاهداری از آن به دست امام سجاد ع به دست زینب کبری انجام گرفت
تدبیر امام سجاد ع در اسارت، گریههای امام سجاد در مدینه، نوحه خوانی و روضه خوانیهای آن حضرت در مدت سی و پنج سال سخنرانیش، به موقع جهادی بود فوق العاده مفید و ثمربخش که تحلیل سیاسی تاریخ، این مطالب را نشان میدهد
عفو و جوانمردی امام
درباره امام سجاد منقول است که: فرماندار مدینه که دل امام سجاد را خون کرده بود، از طرف عبدالملک مروان معزول شد و امر شد که او را به درختی ببندند و مردم بیایند و به او توهین کنند
امام سجاد ع اصحاب خود را خواست و سفارش فرمود که مبادا به او توهین شود! امام سجاد نزد او رفت و او را دلداری داد و نزد عبدالملک مروان وساطت او را کرد که از این خواری نجات یابد. آن فرماندار معزول میگفت از علی بن الحسین و یارانش ترس دارم زیرا به آنها ظلم بسیار کردم.
گفتگوی امام سجاد(ع) با حسن بصری
روزی حسن بصری در برابر انبوهی از جمعیت در سرزمین منا مشغول وعظ و سخنرانی بود، امام چهارم از آنجا عبور می کرد، وقتی که منظره این سخنرانی را دید کمی ایستاد و به او فرمود: مقداری سکوت کن
امام: کردار خودت، بین خود و خدا، طوری هست که اگر فردا مرگ به سراغ تو آید، از عمل خود راضی باشی؟ حسن بصری: نه
امام: تصمیم داری کردار کنونی خود را ترک کنی، و کرداری پیش گیری که برای مرگ مورد پسند باشد؟ حسن بصری کمی سرش را پائین انداخت، سپس سر برداشت و گفت با زبان می گویم تصمیم دارم ولی بدون حقیقت
امام: آیا امید داری که پیامبری پس از محمد، بیاید «و تو با پیروی او سعادتمند شوی»؟ حسن بصری: نه
امام: آیا امید داری که جهان دیگری وجود داشته باشد، که در آنجا به مسئولیت های خود عمل کنی؟ حسن بصری: نه.
امام: آیا کسی را دیده ای که با داشتن کمترین شعور، حال تو را برای خویش بپسندد؟ تو با اعتراف خودت درحالی به سر می بری که از آن راضی نیستی، و تصمیم انتقال از این حال را هم نداری و به پیامبری دیگر و جهانی جز این جهان برای عمل امیدوار نیستی، آن وقت با این وضع اسف انگیز که خود داری مشغول وعظ و نصیحت دیگرانی؟
منطق نیرومند امام چنان این سخنور زبردست را کوبید، که دیگر نتوانست چیزی بگوید، همین که امام از آنها دور شد، حسن بصری پرسید: این که بود؟ گفتند: این علی بن الحسین(ع) بود (بحارالانوار، ج 10، ص 146) *
حسن بصری: حقا او از خاندان علم و دانش است. پس ازا ین رسوائی، دیگر ندیدند که حسن بصری مردم را موعظه کند.
یک نمونه از معجزات امام سجاد(ع)
زهری می گوید: در خدمت امام زین العابدین(ع) بودم که یکی از شیعیان اظهار داشت: چهارصد درهم قرض دارم و مطالبه پول کرد، حضرت فرمود: «کدام محنت بزرگتر از اینکه انسان برادر مؤمن خود را پریشان و مقروض ببیند و نتواند گرفتاریش را برطرف نماید چون مردم متفرق شدند،
یکی از منافقان گفت: «عجب است! یک بار می گوید: زمین و آسمان مطیع ماست و بار دیگر می گوید: از اصلاح حال برادر مؤمن خود عاجزیم!» آن مرد ناراحت شد، به خدمت حضرت رسید و جریان را بازگو کرد. حضرت فرمود: «خداوند مشکل تو را حل نمود.»
آنگاه کنیزش را امر فرمود که هر چه برای افطار آن حضرت مهیا نموده، به آن مرد بدهد. کنیز دو قرص نان جو خشک آورد. حضرت فرمود: «بگیر این نهار را که در خانه ما غیر از این چیزی نیست ولکن خداوند به برکت آن، تو را نعمت و مال بسیار خواهد داد
مرد نان را گرفت و به بازار آمد ولی با خود فکر می کرد این نان که نه دندان به آن کار می کند و نه کسی می خرد به چه درد می خورد در همین حال، ماهی فروشی را دید که یک ماهی برایش باقیمانده و کسی نمی خرد
ماهی را با یک نان عوض کرد و با نان دیگر مقداری نمک خرید و به خانه آمد که ناگاه هر دو فروشنده، نانها را آوردند و گفتند:خورده نمی شود ولی ماهی و نمک را به تو بخشیدیم
شکم ماهی را پاره کرد، دو دانه مروارید بسیار گرانبها و نایاب در شکم آن بود
چیزی نگذشت که فرستاده امام آمد و گفت: امام می گوید:
خدای متعالی مشکل تو را حل کرد، اکنون طعام ما را برگردان که به غیر از ما کسی آن را نمی خورد (منتهی الامال/ 2/23)
دعای ابو حمزه ثمالی
1- ای معبود من مرا با مجازاتت ادب مکن،
و مرا به تدبیر خویش دچار مکن،
پروردگار من از کجا خیری بیابم در حالیکه جز در پیش گاه تو یافت نشود،
و از کجا راه نجاتی یابم درحالیکه جز با کمک تو میسر نشود،
نه آنکه نیکی میکند بی نیاز از کمک و بخشش توست
و نه آنکه بدی کرده و بر تو جرأت نموده و تو را خوشنود نساخته از قدرتت بیرون است
ای پروردگار من، ای پروردگار من و ای پروردگار من
