تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.


Image result for ‫امام علی‬‎


پیامک های وایبری و sms ی


   


یکی از اساسی‌ترین شرایط پیروزی نهائی هر انقلاب شناخت دشمنان آن است

شناخت دشمن نه‌تنها شرط حصول و تداوم انقلاب، بلکه از مهم‌ترین علل تکامل فردی و اجتماعی انسانها و جوامع به شمار می رود
پیامبر  اسلام(ص) : الا و ان اعقل الناس عبدعرف ربه فاطاعه و عرف عدوه فعصاه
آگاه باشید، عاقل‌ترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد واز او پیروی کند و دشمنش را نیز بشناسد و آن‌گاه نافرمانیش نماید
و فرمود: مردم اگر به ده چیز شناخت پیدا کنند، سعادت دنیا و آخرتشان تأمین است... یکی از آن امور شناخت ابلیس و یاورانش می‌باشد
روشن است که ابلیس و یاورانش همان اولیاء طاغوتی هستند که جبهه دشمنان حق و حقیقت و انسانیت را شکل داده‌اند
علی(ع) در جای-جای کلمات نورانی خویش با تاکید دائمی بر ضرورت دشمن‌شناسی، پیروان خود را از مکرها و حیله‌های دشمن بر حذر داشته است


غفلت از دشمن

علی ع: لا تستصغرن عدوا و ان ضعف هرگز دشمنی را کوچک مشمار، هرچند ضعیف باشد
کن للعدو المکاتم اشد حذرا منک للعدو المبارز از دشمن پنهان بیشتر برحذر باش تا دشمن آشکار
آفه القوی استضعاف الخصم آفت قدرتمند ضعیف شمردن دشمن است
اکبر الاعداء اخفاهم مکیده بزرگ‌ترین دشمنان کسانی‌اند که حیله خود را بیشتر پنهان دارند
شر الأعداء ابعدهم غورا و اخفاهم مکیده
دقت در این نهیب‌های هشداردهنده امیر‌المومنین(ع) و دیگر گفتارهایی که در این باره از امامان معصوم(ع) وارد شده، نمایان‌گر این امر مهم است که یکی از اساسی‌ترین عوامل شکست، غفلت از دشمن است


تاریخ هرگز ملاقاتهای شبانه امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) با یاران پیامبر اسلام را برای افشای چهره غاصبان خلافت فراموش نمی‌کند

همان گونه که هرگز گفتار مستدل و منطقی اول مظلوم عالم(ع) و فریادهای برخاسته از دل او را که برای افشای چهره دشمنان انقلاب می‌فرمود از یاد نمی‌برد
همین تمسک به دشمن‌شناسی علوی بود که در جریان انقلاب اسلامی کبیر ملت ایران به رهبری فرزند علی(ع) و زهرا(س) در حکم شاه کلید پیروزی جبهه مقاومت عمل کرد
استقامت و افشاگری حضرت روح الله(ع) و نمایاندن دشمن حقیقی به ملت ایران بود که باعث اتحاد ملی و همگانی شدن انقلاب و فروپاشی «جزیره ثبات» دنیای کفر در قلب دنیای اسلام شد


امروز نیز اهمیت بصیرت در شناخت دشمن اگر بیشتر از دیروز نباشد، یقینا کمتر نخواهد بود

دشمن‌شناسی هم در پیروزی هر انقلابی نقش اساسی دارد و هم در ادامه یافتن آن
تاکید همواره علی(ع) در دوران حکومت خود بر اینکه: من نام لم ینم عنه آن کس که از دشمن غافل شود ضرورتا دشمن نیز از او غافل نخواهد شد به خوبی ضرورت شناخت دشمن و پرهیز از غفلت از آن در حکومت ولایی را نشان می‌دهد
به بیان صریح تر انقلابی که زلزله‌ای عظیم در جهان کفر و نفاق به وجود آورده و با مهر پایان زدن بر دوران انزوای اسلام، فروغ امید در دل تمامی مستضعفان عالم پدیدار نموده است، دشمنان قسم خورده‌ای خواهد داشت که مترصد لحظه‌ای غفلت از سوی امام و امتند تا کاری ترین ضربات را به اسلام و مسلمین وارد آورند


جایگاه دشمنان و مخالفان در نگرش سیاسی امام علی (ع)

در نگرش حضرت علی(ع) مخالف و دشمن، انسانی خطاکار است که باید هدایت شود و مهم‏ترین وظیفه انبیا و اولیای الهی (و همه حکومت‏های مبتنی بر دین) زمینه ‏سازیِ هدایت انسان‏ها و نشان دادن راه حق و حقیقت به آنان است
در نگاه آن حضرت، انسان اشرف مخلوقات است و تکریم هر انسانی ـ فارغ از عقیده و مذهب او ـ بر همگان واجب است
مهم‏ترین مؤلفه تکریم انسان، حفظ خون اوست و خون‏های به ناحق ریخته شده، اول چیزی است که روز قیامت مورد سؤال قرار خواهد گرفت
تبیین نگرش آن حضرت به مخالفان و دشمنان و نشان دادن جایگاه آنان در نظام سیاسی ایشان و نحوه برخورد حضرت با آنان است
احترام به اندیشه و آزادی مخالفان، عدم تعرض به توهین‏ کنندگان، نفی خشونت و خونریزی و پای‏بندی به اخلاق در جنگ و برخورد با دشمن


الف. احترام به آزادی و اندیشه مخالفان

طلحه و زبیر پس از بیعت با علی(ع) درپی حکومت بصره و کوفه، بودند ولی حضرت امتناع کرد و در تقسیم بیت ‏المال آن‏ها را برتری نبخشید
از این‏رو تصمیم گرفتند که از مدینه خارج شوند و به مکه بروند به بهانه حج عمره برای اجازه نزد امام(ع) رفتند
حضرت فرمود: من دوست دارم همین‏جا بمانید؛ ولی آنان بر رفتن اصرار کردند حضرت فرمود: به خدا برای عمره نمی‏روید؛ بلکه حیله و نیرنگی در کارتان است و می‏خواهید به بصره بروید
طلحه و زبیر سوگند خوردند و اطمینان دادند که نقض بیعت و فتنه و فساد نخواهند کرد
ابن‏ عباس گفت که اگر مسأله این‏قدر برای شما روشن است، چرا به آنان اجازه دادی که بروند؟ فرمود: ای ابن ‏عباس! آیا به من امر می‏کنی که به ظلم آغاز کنم و قبل از نیکی بدی مرتکب شوم و قبل از وقوع عمل بر آن مؤاخذه کنم؟ هرگز!


