بسم الله الرحمن الرحیم
آیاتی که حضرت زینب سلام الله علیها در اسارت در مقابل یزید تلاوت کرده و استناد نمودند
35. فرصت دادن به ستمگران
ای یزید، لحظه اى بیندیش و فکر کن! مگر فراموش کرده اى کلام خدا را که مىفرماید:
وَ لَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ (آل عمران۱۷۸)
مبادا که ناباوران خداى نمایند در در دل چنین فکر و راى
که این مهلتى که به آنها دهیم چنین فرصتى که بر آنها نهیم
بر احوال آنان بود نیک تر به خیر و صلاحست نزدیک تر
که بلکه اگر فرصتى داده ایم بر ایشان کنون وقت بنهاده ایم
ازاین روست تا کافران به کیش دمادم فزایند بر کفر خویش
عذابى ببینند از کردگار که در ذلت افتند و گردند خوار
هنگامى که به فرمان یزید امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، خاندان آن حضرت را به اسارت به کاخ یزید در شام بردند. یزید در مجلس خود با غرور تمام خطاب به حضرت زینب سلام الله علیها گفت: دیدید که خدا با ماست، و خدا با شما چه کرد و حسین را کشت. حضرت در پاسخ او، این آیه را تلاوت کرد و فرمود: من تو را پست و کوچک و شایسته هرگونه تحقیر مىدانم. هر آنچه مىخواهى انجام بده، ولى به خدا سوگند که نور خدا را نمىتوانى خاموش کنى.
به زودى خودت به جمع آنان ملحق مى گردى و در آن جایگاه، عذابى ابدى است که آرزو مىکنى ای کاش دستهایم شل و زبانم لال مى گشت و هرگز چنین یاوه هایى را به زبان نمى آوردم و هرگز چنین کارهاى ناشایستى را انجام نمى دادم.
پروردگارا! حق ما را از دشمنان ما بگیر و از آنان که بر ما ظلم کردند انتقام بکش و آتش قهر و غضبت را بر کسانى که خون ما و حامیان ما را ریختند، فرو فرست.
قسم به خدا که اى یزید! به همین زودى است که در عرصه محشر به محضر رسول الله (صلی الله علیه و آله) وارد شوى، در حالىکه بار گرانى از مسؤولیت ریختن خون فرزندان او و هتک حرمت خاندان و پاره هاى تن او را بر گردن گرفته اى.
آن روز، همان روزى است که خداوند تمامى آنان را جمع مىنماید و پریشانى و پراکندگى آنان را سامان مىبخشد و حقشان را مىستاند.
امام علی(علیه السلام) : چه بسیار که نعمت و موقعیت به آنها داده شد و خود را گم کردند. مصیبت یا به خاطر گناه است و یا برای امتحان. و نعمت یا برای متدین بودن است و یا برای گناهکار بودن.
لذا برای کافران آسایش و راحتی قرار می دهد و مؤمنان را هر چه از نظر رتبه و درجه برتر و بالاتر باشند، به بلا و گرفتاری بیش تری دچار می سازد.
36. شهیدان شاهد و زنده
وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
مبادا نمایید در دل گمان آل عمران ۱۶۹ که آنها که در راه رب جهان
بگشتند کشته، دگر مرده اند که آنان همه تا ابد زنده اند
همیشه به درگاه پروردگار بر آنهاست رزق نکو برقرار
حضرت زینب سلام الله در قبال این که یزید امام حسین و شهدا را مُرده و کشته و نابودی خطاب کردند، زنده بودن شهدا را طبق آیه متذکّر شدند.
بزرگداشت شهدا، پیام و درسى قرآنى است. انتظار شهادت نیز یک ارزش است
باب شهادت باز است. شهادت برخى مؤمنان، عامل عقب نشینى یا دلسردى دیگر مؤمنان نمىشود. (مؤمن با اینکه شهادت دوستان و عزیزان خود را مىبیند، باز خود در انتظار شهادت است) مؤمنان واقعى پایبند عهد و پیمان خود با خدا هستند و هیچ چیز حتّى شهادت دوستان و عزیزان، روحیه آنان را تغییر نمىدهد
خطبه های حضرت زینب در مجلس یزید
یزید در حالى که با چوب خیزران بر لب و دندان مبارک امام مىزد این اشعار را سرود : ما بزرگان بنى هاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم؛ این روز در مقابل آن روز قرار گرفت. بنى هاشم با پادشاهى بازى کردند، وگرنه نه خبرى از رسالت بود و نه وحی نازل مى شد من از فرزندان خندق نباشم اگر از فرزندان احمد انتقام کارهاى او را نگیرم.
در این حال حضرت زینب ( سلام الله علیها ) برخاست و این چنین خطبه خواند: به نام خداوند بخشنده و مهربان خداوند جهانیان را حمد و سپاس مىگویم و بر پیامبر اسلام و خاندان او درود و سلام مىفرستم. خداوند متعال حقیقت را نیکو بازگو فرمود آنجا که در قرآن بیان داشت : ای یزید، لحظه اى بیندیش و فکر کن! مگر فراموش کرده اى کلام خدا را که مىفرماید و آیه فوق را تلاوت نمود. ای فرزند آزاد شدگان منظور در فتح مکه است که پیامبر(ص) جد آنها ابوسفیان را آزاد کرد و فرمود اذهبوا انتم الطلقا بروید شما آزادید. آیا این راه و رسم انصاف و عدالت است که زنان و کنیزان خود را در پس پرده نگاه داری و زنان و دختران رسول خدا را میان عده ای بیگانه حاضر کنی .... و یزید در همین حال با عصای خود بر لب و دندان ابا عبدالله سید جوانان اهل بهشت می کوبی؟! به خدا سوگند که با ارتکاب این جنایت بزرگ، پوست خود را شکافتی و گوشت بدن خود را پاره نمودی(لهوف سید ابن طاووس)
بزودی با همین بار سنگین که ریختن خون پاک فرزندان رسول خدا و بی احترامی به حرمت اهل بیت و جگر گوشه های اوست بر آن حضرت وارد خواهی شد. تو کوچکتر از آنی که بخواهم با تو سخن بگویم و چون نسبت به مردم تکلیف روشنگری و اتمام حجت دارم، با چون تویی سخن میگویم و در این خطبه حزب الله و حزب شیطان را معرفی می کند. اما چه توقع و انتظارى است از فرزند آن جگرخوارى که جگر پاکان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان اسلام روییده است؟ چگونه مىتوان از فردى انتظار کوتاه آمدن داشت که همواره با بغض و دشمنى و کینه و عداوت، به خاندان ما نگریسته است؟
37. پایان کار کسانیکه زشتکارى
ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ
گنهکار مردم همه سربه سر روم ۱۰ سرانجامشان نیز بودى بتر
چو کردند آیات حق ریشخند به آتش درافتند با غل و بند
آرى، کلام خدا صدق و راست و عین واقعیت و حقیقت است.
یزید در حالى که با چوب خیزران بر لب و دندان مبارک امام مىزد این اشعار را سرود: "ما بزرگان بنى هاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم؛ این روز در مقابل آن روز قرار گرفت.
در مسجد اموی حضرت زینب ناگهان دست برد و گریبان خود را پاره نمود. سپس با آه و ناله جانسوز که دلها را جریحه دار می نمود فرمود: ای حسینم ! ای محبوب رسول خدا ! ای فرزند مکه و منا ای پسر فاطمه زهرا، بزرگ سرور زنان! ای پسر دختر رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله! و نوحه سرایی کرد و از نوحه سرایی او همه اهل مجلس به گریه افتادند ولی یزید ساکت بود. ای یزید، از اینکه زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفته اى. و ما را همچون اسیران از سویى به سوى دیگر مىبرى، گمان دارى که ما در نزد خدا خوار و پست شده ایم و تو در پیشگاه او قرب و منزلت یافته اى؟ و با این تصور خام و باطل، باد به غبغب انداخته و با نگاه غرورآمیز و شادمانه به اطراف خود مى نگرى؟ از اینکه دنیایت آباد شده و امور طبق مراد تو مى چرخد و مقام و منصبى را که حق ما خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله است، در دست گرفته اى، شادمانى؟ اگر چنین تصور باطلى بر وجود تو حکمفرما شده است،
38. لعنت خدا بر ستمکاران
حضرت زینب سلام الله علیها ادامه می دهند : پسر سفیان! اگر چه تو امروز کشتار و اسارت ما را غنیمت شمرده اى و به آن مى بالى، اما طولى نمىکشد که مجبور مىگردى غرامت و تاوان آن را پس بدهى، و آن روزى است که آنچه از پیش فرستاده اى خواهى یافت .
ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ و خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمى ورزد
به پاداش اعمال ناچیز و زشت حج10 که سر زد از آن مردم بدسرشت
خداوند بر کس نسازد ستم که خود ظلم کردند بر خویش هم
ای یزید، ما از بیدادگرى هاى تو، به پیشگاه او شکایت مىبریم و او تنها پناهگاه و امید ماست پس هر مکرى که مىتوانى بساز و هر تلاشى که مىتوانى انجام بده؛ ولى بدان به خدا سوگند! هرگز توان آن را ندارى که ذکر خیر ما را از یادها ببرى و قدرت آن را ندارى که وحى ما را نابود سازى و دوره ى ما را به پایان رسانى و نمىتوانى ننگ و عار اعمالت را از دامن خود بزدایى.
اى یزید! بدان که عقلت ضعیف و ایام حکومتت اندک و اجتماعت رو به پراکندگى و پریشانى است روزى خواهد رسید که منادى ندا خواهد کرد: آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمکاران باد.