2- پروردگارا تو را به کمک خودت شناختم و تو مرا بسوی خویش راهنمایی کرده و دعوت نمودی
و اگر تو نبودی نمیدانستم که کیستی،
حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که میخوانمش و پاسخم میگوید اگر چه در آن هنگام که مرا میخواند سستی کنم
و حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که از او میخواهم و عطایم میکند، اگر چه در آن هنگام که از من طلب انفاق کند بخل ورزم
و حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که برای هر خواسته ام می خوانمش و در هر زمان برای اسرارم بیواسطه با او خلوت میکنم و او خواسته ام را اجابت میکند
3- حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که به غیر او امید ندارم
و اگر به غیر از او امید داشتم نا امید میکرد،
و حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که مرا بخودش واگذارده تا گرامی ام دارد و به مردم وا مگذارده تا خوارم کنند
و حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که یمن مهر ورزد در حالی که بی نیاز از من است
و حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که مرا تحمل کند گویا من کناهی ندارم
پس پروردگار من شایسته ترین و سزاوارترین است به حمد و سپاس من
4- خدایا من راههای مقصود را بسویت گشوده
و چشمه های امید را بسوبت جاری،
و کمک خواستن از احسان و نیکی ات را برای کسی که آررویتان دارد مشروع
و درهای دعای بسویت را برای فریاد خواهانت گشوده می یابم
و می دانم به یقین تو برای برآوردن حاجات امیدواران و فریادرسی غمزدگان آماده ای
و به یقین اشتیاق به جود و کرمت و رضایت به تقدیرت در مقابل منع بخیلان است
و رهایی از آنچه در دست دنیاطلبان است و به یقین مسیر آن که بسویت میآید کوتاه است
5'- خدای من به یقین تو از مخلوقاتت دور نیستی
مگر اینکه اعمال بد ایشان میان تو و آنها جدایی اندازد،
و من با خواسته ام تو را قصد کرده و به درگاهت روی آورده ام
و فریاد خواهی ام را بدرگاه تو قرارداده ام
و با خواندنت بتو متوسل شده ام
بی آنکه مستحق شنیدن و عفو تو باشم
بلکه بخاطر اطمینان به بخششت و آرامشم به وعده صادقت و روی آوردنم
به ایمان بر یگانگی ات و باور بشناخت تو از منست که پروردگاری جز تو ندارم
و معبودی جز تو نیست و یگانه ی بی شریکی
6- خدایا تو گوینده ای هستی که گفتارت راست و وعده ات صادق است (که فرمودی):
و از فضل (و رحمت و برکت) خدا، (برای رفع تنگناها) طلب کنید
و خداوند بر شما مهربان است
ای آقای من از ویژگی های تو نیست که فرمان بخواستن داده
و از بخشش دریغ کنی
و تویی بخشنده مواهب بر مخلوقاتت و توجه کننده بر ایشان با مهربانی دلسوزانه ات
7- معبودا مرا در کودکی در نعمتها و احسانت پروراندی
و در بزرگسالی مرا بلند آوازه کردی
پس ای کسی که مرا در دنیا با لطف و کرم و نعمتهایت پروراندی
و در آخرت برای من به بخشش و کرمت اشارت فرمودی
ای آقا و سرورم شناختم (از تو) راهنمایم بسوی توست
و محبتم به تو شفیعم به درگاه توست
و من از راهنمایی یافتنم
به هدایت تو مطمئنم و از شفیعم به شفاعت تو آسوده خاطرم
8- ای آقای من تو را با زبانی که گناه، آنرا گنگ نموده میخوانم
ای پروردگار من با دلی که گناه آنرا هلاک نموده با تو راز و نیاز میکنم
ای پروردگار من با حالت ترس و علاقه و امید و وحشت تو را میخوانم
ای آقا و سرورم زمانی که گناهم را می بینم وحشت میکنم
و زمانی که لطف و کرم تو را میبینم طنع میکنم
پس اگر از من درگذری پس مهربانترینی و اگر عذاب کنی ستم نکرده ای
9- ای خدا حجت من بر جرات درخواست حاجت از تو با آنکه کردارم همه نا پسند بوده همانا بخشش و احسان توست، و پناه آوردنم در حال سختی بدرگاه تو با بی شرمی و بی باکی ام بموجب رأفت و مهربانی توست و البته امیدم آنست که با اینگونه قبایح و زشتی هایم باز از آرززوهایی که بتو دارم محرومم نگردانی، پس امید و آرزویم برآور و دعایم اجابت فرما ای بهترین کسیکه اهل دعا بدرگاهش رو آورند و نیکوتر شخصی که امید واران بر او عرض نیاز کنند
سلام وقت بخیر
10- ای آقا و سرورم آرزویم بزرگ و عملم زشت است
پس بمقدار آرزویم از بخششت عطایم کن
و مرا به عمل زشتم مؤاخذه نکن
چرا که بخشش و کرم تو از مجازات گنه کاران و حلمت از کیفر کوتاهی کنندگان بزرگتر است
ای آقای من بفضل و احسانت پناهنده ام
و از قهرت بسوی لطفت میگریزم،
وعده ی عفو و بخششت از کسی که بتو حسن ظن دارد مسلم و قطعی است من که هستم و چه ارزشی دارم
ای پروردگار من مرا بفضل و احسانت ببخش و با عفو و گذشت بر من منت گذار