ب. عدم توهین و هتک حرمت

در جنگ صفین، حضرت شنید که گروهی از یارانش به معاویه و شامیان دشنام می‏گویند و توهین می‏کنند؛ آنان را از این کار منع کرد و فرمود: من خوش ندارم شما دشنام گو باشید، لیکن اگر کرده‏ های آنان را بازگویید و حالشان را فرایاد آرید، به صواب نزدیک‏تر بود و در عذرخواهی رساتر
و به جای دشنام بگویید خدایا! ما و ایشان را از کشته شدن برهان و میان ما و ایشان سازش قرار گردان و از گمراهی‏شان به راه راست برسان، تا آن‏که حق را نمی‏داند بشناسد و آن که برای دشمنی می‏رود و بدان آزمند است بازایستد
تمام این‏ها ممکن است در عرف سیاست غیرعقلانی قلمداد شود، اما با مبانی اخلاقی و اعتقادی امام(ع) سازگار است
هدف حضرت آگاه ساختن مردم و احیای ارزش‏های اخلاقی در جامعه بود و جنگ امام با معاویه نیز برای همین منظور صورت گرفت
از نظر حضرت، هنر حکومت، تکریم انسان، هدایت انسان و زمینه‏ سازی برای تکامل و تعالی اوست


ج. عدم تعرض به توهین‏ کنندگان

عرصه سیاست دارای قواعدی است که یکی از مهم‏ترین آن‏ها گفت‏وگوست
مخالفان علی(ع) گاهی شخص ایشان را مورد توهین و هتک حرمت قرار می‏دادند و حضرت کریمانه می‏گذشت و با روی خوش به آنان می‏گفت: اگر مایل باشید حاضرم با شما بحث کنم
شاید نتوان در طول تاریخ حاکمانی را پیدا کرد که در اوج قدرت مورد توهین و اهانت مردم قرار بگیرند و با این حد از تحمل و کرامت از کنار آن بگذرند، یا مخالفان را به بحث فراخوانند
حضرت علی(ع) نه تنها خودش در اوج تعالی و علو اخلاقی قرار داشت، بلکه درصدد بنیان‏گذاری نظام سیاسی و ایجاد جامعه‏ ای بود که ریشه در اخلاق و ارزش‏های الهی و انسانی داشته باشد و گذشت، بزرگواری، کرامت، منطق و استدلال جای توهین و تهمت را بگیرد


د. نفی خشونت و خونریزی

حضرت علی(ع) تحت هیچ شرایطی خشونت و خونریزی را روانمی‏دانستند
به دلایل مختلف عقلی، نقلی و سیاسی اجتماعی
امام(ع) بعد از رسول گرامی اسلام(ص) باید به عنوان حاکم و رهبر جامعه قدرت را به دست می‏گرفت ولی برای مدت طولانی و چند دوره حکومت، از حق خود چشم پوشید و از اهرم‏هایی که می‏توانست استفاده کند، استفاده نکرد
حضرت یکی از مهم‏ترین دلایل این امر را پیشگیری از بروز خشونت و خونریزی در جامعه ذکر می‏کند
به همین دلیل به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: هرگز کسی را برای مبارزه دعوت نکن و به حاکم مصر سفارش کرد که از صلحی که دشمن، تو را بدان فرامی‏خواند و رضای خدا در آن است، روی متاب که صلح باعث آرامش سربازان، از بین رفتن غم‏ها و امنیت شهره می‏شود

در تمام دوران حکومت علی(ع) حتی یک مورد سراغ نداریم که ایشان بدون اتمام حجت و قبل از بحث و استدلال دست به شمشیر برده باشند، یا شروع‏ کننده جنگ باشند


ه. اخلاق‏ مداری در جنگ و برخورد با دشمن

علی(ع) در جنگ‏های خود و در برخورد با دشمنانش نیز به اصول اخلاقی و انسانی خود مقید بود
حضرت در جنگ‏های خود قبل از نبرد به یاران خود سفارش می‏کرد و حتی در حین جنگ منادی می‏فرستاد و دستور می‏داد که هیچ فراری و زخمی را نکشید؛ عورتی را آشکار مکنید و هیچ کشته‏ای را مُثله نکنید
چون به محل سکونت و اردوی دشمن رسیدید، پرده‏ای را پاره نکنید و بدون اجازه وارد هیچ خانه ‏ای نشوید و چیزی از اموال آنان را نگیرید
و هیچ زنی را آزار ندهید؛ هر چند به شما و فرماندهان و نیکوکارانتان دشنام دهد و ناسزا گوید
در مورد قاتل خود اگر زنده ماندم خود می‏دانم با او چه کنم، و اگر از دنیا رفتم، برای قصاص فقط یک ضربه به او بزنید؛ چون او یک ضربه به من زده است
مبادا او را مُثله کنید یا به بهانه این‏که رهبر جامعه کشته شده است، دست به خونریزی بزنید و خارج از عدالت رفتار کنید


و. تحلیل نگرش امام علی(ع)

نگرش امام علی(ع) به مخالفان و دشمنان، برای حکومت نوپای حضرت علی(ع)، که معاندان و کج ‏اندیشان از هر سو احاطه ‏اش کرده بودند، هزینه بسیار سنگینی به دنبال داشت
آزادی مخالفان و دشمنان نه تنها برای حکومت امام علی(ع) هیچ فایده و پیامد مثبتی نداشت
حکومت و حاکمان جهت اصلی حرکت‏شان حق باشد و اهدافی همچون هدایت جامعه، رشد و توسعه و در نهایت سعادت و تکامل و تعالی انسان‏ها را دنبال کنند
برای چنین حکومت‏هایی، وجود مخالفان بدون تردید یک لطف و مرحمت الهی است و برای موفقیت آن حکومت، ضروری به شمار می‏رود
حضرت علی(ع) حرمت و احترام را پاس می داشت، کرامت انسانی آنان را مورد تکریم قرار می داد و حق آزادی آنان را در مخالفت با خودش محفوظ داشت