39. حضرت زینب چندین بار آیات را در کربلا و در اسارت تلاوت می کردند
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا (احزاب 23)
از افراد مؤمن به «رب و معاد» گروهى جوانمرد هستند و راد
به عهدى که بستند با کردگار وفادار ماندند بس استوار
بماندند بر عهد خود پا بجاى دگرگون نکردند عهد خداى
گروهى ندادند تغییر عهد کشند انتظار شهادت به مهد
امام حسین علیه السلام هم در کربلا هنگام وداع با اصحابش و گاهى بالاى سر شهدا این آیه را تلاوت مىفرمودند.
اى پسر سفیان! اگر چه تو امروز کشتار و اسارت ما را غنیمت شمرده اى و به آن مى بالى، اما طولى نمىکشد که مجبور مىگردى غرامت و تاوان آن را پس بدهى، و آن روزى است که آنچه از پیش فرستاده اى خواهى یافت "و خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمى ورزد (حج10) ما از بیدادگرى هاى تو، به پیشگاه او شکایت مىبریم و او تنها پناهگاه و امید ماست پس هر مکرى که مىتوانى بساز و هر تلاشى که مىتوانى انجام بده؛ ولى بدان به خدا سوگند! هرگز توان آن را ندارى که ذکر خیر ما را از یادها ببرى و قدرت آن را ندارى که وحى ما را نابود سازى و دوره ى ما را به پایان رسانى و نمىتوانى ننگ و عار اعمالت را از دامن خود بزدایى.
اى یزید! بدان که عقلت ضعیف و ایام حکومتت اندک و اجتماعت رو به پراکندگى و پریشانى است روزى خواهد رسید که منادى ندا خواهد کرد:
آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمکاران باد
یزید گفت: با هیچ کدام از شماها سخنی نگفتم، مگر اینکه جواب درستی به من میدهید.
بعد از خطبهی حضرت زینب سلام الله علیها که سبب رسوایی یزید شد. او از شامیان نظر خواست که با این اسیران چه کنم؟
شامیان در پاسخ گفتند: آنها را از دم شمشیر بگذران.
یکی از انصار به نام لقمان بن بشیر گفت: ببین اگر رسول خدا بود با آنان چه میکرد؛ تو نیز همان طور رفتار کن.
امام باقر علیه السلام که کودکی بود، در مجلس حضور داشت، سخنان قاطعی گفت که یزید را از قتل اسرا منصرف کرد.
یزید سر بر زیر انداخت و سپس دستور داد آنان را از مجلس بیرون ببرند.
40 . نور خدا خاموش شدنی نیست در جواب یزید که خود را پیروز و امام حسین علیه السلام را مرده و کشته می دانستند و فکر می کردند که همه چیز به پایان رسیده این آیه را تلاوت نمودند. یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ (صف 8)
بخواهند کفار، نور خدا به گفتار لغو و کلام خطا
نمایند خاموش اندر قلوب بپوشند برآن لباس عیوب
و لیکن خداوند والامقام نگهدار آن نور باشد تمام
اگرچه که کفار بر ذوالجلال نباشند خوش دل از این گونه حال
حضرت زینب (سلام الله علیها) تلاش میکند تا بهترین تصویر را از کشته شدگان و شخصیت آنان ارائه دهد همچنان که تلاش دارد تا تصویری از جانبازی شهدا و قساوت و شقاوت دشمنان ارائه کند که هیچ اما و اگری باقی نماند و دستگاه تبلیغاتی و رسانههای دشمن نتوانند آن را دگرگون سازند و یا تصویری دروغین به خورد مردم دهند.
امام حسین(علیه السلام) با شهادت خویش و فرزندان و یارانش، کاری که از عهده کمتر کسی برمیآمد انجام داد و خود را قربانی خدا و رضایت او کرد. و عامل بیداری در تمام ادیان و در تمام اعصار برای تمام ملل شد و این شهادت و شجاعت و از خودگذشتگی سرمشقی برای جهانیان گردید و هیچوقت خاموش شدنی نیست.
در روایات بدون شک متواتر مىخوانیم که پیروزى اسلام بر دیگر ادیان آسمانى، در زمان ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه تحقّق خواهد یافت.
41 . اسرای کربلا شروع کردند به بیداری مردم
حضرت فاطمه صغری دختر امام حسین(علیه السلام) شروع به سخن فرمودند : بعد از حمد خدا فرمودند: ای مردم کوفه، ای مردم خودخواه و حیله گر! ما خاندانی هستیم که خدا ما را با شما و شما را با ما مورد امتحان قرار داده است، و ما از عهده آن امتحان به خوبی بر آمدیم ....
سوره عنکبوت آیه ۲ اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکوا اَن یَقولوا امَنّا وَ هُم لا یُفتَنون
به دل مى نمایند آیا گمان همین که برانند روى زبان
که هستیم مؤمن به یکتا خدا رها مى شوند و نیاید بلا؟
و ما نشان دادیم که حاضریم سختی خروج از خانه و شهر خود و سختی و رنج راه و شهادت عزیزان و عزیزترین انسانها و اسارت خود را برای احیای دین خدا بپذیریم و شما در این امتحان چه کردید؟
... تن به ذلت برای چه کسانی دادید...... شگفتا!!
مردم بر اثر تبلیغات و فریب، دارند زباله بر سر اینها میریزند و خانواده ی امام چه میگویند و هدفشان ارشاد و هدایت است.
«شیخ طوسى» گوید: این آیه درباره عده اى از اهل مکه نازل شده که از مکه به عنوان مهاجرت بیرون آمدند و مشرکین به آنان حملهور شدند سپس مراجعت کردند وقتى که نزول این آیه را شنیدند دوباره از مکه بیرون آمدند بالنتیجه عده اى از آنها کشته شدند و عده اى رهائى یافتند
سپس درباره آنان آیه 96 همین سوره «وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا» نازل گردید. و نیز گوید در باره عمار یاسر و کسانى که در نزدیکى مکه بوده اند، نازل شده.
و همچنین گویند درباره کسانى نازل شده که قبلاً از وجوب جهاد و زکات مسلمان شدند ولى وقتى که جهاد و زکات واجب شده بود از اجراى آن امتناع ورزیدند.
این سوره دربارهى چند موضوع، مطالبى را بیان مىکند از جمله: ایمان، تکلیف بشر، آزمایش الهى، تاریخ برخى انبیا، نهى از مجادلهى غیر نیکو و تکیه بر غیر خدا.
ایمان، تنها با زبان و شعار نیست، بلکه همراه با آزمایش است. ادّعا کافى نیست، باید عملکرد را دید و قضاوت کرد.
سعدیا گرچه سخندان و نصحیتگویى / ز عمل کار برآید به سخندانى نیست
آزمایش، یک سنّت الهى در طول تاریخ است
- حوادث را تصادف نپنداریم؛ همه اسباب آزمایش ماست
- آشنایى با تاریخ و حوادث پیشینیان، مردم را براى پذیرش حوادث آماده مىکند
- دلیل آزمایشهاى الهى، عینى و محقّق شدن علم ازلى خداوند و جدا شدن مؤمنان واقعى و شکوفا شدن استعدادهاى درونى و به فعلیّت رسیدن آنهاست .
بخش دوم امام حسین (علیه السلام) ، تجسم عینی زندگی قرآنی
تجلی آیات قرآن در قیام عاشورا
إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرینَ اللَّهَ کَثیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً احزاب 35
به آنکس که تسلیم امر خداست به آنکس که مؤمن برآن کبریاست
به آنان که طاعت کنند و دعا عبادت نمایند دور از ریا
به آنان که دارند صدق بیان نیارند جز راستى بر زبان
بر آن کس که صابر بود در بلا به آنان که دارند ترس از خدا
به آن خیرخواهان مسکین نواز که یارى نمایند اهل نیاز
برآن روزه داران پرهیزکار که هستند مشتاق پروردگار
به آنان که دارند حجبى تمام همه پاک دامن بدور از حرام
به آنان که بسیار سازند یاد یگانه کسى را که هستى بداد
از ایزد بر آنهاست اجرى عظیم ببینند آمرزش از آن کریم
آیات صبر و صابرین، آیات رضا و مرضیّین، آیات خضوع و خاضعین، آیات جهاد و مجاهدین، آیات معرفت و عارفین، آیات توکل و متوکلین، آیات ابرار و برّ، آیات یقین و موقنین، آیات تقوی' و متقین، آیات ایمان و مؤمنین، آیات علم و عالمین آیات عشق و ایثار و مؤثرین، آیات امر به معروف و آمرین، آیات نهی از منکر و ناهین، آیات حفاظت از حدود الهی و حافظین، آیات صلوة و مقیمین و خاشعین، آیات ذکر الله و الذاکرین، آیات حزب الله و فائزین، آیات انصار و اصحاب حقیقی رسول خدا و صدها آیات دیگر همه و همه یکباره در روز عاشورا از وجود حضرت متجلّی گشت.
42 سوره فجر : یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿٢٨﴾ فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿٢٩﴾ وَ ادْخُلِی جَنَّتِی ﴿٣٠﴾
الا اى که با یاد پروردگار رسیدى به آرامشى و قرار
بیا این زمان سوى یزدان خویش به سوى خدا گام بگذار پیش
که هستى تو خشنود از کبریا ز تو نیز راضیست یکتا خدا
کنون در صف بندگانم درآى به باغ بهشتم تو مى کن سراى
اکنون حضرت در روز عاشورا تمامی حقیقت و اسرار آیات مذکور در مراقبت و دفاع از دین خدا و حدود الهی را مجسّم فرموده است و لذا حقیقتاً و بدون هرگونه اغراق و گزافهگویی، میتوان گفت حضرت به صورت عینی و عملی آیات فوق در عالیترین درجة آن را در عاشورا متجلّی فرموده است.
گویا تمامی آیات مذکور یکباره در روز عاشورا بواسطة فیوضات وجود مطهّر حضرت متجلّی گشته و صورت عینی و عملی و ناطق یافته است .