11- ای پروردگار من مرا بفضل و احسانت ببخش و با عفو و گذشتت بر من منت گذار
ای پروردگار من مرا به پرده پوشی ات گرامی دار و با چهره کریمانه ات از ملامت من درگذر
که اگر غیر از تو امروز بر گناهم آگاهی می یافت آنرا مرتکب نمیشدم
و اگر از سرعت در مجازات میترسیدم به یقین آنرا مرتکب نمیشدم
و دلیل ارتکاب آن نه بخاطر این است که تو [بر من] بی ارزشترین بینندگان و کمترین آگاهانی
بلکه بدان جهت است که تو ای پروردگار من بهترین عیب پوش و داناترین حکمران و گرامی ترین گرامیان
و تویی که بر عیوب خلق پرده پوشی و آمرزنده گناهانی و بر اسرار غیب آگاهی، گناه و عیب بندگانت را به کرمت میپوشانی و مجازات را با حلمت به تأخیر می اندازی
پس تو را ستایش میکنم بر مقام حلمت بعد از علم ازلییت و بر صفت عفوت بعد از قدرت کاملت
ای خدا حلم بی پایانت مرا بر معصیت تو وادار میکند
و پرده پوشی و ستاریتت مرا به بیشرمی فرا میخواند
و معرفتم به رحمت بی انتهایت و عفو بی حسابت مرا جسور کرده و مرا به ارتکاب کارهای حرام سرعت میبخشد
12- ای شکیبا، ای بزرگوار، ای زنده، ای پایدار، ای آمرزنده گناه، ای توبه پذیر، ای بزرگ نعمت، ای احسان کننده همیشگی
کجاست پرده پوشی زیبایت، کجاست عفو بزرگوارانه ات، کجاست گشایش نزدیکت، کجاست فریادرسی سریعت، کجاست مهربانی گسترده ات، کجاست بخششهای فراوانت
کجاست موهبتهای گوارایت، کجاست مهارتهای عالی مرتبه ات، کجاست لطف و کرم بزرگت، کجاست نعمت بزرگت، کجاست نیکی دیرینه ات، کجاست بخششت
ای بزرگوار، به آنچه که گفتم و به محمد و خاندان پاکش مرا نجات ده، و به رحمت و احسانت مرا رهایی بخش
13- ای نیکوکار، ای شایسته، ای نعمت دهنده، ای فزونبخش،
در رهایی از مجازات تو تکیه بر اعمالم نکرده ام
بلکه تکیه ام بر لطف و کرمی است که بر ما داری
چرا که تو سزاوار پرهیزگاری و آمرزشی،
که به احسان، نعمت را آغاز مینمایی و به کرمت از گناه در میگذری
نمیدانم بر چه شکر تو گویم آیا بر زیبایی که میگسترانی یا بر زشتی که میپوشانی،
یا بزرگی آنچه آزموده و احسان نمودی، یا فراوانی آنچه از آن نجات بخشیده و سلامتی دادی،
ای دوست کسیکه مدعی دوستی توست،
و ای روشنی چشم کسیکه بتو پناهنده شده و از دیگران بریده،
تویی نیکوکار و ماییم گنهکار،
پس ای پروردگار من بواسطه زیبایی آنچه نزد توست از زشتی آنچه نزد ماست در گذر
14- ای پروردگار من کدام جهالت است که وسعت بخششت آنرا فرا نگیرد
یا کدام زمان از شکیباییت طولانیتر است
کارهای ما در کنار نعمتهای تو چه ارزشی دارد
و چگونه زیاد بشماریم کارهایمان را تا آنرا با کرمت برابر کنیم
بلکه چگونه مهربانی گسترده ات بر گنهگاران تنگ آید
ای گسترده آمرزش، ای گشوده دست به بخشش، قسم به عزت و جلالت ای آقای من که اگر مرا از درگاهت برانی نخواهم رفت
و بخاطر شناختی که از بخشش کرم تو به من رسیده، دست از تملقت بر نخواهم داشت
و تویی که هرچه خواهی انجام میدهی
هرکسی را که خواهی و به آنچه خواهی و هرگونه که خواهی عذاب میکنی
و هرکسی را که خواهی و به آنچه خواهی و هرگونه که خواهی مورد رحمت قرار میدهی
15- پروردگارا در مورد کار تو سؤال نشده
و در فرمانرواییت کشمکشی نیست
و در کار تو شریکی نبوده و در فرمانت دوگانگی نیست
و در اداره کارهایت کسی بر تو خرده نگیرد
آفرینش و فرمان از آن توست
بلند مرتبه است خداوندی که پروردگار جهانیان است
ای پروردگار من، اینست جایگاه کسیکه به تو متوسل شده است
و به بخشش و کرمت پناهنده شده
و به لطف و احسان و نعمتهایت خو گرفته است
و تویی بخشنده ای که گذشتت محدود نشود و لطف و کرمت کاهش نیابد
و مهربانیت کم نگردد، و ما به چشم پوشی دیرینه و لطف و کرم بزرگ و مهربانی گسترده ات اطمینان داریم
16- ای پروردگار من آیا ممکن است برخلاف گمان نا رفتار نمایی یا آرزوهای ما را نا امید کنی
هرگز چنین نیست ای بزرگوار، چرا که گمان ما به تو چنین نبوده و امید ما به تو چنین نیست
ای پروردگار من به یقین ما آرزوهای طولانی و فراوان و امید بزرگ به تو داریم، نافرمانی تو کرده و امیدواریم که آنرا بر ما بپوشانی
و تو را خوانده و امیدواریم که اجابت فرمایی
ای آقا و سرور ما امید ما را محقق فرما، چراکه میدانیم آنچه را که ما در قبال کارهایمان سزاوار آنیم
ولی نسبت به ما آگاهی و آگاهی ما به این است که تو ما را از درگاهت دور نسازی
اگرچه ما سزاوار لطف و مهربانیت نباشیم
البته تو بواسطة بخشش فراوانت شایستگی داری که ما و تمامی گنهکاران را مورد بخشش قراردهی