38- اصول مشترک روش برخورد امام علی (ع) با دشمنان

الف. هدایت و ارشاد:
وظیفه اصلی رهبران جامعه اسلامی، تلاش برای هدایت مردم جامعه به سوی خداست
اگر چه در این مسیر، مخالفان ؛ افرادی لجوج باشند و شکی درانحراف و دشمنی آنها نسبت به خدا و اولیای الهی نباشد
رسول خدا(ص) هنگامی که امیر المومنین علی(ع) را به سوی یمن روانه می کرد، فرمودند: به خدا قسم اگر خداوند یک نفر را به وسیله تو هدایت کند از آنچه خورشید بر آن طلوع یا غروب می کند، بهتر است
از سویی دیگر ما در سیره امام علی(ع) می بینیم که حضرت تلاش وسیع و وافری را برای هدایت دشمنان و مخالفان خویش به کار می برند که این مطلب در تمامی خطب و مکاتباتی که بین ایشان و مخالفان انجام گرفته است، کاملاً مشهود است


39- ب.گفتگو و مذاکره:

یکی از شیوه های برخورد امام با مخالفان سیاسی خود این بود که مستقیماً و بدون واسطه با آنان وارد مذاکره می شد تا عقاید و نظرات آنان را از نزدیک و از خودشان بشنود تا زمینه برای حل اختلافات و پاسخگویی مستقیم فراهم آید

ج. ارائه تحلیل و هشدار به موقع:

امام با راهنمایی و آینده نگری در شرایط حساس و بحرانی و فضای فتنه، با درایت و بصیرت به تبیین صحیح اوضاع و احوال شرایط با تحلیل جامع می پرداختند
ایشان از سویی به یاران خویش هشدار و آگاهی می دادند تا از خطرغفلت و نفوذ دشمن، هوشیار شوند و در مقاطع بحرانی و غبار آلود بتوانند حق و باطل را از هم تشخیص بدهند و از سویی دیگر به دشمنان و مخالفان حکومت دینی هشدار می دادند تا دست از لجاجت و کینه ورزی خود بردارند


40- و. پرهیز از اهانت و تمایل به افشاگری:

امام در برابر سرسخت ترین دشمنانش هیچ گاه از طریق عدالت و انصاف عدول نکردند و توهین، فحاشی و ناسزا به دشمن را امری مذموم می پنداشتند

همچنین علی(ع) با افشاگری خود اولاً عموم مردم را از توطئه های دشمن آگاه می کردند
و ثانیاً از الگو شدن منحرفان برای نسل های جدید ممانعت به عمل می آوردند و اینکه نسل جوان پی به سابقه ی ننگین و شرارت های دشمنان ببرند


41- ه. جدا کردن صف فریب خوردگان از صف طراحان فتنه:

در اکثر جریان های اجتماعی، یک عده ی قلیلی با سوار شدن بر موج احساسات عموم مردم و با تحریک عواطف و در سایة شعارهای عوام فریب و نیز با مشوش و بحرانی نشان دادن فضای جامعه، سعی می کنند اهداف و مقاصد پلید خویش را پیاده نمایند
بنابراین امام با تیز بینی و فهم عمیق جریانات سیاسی، دستهای عوامل اصلی و کارگردانان آشوب ها و فتنه ها را افشا و رو می کردند و با توجیه و تفسیر درست قضایا، مردم را از کج فهمی، ابهام و سر درگمی در می آوردند و صف آنها را که فریب خورده بودند از صف محورهای شرارت و برنامه ریزان تفرقه و اختلاف جدا می نمودند
و اگر آنها به هیچوجه حاضر به برگشت و اصلاح نمی شدند و در مقام هرج و مرج خواهی و مبارزه با حکومت اسلامی در می آمدند، امام(ع) با قاطعیت و صلابت در مقابله و نبرد با آنها می ایستادند


42- اقسام دشمن

به طور کلی در برخورد و مواجهه با دشمنان ما با دو نوع دشمن روبرو هستیم: الف. دشمن آشکار
ب. دشمن پنهان
بی تردید از صدر تاریخ اسلام تا الان مسلمانان و دین مبین اسلام بیشتر از آنکه از دشمن آشکار ضربه بخورند، توسط دشمن پنهان دچار آسیب، ضعف ، اختلاف و دو دستگی شده اند. علت این مسئله به سبب آن است که انسان از دشمن آشکار هر لحظه انتظار برخورد، عداوت و دشمن را دارد
اما دربارة دشمن پنهان که در لباس دوست، جلوه می کند و در ظاهر خود را هم مسلک و پایبند به ارزشهای اسلامی نشان می دهد، انسان اصلاً احتمال و توقع ضربه و حمله از سوی او را ندارد
یکی از مقاطع حساس تاریخ زندگی امام علی(ع) برخورد ایشان با جریان نفاق بود


43-  ثمره و آثار دشمن شناسی

در سیره امام علی(ع) به وفور موارد ذیل دیده می شود و امام اکثراً این مسائل را به یاران خویش گوشزد می نمودند

1.کشف توطئه و تاکتیک های دشمن 2. تشخیص حق و باطل
3. آمادگی برای سرکوبی تحرکات دشمن 4. عدم غافلگیر شدن و بستن راه نفوذ دشمن
5. در مواقع بحرانی، تصمیم درست اتخاذ کردن 6. عدم اهمال کاری و کوچک شمردن دشمن
7. کشف نقاط ضعف و قوت خود و دشمن 8. بیداری و هوشمندی و آینده نگری در برابر دشمن
9. استقامت و صبر در مسیر حق 10. تحت تأثیر اکاذیب، شایعات، افتراء، تحریف و تهمت دشمن واقع نشدن
11. پیروزی، اتحاد و همدلی در برابر دشمن 12. برخورد فعالانه با دشمن نه برخورد منفعلانه
13. مدیریت حوادث و استفاده بهینه از امکانات و استعدادها 14. عدم همکاری با دشمن
15. معرفی و پرده برداشتن از چهره دشمن