و همانگونه که بر رسول خدا نازل شده بود از فرزند رسول خدا به سوی خدا صاعد گشت و این تجلّیات تفسیر آن روایت معروف از رسول خداست که فرمود حسین منّی و انا من حسین؛
و لذا به روشنی و بدون هیچگونه مبالغه و اغراق میتوان گفت که عاشورا آیاتی از قرآن وجود حسین است .
و همانگونه که بر هر مسلمان و بر هر مؤمنی طبق آیات شریفة قرآن واجب است در آیات قرآن تدبّر نماید، نیز واجب است که در آیات وجود قرآن ناطق حضرت در روز عاشورا تدبّر نماید.
44. بقره 138 اخلاص و رضایت الهی
اکسیر حیاتبخشی که به کارها و افکار، رنگ جاودانگی میبخشد اخلاص و انجام عمل برای رضای الهی است. خداوند در قرآن از بندگان مؤمن خویش خواسته است که کارها را فقط برای رضای او انجام دهند
صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة وَ نَحۡنُ لَهُۥ عَٰابِدُونَ بقره ۱۳۸
خدا را سزد دور از مکر و فن به هر چیز رنگى خدائى زدن
به ما مسلمین بر خدا و کتاب ببخشید رنگى از ایمان ناب
ز توحید بر کردگار بشر نکوتر نبودست رنگى دگر
به اخلاص او را بخوانیم باز عبادت نمائیم آن بى نیاز
انسان در زندگى خویش باید رنگى را بپذیرد، امّا در میان همه رنگها، رنگ خدایى بهتر است. ناگفته پیداست که تا رنگ نژاد و قبیله و هوسها را کنار نگذاریم، رنگ وحدت و برادرى و تسلیم امر خدا بودن را نخواهیم گرفت. همهى رنگها به مرور زمان کم رنگ و بىرنگ مىشود. امّا رنگ خدایى همیشگى و پایدار است.
کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ قصص88
که هر چیز جز ذات یکتا خدا عدم گردد و مى رود بر فنا
و چه رنگى بهتر از رنگ خدا که او را عبادت و بندگى مىکنیم. بگذریم که یهود، کودکان خود را با آبى مخصوص شستشو داده و بدینوسیله به او رنگ مذهبى مىدهند. بهترین رنگ آن است که صفا و بقا داشته و چشم اولیاى خدا را به خود جلب کند. همرنگ با فطرت و منطق بوده، مشترى آن خدا، و بهاى آن بهشت. در حدیث آمده: شخصى در دیوار خانهى خود سوراخى ایجاد مىکرد، امام صادق علیه السلام پرسید: چرا اینکار را انجام مىدهى؟! جواب داد: تا دود اجاق منزل بیرون رود. امام فرمود: مىتوانى این منظور را داشته باشى که روزنهى ورود روشنایى قرار دهى تا اوقات نماز را بشناسى. یعنى اگر بناست در دیوار روزنهاى ایجاد شود، چرا تنها براى بیرون کردن دود باشد؟ چرا براى ورود نور نباشد؟
بله مىتوان به هر کارى، رنگ خدایى داد. راه خدا، یکى است؛ اگر رنگ خدایى نباشد، رنگهاى دیگر، انسان را گیج و متحیّر مىکند و همرنگ شدن با جماعتى که اکثر آنها دچار انحرافند، خود مایهى رسوایى و خوارى در قیامت است.
و در آیه دیگر خداوند به پیامبر میفرماید: قرآن در ستایش طبقه ای از مجاهدان راه حق و تشویق آنها میفرماید
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة توبه۱۱۱
خدا جان و مال همه مؤمنان خریده به پاداش باغ جنان
بجنگند در راه پروردگار نمایند در راه حق کارزار
در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهای] این که بهشت برای آنان باشد خریده چنانکه ملاحظه میشود خداوند در این آیه بهشت را بهای جان و مال مؤمنان جهادگر میشمارد.
فروشنده : خداوند خریدار : مومنین و مجاهدین کالا : جان و مال در راه خدا بهاء : بهشت جاودان و ......
45 . بقره 207 رضای الهی
در ستایش تعدادی از انسانهای الهی میفرماید: وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (بقره ۲۰۷)
گروهى نمایند جان را فدا که راضى بگردد از آنها خدا
بر این بندگان حق بود مهربان بود دوست با مؤمنان در جهان
ابنابىالحدید که از علماى قرن هفتم اهلسنّت است، در شرح نهجالبلاغه خود آورده است: تمام مفسّران گفتهاند این آیه درباره علىبنابىطالب علیه السلام نازل شده است که در لیلة المبیت در بستر رسول خدا صلى الله علیه و آله خوابید. و این موضوع در حدى از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آنرا انکار نمىکند. در این آیه آنان که جانشان را با عشق به خدا میفروشند هدفشان در بهشت فقط رضای الهی است (حماسه و عرفان ۲۴۷)
گاهى باید براى احیاى یک معروف و یا محو یک منکر، جان را تسلیم حضرت على علیه السلام فرمودند: کسى که در راه امر به معروف و نهى از منکر کشته شود، یکى از مصادیق این آیه است.
امام حسین علیه السلام هدف اصلی سفر به کربلا را تحصیل رضای الهی میداند از اینرو در آغاز سفر و کنار قبر جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله از خداوند میخواهد که او را به این همه موفق بدارد و راهی در پیش رویش بگذارد که رضای او و رضای رسولش در آن است. این معنا در خطابه های دیگر آن بزرگوار نیز کاملاً مشهود است (بحارالانوار ج۴۴ ص۳۷۷)
46 . گذشت
گذشت عالیترین کرامت انسانی است، به ویژه آن که آدمی قدرت بر انتقام نیز داشته باشد. آموزههای قرآنی نه تنها به عفو در مقابل بدی تأکید دارند بلکه در سطحی بالاتر توصیه میکند که جواب را با خوبی پاسخ دهید
فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ (شوری40)
ولى گر کسى عفو سازد عدو به صلح اندر آید به راه نکو
دیگر آیات : وَ أَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی (بقره237)
و گر بخشد او را بود نیک تر به یزدان پرستیست نزدیکتر
وَ لَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَن (فصلت34)
بدان در جهان هیچ گه نیک و بد نخواهد همانند و یکسان شود
اگر خلق با تو بدى کرد و زشت تو با او نکویى کن اى خوش سرشت
دستیابی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به آب و نیاشامیدن آن، جانفشانی دو تن از یاران امام علیه السلام در ظهر عاشورا که جهت اقامه نماز تن خود را سپر بلای آن حضرت ساختند و به شهادت رسیدند، ارادتهای خالصانه ای است که اصحاب آن حضرت در عاشورا ابراز کردند. و در روز عاشورا تا زنده بودند نگذاشتند که از بنی هاشم وارد میدان شود و بنی هاشم نیز تا زنده بودند نگذاشتند امام علیه السلام وارد میدان شود و ...همه و همه نمونه هایی بیمانند گذشت و ایثارند که در قیام سالار شهیدان جلوه گر شد.
عفو و اصلاح از کسى که قدرت انتقام دارد، پاداش بزرگى در پى خواهد داشت.
47 . تواضع و فروتنی :
قرآن کریم از یک سو به نکوهش تکبر میپردازد: وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا (اسراء37)
مرو راه روى زمین با غرور که نشکافى این خاک از کبر و زور
کجا؟ کى؟چو کوهى شوى سربلند به گردون نخواهى فکندن کمند
فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِین (زمر72) که بد منزلى هست بر سرکشان
و از سوی دیگر لزوم تواضع را گوشزد میکند وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْنًا (فرقان63)
عباد خداوند رحمان کیند؟ کسانى که اندر تواضع زیند
گذارند چون در زمین گام خویش رهى از تواضع بگیرند پیش
وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِین (شعراء215)
پس آنگه ز رحمت گشا پرُّوبال همه مؤمنان را به هروقت و حال
امام حسین علیه السلام نیز صاحب این سیره ارزشمند قرآنی بود.
مسعده گوید: گذر امام حسین علیه السلام به فقیرانی افتاد که گلیم خود را پهن کرده و خود را بر آن افکنده بودند (و غذا میخوردند) و حضرت را دعوت نمودند، حضرت به زانو نشست و با آنان هم خوراک شد و متواضعانه برخورد نمود و آنان را تکریم نمود. سپس این آیه فوق را تلاوت نمود آنگاه فقرا را به منزل خویش دعوت نمود. پس برخاستند و همراه حضرت به منزل او آمدند.
48. سخاوت :
جود و سخاوت از فضایل مهم اخلاقی است، هر اندازه بخل نشانه پستی و حقارت و ضعف ایمان و فقدان شخصیت است جود و سخاوت نشانه ایمان و شخصیت والای انسانی است
وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر9)
پس انصار، آنان که ز آن پیشتر که احمد بدانجا نماید سفر
بکشتند مؤمن چنانکه نکوست مهاجر کسان را گرفتند دوست
به لطفى که از حق بر آنان رسد نورزند نه رشکى و نه حسد
به هر چیز آن مردم نیکبخت اگرچه که محتاج باشند سخت
ولى باز هم خود از آن دل کنند مهاجرکسان را مقدم کنند
هرآن کس که خود را ز بخل و ز آز نگه داشت حقا بود سرفراز
همین مردُمانند خود رستگار چه در دار دنیا چه دار القرار
[انصار]... هر کس را که به سوی آنان کوچ کرد. دوست دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده در دلهایشان حسد نمییابند، هر چند در خودشان احتیاجی، [مبرم] باشد.
شیخ طوسى گویند: این آیه درباره انصار نازل گردیده زیرا آنها وارد مدینه شده بودند. پیش از آن که مهاجرین وارد شوند و گویند: هر کسى که قبل از هجرت رسول خدا صلى الله علیه و آله به مدینه وارد شده باشد، او از انصار خواهد بود.
در کنار بهرهمند کردن مهاجران از فیئ، خداوند به ستایش انصار و مردم مدینه مىپردازد که آنان، هم خانههایشان را براى مهاجران آماده کردند و هم ایمانشان را کامل نمودند که تمام دستورات را بدون دغدغه عمل کردند.