17- پروردگارا به آنچه که تو شایسته آنی بر ما کرامت فرما
و بر ما ببخش چراکه ما نیازمند بخشش توییم
ای آمرزنده بنور تو هدایت یافتیم و به لطف و رحمتت بی نیاز شده و با نعمتهایت صبح و شام کردیم
گناهان ما در مقابل توست، خدایا از گناهان خود آمرزش طلبیده و به درگاهت توبه میکنیم
با نعنتهایت به ما محبت نمودی و ما در قبال آن نافرمانی کردیم
خیر تو برما فرود آید و بدی ما بدرگاهت بالا رود
و پیوسته فرشته ای بزرگوار عمل زشت ما را بدرگاهت آورده، ولی این باعث نمیشود که تو ما را در نعمتهایت غرق نساخته و مورد لطفت قرار ندهی
18- پروردگارا تسبیح میکنم تو را و چقدر تو شکیبا و با عظمت و بزرگواری
چه در آغاز و چه در ادامه، نام هایت مقدس، مدح و ثنایت بزرگ و مهارتها و کارهایت بزرگوارانه است
تو معبود منی و لطف و کرمت وسیعتر و حلمت بزرگتر از آنست که مرا با رفتار و گناهانم بسنجی
پس از من درگذر، درگذر، درگذری، ای آقای من، ای آقای من، ای آقای من
خدایا ما را به یاد خود مشغول فرما، و از خشم و غضبت پناه ده
و مرا از عذابت رهایی بخش و از عطاهایت روزی ما گردان
و از لطف و کرمت بر ما ببخش و حج خانه ات و زیارت قبر پیامبرت - که درود و بخشش و احسان و آمرزش و خوشنودیت بر او و بر خاندان پاکش باد- را روزی ما گردان
که همانا تو نزدیک و اجابت کننده ای و فرمانبرداریت را روزی ما گردان
و ما را بر دین خود و روش پیامبرت بمیران
19- خدایا من و پدر و مادرم را بیامرز و بر آن دو ترحم فرما که مرا در کودکی پرورش دادند،
در مقابل نیکی هایشان به نیکی و در مقابل بدیهایشان به آمرزش پاداش ده،
خدایا زندگان و مردگان مردان و زنان با ایمان را بیامرز
و میان ما و آنها با نیکی ها پیوند ده،
خدایا زنده و مرده و حاضر و غایب، مرد و زن، کوچک و بزرگ، آزاد و عبد ما دا بیامرز،
روی گردانندگان از خداوند دروغ گفتند و به گمراهی دور و زیان آشکاری گرفتار شدند،
خدایا بر محمد و خاندان پاک او درود فرست و عاقبتم را ختم بخیر فرما
و آنچه از امر دنیا و آخرتم مرا اندوهگین ساخته کفایت فرما
و آنکه بر من رحم نمی کند بر من مسلط مکن
و برای من از جانب خود نگهدارنده ای ماندگار قرار ده
و نعمتهای شایسته ای که به من داده ای از من مگیر
و از لطف و کرمت روزی وسیع، حلال و پاکیزه به من عنایت فرما
20- خدایا مرا به پاسداری و حمایت و نگهداریت محافظت بفرما و حج خانه ات و زیارت قبر پیامبر و امامان را در این سال و در هر سال روزیم فرما، ای پروردگار من مرا از زیارت این بارگاه های گرامی و جایگاه های ارزشمند محروم مگردان، خدایا توفیق توبه ام ده تا نافرمانیت نکنم و نیکی و عمل به آن و ترس از خودت را در شب و روز مادامی که زنده ام در دلم بیانداز ای پروردگار جهانیان
21- خدایا هر زمانی که گفتم مهیا و آماده ام و برای خواندن نماز در مقابلت ایستاده ام و با تو راز و نیاز کردم،
در آن زمان که نماز میخواندم خواب را بر من مسلط کردی
و در آن زمان که راز و نیاز میکردم توفیق آنرا از من گرفتی،
چه شده است که هر وقت با خود گفتم که باطنم اصلاح شده و به توبه کنندگان نزدیک شده ام، گرفتاری بر من رخ داد که پایم لغزید
و بین من و بندگی ات فاصله انداخت
ای آقا و سرورم شاید مرا از درگاهت رانده و از بندگی ات دور کرده ای
یا شاید مرا سبک شمارنده حقت یافته ای که مرا رانده ای
22- خدایا شاید مرا روگردانده از خود یافتی که بر من غضب نموده ای
یا شاید که مرا در جایگاه دروغگویان یافته ای که مرا رها کرده ای
یا شاید که مرا ناسپاس بر نعمت هایت یافته ای که محرومم کرده ای
یا شاید که مرا دور از مجالس علما یافته ای که خارم کرده ای
یا شاید مرا در میان بی خبران یافته ای که از بخشش و احسانت نا امیدم کرده ای
یا شاید مرا همنشین بیکاران یافته ای که مرا در میان آنها رها کرده ای
23- خدایا شاید که دوست نداشتی که دعایم را بشنوی که مرا دور کرده ای
یا شاید که به جرم و جنایتم کیفرم نموده ای
یا شاید بخاطر بی شرمی ام نسبت به تو مجازاتم کرده ای
پس ای پروردگار من اگر از من در گذری شایسته است
چون از دیرباز بسیاری از گنهکاران قبل از مرا آمرزیده ای
چراکه ای پروردگار من لطف و احسانت بزرگتر از مجازات کوتاهی کنندگان است
و من به لطف و کرمت پناهنده ام
و از ترس تو بسوی خودت گریزانم
چشم پوشی را که وعده فرمودی از کسیکه بتو گمان نیکو دارد خواهانم
24- ای معبود من لطف و کرمت وسیعتر و حلمت بزرگتر از آن است که مرا با عملم مقایسه کنی
یا اینکه بواسطه اشتباهم مرا بلغزانی،
ای آقا و سرورم، من که هستم و چه ارزشی دارم، بلطف و کرمت مرا ببخش