44- دشمن شناسی و روش برخورد با دشمن در سیره علوی

در طول نزدیک به پنج سال از حکومت امیرالمومنین علی (ع)، سه جنگ سرنوشت ساز و هرکدام با پیچیدگی خاص خود به وقوع پیوست
الف. جنگ با عهد شکنی و مقام پرستی
ناکثین کسانی بودند که به خاطر جاه و مقام درصدد ریاست خواهی و قدرت طلبی بودند
همچنین اینان در خط مقدم بیعت کنندگان با حضرت به شمار می روند
مخالفت جریان سازان سقیفه و نیز طراحان و مجریان جنگ جمل از این نگاه قابل توجه است
این افراد جنگ جمل را علیه حکومت نوپای علوی به راه انداختند. از زشت ترین شیوه و خصائص این گروه اینکه با آمدن همسر رسول خدا (ص) و با سوء استفاده از موقعیت اجتماعی او سعی در رسیدن به قدرت و بسیج نیرو را داشتند
روش برخورد حضرت با این گروه ابتدا جلوگیری از به قدرت رسیدن آنها بود سپس گفتگو و مذاکره برای برگشت آنها از مسیری که در پیش گرفته بودند


45- مبارزه با مکر و نیرنگ

دومین گروه مخالف امام علی (ع) ،معاویه و یاران او بودند
قاسطین کسانی بودند که از حکومت های قبلی صاحب اموال هنگفت از بیت المال شده بودند
و از امتیازات ویژه در زمان آنها استفاده می کردند
پس با آغاز حکومت امام علی(ع) همه منافع و امتیازات خود را از دست داده و در خطر دیدند، از این رو سر به شورش برداشتند و یا بعضی ها برای رسیدن به بیت المال و ثروت در کنار معاویه قرار گرفتند
اینان کینه های درونی و فروخورده خویش را از جنگ های صدر اسلام که در آن خویشاوندان و پدران خود را توسط امام(ع) از دست داده بودند، آشکار می کردند
روش برخورد حضرت در این جنگ عبارت بود از اینکه ابتدا به نیروهای خویش آموزش تاکتیک های نظامی را تعلیم می دهند


46- پیکار با کج فهمی و تحجّر

سومین جریان مخالف که با تحجّر، قشری گرائی بر جهل خویش پافشاری می کردند و چیزی جز ظاهر و پوسته دین را ملاک عمل خویش قرار نداده بودند؛ خوارج بودند
حساس ترین برخوردهای امام با این گروه بوده است
چرا که اغلب، قاریان قرآن با پیشانی های پینه بسته و ظاهر صلاح بودند و بعد از جریان حکمیت بر علیه امام قیام کردند
مارقین صرفاً به جنبه های عبادی دین توجه کرده بودند و جنبه های اجتماعی دین را بر نمی تابیدند
کسانی که درک عمیق و درستی از تعالیم اسلام نداشتند. روش برخورد امام(ع) با خوارج این بود که در ابتدا و قبل از جنگ به افشای گمراهی خوارج اقدام نمودند
سپس بر اثر پافشاری خوارج در شورشگری، امام علی(ع) به قرارگاه آنها می روند و در زمینه مبارزه با شامیان و نیز جریان قرآن بر سر نیزه کردن آنها خطبه ای ایراد می فرمایند


سکوت 25ساله امیر المومنین(علیه السلام) پس از اطلاع از جریان سقیفه

خبر واقعه شورای سقیفه به امیرالمؤمنین(ع) رسید، در حالی که آن حضرت پیکر مبارک پیامبر اسلام(ص) را تجهیز کرده و در قبر گذاشته بود. با شنیدن این خبر بیل را در زمین فرو کرد، سر مبارک را به آسمان بلند کرد و آیات ابتدای سوره عنکبوت را تلاوت کردند

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم . الم. أحسب النّاس أن یترکوا أن یقولوا آمنّا و هم لا یفتنون. و لقد فتنّا الّذین من قبلهم فلیعلمنّ اللّه الّذین صدقوا ولیعلمنّ الکاذبین. أم حسب الّذین یعملون السّیّئات أن یسبقونا ساء ما یحکمون
و فرمودند این همان امتحان و فتنه الهی است که خداوند فرموده هیچ امتی از آن بی نصیب نخواهند ماند (بحارالانوار ج 28 باب 4 ص181) آیا مردم تصور می کنند با صرف ادعای ایمان، خداوند آنها را رها کرده، نمی آزماید؟


51- استدلال حضرت امیر (ع) درباره سکوت خویش

نهج البلاغه : عدّه ای جمع شدند و من تنها ماندم و حسنین بودند و اعضای اوّلی خاندان من و من دیدم الآن اینجا خون دادن مثل آن است که انسان خون را در بیابان به پای شن بریزد
آخر به شن خون دادن اثری ندارد! ولی به لاله خون دادن اثر دارد، فرمود: فضننت بهم، من ضنّت ورزیدم؛ یعنی بخیل شدم، اینجا حاضر نبودم سخاوتمندانه خون بدهم، الآن اگر من را می کشتند، حسنین را می کشتند، هیچ اثری از شهادت ما نبود!