پیام ها : بستر سازى براى ارائه خدمات به دیگران یک ارزش است
- هم ظاهر آراسته لازم است و هم باطن
- محبّت به اهل ایمان مرز و بوم ندارد
- از ایثار و روحیات خوب دیگران نام ببرید
- دوستى پایدار آن است که به خاطر کمالات، افراد را دوست بداریم،
نه به خاطر نام و قبیله و چشم داشت
- تظاهر به کمال ارزش ندارد، کمال آن است که در عمق جان باشد
- در ستایش از گروهى، نباید از گروه دیگر غافل شد تا ایجاد حساسیّت شود
- در آیه قبل از مهاجرین ستایش شد و این آیه از انصار ستایش مىکند.
وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا . إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا (انسان8 و 9)
به حب خدا مى نمایند سیر یتیم و مساکین و شخص اسیر
بگویند بهر رضاى خدا کنون برنهادیم خوان غذا
نخواهیم پاداش و اجر و سپاس فقط دین خود را بداریم پاس
امام حسین علیه السلام اسوه سخاوت بود. روایت شده که «ابوهشام قناد» از بصره برای امام حسین علیه السلام کالا میآورد و آن حضرت از جای برنخاسته همه را به مردم میبخشید.
49 . احسانگری
انس گوید نزد امام حسین علیه السلام نشسته بودم در این هنگام یکی از کنیزان آن حضرت وارد شد و با دسته ریحانی که به آن حضرت هدیه کرد سلام و تحیت گفت. حضرت نیز به او فرمود: تو در راه خدا و برای خدا آزادی. من به آن حضرت عرض کردم: این کنیز با چند شاخه ریحان که اهمیتی ندارد به شما تحیّت گفت، حال شما او را آزاد میکنید؟ حضرت فرمود: حق تعالی ما را چنین تربیت کرده .
وَ إِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ حَسِیباً
چو شخصى بگوید شما را سلام نساء86 به پاسخ دهیدش سلامى تمام
همان گونه یا بهتر اندر جواب به پاسخ برانید اسب خطاب
حساب همه کار را کردگار شمارش نماید به روزِ شمار
مراد از تحیّت، سلام کردن به دیگران، یا هر امر دیگرى است که با آرزوى حیات و سلامتى و شادى دیگران همراه باشد، همچون هدیه دادن. چنانکه وقتى کنیزى به امام حسن علیه السلام هم دسته گلى هدیه داد، امام او را آزاد کرد و این آیه را قرائت فرمود. در اسلام، تشویق به سلام به دیگران شده، چه آنان را بشناسیم یا نشناسیم. و بخیل کسى شمرده شده که در سلام بخل ورزد. و پیامبر به هر کس مىرسید حتّى به کودکان، سلام مىداد. در نظام تربیتى اسلام، تحیّت تنها از کوچک نسبت به بزرگ نیست، خدا، پیامبر و فرشتگان، به مؤمنان سلام مىدهند. سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ سلام پیامبر إِذا جاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ سلام فرشتگان. تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ
50. امر به معروف و نهی از منکر :
امر به معروف و نهی از منکر محور تحقق یافتن حکمیت ارزشها و محو پلیدیها است بنای رفیع جامعه اسلامی بر ستون مستحکم امر به معروف و نهی از منکر گذاشته شده و امت مسلمان بهترین امتی هستند که برای امر به معروف و نهی از منکر برانگیخته شدند . امام حسین علیه السلام مصداق این آیه بود: وَ لْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُون (آل عمران104)
ز بین شما مردم اهل دین کسانى که هستند داناترین
سزد مردمان را همى بر صلاح نمایند دعوت به خیر و فلاح
کنند امر بر کار نیک و دگر بدارند از کار بد برحذر
همانا که این مردمان مفلحند که این گونه اندر جهان مصلحند
آن بزرگوار هدف قیام خود را اصلاحطلبی و امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرد از اولین مراحل امر به معروف که همان اندرز و نصیحت است آغاز کرد و بارها و بارها حتی در میدان جنگ با یزیدیان.
از آنجا که این عامل ارزش نهضت امام حسین علیه السلام را بسیار بالا می برد، باید این اصل مهم را بشناسیم که چگونه این اصل آن قدر اهمیت دارد که شخصیتی مثل امام حسین علیه السلام را وادار می کند تا جانش را فدا کند. حسین بن علی در راه امر به معروف و نهی از منکر، یعنی در راه اساسی ترین اصلی که ضامن بقای اجتماع اسلامی است، کشته شد؛
اصلی که اگر نباشد جامعه متلاشی شده، از میان می رود .آیات قرآن در این زمینه زیاد است و از جوامع گذشته که یاد می کند، می گوید انسان هایی متلاشی و هلاک شدند؛ زیرا در میان آنها نیروی اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر نبود.
اما برخی از شرایط آن یکی این است که آمر به معروف و ناهی از منکر (یعنی مصلح جامعه بشری) اول باید خود صالح باشد تا بتواند اصلاح کند: ٱلتَّـٰآئِبُونَ ٱلۡعَٰابِدُونَ ٱلۡحَٰامِدُونَ ٱلسَّـٰآئِحُونَ ٱلرّاَـٰکِعُونَ ٱلسَّاـٰجِدُونَ ٱلۡأٓمِرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَ ٱلنَّاهُونَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ (توبه 112) ( اشعار صفحات قبل )
.و تا آخرین مرحله که گذشتن از جان خویش است در راه احیای این عنصر مهم کوشا بود. اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الأِصلاح فی أَمّةِ جَدّی مُحمّد ص اُریدُ أَن آمُرَ بِالمَعروف وَ انهی عنِ المُنکر من برای اصلاح در امت جدم محمد ص قیام کردم و امر به معروف و نهی از منکر را طالبم... (بحار الانوار ج44 ص329)
قرارگرفتن آیهى امر به معروف و نهى از منکر در میان دو آیهاى که دستور اتّحاد و یکپارچگى مىدهد، شاید از آن رو باشد که در نظام اجتماعىِ متفرّق و از هم پاشیده، یا قدرت دعوت به خیر و معروف وجود ندارد و یا اینکه چنین دعوتهایى مؤثّر و کارساز نیست.
به عنوان وظیفهاى عمومى و همگانى که هرکس به مقدار توانایى خود باید به آن اقدام کند.
على علیه السلام فرمود: اگر امر به معروف و نهى از منکر ترک شود، کارهاى نیک و خیر تعطیل و اشرار و بَدان بر خوبان مسلّط مىشوند.
51. ایثار
در سوره انسان نیز درخشش دیگری از این فداکاری را که ناظر بر اهل بیت است
و غذاى خود را با آن که دوستش دارند، به بینوا و یتیم و اسیر مىدهند. (و مىگویند:) ما براى رضاى خدا به شما طعام مىدهیم و از شما پاداش و تشکّرى نمىخواهیم. ایثار یکی از جلوه های عرفانی قیام امام حسین علیه السلام و بلکه از زیباترین آنهاست جلوه ای که قرآن کریم بسیار بر آن تأکید کرده و در نمودهای مختلف ظاهر گشته است
شهادت در راه خدا و انفاق مال که آیات بسیاری درباره آنها نازل شده از این جمله است. اوج ایثار و از خودگذشتگی را در لیلهالمبیت که علی علیه السلام به جای پیامبر خوابید میتوان ملاحظه کرد و خداوند مدال وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه (بقره207) را درباره آن بزرگوار نازل کرد. اساس قیام امام حسین علیه السلام و یاران آن بزرگوار که برگرفته از مکتب آن حضرت است بر محور از خودگذشتگی است. عدم قبول بیعت امام با امویان و از خود گذشتن برای اثبات حقیقت نمونه بارز ایثار آن بزرگوار بود.
اشعار آیات فوق در صفحات قبل بیان شد
52 . توکّل
یکی دیگر از آموزه های ارجمند قرآنی توکل است کارها را به خدا سپردن و دل از هر چه غیر اوست برکندن، به یک مبدأ خبیر قادر تکیه کردن و در راه او گام برداشتن است وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً (طلاق3)
ز جائى که در باور شخص نیست بر او رزق بخشد به هنگام زیست
هرآن کس توکل کند بر خدا کفایت نماید ورا کبریا
که امر خدا نافذست و روان هرآنچه بخواهد بگردد همان
مشخص نمودست پروردگار که هر چیز را چیست قدر و شمار
وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ (ابراهیم12)
چرا ما به یکتا خداوند راد توکل نسازیم، نیز اعتماد
اگرچه که یزدان به راه درست هدایت بفرمود ما را نخست
رساندید آزار خود را به ما ستمها نمایید بر ما روا
بگیریم راه صبورى به پیش توکل نماییم با صبر خویش
که اهل توکل به هرگونه حال سپارند دل را به آن ذوالجلال
امام حسین علیه السلام در طول سفر خود به کربلا، خدا را تنها تکیه گاه خود میداند. در دومین سخنرانی خود در روز عاشورا پس از آن که هر دو سپاه آماده نبرد شدند خطاب به سربازان عمر سعد فرمود: سخن مرا بشنوید و عجله نکنید...
پس [در] کارتان با شریکان خود همداستان شوید تا کارتان بر شما مشتبه ننماید و درباره من تصمیم گرفته مهلتم ندهید. بی تردید سرور من آن خدایی است که قرآن را فرو فرستاده و همواره دوستدار شایستگان است (بحارالانوار، ج45، ص6)
مفسرین گویند: که این قسمت از آیه وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ سوره طلاق2-3
هرآن کس بترسید از کردگار خداترس گردید و پرهیزکار
بر او مى گشاید یگانه اله درى بهر بیرون شدن از گناه
ز جائى که در باور شخص نیست بر او رزق بخشد به هنگام زیست
درباره عوف بن مالک الاشجعى آمده که مردى فقیر و بىچیز بود و پسرى داشت که مشرکین او را اسیر کرده بودند. عوف نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از درد اندرونى خویش به خاطر اسارت فرزند و فقر و بىچیزى مى نالید.