ای آقای من با گذشتت بر من احسان فرما
و با پرده پوشیت مرا ارجمند گردان
و با چهره کریمانه ات از سرزنش من در گذر
25- آقاى من منم کودکى که پروریدى، منم نادانى که دانا نمودى،
منم گمراهى که هدایت کردى،
منم افتاده اى که بلندش نمودى،
منم هراسانى که امانش دادى،
و گرسنه اى که سیرش نمودى،
و تشنه اى که سیرابش کردى،
و برهنه اى که لباسش پوشاندى،
و تهیدستى که توانگرش ساختى،
و ناتوانى که نیرومندش نمودى،
و خوارى که عزیزش فرمودى
و بیمارى که شفایش دادى،
و همان گدابم که عطایش کردى
26- [آقای من منم] گنهکارى که گناهش را بر او پوشاندى
و خطاکارى که نادیده اش گرفتى، و هنان ناچیزم که بزرگم نمودى
و ناتوان شمرده اى که یارىاش دادى
و رانده شده ا ى که مأوایش بخشیدى، پروردگارا من کسى هستم که در خلوت از تو حیا نکردم
و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم
منم صاحب مصیبتهاى بزرگ، منم آنکه بر آقایش گستاخى کرد
منم آنکه مقتدر آسمان را نافرمانى کرد
27-[آقای من] منم آنکه بر نافرمانی های بزرگم رشوه دادم
منم آنکه هرگاه به گناهى مژده داده میشدم شتابان به سویش میرفتم
منم آنکه مهلتم دادى ولی پشیمان نشدم
و بر من پرده پوشاندى حیا نکردم
و مرتکب گناهان شدم و از اندازه گذراندم
و مرا از نظرت انداختی ولی اعتنا نکردم
پس به شکیباییت مهلتم دادی
و به پرده پوشیت پوشاندی
تا اینکه گویا مرا نادیده گرفتی
و از کیفر گناهان دورم ساختی
تا جاییکه گویی تو ار من شرم داری
28- ای معبود در وقت نافرمانى منکر پروردگاریت نبوده
و فرمانت را سبک نشمارده
و خود را در معرض کیفرت قرار نداده
و نه وعده ات بی توجه نبوده ام
ولى خطایى بود که بر من عارض شده
و هوای نفسم بر من چیره شد
و بدبختی ام مرا بر آن یارى نمود
و پرده پوشی ات مرا مغرور کرد
در نتیجه با کوششم نافرمانی ات نمودم
و به مخالفتت برخاستم
اکنون چه کس مرا از عذابت نجات میدهد
و به ریسمان چه کسی چنگ زنم
29- [بارالها] به ریسمان چه کسى چنگ زنم اگر تو پیوندت را از من قطع کنی
مرا چه رسوایى بزرگى است از آنچه کتاب تو از کردارم ثبت کرده است
اگر امیدوار به کرم فراوانى رحمتت نبود
و هم اینکه مرا از ناامیدى نهى نکرده بودی به یقین به هنگام یادآوردی آنها نا امید میشدم
اى بهترین خوانده شده، و برترین مایه امید
خدایا در پناه اسلام به تو توسّل مبجویم
و به حرمت قرآن بر تو تکیه میکنم
و به محبّتم نسبت به پیامبر درس ناخوانده قریشى هاشمى عربى تهامى مکّى مدنى، همجوارى نزد تو را امید دارم
30- [بارالها] انس ایمانى مرا در عرصه وحشت نینداز
و پاداش مرا، پاداش کسیکه غیر تو را عبادت کرده قرار مده،
چه اینکه مردمى به زبانشان ایمان آوردند تا جانشان را به این وسیله حفظ کنند
پس به آنچه آرزو داشتند رسیدند
و ما با زبان و دلمان به تو ایمان آوردیم، تا از ما درگذرى
پس ما را به آنچه آرزومندیم برسان
و امیدت را در سینه هایمان استوار کن
و دلهایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودى گمراه مکن
و از جانب خود ما را ببخش، که تو بسیار بخشنده اى
31- به عزتت سوگند اگر مرا برانى، از درگاهت نخواهم رفت
و به خاطر بخشش و وسعت احسانت که بر دلم الهام شده، از التماس به درگاهت دست بر نخواهم داشت
بنده به جانب چه کسى جز مولایش میرود؟
و آفریده به چه کسى جز آفریدگارش پناه میبرد؟
خدایا اگر مرا به غل و زنجیر گرفتار سازی
و عطایت را از میان بندگان، از من منع کنی
و رسوایی هایم را در مقابل چشم بندگان قراردهی
و مرا امر به دوزخ فرمایی
و میان من و نیکوکاران فاصله اندازی،
امیدم را از تو قطع نخواهم کرد
و دست از آرزوی عفو تو بر نخواهم داشت
و محبتت از دلم بیرون نخواهد رفت
32- [خدایا] من دستگیریها و پرده پوشی هایت را در دنیا نسبت بخود فراموش نخواهم کرد
اى آقاى من محبت دنیا را از دلم بیرون کن
و میان من و مصطفى پیامبرت و خاندانش، بهترین برگزیدگان از آفریدگانت و پایان بخش پیامبران محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) جمع کن
و مرا به مقام توبه به پیشگاهت برسان
و مرا بر گریه بر خویشتن یارى ده
من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهاى باطل نابود ساختم
و اینک به جایگاه نا امیدان از خیر و صلاح فرود آمده ام
پس بدحال تر از من کیست؟
33- [خدایا] اگر من بر چنین حالى [نابود ساختن عمرم] به قبرم وارد شوم،
قبرى که آن را براى خوابیدن آماده نکرده ام،
و با اعمال نیک برای آرمیدن فرش ننموده ام،
چرا گریه نکنم، درحالیکه نمیدانم عاقبتم به کجا ختم میشود،