51- علی (ع) تسلیم وصیت پیامبر اکرم (ص)

امیرمؤمنان ع در تمام دوران زندگی‌اش، مطیع محض فرمان‌هاى الهى بوده و آن‌چه او را به واکنش وامى‌داشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واکنش نشان نمى‌داد
آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شکیبائى در برابر این مصیبت‌هاى عظیم بوده و طبق همین فرمان بود که دست به شمشیر نبرد


52- امام علی (ع)، حافظ وحدت مسلمین:

وحدت امت اسلامی برای علی ع از اصول بسیار مهم و اساسی بود
حضرت، حکومت و رهبری را نیز برای حفظ این اصل می خواست و تمام مصیبت ها و رنج های زمانه را هم بدان سبب تحمل می کرد
هنگامی که علی ع مشغول تدفین پیامبر ص بود، عده ای در سقیفه برای انتخاب خلیفه اجتماع کردند
افزون بر خطر ارتداد، اختلاف مهاجران و انصار در پایتخت کشور اسلام، امری نمایان بود موضعگیری های انصار و مهاجران در جریان سقیفه که به طرح شعار منا امیر و منکم امیر شد، نشانی از زمینه اختلاف بین این دو گروه بود
به رغم این که پیامبر ص پیوسته برای ایجاد برادری و الفت بین مهاجران و انصار، فراوان کوشید (انفال 63)


53- حس عصبیت و نژاد پرستی برخی افراد

باعث شد بعد از رحلت پیامبر گرامی، مهاجران و انصار دائم همدیگر را به جنگ تهدید کنند
ابوسفیان که شم سیاسی نیرومندی داشت، زمانی که خبر بیعت مردم را با ابوبکر شنید، زمینه اختلاف مسلمانان را آماده تر دید و ابراز کرده بود که «إنّی لأَری عجاجة لا یطفؤها الاّ الدّم
طوفانی می بینم که جز خون چیز دیگری نمی تواند آن را خاموش سازد
برای رسیدن به هدف شوم خود، درِ خانه امام علی ع را زد و به وی پیشنهاد کرد که دستت را بده تا من با تو بیعت کنم
امیر مؤمنان در این لحظه جمله تاریخی خود را درباره ابوسفیان گفت: مازلت عدوا للاسلام و اهله؛ تو بر دشمنی خود با اسلام باقی هستی (ابن ابی الحدید ج2ص45)


54-  در نامه ای به مردم مصر، علت سکوت خود

به خدا سوگند! من هرگز گمان نمی کردم که عرب خلافت را از خاندان پیامبر ص بگیرد یا مرا از آن باز دارد
مرا به شگفتی وانداشت جز توجه مردم به دیگری
ابوبکر که دست او را برای بیعت می فشردند؛ از این رو من دست نگاه داشتم
دیدم گروهی از مردم از اسلام بازگشته اند و می خواهند آیین محمد ص را محو کنند. ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمانان نشتابم، در پیکر آن رخنه و ویرانی مشاهده کنم که مصیبت و اندوه آن بر من بالاتر و بزرگ تر از حکومت چند روزه ای است که به زودی مانند سراب یا ابر از میان می رود
سپس به مقابله با حوادث برخاستم و مسلمانان را یاری کردم تا آن که باطل محو شد و آرامش به آغوش اسلام و جامعه اسلامی بازگشت (نهج البلاغه نامه62)


55- حضرت نه تنها هنگام رحلت پیامبر ص مردم را از اختلاف باز داشت

در شورای شش نفری نیز که بیعت عبدالرحمن با عثمان را نیرنگی بیش نمی دانست، عملاً جلو اختلاف مردم را گرفت و خطاب به اعضای شورا فرمود
گرچه رهبری، حق من است و گرفتن آن از من، ظلم شمرده می شود، مادامی که کار مسلمانان رو به راه باشد و فقط به من جفا شود، مخالفتی نخواهم کرد (نهج البلاغه خ74)
پیش از ورود به جلسه شورا، عباس عموی پیامبر از علی ع می خواهد در جلسه حضور نیابد؛ زیرا نتیجه آن را که عثمان انتخاب خواهد شد، به طور قطع می دانست
امام ضمن تأیید عباس در مورد نتیجه آن جلسه، پیشنهاد وی را رد کرد و فرمود: انی اکره الخلاف من اختلاف را دوست ندارم (ابن ابی الحدید ج1ص191


56- اسلام با کمترین غفلت تباه می‌شد

ابن ابی الحدید نقل می‌کند که وقتی فاطمه زهرا«س» به امیرالمومنین«ع» گفتند که باید اعتراض را گسترش دهیم، همزمان صدای اذان می‌آمد که می‌گفت
اشهد ان محمد رسول الله. حضرت امیر«ع» فرمود:
اگر می‌خواهی که اسم رسول خدا و این اذان بماند باید تحمل و سکوت کنیم
حضرت امیر«ع» در‌نامه 58 نهج البلاغه می‌فرماید:
من منتقد این وضعیت هستم اما هیچ کس حریص‌تر از من برای وحدت و الفت امت اسلام نیست
خداوند با جریانات بعد از پیامبر«ص» ما را امتحان کرد و من با اعمال خود هدفی جز رضایت و پاداش خداوند نداشتم
در حکمت 22 نهج البلاغه نیز می‌فرماید:
ما حقی داشتیم و آن را گفتیم اگر این حق داده شود به وظیفه ام عمل می‌کنم وگرنه پشت شتر می‌نشینم و به کار خود مشغول می‌شوم


57- حکومت ،وسیله است و اسلام هدف

حضرت امیر«ع» حکومت را هم برای اسلام می‌خواست
می‌فرمود اگر بخواهم وسیله را به دست آورم، اصل هدف از بین می‌رود
برای علی«ع» اسلام مهم‌تر از حکومت علی بود
الان هم استدلال ما همین است که هدف اصلی که اسلام است، با درگیری مذهبی از بین می‌رود
تشیع مساوی است با ولایت علی بن ابی طالب«ع»
ولی ولایت علی«ع» هم وسیله‌ای است برای هدفی بالاتر که اصل اسلام است
نمی‌شود به اسم حبّ علی«ع» کاری کرد که اصل اسلام که علی«ع» خودش را فدای آن کرد، به خطر بیفتد
اصلا علی«ع» برای رفع اختلاف آمد علی«ع» منشأ اختلاف نیست
علی«ع» مظهر اتحاد است نه مبدا اختلاف


58- حضرت امیر«ع» بین خلفا و معاویه فرق می‌گذاشت

حضرت امیر«ع» منتقد خلفا بودند ولی درگیر نمی‌شدند
هرگز موضع ایشان در برابر خلفا مانند موضع شان در برابر معاویه نبوده
خود حضرت امیر«ع»در نهج البلاغه تفاوت میان خلفا و معاویه را بیان می‌فرماید
معاویه به حضرت امیر«ع» ‌نامه می‌نویسد و به ایشان توهین می‌کند و طعنه می‌زند که خلفا از تو افضل بوده اند
حضرت امیر«ع»: در‌نامه ات نوشته‌ای که افضل اصحاب فلانی و فلانی هستند چیزی گفتی که اگر درست باشد به درد تو نمی‌خورد و اگر غلط باشد باز هم به درد تو نمی‌خورد به تو چه که چه کسی افضل است و چه کسی نیست؟!