پیامبر او را تسکین داد و در عین حال فرمود: امشب در خانه ما هیچ برگ و توشه اى جز یک مد طعام یافت نمى شود. سپس فرمود: اى عوف، صبر کن و پرهیزکار باش و زیاد کلمه لاحول و لاقوّة الّا باللَّه را بر زبان جارى ساز.
53 . جامع اضداد
عده ای چنین می پندارند که انسانهایی که اهل عبادت و تهجد، عرفان و خلوت گزینی اند در صحنه اجتماع حضوری مؤثر نداشته و بالعکس انسانهای حماسی و قاطع، از روحیه لطیفی برخوردار نیستند. قرآن از یک سو نجوای وَ مِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّک ( اسراء79) سر میدهد. و از سوی دیگر بانگ وَ قَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کَآفَّة (توبه36) بر میآورد و حسین علیه السلام نیز چنین بود آمیزه ای از حماسه و دلاوری و عرفان و معنویت .
زمانى ز شب را تو بیدار باش 79 به دل گرم تسبیح دادار باش
که بر توست واجب تهجد تمام نماز شبت را همى خوان مدام
بجنگید با مشرکان متحد 36 بکوشید در یارى هم بجد
دعای عرفه امام حسین علیه السلام سراسر زمزمه های عارفانه او با معبود خویش است الهی مَن کانَت محاسِنُه مَساوِی فکیف لایکونُ مَساوِیه مَساوِی خدایا کسی که خوبیهایش بدی است چگونه بدیهایش بدی نباشد. جملات عارفانه امام تنها یک روی سکه شخصیت است اما روی دیگر شخصیت حماسی و قهرمانی است که با سلاح خون به دیدار شمشیر میرود و چنین می سراید که اِنْ کانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَمْ یَسْتَقِم اِلاَّ بِقتلی یا سیوف خذینی (اعیان الشیعه 581) اگر دین محمد صلی الله علیه و آله جز با کشتن من پایدار نمی ماند پس ای شمشیرها مرا دریابید. سرور و سالار شهیدان موقع حمله به دشمن ذکر لاحول و لا قوّة اِلّا باللَّه العلی العظیم هنگام احساس مرگ انا للَّه و انا الیه راجعون هنگام رسیدن به کربلا از بلاها و مصیبتهای آن به خدا پناه میبرد الّلهم أَعوذُبِکَ مَنِ الکَربِ وَ البَلاء
54. جاودانگی :
قرآن کریم کتابی است که با گذشت زمان رنگ کهنگی بر چهره مفاهیم بلندش نمینشیند و همواره ماندگار و جاودانه است.
مردی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد چگونه است که قرآن با بحث و گفتگو در مورد آن فرسوده نمیشود و همواره شاداب و تازه است؟ حضرت فرمودند: بدان جهت که خداوند قرآن را مخصوص عصر و دورانی خاص قرار نداد همچنانکه آن را به مردم خاصی اختصاص نداده است بلکه قرآن برای همه اعصار جدید و نزد هر گروهی تا به قیامت تازه است. (بحار الانوار، ج 17، ص 213). از آنجا که سرشت سیره گفتاری و رفتاری امام حسین علیه السلام با آموزه های قرآنی عجین گشته است، شخصیت، قیام و سیره او جاودانه است
تبارَک الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً
بزرگ است یزدان که فرقان کتاب فرستاد بر عبد خود بر صواب
که تا خلق را از یگانه خدا بترساند و نیز روز جزا
مَّا فَرَّطۡنَا فِی ٱلۡکِتَٰبِ مِن شَیۡءٖۚ [انعام38]
که ما در کتاب ازل هیچ چیز فرامُش نکردیم هرچند ریز
وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ؛ [انعام 59]
نه خشک و ترى هست، نه مرگ و زیست که اندر کتاب مبین ثبت نیست
کلمهى تر و خشک، کنایه از همهى چیزهایى است که مقابل همند، مثل مرگ و حیات، سلامتى و مرض، فقر و غنا، نیک و بد، مجرّد و مادّى.
این مطلب در آیهى وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ یس12 نیز بیان شده است.
هرآنچه نمودند بنوشته است در آن کارنامه که گیرند دست
به یک لوح محفوظ ، پروردگار نوشتست آن جمله را آشکار
حضرت زینب سلام الله، شیر زن کربلا، این جاودانگی را پیشبینی کرده و خطاب به امام سجاد علیه السلام در دلداری آن حضرت بعد از واقعه دلخراش عاشورا میفرماید: بر فراز آرامگاه پدرت قبله ای ترتیب خواهد داد که نشانه هایش کهنه نمیگردد و گذشت روزگار آن را از بین نمیبرد
هر چه ستمگران برای نابودی آن کوشش کنند، هرگز به خواسته خود نائل نمیشوند، پیوسته شکوه و جلال آن رو به افزایش است (مقتل مقرم، ص 397)
امام حسین علیه السلام در قتلگاه و عروجگاه، عصر عاشورا در نیایشی عاشقانه با تن و بازوی زخمدار چنین عرضه میدارد: إلهِى رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثین بر قضا و حکم تو صبر میکنم، ای خدای من، جز تو خدایی نیست ای فریادرس فریادگران .به همین علت امام و راه و نهضتش الگوی تمام نهضت های آزادیبخش شد و جهانی ماند و جاودان و همیشگی .
55 . حق تلاوت قرآن :
در قرآن، ایمان آورندگان به این کتاب الهی کسانی معرفی شدند که حق تلاوت را بجا آورند الَّذِینَ اتَیْناهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلئکَ یُؤْمِنُونَ بِه (بقره121
کسانى که چون ما بر آنها کتاب نمودیم نازل به راه صواب بخواندند آن را درست و نکو بکردند بر آن عمل موبه مو
به تحقیق ایشان همه مؤمنند که بر ایزد خویشتن موقنند
امام صادق علیه السلام : آیاتش را روشن و شمرده میخوانند، سعی میکنند معنایش را بفهمند، احکام و فرامینش را به کار میبندند و به وعده هایش امیدوارند و از عذابش میترسند... به خدا سوگند که حق تلاوت قرآن به حفظ آیات و پشت سر هم خواندن حروف و کلمات و تلاوت سوره ها و مطالعه حواشی آن نیست... در قسمتی از زیارتنامه امام حسین علیه السلام أشهد أنّکَ... تَلَوتَ الکتاب حَقَّ تِلاوَتِهِ... گواهی میدهم که تو حق تلاوت قرآن را ادا نمودی (کامل الزیارات ص 371) و نیز آن حضرت : خدا را به خاطر فراگیری معنای قرآن و رسیدن به مقام فقاهت دینی حمد و سپاس میگوید اللهم اِنی اَحْمَدُکَ عَلی ان اَکْرَمْتَنا بِالنَّبُوَّةِ وَ علَّمْتنَا القرآن و فقَّهتَنا فی الدّین (تاریخ الطبری، ج3) خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شداید و آسایش و رنج و رفاه در مقابل نعمت هایش سپاسگزارم. خدایا! تو را می ستایم که بر ما خاندان، با نبوت، کرامت بخشیدی و قرآن را به ما آموختی و با دین و آیین آشنایمان ساختی و به ما گوش (حق شنو) و چشم (حق بین) و قلب (روشن) عطا فرمودی و از گروه مشرک و خدانشناس نگرداندی. نزدیک غروب تاسوعا پس از آن که امام درخواست برای تلاوت قرآن و عبادت کردند.
56. چند بُعدی بودن
قرآن کریم کتابی است که از زوایای مختلف میتوان به آن نگریست هر چند همه این ابعاد در یک جهت و آن هم هدایتگری هُدىً لِلنَّاسِ هدایت و راهنما است.
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ
بود ماه روزه همان نیک ماه بقره185 که قرآن فرستاد یکتا اله
که سازد هدایت عموم بشر نماید جدا راه نیکو ز شرّ
قرآن وسیله هدایت همه مردم است؛ «هُدىً لِلنَّاسِ» همانند خورشید بر همه مىتابد، در قرآن به موضوعات طبیعى، کیهانى، تاریخى، فلسفى، سیاسى و صنعتى اشاراتى شده، ولى هدف اصلى هدایت است. ولى تنها کسانى از آن بهره مىبرند که فطرتِ پاک داشته و در برابر حقّ خاضع باشند.
سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام همانند قرآن در چهره های گوناگون برای مردم جهان درخشید . برای عارفان در چهره دعای عرفه، برای زمامداران حامی قسط و عدل و حامی مستضعفان و محرومان در چهره نهضت و قیام علیه طغیانگران امویان. برای پرهیزکاران در چهره تارک دنیا، و برای دیگران در چهره های دیگر...
امام از زمان حرکت از مدینه به مکه و سپس به کربلا و بعد هم بالای (نیزه) با اتفاقات و شرائط مختلف حدود 40 آیه را تلاوت و روشنگری نمودند . همچنانکه حضرت سجاد و زینب سلام الله علیهما هم آیاتی را در مقابل یزیدیان در کاخ کوفه و شام استناد نمودند. هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلى از قبیل خلقتِ آسمانها و زمین و گیاهان و حیوانات و ... اشاره کرده به خاطر آن است که توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حکمت خداوند گردد.