نفسم با من نیرنگ میکند،
و روزگار مرا می فریبد،
و حال آنکه بالهاى مرگ بالاى سرم به حرکت درآمده،
پس مرا چه شده که گریه نکنم؟
34- [خدایا] گریه میکنم براى بیرون رفتن جان از بدنم
گریه میکنم براى تاریکى قبرم
گریه میکنم براى تنگى لحدم
گریه میکنم براى پرسش نکیر و منکر از خودم
گریه میکنم براى درآمدنم از قبر در حالیکه عریان و خوارم و بار سنگینى را بر دوش میکشم
یک بار از طرف راست و بار دیگر از جانب چپم نگاه میکنم
و مخلوقات را در وضعی غیر از وضع خود مییابم
در آن روز هریک از آنان وضعی دارد که او را کاملاً بخود مشغول میسازد
چهرههایى در آن روز روشن و خندان خوشحالند
و چهرههایى در آن روز غبار آلود است
و سیاهى و خوارى آنها را پوشانده است
35- اى آقاى من، تکیه گاه، اعتماد، امید و توکلّم بر تو ست
و بر رحمت تو دل بسته ام
هرکه را خواهى به رحمتت رسانى
و با کرامتت هرکه را دوست دارى هدایت کنى
پس تو را سپاس بر اینکه قلبم را از شرک پاک نمودى
و براى تو سپاس بر گشودن زبانم
آیا با این زبان کندم تو را شکر کنم یا با نهایت کوشش در کردارم تو را خوشنود سازم؟
ای پروردگار من در مقابل شکر تو زبانم چه ارزشی دارد
و در مقابل نعمت و بخششت بر من عملم چه ارزشی دارد
ای معبود من به راستی بخششت آرزویم را فزونی بخشیده
و قدردانیت موجب پذیرش عملم گردیده است
36- ای آقا و سرورم اشتیاق و هراس و آرزویم بسوی توست
و آرزویم مرا بسوی تو کشانده است
و ای یگانه من همتم بتو روی آورده
و به آنچه نزد توست اشتیاق فراوان یافته ام
و امید خالص و هراسم برای توست
و دوستی و محبتم بتو خو گرفته
و خود را بتو سپرده ام
و هراسم را به ریسمان بندگی ات بسته ام
اى مولاى من دلم به یاد تو زندگى کرد،
و با مناجات با تو آتش هراس را بر خود سرد نمودم
اى مولایم و اى آرزویم و اى نهایت خواسته ام
میان من و گناهم جدایى انداز
گناهى که بازدارنده من از ملامت طاعت توست
بخش پایانی ابوحمزه ثمالی
.... اى پناهگاهم به وقت غم و اندوه،
اى فریادرس به هنگام سختى، به تو پناه آوردم
و از تو فریادرسى خواستم
و جز به تو پناه نمی آورم
و جز از تو درخواست گشایش نمیکنم،
پس به فریادم رس و گشایشى در کارم قرار ده
اى که اسیر را آزاد میکنى،
و از گناه فراوان میگذرى
از من عمل اندک را بپذیر
و از گناه بسیارم درگذر
همانا تو مهربان و آمرزنده ای
خدایا ایمانى از تو میخواهم که دلم با آن همراه شود
و باور صادقانه اى که بدانم هرگز چیزى به من نمیرسد
مگر آنچه که تو برایم ثبت کردى
و مرا از زندگى به آنچه که نصیبم فرمودى خشنود بدار
اى مهربانترین مهربانان
آمین رب العالمین
دعای امام سجاد علیه السلام در هنگام سختی و گرفتاری
1- بارالها تو مرا درباره اصلاح نفسم به چیزی امر فرموده ای که خود به انجام آن از من تواناتری
و توانایی تو بر آن و بر من بیشتر از توانایی من است
پس چیزی که تو را از من خوشنود میگرداند به من عطا کن
و رضای خود را در حال عافیت و تندرستی از من دریافت نما
2- بارالها مرا بر رنج، توانایی، و بر گرفتاری و بلا، شکیبایی، و بر فقر قدرتی نمی باشد
پس روزیم را از من مگیر و مرا به خلق خویش وامگذار
بلکه به تنهایی (بیواسطه) خواسته ام را برآور و خود کارگزار من باش و بسوی من نظر کن
و در همه کارهایم ناظر باش
زیرا اگر مرا بخود واگذاری از انجام آن کارها ناتوان گردم
و آنچه مصلحت من در آن است انجام ندهم
3- بارالها اگر مرا به خلق خویش واگذاری با روی گرفته و درهم به من نگرند
و اگر مرا بناچار به خویشانم واگذاری نومبدم گردانند
و اگر ببخشند کم و ناگوار بخشند، و بر من منت فراوان نهند و نکوهش بسیار نمایند
پس خدایا به احسان و بخشش خود بی نیازم گردان
و به بزرگی خویش بلند مرتبه ام فرما
و به توانگریت دستم را بگشا
و به آن چه نزد توست بی نیازم گردان
4- بارالها بر محمد و آل او درود فرست، و مرا از رشک بردن رهایی ده
و از گناهانم بازم دار
و از حرام ها پرهیزگارم فرما
و بر نافرمانی ها دلیرم مگردان
و میل و خواهشم را به نزد خود گردان
و رضا و خشنودیم را در آنچه از جانب تو به من می رسد قرار ده
و برای من در آنچه روزیم کرده ای
و آنچه عطا فرمودی و آنچه احسان نموده ای بیافزا
و مرا در هر حال (از سقوط) محفوظ
و زشتی هایم در پرده ساز، از ناگواری های عالم نگاهم دار
و در رحمتت پناهم ده
5- بارالها بر محمد و آل او درود فرست
و مرا به انجام تمام آنچه برای خود یا بنده ای از بندگانت، در جهتی از جهات طاعتت بر من لازم و واجب فرموده ای توفیق ده
و اگر بدنم از انجامش ناتوان باشد