ایشان برای تداوم اسلام به خلفا مشورت می‌داده و آنان را کمک می‌کرده


59- صلاح امت اسلامی

همه افعال و اقوال امیرالمومنین ع بر اساس وظیفه شرعی و الهی که خود آن حضرت از همه مردم آگاه تر به آن بوده و بر اساس صلاح جامعه اسلامی بوده و هرگاه وظیفة الهی شان و صلاح امت اسلامی اقتضاء می کرده قیام و مبارزه مسلحانه نموده
و هرگاه وظیفه الهی شان و صلاح امت اسلامی مقتضی سکوت و بردباری در برابر ستم هایی که در حق آن ها روا داشته شده است بوده سکوت اختیار نموده اند
و این سکوت هیچ گاه به منزله کوتاه آمدن و چشم پوشی در قبال وظایف الهی و شرعی و بر خلاف مصلحت امور مسلمین نبوده
بلکه در حقیقت نقش قیام و مبارزه علنی و مصلحانه را ایفا نموده و با سکوتشان همان کاری را کرده اند که گاهی به مقتضای زمان و مصلحت دین حرکت و قیام علنی که منجر به ریختن خون ها گردیده نموده اند


60- عوامل اصلی سکوت امام

الف) بی وفایی مردم و پشت کردن آن ها به حقیقتی که رسول مکرم اسلام ص در زمان حیاتش و در مقاطع مختلف به آن توصیه فرموده بود، خصوصاً تفرقه و نفاق سران و بزرگان صحابه برای به دست آوردن منصبی که بعد از رحلت پیامبر اکرم آماده می دیدند
و لذا در چنین شرایطی که تعداد حامیان امام از عدد انگشتان دست تجاوز نمی کرد همان گونه که خود امام در صدر خطبه به آن اشاره فرمود (بدون دست) هرگونه قیام و مبارزه علنی و مسلحانه غیر ممکن و در حکم انتحار محسوب می شد
ب) پرهیز از اختلاف و دو دستگی بلکه چند دستگی در جامعه نوپای اسلامی که ثمره سال ها مبارزه و جهاد و خون دل خوردن های پیامبر عظیم الشأن اسلام ص و مسلمانان بود
چنانچه خودش فرمود، بسان سرباز گمنام در مقاطع مختلف با ارشاد و راهنمایی خلفاء خصوصاً در زمان عمر، کجروی ها و اشتباهات آنان به آن ها گوشزد می فرمود، چنانچه در منابع سنی و شیعه نقل شده که عمر مکرر می گفت: اگر علی نبود عمر هلاک می گردید


61- خطبه ها و نامه های امام و علت سکوت

در نهج البلاغه در بیش از پانزده خطبه و نامه و حکمت امام ع به مساله خلافت و علل و عوامل سکوت خودش در برابر خلفاء ثلاثه به تصریح و اشاره سخن گفته است
خطبه های شماره: 3، 33، 37، 66، 152، 161، 169، 171 و 188،
و نامه های شماره: 6، 36 و 45
و حکمت های شماره: 21، 181 و 175.


62- خطر تازه مسلمانانَ. حمله رومیان. مدعیان و سکوت امام

1ـ  اگر حضرت با توسل به قدرت و قیام مسلحانه در صدد قبضة حکومت و خلافت بر می آمد، بسیاری از عزیزان خود را که از جان و دل به امامت و رهبری او معتقد بودند،‌ از دست می داد،‌ علاوه بر این ها گروه بسیاری از صحابه پیامبر(ص) که به خلافت امام راضی نبودند، کشته می شدند

2ـ  از آن جاکه بسیاری از گروه ها و قبایلی که در سال های آخر عمر پیامبر(ص) مسلمان شده بودند، ‌هنوز آموزش های لازم اسلامی را ندیده بودند و نور ایمان کاملاً در دل آنان نفوذ نکرده. هنگامی که خبر در گذشت پیامبر (ص) در میان آنان منتشر گردید گروهی از آنان پرچم ارتداد و بازگشت به بت پرستی را برافراشتند


62 - ب

3ـ  علاوه بر خطر مرتدین،‌ مدعیان نبوت و پیامبران دروغین مانند "مسیلمه کذاب"، "طلیحه" و "سجاح" نیز در صحنه ظاهر شده و هر کدام طرفداران و نیروهایی دور خود گرد آوردند و قصد حمله به مدینه را داشتند که با همکاری و اتحاد مسلمانان پس از زحماتی نیروهای آنان شکست خوردند

4ـ  خطر حمله احتمالی رومیان نیز می توانست مایة نگرانی دیگری برای جبهة مسلمانان باشد؛ زیرا تا آن زمان مسلمانان سه بار با رومیان رو در رو، یا درگیر شده بودند، و رومیان مسلمانان را خطری جدی تلقی می کردند و در پی فرصتی بودند که به مرکز اسلام حمله کنند


64- فلسفه ی سکوت حضرت علی(علیه السلام)

1-کمی یاران و بی وفایی دوستان ( خطبه های 3 و 26 و 217)

2- یاوری جزء اهل بیت نداشتن (خ 26 و217)

3- راضی به کشتن اهل بیت نبودن (خ 26 و217)

4-یاری اسلام و طرفدارانش در آن شرایط (خ74 و نامه 62)

5- از بین رفتن آشوب و غوغا و استقرار یافتن دین برادرش محمد(ص) (خ 74 و نامه 62)