57. حق گویی
قرآن کریم خود سخن حق است وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِین (حاقه51)
همانا که این گفته قولیست راست در انجام آن نیست نقصى و کاست
وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَ مُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَکَ مِنَ الْحَقِّ (مائده 48)
کتابى که اینک فرستاده ایم به حق اى محمد (ص) تو را داده ایم
که برآن کتب نیز کامد ز پیش گواهى ببخشد به تصدیق خویش
ز پیشین کتب نیز کامل ترست برآن هرکه زد چنگ ز آتش برست
پس اکنون تو با آنچه ایزد بداد بکن حکم در بین آنان، به داد
از اهواء این مردم نابکار اطاعت مکن هیچ در روزگار
مبادا که حق را گذارى زمین چو آنها بخواهند از تو چنین
امام حسین علیه السلام نیز زندگی و گفتارش بر مبنای حق و راستی بود چرا که بر مبنای آیه تطهیر امامان از هر گونه ناحق و پلیدی دور هستند. در بخشی از زیارت امام حسین علیه السلام که خطاب به ایشان است میخوانیم أَنَّ الحقَّ مَعَکَ و اِلَیْکَ وَ أنتَ أهْلُهُ و مَعْدِنُه همانا حق با تو و به سوی توست و تو اهل حق و معدن آن هستی. (بحار الانوار ج 100 ص 294 و 20)
1- قرآن، سراسر حقّ و پیراسته از هر باطلى است. الْکِتابَ بِالْحَقِّ
4- مىتوان میان اهل کتاب، طبق قرآن حکم کرد. فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ
5- خطرى که رهبران را تهدید مىکند، پیروى از تمایلات مردم و نادیده گرفتن حقّ
6- یکى از ابزار آزمایش الهى، آمدن شریعت جدید است، تا روشن شود چه کسى ایمان مىآورد و چه کسى تعصّب مىورزد. انسان به راهنمایى انبیا نیازمند بوده .
58. حضور در محضر الهی
عارف، عالم را محضر خدا میداند و او را شاهد و ناظر بر جمیع امور می شمارد . قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (توبه 105)
بگو هرچه سازید از نیک و بد خدا مزد آن بر شما مى دهد
همین گونه گردند آگاه از آن همه مؤمنان و رسول زمان
نمایند رجعت به پروردگار که داناست بر غیب و بر آشکار
هرآن کار کردید از نیک و بد خدا نیز پاداش آن مى دهد
این آیه که بیان کنندهى آگاهى خدا و پیامبر و مؤمنان از عملکرد ماست، همان عقیدهى شیعه را مبنى بر عرضهى اعمال بر اولیاى خدا بیان مىکند. و اگر اعمال ما خوب باشد، اولیاى خدا از ما شاد مىشوند و اگر بد باشد، نگران و اندوهگین مىگردند. ایمان به این عرضهى عمل، در ایجاد تقوا و حیا مؤثّر است.
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا بعد از شهادت اصحاب و یاران و خانواده اش سرش را به آسمان بلند کرد و گفت الَّلهُمَّ اِنّک تَری ما یُصْنَعُ بولد نبیّک خدایا تو شاهدی که با پسر پیغمبر تو چه میکنند (بحارالانوار ج44، ص321) همچنان که پس از شهادت طفل شیرخوار دست مبارک خود را زیر گلوی او گرفت وقتی که دستش پر از خون شد آن را به طرف آسمان پاشید و گفت هَوّن عَلی ما نَزَل بی أنّهُ بِعَینِ اللَّه آن چه که این مصیبت را بر من آسان میکند این است که این مصایب در محضر خدا و منظر او واقع میشود.
59 . خوف و خشیت الهی
قرآن کریم مؤمنان را می ستاید که فقط از خدا میترسند و جز او از کس دیگر هراس ندارند. الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ کَفى بِاللَّهِ حَسِیباً احزاب 39
خدا مهر دستور زد این چنین بر آن کس که تبلیغ کردست دین
بترسند آنان ز پروردگار ز چیزى نترسند جز کردگار
همانا کفایت کند کردگار که آرد حساب همه در شمار
آیه سخن از قاطعیّت و شهامت مبلّغ در ابلاغ دستورهاى الهى به مردم است، ولى در مواردى مدارا، نرمش و سکوت براى جذب قلوب لازم است. خشیت غیر از خوف است، خشیت تأثر قلبى است که از عظمتِ امرى ناشى مىشود، ولى خوف انتظار وقوع امر ناپسندى است که موجب پرهیز از آن مىشود. سیره عملی امام حسین علیه السلام در جریان کربلا مصداق واقعی این آیه است. چرا که اگر ترس از نابودی خود و فرزندانش را داشت هرگز پای به این صحنه پرمخاطره نمیگذاشت. امام علیه السلام در زمره عارفانه خود در دعای عرفه چنین میفرماید که اَلّلهمَّ اَخشاکَ کَأَنّی اَراکَ خدایا مرا آنچنان قرار ده که از تو بیمناک باشم به طوری که گویا تو را میبینم. از غیر خدا نمى ترسید. اگر در دنیا هیچ پناهگاهى نداشته باشم و کسى مرا حمایت نکند، من با یزید بیعت نمیکنم. لو لم یکن لى ملجاء و لا ماءوى لما بایعت یزید اولیا هیچ گونه خشیتى از غیر خدا ندارند، زیرا تنها خداوند را بزرگ مىبینند. خدا ترسى مقدّمهى شجاعت و شهامت است. مبلّغان الهى بدانند که حساب صبر و تحمّل آنان با خداست.
60 . مقام ذکر
از دیگر اوصاف پارسایان رسیدن به مقام ذکر است یاد خدا را در دل داشتن و همواره به یاد او بودن، یاد خدا مایه آرامش است الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ رعد 28
همان مردمانى که بر کردگار بیارند ایمان و دار القرار
که دلهاى آنها به یاد خدا همى گیرد آرام و یابد صفا
همانا بدانید یاد خداست که آرام دلها و رمز شفاست
و مؤمنان راستین آنانند که خرید و فروش و مشغولیات دنیوی آنها را از یاد خدا غافل نمیسازد رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تَجارَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّه... (نور37)
به کسب و تجارت گروهى رجال نگشتند غافل ز رب جلال
و بالاخره دشمنان خود را با استناد به آیه قرآن سرزنش میکند که اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ (مجادله 19)
همانا که ایشان به فعل و مرام بگشتند از حزب شیطان تمام
بدان حزب شیطان به روز شمار زیانکار مى ماند و خوار و زار
ننگ بر شما و آنچه میخواهید، ما از خداییم و به سوی خدا باز میگردیم. یاد خدا تنها به ذکر زبانى نیست، اگر چه یکى از مصادیق روشن یاد خداست، آنچه مهم است یاد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.
کسىکه از یاد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نکبت بارى است. مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً
هرآن کس ز یادم کند احتراز نگردد به رویش دَرِ رزق باز
امّا در آیات دیگرى مىخوانیم هرگاه مؤمن خدا را یاد کند، دلش به لرزه مىافتد. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ
کسى هست مؤمن که چون در میان رود نام و ذکر خداى جهان
هراسان بگردد دلش ز آن کمال که دارد همى ایزد ذوالجلال
گاهى انسان بخاطر وجود همه مقدمات، اطمینان و آرامش دارد، امّا در عین حال از نتیجه هم نگران و بیمناک است. فرزندان، هم به وجود والدین، احساس آرامش مىکنند و هم از آنها حساب مىبرند. گاهى انسان از آنجا که مىداند فلان ناگوارى براى آزمایش و رشد و ترفیع مقام اوست، خرسند و آرام است، امّا اینکه آیا در انجام وظیفه موفق خواهد شد یا خیر، او را نگران مىکند و به لرزه مىاندازد. انسانهاى مؤمن وقتى در تلاوت قرآن به آیات عذاب، دوزخ و قهر الهى مىرسند، لرزش بر اندام آنها مستولى مىشود، امّا هنگامى که آیات رحمت و رضوان و بهشت را قرائت مىکنند، آرامشى شیرین، قلوب آنها را فرا مىگیرد و آنها را دلگرم مىسازد.
امام حسین علیه السلام به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت هین على انه بعین الله این آرامش را ابراز فرمود و یا در دعاى عرفه آمده است: یا ذاکر الذاکرین در این آیه آمده که دلها، و به ویژه دل مؤمن، با یاد خدا آرام مىگیرد .
61 . صبر و تسلیم
صبر در برابر مصیبتها و تسلیم در برابر اراده الهی یکی دیگر از خصلتهای نیک عارفان است یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ
پس اى اهل ایمان به صبر و نماز بقره 153 از اللّٰه یارى بجوئید باز
خداوند با صابرانست یار بود یاور صابران کردگار
امام در وصیتنامه به محمدبن حنفیه زمانی که می خواست امام را از اهدافش و قیامش باز دارد، فرمود : هر کس مرا رد کند و از یاری من سر باز زند صبر میکنم تا خدا بین من و قوم اموی حکم کند که او بهترین حکم کنندگان است (بحارالانوار ج44 ص330) صبحگاه عاشورا یاران خویش را چنین به صبر فرا میخواند که : ای کریم زادگان! صبوری کنید زیرا مرگ چونان پلی است که شما را از سختیها و آسیبها عبور داده و به بهشتهای پهناور و نعمتهای جاودانه میرساند (معانی الاخبار ص289) در قتلگاه و عروجگاه، عصر عاشورا در نیایشی عاشقانه با تن و بازوی زخمدار چنین عرضه میدارد: بر قضا و حکم تو صبر میکنم، ای خدای من، جز تو خدایی نیست ای فریادرس فریادگران (مقتل)
صبر مشابه این کلام الهى را در همین سوره خواندیم که خداوند به بنىاسرائیل مىفرمود: در برابر ناملایمات و سختىها، از صبر و نماز کمک بگیرید.
در این آیه نیز به مسلمانان دستور داده مىشود تا در برابر حوادث سخت زندگى، از صبر و نماز یارى بجویند. آرى، دردهاى یکسان، داروى یکسان لازم دارد.
اصولًا انسانِ محدود، در میان مشکلات متعدّد و حوادث ناگوار، اگر متصل به قدرت نامحدود الهى نباشد، متلاشى و منکوب مىشود.