و نیرویم از آن سست شود
و توان و قدرتم به آن نرسد
و مال و منالم گنجایشش را نداشته باشد
خواه یادش باشم یا فراموشش کرده باشم و آن تکلیف
ای پروردگارم! از اموری باشد که به حساب من گذاشته ای
و من از انجامش غفلت کرده ام
آن را از عطای عظبمت، و رحمت واسعه ات از جانب من ادا کن که تو توانگر کریمی
ای پروردگارم! آن تکالیف را به گونه ای از جانب من ادا کن که چیزی از آن برعهده من نماند
تا روزی که تو را ملاقات میکنم، لازم نیاید از خوبیهایم کم کنی، و بر بدیهایم بیفزایی
6- خدایا! بر محمد و آلش درود فرست
و برای آخرتم میل و رغبت در عمل، آنهم عمل برای خودت روزیم فرما
تا جایی که درستی این عمل را از قلبم بیابم
و به گونه ای که بی رغبتی نسبت به دنیایم بر من چیره شود
و به صورتی که از سر شوق خوبیها را به جا آورم
و از بیم و ترس از عذاب، از بدیها در امان مانم
و نوری به من بخش که به وسیله آن در میان مردم زندگی کنم
و در تاریکی با فروغش راه یابم
و به سبب آن از اشک و شبهه ها، رهایی یافته، روشنی ایمان و اعتقاد محکم و استوار به دست آورم
7- خدایا! بر محمد و آلش درود فرست
و ترس و اندوه و عذاب، و اشتیاق پاداش وعده داده شده را روزیم فرما
تا لذّت آنچه تو را به خاطر آن میخوانم،
و دشواری چیزی که از آن به تو پناه میآورم، بیابم
خدایا! آنچه از کار دنیا و آخرتم، مرا اصلاح میکند میدانی
پس به برآوردن خواسته های من مهربان باش
8- خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست
و هنگام کوتاهی در شکر گزاریت، آنهم شکرگزاری به خاطر نعمتهایی که در زمان آسایش و سختی، و سلامت و بیماری به من عنایت فرمودی روزیم گردان
تا هنگام ترس و ایمنی و خشنودی و خشم و آرامش باطن در برابر ادای وظیفه ای که نسبت به حضرتت بر من واجب است دریابم
9- خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست
و سلامت سینه از حسد روزیم کن
تا به هیچ یک از بندگانت برای ذرّه ای از احسانت که به آنها عنایت کردی، حسد نورزم
و تا جایی که هیچ نعمتی از نعمتهایت را، بر احدی از بندگانت در دین یا دنیا، یا سلامت یا تقوا، یا فراخی یا راحت نبینم؛
جز آن که برتر از آن را به لطف تو
و از سوی تو برای خود که یگانه ای و شریکی برایت نیست آرزو کنم
10- خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست
و خودداری از خطاها
و پرهیز از لغزشها را در دنیا و آخرت، در حال خشنودی و خشم روزیم فرما
به طوری که حالت درونم نسبت به آنچه که از خشنودی و خشم بر من وارد میشود، یکسان و مساوی باشد
در حالی که عمل کننده به طاعتت باشم و خشنودی تو را در حق دوستان و دشمنان بر آنچه غیر طاعت و خشنودی توست ترجیح دهم
تا دشمنم از ستم و جورم ایمن باشد
و دوستم از رغبتم و پایین آمدن هوای نفسم به سویش ناامید گردد
و مرا از آنان قرار ده که تو را مخلصانه در حال آسایش میخوانند
مانند کسانیکه از روی اخلاص هنگام اضطرار و بیچارگی در دعا از تو درخواست مینمایند
زیرا تو ستوده شده و بزرگی
دعای امام سجاد (ع) در دور کردن شیطان
1- خدایا! به تو پناه میبرم از فتنه انگیزیهای شیطان رانده شده
و از نیرنگ و مکرهایش
و از اطمینان به دروغها و وعده ها و فریبکاری و دامهایش
و این که خود را در گمراه کردن ما از راه بندگیت
و خوار کردنمان بر اثر معصیتت، به طمع اندازد یا نزد ما نیکو شود زشتی هایی که او در نظر ما نیکو جلوه میدهد
یا گران و سخت شود، خوبی هایی که او در نظر ما زشت نشان میدهد
خدایا! به عبادت و بندگی ما، او را از عرصه گاه زندگیمان دور کن
و به سبب جدّیّت و تلاشمان در راه محبتت، او را ذلیل و خوار گردان
و بین ما و او پرده ای قرار ده که آن را ندرد
و حجابی ضخیم برقرار کن که آن را نشکافد
2- خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست
و شیطان را با سرگرم شدن به برخی دشمنانت از ما منصرف کن
و ما را به رعایت نیکویت از او حفظ فرما
و از خیانت و نیرنگش کفایت کن
و رویش را از ما برگردان
و ردّ پایش را از ما قطع کن
3- خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست
و ما را از هدایتی که در دوام و پابرجایی مانند گمراهی او باشد، بهرهمند ساز
و ما را در برابر بیراهی او، توشه تقوا کرامت فرما
و خلاف راه هلاکت بار او، ما را به مسیر تقوا رهنمون باش
خدایا! برای او در دلهای ما راه وارد شدن قرار مده
و در شؤون زندگی ما برای او جایگاه اقامت فراهم نکن
4- خدایا! ما را به آنچه که از باطل در نظرمان بیاراید، آگاه ساز
و چون آگاهمان کردی، از آن نگاهمان دار