6-آگاهی داشتن از علوم پنهان و حوادث آینده (خ 5)

7-راضی و تسلیم بودن در برابر خواسته های خدای سبحان (خ 37)

8-عمل به عهد و پیمان با پیامبر (خ 37)




امام علی علیه السلام

سیزدهم رجب ده سال قبل از بعثت داخل کعبه متولد شدند
حضرت علی(ع) نخستین فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند. پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف می باشد
فاطمه دختر اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت:

خداوندا ! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم سازنده این خانه ایمان راسخ دارم
پرودگارا ! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت، و به حق  کودکی که در رحم من است، تولد این کودک را بر من آسان فرما!
لحظه ای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان عباس بن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد

فاطمه وارد کعبه شد، و دیوار به هم پیوست. فاطمه تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا بود. و نوزاد خویش سه روز پس از سیزدهم رجب سی ام عام الفیل فاطمه را به دنیا آورد
دختر اسد از همان شکاف دیوار که دوباره گشوده شده بود بیرون آمد و گفت: پیامی از غیب شنیدم که نامش را " علی " بگذار

دوران کودکی

حضرت علی(ع) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا که خداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید  پیامبر اکرم(ص) وی را از بدو تولد تحت تربیت غیر مستقیم خود قرار داد
تا آنکه، خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد. ابوطالب عموی پیامبر، با چند فرزند با هزینه سنگین زندگی روبرو شد. رسول اکرم(ص) با مشورت عموی خود عباس توافق کردند که هر یک از آنان فرزندی از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشایشی در کار ابوطالب باشد
عباس، جعفر را و پیامبر(ص)، علی(ع) را به خانه خود بردند. به این طریق حضرت علی(ع) بطور کامل در کنار پیامبر قرار گرفت
علی(ع) آنچنان با پیامبر(ص) همراه بود، حتی هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را نیز همراه خود می برد

بعثت پیامبر(ص) و حضرت علی(ع)

شکی نیست که سبقت در کارهای خیر نوعی امتیاز و فضیلت است. و خداوند در آیات بسیاری بندگانش را به انجام آنها، و سبقت گرفتن بر یکدیگر دعوت فرموده است

از فضایل حضرت علی(ع) است که او نخستین فرد ایمان آورنده به پیامبر(ص) باشند. ابن ابی الحدید در این باره می گوید: بدان که در میان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه " معتزله" اختلافی نیست که علی بن ابیطالب نخستین فردی است که به اسلام ایمان آورده و پیامبر خدا را تایید کرده است .

روزی متوجه نماز و عبادت آن دو شده و کنجکاو میشود و سوال مینماید پیامبر توضیح میدهند و علی فرصت میخواهد تا با ابوطالب مشورت نماید و بعد از چند روزبه این نتیجه میرسد که خداوند برای آفرینش من با ابوطالب مشورت نکرد و اولین مردی بود که اسلام آورد

حضرت علی ( ع ) نخستین یاور پیامبر ( ص )

در این میان تنها حضرت علی(ع) مجری طرحهای پیامبر(ص) در دعوت الهی اش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضیافتی بود که وی برای آشناکردن خویشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دین خدا ترتیب داد
در همین ضیافت پیامبر(ص) از حاضران سؤال کرد: چه کسی از شما مرا در این راه کمک می کند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد؟ فقط علی(ع) پاسخ داد: ای پیامبر خدا! من ترا در این راه یاری می کنم پیامبر(ص) بعد از سه بار تکرار سؤال و شنیدن همان جواب
پیامبر ص فرمود: ای خویشاوندان و بستگان من، بدانید که علی(ع) برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست. از افتخارات دیگر حضرت علی(ع) این است که با شجاعت کامل برای خنثی کردن توطئه مشرکان مبنی بر قتل رسول خدا(ص) در بستر ایشان خوابید و زمینه هجرت پیامبر(ص) را آماده ساخت

ولادت علی علیه السلام افتخار الهی

ولادت علی علیه السلام عادی نبود بلکه با تحولات عجیب و معنوی توأم بوده است
مادرش خدا پرست بوده و با دین حنیف ابراهیم (ع) زندگی می کرد و پیوسته به درگاه خدا مناجات کرده و تقاضا می نمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند زیرا زمانی که به این کودک حامل بود، خود را مستغرق در نور الهی می دید و گویی از ملکوت اعلی به وی الهام شده بود که این مولود با سایر موالید فرق بسیار دارد

و چنین افتخار منحصر به فردی که برای علی در اثر ولادت در اندرون کعبه حاصل شده بر احدی از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آینده به دست نیامده و این سخن، حقیقتی است که اهل سنت نیز به آن اقرار و اعتراف دارد

پیش از آن حضرت احدی در خانه کعبه ولادت نیافت مگر خود علی

و این فضیلتی است که خدای تعالی به علی علیه السلام اختصاص داده تا مردم، مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجلیل و تکریم نمایند (فصول المهمه ص 14)

در بعضی روایات آمده که فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل (پیش از اینکه به وسیله ندای غیبی، نام او علی گذاشته شود) نام کودک را حیدر نهاد و هنگامی که او را قنداق کرد و به دست شوهر خود داد، گفت «خذه فانه حیدر»

و به همین جهت آن حضرت در غزوه خیبر به مرحب، پهلوان معروف یهود فرمود: انا الذی سمتنی امی حیدرة/ضرغام اجام و لیث قسورة
من آن کسی هستم که مادرم نام مرا حیدر نهاد، شیر بیشه‏ ام چنان شیری که زورمند و پنجه افکن باشد

من آن کسی هستم که مادرم نام مرا حیدر نهاد

شیر بیشه‏ ام چنان شیری که زورمند و پنجه افکن باشد
و چون نام آن حضرت علی گذاشته شد، نام حیدر جزء سایر القاب بر او اطلاق گردید و از القاب مشهورش حیدر و اسدالله و مرتضی و امیرالمؤمنین و... بوده و کنیه آن جناب، ابوالحسن و ابوتراب است