و انسانِ مرتبط با خداوند، در حوادث و سختىها، خود را نمىبازد و براى او حوادث، بزرگ نمىنماید.
کسى که نماز را با حضور قلب و با توجّه مىخواند، به معراج مىرود. هرچه پرواز معنوى او بیشتر باشد و بالاتر رود، دنیا و مشکلات آن و حتّى خوشىهاى آن کوچکتر مىشود.
انسان، یا در نعمت بسر مىبرد که باید به آیه قبل عمل کند؛ فَاذْکُرُونِی، اشْکُرُوا لِی و یا در سختى بسر مىبرد که باید به این آیه عمل کند؛ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ خداوند مىفرماید: خدا با صابران است و نمىفرماید: با نمازگزاران است. زیرا نماز نیز نیاز به صبر و پایدارى دارد.
در روایات مىخوانیم: هرگاه کار سختى براى حضرت على علیه السلام پیش مىآمد حضرت دو رکعت نماز مىخوانداین سیره را بوعلى سینا نیز عمل مىکرد.
صبر، مادر همه کمالات است؛ صبر در جنگ، مایه شجاعت است.
صبر در برابر گناه، وسیله تقواست. صبر از دنیا، نشانه زهد است.
صبر در شهوت، سبب عفّت است. صبر در عبادت، موجب طاعت،
و صبر در شبهات، مایهى وَرع است.
62. عبادت
عبادت پیوند مخلوق با خالق و اوج کمال انسانی و ارج بخشیدن خداوندی است که نعمات فراوانی به ما عطا کرده است. قرآن، گاه پرستش را هدف آفرینش و گاه عامل نفی سلطه های شیطانی، و گاه زمینه وحی و پیامبری و... معرفی میکند وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون (ذاریات 56)
خدا انس و جن را نبخشید جان جز آنکه پرستند رب جهان
امام حسین علیه السلام عبد صالح خدا بود و تجسم عینی آیات الهی، در عین حال که پهلوانی بزرگ بود، عابدی تمام عیار و عارفی کامل در پیشگاه الهی بود. علاوه بر نمازهای پنجگانه نمازهای دیگر بجای آورد و علاوه بر روزه ماه رمضان در ماههای دیگر هم روزهائی را روزه میگرفت و در هیچ سال حج خانه خدا از او فوت نشد مگر آن که ناچار به ترک شده باشد. (منبع پیشین ابوالشهدا73) . امام حسین علیه السلام انس ویژه ای با نماز داشت از برادرش حضرت اباالفضل علیه السلام خواست یک شب از امویان مهلت بگیرد تا در آن شب فقط به دعا، نماز، تلاوت قرآن و استغفار و راز و نیاز با خدا بپردازد
در حدیثى از امام حسین علیه السلام مىخوانیم: خداوند مردم را نیافرید مگر براى معرفت و شناختن و چون او را شناختند، او را عبادت مىکنند و هر که او را عبادت کند، از بندگى غیر او بىنیاز مىشود. جنّ، قبل از انسان آفریده شده و داراى تکلیف است. در این آیه نیز نامش قبل از انسان آمده است. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ در قرآن، تمام آفرینش بر اساس حق است و هیچ آفریدهاى باطل نیست،
63 . عزت طلبی و ذلّت ستیزی :
مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ (فاطر10)
هرآن کس که عزت نماید طلب بداند که عزت بود خاص رب
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در مقابل سپاه دشمن فریاد بر آورد که : آگاه باشید که زنازاده پسر زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیّر ساخته یا شمشیر کشیده آماده جنگ شوم و یا لباس ذلّت بپوشم و با یزید بیعت نمایم ولی ذلت از ما بسیار دور است . سیره امام نیز بر مبنای همین حبل متین الهی بود و لحظه ای تن به ذلت و سر به خواری نداد و سطر سطر قیام او نشانگر عزتمداری و پایداری بر راه هدایت الهی بود هر کس خواهان عزّت است، عزّت در پرتو ایمان و عمل صالح است. امام در قیام خود طالب عزّت بود؛ هیهات من الذله
1- عزّت واقعى، نزد خداست، نه پیش مردم.
2- عزّت واقعى، در سایهى ایمان و عمل صالح است.
3- میان عقیده با عمل رابطهى تنگاتنگ است و در یکدیگر اثر مىگذارند.
4- راه مؤمنان که عزّت را از طریق ایمان و عمل صالح مىجویند، راه رشد و تکامل است.
5- هیچ کس با نیرنگ و گناه به عزّت نمىرسد. است. «یَبُورُ»
در جملاتی امام و اللّه لا اُعطیکم بیدی اعطاء الذّلیل و لا اُقِرُّ لکم اقرار العبید به خدا سوگند! دست ذلّت به سوی شما دراز نخواهم کرد و چون بندگان، تسلیم شما نخواهم شد. اَلا انّالدّعی ابن الدّعی قد .... ؛ زنا زاده پسر زنا زاده مرا بین دو کار مخیّر گذاشته: مبارزه با کمی اصحاب و یا ذلّت؛ هیهات، من پستی و ذلّت را انتخاب نخواهم کرد. انسانهای غیرتمند و روحهای با عزّت، مکانهای ذلّت و پستی را بر جایگاه کرامت و عزّت ترجیح نخواهند داد
زیرا که عزّت از آن خداست وَ لِلّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ در سخنی دیگر انّی لا اَرَی الموتَ الاّ سعادة و لاَ الحیوةَ مع الظالمین الاّ بَرَما؛ من مردن را برای خویش سعادت و زندگی با ستمگران را مایه ملامت و سرزنش میبینم.
در این زمینه، کلمات بسیاری از آن حضرت به ما رسیده است که میتواند برای همه عاشقان و انسانهای آزاده و جوانمرد، الگو باشد.
عزت تنها از آن خداوند است، ولی آن را به مظهر اکمل و اتم خود حضرت محمد(صلی الله) و دیگر مظاهر یعنی مؤمنان نیز نسبت می دهد.
بسم اللّه الرحمن الرحیم مسلمین آگاه باشند که اسلام در خطر کفر است. مراجع و علمای اسلام بعضی محصور و بعضی محبوس و مهتوک هستند. دولت امر داد حوزههای علمیه را هتک کنند، و طلاب بیپناه را کتک بزنند، و بازار مسلمین را غارت کنند و درب و پنجرۀ مغازهها را بشکنند. با ما معاملۀ بردگان قرون وسطی میکنند. به خدای متعال من این زندگی را نمیخواهم. إِنّی لاَ اَرَی المَوْتَ إِلاّ سَعادةً وَ لاَ الحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلاّ بَرَماً کاش مأمورین بیایند و مرا بگیرند تا تکلیف نداشته باشم. فقط جرم علمای اسلام و سایر مسلمین آن است که دفاع از قرآن و ناموس اسلام و استقلال مملکت مینمایند و با استعمار مخالفت دارند. این است حال ما، تا آقای عَلَم و ارسنجانی چه بگویند. روحاللّه الموسوی الخمینی
علت عزیز بودن امام حسین (علیه السلام) اگر بخواهیم تجلى صفت کمال در زندگى هر امام را به عنوان لقب آن حضرت برگزینیم، باید امام حسینعلیه السلام را «حسین عزیز» بنامیم. عنصر «عزت» آنچنان در قیام امام حسین علیه السلام حضور دارد که مىتوان آن را به عنوان یک ملاک و اصلى کلّى در نظر گرفته و گزارشهاى مورخان درباره این نهضت را با این ترازو سنجید.
و هر گزارشی را که کمترین شائبه ذلت در آن باشد مردود شمرد. عزّت در لغت به معنای عظمت و بزرگواری و ارجمندی و سرافرازی آمده است. این منظور ، این واژه ها را به معنای قدرت و رفعت باز دارنده از شکست خوردن در برابر ظالمان و ستمگران و ضد ذلت و خواری می داند .
عزت یکی از صفات خدای متعال است و تمام عزت از آن اوست و هر کس عزتی کسب می کند، از برکت دریای بی انتهای اوست.
زمانی که امام حسین(علیه السلام) در بیابان سوزان کربلا در محاصره نیروهای ابن زیاد قرار گرفت، از او خواسته شد تا بدون هیچ گونه قید و شرطی تسلیم شود.
آن حضرت وقتی چنین وضعی را مشاهده کرد، در روز عاشورا در سخنرانیاش فرمود: «این ناکس پسر ناکس، مرا به پذیرفتن یکی از دو چیز مجبور کرده است: یا جنگ کنم یا ذلت را بپذیرم و تسلیم او شوم. هیهات که ذلت را بپذیرم.
امام در آن شرایط که مشکلات گوناگون متوجه آن حضرت بود، با تمام توان این جمله را بیان فرمود و در عمل هم ثابت کرد که مرگ با عزت، بهتر از زندگی ذلت بار است.
64 . احیاگری قرآن
وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ (نحل 116)
نباید که از پیش خود یک طعام بخوانید پاک و دگر یک حرام
که با این چنین گفته هاى خطا ببندید بر رب خود افترا
کسانى که بر ایزد خویشتن دروغى ببستند اندر سخن
نبینند روى سعادت به خود نخواهند فیروز و منصور شد
(سرچشمهى همه افتراها رسیدن به دنیایى است که) بهرهاى اندک است، در حالى که براى آنان (در آخرت) عذابى دردناک است. آن چه را به دروغ وصف میکنید حلال و حرام نشمارید زیرا با این کار به خدا دروغ میبندید. این عبارت را امام حسین علیه السلام به لشگریان دروغگو و فریب خورده ی یزیدیان بارها فرمودند که هم نامه نوشتند و هم پیمان شکستند و هم پیرو و بیعت با فردی شرابخوار و حرامخواری چون یزید و ابن مرجانه شدند . (سرچشمهى همه افتراها رسیدن به دنیا) بهرهاى اندک است، در حالى که براى آنان عذابى دردناک است.