و ما را به زمینه های چاره جویی در برابر او بینا گردان
و آنچه را که باید علیه او آماده کنیم، به ما الهام کن
و ما را از خواب غفلتی که سبب گرایش به اوست بیدار فرما
و یاری دادن ما را در جنگ با او، به توفیقت نیکوگردان
خدایا! دلهای ما را از ردّ کردن و انکار عملش سرشار ساز
و به ما برای درهم شکستن حیله اش لطف فرما
5- خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست
و سلطه و تسلّط شیطان را از ما بگردان
و امیدش را از ما قطع کن
و او را از حرص ورزیدن به گمراهی ما دفع فرما
6- خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست
و پدران و مادران و فرزندان و اهل ما و خویشان و نزدیکان و همسایگانمان اعمّ از مردان مؤمن، و زنان مؤمنه را از وجود خطرناکی چون شیطان و آنان را برای دفع زیان او، زره های نگاه دارنده بپوشان
در جایگاهی محکم، و دژی حفظ کننده و پناهگاهی بازدارنده قرار ده
و اسلحه های برّنده بر ضد او عطا کن
خدایا! مشمول این دعا قرار ده کسی را که به پروردگاریت گواهی میدهد
و به وحدانیتت اخلاص میورزد
و به حقیقت بندگیت با شیطان دشمنی میکند
و از تو برای شناخت علوم ربّانی، علیه او یاری جوید
7- خدایا! آنچه را[شیطان] گره زده بگشای
و هر راهی که باز کرده ببند
و هر تدبیری که اندیشیده به هم زن
و از هر کاری که قصد کرده بازش دار
و هر چه را محکم کرده سست کن
خدایا! لشکرش را شکست ده
و نیرنگش را باطل ساز
و پناهگاهش را ویران کن
و بینی اش را به خاک مال
8- خدایا! ما را در سلک دشمنانش[شیطان] قرار ده
و از شمار دوستانش برکنار کن تا چون ما را بفریبد از او پیروی نکنیم
و هر گاه ما را بخواند، جوابش ندهیم
و هر که را پیروی دستور ماست به دشمنی با او دستور دهیم
و هر که را پیروی نهی ماست، برای بازداشتن از اطاعت او پند دهیم
9- بخش پایانی
خدایا! بر محمّد خاتم انبیا و سید رسولان، و بر اهل پاک و پاکیزه او درود فرست
و ما و اهل ما و برادران ما و تمام مؤمنان و مؤمنات را از آنچه از آن پناه میجوییم پناه ده
و از آنچه از بیم آن، از تو ایمنی میخواهیم امان بخش
و دعای ما را نسبت به آنچه دعا میکنیم بشنو
و آنچه را از درخواستش غفلت میکنیم، به ما عطا فرما
و آنچه را فراموش کردیم برای ما حفظ کن
و ما را به سبب آن به درجات شایستگان و رتبه های اهل ایمان انتقال ده
دعایمان را مستجاب کن
امام سجاد(ع) اسوه عبودیت است
امام را زین العابدین و زینت عبادت کنندگان می نامند. عبودیت آن حضرت در زیباترین جلوه اش به شکل سجده، خود را نشان می دهد
از این رو وی را سجاد یعنی بسیار سجده کننده نیز نامیده اند. این سجده امام(ع) بیانگر نهایت عبودیت، خضوع و اطاعت در برابر خداوند است
بی گمان امام(ع) را باید اوج عبودیت خاضعانه و خاشعانه دانست که از روی خشیت عالمانه رنگ از رخسارش می پرد و چهره اش به زردی می گراید
اگر کسی بخواهد نهایت پذیرش فرمان و اطاعت خود را بیان دارد، سجده می تواند آن را به بهترین و کامل ترین شکل نشان دهد
زمینهساز انقلابی عظیم
مقایسه اوضاع جامعه در ابتدای دوران امامت حضرت سجاد با انتهای آن به وضوح بیانگر وسعت فعالیت آن حضرت در طول این 34 سال است
شیوه مواجهه امام با حاکمان بسیار بیرحم دوران خود، جهت گیری هدف دار در برابر عالمان دنیا زده، راهنمایی های دقیق و تشکیلات ساز ایشان به اندک شیعیان باقی مانده و برخورد آن جناب با عموم مردم، در کنار هم، مجموعه ای منسجم و کاملا برنامه ریزی شده از اقدامات را نشان می دهد که نتیجه اش را امام باقر و امام صادق ع برداشت کردند
این در حالی است که محضر درس فرزندش امام باقر ع ، حلقه تجمع افراد بسیاری است که به شوق فراگیری معرفت، نزد حضرت جمع شده اند
روشن است که چنین تغییری یک شبه اتفاق نمیافتد
ادامه
http://m5736z.blog.ir/post/post/payamresan2
http://m5736z.blog.ir/post/post/SAJAD
http://m5736z.blog.ir/post/post/payamresan1
http://m5736z.blog.ir/post/post/payamresan3
http://m5736z.blog.ir/post/post/SAJAD2
http://m5736z.blog.ir/post/sajad5
به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی
از سال 1354 و بارگذاری آن در سال 1380 در سایت
تاریخی فرهنگی قرآنی
و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده
و به حول قوه الهی در مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.
نام : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336
کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر و 25 سال مدیریت مدرسه