ولادت علی علیه السلام در اندرون کعبه، مفاخر بنی هاشم را جلوه تازه‏ای بخشید و شعرای عرب و عجم در این مورد اشعار زیادی سروده‏ اند

این فضیلت علوی، افتخاری الهی است که احدی از آحاد آفرینش، به آن مفتخر نشده است

شکافتن دیوار کعبه چقدر مستند است؟

«یزید بن قعنب گوید: پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه ‌کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان ع را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافته ام زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد

ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوه ها و نعمتهای بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که او بلند مرتبه است و خداوند علی اعلی می گوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم

او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم او کسی است که بت ها را در خانه من می شکند و بر بام خانه ام اذان می گوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد می کند

شکافتن دیوار کعبه چقدر مستند است؟

خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد [هزار حدیث در فضائل امام علی ـ علیه‎ السلام روضه‌ الواعظین، ج1، ص 76 کشف الغمه ج1، ص59، و شیخ طوسی، امالی، ص 80، شیخ صدوق علل الشرایع ص56]

این رویداد با اندکی تفاوت در منابع بسیاری ذکر شده است و از شگفتی های این واقعه مهم تاریخی این است که فاطمه بنت اسد نه از در خانه بلکه با شکافته شدن دیوار آن وارد کعبه گردید تا این رویداد عجیب دلیل و برهانی روشن تر بر معجزه باشد و آیندگان نتوانند آن را پدیده ای تصادفی و اتفاقی قلمداد کنند

و جالب این است که پس از گذشت قرن ها از آن رویداد مهم و تجدید ساختمان کعبه و تعمیر آن و پر کردن جای شکاف با نقره، هنوز هم اثر شکاف بر دیوار خانه، خود را نمایان می سازد [امام علی ،از ولادت تا شهادت،‌ص43-41]
https://telegram.me/joinchat/BBqowj2EZTG2IQR4UJ0XxA

ولادت امام علی (ع) در کتب اهل سنت

1- حافظ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری، که همه بزرگان اهل سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته اند در کتاب بسیار معروفش، «مستدرک صحیحین»می گوید: روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ کرّم الله وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است.[مستدرک الصحیحین ج3،‌ص483]

2- محمد شریف خان شیروانی در کتاب «چوتهی کتاب» به ولادت امام علی ـ ع ـ در درون کعبه و شکافته شدن دیوار کعبه و شنیده شدن صدای هاتف غیبی تصریح کرده است [مولود کعبه ص1]
3- مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی در کتاب «ظهیر البشر» در احوال و فضائل ائمه می نویسد: «چون خداوند اراده نمود که شرفی بر شرفهای کعبه بیفزاید، دیوار کعبه را بشکافت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد [مولود کعبه ص218]

4- علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی، درکتاب تجهیز الجیش، جریان ولادت امام علی ـ ع ـ را طبق روایت «بشائر المصطفی» از یزید بن قعنب نقل کرده است [مولود کعبه ص 222]

حکمت ولادت در کعبه:

مهم‌تر از ولادت در داخل کعبه که در میان تمامی آحاد بشر اختصاص به امام علی ع دارد، حکم و پیام این مشیّت الهی است، چرا که اهمیت هر واقعه‌ای به حکمت و پیام آن است

ما معتقدیم که خداوند متعال علیم و حکیم است و فعلی از او صادر نمی‌شود مگر آن که حکمتی داشته باشد و حتی برگی از درختی نمی‌افتد، مگر آن که بر اساس مشیّت حکیمانه او باشد
حکمت تولد حضرت علی ع در داخل کعبه چیست و خداوند حکیم چه پیامی در این مشیّت حکمیانه برای عالمیان و به ویژه مسلمانان قرار داده؟!

حکمت ولادت در کعبه 2:

پس، علی ع در کعبه به دنیا آمد تا همگان بدانند، خداوند علیم و حکیم از انسان عاقل که اشرف است، نخواسته تا سنگ را قبله خود قرار دهد! بلکه این سنگ‌ها که به صورت دیوار مکعبی درآمده‌اند، فقط نشانی فیزیکی است

لذا باید همگان بدانند که روح کعبه و قبله‌ی موحدین، همان آدم و انسان کامل است، همان خلیفة‌الله است که همگان باید (مانند ملائکه) برای عبادت الهی بدان‌سو سجده کنند
و اگر جهت را برگردانند (مانند ابلیس)، از مقام خود هبوط کرده و از جرگه عبادالرحمن و تسلیم شدگان امر الهی(مسلمانان) خارج می‌شوند

حکمت ولادت در کعبه 3:

پس کعبه، زادگاه ولایت است و از این رو قبله مسلمانان قرار گرفته
ظاهرش برای جهت‌گیری ظاهری و باطنش برای جهت‌گیری باطنی
ظاهرش دیواری از سنگ و خاک است و بدن خاکی ما در عبادت بدان سو توجه می‌کند و درون باطنش ولایت است که روح باید برای عبادت بدان‌سو توجه کند ... .

از این روست که در زیارت‌ها نیز می‌خوانیم که «کعبه به علی شرف یافت شَرّفَ بِهِ مَکّةَ وَ مِنا، نه این که شرفِ اشرف مخلوقات پس از نبی اکرم ص به تولد در کعبه باشد

. ملاحظه: جای این شکاف بردیوار کعبه (رکن یمانی) چند ماه پیش موجود بود که اخیراً توسط وهابیت پوشانده شد

آنقدر با پیامبر نزدیک بود که حدیث منزلت نازل شد
انت منی بمنزله هارون من موسی علی (ع) در شب هجرت در بستر محمد(ص) میخوابد و جان او را نجات میدهد،

 در جنگ بدر نزدیک به سی تن از مشرکان را به هلاکت میرساند، در احد همه گریخته اند در کنار مولایش میماند،

 یک ضربه شمشیر وی در خندق که برعمروبن عبدود میزند از طرف پیامبر برتر از عبادت انس و جن دانسته است

و بالاخره او در تمام جنگها پرچمدارسپاه اسلام است
http://m5736z.blog.ir/post/ALI



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">