آیه هرگونه تحلیل یا تحریمى را که بر مبناى قانون الهى نباشد، محکوم نموده و آنرا دروغ بستن به خدا، براى رسیدن به متاع بىارزش دنیوى مىشمرد.
در مورد حلال و حرامها، اظهار نظرهاى بىجا و بىدلیل نکنیم بدعت در دین و احکام آن، ممنوع است. وَ لا تَقُولُوا ... هذا حَلالٌ...
بخش سوم مقامات امام حسین علیه السلام
65. انفاق لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ آل عمران 92
نیابید هرگز چنان منزلت که دارند خاصان حق در صفت
مگر آنکه از آنچه دارید دوست نمایید انفاق بر خویش و دوست
که هرچه نمایید انفاق مال بر آنست آگاه یکتا جلال
هرگز به نیکی نمی رسید تا زمانیکه از آنچه دوست می دارید انفاق کنید به مقام ابرار نایل نمى شوید مگر با انفاق جان و فرزند و.. . ..
امام روز عاشورا تمام آنچه را که در اختیار داشت و محبوب او بود در راه خدا انفاق کرد: یارانی مخلص، خانواده، جان خود،
در قرآن، ایمان و عمل صالح و جهاد و نماز و وفاى به عهد، از نمونههاى بِرّ معرفى و همگان توصیه شدهاند که در انجام برّ همدیگر را یارى کنند تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ و در آیه نیز مىفرماید که شما هرگز به این گوهر گرانبها نمىرسید، مگر آنکه از آنچه دلپسند شماست وآن را دوست مىدارید، انفاق کنید.
در احادیث مىخوانیم: راه رسیدن به برّ، کمک به والدین قبل از درخواست آنان است، گرچه بىنیاز باشند
این تکلیفى است که خداوند آن را بر شیعیان لازم کرده آنجاکه در کتاب خود مىفرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» پس ما برّ و تقوا و راه هدایت هستیم.
66. مصباح الهدی
قرآن انبیا را هدایتگر مردم به امر الهى در پرتو صبر و یقین و عبادت معرفى کرده وَ جَعَلْنَا هُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ...لَنا عابِدین
بگشتند بر مردمان راهبر نشان داده راه نکو بر بشر
به آنها بگفتیم با وحى خویش ره کار نیکو بگیرید پیش
بگشتند از زمرۀ عابدین نهادند دل را به یزدان و دین
امام مظهر این وصف برجسته است لذا پیامبر او را مصباح الهدی نامید. از رسول مکرم اِنَّ الحُسین مِصباحُ الهُدی وَ سَفینة النَّجاة حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است : در تاریکی هولناک هوا و هوس و سختی های روزگار و ظلمت دام های شیطانی هرکسی که دنبال چراغ هدایت حسینی راه نیفتد گمراه شده و دچار سردر گمی و هلاکت خواهد شد. جلو افتادن از چراغ هدایت و عقب ماندن از آن باعث هلاکت است. پیامبر خدا وظیفه مسلمانان بعد از خود حتی صحابه را نیز با پیروی از اهل البیت مخصوصا امام حسین (علیه السلام) مشخص نموده اند . چنانچه در حدیث دیگری فرموده اند حسن و حسین دو امام اند چه قیام کنند و چه ساکت بنشینند. در هر عصر و زمان حرف امام حسین علیه السلام حجت است. نه تنها گفتار امام حسین علیه السلام بلکه تمام رفتار و کردار او نیز باید حجت باشد. و تخلف از آن جایز نیست. حسین کشتی نجات است : چنانچه کشتی حضرت نوح مایه نجات بشریت شد، هرکسی که بخواهد از غرق شدن در دریای متلاطم دنیا و آلودگی هایش در عصر بعد از پیامبر و سلم نجات پیدا کند باید سوار کشتی نجات امام حسین شود.
67 . نفس مطمئنّه
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً . فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی «فجر30تا27» هان اى روح آرام یافته به سوى پروردگارت بازگرد که تو از او راضى و او از تو راضى است. پس در زمرهى بندگان من درآى. و به بهشت من داخل شو! . اشعار آیات قبلا آورده شده
دل آرام و نفس مطمئنه، با ذکر خدا به دست مىآید. راضى بودن و مرضى بودن، نشانه نفس مطمئنه است که او از خدا راضى است و خدا نیز از او راضى است.
امام صادق علیه السلام اقرؤ اسورة الفجر فى فرائضکم و نوافلکم زیرا در شان امام و صاحب نفس مطمئنه است. اصالت انسان با روح است و بدن، مرکب آن است یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ (خطاب خداوند به نفس است) بهشت بدون یار و همدم، بهشت نیست. فَادْخُلِی فِی عِبادِی»بهشت، انواع و درجاتى دارد. جَنَّتِی چنانکه قرآن در موارد متعدد فرموده: جَنَّاتِ عَدْنٍ
پیروی از امام حسین(علیه السلام) و کسب نفس مطمئنه مربی خوب کسی است که بخواهد شاگردش در زمان حیات خودش مانند او بشود. اگر مربیای دارای چنین خصوصیتی بود معلوم میشود که واجد نفس شریف مربیگری است
امام حسین(علیه السلام) در عالم هستی به صورتی خاص واجد «نفس المطمئنه» بودهاند.
68 - بهره مندى عموم مردم
در جهان هستى امورى وجود دارد که عموم انسان ها مى توانند از آن فیض و بهره ببرند و اختصاص به هیچ طایفه و نژاد خاصى ندارد از جمله
الف. رحمت الهى؛ إنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَؤفُ رَحیم
ب. رسالت پیامبر اکرم صلی الله؛ وَ اَرسلناکَ لِلنّاسِ رَسولا
ج. قبله و خانه ى کعبه إنَّ اَوّلَ بَیتِ وُضِعَ لِلنّاس لَلَّذى بِبَکَّة مُبارکا
د. قرآن کریم شَهرُ رَمضانَ الّذى اُنزِلَ فیه القُران هُدىَ لِّلنّاسِ
ه. عاشوراى حسینى وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ. و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند.
در زیارت عاشورا و ثَبّت لی قَدَمِ صِدقٍ عِندَکَ مَعَ الحُسین وَ اَصحابِ الحُسین الّذینَ بَذَلوا مُهَجَهُم دونَ الحُسَین عَلیهِ السّلام و مرا در سخن و اعتقاد و عمل نسبت به امام حسین (علیه السلام) ثابت قدم بدار، و مرا نسبت به یارانش همان کسانی که خون خویش را در رکاب حسین و برای حسین بذل نمودند، استوار ساز. می گویند بذل آن دادنی است که برگشتن برایش وجود ندارد. نمی دهد که بعد چیزی بگیرد.
حفاظت از امام و رهبر در عاشورا همه شهیدان در روز عاشورا به یکدیگر وصیت می کردند که نگذارید به امام گزندی برسد و از او جدا نشوید. آنان حتی هنگام شهادت این قول را از یکدیگر می گرفتند و به همین خاطر در زیارت عاشورا، الّذینَ بَذَلوا مُهَجَهُم دونَ الحُسَین بذل یعنی بخشش بدون چشم داشت.
69 . عبرت از تاریخ (عاشورا) تاریخ چراغ روشن آینده است
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لِلْکَافِرِینَ أَمْثَالُهَا محمد 10
به روى زمین هیچ آیا گذر نخواهند بنمود و سیر و سفر
که بینند فرجام پیشینیان کزین پیش بودند از خاکیان
که نابودشان کرد ایزد تمام چو بودند مردان بى اهتمام
پس این کافران هم چو آن قوم خوار بگردند بر کیفر خود دچار
قُل سیروا فِی الارضِ فَانظُروا کَیفَ کانَ عاقِبةُ المُجرمین. ثُمَّ انظُروا کَیفَ کانَ عاقبةُ المُکَذِّبین. فَانظُروا کَیفَ کانَ عاقبَةُ الَّذینَ مِن قَبلُ کانَ أَکثَرُهم مُشرِکین فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ (اعراف 119تا120)
سرانجام آن ساحران خرد و خوار بگشتند مغلوب در کارزار
وَ أُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ. و جادوگران به سجده افتادند. با پیروزى حضرت موسى، ضربهى سختى بر نظام فرعونى و مهمتر ایمان آوردن به موسی.
امام حسین علیه السلام آیاتی که به آن استناد می کردند چندین آیه از تاریخ پیامبران بالاخص حضرت موسی علیه السلام و از در کوفه و شام از اینکه وقایع کربلا خیلی عجیب تر از عاقبت اصحاب کهف می باشد. امام و نهضت عاشورا جهانی شده و بسیاری از دانشمندان غیر مسلمان نظراتی در باره ایشان داده اند. ولی از معاویه و یزید جز بدنامی و .... باقی نمانده حتی بین اهل تسنن که اطاعت از بعضی جرثومه ها را به عنوان اطاعت از اولی الامر می دانند. در قرآن نابودى و هلاکت مردم، بر اساس عملکرد و خلق و خوى آنان است گروهى به خاطر طغیان هلاک شدند. برخى به خاطر لجاجت و انکار. عدّهاى به دلیل مکر و حیله. و....
ادامه مطالب
http://m5736z.blog.ir/post/hosein.Q3
http://m5736z.blog.ir/post/HoseinQ2
http://m5736z.blog.ir/post/hosein.Q
به نام خدا
مطالب جمع آوری شده در زمینه های مفاهیم قرآنی و تاریخی
از سال 1354 و بارگذاری آن در سال 1380 در سایت
تاریخی فرهنگی قرآنی
و از سال 1393 به تدریج بعضی از مقالات تبدیل به کتاب شده
و به حول قوه الهی در مهر سال 1399 به 40 جلد کتاب رسیده است.
نام : محمود زارع پور متولد تهران محله قلهک شمیران 1336
کارشناسی علوم قرآن و دینی ، دبیر و 25 سال مدیریت مدرسه